An Investigation of the relationship between collective identities and Kinds of musical consumption: a case study of Lor students of Yasouj University

Document Type : Research Paper

Authors

Yasouj University, Iran

Abstract

Introduction: A kind of study shift from the mere focus on the modes of production to the modes of consumption, especially the cultural consumption occurred after 1970s, and by the same token a kind of explanatory turn happened from concentration on what are known as “hard variables” such as class to what are known as “soft variables” such as identity. Accordingly, music consumption, as one of the most important kinds of cultural consumption and explaining it based on collective identity came into focus. However, both realities of musical consumption mode and its explanation according to cultural factors have received little attention from the contemporary sociologists in Iran society.
Materials& Methods: Considering the mentioned limitations, the present study was done using quantity and survey method (description-explanatory) along with the researcher made questionnaire concerning the kind and the amount of musical consumption (dependent variable) and three modes of  important modes of collective identity including ethnic, national and global ones (dependent variable). Lor students of Yasouj University were selected as the participants for some reasons: first by interacting with their families and in the city environment using Lori accent with their friends and relatives, they had access to ethnic talk. Second, they had access to national talk through their presence in the university, interaction with non-Lor friends, taking part in the classes and studying cultural texts with national and beyond ethnic content. Third, with the least skill in English and using new communication technologies like internet and new smart phones, they could have more access to global talk. Thus, for investigating the current study selecting students with Lori ethnic identity background who could also had access to national and global talks looked the most appropriate and logical strategy. According to Morgan table, 380 subjects were identified for the sample and this amount increased to 400 to increase the validity. To access the sample, the cluster random sampling method was also employed.
     Discussion of results & conclusions: The Friedman mean difference test results revealed that two kinds of pop music and western classic music had the most and the least musical consumptions respectively. Furthermore, the correlational test of different variables of the study showed that the relationship between ethnic identity and local, pop, and religious musical consumption is positive and significant while it is insignificant with western and traditional music. The correlation between national identity and western and pop musical consumption was significant and negative, while this correlation with religious musical consumption was significant and positive. The correlation between global identity and western, pop musical consumption was positive while this relationship with traditional, religious and local musical consumption was negative and significant. Finally, based on the findings it could be claimed that the degree of commitment and attachment to any type of collective identities shape the individual's musical consumption taste and leads him/ her towards consuming a particular musical type. In other words, people don’t select their musical consumption passively but this is an active process based on the identity assets of people. According to multiple regression test results all three kinds of collective identity played a role in the kind and the amount of musical consumption but in specifying one or more musical consumption mode and in different directions. Thus, it can be said that identity role in musical consumptions acts in two ways. First as a positive stimulator encourage people towards a specific musical consumption pattern and second as an inhibitor inhibit them from a specific musical consumption. Lastly, it was clarified that in investigating different musical consumption modes different factors should be taken into account and identical variables are not able to specify the variance and the diversity of musical consumption of different individuals.

Keywords

Main Subjects


مقدمه و بیان مسأله

در دوران جدید بحث دربارۀ مصرف[1]، ضمن ارتباط داشتن با فرایند تولید، جهت‏گیری جدیدی یافته است. برخلاف گذشته که مصرف تابع تولید بود، امروزه مصرف و شیوه‏های آن صورتی مستقل پیدا کرده و با امور دیگر به‏ویژه فرهنگ و ویژگی‌های فرهنگی، پیوستگی شدیدی یافته است. اهمیت فرهنگ و ویژگی‏های فرهنگی در تبیین و جهت‏دهی به رفتارهای مصرفی به‌صورت عام و رفتارهای مصرف فرهنگی به‌صورت خاص، تا جایی است که از آن با عنوان «چرخش فرهنگی»[2] و «جامعه‌شناسی فرهنگی»[3] یاد می‏شود (Alexander, 2003). گذشته از اهمیت «تبیین‏های مبتنی بر فرهنگ»[4]، بررسی خود فعالیت‏ها و مصارف فرهنگی، در پژوهش‌های جامعه‏شناختی اهمیتی دو چندان پیدا کرده است؛ به‏عبارتی حوزۀ مصرف فرهنگی[5] به یکی از مهم‌ترین موضوعات پژوهش‌های جامعه‌شناختی تبدیل شده و چشم‌اندازهای پژوهشی بدیعی را به ‏روی پژوهشگران حوزۀ جامعه‌شناسی فرهنگ گشوده است (ملکی و رفیعی، 1390: 2).

اهمیت مطالعۀ مصرف، از آن‏رو است که مصرف، به‏گونه‌ای فزاینده‌ای به تمام حوزه‌های زندگی امروزی رخنه کرده و فرهنگ مصرف به نظم عمدۀ حاکم بر «شکل‏بندی اجتماعی»[6] عصر ما تبدیل شده است (Clark, 2003:26). همچنین مصرف‌گرایی به‌شکل تازه‌ای از اقتدار تبدیل شده که اهمیت اشکال سنتی‌تر اقتدار، خصوصاً پیشینۀ طبقاتی و خانوادگی را تضعیف کرده و فضایی را برای گونه‏های نوین هویت[7] گشوده است.

مطالعات مربوط به مصرف فرهنگی، علاوه بر افزایش رو به رشد رسانه‏های جمعی، چاپی، سمعی، بصری و جدید (اینترنت، موبایل و غیره) به علل زیر اسناد داده می‌شود: نخست، مصرف فرهنگی، اغلب کمتر از بقیۀ انواع فعالیت‏ها مستلزم هزینه‌کردن است، از این‏رو قدرت انتخاب افراد در این زمینه زیاد است. دوم، قریحه که از عناصر سازندۀ سبک زندگی است، بیشتر از هر چیز در الگوی انجام فعالیت و مصرف فرهنگی بروز می‏کند (فاضلی، 1382: 127). سوم، رسانه‏های عامه‏پسند[8]، علاوه بر اینکه از وجوه اصلی زندگی روزمره و منبع اصلی اطلاعات در دورۀ مدرنیتۀ اخیر هستند، نقشی خطیر در شکل‌دادن به پنداره‏های افراد دربار‏ۀ جهان پیرامون‏شان دارند (بنت، 1386: 119). چهارم، برخلاف دوران مارکس[9] که هویت طبقاتی، برمبنای رابطه با ابزار تولید انجام می‌شد، امروزه، مصرف، مصرف فرهنگی و فرهنگ مصرفی، به محور تحلیل‏های اجتماعی تبدیل شده‏اند (زاهد زاهدانی و سروش، 1387).

از میان کالاهای فرهنگی مصرفی، موسیقی[10] جایگاه و اهمیت ویژه‏ای دارد. موسیقی بخشی از فعالیت‏های هنری است که انسان‏ها از آن بیشتر از هر محصول هنری دیگری برای ابراز احساسات متنوع و مختلف (عشق، دوستی، حزن، غم و غیره)، ارسال پیام یا تقویت آن و ایجاد حس همدلی و همبستگی استفاده می‏کنند. انسان‏ها همه‏روزه و همه‏جا در زندگی روزمره خود موسیقی‏هایی از انواع مختلف می‏شنوند و نسبت به آن‌ها واکنش نشان می‏دهند (قاسمی، 1382: 2-1). رسانه‌ها نیز هر لحظه از موسیقی برای ارسال پیام و تقویت تأثیرگذاری و القای پیام‏های خود استفاده می‏کنند؛ اما به‌مثابه همۀ فعالیت‌های فرهنگی دیگر، امروزه، عرضه، تقاضا، ابزارها، شیوه‏ها، زمان، مکان و درنهایت تولید و مصرف موسیقی به‌طور اساسی متنوع و متحول شده است؛ زیرا برخلاف گذشته که مصرف موسیقی بیشتر در آیین‏ها و مناسک جمعی خاص (بیشتر در مواقع شادی، حزن یا حماسه‏ها) در سطح محدود، با ابزارهای سنتی و زمان‏ها و مکان‏های ویژه انجام می‌شد، امروزه با پیشرفت تکنولوژی، فراگیری و جهانی‏شدن آن، افراد و گروه‏های سنی و جنسی متفاوت در بیشتر مواقع و مکان‏ها گونه‏های موسیقایی مطلوب و مطبوع خود را از اینترنت، با کمترین هزینۀ ممکن با حامل‏های صوتی مختلف و با حجم‏ زیاد روی دستگاه‏های بسیار کوچکی می‌توانند مصرف کنند که همیشه و همه جا دردسترس‏ هستند. حتی در راستای جهانی‏شدن تکنولوژی[11] و به‌تبع آن جهانی‏شدن فرهنگ[12]، از شکل‏گیری نوعی «بازار موسیقیایی»[13] می‌توان سخن گفت که از سطح محلی و محدود تا سطح جهانی و نامحدود امتداد دارد و افراد به‌راحتی و سهولت هرچه بیشتر، موسیقی دلخواه خود را در این بازار گسترده می‌توانند «انتخاب»[14] کنند؛ بنابراین امروزه ما با نوعی تنوع در هر دو سوی عرضه (گونه‏های متنوع موسیقی) و تقاضای (ذائقه‏ها، تمایل‌ها و گروه‏های سنی و جنسی متفاوت و متنوع) تولید و مصرف موسیقی مواجه هستیم.

با متکثر و متنوع‏شدن جنبه‏های تولید و مصرف موسیقیایی، پرسش و کنجکاوی علمی اساسی، این موضوع را بررسی می‌کند که چه کسانی، با چه ویژگی‏هایی و بر چه اساسی، کدام گونه‏های موسیقیایی را انتخاب و مصرف می‏کنند؟ در پاسخ به چرایی این پرسش، تنوع رویکردهای علمی ظاهر می‏شود. اندیشمندان، رویکردهای مختلف تبیین‏کنند‏ۀ انتخاب فوق را به‌صورت‏های گوناگونی از هم متمایز کرده‏اند. فیدرستون[15] (1380) آن‌ها را در قالب سه رویکرد مصرف مبتنی بر تولید گستردۀ سرمایه‏دارانۀ کالا (مصرف تابع تقاضای اقتصادی)، رویکردی که شیوه‌های متفاوت مصرف کالاها توسط افراد را به برجسته‌کردن مرزبندی‏ها و تمایزهای اجتماعی از سوی آنان نسبت می‏دهد و رویکردی که لذت‏های مصرف، رؤیاها و امیال مرتبط با جهان کالاها را در کانون توجه و مطالعه قرار می‏دهد، از هم متمایز می‏کند. ملکی و رفیعی (1390) نیز از سه نظریه برای پاسخگویی به پرسش چیستی مبنای الگوهای متمایز مصرف فرهنگی نام می‌برند: «تطابق»[16]، که بر هم‏سویی میان سلسله‌مراتب اجتماعی و سلسله‏مراتب فرهنگی تأکید دارد. این نظریه بر پایۀ آرای بوردیو[17] استوار است که تأثیرگذارترین نظریه در حوزۀ مطالعات فرهنگ و نابرابری محسوب می‏شود. نظریۀ «همه‏چیز خوار– تک‏خوار»[18] ، که بر تکثریافتگی سلیقۀ فرهنگی اقشار بالای جامعه استوار است. «فردی‏شدن»[19]، رهیافتی که مبتنی بر رهایی کنش‌گران از قیود و تعینات ساختاری است. فردی‏شدن نشان می‌دهد در جوامع پساصنعتی[20] کنونی هیچ‌گونه ارتباط نظام‏مند و معناداری بین سلسله‏مراتب فرهنگی و سلسله‏مراتب اجتماعی به چشم نمی‌خورد.

با وجود نظریات متنوعی که در عرصۀ تبیین مصرف فرهنگی به گونۀ عام و مصرف موسیقایی، به گونۀ خاص وجود دارد، می‏توان گفت این پژوهش به چند دلیل، هویت جمعی[21] دانشجویان را به‌صورت مبنای مهم و اساسی انتخاب گونه‏های موسیقیایی آنان بررسی و مطالعه کرده است: اول اینکه، از اواخر دهۀ 1980 و1990  همزمان با افول جوامع «سوسیالیست دولتی»[22] بلوک شرقی و انتقاد شدید از نظریه‏های فراگیر و عمدتاً مادی‌گرا[23] (مانند مارکسیسم)، به نوعی «چرخش به فرهنگ» در حلقه‏های جامعه‏شناختی تأکید شده است. این توجه به «فرهنگ» چنان اهمیتی دارد که برخی اندیشمندان معتقدند در زندگی اجتماعی معاصر همه‏چیز «فرهنگی» است (بودریار، 1389). دوم، در شرایط گسترش رسانه‏های جهانی‏، جهانی‌شدن، گسترش مدرنیته به نقاط مختلف جهان، کمرنگ‌شدن مفهوم سرزمین و جغرافیا و ثبات نسبی ناشی از آن، نفوذپذیرشدن مرزهای دولت‏ها[24]، شکل‏گیری و تکثر جنبش‏های مذهبی، قومی، ملی و فراملی و نیز تأملی‏شدن زندگی روزمره و بازاندیشی در هویت‏های سنتی (گیدنز، 1378) بحث پیرامون هویت و روند آن را به بحثی جذاب و در خور توجه روزافزون تبدیل کرده است. متأثر از تحولات فوق، هویت انسان امروزی، مرکب، چندمرکزی، چندلایه و متکثر شده است، تا جایی که می‏توان گفت ما با نوعی پلورالیسم هویتی[25] در سطح کلان جامعه‏ای و در درون اشخاص مواجه هستیم. هر فرد به تناسب نقش‏ها و موقعیت‏های مختلف در جامعه، هویت‏های متنوعی دارد، همچنان که به‌دلیل عضویت در گروه‏ها و اجتماعات واقعی یا تصوری گوناگون، هویت‏های جمعی متعدد و چندسطحی دارد؛ به عبارتی انواع گوناگونی از منابع هویت‏بخش وجود دارد که همگی با هم در شاکلۀ هویتی حضور دارند. هر فردی به‌صورت طبیعی، میان چندین گونۀ تعلق قرار دارد. این سطوح تعلق می‌تواند جهانی، تمدنی، زبانی، دینی، ملی، قومی و منطقه‏ای باشد (حاجیانی، 1388). نکتۀ مهمی که در ارتباط با سیاست معطوف به هویت وجود دارد، اتخاذ راهبردی هویتی است که مبیّن چرخش از مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به سمت علایق و دغدغه‏های فرهنگی است. درنهایت اینکه بیشتر پژوهش‌های انجام‌شده در حوزۀ مصرف موسیقیایی، بر اساس نظریۀ بوردیو، کمیت و کیفیت مصرف موسیقیایی را بر اساس نابرابری‏های اقتصادی، جایگاه‌های طبقاتی و یا سرمایۀ فرهنگی مطالعه کرده‌اند و کمترین توجهی به بررسی مصرف موسیقیایی از منظر «جامعه‌شناسی فرهنگی» نشده است. در صورتی که امروزه، با جهان – محلی‌شدن[26] زمینه‏های زندگی اجتماعی، در جایگاه‌هایی که هویت قومی وجود دارند، حداقل از نظر تحلیلی، سه نوع هویت جمعی قومی، ملی و جهانی را از هم می‌توان متمایز دانست که با نام «سرمایه‏های پیشینی هویتی» جوانان (حیدری و همکاران، 1392) کمیت و کیفیت مصرف موسیقیایی آنان را می‌توانند تحت تأثیر قرار دهند؛ زیرا هرچند فراگیری تکنولوژی‏هایی با برد جهانی و گسترش «صنایع فرهنگی» در دامنه‏ای جهانی– محلی، «تعدد امکان‏های موجود برای انتخاب را پدید آورده است» (گیدنز، 1378). خود این انتخاب‏ها نیز تحت تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی صورتی نظام‏مند پیدا می‏کنند. به بیان فیسک، در یک جامعۀ رسانه‏ای‌شده، مردم هویت‌های فرهنگی‏شان را برحسب انتخاب‏های متعلق به خودشان نمی‏سازند، بلکه مواد خام – تصاویر، داستان‌ها، شخصیت‌ها، آوازها، آیین‏ها و افسانه‏ها – را به روش‏هایی تغییر می‏دهند که متناسب با تجربۀ زیسته شان معنادار باشد (Fisk, 2011).

در این راستا می‏توان گفت متفاوت از گذشته که از کل افراد 7 ساله و بالاتر استان کهگیلویه و بویر احمد، تنها 2/16 درصد باسواد بوده‏اند و از این تعداد نیز 5/60 درصد یکی از مدارک اول تا پنجم ابتدایی داشته‏اند و تنها 8/1 درصد دیپلم کامل متوسطه و فقط 4/. درصد یکی از کلاس‌های اول یا بیشتر مدارس عالی یا دانشکده را تمام کرده بودند و [اسباب و ادوات موسیقی به دو دستگاه «کرنا[27] و ساز بادی» و حداکثر «نی» محدود بود] که تنها در هنگام عروسی و عزاداری‏ها به کار گرفته می‏شدند (لمعه، 1349)، امروزه که مراکز متعدد آموزشی در تمام سطوح آموزشی مقدماتی تا دکتری و انواع کانال‏های ارتباطی استانی، ملی تا جهانی در این استان نهادینه شده‌اند، «71 درصد از مردم این استان اعلام کرده‏اند که موسیقی گوش می‏کنند» و میزان مصرف موسیقی در بین افراد دارای «تحصیلات دیپلم و بالای دیپلم به‌ترتیب، به 9/87 و 86 درصد می‏رسد» و در بین این افراد «23 درصد» از «دو تا چهار ساعت» و «12 درصد» «چهار ساعت یا بیشتر از چهار ساعت» از وقت خود را صرف گوش‌کردن به موسیقی می‏کنند[28]؛ زمینه و بستر اجتماعی هویت‌یابی تغییر یافته و مصرف موسیقی نیز یکی از مهم‌ترین زمینه‏های گذران اوقات فراغت در این استان شده است. با وجود این، تا کنون مطالعه‌ای علمی‌ درخصوص شناسایی وضعیت گونه‏های مصرف موسیقیایی و رابطۀ آن با انواع هویت جمعی در این استان انجام نشده است.

در این راستا هدف مقالۀ حاضر، بررسی وضعیت مصرف موسیقی و گونه‏های متنوع آن در بین دانشجویان لر دانشگاه یاسوج و رابطۀ آن با میزان پای‌بندی آنان به هر یک از انواع هویت‏های جمعی قومی، ملی و جهانی بوده است. دانشجویان به دلایل زیر مناسب‏ترین جامعۀ آماری برای اجرای پژوهش در نظر گرفته شدند. دانشجویان لر، همزمان در معرض ادبیات، آراء، کردارها و اندیشه‏های سه فضای گفتمانی محلی، ملی و جهانی قرار دارند. بدین‌ترتیب که آن‌ها با حضور در خانواده‏ها، فضای شهر و تکلم با گویش لری با دوستان و هم‌قوم‏های خود در زمینۀ اجتماعی «لری» زندگی می‏کنند. همچنین آ‌ن‌ها به‌واسطۀ حضور در دانشگاه، تعامل با دوستان و همکلاسی‏های غیرلر، حضور در کلاس‏های درس و مطالعه و دسترسی به متون فرهنگی‏ (مانند کتاب، مجلات، سایت‏ها و..) که بیشتر ایده‏ها و اندیشه‏های ملی را منتشر می‌کنند، بیشتر از بقیۀ هم‌قوم‌های خود به فضای گفتمانی ملی دسترسی دارند. درنهایت اینکه آن‌ها با مهارت حداقلی که در زبان انگلیسی و استفاده از تکنولوژی‏های ارتباطی جدید مانند اینترنت، گوشی‏های همراه پیشرفته و دانلود فیلم‌ها و موسیقی‏های غربی دارند، به فضای گفتمانی جهانی نیز می‏توانند دسترسی داشته باشند؛ بنابراین بررسی رابطۀ انواع سه‌گانۀ هویت جمعی قومی، ملی و جهانی با کمیت و کیفیت مصرف موسیقی در بین دانشجویانی که علاوه بر پیشینۀ هویت قومی (لر) به سایر گفتمان‏های هویتی (ملی و جهانی) دسترسی دارند، مناسب‌ترین و منطقی‏ترین زمینه برای انجام چنین پژوهش‌هایی می‌تواند باشد که رابطۀ انواع هویت‏های جمعی را با انواع مصرف موسیقی بررسی می‌کند.

از این‌رو پرسش اساسی این پژوهش، این است که رابطۀ بین گونه‏های هویت جمعی (قومی، ملی و جهانی) با گونه‌های مصرف موسیقیایی دانشجویان لر دانشگاه یاسوج چگونه است؟

 

پژوهش‏های پیشین

در زمینۀ مصرف موسیقی و عوامل مؤثر بر آن پژوهش‌های داخلی و خارجی چندی انجام شده است. ودادهیر و همکاران (1390) در پژوهشی با عنوان «بررسی جامعه‏شناختی عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با گرایش دانشجویان دانشگاه تربیت معلم به موسیقی پاپ» دریافتند میان سرمایۀ فرهنگی و پایگاه اجتماعی- اقتصادی با گرایش به موسیقی پاپ، رابطه‏ای معنادار و میان دین‏داری و شاخص گرایش به موسیقی پاپ، رابطۀ معناداری مشاهده نمی‏شود. شریعت‏پناه (1390) در پژوهشی با عنوان «تحلیل جامعه‏شناختی نحوۀ مصرف موسیقی عامه‏پسند در میان جوانان: مطالعۀ موردی دانشجویان دانشگاه کردستان» چگونگی و چرایی مصرف موسیقی، به‌خصوص موسیقی عامه‏پسند را در میان جوانان بررسی کرد. یافته‏ها نشان داد موسیقی برای جوانان، ابزاری است که با آن، زندگی خود را معنادار و هویت خویش را غنی می‏کنند. محمدپور و همکاران (1392) در پژوهشی با عنوان «تحلیل جامعه‏شناختی شیوه برساخت هویت از رهگذر مصرف موسیقی عامه‏پسند در میان جوانان» شیوۀ برساخت هویت را با مصرف موسیقی عامه‏پسند در میان جوانان بررسی کردند. یافته‏ها نشان می‌دهد جوانان با مصرف موسیقی دغدغه‏ها و مسائل خود را بیان کرده و از آن به‏صورت وسیله‏ای برای برساخت هویت استفاده می‏کنند.

نتایج پژوهش کاتزگرو[29] و همکاران (2007) با عنوان «طبقه، پایگاه، مشارکت فرهنگی و گذار نسلی در اسرائیل» نشان داد مصرف موسیقی افراد بیشتر از آنکه تابع موقعیت اجتماعی خودشان باشد، به موقعیت اجتماعی والدین آن‌ها وابسته است. لارسن[30] و همکاران (2009) در پژوهشی با نام «مصرف موسیقی: بازنمایی خود در تعاملات اجتماعی» بیان کردند این نکته کمتر بررسی شده است که موسیقی چگونه به‌صورت ابزاری برای بازنمایی خود در تعاملات اجتماعی مصرف می‏شود. یافته‌ها نشان داد چارچوب مفهومی ارتباط بین مفهوم درک از «خود» مصرف‏کنندگان، خصیصه‏های نمادین موسیقی و جایگاه مصرف‏کننده را نشان می‏دهد. چارچوب مفهومی موسیقی برای بازنمایی خود، آشکارا قدرت تأثیر جایگاه و نقش سیال و چندگانۀ مفهوم خود را در مصرف نمادین موسیقی روشن می‏کند. ناتال[31] و همکاران (2011) در پژوهشی با عنوان «فهم مصرف موسیقی با چشم‏انداز قومی[32]» با به چالش‌کشیدن رویکرد سنتی مصرف موسیقی که بر صنعت موسیقی مبتنی بود، به این نتیجه رسیدند که جوانان به روش‏های گوناگونی از موسیقی برای ساخت و بقای هویت خود استفاده می‏کنند. همچنین مصرف موسیقی دیگر مبتنی بر پایگاه اقتصادی و اجتماعی نیست، بلکه ابزاری برای بازنمایی هویت است. نتایج پژوهش کاکریل[33] و همکاران (2011) با نام «مصرف موسیقی: انتخاب سبک زندگی یا اعتیاد» نشان داد دیجیتالی‌شدن، به مصرف‌کنندگان امکان می‌دهد در هر زمان و مکانی از موسیقی استفاده کنند و از آن لذت ببرند. همچنین برای برخی افراد، موسیقی، اعتیادآور و همراه با آثاری منفی بر زندگی‌شان است، در حالی که برای بیشتر مصرف‏کنندگان، مصرف موسیقی به‌صورت یک فعالیت زندگی افزایش یافته است. نتایج پژوهش کاکریل و لیو[34] (2013) با عنوان «مصرف موسیقی مردم‌پسند غربی با مشارکت بالای طرفداران چینی موسیقی» نیز مبتنی بر آن بود که بسیاری از پاسخگویان چینی در انتخاب سبک زندگی، عمیقاً تحت تأثیر مصرف موسیقی غربی بودند و بسیاری از آن‌ها متأثر از موسیقی غربی، حتی تصمیم گرفته بودند چین را ترک کرده و خارج از کشور زندگی کنند.

در بیشتر پژوهش‌های پیشین داخلی و خارجی هرچند پژوهش‌های اندکی با محور هویت در زمینۀ مصرف موسیقی انجام شده؛ بیشتر آن‌ها، هویت را به‌صورت فردی نگریسته‏اند تا جمعی؛ بنابراین آنچه در این پژوهش‏ها بررسی نشده است، بررسی رابطۀ مصرف موسیقی با هویت جمعی و سه گونۀ مهم آن، هویت قومی، ملی و جهانی است؛ بنابراین پژوهش پیش‌رو می‌کوشد رابطۀ مصرف موسیقی را با گونه‏های هویت جمعی (قومی، ملی و جهانی) بررسی کند.

 

مبانی نظری

وبلن[35] از نخستین جامعه‏شناسانی است که مقولۀ مصرف را بررسی کرده است. وی مصرف را بر پایۀ طبقه اجتماعی تبیین می‏کند، به این ترتیب که کوشش مصرف‏کننده را برای مصرف کالاها، نشانه‏ای از طبقۀ اجتماعی وی قلمداد می‏کند. نظریۀ او در زمینۀ مصرف در جامعۀ مدرن، نظریۀ طبقۀ تن‏آسا[36] نام دارد. او استدلال می‏کند انگیزۀ مصرف‏کننده، کسب تشخص، احترام و منزلت اجتماعی و نیز نمایش موقعیت اجتماعی و ثروت خود با مصرف متظاهرانه[37] است (وبلن، 1383).

بوردیو از دیگر نظریه‌پردازانی است که ‌مصرف فرهنگی و زمینه‏های ساختاری و شناختی مرتبط با گونه‌های متفاوت آن را تحلیل و بررسی کرده است. رهیافت وی مبتنی بر هم‏سویی میان سلسله‏مراتب اجتماعی با سلسله‏مراتب فرهنگی است که در میان صاحب‌نظران به رهیافت تطابق شناخته‌شده است. او معتقد است موقعیت عاملان در سلسله‏مراتب توزیع سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی، درون میدان طبقات، هر کنش‌گری را به جانب الگوی رفتاری خاصی متمایل می‌کند (واکوانت، 1379: 337). به‌نظر او، افراد دارای موقعیت طبقاتی بالا، مصرف فرهنگی متعالی و نخبه‏گرایانه دارند، حال آنکه نوع مصرف فرهنگی افراد دارای موقعیت طبقاتی پایین، عوامانه و توده‏گرایانه است (قاسمی و صمیم، 1387؛ Chan & Goldthorpe, 2005: 2007). جوهرۀ دیدگاه بوردیو، تأکید بر سلسله‏مراتب عمودی ذائقه‌ها برمبنای تمایز است. بر اساس این، موجودیت اجتماعی ذائقه‌های فرهنگی، یک استوانه است که در بالای آن نخبگان با ذائقه‌های خوب و در پایین آن طبقات فرودستی با ذائقه‌های عامه‌پسند قرار گرفته‌اند.

پیترسون[38] با طرح دیدگاه همه‌چیزخوار- تک‌چیزخوار، ارتباط مستقیم میان موقعیت اجتماعی و نوع مصرف فرهنگی (پیش‌فرض نظریۀ تطابق بوردیو) را به چالش می‏کشد و می‏گوید ترجیحات فرهنگی - هنری اقشار بالای جامعه لزوماً به گزینه‌های مشخصاً نخبه‌گرایانه محدود نمی‌شود، بلکه همچنین می‌تواند دربرگیرندۀ انواع میان‏مایه و چه بسا عوامانه [موسیقیایی] نیز باشد. به‌نظر پیترسون مصرف فرهنگی لایه‌های بالای اجتماع، متنوع شده و تکثر یافته است؛ اما اقشار پایین همچنان به مصرف فرهنگ عامه یا توده علاقه نشان می‌دهند (ملکی و رفیعی، 1390: 3). در شرایط کنونی جهان، الگوی قرارگرفتن ذائقه‌ها، هرمی معکوس است. در بالای هرم، نخبگان قرار دارند که حجم اجتماعی اندکی دارند؛ ولی تعداد و تنوع ژانرهای هنری و فرهنگی‌ای که مصرف می‌کنند زیاد است. در پایین هرم نیز طبقات پایین با تنوع محدود ژانرهای مصرفی قرار گرفته‌اند؛ به‏عبارتی نوع ژانرها و تمایز دقیق میان محتوای ژانرها نیست که ذائقۀ طبقات بالا و پایین را از هم جدا می‌کند، بلکه تنوع و تعدد ژانرها چنین می‌کند. در نظر وی ذائقۀ طبقات بالا، التقاطی (همه‌چیزخوار) و ذائقۀ طبقات پایین، تک‌بعدی (تک‌چیزخوار) است (فاضلی، 1382: 9).

گیدنز از دیگر نظریه‌پردازان معاصر است که به‌تفصیل در مورد شیوۀ زندگی (مصرف) و هویت بحث کرده است. در زندگی اجتماعی امروزی، مفهوم شیوۀ زندگی معنای خاصی به خود می‏گیرد. هرچه نفوذ و کشش سنت کمتر می‏شود و هرچه زندگی روزمره بیشتر برحسب تأثیرات متقابل عوامل محلی و جهانی بازسازی می‏شود، افراد بیشتر ناچار می‏شوند شیوۀ زندگی خود را از میان گزینه‏های مختلف انتخاب کنند. به‌دلیل «باز بودن» زندگی اجتماعی امروزی و همچنین به‌علت تکثریابی زمینه‏های عمل و تنوع «مراجع»، انتخاب شیوۀ زندگی بیش از پیش در ساخت هویت شخصی و فعالیت روزمره اهمیت می‌یابد (گیدنز، 1378: 21). شیوۀ زندگی را به مجموعه‏ای کم و بیش جامع از عملکردها می‌توان تعبیر کرد که فرد آن‌ها را به کار می‏گیرد؛ زیرا نه فقط نیازهای جاری او را بر آورده می‌کنند، بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است، در برابر دیگران متجسم می‏سازند. شیوۀ زندگی اصطلاحی است که در فرهنگ سنتی چندان کاربردی ندارد؛ زیرا با نوعی انتخاب از میان تعداد کثیری از امکان‏های موجود ملازم است و درعمل نه فقط از نسل گذشته «تحویل گرفته نمی‏شود» بلکه «پذیرفته» می‏شود. شیوه‏های زندگی به‌صورت عملکردهای روزمره در می‏آیند، عملکردهایی که در نوع پوشش، خوراک، طرز کار و.. تجسم می‏یابند. همۀ این‌گونه انتخاب‏ها، تصمیم‌گیری‏هایی هستند که ما نه فقط دربارۀ چگونه عمل‌کردن بلکه دربارۀ چگونه بودن خویش به مرحلۀ اجرا می‏گذاریم. هرچه وضع و حال جامعه و محیطی که فرد در آن به سر می برد بیشتر به دنیای مابعد سنتی تعلق داشته باشد، شیوۀ زندگی او نیز بیشتر با هستۀ واقعی هویت شخصی‏اش و ساخت و همچنین با تجدید ساخت آن سر و کار خواهد داشت (گیدنز، 1378: 120).

در نظام مابعد سنتی، انتخاب‏های گوناگونی در زمینۀ شیوۀ زندگی وجود دارد. فعالیت در دنیایی که انتخاب‌های گوناگونی را ممکن می‌کند، قبل از هر چیز به معنای آن است که فرد عامل در هر مورد باید گزینشی از میان راه‏حل‌های بدیل و روش‏های متفاوت به عمل آورد و علت هم این است که ساخت‌کارها و تابلوهای راهنمایی که طرز کار و جهت حرکت افراد را در جوامع سنتی تعیین می کنند، در جوامع امروزین وجود ندارند یا سپید مانده‏اند و علامت یا دستورالعملی روی آن‌ها نقش نبسته است. با وجود این نباید پنداشت «درِ همۀ انتخاب‏ها به روی همۀ افراد باز است»، بلکه انتخاب یک سبک زندگی تا حد زیادی به «تکثیر دنیای زندگی»، «تأثیر وجودی ماهیت تقریبی باورهای تضمین‌شده در حال و هوای دنیای تجدد»، «رواج و اعتبار نسبی تجربۀ با واسطه و گسترش جهانی شدن» و درنهایت میزان «بازاندیشی عاملان» بستگی دارد (گیدنز، 1378: 122- 125). درخصوص مصرف موسیقی، بر اساس نظر گیدنز می‏توان گفت توان بازاندیشی عاملان به دو عامل بستگی دارد: اول، از جنبۀ عرضه، رسانه‏ها و تکنولوژی‏های عرضه‌کنندۀ موسیقی‏ها در امتدادی محلی – جهانی گسترش و تکثیر یافته‌اند که حوزه‏های انتخاب افراد را بیشتر از همیشه گسترش داده‏اند. دوم، از جنبۀ تقاضا، «انتخاب» یک یا چندگونه موسیقی در بین تنوع بی‌پایان عرضۀ موسیقیایی، تصادفی و منفعلانه نیست و تحت تأثیر میزان «بازاندیشی» عاملان در هویت‏های سنتی‏شان یا پای‌بندی آنان به هر یک از هویت‏های اجتماعی قومی، ملی و جهانی قرار دارد؛ زیرا در دوران جدید، هویت شخصی، چیزی نیست که در نتیجۀ تداوم کنش‏های اجتماعی به فرد تفویض شده باشد، بلکه چیزی است که فرد باید آن را به‌طور روزمره و مداوم ایجاد کند و در فعالیت‏های بازتابی خویش از آن حمایت و پشتیبانی کند (گیدنز، 1378: 14). وی معتقد است مدرنیته، تغییراتی را در هویت و تفسیر فرد از خودش، پدید آورده است، بدین‏صورت که هویت به امری تأملی و روزمره تبدیل شده است و در انتخاب‏هایی خود را نشان می‏دهد که سبک‏های زندگی[39] را می‏سازند. مفهوم هویت، با انتخاب و گزینش همراه است و پرسش‏های چگونه زیستن و چگونه بودن به‌ناچار با تصمیم‏گیری‏های روزانه دربارۀ‌ چگونه رفتار کردن و چه چیزی مصرف‌کردن، پاسخ داده می‏شود (گیدنز، 1378: 113).

ژان بودریار[40] از دیگر نظریه‌پردازانی است که دربارۀ رابطۀ هویت و مصرف بحث کرده است. بودریار نقش اصلی مصرف در جامعۀ کنونی را بررسی می‌کند که دگرگونی بنیادینی حتی در زیست انسانی ایجاد کرده است. او بیان می‏کند ارزش نمادین مصرف، مهم‏تر از خود آن است. بدین‌ترتیب برداشت او از مصرف‏کننده برداشتی فعال است. مصرف‏کننده در نظر وی، مخاطب منفعل تبلیغات نیست. همچنین او مصرف را فرایندی متکی بر ارضای نیازهای از پیش موجود نمی‏داند که ریشه در شرایط زیستی انسان داشته باشد. مصرف‏کننده در نظر بودریار با مصرف به‌صورت عضوی از جامعه در آن مشارکت می‏کند. افراد دیگر بر اساس هویت طبقاتی و جنسی خود مصرف نمی‏کنند، بلکه مصرف‌کردن را برای بیان هویتی که دوست دارند، به کار می‏گیرند (باکاک، 1381: 163). به این صورت که مصرف را باید فرایندی دانست که در آن، خریدار یک قلم کالا با به نمایش‌گذاشتن کالاهای خریداری‌شده به‌صورتی فعال مشغول تلاش برای خلق و حفظ یک حس هویت است. مصرف، حس هویت انسان را برمی‏انگیزاند. این هویت می‏تواند فردی و یا جمعی باشد. در فرایند ساخت هویت، مصرف، نقش محوری را بر عهده گرفته است، به این صورت که انسان‏ها حس هویت «چه‏کسی‏بودن» را با آنچه مصرف می‏کنند، تولید می‌کنند (باکاک، 1381: 101-100).

بر اساس نظر بودریار، مصرف به فرایند پویایی تبدیل شده است که متضمن ایجاد احساس هویت فردی و جمعی است. این حس هویت را دیگر نباید چیزی دید که به‌دلیل عضویت در یک طبقۀ اقتصادی خاص و یا گروه اجتماعی منزلتی و یا به‌طور مستقیم با جنسیت کسب می‏شود. هویت‏ها باید به‌صورتی فعال با تعداد هرچه بیشتری از مردم برای شخص خودشان بنا شود. در این فرایند ساخت هویت فعال، مصرف نقش محوری را بر عهده گرفته است، بدین‌گونه که مردم می‌کوشند با مصرف‌کردن کالاهایی که تصور می‏کنند نظرشان را دربارۀ خودشان و تصوری که از هویت‏شان دارند تأمین می‌کند، به همان کسی تبدیل شوند که دوست دارند باشند (باکاک، 1381: 100).

استوارت هال[41] نیز از رویکردی چندبعدی و سیال‏تر، پیوند هویت و مصرف را بحث و بررسی کرده است. به تعبیر هال، سوژۀ پسامدرن، هیچ ماهیت ثابت بنیادی یا ماندگاری را برای انسان قائل نمی‏شود، بلکه او در زمان‏های متفاوت، هویت‏های متفاوت دارد (Hall, 1996: 227). به‌نظر او هویت‏یابی یک برساخته است، فرایندی که هیچ‏گاه تمام نمی‏شود و همیشه در جریان است. هویت هرگز یکدست نمی‏شود، بلکه ‏به‌ویژه در دوران مدرن- به بخش‏هایی تقسیم می‏شود و همچنین به‌طور جداگانه و اغلب به‌طور متقاطع و رقابت‏آمیزی از خلال موقعیت‏ها، تجارب و گفتمان‏های مختلف ساخته می‌شود (Hall, 2000: 16-17). هال با ساخت اصطلاح «چرخۀ فرهنگ»[42] بیان می‌کند که معناها در چندین عرصۀ متفاوت تولید و با شماری فرایندها یا اعمال متفاوت پخش می‏شود. معنا چیزی است که درکی از هویت‏مان، یعنی درکی از اینکه من کیستم و به چه کسانی شباهت دارم، به ما می‏دهد؛ بنابراین با پرسش‌هایی دربارۀ اینکه فرهنگ چگونه در درون و میان گروه‌ها، هویت می‏سازد و آن را حفظ می‏کند، پیوند تنگاتنگی دارد. معنا هنگامی تولید می‏شود که از اقلام فرهنگی استفاده کنیم، یا به خود اختصاص می‏دهیم؛ یعنی هنگامی که به شیوه‏های مختلف، آن چیزها را وارد آداب و اعمال زندگی روزمرۀ خود می‏کنیم و به این طریق به آن‌ها ارزش و اهمیت می‏دهیم (هال، 1391: 19 - 20). مصرف در نظر هال تحت تأثیر چرخش نشانه‏شناختی در نظریۀ فرهنگی، عملی از پیش ‏تعیین‏شده، تحت کنترل رسانه‏ها، تحمیلی و یا نمود صرف خاستگاه اجتماعی-اقتصادی نیست، بلکه در نظر او، مصرف‏کنندگان، فعالانه، اقلام مصرفی را تفسیر می‏کنند و به آن‌ها معنا می‏دهند (سیدمن، 1391: 181-183).

فیسک[43] نیز در نظریه‏ای که به نظریۀ دریافت[44] معروف است، رابطۀ مصرف و هویت را بررسی کرده است. نظریۀ دریافت، مخاطبان کالاهای فرهنگی را مصرف‏کنندگانی فعال در نظر می‏گیرد که دربارۀ چگونگی مصرف و استفاده از کالاهای فرهنگی (نوع و میزان مصرف فرهنگی) فعالانه تصمیم می‏گیرند و سپس به انتخاب دست می‏زنند (استیفن، 1384: 742). بر اساس این نظریه، پیام‏های رسانه‏ای، گشوده، باز و چندمعنایی[45] هستند. کالاهایی که برای افراد لذت‏بخش و معنادار باشد، افراد آن‌ها را مصرف می‏کنند؛ اما آن کالاهایی که صرفاً بیان‏کنندۀ عقاید ایدئولوژیک حاکم هستند و برای مصرف‌کنندگان لذت‌بخش نباشند، از سوی آن‌ها رد می‏شود. یکی از نکات مهم نظریۀ فیسک این است که در حالی که عمل مصرف، تولید دوبارۀ معنا در نظر گرفته می‏شود و مصرف‏کنندگان فعالانه به مصرف کالاهای فرهنگی دست می‏زنند، اما نوع انتخاب کالای مصرفی خاصی و تفسیر آن در بین مصرف‏کنندگان مختلف، بر اساس جایگاه اجتماعی‏شان متفاوت است؛ به عبارتی دیگر برداشت‏های افراد از یک متن و کالای فرهنگی با یکدیگر متفاوت است. نوع مصرف و برداشت و تفسیر مصرف‏کنندگان از کالاهای مصرفی، کاملاً آزادانه نیست، بلکه زمینه‏وند[46] است. پیام‏های رسانه‏ای و فرهنگی، مطابق با بافت و فرهنگ دریافت‌کنندگان تفسیر می‏شود. چندگانگی معنا و ابهام ذاتی کالاها و متون فرهنگی، ناشی از چندگانگی موقعیت‏های اجتماعی مصرف‏کنندگان است؛ زیرا نوع انتخاب مصرف‏کنندگان، مبتنی بر همانندی ساختاری با روابط اجتماعی و هویت جمعی‏شان است (Fiske, 1991: 341)؛ بنابراین مخاطبان فعال با یاری از راهبردهای تأویلی گوناگون، به اقتضای مواضع و علایق ویژۀ خویشتن و مبتنی بر تعلقات اجتماعی و هویتی‏شان، به تفسیر و خوانش‏های ویژۀ خود از رسانه‏ها و کالاهای فرهنگی دست می‏زنند.

برخی از صاحب‌نظران نیز مستقیماً در مورد هویت و مصرف موسیقایی بحث کرده‌اند. دیوید ریزمن[47] در بحث دربارۀ مصرف، استفادۀ خرده‏فرهنگ‏ها از موسیقی را بررسی می‌کند. در نظر ریزمن جوانان همیشه گروه کوچکی را تشکیل می‏دهند که شورش آن‌ها جنبۀ نمادین و نشانه‏شناختی دارد. در اینجا نوع موسیقی، الگوی خاصی است که مصرف‏کننده برای اعلام‌کردن خود در جهان، آن را برمی‏گزیند و در عین حال، جزئی از جهان بزرگ‌ترشدن را تجربه می‏کند؛ به عبارتی مصرف موسیقی، مرحله‏ای است که جوان در آن به قضاوت می‏نشیند و قضاوت می‏شود. جوانان با مصرف موسیقی، خود را خلق می‏کنند و به و‏اسطۀ موسیقی، حس جمع‏بودن و همتایی و همسویی را تولید می‌کنند (بهار، 1390: 59 و 60). فریس[48] 1996: 124-125)) نیز در بحث درباره هویت، ویژگی‏های موسیقی پاپ را بررسی می‌کند و مفهوم «هویت موسیقایی» [49] را مطرح می‌کند؛ یعنی موسیقی حس هویت ما را از رهگذر تجارب مستقیمی برمی‏سازد که به بدن، زمان و اجتماعی‏شدن اشاره دارد، تجاربی که به ما امکان می‌دهد خود را در روایت‏های تخیلی فرهنگی بازیابیم. موسیقی، وجه مردمی به خود می‏گیرد؛ زیرا موسیقی ما را به یک اجتماع خاص می‏برد. تجربۀ موسیقی پاپ یک تجربۀ هویت است. در پاسخ به آوازی خاص، ما به یک جمع هیجانی می‏پردازیم و با مجریان و اجراهای متفاوت آن، با هواداران دیگر در می‏آمیزیم. موسیقی نمادی می‏شود که تجربه‏های هویت جمعی ما را می‌سازد. ساختن موسیقی روش ساختن ایده‏ها نیست، بلکه روشی برای زندگی‌کردن با آن است (استوری، 1386: 138).

کوک[50] (1998: 5) نیز در زمینۀ هویت و مصرف موسیقی معتقد است در جهان امروز، تصمیم‏گیری دربارۀ اینکه چگونه به موسیقی گوش دهیم، بخشی مهم از خود تصمیم‏گیری و اطلاع‏رسانی به افراد است؛ یعنی نه تنها کیستی، بلکه چیستی شما را به خودتان یادآوری می‏کند. «موسیقی» واژه‏ای بسیار ظریف است که هر چیزی را در اشکال متعدد هویت‏های فرهنگی یا خرده‏فرهنگی دربرمی‏گیرد؛ بنابراین با توجه به مباحث نظری مطرح‏شده می‏توان گفت با وجودی که در جهان امروزی تنوع متکثری از انواع موسیقی‌ها عرضه می‌شود، نوع انتخاب ما از این «بازار موسیقیایی» تصادفی نیست و به ویژگی‌های متنوع افراد «انتخاب» کننده بستگی دارد. در این مقاله پژوهشگران فرض کرده‌اند تعلقات هویتی افراد میزان و نوع مصرف موسیقیایی آن‌ها را تحت تأثیر قرار می دهد. بر اساس این، فرضیه‌های اساسی این مقاله عبارتند از:

1. بین میزان پای‏بندی پاسخگویان به هویت قومی و مصرف موسیقیایی (میزان و نوع) آنان، رابطه‏ای معنادار وجود دارد.

2. بین میزان پای‏بندی پاسخگویان به هویت ملی و مصرف موسیقیایی (میزان و نوع) آنان، رابطه‌ا‏ی معنادار وجود دارد.

3. میان میزان پای‏بندی پاسخگویان به هویت جهانی و مصرف موسیقیایی (میزان و نوع) آنان، رابطه‌ای معنادار وجود دارد.

 

روش‏شناسی پژوهش

پژوهش حاضر به روش کمّی و پیمایشی[51] (توصیفی- تبیینی) انجام شده است. جامعۀ آماری این پژوهش، دانشجویان لر دانشگاه یاسوج با تعداد 4 هزار و 195 در سال تحصیلی 1393- 94 نفر[52] بوده است. از تعداد فوق، بر اساس جدول مورگان (حسن‌زاده، 133:1386) و با ضریب اطمینان نمونه‌گیری 95 درصد و ضریب خطای 05/0، 380 نفر برای حجم نمونه تعیین شد که برای اطمینان بیشتر، این تعداد به 400 نفر افزایش یافت. روش نمونه‏گیری استفاده‌شده برای دستیابی به پاسخگویان، طبقه‏ای چندمرحله‏ای متناسب با حجم بوده است، به این صورت که نخست، به جامعۀ آماری در راستای رشته‌های تحصیلی‌شان در چهار دانشکدۀ علوم انسانی، علوم پایه، فنی و مهندسی و علوم کشاورزی توجه شد؛ سپس در هر دانشکده به تناسب جنس و مقطع تحصیلی، نمونۀ مدّنظر از میان آنان انتخاب شد. درنهایت به‌صورت تصادفی در روزهای فرد و زوج هفته تعداد پرسشنامه‏های مدّنظر از هر گروه تکمیل شدند. در ضمن دانشجویان لر بدین دلیل انتخاب شدند که نخست، بیشترین تعداد دانشجویان دانشگاه، لر بوده‌اند، دوم اینکه، این دانشجویان، ضمن برخورداری و استفاده از هویت و موسیقی ایرانی، هویت و موسیقی لری متمایز دارند؛ بنابراین بر اساس فرض مطالعه، باید دانشجویانی انتخاب می‏شدند که هویت قومی متمایز و مشخصی داشته باشند.

ابزار گردآوری داده‏ها، پرسشنامۀ محقق‏ساخته بوده است. متغیرهای مستقل و وابسته پژوهش به‌ترتیب هویت جمعی و مصرف موسیقیایی بوده‌اند. هویت جمعی (متغیر مستقل) شناسۀ آن قلمرویی از حیات اجتماعی است که فرد با ضمیر «ما» خود را بدان متعلق، منتسب و مدیون بداند و در برابر آن احساس تعهد و تکلیف کند. اینکه فرد در مرحلۀ اول خود را با کدام واحد جمعی معرفی کند و در برابر آن احساس تعهد و تکلیف کند، هویت جمعی او را نشان می‏دهد. این هویت‏های جمعی را در سطح ترتیبی از کوچک و خاص به بزرگ و عام؛ مثلاً از هم‏فامیلی، هم‏طایفه یا هم‏محله، هم‏روستا، هم‏قوم، هم‌زبان، هم‏مذهب، هم‏وطن و هم‏نوع می‌توان دسته‏بندی کرد (عبداللهی، 1374: 1). در این پژوهش، سه سطح از این هویت بررسی شد: هویت قومی، هویت ملی و هویت جهانی. هویت قومی یکی از انواع هویت جمعی است که به مجموعۀ ویژگی‌ها و مشخصات فرهنگی‏ای اطلاق می‏شود که یک قوم را از اقوام دیگر متمایز می‏کند و بین اعضای یک قوم احساس تعلق به یکدیگر ایجاد کرده و آن‌ها را منسجم می‏کند (احمدلو، 1381: 123). هویت ملی به معنای احساس تعلق و وفاداری به عناصر و نمادهای مشترک در اجتماعی ملی است. این عناصر و نمادها که سبب شناسایی و تمایز می‏شوند عبارتند از: بعد اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، دینی، فرهنگی و زبانی (توسلی و قاسمی، 1381). هویت جهانی نیز به معنی نوعی خودفهمی انسان در چارچوب جهانی و به معنی شکل‏گیری احساس تعلق فرد به نظام جهانی و تعهد وی به مسائل جهانی است که درنتیجۀ‏ آن فرد خود را عضوی از جامعۀ جهانی تعریف و تصور می‏کند (حاجیانی، 1388: 471). در این پژوهش، هویت جمعی بر اساس دو معیار تعهد و تعلق پاسخگو به هریک از سطوح سه‌گانۀ هویتی قومی، ملی و جهانی ارزیابی شد. تعلق، به معنای دلبستگی‌داشتن به مؤلفه‏های هویتی است. منظور از تعهد نیز پای‏بندی و عمل به مؤلفه‏های هویتی است. هویت قومی با 12 گویه، هویت ملی با 12 گویه و هویت جهانی نیز با 12 گویه و در طیف پنج‏گزینه‏ای لیکرت (از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم) سنجیده شد.

مصرف موسیقی (متغیر وابسته) بهره‏گیری از کالاها و محصولات مختلف موسیقایی در گونه‏های متفاوت آن است (Bryson, 1996) که به دو صورت میزان و نوع مصرف سنجیده شده است. میزان مصرف موسیقی با یک پرسش مبنی بر اینکه «در طول شبانه‏روز چند دقیقه موسیقی گوش می‏دهید؟» ارزیابی شد؛ اما برای ارزیابی گونه‌های مصرف موسیقیایی، ابتدا بر اساس آزمون تحلیل عامل اکتشافی (جدول 1) انواع مختلف مصرف موسیقیایی به پنج دسته با نام‌های موسیقی غربی، سنتی ایرانی، محلی، پاپ ایرانی و مذهبی دسته‌بندی شد؛ سپس رابطۀ متغیرهای مستقل با میزان مصرف و گونه‌های موسیقیایی مصرفی به‌صورت مجزا بررسی شد. گفتنی است برای ارزیابی انواع مصرف موسیقیایی از گویه‌هایی با طیف لیکرت استفاده شد که در دامنه‌ای از خیلی زیاد تا اصلاً تنظیم شده بودند.[53]

اعتبار و پایایی گویه‌های مربوط به متغیرها، به‌ترتیب با روش‌های اعتبار صوری و تحلیل عامل سازه و ضریب آلفای کرونباخ انجام شد. بدین‌ترتیب که ابتدا گویه‌های زیادی بر اساس پژوهش‌های پیشین داخلی و مشورت با اصحاب موسیقی در ارتباط با ابعاد سه‌گانۀ هویت جمعی و مصرف موسیقیایی آماده شد و بعد از مشورت با استادان راهنما و مشاور و انجام آزمون مقدماتی برای اعتباریابی اولیۀ آن‌ها، در بین تمام گویه‌ها، گویه‌های مناسب انتخاب شدند. برای ارزیابی میزان پایایی گویه‌ها، از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آلفای همۀ گویه‌های مربوط به همۀ متغیرها و ابعاد آنان در حد مقبول بوده‌اند (جدول 2).

 

گونه‏های موسیقایی

موسیقی محلی (قومی): این نوع موسیقی به گویش خاص یک قوم نواخته و پرداخته می‏شود. همچنین موسیقی هر قوم، مختص به همان قوم است و تنها در میان مردم آن قوم، معنا و مفهوم دارد؛ مثلاً در ایران، موسیقی لری، کردی، گیلکی و غیره جزء موسیقی‏های محلی هستند.

موسیقی غربی: نوعی از موسیقی است که شامل موسیقی کلاسیک[54]، آلترناتیو[55]، پاپ و رقص غربی است. زبان استفاده‌شده در این موسیقی نیز زبان رسمی جهانی یعنی انگلیسی است که تحت تأثیر فرایند جهانی‌شدن، حجم عظیمی از این موسیقی‏ها در نقاط مختلف جهان به فراوانی یافت می‏شود.

موسیقی پاپ (همه‏پسند ایرانی): این موسیقی به آن دسته از موسیقی‏هایی گفته می‏شود که به‌وفور در سطح جامعه یافت می‏شود و به‌سادگی در دسترس همگان است همچنین ویژگی مهم این نوع موسیقی، تجاری‌بودن و تولید آن در مقیاسی گسترده است که در آن، خصایص و مؤلفه‏های زیبایی‏شناختی، جایگاه و  اهمیت در خور توجهی ندارد.

موسیقی سنتی ایرانی: نوعی از موسیقی است که با استفاده از سازهای سنتی و اصیل ایرانی و در سبک‏ها و دستگاه‏های اصیل ایرانی نواخته می‏شوند. به آن موسیقی دستگاهی نیز گفته می‏شود. بیشتر اشعار مورد استفاده در این موسیقی نیز اشعار کلاسیک فارسی است.

موسیقی مذهبی: موسیقی مذهبی، موسیقی‏ای با محتوایی مذهبی بوده و هدف از ارائه و ساخت آن ترویج عقاید و باورهای مذهبی در سطح جامعه است.

 

 

جدول 1- نتایج آزمون تحلیل عامل اکتشافی مربوط به تعیین گونه‏های مصرف موسیقایی

گونه‏ها

گویه‏ها

بار عاملی

بار عاملی

بار عاملی

بار عاملی

بار عاملی

محلی

موسیقی‏های لری سنتی

695/0

 

موسیقی لری همراه

779/0

موسیقی شروه

758/0

لری با ویولون و ساز برنجی

690/0

آهنگ ساز و نقاره

685/0

غربی

موسیقی کلاسیک غربی

 

697/0

 

موسیقی پاپ غربی

695/0

موسیقی غربی رقص

670/0

موسیقی‏ آلترناتیو غربی

708/0

پاپ غربی بدون کلام

641/0

پاپ

پاپ لس آنجلسی

 

449/0

 

موسیقی پاپ ایرانی

553/0

موسیقی رپ شاد

663/0

موسیقی رپ اعتراضی

407/0

موسیقی شاد و رقص

513/0

موسیقی راک فارسی

466/0

مذهبی

مداحی و روضه‏خوانی

 

853/0

 

موسیقی‏های دفاع مقدس

706/0

سنتی

سنتی ایرانی با آواز

 

692/0

ترکیبی سنتی و پاپ

557/0

809= KMO

سطح معناداری: 000/0             خی‌دو: 3138/594

 

جدول 2- تعداد و ضریب پایایی گویه‏های متغیرهای مستقل و وابستۀ پژوهش به تفکیک ابعاد آنان

نام متغیر

ابعاد

تعداد گویه‏ها

آلفای کرونباخ

ابعاد

کل

انواع مصرف موسیقی

 

موسیقی غربی

5

83/0

82/0

موسیقی سنتی ایرانی

2

72/0

موسیقی محلی (لری)

5

80/0

موسیقی پاپ

6

68/0

موسیقی مذهبی

2

83/0

هویت قومی

تعلق

7

89/0

90/0

تعهد

5

75/0

هوبت ملی

تعلق

7

78/0

81/0

تعهد

5

55/0

هویت جهانی

تعلق

6

67/0

79/0

تعهد

5

63/0

 

 

ویژگی‌های نمونۀ مورد بررسی

نمونۀ مورد مطالعه شامل 3/53 درصد زن و 7/46 درصد مرد بوده است. از لحاظ سنی 1/70 درصد از پاسخگویان در ردۀ سنی 23-18 سال، 8/25 درصد در ردۀ سنی 29-24 سال و 0/4 درصد در ردۀ سنی 35-30 سال قرار داشتند. 3/32 درصد از پاسخگویان در گروه تحصیلی علوم انسانی، 5/24 درصد در گروه تحصیلی علوم پایه، 5/14 درصد در گروه تحصیلی کشاورزی و 8/28 درصد در گروه تحصیلی فنی و مهندسی قرار داشتند. همچنین 3/76 درصد پاسخگویان در مقطع کارشناسی، 0/19 درصد در مقطع کارشناسی ارشد و 8/4 درصد از آن‌ها در مقطع دکتری مشغول به تحصیل بودند.

 

 

جدول 3- توزیع فراوانی و درصدی مشخصات توصیفی پاسخگویان

متغیرها

جنس

سن

گروه تحصیلی

مقطع تحصیلی

زن

مرد

23-18

29-24

35-30

انسانی

پایه

کشاورزی

فنی

کارشناسی

ارشد

دکتری

فراوانی

213

187

281

103

16

129

98

58

115

305

76

19

درصد

3/53

8/46

1/70

8/25

0/4

3/32

5/24

5/14

8/28

3/76

0/19

8/4

 

 

یافته‏های استنباطی

اهمیت مصرف گونه‏های موسیقایی

برای تعیین اینکه پاسخگویان کدام یک از گونه‏های چندگانۀ موسیقیایی را ترجیح می‌دهند، از آزمون تفاوت میانگین رتبه‏های فریدمن استفاده شد. بر اساس نتایج آزمون (جدول 4) با توجه به رتبه‏های متفاوت گونه‏های مصرف موسیقی و مقدار کای اسکوئر (70/1412) که در سطح خطای کوچک‏تر از 01/0 معنی‏دار است، می‏توان گفت اهمیت و مصرف گونه‏های موسیقایی مختلف در نظر پاسخگویان یکسان نیست. بدین‌ترتیب که مصرف موسیقی‏های پاپ ایرانی با میانگین رتبۀ 25/15 در رتبۀ اول، موسیقی پاپ لس‏آنجلسی با میانگین رتبۀ 55/13در رتبۀ دوم و موسیقی‏های شاد و رقص بندری با میانگین رتبۀ 33/13 در رتبۀ سوم اهمیت مصرفی پاسخگویان قرار دارند. کمترین میزان مصرفی نیز برای موسیقی‏های کلاسیک غربی با میانگین رتبۀ 27/6 (رتبۀ بیستم)، آلترناتیو غربی با میانگین رتبۀ 19/7 رتبۀ نوزدهم و پاپ غربی بدون کلام با میانگین رتبۀ 49/7 بوده‌اند؛ بنابراین موسیقی‏ پاپ از آن‏رو که موسیقی‏ای همه‏پسند است، در میان دانشجویان لر دانشگاه یاسوج بیشترین مصرف را دارد.

 

آزمون فرضیه‏های پژوهش

برای بررسی فرضیه‌های پژوهش از دو نوع آزمون همبستگی دو سویه و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. بر اساس نتایج آزمون همبستگی (جدول 5) هویت قومی با گونه‏های‏ مصرف موسیقایی محلی، پاپ و مذهبی در سطح معناداری بالاتر از 99 درصد، ارتباط مثبت و معناداری داشت؛ اما با مصرف گونه‏های موسیقایی غربی و سنتی و نیز با میزان مصرف موسیقی در طول شبانه‏روز ارتباط معناداری نداشت. بر اساس مقایسۀ میزان همبستگی‏ها، قوی‏ترین رابطۀ هویت قومی با مصرف گونۀ موسیقایی محلی بوده است. بر اساس این، با افزایش میزان پای‏بندی افراد به هویت قومی، نوع مصرف گونه‏های موسیقیایی محلی آنان افزایش می‌یابد.

 

جدول 4- آزمون معناداری تفاوت میانگین رتبۀ نوع مصرف موسیقی از دیدگاه پاسخگویان

نوع مصرف موسیقی

میانگین رتبه

موسیقی پاپ ایرانی؛ مثل آثار محسن یگانه، مرتضی پاشایی، بنیامین و غیره

25/15

موسیقی‏های لس آنجلسی؛ مثل آثار گوگوش، هایده، مهستی، داریوش و غیره

55/13

موسیقی شاد و رقص؛ مثل موسیقی بندری

32/13

موسیقی لری همراه با ارگ؛ مثل آثار محسن اسفندیاری، سجاد رزمجو و غیره

25/13

موسیقی‏های لری سنتی؛ مثل مسعود بختیاری، دیدار محمودی و غیره

51/12

موسیقی سنتی ایرانی همراه با آواز؛ مثل آثار شجریان، شهرام ناظری و غیره

47/12

موسیقی‏های ترکیبی سنتی و پاپ؛ مثل آثار اصفهانی، افتخاری و غیره

68/11

آهنگ ساز و نقاره

22/11

مداحی و روضه‏خوانی؛ مثل آثار سید جواد ذاکر، علیمی، محمود کریمی و غیره

85/10

موسیقی‏های دفاع مقدس؛ مثل آهنگران، کویتی­پور و غیره.

41/10

موسیقی رپ اعتراضی؛ مثل آثار شاهین نجفی، هیچکس، یاس و غیره

09/10

موسیقی رپ شاد؛ مثل آثار ساسی مانکن، زدبازی و غیره

78/9

موسیقی راک فارسی؛ مثل آثار متین دو حنجره، رضا یزدانی و غیره

58/9

شروه؛ مثل آثار مرتضی دستپاک، منوچهر زنگنه و غیره

22/9

موسیقی لری همراه با ویولون یا ساز برنجی؛ مثل شکرالله( شکوه)، ناصر و غیره

98/8

موسیقی غربی رقص؛ مثل تکنو، و غیره

46/8

موسیقی پاپ غربی؛ مثل آثار مایکل جکسون، جنیفر لوپز، ریکی مارتین و غیره

43/8

موسیقی غربی پاپ بدون کلام؛ مثل آثار یانی، ساش و کیتارو و غیره

49/7

موسیقی‏های آلترناتیو غربی؛ مثل رپ، هوی متال، ریگه، سول، سلسا و غیره

19/7

موسیقی کلاسیک غربی؛ مثل آثار باخ، موتسارت و بتهوون و غیره

27/6

کی‏دو: 70/1412

سطح معنی­داری: 000/0

 

درجۀ آزادی: 19

       

 

 

هویت ملی با دو نوع مصرف موسیقایی غربی و پاپ در سطح معناداری بالاتر از 99 درصد، ارتباط منفی و معنادار و برعکس با مصرف گونۀ موسیقایی مذهبی در سطح معناداری بالاتر از 99 درصد ارتباط مثبت و معناداری داشت؛ اما همبستگی این بعد از هویت جمعی، با مصرف دو گونۀ موسیقیایی سنتی ایرانی و محلی و نیز با میزان مصرف موسیقی ارتباط معناداری نداشت. بر اساس مقادیر و جهات همبستگی می‏توان گفت با تشدید میزان هویت ملی پاسخگویان، مصرف موسیقی مذهبی آنان افزایش و مصرف موسیقی‏های جهانی، غربی و پاپ آنان کاهش می‌یابد.

هویت جهانی با مصرف دو گونۀ موسیقیایی غربی و پاپ در سطح معناداری بالاتر از 99 درصد و نیز با میزان مصرف موسیقی در سطح معناداری بالای 95 درصد، ارتباط مثبت و معنادار و با مصرف سه گونۀ موسیقیایی سنتی و محلی در سطح معناداری بالاتر از 95 درصد و موسیقی مذهبی در سطح بالاتر از 99 درصد، رابطۀ منفی و معناداری داشت. هویت جهانی، قوی‏ترین رابطه را با مصرف گونۀ موسیقایی غربی داشت. هویت جهانی در مقایسه با دو گونۀ هویت قومی و ملی، با مصرف همۀ گونه‏های موسیقیایی و نیز میزان کلی مصرف موسیقی همبستگی معنی‏داری داشته است.

 

 

 

جدول 5- آزمون رابطۀ مصرف موسیقی و گونه‏های هویت جمعی

آزمون همبستگی

دو سویه پیرسون

هویت جمعی

مصرف موسیقی

قومی

ملی

جهانی

غربی

سنتی

محلی

پاپ

مذهبی

میزان

هویت جمعی

قومی

1

 

 

 

 

 

 

 

 

ملی

026/0

1

 

 

 

 

 

 

 

جهانی

** 15/0-

** 21/0-

1

 

 

 

 

 

 

مصرف موسیقی

غربی

034/0-

** 19/0-

**31/0

1

 

 

 

 

 

سنتی

018/0-

037/0-

* 10/0-

031/0

1

 

 

 

 

محلی

** 39/0

005/0

* 18/0-

027/0

** 28/0

1

 

 

 

پاپ

**19/0

** 18/0-

** 19/0

** 47/0

** 14/0

** 25/0

1

 

 

مذهبی

**20/0

**23/0

** 28/0-

** 16.-

** 27.

** 43.

005.

1

 

میزان

013.-

*12.

* 12.

** 16/0

* 10/0-

07/0-

* 11/0

07/0-

1

 **رابطه در سطح 99 درصد معنادار است.                                      *رابطه در سطح 95 درصد معنادار است.

 

 

تبیین نوع و میزان مصرف موسیقی با توجه به مجموعه متغیرهای مستقل

برای ارزیابی تأثیر مجموعۀ متغیرهای مستقل (هویت قومی، هویت ملی و هویت جهانی) بر متغیر وابسته‏ (میزان و نوع مصرف موسیقی) از تحلیل‏ رگرسیون چند‏متغیره به روش گام به گام استفاده شد ( جدول 6). براساس نتایج آزمون در مصرف موسیقی غربی، هویت جهانی در جهت مثبت و با مقدار بتا 306/0 و سپس هویت ملی در جهت منفی و با مقدار بتای 112/0- در معادلۀ رگرسیونی باقی مانده‏اند. این دو متغیر با هم 114/0 از تغییرات مصرف موسیقی غربی را می‌توانند تبیین کنند. در گونۀ مصرف موسیقی محلی، هویت قومی در جهت مثبت و با مقدار بتای 407/0، 164/0 تغییرات مصرف موسیقی محلی را می‌توانند تبیین کنند. دیگر گونه‏های هویتی در تبیین مصرف موسیقی محلی تأثیری نداشتند و از معادله خارج شدند. در گونۀ مصرف موسیقی سنتی، تنها هویت جهانی در جهت منفی و با مقدار بتا 107/.- وارد معادله شد و تنها 009/0 درصد از تغییرات آن را توانست تبیین کند. نتیجۀ مذکور نشان می‌دهد پای‏بندی و تعلق هویتی، مصرف موسیقی سنتی را نمی‌تواند تبیین کند و شناسایی علل مصرف آن مستلزم توجه به متغیرهای دیگر است. در مصرف موسیقی مذهبی، هویت جهانی در جهت منفی و با مقدار بتا 216/0-، هویت ملی در جهت مثبت و با مقدار بتا 187/0 و هویت قومی نیز در جهت مثبت و با مقدار بتا 163/0 به‌ترتیب بیشترین تأثیر را در تبیین مصرف موسیقی مذهبی داشتند. درنهایت سه متغیر مذکور، 13 درصد از واریانس مصرف موسیقی مذهبی افراد را توانستند تبیین کنند. در مصرف موسیقی پاپ ایرانی نیز هویت جهانی در جهت مثبت و با مقدار بتا 224/0 و هویت قومی نیز در جهت مثبت و با مقدار بتا 214/0 وارد معادله شدند که 7/0 درصد از تغییرات آن را توانستند تبیین کنند. درنهایت در میزان مصرف موسیقی نیز تنها هویت جهانی در جهت مثبت و با مقدار بتای 122/0 وارد معادله شد که 1/0 درصد از تغییرات آن را توانست تبیین کند. بر اساس نتایج رگرسیون، هر سه گونۀ هویت جمعی در تبیین نوع و میزان مصرف موسیقی نقش داشتند؛ ولی هر کدام از آن‌ها در تبیین یک یا چند گونۀ مصرف موسیقی و آن هم در جهت‏های مختلف نقش داشتند؛ مثلاً هویت جهانی علاوه بر آنکه در تبیین مصرف موسیقی غربی و پاپ در جهت مثبت نقش داشت، در تبیین گونۀ مصرف موسیقی مذهبی و سنتی به‌صورت منفی نیز تأثیر داشت. این مطلب نشان می‌دهد تعلق و تعهد هویتی علاوه بر آنکه باعث گرایش افراد به انتخاب گونه‏های مصرفی خاصی می‏شود، در همان حال انتخاب گونه‏های مصرفی دیگری را محدود می‏کند؛ به عبارت دیگر تعلق و تعهد هویتی هم به‌صورت ایجابی و هم به‌صورت سلبی در انتخاب‏های مصرفی افراد نقش دارند، هرچند شدت و میزان آن در بعضی گونه‏ها زیاد و در بعضی گونه‏ها کم است.

 

 

جدول 6- نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیرۀ مصرف موسیقی با روش گام به گام

مصرف موسیقی

R

R2.adj

B

Beta

T

F

Sig

غربی

ثابت

هویت جهانی

هویت ملی

 

328/0

345/0

 

105/0

114/0

835/1

190/0

066/0-

 

306

112/0-

98/8

046/6

205/2-

 

050/43

188/24

000/0

محلی

ثابت

هویت قومی

 

407/0

 

164/0

726/1

200/0

 

407/0

740/1

889/8

 

016/79

000/0

سنتی

ثابت

هویت جهانی

 

102/0

 

009/0

652/5

028/0-

 

107/0-

893/10

174/2-

 

611/4

032/0

مذهبی

ثابت

هویت جهانی

هویت ملی

هویت قومی

 

281/0

335/0

372/0

 

077/0

102/0

138/0

591/2

071/0-

057/0

037/0

 

216/0-

187/0

163/0

248/2

480/4-

912/3

458/3

 

249/34

071/25

162/21

000/0

پاپ

ثابت

هویت جهانی

هویت قومی

 

191/0

286/0

 

034/0

077/0

406/3

149/0

099/0

 

224/0

214/0

971/1

597/4

407/4

 

118/15

620/17

000/0

میزان

ثابت

هویت جهانی

 

122/0

 

013/0

469/64

247/2

 

122/0

762/1

462/2

 

061/6

000/0

 

 

نتیجه

تحت تأثیر تغییر و تحولات ایجادشده در جامعۀ معاصر و چرخش فرهنگی در علوم اجتماعی و انسانی، در مقابل جامعۀ تولیدمحور مبتنی بر نظام اقتصادی، از جامعۀ مصرف‌محور مبتنی بر نظام فرهنگی صحبت به میان می‏آید. مصرف و مصرف‌گرایی به اندازه‏ای گسترش یافته و فراگیر شده است که جامعۀ سرمایه‏داری معاصر را جامعۀ مصرفی می‏گویند. با توجه به چرخش فرهنگی ایجادشده و فرهنگی‌شدن جامعۀ معاصر، مصرف فرهنگی، اهمیت دوچندانی یافته است. از میان مقوله‏های مصرف فرهنگی، موسیقی جایگاه خاصی دارد. امروزه موسیقی به شیوه‏های متفاوت، بخشی از اوقات روزانۀ هر فرد را به خود اختصاص می‏دهد. هر عضوی از جامعۀ امروزی، حتی اگر شنوندۀ ثابت سبک‏های موسیقایی خاصی نباشد، با رسانه‏هایی نظیر تلویزیون، رادیو، سینما و حتی بازی‏های ویدئویی، خود را در معرض استفاده از موسیقی قرار می‏دهد. افزون بر این، ظهور فناوری‏های الکتریکی، توسعۀ صنایع رسانه‏ای و جهانی‏شدن فرهنگی درمجموع، کیفیت و کمیت بهره‏مندی از موسیقی را وسعت بخشیده است. همچنین سهولت دسترسی، چندمنظوره‌بودن، هزینۀ اندک و تأثیرگذاری سریع موسیقی موجب شده است که این کالای فرهنگی در بخش‏های عمده‏ای از زندگی انسان امروز حضور داشته باشد. از این‏رو به‌نظر برخی از پژوهشگران، در زندگی امروزی، مواجهه با موسیقی امری اجتناب‏ناپذیر محسوب می‏شود. همچنین امروزه هویت انسان، پیوندی عمیق با الگوی مصرف وی پیدا کرده است و انسان‏ها در عصر حاضر تمایل دارند کیستی خود را با کالاها و خدماتی که مصرف می‌کنند، معرفی کنند؛ بنابراین با توجه به جایگاه بلامنازع امروزی مصرف، در فرایند هویت‏سازی، الگوهای مصرف متفاوت را نشانۀ هویت‏های متفاوتی می‌توان دانست که افراد با انتخاب‏های روزمره آن را برای خود برمی‌سازند. بر اساس این، مصرف موسیقی پیوند نزدیکی با هویت، کیستی و یا چیستی افراد یافته است. با توجه به جایگاه موسیقی در جامعۀ‏ فرهنگی معاصر و اهمیت هویت جمعی، پژوهش حاضر، ارتباط گونه‏های هویت جمعی قومی، ملی و جهانی، با نوع و میزان مصرف موسیقیایی دانشجویان لر دانشگاه یاسوج را بررسی کرده است.

نتایج پژوهش نشان داد دانشجویان گونه‏های موسیقی را به یک اندازه مصرف نمی‏کنند. سه گونۀ موسیقایی‏ پاپ ایرانی، پاپ لس‏آنجلسی و موسیقی شاد و رقص بالاترین گونه‌های مصرف موسیقیایی افراد بوده‏اند. درمقابل، سه گونۀ موسیقایی غربی پاپ بدون کلام، موسیقی‏های آلترناتیو غربی و موسیقی کلاسیک غربی کمترین گونه‏های موسیقیایی مصرفی دانشجویان بوده‌اند. این یافته با نتایج پژوهش‌های ودادهیر و همکاران (1390)، شریعت‏پناه (1390) و محمدپور و همکاران (1392) همسو بود؛ زیرا این پژوهش‏ها همگی بر اهمیت و فراگیری موسیقی پاپ (همه‏پسند) در میان مصرف‏کنندگان موسیقی تأکید داشتند و نشان می‌دادند موسیقی پاپ، بیشترین مصرف را نسبت به سایر گونه‏های موسیقایی دارد.

همچنین بر اساس نتایج پژوهش، انواع هویت‌های جمعی با گونه‏ها و میزان مصرف موسیقایی، رابطه‏ای معنادار داشتند. در مقایسه با نتایج پژوهش‏های محمدپور و همکاران (1392)، لارسن[56] و همکاران (2009) و ناتال[57] و همکاران (2011) که گویای ارتباط مصرف موسیقی و هویت بودند، می‌توان گفت جایگاه منطقی هویت و مصرف موسیقی در این پژوهش با آن‌ها یکسان نیست؛ زیرا در آن پژوهش‌ها، تأثیر مصرف موسیقی که متغیر مستقل است بر چگونگی برساخت هویت بررسی شد که متغیر وابسته است؛ اما در این پژوهش، مصرف موسیقی، متغیر وابسته در نظر گرفته شد؛ به عبارتی در این مقاله، رابطۀ میزان پای‌بندی به هر یک از انواع مختلف هویت جمعی با  میزان و گونه‏های متنوع مصرف موسیقیایی ارزیابی شد. بر اساس این، نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش‏های مذکور، مقایسه‌کردنی نیست. در این پژوهش، هویت قومی یکی از گونه‏های هویتی است، با مصرف موسیقی‏های محلی، مذهبی و پاپ ارتباط مثبت و با مصرف موسیقی جهانی، رابطۀ منفی و معنی‌داری داشت. هویت‏ ملی نیز با مصرف موسیقی مذهبی، رابطۀ مثبت و با مصرف موسیقی غربی و پاپ، رابطۀ منفی و معنی‏دار داشته است. درنهایت اینکه رابطۀ هویت جهانی با مصرف موسیقی غربی و پاپ، مثبت و با مصرف موسیقی‌های محلی، سنتی و مذهبی، منفی بوده است. بر اساس میزان و جهت متفاوت رابطۀ انواع هویت‏ها با گونه‏های متفاوت مصرف موسیقیایی می‌توان گفت مطابق نظریۀ فیسک و گیدنز، افراد فعالانه و متناسب با منابع هویتی در دسترس‌شان به انتخاب و مصرف گونه‌های موسیقیایی خاص اقدام می‌کنند؛ به عبارتی انتخاب موسیقی مصرفی خاص در بین مصرف‌کنندگان، بر اساس میزان پای‌بندی‌شان به انواع هویت‌های جمعی قومی، ملی و جهانی متنوع و متفاوت است و اینکه مصرف گونه‏های موسیقایی، مطابق با وضعیت هویتی دریافت‏کنندگان تنوع می‏پذیرد؛ بنابراین مخاطبان فعالانه متناسب با میزان تعلقات اجتماعی و هویتی‏شان، موسیقی‏هایی را انتخاب و مصرف می‏کنند که تا حد زیادی می‌تواند نمایانگر برجستگی هر یک از هویت‏های جمعی آنان باشد.

می‏توان گفت تعلقات هویتی در مصرف موسیقی به دو صورت عمل می‏کنند: نخست، محرکی مثبت است که افراد را به سمت الگوی مصرف موسیقایی خاصی تشویق و ترغیب می‌کند. دوم، عاملی بازدارنده است که آنان را از مصرف گونه‌های موسیقایی خاصی باز می‏دارد؛ مثلاً زمانی که افراد به گونۀ هویت جهانی، تعلق و تعهد داشته باشند، تمایل بیشتری به مصرف گونه‏های موسیقایی غربی و پاپ دارند و در مقابل، تمایل آنان به مصرف گونه‏های موسیقایی مذهبی، ملی و محلی کاهش می‌یابد.

درنهایت بر اساس مقدار تبیین‌های متفاوت مربوط به هر یک از گونه‌های مصرف موسیقیایی که از 4/16 درصد تبیین برای مصرف موسیقی محلی تا 90/0 تبیین برای مصرف موسیقی سنتی امتداد می‌یابند، می‌توان گفت در بررسی مصرف موسیقی توجه به گونه‌های موسیقیایی، اهمیت زیادی دارد، واقعیتی که کمتر در پژوهش‌های پیشین به آن توجه شده است. همچنین در بررسی مصرف هر یک از گونه‌های موسیقیایی، عوامل مختلفی باید مدّنظر قرار گیرند و متغیرهای یکسان و واحد، واریانس و تنوع مصرف موسیقیایی افراد را نمی‌توانند تبیین کنند. به نظر می‌رسد ذائقۀ موسیقیایی افراد، پدیده‏ای واحد و یکدست نیست که تنها با تمرکز بر نوع متغیرهای مستقل آن را بتوان تبیین کرد، بلکه تحلیل دقیق آن مستلزم توجه به تنوع ویژگی‌ها و محتوای گونه‏های متفاوت موسیقی است؛ زیرا بر اساس نتایج پژوهش می‌توان گفت شناخت و تبیین علمی گرایش به مصرف هر یک از این گونه‌های موسیقیایی مستلزم توجه به علل اجتماعی و فردی خاص است. در این راستا یک چارچوب نظری واحد نمی‌تواند جهت‌دهندۀ مطالعاتی باشد که مصرف گونه‌های متنوع موسیقیایی را بخواهند بررسی کنند؛ برای مثال، اگر مصرف موسیقی غربی تحت عواملی چون الف و ب باشد، ممکن است مصرف موسیقی سنتی تحت تأثیر عواملی مانند جیم و دال باشد؛ بنابراین پژوهشگران نباید مصرف موسیقی را مقوله‏ای واحد و یکپارچه در نظر بگیرند که آن را با یک چارچوب نظری واحد نمی‌توان تبیین کرد، بلکه برای بررسی علمی گونه‌های متنوع آن توجه به رهیافت‌های نظری گوناگون امری لازم به نظر می‌رسد.



[1]Consumption

[2] Cultural Turn

[3] Cultural Sociology

[4] Cultural Based Explanation

[5] Cultural Consumption

[6] Social Formation

[7] Identity

[8] Popular Media

[9] Marx

[10] Music

[11] Globalization of Technology

[12] Globalization of Culture

[13] Music Market

[14] Choise

[15] Featherstone

[16]Homology

[17] Bourdieu

[18]Omnivore- Univore

[19]Individualization

[20] Post-Industrial

[21] Collective Identity

[22] Socialist state

[23] Materialist

[24] البته به تعبیر گیدنز، جامعه را با دولت ملی نمی‌توان یکی دانست. وی متفاوت از پارسونز، مسألۀ «سامان» را بدین طریق صورت‏بندی می‏کند که چگونه نظام‌های اجتماعی زمان و مکان را به هم «پیوند» می‏دهد. در اینجا مسألۀ سامان، نوعی فاصله‌گیری زمانی – مکانی در نظر گرفته می‌شود؛ یعنی شرایطی که تحت آن زمان و مکان چنان سازمان می‏گیرند که حضور و غیبت به هم وصل می‏شوند. در جوامع پیش از مدرن، مکان و محل غالباً بر هم منطبق بودند؛ اما پیدایش مدرنیت با تقویت روابط میان دیگران «غایب»، بیش از پیش مکان را از محل جدا ساخت. در شرایط مدرنیت، محل بیش از پیش توهمی می‏شود؛ یعنی موقعیت‏های محلی کاملاً تحت نفوذ و رخنۀ عوامل اجتماعی دور از خودشان در می‏آیند و با آن‌ها شکل می‏گیرند (گیدنز، 1380:18- 23).

[25] Identity Ploralism

[26] Glocalization

[27] آلتی است بادی و بلند که صدای آن بم است و چون سوراخ ندارد، با انگشتان نواخته نمی‌شود و از این‌رو فقط برای دم‌دادن به کار می‌رود (فرهنگ فارسی معین).

[28] طرح بررسی و سنجش شاخص‌های فرهنگ عمومی کشور، استان کهگیلویه و بویر احمد، 1391

[29] Katz-Gerro

[30]Larsen

[31]Nutall

[32]Tribal Lens

[33]Cockrill

[34]Liu

[35] Veblen

[36] Liesure Class

[37] Conspicuous Consumption

[38] Peterson

[39]Life Style

[40] Budrilard

[41] Hall

[42] Cycle of culture

[43] Fiske

[44]Reception Theory

[45]Polysemy

[46] Contextual

[47] Riesman

[48] Frith

[49] Musical Identity

[50] Cook

[51] Surveying Reserch

[52] گفتنی است آمار مربوط به تعداد دانشجویان از مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه یاسوج گرفته شده است.

[53]پرسشنامه در پایان مقاله پیوست شده است.

[54]Clasic

[55]Alternative

[56]Larsen

[57]Nutall

 

احمدلو، ح. (1381). «رابطۀ هویت ملی و هویت قومی در بین جوانان تبریز»، فصلنامۀ مطالعات ملی، س 4، ش 13، ص 145-120.
استوری، ج. (1386). مطالعات فرهنگی دربارۀ فرهنگ عامه، ترجمۀ: پاینده، ح.، تهران: نشر آگه.
استیفن، ج. (1384). نظریه‏های ارتباطات، ترجمۀ: نوربخش، م. و همکاران، تهران: انتشارات جنگل.
باکاک، ر. (1381). مصرف، ترجمۀ: صبوری، خ.، تهران: انتشارات شیرازه.
بنت، ا. (1386). فرهنگ و زندگی روزمره، ترجمۀ: چاوشیان، ح. و جوافشانی، ل.، تهران: نشر اختران.
بهار، م. (1390). مصرف و فرهنگ، تهران: انتشارات سمت.
بودریار، ژ. (1389). جامعۀ مصرفی: اسطوره‏ها و ساختارها، ترجمۀ: ایزدی، پ.، تهران: نشر ثالث.
توسلی، غ.ع. و قاسمی، ی. (1381). «مناسبات قومی و رابطۀ آن با تحول هویت جمعی (نمونۀ مورد مطالعه: ایلام)»، مجلۀ جامعه‏شناسی ایران، دوره 4، ش 3، ص 25-3.
حاجیانی، ا. (1388). جامعه‏شناسی هویت ایرانی، تهران: پژوهشکدۀ تحقیقات استراتژیک.
حسن‏زاده، ر. (1386). روش‏های تحقیق در علوم رفتاری، تهران: نشر ساوالان.
حیدری، آ.؛ اکوانی، س. ح. و کشفی، م.ب. (1392). «رسانه‏ها و هویت فرهنگی: مطالعۀ دانش‏آموزان متوسطۀ شهر یاسوج»، فصلنامۀ مطالعات ملی، س 14، ش 3، پیاپی 55، ص 148-123.
زاهد زاهدانی، س. و سروش، م. (1387). «الگوی مصرف و هویت دختران جوان شهری: مطالعه‏ای دربارۀ دختران جوان شیراز»، فصلنامۀ مطالعات فرهنگی و ارتباطات، دوره 4، ش 7، ص 109-77.
سیدمن، ا. (1391). کشاکش آرا در جامعه­شناسی، ترجمۀ جلیلی، س. ه.، تهران: نشر نی.
شریعت‏پناه، ا. (1390). تحلیل جامعه‏شناختی نحوۀ مصرف موسیقی عامه‏پسند در میان جوانان (مطالعۀ موردی: دانشجویان دانشگاه کردستان)، پایان‏نامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه کردستان.
عبداللهی، م. (1374). «هویت جمعی، دینامیسم و مکانیسم تحول آن در ایران»، نامۀ انجمن جامعه‏شناسی ایران، ص 81-63.
فاضلی، م. (1382). مصرف و سبک زندگی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
فدرستون، م. (1380). «زیبایی‌شناختی‌کردن زندگی روزمره»، ترجمۀ: کرم‏پور، م.، مجلۀ ارغنون، ش 19، ص 217-187.
قاسمی، و. (1382). «تعامل موسیقی و جامعه»، کاوش‌نامه، ش 5 و 6، ص 214-195.
قاسمی، و. و صمیم، ر. (1387). «مطالعه‌ای پیرامون رابطۀ قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی با استفاده از داده‌هایی در زمینۀ مصرف موسیقایی در شهر تهران»، مجلۀ جامعه‌شناسی ایران، دوره 9، ش 1 و 2، ص 100-80.
گیدنز، آ. (1378). تجدد و تشخص: جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمۀ: موفقیان، ن.، تهران: نشر نی.
گیدنز، آ. (1380). پیامدهای مدرنیته، ترجمۀ: ثلاثی، م.، تهران: مرکز، چاپ دوم.
لمعه، م. (1349). فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، تهران: کاویان.
ملکی، ا. و رفیعی، م. (1390). «از هومولوژی تا فردی‌شدن، رهیافت‌های عمده در ارزیابی جامعه‌شناختی مصرف فرهنگی»، فصلنامۀ جامعه، فرهنگ و رسانه، س 1، ش 1، ص 50-27.
محمدپور، ا.؛ شریعت‏پناه، ا. و غلامی، ا. (1392). «تحلیل جامعه‏شناختی شیوۀ برساخت هویت از رهگذر مصرف موسیقی عامه‏پسند در میان جوانان»، مجلۀ مطالعات اجتماعی ایران، دوره 7، ش 4، ص 159-137.
واکوانت، ل. (1379). پی‏یر بوردیو، در استونز، رابز، متفکران بزرگ جامعه‏شناسی، ترجمۀ: میردامادی، م.، تهران: نشر مرکز.
وبلن، ت. (1383). نظریۀ طبقۀ تن‏آسا، ترجمۀ: ارشاد، ف.، تهران: نشر نی.
ودادهیر، ا.؛ امینیان، ا.؛ طباطبایی، آ. و سلیمانی، م.ج. (1390). «جوانان و موسیقی پاپ: بررسی جامعه‌شناختی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با گرایش دانشجویان دانشگاه تربیت معلم به موسیقی پاپ»، مجلۀ مسائل اجتماعی ایران، س 2، ش 2، ص 193-167.
هال، ا. (1391). معنا، فرهنگ و زندگی اجتماعی، ترجمۀ: گل‏محمدی، ا.، تهران: نشر نی.
Alexander, J. Smith, Ph. (2003) Elements of Structural Hermeneutics, in: Handbook of Sociological theory, Eddited by Turner, Junthan, H.USA: New York.
Bryson, S. (1996) "Anything but Heavy Metal, Symbolic Exclusion Musical Dislikes". American Sociological Review, 61(5):23-46.
Catz-Gerro, T. Razz, S. Yaris, E. (2007) "Class, Status, Cultural Participation and Intergeneration Transmission in Israel", Poetics, 35:152-167.
Chan, T. W. & Goldcorp, J. H. (2005) "The Social Stratification of Theatre, Dance and Cinema Attendance", Cultural Trends, 14:193 - 212.
Chan, T. W. & Goldcorp, J. H. (2007) "Social Stratification and Cultural Consumption: Music in England", European Sociological Review, 23:1-28.
Clark, D. (2007) The consumer society and postmodern city. Rutledge publication.
Cockrill, A. Liu, Y. (2013) "Western Popular Music Consumer by Highly Involved Chinese Music Fans”, Journal of Retailing and Consumer Services, 20:263-271.
Cockrill, A. Sullivan, M. Nor bury, H. L. (2011) "Music Consumption: Lifestyle Choice or Addiction", Journal of Retailing and Consumer Services, 18:117-136.
Cook, N. (1998) Music: A very Short Introduction. Oxford: Oxford University Press.
Frith, S. (1996) Music for Pleasure. Cambridge: Polity Press.
Fiske, J. (1991) Television: Polymey and Popularity. In R. Avery and D. Eason (Eds). Critical Perspectives on Media and society, Guilford Press.
Hall, S. and Du Guy, Paul. (1996) Question of Cultural Identity, London: Sage.
Hall, S. (2000) Who needs Identity?, in: Gray and Evans and Redman, p. 15-30.
Larsen, G. Lawson, R. Todd, S. (2009) "The Consumption of Music as Self-Representation in Social Interaction", Australian Marketing Journal, 17:16-26.
Nutall, P. Arnold, S. Carless, L. Finnamore, F. Richard, H. (2011) "Understanding Music Consumption Through a Tribal Lens", Journal of Relaiting and Consumer Services, 18:152-159.