The Study of the Relationships between altruistic tendencies and Social trust in Interpersonal Relationships: the Case of 18 Years and Older Residents of Yasouj City

Document Type : Research Paper

Authors

1 Shiraz University, Iran

2 Yasouj University, Iran

Abstract

Introduction: Trust is one of the basic elements of social relationship and one of the basic pre-requirements for the economic, social, cultural and political development of each society. Social capital referred to the networks of relationships between people, so that it can be influencing for development and security each society, if it be in sustainable and extensive situation. Greater the social relationships, will lead to better situation in social capital in society. Social capital has various dimensions and parts, from which the social trust is the most major and important concepts and dimensions of the social capital. Social trust is one of important aspects of human relations and the background of participation and cooperation of society members. Trust, is facilitate the participation of society members in the various economic, social, political and cultural backgrounds and increase the tendencies of people for cooperation between various groups. Social trust is the most important motivation for having interrelations in society and enthusiast people for more relations with others. Many social scientists see social trust as a sensation which lead to cooperation and by such sensation and cooperation, human being will be able to solve problems, beside differences. Thus social trust has crucial role in social interactions and associations. This study had been aimed to investigate the relationships between altruistic tendencies and the social trust in interpersonal relationships among Yasouj 18 years and older residents. According to the role of social trust, especially the social trust in interpersonal relationships, in facilitating the social relationships this study is important.
Material & Methods: Theories of Coleman, Game theory, and social networks had been used for theoretical framework. Using survey method and questionnaire, statistical society size was 88,278; from which, based on Lin sampling method (Line, 1976), 384 cases were determined as sample size. Face validity and Cronbach's alpha were used for validity and reliability of questionnaire, respectively. Pearson correlation was used for evaluation of relationships between altruistic tendencies and social trust in interpersonal relationships and independent samples t-test was used for evaluation of significant difference in social trust in interpersonal relationships according to marital situation of respondents.
Discussion of Results & Conclusions: Generally the outcomes of the research showed that there has been a significant relationship (sig: 0.000) between the altruistic tendency and social trust in interpersonal relationship. The results of the research also showed that there hasn`t significant difference between the rate of social trust in interpersonal relationships between married and single respondents and the mean of social trust in respondents has been 25.2 (of expected mean= 27).
These findings are compatible with Coleman’s social trust theory and game theory. Based on the game theory, individuals, as social actors, attempt to due to rule game have interaction with each other for their goal achievement. It can be argued that unwritten rule of altruistic tendencies and behaviors for individuals (as a type of social interaction), is the social trust in personal relationships and both of them have synergic function for facilitating the social behaviors. This finding is compatible with Social networks theory, so that the mentioned theory focuses on structure of social relationships. Altruistic tendency is both in compatible with trust to others in personal relationships and lead to trust empowerment in personal relationships. Due to functional adjustment between altruistic tendencies and social trust in personal relationships, their significant relationship is justifiable, theoretically. Findings, also has been compatible with Coleman theory which argued that there is a rational view for trusting and distrusting for people.

Keywords

Main Subjects


مقدمه و بیان مسأله

امروزه یکی از مفاهیم مهم و مرتبط با توسعه کشورها، مقوله سرمایه اجتماعی[1] است. سرمایه اجتماعی به شبکه روابط بین مردم گفته می‏شود که اگر به شکل پایدار و در سطح گسترده‏ای است، می‌تواند در توسعه و امنیت هر کشوری تأثیرگذار است. هر چه حلقه روابط و دایره روابط اجتماعی وسیع‏تر است، سرمایه اجتماعی در وضعیت بهتری قرار خواهد گرفت. سرمایه اجتماعی دارای چند بحث و محور اساسی است که یکی از اصلی‏ترین و مهم‏ترین مفاهیم سرمایه اجتماعی، مفهوم اعتماد اجتماعی است. منظور از اعتماد اجتماعی[2] را می‏توان حسن‏ظن فرد نسبت به سایر اعضای جامعه تعریف کرد که این امر موجب گسترش و تسهیل روابط اجتماعی فرد با آن‏ها می‌شود (امیرکافی، 1380: 40). همچنین اعتماد، قابلیت تشخیص برای اتکاء یا اطمینان به صداقت و یا صحت اقوال یا رفتار دیگران است (گیدنز، 1383: 34 – 33). به طور کلی، اعتماد اجتماعی به معنی پایبندبودن به هنجارها و ارزش‌هایی است که مورد قبول آحاد جامعه است و سبب رشد و ارتقاء شرایط فرهنگی، اجتماعی و همچین بالندگی اقتصادی می‏شود. اعتماد، یکی از جنبه‏های مهم روابط انسانی و زمینه‏ساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه است. اعتماد، مشارکت را در زمینه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سرعت بخشیده و تمایل افراد را برای همکاری با گروه‏های مختلف جامعه افزایش می‏دهد. اعتماد در زبان فارسی مترادف با تکیه کردن به کسی، واگذاشتن کار به کسی، اطمینان، وثوق، باور و اعتقاد، به کار گرفته می‏شود (عمید، 1369: 201). عناصر اصلی اعتماد را صداقت، صراحت، اطمینان، تمایلات همکاری‏جویانه، سهیم کردن و اعتماد نهادی[3] تشکیل می‏دهند (زتومکا[4]، 1386: 84-80).

اعتماد، مهم‏ترین انگیزه‏ای است که افراد را به داشتن ارتباط دوسویه یا چندسویه تشویق می‏کند. بسیاری از اندیشمندان اجتماعی، اعتماد را حسی می‏دانند که به تعاون و همکاری منجر می‏شود و فقط در این حالت است که انسان در عین تفاوت‏ها، قادر به حل مشکلات خواهد بود. اعتماد اجتماعی از جمله پدیده‏های اجتماعی است که در روابط و تعامل انسانی[5] نقشی حیاتی ایفا می‏کند. از سطح خرد (خانواده) گرفته تا سطح کلان (جامعه) و حتی در بخش‏هایی فراتر از آن (جهانی)، اعتماد اجتماعی پدیده‏ای است که تسهیل‏گر روابط انسانی است. اعتماد، پیش‏شرط و محور اصلی همکاری اجتماعی[6] است و یا به عبارتی دیگر، اعتماد، اساس عاطفی برای همکاری است. به همان صورتی که اعتماد اساس همکاری است، بی‌اعتمادی، از بین‌برنده همکاری است. اگر بی‏اعتمادی[7] کامل وجود دارد، همکاری بین عاملان آزاد، شکست می‌خورد (Adler & Seok-Woo, 2002). اعتماد، یکی از مهم‏ترین نیروهای ترکیبی در جامعه است. جامعه‏ای که از نعمت اعتماد اجتماعی برخوردار است و مردم آن دید مثبتی نسبت به یکدیگر دارند، نظم، هماهنگی و همبستگی بیشتری در آن حاکم است، از نظر اقتصادی کارآمدتر است، دموکراسی در آن بهتر جریان دارد، و افراد آن جامعه از سلامت روانی بهتری برخوردار خواهند شد. علاوه بر موارد مذکور، اعتماد، در افزایش رضایت از سطح زندگی و حتی افزایش امید به زندگی اثرگذار است (Newton, 2002). اعتماد متقابل اجازه می‌دهد که تعاملات در جامعه به صورت گسترده و روان جاری شود (چلبی، 1375: 73).

افزایش بزهکاری، افزایش دزدی، سرقت مسلحانه، رواج جرایمی مانند کلاهبرداری و همچنین قانون‏گریزی در سطوح فردی یا سازمانی و غیره از جمله دلایل فراوانی هستند که برای کاهش اعتماد اجتماعی در جامعه می‏توانند وجود دارند که به صورت ناخودآگاه حس بی‏اعتمادی نسبت به دیگران را به مردم تحمیل می‏کنند. از سوی دیگر قانون‌پذیری و قانون‌گرایی می‏تواند بسیاری از معادلات را در جامعه تغییر دهد به گونه‏ای که می‏توان گفت با پذیرش منطق قانون و عمل به آن، جامعه شاهد تغییراتی در افزایش اعتماد اجتماعی از سوی مردم خواهد بود.

شواهد بسیار دال بر کاهش اعتماد اجتماعی در تمام ابعاد و سوگیری عاطفی و خاص‏گرا در روابط کنش‏گران در تمام سطوح در جامعه ایران وجود دارد (چلبی، 1375: 77). تحقیقات بسیاری که در سطح کشور صورت گرفته است نشان از کاهش نسبی اعتماد اجتماعی در نزد اقشار مختلف اجتماع را دارد. به طور مثال، بیشترین پاسخ‏های زیاد و خیلی زیاد در رابطه با رواج دوروئی در بین مردم، به ترتیب 4/37 و 4/29 درصد بوده است (دفتر طرح‌های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380). همچنین نتایج این پژوهش در سال 1382، حاکی از آن است که میزان اعتماد مردم به کسانی که نمی‏شناسند برابر 2/14 درصد است که بسیار پایین است (دفتر طرح‏های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1382). همچنان که مشاهده می‏شود، پژوهش‏هایی که توسط دفتر طرح‏های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد ارزش‏ها و نگرش‏های ایرانیان در سال‏های 1380و 1382، انجام گرفته شده است، گویای نتیجه امیدوارکننده‏ای در مورد میزان اعتماد اجتماعی نبوده است.

در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1385 تحقیقاتی در خصوص میزان اعتماد به خانواده، اقوام و اعتماد به دوستان و همسایگان از سوی دفتر آموزش و پژوهش استانداری کهگیلویه و بویراحمد انجام شده است و نتایج تحقیقات به این صورت است که، 75/14 درصد از مردم، اندکی به اقوام و دوستان اعتماد داشته‏اند، 75/37 درصد تا حدودی و 5/47 درصد به اقوام و دوستان و همسایگان اعتماد زیاد داشته‏اند. همچنین نتایج تحقیقات صورت گرفته در خصوص میزان اعتماد مردم به کسانی که نمی‏شناسند، نشان داده است که، 35 درصد از افراد به دادگاه‏ها و قضات، 22 درصد به مدیران سازمان‏ها، 21 درصد به سیاست‏مداران، 55 درصد به پلیس، 30 درصد به شورای شهر، 22 درصد به روزنامه‏ها، 13 درصد به کسبه و بازاریان و 14 درصد به رانندگان تاکسی و اتوبوس، اعتماد زیاد داشته‏اند (دفتر آموزش و پژوهش استانداری کهگیلویه و بویراحمد، 1385).

میزان اعتماد متوسط و رو به پایین در جامعه، حاصل نتایج تمام یافته‏هایی است که در سطح کشور و همچنین در سطح استان کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفته‏اند. با در نظر گرفتن این مسأله که بالا بودن اعتماد از شاخصه‌های مهم توسعه یک جامعه به شمار می‏رود، بدین ترتیب، این واقعیت را باید پذیرفت که جامعه، شرایط جدیدی را ایجاب می‏کند. اگر در گذشته آشنایی و روابط چهره به چهره اعضای یک محله یا منطقه، سبب شکل‏گیری روابط و تعاملات اجتماعی میان مردم می‏گشت، در جوامع نوین امروزین، برای شکل‏دادن روابط، با توجه به گستردگی و فراوانی دامنه‌ی فعالیت‏ها، نیاز به شرایط و ویژگی‏های دیگری است که یکی از مهم‏ترین ویژگی‏ها و خصوصیات برای ایجاد این روابط، داشتن اعتماد اجتماعی است. بنابراین، لازم است میزان فعلی اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی سنجیده شود و عامل اجتماعی[8] مرتبط با آن مورد بررسی قرار گیرد، تا بتوان با یافتن مشکلات پیش روی آن، راهکارهای سازنده‌ای برای ارتقاء سطح اعتماد اجتماعی در جامعه ارائه داده و اقدامی سازنده برای توسعه جامعه و همچنین خدمت به نسل‌های آینده انجام داد.

اعتماد به عنوان یک موضوع اجتماعی و به کارگرفته شده در نظام اجتماعی، می‏تواند با عوامل گوناگونی درارتباط است خواه این ارتباط تأثیرگذاری و یا تإثیرپذیری است. از جمله ویژگی‏هایی که می‏تواند در ارتباط با اعتماد اجتماعی در جامعه مورد توجه قرارگیرد؛ میزان دیگرخواهی و یا نوعدوستی انسان‏ها است. در اجتماعات مدرن و تحول یافته شهری، روحیه دیگرخواهی رو به کاهش است و نوعی بی‏تفاوتی در روابط اجتماعی در حال گسترش است و به گونه‏ای با پیچیده شدن زندگی و نظام اجتماعی این بی‏تفاوتی‏ها افزایش یافته و در ارتباطات اجتماعی میزان اعتماد اجتماعی به ویژه نسبت به غریبه‏ها کاهش می‏یابد. شهر یاسوج؛ به عنوان شهری با بافت نیمه سنتی و متشکل از جمعیت عمدتاً عشیره‏ای که بیشترازروستاها و مناطق عشایری به این شهر مهاجرت نموده‏اند، شرایط درحال گذاری از روابط سنتی، چهره به چهره و غیرقراردادی به روابط مدرن و قراردادی (روابط ثانویه) را تجربه می‏کند. ارزیابی و شناخت اعتماد در چنین جوامعی که هنوز نشانگان برجسته‏ای از فرهنگ سنتی خود را حفظ نموده است و به ویژه در ارتباط با میزان دیگرخواهی می‏تواند سیمای ایستارها و رفتارهای اجتماعی شهروندان را نشان دهد. در این راستا این پژوهش بر آن است تا موضوع میزان اعتماد اجتماعی در شهر یاسوج را مورد بررسی قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی در یاسوج به چه میزانی است و گرایش‏های دیگرخواهانه تا چه میزان بر اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی در شهر یاسوج تأثیرگذار است؟

هدف اصلی از انجام تحقیق حاضر، بررسی و شناخت میزان ارتباط گرایش دیگرخواهانه و اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی در بین شهروندان 18 سال به بالای شهر یاسوج است. با توجه به شرایط در حال گذار بودن جامعه مورد مطالعه، چنین پژوهشی اهمیت و ضرورت دارد.

 

پیشینه تحقیق

نتایج تحقیقات پیمایش ملی ارزش‏ها و نگرش‏های ایرانیان (1379) نشان داد که در حوزه شبکه‏های غیر رسمی، بیشترین اعتماد مربوط به خانواده است و همچنین گروه‏های اجتماعی رسمی مانند معلمان، استادان دانشگاه و پزشکان، از بیشترین میزان اعتماد در بین مردم و در مقابل، گروه‏های اجتماعی بنگاه‌داران، کسبه و روزنامه‏نگاران، از کم‏ترین میزان اعتماد اجتماعی برخوردار هستند.

حیدرآبادی (1388) در تحقیقی که با عنوان «اعتماد اجتماعی و عوامل اجتماعی – فرهنگی مؤثر بر آن؛ مورد مطالعه جوانان 20 تا 29 ساله استان مازندران» صورت داد به این نتایج دست یافت که میزان تحصیلات و طبقه اجتماعی[9] رابطه منفی و معکوسی با میزان اعتماد اجتماعی داشته است و ارتباطات انسانی، جامعه‏پذیری خانوادگی و اعتقادات دینی، با اعتماد اجتماعی، رابطه مثبت و مستقیمی داشته است. همچنین نتایج نشان داد است که میزان اعتماد بنیادین در بین جوانان، بیشتر و بالاتر از سایر گونه‌های اعتماد (اعتماد تعمیم‏یافته و انتزاعی) است و همچنین اعتماد درون گروهی در جامعه بیشتر از اعتماد برون‌گروهی است.

کتابی (1388) در پژوهشی با عنوان «سنجش اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در مراکز شهرستان‏های چهار و محال بختیاری» که با هدف اطلاع از میزان اعتماد اجتماعی و شناخت مهم‏ترین عوامل مؤثر و مرتبط با آن، در استان چهار و محال بختیاری صورت داده است به این نتایج دست یافت که به جزء اعتماد بنیادین و بین شخصی، میزان اعتماد در بقیه انواع اعتماد، در حد متوسط و پایین‏تر از حد متوسط است و متغیرهای ارزش‏های اخلاقی، عملکرد دولت و قانون‌گرایی، دارای بیشترین همبستگی با اعتماد است. همچنین متغیرهای دینداری، احساس امنیت و پنداشت از میزان دینداری مردم در جامعه، با اعتماد اجتماعی، دارای ضریب همبستگی معنی‏داری هستند.

نتایج تحقیق قریشی و صداقت (1388) با عنوان «بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر اعتماد اجتماعی شهروندان شهر تبریز» نشان داد که بین متغیرهای سطح شهروندی[10]، نگرش دینی[11]، مشارکت اجتماعی[12]، پایگاه اقتصادی - اجتماعی[13]، فقر فرهنگی[14]، جنسیت، وضع تأهل، تحصیلات، سن و شغل با اعتماد اجتماعی، همبستگی معنادار وجود دارد.

علیزاده‏اقدم و همکاران (1390) در پژوهشی که باعنوان «بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با اعتماد اجتماعی دبیران مقطع متوسطه آموزس و پرورش شهرستان مرند» صورت دادند به این نتایج دست یافتند که میزان اعتماد اجتماعی دبیران مقطع متوسطه در سطح بالایی است. همچنین نتایج دیگر تحقیق مذکور نشان داده است که عواملی چون انتظار فایده، سنت‏گرایی و باورهای دینی با اعتماد اجتماعی رابطه مستقیم و عامل بیگانگی اجتماعی با اعتماد اجتماعی رابطه معکوس داشته است.

عباس‏زاده و میرزایی (1393) اعتماد اجتماعی دانشجویان و نقش دینداری آنان را در توسعه این مفهوم را مورد بررسی قرار داده‏اند. پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه با حجم نمونه 401 نفر در بین دانشجویان دانشگاه تبریز در تمامی مقاطع تحصیلی در سال تحصیلی 93-92 انجام گرفته و از روش نمونه‏گیری طبقه‏ای تصادفی استفاده شده است. یافته‏های تحقیق حاکی از آن است که بین دینداری و اعتماد اجتماعی رابطه مثبت و معنی‏داری وجود دارد؛ یعنی با افزایش میزان دینداری، افزایش در اعتماد اجتماعی نیز حاصل می‏شود. علاوه بر این، نتایج، بیانگر وجود ارتباط مثبت و معنی‏داری بین ابعاد اعتماد اجتماعی (اعتماد نهادی، اعتماد بین شخصی و اعتماد تعمیم یافته) و ابعاد متغیر دینداری (مناسکی، تجربی و پیامدی) است. نتایج تحقیق همچنین میانگین نمره دانشجویان را برای اعتماد اجتماعی، متوسط ارزیابی نمود.

ربانی و همکاران (1393) به بررسی اعتماد بین شخصی و عوامل مؤثر بر آن در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان پرداخته‏اند. روش این پژوهش از نوع پیمایشی است و در آن از پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. شیوه گردآوری داده‏ها به صورت نمونه‏گیری طبقه‏ای در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان است. جمعیت مورد مطالعه 11987 نفر هستند که با استفاده از فرمول کوکران 372 نفر برای نمونه انتخاب گردیدند. یافته‏های پژوهش حاکی از آن است که میزان اعتماد بین شخصی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان چه در بعد اعتماد به هم جنس و چه در بعد اعتماد به غیرهم جنس در سطح متوسطی قرار دارد. نتایج حاصله بیان‏گر رابطه معنادار بین سرمایه فرهنگی، اعتماد بنیادین، نوع تعاملات (روابط اظهاری و ابزاری افراد)، منافع، احساس نیاز، منش و ظاهر، تجربه قبلی رابطه با جنس مخالف و تجربه شکست قبلی در رابطه با جنس مخالف با اعتماد بین شخصی است. به طوری که مجموع این متغیرهای مستقل مورد استفاده، توانستند40 درصد از تغییرات واریانس اعتماد بین شخصی را تبیین کنند.

عنایت و همکاران (1394) به شناسایی میزان اعتماد به همسر در بین زنان و مردان متأهل شهر اصفهان و عوامل فرهنگی مرتبط با آن پرداخته‏اند. نتایج پژوهش نشان داد که بین جنس و ارزش‏های دینی در باب خانواده با اعتماد به همسر، رابطه معنی‏دار وجود دارد. مردان نسبت به زنان، اعتماد بیشتری نسبت به همسر خود داشتند. همچنین در نتایج حاصل از مدل رگرسیونی برای متغیر اعتماد به همسر، متغیر ارزش‏های دینی در باب خانواده در مرحله اول وارد مدل گردید که 45% از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمود. سپس متغیر جنس وارد مدل گردید و میزان تبیین را به 47% افزایش داد. در کلیه مدل‏های رگرسیونی مربوط به متغیر وابسته و ابعاد آن، متغیر «ارزش‏های دینی در باب خانواده» به عنوان اولین متغیر تبیین‏کننده برای اعتماد به همسر و ابعاد صداقت، صراحت، وفاداری و حسن‏ظن، و تنها متغیر تبیین‏کننده تغییرات برای ابعاد امنیت و رضایت عاطفی وارد مدل گردید.

ناک و کیفر[15] (1997)، در پژوهشی با عنوان «آیا سرمایه اجتماعی به یک منفعت اقتصادی منجر می‌شود؟»، به سنجش تأثیر سرمایه اجتماعی بر عملکرد اقتصادی در بازارهای اقتصادی 29 کشور جهان (برزیل، ترکیه، مکزیک، پرتغال، شیلی، فرانسه، نیجریه، ایتالیا، آرژانتین، آفریقای جنوبی، بلژیک، آلمان، اتریش، هلند، کره جنوبی، ژاپن، ایرلند، ایسلند، سوئیس، امریکا، انگلستان، استرالیا، کانادا، دانمارک، فنلاند، سوئد، نروژ، هلند و اسپانیا) پرداخته‏اند. در این پژوهش سرمایه اجتماعی با متغیرهای اعتماد و هنجارهای مدنی مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج نشان داده‏اند که در کشورهای با درآمد بالا، هنجارها و مؤسسات مدنی از سطح بالاتری برخوردار است. اعتماد و همکاری مدنی با عملکرد اقتصادی رابطه مثبت داشته است و هر چه میزان اعتماد بیشتری وجود دارد، مشارکت‏ها و همکاری‌های مدنی زیاد و سبب می‌شود که عملکردهای اقتصادی در جامعه بهتر رشد کند. همکاری‏های مدنی در جوامعی که نهادهای رسمی مدافع حقوق مالکیت و قراردادهاست، قوی‏تر است.

کلی[16] (2009) تحقیقی را با عنوان «مشارکت شهری و اعتماد اجتماعی در میان اقلیت جوانان» انجام داد. در این پژوهش مشخص شد که گروه‏های جوانانی که در اقلیت قرار دارند، کم‏تر درگیر فعالیت‏های اجتماعی هستند، زیرا آنان به خاطر تبعیض در مسائل آموزشی و سایر مسائل با دیگران، بیشتر محدودیت‌های اجتماعی را تجربه می‏کنند. همچنین در این پژوهش مشخص شد جوانانی که به انواع مواد مخدر و ناهنجاری‏های دیگر آلوده‏اند و به طور کلی کسانی که کیفیت زندگی آنان پایین است، اعتماد اجتماعی پایینی دارند.

تانیگوچی[17] (2012) در پژوهشی با عنوان «اثر اعتماد اجتماعی و اعتماد نهادی در امور داوطلبانه رسمی و کمک‏های خیریه در ژاپن» که با هدف بررسی میزان تأثیر وجود اعتماد در جامعه، برای شرکت و حضور مردم در فعالیت‌های مدنی از جمله میزان حضور مردم در فعالیت‏های خیرخواهانه رسمی و غیر رسمی صورت گرفته است به این نتیجه دست یافت که اعتماد اجتماعی و به ویژه وجود اعتماد نهادی در جامعه می‌تواند بر میزان و سطح حضور مردم در فعالیت‏های داوطلبانه خیریه تأثیرگذار است و بین آن‏ها همبستگی مثبت وجود دارد. بنابراین، وجود اعتماد اجتماعی و نهادی می‌تواند در سطح تعهدات مدنی تأثیرگذار است و آن را افزایش و کاهش دهد.

مرور مطالعات پیشین نشان داد که میزان اعتماد در روابط بین شخصی کم‏تر مورد توجه محققان قرار گرفته است. اعتماد در روابط بین شخصی و یا دیگر انواع اعتماد در ارتباط با گرایش‏های دیگرخواهانه نیز مورد مطالعه قرار نگرفته است و به ویژه در جامعه مورد مطالعه چنین موضوعی مورد تحقیق قرار نگرفته است. در این راستا، این مطالعه به بررسی میزان اعتماد در روابط بین شخصی و ارتباط ان با گرایش دیگرخواهانه در شهر یاسوج پرداخته است.

 

مبانی نظری

امروزه، در کنار سرمایه‏های انسانی، مالی و اقتصادی، سرمایه‏ دیگری به نام سرمایه اجتماعی مورد بهره‌برداری قرار گرفته است. این مفهوم به پیوندها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش، اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می‏شود. در حوزه جامعه‌شناسی، پیش کشیدن بحث سرمایه اجتماعی در دهه‌های اخیر به ‌دلیل احساس خطر اندیشمندان از اتمیزه ‌شدن جامعه و محدود شدن روابط صمیمی و خزیدن مردم در لاک فردگرایی افراطی است (معیدفر و دربندی، 1385: 36). سرمایه اجتماعی ویژگی‌هایی از یک جامعه یا گروه است که ظرفیت سازماندهی جمعی و داوطلبانه برای حل مشکلات متقابل یا مسائل عمومی را افزایش می‌دهد. اعتماد، از مؤلفه‌های مهم، بلکه اصلی‌ترین مؤلفه سرمایه اجتماعی است (چلبی، 1375: 12). کاهش آن می‌تواند زمینه را برای رشد نا بسامانی‌ها، بی‌نظمی‌ها و رشد جرایم و انحرافات در جامعه فراهم کند. اعتماد، مفهوم کانونی در نظریات کلاسیک جامعه‏شناسی و نیز محور اصلی نظریه‏های نوین سرمایه اجتماعی و زمینه تعاملات و روابط اجتماعی است. اعتماد را می‏توان مهم‏ترین مؤلفه پارادایم نظم و در عین حال بستر تعاملات و ارتباط آزادانه افراد با یکدیگر در نظر گرفت (کلمن، 1377: 465).

اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی و انتزاعی و تخصصی، عامل مهمی در پیشرفت جامعه و همچنین ایجادکننده تعاون و همیاری است و فقط در این حالت است که در عین وجود تفاوت‏ها، انسان‌ها قادر به حل مشکلات و انجام تعهدات اجتماعی[18] می‏شوند. درواقع، زندگی انسان بدون احساس اعتماد به خود، اعتماد به آینده، اعتماد به جهان پیرامون خود، همراه با اضطراب و کشمکش تحمل‌ناپذیری است که ممکن است سبب ازهم‏پاشیدگی فرد و نابودی وی شود. اعتماد، رشد انسان و شکوفایی استعدادها و توانایی‏های او را تسهیل می‌کند و رابطه بین او و جهان را به رابطه‏ای خلاق و شکوفا تبدیل می‏سازد تا فرد بتواند آرامش، امنیت، آزادی و استقلال را با دیگران تجربه کند (Putnam, 1993: 80).

انسان موجودی اجتماعی است و برای زندگی در جامعه، نیاز به ارتباط با انسان‌های دیگر دارد. امروزه در همه جوامع اعم از توسعه یافته و یا در حال توسعه، شاهد گسترش ارتباطات اجتماعی هستیم. با توجه به اینکه توسعه ارتباطات، فواصل زمانی و مکانی را در نوردیده و به افراد، گروه‌ها و سازمان‌های مختلف امکان برقراری روابط متقابل را داده است، لزوم اعتماد افراد به یکدیگر، بیش از پیش احساس می‌شود. واژه «  Trust» در فرهنگ اکسفورد به‌ عنوان اتکا یا اطمینان به نوعی کیفیت یا صفت یک شخص یا یک چیز، یا اطمینان به حقیقت یک گفته توصیف می‌شود (گیدنز، 1377: 37) و اعتماد اجتماعی را می‌توان داشتن حسن‏ظن به دیگران در روابط اجتماعی دانست، تسهیل‌کننده روابط اجتماعی است و امکان سود یا زیان را در خود نهفته دارد (امیرکافی، 1380: 11). اعتماد، تمایل افراد را به تعامل و همکاری با گروه‌ها افزایش داده و شبکه‌ای از روابط داوطلبانه میان گروه‌ها را در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی تشکیل می‌دهد.

در یک تقسیم‌بندی کلی، اعتماد را می‌توان در چهار سطح مورد بررسی قرار داد: 1- اعتماد بنیادین که در سطح فردی و روان‌شناسی بررسی می‌شود؛ 2- اعتماد بین‌شخصی؛ 3- اعتماد تعمیم‌یافته و 4- اعتماد به نظام یا سیستم.

1- اعتماد بنیادین[19]؛ اعتماد بنیادی نگرشی است که فرد نسبت به خود و دنیای پیرامون خود دارد و موجب تقویت این احساس می‌شود که افراد و امور دنیا قابل اعتماد و دارای ثبات و استمرار هستند (گیدنز، 1377: 23). اریک اریکسون[20] معتقد است این اعتماد، محصول فرایندهای دوره نوزادی است. اگر دیگران نیازهای اصلی و مادی و عاطفی نوزاد را تأمین کنند، حس اعتماد در کودک به وجود می‌آید، اما عدم تأمین این نیازها، سبب می‌شود نوعی بی‌اعتمادی نسبت به جهان، به ‌ویژه در روابط شخصی به وجود آید (بالاخانی و جواهری، 1385: 4).

2- اعتماد بین ‌شخصی[21]؛ اعتماد بین‌شخصی شکلی از اعتماد است که در روابط چهره به چهره خود را نشان می‌‌دهد. این شکل از اعتماد موانع ارتباطی را مرتفع می‌‌سازد و با کاستن از حالت دفاعی، بسیاری از تعاملات روزانه را موجب می‌‌شود. اعتماد بین‌شخصی، حوزه‌ای از تعاملات میان عشاق، دوستان و همکاران و همچنین اعتماد میان رئیس و کارمند، سرپرست و کارگر، معلم و شاگرد، فروشنده و مشتری، پزشک و بیمار و ... را دربر می‌گیرد. مشکل اصلی اعتمادی که از تجربه تعامل شخصی ایجاد می‌شود، محدود بودن قلمرو آن است و در جامعه‌ای که تحرک و نیازها به همکاری با غریبه‌ها و اتکا به آن‌ها یکی از ویژگی‌های برجسته آن است، چندان راه‌گشا نیست (امیرکافی، 1380: 10).

3- اعتماد تعمیم‌یافته[22]؛ اعتماد تعمیم‌یافته را می‌توان داشتن حسن‏ظن نسبت به اکثریت افراد جامعه جدای از تعلق آن‌ها به گروه‌های قومی و قبیله‌ای تعریف نمود (امیرکافی، 1380: 9). اعتماد تعمیم ‌یافته یا اخلاقی مبتنی ‌بر تجارب شخصی ما نیست بلکه بیشتر مبتنی ‌بر نگاه ما به جهان است که از والدین خود یاد می‌گیریم و کاملاً باثبات و محکم است و در طول زمان توسط نمونه‌های اتفاقی خیانت یا قربانی (بی‌اعتمادی) از بین نمی‌رود (بختیاری، 1389: 10). موضوع این اعتماد به ‌عنوان مهم‏ترین عنصر نگرشی سرمایه اجتماعی قلمداد شده و از آن، جهت متمایزکردن جوامعی که دارای سرمایه اجتماعی سطح بالا هستند نسبت به جوامعی که دارای سطح پایین سرمایه اجتماعی هستند استفاده می‌‌شود (Reeskens & Marchooghe, 2007).

4- اعتماد به نظام یا سیستم؛در جامعه مدرن، الزاماً دو سوی فرایند ارتباط را ارتباط‌گران انسانی تشکیل نمی‌دهند، بلکه انسان‌ها گاهی با کنش‌گران غیر فردی ارتباط برقرار می‌کنند. به این ترتیب شکل دیگری از اعتماد مطرح می‌شود که متوجه ساختارهای غیر شخصی است. در این مورد به دو نوع اعتماد نهادی و اعتماد مدنی یا انتزاعی اشاره شده است.

الف) اعتماد نهادی[23]: اعتماد نهادی دلالت دارد بر میزان مقبولیت و کارایی و اعتمادی که مردم به نهادها (رسمی دولتی) دارند. به تعبیر دوگان انعکاس فقدان اعتماد به نهادها در اغلب موارد، نتیجه بی‌اعتمادی به افرادی است که عهده‌دار امور آن نهادها هستند. بنابراین میزان اعتماد نهادی برحسب نوع ارزیابی مردم از کارکنان این نهادها در قالب ادارات، ارگان‌ها و نهادهای مختلفی که در زندگی روزمره با آن‌ها ارتباط دارند سنجیده می‌شود (علی‏پور، 1388: 116). مدرسه، دانشگاه، ارتش، دادگاه، نیروی انتظامی، بانک‌ها، بازار سهام، دولت، مجلس و ... نوعاً از این نوع اعتماد هستند. میزان اعتمادی که مردم به نهادهای مختلف دارند در بین جوامع متفاوت است و در طی زمان دستخوش تغییراتی می‌شود (زتومکا، 1386: 82).

ب) اعتماد انتزاعی[24](مدنی): گیدنز، نظام‌های انتزاعی را نظام‌های انجام کار فنی یا مهارت تخصّصی می‌داند که حوزه‌های وسیعی از محیط مادی و اجتماعی زندگی کنونی ما را تشکیل می‌دهد. مثل نظام پزشکی، نظام معماری و غیره. به نظر وی، ما از اعتماد به نهادهای مدرن و نظام‌های انتزاعی در موقعیتی که بسیاری از جنبه‌های مدرنیت جهانی شده است، ناگزیریم. یکی از معانی قضیه بالا این است که، هیچ‏کس نیست که بتواند از نظام‌های تخصّصی در نهادهای مدرن کاملاً دوری گزیند (گیدنز، 1377: 34). زندگی در دوره مدرن، توسط نظام‌های انتزاعی تخصّصی تکه‌تکه می‌شود و یک نفر نمی‌تواند مانند گذشته، همه یا بیشتر کارهای خود را مستقلاً انجام دهد (گیدنز، 1377: 100).

البته به نظر زتومکا، اعتماد می‌تواند به مقولات انتزاعی دیگری مانند اعتماد به نظم، دموکراسی، علم و غیره نیز تعلق پیدا کند (زتومکا، 1386: 85-80).

 

دیدگاه گیدنز

گیدنز[25]در مباحث خود از سه نوع اعتماد بنیادی، شخصی و انتزاعی نام می‏برد. به گفته وی، در جوامع مدرن تحت تسلط نظام‌های انتزاعی، اعتماد بسیار مهم است. از نظر وی نیاز به اعتماد با فاصله‏گیری روابط زمانی و مکانی افراد در ارتباط است. از نظر گیدنز، اعتماد در جوامع ماقبل نوین از اهمیت کم‏تری در مقایسه با جوامع نوین برخوردار است. چرا که افراد هر چه فاصله‌ زمانی و ‌مکانی بیشتری از هم دارند، به اعتماد بیشتری نیاز خواهند داشت. به عبارتی ما در مورد کسانی که پیوسته در معرض دیدمان هستند و فعالیت‌هایشان را می‏توان مستقیماً مورد بازنگری قرار داد نیاز به اعتماد نداریم. اعتماد هنگامی ضروری می‌شود که در نتیجه فاصله‏گیری زمانی و مکانی اطلاع کاملی از پدیده‏های اجتماعی نداشته‏ایم. در جوامع ماقبل نوین که خصلتی محلی و بومی دارند و کنش‏های متقابل بیشتر در سطح محلی و رو در رو رخ می‏دهند، در روابط اجتماعی افراد، چنان صراحت و شفافیتی به چشم می‏خورد که نیازی به اعتماد ندارند، زیرا این اعتماد به طور طبیعی وجود دارد. اعتماد غیر شخصی به دیگران ناشناس، ناشی از ماهیت رشدیابنده نظام‏های انتزاعی است. در جوامع بزرگ و گسترده، به اعتماد از طریق نظام‏های پولی و حقوقی بسیار نیازمند هستند. وجه عمده اعتماد در دوران مدرنیته، پایبندی‌های بی‏چهره‏ای است که در نظام‏های تخصصی معنا می‏یابد (ریتزر، 1377: 768- 767).

گیدنز در مباحث خویش بین دو نوع اعتماد تمایز قائل می‏شود: اعتماد به افراد خاص و اعتماد به افراد یا نظام‏های انتزاعی. اعتماد انتزاعی در برگیرنده آگاهی از مخاطره و فرد مورد اعتماد است. لذا در حالی که کنشگر می‏تواند به راحتی در مورد ارزش اعتماد به افراد خاص قضاوت کند، می‏تواند درباره ارزش اعتماد تعمیم‏یافته نیز دارای ایده‏ها و باورهایی است. افراد همچنین می‌توانند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به نظام‏های انتزاعی نظیر نهادها نیز دارای باورهایی هستند. از این فرآیند می‏توان با عنوان سطح نهادی اعتماد نام برد. این همان چیزی است که گیدنز آن را ایده اعتماد به نظام‏های تخصصی می‏نامد؛ یعنی ممکن است کنشگر از فردی که اتومبیل یا خانه او را ساخته، شناختی نداشته است ولی نسبت به نظام استاندارد، تنظیم قواعد و قوانین، نظارت و کنترل کیفیت، دارای میزانی از اعتماد است (شارع‌پور، 1380: 104). گیدنز همچنین برای نشان دادن نقطه مقابل اعتماد، از مفهوم و اصطلاح بی‌اعتمادی استفاده می‏کند که شامل اشخاص و نظام‏های انتزاعی است (گیدنز، 1377: 119).

از نظر گیدنز، جوامع مدرن به نظام‏های تخصصی اعتماد تکیه می‏کنند و این بدان معنا است که اعتماد کلید رابطه بین فرد و نظام‏های تخصصی است (گیدنز، 1384: 52). از نظر گیدنز اعتماد، شیوه ضروری و اجتناب‏ناپذیر زندگی اجتماعی است و از مؤلفه‌های مدرنیت است. طبق نظر گیدنز، منابع اصلی اعتماد در جوامع سنتی، اهمیّت خود را در جوامع صنعتی و جدید از دست داده‏اند. گیدنز ارتباط ناب را منوط به اعتماد متقابل می‏داند که رابطه‏ای نزدیک با صمیمیت دارند. به عقیده گیدنز، در جوامع مدرن اعتماد بین مردم کاهش یافته است (گیدنز، 1384: 120).

 

دیدگاه کلمن

اعتماد از نظر کلمن[26]، یک مفهوم محوری است. به نظر کلمن، افراد برای این به کنش اجتماعی می‌پردازند که نیازهای خود را رفع کنند و رفع نیازها تنها از طریق بده بستان‏های اجتماعی امکان‏پذیر است. بنابراین مبادلات نقش اساسی در ساختن کنش‏های اجتماعی دارند.

در روابط اجتماعی، فرد می‏تواند هم اعتمادکننده است و هم اعتماد شونده. کلمن در مورد رابطه مبتنی بر اعتماد، توجه به چند نکته را ضروری می‏داند:

1- برقراری اعتماد، امکان کنشی را از جانب امین به وجود می‏آورد که در غیر این صورت ممکن نبود.

2- اگر اعتماد شونده (امین) قابل اعتماد است، اعتماد‏کننده از اعتماد خود، بیشتر سود می‏برد تا از عدم اعتماد، در صورتی که اگر امین، قابل اعتماد نیست، اعتمادکننده از اعتماد خود بیشتر زیان می‏بیند تا از عدم اعتماد خود.

3- اعتماد کردن در برخی موارد مستلزم آن است که اعتمادکننده منبع خود را به شکل داوطلبانه در اختیار اعتمادشونده قرار دهد.

4- در همه روابط مبتنی بر اعتماد، « تأخر زمانی» وجود دارد. به بیان دیگر اعتمادکننده باید به امید جبران فرد اعتماد‌شونده در آینده، اقداماتی انجام دهد (کلمن، 1377: 154).

به نظر کلمن، روابط اجتماعی هنگامی به وجود می‏آید که افراد کوشش می‏کنند از منابع فردی خود، به بهترین نحو استفاده کنند. همچنین به نظر کلمن، اعتماد به مکانیسم‏های کلی‏تر و ساختارهای کلان از چهارچوب اعتماد متقابل نشأت می‏گیرد. از این رو، آسیب‏پذیری اعتمادهای انتزاعی را نیز باید بر حسب آسیب‏های وارده به حدود اعتماد متقابل، تعریف و بررسی کرد (کلمن، 1377: 469-468).

نظریات کلمن که در چارچوب نظریات سرمایه اجتماعی مطرح شده است، اگرچه به ابعاد اعتماد شخصی و انتزاعی توجه دارد، اما به طور کلی شیوه روان‏شناختی مبادله را، مبنای تحلیل‏های خود قرار داده و به‏خصوص در تحلیل روابط گروه‏های با تعداد نسبتاً زیاد، تنها همان قواعد گروه‏های دو و سه ‏نفره را به کار می‏برد. حال آن که در تئوری مبادله، به خوبی نشان داده شده است که قواعد حاکم بر گروه‏های بزرگ به صورتی ماهوی با قواعد جاری در گروه‏های کوچک متفاوت است. به نظر کلمن «در هر رابطه مبتنی بر اعتماد، حداقل دو جزء وجود دارد، اعتمادکننده و اعتمادشونده و فرض بر این است که در کنش، هر دو جزء هدفمند هست و به دنبال ارضای نیازهای خود هستند. طرف اعتمادکننده باید تصمیم بگیرد که با دیگری وارد معامله شود یا نه (یعنی خطر را بپذیرد یا نه) و طرف اعتمادشونده نیز باید بین حفظ اعتماد و یا شکستن آن دست به انتخاب بزند. بنابراین یک رابطه مبتنی بر اعتماد، یک رابطه دوجانبه است و بر مبنای اصل به حداکثر رساندن فایده، تحت شرایط مخاطره قرار دارد» (کلمن، 1377: 271).

به عقیده کلمن «اصولا در یک رابطه مبتنی بر اعتماد، ما با کنشگرانی عقلانی مواجه هستیم. در این رابطه، اگر برای کنشگر شانس پیروزی در مقایسه با شانس شکست بیشتر است، اعتماد خواهد کرد، زیرا او موجودی عقلانی است و باید اعتماد کند. این بیان ساده، مبتنی بر اصل به حدّاکثر رساندن سودمندی، تحت شرایط ریسک است. اعتمادکننده، بالقوه باید بین اعتماد نکردن (که در این صورت هیچ تغییری در سودمندی او حاصل نمی‏شود) و اعتماد کردن (که در این صورت به کنش طرف مقابل بستگی دارد) تصمیم‏گیری کند» (Coleman, 1990:91). طبق نظر کلمن، چون انسان موجودی عقلانی است که کنش‌های او مبتنی بر گزینش معقولانه است، لذا همیشه در فکر این است که در روابط خود حدّاکثر سود ممکن را کسب کند. او برای این کار، ابتدا مقداری از منابع را از طرف خود هزینه می‏کند که به عنوان هزینه اعتماد در نظر گرفته می‏شود تا بتواند در جریان اعتماد به سودی متناسب با آن هزینه دست یابد؛ بنابراین، اگر جریان و رابطه اعتمادی سودآور است، اعتماد و روابط اعتمادی بیشتر خواهد شد، ولی اگر این رابطه اعتماد سودآور نیست و یا این‏که سبب ریسک بالا و عدم کسب سود متناسب است، آن‏گاه اعتماد و رابطه اعتمادی کاهش می‏یابد.

به طور کلی می‏توان گفت که کلمن در دو سطح خرد و کلان اعتماد را بررسی کرده است. در سطح خرد، تنها بحث از رابطه اعتماد بین دو نفر است که در این سطح با رویکرد کنش انتخاب عاقلانه، اعتماد را مورد بررسی قرار می‏دهد. وی در این رابطه می‌گوید که اعتمادکننده، بالقوه باید تصمیم بگیرد از بین دو حالت؛ یعنی اعتماد نکردن و اعتماد کردن یکی را انتخاب کند. اما در سطح کلان، کلمن از نظام‏های اعتماد سخن می‏گوید. او در بحث خود از نظام‏های اعتماد، سه نظام را از یکدیگر متمایز می‏کند: 1- نظام اعتماد متقابل؛ 2- نظام اعتماد واسطه‏ای و 3- نظامی که در آن شخص ثالث مطرح است. از نظرکلمن این سه نوع نظام اعتماد، پیچیده هستند. در نوع نخست، «دو کنشگر ممکن است دو نوع رابطه داشته‏اند: کنشگر اولی به دومی اعتماد می‏کند و امینی برای دومی است. این اعتماد متقابل است. دوم، کنشگر ممکن است امینی برای یک کنشگر و اعتمادکننده‏ای برای کنشگر دیگر است. درواقع، این کنشگر واسطه‏ای در رابطه اعتماد است. سوم، وضعیت‏هایی وجود دارد که در آن کنشگر، قول کنشگر دیگر را نمی‏ذیرد اما قول کنشگر سوم را می‏پذیرد. این قول ممکن است در معامله‏ای بین طرف‏های اول و دوم استفاده شود. این اعتماد شخص ثالث است» (کلمن، 1377: 271).

 

نظریه بازی

نظریه بازی احتمالاً با چاپ کتاب نظریه بازی‏ها و رفتار اقتصادی[27] (1949 ) جان وان نیومن[28] و اسکار مورگسترن[29] در دهه 1950 توسعه یافت. آن‏ها بازی را هر نوع کنش متقابل بین مشارکت کنندگان در یک گروه نامیدند که توسط مجموعه‏ای از قواعد طراحی شده‏اند و این قواعد حرکت‏های متفاوت برای هر مشارکت‏کننده را پیش‏بینی و نتایج را برای هر ترکیب ممکن از حرکت‏های مشارکت‏کنندگان تعیین می‏کند. نظریه بازی بر اساس مجموعه‏ای از پیش‏فرض‏ها طراحی شده است که فهم دقیق‏تر آن معطوف به فهم این پیش فرض‏ها است: 1- کارگزاران به طور ابزاری عقلانی‏اند؛ 2- کارگزاران دانش عمومی از این عقلانیت دارند و 3- آن‏ها قواعد بازی را می‏شناسند. در مجموع در مدل‏های بازی (نظریه بازی) همیشه فرض بر این است که بازیگران دارای هویت عقلانی‏اند، تصمیم‏سازان آگاه هستند و اهداف برای‏شان خوب تعریف شده است و آمادگی و انتخاب آزاد در شرایط خاص با ملاحظه محدودیت‏ها را دارا هستند. این پیش‏فرض‏ها، با چندین سؤال اساسی مطرح می‏شود: 1- من کی هستم؟؛ 2- چه کاری انجام می‏دهم؟ و 3- چگونه می‏توانم در مورد کارهایی که باید انجام بدهم، اطلاع بیابم؟ (آزاد ارمکی، 1381: 330-325).

 

نظریه شبکه‏های اجتماعی

موضوع محوری در نظریه شبکه‏های اجتماعی، روابط است و واحد تشکیل‏دهنده ساخت جامعه، شبکه‏های تعاملی هستند. بر اساس این نظریه، ساخت اجتماعی به عنوان یک شبکه از «اعضای شبکه» و مجموعه‏ای از پیوندها که افراد، کنشگران یا گروه‏ها را به هم متصل می‏سازد، تشکیل شده است. اعضای شبکه می‏توانند افراد، گروه‏ها، نهادها، موجودیت‏های حقوقی و یا سازمان‏ها و ....هستند (Wellman & Berkowitz, 1988).

این نظریه با بررسی روابط اجتماعی موجود بین مجموعه‏ای از کنشگران، به تحلیل ساخت اجتماعی می‏پردازد و ضمن این‏که به کل ساخت توجه می‏کند؛ الگوی روابط موجود درداخل ساخت را نیز مورد بررسی قرار می‏دهد. بنابراین، در این نظریه، به جای تأکید بر کنشگران و ویژگی‏های فردی‏شان به عنوان واحد تحلیل، به ساختار روابط کنشگران پرداخته می‏شود (Kurtosi, 2004:1 به نقل از باستانی و همکاران، 1387: 50).

چارچوب نظری

در این پژوهش از نظریه بازی، نظریه اعتماد کلمن و نظریه شبکه‏های اجتماعی برای چارچوب نظری استفاده شده است. کلمن در دیدگاه خود در خصوص اعتماد اجتماعی، این‏گونه استدلال می‏کند که انسان موجودی عقلانی است و کنش‏های او مبتنی بر گزینش معقولانه است. این ایده به گونه‏ای در نظریه بازی نیز مورد تأکید قرار گرفته است و کنشگران اجتماعی به عنوان بازیگران جامعه برآنند تا با رعایت قواعد بازی که در یک وضعیت مبادله‏ای به کارگرفته می‏شود، به اهداف‏شان دست یابند و بر اساس این قواعد بازی به اهداف و خواست‏های بازیگران دیگر نیز توجه دارند، به همان اندازه که انتظار دارند کنشگران دیگر نیزبه خواشست‏ها و اهداف آن‏ها توجه داشته‏اند. دراین شرایط، فقط خواست فردی اهمیت ندارد بلکه خواست‏ها و انتظارات دیگرانی که در اجتماع و درارتباط متقابل با فرد هستند نیز دارای اهمیت هستند. این گزینش معقولانه شکلی از مبادله رفتاری را ایجاد می‏نماید که به همان اندازه که کنشگر انتظار رفتاری عقلانی و حمایت‏گرانه از دیگران دارد، خود نیز متقابلاً سعی بر آن دارد نسبت به دیگران عقلانی و حمایت‏گرانه رفتار نماید. در این چرخه عقلانی رفتار مبادله‏ای، کنشگر با توجه به خواست‏های معقول دیگران، کرانه مطمئنی برای رفتار نوع‏دوستانه دیگران نسبت به خود فراهم می‏سازد. این مبادله انتظارات و درخواست‏ها برای کنش عقلانی نسبت به یکدیگر با عنصری ذهنی که این انتظارات را تقویت و قابل اطمینان می‏سازد، تسهیل می‏گردد. این عنصر چیزی جز اعتماد نیست. با توجه به نظام‏های سه گانه اعتماد در دیدگاه کلمن، نوع اعتماد در روابط متقابل در روابط کنشگران اجتماعی اهمیت دارد. بنابراین، با توجه به دیدگاه کلمن، از آن جهت که، از یک سو، یک تفکر عقلانی و هدفمند درون افراد برای اعتماد کردن و یا اعتماد نکردن وجود دارد، و از سوی دیگر، به دلیل این‏که افراد برای کسب منفعت عقلانی از یک رابطه سعی می‏کنند به دیگران اعتماد کنند و حتی در مرحله اول ممکن است به خود بقبولانند که خطر اعتماد را بپذیرند، دیدگاه یادشده از اهمیت ویژه‏ای برای بررسی اعتماد اجتماعی در روابط شخصی برخوردار است. به بیان دیگر، از میان سه نوع نظام اعتماد در دیدگاه کلمن، نوع اول یا همان ارتباط متقابل برای ارزیابی اعتماد در روابط شخصی مورد توجه قرار گرفته است. در کنار دیدگاه کلمن، نظریه بازی که در پیوند با نظریه‏های مبادله و گزینش عقلانی ارائه شده است، می‏تواند برای تبیین رابطه بین گرایش دیگرخواهانه و اعتماد مورد استفاده قرارگیرد. بنابراین، در این پژوهش اعتماد در روابط شخصی در پیوند با گرایش به رفتارهای دیگرخواهانه- که نوعی از کنش عقلانی در چرخه رفتارهای مبادله‏ای است- مورد بررسی قرار گرفته است

اگر اعتماد اجتماعی در روابط شخصی را نوعی پنداشت ذهنی از چیدمان کنش‏های کنشگران در نظر داشت، نظریه بازی به گونه‏ای اعتماد را به عنوان ایستار و پیش درآمد گزینش رفتارها و کنش‏های کنشگران اجتماعی به شکل ضمنی مورد توجه قرار می‏دهد. بر اساس پیش فرض‏های این نظریه، می‏وان چنین استدلال نمود که دو طرف بازی در رفتارهای اجتماعی به منظور گسترش و تسهیل همکاری‏شان هم خود را ملزم به همکاری و همیاری با یکدیگر می‏دانند و در این راه به منافع و خواست‏های دیگران- که نمودی از دیگرخواهی است- توجه می‏کنند و در همین راستا، حد نصابی از اعتماد در روابط شخصی را نسبت به یکدیگر نشان می‏دهند. به بیان دیگر، هم اعتماد در روابط شخصی و هم گرایش دیگر خواهانه نوعی از تبادل امتیازاتی است که انسان‏ها برای یکدیگر قائل هستند. فرد با این انگیزه که دیگران نیز با روحیه نوعدوستی و اعتماد با او تعامل دارند، نسبت به آن‏ها اعتماد دارد و اقدام به رفتارهای نوعدوستانه می‏زند. دراین راستا، به نظر می‏رسد همبستگی بین اعتماد در روابط شخصی و گرایش دیگرخواهانه وجود داشته است.

با توجه به تأکیدی که نظریه شبکه‏های اجتماعی بر ساختار روابط دارد و این ساختار روابط به موقعیت‏های خانوادگی و اجتماعی فرد و گروه‏های اجتماعی مرتبط است، متغیر وضعیت تأهل به عنوان یکی از ساختارهای روابطی فرد در خانواده در پیوند با اعتماد در روابط شخصی مورد مطالعه قرار گرفته است.

 

فرضیه‏های تحقیق

1- بین میزان گرایش دیگرخواهانه و اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی، رابطه معناداری وجود دارد.

2- بین میزان اعتماد اجتماعی پاسخگویان در روابط بین شخصی با توجه به وضعیت تأهل آن‏ها، تفاوت معناداری وجود دارد.

 

مدل تحلیلی پژوهش


 

 

 

روش‏شناسی

روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی است. ابزار تحقیق، پرسشنامه است که به تناسب موضوع تحقیق از ترکیبی از پرسشنامه محقق ساخته و پرسشنامه ساخت دیگر محققان استفاده شده است. جمعیت آماری پژوهش برابر با سرشماری سال 1390 کل کشور، 88278 نفر است. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از جدول لین (1976)، تعداد 384 نفر محاسبه شده است. برای شناخت میزان انسجام درونی (پایایی) گویه‏های متغیر وابسته و متغیر مستقل، از آزمون آلفای کرونباخ و برای میزان اعتبار از روایی صوری استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده‏های به دست آمده، از نرم‏افزار SPSS استفاده شده است. همچنین برای بررسی رابطه بین متغیر میزان گرایش‏های دیگرخواهانه با اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی، از آزمون‏های ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی تفاوت معناداری بین اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی با توجه به وضعیت تأهل پاسخگویان، از آزمون مقایسه میانگین‏ها (T مستقل) استفاده شده است.

 

تعریف مفاهیم

تعاریف نظری

اعتماد: اعتماد به عنوان ویژگی فردی مطرح می‏شود و بر احساسات، عواطف و ارزش‏های فردی تأکید دارد و در بررسی اعتماد نظریه‏های شخصیت و متغیرهای فردی مورد توجه قرار می‏گیرد. بر اساس این دیدگاه، اعتماد با مفاهیمی چون همکاری، صداقت، وفاداری، صمیمیّت، امید و دگرخواهی ارتباط نزدیک دارد (اجاقلو و زاهدی، 1384: 95). منظور از اعتماد، پذیرش خطر مواجهه و ارتباط با دیگران است، با این تصور که آن‏ها چنان که انتظار می‏رود، رفتار خواهند کرد یا این که عمداً در پی آزار و اذیت ما نخواهند بود.

اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی: این نوع از اعتماد را می‏توان حسن‏ظن داشتن نسبت به افراد جامعه، جدای از تعلق آن‏ها به گروه‏های قومی و قبیله‏ای تعریف کرد. بنابراین، اعتماد مزبور تنها به روابط چهره ‌به ‌چهره محدود نمی‏شود. این نوع از اعتماد مرزهای خانوادگی، همسایگی، محلی و قومی را زیر پا می‌گذارد (امیرکافی، 1380: 32-31). اعتماد اجتماعی در زمینه‌ای فراتر از روابط چهره به چهره قرار دارد و در شبکه‏های موجود در سطح فرافردی جریان می‏یابد. بدین ترتیب، اعتماد اشخاص جای خود را به مقوله‌های اجتماعی انتزاعی‏تر و گسترده‏تری می‏دهد که در سطحی وسیع‏ر از مرزهای خانوادگی، همسایگی و طایفه‌ای قرار می‏گیرد. حوزه تعامل و ارتباط در اعتماد اجتماعی از سطح روابط و تعامل درون گروهی به تعامل بین گروهی ارتقاء می‏یابد. به طور خلاصه، اعتماد اجتماعی، هم اعتماد به اشخاصی است که می‌شناسیم و هم اعتماد به غریبه‌ها و کسانی است که آن‏ها را شخصاً نمی‌شناسیم.

گرایش دیگرخواهانه: دیگرگرایی یکی از مکاتب واقع‏گرایی اخلاقی است که معتقد است هر کاری که به انگیزه دوستی دیگران و به فرمان عاطفه غیر دوستی از انسان صادر گردد خوب، و هر آن‏چه به انگیزه حب ذات و مصلحت خویشتن از انسان صادر گردد به بدی متصف می‏گردد. مدعای دیگرگرایان این است که ما با دو دسته گرایش‏ها روبه رو هستیم؛ گرایش‏های غریزی و گرایش‏های عاطفی غیرگرایانه. خواسته‌های غریزی به خوب و بد اخلاقی متصف نمی‌شوند و ضرورت زندگی‏اند. اما دسته دوم که جنبه‌ اجتماعی دارند و منفعت آن به دیگران می‌رسد از مدح و ذم انسان‏ها برخوردارند و جنبه اخلاقی می‏یابند. بنابراین ریشه و ملاک عمل اخلاقی در عواطف اجتماعی نهفته است. هر چیزی که مطابق عواطف انسانی است خوب و هر چیزی که مخالف عواطف اجتماعی و معلول خودخواهی و خودگرایی است، بد است (مصباح یزدی، 1384: 204). منظور از گرایش‏های دیگرخواهانه، میزان گرایش فرد به کمک کردن به دیگران، همدلی با دیگران و رفع مشکلات دیگران است. به بیان دیگر، گرایش‏های دیگرخواهانه، میزان دیگرگرایی و گرایش به همدلی و همکاری یک فرد با تمامی اشخاصی است که آن‏ها را می‏شناسد یا آن‏ها را نمی‏شناسد.

وضعیت تأهل: منظور مجرد یا متأهل بودن نمونه‏های مورد پژوهش است.

 

تعاریف عملیاتی

اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی: برای سنجش این متغیر از 9 سؤال در قالب مقیاس ترتیبی و طیف لیکرت 5 گزینه‌ای استفاده شده که سؤالات به دو بخش تقسیم شده‏اند. بخش اول شامل 4 سؤال است که ابعادی از جمله اعتماد به خانواده، اعتماد به خویشاوندان، اعتماد به دوستان و اعتماد به همسایگان و به طور کلی اعتماد افراد به کسانی که می‌شناسند را مورد بررسی قرار می‏دهد که گویه‏های آن شامل: 1- به چه میزان به اعضای خانواده خود اعتماد دارید؟؛ 2- به چه میزان به اقوام و خویشاوندان خود اعتماد دارید؟؛ 3- به چه میزان به دوستان قدیمی خود اعتماد دارید؟ و 4- به چه میزان به همسایگان خود اعتماد دارید؟ است. سطح سنجش سؤالات، ترتیبی است که به ترتیب شامل 5 گزینه، (خیلی کم) با نمره 1، (کم) با نمره 2، (تا حدودی) با نمره 3، (زیاد) با نمره 4 و (خیلی زیاد) با نمره 5 است. بخش دوم سؤالات مربوط به اعتماد اجتماعی در روابط شخصی، شامل 5 گویه است که میزان اعتماد عمومی افراد را به تمامی کسانی که می‏شناسند و تمامی کسانی که نمی‌شناسند مورد سنجش قرار می‏دهد که سؤالات به ترتیب شامل این موارد است: 1- آدم تا از کسی بدی ندیده باید به او اعتماد کند؛ 2- معتقدم امروزه روزگاری است که به هیچ‏کس نمی‏توان اعتماد کرد؛ 3- حاضرم به کسی که غریب و تنهاست، اعتماد کنم و به او پناه بدهم؛ 4- من معتقدم که در رابطه‏ام با دیگران، نباید اطلاعات زیادی از خودم به آن‏ها بدهم و 5- این روزها به سختی می‏توان کسی را پیدا کرد که واقعاً بتوان به او اعتماد کرد. سطح سنجش بخش دوم سؤالات مربوط به اعتماد اجتماعی در روابط شخصی نیز، ترتیبی است که به ترتیب شامل، کاملاً مخالفم، مخالفم، نظری ندارم، موافقم، کاملاً موافقم است. نمره‌گذاری گویه‏ها به این صورت است که به گویه‌های 1 و 3 به ترتیب، (کاملاً مخالفم) نمره 1، (مخالفم) نمره 2، (نظری ندارم) نمره 3، (موافقم) نمره 4، (کاملاً موافقم) نمره 5 و همچنین به گویه‏های 2، 4 و 5 پس از کدبندی مجدد گویه‏ها که نیاز به کدگذاری مجدد داشتند، به ترتیب، (کاملاً مخالفم) نمره 5، (مخالفم) نمره 4، (نظری ندارم) نمره 3، (موافقم) نمره 2 و (کاملاً موافقم) نمره 1، داده شده است. 

گرایش دیگرخواهانه: این مفهوم با 9 سؤال 7 گزینه‏ای در قالب مقیاس ترتیبی و طیف لیکرت مورد بررسی قرار گرفته است که گویه‏های آن شامل: 1- چقدر در جشن‏های عمومی مثل کمک به ایتام، جشن عاطفه‏ها، جشن گلریزان و ... شرکت می‌کنید؟؛ 2- چه‏قدر از پول‌هایتان را برای حل مشکلات دوستان و آشنایانتان خرج می‏کنید؟؛ 3- چه‏قدر در کمک به دیگران پیش‏قدم هستید؟ ؛4- چه‏قدر حاضرید پول خود را به خویشاوندان قرض بدهید؟؛ 5- چه‏قدر به بچه‏های بی‌سرپرست سر می‏زنید؟؛ 6- چه‏قدر در زمان گرفتاری دوستان و آشنایان با آن‏ها همدلی می‌کنید؟؛ 7- چه‏قدر در آشتی‏دادن دوستان خود با یکدیگر تلاش می‏کنید؟؛ 8- چه‏قدر در دعواهای همسایه‌ها میانجی‏گری می‏کنید؟ و 9- چه‏قدر در طول سال، به سرای سالمندان سر می‏زنید؟ است. نمرات در نظر گرفته شده برای گویه‏ها به ترتیب، برای (اصلاً) نمره (0)، برای (خیلی کم) نمره 1، برای (کم) نمره 2، برای (متوسط) نمره‌ 3، برای (زیاد) نمره 4، برای (خیلی زیاد) نمره 5 و برای (همیشه) نمره‌6  است.

وضعیت تأهل: برای متغیر وضعیت تأهل، از یک سؤال با سطح سنجش اسمی دو گزینه‏ای استفاده شده است که وضعیت تأهل به وسیله دو گزینه 1- متأهل و 2- مجرد، مورد سنجش قرار گرفته است.

 

پایایی و روایی

رایج‏ترین و مناسب‏ترین روش برای سنجش پایایی طیف لیکرت، ضریب آلفای کرونباخ است. در جدول 1، همان‌گونه که مشاهده می‏شود، نوسان‏های چندانی میان میزان آلفای کرونباخ متغیرها برای حجم نمونه نسبت به آلفای پیش‌آزمون وجود ندارد. با توجّ به این‏که مقدار آلفای متغیرهای یاد شده بالاتر از 70/0 هست، می‏توان گفت ابزار پژوهش از پایایی مطلوبی برخوردار است و این نشانگر انسجام درونی مناسب بین گویه‏ها است.

 

جدول 1- میزان آلفای کرونباخ برای متغیرهایی که به صورت طیف لیکرت سنجش شدهاند

متغیرها

آلفای آزمون مقدماتی

آلفای حجم نمونه

اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی

802/0

698/0

گرایش دیگرخواهانه

786/0

871/0

 

در پژوهش حاضر از روایی صوری استفاده شده است. روایی صوری یا ظاهری، داوری به وسیله گروهی از صاحب‌نظران در این مورد است که آیا شاخص (معرف)، در واقع سازه را اندازه‏گیری می‏کند؟ (منصوریان، 1381: 208). بنابراین، نمونه‏ای از پرسشنامه مورد نظر در اختیار تعدادی از استادان مربوطه در دانشگاه یاسوج قرار گرفت و از آنان خواسته شد با توجه به هدف پژوهش، نظر خود را در مورد وضوح عبارات به کار گرفته شده و ظاهر پرسشنامه، اعلام نمایند. در نتیجه این روند، تعدادی از آنان، اصلاحاتی را پیشنهاد نمودند که با لحاظ کردن نظریات آنان، پرسشنامه مورد نظر، کاملاً مناسب ارزیابی شد.

 

یافته‏ها

نتایج توصیفی

در جدول 2، بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، 213 نفر (5/55 درصد) از پاسخگویان مجرد و 171 نفر (5/44 درصد) از پاسخگویان متأهل هستند. با توجه به این‏که شیوه نمونه‏گیری در این پژوهش، تصادفی از نوع طبقه‏ای چند مرحله‌ای است، سعی بر این است که تناسب جنسیتی پاسخگویان رعایت شود، با این وجود، افراد مجرد در حد محسوسی بیش از نیمی از پاسخگویان را به خود اختصاص داده­اند.

 

جدول 2- توزیع فراوانی پاسخگویان بر اساس وضعیت تأهل

آمار توصیفی

وضعیت تأهل

درصد

فراوانی

5/55

213

مجرد

5/44

171

متأهل

100

384

کل

 

بر اساس نتایج به‏دست آمده در جدول 3، تعداد 110 نفر (6/28 درصد) از پاسخگویان در روابط بین شخصی اعتماد پایینی داشته‏اند. تعداد 236 نفر (5/61 درصد) از پاسخگویان اعتماد متوسطی در روابط بین شخصی داشته‌اند. تعداد 38 نفر (9/9 درصد) از پاسخگویان اعتماد زیادی در روابط بین شخصی داشته‏اند.

 

جدول 3- توزیع فراوانی پاسخگویان بر اساس میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی در سه سطح پایین، متوسط و بالا

میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی

فراوانی

درصد

پایین

110

6/28

متوسط

236

5/61

بالا

38

9/9

کل

384

100

 

بر اساس نتایج به دست آمده در جدول 4، میانگین نمره اعتماد اجتماعی پاسخگویان در روابط بین شخصی (35/25) و همچنین میانگین نمره گرایش دیگرخواهانه پاسخگویان (85/28) است که بالاتر از نمره میانگین واقعی است. بنابراین پاسخگویان ابراز داشته‌اند که اعتماد اجتماعی پایینی در روابط بین شخصی خود دارند، ولی به لحاظ گرایش دیگرخواهانه وضعیت مطلوبی دارند.

 

جدول 4- میانگین نمره پاسخگویان بر اساس مؤلفه‏های مورد سنجش

بیشترین نمره

کمترین نمره

نمره میانگین به دست آمده از پاسخگویان

میانگین واقعی

متغیر

پاسخگویان

واقعی

پاسخگویان

واقعی

40

45

13

9

35/25

27

اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی

53

54

0

0

85/28

27

گرایش دیگرخواهانه

 

 

یافته‏های استنباطی

در جدول 5، نتایج آزمون کولموگروف – اسمیرنف تک نمونه‏ای مورد بررسی قرار گرفته شده است و نتایج حاکی از آن است که در سطح اطمینان 95/0 و با توجه به مقدار آزمون کولموگروف – اسمیرنف تک نمونه‏ای(31/1 = K-S) و سطح معناداری (066/0 =Sig)، توزیع صفت در بین نمونه، با توزیع آن در جامعه، نرمال است و تفاوت معناداری بین فراوانی‏های مشاهده شده و فراوانی‌های مورد انتظار وجود ندارد.

 

 

جدول 5- مقدار آزمون کولموگروف اسمیرنف تک نمونه‏ای برای نرمال بودن توزیع اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی

متغیر وابسته

تعداد فراوانی

میانگین اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی

مقدار آزمون K-S

Sig

اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی

384

35/25

31/1

066/0

 

 

نتایج به دست آمده از پژوهش در جدول 6، نشان می‏دهد که، با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین میزان گرایش دیگرخواهانه و اعتماد اجتماعی در روابط شخصی که برابر با 239/0 است و همچنین با توجه به مقدار سطح معناداری ‌(‌000/0 =Sig­)، بین دو متغیر، در سطح خطای کمتر از 01/0 و سطح اطمینان 99%، رابطه معناداری وجود دارد و میزان گرایش دیگرخواهانه قادر است به خوبی میزان تغییرات و واریانس اعتماد اجتماعی پاسخگویان در روابط شخصی را توضیح دهد. بدین معنی که با افزایش میزان گرایش دیگرخواهانه، اعتماد اجتماعی پاسخگویان در روابط شخصی به نسبت کمی افزایش خواهد یافت. 

 

 

جدول 6- نتایج آزمون پیرسون بین میزان گرایش دیگرخواهانه و اعتماد اجتماعی در روابط شخصی

متغیّرها

تعداد پاسخگو

ضریب همبستگی پیرسون

Sig

 

مستقل

وابسته

 

 

 

 

گرایش  دیگرخواهانه

اعتماد اجتماعی

384

239/0

 

000/0

 

 

 

برای بررسی میزان اعتماد اجتماعی پاسخگویان در روابط شخصی بر حسب وضعیّت تأهل آن‏ها، با توجه به سطح سنجش متغیرها، از آزمون T مستقل، استفاده شده است. نتایج به دست آمده از پژوهش در جدول 7، نشان می‌دهد که، با توجه به مقدار آزمون  T(04/1 =­T) و سطح معنی‏داری (298/0 =Sig) ، بین میزان اعتماد اجتماعی پاسخگویان در روابط شخصی با توجه به وضعیّت تأهل آن‌ها تفاوت معناداری وجود نداشته است و میانگین میزان اعتماد اجتماعی پاسخگویان در روابط شخصی دو گروه در سطح اطمینان 95 درصد، مشابه هم است.

 

 

جدول 7- مقایسه میانگین میزان اعتماد اجتماعی در روابط شخصی بر حسب وضعیت تأهل

متغیرها

وضعیت تأهل

فراوانی

میانگین اعتماد اجتماعی در روابط شخصی

انحراف معیار

مقدارآماره T

Df

Sig

وابسته

مستقل

اعتماد اجتماعی در روابط شخصی

وضعیت تأهل

مجرد

171

78/24

96/4

04/1

382

298/0

متأهل

213

32/25

18/5

 

 

بحث و نتیجه

نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که به طور کلی 9/9 درصد از پاسخگویان، میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی بالا، 5/61 درصد از پاسخگویان میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی متوسط و 6/28 درصد از پاسخگویان میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی پایین دارند. بررسی نتایج به دست آمده از پردازش داده‏های گردآوری شده در خصوص متغیر وابسته مورد بررسی در این پژوهش؛ یعنی اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی، نشان داد که میانگین نمره به دست آمده از پاسخگویان در خصوص میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی برابر با 2/25 (از میانگین واقعی= 27) است که نمره به دست آمده نشانگر آن است که میزان اعتماد پاسخگویان در روابط بین شخصی پایین‏تر از حد متوسط است و در مجموع پاسخگویان میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی پایینی دارند. رقم به دست آمده نشانگر شیوع و گسترش نسبتاً بالای میزان بی‏اعتمادی در مردم است که می‏توان از آن به عنوان یک مسأله‏ی اجتماعی نام برد. نتایج حاصل از بررسی متغیر اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی در بین مردم، تأیید نظریات آنتونی گیدنز در خصوص کاهش میزان اعتماد اجتماعی در جوامع کنونی و مدرن را به دنبال دارد. در نتیجه، نتایج حاصل از پژوهش با نتایج تحقیقات پیشین از جمله تحقیقات پیمایش ملی ارزش‏ها و نگرش‌های ایرانیان (1379) و حیدرآبادی (1388)، عباس‏زاده و میرزایی (1393)، ربانی و همکاران (1393) همخوانی دارد ولی بر عکس با نتایج تحقیقات کتابی (1388) و علیزاده‏اقدم و همکاران (1390) همخوانی ندارد.

با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین میزان گرایش‏های دیگرخواهانه و اعتماد اجتماعی در روابط شخصی که برابر با 239/0 است و همچنین با توجه به مقدار سطح معناداری (000/0 = Sig)، به لحاظ آماری بین دو متغیر، رابطه معناداری وجود داشته است. این یافته با نظریه‏های اعتماد اجتماعی کلمن و نظریه بازی همخوانی دارد. بر اساس نظریه بازی، افراد به عنوان کنشگران عقلانی سعی می‏کنند در یک تعامل اجتماعی با رعایت قاعده بازی برای رسیدن به اهداف‏شان با دیگران تعامل ورزند. می‏توان استدلال نمود که قاعده نانوشته گرایش‏ها و رفتارهای دیگرخواهانه افراد در جامعه (به عنوان گونه‏ای از تعاملات اجتماعی) همان اعتماد در روابط شخصی است و این دو در یک راستا و به هم‏افزایی می‏پردازند. هم‏افزایی آن‏ها به تسهیل روابط اجتماعی می‏انجامد. این یافته با خود نظریه شبکه اجتماعی که ساختار حاکم بر روابط اجتماعی را مورد توجه قرار می‏دهد، نیز همخوانی دارد. هرگاه روابط اجتماعی در قالب شبکه اجتماعی مورد توجه قرار گیرند که ساختارهایی بر این روابط حاکمیت دارد، افراد با توجه به تعاملات و ساختارهای موجود در شبکه اجتماعی نقش‏آفرینی می‏کنند.، همچنین، بر اساس نظریه بازی؛ کنشگران با رعایت و ملاحظه قواعد بازی به چینش رفتارها و اولویت‏های انتخابی خود در جامعه می‏پردازند. بر اساس دیدگاه کلمن، نظریه بازی و نظریه شبکه‏های اجتماعی، همبستگی گرایش به رفتارهای دیگرخواهانه و اعتماد در روابط شخصی، با توجه به قواعد نانوشته حاکم بر رفتارهای اجتماعی که شکل مبادله دارند، انتظارات متقابلی که کنشگران عرصه روابط اجتماعی از یکدیگر دارند و تضمین ذهنی که در قالب اعتماد از این انتظارات و رفتارها وجود دارد، قابل تبیین است. به بیان دیگر، گرایش دیگرخواهانه و اعتماد اجتماعی نوعی جهت‏گیری هم‏افزایانه نسبت به یکدیگر برای تحقق اهداف عقلانی کنشگران در روابط اجتماعی دارند. به بیان ساده‏تر، گرایش دیگرخواهانه هم در سازگاری با اعتماد به دیگران در روابط شخصی است و هم باعث تقویت اعتماد در روابط شخصی می‏شود. به خاطر سازگاری کارکردی بین متغیرهای گرایش‌های دیگرخواهانه و اعتماد اجتماعی در روابط شخصی، رابطه معنا‌دار بین آن‏ها به لحاظ نظری قابل توجیه است و نتایج به دست آمده با نظریه کلمن در خصوص این‏که یک تفکر عقلانی و هدفمند درون افراد برای اعتماد کردن و اعتماد نکردن وجود دارد، همخوانی داشته است. همچنین نتایج حاصل از پژوهش با نتایج تحقیقات پیشین از جمله قریشی و صداقت (1388)، ناک و کیفر (1997)، کلی (2009) و تانیگوچی (2012) همخوانی داشته است.

همچنین نتایج حاصل از پژوهش نشان می‏دهد که بین میزان اعتماد اجتماعی پاسخگویان در روابط شخصی با توجه به وضعیت تأهل آنان، با مورد نظر قرار دادن مقدار T (04/1 = T) و سطح معناداری (298/0 = Sig)، تفاوت معنا‌داری وجود ندارد و میانگین میزان اعتماد اجتماعی پاسخگویان در روابط شخصی دو گروه مشابه هم است و مجرد یا متأهل‌بودن، تأثیری در افزایش یا کاهش میزان اعتماد اجتماعی در روابط شخصی نداشته است. لازم به ذکر است که نتایج حاصل از پژوهش در خصوص وجود رابطه بین میزان اعتماد اجتماعی پاسخگویان در روابط شخصی با توجه به وضعیت تأهل آنان، با نتایج تحقیقات پیشین از جمله تحقیق قریشی و صداقت (1388) همخوانی نداشته است. با توجه به نظریه شبکه اجتماعی که نوع روابط و اعتماد را مرتبط به ساخت حاکم بر روابط می‏داند، می‏توان چنین استدلال نمود که ساختارحاکم برروابط افراد متأهل و مجرد در جامعه مورد مطالعه به گونه‏ای است که نوعی همگونی در زمینه اعتماد در روابط شخصی را برای افراد مجرد و متأهل در پی داشته است. ساده و غیر پیچیده بودن بافت جامعه مورد مطالعه- که شهری نیمه سنتی است- می‏تواند در پدید آمدن چنین وضعیتی نقش داشته است.

با توجه به این‏که ویژگی‏های اجتماعی و رفتارهای اجتماعی تحت تأثیر عوامل گوناگونی هستند، پیشنهاد می‏گردد محققان بعدی ارتباط اعتماد در روابط بین شخصی با پدیده‏های سطوح کلان و میانه (همچون وضعیت امنیت، رفاه اقتصادی در سطح مناطق و ...) را مورد مطالعه قرار دهند.

میزان اعتماد پاسخگویان در روابط بین شخصی پایین‏تر از حد متوسّط است و در مجموع پاسخگویان میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی پایینی دارند. بنابراین، لازم است راه‏هایی برای ارتقاء سطح اعتماد اجتماعی در جامعه مورد توجه قرار گیرد. یکی از این راه‏ها توجه به ارتقاء میزان اعتماد اجتماعی در کودکان است. در این مرحله نوع رابطه با کودک می‏تواند اعتماد یا بی‌اعتمادی او را در چگونگی مواجهه با افراد و محیط شکل دهد به گونه‏ای که در دوره بعدی زندگی ادامه پیدا ‌کند. رعایت اصول اخلاقی از سوی والدین و متعاقباً تشویق کودکان به رعایت اصول صداقت، صراحت، وفای به عهد، راستگویی، رعایت قوانین و مقررات و ... از همان دوران کودکی می‏تواند بر میزان اعتماد اجتماعی آنان به دیگران در دوران بزرگسالی تأثیرگذار است. در کنار خانواده، مراکز آموزشی مرتبط با پرورش کودکان به ویژه مدارس، می‏توانند با تشویق رعایت مؤلفه‏های مهم هنجاری در کودکان، تا حدود زیادی میل بی‏اعتمادی به اطرافیان را در آنان کاهش دهند.

با توجه به پایین‏بودن میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی، متعاقباً تأثیر مثبت گرایش‏های دیگرخواهانه در افزایش میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی، پیشنهاد می‏گردد با لحاظ نمودن همه عوامل تأثیرگذار، نسبت به تدوین و اجرای برنامه‌های فرهنگی و آموزشی برای تقویت میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی و با مشارکت همه نهادهای ذی‏ربط، اقدام اساسی صورت گیرد. بهره‏گیری از توان سازمان‏های مردم نهاد، می‏تواند برای تقویت میزان اعتماد اجتماعی در روابط شخصی کارساز است. انجمن‏های فرهنگی و هنری، ورزشی و سرگرمی، آموزش و پژوهش، حرفه‌آموزی و اشتغال‌زدایی، حقوقی، مذهبی، صندوق اعتباری، جوانان، آسیب‏های اجتماعی، خدمات اجتماعی، خیریه و ... از جمله این سازمان‏های مردم نهاد هستند و یکی از وظایف اصلی این سازمان‏ها، توسعه ارتباطات اجتماعی و ارتقاء حس گرایش‏های دیگرخواهانه تک تک اعضای جامعه است. همچنین لازم به ذکر است با مد نظر قرار دادن نتایج پژوهش، مبنی بر این‏که میزان اعتماد اجتماعی در روابط بین شخصی با توجه به وضعیت تأهل تفاوتی نداشته است، بنابراین ایجاد، شکل‏گیری و گسترش سازمان‏های مردم نهاد برای هر دو گروه متأهلان و مجردان (زنان و مردان)، باید به صورت ویژه مورد توجه دولت قرار گیرد. بنابراین، به صورت کلی پیشنهاد می‏شود دولت با اعمال اهرم‏های تشویقی از جمله در اختیار قرار دادن بودجه و امکانات لازم برای احداث اماکن مناسب برای برپایی انجمن‏های محلی و سازمان‏های مردم ‌نهاد و همچنین تشویق مردم از طریق رسانه‏های گروهی برای همکاری و مشارکت فعال در این انجمن‌ها و سازمان‏ها، مردم را به سمت مشارکت‏های اجتماعی و گرایش‏های دیگرخواهانه سوق دهد و محدودیت‏های موجود در این راستا را از بین ببرد تا از این طریق، با ایجاد حلقه‏ها و پیوندهای دوستی، سرمایه‏های اجتماعی آنان افزایش یابد، عاملی که می‏تواند به افزایش اعتماد اجتماعی در بین آنان منجر گردد.



[1] Social Capital.

2 Social Trust

[3] Institution Trust.

[4] Sztompka,Piotr.

5 Human Interaction

6 Social Collaboration

7 Distrust

1 Social Factor

1 Social Class

2 The Citizen Level

3 Religious Attitudes

4 Community Involement

5 Socio – Economic Base

6 Cultural Poverty

1 Knack & Keefer

1 Kelly

2 Taniguchi

1 Social Commitments

2 Basic Trust

3 Erik Eriksson

4Interpersonal Trust

5Generalized Trust

1 Institutional Trust

2 Abstract Trust

3 Gidden

1Coleman

[27]The Theory of Roles and Economic Behavior.

[28] John Von Neumann.

[29] Oskar Morgerstern.

آزاد ارمکی، ت. (1381). نظریه‏های جامعه‏شناسی، تهران: انتشارات سروش.
اجاقلو، س. و زاهدی، م. (1384). « بررسی میزان اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در بین ساکنان شهر زنجان»، مجله انجمن جامعه‏شناسی ایران، دوره 6، ص 92-125.
امیرکافی، م. (1380). «اعتماد اجتماعی و عوامل موثر بر آن»، فصلنامه نمایه پژوهشی، سال پنجم، ش 18، ص 10-42.
بالاخانی، ق. و جواهری، ف. (1385). «رسانه جمعی و اعتماد بررسی تأثیر رسانه‌های جمعی بر اعتماد اجتماعی؛ مطالعه‌ موردی شهروندان تهرانی»، مجله علوم اجتماعی، سال سوم، ش 1، ص 1-29.
بختیاری، م. (1389). بررسی اعتماد اجتماعی و برخی عوامل موثر بر آن، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان.
چلبی، م. (1375). جامعه‌شناسی نظم، تشریح و تحلیل نظری نظم اجتماعی، تهران: نشر نی.
دفتر آموزش و پژوهش استانداری کهگیلویه و بویراحمد. (1385). طرح سنجش سرمایه اجتماعی در استان کهگیلویه و بویراحمد، مجری طرح: محمود شارع‏پور.
دفتر طرح‏های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. (1380). پیمایش ملی ارزش‏ها و نگرش‏های ایرانیان، موج اول.
دفتر طرح‏های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. (1382). پیمایش ملی ارزش‏ها و نگرش‏های ایرانیان، موج دوم.
ربانی خوراسگانی، ع.؛ عباس‏زاده، م.؛ آقاجانی، ع. و ناجی، ز. (1393). «بررسی جامعه‏شناختی میزان اعتماد بین شخصی و عوامل مؤثر بر آن در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان»، فصلنامه علوم اجتماعی، ش 27، ص 1-22.
ریتزر، ج. (1377). نظریه‏های جامعه‏شناسی در دوران معاصر، ترجمه: محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی.
زتومکا، پ. (1386). نظریه جامعه‌شناختی اعتماد، ترجمه: غلامرضا غفاری، تهران: انتشارات شیرازه. 
شارع‏پور، م. (1380). « فرسایش سرمایه اجتماعی و پیامدهای آن»، مجله انجمن جامعه‌شناسی ایران، سال اول، ش 1، ص 101-112.
عباس‏زاده، م. و میرزایی، م. (1393). «نقش دین در توسعه شبکه اعتماد اجتماعی دانشجویان (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه تبریز)»، فصلنامه فرهنگ در دانشگاه اسلامی، ش 11، ص 199-224.
علی‌پور، پ. (1388). «اعتماد و مشارکت؛ بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت در شهر تهران»، مجله انجمن جامعه‌شناسی ایران، دوره دهم، ش 2، ص 109- 135. 
عمید. (1369). فرهنگ لغت فارسی عمید، چاپ سوم، تهران: امیرکبیر.
عنایت، ح.؛ موحد مجد، م. و حاجیان، ب. (1394). «بررسی عوامل فرهنگی مرتبط با میزان اعتماد به همسر در بین زنان و مردان متأهل شهر اصفهان»، فصلنامه زن و جامعه، ش 21، ص 121-140.
کلمن، ج. (1377). بنیادهای نظریه اجتماعی، ترجمه: منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.
گیدنز، آ. (1377). پیامدهای مدرنیته، ترجمه: محسن ثلاثی، تهران: مرکز.
گیدنز، آ. (1383). تجدد و تشخص، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه: ناصر موفقیان، تهران: نشر نی.
گیدنز، آ. (1384). چشم‏اندازهای جهانی، ترجمه: حمیدرضا جلایی‏پور، تهران: انتشارات طرح نو.
مصباح یزدی، م. (1384). آموزش عقاید، تهران: شرکت چاپ و نشر بین‏الملل سازمان تبلیغات اسلامی.
معیدفر، س. و دربندی، ع. (1385). «بررسی رفتار و نگرش جمع‌گرایانه شهروندان تهرانی»، مجله جامعه‌شناسی ایران، دوره هفتم، ش 3، ص 34-58.
منصوریان، م. (1381). روش‏های پژوهشی کیفی و کمی در علوم اجتماعی، تهران: انتشارات نوید شیراز.
Adler, P. S. & Seok-Woo, K. (2002) "Social Capital: Prospects for a New – Concept". Academy of Management Review; 27(1):17-40.
Coleman. J. (1990) Foundation of Social Theory. Cambridge, MA: Harvard press.
Kurtosi, Z. (2004) “Aspects of gender in social networks” in: Czagany, L. Garay, L. (2004) Social Identity, Information and Markets, Proceeding of faculty of Economics and Business Administration, JAT Press, Szeged.
Newton. K. (2002) Social Trust and Political Disaffection Social Capital and Democracy. EURSCO Conference on Social Capital: Exeter. P: 5-35.  
Putnam, R. (1993) Making Democracy Work. Civic Traditions in Modern - Italy, Princeton University Press, Princeton.
Reeskens, T. & Marc Hooghe. (2007) Cross-Cultural Measurement Equivalence of Generalized Trust. Soc Zndic Res 2008. P 515-532.
Wellman, B. & Berkowitz, S. D. (Eds.), (1988) Social Structures: A Network Approach, London: Cambridge University Press.