Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor of Urban Design, Department of Urban Planning & Design, Faculty of Art and Architecture, Shiraz University, Shiraz, Iran
2 Master of Urban Design, Faculty of Art and Architecture, Shiraz University, Shiraz, Iran
3 Bachelor Student of Urban Planning, Faculty of Art and Architecture, Shiraz University, Shiraz, Iran.
Abstract
Keywords
مقدمه
با گسترش بیعدالتی اجتماعی و اقتصادی در شهرها، لزوم توجه بیشتر به موضوع عدالت فضایی برای ایجاد برابریهای اجتماعی بین اقشار مختلف و در مکانهای جغرافیایی مختلف مطرح شده است. در شهرهای امروزی این موضوع پدیدهای فراگیر و در حال گسترش است (Lees, 2010) که از اوایل دهۀ 1821 میلادی به آن توجه شده است (Laurent, 2011). از زمان شکلگیری تمدن، شهرها چالشهای فراوانی داشتهاند که از مهمترین آنها واقعیتی مانند نابرابری اجتماعی قطبیشدن، فقر و نمود کالبدی این معضلات مانند دسترسی نابرابر به سرمایههای شهری است (داداشپور و الوندیپور، 1395). از مهمترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی و توسعۀ کالبدی شهرهای کشور در دهههای اخیر، ازهمپاشیدن نظام توزیع مراکز خدماتی شهر است که زمینهساز نابرابری اجتماعی شهروندان در برخورداری از این خدمات شده است (حاتمینژاد و همکاران، 1378). مشکلات ناشی از توزیع نامناسب خدمات شهری مانند تراکم، آلودگی زیستمحیطی، جابهجایی جمعیت و ... سبب شدهاند توزیع خدمات شهری، از مهمترین مسائل پیش روی بیشتر کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه باشد (کامران و همکاران، 1389). در تقابل با این معضلات و چالشها، بحث عدالت در برنامهریزی شهری مطرح و جستجو برای عدالت با تلاش برای مبارزه با بیعدالتی به یکی از اصلیترین اهداف برنامهریزی شهری تبدیل شده است (Fainstein, 2014). با توجه به اینکه فضای شهری - از عناصر اصلی شهر - تأثیر مهمی بر این موضوع دارد، تجزیه و تحلیل برهمکنش بین فضا و اجتماع در فهم بیعدالتیهای اجتماعی و چگونگی تنظیم سیاستهای برنامهریزی برای کاهش یا حل آنها ضروری است (Dufaux et al., 2009: 1-2). این ضرورت زمانی آشکارتر میشود که اهمیت داوریها دربارۀ عدالت در محیطها و زمینههای وسیعی چون محیطهای کاری، محیطهای تعلیم و تربیت و محیطهای سیاسی بررسی شود (گلپرور و عریضی، 1383)؛ اما به این موضوع در محیطها و فضاهای شهری کمتر توجه شده است.
درواقع، فضاهای شهری بخشی از فضاهای باز عمومی شهرها و بهنوعی تبلور ماهیت زندگی جمعیاند. فضای عمومی شهری (مکانهایی چون میدانها، خیابانها، بازارها و...) صحنهای است که داستان زندگی جمعی در آن اتفاق میافتد و شهروندان بدون محدودیت در آن حضور دارند (لینچ، 1387). فضاهای عمومی شهری، فضاهایی چندمنظوره و در دسترس عموماند که هم از قلمروهای اختصاصی و مرزبندیشدۀ خانوادهها و افراد متمایزند و هم میانجی آنها محسوب میشوند. این فضاها در صورتی عمومی تلقی میشوند که تأمین و مدیریت آنها بر عهدۀ مسئولان دولتی باشد، مردم آزادانه و بهراحتی به آنها دسترسی داشته باشند و یکایک اعضای جامعه بتوانند از آنها بهره ببرند یا بهصورت مشترک از آنها استفاده کنند (مدنیپور، 1384). چگونگی استفاده از فضاهای عمومی، مسئلهای اساسی است که باید در مطالعات زندگی روزانۀ افراد ساکن در شهرها بررسی شود. کیفیت حضور شهروندان در فضاهای شهری با متغیرهایی مانند تعداد دفعات و مدت زمان حضور آنها در اینگونه فضاها برای انجامدادن فعالیتهای انتخابی و جمعی سنجیده میشود و چگونگی استفادۀ آنها از فضاهای عمومی، تجربهای است که برای همۀ افراد یکسان نیست؛ زیرا متغیرهایی همچون سن، جنس، گروههای اجتماعی و اقلیتهای قومی و نژادی بر چگونگی درک زندگی شهری و درنتیجۀ آن، کیفیت حضور در فضاهای شهری اثرگذارند (رفیعیان و سیفایی، 1384). فضایشهریکارآمد،فضاییاستکهافرادباویژگیهایمختلفسنیوجنسی،باحضوردرآنخواستههایخودرامحققکنند واینفضا آرامشوآسایشرابرایاستفادهکنندگان خودبه وجود آورد (دنیویراد و خواجوی، 1393)؛ ازاینرو، فضای شهری سرزنده، فضایی است که در آن حضور تعداد جالبتوجهی از افراد متنوع (بهلحاظ سن و جنس) در گسترۀ زمانی وسیعی از روز مشاهده میشود و فعالیتهای آنها بهطور عمده به شکل انتخابی یا اجتماعی بروز مییابد (خستو و سعیدیرضوانی، 1389). اگرچه نقش فضاهای عمومی در یکپارچگی و یکدستی شهر کاملاً مشهود و مشخص است، امروزه عقیده بر آن است که کیفیت بالا و مثبت زندگی شهری در خیابانها و فضاهای باز، شرطی لازم برای جامعه است؛ زیرا این فضاها ساکنان را قادر میکنند از تعاملات اجتماعی لذت ببرند (Garcia-Ramon et al., 2004).
بهطور کلی، فضای عمومی بعد اساسی و بنیادی در جامعۀ انسانی است و عدالت اجتماعی بهمنزلۀ یکی از اصول اولیه در هر اجتماع در فضای عمومی جاری میشود (Soja, 2009) و عدالت و بیعدالتی هر دو در فضا نمایان میشوند؛ زیرا عدالت به زمان و مکان و نوع روابط نظام و ساختارهای اجتماعی مقید است (حاتمینژاد و راستی، 1385)؛ درنتیجه، بین کیفیت زندگی افراد و دسترسی به خدمات رابطۀ مبهمی وجود دارد. بهصورتی که نابرابری اجتماعی دراساس بازتاب دسترسی متفاوت افراد مختلف به خدمات در هر جامعه است (زاهدیمازندرانی، 1382). در این زمینه مفهوم عدالت فضایی مطرح میشود که درواقع، مفهومی چندبعدی و پیچیده و در عین حال نوظهور و میانرشتهای است و در حوزههای مختلف برنامهریزی شهری، معماری و جامعهشناسی بررسی شده است؛ بنابراین، عدالت بعدی فضایی دارد و میتوان از نگرشی فضایی برای تشخیص بیعدالتی در شهر استفاده کرد (داداشپور و همکاران، 1394). عدالت فضایی، توزیع عادلانه و دموکراتیک منافع و مسئولیتهای اجتماعی در فضا با مقیاسهای مختلف است و با اذعان به این نکته که فضا به شکل اجتماعی تولید میشود و فضای تولیدشده به روابط اجتماعی شکل میدهد، مفهوم عدالت اجتماعی را تقویت میکند (Bromberg et al., 2007).
درواقع، عدالتاجتماعیمفهومیمدرناستکهبهتحققفرصت،زندگیوشانسبرابراشارهمیکند و درحقوقبشرازآنبهمنزلۀرقابتیادمیکنند (احدنژادروشتی و همکاران، 1395). عدالت اجتماعی به دو حوزۀ عدالت رویهای و عدالت توزیعی تقسیم میشود (گلپرور و عریضی، 1383) و به نظر میرسد چگونگی ادراک عدالت توزیعی و رویهای، تعیینکنندۀ رضایت از بسترهای اجتماعی - سیاسی چون فضاهای عمومی شهری است. در چارچوب این دو نوع عدالت و بهویژه در حوزۀ عدالت توزیعی، ملاکهایی برای سنجش عدالت اجتماعی به کار گرفته شدهاند؛ ملاکهایی مانند 1- عدالت اجتماعی بهمنزلۀ رعایت تناسب (قرارگرفتن در جایگاه خاص خود)؛ 2- عدالت اجتماعی بهمنزلۀ برخورداری براساس شایستگی و لیاقت (توزیع امکانات و مناصب براساس شایستگی و لیاقت)؛ 3- عدالت اجتماعی بهمنزلۀ رعایت تناسب، استحقاقها و شایستگیها (ترکیب دو برداشت قبل)؛ 4- عدالت اجتماعی بهمنزلۀ مساوات و برابری (افراد بهلحاظ اقتصادی در شرایط برابری زندگی کنند)؛ 5- عدالت اجتماعی بهمنزلۀ انصاف، بیطرفی و برابری فرصتها (برابری فرصتها و شرایط و بیطرفی و پذیرفتنیبودن نابرابریهایی که به سود همگان باشد) (صادقی و روایی، 1395)؛ اما مهمترین وجه عدالت اجتماعی به چگونگی توزیع عادلانۀمنابع کمیاب جامعه اختصاص دارد (بشیریه، 1371) و از منظربرنامهریزی شهری نیزعدالتدربرگیرندۀمفاهیمیچونتوزیعمتناسبعملکردهاوخدمات،دسترسیمناسببهمراکزخدماتدهیوفعالیتی بدونتبعیضوتفاوتبینساکنانیکشهریامنطقۀشهریاست (حبیبی و همکاران، 1390). همچنین تحقق عدالت اجتماعی در شهرها و بهدنبال آن فضاهای شهری، تخصیص عادلانۀ منابع و هدایت امکانات شهری دانسته شده است؛ بهگونهای که افراد با حداقل شکاف و اعتراض نسبت به حقوق خود روبهرو باشند (هاروی، 1379)؛ بنابراین، در این مقاله برای سنجش ادراک شهروندان استفادهکننده از فضاهای شهری از عدالت اجتماعی، بر رویکردهای عدالت توزیعی تأکید شده است؛ زیرا عدالت توزیعی با توزیع تسهیلات و خدمات اجتماعی سروکار دارد که قضاوت دربارۀ آن برای استفادهکنندگان از فضاهای شهری ملموستر است. در حوزۀ عدالت توزیعی، بهطور معمول ملاکهایی مانند انصاف، برابری، نیاز و فردگرایی اقتصادی برای داوری در زمینۀ عدالت اجتماعی به کار گرفته شدهاند (گلپرور و عریضی، 1383). در این زمینه الگو و پرسشنامۀ فلدمن و راسینسکی (Rasinsky, 1987) از ابزارهای داوری در زمینۀ ملاکهای عدالت اجتماعی است که بر عادلانه و منصفانهبودن اقدامات بر پایۀ هنجارهای جمعی و ارزشهای فردی تأکید دارد و تصورات افراد جامعه را نسبت به عدالت اجتماعی میسنجد. ابزاری که به نظر میرسد با توجه به ویژگیهای آن، برای سنجش ادراک شهروندان فعال و مشارکتکننده در فضاهای عمومی شهری نسبت به عدالت اجتماعی مناسب و کاربردی است. در این الگو و از دیدگاه راسینسکی و فلدمن، عامل عدالت اجتماعی در جامعه خود را به چهار صورت یا چهار بعدِ نیاز، برابری، انصاف و فردگرایی اقتصادی نشان میدهد (شکل 1).
شکل 1- الگوی نظری عدالت اجتماعی راسینسکی و فلدمن (به نقل از گلپرور و عریضی، 1383)
ازسوی دیگر، پژوهشها نشان دادهاند شهر شیراز بهلحاظ فرهنگی و اجتماعی، تنوع، تکثر و تمایزات قومی و مذهبی فراوانی دارد که سبب شکلگیری شکافهای اجتماعی و فرهنگی در این شهر شدهاند و بهدنبال آن احساس نابرابری، بیعدالتی و بیاعتمادی اجتماعی بین شهروندان آن وجود دارد. در شکلگیری این احساس، عدالت توزیعی نقش تعیینکنندهای داشته است (زارعشاهآبادی و همکاران، 1393)؛ درواقع، در شهر شیراز توزیع خدمات عمومی که جنبههای عینی آن ازسوی شهروندان در فضاهای عمومی شهری مشاهدهشدنی، ارزیابیپذیر و قضاوتکردنی است، با دیدگاه عدالت اجتماعی انطباق ندارد (ستاوند و همکاران، 1398)؛ ازاینرو، به نظر میرسد استفاده از پرسشنامۀ راسیسنسکی و فلدمن (1987) برای بررسی تصورات شهروندان فعال و مشارکتکننده در فضاهای عمومی شهر شیراز نسبت به عدالت اجتماعی امری جالبتوجه است.
با توجه به آنچه گفته شد هدف اصلی این پژوهش بررسی معناداری ارتباط میان احساس عدالت اجتماعی شهروندان شهر شیراز با کیفیت و چگونگی حضور آنها در فضاهای شهری است. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش حاضر چنین است: آیا میان احساس عدالت شهروندان شهر شیراز و تعداد دفعات و مدت زمان حضور آنها در فضاهای شهری رابطۀ معناداری وجود دارد یا خیر؟ فرضیۀ پژوهش نیز در قالب این گزاره مطرح میشود: به نظر میرسد میان احساس عدالت شهروندان شهر شیراز و تعداد دفعات و مدت زمان حضور آنها در فضاهای عمومی شهری رابطۀ معناداری وجود دارد.
پیشینۀ پژوهش
سابقۀ بررسی موضوعات مرتبط با توسعۀ شهری و عدالت اجتماعی به دو دهۀ اخیر برمیگردد. در هر یک از پژوهشهای زیر، به جنبههای خاصی از عدالت اجتماعی و شاخصههای توسعۀ شهری توجه شده است.
مرصوصی (1383) چگونگی ناهماهنگی فضایی - اجتماعی تهران را بین سالهای 1376 تا 1380 براساس شاخصهای فقر و توسعه بررسی کرده است. نتایج نشان دادهاند بین مناطق تهران نابرابری فضایی استانداردهای زندگی وجود دارد و این روند رو به افزایش است.
حبیبی و همکاران (1390) عدالت اجتماعی در ساختار فضایی شهر سنندج را براساس ارتباط میان سطح اقتصادی - اجتماعی ساکنان با میزان برخورداری از خدمات شهری تحلیل کردهاند. نتایج نشان دادهاند ساکنان با سطح اقتصادی - اجتماعی بالاتر، خدمات شهری بهتری دارند و الگوی توزیع کاربریهای خدماتی شهری به نفع گروههای مرفهتر جامعه بوده است؛ درنتیجه، عدالت فضایی در شهر سنندج وجود ندارد.
نظمفر و همکاران (1393) عدالت اجتماعی مناطق شهر مراغه را براساس میزان برخورداری از خدمات عمومی با شاخصهای آموزشی، فرهنگی، ورزشی، مذهبی، جاذبههای فرهنگی، بهداشتی، درمانی، تأسیسات شهری، حملونقل، اداری و فضای سبز در شهر مراغه بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که میان مناطق مختلف اختلاف معناداری وجود دارد.
نیکپور و همکاران (1394) براساس پنج بعد اجتماعی - اقتصادی، آموزشی - فرهنگی، تأسیسات و تجهیزات، بهداشتی و درمانی و کیفیت مسکن، عدالت توزیعی را با رویکرد شهر متراکم در شهر بابل بررسی کردند. نتایج نشان دادند در شهر بابل نوعی بیتعادلی فضایی وجود دارد و علاوه بر این تفاوت معناداری میان ضریب توسعه بین مناطق شهری براساس طبقهبندی تراکم ساختمانی وجود دارد. بهصورتی که این ضریب در مناطق متراکم از مناطق کمتراکم بیشتر است.
تالن وانسلین[1] (1998) عدالت فضایی را در پخشایش فضاهای عمومی ارزیابی کردند. آنها علاوه بر معیارهای معمولی مانند تعداد تسهیلات در واحد محیطی، معیارهایی مانند متوسط فاصلۀ سفر و فاصله تا نزدیکترین فضای شهری را برای شاخصهای دسترسی در نظر گرفتند؛ با این حال آنها بیان میکنند که برای هر پژوهش بنا به اهداف آن باید از شاخصهای متفاوت برای اندازهگیری شاخص دسترسی استفاده کرد.
تسو و همکاران[2] (2005) بیان میکنند که در مطالعات پیشین سنجش عدالت اجتماعی ازطریق میزان دسترسی به خدمات عمومی همواره تکبعدی بوده است؛ بنابراین، آنها از مجموعه شاخصهای یکپارچه در این جهت استفاده کردند. آنها سه معیار شعاع خدماترسانی، شعاع تأثیرگذاری منفی تسهیلات، تأثیرگذاری متفاوت خدمات گوناگون ساکنان و کیفیت متفاوت تسهیلات همنوع را برای سنجش توزیع خدمات در نظر گرفتند.
نووتن و همکاران[3] (2010) 6 شاخصۀ مکانمحور و 4 شاخصۀ مردممحور در ارتباط دسترسی به خدمات شهری و درنتیجۀ آن عدالت اجتماعی را مقایسه کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که دسترسی به خدمات شهری به میزان زیادی با عدالت اجتماعی ارتباط دارد. همچنین بین شاخصهای مکانمحور و مردممحور تفاوت معنیداری وجود دارد.
ولچ و همکاران[4] (2013) برای سنجش عدالت اجتماعی از نقشههای تحلیل عدالت در دسترسی به فضاهای شهری براساس نژاد، دین و موقعیت اجتماعی - اقتصادی ساکنان شهر لسآنجلس استفاده کردند و به این نتیجه رسیدند که مناطقی که افراد کمدرآمد و مناطقی که در آنها نژادهای آسیایی، آفریقایی و لاتین زندگی میکنند در مقابل مناطقی که افراد سفیدپوست در آنها زندگی میکنند، دسترسی کمتری به فضاهای عمومی دارند؛ درواقع، بیشتر پژوهشهای انجامشده در زمینۀ عدالت اجتماعی و توسعۀ شهری، بر مشخصههای توزیعی عدالت و چگونگی دسترسی افراد به خدمات شهری توجه کردهاند.
گلپرور و عریضی (1383) با استفاده از الگو و پرسشنامۀ راسینسکی و فلدمن، رابطۀ چگونگی نگرش به مدارس غیرانتفاعی با رویکردهای عدالت اجتماعی را بررسی کردند.
عریضی و گلپرور (1384) در پژوهش دیگری با همین الگو و پرسشنامه، رابطۀ بین رویکردهای عدالت اجتماعی با مؤلفههای برابری سیاسی را تحلیل کردند. نتایج نشان دادهاند بین فردگرایی اقتصادی و برابری فرصتی و مشارکتی در عدالت سیاسی رابطۀ معناداری وجود دارد.
فرجیان و روحیعیسیلو (1395) در مقالۀ «بررسی نقش عدالت اجتماعی در پیشگیری از بروز فساد اداری در شعب بانکهای ملی شهرستان اردبیل» که با استفاده از الگو و پرسشنامۀ راسینسکی و فلدمن انجام شده است، به این نتیجه رسیدند که ابعاد عدالت اجتماعی بر عامل فساد اداری تأثیر معنیداری داشته است و همۀ ابعاد، قدرت پیشبینی متغیر فساد اداری را داشتهاند.
همان گونه که دیده شد، برای شناخت زمینههای اصلی، تحلیل چگونگی ارتباطات میان متغیرها، شناخت عوامل تأثیرگذار و آشنایی با مرزهای دانش در مفاهیم بررسیشده در این پژوهش، تلاش شد پژوهشهایی بررسی شوند که یا بهنوعی حوزههای اصلی این پژوهش یعنی عدالت اجتماعی و فضاهای عمومی شهری را با یکدیگر مرتبط دانستهاند یا میزان احساس عدالت و ابعاد آن را ازطریق الگوی استفادهشده در این پژوهش (الگو و پرسشنامۀ راسینسکی و فلدمن) سنجیدهاند. به نظر میرسد با وجود پژوهشهای متعدد در زمینۀ عدالت اجتماعی و توسعۀ شهری و تأکید بر مشخصههای توزیعی عدالت و چگونگی دسترسی افراد به خدمات شهری، کمتر پژوهشی معناداری ارتباط میان کیفیت حضور شهروندان در فضای شهری (مدت زمان و تعداد دفعات حضور شهروندان در فضاهای شهری برای انجامدادن فعالیتهای انتخابی و اجتماعی) با میزان احساس عدالت اجتماعی را بررسی کرده است (امری که بر جنبۀ جدیدبودن و نوآوری این پژوهش تأکید میکند)؛ با این حال در پژوهشهای بررسیشده، شاخصهای گوناگونی در زمینۀ سنجش میزان عدالت اجتماعی و ابعاد آن ذکر شدهاند که در پیشبرد پژوهش حاضر اهمیت دارند.
روششناسی پژوهش
برای انجامدادن پژوهش حاضر از روشهای پژوهش توصیفی - تحلیلی، پیمایشی و تجربی در بستری از مطالعات کتابخانهای و میدانی بهره برده شده است. جامعۀ آماری همۀ شهروندان شهر شیراز بودند که در فضاهای عمومی شهری حضور داشتند و بهنوعی از فضاهای شهری استفاده میکردند. با توجه به نامشخصبودن تعداد دقیق جامعۀ آماری، حجم نمونه از فرمول کوکران (تعیین حجم نمونه زمانی که حجم جامعه معلوم نیست) و با ضریب خطای 076/0 محاسبه شده است. براساس این فرمول و مقدار خطای فرضشده، حجم نمونه 166 نفر بوده است که با پیشبینی موارد خطای احتمالی شهروندان در پاسخگویی به سؤالات پرسشنامه و امکان حذف تعدادی از پرسشنامهها، درنهایت 170 نفر بهمنزلۀ گروه نمونه از جامعۀ آماری در این پژوهش شرکت داشتهاند. در جمعآوری دادهها از روش نمونهگیری تصادفی استفاده شد. به این منظور در فضاهای عمومی منتخب شهر شیراز (میدان گاز، میدان دانشجو، خیابان انقلاب و خیابان ارم) و در بازههای زمانی مشخص از روزهای مختلف هفته، از همۀ افراد بالای 15 سال حاضر خواسته شد داوطلبانه در این پژوهش مشارکت کنند. در شکل 2، موقعیت فضاهای عمومی منتخب در شهر شیراز ارائه شده است. همان گونه که دیده میشود، فضاهای عمومی شهری منتخب در محدودۀ مرکزی و بافت میانی شهر شیراز و در نزدیکی طیف گوناگونی از تسهیلات و خدمات شهری واقع شدهاند. دسترسی مطلوب فضاهای عمومی منتخب به تسهیلات و خدمات متنوع آموزشی (دانشگاه شیراز، دبستانها و دبیرستانهای دخترانه و پسرانه و...)، درمانی (درمانگاه شرکت نفت، بیمارستان نمازی، درمانگاه امام رضا (ع)، مطب پزشکان عمومی و متخصص و...)، اداری و حکومتی (نمایندگی ولی فقیه در استان فارس، استانداری فارس، ادارۀ کل جهاد کشاورزی، بنیاد شهید و ...)، پارک و فضاهای سبز (پارک آزادی و باغ ارم)، مراکز خرید، پایانۀ اتوبوسرانی درونشهری، ایستگاههای اتوبوس، مترو و ... و همچنین حضور اقشار گوناگون اجتماعی و گروههای متنوع سنی از دلایل اصلی انتخاب این فضاهای عمومی شهری بوده است؛ درواقع، فضاهای عمومی شهری منتخب ویژگیهایی دارند که با موضوع عدالت توزیعی و عدالت فضایی ارتباط مستقیم دارند و در کمتر فضای عمومی دیگری در شهر شیراز (مانند فضاهای موجود در بافت تاریخی مانند محدودۀ ارگ و بازار وکیل) به چشم میخورند.
شکل 2- موقعیت مکانی فضاهای عمومی شهری منتخب در شهر شیراز
برای بررسی رابطۀ احساس عدالت شهروندان شهر شیراز و کیفیت حضور آنها در فضاهای شهری پرسشنامهای شامل دو بخش تنظیم شد: بخش اول آن شامل ویژگیهای فردی پاسخدهندگان و بررسی چگونگی حضور آنها در فضاهای شهری است و در بخش دوم از گزارههای مربوط به پرسشنامۀ سنجش عدالت اجتماعی راسیسنسکی و فلمدن استفاده شده است. بخش دوم پرسشنامه 12 گزاره دارد (جدول 1). بهصورتی که پرسششوندگان قادرند نظرهایشان را بر مبنای طیف لیکرت (کاملاً موافق تا کاملاً مخالف) مشخص کنند. روایی و پایایی پرسشنامۀ این پژوهش با استفاده از روشهای اعتبار محتوا و آلفای کرونباخ (73/0) تأیید شده است. برای بررسی رابطۀ بخش اول و دوم پرسشنامه (بررسی معناداری رابطۀ بین متغیرهای مرتبط با ویژگیهای فردی و کیفیت حضور استفادهکنندگان از فضاهای عمومی شهری با احساس عدالت اجتماعی آنها) و با توجه به نتایج آزمون کوموگروف اسمیرنف و از آنجا که دادههای موجود توزیع نرمال نداشتند، از آزمونهای ناپارامتریک برای بررسی ارتباط میان متغیرها استفاده شد؛ بنابراین، برای تحلیل دادهها از آزمون ناپارامتریک مان ویتنی برای مقایسۀ میانگین سؤالات دارای پاسخ دوگزینهای و آزمون کروسکال والیس برای مقایسۀ میانگین سؤالات دارای سهگزینه و بیشتر استفاده شده است. همچنین از ضریب همبستگی کرامر برای بیان میزان همبستگی متغیرها بهره گرفته شده است.
با توجه به تحلیلهای توصیفی جامعۀ نمونه، 58% پرسششوندگان را مردان و 42% را زنان تشکیل دادهاند. 3/%5 جامعۀ نمونه را افراد زیر 18 سال، 73% را افراد بین 18 تا 25 سال، 3/13% را افراد بین 26 سال تا 35 سال، 3/3% را 36 تا 45 سال و 6/4% را افراد بالای 45 سال تشکیل دادهاند. علاوه بر این 3/73% افراد مجرد، 7/%22 متأهل، 7/0% مطلقه و 3/1% بیوه بودهاند. در این میان، 7/2% افراد تحصیلات زیر دیپلم، 24% دیپلم و کاردانی، 3/59%کارشناسی، 3/9% کارشناسی ارشد و 3/3% دکتری و بالاتر دارند. دربارۀ وضعیت شغل افراد نیز 7/8 % افراد بیکار بودند، 68%شغل غیرثابت داشتند یا دانشجو بودند، 3/9% شغل ثابت با حقوق ثابت و 3/3% شغل ثابت با حقوق متغیر داشتند، 4% خانهدار و 2% بازنشسته بودند.
جدول 1- ابعاد و گویههای بخش دوم پرسشنامۀ سنجش میزان احساس عدالت اجتماعی
گویه |
بعد |
|
در شهر شیراز، بسیاری از افراد به این دلیل فقیرند که به سخت کارکردن علاقه ندارند. |
A1 |
فردگرایی اقتصادی |
در شهر شیراز، بسیاری از افراد برای این فقیرند که انگیزه و هدفی برای زندگی خود ندارند. |
A2 |
|
در شهر شیراز، بسیاری از افراد برای این فقیرند که توانایی فردی و استعداد ذاتی برای پیشرفتکردن ندارند. |
A3 |
|
در شهر شیراز باید با همۀ شهروندان بهطور یکسان برخورد شود؛ زیرا همه انسان و مخلوق خداوندند. |
A4 |
برابری |
در شهر شیراز باید افراد دارای شرایط اقتصادی بهتر، به افراد کمدرآمدتر کمک کنند. |
A5 |
|
در شهر شیراز باید نهادهای حکومتی، خدمات اجتماعی اصلی مانند خدمات درمانی و دسترسی به مشاورۀ حقوقی را بهصورت رایگان در اختیار مردم قرار دهند. |
A6 |
|
در شیراز بسیاری از شهروندان در برابر کاری که انجام میدهند مزد مناسبی دریافت میکنند. |
A7 |
انصاف |
در شهر شیراز هر شهروند برای کسب درآمد و رسیدن به آسایش باید کار کند. |
A8 |
|
بهطور کلی در شهر شیراز بیشتر شهروندان تنها چیزی را در زندگی به دست میآورند که لیاقت آن را دارند. |
A9 |
|
اگر لازم باشد نهادهای حکومتی برای کمک به مردم زیر بار قرض بیشتری بروند، باید این کار را انجام دهند. |
A10 |
نیاز |
احساس همدردی و دلسوزی برای دیگران مهمترین ارزش انسانی است. |
A11 |
|
شایسته نیست عدهای از مردم در شهر شیراز گرسنه بمانند. |
A12 |
ارائۀ یافتهها، تجزیه و تحلیل و تفسیر آنها
براساس تحلیل دادههای حاصل از بررسی ارتباط ویژگیهای فردی و کیفیت حضور در فضاهای شهری با ابعاد (جدولهای 2 و 3) و گویههای پرسشنامۀ سنجش میزان احساس عدالت اجتماعی (جدولهای 4 و 5) نتایج زیر حاصل شد. براساس نتایج ارائهشده در جدولهای 2 و 3، بعد اقتصاد فردی با کیفیت رابطه با خانواده براساس آزمون کروسال والیس ارتباط دارد. شدت این ارتباط براساس آزمون کرامر 286/0 است. مدت زمان حضور در فضاهای شهری نیز با بعد اقتصاد فردی براساس آزمون کروسال والیس ارتباط دارد. شدت این ارتباط براساس آزمون کرامر 280/0 است. در همین زمینه بعد نیاز در عدالت اجتماعی با متغیر جنسیت براساس آزمون مان ویتنی ارتباط دارد. شدت این ارتباط براساس آزمون کرامر 291/0 است. بعد نیاز در عدالت اجتماعی نیز با متغیر وضعیت تأهل افراد ارتباط دارد. شدت این ارتباط 356/0 است.
جدول 2-بررسی معناداری ارتباط میان ابعاد پرسشنامۀ سنجش میزان عدالت اجتماعی با ویژگیهای فردی و کیفیت حضور در فضاهای شهری
بعد ویژگی فردی و کیفیت حضور |
اقتصاد فردی |
انصاف |
برابری |
نیاز |
جنسیت |
881/0 |
057/0 |
437/0
|
023/0 |
سن |
263/0 |
263/0 |
656/0 |
536/0 |
وضعیت تأهل |
612/0 |
612/0 |
566/0 |
027/0 |
تحصیلات |
215/0 |
117/0 |
644/0 |
147/0 |
شغل |
135/0 |
194/0 |
691/0 |
929/0 |
وضعیت زندگی |
059/0 |
610/0 |
072/0 |
344/0 |
روابط با خانواده |
013/0 |
363/0 |
263/0 |
630/0 |
سطح زندگی |
448/0 |
983/0 |
454/0 |
211/0 |
درآمد ماهیانه |
628/0 |
137/0 |
794/0 |
639/0 |
مذهب |
378/0 |
825/0 |
521/0 |
459/0 |
همکاری با نهادهای اجتماعی |
742/0 |
244/0 |
787/0 |
604/0 |
مفید دانستن خود |
650/0 |
605/0 |
767/0 |
573/0 |
دفعات حضور در فضای عمومی |
237/0 |
688/0 |
406/0 |
060/0 |
زمان حضور در فضای عمومی |
031/0 |
197/0 |
411/0 |
929/0 |
جدول 3- شدت ارتباط میان ابعاد پرسشنامۀ عدالت اجتماعی با ویژگیهای فردی و کیفیت حضور در فضای شهری براساس آزمون کرامر
بعد ویژگیهای فردی وکیفیت حضور |
اقتصاد فردی |
انصاف |
برابری |
نیاز |
جنسیت |
- |
- |
- |
291/0 |
سن |
- |
- |
- |
- |
وضعیت تأهل |
- |
- |
- |
356/0 |
تحصیلات |
- |
- |
- |
- |
شغل |
- |
- |
- |
- |
وضعیت زندگی |
- |
- |
- |
- |
روابط با خانواده |
286/0 |
- |
- |
- |
سطح زندگی |
- |
- |
- |
- |
درآمد ماهیانه |
- |
- |
- |
- |
مذهب |
- |
- |
- |
- |
همکاری با نهادهای اجتماعی |
- |
- |
- |
- |
مفید دانستن خود |
- |
- |
- |
- |
دفعات حضور در فضای عمومی |
- |
- |
- |
- |
زمان حضور در فضای عمومی |
280/0 |
- |
- |
- |
همچنین براساس نتایج ارائهشده در جدولهای 4 و 5، ترجیحات پاسخدهندگان در زمینۀ توانایی فردی برای پیشرفتکردن و باارزش بودن احساس همدردی و دلسوزی به متغیر جنسیت پاسخدهنده حساس است. میزان ارتباط متغیر جنسیت با توانایی فردی در پیشرفتکردن براساس آزمون کرامر 203/0 است. این ارتباط شدت زیادی ندارد. در این تحلیل فرض صفر به معنی یکسانبودن نظر بانوان و آقایان در این معیار رد میشود. ارتباط میان متغیر جنسیت و ارزش احساس همدردی و دلسوزی براساس آزمون کرامر 209/0 است. باارزش بودن احساس همدردی و دلسوزی برای دیگران با وضعیت تأهل پرسششوندگان ارتباط دارد. براساس آزمون کرامر این ارتباط 214/0 است. فقیربودن افراد بهدلیل نداشتن انگیزه و هدف نسبت به سطح تحصیلات افراد حساس و شدت این رابطه 216/0 است. نظر پاسخدهندگان در زمینۀ فقیربودن افراد بهدلیل علاقهنداشتن به سخت کارکردن با وضعیت زندگی پاسخدهندگان رابطۀ معنادار دارند و شدت این ارتباط بنا به آزمون کرامر 261/0 است. نگرش پاسخدهندگان در زمینۀ فقیربودن افراد بهدلیل نداشتن انگیزه و هدف نیز با سطح زندگی پاسخدهنده مرتبط است. بنا بر نتایج آزمون کرامر شدت این ارتباط 207/0 است. همچنین ترجیحات پاسخدهندگان در زمینۀ لزوم برخورد یکسان با شهروندان با میزان درآمد ماهیانۀ پاسخدهنده ارتباط دارد و شدت این ارتباط براساس آزمون کرامر 180/0 است.
جدول 4- بررسی معناداری ارتباط میان گویههای پرسشنامۀ سنجش میزان عدالت اجتماعی با ویژگیهای فردی و کیفیت حضور در فضاهای شهری
گویه
ویژگی فردی و کیفیت حضور |
A۱ |
A۲ |
A۳ |
A۴ |
A۵ |
A۶ |
A۷ |
A۸ |
A۹ |
A۱۰ |
A۱۱ |
A۱۲ |
AT (برآیند مجموع 12 گویۀ پرسش نامه) |
جنسیت |
121/0 |
226/0 |
014/0 |
071/0 |
395/0 |
123/0 |
778/0 |
705/0 |
372/0 |
161/0 |
017/0 |
231/0 |
184/0 |
سن |
421/0 |
097/0 |
742/0 |
717/0 |
882/0 |
197/0 |
77/0 |
112/0 |
726/0 |
862/0 |
293/0 |
762/0 |
077/0 |
وضعیت تأهل |
346/0 |
556/0 |
37/0 |
241/0 |
417/0 |
086/0 |
177/0 |
544/0 |
937/0 |
564/0 |
008/0 |
124/0 |
115/0 |
تحصیلات |
274/0 |
003/0 |
893/0 |
108/0 |
586/0 |
706/0 |
502/0 |
608/0 |
66/0 |
321/0 |
059/0 |
576/0 |
798/0 |
شغل |
422/0 |
072/0 |
551/0 |
378/0 |
554/0 |
23/0 |
072/0 |
425/0 |
942/0 |
754/0 |
313/0 |
253/0 |
719/0 |
وضعیت زندگی |
016/0 |
276/0 |
673/0 |
638/0 |
397/0 |
803/0 |
145/0 |
238/0 |
141/0 |
335/0 |
259/0 |
426/0 |
424/0 |
روابط با خانواده |
54/0 |
265/0 |
۰ |
827/0 |
275/0 |
087/0 |
27/0 |
1/0 |
803/0 |
888/0 |
911/0 |
577/0 |
773/0 |
سطح زندگی |
371/0 |
044/0 |
609/0 |
613/0 |
627/0 |
513/0 |
11/0 |
493/0 |
892/0 |
398/0 |
407/0 |
281/0 |
772/0 |
درآمد ماهیانه |
71/0 |
926/0 |
131/0 |
023/0 |
539/0 |
264/0 |
911/0 |
503/0 |
731/0 |
828/0 |
715/0 |
838/0 |
682/0 |
مذهب |
379/0 |
395/0 |
553/0 |
377/0 |
197/0 |
762/0 |
534/0 |
272/0 |
884/0 |
506/0 |
432/0 |
233/0 |
914/0 |
همکاری با نهادهای اجتماعی |
19/0 |
407/0 |
742/0 |
1/0 |
335/0 |
057/0 |
06/0 |
957/0 |
94/0 |
982/0 |
948/0 |
346/0 |
591/0 |
مفید دانستن خود |
566/0 |
883/0 |
343/0 |
323/0 |
237/0 |
139/0 |
79/0 |
329/0 |
823/0 |
22/0 |
848/0 |
941/0 |
738/0 |
دفعات حضور در فضای عمومی |
638/0 |
225/0 |
406/0 |
795/0 |
41/0 |
472/0 |
358/0 |
846/0 |
019/0 |
069/0 |
018/0 |
292/0 |
04/0 |
زمان حضور در فضای عمومی |
087/0 |
032/0 |
411/0 |
473/0 |
284/0 |
22/0 |
161/0 |
522/0 |
789/0 |
677/0 |
987/0 |
721/0 |
215/0 |
تحلیل رابطۀ دو متغیر تعداد دفعات حضور در فضای عمومی شهری و مدت زمان حضور در فضای عمومی شهری با گویههای سنجش میزان احساس عدالت اجتماعی در ادامه آمده است. این دو متغیر بیانکنندۀ کیفیت و چگونگی حضور شهروندان در فضاهای شهریاند. براساس نتایج این پژوهش، تعداد دفعات حضور شهروندان در فضای عمومی شهری با ترجیحات آنها در زمینۀ لیاقت شهروندان در به دست آوردن داشتههایشان و مهمبودن احساس همدردی و دلسوزی برای دیگران ارتباط دارد. ارتباط میان دفعات حضور در فضای شهری با ترجیحات آنها دربارۀ لیاقت شهروندان در داشتههایشان بر اساس آزمون کرامر 223/0 است. ارتباط میان دفعات حضور در فضای عمومی با ترجیحات ایشان دربارۀ مهمبودن احساس همدردی و دلسوزی برای دیگران براساس آزمون کرامر 181/0 است. همچنین میان گویههای عدالت اجتماعی، نظر پاسخدهندگان دربارۀ فقیربودن افراد بهدلیل نداشتن انگیزه با مدت زمان حضور ایشان در فضای عمومی شهری ارتباط دارد. این ارتباط بنا به آزمون کرامر به میزان 168/0 است که کمبودن شدت این ارتباط را نشان میدهد.
همچنین براساس آزمون کروسال والیس، احساس عدالت اجتماعی که برآیند همۀ گویههای این پرسشنامه است، با متغیر مدت زمان حضور در فضای شهری ارتباط ندارد؛ با این حالمیزان احساس عدالت اجتماعی با تعداد دفعات حضور در فضاهای شهری ارتباط مستقیم دارد. براساس آزمون کرامر شدت این ارتباط 407/0 برآورد شده است که از سایر همبستگیهای ذکرشده شدت بیشتری دارد.
جدول 5- شدت ارتباط میان گویههای پرسشنامۀ عدالت اجتماعی با ویژگیهای فردی و کیفیت حضور در فضای شهری براساس آزمون کرامر
گویه
ویژگیهای فردی وکیفیت حضور |
A۱ |
A۲ |
A۳ |
A۴ |
A۵ |
A۶ |
A۷ |
A۸ |
A۹ |
A۱۰ |
A۱۱ |
A۱۲ |
AT (برآیند مجموع 12 گویۀ پرسشنامه) |
جنسیت |
- |
- |
203/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
209/0 |
- |
- |
سن |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
وضعیت تأهل |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
214/0 |
- |
- |
تحصیلات |
- |
216/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
شغل |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
وضعیت زندگی |
261/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
روابط با خانواده |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
سطح زندگی |
- |
207/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
درآمد ماهیانه |
- |
- |
- |
180/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
مذهب |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
همکاری با نهادهای اجتماعی |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
مفید دانستن خود |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
دفعات حضور در فضای عمومی |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
223/0 |
- |
181/0 |
- |
407/0 |
زمان حضور در فضای عمومی |
- |
168/0 |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
- |
نتیجه
با گسترش روزافزون توجه به موضوع عدالت اجتماعی برای بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی موجود، بررسی این مهم در شهرها و تحلیل احساس عدالت شهروندان در فضاهای شهری، امری ضروری است؛ درواقع، از آنجا که فضای شهری از اجزای اصلی شهر و محل بروز رفتارهای جمعی است و نتایج حاصل از برقراری عدالت یا رخدادن بیعدالتیهای اجتماعی در آن دیده میشود، توجه هرچه بیشتر به این فضاها و تحلیل و سنجش میزان احساس عدالت اجتماعی شهروندان در آنها سبب شکلگیری درک صحیحی از ویژگیها و شرایط اجتماعی موجود در فضاهای شهری و فراهمشدن زمینۀ بهبود شرایط اجتماعی اینگونه فضاها در آینده میشود؛ ازاینرو، هدف اصلی این پژوهش، بررسی معناداری رابطۀ میان چگونگی حضور و ویژگیهای فردی استفادهکنندگان از فضاهای شهری شهر شیراز با میزان احساس عدالت اجتماعی آنها بوده است.
در این زمینه مطالعۀ پیشینۀ پژوهش نشان داد با هدف بررسی ارتباط میان احساس عدالت اجتماعی شهروندان با چگونگی حضور آنها در فضاهای شهری، پژوهش مستقلی انجام نشده است. بیشتر پژوهشهای مرتبط با عدالت اجتماعی و توسعۀ شهری، چگونگی دسترسی شهروندان به امکانات و زیرساختهای شهری و تحلیل الگوی توزیع خدمات شهری را بررسی و عدالت اجتماعی در شهرها را از منظر شاخصهای کمی فقر و نابرابری، استانداردهای اقتصادی و کیفیت سکونت و میزان برخورداری از خدمات شهری ارزیابی کردهاند.
براساس نتایج، میزان احساس عدالت اجتماعی شهروندان شهر شیراز (بهمنزلۀ برآیند همۀ گویهها)، تنها با متغیر تعداد دفعات حضور شهروندان در فضای شهری ارتباط دارد. بدین صورت که افرادی که به دفعات خیلی زیاد در فضای شهری حضور پیدا میکنند، کمترین میزان احساس عدالت اجتماعی را داشتهاند؛ پس از آن به ترتیب افراد مربوط به گروههای دفعات حضور دو تا پنج بار، بیشتر از پنج بار و یک یا دو بار قرار میگیرند؛ درواقع، به نظر میرسد شهروندان شیرازی که از احساس عدالت اجتماعی کمتری بهره میبرند، فضاهای شهری را مکانی مناسب برای تحقق و جستجوی عدالت اجتماعی به حساب میآورند و با حضور در اینگونه فضاها تلاش دارند زمینۀ تحقق عدالت اجتماعی را برای خود فراهم کنند؛ زیرا در طول نیم قرن اخیر شهر شیراز بهمنزلۀ پرجمعیتترین شهر استان فارس، شاهد تحولات جمعیتی، کالبدی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی فراوانی بوده است. رشد شتابان جمعیت، کاهش سرانۀ فضاهای سکونتی، افزایش مطالبات اجتماعی، تغییر شرایط فرهنگی، گسترش بیرویۀ شهری، مهاجرپذیری گسترده، گسترش حومهها و انضمام روستاهای اطراف به این شهر ازجمله این تحولات بوده است. افزایش احساس نیاز به تسهیلات و فضاهای فرهنگی، فراغتی، خدماتی و تفریحی و وجودنداشتن پراکنش صحیح اینگونه امکانات و خدمات شهری، تحققنیافتن عدالت اجتماعی فضایی را در این شهر بهدنبال داشته است که فضاهای عمومی شهری نمود کالبدی این بیتعادلی در پخشایش خدمات و امکانات شهریاند. به نظر میرسد حضور در فضاهای عمومی شهری مجهز و دارای تسهیلات و خدمات شهری مناسب و استفاده از امکانات اینگونه فضاها برای شهروندانی که احساس عدالت اجتماعی کمتری دارند، احساس برخوردارنبودن از عدالت اجتماعی را در آنها کاهش میدهد.
همچنین نتایج نشان دادند بین جنسیت استفادهکنندگان از فضاهای شهری شهر شیراز و نگرش افراد در زمینۀ توانایی فردی و استعداد ذاتی برای پیشرفتکردن (بهمنزلۀ یکی از گویههای سنجش میزان عدالت اجتماعی) ارتباط معنادار وجود دارد. براساس نتایج بانوان بیشتر از آقایان با این موضوع موافق بودهاند؛ درواقع، به نظر میرسد بین استفادهکنندگان از فضاهای شهری، زنان بیشتر از مردان معتقد به نقش استعدادهای ذاتی و توانایی فردی (و نه ارتباطات ناسالم با گروهها و اشخاص) در پیشرفت افرادند. علاوه بر این، متغیر جنسیت استفادهکنندگان از فضاهای شهری با نگرش نسبت به گویۀ باارزش بودن احساس همدردی و دلسوزی برای دیگران بهمنزلۀ مهمترین ارزش انسانی ارتباط دارد. به این صورت که بانوان استفادهکننده از فضاهای شهری، نظر مثبتتری نسبت به این معیار دارند. همچنین متغیر وضعیت تأهل پاسخدهندگان با گویۀ باارزش بودن احساس همدردی و دلسوزی برای دیگران بهمنزلۀ مهمترین ارزش انسانی ارتباطی معنادار دارد؛ درواقع، براساس نتایج آزمون کروسال والیس افراد مجرد استفادهکننده از فضاهای شهری در شیراز موافقترین نظر را نسبت به این موضوع داشتهاند. همچنین سطح تحصیلات افراد استفادهکننده از فضاهای شهری با نگرش فرد نسبت به گویۀ فقیربودن افراد بهدلیل نداشتن انگیزه و هدف در زندگی ارتباط دارد و هرچه سطح تحصیلات پاسخدهندگان بالاتر باشد، نظر مخالفتری نسبت به این موضوع دارند. علاوه بر این وضعیت زندگی پاسخگویان با نگرش آنها در زمینۀ فقیربودن افراد بهدلیل علاقهنداشتن به سخت کارکردن ارتباط معنادار داشته است. این ارتباط به این صورت است که هرچه سطح زندگی افراد بالاتر باشد، نظر موافقتری نسبت به این موضوع دارند. آخرین متغیر از مجموعه ویژگیهای فردی که با نگرش پاسخگویان در زمینۀ مؤلفههای احساس عدالت اجتماعی یعنی لزوم برخورد یکسان با شهروندان ارتباط دارد، درآمد ماهیانه است که طبق نتایج آزمون والیس هرچه درآمد افراد بیشتر باشد، نظر موافقتری نسبت به این موضوع دارند.
همچنین بین تعداد دفعات حضور پاسخگویان در فضای عمومی شهری با دیدگاه آنها دربارۀ مؤلفۀ لیاقت شهروندان در به دست آوردن داشتههایشان ارتباط معنادار وجود دارد. رابطۀ میان این دو مؤلفه به اصطلاح زنگولهای است؛ یعنی افرادی که بهطور متوسط از فضاهای شهری استفاده میکنند کمترین امتیاز را به درستی این گزاره دادهاند که در شهر شیراز بیشتر شهروندان تنها چیزی را در زندگی به دست میآورند که لیاقت آن را دارند. این بدان معنی است که افرادی که دو تا پنج بار در فضاهای شهری حضور دارند نسبت به موضوع لیاقت شهروندان در به دست آوردن داشتههایشان بیشترین مخالفت را داشتهاند؛ در حالی که افرادی که یک یا دو بار و یا بیش از پنج بار در فضای شهری حضور دارند معتقد بودهاند این موضوع صحت بیشتری دارد. علاوه بر این بین تعداد دفعات حضور پاسخگویان در فضای عمومی شهری با نظر آنها در زمینۀ مؤلفۀ مهمبودن احساس همدردی و دلسوزی برای دیگران ارتباط وجود دارد. به این صورت که هرچه تعداد دفعات حضور افراد در فضای شهری افزایش یافته است، افراد نظر مخالفتری نسبت به این موضوع داشتهاند؛ بنابراین، بین تعداد دفعات حضور در فضاهای شهری و دیدگاه افراد دربارۀ مهمبودن احساس همدردی ارتباط منفی وجود دارد. مدت زمان حضور پاسخگویان در فضاهای عمومی شهری تنها با دیدگاه آنها دربارۀ مؤلفۀ فقیربودن افراد بهدلیل نداشتن انگیزه ارتباط معناداری داشته است. طبق نتایج، هرچه مدت زمان حضور افراد در فضای شهری افزایش پیدا کند، اعتقاد به فقیربودن بهدلیل نداشتن انگیزه افزایش پیدا میکند.
شکل 3- معناداری ارتباط میان احساس عدالت اجتماعی و مؤلفههای آن با ویژگیهای فردی و کیفیت حضور در فضاهای شهری
بهطور کلی و با توجه به نتایج میتوان گفت میان برخی مؤلفههای احساس عدالت اجتماعی با کیفیت حضور در فضای شهری و ویژگیهای فردی پاسخدهندگان ارتباط معنادار وجود دارد (شکل 3). بهویژه میزان احساس عدالت اجتماعی شهروندان با تعداد دفعات حضور آنها در فضاهای شهری ارتباط مستقیم دارد. هرچند احساس عدالت اجتماعی با متغیر مدت زمان حضور در فضای شهری ارتباط ندارد. در این زمینه به نظر میرسد با انجامدادن اقدامات لازم برای بهبود شرایط و چگونگی حضور شهروندان در فضاهای شهری میتوان زمینۀ ارتقای میزان احساس عدالت اجتماعی میان شهروندان را فراهم کرد. در جدول 6 برخی از مهمترین راهبردهای مؤثر در این حوزه ارائه شدهاند.
جدول 6- راهبردهای مؤثر بر افزایش احساس عدالت اجتماعی با غنیتر کردن تجربۀ حضور شهروندان در فضاهای شهری
هدف کلان |
راهبرد |
|
افزایش احساس عدالت اجتماعی شهروندان با غنیتر کردن تجربۀ حضور آنها در فضای شهری |
بعد نیاز عدالت اجتماعی |
1. طراحی فضاهای جمعی برای رخدادن تعاملات اجتماعی و گفتگوی جمعی میان شهروندان. 2. طراحی مبلمان شهری مناسب در فضاهای جمعی برای تقویت تعاملات اجتماعی. 3. طراحی فضا با در نظر گرفتن همۀ امکانات عمومی موردنیاز در آن مانند آبخوری، سرویس بهداشتی و ... 4. افزایش چشمان ناظر برای ارتقای هرچه بهتر ایمنی و امنیت افراد برای حضورپذیری بیشتر شهروندان. 5. نماسازی زیبا و جذاب برای افزایش زیباییهای دیداری محیط و افزایش جذابیت محیطی. 6. نظارت بر پاکیزگی محیطی فضا. 7. تلفیق نظم آب و گیاه در طراحی فضا برای افزایش غنای حسی. 8. دیدنیبودن فضاهای مکث و نشستن. |
بعد انصاف عدالت اجتماعی |
1. در نظر گرفتن کاربریهای 24 ساعته و شبانهروزی برای تداوم حضورپذیری شهروندان و درآمدزایی بیشتر کسبوکارها. 2. توجه به مقیاس انسانی در طراحی فضاهای شهری. 3. ایجاد سرگرمیهای رایگان برای حضور افراد با توان مالی کم و بهرهبردن از آن. 4. بهبود و اصلاح شبکههای دسترسی برای ارتقای پیادهمداری. 5. طراحی فضا با توجه به فرهنگ و عادات شهروندان با هر نوع قومیتی. 6. فراهمکردن شرایط لازم برای ایجاد دسترسی عام به امکانات موجود در فضا. |
|
بعد برابری عدالت اجتماعی |
1. طراحی فضاهای شهری در مسیرهای شهری شلوغ و پر رفت و آمد. 2. طراحی مبلمان شهری مناسب دارای کاربرد برای همۀ افراد. 3. ایجاد کاربریهای مختلط در فضا برای ارتقای تنوع و گوناگونی. 4. طراحی فضاهای همهشمول شهری (شامل گروههای مختلف سنی). 5. بهبود و اصلاح شبکههای دسترسی برای ارتقای پیادهمداری. 6. طراحی فضا با توجه به فرهنگ و عادات شهروندان با هر نوع قومیتی. 7. فراهمکردن شرایط لازم برای ایجاد دسترسی عام به امکانات موجود در فضا. 8. طراحی فضا در استخوانبندی شهر برای تأمین دسترسی متعادل برای عام. |
|
بعد فردگرایی اقتصادی عدالت اجتماعی |
1. طراحی فضاهایی برای رخدادن تعاملات اجتماعی و فرصتی برای بروز تواناییهای فردی و استعدادهای ذاتی شهروندان. 2. افزایش چشمان ناظر برای ارتقای هرچه بهتر ایمنی و امنیت افراد برای حضورپذیری بیشتر شهروندان. 3. ایجاد فعالیتهای گردهمایی در فضا. 4. طراحی فضاهای کانونی برای تجمع (تجمعهای مذهبی، فرهنگی - آموزشی، ورزشی، حرکتی، گذران اوقات فراغت برای تمام سنین) 5. فراهمکردن بستری برای توسعۀ رویدادمداری فضا و حضور پررنگتر شهروندان. 6. ایجاد مجموعهای از کافهها و رستورانهای فعال، سرزنده و اقتصادی و سرریز فعالیت به درون فضا و استفاده از پوشش گیاهی برای ایجاد حس سرزندگی و تنوع. 7. استفاده از تبلیغات انگیزشی و هدفمند در فضای شهری. |