A Study of Factors Influencing Social Exclusion of the Elderly in Varamin City

Authors

1 MA. in Social Welfare and Planning, Allameh Tabatabai University, Tehran, Iran

2 Assistant Professor, Faculty of Social Sciences, Allameh Tabatabai University, Tehran, Iran

Abstract

  Introduction   With the growing trend of ageing in countries such as Iran, the issue of old population and its implications have become of prominent importance. Ageing coefficient of Iranian population in the year 2011 was 24.35 percent, which has increased nearly 14% compared to 1998. Increase in the country’s population today is much more noticeable than any time before. Since the problems of the elderly have become a global concern, United Nations has named the year 1999 as “International Year of the Elderly”. One of the most important topics with regard to the elderly is their social exclusion. Exclusion of the elderly exposes them at risk of mental and physical problems. These people are vulnerable to many problems such as financial shortfalls, disability, illness, especially when the decline of pensions and social activities undermines their morale. Responding to needs of the elderly is very important at this stage of their lives in order to avoid experiencing social exclusion. Ageing of the population, especially the elderly, for countries seeking to provide the security and welfare of older people are a real challenge. On the other hand, costs of increasing elderly population and ignorance of this group for society makes the need for this research. In this research, we study effective factors on social exclusion among Varamin’s elderly. To provide a theoretical framework for the research, various sociological theories, ageing theories and theories of social exclusion were reviewed. Finally, a multilevel analysis model of social exclusion was devised based on a combination of the relevant theories.     Materials & Methods   The study was conducted using the survey method. Number of respondents, according to Cochran formula, is 378 persons, selected by using stratified random sampling. Data were collected through a questionnaire constructed by the researcher. For data analysis, SPSS program, descriptive and inferential statistics were used. To assess the validity and reliability of the research, content validity and Cronbach’s alpha coefficient were used. Cronbach’s alpha for the social exclusion variable was 0.80 and 0.94 for value orientation.     Discussion of Results & Conclusions   Descriptive analysis of the respondents’ profile showed that most of them were illiterate followed by those with a higher school diploma. The monthly income of 33% of the elderly was between 600 and 800 thousand Tomans. In terms of cultural capital and socio-economic status, approximately 60% of the elderly were belonging to a low-level category. The majority of respondents tended to hold fatalistic value orientation, with women showing more fatalism than men.   In terms of social exclusion, it was the case for 10% of Varamin’s elderly to experience a relatively high level of social exclusion. The majority of them (nearly 74%) experienced a medium level of exclusion while 16% were not excluded at all. Generally, women experienced more exclusion than men.   The results of inferential statistics indicate that gender, cultural capital, socio-economic status, and value orientation are associated with social exclusion. In other words, the social exclusion of women are more than men and elderly with higher cultural capital, socio-economic status and value orientation face fewer social exclusion. According to Bourdieu, cultural capital is accumulated during the socialization of the individual. Those who fail to make use of cultural goods, has no ability to prove their permanent interests. Weber completed the Marx theory, outlined the concept of socio-economic status and believed that a person’s social prestige will be determined in this way. Here, too, the elderly with higher socio-economic status have less social exclusion. Finally the results showed that greatest variance of social exclusion is explained by socio-economic status and cultural capital.      

Keywords

Main Subjects


مقدمه و بیان مسأله

امروزه موضوع سالمندی و پیری جمعیت یکی از مسائل بسیار مهمی است که در اکثر کشورها مورد توجه قرار می‌گیرد. پیر شدن جمعیت به ویژه جمعیت کهنسالان برای کشورهایی که به دنبال فراهم آوردن امنیت و رفاه برای تعداد رو به رشد افراد سالمند خود هستند، چالشی واقعی محسوب می‌شود (نولان، 1994، نقل از نیازی و بابایی فرد، 1390: 18). هزینه‌هایی که افزایش جمعیت سالمند و توجه نکردن به این قشر بر جامعه تحمیل خواهد کرد، ضرورت پژوهش درباره این مسأله را بیشتر می‌کند. اگرچه در حال حاضر پیری جمعیت در کشورهای توسعه یافته بیشتر به چشم می‌خورد اما از اهمیت این مسأله برای کشورهای در حال توسعه نیز کاسته نمی‌شود، زیرا سیر تحولات جمعیتی نشان می‌دهد در سال‌های آتی احتمال مواجه شدن با پیری جمعیت در کشورهای در حال توسعه همچون ایران نیز وجود دارد. بررسی وضعیت سالمندان به عنوان قشری آسیب‌پذیر با سایر مطالعات در این حوزه تفاوتی اساسی دارد؛ زیرا اولاً تجربه سالمندی برای همه انسان‌ها اجتناب‌ناپذیر است و ثانیاً اکثر انسان‌ها بالاجبار در اطراف خود با افراد مسنی روبرو هستند که با آنان مناسبات شخصی و نزدیک دارند. به همین دلایل مطالعه درباره سالمندان اهمیت مضاعف می‌یابد (معیدفر، 1389 : 241).

ضریب سالمندی[1] کل کشور ایران در سال 1365، 68/6 درصد و در سال 1375، 93/10 درصد بوده است (پورجعفری و آبائی، 1381 : 5). اگر ضریب سالمندی را برای سال 1390 محاسبه کنیم عدد 35/24 درصد به دست خواهد آمد که نزدیک به 14% نسبت به سال 1375 افزایش داشته است. به طور کلی افزایش میزان افراد پیر در جمعیت امروز کشورها بسیار زیادتر از گذشته است. این امر سبب شده است که دانشمندان مسائل و مشکلات سالمندان را بیشتر در مد نظر داشته باشند و به آنها اهمیت دهند. از آن جا که مسائل سالمندان به یک نگرانی مشترک جهانی تبدیل شده است، سازمان ملل متحد سال 1999 میلادی را سال بین‌المللی افراد سالخورده نامید (شعاعی، 1381: 73).

آن چه اهمیت می‌یابد این است که جوامع مختلف چه رفتاری با سالمندان دارند و فرهنگ هر جامعه چه تأثیری در نوع برخورد با افراد سالخورده دارد زیرا نوع برخورد با سالمندان نیز مانند تعریف این مفهوم ، دارای تنوع و اختلاف است.

در فرهنگ باستانی چین، سالخوردگان بسیار مورد احترام بودند و مرحله زندگی از 55 سالگی به بعد مطمئن‌ترین و آسوده‌ترین دوره زندگی زن و مرد به شمار می‌رفت. در فرهنگ اهالی جزایر آندامان استرالیا، اعضای سالخورده در ساخت و سازمان جامعه موقعیت مسلطی داشتند و در ردیف جوامعی که در آن پیرسالاری رواج داشت قرار می‌گرفتند (علیخانی، 1381: 12، 13). در مقابل در میان اقوام  «فولانی» که در آفریقا می‌زیستند، سالخوردگان کم‌کم در حاشیه زندگی قرار می‌گرفتند و جامعه آنها را در عین حیات، از نظر اجتماعی مرده تلقی می‌کرد. در برخی از جوامع بشری «پیرکشی» رواج داشت. در گذشته خیلی دور در میان اسکیموها، فرهنگ جامعه اسکیموهای سالخورده را تشویق می‌کرد که محل زندگی خود را ترک کنند و با رها کردن خویش در سرمای کشنده و فقدان غذا و پناهگاه، خود را به دست مرگ بسپارند.

در ایران هم هر چند مردم به برخی اعتقادات فرهنگی و دینی پایبند هستند و سالخوردگی هنوز آن چنان ویژگی بارز جمعیتی نیست و وجود ارزش‌های فرهنگی مثبت، هم در نهاد خانواده و هم در نظام فامیلی، کمتر سالخورده‌ای را از حمایت‌های خانوادگی محروم می‌دارد اما چنین نیست که خانواده‌ها در هر شرایطی پذیرای سالمندان خویش باشند. بنابراین می‌توان ملاحظه نمود همان‌طور که درصد رشد سالمندی در کشورها و جوامع، مختلف است طردشدگی یا حمایت از سالمندان در سطح خانوادگی نیز در جوامع مختلف، متفاوت است.

نوع برخورد با سالمند و مشارکت دادن وی در خانواده و یا جامعه مسأله‌ای حیاتی برای سالمند محسوب می‌شود که از دید بسیاری از افراد و یا حتی پژوهشگران دور مانده است. یکی از نمودهای طردشدگی سالمندان سپردن آنها به آسایشگاه‌هاست. به طور کلی عللی چون کاهش میزان اعتقاد به سنت‌ها و ارزشمند بودن سالمندی، تغییر ساز و کارهای انتقال دانش و تجربیات، کاهش مشارکت سالمندان در تولید اقتصادی، هسته‌ای شدن خانواده‌ها، کاهش کارکردهای خانواده‌های جدید، اشتغال زنان، افزایش شکاف بین نسل‌ها، ارزشمند شدن جوانی و ظواهر فیزیکی و جسمی افراد و تغییر در معماری و فضای زندگی منازل مسکونی، در کاهش اهمیت و ارزش سالمندان و بروز شرایط نامناسب زندگی برای آنها و به نوعی طرد شدن آنها از جامعه تأثیرگذار بوده است (نیازی و بابایی فرد، 1390: 93).

از دلایل ضرورت بررسی وضعیت اجتماعی سالمندان این است که آنها با توجه به رویدادهایی مانند بازنشستگی و پایان اشتغال، احساس تنهایی، طردشدگی و همچنین فشار ناشی از صنعتی شدن جوامع که به جدایی عاطفی و روانی افراد منجر می‌شود، در معرض خطرات فزاینده ای قرار می‌گیرند (اعزازی، 1376، به نقل از نیازی و بابایی‌فرد، 1390 : 18).

گاه تنها به سب فقدان جزئی توانایی سالمندان و یا بیماری‌هایی که در این دوران به سراغ آنها می‌آید، با ناملایمتی و نامهربانی با آنها برخورد می‌شود و یا از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند طرد می‌شوند و فرصت مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی از آنها گرفته می‌شود. علیرغم این که در اکثر موارد بروز بیماری و کاهش توانایی سبب انزوای فرد سالمند می‌شود، گاهی اوقات سالمندان توانایی انجام بعضی از کارهای اجتماعی را دارند ولی افراد جامعه آنها را از حضور در اجتماع و یا مشارکت اجتماعی محروم می‌سازند.

سالمندان در شرایط عادی با مشکلات خاص خود رو به رو هستند اما اگر با طرد اجتماعی نیز رو به رو شوند، این مشکلات و بیماری‌ها مضاعف می‌گردد. بخشی از این بیماری‌ها، مشکلات روحی و روانی است که در اثر ناملایمات زندگی از یک سو و نادیده شدن از سوی دیگر به سراغ آنها آمده است. بنابراین ضروری است عوامل تأثیرگذار بر طرد اجتماعی سالمندان بررسی شود و تا حد امکان شرایطی برای آنها ایجاد شود که از طرد اجتماعی در امان بمانند.

 

سؤالات تحقیق

وضعیت مطرودیت اجتماعی سالمندان شهر ورامین چگونه است؟

عوامل مؤثر بر مطرودیت اجتماعی سالمندان شهر ورامین کدامند؟

چه گروه‌های از سالمندان شهر ورامین از مطرودیت اجتماعی رنج می‌برند؟

 

پیشینه پژوهش

از آن جا که مباحث مرتبط با سالمندان، به‌ویژه در دهه‌های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، مطالعات بسیاری در رابطه با این موضوع در حوزه‌های مختلف مانند حوزه روان‌شناسی، پزشکی، حقوق، انحرافات اجتماعی و جامعه‌شناسی و... انجام شده است. در این میان، مباحث جامعه‌شناسانه بیشتر مورد توجه و تأکید ما قرار گرفته است.

ریاحی (1387) در رابطه با موقعیت و جایگاه سالمندان در جوامع گذشته و معاصر، مطالعه‌ای تطبیقی انجام داده است. به اعتقاد وی، در جوامع سنتی سالمندان تمامی ابزارهای لازم برای اقتدار و سروری، به‌ویژه قدرت، حیثیت یا اعتبار اجتماعی را در اختیار داشتند و قادر به کسب منزلت اجتماعی برجسته و ایفای نقش‌های کلیدی در خانواده و جامعه بودند اما تحولات ایجاد شده در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، آموزشی و خانوادگی در دوران جدید، سبب تنزل موقعیت و جایگاه سالمندان در مقایسه با جوامع گذشته گردیده است.

سالاروند و عابدی (1387) به بررسی علل و انگیزه‌های اقامت در سرای سالمندان از دیدگاه سالمندان اسکان یافته پرداخته‌اند. این محققان دو مفهوم ورود اختیاری و ورود اجباری را مورد تأکید قرار داده‌اند. مصادیق ورود اختیاری عبارتند از ورود با موافقت قبلی، ورود به سبب مشکلات مالی و خانوادگی و مصادیق ورود اجباری شامل ورود با فریب و ورود در حالت ناهشیاری است که هر کدام دارای مصادیق دیگر هم هستند.

منوچهری و همکاران (1387) در رابطه با میزان و انواع سوء رفتار خانگی با سالمندان مراجعه‌کننده به پارک‌های شهر تهران تحقیق نمودند. یافته‌ها نشان دادند که 8/87 درصد از نمونه‌های پژوهش، حداقل یک نوع از سوء رفتار و 9/24 درصد از نمونه‌ها تجربه هم زمان هر چهار نوع سوء رفتار را داشته‌اند. 8/84 درصد از نمونه‌های پژوهش، تجربه سوء رفتار عاطفی، 3/68 درصد تجربه غفلت، 1/40 درصد تجربه سوء رفتار مالی و 2/35 درصد از نمونه‌ها تجربه سوء رفتار جسمی را عنوان نمودند.

سام‌آرام و یزدان‌پور (1389) عوامل مرتبط با کیفیت زندگی سالمندان شهرستان خمین را مورد بررسی قرار داده‌اند. بر این اساس، میزان تعلق سالمند به خانواده‌اش و میزان احترام وی با میزان کیفیت زندگی او ارتباط دارد. همچنین رابطه بین سن، جنس، وضعیت تأهل، سواد، وضعیت تملک مسکن و میزان ارتباط با اعضای خانواده با کیفیت زندگی سالمند مرتبط است.

تاج‌مزینانی و همکارانش (1390) پژوهشی انجام داده‌اند که به لحاظ بررسی مطرودیت، با مقاله حاضر مشترک است اما به طبقات سنی جوانان پرداخته است. این پژوهش با عنوان تحلیل چند سطحی مطرودیت جوانان انجام شده است. و اطلاعات بر اساس چارچوبی معین و ملاک‌هایی مشخص در چهار سطح فردی، ارائه خدمات، ساختاری و سیاستی و اجتماعی گردآوری و تجزیه و تحلیل شده است.

دل بونو و همکارانش (2013-2007) در پژوهشی با عنوان جنسیت، سالمندان و مطرودیت اجتماعی، با روش تحلیل ثانویه داده‌ها سطح مطرودیت اجتماعی را بر اساس تفاوت‌های جنسیتی مطالعه کرده‌اند. متغیرهای مطرودیت اجتماعی شامل استفاده از خدمات، تأمین مراقبت[2] و مشارکت در شبکه‌های اجتماعی است. این پژوهش از نمونه‌گیری (SARs)[3] سال 2001 انگلستان استفاده نموده است. یافته‌ها نشان داد که تفاوت میان مردان سالمند و زنان سالمند در استفاده از خدمات، تأمین مراقبت غیر رسمی و مشارکت در شبکه‌های اجتماعی، اغلب پیامد تفاوت در وضعیت تأهل و برنامه‌های زندگی است و تفاوت‌های جنسیتی ارتباط معنی‌داری با مطرودیت اجتماعی ندارد.

جوئل جیزبرز[4]و ورومن[5] (2008) پژوهشی با عنوان مطرودیت اجتماعی سالمندان : مطالعه تطبیقی ایالات اروپا انجام دادند. در این پژوهش ابعاد مطرودیت اجتماعی در چهار بعد مورد بررسی قرار گرفته است. یافته‌ها نشان می‌دهد که سالمندان کشورهای اروپای شمالی (اسکاندیناوی) و هلند کمترین مطرودیت را تجربه می‌کنند. در همه کشورها شاخص فقدان سلامت، عامل مهمی برای افزایش احتمال مطرودیت اجتماعی در همه ابعاد به شمار می‌آید. از سوی دیگر درآمد خانواده تأثیر مهمی بر محرومیت مادی و دسترسی به حقوق اجتماعی در بیشترین کشورها داشته است اما سن و جنسیت عوامل تأثیرگذار جدی بر ابعاد مطرودیت اجتماعی نیستند همچنین اگر کشورها سطح بیشتری از رفاه مادی، حمایت اجتماعی، نابرابری درآمدی کمتر و امید به زندگی بیشتر را فراهم نمایند، سالمندان کمتر طرد می‌شوند.

موهلی[6] (2010) تنش‌های نهادی و تخصصی (حرفه‌ای) را در مراقبت از سالمندان سوئدی بررسی کرده است. این پژوهش با استفاده از رویکردهای ارتباطی، نیازهای ضروری و وضعیت محیط مراقبت از سالمندان را در مرکز سالمندان و خانه مطالعه کرده است یازده مصاحبه با کارمندان اداره رفاه و سازمان مراقبت معلولان انجام شده و داده‌ها تحلیل ثانویه شده‌اند و در نهایت، چهار ویژگی در این اداره پیدا شده که شامل حق سالمندی، زندگی در خانه، ارتباط خوب، شعف و خوشحالی است. می‌توان گفت این اداره از رویکردهای متفاوت و دوگانه استفاده کرده است و مهارت و تخصص نیز بسیار ناآگاهانه و بدون تأثیر پذیرفتن از تکنیک و استراتژی مراقبت، اعمال شده است.

به طور کلی در داخل کشور پژوهش‌های بسیاری در ارتباط با سالمندان انجام شده است. هر چند این پژوهش‌ها متفاوت و متنوع به نظر می‌رسد (همچون علل و انگیزه‌های اقامت در سرای سالمندان، مقایسه وضعیت سالمندان ساکن سراها و خانه‌ها از دیدگاه‌های مختلف، کیفیت زندگی سالمندان، تجارب سالمندان مقیم‌سراها، مطالعه تطبیقی وضعیت سالمندان در گذشته و حال و... ) اما اکثر این تحقیقات تکراری است و تنها تمایزشان، تفاوت در استان یا شهر مورد بررسی و یا محل استقرار سالمندان است و همه آنها ضرورت علمی ندارند. از پژوهش‌ها یا مقاله‌های در دسترس نیز مقاله‌ای در رابطه با مطرودیت اجتماعی سالمندان یافت نشد و تنها چند پژوهش داخلی به مسأله مطرودیت به تنهایی به عنوان مسأله‌ای اجتماعی پرداخته‌اند.

در پژوهش‌های خارجی نیز کارهای متعددی انجام شده که به مسائل مرتبط با سالمندی چون پرداخت‌های مستمری، بیمه‌های تکمیلی، تجربه زندگی سالمندان و ... پرداخته است. این پژوهش‌ها از تحلیل ثانویه و به طور کلی از روش کیفی استفاده کرده‌اند. هر چند پژوهش کیفی ویژگی‌های مثبتی دارد ولی مهم‌ترین اشکال در این شیوه اعتبار و تعمیم‌دهی آن است که به راحتی امکان‌پذیر نیست.

بر این اساس با توجه به نبود پژوهشی درباره مطرودیت اجتماعی سالمندان در ایران و همچنین انجام تحقیقات خارجی به روش کیفی، سعی می‌شود این مقاله به نحوی انجام شود که بتواند تا حد امکان جای خالی این بعد از مسأله سالمندان را در میان تحقیقات پر کند و کاستی‌های سایر پژوهش‌ها را رفع کند و یا به حداقل برساند.

 

مبانی و چارچوب نظری

در میان نظریات جامعه‌شناسی نظریه‌های خاصی که صرفاً در حوزه مطرودیت اجتماعی سالمندان بحث کند وجود ندارد. آن چه در این رابطه به دست آمده است نظریاتی است که هر کدام جداگانه درباره سالمندی و یا مطرودیت اجتماعی سخن گفته‌اند.

دانشمندان، سالمندی را از دیدگاه‌های متفاوتی بررسی کرده‌اند و نظریه‌های مختلفی در این رابطه ارائه نموده‌اند. گروهی نظریه خود را بر اساس جنبه‌های پزشکی و فیزیولوژی و پاتولوژی عنوان کرده‌اند. تصور این است که عامل ارث می‌تواند تأثیر قاطعی در طول عمر انسان داشته باشد چرا که در برخی خانواده‌ها طول عمر افراد بیشتر از خانواده‌های دیگر است؛ نظریه‌های زیست‌شناختی پیری با دید انتقادی به این قضیه می‌نگرند.

این نظریه‌ها شامل اختلال در کنش دستگاه ایمنی بدن، پیر شدن سلولی، تغییرات سیستم غدد داخلی، نظریه توارثی، فرسودگی و نظریه مواد زائد می‌شود.

رویکرد عمده دیگر درباره سالمندی، رویکردهای جامعه شناختی است که به نقش عوامل اجتماعی در پدیدار شدن سالمندی روند اجتماعی سالمندی، نوع نگاه جامعه به سالمند و همچنین نقش اجتماعی در حمایت از سالمندان و مانند این‌ها توجه دارند (نیازی و بابایی‌فرد، 1390 : 68). این نظریات به نظریه‌های عدم مشارکت، فعالیت، مبادله، محیط اجتماعی، نظریه تداوم و نظریه تضاد اشاره می‌کنند.

نظریه عدم مشارکت یا عدم تعهد به این امر اشاره دارد که غیرقابل اجتناب بودن مرگ، فرد را وادار می‌کند که بخش مهمی از نقش‌های اجتماعی خویش را ترک کند. این نقش‌ها می‌تواند شامل کار کردن، خدمات داوطلبانه، همسر بودن، کارهای تفننی و حتی خواندن مطالب باشد (علیخانی، 1381: 43). نظریه فعالیت بیان می‌کند که شهروندان سالمند تنها وقتی احساس رضایت می‌کنند که بتوانند از دید جامعه، به‌ویژه از طریق کار با مزد، مفید و مولد باشند (حسین‌زاده و همکاران، 1386، نقل از نیازی و بابایی‌فرد، 1390 : 78). در نظریه مبادله بیان می‌شود که روابط و عمل متقابل اجتماعی میان افراد وقتی به گونه‌ای کامل مطرح می‌شود که تمامی شرکت‌کنندگان در آن احساس کنند از روابط میان خود سود می‌برند (علیخانی، 1381: 45). نظریه محیط اجتماعی به عواملی چون سلامتی، اوضاع مالی و پشتیبانی اجتماعی که بر سطح فعالیت فرد مسن تأثیر می‌گذارد اشاره می‌کند (نیازی و بابایی‌فرد، 1390: 79). در مقابل نظریه محیط اجتماعی، نظریه تداوم بیان می‌کند که آخرین مرحله زندگی دنباله مراحل قبلی است. موقعیت‌های اجتماعی می‌تواند معرف نوعی عدم پیوستگی باشد اما سازگاری و سبک زندگی به طور اساسی از طریق سبک‌ها، عادات و ذوق‌هایی که در تمام طول زندگی کسب شده است، تعیین می‌شود (بروکمن[7]، 1977، نقل از همان : 80). نظریه تضاد نیز مانند سایر نظریه‌ها به نقد نظریه عدم تعهد و فعالیت می‌پردازد. این نظریه بیان می‌کند که این دیدگاه‌ها اغلب تأثیر طبقه اجتماعی را در زندگی سالمندی نادیده گرفته‌اند. موقعیت ممتاز طبقه بالا به طور معمول سبب می‌شود سلامت و انرژی آنها بهتر باشد و علایم پیری، دیرتر در آنها ظاهر گردد (محسنی تبریزی، 1379، نقل از نیازی و بابایی فرد، 1390: 81).

در رابطه با نظریات مربوط به مطرودیت اجتماعی باید گفت گرب[8] با استفاده از نظریه‌های وبر، دورکیم، مرتون و مارشال، به گروه‌هایی اشاره می‌کند که می‌توانند از طریق انسداد اجتماعی برتری‌شان را به هزینه آنهایی که متفاوت با اعضای آنها هستند، تأمین و حفظ کنند. ایده اصلی رویکردهای فرهنگی مثل نظریه طبقه پایین از مورای[9] (1994) این است که مطرودیت باید در ایستارها و رفتارها و سبک زندگی فرد طرد شده ریشه‌یابی شود. برعکس، طرفداران رویکردهای ساختاری همچون موریس[10] (1994) بر عوامل ساختاری مثل بازار کار که سبب محرومیت گروه‌های خاص از امتیازات متوسط یک جامعه می‌شود تأکید دارند (تاج‌مزینانی، 2010: 2).

از نظر سیلور[11] (1994) تعریف و علّت مطرودیت اجتماعی و به تبع آن، رویکردها و مقیاس‌ها برای جلوگیری و یا خنثی کردن مطرودیت اجتماعی، به وسیله فرهنگ سیاسی غالب تعیین می‌شود. گونه‌شناسی سه گانه او از مطرودیت اجتماعی شامل همبستگی، تخصصی کردن و انحصار، بر مبنای رویکردهای تئوریکی، ایدئولوژی‌های سیاسی و مباحث ملی مختلف قرار دارد. او همچنین در مقاله خود گونه چهارمی را به عنوان پارادایم ارگانیک مشخص می‌کند (تئوبالد[12]، 2005: 9).

نظریه‌پردازی چون کرونر[13](1997) به ابعاد مختلف مطرودیت پرداخته است. مطرودیت اقتصادی مثل مشارکت در بازار کار و استاندارد کافی زندگی، مطرودیت نهادی مثل دسترسی به نهادهای عمومی، مطرودیت فرهنگی مثل انتظارات از گروه‌های خاص در جامعه، مطرودیت اجتماعی مثل عدم وجود ارتباطات اجتماعی و مطرودیت فضایی مثل جدایی محلی حوزه زندگی (تئوبالد، 2005 : 7). گروهی دیگر نیز مطرودیت اجتماعی را شامل پنج بعد می‌دانند: مطرودیت از منابع مادی، مطرودیت از روابط اجتماعی، مطرودیت از فعالیت‌های مدنی، مطرودیت از خدمات اساسی و مطرودیت همسایگی که هر بعد دارای اجزای چند گانه‌ای است (اسکارف و همکاران[14]، 2001: 5).

الگوی چند سطحی تبیین مطرودیت اجتماعی تاج‌مزینانی، عناصر تبیینی و همخوان نظریات مختلف را در قالب یک الگوی واحد جمع‌بندی نموده است. بر اساس این الگو عواملی را که به مطرودیت اجتماعی منجر می‌شوند، می‌توان در پنج سطح فردی، خانوادگی، محله‌ای، ملی و بین‌المللی شناسایی و تقسیم کرد این عوامل به صورت سلسله مراتبی و تعاملی سبب می‌شوند که افراد دچار مطرودیت شوند و نتوانند از آن چه به طور معمول در اختیار متوسط افراد جامعه قرار دارد بهره‌مند شوند (تاج مزینانی، 1390 : 585). به عبارت دیگر در این الگو، تلفیقی از نظریات جامعه‌شناختی سالمندی و نظریات مطرودیت اجتماعی بیان می‌شود. جنسیت، قومیت، سرمایه فرهنگی در سطح فردی؛ پایگاه اقتصادی- اجتماعی، محیط و جو خانواده، جهت‌گیری ارزشی خانواده، ساختار خانواده در سطح خانوادگی؛ منطقه جغرافیایی، سطح توسعه یافتگی محل زندگی در سطح محله‌ای؛ تغییرات جمعیت‌شناختی، بازار کار، نظام آموزشی، ایدئولوژی سیاسی، نظام دادرسی، نظام رفاهی در سطح ملی و بحران‌های منطقه‌ای و جهانی، تحریم‌های جهانی و جهانی شدن در سطح بین‌المللی قرار می‌گیرد (تاج مزینانی، 1390). به عنوان مثال انتخاب متغیرهایی چون سرمایه فرهنگی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و یا جهت‌گیری ارزشی با توجه به نوع شاخص‌ها و مؤلفه‌هایی که برایشان در نظر گرفته شده است با نظریات فعالیت، عدم مشارکت یا تعهد، محیط اجتماعی، تضاد و تداوم ارتباط پیدا می‌کند.

این الگو به عنوان چارچوب نظری تحقیق در نظر گرفته شده است اما به علّت میدان تحقیق (شهر ورامین)، سطح ملی و بین‌المللی قابل بررسی نیست و از سوی دیگر به علت انتخاب منطقه شهری امکان مطالعه شکاف بین شهر و روستا و یا مقایسه سطح توسعه یافتگی وجود ندارد. به طور کلی با توجه به اهمیت نقش سالمندان و ویژگی‌ها و خصوصیات فردی آنها، ابعاد عنوان شده در سطح فردی و خانوادگی در مبانی نظری، در این پژوهش در سطح فردی و شخصیتی خود سالمندان سنجیده خواهد شد. این ابعاد شامل جنسیت، سرمایه فرهنگی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و جهت‌گیری ارزشی است.

جنسیت: نظریه‌پردازان فمینیستی در رابطه با جنسیت اعتقاد دارند که مردان و زنان به شیوه‌های بنیادی با یکدیگر تفاوت دارند و در اندیشیدن، احساس، ارتباط با دیگران و جهان اجتماعی به گونه‌ای متفاوت عمل می‌کنند. زندگی‌های زنان نیز به دلیل تجربه مشترک سلطه‌پذیری تحت نظام مردسالاری با هم مشترک است. آنها دارای تجربه‌ها، ارزش‌ها و علایق مشترک هستند. با توجه به این مطالب می‌توان جنسیت را به عنوان یکی از متغیرهای تأثیرگذار در کنارگذاری و مطرودیت اجتماعی افراد محسوب کرد. در سنین پیری، تعداد زنان سالمند بیش از مردان است زیرا نرخ مرگ و میر مردان بالاتر است. در سال 2005، زنان 49 درصد جمعیت 0 تا 24 ساله، 50 درصد جمعیت 25 تا 46 ساله، 53 درصد جمعیت 65 تا 74 ساله، 59 درصد جمعیت 75 تا 84 ساله و 70 درصد جمعیت بالای 85 سال را تشکیل می‌دادند (الکاک[15] و همکاران، 1391 : 292).

سرمایه فرهنگی: بر اساس نظریه باز تولید فرهنگی، طبقه اقتصادی بالای جامعه می‌کوشد تا برتری خود را بر بقیه اقشار جامعه، علاوه بر طرق مختلف اجتماعی از طریق متمایز کردن فرهنگ خود از سایر مردم حفظ نماید. بدین ترتیب مفهوم سرمایه فرهنگی و ابعاد سه گانه آن در کانون توجه این نظریه قرار دارد. بوردیو[16] اعتقاد دارد افراد و خانواده‌ها را می‌توان از لحاظ سرمایه فرهنگی آنها مقایسه کرد (شارع‌پور و خوش‌فر، 1381: 135). به اعتقاد بوردیو، نمی‌توان ساختار و کارکرد جهان اجتماعی را تبیین کرد مگر این که مفهوم سرمایه را در تمامی اشکال آن و نه صرفاً در شکل اقتصادی آن به جهان معرفی کرد (فکوهی، 1381؛ نقل از روحانی، 1388: 15). بنابراین رفتارها، نگرش‌ها، الگوی مصرف و... در زندگی فرد سالمند بسیار اهمیت دارد. سرمایه فرهنگی نه تنها در میزان فرسودگی و ضعف و ناتوانی بلکه در میزان مشارکت و تعاملات اجتماعی او نیز تأثیرگذار است.

پایگاه اجتماعی – اقتصادی :" مارکس[17] بر این باور بود که قدرت و اعتبار اجتماعی افراد نشأت گرفته از موقعیت اقتصادی آنهاست. از این رو دلیلی نمی‌دید که آنها را به عنوان علل و ابعاد جداگانه نابرابری اجتماعی مورد مطالعه قرار دهد. ماکس وبر[18] با تشخیص این نکته که قشربندی در جوامع صنعتی مشخصاً پیوسته و هماهنگ نیست، با این نظر مارکس مخالف بود. در نزد وی فردی ممکن است در یکی از ابعاد نابرابری اجتماعی موقعیتی برتر داشته باشد اما در ابعاد دیگر در موقعیت پایینی قرار گیرد. مثلاً مقامات رسمی بروکراتیک ممکن است قدرت زیادی داشته اما از ثروت و اعتبار اجتماعی ناچیزی برخوردار باشند» (عضدانلو، 1384: 148). جامعه‌شناسان اغلب مفهوم پایگاه اقتصادی- اجتماعی را برای اشاره به آنچه وبر در نظر داشت استفاده می‌کنند. پایگاه اقتصادی- اجتماعی بالای سالمندان این امکان را برای آنها فراهم می‌سازد تا بتوانند راحت‌تر دوران پیری خود را سپری کنند. به عنوان مثال داشتن توانایی مالی سبب می‌شود برای خویش پرستار بگیرند و یا نیازهای دارویی و درمانی خود را برطرف کنند. از سوی دیگر، اگر دارای تحصیلات و موقعیت اجتماعی بالا باشند می‌توانند ارتباط خود را با وجود پیری با اقوام، گروه سنی جوان و سایرین حفظ کنند و به جای طرد اجتماعی، مداخله اجتماعی داشته باشند.

جهت‌گیری ارزشی: جهت‌گیری ارزشی، اصول درست یا نادرستی است که افراد آنها را می‌پذیرند و یا رد می‌کنند. گاهی اوقات پذیرش نوعی خاص از دیدگاه‌ها و نگرش‌ها سبب می‌شود که سبک زندگی افراد تغییر کند و یا دچار مشکلی چون طرد اجتماعی شوند. یکی از این دیدگاه‌ها که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است، بحث نوگرایی و یا سنت‌گرایی است. افراد ممکن است با تغییر و به سمت توسعه پیش رفتن جوامع، به نوگرایی روی آورند و یا این‌که همچنان سنت‌گرا باقی بمانند. دلیل مقاومت در برابر نوآوری‏ها و بدبینی نسبت به آن، بیشتر گرایش تقدیرگرایانه در جوامع توسعه نیافته تلقی شده است. به عبارت دیگر در متون مربوط به توسعه‏یافتگی، متفکران نظریه نوسازی دو جامعه سنتی و نو را دو قطب انگاشته‏اند. اینکلس در تحلیل جامعه مدرن معتقد است ضمن این‌که کلیت جامعه از جهت ساختار پویا و نو است، عناصر فرهنگی و انسانی آن نیز مدرن شده است. برای انسان در این فرهنگ و جامعه، زمان با اهمیت است و همه امور رو به سوی آینده دارد. در حالی که در جامعه سنتی، انسان به گذشته می‏اندیشد و زمان حال را نیز بر اساس گذشته تفسیر می‏کند (اینکلس،[19] 1966، نقل از آزاد ارمکی، 1376: 2).

 

فرضیات تحقیق

- بین جنسیت و عدم مطرودیت اجتماعی سالمندان شهر ورامین رابطه معنادار وجود دارد.

- بین سرمایه فرهنگی و عدم مطرودیت اجتماعی سالمندان شهر ورامین رابطه معنادار وجود دارد.

- بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی و عدم مطرودیت اجتماعی سالمندان شهر ورامین رابطه معنادار وجود دارد.

- به نظر می‌رسد بین جهت‌گیری ارزشی و عدم مطرودیت اجتماعی سالمندان شهر ورامین رابطه معنادار وجود دارد.

 

روش‌شناسی

در این تحقیق از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه سالمندان 60 سال به بالای شهر ورامین (غیر مقیم در سراهای سالمند) به تعداد کل 24406 نفر است که تعداد 378 نفر از طریق فرمول کوکران عنوان نمونه انتخاب شدند. نحوه محاسبۀ تعیین حجم نمونه به شرح ذیل است:

جمعیت یا جامعه آماری N =

حجم نمونه n =

(ضریب اطمینان  95درصد) 96/1=  t

(احتمال وجود صفت معین در نمونه) 5/0=  P

(دقت احتمالی مطلوب یا نصف فاصلۀ اطمینان) 05/0 d =

(احتمال عدم وجود صفت معینی در نمونه) 5/0 q =

24406= N

 

 

نمونه‌گیری به صورت تصادفی طبقه‌بندی شده است. در نمونه‌گیری طبقه‌بندی شده جامعه به خرده گروه‌هایی به نام طبقه تقسیم می‌شود و نمونه‌های مستقل از هر طبقه انتخاب می‌شوند (بیکر، 1386 : 95). برای مثال در این پژوهش که جنسیت به عنوان یک متغیر مستقل در نظر گرفته شده است، نسبت سالمندان مذکر و مؤنث باید به همان نسبتی که در جامعه وجود دارد، تعیین شود. در جامعه مورد نظر 12072 نفر (46/49 درصد) سالمند مؤنث و 12334 نفر (53/50) سالمند مذکر وجود دارد. از آن‌جا که تعداد سالمندان مذکر و مؤنث به یکدیگر نزدیک است، از هر طبقه به نسبت مساوی در نمونه انتخاب گردید.

اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخت جمع‌آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار Spss و آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شد. واحد تحلیل در این مطالعه فرد سالمند و سطح تحلیل خرد است. برای سنجش اعتبار و پایایی تحقیق نیز از اعتبار محتوا و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. میزان آلفای کرونباخ در متغیر مطرودیت اجتماعی 80/0 و برای متغیر جهت‌گیری ارزشی 94/0 به دست آمد؛ از آنجا که هر دو متغیر آلفایی بالای 7/0 دارند می‌توان گفت که از پایایی بالایی برخوردار هستند و نتایج، قابل تعمیم به کل جامعه آماری است. 

در پرسشنامه‌های محقق ساخت لازم است تعاریف عملیاتی به همراه شاخص‌ها و گویه‌های مورد استفاده بیان شوند. تعریف عملیاتی به تعریفی اطلاق می‌شود که از طریق آن، مفهوم با استفاده از شاخص‌هایی که برای اندازه‌گیری آن به کار برده می‌شود، تعریف می‌شود (دلاور، 1390 : 55).

 

مطرودیت اجتماعی

لویتاس و همکاران (2007) مفهوم مطرودیت را بدین شرح تعریف می‌کنند: «فرایندی پیچیده و چند بعدی که شامل نداشتن یا محروم سازی از منابع، حقوق، کالاها و خدمات و قادر نبودن بر مشارکت در روابط و فعالیت‌های معمولی می‌شود که برای اکثریت افراد یک جامعه در دسترس است» (تاج مزینانی، 1390 : 584). مطرودیت اجتماعی دارای چهار بعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است.

 

الف - بعد اقتصادی

بعد اقتصادی یکی از جنبه‌های کلیدی و ملموس مطرودیت است. مطرودیت اقتصادی ناتوانی در مشارکت در کسب مشاغلی است که درآمد کافی را برای برآوردن نیازهای ابتدایی سالمند به وی می‌دهد. این بعد به سؤال‌هایی چون درآمد، تولید، دسترسی به کالاها و خدمات و بازار کار و شغل مربوط می‌شود (یکالام[20]، 2012: 6).

در این پژوهش این بعد از طریق سؤال درباره درآمد کافی داشتن برای برآوردن احتیاجات، امکان پیدا کردن کار مناسب در صورت تمایل داشتن و دریافت وام در صورت نیازمند بودن سنجیده شد.

 

ب - بعد سیاسی

مطرودیت سیاسی فقدان دسترسی به منابع قدرت و ناتوانی در مشارکت معنادار در فرآیندهای تصمیم گیری فراتر از سطح خانواده تعریف شده است. این بعد بخش مهمی در کشورهای در حال توسعه به شمار می‌آید و با موضوع حق شهروندی، دسترسی و لذت از این حقوق شناخته می‌شود. برنامه توسعه اتحادیه اروپا[21] اشاره می‌کند که این حقوق شامل امنیت شخصی، آزادی بیان، مشارکت سیاسی و برابری فرصت‌ها می‌شود (یکالام، 2012: 6).

در این پژوهش بعد سیاسی از طریق سؤال درباره شرکت کردن در انتخابات، یکسان دانستن قوانین برای همه اعضای جامعه و دفاع از حق در صورت ضایع شدن؛ با مراجعه به مراکز قانونی سنجیده شد.

 

ج- بعد اجتماعی

باهالا و لاپیر، سه مقوله مهم را از جنبه اجتماعی مطرودیت بیان می‌کنند که شامل محدودیت دسترسی به خدمات اجتماعی (سلامت و تحصیل)، دسترسی به بازار کار و فرصت برای مشارکت اجتماعی و نهایتاً روابط میان افراد، دولت و شهروندان می‌شود. به طور خلاصه این بعد بر محرومیت از پیوندهای اجتماعی خانواده، دوستان و همسایگان و میزان اعتماد و امنیت در مرحله پایانی زندگی اشاره می‌کند (یکالام، 2012: 7).

در این پژوهش این بعد از طریق سؤال درباره ارتباط سالمند با خانواده (کمک مالی خانواده، تسلّی خاطر دادن در وقت ناراحتی، حامی بودن در وقت بیماری و یادآوری زمان خوردن داروها توسط آنها)، ارتباط با خویشاوندان (شرکت در جشن‌ها و مراسم فامیل)، ارتباط با دوستان (ملاقات آنها در خارج از منزل)، اعتماد به همسایگان و احساس امنیت در وقت تنهایی سنجیده شد.

 

د - بعد فرهنگی

بر اساس کار ایواندرو، در زمینه مطرودیت از فعالیت‌های فرهنگی، معیارهای شرکت در اجتماعات مذهبی، گروه‌های اجتماعی و فعالیت‌های مدنی مورد ارزیابی قرار گرفته است (اسکارف و همکاران، 2001: 7).

در این پژوهش این بعد از طریق سؤال درباره شرکت کردن سالمند در جشن‌ها و هیئت‌های مذهبی، مسجد رفتن و شرکت در مراسم و برنامه‌های مربوط به مسجد سنجیده شد.

 

جنسیت

در این پژوهش جنسیت افراد به این صورت پرسیده شده است: جنسیت :                مرد...     زن...

 

سرمایه فرهنگی

در این پژوهش، سرمایه فرهنگی به عنوان متغیری مورد توجه قرار می‌گیرد که با سنجش ابعاد دو گانه آن به صورت یک شاخص ترکیبی درآمده است. این شاخص ترکیبی شامل میزان مصرف کالاهای فرهنگی به طور عینی و مدارج تحصیلی فرد می‌شود (شارع‌پور و خوش‌فر، 1381: 137).

 

الف - سرمایه فرهنگی عینیت یافته[22]

این بعد از سرمایه فرهنگی که به مصرف کالاها اشاره دارد با این سؤال سنجیده شد که سالمندان چه میزان کالاهای فرهنگی چون کتاب، روزنامه و کامپیوتر را مورد استفاده قرار می‌دهند.

 

ب - سرمایه فرهنگی نهادی شده[23]

این بعد از سرمایه فرهنگی با سؤال درباره میزان تحصیلات که برای سنجش پایگاه اقتصادی-اجتماعی هم در نظر گرفته شده است سنجیده شد.

 

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

متغیرهای اصلی تعیین کننده جایگاه یک فرد در جامعه، تحصیلات، درآمد و شغل هستند. این موارد به طور عمده به مفهوم وبر از منزلت اجتماعی مرتبط هستند و سه فاکتور تعیین کننده پایگاه اقتصادی-اجتماعی به شمار می‌روند (پرستون و توبمن[24]، 1994؛ نقل از سیف‌زاده، 1386: 90).

در این پژوهش مؤلفه‌های پایگاه اقتصادی- اجتماعی، یعنی تحصیلات، درآمد و شغل در نظر گرفته شده‌اند.

 

الف - تحصیلات

انتقال دانش، مهارت‌های شغلی، هنجارهای فرهنگی و ارزش‌های اجتماعی را از نسلی به نسل دیگر که تحت هدایت و نظارت معلمان، دبیران و استادان دوره دیده صورت می‌گیرد تحصیلات می‌گویند (عضدانلو، 1388: 178).

در این پژوهش تحصیلات از طریق گزینه‌های بیسواد، سواد قرآنی، ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان، دیپلم و تحصیلات دانشگاهی سنجیده شد.

 

ب - درآمد

به اجرت یا دستمزد شغلی و حرفه‌ای و یا سود حاصل شده از سرمایه‌گذاری، درآمد می‌گویند (عضدانلو، 1388: 295).

در این مطالعه میزان درآمد از طریق سؤالی که دارای گزینه‌های زیر بود سنجیده شد: زیر 100 هزار تومان، 101 تا 200 هزار تومان، 201 تا 300 هزار تومان، 301 تا 400 هزار تومان، 401 تا 600 هزار تومان، 601 تا 800 هزار تومان، 801 تا یک میلیون تومان و یک میلیون تومان به بالا.

 

ج - شغل

بنا به تعریف وزارت بهداشت، هر فعالیت فکری یا بدنی که قانوناً مجاز باشد و به منظور کسب درآمد (نقدی یا غیرنقدی) صورت گیرد شغل نامیده می‌شود (سیف‌زاده، 1381: 91).

در این مطالعه نوع فعالیت سالمند از طریق تقسیم‌بندی صاحبان مشاغل شامل قانون‌گذاران و مقامات عالی رتبه، متخصصان، تکنسین‌ها و دستیاران، کارمندان امور اداری و دفتری، کارکنان خدماتی و فروشندگان، کارکنان ماهر کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری و... سنجیده شد. دو گزینه بیکار یا در جست و جوی کار و خانه‌دار نیز برای کسانی که بیکار هستند و خانم‌هایی که مشغول به کار نیستند اضافه شد. لازم به ذکر است که در سؤال، عنوان شد در صورت بازنشسته بودن عنوان شغل قبلی ذکر شود.

 

جهت‌گیری ارزشی

با توجه به نظریات پژوهش، برای سنجش جهت‌گیری ارزشی از دو بعد تقدیرگرایی و تدبیرگرایی استفاده شد.

 

الف - تقدیرگرایی

برای سنجش این بعد، از سالمند خواسته شد که پاسخ دهد چقدر با این گویه‌ها موافق یا مخالف است: سرنوشت هرکسی از قبل تعیین شده است و نمی‌توان آن را تغییر داد و روزی و قسمت ما از زندگی همین است که الان داریم.

 

ب - تدبیرگرایی

برای سنجش این بعد این سؤال مطرح شد که سالمند چقدر با این گویه‌ها موافق یا مخالف است: تنها عامل موفقیت و خوشبختی هر کسی سعی و تلاش خود اوست و سرنوشت در این میان نقشی ندارد. اعتقاد به سرنوشت یک اعتقاد خرافی است.

 

یافته‌های پژوهش

1- توصیف مشخصه‌های جمعیتی پاسخگویان

 

جدول 1- مشخصههای جمعیتی پاسخگویان

درصد

زن

مرد

درصد

زن

مرد

متغیر

درصد

درصد

متغیر

درصد

درصد

 

 

گروه سنی

64-60

29.6

35.4

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع فعالیت

متخصصان

0.5

2.1

69-65

23.8

28.0

تکنسین‌ها و دستیاران

1.6

3.2

74-70

15.9

15.3

کارمندان امور اداری و دفتری

19.6

46.0

79-75

15.9

13.8

کارکنان خدماتی و فروشندگان

4.8

20.6

84-80

10.1

3.7

کارکنان ماهر کشاورزی، جنگلداری

2.1

 

6.3

 

85 به بالا

4.8

3.7

 

 

وضعیت تأهل

هرگز ازدواج نکرده

0.5

0.0

صنعتگران

0.0

3.7

متأهل

54.0

81.0

مونتاژکاران و رانندگان

0.0

6.3

طلاق گرفته

5.3

1.1

کارگران ساده

1.1

11.6

بیوه

40.2

18.0

خانه‌دار

70.4

0.0

 

 

 

 

تحصیلات

بیسواد

42.9

28.0

 

 

 

درآمد ماهیانه

101تا200هزار

2.6

1.1

قرآنی

4.2

0.5

201تا300هزار

5.3

2.6

ابتدایی

23.3

13.8

301تا400هزار

7.4

1.6

راهنمایی

4.2

6.3

401تا600هزار

28.6

19.6

دبیرستان

2.1

10.8

601تا800هزار

24.3

41.8

دیپلم

15.9

24.3

801تا1میلیون

15.3

18.0

تحصیلات دانشگاهی

7.4

16.4

1میلیون تومان به بالا

16.4

15.3

نمونه

378

 

 

تعداد زنان و مردان در سه گروه سنی با هم تفاوت قابل توجهی دارند؛ در گروه سنی 64-60 سال تعداد مردان نزدیک به 6 % و در گروه سنی 69-65 سال 4.2 % بیشتر از زنان است. بر عکس در گروه سنی 84-80 سال تعداد زنان 6.4 % بیشتر از مردان است. در سایر گروه‌های سنی تعداد زنان و مردان به هم نزدیک است. بیشترین درصد متأهلان با 81 % به مردان و بیشترین درصد بیوه‌ها با 40 % به زنان اختصاص دارد. در خصوص تحصیلات 35.4 % از کل نمونه (زنان و مردان) بیسواد هستند، 2.4%  سواد قرآنی دارند، 18.5% در مقطع ابتدایی، 5.3% در مقطع راهنمایی و 6.3% در مقطع دبیرستان هستند، 20.1% دیپلم دارند و 11.9% هم دارای تحصیلات دانشگاهی هستند.

70.4 % از زنان خانه‌دار هستند و نزدیک به 20 % از آنها کارکنان امور اداری و دفتری هستند. 46 % از مردان خود را از کارکنان امور اداری و دفتری معرفی نموده‌اند و 20.6 % جزء کارکنان خدماتی و فروشندگان هستند. کارگران ساده هم 11.6 % از نمونه مردان را تشکیل می‌دهند. در خصوص درآمد پاسخگویان بیشتر زنان (6/28%) میزان درآمد خانوار خویش را 401 تا 600 هزار تومان اعلام کردند و مردان با 41.8%، 601 تا 800 هزار تومان اعلام کردند.

 

توصیف نگرش‌ها و موقعیت‌های پاسخگویان

الف- توزیع پاسخگویان بر حسب متغیر سرمایه فرهنگی

برای سنجش سرمایه فرهنگی از دو بعد عینیت یافته و نهادی استفاده شد. با در نظر گرفتن نمره‌های کسب شده در هر دو بعد و تقسیم‌بندی آنها، سه گروه بالا، متوسط و پایین به دست آمد و از این طریق، سرمایه فرهنگی سالمندان توصیف شد.

 

 

جدول 2- توزیع فراوانی متغیر سرمایه فرهنگی بر حسب جنسیت پاسخگویان

سرمایه فرهنگی

زن

مرد

کل جمعیت نمونه

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

پایین

136

72.0

87

46.0

223

59.0

متوسط

44

23.3

80

42.3

124

32.8

بالا

9

4.8

22

11.6

31

8.2

کل

189

100.0

189

100.0

378

100.0

 

 

جدول 2 نشان می‌دهد که نزدیک به 60 % سالمندان سرمایه فرهنگی پایین، 32% سرمایه فرهنگی متوسط و 8 % سرمایه فرهنگی بالا دارند. به تفکیک زنان و مردان سالمند درصد سرمایه فرهنگی پایین زنان، بیشتر از مردان است؛ 72% از زنان و 46 % از مردان سرمایه فرهنگی پایین دارند. در مقابل 11.6 % مردان سرمایه فرهنگی بالا دارند و تنها 4.8 % از زنان از سرمایه فرهنگی بالایی برخوردارند.

ب- توزیع پاسخگویان بر حسب متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی

پایگاه اقتصادی- اجتماعی از مجموع سه شاخص تحصیلات، شغل و درآمد به دست آمده است. هر سه در سه طبقه پایین، متوسط و بالا تقسیم‌بندی شده و سپس با ترکیب این معرف‌ها، متغیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی شکل گرفته است.

 

 

جدول 3- توزیع فراوانی متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی بر حسب جنسیت پاسخگویان

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

زن

مرد

کل جمعیت نمونه

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

پایین

139

73.5

78

41.3

217

57.4

متوسط

21

11.1

63

33.3

84

22.2

بالا

29

15.3

48

25.4

77

20.4

کل

189

100.0

189

100.0

378

100.0

 

 

جدول 3 نشان می‌دهد که 57.4 % از سالمندان در پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین، 22.2 % در طبقه متوسط و 20.4 % در طبقه بالا قرار دارند. اگر از نظر جنسیت، پایگاه اقتصادی- اجتماعی را مقایسه کنیم مشخص می‌شود علیرغم این که بیشترین درصد زنان و مردان سالمند در طبقه پایین قرار دارند اما زنان (73.5% ) بیشتر از مردان (41.3 %) در این طبقه قرار گرفته‌اند. از سوی دیگر تعداد مردانی که در طبقه متوسط قرار دارند (33.3% ) بیشتر از تعداد آنها در طبقه بالاست (25.4%) در حالی که زنان، بیشتر از آن که به طبقه متوسط تعلق داشته باشند (11.1% ) به طبقه بالا تعلق دارند (15.3%).

 

توزیع پاسخگویان بر حسب متغیر جهت‌گیری ارزشی

برای ساختن این متغیر، ابتدا ابعاد تدبیرگرایی و تقدیرگرایی با هم ترکیب و سپس به سه مقوله پایین، متوسط و بالا تبدیل شده‌اند.

 

جدول 4- توزیع فراوانی متغیر جهت‌گیری ارزشی بر حسب جنسیت پاسخگویان

متغیر

شدت

زن

مرد

کل جمعیت نمونه

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

جهت‌گیری ارزشی

پایین

100

52.9

73

38.6

173

45.8

متوسط

60

31.7

73

38.6

133

35.2

بالا

29

15.3

43

22.8

72

19.0

کل

189

100.0

189

100.0

378

100.0

 

جدول4 نشان می‌دهد که 45 % از سالمندان نمره پایین کسب کردند و گرایش بیشتری به تقدیرگرایی دارند، 35% آنها نمره متوسط و 19% نمره بالا کسب کردند. در رابطه با جهت‌گیری ارزشی متناسب با جنسیت می‌توان گفت که تقدیرگرایی زنان بیش از مردان است زیرا 52% زنان جهت‌گیری ارزشی پایین و 31% جهت‌گیری متوسط داشته‌اند در حالی که جهت‌گیری ارزشی پایین و متوسط مردان هر کدام 38.6% به دست آمده است.

 

د- توزیع پاسخگویان بر حسب متغیر مطرودیت اجتماعی

متغیر مطرودیت اجتماعی، شامل 4 بعد است. برای تشکیل متغیر مطرودیت اجتماعی همه معرف‌ها با هم ترکیب شدند و بعد از رتبه‌بندی در سه مقوله پایین، متوسط و بالا جای داده شدند. بنا بر کدگذاری می‌توان گفت نمونه‌ای که نمره بالا کسب کند و در گروه بالا قرار بگیرد مطرودیت ندارد و نمونه‌ای که نمره پایین کسب کند و در گروه پایین قرار بگیرد دارای مطرودیت است.

 

جدول 5- توزیع فراوانی متغیر مطرودیت اجتماعی بر حسب جنسیت پاسخگویان

متغیر

شدت

زن

مرد

کل جمعیت نمونه

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

مطرودیت اجتماعی

پایین

28

14.8

9

4.8

37

9.8

متوسط

130

68.8

149

78.8

279

73.8

بالا

31

16.4

31

16.4

62

16.4

کل

189

100.0

189

100.0

378

100.0

 

 

با توجه به جدول 5 می‌توان گفت که 73.8 % سالمندان مطرودیت نسبی دارند. مطرودیت اجتماعی زنان و مردان سالمند نیز در حد نسبی است. هر دو از نظر فراوانی در طبقه بالا (نداشتن مطرودیت) یکسان هستند. تفاوت بین زنان و مردان این است که زنان مطرودیت اجتماعی بالاتری نسبت به مردان دارند؛ زیرا زنان 14.8% از گروه پایین و مردان 4.8% از گروه پایین را تشکیل می‌دهند؛ به عبارت دیگر چون زنان بیشتر از مردان، نمره پایین کسب کردند پس میزان مطرودیت اجتماعی آنها بیشتر از مردان است اما همان‌طور که گفته شد، در هر دو جنس بیشترین درصد مطرودیت، به طبقه متوسط و مطرودیت اجتماعی نسبی اختصاص دارد.

 

آزمون فرضیات

الف- آزمون تفاوت میانگین نمره عدم مطرودیت اجتماعی بر حسب متغیر جنسیت

 

 

جدول 6- آزمون تفاوت میانگین نمره عدم مطرودیت اجتماعی بر حسب متغیر جنسیت

متغیر

مقوله

میانگین عدم مطرودیت اجتماعی

آزمون T

جنسیت

زن

51.88

2.13-

Sig= 0.03

مرد

54.02

 

 

در جدول فوق، سطح معناداری برابر با 0.03 است؛ از آن جا که این مقدار پایین‌تر از 0.05 است نتیجه گرفته می‌شود که تفاوت آماری معنادار در میانگین نمره‌های عدم مطرودیت اجتماعی زنان و مردان وجود دارد. به عبارت دیگر، بر طبق آزمون T، میانگین عدم مطرودیت اجتماعی در بین مردان بیش از زنان بوده و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار است؛ بنابراین طرد اجتماعی زنان بیشتر از مردان است.

 

ب- آزمون رابطه همبستگی بین نمره عدم مطرودیت اجتماعی و سرمایه فرهنگی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و جهت‌گیری ارزشی

 

 

جدول 7- آزمون رابطه همبستگی بین نمره عدم مطرودیت اجتماعی و سرمایه فرهنگی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و جهت‌گیری ارزشی

آزمون پیرسون

سرمایه فرهنگی

پایگاه اقتصادی-اجتماعی

جهت‌گیری ارزشی

عدم مطرودیت اجتماعی

پیرسون

0.37

0.33

0.18

سطح معناداری

0.00

0.00

0.00

 

 

نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان می‌دهد که بین عدم مطرودیت اجتماعی و سرمایه فرهنگی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و جهت‌گیری ارزشی، همبستگی معنادار و مستقیمی وجود دارد؛ زیرا سطح معناداری در هر سه متغیر 0.00 و کمتر از 0.05 است و آزمون پیرسون نیز مثبت به دست آمده است. این بدان معناست که با بالا رفتن میزان هر متغیر، نمره عدم مطرودیت هم بالا می‌رود و با پایین آمدن میزان متغیرها، نمره عدم مطرودیت هم پایین می‌آید.

 

ج- رگرسیون

 

 

جدول8- رگرسیون تبیین عدم مطرودیت اجتماعی و متغیر جنسیت، سرمایه فرهنگی، پایگاه اقتصادی اجتماعی و جهت‌گیری ارزشی

متغیر

ضریب Beta

سطح معناداری

Rsquare

جنسیت

0.110

0.00

0.012

سرمایه فرهنگی

0.373

0.00

0.139

پایگاه اقتصادی-اجتماعی

0.338

0.00

0.143

جهت‌گیری ارزشی

0.181

0.00

0.033

 

 

جدول فوق نشان می‌دهد که بین همه متغیرهای تحقیق و عدم مطرودیت اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد. ضریب رگرسیون نشان می‌دهد که به ترتیب متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی 14.3 % سرمایه فرهنگی 13.9 %، جهت‌گیری ارزشی 3.3 % و جنسیت 1.2 % از واریانس عدم مطرودیت اجتماعی را تبیین می‌کنند.

 

نتیجه

سالمندان به عنوان بخش مهمی از افراد جوامع همواره مورد غفلت واقع شده‌اند، حال آن‌که مسائل و مشکلات مربوط به سالمندی با افزایش روزافزون جمعیت آنان بیش از پیش اهمیت می‌یابد. زنان و مردان با پاگذاشتن به سنین پیری مورد طرد و بی‌اعتنایی از سوی خانواده، محیط کار و گروه‌های اجتماعی قرار می‌گیرند. از طرف دیگر خصوصیات و ویژگی‌های فردی درون سالمندان نیز آنها را مستعد طرد شدن از جامعه خواهد کرد. در این پژوهش نویسندگان تلاش نمودند تا متغیرهای تأثیرگذار را بر طرد اجتماعی سالمندان شناسایی نمایند .

آمارها نشان می‌دهد که بیشترین نمونه تحقیق در گروه سنی 64-60 سال قرار دارند. از نظر تأهل بیشترین گروه را متأهلان و بعد بیوه‌ها تشکیل می‌دهند. اکثر آمارها در رابطه با تحصیلات سالمندان، به بیسوادان و در مرتبه بعد، به کسانی که دیپلم دارند اختصاص می‌یابد. زنان بیشتر خانه دارند و مردان کارمندان امور اداری و دفتری و کارکنان خدماتی و فروشندگان هستند از لحاظ درآمدی 33% سالمندان دارای درآمد ماهیانه بین 600 تا 800 هزار تومان هستند و طبقات پایین درآمدی، کمترین درصد را به خود اختصاص می‌دهد.

از لحاظ سرمایه فرهنگی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی، تقریباً 60 % سالمندان در سطح پایین قرار گرفته‌اند. جهت‌گیری ارزشی سالمندان بیشتر گرایش به تقدیرگرایی دارد. از لحاظ مطرودیت اجتماعی هم می‌توان گفت سالمندان ورامین دارای مطرودیت اجتماعی هستند و این میزان در حد نسبی است.

نتایج این پژوهش و جداول رابطه دو متغیره بین متغیر مستقل تحقیق و متغیر وابسته نشان می‌دهد که جنسیت و مطرودیت اجتماعی رابطه معناداری با یکدیگر دارند. میزان مطرودیت اجتماعی زنان بیشتر از مردان است؛ طبق نظریات، دلیل این امر تفاوت‌های بنیادین زنان و مردان در احساس، اندیشیدن، ارتباط با دیگران و جهان اجتماعی است. فمینیست‌ها معتقدند با وجود تفاوت‌ها و تنوع‌ها در مردان و زنان، نوعی همسانی یا یک هویت مشترک در بین مردان و در بین زنان وجود دارد. به عبارت دیگر، زندگی زنان به دلیل تجربه مشترک سلطه‌پذیری تحت نظام مردسالاری با هم مشترک است (محمدپور و همکاران، 1388: 155).

مقایسه‌های انجام شده در رابطه با متغیر جنسیت در پژوهش‌های مختلف نشان می‌دهد که بر خلاف تحقیق حاضر، دل بونو و همکارانش (2013-2007) به ارتباط معناداری بین تفاوت‌های جنسیتی و مطرودیت اجتماعی دست نیافتند. جیزبرز و ورومن (2008) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که سن و جنس عامل تأثیرگذار جدّی بر مطرودیت اجتماعی نیست.

در مقابل، جدیدی و همکارانش (1390) در پژوهشی که مربوط به کیفیت زندگی است به این نتیجه دست یافتند که عامل جنسیت، متغیری تأثیرگذار است؛ به طوری‌که کیفیت زندگی مردان بیش از زنان بوده است. در پژوهش سام‌آرام و یزدانپور (1389) نیز نتایج نشان داد متغیر جنسیت در کنار سایر متغیرها با کیفیت زندگی سالمندان مرتبط است.

رابطه سرمایه فرهنگی با مطرودیت اجتماعی هم معنادار است. طبق نظر بوردیو سرمایه فرهنگی در خلال اجتماعی شدن در فرد انباشته می‌شود. فردی که قابلیت استفاده از کالاهای فرهنگی را نداشته باشد، در واقع قابلیت اثبات تمایلات پایدار خویش را هم ندارد؛ چنین فردی که قادر به تحقق بخشیدن به تمایلات خویش نیست چطور انتظار دارد که ناخودآگاه از جامعه کنار گذاشته نشود؟

پایگاه اقتصادی- اجتماعی و جهت‌گیری ارزشی هم با مطرودیت اجتماعی رابطه معنادار دارند. وبر در تکمیل نظریه مارکس مفهوم پایگاه اقتصادی- اجتماعی را بیان کرد و اعتقاد داشت که اعتبار اجتماعی یک فرد از این طریق مشخص می‌شود. در اینجا نیز هر چه سالمند پایگاه اقتصادی- اجتماعی بالاتری داشته باشد، مطرودیت کمتری دارد و برعکس هر چه پایگاه پایین‌تری داشته باشد، طرد اجتماعی بیشتری خواهد داشت. از سوی دیگر هر چه جهت‌گیری بالاتر و به سمت تدبیرگرایی می‌رود، مطرودیت کمتر می‌شود و هر چه جهت‌گیری ارزشی پایین‌تر و به سمت تقدیرگرایی می‌رود، مطرودیت اجتماعی سالمند بیشتر می‌شود. به اعتقاد اینکلس (1966) در جامعه مدرن، عناصر فرهنگی و انسانی نیز مدرن می‌شود. در چنین جامعه‌ای همه چیز رو به سوی آینده دارد و اگر چنین نباشد، زندگی فرد همسو با جامعه نیست. طبق نظریه طبقه پایین از مورای (1994) نیز مطرودیت باید در ایستارها و رفتارها یا سبک زندگی فرد طرد شده ریشه‌یابی شود.

آمارها نشان می‌دهند که بیشترین میزان تبیین متغیر مطرودیت اجتماعی، در درجه اول با 14.3 % به وسیله متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی و در درجه دوم با 13.9 % به وسیله سرمایه فرهنگی صورت می‌پذیرد.

در یک جمع‌بندی کوتاه می‌توان گفت همه متغیرهای مستقل با مطرودیت اجتماعی رابطه معنادار دارند و بیشترین عوامل تأثیرگذار که تغییرات مطرودیت اجتماعی را تبیین می‌کنند پایگاه اقتصادی- اجتماعی و سرمایه فرهنگی هستند.

با توجه به آنچه طی مراحل مختلف تحقیق حاصل گردیده است پیشنهادهای زیر ارائه می‌گردد:

1. با توجه به جوانی جمعیت کشورمان طی سال‌های اخیر، اکثر برنامه‌ریزی‌ها روی مسائل جوانان متمرکز بوده است ولی روند رو به رشد سالمندان مطالعات بیشتر و همچنین برنامه‌ریزی‌های بیشتری را می‌طلبد.

2. تأسیس مراکز مددکاری اجتماعی برای سالمندان و خانواده‌هایی که دارای فرد سالمند هستند کمک می‌کند تا هم سالمندان با حضور در جلسات مربوط به مرکز، احساس طردشدگی و کنارگذاری نکنند و اعتماد به نفس بالا کسب کنند و هم خانواده‌هایشان بتوانند با مشاوره با مددکاران با مشکلات زندگی با سالمند خویش کنار بیایند. این مراکز هم می‌تواند به صورت خصوصی و هم به صورت دولتی از جانب سازمان بهزیستی تأسیس شود.

3. طبق نتایج تحقیق، سرمایه فرهنگی بالا عامل مؤثر در جلوگیری از طرد اجتماعی شناخته شد؛ بنابراین تأسیس مراکز فرهنگی خاص سالمندان برای گذراندن اوقات فراغت، نه تنها نقش عمده‌ای در تقویت روحی سالمندان خواهد داشت بلکه سبب می‌شود میزان سرمایه فرهنگی آنان نیز افزایش یابد. این مراکز می‌تواند امکان مطالعه، تفریح، سرگرمی، کارهای دستی و امور مشابه را تدارک ببیند.

4. از کارهای دیگری که در این راستا می‌شود انجام داد، برقراری تخفیف‌های ویژه خاص سالمندان ( تهیه بلیت هواپیما، قطار، سینما، نمایشگاه، اتوبوس و ... ) است و یا دادن چنین امتیازاتی به خانواده‌هایی است که افراد سالمند دارند. شهرداری و فرمانداری‌های شهرها می‌توانند با هماهنگی و پرداخت هزینه به مراکز فرهنگی که زیر نظرشان کار می‌کنند این مهم را فراهم آورند. 

از جمله محدودیت‌های این تحقیق، نبود اطلاعات در رابطه با مطرودیت اجتماعی سالمندان است. به عبارت دیگر تحقیق یا مقاله‌ای فارسی که موضوع سالمندی را از جنبه مطرودیت اجتماعی بسنجد یافت نشد. از مشکلات دیگر، دشواری در یافتن نمونه مورد نظر است زیرا به علّت مشکلات نگهداری سالمندان ممکن است خانواده‌ها آنها را به سراهای سالمند بسپارند. از سوی دیگر به علّت آن که تعداد سالمندان در خانوارها نسبت به کودکان، نوجوانان، جوانان و میانسالان کمتر است، دسترسی به سالمندان با مشکل مواجه می‌شود. دشوار بودن انجام مصاحبه با سالمندان به علت بیسواد بودن یا داشتن سواد پایین و کم حوصلگی آنها از دیگر محدودیت‌های این تحقیق به شمار می‌رود.



[1].طریقه محاسبه ضریب سالمندی در هر گروه: عده افراد 65 سال به بالا تقسیم بر عده افراد صفر تا 14 سال ضرب در 100.

[2] Provision of Care

[3] Sample of Anonimised Records

[4] Jehoel-Gijsbers

[5] Vrooman

[6] Muhli

[7] Brukman

[8] Gereb

[9] Murray

[10] Morris

[11] Silver

[12] Theobald

[13] Kroner

[14] Scharf

[15] Alcok

[16] Bourdieu

[17] Marx

[18] Weber

[19] Enkels

[20]Yekkalam

[21] UNDP

[22]objectified

[23]institutionalized

[24] Preston and Taubman

منابع
آزاد ارمکی، ت. (1376). «بررسی نظریه نوسازی: مطالعه موردی درباره تقدیرگرایی فرهنگی در ایران»، نشریه میان رشته‌ای فرهنگ، ش 22 و 23، ص 191-208.
الکاک، پ.؛ می، م. و کارن، ر. (1391). مرجع سیاست‌گذاری اجتماعی، ترجمه: علی اکبر تاج‌مزینانی، محسن قاسمی و مرتضی قلیچ، جلد دوم، چاپ اول، تهران: نشر امام صادق (ع).
بیکر، ت. (1386). نحوه انجام تحقیقات اجتماعی، ترجمه: هوشنگ نایبی، تهران : نشر نی.
پورجعفری، ح. و آبائی، ح. (1381). «بررسی و مقایسه ضریب سالمندی در ایران طی دو سرشماری عمومی نفوس و مسکن: سال‌های 1365 و 1375»، مجموعه مقالات کنگره بررسی مسائل سالمندی در ایران و جهان، چاپ اول، انتشارات کتاب آشنا، صص 5-9 .
تاج‌مزینانی، ع. و همکاران. (1390). مرور ادبیات درباره وضعیت جوانان در ایران و تعیین موضوعات اولویت دار در ارتباط با جوانان کشور، انتشارات نمایندگی یونیسف در ایران.
دلاور، ع. (1390). روش تحقیق در روان‌شناسی و علوم تربیتی، تهران : نشر ویرایش.
روحانی، ح. (1388). «درآمدی بر نظریه سرمایه فرهنگی»، فصلنامه راهبرد، سال هیجدهم، ش 53، ص7-35 .
ریاحی، م. (1387). «مطالعه تطبیقی موقعیت و جایگاه سالمندان در جوامع گذشته و معاصر»، فصلنامه سالمند، سال سوم، شماره نهم و دهم، ص10-21 .
سالاروند، ش. و عابدی، ح. (1387). «علل و انگیزه‌های اقامت در سرای سالمندان از دیدگاه سالمندان اسکان یافته»، فصلنامه علمی- پژوهشی فیض، دوره دوازدهم، ش2، ص 1-7.
سام‌آرام، ع. و یزدان‌پور، ف. (1389). «عوامل مرتبط با کیفیت زندگی سالمندان (سالمندان شهرستان خمین)»، فصلنامه برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی، ش 6، ص 45-63.
سیف‌زاده، ع. (1386). مشخصه‌های اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و سلامت در کهنسالی؛ موردشناسی شهر آذرشهر، پایان‌نامه کارشناسی ارشد جمعیت‌شناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی.
شارع‌پور، م. و خوش‌فر، غ. (1381). «رابطه سرمایه فرهنگی با هویت اجتماعی جوانان؛ مطالعه موردی شهر تهران»، نامه علوم اجتماعی، ش20، ص 133-147.
شعاعی، ف. (1381). «فرهنگ ایرانی و سالمندان»، مجموعه مقالات کنگره بررسی مسائل سالمندی در ایران و جهان، چاپ اول، انتشارات کتاب آشنا، ص 73-79 .
عضدانلو، ح. (1384). آشنایی با مفاهیم اساسی جامعه‌شناسی، تهران: نشر نی.
علیخانی، و. (1381). پیری از دیدگاه‌های مختلف، چاپ اول، تهران : انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
محمدپور، ا. بوستانی، د.؛ صادقی، ر. و رضایی، م. (1388). «تحقیق فمینیستی: مبانی پارادایمی و مجادله‌های انتقادی»، فصلنامه پژوهش زنان، دوره 7، ش 21، ص 151-186 .
مرکز آمار ایران. (1390). سرشماری عمومی و نفوس مسکن 1390 : نتایج کلی سرشماری، گزیده نتایج سرشماری، آنلاین 23/8/91 : www.amar.org.ir/portals/abstract/1390.
معیدفر، س. (1389). مسائل اجتماعی ایران (جامعه‌شناسی اقشار و گروه‌های آسیب‌پذیر)، با استفاده از تحقیقات کلاس درس اقشار آسیب‌پذیر و همکاری دانشجویان، چاپ اول، تهران: نشر علم.
منوچهری، ه. ب.؛ قربی، م.؛ حسینی، ن. نصیری اسکوئی، و کاربخش، م. (1387). «میزان و انواع سوء رفتار خانگی با سالمندانp مراجعه کننده به پارک‌های شهر تهران»، نشریه دانشکده پرستایی و مامایی شهید بهشتی، سال هجدهم، ش 62، صص 37-44.
نیازی، م. و بابایی‌فرد، ا. (1390). جامعه‌شناسی سالمندی، چاپ اول، کاشان: سخنوران.
Del Bono, E, Sala, E. Hancock, R. Gunnell, C. & Parisi, L. (2007) Gender, Older People and Social Exclution. A Genderd Review and Secondary Analysis of the Data, ISER Working Paper 2007-13, Colchester: University of Essex, pp 1-105 .
Jehoel-Gijbers, G. & Vrooman, C. (2008) "Social Exclusion of the Elderly : A Comparative Study of EU Member States", ENEPRI Research Report, No. 57, p 1- 85 .
Muhli, U. (2010) "Accounts of Professional and Institutional Tension in The Context of Swedish Elderly Care", Journal of Aging Studies , No. 24, p 47-56 .
Thomas Scharf, Chris Phillipson, Allison E. Smith, (2001) "Older People In Deprived Neibourhoods, Social Exclution and Quality of Line In Old Age, Center for Social Gerontology, Keele University.
Tajmazinani, A.A. (2010) "In the Mainstream or at the Margins? Youth Inclsion and Exclusion in Iran", University of Glamorgan, U.K. PhD Thesis, p 1-25.
Theobald, Hildegard (2005)  Social exclusion and care for the elderly: Theoretical concepts and changing realities in European welfare states, WZB Discussion Paper, No. SP I 2005-301, available at: http://econstor.eu/bitstream/10419/47367/1/482174676.pdf
Yekkalam, N. (2012) "Patterns and Risk Factors of Social Exclusion Among Older People in India", UMEA University Thesis, available at: http://www.phmed.umu.se/digitalAssets/117/117473_negin-yekkalam.pdf