Authors
Bu-Ali Sina University, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه و بیان مسأله
از جمله توسعههای نو در نظریه جامعهشناختی، ارائه و توضیح مفهوم سبک زندگی است. کلاکهون[1] (1985) در تعریفی میگوید: «سبک زندگی عبارتست از مجموعه یا الگوهای خودآگاه و دقیقاً توسعه یافتۀ ترجیحات فردی در رفتار شخصی مصرف کننده» (Sills & Merton, 1991:349). گیدنز نیز آن را به عنوان مجموعهای کم و بیش جامع از عملکردها تعریف کرده است که فرد آنها را بهکار میگیرد چون نه فقط نیازهای جاری او را برمیآورند بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است، در برابر دیگران مجسم میسازند (گیدنز[2]، 1388: 120) . یکی از اشکال سبک زندگی به طورکلی، سبک زندگی سلامت محور[3] است. بلوخ در توضیح مفهوم اخیر، آن را راهنمایی برای جلوگیری از مشکلات بهداشتی و تضمینی برای حد اعلای سلامتی فرد بیان داشته است (Divine & Lepisto, 2007:2). کاکرهام در تعریف خود اظهار میکند: «سبک زندگی سلامت محور، الگوهای تجمعی از رفتار مرتبط با سلامت مبتنی بر انتخابهای ممکن برای افراد است بنابر فرصتهایی که در زندگی دارند. این رفتارها که سلامت افراد را تحت تأثیر قرار میدهند- بهگونهای مثبت یا منفی- کنشهای تصادفی افراد نیستند بلکه الگوهای قابل شناختی از فعالیتهای ویژه برای گروهها، موقعیتهای اجتماعی و جوامع را تشکیل میدهند» (Cockerham, 1999:53). بنابراین محور بحث در تعاریفی که گذشت، مفهوم سلامت است.
امروزه همراه با پیشرفت جوامع بشری و تغییرات عمده در سبکهای زندگی، میتوان بیان داشت که بهطورکلی، کیفیت زندگی بهبود یافته است و مسائل مرتبط با سلامت، تحت کنترل و نظارت بیشتر قرار گرفتهاند. البته به دنبال تحول و گذار در سلامتی[4]، از یک سو بیماریهای عفونی و مسری جای خود را به بیماریهای مزمن و غیر واگیر دادهاند و از سوی دیگر، نرخ مرگ و میر بالا در میان بزرگسالان جایگزین مرگ و میر بالا در بین نوزادان شده است (گیدنز، 1387: 230). بهگونهای که بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت (2006) 60% علل مرگ و میر و 43% بار جهانی بیماریها، مربوط به بیماریهای مزمن است. در ایران نیز این نوع از بیماریها، علت 70% از مرگ و میرها را به خود اختصاص دادهاند. بیماریهای قلبی- عروقی در ایران رتبۀ اول را از نظر مرگ و میر (50% از مرگ و میر سالیانه) به خود اختصاص داده است (جوادی و همکاران، 1390: 989). سرطان نیز به عنوان یکی از عمده بیماریهای مزمن، با میزان بروز100 به100 هزار نفر، یکی از مسائل اصلی بهداشت و درمان است که گریبانگیر بسیاری از هموطنان است (MUS, 2011)[5]. در گزارش مرکز کنترل بیماریهای قلب و عروق سازمان جهانی بهداشت، ایران از نظر شیوع بالای چاقی یکی از 7 کشور اول جهان است که علت آن تغییر سبک زندگی به خصوص خوردن مواد غذایی پرچرب و با شکر بالا، همراه کاهش فعالیت فیزیکی است (Rezaeipour & et al., 2006:17-25). در استان کرمانشاه، براساس رتبهبندی در میان علل اصلی مرگ و میر، مشابه با وضعیت ملی، بیماریهای قلبی- عروقی رتبۀ اول (40%) را به خود اختصاص دادهاند، سپس سوانح و حوادث غیرعمد در رتبۀ دوم (5/12%) و در رتبۀ سوم انواع بیماریهای سرطان و تومورها (10%) قرار دارند (سایت اخبار سلامت). بر این اساس با وجود اینکه مردم عمر بیشتری میکنند اما عمدتاً از بیماریهای مزمن رنج میبرند و لذا به رهیافت نوینی در قبال تندرستی و مراقبت نیاز است. یکی از مباحث مهم و مرتبط با این موضوع در حوزۀ سلامت، مدیریت سلامت[6] است. در جامعهای که بر مسؤولیت شخص در قبال سلامتیاش تأکید میشود، اطلاعات سلامت نقش مهمی برای جستجوگر ایفا میکند (احدزاده، 1391: 2).
در عصر جدید، با توسعه در تکنولوژی اطلاعات، رسانهها به عنوان یکی از اجزای قدرتمند جامعۀ مدنی و تأثیرگذار بر افکار عمومی، با آموزش و اطلاعرسانی، دانش، نگرش و رفتارها را متأثر از خود میسازند و افراد جامعه را آمادۀ مشارکت و تصمیمگیری در جهت کنش و رفتاری خاص مینمایند. در ارتباط با این تأثیرگذاری، با توجه به اهمیت موضوع سلامت و شعار جهانی «انسان سالم، محور توسعه»، بسیاری از سیاستگذاریها و برنامهریزیهای کلان ملی و بینالمللی برای ارتقای سطح بهداشت و سلامت جوامع انجام میشود و رسانههای جمعی نیز سعی نمودهاند با گسترش قلمرو انتشار و پخش برنامههای خود، در این زمینه نقش پررنگی را ایفا نمایند. در واقع میتوان گفت در سراسر مراحل زندگی، افراد با منابع متعدد اطلاعات در مورد مطالب بهداشتی برخورد میکنند که بیشتر آنها رسانههایی از قبیل تلویزیون، رادیو، روزنامه، مجله و اینترنت هستند که پس زمینۀ ثابت زندگی ما را تشکیل میدهند و حاوی پیامهای متعدد تلویحی یا صریح در مورد سلامت و بهداشتند (سیل[7]، 1387: 2).
رسانهها همواره با نمایش و معرفی تازهترین نوآوریهای پزشکی، تغییر در رفتار سلامت، تولید اطلاعات سلامت، نمایش تصاویر مربوط به سلامت و سبک زندگی مرتبط با آن نقش برجستهای در زندگی انسان امروزی بازی میکنند. نمایشهای رسانهای، باورها و ادراکات افراد از سلامت و بیماری را میسازند یا بر آنها تأثیر میگذارند و این باورها و ادراکات به نوبۀ خود رفتار سلامت را تحت تأثیر قرار میدهند (Lepton, 1999:260). با توجه به اهمیت تأثیرات این وسایل در حوزۀ سلامت، بایدگفت علیرغم قدمت زیاد مطالعات در حوزۀ ارتباطات که به اوایل قرن بیستم باز میگردد در دهههای اخیر به نقش رسانههای جمعی در ارتقا رفتار سلامت، از طریق فعالیتهای رسانهای برای متقاعد ساختن افراد، توجه بیشتری شده است (Carno & Burgoon, 2002:19). البته این بخش از بررسیها بیشتر در حوزۀ تحقیقات خارجی صورت گرفته است و در بخش مطالعات داخلی، خلأ تحقیقاتی بیشتری احساس میگردد.
بر این اساس، پژوهش حاضر بر آن است تا نقش وسایل ارتباط جمعی شامل تلویزیون، رادیو، روزنامه، مجله، کتاب و اینترنت را در برجستهسازی سبک زندگی سلامت محور، با بررسی مداخلۀ متغیر موقعیت اجتماعی- اقتصادی مخاطبان، در میان افراد 40 سال به بالای شهر کرمانشاه مطالعه کند. در این بررسی منظور از برجستهسازی، میزان دانش کسب شدۀ مرتبط با سبک زندگی سلامت محور از طریق رسانههاست. زیرا وسایل ارتباط جمعی، ورای آنچه ما بهطور مستقیم تجربه میکنیم، نقشۀ شناختی ما را از جهان فراهم میسازند، به ویژه در توجه به موضوعات یا ایدههایی که ما فرآیند شناختی بیشتری را به آنها اختصاص میدهیم (McCombs & Bell, 1996:93-110). همچنین علت انتخاب افراد 40 سال به بالا برای مطالعه، از یکسو ابتلای بیشتر به بیماریهای مزمن و از سوی دیگر نرخ بالاتر مرگ و میر آنهاست. زیرا آنگونه که گذشت، طی گذار سلامتی دو اتفاق مهم رخ داده است. نخست؛ شیوع بیشتر بیماریهای مزمن به جای بیماریهای عفونی است و دوم اینکه نرخ بالای مرگ و میر سالخوردگان جای مرگ و میر بالا در میان نوزدان را گرفت .
سؤالات تحقیق
- کاربرد وسایل ارتباط جمعی چه تأثیری بر برجستهسازی دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور شهروندان چهل سال به بالای کرمانشاهی میگذارد ؟
- موقعیت اجتماعی- اقتصادی مخاطبان چگونه برجستهسازی دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور را تحت تأثیر قرار میدهد ؟
- احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت چگونه برجستهسازی دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور را تحت تأثیر قرار میدهد؟
پیشینۀ تحقیق
در ارتباط با موضوع پژوهش حاضر، تحقیقات زیر انجام گرفته اند :
- رضوی و همکارانش در بررسی خود بر روی مخاطبان 15 سال به بالای تلویزیون در شهر تهران بدین نتیجه رسیدهاند که مخاطبان (9/99%) ، تلویزیون را از اولویتهای خود برای دریافت پیامهای سلامت میدانند. همچنین بر اساس نتایج تحقیق، الف) رابطۀ معنادار معکوسی میان تحصیلات و مشاهدۀ تلویزیون وجود دارد ب) تمایل بینندگان به سمت کارکرد آموزشی- سرگرمی تلویزیون است ج) مخاطبان توجه زیادی به پیامهای سلامت از سوی تلویزیون دارند د) 91% از مخاطبان رضایت خود را از پخش این پیامها و مفید بودن آنها اعلام نمودهاند (رضوی و همکاران، 1392) .
- در مطالعۀ قاسمی و همکاران با هدف بررسی سبک زندگی سلامتمحور و تعیین کنندههای آن، یافتههای تحقیق نشان داد که سه نوع سرمایۀ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نیز متغیرهای ساختاری در اثرگذاری خود، ابعاد سبک زندگی سلامت محور را تحت تأثیر قرار میدهند. نتایج آزمونهای تحقیق نشان میدهد که با بالا رفتن میزان سرمایۀ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی افراد، سبک زندگی آنها سالمتر میشود. همچنین محققان دریافتند که طبقه، اشتغال، وضعیت تأهل و جنسیت افراد با سبک زندگی سالم آنان در ارتباط است (قاسمی و همکاران، 1387) .
- بَولز و همکارانش[8] در بررسی تأثیر برنامههای تبلیغاتی رسانههای جمعی، برای آموزش شهروندان در زمینۀ اثرات مصرف قند زیاد نوشیدنیها، طی یک نظر سنجی تلفنی، آگاهی، نگرش و رفتار در زمینۀ مصرف نوشابه و دیگر نوشیدنیهای شیرین را مورد مطالعه قرار دادهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد 80 درصد از افرادی که در معرض تبلیغ رسانهای قرار دارند، برای کاهش مصرف نوشابه و دیگر نوشیدنیهای شیرین اقدام نموده و بر این اساس، زیادی قند و شکر را باعث مشکلات سلامتی میدانند. نتایج پژوهش گویای آن است که تبلغات رسانهای در زمینۀ سلامت-همچون مصرف زیاد نوشابه و دیگر نوشیدنیهای شیرین- میتواند در بالا بردن سطح آگاهی و ارتقای نیات رفتاری شهروندان، برای کاهش این گونه مصارف مؤثر باشد (Boles & et al., 2014) .
- مَنو[9] در بررسی تأثیر رسانههای اجتماعی بر استفاده از خدمات سلامت، اظهار میدارد که در جوامع امروزی، منابع آنلاین، جریان سیال اطلاعات را در بخش سلامت مهیا ساختهاند؛ از جمله تعامل با پزشکان، خانوادهها و بیماران. کاربرد رسانههای اجتماعی منبعی عمده از به اشتراک گذاری اطلاعات سلامت را فراهم نموده و حس داشتن یا نداشتن نگرانیهای بهداشتی را در میان افراد افزایش داده است. مطالعۀ این پژوهشگر نشان میدهد چگونه تفاوت در کاربرد آنلاین اطلاعات سلامت و رسانههای اجتماعی، استفاده از خدمات سلامت را تحت تأثیر قرار میدهد. بر اساس یافتههای مطالعه : 1) اطلاعات سلامت آنلاین افراد مورد بررسی را در استفاده از خدمات سلامت توانمندتر میسازد 2) در میان رسانههای اجتماعی فقط آنهایی که مشاوره دادهاند اثر معناداری را بر احتمال استفاده از خدمات سلامت گذاشتهاند (Mani, 2014).
- در مطالعه لاوجوی[10] رابطۀ بین محیط رسانهای و احتمال انجام رفتارهای تهدید کنندۀ سلامت همچون مصرف دخانیات و در معرض نور خورشید قرار گرفتن، بهواسطۀ وضعیتهای روانشناختی- شامل نگرشها، هنجارهای نهادینه شده، کنترل رفتاری و خطر درک شده- بررسی شده است. بر اساس یافتههای تحقیق، اگرچه استفاده از رسانهها به طور مستقیم با تمایل به مصرف دخانیات، ارتباط معناداری ندارد، اما در ارتباط با در معرض نور خورشید قرار گرفتن برای برنزه کردن پوست بدن، رابطۀ معنادار است (غیر از کاربرد اینترنت). در این پژوهش پاسخگویانی که پرمصرفترین مخاطبان بودهاند، همچنین کمترین انگیزه را برای برخورداری از یک سبک زندگی سالم داشتهاند (Lovegoy, 2010).
- دیوتا- برگمن[11] در مطالعهای به بررسی جستجوی اطلاعات سلامت از سوی مصرفکنندگان در حوزۀ اطلاعات بهداشتی میپردازد. این بررسی نشان میدهد که استفاده از کانالهای ارتباطی فعال همانند ارتباطات بین فردی، خواندن متون چاپی و ارتباطات اینترنتی به عنوان منابع اصلی اطلاعات بهداشتی، با قدرت بیشتری باورهای سلامت و نیز پایبندی به آنها را در بین افراد جهتدهی میکند. از سوی دیگر، کانالهای ارتباطی منفعل همانند تلویزیون و رادیو، بیشتر از سوی افرادی استفاده میشوند که یا در مسیر سلامت جهتدهی نشدهاند و یا این جهتدهی برای آنان به میزان کمتری اتفاق افتاده است. همچنین نتایج برنامههای رسانهای نشان داده که برنامههای سرگرم کننده در تبلیغات پیشگیرانه بهداشتی مؤثرتر هستند (Dutta-Bergman, 2004).
بر اساس یافتههای تحقیقات پیشین، وسایل ارتباط جمعی از جملۀ منابعی هستندکه در قالب برنامههای آموزشی و سرگرمکننده، با برانگیختن احساس نگرانی مخاطبان در برخورداری از رفتار سالم و نیز ارائۀ اطلاعات کافی در این زمینه، میتوانند دانش سلامت افراد را ارتقا دهند. البته عمدۀ تحقیقات، صرفاً به وجود یا عدم ارتباط میان رسانه و دانش سلامت پرداختهاند اما اشارهای به مکانیسم این رابطه یا متغیرهای واسطه در آن نکردهاند. همچنین یافتههای تحقیقات نشان دادهاند که ابعاد سبک زندگی سلامتمحور، تحت تأثیر متغیرهایی ساختاری و سرمایهای است که جایگاه افراد در هر یک از این موقعیتها، نقش تعیینکننده و مهمی در سبک زندگی آنها دارد.
پیشینه و چارچوب نظری
الف) نظریۀ برجستهسازی[12]
بررسی تحول تحقیق دربارۀ اثرات رسانهای، نشان میدهد که در سالهای اخیر محققان ارتباطی برآن بودهاند که در کل، رسانهها از اثرات قوی برخوردارند. از جمله فرضیاتی که میتوان برای نشان دادن وجود واقعی اثرات از آن استفاده کرد، برجستهسازی است. بررسی مک کامبز و شاو[13] در سال 1972، اولین پژوهش دربارۀ برجستهسازی است. آنها کارکرد برجستهسازی رسانهها را گرایش رسانهها به تأثیر گذاشتن بر آنچه مردم دربارۀ آن فکر خواهند کرد یا آنچه مهم تلقی میکنند، توصیف کردهاند (ویندال و همکاران[14]، 1387: 362). راجرز و دیرینگ[15] نیز برجستهسازی را چنین تعریف میکنند: «فراگردی که به واسطۀ آن رسانههای جمعی اهمیت نسبی موضوعات و تأثیرات گوناگونی را به مخاطب منتقل میکنند» (Rogers & Dearing, 1988:556).
نظریۀ برجستهسازی برآن است که رسانههای جمعی این توان را دارند که موضوعات مختلف را وارد بحث عمومی نمایند. برجستهسازی یعنی این اندیشه که رسانههای خبری با ارائۀ خبرها موضوعی را که عامه راجع به آن فکر میکنند تعیین مینمایند. بر این اساس، زمانیکه توجه رسانههای جمعی به موضوعی جلب میشود، اهمیت آن از نظر عموم افزایش مییابد. یکی از فرضیات این نظریه این است که تأثیرات مستقیم بر مخاطبان با اطمینان قابل توجهی بر مبنای محتوای رسانهها پیشبینی شود (سورین و تانکارد[16]، 1386 :326). کورت لنگ و گلادیز اینگل لنگ بیان میدارند که «رسانههای جمعی توجه را به موضوعاتی خاص سوق میدهند. آنها از چهرههای سیاسی تصاویری عمومی میسازند. آنها مدام موضوعاتی را عرضه میکنند که نشاندهندۀ چیزهایی است که تودۀ مردم باید راجع به آنها فکر کنند، بدانند و احساس داشته باشند» (Lang & Lang, 1953:3-12).
به سبب بررسی فعالانه و اشتراک روایتهای خبری مهم، رسانههای خبری قادرند زحمت عموم را برای یافتن موضوعاتی که نیازمند توجه بیشتر هستند کم کنند. به این دلیل هرچه بیشتر رسانههای خبری در ارائه روایتهای خبری مصممتر باشند، احتمال بیشتری وجود دارد تا به عنوان تنها منبع دریافتی اطلاعات برای مخاطبان باشند و هرچه روایتهای رسانهای بیشتر مورد تأکید قرار گیرند، احتمال بیشتری وجود دارد تا به روایتهایی تبدیل شوند که مخاطبان بیشتر مورد توجه قرار میدهند (Mc Combs, 2004).
بررسیهای فرضیۀ برجستهسازی نشان داده است که وسایل ارتباط جمعی به طورکلی دارای تأثیری قوی در رابطه با موضوعاتی هستند که مخاطبان دربارۀ آنها فکر میکنند. حتی اگر نگرش آنان دربارۀ این موضوعات به طور مستقیم، از طریق در معرض محتوای رسانهای قرار گرفتن، تغییر نکند. به عبارت دیگر محتوای خبرها همیشه نمیتوانند عقیدۀ موجود فرد را تغییر دهند اما میتوانند بر اینکه توجه فرد را نسبت به ارزش موضوعی جلب نمایند، تأثیر بگذارند (Mc Combs & Reynolds, 2002:215-267). این فرضیه اساساً به مسألۀ یادگیری میپردازد، نه تغییر نگرش یا مستقیماً به تغییر افکار. بررسیهای ارتباطات جمعی در واقع ثابت کرده است که بیشتر آثار مختلفی که اتفاق میافتد، در خصوص مسائل مربوط به اطلاعات است؛ افراد میآموزند که این مسائل چیست و چگونه به ترتیب اهمیت تنظیم میشوند (مک کوایل و ویندال[17]، 1388 : 103).
با وجود این، باید بیان داشت که برجستهسازی برای همۀ افراد به یک اندازه و به یک شیوه رخ نمیدهد. در تحقیق، یکی از متغیرهای معنادار، درجۀ نیاز به راهنمایی[18] است. یک گروه مخاطب فرعی ممکن است نیاز به راهنمایی دربارۀ یک مسألۀ خاص داشته باشد و خیلی آسان به آن موضوع برجستگی دهد. گروهی دیگر چنین نیازی ندارد بنابراین احتمال کمی وجود دارد که مسأله برای آن گروه اولویت پیدا کند (ویندال و همکاران[19]، 1387: 365). از منظر مک کامبز و ویور افراد از جهت نیاز به راهنمایی تفاوت دارند و این تفاوت، وقوع یا عدم وقوع برجستهسازی را تعیین میکند. نیاز به راهنمایی، آنچنان که مک کامبز و ویور تشخیص میدهند بر پایۀ دو عامل قرار دارد : ارتباط اطلاعات به فرد و درجۀ بیخبری از موضوع پیام. هرچه ارتباط اطلاعات[20] و بیخبری از موضوعات بیشتر باشد، نیاز به راهنمایی بیشتر است. دو محقق این فرض را مطرح کردند که هرچه نیاز به راهنمایی بیشتر باشد، فرد اثرهای برجستهسازی رسانههای جمعی را بیشتر میپذیرد (سورین و تانکارد، 1386: 350-349). زوخر در این باره بیان میدارد که اگر کسی تجربۀ مستقیم اندکی در ارتباط با موضوعی دارد، احتمالاً پوشش خبری ادراکات فرد از موضوع را بیشتر تحت تأثیر قرار خواهد داد زیرا وی شیوۀ دیگری برای کسب دانش در آن باره را در دسترس ندارد. در واقع باید گفت که الویت رسانهای باورهای افراد دربارۀ موضوعات اجتماعی متنوع، عمدتاً با ارائۀ دلیلی دربارۀ شکلی از یک باور را تحت تأثیر قرار میدهد (Zucker, 1978:225-240).
ب) فرضیۀ شکاف آگاهی[21]
در جهان معاصر، اطلاعات ارزش فراوانی دارند و امکانات زیادی را برای افراد ایجاد مینمایند. با این وجود، آشکار است که آگاهی نیز مثل دیگر انواع ثروت، در جامعه به گونهای برابر توزیع نشده است. افرادی که با فقر دست و پنجه نرم میکنند، اغلب از نظر اطلاعاتی هم فقیر هستند. بر این اساس یکی از فرضیات مطرح شده در مباحث اطلاعاتی، «فرضیۀ شکاف آگاهی» است. این فرضیه که نخستین بار توسط تیکنور، دونوهو و اولین مطرح شد، چنین توضیح میدهد : «وقتی ریزش اطلاعات رسانههای جمعی به نظام اجتماعی افزایش مییابد، بخشهایی از جمعیت با پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالاتر سریعتر از بخشهایی با پایگاه پایینتر، این اطلاعات را کسب میکنند، به طوریکه شکاف در آگاهی میان این بخشها به جای اینکه کاهش یابد افزایش پیدا میکند» (سورین و تانکارد، 1386 : 160-159). فرضیۀ شکاف آگاهی پیشبینی میکند که به خاطر اطلاعات اضافه، افراد دارای پایگاه اجتماعی- اقتصادی پایین و افراد دارای پایگاه بالا هردو آگاهی به دست میآورند اما افراد دارای پایگاه بالا اطلاعات بیشتری به دست میآورند. بدین معنی که شکاف نسبی در آگاهی میان افراد مرفه و افرادی که رفاه کمتری دارند، افزایش خواهد یافت (سورین و تانکارد، 1386 : 364-363). غنای اطلاعاتی در جامعه اغلب کاملاً تحصلی و متعلق به قشر ثروتمند جامعه است. رشد شکاف آگاهی میتواند به این معنی باشد که بخش فقیرتر جامعه نمیتواند به طور معناداری در بحث از موضوعات اجتماعی مشارکت داشته باشد (Turow, 2009:167).
در تعریفی دیگر از فرضیۀ شکاف آگاهی، میتوان اظهار داشت که این فرضیه برآن است که در توسعۀ هر موضوع اجتماعی یا سیاسی، بخش بیشتر آموزش دیدۀ جمعیت، دربارۀ موضوع بیشتر میداند و در حقیقت کسب اطلاعات دربارۀ آن موضوع سریعتر اتفاق میافتد و بنابراین اختلافات بین دو دسته از افراد گستردهتر میگردد (Turow, 2009:167). بر اساس این فرضیه، یکی از آثار کاربرد وسایل ارتباط جمعی در زمینۀ اطلاعات سلامت، ایجاد و تقویت شکاف در حوزۀ دانش سلامت است. آن چنان که داوسن[22] در مطالعۀ خود اظهار میدارد؛ افراد طبقات بالا و متوسط بیشتر تمایل دارند تا روشهای مراقبت بهداشتی پیشگیرانه را از منابع اطلاعاتی گوناگون اقتباس نمایند و سبک زندگیشان را با آنها سازگار سازند (Dawson, 1989:15-25). همسو با فرضیۀ شکاف آگاهی در حوزۀ سبک زندگی، کاکرهام مدلی نظری از سبک زندگی سلامت محور ارائه کرده است که در آن متغیرهای ساختاری (به ویژه شرایط اجتماعی- طبقاتی)، زمینه و شرایط اجتماعی را برای جامعهپذیری و تجربه فراهم میسازند که انتخابهای زندگی را تحت تأثیر قرار میدهند (Cockerham, 2005:77). در واقع سبک زندگی سلامت محور به عنوان الگویی تجمعی از رفتار مرتبط با سلامت، تحت تأثیر فرصتهای زندگی افراد است. بعد شناختی سبک زندگی سلامت محور نیز به دور از این اثرپذیری نیست. لذا همانطورکه در نظریات تأثیر وسایل ارتباط جمعی آمد، موقعیت اجتماعی و جایگاه طبقاتی مخاطبان با اثرگذاری بر احساس نیاز به راهنمایی و میزان کسب اطلاعات از طریق منابع رسانهای، شکافی قابل توجه را در میزان آگاهی مخاطبان ایجاد مینماید. در پایان میتوان استنتاج نمود که کاربرد وسایل ارتباط جمعی به عنوان منبع عمدۀ کسب دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور، از سوی دو متغیر اصلی، یعنی احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت و موقعیت اجتماعی- اقتصادی مخاطبان تحت تأثیر قرار میگیرد. میان دو متغیر مستقل موقعیت اجتماعی- اقتصادی و احساس نیاز به راهنمایی نیز ارتباطی علّی وجود دارد، بهگونهای که موقعیت اجتماعی-اقتصادی مخاطبان، احساس نیاز به راهنمایی آنان را تحت تأثیر قرار میدهد و احساس نیاز به راهنمایی نیز با واسطۀ کاربرد وسایل ارتباط جمعی مخاطبان، دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور آنان را متأثر میسازند.
فرضیات تحقیق
فرضیۀ 1: "احساس نیاز به راهنمایی" در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت به واسطۀ میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی، دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور مخاطبان را تحت تأثیر قرار میدهد.
فرضیۀ 2 : "موقعیت اجتماعی- اقتصادی" مخاطبان به واسطۀ احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت، میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی را تحت تأثیر قرار میدهد.
فرضیۀ 3: "موقعیت اجتماعی- اقتصادی" مخاطبان به واسطۀ میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی، دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور را تحت تأثیر قرار میدهد.
فرضیۀ 4: "میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی" از سوی مخاطبان، دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور آنان را تحت تأثیر قرار میدهد.
مدل نظری و مفهومی تحقیق
روش تحقیق
در پژوهش حاضر از روش کمّی و پیمایش در زمینۀ تأثیر رسانههای جمعی بر دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور استفاده شده است. این پژوهش از جملۀ انواع مطالعات کاربردی است که نتایج آن میتواند به عملکرد بهتر در جهت ارتقا سلامت جامعه کمک کند. واحد تحلیل در این تحقیق فرد است که با مطالعۀ تعداد 400 نفر از افراد جامعۀ آماری (با جمعیت 263670 نفر بر اساس آمارگیری سال 1390)، در دستۀ مطالعات پهنانگر قرار میگیرد. همانگونه که گذشت دلیل انتخاب افراد40 سال به بالا در شهر کرمانشاه برای مطالعه، اولاً ابتلای بیشتر این بخش از جمعیت به بیماریهای مزمن حاصل از سبک زندگی ناسالم و در ثانی افزایش نرخ مرگ و میر آنان، در مقابل کاهش نرخ مرگ و میر نوزادان و کودکان است که این دو رویداد، در پی «گذار سلامتی» جوامع امروزی اتفاق افتادهاند. حجم نمونه در این تحقیق با استفاده از فرمول کوکران (خطای 05/0) 384 نمونه به دست آمده است که جهت اطمینان بیشتر، تعداد پرسشنامههای به کار رفته در تحلیل را 400 مورد قرار دادهایم:
همچنین روش نمونهگیری در تحقیق حاضر نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای است؛ بدین معنی که شهر کرمانشاه به مناطق ششگانه (شهرداری) تقسیم شده و متناسب با جمعیت آنها، محلههایی انتخاب و از هر محله، خانهها به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب گردیدهاند. در نهایت جمعاً از کل شهر کرمانشاه 12 محله انتخاب شده است.
تعریف مفاهیم اصلی پژوهش نیز به شرح زیر است :
دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور : در تعریف سبک زندگی سلامت محور، شاخصهای این سبک از زندگی کنشهایی در ارتباط با عادات غذایی، نوشیدنی، سیگار کشیدن، ورزش، شرایط استرسزا، استراحت کافی، بهداشت فردی و دیگر رفتارهای مرتبط با سلامت است. در تحقیق حاضر متغیر دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور، اشاره به میزان آگاهی فرد در زمینۀ شاخصهای مذکور دارد که با استفاده از پرسشنامهای (پیوست) متشکل از 12 گویه، سنجیده شده است.
موقعیت اجتماعی- اقتصادی : موقعیت اجتماعی، مقام و موضعی است که یک فرد در یک جامعه و در زمانی معین اشغال میکند. هر موقعیت اجتماعی- اقتصادی با نمادها یا نشانههایی مشخص میشود که موجب تمایز و برتری فرد یا گروهی نسبت به سایرین میشود (بیرو، 1366 : 371). سنجش این مفهوم، با 8 پرسش دربارۀ میزان درآمد و هزینههای خانوار، تحصیلات، وضعیت شغلی و ... صورت گرفته است (هریک در دامنهای از امتیاز صفر تا پنج). بر این اساس، افراد مورد مطالعه، در قالب پنج طبقۀ پایین، متوسط روبه پایین، متوسط، متوسط روبه بالا و بالا دستهبندی شدهاند.
احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت: نیاز به راهنمایی، اشاره به احساس فرد در مورد لزوم کسب اطلاع در زمینۀ موضوعی خاص دارد. بر اساس توضیح مک کامبز و ویور، متغیر احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت، بر پایۀ دو عامل ربط اطلاعات رفتار سالم و درجۀ بیخبری از موضوع با 8 گویه سنجیده شده است. هر یک از این گویهها در قالب طیفی با پنج سطح اصلاً، خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار دارند.
میزان کاربرد رسانهای : این متغیر را میتوان با سطح استفادهای که مخاطبان از وسایل ارتباط جمعی دارند، تعریف کرد. در این تحقیق میزان کاربرد رسانهای در زمینۀ کسب اطلاعات سلامت، با پرسشهایی دربارۀ سطوح استفاده از 6 وسیلۀ ارتباطی (تلویزیون، رادیو، اینترنت، روزنامه، مجله و کتاب)، در قالب طیف لیکرت و پنج سطح اصلاً، خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد، مورد سنجش قرار گرفته است.
در پژوهش حاضر اعتبار گویههای متغیر دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور (جدول پیوست) با روش اعتبار صوری مورد سنجش قرار گرفته است. بر این اساس پرسشنامۀ دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور مورد تأیید تعدادی از پزشکان متخصص، عمومی و نیز استادان دانشگاهی است. در سنجش روایی پرسشنامه نیز محققان، طی دو مرحله آن را در میان 50 نفر از شهروندان کرمانشاهی، با ثبت آدرس و مراجعۀ دوباره (پس از 50 روز)، توزیع کرده، سپس با محاسبۀ همبستگی، میزان روایی آن را 878/0 به دست آوردهاند. با توجه به اینکه همبستگی حاصله بیش از 85/0 است، میتوان گفت که سنجۀ مورد نظر از پایایی مطلوبی برخوردار است.
همچنین در این تحقیق، بای سنجش پایایی گویههای احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار سلامت، از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. مقدار آلفای به دست آمده، پس از دو پیش آزمون و حذف و اصلاح گویهها (با تعداد 8 گویه) 911/0 است.
نتایج توصیفی تحقیق : در این پژوهش از 400 نمونۀ آماری مورد مطالعه، 227 نفر مرد (8/56 درصد) و 173نفر زن (2/43 درصد) بودهاند. همچنین 2/87 درصد از جمعیت نمونه متأهل و 8/12 درصد مجرد هستند. از لحاظ قومیتی 85 درصد از نمونۀ آماری دارای قومیت کرد، 12 درصد فارس، 2/2 درصد لر و 8/0 درصد ترک هستند. جمعیت مورد مطالعۀ تحقیق در 8 گروه سنی دستهبندی شدهاند که پایینترین گروه سنی 44-40 سال و بالاترین گروه سنّی افراد 70 سال به بالا هستند.
متغیر کاربرد رسانهای : برای ارزیابی میزان کاربرد رسانهای از 6 گویه در سطح اندازهگیری رتبهای، بهصورت طیفی 6 قسمتی استفاده شده است. حداقل نمرۀ کسب شده توسط شهروندان 40 سال به بالای کرمانشاهی، صفر و حداکثر نمرۀ کسب شده 29 میباشد. میانگین نمرات برای این شهروندان 15/8 از 30 نمره است که نشان میدهد این افراد در کسب اطلاعات سلامت، در سطح کمی از وسایل ارتباط جمعی، استفاده کردهاند. با تفکیک دو دسته رسانههای الکترونیک (رادیو و تلویزیون) و رسانههای چاپی (روزنامه، مجله، کتاب و اینترنت) از یکدیگر، این نتیجه به دست آمده است که میزان کاربرد رسانههای الکترونیک با میانگین 9/3 (از 2 گویه) و رسانههای چاپی با میانگین 28/4 (از 6 گویه)، به ترتیب در سطوح کم و بسیار کمی قرار دارند.
متغیر دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور : در سنجش متغیر دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور از 12 گویه استفاده شده است. حداقل نمرۀ کسب شده توسط شهروندان 40 سال به بالای کرمانشاهی در این آزمون 1 و حداکثر نمرۀ کسب شده 12، میانگین نمرات نیز 9/6 است. این امتیاز، نشاندهندۀ آن است که میزان دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور این شهروندان در سطح متوسطی قرار دارد.
متغیر موقعیت اجتماعی- اقتصادی : این متغیر توسط 8 گویه سنجیده شده است. حداقل نمرۀ کسب شده توسط شهروندان 40 سال به بالای کرمانشاهی، در این پرسشنامه 7 و حداکثر نمرۀ کسب شده 38 است. میانگین نمرات نیز 18/20 است. بر این اساس میتوان گفت که بیشتر افراد مورد مطالعۀ تحقیق از موقعیت اجتماعی- اقتصادی متوسطی برخوردار هستند.
متغیر احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت : این متغیر توسط 8 گویه مورد سنجش قرارگرفته است. حداقل نمرۀ کسب شده توسط شهروندان کرمانشاهی 2 و حداکثر نمرۀ کسب شده 40 است. میانگین نمرات نیز 7/22 است. با دستهبندی افراد در پنج سطح بسیار ضعیف، ضعیف، متوسط، زیاد و بسیار زیاد، از نظر احساس نیاز به راهنمایی، میتوان گفت که بیشتر جمعیت مورد مطالعۀ تحقیق، حس نیاز به راهنمایی زیادی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت دارند.
نتایج استنباطی تحقیق : برای بررسی فرضیات پژوهش، از سه مرحله تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. در هر یک از این مراحل، تأثیر مجموعهای از متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته مورد آزمون قرار میگیرد و در پایان علاوه بر آزمون فرضیات، با استفاده از ضرایب رگرسیونی استاندارد شده (Beta) مدل نظری تحقیق تحلیل مسیر[23] میشود و مدل تجربی آن استخراج میگردد.
در مرحلۀ اول از تحلیل رگرسیون چند متغیره، متغیر وابسته، دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور است و متغیرهای مستقل نیز عبارتند از : میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی، احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت و موقعیت اجتماعی- اقتصادی. بر اساس نتایج، مقدار ضریب همبستگی بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته 603/0 است که نشاندهندۀ همبستگی نسبتاً قوی است. مقدار ضریب تعیین تعدیل شده[24] نیز با رقم 358/0 نشان میدهد که 8/35 درصد از کل تغییرات دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور، وابسته به متغیرهای مستقل است .
جدول 1- ضریب همبستگی و ضریب تعیین برای بررسی شدت رابطۀ متغیرهای مستقل با متغیر وابسته
مدل |
همبستگی (R) |
ضریب تعیین |
ضریب تعیین تعدیل شده |
خطای معیار برآورد |
دوربین-واتسون |
1 |
603/0 |
363/0 |
358/0 |
256/2 |
983/1 |
جدول 2- آمارههای توصیفی
متغیر |
میانگین |
انحراف استاندارد |
N |
دانشمرتبط با سبک زندگی سلامت محور |
92/6 |
81/2 |
400 |
کاربرد وسایل ارتباط جمعی |
15/8 |
12/6 |
400 |
موقعیت اجتماعی- اقتصادی |
18/20 |
89/6 |
400 |
احساس نیاز به راهنمایی |
66/22 |
27/9 |
400 |
با توجه به معنیداری F (306/75) در جدول 3، با سطح خطای کوچکتر از 01/0، نتیجه میگیریم که مدل تحقیق با چنین ترکیبی، مدل خوبی بوده است و مجموعه متغیرهای مستقل قادرند به خوبی تغییرات دانش سبک زندگی سلامت محور را تبیین کنند.
جدول 3- تحلیل واریانس برای بررسی معنیداری سطح تبیین تغییرات توسط کاربرد وسایل ارتباط جمعی، احساس نیاز به راهنمایی و موقعیت اجتماعی- اقتصادی
مدل |
مجموعه مربعات |
درجه آزادی |
مربع میانگین |
F |
معناداری |
رگرسیون |
187/1150 |
3 |
396/383 |
306/75 |
000/0 |
باقیمانده |
090/2016 |
396 |
091/5 |
|
|
کل |
277/3166 |
399 |
|
|
|
بر اساس نتایج تحلیل (جدول 4) اثر آماری همۀ متغیرهای مستقل معنیدار است. ضمن آنکه میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی با ضریب 331/0 بیشترین اثر را بر متغیر وابسته دارد. یعنی با افزایش یک انحراف استاندارد در متغیر میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی، دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور افراد به میزان 331/0 انحراف استاندارد ارتقا خواهد یافت. ضرایب تأثیر دیگر متغیرهای مستقل عبارتند از : احساس نیاز به راهنمایی با ضریب 249/0 و موقعیت اجتماعی- اقتصادی با ضریب 165/0 .
جدول 4- ضرایب تأثیر رگرسیون جزئی و رگرسیون جزئی استاندارد شده
مدل(1) |
ضرایب استاندارد نشده |
ضرایب استاندارد شده (Beta) |
t |
معناداری |
|
B |
انحراف معیار |
||||
(مقدار ثابت) |
602/2 |
382/0 |
|
806/6 |
000/0 |
میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی |
152/0 |
022/0 |
331/0 |
825/6 |
000/0 |
احساس نیاز به راهنمایی |
076/0 |
015/0 |
249/0 |
982/4 |
000/0 |
موقعیت اجتماعی- اقتصادی |
067/0 |
018/0 |
165/0 |
666/3 |
000/0 |
در مرحلۀ دوم از تحلیل رگرسیون چند متغیره، اثر دو متغیر موقعیت اجتماعی- اقتصادی و احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار سلامت بر میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی بررسی میشود. براساس نتایج آزمون (جدول 5)، همبستگی (563/0) بین متغیرهای مستقل و وابسته متوسط است. ضریب تعدیل شده (314/0) نیز گویای آن است که 4/31 درصد از تغییرات میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی، وابسته به دو متغیر مستقل ذکر شده در این معادله است.
جدول 5- ضریب همبستگی و ضریب تعیین برای بررسی شدت رابطۀ متغیرهای مستقل با متغیر وابسته
مدل |
همبستگی (R) |
ضریب تعیین |
ضریب تعیین تعدیل شده |
خطای معیار برآورد |
دوربین-واتسون |
1 |
563/0 |
317/0 |
314/0 |
070/5 |
728/1 |
مقدار آزمون F (267/92) در این تحلیل، با سطح خطای کوچکتر از 01/0، معنادار است. نتیجۀ آزمون نشان میدهد که مدل موجود، با چنین ترکیبی از متغیرها، تبیین کنندۀ مناسبی برای تغییرات متغیر میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی است .
جدول 6- تحلیل واریانس برای بررسی معنیداری سطح تبیین تغییرات توسط موقعیت اجتماعی- اقتصادی و احساس نیاز به راهنمایی
مدل |
مجموعه مربعات |
درجه آزادی |
مربع میانگین |
F |
معناداری |
رگرسیون |
632/4742 |
2 |
316/2371 |
268/92 |
000/0 |
باقیمانده |
065/10203 |
397 |
700/25 |
|
|
کل |
697/14945 |
399 |
|
|
|
بنابر جدول 7، هر دو متغیر مستقل وارد شده بر میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی، از تأثیر آماری معنیداری برخوردارند. البته احساس نیاز به راهنمایی با ضریب 475/ ، تأثیر بیشتری دارد بدین معنی که با افزایش یک انحراف استاندارد در احساس نیاز به راهنمایی در بین مخاطبان، میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی 475/0 انحراف استاندارد در جهت مثبت تغییر میکند. ضریب تأثیر متغیر موقعیت اجتماعی- اقتصادی نیز 162/0 است .
جدول 7- ضرایب تأثیر رگرسیون جزئی و رگرسیون جزئی استاندارد شده
مدل (1) |
ضرایب استاندارد نشده |
ضرایب استاندارد شده (Beta) |
t |
سطح معناداری |
|
B |
انحراف معیار |
||||
(مقدار ثابت) |
853/1- |
854/0 |
|
171/2- |
031/0 |
موقعیت اجتماعی- اقتصادی |
144/0 |
041/0 |
162/0 |
544/3 |
000/0 |
احساس نیاز به راهنمایی |
313/0 |
030/0 |
475/0 |
358/10 |
000/0 |
در مرحلۀ سوم تحلیل رگرسیون چند متغیره، تأثیر دو متغیر موقعیت اجتماعی- اقتصادی و احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار سلامت مورد آزمون قرار گرفته است. ضریب همبستگی در این مرحله (426/0) نشاندهندۀ همبستگی متوسط در بین متغیرهاست. ضریب تعیین تعدیل شده نیز به مقدار 179/0، گویای وابستگی 9/17 درصدی تغییر در متغیر احساس نیاز به راهنمایی به متغیر موقعیت اجتماعی- اقتصادی است .
جدول 8 - ضریب همبستگی و ضریب تعیین برای بررسی شدت رابطۀ متغیر مستقل با متغیر وابسته
مدل |
همبستگی (R) |
ضریب تعیین |
ضریب تعیین تعدیل شده |
خطای معیار برآورد |
دوربین-واتسون |
1 |
426/0 |
181/0 |
179/0 |
405/8 |
912/1 |
در این مرحله نیز مقدار آزمون F (045/88) در سطح خطای کوچکتر از 01/0 معنادار است. آنچه استنتاج میگردد، تبیین مناسبی است که این مدل با استفاده از متغیر مستقل خود میتواند از تغییرات متغیر وابسته ارائه دهد .
جدول 9- تحلیل واریانس برای بررسی معنیداری سطح تبیین تغییرات توسط متغیر مستقل
مدل |
مجموعه مربعات |
درجه آزادی |
مربع میانگین |
F |
معناداری |
رگرسیون |
913/6219 |
1 |
913/6219 |
045/88 |
000/0 |
باقیمانده |
477/28116 |
398 |
644/70 |
|
|
کل |
390/34336 |
399 |
|
|
|
بر اساس جدول 10 تأثیر متغیر موقعیت اجتماعی-اقتصادی بر متغیر احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت، با ضریبی معادل 426/0، از لحاظ آماری معنادارست .
جدول 10- ضریب تأثیر رگرسیونی متغیر موقعیت اجتماعی- اقتصادی بر متغیر احساس نیاز به راهنمایی رفتار سلامت
مدل (1) |
ضرایب استاندارد نشده |
ضرایب استاندارد شده (Beta) |
t |
سطح معناداری |
|
B |
انحراف معیار |
||||
(مقدار ثابت) |
093/11 |
302/1 |
|
520/8 |
000/0 |
موقعیت اجتماعی- اقتصادی |
573/0 |
061/0 |
426/0 |
383/9 |
000/0 |
فرضیۀ 1 : احساس نیاز به راهنمایی، کاربرد وسایل ارتباطجمعی و دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور : آن گونه که در تحلیل رگرسیون چند متغیره گذشت، متغیر احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت با ضریبی معادل 475/0 (سطح معناداری = 000/0)، میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی را در جهتی مثبت، تحت تأثیر قرار میدهد. از سوی دیگر متغیر میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی نیز، خود با ضریب 331/0 (سطح معناداری = 000/0) بر دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور تأثیرگذار است؛ بدین معنیکه با هر واحد تغییر در احساس نیاز به راهنمایی شهروندان 40 سال به بالای کرمانشاهی، میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی آنان 475/0 واحد تغییر نموده و هر واحد تغییر در میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی نیز به مقدار 331/0 واحد دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور این شهروندان را در جهت مثبت تغییر میدهد. نتیجه آنکه تأثیر متغیر احساس نیاز به راهنمایی بواسطۀ میزانکاربرد وسایل ارتباط جمعی بر دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور 157/0 واحد در هر یک واحد تغییر است (تأیید فرضیه).
فرضیۀ 2 : موقعیت اجتماعی- اقتصادی، احساس نیاز به راهنمایی و میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی : بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره، موقعیت اجتماعی-اقتصادی شهروندان 40 سال به بالای کرمانشاهی با ضریب رگرسیون 426/0 (سطح معناداری = 000/0) بر احساس نیاز به راهنمایی آنان در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت تأثیر میگذارد. احساس نیاز به راهنمایی نیز با ضریب 475/0 (سطح معناداری = 000/0)، میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی را تحت تأثیر قرار میدهد. به عبارت دیگر، هم جهت با هر واحد تغییر در موقعیت اجتماعی- اقتصادی شهروندان 40 سال به بالای کرمانشاهی، 426/0 واحد در احساس نیاز به راهنمایی آنان تغییر ایجاد خواهد شد و هر واحد تغییر در احساس نیاز به راهنمایی، 475/0 تغییر در میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی آنها را به همراه خواهد داشت. بر این اساس میتوان بیان داشت با هر واحد تغییر در موقعیت اجتماعی-اقتصادی شهروندان به واسطۀ احساس نیاز به راهنمایی، 202/0 واحد در میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی تغییر در جهتی مثبت ایجاد میشود (تأیید فرضیه).
فرضیۀ 3 : موقعیت اجتماعی- اقتصادی، کاربرد رسانهای و دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور : بنابر نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره، متغیر موقعیت اجتماعی-اقتصادی به طور مستقیم با ضریب 162/0 (سطح معناداری = 000/0) و به طور غیرمستقیم با ضریب 202/0 (به واسطۀ احساس نیاز به راهنمایی)، میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی را در جهت مثبت، تحت تأثیر قرار میدهد. بر این اساس با احتساب ضریب تأثیر کاربرد وسایل ارتباط جمعی (331/0) بر متغیر دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور، میتوان اظهار داشت که هر واحد تغییر در موقعیت اجتماعی-اقتصادی شهروندان کرمانشاهی، بهواسطۀ میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی، با ضریب 121/0 دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور آنان را تغییر میدهد (تأیید فرضیه).
فرضیۀ 4 : میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی و دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور: متغیر دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور، به طور مستقیم از سه متغیر مستقل میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی، موقعیت اجتماعی-اقتصادی و احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت، با ضرایب گوناگونی تأثیر میپذیرد. ضریب تأثیر میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی بر این متغیر معادل 331/0 (سطح معناداری = 000/0) است. این ضریب نشاندهندۀ آن است که با هر واحد تغییر در میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی، در بین شهروندان 40 سال به بالای کرمانشاهی، 331/0 واحد دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور آنان در جهتی مثبت تغییر خواهد یافت (تأیید فرضیه).
تحلیل مسیر
پس از انجام مراحل تحلیل رگرسیون چند متغیره، حال میتوان علاوه بر ترسیم جدول تأثیرات مستقیم، غیر مستقیم و کل متغیرهای مستقل بر متغیر وابستۀ تحقیق، مدل تجربی پژوهش را نیز با استفاده از تحلیل مسیر به آزمون گذاشت :
همانگونه که در جدول 11 آمده است، متغیر احساس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت با اثر کل 406/0، بیشترین تأثیر را در بین مجموعه متغیرهای مستقل بر متغیر وابستۀ نهایی (دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور) دارد سپس موقعیت اجتماعی- اقتصادی با اثر کل 392/0 و میزان کاربرد وسایل ارتباط جمعی با اثر کل 331/0 از بیشترین تأثیر معنادار برخوردار هستند.
جدول 11- تأثیرات مستقیم، غیر مستقیم و کل متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته
نام متغیر |
اثر مستقیم |
اثر غیرمستقیم |
اثر کل |
میزانکاربرد وسایل ارتباط جمعی |
331/0 |
ــــــ |
331/0 |
موقعیت اجتماعی- اقتصادی |
165/0 |
227/0 |
392/0 |
احساس نیاز به راهنمایی |
249/0 |
157/0 |
406/0 |
مدل تجربی حاصل از تحلیل مسیر و ضرایب رگرسیونی معنادار در پژوهش به شکلی است که در ذیل آمده است :
مدل تجربی تحقیق
نتیجه
همزمان با پیشرفت در ابعاد گوناگون زندگی بشری و «گذار در سلامتی»، بسیاری از بیماریها و عوامل خطرآفرینی که در گذشته خیل عظیم جمعیت را تهدید میکردند، تحت کنترل بیشتر قرار گرفتهاند. اگرچه این تحول در عرصۀ سلامت توانسته است بر بهبودکیفیت زندگی بیفزاید اما باید دانست که انسان امروزی با انواع جدیدتر و پایدارتری از بیماریها، تحت عنوان بیماریهای مزمن یا غیرواگیر دست به گریبان است که پس از ابتلا تا پایان عمر همدم و جزئی از زندگی او محسوب میگردند. بر این اساس اخذ رهیافتی تازه در قبال تندرستی و داشتن سبک زندگی سلامت محور، فرد را در مقابل بسیاری از این بیماریها ایمن میسازد. در برخورداری از سبک زندگی سلامت محور که اشاره به مسؤولیت فردی در قبال بهداشت و تندرستی دارد، اطلاعات سلامت میتواند نقش مهمی را برای شخص جستجوگر ایفا نماید. از جملۀ منابع کسب اطلاع در این حوزه، وسایل ارتباط جمعی هستند که به عنوان جزء قدرتمندی از جامعۀ مدنی، میتوانند با آموزش و اطلاعرسانی، دانش مخاطبان را در زمینه سبک زندگی سلامت محور تحت تأثیر قرار دهند.
بر اساس نظریات متفکرانی همچون مک کامبز و شاو (1972)، راجرز و دیرینگ (1988)، کورت لنگ و گلادیز اینگل لنگ (1953)، در حوزۀ تأثیر وسایل ارتباط جمعی، میتوان اظهار داشت که نمایشهای رسانهای، با جهتدهی افکار عمومی و مهم تلقی نمایاندن آنچه را که توصیف میکنند، با اطمینان قابل توجهی مخاطبان را بر مبنای محتوای خود تحت تأثیر قرار میدهند. لذا رسانهها این توانایی را دارند که شاخصهای سبک زندگی سالم و لزوم اخذ آنها را برای مخاطبان برجسته سازند. با برجستهسازی سبک زندگی سلامت محور، وسایل ارتباط جمعی آنچه را که مخاطب باید به آن فکر کند، بداند و احساس نماید، تعیین میکنند. در پژوهش حاضر طی مدل ارائه شده و نتایج حاصل از تحقیق نظریات بالا تأیید گردید و نشان داده شد که وسایل ارتباط جمعی (شامل تلویزیون، رادیو، روزنامه، مجله، کتاب و اینترنت) قادرند با برجستهسازی دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور، میزان آگاهی و شناخت شهروندان 40 سال به بالای کرمانشاهی را در زمینۀ رفتارهای مرتبط با این سبک از زندگی ارتقا دهند. البته از منظر مک کامبز و ویور، وقوع برجستهسازی دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور در بین مخاطبان وسایل ارتباط جمعی، از جهت احساس نیاز به راهنمایی نمیتواند یکسان اتفاق افتد. بر این اساس، همان گونه که در یافتههای تحقیق نیز اثبات گردید، هرچه نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت در بین شهروندان 40 سال به بالای کرمانشاهی بیشتر باشد، افراد اثر برجستهسازی رسانهای در ارتباط با دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور را بیشتر پذیرفته و دانش بیشتری کسب مینمایند. همچنین مخاطبان از جهت حس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت نیز یکسان نیستند. مبتنی بر چارچوب نظری (به ویژه فرضیۀ شکاف آگاهی) و نیز در تأیید مطالعۀ داوسن (1989)، نتایج تحقیق نشان داده است شهروندانی که از لحاظ موقعیت اجتماعی- اقتصادی با هم اختلاف دارند، هم در میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی و هم در میزان درک حس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت متفاوت هستند. به عبارت دیگر در بین شهروندان 40 سال به بالای کرمانشاهی، کسانی که از موقعیت اجتماعی- اقتصادی بالاتری برخوردارند، از یک سو نیاز به راهنمایی بیشتری در زمینۀ رفتار مرتبط با سلامت را در خود احساس مینمایند و از سوی دیگر میزان کاربرد رسانهای آنان بیشتر است. این تفاوتها نیز تفاوت در بهرهمندی از دانش مرتبط با سبک زندگی سلامت محور را به دنبال دارد؛ افرادی که در موقعیت اجتماعی- اقتصادی بالاتری قرار گرفتهاند، از دانش بیشتری در زمینۀ سبک زندگی سلامت محور برخوردار هستند.
پیشنهادی کاربردی
راهکارهای حاصل از نتایج تحقیق عبارتند از : 1) تمرکز بیشتر بر ارائه و توضیح مؤلفههای سبک زندگی سلامت محور از طریق وسایل ارتباط جمعی پرکاربرد (رادیو و تلویزیون) 2) توجه ویژه به طبقات اجتماعی پایین و زیر گروههای موقعیتی در ارائۀ اطلاعات سلامت 3) بر انگیختن حس نیاز به راهنمایی در زمینۀ رفتارهای مرتبط با سلامت از طریق تبلیغات رسانهای 4) ترویج فرهنگ مطالعه و کاربرد هدفمند از وسایل ارتباط جمعی در جهت تخصیص وقت بیشتر به استفاده از رسانههای چاپی و نیز الکترونیک در کسب اطلاعات سلامت.