The Condition of Religious Modernism among the Youth in Yazd

Authors

Abstract

Introduction
The term “modernism” which renaissance is used as its Persian equivalence was applied in 1863 first by Charles Baudelaire in the meaning of “destroying stereotypical forms” that prevent from changing thoughts and customs. Modernism in comparison with rehabilitation that is an objective process, is mostly a subjective process because it is a kind of ideology, a kind of thought that tries to displace modern instead of old because it thinks modern is better than old (Sorush 1999 : 52). “Cafiyar and Vensono,” in their definition of modernism, consider individualism, subjectivism and conventionality, and customization as main elements of modern society (Tapia 2000: 107). Modernism in religion is a process that is joined with innovation and rehabilitation, detached from references such as religion and custom, and displacing material rationalism instead of divine believes in organizing current life and relying on science and technology as motor power of development. Giddens believes that confrontation with past customs is in the nature of modernism (Ghasemi et al, 2010). Although modernism detaches them, dimensions of cultural modernism include three elements including criticism, customizing believes and scientism (Ghasemi et al, 2010). Some scholars such as Shojaeezand (2006) believe that coexistence of these two items is possible if they fall short in favor of the other. In religious modernism discussion, we can observe several groups in society: religious traditionalists, who insist on their traditional believes and do not accept any criticism and idea in religious issues. But in our society, we seem to have modernists who both accept traditional laws of religion and scientism and critical bases in religion. This group accept religion and its bases by a new view. This is a circumstance that our modern society accepts. Of course it can be said that this is the same scientism and religious rationalism that our religious bases point to it again and again. And this group can be also placed in traditionalists group because science, experience and rationalism are original bases of modernism and display other aspects of its modernism by appearing rationalism and we trap into western modernism. Other group include extreme modernists that want to determine all bases of religion and tradition by rules of modernism, and sometimes lead to secularism. So modernism is not free of difficulty in the area of religion and as some researchers (e.g. Salehi 2010) showed, it is joined with social disorders.


Materials and Methods
This is a survey study, performed as cross-sectional. The research statistical population include 15-40 year old citizens of Yazd. Sample size was estimated to be 384 individuals by Cochran formula and multi-step cluster sampling method was used for selecting subjects. For collecting data, a standard questionnaire about religious modernism was used. In order to determine the validity of religious modernism, content validity was used, which means that the validity and value of the scale was confirmed by experts. For measuring reliability of the scale, Cronbach's Alpha coefficient was used. Finally, the data was analyzed using SPSS software.



Discussion and conclusion
As the results show, the level of religious modernism in each of its five dimensions, is low among the youth of Yazd. Experimentalism and scientism are more popular in religious bases among the youth and elements such as humanism, and individualism are low in religion. Also religious modernism correlate with variables such as age, gender, education, employment type and well-being of the family. In particular, the younger the subjects, and higher their level of education, and higher their rank in job, the higher their tendency toward religious modernism as well.
Modernism in religion area is of double significance in our society, especially in Yazd. If religious bases are reconciled by principles such as rationalism and scientism, an ideal situation may appear and we may not experience social disorders anymore, because Islam wants people to accept religious principles thoughtfully and their acceptance is not in conflict with some principles of modernism.

Keywords

Main Subjects


مقدمه

واژه مدرنیته که تجدد را معادل فارسی آن اختیار نموده­اند، نخستین­بار در سال 1863 توسط «بودلر» در معنای تخریب شکل­های کلیشه­ای که مانع تخول افکار و آداب هستند، به کار رفته است. به نظر هابرماس (1380)، واژه مدرنوس، ابتدا در اواخر قرن پنجم میلادی برای مجزا کردن عصر جاری مسیحی از عصر گذشته کفر (دوره رومی) به کار رفت. از همان زمان این اصطلاح محتوایی به خود گرفت که از جدا کردن دوره جدید و دوره قدیم به نحو دانسته حکایت می­کرد. نوگرایی در قیاس با نوسازی که بیشتر فرآیندی عینی است، فرآیندی عمدتاً بینشی و ذهنی است. بر این مبناست که عنوان شده «مدرنیسم (نوگرایی)» نوعی ایدئولوژی است؛ نوعی اندیشه است که در پی جایگزین کردن مدرن به جای کهنه است و بر این اساس مدرن را بهتر از کهنه می­داند» (سروش، 1378: 352).

نوگرایی دارای مؤلفه­های گوناگون در ابعاد مختلف جامعه است که نظریه­پردازان مختلف هر کدام بر جنبه­هایی از این فرآیند تأکید نموده­اند. «کافی­یر و ونسونو» در تعریف خود از نوگرایی، عناصر اصلی جامعه مدرن را فردگرایی (اصالت فرد)، عقلانیت و قرارداد­گرایی، عرفی­شدن و تقدس‏زدایی از امور می­دانند (تاپیا، 1379 :107). ماکس وبر نیز عقلانیت را عنصر اصلی جامعه مدرن می­داند. به نظر باومن مدرنیته را باید عصری توصیف کرد که خصیصه بارز آن، دگرگونی است. این عصر همه دانسته­ها و معتقدات خود را فرآیندی زودگذر می­داند. مدرنیته عصری آگاه از گذشته تاریخی خویش است و نهادهای انسانی را ساخته خود آدمی و اصلاح­پذیر می­داند. این نهادها را تا هنگامی می­توان نگاه داشت که در برابر خواسته­های عاجل و دقیق عقل، توجیه­پذیر باشد و اگر از این بوته آزمون سربلند بیرون نیاید، باید آن را دور انداخت (باومن، 1380: 11؛ به نقل از غفاری و ابراهیمی، 1384).

بهنام (1382) معتقد است که بین سنت و تجدد پیوندهای ظریفی وجود دارد. به زعم وی «اصالت فرهنگی» را می­توان حفظ کرد، درحالی که آسانتر می­توان سنت­ها را رها کرد. او هشدار می­دهد هرنوع تجدد بیرونی اگر با خاطره­ها و تجربه­های جمعی تلفیق نشود، ریشه­کن خواهد شد. برخی نیز براین نکته تأکید می­ورزند که دوگانگی تجدد و سنت در ایدئولوژی مدرنیسم، بیشتر محصول تلاش برای تعریف و فهم خود بوده است تا آن که پیچیدگی­های جامعه سنتی را شناسایی کند. از این رو، این گروه بر­آنند که به مسأله تنوع جوامع سنتی، تداخل سنت و تجدد، ظهور تجدد از درون سنت­ها و نوسازی سنت، به گونه‏ای درخور پرداخته نشده است.

این حقیقتی است که تجدد طلبی نفی همه سنت­ها نیست؛ هرچند بی‏شک بررسی نقادانه آنهاست. مدرنیته نقد نگرشی است که سنت را به ایدئولوژی بدل می­سازد؛ نقد کرداری است که سنت­ها را راهنما والگوی زندگی روزمره فرد می­نماید و با مشروعیت بخشیدن به آن، سنت­ها را دائماً باز تولید می­کند. اما آنچه مدرنیته را از سنت‏گرایی و زیست سنتی جدا می­سازد، همان خصلت انتقادی مدرنیته و راززدایی آن از سنت به جای پیروی از آن است.

باقری بروجردی (1389) می­گوید؛ مدرنیته­ای که سن آن بیش از سه قرن است، پدیده­ای نیست که بتوان به سادگی در مورد آن قضاوتی همه­جانبه داشت؛ اما قدر مسلّم این است که مدرنیسم، در طول تاریخ حیات خویش، دچار بحران­ها و چالش‏های گوناگون شده است. از جمله، تکیه صِرف بر عقل و دوری از احساس و ایمان، باعث سستی بنیان جوامع مدرن گردیده است.

نوگرایی در عرصه دین؛ فرایندی است که با اندیشه نوآوری و نوسازی، افسون­زدایی از مراجع اقتداری چون سنت و مذهب، جایگزینی عقلانیت دنیوی به جای باورهای آسمانی در سر و سامان دادن به زندگی جاری، و تکیه بر علم و تکنولوژی به عنوان نیروی محرکه پیشرفت عجین شده است. گیدنز رویارویی با سنت را ذات مدرنیته می­داند، زیرا در فرهنگ­های سنتی، گذشته مورد احترام است و نهادها ارزش دارند؛ سنت­گرایی واکنشی است دفاعی که آگاهانه با رجعت به سنت­ها، در پی حل معضلاتی است که دنیای مدرن پیش روی قرار می­دهد؛ حال آن که مدرنیته به افسون­زدایی از آنها می­پردازد (قاسمی و دیگران، 1389).

گیدنز در صحبت از مدرنیته معتقد است که "با حاکم شدن فرد بر سرنوشت خویش در مدرنیته، نقش روندهای قابل پیش­بینی در زندگی افراد کاهش می­یابند. علاوه بر آن، با هجوم اطلاعات روزافزون، حقایق جدیدی شکل می­گیرند که موجب تردید در صحت قضاوت­های پیشین می­شوند. چنین تحولی فرد را با عدم اطمینان به «حقیقت» روبه رو می­سازد که حاصل آن نوعی ناامنی روانی است. با وجود این، همین شکل­گیری فردیت مستقل، خودمختار و امکان گزینش فعال و خودشناسی انتقادی است که به مدرنیته و انسان مدرن خصلتی پویا می‏بخشد."

نوگرایی، ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در بر می‏گیرد. بعد فرهنگی نوگرایی (که نوگرایی دینی نیز در این دسته قرار می­گیرد) سه عنصر انتقادگری (داشتن روحیه انتقادگری و انتقادپذیری در زمینه مسایل مختلف اجتماعی و سیاسی)، عرفی شدن باورها (کاهش تعصبات مذهبی و نشان دادن تسامح بیشتر نسبت به ادیان مختلف، توجه به کمال انسانیت افراد صرف­نظر از نوع عقاید مذهبی آنها، تقدس­زدایی از امور مختلف و تکثرگرایی در عقاید مذهبی) و علم­گرایی (گسترش علوم جدید و جایگزینی بینش علمی به جای بینش­های مبتنی بر عقاید خرافی و اسطوره­های سنتی) را در بر می‏گیرد (قاسمی و دیگران، 1389). اما باید دید که واقعاً تعامل نوگرایی و دین در جامعه ما به چه نحوی رخ داده است. آیا مبانی دینی را فدای مواهب نوگرایی ساخته­ایم یا فقط برخی از جنبه­های مدرنیته را که با دین سازگاری دارد مانند عقل­گرایی، با مبانی دینی درآمیخته­ایم؟ در بحث نوگرایی دینی می­توان چندین گروه را در جامعه مشاهده کرد: عده­ای که بر باورهای سنتی خود پافشاری داشته، هیچ نوع نقد و نظری را در مباحث دینی نمی­پذیرند، سنت­گرایان دینی را تشکیل می­دهند. اما در روند تاریخ و دگرگونی جامعه ما، وقوع انقلاب اسلامی و پس از آن روند روشنفکری... و شیوع نوگرایی و مدرنیته در ایران، ما با گروهی از نوگرایان مواجهیم که هم بر موازین سنتی دین پایبند بوده و هم مبانی نقد­گرایی و علم­گرایی مدرنیته را در دین می­پذیرند. این گروه، دین و مبانی دینی را با نگرشی نو می­پذیرند. این وضعیت، وضعیتی است که جامعه ما نیز که جامعه­ای در حال­گذار از سنت به مدرنیته است نیز آن را می‏پذیرد، البته با نگاه به این مسأله از سوی دیگر نیز می­توان تبیین نمود که، این همان علم‏گرایی و عقلانیت دینی است که در مبانی فرهنگ دینی ما و سیره ائمه نیز بارها به آن اشاره شده است، و حتی می‏توان این گروه را نیز در زمره سنت‏گرایان قرار داد؛ زیرا همان‏طور که در مباحث مختلف در بحث نوگرایی اشاره شده است، علم و تجربه‏گرایی و عقلانیت محض از مبانی ابتدایی نوگرایی بوده که با ظهور عقلانیت محض، سایر جنبه‏های مدرنیته نیز خود را آشکار ساخته و در وادی مدرنیته غربی گرفتار خواهیم شد. گروهی دیگر در جامعه هستند که نوگرایان افراطی را تشکیل می­دهند. این گروه بر­آنند که تمامی مبانی دین و سنت­ها را با تجربه شخصی، علم، فردگرایی و انسان­مداری تبیین کنند و گاهی به سکولاریسم ختم می­شوند. لذا نوگرایی در حوزه دین خالی از اشکال نبوده، چنانکه برخی تحقیقات (صالحی، 1389) نیز نشان داده، با آسیب­های اجتماعی قرین شده است. فرهنگ غرب نظام ارزش‌ها و اخلاق بنیادی خود را بر انسان‏گرایی[1] ، دنیاگرایی[2] و لذت‏جویی [3] بنیان نهاده، علوم ومعارف بنیادی را براساس خردگرایی محض[4] و عقل ابزاری تنظیم نموده، و فن­آوری و مهارت‌ها را بر اصل عملگرایی[5] و اصالت فایده[6]  قرار داده است (زاهد، 1384).

برخی از نظریه­پردازان، از قرابت و نزدیکی دین با مدرنیته، با عنوان "عرفی شدن دین"، نام می‏برند؛ عرفی شدن در اولین گام، دین را از همه­کارگی در حیات فردی و اجتماعی باز می­دارد و جایگاه نهاد برتر را برای آن پیشنهاد می­کند و در گام­های بعدی غلبة نهادی آن را به زیر سؤال می­برد و بر تمایز ساختی و استقلال نهادها تأکید می­نماید و از این طریق، دیگر نهادهای اجتماعی را به خروج از سیطرة هنجاری آن فرا می­خواند. این روند تا تبدیل شدن دین به نهادی فرعی یا ترک موقعیت نهادی ادامه می­یابد (لاکمن، ۱۹۶۷؛ برگر، ۱۹۶۷؛ دابلر، ۱999 به نقل از مجیدی، 1375). آخرین منزل برای دین در سرانجام این فرایند، بدل شدن آن به یک دلمشغولیِ شخصی در قالب «معنویت­های زندگی» است.

از دیدگاه جامعه‏شناختی، دین به عنوان یک نهاد اجتماعی معرفی شده است. در واقع، در این دیدگاه به تأثیر بعد اجتماعی در پدیداری دین و بقای آن توجه بیشتری شده است. کنش اجتماعی دین به راهکارهایی که دین از طریق آن بر روابط انسانی و تمدن و فرهنگ بشری تأثیر می­گذارد، اشاره دارد. انسان در راستای گرایش به زندگی جمعی، در پی حاکمیت معیارها و ضوابط خاصی برای حفظ نظم اجتماعی و هدایت و اعتلای جامعه به سوی آرامش و نیک­بختی است. از این جهت، حاکمیت دین را به منزله حاکمیت مجموعه دستورها و قوانین لازم می­دانند. علامه طباطبایی (1370) کارکرد اجتماعی دین را در حفظ نظم و بنیادهای جامعه می‏داند. آیا با قرابت دین با مدرنیته هنوز کارکردهای دین در جامعه مانند سابق عمل می‏کند؟ نوگرایان دینی چه نگرشی به این کارکردها دارند؟

کارکردهای دین بارها و بارها مورد بررسی و توجه همگان قرار گرفته است. یکی از مهمترین کارکردهای آن، حمایت اجتماعی است؛ در واقع، مذهب با ایجاد یک فضای حمایتی و "منبع وحدت­یافتگی اجتماعی" برای فرد، بر سلامت او تأثیر بسزایی می­گذارد. شرکت در مراسم مذهبی می­تواند کنش حمایتگری اجتماعی مذهب را تقویت کند. در واقع مذهب با ایجاد تفاهم، وحدت و حمایت، اجتماعی از فرد بر میزان سازگاری، عزت­نفس و خودباوری او که از عوامل مهم حیاتی در بهداشت روانی محسوب می شود، مؤثر است (خدایاری فرد و همکاران، 1378). همچنین، جامعه‏شناسان معمولاً دین را یکی از اساسی­ترین وسایل کنترل اجتماعی درونی یا مهار جرم و خلافکاری می‏دانند (راس؛ نقل از کینگ، 1349). یکی دیگر از کارکردهای دین تقویت ارزش­های اخلاقی است. به عبارت دیگر، مهار اجتماعی از کنش­های اجتماعی دین است که کارکرد آن به دنبال حمایت اجتماعی دین از فرد مشخص می­شود. مذهب نه تنها حمایت اجتماعی برای افراد فراهم می­کند، بلکه به عنوان یک­عامل مهار اجتماعی نیز مطرح است (آمبرسون، 1987) و از آن جهت که چارچوبی برای حمایت اجتماعی از پیروان خود فراهم می‏کند، آنها کمتر دچار خلاف می­شوند (گورساچ، 1995).

باید اذعان داشت که تأثیر مدرنیته در دین را چطور تفسیر می‏کنیم. جلوه­های مدرنیسم (نوگرایی) فرد را به فردگرایی، گسترش روابط آزاد، رفاه­گرایی و سکولاریسم دعوت می­کند. انسان امروزی، در بسیاری از جوامع مدرن، خود را پایبند مقدسات نمی‏داند، همه ارزش‏های انسانی را قراردادی می‏داند و در اندیشه‏های سیاسی و حقوقی خود، به جای توجه به فقه الهی و دغدغه تکلیف، به قراردادهای اجتماعی و مصالح و منافع مادی می‏اندیشد. مدرنیته دارای اصول و پایه­هایی است که بیشتر بر فردگرایی، عقل­گرایی، لیبرالیسم و انسان مداری تأکید دارد که این مسأله در نوع خود؛ باعث می‏شود که انسان نوگرا با تأکید بر شخصیت انسانی از امور فلسفی، برهانی و سنت­ها و اعتقادات تهی گردد. قرابت دین با مدرنیته نزد نوگرایان افراطی در جامعه ما طبق نظریه لاکمن (۱۹۶۷)؛ برگر (۱۹۶۷) و دابلر (۱999)، به عرفی شدن دین بدل گشته است. به نوعی می توان گفت در جامعه ما در برخی موارد بیش از آنکه از عقل­گرایی در عرصه دین استفاده شود، با تأکید بر فرد گرایی، آزادی گرایی و شخصی نگری در دین، به نوعی دین را از آرمان­های اساسی‏اش جدا کرده‏ایم. این امر حقیقتی است که این مطالعه نیز بر آن صحه می­گذارد. نوگرایی در زمینه دین یا همان سنت‏گرایی با رویکرد علم‏گرایی و عقلانیت دینی که می‏تواند برای جامعه نیز کارکردی مثبت داشته باشد، آن است که مبانی دینی را با نگاهی نو (نگرشی علمی و انتقادی و نه صرفاً براساس فردگرایی، شخصی‏نگری، تجربه‏گرایی مدرنیسم و...) بپذیریم. این مطالعه نیز در پی تبیین وضعیت نوگرایی دینی در بین جوانان است.

 

اهداف و پرسش‏های پژوهش

اهداف پژوهش

  • تبیین میزان نوگرایی دینی در بین جوانان شهر یزد
  • تبیین رابطه بین نوگرایی دینی و متغیرهای جمعیت‏شناختی در بین جوانان شهر یزد

 

سؤال‏های پژوهش

  • میزان نوگرایی دینی در بین جوانان شهر یزد در چه وضعیتی قرار دارد؟
  • بین میزان گرایش به نوگرایی دینی در بین جوانان شهر یزد و متغیرهای جمعیت‏شناختی چه رابطه‏ای وجود دارد؟

 

مبانی نظری

از منظر جامعه­شناختی، دین به عنوان یک نهاد اجتماعی معرفی شده است. در واقع، در این دیدگاه به تأثیر بعد اجتماعی در پدیداری دین و بقای آن توجه بیشتری شده است. واضح است که بررسی­های جامعه‏شناختی که در وهله اول بر روی جامعه انسانی و پدیده­های متأثر از رفتارها و روابط انسانی انجام گرفته، دین را نیز به عنوان یکی از پدیده‏ها، محصول اجتماع بشری می­داند. صرف نظر از تعریف جامعه­شناختی از دین، برخی از نظریه‏پردازان بر کنش‏وری‏های اجتماعی دین و پژوهش­های کاربردی مبتنی بر آثار و تبعات اجتماعی دین و دینداری معطوف شده­اند، اما در خصوص ارتباط بین دین و نوگرایی نظریاتی ارائه شده است: برخی از نظریات به طور کلی ارتباط بین این دو مقوله را رد نموده، از تعارض ذاتی آن دو صحبت می­نمایند؛ برخی دیگر از نظریات قائل به وجود ارتباطی دیالکتیک بین سنت- مذهب و مدرنیته هستند و معتقدند که نمی‏توان این مقولات را به طور کلی از یکدیگر تفکیک نموده، در مقابل یکدیگر قرار دهیم؛ اما برخی دیگر از پژوهشگران از جمله شجاعی­زند (1385) معتقدند که امکان همزیستی این دو مقوله در صورتی امکان دارد که هر یک به نفع دیگری تا حدودی از پافشاری بر مقولات خود کوتاه بیایند. باید توجه داشت که اصولی که مدرنیته تبلیغ می­کند، عبارتند از:

1 . تجربه­گرایی: یعنی توجه و اهتمام ویژه به شیوه تجربه برای مطالعه و تحقیق در علوم طبیعی و انسانی، بدون توجه به امور فلسفی و برهانی؛

2 . انسان­مداری: یعنی اعتقاد به محوریت انسان در تمام عرصه‏ها؛

3 . عقل­گرایی: به این معنا که عقل مستقل از وحی و آموزه‏های الهی توان اداره زندگی بشر را دارد و انسان با استفاده از عقل خود قادر است تمام مسائل را درک نموده، به حل آنها بپردازد؛

4 . لیبرالیسم: به معنای آزادی خواهی خارج از چهارچوب دین؛

5 . رفاه و زندگی شهری: یعنی بالا رفتن سطح زندگی مادی و رفاه و اشاعه فرهنگ شهرنشینی؛

6 . رشد فناوری: توجه به رشد بی‏سابقه فناوری در تولیدات صنعتی و بروز شیوه­های نو در تولیدات صنعتی؛

7 . دمکراسی یا برابرگرایی؛ یعنی باور به اینکه همه انسان­ها از هر نژاد و جنسیت و دین و مذهبی که باشند، از هر نظر مساویند؛

8 . سرمایه‏داری: توجه به نظام سرمایه‏داری و اقتصاد بازار آزاد؛

9 . فردگرایی: یعنی اصالت فرد و اعتقاد به تقدم فرد بر جامعه؛

10 . سکولاریسم: یعنی حاکمیت فرد علمی و غیر­دینی، به تبع آن منزوی شدن اقتدار دینی از عرصه­های اجتماعی، به‏طور کلی شیوع یک فرهنگ مادی و این جهانی (احمدی، 1377).

مشخص است که تنها برخی از اصول مدرنیته با مبانی دینی قابل جمع است. مبانی دینی هیچ منافاتی با عقل­گرایی، دموکراسی­گرایی و حتی تجربه­گرایی در خصوص پذیرش برخی از مفاهیم دینی ندارد، که همان‏طور که اشاره شد، علم‏گرایی و عقل‏گرایی خود از سنت‏گرایی و عقلانیت دینی بر می‏خیزد. اسلام خود از افراد می­خواهد که در خصوص مبانی دینی تحقیق و بررسی کنند و با شناخت و بصیرت کامل بر موازین دینی خود استوار بمانند؛ اما اگر افراد بخواهند؛ همچون نوگرایان بر مبانی "فردگرایی، انسان مداری، رفاه‏گرایی و سکولاریسم" نوگرایی در مبانی دینی ابرام و پافشاری داشته باشند؛ به نوعی دچار همان عرفی شدن دینی می­­گردند و تا حدودی می­توان عرفی شدن دین را با دین‏زدایی نزدیک دانست؛ نوگرایان افراطی نهایتاً به شخصی‏نگری و خصوصی­نگری در دین دچار شده و با تکیه بر قوانین مدرنیته در تعارض با مبانی دینی قرار خواهند گرفت. چنانکه در تحقیقی که صالحی (1389) انجام داده مشخص شد، که هر چه افراد از نظر دینی نوگراتر هستند، از میزان پایبندی آنها به ابعاد مختلف حجاب (نگاه؛ پوشش؛ کلام و باطنی) کاسته شده است. همچنین، هر چه افراد از نظر دینی نوگراتر هستند، میزان نگرش و عملکرد آنها نسبت به رابطه با جنس مخالف مثبت­تر بوده، میزان شناخت آنها از عواقب دوستی دختر و پسر نیز کمتر است. نتایج تحقیق وی مدعی است که نوگرایی دینی در جامعه ما خصوصاً در بین جوانان دچار نوعی بدفهمی شده و نیز دارای کج­کارکرد است؛ چرا که این تحقیق رابطه مثبت بین نوگرایی دینی و آسیب­های اجتماعی را تأیید نموده است. در اینجا به نظریه‏ای که مبنای مطالعه ما را در خصوص ارتباط بین نوگرایی و دین و سنت شکل داده است، می‏پردازیم.

 

نظریه امکان همزیستی دین و مدرنیته

جای تردید نیست که میان بسیاری از اصول اسلامی با بسیاری از الگوهای نظری مدرنیته، ناسازگاری وجود دارد؛ البته، به شرط آن که هم گرایش­های اسلامی و هم مدرنیسم به اصول خود پافشاری کنند. در حقیقت، اسلامِ متجدّد (مُدرن به معنای اصلی کلمه) یک مفهوم «خودْ متناقض» است. آموزه­های دینی، ابطال و هتک سنّت­ها را به نحو مطلق، آن‏گونه که مدرنیته می­پسندد، هرگز روا نمی­شمارند. انسانِ آرمانی اسلام، نه از سنت­ها کینه به دل دارد و نه تعصّب بر آنها را صحیح می­داند. دغدغه چنین انسانی، «حقیقت» است (باقری بروجردی، 1389).

آنچه اندکی به مذاق مدرنیته خوش می­آید، این است که دعوت به استدلال­گرایی و خِردورزی و تفکر، از مسلّمات آموزه­های اسلامی است. مراجعه به تاریخ، گواهی می­دهد که حتّی نقطه شروع دین اسلام، توأم با شوریدن علیه بسیاری از سنت­های دیرین و در چالش با آباسالاری (تقلید صِرف از سنّت­ها و عادت­های آبا و اجدادی) بوده است. پیشروان این تلقّی از اسلام، متفکّرانی چون سید جمال، محمد عبدُه، اقبال لاهوری و دکتر علی شریعتی بوده­اند که با وجود تنوّع افکارشان، دعاوی مهمّ آنان را می­توان این گونه فهرست نمود: (باقری بروجردی، 1389)

1 . تکیه بر عقل در کنار کتاب و سنّت و اعتقاد بر توانایی عقل؛

2 . تأکید بر روح اسلام و ژرف‏اندیشی در برابر سطحی‏نگری؛

3 . تجویز اقتباس از عناصر مدرنیته غربی؛

4 .اعتقاد به بازنگری دائمی در اندیشه­های دینی با توجه به گفتمان مدرن و پرسش‏های جدید.

دستة اخیر با ارجاع به شواهدی عینی از موقعیت­هایی که دین در بستر مدرن به حیات پرنشاط خویش ادامه داده است، بر احتمال همزیستی و امکان به هم آوری دین و مدرنیته تأکید کرده­اند. شواهد استناد داده شده از سوی ایشان گرچه متنوعند، مع‏الوصف در پنج دسته از هم قابل تفکیک هستند:

  1. نظریة ماکس وبر و پیروان او در کشف سازگاری میان نوعی اخلاق دینی و نظام نوین سرمایه‏داری به عنوان بارزترین جلوة مدرنیت؛
  2. وجود نرخ بالای دینداری در برخی از جوامع مدرن؛
  3. ظهور جنبش‏های دینی جدید در دنیای مدرن؛
  4. دینداری برخی رهبران متجدد یا متجدّد بودن برخی از رهبران دینی در کشورهای در حال توسعه؛
  5. حضور برخی عناصر مدرن در زندگی فردی و اجتماعی مؤمنان.

البته، شجاعی‏زند (1385) امکان همزیستی دین و مدرنیته را با دلایل و براهین و استنادات به چالش کشیده، در جمع‏بندی نهایی مقاله خود می‏گوید:

(نتیجه تلویحی حاصل از بررسی واکنش­های اسلامی به مدرنیته، مؤید مدعای اصلی مطلب است که تعارض موجود میان اسلام و مدرنیته در هر صورت جز با تحلیل و تحریف یکی به نفع دیگری مرتفع نمی­گردد. همراهی و همزیستی مشاهده شده در ساخت­های دینی با عناصر مدرن از سه صورت خارج نیست: یا مربوط به عدم تمایز درست و دقیق نو شدن به مثابة امری اجتناب‏ناپذیر، از عناصر مدرن است؛ یا ناشی از به اتمام نرسیدن پروژة شکل دهی به ساخت­های دینی است و یا مولود دشواری­های راه و نا کافی بودن عزم و توانایی کارگزاران برای در انداختن طرحی نو و متفاوت از الگوهای از پیش آمادة مدرن است. با این که هیچ یک از سه صورت مذکور، مصون از بازگشت ناخواسته به همان راه و الگویی که در ابتدا از آن اجتناب داشتند، نیست؛ مع‏الوصف هیچ یک از آنها مدعای این مطلب را دربارة عدم امکان همزیستی میان اسلام و مدرنیته جز با عقب‏نشینی یکی به سود دیگری رد نمی­کند.

این نتیجة حاصل از تحلیل و توجیه مهم­ترین تجربه­های عینی از همزیستی دین و مدرنیته و در برخی موارد، اسلام و مدرنیته، الگوهای ارائه شده از سوی برخی از نواندیشان دینی را زیر سؤال می‏برد تا با ارتقای سطح مطالبات و گسترة دید «سبک زندگی» درهم آمیزی این دو همچون اسلاف خویش، به راه حل­های خلاّقانه‏تری برای نجات و رهایی بشر بیندیشند.

 

چارچوب نظری تحقیق

در تحقیق حاضر از مبانی نظری رویکردی که کارکردهای اجتماعی دین را حمایت اجتماعی، مهار اجتماعی، سازگاری، تقویت ارزش‏های اخلاقی و... می‏داند، در تدوین مقیاس‏های نوگرایی دینی بهره گرفته شد. با توجه به رویکرد امکان همزیستی دین و مدرنیته، مقیاس‏ نوگرایی را با بهره گیری از عناصر مدرن در مبانی نظری دینی استخراج نمودیم، اما با توجه به مبانی نظری شجاعی‏زند (1385) که امکان همزیستی دین و مدرنیته را به چالش کشیده و معتقد است که همزیستی دین و مدرنیته تنها در صورتی امکان‏پذیر است که یکی به نفع دیگری کنار کشیده شود (نوگرایی در حالت متعادل)؛  به نوعی در نهایت نوگرایی افراطی دینی را با عرفی شدن دین، نزدیک می‏داند، ما نیز از این مبانی نظری استفاده کرده، براساس پنج بعد رویکرد ساختاری دین (نظریه گلاک و استارک) مقیاس نوگرایی دینی را به دست آوردیم. مقیاس مذکور به نحوی طراحی شده که وضعیت سنت‏گرایان دینی، نوگرایی متوسط و نوگرایان افراطی را مشخص می‏نماید.

 

روش تحقیق

این پژوهش با روش پیمایش و به صورت مقطعی انجام شده است.

جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه افراد بالاتر از 15سال و کمتر از 40 سال ساکن در شهر یزد تشکیل داده‏اند؛ بدین ترتیب که گروه سنی 15 تا 19 سال نوجوانان و 20 تا 39 سال نیز جوانان جامعه نمونه ما را تشکیل داده‏اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، برای این مطالعه 384 نفر محاسبه شد. برای انتخاب افراد نمونه از شیوه نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله‏ای استفاده شد.

ابزار اندازه­گیری: برای جمع­آوری داده­های مورد نیاز از "پرسشنامه محقق ساخته نوگرایی دینی" استفاده گردید.

مقیاس نوگرایی دینی: به منظور سنجش میزان نوگرایی دینی افراد از مقیاس محقق ساخته نوگرایی دینی در پنج بعد (شناخت دین، مناسکی، اعتقادی، پیامدی و بعد عاطفی دین) استفاده شد. همچنین، در تعیین نوع سؤال‏ها نگاهی به بهترین مقیاس دینداری موجود در ایران (مقیاس دینداری خدایاری فرد و همکاران[7]، 1385) شده و از آن بهره گرفته شد.

در مقیاس محقق ساخته نوگرایی دینی پنج بعد دینداری[8] بر حسب میزان نوگرا یا سنت­گرا بودن پاسخگو مورد سنجش قرار گرفت. به منظور تعیین میزان اعتبار مقیاس نوگرایی دینی از روش اعتبار محتوا استفاده شد، به این معنا که اعتبار و ارزش مقیاس مورد نظر توسط استاد ناظر و چند تن از اساتید متخصص تأیید شد و اعتبار این مقیاس مورد تأیید واقع شد. برای محاسبه میزان پایایی درونی مقیاس نوگرایی­دینی، از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید. جدول (1) نشان می­دهد که میزان پایایی­درونی مقیاس نوگرایی دینی به طور کلی برابر با 79/0 و برای خرده مقیاس­های "نوگرایی دینی بعد اعتقادی، بعد مناسکی، بعد شناختی، بعد پیامدی و بعد عاطفی" به ترتیب برابر با 96/0، 74/0، 76/0، 86/0 و 93/0 است. این مقادیر در سطح آلفای 05/0، بیانگر پایایی مطلوب خرده مقیاس­های مقیاس نوگرایی دینی است.

 

 ابعاد مقیاس نوگرایی دینی


 


جدول 1- مقیاس نوگرایی دینی و شاخص‏های آن

مقیاس

عامل‏ها

تعداد ماده

دامنه نمره

میانگین

انحراف معیار(SD)

درصد واریانس­تبیین­شده

مقدار آلفا

 

 

نوگرایی دینی

نوگرایی در بعد اعتقادی دین

10

50-10

13/3

12/1

12/11

96/0

نوگرایی در بعد مناسکی دین

8

40-8

85/2

27/1

26/9

74/0

نوگرایی در بعد شناختی دین

12

60-12

06/3

18/1

35/13

76/0

نوگرایی در بعد پیامدی دین

10

50-10

62/3

01/1

02/10

86/0

نوگرایی در بعد عاطفی دین

6

30-6

03/4

74/0

24/7

93/0

 

 

میزان پایایی درونی مقیاس نیز با آزمون آلفای کرونباخ سنجیده شد و نشان داد که مقیاس مورد نظر از اعتبار کافی برخوردار است. همچنین، نتایج نشان داد که مؤلفه شناختی، بیشترین درصد از واریانس (35/13) نوگرایی دینی را تبیین نموده است. مؤلفه اول (بعد اعتقادی) 12/11 درصد، مؤلفه چهارم (بعد پیامدی) 02/10 درصد، مؤلفه دوم (بعد مناسکی) 26/9 درصد و مؤلفه آخر (بعد اعتقادی) 24/7 درصد از واریانس سازه‏نوگرایی دینی را تبیین می­نمایند. این پنج بعد در مجموع 99/50 درصد از کل واریانس را تبیین نمودند.

 

روش‌ تجزیه و تحلیل اطلاعات

 داده­های به ذست آمده از پژوهش با استفاده از برنامه spss مورد پردازش قرار گرفت.

 

یافته‏های پژوهش

 

 

جدول 2- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب میزان ابعاد مختلف نوگرایی­دینی

ابعاد نوگرایی­دینی

کم

متوسط

زیاد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

نوگرایی اعتقادی

229

6/59

138

9/35

16

2/4

نوگرایی مناسکی

130

9/33

221

6/57

33

6/8

نوگرایی شناختی

190

5/49

166

2/43

26

8/6

نوگرایی پیامدی

230

9/59

138

9/35

14

6/3

نوگرایی عاطفی

270

3/70

82

4/21

32

3/8

 

6/59درصد از پاسخگویان در زمینه بعد اعتقادی نوگرایی دینی از میزان نوگرایی اندکی برخوردار هستند، 9/35درصد نوگرایی متوسط و تنها 2/4درصد از نوگرایی­دینی بالایی در خصوص اعتقاد به شخصی بودن دین[9]، نگاه فردی و شخصی افراد نسبت به وقایع و حوادث روزانه، عدم اعتقاد به مشیت الهی و مسؤول بودن انسان در برابر اعمال خود در هر شرایطی[10]، خرافه بودن اعتقاد به فرشتگان (فرشتگان ساخته خیال ما هستند)، تردید در وجود روز قیامت چون با مبانی علمی سازگار نیست و...) برخوردارند. همچنین، در خصوص نوگرایی دینی بعد مناسکی 9/33 درصد نوگرایی کم، 6/57درصد نوگرایی متوسط و تنها 6/8 درصد از پاسخگوبان از میزان نوگرایی­دینی بالایی (در خصوص عدم نیاز به خواندن نماز علاوه بر اعتقاد به خدا، حق ابراز نظر در مسائل دینی[11]، فلسفه گرفتن روزه، جایگزین کردن مالیات به جای پرداخت خمس، تأمل و تفکر در آیه‏های قرآن و...) برخوردارند. 5/49 درصد از پاسخگوبان از نظر نوگرایی دینی بعد شناختی میزان نوگرایی کمّی دارند؛ 2/43درصد میزان نوگرایی متوسط و تنها 6/8درصد از پاسخگویان از میزان نوگرایی بالایی در خصوص (بی‏اعتقادی به نزول باران توسط دعا، فقط مهم بودن عملکرد انسان و عدم تأثیر دعا، انتقاد در تمامی مسائل دینی، عدم اعتقاد به اعتبار احکام دینی با وجود توسعه یافته­های علمی، تغییر سنن و مبانی دینی مطابق با نیازهای روز و...) برخوردارند. 9/59 درصد از افراد از میزان نوگرایی دینی پیامدی اندکی برخوردارند، 9/35 درصد در حد متوسط و تنها 6/3درصد از پاسخگویان از میزان نوگرایی دینی بالایی در خصوص انکار انجام امر به معروف چرا که انسان مسؤول رفتار خویش است[12]، بی‏توجهی به حلال و حرام بودن اموال مکسوب با توجیهات اقتصادی و علمی، ترجیح سفر به مکان‏هایی به جز مکه و کربلا در صورت وجود امکان سفر خارجی، عدم محدودیت برای روابط دختر و پسر با دلایل علمی و تجربی و...) برخوردارند. همچنین 3/70 درصد از پاسخگویان از میزان نوگرایی دینی عاطفی اندکی برخوردارند. 4/21 در حد متوسط و تنها 3/8درصد از افراد از میزان بالای نوگرایی دینی (در خصوص بی‏اعتقادی به رفتن به مکان‏های مذهبی برای تسکین مشکلات زندگی، مادیات برای آرامش ما مهمتر از معنویات است، بی‏اعتقادی به خواندن نماز برای احساس نزدیکتر شدن به خدا، آرامش انسان تنها با کسب موفقیت‏های مادی وی دنیوی حاصل می‏شود و...) برخوردارند. بنابراین، چنانکه نتایج نشان می‏دهد، میزان نوگرایی دینی در هر پنج بعد مقیاس در بین جوانان شهر یزد در حد متوسط رو به پایینی قرار دارد؛ به‏ویژه نتایج جزئی کار نیز نشان داد که تجربه‏گرایی و علم‏گرایی در خصوص مبانی دینی در بین جوانان رواج بیشتری داشته و اموری چون انسان مداری، سکولاریسم، فردگرایی و شخصی‏نگری در مسائل دینی در بین جوانان یزدی از فراوانی اندکی برخوردار است.

همان‏طور که ملاحظه می‏شود، پایین‏ترین نمره میزان نوگرایی دینی متعلق به کسانی است که نمره «50» را کسب کرده‏اند و بالاترین نمره متعلق به کسانی است که نمره «197» را کسب نموده‏اند. بنابراین، دامنه توزیع نمرات برابر با 147 نمره است. نمره میزان نوگرایی دینی بیشترین افراد برابر با 97 است. نمره میزان نوگرایی دینی نیمی از پاسخگویان مساوی یا کمتر از 5/100و نیمی دیگر بیش از آن نمره است. متوسط نمره "میزان نوگرایی دینی" نمونه آماری برابر با  52/104 است. با توجه به مقدار خطای معیار میانگین توزیع این متغیر که برابر با 47/1 است، می­توان متوسط نمره "میزان نوگرایی دینی" 95 درصد از جوانان شهر یزد را مساوی یا بزرگتر از 05/103و کوچکتر یا مساوی 99/105 برآورد نمود. مقدار چولگی توزیع نمره­های "میزان نوگرایی دینی" در حدود 644/0 است که حاکی از عدم قرینگی توزیع آن متغیر است. کشیدگی توزیع این متغیر در حدود 263/0 است که حاکی از کوتاه بودن کشیدگی توزیع این متغیر در قیاس با کشیدگی توزیع نرمال این متغیر است.

 

 

جدول 3- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب نمره نوگرایی دینی کل

متغیر

تعداد

میانگین

خطای معیار میانگین

میانه

نما

انحراف استاندارد

چولگی

کشیدگی

دامنه تغیرات

حداقل

حداکثر

نوگرایی دینی

380

52/104

47/1

5/100

97

74/28

644/0

263/0

147

50

197

 

تحلیل رگرسیون گام به گام برای متغیر نوگرایی دینی

 

جدول4- نتایج رگرسیون گام به گام برای پیش‏بینی متغیر نوگرایی دینی

متغیر

B

t

معنی­داری

میزان دینداری خانواده

سن

وضعیت رفاهی

درآمد

تحصیلات

422/3-

567/0-

234/4-

115/3

791/2

273/19-

610/2-

942/2-

261/2

303/2

***000/0

***000/0

**003/0

*024/0

*022/0

*** 000/0=  Pو (7414/101 = (379و 4) F)؛ 517/0   Adj/R2= 522/0 R2=

001/0  P< ***        01/0 P<**       05/0 P<*     

 

 

به منظور پیش­بینی سهم متغیرهای تحقیق در تبیین واریانس نوگرایی دینی، از روش رگرسیون گام به گام استفاده شده است. بدین منظور، متغیرهای اجتماعی جمعیت­شناختی مؤثر بر میزان نوگرایی دینی (سن، جنس، میزان تحصیلات، نوع اشتغال، میزان درآمد، وضعیت تأهل، نوع مسکن و وضعیت امکانات­رفاهی و نیز متغیر میزان دینداری خانواده) به ترتیب در مدل رگرسیونی وارد شدند. «استفاده از متغیرهای زمینه­ای (نوع مسکن، درآمد، اشتغال و تحصیلات) با این مبنای نظری توجیه می­شود که: بلومر معتقد است که معرفت و آگاهی اجتماعی در محمل تجربه اجتماعی و شرایط اجتماعی– اقتصادی ساخت جامعه تشکیل می‏شود. بوردیو طبقه و جایگاه اقتصادی- اجتماعی را تعیین‏کننده منش و عادات اجتماعی افراد می­داند. به عقیده وی، هر طبقه­ اجتماعی براساس ترکیبی از سه نوع سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تعریف می­شود (قاسمی و دیگران، 1389).»

همان‏طور که نتایج جدول (4) نشان می­دهد، پنج متغیر باقی‏مانده در مدل رگرسیون (متغیر میزان دینداری خانواده، سن، وضعیت رفاهی، درآمد و تحصیلات)، توانسته با مقدار )001/0, p< 741/101) =  379و4, F(517/0 (R2=  حدود 7/51% از تغییرات متغیر وابسته (نوگرایی دینی) را پیش­بینی کنند. نتایج آنوای یکراهه نیز نشان می­دهد که مدل رگرسیونی معنی­دار است و متغیرهای دینداری خانواده )001/0, p<422/3- (B=، متغیر سن )001/0, p<567/0- (B=، متغیر وضعیت رفاهی
 )01/0, p<234/4-,(B= متغیر درآمد )05/0, p<115/3 (B= و تحصیلات )05/0, p<303/2 (B= به ترتیب بیشترین سهم معنی­داری را در پیش‏بینی این متغیر (نوگرایی دینی) داشته­اند. 

 

سؤال دوم

رابطه بین متغیر نوگرایی دینی با "متغیر سن؛ تحصیلات؛ میزان درآمد خانواده و میزان امکانات رفاهی خانواده"

 

جدول 5- آزمون همبستگی پیرسون بین متغیرهای سن و نوگرایی دینی

متغیر مستقل

متغیر وابسته

ضریب همبستگی

P

N

سن

میزان نوگرایی دینی

133/0-

009/0**

380

تحصیلات

میزان نوگرایی دینی

088/0

046/0*

380

میزان درآمد خانواده

میزان نوگرایی دینی

033/0

516/0

380

میزان امکانات رفاهی خانواده

میزان نوگرایی دینی

079/0

041/0*

380

01/ 0 P<**          05/0 P<*

 

 

به منظور بررسی رابطه بین سن پاسخگویان با میزان گرایش به نوگرایی دینی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده که نتیجه ذیل حاصل شد: ""01/0> , p 133/0-=380r"" نتایج نشان داد که رابطه منفی و معناداری بین دو متغیر سن و نوگرایی­دینی وجود دارد. در واقع، هر چه سن پاسخگویان کمتر است و جوانتر هستند، میزان گرایش به نوگرایی دینی در آنها قوی‏تر است، ولی با افزایش سن از میزان نوگرایی دینی کاسته می‏شود.

به منظور بررسی رابطه بین تحصیلات پاسخگویان با میزان گرایش به نوگرایی دینی از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شده. نتایج با توجه به مقدار (05/0, p<088/0=380r) نشان می­دهد هیچ همبستگی مثبت و معنی­داری بین میزان تحصیلات پاسخگویان و میزان گرایش به نوگرایی دینی وجود دارد. به عبارت دیگر، با افزایش میزان تحصیلات پاسخگویان، گرایش آنها به نوگرایی دینی نیز افزایش یافته است.

به منظور بررسی رابطه بین درآمد خانواده با میزان نوگرایی دینی، از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد. نتایج با توجه به مقدار (05/0, p>033/0=380 r) نشان داد هیچ همبستگی معنی­داری بین میزان درآمد خانواده پاسخگویان و میزان گرایش به نوگرایی­دینی وجود ندارد.

به منظور بررسی رابطه بین امکانات رفاهی خانواده با میزان نوگرایی دینی از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد. نتایج با توجه به مقدار (05/0, p<079/0=380r ) نشان داد همبستگی مثبت و معنی‏داری بین میزان امکانات رفاهی خانواده پاسخگویان و میزان گرایش به نوگرایی دینی وجود دارد. به عبارت دیگر، هرچه بر میزان امکانات رفاهی خانواده افزوده می­گردد، برمیزان گرایش جوانان به نوگرایی­دینی نیز افزوده می‏شود.

 

رابطه بین دو متغیر جنس و نوگرایی دینی


جدول 6- آزمون تی با نمونه‏های مستقل بین متغیرهای جنس و میزان نوگرایی دینی

متغیر گروه بندی

متغیروابسته

N

M(sd)

T

P

مرد

زن

میزان نوگرایی دینی

193

187

(24/31) 97/103

(26) 1/105

382/0-

009/0**

01/0 p<*

 

 

به منظور بررسی رابطه بین متغیرهای جنس و میزان نوگرایی دینی، از آزمون تی با نمونه‏های مستقل استفاده شد. نتایج با توجه به مقدار (01/0 >, p  382/0- = (378) T) نشان داد که متغیر جنس در میزان گرایش پاسخگویان به نوگرایی دینی، تفاوت ایجاد کرده است. به عبارت دیگر، میزان نوگرایی دینی در بین مردان کمتر از زنان است.

 

رابطه بین دو متغیر نوع اشتغال پاسخگویان و میزان نوگرایی دینی

 

جدول 7- آزمون تحلیل واریانس بین متغیرهای نوع شغل با میزان نوگرایی دینی

متغیر وابسته

اشتغال

N

M(sd)

F

P

 

 

 

میزان نوگرایی دینی

 

 

 

بیکار

کارگرغیرماهر و ماهر

مغازه دار

کارمند

مشاغل حرفه ای

شغل آزاد

خانه دار

دانشجو و محصل

65

43

20

68

20

39

70

55

(08/26)38/113

(84/27)81/100

(32/21)65/92

(66/27)58/95

(27/48)120

(11/24)17/101

(6/24)41/103

(76/29)5/110

863/3

***000/0

001/0 p<***

 

 

در بررسی رابطه بین نوع شغل با میزان نوگرایی دینی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج با توجه به مقدار (001/0 > , p863/3 = ) نشان می­دهد نوع شغل در میزان نوگرایی دینی تفاوت ایجاد می­کند. به عبارت دیگر، نتایج نشان داد که افراد دارای مشاغل حرفه­ای بیشترین میزان نوگرایی دینی را دارند و از سنت‏های دینی بیش از دیگران فاصله گرفته­اند، اما در مقابل افراد مشاغل مغازه­داری و کارمندی کمترین میزان گرایش به نوگرایی­دینی را دارند و می­توان گفت که این افراد بیش از سایرین به سنن و مبانی دینی خود پایبند هستند. البته، شایان ذکر است که پس از مشاغل حرفه­ای، افراد بیکار، دانشجویان و دانش‏آموزان نیز بیشترین میزان گرایش به نوگرایی­دینی را دارند و در رده­های دوم و سوم قرار می­گیرند.

 

رابطه بین دو متغیر وضعیت تاهل پاسخگویان و میزان نوگرایی دینی

 

 

جدول 8- آزمون تحلیل واریانس بین متغیر تأهل و نوگرایی دینی

متغیر گروه‏بندی

متغیروابسته

n

M(sd)

F

P

متأهل

مجرد

سایر

نوگرایی دینی

233

143

4

18/102 (84/1)

44/29 (46/2)

47/31 (73/15)

016/2

135/0

 

 

در بررسی رابطه بین وضعیت تأهل با میزان نوگرایی­دینی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج با توجه به مقدار ( 05/0 < , p016/2 = ) نشان می‏دهد، متغیر وضعیت تأهل هیچ اختلافی در میزان گرایش پاسخگویان به نوگرایی دینی به وجود نمی­آورد.

 

بحث

نتایج بیانگر این واقعیت است که جامعه یزد و خانواده­های یزدی به نوعی در مرحله گذار قرار گرفته، مرحله­ای که پایه­ها و مبانی سنتی و دینی دچار نوعی لرزش و تنش شده، برخی از مبانی مدرنیته به‏ویژه در قالب­هایی چون: (عقل‏گرایی، فردگرایی، علم‏گرایی و...)؛ به‏ویژه در حوزه دینی؛ گرایش به خصوصی‏سازی، دین شخصی و تکثرگرایی بر اندیشه‏های مردم به‏ویژه جوانان تأثیرگذار است. نوگرایی دینی در ظاهر، "جدا شدن از مبانی و اصول دینی و ارزش‏های انسانی" در باطن، به دنبال خود معضلات و آسیب‏های اجتماعی را به همراه می‏آورد، آسیب‏هایی که در مطالعه صالحی (1389) به آن اشاره شده است، از جمله این آسیب­ها کاهش پایبندی به حجاب و افزایش اختلاط روابط دختر و پسر در جامعه است. همچنین، مطالعه وی نشان داد که هر چه میزان دین­گرایی در خانواده­ها کمتر شده، گرایش به نوگرایی دینی در جوانان نیز افزایش یافته است.

در خصوص نوگرایی دینی به طور کلی می‏توان نظر داد که در بین جوانان یزدی از نظر دینداری اعتقادی وضعیت مطلوبی وجود دارد، و نوگرایی نیز در حد متوسط (که نوعاً همان سنت‏نگری توأم با علم‏گرایی و عقلانیت دینی است) و در قالب مبانی عقل­گرایی و علم­گرایی در حوزه دین و نه شخصی‏نگری، فردگرایی و تجربه­گرایی محض؛ دیده می­شود. از نظر مناسکی تاحدودی نوگرایی مشاهده می­شود و میزان گرایش جوانان به مناسک و مراسم مذهبی در حد متوسط قرار دارد؛ در بعد مناسکی نوگرایی دینی، مبانی مدرنیته نفوذ بیشتری داشته و علاوه بر علم­گرایی و عقل­گرایی که از نظرگاه دینی پذیرفته شده است، برخی مبانی مدرنیته، از جمله انسان­مداری، تجربه­گرایی و گاه سکولاریسم نیز بر اندیشه­های دینی جوانان تأثیرگذار است؛ لذا در این خصوص نیاز به برنامه­ریزی­هایی در زمینه آگاه سازی و تنبه جوانان بیشتر احساس می­گردد. از نظر بعد شناختی نیز وضعیت در حد متوسط مشاهده می­شود برای مثال، تنها 50 درصد از افراد با اطمینان اعلام کرده­اند که دین از سیاست جدا نیست. از نظر بعد پیامدی نیز وضعیت به همین منوال است برای مثال، 42 درصد از افراد با اطمینان گفته­اند که اگر فرمان جهاد صادر شود، در آن شرکت می­کنند. از نظر دینداری عاطفی نیز می‏توان قضاوت نمود که وضعیت این نوع دینداری در بین جوانان در سطح بالایی است و مبانی مدرنیته تأثیر چندانی در این نوع دینداری نداشته است. در خصوص ارتباط نوگرایی دینی با سایر متغیرهای جمعیت‏شناختی نیز نتایج نشان داد که نوگرایی دینی با متغیرهای سن، جنس، میزان امکانات رفاهی خانواده، تحصیلات و نوع اشتغال در ارتباط است. به عبارت دیگر، هرچه افراد جوانتر بوده، دارای تحصیلات بالاتر و از نظر اشتغال در مشاغل رده بالا قرار دارند، و از نظر امکانات دارای رفاه بیشتری هستند، از نظر گرایش به مبانی نوگرایی دینی، مستعد تر بوده، بیشتر در معرض گرایش به شخصی‏گرایی در حوزه دین هستند.

توسلی و مرشدی (1385) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که پایبندی به اعمال فردی و جمعی در بین دانشجویان ترم‏های بالاتر نسبت به دانشجویان ترم­های پایین‏تر دانشگاه کمتر است و هم گرایش آنها به دین خصوصی، تکثرگرایی در دین و برخورد گزینشی با دین نسبت به دانشجویان ترم­های پایین­تر بیشتر است. همچنین، وجود گرایش متعدد دینی در بین دانشجویان در تعدادی از پژوهش‏ها تأیید شده است (رجب‏زاده، 1379؛ علی‏زاده شالدهی، 1380؛ اسماعیلی، 1379). سراج‏زاده (1380) نیز در پژوهش خود بر روی دانشجویان کل کشور نشان داده که میزان دینداری دانشجویان فنی مهندسی 8 درصد کمتر از دیگر دانشجویان است که این تفاوت را می­توان تأثیرپذیری بیشتر دانشجویان فنی مهندسی از آگاهی مدرن دانست. این نتیجه با نتایج پژوهش ما همخوانی دارد؛ چرا که در پژوهش ما نیز افراد دارای تحصیلات بالاتر و مشاغل حرفه­ای گرایش بیشتری از دیگران به نوگرایی دینی داشتند، که دانشجویان فنی حرفه‏ای نیز در زمره مشاغل حرفه­ای قرار می­گیرند.

همچنین، طی پژوهشی که شورای فرهنگی عمومی کشور در سال 1379 پیرامون نگرش­ها و رفتارهای اجتماعی_ فرهنگی جوانان انجام داده، دو عامل تحصیلات و درآمد به عنوان متغیرهای مؤثر بر آگاهی ها و نگرش­های جوانان (به‏ویژه دینداری) شناخته شده­اند. به طور کلی، در خصوص مبانی و اندیشه­های دینی که جزئی از فرهنگ و تمدن ما را نیز تشکیل می­دهد؛ و به‏ویژه با توجه به وضعیتی که جامعه ما در آن قرار گرفته که به جامعه­ای در حال گذار مشهور است، نیاز به تحلیل، بررسی، تعمق و گاهی ارائه راهکار احساس می‏گردد.

کشورهای مختلف با توجه به ساختار سیاسی، مناسبات اجتماعی، پیشینه فرهنگی، موقعیت ژئوپولتیک خود و میزان قوت یا ضعفی که در مواجهه با مدرنیسم داشته‏اند، واکنش‏های متفاوتی را در مقابل آن داشته‏اند. برخی کشورها کاملاً از پیشینه خود گسسته و الگوی غرب را به عنوان شیوه زندگی خود برگزیده­اند، برخی بر سنت‏ها و فرهنگ بومی خود پافشاری نموده و بر موازین سنتی و فرهنگی خود استوار مانده‏اند؛ دسته سومی در راه توسعه فرهنگی (زاهد، 1384) هم راه میانه را اتخاذ نموده‏اند که در آن هم دو شیوه قابل دسته‏بندی است: الف) مدرن کردن نهاد‌ها و دیگر عوامل سنتی و یا ب) به استخدام عوامل سنتی در آوردن عناصر مدرن. اگر به این دو راه حل آخر نیک بنگریم جوهره هر یک مانند یکی از دو راه حل اول است. به نظر می‌رسد مدرن کردن نهاد‌های سنتی بالاخره ما را شبیه غربی‌ها خواهد کرد و برعکس، به استخدام در آوردن عناصر مدرن به استقلال فرهنگی و ملی منجر خواهد شد.

وضعیت در حال گذار جامعه ما، وضعیتی است که در همه زمینه­های فرهنگی، اجتماعی و... درگیر نوعی دوگانگی­ها شده ایم؛ دوگانگی که در یک سوی آن مبانی سنتی و دینی و در سوی دیگر آن اندیشه­های مدرنیته با اصول خاص خود قرار دارد. در حالت ایده­آل این دو اندیشه تا جایی که به مبانی و اصول اصلی خود پایبند باشند، برخی از رویکردهای یکدیگر را می­پذیرند و جامعه در این وضعیت می­تواند در حالت مطلوب قرار گیرد. اما همان طور که دورکیم از وضعیت آنومیک صحبت می­کند، چنانچه جامعه­ای در حالت گذار از سنت به مدرنیته دچار نوعی بی­نظمی گردد و از سنت­ها جدا شده، نتواند مبانی مدرنیته را به گونه‏ای مثبت در زندگی خود اجرا کند، دچار وضعیت آنومیک و ناهنجاری شده و در این شرایط آسیب­های اجتماعی بی­شماری خود را نشان خواهند داد.

نوگرایی در حوزه دینی در جامعه ما و به‏ویژه یزد که دارالعباده ایران بوده و هست، از اهمیت دوچندانی برخوردار است. اگر مبانی دینی را با برخی از اصول، از جمله عقل­گرایی و علم‏گرایی تلفیق کنیم، حالتی ایده‏آل پدید آمده، دچار کج کارکرد و آسیب­های اجتماعی نیز نخواهیم شد؛ چرا که دین اسلام خود از افراد می‏خواهد که اصول دینی را با تأمل و تعمق بپذیرند و تا اینجا پذیرش مبانی دینی با برخی اصول مدرنیته تناقضی ندارد. اما اگر در حوزه دین دچار نوگرایی افراطی شویم و بخواهیم تمامی اصول مدرنیته را در دین وارد سازیم، قطعا به عرفی شدن دین دچار خواهیم شد و راه به شخصی‏نگری در دین، تکثرگرایی و دین خصوصی خواهیم برد که در این شرایط با توجه به فرهنگ جامعه ما که بر مبانی سنتی دینی بنا شده است، آسیب­های اجتماعی اجازه بروز خواهند یافت و دچار وضعیتی آنومیک خواهیم شد (برای مثال، پژوهش صالحی (1389) نشان داد که با اینکه نوگرایی یکی از اولین مبانی و اصولش، افزایش تعقل­گرایی است؛ اما هرچه افراد از نظر دینی خود را نوگراتر می­دانند، از شناخت آنها نسبت به نتایج و مضرات و آسیب­های روابط نامتعارف دختر و پسر کاسته شده است.) لذا پیشگیری در همه موارد بهتر از درمان خواهد بود و در این زمینه مطالعاتی ژرفانگر را می­طلبد تا همه زمینه­های موضوع بررسی شده و راهکارهایی در جهت تبیین مبانی مدرنیته، اصول آن و ترکیب این مبانی با اندیشه­های دینی برای افراد جامعه، به‏ویژه در حوزه جوانان ارائه کنیم.

نوگرایی افراطی دینی با چهره دلفریب و با مبانی جداب خود در جامعه ما که پایه و مبانی همه اصول جامعه را ارزش‏های دینی تشکیل داده است، وارد شده و به نوعی می‏توان گفت که در حوزه دینی، نوگرایی دینی دچار نوعی بدفهمی و کج کارکردی شده است. نوگرایی ایده­آل در دین؛ یعنی اینکه مبانی، اصول و ارزش‏های دینی را با تفکری مدرن و با تکیه بر عقل‏گرایی، تلفیق نماییم و با دید و نگاهی بازتر آن را بپدیریم، اما آنچه در جامعه ما با عنوان نوگرایی دینی بخصوص در بین جوانان شایع شده، با دین­گریزی و شخصی­گرایی و دین خصوصی قرین گشته است. شخصی‏گرایی در دین نیز به این معنی است که اصول دینی را مطابق با میل و سلیقه شخصی خود تغییر دهیم... آیا از سنت‏های دینی جیزی باقی می­ماند؟ در جامعه­ای مثل یزد نیز جدا شدن از مبانی دینی آسیب­های اجتماعی بسیاری را به همراه خواهد داشت؛ آسیب­هایی که به آن اشاره شد، از جمله افزایش روابط دختر و پسر در جامعه که این معضل خود آسیب­های بی­شماری را به دنبال خواهد داشت. نتایج نشان داد که هرچه افراد جوانتر بوده و از تحصیلات بالاتر و مشاغل حرفه­ای­تر برخوردارند، گرایش آنها به نوگرایی دینی بیشتر است؛ که این مسأله خود جای تأمل دارد و همت مسؤولان و بازنگری در برنامه­های دانشگاهی و مدارس را می­طلبد که این مسأله را در ریشه­ها بررسی کنیم و سعی در آگاهی‏سازی جوانان داشته باشیم. باید اشاره کرد که گرایش به نوگرایی یکی از پدیده‏های اجتماعی است که تک علتی نبودن و عوامل زیادی بر گرایش افراد نسبت به نوگرایی دینی تأثیرگذار است؛ افزایش ارتباطات و رسانه­ها؛ تحصیلات؛ سن؛ میزان پایبندی خانواده­ها به مبانی دینی؛ همسالان؛ مدارس و دانشگاه­ها و... عواملی هستند که بر این امر تأثیر­گذارند و متقابلاً نوگرایی دینی افراد نیز بر نهاد خانواده، همسالان و... تأثیرگذار است. اما باید توجه داشت که تغییر در نگرش نسبت به دین که نوگرایی دینی نام دارد؛ تغییراتی است که در وضعیت افراطی گاهی به سمت عرفی شدن دین حرکت می‏کند؛ و این امر باعث می‏شود که میزان اعتقاد فرد به خدا کمتر شود؛ از پایبندی وی به باورهای دینی کاسته شده و متعاقباً دچار آسیب‏های اجتماعی گردد. زاهد (1384) در مقاله خود خاطر نشان می‏کند که رفتن به مسیر همانند شدن[13] با فرهنگ غرب نه تنها ما را به توسعه بومی نمی‌رساند، بلکه به منحل شدن کلیه ارزش‌ها ملی و اخلاقی و دیگر عوامل فرهنگی ما در فرهنگ غرب منجر خواهد شد.

در جوامع مدرن یا در حال گذار به سوى مدرنیته، فردگرایى وصف کنش‏هاى افراد جامعه محسوب مى‏شود. میل به استقلال، برنامه‏ریزى براى آینده فردى و ترسیم آرمان‏هاى ‏فردى، بخشى از مظاهر حاکمیت روحیه فردگرایى است. تأکید بر حقوق و آزادى‏هاى فردى، مهمترین مطالبه جوانان است؛ اما باید جوانان را هدایت نمود تا بدانند که فردگرایی چیست و چه کاربردی دارد. باید بدانند که در حوزه مفاهیم دینی تا چه اندازه می­توانند فردگرا باشند.

در نهایت، باید گفت که جوان امروزی جامعه ما، به نوعی راه خود را گم کرده و همه آسیب­هایی که متوجه اوست، ناشی از ناآگاهی و غفلت موقتی است که به آن دچار شده­ است؛ که قطعاً با برنامه­های آگاهی­سازی می­توان وجدان و طینت پاک او را بیدار کرد و به مسیر صحیح هدایت نمود.



[1] Humanism

[2] Secularism

[3] Leisure Seeking

[4] Rationalism

[5] Pragmatism

[6] Utilitarianism

[7]دکتر محمد خدایاری‏فرد؛ همکاران: دکتر علینقی فقیهی، دکتر باقر غباری بناب، دکتر محسن شکوهی یکتا، دکتر احمد به پژوه؛ مشاوران: دکتر خسرو باقری، دکتر غلامعلی افروز، دکتر الهه حجازی؛ ناظر علمی: دکتر مرتضی نصفت

[8] با بهره‏گیری از پنج بعد (مبانی نظری گلاک و استارک)

1 نمونه‏ای از فردگرایی در مبانی دینی

2 نمونه‏ای از تجربه‏گرایی در مبانی دینی

 3 نمونه‏ای از علم‏گرایی در مبانی دینی

4 نمونه‏ای از انسان مداری در مبانی دینی

و....

[13] Assimilation

 
Reference
Ahmadi, B. (1998) the Dilemma of Modernity, Tehran: Markaz Publication.
Bagheri Borojerdi, M. (2010) "Tradition and Modernity", Living Tradition Magazine, No.13, p.30.
Alizadeh shaldehi, E. (2001) religious attitude and political culture of students, MA thesis, Faculty of Social Sciences, Tehran: University of Tehran.
Behnam, J. (2003) Iranians and Modernist, Tehran: Nashr Forouzan.
Berger, P. and Lacman, T. (1967) Social Structure of Reality, Thesis in Cognitive Sociology, Translated by Fariborz Majedi, Cultural and Scientific publications, Tehran
Ghfari, Gh. Ebrahimiloyeh, A. (2005) Sociology of Social Change, Theran: Publiction Loyeh.
Ghasmi, V. Vahida, F. Rabani khorasgani, R. and Zakeri, Z. (2010) Recognizing the effect of social class on view towards Modernism in Isfahan , Social Sciences Department, Isfahan University
Gorsuch, R.L. (1995) "Religious Aspect of Substance Abuse and Recovery". Journal of Social Issues, 15(2): 65-83.
Khodayarifard, M. Ghobaribonab, B. and Shokohiyekta, M. (1999) Scale developed to measure students religious beliefs attitudes of Sharif University of Technology, Tehran: Sharif University of Technology.
King, S. (1970) Sociology, Trans. by Hamadni, M., Tehran: Nashr Amirkabir.
Rajabzadeh, A. (2000) "University of Religion and Politics", Reflection Paper, No.30, p.10.
Serajzadeh, H. (1996) Adolescents religious attitudes and behaviors and their implications for theories of secularization, Tehran: University Trabiat Moalem.
Sorush, A.K. (1999) "Identity Islam to Conventional Politics, Shargh New paper, Number 835.
Shojaeezand, A.R. (2006) "Considering Possibility of Existence of Religion and Modernism", Social Sciences Letter, No. 30, p.34-42.
Salehi, E. (2010) considering relation between religious modernism and social disorders, police applied research office, Yazd.
Tabatabaei, Seyed M.H. (1991) collected treatises, Trans. by Seyed H. Khosroshahi, Tehran: Daftar nashr Farhang Eslami.
Typa, C. (2000) Introduction to social psychology, Trans. by Morteza Catbi, Nay publication, Tehran
Umberson, D. (1987) "Family Status and Health Behaviors: Social Control as a Dimension of Social Integration". Journal of Health and Social Behavior, 28: 306-319.
Zahed, Z. and Sayid S. (2005), about cultural development in Iran, Yass publication