Document Type : Research Paper
Authors
1 University of Mazandaran, Babolsar, Iran
2 University of Mazandaran,Babolsar, Iran
3 Azad University of Ashtian, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه و بیان مسئله
دین، نهاد مهم اجتماعی است که در کنار نهادهای خانواده، آموزش، اقتصاد و حکومت همواره در همۀ دورههای زندگی بشری با انسانها همراه بوده است (رضادوست و همکاران، 1389: 1). برخی پژوهشگران معتقدند دین دراساس تعریفکردنی نیست (طالبان و رفیعیبهابادی، 1389: 96). با وجود این، در پژوهش حاضر از نظر شجاعیزند - برگرفته از دیدگاه هیمل فارب (1975) - استفاده شده است که در تعریف دینداری میگوید: دینداری یعنی داشتن اهتمام دینی؛ بهطوری که بر نگرش، گرایش و کنشهای فرد تأثیر بگذارد. بدین معنی که فرد دیندار هم خود را ملتزم به رعایت فرمانها و توصیههای دینی میداند و هم رفتارهای دینی، او را از دیگران متفاوت مینمایاند (شجاعیزند، 1381: 36).
نظریهپردازان بر اهمیت دین در جامعه تأکید دارند. اگوست کنت بر لزوم وجودداشتن دین در جهان مدرن اشاره دارد (نایبی و آزادارمکی، 1385: 76). براساس نظر او، انسان به دین نیاز دارد؛ زیرا خواهان دوستداشتن چیزی برتر از خود است. کنت دین را عامل وحدت، نوعدوستی و مشروعیتبخشی میداند (موحد و کایدان، 1386: 9 و 8). وبر، دین را جهتدهنده به جامعه میداند و دورکیم بر کارکرد اجتماعی دین تأکید دارد (نایبی و آزادارمکی، 1385: 76). دین با تقویت ارزشها و هنجارهای مهم به کنترل اجتماعی در جامعه کمک میکند (رضادوست و همکاران، 1389: 2). دین کارکردهای فردی مانند احساسی، بهداشت روانی، اخلاقی و رفتاری، معرفتزایی و کارکردهای اجتماعی مانند همبستگی، آزادی اجتماعی، عدالت اجتماعی، هویتسازی و بستری برای فرهنگ و تمدنسازی را برای بشر داشته است (قدردانقرامکی، 1389: 7). همچنین دین کارکردهای اساسی مانند انضباط، انسجام و خوشبختیآفرینی دارد (موحد و کایدان، 1386: 3). دین در حفظ تعادل روانشناختی افراد جامعه نقش دارد و بهویژه در زمان سرگشتگی و اضطراب انسانها در زندگی پیچیدۀ شهری کنونی، به انسانها کمک میکند بهسوی آرامش گام بردارند (سراجزاده و رحیمی، 1392: 8). حتی روانشناسان برای تسکین دردهای جسمی نیز مردم را تشویق به گرویدن به دین میکنند (بهرامیمشعوف، 1373).
در جامعۀ ایران بهمنزلۀ یک جامعۀ دیندار (ربانی و بهشتی، 1390؛ فرجی و کاظمی، 1388؛ آهنکوبنژاد، 1388) نیز دین با زندگی مردم گره خورده و بر همۀ جوانب زندگی آنان اثر گذاشته است (نایبی و آزادارمکی، 1385: 4). حتی منشأ تحولات مهمی همچون انقلاب اسلامی سال 1357 بوده است (طالبان و رفیعیبهابادی، 1389). پس از انقلاب نیز به دین و امور دینی توجه بیشتری شد (تاجبخش و موسوی، 1393) و در کشور تلاش شد تا همۀ نهادها، اسلامی شوند و دینداری مردم هم افزایش یابد (طالبان و رفیعیبهابادی، 1389).
با توجه به نقش مهم دین در جامعه، گزارشها نشان میدهند میزان دینداری در همۀ کشورها در حال کاهش است؛ بهطوری که زاکرمن (1396) میگوید برای اولین بار در تاریخ نروژ و بریتانیا اکنون تعداد ملحدان و لااَدریگرایان بیشتر از مؤمنان به خداوند است و تعداد جوامع سکولار از جوامع دیندار بیشتر شده است. حتی در 13 کشور اسلامی که الحاد مجازات مرگ دارد، همچنان نشانههای متعددی مبنی بر دینگریزی و سکولارشدن وجود دارد. اینگلهارت نیز اشاره دارد که اگر کشوری توسعه یابد دینداری در آن جامعه حالت نزولی پیدا میکند (اینگلهارت و نوریس، 1387: 39). نظریۀ سکولاریزاسیون هم اشاره میکند که با مدرنشدن جوامع، دینداری مردم آن جوامع کم میشود (نایبی و آزادارمکی، 1385: 77).
صاحبنظران دیگر نیز ضمن اشاره به کمرنگشدن دین و نمادهای دینی در آینده، استناد خود را به گزارشهایی ارتباط میدهند که نشان میدهند مردم در گذشته بیشتر از امروزه دیندار بودند و مردم در زمان فعلی بیشتر از مردم آینده دیندار خواهند بود (طالبان و رفیعیبهابادی، 1389: 89)؛ البته برخی معتقدند دین با شرایط تغییر میکند ولی باقی میماند (طالبان و رفیعیبهابادی، 1389: 88)؛ اما گروهی با استناد به پژوهشهای انجامشده نظر بدبینانهتری به آیندۀ دینداری دارند و معتقدند دین در حال زوال و محوشدن است (زاکرمن، 1396؛ طالبان و رفیعیبهابادی، 1389: 89).
در کشور ما نیز با وجود تلاش دستاندرکاران امور دینی در گسترش دین بعد از انقلاب اسلامی، مشکل کمشدن جایگاه دین بین مردم مشاهده میشود (طالبان و رفیعیبهابادی، 1389: 88)؛ البته برخی معتقدند فرق چندانی بین دینداری نسل جدید با نسلهای قبل وجود ندارد و آنچه را که برخی کاهش دینداری میدانند در اصل عبور از سبک سنتی است (آزادارمکی، 1396)؛ اما پژوهشگران دیگر به کمشدن دینداری بین مردم اشاره دارند؛ برای مثال طالبان و رفیعیبهابادی اشاره میکنند که بیشتر شاخصهای دینداری در ایران از سال 1353 تا 1388 کاهش یافته است (طالبان و رفیعیبهابادی، 1389: 101). کلانتری و کلانتری نشان میدهند نسل کنونی از نسل قبلی دینداری کمتری دارند (کلانتری و کلانتری، 1391: 173). فرجی و کاظمی با بررسی پیمایشهای انجامشده در سه دهۀ گذشته، به روند نزولی مناسک جمعی دینداری اشاره کردهاند (فرجی و کاظمی، 1388: 80). سفیری و نعمتاللهی نیز نشان دادند هرچه میزان استفاده از اینترنت بیشتر شود، دینداری کاهش می یابد (سفیری و نعمتاللهی، 1391: 39). میرزایی (1396) اذعان میکند که شاخص «عاملبودن» به دین در جامعه پایین آمده است. حسینی (1396) نیز مشکل روز جامعه را کمشدن حس خداباوری میداند.
ازطرف دیگر با توجه به اینکه بیش از پنجاه درصد از افراد کشور را جوانان تشکیل میدهند و جامعۀ ایران، جوان به حساب میآید و با درنظرگرفتن تغییراتی که در ارزشهای جوانان به وجود آمده است (نویدنیا و عابدینی، 1390: 57) و همچنین با توجه به نقش جوانان در آیندۀ کشور، توجه و بررسی دینداری بین جوانان کشور اهمیت دارد.
بنابراین، نیاز است عواملی که با دینداری جوانان رابطه دارند، شناسایی و بررسی شوند تا با کمک آنها بتوان میزان دینداری جوانان را تقویت کرد و از مزایای دینداری بهره برد؛ بنابراین، در پژوهش حاضر عوامل مؤثر بر دینداری بین دانشجویان دانشگاه مازندران بررسی میشوند. از آنجا که پدیدههای اجتماعی مانند دینداری چندعاملیاند (ربانی و بهشتی، 1390: 83) و شناخت همزمان همۀ عوامل در یک زمان امکانپذیر نیست و با توجه به اینکه در جامعۀ ایران نظام پدرسالاری حاکم است (یزدخواستی و شیری، 1387: 55) و در این نظام شرایط به نفع مردان است و مردان قدرت بیشتری نسبت به زنان دارند (بنیفاطمه و همکاران، 1393: 85) و شرایط برای مدیریت مستبدانۀ بیشتر در محیط خانواده فراهم میشود و با توجه به تأثیر وضعیت تأهل بر جنبههای مختلف زندگی افراد (صادقی و همکاران، 1388: 8) ازجمله دینداری، پژوهش حاضر بهدنبال یافتن پاسخ برای این سؤالات است:
1. میزان دینداری دانشجویان دانشگاه مازندران چقدر است؟
2. شیوۀ اعمال قدرت میان خانوادههای دانشجویان دانشگاه مازندران استبدادی است یا دموکراتیک؟
3.آیا شیوۀ اعمال قدرت در خانوادههای دانشجویان دانشگاه مازندران با میزان دینداری دانشجویان رابطه دارد؟
4.آیا تفاوتی در دینداری پسران و دختران دانشجوی دانشگاه مازندران وجود دارد؟
5.آیا تفاوتی در دینداری دانشجویان متأهل و مجرد دانشگاه مازندران وجود دارد؟
6. متغیرهای مستقل شیوۀ اعمال قدرت، جنسیت و وضعیت تأهل، به چه میزانی متغیر وابستۀ دینداری را پیشبینی میکنند؟
برای چارچوب نظری پژوهش از سه دیدگاه داینا بامریند (1967)، دیدگاه محرومیت اجتماعی زنان و دیدگاه استارک و بینبریج[1] (1980) استفاده شده است. برای تبیین رابطۀ بین شیوۀ اعمال قدرت و دینداری از دیدگاه داینا بامریند بهره برده میشود. او سه نوع رفتار مقتدرانه، سهلگیر و مستبدانۀ والدین با فرزندان را از هم تفکیک میکند (Baumrind, 1967: 55). در نوع اقتداری یا دموکراتیک، والدین به نظرهای مخالف فرزند گوش میدهند، نسبت به خواستۀ او پذیرش بیشتری دارند و بهموقع تشویق و تنبیه میکنند. در نوع رفتار سهلگیر، والدین توانایی کنترل فرزندان را ندارند و از آنان انتظار رفتار عاقلانه هم ندارند. در نوع رفتار مستبدانه، نمایش قدرت والدین بهخوبی نمایان است و فرزندان باید کاری را انجام دهند که والدین میخواهند. این نوع رفتارهای والدین در فرمانبرداری، اعتمادبهنفس، مهارت اجتماعی و استقلال رأی فرزندان مؤثر است و بر رفتارهای فرزندان در آینده مانند انجام امور دینی اثرگذار است. بدین صورت که با توجه به فطریبودن دین و نیاز به پرستش در انسان، در خانوادههای استبدادی که امر و نهی شدید والدین و در خواستهای غیرمنطقی و اجباری آنان فراوان یافت میشود و حتی انجامندادن دستورات دینی توسط فرزندان با سرزنش و توهین همراه است، فرزندان از والدین و ارزشهای دینی و انسانی دور میشوند و برعکس، والدین دموکراتیک با ارتباط نزدیک و عاطفی با فرزندان و آموزش صحیح به آنها، ضمن تقویت میل به پرستش، آنان را جذب دستورات دینی و انسانی میکنند و فرزندان هم این امور را راحتتر و بهتر میپذیرند (بیگدلی و ماهروزاده، 1394: 27 و 18 و 17). بدین صورت شیوۀ اعمال قدرت والدین در دینداری فرزندان تأثیرگزار خواهد بود. ذکر این نکته ضروری است که با توجه به افزایش شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک بین خانوادههای ایرانی (موحد و همکاران، 1391: 176؛ عسکریندوشن و همکاران، 1391: 188) و کاهش شیوۀ اعمال قدرت سهلگیر (حسیننژاد و عبداللهزاده، 1393؛ سیفیگندمانی و همکاران، 1388)، در این پژوهش از بین چهار بعد فرزندپروری، تنها دو بعد شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک و استبدادی (پرچم و همکاران، 1391: 119) بررسی شدهاند.
همچنین برای تبیین جنسیت و دینداری از نظریۀ محرومیت اجتماعی و مادی زنان استفاده شده است. بر پایۀ این نظریه زنان بیشتر به عبادت و مراکز عبادی روی میآورند تا از مشکلاتی که در زندگی دارند، فرار کنند. آنان محرومیتهای مختلفی را تجربه میکنند و برای جبران این محرومیت فعالیتهای دینی و اجتماعی را انجام میدهند. آنان دین و مراکز دینی را منبعی حمایتکننده برای خود در برابر انواع محرومیتی میدانند که با آنها روبهرو میشوند (خوشفر و ایلواری، 1394: 129).
علاوه بر این برای تبیین وضعیت تأهل و دینداری به دیدگاه استارک و بینبریج (1980) استناد میشود که معتقدند افراد گروههای دینی را براساس پایگاه اجتماعی خود تعیین میکنند. ازنظر آنان زمانی که پایگاه اجتماعی افراد تغییر میکند رویکرد دینی آنان نیز تغییر مییابد (به نقل از خوشفر و ایلواری، 1394: 129)؛ بنابراین، بیرونآمدن از شرایط مجردی و واردشدن به پایگاه اجتماعی متأهلان نیز ممکن است رویکرد دینی و دینداری آنها را تغییر دهد.
پیشینۀ پژوهش
شیوۀ اعمال قدرت در خانواده و دینداری
با توجه به اهمیت تأثیر خانواده بر جامعه (ساروخانی، 1384: 32) و شکلگیری هویت انسان (نوربخش و اویسیفردویی، 1395: 289؛ نیکخواه،1380)، فلاسفه و دانشمندانی همچون فارابی و ابنسینا از گذشتههای دور موضوع خانواده و شیوۀ اعمال قدرت در آن را بررسی کردهاند. شیوۀ صحیح اعمال قدرت در خانواده که با تربیت اعضای خانواده ارتباط دارد، امری حیاتی و مهم است که از فرهنگی تا فرهنگ دیگر فرق میکند (بیگدلی و ماهروزاده، 1394: 16 و 12). پژوهشها نیز نشان میدهند بین نوع اعمال قدرت در خانواده و دینداری ارتباط معناداری وجود دارد.
در پژوهش صادقی و مظاهری (1386) با نام «کیفیت ارتباط والد – فرزند، پیششرط تربیت دینی فرزندان» که بین 374 دانشجوی پسر و دختر دانشگاههای شهید بهشتی و علوم پزشکی تهران انجام شد، ارتباط بین شیوۀ اعمال قدرت در خانواده و دینداری تأیید شده است. این پژوهش نشان داد در خانوادههایی که شیوۀ اعمال قدرت مقتدرانه دارند، دینداری فرزندان بیشتر است. حاجیزادهمیمندی و همکاران (1389) در پژوهشی با یک نمونۀ 325نفری از جوانان شهر یزد نشان دادند همگامی مشترک در خانواده - که نوعی شیوۀ اعمال قدرت در خانواده است - با میزان دینداری رابطه دارد.
خلیلفر و همکاران (1392) در پژوهش خود با نمونۀ آماری 271نفری از پسران و دختران شیرازی، رابطۀ بین شیوۀ اعمال قدرت در خانواده و جهتگیری مذهبی فرزندان را بررسی کردند. نتایج پژوهش آنان نشان دادند شیوۀ اعمال قدرت در خانواده با جهتگیری دینی درونی و جهتگیری دینی بیرونی رابطه دارد. آنان نشان دادند در خانوادههایی با شیوۀ اعمال قدرت منطقی که به شیوۀ مقتدرانه نزدیک است، فرزندان دینداری بیشتری دارند.
بیگدلی و ماهروزاده (1394) در پژوهشی کمی و کیفی رابطۀ بین شیوۀ اعمال قدرت در خانواده و میزان انجام دستورات دینی توسط فرزندان بین 88 نفر از دانشآموزان شهر تهران را بررسی و مشخص کردند بین شیوۀ اعمال قدرت در خانواده و انجام اعمال دینی رابطه وجود دارد؛ یعنی فرزندان والدینی که مستبدترند، کمتر عبادات دینی انجام میدادند.
حضرتیصومعه (1395) در پژوهشی بین 375 نفر از دختران دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران، ضمن بیان اینکه میانگین دینداری بین زنان متوسط رو با بالاست، نشان داد بین رفتار تساویطلبانه، استقلالطلبانه و دموکراتیک با میزان دینداری زنان رابطه وجود دارد.
خوشفر و محمدینیا (1393) در پژوهشی بین یک نمونۀ 400نفری رابطۀ بین ساختار قدرت در خانواده و نگرش به سبک زندگی اسلامی را بررسی کردند و نتیجه گرفتند که بین شیوۀ اعمال قدرت در خانواده و گرایش به دینداری رابطه وجود دارد.
در پژوهش نوربخش و اویسیفردویی (1395) که بین 384 نفر از نوجوانان تهرانی انجام شد، مشخص شد شیوۀ اعمال قدرت در خانواده بر دینداری فرزندان تأثیر دارد. یافتههای آنان نشان دادند بین اقتدار منطقی والدین با دینداری فرزندان ارتباط معنادار و مستقیمی وجود دارد.
در پژوهش آبار و همکاران[2] (2009) که بین جوانان آفریقایی - آمریکایی انجام شد، شیوۀ اعمال قدرت در خانواده بهمنزلۀ متغیر واسط مطرح شد که در میزان دینداری دانشجویان نقش تعدیلکننده دارد.
علاوه بر پژوهشهای یادشده که بهطور مستقیم به رابطۀ بین شیوۀ اعمال قدرت در خانواده و دینداری اشاره کردهاند، پژوهشهایی نیز بهطور غیرمستقیم به وجود این رابطه اشاره کردهاند. برای نمونه رضادوست و همکاران (1389)، ودیعه و کنگرلوحقیقی (1392) و نوروزی و فرهادیان (1393) در پژوهشهای خود رابطۀ بین پایگاه اقتصادی اجتماعی و دینداری را نشان دادند. هرچند این پژوهش بهطور مستقیم رابطۀ بین شیوۀ اعمال قدرت و دینداری را بررسی نکرده است، با توجه به اینکه پایگاه اجتماعی خانواده، هم با شیوۀ اعمال قدرت در خانواده (موحد و همکاران، 1391) و هم با دینداری (جمشیدیها و همکاران، 1392) ارتباط دارد، میتوان نتیجه گرفت که این پژوهشها رابطۀ بین شیوۀ اعمال قدرت در خانواده و دینداری فرزندان را تأیید میکنند.
جنسیت و دینداری
جنسیت عامل مهمی در محیطهای اجتماعی و فرهنگی است و مطالعه دربارۀ تفاوت جنسیت بر رفتار به ما در فهم مسائل اجتماعی کمک میکند (اکبری و همکاران، 1396 : 46 و 47). همچنین فرض میشود رفتارهای پسران و دختران در موضوعهای مختلف متفاوت است (احمدی، 1388: 27)؛ بنابراین، این پژوهش میزان دینداری بین دختران و پسران دانشجو را بررسی میکند.
دربارۀ میزان دینداری زنان، پژوهش حضرتیصومعه (1395) بین 375 نفر از زنان دانشجوی دانشگاه، میانگین دینداری بین زنان را متوسط رو با بالا بیان میکند. دربارۀ نوع دینداری زنان نیز پژوهش ودیعه و کنگرلوحقیقی (1392) نشان میدهد دینداری زنان بیشتر به ترتیب در بعد مناسکی، اعتقادی، عاطفی، پیامدی و دانش دینی است؛ اما دربارۀ مقایسۀ میزان دینداری زنان با مردان، قمری (1389) در پژوهش خود بین دانشجویان نشان میدهد دینداری زنان بیشتر از مردان است. محمدپور و همکاران (1390) هم در پژوهش خود بر تفاوت دینداری بین دانشجویان پسر و دختر تأکید دارند. در پژوهش آزادارمکی و مدیری (1392) که در ایران و در یک نمونۀ 2275نفری از افراد بالای 16 سال انجام شد، مشخص شد زنان مسلمان ایرانی دیندارتر از مردان مسلماناند. هرچند بین مسیحیان تفاوتی در میزان دینداری زنان و مردان مشاهده نشد. ودیعه و کنگرلوحقیقی (1392) نیز در پژوهش خود بیان کردند که دینداری دختران بیشتر از پسران است.
برخی پژوهشگران گزارشهای دینداری بیشتر زنان نسبت به مردان را به چالش کشیدهاند و ضمن متناقضخواندن گزارشهای اعلامشده عقیده دارند کاین نتایج در همۀ جوامع یکسان نیست (آزادارمکی و مدیری، 1392: 2 و 1) و از جامعهای تا جامعۀ دیگر فرق میکند. در همین زمینه در پژوهش ادریسی و رحمانیخلیلی (1389) بیان شده است که میزان دینداری بین زنان و مردان با هم تفاوت معناداری ندارد. همچنین در پژوهش سراجزاده (1378) گزارش شده است که تفاوت معناداری بین دینداری پسران و دختران مشاهده نمیشود. این نتایج متفاوت دربارۀ جنسیت و دینداری نشان میدهند این موضوع به مطالعۀ بیشتری نیاز دارد.
تأهل و دینداری
وضعیت تأهل و ازدواج عاملی مهم و تعیینکننده در رفتار انسانها به حساب میآید. با ازدواج لذتها و حمایتهای مختلف نصیب فرد میشود و سلامت جسم و روان فرد و حتی طول عمر او افزایش مییابد (صادقی و همکاران، 1388: 8). با توجه به نقش مهم وضعیت تأهل در رفتار انسانها، پژوهشگران دربارۀ نقش وضعیت تأهل بر میزان دینداری نیز مطالعه کردهاند و بیشتر آنها اشاره داشتهاند که وضعیت تأهل و ازدواج با دینداری رابطه دارد. برای مثال قمری (1389) پژوهشی بین 756 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی انجام داد که بهصورت نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. او نشان داد دینداری افراد متأهل بیشتر از افراد مجرد است. ادریسی و رحمانیخلیلی (1389) نیز گزارش دادند که میزان دینداری افراد متأهل از افراد مجرد بیشتر است. باقری و همکاران (1390) نیز در پژوهش خود گزارش دادند که افراد متأهل دینداری بیشتری نسبت به مجردها دارند. محمدپور و همکاران (1390) نیز بر تفاوت بین میزان دینداری افراد متأهل و مجرد تأکید کردند.
با وجود این در پژوهش صالحآبادی و قندهاری (1390) که بین 295 نفر از شهروندان نیشابوری و با استفاده از مقیاس سنجش دینداری گلاک و استارک[3] (1965) انجام شد، مشخص شد بین وضعیت تأهل و دینداری رابطۀ معناداری وجود ندارد. این نتایج متفاوت دربارۀ رابطۀ تأهل و دینداری، نیاز به مطالعۀ بیشتر در این زمینه را آشکار میکند.
روششناسی پژوهش
جامعۀ آماری و حجم نمونه
جامعۀ آماری پژوهش حاضر، کل دانشجویان یازده دانشکدۀ مقطع کارشناسی دانشگاه مازندران به تعداد 9739 نفر است. از این تعداد 3286 نفر (34درصد) پسر و 6453 نفر (66درصد) دخترند (گزارش، 1396). برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان و کرجسی و مورگان[4] (1970) بهره برده و تعداد نمونۀ موردنیاز 375 نفر در نظر گرفته شد که برای اطمینان از بازگشت این مقدار، تعداد 450 پرسشنامه برای توزیع بین دانشجویان در نظر گرفته شد. برای انتخاب این تعداد نمونه از شیوۀ نمونهگیری خوشهای استفاده شد. بدین صورت که 15 کلاس درس از 11 دانشکده بهمنزلۀ خوشه و بهصورت تصادفی انتخاب شدند. دلیل انتخاب 15 کلاس درس این بود که میانگین تعداد دانشجویان کلاسها حدود 30 نفر است که با انتخاب این تعداد کلاس، تعداد نمونه 450 نفر را پوشش میداد. جدول 1 تعداد دانشجویان را به تفکیک دانشکده و جنسیت و همچنین تعداد کلاسهای درسی انتخابشده را نشان میدهد.
جدول 1- تعداد دانشجویان هر دانشکده به تفکیک پسر و دختر و تعداد کلاسهای انتخابشده بهمنزلۀ خوشه
دانشکده |
شیمی |
علوم ورزشی |
ریاضی |
هنر |
علوم سیاسی |
فنی |
علوم انسانی |
پایه |
اقتصاد |
الهیات |
تعداد دانشجو |
326 |
239 |
551 |
418 |
845 |
1019 |
2688 |
1363 |
1913 |
378 |
پسر |
94 |
98 |
197 |
107 |
313 |
670 |
472 |
595 |
628 |
113 |
دختر |
232 |
141 |
354 |
311 |
532 |
349 |
2216 |
768 |
1285 |
265 |
تعداد کلاس |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
3 |
2 |
3 |
1 |
جدول 2 نیز تعداد نمونههای انتخابشده از هر رشتۀ تحصیلی را پس از جمعآوری دادهها نشان میدهد. دلیل تفاوتداشتن نام دانشکدهها و رشتههای تحصیلی در جدول 1 و 2 این است که در برخی کلاسها دانشجویان از رشتههای مختلفی حضور مییابند.
جدول 2- تعداد دانشجویان هر رشتۀ تحصیلی به تفکیک پسر و دختر |
||||||||||||
رشته |
روانشناسی |
شیمی |
علوم تربیتی |
مهندسی شیمی |
تربیت بدنی |
شهرسازی |
آمار |
علوم سیاسی |
ا قتصاد |
حسابداری |
علوم اجتماعی |
مدیریت |
کل نمونه |
90 |
50 |
25 |
26 |
25 |
34 |
29 |
21 |
21 |
28 |
26 |
16 |
پسر |
3 |
14 |
2 |
8 |
13 |
12 |
14 |
1 |
7 |
6 |
5 |
8 |
دختر |
87 |
36 |
23 |
18 |
12 |
22 |
15 |
20 |
14 |
22 |
21 |
8 |
مراحل توزیع، تکمیل و جمعآوری پرسشنامهها نیز به این صورت بود که پژوهشگران و همکاران آنان با حضور در هر 15 کلاس درس، ضمن بیان توضیحات لازم دربارۀ اهداف و شیوۀ انجام این پژوهش، از دانشجویان خواستند نسبت به تکمیلکردن پرسشنامه همکاری کنند. تکمیلکردن پرسشنامههای هر کلاس به حدود بیست دقیقه زمان نیاز داشت. پس از آن پرسشنامهها جمعآوری شد. پس از انجام کار 420 پرسشنامه تکمیل و جمعآوری شد که با کنارگذاشتن پرسشنامههای ناقص، از 407 نمونه استفاده شد.
ابزار اندازهگیری پژوهش
برای اندازیگیری میزان دینداری از مقیاس گلاک و استارک (1965) استفاده شده است. مقیاس استفادهشده 26 عبارت دارد که در چهار بعد اعتقادی یا باورهای دینی (مانند اعتقاد به وجود خدا، بهشت و جهنم) با 7 گویه، عاطفی (مانند ترس از گناه، خوابهای دینی) با 6 گویه، پیامدی آثار دینی (مانند نگرش به بیحجابی، غیبتکردن) با 6 گویه و مناسکی یا اعمال دینی (مانند روزهگرفتن، رفتن به نماز جمعه) با 7 گویه برای سنجش میزان دینداری به کار رفته است. پاسخگویان نظرهای خود را در یک طیف 5درجهای بیان میکنند. این مقیاس توسط پژوهشگران ایرانی همچون سراجزاده (1378)، آهنکوبنژاد (1388)، حاجیزادهمیمندی و ابراهیمیصدرآبادی (1389)، با فرهنگ و هنجار جامعۀ ایرانی تطبیق داده و به کار برده شده است. پایایی و اعتبار آن نیز تأیید شده است. میزان آلفای پرسشنامه در پژوهش حاضر 83/0 بوده است.
برای اندازهگیری شیوۀ اعمال قدرت در خانواده از مقیاس خوشفر و محمدینیا (1393) بهره گرفته شد. این مقیاس با 20 گویه سه بعد از ابعاد قدرت را میسنجد که در پژوهش حاضر از دو بعد استفاده شد. این مقیاس دوبعدی 13 گویه دارد که 7 گویه شیوۀ اعمال قدرت دیکتاتوری و 6 گویه شیوهۀ اعمال قدرت دموکراتیک را میسنجد. گویههای اندازهگیری شیوۀ اعمال قدرت دیکتاتوری عبارتاند از: 1- والدین با یکدیگر و فرزندان بهصورت تحکمی برخورد میکنند. 2- اگر کسی خطایی کند تنبیه میشود. 3- پدر و مادر همیشه حرف اول و آخر را میزنند. 4- حتمیبودن حرف رییس خانواده. 5- بچهها باید از والدین اطاعت کنند. 6-در خانوادۀ ما برابری زن و مرد هست؛ اما پدر حرف آخر را میزند. 7- بچهها نباید خلاف نظر والدین حرف بزنند. گویههایی که شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک را میسنجند عبارتاند از: 1- در خانواده به همه اجازه داده میشود نظرشان را بگویند. 2- تشویقکردن در فعالیتهای اجتماعی. 3- وجود تنبیه و تشویق در خانواده. 4- برخورد منطقی در صورت خطا. 5- وجود احترام در خانواده. 6- مسئولیتپذیری در خانواده چقدر است؟
خوشفر و محمدینیا (1393) آلفای کرونباخ بعد شیوۀ اعمال قدرت دیکتاتوری را 77/0 و بعد شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک را 79/0 بیان کردند و در این پژوهش نیز آلفای کرونباخ بعد شیوۀ اعمال قدرت دیکتاتوری 79/0و بعد شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک 83/ 0به دست آمده است.
برای سنجش متغیرهای جنسیت و وضعیت تأهل نیز با طرح دو سؤال در پرسشنامه از پاسخگویان خواسته شد جنسیت و وضعیت تأهل خود را مشخص کنند.
یافتههای پژوهش
یافتههای توصیفی
نمونۀ بررسیشده تعداد 407 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دختر و پسر رشتههای روانشناسی، شیمی، علوم تربیتی، مهندسی شیمی، تربیت بدنی، شهرسازی، آمار، علوم سیاسی، اقتصاد، حسابداری، پژوهشگری و مدیریتاند. 93 نفر از پاسخگویان پسر و 297 نفر از آنان دخترند. 312 نفر از پاسخگویان مجرد و 78 نفر متأهلاند. 17 نفر نیز به این سؤال پاسخ ندادند.
نمرۀ دینداری دانشجویان از 38 تا 119 بود که میانگین نمرۀ دینداری دختران 33/85 و پسران 82/72 بود. میانگین نمرۀ دینداری کل دانشجویان (پسر و دختر) نیز 11/58 با انحراف استاندارد 41/12 بود. همان گونه که جدول 3 نشان میدهد براساس این میانگین، دانشجویانی که نمرۀ میانگین و بالاتر را به دست آوردهاند در طبقۀ افراد با دینداری بالا به حساب میآیند و افرادی که نمرۀ دینداری آنان پایینتر از میانگین بود در طبقۀ دینداری پایین قرار میگیرند که بر این اساس 3/54 % از پاسخگویان در ردۀ افراد با دینداری بالا قرار گرفتند و 7/45 % از آنان نیز با میزان دینداری پایین محسوب میشوند؛ بنابراین، بیشتر پاسخگویان دینداری بالایی داشتند.
جدول 3- وضعیت دینداری پاسخگویان براساس نمرۀ کل دینداری (407 نفر)
وضعیت دینداری پاسخگویان |
فراوانی |
دینداری پایین |
184 (7/45 %) |
دینداری بالا |
223 (3/54 %) |
میانگین 11/58 |
انحراف استاندارد 41/12 |
براساس جدول 4 بعد اعتقادی دینداری بیشتر پاسخگویان (10/51 %) پایین بود؛ اما بعد مناسکی دینداری بیشتر دانشجویان (57 %) بالا بود. همچنین بیشتر پاسخگویان ازنظر بعد عاطفی دینداری در ردۀ بالا قرار گرفتند؛ اما ازنظر بعد دینداری پیامدی بیشتر پاسخگویان (57 %) در ردۀ پایین قرار گرفتند.
جدول 4- وضعیت دینداری پاسخگویان براساس ابعاد دینداری (407 نفر) |
||||
ابعاد دینداری |
دینداری بالا |
دینداری پایین |
میانگین |
انحراف استاندارد |
اعتقادی |
199 (89/48 %) |
208 (10/51 %) |
37/24 |
59/4 |
مناسکی |
232 (57 %) |
176 (24/43 %) |
99/18 |
88/5 |
عاطفی |
209 (35/51 %) |
198 (64/48 %) |
31/22 |
57/4 |
پیامدی |
176 (24/43 %) |
232 (57 %) |
43/19 |
36/3 |
نمرۀ شیوۀ اعمال قدرت استبدادی از 7 تا 35 با میانگین 10/18 و نمرۀ شیوۀ اعمال قدرت دموکراسی بین 8 تا 30 با میانگین 02/22 متغیر بود. همان طور که جدول 5 نشان میدهد، 242 نفر (46/59 %) از پاسخگویان در گروه خانواده با شیوۀ اعمال قدرت استبدادی بالا قرار گرفتند. میانگین نمرۀ شیوۀ اعمال قدرت استبدادی در گزارش دختران 79/19 و در گزارش پسران 60/17 بود. میانگین نمرۀ شیوۀ اعمال قدرت دموکراسی در گزارش دختران 39/22 و در گزارش پسران 77/20 بود. با وجود این، گزارش میانگین نمرۀ شیوۀ اعمال قدرت دموکراسی و استبدادی بین افراد مجرد و متأهل تفاوت چندانی نداشت.
جدول 5- میزان اعمال قدرت به شیوههای استبدادی و دموکراسی در خانوادههای پاسخگویان (407 نفر) |
||||
شیوۀ اعمال قدرت |
بالا |
پایین |
میانگین |
انحراف استاندارد |
استبدادی |
242 (46/59 %) |
165 (54/40 %) |
10/18 |
18/5 |
دموکراتیک |
238 (47/58 %) |
169 (53/41 %) |
02/22 |
19/4 |
یافتههای تحلیلی
با توجه به جدول 6 نتایج همبستگی پیرسون نشان میدهد بین شیوۀ اعمال قدرت استبدادی در خانواده و متغیر دینداری رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد (17/0 = r و 00/0 = P). همچنین بین شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک در خانواده و متغیر دینداری رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد (24/0 = r و 00/0 = P). هرچند نتایج وجود رابطۀ مثبت و معنادار را بین شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک و استبدادی با میزان دینداری نشان میدهد، همبستگی بین شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک با میزان دینداری بیشتر (24/0) است.
همچنین جدول 6 نشان میدهد براساس گزارش بهدستآمده از همبستگی پیرسون، بین دو بعد شیوۀ اعمال قدرت در خانواده با چهار بعد دینداری، بالاترین همبستگی بین شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک با بعد عاطفی دینداری به میزان 30/0 است و کمترین میزان همبستگی بین شیوۀ اعمال قدرت استبدادی با بعد عاطفی دینداری به میزان 11/0 است. بین شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک و استبدادی با بعد پیامدی دینداری رابطۀ معناداری مشاهده نشد. بین شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک با بعد مناسکی دینداری نیز ارتباط معناداری مشاهده نشد.
جدول 6- رابطۀ بین شیوۀ اعمال قدرت در خانواده و دینداری دانشجویان دانشگاه مازندران (407 نفر) |
|||||
شیوۀ اعمال قدرت در خانواده |
ابعاد دینداری |
||||
|
اعتقادی |
مناسکی |
عاطفی |
پیامدی |
کل ابعاد دینداری |
|
r P |
r P |
r P |
r P |
r P |
دموکراتیک |
00/0 24/0 |
33/0 04/0 |
00/0 30/0 |
07/0 08/0 |
00/0 24/0 |
استبدادی |
00/0 14/0 |
00/0 16/0 |
02/0 11/0 |
58/0 02/0 |
00/0 17/0 |
براساس جدول 7، آزمون t (421/1- t= و 15/0 = P) نشان میدهد میانگینهای میزان دینداری بین دو گروه پسران (میانگین= 20/83 و انحراف معیار= 60/15 ) و دختران (میانگین= 68/85 و انحراف معیار= 36/11) تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند و با سطح اطمینان بیش از 95 درصد میتوان گفت این دو گروه ازنظر میزان دینداری به هم شبیهاند.
جدول 7- آزمون t برای مقایسۀ نمرۀ دینداریدر گروه دختران و پسران |
|||||
گروه |
میانگین |
انحراف معیار |
t |
df |
p |
دختران (289 N=) |
68/85 |
36/11 |
421/1- |
389 |
15/0 |
پسران (93 N=) |
20/83 |
60/15 |
|
|
|
جدول 8، با توجه به آزمون t (22/3- t= و 00/0 = P) نشان میدهد میانگینهای دینداری در گروههای مجرد (میانگین= 10/84 و انحراف معیار= 70/12 ) و متأهل (میانگین= 14/89 و انحراف معیار= 76/10) تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و با سطح اطمینان بیش از 95 درصد میتوان گفت این دو گروه در میانگین دینداری با هم تفاوت دارند و دانشجویان متأهل بیشتر از مجردها دیندارند.
جدول 8- آزمون t برای مقایسۀ نمرۀ دینداری دو گروه از دانشجویان مجرد و متأهل |
|||||
گروه |
میانگین |
انحراف معیار |
t |
df |
p |
مجرد (312 N=) |
10/84 |
70/112 |
228/3- |
388 |
00/0 |
متأهل (78 N=) |
14/89 |
76/10 |
|
|
|
برای ارزیابی قدرت تبیین متغیرهای پیشبین مطرحشده در پژوهش، از رگرسیون گامبهگام استفاده شده است که نتایج این رگرسیون در جدولهای 9 و 10 گزارش شدهاند. براساس این جدولها، ضریب همبستگی چندگانه بین دینداری و متغیرهای شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک، استبدادی و وضعیت تأهل به ترتیب 28/0، 34/0 و 37/0 است (متغیر جنسیت بهدلیل میزان خطای بالا از معادله حذف شد). این جدولها نشان میدهند در گام اول شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک، در گام دوم شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک و در گام سوم وضعیت تأهل وارد معادله شدند. معنیداربودن ضرایب رگرسیون نشان میدهد متغیر شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک در گام اول بهطور معنیداری 8/0 درصد واریانس دینداری را پیشبینی میکند (00/0 P=) و اضافهشدن متغیر شیوۀ اعمال قدرت استبدادی در گام دوم در معادله، قدرت پیشبینی را بهطور معناداری به 12 درصد میرساند (00/0 P=). در گام سوم نیز متغیر وضعیت تأهل وارد معادله میشود و قدرت پیشبینی را به 13 درصد میرساند (00/0 P=). ضرایب بتا (b)، میزان و جهت این رابطه را به ترتیب 29/0، 19/0 و 12/0 نشان میدهد.
جدول 9- خلاصۀ الگوی رگرسیون رابطۀ متغیرها و دینداری |
||||||||
|
متغیر |
R ضریب همبستگی |
R2 ضریبتعیین |
R2 (Ad) ضریب تعیین تعدیلشده |
خطای برآورد |
R تغییرات ضریب تعیین |
F |
P |
1 |
دموکراتیک |
28/0 |
08/0 |
08/0 |
21/12 |
08/0 |
66/30 |
00/0 |
2 |
استبدادی |
34/0 |
12/0 |
11/0 |
97/11 |
03/0 |
32/23 |
00/0 |
3 |
وضعیت تأهل |
37/0 |
13/0 |
13/0 |
87/11 |
01/0 |
97/17 |
00/0 |
جدول 10- تحلیل رگرسیون گامبهگام متغیرهای پیشبین و دینداری |
||||
|
متغیر |
ضریب استانداردشدۀ بتا b |
T |
P |
1 |
دموکراتیک |
28/0 |
53/5 |
00/0 |
2 |
دموکراتیک استبدادی |
30/0 |
01/6 |
00/0 |
19/0 |
84/3 |
00/0 |
||
3 |
دموکراتیک استبدادی وضعیت تأهل |
29/0 |
88/5 |
00/0 |
19/0 |
83/3 |
00/0 |
||
12/0 |
54/2 |
01/0 |
نتیجه
با توجه به تأثیر دین بر ابعاد مختلف زندگی مردم ایران، در پژوهش حاضر رابطۀ جنسیت، وضعیت تأهل و شیوۀ اعمال قدرت در خانواده با دینداری دانشجویان دانشگاه مازندران بررسی شد. نتایج توصیفی نشان دادند 85/22 درصد از دانشجویان پسر و 15/87 درصد دختر بودند. تناسب این تعداد از پسران و دختران، تاحدودی با گزارش معاون آموزشی دانشگاه مازندران که 76 درصد از ورودیهای سال 1393 را دختران به خود اختصاص دادند (میردار، 1393)، همخوانی دارد. از کل پاسخگویان نیز 16/19 درصد متأهل و 94/80 درصد مجرد بودند. میزان دینداری بین پاسخگویان بالا بود. بهطوری که 3/54 درصد دینداری بالایی داشتند. این نتیجه با نتایج پژوهش توسلی و مرشدی (1385) که میزان دینداری در ایران را بالا میدانستند، مطابقت دارد. دلیل آن هم جایگاه و نقش نهاد دین در کشور است که خود را در همۀ ابعاد زندگی افراد جامعه نشان میدهد.
نتایج پژوهش دربارۀ میزان دینداری دانشجویان در ابعاد مختلف نیز نشان میدهند بیشترین نمرۀ دینداری به بعد اعتقادی دانشجویان با میانگین 37/24 تعلق گرفت. پس از آن ابعاد عاطفی با میانگین 31/22 و پیامدی با میانگین 43/19 و مناسکی با میانگین 99/18 در رتبههای بعدی قرار گرفتند. این یافتهها با نتایج پژوهش آهنکوبنژاد که به همین ترتیب از ابعاد دینداری بین جوانان شهر اهواز دست یافته است و با یافتههای سراجزاده مطابقت دارد (آهنکوبنژاد، 1388: 11؛ سراجزاده، 1378: 109). دلیل تفاوت در میزان ابعاد دینداری را همان طور که سراجزاده (1378: 18) اشاره کرده است، میتوان با دیدگاههای روانشناسی تبیین کرد که معتقدند همواره بعد شناختی فرد با بعد رفتاری او مطابقت ندارد؛ زیرا ممکن است فرد رفتاری را انجام دهد اما آن را درست نداند یا عملی را درست بداند ولی آن را انجام ندهد. همچنین ابعاد پیامدی و مناسکی دینداری بیشتر جنبۀ عملی و ابعاد اعتقادی و تجربی بیشتر جنبۀ نظری دارند و مکانهایی که در آنها مناسک دینی برپا میشود رنگ و بوی جریانهای فکری خاصی را نشان میدهند و این امر سبب حضور کمتر جریانات دیگر یا جوانان میشود (علیدوست، 1396).
همچنین نتایج پژوهش نشان میدهند میانگین نمرۀ شیوۀ اعمال قدرت استبدادی 10/18 و میانگین نمرۀ شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک 02/22 بود. بیشتر خانوادهها (46/59 % ) در گروه شیوۀ اعمال قدرت استبدادی بالا قرار گرفتند که این نتیجه با نظام پدرسالاری جامعۀ ایران همخوانی دارد. همچنین یافتههای پژوهش اشاره دارند که میانگین نمرۀ اعلامشدۀ دختران از شیوۀ اعمال قدرت استبدادی (پسران= 60/17 و دختران=79/19) و دموکراتیک (پسران= 77/20 و دختران=39/22) در خانوادهها بیشتر از میانگین نمرۀ اعلامشده ازسوی پسران است. دلیل این تفاوت را میتوان در متفاوتبودن پسر و دختر ازنظر روانشناسی، بیولوژیکی، اجتماعی و فرهنگی دانست که سبب میشود دید متفاوتی به محیط خود داشته باشند و محیط را متفاوت گزارش دهند.
یافتههای تحلیلی نشان میدهند بین هر دو شیوۀ اعمال قدرت استبدادی و دموکراتیک در خانوادههای دانشجویان و میزان دینداری دانشجویان رابطۀ مستقیم و معناداری وجود دارد؛ اما بیشتربودن ضریب همبستگی در رابطۀ شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک در خانوادۀ دانشجویان و میزان دینداری دانشجویان نشان میدهد هرچه والدین رفتار دموکراتیکتری با فرزندانشان داشته باشند، دینداری فرزندان بیشتر خواهد شد. این یافته با نتایج پژوهشگرانی همچون صادقی و مظاهری (1386)، رضادوست و همکاران (1389)، حاجیزادهمیمندی و ابراهیمیصدرآبادی (1389)، ودیعه و کنگرلوحقیقی (1392)، خلیلفر و همکاران (1392)، نوروزی و فرهادیان (1393)، بیگدلی و ماهروزاده (1394)، خوشفر و محمدینیا (1393)، حضرتیصومعه (1395)، نوربخش و اویسیفردویی (1395) و آبار و همکاران (2009) مطابقت دارد که در یافتههای خود بهطور مستقیم یا غیرمستقیم رابطۀ بین شیوۀ اعمال قدرت در خانواده و دینداری فرزندان را تأیید کردهاند.
در تبیین این رابطه میتوان به تأکید پژوهشگران بر نقش خانواده در شکلگیری هویتهای مختلف فرزند ازجمله هویت دینی اشاره کرد که نوع رفتار اعضای خانواده در نوع هویت دینی و میزان دینداری فرزند تأثیر دارد. به این صورت که درپیشگرفتن شیوۀ اعمال قدرت استبدادی، سرزنش و تحقیر و توجهنکردن به روحیۀ استقلالطلبی جوانان، طغیان آنان علیه ارزشهای جامعه و ارزشهای دینی را بهدنبال دارد که نتیجۀ آن کمشدن دینداری آنان است (نوربخش و اویسیفردویی، 1395: 287 و 286).
همچنین پژوهشگران براساس نظریۀ دلبستگی و یادگیری اجتماعی، ضمن اینکه خانواده را تأثیرگزارترین عامل در جامعهپذیری فرزندان میدانند، یادآوری میکنند که وقتی والدین با درپیشگرفتن شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک و برقراری ارتباط عاطفی با فرزندان برای آنان حمایت عاطفی ایجاد میکنند، این امر سبب میشود فرزندان بهدلیل روابط عاطفی نسبت به والدین و ارزشهای مدنظر آنان تعهد بیشتری از خود نشان دهند (Dudley & Wisbey, 2000: 40) و این امر افزایش دینداری فرزندان را بهدنبال دارد. این موضوع با فرضیۀ انطباقی تجدید[5]نظرشدۀ گرنکویست مطابقت دارد. این فرضیه اشاره میکند که فرزندان با دلبستهشدن و نزدیکی عاطفی با افرادی مانند والدین، بهطور موفقیتآمیزی نظام رفتارها و عقاید مذهبی آنان را نیز میپذیرند که این امر در افزایش دینداری آنها تأثیر دارد (صادقی و مظاهری، 1386: 474).
علاوه بر این صاحبنظران معتقدند فرزندان برای آموزش و تربیت، به محیط اجتماعی مناسب و برقراری رابطه و محیط نزدیک و صمیمی و دوستانه با والدین نیاز دارند (Sherkat & Darnel, 1991: 23). این شرایط با شیوۀ اعمال قدرت استبدادی تناسبی ندارد؛ بلکه اعمال قدرت به شیوۀ دموکراتیک است که این شرایط را فراهم میکند.
همچنین یافتههای پژوهش نشان میدهند بین میزان دینداری دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد. این یافته نیز با نتایج پژوهشهای سراجزاده (1378) و ادریسی و رحمانیخلیلی (1389) همخوانی دارد که آنها نیز رابطۀ معناداری بین جنسیت و میزان دینداری مشاهده نکردند. هرچند پژوهشگرانی همچون ودیعه و کنگرلوحقیقی (1392)، قمری (1389) و محمدپور و همکاران (1390) در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدند که زنان از مردان دیندارترند، پژوهشگران دیگر این نتیجه را نقد کردند و معتقدند این نتایج از جامعهای تا جامعۀ دیگر فرق میکند. برای مثال آزادارمکی و مدیری (1392) در پژوهش خود اشاره داشتند که بین زنان و مردان مسلمان، زنان دیندارترند؛ اما بین زنان و مردان مسیحی میزان دینداری زنان و مردان یکسان گزارش شده است.
علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان دادند افراد متأهل از افراد مجرد دیندارترند. این یافته نیز با یافتههای قمری (1389)، باقری و همکاران (1390)، ادریسی و رحمانیخلیلی (1389) و محمدپور و همکاران (1390) سازگاری دارد. در تبیین دینداری بیشتر متأهلان میتوان گفت افراد متأهل، شادمانی بیشتری نسبت به افراد مجرد دارند (قمری، 1389: 75) و این شادمانی سبب انرژی بیشتر آنان میشود و این انرژی بیشتر آنان را به فعالیتهای اجتماعی بیشتر (گلابی و اخشی، 1394: 139) ازجمله فعالیتهای دینی هدایت میکند. ازطرف دیگر، افراد متأهل بیشتر به فعالیتهای جمعی تمایل دارند تا افراد مجرد (محسنیتبریزی و همکاران، 1386: 5)؛ بنابراین، برخی رفتارهای دینی که بهصورت جمعی انجام میشوند، افراد متأهل را بهسمت خود جذب میکنند. درنتیجه رفتار دینی متأهلان بیشتر میشود. با این همه، با توجه به پژوهشهای پژوهشگرانی چون صالحآبادی و قندهاری (1390) که تفاوت معناداری بین دینداری مردان و زنان مشاهده نکردند، بررسی بیشتر در این رابطه ضروری به نظر میرسد.
با توجه به یافتههای پژوهش، پیشنهادهای زیر برای افزایش دینداری دانشجویان دختر و پسر ارائه میشود:
1- با توجه به اینکه در پژوهش حاضر شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک، بیشترین تأثیر را در پیشبینی دینداری دانشجویان داشته است، به والدین پیشنهاد میشود در تربیت فرزندان از شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک استفاده کنند و با برقراری رابطۀ صمیمی و دوستانه با فرزندان و مشارکتدادن آنان در تصمیمگیریها، ضمن افزایش اعتمادبهنفس فرزندان، اعتماد آنان را به خود جلب کنند. بهطوری که خانواده بهترین پناهگاه و والدین امینترین فرد برای فرزندان باشند که در آن صورت تأثیرپذیری دینی فرزندان بیشتر خواهد بود.
2- با توجه به نقش شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک در دینداری دانشجویان، به مربیان، کارشناسان و مبلغان امور دینی و رسانههای گروهی پیشنهاد میشود ضمن تأکید بر نقش خانواده و والدین در دینداری فرزندان و اینکه تقویت ابعاد مختلف دینداری فرزندان از دوران تولد و کودکی در خانواده آغاز میشود، به خانوادهها در شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک آموزش دهند؛ زیرا نظام حاکم بر خانواده در کشور ما پدرسالاری است و والدین بهویژه پدران با شیوۀ اعمال قدرت دموکراتیک آشنا نیستند.
3- به مدیران و متولیان امور دینی پیشنهاد میشود با توجه به تأثیر خانواده بر همۀ جنبههای زندگی فردی و اجتماعی فرزندان، برای افزایش دینداری خانوادهها بهویژه والدین تلاش کنند تا آنان نیز این مهم را به فرزندان خود انتقال دهند.
4- با توجه به وجود رابطۀ معنادار بین وضعیت تأهل و میزان دینداری دانشجویان، پیشنهاد میشود مدیران و دستاندرکاران امور جوانان، با بررسی راهکارهای مختلف، بهترین راهکار را برای ازدواج سنجیده و پایدار به مدیران اجرایی کشور ارائه دهند. باید به این نکته توجه داشت که راهکارهای پیشنهادی چنان جامع و سنجیده باشند که کمترین میزان اختلافات خانوادگی و طلاق را بهدنبال داشته باشند؛ زیرا در راهکارهای بدون مطالعه که به ازدواجهای نسنجیده ختم میشوند، میزان اختلافات خانوادگی و طلاق بالاست که در این صورت جوانان بهدلیل آسیبهای واردشده به آنان، از دینداری و سلامت جسم و روان سالمی برخوردار نخواهند بود.