Document Type : Research Paper
Authors
1 University of Isfahan, Iran
2 University of Mohaghegh Ardabili, Iran
3 University of Isfahan,Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه و بیان مسأله
از زمان شکلگیری محیط اجتماعی و پیدایش و تشکیل حکومتها، حاکمان و برنامهریزان جامعه برای حفظ ثبات نظام سیاسی درصدد همسو و هماهنگکردن افراد جامعه با اهداف و آرمانهای خویش بودهاند و از هر وسیلۀ ممکن برای این کار بهره میجستهاند. زور، تهدید، ارعاب و فشار از راههای معمول برای این منظور بوده است. بهتدریج، خردمندان و سیاستمداران حکومتها به این نتیجه رسیدند بیشتر از وسایل جایگزین استفاده کنند تا اینکه جامعه را کمهزینهتر، پرسودتر و اثربخشتر بتوانند اداره کنند. از مؤثرترین راههای رسیدن به توسعۀ واقعی و بادوام، جلب مشارکت مردم در فرایند توسعه از مرحلۀ تصمیمگیری تا اجرا است که باصرفهترین و پایدارترین روش است. از منظر جامعهشناسی سیاسی، مشارکت سیاسی از ویژگیها و مشخصههای جامعۀ مدنی است. بهطور کلی، مشارکت سیاسی پدیدهای پیچیده با ابعاد متعدد است که ارتباط میان جوامع مدنی و جامعۀ سیاسی را عملی میکند. همچنین رفتار انتخاباتی نشاندهندۀ الگوی خاصی از مشارکت سیاسی است که بر مجموعۀ نگرشها، ارزشها، ایستارها، هنجارها و آداب و رسوم یک جامعه در رابطه با پدیدههای سیاسی مبتنی است (امامجمعهزاده و همکاران، 1389: 4). امروزه مشارکت سیاسی در قالب مشارکت انتخاباتی که مهمترین شاخص توسعۀ سیاسی ملتها است، به امری گریزناپذیر تبدیل شده است. این امر در کشورهای جهان سوم بهشکلی حساستر خود را نشان میدهد. دولتها نیز ناگزیر هستند برای کسب مشروعیت به مشارکت سیاسی تن دهند. میزان بالای مشارکت سیاسی بر فرهنگ توسعهیافته و توسعهیافتگی فرهنگ سیاسی آن جامعه دلالت دارد. از منظر دینی، مشارکت سیاسی فعال و حساسیت نسبت به سرنوشت خود و جامعه، نهتنها یک حق، بلکه تکلیفی حتمی و ضروری و ارزشی مطلوب برای دانشجویان و عموم جامعه است. از اینرو بررسی نقش، جایگاه و کارکردهای دانشجویان در نظام سیاسی و ضرورت بهرهمندی جامعه از توانمندیهای دانشجویان در ادارۀ امور میتواند یکی از شرایط اجتنابناپذیر توسعۀ سیاسی و اجتماعی باشد (ابراهیمی، 1392: 2-1).
رسانههای ارتباط جمعی با دردستگرفتن افکار عمومی، نظارت و هدایت آن، نقشی جدی در عرصۀ قدرت بازی میکنند. بهویژه امروزه که رسانهها از نظر تعداد و کیفیت، تنوع بسیاری پیدا کردهاند و طیف گستردهای از رسانههای دیداری، شنیداری، مکتوب و الکترونیکی را در بر میگیرند و هر کدام، مخاطبان عام و خاص را به خود اختصاص میدهند. در این بین شبکههای اجتماعی مجازی از بانفوذترین فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی هستند که همۀ ابعاد زندگی بشر را تحت تأثیر قرار دادهاند. شبکههای اجتماعی اینترنتی بهلحاظ عمومیتیافتن در میان کاربران و با گسترۀ وسیع جغرافیایی در درون مرزهای ملی، به وسیلهای بیبدیل در عرصۀ ارتباطات تبدیل شده و زمینههای تأثیرگذاری خارج از کنترل دولتها و نهادهای قدرت را در جوامع به وجود آورده است. درواقع اشکال جدید رسانههای الکترونیکی، به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان، فضاهای عمومی جدیدی را برای جامعه ایجاد کرده و حتی جامعۀ سیاسی نیز بهشدت از این تعامل، دستخوش تحول شده است (مسعودنیا و همکاران، 1390: 172).
شبکههای اجتماعی از مهمترین وسایل موجود برای انتقال مفاهیم و مشارکت سیاسی محسوب میشوند و همۀ نظامهای سیاسی در تلاش هستند آن را در اختیار گرفته و بر آن نظارت کامل داشته باشند و با آن دیدگاهها و نظرات خود را به مردم منتقل کنند. در حالی که به تأثیر شبکهها بر روابط سیاسی بسیار توجه شده است، پژوهشهای تجربی بسیار ناچیزی برای حمایت از تأثیرات آنها بهویژه دربارۀ مشارکت سیاسی وجود دارد و اینکه چگونه ممکن است بر آگاهی سیاسی، بحثهای سیاسی و انگیزۀ رأیدادن شهروندان اثر بگذارند. (دهقان، 1384: 2). شواهد تجربی نشان میدهند میان گسترش رسانههای گروهی و توسعۀ فرهنگ مردمسالارانه در یک کشور، نوعی همزیستی وجود دارد، بهگونهای که برخی پژوهشگران معتقدند رسانهها عنصر مهم مردمسالاری را تشکیل میدهند. این رسانهها عناصر مختلف گفتمان مردمسالاری را به هم ارتباط میدهند و باعث تولید رفتارها و سیاستهای دموکراتیک میشوند. اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی با توجه به ویژگیهایی چون تعاملیبودن، همزمانبودن ارتباط، همهجاییبودن، نبود نظارت مرزی، نبود مالکیت بر شبکه و سانسورگریزی، فضای مناسبی برای احیای ابعاد ازدسترفتۀ مشارکت سیاسی و دموکراسی در جوامع پیشرفته و تقویت مردمسالاری در جوامع در حال توسعه به وجود آوردهاند؛ به همین دلیل نبود اینگونه رسانهها در جوامع باعث تحلیلرفتن مفهوم دموکراسی در این جوامع میشود (عدلیپور و همکاران، 1393: 3-2). در کشور ما با وجود اهمیت زیاد مسأله، پژوهشهای انجامشده در حوزۀ مشارکت سیاسی، کمتر نوع رابطه و تأثیر سرمایۀ اجتماعی شبکهها را بر رفتارهای انتخاباتی بررسی کردهاند. نیاز به واکاوی دقیق جامعهشناختی این حوزه ما را بر آن داشت تا این موضوع را بررسی کنیم. بر اساس این، هدف اصلی این پژوهش، مطالعۀ مشارکت سیاسی در قالب رفتار انتخاباتی (در سه بعد رفتار تماشاگرانه، متوسط و فعالانه) با تأکید بر رویکرد تحلیل سرمایۀ اجتماعی شبکههای اجتماعی (در سه بعد ساختی، تعاملی و کارکردی) است. اهداف اخیر پژوهش عبارتاند از:
پیشینۀ پژوهش
سنتی غنی در پژوهشهای علوم اجتماعی وجود دارد که عملکرد افراد و گروهها را به شبکهای از روابط اجتماعی بررسی میکند. در حالی که برخی از مبانی پژوهشی بر چگونگی استفاده افراد از منابع موجود در شبکههای اجتماعی برای دستیابی به اهداف شخصی تمرکز میکند، مبانی پژوهشی دیگر بر استفاده از شبکهها برای تلاشهای جمعی، ازجمله مشارکت در گروههای مدنی و سیاسی تمرکز میکنند. هر دو سنت پژوهشی با جنبههای مختلف سرمایۀ اجتماعی سر و کار دارند که لین این امر را «منابع جاسازیشده در شبکههای اجتماعی» تعریف میکند، منابعی که با روابط و پیوندها در شبکههای اجتماعی دردسترسی است (ابراهیمی و همکاران، 1391: 4-3). دربارۀ منابع و پیشینۀ پژوهش میتوان گفت هیچ منبعی با عنوان دقیق پژوهش حاضر وجود ندارد که بهشکلی دقیق و همه جانبه، تأثیر سرمایۀ اجتماعی شبکههای اجتماعی را بر مشارکت سیاسی در قالب رفتار انتخاباتی بررسی کند؛ اما منابع مورد استفادۀ هر کدام با توجه به اهداف مدّنظر نویسندگان آنها، جنبهای از این پدیده را بررسی کردهاند. از میان مطالعات انجامشده در این زمینه به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
مک لرگ (2003) در مقالهای با عنوان «شبکههای اجتماعی و مشارکت سیاسی: نقش تعامل اجتماعی در تبیین مشارکت سیاسی» این موضوع را بررسی میکند که چگونه تعامل در شبکههای اجتماعی قوی، گرایش مشارکت به سیاست را تحت تأثیر قرار میدهد. او استدلال میکند تعاملات اجتماعی، فرصتهایی برای افراد برای جمعآوری اطلاعات در مورد سیاست ایجاد میکند که به آنها اجازه میدهد فراتر از محدودیت منابع شخصی زندگی کنند. درنتیجه، این امر حمایت بسیاری از مردم فعالیتهای سیاسی را به دنبال دارد. او با استفاده از دادههای جمعشده از انتخابات، شواهدی ارائه میکند که نشان میدهد تأثیر تعامل اجتماعی بر مشارکت تا حد زیادی به بحثهای سیاسی وابستگی دارد که در شبکههای اجتماعی رخ میدهد.
اسکوریک و همکارانش (2009) در مقالهای با عنوان «سرمایۀ اجتماعی و مشارکت سیاسی در سنگاپور» رابطۀ بین سرمایۀ اجتماعی و مشارکت سیاسی را بررسی کردهاند. آنها در پژوهش خود این مسأله را بررسی کردهاند که آیا شبکههای اجتماعی، راه را برای احیای مشارکت سیاسی میتوانند هموار کنند. نتایج نشان داد شواهدی وجود دارد که شبکههای اجتماعی با مشارکت سیاسی ارتباط زیادی دارد.
کوینتر و همکارانش (2011) در پژوهشی با عنوان «سیاست در گروه همسالان: بررسی رابطۀ بین تنوع شبکه و مشارکت سیاسی» چگونگی تأثیر تنوع قومی- فرهنگی و سیاسی در شبکههای اجتماعی بر مشارکت سیاسی را در میان 4235 نفر از افراد جوان بلژیک بررسی کردهاند. آنها در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که دراختیارداشتن شبکههای گوناگون اجتماعی و سیاسی، مشارکت سیاسی را افزایش میدهد و این امر باعث تماسهای سیاسی گوناگون با دیگران میشود.
در ایران یافتههای پژوهش پناهی و عالیزاد (1384) نشان میدهد وسایل ارتباط جمعی در بلندمدت و بهطور غیرمستقیم با عواملی همچون فرهنگ سیاسی، اثربخشی سیاسی و انگیزههای سیاسی بر مشارکت سیاسی تأثیر میگذارند.
عبداللهیان و حقگویی (1389) نشان دادند هرچه میزان و کیفیت استفاده از اینترنت بیشتر و بالاتر باشد، سطح مشارکت سیاسی کاربران اینترنت نیز افزایش مییابد، البته کیفیت استفاده از اینترنت سهم بیشتری در افزایش میزان مشارکت سیاسی کاربران اینترنت داشته است. نتایج این مطالعه نشان داد اینترنت به افزایش مشارکت سیاسی میتواند کمک کند.
نیری (1389) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با نام «شبکههای اجتماعی اینترنتی و مشارکت سیاسی» تأثیرگذاری شبکههای اجتماعی اینترنتی را بر مشارکت سیاسی کاربران در انتخابات دورۀ دهم ریاست جمهوری در ایران بررسی کرده است. او در این پژوهش به این نتیجه رسید که شرکت تعداد زیادی از افراد بهویژه جوانان و نوجوانان در انتخابات دورۀ دهم ریاست جمهوری تا حد زیادی متأثر از شبکههای اجتماعی اینترنتی مانند فیسبوک و توئیتر بوده است.
مسعودنیا و همکاران (1390) در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطۀ استفاده از اینترنت با رویکرد و مشارکت سیاسی» نشان دادند میزان استفاده از اینترنت و شیوۀ استفاده از آن با میزان و نوع مشارکت سیاسی، رابطۀ معناداری دارد.
یافتههای پژوهش هرسیج و همکاران (1392) نشان داد همبستگی معناداری میان ابعاد مصرف رسانههای جمعی با میزان مشارکت سیاسی پاسخگویان وجود دارد. یافتههای پژوهش نشان میدهد استفاده از شبکههای خبری و برنامههای آموزشی به تقویت آگاهی سیاسی، اثربخشی سیاسی درونی و بیرونی در بین شهروندان منجر میشود.
شبکههای اجتماعی و مشارکت سیاسی
مفهوم شبکۀ اجتماعی را نخستین بار براون در سال 1940 دربارۀ انسانشناسی معرفی کرد؛ سپس در اواسط دهۀ 1950 بات و بارنز[1] از این مفهوم استفاده کردند. یک شبکۀ اجتماعی، یک ساختار متمرکز اجتماعی است که از گروههای فردی یا سازمانی تشکیل شده است. این گروهها با یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصل میشوند. مثالهایی از وابستگیها شامل اشتراکها، علائق، ایدهها، دوستی، خویشاوندی، لینکهای وب، الهامات، ایدهها و تبادلات مالی، تجاری، سرایت بیماریها (اپیدمولوژی) یا مسیرهای هواپیمایی است. ساختارهای حاصل از شبکههای اجتماعی، اغلب بسیار پیچیده هستند (چلبی، 1373: 10). دستۀ دیگری از شبکههای اجتماعی، شبکههای اجتماعی مجازی هستند که درادامه تأثیر آنها بر مشارکت سیاسی و رفتار سیاسی شهروندان یک جامعه بررسی خواهد شد.
مطالعات اولیه در حوزۀ مشارکت و شبکهها بر آن بودند که گسترش شبکهها به کاهش اعتماد سیاسی و اثربخشی سیاسی شهروندان و افزایش ازخودبیگانگی آنها منجر میشود. پوتنام از تأثیر منفی شبکههای ارتباط جمعی در فرایند اجتماعیشدن و بسیج سیاسی شهروندان بحث میکند و نشان میدهد این نوع ارتباط بهطور بالقوه به انفعال شهروندان منجر میشود، بهگونهای که شهروندان را به تماشاگران ساده از زندگی سیاسی تبدیل میکند(Putman, 1995:9). کاپللا و جیمسون با بهکارگیری یک رهیافت متدولوژیک متفاوت به سنجش تأثیرات رسانه بر برداشت سیاسی شهروندان نسبت به سیاستمداران اقدام کردند. آنها با تمرکز بر برخی اخبار خاص نتیجه گرفتند اخبارهای خاص برخلاف اخبار موضوعمحور، انزوای اجتماعی را در شهروندان فعال میکند. یافتههای آنها نشان داد هرچند این تأثیرات چندان قوی نیست؛ هنگامی که اخبار رسانههای تصویری و چاپی با یکدیگر همپوشانی پیدا میکنند، تأثیرات آنها افزایش مییابد (Cappella & Jamieson, 1997: 159). نظریهای که در این مورد مطرح میشود «نظریۀ جایگزینی» است که کاملاً با «نظریۀ بسیج» در تضاد است که به تأثیر مثبت شبکههای اجتماعی بر مشارکت سیاسی معتقد است. نظریۀ جایگزینی استدلال میکند افرادی که زمان بیشتری را برای این شبکهها مثل اینترنت اختصاص میدهند، وقت زیادی برای فعالیتهای دیگر نمیتوانند داشته باشند. حامیان این نظریه استدلال میکنند این شبکهها تأثیری منفی بر رویکردها و مشارکت سیاسی دارند و سه دلیل برای اثبات این نظریه ارائه میدهند:
1. استفادۀ زیاد از شبکههای اجتماعی مجازی باعث میشود زمان کافی برای فعالیتهای اجتماعی و سیاسی باقی نماند.
2. فعالیتهای شبکهای از ایجاد تعاملات چهره به چهره جلوگیری میکند، تعاملاتی که برای گسترش اعتماد سیاسی کاملاً ضروری است. بر مبنای این رویکرد، افرادی که زمان بیشتری را به کارهای اینترنتی اختصاص میدهند (حتی 2 تا 5 ساعت در هفته) احتمالاً کمتر به محیط اجتماعی خود توجه میکنند و زمان کمتری برای تماس با دوستان و خانواده خواهند داشت. به همین دلیل نای و اربرینگ معتقدند شبکههای اجتماعی مجازی ماهیتاٌ فعالیتی فردی محسوب میشود و احتمال اینکه هر نوع مشارکتی را تقویت کنند، ضعیف است (Nie & Erbing, 2002 :31-33).
3. شبکههای اجتماعی مجازی بیشتر از اینکه تنوع ارتباطات را تشویق کنند، به دنبال تجانس و همگنی هستند. فضای مجازی توسعۀ ارتباطات را تنها در میان گروههای همفکر تقویت میکند، بنابراین اگرچه شبکههای اجتماعی مجازی، افراد را به ایجاد نگرش خاص به مسؤولان حکومتی و مشارکت سیاسی میتوانند ترغیب کنند؛ این شبکهها بهدلیل تقویت دیدگاههای انزواطلبانه و عقاید قطبیشدهتر فرد به مشارکت سیاسی واقعی نمیتواند منجر شود. درنتیجه به نظر میرسد طرفداران نظریۀ جایگزینی معتقدند افراد به هر میزان زمان بیشتری را در اینترنت سپری کنند، اعتماد آنها به نهادهای سیاسی بیشتر کاهش خواهد یافت.
در مقابل این دیدگاه، رویکرد دیگری وجود دارد که نشان میدهد استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی، تأثیری مثبت بر تقویت گرایشهای سیاسی و مشارکت سیاسی دارد. طرفداران و طراحان این رویکرد معتقدند این شبکهها افراد را بیش از گذشته در زندگی اجتماعی درگیر کرده، ارتباطات اجتماعی را تسهیل کرده، به دموکراسی مبتنی بر گفتگو و مشارکت کمک در خور توجهی کرده و برای افراد درحاشیهمانده یا اقلیتهای سیاسی، در حوزۀ عمومی مجازی، فرصتهای فزایندۀ مشارکت سیاسی فراهم آورده است (سردارنیا، 1388: 200). مقدار زمانی که افراد برای استفاده از این شبکهها اختصاص میدهند، بر سطح اعتماد سیاسی، اثربخشی سیاسی و مشارکت سیاسی میتواند تأثیرگذار باشد. کروگر استدلال میکند استفاده از شبکههای مجازی در طولانیمدت هم بر سطح اعتماد سیاسی افراد و آگاهیهای سیاسی آنها میتواند تأثیر بگذارد و هم مشارکت سیاسی را میتواند افزایش دهد. در این راستا براساس این نظریه که به «نظریۀ بسیج» هم مشهور است شبکههای اجتماعی مجازی، جوانان را به سمت فعالیتهای سیاسی میتوانند هدایت کند (Gibson et al., 2000: 6-10). از این دیدگاه شبکههای اجتماعی مجازی، علایق عمومی را ایجاد میکنند و گروههای مجازی را گسترش میدهند. شبکههایی مانند مایاسپیس[2] و فیسبوک نهتنها تعاملات اجتماعی را بین انسانها کاهش نمیدهد، بلکه آنها را افزایش نیز میدهد.
با گسترش اینترنت و ارتباطات دوربرد رایانهای و گسترش آن، نوعی حوزۀ عمومی مجازی در فضای سایبرنتیکی شکل گرفته است. اینترنت با جایدادن طیف گستردهای از بازیگران و کنشگران سیاسی- اجتماعی، در فضای مجازی و سایبرنیتیکی خود از یکسو ابزاری برای تبلیغ و اشاعۀ نمادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، باورها و عقاید کنشگران اجتماعی گوناگون است و از سوی دیگر، منبعی مهم در ارائۀ آگاهیهای سیاسی- اجتماعی در جهان، عامل ارتباط فعالان سیاسی با مردم و درنهایت برانگیزانندۀ مهم رفتارهای اعتراضی و بسیج اعتراضها در جهان به شمار میرود (سردارنیا، 1388: 152). شبکههای اجتماعی مجازی، منبع مهم مشارکت سیاسی در میان افرادی است که در حالت عادی نمیتوانستند به عرصههای سیاسی دسترسی داشته باشند. توان این شبکهها برای جذب افراد جدید در فعالیتهای سیاسی در حیطۀ «تئوری بسیج» بررسی میشود. به نظر میرسد چهار دلیل برای این امر وجود دارد: اولاً، این شبکهها فرصتهای زیادی را با رأیدهی آنلاین، گفتگو و غیره برای آگاهی و فعالیت سیاسی فراهم میکنند (Ward & Vedel, 2006:301). دوماً، این شبکههای اجتماعی جدید، هزینههای کسب اطلاعات و مشارکت را کاهش میدهند. افرادی که به این شبکهها دسترسی دارند با هزینهای اندک به اخبار سیاسی میتوانند دسترسی داشته باشند. درنتیجه احتمال بیشتری وجود دارد که این افراد در حوزههای سیاسی مشارکت نمایند. سوم اینکه، استدلال میشود شبکههای اجتماعی مجازی مثل اینترنت، سرعت بیشتری دارند و نسبت به رسانههای دیگر بهروزتر هستند و به همین دلیل سریعاً اطلاعات لازم را در اختیار افراد میتواند قرار دهد و آنها را به مشارکت در زندگی مدنی و مباحثات سیاسی ترغیب کند. سرانجام اینکه این شبکهها کارایی مردمسالاری را میتوانند تقویت کرده و روابط بین شهروندان، سیاستمداران را تسهیل کنند West,) 2004:17). به نظر میرسد هرچه سطح درآمد، فرصت دسترسی و مهارتهای اینترنتی و زبانی کاربران در مقایسه با کاربران دیگر بیشتر باشد، تأثیر بیشتری از اینترنت میپذیرند. همچنین جوانبودن کاربر و تحصیلات بالا بر افزایش میزان استفاده از این فناوری، افزایش علاقمندی سیاسی، تجربۀ فعالیت سیاسی پیشین و سهولت دسترسی به اینترنت، میزان تأثیرپذیری کاربران را از اینترنت میتواند افزایش دهد و تفاوت سطوح این تأثیرپذیری را نیز توضیح دهد (سردارنیا، 1388: 162). درکل، افراد و گروههای آنلاین در برابر برنامۀ کار عمومی با استفاده از اینترنت میتوانند اعتراض کنند و ترکیب این حوزهها وقتی رخ میدهد که یک همپوشی بین چیزی که عمومی در نظر گرفته شده است و چیزی که خصوصی است، وجود داشته باشد (سیدامامی، 1386: 4-2). دربارۀ تأثیر شبکههای اجتماعی مجازی بر مشارکت سیاسی، نظرات مختلفی عنوان شده است که در اینجا سعی شد به برخی از آنها اشاره شود. بهطور کلی در سالها، نامزدهای سیاسی، از شبکههای مجازی بهخصوص اینترنت استفادۀ زیادی کردهاند. دیویس و همکارانش، عمومیشدن اینترنت را در مبارزات سیاسی توضیح دادند؛ برای مثال، در طول مبارزات سال 1992 در ایالات متحدۀ امریکا، جرج دبلیو بوش و بیل کلینتون، اولین نامزدهای ریاست جمهوری بودند که از اینترنت استفاده کردند.
در این راستا، بست و کروگر[3] استدلال میکنند که روابط آنلاین، ابتدا اعتماد تعمیمیافته را در میان مصرفکنندگان افزایش میدهد. دوماً، این شبکههای مجازی با بهبود منابع سیاسی، افراد را به مشارکت سیاسی ترغیب میکنند. جوانان به شبکههای اجتماعی جدید بهصورت مهمترین منابع اطلاعات سیاسی مینگرند. درنتیجه اگر اینترنت، دانش سیاسی را نیز همانند مشارکت سیاسی بتواند افزایش دهد، نقشی مهم در ترغیب جوانان به فعالیتهای سیاسی میتواند داشته باشد (Luskin, 1990: 331). همچنین یافتههای باون و همکارانش[4] نشان میدهد میان مصرف رسانههای چاپی و علاقهمندی به سیاست، رابطهای مثبت وجود دارد. بر اساس این، این اعتقاد وجود دارد که افرادی که بیشتر اخبار تلویزیون را تماشا میکنند، بیشتر روزنامه میخوانند و به اینترنت دسترسی بیشتری دارند، احتمالاً معرفت سیاسی، اعتماد سیاسی و روحیۀ مشارکتی بیشتری خواهند داشت (Norris, 2000:17). مکلود، شوفل و موی[5] استدلال میکنند گسترش ارتباطات با شبکههای اجتماعی مجازی، نقشی مهم در افزایش انگیزش مشارکت در میان شهروندان دارد(McLeod et al., 1999: 229). برخی دیگر از پژوهشگران به جای تأکید بر رابطۀ مستقیم میان استفاده از این شبکهها با رویکرد سیاسی و مشارکت سیاسی، مدلی را ارائه میدهند که بر اساس آن شبکهها بهطور غیرمستقیم به افزایش معرفت سیاسی، گفتگوی سیاسی، اعتماد سیاسی و اثربخشی سیاسی در میان شهروندان کمک میکند. این محققان استدلال میکنند این شبکهها به مخاطبان کمک میکنند افکار خویش را در مورد گروههای مجازی سازماندهی کنند. همچنین این شبکهها با گسترش بحث و گفتگوی سیاسی در بین شهروندان باعث تقویت رفتار مدنی نیز میشوند (Shah et al., 2009:210-211). رهیافتی معتدلتر در مورد تأثیرات شبکهها بر مشارکت سیاسی نیز وجود دارد که استدلال میکند مردم با مصرف شبکهای هم آموزش میبینند و هم دچار اغتشاش میشوند، هم انگیزۀ آنها بیشتر میشود و هم ازخودبیگانگی آنها افزایش مییابد (Aarts & Semetko, 2003 :48). از این دیدگاه، روابط بین مصرف شبکهای و نگرش سیاسی بهشدت به محتوای شبکهها و ویژگیهای شخصیتی مخاطبان وابسته است. همچنین برخی پژوهشها نشان میدهند شبکههای اجتماعی مجازی در مقایسه با رسانههای سنتی از قبیل روزنامهها و تلویزیون تأثیرات بیشتری بر رفتارهای انتخاباتی مردم دارند.
بهطور کلی مسألۀ اصلی در دیدگاه شبکه، روابط است و واحد تشکیلدهندۀ ساخت جامعه، شبکههای تعاملی هستند. ساخت اجتماعی بهصورت یک شبکه، از «اعضای شبکه» و مجموعهای از «پیوندها» تشکیل شده است که افراد، کنشگران یا گروهها را به هم متصل میکند. اعضای شبکه میتوانند افراد، گروهها، نهادها، موجودیتهای حقوقی و یا سازمانها و غیره باشند. دیدگاه شبکه با مطالعۀ روابط اجتماعی موجود بین مجموعهای از افراد، ساخت اجتماعی را تحلیل میکند و ضمن اینکه به کل ساخت توجه میکند، الگوی روابط موجود در داخل ساخت را نیز بررسی میکند؛ بنابراین نقطۀ تمرکز دیدگاه شبکه این است که به جای تأکید بر کنشگران و ویژگیهای فردیشان بهصورت واحد تحلیل، به ساختار روابط کنشگران توجه میکند (Kurtosi, 2004: 1). پیوندها و روابط که بحث اصلی دیدگاه شبکه است، «سرمایۀ اجتماعی» محسوب میشوند. سرمایۀ اجتماعی از دیدگاه شبکه، به ارتباطات و شبکههای اجتماعی برمیگردد. برخی پژوهشگران خصوصیات شبکه را در سه بعد طبقهبندی کردهاند:
1. خصوصیات ساختی: اندازه[6]، تراکم[7]، ترکیب[8]
2. خصوصیات تعاملی: شیوه تماس، فراوانی تماس[9]، صمیمیت[10]، دوام رابطه[11]
3. خصوصیات کارکردی: انواع حمایت (باستانی، 1387: 10-8) که در پژوهش حاضر، تأثیر آن بر رفتار انتخاباتی دانشجویان بررسی خواهد شد.
تعریف عملیاتی مفاهیم
مشارکت: مشارکت مفهومی است چندبعدی و پیچیده که هرجامعهای نسبت به قوام خود، سطوح مختلفی از آن را در ابعاد مختلف دارد. بر همین اساس جوامع مختلف به دنبال ایجاد و افزایش مشارکت شهروندان در عرصههای گوناگون اجتماعی هستند تا اینگونه، همبستگی اجتماعی و پیوندهای اجتماعیشدن را محکم و از فروپاشی اجتماعی جلوگیری کنند (هاشمی و فولادیان، 1388: 2).
مشارکت سیاسی: از مشارکت سیاسی تعاریف متنوعی ارائه شده استکه در هر کدام به جنبه یا جنبههایی از مشارکت سیاسی بیشتر تأکید شده است. مایکل راش، مشارکت سیاسی را درگیرشدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی از درگیرنشدن تا داشتن مقام رسمی سیاسی میداند. مشارکت سیاسی را فعالیتی داوطلبانه میتوان دانست که با آن اعضای جامعه با گزینش حکومتگران بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در شکلگیری سیاست عمومی سهیم میشوند. همچنین مشارکت سیاسی را شامل آن دسته از اعمال شهروندان میتوان دانست که سعی دارند سیاست و حکومت را تحت تأثیر قرار میدهند (راش، 1377: 88).
شبکههای اجتماعی مجازی: شبکههایی هستند که ارتباطات را تسهیل میکنند و جریان اطلاعات را در مورد مطلوببودن افراد بهبود میبخشند. کنشهای قوی در شبکههای مشارکت مدنی مانند انجمنهای همسایگی، کانونهای سرودخوانی، تعاونیها، باشگاههای ورزشی و احزاب تودهای روی میدهند. از نظر پاتنام، شبکههای مشارکت مدنی یکی از اشکال ضروری سرمایۀ اجتماعی هستند. هرچه این شبکهها در جامعهای متراکمتر باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که شهروندان برای منافع متقابل بتوانند همکاری کنند. شبکههای اجتماعی انبوه موجب تقویت همکاری درونگروهی میشوند. آنها با دورزدن شکافهای طبقاتی، همکاری گستردهتری را پدید میآورند (ابراهیمی و همکاران، 1392: 13-12).
سرمایۀ اجتماعی: امروزه، در کنار سرمایههای اقتصادی، فرهنگی و نمادین، سرمایۀ دیگری به نام سرمایۀ اجتماعی مطرح است. این مفهوم به پیوندها، ارتباطات میان اعضای شبکه بهصورت منبعی باارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا میشود. سرمایۀ اجتماعی، راهی برای نیل به موفقیت و اصل محوری برای دستیابی به توسعه قلمداد میشود. سرمایۀ اجتماعی دربرگیرنده موجودیتهای مختلفی است که تمامی آنها در دو عنصر مشترک هستند؛ یعنی همۀ آنها جنبهای از ساخت اجتماعی را در خود دارند و واکنش معینی از کنشگران را در درون این ساختار تسهیل میکنند. سرمایۀ اجتماعی همانند دیگر اشکال سرمایۀ مولد است. سرمایۀ اجتماعی برخلاف اشکال دیگر سرمایه، در ذات ساختار روابط میان کنشگران وجود دارد. کلمن پس از این تعریف از سرمایۀ اجتماعی، مجموعههای مختلفی از کنشها، پیامدها و روابط را سرمایۀ اجتماعی مینامد. از نظر او سرمایۀ اجتماعی ذاتاً به کار توانا است و سرمایۀ اجتماعی هر آن چیزی است که به مردم و نهادها امکان عمل میدهد (کلمن، 1377: 462).
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر با روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام گرفت. جامعۀ آماری پژوهش دانشجویان، دانشگاه مازندران بود. در این پژوهش، روش نمونهگیری خوشهای با احتمال متناسب با حجم خوشه (pps) استفاده شد و بر اساس آن یک نمونۀ 287 نفری از دانشجویان بررسی شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بوده و طرح آن با توجه به روش جمعآوری دادهها از نوع پسرویدادی است.
ابزارهای پژوهش
سرمایۀ اجتماعی شبکه: سرمایۀ اجتماعی شبکه بر منابع ابزاری و حمایتی موجود در شبکهها اطلاق میشود که با دستیابی به پیوندهای اجتماعی در دسترس فرد قرار میگیرد و از این طریق فرد به طیفی وسیع از حمایتهای گوناگون میتواند دست یابد. سرمایۀ اجتماعی شبکه در این پژوهش در سه بعد ویژگیهای ساختی، تعاملی و کارکردی بررسی شده است. در بعد ساختی سرمایۀ اجتماعی شبکه، اندازۀ شبکه مطرح میشود که شاخص این بعد است. منظور از اندازۀ شبکه، تعداد افرادی است که فرد بهطور غیررسمی در شبکۀ روابط خود با آنها در تعامل و ارتباط است که بهصورت پرسش باز و در سطح سنجش فاصلهای پرسش شده است. در بعد تعاملی سرمایۀ اجتماعی شبکه، فراوانی تماس افراد و صمیمیت در رابطه، شاخصها و مؤلفههای این بعد هستند. منظور از فراوانی تماس، دفعات ارتباطی است که افراد با هر یک از اعضای شبکۀ خود دارند و اینکه هرچند وقت یکبار با آنها در تماس و ارتباط هستند. این متغیر نیز با پرسش باز پرسیده شد و سپس دفعات ارتباط افراد با هریک از اعضای شبکه در مقولههایی با سطح سنجش ترتیبی از «تماس روزانه» تا «سالانه» و «بهندرت» طبقهبندی شد. منظور از صمیمیت رابطه، احساس نزدیکی و خودمانیشدن با اعضای شبکه است که این متغیر نیز در سطح سنجش ترتیبی با استفاده از طیف پنج قسمتی، از «خیلی کم» تا «خیلی زیاد» سنجیده شده است. سرانجام در بعد کارکردی شبکه، حمایتهای دریافتی از اعضای شبکه و ارائۀ حمایت به آنها در قالب حمایتهای مالی، عاطفی، مشورتی و اطلاعاتی پرسیده شد که هر نوع از حمایت در سطح سنجش ترتیبی و در قالب طیف سه قسمتی از «همیشه» تا «هیچوقت» سنجیده شده است. در این پژوهش، ضرایب پایایی این مقیاس به روش کرونباخ برابر 71/0 درصد بوده است و نمرهگذاری هر پرسش روی یک پیوستار از 0 (کاملاً مخالفم) تا 4 (کاملاً موافقم) است.
رفتار انتخاباتی: ابزار دیگر استفادهشده در این پژوهش، پرسشنامۀ محققساختۀ رفتار انتخاباتی بود. در این راستا، برای سنجش رفتار انتخاباتی از پرسشنامه از نوع سنج لیکرت استفاده شد. پژوهشگر، این پرسشنامه را با بهرهگیری از مقیاس لیکرت ساخت که 12 پرسش دارد. در این پژوهش، ضرایب پایایی این مقیاس به روش کرونباخ برابر 79/0 درصد بوده است و بهترتیب برای رفتارهای انتخاباتی تماشاگرانه، متوسط و فعالانه 77/0، 72/0 و 74/0 درصد به دست آمده است. مطالعات دربارۀ اعتبار آزمون بر اساس نمونۀ مشابه و محاسبۀ ضریب همسانی درونی نشان میدهد این پرسشنامه روایی و پایایی نسبتاً بالایی دارد. برای افزایش دقت و با توجه به شرایط جامعۀ ایران، رفتار انتخاباتی بر اساس مدل لستر میلبرت (1965) به سه بعد رفتارهای تماشاگرانه (از قبیل رأیدادن، راهاندازی یک بحث سیاسی، تلاش برای اقناع فرد دیگر به رأیدادن به گونهای خاص و غیره)، رفتارهای متوسط (از قبیل شرکت در یک جلسه یا گردهمایی سیاسی، کمک مالی به یک گروه سیاسی یا نامزد، تماس با مقامات سیاسی و غیره) و رفتارهای فعالانه (از قبیل صرف وقت در یک کارزار تبلیغات سیاسی، عضویت فعال در یک گروه سیاسی، گردآوری کمکهای مالی برای مقاصد سیاسی و غیره) تقسیم شد. این مقیاس، ابزاری برای سنجش رفتار انتخاباتی افراد است که نمرهگذاری هر پرسش روی یک پیوستار از 0 (کاملاً مخالفم) تا 4 (کاملاً موافقم) است.
یافتههای پژوهش
برای ارائۀ تصویری روشنتر از وضعیت متغیرهای بررسیشده در این پژوهش، در جدول 1 برخی یافتههای توصیفی از قبیل میانگین و انحراف استاندارد ابعاد شبکۀ اجتماعی و رفتار انتخاباتی گزارش شده است.
جدول 1- میانگین و انحراف استاندارد نمرات شرکتکنندگان در هر یک از ابعاد شبکه اجتماعی و رفتار انتخاباتی
متغیر |
حداقل |
حداکثر |
میانگین |
انحراف معیار |
ساختی |
00/1 |
00/19 |
9965/9 |
21219/3 |
تعاملی |
00/1 |
00/16 |
0767/9 |
76106/2 |
کارکردی |
00/0 |
00/20 |
9652/6 |
07007/3 |
تماشاگرانه |
00/1 |
00/16 |
9965/11 |
46159/2 |
متوسط |
00/0 |
00/16 |
8955/8 |
57941/2 |
فعالانه |
00/2 |
00/16 |
8850/7 |
31233/2 |
جدول1 میانگین و انحراف استاندارد نمرات شرکتکنندگان را در هر یک از ابعاد شبکه اجتماعی و رفتار انتخاباتی نشان میدهد. میانگین ابعاد شبکۀ اجتماعی برای مؤلفههای ساختی، تعاملی و کارکردی بهترتیب 9965/9، 0767/9 و 9652/6 به دست آمده است که نشان میدهد میزان حمایتهای دریافتی افراد پایینتر از دیگر ابعاد شبکۀ اجتماعی قرار دارد. میانگین ابعاد رفتارهای تماشاگرانه، رفتارهای متوسط و رفتارهای فعالانه نیز بهترتیب 10. 9965/11، 8955/8 و 8850/7 به دست آمده است که بر اساس این، میزان رفتارهای تماشاگرانه که پایینترین سطح رفتارهای انتخاباتی هستند، در میان دانشجویان بیشترین و رفتارهای فعالانه کمترین میزان رفتار انتخاباتی را دارند.
جدول 2- همبستگی ابعاد شبکۀ اجتماعی و رفتار انتخاباتی
متغیر |
همبستگی |
تماشاگرانه |
متوسط |
فعال |
رفتار انتخاباتی |
ساختی
|
همبستگی پیرسون |
**731/0 |
**627/0 |
**649/0 |
**769/0 |
معنیداری (دو دامنه) |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
|
تعاملی |
همبستگی پیرسون |
**686/0 |
**667/0 |
**673/0 |
**776/0 |
معنیداری (دو دامنه) |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
|
کارکردی |
همبستگی پیرسون |
**640/0 |
**665/0 |
**690/0 |
**764/0 |
معنیداری (دو دامنه) |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
000/0 |
جدول 2 همبستگی سادۀ (پیرسون) هر یک از سرمایۀ اجتماعی شبکه را با رفتار انتخاباتی نشان میدهد. همانگونه که مشاهده میشود تمام همبستگی همۀ ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکه با رفتار انتخاباتی در سطح (01/0>p) معنیدار است. در این میان بالاترین میزان همبستگی به بعد تعاملی با کل رفتار انتخاباتی مربوط است؛ ولی کمترین میزان همبستگی به رابطۀ بعد ساختی با بعد متوسط رفتارهای انتخاباتی مربوط است.
جدول 3- نتایج مدل رگرسیون بهازای رابطۀ ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکه با رفتارهای انتخاباتی تماشاگرانه
متغیر پیشبین |
متغیر ملاک |
R |
R Square |
Adjusted R Square |
Std. Error of the Estimate |
F |
Sig. |
کارکردی، ساختی و تعاملی |
رفتارهای تماشاگرانه |
a772/0 |
597/0 |
592/0 |
57152/1 |
570/139 |
a000/0 |
sig |
T |
Beta |
ضرایب غیراستاندارد |
متغیر پیشبین |
متغیر ملاک |
|
Std. Error |
B |
|||||
000/0 |
042/8 |
465/0 |
044/0 |
357/0 |
ساختی |
تماشاگرانه |
000/0 |
107/5 |
313/0 |
055/0 |
279/0 |
تعاملی |
|
305/0 |
027/1 |
066/0 |
051/0 |
053/0 |
کارکردی |
جدول 3 معادلۀ رگرسیون رابطۀ میان سرمایۀ اجتماعی شبکه با رفتارهای انتخاباتی تماشاگرانه را نشان میدهد. مقدار ضریب همبستگی چندگانه میان متغیرهای مستقل مذکور و رفتارهای انتخاباتی تماشاگرانه برابر 77/0 است. مقدار ضریب تعیین 59/0 بیانکنندۀ تبیین 59 درصد از واریانس متغیر وابسته با ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکۀ پاسخگویان در جمعیت نمونه است. با توجه به مقدار ضریب تعیین تعدیلشده 59/0، 59 درصد از واریانس رفتارهای انتخاباتی تماشاگرانه دانشجویان در جامعۀ آماری با این متغیر تبیین میشود. مقدار 570/139=F و سطح معنیداری 00/0 رابطۀ معنیدار آماری را میان سرمایۀ اجتماعی شبکه با رفتارهای انتخاباتی تماشاگرانۀ دانشجویان نشان میدهد. مقدار ضرایب بتا نشان میدهد تمامی ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکه به غیر از بعد کارکردی سرمایۀ اجتماعی شبکه با سطح اطمینان 99 درصد بر رفتارهای انتخاباتی تماشاگرانه تأثیری مثبت داشتند؛ به عبارت دیگر به هر میزان ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکه بالاتر میرود، به میزان رفتارهای انتخاباتی تماشاگرانه افزوده میشود. در این راستا نتایج نشان میدهد بعد ساختی سرمایۀ اجتماعی شبکه با ضریب 357/0 بیشترین تأثیر را داشته است.
جدول 4- نتایج مدل رگرسیون بهازای رابطۀ ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکه با رفتارهای انتخاباتی متوسط
Sig. |
F |
Std. Error of the Estimate |
Adjusted R Square |
R Square |
R |
متغیر ملاک |
متغیر پیشبین |
000/0a |
520/103 |
79049/1 |
518/0 |
523/0 |
723/0a |
متوسط |
کارکردی، ساختی و تعاملی |
sig |
T |
Beta |
ضرایب غیراستاندارد |
متغیر پیشبین |
متغیر ملاک |
|
Std. Error |
B |
|||||
001/0 |
348/3 |
211/0 |
051/0 |
169/0 |
ساختی |
متوسط |
000/0 |
655/4 |
310/0 |
062/0 |
290/0 |
تعاملی |
|
000/0 |
995/3 |
277/0 |
058/0 |
233/0 |
کارکردی |
جدول 4 معادلۀ رگرسیون رابطۀ میان سرمایۀ اجتماعی شبکه را با رفتارهای انتخاباتی متوسط نشان میدهد. مقدار ضریب همبستگی چندگانه میان متغیرهای مستقل مذکور و رفتارهای انتخاباتی متوسط برابر 72/0 است. مقدار ضریب تعیین 52/ 0بیانکنندۀ تبیین 52 درصد از واریانس متغیر وابسته با ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکۀ پاسخگویان در جمعیت نمونه است. با توجه به مقدار ضریب تعیین تعدیلشده 51/00.51، 51 درصد از واریانس رفتارهای انتخاباتی متوسط دانشجویان در جامعۀ آماری با این متغیر تبیین میشود. مقدار 520/103=F و سطح معنیداری 00/0 رابطۀ معنیدار آماری را میان سرمایۀ اجتماعی شبکه با رفتارهای انتخاباتی متوسط دانشجویان نشان میدهد. از سوی دیگر مقدار ضرایب بتا نشان میدهد تمامی ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکه با سطح اطمینان 99 درصد بر رفتارهای انتخاباتی متوسط تأثیر مثبت داشتند؛ به عبارت دیگر به هر میزان ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکه بالاتر میرود، به میزان رفتارهای انتخاباتی متوسط افزوده میشود. در این راستا نتایج نشان میدهد بعد تعاملی سرمایۀ اجتماعی شبکه با ضریب 290/0 بیشترین تأثیر را داشته است.
جدول 5- نتایج مدل رگرسیون بهازای رابطۀ ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکه با رفتارهای انتخاباتی فعالانه
Sig. |
F |
Std. Error of the Estimate |
Adjusted R Square |
R Square |
R |
متغیر ملاک |
متغیر پیشبین |
|
|||||
000/0a |
179/116 |
55609/1 |
547/0 |
552/0 |
743/0a |
فعالانه |
کارکردی، ساختی و تعاملی |
|
|||||
sig |
T |
Beta |
ضرایب غیراستاندارد |
متغیر پیشبین |
متغیر ملاک |
||||||||
Std. Error |
B |
||||||||||||
000/0 |
762/3 |
230/0 |
044/0 |
165/0 |
ساختی |
فعالانه |
|||||||
000/0 |
232/4 |
273/0 |
054/0 |
229/0 |
تعاملی |
||||||||
000/0 |
712/4 |
317/0 |
051/0 |
239/0 |
کارکردی |
||||||||
جدول 5 معادلۀ رگرسیون رابطۀ میان سرمایۀ اجتماعی شبکه با رفتارهای انتخاباتی فعالانه را نشان میدهد. مقدار ضریب همبستگی چندگانه میان متغیرهای مستقل مذکور و رفتارهای انتخاباتی فعالانه برابر 74/0 است. مقدار ضریب تعیین 55/0 بیانکنندۀ تبیین 55 درصد از واریانس متغیر وابسته با ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکۀ پاسخگویان در جمعیت نمونه است. با توجه به مقدار ضریب تعیین تعدیلشده 54/0، 54 درصد از واریانس رفتارهای انتخاباتی فعالانه دانشجویان در جامعۀ آماری با این متغیر تبیین میشود. مقدار 179/116=F و سطح معنیداری 00/0 رابطۀ معنیدار آماری را میان سرمایۀ اجتماعی شبکه با رفتارهای انتخاباتی فعالانه دانشجویان نشان میدهد. مقدار ضرایب بتا نشان میدهد تمامی ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکه با سطح اطمینان 99 درصد بر رفتارهای انتخاباتی فعالانه تأثیر مثبت داشتند؛ به عبارت دیگر به هر میزان ابعاد سرمایۀ اجتماعی شبکه بالاتر میرود، به میزان رفتارهای انتخاباتی فعالانه افزوده میشود. در این راستا نتایج نشان میدهد بعد کارکردی سرمایۀ اجتماعی شبکه با ضریب 239/0 بیشترین تأثیر را داشته است.
نتیجه
روابط اجتماعی در این پژوهش که با نام سرمایۀ اجتماعی ذکر شده است، در ساز و کاری به افزایش مشارکت سیاسی منجر میشود؛ بنابراین میزان و گسترۀ روابط و تعاملها در میزان و سطح مشارکت سیاسی تأثیرگذار خواهد بود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیرات شبکههای اجتماعی بر ابعاد مشارکت سیاسی (رفتار انتخاباتی) در بین دانشجویان دانشگاه مازندران بود. نتایج نشان داد بین استفاده از شبکههای اجتماعی با ابعاد مشارکت سیاسی در نمونۀ مدّنظر، ارتباطی معنیدار وجود دارد. این نتیجه با یافتههای حاصل از پژوهشهای تجربی گذشتۀ لویپا و پیلوت (2002)، نوریس (2000)، پاسک و همکاران (2006)، گیبسون و همکاران (2005)، لوسکین (1990)، دیورز (2007)، مسعودنیا و همکاران (1390) و هرسیج و همکاران (1392) همسو است.
ویژگیهای ساختی (اندازه و ترکیب شبکه)، تعاملی (فراوانی تماس، صمیمیت رابطه) و کارکردی شبکه (حمایتها و منابع ابزاری متقابل) بر رفتار انتخاباتی دانشجویان، موثر فرض شدند. از بین ویژگیهای ساختی شبکه، اندازۀ شبکه بسیار مهم است. تعداد افرادی که فرد میشناسد و با آنها در ارتباط است، نشاندهندۀ سرمایۀ اجتماعی او است. ویژگیهای دیگر مثل ترکیب شبکه، فراوانی تماس، شیوۀ تماس، صمیمیت یا قوّت رابطه و حمایتهایی که افراد با هم رد و بدل میکنند، جنبههای کیفی سرمایۀ اجتماعی هستند که در افزایش و کاهش آن تأثیر دارند. با توجه به نتایج پژوهش میتوان گفت رفتار تماشاگرانه با توجه به میزان تعداد و کیفیت ارتباطات در شبکه، بالاترین میزان را دارد. بهطور کلی سرمایۀ اجتماعی شبکه و ویژگیهای آن (ساختی- تعاملی و کارکردی) در میزان و سطح فعالیتهای انتخاباتی نقش دارند و روابط و تعاملات و منابع حمایتی موجود در شبکه، زمینهساز ایجاد و تقویت اعتماد بین افراد میتواند باشد؛ به عبارت دیگر میزان و چگونگی تعاملات اجتماعی با اعضای شبکه و گسترۀ آن که با عنوان سرمایۀ اجتماعی شبکهای از آن نام برده میشود، به افزایش اعتماد فرد به اعضای شبکهای منجر میشود و بهدنبال آن به گسترش مشارکت فرد در عرصۀ واقعی جامعه و شرکت در فعالیتهای عمومی مانند رأیدهی و حضور در انتخابات میانجامد.
درمجموع رابطۀ سرمایۀ اجتماعی شبکه با تمام ابعاد مشارکت سیاسی (رفتار انتخاباتی) معنیدار است. نتایج فوق نشان میدهد سرمایۀ اجتماعی دانشجویان که نشاندهندۀ منابع موجود در گروههای اجتماعی مرتبط با آنان و گستردگی شبکۀ روابط اجتماعی است، بر میزان رویآوردن ایشان به فعالیتهای سیاسی مؤثر است. نتایج نشان میدهد هر اندازه افراد در این ساختار، سرمایۀ اجتماعی بالاتری داشته باشند، به این معنا که این سرمایۀ اجتماعی شامل مجموعهای ارزشمند از اعتماد متقابل بین افراد، وجود شبکههای خویشاوندی و تعاملهای اجتماعی و سازمانهای داوطلبانه باشد، فعالیتهای انتخاباتی، ارتباطات سیاسی و عضویت در گروههای سیاسی افراد بیشتر خواهد بود. به این ترتیب مشارکت سیاسی و سرمایۀ اجتماعی شبکه، ارتباط دوسویه و متقابلی دارند و افزایش هر یک موجب بالا رفتن سطح دیگری در جامعه خواهد شد. درواقع شبکههای اجتماعی، هزینۀ ارتباطات و درک اطلاعات را کاهش میدهد و موقعیتهای بهتر را برای مشارکت سیاسی ایجاد میکند؛ بنابراین باعث تقویت گروههای جدید و افزایش مشارکت مردمسالارانه میشود. اینگونه ارتباطات با جهتدهی به فرهنگ سیاسی جامعه در راستای هماهنگی با نظام سیاسی برای ایجاد انگیزش، تحرک و بسیج تودۀ مردم به سوی اهداف اصلی هر نظام میتوانند گام بردارند و در خدمت نظام برای بهکارگیری تمام توان جامعه باشند.