The Impact of Three Types of Economic, Cultural and Social Capitals on Youth’s Happiness

Document Type : Research Paper

Authors

1 M.A. of Sociology, Mazandaran University, Iran

2 Ph.D. Student of Sociology, University of Isfahan, Iran

3 Assistant Professor, Department of Social Sciences, Golestan University, Iran

4 Associate Professor, Department of Social Sciences, Mazandaran University, Iran

Abstract

Happiness refers to the cognitive and affective evaluations of one’s own life and is defined in terms of life satisfaction, presence of positive affect and absence of negative affect. Being happy is a response to how to live, especially for the young people, who build the future of this country and follow a purposeful life. Happiness produces passion, emotion, motivation, seeking and effort in youth's life.  Importance of happiness and its role on youth’s life is the reason behind doing this research. Also it can play an accelerating role on the process of society’s development. Almost everyone has thoughts about happiness and it seems that everybody has created their own idea of it. Likewise, in science, each discipline has developed its especial view on happiness: psychologists see it as matter of personality, biologists as the result of chemical processes, philosophers see it mostly in a moral context, and sociologists think of it as a social condition. What is remarkable about the sociological view towards happiness is that it provides a common understanding. Where happiness is usually defined as a purely individual or psychological phenomenon, sociologists insist that happiness is socially grounded. Here we consider the effect of three independent variables, namely, economic capital, cultural capital and social capital on happiness. Most of the people believe that having money and a good job can increase their happiness and life satisfaction. Aristotle believed that wealth is a necessary ingredient of happiness (1991). Stoics, in contrast, believed that material possessions and wealth are in no way required for happiness. Research, all in all, suggests that an adequate amount of money is a necessary condition for happiness, albeit not a sufficient one. Diener and Seligman (2002) found in their study on very happy individuals that every single one of them had excellent social relationships. Quantity and, more importantly, quality of friendships correlate positively with happiness, and perceived loneliness is robustly linked to depression. In light of this and other parallel findings, Reis and Gable (2003) have suggested that good social relationships may be the single most important source of happiness.  

Keywords

Main Subjects


مقدمه

شادی یکی از زیباترین احساسات و مهمترین نیاز روانی بشر است، که تأثیرات شگرفی در تعالی، رشد، پایگاه اجتماعی، معنوی و به طور کلی مجموعه زندگی انسان دارد و تمامی تلاش انسان متوجه به دست آوردن آن است. تحقیقات نشان می­دهد که شادی صرف نظر از چگونگی کسب آن می‏تواند سلامتی جسمانی را بهبود بخشد. افرادی که شاد هستند، احساس امنیت بیشتری می‏کنند، آسانتر تصمیم می‏گیرند، دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی می‏کنند، بیشتر اظهار رضایت می‏کنند (مایرز[1]، 2000: 481). از طرفی، کمبود و فقدان شادی و نشاط در جامعه، افسردگی، بدبینی و ارزیابی منفی از رویدادها، بی­علاقگی به اجتماع و کار، کمرنگ شدن وجدان کاری، اعتیاد به مواد مخدر، ناهنجاری‏های اجتماعی، رواج خشونت در روابط اجتماعی، طلاق، گرایش به فرهنگ بیگانه و غیر خودی و.... را به بار می­آورد (طاهریان، 1381؛ به نقل از دریکوندی، 1381: 6).

در راستای مطالعات فراملیتی درباره شادی، مینکو پژوهشی را در سطح بین‏المللی به انجام رسانده و در آن شاخص شادی کشورها را محاسبه نموده است و نشان داده که رتبه شادی ایران در طول سال‏های 2007-1997، در بین 97 کشور، رده 56 است که از متوسط پایین­تر است (مینکو[2]، 2009: 163). همچنین، انتظار زندگی شاد در سال‏های امید به زندگی 4/41 سال برآورد شده است که به لحاظ میزان شادی و انتظار زندگی شاد در طول سال‏های امید به زندگی، در مقایسه با برخی کشورها، از جمله دانمارک، ایسلند، کانادا، ایرلند، هلند، آلمان، بریتانیا، ایتالیا، اندونزی، ژاپن و... در حد پایین­تری قرار دارد و به لحاظ نابرابری شادی در بین آن کشورها رقم بالاتری را به خود اختصاص داده است (گنجی، 1387: 2-3). این در حالی است که تاریخ راستین و پربار ایرانی، نشان می­دهد ایرانیان در سایه فلسفه شادی و نشاط، توانسته‏اند قرن‏ها بر جهان فرمانروایی کنند و صلح، آشتی، انسانیت و مهر را ارمغان جهانیان سازند، چرا که فلسفه عرفانی آریایی، بر پایه شادی و نشاط بنیان نهاده شده است (صفی­زاده، 1389). اکنون سؤال اینجاست که با توجه به پیش زمینه­ها و شرایط ایجاد شادی، چرا ایرانیان در مقایسه با برخی کشورها رتبه پایین­تری از شادی را به خود اختصاص داده‏اند؟

از طرفی، تلاش برای یافتن عوامل تأثیرگذار بر کنش انسانی، جامعه‏شناسان را به طرح مفاهیم جدیدی در زمینه این عوامل سوق داده است (خدایی، 1388: 66). سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی از این دسته مفاهیم چند بُعدی در علوم اجتماعی هستند که در بسیاری از حوزه‏های جامعه تأثیرگذار هستند (ماجدی و لهسایی‏زاده، 1385: 92). در واقع، مفهوم سرمایه یکی از غنی­ترین چارچوب‏های تبیینی در ملاحظات جامعه شناختی و اقتصادی معاصر است (توسلی، 1384: 1). از این رو، می‏توان گفت که ارزیابی شادی در هر جامعه‏ای به بررسی دقیق و همه جانبه ساختار­های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن جامعه نیاز دارد. از آنجا که سرمایه­های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در دل این ساختارها جای دارند، بررسی و مطالعه تأثیر این سه نوع سرمایه بر شادی ضرورت می­یابد.

از سوی دیگر، مطالعه شادی جوانان به عنوان گروه سنی در معرض خطر و رابطه آن با سه نوع سرمایه حائز اهمیت ویژه است؛ از آن جهت که، باعث شناخت و درک گروه‏های سنی دیگر، خانواده و جامعه از آنان شده و بدین طریق تعاملات صحیح با آنها افزایش می­یابد.

بنابراین، با توجه به مطالب ذکر شده و خلأ تحقیقاتی در خصوص میزان شادی جوانان شهر بابلسر و ارتباط آن با انواع سرمایه، تحقیق حاضر به دنبال بررسی این سؤال‏هاست که آیا بین هر یک از سه شکل سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جوانان با شادی آنها ارتباط معناداری وجود دارد؟ سهم تأثیرگذاری هر یک از این سه نوع سرمایه بر میزان شادی جوانان چقدر است؟

 

پیشینه تحقیق

بردبورن (1969) در مطالعه‏ای با عنوان «ساختار سلامت روانی» نشان داد که میزان درآمد با شادی رابطه مستقیم دارد. کوپر و همکاران[3] (1992) نیز در پژوهشی با عنوان «فعالیت اجتماعی و نشاط» به این نتیجه رسیدند که فعالیت‏های اجتماعی با میزان نشاط افراد رابطه مستقیم دارد و هر چه تعداد فعالیت‏ها بیشتر باشد، بر شادی افراد افزوده می­شود. لو و شیح[4] (1997) نیز با بررسی همبستگی عوامل شخصیتی با شادی بر روی 491 نفر از شهروندان کوشینگ تایوان به این نتیجه رسیدند که روابط اجتماعی، بیشترین ارتباط را با شادی افراد مورد مطالعه دارد (کشاورز، 1384: 69).

آبوت و ساپسفورد[5] (2006) پژوهشی با عنوان «شادی و رضایت از زندگی در روسیه و اوکراین» انجام دادند. نتایج این تحقیق نشان داد که سرمایه انسانی، شرایط مادی (وضعیت اقتصادی)، زمینه اجتماعی (حمایت، اعتماد و تعهدات اجتماعی)، میزان رضایتمندی از درآمد، امکانات خانوادگی با میزان شادی و رضایت از زندگی افراد مورد مطالعه دارای رابطه مستقیم است.

بارتولینی و دیگران[6] (2008) پژوهشی با عنوان «آیا کاهش سرمایه اجتماعی، از شادی آمریکایی‏ها می­کاهد؟» انجام داده­اند. محققان در این پژوهش فرضیه­ای را آزمودند که رابطه میان سرمایه اجتماعی و شادی در سطح فردی را می­سنجد. سه یافته اصلی در این پژوهش بدین قرار است: 1- چند شاخص از سرمایه اجتماعی به طور معناداری با شادی گزارش شده همبستگی دارد؛ 2- شاخص‏های سرمایه اجتماعی برای دوره­های 2004- 1975 روندی نزولی را نشان می­دهد و سوم آنکه، روند شادی که به طور گسترده­ای می­تواند توسط روند افزایشی درآمد توجیه شود، توسط روند صعودی درآمد و روند نزولی سرمایه اجتماعی، به ویژه توسط کاهش مؤلفه­های رابطه­ای و غیر ابزاری­اش توجیه می­شود.

پاودتاو[7] (2008) نیز به پژوهش جالبی با عنوان «قیمت­گذاری کردن بر دوستان، آشنایان و همسایگان: استفاده از پیمایش‏های رضایت از زندگی برای ارزش‏گذاری بر روابط اجتماعی» پرداخته است. این تحقیق از روش قیمت­گذاری برای تخمین زدن ارزش پولی رضایت از زندگی که از طریق افزایش فراوانی تعاملات با دوستان، آشنایان و همسایه‏ها به دست می­آید، استفاده می­کند. شواهد ذاتی در ادبیات روان‏شناسی و جامعه­شناسی مبنی بر اینکه روابط اجتماعی، شادی افراد را تقویت می­کنند، وجود دارد، ولی مقدار تأثیرش به میزان زیادی ناشناخته باقی مانده است. پژوهشگر با استفاده از پیمایش پانل خانوار بریتانیا، درمی­یابد که افزایش در سطح حضور اجتماعی تا 85000 پوند در یک سال برحسب رضایت از زندگی ارزش دارد.

پژوهشی با عنوان «آیا پول بیشتر شادی بیشتری را می­آورد؟» توسط بوسلز و سارین[8] (2008) انجام شده است. پرسش مطرح در این تحقیق، آن است که چرا افراد معتقدند که پول بیشتر شادی بیشتری می­آورد (در حالی که چنین نیست)؟ در این تحقیق، پژوهشگران مدلی را برای تدوین این معما عنوان می‏کنند. این مدل دو مفهوم سازگاری و مقایسه اجتماعی را به هم مرتبط می‏سازد. شخص عاقلی که پویایی این دو عامل را توجیه می‏کند، شادی بیشتر را با پول می‏خرد. در اینجا سوگیری فرافکنانه وجود دارد که دارای دو اثر است: اثر اول آن می­تواند این باشد که افراد شادی به دست آمده از پول را بیش از اندازه بدانند؛ دوم اینکه این سوگیری می‏تواند به این موضوع منجر شود که افراد در اختصاص بودجه مصرفشان دچار اشتباه شوند.

«سرمایه اجتماعی و شادی ذهنی در تایوان» عنوان تحقیقی است که چانگ[9] (2009) انجام داده است. هدف از این تحقیق، آزمون پیش‏بینی­های تئوریک سرمایه اجتماعی و بررسی روابط میان اشکال مختلف سرمایه اجتماعی و شادی ذهنی در تایوان است. نویسنده از داده‏های پیمایشِ روند توسعه اجتماعی در تایوان (2003) استفاده کرده است. یافته‏ها نیز در این تحقیق اساساً با ویژگی‏هایی که توسط مدل سرمایه اجتماعی به دست می­آید، ارتباط دارند. همچنین، تأثیرات تک تکِ اجزای متفاوت سرمایه اجتماعی- شامل مشارکت داشتن در سازمان‏های غیرمنفعت طلبانه، داوطلبانه، حضور در اجتماعات و اعتماد- بر روی شادی ذهنی مشخص شده‏اند.

تیان و یانگ[10] (2008) پژوهشی با عنوان «عوامل درآمدی و غیردرآمدی چه تفاوت‏هایی در ارتقای شادی با یکدیگر دارند؟ پاسخی به پارادوکس استرلین» انجام داده‏اند. هدف از این مقاله، توسعه نظریه اقتصاد رسمی به منظور توضیح پارادوکس استرلین (سطوح متوسط شادی لزوماً به همراه ثروتمند شدن کشورها افزایش نمی­یابد) است. نظریه موجود در این تحقیق، به تحلیل نقش‏های متفاوت عوامل درآمدی و غیردرآمدی در ارتقای شادی افراد می­پردازد و بنیانی برای مطالعه شادی از دیدگاه افزایش رفاه اجتماعی و عقلانیت منافع فردی فراهم می‏کند. در راستای یافته‏های تجربی موجود، این نظریه پیش‏بینی می‏کند که درآمد باعث افزایش شادی می­شود، اما تنها تا یک نقطه معین (نقطه‏ای که اندازه آن توسط سطح عوامل غیردرآمدی در اقتصاد معین می­شود)، اما هنگامی که سطح عوامل غیردرآمدی به دست آمد، افزایش این نقطه درآمدی که قبلاً نیز افزایش یافته بود، به تخصیص ناکارآمدی مورد نظر پارتو منجر می‏شود و شادی افراد را کاهش می‏دهد. این تحقیق نشان می‏دهد که ورای نقطه بحرانی، افزایش درآمد به تنهایی تأثیری بر شادی اجتماعی ندارد و مهمتر آنکه سطح درآمد در این نقطه با سطح عوامل غیر درآمدی موجود در جامعه، مشخص می‏شود و بهبود عوامل غیر درآمدی می‏تواند باعث افزایش این نقطه بحرانی درآمدی شود. نتایج این تحقیق، همچنین عبارت بودند از اینکه دولت باید به تقویت رشد متعادل میان عوامل درآمدی و عوامل غیردرآمدی بپردازد. ممکن است سیاستمداران در بیشتر کشورها تأکید زیادی بر رشد اقتصادی داشته باشند و سیاست‏های اقتصادی به تولید کالاهای درآمدی منجر شود، اما این امر به رکود شادی می‏انجامد. یک راه حل ساده، اما مؤثر برای این مشکل تبدیل کالای اقتصادی به کالای غیر ­اقتصادی است.  

«تحقیق بر روی شادی: اهمیت سرمایه اجتماعی» عنوان پژوهشی است که لیونگ و همکاران[11] (2010) به آن پرداخته‏اند. این تحقیق به دنبال بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر شادی است. طبق کار کلمن[12] (1988) سه بعد سرمایه اجتماعی عبارتند از: 1- اعتماد، الزامات و تعهدات؛ 2- شبکه‏های اطلاعاتی؛ 3- هنجارها و ضمانت اجرایی. محققان با استفاده از رگرسیون داده‏های پیمایش اجتماع عمومی کانادا[13] (2003)، نشان دادند که عنصری همچون تعلق­پذیری، حتی پس از کنترل ویژگی‏های زمینه‏ای عمده، رابطه معناداری با شادی دارد. یافته‏های دیگر این موضوع را که سرمایه اجتماعی به عنوان بخش مهمی در پیش بینی شادمانی است، تأیید کردند.

در مطالعات شادی در داخل کشور نیز، پژوهش میرشاه جعفری و همکاران (1381) به «شادمانی و عوامل مؤثر بر آن» می­پردازد. این تحقیق که به روش اسنادی گردآوری شده، نشان داده است که سرمایه اجتماعی و وضعیت اقتصادی، از جمله عواملی هستند که بر شادی تأثیر بسزایی دارد. همچنین، در پژوهشی دیگر که ارحمی (1385) با عنوان «بررسی رابطه گرایش دینی، روابط اجتماعی و پیشرفت تحصیلی با شادی دانشجویان بومی و غیربومی رشته‏های مختلف دانشگاه تبریز» انجام داده، نشان داده است که بین متغیرهای شادی و روابط اجتماعی رابطه مثبت و معنی‏داری وجود دارد. همچنین، نتایج گویای آن است که روابط اجتماعی یکی از عمده‏ترین تبیین­کننده­های شادی دانشجویان محسوب می­شود.

ربانی و همکاران (1386) در تحقیقی با عنوان «فرهنگ و شادی: رویکردی نظری و تجربی در زندگی روزمره سرپرستان خانوار در شهر اصفهان» به این نتیجه رسیده‏اند که اگرچه میزان سرمایه فرهنگی و سبک‏های فراغتی فرهنگی در بین سرپرستان خانوار، میانگین پایینی دارد، اما همواره با احساس شادمانی آنها همبسته است؛ به طوری‏که به نظر می‏رسد با افزایش آنها، میزان شادی نیز افزایش می‏یابد. گنجی (1387) نیز در پژوهشی با عنوان «تحلیل عوامل جامعه­شناختی مؤثر بر میزان احساس شادی سرپرستان خانوار در شهر اصفهان» نشان داده است که سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و میزان درآمد با احساس شادی سرپرستان دارای همبستگی مستقیم است.

همچنین، چلبی و موسوی (1387) در پژوهشی با عنوان «بررسی جامعه‏شناختی عوامل مؤثر بر شادمانی در سطوح خرد و کلان» نشان داده‏اند که روابط اجتماعی توأم با اعتماد، اثر تعیین کننده بر شادمانی دارند. همچنین، در سطح کلان نیز رابطه مثبتی بین سرمایه اجتماعی و احساس شادمانی وجود دارد.

 

چارچوب نظری تحقیق

سرمایه در معنای عام آن، تلاش برای تسخیر گذشته در زمان حال است. به تعبیر پیر بوردیو[14] "اگر درصدد فهم جهان اجتماعی هستیم، باید ایده سرمایه، انباشت آن و تأثیرات آن را مجدداً به جهان اجتماعی معرفی کنیم" (شارع‏پور و خوش‏فر، 1381: 134). او در بحث از انواع سرمایه به سه نوع سرمایه اقتصادی[15]، سرمایه فرهنگی[16] و سرمایه اجتماعی[17] اشاره می‏کند (بوردیو، 1997: 1؛ به نقل از توسلی و موسوی، 1384 :7) و معتقد است که سرمایه بسته به حوزه فعالیت آن، می­تواند خود را به سه شکل بنیادی درآورد:

1-              به عنوان «سرمایه اقتصادی» که بی‏درنگ و مستقیماً قابل تبدیل به پول است و شامل درآمد و بقیه انواع منابع مالی است و می‏توان آن را به شکل حقوق مالکیت[18] نهادینه کرد.

2-              به عنوان «سرمایه فرهنگی» که به شرایط معین قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی وابسته است و می‏توان آن را به شکل کیفیت‏های آموزشی (مدارک و مدارج تحصیلی) نهادینه کرد.

3-              به عنوان «سرمایه اجتماعی» که از تکالیف و تعهدات اجتماعی (پیوندها و ارتباطات) تشکیل شده و در شرایطی معین به سرمایه اقتصادی قابل تبدیل است و می‏توان آن را به شکل القاب اشرافی (در شکل اصالت و شهرت) نهادینه کرد (توسلی و موسوی، 1384: 3-1؛ شارع پور و خوش فر، 1381: 136و137).

از نظر بوردیو، معنا و مفهوم سرمایه اقتصادی از پهنه اقتصادی سرچشمه می‏گیرد (ریتزر، 1374: 725). همچنین، سرمایه اقتصادی یا ثروت مادی، در واقع قدرت پرداخت برای شکلی از سرمایه است که می‏تواند تبدیل به کالاهای مادی تبدیل شود (هیلر و روکسبی[19]، 2002؛ به نقل از سفیری و آراسته، 1386: 126). افراد با داشتن سرمایه اقتصادی می‏توانند کالاهای فرهنگی بیشتری را در اختیار داشته باشند و از امکانات تحصیلی و آموزشی بیشتری برخوردار شوند و از این طریق سرمایه فرهنگی خود را افزایش دهند (خدایی، 1388: 69). بدین طریق موقعیت افراد بر حسب حجم و نوع سرمایه آنها مشخص می‏شود و جایگاه آنان را ابتدا در خانواده و سپس در جامعه مشخص می‏سازد (بوردیو،1380). بر همین اساس، مطالعات نشان می‏دهند که افراد متعلق به طبقات بالاتر در مقایسه با افراد متعلق به طبقات پایین­تر شادترند و کلاً پایگاه اقتصادی- اجتماعی شاهراه شادی تلقی می‏شود (آیزنک، 1378 :113). بدین ترتیب، کسانی که دارای سرمایه فرهنگی بیشتری هستند - که طبیعتاً پایگاه اقتصادی- اجتماعی بالاتری نیز دارند- موفق­ترند و این موفقیت نیز باعث سرور و شادمانی آنها می‏شود (آرگایل، 1383 :59). از همین رو، اکثر افراد مانند ارسطو که ثروت را یکی از عناصر ضروری شادی می­داند (کسبیر و داینر، 2008)، بر این باورند که افراد با درآمد بالا، بیش از افراد با درآمد پایین شاد هستند، اما این رابطه به آن اندازه که تصور می‏شود واضح نیست (آیزنک، 1378: 118). در همین رابطه برخی از تئوری‏ها و دیدگاه‏های مطرح شده در حوزه شادمانی نیز، به میزان و چگونگی تأثیر عوامل عینی و بهبود شرایط مادی بر سطح شادمانی افراد پرداخته‏اند که بیشتر نتایج مطالعات آنها نشان داده است شرایط عینی به خودی خود نقش تعیین کننده‏ای در سطح شادمانی افراد ندارند (سینچ، 1998: 3؛ به نقل از گنجی، 1387). از جمله نظریه پردازان کلاسیک که معتقد است وضعیت شادی افراد جامعه به وسیله موقعیت‏های مادی تحت تأثیر قرار می‏گیرد، کارل مارکس است. وی معتقد است که «وضعیت عینی و مادی زندگی، رفاه و سعادت به ارمغان می­آورد». همچنین، برخی از اقتصاددانان نیز در این خصوص معتقدند که درآمد بالا همگام با توزیع مناسب ثروت در بین اقشار جامعه، به شادی اعضای آن جامعه منجر می­شود، زیرا درآمد بالاتر فرصت‏های بیشتری برای اشخاص ایجاد می­کند تا آنها بهتر و بیشتر بتوانند از کالاها و خدمات مورد نیاز استفاده کنند (فانتز و روجاس[20]، 2001: 293؛ به نقل از همان: 101).

اما نکته­ای که در همه تحقیقات نشان داده شده، آن است که میزان معینی از پول، شرط لازم ولی ناکافی برای شادی است (کسبیر و داینر، 2008: 122). برخی از تحقیقات از جمله داینر و همکاران (1999) چنین گزارش کرده‏اند که مردم کشورهای ثروتمند از مردم کشورهای فقیر بسیار شادترند، اما مایرز (2000) چنین بیان می‏کند که همبستگی ضعیفی بین سطح درآمد و شادی در میان مردم آمریکا، کانادا و اروپا موجود است. آرگایل (1999) معتقد است بین درآمد و نشاط ارتباطی مثبت وجود دارد، ولی این ارتباط در بین اقشار کم درآمد بیشتر است؛ یعنی درآمد تا اندازه‏ای که نیازهای مادی افراد را برطرف می‏سازد، بر نشاط تأثیر دارد، ولی درآمد بیش از حد مورد نیاز، نشاط را افزایش نمی‏دهد (دریکوندی، 1381: 31). در همین زمینه، طرفداران اپیکوروس قبلاً مطرح کرده بودند که اگرچه ما به میزان کافی پول برای پیشگیری از رنج‏ها و آسیب‏ها نیازمندیم، اما لزوماً پول، از یک میزان معینی به بعد، سطح بالاتری از شادی را به همراه نمی‏آورد. "هیچ چیز، انسانی را که با مقدار کم از هر چیز ارضا نمی‏شود، ارضا نمی‏کند"، این اعتقادی بود که طرفداران اپیکوروس آن را بیان می­کردند (دی باتن[21]،2000: 62).

عامل مهم دومی هم که برای تبیین پارادوکس استرلین وجود دارد، به همین مسأله اشاره می‏کند: هر فردی به تدریج به هر چیزی، از جمله به سطح زندگی بالاتر عادت خواهد کرد. همراه با افزایش درآمد، نیازها و تقاضاهای ادراکی هم مطابق با آن افزایش می یابد (استرلین، 2003). به عبارت دیگر، با افزایش درآمد، انتظارات نیز افزایش می‏یابد (آرگایل، 1383: 338).

بدین طریق، می‏توان گفت ثروت مانند سلامت است؛ فقدان آن بدبختی و ناشادی به شمار می‏آورد، ولی داشتن آن هیچ گونه ضمانتی برای خوشبختی به همراه ندارد (کرمی نوری و همکاران، 1381: 8).

از سویی بوردیو، همان‏گونه که در مقاله «اشکال سرمایه» عنوان می‏کند، مفهوم سرمایه را از مفهوم اقتصادی یا مادی آن فراتر برده و گستره معنایی بس وسیعتری بدان بخشیده است. در حقیقت، جوهر نظریه بوردیو در این امر نهفته است که سرمایه‏های غیر اقتصادی یا غیر مادی نیز قابل انباشت، مبادله و تبدیل به سایر انواع سرمایه‏اند. او دو مورد سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی را اشکال جدید سرمایه می­نامد (کروبی،  1387 :313). بر همین اساس، می‏توان به رابطه بین سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی با شادی نیز پی برد؛ بدین طریق که از نظر بوردیو تحصیلات نمودی از سرمایه فرهنگی است (فاضلی، 1384 :32) و بسیاری از مطالعات انجام شده در آمریکا نیز دریافته‏اند که میزانی از همبستگی بین خوشبختی و تحصیلات وجود دارد (آرگایل، 1383: 229). در این مطالعات، تحصیلات به وسیله تعداد سال‏های تحصیل یا بالاترین مدرک تحصیلی کسب شده، ارزیابی و مشخص شده است که مردم در کشورهایی که بیشترین میزان تحصیلات و بالاترین میزان اطلاعات را دارند، شادترند (وینهوون، 1997: 37). البته، این فرضیه نیز مطرح است که تأثیر تحصیلات در کشورهای فقیرتر، بیشتر است (آرگایل، 1383: 229).

از سوی دیگر، سرمایه فرهنگی همچنین می‏تواند حاصل مهارت‏ها و تجربه‏هایی باشد که مجوّز ورود به عرصه‏هایی را برای شخص و گروه‏ها فراهم سازد (خواجه‏نوری و مقدس، 1387: 140). رضایت و شادی نیز تا حدودی به استفاده از این مهارت‏ها و موفقیت‏ها بستگی دارد و این صرفاً به خاطر دریافت پاداش نیست، بلکه از انجام کار ماهرانه «رضایت درونی» حاصل می‏شود. در واقع، مردم از فعالیت‏هایی مثل شنا، اسکی و به کار بردن مهارت‏های خود لذت می‏برند. این موضوع با ایده‏های سیکزنتمیهالی[22] (1975) در مورد رضایت ناشی از ارائه مهارت‏های ضروری تناسب دارد. عملکرد ماهرانه در فعالیت‏های تفریحی احتمالاً می­تواند از طریق افزایش عزت نفس موجب رضایت شود. این موضوع می‏تواند ناشی از اجرای موفق و یا ناشی از شرکت صرف در این گروه‏ها باشد یا ناشی از پوشیدن لباس یا فرم مرسوم گروه، عضو گروه خاص بودن، و شرکت در گروه‏های تفریحی با خرده فرهنگ‏های خاص خودشان باشد. کلی[23] چنین مطرح می‏کند که: "یک سفالگر نه تنها از محصولش و تجربه اینکه چیزی خلق می‏کند، احساس معنا می‏کند، بلکه از اینکه یک سفالگر است و مهارت‏هایش را تمرین می‏کند، نیز لذت می‏برد" (آرگایل، 1383: 206). 

به طور کلی، سرمایه فرهنگی افراد زمینه‏های ارزیابی و تفسیر متفاوت رویدادها و به عبارتی دانش‏های متفاوتی را برای آنان فراهم می‏کند که این مقوله براساس دیدگاه‏های شناختی - که بروز و ظهور هیجان‏ها را تولید تفکر انسان، نوع تفسیر او از رویدادها و به طور کلی بازتاب نوع ادراک او از وقایع می‏دانند- هیجان‏های متفاوتی در افراد و گروه‏های متعدد ایجاد می‏کند. بنابراین، میزان دسترسی افراد به سرمایه‏های فرهنگی موجب احراز نوع خاصی از سبک زندگی توسط آنها می‏شود؛ آنچنان که سبک زندگی افراد مجموعه تفکرات، تفاسیر و ادراکات آنها را تشکیل می‏دهند و آن بر بروز هیجان‏های خاص (شادی، غم و...) مؤثر واقع می‏شود (ربانی و همکاران، 1386: 56).

سرمایه اجتماعی نیز یکی دیگر از انواع سرمایه است که مطالعات بسیاری نشان داده‏اند که بر شادی افراد تأثیر دارد. کلمن معتقد است: «سرمایه اجتماعی با کارکردش شناخته می‏شود» (ناطق­پور و فیروزآبادی، 1384: 61)، اعتماد، مدارا، همکاری، همبستگی‏های گروهی و ارزش‏هایی چون ترحم، شفقت، دلسوزی، ایثار و نوع دوستی نیز مثال‏هایی برای نتایج مثبت یا کارنمودهای سرمایه اجتماعی هستند؛ به گونه‏ای که اعتماد را می­توان شاخص‏ترین نتیجه سرمایه اجتماعی دانست (پوتنام، 1995: 678). در همین راستا، دولان و همکاران[24] (2008) در مروری بر بیش از 100 پژوهش، اعتماد را توسط یک تنوع روشی از قبیل اعتماد بیشتر به دیگران و اعتماد به نهادهای عمومی، اندازه‏گیری کردند و نشان دادند که قویاً با شادی رابطه دارد. به علاوه تاو[25] و داینر (2007) نشان داده‏اند که کشورهای شادتر، امتیاز بالاتری در اعتماد تعمیم یافته، حضور داوطلبانه در گروه‏ها و گرایش‏های دموکراتیک­تر به دست آورده‏اند (کسبیر و داینر[26]، 2008: 121).

لیونگ و همکاران نیز در تحقیق خود به بررسی نقش سرمایه اجتماعی در شادی مردم پرداختند. آنها دریافتند که رابطه معنی‏داری بین شادی و هر سه بعد سرمایه اجتماعی که توسط کلمن (1988) با نام‏های اعتماد و التزامات، کانال‏های اطلاعاتی، هنجارها و ضمانت اجرایی مطرح شده، وجود دارد. همچنین، آنها نشان دادند که یک شبکه اجتماعی قوی با دوستان عاملی مهم در رابطه با شادی یک فرد است. به علاوه، داشتن ارتباطات بیشتر یک شخص به طور مثبتی با شادی او رابطه دارد (لیونگ و همکاران،2010: 10). از نظر پوتنام و همکاران نیز، سرمایه اجتماعی یک پیش‏بینی‏کننده قوی برای تعیین میزان شادی افراد و کیفیت زندگی در اجتماع است و لذا برای افزایش سطح شادی مردم سرمایه‏گذاری در سرمایه اجتماعی بسیار ارزشمندتر از سرمایه‏گذاری‏های اقتصادی است (جعفری و همکاران، 1383: 14). همچنین، آنها دریافتند افرادی که از نظر روابط اجتماعی مهارت بیشتری دارند و بهتر می‏توانند با مردم رابطه برقرار کنند، نسبت به افرادی که از نظر مالی غنی‏تر، ولی روابط اجتماعی مطلوبی ندارند، شادتر هستند (دریکوندی، 1381: 27). در تحقیقی دیگر، هلیول و پوتنام[27] (2005) بر روی ابعاد رابطه‏ای سرمایه اجتماعی کنکاش کردند. این مطالعات تأثیر مثبتی از سرمایه اجتماعی بر روی شادی را نشان دادند (برونی و استنکا[28]، 2008: 508).

ریچارد رز[29]  (2000) نیز که سرمایه اجتماعی یا همبستگی اجتماعی را چگونگی شبکه روابط اجتماعی، دوستی‏ها، احساس کنترل شخصی و اعتماد اجتماعی می‏داند، معتقد است که سرمایه اجتماعی بیش از سرمایه انسانی (میزان تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی فرد و ....) در میزان شادی افراد جامعه مؤثر است (جعفری و همکاران، 1383: 13). رز همچنین بر این باور است که شبکه‏های سرمایه اجتماعی به طور خاص در فراهم آوردن حمایت‏های عاطفی و روانی نقش مؤثری در ارتقای سلامت روانی افراد دارند  (رز، 2000: 1423؛ به نقل از لهسایی زاده و مرادی، 1386 :162). در سطح فردی نیز مشخص شده است که سرمایه اجتماعی همبستگی مستقیمی با شادی درونی دارد؛ به آن دلیل که سرمایه اجتماعی نوعی حمایت و فرصت‏های سهیم شدن با دیگران را فراهم می‏کند. 

به طور کلی، سرمایه اجتماعی در مطالعات اجتماعی در دو معنای متفاوت، اما مرتبط با هم مطرح شده است. تعریف اول در رویکرد تحلیل شبکه ریشه دارد و سرمایه اجتماعی شبکه که بر منبع و ابزار موجود در داخل شبکه‏های اجتماعی تأکید دارد. بر اساس این تعریف، دسترسی به پیوندهای اجتماعی متنوع و با قوت متفاوت، دسترسی به منابع حمایتی متنوع را فراهم می‏سازد. تعریف دوم سرمایه اجتماعی پیوندی بر هنجارهای اعتماد و مقیاس عمل جمعی و همبستگی گروهی تأکید دارد (ساعی مهر، 1383: 26). در هر دو این تعاریف- به گونه­ای که در زیر مطرح شده است- می­توان رابطه سرمایه اجتماعی با شادی را مطرح کرد.

افزایش و انباشت سرمایه اجتماعی سبب پدید آمدن حسن نیت و اعتماد متقابل میان کنشگران می­شود، همگرایی و همبستگی اجتماعی آنان را تقویت می‏کند و با ایجاد رابطه‏ای پایدار و استوار زمینه همکاری گسترده آنان را برای تحقق هدف‏های مشترک فراهم می‏آورد (اجتهادی، 1386: 5). به عبارتی، رشد سرمایه اجتماعی در شبکه روابطی که میان کنشگران برقرار می‏شود، فرصت‏های ویژه‏ای را برای همه کنشگران حاضر و فعال در آن شبکه پدید می‏آورد. این کنشگران می‏توانند با بهره گرفتن از این فرصت‏ها و نیز با پشتوانه همان روابط، هدف‏های شخصی خود را در شبکه روابط و در جمع پیگیر شوند. این فرصت‏ها قابلیت‏ها و توانمندی‏های فردی آنان را در تحقق اهدافشان ارتقای می‏بخشد و احتمال موفقیت آنان را افزایش می‏دهد (همان: 5 و 6). بدین طریق، می‏توان گفت که، سرمایه اجتماعی و افزایش آن – به گونه‏ای که در تحقیقات نیز آمده است- باعث ایجاد و افزایش شادمانی در افراد می­گردد.

 

فرضیات پژوهش

الف) به نظر می­رسد میزان سرمایه اقتصادی جوانان شهر بابلسر بر میزان شادی آنان تأثیر دارد.

ب) به نظر می­رسد میزان سرمایه فرهنگی جوانان شهر بابلسر بر میزان شادی آنان تأثیر دارد.

پ) به نظر می­رسد میزان سرمایه اجتماعی جوانان شهر بابلسر بر میزان شادی آنان تأثیر دارد.

 

 

 

 

 

 

 


مدل تحلیلی تحقیق

 

 


روش‏شناسی تحقیق

روش تحقیق در پژوهش حاضر، پیمایش است که یکی از متداول­ترین روش‏های تحقیق در مطالعات کمی محسوب می‏گردد. واحد تحلیل در این تحقیق نیز، فرد پاسخگو (جوان) و سطح تحلیل نیز خرد است. همچنین، این پژوهش از نظر هدف، یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر (شهر بابلسر) و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی (شش ماهه اول سال 1390) است. ابزار مورد استفاده برای جمع­آوری داده­ها، پرسشنامه است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه جوانان ساکن شهر بابلسر که در دامنه سنی 29-15 سال قرار دارند، تشکیل داده‏اند که بر اساس نتایج آخرین سرشماری اداره بهداشت شهرستان بابلسر در سال 1387، این تعداد برابر با 17492 نفر بوده‏اند. همچنین، برای انتخاب نمونه از روش نمونه‏گیری خوشه‏ای چند مرحله‏ای استفاده شده است و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 376 نفر است. البته، 380 پرسشنامه  با استفاده از نرم افزار  Spss بررسی شد. برای تعیین اعتبار در پژوهش حاضر از اعتبار محتوا[30] و برای تعیین پایایی این تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. نتایج آلفای کرونباخ برای متغیرهای مختلف تحقیق در جدول 1 آمده‏اند:

جدول 1- نتایج آلفای کرونباخ برای متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق

متغیرها

میزان آلفای کل

شادی

841/0

سرمایه اجتماعی

923/0

سرمایه فرهنگی

781/0

 

 

 

 

 

 

 

تعریف مفاهیم و عملیاتی کردن متغیرها

در این تحقیق شادی متغیر وابسته است. داینر و ساه، پس از انجام مطالعات متعدد، از جمله بررسی تحلیل‏های ویلسون در سال 1967، شادی را دارای سه جزء اساسی می‏دانند که عبارتند از: الف) بُعد عاطفی (هیجانی) که در حقیقت خُلق و خوهای مثبت و خوشایند در افراد را شامل می‏شود؛ ب) بُعد شناختی که نوعی تفکر و پردازش اطلاعات را در بر می‏گیرد و به ارزیابی مثبت افراد از زندگی منجر می‏شود؛ ج) بُعد اجتماعی که بیانگر گسترش روابط اجتماعی فرد با دیگران و به دنبال آن افزایش حمایت اجتماعی است. به عبارت دیگر، این جزء از شادی گرایش‏ها و تمایلات فرد نسبت به اجتماع، همانند علاقه به انسان‏های دیگر، تأثیر گذاری مثبت بر آنها و… را شامل می‏شود که یکی از مهمترین اجزای آن را تشکیل می‏دهد (داینر و ساه، 1997: 195؛ به نقل از ربانی و همکاران، 1386: 48). به منظور سنجش شادی، گنجی در تحقیق خود در ارزیابی و بازبینی مجدد پرسشنامه آکسفورد، شادی را به سه بعد احساسی، شناختی و اجتماعی تقسیم‏بندی نموده است. در این پرسشنامه جدید که از پرسشنامه شادی آکسفورد (به ویژه در بعد احساسی) استفاده شده، گویه‏ها با قالبی متفاوت از نوع لیکرت طراحی و برخی گویه‏های جدید اضافه شده‏اند. همچنین، این پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی و روایی لازم را به دست آورده است (گنجی، 1387: 162). دامنه نمره‏ها نیز از 120-0 است. سطح سنجش نیز فاصله‏ای است.

سرمایه اجتماعی نیز متغیر مستقل تحقیق است. در این پژوهش سرمایه اجتماعی به سه بعد مشارکت اجتماعی، ارتباط اجتماعی، اعتماد اجتماعی تقسیم شده است. مشارکت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی، به معنی سهمی در چیزی داشتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است (بیرو،1370 :257). یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی ارتباط اجتماعی است که مجموعه روابط و مناسباتی است که شخص با افراد دیگر در ملاقات‏های دوستانه، دید و بازدیدها، داد و ستدها، مبادلات و خدمات برقرار می‏کند (بختیاری، 1382؛ به نقل از علی زاده قوی فکر، 1388: 67). اعتماد نیز یکی دیگر از مفاهیم کلیدی در نظریه سرمایه اجتماعی است و تعریف آن عبارت است از تمایل فرد به قبول خطر در رفتار با دیگران. این تمایل مبتنی بر یک حسن اطمینان است که بر اساس آن، دیگران به گونه‏ای رفتار خواهند کرد که از آنها انتظار می‏رود (علمی و همکاران، 1384: 244). از نظر گیدنز (1380) نیز، اعتماد اجتماعی عبارت از قابلیت تشخیص برای اتکا یا اطمینان به صداقت یا صحت اقوال یا رفتار دیگران است (افشانی و همکاران، 1388). اعتماد به سه صورت خود را نشان می‏دهد: 1- اعتماد بین شخصی یا اعتماد به افراد آشنا[31]؛ 2- اعتماد اجتماعی یا اعتماد تعمیم یافته یا اعتماد به بیگانگان[32]؛ 3- اعتماد مدنی یا اعتماد به سازمان‏ها و نهادها[33] (شارع‏پور، 1388: 4). اعتماد بین شخصی نشان دهنده میزان اعتماد به افراد فامیل، دوست، همسایه و نظایر آن است. اعتماد تعمیم یافته، داشتن حسن ظن نسبت به افراد جامعه (غریبه‏ها) جدای از تعلق آنها به گروه‏های سنی، جنسی، قومی و قبیله‏ای است و اعتماد نهادی نیز نشان دهنده میزان اعتماد به نهادها و مسؤولان اداره کشور است (افشانی و همکاران، 1388: 66).  

همان‏گونه که در تعریف نظری گفته شد، سرمایه اجتماعی با مجموع نمره‏های سه بعد مشارکت اجتماعی، ارتباط اجتماعی و اعتماد اجتماعی سنجیده می‏شود. بعد مشارکت اجتماعی با 15 گویه، به دو بخش مشارکت اجتماعی رسمی و مشارکت اجتماعی غیر رسمی تقسیم شده و با این سؤال سنجیده می‏شود که در یک‏سال گذشته تا چه حد در گروه‏ها یا فعالیت‏های زیر مشارکت داشته‏اید؟

گروه‏های رسمی شامل: هیأت‏های مذهبی، انجمن‏های خیریه‏ای، انجمن‏های علمی، گروه‏های ادبی و هنری، گروه‏های ورزشی، گروه‏ها و احزاب سیاسی، صندوق‏قرض الحسنه خانوادگی یا دوستان، گروه‏های صنفی و کارگری، بسیج. گروه‏های غیر رسمی شامل: گوش دادن به مسائل و مشکلات همسایه‏ها یا دوستان، قرض دادن ابزار و وسایل کار به همسایه ها یا دوستان، رفتن به عیادت و دیدار همسایه‏ها یا دوستان در مواقع لازم، پول قرض دادن یا ضمانت مالی همسایه‏ها یا دوستان، کمک کردن به همسایه‏ها یا دوستان از طریق کارهای کوچک (خرید کردن، نگهداری از کودکان آنها و ...)، کمک به افراد نیازمند (مثل تهیه جهیزیه و کمک برای ازدواج).

پاسخ‏ها در قالب پنج گزینه اصلاً، خیلی کم، تاحدودی، زیاد و خیلی زیاد و به ترتیب با کدهای 0 تا 4 ارائه شده‏اند. با جمع دو بعد رسمی و غیر رسمی، نمره کلی مشارکت اجتماعی حاصل شده است.

و برای سنجش ارتباط اجتماعی از 9 گویه و با این سؤال سنجیده می‏شود: میزان روابط یا احساس دوستی و صمیمیت خود را نسبت به هریک از افراد زیر مشخص کنید: اعضای خانواده، فامیل و خویشاوندان، دوستان، همسایگان، همکاران، اهالی محله، افراد هم قوم و هم مذهب، همشهری‏ها (ساکنان بابلسر)، مردم (ایرانیان). پاسخ‏ها در قالب پنج گزینه اصلاً، خیلی کم، تاحدودی، زیاد و خیلی زیاد و به ترتیب با کدهای 0 تا 4 ارائه شده‏اند.

برای سنجش اعتماد اجتماعی نیز از 26 گویه استفاده شده است. ده گویه اعتماد بین شخصی (اعتماد به: اعضای خانواده، فامیل و خویشاوندان، دوستان و ...)، چهارده گویه اعتماد نهادی (اعتماد به: بازاریان، پزشکان، روحانیون، پلیس و ...) و دو گویه نیز اعتماد تعمیم یافته را می‏سنجد.

در هر سه بعد، پاسخ‏ها در قالب پنج گزینه اصلاً، خیلی کم، تاحدودی، زیاد و خیلی زیاد و به ترتیب با کدهای 0 تا 4 ارائه شده‏اند. سپس نمره‏های خام سه بعد با هم جمع زده شده و نمره کلی اعتماد اجتماعی به دست آمده است.

سرمایه فرهنگی متغیر مستقل در این تحقیق است که قدرت شناخت و قابلیت استفاده از کالاهای فرهنگی در هر فرد تعریف شده است (فکوهی، 1381: 300؛ به نقل از نادعلی نجف آبادی، 1387). به باور تیلور، سرمایه فرهنگی از مؤلفه‏های بسیاری تشکیل شده است، برای مثال، در یک فرهنگ غربی، دانش، زبان، سلایق و سبک‏های زندگی و آنچه به آن فرهنگی فرهیختگان می‏گویند (همان: 74). همچنین، سرمایه فرهنگی، حاصل تحصیلات، مدارک‏ها، مهارت‏ها و تجربه‏هایی است که مجوّز ورود به عرصه‏هایی را برای شخص و گروه‏ها فراهم می‏سازد (خواجه‏نوری و مقدس، 1387: 140). به نظر بوردیو، سرمایه فرهنگی در درون یک فضای اجتماعی، پخش شده است و سپس به وسیله میراث، انتقال یافته و بالاخره به صورت فرهنگ سرمایه‏گذاری می شود. او همچنین بر این باور است که سرمایه فرهنگی به سه شکل وجود دارد:

الف) سرمایه فرهنگی تجسم یافته که به خصایل دیرپای فکری و جسمی اشاره دارد و نمی‏توان آن را به دیگران واگذار کرد؛ مثل حافظه، مهارت‏های تجربی و رفتاری.

ب) سرمایه فرهنگی عینیت یافته که به شکل کالاهای فرهنگی وجود دارد. این سرمایه قابل انتقال به دیگران است و شامل اشیای مادی، مثل رسانه‏ها، کتاب‏ها، لغت نامه‏ها، ادوات و ماشین آلات می‏شود.

ج) سرمایه فرهنگی نهادینه شده که به کمک ضوابط اجتماعی و به دست آوردن عناوین برای افراد کسب موقعیت می­کند، مانند مدرک تحصیلی و آموزشی (بوردیو، 1384؛ به نقل از نادعلی نجف آبادی، 1387).

برای سنجش سرمایه فرهنگی تجسم یافته که همان داشتن مهارت‏های فرهنگی است از 9 گویه استفاده شده است. برای سنجش بعد سرمایه فرهنگی عینیت یافته نیز، شانزده گویه که همان استفاده از امکانات فرهنگی است، تنظیم شده و برای آن مانند بعد تجسم یافته از طیف لیکرت استفاده شده است. پاسخ‏ها در قالب پنج گزینه اصلاً، خیلی کم، تاحدودی، زیاد و خیلی زیاد و به ترتیب با کدهای 0 تا 4 ارائه شده­اند.

برای سنجش سرمایه فرهنگی نهادینه شده نیز از شش گویه استفاده شده که  شامل دارا بودن مدارک مختلف تحصیلی- علمی، هنری، ورزشی و حرفه‏ای است و به صورت پرسش مستقیم که «آیا شما دارای مدرک در زمینه‏های تحصیلی، زبان، هنری، ورزش و ... هستید؟» و با پاسخ بلی و خیر سنجیده شده است.

در نهایت، با مجموع نمره‏های سه بعد سرمایه فرهنگی (تجسم یافته، عینیت یافته و نهادینه شده)، نمره سرمایه فرهنگی کل نیز به دست آمده است.

سرمایه اقتصادی دیگر متغیر مستقل این تحقیق است که بلاواسطه و مستقیماً به پول تبدیل می‏شود و به صورت حق مالکیت نهادی می‏گردد (شارع‏پور و خوش‏فر، 1381: 136). در واقع، تمام امکانات، دارایی‏ها، منابع و لوازمی که قابلیت مبادله با پول را داشته باشند و ارزش مادی آن توسط نهادهای حقوقی تأیید شده باشد، در زمره سرمایه اقتصادی قرار می‏گیرند (شارع پور،1383: 67). استونز نیز به گونه­ مشابهی معتقد است: «سرمایه اقتصادی به درآمد پولی، سایر منابع و دارایی‏های مالی اطلاق می‏شود و تظاهر نهادینه‏اش را می‏توان در حق مالکیت یافت» (استونز، 1998: 222؛ به نقل از سفیری و آراسته، 1386: 126). سرمایه اقتصادی فرد را با گویه‏های وسایل رفاهی، درآمد فرد (در صورت دارا بودن)، درآمد پدر، نحوه مالکیت منزل، وضعیت منزل مسکونی، مالکیت تلفن همراه، رایانه، ماشین و نوع اتومبیل، زمین، باغ و سپرده بانکی می‏سنجند (همان). در این پژوهش نیز طبق تعریف فرهادی، برای سنجش سرمایه اقتصادی میزان درآمد فرد در ماه (در صورت دارا بودن)، میزان درآمد پدر، امکانات و وسایل منزل، قیمت منزل مسکونی و قیمت تقریبی اتومبیل خانواده، مدنظر قرار گرفته است. پرسش­ها به صورت باز مطرح شده و از پاسخگویان خواسته شد که میزان آنها را قید کنند. البته، بعد امکانات و وسایل منزل به صورت بلی (با کد1) و خیر (با کد 0) مطرح شده و سپس پاسخ‏ها با هم جمع زده شده‏اند. ابتدا ابعاد پنجگانه را بر اساس درصدهای تجمعی حاصل از داده‏های واقعی به سه مقوله پایین، متوسط و بالا تقسیم نموده و سپس با جمع زدن آنها نمره کلی سرمایه اقتصادی به دست آمده است. تدوین این مقیاس بر مبنای پژوهش سفیری و آراسته (1386) بوده است. این متغیر همچنین در سطح سنجش فاصله‏ای است.

 

یافته‏های تحقیق

یافته‏ها از 380 پرسشنامه بررسی شده، نشان می‏دهند که 4/52 درصد آنها زن و 6/47 درصد آنها نیز مرد بوده‏اند. همچنین، از میان پاسخگویان تحقیق 7/74 درصد کل پاسخگویان مجرد و 9/23 درصد آنها نیز متأهل بوده‏اند. 3/1 درصد کل پاسخگویان نیز مطلقه بوده‏اند. 6/12 درصد پاسخگویان تحصیلاتی در سطح سیکل، 3/30 درصد دارای مدرک دیپلم، 15 درصد تحصیلات فوق دیپلم، 9/33 درصد لیسانس و 2/8 درصد نیز دارای تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر بوده‏اند. دامنه سنی پاسخگویان نیز بین 15 تا 29 سال در نوسان بوده و بیشترین فراوانی آن مربوط به سن 20 سالگی است.

 

 

جدول2- توزیع درصدی متغیرهای وابسته و مستقل تحقیق

متغیرها

پایین

متوسط

بالا

جمع کل

شادی

4/32

6/37

30

100

سرمایه فرهنگی

2/34

9/32

9/32

100

سرمایه اجتماعی

4/33

8/35

8/30

100

سرمایه اقتصادی

2/36

8/32

31

100

 

 

در جدول 2، توزیع درصدی متغیر وابسته و مستقل بر اساس درصد تجمعی نمره‏های واقعی که از تحلیل داده‏ها به دست آمده، نشان می‏دهد که میزان شادی 4/32 درصد از پاسخگویان در حد پایین، 6/37 درصد آنها در حد متوسط و میزان شادی 30 درصد کل پاسخگویان در حد بالا بوده است. بر این اساس، می‏توان گفت که میزان شادی جمعیت نمونه در مجموع در حد متوسط است.

سرمایه فرهنگی 2/34 درصد از پاسخگویان در حد پایین بوده، 9/32 درصد کل آنها به میزانی متوسط از آن برخوردار بوده‏اند و سرمایه فرهنگی 9/32 درصد از آنها نیز در حد بالا قرار داشته است. سرمایه اجتماعی، یکی دیگر از متغیرهای مستقل تحقیق است که بر اساس جدول 2، 4/33 درصد از پاسخگویان در حد پایین، 8/35 درصد کل آنها در حد متوسط و سرمایه اجتماعی 8/30 درصد کل جمعیت نمونه نیز در حد بالا قرار داشته است. همچنین، میزان سرمایه اقتصادی 2/36 درصد از پاسخگویان در حد پایین، 8/32 درصد از آنها در حد متوسط و 31 درصد نیز دارای سرمایه اقتصادی بالا بوده‏اند.

 

آزمون دو متغیره فرضیه‏ها

 

 

جدول 3- بررسی رابطه شادی و جنسیت

متغیر وابسته

 

جنسیت

تعداد

میانگین

اختلاف میانگین

مقدار t

سطح معنی‏داری

شادی

 

 

زن

199

9/57

8/0

545/0-

586/0

 

 

مرد

181

7/58

 

 

 

با توجه به جدول 3، مقدار t  در سطح معنی‏داری 586/0 برابر با 545/0- است که گویای آن است که بین جنسیت افراد و میزان شادی آنها رابطه معنی‏داری وجود ندارد.

 

 

جدول 4- بررسی رابطه شادی و وضعیت تأهل

متغیر وابسته

 

وضعیت تأهل

تعداد

میانگین

اختلاف میانگین

مقدار t

سطح معنی‏داری

شادی

 

 

مجرد

289

87/57

8/1

102/1-

271/0

 

 

متأهل

91

67/59

 

 

جدول 4 گویای آن است که سطح معنی‏داری رابطه شادی و وضعیت تأهل 271/0 است که این بیانگر آن است که بین وضعیت تأهل و میزان شادی افراد رابطه معنی‏داری وجود ندارد.

سن، یکی دیگر از متغیرهای زمینه‏ای در این تحقیق است. با توجه به جدول 5، سطح معنی‏داری رابطه سن و شادی 067/0 است. این بدین معناست که رابطه سن و شادی معنی‏دار نیست.

 

 

جدول 5- ضریب همبستگی بین شادی و متغیرهای مستقل مورد مطالعه

متغیرهای مستقل تحقیق

ضریب همبستگی

سطح معناداری

سرمایه اقتصادی

236/0

000/0

سرمایه فرهنگی

301/0

000/0

سرمایه اجتماعی

413/0

000/0

سن

095/0-

067/0

 

 

مقدار r پیرسون به دست آمده از رابطه میان سرمایه اقتصادی و شادی 236/0 و سطح معنی‏داری آن 000/0 است که به لحاظ آماری معنی‏دار است. جهت رابطه مثبت است؛ یعنی با افزایش سرمایه اقتصادی افراد میزان شادی آنها نیز افزایش می‏یابد. بنابراین، فرض صفر که به معنای فرض عدم رابطه میان دو متغیر است، رد و فرض مخالف یعنی فرض وجود رابطه میان دو متغیر تأیید می‏گردد. به عبارتی، می­توان گفت هرچقدر میزان سرمایه اقتصادی افراد بیشتر باشد، میزان شادی آنها نیز افزایش می‏یابد. شدت رابطه میان دو متغیر در حد ضعیف است.

همچنین، مقدار r پیرسون به دست آمده از رابطه میان سرمایه فرهنگی و میزان شادی 301/0 و سطح معنی‏داری آن 000/0 است که از نظر آماری معنی‏دار است؛ یعنی بین دو متغیر رابطه وجود دارد. جهت رابطه مستقیم است؛ یعنی هرچقدر میزان سرمایه فرهنگی افراد بالاتر باشد، میزان شادی آنها نیز افزایش می‏یابد. شدت رابطه میان دو متغیر در حد متوسط است.

نتایج در جدول 5 همچنین نشان می­دهد که مقدار r پیرسون به دست آمده از رابطه میان سرمایه اجتماعی و میزان شادی 413/0 و سطح معنی‏داری آن 000/0 است که به لحاظ آماری معنی‏دار است. جهت رابطه نیز میان دو متغیر مستقیم است؛ یعنی با افزایش در میزان سرمایه اجتماعی افراد بر میزان شادی آنها افزوده می­گردد. ضریب همبستگی نیز حاکی از آن است که شدت رابطه میان سرمایه اجتماعی و شادی متوسط است.

 

تحلیل چند متغیره

تحلیل رگرسیونی برای متغیرهای مستقل (سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی) به منظور تبیین تغییرات متغیر وابسته (شادی) انجام شده که نتایج آن در جداول 6 و 7 قابل مشاهده است:

 

 

جدول 6- خلاصه شاخص‏های آماری رگرسیون چند گانه برای تبیین میزان شادی

ضریب همبستگی چندگانه (R)

مربع ضریب همبستگی چندگانه (R Square)

مربع ضریب همبستگی چندگانه تعدیل یافته  (Adjusted R Square)

مقدار آزمون مقایسه میانگین‏ها (F)

سطح معنی‏داری آزمون F

(Sig)

481/0

232/0

225/0

005/36

000/0

 

 

جدول 7-  تحلیل چند متغیره؛ بررسی تأثیر همزمان متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته (شادی)

متغیرهای مستقل

ضریب تاثیر غیر استاندارد  B

ضریب تاثیر استاندارد Beta

مقدار T

سطح معنی داریsig

 

مقدار کل

050/29

 

052/9

000/0

سرمایه اقتصادی

012/1

173/0

591/3

000/0

سرمایه فرهنگی

149/0

126/0

474/2

014/0

سرمایه اجتماعی

210/0

370/0

545/7

000/0

           

 

 

 

 

آنگونه که داده­های جدول 7 نشان می­دهند، سطح معنی‏داری به دست آمده از رابطه سرمایه اقتصادی (000/0)، سرمایه فرهنگی (014/0)، و سرمایه اجتماعی (000/0) با شادی به لحاظ آماری معنی‏دار است و جهت همه روابط مستقیم است؛ یعنی با افزایش مقادیر این متغیرها، میزان شادی نیز افزایش می­یابد. در واقع، هر چقدر میزان سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد بالاتر باشد، میزان شادی آنها نیز افزایش می‏یابد.

همچنین، مقدار بتا برای متغیر سرمایه اجتماعی 37/0 بوده و از سایر متغیرها بیشتر است؛ یعنی از میان متغیرهای مستقل تحقیق و در واقع از میان انواع سه گانه سرمایه، سرمایه اجتماعی دارای بیشترین تأثیر  بر شادی است. مقدار بتای سرمایه اقتصادی نیز 173/0 و بتای سرمایه فرهنگی برابر با 126/0 است.

از آنجا که در روش اینتر کلیه متغیرها همزمان وارد معادله رگرسیون می‏شوند، بنابراین R2 به دست آمده  (Adjusted R Square) نشان می‏دهد که متغیرهای مستقل در مجموع چند درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می­کنند (کلانتری، 1385: 181). مقدار R2 به دست آمده در تحقیق کنونی، 225/0 است که نشان می­دهد مجموع متغیرهای مستقل تحقیق، 5/22 درصد از تغییرات متغیر وابسته را 

تبیین می­کنند. به عبارتی، 5/22 درصد از تغییرات میزان شادی ناشی از انواع سه­گانه سرمایه بوده، 5/77 درصد تغییرات باقیمانده متأثر از عوامل و متغیرهایی است که در تحقیق حاضر مد نظر نبوده‏اند.

 

تحلیل مسیر[1]

تحلیل مسیر برای آزمون مدل‏های علّی به کار می‏رود و مستلزم تنظیم مدلی به صورت نمودار علّی است و به ما کمک می‏کند ببینیم در پی چه چیزی هستیم. در تحلیل مسیر از رگرسیون استفاده می‏شود، از این رو، می‏توان میزان مناسب بودن مدل را ارزیابی کرد و با استفاده از وزن بتا (که در تحلیل مسیر ضریب مسیر خوانده می‏شود) مقدار اثر هر متغیر را تعیین کرد. علاوه بر این، تحلیل مسیر ما را قادر می‏سازد به ساز و کار اثر متغیرها بر یکدیگر پی ببریم و مشخص می‏کند اثر هر متغیر تا چه حد مستقیم است و تا چه حد غیرمستقیم. بدین ترتیب، تحلیل مسیر به طریق قابل فهم و ساده‏ای اطلاعات زیادی درباره فرآیندهای علّی فراهم می‏آورد (دواس، 1383: 222). در نمودار زیر تحلیل مسیر شادی به نمایش گذاشته شده است.

                                         

                                        

 

 

 

آنگونه که در جدول 8 ملاحظه می­گردد، تأثیر مستقیم سرمایه اقتصادی بر شادی 173/0، سرمایه فرهنگی بر شادی 126/0 و سرمایه اجتماعی بر شادی 370/0 بوده است که نشان‏دهنده تأثیرگذاری بیشتر سرمایه اجتماعی بر شادی در قیاس با دیگر انواع سرمایه است، اما بتای سرمایه اقتصادی بر سرمایه فرهنگی 254/0 است که نشان دهنده تأثیر غیر مستقیم سرمایه اقتصادی بر شادی است. همچنین، سرمایه فرهنگی با تأثیرگذاری بر سرمایه اجتماعی به مقدار 355/0 به صورت غیر مستقیم نیز بر شادی تأثیر داشته است. اکنون می‏توانیم به محاسبه مجموع تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته بپردازیم:

 

 

جدول 8-آثارمستقیموغیرمستقیممتغیرهایمدلتحلیلیبررویشادی

متغیر

اثر مستقیم

اثر غیر مستقیم

مجموع تأثیرات

سرمایه اقتصادی

173/0

065/0

238/0  

سرمایه فرهنگی

126/0

131/0

257/0

سرمایه اجتماعی

370/0

----

37/0

 

 

با توجه به داده‏های جدول 8 و بر اساس استناد به آثار مستقیم متغیرها، متغیر سرمایه اجتماعی قویترین و مهمترین پیش‏بینی‏کننده میزان شادی است. متغیرهای سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی در رده­های دوم و سوم قرار می­گیرند. بر اساس استناد به آثار غیرمستقیم نیز متغیر سرمایه فرهنگی از ضریب تأثیر بالاتری برخوردار بوده، برای پیش‏بینی شادی متغیر قویتری به شمار می‏رود. بر اساس بررسی تأثیرات کلی متغیرهای الگوی تحلیلی تحقیق بر روی متغیر وابسته نیز می‏توان گفت که مهمترین و قویترین پیش‏بینی‏کننده تغییرات متغیر وابسته (شادی) متغیر سرمایه اجتماعی است که مجموع تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم آن 370/0 و بالاتر از دو نوع دیگر سرمایه است.

 

نتیجه‏ گیری

شادی مفهومی ذهنی و فردی است، اما عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متعددی در تعیین میزان آن دخیل هستند، زیرا انسان موجودی اجتماعی است و زندگی­اش در رابطه با دیگرانی معنا می­یابد که در سطوح مختلف با او در ارتباطند.

در میان متغیرهای زمینه‏ای تحقیق، هیچ کدام با شادی رابطه معنی‏داری نداشتند. می‏توان گفت، مهمترین نتیجه این تحقیق آن است که سرمایه اجتماعی قویترین و مؤثرترین پیش‏بینی­کننده شادی است. این نتیجه تماماً در راستای نتایج مطالعات قبلی است؛ به گونه‏ای که ریچارد رز (2000) معتقد است که سرمایه اجتماعی بیش از سرمایه انسانی (میزان تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی فرد و ....) در میزان شادی افراد جامعه مؤثر است. او که سرمایه اجتماعی را چگونگی شبکه روابط اجتماعی، دوستی‏ها، احساس کنترل شخصی و اعتماد اجتماعی می‏داند (به نقل از جعفری و همکاران، 1383: 13)، بر این باور است که شبکه­های سرمایه اجتماعی به طور خاص در فراهم آوردن حمایت‏های عاطفی و روانی نقش مؤثری در ارتقای سلامت روانی افراد دارند (رز، 2000: به نقل از لهسایی‏زاده و مرادی، 1386 :162). لیونگ و همکاران نیز در تحقیق خود که به بررسی نقش سرمایه اجتماعی در شادی مردم پرداخته بودند، دریافتند که رابطه معنی‏داری بین شادی و هر سه نوع سرمایه اجتماعی که توسط کلمن (1988) مطرح شده، وجود دارد. همچنین، آنها نشان دادند که یک شبکه اجتماعی قوی با دوستان، عاملی مهم در رابطه با شادی یک فرد است. به علاوه، داشتن ارتباطات بیشتر یک شخص به طور مثبتی با شادی او رابطه دارد (لیونگ و همکاران،2010: 10). از نظر پاتنام و همکاران نیز، سرمایه اجتماعی یک پیش‏بینی‏کننده قوی برای تعیین میزان شادی افراد و کیفیت زندگی در اجتماع است و لذا برای افزایش سطح شادی مردم سرمایه‏گذاری در سرمایه اجتماعی بسیار ارزشمندتر از سرمایه‏گذاری‏های اقتصادی است. این نتیجه همچنین با یافته­های چانگ (2009)، میرشاه جعفری و همکاران (1381)، چلبی و موسوی (1387) و گنجی (1387) نیز همخوانی دارد.

نتیجه مهم دیگری که از این تحقیق به دست آمده، آن است که سرمایه فرهنگی پس از سرمایه اجتماعی مهمترین پیش‏بینی‏کننده شادی است و بیشترین اثر را بر روی آن دارد. نظریاتی که در این باره مطرح شد، به این امر اشاره داشتند که شادی می‏تواند به طور مستقیم تحت تأثیر عوامل فرهنگی قرار گیرد (داینر و لوکاس، 2000: 61). ربانی و همکاران در پژوهش خود نتیجه گرفتند که اگرچه همبستگی سرمایه فرهنگی و شادی ممکن است ضعیف باشد، اما سرمایه فرهنگی همواره با احساس شادمانی همبسته است؛ به طوری‏که به نظر می­رسد با افزایش آن، میزان شادی نیز افزایش می یابد (ربانی و همکاران، 1386: 41). نکته دیگر در این تحقیق آن است که ضرایب تأثیر غیر مستقیم سرمایه فرهنگی بالاتر از دو نوع دیگر سرمایه است. به عبارتی، سرمایه فرهنگی به طور غیر مستقیم بیشترین اثر را بر شادی دارد. این امر نشان‏دهنده آن است که سرمایه فرهنگی با تأثیرگذاری بر سرمایه اجتماعی، عاملی در جهت افزایش این سرمایه شده، افزایش آن نیز به شادی بیشتر می‏انجامد. این به آن علت است که سرمایه فرهنگی در بین سرمایه‏ها پابرجاترین و ثابت­ترین سرمایه است (خدایی، 1388 :69)، و میزان تأثیرگذاری آن بر شادی، به قابلیت تبدیل آن به انواع دیگر سرمایه بستگی دارد.

دیگر متغیر مستقل تحقیق، سرمایه اقتصادی است که پس از سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر شادی تأثیر دارد. این نتیجه نیز با نظریات و مطالعات قبلی مطابق است. بوردیو معتقد است سرمایه اقتصادی، ریشه انواع دیگر سرمایه است (بوردیو، 1997: 55؛ به نقل از توسلی و موسوی، 1384 :9) و در مقایسه با دو نوع سرمایه اجتماعی و فرهنگی با سرعت بیشتری به سرمایه‏های دیگر تبدیل می­شود (کلمن، 1377: 47). اما با این وصف، بر اساس نظر استرلین میزان معینی از پول، شرط لازم ولی ناکافی برای شادی است. بر این اساس و هماهنگ با نتیجه این تحقیق، می‏توان گفت که سرمایه اقتصادی بر شادی تأثیرگذار است، ولی در مقایسه با سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی، میزان تأثیرگذاری کمتری دارد. شاید به آن دلیل است که سرمایه اجتماعی و فرهنگی در نتیجه استفاده از آن نه تنها کاسته نمی شود، بلکه افزوده نیز می­گردد. این نتیجه با یافته­های آبوت و ساپسفورد (2006)، مینکو (2009) و همچنین دریکوندی (1381) و کرمی نوری و همکاران (1381) نیز همخوانی دارد.

به طور کلی، نتایج تحقیق نشان می­دهند که مجموع متغیرهای مستقل تحقیق، 5/22 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می‏کنند. به عبارتی، 5/22 درصد از تغییرات میزان شادی ناشی از انواع سه­گانه سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بوده است. جالب آنجاست که تمام انواع ذکر شده سرمایه با همدیگر وابستگی متقابل دارند و در طول زمان با داشتن درجات معینی به یکدیگر تبدیل می‏گردند و هر شکلی از آن به گونه‏ای می­تواند آفریننده شادی باشد.

 



[1] Path Analysis



[1]Myers

[2] Minkov

[3]Cooper et al.

[4] Lu &Shih

[5] Abbott & Sapsford 

[6]Bartolini et al.

[7]Powdthavee

[8] Baucells & Sarin              

[9]Chang

[10] Tian & Yang

[11]Leung et al.

[12]Coleman

[13]The Canadian General Social Survey

[14]Pierre Bourdieu

[15]Economic Capital

[16]CulturalCapital

[17]Social Capital

[18]Property Rights

[19]Hiller & Rooksby

[20]Fuentes & Rojas

[21]De Botton

[22]Csikszentmihalyi

[23] Kelly

[24]Dolan et al.

[25]Tov

[26]Kesebir &Diener

[27] Helliwell &Putnam

[28]Bruni & Stanca

[29]Richard Rose

[30]Content Validity

[31]Interpersonal Trust

[32]Social Trust

[33]Civic Trust

آرگایل، مایکل. (1383). روان شناسی شادی، ترجمه: مسعود گوهری انارکی و دیگران، انتشارات جهاد دانشگاهی اصفهان.
آیزنک، مایکل دبلیو. (1378). روان شناسی شادی، ترجمه: مهرداد فیروزبخت و خشایار بیگی، تهران: انتشارات بدر.
اجتهادی، مصطفی. (1386). «سرمایه اجتماعی»، پژوهشنامه علوم انسانی، ش 53، صص 1-12.
ارحمی، کلثوم. (1385). بررسی رابطه گرایش دینی، روابط اجتماعی و پیشرفت تحصیلی با شادی دانشجویان بومی و غیربومی رشته­های مختلف دانشگاه تبریز، پایان­نامه کارشناسی ارشد رشته روان شناسی تربیتی دانشگاه تبریز.
افشانی، سید علیرضا؛ عسکری ندوشن، عباس؛ فاضل نجف آبادی، سمیه و حیدری، محمد. (1388). «اعتماد اجتماعی در شهر یزد: تحلیلی از سطوح و عوامل»، جامعه شناسی کاربردی، سال بیستم، شماره پیاپی (36)، صص 57- 74.
بوردیو، پیر. (1380). نظریه کنش: دلایل عملی و انتخاب عقلانی، ترجمه :مرتضی مردیها، تهران: انتشارات نقش و نگار.
بیرو، آلن. (1370). فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه: باقر ساروخانی، تهران: انتشارات کیهان.
توسلی، غلامعباس و موسوی، مرضیه. (1384). «مفهوم سرمایه در نظریات کلاسیک و جدید با تأکید بر نظریه های سرمایه اجتماعی»، نامه علوم اجتماعی، ش 26، صص 1-32.
جعفری، ابراهیم؛ عابدی، محمدرضا و لیاقت دار، محمد جواد. (1383)، بررسی میزان شادمانی و عوامل همبسته آن در میان دانشجویان دانشگاه‏های شهر اصفهان، گزارش نهایی طرح پژوهشی، معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان، شماره طرح: 820101.
چلپی، مسعود و موسوی، سیدمحسن. (1387). «بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر شادمانی در سطوح خرد و کلان»، مجله جامعه شناسی ایران، دوره نهم، ش 1و2.
خدایی، ابراهیم. (1388). «بررسی رابطه سرمایه اقتصادی و فرهنگی والدین دانش آموزان با احتمال قبولی آنها در آزمون سراسری سال تحصیلی 1385»، فصلنامه انجمن آموزش عالی ایران، سال اول، ش 4، صص 65-84.
خواجه نوری، بیژن و مقدس، علی اصغر. (1387). «بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر میزان گذران اوقات فراغت؛ مورد مطالعه: دانش آموزان دبیرستانی شهرستان آباده»، پژوهشنامه علوم انسانی و اجتماعی «ویژه نامه پژوهش های اجتماعی»، صص133-156.
دریکوندی، هدایت الله. (1381). بررسی عوامل نشاط انگیز در دانش آموزان مدارس راهنمایی پسرانه شهر اصفهان از نظر مدیران و مربیان پرورشی، پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه اصفهان.
دواس، دی.ای . (1383). پیمایش در تحقیقات اجتماعی، ترجمه: هوشنگ نایبی، تهران: نشر نی.
ربانی، رسول؛ ربانی، علی؛ عابدی، محمدرضا وگنجی، محمد. (1386). «فرهنگ وشادی: رویکردی نظری وتجربی در زندگی روزمره سرپرستان خانوار در شهر اصفهان»، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، سال سوم، ش 8.
ریتزر، جرج. (1374). نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه: محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی.
ساعی مهر، منیره. (1383). بررسی سرمایه‏های اجتماعی، فرهنگی و مهاجرت و استقرار در شهرهای بزرگ؛ مورد شهر تبریز، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه الزهراء.
سفیری، خدیجه و آراسته، راضیه. (1386). «بررسی رابطه سرمایه اقتصادی زنان با نوع روابط همسران در خانواده»، مجله علمی- پژوهشی تحقیقات زنان، سال دوم، شماره اول، ص114-147.
شارع پور، محمود (گروه مؤلفان) . (1383). بررسی مسائل اجتماعی ایران (ابعاد و کارکردهای سرمایه اجتماعی و پیامدهای حاصل از فرسایش آن)، تهران: دانشگاه پیام نور.
شارع پور، محمود و خوش فر، غلامرضا. (1381). «رابطه سرمایه فرهنگی با هویت اجتماعی جوانان (مطالعه موردی شهر تهران)»، نامه علوم اجتماعی، ش20، صص 133-147.
شارع پور، محمود. (1388). «بررسی عوامل مؤثر بر اعتماد اجتماعی به نیروهای انتظامی (مطالعه موردی: استان مازندران)»، جامعه شناسی کاربردی، سال بیستم، شماره پیاپی (36)، صص1-16.
صفی زاده، فاروق.(1389). «شادی و نشاط رمز موفقیت در ایران باستان»، مجله ارتباط موفق
www.ertebate-movafagh.com        9/2/1389
علمی، زهرا (میلا)؛ شارع پور، محمود و حسینی، سید امیر حسین. (1384). «سرمایه اجتماعی و چگونگی تأثیر آن بر اقتصاد»، مجله تحقیقات اقتصادی، ش 71، صص 239-296.
علی زاده قوی فکر، رضوان. (1388). بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر رضایت از زندگی در بین زنان 40-20 سال شهر تبریز، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مطالعات زنان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان.
فاضلی، محمد. (1384)، «جامعه شناسی مصرف موسیقی»، فصلنامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، ش4، صص 27-53.
کرمی نوری، رضا؛ مکری، آذرخش؛ محمدی فر، محمد و یزدانی، اسماعیل. (1381). «مطالعه عوامل مؤثر بر احساس شادی و بهزیستی در دانشجویان دانشگاه تهران»، مجله روان‏شناسی و علوم تربیتی، سال سی و دوم، ش1، صص3-41.
کروبی، مهدی. (1387). «فرهنگ قومی، سرمایه فرهنگی و صنعت گردشگری»، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی، سال هفتم، ش28، صص 309-324.
کشاورز، امیر. (1384). بررسی رابطه بین شادکامی با سرزندگی، جزمیت - انعطاف پذیری و ویژگی‏های جمعیت شناختی در مردم شهر اصفهان، پایان نامه کارشناسی ارشد روان‏شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روان‏شناسی دانشگاه اصفهان.
کلانتری، خلیل. (1385). پردازش و تحلیل داده‏ها در تحقیقات اجتماعی- اقتصادی با استفاده از نرم افزارspss، چاپ دوم، انتشارات مهندسین مشاور طرح و منظر.
کلمن، جیمز. (1377). بنیادهای نظریه اجتماعی، ترجمه: منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.
گنجی، محمد. (1387). تحلیل عوامل جامعه شناختی مؤثر بر میزان احساس شادی سرپرستان خانوار در شهر اصفهان، پایان نامه دکتری جامعه شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان. 
لهسایی زاده، عبدالعلی و مرادی، گلمراد. (1386). «رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت روان در مهاجران»، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی، سال هفتم، ش 26، صص 161-180. 
ماجدی، سید مسعود و لهسایی زاده، عبدالعلی. (1385). «بررسی رابطه بین متغیرهای زمینه‏ای، سرمایه اجتماعی و رضایت از کیفیت زندگی: مطالعه موردی در روستاهای استان فارس»، فصلنامه روستا و توسعه، سال9، ش4، صص 91-135.  
میرشاه جعفری، ابراهیم؛ عابدی، محمدرضا و دریکوندی، هدایت الله. (1381). «شادمانی و عوامل مؤثر بر آن»، تازه‏های علوم شناختی، سال4، ش3.
نادعلی نجف آبادی، مریم. (1387). بررسی رابطه بین سرمایه فرهنگی و بردباری اجتماعی (مطالعه موردی شهر نجف آباد)، پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان.
ناطق پور، محمدجواد و فیروزآبادی، سید احمد. (1384). «سرمایه اجتماعی و عوامل مؤثر بر شکل‏گیری آن در شهر تهران»، مجله جامعه شناسی ایران، دوره ششم، ش4، صص 59-9159.
Abbott, P. & Sapsford, R. (2006) "Life Satisfaction in Post-Soviet Russia and Ukraine". Journal of Happiness studies, 7:251-287.
Baucells, Manel, Sarin, Rakesh K. (2008) "Does More Money Buy You More Happiness?" , IESE Business School Working Paper , No 683:1-28.
Bruni, L. & Stanca, L. (2008) "Watching Alone. Happiness, Relational Goods and Television", Journal of Economic Behavoir and Organization, Vol. 65, Issues 3-4: 506-528.
Chang, Wen-Chun (2009) "Social Capital and Subjective Happiness in Taiwan", International Journal of Social Economics, Vol. 36, No. 8: 844-868.
De Botton, A. (2000) The consolations of philosophy. New York: Vintage Books.
Diener, E.D. & Lucas, C. (2000) "Explanation Differences in Social Levels of Happiness", Journal of Happiness studies,1: 41-78.
Easterlin, R. (2003) "Explaining Happiness", Proceedings of the National Academy of Sciences,Vol. 100, No.19: 11176-11183.
Kesebir, P. and Diener, Ed. (2008) "In Pursuit of Happiness: Empirical Answers to Philosophical Questions", Perspectives on Psychological Science, Volume 3(2): 117-125: http://pps.sagepub.com/
Leung, A.  Kier, C. Fung, T.  Fung, L. & Sproule, R. (2010) "Searching for Happiness: The Importance of Social Capital", Journal of Happiness Studies
Mayers, D. (2000) "The Friends and Faith of  Happy People", American Psychologist, 55:56-57.
Minkov, M. (2009) "Predictors of Differences in Subjective Well-Being Across 97 Nations ". Cross-Culthral Research, no.2:152-179.
Powdthavee, N. (2008) "Putting a Price Tag on Friends, Relatives, and Neighbours: Using Surveys of Life Satisfaction to Value Social Relationship". Journal of Socio-Economics, 37: 1459–1480.
Putnam, R. (1995) "Tuning in and  Tuning out: the Strange Disappearance of Social Capital in America", PS: Political Science and Politics, Vol. 28:664-83.
Tian, Guoqiang & Yang, Liyan (2008) How are Income and Non-Income Factors Diferent in Promoting Happiness? An Answer to the Easterlin Paradox, Texas A & M University  Department of Economics and Rotman School, University of Toronto, http://papers.ssrn.com.
Veenhoven, R. (1997) "Advances in Understanding Happiness". Published in French in Reve Quebecoise de Psychologies, 18:29-74.