Indefensible urban spaces and violence (Study on indefensible urban spaces of Tehran city)

Document Type : Research Paper

Authors

1 Associate Professor, Department of Sociology, University of Tehran

2 M.A., Sociology, University of Tehran

Abstract

Many factors have effect in the process of forming and happening violent behaviors. Most important of them are indefensible and violence-oriented spaces (sites and spheres). Indefensible spaces have many characteristics that differentiated in two categories: physical and social. From point of view of urban designers and architects, physical characteristics and from view of sociology and psychology scientists, social characteristics play role in disposing spaces in happening violence.
 Present article is prepared based on findings of a qualitative research conducted through an observation technique using 12 indefensible spaces selected within 108 indefensible spaces in the city of Tehran as units of observation. Observation conducted in 9 month period of time. This 12 general urban spaces concluded: thievery (hejrat boulevard, atabak street, valiasr park), affraying (asadabadi street, bahar street beside, valiasr cross), contention (moghaddam square, abouzar square, 22th bahman park), bag robbery (seyyed khandan bridge, shariati park, khaje abdollah ansari street). 
Results indicate that existing of proper light and lack of building density are characteristics that separate spaces with robbery from other spaces. Lack of relation bond between visible spaces, bouffant and sunken point in city, having obvious bound and confine and low building are characteristics that separate spaces with contention from other spaces. Sequence and tension separate affray spaces from other spaces.

Keywords

Main Subjects


مقدمه

امروزه خشونت و ترس از خشونت، به عنوان نگرانی فراگیر در تمام جوامع مطرح شده است. نفوذ خشونت در زندگی روزمره در بسیاری از کشورها و شهرها به یک واقعیت تبدیل شده است؛ چنانکه  با عناوین خشونت بومی[1]، رایج وحتی رها شده[2] توصیف می­شود (وینتون، 166:2004). در چنین شرایطی، سیاست­های دستگاه‌های مبارزه با خشونت که اغلب به‌طور مستقیم بر مجرم تمرکز دارند، چندان موفقیت آمیز نبوده و این امر موجب توجه به ابعاد تأثیرگذار بر وقوع خشونت و عوامل زمینه­ساز شده است. یکی از عوامل تأثیرگذار که در دهه­های اخیر مورد توجه شهرسازان، جامعه­شناسان و روان‌شناسان محیطی قرار گرفته است، فضاهای شهری و بالطبع فضاهای بی­دفاع شهری هستند. شاید بتوان گفت که در هر فضای شهری مفروض، مقدار معینی از خشونت وجود دارد، اما خشونت‌ها در سطح شهر به طور تصادفی توزیع نشده­اند؛ چرا که فضاهایی با عنوان آلوده یا بی­دفاع، محل اتفاق افتادن انواع و اقسام خشونت­ها هستند، در حالی‌که در محل‌های دیگر هیچ گونه خشونتی رخ نمی­دهد یا خشونت کمتری رخ می­دهد (وایت و سوتون: 85:1995 ).

     مطالعه در زمینه‌ی ارتباط محیط و خشونت به اوائل قرن نوزدهم برمی­گردد که بیشتر ارائه‌ی الگوهای منطقه­ای از جرائم و مقایسه‌ی مناطق شهری و روستایی و پیمایش در زمینه‌ی ارتباط جرائم با دیگر ویژگی‌های اجتماعی و اقتصادی بود که در ابتدا توسط گوری[3] 1833 در فرانسه و در بلژیک توسط کتله[4] 1842 صورت گرفت. سپس در رشته­های مختلف مطالعاتی بسط یافت، اما در ادامه این گسترش بخصوص توجه به نقش فضاهای جرم­خیز یا بی­دفاع در وقوع خشونت یا جرائم در کارهای جرم‌شناسان محیطی، طراحان شهری، جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و بخصوص روان‌شناسان محیطی و دیگر رشته­های مطالعاتی مرتبط با جرائم و خشونت با دو رویکرد متفاوت دنبال شد که هر رویکرد در مطالعه‌ی رابطه‌ی فضاها یا محیط با جرائم بر نظریات خود پافشاری می‌کردند. رویکرد اول که تأکید بیشتری بر محیط فیزیکی داشت، بیشتر از سوی شهرسازان و معماران مطرح شد. جاکوبس (1961)، جفری (1971) و نیومن (1972) در مطالعات خود درباره‌ی خشونت و محیط فیزیکی با تاکید بر طراحی فیزیکی، تأکید کردند که فضاهای شهری حامل معانی و نمادهای خاص خود هستند و از این طریق می‌توانند تأثیر عمیقی بر تفسیر افراد از موقعیت‌های خود و واکنش نسبت به موقعیت‌های قرارگیری داشته باشند. فضاهای شهری به‌عنوان یک متغیر مستقل، قادر به مداخله در ماهیت و اندازه‌ی خشونت در شهر هستند و اندیشه‌ی خود را در قالب فضای قابل دفاع (ابتدا توسط جاکوبس1961 و سپس نیومن 1972) مطرح ساختند (تیموثی، 174:2006).

     اما رویکرد دوم محیط اجتماعی و ویژگی‌های اجتماعی فضاها را با اهمیت می­داند که از سوی جامعه‌شناسان و روان‌شناسان مطرح شد و به‌طور گسترده‌ای در آمریکا و در کارهای مکتب شیکاگو توسعه یافت. توضیح مدل بوم شناختی و روش شناختی جرائم شهری به‌وسیله‌ی مکتب شیکاگو در بین دهه‌های 20 و 60 قرن بیستم گسترش یافت. تئوری منطقه­ای رشد و گسترش شهر به‌وسیله رابرت پارک و ارنست برگس آنها را قادر به ترسیم دقیق مرزهای جرائم در نقشه‌شان و توضیح علت تمرکز جرائم در منطقه انتقالی کرد. گلیفورد شاو و هنری مک کی با استفاده از این چارچوب مفهومی به مطالعه‌ی رابطه‌ی بین انحرافات جوانان، اعضای دسته­های جنایتکار و بی­سازمانی اجتماعی شهری پرداختند. جامعه­شناسان مکتب شیکاگو به مطالعه‌ی رابطه‌ی بین ساخت فیزیکی شهر با نظام اخلاقی آن پرداختند. به همین جهت، از سال 1925 تا 1940 پیروان مکتب شیکاگو با هدف درک تاثیر عوامل اجتماعی و بوم­شناختی بر بی­سازمانی و رفتارهای خشونتی و انحرافی، رابطه‌ی نرخ‌های جرم و بزهکاری، نظیر: خودکشی، طلاق، فحشا، الکلیسم، اعتیاد و دیگر انواع خشونت‌ها را با فضای درون شهری مطالعه نمودند (احمدی، 57:1377).

     تحقیقات روان‌شناسی محیطی (فیشر، ناسال، 1992. گرینبرگ، روهه و ویلیامز، 1982؛ مجارجی، 1977. ناسی، تیتلبام و پراثر، 1977 و نیومن، 1973، 1995 و...) نیز رابطه‌ی قوی بین خشونت و محیط فیزیکی- اجتماعی در طرح‌­های خانه­سازی، زندان‌ها و مجاورت خانه­ها را نشان داده­اند. چارلز هورتن کولی، جامعه‌شناس معاصر نیز عنوان می­کند که آسیب‌های اجتماعی بیشتر به سوی نقاط و فضاهایی روان می‌شوند که زمینه‌ی لازم را برای به فعل رساندن و تداوم آنها داشته باشند. وی در یکی از تحقیقات خود درباره‌ی چگونگی پخش آسیب‌های اجتماعی در سطح شهر و مکان‌های آسیب­پذیر به این نتیجه رسید که مبادی ورودی شهرها، اسکله‌ها، باراندازها، ترمینال‌ها، ایستگاه‌های راه آهن و... از نقاط آسیب­پذیر شهر بوده، بیشترین نابهنجاری‌ها در این‌گونه مکان‌ها رخ می­دهند (شکوهی، 102:1372).

     با وجود این، هر دو دسته هم عقیده­اند که فضاهای بی­دفاع معلول اتفاقاتی هستند که در شهر رخ می­دهد زیرا به علت بزرگ شدن یا بزرگ بودن شهر و کم‌رنگ شدن و عدم کنترل مناسب فیزیکی و اجتماعی، فضاهایی به وجود می­آیند که فعالیت‌های غیرمجاز و متعارض با هنجارهای جامعه در آن نقاط صورت می­گیرد که آثار نامطلوبی بر پیکر جامعه می‌گذارد و به حادث شدن انواع خشونت‌ها منجر می­گردد. از این‌رو این مطالعه در پی شناخت ویژگی‌های فضاهای بی­دفاع شهری یا جرم­خیز و تعیین ویژگی‌های فیزیکی و اجتماعی بر اساس دیدگاه‌های مطرح شده، بررسی ویژگی‌های فیزیکی و اجتماعی متفاوت فضاهای بی­دفاع بر اساس نوع خشونت و مطالعه‌ی نقش این عوامل در بی­دفاع کردن فضاها به نوع خاصی از خشونت است.

 

بیان مسأله

موضوع تقویت، توسعه و احیا و ایجاد فضاهای شهری مناسب، همواره موضوعی مورد توجه بوده است. از آن هنگام که انسان برای بقا و تامین معاش خود با وسایل ابتدایی و دست­ساز به مقابله با عوامل طبیعی پرداخت، تاکنون که به دنبال عصر صنعتی­شدن، سرعت و تکنولوژی رویای برتری بر جهان پیرامون خود را از طریق وسایل پیشرفته در سر می­پروراند، امنیت - چه در بُعد روانی آن و چه در بعد فیزیکی - همواره یکی از دغدغه­های همیشگی او بوده ­است. متناسب با پیچیده­تر شدن روابط اجتماعی در عصر مدرنیته و خارج­شدن این روابط از حالت­های ساده‌ی اولیه که جنبه‌ی فیزیکی و محسوس داشت، امنیت در ابعاد مختلف فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می­کند و به همین علت است که مقوله‌ی امنیت از مهمترین مؤلفه‌های تشکیل­دهنده‌ی امنیت­ملی است. با نگاهی به گسترش شهرنشینی و روند توسعه‌ی شهری، می‌توان دریافت که برقراری امنیت در ساختار شهری و برخورداری شهروندان از «امنیت»، در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی اهمیتی فزاینده دارد. از آنجا که امنیت، مؤلفه­ای اساسی در «توسعه‌ی پایدار انسانی»  به‌شمار می­رود که افزایش «رضایتمندی شهروندی» و شکل­گیری «سرمایه‌ی اجتماعی» را در ساختار شهری ممکن می­کند، باید علاوه بر سنجش میزان واقعی امنیت، به جستجوی راه‌های مؤثر در شکل­گیری مکان­های امن شهری و جلوگیری از شکل­گیری و رشد فضاهای ناامن یا جرم خیز و بی دفاع شهری نیز پرداخت.

     همچنین تلاش در جستجوی راه‌های مؤثر در کاهش فضاهای ناامن یا بی­دفاع شهری به جهت نقش مؤثری است که آن‌گونه فضاها می­توانند در جامعه و در ایجاد امنیت ایجاد کنند. پروفسور"دوهل"، استاد دانشگاه برکلی در مطالعه‌ای که درباره‌ی تاثیر فضاهای شهری بر سلامت روانی ساکنان شهری انجام داده است،"شهر سالم" را چنین تعریف می­کند: شهر سالم محیط اجتماعی و کالبدی با چنان امکاناتی  است که انجام کلیه‌ی فعالیت‌های زندگی را به سهولت و با کارایی مطلوب امکان‌پذیر سازد (بحرینی، 84:1368). بسیاری از اندیشمندانِ جامعه­شناس، روان‌شناس، مردم‌شناس و... درباب اهمیت اجتماعی فضاهای شهری تأکید کرده‌اند که این‌گونه فضاها موجب تسهیل روابط اجتماعی و پالایش ساخت اجتماعی می­گردند، موجب گسترش حس اطمینان و اعتماد گردیده، بر امنیت و کنترل اجتماعی می­افزایند. کانون تمرکز اجتماع و محل بروز و ظهور رفتارهای اجتماعی ساکنان هستند. فرایند اجتماعی شدن افراد را تسهیل نموده، عرصه‌ی مهم اعمال و هنجارها و موازین اجتماعی هستند. میدانی برای شکل بخشیدن به انسان و میدانی برای برقراری ارتباط به شیوه‌ی نمادگرایانه هستند و ... (پارسی، 2:1379).

      مطالعه و تعمق در گزارش خشونت‌ها نشان می‌دهد که فضاهای بی‌دفاع در بروز خشونت‌های شدید، بخصوص خشونت‌های پیوسته، یکی از عامل‌های اساسی هستند. همچنین، فضاهای بی­دفاع عامل مهمی در پایین آوردن کیفیت زندگی هستند. از سوی دیگر، باید این مسأله را مَدّ نظر داشت که امنیت و آسودگی دو عامل اساسی حیات بشری هستند، چنانکه لیتون در مدل خود که برای درک محیط ساخته شده نیازهای اساسی انسان را شرح می­دهد و امنیت را به عنوان نیاز اساسی انسان‌ها در نظر می‌گیرد و مازلو نیز در سلسله مراتب نیازها که از قویترین تا ضعیفترین را پیشنهاد کرده، بر نقش امنیت تأکید کرده است و آن را پس از نیازهای فیزیولوژیک در مرتبه‌ی دوم قرار داده و مهمترین نقش محیط ساخته شده و فضاها را ایجاد سرپناه و امنیت عنوان کرده است (لنگ، 1383: 96).

     با وجود این، شهر تهران و سایر عواملی که ساخته و پرداخته‌ی آن هستند، دستخوش بی­شکلی و نابسامانی هستند. در شهر تهران طبق آمار نیروی انتظامی، بر اساس خشونت‌های ثبت شده در سال 1387، حدود 108 نقطه به عنوان فضاهای آلوده و جرم­خیز وجود دارند که در این نقاط میزان خشونت‌ها بسیار زیاد و قابل توجه است. فضاهای بی­دفاع در شهر تهران به علت رشد و گسترش فیزیکی و جمعیتی از یک سو و فرسودگی و تخریب مناطق قدیمی بسیار افزایش یافته است. از سویی دیگر، تلاش برای ایجاد و احیای فضاهای شهری در شهرهای کشور ما بخصوص در شهر تهران به عنوان یک کلانشهر که مورد هجوم مهاجران و در نتیجه بی‌برنامگی در توسعه‌ی موزون شده است، تاکنون چندان رضایت بخش نبوده است. به‌رغم آنکه تلاش‌های بسیاری صورت گرفته و سعی شده است که نظریات و مدل‌های آزموده شده‌ی دیگر کشورها در تهران پیاده شوند و پنداشت­ها صورت عملی به خود بگیرند، اما تجربه‌ی جهانی نشان می­دهد  علاوه بر اینکه در تهران مکان‌های شهری بهتری نساخته­ایم، بلکه مکان‌های شهری ساخته شده را نیز از بین برده‌ایم! به همین جهت،  فضاهای بی هویت و ناآشنای زیادی به وجود آمده که این فضاها به موازات رشد، خود از یک سو می­توانند خشونت را افزایش دهند و از سوی دیگر خشونت و ترس به نوبه‌ی خود موجب واکنش‌های روان‌شناختی و رفتاری شهرنشینان، از جمله تمایل به کناره­گیری از زندگی شهری، عدم اطمینان به دیگران، دوری جستن از مکان‌های خاص، اخذ تدابیر حفاظتی، تغییر فعالیت‌های روزمره و عدم مشارکت در اعمال جمعی می‌شوند که این امر نیز به نوبه‌ی خود فضاها را ناامن‌تر می­سازد. این در حالی است که در جهان معاصر انسان مدنی برای زندگی در جمع و دستیابی به مراتب تعالی نیازمند امنیت و آرامش است. امنیت و نبود خشونت در زندگی نوین، چنان اهمیتی یافته است که به عنوان یکی از شاخص­های اصلی توسعه مطرح است. در دنیای کنونی به لحاظ گسترش شهرنشینی و افزایش تعاملات شهروندان با هم و همچنین از نظر طراحی شهری و معماری امنیت در شهرها، اهمیت خاصی پیدا کرده است. شهر به عنوان نماد زندگی جمعی و شکل غالب در دنیای کنونی، نیازمند نگاه ویژه به مقوله‌ی امنیت است، چرا که فضاهای بی­دفاع شهری حامل معانی و نمادهای خاص خود هستند و از این طریق می­توانند تأثیر عمیقی بر میزان وقوع خشونت و جرائم داشته باشند و تجربه‌ی امنیت شهری از مجموعه‌ی برخوردها و روابط رو در­ روی مردم با محیط پیرامونی، با تجربه‌ی تاریخی آنها در ارتباط با فضاهای شهری شکل می­گیرد.

 

ادبیات نظری

تلاش در شناسایی علل وقوع خشونت و علل زمینه‌ساز، سبب توجه به تأثیر ابعاد فضاییِ وقوع جرائم شده است و نظریه­پردازان و متولّیان مبارزه با جرائم توجه خود را به خصوصیات و ویژگی‌های محطیی در کنترل و پیشگیری از خشونت و جرائم مبذول داشته­اند. ایده‌ی اصلی تأثیر فضاها در خشونت و پیشگیری از خشونت از طریق تغییر فضا برای نخستین بار از سوی نیومن و جاکوبز شکل گرفت. کل هدف این ایده کنترل جرم پیشتر از کنترل مجرم بود. چشمان محققان بر روی فضاهای فیزیکی متمرکز بود و رابطه‌ی فضا با جرم سؤال مرکزی بود (تیموثی، 2006، 174). چرا در بعضی از مکان‌ها جرائم و خشونت‌های بیشتری رخ می­دهد؛ چرا در بعضی فضاها نوع خاصی از خشونت بیشتر رخ می‌دهد، یا افراد از آن مکان و فضاها ترس بیشتری نسبت به فضاهای دیگر دارند؟ (تایلور و همکاران، 1984: 303).

     پیشگیری از خشونت توسط ایجاد تغییرات در فضاهای شهری را می­توان: طراحی مناسب و کاربری مؤثر از فضا و محیط ساخته شده که به کاهش فرصت‌های مجرمانه، ترس از جرم و بهبود کیفیت زندگی منجر می­شود، تعریف کرد. این تئوری مبتنی بر این اندیشه است که رفتار انسانی دارای بُعد فضایی است و در یک محیط فیزیکی و اجتماعی رخ می­دهد. این تئوری تأکید می­کند که با طراحی مناسب، بهینه سازی فرصت‌های نظارت، تعریفی مشخص و واضح از محیط و ایجاد تصویری مثبت از محیط می­توان از وقوع خشونت جلوگیری کرد. نظریات مطرح شده در این قالب در سه دسته ارائه شده­اند: دسته اول تأکید بیشتر بر محیط فیزیکی دارند و در تبیین روابط، فرایندها و پدیده­های اجتماعی، فضا را تعییین کننده می­دانند و دنیای اجتماعی را بر حسب مقولات و تمایز فضایی آنها تحلیل می­کنند. بر این اساس، بر تغییر در ابعاد فیزیکی فضاهای شهری تأکید دارند. تلاش جغرافیدانان و معماران در این طبقه قرار می‌گیرند. در حالی که دسته دوم محیط اجتماعی را با اهمیت می­دانند و در نقطه مقابل دیدگاه اول بوده، در تبیین روابط و پدیده­های اجتماعی، عوامل غیرفضایی ذهنی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را عمده می­کنند و بر تغییر در ابعاد غیرفیزیکی فضاهای شهری برای کنترل خشونت تأکید دارند. بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی در این طبقه قرار می‌گیرند (افروغ، 1377: 14-15). اما در دهه­های اخیر نظریات متعادل‌تری که در بین این دو طیف قرار دارند مطرح شده است که سعی در استفاده از هر دو دسته دیدگاه در تبیین علت فضایی وقوع خشونت دارند و ایجاد تناسب بین ویژگی‌های فیزیکی و اجتماعی فضاهای شهری را عاملی مهم در جلوگیری از خشونت می‌دانند.

     نظریات و رویکردهای مطرح شده درباره‌ی تأثیر فضاهای بی­دفاع شهری در بروز خشونت و در نتیجه راهکارهای کنترل و کاهش جرائم نیز با تأثیرپذیری از این سه رویکرد عنوان شده­اند؛ یعنی تعدادی از نظریات به‌طور مجزا بر نقش ویژگی‌های فیزیکی فضاها در بروز خشونت تأکید دارند و در مقابل تعدادی نیز بر بُعد اجتماعی تاکید دارند و نظریاتی نیز در بین این دو طیف قرار داشته، بر هر دو بُعد فیزیکی و اجتماعی فضاهای بی­دفاع و آلوده در بروز خشونت تاکید دارند. از جمله‌ی این نظریه­پردازان که بر هر دو بُعد تاکید دارد، اُسکار نیومن[5]  است که"فضای قابل دفاع"[6] را مطرح کرده است. به عقیده‌ی وی، ویژگی‌های فیزیکی و اجتماعی طراحی با ایجاد ادراک در ناظر، به‌واسطه این ارزیابی که محیط در برابر جرم دفاع شده است، در مقابل این ارزیابی که در مقابل جرم آسیب­پذیر است، در جرم مؤثر واقع می­شود. ویژگی‌های فضاهای قابل دفاع شامل: مرزهای واقعی، مرزهای نمادین و فرصت‌های نظارتی است. به نظر وی آنچه در فضای ناآشنای مناطق کلانشهری بدان نیاز است، فضای قابل دفاع با تراکمی متوسط است؛ جایی که ساکنان محل را در دست دارند، کنترل می‌کنند و از رفتار جنایی پیشگیری می‌کنند (نیومن، 54:1996).

     جین جاکوبس[7] نیز بیان می­کند که فضاهای شهری به گونه­های متفاوت، سهم متفاوتی در خشونت و ترس از خشونت دارند. برخی فضاهای شهری فرصتی برای خشونت باقی نمی­گذارند، اما برخی دیگر این‌گونه نیستند و فرصت‌های خشونت زیادی را فراهم می­سازند (جیکوبز، 1386:35). به عقیده‌ی جان لنگ[8]قرارگاه‌های رفتاری دارای دو عنصر اساسی‌اند: 1- محیط فیزیکی: محیط فیزیکی ساختاری کالبدی است، مرکب از سطوح مرتبط به هم و متشکل در الگوهایی خاص که فضاهای باز و سبز، ساختمان‌ها، اتاق و چیدمان فضا را تشکیل می‌دهند و 2- الگوی شاخص رفتار، که در آن رفتار فضایی مردم تا حدودی تحت تأثیر تصاویر ذهنی از ساختار محیط است. ساختار محیط به میزان زیادی بر جهت­یابی مردم در میان ساختمانها، محله‌ها و شهرها اثر می­گذارد. مسیریابی در بعضی از محیط‌ها آسان‌تر از محیط‌های دیگر است و جنبه‌های اجتماعی و روانی جهت­یابی، عوامل مهمی در احساس امنیت فردی هستند (لنگ، 1383:153). به نظر دیوید چپمن[9] فضاها معمولاً زمانی تأثیرگذارترند که به روشنی تعریف شده باشند، چرا که فضاهای تعریف شده در نوع تجربه‌ی فضا و احساسات امنیت و مطبوع بودن مشارکت دارند. وی فضاهای شهری تعریف شده را دارای ویژگی‌های توالی، تنوع، شگفتی، و مجرد بودن و احساس محصوریت می­داند تا بتوانند امنیت و احساس امنیت ایجاد کنند (چپمن، 1386:179). راجر ترانسیک[10] در کتاب خود با عنوان کشف فضاهای گمشده[11] به مسأله فضاهای بی­استفاده یا فضاهایی که استفاده‌ی کافی از آنها به عمل نمی­آید، توجه می­کند. از نظر او فضاهای شهری بی­استفاده، فضاهایی هستند که هیچ‌گونه اثر مثبتی در محیط اطراف و استفاده­کنندگان ندارند، فضاهایی که به طور ضعیفی تعریف شده‌اند، مرز و محدوده‌ی قابل اندازه‌گیری ندارند و میان عناصر شهر پیوستگی ایجاد نمی­کنند و هیچ‌کس به حفظ آنها اهمیت نمی­دهد و به‌ندرت استفاده می‌شوند (ترانسیک، 118:1986-200).

       یکی از نظریه­پردازانی که بر ابعاد اجتماعی فضاهای بی­دفاع تأکید دارد، پیتر دیکنز است. به نظر وی محل، محیط فیزیکی است که در آن تعامل رخ می­دهد و فضایی است که برای کاربرد خاصی تعبیه شده است. به عقیده‌ی وی، فضای فیزیکی در تأثیر بر زندگی مردم و مواجهه‌ی آنها با روابط و فرایندهای اجتماعی بسیار مهم است. محیط اطراف[12] مردم به‌وسیله نظام‌های اجتماعی ساخته و پرداخته می­شود. در اندیشه‌ی دیکنز فاصله‌های فیزیکی بین مردم و تخصیص فضاهای فیزیکی به انواع خاص فعالیت‌های اجتماعی، تاثیراتی بر فرایندها و روابط اجتماعی دارد. فضاهای مختلف برای فعالیت‌های خاص به لحاظ اجتماعی تخصیص می­یابند. محله حامل نمادها و معانی اجتماعی مقبولند که به طور قابل ملاحظه­ای روابط اجتماعی را متأثر می­سازند (افروغ، 1377: 82). آرکلارک[13] خیابان‌های مناطق فقیرنشین، مکان‌های فاقد گشت پلیس، مکان‌های مخروبه و متروکه، کوچه­ها و خیابان‌های تاریک و خلوت، خانه‌های خالی، مکان‌هایی که سابقه‌ی خشونت و وندالیسم در آنها بوده و بالاخره اشیا و موضوع‌هایی که قبلاً در معرض تخریب قرار گرفته­اند را فضاهایی می­داند که احتمال بیشتری دارد خشونت و جرائم در آنها رخ دهد (محسنی تبریزی، 164:1383). رابرت زمر[14] نیز بیان می‌کند که انتخاب جایگاه تابع تکلیف از یک‌سو و ویژگی‌های روان‌شناختی و شرایط فیزیکی از سوی دیگر است. برای مثال، گروه معتادان در انتخاب جایگاهی برای استفاده از ماده‌ی مخدر، جیب­برها برای سرقت و بزهکار برای انجام بزه، کارتن خواب برای خواب و... تحت تاثیر شرایط فیزیکی- اجتماعی، جایگاه خاصی را برای به فعل رساندن نیاز و نیّت خود انتخاب می­کنند، چرا که هر عملی  با توجه به نوعش نیازمند مکانی مناسب از نظر اجتماعی و فیزیکی است (مرتضوی، 69:1380).

     تیموثی در تحقیقی با عنوان زوال فیزیکی، بی‌نظمی و جرم[15]ارتباط قابل توجهی بین بی­نظمی و شرایط فیزیکی با جرم را نشان داده است که در آن رابطه‌ی مستقیم قوی بین بی­نظمی و جرم و رابطه‌ی مستقیم متوسطی بین جرم با زوال فیزیکی وجود داشت. ویلسون و کِلینک(1982)، در مطالعه­ای با عنوان "پنجره­های شکسته"[16] در مجموع زوال فضای فیزیکی، مخصوصاً به همراه رفتارهای بی­نظمانه را عامل وقوع جرائم و خشونت‌ها می­دانند. به عقیده‌ی ویلسون و کِلینک، زوال فیزیکی مجاور، در ترکیب با افزایش رفتارهای بی­نظمانه، مکان‌هایی تولید می­کند که برای جذب افرادی که مستعدِ غارتگری گوناگون- مانند رفتارهای مجرمان هستند جذاب است (تیموثی، 2006: 174). سالی مری در تحقیقی با عنوان فضاهای قابل دفاعِ بی­دفاع[17]، به بررسی رابطه‌ی جرم و فضاها پرداخته است. نتایج حاصل از تحلیل داده­ها نشان داد که نیمی از سرقت‌ها در مناطقی اتفاق افتاده­اند که نیومن آن فضاها را مستعد جرم و خشونت معرفی می­کند. این فضاها در یافته‌های مری شامل: فضاهای پرت و دور افتاده‌ی دور از دید، فضاهای تنگ و باریک، راهروهای کم نور بین ساختمان‌ها، شکاف‌های موجود که امکان برداشتن چیزی را می­دهد، پیاده­روهای در امتداد خیابان که با ستون‌های بتونی و فرو رفتگی­های ممتد در هم ریخته و بی­نظم بود که نیمی از جرائم رخ داده را به خود اختصاص داده بودند (مری، 1981، 404).

     نیومن و فرانک در سال 1980 در تحقیقی با عنوان فاکتورهای مؤثر در جرم و بی ثباتی، نشان دادند که دو عامل فیزیکی انداره‌ی گسترش و تعداد خانواده‌های شریک در ساختمان و دو عامل اجتماعی درصد خانواده‌های تحت پوشش دولت و نسبت نوجوانان به بزرگسالان، بیشتر از متغیرهای دیگر در ایجاد فضاهای بی­دفاع مؤثرند (نیومن، 1996: 28).   

     طبق نظریات مطرح شده و مطالعات انجام گرفته می­توان گفت که از نظر این اندیشمندان حفظ امنیتِ شهر، وظیفه‌ی اساسی فضاهای یک شهر است و تلاش در جستجوی راه‌های مؤثر در کاهش فضاهای بی­دفاع شهری به جهت نقش مؤثری است که آن‌گونه فضاها می­توانند در جامعه و در ایجاد امنیت ایفا کنند. یک موضوع مشترک در این مطالعات مختلف و متفاوت؛ تلاش در شناسایی ویژگی‌های مداخله­گر در بی­دفاع شدن فضاهای شهری و پررنگ کردن هر دسته از ویژگی‌هاست. بر این اساس، با توجه به نظریات مطرح شده ویژگی‌های فیزیکی و اجتماعی فضاهای بی­دفاع شهری کدام است؟ چه تفاوت‌هایی در ویژگی‌های فیزیکی فضاهای بی­دفاع بر اساس نوع خشونت وجود دارد؟ چه تفاوت‌هایی در ویژگی‌های اجتماعی فضاهای بی­دفاع بر اساس نوع خشونت وجود دارد؟ چه عواملی دارای نقش بیشتر در بی دفاع شدن فضاها دارند؟ کدام عوامل سبب تفاوت در نوع خشونت در فضای خاصی می­شوند.

 

روش­شناسی

الف - طرح تحقیق

اصولا هر پژوهشگری برای دست یافتن به اهداف تحقیق و پاسخگویی به سؤال‌های مطرح شده و با در نظر گرفتن میزان سهولت و نحوه‌ی کنترل متغیرهای مختلف، استراتژی‌های متفاوتی را برای انجام کندوکاو خود تدوین می‌کند. این همان چیزی است که کرلینجر طرح تحقیق می‌نامد و آن را نقشه یا استراتژی مهیاسازی و تدارک امور برای جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل داده‌ها دانسته که کارکرد اصلی آن در واقع کمک به محقق برای هدایت درست تحقیق و جلوگیری از دخالت متغیرهای مزاحم است (کرلینجر،1376:48). در این تحقیق، به دلیل حادث شدن پدیده­ها در زمان گذشته و همچنین، عدم توانایی در طراحی، طرح‌های آزمایشی، از مدل تحقیق عِلّی پس از وقوع استفاده شده است که از روش‌های تحقیق نیمه تجربی است و هدف کشف و بررسی روابط بین عوامل و شرایط خاص یا نوعی رفتار که قبلاً وجود داشته یا روی داده است، از طریق مطالعه نتایج حاصل از آنها است (صدیق، 41:1371).

ب - ابزار تحقیق و روش جمع آوری اطلاعات

تحقیق کیفی، بیش از هر چیزی با متن کار می­کند. بنابراین، از اطلاعات مکتوب قبلی استفاده می­شود یا  با روش‌هایی مانند مصاحبه یا مشاهده اطلاعاتی تولید و مکتوب و سپس استفاده قرار می‌شود (یوفلیک، 27:1382). در این تحقیق ابزارهای مورد استفاده" مشاهده نامه"  و" اسناد" است. مهمترین جنبه‌ی مثبت مشاهده این است که به‌طور مستقیم پدیده را به بررسی می­نهد تا این امکان را فراهم ­سازد که پدیده آن‌طور که واقع می­شود، مشاهده گردد. از سوی دیگر، در میان امور و پدیده­های اجتماعی، گروهی وجود دارند که دسترسی به آنها غیرممکن است، مگر به‌وسیله‌ی مدارک و اسناد موجود. این پدیده­ها و امور پدیده­های تاریخی هستند که در گذشته واقع شده‌اند (مرتضوی،161:1352). در این تحقیق از آنجایی که "خشونت" در گذشته در فضاهای مختلفی رخ داده است، برای جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز در مرحله‌ی اول از روش اسنادی (اسناد ومدارک نیروی انتظامی) و در مرحله‌ی دوم از روش مشاهده (مشاهده‌ی فضاهایی که خشونت‌ها در آن به وقوع پیوسته است) استفاده شده است.

 

ج - فضاهای مطالعه شده

کل فضاهای آلوده یا جرم خیز، شامل 108 نقطه خشونتی یا آلوده‌ی مناطق بیست‌ و دو گانه‌ی شهر تهران در سال 1386 و نیمه 1387 است که بر مبنای خشونت‌های ثبت شده در کلانتری‌های شهر تهران در سال 1386 و نیمه‌ی اول سال1387 به عنوان نقاط خشونتی یا (جرم خیز) آلوده‌ی شهر تهران از سوی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ معرفی شده­اند.

     در روش کیفی موضوع روش نمونه­گیری در مراحل مختلفی از فرایند تحقیق ظاهر می‌شود. در یک مشاهده، نمونه‌گیری به تصمیم درباره‌ی اینکه کدام جنبه از پدیده‌ی مورد نظر و تا چه زمانی و تا چه ابعادی مشاهده گردد، منتهی می­شود. همچنین، در طول تفسیر اطلاعات، مجدداً با تصمیم­گیری درباره‌ی اینکه کدام یک از قسمت‌های داده­های جمع‌آوری شده برای تفسیر یا تفسیرهای جزئی ویژه انتخاب شوند، نمونه‌گیری انجام می‌شود. سرانجام نمونه­گیری هنگام ارائه‌ی یافته­ها ظاهر می‌شود که کدام قسمت متن بهتر می‌تواند برای توصیف یافته‌ها استفاده شود. (یوفلیک، 78:1382). همچنین، حجم نمونه در تحقیقات کیفی اشباع نظری است، اما در این پژوهش فضاهای مورد مطالعه بر اساس نوع خشونت و با توجه به اهداف تحقیق و امکان دسترسی و محدودیت زمانی و مالی 12 فضای شهری عمومی از میان 108 فضای شهری عمومیِ آلوده یا جرم خیز تهران است؛  شامل:

     سرقت: بلوار هجرت، خیابان اتابک و پارک ولیعصر؛

     مزاحمت: خیابان اسدآبادی، نبش خیابان بهار و چهار راه ولیعصر؛

     نزاع و درگیری: میدان مقدم، میدان ابوذر و پارک 22 بهمن؛

     کیف‌قاپی: زیر پل سیدخندان، پارک شریعتی و خیابان خواجه عبدالله انصاری.

 

د - زمان و مکان تحقیق

این تحقیق در برهه‌ی زمانی 9 ماهه و مشاهده‌ی میدانی آن در آبان ماه 1387 انجام شده است. مکان تحقیق حاضر نیز شامل 22 منطقه شهرداری شهر تهران است.

 

یافته­های تحقیق

الف- ویژگی‌های فیزیکیو اجتماعی فضاهای بی­دفاع مشاهده شده

جدول زیر ویژگی‌های مشاهده شده در فضاهای بی­دفاع یا جرم­خیز است. این ویژگی‌ها در اغلب فضاها یا در مورد خاصی از فضاها در شدت‌های مختلف مشاهده شده­اند. این ویژگی‌ها با توجه به تقسیمات انجام شده در مطالعات گذشته در قالب دو دسته ویژگی‌های فیزیکی و اجتماعی قرار گرفته­اند. ویژگی‌های فیزیکی  دسته­ای هستند که در تعریف آنها بُعد فیزیکی و مادی آشکارتر است و ویژگی‌های اجتماعی، ویژگی‌هایی هستند که در آنها عامل انسان و شرایط انسانی محور تعریف است.

 

  

 

جدول شماره 1- ویژگی‌های مشاهده شده در فضاهای بی­دفاع

ویژگی‌های فیزیکی

ویژگی‌های اجتماعی

کمبود و فقدان نور و روشنایی

ساختمان‌های مخروبه

ساختمان‌های نیمه­کاره

رؤیت بصری محدود شده

بی­نظمی فیزیکی

فرصت‌های نظارت و کنترل محدود

کُنج و گوشه

پیچ و خم

محاط بودگی و محصوریت

مجاورت با فضاهای نمایان

تراکم ساختمانی

کم بودن ساختمان

نداشتن مرز و محدود  مشخص

توالی و امتداد

نقاط فرو رفته و برآمده

عدم حضور یا استفاده‌ی مستمر

خلوتی

شلوغی

ازدحام

خالی بودن از حضور انسان

عدم حضور مامور یا مسؤول

بی­نظمی فعالیتی

کاهش قابلیت‌های کنترل و نظارت از سوی مردم

کمی ارتباط مردم با فضا و نبودن این ارتباط

تراکم فعالیتی                   

 

 

ب- ویژگی‌های فیزیکی فضاهای بی­دفاع مشاهده شده و تفاوت‌های موجود در ویژگی‌ها بر اساس نوع خشونت

جدول شماره 2- ویژگی‌های فیزیکی مشاهده شده به تفکیک نوع خشونت غالب

مزاحمت

                                                 سرقت 

کیف قاپی

نزاع ودرگیری

روشنایی و نور کم

روشنایی و نور کم

-

روشنایی و نور کم

ساختمان‌های در معرض تخریب

ساختمان‌های در معرض تخریب

ساختمان‌های در معرض تخریب

ساختمان‌های در معرض تخریب

وجود ساختمان‌های نیمه کاره

وجود ساختمان‌های نیمه کاره

وجود ساختمان‌های نیمه کاره

وجود ساختمان‌های نیمه کاره

رویت بصری ضعیف

رویت بصری ضعیف

رویت بصری ضعیف

رویت بصری ضعیف

بی­نظمی فیزیکی

وجود محصوریت

محدودیت فرصت‌های نظارت و کنترل

وجود کُنج و گوشه

تراکم ساختمانی

وجود پیچ و خم

پیوند ارتباطی با فضاهای نمایان

-

نداشتن مرز و محدوده‌ی مشخص

-

توالی و امتداد زیاد

بی­نظمی فیزیکی

وجود محصوریت

محدودیت فرصت‌های نظارت و کنترل

وجود کُنج و گوشه

تراکم ساختمانی

وجود پیچ و خم

پیوند ارتباطی با فضاهای نمایان

-

نداشتن مرز و محدوده‌ی مشخص

-

-

بی­نظمی فیزیکی

وجود محصوریت

محدودیت فرصت‌های نظارت و کنترل

وجود کُنج و گوشه

-

وجود پیچ و خم

پیوند ارتباطی با فضاهای نمایان

-

نداشتن مرز و محدوده‌ی مشخص

-

-

بی­نظمی فیزیکی

وجود محصوریت

محدودیت فرصت‌های نظارت و کنترل

وجود کُنج و گوشه

تراکم ساختمانی

وجود پیچ و خم

-

وجود نقاط فرو رفته و یا برآمده

-

کم بودن ساختمان‌ها

-

 

جدول مذکور نشان می­دهد که اکثر فضاها به تفکیک نوع خشونت غالب، اغلب دارای ویژگی‌های مشترک هستند، اما در چندین مورد نیز دارای تفاوت هستند. وجود روشنایی و نور مناسب و عدم تراکم ساختمانی از ویژگی‌هایی هستند که فضاهای دارای کیف‌قاپی را از دیگر فضاها تفکیک می­کنند. عدم پیوند ارتباطی با فضاهای نمایان، وجود نقاط فرو رفته و یا برآمده، داشتن مرز و محدود مشخص و کم بودن ساختمان‌ها نیز از ویژگی‌های تفکیک­کننده‌ی فضاهای دارای نزاع و درگیری از دیگر فضاها هستند. توالی و امتداد نیز از ویژگی‌های متمایزکننده‌ی فضاهای دارای مزاحمت از دیگر فضاها است.

ج- ویژگی‌های اجتماعی فضاهای بی دفاع مشاهده شده و تفاوت‌های موجود در ویژگی‌ها بر اساس نوع خشونت

 

 

 

جدول شماره 3- ویژگی‌های اجتماعی مشاهده شده به تفکیک نوع خشونت غالب

مزاحمت

                                                 سرقت 

کیف‌قاپی

نزاع ودرگیری

خلوت بودن

خلوت بودن

خلوت بودن

خلوت بودن

شلوغ بودن

شلوغ بودن

شلوغ بودن

شلوغ بودن

وجود ازدحام

وجود ازدحام

وجود ازدحام

وجود ازدحام

بی نظمی فعالیتی

تراکم فعالیت‌ها

-

نبود مستمر  افراد

خالی بودن از حضور انسان

-

کم بودن قابلیت‌های نظارت و  کنترل از سوی مردم

بی نظمی فعالیتی

-

نبود مامور یا گشت­زن

نبود مستمر  افراد

خالی بودن از حضور انسان

کمی ارتباط مردم با فضا

کم بودن قابلیت‌های نظارت و کنترل از سوی مردم

بی نظمی فعالیتی

تراکم فعالیت‌ها

نبود مامور یا گشت­زن

نبود مستمر  افراد

خالی بودن از حضور انسان

کمی ارتباط مردم با فضا

کم بودن قابلیت‌های نظارت و  کنترل   از سوی مردم

بی نظمی فعالیتی

تراکم فعالیت‌ها

نبود مامور یا گشت­زن

-

-

-

کم بودن قابلیت‌های نظارت و  کنترل از سوی مردم

 

 

جدول مذکور نشان می­دهد که اکثر فضاها به تفکیک نوع خشونت غالب، تا حدودی دارای ویژگی‌های متفاوتی هستند؛ چنانکه فضاهای دارای کیف­قاپی فاقد تراکم فعالیتی هستند و فعالیت چندانی در این فضاها وجود ندارد و فضاهای دارای مزاحمت فاقد حضور مامور بوده، دارای ارتباط زیاد مردم با فضاها هستند. فضاهای دارای نزاع و درگیری دارای حضور مستمر افراد بوده، در اغلب ساعات به‌صورت دائم افرادی در آنها به دلایل مختلفی حضور دارند و از حضور انسان حتی برای اندک زمانی خالی نیستند. همچنین، دارای ارتباط زیاد مردم با فضاها هستند.

د- شناسایی عوامل اصلی بر اساس فیزیکی و اجتماعی و اولویت بندی عوامل اصلی

همان‌طور که در جدول شماره 1 مشاهده شد ویژگی‌های بی­دفاع­کنندۀ فضاها برای وقوع خشونت متنوع و فراوان هستند. همچنین، ارائه ویژگی‌های فضاهای بی­دفاع بر اساس نوع خشونت در جدول‌های بعدی نشان می­دهد که اغلب ویژگی‌ها در اکثر فضاها وجود دارند و تنها در چند مورد دارای تفاوت با یکدیگر هستند. بر این اساس، برای  بررسی دقیق تفاوت‌ها و پاسخ به این سؤال‌ها که چه عواملی سبب تفاوت در نوع خشونت در فضاهای بی­دفاع مختلف می­شوند و کدام دسته از عوامل فیزیکی و اجتماعی در وقوع نوع خاصی از خشونت دارای نقش بیشتری هستند ویژگی‌های مشاهده شده را بر اساس میزان شدت مورد توجه قرار دادیم و ویژگی‌هایی را که در "شدت قابل توجه" در یک یا چند فضا مشاهده می‌شوند  با عنوان "عوامل اصلی" نامیدیم که در جدول شماره 4 با نوع فضاهای (براساس خشونت) مشاهده شده، ارائه شده است.

 

 

جدول شماره 4- ویژگی‌های اصلی فضاهای بی­دفاع شهری

ویژگی‌های فیزیکی اصلی

ویژگی‌های اجتماعی اصلی

3- پیچ و خم [مزاحمت، کیف قاپی و سرقت]

3- ارتباط و اتصال با فضاهای نمایان [مزاحمت، کیف قاپی و سرقت]

2- توالی و امتداد [مزاحمت و سرقت]

2- فرصت‌های نظارت و کنترل محدود شده [کیف قاپی و سرقت]

2- تراکم ساختمانی [سرقت، نزاع و درگیری]

1- عدم ارتباط با فضاهای نمایان [نزاع و درگیری]

1- فقدان نور و روشنایی متناسب [سرقت]

1- بی نظمی فیزیکی [سرقت]

1- کُنج و گوشه [سرقت]

1- کمبود ساختمان [سرقت]

1- رؤیت بصری محدود شده [سرقت]

1- محاط بودگی فضا[سرقت]

1- محصوریت فضا [سرقت]

4- خلوتی فضا [مزاحمت، کیف قاپی، نزاع و درگیری و سرقت] 

3- تراکم فعالیتی [مزاحمت، نزاع و درگیری و سرقت] 

3- محدود بودن قابلیت‌های نظارت و کنترل از سوی مردم [کیف قاپی، سرقت، نزاع و درگیری]

2- شلوغ بودن فضا [مزاحمت، نزاع و درگیری]

2- بی نظمی فعالیتی [مزاحمت و سرقت]

2- نبود مامور و مسؤول [کیف قاپی، نزاع و درگیری]

2- نبود مستمر افراد [مزاحمت،  کیف قاپی]

1- خالی بودن از حضور افراد [کیف قاپی]

1- عدم ارتباط مردم با فضا [کیف قاپی]

1- ازدحام [نزاع و درگیری]

 

 

برای تعیین شدت و تاثیر ویژگی‌های بی‌دفاع‌کننده‌ی اصلی و تعیین میزان تأثیر عوامل اصلی و اولویت­بندی عوامل، "تعداد دفعات تکرار" در شدت زیاد در هر فضا را به عنوان معیاری برای میزان تأثیر بیشتر هر عامل در بی­دفاع کردن فضاها "در مجموع و بدون توجه به نوع خشونت" در نظر گرفتیم. البته، باید توجه داشت که عوامل در این سطح به‌صورت رتبه­ای بوده، میزان تأثیر بیشتر یا کمتر مشخص نیست، بلکه تنها بیشتر  و کمتر بودن از یکدیگر مورد نظر است. مشاهده‌ی جدول نشان می­دهد از میان 25 عامل مشاهده شده، 22 عامل در شدت زیاد در یک یا چند فضا مشاهده می­شوند، که این امر نشان می­دهد شدت بی­دفاع بودن و در نتیجه مستعد بودن فضاها برای وقوع خشونت بالاست.

     درجدول فوق، ویژگی‌ها بر اساس تعداد دفعات مشاهده شده در شدت زیاد، با توجه به نوع خشونت ارائه شده است. بر این اساس، عوامل اصلی را که در هر چهار فضا (بر اساس نوع خشونت) مشاهده می‌شوند، به عنوان عامل­های " عمومی" (که با شماره 4 مشخص شده­اند)، عوامل اصلی را که در سه فضا مشاهده می­شوند، به عنوان عامل‌های " نیمه عمومی" (که با شماره 3 مشخص شده­اند)، عامل‌هایی را که در دو فضا مشاهده می­شوند، به‌عنوان عوامل" نیمه اختصاصی" (که با شماره 2 مشخص شده­اند) و در نهایت، عواملی را که در یک فضا مشاهده می­شوند، به عنوان عوامل " اختصاصی" (که با شماره1 مشخص شده­اند) که مُختّص وقوع یک نوع خشونت، هستند در نظر گرفته‌ایم.

     مشاهده‌ی عوامل اصلی نشان می­دهد که یک عامل عمومی، چهار عامل نیمه­عمومی، هفت عامل نیمه­اختصاصی و یازده عامل نیز اختصاصی هستند. بر این اساس عوامل اختصاصی بیشترین تعداد عوامل اصلی را تشکیل می­دهند و عوامل نیمه‌­اختصاصی و نیمه‌ عمومی نیز در رده­های بعدی قرار دارند. مقایسه‌ی عوامل نیمه‌­عمومی بر اساس فیزیکی و اجتماعی نشان می­دهد که از میان چهار عامل دو عامل متعلق به دسته‌ی فیزیکی بوده، دو عامل نیز اجتماعی هستند. همچنین، مقایسه‌ی عوامل نیمه‌اختصاصی نیز نشان می‌دهند که از میان هفت عامل، چهار عامل اجتماعی و سه عامل فیزیکی هستند که عوامل اجتماعی بیشتر نیمه­اختصاصی هستند. در نهایت، مقایسه‌ی یازده عامل اختصاصی نشان می­دهد که هشت عامل فیزیکی و سه  عامل اجتماعی هستند. این امر نشان دهنده‌ی آن است که ویژگی فیزیکی فضاهای بی­دفاع با یکدیگر متفاوت بوده، اکثر عوامل فیزیکی مختص فضای خاصی هستند و فضاها از نظر فیزیکی با یکدیگر  متفاوتند.

     در این دسته­بندی، عامل‌های عمومی "در مجموع" و "بدون توجه به نوع خشونت"، تأثیر و نقش بیشتری نسبت به دیگر عوامل اصلی در بی­دفاع کردن فضاها برای وقوع خشونت دارند و عامل‌های نیمه عمومی نیز "در مجموع" نقش و تأثیر بیشتری نسبت به عامل‌های نیمه‌اختصاصی و اختصاصی و نقش و تأثیر کمتری نسبت به عامل‌های عمومی در بی‌دفاع کردن فضاها دارند. همچنین، عامل‌های نیمه‌اختصاصی "در مجموع" نقش و تأثیر بیشتری نسبت به عامل‌های اختصاصی و نقش و تأثیر کمتری نسبت به عوامل عمومی و نیمه عمومی در بی­دفاع کردن فضاها دارند. البته، باید در نظر داشت که این تأثیر و نقش عامل‌ها بدون در نظر گرفتن نوع خشونت است و بر اساس "نوع خشونت" این تأثیر و نقش‌ها برعکس می‌شود؛ یعنی عامل‌های اختصاصی تأثیر بیشتری در "وقوع نوع خاصی از خشونت" و  بی­دفاع کردن فضاها به "نوع خاصی از خشونت" نسبت به دیگر عوامل دارند و عوامل نیمه اختصاصی نیز در بی­دفاع کردن فضاها به " نوع خاصی از خشونت" نسبت به عوامل نیمه­عمومی و عمومی تأثیر بیشتری دارند، اما نقش و تأثیر کمتری از عوامل اختصاصی دارند. همچنین، عوامل نیمه­عمومی تأثیر بیشتری از عوامل عمومی در بی­دفاع کردن فضاها به "نوع خاصی از خشونت" دارند.

     به‌طور خلاصه، می­توان گفت که عوامل عمومی با توجه به نوع خشونت دارای تأثیر و نقش چندانی نیستند. به بیانی دیگر، فضاها را مستعد نوع خاصی از خشونت نمی­کنند، بلکه فضاها را "بدون توجه به نوع خشونت" بی­دفاع می­کنند. همچنین، عوامل نیمه‌عمومی نیز در سطح و شدت کمتر مانند عوامل عمومی عمل می­کنند، اما عوامل ­اختصاصی دارای نقش و تأثیر زیادی در بی­دفاع کردن فضاها "نسبت به نوع خاصی از خشونت" هستند و فضاها را بیشتر از آنکه فقط مُستعد خشونت سازند، مستعد "نوع خاصی از خشونت" می­سازند و موجب تفاوت نوع خشونت‌های حادث شده در فضاهای مختلف می‌شوند. همچنین، عوامل نیمه­اختصاصی نیز در سطح و شدت کمتر، مانند عوامل اختصاصی عمل می­کنند. بنابراین، عوامل عمومی و نیمه عمومی اصلی "شدت دهندهِ" به بی­دفاع بودن فضاها هستند و عوامل نیمه‌اختصاصی و اختصاصی اصلی "جهت دهنده" به بی­دفاع شدن فضاها به نوع خاصی از خشونت هستند.

 

ه - بررسی نقش عوامل فیزیکی و اجتماعی ِاصلی در جهت‌دهی به نوع خشونت

برای پاسخ به سؤال مطرح شده که چه عواملی سبب تفاوت در نوع خشونت در فضاهای بی­دفاع مختلف می­شوند و کدام یک از عوامل فیزیکی - اجتماعی در وقوع نوع خاصی از خشونت دارای نقش بیشتری هستند، ویژگی‌های اصلی مشاهده شده را بر اساس نوع خشونت مورد توجه قرار داده‌ایم.

مزاحمت

 

 

جدول شماره 5- ویژگی‌های اصلی فضاهای دارای مزاحمت

       ویژگی‌های فیزیکی                           

ویژگی‌های اجتماعی                      

 پیچ و خم3

ارتباط و اتصال با فضاهای نمایان3

توالی و امتداد2

عدم حضور مستمر افراد2

خلوتی4

شلوغی2                                

بی­نظمی فعالیتی2

تراکم فعالیتی3

 

 

 

جدول فوق نشان می­دهد که فضاهای دارای مزاحمت، هشت عامل اصلی دارند که از  میان آنها، سه عامل فیزیکی و پنج عامل اجتماعی است. همان‌طور که مشاهده می­شود، عوامل اجتماعی بیشتر از عوامل فیزیکی فضاها را برای وقوع مزاحمت بی‌دفاع می­کنند و عوامل فیزیکی کمتر در وقوع مزاحمت نسبت به عوامل اجتماعی نقش دارند. در مقابل بیشتر عوامل فیزیکی، جزو عوامل نیمه‌عمومی هستند که این عوامل از عوامل مُختص به‌وجود آورنده‌ی مزاحمت نیستند و بیشتر شدت­دهنده هستند تا جهت دهنده. بنابراین، می­توان گفت وقوع مزاحمت به شرایط فیزیکی چندانی نیاز ندارد و بیشتر نیازمند شرایط اجتماعی مناسب است. و شرایط اجتماعی در وقوع مزاحمت نقش بیشتری از عوامل فیزیکی دارد.


کیف قاپی  

جدول شماره 6- ویژگی‌های اصلی فضاهای دارای کیف قاپی

       ویژگی‌های فیزیکی                           

ویژگی‌های اجتماعی                       

فرصت‌های نظارت و کنترل محدود شده2

پیچ و خم3                         

ارتباط و تصال با فضاهای نمایان3

عدم حضور مستمر افراد2

خلوتی4

عدم حضور مامور و مسؤول2           

خالی بودن از حضور افراد1

ارتباط کم مردم با فضا3

محدود بودن قابلیت‌های نظارت و کنترل از سوی مردم1

 

 

 

جدول فوق نشان می­دهد که فضاهای دارای کیف‌قاپی، نُه عامل اصلی دارند که از  میان آنها سه عامل فیزیکی بوده و شش عامل اجتماعی هستند. همان‌گونه که مشاهده می­شود، عوامل اصلی اجتماعی در فضاهای دارای کیف­قاپی بیشتر از عوامل فیزیکی هستند. بنابراین، وقوع کیف قاپی به شرایط فیزیکی چندانی در مقایسه به شرایط اجتماعی نیاز ندارد و بیشتر نیازمند شرایط اجتماعی مناسب است و عوامل اجتماعی نقش بیشتری در مُستعد کردن فضاها برای وقوع کیف قاپی دارند.

     از سوی دیگر، از میان عوامل بی­دفاع­کننده‌ی اصلی مشاهده شده در فضاهای دارای نرخ بالای کیف قاپی به جز خلوتی و ارتباط کم مردم با فضا، چهار عامل دیگر اجتماعی اختصاصی و نیمه‌اختصاصی؛ یعنی جهت دهنده هستند، در حالی که اغلب عوامل فیزیکی، نیمه­عمومی؛ یعنی شدت‌دهنده هستند. بنابراین، می­توان گفت وقوع کیف قاپی به شرایط فیزیکی چندانی نیاز ندارد و بیشتر نیازمند شرایط اجتماعی مناسب است و شرایط اجتماعی در وقوع کیف قاپی نقش بیشتری از شرایط فیزیکی دارد.

سرقت


 

جدول شماره 7- ویژگی‌های اصلی فضاهای دارای سرقت

       ویژگی‌های فیزیکی                           

ویژگی‌های اجتماعی                       

کمبود نور و روشنایی1                                     

محدود بودن رؤیت بصری1                

 بی نظمی فیزیکی1

محصوریت1

کُنج وگوشه1

پیچ و خم1

محاط بودگی1

تراکم ساختمانی2       

کمبود ساختمان1

توالی و امتداد2

ارتباط و اتصال با فضاهای نمایان3

محدود بودن فرصت‌های نظارت و کنترل2

خلوتی4                 

 بی نظمی فعالیتی2       

تراکم فعالیتی3                           

   محدود بودن قابلیت‌های نظارت و کنترل از

    سوی مردم3

 

 

 

جدول فوق نشان می­دهد که فضاهای دارای سرقت، شانزده عامل اصلی دارند که از  میان آنها دوازده عامل فیزیکی و چهار عامل اجتماعی هستند. همان‌طور که مشاهده می­شود، عوامل اصلی فیزیکی در فضاهای دارای میزان سرقت بیشتر از عوامل اجتماعی هستند که این نشان­دهنده‌ی آن است که وقوع سرقت به شرایط اجتماعی چندانی نیاز ندارد و بیشتر نیازمند شرایط فیزیکی مناسب است و عوامل فیزیکی نقش بیشتری در مُستعد کردن فضاها برای وقوع سرقت دارند.

نزاع و درگیری

 

 

جدول شماره 8 ویژگی‌های اصلی فضاهای دارای نزاع ودرگیری

       ویژگی‌های فیزیکی                           

ویژگی‌های اجتماعی                       

تراکم ساختمانی2

عدم ارتباط و اتصال با فضاهای نمایان2

 

خلوتی4

شلوغی2

ازدحام1

عدم حضور مامور و مسؤول2

محدود بودن قابلیت‌های نظارت و کنترل از

 سوی مردم3

تراکم فعالیتی1

 

جدول فوق نشان می­دهد که فضاهای دارای نزاع و درگیری هشت عامل اصلی دارند که از  میان آنها دو عامل فیزیکی و شش عامل اجتماعی هستند. همان‌طور که مشاهده می­شود، عوامل اصلی اجتماعی در فضاهای دارای نزاع و درگیری بیشتر از عوامل فیزیکی هستند که این امر نشان می­دهد وقوع نزاع و درگیری به شرایط فیزیکی چندانی نیاز ندارد و بیشتر نیازمند شرایط اجتماعی مناسب است.

     از سوی دیگر، از میان عوامل بی­دفاع­کننده‌ی اصلی مشاهده شده در فضاهای دارای نرخ بالای سرقت به جز خلوتی و محدود بودن قابلیت‌های نظارت و کنترل از سوی مردم، اکثر عوامل اجتماعی، اختصاصی و نیمه‌اختصاصی؛ یعنی جهت دهنده هستند. همچنین، دو عامل فیزیکی نیز از عوامل نیمه‌اختصاصی؛ یعنی جهت دهنده هستند، ولی تراکم ساختمانی از نظر منطقی نمی­تواند تأثیری مستقیم بر وقوع نزاع و درگیری داشته باشد و در واقع، تراکم ساختمانی موجب تراکم افراد می­شود. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که عوامل اجتماعی در وقوع نزاع و درگیری دارای نقش بیشتری هستند، و به بیانی دیگر، جهت­دهنده­تر و شدت دهنده­تر از عوامل فیزیکی هستند.

 

بحث و نتیجه­ گیری

در این مقاله تلاش بر این بود که با استفاده از  رویکرد­های نظری و تجربی مربوط به  فضاهای بی‌دفاع شهری به‌طور اخص، به شناسایی ویژگی‌های فضاهای بی­دفاع و تبیین رابطه‌ی ویژگی فضاها با نوع خشونت و پاسخگویی به سؤال‌هایی از این قبیل پرداخته شود که چه تفاوت‌هایی در ویژگی‌های فیزیکی فضاهای بی­دفاع بر اساس نوع خشونت وجود دارد؟ چه تفاوت‌هایی در ویژگی‌های اجتماعی فضاهای بی­دفاع بر اساس نوع خشونت وجود دارد؟ چه عواملی دارای نقش بیشتری در بی­دفاع شدن فضاها هستند؟ و کدام یک از عوامل سبب تفاوت در نوع خشونت در فضای خاصی می­شود؟

     فضاهای بی­دفاع شهری دارای ویژگی‌های متعددی هستند که آنها را بی­دفاع می­کنند. این ویژگی‌ها بر اساس نوع خشونت در اکثر فضاهای بی‌دفاع وجود دارند و تنها در چند مورد دارای تفاوت با یکدیگر هستند.

     وجود روشنایی و نور مناسب و عدم تراکم ساختمانی از ویژگی‌هایی هستند که فضاهای دارای کیف­قاپی را از دیگر فضاها تفکیک می­کنند. عدم پیوند ارتباطی با فضاهای نمایان، وجود نقاط فرو رفته و یا برآمده، داشتن مرز و حدود مشخص و کم بودن ساختمان‌ها نیز از ویژگی‌های تفکیک­کننده‌ی فضاهای دارای نزاع و درگیری از دیگر فضاها هستند. توالی و امتداد نیز از ویژگی‌های متمایزکننده‌ی فضاهای دارای مزاحمت از دیگر فضاها هستند. فضاهای دارای کیف‌قاپی فاقد تراکم فعالیتی هستند، فضاهای دارای مزاحمت فاقد حضور مأمور بوده، دارای ارتباط زیاد مردم با فضاها هستند و فضاهای دارای نزاع و درگیری دارای حضور مستمر افراد بوده، از حضور انسان حتی برای اندک زمانی خالی نیستند. همچنین، دارای ارتباط زیاد مردم با فضاهاست.

 

 

 

     بیشتر ویژگی‌ها در شدت‌های کم و زیاد در اکثر فضاهای بی­دفاع وجود دارند، اما، اغلب آنهاا بر اساس نوع خشونت دارای شدت‌های متفاوتی هستند؛ چنان‌که در بعضی از فضاها (بر حسب نوع خشونت)، در شدت زیاد و در فضاهایی نیز به صورت جزئی مشاهده می‌شوند. علاوه بر این، ویژگی‌های مشاهده شده بر حسب تعداد دفعات تکرار نیز با یکدیگر تفاوت دارند، چنان‌که یک ویژگی تنها در فضاهای یک نوع خشونت با شدت زیاد مشاهده می­شود، در حالی‌که ویژگی دیگری در دو یا سه فضا و حتی در چهار نوع فضا با شدت زیاد مشاهده می­شود. بنابراین، فضاهای بی­دفاع شهری بر حسب شدت و دفعات تکرار در چهار دسته ویژگی‌های عمومی، نیمه­عمومی، اختصاصی و نیمه‌اختصاصی قابل دسته­بندی هستند. ویژگی‌های عمومی و نیمه­عمومی شدت­دهنده و ویژگی‌های اختصاصی و نیمه­اختصاصی جهت­دهنده هستند. ویژگی‌های شدت­دهنده سبب افزایش بی­دفاع بودن فضاها می­شوند و ویژگی‌های جهت­دهنده نیز سبب بی‌دفاع شدن فضاها به نوع خاصی از خشونت و غالب شدن یک نوع خشونت در یک فضا می­شوند.

     طبق یافته‌های به‌دست آمده می­توان گفت که در بی‌دفاع شدن فضاهای شهری هر دو بُعد فیزیکی و اجتماعی فضاهای شهری مؤثرند. و نظریاتی که تنها بر یک بُعد از ویژگی‌های فضاهای بی­دفاع برای کنترل خشونت توجه کرده­اند (چه فیزیکی، چه اجتماعی) نمی­توانند کلیت فضاهای بی­دفاع را به‌طور متناسب نشان، داده  سبب کاهش خشونت شوند. بنابراین، نظریاتی که بر هر دو بُعد توجه کرده­اند، کلیت فضاهای بی­دفاع را بهتر نشان می­دهند. از سوی دیگر، نظریات تک بُعدی نیز تنها با توجه به نوع خشونت می­توانند مورد توجه قرار گیرند. در بی­دفاع شدن فضاها هر دو بُعد تأثیر دارند، اما در مقام مقایسه با توجه به نتایج به‌دست آمده بر حسب نوع خشونت‌های بررسی شده، عوامل اجتماعی بیشتر از عوامل فیزیکی فضاها را برای وقوع مزاحمت بی­دفاع می­کنند. همچنین، عوامل اجتماعی نقش بیشتری در مُستعد کردن فضاها برای وقوع کیف­قاپی و نزاع و درگیری دارند، اما عوامل فیزیکی نقش بیشتری در مُستعد کردن فضاها برای وقوع سرقت دارند. بنابراین، راهکارهای معطوف به کاهش خشونت از طریق طراحی شهری باید بر هر دو بُعد فیزیکی و اجتماعی فضاها، به‌طور همزمان توجه کند تا بتواند بیشترین تأثیر را بر کاهش خشونت و جرائم از طریق طراحی شهری و مداخله در محیط اطراف بگذارد.



[1] endemic

[2]  unbound

[3]  A.M. Guerry

[4] Adolphe Quetelet

[5]  Oscar newman

[6] defensible space      

[7]  jacobsen

[8] John long

[9]  Chapman

[10]  Transik

[11]  finding lost space

[12] surrounding

[13]  Klark

[14] Robert zomer

[15]Physical Deterioration,Disorder                                                   

[16]  Broken Windows

[17]  defensible space undefensible                                                     

1- افروغ، عماد. (1377). فضا و نابرابری اجتماعی، تهران: نشر دانشگاه تربیت مدرس.
2- احمدی، حبیب. (1377). نظریه های انحرافات اجتماعی، شیراز: انتشارات زر.
3- بحرینی، حسین. (1368). معنی وسازگاری در طراحی شهری، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
4- پارسی، حمیدرضا. (1379). فضای شهری، حیات مدنی و نیروهای اجتماعی- فرهنگی، رساله دکتری شهرسازی، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران.
5- پودراتچی، مصطفی. (1372). فضاهای بدون دفاع، پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران.
6- جیکوبز، جین. (1386). مرگ و زندگی شهرهای بزرگ امریکایی، ترجمه: حمید رضا پارسی و آرزو افلاطونی، تهران:] بی‌نا[.
7- چپمن، دیوید. (1386). آفرینش محلات و مکان‌ها در محیط انسان ساخت، ترجمه: شهرزاد فریادی و منوچهر طبیبیان، دانشگاه تهران، چاپ دوم.
8- راپوپورت، آموس.( 1384) . معنی محیط ساخته شده. ترجمه: فرح حبیب،  نشر پردازش و برنامه ریزی شهری.
9- شکوهی، حسین. (1372) . جغرافیای اجتماعی شهرها، تهران: نشر ماجد: چاپ دوم.
10- کرلینجر، فرد.(1383). روش‌های تحقیق درعلوم رفتاری، تهران:] بی‌نا[.
11- صدیق سروستانی، رحمت اله. (1371). فاصله‌ی فروماندگی تا فرومایگی، طرح تحقیق، دانشگاه تهران.
12- لنگ، جان. (1383) . آفرینش نظریه‌ی معماری، ترجمه: علیرضا عینی‌فر، تهران: نشر دانشگاه تهران، چاپ سوم.
13- محسنی تبریزی. علیرضا. (1383)، وندالیسم: مبانی روانشناسی اجتماعی، تهران: انتشارات آن، چاپ سوم.
14- مرتضوی، شهرناز. (1380). روانشناسی محیط، تهران: انتشارات بهشتی، چاپ دوم..
15- فلیک، یو. (1382). درآمدی بر پژوهش‌های کیفی در علوم انسانی، ترجمه: عبدالرسول جمشیدیان، سیدعلی سیادت و رضا علی نوروزی، نشر سماء قلم.
16- Kevin, G. (2003).Toward an Understanding of the Spatiality of Urban Poverty.
17- Mamford, L. (1970).the culter of cities.new York: harcount barace.javanovich.
18- Mawby, R.I (1976(. Defensible Space: A Theoretical andEmpirical Appraisal.
19- Newman, Oscar. (1996). Creating Defensible Space.u. s. Department ofhousing and urbandevelopment.
20- Rapoport, A. (1984). culture and the urban order. A, jone. boston: Allen & unwin press.
21- Taylor, r.and gottfredson, s.and browner, s. (1984). Block crime and fear. Journal of   Research in Crime and Delinquency.
22- Timothy, C.and O’Shea. (2006). Physical deterioration, disorder, and crime.university of south alabama.
23- Trancik, roger. (1986). finding lost space. new York: van nostrand reinhold.
24- White, rob. And Sutton, Adam. (1995). crime prevention, urban space and socialexclusion. Department of criminology. university of Melbourne.
25- Winton, Ailsa. (2004). Urban violence:a guide to the literatureEnvironment and Urbanization.