Document Type : Research Paper
Authors
1 Ph.D. Student Socilogy, University of Isfahan, Iran
2 University of Isfahan, Iran
3 University of Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه و بیان مسئله
با شروع دهۀ 90 میلادی دنیا با تحول جدید و رو به رشدی، روبهرو شد. تحول در رسانههای سنتی و ایجاد شبکۀ جهانی اینترنت، خیلی زود از پدیدۀ محدود و فانتزی به بستری برای شکلگیری زندگی دوم بشر تبدیل شد؛ بهطوری که میتوان گفت سرعت بالای سرایت و فراگیری فضای مجازی و تأثیرگذاری آن بر ساحات مختلف زندگی اجتماعی، در جامعۀ ما نیز همچون سایر جوامع، با پدیدههای دیگر مقایسهپذیر نیست. افزایش میزان وابستگی افراد به رسانههای اجتماعی در تعاملات روزمره، هم سبب تغییرات در سبک زندگی کاربران - بهویژه نوجوانان و جوانان - و اثرگذاری بر نگرشها و رفتارهای آنها شده و هم به بستری برای شناخت دقیقتر کنشهای انسانها تبدیل شده است (Kulandairaj, 2014; Nylander, 2013; Centola, 2013)
ایران از سالهای دهۀ 70 به این سو، بهطور شتابانی با پدیدۀ فضای مجازی روبهرو شده است. براساس نتایج مطالعۀ ایسپا در اسفندماه 1397، حدود 60 درصد ایرانیان از شبکۀ اجتماعی تلگرام استفاده میکنند که این رقم میان جوانان بیشتر است. 71 درصد جوانان 18 تا 29سالۀ ایرانی از شبکۀ اجتماعی تلگرام و 49 درصد از اینستاگرام استفاده میکنند (کانال ایسپا، 1398). این روند رو به رشد، برای آینده نیز پیشبینی شده است؛ بهطوری که آیندهشناسان در مطالعاتشان سالهای پیش رو را همراه با توسعۀ فناوریهای ارتباطی و فناوری اطلاعات و بهدنبال آن تأثیرگذاری بیشتر رسانهها میدانند. ازسوی دیگر، فرایند همگرایی میان دانش - فناوریهای شزان[1]، موقعیت خاصی دارد که باید دربارۀ آن توضیح داد؛ شرایط کنونی دربارۀ دانش-فناوریهای شزان، جایگاهی را به آن اعطا کرده است که فلاسفۀ علم از آن با نام «برنامۀ پژوهشی رو به رشد» یاد میکنند؛ در حال حاضر در قلمروهای محدودی میان برخی از این دانش – فناوریها، بهصورت ترکیبهای دوگانه یا سهگانه، همگراییهایی حاصل شده است. با نظر به نتایج حاصل از این همگراییها و گمانهزنی دربارۀ چگونگی همگراییهای آینده، میتوان بصیرتهایی را دربارۀ تأثیرات همگرایی تمامعیار هر چهار دانش - فناوری بر حوزههای فرهنگ، اخلاق و سیاست به دست آورد (پایا، 1397: 233).
از ساحاتی که برخی پژوهشگران ایرانی در مطالعاتشان خودآگاه یا ناخودآگاه از آن غفلت داشتهاند، توجه به بافت یا بستر انجام مطالعات و پژوهشها بوده است؛ به بیانی دیگر، در نگاه برخی پژوهشگران بهویژه در مطالعات کمی، شهروندان حاضر در بافتهای اجتماعی مختلف یکسان فرض شدهاند و وجود جوامع مختلف در محیطهای اجتماعی متفاوت نقش جالبتوجهی در مطالعاتشان نداشتهاست؛ اما به نظر میرسد اگر رسالت جامعهشناسان را فراتر از توصیف و تبیین شرایط اجتماعی بدانیم و معتقد به مداخله و برنامهریزی برای تغییر نیز باشیم، باید این دیدگاه را نقد یا حتی رد کنیم (بلیکی، 1387: 101).
اصفهان بهمنزلۀ یکی از حوزههای تمدنی در ایران و سابقۀ طولانی در عرصۀ فرهنگی، ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی خاصی دارد. مقایسۀ نتایج پیمایشهای ملی بهخوبی نشان میدهد در برخی زمینههای فرهنگی و اخلاقی تفاوت معناداری میان نگرش اصفهانیها با دیگر ایرانیان وجود دارد. برای نمونه مقایسۀ نتایج «پیمایش ملی وضعیت فرهنگی، اجتماعی - اخلاقی جامعۀ ایران» (1396) در سه سطح ملی، استانی و شهرستانی (شهرستان اصفهان)، در برخی محورها بیانکنندۀ این مسئله است.
نمودار 1- پنداشت اصفهانیها از ویژگیهای اخلاقی مردم اصفهان (استخراجشده از نتایج گزارش پیمایش ملی وضعیت فرهنگی، اجتماعی - اخلاقی جامعۀ ایران، 1396)
برخی مطالعات کیفی انجامشده همچون «شناسایی و تحلیل الگوهای سبک زندگی شهروندان شهر اصفهان» (ایمان و سروش، 1392) نیز به این مسئله اذعان دارند.
با توجه به سابقۀ تاریخی ذکرشده، اصفهانیها هم زندگی با سنتها را تجربه میکنند و هم بهدلیل وجهۀ صنعتی این شهر، سودای تغییر و پیشرفت دارند. این دوگانهها، اصفهان را به عرصۀ جالبتوجهی در این زمینه تبدیل میکند. براساس دادههای درگاه پایش شاخصهای فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران، استان اصفهان براساس محاسبۀ خردادماه 1397، با امتیاز 53/7، رتبۀ پنجم را در شاخصهای فاوا در کشور داشته است. 74 درصد از شهروندان استان اصفهان به اینترنت دسترسی دارند و 81 درصد آنها از تلفن همراه استفاده میکنند (درگاه پایش جامعۀ اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران، 1397).
گذشت نزدیک به دو دهه از ورود اینترنت و تلفن همراه به ایران، شاید فرصت مناسبی باشد تا آثار تولیدشده بهوسیلۀ دانشگاهیان و پژوهشگران در چارچوب مقالات علمی در این زمینه بررسی شوند. بهطور قطع، از روشهای مناسب برای این هدف، روش مرور نظاممند است که در آن، جامعۀ آماری، پژوهشهای موجود در حوزۀ بررسیشده است. با استفاده از این روش، مقالاتی بررسی انتقادی میشوند که موضوع شبکههای اجتماعی و فضای مجازی در اصفهان را مطرح کردهاند.
مسئلۀ محوری در مطالعۀ پیش رو، بررسی مقالات مرتبط با حوزۀ موضوعی شبکههای اجتماعی و فضای مجازی در اصفهان با استفاده از روش مرور نظاممند است. در مقالۀ حاضر، بهدنبال پاسخ به این سؤالات هستیم: آثار ذکرشده ازلحاظ مسئلهشناختی، نظریهشناختی و روششناختی چه ضعفها و قوتهایی دارند؟ این مطالعات چه تصویری از وضعیت فضای مجازی در اصفهان ارائه میدهند؟ میدان پژوهش (اصفهان) چه جایگاهی در این پژوهشها داشته است؟ و درنهایت، در مسیر پیشرو، چه پیشنهادهایی برای سیاستگذاری بهتر این حوزۀ مطالعه ارائه میشود؟
ادبیات پژوهش
تجزیه و تحلیل شبکههای اجتماعی و تحلیل نظریههای موجود نشان میدهد اصلیترین نکته در هر شبکهای، روابط است. شبکههای اجتماعی مجازی شکل جدیدی به روابط اجتماعی دادهاند. این شبکهها یکی از محصولات وب 2 بود. وب 2 به آن دسته از فناوریها اطلاق میشود که امکان مشارکت کاربر در تولید محتوا و بهاشتراکگذاری اطلاعات شامل متن، عکس، فیلم، لینک، فایل و هرگونه دادۀ دیگر را فراهم میکنند (بصیریانجهرمی، 1392: 33). بوید و الیسون[2] (2007) شبکههای اجتماعی را مجموعه خدمات مبتنی بر وب میدانند که به اشخاص امکان خلق توصیفات عمومی و خصوصی را میدهد. همچنین امکان برقراری ارتباط با دیگر اعضا، اشتراکگذاری منابع و جستجو برای یافتن ارتباطات جدید را فراهم میکند. خدمات آنلاینی وجود دارند که در سیستم مشخصی، امکان ساخت پروفایل شخصی، معرفی خود به دیگران، اشتراکگذاری اطلاعات و برقراری ارتباط با دیگران را میدهند (به نقل از قاسمی و همکاران، 1395: 83).
شبکههای اجتماعی سایتهایی هستند که به افراد اجازۀ ارائۀ نمایهای نیمهعمومی را میدهند، فهرست مفصلی از کاربران دیگری را تهیه میکنند که با آنها ارتباط دارند و امکان مشاهدۀ فهرست و پروفایل سایر کاربران مرتبط با خود را میدهند (بصیریانجهرمی، 1392).
شبکههای اجتماعی مجازی نسبت به نسل گذشتۀ رسانه، ویژگیهایی دارند. ضیاییپرور معتقد است این تفاوتها عبارت از این است که هویت در شبکههای اجتماعی بهسمت واقعیتر شدن پیش میرود، شبکههای اجتماعی قدرت بسیجکنندگی و قابلیت اطلاعرسانی گستردهای دارند (به نقل از بصیریانجهرمی، 1392: 17).
واسرمن و فاست، تفاوت شبکههای اجتماعی مجازی و رسانههای سنتی را در تفاوت دسترسی، قابلیت دسترسی، سهولت استفاده، فوریت و استمرار میدانند (جعفرپور، 1390؛ به نقل از زکی، 1397: 3).
انسان مدرن برای رهایی از محدودیت مادی و فیزیکی بهسمت خلق جهانی حرکت کرد که او را از برخی محدودیتهای فیزیکیاش رها کند. بخشی از تحقق این رؤیا با فناوریهای ارتباطی دنبال شد. شاید یکی از اهداف روند همگرایی فناوریها (شزان)، تعبیر همین رؤیا باشد. روند رشد فناوریهای ارتباطی از دهۀ 60 میلادی به بعد زندگی بشر را روزبهروز بیشتر با رسانهها درآمیخت. از دهۀ 90 میلادی، اصطلاح فضای مجازی و اینترنت بهمرور واژههای پرکاربردی شدند. با ظهور نسل دوم اینترنت یا وب 2 آهستهآهسته اینترنت صورت تعاملیتر و اجتماعیتری به خود گرفت و ظهور شبکههای اجتماعی، از نتایج این رویکرد بود. دربارۀ تعریف، ماهیت و کارکردهای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، دیدگاهها و نظریههای فراوانی عرضه شدهاند که در ادامه به برخی از آنها اشارۀ کوتاهی خواهد شد. در جدول زیر مروری کوتاه بر مفاهیم کلیدی برخی متفکران انتقادی دربارۀ فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میشود:
جدول 1- مفاهیم کلیدی متفکران انتقادی
صاحبنظران |
مفاهیم استفادهشده |
توضیح مفاهیم |
ویریلیو(2005) |
«دیدزنی» جهانشمول (Voyeurism) |
سوژههایی که خود مشتاق نمایش زندگی خودشان در صفحۀ نمایشاند. در عصر ابرشهرها، تصاویر عمومی همهکارهاند و میلیونها کاربر در سراسر جهان بهواسطۀ همزمانی و فراگیری الکترونیکی و دوربینهای آنلاین امکان حضور همزمان را فراهم میکنند. |
درون مستعمرهسازی (Inter Colonizing) |
فضای مجازی شکل جدیدی از استعمارگرایی، سرمایهداری و حکومت ایدئولوژی را برای کنترل و نظارت سوژهها شکل داده است. |
|
باومن و لیون (2013) |
وسواس دیدهشدن (scopophilia) |
دیوید لیون معتقد است امروزه در فضای مجازی با اختلالی روبهرو هستیم که وسواس دیدهشدن نامیده میشود. وجود این اختلال مکمل شکلگیری نوع جدیدی از نظارت است. با افزایش حضور همیشگی، فعالیتهای نظارتی ادغام میشوند و تأثیرات چشمگیر بسیار زیادی خواهند یافت. |
باومن و لیون (2013) |
نظارت پساپانوتیک (پساسراسربینی) (post-panopticon) |
باومن معتقد است در مدرنیتۀ سیال زیر سلطۀ رسانههای ارتباطی، با شخصیسازی برجهای دیدهبانی روبهرو هستیم. سوژههای رسانهای ابزارهای لازم برای نظارت بر خودشان و اختیار بردگی را تهیه میکنند. سوژۀ مجازی در زندانی از نشانههای معنایی گرفتار و به آوارگی مجازی تبدیل شده است. |
تورکل(2011)
|
همدمهای مجازی (Virtual comanion) |
وقتی میخواهید وارد شبکههای اجتماعی شوید، به شما نوید واردشدن به بهشتی از دوستیها و رفاقتها را میدهند؛ ولی وقتی وارد میشوید میبینید که چنین نیست و همین مسئله سبب میشود رفتارهای بیادبانه در این فضا نمود بیشتری داشته باشند. تورکل در همین بحث به استعارۀ چرخیدن در فضای مجازی اشاره میکند. |
گیل (2018) |
پنجره اُوِرتن یا پنجرۀ گفتمان (Overton Window) |
دنیای مجازی ما را در قبیلههای اعتقادی خود محصور و نسبت به عقایدی که خارج از پنجرۀ گفتمان مشخصشدۀ ما قرار دارند، آلرژیک و کر میکند. همچنین ما را از دیگران خارج، از قبیلۀ خودمان دور و به همین دلیل عصر بهشدت شبکهایشده، ما را نامتصل و شیوع طرفداری متعصبانۀ همهگیر را تسهیل کرده است؛ به عبارت دیگر، رسانه در عصری که افراد و جوامع بهشدت شبکهای شدهاند، افراد و جوامع را غیرمتصل و جزیرهای هم میکند. |
|
اتاق پژواک (echo chamber) |
در نتیجۀ این بالکانیزهشدن دیجیتال، تعدادی اتاق پژواک شکل گرفته است؛ یعنی وضعیتی که در آن اطلاعات و باورها با تکرار درون جمعی محدود تقویت میشوند و دیدگاههای رقیب، سانسور میشوند یا کمتر از حد پوشش داده میشوند. |
چامسکی(2016) |
بلاگردانی (scapegoating) |
احتمال وقوع دورانی سرشار از تعصب و بلاگردانی در عصر رسانههای دیجیتال وجود دارد. استعاره از دورانی است که مشکلات بر گردن کسانی میافتد که نقش مستقیمی در آن مشکل ندارند؛ ازجمله مهاجران یا مسلمانان در جهان غرب. |
لانیر (پدر واقعیت مجازی) (2018) |
BUMMER (Behaviors of users Modified and Made into an Empire for Rent) |
BUMMER: معنای اصلی آن ناخوشایند و فاجعهانگیز است؛ اما لانیر آن را با حروف بزرگ بهمنزلۀ اسم اختصاری مینویسد که ترجمۀ آن این است که در شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای گوناگون، «رفتار کاربران دستکاری میشود و ازطریق آن یک امپراتوری اجارهای ساخته میشود». مشکل بامر (BUMMER)، استفاده از فناوری برای جهتدهی مردم و تمرکز قدرت به چنان شکل دیوانهوار و وحشتآوری است که به تهدیدی برای بقای تمدن تبدیل میشود. بامر چیزی است که باید از آن دوری بجویید. حسابتان را حذف کنید. |
صاحبنظران |
مفاهیم استفادهشده |
توضیح مفاهیم |
توفکچی (2016) |
قدرت و شکنندگی اعتراضات شبکهایشده (the power and fragility of networked protest) |
شبکههای اجتماعی سطح بینظیری از آزادی بیان را به ما دادهاند؛ اما در عوض اعتمادمان را از بین بردهاند. امروزه مؤثرترین شکل سانسور، بستن راه گفتار نیست؛ بلکه دستکاری اعتماد و توجه است؛ بنابراین، اصلاً به شکلهای سابق سانسور شبیه نیستند؛ بلکه به شکل کارزارهای مجازی درمیآیند که از ظرفیت پویای خشمی بهره میبرند که مثل ویروس منتشر میشود تا هزینهای تحملناپذیر و نامتناسب بر کنش تحمیل کند. |
والبرگ(2011) |
آزادی بیان و نبودن آزادی اندیشه |
فناوری رسانه بهمنزلۀ آخرین نسل فناوری از جهتی امکانات و آزادی عمل برای بیان بشر پستمدرن فراهم میکند؛ اما بههیچوجه عامل گسترش معنویت، ارزشهای انسانی و ارزشهای والا نیست. |
هاروارد (2013) و هپ (2013) |
رسانهایشدن |
موضوع اصلی رسانهایشدن، رابطۀ بین تغییرات رسانه و تغییرات زندگی روزمره، هویت، فرهنگ و جامعه است. رویکرد رسانهایشدن بهصورت نظریۀ رویکردی، مفهومی از پیشرفتهای تاریخی، واقعی، اجتماعی و فرهنگی در بافت پیشرفتهای رسانه (رسانههای ارتباطی) است. با این تعریف از رسانهایشدن، میتوان سه شأن را برای رسانه متصور شد: 1- ایفای نقش در حکم نهادی مستقل؛ 2- تنظیم ارتباطات (و در ادامه منطق ارتباط) میان دیگر نهادها و عاملان اجتماعی؛ 3- ایجاد محیطی برای تعاملات بین نهادها و بازیگران صحنۀ اجتماع که به تسهیل و تشدید میزان ارتباطات ازطریق رسانه منتهی میشود.
|
دربارۀ مطالعات ثانویۀ پژوهشهای مرتبط با فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، پژوهشهای داخلی و خارجی انجام شده است. در ادامه تعدادی از این مطالعات مرور خواهد شد.
میان پژوهشهای انجامشده با رویکرد فراتحلیل، آثاری نیز وجود دارند که پژوهشهای مرتبط با موضوع یا مسئلهای اجتماعی در بستری خاص را بررسی میکنند. برای مثال، بخارایی و میرزایی (1394) پژوهش «فراتحلیل مطالعات خودکشی در استان ایلام» را با هدف ترکیب کمی پایاننامههای انجامشده در حوزۀ جامعهشناختی و روانشناختی و عوامل مؤثر بر خودکشی و اقدام به خودکشی، انجام دادهاند. آنها با بررسی 36 مورد مطالعه به این نتیجه دست یافتند که اجتماع علمی از پژوهشگران شکل نگرفته است که کنش متقابل مکرر با باورها و ارزشهای مشترک و مناسبات اجتماعی آمیخته به پیوند متقابل و اجتماع معرفتی را داشته باشد.
روش پژوهش
در برخی مطالعات اجتماعی، پژوهشگر پژوهشهای گذشته را دادۀ پژوهش خود قرار میدهد. فنها و روشهای مختلفی در مطالعات با دادههای نوع دوم وجود دارند که ازجمله این روشها مرور نظاممند و فراتحلیل است. مرور نظاممند متون عبارت است از اقدام هماهنگ برای شناسایی سیستماتیک همۀ پژوهشها و استنباط نتیجهای جدید از نتایج پژوهشهای قبلی و بررسی دادههای مطالعات با کیفیت مطلوب و در بعضی موارد تجزیه و تحلیل کمی آنها با روشی استاندارد و نظاممند که برای پاسخدادن به سؤالی مرتبط انجام میشود. مرور نظاممند متون چهار گام اساسی دارد: 1- تصمیمگیری در زمینۀ نوع متونی که قرار است مرور شوند؛ 2-مطالعه و درک آنچه نویسندگان در آثارشان آوردهاند؛ 3-ارزیابی ایدهها، روشهای پژوهشی و نتایج هر کدام از آنها؛ 4- جمعبندی محتوای متون یا اسناد و شواهد مرورشده (Glass, 1981; Kenneth, 1996؛ به نقل از علیمحمدزاده و همکاران، 1392: 23).
جدول 2- پیشینۀ مطالعات داخلی و خارجی
نویسنده |
عنوان |
توضیحات |
بامیستر (in: Liu et al., 2016) |
فراتحلیل شبکههای اجتماعی مجازی و سرمایۀ اجتماعی |
با بررسی 58 مقالۀ گردآوریشده به این نتیجه رسیده است که میان دو متغیر ارتباط مثبتی وجود دارد. |
بولیان (2015) |
استفاده از رسانههای اجتماعی و مشارکت، فراتحلیل پژوهشهای موجود |
با بررسی 36 مطالعه، رابطۀ بین استفاده از رسانههای اجتماعی و مشارکت در زندگی مدنی و سیاسی را ارزیابی میکند. |
اسکوریک و کینفنگ (2015) |
بررسی فراتحلیل رسانههای اجتماعی و مشارکت شهروندی |
22 مطالعۀ منتشرشده در فاصلۀ سالهای 2007 تا 2013 را بررسی کرده است. نتایج این مطالعه نشان میدهند استفاده از رسانههای اجتماعی بهطور کلی ارتباط مثبتی با ابعاد مختلف مشارکت شهروندی دارد. |
جنادله و رهنما (1397) |
بازنمایی آسیبشناسانۀ رسانههای جدید در مطالعات خانواده (فراتحلیل مقالات چاپشده دربارۀ تأثیر رسانههای جدید بر خانواده) |
دیدگاههای مطرح در این حوزه را با سه رویکرد آسیبشناختی، تأثیرات ایجابی و پیچیدگی تأثیرات، صورتبندی و بر همین اساس مقالات منتشرشده طی دهۀ 1395-1385را بررسی کردهاند. |
نیازی و همکاران (1396 ب) |
فراتحلیل رابطۀ بین اینترنت و انزوای اجتماعی |
در این مقاله 12 پژوهش مرتبط انجامشده میان سالهای 1380 تا 1395 بررسی شده است؛ درنهایت، مطالعات بررسیشده، ناهمگنی اندازۀ اثر داشتهاند. |
ذکایی و حسنی (1396) |
شبکههای اجتماعی مجازی و سبک زندگی جوانان |
16 مقاله را براساس ربط موضوعی و بدون محدودیت زمانی بررسی کردهاند. یافتههای فراتحلیل نشان دادند پژوهشهای انجامشده از ضعفهای نظری و روششناختی رنج میبرند که ممکن است توضیحی بر تفاوتها و تناقضهای موجود در نتایج بهدستآمده از این پژوهشها باشد. |
بروجردیعلوی و صدیقیزدچی (1396) |
تأثیر فضای مجازی بر هویت ملی و قومی در ایران |
12 اثر در این حوزه را با روش فراتحلیل بررسی کردهاند. نتیجۀ این بررسی تأییدکنندۀ تأثیر مثبت فضای مجازی بر هویت قومی مخاطبان است؛ البته نشانههایی از جریان هویتزدایی قومی نیز وجود دارد. |
نیازی و همکاران (1396 الف) |
خوانشی جامعهشناختی بر پژوهشهای اعتیاد به اینترنت در ایران |
با استفاده از روش اشباع نظری، 20 مقالۀ موجود در این حوزه در سالهای 1389 تا 1394 را بررسی کردهاند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهند مسئلۀ اعتیاد به اینترنت بیشتر ازسوی رشتههای علوم پزشکی و روانشناسی تحلیل شده است و علوم اجتماعی و علوم ارتباطات انکار گفتمانی شدهاند. |
حاجیانی و روغنیان (1394) |
فراتحلیل پژوهشهای انجامشده دربارۀ تأثیر فضای مجازی بر اخلاق اجتماعی |
یافتههای پژوهش نشان میدهند فضای مجازی با افزایش قدرت تحلیل و ایجاد روحیۀ انتقادی و شکلگیری خرد جمعی، توانسته است نیروی تفکر و ذهن کاربران شبکۀ اجتماعی را به کمک تعاملات اجتماعی و بهرهگیری از ابزارهای اینترنتی، ترکیب و همراه کند و نیرویی عظیم با قدرت پردازشی بالا پدید آورد. فضای مجازی آثار منفی و تهدیدکنندهای را هم ایجاد کرده است. |
زارعزاده و آیینی (1394) |
فراتحلیل اعتیاد اینترنتی دانشجویان |
پژوهشهای انجامشده این موضوع را بررسی کردهاند. پژوهشهای پیشین در این زمینه در حوزۀ روانشناسی و روانپزشکی بهطور عمده ویژگیهای شخصیتی افراد مبتلا و پژوهشهای جامعهشناسی، تأثیر اعتیاد بر عملکرد شغلی، تحصیلی و اجتماعی افراد مبتلا به اعتیاد اینترنتی را بررسی کردهاند. |
مرور نظاممند کارکردهای مختلفی دارد؛ یکی از این کارکردها بررسی نظاممند مطالعات انجامشده با هدف رسیدن به نتایج جدید براساس دادهها و نتایج موجود در پژوهشهاست که بهطور معمول رابطۀ متغیرها در مطالعات مختلف بررسی میشود؛ دوم، بررسی پیشینۀ پژوهشی موضوع مدنظر و استخراج و تلخیص آنها با هدف اصلاح رویکردهای مطالعاتی و رسیدن به نتایجی متناسب با اهداف تعیینشده است. اهداف اصلی مرور نظاممند در پیشینۀ پژوهشی عبارتاند از: 1) اثبات نوعی قرابت و انس با بدنۀ دانش مدنظر و تصدیق و تثبیت مقبولیت آن، 2) نشاندادن مسیر پژوهشهای پیشین و چگونگی (کیفیت) ارتباط طرحهای پژوهشی فعلی با آنها، 3) تلفیق و تلخیص آنچه در حوزهای مطالعاتی شناخته شده است، 4) یادگیری و آموختن از دیگران و برانگیختن اندیشههای جدید (قاضیطباطبایی و و دادهیر، 1389: 59).
در روند این پژوهش نیز ابتدا مرحلۀ انتخاب و پایش براساس جستجوی کلیدواژۀ اصفهان و شبکۀ اجتماعی، فضای مجازی و اینترنت در پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، پایگاه مجلات ایرانی و پایگاه اطلاعات و فناوری ایرانداک (بخش مقالات) و پایگاههای اختصاصی مجلات علمی - پژوهشی مرتبط با عنوان پژوهش انجام شد و همۀ مقالات مرتبط با موضوع انتخاب شدند. در جستجوی انجامشده، محدودیت زمانی وجود نداشت. مقالات یافتشده در بازۀ زمانی 1387 تا 1397 منتشر شده بودند. در ادامه نتایج جستجو به ترتیب براساس ارتباط عنوان مقاله و سپس چکیده و متن مقاله با هدف پژوهش بررسی شد و درنهایت، 30 مقاله برای بررسی توصیفی انتخاب شدند که پس از طراحی پرسشنامۀ معکوس، نتایج در قالب جدولها و نمودارها تنظیم شدند.
البته همان گونه که در قسمت جمعبندی نیز اشاره خواهد شد، بهدلیل وجود ضعفها و نواقص روشی و نظریِ مقالات و پراکندگی زیاد متغیرها، امکان محدودی برای انجام محاسبات دقیقتر و بیشتر وجود داشت؛ درنهایت، در مرحلۀ سوم براساس رویکرد مسئلهشناختی، نظریهشناختی و روششناختی، مطالعات تحلیل و جمعبندی شدند.
نتایج پژوهش
یافتههای توصیفی
1) ویژگیهای نویسندگان و سال انتشار:
در جدولهای زیر محل اشتغال نویسندگان مقالات ارائه شده است. همان گونه که مشخص است، همه یا بخشی از نویسندگانِ بیش از 80 درصد مقالات، در دانشگاههای اصفهان مشغول بودهاند. از مقالات مربوط به دانشگاههای استان اصفهان، نویسندگان 17 مقاله از دانشگاه اصفهان، 5 مقاله از دانشگاه آزاد دهاقان و نویسندگان 3 مقالۀ دیگر از سایر دانشگاههای استان بودند.
جدول 3- محل اشتغال نویسندگان مقالات
محل اشتغال نویسندگان |
تعداد مقالات |
درصد |
دانشگاههای استان اصفهان |
25 |
3/83 |
دانشگاههای خارج از استان اصفهان |
5 |
7/16 |
بیشتر نویسندگان این مقالات، تحصیلات مرتبط با حوزۀ جامعهشناسی دارند. پژوهشگران رشتههای مدیریت فرهنگی دو مقاله و مهندسی کامپیوتر، کتابداری و ارتباطات نیز هر کدام یک مقاله در این حوزه تدوین کردهاند.
جدول 4- تخصص نویسندگان
تخصص |
تعداد |
درصد |
جامعهشناسی |
13 |
3/43 |
علوم سیاسی |
8 |
7/26 |
علوم تربیتی |
4 |
3/13 |
سایر |
5 |
7/16 |
سال انتشار مقالات نیز بیانکنندۀ افزایش تعداد مقالات همزمان با فراگیرترشدن پدیدۀ شبکههای اجتماعی است. بیشترین مقالات در سالهای 93، 95 و 96 منتشر شدهاند. به نظر میرسد تعداد کم آثار مربوط به سال 97 به زمان انجام این پزوهش و انجام جستجوها مربوط میشود و به احتمال زیاد، این روند رو به رشد، ادامه داشته است و خواهد داشت.
نمودار 2- سال انتشار مقالات
مجلۀ علوم اجتماعی شوشتر با انتشار 5 مقاله، بیشترین فراوانی را در بررسی محل انتشار مقالات دارد. مجلات جامعهشناسی کاربردی و مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان نیز هر کدام 2 مقاله را به انتشار رساندهاند. در مجموع 26 مقاله در مجلات علمی - پژوهشی و 4 مقاله در سایر مجلات منتشر شده است. از مقالات علمی - پژوهشی، 6 مقاله در مجلات وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی منتشر شده است.
جدول 5- جایگاه میدان مطالعه در طرح مسئله و نتیجهگیری
جایگاه میدان مطالعه |
تعداد |
درصد |
ندارد |
26 |
7/86 |
دارد |
4 |
3/13 |
حدود 87 درصد مطالعات ضرورت و نیازی به بیان دلیل انتخاب اصفهان بهمنزلۀ میدان پژوهش نه در بیان مسئله و نه در جمعبندی ندیدهاند؛ به بیان دیگر، ازنظر نویسندگان مقالات مسئلۀ بافت پژوهش تأثیر خاصی بر نتایج مطالعات آنها نداشته است. نکتۀ جالبتوجه اینجاست که این حتی در پژوهشهای انجامشده با روش کیفی و ترکیبی نیز مشاهده میشود. شاید این مطلب بیانکنندۀ گفتگو و بازبینی بین جامعهشناسان دربارۀ نقش متغیرهای محیطی و بافتی در مطالعات اجتماعی و انسانی است. در چهار مطالعهای که به این مسئله اشاره کردهاند، مسئلۀ کلانشهری اصفهان و بالابودن ضریب نفوذ اینترنت در اصفهان بهمنزلۀ دلیل انتخاب بیان شده است.
روش پژوهش
روش پژوهش استفادهشده در بیش از 87 درصد مطالعات، روش پیمایش است که غلبۀ رویکرد کمی و اثباتگرایانه را در این زمینه نشان میدهد.
جدول 6- روش پژوهش استفادهشده در مقالات
روش پژوهش |
تعداد |
درصد |
پیمایش |
26 |
7/86 |
ترکیبی |
2 |
7/6 |
پدیدارشناسی |
2 |
7/6 |
نمودار 3- روش پژوهش استفادهشده در مقالات
جامعۀ آماری در بیشتر مطالعات بررسیشده از دردسترسترین مخاطبان، یعنی دانشجویان، انتخاب شده است. از میان دانشجویان نیز، دانشجویان دانشگاه دولتی اصفهان، با بیشترین فراوانی، جامعۀ آماری 9 مطالعه بودهاند که به نظر میرسد با محل اشتغال نویسندگان مرتبط باشد.
جدول 7- جامعۀ آماری پژوهشها
جامعۀ آماری |
تعداد |
درصد |
دانشجویان |
16 |
7/26 |
کاربران |
4 |
7/6 |
جوانان |
3 |
0/5 |
شهروندان |
2 |
3/3 |
سایر |
5 |
3/8 |
مقدار حجم نمونه در بیش از نیمی از پژوهشها در بازۀ 300 تا 400 نفر است که از این میان حجم نمونۀ 9 مقاله، 384 نفر است.
جدول 8- حجم نمونۀ مقالات
حجم نمونه |
تعداد |
درصد |
زیر 300 |
3 |
1/11 |
بین 300 تا 399 |
16 |
3/59 |
بین 400 تا 499 |
5 |
5/18 |
500 و بیشتر |
3 |
1/11 |
ازلحاظ وضعیت گزارش روایی و پایایی مطالعات نیز میتوان مقالات را به شرح زیر گزارش کرد.
جدول 9- گزارش روایی و پایایی پژوهشها
روایی و پایایی |
تعداد |
درصد |
گزارش روایی دارد |
19 |
3/63 |
گزارش روایی ندارد |
11 |
7/36 |
گزارش پایایی دارد |
24 |
7/85 |
گزارش پایایی ندارد |
4 |
3/14 |
تقریباً در همۀ مطالعات، پایایی گزارش شده است که بیشتر آنها از آمارۀ آلفای کرونباخ استفاده کردهاند. در مطالعاتی که گزارش روایی اشاره شده است، بیشتر مطالعات از اعتبار صوری استفاده کردهاند.
چارچوب نظری:
در حوزۀ نظری نیز بررسی مقالات دربارۀ جایگاه نظریه در مطالعۀ مدنظر، نتایج زیر را نشان میدهد؛ با توجه به اینکه 90 درصد مقالات با روش پیمایش انجام شدهاند و در این روش، نظریه، هدایتگر پژوهش است، وجودنداشتن یا تصریح به چارچوب نظری در بیش از 14 مقاله، وجود ضعف نظری و روششناختی در این پژوهشها را نشان میدهد.
جدول 10- جایگاه چارچوب نظری در مطالعه
جایگاه چارچوب نظری در مطالعه |
تعداد |
درصد |
نبودن چارچوب نظری |
10 |
3/33 |
چارچوب نظری نامشخص (مرور نظریههای مختلف موافق و مخالف فرضیۀ پژوهش) |
9 |
0/30 |
دارای چارچوب نظری مشخص |
11 |
7/36 |
نمودار 4- جایگاه چارچوب نظری در مطالعه
ازسوی دیگر، با بررسی مبانی نظری مجموع مقالات، این نکته مشاهده میشود که در بیشتر مقالات، رویکرد نظری پژوهشگران بهسمت نظریههای مرتبط با متغیر غیررسانهای پژوهش یا نظریههای عمومی است. در تعداد بسیار کمی از مطالعات، استفاده از نظریههای مرتبط با شبکههای اجتماعی مجازی و فضای مجازی دیده میشود.
در بیشتر مطالعات، رسانه یا شبکۀ اجتماعی مشخصی بهمنزلۀ مورد مطالعه انتخاب نشده و در 17 مطالعه از تعابیر کلی همچون شبکۀ اجتماعی، فضای مجازی و اینترنت استفاده شده است. بیشترین بررسیهای موردی نیز به شبکۀ اجتماعی فیسبوک تعلق دارد. با وجود صدرنشینی چندسالۀ تلگرام در سبد مصرف شبکههای اجتماعی ایرانیان، تنها در یک مطالعه به آن اشاره شده است.
جدول 11- رسانۀ بررسیشده در مقالات
رسانۀ بررسیشده |
تعداد |
درصد |
عناوین کلی (شبکههای اجتماعی و فضای مجازی) |
14 |
0/50 |
اینترنت |
7 |
3/23 |
فیسبوک |
7 |
3/23 |
تلگرام |
1 |
4/3 |
در 22 مقاله، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، متغیر مستقل و در 7 مقاله متغیر وابسته بوده است.
متغیرهای وابستۀ پژوهش در یک دستهبندی اینگونه تقسیم میشوند:
جدول 12- مؤلفهبندی متغیرهای مقالات
مؤلفه |
تعداد مطالعات |
عنوانهای متغیرها |
متغیرهای رسانهای |
7 |
مدیریت حریم شخصی، خودکارآمدی در اینترنت، اعتیاد به اینترنت، آسیبهای فضای مجازی در روابط زوجین، نوع استفاده از اینترنت، استفاده از شبکۀ اجتماعی |
متغیرهای اجتماعی |
10 |
تصور از بدن، سرمایۀ اجتماعی، سلامت اجتماعی، هویت، نظام ارزشی خانوادگی دینی، دینداری، جرائم اخلاقی |
متغیرهای فردی، میانفردی |
4 |
روابط فرد در خانواده، روابط میانفردی، افسردگی |
سیاسی |
7 |
مشارکت سیاسی، مشارکت انتخاباتی، کنشگری سیاسی، مصرفگرایی سیاسی |
در بخش نتیجه و جمعبندی مقالات، نویسندگان قادرند پیشنهادهای مدنظر خود را نیز ارائه کنند؛ این موضوع در مقالات بررسیشده بهنسبت کمرنگ و حاشیهای بود.
جدول 13- وضعیت ارائۀ راهکار مقالات
ارائۀ راهکار |
تعداد |
درصد |
راهکاری ارائه نکرده است |
13 |
3/43 |
ارائۀ بسیار اجمالی راهکار |
7 |
3/23 |
ارائۀ راهکار |
10 |
3/33 |
در مجموع، مقالات بررسیشده توجه ویژهای به بیان راهحل در مقالۀ خود نکردهاند. در تعداد بسیار کمی از مقالات، تیتر یا بخش مشخصی برای بیان پیشنهادها و راهکارها در نظر گرفته شده است. در 17 مقالهای که ارائۀ راهکار با هر صورتی انجام شده است، بیشتر مقالات راهکارهای کلی و مبهم ارائه کردهاند که الزاماً بهصورت روشمند در مسیر پژوهش به دست نیامده است. با توجه به مختصر و کلیبودن بیشتر راهکارهای بیانشده، امکان دستهبندی بیشتر و دقیقتری نسبت به آنها وجود ندارد؛ اما بهطور کلی در بیشتر موارد راهکارها در سطح کلان مطرح میشوند یا بهطور مشخص سطح مداخلهای در نظر گرفته نمیشود. ازلحاظ محتوای راهکارها، ضرورت و برنامهریزی برای آموزش در گروهها و اقشار مختلف، فراگیرترین پیشنهاد مطرحشده بهوسیلۀ پژوهشگران است.
نتیجه
بلیکی انواع پژوهش را ازنظر هدف به دو دستۀ پژوهشهای بنیادی و کاربردی تقسیم کرده است. پژوهشهای بنیادی از پنج مرحلۀ اکتشاف، توصیف، تبیین، فهم و پیشبینی تشکیل شدهاند. در مقابل، پژوهشهای کاربردی سه مرحله دارند: تغییر، ارزشیابی و برآورد تأثیر اجتماعی (بلیکی، 1387: 101).
براساس اهداف بیانشده، میان مطالعات بررسیشده، مسئلۀ محوری بیش از 60 درصد مقالات، تبیین رابطۀ بین متغیرها ذکر شده است. مطالعات دیگر نیز به ترتیب رویکردی توصیفی و اکتشافی داشتند؛ اما هیچ کدام از مطالعات، مسئله و هدف خود را پیشبینی یا آیندهنگاری موضوع مطالعهشده در پژوهش خود یا اهداف کاربردی قرار نداده بودند.
از بررسی مقالات موجود مشخص شد ارتباط تنگاتنگی میان محل اشتغال نویسندگان و انتخاب محل پژوهش وجود دارد. در بیان مسئلۀ بیش از 80 درصد مقالات، اشارۀ دقیقی به دلیل انتخاب اصفهان بهمنزلۀ میدان پژوهش نشده است. همچنین در نتیجهگیری و تحلیل پژوهشگران در بیشتر مقالات، بر بافت اصفهان و ربط نتایج با این بافت تأکیدی وجود ندارد. این نکته میتواند بهصورت جدی بحث شود که پژوهشگران این دست از مطالعات، تفاوت یا ویژگی منحصربهفردی برای گروهها و جوامع مختلف متصورند یا خیر. اگر فرضیۀ وجود برخی تفاوتهای بنیادین فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و حتی جمعیتشناختی در بافتهای فرهنگی مختلف را بپذیریم، این تفاوتها چه جایگاهی در ذهن جامعۀ دانشگاهی دارند و تا چه اندازه در مطالعات باید به این بستر توجه جداگانه کرد و از منظری دیگر، با توجه به کوچکتر و دقیقتر شدن مقیاس مطالعات در سالهای اخیر، پژوهشگران تا چه اندازه باید به این تحدید در زمینۀ میدان مطالعه توجه کنند؟ به بیان دیگر، آیا بافت میدان پژوهش به توجه و دقیقسازی در مطالعات علمی نیاز ندارد؟
دربارۀ رسانۀ بررسیشده نیز همان گونه که در نتایج بیان شد، بیشترین مطالعۀ موردی به شبکۀ اجتماعی فیسبوک تعلق دارد. با بررسی سالهای انتشار مقالات نیز مشخص میشود پژوهشگران در سالهای مختلف و حتی تا سال 1396 نیز به این مقالات توجه کردهاند؛ در حالی که براساس مطالعات و نظرسنجیهای مختلف ازجمله پژوهش ایسپا در اسفندماه 1397، فیسبوک در سالهای اخیر کاربران بسیار محدودی نسبت به دیگر پیامرسانها در کشور داشته است؛ بهطوری که تنها 2 درصد از پاسخگویان مطالعهشده از این شبکۀ اجتماعی استفاده میکردند و روند ذکرشده دستکم در 5 سال گذشته متداول بوده است (کانال ایسپا، 1398). میتوان گفت بهجز میدان مطالعه، تعدادی از این پژوهشها ازنظر مورد مطالعه نیز نمونهای غیرفراگیر را انتخاب کردهاند.
چگونگی نگرش به شبکههای اجتماعی، در بیشتر مطالعات انجامشده، متغیر مستقل و بهطور عمده در قالب روش پیمایش بوده است که بیتوجهی به همۀ ظرفیتهای این پدیدۀ اجتماعی را نشان میدهد. برای نمونه در هیچ کدام از مطالعات، از شبکههای اجتماعی بهمنزلۀ «محیط کنش اجتماعی»، استفاده نشده است. شبکههای اجتماعی بهمنزلۀ یکی از مهمترین دادههای بزرگ میتوانند با استفاده از ابزارهای دادهکاوی بهمنزلۀ نمونۀ مطالعه در پژوهشهای مختلفی مدنظر قرار گیرند.
ازنظر تخصص نویسندگان نیز نبود مطالعاتی با گرایش ارتباطات یا جامعهشناسی رسانه، بازنماییکنندۀ وجودنداشتن این رشته و گرایش در دانشگاههای استان اصفهان بهویژه دانشگاه اصفهان است. با توجه به تأثیر زیاد دانشگاه اصفهان در تولید مقالات بررسیشده، بهگونهای که بیش از 50 درصد مقالات را استادان و دانشجویان دانشگاه اصفهان نگاشتهاند، نبود رشته یا گرایش مرتبط با رسانه در این دانشگاه، موجب شده است هم ازنظر کمیت مقالات و هم ازنظر تخصص و نگرش لازم برای بررسی مسئله، نبودن نگاه رسانهای بهوضوح مشاهده شود.
نبود تنوع روشی در کارهای انجامشده نکتۀ اول روشیشناختی است که به چشم میآید. غلبۀ رویکرد اثباتگرایانه بهگونهای در بخشهای مختلف نتایج مشاهده میشود. شاید بتوان گفت نکتۀ مطرحشده در نقد مسئلهشناسی مبنی بر کمتوجهی به بافت مطالعه، با این رویکرد بیارتباط نیست. همچنین بیتوجهی جدی به دیگر رویکردهای روششناختی همچون رویکرد تفسیری و انتقادی بهطور واضحی مشاهده میشود. شاید با استفادۀ بیشتر از این رویکردها و روشهای مرتبط با آن، بتوان امید به توجه بیشتری به بافت و زمینه در مطالعات داشت.
با توجه به انتخابهای انجامشده بهوسیلۀ نویسندگان مقالات، امکان بسیار محدودی از ارائۀ تصویری از استفادۀ شهروندان اصفهانی از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی وجود دارد. به نظر میرسد وجودنداشتن انتخابهای معرف در جامعۀ آماری و حجم نمونه و رسانۀ مطالعهشده، علاوه بر اینکه مسئلۀ تعمیمپذیری این مطالعات نسبت به شهروندان اصفهانی را با مشکل روبهرو میکند، کمتوجهی پژوهشگران به اهمیت و ویژگیهای جامعۀ آماری در مطالعات و اکتفا به دردسترسترین مخاطب را نیز نشان میدهد.
ازسوی دیگر، نبود گزارش آمارههای موردنیاز همچون ضریب همبستگی میان متغیر مستقل و وابسته و بسندهکردن نتایج پژوهش به آمارههای اولیه و استفادهنکردن از رگرسیون و تحلیل مسیر در بیشتر مطالعات، از دیگر نقدهای روشیِ بیانشده است.
در حوزۀ نظری نیز میتوان مطالعات انجامشده را - با وجود استفاده از روشهای کمی که در آنها نظریه و الگوی منبعث از آن، نقش بنیادینی دارد - از جهات مختلف نقد کرد. در تعدادی از مقالات، مبانی نظری مشخصی پشتوانۀ الگوی پژوهش قرار نگرفته است. این مسئله در تعدادی از مقالات بهوضوح مشاهده میشود؛ ولی در برخی دیگر پژوهشگر به بیان نظریات مختلفی اکتفا نکرده است که موافق یا مخالف با فرضیۀ اصلی بودهاند که هر دو دسته مطالعات با رویکرد روششناسی پژوهش تناقض دارند. در مطالعاتی که به چارچوب نظری خود اشاره کردهاند، سهم اصلی به پژوهشهایی تعلق دارد که نظریۀ استفادهشده در آنها یا به متغیر غیررسانهای پژوهش همچون هویت یا مشارکت سیاسی متعلق است یا از نظریۀ اولیه و پایهای مطالعات رسانه، همچون نظریۀ «استفاده و خشنودی» بهره بردهاند که الزاماً نظریات تبیینکنندۀ پدیدۀ اینترنت یا شبکههای اجتماعی نیستند. بخشی از این نقص در پرداخت نظری مربوط به تخصص نویسندگان مقالات مرتبط و بخشی دیگر ناشی از نگرش نویسندگان به رسانههای جدید است.
پیشنهادها
پیشنهادهای رویکردی
الف) تغییر نگرش نسبت به بافت فرهنگی و اجتماعی: جامعهشناسان و پزوهشگران علوم انسانی اهداف زیرا را برای مطالعات خود ذکر میکنند: اکتشاف و توصیف، تبیین، پیشبینی یا پژوهش کاربردی ناظر به راهحل (بلیکی، 1387). جامعهشناسی در ایران بیشتر درگیر اهداف اولیه یعنی توصیف و تبیین بوده است و به دو هدف آخر یعنی پیشبینی و ارائۀ راهحل به دلایل مختلف کمتر توجه شده است. برای بیرونرفتن مطالعات علوم اجتماعی از این مسئله، باید به اقتضائات و نکات متفاوتی توجه شود که یکی از آنها مکانمحورتر شدن مطالعات است؛ یعنی اگر جامعهشناسان بهدنبال ارائۀ پیشبینی یا ایجاد تغییری برای مسائل اجتماعیاند، لازم است بهطور دقیقتر ویژگیهای فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی، زیستمحیطی و سیاسی میدان مطالعۀ خود را در نظر بگیرند و سپس راهکار ارائه کنند. به نظر میرسد زیرساختهای معرفتی این تغییر نگرش، بهخوبی در پارادایمهای تفسیری و انتقادی یافت میشوند. برای مثال براساس مطالعۀ حاضر، توصیه میشود در مطالعات پیش رو به اصفهان بهمنزلۀ «بافت فرهنگی - اجتماعی» توجه بیشتری شود؛ چیزی که براساس نتایج این پژوهش در مطالعات گذشته در وضعیتی نپذیرفتنی قرار داشت.
ب) تغییر نگرش نسبت به شبکههای اجتماعی: به نظر میرسد تحولات جهانی بهخوبی نشاندهندۀ روند رو به رشد جایگاه رسانهها در زندگی بشرند. ازنظر برخی پژوهشگران، این روند نظریههای گذشته را در تبیین پدیدههای اجتماعی با مشکل روبهرو میکند و توجه به رویکردهای نظری جدیدی که جایگاه رسانه را تفسیر میکنند، در مطالعات پیش رو ضروری مینماید. برای نمونه رویکرد رسانهایشدن، دربارۀ جایگاه جدید رسانه معتقد است دیگر رویکردهای ابزارگرایانه، قدرت تبیین این پدیده را ندارند و رسانه در شئونی فراتر از ابزار به اثرگذاری اجتماعی میپردازد. هاروارد معتقد است رسانهها در فرایند رسانهایشدن هم نقش اصلی خود را ایفا میکنند هم در حکم نهادی مستقل، زمینه را بهگونهای فراهم میکنند تا دیگر نهادها و عاملان اجتماعی بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. رسانه ازسویی در عملکرد دیگر نهادها مثل خانواده، سیاست، مذهب و ... مداخله و بر آنها اعمال نفوذ میکند و ازسویی، برای جامعه، فضای مشترکی همچون تالارهای گفتگوی مجازی فراهم میکند که نهادها و بازیگران صحنۀ جامعه برای تعاملات خود بهصورت فزایندهای از آن بهره ببرند (Hjarvard, 2008: 12).
ازسوی دیگر، شبکههای اجتماعی بهمنزلۀ فضایی که حجم جالبتوجهی از تعاملات اجتماعی را در خود جای میدهند و در برخی موارد همچون تلگرام تا حد زیادی مخاطب فراگیری از جامعۀ ایران را در خود جای دادهاند، محیط مناسبی برای انجام پژوهشهای اجتماعی به اشکال گوناگوناند؛ به بیان دیگر، در پژوهشهای آینده، پژوهشگران میتوانند به جای گردآوری داده در بستری حقیقی، از دادههای موجود در شبکههای اجتماعی استفاده کنند یا رفتارهای اعضای جامعه را در بستر مجازی مشاهده و تحلیل کنند. همان گونه که بیان شد، در هیچ کدام از پژوهشهای بررسیشده چنین رویکردی مشاهده نشد.
پیشنهادهای روششناختی
الف) پیشنهاد میشود پژوهشگران در پژوهشهای آینده، از روشهای کیفی و ترکیبی استفادۀ بیشتری کنند. استفادۀ حدود 90درصدی از روش کمی پیمایشی در مطالعات بررسیشده، بیانکنندۀ غلبۀ پارادایم اثباتی میان نویسندگان مقالات است که به نظر میرسد استفاده از دیگر پارادایمها و روشهای متأثر از آن، به فهم بهتر پدیدهها کمک میکند. در روشهای پژوهشی متأثر از رویکردهای تفسیری و انتقادی، تأکید ویژهای بر بافت و زمینه میشود که استفادۀ بیشتر از روشهای متأثر از این رویکردها و بهویژه روشهای کیفی و ترکیبی، نتایج دقیقتری بهدنبال دارد. برای نمونه در رویکرد کیفی، پژوهشگران در پی فهم بافت یا موقعیت شرکتکنندگان ازطریق دیدن این بافت و گردآوری اطلاعات بهصورت شخصیاند (کرسول، 1391: 43) در روش نظریۀ زمینهای پژوهشگر در روند پژوهش تأکید ویژهای بر فهم تأثیرات بستر و بافت بر مسئلۀ پژوهش دارد یا در روش تحلیل گفتمان انتقادی، بهصورتی محوری به نقش زمینههای تاریخی و فرهنگی در شکلگیری گفتمانها تأکید میشود. در حوزۀ مطالعات کمی نیز ضعف کمی و کیفی مطالعات مشهود است که نیاز به انجام مطالعات با توجه به ضعفها و نواقص مطالعات قبل را ضروری میکند.
ب) پیشنهاد میشود سیاستگذاران و استادان دانشگاه، از جامعۀ آماری متنوعتری در مجموعۀ پژوهشهای آیندۀ خود استفاده کنند. تأکید بیش از 50 درصد مطالعات بر جامعۀ آماری دانشجویی، از شواهدی است که این بازنگری را ضروری میکند. گروههای اجتماعی دیگری نیز در جامعه حضور دارند؛ همچون زنان که در مطالعات میدانی به دلایل مختلف همچون سختتر بودن دسترسی به آنها، بهمراتب کمتر جامعۀ آماریِ مطالعات قرار میگیرند و این مسئله سبب ایجاد شکاف میان نتایج پژوهشهای دانشگاهی با واقعیتهای موجود جامعه میشود.
پیشنهادهای ساختاری
الف) با توجه به اهمیت فضای مجازی و تحولات آیندۀ این حوزه، تعداد مقالات انتشاریافته و تخصص نویسندگان مقالات، توجه بیشتر به رشتهها و گرایشهای ارتباطات و رسانه در اصفهان ضروری به نظر میرسد. تأسیس رشته یا گرایش مرتبط با رسانه و ارتباطات در دانشگاه اصفهان میتواند تضمینکنندۀ افزایش کمی و کیفی مطالعات در اصفهان باشد. خوب یا بد، درست یا غلط به نظر میرسد نتایج پژوهش و مشاهدهها نشان میدهند بسیاری از پژوهشگران روند پژوهشهای خود را براساس انتخابهای دردسترس انتخاب میکنند. با توجه به اینکه در حال حاضر تقریباً هیچ فضای تخصصی با محوریت رسانه در دانشگاه اصفهان وجود ندارد، تأسیس رشته ممکن است برخی زیرساختها را فراهم کند و سبب بهبود آن شود. شاید دلیل برخی نکات بیانشده دربارۀ مقالات و پژوهشهای بررسیشده، وجودنداشتن کرسی علمی مختص مطالعات رسانهای در اصفهان است.
ب) تأسیس هستهای علمی با تمرکز بر مطالعات رسانهای اصفهان در دانشگاههای اصفهان و توجه ویژه به مطالعات فرهنگی و اجتماعی اصفهان، ممکن است راهگشای ارتباط میان دانشگاه و جامعه نیز باشد. نتایج پژوهش انجامشده گویای ضعف اساسی در مطالعات پیشین در این زمینه است که در دیگر موضوعات فرهنگی، اجتماعی و رسانهای نیز تکرار میشود.
ج) رسانه پدیدهای چندوجهی و گسترده است که علوم مختلف، ابعاد مختلف آن را بررسی میکنند و همین مسئله لزوم مطالعات میانرشتهای در این زمینه را بیشتر میکند. علاه بر تأکید بر مطالعات ارتباطی دربارۀ رسانه، استفاده از ظرفیت میانرشتهای موجود در دانشگاههای اصفهان نیز برای تحلیل نظاممند شبکههای اجتماعی در قالب یک مرکز رشد یا هستۀ علمی، سومین پیشنهاد ساختاری است که روند ورود جدیتر به مطالعات شبکههای اجتماعی در اصفهان را تسهیل میکند.
[1] شزان همگرایی چهار دانش علوم شناختی، فناوری اطلاعات، زیست - فناوری و فناوری نانوست که با توجه به ضرورت درک جدید از جهان ایجاد شده است. توجه به روند همگرایی فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی بهمنزلۀ یکی از این چهار فناوری با دیگر فناوریها و شتاب تصاعدی این تغییرات، سبب نقشآفرینی متفاوت رسانهها خواهد شد که مطالعۀ این تغییرات و نسبت آنها با حوزۀ فرهنگ، اخلاق و جامعه اولویت ویژهای خواهد یافت.
[2]Boyd & Ellison