Document Type : Research Paper
Authors
Yasouj University, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه و بیان مسئله
امروزه ارزشهای جوامع مختلف در معرض تغییر و دگرگونیهای وسیعی قرار دارند. این ارزشها، طیف گسنردهای را در بر میگیرند که برحسب ویژگیهای هر جامعه با هم تفاوت دارند. ضمن آنکه درون جوامع نیز میزان پایبندی به ارزشها و پیروی از آنها بین اعضای هر جامعه برحسب تقسیمبندیهای جنسیت، طبقه، محل زندگی، نسل و ... با هم متفاوتاند. یکی از این ارزشها، صرف نظر از نوع و میزان تقید افراد به آن، دینداری است. در تعریف دینداری گفته میشود دینداری عبارت است از داشتن اهتمام دینی بهگونهای که بر نگرش، گرایش و کنشهای فردی تأثیر بگذارد (شجاعیزند، 1384). در دنیای جدید که از عصر روشنگری به بعد حاکمیت ارزشهای دینی بر زندگی بشر با چالشهای گستردهای روبهرو شده است، مباحث زیادی دربارۀ نقش دین در زندگی روزمرۀ انسان مطرح شدهاند؛ به عبارت دیگر، جامعهشناسان به مباحث مربوط به نوع و میزان دینداری در جوامع و تفاوتهای درون جوامع توجه کردهاند. نمونۀ چنین توجهاتی در آثار کلاسیکهای جامعهشناسی ازجمله دورکیم (1383)، وبر (1373)، زیمل (1392)، مارکس (1367) و ... دیده میشود؛ درواقع، سرآغاز مطالعه و تأملِ جامعهشناسانه دربارۀ نقش و جایگاه دین در زندگی بشر، از شرایط ناشی از مدرنیته تأثیر میگیرد. در این زمینه مدرنیته بهمنزلۀ بستر وقوع تحولات فرهنگی در زندگی بشر، سبب شکلگیری روند تغییرات گستردهای در میزان تقید به ارزشهای دینی و تزلزل در اصول سخت آن در مقایسه با دورۀ پیش از آن شده است؛ ازاینرو، جامعهشناسان به ابعاد مختلف مربوط به دین ازجمله دینداری در جوامع، کارکردهای مختلف دین در زندگی اجتماعی، سازمان اجتماعی دین، رابطۀ دین و زندگی روزمره و ... توجه کردهاند.
صرف نظر از کارکردها و وجوه مطالعهپذیر دربارۀ دین، آنچه توجه متفکران علاقهمند به حوزۀ دین را به خود جلب کرده است، ضرورت وجود و تأثیرگذاری دین در زندگی بشر پس از ظهور مدرنیته است. از سدۀ پانزدهم بدین سو و در پی دگرگونیهای ایجادشده در عرصههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، فکری و فرهنگی، نهادهای جدیدی شکل گرفتند و در این میان جایگاه برخی نهادهای پیشین ازجمله نهاد دین دگرگونی یافت؛ همچنین دیدگاههای گاه متعارضی دربارۀ نقش و جایگاه دین در زندگی بشر شکل گرفت که سبب تداوم توجه و بررسی موضوعات مربوط به دین تا امروز شده است. هرچند گفته میشود در پی گسترش مدرنیته از نفوذ و قدرت اجتماعی سازمان دین کاسته شده است، در مقابل، عدهای همچنان بر نقش فعال و درخورتوجه دین در زندگی فردی و اجتماعی انسان، در بسیج جمعی، معنابخشی به ابهامات زندگی سیاسی و اجتماعی و ایجاد وحدت و انسجام بین گروههای مختلف جامعه تأکید میکنند؛ درواقع، مبتنی بر این نظریه و با توجه به شدتیافتن فرایندهای توسعه و نوسازی در جوامع کنونی، مذهب همچنان در تمام ابعاد خود منبعی مهم برای معنابخشیدن به جهان محسوب میشود؛ بنابراین، بحث و بررسی دربارۀ جایگاه دین در جامعه بین دانشمندان و نظریهپردازان علوم اجتماعی، علوم سیاسی، فلسفه و الهیات داغ است. در همین راستا گیدنز معتقد است گرچه اعتقادات مذهبی از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متمایز و بهلحاظ شکل، نوع و میزان متفاوت است، حضور دائمی، گسترده و مؤثر دین در جامعه مشهود و مسلم است (گیدنز، 1387: 514). جامعهشناسان این حضور و اثرگذاری را به صورتهای مختلف بررسی کردهاند که معنابخشی دین یکی از این وجوه است. مطالعۀ کارکرد معنابخشی دین در زندگی فردی و تأثیرات اجتماعی آن، از موضوعات مهم در جامعهشناسی است. اهمیت معنا در زندگی از آنجا ناشی میشود که با ورود به جهان مدرن، نظامهای ارزشی سنتی با چالش روبهرو شدند و سیالبودن جهان زندگی مدرن، کثرت معناها و روایتهای متعدد و متنوع از آن انسانها را دچار سرگشتگی و اضطراب کرد. جامعهشناسان دین معتقدند دین قدرت توجیه شوربختی و خوشبختی انسانها را دارد که بهطور عمده با قراردادن تجربیات انسانها در چارچوبی منظم و تفسیرپذیر، نقش و کارکرد خود را ایفا و درنهایت، مانند سپهری معنابخش عمل میکند (سراجزاده و رحیمی، 1392).
این نگاه وجود دارد که کارکردهای دین متنوعاند و دین بر جامعه و جمعیت مردمان از راههای روانشناختی و جامعهشناختی تأثیر میگذارد؛ برای مثال دینداری بر حل مشکلات خانوادگی افراد (Dollahite, 2005)، عملکرد خانوادگی (Paraschira Rusu, 2011)، رضایت زناشویی (Hasley, 2006; Marks, 2005)، سلامتی و حمایت اجتماعی (Graham & Patrick, 2011)، جلوگیری از ابتلا به بیماریهایی همچون ایدز (Woods et al., 1999)، شادکامی (Gundlach & Opfinger, 2011)، وضعیت نهادهای اقتصادی و رشد اقتصادی (De Jong, 2008)، ممانعت از بزهکاری جوانان (نازکتبار و همکاران، 1385) و نظم اجتماعی (سراجزاده و پویافر، 1387) تأثیر دارد؛ در مقابل، دیدگاههایی وجود دارند که افول و به حاشیه رفتن دین در آنها برجستهتر است. در این راستا به نظر اینگلهارت و نوریس (1389: 320 و 110)، مدرنیزاسیون و فرایند صنعتیشدن و افزایش شهرنشینی و در پی آن شهریشدن، تأثیر جالبتوجهی بر وضعیت دینداری افراد دارد؛ امروزه تحلیلهای نظری در حوزۀ دین و دینداری بیانکنندۀ آناند که در جوامع در حال گذار، دینداری ازجمله متغیرهای اجتماعی است که دستخوش تحولات گستردهای شده است (توسلی و مرشدی، 1385). وجود چنین تنوعی دربارۀ اهمیت و جایگاه دین، پویایی و اهمیت مطالعۀ پدیدههای مرتبط با دین ازجمله دینداری را نشان میدهد که خود حوزهای گسترده و متنوع است.
بررسی دینداری در ایران به دلایل مختلفی اهمیت دارد؛ ازجمله نفوذ دین در جامعه و شکلدهی به کنشهای افراد، دین بهمنزلۀ زیربنایی برای سایر نهادها، دین بهمنزلۀ منشأ تحولات اجتماعی، دین بهمنزلۀ یکی از عوامل و بسترهای دستیابی به قدرت و درنهایت، جوانبودن هرم سنی ایران و ارتباط محکم باورهای دینی با دورۀ جوانی (شجاعیزند و همکاران، 1385). بهعلاوه در نظر بسیاری از دانشمندان باورهای مذهبی نقش مهمی در زندگی مردم ایران بازی میکنند و افراد در مواقع بحرانی مانند رفع نیازهای روحی و برای کسب رضایت از زندگی، از ارزشها و اعتقادات بیشتر بهره میبرند (خواجهنوری و همکاران، 1390: 25)؛ درواقع، جامعۀ ایران در محافل علمی جامعهای مذهبی شناخته میشود. نتایج بیشتر پژوهشها نیز تأییدکنندۀ این ادعا هستند (قادری و زارع، 1390، به نقل از ولینژاد، 1394؛ اسماعیلی، 1380؛ رجبزاده، 1379؛ سراجزاده و همکاران، 1392؛ میرسندسی، 1383؛ توسلی و مرشدی، 1385)؛ درواقع، کشور ایران از دیرباز فضایی مذهبی و مردمی دیندار داشته است. در مناطق مذهبی نیز مذهب بر بیشتر پدیدههای اجتماعی تأثیر گذاشته است و نقشی اساسی در زندگی مردم ایفا میکند. بدیهی است وضعیت دینداری مردم این مناطق، هم ازطرف خود مردم و هم ازطرف مسئولان و سیاستگذاران کلان، امری بسیار مهم در نظر گرفته میشود.
جوانان از گروههاییاند که پژوهشگران به ابعاد مختلف زندگی و رفتارهای آنها ازجمله رفتارهای دینیشان توجه کردهاند. دورۀ جوانی با مسائلی همچون پرسشهای فراوان، مطالبات و هیجانهای بسیار همراه است. بسیاری از دانشمندان معتقدند دورۀ جوانی دورۀ بروز احساسات مذهبی و شکفتهشدن تمایلات ایمانی و اعتقادی - اخلاقی است (قائمی، 1387: 111؛ اکبری، 1381: 345). بهعلاوه، در جامعۀ ایران مقولۀ دینداری نسل جوان را بهلحاظ فکری و ارزشی از نسلهای قبل متمایز کرده است (بهار و رحمانی، 1391: 11). تفاوتهای مشاهدهشده بین نسلهای جدید و قدیم در ایران در قالب فرهنگ هنجاری ایران به بهترین شکل تحلیلشدنی است. در فرهنگ هنجاری جامعة ایران، علایق و ارزشهای مذهبی و تعلقات و سنن بومی نقش مهمی دارند. نفی فرهنگ بیگانه، نفی مصرفگرایی غربی، دوری از نشانههای هویت غربی و مدگرایی، حضور در مراسم مذهبی، اهمیتدادن به نشانههای دینی مثل قرآن و حجاب زنان و ... ازجمله ویژگیهای فرهنگ هنجاری و ایدئولوژیک است. در طرف مقابل، همنوایی با ارزشهای جهانی، تأثیرپذیری از جریانهای جهانی مصرفی، مدگرایی، حضور در مراسمات غیرمذهبی و جشنها، نقش حیاتی لذت و اهمیت سرگرمی، تفکیکزدایی جنسیتی، پذیرش تجلی زیبایی زن در حوزة عمومی و اصرارنداشتن بر نشانههای دینی، ترجیح مسافرت سیاحتی و استفاده از رسانههای خارجی مثل ماهواره ازجمله هنجارها و ارزشها به حساب میآیند (دانش و همکاران، 1393: 27-26). بر این اساس به نظر میرسد مطالعۀ چنین ویژگیهایی بین جوانان دستمایۀ پژوهشهای جامعهشناختی باشد. ضمن آنکه توجه به وضعیت دینداری جوانان در سالهای اخیر بحثهای زیادی دربارۀ وجود تفاوت و حتی شکاف نسلی در جامعۀ ایران را نشان میدهد (آزادارمکی، 1389؛ 1394؛ معیدفر، 1392). کانون اصلی تفاوتها و شکافها، وجود تفاوت در ارزشها و نگرشهای نسل جوان نسبت به نسلی است که نسل اول (در ایران پس از انقلاب) نامیده میشود. ازجمله ویژگیهای نسل جوان، سهلگیری و داشتن گونهای از سبک زندگی است که مجموعهای از ارزشها و باورهای گاه متعارض را در خود دارد. برای مثال میتوان طیفی از کنشها را در این نسل ملاحظه کرد که در یک سر طیف، حضور در مراسم و مناسک مذهبی و سر دیگر آن استفاده از انواع موسیقی غربی و استفاده از مد و پوششِ بهظاهر غیرمعمول قرار دارد. در همین راستا، وجود شکاف در نظر و عمل در بخش زیادی از زندگی ایرانیان ازجمله در حوزۀ دینداری دیده میشود. آنچه در این میان جالب به نظر میرسد این است که بسیاری از پژوهشهای انجامشده در سال های اخیر در ایران (کلانتری و همکاران، 1388؛ گنجی و همکاران، 1389؛ علوی و همکاران، 1389؛ موسوی و کلانتری، 1391؛ سفیری و معماریانی، 1390؛ سفیری و نعمتاللهی، 1391؛ باهنر و جعفری، 1391؛ کریمیانصیقلانی، 1391؛ احمدی و همکاران، 1393؛ میرفردی و همکاران، 1396؛ ریاحی و همکاران، 1393)، به کاهش دینداری جوانان اشاره کردهاند. این مسئله تناقضاتی را در پی دارد و ضرورت بررسی این موضوع را به روشهای علمی میطلبد. این کاهش از عوامل متنوع و متعددی تأثیر میگیرد. بر این اساس در این پژوهش براساس ویژگی جامعۀ مطالعهشده نظیر شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... رابطۀ چند عامل اجتماعی با وضعیت دینداری سنجیده شده است.
در جمعبندی کلی دربارۀ وضعیت دینداری در ایران میتوان گفت دیدگاههای متنوعی در زمینۀ نقش و جایگاه دین در زندگی اجتماعی بشر امروز وجود دارد که گاه با هم در تعارضاند. عدۀ زیادی از متفکران، کارکردهای گوناگونی برای نهاد دین قائلاند و برخی از آنها مدعی افول اثربخشی و کارکرد دین در زندگی بشرند؛ اما شواهد و تجربۀ زیسته در جامعۀ ایران وضعیتی را نشان میدهد که دین، جایگاه چشمگیری در زندگی مردم ایران دارد؛ اما بهلحاظ تقسیمبندیهای نسلی، وضعیت دینداری بین جوانان، وضعیت خاصی را نشان میدهد. این وضعیت از این منظر خاص است که برخلاف نسلهای گذشته، آسانگیریهای مختلفی در نوع دینداری جوانان به وجود آمده و این تصور را ایجاد کرده است که دینداری جوانان نسبت به نسلهای دیگر ضعیف شده است؛ اما همان گونه که گفته شد این تغییرات را باید با ارجاع به تغییرات ارزشی و پذیرش این نکته تبیین کرد که ابعاد مختلف دینداری تغییر کردهاند؛ در عین حال، دین نقش و جایگاه خود را در جامعۀ ایران حفظ کرده است. این پژوهش در پی بررسی و پاسخگویی به این پرسشهاست: با وجود تنوع مذهبی و شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در شهر سرپلذهاب، وضعیت دینداری جوانان این شهر چگونه است؟ چنین وضعیتی با کدام عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ارتباط دارد؟
با توجه به پژوهشهای پیشین، پدیدههایی همچون سرمایۀ اجتماعی، مصرف رسانهها، پایگاه اقتصادی -اجتماعی، هویت قومی و هویت ملی، در تبیین دینداری عوامل مهمی در نظر گرفته شدهاند؛ بنابراین، در این پژوهش وضعیت دینداری جوانان شهر سرپلذهاب براساس متغیرهای یادشده بررسی شده است. در نگاهی اجمالی به شهر سرپلذهاب با جمعیت حدود 40000 نفر (مرکز آمار ایران، 1395) در استان کرمانشاه، پدیدههایی نظیر طلاق، نزاع، بیکاری و ... وضعیت مناسبی ندارند. پیروی از مذاهب شیعه، سنی و اهل حق[1] بهوسیلۀ مردم این شهر ازجمله ویژگیهای جالبتوجه است. توضیح اینکه وجود چنین تنوعی، برخلاف تصورات قالبی، سبب انفکاک و تعارض مردم این شهر نشده است و مردم بر مبنای وجوه مشترک فرهنگی دیگر نظیر قومیت و زبان، در کنار هم بهصورت مسالمتآمیز زندگی میکنند. به نظر میرسد با وجود کمبود پژوهشی که در آن وضعیت دینداری در این شهر را نشان دهد و همچنین آگاهی از الگوهای ارزشی پیرویشده بهوسیلۀ جوانان این شهر، انجام پژوهش با چنین موضوعی ضروری است.
پیشینۀ تجربی پژوهش
پژوهشهای داخلی
کلاکی (1385) در پژوهش «بررسی مقایسۀ میزان تدین جوانان و ابعاد آن در سه پایگاه اجتماعی بالا، متوسط و پایین»، دربارۀ ارتباط دینداری با پایگاه اقتصادی - اجتماعی نشان داد جوانان با پایگاه اجتماعی پایین و متوسط، از جوانان با پایگاه اجتماعی بالا تدین قویتری دارند.
افشانی و همکاران (1390) نشان دادند بین دینداری و سرمایۀ اجتماعی ارتباط مثبت و معنادار و بین ابعاد مختلف دینداری و مؤلفههای سرمایۀ اجتماعی رابطۀ مستقیم و معنیداری وجود دارد. همچنین ابعاد فکری و مناسکی سازۀ دینداری، قویترین همبستگی مستقیم را با ابعاد مختلف سرمایۀ اجتماعی دارند.
نیازی و نصرآبادیکارکنان (١٣٩٠) در پژوهش «بررسی رابطۀ بین میزان دینداری و سبک زندگی شهروندان؛ مطالعۀ موردی در بین شهروندان شهرستان کاشان»، رابطۀ معنیداری بین میزان دینداری و نوع سبک زندگی افراد را نشان دادند. در مجموع، با توجه به نتایج پژوهش میتوان گفت در جامعۀ مطالعهشده، میزان دینداری در بخشهایی از سبک زندگی بهویژه تعیین نقشهای خانوادگی و الگوهای رفتاری نقش تعیینکنندهای داشته است. در جامعۀ بررسیشده برخلاف تأکید دین بر عنصر تعادل در مصرف، دینداری تا حدی با مصرفگرایی تعامل دارد.
امیری (١٣٩5) در پژوهش «بررسی رابطۀ ابعاد دینداری و سبک زندگی جوانان؛ مطالعۀ موردی دانشآموزان سال سوم و پیشدانشگاهی شهر زرقان» نشان داده است تنوع جالبتوجهی در وضعیت دینداری این دسته از جوانان وجود دارد. او پنج بعد دینداری را ارزیابی کرده است. بر این اساس میان سه بعد اعتقادی، شرعی و اخلاقی افراد بررسیشده و سبک زندگی آنان رابطۀ معناداری وجود دارد؛ اما بین دو بعد مناسکی و تجربی با سبک زندگی آنان این رابطه به چشم نمیخورد. نتایج نشان میدهند اگرچه دین در شرایط کنونی هنوز در جامعۀ ما نفوذ دارد، بازاندیشی زندگی اجتماعی مدرن، زمینههای انفعال یا همزیستی دین و سنت را با مدرنیته و جهانیشدن فراهم کرده است. بدین سبب عناصر محلی تا اندازهای در سبک زندگی جوانان مشهودند.
بهجتیاصل و همکاران (1393) ارتباط هویت قومی و ملی را با دینداری بررسی کرده است. براساس نتایج رابطۀ هویت قومی و ملی مثبت است و ابعاد چهارگانۀ دینداری بهویژه ابعاد اعتقادی و عاطفی آن، همبستگی مثبت و مستقیمی با هویت ملی پاسخگویان داشتهاند. همبستگی ابعاد دینداری، بهجز بعد پیامدی، با هویت قومی پاسخگویان معنیدار نبوده است. براساس آزمون همبستگی جزئی، با وجود مثبتبودن رابطۀ دینداری و هویت ملی، میزان تأثیر دینداری بر بسط دایرۀ هویت جمعی پاسخگویان از هویت قومی به هویت ملی زیاد نبوده و این متغیر توانسته است تنها 14 درصد از واریانس هویت ملی پاسخگویان را تبیین کند.
نوربخش و همکاران (1392) در پژوهش «تأثیر انواع رسانه بر دینداری دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور» نشان دادند رسانهها (شبکههای تلویزیونی داخلی و خارجی) بر انواع دینداری تأثیرگذارند.
کوهی و همکاران (١٣٩٣) در پژوهش «بررسی تأثیر رسانههای داخلی و خارجی بر میزان پایبندی به سبک زندگی دینی در بین شهروندان 6٥-1٥سالۀ شهر تبریز»، همبستگی معنیدار و مستقیمی بین میزان استفاده از رسانههای داخلی (اعم از تلویزیون و رادیو) با میزان پایبندی به سبک زندگی دینی را نشان دادند. در مقابل، همبستگی معنیدار و معکوسی بین میزان تماشای ماهواره، استفاده از اینترنت و میزان استفاده از رسانههای جهانی با میزان پایبندی به سبک زندگی دینی وجود دارد؛ بنابراین، طبق الگوی رگرسیونی مهمترین متغیرهایی که در تبیین میزان پایبندی به سبک زندگی مذهبی شهروندان ایفای نقش میکنند، ماهواره و تلویزیون داخلیاند.
نتایج پژوهش آخوندی و محلاتیانبابکی (1395) نشان دادند مشارکت دینی با مصرف رسانهها ارتباط معنیداری دارد. همچنین ارتباط منفی و معکوسی بین دینداری و پایگاه اقتصادی - اجتماعی وجود دارد؛ ازاینرو، در این پژوهش نیز نقش آن در تبیین دینداری بررسی شده است.
رحیمی و همکاران (1395) در پژوهش «سنجش میزان برخورداری دانشجویان از شاخصهای دینداری و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن؛ مطالعۀ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات» نشان دادند میزان دینداری دانشجویان در حد متوسطی است و دینداری با متغیرهای جنسیت، پایگاه اقتصادی - اجتماعی، استفاده از رسانههای جدید، نوگرایی و رضایت از زندگی ارتباط معناداری دارد.
امینی و همکاران (1396) در پژوهش «بررسی وضعیت ابعاد هویت ملی و دینی دانشجویان؛ مورد مطالعه: دانشگاه کاشان» نشان دادند بین هویت ملی و دینداری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
پژوهشهای خارجی
بررسی پژوهشهای خارجی نشان میدهد بهطور عمده پژوهشگران همبستگی یا تأثیر مستقیم یک یا چند متغیر از متغیرهایی نظیر هویت دینی، رسانه، هویت قومی، سرمایۀ اجتماعی و هویت ملی را با دینداری بررسی کردهاند که در ادامه به آنها اشاره میشود:
پئو[2] (2009)، استوارت[3] (2009) و کیم[4] (2011) با بررسی رابطۀ دین و هویت قومی، نشان دادهاند در موقعیتهای مختلف این دو متغیر با هم رابطه دارند و موجب ایجاد تغییر در برخی وجوه زندگی اجتماعی میشوند.
برخی پژوهشگران به رابطه یا همبستگی هویت ملی با دینداری توجه کردهاند. برای نمونه هارتگن و اپفینگر[5] (2012) نشان دادهاند ارتباط بین هویت ملی و تنوع دینی منفی و معکوس است؛ درواقع، تنوع دینی بههمراه احساس نداشتن تجانس، بهصورت مانعی برای ساخت هویت عمومی و مشترک عمل میکند.
برابکر[6] (2012) راههایی را بررسی کردهاند که در آنها مذهب به تبیین امور مربوط به ناسیونالیسم، منشأ، قدرت یا شخصیت متمایز آن در موارد خاص کمک میکند.
گولد[7] (2016) با بررسی ارتباط دین و هویت ملی بین مردم آلمان، اتریش و اسپانیا، نشان میدهد این تلقی منسوخ شده است که افراد دارای ویژگیهای مذهبی که قبلاً ارزشهای مبتنی بر پدرسالاری داشتند و محدود به درون گروه و متحد تلقی میشدند، در جامعۀ کلان ادغام شدهاند.
رابطۀ بین دین و سرمایۀ اجتماعی نیز ازجمله موضوعات بررسیشده بوده است. لیم و پاتنام[8] (2010) نشان دادهاند سرمایۀ اجتماعی نقش تعیینکنندهای در تبیین میزان و نوع دینداری جامعۀ مطالعهشده دارد.
فاکس[9] (2009) در بررسی خود از ارتباط بین دین و رسانهها نشان داده است دین از وجوه مهم فرهنگ است که از رسانهها تأثیر میپذیرد. در همین راستا نیانگ[10] (2009) نشان داده است بین دینداری و مصرف رسانهای ازجمله نوع موسیقی مصرفی بین مسلمانان سنگال رابطه وجود دارد.
المنایس[11] (2014) ارتباط بین اعتقادات دینی و پیامدهای روانی استفاده از رسانههای اجتماعی در یک کشور مسلمان را براساس نظریۀ سکولاریزاسیون بررسی کرده است. نتایج نشان دادند دینداری با میزان استفاده از رسانههای جمعی رابطۀ منفی دارد. همچنین تفاوتهای جنسیتی جالبتوجهی در چهار متغیر وابسته وجود داشت که نتایج آن بهطور عمده با نظریۀ سکولاریزم مطابقت دارد که در آن افراد مذهبی از عواقب منفی استفاده از رسانههای اجتماعی محافظت میشوند.
نقد پژوهشهای پیشین
بررسی پژوهشهای پیشین نشان میدهد هر کدام بهگونهای ارتباط یک یا چند عامل اجتماعی با متغیر دینداری را بررسی کردهاند و در بیشتر آنها بررسی همبستگی و ارتباط دوسویه مدنظر پژوهشگران بوده است. بهعلاوه، در پژوهشهایی که به بررسی «تأثیر» توجه شده است، بیشتر تأثیر مستقیم سنجیده شده است؛ اما در پژوهش حاضر علاوه بر بررسی همبستگی و تأثیرات مستقیم، متغیر مستقل «تأثیرات غیرمستقیم» نیز با الگوی تحلیل مسیر آزمون شده است. نکتۀ دیگر اینکه جامعۀ پژوهش بهویژه در پژوهشهای داخلی بر نمونههایی متمرکز بوده است که قادر نباشند تنوع در برخی ویژگیها نظیر قومیت، مذهب و اثرپذیری از رسانه را بازنمایی کنند؛ در حالی که این پژوهش دربارۀ جامعهای است که تنوعات ذکرشده را بهخوبی بازنمایی میکند.
ادبیات نظری پژوهش
بین جامعهشناسان اجماعی وجود دارد مبنی بر اینکه دین از منابع مهم معنابخشی به زندگی است. به نظر ماکس وبر تمام ادیان در طول تاریخ تلاش کردهاند نیاز به معنی را رفع کنند. هدف و کارکرد تمام ادیان و پیامبران، درکپذیر کردن جهان و معنابخشیدن به زندگی با خلق نظامهای ارزشی است (سراجزاده و رحیمی، 1392: 8). علاوه بر کارکرد معنابخشی، پژوهشگران به بررسی و مقایسۀ تجارب دینداران و غیردینداران در راستای فهم جهان پیرامون نیز توجه کردهاند. میرچاد الیاده برای تحلیل تجربۀ دینی بهصورتی که برای انسان دیندار رخ مینماید، تجربۀ انسان دیندار و غیردیندار را مقایسه میکند. به باور او این تجربیات و اعمال برای انسانهای مذهبی مقدساند و در رابطه با امر قدسی درک و تعریفشدنیاند. برای مثال دربارۀ مکان، انسان مذهبی ازطریق نقطۀ ثابتی که مکان مقدس در آن بنا شده است تصور خود را از جهان کیهانی انسجام میبخشد و بینظمی عالم را به این شیوه توجیهپذیر میکند؛ در حالی که تجربۀ نامقدس از مکان بهصورت قطعات درهمشکسته و تودۀ بیشکلی نمایان میشود (الیاده، 1378: 22). ضمن آنکه میان صور گوناگون فرهنگی، همواره دین از کهنترین صورتهای فرهنگی و از ویژگیهای برجسته و فراگیر حیات انسانی برشمرده شده است که از سپیدهدم تاریخ تا به امروز به صورتهای گوناگون، کهنترین فرهنگهای بشری را همراهی میکند. سابقۀ اندیشۀ اجتماعی دربارۀ دین، به قدمت اندیشهورزیهای اجتماعی بشر است که فلاسفه و متکلمان هر عصر از گذشتههای دور انجام دادهاند (شجاعیزند، 1380). جامعهشناسان این حضور و اثرگذاری را به صورتهای مختلف بررسی کردهاند که معنابخشی دین یکی از این وجوه است. مطالعۀ کارکرد معنابخشی دین در حیات فردی و تأثیرات اجتماعی آن، از موضوعات مهم در جامعهشناسی است. ضمن اشاره به اهمیت توجه پژوهشهای اجتماعی به این کارکردها در حوزۀ مطالعات دین، پژوهشهای اجتماعی مختلف درصدد بررسی عوامل تأثیرگذار بر شدت و ضعف دینداری در جوامعاند؛ به عبارت دیگر، پژوهشگران ضمن بررسی این کارکردها، بررسی شرایط رشد و جذابیت افکار و آرای دینی و سازوکار پیروی افراد جامعه از آموزههای دینی را نیز بسیار مهم میدانند. برای بررسی این دسته از دیدگاهها که نقش عوامل اجتماعی مرتبط با وضعیت دینداری را بررسی کردهاند، لازم است بهاختصار به مباحث نظری اشاره شود.
دینداری و هویت
ازنظر اسمیت (1383) هویت ملی بازتولید ارزشها، نمادها و سنتهای بهجامانده از گذشتگان یک ملت است که هویتیابی افراد را براساس آنها امکانپذیر میکند. میلر معتقد است لازمۀ هویت ملی این است که همۀ افراد چیزی مشترک داشته باشند؛ حس تعلقی که که افراد در کنار یکدیگر بهواسطۀ وجود آن خصوصیات مشترک با یکدیگر دارند. او آن چیز را فرهنگ عمومی مشترک میداند (میلر، 1383: 25). در ادبیات سیاسی - اجتماعی و در سیاستگذاریهای فرهنگی به مقولۀ هویت بهصورت جدی توجه شده است؛ در ایران بهدلیل وجود تنوع فرهنگی، قومی و رابطۀ متقابل میان هویتهای قومی و محلی با هویت ملی، این موضوع جایگاه و اهمیت بیشتری دارد؛ درواقع، ایران مانند سایر کشورهای جهان با مسئلۀ هویت روبهروست و در حال حاضر مسئلۀ هویت، از اساسیترین بحرانهای امروز کشور است (بشیریه، 1379). براساس نظریة استرایکر هویتهای متعددی در دسترساند و افراد یک هویت ندارند؛ بلکه هویتهای متعددی دارند. افراد در موقعیتها و زمانهای متفاوت، هویتهای متفاوتی را انتخاب میکنند و طی فرایندی، یکی از هویتهای شخص برجسته میشود. با نظر به آرای استرایکر در زمینة برجستگی هویتی، میتوان دربارۀ رابطة هویت ملی و میزان دینداری اینگونه استنباط کرد که میزان تعهد افراد به عناصر سازندة هویت ملی و میزان دینداری، در میزان برجستگی هر یک از این دو نوع هویت دخیل است. از آنجا که گونههای مختلف هویتی در یک زمان و با هم میتوانند برجسته باشند، تعاملات اجتماعی افراد در گروههایی که در آنها کنش متقابل دارند، ممکن است موجب بروز تعهداتی برایشان شود؛ درنتیجه، سبب برجستگی چند گونة هویتی آنها بهصورت همزمان شود. از تأثیر مثبت تعهد بر برجستگی هویت و برعکس که مدنظر استرایکر است، میتوان اینگونه برداشت کرد که تعهد به دین و جامعة دینی ممکن است سبب برجستگی دینداری و تعهد به آداب و رسوم مربوط به یک سرزمین و فرهنگ خاص و برجستگی هویت ملی شود. بر این اساس میتوان گفت بین دو مقولة دینداری و هویت ملی که بنمایة آنها عنصر تعهد است، رابطهای معنادار وجود دارد (میرفردی و همکاران، 1396: 16).
دینداری و پایگاه اقتصادی - اجتماعی
پایگاه اجتماعی بهمنزلۀ یکی از عوامل اجتماعی مهم در جهتگیری دینی افراد مؤثر است؛ بهطوری که استارک و بینبریج اظهار کردهاند افراد، گروههای دینی را متناسب با شرایط پایگاه اجتماعی خودشان انتخاب میکنند؛ بنابراین، به نظر آنها با تغییر پایگاه، رویکرد و دینداری در افراد دچار تغییر میشود. دیمراث نیز دریافت که در هر فرقه میزان دینداری افراد همبستگی بالایی با پایگاه اقتصادی - اجتماعی آنها دارد (کلاکی، 1385: 118-114). توانایی مشارکت در برنامههای مذهبی و درنتیجه، تقویت دینداری بستگی زیادی به فرصت و امکانی دارد که در اختیار افراد است و این خود در پایگاه اقتصادی - اجتماعی افراد ریشه دارد (Heaton, 2013). پژوهش تامین (1377) نیز نشان میدهد تعلق طبقاتی افراد بر تعلقات مذهبی آنها اثر دارد. ماکس وبر، جامعهشناس آلمانی، اظهار میکند اگر در تحول جامعۀ بشری الگوی خاصی از تحول دینی را بتوان تشخیص داد، پس همۀ گروههای تشکیلدهندۀ جامعه نباید به یک اندازه احساسات دینی از خود نشان دهند. برای مثال طبقات پایین تمایل دارند به ادیانی روی بیاورند که آیین رستگاری را تبلیغ میکنند؛ در حالی که طبقات مسلط علاقۀ ویژهای به ادیانی دارند که به موقعیت و عملکردشان مشروعیت ببخشند (همیلتون، 1377: 240).
به نظر میرسد رابطۀ دین و پایگاه اقتصادی - اجتماعی هنوز هم در مطالعات جامعهشناسانه موضوعیت دارد و کنکاش در این زمینه سبب روشنشدن برخی زوایای مبهم در جهان اجتماعی میشود. ماکس وبر موقعیت اجتماعی را زمینهساز پذیرش و رواج انواع خاصی از ادیان میداند. ازنظر او طبقات بالای اجتماعی که رضایت بیشتری از زندگی دارند، به ادیان شادتر و اجتماعیتری رغبت نشان میدهند؛ در حالی که گرایش طبقات پایین بهسوی ادیان آخرتگرا، منجیانه و توجیهگرِ رنج است (وبر، 1384: 311-307). وارنر، از دانشمندان قشربندی اجتماعی، نیز معتقد است جایگاه طبقاتی و پرستیژی فرد در همۀ جنبههای نهادی ساختار اجتماعی نمایان میشود و تعیینکنندۀ وضعیت مشارکت اجتماعی و دیگر ویژگیهای اجتماعی است (Kerbo, 2008).
دینداری و سرمایۀ اجتماعی
کلمن (1377) با بررسی تجربی مفهوم سرمایۀ اجتماعی، معتقد بود سرمایۀ اجتماعی بخشی از ساختار اجتماعی است که به کنشگر اجازه میدهد با استفاده از آن به منافع خود دست یابد. این بعد از ساختار اجتماعی شامل تکالیف و انتظارات، مجاری اطلاعرسانی، هنجارها و ضمانت اجرایی است که انواع خاصی از رفتار را تشویق یا منع میکنند؛ درواقع، کلمن سرمایۀ اجتماعی را بر مبنای کارکرد آن تعریف میکند که مانند دیگر اشکال سرمایه، مولد است (تاجبخش، 1385). پیر بوردیو سرمایۀ اجتماعی را مجموعه منابع بالفعل یا بالقوهای میداند که حاصل شبکهای بادوام از روابط کمابیش نهادینهشدۀ آشنایی و شناخت متقابل یا به عبارت دیگر با عضویت در یک گروه است. این شبکه، هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایۀ جمعی برخوردار و آنان را مستحق اعتبار میکند (بوردیو، 1390). به اعتقاد بوردیو سرمایۀ اجتماعی ودیعۀ طبیعی یا اجتماعی نیست؛ بلکه چیزی است که در طول زمان و با تلاش بیوقفه به دست میآید. رابرت پاتنام (1993) معتقد است سرمایۀ اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکههاست که با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارآیی جامعه را بهبود میبخشند. از دیدگاه پاتنام، سرمایۀ اجتماعی در بطن خود چارچوبی رفتاری دارد که به کنشگران در راه رسیدن به اهدافشان کمک میکند. این چارچوب شامل هنجارها، اعتماد، ضمانتهای اجرایی و سازمان اجتماعی است که سبب ارتقای فرصتها، قابلیتها و توانمندیهای افراد میشود و به آنان در رسیدن به اهدافشان (بیشتر از قابلیتها و توانمندیهای خودشان) کمک میکند؛ بنابراین، سرمایۀ اجتماعی رابطۀ عمیقی با اجتماع، دین و زندگی افراد دارد (پاتنام، 1392: 312). به گمان او در جوامعی که سطح بالای سرمایۀ اجتماعی را دارند، شهروندان نسبت به کارهای جامعه احساس تعهد میکنند. مشارکت مدنی از ویژگیهای این جوامع است و اثرات نیرومندی بر بسیاری از ابعاد گوناگون زندگی ما دارد. ایوانز نیز معتقد است ارتباط دوجانبهای بین دینداری و سرمایۀ اجتماعی وجود دارد (ایوانز، 1380). بهعلاوه در پژوهشهای بسیاری ارتباط گونههای دینداری با سرمایۀ اجتماعی تأیید شده است (ربانی و طاهری، 1387؛ گنجی، 1390؛ Akbari, 2013؛ Stroope, 2010؛ Berggren & Bjornskov, 2011؛ Cruz, 2009؛ Furseth, 2018). ابعاد سرمایۀ اجتماعی شامل مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و انسجام اجتماعی نقش زیادی در پیوند بین فرد و جامعه دارند و برخورداری از این نوع سرمایه بهطور بالقوه زمینهساز پیوند فرد با جامعه در موقعیتهای مختلف میشود. همان گونه که گفته شد، بعد عملی دینداری مستلزم حضور و مشارکت فرد در مناسک دینی است؛ ازاینرو، برخورداری از سرمایۀ اجتماعی در تقویت این بعد از دینداری مؤثر است.
دینداری و رسانهها
در جوامع امروزی رسانههای ارتباطی و اطلاعاتی به یکی از مهمترین منابع اثرگذار بر نگرش و کنش افراد تبدیل شدهاند؛ سازمانهای رسانهای پیامها را پخش میکنند تا بر فرهنگ جامعه تأثیر بگذارند؛ ازاینرو، رسانههای جمعی به بخشی از نیروهای اصلی و نهادی جامعه تبدیل میشوند (باهنر و جعفری، 1391). رسانهها با جهتدادن مخاطبان در مسیر مدنظر بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر ارزشهای آنها تأثیرگذارند. دینداری از از ارزشهایی است که با تأثیرگرفتن از رسانهها شکل گرفته است و تغییر میکند. دربارۀ تأثیر رسانهها بر دینداری، افرادی همچون پیتر هورسفیلد، ویلیام فور و نیک کولدری معتقدند بهدلیل پیوند رسانهها با اقتصاد جهانی، شکل و محتوای آنها از حالت دینی خارج شده است؛ یعنی رسانهها حافظ وضع موجود و قدرت و منافع مالکان خود هستند؛ بنابراین، رسانهها عامل افزایش دینداری در افراد نیستند. هورسفیلد تلویزیون را مثال میزند و میگوید ابزارهای اصلی تلویزیون، ویژگیهای مذهبی مانند وحی و سنت نیستند؛ بلکه این ابزارهابهطور معمول برای تجمل، سرگرمی، جذابیت و جلب رضایتاند (هورسفیلد، 1382: 230).
میان عوامل دخیل بر چگونگی سبک زندگی، مصرف رسانهای جایگاه خاصی دارد (تن، 1388: 287)؛ در این باره، تأثیر رسانههای جمعی بر سبک زندگی (امامجمعهزاده و همکاران، 1392؛ فتحی و مختارپور، 1393) از مسائل مدنظر پژوهشگران است. ارتباط تنگاتنگ دین و رسانه نیز سبب طرح مفهوم «دین رسانهای» شده است. دین رسانهای گفتمان جدیدی است که در آن منش ارتباطات دینی و حتی موضوع و کارکرد گفتمان دینی تغییر میکند. دین رسانهای با بازتولید دین، موجبات بازنمایی آن را فراهم و با تغییر موقعیت دین در افکار عمومی، هویت دینی جدیدی متأثر از عوامل فرهنگی ایجاد میکند (نوربخش و همکاران، 1392). این ارتباط را میتوان در پژوهشهای داخلی و خارجی بسیاری مشاهده کرد (Almenayes, 2014؛ Fox, 2009؛Oloyede & Mercy, 2016؛ Hackett, 2009؛ Niang, 2009؛ ربانی و طاهری، 1387؛ میرفردی و همکاران، 1396؛ قاسمی و همکاران، 1392؛ رحیمی و همکاران، 1395)؛ ازاینرو، به نظر میرسد مصرف رسانهای از عوامل مهم مرتبط با دینداری است.
چارچوب نظری پژوهش
مرور دیدگاههای نظری مختلف نشان میدهد در جهان کنونی دینداری بهمنزلۀ پدیدهای چندبعدی، هم عاملی تأثیرگذار بر زندگی اجتماعی است و هم شدت و ضعف و نوع آن (اعتقادی، عملکردی و ...) از عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تأثیر میگیرد؛ به عبارت دیگر، دینداری وضعیتی اجتماعی است که افراد برخی ارزشها و باورهای مذهبی را درونی میکنند و به نسبت نوع جامعهپذیری، شکل خاصی از دینداری را در ابعاد اعتقادی، مناسکی، عملکردی و نظایر آن برمیگزینند و به الزامات آن پایبند میشوند. در این میان عوامل مختلفی وجود دارند که متفکران تأثیرگذاری آنها بر دینداری را پذیرفتهاند. تأثیرپذیری دینداری از عوامل بیرونی از آنجا پذیرفتنی و باورکردنی است که مطالعات مختلف نشاندهندۀ افول یا تقویت وضعیت دینداری بین جوامع، نسلها و همچنین در گذر زماناند؛ ازاینرو، نمیتوان دینداری را وضعیتی ثابت و پایدار تلقی کرد که در شرایط مختلف وضعیت آن تغییر نکند. در این میان پژوهشهای مختلف نشان میدهند رسانهها نقش زیادی در تغییر وضعیت دینداری دارند. پژوهشگران به سازوکار اثر رسانهها در قالب نظریههای کاشت و برجستهسازی توجه کردهاند (مهدیزاده و همکارن، 1394: 189). طبق نظریۀ کاشت میتوان نتیجه گرفت که رسانه بهمنزلۀ ابزاری فرهنگی بر مفروضات بنیادین انسان ازجمله باورها و اعتقادات دینی و بهطور کلی، دینداری تأثیرگذار است. دربارۀ تأثیر پایگاه اقتصادی - اجتماعی بر دینداری نیز شواهد تجربی و دیدگاههای نظری (برگرفته از کلاسیکهای جامعهشناسی) نشان میدهند پایگاه اقتصادی - اجتماعی متغیری است که بر نوع و شدت دینداری تأثیر میگذارد. ضمن آنکه رابطۀ متغیرهای دیگر نظیر هویت و سرمایۀ اجتماعی با دینداری بررسی شده است؛ ازاینرو، به نظر میرسد برخلاف دیدگاه افرادی نظیر هابرماس که زوال اهمیت و جایگاه نظری و اجتماعی دین را سرنوشت محتوم آن در فرایند تکاملی جامعۀ مدرن میدانند (Habermas, 2008)، بحث از دین و دینداری در ایران موضوعیت خاص خود را دارد؛ اما نکتۀ جالبتوجه این است که دینداری در جامعه از شرایط و عواملی تأثیر میگیرد که تغییر در آنها بر دینداری اثر دارد و موجب شدت و ضعف در ابعاد مختلف دینداری میشود. با توجه به اهمیت و جایگاه دین در زندگی و تحولات اجتماعی جامعۀ ایران، تغییر نوع دینداری بهویژه بین نسل جوان پدیدهای است که شواهد تجربی زیادی آن را تأیید میکنند (کلانتری و همکاران، 1388؛ گنجی و همکاران، 1389؛ علوی و همکاران، 1389؛ موسوی و کلانتری، 1391؛ سفیری و معماریانی، 1390؛ سفیری و نعمتاللهی، 1391؛ باهنر و جعفری، 1391؛ کریمیانصیقلانی، 1391؛ احمدی و همکاران، 1393؛ ریاحی و همکاران، 1393). چنین تغییراتی نشان میدهند دینداری پدیدهای اجتماعی است که علاوه بر تأثیر بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، خود از عواملی اثر میگیرد که تغییر در آنها ممکن است زمینهساز تغییر در دینداری شود.
با توجه به مباحث تجربی و نظری مطرحشده، به نظر میرسد عواملی نظیر رسانههای جمعی، پایگاه اقتصادی - اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی، هویت و برخی متغیرهای زمینهای با وضعیت دینداری رابطه داشته باشند که در این پژوهش فرضیههای زیر مطرح و آزمون میشوند.
فرضیههای پژوهش
به نظر میرسد:
1- بین سرمایۀ اجتماعی و میزان دینداری جوانان شهر سرپلذهاب رابطه وجود دارد.
2- بین مصرف رسانهای و میزان دینداری جوانان شهر سرپلذهاب رابطه وجود دارد.
3- بین هویت ملی و میزان دینداری جوانان شهر سرپلذهاب رابطه وجود دارد.
4- بین هویت قومی و میزان دینداری جوانان شهر سرپلذهاب رابطه وجود دارد.
5- بین پایگاه اقتصادی - اجتماعی و میزان دینداری جوانان شهر سرپلذهاب رابطه وجود دارد.
6- بین متغیرهای زمینهای و میزان دینداری جوانان شهر سرپلذهاب رابطه وجود دارد.
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر به روش کمی و پیمایشی (توصیفی - تبیینی) انجام شده است. جامعۀ آماری جوانان 19 تا 29 سال شهر سرپلذهاب بوده است که براساس جدول تعیین حجم نمونۀ لین (Lin, 1976: 446) و با ضریب اطمینان نمونهگیری 95 درصد و ضریب خطای 05/0، حجم نمونه 635 نفر تعیین شد. روش نمونهگیری برای دستیابی به پاسخگویان، طبقهای چندمرحلهای متناسب با حجم بوده است. ابزار گردآوری دادهها ترکیبی از پرسشنامۀ محققساخته و دیگرانساخته بوده است. متغیرهای سنجیدهشده نیز عبارتاند از: دینداری (متغیر وابسته) با 16 گویه در سه بعد احساسی، اعتقادی و عملی. متغیرهای مستقل پژوهش: سرمایۀ اجتماعی (31 گویه) در سه بعد مشارکت، انسجام، اعتماد. پایگاه اقتصادی - اجتماعی (5 گویه)، هویت ملی (7 گویه)، هویت قومی (8 گویه)؛ درنهایت، متغیر مصرف رسانهای (4 گویه) متغیر مستقل دیگر پژوهش است. در سنجش این متغیر، تنها رسانههای خارجی مدنظر بودهاند و از سنجش مصرف رسانههای داخلی صرف نظر شده است؛ زیرا به نظر میرسید با پیوند دینداری و سیاست در کشور، ارتباط رسانههای داخلی که بیشتر سویههای دینی دارند، با میزان دینداری مسئله نباشد؛ بلکه مسئله و نکتۀ مهم، وجود ابهام در چگونگی ارتباط رسانههای خارجی با وضعیت دینداری در کشور است.
برای بررسی اعتبار و پایایی ابزار پژوهش، به ترتیب از دو روش اعتبار سازه براساس تحلیل عاملی و روش آزمون آلفای کرونباخ استفاده و براساس یافتههای پژوهش مشخص شد ابزار، اعتبار و پایایی پذیرفتنی دارد (جدول 1). توضیح اینکه برای بررسی اعتبار پرسشنامۀ پژوهش از اعتبار سازه استفاده شده است. اعتبار سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی آزمون شده است. در اینجا سه شاخص «کیاماو» (KMO)، مقدار بارتلت و سطح معناداری تصمیمگیری دربارۀ پذیرفتنیبودن تحلیل عامل، اعتبار ابزار پژوهش را تعیین میکنند. آزمون کیاماو به کفایت نمونهگیری مربوط است. مقدار این شاخص بین 0 و 1 در نوسان است و چنانچه میزان آن بالاتر از 70/0 باشد، بدین معناست که نمونهگیری درست انجام شده است؛ به عبارت دیگر، میزان نمونۀ پژوهش برای انجام آزمون تحلیل عامل مناسب است. کیاماوبرابر با 853/0 است که نشاندهندۀ مطلوببودن تحلیل عاملی در پژوهش حاضر است.
برای تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی دادهها نیز از نرمافزار آماریِ اسپیاساس (SPSS)استفاده شد. فرضیههای پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون آزمون شدند. برای بررسی و تبیین میزان دینداری بر اساس مجموعه متغیرهای مستقل نیز از تحلیل مسیر و ترسیم الگو استفاده شد.
جدول 1- تعداد، اعتبار و ضریب پایایی گویههای متغیرهای پژوهش به تفکیک ابعاد آنها
نام متغیر |
ابعاد |
تعداد گویهها |
اعتبار سازه (تحلیل عاملی) |
پایایی (آلفای کرونباخ) |
||
ویژۀ مقدار |
واریانس تبیینشده |
ابعاد |
کلی |
|||
دینداری |
اعتقادی |
8 |
34/4 |
12/27 |
778/0 |
882/0 |
احساسی |
5 |
87/3 |
18/24 |
901/0 |
||
عملی |
3 |
49/1 |
31/9 |
721/0 |
||
سرمایۀ اجتماعی |
مشارکت |
10 |
58/7 |
45/24 |
913/0 |
793/0 |
همبستگی |
10 |
67/4 |
06/15 |
677/0 |
||
اعتماد |
11 |
14/3 |
12/10 |
627/0 |
||
مصرف رسانهای |
______ |
4 |
______ |
______ |
612/0 |
|
هویت ملی |
______ |
7 |
______ |
______ |
744/0 |
|
هویت قومی |
______ |
8 |
______ |
______ |
610/0 |
|
پایگاه. اقتصادی -اجتماعی |
______ |
5 |
______ |
______ |
590/0 |
مشخصات توصیفی پاسخگویان
نمونۀ مطالعهشده شامل جوانان 19 تا 29 سال شهر سرپلذهاب بوده است؛ بیشترین فراوانی به ردۀ سنی 24-22 سال و کمترین فراوانی به ردۀ سنی 29-28 سال مربوط است. نسبت جنسی نمونه به این صورت بوده است: زنان بیش از 54 درصد از نمونۀ پژوهش و مردان حدود 45 درصد بودهاند. از این میان، حدود 67 درصد از پاسخگویان مجرد و 32 درصد متأهل بودهاند (جدول 2).
جدول 2- سیمای توصیفی پاسخگویان پژوهش
متغیر |
ابعاد |
فراوانی |
درصد |
ردۀ سنی |
21-19 |
143 |
5/22 |
24-22 |
208 |
8/32 |
|
27-25 |
171 |
9/26 |
|
29-28 |
113 |
8/17 |
|
جنسیت |
زن |
347 |
6/54 |
مرد |
288 |
6/54 |
|
وضعیت تأهل |
مجرد |
430 |
7/67 |
متأهل |
205 |
3/32 |
یافتههای پژوهش
برای شناخت دقیق متغیرهای پژوهش و به دست آوردن توصیفی کلی از وضعیت آنها از روش آمار توصیفی استفاده شده است. در جدول 3 میانگین، انحراف معیار، واریانس، بیشینه و کمینۀ مقدار متغیرها بههمراه حد وسط آنها آمده است. نتایج توصیفی نشان میدهند میزان دینداری پاسخگویان بالاتر از حد وسط است؛ بنابراین، باید گفت میزان دینداری پاسخگویان نسبتاً بالاست. دربارۀ سایر متغیرها وضع بهصورت متفاوتی است. سرمایۀ اجتماعی پاسخگویان بالاتر از حد وسط طیف بررسیشده است. هویت قومی اندکی بالاتر از حد وسط است. هویت ملی نیز جایگاه نسبتاً بالایی دارد. براساس یافتهها، مصرف رسانههای خارجی بین پاسخگویان نیز بالاتر از حد متوسط و پایگاه اقتصادی - اجتماعی پاسخگویان کمی بالاتر از حد متوسط طیف بررسیشده است؛ بنابراین، بین متغیرهای پژوهش، دینداری بیشترین اختلاف و فاصله را با حد متوسط طیف بررسیشده دارد. برای اطمینان از وضعیت نمرۀ دینداری پاسخگویان از آزمون تی تکنمونهای نیز استفاده شد. با توجه به تجمیع گویهها براساس ماگزیمم و مینیمم دادهها، مقدار میانگین فرضی 51 قرار داده شد. نتایج آزمون تی بدین صورت است: مقدار تی برابر با 98/27 با سطح معناداری 99 درصد (000/0) و تفاوت میانگین 70/11؛ بنابراین، میزان دینداری پاسخگویان از حد متوسط طیف بالاتر است.
جدول 3- توصیف متغیرهای وابسته و مستقل پژوهش
متغیرهای پژوهش |
میانگین |
انحراف استاندارد |
واریانس |
کمینۀ مقدار |
بیشینۀ مقدار |
حد وسط |
دینداری |
70/62 |
50/10 |
27/110 |
22 |
80 |
51 |
سرمایۀ اجتماعی |
46/115 |
25/13 |
71/175 |
71 |
154 |
5/112 |
مصرف رسانهای |
09/14 |
91/5 |
03/35 |
4 |
20 |
12 |
هویت ملی |
27/22 |
08/3 |
50/9 |
10 |
29 |
5/19 |
هویت قومی |
20/24 |
69/4 |
84/22 |
8 |
38 |
23 |
پایگاه اقتصادی - اجتماعی |
80/15 |
95/2 |
70/8 |
4 |
24 |
14 |
برای بررسی میانگین ابعاد مختلف دینداری، از آزمون میانگین رتبۀ فریدمن استفاده شد. براساس نتایج (جدول 4)، بعد اعتقادی دینداری با میانگین رتبۀ 90/2، بیشترین میانگین و بعد مناسکی و عملی با میانگین رتبۀ 01/1، کمترین میانگین را بین ابعاد سهگانۀ دینداری داشتند؛ یعنی مناسک دینی، میانگینی کمتر و پایینتر از عقاید و احساسات و تجارب دینی دارند؛ اما بین ابعاد مناسک دینی نیز تفاوت وجود دارد؛ بدین صورت که میانگین رتبۀ مناسک فردی بالاتر از میانگین مناسک جمعی است؛ درواقع، افراد پایبندی بیشتری به مناسک فردی نسبت به مناسک جمعی دارند.
جدول 4- نتایج آزمون میانگین رتبۀ ابعاد سهگانۀ دینداری
ردیف |
دینداری |
میانگین رتبه |
آمارهها |
|
|||||||
معنیداری |
کیدو |
درجۀ آزادی |
|
||||||||
1 |
بعد اعتقادی |
90/2 |
000/0 |
177/1236 |
2 |
|
|||||
2 |
بعد احساسی - تجربی |
01/2 |
|
||||||||
3 |
بعد عملی |
مناسک فردی |
80/1 |
01/1 |
|
|
|
||||
مناسک جمعی |
20/1 |
||||||||||
برای بررسی وضعیت دینداری پاسخگویان ازنظر متغیرهای زمینهای از آزمون تی مستقل استفاده شده است. نتایج بررسی تفاوت زنان و مردان ازنظر میزان دینداری در جدول 5 آمده است. یافتهها نشان میدهند ازلحاظ وضعیت دینداری در سطح معناداری 99 درصد، بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد؛ درواقع، میزان دینداری زنان از مردان بیشتر است. این وضعیت در دو بعد احساسی و اعتقادی نیز وجود دارد؛ اما در بعد عملی، شرایط به گونۀ دیگری است و تفاوت معناداری بین زنان و مردان ازنظر میزان دینداری مشاهده نمیشود.
جدول 5- تفاوت زنان و مردان در وضعیت دینداری به تفکیک ابعاد آن
دینداری |
جنس |
فراوانی |
میانگین |
انحراف معیار |
T |
معناداری |
|
ابعاد |
احساسی |
زن |
347 |
48/18 |
69/3 |
06/3 |
002/0 |
مرد |
288 |
58/17 |
73/3 |
||||
اعتقادی |
زن |
347 |
46/36 |
90/1 |
85/3 |
001/0 |
|
مرد |
288 |
82/34 |
02/2 |
||||
عملی |
زن |
347 |
04/9 |
93/2 |
655/0 |
513/0 |
|
مرد |
288 |
81/8 |
27/3 |
||||
دینداری (کلی) |
زن |
347 |
00/64 |
86/9 |
25/3 |
001/0 |
|
مرد |
288 |
29/61 |
05/11 |
تفاوت بین افراد متأهل و مجرد در وضعیت دینداری نیز از فرضیههای آزمونشده در این مقاله است. براساس نتیجۀ آزمون تی مستقل در جدول 6، افراد متأهل و مجرد در میانگین دینداری تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و میزان دینداری متأهلان از مجردان بیشتر است. این وضعیت در هر سه بعد دینداری یعنی احساسی، اعتقادی و عملی وجود دارد.
جدول 6- تفاوت افراد مجرد و متأهل در وضعیت دینداری به تفکیک ابعاد آن
دینداری |
تأهل |
فراوانی |
میانگین |
انحراف معیار |
T |
معناداری |
|
|||||||
ابعاد |
احساسی |
متأهل |
205 |
00/19 |
27/3 |
87/4 |
000/0 |
|||||||
مجرد |
430 |
60/17 |
85/3 |
|||||||||||
اعتقادی |
متأهل |
205 |
84/36 |
26/5 |
20/3 |
001/0 |
||||||||
مجرد |
430 |
18/35 |
44/6 |
|||||||||||
عملی |
متأهل |
205 |
47/9 |
99/2 |
93/2 |
003/0 |
||||||||
مجرد |
430 |
70/8 |
10/3 |
|||||||||||
دینداری (کلی) |
متأهل |
205 |
33/65 |
00/9 |
38/4 |
000/0 |
|
|||||||
مجرد |
430 |
49/61 |
95/10 |
|
||||||||||
برای بررسی فرضیههای دیگر پژوهش از آزمون همبستگی دوسویۀ پیرسون استفاده شد. در این آزمون، ارتباط دوطرفه بین متغیرها و نه ارتباط علی سنجش میشود. نتایج آزمون پیرسون در جدول 7 آمده است. ارتباط دینداری و مصرف رسانهای منفی و معنادار بوده است؛ به این معنی که با افزایش در میزان مصرف رسانهای از میزان دینداری پاسخگویان کاسته میشود. نکتۀ جالب این است که این ارتباط با دو بعد احساسی و عملی معنادار و قوی است؛ درواقع، میزان مصرف رسانهها ارتباط ضعیفی با میزان بعد اعتقادی دینداری دارد. متغیر سرمایۀ اجتماعی با همۀ ابعاد دینداری، ارتباطی نسبتاً قوی دارد. ارتباط هویت ملی نیز با دینداری به همین صورت است؛ اما وضع دربارۀ دو متغیر هویت قومی و پایگاه اقتصادی - اجتماعی به گونۀ دیگری است. هویت قومی با دو بعد احساسی و عملی، ارتباط مثبت و معناداری دارد؛ اما با بعد اعتقادی ارتباطی ندارد. پایگاه اقتصادی - اجتماعی نیز با هیچ کدام از ابعاد دینداری ارتباط معناداری ندارد.
جدول 7- همبستگی دوسویۀ متغیرهای مستقل پژوهش با دینداری به تفکیک ابعاد
دینداری |
مصرف رسانهای |
سرمایۀ اجتماعی |
هویت ملی |
هویت قومی |
پایگاه اقتصادی |
|
ابعاد |
احساسی |
**123/0- |
**318/0 |
**391/0 |
**113/0 |
079/0- |
اعتقادی |
*091/0- |
**184/0 |
**208/0 |
048/0 |
036/0- |
|
عملی |
**112/0- |
**324/0 |
**251/0 |
**122/0 |
077/0- |
|
دینداری (کلی) |
**131/0- |
**316/0 |
**334/0 |
**104/0 |
072/0- |
** رابطه در سطح 99 درصد معنادار است. * رابطه در سطح 95 درصد معنادار است.
برخلاف آزمون همبستگی پیرسون، با استفاده از تحلیل مسیر میتوان به تحلیل علی متغیرهای مستقل و وابستۀ پژوهش دست زد و دریافت که هر کدام از متغیرهای مستقل تا چه اندازه میتوانند واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند؛ اما مزیت دیگر تحلیل مسیر، انطباق بیشتر آن با روابط علی و معلولی در دنیای واقعی است؛ درواقع، در جهان اجتماعی، متغیرها و پدیدههای اجتماعی علاوه بر اثرگذاری مستقیم، به صورت غیرمستقیم و ازطریق اثرگذاری بر متغیرهای دیگر در تبیین متغیر وابسته اثر میگذارند.
جدول 8- اثرات مستقیم و غیرمستقیم عوامل مؤثر بر دینداری
متغیرهای مستقل پژوهش |
اثر مستقیم |
اثر غیرمستقیم |
اثر کل |
سرمایۀ اجتماعی |
231/0 |
088/0 |
319/0 |
مصرف رسانهای |
120/0- |
004/0- |
124/0- |
هویت ملی |
253/0 |
002/0 |
255/0 |
هویت قومی |
044/0 |
______ |
044/0 |
براساس دادههای جدول 8 و الگوی ترسیمشده در شکل 1، متغیر هویت ملی بیشترین تأثیر را بین سایر متغیرها در تبیین میزان دینداری دارد. کمترین تأثیر نیز مربوط به هویت قومی است. متغیر هویت ملی علاوه بر اثر مستقیم، با تأثیرگذاری بر متغیر هویت قومی بر دینداری تأثیر میگذارد. متغیر سرمایۀ اجتماعی علاوه بر اثر مستقیم آثار غیرمستقیمی دارد؛ یک مسیر آن با میانجیگری هویت ملی، یک مسیر با میانجیگری هویت قومی و درنهایت، مسیر دیگر با میانجیگری هر دو هویت ملی و قومی. متغیر مصرف رسانهای نیز علاوه بر اثر مستقیم، ازطریق اثرگذاری بر هویت قومی بر میزان دینداری تأثیر میگذارد.
شکل 1- الگوی مسیر تأثیر متغیرهای مستقل پژوهش بر میزان دینداری
نتیجه
در پژوهش حاضر، وضعیت دینداری جوانان شهر سرپلذهاب با جمعیتی حدود 40000 نفر در استان کرمانشاه بررسی شده است. پیروی از مذاهب شیعه، سنی و اهل حق بهوسیلۀ مردم این شهر، ازجمله ویژگیهای جالبتوجه است. وجود چنین تنوعی، برخلاف تصورات قالبی، سبب انفکاک و تعارض مردم این شهر نشده و مردم بر مبنای وجوه مشترک فرهنگی دیگر نظیر قومیت و زبان در کنار هم بهصورت مسالمتآمیز زندگی میکنند. نکتۀ مهم اینکه با وجود تفاوت در سطح توسعهیافتگی نسبت به شهرهای بزرگ، نوع دینداری و عوامل مؤثر بر آن نشان میدهد تغییرات ارزشی در نسل جوان چشمگیرند و جوانان بهلحاظ نوع دینداری، گرایش به فردیبودن دین، تفاوت جنسیتی و ... تأملپذیرند که در زیر این موضوع بررسی میشود.
دینداری از ابعاد مهم هویتی است؛ هویت دینی در جامعۀ ایرانی، جایگاهی همسطح هویت ملی و گاه بالاتر از آن دارد؛ درواقع، در ایران چند گونۀ هویتی در کنار هم، هویت شخص ایرانی را شکل میدهند؛ در بالاترین سطح، هویت دینی و ملی قرار دارند؛ سپس هویت مدرن جهانی است که از دورۀ مشروطه به بعد در ایران رشد کرد و گسترش یافت و درنهایت، هویت قومی و محلی قرار دارد که ناشی از تکثر قومی و چندقومیتی بودن ایران است. در این بین، هدف این پژوهش بررسی وضعیت دینداری شهروندان بوده است؛ ازاینرو، دینداری در سه بعد اعتقادی، احساسی و عملی بین شهروندان شهر سرپلذهاب بررسی و برای تبیین آن از چند متغیر مستقل استفاده شد؛ بهدلیل کارکرد هویتبخشی دین، ارتباط دو گونۀ هویتی ملی و قومی با وضعیت دینداری بررسی شد. به نظر میرسد سرمایۀ اجتماعی که از شاخصهای مهم همبستگی و انسجام در هر جامعهای است، در تبیین دینداری نیز نقش داشته باشد؛ زیرا یکی از کارکردهای مهم دینداری، تقویت انسجام و همبستگی اجتماعی است؛ حتی دورکیم مهمترین کارکرد دین را همین امر میداند. جایگاه رسانهها در شکلدهی، تبیین و جهتدهی به گرایشها، رفتار و نگرشها نیز از مسائلی است که بسیار بر آن تأکید شده است؛ تا جایی که جامعۀ امروز را جامعهای رسانهای میدانند؛ بنابراین، ارتباط دینداری با میزان استفاده از رسانهها نیز بررسی شد؛ درنهایت، برخی متغیرهای زمینهای همچون جنسیت، وضعیت تأهل و پایگاه اقتصادی - اجتماعی بهمنزلۀ متغیر کنترل در تبیین دینداری، کنترل و آزمون شدند.
یافتههای پژوهش نشان دادند میزان دینداری از حد وسط و میانۀ طیف بررسیشده بالاتر است؛ یعنی دینداری پاسخگویان متوسط و رو به بالاست. بالابودن میزان دینداری در جامعهای که دینداران از مذاهب متنوعی (اهل تشیع، اهل تسنن و اهل حق) پیروی و در عین حال طبق شواهد تجربی بهصورتی مسالمتآمیز در کنار یکدیگر زندگی میکنند، تأملبانگیز است. یکی از تبیینهای چنین وضعیتی را میتوان در وجود سنتهای قومی قوی جستجو کرد که هنوز دایره و عمق نفوذ و تأثیر نسلهای گذشته بر نسل جوان را (البته با برخی تغییرات ارزشی بین نسلها) حفظ کرده است. همان گونه که نتایج نشان میدهند بعد اعتقادی دینداری، بیشترین میانگین را بین ابعاد دینداری دارد و این نشان میدهد بزرگان و گروههای مرجع، در این قبیل جوامع در نقش یکی از عوامل جامعهپذیرکننده بعد اعتقادی دین را در کنار سایر عوامل رسمی حفظ کردهاند. نکتۀ دیگر اینکه تنوع و احتمالاً نوعی رقابت پنهان بین پیروان مذاهب موجود در این شهر، به شکلگیری چنین میزانی از دینداری کمک کرده است؛ به عبارت دیگر همان گونه که در در موقعیتهای اجتماعی دیگر (برای مثال دستههای عزاداری، هیئتهای مذهبی و ...) رقابتهای محلهای و بینگروهی شکل میگیرند، چنین رقابت پنهان و گاه آشکاری نیز بین مذاهب موجود در جامعۀ مطالعهشده وجود دارد که از پیامدهای وجود چنین رقابتی، بالابودن میزان دینداری بین جوانان شهر سرپلذهاب است.
بین ابعاد سهگانۀ دینداری، بالاترین میانگین مربوط به بعد اعتقادی، سپس بعد احساسی و پایینترین میانگین مربوط به بعد عملی و مناسکی دینداری بود. در بعد مناسکی نیز مناسک جمعی میانگینی پایینتر از میانگین مناسک فردی داشت؛ درواقع، افراد کمتر از میزان اعتقادات دینیشان، به مناسک دینی پایبندند؛ ازاینرو، دینداری بیش از آنکه پدیدهای اجتماعی باشد، امری فردی و شخصی است. چنین الگویی نشان میدهد با توجه به تغییرات ارزشی نسلها، نوع دینداری نسل جوان نیز تغییر کرده است. هرچند شهر سرپلذهاب بهلحاظ میزان توسعهیافتگی در مقایسه با کلانشهرها وضعیت مناسبتری ندارد، پدیدهای که از آن بهمنزلۀ «جوانان جهانی» یاد میشود در این شهر مشاهدهشدنی است؛ درواقع، جوانان جهانی به این معنی است که ارزشها و الگوهای نسل جوان، در مسیری مشابه (حسب ویژگیهای فرهنگی) تغییر میکنند و جوانان در همه جای دنیا بهسوی ارزشهایی میل میکنند که تا حد زیادی شبیه به همنسلهای خود در نقاط مختلف جهاناند. چنین ارزشهایی ازطریق رسانههای جمعی معرفی و مبادله میشوند که این تأثیر تعیینکنندۀ رسانهها در تغییرات ارزشی را نشان میدهد. شواهد تجربی نیز نشان میدهند باورهای نسل جوان و آسانگیری آنها در پذیرش ارزشهای مذهبی و غیرمذهبی بهطور همزمان، پدیدۀ رایج میان نسل جوان است؛ بنابراین، تلقی از دین بهمنزلۀ امری فردی نیز تا حدود زیادی ناشی از این است که جوانان دنبالهرو صرف نسلهای پیشین نیستند؛ بلکه الگوهای رفتاری و ارزشهای پذیرفتهشده میان همنسلهای خود را بیشتر میپذیرند.
نتایج آزمون تفاوتهای جنسیتی در میزان دینداری نشان دادند میزان دینداری زنان در دو بعد اعتقادی و احساسی بالاتر از مردان است؛ درواقع، زنان اعتقاد بیشتری به پدیدههای دینی دارند و میزان تجربۀ دینی و احساس نزدیکی به خدا در آنها بیش از مردان است؛ اما در مناسک دینی، تفاوتی با مردان ندارند؛ بنابراین، هرچند زنان نسبت به گذشته حضور بیشتری در جامعه دارند و خود جنسیت - زن یا مرد بودن - نسبت به گذشته کمرنگتر شده است، همچنان نقش پررنگی در تبیین پدیدههای اجتماعی همچون دینداری دارند. بسیاری از پژوهشگران فمنسیت، ادعای جنسیتزدایی از روابط و پدیدارهای اجتماعی دارند؛ در حالی که جنسیت همچنان از معیارهای تمایزبخشی و تفاوت در جامعه است. چنین وضعیتی میان جوامعی با ویژگیهای سنتی نشاندهندۀ نفوذ ارزشهای نسلهای گذشته ازجمله در تقیدات دینی است. در شهرهایی نظیر سرپلذهاب با وجود تغییر در الگوهای نسل جوان، زنان همچنان از الگوی عامتری پیروی میکنند که در آن گفته میشود زنان بهلحاظ مذهبی، پایبندی بیشتری به اعتقادات مذهبی دارند.
نتایج آزمون تفاوت میزان دینداری بین افراد متأهل و مجرد نشان دادند میزان دینداری متأهلان در هر سه بعد دینداری بیش از مجردان است. با مقایسۀ یافتههای مربوط به جنسیت و وضعیت تأهل، میتوان گفت نقش وضعیت تأهل در تبیین دینداری بیش از نقش جنسیت است. نکتۀ ابهامی که در اینجا وجود دارد به این مسئله برمیگردد که آیا میزان دینداری بالا، افراد را بهسمت ازدواج سوق میدهد یا ازدواج سبب افزایش میزان دینداری میشود. در هر حال نتایج این پژوهش توانایی پاسخگویی به این ابهام را ندارند.
نکتۀ تأملبرانگیز دربارۀ وضعیت دینداری در این پژوهش، آن است که آزمون ارتباط پایگاه اقتصادی - اجتماعی با میزان دینداری نشان داد بین آنها ارتباط معناداری وجود ندارد؛ درواقع، افراد با پایگاههای اقتصادی - اجتماعی مختلف، میزان دینداری یکسانی دارند. در گذشته، اقتصاد و طبقه، شاهکلید تبیینهای اجتماعی بودند. تا جایی که برخی متفکران اقتصاد را اصل اساسی و زیربنای سایر ساحتهای اجتماعی میدانستند و دینداری چیزی جز بازتاب پایگاه اقتصادی - اجتماعی افراد نبود؛ اما براساس نتایج این پژوهش، طبقات پایین، متوسط و بالا دینداری یکسانی دارند و دیگر پایگاه اقتصادی - اجتماعی توانایی تمایزبخشی در میزان دینداری افراد را ندارد. در چند دهۀ اخیر در سطح نظری، پدیدهای به نام چرخش فرهنگی رخ داده است که منظور از آن کمرنگشدن نقش پایگاه و طبقه در تبیین پدیدارهای اجتماعی است؛ بنابراین، نتایج پژوهش حاضر با نظریۀ چرخش فرهنگی همسوست.
برای بررسی جایگاه، رابطه، میزان تأثیر و اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل پژوهش بر میزان دینداری از آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نخست، ارتباط دوسویۀ متغیرهای مستقل با میزان دینداری آزمون شد که نشان داد پایگاه اقتصادی - اجتماعی با میزان دینداری ارتباطی ندارد؛ بنابراین، این متغیر وارد الگوی پژوهش نشد؛ در حالی که چهار متغیر هویت ملی، هویت قومی، مصرف رسانهای و سرمایۀ اجتماعی ارتباط معناداری با میزان دینداری داشتند. همان گونه که نتایج نشان میدهند سرمایۀ اجتماعی بیشترین تأثیر را بر میزان دینداری دارد؛ زیرا علاوه بر تبیین میزان دینداری، در تبیین هویت قومی و ملی نیز نقش دارد. اینگونه معناداری را می توان برحسب برخی پژوهشهاهمچونافشانی و همکاران، (1390)اینگونهتبیینکرد که دینباوری و تعهد دینی، رابطة مـستقیمی بـا سرمایة اجتماعی دارد.
ارتباط میزان دینداری با مصرف رسانهای، منفی و معکوس و با سه متغیر دیگر مثبت و مستقیم بود. بیشترین میزان تبیین، به متغیر هویت ملی و کمترین میزان تأثیر مربوط به هویت قومی مربوط بود. متغیر سرمایۀ اجتماعی بهدلیل کارکرد انسجامبخشی آن، بر میزان دینداری تأثیری مثبت داشت. بهعلاوه، در میزان هویت ملی و هویت قومی نیز تأثیر مثبتی داشت و ازطریق تأثیر بر این دو نوع هویت، بر میزان دینداری اثرگذار بود. نتایج پژوهش با پژوهشهای امینی و همکاران (1396)، بهجتیاصل و همکاران (1393)، علوی و همکاران (1389)، سفیری و نعمتاللهی (1391) و ولینژاد (1394) همخوانی دارد. بر این اساس باورهای دینی از این نظر که جهانبینی و باورهای اساسی هر فرد دربارۀ خدا، انسان و جهان را شکل میبخشند، در تعینبخشیدن به هویت ملی افراد نیز مؤثرند.
متغیر هویت ملی نیز علاوه بر تأثیر مستقیم، با تأثیر بر میزان هویت قومی بر میزان دینداری اثر میگذارد. فرضیۀ رابطۀ مثبت دینداری و هویت ملی با پژوهشهای حاجیانی (1380)، بهجتیاصل و همکاران (1393) و آکالیسکی (2012) همخوانی دارد. دین از دیرباز نقشی اساسی در شکلگیری هویت ملی و انسجام جامعه داشته و از مهمترین عواملی است که کارکرد آن انسجامبخشی به جامعۀ چندقومیتی ایران است و مذهب نقش مسلطی در توصیف و تحکیم هویت ملی ایران دارد.
متغیر مصرف رسانۀخارجی نیز رابطهای معکوس با میزان دینداری دارد؛ بدین صورت که با افزایش میزان مصرف رسانهای پاسخگویان، از میزان دینداری آنها کاسته و با کاهش مصرف رسانهای، به میزان دینداری آنها افزوده میشود. رسانهها با تحولاتی که در ابعاد مختلف یافتهاند، بهمنزلۀ حاملان و منتقل کنندگان پیام، در شـکلگیـری فرهنـگهـا، باورها و افکار عمومی مؤثرند؛ درواقع، با افزایش میزان استفاده از رسانههای خارجی، میزان دینداری کاهش مییابد. این نتیجه با نتایج کار امامجمعهزاده و همکاران (1392) و نیکخواه و ظهیرینیا (1393) همخوانی دارد. بهعلاوه، مصرف رسانهای بر متغیر هویت قومی نیز تأثیری معکوس دارد و از این طریق بر میزان دینداری اثر میگذارد؛ درنهایت، کمترین اثرگذاری و نقش در تبیین میزان دینداری، به متغیر هویت قومی مربوط بود که تنها بهصورت مستقیم بر آن اثر میگذاشت.
پیشنهادهای پژوهش
براساس نتایج با افزایش میزان سرمایۀ اجتماعی، میزان دینداری افزایش مییابد. این ارتباط در بعد عملی دینداری قویتر است. بهعلاوه یکی از مسائل اساسی مربوط به دینداری جوانان در ایران امروز، توجه کمتر به مناسک عملی دینداری ازسوی جوانان است؛ بنابراین، با تقویت سرمایۀ اجتماعی، میتوان جوانان را به شرکت در مناسک دینی بهویژه مناسک جمعی تشویق و ترغیب کرد. پیشنهاد میشود سازمانهای مرتبط در افزایش و تقویت سرمایۀ اجتماعی اهتمام ورزند.
میزان دینداری با دو متغیر هویت ملی و هویت قومی ارتباط مثبت و معناداری دارد؛ یعنی این دو متغیر با دینداری رابطهای همافزا دارند و به تقویت یکدیگر کمک میکنند؛ بنابراین، آن دسته از روایتهایی که معتقد به وجود تضاد بین هویتهای قومی و ملی با دینداریاند، اعتبار چندانی ندارند؛ ازاینرو، به نظر میرسد فرصتدادن به رشد و بالندگی روایتهایی که بر برجستگی قومیت و ملیت تأکید دارند، سبب تضعیف دینداری نمیشوند؛ بلکه آن را تقویت نیز میکنند.
استفاده از رسانههای خارجی، رابطهای منفی و معکوس با میزان دینداری داشتند. به این صورت که با افزایش میزان استفاده از رسانههای جمعی از میزان دینداری کاسته میشود. با توجهبهاینکه برنامههایشبکههایماهوارهای و مجازیدرفضایی بهطورعمدهغیردینیتولیدو پخشمیشوند،انتظارمیروداستفادهازآنهاتأثیریمنفیبروضعیت دینداریمخاطبداشتهباشدوازمیزانپایبندیواهتمامآنانبهابعادونشانههای دینداریبکاهد (کرماللهی، 1390). ازآنجاکهتلویزیونداخلی و بخش عمدهای از شبکههای مجازی فعال در کشور،باهدفانتقال عناصرفرهنگایرانیواسلامیوارتقایپایبندیواهتماممخاطبانبهارزشها، باورهاوهنجارهایدینیبرنامههاییراتولیدوپخشمیکنند،محتواو جهتگیریکلاناینبرنامهها ممکن استموجبتصویرسازیمثبتازموضوعهایدینیدرذهن مخاطبانودرنتیجه،تقویتپایبندیآنانبهابعاد(اعتقادات،اخاق،عبادات و ...) و نشانههای(ظاهردینی،دانشدینیو ...)دینداریشود؛ ازاینرو، تقویت شکلی و محتوایی رسانههای داخلی و افزایش توان رقابت با رسانههای خارجی با شناخت نیازهای جامعۀ هدف، توجه به فرهنگ و نیازها و علائق بومی و بازنمایی آنها در رسانهها، سبب افزایش اعتماد به رسانههای داخلی و ارائۀ محتوای دینی مناسب در این رسانهها و تقویت دینداری بین جوانان میشود.