Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor of Sociology and Faculty Member at the Department of Social Sciences, Payam Noor University, Iran
2 Faculty Member at the Department of Social Sciences, Payam Noor University, Iran
3 MA in Sociology, Payam Noor University, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه و بیان مسأله
شهروندی در زمرة مفاهیمی است که از دل تجدد و فرهنگ انسان اجتماعی برخاسته است. این واژه در کشورها و دورههای تاریخی مختلف معانی متفاوتی داشته است (استیونسون، 1392: 11). همواره در زمانهای متفاوت مفهوم شهروندی از جمله مفاهیم مورد توجّه بوده و یک سیر تحوّلی و تکاملی داشته است. از نیمه دوّم قرن بیستم به بعد، تحوّلاتی در سطح جهانی شکل گرفت از جمله، شکست نظریه ها و برنامههای توسعة اقتصادی، ظهور نظریهها و برنامهریزیهای توسعة فرهنگگرا، ظهور تکنولوﮊیهای ارتباطی مانند تلویزیون، ماهواره، اینترنت و اهمیّت یافتن رسانهها، ظهور صنایع فرهنگی مانند صنعت توریسم و صنعت علم، ظهور شهروندی فرهنگی، فرهنگی شدن امر سیاسی که، این تحوّلات توجّه به فرهنگ و مباحث فرهنگی را موجب شده است (باقریان،١٣٩٠: ۴٦-۴٧).
پیشینۀ تاریخی توسعه و تکوین پدیدۀ شهروندی را میتوان به دو بخش بلند مدت (از دولت شهر آتن در یونان باستان تا امپراتوری روم باستان و قرون وسطی در غرب) و یک پیشینۀ تاریخی کوتاه مدت (از رنسانس تا عصر روشنگری در سدۀ ١٨ و دوران تاریخی معاصر در سدۀ ٢٠) است، تقسیم کرد که نقاط عطف آن آتن سدۀ چهارم، دورۀ رنسانس و انقلاب فرانسه است. با ظهور دموکراسی در دولت– شهرهای یونان، شهروندی به معنای برخورداری از حقوق و وظایف و مشارکت فعّال مطرح شد. از نظر ارسطو یک فرد زمانی شهروند قلمداد میشد که میتوانست به طور چرخشی و نوبتی در حکمراندن و اطاعت کردن سهیم باشد. در دولت– شهرهای دموکراتیک یونان، فقط مردان آزاد متولّد همان جا شهروند محسوب میشدند و زنان، بردگان، کودکان و خارجیان ساکن آنجا شهروند به حساب نمیآمدند. بنابراین، مفهوم شهروندی در یونان قدیم، نموداری از دموکراسی است که در معیارهای فعلی عنوان «دیکتاتوری اقلّیّتها» به خود میگیرد (شیانی و داوودوند،١٣٩٠: ٣٩).
با گسترش امپراتوری روم و رشد آن از واحدهای کوچک دموکراسی مستقیم به جامعۀ وسیعتر، شهروندی معنای جدیدی یافت. حقّ شهروندی به بیگاگان شکست خورده و اقشار پایینتر به عنوان سربازان ذخیره و گروههای آماده دفاع از مرزهای امپراتوری اعطاء شد. در قرون وسطی، شهروندی دستخوش فراموشی طولانی مدّتی گردید و کلیسا همچون محوری برای هدایت اخلاقی و وفاداری، جایگزین اجتماع سیاسی شد. فقط در چند شهر ایتالیا چون فلورانس و ونیز مسئولیّتپذیری و مشارکت در امور عمومی رواج داشت.
در قرون شانزدهم و هفدهم بنیانهای شهروندی مدرن پیریزی شد. نظریات فلاسفه سیاسی چون هابز، لاک، رسو در شکلگیریاندیشه های لیبرال و انقلاب فرانسه بسیار مؤثر افتاد. ایناندیشمندان سیاسی مفاهیم آزادی، برابری و حاکمیت قانون را با شهروندی پیوند دادند. در مرحله بعد پدیدۀ جهانی شدن، تحوّلات ساختاری مهمّی را بر شهروندی ملّی سبب شد. این تحوّلات مرزهایی را که دولت بر آنها متّکی بود نا مشخص ساخت و شهروندی را به مفهوم جهانی و فراملّیتی تبدیل کرد. به بیان دیگر، در این دوره بر حقوق انسانها و تکالیف جهانی تأکید میشود. بنابراین شهروندی مدرن اگر چه از پدیدههای عصر جدید و نتیجۀ انقلابهای اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک به شمار میرود، امّا عناصر اوّلیه مربوط به دولت - شهرهای یونان باستان، امپراتوری روم و نیز دولت شهرهای قرون وسطی را دارا است. امروزه شهروندی به فراتر از مرزهای ملّی گسترش یافته و به صورت حقوق انسانی و مسئولیّت جهانی مطرح شده است. لذا شهروندی اگر چه مفهومی حقوقی است و معطوف به حقوق و وظایف شهروندان است، امّا دارای ابعاد فرهنگی فراسوی رابطههای حقوقی است.(شیانی و داوودوند،١٣٩٠: ٣٩).
در اواخر قرن بیستم پدیدۀ جهانیشدن، وضعیّت شهروندی ملّی را به چالش کشیده است. با وجودی که قدمت شهروندی جهانی بهاندیشههای سقراط و کانت باز میگردد، امّا این ایده بار دیگر با تحوّلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دهههای اخیر احیاء گردید. به تعبیر برایان.اس. ترنر (1990)، تحوّلات عمده در ساختار جهان معاصر، دو فرایند متضاد را در خود جای داده است؛ از یکسو شکافهای شدید به سمت خود مختاری منطقهای و محلّیگرایی، از سوی دیگر مفهوم قدرتمند جهانیگرایی و مسئولیّتهای سیاسی جهانی که همچنان شهروندی را در معرض تغییر و تحوّل قرار داده است (شیانی، 1381: 64). افزایش تلاقی فرهنگ و شهروندی یکی از تحولات قابل توجه در گفتمان سیاسی اخیر نیز بوده است. شهروندی در طول تاریخ متشکل از حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی بوده است. (Delanty, 2002 ). در طول تاریخ در مباحث مطرح شده در زمینه شهروندی همواره از حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی صحبت میشده و به دنبال مشخّص کردن محدودۀ این حقوق بودهاند «ولی امروزه نظریهپردازان به این نتیجه رسیدهاند که شهروندان علاوه بر نیازهای اجتماعی، اقتصادی و مدنی نیازهایی در زمینه فرهنگی دارند که شهروندی مدنی، سیاسی و اجتماعی نمیتوانند نیاز فرهنگی افراد را پوشش دهند. به همین دلیل مفاهیمی مانند حقوقفرهنگی و شهروندیفرهنگی و فرهنگشهروندی مطرح شده است. تحوّلات چند دهة اخیر در مسیر اهمیّت یافتن فرهنگ و فرهنگی شدن عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی است، از این رو فرهنگی شدن شهروندی امری اجتناب ناپذیر است». (اذانی و همکاران، ١٣90: ٨٢-٨٣).
بنا به دلایل مختلف، ازجمله افزایش میزان مهاجرتها، در دهههای اخیر، مدیران شهرهای بزرگ، شاهد درهم آمیختگی فرهنگهای گوناگون بودهاند. این موضوع، اداره شهرها را با پیوندها و تعارضات نژادی، قومیتی، زبانی، سنتهای متفاوت روبرو ساخته است. تا پیش از این، نظریههای جامعه شناسی شهری، برای تبیین و ارائه راه حل تعارضات شهری، دسته بندی هایی را بر اساس طبقه های اجتماعی، مشاغل، سطوح تحصیلاتی، اقلیم شهری، مبنای تحلیل قرار میدادند تا بتوانند به قوانین اجتماعی جهان شمول و قابل تعمیم دست یابند. این روش از لحاظ کاربردی، پاسخگوی حل تمام مسائل نبود و به همین دلیل با انتقاد روبرو شد ؛ بنابراین الگوهای تحلیلی اجتماعی فرهنگی تا اندازه زیادی جایگزین مدل های جهان شمول پیشین شدند.(استیونسون، 1392: 8).
امروزه « با توجه به تحولات چند دهه اخیر در زمینه تکنولوژیهای ارتباطی و رسانههای جمعی توجه به مفهوم شهروندی از بعد فرهنگی امری الزامی است و صحبت از حقوقفرهنگی شهروندان به میان میآید» (اذانی و همکاران، ١٣90: ٨٢-٨٣). در حقیقت شهروندی موقعیّتی است که حقوق و تکالیف افراد جامعه را مشخّص میکند و آگاهی از آن برای شهروندان و ادارهکنندگان جامعه دارای اهمیّت است. بررسی تحقیقات موجود نشان میدهد برای تحلیل این پدیدۀ اجتماعی باید به ابعاد حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی – اقتصادی توجّه نمود ولی امروزه با توجّه به مسئلۀ جهانی شدن و وجود رسانههای جمعی گسترده و فنآوریهای جدید صحبت از حقوق فرهنگی نیز به میان آمده و این حقوق فرهنگی در جوامعی که دارای تنوّعات فرهنگی، قومی، زبانی، دینی و... هستند دارای اهمیّت بیشتری است. پژوهشگران برای بررسی حقوق فرهنگی مردم یک جامعه، از مفهوم شهروندی فرهنگی استفاده میکنند (اذانی و همکاران، ١٣90: ٨٢-٨٣).
بر این اساس با توجه به تفاوتهای قومی، نژادی و گروهی در سرتاسر جهان، شاهد آن هستیم که هر ملتی سنتهای فرهنگی، قومی و زبانی خود را با در نظر گرفتن مسئله جهانی شدن مورد توجه و حفظ قرار میدهد. چنین پاسداشتی در راستای تقویت هویت فرهنگی و شهروندی فرهنگی[1] باعث طرح مطالعات اجتماعی و فرهنگی در چند دهه اخیر از جمله ایران در زمینه ابعاد مختلف شهروندی شده است. جهانی که ما در آن زندگی میکنیم در بر گیرندۀ مجموعۀ وسیعی از نژاد ها، اقوام، و فرهنگ های گوناگون است، افراد متعلّق به هر فرهنگی دارای هویّت های متفاوتی هستند و هر شهر و شهروندی باید بتواند هویّت یا هویّتهای متعدّدی داشته باشد و برای هر یک از این هویّتها امکان آزادی بیان بیابد (البته تا جایی که هویّت های دیگر و حقوق دیگران را به خطر نیاندازد) و جامعه باید به هرکدام از این اقوام، حقّ حفظ هویّت فرهنگی را بدهد، زیرا شهروندی فرهنگی شامل سلیقهها، حقوق و فرهنگ گروه های مختلف موجود در یک جامعه میشود (کریمی،١٣٩٠: ٣٢٠).
جامعه ایران نیز از جمله جوامعی است که دارای تنوّع قومی[2] (کرد، لر، بلوچ، فارس، ترک، گیلک و...)، تنوع مذهبی (اسلام، یهود، زرتشت، مسیحی و...) و تنوع زبانی (فارسی، ترکی، کردی...) است.«این گروههای فرهنگی، قومی و زبانی متنوّع با یکدیگر در فرهنگ، آداب و رسوّم، زبان، دین و مذهب دارای تفاوت هایی هستند و برای آنکه بتوانند به صورت مسالمتآمیز در کنار یکدیگر زندگی کنند باید از تعصّب و قوممداری دوری و به سمت نسبیگرایی فرهنگی[3]حرکت کنند، لذا باید تفاوتها و شباهتهای یکدیگر را بشناسند و در جهت رشد روابط بینفرهنگی و بینقومی تلاش کنند. درنتیجه آگاهی شهروندان از وجود تفاوتهای فرهنگی و پذیرش این تفاوتها از سوی آنان برای حفظ یکپارچگی جامعه میتواند موثر باشد» (عزیزی و همکاران، ١٣٨٩:٥٥-٥٦).
در جامعه امروز انتظار میرود شهروندانی که در اکثریّت هستند و شهروندانی که در گروههای اقلّیّت فرهنگی قرار دارند، ضمن آگاهی از حقوقشان به حقوق یکدیگر احترام گذارند، به تکالیفی که در جامعه دارند متعهّد بوده و به مشارکت در جامعه تمایل داشته باشند و در هنگام توزیع امکانات و تصویب قوانین و اجرای آن و تمایل برای انجام تعهداتشان در جامعه حقی برابر برای همگان قائل شوند. بنابراین برای مطالعه حقوق فرهنگی شهروندان از مفهوم شهروندی فرهنگی استفاده میشود. شهروندی فرهنگی مجموعهای از ارزشها ، نگرشها ، قوانین مشترک بنیادی است که در بردارنده احساس تعلق ، تعهد و احترام است. فرهنگ شهروندی که بهتر است به آن فعالیت (فعال بودن) و تعهد شهروندی گفته شود، یک مفهوم نه تنها اشاره به یادگیری زندگی جمعی دارد، بلکه شامل کسب ارزشها، نگرشها، مهارت ها و وفاداری به تعهدات شهروندی است که گاه با نام شهروند دموکراتیک نیز شناخته شده است (شاه طالبی و همکاران، ١٣٨٩: 79-74) .
این پژوهش به مطالعه و تحلیل جامعهشناختی از مفهوم شهروندی فرهنگی در شهر تنکابن میپردازد. با توجه به اینکه، جامعه مورد مطالعه دارای تنوع فرهنگی و قومی است و از گروه های قومی همچون (گیلکها، مازندرانیها و برخی مهاجران) برخوردار است. و بزرگترین مشکل شهروندی و شهرنشینی در ایران و نیز شهر تنکابن، سرعت بسیار بالایی بوده است که در شکل گیری شهرها داشته است. از آنجا که در ایران، تجدد و مدرنیته عمدتاً در قالب شهر و شهرنشینی فهمیده میشود در طول بیش از نیم قرن تمام تلاش ها به کار گرفته شد که بافت های عشایری و روستایی به سود بافتهای شهری ویران شوند، تنکابن نیز شهری است که جمعیت روستایی آن با سرعتی پیش بینی نشده، به جمعیت شهری تبدیل شدند. این اتفاق پیچیدگی ها و موانع رشد فرهنگ شهروندی را چند برابر کرده است. زیرا از سویی روستاییانی که تا چندی پیش در روستا زندگی می کردند، امروز به دلیل تغییر زیستگاه شان خود را شهری می دانند و از سوی دیگر سازوکار زندگی شهری در مفهوم اخص کلمه به آنان آموزانده نشده است.
بنابراین هدف از طرح این تحقیق به طور مشخص، این است که چگونگی رابطه و میزان تاثیر متغیر سرمایه فرهنگی بر فرهنگ شهروندی و میزان تاثیر متغیر فرهنگ شهروندی بر متغیر وابسته شهروندی فرهنگی مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین توصیفی از وضعیت سرمایه فرهنگی، میزان آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی، تمایل به اجرای تعهداتشان، میزان گرایشاتفرهنگی و میزان پذیرش تفاوتهای فرهنگی در بین شهروندان جامعه ارائه گردد. در این تحقیق به سنجش میزان سرمایه فرهنگی و فرهنگ شهروندی شهروندان در تنکابن پرداخته و میزان همبستگی بین این دو متغیر با متغیر شهروندی فرهنگی در جامعه مورد بررسی، مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابراین سوالات تحقیق عبارتند از : آیا بین میزان سه متغیرسرمایه فرهنگی و فرهنگ شهروندی و شهروندی فرهنگی میتوان همبستگی برقرارکرد؟ و چه راهکارها و راهبردهایی را می توان برای ارتقاء شاخص شهروندی فرهنگی در این شهر به صورت نهادینه و مستمر برنامه ریزی کرد؟
مفاهیم پژوهش
شهروندیفرهنگی[4]
تعریف نظری: شهروندی فرهنگی مفهومی است که بر تفاوتهای فرهنگی و غنیمت شمردن این تفاوت ها تأکید مینماید ضمن اینکه به هنجارهای برتر ملّی نیز احترام گذاشته میشود. از این منظر، تفاوت ها به عنوان یک فرصت تلقّی میشوند نه به عنوان تهدید. شهروند فرهنگی بر نقش تضاد و تعارض در شکلگیری فرهنگ جدید و اشکال سیاسی جدید تأکید دارد (قلتاش، ١٣٩١: 57). همچنین مفهوم شهروندی فرهنگی تحت تاثیر ساختمان ذهنی و گرایشات فرهنگی افراد جامعه است «که انسانها از طریق آنها با جهان اجتماعی برخورد میکنند. زیرا انسانها مجهز به یک رشته طرحهای ملکه ذهن شدهاند، با آنها جهان اجتماعیشان را ادراک، فهم، ارزیابی و ارزشگذاری میکنند. از طریق همین طرحهای ذهنی است که آدمها عملکردهایشان را تولید میکنند. (کفاشی، 1387: 92).
تعریف عملیاتی: برای سنجش بهتر مفهوم شهروندی فرهنگی آن به دو بخش پذیرش تنوعات فرهنگی و میزان گرایشات فرهنگی تقسیم شده است. در جامعه افراد از لحاظ فرهنگی (قومیّت، نژاد، زبان، دین، سنّتهای فرهنگی و...) با یکدگیر متفاوتاند و از ساختمان ذهنی متفاوتی برخوردارند این تفاوتها در نوع ادراک و فهمشان از جامعه اطراف خود و نوع عملکردشان نسبت به یکدیگر تاثیرگذار است.
فرهنگ شهروندی
تعریف نظری : فرهنگ شهروندی تحت تاثیر دو مفهوم فرهنگ و شهروند قرار دارد.«فرهنگ پدیدهای اکتسابی، انتقالپذیر، پویا و آموختنی است، به واسطه همین ویژگیها، فرهنگشهروندی را میتوان قابلیّت اکتسابی تعریف کرد که شکلدهنده به سبک کلّی زندگی و هادی تعاملات او با دیگران باشد. در هزاره سوّم، دستآوردهای تمدّن تکنولوژیکی جایگاه فرهنگ شهروندی را با مفاهیمیچون، فنآوری، سواد رسانهای، جهانیشدن و چند فرهنگگرایی متحوّل ساخته و تعبیر جدیدی از فرهنگ شهروندی را شکل داده است (شاه طالبی و همکاران، ١٣٨٩: 7-74) .
تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از فرهنگ شهروندی میزان آگاهی افراد از حقوقی که در جامعه دارند و میزان تمایلشان برای انجام تعهدات و وظایفی که در قبال یکدیگر دارند است و تا زمانی که این مفاهیم در یک جامعه نهادینه نشوند و هر یک از شهروندان با حقوق و وظایف خود آشنا نگردند و نسبت به جامعه احساس تعهد نداشته باشند، فرهنگ شهروندی شکل نمیگیرد. در بررسی مفهوم آگاهی از حقوق شهروندی هر چهار بعد حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته شده است.
سرمایه فرهنگی[5]
تعریف نظری: سرمایهفرهنگی را میتوان توانایی تصرّف و استفاده از کالاهای فرهنگی و نیز تواناییهای ادبی- گفتاری تعریف کرد. بوردیو سرمایه فرهنگی را به مثابه دانشی میداند که افراد را قادر به تفسیر کد های فرهنگی گوناگون میکند.» (کاووسی و همکار، ١٣٨٩: ٨٧-٩٠)
تعریف عملیاتی: مفهوم سرمایه فرهنگی دارای سه بعد اصلی است: «1)حالت تجسّمیافته: میتوان اکثر ویژگی های سرمایه فرهنگی را از این واقعیّت استنباط کرد که این سرمایه با شخصی که در آن تجسّم می آید ارتباط نزدیک دارد.٢)حالت عینیّتیافته: یکی از بدیهیترین و عینیترین اشکال سرمایه فرهنگی، مصرف کالاهای مختلف فرهنگی در میان اقشار مختلف جامعه است این سرمایه در اشیای مادی، رسانهها نظیر نوشتار، نقّاشی، ابزار و نظایر آن و به طور کلّی در مادّیت آن، قابل انتقال است. لذا کالاهای فرهنگی را هم میتوان به صورت مادی تخصیص داد (که منجر به سرمایه اقتصادی میشود.) و هم به صورت نمادی(که منجر به سرمایه فرهنگی میشود).٣)حالت نهادیشده: این حالت نوعی رسمیّت بخشیدن نهادی به سرمایه فرهنگی فرد است. مدارک تحصیلی و آکادمیک نمونهای از این حالت است.»(شارعپور و خوشفر، 1381: ١٣٦-١٣٧) . برای بررسی مفهوم سرمایه فرهنگی به دو بعد سرمایه عینیتیافته و نهادی شده توجه شده است.
پیشینه تحقیق
مفهوم شهروندی بیان کننده موقعیّتی است که حقوق و تکالیف افراد جامعه را مشخّص میکند و آگاهی از آن برای شهروندان و اداره کنندگان جامعه دارای اهمیّت است. بررسی تحقیقات انجام شده در این حوزه نشان میدهد برای تحلیل این پدیدۀ اجتماعی باید به ابعاد حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی توجّه کرد.
گنجی و همکاران(1393) در مقاله ای با عنوان تحلیلی بر فرهنگ شهروندی با تأکید بر آموزش های شهروندی به سنجش میزان فرهنگ شهروندی با ابعادی چون مسئولیتپذیری، مشارکت جویی و رعایت قوانین پرداخته است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری آن شهروندان آران و بیدگل که 180 نفر از آنان از طریق نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شده اند. نتایج حاصل از تجزیه تحلیل مقاله نشان می دهد که بین آموزش های شهروندی با میزان پایبندی به فرهنگ شهروندی رابطه ی مستقیمی وجود دارد و میزان ضریب همبستگی آنها برابر 17/0 درصد است. به عبارتی آموزشهای فرهنگی شهرداری ها می توانند در افزایش میزان پایبندی به فرهنگ شهروندی نقش داشته باشند. از میان ابعاد سه گانه آن، آموزش های شهرداری در افزایش مسئولیتپذیری شهروندان با ضریب همبستگی 33/0 درصد بیشترین نقش را داشته است، اما در مورد دو بعد دیگر همبستگی معناداری وجود نداشته است. ( گنجی، 1393: 75 -100).
حسنی و همکاران (1391) در مقاله ای با عنوان سنجش میزان فرهنگ شهروندی دانشجویان در حیطه ارزش ها و هنجارها، (مطالعه موردی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه ارومیه) که به روش پیمایشی انجام گرفته است، نشان می دهد که در بعد ارزشی، بیشترین میانگین مربوط به مولفه همدلی با دیگران و کمترین میانگین مربوط به مولفه ی روحیه پرسشگری و در بعد هنجاری بیشترین میانگین مربوط به مولفه رعایت آداب معاشرت در ارتباط با دیگران و کمترین مربوط به مولفه ی استفاده از اوقات فراغت است. در حیطه ی ارزشها، تنها بر اساس دانشکده محل تحصیل تفاوت معناداری وجود داشته است؛ اما در حیطه هنجار ها در هیچ یک از ابعاد تفاوت معناداری مشاهده نشده است. در نهایت می توان گفت نویسنده دانشگاه را به عنوان یک نهاد آموزشی و فرهنگی دانسته که نقش مهمی در جامعه پذیری افراد داشته است زیرا سنجش میزان فرهنگ شهروندی دانشجویان، میانگین متوسط و رو به بالا را نشان میدهد (حسنی، 1391: 223- 242).
اذانی و همکاران (1390) در پژوهشی پیمایشی با عنوان تحلیلی بر فرهنگ شهروندی در شهر یزد نشان می دهند که میزان پایبندی شهروندان یزدی به ابعاد سه گانه ی شهروندی (مشارکت جویی، مسئولیت پذیری، رعایت قوانین و در نهایت به اصول شهروندی در حد متوسط می باشد. (اذانی و همکاران،81:1390 -102).
شیانی و داوودوند(1390) در تحقیقی با عنوان "بررسی تطبیقی شهروندی در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز "به بررسی تطبیقی شهروندی در این دو دانشگاه پرداخته اند. مبنای این تحقیق آن است که«اصولاً حقوقی که به یک شهروند تعلق میگیرد، در رابطه متقابل با جامعه معنادار میشود. از اینرو شهروندان برای عمل به وظایف خود و مشارکت در مسائل عمومی و مصالح جامعه ابتدا باید از حقوق شهروندی برخوردار شوند که مقدمه آن آگاهی است. بنابراین پیش فرض اصلی آن است که آگاهی و شناخت از حقوق شهروندی مبنای عمل و تحقق شهروندی خواهد بود لذا شهروندان در این زمینه باید آموزش ببینند. از آنجا که دانشجویان از مجاری مهم روشنفکری در جوامع بهشمار میآیند، آگاهی آنان از حقوق شهروندی نقش مهمی در ارتقای آگاهی دیگر افراد و ارتقای سطح فرهنگی جامعه دارد. پژوهش آنها در انطباق با نظریه ترنر نشان داد، شرایط فرهنگی و تعلیم و تربیت بر میزان آگاهی دانشجویان موثر است، به طوری که دانشجویان مورد مطالعه دارای میزان متوسطی آگاهی از حقوق شهروندی هستند و بین میزان آگاهی دانشجویان دو دانشگاه تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که میزان آگاهی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد کمتر از دانشجویان دانشگاه دولتی(علامه طباطبایی) بوده است. این نتیجه به ویژه در آگاهی از حقوق جنسیتی، حقوق مدنی، حقوق فرهنگی و حقوق اجتماعی بدست آمده است. این امر نشان میدهد افزون بر این که دانشگاه ها نقش خود را به طور کامل در این زمینه ایفا نکردهاند، شرایط متفاوتی هم به لحاظ دسترسی به منابع در این دو دانشگاه وجود دارد.» (شیانی و داودوند:1390: 50) این مقاله میزان آگاهی و آموزش قشر خاصی از جامعه در مقطع مشخصی از سن را بررسی کرده است، هرچند بهتر است آموزش شهروندی و افزایش آگاهی از حقوق شهروندی در سنین پایینتر و در تمام اقشار جامعه صورت گیرد.
نوروزی و گلپرور(1390) تحقیقی در زمینه برخورداری زنان از حقوق شهروندی ارائه کردهاند با عنوان "بررسی میزان احساس زنان از حقوق شهروندی و عوامل موثر بر آن". در این پژوهش زنان یکی از عوامل موثر بر توسعه پایدار جامعه در نظر گرفته شده است که بدون مشارکت فعال آنان در این عرصه جوامع امروزی با مشکلات و موانعی روبرو خواهند شد. نویسندگان معتقدند که «زنان در جامعه کمتر از مردان به امکانات بهداشتی دسترسی داشته و سطح سواد و تعلیم و تربیت در آنها پایینتر از مردان است. در برابر کار مساوی مزد کمتری میگیرند و ساعات بیشتری را در طول روز بدون مزد و با مزد کار میکنند و بیشتر در معرض خشونت و نابرابری و تبعیض قرارا دارند.» (نوروزی و گل پرور:1390: 169) . در نهایت نتایج این تحقیق بیان میکند که«کیفیت و کمیت مشارکت فرد در جامعه که تکلیف او در قبال جامعه است به میزان بالایی تحت تاثیر کیفیت و کمیت حقوق او و میزان برخورداری او از این حقوق است این تحقیق تاثیر عواملی مانند طبقه اجتماعی، جامعهپذیری، تقسیمکارخانگی، سن و تأهل را بر میزان احساس برخورداری زنان از حقوق شهروندی مطالعه کرده است. و به این نتیجه اشاره میکند که میزان احساس برخورداری زنان از حقوق شهروندی پایینتر از حد متوسط است. حُسن انجام این تحقیق در آن است که به زنان به عنوان شهروندان مطرود شده در کنار اقلیت های شهروندی در جامعه دیده شدهاند که بهبود موقعیّت آنان در زندگی اجتماعی موجب مشارکت فعال آنان در عرصه های مختلف زندگی شهری خواهد شد. از سوی دیگر، تحقیق مذکور به صورت تک بعدی و با یک رویکرد فمینیستی به موضوع معطوف گردیده است.
شاه طالبی و همکاران(1389) مقاله ای را با عنوان مولفههای فرهنگ شهروندی در حیطه ارزشها و هنجار ها به روش توصیفی- پیمایشی انجام داده اند. روش آنها توصیفی و پیمایشی و جامعه آماری تحقیق مشتمل بر کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 4 و دانشگاه های دولتی یزد، اصفهان، شیراز، مشهد و تهران در رشته علوم تربیتی، جامعه شناسی و روانشناسی بالغ بر 283 نفر بوده است. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که مولفه ی ترجیح مصالح جمعی بر مصالح فردی با بار عاملی 77/0 بیشترین ضریب و مولفه حفظ محیط زیست با بار عاملی 4/0 کم ترین مقدار را به خود اختصاص داده است . در بعد هنجار ها قدرت حل تعارض در مواجهه با دیگران و توانایی اظهار نظر در میان جمع با بار عاملی 72/0 بیشترین و کمترین بار عاملی مربوط به مولفه مسئولیت پذیری با بار عاملی 31/0 بوده است. همچنین در این پژوهش در ابعاد جمعیت شناختی نظرات پاسخگویان تفاوتی مشاهده نگردیده است.( شاه طالبی، 1388: 73- 96).
هاشمیان فر و گنجی(1388) در مقاله ای با عنوان تحلیلی بر فرهنگ شهروندی در شهر اصفهان، با استفاده از نظریه ها و مدل های گوناگون، ابعاد کمی و کیفی فرهنگ شهروندی را مورد بررسی قرار داده اند. نتایج حاصل از این پژوهش مبین آن است که میزان پایبندی شهروندان اصفهانی به اصول و هنجارهای شهروندی در حد متوسط است. عدم رعایت قوانین و فقدان همکاری از موانع عمده ی فرهنگ شهروندی در اصفهان است که مسئولان و برنامه ریزان برای رفع این موانع باید مجدانه تلاش کنند.( هاشمیان فر وگنجی،1388: 25 -44).
فکوهی(1388) در مقاله خود در مورد تقویت اخلاق و فرهنگ شهروندی، با عنوان راهی برای گذار به مردم سالاری مشارکتی بیانگر آن است که ایجاد اخلاق شهروندی نمیتواند از صفر شروع شود و هیچ فرهنگ و اخلاقی در هیچ زمینه ای نمی توان با حرکت از صفر و بدون پشتوانه و مواد خام برپا کرد. در این میان هر اندازه پشتوانه های ما قوی تر و پربارتر باشند احتمال دستیابی به هدف غایی، یعنی تبیین یک اخلاق شهروندی مناسب، خود امکان گسترش و رواج یافتن این اخلاق بیشتر می شود. کشور ایران دارای منابع متعدد و غنی شامل( دین، سنت، تنوع زبانی و قومی) در زمینه ایجاد و گسترش اخلاق و فرهنگ شهروندی است که باید مورد توجه قرار گیرد.( فکوهی، 1388).
فاطمینیا(1386) تحقیقی در زمینه شهروندی و فرهنگ شهروندی با عنوان "فرهنگ شهروندی: محصول و محمل حاکمیت خوب و سازمان کارا و شهروند فعال" انجام داده است. در این تحقیق هدف ازمفهوم شهروندی«همان شهروند فعال است، به عبارت دیگر همان شهروند خوب و مسئول و معتقد است شکلگیری شهروند فعال نیازمند تحولاتی در سه عرصه خصوصی، عمومی و دولت است و همچنین متناسب با آن در جامعه، باید دولتی با حاکمیتی خوب، و عرصهای عمومی با سازمانهاییکارا و اثربخش وجود داشته باشد. بهعبارت دیگر از نشانه های ایجاد فرهنگشهروندی وجود حاکمیت خوب، سازمان هایکارا و شهروند فعال در عرصههای اجتماع است.»(فاطمی نیا: 1386: 36) در نهایت این مقاله به این نتیجه میرسد که«حقوق و تعهدات شهروندی دو روی یک سکهاند. این حقوق و تعهدات شامل تمام عناصر و عرصه های مختلف جامعه میشود و همچنین شهروندی یک حق است و شهروندان فعال عنصری کلیدی برای توسعه فرهنگ شهروندی محسوب میشود. در پایان میتوان گفت که فرهنگ شهروندی نقطه تلاقی و ماحصل حاکمیت خوب، سازمانکارا و شهروندی فعال است و فرهنگ شهروندی ایجاد نمیشود مگر آنکه دولت، سازمانکارا و شهروندان مسئول و متعهدی داشته باشیم.»(همان: 53-54) در این تحقیق برای بررسی فرهنگ شهروندی به حاکمیت خوب و سازمانکارا و شهروند فعال باید توجه کرد و عواملی دیگری غیر از تعهد و مسئولیت که میتواند بر فرهنگ شهروندی موثر باشد در نظر گرفته نشده است.
مولر (2010) در مقالهای با عنوان عملکرد شهروندی فرهنگی، مخاطبان و سیاست چند فرهنگی تلویزیون درام، پیشنهاد می کند که فرهنگ عمومی به عنوان یک منبع مهم برای انجام کارهای شهروندی فرهنگی باشد و به بررسی چگونگی برنامه تلویزیونی درام چند فرهنگی که ممکن است در ساخت ارتباطات و قوت فرهنگ در جوامع چند فرهنگی استفاده شود می پردازد. اساس بحث او یک مطالعه بزرگ بر روی واکنش های شنیداری است که به طور واضح برای پرورش فهم درون فرهنگی و تحمل نسل طراحی شده بود، که برای اکثر بینندگان مجموعه محدود شده ای از فهرست ها را برای نمایش دادن قرار داده بودند تا احساس را نشان دهد. هرچند که در طی این کار آنها گاهی اوقات مسائل سیاسی را هم لمس می کردند ولی در شرایط خاص به عملکرد های شهروندی فرهنگی منجر شده بود. مولر بیان میدارد که تحلیل هایشان نشان داده که درگیری های احساسی در درام چند فرهنگی ممکن به منجر به مباحث غیر قابل حل ، پیرامون نقش اختلاف فرهنگی در زندگی روزمره بینندگان شود. مولر بر اساس یافته ها عملکرد شهروندی را به عنوان یک عمل شورشی تعریف می کند که به میانجی گری های بیشتر در حوزه های زندگی عمومی و خصوصی نیاز دارد که وسیله سیاست و یا عملکرد های مدنی برای تولید اثر اجتماعی حیاتی است. (Muller, 2010:193- 208)
گود(2010) نیز در مقالهای با عنوان شهروندی فرهنگی آنلاین ، فرهنگ دیجیتالی و اینترنتی، به بررسی ارتباط بین شهروندی فرهنگی و رسانه ای مبتنی بر اینترنت می پردازد. در این پژوهش استدلال می شودکه درگیر شدن با کمک های شهروندی فرهنگی مباحث انتقالی فراتر از مفاهیم غلط شکاف دیجیتالی است. گود در این مقاله پیشنهاد می کند که شهروندی فرهنگی، سوالات در دسترس، بینش و شناختن فرهنگ و همچنین تنش های بین درون و برون فرهنگی جامعه باید به صورت آنلاین فراخوانی شود. نتایج نشان دادهاند که تحقیق در این زمینه باید اینترنت را به عنوان یک آرشیو فرهنگی باز در خدمت بگیرند که شهروندان بتوانند به طور آزاد از آنها استفاده کنند ، به عبارت دیگر ادعاهای فرهنگی برای تصدیق فرهنگی ، حق حاکمیت و حفاظت را آزادانه به خدمت بگیرند.( Goode, 2010: 527 – 542)
وان (2010) مقالهای را با عنوان اثرات تعامل و ایستایی بر شهروندی انجام داده است و تأکید می کند مفاهیم شهروندی در نظریه سیاسی لیبرال مدرن همیشه وجود داشته است و به طور قاطع و صریح بوسیله دینامیک های فرهنگ سیاسی تحت تأثیر بوده است. او به نظریه عدالت راولز اشاره می کند که یک الگوی نظریه سیاسی لیبرال مدرن است و به طور قاطع یک فرهنگ سیاسی ، رهایی بخش، و رفاهی پیش فرض می شود. راولز در لیبرالیسم خود اصل عدالت را مقدم بر آزادی نمی داند، عدالت و برابری خاصی که او در لیبرالیسم وارد می کند برابری در افزایش بهره مندی اجتماعی است. او سه نوبت فرهنگی را تشخیص می دهد که چگونه واضح ساختن شهروندی توسط فرهنگ سیاسی در جند دهه ی اخیر تأثیر گذار بوده است. اول اینکه مفهوم دسترسی به فرهنگ خود به وسیله لبیرالیسم چند فرهنگی طرفداری میشود که نشان داده شده است که صرفأ یک شناخت متأخر این واقعیت است که فرهنگ سیاسی همیشه یک متغیر تعیین کننده در نظریه سیاسی لیبرال بوده است. دوم اینکه آن در این مورد بحث می کند که کلید بحث های عمومی و خصوصی، به عنوان اشکال برجسته در نظریه سیاسی لیبرال مستلزم فرهنگ سیاسی هستند که عمل تعیین بین هویت عمومی و خصوصی را پشتیبانی می کنند. سوم اینکه فرهنگ سیاسی رهایی یک ضد رهایی را باعث می شود که نوع جدیدی از دیالتیک روشنگری است که اشکال مدرن نارضایتی از زندگی دموکراتیک را نشان می دهدVan oenen, 2010: 293- 306).)
استیونسون (2003) در مقاله ای تحت عنوان شهروندی فرهنگی در جامعه فرهنگی، رویکرد جهان وطنی، به دنبال یک مدل شهروندی فرهنگی مناسب برای جهان وطنی شدن است. که در این مقاله انواع تم ها و مسائل را مطرح می کند. او به بحث درباره مفاهیم دموکراتیک جامعه مدنی، خروج فرهنگی، تأثیر توسعه رسانه ها از ارتباطات جمعی، جهانی شدن و هویت سیاست می پردازد. و به طور خاص بر اهمیت بحث های فوکو و هابرماس در فهم فرهنگ شهروندی توجه می کند. در نهایت با توجه و استفاده از برخی تم های پیشنهاد شده توسط هابرماس و فوکو به بحث در مورد اشکال آموزش و پرورش برای شهروندی مدرن می پردازد.( Stevenson, 2003).
دوچرتی و همکاران (2001)، در تحقیقی با عنوان فرهنگ مدنی، جامعه و مشارکت شهروندان در محلههای متضاد به این نتیجه رسیدند«که فرهنگ مدنی، نهادهای سیاسی، سیاستهای عمومی و آموزش در مشارکت شهروندان موثر است.»( Docherty, 2001: 2250-2225)
کوگان (1999) در تحلیل شهروندی عمدتاً به چهار بعد اشاره می نماید: بعد فردی، اجتماعی، مکانی و زمانی. وی اعتقاد دارد که بعد فردی شهروندی بر گسترش توانایی فردی و تعهد نسبت به یک اصول اخلاقی و رفتاری تاکید دارد که به لحاظ فردی و اجتماعی ، توسط خصلت های ذهنی و فکری، عشق و علاقه و عمل مشخص می شود. این تواناییها باید در موقعیت های آموزشی گسترش و نهادینه شوند. بنابراین اگر چه توسعه و گسترش توانایی ها و تعهدات فردی لازم است اما آنها به تنهایی کافی نیستند و از طریق بعد اجتماعی شهروندان باید قادر باشند که در شرایط و موقعیتهای مختلف نیز فعالیت کنند و کنش متقابل داشته باشند. در بعد مکانی، هر فرد، فراتر از خود و جامعه پیرامونی، در حیطه چند جامعه محلی، ناحیهای، ملی و چند فرهنگی عمل میکند. انسجام دهکده جهانی در قرن بیست و یکم از حجم و بعد بیشتری برخوردار است. به میزان زیادی این نتیجه میتوان به تغییرات در تکنولوژی، ارتباطات، الگوهای تجاری، مهاجرت و ... نسبت داد. بعد زمانی شهروندی بر این موضوع تاکید دارد که شهروندان نباید خود را خیلی در زمان حال محدود کنند و از تحلیل گذشته و آینده غافل بمانند. در بعد زمانی نیز، محدود بودن دیدگاه مان به شرایط خاص، سبب میشود وسعت زمان را درک نکرده و از گسترش زمان غافل بمانیم. این موضوع، دقت و احتیاط در القای مفهوم زمان به فراگیران را نشان میدهد. بعد زمانی باید زمان معاصر و چالش هایی را در شرایط و موقعیت های گذشته و آینده جای دهد. این عامل کمک میکند تا از راضی شدن به راه حلهای کوتاه مدت برای حل مشکلات اجتناب شود. (Coogan, 1999).
با توجه به تحقیقات انجام شده تفاوت این تحقیق در این است که در ایران کمتر بُعد فرهنگی شهروندی و نقش اقلیتهای فرهنگی جامعه مورد مطالعه قرار گرفته است. در حقیقت، در این مطالعه علاوه بر در نظر گرفتن مفهوم عمومی شهروندی به بُعد فرهنگی شهروندی توجه شده و دنبال بررسی و تحلیل رابطه عواملی چون سرمایه فرهنگی و فرهنگ شهروندی و متغیر وابسته که همان شهروندیفرهنگی است معطوف شده است.؛ همچنین مطالعه توصیفی از وضعیت تنوعات فرهنگی و گرایشات فرهنگی شهروندان توجه شده است و سعی در سنجش میزان آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی و تمایلشان برای اجرای تعهدات مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر سعی شده ترکیبی از عقاید نظریهپردازن در ارتباط با شهروندی در تحقیق حاضر مورد توجه قرار گیرد، تا بتوان مفهوم شهروندی فرهنگی را با توجه به ابعاد متفاوت و با تاکید بر بُعد فرهنگی مطالعه کرد.
مبانی نظری
شهروندی به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی مدرن، از مؤلّفه های محوری نظام های سیاسی دموکراتیک و شاخصی کلیدی برای نشان دادن تحقق دموکراسی در یک جامعۀ مدرن است که برخوردار از حوزۀ عمومی و جامعه مدنی کارآمد و پویا است. انواع شهروندی عبارتند از: شهروندی ملّی: نوعی از شهروندی است که در قالب تعلّق به یک کشور و ملّتی خاص شکل میگیرد و برخاسته از نظام دولت- ملت است. باید توجّه داشت که معنای حقیقی شهروندی، برگرفته از شهروندی ملّی است و سایر مفاهیم شهروندی به صورت مجازی، استفاده میشوند. ب) شهروندی منطقهای، ج) شهروندی جهانی، د) شهروندی متحرک (منافی شرفآباد و همکاران، ١٣٩0: ٣٢٨-٣٢٧). سابقاً مفهوم شهروند، بار سیاسی با خود به همراه داشت و به کسی گفته میشد که از حقوق برابر برای زندگی در یک اجتماع سیاسی برخوردار بود. امّا امروزه شهروندی فرهنگی نه تنها این معنا را در خود دارد بلکه به معنای یک حقّعمومی و حقّجمعی است. این حقّ شامل حقّ حفظ هویّت و حقّ عمل براساس فرهنگ میشود (کریمی، ١٣٩0: ٣١٧-٣٢١). بدین ترتیب، شهروند ملّی به ویژه در عصر جهانیشدن، در کنار بهرهمندی از حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، از مجموعه جدیدی از حقوق به نام حقوق فرهنگی برخوردار میشود. حقوق فرهنگی بر مبنای حقّ متفاوت بودن استوار میگردد، شامل مجموعهای هم چون:1.حقّ دستیابی کامل به زبان و فرهنگ اکثریّت 2. حقّ حفظ زبان ها و فرهنگ های اقلّیّت 3. حقّ داشتن سنّت ها و شیوه های زندگی متفاوت 4. برابری آموزشی 5. حقّ داشتن ارتباطات بین فرهنگی و بینالمللی و مانند این ها .
منشأ ایده شهروندی همانند بسیاری از مفاهیم علوم اجتماعی در یونان باستان یافت می شود. اثر ارسطو اولین تلاش نظام مند برای طرح یک نظریه در مورد شهروندی است. در حالیکه اولین تجلی تجربه شهروندی در دولت شهرهای یونان و به ویژه شهر آتن، از قرن پنجم تا قرن چهارم قبل میلاد یافت شده اند، اما شکل و کارکرد شهروندی یونانیها بسیار متفاوت از شکل وکارکرد شهروندی دوره مدرن بود. از این رو، تاریخدانان عمومأ توسعه ی شهروندی را به مراحل مجزا تقسیم می کنند تا تغییر معنای این مفهوم را از منشأهای آن در جهان باستان تا دوره مدرنیته و فراسوی آن نشان دهند( فالکس، 1381: 25).
اصطلاح شهروندی اولین بار در اعلامیه حقوق بشر مطرح شد و شاید انگیزه اصلی تعریف این واژه در ادوار باستان به نوعی رجحان شهروندان قلمرو یک دولت یا فئودال بر بیگانگانی بوده است که در قلمرو آن دولت یا فئودال سکونت داشته اند. شهروند عضو یک اجتماع سیاسی است که از مزایا و نیز مسئولیت های وابسته به این عضویت برخوردار است. به عبارت دیگر شهروندی برخورداری از برخی حقوق به ازای قبول پاره ای از تکالیف است(موشار و دورماگن، 1389: 120) کراجنیک شهروندی را مقوله ای می داند که باید آموخته شود و این امر زمانی اتفاق می افتد که فرصت های مناسب برای آن وجود داشته باشد.( فتحی و اجارگاه و همکاران، 1391: 188). کاستلز سه رویکرد اساسی برای شهروندی قائل است که دارای ویژگیها و مفروضات متفاوتی هستند. این رویکردها عبارتاند از: الف)رویکرد حذفی متفاوت، ب)رویکرد جذب یا همانند سازی، ج) رویکرد تکثر گرا. همچنین گیدنز معتقد به پیوند و ارتباط ناگسستنی و دو سویة میان مفهوم شهروندی و جامعه است. هم مفهوم و هم پدیدۀ شهروندی به سه شکل با جامعه در ارتباط است. به طوری که مشاهده میشود مفهوم و پدیدة شهروندی همزمان با جامعة سیاسی)شهروندی در ارتباط با دولت و حکومت در سطوح ملّی، محلّی و شهری)، جامعة مدنی(شهروندی در ارتباط با حوزة عمومی) و نظام جامعهای(شهروندی در ارتباط با نظامهای اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، شکلدهندة جامعه) در ارتباط است. (Giddens,1993)
جامعه شناسان کلاسیک خصوصا وبر، دورکیم و تونیس، نوعی هویت ، عضویت و تعهد عقلانی ، عرفی و مدنی جدید برای اعضای جامعه در غالب پدیده شهروندی پدید آورده اند که به مشارکت سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی دموکراتیک و احساس تعلق اجتماعی بیشتر به جامعه منجر می گردد و نهایتأ به تقویت انسجام و نظم اجتماعی می گراید. از این منظر شهروندی عقلانی وبر، شهروندی مدنی و عرفی دورکیمی و شهروندی عرفی و گزلشافتی تونیسی معنا پیدا میکند. پارسونز نیز در قالب مفهوم شهروندی اجتماعی مدرنیستی، با مبنا قرار دادن متغیر های الگویی عام گرایی، بیطرفی ارزشی، اکتساب و نیز جامعه مبتنی بر قرارداد عرفی و مدنی، تصویری از شهروندی به عنوان نوعی کردار اجتماعی معطوف به عضویت اجتماعی و انسجام اجتماعی عرضه میکند. از نظر میلر(2011) شهروندی فرهنگی رساله درخشان و اصلی در شهروندی و مصرف است، و آن را یک مدل از مطالعات فرهنگی پرشور و سیاسی که مسائل کلیدی از درگیر لحظه حاضر است در نظر می گیرد. او برای نشان دادن ادعای خود از شهروندی فرهنگی به پوشش رسانه ای از ترور، مواد غذایی و آب و هوا و مخلوطی از موضوع های به ظاهر پیش و پا افتاده که در ابتدا خواننده عنوان عجیب و غریب را به آن می دهند، ضربه می زند. اما خیلی زود مشخص می شود که آنها نمونه های کلیدی است که چگونه رسانه های ایالت متحده با استفاده از این موارد برای افزایش محافظه کاری ملی، حمایت از تولیدات، وطن پرستی و مفاهیم نظامی ارائه می کند. (Miller, 2011).
چارچوب نظری این تحقیق ترکیبی از نظریات اندیشمندانی چون ژانوسکی، یانگ، کیملیکا، مارشال، ترنر و بوردیو است، این نظریات دارای وجوه مشترکی هستند که در بررسی نظری شهروندی فرهنگی به آن اشاره می شود. از نظرکیملیکا،« امروزه اکثر جوامع مدرن با گروههای اقلّیّتی مواجه هستند که خواهان به رسمیّت شناخته شدن هویّت خویشاند؛ پدیدهای که عنوان "چندفرهنگگرایی" به خود گرفته است. او نیز مانند یانگ از یک شهروندی"متمایز" دفاع میکند. به نفع چیزی استدلال میکند که آن را شهروندی چند فرهنگی[6] مینامد که اهمّیت فرهنگ را برای احساس شأن و هویّت فرد به رسمیّت میشناسد. او نظریهای در مورد حقوق اقلّیّت ارائه میدهد: یک نظریه جامع عدالت در یک دولت چندفرهنگی که هم شامل حقوق همگانی است که به افراد صرف نظر عضویّت شان در گروهی خاص اعطا میشود و هم حقوق ویژۀ ممتاز گروهی یا موقعیّت ویژه برای فرهنگ اقلّیّت». (فالکس،١٣81: ١١٦-١٢٠).
به نظر کیملیکا، این اصطلاح (چند فرهنگ گرایی) شامل اشکال بسیار متفاوت پلورالیسم فرهنگی میشود که هر کدام از این اشکال، چالش مربوط به خود را به دنبال دارند. اقّلیّتهای فرهنگی به اشکال گوناگون در درون جوامع سیاسی ادغام شدهاند و این امر بر ماهیّت این گروهها و نیز بر نوع روابط آنها با جوامع بزرگ تر تأثیر میگذارد. به این معنا، تعمیم و کلّی گویی در بارة پدیدۀ « چند فرهنگ گرایی»گمراه کننده است؛به همین دلیل کیملیکا میکوشد تا در ابتدا به تبارشناسی دو الگوی کلّی دربارۀ شکلگیری چندگونگی فرهنگی بپردازد. این دو الگوی اصلی عبارتاند از: اقّلیّتهای ملّی و گروههای قومی. الگوی نخست، اصطلاح اقّلیّت های ملّی است که به نوعی چندگونگی فرهنگی دلالت دارد که از ترکیب و ادغام فرهنگ های خود مختار قبلی با یک سرزمین معیّن در یک دولت متمرکز تشکیل یافته است. به نظر کیملیکا اکثر جوامع مدرن دیگر، یک دولت - ملّت نیستند، بلکه معمولاً به دلیل وجود بیش از یک ملّت در درون هر یک از آنها، دولتی چند ملّیتی هستند ویژگی اصلی اقّلیت های ملّی این است که آنها میخواهند تا هویّت خودشان را به عنوان جوامع متمایز، در کنار فرهنگ اکثریّت حفظ کنند و یا به دنبال کسب استقلال و یا خود مختاری برای حفظ بقاء خودشان به عنوان جوامع متمایز هستند.
الگوی دوّم، اصطلاح«گروههای قومی» است که به نوعی چندگونگی فرهنگی دلالت دارد که بر اثر مهاجرت افراد، خانوادهها، شکلگرفته است.ویژگی متمایز این الگوی چند فرهنگی این است که آنها خواهان ادغام و ترکیب در درون جامعۀ بزرگتری هستند که عضویّت کامل را در درون آن پذیرفتهاند؛ امّا در عین حال، در پی به رسمیّت شناخته شدن بیشتر هویّت قومی خویش هستند و میکوشند تا به نوعی همسازی فرهنگی دست پیدا کنند. به نظر او اصطلاح چندفرهنگی گیج کننده است و به همین دلیل ترجیح میدهد، تا از اصطلاح «چند ملّیّتی» و «چند قومی» استفاده کند، چنین امری ریشه در تعریف وی از فرهنگ دارد. او فرهنگ را با ملّت و مردم مترادف میداند. و بر همین مبناست که دولت نیز، دولتی چندفرهنگی است که اعضای آن یا از ملّتهای مختلفی تشکیل شده و یا مهاجران سرزمینهای دیگر آن را سازمان دادهاند.
از نظر کیملیکا «دسترسی به گزینههای معنادار به دسترسی به یک فرهنگ اجتماعی و درک تاریخ و زبان آن فرهنگ بستگی دارد». با توجّه به اهمیّت بستر فرهنگ ملّی برای شهروندی، کیملیکا این موضوع را ضروری میداند که جامعه سیاسی از همه فرهنگهای قومی که برای اعضایش مهم هستند، حمایت کند. کیملیکا آنچه را حقوق اشتراکی فرهنگ اقّلیّتها مینامد تعریف کرده است و بر آن است که به رسمیّت شناختن این حقوق از الزامات هر گونه سیاست چند فرهنگی و جامعه کثرتگرا است. این سخن بدان معنا است که هرچند گروههای قومی نمیتوانند مانع از آن شوند که اعضای آنها خواستار آزادیها وحقوقی شوند که در کلّ جامعه فراهم است، چنین گروههایی میتوانند ادّعا کنند که سایر گروهها و به خصوص گروههای اکثریّت نباید مدّعی انحصاری این آزادیها و حقوق باشند و این انحصار طلبی موجه و مشروع نیست (شربتیان،١٣87).
از بعد دیگر در فرهنگ شهروندی، مدیریّت شهری در کنار ساز و کارهای قانونی، رعایت اخلاق شهروندی را باید به نظامهای عرفی و درونی کنشگران اجتماعی سوق دهد؛ به این منظور باید برنامهریزان و کارشناسان مدیریّت شهری ابتدا هر شهروندی را نسبت به حقوق و وظایف خود و دیگران به طور مستمر و دائم آگاه کنند، سپس لازم است این آگاهی را درونی یا نهادینه کنند، در کنار این آگاهی و نهادینه کردن مدیران شهری باید از طریق برنامهریزیهای فرهنگی و اجتماعی شرایط اجتماعی را ایجاد کنند، که شهروندان بتوانند در موقعیّتهای متعادل از حقوق شهروندی خود استفاده کنند؛ و در عین حال به وظایف خود نسبت به سایر شهروندان و مدیریّت شهری عمل نمایند؛ این تعامل دو سویه میان کنشگران روابط شهری متعادل را ایجاد میکند، که این فرایند در توسعۀ شهری بسیار اثر گذار است، امّا اجزای این فرایند سیستماتیک کاری بسیار مشکل و دشوار است و بحرانهای اجتماعی را به همراه دارد. (شربتیان،١٣87).
یانگ نظریه شهروندی متمایز خود را بر نقد رادیکال نظریۀ شهروندی لیبرال بنا میکند. وی معتقد است نظریه شهروندی لیبرال در عین اینکه رهاییبخش است سرکوبگر نیز هست. بدین معنا که نظریۀ شهروندی لیبرال با طرح موضوع همه شمولی به تدریج، امتیازات اشرافی را با ادّعای حقوق سیاسی برابر به چالش کشید و بدین گونه زنان، کارگران، یهودیان، سیاهان و دیگران را در شمولیّت شهروندی قرار داد؛ امّا در عین حال دو معنای دیگر از همه شمولی را نیز پرورش داد که بعد رهاییبخش شهروندی را مخدوش میسازد. یک معنا عمومیّت است که براساس آن شهروندان میبایست به منظور اجماع بر سر خیر مشترک، تفاوتهای خود را کنارگذارند. معنای دیگر یکسانی و متّحدالشّکلی است که بر اساس آن قوانین، فارغ از میزان تأثیر آن بر افراد و گروه ها به صورت یکسان بر همه اعمال میشوند. در این معنا، قوانین تفاوتهای فردی و گروهی را در نظر نمیگیرند. از نظر یانگ، این دو معنا از همه شمولی، متضمّن طرد، محرومیّت وسرکوبی گروههای اجتماعی متفاوت است. بر همین اساس، یانگ شهروندی عمومی به معنای پذیرش یک خیر همگانی توسّط تمامی شهروندان و شهروندی متّحدالشکل به معنای رفتار یکسان با همۀ شهروندان را نافی مشارکت اجتماعی کامل تمامی گروهها در عرصۀ سیاسی و اجتماعی میداند. چه این که این دو معنا از شهروندی مستلزم همسان سازی یا جذب فرهنگی از یک سو، طرد و سرکوب تفاوتهای فرهنگی از سوی دیگر است. در مقابل یانگ معتقد است؛ شمولیّت و مشارکت همۀ گروه ها در زندگی سیاسی-اجتماعی، مستلزم شهروندی متمایز یا همان اعطای حقوق خاص به گروههای فرهنگی و اجتماعی متفاوت است. (فالکس،١٣81: ١١٦-١٢٠).
یانگ معتقد است، اقّلیّتهای زبانی و فرهنگی برای حفظ زبان و فرهنگشان باید حقوق خاص داشته باشند و در عین حال از تمام مزایای شهروندی همانند آموزش و فرصتهای شغلی برابر نیز برخوردار باشند. این حق، مستلزم التزام و توجّه حکومتها و نهادهای عمومی به زبانهای محلّی و فرهنگهای خاص است. (توانا،١٣٩٠: ٢٨-٣٥). یانگ تأکید میکند که نظام لیبرال چون که شهروندی را بر اساس معیارهای عام و یکسان تعریف میکند به بازتولید سرکوب گروهی میانجامد. بر همین اساس، وی درصدد حلّ مسئله سرکوب گروههای اجتماعی خاص به بر میآید. از نظر یانگ حلّ این مسأله مستلزم شهروندی متمایز است، بدین معنا که نهادینه شدن شناسایی متقابل و ساز و کار نمایندگی گروهی از طریق اعطای حقوق خاص به گروههای فرهنگی اجتماعی متفاوت است. گام اوّل یانگ به ترسیم مختصّات شهروندی متمایز مبتنی بر نمایندگی گروهی، تعریف مفهوم اجتماعی است. از نظر وی گروه اجتماعی به مجموعهای از افراد گفته میشود که دارای هویّت مشترکی هستند که آنها را از دیگران متمایز میسازد. پس از تعریف گروه اجتماعی، یانگ گروههای شایسته نمایندگی گروهی را مشخص میسازد. از نظر وی هر گروهی که در جامعه مدرن سرکوب را تجربه کرده است شایستۀ نمایندگی گروهی است. بر همین اساس، یانگ پنج نوع سرکوب گروهی را در جامعه بر میشمارد: استثمار، حاشیه نشینی، امپریالیسم فرهنگی، خشونت و تضعیف. پس از آن یانگ تلاش میکند راه چاره ای برای این معضل (سرکوب) ارائه نماید و بدین منظور، مختصّات یک جامعه دموکراتیک را طرح میکند که در آن میبایست ساز و کارهایی برای نمایندگی و شناسایی نظرات و دیدگاه های متفاوت اعضای گروههای سرکوب شده فراهم شود. از نظر یانگ چنین نمایندگی گروهی، مستلزم سازوکارهای نهادی است که سه نوع فعّالیّت را تضمین نماید.١)خود سازماندهی اعضای گروه به طوری که اعضای گروه صاحب حقّ انتخاب جمعی و فهم تأملّی در بارۀ تجارب و منافع خود در درون اجتماع شوند. ٢) اظهار نظر گروه درباره طرح های سیاسی–اجتماعی که برآنها تأثیر میگذارد و ارائه طرح های سیاسی توسّط خود آنها به طوری که تصمیمگیرندگان این دیدگاه ها را مورد توجّه قرار دهند ٣) حقّ وتو سیاستهای خاص که مستقیماً یک گروه را تحت تأثیر قرار میدهد. نهایتاً یانگ تأکید دارد برای استقرار دموکراسی همه شمول اعضای گروههای خاص باید در عرصۀ عمومی دموکراتیک همدیگر را ملاقات کنند تا در بارۀ موضوعات مربوطه به بحث بپردازند و مواضع و دیدگاههای خود را بیان کنند. در واقع، از نظر یانگ شهروندی متمایز مبتنی بر نمایندگی گروهی بخشی از برنامه بزرگتر فرآیندهای تصمیمگیری دموکراتیک است. بدین معنا که زندگی عمومی و فرآیند های تصمیمگیری باید به کلّی تغییر یابد، به نحوی که همۀ شهروندان فرصت بیشتری برای مشارکت در بحث تصمیمگیری بیابند. به همین دلیل میبایست سیاستهای متناسب با چنین وضعیّتی تدوین شود تا سرکوب به حدّاقل خود برسد.
بنابراین شهروندی که به عنوان شهروندی فرهنگی است در مورد وضعیت فرهنگ به عنوان گفتمان ساخته شده است. در این دیدگاه آنچه در خطر است حقوق فرهنگی و حقوق اقلیت است؛و در گسترش چارچوب قانونی حکومت به حوزه فرهنگی است، اما مسائل اصلی کمتر هنجاری از نمادین و شناختی، از آن است که در مورد ساخت و ساز از گفتمان فرهنگی است. (Delanty, 2002).
بوردیو بر رابطه دیالکتیکی میان ساختارهای عینی و پدیدههای ذهنی تأکید میکند. به نظر او از یک سوی، ساختارهای عینی قرار میگیرند که مبنای صورتهای ذهنی را تشکیل میدهند و الزامهای ساختاری را که بر کنشهای متقابل وارد می شوند را تعیین میکنند. اما از سوی دیگر، اگر کسی خواسته باشد تلاشهای روزانه فردی و جمعی را در جهت تغییر و یا حفظ این ساختارها عمل میکنند را بررسی کند، باید این صورتهای ذهنی را در نظر گیرد. بوردیو برای دوری جستن از این تعارض عینیت گرایانه و ذهنیت گرایانه، بر عملکرد تأکید میکند که به نظر او، پیامد رابطه دیالکتیکی میان ساختار و عاملیّت است. بوردیو فرهنگ را مانند نوعی اقتصاد یا بازار در نظر می گیرد. در این بازار، انسانها بیشتر سرمایه فرهنگی از خود مایه میگذارند تا سرمایه اقتصادی. این سرمایه بیشتر از خاصگاه طبقۀ اجتماعی مردم و تجارب آموزشیشان سرچشمه میگیرد. در این بازار، انسانها سرمایهشان را جمع میکنند و آن را برای بهبود جایگاه اجتماعیشان هزینه میکنند و یا جایگاه شان را از دست میدهند و باعث میشوند که جایگاه شان در چارچوب اقتصاد فرهنگی وخیمتر گردد. به اعتقاد بوردیو این امکان وجود دارد که موقعیّت افراد و خانواده را از لحاظ سرمایۀ فرهنگی آنها نیز مورد بررسی قرار دهیم. وی مفهوم سرمایۀ فرهنگی را دارای سه بعد اصلی میدانست:1)بعد تجسّمیافته[7] یا ذهنی: که شامل تمایلات و گرایشات روانی فرد نسبت به استفاده از کالاهای فرهنگی است.2) بعد عینی[8]: که شامل میزان مصرف کالاهای فرهنگی است. 3)بعد نهادی[9]: که شامل مدارک و مدارج تحصیلی و علمی– فرهنگی فرد است.» (شارعپور و خوشفر، 1381: 134) در مطالعه حاضر، بعد تجسّمیافته سرمایه فرهنگی که همان تمایلات و گرایشات فرهنگی است، به عنوان یکی از اجزایی که برای سنجش متغیّر شهروندی فرهنگی لازم است، در نظر گرفته شده است. بوردیو در نظریه خود تنها به تأثیرات طبقهاجتماعی بر سلایق فرهنگی مردم نمیپردازد، بلکه همچنین نقشی که فرهنگ در بازتولید روابط طبقاتی در جامعه ایفاء میکند، مورد توجّه قرار میدهد. همچنین مدّعی است که افراد میتوانند موقعیّت مربوط به طبقهاجتماعی خویش را نه تنها با مالکیّت سرمایهاقتصادی که نیز با دارا بودن آنچه که وی سرمایهفرهنگی مینامد، بهبود بخشند. . بدین معنی، هرچه سرمایه فرهنگی ما بیشتر باشد، بهتر میتوانیم در جامعه خود عمل کرده و پیش برویم. به عبارت دیگر در قالب نظریه بوردیو میتوان اذعان داشت که وجود ساختارها و امکانات مانند ساختارهای اجتماعی و فرهنگی میتواند بر فرهنگ شهروندی یا ساختارهای ذهنی افراد که متاثر از ملکه ذهنشدن ارزشها و هنجارها و عوامل خارجی است موثر واقع شود به گونهای که هر اندازه امکانات و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی به گونهای دقیق، مطلوب و با کیفیت بهتری عرضه شده و مورد پذیرش واقع شوند، احتمالا باعث خواهد شد که بر ارزشهای، هنجارها و عملکرد و کنش شهروندان در قالب فرهنگ شهروندی موثر واقع شود. (کفَاشی، 1387: 92-94). به طور کلّی برای بررسی فرهنگ شهروندی از نظریات سه اندیشمند (مارشال، ترنر و ژانوسکی) استفاده شده است.
از دیدگاه مارشال شهروندی نوعی منزلت اجتماعی است که جامعه آنرا به تمامی اعضا اهدا نموده و به موجب آن تمامی افراد از جایگاه، وظایف وحقوق برابر که توسط قانون حمایت و تثبیت شده برخوردارند.( توسلی و نجاتی، 1382: 40) و به موجب آن در برابر جامعه مسئولند. از نظر مارشال این سه بعد شهروندی عبارتند از: «1)حقوق مدنی و شهروندی مدنی، عبارت از حقّی که امکان تملّک داراییها، التزام به قرارداد ها، آزادی های حزبی و آزادی فکر و اندیشه را فراهم میکند2) حقوق سیاسی و شهروندی سیاسی عبارت است از حقوقی که امکان مشارکت مردم را در تصمیمات عمومیکشور با تشکیل احزاب سیاسی و برگزاری انتخابات فراهم میکند 3) حقوق اجتماعی و شهروندی اجتماعی عبارت از حقوقی است که امکانات رفاهی حمایتی از فرد و خانوادههای آسیبپذیر را به منظور ایجاد تعادل در زندگی رفاهی آنها فراهم میآورد که شامل کمک های مالی و رفاهی به افراد کهنسال، معلول و افراد و خانوادههای بیکار، فراهم آوردن شرایط مساوی بهرهمندی امکانات آموزشی، مسکن و سلامتی برای همۀ اعضای جامعه است.» (فتحی و ثابتی،١٣٩١: 173) .
از وجوه اصلیاندیشه مارشال این است که این نظریه نوعی وابستگی متقابل دربارة حقوق شهروندی را بیان میکند. از نتایج مهم این دیدگاه این است که مشخصة برخوردار بودن هر شهروند از بنیانهای فرهنگی شهروندی و بهرهمند بودن از این حقوق در آن مطرح شده است. (فتحی و ثابتی،١٣٩١: ١٧٣). شهروندی دارای ابعاد و قلمرو های مختلفی است که باید مورد توجه قرار گیرد. شهروندی که به بعد فرهنگی آراستگی دارد، میراث فرهنگی مشترکی را می شناسد و برای حقوق اجتماعی اقلیت ها احترام قائل است و به ارزش های فرهنگی جامعه پایبند است و در عین حال برای تحمیل این ارزش ها به افراد دیگر اقدام نمی کند. قلمرو سیاسی شهروندی، متضمن حق رأی، مشارکت سیاسی، فرصت و حق دستیابی به مناصب سیاسی است و بعد اجتماعی شهروندی رفاه و تأمین اجتماعی برای شهروندان، تأمین حداقل آموزشی و بهداشت و رفاهی اقتصادی را شامل می شود . تلاش برای ایجاد عدالت و برابری جنسیت، حساسیت نسبت به مسائل و مشکلا ت اجتماعی، تلاش در جهت ایجاد امنیت اجتماعی و رفاه ، سلامتی و ... از جمله مهم ترین مولفه های بعد اجتماعی شهروندی است. قلمرو اقتصادی شهروندی نیز به ارتباط میان افراد درون یک ساختاراجتماعی تأکید می کند، امنیت اجتماعی، فرصت شغلی، کار، امرار معاش و برخورداری از محیط سالم اجتماعی از مولفه های بعد اقتصادی شهروندی است. و حیطه مدنی شهروندی به شیوه معمول و متعارض که در یک جامعه شهروندان اهداف عمومی و اجتماعی خود را تعریف و تعقیب می کنند اطلاق می شود. ( اسلامی و نیازی، 1389: 23).
توبیاس معتقد است فرهنگ شهروندی مقوله ای فرهنگی بوده و مجموعه ای از قوانین، مقررات و توانمندی های اکتسابی تک تک افراد جامعه را در بر می گیرد و با تصحیح رفتارها، زمینه لازم را برای رشد و توسعه ی جامعه فراهم میکند. (Tobias, 1997 ). بنابراین شهروند خوب کسی است که در تمامی این حوزه ها و قلمرو ها از حقوق و وظایف خویش آشنا باشد و همواره تلاش کند تا به بهترین نحو به انجام وظایف خویش بپردازد(Hamatt & Staeheli, 2011)
از وجوه اصلیاندیشه مارشال این است که این نظریه نوعی وابستگی متقابل دربارة حقوق شهروندی را بیان میکند. از نتایج مهم این دیدگاه این است که مشخصة برخوردار بودن هر شهروند از بنیانهای فرهنگی شهروندی و بهرهمند بودن از این حقوق در آن مطرح شده است. (فتحی و ثابتی،١٣٩١: ١٧٣).
ترنر ابتدا به نقد فرهنگ شهروندی مارشال پرداخته و عقیده دارد که باید در حقوق شهروندی نه تنها به ابعاد "مدنی و سیاسی" شهروندی توجّه کرد، بلکه ابعاد "اقتصادی و فرهنگی" حقوق شهروندان باید مورد مطالعه قرار گیرد. وی معتقد است که مارشال به تفاوتهای نژادی، زبانی و مذهبی توجّه نکرده و تنها به تمایز طبقاتی و ارتباط آن با سه حقوق مطرح شده اشاره میکند. بر این اساس فرهنگ شهروندی حلقۀ وصل همۀ طبقات اجتماعی با تأکید بر ارزش مشترک میان شهروندان شکل میگیرد.» (فتحی و ثابتی،١٣٩١: 174). ترنر، شهروندی را مجموعهای از حقوق و الزامات اجتماعی دانسته که به افراد در یک جامعه شهری، هویّت رسمی و قانونی داده است و این حقوق و الزامات اجتماعی و قانونی ریشۀ تاریخی و تکاملی در سیر زندگی اجتماعی انسان دارد و باعث شکلگیری نهادهای اجتماعی و قانونی یک جامعه شهری چون نظام قضایی، پارلمانی و دولت رفاه شده است.ترنر برمبنای دیدگاه جامعه شناختی خود موضوع شهروندی فرهنگی را به نهادهای اجتماعی جامعه معطوف کرده که این نهادهای اجتماعی هر کدام بیان کنندۀ نوع خاصّی از حقوق شهروندی و الزاماتی است که شهروندان باید نسبت به انجام آن حقوق در یک نظام سیاسی انجام دهند فرهنگ شهروندی را تشریح می کند. ترنر به نقش شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه و افراد توجّه دارد و معتقد است آگاهی از حقوق در میان اقوام مختلف متفاوت است. در بین شرایط اجتماعی باید به نقش رسانههای جمعی توجّه ویژه نمود چرا که همچون واسطهای آگاهی اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. (هزارجریبی و امانیان،١٣٩٠: ٧-٩).
ترنر شهروندی را به جای تعریف در چارچوب حقوق و تعهّدات، آن را به صورت فرایند تصوّر میکند و شامل دو فرایند برخورداری و فرایند محرومیّت میداند. فرایند برخورداری از طریق باز تخصیص منابع، موجب دستیابی شهروندان به منابع و امکانات جامعه میگردد و فرایند محرومیّت از طریق ساخت یک هویّت مشترک، دیگران را از مزایای شهروندی محروم میسازد.
از طرفی ژانوسکی«به طور همزمان بر حقوق و مسئولیتهای شهروندی تأکید دارد، زیرا حقوق برای اجرایی شدنش به تعهّدات نیازمند است، بهعبارتی تعهّدات اجرا کنندۀ حقوق است و اگر حقوق اجرا نشوند در واقع وجود نخواهند داشت. او تعهّدات شهروندی را بر چهار نوع قانونی، سیاسی، اجتماعی و مشارکتی میداند.»( ملاپور، ١٣٩٠: ٦١،٦٢). از نظر ژانوسکی شهروندی، عضویّت فعّال و منفعل افراد در یک دولت- ملّت با حقوق و تعهّدات همگانی در یک سطح مشخص شدهای از برابری میباشد. به نظر او حقوق شهروندی نه حقوقی ضروری هستند و نه حقوقی تغییر ناپذیر. بلکه حقوقی هستند که گروه های مختلف از آنها حمایت میکنند و توسّط دولت تثبیت و تأیید میشوند و دارای ضمانت اجرایی هستند. از طرف دیگر این حقوق از فضیلت مدنی متمایزند.
ژانوسکی در تعریف جامعۀ مدنی، بر اثر متقابل گروههای داوطلب در فضای دولتی تأکید میکند. به نظر او جامعه مدنی فضایی برای یک گفتمان عمومی واکنشی و پویا بین دولت، فضای عمومی شامل سازمان های داوطلبانه، و فضای بازار مرتبط به شرکت ها و اتّحادیه های خصوصی را نمایش میدهد. اعضای این جامعۀ مدنی میتوانند در این فضای گفتمانی، ادّعاها و مطالبات خود را مطرح کنند و شهروندی ایجاد کنند که درگیر در بحث و گفتمان میباشند. وی برای بسط نظریه مارشال، چهار نوع حقوق قانونی، سیاسی، اجتماعی و حقوق مشارکت را از هم متمایز میکند. او معتقد است که افزودن حقوق مشارکت به مدل سه تایی حقوق شهروندی، ما را قادر میسازد تا بهتر به تحلیل چانه زنی جمعی، شوراهای کارگری، اعتراض در محل کار و حقوق مشتری برای کنترل سازمانها و بوروکراسیها بپردازیم. حال آنکه مارشال چانه زنی و مذاکره دربارۀ حقوق و وظایف را یک سیستم ثانوی شهروندی صنعتی در میان بخشهای خصوصی مینامد. .( ملاپور، ١٣٩٠: ٦١،٦٢).
بر طبق نظریات ارایه شده در بالا سرمایه فرهنگی عاملی تاثیرگذار بر فرهنگ شهروندی دانسته شده به گونهای که افزایش در میزان سرمایه عینی و سرمایه نهادی، میزان آگاهی شهروندان و تمایلشان برای اجرای تعهدات شهروندی افزایش می یابد و بین این دو متغیر رابطه همبستگی وجود دارد. همچنین بین فرهنگ شهروندی و شهروندی فرهنگی نیز رابطه همبستگی در نظر گرفته شده یعنی با افزایش میزان آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی و تمایل برای انجام تعهدات شان باعث میشود شهروندان تمایل بیشتری برای پذیرش تنوعات فرهنگی و گرایشات فرهنگی داشته باشند.
شکل 1- مدل تحلیلی تحقیق (نگارنده)
روششناسی
در این تحقیق، از روش پیمایش از نوع کاربردی استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شهروندان 15تا64 ساله شهر تنکابن بوده است؛ طبق آخرین سرشماری نفوس و مسکن(1390)، تعداد کل افراد جامعه مورد مطالعه43842 نفر بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران کمی با توجه به واریانس که از طریق پیش آزمون بدست آمده است ، برابر با 650 نفر انتخاب شدند. . در این پژوهش از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شده است. با توجه به تعداد نمونه و جمعیّت مناطق شهری به صورت تصادفی تعدادی از افراد به عنوان جمعیت نمونه از محلات مختلف شهر انتخاب گردیده و اطلاعات مورد نیاز از شهروندان با استفاده از تکنیک پرسشنامه مصاحبهای (خود محقق ساخته) جمعآوری شده است. سنجش سوالات پرسشنامه بر اساس طیف لیکرت بوده است و مرکب از 47 سوال، که پاسخگویان به صورت بی نام اقدام به پر کردن آن کرده اند. در این تحقیق پس از تکمیل پرسشنامه در یک نمونه ی 35 نفری اقدام به احتساب ضریب آلفای کرونباخ مقیاس پرسشنامه گردیده است و گویه های نامناسب حذف و مجددأ محاسبه صورت گرفته است. یافتههای پاسخگویان براساس آمار توصیفی و استنباطی و با به کارگیری از نرم افزار Spss22 و با استفاده از آمارههایی چون: رگرسیون، ضریب پیرسون، V کرامر آزمون Tو تحلیلمسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین قبل از فرایند تحلیل استنباطی وضعیت نرمال بودن متغیر های اصلی تحقیق به وسیله آزمون کلموگروف – اسمیرنف بررسی شده است.
حجم نمونه این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران کمی و با احتساب واریانس در سطح دقت ٥%، سطح اطمینان٩٥% و واریانس 66/0 به نعداد650 نفر محاسبه گردیده است.
فرضیههای تحقیق
فرضیه های اصلی
1) به نظر می رسد بین فرهنگ شهروندی و شهروندی فرهنگی رابطه وجود دارد.
2) به نظر می رسد بین سرمایه فرهنگی و شهروندی فرهنگی رابطه وجود دارد.
3) به نظر می رسد بین سرمایه فرهنگی و فرهنگ شهروندی رابطه وجود دارد.
فرضیه های فرعی
1- به نظر می رسد بین سن پاسخگویان و شهروندی فرهنگی، رابطه وجود دارد.
2- به نظر می رسد بین وضعیت اقتصادی پاسخگویان و شهروندی فرهنگی رابطه وجود دارد.
3- به نظر می رسد بین درآمد پاسخگویان و شهروندی فرهنگی رابطه وجود دارد.
4- به نظر می رسد بین سن و برخورداری از فرهنگ شهروندی رابطه وجود دارد.
5- به نظر می رسد بین وضعیت اقتصادی پاسخگویان و برخورداری از فرهنگ شهروندی رابطه وجود دارد.
6- به نظر می رسد بین درآمد پاسخگویان و برخورداری از فرهنگ شهروندی رابطه وجود دارد.
7- به نظر می رسد بین سن پاسخگویان و میزان سرمایه فرهنگی آنها رابطه وجود دارد.
8- به نظر می رسد بین وضعیت اقتصادی پاسخگویان و میزان سرمایه فرهنگی آنها رابطه وجود دارد.
9- به نظر می رسد بین درآمد پاسخگویان و میزان سرمایه فرهنگی آنها رابطه وجود دارد.
10- به نظر می رسد میانگین میزان برخورداری از شهروندی فرهنگی در بین مجردین و متأهلین متفاوت است.
11- به نظر می رسد میانگین میزان برخورداری از فرهنگ شهروندی در بین مجردین و متأهلین متفاوت است.
12- به نظر می رسد میانگین میزان برخورداری از سزمایه فرهنگی در بین مجردین و متأهلین متفاوت است.
13- به نظر می رسد میانگین میزان برخورداری از شهروندی فرهنگی در بین زنان و مردان متفاوت است.
14- به نظر می رسد میانگین میزان برخورداری از فرهنگ شهروندی در بین زنان و مردان متفاوت است.
15- به نظر می رسد میانگین میزان برخورداری از سرمایه فرهنگی در بین زنان و مردان متفاوت است.
تعاریف عملیاتی
جدول 1- مفهوم متغیر های سرمایه فرهنگی، شهروندی فرهنگی و فرهنگ شهروندی
متغیر |
تعریف اسمی |
تعریف عملیاتی |
شاخصها |
گویه ها |
|
||||||
|
سرمایه فرهنگی(متغیر مستقل) |
سرمایه نهادیشده |
نوعی رسمیّت بخشیدن نهادی به سرمایه فرهنگی فرد مانند مدارک تحصیلی و آکادمیک |
منظور مدارک و مدارج تحصیلی و علمی-فرهنگی فرد |
میزان تحصیلات والدین میزان تحصیلات پاسخگو |
سطح تحصیلات پدر سطح تحصیلات مادر سطح تحصیلات خودتان |
|||||
|
سرمایه عینیتیافته |
میزان مصرف کالاهای فرهنگی در میان افرادجامعه |
این سرمایه در اشیای مادی، نظیر رسانهها جمعی مورد توجه است |
تلویزون مطالعه سینما و تئاتر اینترنت رادیو |
میزان مطالعه میزان گوش دادن به رادیو میزان استفاده از اینترنت میزان استفاده از شبکههای اجتماعی میزان تماشای شبکه های داخلی تلویزیون میزان تماشای شبکه های ماهوارهای تلویزیون |
|
|||||
مفهوم متغیر ها
متغیر |
تعریف اسمی |
تعریف عملیاتی |
شاخصها |
پرسشها |
|||||
فرهنگ شهروندی (متغیر واسط) |
آگاهی از حقوق شهروندی |
شناخت شهروندان از وظایف حکومت و شهرداری ها در قبال شهروندان و تلاش برای تحقق حقوق و اجرای تعهّدات شان است |
افراد در ذهن خود در مورد حقوق و تعهّدات شهروندی چه چیز هایی می دانند ومیزان آگاهی شان از حقوق مدنی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی چقدر است و برخورداری از چه چیز هایی را حق خود می دانند آگاهی از حقوق شهروندی چهار شاخص دارد شامل: حقوق مدنی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی. |
الف-حقوق مدنی برخورداری مسلمانان از امتیازات ویژه برخورداری برخی اقوام از امتیازات خاص امکان انتشار نشریههای مختلف انعکاس نظرات و انتقادات مردم در رسانههای جمعی لحاظ کردن منافع همۀ گروههایاجتماعی در تصویب قوانین رعایت احترام به شأن و منزلت همه افراد ب- حقوق سیاسی انتقاد پذیری از سوی دولت حقّ رأی مساوی برای همۀ شهروندان حضور آزادانه افراد جامعه برای انتخاب نمایندگانشان تشکیل اجتماعات، انجمنها و احزاب عضویّت در احزاب و دستهها ج- حقوق اجتماعی برخورداری از امکانات آموزشی،بهداشتی،بیمه ومسکن فرصتهای یکسان برای رشد و پیشرفت برای همۀ داشتن شغل، برخورداری از حقّ بیمه وفرصت تحصیل د- حقوقفرهنگی بهرهمندی از کالاهای فرهنگی مانندرسانهها، کتابها و... تعلّق افراد به فرهنگ خاص و سهیم شدن در شکوفایی آن برخورداری از حقوق فرهنگی مانند تألیف، اختراعها و... حفاظت از زبان به عنوان نماد فرهنگی خاص برای اقوام. اعتقاد و عمل به دینی که افراد به آن اعتقاد دارند. |
لزوم برخورداری مسلمانان از امتیازات ویژه به علّت در اکثریت بودن آنها در ایران لزوم برخورداری برخی از اقوام از امتیازات خاص امکان انتشار نشریههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ضرورت اانعکاس انتقادات و نظرات مردم در رسانههای جمعی لحاظ کردن مصالح و منافع همه اقشار و گروههای اجتماعی در تصویب قوانین لزوم رعایت احترام به شأن و منزلت همۀ افراد جامعه لزوم انتقاد پذیری از سوی دولت حق رأی مساوی برای همۀ مردم حضور آزادانه افراد جامعه برای انتخاب نمایندگانشان در ادارۀ عمومی کشور بهره مندی افراد جامعه از حق تشکیل اجتماعات، انجمن ها و احزاب آزادی برای افراد در عضویت حزب و دسته برخورداری همۀ مردم شهر و روستا از امکانات مناسب و کافی آموزشی، بهداشتی، بیمه و مسکن وجود فرصت یکسان و برابر برای همۀ افراد جامعه برای رشد و پیشرفت داشتن شغل مناسب، حق بیمه بیکاری و فرصت تحصیل برای همۀ افراد جامعه امکان بهرهمندی همۀ افراد از کالاهای فرهنگی مانند رسانهها، کتاب ها و... حق تعلّق افراد به فرهنگهای خاص و سهیم شدن آنها در شکوفایی فرهنگها برخورداری همه افراد از حقوق فرهنگی مانند تألیف کتاب، اختراع و... برخورداری از حق حفاظت از زبان به عنوان نماد فرهنگی خاص برای اقوام حق اعتقاد و عمل بر اساس دینی که هر فرد به آن اعتقاد دارد |
||||
تمایل به انجام تعهدات شهروندی |
یک احساس مستقیم از عضویّت اجتماعی براساس وفاداری به مدنیّتی است که یک دارایی عمومیمحسوب میشود |
وضعیّتی احساسی، شناختی و رفتاری که در شهروند التزامی نسبت به جمع نقشها، هنجارها و ارزشها ایجاد میکند و فرد با انتظارات دیگران سازگار شده و به وظایف و تکالیف خود عمل میکند |
عدم تمسخر اقوام دیگر (ترک، کرد، عرب، لر و...) پذیرش و برقراری ارتباط با افرادی غیر هم دین تحمّل شنیدن دیدگاههای فرهنگی،اجتماعی و سیاسی مخالف مشارکت در امور عام المنفعه و امور خیریّه داوطلبانه بدون مزد روی نیاوردن به پارتی بازی عدم موضعگیری در مقابل انتقاد دیگران |
عدم تمسخر یا شوخی نکردن با افراد متعلّق به قومهای دیگر از جمله ترک، عرب،لر،و... در خصوص زبان یا برخی ویژگی های رفتاری شان. تمایل به پذیرش یا برقراری ارتباط با فردی که هم مسلک و همدین نبوده است. شنیدن و تحمّل دیدگاههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مخالف دیدگاهتان. مشارکت کردن در امور عام المنفعه مانند خیریهها و انجام دادن فعالیتهای داوطلبانه و بدون مزد برای کمک به هم نوعان . روی نیاوردن به پارتی بازی و سفارش گرفتن در مواردی مانند اشتغال یا انجام کارهای اداری . عدم موضعگیری یا برخورد سریع نداشتن در مقابل دیگران نسبت به عملکرد و رفتارتان
|
|||||
متغیر |
تعریف اسمی |
تعریف عملیاتی |
شاخصها |
پرسشها |
|||||
شهروندی فرهنگی |
پذیرش تفاوتهای فرهنگی |
پذیرش حضور مستمر شهروندانی که با یکدیگر متمایزاند. |
پذیرفتن تفاوتهای فرهنگی شامل تفاوت در قومیّت، نژاد، زبان، دین، سنّت های فرهنگی از جانب شهروندان |
- برگزاری مراسم مذهبی از سوی اقلّیّتها و غیر مسلمانها - حقّ استفاده از زبان و فرهنگ قومی - حقّ مشارکت اقلّیّتهای قومی، زبانی و مذهبی در امورسیاسی، اجتماعی و فرهنگی - رعایت حقوق شهروندی دیگران - احترام به افراد با نژادها و زبانهای مختلف - پذیرش یکسان و برابر افراد برخوردار از عقاید و مواضع مختلف از سوی مسئولین |
- برگزاری آزاد مراسم مذهبی از سوی اقلّیت ها و غیر مسلمان ها - برخورداری کافی و آزاد در استفاده از زبان و فرهنگ قومی - مشارکت اقلّیتهای قومی، زبانی و مذهبی در امور سیاسی،اجتماعی و فرهنگی - رعایت حقوق شهروندی دیگران - احترام به افراد مختلف از نژادها و زبان های دیگر در جامعه - پذیرش یکسان و برابر افراد برخوردار از عقاید و مواضع مختلف از سوی مسئولین جامعه |
||||
گرایشات فرهنگی |
شامل طرحهای ذهنی که آدمها عملکردهایشان را بر طبق آن تولید کرده و آنها را ادراک و ارزشگذاری میکنند. |
شامل تمایلات و گرایشات روانی فرد نسبت به مسائل فرهنگی |
- پذیرش نظر مخالف یک خانم - نوع مصرف اطرافیان( به قدر نیاز و ضرورت) - رعایت قوانین رانندگی و احترام گذاشتن به دیگر رانندگان - دفاع از یک شهروند دیگر در زمان مشاهده پایمال شدن حق آن شخص - تبلیغ معیارهای انسانی و فرهنگی
|
- اگریک خانم در بین همسایهها، دیدگاه مخالفی نسبت به شما داشته باشد، واقعاَ چقدر او را تحمل کرده اید؟ - چقدر احساس میکنید نوع مصرف اطرافیانتان،به قدر نیاز و ضرورت است، بطوری که از زیاده روی پرهیز شده؟ - وقتی خود یا اطرافیانتان رانندگی میکنید چقدر به فکر رانندگان دیگر و احترام به آنها در عبور و مرور بودهاید؟ - در جامعۀ ما که احترام به انسانها جزء اصول دینی و ملّی پذیرفتهشده است، اگر شاهد پایمال شدن حق یا بیاحترامی نسبت به یک شهروند بودهاید، چقدر به دفاع از او برخاستهاید؟ - چقدر به تبلیغ معیارهای انسانی و فرهنگی مانند رعایت حقوق معلولان وکمک جدّی به نیازمندان درمیان نزدیکان پرداخته اید؟ |
|||||
برای تعیین اعتبار پرسشنامه نیز از روش روایی صوری استفاده شده به این صورت که پرسشنامه تهیّه شده، توسّط اساتید متخصصان مربوطه مورد تأیید قرار گرفته است؛ از سوی دیگر، اعتبار پرسشنامه مذکور مبتنی بر چارچوب نظری و نیز برخورداری از اعتبار در نمونهگیری بدست آمده است. میزان آلفای کرونباخ هریک از متغیرهای تحقیق در جدول 2 بیان شده است که بیانگر مقدار مطلوب پایایی و ثبات درونی پرسشنامه است. به دلیل استفاده از سازه های شهروندی فرهنگی، فرهنگ شهروندی و سرمایه فرهنگی گزارش تحلیل عاملی( اعتبار سازه ای) نیز در جدول 2 برای هر سه سازه آمده است. با توجه به جدول زیر همان طور که مشاهده می شود مقدار آزمون KMO برای شاخص شهروندی فرهنگی برابر با 789/0 می باشد پس داده های تحقیق قابل تقلیل به تعدادی عامل زیر بنایی و بنیادی می باشند. همچنین نتیجه آزمون بارتلت (541/517) که در سطح خطای کوچکتر از 01/0 معنی دار است نشان می دهد که ماتریس همبستگی بین گویه ها، ماتریس همانی و واحد نمی باشد؛ به عبارتی از یک طرف بین گویه های داخل هر عامل همبستگی بالایی وجود دارد و از طرف دیگر بین گویه های یک عامل با گویه های عامل دیگر هیچ گونه همبستگی مشاهده نمی شود که نشان از اعتبار این سازه می باشد. همچنین مقدار آزمون kMO برای شاخص های فرهنگ شهروندی (711/0) و سرمایه فرهنگی (699/0) بدست آمده است که می توان نتیجه گرفت که دادهها در هر دو شاخص قابل تقلیل به تعدادی عوامل بنیادی هستند و نتیجه آزمون بارتلت نیز در هر دو سازه فرهنگ شهروندی و سرمایه فرهنگی در سطح خطای کوچکتر از 01/0 معنی دار است نشان از این دارد که ماتریس همبستگی بین گویه ها همانی و واحد نمی باشد، از یک طرف بین گویه های داخل هر عامل همبستگی متوسط و خوبی وجود دارد و از طرف دیگر بین گویه های یک عامل با گویه های عامل دیگر هیچ گونه همبستگی مشاهده نمی شود که نشان از اعتبار این سازه ها در تحقیق دارد.
جدول 2- آلفای کرونباخ و گزارش تحلیل عاملی(اعتبار سازهای) متغیرها
متغیر ها |
تعداد گویه ها |
مقدار آلفا |
KMO |
بارتلت |
احتمال معناداری |
پذیرش تنوعات فرهنگی |
6 |
75/0 |
- |
- |
- |
گرایشات فرهنگی |
5 |
71/0 |
- |
- |
- |
شهروندی فرهنگی |
11 |
73/0 |
789/0 |
541/517 |
000/0 |
تمایل به انجام تعهدات |
6 |
75/0 |
- |
- |
- |
آگاهی از حقوق شهروندی |
19 در 4 بعد |
79/0 |
- |
- |
- |
فرهنگ شهروندی |
25 |
77/0 |
711/0 |
751/1578 |
000/0 |
سرمایه نهادی شده |
3 |
70/0 |
- |
- |
- |
سرمایه عینیت یافته |
8 |
72/0 |
- |
- |
- |
سرمایه فرهنگی |
11 |
70/0 |
699/0 |
834/560 |
000/0 |
یافتههای نتایج
تحلیل توصیفی
در تحقیق حاضر از بین شاخص های آمار توصیفی به یاری شاخص های فراوانی، درصد نسبی، میانگین متغیر ها نتایج قابل توجهی را به دست آمده است. در این تحقیق مهمترین متغیر های زمینه ای همچون سن، جنس، وضعیت تأهل، وضعیت فعالیت اقتصادی و درآمد به عنوان متغیر های زمینهای در نظر گرفته شده که نتایج در جدول زیر مشاهده می شود.
جدول 3- ویژگیهای جمعیت شناختی( متغیرهای زمینهای)
جنس |
زن: 5/46 درصد |
مرد: 5/53 درصد |
سن |
بیشترین: 6/43 درصد افراد 26 – تا 35 سال |
کمترین1/8 درصد افراد 56 -64 سال |
وضعیت تأهل |
مجرد: 8/52 درصد |
متأهل: 2/47درصد |
درآمد |
بیشترین مردان با 3/48 درآمد 401هزار تا 800 هزار تومان |
کمتری زنان 17/33 بدون درآمد |
جدول 4- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب وضعیّت فعالیت اقتصادی
نوع اشتغال |
مرد |
زن |
کل |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|
محصل |
0 |
0 |
9 |
3/2 |
9 |
78/1 |
دانشجو |
71 |
4/21 |
48 |
65/10 |
119 |
23/11 |
شاغل |
218 |
65/66 |
111 |
52/44 |
329 |
25/66 |
خانهدار |
0 |
0 |
105 |
42/34 |
105 |
66/10 |
بیکار |
26 |
73/6 |
22 |
74/4 |
48 |
14/6 |
بازنشستگان |
25 |
22/5 |
10 |
36/2 |
35 |
25/3 |
بیپاسخ |
0 |
0 |
5 |
01/1 |
5 |
69/0 |
کل |
340 |
100 |
310 |
100 |
650 |
100 |
یافتههای جداول فوق نشان میدهند حدود5/53% پاسخگویان مرد و حدود 5/46% زن بودهاند، بیشترین درصد پاسخگویان در گروه سنی26- 35 سال قرار دارد و3/48 از مردان درآمدشان در گروه400 الی800 هزارتومان و17/33 زنان بدون درآمد و حدود27% از زنان بین400 الی 800 هزار تومان بوده در این میان حدود65/66 مردان و 52/44 زنان شاغلاند.
جدول 5- شاخص های آماری سرمایه فرهنگی، شهروندی فرهنگی و فرهنگ شهروندی
سرمایه فرهنگی |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
کمترین |
بیشترین |
650 |
6/77 |
31/20 |
23 |
55 |
|
شهروندی فرهنگی |
650 |
43/69 |
13/20 |
16 |
55 |
فرهنگ شهروندی |
650 |
45/76 |
32/18 |
28 |
120 |
جدول فوق، شاخصهای آماری متغیر های سرمایه فرهنگی، شهروندی فرهنگی و فرهنگ شهروندی را نشان میدهد، میانگین متغیر سرمایه فرهنگی برابر با 6/77، که با توجه به وجود 11 گویه برای سنجش آن کمترین مقدار برابر با 23 و بیشترین مقدار برابر با 55 بدست آمده است، همچنین این متغیر دارای انحراف معیار 31/20 می باشد. با توجه به میانگین متغیر سرمایه فرهنگی باید اذعان نمود شهروندان تنکابنی از سرمایه فرهنگی در سطح خوبی برخوردار هستند. با توجه به میانگین متغیر شهروندی فرهنگی که برابر با 43/69 می باشد و با وجود 11 گویه برای سنجش آن کمترین مقدار 16 و بیشترین مقدار 55 بدست آمده است باید گفت شهروندان از شهروندی فرهنگی خوب و در حد متوسطی برخوردارند. نتایج شاخص های آماری در متغیر فرهنگ شهروندی نیز نشان می دهد که میانگین برابر با 45/76 و انحراف معیار 32/18 و با وجود 25 گویه برای سنجش آن کمترین مقدار 28 و بیشترین مقدار 120 بدست آمده است که می توان گفت شهروندان در تنکابن از فرهنگ شهروندی خوبی نیز برخوردارند.
جدول 6- توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب سرمایه فرهنگی ، فرهنگ شهروندی و شهروندی فرهنگی و مؤلفه های آنها
شاخص ها |
مقادیر |
زیاد |
تا حدودی |
کم |
میانگین |
انحراف معیار |
سرمایه فرهنگی عینیت یافته |
فراوانی |
323 |
214 |
113 |
01/2 |
1/1 |
درصد |
13/40 |
49/32 |
38/27 |
|||
سرمایه فرهنگی نهادی شده |
فراوانی |
116 |
233 |
301 |
89/1 |
01/1 |
درصد |
81/14 |
29/35 |
9/49 |
|||
سرمایه فرهنگی |
فراوانی |
322 |
117 |
211 |
6/77 |
31/20 |
درصد |
20/42 |
74/24 |
06/33 |
|||
میزان آگاهی از حقوق شهروندی |
فراوانی |
148 |
287 |
215 |
41/2 |
1/1 |
درصد |
37/23 |
3/40 |
33/36 |
|||
تمایل به انجام تعهدات |
فراوانی |
170 |
350 |
130 |
36/1 |
02/1 |
درصد |
36/33 |
34/42 |
3/24 |
|||
فرهنگ شهروندی |
فراوانی |
232 |
345 |
73 |
45/76 |
32/18 |
درصد |
44/32 |
1/48 |
55/19 |
|||
گرایشات فرهنگی |
فراوانی |
205 |
280 |
165 |
11/2 |
00/1 |
درصد |
05/36 |
15/41 |
8/22 |
|||
پذیرش تنوعات فرهنگی |
فراوانی |
159 |
200 |
291 |
03/2 |
001/1 |
درصد |
23/21 |
19/32 |
58/46 |
|||
شهروندی فرهنگی |
فراوانی |
333 |
210 |
107 |
43/69 |
13/20 |
درصد |
2/47 |
30 |
8/22 |
جدول 6توزیع فراوانی پاسخگویان را بر حسب سه متغیر اصلی نشان می دهد. یافته ها حاکی از آن است که بیشتر شهروندان مورد بررسی 20/42درصد شان در سطح زیاد از سرمایه فرهنگی برخوردارند و 74/24درصد نیز تاحدودی، در نتیجه سطح میانگین سرمایه فرهنگی متوسط رو به بالا است. برای مطالعه سرمایه عینیتیافته از شاخص های میزان مطالعه، استفاده از شبکههای تلویزیونی، رادیو، اینترنت، شبکههای اجتماعی و مراجعه به سینما و تئاتر استفاده شده و نتایج نشان میدهد درحدود13/40 درصد از پاسخگویان زیاد از کالاهای فرهنگی استفاده میکنند و49/32 درصد تا حدودی از سرمایهفرهنگی عینیتیافته برخوردارند. در بررسی جدول سرمایه نهادی که شاخص سنجش آن بررسی سطح تحصیلات والدین و پاسخگویان است، میزان تحصیلات بیشتر را نشان سرمایه فرهنگی نهادی بیشتر در نظر گرفته شده است. نتایج حاکی از آن است که 9/49 درصد سرمایه نهادی کم( تحصیلات پایین تر)، 29/35 درصد سرمایه فرهنگی نهادی شده تا حدودی ارزیابی شده است و 81/14 درصد در سطح زیاد سرمایه فرهنگی نهادی شده ارزیابی شده است.
متغیر بعدی فرهنگ شهروندی(متغیر مستقل) است که در جدول 6 به دو بخش آگاهی از حقوق شهروندی و تمایل به انجام تعهدات شهروندی تقسیم شده است. یافتهها نشان میدهند که حدود3/40 درصد از شهروندان تا حدودی آگاهی از حقوقشان دارند و تنها حدود 37/23 درصد اگاهی خود را از حقوقشان زیاد ارزیابی می کنند. در حقیقت میانگین آگاهی پاسخگویان متوسط رو به پایین است. در بین پاسخگویان نیز 34/42 درصد میزان انجام تعهدات خود را در سطح تا حدودی و و 36/33 درصد در سطح زیاد ارزیابی کرده اند. به عبارتی میانگین افرادی که به انجام تکالیف خود نسبت به سایر شهروندان جامعه تمایل دارند متوسط رو به بالا است. دادههای این دو متغیر نشان میدهد پاسخگویان مورد نظر بیشتر به انجام وظایف و تکالیفشان تمایل دارند و لی آگاهیشان نسبت به حقوقی که دارند کم است ولی در مجموع طبق دادههای بدست آمده نزدیک به نیمی از شهروندان1/48 درصد تاحدودی از فرهنگ شهروندی برخوردار بوده و 44/32 درصد از فرهنگ شهروندی بالایی برخوردارند که این حاکی از آن است شهروندان مورد مطالعه تا حدودی دارای احساس تعهّد و احترام نسبت به یکدیگر هستند و همچنین حقوق و تعهّدات شهروندی را تشخیص میدهند.
یافتههای مربوط به متغیر جدول شهروندی فرهنگی نیز نشان میدهد که شهروندان58/46 درصد به میزان کم پذیرای تفاوتهای فرهنگی هستند و19/32 درصد تاحدودی تفاوتهای فرهنگی را در میان یکدیگر میپذیرند و همچنین تقریباً15/41 درصد شهروندان تاحدودی دارای گرایشات فرهنگیاند و05/36 نیز از گرایشات فرهنگی بالایی برخوردارند ولی در مجموع 2/47 درصد شان از شهروندی فرهنگی بالایی برخوردار بودند. به نظر میرسد پاسخگویان به طور کلی پذیرای حضور شهروندانی که با آن ها در زبان، مذهب و فرهنگ های قومی متفاوت اند، باشند. مقدار میانگین و انحراف معیار هر یک از متغیر ها به همراه مؤلفه هایشان در جدول 6 آمده است.
آزمون فرضیات تحقیق
از آنجایی که سطح سنجش متغیرهای اصلی مورد بررسی فاصله ای بوده لذا از آزمون همبستگی پیرسون برای رابطه سه متغیر و آزمون رگرسیون برای میزان تأثیر متغیر مستقل(فرهنگ شهروندی) و متغیر واسط( سرمایه فرهنگی) بر روی متغیر وابسته( شهروندی فرهنگی) استفاده شده است. با توجه به اینکه برای بررسی فرضیات، هر سه متغیر ازشاخص(سازه) استفاده شده است و در سطح سنجش فاصلهای بوده اند لذا داده ها به توزیع نرمال نزدیک بوده اند. برای اطمینان بیشتر از نرمال بودن متغیر ها اقدام به احتساب آزمون کولموگروف – اسمیرنف شده است. درجدول ذیل نتایج این آزمون آورده شده است. مقدار آزمون کولموگروف – اسمیرونف برای تطابق توزیع نمونه با توزیع نظری غیر معنی دار بوده است بنابراین توزیع متغیر های مورد نظر نرمال بوده است.
جدول 7- آزمون توزیع نرمال داده ها
متغیر ها |
K -S |
sig |
شهروندی فرهنگی |
94/0 |
88/0 |
فرهنگ شهروندی |
67/0 |
21/0 |
سرمایه فرهنگی |
97/0 |
097/0 |
جدول 8- ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر های اصلی تحقیق
متغیر مستقل |
متغیر وابسته |
شدت رابطه |
سطح معناداری |
نوع آزمون |
نتیجه آزمون |
نوع رابطه |
فرهنگ شهروندی |
شهروندی فرهنگی |
463/0 |
001/0 |
پیرسون |
تأیید |
مستقیم |
سرمایه فرهنگی |
شهروندی فرهنگی |
12/0 |
062/0 |
عدم تأیید |
- |
|
سرمایه فرهنگی |
فرهنگ شهروندی |
218/0 |
001/0 |
تأیید |
مستقیم |
جدول فوق میزان و شدت رابطه میان متغیر های اصلی تحقیق (فرهنگ شهروندی، شهروندی فرهنگی و سرمایه فرهنگی) را نشان می دهد. در فرضیه اول ( به نظر می رسد بین فرهنگ شهروندی و شهروندی فرهنگی رابطه وجود دارد) میزان همبستگی بین فرهنگ شهروندی و شهروندی فرهنگی با سطح معنیداری 001/0و شدت رابطه46/0 نشان دهنده رابطه معنادار بین دو متغیر است . با توجه به اینکه سطح معناداری آزمون کوچک تر از 05/0 است بنابراین نتیجه می شود که رابطه معناداری بین فرهنگ شهروندی و متغیر وابسته شهروندی فرهنگی وجود دارد. جهت رابطه مثبت و مستقیم است ، یعنی با افزایش فرهنگ شهروندی شهروندان میزان تعهدات و گرایشات فرهنگی آنها( شهروندی فرهنگی) آنان نیز افزایش می یابد بدین مفهوم که تغییرات در متغیر مستقل(فرهنگ شهروندی) باعث ایجاد نوسان در متغییر وابسته( شهروندی فرهنگی) خواهد شد. پس فرض تحقیق تأیید می شود.
در فرضیه دوم رابطه بین سرمایه فرهنگی و شهروندی فرهنگی بررسی شده است. با توجه به ضریب همبستگی کل بین میزان سرمایه فرهنگی و شهروندی فرهنگی برابر 12/0 و سطح معنیداری آن نیز برابر 062/0 است که نشان از عدم رابطه بین دو متغیر دارد. با توجه به اینکه سطح معناداری آزمون بزرگتر از 05/0 است بنابر این نتیجه می شود رابطه معنا داری بین سرمایه فرهنگی و شهروندی فرهنگی شهروندان وجود ندارد پس فرضیه تحقیق رد و فرض صفر(عدم رابطه) تأیید می شود. این فرضیه نشان میدهد، سرمایه فرهنگی علیرغم تاثیرگذاری بر فرهنگ شهروندی، نتوانسته به طور مستقیم بر متغیر شهروندی فرهنگی تاثیرگذار باشد. یعنی با افزایش میزان سرمایه فرهنگی افراد میزان شهروندی فرهنگی آنان، تغییری نمیکند، و تغییر در میزان استفاده از کالاهای فرهنگی مانند کتاب، مجلّات تلویزیون(شبکههای داخلی و ماهوارهای)رادیو، اینترنت، شبکههای اجتماعی و... (سرمایه فرهنگی عینیّتیافته)و میزان تحصیلات والدین و خود پاسخگو(سرمایه نهادیشده) بر متغیر شهروندی فرهنگی، پذیرش تفاوت های فرهنگی و گرایشات فرهنگی افراد تغییری ایجاد نکرده است.
در فرضیه سوم میزان همبستگی سرمایهفرهنگی و فرهنگ شهروندی با سطح معنیداری001/0 و شدت رابطه218/0 نشان دهنده همبستگی مثبت و متوسطی بین دو متغیر است. همبستگی این دو متغیّر از لحاظ آماری معنیدار است و میتوان گفت فرضیه سوم این مقاله با 95% اطمینان مورد تایید قرار گرفته و فرضیه صفر رد شده است. بنابراین بر طبق مبانی نظری موجود با افزایش میزان سرمایه فرهنگی افراد میزان فرهنگ شهروندیشان تغییر خواهد کرد. در این تحقیق سرمایه فرهنگی بر اساس نظریه پیر بوردیو مورد بررسی قرار گرفته و دو بعد عینیتیافته و نهادیشده آن مدنظر است دادهها نشان میدهد با تغییر در میزان استفاده از کالاهای فرهنگی مانند کتاب، مجلّات تلویزیون(شبکههای داخلی و ماهوارهای)، رادیو، اینترنت، شبکههای اجتماعی و... (سرمایه فرهنگی عینیّتیافته) و میزان تحصیلات والدین و خود پاسخگویان (سرمایه نهادیشده)بر فرهنگ شهروندی پاسخگویان تغییراتی ایجاد کرده است ولی شدّت این ارتباط و تغییر نیز در حد کم و متوسط است. با افزایش سرمایه عینیتیافته و سرمایه نهادیشده، میزان آگاهی شهروندان مورد مطالعه از حقوقی که در جامعه خود دارند و میزان تمایل شان برای انجام وظایف و تکالیف خود در جامعه نیز افزایش میابد. در حقیقت هر چه افراد جامعه از سرمایه فرهنگی بالاتری برخوردار باشند بهتر میتوانند در جامعهای که در آن زندگی میکنند عمل نمایند. بنابراین تغیرات در متغیر سرمایه فرهنگی) باعث ایجاد نوسان در متغیر فرهنگ شهروندی شده است و فرض تحقیق تآیید می شود.
متغیرهای سن، جنس، درآمد، تأهل و وضعیت فعالیت اقتصادی جزء متغیرهای زمینهای بوده و رابطه آنها با متغیرهای اصلی تحقیق، شهروندیفرهنگی، فرهنگ شهروندی و سرمایه فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفتهاند . نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان میدهد با سطح معنیداری05/0 همبستگی مثبت با شدت متوسط و رو به پایین (21/0) بین سن و متغیر شهروندی فرهنگی وجود دارد ولی با متغیّر فرهنگشهروندی همبستگی بین دو متغیر دیده نمیشود. بدین معنا که افزایش میزان سن در بین پاسخگویان با افزایش در میزان شهروندی فرهنگی در بین آنها همبستگی دارد ولی با فرهنگ شهروندی چنین رابطه همبستگی ایجاد نشده است (سطح معناداری بزرگتر از 05/0). بین میزان درآمد و متغیر شهروندیفرهنگی نیز با شدّت ضعیف و با سطح معنیداری 01/0رابطه همبستگی ضعیفی(15/0) دیده شده به طوری که افرادی که دارای درآمد بالاتری هستند از شهروندی فرهنگی بالاتری برخوردارند و یک همبستگی مثبت در بین آنها مشاهده میشود ولی درآمد با متغیر فرهنگ شهروندی با سطح معنیداری 04/0 با شدّت ضعیف(11/0) همبستگی منفی دیده شد به طوری که افراد با درآمد بیشتر از فرهنگ شهروندی کمتری برخوردار بودهاند. بین متغیر سن با متغیّر سرمایه فرهنگی با سطح معنیداری000/0 و با شدت متوسط و منفی (21/0- ) همبستگی به نسبت ضعیفی دیده شده است ولی همبستگی بین درآمد و سرمایه فرهنگی در سطح متوسط و بالا (32/0) و مثبت معناداری(000/0) نشان داده است. به عبارتی با بالا رفتن درآمد میزان سرمایه فرهنگی شهروندان نیز افزایش می یابد. جدول زیر بیانگر این روابط است. همچنین با توجه به نتایج بدست آمده در جدول 9 مشاهده شده که بین نوع فعالیت اقتصادی افراد و شهروندی فرهنگی و فرهنگ شهروندی و سرمایه فرهنگی با شدت مختلف با سطح معنیداری 000/0 و با 95 درصد اطمینان رابطه معناداری وجود دارد و مورد تأیید است به گونهای که فرضیهH0 رد شده و فرضیهH1 پذیرفته شده است و شدّت رابطه بین آنها به ترتیب برابر 23/0 ، 14/0 و 20/0 است که شدّت همبستگی متوسطی را نشان میدهد. بنابر این با ایجاد تغییر در نوع فعالیت اقتصادی پاسخگویان، متغیرهای شهروندی فرهنگی، فرهنگ شهروندی و سرمایه فرهنگی نیز تغییر میکنند.
جدول 9- بررسی ضریب همبستگی متغیّرهای زمینهای با متغیّر فرهنگشهروندی و شهروندیفرهنگی و سرمایه فرهنگی
میزان همبستگی |
|
شهروندیفرهنگی |
فرهنگ شهروندی |
سرمایه فرهنگی |
نوع آزمون |
|||
شدت رابطه |
معنیداری |
شدت رابطه |
معنیداری |
شدت رابطه |
معناداری |
|||
سن |
21/0 |
053/0 |
08/0 |
213/0 |
21/0- |
000/0 |
پیرسون |
|
درآمد |
15/0 |
018/0 |
11/0- |
04/0 |
32/0 |
000/0 |
پیرسون |
|
وضعیت فعالیت اقتصادی |
231/0 |
000/0 |
14/0 |
000/0 |
20/0 |
000/0 |
v کرامر |
متغیرهای فرهنگ شهروندی و شهروندی فرهنگی و سرمایه فرهنگی برحسب جنسیّت و وضعیت تأهل نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند با توجه به جدول10 از آنجایی که مقدار معنی داری آزمون لون در هر یک از متغیر ها از 05/0 بزرگتر است از نتایج ردیف برابری واریانس استفاده گردید. با توجه به جدول12 به دلیل معناداری آزمون لون (11/1) با سطح خطای 21/0 و همچنین مقدار t با دو نمونه مستقل که برابر 41/2و با سطح معناداری 03/0 گویای آن است که میانگین شهروندی فرهنگی بین زنان و مردان تفاوت معناداری با یکدیگر داشته اند. بدین معنا که زنان بیشتر از مردان از شهروندی فرهنگی برخوردارند و بیشتر از مردان پذیرای تفاوتهای فرهنگی در بین دیگر شهروندان هستند و بیشر از مردان داری گرایشات فرهنگیاند به اصطلاح فرض H0 که دلالت بر عدم معناداری تفاوت دارد، رد می شود و فرض تحقیق تأیید می گردد. همچنین در متغیر سرمایه فرهنگی و ارتباط آن با جنسیت مشاهده گردید که با توجه به مقدار t که برابر با 18/2 و با سطح معناداری 000/0 گویای این است که میزان سرمایه فرهنگی بین زنان و مردان تفاوت معنی داری وجود دارد. مردان از سرمایه فرهنگی بالاتری برخوردار بودند. به عبارتی در این شهر مردان نسبت به زنان در موقعیت هایی هستند که مقدار سرمایه فرهنگی نهادی شده( تحصیلات) و سرمایه عینیت یافته در آنها بیشتر است.
ولی بین فرهنگشهروندی شهروندان و جنسیّت آنان تفاوت معنادار مشاهده نگردید. در بررسی وضعیت تاهل شهروندان با متغیر شهروندیفرهنگی نیز تفاوت معناداری وجود ندارد. به عبارتی این دو گروه با سطح اطمینان 95/0 با هم مشابه هستند.( به اصطلاح فرض H0 که دلالت بر عدم معناداری تفاوت دارد، تأیید می شود). ولی با متغیر فرهنگ شهروندی با مقدار t برابر با28/1 و سطح معناداری 03/0 تفاوت مشاهده شده است. همچنین بین میزان سرمایه فرهنگی و وضعیت تأهل شهروندان تفاوت معنی داری مشاهده شد. با توجه به جدول12مقدار t برابر 34/5 و در سطح معناداری 10/0 تفاوت، معنی دار گشت.
جدول 10- تفاوت معنی داری متغیرهای اصلی تحقیق برحسب جنس و وضعیت تأهل
متغیر ها |
آزمون لون برای برابری واریانسها |
آزمون معنیداری T |
|||||
F |
سطح معنیداری |
T |
سطح معنیداری (دو دامنه) |
اختلاف میانگین |
|||
شهروندی فرهنگی |
جنس |
11/1 |
21/0 |
41/2 |
03/0 |
49/2 |
|
وضعیت تأهل |
13/1 |
717/0 |
28/0 |
97/0 |
039/0 |
||
فرهنگ شهروندی |
جنس |
21/1 |
112/0 |
01/1 |
07/0 |
19/0 |
|
وضعیت تأهل |
30/1 |
141/0 |
28/1 |
03/0 |
31/2 |
||
سرمایه فرهنگی |
جنس |
31/1 |
15/0 |
18/2 |
000/0 |
11/3 |
|
وضعیت تأهل |
06/0 |
80/0 |
34/5 |
001/0 |
12/3 |
||
آزمون رگرسیون
جدول زیر نتایج اصلی رگرسیون را نشان می دهند. برای این که شدت میزان تأثیر متغیر مستقل( فرهنگ شهروندی) و متغیر واسطه (سرمایه فرهنگی) بر متغیر وابسته(شهروندی فرهنگی) سنجیده شود از این نتایج استفاده شده است. با توجّه به اینکه شاخص های فرهنگ شهروندی و سرمایه فرهنگی بر حسب دو مولفه در این تحقیق ساخته شدند در تحلیل رگرسیونی فقط از مولفه های متغیر های اصلی وارد معادله رگرسیونی شده اند و بعد در تحلیل مسیر اثر هر کدام از متغیر های اصلی محاسبه شده است. باید خاطر نشان کرد که از رگرسیون به شیوه گام به گام استفاده شده است.( Stip wise) در این شیوه متغیر سرمایه فرهنگی نهادی شده به دلیل اینکه تأثیر مستقیمی بر متغیر وایسته شهروندی فرهنگی نداشته است در ابتدای معادله حذف شده است. در جدول رگرسیونی، ضریب بتا اهمیت نسبی متغیرها را بیان می کند و بزرگ بودن بتا اهمیت و نقش آن را در پیشگویی متغیر وابسته مشخص می کند.
جدول 11-میزان شهروندی فرهنگی (ضریب همبستگی چندگانه) توسط متغیرهای مستقل
مدل |
متغیرها |
ضریب همبستگی چندگانه |
ضریب تعیین چندگانه (2R) |
(2R) تعدیلشده |
سطح معنیداری |
1 |
تمایل به انجام تعهدات |
486/0 |
236/0 |
234/0 |
000/0 |
2 |
تمایل به انجام تعهدات ، سرمایه عینیت یافته |
638/0 |
408/0 |
404/0 |
000/0 |
3 |
تمایل به انجام تعهدات، سرمایه فرهنگی عینیت یافته، آگاهی از حقوق شهروندی |
726/0 |
528/0 |
524/0 |
000/0 |
نتایج تحلیل رگرسیونی متغییر های مستقل(تمایل به انجام تعهدات، سرمایه عینیت یافته، آگاهی از حقوق شهروندی) و متغیر وابسته(شهروندی فرهنگی) در جدول فوق آمده است. همانگونه که در جدول بالا هویداست مجموع متغیرهای وارد شده در مدل رگرسیونی مدل (3) با همدیگر 4/52 درصد از واریانس و یا تغییرات شهروندی فرهنگی را تبیین میکنند. بقیه واریانس آن ناشی از عوامل و متغیرهای دیگری است که در مدل نیامدهاند. سطح معنیداری در همه متغیرها برابر 000/0 بوده است و این نشان میدهد که تأثیر چندگانه متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته یعنی شهروندی فرهنگی معنیدار است. و همبستگی قوی بین هر 3 متغیر مستقل و متغیر وابسته شهروندی فرهنگی وجود دارد.
جدول 12-ضرایب مدلهای رگرسیون چند متغیره برای شهروندی چندگانه بر حسب مولفه های متغیر های اصلی
مدل |
متغیرهای مستقل |
ضرایب غیراستاندارد |
ضرایب استانداردشده |
آزمون T |
سطح معنیداری |
1 |
عدد ثابت تمایل به انجام تعهدات |
82/75 63/1 |
- 48/0 |
66/24 82/10 |
000/0 000/0 |
2 |
عدد ثابت تمایل به انجام تعهدات سرمایه عینیت یافته |
96/39 58/1 60/1 |
- 47/0 41/0 |
14/9 89/11 46/10 |
000/0 000/0 000/0 |
3 |
عدد ثابت تمایل به انجام تعهدات سرمایه عینیت یافته آگاهی از حقوق شهروندی |
12/21 40/1 46/1 25/1 |
- 41/ 37/0 35/0 |
84/4 57/11 64/10 78/9 |
000/0 000/0 000/0 000/0 |
در جدول 12 مدلهای رگرسیونی مختلف برای متغیر شهروندی فرهنگی آمده است. در مدل شماره یک متغیر تمایل به انجام تعهدات آمده است که ضریب بتای آن 48/0 است؛ یعنی به ازای هر واحد انحراف استاندارد که به این متغیر افزوده گردد، مقدار 48/0 انحراف استاندارد شهروندی فرهنگی دچار تغیر می شود. در مدل شماره 2 متغیر سرمایه عینیت یافته وارد شده است. با اضافه شدن این متغیر به مدل، ضریب بتای آن از 48/0 به 47/0 کاهش یافته است. ضریب بتای سرمایه عینیت یافته برابر 41/0 است؛ یعنی با کنترل متغیر تمایل به انجام تعهدات، به ازای یک واحد انحراف استاندارد که به متغیر سرمایه فرهنگی اضافه شود، مقدار 41/0 انحراف استاندارد به شهروندی فرهنگی افزوده میشود. در مدل شماره 3 متغیر آگاهی از حقوق شهروندی اضافه شده است. ضریب بتای آن برابر 35/0 بوده است؛ بنابراین به ازای یک واحد انحراف استاندارد که به متغیر آگاهی افزوده گردد، مقدار 35/0 واحد انحراف استاندارد به شهروندی فرهنگی آنها اضافه میشود. مقدار T اهمیت نسبی حضور هر متغیر مستقل را در مدل نشان می دهد با توجه به اینکه در این تحقیق مقدار T برای متغیر های وارد شده در مدل رگرسیونی ، بزرگتر از 33/2 و در سطح خطای کوچکتر از 01/0 معنی دار هست در نتیجه گفته می شود که متغیرهای مورد نظر تأثیر معنی داری در تبیین متغیر وابسته داشته است. با توجه به جدول 11 ، که مقدار ضریب همبستگی (R) بین متغیر ها 726/0 می باشد که نشان می دهد بین مجموعه متغیر های مستقل و متغیر وابسته شهروندی فرهنگی همبستگی قوی وجود دارد. همچنین این متغیر ها با توجه به مقدار R2 (528/0) 8/52 درصد از تغییرات ( واریانس) شهروندی فرهنگی را تبیین می کنند که به عدد یک نزدیک بوده و نشان از آن دارد که متغیر نقش متوسط و خوبی در تبیین واریانس متغیر وابسته دارند. همچنین مقدار ضریب تعیین تعدیل شده برابر با 524/0 است که با توجه به اینکه این ضریب با درجات آزادی تعدیل شده است به منظور انعکاس بیشتر میزان نکویی برازش مدل از آن استفاده می شود ، بنابراین با توجه به این مقدار متغیر های وارد شده توانسته اند4 /52 درصد از تغییرات شهروندی فرهنگی را تبیین کنند ، بنابراین مابقی این تغییرات (6/47 درصد) تحت تآثیر متغیر های خارج از مدل می باشد. با توجه به مقدار آزمون تحلیل واریانس 311/140 در سطح خطای کوچکتر از 01/0 معنادار می باشد، می توان نتیجه گرفت که مدل رگرسیونی تحقیق مرکب از 4 متغیر مستقل و یک متغیر وابسته (شهروندی فرهنگی) مدل خوبی بوده واین سه متغیر ( تمایل به انجام تعهدات، آگاهی از حقوق شهروندی، سرمایه عینیت یافته) قادرند تغییرات میزان برخورداری از شهروندی فرهنگی را تبیین کنند و نتایج به دست آمده قابل تعمیم به جامعه میباشد. جدول 13 نتایج مربوط به آزمون هم خطی را نشان می دهد. با توجه به اینکه ضریب تولرانس بین صفر و یک نوسان دارد و نشان می دهد که متغیر های مستقل تا چه اندازه رابطه خطی با همدیگر دارند، بنابر این هرچه این مقدار بیشتر باشد (نزدیک به عدد یک ) میزان هم خطی کمتر است. همانطور که هویداست مقدار تولرانس در تمامی متغیر های مستقل وارد شده در تحلیل زیاد و نزدیک به یک می باشد، بنابراین میزان هم خطی پایین و متغیر های مستقل تابعی خطی از سایر متغیر های مستقل نیستند. پس خطای استاندارد ضرایب رگرسیون از تورم بالایی برخوردار نیست. همچنین مقدار VIF که از تقسیم عدد یک بر مقدار تولرانس حاصل می شود و نسبت معکوسی با تولرانس دارد( هرچه تولرانس بیش تر، عامل تورم واریانس کمتر) . به عبارتی هر چه مقدار مقدار تورم واریانس از عدد 2 بزرگتر باشد، میزان هم خطی بیشتر است. شواهد نشان می دهد که حداکثر مقدار تورم واریانس برابر با 044/1 است که فاصله زیادی با عدد 2 دارد . بنابر این از طریق این شاخص نیز می توان به میزان پایین هم خطی بین متغیر های مستقل تحقیق پی برد. همچنین با توجه به تعداد مشاهدات و تعداد متغیر های وارد شده در معادله رگرسیونی ، مقدار آماره دوربین واتسون ( استقلال خطاها) برابر با 21/2 شده است که با توجه به اینکه بین دو مقدار 5/1 تا 5/2 است بین باقیمانده های مدل همبستگی وجود نداشته است و باقیمانده ها مستقل هستند.
جدول 13- میزان هم خطی متغیر های مستقل
متغیر های مستقل |
تولرانس |
عامل تورم واریانس(VIF) |
تمایل به انجام تعهدات |
973/0 |
028/1 |
آگاهی از حقوق شهروندی |
958/0 |
044/1 |
سرمایه عینیت یافته |
982/0 |
018/1 |
سرمایه نهادی شده |
989/0 |
012/1 |
تحلیل مسیر
با توجّه به آزمون رگرسیون چند متغیّره (Enter) مشخّص شده است که متغیّر فرهنگ شهروندی تأثیر مستقیم بر شهروندی فرهنگی داشته ولی سرمایه فرهنگی تأثیر مستقیمی بر شهروندی فرهنگی ندارد، با توجّه به اینکه شاخص های فرهنگ شهروندی و سرمایه فرهنگی بر حسب دو مولفه در این تحقیق ساخته شدند در تحلیل رگرسیونی به روش همزمان برای ترسیم نمودار تحلیل مسیر تاثیر این مولفه ها به طور جداگانه علاوه بر خود شاخص ها احتساب شده است. نتایج آزمون تحلیل مسیر مشخّص گردیده که فرهنگ شهروندی به طور مستقیم با 34/0 واحد بر شهروندی فرهنگی تأثیر مستقیم میگذارد، همچنین مولفه های ، تمایل به انجام تعهدات با ضریب بتای ( 41/0 و مولفه ی آگاهی از حقوق شهروندی با مقدار بتای 35/0 به طور مستقیم بر متغیر وابسته شهروندی فرهنگی تأثیر داشته اند. متغیّر سرمایه فرهنگی نیز تنها به طور غیرمستقیم و با واسطه متغیّر میانی(فرهنگ شهروندی) با مقدار 4/0 بر شهروندی فرهنگی تأثیرگذار است به طوری که با هر واحد تغییر در سرمایه فرهنگی میزان 40 واحد در فرهنگ شهروندی تغییر ایجاد میشود. دو مولفه سرمایه فرهنگی یعنی، سرمایه عینیت یافته ( با ضریب بتای 37/0 تأثیر مستقیم و بی واسطه بر شهروندی فرهنگی داشته است ولی مولفه ی دیگر ، سرمایه نهادی شده با ضریب بتای 03/0 تأثیر غیر مستقیم و منفی به واسطه متغیر آگاهی از حقوق شهروندی با مقدار بتای 11/0 بر شهروندی فرهنگی تأثیر داشته است. که در رگرسیون به شیوه گام به گام سرمایه فرهنگی و مولفه های آن به دلیل عدم معناداری از مدل خارج می شوند. همچنین با توجه به مقدار R2 که در مدل رگرسیونی همزمان برابر با 54/0 است، باید بیان کرد که میزان کمیت خطا (e) برابر با 46/0 که نشان دهنده میزانی از واریانس متغیر است که متغیر های متقدم آن را تبیین نکردهاند. که با مجذور کردن کمیت خطا واریانس تبیین نشده هر یک از متغیر ها بدست می آید. بنابر این تأثیر متغیر های خارج از مدل (e) بر شهروندی فرهنگی برابر با 46/0 است. با توجه به چارچوب نظری تحقیق ترنر، شهروندی را مجموعهای از حقوق و الزامات اجتماعی دانسته که به افراد در یک جامعه شهری، هویّت رسمی و قانونی داده است و این حقوق و الزامات اجتماعی و قانونی ریشۀ تاریخی و تکاملی در سیر زندگی اجتماعی انسان دارد و باعث شکلگیری نهادهای اجتماعی و قانونی یک جامعه شهری چون نظام قضایی، پارلمانی و دولت رفاه شده است. ترنر برمبنای دیدگاه جامعه شناختی خود موضوع شهروندی فرهنگی را به نهادهای اجتماعی جامعه معطوف کرده که این نهادهای اجتماعی هر کدام بیان کنندۀ نوع خاصّی از حقوق شهروندی و الزاماتی است که شهروندان باید نسبت به انجام آن حقوق در یک نظام سیاسی انجام دهند فرهنگ شهروندی را تشریح می کند. ترنر به نقش شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه و افراد توجّه دارد و معتقد است آگاهی از حقوق در میان اقوام مختلف متفاوت است. در این تحقیق نیز این نتیجه تآیید میشود که با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، افراد از میزان آگاهی از حقوق خود و همچنین تعهدات شان نسبت به جامعه ای که در آن زندگی می کنند برخوردار هستند خود بر میزان شهروندی فرهنگی آنان موثر است.
جدول 14- اثر کل متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته (شهروندی فرهنگی)
متغیر |
اثر مستقیم |
اثر غیر مستقیم |
اثر کل |
سرمایه عینیت یافته |
37/0 |
0 |
37/0 |
سرمایه نهادی شده |
0 |
03/0 |
03/0 |
تمایل به انجام تعهدات |
41/0 |
0 |
41/0 |
آگاهی از حقوق شهروندی |
35/0 |
06/0 |
41/0 |
41/0
35/0
16/0
37/0 11/0
4/0 47/0
شکل2- نمودار تحلیل مسیر
بحث و نتیجه
در این مقاله به بررسی شهروندی فرهنگی و رابطه آن با عوامل تاثیرگذار بر آن در شهر تنکابن مورد مطالعه قرار گرفت و سعی شد ماهیت مفهومی و عوامل تاثیرگذار بر آن روشن شود. استدلال اصلی مقاله این است که در خصوص شهروندی فرهنگی دو دسته از عوامل نقش اساسی را ایفاء کردهاند. دسته اول سرمایه فرهنگی و دسته دوم، فرهنگ شهروندی است. طبق دادههایی که بدست آمده میتوان گفت بین سرمایهفرهنگی و فرهنگ شهروندی با شدت رابطه ضعیفی، وجود یک همبستگی مثبت بین دو متغیر تایید شده؛ همچنین بین فرهنگ شهروندی و شهروندی فرهنگی نیز با شدت رابطه متوسط همبستگی معناداری برقرار است.
با نگاهی به تحقیقات حاضر میتوان فهمید مفهوم شهروندی از پیشینه تحقیقاتی بسیاری چه در داخل و چه در بیرون از ایران برخوردار است. بیشتر این پژوهشها، شهروندی را از سه بعد مدنی، سیاسی و اجتماعی بررسی کردهاند و یا در برخی موارد با دیدگاه فمینیستی به مطالعه وضعیت شهروندی زنان پرداختهاند. در برخی موارد با توجه به گسترش بعد فرهنگی شهروندی و لزوم توجه به این بعد باعث شده تا در مطالعه شهروندی به سنجش بعد فرهنگی آن نیز بپردازند. در ایران کمتر بُعد فرهنگی شهروندی و نقش اقلیتهای فرهنگی جامعه مورد مطالعه قرار گرفته است و مفهوم شهروندی فرهنگی به صورت کاملاً مجزا سنجیده نشده است و بیشتر به فرهنگ شهروندی توجه شده تا خود مفهوم شهروندی فرهنگی. در حقیقت تفاوت این تحقیق در آن است که علاوه بر مفهوم عمومی شهروندی، بُعد فرهنگی آن را در نظر گرفته و به دنبال بررسی تاثیر عواملی چون سرمایه فرهنگی و فرهنگ شهروندی بر متغیر وابسته که همان شهروندی فرهنگی است معطوف گردیده است؛ همچنین به دنبال مطالعه توصیفی از وضعیت تنوعات فرهنگی و گرایشات فرهنگی شهروندان،سنجش میزان آگاهیشان از حقوق شهروندی و میزان تمایلشان برای اجرای تعهدات مورد توجه قرار داده شود مطابق با نتایج برگرفته از تحقیق مشاهده گردید که میزان برخورداری از متغیر شهروندی فرهنگی شهروندان برابر با2/47 درصد در سطح بالایی ارزیابی شده است، که میزان آن در دو مولفه گرایشات فرهنگی (15/41 درصد ) در سطح متوسط و رو به بالا و پذیرش فرهنگی( 19/32 درصد) در سطح متوسط ارزیابی شده است. همچنین یافته های تحقیق گویای این است که شهروندان مورد بررسی تا حدودی و در سطح بالا(20/42 درصد) از سرمایه فرهنگی برخوردارند. این سرمایه از ترکیب دو گونه سرمایه عینیت یافته(13/40) و سرمایه نهادی شده(9/49 درصد) در سطح کم بدست آمده است که نشان از این دارد که شهروندان میزان کمی از سرمایه نهادی شده برخوردارند ولی سرمایه عینیت یافته آنها در سطح متوسط و رو به بالا ارزیابی شده است. مطابق با تحقیق. گود(2010) که پیشنهاد می کند که شهروندی فرهنگی، سوالات در دسترس، بینش و شناختن فرهنگ و همچنین تنش های بین درون و برون فرهنگی جامعه باید به صورت آنلاین فراخوانی شود و اعلام میدارد باید اینترنت را به عنوان یک آرشیو فرهنگی باز در خدمت بگیرند که شهروندان بتوانند به طور آزاد از آنها استفاده کنند ، به عبارت دیگر ادعاهای فرهنگی برای تصدیق فرهنگی ، حق حاکمیت و حفاظت را آزادانه به خدمت بگیرند. به این ترتیب با بالا رفتن سرمایه فرهنگی(عینیت یافته) مطابق با نتایج تحقیق حاضر میزان فرهنگ شهروندی نیز افزایش می یابد که خود بر برخورداری از شهروندی فرهنگی موثر است.
در خصوص برخورداری از فرهنگ شهروندی شهروندان در تنکابن باید گفت میزان فرهنگ شهروندی آنها در سطح متوسط و رو به بالا(1/48) ارزیابی شده است . که این متغیر نیز از ترکیب دو مولفه میزان آگاهی از حقوق شهروندی (3/40) تاحدودی و در سطح متوسط ارزیابی شده است. مطابق با نتایج تحقیق شیانی و داوودوند (1390) با عنوان بررسی تطبیقی شهروندی در دو دانشگاه آزاد اسلامی و علامه طباطبایی که مبنای تحقیق آن است که«اصولاً حقوقی که به یک شهروند تعلق میگیرد، در رابطه متقابل با جامعه معنادار میشود. از اینرو شهروندان برای عمل به وظایف خود و مشارکت در مسائل عمومی و مصالح جامعه ابتدا باید از حقوق شهروندی برخوردار شوند که مقدمه آن آگاهی است. بنابراین پیش فرض اصلی آن است که آگاهی و شناخت از حقوق شهروندی مبنای عمل و تحقق شهروندی خواهد بوداست. همانطور که نتایج تحقیق حاضر نشان داد این متغیر به همراه دو مولفه ی خود تآثی زیاد و مستقیمی بر شهروندی فرهنگی داشته است. آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی نقش مهمی در ارتقای آگاهی دیگر افراد و ارتقای سطح فرهنگی جامعه دارد. پژوهش حاضر در انطباق با نظریه ترنر نشان داد، شرایط فرهنگی و تعلیم و تربیت بر میزان آگاهی شهروندان موثر است. و این نتایج ، یافته های تحقیق شیانی را تآیید می کند. و تمایل به انجام تعهدات ( 34/42 درصد) در سطح متوسط و رو به بالا ارزیابی شده اند. در ارتباط با تحقیق حاضر، فاطمی نیا (1386) در مقاله خود، فرهنگ شهروندی،محمل و ماحصل حاکمیت خوب و شهروند فعال اعلام می دارد که هدف ازمفهوم شهروندی«همان شهروند فعال است، به عبارت دیگر همان شهروند خوب و مسئول و معتقد است شکلگیری شهروند فعال نیازمند تحولاتی در سه عرصه خصوصی، عمومی و دولت است و همچنین متناسب با آن در جامعه، باید دولتی با حاکمیتی خوب، و عرصهای عمومی با سازمانهاییکارا و اثربخش وجود داشته باشد. بهعبارت دیگر از نشانههای ایجاد فرهنگشهروندی وجود حاکمیت خوب، سازمانهایکارا و شهروند فعال در عرصههای اجتماع است. در نهایت این مقاله به این نتیجه میرسد که«حقوق و تعهدات شهروندی دو روی یک سکهاند. این حقوق و تعهدات شامل تمام عناصر و عرصههای مختلف جامعه میشود و همچنین شهروندی یک حق است و شهروندان فعال عنصری کلیدی برای توسعه فرهنگ شهروندی محسوب میشود. در که با یافته های تحقیق حاضر مطابقت دارد. در کل یافته های درباره ی میزان فرهنگ شهروندی با نتایج حسنی (1391) با عنوان سنجش میزان فرهنگ شهروندی دانشجویان نیز، مطابقت دارد ، او نیز میزان برخورداری از فرهنگ شهروندی دانشجویان را در سطح متوسط و بالایی ارزیابی کرده است. ولی برخلاف تحقیق حاضر حسنی در حیطه ارزشی و هنجاری به بررسی فرهنگ شهروندی پرداخته است ولی تحقیق حاضر با مولفههای اجتماعی و فرهنگی سعی در بررسی فرهنگ شهروندی کرده است. ازاتی (1390) نیز دربررسی و تحلیل فرهنگ شهروندی در بین شروندان یزدی میزان برخورداری از این متغیر را در حد متوسط ارزیابی کرده است . او میزان پایبندی شهروندان را بر اساس ابعاد سه گانه شهروندی بررسی کرده است . از سوی دیگر سعی شده ترکیبی از عقاید نظریهپردازن در ارتباط با شهروندی در تحقیق حاضر مورد توجه قرار گیرد، تا بتوان مفهوم شهروندی فرهنگی را با توجه به ابعاد متفاوت و با تاکید بر بُعد فرهنگی مطالعه کرد. در خصوص رابطه متغیر های زمینه ای با متغیر های اصلی تحقیق باید گفت که متغیر سن و درآمد با سطح معناداری کوچکتر از 05/0 با شدت رابطه مختلف همبستگی معناداری را با شهروندی فرهنگی داشته اند، ولی سن با فرهنگ شهروندی رابطه ای نداشته است و درآمد با سطح معناداری 03/0 با فرهنگ شهروندی همبستگی داشته است. همچنین بین فرهنگ شهروندی و جنسیت و و وضعیت تأهل تفاوت معنیداری مشاهده نگردید. ولی بین سرمایه فرهنگی با جنسیت و وضعیت تأهل تفاوت معنادار است. در بررسی رابطه بین شهروندی فرهنگی با جنس و وضعیت تأهل باید اذعان نمود بین برخورداری از شهروندی فرهنگی و جنس تفاوت مشهود است ولی با وضعیت تأهل تفاوتی مشاهده نگردید. مطابق با تحقیق شاه طالبی(1389) که در پژوهشش در ابعاد جمعیت شناختی نظرات پاسخگویان تفاوتی مشاهده نگردیده است.
طبق دادههای بدستآمده میتوان بیان کرد پدیدهای مانند شهروندی فرهنگی تحت تاثیر عوامل فرهنگی مانند سرمایه فرهنگی و فرهنگ شهروندی قرار دارد. اگرچه این عوامل بر همه شهروندان تاثیر یکسانی نخواهد داشت و عوامل دیگری نیز میتواند در وضعیت شهروندی فرهنگی افراد یک جامعه تاثیرگذار باشد، اما نبود و کاهش میزان این عوامل نیز میتواند با کاهش میزان شهروندی فرهنگی در جامعه همراه باشد. همانگونه که از دادههای بدست آمده از پرسشنامه و نظریههای استفاده شده برمیآید، معلوم میشود طبق نظر بوردیو کم بودن سطح عاملی مانند سرمایه فرهنگی سبب میشود عملکرد شهروندان در جامعه ضعیفتر گردد در نتیجه میزان فرهنگ شهروندی نیز در بین آنها کاهش مییابد بدین معنا، افرادی که سطح تحصیلات خود و والدینشان کمتر است و از میزان مصرف کالاهای فرهنگی کمتری برخوردارند میزان آگاهیشان از حقوق شهروندی و میزان تمایلشان برای اجرای تعهدات شهروندیشان نیز کمتر است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که بیشتر شهروندان مورد بررسی به طور میانگین از سرمایه فرهنگی متوسط رو به بالا برخوردارند بگونهای که میزان استفادهشان از کالاهای فرهنگی، در سطح بالایی است و سطح تحصیلات والدین بیشتر پاسخگویان دیپلم و تحصیلات بیشتر پاسخگویان در سطح فوقدیپلم و لیسانس است. به همین ترتیب طبق نظر مارشال و ترنر که فرهنگ شهروندی را به چهار نوع حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تقسیم کردهاند و ژانوسکی که بر حقوق و مسئولیتهای شهروندی تأکید دارد و آن را اجرا کنندۀ حقوق میداند میتوان دریافت، کاهش در میزان فرهنگ شهروندی افراد بر وضعیت شهروندی فرهنگی تاثیرگذار است. یافتهها نشان میدهد پاسخگویان به طور میانگین از فرهنگ شهروندی متوسط رو به بالایی برخوردارند که این حاکی از آن است شهروندان مورد مطالعه تاحدودی دارای احساس تعهّد و احترام نسبت به یکدیگر هستند و همچنین حقوق و تعهّدات شهروندی را تشخیص میدهند ولی با این تفاوت که بیش از یک سوم شهروندان آگاهی کمی از حقوق شان دارند و تنها حدود 36% تاحدودی از حقوقشان باخبرند و میانگین آگاهی پاسخگویان متوسط رو به پایین است؛ ولی بیشتر این افراد مورد مطالعه تمایل زیادی برای انجام تعهّدات نشان میدهند در واقع پاسخگویان مورد نظر بیشتر به انجام وظایف و تکالیفشان تمایل دارند و لی آگاهیشان نسبت به حقوقی که دارند کم است.
با توجه به نظر یانگ وکیملیکا در شهروندی فرهنگی باید اقلیتهای قومی برای حفظ فرهنگشان دارای حقوق خاص بوده و از همه مزایای شهروندی برخوردار باشند. طبق دادههای بدست آمده هرچه میزان آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی و تمایلشان برای اجرای تعهداتشان کمتر باشد، کمتر تنوعات فرهنگی مانند تنوع قومی، زبانی و مذهبی و... را میپذیرند و ساختار ذهنی نامناسبتر و گرایشات فرهنگی پایینتری دارند. یافتههای مربوط به متغیر شهروندی فرهنگی که به دو بخش پذیرش تنوعات فرهنگی و گرایشات فرهنگی تقسیم شده نشان میدهد در مجموع بیشتر پاسخگویان از شهروندی فرهنگی بالایی برخوردارند ولی در مطالعه پذیرش تفاوتهای فرهنگی بیشتر افراد به طور میانگین متوسط رو به پایینی پذیرای تفاوتهای فرهنگی در یک مجموعه شهری هستند ولی بیشترشان از گرایشات فرهنگی خوبی برخوردارند به نظر میرسد پاسخگویان به طور کلی از لحاظ ساختار ذهنی پذیرای حضور شهروندانی که با آن ها در زبان، مذهب و فرهنگهای قومی متفاوتاند، باشند. با این وصف میتوان گفت مجموعهای از عوامل در ارتباط با یکدیگر بر شهروندی فرهنگی تاثیرگذار است. از این رو برای افزایش سطح شهروندی فرهنگی باید همه عوامل را با یکدیگر در نظر گرفت. برای مثال با فراهم کردن شرایط مناسب برای افزایش سطح تحصیلات شهروندان و استفاده شهروندان از کالاهای فرهنگی، میشود سطح فرهنگ شهروندی آنان را افزایش داد و با گسترش رسانهها و گارگاههای آموزشی آگاهیشان از حقوق شهروندی و سطح تمایل شان برای اجرای تعهدات شهروندی را بالا برد.
ضرورت اهتمام به این موضوع در این پژوهش آن است که، نتایجش میتواندکاربرد هایی برای حوزه هایی همچون مدیریت شهری، اهمیّت بسیاری داشته باشد، زیرا متولیان شهری وظیفه آموزش، تربیت افکار و اذهان شهروندان را برای برخورداری از کیفیت بالای زندگی در هر عرصهای برعهده دارند. توجه به این موضوع برای حوزه مدیریت شهری از این رو است که چنین مدیریتی به نوعی متولی احیای فرهنگ شهروندی در ایران خواهد بود. چنین مدیریتی مسئول است تا شهروندان را به سمت مشارکت پایدار سوق دهد. ضرورت این تحقیق ارتقاء وضعیت شهروندی فرهنگی در جامعه مورد مطالعه است، برنامهریزی از طریق فعالیتهای مدیریت شهر، با بهرهمندی از مشارکت دیگر نهادهای اجتماعی، رسانههای جمعی، افزایش سرمایههای فرهنگی آموزشهای شهروندی میسّر خواهد بود؛ همچنین احساس تعلّق، رفتارهای مسئولانه از نظر اجتماعی و اخلاقی، درک و آگاهی از هویّت و فرهنگ دیگری و آموزششان برای مشارکت و داوطلبشدن در فعّالیّتهای عامالمنفعه و دسته جمعی را در شهروندان میتوان ایجاد کرد.
راهکار ها و پیشنهادها
1- تدوین و برنامهریزی جامع آگاهسازی در زمینه حقوق، وظایف شهروندی مانند برگذار کردن کلاسهای توجیهی برای بالا بردن سطح آگاهی جامعه به ویژه جوانان از قوانین موجود در قانون اساسی وحقوق فرهنگی شهروندان.
2- شناسایی محدودیت ها، منابع، و اولویت بندی نیازها در گروه های مختلف و اقلیتها درجامعه.
3- اولویت قرار دادن آگاهی از پدیده شهروندی در نظامهای آموزشی وضرورت آشنایی و آماده سازی برخی افراد مانند معلمان مدارس با مبانی حقوق و وظایف شهروندی به ویژه جوامعی است که در ماهیت خود از تنوع فرهنگی قابل توجهی برخوردار هستند.
4- با توجه به اینکه جامعه شهری تنکابن از تنوع قومی و فرهنگی برخوردارست، و با نظر به اینکه شهروندی یک سازه اجتماعی و فرهنگی است ، باید بستر اجتماعی و فرهنگی این پدیده را با رویکرد های ارزشی، بومی و محلی آن خرده فرهنگ متناسب کرد.
5- بنیان های فرهنگ شهروندی اعم از"مساوات طلبی،آزادی،فردگرایی،مردم سالاری، مسئولیت پذیری مدنی و مشارکت عمومی" را همچون نظام های لیبرالیسم در شهر ها مورد حمایت از سوی مدیریت شهری قرار داد.
6- علاوه بر تأمین و رسیدگی به نیاز های اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی شهروندان، توجه عمیق به " نیاز های فرهنگی " آنها نیز داشته باشند این نیازها همان خلاقیت، خودشکوفایی، نیاز های فراغت و لذت و... نمونه هایی از این نیازهاست.
7- نیاز به بسط مردم سالاری فرهنگی برای گسترش فرهنگ شهروندی و پرهیز از مشکلات شهروندی چون (فردی شدن شهروندی- بین الاذهانی شدن چارچوب ارتباطات فراملی،ملی، و محلی شدن شهروندان- باز تولید و تغییر شهروندی در بستر های مناسبات خرد سیاسی نه در چارچوب سیاسی کلان- رادیکال شدن شهروندی در بستر منطقه ای و جهانی شدن و...).نمونه ای از راهکارهای فرهنگی برای تقویت و گسترش فرهنگ شهروندی در جامعه تنکابن می باشد.
محدودیت ها وکمبود های پژوهش