Document Type : Research Paper
Authors
University of Kashan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه و بیان مسأله
مشارکت و بهویژه مشارکت در امور و فعالیتهای فرهنگی، نقش مستقیمی در توسعۀ فرهنگی جوامع ایفا میکند و همواره بسیاری سیاستگذاران و برنامهریزان حوزۀ فرهنگ بهمنزلۀ محوری مستقل به آن توجه کردهاند. مشارکت فرهنگی، شرکت داوطلبانۀ افراد، گروهها و سازمانهای یک جامعه در ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی برای گسترش توسعۀ پایدار، متوازن و همهجانبۀ حیات فرهنگی آن جامعه است(کوثری و نجاتیحسینی، 1379: 22) که در این معنا علاوه بر دستآوردهایش، نتیجۀ عوامل گوناگون اجتماعی و فرهنگی قرار میگیرد؛ اما چه این عوامل را براساس نظر کلی و برین لینگر صرفاً در دو دستۀ فردی و گروهی به شمار آوریم(محسنیتبریزی و همکاران، 1385) یا آنچنان که سیلز مطرح میکند، آنها را در دو سطح درونی و بیرونی در نظر بگیریم(Sills, 1968)، باز در شناسایی کیفیت و نحوۀ ارتباطشان با مفهوم پیچیدۀ مشارکت فرهنگی موفق نخواهیم بود. در این رابطه، رونالد اینگلهارت با تکیه بر مفهوم ارزش بر این باور است که بین نوسازی، فضای ارزشها و تغییرات فرهنگی نوعی ارتباط متقابل وجود دارد؛ به عبارت دیگر، عوامل اجتماعی و فرهنگی مدرن با تأثیراتی که بر ارزشهای جامعه دارند، شرایط را برای تغییرات فرهنگی مهیا میکنند (اینگلهارت، 1373)؛ بنابراین، ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و فردی، همواره نقش مهمی را بین عوامل گوناگون و مؤثر از یک سو و پدیدههای اجتماعی و فرهنگی نظیر مشارکت فرهنگی ازسوی دیگر، ایفا میکنند.
در سالهای اخیر پژوهشهای متعددی در زمینۀ مشارکت بهویژه در ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن در ایران انجام شده است. برخی از این مطالعات نشان میدهند مشارکت در امور فرهنگی در سطح پایینی قرار دارد (محسنی و جاراللهی، 1382). سایر بررسیها نیز رابطۀ میان عوامل گوناگون و مشارکت فرهنگی را بررسی کردهاند (دهقان و غفاری، 1384؛ گنجی و همکاران، 1389؛ Zahed & Rajabi, 2008). با وجود این، بهسبب ظهور عواملی نظیر رسانههای جدید ارتباطی و تأثیرات آنها بر میزان مشارکت فرهنگی، انجام مطالعات بیشتر و مستمر ضرورت بیشتری یافته است.
موضوع اصلی پژوهش حاضر، مطالعۀ عوامل مؤثر بر مشارکت فرهنگی در فضای دانشگاه است که در سه بعد اجتماعی، فرهنگی و فردی قرار دارند. این عوامل عبارتاند از: رسانههای جدید ارتباطی (در بعد اجتماعی)، سرمایۀ فرهنگی (در بعد فرهنگی) و سلامت اجتماعی افراد (در بعد فردی).
وجه دیگر پژوهش حاضر، نهادهای آموزشی و فرهنگی نظیر دانشگاههاست که همواره جایگاه ویژهای در نهادینهکردن مشارکت اجتماعی و فرهنگی داشتهاند. دانشگاهها، ضمن نظارت بر بُعد غیرمادی (ناملموس) فرهنگ که با آموزشهای رسمی و غیررسمی جریان مییابد، فرهنگ مادی (عینی) را نیز رهبری میکنند؛ ازسوی دیگر روابط مستقیم و غیرمستقیم آنها با جامعه انکارنکردنی است؛ بهطوری که تغییرات فرهنگی در محیط دانشگاه ممکن است بر فضای فرهنگ عمومی در جامعه نیز اثر بگذارد؛ درنتیجه در سیاستهای فرهنگی جامعه همواره به سنجش موضوعات فرهنگی در محیطهای آموزشی توجه شده است. بر این مبنا بررسی موضوعی چون مشارکت در امور و فعالیتهای فرهنگی دانشگاهی، به دو دلیل زیر اهمیت ویژهای دارد: دارابودن وجوه ملموس و ناملموس فرهنگی، تأثیر عوامل اجتماعی محیطهای دانشگاهی بر آن.
ازسوی دیگر اهداف و چشماندازهای فرهنگی دانشگاهها همواره برمبنای توسعۀ فرهنگی بهشکل عام و مشارکت در امور فرهنگی بهطور خاص مطرح میشوند؛ برای نمونه، در طرح راهبردی دانشگاه کاشان بر نقش مؤثر دانشگاه در حفظ و ارتقای هویت اسلامی و فرهنگی جامعه، تربیت نیروی انسانی خلاق در حوزههای مختلف، پاسخگویی دانشگاه به نیازهای گوناگون جامعه، تولید دانش و فناوری و انتقال آن به حوزههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه تأکید شده است. همچنین از دانشگاه بهمنزلۀ مرکز و کانون پیشرو در جامعه و مؤثر در جهتدهی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن یاد شده است و امید است در تولید دانش، نوآوری و انتقال دانش به حوزههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز به رتبههای چشمگیری دست یابد.
ازاینرو در پژوهش حاضر برای شناسایی و دستیابی به اهداف فرهنگی دانشگاه کاشان، علاوه بر سنجش میزان مشارکت فرهنگی دانشگاهیان، تأثیر برخی عوامل اجتماعی و فرهنگی نظیر مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی، استفادۀ علمی از اینترنت، استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای، سرمایۀ فرهنگی، سلامت اجتماعی و رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه بر مشارکت فرهنگی بین دانشجویان و استادان دانشگاه کاشان بررسی شده است.
پیشینۀ تجربی پژوهش
در سالهای اخیر پژوهشهای تجربی فراوانی عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی و فرهنگی را شناسایی کردهاند و به تأثیر سرمایۀ فرهنگی (Willekens & Lievens, 2014)، سرمایۀ اجتماعی (Delaney & Keaney, 2006)، سرمایههای انسانی و اجتماعی، ارزشها و نگرشهای سیاسی و ویژگیهای شخصیتی (Bekkers, 2005) اشاره کردهاند.
ازجمله پژوهشهای انجامشده در ایران نیز پژوهش آوریده و علمی است که شناسایی عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی و فرهنگی دانشجویان را مطالعه کردهاند. نتایج پژوهش آنها نشان دادند بین احساس تعلق اجتماعی، مشکلات اقتصادی و عضوشدن در تشکلها و نهادهای اجتماعی و فرهنگی با مشارکت اجتماعی و فرهنگی دانشجویان ارتباط معناداری وجود دارد (آوریده و علمی، 1389).
اکبری نیز در مطالعۀ خود با نام «مشارکت دانشجویی و نقش آن در توسعۀ فعالیتهای فرهنگی»، به این نتیجه رسید که بین مشارکت دانشجویان در تشکلهای دانشجویی، مشارکت دانشجویان در انجمنهای علمی و کانونهای فرهنگی و نیز بهرهگیری از نظرهای دانشجویان (در زمینۀ امور فرهنگی) با توسعۀ فعالیتهای فرهنگی رابطۀ معناداری وجود دارد (اکبری، 1389).
گنجی و همکارانش نیز پژوهشی دربارۀ فعالیتهای فرهنگی در دانشگاه انجام دادند که نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی در آن نشان دادند متغیرهای رضایت از برنامههای فرهنگی، رضایت از وضعیت اطلاعرسانی برنامههای فرهنگی و مشارکت در برنامههای فرهنگی تأثیر خالص و مستقیمی بر ارزیابی مثبت از فعالیتهای فرهنگی دارند (گنجی و همکاران، 1389).
پژوهش زاهد و رجبی دربارۀ شناسایی عوامل مؤثر بر مشارکت فرهنگی زنان در استان فارس، نمونۀ دیگری در این زمینه است. نتایج بررسی آنها در تحلیل رگرسیونی نشان دادند متغیرهای سرمایۀ فرهنگی، سرمایۀ اجتماعی، خودپنداره، نقشهای جنسیتی و وضعیت تأهل، بهترتیب بیشترین تأثیر را در مشارکت فرهنگی زنان داشتهاند (Zahed & Rajabi, 2008). یافتههای مطالعۀ دهقان و غفاری نیز بیان داشتند هرچند بیشتر متغیرهای بررسیشده (شامل ویژگیهای شخصیتی و اعتماد دانشجویان) با مشارکت اجتماعی - فرهنگی دانشجویان رابطۀ معناداری را نشان میدهند، در مجموع توان تبیین آنها در واریانس متغیر وابستۀ پژوهش در سطح بالایی قرار ندارد (دهقان و غفاری، 1384).
محسنی و جاراللهی نیز در پژوهش خود که در سطح ملی انجام شده است، نشان میدهند مشارکت در انجمنهای علمی و فرهنگی در ایران در سطح پایینی قرار دارد و با افزایش سطح سواد و اطلاعات عمومی و اعتقاد کمتر به جبرگرایی، ارتباط با انجمنهای علمی و فرهنگی بیشتر میشود. همچنین افراد متعلق به طبقۀ اجتماعی بالا با درآمد متوسط و بالا و نیز افرادی که مدارک دانشگاهی و اطلاعات عمومی بالا (نظیر دانشجویان و محصلان) دارند، بالاترین میزان مشارکت در گروهها و نهادهای اجتماعی را دارند. بهطور کلی طبق نتایج آنها عوامل فرهنگی بیش از عوامل اقتصادی بر مشارکت افراد در انجمنهای علمی و فرهنگی و همکاری با گروهها و نهادهای اجتماعی تأثیر دارند (محسنی و جاراللهی، 1382).
سعدی و فتحی نیز پژوهشی دربارۀ فرهنگ مشارکت و تعاون انجام دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که موانع توسعۀ فرهنگ تعاون در جامعه از منظر اعضای هیئت علمی و دانشجویان، بهترتیب عبارتاند از: نبود انگیزه و نگرش مثبت به تعاون، بیاعتمادی به تعاون در دولت و مردم، فردگرایی در جامعۀ ایران و بیاعتمادی به یکدیگر و گرایشات سنتی و نبود نهادهای اجتماعی (سعدی و فتحی، 1388).
در مجموع مروری بر پژوهشهای تجربی انجامشده نشان میدهد بین عضوشدن در تشکلها و نهادهای اجتماعی و فرهنگی (آوریده و علمی، 1389)، عملکرد انجمنهای دانشجویی، علمی و فرهنگی (اکبری، 1389)، سرمایههای انسانی و اجتماعی (Bekkers, 2005; Delaney & Keaney, 2006)، رضایتمندی از برنامههای فرهنگی (گنجی و همکاران، 1389)، سرمایۀ فرهنگی و مؤلفههای آن نظیر تحصیلات و سطح طبقۀ اجتماعی (Willekens & Lievens, 2014؛ Zahed & Rajabi, 2008؛ محسنی و جاراللهی، 1382)، ویژگیهای شخصیتی (Bekkers, 2005؛ دهقان و غفاری، 1384) و انگیزه و نگرش مثبت به تعاون (سعدی و فتحی، 1388) با مشارکت در دو بعد اجتماعی و فرهنگی ارتباط معناداری وجود دارد.
مبانی و چارچوب نظری پژوهش
مباحث نظری این پژوهش مبتنی بر نظریهها و تحلیلهای مطرحشده دربارۀ متغیرهای اصلی این پژوهش، یعنی مشارکت فرهنگی (نظریۀ رونالد اینگلهارت)، رسانههای جدید ارتباطی (نظریۀ مارک پاستر)، سرمایۀ فرهنگی (نظریۀ پییر بوردیو)، سلامت اجتماعی (نظریۀ کُری کییس) و حمایتهای علمی و فرهنگی دانشگاه است.
مشارکت فرهنگی: واژۀ «مشارکت» معادل واژۀ انگلیسی Participation است که از ریشۀ Part به معنای بخش، قسمت و جزء گرفته شده است. این واژه از ریشۀ لاتین Participatia به معنای «با خود داشتن، در نفس خویش چیزی از غیر داشتن و سهمی در چیزی غیر از خود داشتن» گرفته شده است و به معنای سهیمشدن در چیزی یا گرفتن قسمتی از آن است (یزدانپناه، 1386: 106)؛ اما در فرهنگ علوم اجتماعی، مشارکت به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سودبردن یا در گروهی شرکتکردن و با آن همکاریداشتن آورده شده است؛ ازاینرو از دیدگاه جامعهشناختی باید بین مشارکت بهمنزلۀ عمل و تعهد (عمل مشارکت) و مشارکت بهمنزلۀ حالت و وضع (امر شرکتکردن) تمایز قائل شد. مشارکت در معنای اول شرکت فعالانه در گروه را میرساند و به فعالیت اجتماعی انجامشده نظر دارد و در معنای دوم از تعلق گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن خبر میدهد (بیرو، 1366: 257).
بهطور کلی، مشارکت به سطوح خرد (افراد)، میانی (نهادها و سازمانهای اجتماعی) و کلان (جامعه) و بهلحاظ موضوع، به انواع گوناگونی نظیر مشارکت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تقسیم میشود که از این میان، مشارکت فرهنگی موضوع پژوهش حاضر است. مشارکت فرهنگی عبارت است از بهرهمندی و بهرهگیری عموم مردم از منابع فرهنگی جامع؛ این منابع شامل مجموع کالاها و اشیای دردسترس است که انجام فعالیتهای فرهنگی را ممکن یا تسهیل میکند. فعالیتهای فرهنگی نیز فعالیتهاییاند که اعضای یک جامعه با آنها خودشان را محقق میکنند، استعدادهای خود را توسعه و شخصیت خود را گسترش میدهند (موسوی، 1391: 43). همچنین مشارکت فرهنگی بهمنزلۀ حالت و رفتاری بیان میشود که از تعلق خاطر به فرهنگ یا نظام ارزشها و باورهای گروهی ناشی میشود و با احساس سهمداشتن در هستی فرهنگ همراه است (فولادیان و رمضانیفرخد، 1387: 49). در مجموع، مشارکت فرهنگی به معنای شرکت داوطلبانه، ارادی و آگاهانۀ افراد، گروهها و سازمانهای تشکیلدهندۀ یک جامعه در ابعاد گوناگون زندگی آن جامعه برای گسترش توسعۀ پایدار، متوازن و همهجانبۀ حیات فرهنگی جامعه است (کوثری و نجاتیحسینی، 1379: 22).
کارولین کلی و سارا برین لینگر از منظر روانشناسی اجتماعی، مشارکت را نوعی «کنش جمعی» میدانند و تحلیل تبیینهای مرتبط با آن را در دو سطح قرار میدهند: 1- تحلیلهایی که بر سطح فردی تأکید دارند و ویژگیهای شخصیتی افراد و فرایندهای تصمیمگیری برای شرکت در کنش جمعی را تبیین میکنند. 2- تحلیلهایی که در سطح گروه قرار دارند. در اینگونه تحلیلها، ترکیبهای بینگروهی بهمنزلۀ زمینههایی بررسی میشوند که مانع یا تسهیلکنندۀ مشارکت در کنش جمعی میشوند. آنها با انتخاب تحلیلهای نوع اول، یعنی تأکید بر ویژگیهای شخصیتی، بر مفهوم «موقعیت کنترل»[1] تأکید میکنند. ازنظر آنها موقعیت کنترل یک انتظار تعمیمیافته است که مربوط به اعتقاد افراد مبنی بر مؤثربودن کنشهایشان برای دستیابی به اهداف مطلوبشان است. موقعیت کنترل خود شامل دو بعد درونی و بیرونی میشود. افراد زمانی موقعیت کنترل درونی دارند که وقایع را بهمنزلۀ پیامد کنشهای خودشان و زیر کنترل شخصیشان تلقی کنند؛ در حالی که افراد با موقعیت کنترل بیرونی، وقایع را بیارتباط با کوششهای فردی و در ورای کنترل شخصیشان تعبیر میکنند. افرادی که موقعیت کنترل درونی دارند، بیشتر درگیر کنش اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میشوند. در مجموع، آنها معتقدند پیوند میان ویژگیهای شخصیتی، موقعیت کنترل، اثرگذاری سیاسی و جهتگیری فردگرایانه - جمعگرایانه در ارتباط با مشارکت در کنش جمعی، باید برحسب جایگاه اجتماعی افراد بررسی شوند (محسنیتبریزی و همکاران، 1385: 165).
دیوید سیلز نیز با رویکرد روانشناسی اجتماعی، عوامل مؤثر بر مشارکت را مطالعه و تبیین کرده است. به نظر او مشارکت پدیدۀ پیچیدهای است که به تعداد بسیار زیادی متغیر وابسته است که وزنهای نسبی متفاوتی دارند. با وجود این میتوان گروهی از متغیرهای مستقل درونی (فردی) و بیرونی (اجتماعی) را در نظر گرفت که بر مشارکت تأثیر میگذارند. سیلز در ادامه به سه دسته متغیر در قالب سه استدلال اشاره میکند که عبارتاند از: 1- افراد در بطن نیروهای اجتماعی (منزلت، تعلیم و تربیت، مذهب و ...) محاط شدهاند. 2- تفاوتهای شخصیتی ازنظر توانمندیها و استعدادها موجب میشود افراد ازنظر آمادگی برای پاسخدادن به محرکهای اجتماعی متفاوت باشند. 3- تأثیر پیششرطهای اجتماعی و روانشناختی تا حدود زیادی به محیطهای اجتماعی شامل نهادها و ساختارهای اجتماعی، الگوی باورها، اعتقادات و ارزشهای فرهنگی و سیاسی بستگی دارد. این متغیرها (نیروهای اجتماعی، تفاوتهای شخصیتی و محیطهای اجتماعی) بهشدت مرتبط و بههمآمیختهاند و هر تغییری در هریک از آنها، مشارکت را افزایش یا کاهش میدهد و هر تحلیلی که تنها مبتنی بر یکی از آنها باشد، ناقص است.
رونالد اینگلهارت، نظریهپرداز آمریکایی، با مطالعۀ نوسازی اجتماعی و فرهنگی در جوامع غربی، افزایش مشارکت در این جوامع را حاصل سه عامل اصلی میداند که عبارتاند از: 1- ارتقای سطح تحصیلات و آگاهیهای سیاسی، 2- تغییر هنجارهای حاکم بر مشارکت زنان، 3- تغییر در اولویتهای ارزشی (با تأکید کمتر بر نیازهای آنی طبیعی و توجه بیشتر بر حق ابراز نظر) (اینگلهارت، 1373: 378). به نظر او متغیرهایی نظیر تحصیلات رسمی، موقعیت اجتماعی - اقتصادی، سطوح مهارت و اطلاعات، مهارتهای ارتباطی، تجربههای شغلی، شبکههای سازمانی و تقلیل تفاوتهای جنسی در وظایف اجتماعی و سیاسی بر افزایش مشارکت تأثیر دارند (غفاری و نیازی، 1386: 46).
اینگلهارت در الگوی تحلیلی خود به ماهیت، علل و پیامدهای دگرگونی یا تغییر فرهنگی توجه میکند. او در این الگو به تغییر فرهنگی در سطوح متعدد توجه کرده و آن را از جنبههای گوناگون تحلیل کرده است و تأثیر دگرگونیهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بر فرهنگ و تأثیر فرهنگ بر اقتصاد، جامعه و سیاست را بررسی میکند. ازنظر اینگلهارت تغییرات در سطح سیستم (شامل توسعۀ اقتصادی و فناوری، افزایش سطح تحصیلات، تجارب متفاوت گروههای سنی و گسترش ارتباطات و رسانههای جمعی)، سبب تغییرات در سطح فردی (مانند اهمیت بیشتر به نیازهای دیگران، احترام و تحقق خود و افزایش بخشی از جمعیت که مهارتهای سیاسی در سطح ملی دارد) میشود که دوباره سبب پیامدها و تغییراتی در سطح سیستم میشود؛ مانند دگرگونی در مسائل سیاسی و تأکید بر شیوۀ زندگی، دگرگونی در شالودههای اجتماعی و کاهش نسبی برخورد طبقاتی، دگرگونی در حمایت از نهادهای ملی موجود و دگرگونی در اشکال متداول مشارکت (موسوی، 1391: 76). در مجموع، ازنظر اینگلهارت عوامل اجتماعی و بیرونی بهویژه تغییرات فرهنگی و ارزشی حاصل از نوسازی، نقش مؤثری را در تغییرات مشارکت و افزایش یا کاهش آن ایفا میکنند.
رسانههای جدید ارتباطی: مارک پاستر، نظریهپرداز آمریکایی، با تأکید بر دیدگاههای ژان بودریار بیان میدارد که عصر پسامدرن از جوامع پیشین خود بهسبب چیزی که او «شکل اطلاعات» مینامد، برجسته شده است؛ درواقع، گسترش فناوریهای اطلاعات و رسانههای الکترونیک، اثرات ژرفی بر شیوۀ زندگی و اندیشیدن ما دربارۀ خود و پیرامونمان بر جای گذاشته و شبکۀ روابط اجتماعی ما را بهبود بخشیده است؛ زیرا این گسترش، شبکۀ روابط اجتماعی و مبادلۀ نمادین را دگرگون میکند (وبستر، 1390: 470). پاستر در کتاب معروف خود با نام عصر دوم رسانهها، بیان میدارد که جهان با ظهور رسانهها و ابزارهای جدید ارتباطی مانند تلفن همراه، تلویزیونهای ماهوارهای و اینترنت وارد عصر دوم رسانهها شده است. از دیدگاه نظریهپردازان، عصر دوم رسانهها با ظهور و شکلگیری نوع جدید جامعه ازطریق ادغام فناوریهای جدید ارتباطی ماهوارهای با رایانه، تلویزیون و تلفن ظاهر شده است. در عصر دوم رسانهها، هر رسانهای خود حامل پیام و فرهنگ خاصی است؛ ازاینرو با گسترش رسانههای الکترونیکی جدید نظیر اینترنت، آن پیامها نیز انتشار مییابند (مهرداد، 1380: 52)؛ بنابراین، به نظر پاستر پیچیدگی عصر حاضر نتیجۀ ظهور رسانههای جدید ارتباطی و ارتباطات پیچیده و گستردۀ میان جوامع است.
بهطور کلی، رسانههای جدید ارتباطی مانند اینترنت، تلویزیون ماهوارهای و... با گسترش روزافزون خود توانستهاند بُعد دیگری به زندگی کنشگران در فضای اجتماعی ببخشند. کنشگران و کاربران اینترنت و تلویزیون ماهوارهای با توجه به انتخابهای خود از میان برنامههای گوناگون و متنوع این رسانهها در معرض معناها و پیامهای خاصی قرار میگیرند که بر زندگی روزمرۀ آنان نیز تأثیرگذار است. ازسوی دیگر مشارکت افراد در فعالیتهای فرهنگی همواره بهعلت ویژگی اجتماعیبودن کنشگران، نقش کلیدی در زندگی آنان ایفا میکند؛ ازاینرو میتوان ارتباط تنگاتنگی را میان بهرهگیری از رسانههای ارتباطی جدید و زندگی اجتماعی کاربران آن، بهطور عام و مشارکت در امور فرهنگی، بهطور خاص متصور شد. فرضیۀ این پژوهش در این زمینه عبارت است از اینکه بین مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی، استفادۀ علمی از اینترنت و استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای با مشارکت فرهنگی رابطۀ معناداری وجود دارد.
سرمایۀ فرهنگی: پییِر بوردیو، نظریهپرداز فرانسوی، در کتاب بازتولید فرهنگی و بازتولید اجتماعی[2] سرمایۀ فرهنگی را شامل استعداد زبانی (دستور زبان، لهجه و تن صدا یا لحن)، فرهنگ پیش از دانشگاه، دانش رسمی و فرهنگ عمومی و نیز مدارک تحصیلی میداند (Lamont & Lareau, 1988: 105). او در اثر دیگر خود با نام تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای سلیقهای[3] بیان میدارد که سرمایۀ فرهنگی، شاخص و اساس موقعیت طبقاتی است و نگرشهای فرهنگی، ترجیحات و رفتارها بهمنزلۀ سلیقهها (ذائقهها) تصور میشوند و سبب گزینش اجتماعی میشوند (Lamont & Lareau, 1988: 155). ازسوی دیگر سرمایۀ فرهنگی در بعد عینی به تمرکز و انباشت انواع مختلف کالای فرهنگی، توانایی دراختیارگرفتن این کالاها و استعداد و ظرفیت افراد در شناخت و کاربرد کالاهای فرهنگی اشاره دارد (ترابی و افروغ، 1389: 169). در مجموع، ازنظر بوردیو سرمایۀ فرهنگی عبارت است از «شناخت و ادراک فرهنگ و هنرهای متعالی، داشتن ذائقۀ خوب و شیوههای عمل متناسب» (باینگانی و کاظمی، 1389: 8).
سرمایۀ فرهنگی به اَشکال و حالات متفاوتی ظهور و بروز مییابد. بوردیو این اشکال را سه نوع میداند که عبارتاند از: 1- سرمایۀ فرهنگی تجسمیافته[4] (درونیشده)، این سرمایه نشاندهندۀ چیزهایی است که افراد میدانند و قادرند انجام دهند یا تواناییهای بالقوهای است که بهتدریج بخشی از وجود فرد و در او تثبیت شدهاند (نوغانی، 1386: 87)؛ 2- سرمایۀ فرهنگی عینیتیافته[5]: این سرمایه در اشیای مادی تجسم مییابد و از ویژگیهای بارز آن انتقالپذیربودن آن است (بهصورت خریدوفروش، واگذاری و وراثت)؛ بدین جهت این نوع سرمایه به نوعی در شکل اقتصادی هم مطرح است (نیازی و کارکنان، 1386: 60)؛ 3- سرمایۀ فرهنگی نهادینهشده[6] (ضابطهای): این شکل از سرمایۀ فرهنگی نوعی رسمیتبخشیدن نهادی به سرمایۀ فرهنگی فرد است. مدارک و مدارج تحصیلی نمونههایی از این نوع سرمایهاند (شارعپور و خوشفر، 1381: 137).
در کل، به نظر بوردیو سرمایۀ فرهنگی شامل گرایشها، تواناییها و ترجیحات زیباییشناختی است که در ارتباط مستقیم با عمل اجتماعی کنشگران قرار میگیرد. او بر سرمایۀ فرهنگی بهمنزلۀ عامل موفقیت افراد در میدانهای گوناگون اجتماعی تأکید میکند و برخورداری از آن بهصورت نابرابر را موجب ایجاد نابرابریهای اجتماعی میداند. بوردیو این سرمایه را به سه نوع تواناییها، کالاها و مدارک رسمی تقسیم میکند که ممکن است در ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی و فرهنگی کنشگران نقشآفرینی کند. در صورتی که مشارکت، کنشی جمعی در میدانهای گوناگون اجتماعی محسوب شود، رابطۀ نزدیکی بین سرمایۀ فرهنگی و مشارکت بهویژه در میدان دانشگاه ایجاد میشود؛ به نحوی که سرمایۀ فرهنگی افراد در میزان مشارکت (اجتماعی، فرهنگی و...) آنان تأثیر میگذارد و سبب موفقیت هرچه بیشتر آنان در محیط دانشگاه میشود؛ بنابراین فرضیۀ مطرحشده در این زمینه چنین است: بین سرمایۀ فرهنگی (در سه بُعد تجسمیافته، عینیتیافته و سازمانیافته) با مشارکت فرهنگی رابطۀ معناداری وجود دارد.
سلامت اجتماعی: مفهوم سلامت اجتماعی به چگونگی وضعیت ارتباط شخص در شبکۀ روابط اجتماعی (که خود ناشی از جامعهپذیری اوست) اشاره دارد (سامآرام، 1391: 30). کُری کییِس، از نظریهپردازان حوزۀ سلامت روانی – اجتماعی، در تعریف این مفهوم بیان میدارد که سلامت اجتماعی عبارت است از چگونگی ارزیابی فرد از عملکردش دربرابر اجتماع (Keyes, 1998: 122). فرد سالم ازنظر اجتماعی، اجتماع را بهصورت یک مجموعۀ معنادار قابلفهم و بالقوه برای رشد و شکوفایی میداند و احساس میکند به جامعه تعلق دارد، ازطرف جامعه پذیرفته میشود و در پیشرفت آن سهیم است (سامآرام، 1391: 32). بهطور کلی، مؤلفههای اصلی مفهوم سلامت اجتماعی ازنظر کییس عبارتاند از: 1- انسجام اجتماعی: احساس مشترک میان فرد و جامعه یا تعلق فرد به جامعه؛ 2- پذیرش اجتماعی: باور و پذیرش همۀ جنبههای مثبت و منفی اجتماع توسط فرد؛ 3- مشارکت اجتماعی: احساس عضو فعال جامعه بودن و سهمداشتن از جامعه؛ 4- شکوفایی اجتماعی: آگاهی و اعتقاد به رشد جامعه؛ 5- انطباق اجتماعی: درک فرد نسبت به کیفیت، سازماندهی و ادارۀ دنیای اجتماعی اطراف خود (Keyes, 1998: 122-123; Keyes & Shapiro, 2004: 358).
در مجموع، سلامت اجتماعی یکی از موضوعات مطرح در حوزۀ روانشناسی اجتماعی است که روانشناسان و جامعهشناسان در کنار سلامت روانی همواره به آن توجه کردهاند. از این میان کییس با انجام پژوهشهای متعدد در این زمینه، به سنجش استانداردی از این مفهوم دست یافته است؛ سنجشی که در ابعاد انطباق، پذیرش، شکوفایی، انسجام و مشارکت اجتماعی مطرح میشود. سلامت اجتماعی با گردآوری مجموعهای از متغیرها از یک سو بر نظام اجتماعی شخصیت در کنشگران اجتماعی مبتنی است و ازسوی دیگر با عمل اجتماعی آنان مرتبط است؛ به عبارت دیگر سلامت اجتماعی در کنار سایر متغیرهای مطرح در این پژوهش نظیر رسانهها، سرمایه و رضایتمندی بر عمل اجتماعی و فرهنگی کنشگران در جهان اجتماعی تأثیر میگذارد. حتی با نگاهی دقیقتر، تأثیر رسانههای جدید ارتباطی بر سلامت اجتماعی و نیز تأثیر سلامت اجتماعی بر سرمایۀ فرهنگی باید بررسی شود که از حیطۀ پژوهش حاضر خارج است. در مجموع فرضیۀ مدنظر در اینجا چنین است: بین سلامت اجتماعی (در ابعاد گوناگون) با مشارکت فرهنگی رابطۀ معناداری وجود دارد.
حمایتهای علمی و فرهنگی دانشگاه: مبانی نظری این متغیر در چارچوب مدیریت و برنامهریزی امور فرهنگی و تنوع فرهنگی قرار میگیرد. بهطور کلی، بین مفهوم «برنامهریزی برای فرهنگ»[7] و «برنامهریزی فرهنگی»[8] تفاوت عمیقی وجود دارد. در مفهوم اول برنامهریزی برای حوزۀ فرهنگ و هماهنگسازی فعالیتهای فرهنگی و هنری در جامعه مدنظر است؛ اما در معنای دوم، این واژه کاربرد گستردهتری دارد و با مجموعهای از رشتههای علمی پیوند دارد. برنامهریزی فرهنگی، فرایند تشخیص پروژهها، طراحی برنامهها و مدیریت راهبردهای اجراست و هدف آن نگرش فرهنگی به انواع سیاستگذاریهای عمومی است؛ به عبارت دیگر، برنامهریزی فرهنگی به معنای نگرش فرهنگی به برنامهریزی (بهکارگیری فرهنگ برای برنامهریزی) است (صالحیامیری، 1390: 89).
ازسوی دیگر، تنوع فرهنگی شامل تفاوتهایی میشود که ریشه در فرهنگ دارد؛ یعنی فرهنگ به معنای مجموعۀ عقاید و اقداماتی که گروهها و مردم با آن خودفهمی، جهانفهمی و زندگی فردی و جمعی خویش را سامان میدهند (کریمی و مؤذن، 1390: 30). تنوع فرهنگی از یک سو ناشی از محیطهای چندقومیتی و چندفرهنگی و ازسوی دیگر ناشی از جهانیشدن و گسترش رسانههای جدید ارتباطی است. بهعلاوه، در محیطهای آموزشی و دانشگاهی، پایگاه اجتماعی - اقتصادی افراد و گروهها (استادان و دانشجویان) ممکن است در کیفیت تنوع فرهنگی و هویتی موجود مؤثر باشد. در این پژوهش از نظریۀ بیخو پارخ در زمینۀ تنوع فرهنگی استفاده شده است.
ازنظر پارخ، فرهنگها به رابطه با همدیگر برای تصحیح و تکمیل خود نیازمندند. در عرصۀ فرهنگی، آزادی، تنوع، مقایسه و رقابت پیششرط شکوفایی است و در مقابل انحصار فرهنگی، خلاقیت، تنوع و آزادی را نفی میکند. در این میان تنوع فرهنگی نقش مهمی را ایفا میکند؛ زیرا پیشنیازهای حیاتی آزادی انسان را بهصورت خوددانشی، خودانتقادی و خودشفافسازی تأمین میکند و این امر موجب ارتقای تعامل بین فرهنگها میشود. پارخ تنوع فرهنگی در جوامع مدرن را شامل سه دستۀ زیر میداند: تنوع خردهفرهنگی، تنوع نگرشی و تنوع انجمنی یا جامعهای (کریمی و مؤذن، 1390: 31-29)؛ بنابراین، منظور از جامعۀ متنوع، جامعهای است که با وجود فرهنگهای گوناگون هویت فرهنگی ملی خود را حفظ میکند. در این نوع جامعه، افراد فرهنگهای مختلف بدون تعارض با هویت کلان ملی براساس آموزهها و نگرههای فرهنگی خاص خود عمل میکنند.
مباحث نظری ارائهشده دربارۀ حمایتهای علمی و فرهنگی دانشگاه، بیشتر در جهت ورود مفهوم تنوع فرهنگی به عرصۀ مدیریت و برنامهریزی (چه با رویکرد برنامهریزی برای فرهنگ و چه با رویکرد برنامهریزی فرهنگی) بودهاند و بر پیوند میان این دو تأکید داشتهاند؛ ازاینرو، توجه به زمینههای اجتماعی و فرهنگی و شرایط بومی جامعه در اولویت قرار میگیرد.
متغیر حمایتهای علمی و فرهنگی دانشگاه بهصورت محققساخته بوده است و بر پایۀ برخی اهداف دو معاونت اجتماعی و فرهنگی دانشگاه تشریح شده است. در این زمینه، کاربرد این متغیر در مشارکت دانشگاهیان در برنامههای دو معاونت فرهنگی و پژوهشی سنجیده شده است؛ درنتیجه فرضیۀ مطرحشده در این زمینه عبارت است از: بین رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه در بخشهای علمی و فرهنگی با مشارکت فرهنگی رابطۀ معناداری وجود دارد.
در مجموع، مباحث نظری ارائهشده دربارۀ هریک از متغیرهای اصلی این پژوهش نشان میدهند عوامل مؤثر بر مشارکت فرهنگی در دو بعد فردی (سلامت اجتماعی فرد) و اجتماعی (رسانههای جدید ارتباطی و سرمایۀ فرهنگی) قرار میگیرند. ارتباط میان این دو بعد، توسط مفهوم مدنظر رونالد اینگلهارت، یعنی «ارزش»، صورت میگیرد. بر مبنای نظریۀ او ارزشها نقش بسیار مهمی در تغییرات فرهنگی جوامع ایفا میکنند. ارزشها به گونههای مختلفی تقسیم میشوند که در اینجا بهویژه ارزشهای فردی، اجتماعی و فرهنگی مدنظر است و ارتباط میان آنها و عوامل مؤثر بر مشارکت فرهنگی بررسی شده است.
از میان متغیرهای اصلی این پژوهش، بین متغیر سلامت اجتماعی فرد با ارزشهای فردی و متغیرهای رسانههای جدید ارتباطی (اینترنت و تلویزیون ماهوارهای) و سرمایۀ فرهنگی با ارزشهای اجتماعی و فرهنگی پیوند وجود دارد. ازسوی دیگر، بین پذیرش ارزشها و شکلگیری گرایشها با کنشهای اجتماعی و فرهنگی، پیوند پایداری برقرار است. درنتیجه، به لحاظ نظری، از یک سو بین عوامل مؤثر بر مشارکت فرهنگی و ارزشها و ازسوی دیگر بین ارزشها و کنشهای اجتماعی و فرهنگی ارتباط معناداری شناسایی شده است. بر این مبنا، هرچه سطح سلامت اجتماعی فرد بالاتر باشد، ارزشهای فردی در زمینۀ مشارکت بیشتر پذیرفته میشود. همچنین بالابودن سطح سرمایۀ فرهنگی و اثرگذاری رسانههای جدید ارتباطی، در پذیرش ارزشهای اجتماعی و فرهنگی مشارکت نقش مؤثری ایفا میکند و درنهایت سبب کنش مشارکت فرهنگی میشود. شکل 1 عوامل مؤثر بر مشارکت فرهنگی با استفاده از مفهوم ارزشهای فردی، اجتماعی و فرهنگی را تبیین میکند.
شکل 1 - الگوی تحلیلی تبیین عوامل مؤثر بر مشارکت فرهنگی
فرضیههای پژوهش
بهطور کلی فرضیههای این پژوهش عبارتاند از:
1- بین متغیرهای مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی، استفادۀ علمی از اینترنت، استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای، سرمایۀ فرهنگی، سلامت اجتماعی، رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه و مشارکت فرهنگی در دو گروه دانشجویان و استادان تفاوت معناداری وجود دارد.
2- بین مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی با مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان رابطۀ معنادار و مستقیمی وجود دارد.
3- بین استفادۀ علمی از اینترنت با مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان رابطۀ معنادار و مستقیمی وجود دارد.
4- بین استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای با مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان رابطۀ معنادار و مستقیمی وجود دارد.
5- بین سرمایۀ فرهنگی با مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان رابطۀ معنادار و مستقیمی وجود دارد.
6- بین سلامت اجتماعی با مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان رابطۀ معنادار و مستقیمی وجود دارد.
7- بین رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه در بخشهای علمی و فرهنگی با مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان رابطۀ معنادار و مستقیمی وجود دارد.
روش پژوهش
روش تجربی پژوهش حاضر از نوع پیمایش اجتماعی (با استفاده از پرسشنامه) است و جامعۀ آماری آن را دانشجویان و استادان دانشگاه دولتی کاشان در سال تحصیلی 94 - 1393 تشکیل میدهد. حجم نمونۀ آماری با فرمول کوکران تعداد 300 نفر برآورد شده است که این میزان شامل 250 نفر از دانشجویان و 50 نفر از استادان است. روش نمونهگیری نیز از نوع سهمیهای بوده است. برای گردآوری دادهها، از فن پرسشنامه و برای انجام محاسبات آماری از نرمافزار SPSS استفاده شده است. در این پژوهش، برای برآورد پایایی پرسشنامه، تعداد 30 پرسشنامه در مرحلۀ پیشآزمون استفاده شد. از آنجا که همۀ ضرایب بهدستآمده برای متغیرها بالای 7/0 است، این نتیجه گرفته میشود که پرسشنامۀ این پژوهش، ابزاری پایا و اعتمادپذیر بوده است. جدول 1 میزان ضرایب آلفای کرونباخ متغیرهای اصلی را مطرح کرده است.
جدول 1 - میزان ضرایب آلفای کرونباخ متغیرهای اصلی پژوهش
متغیر |
ضریب آلفا |
مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید (سنجیدهشده با گویههای باز) |
- |
استفادۀ علمی از اینترنت |
889/0 |
استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای |
947/0 |
سرمایۀ فرهنگی |
779/0 |
سلامت اجتماعی |
721/0 |
رضایتمندی از سیاستهای دانشگاه |
917/0 |
مشارکت فرهنگی |
938/0 |
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش
در ادامه هریک از متغیرهای اصلی پژوهش ازنظر مفهومی و عملیاتی تعریف شدهاند.
مشارکت فرهنگی: مشارکت فرهنگی به معنای شرکت داوطلبانه، ارادی و آگاهانۀ افراد، گروهها و سازمانهای تشکیلدهندۀ یک جامعه در ابعاد گوناگون زندگی آن جامعه برای گسترش توسعۀ پایدار، متوازن و همهجانبۀ حیات فرهنگی جامعه است (کوثری و نجاتیحسینی، 1379: 22). متغیر مشارکت فرهنگی بهوسیلۀ 18 گویه سنجیده شده است که عبارتاند از: شرکت در همایشها و کنفرانسهای علمی، شرکت درجلسات و کارگاههای آموزشی روانشناختی و مشاورهای دانشگاه، همکاری با انجمنهای علمی دانشجویی، همکاری در تهیۀ نشریات و خبرنامههای علمی و عمومی دانشگاه، شرکت در مراسم مذهبی مانند اعیاد یا مراسم عزاداری ویژۀ ماه محرم، شرکت در نمایشگاههای کتاب، شرکت در نمایشگاههای هنری دانشگاه مانند نمایشگاه نقاشی، صنایعدستی و...، شرکت در فعالیتهای بسیج، شرکت در فعالیتهای هلالاحمر، شرکت در اردوهای گردشگری دانشجویی، شرکت در مراسم دانشجویی مانند جشنهای ازدواج دانشجویی، شرکت در کلاسهای موسیقی، شرکت در کلاسهای هنری مانند نقاشی، خوشنویسی، خیاطی، آشپزی، سفالگری و...، استفاده از کتابخانهها (کتابهای دانشگاهی یا عمومی)، بازدید موزههای باستانشناسی یا مردمشناختی، رفتن بهصورت ماهیانه به سینما، رفتن بهصورت ماهیانه به تئاتر و مشارکت در ایجاد و فعالیت در سایتها و وبلاگهای فرهنگی و هنری.
رسانههای جدید ارتباطی: اینترنت گروهی متشکل از هزاران شبکه است که از مجموعۀ پروتکل (مقاولهنامه) واحدی استفاده میکنند و برای عرضۀ مجموعۀ اطلاعاتی واحدی به کاربران یا مشتریان خود مشارکت دارند. اینترنت ازنظر جامعهشناسی یک سیستم (نظام) یا به تعبیری دیگر مدخلی بر جامعۀ الکترونیک است؛ جامعهای که از عناصر اصلی سیستم اینترنت یعنی تولیدکنندگان (سایتها یا شبکههای مرتبط)، واسطهها (توزیعکنندگان) و مصرفکنندگان (کاربران) تشکیل شده است (محسنی، 1386: 80). تلویزیون ماهوارهای نیز گونهای از رسانههای جدید ارتباطجمعی محسوب میشود که با جذب امواج از ماهوارههای ارتباطاتی درحالگردش به دور زمین، اطلاعات دیداری و شنیداری را در حجمی وسیع و به شیوهای یکسان در سرتاسر جهان ارائه و نمایش میدهد. برای بررسی تأثیر رسانههای جدید ارتباطی، متغیرهای مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی، استفادۀ علمی از اینترنت و میزان استفاده از برنامههای گوناگون تلویزیون ماهوارهای در نظر گرفته شدهاند.
متغیر مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی (اینترنت و تلویزیون ماهوارهای) با 4 گویۀ باز بررسی شدهاند که عبارتاند از: 1- چه مدت است از اینترنت استفاده میکنید؟ 2- در طول روز تقریباً چند ساعت از اینترنت استفاده میکنید؟ 3- در صورت داشتن ماهواره، چه مدت است که از آن استفاده میکنید؟ 4- در صورت داشتن ماهواره، در طول روز تقریباً چند ساعت از آن استفاده میکنید؟
متغیر استفادۀ علمی از اینترنت نیز با 7 گویه ارزیابی شده است: 1- استفاده از سایتهای علمی داخلی مانند SID، magiran و...، 2- استفاده از سایتهای علمی خارجی مانند Scopus و...، 3- دریافت آخرین اخبار علمی از وبلاگهای داخلی، 4- دریافت آخرین اخبار علمی از وبلاگهای خارجی، 5- استفاده از اینترنت برای خرید کتاب و مجلات داخلی، 6- استفاده از اینترنت برای خرید کتاب و مجلات خارجی، 7- استفاده از اینترنت برای خرید CDها و DVDهای آموزشی.
همچنین برای بررسی متغیر میزان استفاده از برنامههای گوناگون تلویزیون ماهوارهای 6 گویۀ زیر مدنظر بودهاند:
1- استفاده از برنامههای علمی ماهواره مانند برنامههای پزشکی و...، 2- استفاده از برنامههای فرهنگی ماهواره مانند فیلمها، سریالها و...، 3- استفاده از برنامههای اجتماعی ماهواره مانند برنامههای آسیبشناسی خانواده، اشتغال و...، 4- استفاده از برنامههای مذهبی ماهواره مانند برنامههای مسلمانان، مسیحیان و...، 5- استفاده از برنامههای سیاسی و خبری ماهواره مانند BBC، CNN و...، 6- استفاده از برنامههای تفریحی و سرگرمی ماهواره مانند برنامههای ورزشی، آشپزی و... .
سرمایۀ فرهنگی: ازنظر بوردیو سرمایۀ فرهنگی عبارت است از شناخت و ادراک فرهنگ و هنرهای متعالی، داشتن ذائقۀ خوب و شیوههای عمل متناسب (باینگانی و کاظمی، 1389: 8). سرمایۀ فرهنگی به سه شکل متفاوت ظهور و بروز دارد: سرمایۀ فرهنگی تجسمیافته (مهارتهای فرهنگی)، سرمایۀ فرهنگی عینیتیافته (کالاهای فرهنگی) و سرمایۀ فرهنگی سازمانیافته (مدارک فرهنگی). برای سنجش متغیر سرمایۀ فرهنگی 20 گویه اختصاص داده شده است که این گویهها به تفکیک هر بعد آورده شده است.
سرمایۀ فرهنگی تجسمیافته: 1- آشنایی با یک زبان خارجی مانند زبان انگلیسی، 2- دستکم آشنایی با دو زبان خارجی مانند زبان انگلیسی و زبان فرانسه و...، 3- مهارت در زمینۀ فنهای سخنوری مانند ارائۀ کنفرانسها و...، 4- مهارت در یک یا چند رشتۀ ورزشی، 5- مهارت در زمینۀ خوشنویسی و خطاطی، 6- مهارت در زمینۀ نقاشی و طراحی، 7- مهارت در کار با برخی برنامههای نرمافزاری مانند فتوشاپ و...، 8- مهارت در استفاده از دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری، 9- مهارت در استفاده از وسایل موسیقی مانند سنتور، نی و... .
سرمایۀ فرهنگی عینیتیافته: 1- آیا در منزل خود کتابهای تخصصی و غیرتخصصی دارید؟ 2- آیا در منزل خود کتابخانۀ شخصی دارید؟ 3- آیا لپتاپ دارید؟ 4- آیا تلفن همراه (متصل به اینترنت) دارید؟ 5- آیا دوربین عکاسی یا فیلمبرداری دارید؟ 6- آیا در منزل خود تابلوی نقاشی، خطاطی یا تابلوفرش دارید؟
سرمایۀ فرهنگی سازمانیافته: 1- آیا مدرک رسمی در زمینۀ زبان انگلیسی (مانند مدرک تافل، آیلتس و...) دارید؟ 2- آیا مدرک رسمی در زمینۀ کامپیوتر (مانند مدرک ICDL و...) دارید؟ 3- آیا مدرک رسمی فنی-حرفهای (مانند گواهینامۀ حسابداری و...) دارید؟ 4- آیا مدرک رسمی در زمینههای هنری مانند نقاشی، خطاطی، موسیقی و... دارید؟ 5- آیا مدرک رسمی در زمینۀ کمکهای امدادی اولیه مانند مدارک هلالاحمر و... دارید؟
سلامت اجتماعی: ازنظر کییس سلامت اجتماعی عبارت است از چگونگی ارزیابی فرد از عملکردش در برابر اجتماع (Keyes, 1988: 122). مؤلفههای اصلی مفهوم سلامت اجتماعی نیز شامل انطباق اجتماعی، پذیرش اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی است. برای سنجش این متغیر از پرسشنامۀ سلامت اجتماعی کییِس (با اندکی تغییرات) استفاده شده است (Keyes & Shapiro, 2004: 358). درنهایت تعداد گویههای این متغیر 23 مورد بود که در ادامه به تفکیک هر بعد آورده شده است.
انطباق اجتماعی: 1- بیشتر احساس میکنم آنچه را در محیط اجتماعی پیرامونم میگذرد درک نمیکنم. 2- بهسبب پیچیدگی جهان، پژوهشگران تنها افرادیاند که قادرند آنچه را در دنیای اطرافشان اتفاق میافتد درک کنند. 3- تنوع قومی و فرهنگی در جامعۀ ما آنقدر زیاد است که بسیاری عناصر آن برای من قابلفهم نیست.
پذیرش اجتماعی: 1- من فکر میکنم مردم اعتمادکردنیاند. 2- به نظر من مردم مهرباناند. 3- به نظر من مردم خودمحور و منفعتطلباند. 4- به نظر من مردم این روزها بیشتر متقلب شدهاند. 5- من فکر میکنم مردم به مشکلات دیگران اهمیت میدهند.
شکوفایی اجتماعی: 1- من فکر میکنم تشکیلات اجتماعی نظیر قانون و دولت در زندگی من مؤثر نیستند. 2- به نظر من جامعه همواره در حال تغییر و تحول است و به جلو حرکت میکند. 3- به نظر من جامعه مکانی پربار و مفید برای افراد است. 4- به نظر من پیشرفت و ترقی اجتماعی معنایی ندارد. 5- به نظر من جامعه در حال تبدیلشدن به شرایط بهتر و مطلوبتری برای هر فرد است.
انسجام اجتماعی: 1- احساس میکنم عضو مهمی از جامعهام هستم. 2- من فکر میکنم اگر خواسته یا ایدهای برای گفتن داشتم، سایر افراد به من کمک میکردند. 3- هنگام حضور در جامعه احساس آرامش و راحتی دارم. 4- سایر افراد اجتماع برای من بهمنزلۀ عضوی از جامعه ارزش قائلاند. 5- من نسبت به سایر افراد جامعهام احساس نزدیکی میکنم.
مشارکت اجتماعی: 1- من فکر میکنم میتوانم کار باارزشی برای جامعهام انجام دهم. 2- به نظر من عضوشدن و همکاری با گروهها و سازمانهای مردمی مانند هلالاحمر و... نتایج مفیدی برای جامعه دارد. 3- به نظر من مشارکت در انتخابات، پیامدهای اجتماعی مهمی برای جامعه دارد. 4- بهمنزلۀ یک شهروند همکاری در مسائل اجتماعی شهر نظیر افزایش نشاط اجتماعی و... را از وظایف خود میدانم. 5- به نظر من کاستن از انحرافات اجتماعی نظیر اعتیاد، بزهکاری و... به مشارکت همۀ اعضای جامعه نیاز دارد.
رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه: حمایت فرهنگی مجموعهای اقدامات معنوی برای حفظ عناصر اصلی فرهنگ بومی و تلاش برای گسترش و پویایی آن در ابعاد گوناگون است. حمایت فرهنگی در سه بعد خرد، میانی و کلان در سطح جامعه (دانشگاه) قابلطرح و برنامهریزی است. حمایت علمی نیز شامل مجموعۀ اقدامات مادی (نظیر بودجههای پژوهشی، امکانات پژوهش، ارتباطات گسترده با جامعه و صنعت، ایجاد پژوهشکدهها و...) و معنوی (نظیر مشوقها، ارتقای رتبۀ شغلی پژوهشگران، تسهیلات آموزشی، جشنوارهها و...) میشود.
سنجش این متغیر با 10 گویۀ محققساخته انجام شده است: 1- از برنامههای مناسبتی مذهبی مانند سخنرانیها، برنامههای اعیاد مذهبی یا ایام سوگواری و... در سطح دانشگاه رضایت دارم. 2- از برنامههای مناسبتی ملی مانند برنامههای دهۀ فجر در سطح دانشگاه رضایت دارم. 3- از برگزاری نمایشگاههای فرهنگی و هنری مانند نمایشگاههای کتاب، نقاشی و... در سطح دانشگاه رضایت دارم. 4- از برگزاری انواع کلاسهای آموزشی و پژوهشی در زمبنۀ مقالهنویسی برای مجلات داخلی و خارجی در سطح دانشگاه رضایت دارم. 5- از برگزاری همایشهای علمی و فرهنگی (داخلی، ملی و بینالمللی) توسط معاونتهای پژوهشی و فرهنگی رضایت دارم. 6- در مجموع از برنامههای معاونت دانشجویی در ارتباط با مشارکت فرهنگی دانشجویان رضایت دارم (گویۀ مخصوص دانشجویان). 7- در مجموع از برنامههای معاونت فرهنگی در ارتباط با مشارکت فرهنگی دانشجویان رضایت دارم (گویۀ مخصوص دانشجویان). 8- در مجموع از برنامههای معاونت پژوهشی در ارتباط با مشارکت فرهنگی دانشجویان رضایت دارم (گویۀ مخصوص دانشجویان). 9- در مجموع از برنامههای معاونت پژوهشی در ارتباط با مشارکت فرهنگی استادان رضایت دارم (گویۀ مخصوص استادان). 10- در مجموع از برنامههای معاونت فرهنگی در ارتباط با مشارکت فرهنگی استادان رضایت دارم (گویۀ مخصوص استادان).
تجزیهوتحلیل یافتههای پژوهش
یافتههای تجربی این پژوهش در بخش توصیفی نشان میدهند بیشترین فراوانی دانشجویان ازنظر جنس: بین زنان با 136 نفر (4/54 درصد)، ازنظر سن: در طبقۀ سنی کمتر از 23 سال با 199 نفر (6/79 درصد)، ازنظر دانشکده: در دانشکدۀ فنی و مهندسی با 91 نفر (4/36 درصد)، ازنظر مقطع تحصیلی: در مقطع تحصیلی کارشناسی با 189 نفر (6/75 درصد) و ازنظر محل سکونت: بهصورت زندگی با والدین با 133 نفر (2/53 درصد) بوده است. همچنین بیشترین فراوانی استادان ازنظر جنس: بین مردان با 40 نفر (80 درصد)، ازنظر سن: در طبقۀ سنی کمتر از 40 سال با 35 نفر (70 درصد)، ازنظر دانشکده: در دو دانشکدۀ علوم پایه و علوم انسانی با 11 نفر (22 درصد) و ازنظر مرتبۀ علمی: در مرتبۀ علمی استادیار با 40 نفر (80 درصد) بوده است. جدول 2 میزان فراوانی و درصد متغیرهای اصلی پژوهش را در سه طبقۀ پایین، متوسط و بالا در دو گروه دانشجویان و استادان بیان میکند.
با توجه به جدول 2، در گروه دانشجویان، بیشترین میزان فراوانی مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی در طبقۀ پایین (برابر با 227 نفر)، استفادۀ علمی از اینترنت در طبقۀ پایین (برابر با 124 نفر)، استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای در طبقۀ پایین (برابر با 177 نفر)، سرمایۀ فرهنگی در طبقۀ متوسط (برابر با 122 نفر)، سلامت اجتماعی در طبقۀ متوسط (برابر با 183 نفر)، رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه در طبقۀ متوسط (برابر با 161 نفر) و مشارکت فرهنگی در طبقۀ پایین (برابر با 139 نفر) بوده است. در گروه استادان نیز بیشترین میزان فراوانی مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی در طبقۀ پایین (برابر با 30 نفر)، استفادۀ علمی از اینترنت در طبقۀ متوسط (برابر با 31 نفر)، استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای در طبقۀ پایین (برابر با 40 نفر)، سرمایۀ فرهنگی در طبقۀ متوسط (برابر با 24 نفر)، سلامت اجتماعی در طبقۀ متوسط (برابر با 34 نفر)، رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه در طبقۀ متوسط (برابر با 34 نفر) و مشارکت فرهنگی در طبقۀ متوسط (برابر با 25 نفر) قرار دارد.
جدول 2 - توصیف متغیرهای اصلی پژوهش در دو گروه دانشجویان و استادان
متغیرها |
طبقات |
دانشجویان |
استادان |
جمع |
|||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
||
مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی |
پایین |
227 |
8/90% |
30 |
60% |
257 |
7/85% |
متوسط |
22 |
8/8% |
19 |
38% |
41 |
7/13% |
|
بالا |
1 |
4/0% |
1 |
2% |
2 |
7/0% |
|
جمع |
250 |
100% |
50 |
100% |
300 |
100% |
|
استفادۀ علمی از اینترنت |
پایین |
124 |
6/49% |
9 |
18% |
133 |
3/44% |
متوسط |
109 |
6/43% |
31 |
62% |
140 |
7/46% |
|
بالا |
17 |
8/6% |
10 |
20% |
27 |
9% |
|
جمع |
250 |
100% |
50 |
100% |
300 |
100% |
|
استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای |
پایین |
177 |
8/70% |
40 |
80% |
217 |
3/72% |
متوسط |
53 |
2/21% |
7 |
14% |
60 |
20% |
|
بالا |
20 |
8% |
3 |
6% |
23 |
7/7% |
|
جمع |
250 |
100% |
50 |
100% |
300 |
100% |
|
سرمایۀ فرهنگی |
پایین |
22 |
8/8% |
4 |
8% |
26 |
7/8% |
متوسط |
122 |
8/48% |
24 |
48% |
146 |
7/48% |
|
بالا |
106 |
4/42% |
22 |
44% |
128 |
7/42% |
|
جمع |
250 |
100% |
50 |
100% |
300 |
100% |
|
سلامت اجتماعی |
پایین |
26 |
4/10% |
2 |
4% |
28 |
3/9% |
متوسط |
183 |
2/73% |
34 |
68% |
217 |
3/72% |
|
بالا |
41 |
4/16% |
14 |
28% |
55 |
3/18% |
|
جمع |
250 |
100% |
50 |
100% |
300 |
100% |
|
رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه |
پایین |
29 |
6/11% |
12 |
24% |
41 |
7/13% |
متوسط |
161 |
4/64% |
34 |
68% |
195 |
65% |
|
بالا |
60 |
24% |
4 |
8% |
64 |
3/21% |
|
جمع |
250 |
100% |
50 |
100% |
300 |
100% |
|
مشارکت فرهنگی |
پایین |
139 |
6/55% |
20 |
40% |
159 |
53% |
متوسط |
93 |
2/37% |
25 |
50% |
118 |
39% |
|
بالا |
18 |
2/7% |
5 |
10% |
23 |
7/7% |
|
جمع |
250 |
100% |
50 |
100% |
300 |
100% |
آزمون فرضیههای پژوهش
برای بررسی فرضیۀ نخست پژوهش، یعنی تفاوت معنادار بین متغیرهای اصلی در دو گروه دانشجویان و استادان، از آزمون T (برای دو گروه مستقل) استفاده شده است. جدول 3 میزان T و سطح معناداری آن را در هریک از متغیرها بین دو گروه دانشجویان و استادان نشان میدهد.
جدول 3 - نتایج آزمون تفاوت متغیرهای اصلی پژوهش بین دو گروه دانشجویان و استادان
متغیرهای مستقل |
گروهها |
میانگین گروهها |
میزان T |
سطح معناداری |
نتـیجۀ نهـایی آزمون |
مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی |
دانشجویان |
93/12 |
598/6- |
000/0 |
وجود تفاوت معنادار |
استادان |
92/22 |
||||
استفادۀ علمی از اینترنت |
دانشجویان |
78/15 |
801/4- |
000/0 |
وجود تفاوت معنادار |
استادان |
76/19 |
||||
استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای |
دانشجویان |
83/10 |
618/1 |
107/0 |
وجودنداشتن تفاوت معنادار |
استادان |
42/9 |
||||
سرمایۀ فرهنگی |
دانشجویان |
42/40 |
299/1- |
195/0 |
وجودنداشتن تفاوت معنادار |
استادان |
88/41 |
||||
سلامت اجتماعی |
دانشجویان |
92/76 |
907/2- |
004/0 |
وجود تفاوت معنادار |
استادان |
94/81 |
||||
رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه |
دانشجویان |
62/25 |
299/4 |
000/0 |
وجود تفاوت معنادار |
استادان |
50/21 |
||||
مشارکت فرهنگی |
دانشجویان |
30/41 |
148/2- |
033/0 |
وجود تفاوت معنادار |
استادان |
62/45 |
براساس جدول 3، بین دو گروه دانشجویان و استادان برحسب متغیرهای مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی (با میانگین بالاتر در گروه استادان)، استفادۀ علمی از اینترنت (با میانگین بالاتر در گروه استادان)، سلامت اجتماعی (با میانگین بالاتر در گروه استادان)، رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه (با میانگین بالاتر در گروه دانشجویان) و مشارکت فرهنگی (با میانگین بالاتر در گروه استادان) تفاوت معناداری وجود دارد؛ اما دربارۀ متغیرهای استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای و سرمایۀ فرهنگی، بین دو گروه مذکور تفاوتی مشاهده نشده است. برای آزمون رابطۀ بین متغیرهای مستقل و متغیر وابستۀ پژوهش یعنی مشارکت فرهنگی (آزمون فرضیههای پژوهش) از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. جدول 4 میزان ضریب همبستگی و سطح معناداری آن را برای هریک از فرضیهها در دو گروه دانشجویان و استادان نشان میدهد.
همان گونه که جدول 4 نشان میدهد، در گروه دانشجویان متغیرهای مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی (در سطح 95 درصد)، استفادۀ علمی از اینترنت (در سطح 99 درصد)، استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای (در سطح 99 درصد)، سرمایۀ فرهنگی (در سطح 99 درصد)، سلامت اجتماعی (در سطح 95 درصد) و رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه (در سطح 99 درصد) با مشارکت فرهنگی، رابطۀ معنادار و مستقیم داشتهاند. همچنین در گروه استادان، متغیرهای استفادۀ علمی از اینترنت (در سطح 99 درصد)، سرمایۀ فرهنگی (در سطح 99 درصد) و رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه (در سطح 95 درصد) با مشارکت فرهنگی، رابطۀ معنادار و مستقیم داشتهاند؛ اما بین متغیرهای مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی، استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای و سلامت اجتماعی با مشارکت فرهنگی رابطهای مشاهده نشده است.
جدول 4 - نتایج آزمون فرضیههای پژوهش در دو گروه دانشجویان و استادان
متغیرهای مستقل |
گروهها |
میزان همبستگی |
سطح معناداری |
نتـیجۀ نهـایی آزمون |
مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی |
دانشجویان |
123/0 |
026/0 |
وجود رابطۀ معنادار و مستقیم |
استادان |
181/0 |
104/0 |
نبودن رابطۀ معنادار |
|
استفادۀ علمی از اینترنت |
دانشجویان |
459/0 |
000/0 |
وجود رابطۀ معنادار و مستقیم |
استادان |
687/0 |
000/0 |
وجود رابطۀ معنادار و مستقیم |
|
استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای |
دانشجویان |
192/0 |
001/0 |
وجود رابطۀ معنادار و مستقیم |
استادان |
147/0 |
154/0 |
نبودن رابطۀ معنادار |
|
سرمایۀ فرهنگی |
دانشجویان |
261/0 |
000/0 |
وجود رابطۀ معنادار و مستقیم |
استادان |
365/0 |
005/0 |
وجود رابطۀ معنادار و مستقیم |
|
سلامت اجتماعی |
دانشجویان |
136/0 |
015/0 |
وجود رابطۀ معنادار و مستقیم |
استادان |
016/0- |
456/0 |
نبودن رابطۀ معنادار |
|
رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه |
دانشجویان |
196/0 |
001/0 |
وجود رابطۀ معنادار و مستقیم |
استادان |
306/0 |
015/0 |
وجود رابطۀ معنادار و مستقیم |
تحلیل چندمتغیری
در این پژوهش برای محاسبۀ معادلۀ پیشبینی (رگرسیونی) میزان مشارکت فرهنگی از روش رگرسیون گامبهگام استفاده شده است. در این روش، متغیرهای مستقل پژوهش بهصورت گامبهگام یا مرحلهبهمرحله انتخاب شدهاند و وارد معادله میشوند و این کار تا زمانی ادامه مییابد که خطای آزمون معناداری به 5 درصد برسد (کلانتری، 1382: 184). به این ترتیب میتوان با استفاده از روش رگرسیون متغیر وابسته را پیشبینی کرد.
جدول 5 - عناصر اصلی تحلیل رگرسیونی برای پیشبینی مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان
گروهها |
دانشجویان |
استادان |
|||
مراتب ورود متغیرها |
گام اول |
گام دوم |
گام اول |
گام دوم |
گام سوم |
متغیرهای واردشده |
استفادۀ علمی از اینترنت |
رضایتمندی از سیاستهای دانشگاه |
استفادۀ علمی از اینترنت |
سرمایۀ فرهنگی |
رضایتمندی از سیاستهای دانشگاه |
R |
459/0 |
480/0 |
687/0 |
729/0 |
768/0 |
2 R |
210/0 |
231/0 |
472/0 |
532/0 |
590/0 |
2 R تعدیلشده |
207/0 |
224/0 |
461/0 |
512/0 |
563/0 |
خطای استاندارد |
692/11 |
563/11 |
964/8 |
528/8 |
070/8 |
B |
062/1 |
297/0 |
550/1 |
495/0 |
568/0 |
Beta |
442/0 |
144/0 |
601/0 |
279/0 |
245/0 |
T |
859/7 |
557/2 |
178/6 |
884/2 |
546/2 |
Sig. (T) |
000/0 |
011/0 |
000/0 |
006/0 |
014/0 |
جدول 5 نشان میدهد تحلیل رگرسیونی چندمتغیره در گروه دانشجویان تا دو گام پیش رفته است. در گام اول متغیر استفادۀ علمی از اینترنت، وارد معادله شده است که میزان ضریب رگرسیون آن (R) برابر با 459/0 و میزان ضریب تعیین (R2) برابر با 210/0 است. در گام دوم نیز متغیر رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه، وارد معادله شده است که میزان ضریب رگرسیون و ضریب تعیین آن به ترتیب برابر با 480/0 و 231/0 است. براساس این جدول، متغیرهای درون معادلۀ رگرسیونی یعنی استفادۀ علمی از اینترنت، در سطح 99 درصد و رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه، در سطح 95 درصد معنادارند. بر این اساس میزان Beta این دو متغیر بهترتیب عبارت از 442/0 و 144/0 است.
نتایج تحلیل رگرسیونی در گروه استادان نیز تا سه گام پیش رفته است. در گام اول متغیر استفادۀ علمی از اینترنت، وارد معادله شده است که میزان ضریب رگرسیون آن برابر با 687/0 و میزان ضریب تعیین برابر با 472/0 است. در گام دوم نیز متغیر سرمایۀ فرهنگی وارد معادله شده است که میزان ضریب رگرسیون و ضریب تعیین آن بهترتیب برابر با 729/0 و 532/0 است و در گام سوم متغیر رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه وارد معادله شده است که میزان ضریب رگرسیون و ضریب تعیین آن بهترتیب برابر با 768/0 و 590/0 است. بر اساس این جدول، متغیرهای درون معادلۀ رگرسیونی یعنی استفادۀ علمی از اینترنت و سرمایۀ فرهنگی، در سطح 99 درصد و رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه، در سطح 95 درصد معنادارند. بر این اساس، میزان Beta این سه متغیر بهترتیب عبارت از 601/0، 279/0 و 245/0 است. در مجموع شکل نهایی معادلۀ رگرسیونی با توجه به فرایند رگرسیون گامبهگام و دادههای آن برای پیشبینی مشارکت فرهنگی در دو گروه دانشجویان و استادان بهصورت زیر است:
(رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه) 297/0 + (استفادۀ علمی از اینترنت) 062/1 + 913/16 Y = |
شکل 2 - معادلۀ رگرسیونی مشارکت فرهنگی دانشجویان
معادلۀ رگرسیونی مشارکت فرهنگی دانشجویان نشان میدهد مهمترین متغیرهایی که بهواسطۀ آنها مشارکت فرهنگی بین دانشجویان پیشبینی میشود، به ترتیب عبارتاند از: استفادۀ علمی از اینترنت و رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه.
(رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه) 568/0 + (سرمایۀ فرهنگی) 495/0 + (استفادۀ علمی از اینترنت) 550/1 + 949/17-Y = |
شکل 3 - معادلۀ رگرسیونی مشارکت فرهنگی استادان
معادلۀ رگرسیونی مشارکت فرهنگی در گروه استادان نیز نشان میدهد بهترتیب متغیرهای استفادۀ علمی از اینترنت، سرمایۀ فرهنگی و رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه، قادرند مشارکت فرهنگی را بین استادان پیشبینی کنند.
نتیجه
مشارکت فرهنگی از مهمترین مؤلفهها و به نوعی از نتایج تحقق توسعۀ فرهنگی در سطح جوامع به شمار میرود. هدف اصلی پژوهش حاضر، مطالعۀ نظری و تجربی برخی عوامل مؤثر بر مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان در فضای دانشگاه بوده است.
نتایج بخش تجربی این پژوهش نشان میدهند بین متغیرهای مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی، استفادۀ علمی از اینترنت، سلامت اجتماعی، رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه و مشارکت فرهنگی در دو گروه دانشجویان و استادان تفاوت معناداری وجود دارد. آزمون سایر فرضیهها نیز نشان میدهد بین مدت و میزان استفاده از رسانههای جدید ارتباطی و مشارکت فرهنگی دانشجویان رابطۀ معناداری در سطح 95 درصد وجود دارد. این رابطه نشاندهندۀ آن است که رسانههای جدید ارتباطی نظیر اینترنت و تلویزیون ماهوارهای با معنابخشی دوباره به ارزشهای اجتماعی و فرهنگی مشارکت بر فعالیتهای مشارکتی در سطح دانشگاه تأثیر میگذارند. بهعلاوه، این رسانهها با مهیاکردن فضایی جدید، پیوندی را بین مشارکت فرهنگی در فضای واقعی و مجازی برقرار کردهاند. بهطور کلی، نتیجۀ آزمون این فرضیه از نظریۀ مارک پاستر مبنی بر نقش پیامها در ورود به عصر دوم رسانهها حمایت میکند.
همچنین بین استفادۀ علمی از اینترنت و مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان ارتباط معناداری در سطح 99 درصد مشاهده شده است. بر مبنای این یافته، تحلیل نظری مبتنی بر تأثیر رسانههای جدید ارتباطی (نظریۀ مارک پاستر) بر مشارکت فرهنگی تأیید میشود. بر مبنای این نتیجه، نوع بهرهگیری از رسانۀ جدیدی چون اینترنت ممکن است بر میزان مشارکت فرهنگی اثرگذار باشد؛ البته در این مورد عواملی نظیر جنس، سن، اشتغال و محیط کاربران اینترنت، ممکن است در میزان مشارکت آنها مداخله کند و نتایج را تغییر دهد.
متغیر استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای نیز بهمنزلۀ سومین بعد از مفهوم رسانههای جدید ارتباطی، ممکن است در سطح 99 درصد بر میزان مشارکت فرهنگی دانشجویان مؤثر باشد. در مجموع، این یافته نیز از تحلیل نظری مبتنی بر تأثیر رسانههای جدید ارتباطی (نظریۀ مارک پاستر) ازطریق پذیرش ارزشهای اجتماعی و فرهنگی مشارکت (نظریۀ اینگلهارت) بر مشارکت فرهنگی پشتیبانی میکند.
همچنین نتایج نشان میدهند بین متغیر سرمایۀ فرهنگی با مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان ارتباط معناداری در سطح 99 درصد وجود دارد. بر مبنای نظریۀ سرمایۀ فرهنگی، افراد با دراختیارداشتن مهارتها، کالاها و مدارک فرهنگی قادرند موفقیتهایی را در حوزههای گوناگون اجتماعی کسب کنند. بهعلاوه، بهلحاظ نظری، سرمایۀ فرهنگی بر سه فرضیۀ قبلی (تأثیرگذاری رسانههای جدید ارتباطی بر مشارکت فرهنگی) نیز مؤثر است؛ بهطوری که با افزایش سطح سرمایۀ فرهنگی، کیفیت استفادۀ کاربران اینترنت و مخاطبان تلویزیون ماهوارهای از این رسانهها ارتقا خواهد یافت؛ به عبارت دیگر، متغیر سرمایۀ فرهنگی بر رابطۀ بین رسانهها و مشارکت فرهنگی اثرگذار است. نتیجۀ این فرضیه ضمن تأیید تحلیل نظری مبتنی بر تأثیر سرمایۀ فرهنگی (نظریۀ پییر بوردیو) ازطریق پذیرش ارزشهای اجتماعی و فرهنگی مشارکت (نظریۀ اینگلهارت) بر مشارکت فرهنگی، از نتایج پژوهشهای ویلکنز و لیونز (2014)، زاهد و رجبی (2008) و محسنی و جاراللهی (1382) حمایت میکند.
متغیر سلامت اجتماعی نیز در سطح 95 درصد در مشارکت فرهنگی دانشجویان نقش داشته است؛ درواقع، سلامت اجتماعی فرد (نظریۀ کییس) بهوسیلۀ پذیرش ارزشهای فردی مشارکت (نظریۀ اینگلهارت) در میزان مشارکت فرهنگی سهم داشته است و با ارتقای آن، شاهد افزایش سطح مشارکت فرهنگی خواهیم بود؛ یعنی با وجود تنوع در فعالیتهای فرهنگی و معناها و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی خاص هریک، سلامت اجتماعی با ابعاد گوناگون خود نظیر انطباق، پذیرش، شکوفایی، انسجام و مشارکت اجتماعی، قادر است کنشگران را برای مشارکت در این امور فرهنگی آماده و همراه کند.
رضایتمندی از سیاستهای دانشگاه در بخشهای علمی و فرهنگی نیز از متغیرهایی است که در سطح 99 درصد بر میزان مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان اثر گذاشته است. درنتیجه هرچه رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه در ابعاد مادی و معنوی بیشتر باشد، مشارکت فرهنگی در سطح بالاتری قرار خواهد گرفت.
نتایج حاصل از تحلیلهای رگرسیونی چندمتغیری نیز نشان دادند در گروه دانشجویان، متغیرهای استفادۀ علمی از اینترنت و رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه توانستهاند 1/23 درصد از واریانس مشارکت فرهنگی دانشجویان را پیشبینی کنند. در گروه استادان نیز، متغیرهای استفادۀ علمی از اینترنت، سرمایۀ فرهنگی و رضایتمندی از سیاستهای دانشگاه قادرند 59 درصد از واریانس مشارکت فرهنگی استادان را تبیین کنند.
بهطور کلی پیشنهادهای اصلی این پژوهش که مبتنی بر نتایج بخش تجربی بودهاند، عبارتاند از:
توجه بیشتر به کیفیت بهرهگیری از رسانههای جدید ارتباطی توسط دانشجویان و استادان: آموزشهای مستمر دربارۀ قابلیتهای نرمافزاری رایانه و اینترنت، افزایش سرعت و فراگیربودن اینترنت در محیط دانشگاه، ارائۀ خدمات و معرفی منابع علمی و آموزشی اینترنتی، معرفی و تحلیل برنامههای گوناگون علمی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی تلویزیون ماهوارهای در قالب برگزاری جلسههای هماندیشی.
ارتقای سطح سرمایۀ فرهنگی دانشجویان و استادان: فراهمکردن امکانات لازم برای برگزاری دورههای آموزش زبان انگلیسی بهصورت مستمر (به همراه اعطای گواهینامۀ معتبر)، ضرورت همکاری دانشگاه با سایر نهادها و سازمانها برای ارتقای سطح انواع مهارتها و توانمندیهای دانشجویان و استادان، تخصیص اعتبار و ارائۀ تسهیلات بیشتر به دانشجویان و استادان برای تهیۀ تجهیزات و منابع علمی، آموزشی و فرهنگی.
ضرورت توجه به سطح سلامت اجتماعی دانشجویان و استادان: سنجش مستمر میزان سلامت اجتماعی دانشجویان و استادان، حمایت از برنامهها و فعالیتهای مراکز روانشناختی و مشاورهای دانشگاه.
حفظ و افزایش میزان رضایتمندی از سیاستهای حمایتی دانشگاه در بخشهای پژوهشی و فرهنگی: ارتقای هرچه بیشتر سطح امکانات پژوهشی، توجه هرچه بیشتر به برگزاری کارگاههای آموزشی برای افزایش مهارتهای تخصصی، حمایت از ایدهها و طرحهای فرهنگی و هنری، توانمندسازی مراکز پژوهشی-فرهنگی دانشگاه، برگزاری مستمر نمایشگاههای فرهنگی و هنری در سطح دانشگاه.
ضرورت ارتقای سطح مشارکت فرهنگی دانشجویان و استادان: سهولت در عضوشدن و بهرهبردن و ارتقای کیفیت و تخصصیترکردن کتابخانههای دانشگاه، شناسایی و آشنایی با نمایشگاههای کتاب در کشور و حمایت مالی از کتابخانهها و دانشجویان برای حضور در آنها، برگزاری جلسات هماندیشی در حاشیۀ مراسم مذهبی با حضور دانشجویان و استادان، توجه بیشتر به آشنایی دانشجویان و استادان با فعالیتهای هنری نظیر تئاتر و موسیقی و ارائۀ تسهیلات برای بهرهمندی از آنها در سطح دانشگاه و شهر، بالابردن سطح آشنایی دانشجویان با فعالیتهای هلالاحمر و ارائۀ آموزشهای امدادی.