Study and Analysis of Social Factors on Empowerment of Behaviors Related to Environment Conservation in the Rural Areas, Case Study: Ardebil County

Document Type : Research Paper

Author

University of Mohaghegh Ardabili, Iran

Abstract

Introduction
Environmental concern is increasing around the world. Environmental concerns, appears as auras to change the behavior, so that the study of environmental concern for the environmental behavior of people is very important. Some researchers have environmental concerns as an assessment or attitude of the facts, behavior or conduct oneself treat others with implications for the environment. Currently, environmental concerns are as one of the aspects of environmental attitudes. This specifically refers to those who are concerned about environmental issues.  Success in the subject requires environmental protection programs, recognition of the different aspects of human behavior and the factors affecting it.
The scientific findings show that environmental difficulties such as pollution of water resources, pollution of air, eradication of biodiversity and etc has encountered the life of world people with serious challenges. This challenge is resulted from human activities in different points of earth. Our country is not safe from these challenges, difficulties and being worried. The world peace association inference that in contemporary era the difficulties of environmental in Iran are more dangerous than from external enemies and internal political conflicts. At this reason that, the index of environmental performance 2014 that conducted by Columbia University and 22 environmental factor such as water resources, pollution of air, biodiversity and climate changes has surveyed. The results of this research show that the Iran country from among 178 country studied is in 83 places. In the meantime, the Ardebil County is an ancient city in Iranian Azerbaijan. This county has beautiful natural landscapes, species of incomparable plants, good nature with high mountains  and mineral waters and …  that all indicator the importance of this region is point of view environmental. Ardebil County is not respite from hazardous and threats of global environmental. On the other hand, overgrazing, soil erosion, deforestation, destroy of plants and animal species, changes of land use of farm land,  fall of aquifer, landslide and has harmed to nature of rural areas, intensely.   In addition, consumerism, tourism development, destroy and pollution of soil in reason of using of poison and fertilizer pesticide, pollution of water resources and etc is make evident the importance ad necessary survey of action and environmental behaviors in Ardabil county, necessary of actions to attainment to decreasing of difficulties and informational necessary for policy-making, designs and planning for decreasing rural environmental problems of Ardabil County.
 
 



Material & Methods
The purpose of the present study was to Study and analysis of social factors on empowerment of behaviors related to environment conservation in villagers in the Ardabil County.  The research method was analytical -explanative survey type. It can be said that studied population in this study consists of all youth living in rural areas of Ardabil County in 2017 (N=85053), among which 383 persons were selected as statistical sample using Cochran formula. Sample size was determined based on the Cochran’s formula and the required data were collected through questionnaires.  Content validity of the questionnaire was confirmed by professors and experts and its reliability was determined based on Cronbach's alpha (0.82-0.89).  
Discussion of Results & Conclusions
Accordance of findings of this research the enforcement of social capital is necessary for attaining to improvement of behaviors related to environment conservation. At these relations, it is obvious that social capital resulted to actions and positive behaviors. Regarding on promotion of cognitive capacities and social responsiplity must tell the most important of eradication of environmtanl is education in the society, promoting of public vulture, sense of responsiblity against environment and legislation.
In order to analyze the data, factor analysis model was used and the results of this model showed the most important factors improvement of rural women social exclusion in studied region includes four components (reinforcement of   social capital and territorial belonging, promotion of cognitive capacities and social responsiplity, reinfircment of social morality  and extension of life style related to environment conservation and promotion of social walfare indics and empowerment of satisfication) that explained variance and the cumulative variance by the five factors 65.14.

Keywords

Main Subjects


مقدمه و بیان مسئله

ناهنجاری‌های زیست‌محیطی همانند سرطان در اجزای سیارۀ ما در حال ریشه‌دواندن هستند. هر روز مراکز پژوهشی جهان از دگرگونی‌ها و تغییراتی خبر می‌دهند که ایجاد شده‌اند یا در شرف تکوین‌اند (فرصت، ‌1384: 91). تخریب محیط زیست به‌دلیل پیامدهای ناگواری که برای بشر به‌همراه داشته است، به یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های دنیای معاصر تبدیل شده است. این بحران ابتدا در غرب آغاز شد و پس از آن با ورود مدرنیته به شرق معاصر، زاییدۀ اندیشه‌های مادی‌نگر، توسعه‌طلب، سلطه‌جو و بحران‌های محیط زیستی از تبعات آشفتگی ارتباط انسان و محیط است(قلندریان و همکاران، 1394: 63). رویکردهای مختلفی در زمینۀ حفظ محیط زیست خلق شده‌اند؛ رویکرد‌هایی نظیر حفاظت‌گرایی[1]، صیانت‌گرایی[2]، بوم‌شناسی اجتماعی[3]، حقوق حیوانات[4]، اخلاق زمین[5]، اکوفمینیسم[6]، نیک‌داری[7] و توسعۀ پایدار[8] ازجمله مواردی‌اند که جامعۀ جهانی برای مقابله با این بحران عظیم زیست‌محیطی در پیش گرفته است (عابدی‌سروستانی و همکاران، 1386: 64). بررسی ادبیات زیست‌محیطی این مدعا را تأیید می‌کند که مشکلات محیط زیستی، در گام نخست پیامدهای زیان‌باری برای سلامت فردی انسان دارند و در گام‌های بعد بر توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی او تأثیر می‌گذارند. به همین دلیل، نگرانی‌های عمومی دربارۀ مخاطرات محیط زیست در حال افزایش است. فعالیت‌های انسان و تغییرات محیط زیست ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند. بسیاری از فعالیت‌های انسان از تغییرات محیط زیست تأثیر می‌گیرند. ازطرف دیگر، این تغییرات سبب ایجاد عواقب نامناسبی – به‌ویژه در زمینۀ سلامت انسان و از همه مهم‌تر کودکان - می‌شوند Yildiz et al., 2011; Zsuzsanna et al., 2009))؛ ولی شواهد و قرائن عینی نشان می‌دهند فعالیت‌های انسانی مؤثرترین و مهم‌ترین علل تغییرات زیست‌محیطی‌اند که ضمن ایجاد تغییرات مفید و مناسب موجبات تخریب را فراهم می‌آورند (پناهنده و عابدین‌زاده، 1389: 88). به اعتقاد بارو (1380) استفادۀ بی‌رویه از انرژی در منازل، استفاده از تولیدات یک ‌بار مصرف، استفاده از وسایل نقلیۀ شخصی، دفع مواد زائد به روش غیربهداشتی، جمع‌آوری و تفکیک‌نکردن زباله برای بازیافت و بسیاری از رفتارهای مخرب زیست‌محیطی دیگر همگی نتیجۀ رفتارهای زیست‌محیطی انسان‌اند. در قرن حاضر رفتارهای زیست‌محیطی انسان، یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین عوامل بر محیط زیست‌اند که بسیاری جامعه‌شناسان محیط‌زیستی به آنها توجه کرده‌اند. مطالعات دانلاپ و کوتن[9] (1978) و بار[10] (2007) نشان‌دهندۀ آن است که آگاهی زیست‌محیطی و شناخت مسائل زیست‌محیطی متغیر مؤثری در بهبود رفتارهای زیست‌محیطی است. مطالعۀ صالحی و لقمان‌زاده نیز نشان می‌دهد در هر جامعه‌ای افراد با تأثیرگرفتن از شرایط فرهنگی – اجتماعی آن جامعه، رفتارهای مشخصی از خود بروز می‌دهند که این رفتارها اشکال متفاوتی به خود می‌گیرند (صالحی و لقمان‌زاده، 1391: 135). این تنوع رفتار نسبت به محیط زیست از عوامل و متغیرهای گوناگونی اثر می‌گیرد. بر این اساس، لازم است این عوامل و متغیرهای مؤثر بر رفتارهای زیست‌محیطی ساکنان سکونتگاه‌های انسانی اعم از افراد شهری و روستایی در پژوهش‌های متعدد بررسی شوند.

مشکلات زیست‌محیطی جهانی اعم از آلودگی منابع آب، آلودگی هوا، ازبین‌رفتن تنوع زیستی و... زندگی مردم جهان را با چالش‌های جدید و جدی روبه‌رو کرده‌اند؛ چالش‌هایی که از فعالیت‌های انسانی در نقاط مختلف کرۀ زمین اثر گرفته‌اند. کشور ما نیز از این چالش‌ها، معضلات و نگرانی‌ها در امان نبوده است. مؤسسۀ صلح جهانی می‌نویسد: «در حال حاضر خطری که از جانب بحران قریب‌الوقوع محیط زیستی ایران احساس می‌شود، به مراتب بیش از خطر دشمنان خارجی و منازعات سیاسی داخلی است. به این دلیل که شاخص عملکرد محیط‌ زیستی سال 2014 که ازسوی دانشگاه ییل و کلمبیا انجام شده و 22 فاکتور محیطی چون منابع آب، آلودگی هوا، تنوع زیستی، تغییرات آب‌وهوایی را مورد بررسی قرار داده بود، ایران از میان 178 کشور موردمطالعه، در جایگاه 83 قرار گرفت» (جهانگرد، 1395: 111). در این بین، شهرستان اردبیل یکی از کلان‌شهرهای ایران و مرکز استان اردبیل در شمال‌غربی این کشور است. وجود مناظر طبیعی زیبا، گونه‌های گیاهی بی‌نظیر، طبیعت متنوع با کوه‌های مرتفع، رودخانه‌های خروشان و آب‌های گرم معدنی در مناطق روستایی این شهرستان، همگی نشان‌دهندۀ اهمیت این منطقه ازنظر زیست‌محیطی است. با این وصف، مناطق روستایی شهرستان اردبیل از خطرها و تهدیدهای زیست‌محیطی جهانی در امان نمانده‌اند. ازسوی دیگر، چرای بی‌رویه، فرسایش خاک، جنگل‌زدایی، نابودی گونه‌های گیاهی و حیوانی، تغییر کاربری اراضی زراعی، پایین‌رفتن سطح سفره‌های آب‌های زیرزمینی، رانش زمین و... سبب شده است طبیعت مناطق روستایی آسیب جدی ببیند. علاوه بر این، ریختن زباله در معابر عمومی، رعایت‌نشدن اصول صحیح فنی کشت توسط روستاییان، دفع ناصحیح پس‌ماندها، مصرف‌گرایی، توسعۀ گردشگری، تخریب و آلودگی خاک به‌دلیل استفاده از سموم و کودهای شیمیایی، آلودگی آب و منابع آبی، مهاجرت بازنشستگان و مالکان خانه‌های دوم به مناطق روستایی و تأثیرات سوء زیست‌محیطی آنان، توسعه‌نیافتگی سیستم‌های دفع فاضلاب روستایی، آلودگی‌‎های ناشی از مصرف سوخت‌های زیستی، عوارض زیست‌محیطی صنایع تبدیلی، ریختن فاضلات و زباله به رودخانه، حفر نامناسب چاه‌های فاضلاب و وجودنداشتن تدابیر بهداشتی و مکان‌گزینی غلط گورستان و... اهمیت و ضرورت بررسی کنش و رفتارهای زیست‌محیطی در شهرستان، ضرورت اقدامات برای کاهش مصائب آن و نیاز به اطلاعاتی برای سیاست‌گذاری‌ها، طرح‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی برای کاهش مشکلات زیست‌محیطی روستایی شهرستان اردبیل را نشان می‌دهند. همان ‌طور که گفته شد بسیاری از تهدیدهای زیست‌محیطی، تخریب منابع و آلوده‌‌کردن محیط پیامد رفتارهای انسانی در مناطق روستایی است. تنها تغییر در رفتار روستاییان می‌تواند این مشکلات زیست‌محیطی را کاهش دهد. برای تغییر در رفتار جوامع روستایی شناسایی عوامل مؤثر بر بهبود رفتار گام نخست است. به این دلیل، این پژوهش به‌دنبال آن است که عوامل اجتماعی مؤثر در بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست را مطالعه و تحلیل کند. سؤال‌هایی که در این زمینه مطرح می‌شوند، عبارت‌اند از: وضعیت رفتارهای زیست‌محیطی در مناطق روستایی شهرستان اردبیل چگونه است؟ چه رابطه‌ای بین عوامل اجتماعی و رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست وجود دارد؟ به همین دلیل ابتدا دربارۀ مبانی نظری محیط زیست بحث و بررسی می‌شود؛ سپس با ارائۀ الگوی مفهومی عوامل اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست مناطق روستایی، عوامل اجتماعی مؤثر در بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست بررسی می‌شوند. از آنجا که در مناطق روستایی شهرستان اردبیل تاکنون مطالعۀ خاصی دربارۀ این عوامل اجتماعی انجام نشده است، مقالۀ حاضر در زمینۀ مطالعه و تحلیل عوامل اجتماعی مؤثر در بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست در مناطق روستایی این شهرستان است.

 

مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش

نظریات متعددی ازجمله نظریۀ سازگاری، الگوی رفتار محیط‌زیستی مسئولانه، نظریات تأثیر هنجاری شخصی بر نوع‌دوستی، الگوی نوع‌دوستی، همدردی و رفتار اجتماعی، الگوی چندگانه، الگوی جامعه‌‎شناختی رفتار محیط‌زیستی و الگوی یکپارچۀ نگرش و انتخاب رفتار افراد جامعۀ مخاطره‌آمیز بک[11] (1995)، نظریۀ کنش معقولانۀ فیش‌بین و آیزن[12] (1975)، نگرش جدید زیست‌محیطی دانلاپ و کوتن (1978)، ارزش‌های فرامادی اینگلهارت (1375) و نظریۀ ارزش، باور و هنجار استرن[13] (2013) و... عوامل اجتماعی (نگاه تلویحی به تشخیص هنجار، ارزش و ساخت اجتماعی) مؤثر در بهبود رفتارهای زیست‌محیطی را تبیین کرده‌اند؛ ولی بررسی مشکلات زیست‌محیطی از منظر عوامل اجتماعی مؤثر در بهبود رفتارهای زیست‌محیطی قابلیت بیشتری دارد؛ زیرا روابط اجتماعی براساس اقدامات جمعی طرفداری از محیط زیست را تسهیل می‌کنند و نگاه به رفتارهای زیست‌محیطی از منظر اجتماعی نقطۀ شروع خوب و بخشی از زندگی اجتماعی است که در مطالعات زیست‌محیطی به آن توجهی نشده است. در این بین کولوموس و آژیمن[14] (2002: 241-242) دربارۀ الگوی جامعه‌شناختی رفتار زیست‌محیطی، بر این مهم تأکید می‌کنند که عوامل تأثیر‌گذار بر رفتارهای زیست‌محیطی عبارت‌اند از: نگرش‌ها، امکانات برای تقویت رفتار زیست‌محیطی و دانش؛ البته به باور واضعان این نظریه، دانش تأثیر مستقیمی بر رفتار زیست‌محیطی افراد ندارد؛ بلکه با ارتقای دانش، نگرش افراد دربارۀ محیط زیست تغییر و تحول پیدا می‌کند و نگرش طرفداری و نگهداری از محیط زیست بیشتر تقویت می‌شود.

به باور یلدیز و همکاران[15] (2011)، در پژوهش «الگوی چندگانه: انگیزه، توانایی، فرصت و رفتار»، رفتار زیست‌محیطی افراد علاوه بر انگیزه و فرصت از توانایی‌های فردی نظیر دانش و آگاهی اثر می‌گیرد.

به گمان برنارد[16] (2016)، آموزش مداوم و مستمر، بهبود نگرش، احساس تعلق به مناطق روستایی و ارتقای اخلاق اجتماعی از متغیرهای تأثیرگذار بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست در مناطق روستایی‌اند. او چارچوب نظری ارزش، باور و هنجار[17] را برای واکاوی و مطالعۀ رفتار زیست‌محیطی ارائه کرده است. نظریۀ ارزش، باور و هنجار، پیوند نظریۀ ارزش با نظریۀ هنجار اخلاقی عمل‌گرا و پارادایم جدید زیست‌محیطی است. یافته‌های اولیه از فرضیه‌های ارزش، باور و هنجارهای اخلاقی شخصی حمایت و پشتیبانی می‌کنند؛ فرضیه‌هایی که مبنایی برای افراد مستعد به رفتارهای مسئولانۀ زیست‌محیطی‌اند. علاوه بر این، این نظریه بر آن است که باورهای مربوط به شرایط عمومی بیوفیزیکی محیط زیست برای ارتباط‌دادن ارزش‌ها به‌سوی رفتار زیست‌محیطی مناسب‌اند.

به باور پتوس و گیلز[18] (1987)، افراد خودکنترل و هدف‌گرا رفتارهای مطلوب‌تری نسبت به محیط زیست از خود نشان می‌دهند. همچنین افرادی که خود را بر اتفاقات رخ‌داده در محیط خود مشرف می‌دانند، تمایلات کمتری برای دفاع از قوانین و محدودیت‌های طراحی‌شده برای محافظت یا بهبود کیفیت محیط زیست دارند.

به گمان آلپ و همکاران[19] (2006)، دو بعد شوارتز یعنی طرفداری از خود و طرفداری از جامعه و بازبودن برای تغییر - محافظه‌گرایی، می‌توانند راهنمایی برای تفسیر رفتارهای مرتبط با محیط زیست باشند. افراد خودپرست مانند محافظه‌کاران به احتمال کمتری رفتارهای محافظت از محیط از خود نشان می‌دهند.

گیدنز (1377)، سیاست‌های زیست‌محیطی را پیشرفت‌هایی می‌داند که به‎سمت اخلاقی‌شدن نظم اجتماعی، نهادها و روابط گرایش دارند. او جنبش‌های زیست‌محیطی را کوششی برای استقرار فردی بنیادهای اخلاقی و امنیت هنجاری در زندگی مردم می‌داند.

به باور اولریش‌بک (1995)، توسعۀ عقلانیت علمی و پیشرفت اقتصادی، مخاطرات زیست‌بومی فراوانی را از آلودگی دریاها تا مسمومیت انسان‌ها در پی داشته است.

به گمان بار (2003)، یکی از محرک‌های ارزشی شوارتز، عا‌م‌‌گرایی است که پایۀ جهت‌گیری‌های ارزشی سپهر زیستی است. چنین روابطی بین ارزش‌های اجتماعی و زیست‌محیطی می‌توانند پایۀ اجتماعی – زیست‌محیطی در راه آزمودنارزش‌های زیست‌محیطی محسوب شوند. افرادی که آمادگی بیشتری برای تغییر دارند، دگردوست‌اند و احساس نزدیکی با طبیعت می‌کنند، به احتمال زیاد رفتارهای محافظت از محیط بیشتری از خود نشان می‌دهند.

گرافتون و استفن[20] (2003) معتقدند بین سرمایه‌های عمومی اجتماعی (دموکراسی و فساد) و تأثیرات سیاست‌های زیست‌محیطی ملی و عوامل اساسی اقتصادی و جمعیت‌شناسی تعیین‌کنندۀ عملکرد ملی محیط زیست رابطه وجود دارد.

دانلاپ و کوتن (1978) بر این باورند که بین نگرش‌ها و رفتارهای مسئولانه نسبت به محیط زیست رابطۀ مثبت معنی‌داری وجود دارد. آنها جهان‌بینی تکنومحور را ضد محیط زیست می‌دانند و با آن به مقابله برمی‌خیزند.

آکرام[21] (2016) بر این باور است که یکی از راه‌هکارهای اجتناب از آسیب‌رساندن به محیط زیست و جلوگیری از تخریب آن، تغییر رفتار انسان‌ها به سمت و سوی ابعاد طبیعت‌گرایانه است. مطالعات او تأییدکنندۀ این مدعاست که عضوشدن بیشتر روستاییان در نهادها و تشکل‌های مردمی مثل تعاونی‌ها و... سبب حفظ محیط زیست می‌شود؛ زیرا با عضوشدن در تشکل‌های مردمی، روحیۀ مشارکتی روستاییان بالا می‌رود و تلاش جمعی و روحیۀ مشارکتی روستاییان سبب حفظ محیط زیست مناطق روستایی می‌شود.

اسماعیلی (1386) به نقل از سیزر بیان می‌کند که چهار سطح تغییر در فرد وجود دارد. ابتدا باید دانش فرد تغییر پیدا کند (آموزش)؛ این تغییر در دانش موجب تغییر نگرش و تغییر نگرش موجب تغییر رفتار فردی و تغییر رفتار فردی موجب تغییر رفتار گروهی می‌شود. بدین ترتیب تغییر نگرش فرد نسبت به دانش فردی او به زمان بیشتری نیاز دارد. تغییر در نگرش فرد می‌تواند بر رفتار او و درنهایت رفتار گروهی (اجتماعی و سازمانی) او تأثیر بگذارد.

پاتنام[22] (1995) غلبه بر معضلات عمل جمعی و فرصت‌طلبی را که درنهایت به ضرر خود افراد تمام می‌شود، به زمینۀ اجتماعی گستردۀ آن مربوط می‌داند؛ به‌گونه‌ای که همکاری داوطلبانه (در عرصۀ اقتصادی، فرهنگی، زیست‌محیطی و...) در جامعه‌ای که سرمایۀ اجتماعی عظیمی را در شکل هنجارهای عمل متقابل و شبکه‌های مشارکت مدنی به ارث برده است، بهتر صورت می‌گیرد.

باری[23] (2009)، بر این باور است که مشکلات زیست‌محیطی زمانی عرض اندام می‌کنند که عمل جمعی با مشکل روبه‌رو شود و به بن‌بست برسد. از این زاویه، برای حفاظت از محیط زیست چاره‌ای وجود ندارد. مگر اینکه اقدام جمعی از قوه به فعل درآید. این در حالی است که نظریه‌‌های زیست‌محیطی و دیدگاه مرتبط با عامل اجتماعی، چارچوبی نظری برای عمل و اقدام جمعی تدارک می‌بینند. در این زمینه عقیدۀ پاتنام این است که بین جنبش‌های اجتماعی زیست‌محیطی و سرمایۀ اجتماعی رابطۀ معناداری وجود دارد. ایشان (باری و پاتنام) چنین استدلال می‌کنند که جنبش‌های زیست‌محیطی در جاهایی موفق عمل کرده‌اند که سرمایۀ اجتماعی آنها (جنبش‌ها) در بالاترین حد خود بوده است. به عبارتی، توسعۀ سازمان‌های زیست‌محیطی میان پویاترین جنبش‌های اجتماعی زمینۀ ظهور و بروز یافته‌اند و زمینۀ جلب اعضای بیشتری را فراهم کرده‌اند.

ساندرز و همکاران[24] (2006) عقیده دارند سرمایۀ اجتماعی، چارچوبی را برای درک وضعیت رفتار زیست‌محیطی تدارک می‌بیند؛ منابع سرمایۀ اجتماعی، تعامل افراد و گروه‌های مختلف را در شناسایی منافع زیست‌محیطی فراهم می‌کند، هزینه‌های اقدامات جمعی را کاهش می‌‎دهد و همکاری متقابل سودمند و هماهنگ را تسهیل می‌کند. درنهایت، هنجارهای تجویزشده، فرد را در ساحت‌های مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی – فرهنگی و زیست‌محیطی وادار می‌کند از منافع شخصی و فردی خود چشم‌پوشی کند و عمل او را در جهت منافع جمعی قرار می‌دهد.

پرتی و وارد[25] (2001) نمونه‌های زیادی از هنجارها و قراردادهای اجتماعی را در قالب فعالیت جمعی در مناطق روستایی بررسی کردند؛ نمونه‌هایی بر ترجیحات زیست‌محیطی افراد تأثیر دارند. آنها بر این باورند که طیف گسترده‌ای از عوامل تعیین‌کنندۀ اجتماعی (سرمایۀ اجتماعی، واگرایی‌های اجتماعی و ظرفیت اجتماعی) تأثیر چشمگیری بر کیفیت محیط زیست دارند. افزون بر این نتایج پژوهش این دو پژوهشگر نشان‌دهندۀ آن است که بین سرمایه‌های عمومی اجتماعی و تأثیر سیاست‌های زیست‌محیطی و عوامل اساسی اقتصادی و جمعیت‌شناختی تعیین‌کنندۀ عملکرد ملی محیط زیست رابطه وجود دارد.

پژوهش پرتی و وارد بر پایۀ سنتی در جامعه‌شناسی محیط زیست بنا شده است که سابقۀ آن به دهۀ هفتاد در ایالات متحده بازمی‌گردد. تلاش‌های متعددی صورت گرفته است تا تغییر در اعتقادات و ارزش‌هایی که از آن هنگام به بعد رخ داده‌اند، مفهوم‌پردازی شوند و تغییر در دغدغه‌ها، نگرش‌ها و رفتارهای زیست‌محیطی اندازه‌گیری شود. مطالعات چندی در این زمینه انجام شده‌اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:

نتایج مطالعات صالحی و امام‌قلی (1391)، با عنوان «بررسی تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر رفتارهای زیست‌محیطی در استان کردستان» نشان دادند با وجود شرایط نامناسب و امکانات محدود زیست‌محیطی در استان کردستان، رفتارهای مسئولانۀ زیست‌محیطی افراد مطالعه‌شده در سطح بالایی بوده است. علاوه بر این، یافته‌ها نشان می‌دهند سرمایۀ اجتماعی افراد مطالعه‌شده در حد نزدیک به متوسط است.

نتایج پژوهش کلانتری و همکاران[26] (2007) با عنوان «عوامل اجتماعی اثرگذار بر رفتار زیست‌محیطی شهروندان» نشان‌دهندۀ آن است که رفتار زیست‌محیطی مردم در مناطق شهری به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم از متغیرهایی نظیر سن، جنس، درآمد، تحصیلات، دانش پایه‌ای از مسائل زیست‌محیطی، قانون‌گذاری زیست‌محیطی و نگرش‌های زیست‌محیطی تأثیر می‌گیرد.

نتایج پژوهش رضوانی (1384) با عنوان «بررسی رابطۀ بین دانش زیست‌محیطی و نگرش‌ها با رفتارهای محافظت از محیط» نشان دادند تفاوت معناداری بین نگرش‌ها و رفتار دانشجویانی که واحدهایی را در زمینۀ محیط زیست گذرانده بودند (رشتۀ بهداشت محیط و جغرافیای طبیعی) و دانشجویانی که این واحدها را نگذرانده بودند (تاریخ و روان‌شناسی) وجود دارد. او به این نتیجه رسیده است که دانش کسب‌شده از موضوعات محیطی سبب افزایش رفتارهای محافظت از محیط می‌شود.

مطابق مطالعۀ شرفی و علی‌بیگی (1394) با عنوان «الگوی سنجش پایداری محیط زیست روستایی»، سازه‌های زیر برای سنجش پایداری زیست‌محیطی در روستای شروینه مناسب بوده‌اند: اجرای طرح‌های زیست‌محیطی در روستا، مشارکت و همکاری همۀ اهالی روستا، وجود افراد، نهادهای محلی و سازمان‌های دولتی حامی محیط زیست، وجود اعتقادات و باورهای زیست‌محیطی، آموزش‌های لازم در زمینۀ پیامدهای اقدامات مخرب محیط زیست و وجود تجربیات قبلی و دانش بومی زیست‎محیطی در روستا.

نتایج پژوهش کریمی (1389) با عنوان «بررسی عوامل جامعه‌شناختی مؤثر بر رفتار زیست‌محیطی ( با تأکید بر رفتار مصرف آب) در شهر زنجان» نشان‌دهندۀ آن است که رفتار مصرف آب از عواملی نظیر دانش زیست‌محیطی، آگاهی دربارۀ مصرف آب، نگرش زیست‌محیطی، نگرش نسبت به مصرف آب و میزان دین‌داری افراد اثر می‌پذیرد.

نتایج پژوهش خوش‌فر و همکاران (1388)، نشان دادند سرمایۀ اجتماعی، همبستگی قوی با رفتارهای مسئولانه نسبت به محیط زیست دارد.

به باور بودروک و همکاران[27] (2012) اثرات مثبت مشارکت اجتماعی سبب به‌‎وجودآمدن کنش‌ها و رفتارهای مثبت می‌شود. در نتیجۀ این فرایند، رفتارهای زیست‎محیطی مسئولانه در قبال محیط زیست صورت می‌گیرد.

به گمان چن و همکاران[28] (2014)، با افزایش توانایی گسترش کنش به‌دلیل غنی‌کردن آن بین افراد روستایی، رفتار مسئولانه در قبال محیط زیست فزونی می‌گیرد؛ زیرا کار جمعی و تیمی مخاطرات ناشی از توجه به منافع فردی را به حداقل می‌رساند و در مقابل آن توجه به منافع جمعی سبب حفظ محیط زیست می‌شود.

از نظر مینانی و همکاران[29] (2015) بین اعتماد اجتماعی و رفتارهای مسئولانه و مطلوب زیست‌محیطی افراد روستایی رابطه وجود دارد؛ زیرا اعتماد اجتماعی بر کنش میان افراد روستایی - که بر رفتارها و نگرش‌های آنها تأثیر می‌گذارد - تمرکز دارد و بخشی از زندگی روستاییان رفتارها و کنش‌های زیست‌محیطی آنها را تشکیل می‌دهد؛ پس نادیده‌گرفتن تأثیر اعتماد اجتماعی بر رفتارهای روستاییان دور از منطق است. به‌ویژه به‌دلیل اینکه تهدیدهای زیست‌محیطی هر روز فزونی می‌گیرد.

 به گمان ماسیکا و جوکز[30] (2002) هرچه باورهای دینی و مذهبی روستاییان قوی‌تر باشد، میزان مسئولیت‌پذیری آنها در مقابل محیط زیست از منظر صیانت و حفظ آن بیشتر می‌شود.

گیفورد[31] (2013)، در مطالعات میدانی خود دریافت که بین توانمندسازی روان‌شناختی و توانمندسازی ساختاری با حفظ محیط زیست رابطه وجود دارد.

به باور گراوندی و همکاران (1390) حفاظت از محیط زیست مناطق روستایی تابعی از مشارکت و همکاری تمام اهالی روستا، اجرای طرح‌های زیست‌محیطی، وجود اعتقادات و باورهای زیست‌محیطی، دادن آموزش لازم در زمینۀ پیامد اقدامات مخرب زیست‌محیطی، وجود افراد، نهادهای محلی و سازمان‌های دولتی حامی محیط زیست و وجود تجربیات قبلی و دانش بومی زیست‌محیطی است.

نگوین[32] (2010) بر این باور است که هرچه شبکۀ اجتماعی در مناطق روستایی (اعتماد، اطلاعات، هنجارها و ارزش‌های اجتماعی) قوی‌تر باشد، رفتار زیست‌محیطی برای حفظ و صیانت از این مناطق صورت می‌گیرد.

به باور آلکساندر[33] (2015)، بین مشارکت اجتماعی، سبک زندگی، افزایش ارتباطات اجتماعی و میزان کیفیت زندگی روستاییان با بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست رابطه وجود دارد.

به عقیدۀ اوگونکان[34] (2012)، ارتقای مهارت‌ها، افزایش دانش بومی و میزان اعتماد جوامع روستایی نسبت به یکدیگر از متغیرهای تأثیرگذار بر بهبود رفتارهای زیست‌محیطی جوامع روستایی محسوب می‌شوند.

به عقیدۀ گریزالیس[35] (2015) بهبود رفتارهای معطوف به حفظ زیست در مناطق روستایی تابعی از تقویت ارجمندی، انسجام و همبستگی اجتماعی، احساس کارآمدی و مطالعۀ کتاب‌های زیست‎‌محیطی است.

درنهایت با توجه به مطالعات مذکور، تقویت عوامل اجتماعی نقش مهمی در حفظ محیط زیست ایفا می‌کند. علاوه بر این، احساس مسئولیت، اخلاق اجتماعی، آموزش، ارزش‌های سنتی و دینی، دانش، فشار هنجاری، احساس کارآمدی، اعتماد نهادی، هم‌گرایی اجتماعی و... از متغیرهای تأثیرگذار بر حفظ محیط زیست‌اند. در کل، پی‌بردن به ارزش و اهمیت اقتصادی منابع طبیعی روستا، تقویت همکاری‌های درون‌گروهی، توسعۀ انسانی، سازمان‌های اجتماعی و سایر مؤلفه‌های اجتماعی می‌توانند موتور محرک بهبود شاخص‌های زیست‌محیطی در مناطق روستایی باشند و در تسهیل فرایند توسعۀ پایدار روستایی نقش بازی کنند.

 

جدول 1- معرفی نتایج پژوهش‌های انجام‌شده دربارۀ عوامل اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست

ردیف

نتیجۀ پژوهش

مأخذ

1

داشتن رفتارهای مسئولانۀ زیست‌محیطی در حد بالا و در حد نزدیک به متوسط بودن سرمایۀ اجتماعی افراد

صالحی و امام‌قلی (1391)

2

تأثیرپذیری رفتار زیست‌محیطی افراد مناطق شهری از متغیرهایی نظیر سن، جنس، درآمد، تحصیلات، دانش پایه‌ای دربارۀ مسائل زیست‌محیطی، قانون‌گذاری زیست‌‎محیطی، نگرش‌های زیست‌محیطی، احساس نگرانی

 

کلانتری و همکاران (2007)

3

وجود تفاوت معنادار بین نگرش‌ها و رفتار دانشجویان رشتۀ بهداشت محیط و جغرافیای طبیعی نسبت به دانشجویان تاریخ و روان‌شناسی

رضوانی (1384)

4

مناسب‌بودن وجود افراد، نهادهای محلی و سازمان‌های دولتی حامی محیط زیست، وجود اعتقادات و باورهای زیست‌محیطی، دانش بومی زیست‌محیطی در روستا و... برای سنجش پایداری زیست‌محیطی در روستای شروینه

شرفی و علی‌بیگی (1394)

5

تأثیرپذیری رفتار مصرف آب از عواملی نظیر دانش زیست‌محیطی، آگاهی دربارۀ مصرف آب، نگرش زیست‌محیطی، نگرش نسبت به مصرف آب و میزان دینداری افراد

کریمی (1389)

6

وجود همبستگی قوی بین متغیر سرمایۀ اجتماعی با رفتارهای مسئولانه نسبت به محیط زیست

خوش‌فر و همکاران (1388)

7

تأثیر هنجارها و قراردادهای اجتماعی بر ترجیحات زیست‌محیطی افراد

پرتی و وارد (2001)

8

تأثیر مشارکت اجتماعی بر تقویت رفتارهای زیست‌محیطی مسئولانه

بودروک و همکاران )2012 (

9

منجرشدن توانایی گسترش کنش به‌دلیل غنی‌کردن آن بین افراد روستایی به رفتار مسئولانه در قبال محیط زیست

چن و همکاران )2014(

10

وجود رابطۀ معنی‌دار بین اعتماد اجتماعی و رفتارهای مسئولانه و مطلوب زیست‌محیطی افراد روستایی

مینانی و همکاران )2015 (

11

ارتباط بین عضوشدن در تشکل‌های مدنی و حفظ محیط زیست به‌‎دلیل بهبود روحیۀ مشارکتی روستاییان

آکرام

) 2016(

12

وجود رابطه بین توانمندسازی روان‌شناختی و توانمندسازی ساختاری با حفظ محیط زیست

گیفورد

)2013 (

13

تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر تقویت رفتارهای مسئولانۀ زیست‌محیطی روستاییان

نگوین

) 2010(

 


روش پژوهش

این پژوهش ازلحاظ هدف توسعه‌ای و ازلحاظ ماهیت توصیفی و پیمایشی و از نوع تحلیلی است. جامعۀ آماری مطالعه‌شده در آن، شامل کل روستاییان بالای 15 سال ساکن در مناطق روستایی شهرستان اردبیل است (85053N=) که از این میان تعداد 383 نفر با استفاده از نمونه‌گیری تصادفی ساده و براساس فرمول کوکران برای نمونۀ آماری انتخاب شدند. برای برآورد میزان نمونه، ابتدا تعداد روستای نمونۀ پژوهش انتخاب شد؛ یعنی با درنظرگرفتن تعداد کل روستاها، تعداد جمعیت، دوری و نزدیکی نسبت به شهر، شاخص وضعیت ارتفاع (کوهستانی، جلگه‌‌ای، جلگه‌ای –کوهستانی) و قرارگرفتن روستا در کنار جادۀ اصلی یا دور از جادۀ اصلی، تعداد روستاهای نمونۀ پژوهش براساس نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای تعیین شدند و داده‌های خام برای اندازه‌گیری شاخص‌ها ازطریق مصاحبه و پرسش‌‌نامه‌ گردآوری شدند. پانل متخصصان، روایی صوری پرسش‌نامه را تأیید کرد. مطالعۀ راهنما در منطقۀ مشابه جامعۀ آماری با تعداد 30 پرسش‌نامه صورت گرفت و با داده‌های کسب‌شده و استفاده از فرمول ویژۀ آلفای کرونباخ در نرم‌افزار SPSS، پایایی بخش‌های مختلف پرسش‌نامۀ پژوهش 82/0 تا 89/0 به دست آمد. همچنین ازطریق ابزار پرسش‌نامه، مؤلفه‌های اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیستبه کمک 64 سؤال سنجیده شد و برای امتیاز‌دهی آن از طیف پنج‌ قسمتی لیکرت استفاده شد. در مرحلۀ امتیازدهی از آنجا که دسته‌ای از سؤالات در جهت منفی مطرح شده‌اند، با استفاده از نرم‌افزار SPSS، کدگذاری دوباره برای این دسته از سؤالات انجام شد؛ بنابراین، امتیاز پاسخ‌ها در سؤالات با جهت مثبت به‌صورت: 5- کاملاً موافقم، 4- موافقم، 3- نظری ندارم، 2- مخالفم و 1- کاملاً مخالفم و دربارۀ سؤالات منفی برعکس این حالت است. تجزیه‌وتحلیل داده‌های پژوهش حاضر در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم‌افزار SPSSانجام شد. در بخش آمار توصیفی با استفاده از آماره‌هایی نظیر فراوانی، میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات، داده‌های پژوهش توصیف شد و در بخش استنباطی مهم‌ترین روش آماری به‌کاررفته در این پژوهش تحلیل عاملی بود. تحلیل عاملی تحلیلی آماری از روش‌های چندمتغیره است که در آن متغیرهای مستقل و وابسته مطرح نیستند؛ زیرا این روش، از شیوه‌های هم‌وابسته است که در آنها همۀ متغیرها نسبت به هم وابسته شمرده می‌شوند و تلاش می‌شود متغیرهای بسیاری در چند عامل خلاصه شوند.

 

نتایج توصیفی پژوهش (اولویت‌بندی عوامل اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست)

برای تعیین مهم‌ترین عوامل اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست، میانگین رتبه‌ای نظرروستاییانمنطقۀ مطالعه‌‎شده محاسبه و اولویت‌بندی شد. برای اولویت‌بندی از ضریب تغییرات (CV) استفاده شده است که شاخصی نسبی است و امکان مقایسۀ متغیرهای مختلف را فراهم می‌کند. همان طور که در جدول 2 مشاهده می‌شود، اخلاق اجتماعی، آموزش مداوم و مستمر محیط زیستی، بهبود نگرش دربارۀ حفظ محیط زیست و ارتقای برنامه‌های زیست‌محیطی رسانه‌های جمعی جزء مهم‌ترین عوامل اولویت‌بندی‌ شده‌اند.


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول 2- اولویت‌بندی عوامل اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست

نمره

گویه‌ها

میانگین

انحراف معیار

ضریب تغییرات

1

اخلاق اجتماعی

98/6

45/0

5/47

2

آموزش مداوم و مستمر محیط زیستی

56/6

33/0

4/35

3

بهبود نگرش دربارۀ حفظ محیط زیست

45/5

52/0

8/59

4

ارتقای برنامه‌های زیست‌محیطی رسانه‌های جمع

32/5

66/0

1/31

5

احساس تعلق به مناطق روستایی

18/5

31/0

9/45

6

احساس کارآمدی

09/5

98/0

4/27

7

مطالعۀ کتاب‌های زیست‌محیطی

96/4

13/1

2/34

8

امکانات و خدمات ارائه‌شده برای روستاییان

87/4

93/0

7/75

9

ترویج مسئولیت‌پذیری در قبال محیط زیست

54/4

46/0

4/63

10

تسهیل دسترسی به منابع اطلاعاتی و دانش همگانی محیط زیستی

38/4

65/0

6/65

11

میزان تحصیلات

17/4

06/1

7/38

12

هم‌گرایی اجتماعی روستاییان

12/4

19/1

4/23

13

فشار هنجاری

06/4

63/0

6/12

14

مشارکت اجتماعی و درگیری فعال

89/3

32/0

4/62

15

افزایش ارتباطات اجتماعی

78/3

40/0

45

16

پایگاه اجتماعی

59/3

61/0

1/42

17

تقویت شبکه‌های اجتماعی

42/3

09/1

17

18

عضوشدن در تشکل‌های مدنی

31/3

17/1

08/24

19

ارتقای تبادل تجربۀ پنهان زیست‌محیطی بین روستاییان

26/3

47/0

7/53

20

ارتقای مهارت‌های حفظ محیط زیست

15/3

28/1

6/41

21

میزان کیفیت زندگی جوامع روستایی

12/3

35/0

9/33

22

تمرکز بر دانش بومی

04/3

24/0

12

23

میزان اعتماد اجتماعی جوامع روستایی نسبت به همدیگر

01/3

13/1

4/60

24

سبک زندگی

98/2

54/0

1/21

25

تقویت اعتماد نهادی

92/2

70/0

1/36

26

میزان رضایت‌مندی از زندگی در مناطق روستایی

86/2

16/0

9/74

27

بهبود انگیزش

74/2

25/0

4/48

28

احساس ارجمندی و معنی‌داری

65/2

08/0

1/32

29

شکوفایی اجتماعی

62/2

78/0

3/40

30

انسجام و همبستگی اجتماعی

58/2

65/0

82

31

کاهش تعارضات و اختلافات

49/2

40/0

59

32

سازگاری اجتماعی جوامع روستایی

6/2

76/0

6/32

 


نتایج استنباطی

برای تعیین مهم‌ترین عوامل اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست مناطق روستایی شهرستان اردبیل، از فن تحلیل عاملی استفاده شد. محاسبات انجام‌شده در جدول 3 نشان می‌دهند برای تعیین انسجام درونی داده‌ها برای بهره‌گیری از فن تحلیل عاملی از آزمون KMOو بارتلت استفاده شده است. در این بخش مقدار KMO برابر با 682/0 و آمارۀ بارتلت برای تعیین عوامل اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست در منطقۀ مطالعه‌شده برابر با 598/1 به دست آمد که در سطح یک 000/0 معنی‌دار است؛ بنابراین، داده‌های موجود برای تحلیل عاملی مناسب تشخیص داده شدند.


 

جدول 3- مقدار KMO و آزمون بارتلت

تحلیل عاملی                                                      KMO

Bartlet Test

Sig

عوامل اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست    682/0

598/1

000/0

 


پس از آن همان‌ طور که شکل 1 نشان می‌دهد برای تعیین عوامل از نمودار سنگریزه‌ای مقدار ویژه و درصد واریانس استفاده شد. بر این اساس 4 عامل شناسایی شدند که در مجموع (14/65) درصد از واریانس کل را تبیین می‌کنند.

 

 

 

 

شکل 1- نمودارسنگریزه‌ای برای تعیین تعداد عوامل

 

 

همان ‌طور که در جدول 4 ملاحظه می‌شود، در این پژوهش با توجه به ملاک کیسر، 4 عامل دارای مقدار ویژۀ بالاتر از یک برای عوامل اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست در منطقۀ مطالعه‌شده استخراج شدند. پس از چرخش عاملی به روش وریماکس، متغیرهای مربوط به عوامل اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست در 4 عامل طبقه‌بندی شدند.

 

 

جدول 4- عوامل استخراج‌شده با مقادیر ویژه و درصد واریانس قبل از چرخش

عوامل

مقدار ویژه

درصد واریانس

درصد تجمعی

عامل اول

07/11

56/32

56/32

عامل دوم

3/4

65/12

21/45

عامل سوم

94/3

6/11

82/56

عامل چهارم

82/2

32/8

14/65

 


چرخش عامل‌ها و نامگذاری آنها (تحلیل عاملی عوامل اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست در منطقۀ مطالعه‌شده)

همان ‌طور که گفته شد، در این پژوهش برای آسان‌شدن تفسیر عامل‌ها و ساده‌کردن ساختار آنها از چرخش عاملی از نوع واریماکس استفاده شده است. جدول (5) عوامل استخراج‌شده همراه با مقادیر ویژه و درصد واریانس را بعد از چرخش نشان می‌دهد. همان ‌طور که ملاحظه می‌شود، عامل اول بیشترین ‌سهم (39/26 درصد) و عامل چهارم کمترین سهم (78/9 درصد) را در تبیین واریانس کل متغیرها دارند.


 

جدول 5- عوامل استخراج‌شده با مقادیر ویژه و درصد واریانس بعد از چرخش

عوامل

مقدار ویژه

درصد واریانس

درصد تجمعی

عامل اول

97/8

39/26

39/26

عامل دوم

07/6

85/17

24/44

عامل سوم

77/3

11/11

35/55

عامل چهارم

32/3

78/9

14/65

 


همچنین برای تعیین سطح معنی‌داری و بیان نقش هر متغیر در عامل مربوط، متغیرهایی مدنظر قرار گرفتند که بار عاملی بیش از 4/0 داشتند. نتایج به‌دست‌آمده نشان می‌دهند تمام متغیرهای واردشده، بار عاملی بیشتر از 4/0 داشته‌اند. درنهایت براساس نتایج جدول 6 متغیرهایی که در هر یک از چهار عامل مذکور قرار می‌گیرند، عبارت‌اند از:

عامل اول: هم‌گرایی اجتماعی روستاییان، افزایش ارتباطات اجتماعی، میزان اعتماد اجتماعی جوامع روستایی نسبت به یکدیگر، فشار هنجاری، تقویت شبکه‌های اجتماعی، احساس تعلق به مناطق روستایی، انسجام و همبستگی اجتماعی، سازگاری اجتماعی جوامع روستایی و عضویت در تشکل‌های مدنی در این عامل جای می‌گیرند که با توجه به ماهیت متغیرهای تاثیرگذار، عامل اول «تقویت سرمایۀ اجتماعی و تعلق سرزمینی» نامیده می‌شود که این عامل با مقدار ویژۀ 97/8، در مجموع 39/26 درصد از واریانس کل را تبیین می‌کند.

عامل دوم: آموزش مداوم و مستمر محیط زیستی، بهبود نگرش در زمینۀ ضرورت حفظ محیط زیست، ارتقای برنامه‌های زیست‌محیطی رسانه‌های جمعی، مطالعۀ کتاب‌های زیست‌محیطی، تسهیل دسترسی به منابع اطلاعات و دانش همگانی محیط‌زیستی، ترویج مسئولیت‌پذیری در قبال محیط زیست، اعتماد نهادی و احساس ارجمندی‌ و معنی‌داری در این عامل جای می‌گیرند که با توجه به ماهیت متغیرهای تأثیرگذار، عامل دوم «ارتقای ظرفیت‌های شناختی و ترویج مسئولیت‌پذیری اجتماعی» نامیده می‌شود که با مقدار ویژۀ 07/6، در مجموع 85/17 درصد از واریانس کل را تبیین می‌کند.

عامل سوم: اخلاق اجتماعی، احساس کارآمدی، میزان تحصیلات، مشارکت اجتماعی و درگیری فعال، ارتقای تبادل تجربۀ پنهان زیست‌محیطی بین روستاییان، تمرکز بر دانش بومی، کاهش تعارضات و اختلافات و سبک زندگی در این عامل جای می‌گیرند که با توجه به ماهیت متغیرهای تأثیرگذار، عامل سوم «تقویت اخلاق‌مداری اجتماعی و ترویج سبک زندگی حافظ محیط زیست» نامیده می‌شود که با مقدار ویژۀ 77/3، در مجموع 11/11 درصد از واریانس کل را تبیین می‌کند.

عامل چهارم: شکوفایی اجتماعی، امکانات و خدمات ارائه‌شده برای روستاییان، پایگاه اجتماعی، بهبود انگیزش، میزان کیفیت زندگی جوامع روستایی، ارتقای مهارت‌های حفظ محیط زیست و میزان رضایت‌مندی از زندگی روستایی در این عامل جای می‌گیرند که با توجه به ماهیت متغیرهای تأثیرگذار، عامل چهارم «تقویت شاخص‌های رفاه اجتماعی و بهبود رضایت‌مندی» نامیده می‌شود که این عامل با مقدار ویژۀ 32/3، در مجموع 78/9 درصد از واریانس کل را تبیین می‌کند.

 

 

جدول 6- متغیرهای مربوط به هر یک از عوامل و بار عاملی به‌دست‌آمده از ماتریس دورا‌ن‌یافته

نام عامل

متغیرها

بار عاملی

 

 

 

 

تقویت سرمایۀ اجتماعی و تعلق سرزمینی

هم‌گرایی اجتماعی روستاییان

77/0

افزایش ارتباطات اجتماعی

94/0

میزان اعتماد اجتماعی جوامع روستایی نسبت به یکدیگر

49/0

فشار هنجاری

71/0

تقویت شبکه‌های اجتماعی

58/0

احساس تعلق به مناطق روستایی

85/0

انسجام و همبستگی اجتماعی

40/0

سازگاری اجتماعی جوامع روستایی

37/0

عضویت در تشکل‌های مدنی

57/0

 

 

ارتقای ظرفیت‌های شناختی و ترویج مسئولیت‌پذیری اجتماعی

آموزش مداوم و مستمر محیط‌زیستی

91/0

بهبود نگرش در زمینۀ ضرورت حفظ محیط زیست

69/0

ارتقای برنامه‌های زیست‌محیطی رسانه‌های جمعی

66/0

مطالعۀ کتاب‌های زیست محیطی

80/0

تسهیل دسترسی به منابع اطلاعات و دانش همگانی محیط‌زیستی

74/0

ترویج مسئولیت‌پذیری در قبال محیط زیست

86/0

اعتماد نهادی

60/0

احساس ارجمندی و معنی‌داری

42/0

 

 

 

تقویت اخلاق‌مداری اجتماعی و ترویج سبک زندگی حافظ محیط زیست

اخلاق اجتماعی

94/0

احساس کارآمدی

83/0

میزان تحصیلات

89/0

مشارکت اجتماعی و درگیری فعال

63/0

ارتقای تبادل تجربۀ پنهان زیست‌محیطی بین روستاییان

55/0

تمرکز بر دانش بومی

51/0

کاهش تعارضات و اختلافات

39/0

سبک زندگی

48/0

 

تقویت شاخص‌های رفاه اجتماعی و بهبود رضایت‌مندی

شکوفایی اجتماعی

47/0

امکانات و خدمات ارائه‌شده برای روستاییان

78/0

پایگاه اجتماعی

44/0

بهبود انگیزش

52/0

میزان کیفیت زندگی جوامع روستایی

49/0

ارتقای مهارت‌های حفظ محیط زیست

47/0

میزان رضایت‌مندی از زندگی روستایی

55/0

 

 

مطابق جدول 7 نتایج آزمون کای‌اسکوئر در زمینۀ ویژگی‌های مختلف پاسخ‌گویان از منظر عوامل اجتماعی مؤثر در بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست مناطق روستایی نشان می‌دهند با توجه به اینکه سطح معنی‌داری خی دو در تمام عامل‌ها کمتر از 05/0 است، فرض H1 تأیید می‌شود و با اطمینان 95 درصد می‌توان گفت بین عوامل تقویت سرمایۀ اجتماعی و تعلق سرزمینی، تقویت اخلاق‌مداری اجتماعی و ترویج سبک زندگی حافظ محیط زیست، ارتقای ظرفیت‌های شناختی و ترویج مسئولیت‌پذیری اجتماعی، تقویت شاخص‌های رفاه اقتصادی و رضایت‌مندی با بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست روستایی رابطه وجود دارد.


 

جدول 7- تبیین رابطه میان مؤلفه‌های اجتماعی مؤثر بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست

ویژگی‌ها

کای‌ اسکوئر

وی کرامرز

سطح معناداری

تقویت سرمایۀ اجتماعی و تعلق سرزمینی

85/3

652/0

000/0

تقویت اخلاق‌مداری اجتماعی و ترویج سبک زندگی حافظ محیط زیست

18/3

453/0

002/0

ارتقای ظرفیت‌های شناختی و ترویج مسئولیت‌پذیری اجتماعی

63/3

554/0

000/0

تقویت شاخص‌های رفاه اقتصادی و بهبود رضایت‌مندی

01/3

356/0

04/0

 


نتیجه‌

همان ‌طور که گفته شد این مقاله دربارۀ عوامل اجتماعی مؤثر در بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست در مناطق روستایی شهرستان اردبیل بحث و بررسی کرده است و از آنجا که نتایج پژوهش نشان دادند از بین عوامل اجتماعی مؤثر در بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست در منطقۀ مطالعه‌شده، اخلاق اجتماعی، آموزش مداوم و مستمر محیط‌زیستی، بهبود نگرش در زمینۀ حفظ محیط زیست و ارتقای برنامه‌های زیست‌محیطی رسانه‌های جمعی به ترتیب در رتبۀ اول تا چهارم و سازگاری اجتماعی در رتبۀ آخر قرار گرفت. افزون بر این، برای شناخت عوامل اجتماعی مؤثر در بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست در منطقۀ مطالعه‌شده، 32 شاخص به کار گرفته شد و داده‎ها با استفاده از الگوی تحلیل عاملی تجزیه‌وتحلیل شدند و با توجه به ملاک کیسر، 4 عامل دارای مقدار ویژۀ بالاتر از یک برای عوامل اجتماعی مؤثر در بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست استخراج شدند. پس از چرخش عاملی به روش وریماکس، متغیرهای مربوط به عوامل اجتماعی مؤثر در بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست در 4 عامل طبقه‌بندی شدند. عامل اول با عنوان «تقویت سرمایۀ اجتماعی و تعلق سرزمینی» با مقدار ویژۀ 97/8، بیش از 39/26 درصد از کل واریانس را تبیین کرد. عامل دوم با عنوان «ارتقای ظرفیت‌های شناختی و ترویج مسئولیت‌پذیری اجتماعی» با مقدار ویژۀ 07/6، در مجموع 85/17 درصد از واریانس کل را تبیین کرد. عامل سوم با عنوان «تقویت اخلاق‌مداری اجتماعی و ترویج سبک زندگی حافظ محیط زیست» با مقدار ویژۀ 77/3، در مجموع 11/11 درصد از کل واریانس را تبیین کرد. عامل چهارم با عنوان «تقویت شاخص‌های رفاه اجتماعی و بهبود رضایت‌مندی» با مقدار ویژۀ 32/3، در مجموع 78/9 درصد از کل واریانس را تبیین کرد. در این میان، عامل «تقویت سرمایۀ اجتماعی و تعلق سرزمینی» در بالاترین رده و عامل «تقویت شاخص‌های رفاه اجتماعی و بهبود رضایت‎مندی» در پایین‌ترین رده قرار گرفتند و مقدار واریانس و واریانس تجمعی تبیین‌شدۀ این چهار عامل 14/65 درصد برآورد شد. این یافته با نتایج به‌دست‌آمده از پژوهش‌های نگوین (2010)، آربونت و همکاران (1976)، بار (2007) و صالحی و امام‌قلی (1391) هم‌خوانی دارد.

نتایج پژوهش نشان دادند تقویت سرمایۀ اجتماعی و تعلق سرزمینی از متغیرهای تأثیرگذار بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ زیست در مناطق روستایی است و در این زمینه باید گفت سرمایۀ اجتماعی سبب به‌وجودآمدن کنش‌ها و رفتارهای مثبت می‌شود؛ در نتیجۀ این فرایند، رفتارهای زیست‌محیطی مسئولانه در قبال محیط زیست صورت می‌گیرد. در این ارتباط پرتی و وارد[36] (2001)، هاری و اسفان[37] (2008)، کاتز[38] (2000) و خوش‌فر و همکاران (1388) بر این باورند که سطوح بالای سرمایۀ اجتماعی بر ترجیحات زیست‌محیطی افراد و دولت‌‎ها و ساکنان سکونتگاه‌های انسانی اعم از شهر و روستا تأثیر بسزایی دارد. به این دلیل که سطوح بالای سرمایۀ اجتماعی همکاری بین افراد را تسهیل می‌‎کند و مردم بیشتر در فعالیت‎های جمعی شرکت می‎کنند. برای نمونه پرتی و وارد (2001)، نمونه‌های زیادی از هنجارها و قراردادهای اجتماعی (سرمایۀ اجتماعی) در فعالیت‌های جمعی را بررسی کردند که بر ترجیحات زیست‌محیطی افراد اثر دارند. در زمینۀ تعلق سرزمینی و ارتباط آن با بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست باید گفت به عقیدۀ بسیاری صاحب‌نظران، بین تعلق سرزمینی و حفظ محیط زیست رابطه وجود دارد. آنها در این زمینه چنین استدلال می‌کنند که شهروندان یک جامعه محیط خانه و کاشانۀ خود را متعلق به خود می‌دانند و در حفظ و نگهداری از آن نهایت کوشش و تلاش را انجام می‌دهند؛ ولی محیط بیرون از خانه و کاشانه اعم از کوه‌ها، دشت‌ها، جنگل‌ها، فضای شهری و روستایی و... را متعلق به خود نمی‌دانند و نسبت به حفظ آنها هیچ تعهدی احساس نمی‌کنند. درنتیجه، با رفتارهای نامناسب زیست‌محیطی موجبات تخریب آن را فراهم می‌کنند.

در زمینۀ رابطۀ بین ظرفیت‌های شناختی و ترویج مسئولیت‌پذیری اجتماعی با بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست، به باور آلپ و همکاران (2006)، مهم‌ترین راه حل‌ مسائل و رفع مشکلات زیست‌محیطی، آموزش در سطح جامعه، ارتقای فرهنگ عمومی، احساس مسئولیت در قبال محیط زیست و تدوین قوانین مناسب است و هدف از آموزش زیست‌محیطی، تربیت شهروندانی آگاه و بامسئولیت است که با دانش و عملکرد‌شان، برای حفاظت و جلوگیری از تخریب محیط زیست اقدام کنند. به این دلیل که افزایش دانش در این زمینه سبب تغییر نگرش افراد، تغییر عملکرد آنها و درنهایت تأثیر بر سیاست‌های زیست‌محیطی می‌شود.

دربارۀ رابطۀ تقویت اخلاق‌مداری اجتماعی و ترویج سبک زندگی حافظ محیط زیست با بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست، به باور ساندرز و همکاران[39] (2006) گذار به پایداری جهانی، نیازمندی تغییر در ارزش‌های انسانی، نگرش‌ها و رفتارها و اهتمام به اخلاق‌مداری ضروری است و متناسب با رویکرد مبتنی بر تغییر سبک زندگی و رفتار ضد زیست‌محیطی، بسیاری از نهادها و دانشمندان و فعالان و افراد نگران در سراسر جهان فراخوان‌هایی برای تغییر فوری و اساسی فرهنگ و رفتار انسانی و به‌کارگیری فناوری‌های سازگار با محیط زیست ارائه کرده‌اند؛ پس بررسی ارزش‌ها، رفتارها و سبک زندگی شهروندان اعم از شهری و روستایی باید در اولویت برنامه‌های زیست‌محیطی قرار گیرد.

درنهایت دربارۀ اثرات شاخص‌های رفاه اجتماعی و رضایت‌مندی بر بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست باید گفت که به باور بسیاری از صاحب‌نظران برای دست‌یابی به محیط زیست سالم‌تر و ریشه‌‌کن‌کردن فقر، به رشد اقتصادی نیاز است؛ زیرا به باور توماس ریردان[40] (2008)، بین فقر و تخریب محیط زیست در مناطق روستایی رابطه وجود دارد. به این دلیل که وجود فقر سبب می‌شود از محیط زیست استفادۀ نامعقول و غیرمنطقی اعم از چرای بی‌رویه، کندن بوته‌ها برای مصارف خانگی، رعایت‌نکردن اقدامات آبخیزداری، جنگل‌زدایی و... شود. افزون بر این به باور شوماخر[41] (2013)، بین میزان برخورداری شهروندان و رضایت‌مندی آنان از اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بهبود رفتارهای معطوف به حفظ محیط زیست رابطه وجود دارد.

با توجه به نتایج پژوهش باید تدابیری اندیشیده شود تا هویت اجتماعی افراد شکل گیرد و از فردگرایی - که سبب کاهش روابط اجتماعی می‌‎شود - پرهیز شود. به این دلیل که داشتن هویت اجتماعی و روابط قوی درجامعۀ روستایی، سبب ایجاد حس مسئولیت در افراد و بهبود رفتارهای زیست‌محیطی می‌شود. علاوه بر این، باید تدابیری برای ارتقای آگاهی زیست‌‎محیطی اندیشیده شود و واضح است که رسانه‌های جمعی در این زمینه می‌توانند نقش مهمی بازی کنند. این رسانه‌ها باید برنامه‌هایی برای افزایش آگاهی زیست‌محیطی جوامع روستایی به‌ویژه در مناطق روستایی شهرستان اردبیل تدارک ببینند. برگزاری کلاس‌های آموزشی، گنجاندن دروس مرتبط با حفظ محیط زیست در برنامۀ درسی دانش‌آموزان ابتدایی، راهنمایی، متوسطه و دانشجویان هم می‌تواند از عوامل افزایش آگاهی زیست‌محیطی در افراد جوامع روستایی شهرستان اردبیل باشد. افزون بر این شایسته است فرهنگ‌سازی در زمینۀ افزایش روحیۀ مشارکت، تشویق کار جمعی و تقویت حس مسئولیت اجتماعی و تقویت حس تعلق سرزمینی در مناطق روستایی شهرستان اردبیل در رسیدن به رفتار مطلوب زیست‌محیطی صورت گیرد. علاوه بر این، وظیفۀ مسئولان دولتی است که گام‌های اساسی در زمینۀ محرومیت‌زدایی مناطق روستایی شهرستان اردبیل بردارند. به این دلیل که وجود فقر سبب ایجاد احساس نارضایتی در مناطق روستایی می‌شود و اگر روستاییان از زندگی در مناطق روستایی احساس رضایت کنند، رفتارهای زیست‌محیطی بهتری انجام می‌دهند. درنهایت، با توجه به بررسی‌های انجام‌شده و نتایج به‌دست‌آمده، برای ترویج و توسعۀ رفتارهای مسئولانۀ زیست‌محیطی، در زمینۀ محافظت از منابع طبیعی و محیط زیست توصیه می‌شود به سرمایۀ اجتماعی موجود در مناطق روستایی شهرستان اردبیل توجه بیشتری شود و فعالیت‌ها و طرح‌ها به گونه‌ای برنامه‌ریزی شوند که به سرمایۀ اجتماعی توجه ویژه‌ای شود. به‌علاوه باید گام‌های اساسی در زمینۀ توجه به دانش بومی و اشاعۀ سنت‌های قدیمی دربارۀ حفظ محیط زیست، افزایش آگاهی عمومی بین روستاییان در زمینۀ حفظ محیط زیست، تقویت حس مسئولیت‌پذیری در حفاظت از محیط زیست، ارتقای روحیۀ تعاون و مشارکت اجتماعی، بالابردن اخلاق اجتماعی برای نهادینه‌کردن و پایداری رفتارهای زیست‌محیطی مناسب در مناطق روستایی شهرستان اردبیل برداشته شود تا رفتارهای مبتنی بر حفظ محیط زیست در مناطق روستایی شهرستان اردبیل تقویت شوند.



[1] Conservationism

[2] Preservationism

[3] Social Ecology

[4] Animal Rights

[5] Animal Rights

[6] Ecofeminism

[7] Stwardship

[8] Sustainable Development

[9]Dunlap & Cotton

[10]Barr

[11]Beck

[12]Fishbein & Ajzen

[13] Stern

[14] Kollmuss & Agyeman

[15] Yildiz et al.

[16]Barnard

[17] Value-Belief-Norm

[18] Pettus & Giles

[19]Alp et al.

[20] Grafton & Stephen

[21]Akram

[22]Putnam

[23]Barry

[24]Saunders et al.

[25]Pretty & Ward

[26]Kalantari et al.

[27]Budruk et al.

[28]Chen et al.

[29]Minani et al.

[30] Masika & Joekes

[31] Gifford

[32] Nguyen

[33]Alaxander

[34]Ogunkan

[35] Gritzalis

[36]Pretty & Ward

[37] Hary & Esphan

[38]Katz

[39]Saunders et al.

[40] Riordan

[41]Shomakher

 
اسماعیلی، ف. (1386). بررسینگرشزیست‌محیطیدانش‌آموزانسومدبیرستانشهرتهران، پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد محیط زیست، دانشکدۀ علوم محیط زیست، دانشگاه تهران.
اینگلهارت، ر. (1375). تحول فرهنگی در جوامع پیشرفتۀ صنعتی، ترجمۀ: مریم وتر، تهران: کوثر.
بارو، ک. (1380). اصول و روش‌های زیست‌محیطی، ترجمۀ: مهرداد اندرودی، تهران: کنگره.
پناهنده، م. و عابدین‌زاده، ن. (1389). «ارزیابی اثرات زیست‌محیطی کارخانۀ کمپوست یزد»، فصلنامۀ علوم و تکنولوژی محیط زیست، ش 46، ص 99-87.
جهانگرد، الف. (1395). «محیط زیست و برنامه‌های توسعه در ایران»، فصلنامۀ اقتصاد محیط زیست و منابع طبیعی، س 1، ش 2، ص 142-105.
خوش‌فر، غ.؛ صالحی، ص. و امام‌قلی، ل. (1388). «بررسی رفتار مردم نسبت به محیط زیست؛ مطالعۀ موردی: مناطق شهری و روستایی استان کردستان»، همایش مهندسی محیط زیست، تهران: دانشگاه تهران.
رضوانی، ن. (1384). بررسی رابطۀ بین دانش زیستمحیطی و نگرش‌ها با رفتارهای محافظت از محیط، پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد، دانشکدۀ علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه شهید بهشتی تهران.
شرفی، ل. و علی‌بیگی، الف. (1394). «الگوی سنجش پایداری محیط زیست روستایی؛ مورد مطالعه: روستای شروینه در شهرستان جوانرود»، فصلنامۀ اقتصاد فضا و توسعۀ روستایی، س 4، ش 2، ص 132-115.
صالحی، ص. و امام‌قلی، ل. (1391). «بررسی تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر رفتارهای زیست‌محیطی؛ مطالعۀ موردی: استان کردستان»، مجلۀ جامعه‌شناسی ایران، د 13، ش 4، ص 115-90.
صالحی، ص. و لقمان‌زاده، الف. (1391). «مطالعۀ تجربی رابطۀ آگاهی و رفتارهای زیست‌محیطی (مطالعۀ مناطق شهری و روستایی شهرستان سنندج)»، مسائل اجتماعی ایران، د 3، ش 1، ص 147-121.
عابدی‌سروستانی، الف.؛ شاه‌ولی، م. و محقق‌داماد، م. (1386). «ماهیت و دیدگاه‌های اخلاق زیست‌محیطی با تأکید بر دیدگاه اسلامی»، فصلنامۀ اخلاق در علوم و فناوری، س 2، ش 1 و 2، ص 72-52.
فرصت، م. (1384). ارزشیابی آموزشزیست‌محیطیدرنظامآموزشعالیکشور، پایان‌نامۀ دکتری رشتۀ مدیریت محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی تهران، واحد علوم تحقیقات.
قلندریان، الف.؛ تقوایی، ع. و کامیار، م. (1394). «مطالعۀ تطبیقی رابطۀ انسان و محیط زیست در تفکر توسعۀ پایدار و تفکر اسلامی»، فصلنامۀ پژوهش‌های معماری اسلامی، س 4، ش 10، ص 77-62.
کریمی، ل. (1389). بررسی عوامل جامعه‌شناختی مؤثر بر رفتار زیست‌محیطی (با تأکید بر رفتار مصرف آب) در شهر زنجان، پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد مدیریت محیط زیست، دانشگاه پیام‌نور تهران.
گراوندی، ش.؛ پاپ‌زن، ع. و افشارزاده، ن. (1390). «مدل‌سازی توسعۀ پایدار زیست‌محیطی با استفاده از تئوری بنیانی؛ مورد مطالعه: روستای شروینۀ شهرستان جوانرود»، فصلنامۀ مسکن و محیط روستا، ش 136، ص 78- 67.
گیدنز، آ. (1377). پیامدهای مدرنیته، ترجمۀ: محسن ثلاثی، تهران: نشر نی.
Akram, D. M. (2016) “Sanitation, Health and Development Deficit in India: A Sociological Perspective.” The Environmentalist Journal, 9 (11): 121-145.
Alaxander, A. (2015) “Mainstreaming Sustainable Development” Journal of Environmental Management, 2 (5): 77-85.
Alp, E. Ertepinar, H. Tekkaya, C. & Yilmaz, A. (2006) “A Survey on Turkish Elementary School Students’ Environmental Friendly Behaviors and Associated Variable.” Environmental Education Research, 14 (2): 129-143.
Arbont, R. Alexander, M. & Demir, C. (1976) “Effects of Personal Characteristics on Environmental Attitudes: A Questionnaire Survey with University Campus People in a Developing Country, Turkey.” Environmental Research, 6 (5): 332-340.
Barnard, S. (2016) “Impact of Indian total Sanitation Campaign on Latrine Coverage and Use: A Cross-Sectional Study in Orissa Three Years Following Programme Implementation.” Social Service Review, 3(8): 65-75.
Barr, S. (2003) “Strategies for Sustainability: Citizens and Responsible Environmental Behaviour.” Area, 35(3): 227-240.
Barr, S. (2007) “Factors Influencing Environment Attitudes and Behaviors: A U.K. Case Study of Household Waste Management.” Journal of Environment and Behavior, 4(39): 435-473.
Barry, J. (2009) Environment and Social Theory. London and New York: Routledge.
Beck, U. (1995) “Replies and Critiques.”in Beck, U., Giddens, A. & Lash, S. Reflexive Modernisation: Politics, Tradition and Aesthetics in the Modern Social Order. Cambridge: Polity Press. 111-125
Budruk, M. Thomas, H. & Tyrrell, T. (2012) “Urban Green Spaces: A Study of Place Attachment and Environmental Attitudes in India.” Society and Natural Resources: AnInternational Journal, 5 (12): 25-65.
Chen, X. Peterson, M. N. Hull, V. Lu, C. Lee, G. D. Hong, D. & Liu, J. (2014) “Effects of Attitudinal and Sociodemographic Factors on Pro-Environmental Behavior in Urban China.” Environmental Conservation, 3 (8): 45-52. Doi: 10. 1017/ S037689291000086X.
Dunlap, R. E. & Cotton, W. R. (1978) “Environmental Socioligy.” Annual Review of Socioligy, 5 (8): 243-273.
Fishbein, M. & Ajzen, I. (1975) “Belief, Attitude, Intention and Behavior: An Introduction to Theory and Research.” Environment and Behavior Journal, 29 (1): 111-133.
Gifford, R. (2013) “The Dragons of Inaction: Psychological Barriers that Limit Climate Change Mitigation and Adaptation.” American Psychologist, 6 (6): 290–302.
Grafton, R. & Stephen, K. (2003) Social Capital and National EnvironmentalPerformance, Australian National University, Economics and Environment Network. Working Paper, EEN0206, http://een.anu.edu.au/.
Gritzalis, K. C. (2015) “Environmental Friendly Technologies for Rural Development.” Journal of Environmental Management, 5 (11): 23-45.
Hary, E. & Esphan, L. (2008) “Life Paths into Effective Environmental Action.” The Journal of Environmental Education, 31 (1): 15–26.
Kalantari, Kh. Shabani, H. Asadi, A. H. & Mohamadi, M. (2007) “Investigating Factors Affecting Environmental Behavior of Urban Residents: A Case Study in Tehran City. Iran.” American Journal of Environmental Sciences, 2 (6): 24-48.
Katz, E. G. (2000) “Social Capital and Natural Capital: A Comparative Analysis of Land Tenure and Natural Resource Management in Guatemala.” Land Economics, 76 (1): 114-132.
Kollmuss, A. & Agyeman, J. (2002) “Mind the Gap: Why Do People Act Environmentally and What are the Barriers to Proenvironmental Behavior?” Environmental Education Research, 8 (3): 239-260.
Masika, R. & Joekes, S. (2002) “Environmentally Sustainable Development and Poverty: A Gender Snalysis, BRIDGE (Development - Gender). Institute of Development Studies.” Journal of Sustainable Development, 5 (2): 1-16.
Minani, B. Rurema, D. & Lebailly, P. (2015) Rural Resilience and the Role of Social Capital among Farmers in Kirundo Province, Northern Burundi, Applied Studies in Agribusiness and Commerce,Agroinform Publishing House, Budapest. www.researchgate.net
Nguyen, T. (2010) Role of Social Capital in Natural Resource Conservation: a Case Study of CatTien National Park in Vietnam. a dissertation presented to the graduate school of the University of Filorida in partial fulfillment of the requirements for the degree of Doctor of Philosophy, University of Filorida.
Ogunkan, D. V. (2012) “Religious Value: An Instrument for Sustainable Environmental Concern.” Journal of Envoirnment andBehavior, 2 (5): 322-348.
Pettus, A. M. & Giles, M. B. (1987) “Personality Characteristics and Environmental Attitueds.” Journal of Population and Environmental, 9 (3): 54-68.
Pretty, J. & Ward, H. (2001) “Social Capital and the Environment.” World Development, 2 (29): 209-227.
Putnam, R. (1995) “The Strange Disappearance of Civic America, Policy, Autumn Management in Nigeria.” Global Journal of Human Social Science, 10 (3): 25-30.
Riordan, T. (2008) “Environmental Communication and the Social and Cultural Politics of Environmental Citizenship.” Environment and Planning, 3 (2): 1445–1460.
Saunders, C. D. Brook, A. T. & Myers, O. E. (2006) “Using Psychology to Save Biodiversity and Human Well Being.” Conservation Biology, 20 (3): 702-705.
Shomakher, S. (2013)” Environmental Knowledge: 15 Years of Change?” the Journal of Environmental Education, 22 (3): 20-32.
Stern, R. (2013). “Environmental Knowledge and Ecological Behavior.” Environmental Education Research, 1 (9): 1-19.
Yildiz, N. Yilmaz, H. Demir, M. & Toy, S. (2011) “Effects of Personal Characteristics on Environmental Awareness; a Questionnaire Survey with University Campus People in a Developing Country, Turkey.” Scientific Research and Essays, 6 (2): 332-340.
Zsuzsanna, F. Piko, B. Kovac, S. & Uzzoli, A. (2009) “Air Pollution Is Bad for My Health: Hungarian Children’s Knowledge of the Role of Environment in Health and Disease, Health & Place.” Journal of Environmental Education Research, 1 (5): 239-246.