Social Obstacles of Thinking in the Islamic Model of Progress based on Grounded Theorizing in the Quran

Authors

1 اصفهان دانشگاه اصفهان-دانشکده ادبیات وعلوم انسانی- گروه علوم اجتماعی

2 University of Isfahan, Iran

Abstract

Introduction
The current paper aims to study sociologically the obstacles of thinking and its consequences in the progress model which is based on the teachings of the Quran. Accordingly, the main questions are as follows: what are the social obstacles of thinking in the Islamic model of progress based on the teachings of the Quran? What are the solutions to eliminate these obstacles? The following steps have been taken to respond to these questions: (1) referring to the Quran and identifying its sociological propositions, (2) recognizing the verses that deal with these issues, (3) fractionating the interpretational issues of each verse into the principal and sub elements and concepts in addition to the areas, situations, circumstances, and the relationships between phenomena, (4) translating the elements, concepts, and the specified relationships into a sociological language, (5) preparing and presenting the contents into a logical thematic explanation and interpretation.


Material & Methods
Grounded theory is one of the qualitative research methods which is suitable when there is inadequate knowledge about an issue (Farahani and Arizi, 1996 Glaser and Strauss) or there is no relevant theory on which it would be possible to formulate assumptions (Mansourian, 2006: 3). It is a methodology which aims at developing theories with medium range (Merton, 1967) and is interesting for description of applied sciences. Additionally, today, grounded theory plays a particular role in social sciences (Hildenbrand, 2004: 22).
In grounded theory, theories are extracted from data which are gathered and analyzed during the research. In this method, information gathering, analysis, and the final theory have a close relationship with each other and the researcher do not initiate the work with a theory in mind unless it is a generalization of an available theory. In the contrary, it is started in reality and lets the theory be formulated based on gathered data. Researcher's creativity is one of the main characteristics of this method (Strauss and Korbin 2012: 34).
Thus we utilized grounded theory as a qualitative research due to information restrictions and noncompliance of progress concept with the current terms in religious sources on the one hand, and lack of extraction of such a progress model in these sources on the other hand.

Discussion of Results & Conclusions
The results showed that obstacles of thinking can be classified into five categories of individual, social, macro, procedural, and contextual obstacles. All of these categories and concepts are to be found in interactive frameworks, interactions, contexts and intruding conditions. They explain the impact and contribute to the lack of thinking outcomes.
Disorder in socialization process, lack of appropriate thinking training, lack of tolerance, and absence of open-mindedness are the results of pervasive selfishness. The common interactions between these variables can explain the contribution of wisdom in progress of a society.
Cultural and political obstacles are mentioned in the Quran are fundamental for change in the essence of knowledge. Also, social obstacles involve those governments that not only do not consider development of science and technology as a necessity for their society, but see it as something which is inconsistent with their own long-term interest.
Lack of the required knowledge and wrong beliefs in social actions contribute to obstacles of thinking in the progress model and change the form of knowledge. Finally, corrupted social environment and inattention to the fate of other nations are considered as contextual obstacles of thinking.

Keywords

Main Subjects


مقدمه

یکی از رویکردهای مطالعه آیات قرآن، مبتنی بر تفسیر اجتماعی است. در همین راستا، مباحث مفسران در ادوار مختلف و با تنوع سلایق در تفاسیر وجود دارد. تفاسیری چون المیزان فی تفسیر القرآن، نمونه، الکاشف، فی ظلال القران و تفاسیر دیگر، نمونه تفاسیری هستند که به نوعی مباحث اجتماعی قرآن را تقریر کرده‌اند که بیشتر در قالب اندیشه‌های اجتماعی و نه جامعه‌شناسی، از آن یاد می‌شود، ولی اقتضای مطالعات میان رشته‌ای دانش جامعه‌شناسی و تفسیر قرآن، کاربرد دقیق و متخصصانه از مفاهیم جامعه‌شناختی این مباحث است. این موضوع، اهمیت کاربرد مطالعات میان رشته‌ای را مضاعف می‌کند؛ چرا که بیش از یک قرن از تولد دانش جامعه‌شناسی به عنوان یک رشته تخصصی گذشته، دانشی که دارای اصول موضوعه، مفاهیم بنیادین، فرضیه‏های اساسی و دیدگاه‌‌ها و آرای گوناگونی در زمینه‌های گوناگون است. بنابراین، کاربرد دقیق و عالمانه این مباحث امری مورد انتظار از جامعه علمی است.

برای تحقق این مهم، می‌توان با استفاده از پارادایم تفسیر اجتماعی و نگاه جدید به آموزه‌های قرآن، در پی ارائه پیام‌های اجتماعی قرآن برآمد و فصل نوینی در آن گشود. به عبارت دیگر، این رویکرد نوعی نگرش و اعتقاد به این اصل است که قرآن افزون بر پیام‏های فردی، قوانین و احکام اجتماعی دارد که باید آنها را برجسته کرد و قرائت جدیدی از آن ارائه داد؛ چیزی که در تفاسیر پیش از این قرن کمتر به آن پرداخته می‌شد.

مفهوم پیشرفت و طراحی الگوی آن نیز از آن دسته مفاهیمی است که در ادبیات جامعه‏شناسی قرار گرفته و برای بومی سازی آن و بهره‏مندی از منابع دینی و کاربرد آن در جامعه اسلامی، لازم است تتبع و پژوهش در این زمینه داشته باشیم. بر این اساس، «باید در طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، بر چهار عرصه فکر، علم، معنویت وزندگی تکیه شود که در این میان، موضوع «فکر» بنیانی‏تر از بقیه عرصه‏هاست» (خامنه‏ای،1391، سایت رهبری). زیرا آدمی دارای قدرت تفکر و اندیشه است و از آن به عنوان محور اصلی شناخت یاد می‏کنند و از منظر تعالیم دینی تفکر اعظم عبادات بشری است و در سایه کنش‏های متفکرانه است که می‏توان شاهد پیشرفت بود.

این مهم پژوهشگر را بر آن داشت تا با استفاده از روش پژوهش کیفی و بهره‏مندی از فنون و مراحل نظریة زمینه‌ای دست به استخراج و استنباط تفسیر اجتماعی آیات وحی بپردازد. بر این اساس، بررسی موانع اجتماعی تفکر به عنوان یکی از اضلاع چندگانه الگوی اسلامی پیشرفت بر اساس آموزه‌های قرآن، مبتنی بر نظریه زمینه‌ای (داده محور)، هدف از نگارش این مقاله خواهد بود.

درباره موضوع پژوهش، اگر چه پژوهش‏های متعددی صورت گرفته و با توجه به تأسیس مرکزی با عنوان «مرکز الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت» زمینه مطالعاتی آن بیشتر فراهم گردیده، ولی به طور مشخص چنین موضوعی که هم به بحث موانع تفکر در الگو پرداخته باشد و هم از آموزه‏های قرآن بهره برده باشد، دیده نشده است، ولی در عین حال برخی از پژوهش‏های نسبتاً مرتبط گزارش می‏شود.

«جامعه‏شناسی معرفت در قرآن»، نوشته صادق گلستانی در نشریه معرفت به آرای جامعه‏شناسانی اشاره می‏کند که در باب معرفت، بر بررسی فرایند شکل‏گیری دانش و سنجش درستی و خطای آن به جای منطق درونی به عوامل بیرونی تأکید می‏ورزد و از ارتباط معرفت و جامعه و نقش عوامل اجتماعی در شکل‏گیری معرفت سخن به میان می‏آورد. این دسته از جامعه‏شناسان بر این باورند که نباید شناخت را کوشش یک ذهن کاملاً نظری تلقی کرد، زیرا ذهن انسان محصول شماری از عناصر غیرنظری است که از مشارکت انسان در زندگی اجتماعی و جریان و تمایلات گوناگونی که همزمان در زندگی شکل می‏گیرد، پدیدار می‏شود. بنابراین، در یک رشته معرفت‏شناسی جدید؛ یعنی جامعه‏شناسی معرفت نیاز است که جایگزین معرفت‏شناسی پیشین، مثل کانت شود. در این رشته علمی از تعینات اجتماعی معرفت و نقش عوامل اجتماعی در نحوه شکل‏گیری دانش و نوع آن بحث می‏شود و از منظر قرآن درباره ارتباط جامعه و معرفت و تعینات اجتماعی دانش کاوش می‏شود.

«جامعه‏شناسی معرفت ماکس وبر»، نوشته احمد هاشمی، نشریه معرفت: وی جامعه‏شناسی معرفت را از جمله زیر شاخه‏های دانش جامعه‏شناسی دانسته که به سرعت رشد و توسعه روز افزون یافته است. این علم به بررسی نحوه ارتباط معرفت بشری با واقعیات اجتماعی می‏پردازد.

این مقاله به بررسی جامعه‏شناسی معرفت ماکس وبر اختصاص دارد و در صدد پاسخگویی به چگونگی ارتباط و تأثیر ارزش‏های مخلوق جامعه بر دانش طبیعی، اجتماعی و تاریخی و نیز تأثیر واقعیات اجتماعی بر دین است.

«موانع تفکر صحیح از دیدگاه قرآن کریم»، منتشر شده در نشریه معرفت: در این نوشتار با روش استنادی و تحلیلی و با مراجعه موردی به آیات قرآن و برخی از تفاسیر معتبر، موانع اصلی تفکر صحیح را از منظر آیات وحی بررسی و تبیین می‏نماید.

تمایز نوشتار حاضر نسبت به پژوهش‏های صورت گرفته  در این است که در این پژوهش با استفاده از روش نظریه‏پردازی داده محور به استخراج موانع اجتماعی تفکر پرداخته شده و این دسته از موانع طی چند مرحله کدگذاری شده و بدون هیچ‏گونه تصرفی از سوی پژوهشگر، داده‏ها در کنار هم قرار گرفته و نهایتاً نظریه موانع اجتماعی تفکر را شکل داده است.

 

چارچوب مفهوم و نظری

تدوین چارچوب مفهومی پژوهش حاضر بر اساس رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی است که در تولید نظریه داده محور مورد قبول است. بر اساس رویکرد تفسیری، هدف پژوهش علمی درک و فهم معناست که در سطوح بالاتر، تبدیل به یک‏سری ساختارهای کلان‏تر می‏شود (ایمان، 1387).

در فرایند انجام این پژوهش از مفاهیمی یاد شده، لذا مناسب است ابتدا تعریفی از آنها ارائه شود.

 

مفهوم لغوی و اصطلاحی پیشرفت

مفهوم پیشرفت را می‏توان معادل واژه "تنمیه" لغت عرب، به معنای رشد و افزایش تدریجی دانست.

"نویسنده این سطور به جای معادل‏های توسعه، رشد، یا رشد همه جانبه اجتماعی- اقتصادی، واژه پیشرفت را به عنوان معادل بهتر، رساتر و دقیق‏تر مفهوم Developpement فرانسه و Developmentانگلیسی پیشنهاد می‏کند" (اسدی، 1373 :16 ) .

این پیشنهاد به دلایل زیر مناسبتر است:

1. واژه پیشرفت بر خلاف توسعه در بعد و سطح نارسا نیست.

2. تداخلی با مفهوم مستقل رشد (به عنوان معادل دقیق واژه Lacroissance فرانسه وgrowth  انگلیسی) پیدا نمی‏کند.

3. نیازی نخواهد بود تا در برابر واژه یک کلمه‏ای Development در فارسی معادل پنج کلمه‏ای رشد همه جانبه اجتماعی- اقتصادی را بگذاریم.

4. این واژه در زبان فارسی نیز مانند زبان‏های اصلی، واژه‏ای است جهت‏دار، و به مفهوم ریاضی، جبر و فیزیک کلمه‏ای بردار گونه است و در نتیجه، تکامل، ترقی، بهتر شدن و پیش رفتن در مفهوم آن مستتر است (همان) .

با این وصف، واژه پیشرفت معادل development، مفهوم رشد و افزایش تدریجی در ابعاد مختلف شؤون زندگی، در آن ظهور دارد و ناظر به ارتقا از یک وضعیت به شرایط مطلوب است و از واژه توسعه در تعاریف ذیل، یا استفاده نشده است و یا در صورت استفاده، به معنای پیشرفت به کار رفته است.

دکتر عبدالهادی‏الجوهری، پیشرفت را چنین تعریف می‏کند:" پیشرفت، برنامه‏ریزی و عملی‏سازی مجموعه‏ای از کوشش‏های اجتماعی و اقتصادی با ایدئولوژی خاص، به منظور دگرگونی هدفمند برای انتقال از وضعیتی نامطلوب، به وضعیتی مطلوب است" (الجوهری و دیگران، 1982 م:111).

 

عرصه‏های پیشرفت

پیشرفت دارای عرصه‏هایی است که هر کدام از آنها دارای مختصات و ویژگی‏هایی است که حاصل جمع آنها و تعامل تأثیرگذار هر کدام بر دیگری می‏تواند روند پیشرفت را موجب شود، یا این فرایند را تسریع بخشد.

چهار عرصه فکر، علم، زندگی و معنویت در فرمایش‏های مقام رهبری در دیدار با اعضای شورای عالی مرکز الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت مورد توجه بوده و از این میان به عرصه فکر و موانع پیش روی پژوهش متمرکزی صورت می‏گیرد و در این نوشتار مورد بحث قرار می‏گیرد:

عرصه فکر: ایشان می‏فرمایند: جامعه باید به سمت جامعه متفکر و اهل فکر حرکت کند و در این مسیر ابزارها آموزش و پرورش و رسانه‏ها هستند (رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین نشست اندیشه‏های راهبردی، 1391: 11).

بر این اساس، مقوله تفکر و عوامل مؤثر بر آن، از آن دسته مقولاتی است که در حوزه جامعه‏شناسی معرفت از آن بحث می‏شود. «به طور کلی، دو دیدگاه متفاوت در رابطه با چگونگی ارتباط جامعه و شناخت حاصل از تفکر وجود دارد». به اعتقاد برخی از جامعه‏شناسان معرفت، همچون دورکیم، مارکس و مارکسیست‏های پوزیتویست، محتوای شناخت نیز به لحاظ اجتماعی متعین است؛ یعنی امر اجتماعی ماهیت و ذات معرفت را به وجود می‏آورد. در این تلقی، اصل و ماهیت معرفت، توسط جامعه ایجاد می‏شود، ولی در جانب دیگر، نظریه‏هایی وجود دارد که تأثیر و نفوذ اجتماعی را تنها از حیث گزینش شکل و صورت معرفت می‏دانند. دیدگاه ماکس شلر و ماکس وبر از آن جمله‏اند.

مسأله اصلی جامعه‏شناسی معرفت، توضیح رابطه محتوای معرفت با عوامل اجتماعی بررسی چگونگی شکل‏گیری دانش‏های متفاوت در محیط‏های متفاوت و نیز نحوه این رابطه می‏باشد» )علیزاده، 1376 : 47).

موانع پیشرفت

موانع پیشرفت، اختلال در هریک از راهبردهای پیشرفت می‏تواند تلقی شود. اختلال در اشاعه فرهنگ دانش‏افزایی، دسته‏ای از این موانع شمرده می‏شود. گستره جهل و غلبه نادانی‏ها بر معلومات بشری می‏تواند فرایند پیشرفت را با اختلال جدی مواجه ساخته، راه پسرفت را هموار نماید.

زوال عقلانیت و یا افول خردگرایی از دیگر موانع پیشرفت تلقی می‏شود که می‏تواند دارا ی ابعادی در سطح خرد و کلان، زمینه‏های شرایطی، زمینه‏ای و یا فرایندی باشد. هر کدام از این دسته موانع اندیشه‏ای از جهتی می‏تواند فرایند تفکر را مختل کند.

فقدان تحمل نقد و انتقاد از سوی دیگران، تعصب‏ها و پیشداوری‏ها، عادات نادرست و آن دسته از نگرش‏ها و انگیزه‏هایی که فرایند تفکر را مختل می‏کند، مانند: تفکر منفی، انتقادهای ناروا و بهانه‏جویی، تمسخر و تحقیر، پرهیز از خطر و یا ترس از شکست و....

برخی از موانع یاد شده نیز در فرایند انجام این مطالعه به دست آمده است که در صفحات پیش رو بدان اشاره شده است. 

 

پرسش‏های پژوهش

- مختصات موانع تفکر و اندیشه در الگوی پیشرفت اسلامی از منظر قرآن چیست؟

- موانع فرهنگی تفکر در پیشرفت دارای چه مختصاتی است؟

- موانع اجتماعی تفکر در پیشرفت دارای چه مؤلفه‏هایی است؟

- ساخت عناصر موانع اجتماعی تفکر از چه الگویی پیروی می‏کند؟

- چه عواملی شکل‏گیری چنین الگویی را فراهم آورده است؟

- بعد سیاسی موانع تفکر در پیشرفت دارای چه مؤلفه‏هایی است؟

 - ساخت عناصر بعد سیاسی از چه الگویی پیروی می‏کند؟

- چه عواملی شکل‏گیری چنین الگویی را فراهم آورده است؟

 

روش‌شناسی

روش، مسیری است که برای تحصیل یک معرفت طی می‌شود. با آنکه روش اغلب هویتی آگاهانه و معرفتی دارد، غیر از روش‌شناسی است. روش‌شناسی نوعی معرفت درجه دوم است که از نظرکردن به روش‌های معرفتی پدید می‌آید، بنابراین، روش‌شناسی، معرفتی است که موضوع آن روش است (سایر، 1385: 21)‌ .

از دیگر سو، آنچه رویکرد علمی را از دیگر روش‌های کسب معرفت متمایز می‌کند، روش‌شناسی آن و همچنین فرض‌هایی است که بر پایة آنها قرار گرفته است.

بر این اساس، روش‌شناسی علمی، نظامی از قواعد و روش‌‌هاست که پژوهش بر اساس آنها استوار است و با استفاده از آنها، ادعاهای معرفت ارزیابی می‌شوند (فرانکفورد و نچمیاس، 1381: 23)‌.

روش‌های متداول در علوم اجتماعی برای ارزیابی مسائل اجتماعی، عموماً به دو روش کمّی و کیفی مورد مداقه قرار می‌گیرد و هر یک از این روش‌ها برخوردار از تکنیک‌های خاصی است که به فراخور موضوع، امکانات، زمان و دیگر عوامل، در پژوهش‏های اجتماعی به کار گرفته می‌شود.

ماهیت پژوهش‌های کمّی بر این فرض استوار است که اطلاعات مورد نیاز برای استنباط معانی و تفسیر وقایع اجتماعی به صورت استقرایی و با استفاده از روش‌های مشاهده و آزمایش به دست می‌آید و این امر طبیعتاً تحلیل‌های دقیقتری به دست می‌دهد و قابلیت تعمیم دارد، در حالی که پژوهشگران کمّی، پژوهش‌های کیفی را دارای این مختصات نمی‌دانند.

از دیگر سو، پژوهشگران  پژوهش کیفی بر این باورند که محدودیت‌های پژوهش کمّی نقطه شروعی برای استدلال به نفع پژوهش کیفی بوده است، زیرا بهره‏مندی از روش‌های علوم طبیعی، که مشی تحقیق کمّی است، در حوزه علوم انسانی روا نمی‌دانند و برای روش کیفی ویژگی‌هایی برمی‏شمارند، از جمله "انتخاب صحیح نظریه‌‌ها و روش‌های مناسب، به رسمیت شناختن و تحلیل دیدگاه‌های مختلف، تأثیر پژوهشگران بر تحقیق‏شان به منزله بخشی از فرایند تولید دانش و تنوع رویکردها و روش‏ها" (فلیک، 1387: 15)‌ .

بر این اساس، تفاوت دو روش تحقیق کمّی و کیفی مبتنی بر پارادایم‌های حاکم بر آنهاست. " تفاوت‌های اساسی معرفت‌شناختی میان این دو رویکرد بدین معناست که این دو روش پژوهش بر مبنای اصول متفاوتی در زمینه ماهیت معرفت به جهان اجتماعی و چگونگی تولید مشروع آن کار می‌کنند" (برایمن، 1389: 75)‌ .

پنج مرحله دنزین برای تعریف یک روش‌شناسی عبارتند از:

  1. جایگاه محقق در سنت تحقیق؛
  2. پارادایم‌‌ها و چشم‏اندازهای نظری؛
  3. راهبرد (استراتژی)های تحقیق؛
  4. روش‌های جمع‏آوری و تحلیل داده‏ها؛
  5. تفسیر و ارائه یافته‏ها .(Lehmann, 2020:24)‌

 

مزیت استفاده از پژوهش کیفی: تولید نظریة داده محور

پژوهش کیفی دارای انواع مختلفی است که به تناسب مسأله تحقیق، تجربة پژوهشگر و دیگر جوانب در فرایند پژوهش از آن استفاده می‌شود.

تولید نظریه داده محور یکی از روش‌های پژوهش کیفی است و «بیشتر هنگامی مناسب است که دربارة یک موضوع، دانش کافی وجود نداشته باشد» (فراهانی و عریضی، 1384) (Glaser & Strauss, 1980) و یا «تئوری مدونی در آن موارد موجود نباشد تا بتوان بر اساس آنها فرضیه یا فرضیه‌هایی برای آزمون تدوین نمود» (منصوریان، 1385: 3)‌ . علاوه بر این که «نظریه زمینه‌ای متدولوژی است که هدفش توسعه تئوری‌هایی با برد متوسط  (Merton,1967)بوده و به‏ویژه برای توصیف علوم کاربردی نیز جالب است. علاوه بر این، امروزه نظریه زمینه‌ای نقش بخصوصی در شاخه‌های علوم اجتماعی ایفا می‌کند (Hildenbrand, 2000:22). لذا در پژوهش حاضر به علت محدودیت اطلاعات و عدم انطباق مفاهیم در منابع دینی با واژگان امروزی آن از یک سو و از طرفی، به علت عدم استخراج الگویی از پیشرفت در این دسته از منابع، به نظر می‌رسد با استفاده از روش پژوهش کیفی و بالاخص بهره‏مندی از تکنیک نظریه زمینه‌ای بتوان موانع اجتماعی الگوی پیشرفت را از منابع دینی استحصال کرد.

در نظریه داده محور، نظریه مستقیماً از داده‌هایی استخراج شده است که در جریان پژوهش به صورت منظم گرد آمده و تحلیل شده‏اند. در این روش گردآوری داده‏ها، تحلیل و نظریه نهایی با یکدیگر در ارتباط تنگاتنگ‏اند. در این روش پژوهشگر کار را با نظریه‌ای که از قبل در ذهن دارد، شروع نمی‌کند (مگر آن که منظور او بسط یک نظریة موجود باشد)، بلکه کار را در عرصه واقعیت آغاز می‌کند و می‌گذارد تا نظریه از درون داده‌هایی که گرد می‌آورد، پدیدار شود (استراوس و کربین، 1390: 34)‌.

"گر چه مفهوم‌‌ها را از دل داده‌‌ها بیرون کشیدن مشخصه اصلی این روش است، اما خلاقیت پژوهشگر نیز از مصالح اصلی آن است" (همان).

 

معیارهای اعتبار و روایی در این تحقیق

ارزیابی و داوری تحقیق توسط دیگر پژوهشگران امری است که به اتقان هر چه بیشتر پژوهش کمک می‏کند. بر این اساس، کربین و اشتروس معیارهایی را، در قالب پرسش‏هایی، برای سنجش تحقیق مبتنی بر تولید نظریه داده محور پیشنهاد داده‏اند که سزاوار است محقق به آنها پاسخ دهد تا خواننده بتواند در فرایند مطالعه یافته‏های تحقیق به داوری مطلوبی دست یابد.

کوربین و اشتروس معیارهایی به شرح زیر پیشنهاد کرده‏اند:

سازگاری روش شناختی: به این معنا که اگر محقق مدعی است از روش خاصی استفاده کرده، لازم است کلیه رویه‏های متناسب با آن روش را مد نظر قرار دهد (فلیک، 1998؛ محمدپور، 1389 :342).

برای شناخت میزان سازگاری این روش، ابعاد مختلفی قابل بررسی است.

اولین معیاری که از آن به عنوان معیارهای داوری یاد می‏شود، روشن بودن هدف یک تحقیق است : آیا انتظار از انجام چنین پژوهشی تولید نظریه است؟ و یا محقق فقط در صدد توصیفی از داده‏هایی است که با موضوع تحقیق مرتبط است؟

در پاسخ چنین می‏گوییم: «سبب اصلی پرداختن به نظم‏دهی مفهومی در کار پژوهش کیفی آن است که این گونه تحلیل پیش درآمد نظریه‏پردازی است. نظریه پرورده، نظریه‏ای است که مفهوم‏ها در آن بر حسب ویژگی‏ها و ابعاد معینی تعریف شده است» (همان،42). به عبارت دیگر، «در قلب نظریه‏پردازی، تقابل میان استقرا و قیاس قرار دارد. استقرا به معنای بیرون کشیدن مفاهیم و ویژگی‏ها و ابعاد از داده‏هاست و قیاس به معنای به کارگرفتن یک فرضیه موجود در خصوص رابطه بین مفاهیم است» (همان،43).

نظم‏دهی مفاهیم و مقولات در این تحقیق از سه نوع کدبندی برخوردار است که پایانه آن نظریه الگوی موانع تفکر را به وضوح نشان داده است. در نظام کدبندی این تحقیق، ابتدا مقولات عمده و ابعاد و ویژگی‏های آن شناسایی شده؛ به طوری که نمودار تعامل مقولات با ابعاد و ویژگی‏ها رسم شده، در مر حله بعد کیفیت تعامل مقولات مرتبط با هم تجزیه و تحلیل شده است و نهایتاً این که چگونگی تعامل مقولات با ویژگی‏ها و ابعادش در دسته‏های موانع، طبقه‏بندی شده و رابطه این دسته از مفاهیم و مقولات، نظریه موانع تفکر را شکل داده است.

دومین معیار، از آن جایی که روش‏شناسی تولید نظریه داده محور در ذیل روش‏های تحقیق کیفی قرار می‏گیرد، یکی از مؤلفه‏های مورد توجه و قابل اعتنای آن خصوصیت محقق است. محقق این نوع روش تحقیق سزاوار است دارای خصوصیاتی باشد که او را هنگام تحقیق کیفی از یک محقق روش کمّی متمایز سازد. «این پژوهشگران (کیفی) از این که به هنگام تحلیل داده‏هایشان به تجربه‏های خود اتکا کنند، هراس ندارند، زیرا می‏دانند همین تجربه‏ها مبنای مقایسه و کشف ویزگی‏ها یا خصیصه‏ها در پدیده‏ها، و ابعاد این ویژگی‏ها در آنهایند» (استراوس، کربین،1390 :27). «محقق بخش جدایی‏ناپذیر فرایند تحقیق و یافته‏های حاصله است. لذا بسیار مهم است که محقق از این امر آگاه بوده و سوگیری‏ها و فرض‏های خود را مد نظر داشته باشد. آیا شما نسبت به خودتان به عنوان یک محقق کیفی آگاه بوده‏اید؟» (محمدپور، 1389 :342).

به عبارت دیگر، در سنجش این معیار یه این دسته از پرسش‏ها پاسخ می‏دهیم که آیا موضوع انتخاب شده با حوزه پژوهشی محقق همخوانی دارد؟ و چه ربطی بین این تحقیق و دیگر موضوع‏های تحقیق شده از سوی محقق دارد؟

در پاسخ چنین گفته می‏شود که دلایلی می‏تواند گواهی بر همخوانی موضوع انتخاب شده با حوزه پژوهشی محقق داشته باشد: اول این که محقق دانش‏آموخته جامعه‏شناسی توسعه و اقتصاد بوده و قریب سه دهه سابقه حوزوی دارد؛ دوم این که نوع تحقیقات او در گذشته مطالعات میان رشته‏ای بین جامعه‏شناسی و قرآن پژوهی بوده است. لذا دغدغه‏های جدی او در نگارش و نشر کتاب « مفاهیم اجتماعی در قرآن» طی یک دهه در قالب سه جلد کتاب قریب به دو هزار صفحه و نگارش کتاب در دست نشر درآمدی بر تغییرات اجتماعی در قرآن با استفاده از روش‏های کیفی گواه دیگری بر همخوانی موضوع انتخاب شده با حوزه پژوهش دارد.

معیار سوم، رجوع به نظرهای کارشناسی بوده است. به علت امکان برداشت‏های نادرست و انتساب آن به منبع وحی، وسواس و دقت نظر محقق در کنترل یافته‏های تحقیق و به منظور افزایش اطمینان از نتایج و به تعبیر فلیک برای «باورپذیری تفسیرها برای خوانندگان» (فلیک، 1387 :424) یافته‏های تحقیق به قرآن پژوهان با گرایش اجتماعی ارائه و از آنها خواسته شد نظرهای تفسیری و برداشت‏های اجتماعی خویش را باز گویند. در این فرایند میزان انطباق نظرهای کارشناسی با نتایج بازبینی شد.

معیار چهارمی که در داوری مورد کاوش قرار می‏گیرد، عبارت از این است که با توجه به موضوع مطالعه و هدف بیان شده محقق، روش‏شناسی نظریه زمینه‏ای چه طور به هدف بیان شده کمک می‏رساند؟ آیا این روش برای عنوان کردن موضوع تحقیق می‏تواند مناسب باشد؟

بررسی موانع تفکر در طراحی الگوی اسلامی پیشرفت بر اساس آموزه‏های قرآنی از آن دست موضوع‏هایی است که یا در این زمینه مطالعه‏ای صورت نگرفته و یا این که با توجه به مسائل نوین می‏خواهیم درباره آن فهم جدیدی به دست آوریم. علاوه بر این، عموماً هر آنچه امروزه به نام آراء در حوزه پیشرفت بر اساس تعالیم اسلام ارائه می‏شود، شاید بتوان از آن به عنوان آراء مسلمین یاد کرد که ممکن است در برخی از زوایای آن با آموزه‏های قرآنی انطباق داشته باشد و در برخی از زوایا چنین نباشد. بنابراین، اتخاذ رویکرد نظریه‏پردازی داده محور این امکان را به محقق می‏دهد که داده‏ها را مستقیماً از کلام وحی دریافت کند و بر اساس اسلوب خاصی که در این روش ارائه شده، به توصیف و تحلیل واقع بینانه‏ای دست یابد.

 

کاربرد تفسیر عصری در تحلیل داده‏ها

تفسیر اجتماعی قرآن به عنوان یکی از اقدامات اساسی در فرایند انجام کار مد نظر بوده است. بر اساس متدهای مختلف تفسیری که در علم تفسیر وجود دارد، به نظر می‌رسد تفسیر عصری بهترین متد در تحقیق حاضر باشد، زیرا یکی از تحولات جدی در عرصه قرآن پژوهی، تحول از دیدگاه فردی و اخروی، به دیدگاه عرفی و اجتماعی است.

در راستای تحول نهضت نوخواهی و نواندیشی و قرار دادن و انتظار داشتن خواسته‌های دنیوی و نیازهای اجتماعی، چون تشکیل حکومت، نظام اقتصادی و سیاسی، تمدن و صنعت از دین و استخراج آن از لابه لای متون آیات شکل می‌گیرد. در این میان، دو گرایش پیش از همه چشمگیر بود: یکی اتکای به عقل در فهم قرآن و دیگری کوشش در وفاق دادن بین اسلام و معیارهای جدید زندگی (ایازی، 1375: 103).‌

 برخی از جنبه‌های تفسیر عصری بدین شرح‏اند:

"تفسیر عصری شیوه‌ای نو در ارائه مباحث جهان‏بینی و اعتقادی است که مفسر با توجه به آگاهی‌هایی که کسب کرده و نیازهایی که در عصر خود درک می‌کند، پیام قرآن را شرح می‌دهد. در طرح مباحث به مسأله شرایط روحی مخاطبان و پرسش‌هایی که آنان دارند، توجه می‌کند، لذا مطالب خود را مناسب و سازگار با دانش‌های عصر ارائه می‌دهد..... در کنار توضیح واژه‌‌ها و لغات مشکل، تلاش می‌کند تا قرآن را به عنوان منبع غذای معنوی و رشد خود آگاهی‌های بشری معرفی کند و غذای همیشه تازه و با طراوت و مناسب با عصر ارائه دهد" (همان: 29)‌.

پیش فرض تفسیر عصری، بهره‌مندی هر چه بیشتر از داده‌های علمی برای فهم بهتر آیات قرآن است؛ چنانکه این حقیقت از گذشته‌های دور مورد تأکید قرآن پژوهان قرار گرفته که: "کل من کان حظّه فی العلوم اوفر، کان نصیبه من علم القرآن اکثر" (زرکشی، 1994 م، ج 2: 48)‌. کسی که از علوم زمانة خود بیشتر بداند، نصیبش از حقیقت قرآن بیشتر است.

"بنابراین، سخن از تفسیر عصری به معنای منطبق کردن علوم برقرآن نیست، بلکه سخن از پرده‏برداری از معنای آیه در سایة دانستنی‌های بیرونی است" (ایازی، 1375: 42).‌

"تفسیر عصری را ارائه فهمی نو برای مخاطبان عصر می‌دانند؛ فهمی که بتواند با اندیشه و واقعیات عصر مناسب باشد" (همان). نویسنده کتاب قرآن و تفسیر عصری به نقل از عباس عقاد در کتاب الفلسفه القرآنیه درباره خصوصیت تفسیر عصری چنین می‌نویسد: " فهم قرآن مسلماً محدود به گذشتگان اعراب بدوی نمی‌شود و محدود به نسل قرن بیستم هم نیست. فهم قرآن، عام و کلی و برای هر عصر و مکانی است" (همان: 43؛ عقاد، 1962 م: 234).‌

خصوصیت دیگر این نوع تفسیر توجه به زمینه‌های اجتماعی نزول آیه است. بدین معنا که مفسر با توجه به خصوصیت شأن نزول آیه اعم از شرایط اجتماعی حاکم، مخاطبان آن، انگیزه‏ها، استعداد، افکار و آرزوهای‏شان دست به تفسیر زده و متناسب با آن بتواند برداشتی اجتماعی ارائه دهد. البته، بدیهی است که این نوع برداشت نباید با اصول کلی تفسیر ناسازگار باشد.

و بالاخره، "اصل دیگری در تفسیر عصری، معین کردن انتظار از دین است؛ به این معنا که مفسر عصری با پذیرفتن چه انتظاراتی به سراغ تفسیر قرآن می‌رود. بدون شک، خداوند از کلماتی که به عنوان وحی به پیامبر نازل کرده، معنایی را قصد کرده و اهدافی داشته است" (ایازی، 1375: 89)‌.

با توجه به این که از طراحی الگوی پیشرفت به عنوان یکی از موضوع‏های اجتماعی یاد می‏شود و مورد نیاز جوامع اسلامی است، محقق در صدد است تا با توجه به آموزه‏های جامعه‏شناسی پیشرفت و نیازهایی که به آن در شرایط موجود درک کرده، پیام قرآن را شرح دهد و از آن جا که درباره ابعاد الگوی پیشرفت در متون دینی دانش موجود اندک است، می‏توان با استفاده و بهره‏مندی هر چه بیشتر از داده‏های علمی جامعه‏شناسی برای استخراج الگوی پیشرفت از آیات قرآن مدد جست. «در مجموع، وقتی دانش اندکی یا هیچ دانش قبلی در مورد زمینه تحقیق وجود نداشته باشد و همچنین، هنگامی که توضیحات نظری جدید بر پایه دانش قبلی لازم باشد، استفاده از راهبرد پژوهش داده محور مفید است» (Grbich, Carol, 2007:70)

در این تحقیق، با استفاده از نمونه‏گیری نظری داده‏ها جمع‏آوری شده و نظریه شکل گرفته است.«نمونه‏گیری نظری عبارت است از فرایند گردآوری داده‏ها برای نظریه‏پردازی که از این طریق تحلیلگر به طور همزمان داده‏هایش را گردآوری، کدگذاری و تحلیل می‏کند و تصمیم می‏گیرد که چه داده‏هایی را در مرحله بعدی گردآوری، و آنها را کجا پیدا کند، تا بدین وسیله نظریه‏اش را هنگام شکل‏گیری‏اش تدوین کند. نظریه در حال تدوین فرایند گردآوری داده‏ها را کنترل می‏کند» (فلیک، 1387 : 138)

 

فرایند پژوهش

با استفاده از فنون و مراحل تولید نظریة زمینه‌ای، موانع اجتماعی عدم تفکر و پیامدهای آن در فرایند پیشرفت از آیات قرآن استخراج گردیده، سپس یافته‌‌ها با چند عنوان مرتب شده و نتایج مربوط به هر عنوان در ذیل آن ارائه گردیده است. مطالب ذیل هر عنوان، در چهار "زیر بخش" با عناوین کدبندی اولیه (سطح اول)، کدبندی متمرکز (سطح دوم)، کدبندی محوری و کدبندی متمرکز، که در روش‌شناسی نظریه زمینه‌ای از آن بحث می‌شود، به ترتیب مطرح شده است.

 

کدگذاری باز آیات

"کدبندی باز از نظر واحد تحلیل می‌تواند به صورت سطر به سطر، عبارت به عبارت، یا پاراگراف به پاراگراف یا به صورت صفحة جداگانه انجام شود. چنانچه واحد کدبندی، سطر باشد، به هر یک از سطرها یا جمله‏‌ها، مفهوم یا کدی الصاق می‌شود. این کد یا مفهوم باید بتواند حداکثر فضای مفهومی و معنایی آن را اشباع کند. در این مرحله تمام اطلاعات کدبندی می‌شود (محمدپور، 1389: 330؛ شریبر، 2001 و نیومن، 2006)‌.

این نوع کدبندی می‌تواند دارای دو سطح اولیه و ثانویه باشد. در سطح اولیه به هر واحد مورد نظر یک کد الصاق می‌شود. این مفهوم باید بتواند فضای مفهومی آن را تا حد امکان اشباع کند (همان: 331)‌.

"در امتداد با کدبندی اولیه داده‏ها، برای هر کد تعیین شده یک شرح واره (یادداشت و توضیح شخصی) یا به گفته گلاسر (1978 :83)‌ یک شرح واره نظری بنویسید. این شرح‏واره عبارت است از نوشته یا یادداشت مختصر و کوتاهی که خود محقق در زمینة یک کد می‌نویسد" (همان: 332)‌.

در سطح ثانویه از کدگذاری باز محقق دیگر با متون خام کاری ندارد، بلکه با مفاهیمی که تولید کرده است، سر و کار دارد. هدف این مرحله از کدبندی، تولید و استخراج مقوله‌های عمده است. در این سطح از کدبندی از معنادارترین یا فراوانترین کد‌های اولیه استفاده می‌شود و محقق ضمن مراجعه به شرح‏واره‌های هر کد و مقایسه کردن کد‌‌ها با همدیگر درصدد شناسایی کدهای متداخل و مشابه و مشترک است. در این مرحله نیز محقق برای هر کدام از مقوله‌‌ها مجدداً شرح‏واره‌ای نوشته و در رابطه با کد مربوطه و فضای مفهومی آن چند سطر توضیح می‌دهد (همان).

مرحله اول با توجه به مفهوم ظاهری این دسته از آیات، عملیات کدگذاری باز دربارة آنها انجام شد؛ بدین معنا که کدی متناسب با سیاق آیه به آن اختصاص داده شد. در ادامه چنانچه سیاق ظاهری پذیرنده کد نبود؛ یعنی مفهوم ظاهری دلالت روشن و واضحی از آن استنباط نمی‌شد، به آن دسته از تفاسیری که در بیان معنوی مفاهیم آیه دلالت روشن‌تری می‌کند،  مراجعه کرده و کد انتسابی بر اساس آن گزاره تفسیری انتخاب شد.

برای صراحت هر چه بیشتر جدول1 رسم می‌شود. در ستون اول آن آیه درج می‌شود (به علت محدودیت فضا آیات نیامده است)؛ ستون دوم حاوی ترجمه مبسوط آیه (بر اساس ترجمه آیت الله مکارم)؛ ستون سوم، حاوی کد باز بر اساس مفهوم تصریح شده در آیه برای آن دسته از آیاتی که صراحت داشته و دلالت تفسیری برا ی آن دسته از آیاتی که دلالت روشن از آیه برای آن نمی‌توان استنباط کرد؛ در ستون چهارم یادداشت محقق درج می‌شود، که توضیحی از ارتباط کد پیشنهادی بر اساس سیاق آیه یا دلالت معنوی تفسیر است. به علت اختصار از انعکاس جدول 1 پرهیز شده و فقط جداول بعدی و نتایج آن مورد بحث قرار گرفته است.

 

کدبندی متمرکز (سطح دوم)

سطح دوم کدبندی باز در این مرحله دسته‏بندی مفاهیم نسبتاً یکسان آیاتی است که می‌تواند در مقوله‏ای عامتر قرار گیرد و از شمول بیشتری برخوردار باشد.

برای تحقق چنین ایده‌ای جدول 2 به شرح ذیل رسم می‌شود:

 

 

جدول 2- کدبندی متمرکز (سطح دوم)

کدبندی متمرکز (سطح دوم)، موانع اجتماعی

ردیف

کدبندی اولیه

کدبندی متمرکز

شرح واره کد متمرکز

1

غرور

حسادت و سرکشی

استهزا

نفاق

مناسبات اجتماعی

تکبر

دوری از مدنیت و فقدان دانش

تعاملات اجتماعی نادرست

برخی از تعاملات بین آحاد جامعه دارای آسیب‌های جدی است که زمینه تفکر را زائل می‌کند و در ارتباط با دیگران سوگیری شده است و از آن تعبیر به تعاملات اجتماعی نادرست می‌شود.

2

مجادله

مغالطه

خصوصیات فرایندی

برخی از موانع در فرایند تفکر به چگونگی مواجهه با دیگران مربوط می‌شود که دارای سیکل معیوب است و از آن به خصوصیات فرایندی تعبیر شده است.

3

تعصب و پیشداوری

قوم‏گرایی

گرایش‌های سوگیری شده

برخی از کنش‌های اجتماعی ناشی از نوعی گرایش‌های سوگرفته شده‌ای است که الزامی به صحت و یا نادرستی آن وجود ندارد، بلکه اعتبار آن صرفاً مبتنی بر انتساب آن به فکر، ایده و یا گروهی خاص است؛ فارغ از این که درست یا نادرست باشد. تعصبات فردی و یا قومی می‏تواند مصادیقی از این نوع گرایش‌‌ها باشد.

کدبندی متمرکز (سطح دوم)، ناظر به سطح کلان

1

نظام سلطه طاغوت

نظام سیاسی

نظام سیاسی مجموعة به هم پیوستة نقش‌های سیاسی است که وظیفه اصلی‏اش حفظ تعادل نظام اجتماعی به اشکال گوناگون است.

 

عالمان منحرف

نظام فرهنگی

 نظام فرهنگی، مجموعه‌ای از دستگاه‌های فرهنگی است که وظایف هدف‏گذاری، سیاست‏گذاری، برنامه‏ریزی و اجرای فعالیت‌های فرهنگی برای تعیین و تبیین فرهنگ هدف را برعهده دارند.

کدبندی متمرکز (سطح دوم)، پیامدهای عدم تفکر

1

پلیدی

تحقیر

علم بدون عمل

شرک

تردید

فردی

برخی از نتایج عدم تفکر متوجه فرد می‌شود که از آن به پیامدهای فردی تعبیر می‌شود.

2

دنیاگرایی

خرافه‏گرایی

تقلید کورانه

تفرقه

اجتماعی

برخی دیگر از نتایج عدم تفکر متوجه آحاد جامعه می‌شود و پیکره یک جامعه را در بر می‌گیرد که از آن به پیامدهای اجتماعی تعبیر می‌شود.

 


کدگذاری محوری آیات

"در این مرحله، مقوله‌‌ها به صورت یک شبکه با هم در ارتباط قرار می‌گیرند. یافتن کدهای مشترک و مقوله‏بندی محوری نیز مستلزم استفاده از روش مقایسة ثابت است. در این مرحله، نظریه به تدریج ظهور می‌یابد (همان: 335؛ شریبر، 2001: 70 و نیومن، 2006 :423).‌

هدف این مرحله از کدبندی، بازگرداندن نظم و انسجام به داده‌های کدبندی شده، دسته‏بندی، ترکیب و سازماندهی میزان زیادی از داده‌‌ها و باز جمع کردن آنها به شیوه‌های جدید است" (همان)

"در مرحله کدبندی محوری، هر مقوله می‌تواند دارای دو مشخصة محتوا و بعد باشد. ترکیب این دو مشخصه به ایجاد یک الگو می‌انجامد.

 محتوا عبارت است از آن دسته از مفاهیم، معانی یا کدهایی که فضای معنایی درون یک مقوله را تشکیل می‌دهد.

 بعد به پراکندگی، کمیت و میزان وجود آن معانی در قالب یک پیوستار معنایی دلالت دارد. الگو نیز عبارت است از ترکیب هر مشخصة محتوایی خاص با یک بعد خاص" (همان: 336)‌.

نهایتاً این که در این مرحله از کدگذاری به چگونگی تلاقی مقوله‌‌ها با یکدیگر و نحوة اتصال آنها نظر می‌افکنیم.

در این مرحله با توجه به کدگذاری مرحله پیشین، کدگذاری محوری بدین صورت انجام می‌شود که مقولات با هم در ارتباط گذاشته می‌شود و با نگاهی ساختاری به آن می‌نگریم.

برای تحقق این مهم، محتوا و ابعاد هر یک از مقولات عمده در الگوی ارتباطی تحلیل می‌شود. بدین منظور، جدول سومی رسم می‌شود. در ستون اول کدهای متمرکز (سطح دوم) هستند؛ ستون دوم مقولة عمده کدهای سطح اول؛ ستون سوم محتوای مقولة عمده؛ ستون چهارم بعد ناظر به محتوا. شایان ذکر است که هر مقوله‌ای در این مرحله می‌تواند دارای محتواهای متعدد باشد و یا هر محتوایی نیز دارای ابعاد گوناگونی باشد و طبیعتاً تنوع و تکثر این محتواها و ابعاد دارای الگوهای متنوعی است.

 

 

 


جدول3- کدبندی محوری موانع تفکر و پیامدهای اجتماعی

کد متمرکز

مقوله عمده

محتوا

تعاملات اجتماعی نادرست

مناسبات اجتماعی

نادرست

فاقد سازگاری با ساخت کلی نظام

مضر در کارایی

  

 

 

مغایر با انتظار مردم

متمایز از امری متداول و طبیعی

تکبر

 

 

خودبزرگ بینی

تمرد و سرپیچی                                     

اعراض و رویگردانی

شتابان به سوی فساد

 

سنگینی بر نفس                               

تنفر از هدایت                                    

 حسد

نتیجه دشمنی

نتیجه تکبر            

دوری از مدنیت

و فقدان دانش

 

 

استهزا

 

سبک شمردن

نتیجه نادانی نسبت به ارزش ها

                                             

غرور

ارزش زیاد برای خود قائل شدن

نتیجه علم ظاهری و عدم بصیرت

نفاق

فساد استعداد فکری و اخلاقی

فساد در زمین

عدم درک صلاح و فساد

نتیجه غفلت

 خصوصیات

 فرایندی

مجادله

نزاع و دشمنی باطل

 شدت خصومت                             

نتیجه تقلید

نتیجه عدم پیروی از حجت های عقلی

مغالطه

استدلالی که نتیجه تابع مقدمه هایش نیست

گرایش‏های

سوگیری شده

قوم گرایی

عقاید قالبی

تصاویر ذهنی از پیش ساخته

خرافات

بیگانه هراسی

کشمکش

تعصب و

پیشداوری

نتیجه تقلید          

احساس و اندیشه منفی

قضاوت قالبی

تمایل غالبا ناآگاهانه

پیامد اجتماعی

عدم تفکر    

 

خرافه گرایی

بدعت گذاری

تقلید

پراکندگی دل های نابخردان

تفرقه

 

پیروی از گذشتگان

 

      پیامدهای فردی       

            

دنیاگرایی

تحقیر

تردید

شرک

علم بدون عمل

نادان دانستن دیگران

اشتغال به لهو و لعب

عدم شناخت

پرستش غیر خداوند یکتا

       


کدگذاری گزینشی آیات

"فرایند نظریه‏سازی زمینه‌ای در مرحله کدبندی گزینشی تقریباً به اتمام می‌رسد. در این مرحله، محقق با تعداد اندکی از مقوله‌های انتزاعی به تدوین نظریه پرداخته، به کدبندی داده‌های جدید نیازی ندارد. مقوله‌های مورد استفاده به لحاظ نظری اشباع شده‌اند و هر کدام بر اساس مفاهیم کدبندی شدة مراحل اول و دوم به صورت منطقی در کنار یکدیگر قرار گرفته‏اند" (همان: 340).

در این مرحله، یک دسته از داده‌‌ها را به عنوان هسته و مرکز بر می‌گزینیم و تمام دیگر دسته‌ها را با دسته دیگر مرکزی ارتباط می‌دهیم. ایده اصلی، ایجاد یک هسته اصلی برای ارتباط دیگر داده‌ها به این هسته است. (علی احمدی و نهایی، 1387: 310)‌. محقق در کدگذاری گزینشی به دنبال کشف «خط اصلی داستان» است، که اساس پژوهش مبتنی بر آن شکل می‌گیرد.

در این مرحله، محقق در صدد است از رهیافت کدگذاری دو مرحلة پیشین به یک انسجام فکری برسد تا زمینه تدوین نظریه را فراهم آورد، لذا ناگزیر باید به زدایش و پالایش دست زند که نتیجة آن یکپارچه سازی و وصول به نظریه باشد.

"یکپارجه سازی تعاملی است که میان تحلیلگر و داده‌‌ها رخ می‌دهد" (استراوس و کربین، 1390: 166)‌. 

هستة مرکزی را از میان مقولات انتخاب کرده، سایر مقولات را به نوعی با آن مرتبط می‌سازیم؛ باید توجه داشت که برقراری همه این ارتباطات میان مقولات مختلف با یکدیگر و عناوین متمایز و نتیجه‏گیری‌های بعدی می‌تواند با استفاده از دانش قبلی صورت بگیرد یا می‌تواند نتیجه «حساسیت تئوریک» (احمدی و نهایی، 1387: 309)‌. شخصی محقق باشد و حساسیت تئوریک هم توانایی محقق در غوطه‌ور شدن در داده‌‌ها و معنا دادن به آنهاست (فراهانی و عریضی، 1384: 228)‌. البته، حساسیت تئوریک صرفاً از جنس نوآوری نیست، بلکه می‌تواند حساسیت محقق در برقرار کردن ارتباط میان یافته‌ها و نظریه‌های پیشین هم باشد (اورعی، 1390: 97)‌.

از مجموع آیات استقرا شده، خصلت خودخواهی‌های فراگیر شده و اختلال در فرایند جامعه‏پذیری برای یادگیری و درونی شدن هنجارهای تفکر در تعاملات اجتماعی نادرست، موانع تفکر را موجب می‌شود و از دیگر سو، در حوزه خصوصیات فرایندی تفکر، فقدان آموزش‌های صحیح تفکر مانعی جدی تلقی می‌شود. نهایتاً این که فقدان سعه صدر یا نبود آزاد اندیشی، گرایش‌های سوگیری شده و جزم‏اندیشی را موجب می‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

نتیجه‏گیری

مسأله مورد پژوهش در این تحقیق، بررسی موانع اجتماعی تفکر و خردورزی در فرایند الگوی اسلامی پیشرفت بر اساس آموزه‏های قرآنی بوده و بر این اساس، موانع ناظر به تعاملات اجتماعی تفکر، موانع در سطح کلان و پیامدهای حاصله، از کتاب وحی استخراج و تحلیل شد.

از دیگر سو، مسأله تعیین اجتماعی معرفت، بحث اساسی و مضمون اصلی جامعه‏شناسی معرفت را تشکیل می‏دهد. تعابیری مانند، منشأ، تعیین، علیت، وابستگی متقابل، سازگاری، هماهنگی در این حوزه دانش به کار رفته تا رابطه میان جامعه و اجزای آن و ساحت معنوی و فکری آن را نشان دهند. بر این اساس، نظریه حاصل از این مطالعه، موانع مؤثر بر فرایند تفکر در الگوی اسلامی پیشرفت را نشان می‏دهد:

- خصوصیت موانع ناظر به تعاملات اجتماعی نادرست، غیر مولد بودن کنش‏های انسجامی است؛ بدین معنا که این دسته از کنش‏ها، زمینه تدافعی داشته، با روح همبستگی و انسجام اجتماعی سازگار نیست. برای مثال، تزاید خصوصیاتی مانند: حسادت، نفاق، استهزا و غرور در بین اعضای یک جامعه می‏تواند روح و جهت اندیشه‏ورزی به سوی پیشرفت را مختل نماید.

- دوری از مدنیت و فقدان دانش در یک جامعه، با زندگی مسالمت‏آمیز پیشرفته در جهان امروز زاویه جدی دارد، زیرا امروزه انباشت و تراکم دانش، شرط اولیه به زیستن است؛ بنابراین، به هرمیزان این مهم دچار اختلال شود، به درجاتی بیشتر از پیشرفت فاصله خواهیم گرفت.

- دوری از مدنیت و درونی نشدن عناصر فرهنگ مطلوب، به عنوان مانع اجتماعی تفکر، می‏تواند شیب به پیشرفت را کم کرده، حتی تداوم این وضعیت می‏تواند به رکود خردورزی منجر شود.

- برخی از موانع اجتماعی، ناظر به خصوصیات فرایندی تفکر است، مانند آن دسته از مجادلاتی که از مقدمات صحیحی برخوردار نبوده، طبیعتاً نتیجه صحیحی نیز در بر نخواهد داشت. مغالطات رایج نیز می‏تواند چنین نتیجه‏ای داشته باشد، چون دارای مقدمات ناصوابی است.

- موانع اجتماعی تفکر، ناظر به گرایش‏های سوگیری شده‏ای است که با روح خردورزی سازگاری ندارد، مانند: قوم‏گرایی که ویژگی خود برتربینی گروه اجتماعی خویش، زمینه تفکر به غیر خویشتن را می‏زداید و این خصوصیت با روح نگرش به فرایند پیشرفت ناسازگار است. تعصبات نیز از این جنس بوده که در آیات بسیاری از آن مذمّت شده و انسان‏ها نسبت به آن هشدار داده شده‏اند.

مقوله تعصبات گستره وسیعی از متغیرها را می‏تواند شامل شود. دنیای بسیار پیچیده امروز می‏تواند  طیف وسیعی از متغیرهایی را که انسان‏ها نسبت به آن متعصب باشند، پیش روی آنها بگذارد. پیش داوری‏ها نسبت به فرهنگ دیگران به عنوان روی دیگر این سکه می‏تواند درجه تعصبات را بیشتر کند. لذا در این دسته از آیات، انسان‏ها به تفکر و خردورزی دعوت شده‏اند تا به استدلال‏ها و برهان‏ها التفات و توجه کنند.

- بنابر این، نمودار موانع اجتماعی تفکر را می‏توان با چند متغیر رسم کرد:

از خودخواهی‏های فراگیر شده به عنوان تعاملات اجتماعی نادرست تعبیر کرده‏ایم که اندیشه‏ورزی در حوزه پیشرفت را مختل می‏کند.

از اختلال در فرایند جامعه‏پذیری برای درونی‏سازی هنجارهای تفکر در تعاملات اجتماعی صحیح و فقدان آموزش‏های صحیح تفکر در حوزه خصوصیات فرایندی تفکر تعبیر شده است .

از فقدان سعه صدر یا نبود آزاد اندیشی برای گرایش‏های سوگیری شده و جزم‏اندیشی استفاده شده است.

تعامل و داد و ستدهای جاری بین این متغیرها می‏تواند سهم خردورزی را برای آحاد یک جامعه به ارمغان آورد.

- موانع اجتماعی سطح کلان تفکر شامل دو خرده نظام فرهنگی و سیاسی است که در آیات قرآن از آن به عنوان موانع بنیادین یاد شده که با اصلاح آن می‏توان زمینه اندیشه‏ورزی را برای توده‏ها فراهم نمود.

خرده نظام سیاسی شامل حکومت‏هایی می‏شود که توسعه علم و فناوری را در راستای نفوذ خویش بر توده‏ها لازم ندانسته و چه بسا وجود و گسترش آن را با منافع طولانی مدت خود نیز سازگار نمی‏بیینند. قرآن از حکومت ظالمانه فرعون که گستره نادانی را وسیله‏ای برای تداوم حکومت می‏داند، یاد کرده است. وی با علم خود بر یگانگی خداوند برای تعمیق این نادانی‏ها و تثبیت عدم تفکر از ابزارهای گوناگونی بهره برد و هیچ‏گاه به توده‏ها اجازه نداد در خصوص این امر بیندیشند.

در حوزه نظام فرهنگی، به آن دسته از دانشمندانی اشاره می‏شود که دست به عوام فریبی زده، از جهل توده‏های مردمی در جهت خواست نامشروع خود بهره‏برداری می‏کردند.

تعامل دو خرده نظام یادشده، عرصه اندیشه گریزی و فاصله هر چه بیشتر با پیشرفت را فراهم می نماید.

References
Akkad, A. (1962).Alfalsafaha Alqurany Cairo, Daralhlal.
Afrough, E. (2006) Methods in Social Sciences: Realistic Approach, translation. Tehran: Institute for Humanities and Cultural Studies.
Ahmadi, A. Nahahi, A. (1999) a Selection of Book: Complete Description of Research Methods. Tehran: Knowledge Press.
Afshar, E. (2012) Basics of Qualitative Research Techniques and Procedures for Developing Grounded Theory. Tehran: Ney press.
Ayazi, M. A. (1996) the Qur'an and Modern Interpretation. Tehran: Islamic Culture Publishing Office.
Agabeig, P.H. (2010) Quantity and Quality in Social Research. Tehran: Sociologists Press.
Farahani, H. Arizi, H. (2005) Advanced Methods of Research in the Humanities (Application Approach). Isfahan:  Jihad University press.
Flick, Uwe (2004)A Companion to Qualitative Research. Trans. by Hadi Jalili, Ney Publication.
Hildenbrand, B. and Strauss, A. (2004) In Uwe Flick, Ernst von Kardorff and Ines Steinke (Eds.), a companion to Qualitative research, London: sage.
Larijani, F. Fazeli, R. (2001) Methods of Research in Social Sciences. Tehran: Soroush press
Lehmann, H. (2010) the Dynamics of International Information Systems, Ramesh Sharda & Stefan VoB (Eds), New York, Springer.
Makarem Shirazi, N. Translation of Quran
Mohammad Pour, A. (2010) Contra Method. Tehran: Sociologists Press.
Mansourian, E. (2006) what is of Grounded Theory and Its Application? Conference on Challenges of Information Science. Isfahan: Isfahan University.
Sidiq Uraee, G. Sadr Nabavi, R. Heidari, D. (2010) Sociological Review about methods And Reasons of decision making for savings in Mashhad, Ferdowsi University, Mashhad.
Zarkesh, B. (1994) al-Borhan al-fi science research Marashi. Daralmrfh, IICE