Document Type : Research Paper
Authors
1 M.A. of Sociology, Mazandaran University, Iran
2 Ph.D. Student of Sociology, University of Isfahan, Iran
3 Assistant Professor, Department of Social Sciences, Golestan University, Iran
4 Associate Professor, Department of Social Sciences, Mazandaran University, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
شادی یکی از زیباترین احساسات و مهمترین نیاز روانی بشر است، که تأثیرات شگرفی در تعالی، رشد، پایگاه اجتماعی، معنوی و به طور کلی مجموعه زندگی انسان دارد و تمامی تلاش انسان متوجه به دست آوردن آن است. تحقیقات نشان میدهد که شادی صرف نظر از چگونگی کسب آن میتواند سلامتی جسمانی را بهبود بخشد. افرادی که شاد هستند، احساس امنیت بیشتری میکنند، آسانتر تصمیم میگیرند، دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی میکنند، بیشتر اظهار رضایت میکنند (مایرز[1]، 2000: 481). از طرفی، کمبود و فقدان شادی و نشاط در جامعه، افسردگی، بدبینی و ارزیابی منفی از رویدادها، بیعلاقگی به اجتماع و کار، کمرنگ شدن وجدان کاری، اعتیاد به مواد مخدر، ناهنجاریهای اجتماعی، رواج خشونت در روابط اجتماعی، طلاق، گرایش به فرهنگ بیگانه و غیر خودی و.... را به بار میآورد (طاهریان، 1381؛ به نقل از دریکوندی، 1381: 6).
در راستای مطالعات فراملیتی درباره شادی، مینکو پژوهشی را در سطح بینالمللی به انجام رسانده و در آن شاخص شادی کشورها را محاسبه نموده است و نشان داده که رتبه شادی ایران در طول سالهای 2007-1997، در بین 97 کشور، رده 56 است که از متوسط پایینتر است (مینکو[2]، 2009: 163). همچنین، انتظار زندگی شاد در سالهای امید به زندگی 4/41 سال برآورد شده است که به لحاظ میزان شادی و انتظار زندگی شاد در طول سالهای امید به زندگی، در مقایسه با برخی کشورها، از جمله دانمارک، ایسلند، کانادا، ایرلند، هلند، آلمان، بریتانیا، ایتالیا، اندونزی، ژاپن و... در حد پایینتری قرار دارد و به لحاظ نابرابری شادی در بین آن کشورها رقم بالاتری را به خود اختصاص داده است (گنجی، 1387: 2-3). این در حالی است که تاریخ راستین و پربار ایرانی، نشان میدهد ایرانیان در سایه فلسفه شادی و نشاط، توانستهاند قرنها بر جهان فرمانروایی کنند و صلح، آشتی، انسانیت و مهر را ارمغان جهانیان سازند، چرا که فلسفه عرفانی آریایی، بر پایه شادی و نشاط بنیان نهاده شده است (صفیزاده، 1389). اکنون سؤال اینجاست که با توجه به پیش زمینهها و شرایط ایجاد شادی، چرا ایرانیان در مقایسه با برخی کشورها رتبه پایینتری از شادی را به خود اختصاص دادهاند؟
از طرفی، تلاش برای یافتن عوامل تأثیرگذار بر کنش انسانی، جامعهشناسان را به طرح مفاهیم جدیدی در زمینه این عوامل سوق داده است (خدایی، 1388: 66). سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی از این دسته مفاهیم چند بُعدی در علوم اجتماعی هستند که در بسیاری از حوزههای جامعه تأثیرگذار هستند (ماجدی و لهساییزاده، 1385: 92). در واقع، مفهوم سرمایه یکی از غنیترین چارچوبهای تبیینی در ملاحظات جامعه شناختی و اقتصادی معاصر است (توسلی، 1384: 1). از این رو، میتوان گفت که ارزیابی شادی در هر جامعهای به بررسی دقیق و همه جانبه ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن جامعه نیاز دارد. از آنجا که سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در دل این ساختارها جای دارند، بررسی و مطالعه تأثیر این سه نوع سرمایه بر شادی ضرورت مییابد.
از سوی دیگر، مطالعه شادی جوانان به عنوان گروه سنی در معرض خطر و رابطه آن با سه نوع سرمایه حائز اهمیت ویژه است؛ از آن جهت که، باعث شناخت و درک گروههای سنی دیگر، خانواده و جامعه از آنان شده و بدین طریق تعاملات صحیح با آنها افزایش مییابد.
بنابراین، با توجه به مطالب ذکر شده و خلأ تحقیقاتی در خصوص میزان شادی جوانان شهر بابلسر و ارتباط آن با انواع سرمایه، تحقیق حاضر به دنبال بررسی این سؤالهاست که آیا بین هر یک از سه شکل سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جوانان با شادی آنها ارتباط معناداری وجود دارد؟ سهم تأثیرگذاری هر یک از این سه نوع سرمایه بر میزان شادی جوانان چقدر است؟
پیشینه تحقیق
بردبورن (1969) در مطالعهای با عنوان «ساختار سلامت روانی» نشان داد که میزان درآمد با شادی رابطه مستقیم دارد. کوپر و همکاران[3] (1992) نیز در پژوهشی با عنوان «فعالیت اجتماعی و نشاط» به این نتیجه رسیدند که فعالیتهای اجتماعی با میزان نشاط افراد رابطه مستقیم دارد و هر چه تعداد فعالیتها بیشتر باشد، بر شادی افراد افزوده میشود. لو و شیح[4] (1997) نیز با بررسی همبستگی عوامل شخصیتی با شادی بر روی 491 نفر از شهروندان کوشینگ تایوان به این نتیجه رسیدند که روابط اجتماعی، بیشترین ارتباط را با شادی افراد مورد مطالعه دارد (کشاورز، 1384: 69).
آبوت و ساپسفورد[5] (2006) پژوهشی با عنوان «شادی و رضایت از زندگی در روسیه و اوکراین» انجام دادند. نتایج این تحقیق نشان داد که سرمایه انسانی، شرایط مادی (وضعیت اقتصادی)، زمینه اجتماعی (حمایت، اعتماد و تعهدات اجتماعی)، میزان رضایتمندی از درآمد، امکانات خانوادگی با میزان شادی و رضایت از زندگی افراد مورد مطالعه دارای رابطه مستقیم است.
بارتولینی و دیگران[6] (2008) پژوهشی با عنوان «آیا کاهش سرمایه اجتماعی، از شادی آمریکاییها میکاهد؟» انجام دادهاند. محققان در این پژوهش فرضیهای را آزمودند که رابطه میان سرمایه اجتماعی و شادی در سطح فردی را میسنجد. سه یافته اصلی در این پژوهش بدین قرار است: 1- چند شاخص از سرمایه اجتماعی به طور معناداری با شادی گزارش شده همبستگی دارد؛ 2- شاخصهای سرمایه اجتماعی برای دورههای 2004- 1975 روندی نزولی را نشان میدهد و سوم آنکه، روند شادی که به طور گستردهای میتواند توسط روند افزایشی درآمد توجیه شود، توسط روند صعودی درآمد و روند نزولی سرمایه اجتماعی، به ویژه توسط کاهش مؤلفههای رابطهای و غیر ابزاریاش توجیه میشود.
پاودتاو[7] (2008) نیز به پژوهش جالبی با عنوان «قیمتگذاری کردن بر دوستان، آشنایان و همسایگان: استفاده از پیمایشهای رضایت از زندگی برای ارزشگذاری بر روابط اجتماعی» پرداخته است. این تحقیق از روش قیمتگذاری برای تخمین زدن ارزش پولی رضایت از زندگی که از طریق افزایش فراوانی تعاملات با دوستان، آشنایان و همسایهها به دست میآید، استفاده میکند. شواهد ذاتی در ادبیات روانشناسی و جامعهشناسی مبنی بر اینکه روابط اجتماعی، شادی افراد را تقویت میکنند، وجود دارد، ولی مقدار تأثیرش به میزان زیادی ناشناخته باقی مانده است. پژوهشگر با استفاده از پیمایش پانل خانوار بریتانیا، درمییابد که افزایش در سطح حضور اجتماعی تا 85000 پوند در یک سال برحسب رضایت از زندگی ارزش دارد.
پژوهشی با عنوان «آیا پول بیشتر شادی بیشتری را میآورد؟» توسط بوسلز و سارین[8] (2008) انجام شده است. پرسش مطرح در این تحقیق، آن است که چرا افراد معتقدند که پول بیشتر شادی بیشتری میآورد (در حالی که چنین نیست)؟ در این تحقیق، پژوهشگران مدلی را برای تدوین این معما عنوان میکنند. این مدل دو مفهوم سازگاری و مقایسه اجتماعی را به هم مرتبط میسازد. شخص عاقلی که پویایی این دو عامل را توجیه میکند، شادی بیشتر را با پول میخرد. در اینجا سوگیری فرافکنانه وجود دارد که دارای دو اثر است: اثر اول آن میتواند این باشد که افراد شادی به دست آمده از پول را بیش از اندازه بدانند؛ دوم اینکه این سوگیری میتواند به این موضوع منجر شود که افراد در اختصاص بودجه مصرفشان دچار اشتباه شوند.
«سرمایه اجتماعی و شادی ذهنی در تایوان» عنوان تحقیقی است که چانگ[9] (2009) انجام داده است. هدف از این تحقیق، آزمون پیشبینیهای تئوریک سرمایه اجتماعی و بررسی روابط میان اشکال مختلف سرمایه اجتماعی و شادی ذهنی در تایوان است. نویسنده از دادههای پیمایشِ روند توسعه اجتماعی در تایوان (2003) استفاده کرده است. یافتهها نیز در این تحقیق اساساً با ویژگیهایی که توسط مدل سرمایه اجتماعی به دست میآید، ارتباط دارند. همچنین، تأثیرات تک تکِ اجزای متفاوت سرمایه اجتماعی- شامل مشارکت داشتن در سازمانهای غیرمنفعت طلبانه، داوطلبانه، حضور در اجتماعات و اعتماد- بر روی شادی ذهنی مشخص شدهاند.
تیان و یانگ[10] (2008) پژوهشی با عنوان «عوامل درآمدی و غیردرآمدی چه تفاوتهایی در ارتقای شادی با یکدیگر دارند؟ پاسخی به پارادوکس استرلین» انجام دادهاند. هدف از این مقاله، توسعه نظریه اقتصاد رسمی به منظور توضیح پارادوکس استرلین (سطوح متوسط شادی لزوماً به همراه ثروتمند شدن کشورها افزایش نمییابد) است. نظریه موجود در این تحقیق، به تحلیل نقشهای متفاوت عوامل درآمدی و غیردرآمدی در ارتقای شادی افراد میپردازد و بنیانی برای مطالعه شادی از دیدگاه افزایش رفاه اجتماعی و عقلانیت منافع فردی فراهم میکند. در راستای یافتههای تجربی موجود، این نظریه پیشبینی میکند که درآمد باعث افزایش شادی میشود، اما تنها تا یک نقطه معین (نقطهای که اندازه آن توسط سطح عوامل غیردرآمدی در اقتصاد معین میشود)، اما هنگامی که سطح عوامل غیردرآمدی به دست آمد، افزایش این نقطه درآمدی که قبلاً نیز افزایش یافته بود، به تخصیص ناکارآمدی مورد نظر پارتو منجر میشود و شادی افراد را کاهش میدهد. این تحقیق نشان میدهد که ورای نقطه بحرانی، افزایش درآمد به تنهایی تأثیری بر شادی اجتماعی ندارد و مهمتر آنکه سطح درآمد در این نقطه با سطح عوامل غیر درآمدی موجود در جامعه، مشخص میشود و بهبود عوامل غیر درآمدی میتواند باعث افزایش این نقطه بحرانی درآمدی شود. نتایج این تحقیق، همچنین عبارت بودند از اینکه دولت باید به تقویت رشد متعادل میان عوامل درآمدی و عوامل غیردرآمدی بپردازد. ممکن است سیاستمداران در بیشتر کشورها تأکید زیادی بر رشد اقتصادی داشته باشند و سیاستهای اقتصادی به تولید کالاهای درآمدی منجر شود، اما این امر به رکود شادی میانجامد. یک راه حل ساده، اما مؤثر برای این مشکل تبدیل کالای اقتصادی به کالای غیر اقتصادی است.
«تحقیق بر روی شادی: اهمیت سرمایه اجتماعی» عنوان پژوهشی است که لیونگ و همکاران[11] (2010) به آن پرداختهاند. این تحقیق به دنبال بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر شادی است. طبق کار کلمن[12] (1988) سه بعد سرمایه اجتماعی عبارتند از: 1- اعتماد، الزامات و تعهدات؛ 2- شبکههای اطلاعاتی؛ 3- هنجارها و ضمانت اجرایی. محققان با استفاده از رگرسیون دادههای پیمایش اجتماع عمومی کانادا[13] (2003)، نشان دادند که عنصری همچون تعلقپذیری، حتی پس از کنترل ویژگیهای زمینهای عمده، رابطه معناداری با شادی دارد. یافتههای دیگر این موضوع را که سرمایه اجتماعی به عنوان بخش مهمی در پیش بینی شادمانی است، تأیید کردند.
در مطالعات شادی در داخل کشور نیز، پژوهش میرشاه جعفری و همکاران (1381) به «شادمانی و عوامل مؤثر بر آن» میپردازد. این تحقیق که به روش اسنادی گردآوری شده، نشان داده است که سرمایه اجتماعی و وضعیت اقتصادی، از جمله عواملی هستند که بر شادی تأثیر بسزایی دارد. همچنین، در پژوهشی دیگر که ارحمی (1385) با عنوان «بررسی رابطه گرایش دینی، روابط اجتماعی و پیشرفت تحصیلی با شادی دانشجویان بومی و غیربومی رشتههای مختلف دانشگاه تبریز» انجام داده، نشان داده است که بین متغیرهای شادی و روابط اجتماعی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. همچنین، نتایج گویای آن است که روابط اجتماعی یکی از عمدهترین تبیینکنندههای شادی دانشجویان محسوب میشود.
ربانی و همکاران (1386) در تحقیقی با عنوان «فرهنگ و شادی: رویکردی نظری و تجربی در زندگی روزمره سرپرستان خانوار در شهر اصفهان» به این نتیجه رسیدهاند که اگرچه میزان سرمایه فرهنگی و سبکهای فراغتی فرهنگی در بین سرپرستان خانوار، میانگین پایینی دارد، اما همواره با احساس شادمانی آنها همبسته است؛ به طوریکه به نظر میرسد با افزایش آنها، میزان شادی نیز افزایش مییابد. گنجی (1387) نیز در پژوهشی با عنوان «تحلیل عوامل جامعهشناختی مؤثر بر میزان احساس شادی سرپرستان خانوار در شهر اصفهان» نشان داده است که سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و میزان درآمد با احساس شادی سرپرستان دارای همبستگی مستقیم است.
همچنین، چلبی و موسوی (1387) در پژوهشی با عنوان «بررسی جامعهشناختی عوامل مؤثر بر شادمانی در سطوح خرد و کلان» نشان دادهاند که روابط اجتماعی توأم با اعتماد، اثر تعیین کننده بر شادمانی دارند. همچنین، در سطح کلان نیز رابطه مثبتی بین سرمایه اجتماعی و احساس شادمانی وجود دارد.
چارچوب نظری تحقیق
سرمایه در معنای عام آن، تلاش برای تسخیر گذشته در زمان حال است. به تعبیر پیر بوردیو[14] "اگر درصدد فهم جهان اجتماعی هستیم، باید ایده سرمایه، انباشت آن و تأثیرات آن را مجدداً به جهان اجتماعی معرفی کنیم" (شارعپور و خوشفر، 1381: 134). او در بحث از انواع سرمایه به سه نوع سرمایه اقتصادی[15]، سرمایه فرهنگی[16] و سرمایه اجتماعی[17] اشاره میکند (بوردیو، 1997: 1؛ به نقل از توسلی و موسوی، 1384 :7) و معتقد است که سرمایه بسته به حوزه فعالیت آن، میتواند خود را به سه شکل بنیادی درآورد:
1- به عنوان «سرمایه اقتصادی» که بیدرنگ و مستقیماً قابل تبدیل به پول است و شامل درآمد و بقیه انواع منابع مالی است و میتوان آن را به شکل حقوق مالکیت[18] نهادینه کرد.
2- به عنوان «سرمایه فرهنگی» که به شرایط معین قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی وابسته است و میتوان آن را به شکل کیفیتهای آموزشی (مدارک و مدارج تحصیلی) نهادینه کرد.
3- به عنوان «سرمایه اجتماعی» که از تکالیف و تعهدات اجتماعی (پیوندها و ارتباطات) تشکیل شده و در شرایطی معین به سرمایه اقتصادی قابل تبدیل است و میتوان آن را به شکل القاب اشرافی (در شکل اصالت و شهرت) نهادینه کرد (توسلی و موسوی، 1384: 3-1؛ شارع پور و خوش فر، 1381: 136و137).
از نظر بوردیو، معنا و مفهوم سرمایه اقتصادی از پهنه اقتصادی سرچشمه میگیرد (ریتزر، 1374: 725). همچنین، سرمایه اقتصادی یا ثروت مادی، در واقع قدرت پرداخت برای شکلی از سرمایه است که میتواند تبدیل به کالاهای مادی تبدیل شود (هیلر و روکسبی[19]، 2002؛ به نقل از سفیری و آراسته، 1386: 126). افراد با داشتن سرمایه اقتصادی میتوانند کالاهای فرهنگی بیشتری را در اختیار داشته باشند و از امکانات تحصیلی و آموزشی بیشتری برخوردار شوند و از این طریق سرمایه فرهنگی خود را افزایش دهند (خدایی، 1388: 69). بدین طریق موقعیت افراد بر حسب حجم و نوع سرمایه آنها مشخص میشود و جایگاه آنان را ابتدا در خانواده و سپس در جامعه مشخص میسازد (بوردیو،1380). بر همین اساس، مطالعات نشان میدهند که افراد متعلق به طبقات بالاتر در مقایسه با افراد متعلق به طبقات پایینتر شادترند و کلاً پایگاه اقتصادی- اجتماعی شاهراه شادی تلقی میشود (آیزنک، 1378 :113). بدین ترتیب، کسانی که دارای سرمایه فرهنگی بیشتری هستند - که طبیعتاً پایگاه اقتصادی- اجتماعی بالاتری نیز دارند- موفقترند و این موفقیت نیز باعث سرور و شادمانی آنها میشود (آرگایل، 1383 :59). از همین رو، اکثر افراد مانند ارسطو که ثروت را یکی از عناصر ضروری شادی میداند (کسبیر و داینر، 2008)، بر این باورند که افراد با درآمد بالا، بیش از افراد با درآمد پایین شاد هستند، اما این رابطه به آن اندازه که تصور میشود واضح نیست (آیزنک، 1378: 118). در همین رابطه برخی از تئوریها و دیدگاههای مطرح شده در حوزه شادمانی نیز، به میزان و چگونگی تأثیر عوامل عینی و بهبود شرایط مادی بر سطح شادمانی افراد پرداختهاند که بیشتر نتایج مطالعات آنها نشان داده است شرایط عینی به خودی خود نقش تعیین کنندهای در سطح شادمانی افراد ندارند (سینچ، 1998: 3؛ به نقل از گنجی، 1387). از جمله نظریه پردازان کلاسیک که معتقد است وضعیت شادی افراد جامعه به وسیله موقعیتهای مادی تحت تأثیر قرار میگیرد، کارل مارکس است. وی معتقد است که «وضعیت عینی و مادی زندگی، رفاه و سعادت به ارمغان میآورد». همچنین، برخی از اقتصاددانان نیز در این خصوص معتقدند که درآمد بالا همگام با توزیع مناسب ثروت در بین اقشار جامعه، به شادی اعضای آن جامعه منجر میشود، زیرا درآمد بالاتر فرصتهای بیشتری برای اشخاص ایجاد میکند تا آنها بهتر و بیشتر بتوانند از کالاها و خدمات مورد نیاز استفاده کنند (فانتز و روجاس[20]، 2001: 293؛ به نقل از همان: 101).
اما نکتهای که در همه تحقیقات نشان داده شده، آن است که میزان معینی از پول، شرط لازم ولی ناکافی برای شادی است (کسبیر و داینر، 2008: 122). برخی از تحقیقات از جمله داینر و همکاران (1999) چنین گزارش کردهاند که مردم کشورهای ثروتمند از مردم کشورهای فقیر بسیار شادترند، اما مایرز (2000) چنین بیان میکند که همبستگی ضعیفی بین سطح درآمد و شادی در میان مردم آمریکا، کانادا و اروپا موجود است. آرگایل (1999) معتقد است بین درآمد و نشاط ارتباطی مثبت وجود دارد، ولی این ارتباط در بین اقشار کم درآمد بیشتر است؛ یعنی درآمد تا اندازهای که نیازهای مادی افراد را برطرف میسازد، بر نشاط تأثیر دارد، ولی درآمد بیش از حد مورد نیاز، نشاط را افزایش نمیدهد (دریکوندی، 1381: 31). در همین زمینه، طرفداران اپیکوروس قبلاً مطرح کرده بودند که اگرچه ما به میزان کافی پول برای پیشگیری از رنجها و آسیبها نیازمندیم، اما لزوماً پول، از یک میزان معینی به بعد، سطح بالاتری از شادی را به همراه نمیآورد. "هیچ چیز، انسانی را که با مقدار کم از هر چیز ارضا نمیشود، ارضا نمیکند"، این اعتقادی بود که طرفداران اپیکوروس آن را بیان میکردند (دی باتن[21]،2000: 62).
عامل مهم دومی هم که برای تبیین پارادوکس استرلین وجود دارد، به همین مسأله اشاره میکند: هر فردی به تدریج به هر چیزی، از جمله به سطح زندگی بالاتر عادت خواهد کرد. همراه با افزایش درآمد، نیازها و تقاضاهای ادراکی هم مطابق با آن افزایش می یابد (استرلین، 2003). به عبارت دیگر، با افزایش درآمد، انتظارات نیز افزایش مییابد (آرگایل، 1383: 338).
بدین طریق، میتوان گفت ثروت مانند سلامت است؛ فقدان آن بدبختی و ناشادی به شمار میآورد، ولی داشتن آن هیچ گونه ضمانتی برای خوشبختی به همراه ندارد (کرمی نوری و همکاران، 1381: 8).
از سویی بوردیو، همانگونه که در مقاله «اشکال سرمایه» عنوان میکند، مفهوم سرمایه را از مفهوم اقتصادی یا مادی آن فراتر برده و گستره معنایی بس وسیعتری بدان بخشیده است. در حقیقت، جوهر نظریه بوردیو در این امر نهفته است که سرمایههای غیر اقتصادی یا غیر مادی نیز قابل انباشت، مبادله و تبدیل به سایر انواع سرمایهاند. او دو مورد سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی را اشکال جدید سرمایه مینامد (کروبی، 1387 :313). بر همین اساس، میتوان به رابطه بین سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی با شادی نیز پی برد؛ بدین طریق که از نظر بوردیو تحصیلات نمودی از سرمایه فرهنگی است (فاضلی، 1384 :32) و بسیاری از مطالعات انجام شده در آمریکا نیز دریافتهاند که میزانی از همبستگی بین خوشبختی و تحصیلات وجود دارد (آرگایل، 1383: 229). در این مطالعات، تحصیلات به وسیله تعداد سالهای تحصیل یا بالاترین مدرک تحصیلی کسب شده، ارزیابی و مشخص شده است که مردم در کشورهایی که بیشترین میزان تحصیلات و بالاترین میزان اطلاعات را دارند، شادترند (وینهوون، 1997: 37). البته، این فرضیه نیز مطرح است که تأثیر تحصیلات در کشورهای فقیرتر، بیشتر است (آرگایل، 1383: 229).
از سوی دیگر، سرمایه فرهنگی همچنین میتواند حاصل مهارتها و تجربههایی باشد که مجوّز ورود به عرصههایی را برای شخص و گروهها فراهم سازد (خواجهنوری و مقدس، 1387: 140). رضایت و شادی نیز تا حدودی به استفاده از این مهارتها و موفقیتها بستگی دارد و این صرفاً به خاطر دریافت پاداش نیست، بلکه از انجام کار ماهرانه «رضایت درونی» حاصل میشود. در واقع، مردم از فعالیتهایی مثل شنا، اسکی و به کار بردن مهارتهای خود لذت میبرند. این موضوع با ایدههای سیکزنتمیهالی[22] (1975) در مورد رضایت ناشی از ارائه مهارتهای ضروری تناسب دارد. عملکرد ماهرانه در فعالیتهای تفریحی احتمالاً میتواند از طریق افزایش عزت نفس موجب رضایت شود. این موضوع میتواند ناشی از اجرای موفق و یا ناشی از شرکت صرف در این گروهها باشد یا ناشی از پوشیدن لباس یا فرم مرسوم گروه، عضو گروه خاص بودن، و شرکت در گروههای تفریحی با خرده فرهنگهای خاص خودشان باشد. کلی[23] چنین مطرح میکند که: "یک سفالگر نه تنها از محصولش و تجربه اینکه چیزی خلق میکند، احساس معنا میکند، بلکه از اینکه یک سفالگر است و مهارتهایش را تمرین میکند، نیز لذت میبرد" (آرگایل، 1383: 206).
به طور کلی، سرمایه فرهنگی افراد زمینههای ارزیابی و تفسیر متفاوت رویدادها و به عبارتی دانشهای متفاوتی را برای آنان فراهم میکند که این مقوله براساس دیدگاههای شناختی - که بروز و ظهور هیجانها را تولید تفکر انسان، نوع تفسیر او از رویدادها و به طور کلی بازتاب نوع ادراک او از وقایع میدانند- هیجانهای متفاوتی در افراد و گروههای متعدد ایجاد میکند. بنابراین، میزان دسترسی افراد به سرمایههای فرهنگی موجب احراز نوع خاصی از سبک زندگی توسط آنها میشود؛ آنچنان که سبک زندگی افراد مجموعه تفکرات، تفاسیر و ادراکات آنها را تشکیل میدهند و آن بر بروز هیجانهای خاص (شادی، غم و...) مؤثر واقع میشود (ربانی و همکاران، 1386: 56).
سرمایه اجتماعی نیز یکی دیگر از انواع سرمایه است که مطالعات بسیاری نشان دادهاند که بر شادی افراد تأثیر دارد. کلمن معتقد است: «سرمایه اجتماعی با کارکردش شناخته میشود» (ناطقپور و فیروزآبادی، 1384: 61)، اعتماد، مدارا، همکاری، همبستگیهای گروهی و ارزشهایی چون ترحم، شفقت، دلسوزی، ایثار و نوع دوستی نیز مثالهایی برای نتایج مثبت یا کارنمودهای سرمایه اجتماعی هستند؛ به گونهای که اعتماد را میتوان شاخصترین نتیجه سرمایه اجتماعی دانست (پوتنام، 1995: 678). در همین راستا، دولان و همکاران[24] (2008) در مروری بر بیش از 100 پژوهش، اعتماد را توسط یک تنوع روشی از قبیل اعتماد بیشتر به دیگران و اعتماد به نهادهای عمومی، اندازهگیری کردند و نشان دادند که قویاً با شادی رابطه دارد. به علاوه تاو[25] و داینر (2007) نشان دادهاند که کشورهای شادتر، امتیاز بالاتری در اعتماد تعمیم یافته، حضور داوطلبانه در گروهها و گرایشهای دموکراتیکتر به دست آوردهاند (کسبیر و داینر[26]، 2008: 121).
لیونگ و همکاران نیز در تحقیق خود به بررسی نقش سرمایه اجتماعی در شادی مردم پرداختند. آنها دریافتند که رابطه معنیداری بین شادی و هر سه بعد سرمایه اجتماعی که توسط کلمن (1988) با نامهای اعتماد و التزامات، کانالهای اطلاعاتی، هنجارها و ضمانت اجرایی مطرح شده، وجود دارد. همچنین، آنها نشان دادند که یک شبکه اجتماعی قوی با دوستان عاملی مهم در رابطه با شادی یک فرد است. به علاوه، داشتن ارتباطات بیشتر یک شخص به طور مثبتی با شادی او رابطه دارد (لیونگ و همکاران،2010: 10). از نظر پوتنام و همکاران نیز، سرمایه اجتماعی یک پیشبینیکننده قوی برای تعیین میزان شادی افراد و کیفیت زندگی در اجتماع است و لذا برای افزایش سطح شادی مردم سرمایهگذاری در سرمایه اجتماعی بسیار ارزشمندتر از سرمایهگذاریهای اقتصادی است (جعفری و همکاران، 1383: 14). همچنین، آنها دریافتند افرادی که از نظر روابط اجتماعی مهارت بیشتری دارند و بهتر میتوانند با مردم رابطه برقرار کنند، نسبت به افرادی که از نظر مالی غنیتر، ولی روابط اجتماعی مطلوبی ندارند، شادتر هستند (دریکوندی، 1381: 27). در تحقیقی دیگر، هلیول و پوتنام[27] (2005) بر روی ابعاد رابطهای سرمایه اجتماعی کنکاش کردند. این مطالعات تأثیر مثبتی از سرمایه اجتماعی بر روی شادی را نشان دادند (برونی و استنکا[28]، 2008: 508).
ریچارد رز[29] (2000) نیز که سرمایه اجتماعی یا همبستگی اجتماعی را چگونگی شبکه روابط اجتماعی، دوستیها، احساس کنترل شخصی و اعتماد اجتماعی میداند، معتقد است که سرمایه اجتماعی بیش از سرمایه انسانی (میزان تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی فرد و ....) در میزان شادی افراد جامعه مؤثر است (جعفری و همکاران، 1383: 13). رز همچنین بر این باور است که شبکههای سرمایه اجتماعی به طور خاص در فراهم آوردن حمایتهای عاطفی و روانی نقش مؤثری در ارتقای سلامت روانی افراد دارند (رز، 2000: 1423؛ به نقل از لهسایی زاده و مرادی، 1386 :162). در سطح فردی نیز مشخص شده است که سرمایه اجتماعی همبستگی مستقیمی با شادی درونی دارد؛ به آن دلیل که سرمایه اجتماعی نوعی حمایت و فرصتهای سهیم شدن با دیگران را فراهم میکند.
به طور کلی، سرمایه اجتماعی در مطالعات اجتماعی در دو معنای متفاوت، اما مرتبط با هم مطرح شده است. تعریف اول در رویکرد تحلیل شبکه ریشه دارد و سرمایه اجتماعی شبکه که بر منبع و ابزار موجود در داخل شبکههای اجتماعی تأکید دارد. بر اساس این تعریف، دسترسی به پیوندهای اجتماعی متنوع و با قوت متفاوت، دسترسی به منابع حمایتی متنوع را فراهم میسازد. تعریف دوم سرمایه اجتماعی پیوندی بر هنجارهای اعتماد و مقیاس عمل جمعی و همبستگی گروهی تأکید دارد (ساعی مهر، 1383: 26). در هر دو این تعاریف- به گونهای که در زیر مطرح شده است- میتوان رابطه سرمایه اجتماعی با شادی را مطرح کرد.
افزایش و انباشت سرمایه اجتماعی سبب پدید آمدن حسن نیت و اعتماد متقابل میان کنشگران میشود، همگرایی و همبستگی اجتماعی آنان را تقویت میکند و با ایجاد رابطهای پایدار و استوار زمینه همکاری گسترده آنان را برای تحقق هدفهای مشترک فراهم میآورد (اجتهادی، 1386: 5). به عبارتی، رشد سرمایه اجتماعی در شبکه روابطی که میان کنشگران برقرار میشود، فرصتهای ویژهای را برای همه کنشگران حاضر و فعال در آن شبکه پدید میآورد. این کنشگران میتوانند با بهره گرفتن از این فرصتها و نیز با پشتوانه همان روابط، هدفهای شخصی خود را در شبکه روابط و در جمع پیگیر شوند. این فرصتها قابلیتها و توانمندیهای فردی آنان را در تحقق اهدافشان ارتقای میبخشد و احتمال موفقیت آنان را افزایش میدهد (همان: 5 و 6). بدین طریق، میتوان گفت که، سرمایه اجتماعی و افزایش آن – به گونهای که در تحقیقات نیز آمده است- باعث ایجاد و افزایش شادمانی در افراد میگردد.
فرضیات پژوهش
الف) به نظر میرسد میزان سرمایه اقتصادی جوانان شهر بابلسر بر میزان شادی آنان تأثیر دارد.
ب) به نظر میرسد میزان سرمایه فرهنگی جوانان شهر بابلسر بر میزان شادی آنان تأثیر دارد.
پ) به نظر میرسد میزان سرمایه اجتماعی جوانان شهر بابلسر بر میزان شادی آنان تأثیر دارد.
مدل تحلیلی تحقیق
روششناسی تحقیق
روش تحقیق در پژوهش حاضر، پیمایش است که یکی از متداولترین روشهای تحقیق در مطالعات کمی محسوب میگردد. واحد تحلیل در این تحقیق نیز، فرد پاسخگو (جوان) و سطح تحلیل نیز خرد است. همچنین، این پژوهش از نظر هدف، یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر (شهر بابلسر) و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی (شش ماهه اول سال 1390) است. ابزار مورد استفاده برای جمعآوری دادهها، پرسشنامه است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه جوانان ساکن شهر بابلسر که در دامنه سنی 29-15 سال قرار دارند، تشکیل دادهاند که بر اساس نتایج آخرین سرشماری اداره بهداشت شهرستان بابلسر در سال 1387، این تعداد برابر با 17492 نفر بودهاند. همچنین، برای انتخاب نمونه از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای استفاده شده است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 376 نفر است. البته، 380 پرسشنامه با استفاده از نرم افزار Spss بررسی شد. برای تعیین اعتبار در پژوهش حاضر از اعتبار محتوا[30] و برای تعیین پایایی این تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. نتایج آلفای کرونباخ برای متغیرهای مختلف تحقیق در جدول 1 آمدهاند:
جدول 1- نتایج آلفای کرونباخ برای متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق
متغیرها |
میزان آلفای کل |
شادی |
841/0 |
سرمایه اجتماعی |
923/0 |
سرمایه فرهنگی |
781/0 |
تعریف مفاهیم و عملیاتی کردن متغیرها
در این تحقیق شادی متغیر وابسته است. داینر و ساه، پس از انجام مطالعات متعدد، از جمله بررسی تحلیلهای ویلسون در سال 1967، شادی را دارای سه جزء اساسی میدانند که عبارتند از: الف) بُعد عاطفی (هیجانی) که در حقیقت خُلق و خوهای مثبت و خوشایند در افراد را شامل میشود؛ ب) بُعد شناختی که نوعی تفکر و پردازش اطلاعات را در بر میگیرد و به ارزیابی مثبت افراد از زندگی منجر میشود؛ ج) بُعد اجتماعی که بیانگر گسترش روابط اجتماعی فرد با دیگران و به دنبال آن افزایش حمایت اجتماعی است. به عبارت دیگر، این جزء از شادی گرایشها و تمایلات فرد نسبت به اجتماع، همانند علاقه به انسانهای دیگر، تأثیر گذاری مثبت بر آنها و… را شامل میشود که یکی از مهمترین اجزای آن را تشکیل میدهد (داینر و ساه، 1997: 195؛ به نقل از ربانی و همکاران، 1386: 48). به منظور سنجش شادی، گنجی در تحقیق خود در ارزیابی و بازبینی مجدد پرسشنامه آکسفورد، شادی را به سه بعد احساسی، شناختی و اجتماعی تقسیمبندی نموده است. در این پرسشنامه جدید که از پرسشنامه شادی آکسفورد (به ویژه در بعد احساسی) استفاده شده، گویهها با قالبی متفاوت از نوع لیکرت طراحی و برخی گویههای جدید اضافه شدهاند. همچنین، این پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی و روایی لازم را به دست آورده است (گنجی، 1387: 162). دامنه نمرهها نیز از 120-0 است. سطح سنجش نیز فاصلهای است.
سرمایه اجتماعی نیز متغیر مستقل تحقیق است. در این پژوهش سرمایه اجتماعی به سه بعد مشارکت اجتماعی، ارتباط اجتماعی، اعتماد اجتماعی تقسیم شده است. مشارکت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی، به معنی سهمی در چیزی داشتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است (بیرو،1370 :257). یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی ارتباط اجتماعی است که مجموعه روابط و مناسباتی است که شخص با افراد دیگر در ملاقاتهای دوستانه، دید و بازدیدها، داد و ستدها، مبادلات و خدمات برقرار میکند (بختیاری، 1382؛ به نقل از علی زاده قوی فکر، 1388: 67). اعتماد نیز یکی دیگر از مفاهیم کلیدی در نظریه سرمایه اجتماعی است و تعریف آن عبارت است از تمایل فرد به قبول خطر در رفتار با دیگران. این تمایل مبتنی بر یک حسن اطمینان است که بر اساس آن، دیگران به گونهای رفتار خواهند کرد که از آنها انتظار میرود (علمی و همکاران، 1384: 244). از نظر گیدنز (1380) نیز، اعتماد اجتماعی عبارت از قابلیت تشخیص برای اتکا یا اطمینان به صداقت یا صحت اقوال یا رفتار دیگران است (افشانی و همکاران، 1388). اعتماد به سه صورت خود را نشان میدهد: 1- اعتماد بین شخصی یا اعتماد به افراد آشنا[31]؛ 2- اعتماد اجتماعی یا اعتماد تعمیم یافته یا اعتماد به بیگانگان[32]؛ 3- اعتماد مدنی یا اعتماد به سازمانها و نهادها[33] (شارعپور، 1388: 4). اعتماد بین شخصی نشان دهنده میزان اعتماد به افراد فامیل، دوست، همسایه و نظایر آن است. اعتماد تعمیم یافته، داشتن حسن ظن نسبت به افراد جامعه (غریبهها) جدای از تعلق آنها به گروههای سنی، جنسی، قومی و قبیلهای است و اعتماد نهادی نیز نشان دهنده میزان اعتماد به نهادها و مسؤولان اداره کشور است (افشانی و همکاران، 1388: 66).
همانگونه که در تعریف نظری گفته شد، سرمایه اجتماعی با مجموع نمرههای سه بعد مشارکت اجتماعی، ارتباط اجتماعی و اعتماد اجتماعی سنجیده میشود. بعد مشارکت اجتماعی با 15 گویه، به دو بخش مشارکت اجتماعی رسمی و مشارکت اجتماعی غیر رسمی تقسیم شده و با این سؤال سنجیده میشود که در یکسال گذشته تا چه حد در گروهها یا فعالیتهای زیر مشارکت داشتهاید؟
گروههای رسمی شامل: هیأتهای مذهبی، انجمنهای خیریهای، انجمنهای علمی، گروههای ادبی و هنری، گروههای ورزشی، گروهها و احزاب سیاسی، صندوققرض الحسنه خانوادگی یا دوستان، گروههای صنفی و کارگری، بسیج. گروههای غیر رسمی شامل: گوش دادن به مسائل و مشکلات همسایهها یا دوستان، قرض دادن ابزار و وسایل کار به همسایه ها یا دوستان، رفتن به عیادت و دیدار همسایهها یا دوستان در مواقع لازم، پول قرض دادن یا ضمانت مالی همسایهها یا دوستان، کمک کردن به همسایهها یا دوستان از طریق کارهای کوچک (خرید کردن، نگهداری از کودکان آنها و ...)، کمک به افراد نیازمند (مثل تهیه جهیزیه و کمک برای ازدواج).
پاسخها در قالب پنج گزینه اصلاً، خیلی کم، تاحدودی، زیاد و خیلی زیاد و به ترتیب با کدهای 0 تا 4 ارائه شدهاند. با جمع دو بعد رسمی و غیر رسمی، نمره کلی مشارکت اجتماعی حاصل شده است.
و برای سنجش ارتباط اجتماعی از 9 گویه و با این سؤال سنجیده میشود: میزان روابط یا احساس دوستی و صمیمیت خود را نسبت به هریک از افراد زیر مشخص کنید: اعضای خانواده، فامیل و خویشاوندان، دوستان، همسایگان، همکاران، اهالی محله، افراد هم قوم و هم مذهب، همشهریها (ساکنان بابلسر)، مردم (ایرانیان). پاسخها در قالب پنج گزینه اصلاً، خیلی کم، تاحدودی، زیاد و خیلی زیاد و به ترتیب با کدهای 0 تا 4 ارائه شدهاند.
برای سنجش اعتماد اجتماعی نیز از 26 گویه استفاده شده است. ده گویه اعتماد بین شخصی (اعتماد به: اعضای خانواده، فامیل و خویشاوندان، دوستان و ...)، چهارده گویه اعتماد نهادی (اعتماد به: بازاریان، پزشکان، روحانیون، پلیس و ...) و دو گویه نیز اعتماد تعمیم یافته را میسنجد.
در هر سه بعد، پاسخها در قالب پنج گزینه اصلاً، خیلی کم، تاحدودی، زیاد و خیلی زیاد و به ترتیب با کدهای 0 تا 4 ارائه شدهاند. سپس نمرههای خام سه بعد با هم جمع زده شده و نمره کلی اعتماد اجتماعی به دست آمده است.
سرمایه فرهنگی متغیر مستقل در این تحقیق است که قدرت شناخت و قابلیت استفاده از کالاهای فرهنگی در هر فرد تعریف شده است (فکوهی، 1381: 300؛ به نقل از نادعلی نجف آبادی، 1387). به باور تیلور، سرمایه فرهنگی از مؤلفههای بسیاری تشکیل شده است، برای مثال، در یک فرهنگ غربی، دانش، زبان، سلایق و سبکهای زندگی و آنچه به آن فرهنگی فرهیختگان میگویند (همان: 74). همچنین، سرمایه فرهنگی، حاصل تحصیلات، مدارکها، مهارتها و تجربههایی است که مجوّز ورود به عرصههایی را برای شخص و گروهها فراهم میسازد (خواجهنوری و مقدس، 1387: 140). به نظر بوردیو، سرمایه فرهنگی در درون یک فضای اجتماعی، پخش شده است و سپس به وسیله میراث، انتقال یافته و بالاخره به صورت فرهنگ سرمایهگذاری می شود. او همچنین بر این باور است که سرمایه فرهنگی به سه شکل وجود دارد:
الف) سرمایه فرهنگی تجسم یافته که به خصایل دیرپای فکری و جسمی اشاره دارد و نمیتوان آن را به دیگران واگذار کرد؛ مثل حافظه، مهارتهای تجربی و رفتاری.
ب) سرمایه فرهنگی عینیت یافته که به شکل کالاهای فرهنگی وجود دارد. این سرمایه قابل انتقال به دیگران است و شامل اشیای مادی، مثل رسانهها، کتابها، لغت نامهها، ادوات و ماشین آلات میشود.
ج) سرمایه فرهنگی نهادینه شده که به کمک ضوابط اجتماعی و به دست آوردن عناوین برای افراد کسب موقعیت میکند، مانند مدرک تحصیلی و آموزشی (بوردیو، 1384؛ به نقل از نادعلی نجف آبادی، 1387).
برای سنجش سرمایه فرهنگی تجسم یافته که همان داشتن مهارتهای فرهنگی است از 9 گویه استفاده شده است. برای سنجش بعد سرمایه فرهنگی عینیت یافته نیز، شانزده گویه که همان استفاده از امکانات فرهنگی است، تنظیم شده و برای آن مانند بعد تجسم یافته از طیف لیکرت استفاده شده است. پاسخها در قالب پنج گزینه اصلاً، خیلی کم، تاحدودی، زیاد و خیلی زیاد و به ترتیب با کدهای 0 تا 4 ارائه شدهاند.
برای سنجش سرمایه فرهنگی نهادینه شده نیز از شش گویه استفاده شده که شامل دارا بودن مدارک مختلف تحصیلی- علمی، هنری، ورزشی و حرفهای است و به صورت پرسش مستقیم که «آیا شما دارای مدرک در زمینههای تحصیلی، زبان، هنری، ورزش و ... هستید؟» و با پاسخ بلی و خیر سنجیده شده است.
در نهایت، با مجموع نمرههای سه بعد سرمایه فرهنگی (تجسم یافته، عینیت یافته و نهادینه شده)، نمره سرمایه فرهنگی کل نیز به دست آمده است.
سرمایه اقتصادی دیگر متغیر مستقل این تحقیق است که بلاواسطه و مستقیماً به پول تبدیل میشود و به صورت حق مالکیت نهادی میگردد (شارعپور و خوشفر، 1381: 136). در واقع، تمام امکانات، داراییها، منابع و لوازمی که قابلیت مبادله با پول را داشته باشند و ارزش مادی آن توسط نهادهای حقوقی تأیید شده باشد، در زمره سرمایه اقتصادی قرار میگیرند (شارع پور،1383: 67). استونز نیز به گونه مشابهی معتقد است: «سرمایه اقتصادی به درآمد پولی، سایر منابع و داراییهای مالی اطلاق میشود و تظاهر نهادینهاش را میتوان در حق مالکیت یافت» (استونز، 1998: 222؛ به نقل از سفیری و آراسته، 1386: 126). سرمایه اقتصادی فرد را با گویههای وسایل رفاهی، درآمد فرد (در صورت دارا بودن)، درآمد پدر، نحوه مالکیت منزل، وضعیت منزل مسکونی، مالکیت تلفن همراه، رایانه، ماشین و نوع اتومبیل، زمین، باغ و سپرده بانکی میسنجند (همان). در این پژوهش نیز طبق تعریف فرهادی، برای سنجش سرمایه اقتصادی میزان درآمد فرد در ماه (در صورت دارا بودن)، میزان درآمد پدر، امکانات و وسایل منزل، قیمت منزل مسکونی و قیمت تقریبی اتومبیل خانواده، مدنظر قرار گرفته است. پرسشها به صورت باز مطرح شده و از پاسخگویان خواسته شد که میزان آنها را قید کنند. البته، بعد امکانات و وسایل منزل به صورت بلی (با کد1) و خیر (با کد 0) مطرح شده و سپس پاسخها با هم جمع زده شدهاند. ابتدا ابعاد پنجگانه را بر اساس درصدهای تجمعی حاصل از دادههای واقعی به سه مقوله پایین، متوسط و بالا تقسیم نموده و سپس با جمع زدن آنها نمره کلی سرمایه اقتصادی به دست آمده است. تدوین این مقیاس بر مبنای پژوهش سفیری و آراسته (1386) بوده است. این متغیر همچنین در سطح سنجش فاصلهای است.
یافتههای تحقیق
یافتهها از 380 پرسشنامه بررسی شده، نشان میدهند که 4/52 درصد آنها زن و 6/47 درصد آنها نیز مرد بودهاند. همچنین، از میان پاسخگویان تحقیق 7/74 درصد کل پاسخگویان مجرد و 9/23 درصد آنها نیز متأهل بودهاند. 3/1 درصد کل پاسخگویان نیز مطلقه بودهاند. 6/12 درصد پاسخگویان تحصیلاتی در سطح سیکل، 3/30 درصد دارای مدرک دیپلم، 15 درصد تحصیلات فوق دیپلم، 9/33 درصد لیسانس و 2/8 درصد نیز دارای تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر بودهاند. دامنه سنی پاسخگویان نیز بین 15 تا 29 سال در نوسان بوده و بیشترین فراوانی آن مربوط به سن 20 سالگی است.
جدول2- توزیع درصدی متغیرهای وابسته و مستقل تحقیق
متغیرها |
پایین |
متوسط |
بالا |
جمع کل |
شادی |
4/32 |
6/37 |
30 |
100 |
سرمایه فرهنگی |
2/34 |
9/32 |
9/32 |
100 |
سرمایه اجتماعی |
4/33 |
8/35 |
8/30 |
100 |
سرمایه اقتصادی |
2/36 |
8/32 |
31 |
100 |
در جدول 2، توزیع درصدی متغیر وابسته و مستقل بر اساس درصد تجمعی نمرههای واقعی که از تحلیل دادهها به دست آمده، نشان میدهد که میزان شادی 4/32 درصد از پاسخگویان در حد پایین، 6/37 درصد آنها در حد متوسط و میزان شادی 30 درصد کل پاسخگویان در حد بالا بوده است. بر این اساس، میتوان گفت که میزان شادی جمعیت نمونه در مجموع در حد متوسط است.
سرمایه فرهنگی 2/34 درصد از پاسخگویان در حد پایین بوده، 9/32 درصد کل آنها به میزانی متوسط از آن برخوردار بودهاند و سرمایه فرهنگی 9/32 درصد از آنها نیز در حد بالا قرار داشته است. سرمایه اجتماعی، یکی دیگر از متغیرهای مستقل تحقیق است که بر اساس جدول 2، 4/33 درصد از پاسخگویان در حد پایین، 8/35 درصد کل آنها در حد متوسط و سرمایه اجتماعی 8/30 درصد کل جمعیت نمونه نیز در حد بالا قرار داشته است. همچنین، میزان سرمایه اقتصادی 2/36 درصد از پاسخگویان در حد پایین، 8/32 درصد از آنها در حد متوسط و 31 درصد نیز دارای سرمایه اقتصادی بالا بودهاند.
آزمون دو متغیره فرضیهها
جدول 3- بررسی رابطه شادی و جنسیت
متغیر وابسته |
|
جنسیت |
تعداد |
میانگین |
اختلاف میانگین |
مقدار t |
سطح معنیداری |
|
شادی |
|
|
زن |
199 |
9/57 |
8/0 |
545/0- |
586/0 |
|
|
مرد |
181 |
7/58 |
با توجه به جدول 3، مقدار t در سطح معنیداری 586/0 برابر با 545/0- است که گویای آن است که بین جنسیت افراد و میزان شادی آنها رابطه معنیداری وجود ندارد.
جدول 4- بررسی رابطه شادی و وضعیت تأهل
متغیر وابسته |
|
وضعیت تأهل |
تعداد |
میانگین |
اختلاف میانگین |
مقدار t |
سطح معنیداری |
|
شادی |
|
|
مجرد |
289 |
87/57 |
8/1 |
102/1- |
271/0 |
|
|
متأهل |
91 |
67/59 |
جدول 4 گویای آن است که سطح معنیداری رابطه شادی و وضعیت تأهل 271/0 است که این بیانگر آن است که بین وضعیت تأهل و میزان شادی افراد رابطه معنیداری وجود ندارد.
سن، یکی دیگر از متغیرهای زمینهای در این تحقیق است. با توجه به جدول 5، سطح معنیداری رابطه سن و شادی 067/0 است. این بدین معناست که رابطه سن و شادی معنیدار نیست.
جدول 5- ضریب همبستگی بین شادی و متغیرهای مستقل مورد مطالعه
متغیرهای مستقل تحقیق |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
سرمایه اقتصادی |
236/0 |
000/0 |
سرمایه فرهنگی |
301/0 |
000/0 |
سرمایه اجتماعی |
413/0 |
000/0 |
سن |
095/0- |
067/0 |
مقدار r پیرسون به دست آمده از رابطه میان سرمایه اقتصادی و شادی 236/0 و سطح معنیداری آن 000/0 است که به لحاظ آماری معنیدار است. جهت رابطه مثبت است؛ یعنی با افزایش سرمایه اقتصادی افراد میزان شادی آنها نیز افزایش مییابد. بنابراین، فرض صفر که به معنای فرض عدم رابطه میان دو متغیر است، رد و فرض مخالف یعنی فرض وجود رابطه میان دو متغیر تأیید میگردد. به عبارتی، میتوان گفت هرچقدر میزان سرمایه اقتصادی افراد بیشتر باشد، میزان شادی آنها نیز افزایش مییابد. شدت رابطه میان دو متغیر در حد ضعیف است.
همچنین، مقدار r پیرسون به دست آمده از رابطه میان سرمایه فرهنگی و میزان شادی 301/0 و سطح معنیداری آن 000/0 است که از نظر آماری معنیدار است؛ یعنی بین دو متغیر رابطه وجود دارد. جهت رابطه مستقیم است؛ یعنی هرچقدر میزان سرمایه فرهنگی افراد بالاتر باشد، میزان شادی آنها نیز افزایش مییابد. شدت رابطه میان دو متغیر در حد متوسط است.
نتایج در جدول 5 همچنین نشان میدهد که مقدار r پیرسون به دست آمده از رابطه میان سرمایه اجتماعی و میزان شادی 413/0 و سطح معنیداری آن 000/0 است که به لحاظ آماری معنیدار است. جهت رابطه نیز میان دو متغیر مستقیم است؛ یعنی با افزایش در میزان سرمایه اجتماعی افراد بر میزان شادی آنها افزوده میگردد. ضریب همبستگی نیز حاکی از آن است که شدت رابطه میان سرمایه اجتماعی و شادی متوسط است.
تحلیل چند متغیره
تحلیل رگرسیونی برای متغیرهای مستقل (سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی) به منظور تبیین تغییرات متغیر وابسته (شادی) انجام شده که نتایج آن در جداول 6 و 7 قابل مشاهده است:
جدول 6- خلاصه شاخصهای آماری رگرسیون چند گانه برای تبیین میزان شادی
ضریب همبستگی چندگانه (R) |
مربع ضریب همبستگی چندگانه (R Square) |
مربع ضریب همبستگی چندگانه تعدیل یافته (Adjusted R Square) |
مقدار آزمون مقایسه میانگینها (F) |
سطح معنیداری آزمون F (Sig) |
481/0 |
232/0 |
225/0 |
005/36 |
000/0 |
جدول 7- تحلیل چند متغیره؛ بررسی تأثیر همزمان متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته (شادی) |
|||||
متغیرهای مستقل |
ضریب تاثیر غیر استاندارد B |
ضریب تاثیر استاندارد Beta |
مقدار T |
سطح معنی داریsig |
|
|
مقدار کل |
050/29 |
|
052/9 |
000/0 |
سرمایه اقتصادی |
012/1 |
173/0 |
591/3 |
000/0 |
|
سرمایه فرهنگی |
149/0 |
126/0 |
474/2 |
014/0 |
|
سرمایه اجتماعی |
210/0 |
370/0 |
545/7 |
000/0 |
|
آنگونه که دادههای جدول 7 نشان میدهند، سطح معنیداری به دست آمده از رابطه سرمایه اقتصادی (000/0)، سرمایه فرهنگی (014/0)، و سرمایه اجتماعی (000/0) با شادی به لحاظ آماری معنیدار است و جهت همه روابط مستقیم است؛ یعنی با افزایش مقادیر این متغیرها، میزان شادی نیز افزایش مییابد. در واقع، هر چقدر میزان سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد بالاتر باشد، میزان شادی آنها نیز افزایش مییابد.
همچنین، مقدار بتا برای متغیر سرمایه اجتماعی 37/0 بوده و از سایر متغیرها بیشتر است؛ یعنی از میان متغیرهای مستقل تحقیق و در واقع از میان انواع سه گانه سرمایه، سرمایه اجتماعی دارای بیشترین تأثیر بر شادی است. مقدار بتای سرمایه اقتصادی نیز 173/0 و بتای سرمایه فرهنگی برابر با 126/0 است.
از آنجا که در روش اینتر کلیه متغیرها همزمان وارد معادله رگرسیون میشوند، بنابراین R2 به دست آمده (Adjusted R Square) نشان میدهد که متغیرهای مستقل در مجموع چند درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکنند (کلانتری، 1385: 181). مقدار R2 به دست آمده در تحقیق کنونی، 225/0 است که نشان میدهد مجموع متغیرهای مستقل تحقیق، 5/22 درصد از تغییرات متغیر وابسته را
تبیین میکنند. به عبارتی، 5/22 درصد از تغییرات میزان شادی ناشی از انواع سهگانه سرمایه بوده، 5/77 درصد تغییرات باقیمانده متأثر از عوامل و متغیرهایی است که در تحقیق حاضر مد نظر نبودهاند.
تحلیل مسیر[1]
تحلیل مسیر برای آزمون مدلهای علّی به کار میرود و مستلزم تنظیم مدلی به صورت نمودار علّی است و به ما کمک میکند ببینیم در پی چه چیزی هستیم. در تحلیل مسیر از رگرسیون استفاده میشود، از این رو، میتوان میزان مناسب بودن مدل را ارزیابی کرد و با استفاده از وزن بتا (که در تحلیل مسیر ضریب مسیر خوانده میشود) مقدار اثر هر متغیر را تعیین کرد. علاوه بر این، تحلیل مسیر ما را قادر میسازد به ساز و کار اثر متغیرها بر یکدیگر پی ببریم و مشخص میکند اثر هر متغیر تا چه حد مستقیم است و تا چه حد غیرمستقیم. بدین ترتیب، تحلیل مسیر به طریق قابل فهم و سادهای اطلاعات زیادی درباره فرآیندهای علّی فراهم میآورد (دواس، 1383: 222). در نمودار زیر تحلیل مسیر شادی به نمایش گذاشته شده است.
آنگونه که در جدول 8 ملاحظه میگردد، تأثیر مستقیم سرمایه اقتصادی بر شادی 173/0، سرمایه فرهنگی بر شادی 126/0 و سرمایه اجتماعی بر شادی 370/0 بوده است که نشاندهنده تأثیرگذاری بیشتر سرمایه اجتماعی بر شادی در قیاس با دیگر انواع سرمایه است، اما بتای سرمایه اقتصادی بر سرمایه فرهنگی 254/0 است که نشان دهنده تأثیر غیر مستقیم سرمایه اقتصادی بر شادی است. همچنین، سرمایه فرهنگی با تأثیرگذاری بر سرمایه اجتماعی به مقدار 355/0 به صورت غیر مستقیم نیز بر شادی تأثیر داشته است. اکنون میتوانیم به محاسبه مجموع تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته بپردازیم:
جدول 8-آثارمستقیموغیرمستقیممتغیرهایمدلتحلیلیبررویشادی
متغیر |
اثر مستقیم |
اثر غیر مستقیم |
مجموع تأثیرات |
سرمایه اقتصادی |
173/0 |
065/0 |
238/0 |
سرمایه فرهنگی |
126/0 |
131/0 |
257/0 |
سرمایه اجتماعی |
370/0 |
---- |
37/0 |
با توجه به دادههای جدول 8 و بر اساس استناد به آثار مستقیم متغیرها، متغیر سرمایه اجتماعی قویترین و مهمترین پیشبینیکننده میزان شادی است. متغیرهای سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی در ردههای دوم و سوم قرار میگیرند. بر اساس استناد به آثار غیرمستقیم نیز متغیر سرمایه فرهنگی از ضریب تأثیر بالاتری برخوردار بوده، برای پیشبینی شادی متغیر قویتری به شمار میرود. بر اساس بررسی تأثیرات کلی متغیرهای الگوی تحلیلی تحقیق بر روی متغیر وابسته نیز میتوان گفت که مهمترین و قویترین پیشبینیکننده تغییرات متغیر وابسته (شادی) متغیر سرمایه اجتماعی است که مجموع تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم آن 370/0 و بالاتر از دو نوع دیگر سرمایه است.
نتیجه گیری
شادی مفهومی ذهنی و فردی است، اما عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متعددی در تعیین میزان آن دخیل هستند، زیرا انسان موجودی اجتماعی است و زندگیاش در رابطه با دیگرانی معنا مییابد که در سطوح مختلف با او در ارتباطند.
در میان متغیرهای زمینهای تحقیق، هیچ کدام با شادی رابطه معنیداری نداشتند. میتوان گفت، مهمترین نتیجه این تحقیق آن است که سرمایه اجتماعی قویترین و مؤثرترین پیشبینیکننده شادی است. این نتیجه تماماً در راستای نتایج مطالعات قبلی است؛ به گونهای که ریچارد رز (2000) معتقد است که سرمایه اجتماعی بیش از سرمایه انسانی (میزان تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی فرد و ....) در میزان شادی افراد جامعه مؤثر است. او که سرمایه اجتماعی را چگونگی شبکه روابط اجتماعی، دوستیها، احساس کنترل شخصی و اعتماد اجتماعی میداند (به نقل از جعفری و همکاران، 1383: 13)، بر این باور است که شبکههای سرمایه اجتماعی به طور خاص در فراهم آوردن حمایتهای عاطفی و روانی نقش مؤثری در ارتقای سلامت روانی افراد دارند (رز، 2000: به نقل از لهساییزاده و مرادی، 1386 :162). لیونگ و همکاران نیز در تحقیق خود که به بررسی نقش سرمایه اجتماعی در شادی مردم پرداخته بودند، دریافتند که رابطه معنیداری بین شادی و هر سه نوع سرمایه اجتماعی که توسط کلمن (1988) مطرح شده، وجود دارد. همچنین، آنها نشان دادند که یک شبکه اجتماعی قوی با دوستان، عاملی مهم در رابطه با شادی یک فرد است. به علاوه، داشتن ارتباطات بیشتر یک شخص به طور مثبتی با شادی او رابطه دارد (لیونگ و همکاران،2010: 10). از نظر پاتنام و همکاران نیز، سرمایه اجتماعی یک پیشبینیکننده قوی برای تعیین میزان شادی افراد و کیفیت زندگی در اجتماع است و لذا برای افزایش سطح شادی مردم سرمایهگذاری در سرمایه اجتماعی بسیار ارزشمندتر از سرمایهگذاریهای اقتصادی است. این نتیجه همچنین با یافتههای چانگ (2009)، میرشاه جعفری و همکاران (1381)، چلبی و موسوی (1387) و گنجی (1387) نیز همخوانی دارد.
نتیجه مهم دیگری که از این تحقیق به دست آمده، آن است که سرمایه فرهنگی پس از سرمایه اجتماعی مهمترین پیشبینیکننده شادی است و بیشترین اثر را بر روی آن دارد. نظریاتی که در این باره مطرح شد، به این امر اشاره داشتند که شادی میتواند به طور مستقیم تحت تأثیر عوامل فرهنگی قرار گیرد (داینر و لوکاس، 2000: 61). ربانی و همکاران در پژوهش خود نتیجه گرفتند که اگرچه همبستگی سرمایه فرهنگی و شادی ممکن است ضعیف باشد، اما سرمایه فرهنگی همواره با احساس شادمانی همبسته است؛ به طوریکه به نظر میرسد با افزایش آن، میزان شادی نیز افزایش می یابد (ربانی و همکاران، 1386: 41). نکته دیگر در این تحقیق آن است که ضرایب تأثیر غیر مستقیم سرمایه فرهنگی بالاتر از دو نوع دیگر سرمایه است. به عبارتی، سرمایه فرهنگی به طور غیر مستقیم بیشترین اثر را بر شادی دارد. این امر نشاندهنده آن است که سرمایه فرهنگی با تأثیرگذاری بر سرمایه اجتماعی، عاملی در جهت افزایش این سرمایه شده، افزایش آن نیز به شادی بیشتر میانجامد. این به آن علت است که سرمایه فرهنگی در بین سرمایهها پابرجاترین و ثابتترین سرمایه است (خدایی، 1388 :69)، و میزان تأثیرگذاری آن بر شادی، به قابلیت تبدیل آن به انواع دیگر سرمایه بستگی دارد.
دیگر متغیر مستقل تحقیق، سرمایه اقتصادی است که پس از سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر شادی تأثیر دارد. این نتیجه نیز با نظریات و مطالعات قبلی مطابق است. بوردیو معتقد است سرمایه اقتصادی، ریشه انواع دیگر سرمایه است (بوردیو، 1997: 55؛ به نقل از توسلی و موسوی، 1384 :9) و در مقایسه با دو نوع سرمایه اجتماعی و فرهنگی با سرعت بیشتری به سرمایههای دیگر تبدیل میشود (کلمن، 1377: 47). اما با این وصف، بر اساس نظر استرلین میزان معینی از پول، شرط لازم ولی ناکافی برای شادی است. بر این اساس و هماهنگ با نتیجه این تحقیق، میتوان گفت که سرمایه اقتصادی بر شادی تأثیرگذار است، ولی در مقایسه با سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی، میزان تأثیرگذاری کمتری دارد. شاید به آن دلیل است که سرمایه اجتماعی و فرهنگی در نتیجه استفاده از آن نه تنها کاسته نمی شود، بلکه افزوده نیز میگردد. این نتیجه با یافتههای آبوت و ساپسفورد (2006)، مینکو (2009) و همچنین دریکوندی (1381) و کرمی نوری و همکاران (1381) نیز همخوانی دارد.
به طور کلی، نتایج تحقیق نشان میدهند که مجموع متغیرهای مستقل تحقیق، 5/22 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکنند. به عبارتی، 5/22 درصد از تغییرات میزان شادی ناشی از انواع سهگانه سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بوده است. جالب آنجاست که تمام انواع ذکر شده سرمایه با همدیگر وابستگی متقابل دارند و در طول زمان با داشتن درجات معینی به یکدیگر تبدیل میگردند و هر شکلی از آن به گونهای میتواند آفریننده شادی باشد.
[1]Myers
[2] Minkov
[3]Cooper et al.
[4] Lu &Shih
[5] Abbott & Sapsford
[6]Bartolini et al.
[7]Powdthavee
[8] Baucells & Sarin
[9]Chang
[10] Tian & Yang
[11]Leung et al.
[12]Coleman
[13]The Canadian General Social Survey
[14]Pierre Bourdieu
[15]Economic Capital
[16]CulturalCapital
[17]Social Capital
[18]Property Rights
[19]Hiller & Rooksby
[20]Fuentes & Rojas
[21]De Botton
[22]Csikszentmihalyi
[23] Kelly
[24]Dolan et al.
[25]Tov
[26]Kesebir &Diener
[27] Helliwell &Putnam
[28]Bruni & Stanca
[29]Richard Rose
[30]Content Validity
[31]Interpersonal Trust
[32]Social Trust
[33]Civic Trust