Document Type : Research Paper
Authors
Tarbiat Modarres University, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
دقت در انجام پژوهش، ضرورتی عام در هر مطالعه است. در عین حال دلایل دیگری هست که ایجاب میکند در مطالعات دینداری بدان توجه بیشتری شود. در مطالعات دینداری اولاً، با موضوعی مرکب، پیچیده و پنهان روبهرو هستیم. سنجش این قبیل موضوعات، دقتنظرهای مفهومی و روشی خاص خود را میطلبند که آن را از سنجش مفاهیم ساده و عینی متمایز میکند. دوماً، در روشهای رایج برای این مطالعات، مجرای شناسایی نگرش، گرایش و رفتار فرد، خود اوست و از همین رو احتمال دریافت پاسخهای نادرست و نامطمئن افزایش مییابد. این احتمال با توجه به برخی ملاحظات اجتماعی و سیاسی در ایران، افزونتر است. پس لازم است با بالابردن دقت و اتخاذ ساز و کارهای مناسب در مراحل مختلف پژوهش، احتمال خطا به حداقل برسد. سومین دلیل، به تعمیم و استفاده از نتایج این پژوهشها مربوط است. از آنجا که این قبیل پیمایشها در مقیاسهای بزرگ جمعیتی و در سطح ملی انجام میشوند و غالباً از نتایج تعمیمیافتة آنها در پژوهشهای دیگر و در تصمیمگیری و سیاستگذاریهای کلان نیز استفاده میشود؛ مسؤولیت پژوهشگر را برای بالابردن دقت در فرایند پژوهش و اطمینان از نتایج آن دوچندان میکند.
از مهمترین نکات و شروط اغماضنشدنی در فرایند ساخت و بهکارگیری یک سنجه، اطمینان از روایی آن است[1]. نتایج یک پژوهش وقتی معتبر و استفادهکردنی خواهد بود که مطمئن باشیم سنجه، همان مفهومی را اندازه میگیرد که برای آن ساخته شده است؛ به عبارت دیگر رواییداشتن یک سنجه، تنها جواز استفاده از نتایج آن پژوهش است. با این حال، به نظر میرسد بسیاری از پژوهشهای سنجش میزان دینداری، روایی سنجۀ خود را بررسی و یا گزارش نکردهاند، یا اینکه بررسی و گزارش آنان از روایی آن، ناقص و ناکافی است. آن دسته از مطالعاتی هم که روایی را بررسی و گزارش کردهاند، این کار را بهگونهای کامل و مناسب انجام ندادهاند و مطالب بسیاری را ناگفته گذاشتهاند. از آنجا که «روایی محتوا»، تنها روایی بررسیشدنی و اطمینانبخش در این مطالعات است؛ مسألة اصلی این پژوهش، بررسینکردن یا بررسیکردن نادرست و ناقص روایی محتوا و یا گزارشنکردن دقیق آن در پیمایشهای سنجش دینداری در ایران است. مدعای ما در این پژوهش آن است که:
- بیشتر پیمایشهای سنجش میزان دینداری در ایران، روایی محتوای سنجه خود را بهطور صحیح و کامل بررسی و گزارش نکردهاند، پس به نتایج آنها دربارة وضع دینداری در ایران نمیتوان اطمینان کرد.
پرسش اصلی پژوهش که در برابر هر یک از این پژوهشها قرار داده خواهد شد، با توجه به مدعای فوق، چنین است:
- آیا در پژوهش مدّنظر، روایی محتوای سنجه بهطور صحیح و کامل بررسی شده است؟
این پرسش، خود پرسشهای دیگری را در پی خواهد داشت که بهعنوان پرسشهای فرعی پژوهش در برابر هر یک از پیمایشها قرار خواهیم داد:
1. آیا این پژوهش، تعریفی روشن و دقیق از دینداری ارائه کرده است؟
2. آیا از مدل مفهومی مشخصی از دینداری استفاده شده است؟ مدل دینداری استفاده شده در این پژوهش و مبنای ساخت آن چیست و از کجا گرفته شده است؟
3. آیا روایی سنجة این پژوهش بررسی شده است؟ از کدام انواع روایی برای این منظور استفاده شده است؟
4. آیا سنجۀ بهکاررفته در پژوهش از همة ابعاد مفهوم مدّنظر، پرسش کرده است؟
5. آیا ابعاد دینداری بهدرستی سنجیده شده است؟ آیا سنجة بهکاررفته با بعد مدّنظر تناسب دارد؟ آیا در سنجة به کاررفته از همۀ مؤلفههای آن بعد پرسش شده است؟
6. آیا گویههای بهکاررفته در پرسشنامه، همان چیزی را میسنجند که برای آن ساخته شدهاند؟
پس از بیان پیشینه پژوهش و چارچوبهای مفهومی مطالعه، پرسشهای فوق را دربارۀ هریک از پژوهشهای منتخب بررسی خواهیم کرد. ابتدا تعریف و مدل دینداری را در هر پژوهش مطالعه و نقد خواهیم کرد؛ سپس روایی را در این مطالعات بررسی جامع خواهیم کرد که به بررسی سنجۀ پژوهشها و گویۀ سنجهها نیز منتهی خواهد شد.
پژوهش حاضر، پژوهشهای انجامشده را برای سنجش دینداری در ایران مطالعه میکند. پس برای بررسی پیشینة آن باید مطالعاتی را بررسی کرد که به نوعی بر این قبیل پژوهشها متمرکز شدهاند. بررسیهایی که دربارة مطالعات دینداری در ایران انجام شده است، اهداف، رویکرد و شیوههای متمایزی داشتهاند. در عین حال آنها را در سه دستة زیر میتوان از هم تفکیک کرد:
بابک شمشیری نیز در مقالهای با عنوان «نقدی روششناسانه بر مقیاسهای ایرانی تهیهشده در حوزۀ روانشناسی دین» برخی ملاحظات روششناختی را در تهیة مقیاسهای سنجش دینداری بحث و بررسی کرده است. شمشیری در این مقاله پس از بیان مقدمات نظری، مطالعات دینداری انجامشده در ایران را بررسی انتقادی میکند و نتیجه میگیرد مواردی همچون اشتباه و کجفهمی در مرحلة استنتاج و تفسیر نتایج، ارائة تصویری غلط از مفاهیم دینی، تحمیل دیدگاههای مکاتب روانشناسی غربی بر مفاهیم اسلامی و بالاخره منتهینشدن یافتهها و نتایج حاصل از پژوهشها و مطالعات انجامشده به نظریه یا الگوهای جدید، از عمدهترین اشکالات اینگونه مطالعات است. او برای هر کدام از این اشکالات نیز شواهدی را بیان میکند (سراجزاده و پویافر، 1387: 15-13). همانگونه که ملاحظه میشود، نویسنده، مطالعات را نقد و بررسی تفصیلی نمیکند، بلکه مبانی اینگونه مطالعات را نقد کرده و به ذکر شواهدی از مطالعات و مقایسة آنها با یکدیگر بسنده میکند.
پژوهش دیگری که در این دسته از آن میتوان نام برد، مقالهای است با عنوان «بررسی وضعیت دینداری در ایران» (کاظمی و فرجی، 1388). مسألهای که مبنای پژوهش و نگارش این پژوهشگران بوده است، بررسی وضعیت دینداری در ایران با ترکیب و جمعبندی نتایج پیمایشهای انجامشدة دینداری در ایران است (کاظمی و فرجی، 1388: 2). آنها از وضعیت دینداری به جای میزان دینداری سخن میگویند و معتقدند پرسش از وضعیت، راه را باز میگذارد تا برای سنجش دینداری از روشهای متفاوتی استفاده شود. همچنین از چگونگی وضعیت دینداری به جای مقدار عددی معین میتوان سخن گفت، در همان حال که از مقادیر عددی نیز میتوان بهره برد (کاظمی و فرجی، 1388: 3). نویسندگان مقاله میکوشند بر اساس دادههای حاصل از پیمایشهای ایرانی در زمینة دینداری، تصویری از وضع دینداری در ابعاد مختلف آن ارائه کنند (کاظمی و فرجی، 1388: 5). از همین رو پژوهش ایشان را نیز در زمرة مطالعات فراتحلیل میتوان به شمار آورد، اگرچه خودشان چنین مدعایی را مطرح نکردهاند. کاظمی و فرجی با بررسی کوتاهی در مبانی سنجش دینداری، درنهایت مدل گلاک و استارک را برای بررسی خویش مناسب تشخیص داده و با مراجعه به پژوهشهای پیشین، معرفهایی را هم برای ابعاد مختلف آن در نظر گرفتهاند (کاظمی و فرجی، 1388: 4). بر اساس همین معرفها، یافتههای پژوهشهای مختلف سنجش دینداری در ایران را با هم مقایسه کرده و روند تغییرات در هر یک از معرفها را در طول زمان بررسی کردهاند. آنان در حالی که برحسب نتیجهگیری نهایی، نگرانی در مورد افول دینداری و تنزل وضعیت دینی در ایران را بیدلیل میدانند، متذکر میشوند که دادههای موجود برای پاسخ به چنین موضوعی ناکافی است و در اعتبار و روایی آنها نیز تردید و اشکال وجود دارد (کاظمی و فرجی، 1388: 14-13).
برتری پژوهشهای دستۀ دوم در این است که پژوهشهای دینداری در ایران را تنها معرفی نکرده و در نقد آنها نیز کوشیدهاند. از همین رو، پژوهش حاضر به این دسته از پژوهشها شبیهتر است، در عین حال از نظر موضوع و مسألة مدنظر در پیمایشهای دینداری، از آنها نیز متمایز میشود. در حالی تمرکز پژوهش حاضر بر روایی پیمایشهای دینداری است که پژوهشهای دستة دوم تنها چند سنجه را مقایسۀ تجربی کرده یا مبانی ساخت آنها را نقد کردهاند.
در آخر باید گفت زمانی پژوهشی را میتوان فراتحلیل نامید که از نتایج تعدادی از پژوهشهای انجامشدة قبلی با اسلوبی خاص، برای نیل به مقصودی خاص استفاده کند و با ترکیب یافتههای آنان به نتایج جدیدی دست پیدا کند. آشکار است که آنچه ما قصد انجام آن را داریم، با کارهای فراتحلیل بدین معنا نیز متفاوت است؛ بنابراین مهمترین وجه تمایز پژوهش حاضر با سایر کارهایی که روی پیمایشهای دینداری در ایران انجام شده است، تمرکز آن بر مسألة روایی است.
در مطالعات سنجش میزان دینداری، موضوع پژوهش، میزان دینداری فرد است؛ بنابراین با موضوعی نظری و دارای ابعاد و به همین علت پیچیده روبهرو هستیم و هنگامی که ملاحظات اجتماعی و روانی پرسش از موضوعاتی مانند دینداری را هم به این پیچیدگی بیفزاییم، مشخص میشود که در تهیة سنجة مناسب برای چنین موضوعاتی باید دقتی مضاعف به کار برد. برای تهیه سنجة مناسب، مسائل مختلفی را باید در نظر گرفت؛ اما به عقیدۀ بسیاری از صاحبنظران، مهمترین مسأله در تهیة سنجه، روایی آن است. روایی سنجه از جهات مختلف و به شیوههای متفاوتی بررسی میشود که با عناوین انواع روایی از هم مجزا شدهاند. هر کدام از انواع روایی به نوعی خاص، روایی سنجه را بررسی میکنند. هر نوع از روایی، قابلیتها و محدودیتهای خاص خود را دارد؛ بنابراین برای بررسی روایی سنجه در یک موضوع خاص، از همة انواع روایی نمیتوان بهره برد. هر سنجهای برای هر موضوعی، به روایی خاص خود نیاز دارد. ممکن است برای بررسی روایی سنجه در برخی از موضوعات، همة انواع روایی کاربرد داشته باشد و در برخی دیگر تنها از یک یا دو نوع آن بتوان استفاده کرد؛ بنابراین لازم است در ابتدا بررسی شود که برای بررسی روایی سنجة میزان دینداری، کدام یک از انواع روایی مناسبتر است و کدام انواع آن هیچ مناسبتی با آن ندارند.
تعیین روایی محتوا نخستین گام در بررسی تمامی سنجهها است و درواقع شرط لازم و نخستین گام اساسی است که باید به آن توجه کرد (آلن، 1374: 148)؛ به عبارت دیگر وقتی میتوان بررسی رواییهای دیگر را مطالعه کرد که از صحت و اعتبار خود سنجه با روایی محتوا اطمینان حاصل کرده باشیم. در حالی رواییهای دیگر، کارآیی سنجه را در سنجش مفهوم با دیدگاهی کارکردی بررسی میکنند که روایی محتوا، خود سنجه و محتوای آن را بررسی میکند. روایی محتوا را دربارة همه موضوعات و سنجهها میتوان به کار برد و بلکه لازم است به کار برده شود (Goodwin & Leech, 2003: 3)؛ بنابراین بررسی روایی محتوا در مطالعات سنجش میزان دینداری، ضروری است و چنانچه مشخص شود سایر انواع روایی در سنجش میزان دینداری، کاربرد زیادی ندارند، اهمیت آن افزونتر نیز خواهد شد. با وجود این، در بیشتر کتابهای روش، به روایی محتوا توجه اندکی شده است و بهتبع آن و شاید به سبب دشواریهایش، بیشتر پژوهشها نیز نسبت به آن بیتوجه یا کماعتنا بودهاند (Goodwin & Leech, 2003: 3).
روایی ملاکی یا وابسته به معیار، زمانی قابلیت بررسی دارد که معیار شاخص و مطمئنی وجود داشته باشد. اگر در برخی موضوعات، اندازة معیاری وجود داشته باشد که صحت سنجههای ساختهشده را برحسب آن بتوان آزمون کرد، برای بسیاری از مفاهیم انتزاعی و پیچیده، چنین سنجة معیاری موجود نیست (دواس، 1375: 63)؛ بنابراین دربارة موضوعاتی مانند میزان دینداری، ملاک و معیار مطمئن و مورد اتفاقی نمیتوان یافت که بازنمایندة میزان دینداری در افراد باشد. پس در این نوع مطالعات بهدلیل نبود سنجة معیار مورد اجماع، روایی ملاکی درعمل کاربردی پیدا نمیکند. با وجود این، در برخی از پژوهشهای سنجش دینداری از این نوع روایی هم استفاده شده است. پژوهشگران دینداری، این کار را با استفاده از سنجههای معیار متفاوتی انجام دادهاند. در برخی از پژوهشها، یک یا دو معرف مانند اعتقاد به خدا یا نمازخواندن را ملاک و معیار دینداری در نظر گرفتهاند و از همبستگی بین نتایج آزمون خود با سنجهای که فقط شامل این معرفها است، برای تأیید روایی سنجۀ خود استفاده کردهاند. این در حالی است که تقلیل موضوع دارای ابعاد و پیچیدهای مانند دینداری با معرفهای فراوان برای هر بعد، به یک یا چند معرف محدود، پذیرفتنی نیست. در برخی دیگر از پژوهشها، گزارش دیگران دربارۀ دینداری فرد، بهعنوان یک سنجة ملاک در نظر گرفته شده است. در حالی که میدانیم به دلایل اجتماعی و روانی، این گزارش چندان اطمینانبخش نیست. حتی در صورت صحت، این ملاک بسیاری از عوامل مؤثر در دینداری را نادیده میگیرد و تنها ظاهر یا ظاهرسازی فرد دیندار را بهعنوان ملاک میزان دینداری میپذیرد که این هم پذیرفتنی نیست.
از گزارش فرد دربارۀ دینداری خود نیز در برخی از پژوهشها بهعنوان یک معیار، در بررسی روایی وابسته به معیار استفاده شده است؛ برای مثال سراجزاده (1375) از همین روش استفاده کرده است. باید توجه داشت نمرهای که فرد به دینداری خود میدهد، ملاک مطمئنی نیست تا از آن بتوان روایی سنجه را سنجید؛ زیرا لزوماً برداشت فرد از دینداری خود با واقعیت دینداری او تطابق ندارد. افراد با روحیات مختلف، وضع دینداری خود را به صورتهای متفاوتی گزارش و ابراز میکنند، برخی از افراد بیش از آنچه هستند و برخی دیگر کمتر از آن. همچنین مشخص نیست فرد با توجه به کدام ابعاد، دینداری خود را قضاوت کرده است. این در حالی است که پرسشنامههای دینداری معمولاً با ابعادی بینهایت تفصیلیافته، دینداری را میسنجند. بهراستی اگر گزارش فرد دربارۀ دینداری خود، معیار مطمئنی به حساب میآمد، چه نیازی بود که دینداری را با ابعاد مختلف آن بسنجیم؟
پژوهشهای دیگری نیز هستند که سنجة دیگری مانند پرسشنامۀ استفادهشده در پژوهشهای دیگران را بهعنوان سنجة معیار در نظر میگیرند و برای بررسی روایی، نتایج این دو سنجه را مقایسه میکنند؛ برای نمونه خدایاریفرد (1388: 187) از سنجة آذربایجانی (1383) برای بررسی روایی ملاکی سنجة خود استفاده کرده است. روشن است در صورتی میتوانیم از یک سنجه بهعنوان معیار استفاده کنیم که اعتبار آن و اجماع بر سر آن مسلم باشد. در حالی که اساساً چنین سنجهای هنوز وجود ندارد و تلاش پژوهشگران علاوه بر سنجش میزان دینداری تاکنون، در راستای دستیابی به چنین سنجة معتبری بوده است؛ بنابراین مشخص است استفاده از بررسیهای روایی ملاکی در تأیید روایی سنجة اندازهگیری میزان دینداری، اساساً پذیرفتنی نیست.
بررسی روایی سازه، اندکی متفاوت است. درست است که نظریات نسبتاً جاافتادهای دربارة تفاوت میزان دینداری در بین گروههای مختلف اجتماعی، سنی، جنسی، شغلی، درآمدی و تحصیلی وجود دارد؛ اما بسیاری از این نظریات در جوامع مختلف و در ترکیبات جمعیتی متفاوت، اشکال مختلفی به خود میگیرند و به همین علت، چندان تعمیمدادنی و اتکاکردنی نیستند. وقتی برای بررسی روایی سازه از نظریات مربوط به تفاوتهای گروهی استفاده میکنیم، باید به قدر کافی از صحت و اعتبار آن نظریات مطمئن باشیم؛ به عبارت دیگر وقتی از این روش در بررسی روایی میتوانیم استفاده کنیم که تغییر در میزان مفهوم مورد سنجش، بهازای تفاوتهای گروهی برایمان محرز و مسلم باشد. اساساً دربارة موضوعی مانند میزان دینداری، نظریات محرز و شامل، بهگونهای که از آنها در تأیید روایی سنجه بتوان بهره برد، یا وجود ندارد و یا بسیار اندک است و اگر هم مدعیانی داشته باشد، قطعاً مورد اجماع و تعمیمدادنی نیست. مهمتر اینکه با اتکا به این نوع روایی، نقش ابطالکنندگی شواهد و امکان ساخت نظریههای رقیب نیز از بین میرود.
در بررسی روایی واگرا و همگرا نیز دو مشکل اساسی وجود دارد. اول اینکه، ادعای همتغییری مثبت و منفی یک مفهوم با میزان دینداری، صرفاً در حد یک نظریه است. نظریاتی که با توجه به مفهوم پیچیدهای مانند دینداری، چندان یقینآور نیستند که بتوان از آنها برای بررسی روایی سنجة بهکاررفته استفاده کرد. دوم اینکه، روایی سنجش مفهوم دوم نیز خود مشکلی دیگر است و رفع آن از همین روش، به تشکیل یک زنجیرة طولانی نیاز دارد و درنهایت نیز به دور میانجامد؛ به عبارت دیگر بررسی روایی یک سنجه به بررسی روایی سنجة دیگر گره میخورد و مشخص نیست این تسلسل تا کجا باید ادامه پیدا کند.
مسألة سوم، روش مواجهه با پاسخ منفی حاصل از بررسی روایی است. وقتی روایی سازه اصطلاحاً جواب نمیگیرد، چه نتیجهای باید از آن گرفت؟ بیاعتباری سنجه یا بیاعتباری نظریه؟ یعنی درواقع آیا این سنجة ما است که نامعتبر است یا اینکه نتایج حاصل از سنجة ما به قدری دقیق بوده است که همچون یک مثال نقض، نظریة مبنای ما را هم ابطال کرده است (دواس، 1375: 64).
تحلیل عاملی بهعنوان یکی از راههای بررسی روایی سازه، کانون توجه بسیاری از پژوهشگران در بررسی روایی بوده است و بهدلیل سادگی این نوع بررسی، بسیاری از پژوهشگران در پژوهشهای اندازهگیری میزان دینداری، اساس بررسی روایی پژوهشهای خود را تحلیل عاملی قرار دادهاند (Goodwin & Leech, 2003: 4). در بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی استفاده میکنند تا نشان دهند گویههای پرسشنامه در قالب عوامل، ابعاد و مؤلفههای مدنظر را اندازهگیری میکنند. برای این منظور باید گویههایی که برای ارزیابی یک بعد خاص طراحی شدهاند، بار عاملی مشترک و معنادار داشته باشند؛ بنابراین شرط لازم یک بررسی روایی مناسب با تحلیل عاملی، طراحی مدل و تهیة سنجة مناسب بر مبنای این مدل است؛ بنابراین آنچه مهم است تعریف درست و دقیق از مدل، ابعاد، معرفها و گویهها و اطمینانیافتن از وجود روایی محتوای آنها است. آنگاه تحلیل عاملی به ما در تأیید روایی کمک خواهد کرد. پس انجام تحلیل عاملی، بدون انجام بررسیهای دقیق روایی محتوا، چندان کارآمد و مناسب به نظر نمیرسد. تحلیل عاملی، محدودیتهایی دارد که بهدلیل همین کاستیها برخی معتقدند تکیه و اعتماد زیاد بر تحلیل عاملی، باعث ایجاد ضعف در دلایل روایی سنجه میشود (Goodwin & Leech, 2003: 3). اولین و اساسیترین مشکل تحلیل عاملی، وابستگی آن به پاسخ پرسششوندگان است؛ یعنی تحلیل عاملی خود سنجه و گویهها را بررسی نمیکند، بلکه با پاسخها سر و کار دارد. ممکن است با تغییر تعداد و ویژگیهای گروه نمونه، نتایج تحلیل عاملی نیز دستخوش تغییر شود. همچنین تحلیل عاملی دربارة ماهیت و عنوان عوامل چیزی به ما نمیگوید و فقط نقاط کانونی، نحوه و شدت ارتباط این نقاط با گویهها را مشخص میکند، پس معیار روشنی برای حد پذیرش تحلیل عاملی وجود ندارد. به علاوه اینکه چه میزان از بار عاملی و چه میزان از خطا، نشاندهندة روایی سازه است، هم معلوم نیست.
بنابر آنچه از بحثهای فوق دربارة قابلیت و کاربردهای انواع روایی در سنجش دینداری گفته شد، نتیجه گرفته میشود که استفاده از رواییهای سازه و ملاکی چندان موجه و کارساز نیست؛ بنابراین ضروری است در این قبیل پژوهشها، از روایی محتوای سنجه استفاده شود. با این حال به نظر میرسد بیشتر پژوهشهای سنجش میزان دینداری نسبت به بررسی روایی محتوا بیتوجه یا کماعتنا بودهاند. پیش از ورود به بررسی موردی و تفصیلی برخی از پیمایشهای دینداری، لازم است مبحث روایی محتوا را با تفصیل بیشتر مرور کنیم. همچنین مناسب است مقصود خود را از تعریف و مدل دینداری و همچنین پیمایش و پرسشنامه بیان کنیم.
همانگونه که از نام این نوع روایی مشخص است، در آن محتوای سنجة پژوهش و میزان روایی آن از نظر محتوا بررسی میشود. روایی محتوا را دربارة همة موضوعات و سنجهها میتوان به کار برد. روایی محتوا در سه سطح بررسی میشود:
سطح اول: در بیشتر کتابهای روشی که از روایی سخن گفتهاند، مقصود از روایی محتوا، شمول سنجه بر همة ابعاد مفهوم یا متغیر مورد سنجش است (آلن، 1374: 148؛ سرندایک، 1366: 243؛ کرلینجر، 1382: 133)؛ به تعبیر دیگر سنجهای، روایی محتوا دارد که از همة ابعاد مفهوم مورد بررسی پرسش کرده باشد. از این تعریف مشخص میشود که برای رسیدن به روایی محتوا در این سطح و فراهمآوردن امکان بررسی آن برای دیگران لازم است پژوهشگر، مفهوم مدنظر خود را بهدرستی و کفایت تعریف کند و ابعاد و مؤلفههای آن را مشخص کند (سرندایک، 1366: 244). درواقع اعتبار آن سنجه، به صحت و جامعیت تعریف مفهوم مورد بررسی بستگی دارد (دواس، 1376: 63)؛ بنابراین ضروری است پژوهشگر بر اساس یک مدل، ابعاد و مؤلفههای مفهوم مورد بررسی خود را معرفی کند. درحقیقت با استفاده از مدل باید بگوید قصد دارد چه چیزی را با چه ابعاد و مؤلفههایی بسنجد تا مدعای او در اینباره قابل بررسی و ارزیابی باشد؛ به عبارت دیگر میتوان گفت تعریف کامل مفهوم و ارائة مدل مفهومی، شرط لازم روایی محتوا است. روایی محتوا از این روش، توانایی مجموعة سنجه و ابزار مورد استفاده در آن را در سنجش ابعاد و مؤلفههای معرفیشده در مدل و مفهوم مدّنظر بررسی میکند.
هنگامی که بررسی روایی بر عهدة متخصصان و داوران گذاشته میشود، باید برای آنان واضح باشد که چه چیزی را بررسی میکنند (کرلینجر، 1382: 133). همانگونه که گفته شد، شرط اول و لازم در بررسی روایی یک پژوهش، داشتن مدلی مفهومی است. مراجعه به داوران برای بررسی روایی محتوای سنجه هم مستلزم وجود آن مدل مفهومی است. در صورت وجود مدل، داوران موظف هستند کفایت و صحت سنجه را با توجه به همان مدل بررسی کنند. بدیهی است بررسی روایی محتوا در پژوهشهایی که مدل مفهومی ندارند، از این طریق، ناممکن و بیاعتبار است؛ زیرا روایی محتوای سنجه را داوران در این موارد، بر اساس مدلهای ذهنی خود که لزوماً اجماعی هم دربارة آن ندارند، بررسی و ارزیابی خواهند کرد. اصولاً داوران علاوه بر اعلام نظر کوتاه، باید مبنای خویش را برای قضاوت دربارة سنجه و یا هر بخشی از آن نیز بیان کنند تا وجود اختلاف احتمالی در مبانی ارزیابی داوران بهگونهای کنترل شود. این اشتراک در مبانی یا باید با مدل مفهومی تفصیلی ارائهشده از سوی پژوهشگر یا با آشکارکردن آن از سوی هر یک از داوران تأمین شود. در هر صورت، اظهار نظر داوران دربارة کفایت و صحت سنجه و ابعاد و معرفهای هر یک از ابعاد و گویههای آن، منوط به دراختیارداشتن مدل و مبنای واحد است، در غیر این صورت، خود موجب بروز خطا است و بنابراین تحصیل روایی را از این روش با تردید مواجه میکند.
در عین حال باید توجه داشت که اصل و اساس روایی محتوا، همان تحلیل منطقی است که پژوهشگر از روایی سنجة خود دارد و ارائه میدهد. نظرات داوران تنها مکمل و مؤید آن تحلیل منطقی است و بیشتر از آن نیست. پس پیش از تفسیر نظرات داوران، پژوهشگر، خود باید روایی محتوای سنجه را در هر سه سطح مذکور، با تحلیلی منطقی بررسی و در صورت لزوم، اصلاحات لازم را در آن اعمال کند؛ سپس با در اختیار قراردادن سنجه و مبانی تحلیل منطقی خود همچون تعریف و مدل از داوران بخواهد دربارة روایی محتوای سنجه بر همان اساس داوری نکنند. البته نظر منفی داوران هم میتواند ناشی از تردید در منطق و مبانی ارائهشده از سوی پژوهشگر و هم ناظر به تطبیقنداشتن سنجة بهکاررفته با آن باشد.
بر اساس آنچه در سطح نخست تحصیل روایی محتوا آمد، لازم است در نخستین گام پژوهش دربارة دینداری، تعریفی از آن ارائه شود. این مقاله نمیخواهد تعریفی از دینداری ارائه کرده یا از تعریفی دفاع کند، هرچند که این کار برای بررسی روایی محتوای پیمایشهای دینداری در این سطح لازم است. قصد ما در اینجا اشاره به غفلتهای برخی از پیمایشهای دینداری است که روایی آنها بهدلیل ارائهندادن تعریفهای نظری و عملیاتی از دینداری، آسیب دیده است.
در یک پژوهش میدانی برای سنجش میزان دینداری، به تعریفی از دینداری نیاز است که بتواند راهگشای پژوهشگر در تمییز مفهومی و ارائة مدل باشد. دقت در تعریف نظری دینداری، از آمیختگی آن با مفاهیم نزدیک به آن جلوگیری میکند و توجه به تعریف عملیاتی آن، مقدمات لازم را برای ساخت و ارائة مدل فراهم میکند. تمامی تلاشها در تعریف نظری دینداری، بر بهدستآوردن حداکثر تمایز مفهومی استوار است، ضمن اینکه از خصلت تعمیمی آن نیز مراقبت میشود، در حالی که در تعریف عملیاتی برای فراهمکردن مقدمات ساخت مدل، ویژگی تفریدی و مصداقی دینداری برجسته میشود.
همانگونه که در طرح مسأله نیز اشاره شد، برخی از پژوهشهای سنجش دینداری، به مقدمات نظری و مفهومی کار خویش توجه کافی نکرده و درنتیجه بهخطا، برخی از مفاهیم نزدیک را بهجای دینداری سنجیدهاند. ما در این بخش، آن مفاهیمی را معرفی خواهیم کرد که در عین نزدیکی، مضامینی غیر از دینداری دارند و بهدلیل بیدقتیهای مفهومشناختی در برخی از پژوهشها، به جای دینداری قرار گرفته و سنجیده شدهاند. بدیهی است هرگونه ابدال و جابهجایی مفهومی و فاصلهگرفتن از مضمون مدنظر پژوهش، آثاری کاهنده بر روایی محتوای سنجه و نتایج پیمایش خواهد داشت. مصادیقی از این خطای انجامشده در پژوهشهای منتخب را در بخش انتهایی مقاله نشان خواهیم داد که بر گویههای بهکاررفته متمرکز است.
«تلقی فرد از دین» به نگرش فرد به دین از بیرون اشاره دارد و دین برای فرد در این موضع، موضوع بررسی، ارزیابی و ابراز نظر است، نه موضوع پیروی. «انتظار از دین»، نوعی انتظار و توقع از دین است که بر اساس معیارهایی خارج از دین پدید میآید. گمان برآورده شدن نسبی این انتظارات میتواند موجب توجه و رویآوردن فرد به آن دین شود؛ اما «قرائت دینی» به برداشتهای مختلف کلامی و تفسیری از آموزهها و تعالیم یک دین خاص اطلاق میشود. در حالی که آموزة دینی، مضمونی ثابت و متعیّن دارد، قرائتهای دینی بر اساس برداشتهای مختلف، فحوا و مضامین مختلفی به آن میبخشد؛ اما «نگرش دینی» نگرشی است که بر اساس آموزههای یک دین خاص شکل میگیرد. مجموعۀ آموزهها و تعالیم یک دین باعث شکلگیری طرز تلقی و نگاهی در فرد میشود که به آن نگرش دینی میگویند. «خودپندارة دینی» تلقی فرد از وضع دینداری خود است. این تلقی با واقعیت دینداری فرد میتواند مطابق باشد یا نباشد. مشخص است که غالباً میان تصور فرد از میزان دینداری خود با میزان واقعی آن تفاوت وجود دارد. «هویت دینی»، همان دینداری اسمی و موروثی است و ارزشی بیشتر از دادههای زمینهای نظیر سن و تحصیل و شغل که در کنار پرسشهای اختصاصی دینداری از فرد پرسیده میشوند، ندارد.
آشنایی با تعداد هرچه بیشتر مفاهیم نزدیک و در عین حال متمایز با مفهوم دینداری و دقت در معرفهای متفاوت آنها، کمک میکند از سنجش آنها به جای دینداری در پیمایش جلوگیری شود.
گفتنی است مدلسازی برای سنجش دینداری بیش از تعریف، به معرفی دینداری نیاز دارد؛ یعنی اگر در سطح نظری، تعریفی تعمیمدادنی و شامل از دینداری ارائه میشود، در مرحلة ارائة تعریف عملیاتی برای ساخت مدل، باید دینداری را برحسب مشخصات همان دین تعریف کرد[8].
ضرورت استفاده از مدل در مطالعات دینداری، موضوعی است که دربارة آن نمیتوان تردید کرد. آنچه دربارة روایی محتوا بیان شد نیز مؤید ضرورت استفاده از مدل است. ضرورت چندانی ندارد که تعریف یا مدل مقبول خود را از دینداری در اینجا عرضه کنیم. هدف و مقصد پژوهش نیز چنین چیزی را اقتضا نمیکند. در عین حال لازم است دربارة مشخصات یک مدل مناسب و مبنا و مأخذ ساخت آن، در تشریح پرسش فرعی دوم پژوهش، توضیحاتی ارائه شود.
بیش از محتوای مدل، مبنا و مأخذ ساخت آن اهمیت دارد. مدلی که مبنای ساخت یا منبع اخذ آن مشخص نباشد یا بیان نشده باشد، اساساً اتکاکردنی و اطمینانآور نیست. لازم است پژوهشگر، توضیحاتی کافی در این مورد دربارة مدل استفادهشده در پژوهش خود ارائه کند تا دربارة آن بتوان ارزیابی و قضاوت کرد.
مدلی که عرضه میشود باید ارتباطی واضح با تعریف عملیاتی و از آن طریق با تعریف نظری دینداری داشته باشد. پس مدل مناسب، مدلی است که اولاً، مبنا و منطقی مطمئن و دوماً، پیوندی مشخص با عقبة نظری و آموزهای خود داشته باشد.
امروزه چندبعدیبودن دینداری تقریباً به حقیقتی مورد اجماع تبدیل شده است. اختلافهای موجود در اینباره نه بر سر آن، بلکه بر سر تعداد ابعاد و ماهیت و مشخصات آن است؛ بنابراین مطالعهای جامع و کامل دربارة دینداری، مستلزم استفاده از مدلهایی است که ابعاد و مؤلفههای دینداری را به کاملترین و تفصیلیافتهترین صورت ممکن ارائه کرده باشند.
چنانکه گفته شد، تعریف نظری دینداری میتواند عام باشد؛ اما تعریف عملیاتی آن خاص است و مرجع تعیین آن نیز جز همان دین نیست؛ زیرا مستلزم دانش الهیاتی و انطباق با آموزههای همان دین است (شجاعیزند، 1390). اگرچه دینداری در ادیان مختلف، بهویژه ادیان ابراهیمی، وجوهی مشترک دارد، در عین حال دارای وجوه و جنبههای متمایزی است که منحصر به همان دین است و در دیگر ادیان مشاهده نمیشود. پس بهتبع تعریف عملیاتی دینداری، مدل مطالعه نیز باید با دین مورد بررسی متناسب باشد؛ بنابراین مدلهایی که متناسب با ادیان دیگر طراحی شدهاند، برای سنجش دینداری مسلمانان مناسب نیستند. به همین دلیل حتی مدلها و سنجههایی که ادعای شمولیت و طراحی برای همة ادیان دارند نیز اعتبار لازم را برای سنجش دینداری مسلمانان ندارند.
در یک مدل مناسب باید ابعاد دینداری بهدرستی تفکیک، تعریف و جاگذاری شده باشند. از مهمترین ایرادهای شایع در بعدشناسی دینداری، تفکیکنکردن ابعاد از یکدیگر است؛ مانند تفکیکنکردن و تمایزنگذاشتن میان بعد اعتقادات و ایمان. برخی دیگر از مدلها، بعدی از ابعاد را ناگفته گذاشتهاند؛ مانند بعد شرعیات و بعد اخلاقیات در پیمایشهایی که با استفاده از مدل گلاک و استارک در ایران انجام شده است. بعضی از مدلها نیز آثار و پیامدهای دینداری را به جای ابعاد آن بررسی کردهاند؛ مانند استفاده از تجربة دینی بهعنوان بعدی از دینداری در برخی از پیمایشها[9].
پیمایش[10] در طرز تلقی معمول و مشهور، به پژوهشی اطلاق میشود که در آن گردآوری و تحلیل نتایج در مقیاس وسیع انجام میشود (دواس، 1376: 13؛ اوپنهایم، 1375: 9). اگرچه در پیمایشها از روشهای مختلف گردآوری دادهها میتوان بهره برد؛ پرسشنامه رایجترین روش گردآوری داده در پیمایشها است. اولین عاملی که باعث میشود پژوهشگران، روش پیمایش را بهعنوان روش پژوهش انتخاب کنند، همین لزوم انجام پژوهش در مقیاسهای بزرگ جمعیتی است. این شاید مهمترین وجه تمایز پیمایش و آزمایش نیز هست (اوپنهام، 1375: 9). تفاوت دیگر این دو روش، مداخلهنکردن در پیمایش برخلاف امکان آن در آزمایش است (دواس، 1376: 15). انجام پژوهش در نمونههایی با تعداد زیاد، خود معلول علت دیگری است. بهطور کلی هرگاه جمعیت نمونة پژوهش، گسترده باشد؛ تعمیم نتایج آن، مقبولتر خواهد بود؛ بنابراین طبیعی است که برای سنجش میزان دینداری افراد در یک منطقة جغرافیایی، یک گروه اجتماعی و حتی یک مدرسه، پیمایش به سایر روشها ترجیح داده شود.
استفاده از پیمایش، یک تصمیم دوسویه است. در یکسو مزایا و امکاناتی است که در اختیار پژوهشگر قرار میدهد و در سوی دیگر، محدودیتهایی است که برای او ایجاد میکند. توجه ناکافی به این محدودیتها ممکن است پژوهشگر را به خطا دچار کند. برخلاف آنچه گمان میرود که ساخت و اجرای یک پرسشنامه، کاری ساده است، باید گفت انجام یک پیمایش معتبر با استفاده از ابزار پرسشنامه، به صرف وقت، انرژی فراوان و دقت بسیار نیازمند است.
گردآوری دادههای کمّی در مدتزمان اندک از یک نمونة بزرگ، مهمترین مزیت این روش است. روشن است که این مزیت، زمانی کاربرد پیدا میکند که دستیابی به دادههای کمّی، کوتاهی زمان و کثرت جمعیت نمونه اهمیت داشته باشد. مهمتر از همه، امکانی است که این روش در تعمیم نتایج حاصل از نمونه در اختیار میگذارد.
هنگام استفاده از پرسشنامه، باید با محدودیتهای آن آشنا بود تا از این ابزار بیش از ظرفیت آن انتظار نداشت. اصولاً هیچ ابزار همهکاره و کاملی برای سنجش وجود ندارد. هر سنجه بضاعتهای محدودی دارد و باید با مفهوم یا بعد مورد سنجش، تناسب کافی داشته باشد. از آنجا که پرسشنامه حالات درونی و صفات و نیات افراد را نمیتواند بسنجد؛ از سنجشتمامی ابعاد و جنبههای دینداری نیز ناتوان است. از همین رو برای سنجش دینداری در کلیت آن باید از روش و ابزارهای دیگری نیز مدد جست. این در حالی است که بیشتر پژوهشگران، ابعاد و جنبههای مختلف دینداری را به سطوح قابل کشف و پرسش با پرسشنامه تقلیل میدهند و آن را با استفاده از همین ابزار میسنجند. این تقلیلگرایی روشی و ابزاری خصوصاً در سنجش ابعادی نظیر ایمان، اخلاق و عبادات بهشدت منحرفکننده و آسیبرسان است. استفاده از ابزار پرسشنامه و بهکارگیری گویه برای سنجش ایمان و اخلاق و وجوه عمیق عبادیات در افراد، در حالی است که اولاً، اطلاع و گزارش فرد پاسخگو از آنها چندان دقیق و صائب نیست و دوماً، در پاسخگویان برای ابراز آنها تمایلی وجود ندارد و سوماً، گزارشها از آنها هم غالباً، وضع یکدست و مقایسهپذیری پیدا نمیکند و تبدیل آنها به شاخصها و مقولات مدّنظر پژوهش نیز عموماً، با مداخلات و اعمال سلیقۀ پژوهشگر همراه است؛ بنابراین باید گفت پرسشنامه در بهترین حالت، تنها وجوه ظاهری این مقولات را میتواند بسنجد و کشف وجوه عمیق و درونیتر آن، از عهدة این ابزار خارج است.
این مسأله بهجز ضعف ذاتی ابزار پرسشنامه است که هیچگاه امکان مواجهة مستقیم پژوهشگر را با موضوع پژوهش و در اینجا با واقعیت دینداری فراهم نمیکند. آگاهی و یافتههای پژوهشگر در این شیوه، تنها با پاسخگویان به دست میآید و در غالب موارد هم هیچ راهکار مکملی برای کسب اطمینان از آن وجود ندارد و یا به کار گرفته نمیشود. بهدلیل همین محدودیتها همواره در تعمیم و استفاده از نتایج حاصل از پیمایشهای انجامشده با ابزار پرسشنامه، باید بیشتر احتیاط کرد. این البته به معنای صرفنظرکردن از این ابزار نیست، بلکه بهمعنای لزوم توجه بیشتر به محدودیتهای پرسشنامه، دقت در طراحی و ساخت آن، تحدید انتظارات، استفادۀ بجا و مناسب از نتایج پیمایش با ابزار پرسشنامه و اهتمام افزونتر در تحصیل روایی آن تا بالاترین حد ممکن است.
پس از مروری بر انواع روایی و کارایی آن در مطالعات دینداری و بیان نکاتی دربارة تعریف دینداری و مدل آن و اشاراتی به قابلیتهای پیمایش و پرسشنامه، اکنون دستمایة لازم برای وارسی مطالعات دینداری در ایران از حیث دارابودن روایی فراهم شده است. از آنجا که انجام این بررسی روی تمامی پیمایشهای دینداری در ایران ممکن نبود، ناچار تعداد محدودی از پژوهشهای شاخص از میان آنها انتخاب و در بررسی وضع روایی از جنبههای مختلف بر همان موارد تمرکز شد.
پژوهشهای بسیاری در یکی دو دهة اخیر روی میزان دینداری در ایران انجام گرفته است که پیش از این در برخی مطالعات، شناسایی شدهاند[11]. اگر این پژوهش، برجستهترین مطالعات انجامشده در این حوزه را بررسی کند، به مقصود خویش یعنی نشاندادن ضعفهای جدی در اعتبار یافتهها و گزارشهای موجود از میزان دینداری در ایران نزدیک شده است. ملاک ما در تشخیص پژوهشهای برجسته چه بوده است؟
اولین ملاک در انتخاب پژوهشهای برجسته، انجامشدن آن پژوهش روی جمعیت نسبتاً گستردهای بود؛ بنابراین پژوهشهایی که در سطح ملی و کشوری انجام گرفته باشند، اولویت نخست را دارند. انتخاب پژوهشها برمبنای فوق اولاً، بهدلیل هزینة بالایی است که برای اجرای آنها صرف شده، دوماً، انتظاراتی که پدید آوردهاند و سوم اینکه، معمولاً نتایج اینگونه پژوهشها با اعتماد بیشتری تعمیم داده میشود و از نتایج آنها برای مقایسه و تشخیص روند تغییرات دینداری در جامعة ایران و همچنین در سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای کلان، بیشتر استفاده میشود. پس بررسی روایی و نشاندادن خطاهای احتمالی این مطالعات، ضروریتر از پیمایشهای محدود بهلحاظ تعداد جمعیت نمونه است.
ملاک دوم انتخابهای ما، این بوده است که مطالعه را پژوهشگران و صاحبنظران برجستة حوزة مطالعات دینداری انجام داده باشند. از متخصص و پژوهشگر برجستة این حوزه بهدلیل سابقه و تخصص او انتظار میرود که دقت بیشتری را در احراز روایی برای سنجة خویش به کار برد؛ زیرا اعتماد بیشتری به نتایج کار ایشان وجود دارد و بهدلیل شهرت و موقعیت آنان، از این پژوهشها بیشتر الگوبرداری میشود. بر همین اساس، ده پیمایش که بر سنجش میزان دینداری در ایران متمرکز بودهاند یا بخشی از مطالعة ایشان به سنجش دینداری یا وجوهی از دینداری اختصاص داشته است، به شرح مذکور در جدول زیر برگزیده شدهاند:
جدول 1- پیمایشهای منتخب
عنوان پژوهش |
پژوهشگر |
سال انجام |
تعداد نمونه |
گرایشهای فرهنگی و نگرشهای اجتماعی در ایران |
اسدی |
1353 |
4420 |
بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی در ایران |
محسنی |
1374 |
3540 |
نگرشها و رفتارهای دینی نوجوانان تهرانی و دلالتهای آن بر نظریة سکولارشدن* |
سراجزاده |
1375 |
391 |
ارزشها و نگرشهای ایرانیان: موج اول |
رضایی |
1379 |
16824 |
ارزشها و نگرشهای ایرانیان: موج دوم |
گودرزی |
1381 |
4581 |
گرایشهای فرهنگی و نگرشهای اجتماعی ایرانیان |
گودرزی |
1383 |
8608 |
آمادهسازی مقیاس دینداری و ارزیابی سطوح دینداری اقشار مختلف جامعة ایران |
خدایاریفرد |
1388 |
1386 |
پیمایش ملی سنجش دینداری در ایران |
طالبان |
1388 |
5000 |
دینداری ایرانیان |
کاظمی و فرجی |
1389 |
3493 |
دین و بزهکاری جوانان |
ابراهیمی |
1389 |
5000 |
* این پیمایش، شرط نخست را ندارد؛ یعنی اجرای آن در سطح ملی است، در عین حال بهدلیل داشتن دیگر شرایط بهخصوص کثرت اقتباس از مدل آن انتخاب شده است.
پس از مشخصشدن دامنة پژوهش، بررسی خود را با پاسخ به پرسشهای مطرحشده در ابتدای مقاله و با مراجعه به پژوهشهای منتخب ادامه میدهیم.
آیا پژوهش، تعریفی روشن و دقیق از دینداری ارائه کرده است؟ این اولین پرسش فرعی این پژوهش است. برای بررسی روایی محتوا، بررسی تعریف اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا شرط لازم روایی محتوا، بیان تعریفی دقیق از مفهوم مورد بررسی است. با بررسی پیمایشهای انجامشده در سنجش دینداری در ایران ملاحظه شد که از بین همة پژوهشهای منتخب، فقط پنج پژوهش سراجزاده (1375)، خدایاریفرد (1388)، طالبان (1388)، کاظمی و فرجی (1389) و ابراهیمی (1389) تعریفی از دینداری ارائه کردهاند و دیگر پژوهشها بدون ارائة تعریفی از دینداری، آن را سنجیدهاند و از همین نظر مبناییترین کمبود را در مسألة روایی دارند. از میان مطالعاتی که تعریفی از دینداری ارائه کردهاند، سراجزاده با اینکه تعریف مناسبی ارائه داده، هیچ استفادهای از تعریف خود در ارائة تعریف عملیاتی و ساخت مدل نکرده است. کاظمی و فرجی و ابراهیمی، مسیر معکوس از مدل به تعریف را پیمودهاند که بهطور منطق پذیرفتنی نیست و بهسبب تأمیننکردن پشتوانة مفهومی و نظری مدل، نقص در روایی محتوا دارند. در پژوهش طالبان، تعریفهای متعددی ارائه میشود و درنهایت از یکی از این تعریفها که تعریف مناسبی نیز هست، برای ساخت مدل استفاده میشود. با این حال تعدد تعریفها و ارائهنکردن جمعبندی مناسب از آنها، نقص این پژوهش است. تعریف خدایاریفرد نیز اگرچه با مبانی مناسبی انجام شده و استفادة مناسبی هم از آنها در تعریف عملیاتی دینداری شده است، در عین حال بهدلیل بیتوجهی به تفکیک دقیق میان دینداری و مفاهیم نزدیک، اندکی با مشکل روبهرو است.
جدول 2- وضع پژوهشهای منتخب از نظر تعریف دینداری و بهکارگیری آن در ساخت مدل
پژوهش |
تعریف |
روش تعریف |
استفاده در ساخت مدل |
روایی محتوا |
اسدی (1353) |
ارائهنشده |
- |
- |
ناقص |
محسنی (1374) |
ارائهنشده |
- |
- |
ناقص |
سراجزاده (1375) |
ارائه |
مرور نظری مناسب |
استفادهنکردن |
ناقص |
رضایی (1380) |
ارائهنشده |
- |
- |
ناقص |
گودرزی (1382) |
ارائهنشده |
- |
- |
ناقص |
گودرزی (1383) |
ارائهنشده |
- |
- |
ناقص |
خدایاریفرد (1388) |
ارائه |
مرور نظری مناسب |
استفادة مناسب |
مقبول |
طالبان (1388) |
ارائه |
مرور نظری مناسب |
استفاده مناسب |
مقبول |
کاظمی و فرجی (1389) |
ارائه |
مسیر از مدل به تعریف |
استفادة معکوس |
ناقص |
ابراهیمی (1389) |
ارائه |
مسیر از مدل به تعریف |
استفادة معکوس |
ناقص |
دربارة مدل در بخش نخست، پرسشی مطرح شد که خود شامل سه پرسش بود. پاسخ به هر سه پرسش برای بررسی روایی محتوای هر پژوهش ضروری است. این پرسشها استفاده از مدل را در مفهومسازی، مشخصات مدل و مبنای ساخت یا مرجع اخذ آن بررسی میکنند.
در پژوهشهای اسدی (1353)، محسنی (1374)، رضایی (1380)، گودرزی (1382) و گودرزی (1383) از مدل مفهومی برای سنجش میزان دینداری استفاده نشده است؛ بنابراین گویههای آنها نیز برگرفته از هیچ مدلی نیست. اگر نبود مدل دینداری در پیمایشهای مذکور را با توجیه نداشتن ادعای سنجش دینداری بتوان پذیرفت و از تأثیر سوء آن بر روایی سنجه صرف نظر کرد؛ مشخصنکردن بعد یا جنبة مورد سنجش را نمیتوان از ایشان پذیرفت؛ زیرا بدون آن، گویههای مرتبط با دین و دینداری در پرسشنامههای ایشان، بلاتکلیف و نامتعین خواهند ماند و کاربردی در حد چند پرسش منفرد پیدا خواهند کرد.
بهطور کلی در این مطالعات، تنها توضیحاتی دربارة نحوة تهیة پرسشنامه و منبع اخذ یا طراحی گویههای آنها میتوان به دست آورد؛ ولی دربارة مدل دینداری یا مفهوم مورد سنجش، مطلبی در آنها یافت نمیشود؛ بنابراین باید گفت آنها پیمایشهایی هستند که نه دینداری بهمثابه یک مفهوم یا پدیدة مرکب و نه حتی بعد یا جنبة مشخصی از آن، بلکه وجوه پراکنده و نامتعیّنی از آن را سنجیدهاند؛ بنابراین نبود مدل در این نوع پیمایشها موجب نقص جدی در روایی آنها است، البته اگر مدعی سنجش دینداری در کلیت آن باشند یا چنین استفادهای از آنها بشود. غالباً هم چنین ادعایی را نداشته و یا بهطور جدی مطرح نکردهاند، پس روایی آنها نیز در این سطح اساساً موضوعیتی ندارد.
در حالی که روایی برای پژوهشهای پیشگفته بهدلیل تنازل آنها به سطح پرسش و پاسخی ساده، موضوعیت ندارد؛ برای دیگر پژوهشهای منتخب که برمبنای یک مدل سامان یافتهاند، جدی است. از بین این پژوهشها، دو پژوهش از مدل اقتباسی، یک پژوهش از مدل ترکیبی و دو پژوهش دیگر از مدل دینداری ابداعی استفاده کردهاند. پژوهش سراجزاده (1375) و ابراهیمی (1389) با استفاده از یک مدل غربی دینداری انجام شده است که ادعای شمولیت دارد. بهکاربردن این راهکار، یعنی استفاده از مدلهای اقتباسی و بهاصطلاح عام، روایی کار ایشان را مخدوش کرده است؛ زیرا مدل استفادهشده در آن، با دینداری رایج در این جامعه، انطباق کافی ندارد؛ بنابراین تناسب لازم میان مدل و متغیر مورد سنجش برقرار نمیشود. از این کمبود با عنوان کمبود در بعدشناسی دینداری میتوان یاد کرد[12].
پژوهش کاظمی و فرجی (1389) هم که از راهکار ساخت یک مدل ترکیبی برای رفع نقص مدلهای موجود و نیل به یک مدل عام استفاده کرده است، همان ایراد پیشگفته را دارد. روایینداشتن این راهبرد، بیش از نقصان در بعدشناسی دینداری، از نبود مقدمات مفهومی و نظری و معکوسشدن نسبت نظریه و مدل نشأت میگیرد. درواقع هیچ پشتوانة منطقی و نظری روشنی برای دفاع از اعتبار مدل ترکیبی نسبت به مدلهای موجود وجود ندارد و به هیچ معیار و مبنایی هم برای انتخاب و واردکردن مدلها در ترکیب، جز رواج آنها اشاره نشده است.
خدایاریفرد (1388) و طالبان (1388) هم از مدل استفاده کردهاند و هم به سراغ طراحی مدلی خاص، مبتنی بر آموزههای اسلامی رفتهاند. با اینکه مدلهای پیشنهادی ایشان با توجه به اختصاصداشتن به دین اسلام و قرارگرفتن بر منطق و مبانی نظری مناسب، قابل اعتمادتر است، در عین حال برخی نقصها و آمیختگیها در بعدشناسی دارد؛ مانند تفکیکنکردن ابعاد ایمان و اعتقادات و نبود بعد شریعت در مدل خدایاریفرد (1388) و قراردادن تجربة دینی بهعنوان یکی از مؤلفههای دینداری در مدل طالبان (1388). وجود همین نقصانها در صورت احراز، اعتبار مدل ایشان را میتواند با تردید مواجه کند و به همان میزان از روایی سنجة آنها بکاهد. البته بررسی دقیق و مستند این موضوع و اعلام نظر قطعی دربارة اعتبار مدل بهکاررفته، مستلزم یک مدل مبنا است. از آنجا که هنوز چنین مدل مبنایی وجود ندارد که اعتبار و اجماع کافی داشته باشد؛ بررسی خود را در اینباره بر اساس درک مشترک و متعارفی انجام دادهایم که از مدل دینداری اسلامی و ابعاد آن وجود دارد.
بنابر آنچه راجع به روایی سنجه و اهمیت آن در ایجاد اعتماد و استفادة از نتایج پژوهشها آمد، بدیهی است هر پژوهش باید روایی سنجة خویش را بررسی جدی کرده و گزارش کاملی نیز از آن برای اطمینان خاطر مخاطبان و استفادهکنندگان از نتایج آن پژوهش ارائه کند. برخی پژوهشگران شاید بررسی روایی در فرایند پژوهش را جدی گرفته و در فرایند پژوهش خویش بهخوبی به کار برده باشند و بهواسطة آن، از نتایج پژوهش خویش نیز مطمئن باشند؛ اما نکتة مهم و غالباً ناگفتۀ تمامی این پژوهشها، گزارشندادن دقیق و مفصل آن به مخاطبان بوده است؛ زیرا مهمتر از کسب اطمینان پژوهشگر از روایی کار خویش، انتقال این اطمینان به دیگران است و از همین راه است که دانش بهمثابه یک آگاهی مشترک و عمومی شکل میگیرد؛ اما با گزارشندادن روایی، این اطمینان در مخاطب پژوهشهای دینداری ایجاد نشده است. پرسش سوم پژوهش، به بررسی همین امر در پیمایشهای سنجش دینداری در ایران اختصاص دارد.
بررسی روایی تنها در شش مورد از پیمایشهای مورد بررسی گزارش شده است. دیگر پیمایشها یا گزارشی از سنجش روایی ارائه نکرده و یا در حد جملاتی کوتاه، آن را ذیل روش تدوین پرسشنامه بررسی کردهاند. پژوهشهای اسدی (1353)، گودرزی (1382)، گودرزی (1383) و طالبان (1388) هیچ توضیحی دربارة بررسی روایی کار خویش ارائه نکرده است. در پژوهش گودرزی (1382) توضیحاتی کوتاه دربارۀ چگونگی تدوین پرسشنامه و نحوة استفاده از نظرات کارشناسان در روند شکلگیری پرسشنامه ارائه شده است (گودرزی، 1382: 25). گودرزی در پژوهش دیگر خود نیز از بررسی روایی، گزارشی ارائه نکرده است و با این توضیح که هدف آن، تکرار پیمایشهای قبلی است و ناگزیر به استفادة از همان گویهها با کمترین دخل و تصرف بوده (گودرزی، 1383: 40) از بررسی روایی و گزارش آن خودداری کرده است. البته در انتهای پژوهش، گزارشی از پیشآزمون پرسشنامه آمده است (گودرزی، 1383: 283) که میشود آن را به نوعی با بررسی روایی صوری مشابه دانست، در عین حال آن را بهمثابه بررسی روایی سنجه به معنای کامل و دقیق آن نمیتوان پذیرفت. بدینترتیب هرگونه نقصان در روایی پژوهشهای قبلی، عیناً به پژوهش او منتقل شده است. گفتنی است در پیمایشهایی از این نوع که بخشی از یکسری زمانی محسوب میشوند، پژوهشگر میان رفع نقصانهای مربوط به روایی سنجه یا حفظ ثبات و یکسانی سنجه، محصور است و ظاهراً او دومی را ترجیح داده و ناچار از تأمین روایی آن صرف نظر کرده است. در این شرایط، سطح مطالعه از سنجش تغییرات یک مفهوم یا یک پدیده در گذر زمان، به سنجش تغییرات در سطح گویههای خاص تقلیل پیدا میکند.
جدول 3- وضع پژوهشهای منتخب از نظر مدل و بعدشناسی
پژوهش |
نوع مدل |
بعدشناسی مدل |
روایی محتوا |
سراجزاده (1375) |
اقتباسی و عام |
انطباقنداشتن با مسلمانی |
نقص از دو نظر |
خدایاریفرد (1388) |
ابداعی و خاص |
زیادت و کاستی در بعدشناسی |
نقص احتمالی از یک نظر |
طالبان (1388) |
ابداعی و خاص |
زیادت و کاستی در بعدشناسی |
نقص احتمالی از یک نظر |
کاظمیوفرجی (1389) |
ترکیبی و عام |
انطباقنداشتن با مسلمانی |
نقص از دو نظر |
ابراهیمی (1389) |
اقتباسی و عام |
انطباقنداشتن با مسلمانی |
نقص از دو نظر |
در پژوهش طالبان (1388) نیز هیچگونه بررسی روایی انجام نشده است و تنها به اشاراتی دربارة تدوین سنجه اکتفا شده است. در اینباره گفته شده است تا جایی که مفهومسازی دینداری اجازه میداده، از گویههایی استفاده شده است که در پیمایشهای ملی قبلی بهویژه پیمایش ارزشهاونگرشهایایرانیان (1380 و 1382) به کار رفته است تا امکان مقایسة نتایج و بررسی تغییرات طولی در طول زمان فراهم شود. این دلیل برای صرفنظرکردن از بررسی روایی سنجه، اگر از گودرزی (1383) پذیرفتنی باشد که به نوعی موج سوم کار مرحوم اسدی را به انجام رسانده است، از او پذیرفته نیست که با ارائة مدل و سنجة جدید، در صدد رفع نقصان کارهای قبلی بوده است.
پنج پژوهش از پیمایشهای بررسیشده، روایی سنجة خود را بررسی و گزارش کردهاند. چهار پژوهش از میان آنها، بررسی روایی محتوا را با قضاوت داوران سامان دادهاند. در این میان بهجز پژوهش خدایاریفرد، پژوهشهای دیگر بهدلیل گزارشندادن درست مشخصات داوران و ساز و کار داوری و مبنای قضاوت، چندان اعتمادکردنی نیستند. پیش از این گفته شد که اطمینانیافتن پژوهشگر از روایی سنجه، تنها یک مرحله از کار است و مهمتر از آن، انتقال این اطمینان به دیگران است تا نتایج حاصل از پژوهش به یک دانش معتبر علمی تبدیل شود. این کمبود حتی در آن دسته از پیمایشها هم مشاهده میشود که بررسی روایی آنها بهدرستی و کمال انجام شده است.
بررسیهای روایی ملاکی در دو پژوهش سراجزاده (1375) و خدایاریفرد (1388) بهدلیل نامطمئنبودن ملاکهای انتخابی، پذیرفتنی نیست.[13] بررسی روایی سازه با استفاده از تفاوتهای گروهی نیز در دو پژوهش سراجزاده (1375) و رضایی (1380) انجام شده است. همانگونه که پیشتر گفته شد، روایی سازه برمبنای تفاوتهای گروهی، وقتی بررسیشدنی است که تغییر در میزان متغیر مورد سنجش، بهازای تفاوتهای گروهی، محرز و مسلم باشد. در اینجا، بهدلیل اطمیناننداشتن از تفاوت میزان دینداری در گروههای انتخابی، تأیید روایی ناممکن است.
تحلیل عاملی هم روشی است که در دو پژوهش از بین پیمایشهای مذکور بررسی شده است. در پژوهش خدایاریفرد بهدلیل استفادة نسبتاً مناسب از روایی محتوا و استفاده از روایی سازه با تحلیل عاملی، تا حدی پذیرفتنی است. البته نقصانهای پیشگفته در این روایی کمابیش به قوت خود باقی است؛ اما استفاده از آن در پژوهش کاظمی و فرجی، پذیرفتنی نیست؛ زیرا با بررسیهای دقیق روایی محتوا پشتیبانی نشده است.
جدول 4- وضع پژوهشهای منتخب از نظر بررسی و گزارش روایی
پژوهش |
گزارش روایی |
نوع روایی بررسیشده |
نقص در روایی |
اسدی (1353) |
ارائهنشده |
- |
- |
محسنی (1374) |
ارائه |
محتوا |
نبود تشریح و توضیحات اطمینانآور از قضاوت داوران |
سراجزاده (1375) |
ارائه |
ملاکی، سازه، محتوا |
نبود اطمینان به ملاک، نبود اطمینان به نظریه، نبود تشریح و توضیحات اطمینانآور از قضاوت داوران |
رضایی (1380) |
ارائه |
سازه، محتوا |
نبود اطمینان به نظریه، نبود تشریح و توضیحات اطمینانآور از قضاوت داوران |
گودرزی (1382) |
ارائهنشده |
- |
اکتفا به چگونگی تدوین پرسشنامه و چگونگی استفاده از نظرات کارشناسان |
گودرزی (1383) |
ارائهنشده |
- |
ناگزیر از اعتماد به روایی پیمایشهای قبلی |
خدایاریفرد (1388) |
ارائه |
ملاکی، تحلیل عاملی، محتوا |
نبود اطمینان به ملاک، نبود کفایت تحلیل عاملی، نبود تشریح و توضیحات اطمینانآور از قضاوت داوران |
طالبان (1388) |
ارائهنشده |
- |
اکتفا به اشاراتی دربارة چگونگی تدوین سنجه |
کاظمی و فرجی (1389) |
ارائه |
تحلیل عاملی |
کافینبودن تحلیل عاملی |
ابراهیمی (1389) |
ارائه |
اشاره به روایی پیمایش مورد اقتباس |
اعتماد به روایی پیمایش مورد اقتباس |
پیش از این توضیح داده شد که تنها روایی مناسب برای پیمایشهای دینداری، روایی محتوا است و انواع دیگر آن چندان اطمینانبخش نیستند و به کار نمیآیند. با بررسیهای انجامشده مشخص شد بیشتر پژوهشهای منتخب، روایی محتوا را به کار نبرده و یا بهدرستی و کامل به انجام نرسانده و گزارش نکردهاند. همین امر نشاندهندۀ وجود نقصان جدی در پیمایشهای دینداری در ایران است و از همین رو به نتایج این نوع پژوهشها نمیتوان اعتماد کرد. وضع روایی پژوهشهای منتخب تا بدین مرحله در سطح مفهومشناختی و ساخت و ارائة مدل بررسی و نتیجة آن در جدولهای بالا گزارش شد. در این مرحله، وضع روایی محتوای پیمایشهای مذکور را از نظر شمول سنجه، تناسب سنجه و گویههای بهکاررفته در پرسشنامه بررسی خواهیم کرد. این سه جنبه، متناظر با سطوح مورد بررسی در روایی محتوا و در پاسخ به سه پرسشی است که در بیان مسأله مطرح شد.
توجه به دو نکته در اینجا لازم است. نخست آنکه در این سطح تنها بر سنجیدن یا نسنجیدن ابعاد منظورشده در مدل تمرکز خواهیم داشت و سنجش درست و کامل هر بعد، مسألهای دیگر است که در مرحلة بعدی بررسی خواهد شد؛ بنابراین درج حتی یک گویه در پرسشنامه برای سنجش هر بعد کفایت میکند. گویهها در این مرحله، صرفاً بررسی صوری میشوند تا با مؤلفهها و ابعاد مدل متناظر باشند و بررسی تفصیلی آنها از نظر صحت و کفایت، در بررسی پرسش ششم مطالعه خواهد شد. نکتة دوم اینکه، بررسی ما دربارة شمول سنجه، صرفنظر از تطابق و تناسب آن مدل با دینداری مسلمانی، با نظر به همان مدلی انجام میگیرد که از سوی پژوهشگر برگزیده شده است؛ یعنی سنجیدهشدن یا نشدن تمامیت دینداری برحسب مدل ارائهشدة پژوهش بررسی میشود.
از میان پژوهشهای منتخب، تنها پنج پژوهشی که بر مدلی استوار بوده و دینداری را در کلیت آن سنجیدهاند، از آزمون سطح اول روایی محتوا، سربلند بیرون آمدهاند. سنجة پژوهشهای طالبان (1388) و کاظمی و فرجی (1389) همۀ ابعاد مدل آنها را شامل میشود؛ یعنی فارغ از ایرادهایی که ممکن است مدل یا سنجة آنها داشته باشد، همة ابعاد سنجششدنی دینداری را به نوعی در پرسشنامه بهعنوان سنجة خویش آوردهاند. پژوهش خدایاریفرد (1388) نیز صرفنظر از ایرادهای احتمالی موجود در بعدشناسی آن، این امتیاز را دارد. سنجههای بهکاررفته در پژوهشهای سراجزاده (1375) و ابراهیمی (1389) هم به مدل خویش وفادارند و تمامی ابعاد مذکور در آن را پوشش دادهاند؛ بنابراین آنها را نیز دارای امتیاز شمول سنجه میتوان دانست. در عین حال پرسش از مفاهیم غیرمرتبط دیگر با ابعاد در برخی گویهها، ویژگی شمولیت سنجة این پنج پژوهش را تا حدی تضعیف کرده است؛[15] زیرا نشاندهندۀ تطابقنداشتن لازم میان مدل و سنجة بهکاررفته است. ضمن اینکه ترکیب نتایج این گویهها با سایر گویهها، نتیجۀ نهایی دینداری را نیز با مشکلاتی مواجه خواهد کرد.
پژوهشهای بدون مدل نیز حتی با کنکاش در گویهها و تلاش برای تشخیص ارتباط آنها با ابعاد و وجوه دینداری، پاسخگوی الزامات روایی محتوا در سطح اول نیستند. در عین حال باید توجه داشت بررسی شمول سنجه در پیمایشهایی که در آنها هیچ مدل مفهومی وجود نداشته و داعیهای دربارة سنجش دینداری در کلیت آن ندارند، اساساً موضوعیت ندارد. نبود روایی در آنها اساسیتر از این سطح از بررسی است.
در بحث از محدودیتهای پرسشنامه گفته شد که این ابزار، حالات درونی و صفات و نیات افراد را نمیتواند بسنجد؛ بنابراین توانایی سنجش آن جنبه از دینداری را نخواهد داشت که واجد این خصوصیات است. اگرچه ممکن است اصرار بر گنجاندن گویههایی برای شناسایی این وجوه در پرسشنامه بر میزان شمول سنجه بیفزاید؛ اما بهدلیل تناسبنداشتن سنجه با بعد یا مؤلفة مورد بررسی، از اعتبار نتایج آن میکاهد. این تقلیلگرایی روشی و ابزاری، خصوصاً در سنجش ابعادی نظیر ایمان، اخلاق و عبادات بهشدت منحرفکننده و آسیبرسان است. این در حالی است که کمتر پیمایشی وجود دارد که از ابزار مکملی بهجز پرسشنامه استفاده کرده باشد. همچنین کمتر پژوهشی وجود دارد که با اذعان بدین کمبود، متواضعانه تصریح کند که تنها وجوهی از دینداری را سنجیده است.
استفاده از پرسشنامه برای سنجش تجربة دینی در اغلب پژوهشها و سنجش اخلاق در برخی از آنها، خطای شایعی است که کمتر بدان توجه شده است. برای سنجش این ابعاد و مؤلفههای دینداری باید از روشها و سنجههای دیگری استفاده کرد و یا لااقل همچون طالبان، در عین استفاده به نقصانهای آن نیز اذعان و با نتایج آن با احتیاط برخورد کرد.
برای تعیین و طراحی معرفهای مناسب و کافی برای هر بعد، علاوه بر دقت لازم، باید از متخصصان حوزة مدنظر نیز استفاده شود. آنچه مشخص است نقص موجود در بیشتر این آثار در رعایت شمول سنجه بر بعد مدنظر و نبود منطق مشخص در حذف برخی از مؤلفهها و معرفها برای کوتاهکردن حجم پرسشنامه است.
جدول 5- وضع پژوهشهای منتخب از نظر تناسب سنجه
پژوهش |
تناسب سنجه با بعد |
شمول سنجه بر وجوه هر بعد |
سراجزاده (1375) |
پرسش از تجربة دینی |
نقص در پرسش از ابعاد اعتقادی و مناسکی |
خدایاریفرد (1388) |
پرسش از تجربة دینی و اخلاق |
نقص در پرسش از ابعاد باور دینی و عبادات |
طالبان (1388) |
پرسش از تجربة دینی و اخلاق، اذعان به تناسبنداشتن سنجه |
پوشش هر بعد با سنجه |
کاظمی و فرجی (1389) |
پرسش از تجربة دینی و اخلاق |
نقص در پرسش از اعتقادات، واجبات و شرعیات |
ابراهیمی (1389) |
پرسش از بعد تجربة دینی |
نقص در سنجش همه ابعاد |
قرائت دینی: این مفهوم، به برداشتهای مختلف کلامی و تفسیری از آموزهها و تعالیم یک دین خاص اشاره دارد. در حالی که آموزهها و تعالیم یک دین، مضمونی ثابت دارند؛ قرائتها و برداشتها از آن به هر دلیل ممکن است متعدد و متفاوت باشد. اگر پرسش از قرائت دینی به تسامح و با رعایت برخی ملاحظات بتواند نشاندهندۀ نوع دینداری آن فرد باشد، به هیچ رو مبین میزان دینداری او نخواهد بود.
جدول 6- گویههایی که به جای دینداری یا ابعاد مقصود، «قرائت دینی» فرد را سنجیدهاند.
گویه |
پژوهش |
شمارۀ گویه |
مقصود سنجش |
بعضیها معتقدند دینداری به قلب پاک است هرچند آدم اعمال مذهبی (نماز، روزه و ...) را انجام ندهد. شما با این نظر بیشتر موافقید یا مخالف؟ |
رضایی (1380) |
8 |
دینداری |
بعضی معتقدند اگر دین از سیاست جدا باشد، پاکتر میماند. شما با این نظر بیشتر موافقید یا مخالف؟ |
رضایی (1380) |
9 |
دینداری |
بعضیها معتقدند دین باید از سیاست جدا باشد. نظر شما چیست؟ |
گودرزی (1382) |
156 |
دین و جامعه |
توسل به اولیای الهی از مهمترین راههای ارتباط با خداست. |
خدایاریفرد (1388) |
24 |
باور دینی |
رستگاری در آخرت از موفقیت در دنیا مهمتر است. |
ابراهیمی (1389) |
7-2 |
اعتقادات |
بر اساس احکام دین باید جامعه را اداره کرد. |
ابراهیمی (1389) |
15-2 |
پیامدی |
معلومات دینی: داشتن دانش و معلومات دینی میتواند «نشانه»ای از دینداری فرد باشد[16]. در عین حال مواردی مانند آموزش دینی اجباری، سابقۀ دینداری قبلی و علاقه یا لزوم یادگیری برخی اطلاعات دینی ممکن است نتایج حاصل از سنجش چنین نشانهای را با خطا مواجه کند[17]؛ اما آنچه گویههای زیر را با مشکل مواجه کرده است، پرسش از معلومات دینی فرد برای سنجش ابعاد دیگر است؛ بهعنوان مثال گویهای که به قصد سنجش اعتقادات در سنجه گنجانده شده، بهدلیل خطا در عبارتپردازی، درعمل از معلومات دینی فرد پرسش کرده است.
گویههای دو وجهی: گویههای جدول 8 با اینکه برای سنجش برخی ابعاد و مؤلفههای دینداری طراحی شدهاند؛ بیشتر برای استفاده در مجموعهای از گویهها برای سنجش نوع خاصی از دینداری مناسب به نظر میرسند. مسألهای که دربارۀ استفاده از این گویهها در پرسشنامههای سنجش میزان دینداری وجود دارد، این است که نباید همتراز و هموزن سایر گویهها ارزیابی و نمرهدهی شوند؛ زیرا رفتارهای دینی خاصی هستند که در مقایسه با سایر واجبات و مستحبات، اهمیت نازلتری دارند و بر انجام آنها تأکید کمتری شده است. وقتی سنجهای نمیخواهد با جزئیاتی مفصل، دینداری را بسنجد، حضور چنین گویههایی در نبود مفاهیم با اهمیت بیشتر، چندان مناسب به نظر نمیرسد. البته در مورد سنجههایی که با تفصیل بیشتر، ابعاد را سنجیدهاند، حضور این گویهها بدون اشکال است؛ اما سنجش همتراز و هموزن مفاهیم با اهمیت متفاوت همچنان ایراد اساسی این سنجهها است که البته ناشی از ایجادنکردن تمایز در سطح مفهومی و هنگام مدلسازی است. این ایراد را تقریباً همۀ مدلهای دینداری دارند، حتی مدلهایی که با مبانی صحیح و مبتنی بر مسلمانی ساخته شدهاند. حتی مدلهای اندکی که سطوح مختلف اهمیت را از هم تفکیک کردهاند، در هنگام نمرهدهی، سطوح مختلف را از هم متمایز نکردهاند. پس ایراد وارد بر این گویهها نه بر خود گویهها که بر استفادۀ نامناسب از آنها است.
جدول 7- گویههایی که به جای ابعاد مقصود، «معلومات دینی» فرد را سنجیدهاند.
گویه |
پژوهش |
شمارۀ گویه |
مقصود سنجش |
وجود قیامت برای اجرای عدالت خداوند ضروری است. |
خدایاریفرد (1388) |
3 |
باور دینی |
روز قیامت، خداوند ممکن است از حق خود بگذرد ولی از حق مردم گذشت نمیکند |
خدایاریفرد (1388) |
11 |
باور دینی |
روح انسان پس از مرگ به عالم برزخ منتقل میشود. |
طالبان (1388) |
11 |
اعتقادات |
مصرف مشروب یا آبجو در حدی که زیادهروی نباشد، اشکالی ندارد. |
طالبان (1388) |
89 |
رفتار دینی |
پاسوربازی کردن شرطی، اشکال ندارد. |
طالبان (1388) |
92 |
رفتار دینی |
اگر کسی حاضر باشد به شما 10 میلیون تومان قرض دهد ولی شرط کند که سال بعد 12 میلیون تومان میگیرد، چقدر احتمال دارد از او قرض بگیرید؟ |
طالبان (1388) |
99 |
رفتار دینی |
اگر برای خانوادهای بارداری ناخواستهای پیش آید و در مورد سقط جنین با شما مشورت کنند، به این خانواده چه توصیهای میکنید؟ |
کاظمی و فرجی (1388) |
56 |
شرعیات |
جدول 8- گویههای دو وجهی
گویه |
پژوهش |
شمارۀ گویه |
مقصود سنجش |
رفتن به دعای کمیل. |
محسنی (1374) |
5-33 |
رفتارهای مذهبی |
تا چه حد با مسجد محل یا هر مؤسسة اسلامی دیگری همکاری دارید؟ |
سراجزاده (1375) |
23 |
مناسک دینی |
هر چند وقت یکبار در نماز جمعه شرکت میکنید؟ |
رضایی (1380) |
14 |
دینداری |
برای حل مشکلات به نذر و نیاز متوسل میشوید؟ |
گودرزی (1383) |
8 |
رفتارهای مذهبی |
کتابهای دینی را مطالعه میکنم. |
خدایاریفرد (1388( |
94 |
عمل به وظایف دینی |
چند بار در جلسات دسته جمعی تلاوت قرآن شرکت کردهای؟ |
ابراهیمی (1389) |
39 |
مناسک دینی |
راهبردهای دینی: واکنشها و راهبردهای دینی افراد، بیش از آنکه از میزان دینداری آنان نشأت بگیرد، از نوع دینداری آنها متأثر است و نشاندهندۀ تحلیل افراد از شرایط و موقعیت است. پس پرسشهایی که از واکنش و راهبردهای دینی فرد در برابر دیگران میپرسند، شاخص مناسبی برای سنجش میزان دینداری پاسخگویان نیستند.
جدول 9- گویههایی که به جای میزان دینداری، «راهبرد و واکنش دینی» فرد را سنجیدهاند.
گویه |
پژوهش |
شمارۀ گویه |
مقصود سنجش |
در مورد خرید و فروش مشروبات الکلی نباید اینقدر سختگیری کرد. |
سراجزاده (1375) |
14 |
پیامد دینداری |
با پدیدة بدحجابی باید با قاطعیت مبارزه کرد. |
سراجزاده (1375( |
18 |
پیامد دینداری |
بعضیها معتقدند به کتابهایی که با عقاید دینی تضاد دارد، نباید اجازة چاپ داد. شما با این نظر بیشتر موافقید یا مخالف؟ |
رضایی (1380) |
4 |
دینداری |
بعضی میگویند به کسانی که معتقد به جدایی دین از سیاست هستند، نباید پست و مقام دولتی داد. شما با این نظر بیشتر موافقید یا مخالف؟ |
رضایی (1380) |
10 |
دینداری |
بعضیها معتقدند با آدمهایی که نماز نمیخوانند، نباید رفت و آمد کرد. شما با این نظر موافقید یا مخالف؟ |
گودرزی (1382) |
152 |
دین و جامعه |
تلقی از دین: تلقی از دین، بررسی نگرش فرد نسبت به دین از یک موضع بیرونی است. دین برای فرد در این موضع، موضوع بررسی و ارزیابی است، نه پیروی؛ بنابراین آن دسته از گویههایی که نظر فرد را دربارة دین یا یکی از آموزههای آن میپرسند، تلقی وی از دین را سنجیدهاند، نه میزان دینداری.
جدول 10- گویههایی که به جای میزان دینداری، «تلقی از دین» را سنجیدهاند.
گویه |
پژوهش |
شمارۀ گویه |
مقصود سنجش |
بعضی معتقدند دین و ایمان یکی از بهترین راههای غلبه بر مشکلات زندگی است. شما با این نظر موافقید یا مخالف؟ |
رضایی (1380) |
1 |
دینداری |
عدهای معتقدند ایمان به خدا باعث میشود آدم راحتتر با مشکلات زندگی کنار بیاید. با این نظر موافقید یا مخالف؟ |
گودرزی (1382) |
163 |
کارکردهای دین |
دین، زندگی فردی و اجتماعی انسان را هدایت میکند. |
خدایاریفرد (1388) |
5 |
باور دینی |
دین اسلام پاسخگوی نیازهای اجتماعی جوامع بشری است. |
خدایاریفرد (1388) |
18 |
باور دینی |
بسیاری از قوانین اسلام را میتوان در جامعه امروز اجرا کرد. |
ابراهیمی (1389) |
14-2 |
پیامد دینداری |
دینداری باعث عقبماندگی میشود. |
ابراهیمی (1389) |
25-2 |
پیامد دینداری |
خودپندارة دینی: در این پیمایشها گویههایی وجود دارد که از فرد دربارة وضع مذهبی خود و نمرهای که در این مورد به خود میدهد، پرسش کردهاند. منظور پژوهشگران از این پرسش و استفادهای که ممکن است از نتایج آن بکنند، متفاوت است. مسلم است از آن روش به واقعیت میزان دینداری فرد نمیتوان پی برد؛ زیرا برداشت و گزارش فرد از دینداری خود لزوماً با واقعیت دینداری او مطابقت ندارد و در غالب موارد، فاصله و تفاوت معناداری هم دارد.
جدول 11- گویههایی که «خودپندارة دینی» را سنجیدهاند.
گویه |
پژوهش |
شمارۀ گویه |
شما خودتان را تا چه اندازه فردی مذهبی میدانید؟ |
رضایی (1380) |
15 |
خودتان را تا چه اندازه مذهبی میدانید؟ |
گودرزی (1382) |
299 |
صرفنظر از دیدگاه دیگران در بارة شما، در مجموع اگر قرار باشد به میزان مذهبیبودن خود نمرهای از صفر تا بیست بدهید، بهگونهای که 20 نشاندهندة فرد کاملاً مذهبی و صفر، نشانة فرد کاملاً غیرمذهبی باشد به خودتان چه نمرهای میدهید؟ |
طالبان (1388) |
141 |
گویههای مبهم: در گویههایی که در جدول زیر آورده شده است، مفهوم سنجیدهشده، مبهم یا کاملاً غیرمرتبط است. مبهم بدین معنا که نتیجهای که از پاسخ به این گویهها به دست میآید، بسیار پراکنده خواهد بود و نمیتوان فهمید که درواقع چه مفهومی را سنجیدهاند؛ اما بدیهی است که مفهوم مدنظر پژوهشگر را نسنجیدهاند.
جدول 12- گویههای مبهم
گویه |
پژوهش |
شماره |
مقصود سنجش |
تقلب در انتخابات کار نادرستی است |
سراجزاده (1375) |
15 |
پیامد دینداری |
بهترین تجربههای دینی من وقتی بوده است که هنگام عبادت و دعا احساس روحانی خاصی داشتهام. |
خدایاریفرد (1388) |
15 |
باور دینی |
آبیاری گیاهان و درختان اطراف منزل را دوست دارم. |
خدایاریفرد (1388) |
50 |
عواطف دینی |
هیزمهای خاموشنشده در کنار درختان یا طبیعت را خاموش میکنم. |
خدایاریفرد (1388) |
68 |
عواطف دینی |
آیا تا به حال مشاهده کردهاید که با دعا و خواستن از خدا، مریضی صعبالعلاج شفا گرفته باشد؟ |
طالبان (1388) |
19 |
ایمان |
جدول 13- گویههایی که ابعاد دیگری را سنجیدهاند.
گویه |
پژوهش |
شمارۀ گویه |
مقصود سنجش |
سنجیده شده |
تا چه حد با مسجد محل یا هر مؤسسة اسلامی دیگری همکاری دارید؟ |
سراجزاده (1375) |
23 |
مناسک دینی |
مشارکت دینی |
اگر عذر شرعی نداشته باشم در ماه رمضان روزه میگیرم. |
خدایاریفرد (1388) |
65 |
باور دینی |
عبادات |
با دیگران خوشاخلاق هستم. |
خدایاریفرد (1388) |
66 |
عواطف دینی |
فعل اخلاقی |
حقوق اقلیتهای دینی را رعایت میکنم. |
خدایاریفرد (1388) |
26 |
عواطف دینی |
شریعت |
خدا همیشه راهگشای کارها و مشکلات زندگیام بوده است. |
ابراهیمی (1389) |
18-2 |
پیامد دینداری |
ایمان |
با توجه به انواع و کثرت خطاهای مذکور در گویهها و مصادیق هر کدام، مشخص است روایی سنجه در پژوهشهای منتخب، از این نظر نیز با نقصان جدی روبهرو است.
این پژوهش و مقالة حاصل از آن کوشیده است به درکی بهتر و جامعتر از مسألة روایی بهطور کلی و بررسی وضع و کاربرد آن در مطالعات دینداری بهطور خاص دست یابد. در عین حال ترجیح داده است آن را با تأمل در جدیترین پیمایشهای سنجش دینداری در ایران به انجام برساند تا مشخص شود یافتههای ما از وضع دینداری در ایران تا چه حد کافی، معتبر و اعتمادکردنی است. هدف سوم نیز برجستهسازی مسألة روایی در پیمایشهای دینداری بوده است که بهتدریج در حال تبدیلشدن به کلیشهای تکراری و بخشی حاشیهای و کماهمیت در این پژوهشها است.
این مطالعه نشان داد تنها روایی لازم و موجه برای این مطالعات، بررسی «روایی محتوا» است و انجام رواییهای دیگر در صورت لزوم، متکی و منوط به احراز آن است. مشخص شد که استفاده از رواییهای «ملاکی» و «سازه» برای بررسی روایی سنجه در این پژوهشها بهتنهایی کارساز نیست و به نتیجة مطمئنی هم منتهی نمیشود. پس آن دسته از پژوهشهای دینداری که به انجام هیچ نوع روایی مبادرت نکرده و یا به بررسی رواییهای دیگری بهجز روایی محتوا بسنده کردهاند (2 مورد)، نتایج اطمینانآور نخواهد داشت. جدول 4 نشان میدهد 4 مورد از پژوهشهای منتخب، بدون گزارش روایی هستند و 2 مورد هم به روایی دیگری بهجز روایی محتوا اکتفا کردهاند.
در گام دوم، وضع «گزارش روایی» در پژوهشهای منتخب بررسی و مشخص شد کمکاری در ارائة گزارش کامل از بررسی روایی در اینگونه پژوهشها، عارضهای عمومی است و حتی آن دسته از پیمایشهای نادری که بهگونهای آن را بررسی کردهاند (6 مورد از پژوهشهای منتخب) در ارائة گزارش تفصیلی آن کوتاهی داشتهاند (جدول 4).
در گام سوم، روایی در سطح «مفهومشناختی» شامل تعاریف نظری و عملیاتی دینداری بررسی و مشخص شد که نیمی از این پژوهشها (5 مورد) اساساً هیچ تعریفی از دینداری ارائه نکردهاند و تنها دو پژوهش دیگر از تعریف نظری خویش برای رسیدن به مدل دینداری استفاده کردهاند (جدول 2). در بررسی روایی در سطح مفهومی، تعریف عملیاتی، یعنی مدل ارائهشده برای دینداری نیز بررسی و مشخص شد که از بین پیمایشهای مبتنی بر مدل (5 مورد) تنها دو مورد از آنها از مدل خاص برگرفته از آموزههای اسلامی بهره بردهاند (جدول 3).
مقاله در گام چهارم، روایی «سنجه» و روایی محتوای پیمایشهای منتخب دارای مدل را در سه سطح «تناسب سنجه»، «شمول سنجه» و «گویههای بهکاررفته» بررسی کرد. بررسیهای ما نشان داد در هیچ یک از این پژوهشها، تناسب کافی میان ابعاد مورد سنجش و سنجة بهکاررفته وجود ندارد (جدول 5)؛ اما از نظر شمول سنجه تنها یکی از پژوهشها، کفایت داشت (جدول 5). خطای گویههای بهکاررفته، خود را در سه دستة «ابدال مفهومی»، «ابهام در عبارت» و «جابجایی در بعد مورد سنجش» نشان داده است. جدولهای 6 تا 11 دربردارندۀ نمونههایی از گویههای بهکاررفته در این پیمایشها است که به جای پرسش از «میزان دینداری» بهترتیب از «قرائت دینی»، «معلومات دینی»، «نوع دینداری»، «راهبرد دینی»، «تلقی از دین» و «خودپندارة دینی» پرسیدهاند. جدول 12 نیز شامل برخی از گویههایی است که اساساً مبهم هستند و جدول 13 نیز دربردارندۀ گویههایی است که نوعی جابهجایی در آنها انجام شده است و بعد یا مؤلفة سنجیدهشده، چیزی غیر از هدف پژوهشگر بوده است. ایرادهایی که در گویههای به کاررفته در این مطالعات دیده شد، ممکن است بهعنوان ایرادهای جزئی و کماهمیت محسوب شود و بهعقیدة برخی، اغماضکردنی باشند. در اینباره نکاتی هست که لازم است به آنها توجه شود. اولاً، این اشکالات جزئی و نه کماهمیت، تأثیر نقصانهای اساسی در مقدمات و متن این پژوهشها است که خود را در اینجا نشان داده است؛ دوماً، جزئیبودن یک اشکال، نباید موجب نادیدهگرفتن آن بشود، بهویژه اگر این قبیل اشکالها، با کمیت در خور توجهی در این مطالعات تکرار شده باشد. سوما،ً هدف این پژوهش، برجستهسازی همین اشکالها در این مطالعات بوده است. تعیین ارزش و اهمیت آن در مقایسه با ضرورت و دستاوردهای بزرگ این مطالعات، البته کار دیگری است که باید صاحبنظران اصلی این حوزه با اشراف و جامعیت بیشتری انجام گیرد.
بررسیهای چندگانه در سطوح و جوانب مختلف نشان داد پژوهشهای منتخب با ضعفهای جدی در زمینة روایی مواجه هستند و از آنجا که این پژوهشها از برجستهترین مطالعات انجامشده در زمینة سنجش میزان دینداری در ایران است و پژوهشهای دیگر نیز بهنوعی از آنها اقتباس میکنند و به آنها ارجاع میدهند؛ میتوان ادعا کرد ضعف روایی در پیمایشهای دینداری در ایران، عارضهای عمومی است و با اتکا به یافتههای این پژوهشها، به برآورد دقیقی از میزان دینداری ایرانیان نمیتوان دست یافت.
نتیجة حاصل از این پژوهش بهجز آشکارکردن اهمیت بررسی روایی محتوا در انواع مطالعات میدانی و بهخصوص پیمایشهای دینداری، یک پیامد ضمنی دیگر نیز به همراه داشته است و آن، افزایش احتیاط در تعمیم نتایج و تحلیل وضع دینداری در ایران بر اساس یافتههای موجود است.
[1] اوپنهایم مدعی است روایی مشکلترین مسألۀ پژوهشهای اجتماعی است که هنوز راه حل اطمینانبخشی برای آن پیدا نشده است. نگاه کنید به: (اوپنهایم، 1375: 95).
[2] Measures of Religiosity
[3] Content Validity
[4] Criterion Validity
[5] Construct Validity
[6] Factor Analysis
[7] البته برخی دیگر از صاحبنظران، این سطح از روایی محتوا را با همین مضمون، ذیل «روایی سازه» آوردهاند. سرندایک بررسی ظاهر سنجه و ارتباط منطقی آن با مفهوم را با عنوان «روایی منطقی» مطرح کرده است (سرندایک، 1366: 246). قاضی طباطبایی نیز به نقل از بوهرنستات به «روایی نظری» اشاره میکند و میگوید در بررسی روایی سازه حتماً باید به آن توجه شود و آن عبارت است از ارزیابی و بررسی رابطة بین نمادها یا گویههای یک سنجه با مفاهیم نهفتة تشکیلدهندۀ سازه. نگاه کنید به: (قاضی طباطبایی، 1377: 119).
[8] برای اشاراتی دربارة تعریف و معرفی و مشخصات و کاربردهای متفاوت آنها، نگاه کنید به: (شجاعیزند، 1390).
[9] برای تفصیل در اینباره، نگاه کنید به: (شجاعیزند، 1384).
[10]Survey
[11] نگاه کنید به: (کاظمی و فرجی، 1388).
[12] برای مطالعة ایرادهای بعدشناسی مدل گلاک و استارک که بسیاری از پیمایشهای دینداری در ایران و ازجمله این دو پژوهش از آن اقتباس کردهاند، نگاه کنید به: (شجاعیزند، 1384).
[13] استفاده از خودارزیابی بهعنوان ملاک دینداری در پژوهش سراجزاده (1375) و استفاده از پرسشنامۀ دیگران بهعنوان ملاک پژوهش خدایاریفرد (1388).
[14] بر اساس همان درک مشترک و متعارف از مدل دینداری و ابعاد آن در اسلام.
[15] در پژوهش طالبان (1388) گویههایی وجود دارند که به جای پرسش از ابعاد مدل از مفاهیمی مانند «خودپنداره دینی» و «معلومات دینی» پرسش کردهاند. در پژوهش خدایاریفرد (1388) مفاهیم «قرائت دینی»، «تلقی از دین»، «گرایش دینی» و «معلومات دینی» و برخی از ابعاد محذوف از مدل، مثل «ایمان» و «شرعیات» نیز پرسیده شده است. در پژوهش سراجزاده (1375) از مفاهیم «قرائت دینی»، «تلقی از دین» و «قلمرو دین» علاوه بر ابعاد مدل پرسش شده است.
[16] برای اشاراتی دربارة تفاوت میان ابعاد دینداری و نشانههای دینداری، نگاه کنید به: (شجاعیزند، 1384).
[17] سراجزاده در پژوهش خویش به این مسأله توجه کرده است و به همین دلیل، بعد معلومات دینی را از مدل خود که برگرفته از گلاک و استارک است، حذف کرده است. نگاه کنید به: (سراجزاده، 1377).