Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor, Department of Social Sciences, University of Isfahan, Iran
2 M.A. Student of Sociology, Uiniversity of Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
گسترش پایههای اقتصادی- اجتماعی دولت رفاه پس از جنگ جهانی دوم سبب متنوع شدن شیوههای زندگی افراد شد؛ بدین معنا که هر فرد و گروه اجتماعی میتوانست از طریق تنوعی که در انتخاب محل زندگی، آرایش، پوشاک خود، سلیقههای هنری و زیبا شناختی، انتخاب سرگرمی و نحوهگذران اوقات فراغتش و حتی شیوههای عملی و اخلاقی خویش در جامعه پیش میگیرد، خود را از دیگران متمایز سازد (گیبنز، 1381 و گیدنز، 1383) .
سبک زندگی، نقطه تلاقی ساخت و کنش است، چرا که سبک زندگی از یک طرف انتخابی است و به قدرت انتخاب کنشگران مربوط میشود و از طرف دیگر، ساختارها در این انتخاب تأثیر دارند. سبک زندگی نتیجه همه انتخابها و گزینشهایی است که فرد نسبت به خود انجام میدهد. سبک زندگی اغلب بیانگرانه است؛ بدین معنا که فرد خود را از طریق سبک زندگی به جهان پیرامون خود معرفی میکند. سبک زندگی امکان تعامل جوانان با شرایط ساختار اجتماعی را فراهم میسازد و انطباق با ساختار و یا دگرگونی آن، نتیجه این سبکهای زندگی است. بدین ترتیب، واقعیت تجربه همزمان آزادی و محدودیت اجتماعی به خوبی در مفهوم سبک زندگی متجلی است (ذکائی، 102:1386) .
وضع سبکهای زندگی در ایران، قرینهای برای تحول و تغییر است. گویی سبکهای زندگی جدید از مدرنیزاسیون اجتماعی خبر میدهد. تنوع در سبکهای زندگی تحولی در ناخودآگاه جمعی است. به هر حال، سبکهای جدید در حال گسترش است و در این میان، لحاظ این مطلب به عنوان «یک مسأله» میتواند آن را تحلیل و در تحلیل کلیتر لحاظ نماید. مسأله در مثبت و یا منفی دیدن صرف این وضع نیست، بلکه در دیدن آن به عنوان یک واقعیت است.
عامل مذهب نقش مهمی در گزینش سبک زندگی دارد. دین نه تنها مردم را نسبت به برخی از سبکهای زندگی در قیاس با سبکهای زندگی دیگر ترغیب مینماید، بلکه میتواند تأثیر قابل ملاحظهای در کنترل فرهنگ مصرفی و سبکهای زندگی مصرفی داشته باشد (باکاک، 177:1381) . تأثیر دین بر سبک زندگی اگر چه در زمینههای اجتماعی گوناگون تغییر میپذیرد، اما ارزش جامعه شناختی زیادی دارد. این نتیجه در کشورهایی به دست آمده که دین در عرصه عمومی به شدت تضعیف شده است. ادیان به دلیل عرصه انبوهی از ارزشهای متافیزیکی و اخلاقی و همچنین ارائه ردیفی از رفتارهای سنتی که میتوانند عناصر سازنده سبک زندگی باشند، قادرند نقش فعالی در ایجاد کردن یا تغییر دادن سبکهای زندگی ایفا کنند.
یکی از مجادلات رایج در حاشیه موضوع دین در جهان معاصر، پرداختن به مسأله سکولاریزاسیون و بیان تقابل آن با دین است. «کارل دابلر» عرفی شدن را در سه عرصه دینی، فردی و اجتماعی بررسی میکند که در هر سطح، معنای خاص خود را دارد. به زعم او، در سطح دینی، سکولاریسم عبارت است از تغییر و تحول درون دینی که به هر چه دنیویتر شدن دین میانجامد. در سطح فردی عبارت است از کاهش در تضمن و التزام دینی فرد؛ و در سطح اجتماعی عبارت است از لائیک شدن در سطح کلان اجتماعی که موجب تفکیک و تمایز ساختاری و عملکردهای نهادها میشود (شجاعی زند، 144:1380).
عرفی شدن نه پدیده حتمی است و نه کاملاً منتفی؛ بلکه فرآیندی محتمل برای همه ادیان، همه افراد و همه جوامع است. برخی اندیشمندان معتقدند عرفی شدن در درجه نخست متأثر از کارآمدی یا عدم کارآمدی کلی یا بخشی از نظامهای ایدئولوژیک حاکم بر جوامع است که دعوی بس بزرگی را مطرح میکند و ثانیاً تابع الگوی توسعهای است که برای مدیریت جوامع برگزیده می گردد. بنابراین ناکار آمدی و الگوی نامناسب توسعه، اصلیترین عوامل عرفی شدن این جوامع از جمله ایران است (شجاعیزند، 90:1385) .
مقاله حاضر که درآمد و مدخلی کوتاه بر نمودهای عرفی شدن دین در سبک زندگی جوانان است، در حد توان درصدد شناخت این پدیده و مناظر متعدد در این راستاست و سعی دارد تا از نگاهی آکادمیک به این موضوع و به ویژه عوامل مؤثر بر آن بپردازد.
پیشینه تحقیق
آنچه رونق مطالعه روابط میان دین و سبک زندگی – به ویژه در آمریکای پس از جنگ جهانی دوم- را سبب شد، از یک سو کاهش اهمیت مفهوم طبقه و جایگزینی تدریجی و نسبی اصطلاح سبک زندگی در مطالعه قشربندی اجتماعی بود؛ و از سوی دیگر، کاهش اهمیت عامل قومیت در تعیین هویت فردی آمریکاییان – در پی جانشینی نسل دوم و سوم مهاجران در ترکیب جمعیتی به جای نسل اول- موقعیتی را فراهم کرد که وابستگیهای دینی نقش مهمی در برپایی شأن و منزلت ایشان و سبک زندگی ناشی از آن فراهم کند.
اولین مطالعه جامعه شناختی جدی درباره تأثیر دین بر سبک زندگی، پژوهش وبر درباره اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری است. چنانکه وبر کالونیسم را توصیف میکند، می توان آن را یک سبک زندگی خواند؛ که در محدود کردن مصرف به واسطه ارزشهای اخلاقی و دینی مؤثر بود (فاضلی، 103:1382) .
کتز- جیرو[1] (1998) نشان داده است که در آلمان، فلسطین اشغالی و ایتالیا هر قدر که افراد دیندارتر هستند، کمتر در فعالیت و مصرف فرهنگی متعالی شرکت میکنند، اما در امریکا و سوئد کاملاً برعکس است. وی مطالعه خود را در فلسطین اشغالی به صورت جدی تکرار کرد و نتیجه میگیرد که تفاوت کاملاً معناداری میان سبک زندگی افراد دیندار و افراد دارای گرایش های سکولاریستی وجود دارد (Katz-Gerro & Shavit, 1998:737) .
فیل زاکرمن معتقد است درست همان طور که محیط اجتماعی – فرهنگی بر دین تأثیر میگذارد، بر همان وجه نیز دین بر محیط اجتماعی – فرهنگی تأثیر میگذارد. دین نقشی قاطع در تعیین هنجارهای جنسیتی، برساختن روابط جنسی، تحت تأثیر قرار دادن بحث و جدلهای سیاسی، پیشبرد یا مانع تراشی برای پدیدههای اقتصادی، تأثیرگذاری بر امور نژادی، کمک به حفظ محیط زیست و تأثیرگذاری بر رسانههای همگانی، ساختارهای خانواده، پیشرفتهای تکنولوژیک و جنبشهای هنری دارد (زاکرمن، 175:1384) .
محمود شهابی در سال 1377 با استفاده از روش کیفی و با استفاده از مفهوم تیپ ایده آل وبری، یک سنخ شناسی از سبکهای زندگی جوانان ایرانی ارائه کرد. ایشان سبک زندگی جوانان را شامل سبک زندگی همنوایانه یا متعارف، سبک زندگی جهان وطنانه و سبک زندگی بسیجی میدانند.
الف) سبک زندگی همنوایانه یا متعارف[2]: در این گروه سبک زندگی، جوانان ایرانی کم و بیش اکثر مفاهیم و عناصر مطرح شده در برنامههای جامعهپذیری را درونی میکنند. چه برنامههایی که به صورت جامعهپذیری غیرعلنی و غیر آشکار در خانواده در معرض آنها قرار میگیرند و چه برنامههایی که به صورت آشکار از طریق سایر کارگزاران جامعهپذیر (مدرسه و رسانهها و...) به آنها عرضه میشود. آنها دوره جوانی خود را بدون تعلق به خرده فرهنگهای جوانان سپری میکنند.
ب) سبک زندگی جهان وطنانه: علی رغم تلاش دست اندرکاران امور جوانان در جهت پرورش فرزندان انقلاب بر اساس ارزشها و هنجارهای اسلامی، بخش نسبتاً قابل ملاحظهای از جوانان ایرانی تعریف دیگری از بهنجاری و «زندگی خوب» دارند. اگر درمیان جوانان «متعارف» و جوانان «بسیجی» پذیرش ارضای معوق به خاطر برخورداری از آیندهای بهتر رهیافت ارزشی اصلی محسوب میشود، در میان جوانان متعلق به خرده فرهنگ ارضای آنی یا لذت طلبی لحظهای، جست و جوی غیر مسؤولانه لذت و هوس اجتماعی و مدگرایی و ماجراجویی، رهیافت ارزشی اصلی به شمار میآید.
ج)سبک زندگی بسیجی: این سبک زندگی اگر چه وجوه مشترک زیادی با سبک زندگی متعارف دارد، اما به دلیل سازمان یافتگی و رابطه اعضای آن با نظام و نحوه برخورد با جوانان جهان وطن، از آن مقوله قابل تفکیک هستند.
آزاد ارمکی و شالچی در مقالهای با عنوان «دو جهان ایرانی: مسجد و کافی شاپ» به بررسی تطبیقی دو سبک زندگی اصول گرایی انقلابی و پسامدرن در میان جوانان منطقه 3 تهران میپردازند. نفی مصرفگرایی غربی، دوری از نشانههای هویت غربی و مدرن، تأکید بر ارزشهای اسلامی با برداشت فقاهتی، اجتناب از روابط با نامحرم و دوری از مدگرایی، از جمله ویژگیهای سبک زندگی اصولگرایی انقلابی است. در مقابل، در میان اقشار مرفهتر شیوه زندگی مختلفی شکل گرفته است که با ویژگیهایی، چون مدگرایی، گسترش ارتباط با جنس مخالف، تأثیرپذیری از جریانهای جهانی مصرفی و ... شناخته شده است.
محمد سعید مهدوی کنی بیان میکند که بررسیها نشان دهنده آن بود که یکی از مهمترین چالشهایی که ادیان در جهان معاصر با آن دست و پنجه نرم میکنند، تعامل با تحولات سریع فرهنگی - اجتماعی است، به خصوص آنچه نوگرایی و دستاوردهای آن خوانده میشود. او در تحقیقی با عنوان «دین و سبک زندگی» درصدد بود که در حد امکان و در محدوده انتخابی، روشن کند اولاً چگونه دین در شرایطگذار یک جامعه سنتی؛ جامعه نوین را باز تولید میکند و ثانیاً جایگاه دین در فرآیند شکلگیری باورها، گرایشها و تمایلات فردی از یک سو و کنشها، روابط، هنجارها، نهادها و ساختارهای اجتماعی از سوی دیگر چگونه است.
چارچوب نظری
در حوزه جامعهشناسی دین، نظریهپردازان متعددی وجود دارند که فرآیند عرفی شدن را به عنوان موضوع مورد بررسی انتخاب کرده و بینشهای نظری خود را در باب علل، بسترهای وقوع، ابعاد این پدیده و پیامدهای آن را ارائه دادهاند. در حالی که نظریهپردازان کلاسیک مانند دورکیم، مارکس و وبر بصیرتهای کلی را در باب افول نقش دین در عرصه اجتماع بیان کردهاند، در میان نسل دوم جامعهشناسان دین، «پارسونز»، از جمله اصلیترین جامعهشناسانی است که مدعای او درباره فرآیند خصوصی شدن دین، یکی از مهمترین نظریههای عرفی شدن به شمار میرود. شجاعی زند برای ارایه دستهبندی شفاف، جامع و قابل درکی از نظریهها و برداشتهای موجود در باب عرفی شدن، مدلی را در قالب یک جدول دو متغیره ارائه کرده است: (شجاعیزند، 1381: 102)
جدول 1- مهمترین نظریههای عرفی شدن
|
دین |
فرد |
جامعه |
عوامل |
اثر تکثرگرایی دینی بر عرفی شدن (هانتینگتون) اثر پیورتینیسم بر دنیوی شدن مسیحیت (رابرتسون) |
اثر افکار روشنگری بر عرفی شدن (دانیل بل)، اثر افسونزدایی معرفت بر عرفی شدن فرد (وبر) |
اثر تمایز یافتگی ساختی بر عرفی شدن (ویلسون)، اثر عقلانیت بر عرفی شدن جامعه (مک گویر) |
فرآیند |
تحول پنج مرحلهای دین (بلا) مسیحیت نوین (سیمون) الهیات فرآیندی (رابرتس) |
یک سویگی فرآیند (هاموند) تشکل مجدد دینداران (برگر) واژگونی فرآیند (مارتین) |
فرآیند جدا شدن سپهر عرفی از سپهر دینی (لخنز)، خود محدودکنندگی فرآیند (ویلسون) |
پیامد |
خصوصی شدن دین (پارسونز) شخصی شدن خدا (یونگ) |
کاهش عضویت و حضور کلیسایی (برایرلی وریث) |
مرگ تدریجی دین در نظام سرمایهداری (جیسمون) |
در یک جمع بندی، از مهمترین عللی که نظریهپردازان غربی در تبیین فرآیند عرفی شدن بدان اشاره کردهاند، میتوان به علل برشمرده شده از سوی «ویلم[3] » اشاره کرد. وی پنج دسته از عوامل مؤثر بر وقوع این فرآیند را مورد بحث قرار میدهد که عبارتند از: تمایز یا بیساختی جوامع، عقلانی شدن، تکثریابی و نسبیت، رشد فردیت و جهانی شدن (ویلم، 1377: 150) .
الگوهای سکولاریسم (دنیاگرایی)
الگوهای دنیاگرایی در جوامع گوناگون بشری الگویی سرراست یا همگون نبوده است. فراگرد دنیاگرایی به شدت تحت تأثیر زمینة اجتماعی یا تاریخ مذهبی یک کشور عمل میکند.
دیوید مارتین (1978) که بیشترین توجه را به الگوهای گوناگون دنیاگرایی نشان داده است، گرچه تحلیل خود را اساساً بر مبنای درجه تکثرگرایی مذهبی یا انحصار مذهبی در جامعه قرار میدهد، اما در تبیین خود، انواع گستردهای از متغیرها را تلفیق میکند؛ از جمله قدرت اقلیتهای مذهبی و پراکندگی جغرافیایی آنها، رابطه میان گروهبندیهای مذهبی و نخبگان حاکم و خصلت ذاتی سنتهای گوناگون مذهبی.
استارک و بین بریج (1985 و 1980) درباره مسأله اهمیت دوام دنیاگرایی و احیای دین، استدلال کردهاند که دنیاگرایی فراگرد خود محدوده کنندهای است، به همین جهت، نکته تازهای را نمیتوان در نظر آنها پیدا کرد. این فراگرد بخشی از چرخهای معمول جنبش مذهبی است. استارک و بین بریج با آنکه این واقعیت را قبول دارند که رشد علم، دنیاگرایی شدید، سریع و بیسابقهای را به دنبال میآورد، اما میگویند که علم نمیتواند نیازها و آرزوهای اساسی بشر را برآورده سازد. علم نمیتواند همه رنجها و بیعدالتیها را در این جهان از میان بردارد و برای نابودی فردی نمیتواند راه گریزی را ارائه کند و بالاخره علم قادر نیست که وجود بشر را معنیدار سازد. از نظر مردم، تنها خداوند است که میتواند چنین کارهایی را انجام دهد. از همین روی، دین نه تنها پا برجای خواهد ماند و دوباره چیرگی خواهد یافت، بلکه صورت متعالی و فراطبیعیاش را نیز همچنان حفظ خواهد کرد.
استارک وبین بریج، نشانههای دوام اهمیت اساسی دین و احتمال نیرو گرفتن دوباره آن را در این واقعیت یافتهاند که آنهایی که در بررسیهای اجتماعی وابستگی یا اعتقاد مذهبی از خود نشان نمیدهند، به احتمال زیاد نوعی علاقه به فراطبیعتگرایی غیر سنتی یا حاشیهای مانند طالعبینی، یوگا و مراقبه متعالی را میپذیرند و نشان میدهند (همان: 30) .
لاکمن (1967) نیز میگوید که ویژگی جوامع معاصر بی نیازی به نظامهای فراگیر ارزشی است، زیرا آنها به مشروعیت مذهبی نیاز ندارند. دین به جنبهای از زندگی خصوصی تبدیل میشود و به گزینش فردی از میان انواع گزینهها ارتباط پیدا میکند؛ گزینههایی که میتوان آنها را به یک نظام ارضای شخص تبدیل کرد.
فِن در بحث مفصل خود درباره فراگرد دنیاگرایی (1972،1978 و 1981)، بر همین کمبود ارزشهای فراگیر و ضرورت وجود آنها برای تلفیق نظامهای نوین اجتماعی تأکید میورزد. ریشههای کار فِن را باید در برخورد او با نظر کارکردگرایانه دین جستجو کرد؛ همان نظری که دین را عامل اساسی مشروعیت و انسجام جامعه میداند. فِن فراگرد دنیاگرایی را بر حسب مرز میان مقدس و نامقدس در جامعه، مورد بحث قرار میدهد. به نظر او، این مرز همان چیزی است که گروهها، جمعها، سازمانها و افراد گوناگون میگذرانند تا مقاصد گوناگون و خاص خودشان را تعیین کنند. پس، دنیاگرایی فراگردی از نبرد، مناقشه، کشمکش یا مذاکره است که طی آن، کنشگران اجتماعی میکوشند داعیهها و نظرهای خاص خودشان را دربارة واقعیت بیان کنند. این فراگرد، فراگردی خود به خودی و تکاملی نیست. فراگرد دنیاگرایی، فراگردی پیچیده و تناقضآمیز است که در هر مرحله ممکن است آمادگی پذیرش گرایش تعارضآمیز را داشته باشد. به همین دلایل، این فراگرد برگشتپذیر است.
نظریة سکولاریزاسیون
«پیتر برگر» با عنوان «سکولاریزاسیون»[4] فرآیندی را ترسیم میکند که نه تنها به عرفی شدن نهادهای اجتماعی و اقتصادی، بلکه به عرفی شدن خود نهاد دین نیز میانجامد. تعریف «برگر» از عرفی شدن مشابه تعریف «ویلسون» از آن است؛ فرآیندی که طی آن بخشهایی از جامعه و فرهنگ از سلطه نمادها و نهاد دین خارج میشود.
برگر، به عرفی شدن دین هم در سطح اجتماعی - ساختاری (عرفی شدن عینی[5]) و هم در سطح ذهنی (عرفی شدن ذهنی[6] ) قائل است. به نظر او، در نتیجه این فرآیند، نه تنها دین از حوزه اجتماع خارج میشود و نفوذ اجتماعی خود را در سایر نهادها، از جمله اقتصاد، دولت و آموزش از دست میدهد، بلکه حتی کاهش مقبولیت (موجه نمایی[7]) تعاریف دینی از واقعیت در حوزه اجتماع به حوزه عرفی شدن ذهنی میانجامد. به بیان «برگر» عرفی شدن ذهنی به این معنی است که «هر روز شمار بیشتری از انسانها به گونهای پرورش مییابند که در جهان و زندگی روزمره بدون بهرهگیری از تفسیرهای دینی گذر میکنند» (برگر، 1967: 108) . این نوع عرفی شدن به شکل کاهش مضامین مذهبی در هنر، فلسفه و ادبیات و به ویژه در رشد علم به عنوان دیدگاهی کاملاً مستقل از دین و به کلی عرفی متجلی میشود.
از نظر «برگر» فرآیند عقلانی شدن ـ که پیش شرط تمامی جوامع مدرن صنعتی است ـ عامل اصلی عرفی شدن است. این فرآیند به فروپاشی موجهنمایی (اعتبار) تعاریف دینی از واقعیت منجر میشود. وی این معضل را «بحران اعتبار»[8] مینامد. برای فهم نظرات «برگر» توجه به این نکته ضروری است که از نظر وی دین دارای «واقعیت اجتماعی» است؛ یعنی از آن رو واقعی است که پذیرش اجتماعی و عام دارد و با اشاعه فرآیند عرفی شدن، دین فاقد واقعیت اجتماعی است؛ یعنی بر خلاف گذشته قادر به ساختن دنیایی مشترک که تمامی حیات اجتماعی معنای نهایی خود را از آن میگرفت، نیست و نکته مهمتر آن که دیگر پذیرش چنین معناهایی برای کلیه افراد الزامی نیست. در واقع، دینداری به حوزه و قلمرو شخصی و کاملاً متمایز از جامعه عرفی[9] محدود میشود. از سوی دیگر، عرفی شدن که ملازم از دست دادن «عمومیت» و یا «واقعیت اجتماعی» است، در نهایت به وضعیتی متکثر منجر میشود.
در وضعیت متکثر که از نظر «برگر» ویژگی کلیدی جوامع مدرن محسوب میشود، ادیان و مذاهب به حال خود رها میشوند تا از پیروی داوطلبانه مراجعانشان برخوردار شوند. در این وضعیت هیچ یک از ادیان نمیتوانند برخلاف گذشته وفاداری مراجعهکنندگان را مسلم فرض کنند. «برگر» منطق حاکم بر فعالیتهای مذهبی در این شرایط را شبیه منطق حاکم در «اقتصاد بازار آزاد» میداند. در واقع نهادهای مذهبی باید خود را به گونهای سازماندهی کنند که بتوانند خیل مصرفکنندگان را به سمت کالاهای خود جلب کنند (همان: 138) .
دابلر و ابعاد عرفی شدن
از نظرکارل دابلر[10] (1991) عرفی شدن سه بعد دارد:
بعد جامعه: به عرفی شدن در سطح کلان اجتماعی توجه میکند؛ فرآیندی که به تفکیک ساختاری و عملکردی نهادها و مؤسسهها مربوط میشود.
عرفی شدن درون خود دین: به تغییر و تحول دینی که به تحولات ایجاد شده در عوالم دینی، به ویژة تمایل آنها به دنیوی شدن مربوط میشود.
بعد فردی: به تضمین و التزام دینی شخصی مربوط به رفتار فردی مربوط میشود و میزان همبستگی افراد با گروههای دینی را نشان میدهد.
دابلر همچنین بر ضرورت تفکیک بین سطوح تحلیل تأکید میکند: سطح کلان یا اجتماعی، سطح میانه یا خرده سیستمها و سطح خرد یا فردی. دابلر «تفکیک نهادی» (لوکمان[11]، 1967)، «استقلال و خودمختاری» (برگر 1967؛ ویلسن[12]1969)، «عقلانیشدن» (برگر 1967؛ ویلسن 1982)، «جامعهای شدن» (ویلسون 1976)، «افسونزدایی از جهان» (وبر 1920؛ برگر1967)، «خصوصی شدن» (برگر 1967؛ لوکمان 1967) و «عمومی شدن» (بلا 1991؛ پارسنز1997) را در سطوح کلان و پایگاه مربوط به جامعه قرار میدهد.
دابلر در سطح میانه که سطح مربوط به خرده سیستمهاست، به عرفی شدن خود دین میپردازد و مفاهیمی چون «تعددیابی» و «متکثر شدن» (مارتین 1978)، «نسبی شدن» (برگر 1967) و «این جهانی شدن» (لوکمان 1990) را در آن جای میدهد و سرانجام مفاهیمی چون «فردی شدن» (بلا[13] 1985)، «بیاعتقادی» (برگر 1967) و «افول دینداری کلیسایی» (مارتین[14] 1978) را در سطح خرد قرار میدهد (دابلر، 1991: 230) .
عمدتاً در تحلیل کلان و در سطح جامعه، عرفی شدن با تفکیک جامعه به دو بخش حوزه عمومی و حوزه خصوصی تبیین میگردد. دابلر به این تفکیک، حداقل از دو بعد انتقاد میکند: اول آن که این نوع تفکیک و تقسیمبندی، عرفی شدن را تنها به حوزه عمومی محدود میکند و مواردی از قبیل خانواده را که در حوزه خصوصی قرار میگیرند، مورد توجه قرار نمیدهد، در حالی که بخشی از حیات خانوادگی نیز عرفی میشود. دوم آن که اساساً این تفکیک، مفهومی ایدئولوژیک است که به وسیله لیبرالها و سوسیالیستها در قرن نوزدهم برای تفکیک کارکردی حقوقی و خودمختاری نهادهای عرفی استفاده شده است.
در سطح میانه، تعددیابی و تکثر در بازار دینی ظاهر میشود؛ بازاری مبتنی بر رقابت و وضعیت کثرتگرایانه که موجد بحران «مقبولیت و اعتبار» برای ادیان میشود. ظهور جنبشهای دینی جدید با فرآیند عرفی شدن درون دینی ارتباط دارد. در واقع، عرفی شدن درون دینی از سنت دینی قطب و انحصارزدایی میکند و با این «قطبزدایی» زمینه برای موقعیت کثرتگرایانه فراهم میشود. وضعیت کثرتگرایانه وضعیتی است که در آن به واسطه انحصارزدایی دینی، دیگر وفاداری مشتریان از قبل تضمین نمیشود.
در نهایت، سطح خرد عبارت است از: فردی شدن[15]، بیاعتقادی، سقوط دینداری کلیسایی، بیکلیسا شدن افراد و مشارکت اندک اعضا در فعالیتهای کلیسایی. فردی شدن دین به معنای این است که دین بخشی از «حوزة خصوصی» میگردد. به تعبیر رابرت بلا، کلیسا جماعتی محلی و «اجتماعی عاشقانه و به هم پیوسته» است؛ اجتماع عاشقانهای که در آن افراد میتوانند لذت تعلق داشتن به آن را حس کنند.
مسیرهای محتمل عرفی شدن ایران در سطح خرد
عوامل فردی تأثیرگذار بر فرآیند عرفی شدن، تحت تأثیر عوامل اجتماعی سطح کلان و میانه و عوامل ناشی از دین است. با وجود این، پس از شکلگیری، خود نیز به مثابة عاملی مستقل، اثری تشدید کننده بر این فرآیند دارد. ما آنها را در سه دستة «تغییر ارزشها»، «تغایر نقشها» و «نقض فردیت دینی» بررسی میکنیم:
جدول 2- نظام ارزشها در اسلام
ترتیب |
مبنا |
معیار |
دایرة توافق |
اول |
حقیقتشناسی |
درست/ غلط |
بشریت، شامل تمام انسانهای واجد قوة درّاکه |
دوم |
نیکوییشناسی |
خوب/ بد |
اجماع کثیری از انسانها |
سوم |
زیباییشناسی |
زیبا / زشت |
اجماع کوچکتری از انسانهای همذوق و سلیقه |
چهارم |
منفعت طلبی |
سود / زیان |
اجماع افراد هم منفعت، منتهی به فرد انسانی |
پنجم |
لذتجویی |
خوشی / ناخوشی |
فرد انسانی |
آنچه نظام ارزشی سازگار با آموزههای اسلامی را میسازد، اولاً اعتقاد به اولویت و ترتیبی است که در جدول فوق آمده است و ثانیاً لزوم سریان از بالا به پایین و تبعیت مادون از مافوق است. به رغم ممتایز بودن ملاکها بر اساس اعتقادات اسلامی، انفکاک عرصهها و تفاوت ملاکها هیچ گاه نمیتواند چندان باشد که مثلاً در عرصة مبادلة منافع یاکسب لذت بتوان از ملاحظة ارزشهای حقیقت شناسانه یا نیکویی شناختی به کلی چشم پوشید؛ بلکه عرصههای مادون با فرض قبول ساز و کارهای متفاوتشان همواره به نحوی در سایة نظارت و کنترل ارزشهای مافوق خویش قرار دارند و ناگزیر به رعایت حداقل شرط عدم تغایر با آنها هستند.
آنچه در فرآیند عرفی شدن رخ میدهد، اولاً استقلال بخشی تام به این عرصههاست که دابلر از آن به «چند مرجعی شدن» و «چندپاره شدن» ارزشها یاد کرده است و ثانیاً بر هم زدن ترتیب و ترتّب آنها به گونهای که گاهی به واژگونی کامل آن انجامد و سرانجام کوچکسازی دایرة وفاق از طریق نسبیسازی ارزشهایی که اطلاق و شمولیت بیشتری دارند (کوزر، 1370: 300) .
2. تغایر نقشها: با اینکه پیچیده شدن ساخت و مناسبات اجتماعی، انسان معاصر را به اشتغال به کارهای متعدد و پذیرفتن نقشهایی بس متفاوت ناگزیر ساخته است، معالوصف از آن رو که وجودی واحد است و هیچ حیث آن در هیچ لحظهای از او فارغ نمیگردد، فرقی با گذشته خود نکرده است و نمیتوان آن را عذری برای چند پاره شدن انسان در دنیای جدید شمرد. دینداری به خلاف برخی از برداشتهای عرفیگرا (محمدی، 1377: 57)، نقش نیست تا در فرآیندی عرفی شدن ناشی از تمایزیابی، از دیگر نقشهای اجتماعی فرد متمایز گردد، بلکه روح و جوهرة تمام نقشهایی است که شخص در حیات فردی و اجتماعی خویش، صرف نظر از ساختهای ساده یا پیچیده به عهده میگیرد.
تلاش انسان دینی، هماهنگ نمودن مقاصد و متلائم سازی نقشهاست، بیآنکه ساز و کار و مقتضیات جاری در آنها را نقض کند یا نادیده انگارد و البته، سپردن حکم نهایی به اهداف و هنجارهای والاتر در هنگامة بروز مغایرتهای احتمالی میان آنهاست.
عرفی شدن اما از دو طریق بر این ساختار اثر میگذارد: نخست از طریق تشدید تمایز تا رسیدن به مرز تغایر و تقابل میان نقشها؛ دوم از طریق تجویز نسخههای مغایر در صورت دهی به بافت هنجاری و نظام معنایی آنها. عرفی شدن ایران در این سطوح و تحت تأثیر این عوامل، کمتر فحوای معرفتی و مسیر ایدئولوژیک دارد، بلکه بیشتر کاربردی است و برخاسته از اقتضائات عمل و لذا باید آن را عرفی شدن عملی که اتفاقاً گسترة وسیعتری هم دارد و با سهولت بیشتری به زندگی روزمره وارد میشود، نامید. وضعیتی که امروزه تحت تأثیر الگوهای توسعة تقلیدی در ایران و در بسیاری از جوامع دیگر پدید آمده است، فرد را به رغم باور و اعتقاداتش عملاً به تجدید نظر در نظام ارزشی و هنجارهای نقشی خویش وادار میسازد و همورا در گامهای بعدی به عاملی مؤثر در تشدید این فرآیند بدل مینماید. اختلاف بارز میان نظر و عمل، میان عقیده و سلوک و میان آنچه فرد راغب است باشد و آنچه عملاً شده است، تماماً بر تقدم تأثیرات ساختاری در فرآیندهای عرفی شدن صحه میگذارد؛ اما چون هیچ فردی نمیتواند مدت مدیدی را با این تغایرات به سر برد، در صورت استمرار لاجرم به تئوریزه کردن واقعیت و وضع و موقعیت خود در آن میپردازد و صورت موجهی برای آن میتراشد و لذا به تبع عرفی شدن عملی، به لحاظ نگرش و گرایش نیز عرفی خواهد شد (برگرها وکلنر، 1380: 117) .
3.نقض فردیت دینی: از «فرد» و مفاهیم منشعب و مأخوذ از آن، تعابیر و تفاسیر مختلفی شده است. ادیان ، بویژه ادیان تاریخی در تلقی شایع، زائل کننده فردیت، روح انتخابگری و استقلال عمل فردی هستند و در مقابل، لیبرالیسم، سکولاریسم، مدرنیته و به طور کلی دنیای جدید به علت افکندن تردید در قدرتهای ماورایی و چالش با نهادها و مرجعیتهای دینی و کنار نهادن جامعهگراییهای ایدئولوژیک، زمینه ساز رشد و بلوغ فردیت بودهاند.
دابلر (1991) با همین تلقی، ضمن تفکیک میان «فردگرایی منفعت محور»[16] و «فردگرایی بیانگر»[17] مدعی است میان دینداری و فردگرایی نوع دوم، هبستگی منفی وجود دارد؛ یعنی هر چه از میزان دینی بودن فرد کاسته میشود، بر فردیت بیانگر او افزوده میشود. ترنر نیز که به ریشههای دو گانة فردگرایی در بدبینی ریاضت گرایانة کالونیستی و خوشبینی عقل گرایانة روشنگری اذعان دارد و حتی سهم اولی را بیش از دومی ارزیابی میکند، معتقد است که فردگرایی بیش از دین، با عرفی شدن سازگار است (ترنر، 1991: 171) .
فردیت جاری در ادیان با آنچه در نحلههای مشهور به فردگرایی دیده میشود، تفاوت اساسی دارد. بر حسب آموزهها، این فردیت نه برخاسته از منفعت جویی و نه منتهی به آن است و لذا نه در تقابل با دگرخواهی و اخلاق دینی است و نه به رقابت و ستیز بر سرقدرتها و حقوق منجر میگردد.
پس مسیر و مجرای دیگر عرفی شدن در سطح خرد، اولاً «افول فردیت دینی» است؛ بدین طریق که دینداریهای ناشی از فشارهای اجتماعی، اعم از رسمی و غیررسمی را که عمدتاً در ابعاد شریعتی و مناسکی و پایبندیهای ظاهری تجلی پیدا میکند، به حساب تدّین افراد بگذاریم و اهتمام و انگیزههای دینی را تماماً بدان سو سوق دهیم. این ورطهای است که نوعاً دامنگیر حکومتهای دینی ظاهرگرا میگردد و تلاش برای بسترسازی و آفتزدایی بعضاً موجب از بین رفتن بذر و نطفههای ایمان دینی میگردد؛ ثانیاً برخاسته از «ابدال» و تحول معنایی آن به فردگرایی پروتستانی یا لیبرال و فردی شدنهای صوری دنیای مدرن است (همان: 162) .
پیدایش سبک زندگی عرفی شده
تغییر و نوظهوری ارزشها و سبکهای زندگی و تفکر، عمدتاً و اساساً ویژگی های نسلهایی هستند که پی در پی به ظهور می رسند؛ چنانکه مانهایم در خصوص جریانهای تغییر اجتماعی و تحول آگاهی و ارزشها طی نسل مینویسد: آگاهی حقیقی، اساساً به وسیلة روندها و جریانهای تحول اجتماعی و فکری به ظهور میرسد. هر یک از این روندها و جریانها نگرشهای اساسی خاصی را تکامل میبخشند که فراتر از تغییر نسلها هستند و به عنوان اصولی پایدار – علیرغم تغییر مستمر- زیربنای توسعه اجتماعی و تاریخی به شمار میروند. به علاوه، نسلهای جدیدی که پی در پی ظاهر میشوند، نیز آگاهیها و ایدههای نسلی خود را بر آگاهیهای کلی ثابتی که مربوط به نظامهای فکری قطبی مختلف هستند، تحمیل میکنند. در نظر مانهایم، جامعه بشری به طور عادی، دارای تغییر و تحولی تدریجی و ناپیدا، اما اساسی و جدی است که حاصل آن، ظهور نسلهایی با ایدهها و تفکراتی جدید است؛ نسلهای نوعی که ایدهها و ارزشهای خود را به عنوان چیزی برتر بر ذخیره اصول و ارزشهای مربوط به جریانهای موجود ایدئولوژیک و فکری میافزایند و به تعبیر دیگر، دست به باز تعریف افکار و ایدئولوژیهای رایج میزنند.
ارزشها در رویکرد جامعه شناختی مانهایم، متغیری وابسته و در عین حال مستقل به شمار میآیند؛ یعنی از یک سو وابسته به شرایط اجتماعی و تاریخی دورههای مختلف هستند و از سوی دیگر، به عنوان متغیر مستقل در تغییر اجتماعی به دو صورت نقش بازی میکنند: اولاً، به عنوان نظامهای ارزشی مستقر، پاسخهای کانالیزه شده و مشخص افراد و نهادها درحیات اجتماعی را ممکن میسازند و در خدمت تحقق جریانها و روندهای اجتماعی قرار میگیرند و ثانیاً، به منزلة پایه برای نوآوریهای ارزشی بعدی عمل کرده، برای نسلهای پی در پی در حال ظهور، امکان نوسازی و ارزشگذاری مجدد بر رویههای فکر و عمل موجود و تولید سبکهای زندگی جدیدتر را به صورت تدریجی و ترکیبی فراهم میسازند و از این طریق، تغییر اجتماعی را هموار میسازند.
اگر در دورة مدرن شاهد ثبات و عدم تحرک فرهنگی بودیم، در شرایط فرامدرن شاهد دورگه سازی جهان وطنانه خواهیم بود. در چنین وضعیتی، هویتهای اجتماعی سیالتر از گذشته میشوند و انسانها هویت خود را در جریان آزمایش و خطا و چهل تکه سازی و نه از طریق پذیرش آنچه که از گذشتگان به آنها رسیده است، میسازند.
جامعة ایرانی عرصة تنازع و برخورد جریانهای گوناگون و گاه متباین فرهنگی است. تحولات فرهنگی جهانی در تعامل با تحولات اجتماعی ایران، سبکهای زندگی ایرانی را نخست متنوع و دوم دگرگونپذیر و ناپایدار ساخته است. جامعة ایرانی عرصة رقابت سبکهای زندگی گوناگون برای تحمیل «تعریف مشروع و معیار» از زندگی است.
بدون شک، همة گروههای اجتماعی کم و بیش تحت تأثیر فرآیند جهانی شدن قرار گرفته و خواهند گرفت، اما جوانان بیش از هر گروه اجتماعی دیگری از این فرآیند تأثیر میپذیرند و بیش از هر گروه دیگری نیز بر روی این فرآیند تأثیر میگذارند. هر چند فرهنگ جوانان پدیدهای پیچیده است، اما شناخت آن برای درک آیندة جهانی شدن ضرورت دارد. منظور از فرهنگ جوانان این است که یک منظومة فرهنگی واحد، همة افراد 15 تا 30 سال در تمامی طبقات اجتماعی را به خود جذب میکند. به عبارت دیگر، گروههایی از جوانان که وجهه مشخصة آنان باورها، ارزشها و هنجارهای خاص آنها در مقابل فرهنگ مسلط یا نظم اجتماعی حاکم است، فرهنگ آنها را تشکیل میدهد. بروز این فرهنگ را میتوان در سبک، کنش، ذائقه و سبک زندگی جوانان مشاهده کرد.
علایم و نشانههای موجود گویای تمایل و توانایی جوانان به تلفیق دنیاهای متفاوت است. بخشی از جوانان امروز در حال تلفیق «مسجد و ماهواره» هستند و ظاهراً با این تلفیق احساس آنومی، تضاد و تناقض هم نمیکنند. فرآیند اختلاط فرهنگی در دو دهه گذشته رو به رشد بوده و «علایق نظری را نیز به خود جلب کرده است؛ به طوری که مفاهیمی چون چهل تکه سازی و دورگگی را جایگزین مفاهیمی، چون امپریالیسم فرهنگی، آمریکایی شدن و مک دونالدی شدن کرده است.» چنین وضعیتی خاص جامعة ایرانی نیست و در بسیاری از کشورهای در حال گذار یا در حال توسعه، نشانههایی از این چهل تکه سازی فرهنگی را میتوان دید.
پیرو تحولاتی که به ذهن و احساس انسان جدید عارض میگردد، دگرگونیهایی نیز در مناسبات او با جهان هستی، با طبیعت و جامعه پدید میآید. یکی از تجلیات عرفی شدن از این منظر، قانع شدن بشر به حیات تهی از معنا و دل کندن از معنویت و عشق در ازای پناه جستن به لذایذ آنی و نفسانی است. آشکارترین تجلیات عرفی شدن در رفتار افراد نمایان میگردد و مهمترین جلوه آن کاهلی در پایبندی به فرمانهای دینی است. بیتوجهی به نواهی دینی که به عنوان یکی از شاخصهای عرفی شدن فرد شناخته شده است، یک منشأ عمده دارد و آن بیتفاوتی و بیاعتنایی در انجام تکالیف مورد انتظار دین به سبب زائل شدن اعتقاد به درستی و اثربخشی آن است.
فرضیات تحقیق
مدل مفهومی تحقیق
روش تحقیق
پژوهش حاضر از نظر کنترل شرایط پژوهش، یک بررسی پیمایشی، از نظر هدف یک بررسی کاربردی[18]، از نظر وسعت پهنانگر (شهر اصفهان) و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی است؛ به طوری که روش گردآوری دادهها نیز به صورت پرسشنامهای بوده و در آن برای اندازهگیری متغیرها از سؤال و برای اندازهگیری سازهها از طیف لیکرت استفاده شده است.
جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه جوانان شهر اصفهان است که تعداد آنها در سال 1385، 551653 نفر بوده است. شیوه نمونهگیری در این تحقیق سهمیهای [19] و بر اساس مناطق شهرداری اصفهان و سن افراد (29-15 سال) بوده است. تعداد حجم نمونه براساس فرمول کوکران با بیشترین حجم (دقت برآورد 05/0=d، حداکثر واریانس 25/0= pq و سطح اطمینان 95 درصد) مشخص شده که با توجه به فرمول زیر حدود 385 نفر تعیین شده است.
تعداد حجم نمونه براساس تعداد و درصد جوانان در هر یک از مناطق چهارده گانه محاسبه و تعداد پرسشنامه مقتضی بر حسب درصد جوانان و با تقسیم هر منطقه به قسمتهای شمالی، جنوبی، غربی، شرقی و مرکزی و تعیین خیابانها و کوچههای اطراف، بین جوانان توزیع شده است.
تعاریف نظری و عملی متغیر وابسته و ابعاد آن
در این پژوهش، گویههای سبک زندگی عرفی شده در سه بعد اهمیت بدن، مصرف و اوقات فراغت بررسی میگردد. این گویهها با توجه به یک اصل اساسی که به ارتباط اجتماعی بین افراد مربوط میشود، مطرح شدهاند. بسیاری از افراد جامعه در ارتباط با یکدیگر در ابعاد گوناگون سبک زندگی، به علت آن که این زمینهها را مربوط به زندگی خصوصی و شخصی افراد میدانند، به خود اجازه اظهارنظر نمیدهند و حتی اگر سبک زندگی آنها مغایر با اصول پذیرفته شده خود و جامعه هم باشد، چه بسا با آنها ارتباط هم برقرار میکنند. در مقابل، افرادی را میبینیم که نه تنها با این ناهنجاریهای اجتماعی مقابله و گاهی برخورد میکنند بلکه به قطع ارتباط اجتماعی با آنها، حتی در سادهترین شکل آن دست میزنند. ابعاد سبک زندگی عبارتند از:
اهمیت بدن
الف) الگوی انتخاب لباس: حضور فردی و روزمره جوانان جهان وطن در حوزه عمومی، که علیرغم تلاش متولّیان امور جوانان در جهت پرورش آنها بر اساس ارزشها و هنجارهای اسلامی تعریف دیگری از بهنجاری و زندگی خوب دارند، همواره با نوعی چانهزنی با فرهنگ رسمی همراه بوده است. نتیجه این چانهزنیها درجاتی از به اصطلاح «بدحجابی» یا «بدپوششی» جوانان در جامعه است.
ب) تزیین بدن: بازتابی بودن هویت و کنترل شکلهای هویت به وسیله تنظیم یا کنترل بدن به مثابه حامل خویشتن در دوره اخیر مدرنیته به عنوان روشی برای کسب تمایز در سبکهای زندگی مرکزیت یافته است.
جدول 3- ابعاد و گویههای تشکیل دهنده اهمیت بدن
متغیر |
ابعاد |
گویه |
اهمیت بدن |
الگوی انتخاب لباس |
اخلاق دوستانم برایم بسیار مهمتر از پوشش آنهاست. مدگرایی جزء جدایی ناپذیر زندگی جوانان است. جوانها را باید نسبت به انتخاب لباس متناسب با شأن ایرانی تشویق کرد. مهم با طن آدمهاست، نه پوشش و ظاهر آنها. اغلب به دنبال دوستی با جوانانی هستم که به روز لباس میپوشند. پوشش افراد در جامعه یک امر شخصی است و دیگران حق اظهارنظر ندارند. |
تزئین بدن |
افرادی که تناسب اندام دارند، ازدواجهای موفقتری دارند. به هرحال، بخشی از مقبولیت اجتماعی جوانان با تزیین بدن (استفاده از ژل مو، لاک، آرایش صورت و ...) در بیرون از منزل به دست میآید. اگر دوستانم بخواهند به هر نحوی زیباتر شوند، از نظر من اشکالی ندارد؛ این حریم شخصی آنهاست . به نظرم آرایش تند همکارانم در محیط اداره باعث کاهش راندمان کاری میشود. دوستانم با لباسهای مد روز زیباتر به نظر میرسند. لازم نیست افرادی را که جراحیهای زیبایی انجام میدهند، با بیان ضررهای ( یا خطرهای) احتمالی کارشان منصرف نمود. |
مصرف
الف) خرید فراغتی: از آنجا که خرید در فرهنگ مصرفی بسیار حائز اهمیت است و جنبه فراغتی و تفریحی به خود میگیرد، به عنوان یکی از شاخصهای سبک زندگی مطرح میشود.
ب)مصرف فرهنگی: مصرف فرهنگی در کنار فعالیتهای فراغت و الگوهای مصرف، از اصلیترین شاخصهای مورد استفاده در مطالعات سبک زندگی است و فرد را درگیر مسایلی میکند که به فراخور تمایل اوست و ارزشها و منابع مالی و پایگاه اجتماعی او را در زمره همتایان خود قرار میدهد.
جدول 4- ابعاد و گویههای تشکیلدهنده مصرف
متغیر |
ابعاد |
گویه |
مصرف |
خرید فراغتی |
پسانداز برای جوانان یک امر ضروری است و تشویق یکدیگر به این امر بسیار سودمند است. جوانها آن قدر عاقل هستند که خود تشخیص دهند چه کالایی را واقعاً نیاز دارند. خریدهای تفنّنی (یافراغتی) از ویژگیهای دوران جوانی است و نباید نسبت به آن سختگیری کرد. هرگاه دوستانم برای تفریح به خرید میروند، آنها را همراهی نمیکنم. |
مصرف فرهنگی |
هر گاه دوستانم چت میکنند، با آنها همراه نمیشوم، چون چت چیزی جز هدر دادن وقت نیست. باید با افرادی که به توزیع فیلمهای نامناسب (یا غیر اخلاقی) اقدام میکنند، برخورد جدی کرد. اگر لازم باشد در مورد تماشای ماهواره به جوانان تذکر داده شود، این وظیفه خانواده جوان است؛ به دیگران ربطی ندارد. از نظر من آزادی استفاده از ماهواره بلامانع است. |
اوقات فراغت
الف) سرگرمیهای مجازی: سرگرمیهای مجازی علاقه جوانان به مشارکت اجتماعی و فعالیتهای مدنی را تحتالشعاع قرار میدهد.
ب) میدانهای فراغتی نامتعارف: به مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی توسط جوانان و دیدگاه دیگران در این خصوص اشاره دارد.
ارتباطات خارج از چارچوب ازدواج: شامل دو بعد ذهنی و عینی است. بعد ذهنی به تساهل جنسی و تفکیک جنسی تقسیم میشود و نگاه فرد را نسبت به رابطه با جنس مخالف نشان میدهد و بعد عینی، تجربه رابطه با جنس مخالف را نشان میدهد
پایایی ابزار اندازهگیری
پایایی سؤالهای پرسشنامه بر اساس آزمون آلفای کرونباخ تعیین شده است. مقدار آلفا در دامنه 0-1 است؛ به طوری که از طریق این ضریب به پایداری درونی گویهها پی برده میشود. طبق اطلاعات جدول 6 ملاحظه میشود که پایایی سؤالها و گویههای مورد بررسی دارای پایایی لازم هستند و از این رو، توصیف و آزمون سازهها و ابعاد آنها از نظر علمی معتبر است.
جدول 5- ابعاد و گویههای تشکیل دهنده اوقات فراغت
متغیر |
ابعاد |
گویه |
اوقات فراغت |
سرگرمیهای مجازی |
جوانانی که حضور در جمعهای خانوادگی و دوستانه را به سرگرمیهای مجازی (یا وبگردی) ترجیح میدهند، در زندگی بسیار موفقتر هستند. اعتیاد به سرگرمیهای مجازی (یا اینترنت) باعث منزوی شدن جوانان میشود. اهمیت زیاد به فضای مجازی مانند استفاده از رایانه، باعث کاهش نقش خانوادهها در زندگی جوانان میشود. |
میدانهای فراغتی نامتعارف |
به نظر من ارتباط اجتماعی با فردی که از مشروبات الکلی استفاده میکند، اشکالی ندارد. اگر همکارم از مشروبات الکلی یا مواد مخدر استفاده کند، تا آنجایی که به روابطمان لطمه نزند، با او برخورد نمیکنم. مهم نیست دوستم از مواد مخدر یا مشروبات الکلی استفاده میکند؛ مهم آن است که مرا آلوده نکند. |
|
ارتباطات خارج از چارچوب ازدواج |
این که همسرم قبل از ازدواج تجربه ارتباط با جنس مخالف را داشته، مهم نیست؛ مهم ارتباط فعلی او با من است. از ارتباط دوستانم با جنس مخالف بسیار ناراحتم، زیرا زندگی آینده آنان را تحت تأثیر قرار میدهد. ارتباط با جنس مخالف قبل از ازدواج برای شناخت بیشتر ضروری است. |
جدول 6- ضریب آلفای کرونباخ (پایایی سازههای پژوهش)
ردیف |
سازهها و ابعاد |
تعداد گویهها |
میزان آلفا |
1 |
فردگرایی |
6 |
719/0 |
2 |
نقض فردیت دینی |
6 |
664/0 |
3 |
تغییر ارشها نزد فرد |
7 |
725/0 |
4 |
تغایر نقشها |
10 |
659/0 |
5 |
اهمیت بدن |
12 |
702/0 |
6 |
مصرف |
9 |
721/0 |
7 |
اوقات فراغت |
9 |
742/0 |
یافتههای تحقیق
نتایج توصیفی
نتایج به دست آمده در زمینه سن پاسخگویان نشان میدهد که کمترین تعداد نمونه مورد مطالعه مربوط به گروه سنی 23-21 ساله و بیشترین تعداد، در ارتباط با گروه سنی 20-18 ساله بوده است. از کل نمونه آماری مورد مطالعه 46 درصد شهروندان مرد و 54 درصد، زنان بودهاند. در ارتباط با وضعیت تأهل پاسخگویان، بیشترین تعداد نمونه آماری (1/69 درصد) را مجردان تشکیل میدادهاند. با توجه به این که جامعه آماری پژوهش، جوانان (29-15 سال) بوده، لذا این امر در بالا بردن تعداد مجردان نمونهای تأثیرگذار بوده است. از نظر نوع شغل پاسخگویان و همسرانشان، پدر ومادر پاسخگویان، بیشترین تعداد نمونه به ترتیب شامل تکنسینها و دستیاران، مشاغل آزاد و خانهدارها بودهاند. از نظر وضعیت تحصیلی پاسخگویان و پدر و مادرانشان دیپلمها، بیشترین تعداد بودهاند. از نظر میزان درآمد خانواده بیشترین پاسخگویان دارای درآمد 800-300 هزار تومان بودهاند. از نظر وضعیت مسکن، بیشترین تعداد نمونه را مالکان تشکیل میدادند. از نظر ارزش تقریبی مسکن بیشترین تعداد دارای ارزش 200-50 میلیون تومان بودهاند. از نظر ارزش تقریبی اتومبیل بیشترین تعداد دارای ارزش 15-5 میلیون تومان بودهاند.
نتایج آزمون فرضیات
فرضیه1: بین میزان فردگرایی در افراد و سبک زندگی عرفی آنها رابطه وجود دارد.
از آنجا که هر دو متغیر رتبهای است ، ضرایب گاما و کندال b و c مناسب است، اما چون درجه آزادی برابر 1 است ، ضریب کندال b به کار گرفته میشود . در این ضریب با افزایش یا کاهش یک متغیر، متغیر دیگر ثابت نمیماند و این مقدار بین 1+ تا 1- قرار دارد.
جدول 7- نتایج آزمون ضریب تاو- کندال bبین فردگرایی و سبک زندگی عرفی
متغیر |
ضریب |
سطح معناداری |
تعداد مشاهدات |
فردگرایی و سبک زندگی عرفی |
200/0 |
002/0 |
385 |
با توجه به جدول فوق، میتوان به این نتیجه رسید که بین فردگرایی و سبک زندگی عرفی رابطه وجود دارد. مقدار Sig برابر با 002/0 و کمتر از مقدار 05/0 (Cut Point) است و بیانگر این مطلب است که مقدار خطا در صورت پذیرش رابطه بین دو متغیر بسیار پایین است، لذا میتوان رابطه بین این دو را پذیرفت. بنابراین، فرضیه 1 پذیرفته میشود.
فرضیه2: بین میزان نقض فردیت دینی در افراد و عرفی شدن سبک زندگی آنها رابطه وجود دارد.
جدول 8- نتایج آزمون ضریب تاو- کندال bبین نقض فردیت دینی و سبک زندگی عرفی
متغیر |
ضریب |
سطح معناداری |
تعداد مشاهدات |
نقض فردیت دینی و سبک زندگی عرفی |
034/0 |
508/0 |
385 |
با توجه به جدول فوق، میتوان به این نتیجه رسید که بین نقض فردیت دینی و سبک زندگی عرفی رابطهای وجود ندارد. مقدار Sig برابر با 508/0 و بیشتر از مقدار 05/0 (Cut Point) است و بیانگر این مطلب است که در صورت پذیرش این فرضیه، 50 درصد دچار خطا شدهایم، لذا نمیتوان رابطه بین این دو را پذیرفت. بنابراین، فرضیه 2 رد میشود.
فرضیه3: بین میزان تغییر ارزشها نزد فرد و سبک زندگی عرفی آنها رابطه وجود دارد.
جدول9- نتایج آزمون ضریب تاو- کندالbبین تغییر ارزشها نزد فرد و سبک زندگی عرفی
متغیر |
ضریب |
سطح معناداری |
تعداد مشاهدات |
تغییر ارزشها نزد فرد و سبک زندگی عرفی |
063/0- |
229/0 |
385 |
با توجه به جدول فوق، میتوان به این نتیجه رسید که بین تغییر ارزشها و سبک زندگی عرفی رابطه وجود ندارد. مقدار Sig برابر با 229/0 و بیشتر از مقدار 05/0 (Cut Point) است و بیانگر این مطلب است که در صورت پذیرش این فرضیه، تقریباً 23 درصد دچار خطا شدهایم، لذا نمیتوان رابطه بین این دو را پذیرفت. بنابراین، فرضیه 3 رد میشود.
فرضیه4: بین میزان تغایر نقشها در افراد و عرفی شدن سبک زندگی آنها رابطه وجود دارد.
جدول 1- نتایج آزمون ضریب تاو- کندال bبین تغایر نقشها و سبک زندگی عرفی
متغیر |
ضریب |
سطح معناداری |
تعداد مشاهدات |
تغایر نقشها و سبک زندگی عرفی |
265/0 |
000/0 |
385 |
با توجه به جدول فوق، می توان به این نتیجه رسید که بین تغایر نقشها و سبک زندگی عرفی رابطه وجود دارد. مقدار Sig برابر با 000/0 و کمتر از مقدار 05/0 (Cut Point) است و بیانگر این مطلب است که مقدار خطا در صورت پذیرش رابطه بین دو متغیر بسیار پایین است، لذا می توان رابطه بین این دو را پذیرفت. بنابراین، فرضیه 4 پذیرفته میشود.
فرضیه5: بین سن و عرفی شدن سبک زندگی آنها رابطه وجود دارد.
جدول 11- نتایج همبستگی پیرسون بین سن و سبک زندگی عرفی
متغیر |
سبک زندگی عرفی |
سن |
|
سبک زندگی عرفی |
ضریب همبستگی |
1 |
018/0- |
سطح معناداری |
0 |
718/0 |
|
تعداد مشاهدات |
385 |
385 |
|
سن |
ضریب همبستگی |
018/0- |
1 |
سطح معناداری |
718/0 |
0 |
|
تعداد مشاهدات |
385 |
385 |
از آنجا که سن، یک متغیر فاصلهای است، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده میکنیم. با توجه به جدول فوق، مشاهده میشود که رابطه این دو متغیر، منفی است، به عبارت دیگر، با بالا رفتن سن، سبک زندگی عرفی کاهش مییابد و جوانان سبک زندگی عرفیتری دارند. از طرف دیگر، با توجه به Sig حاصل به این نتیجه میرسیم که تفاوت معنادار است و فرضیه تحقیق، تأیید میشود؛ یعنی در صورت رد فرضیه صفر، 001/0 احتمال دارد که دچار خطا شویم. منظور از تفاوت معنادار این است که تفاوت، ناشی از خطای نمونهگیری نیست، بلکه ناشی از واقعیتهای جامعه آماری است. این تفاوت در دو حالت معنادار میشود: یکی این که ضریب از صفر فاصله بگیرد و دیگر این که تعداد نمونه به اندازه کافی زیاد باشد. سطح معناداری به ما کمک میکند تا فرضیه را آزمون و به دنبال آن تأیید یا رد کنیم.
فرضیه6: بین جنس و سبک زندگی عرفی رابطه وجود دارد.
جدول12- نتایج آزمون ضرایب فی و کرامر بین جنس و سبک زندگی عرفی
متغیر |
ضریب فی |
ضریب کرامر |
سطح معناداری |
تعداد مشاهدات |
جنس و سبک زندگی عرفی |
146/0 |
146/0 |
016/0 |
385 |
متغیر عرفی شدن سبک زندگی، یک متغیر رتبهای و متغیر جنس، اسمی است . لذا میتوان از ضرایب فی و کرامر استفاده کرد . از آنجا که ضریب آزادی بزرگتر از یک است ، ضریب کرامر مناسبتر است . در جدول فوق، رابطه بین دو متغیر جنس و سبک زندگی عرفی با استفاده از ضرایب فی و کرامر، نشان داده شده است . با توجه به sig حاصل به این نتیجه میرسیم که تفاوت معنادار است و فرضیه تحقیق، تأیید میشود؛ یعنی در صورت رد فرضیه صفر ، 016/0 احتمال دارد که دچار خطا شویم .
فرضیه7: بین وضعیت تأهل و سبک زندگی عرفی رابطه وجود دارد.
جدول 13- نتایج آزمون ضرایب فی و کرامر بین وضعیت تأهل و سبک زندگی عرفی
متغیر |
ضریب فی |
ضریب کرامر |
سطح معناداری |
تعداد مشاهدات |
وضعیت تأهل و سبک زندگی عرفی |
126/0 |
089/0 |
189/0 |
385 |
متغیر عرفی شدن سبک زندگی، یک متغیر رتبهای و متغیر وضعیت تأهل، اسمی است. لذا میتوان از ضرایب فی و کرامر استفاده کرد. از آنجا که ضریب آزادی بزرگتر از یک است، ضریب کرامر مناسبتر است. در جدول فوق، رابطه بین دو متغیر وضعیت تأهل و سبک زندگی عرفی با استفاده از ضرایب فی و کرامر، نشان داده شده است. با توجه به sig حاصل به این نتیجه میرسیم که تفاوت معنادار نیست و فرضیه تحقیق، رد میشود؛ یعنی در صورت تأیید فرضیه تحقیق، 189/0 احتمال دارد که دچار خطا شویم.
فرضیه8: سبک زندگی عرفی افراد،بالاترازحدمتوسط است. H0 : µ = 3 H1 : µ > 3
برای آزمون این فرضیه، از آزمون T استفاده میشود . پیش ازآزمون، باید حتماً میانگین برای متغیر مذکور محاسبه شود. درادامه، برای هریک ازشاخصهای سبک زندگی عرفی هم آزمون T انجام شد تا مشخص شود کدام یک بالاتر یا پایینتر ازحد متوسط است. با توجه به میانگین به دست آمده، مشخص میشود که سبک زندگی افراد، پایین تر از حد متوسط (1636/2) است. پس فرضیه تحقیق رد میشود.در مورد شاخصهای سبک زندگی عرفی هم می توان به این نتیجه رسید که همگی کمتر از حد متوسط هستند.
جدول 14- نتایج توصیفی آزمون تفاوت میانگین شاخصهای سبک زندگی عرفی
متغیر |
تعداد مشاهدات |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای معیار میانگین |
سبک زندگی عرفی |
385 |
1636/2 |
37739/0 |
01923/0 |
اهمیت بدن |
385 |
2571/2 |
50400/0 |
02569/0 |
مصرف |
385 |
2260/2 |
43702/0 |
02227/0 |
اوقات فراغت |
385 |
0935/2 |
42888/0 |
02186/0 |
جدول فوق نشان میدهد که اگر حد متوسط را 3 در نظر بگیریم، میانگین سبک زندگی عرفی و شاخصهایش (اهمیت بدن، مصرف، اوقات فراغت) کمتر از حد متوسط است. به عبارت دیگر، میانگین برای متغیر سبک زندگی عرفی برابر با 16/2، برای متغیر اهمیت بدن برابر با 26/2، برای متغیر مصرف برابر با 22/2، برای متغیر اوقات فراغت برابر با 09/2 و در همه موارد کمتر از 3 است.
جدول15- نتایج استنباطی آزمون تفاوت میانگین شاخصهای سبک زندگی عرفی
متغیر |
مقدارT |
درجه آزادی |
سطح معناداری |
تفاوت میانگین |
فاصله اطمینان |
|
حدپایین |
حدبالا |
|||||
سبک زندگی عرفی |
481/69- |
384 |
000/0 |
3364/1- |
3742/1- |
2985/1- |
اهمیت بدن |
386/48- |
384 |
000/0 |
2934/1- |
2934/1- |
1924/1- |
مصرف |
201/57- |
384 |
000/0 |
3178/1- |
3178/1- |
2302/1- |
اوقات فراغت |
347/64- |
384 |
000/0 |
4495/1- |
4495/1- |
3635/1- |
در جدول فوق ، مقدار t نشان دهنده آماره آزمون است. هر چقدر قدر مطلق t بزرگتر شود، مقدار sig کوچکتر میشود. Sig سطح معناداری را نشان میدهد که در همه متغیرها برابر با صفر شده است. با توجه به فاصله اطمینان برای تفاوت میانگینها نیز میتوان آزمون فرض کرد. فاصله اطمینان همیشه دو حد دارد: حد پایین و حد بالا. برای مثال، در متغیر سبک زندگی عرفی، فاصله اطمینان 95 درصد به ما میگوید که اگر بار دیگر از همین جامعه، یک نمونه 385 نفری بگیریم و مجدداً تفاوت میانگین نمونهای را با مقدار 3 محاسبه کنیم، این تفاوت با اطمینان 95 درصد از مقدار 3742/1- کوچکتر و از مقدار 2985/1- بزرگتر نخواهد بود.
فرضیه 9: بین سبک زندگی عرفی و سایر متغیرها (سن، فردگرایی، نقض فردیت دینی، تغایر نقشها، تغییرارزشها) رابطه وجود دارد.
با استفاده از رگرسیون چند متغیره میتوان فرضیه فوق را آزمود. مطابق جداول ذیل میتوان به این نتیجه رسید که سبک زندگی عرفی با متغیرهای فردگرایی و تغایر نقشها و تغییر ارزشها رابطه معناداری دارد. ارتباط سبک زندگی عرفی با سایر متغیرها نیز در جدول سوم گنجانده شده است.
جدول 16- نتایج ضریب تعیین سبک زندگی عرفی بر اساس رگرسیون گام به گام
ضریب همبستگی چندگانه |
ضریب تعیین |
ضریب تعیین خالص |
خطای برآورد معیار |
110/0 |
331/0 |
098/0 |
358/0 |
در جدول فوق، مقادیر ضریب همبستگی چندگانه و ضریب تعیین نشان داده شده است. این جدول، یک جدول توصیفی تلقی میشود. در اینجا ضریب تعیین برابر با 331/0 است. ضریب عدم تبیین یا خطا از طریق کم کردن این عدد از 1 به دست میآید که در اینجا برابر با 67/0؛ یعنی منبع 74 درصد از واریانس متغیر وابسته ناشناخته است. 33 درصد از واریانس متغیر وابسته تحت تأثیر واریانس متغیرهای مستقل است.
جدول 17- تحلیل واریانس برای آزمون معنیداری شکل رگرسیونی
شکل |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
Sig |
رگرسیون |
993/5 |
5 |
199/1 |
328/9 |
000/0 |
باقیمانده |
698/48 |
3779 |
128/0 |
|
|
کل |
691/54 |
384 |
|
|
|
از جدول فوق برای آزمون فرضیه صفر استفاده میکنیم، چرا که مقدار Sig در آن گزارش میشود. در اینجا با توجه به مقدار Sig که برابر با 000/0 شده است، فرضیه آزمون تأیید و فرضیه صفر رد میشود. پس نتیجه میگیریم که متغیرهای مستقل مطرح شده در این فرضیه، بر متغیر وابسته سبک زندگی عرفی اثر داشتند. این جدول، یک جدول آنالیز واریانس نیز هست.
جدول18- ضرایب متغیرهای مستقل مربوط درشکل رگرسیونی به روش گام به گام
متغیر |
ضرایب خام |
ضرایب استاندارد |
t
|
Sig
|
|
B |
Std.Error |
Beta |
|||
مقدار ثابت |
700/1 |
201/0 |
- |
469/8 |
000/0 |
فردگرایی |
164/0 |
050/0 |
165/0 |
297/3 |
001/0 |
نقض فردیت دینی |
052/0- |
042/0 |
062/0- |
228/1- |
220/0 |
تغییر ارزشها |
071/0- |
038/0 |
090/0 |
842/1- |
026/0 |
تغایر نقشها |
222/0 |
042/0 |
264/0 |
247/5 |
000/0 |
سن |
003/0- |
004/0 |
037/0- |
761/0- |
447/0 |
جدول فوق، نتایج را به تفکیک متغیرهای مستقل گزارش میدهد. ستون اول، ضرایب β غیر استاندارد را به ما میدهد. نماد اصلی پیش بینی ضرایب، β غیر استاندارد است. همان طور که میدانیم، رگرسیون در تبیین و پیش بینی به ما کمک میکند. با ترکیب متغیرهای مستقل میتوانیم نمره متغیر وابسته را برآورد کنیم. در مورد هر یک از متغیرهای مستقل، آماره t و میزان Sig به تفکیک گزارش داده شده است. با توجه به میزان Sig میتوان گفت که بین سبک زندگی عرفی و متغیرهای مستقل فردگرایی و تغایر نقشها و تغییر ارزشها رابطه وجود دارد، اما با پذیرش رابطه بین سبک زندگی عرفی و سایر متغیرهای مستقل دچار میزان زیادی از خطا خواهیم شد. باتوجه به بتای استاندارد شده، اثر تغایر نقش بر سبک زندگی عرفی شده برابر 26 درصد، اثر فردگرایی 16درصد، اثر تغییر ارزشها 9 درصد است.
بحث و نتیجه
تعلق خاطر اصلی پژوهشگران جامعهشناسی در مورد دین، کارکرد آن در جامعه انسانی است و به اصطلاح «کارکرد» سهم دین – یا هر نهاد اجتماعی دیگر- در ابقای جوامع انسانی و تعلقات آن راجع است. دین به ازدیاد توافق جمعی درباره ماهیت و محتوای الزامات اجتماعی کمک میکند و این به وسیله فراهم آوردن ارزشهایی است که برای قرار دادن دیدگاههای اعضای جامعه در مجراهای معین مفیدند و برای آنها محتوای الزامات اجتماعیشان را تعریف میکنند. در این نقش، دین به خلق سیستمهایی از ارزشهای اجتماعی کمک کرده که به هم پیوسته و منسجماند.
مذهب به عنوان یک عامل مهم در جامعهپذیری و الگو گزینی جوانان دارای نقش اساسی است. دورکیم بیان میکند که باورهای مذهبی مشترک و آیینهای ملازم با آن، چنان اهمیتی دارد که هر جامعه به مذهب مشترک یا نظامی از باورها نیاز دارد که بتواند نقش مذهب را ایفا نماید. او چنین ادعا کرد که علت بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی در جامعههای نوین، این است که مردم هرگونه التزام به یک نظام اعتقادی مشترک را از دست دادهاند و به دنبال منافع خصوصی و فردی خود رفته، و همنوعان خود را نادیده میانگارند.
جامعة ما سرشار از نمادهای مذهبی و مقدس است. شخصیتهای اسطورهای و مذهبی همانند ائمه(ع) همچنان برای مردم ارزشمند هستند. افراد همچنان به مقدسات احترام میگذارند. دین برای غالب افراد از اهمیت بالایی برخوردار است. تجربههای دینی ارزشمند محسوب میشوند و همین طور اعتقادات دینی در سطح مناسبی قرار دارند. در قلمرو نمادهای دینی میتوانیم بگوییم زیست- جهان ما دینی است و ما فرآیند عرفی شدن را در آن همانند سطح نهادها نمیبینیم. بنابراین، نمیتوانیم بگوییم که جامعة ایران به سمت عرفی شدن تام و تمام پیش میرود. به لحاظ نهادی، افراد تا اندازهای از نهادهای دینی اظهار استقلال میکنند، بویژه سلایق سیاسی و اجتماعی خود را به صدور احکام نهادهای دینی موکول نمیکنند. در این حوزهها، که قلمرو کنشهای عقلانی است، افراد بر اساس محاسبات عقلانی خود عمل میکنند. به این معنا ما در سطح فردی عرفی شدهایم، اما در همین سطح هم عرفی شدن مسیر کندی را طی میکند. در سطح نمادهای دینی، میتوانیم بگوییم که جامعة ما عرفی نشده و حتی تا اندازة زیادی دینی است.
دین همچنان به عنوان دستورالعمل در زندگی روزمره مورد پذیرش مردم است. از سوی دیگر، نهادهای دینی در سطح سیستم و حوزة عمومی دینی در - زیست جهان فعالیت گستردهای دارند. عرفی شدن در جامعة ما به معنای عقلانی شدن، تخصصی شدن و تمایز یابی ساختی- کارکردی، دیوانسالارانه شدن و خودمختاری خرده سیستمهای جامعه از دین است.
در جامعه ایران علاوه بر دینداری، متغیر عرفی شدن نیز بسیار حائز اهمیت است، چرا که افراد به ویژه جوانان، متأثر از فرآیند نواندیشی و نوگرایی در ایران هستند و به برداشتهای شخصی از دین در رفتارشان استناد میکنند. معمولاً عرفی شدن در سه سطح دین، جامعه و فرد تحلیل و بررسی میشود، اما در این پژوهش عرفی شدن ناظر به سطح فردی است؛ یعنی ما قصد سنجش جایگاه دین در نزد افراد را داشتهایم و عرفی شدن دین و جامعه مدنظر ما نبوده است، اگرچه این سه سطح در هم تنیده هستند و تغییر در هر سطح بر سطوح دیگر اثرگذار خواهد بود.
در مجموع، میتوان گفت با وقوع انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی، بازسازی هویتهای فرهنگی و سیاسی به صورت مهمترین دغدغههای دولت انقلابی درآمد. دولت وظیفه خود دانست که برای ایجاد جامعه مبتنی بر اخلاق اسلامی، حوزه خصوصی و عمومی حیات انسانی را کنترل کند. مذهب به عنوان مؤلفه اصلی هویت فرهنگی، نقش مهمی در بازسازی هویت فرهنگی و سیاسی ایفا نمود، بدون آنکه فرآیند نوسازی به طور کامل طرد شود.
در طول بیش از دو دهه پس از انقلاب اسلامی، نسل جوان ایرانی همواره برای همنوایی تحت فشارهای داخل و بینالمللی قرار گرفته است. آنان از یک طرف در معرض نیروهای محلی، برنامه اسلامی سازی و هویت ملی قرار گرفتهاند و از طرف دیگر، تحت تأثیر نیروهای جهانی، جهان وطنی و هویت شخصی واقع شدهاند. علیرغم تلاش متولّیان امور جوانان در جهت پرورش فرزندان انقلاب بر اساس ارزشها و هنجارهای اسلامی، بخش نسبتاً قابل ملاحظهای از جوانان ایرانی حداقل در برخی از حوزههای حیات اجتماعی خود، تعریف دیگری از بهنجاری و «زندگی خوب» دارند. اگر در میان جوانان «متعارف» و جوانان «فعال سیاسی» پذیرش ارضای معوق به خاطر برخورداری از آیندهای بهتر و رهیافت ارزشی اصلی محسوب میشود، درمیان جوانان عضو خرده فرهنگ «ارضای آنی » یا «لذتطلبی لحظهای» جستجوی غیر مسؤولانه لذت، هوس اجتماعی، مدگرایی و ماجراجویی رهیافت ارزشی اصلی به شمار میآید.
[1]Katz-Gerro
[2] conventional
[3] Wilm
[4] Secularization
[5] Objective Secularization
[6] Subjective Secularization
[7] Plausibility
[8] Crisis of Credibility
[9] Secular
[10] Karil Bobbelaere
[11] Lukman
[12] Wilson
[13] Bela
[14] Martin
[15] Individualization
[16] Vtilitarian Individualism
[17] Expressive Individualism
[18] Applied
[19] Quota sampling