Exploring the Effects of Religiosity and Social Capital on the Political Satisfaction of the Citizens of Isfahan

Document Type : Research Paper

Authors

1 PhD Candidate of Political Science, Department of Political Science, University of Isfahan, Isfahan, Iran

2 Associate Professor , Department of Political Science, University of Isfahan, Isfahan, Iran

3 Assistant Professor , Department of Political Science, University of Isfahan, Isfahan, Iran

4 Assistant Professor Department of Political Science, University of Isfahan, Isfahan, Iran

Abstract

Introduction:
Political satisfaction is so important for political systems at the national and international levels that the spread of political dissatisfaction in a society can dismantle the foundations of that system’s legitimacy. Among the factors affecting citizens’ satisfaction as emphasized in various theories, including Robert Putnam’s theory of social capital, the theories of traditional and rational culturalists, and sociologists' theories about religion, is the extent to which the citizens benefit from social capital and religiosity. Extensive political satisfaction, especially if done in an organized manner, prevents indifference, monopoly, and political, social, and cultural alienation. It also reduces political conflicts and social inequality and strengthens national solidarity. Although political satisfaction is a qualitative and mental state at first glance, it is affected by a variety of demographic and socio-economic structures. What is important is to identify the decreasing and increasing factors and also the process of this influence on the citizens’ political satisfaction. Based on the above explanations, the present study aims to evaluate and scientifically explain political satisfaction as a dependent variable and explain the effect of religiosity and social capital as two components affecting the political satisfaction of the citizens of Isfahan province. Reviewing the theoretical and empirical literature, the main hypothesis in this study can be formulated as follows: religiosity affects the citizens’ political satisfaction through the mediating variable of social capital directly and indirectly.
 
 
Materials and Methods:
The present study employed an applied descriptive-analytical research method and survey research approach for testing the hypothesis. The unit of observation and analysis was individual citizens. The statistical population of the study consisted of Isfahan citizens 18 years of age or older. The statistical sample size was 340 among the citizens of Isfahan province. To test the reliability of the research instrument and the generalizability of the results of the sample, 5% was added to the statistical sample and a sample of 395 people was considered. The present study used a cluster random sampling method for selecting the participants.
Regarding the indirect effect of religiosity on political satisfaction through the baseline variables of social capital, the method of Preacher and Hayes (2008) was used. Accordingly, the coefficient of determination of the research model was 0.32. Also, the value of F 46.70 and the significance level of 0.00 showed that the research model has a favorable explanatory capability.
 
Discussion of Results and Conclusions:
Descriptive statistics showed that 180 participants were men and 215 were women, which made the sample more random. Among the selected participants, 203 of them were single and 192 were married. In the field of education, about 46.3% of the participants were at the undergraduate level and the average age of the respondents was 24.5 years. In terms of employment status, 224 (56.7%) of them were government officials. Therefore, the indicator in this variable was the job status. In the income ranking, income levels below 3 million Tomans per month had the highest frequency (44%) and income levels above 10 million Tomans per month had the lowest frequency (2.5%) among respondents.
According to the research experimental findings, the citizens’ level of political satisfaction was at an average level (65.81%), lower than the expected average. Political satisfaction was measured at the three levels of political agents, political institutions, and rules and procedures of the system. In all three cases, the results were lower than the average. The average of political satisfaction in terms of rules and procedures (40.50%) was relatively higher than the other two dimensions, namely political activists (12.28%) and political institutions (13.03%). Also, based on the findings, social capital had a significant relationship with political satisfaction. In other words, with the increase of social capital among citizens, their level of political satisfaction also increased.
The results of the study also showed that the variable of social capital in the two dimensions of social trust and social participation had a direct and significant relationship with political satisfaction as a general structure. As the findings indicated, religiosity also had a significant relationship with political satisfaction. This means that with increasing religiosity among citizens, their level of political satisfaction also increased. In addition, the variable of religiosity had a direct and significant relationship with political satisfaction as a general structure. The ritual and emotional dimensions of religiosity increased political satisfaction among the citizens, which can be the reason for the effect of the citizens’ presence in Muharram ceremonies, mourning delegations, and mass ceremonies such as Friday prayers, congregational prayers, etc. It seems that not only a religious government but also the participatory content of Islam and its teachings based on emphasizing people's participation in social and political activities and condemning indifference in social and political issues related to society and government were effective in this regard.

Keywords

Main Subjects


مقدمه و بیان مسئله

رضایت سیاسی بخش مهمی از رضایت عمومی از زندگی به‌منزلۀ یک کل و از مهم‌ترین شاخص‌های یک سیستم سیاسی کارآمد است. در همۀ جوامع، به‌دلیل داشتن ابعاد بین‌المللی و مشروعیت‌سازی برای حکومت‌ها در عرصۀ جهانی، روزبه‌روز بیشتر به رضایت سیاسی مردم توجه می‌شود و از آنجا که تأثیر مستقیمی بر افزایش مشارکت مردم در امور سیاسی - اجتماعی دارد، سیاستمداران و پژوهشگران مسائل اجتماعی - سیاسی نیز به آن توجه می‌کنند. بسیاری از متفکران سیاسی معتقدند فرسایش رضایت سیاسی سبب ایجاد بی‌ثباتی سیاسی می‌شود (Parry, 1976: 134).

کارگزاران سیاسی به‌دنبال شناخت و رفع موانع مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم‌ و جلب رضایت عمو‌می‌ آنها هستند و به همین دلیل، توانمندسازی آحاد مردم و جلب مشارکت و نظر تمام آنها دربارۀ نهادهای دولتی، ازنظر سیاسی ضروری به نظر می‌رسد. یکی از انواع ارتباط و تعامل در جوامع که باید به آن توجه شود، ارتباط بین مردم و حاکمیت است. مردم برای رفع نیازهای خود به‌ویژه برای تأمین امنیت، آسایش و مشارکت در امور جامعه، به ارتباط با حاکمیت نیاز دارند. این نیاز با پیشرفته‌شدن جوامع و افزایش روند تقسیم کار و گسترش نظام‌های انتزاعی، روز‌به‌روز بیشتر ‌می‌شود؛ به‌گونه‌ای که به قول گیدنز امروزه جدایی کامل از نظام سیاسی غیرممکن است. ازطرفی دولت‌ها نیز به ارتباط با مردم نیاز دارند. بیشتر دولت‌های امروزی منتخب مردم‌اند و دوام و بقای آنها به حمایت و خواست مردم وابسته است؛ البته این تعامل و ارتباط بین دولت و مردم باید با سازوکار مناسب که همان ایجاد اعتماد و رضایت سیاسی است، برقرار و حفظ شود (پناهی و شایگان، 1386: 74).

عوامل متعددی ازجمله سرمایۀ اجتماعی و دینداری بر افزایش یا کاهش رضایت سیاسی ‌تأثیر‌گذارند. سرمایۀ اجتماعی به‌طور کلی پدیدۀ کاملاً جمعی و برخاسته از کنش‌های دوسویۀ اجتماعی است و مجموع منابعی را نشان می‌‎دهد که در ذات روابط اجتماعی وجود دارند و بازتولیدکنندۀ اعتماد، کارآیی و بهره‌وری اجتماعی و درنهایت، تسهیل‌کنندۀ کنش‌های دوسویۀ جمعی‌اند. سرمایۀ اجتماعی به‎‌دلیل چنین ویژگی‌هایی ‌می‌تواند در حکم نوعی تسهیل‌کنندۀ روابط عمل کند و همبستگی و انسجام اجتماعی را میان نهادها و ساختارهای اجتماعی با یکدیگر و نیز روابط شهروندان و جامعه با دولت را تقویت کند.

عامل دین نیز به‌لحاظ گسترۀ اجتماعی‌بودن آن در شکل‌گیری، تحکیم و تقویت روابط اجتماعی ‌تأثیرگذار است. «دین اساساً با نمادهایی سروکار دارد که غیرعینی‌اند و احساسات، ارزش‌ها و امیدهای مؤمنان را بیان ‌می‌کند و جریان کنش متقابل میان انسان‌ها و اعیان خارجی را سازمان می‌دهد و به نظم ‌می‌کشاند یا کل مجموعۀ اذهان و اعیان را جمع‌بندی ‌می‌کند و یا زمینۀ این کل را نشان ‌می‌دهد» (همیلتون، 1377: 15)؛ بنابراین، دین در عمل، به‌منزلۀ یک سیستم ارزشی به حرکت‌های انسان‌ها جهت می‌‎دهد و آنها را هدفمند و انسان را به‌سوی اعتلای روانی - انسانی و تکامل رهنمون می‌کند؛ درواقع، دین با آموزه‌ها و تعالیمی ‌که به پیروان ‌خود می‌دهد و ارزش‌هایی که مطرح ‌می‌کند، نقش تعیین‌کننده‌ای در نگرش انسان‌ها به تمام امور و افزایش یا کاهش رضایتمندی سیاسی دارد. در ایران دین همواره به‌منزلۀ نهادی مؤثر و بانفوذ در عرصۀ زندگی اجتماعی و سیاسی مطرح بوده است و در جامعۀ ایران، دین و سیاست از یکدیگر جدا نیستند؛ بنابراین، انتظار ‌می‌رود در جامعه‌ای که بیشتر شهروندان آن مسلمان‌اند و نظام سیاسی، مسئولان و نهادهای سیاسی بر مبنای دین شکل ‌گرفته‌اند، مؤلفۀ دینداری بر جهت‎‌گیری و رضایت یا نارضایتی سیاسی شهروندان مؤثر باشد.

بررسی موضوع رضایتمندی سیاسی شهروندان ازاین‌رو که آنها همواره در تحولات سیاسی کشور ایران ‌تأثیرگذار بوده‎اند، ما را به شناخت و فهم رضایتمندی سیاسی جامعۀ ایرانی نزدیک خواهد کرد. فراوانی این شناخت برای دولتمردان بسیار سودمند است؛ چون از شروط یک نظام سیاسی کارآمد، برخورداری از حمایت و تداوم رضایت مردم از سیاست‌های داخلی و خارجی آن است. رضایتمندی وسیع سیاسی، به‌‌‌ویژه اگر به‌‌صورت سازمان‌یافته انجام شود، از بی‌‌تفاوتی، تک‌‌روی و ازخودبیگانگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جلوگیری می‌‌کند و سبب کاهش تعارضات سیاسی و نابرابری اجتماعی می‌شود و نیروی همبستگی و وحدت ملی را تقویت ‌می‌کند؛ بنابراین، اگرچه رضایتمندی سیاسی در نگاه اول نوعی کیفیت و وضعیت روانی است، متأثر از یک ‌رشته سازه‌های گوناگون جمعیت‌شناختی و اجتماعی - اقتصادی، دستخوش تحول می‌‌شود. آنچه اهمیت دارد، شناسایی عوامل تأثیرگذار کاهنده، فزاینده و نیز فرایند این تأثیرگذاری بر رضایتمندی سیاسی شهرواندان است؛ بنابراین، با توجه به این عوامل، پژوهشگر آن را به‌منزلۀ متغیر وابسته، ارزیابی و ‌تأثیر دینداری و سرمایۀ اجتماعی به‌منزلۀ دو مؤلفۀ اثرگذار بر رضایت سیاسی شهروندان در شهر اصفهان را ازنظر علمی تبیین کرده است.

 

پیشینۀ تجربی پژوهش

ارسیا و ساعی (1398) در پژوهش «‌تأثیر سرمایۀ اجتماعی دولت بر توسعۀ سیاسی از دیدگاه شهروندان تهرانی»، ‌تأثیر ابعاد سرمایۀ اجتماعی بر ابعاد سه‌گانۀ توسعۀ سیاسی (رضایت از اوضاع سیاسی، احساس آزادی سیاسی، احساس تعلق به جامعه) را بررسی کرده‌اند. نتایج نشان می‌دهند اعتماد اجتماعی بر نگرش شهروندان تهرانی به توسعۀ سیاسی ‌تأثیر مثبت دارد. همچنین متغیر اعتماد اجتماعی بر سه بُعد نگرش به توسعۀ سیاسی ‌تأثیر مثبت دارد. به‌لحاظ مطلوبیت نگرش شهروندان تهرانی به توسعه، تنها بُعد احساس تعلق به جامعه در سطح مطلوبی قرار دارد و ابعاد احساس آزادی سیاسی و رضایت از اوضاع سیاسی و همچنین متغیر نگرش به توسعۀ سیاسی بین افراد در سطح مطلوبی قرار ندارند. به‌علاوه متغیر مشارکت اجتماعی بر سه بُعد نگرش به توسعۀ سیاسی یعنی ابعاد رضایت از اوضاع سیاسی، احساس آزادی سیاسی و احساس تعلق به جامعه نیز ‌تأثیر مثبت دارد.

سبکتکین‌ریزی و همکاران (1395) در پژوهش «رضایتمندی و مشارکت سیاسی - اجتماعی؛ مطالعۀ موردی: شهروندان شهر کرج»، عوامل اجتماعی (پایگاه اقتصادی - اجتماعی، رضایتمندی اجتماعی و رضایتمندی سیاسی) مؤثر بر مشارکت سیاسی - اجتماعی را بررسی کردند. نتایج نشان می‌دهند میان میزان مشارکت سیاسی - اجتماعی با رضایتمندی سیاسی و رضایتمندی اجتماعی همبستگی معنادار وجود دارد. متغیر پایگاه اقتصادی - اجتماعی رابطۀ معناداری با متغیر وابستۀ پژوهش ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان دادند از میان سه متغیر مستقل ذکرشده، رضایتمندی سیاسی بیشترین تأثیر و رضایتمندی اجتماعی کمترین تأثیر را بر متغیر مشارکت سیاسی - اجتماعی دارند.

کر‌می ‌(1394) در پایان‌نامۀ «تبیین رضایت سیاسی نسل سوم انقلاب با تکیه بر دانشجویان دانشگاه شاهد» رضایت سیاسی را با توجه به نظریۀ دیوید ایستون، تعریف و شاخص‌سازی کرده و برای تبیین مسئلۀ پژوهش، از نظریۀ پی‌یر بوردیو استفاده کرده است. بر این اساس، استدلال شده است که میزان در اختیار داشتن سرمایه‌های مختلف، بر رضایت سیاسی افراد تأثیرگذار است و با توجه به اهمیت نقش دین در جامعۀ ایران، دینداری نیز به متغیرهای مستقل افزوده و از تلفیق متغیرهای مستقل،‌ الگوی نظری ارائه شده است. نتایج نشان ‌می‌دهند سرمایۀ اجتماعی بیشترین تأثیر را بر افزایش رضایت سیاسی داشته است. همچنین تأثیر دینداری بر رضایت سیاسی معنادار شناخته شد. درمجموع، این عوامل حدود 21‌درصد از تغییرات متغیر وابستۀ پژوهش یعنی رضایت سیاسی را تبیین می‌کنند.

ایمان و منفرد (1385) تأثیر عوامل اجتماعی - اقتصادی مؤثر بر رضایتمندی سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز را بررسی کردند. از یافته‌های پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که رضایتمندی سیاسی دانشجویان این دانشگاه در حد کم است. نتیجۀ تجزیه‌ و تحلیل دومتغیره نشان می‌دهد متغیرهای بیگانگی سیاسی، خانوادۀ سیاسی، دوستان سیاسی، درجۀ مذهبی‌بودن و خاستگاه اجتماعی آزمودنی‌ها، با رضایتمندی سیاسی آنان ارتباط معناداری دارد. در تحلیل رگرسیون، شش متغیر بیگانگی سیاسی، رضایت تحصیلی، درجۀ مذهبی‎‌بودن، میزان استفاده از رادیو، سطح سواد مادر و جنیست، 50درصد از تغییرات رضایتمندی سیاسی را تبیین کرده‌اند. در مجموع، یافته‌های پژوهش نشان می‌دهند رضایتمندی سیاسی پاسخگویان، بیش از هر عاملی با رابطۀ منفی، از بیگانگی سیاسی آنان و سپس با رابطۀ مثبت، از رضایت تحصیلی و درجۀ مذهبی‌بودن آنان تأثیر می‌گیرد.

امام‌جمعه‌زاده و همکاران (1389) در مقالۀ «بررسی رابطۀ میان دینداری و مشارکت سیاسی دانشجویان دانشگاه اصفهان» با تقسیم دینداری به دو متغیر (اعتقادی ـ مناسک و اخـلاق)، بــه‌همــراه در نظــر گــرفتن دو وجــه از مشــارکت سیاســی یعنــی عوامــل روان‌شناختی ـ نگرشی و شیوۀ مشـارکت (رسـمی یـا غیررسـمی) بیان ‌می‌‌کنند که همبستگی‎‌های معناداری میان ابعاد دینداری و میزان مشـارکت سیاسی پاسخگویان وجود دارد. یافته‌ها نشان دادند ارتباط مستقیمی بـین سطح دینداری و مشارکت سیاسی وجود دارد؛ براساس این یافته‌ها می‌توان انتظار داشت در جوامع مذهبی میزان مشارکت سیاسی افراد بالاتر باشد.

زارع و روهنده (1394) در مقالۀ «پژوهشی در باب دینداری و مشارکت سیاسی؛ مطالعۀ موردی: شهروندان شهر کرج» به‌دنبال بررسی رابطۀ بین میزان دینداری و مشارکت سیاسی‌اند و به این نتایج دست یافتند که بین دینداری و مشارکت سیاسی رابطۀ معناداری وجود دارد که با توجه به آزمون همبستگی پیرسون بین ابعاد مناسکی، پیامدی، اعتقادی و تجربی دینداری با مشارکت سیاسی رابطۀ مثبتی برقرار ‌است. نتایج این آزمون نشان می‌دهند ابعاد مناسکی و پیامدی دینداری بیشترین سهم معنی‌دار را در پیش‌بینی پراکندگی مشارکت سیاسی دارند.

پناهی و شایگان (1386) در مقالۀ «اثر میزان دینداری بر اعتماد سیاسی»، اعتماد سیاسی را در سه حوزۀ اعتماد به نظام سیاسی، نهادهای سیاسی و کنشگران سیاسی و ‌همچنین تأثیر میزان دینداری بر آن بین شهروندان بیست سال به بالای تهرانی ‌را بررسی می‌کنند. نتایج پژوهش نشان ‌می‌دهند اعتماد به نظام سیاسی بیشتر از اعتماد به نهادها و کنشگران سیاسی است. میزان دینداری پاسخگویان و نیز اعتماد بنیادی آنها و رضایت از عملکرد نقاط تماس، برداشت از میزان تعهدات مذهبی مسئولان و نیز تلاش دولت برای تأمین رفاه اجتماعی – اقتصادی مردم بر اعتماد سیاسی ‌تأثیر دارد. بیشترین ‌تأثیر به برداشت پاسخگویان از تلاش دولت برای تأمین رفاه مردم تعلق دارد.

هوخه و کرن[1] (2017) در فصلی از کتاب سرمایۀ اجتماعی و توسعۀ حمایت سیاسی در اروپا بیان می‌کنند که کاهش مشروعیت، ناشی از کاهش سرمایۀ اجتماعی است. این ایده که انجمن‌های داوطلبانه نقش مهمی در ایجاد همبستگی اجتماعی و حمایت سیاسی ایفا می‌کنند، بینش سنتی در زمینۀ جامعه‌شناسی سیاسی است. فرضیۀ اساسی این است که انجمن‌های داوطلبانه به‌منزلۀ زمینۀ آموزشی برای دموکراسی عمل می‌کنند که در آن شهروندان در معرض به دست آوردن هنجارها و مهارت‌های دموکراتیک‌اند که در رابطه‌شان با سیستم سیاسی اعمال می‌شود. اگر این استدلال درست باشد، حمایت سیاسی باید تاحدودی از مشارکت شهروندان در سازمان‌های جامعۀ مدنی تأثیر بگیرد. نویسندگان با استفاده از داده‌های نظرسنجی اجتماعی اروپا از سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۲ نشان می‌دهند همبستگی آشکار و معناداری بین مشارکت اجتماعی از یک سو و رضایت از دموکراسی و اعتماد سیاسی ازسوی دیگر وجود دارد.

آلبانو و باربارا[2] (2009) در مقالۀ «سرمایۀ اجتماعی، دولت رفاهی و مشروعیت سیاسی» با استفاده از مفهوم سرمایۀ اجتماعی ‌تأثیر منفی سازوکار‌های خرد برای توضیح مشروعیت سیاسی را بررسی کرده‌اند. آنها 4 کشور را انتخاب کردند که هر کدام از آنها مطالعۀ موردی رژیم‌های رفاهی مختلف‌اند. یافته‌های پژوهش آنها نشان می‌دهند رفتار کمک‌کردن به دیگران در رژیم‌های ضعیف‌تر، پیامدهای منفی و مضری برای مشروعیت سیاسی در پی دارد؛ زیرا امر کمک‎‌کردن به دیگران احساس حقارت را در افراد ضعیف‌تر نیازمند به کمک، تقویت ‌می‌کند و این حس سبب بی‌اعتمادی آنها به دولت و درنتیجه، کاهش مشروعیت و نارضایتی سیاسی از دولت ‌می‌شود.

روتستین[3] (2000) در مقالۀ «سرمایۀ اجتماعی و مشروعیت نهادی» دو مفهوم اعتماد عمو‌می ‌بین شهروندان و اعتماد نهادی (اعتماد به دولت) را بررسی کرده و به این نتیجه ‌رسیده است که سازمان‌های دولتی در اشکال مختلف با عملکرد خود سبب کاهش اعتماد مردم به دولت شده‎‌اند و این امر نیز کاهش مشروعیت سیاسی دولت را به‎‌همراه داشته است.

اوکولیزکوزارین (2010) در پژوهش «دینداری و رضایت از زندگی بین ملت‌ها»، رابطۀ بین دینداری و رضایت از زندگی را در ۷۹ کشور بررسی کرده است. این مطالعه نشان می‌دهد رابطۀ بین دینداری و رضایت از زندگی دوطرفه است. مردم مذهبی از زندگی بسیار راضی یا بسیار ناراضی‌اند. انواع دینداری که سرمایۀ اجتماعی را ترویج می‌کنند، میزان بالای رضایت از زندگی را پیش‌بینی می‌کنند. مردم به اصطلاح، «نیاز به تعلق» دارند و دین به آنها کمک می‌کند آن را برآورده کنند. ازسوی دیگر، انواع دینداری که سرمایۀ اجتماعی را ترویج نمی‌کنند، رضایت بالای زندگی را پیش‌بینی نمی‌کنند. دینداری نیز به زمینه و بافت وابسته است. مردم مذهبی در ملل مذهبی شادترند؛ به‌عبارت دیگر، این تنها روحیۀ دینی نیست که مردم را خوشحال می‌کند؛ بلکه یک محیط اجتماعی است که آن را ارائه می‌دهد.

هر یک از مطالعات انجام‌شده به ابعادی از پژوهش حاضر اشاره کرده‌اند و رویکردهای مختلف مطرح‌شده در باب موضوع رضایتمندی را ارائه داده‌اند؛ اما هیچ‌کدام به‎‌طور مستقیم بحث رضایتمندی سیاسی و نقش عوامل مؤثر (سن، جنسیت، وضعیت تأهل، تحصیلات، درآمد، سرمایۀ اجتماعی و دینداری) بر آن را بررسی نکرده‌اند. در مجموع پژوهش حاضر ازنظر مؤلفه‌های سنجیده‌شده نسبت به موارد مشابه کامل‌تر و به‌لحاظ آماری نیز با مطالعات پیشین متمایز است؛ درنهایت، یافته‌های آن نسبت به پژوهش‌های پیشین به‌روز ارزیابی ‌می‌شود.

 

مبانی مفهومی

رضایت سیاسی

مفهوم رضایت سیاسی در ادبیات علوم اجتماعی در تعابیر متفاوتی به کار رفته است و دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی از مفاهیم مشابه یا نزدیکی همچون اعتماد سیاسی، حمایت سیاسی و مشروعیت سیاسی در بیان مقصود خود استفاده کرده‌اند؛ برای مثال، اینگلهارت از مفهوم اعتماد سیاسی استفاده می‌کند و رضایت از زندگی و اعتماد متقابل را عامل مهمی در رضایت سیاسی مردم می‌داند (اینگلهارت، 1373: 49). لوسین پای رضایت سیاسی را در خلال مباحث خود دربارۀ بحران‌هایی که کشورها در مسیر توسعه با آنها روبه‌رو می‌شوند، بررسی می‌کند. ازنظر او بحران توزیع، زمانی سامان می‌گیرد که مردم از کارآمدی نظام سیاسی در توزیع عادلانۀ ارزش‌ها و امکانات جامعه رضایت حاصل و به کارآیی هیئت حاکمه اعتماد کنند (پای، 1370: 47-45). ماکس وبر نیز رضایت سیاسی را مقدمۀ مشروعیت می‌داند و عقیده دارد هرچه میزان باور به اعتبار یک نظام سیاسی بیشتر باشد، مشروعیت آن نیز بیشتر است. او به نقش حکومت‌‌‌‌شوندگان در اعتبار و مشروعیت‌بخشیدن به حکومت اذعان دارد. وبر واژۀ مشروعیت یک نظام سیاسی را اینگونه تعریف می‌کند: «درجۀ اعتبار آن نظام در باور افرادی که در چهارچوب نظام مزبور به کنش اجتماعی می‌پردازند». بر این اساس، هرچه میزان باور به اعتبار یک نظام سیاسی بیشتر باشد، میزان مشروعیت نظام، اطاعت آزادانۀ افراد و همزبانی و هم‌هنجاری نظام سیاسی با حکومت‌‌شوندگان بیشتر خواهد بود (وبر، 1384: 43). بدین ترتیب از دیدگاه وبر، مشروعیت زمانی حاصل می‌شود که سلطۀ سیاسی در باور و ذهنیت حکومت‌‌شوندگان اعتبار یابد و شکل موجود سلطۀ سیاسی با ارزش‌ها و باورهای موجود در جامعه همسویی داشته باشد. در این صورت، گروه وسیعی از افراد جامعه سلطۀ سیاسی موجود را می‌پذیرند و از آن اطاعت می‌کنند و حاکمان نیز از حمایت طیف وسیعی از جامعه برخوردار می‌شوند (نقیب‌زاده، 1384: 154).

می‌توان گفت رضایت سیاسی عبارت از نگرش مثبت اعضای یک جامعه اعم از فرد یا گروه نسبت به مجموعۀ نظام سیاسی حاکم بر یک جامعه است که به‌صورت احساس خوشایندی بازتاب می‌یابد. در همین زمینه، رضایت از عملکرد نهادها و سازمان‌های اداری به‌منزلۀ نقاط تماس مردم با حکومت، تأثیر مستقیمی بر رضایت مردم از دولت و نظام سیاسی دارد. در مجموع، می‌توان گفت رضایت سیاسی عبارت از نگرش مثبت حکومت‌‎شوندگان به حاکمان، نهادهای سیاسی و قواعدی است که نظام سیاسی بر آنها استوار است. این امر زمانی حاصل می‌شود که شکل موجود نظام سیاسی و عملکرد آن با ارزش‌ها و باورهای عمومی جامعه همسو باشد.

 

سرمایۀ اجتماعی

به اعتقاد پاتنام سرمایۀ اجتماعی وجوه گوناگون سازمان اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکه‌‌هاست که می‌تواند با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارآیی جامعه را بهبود بخشد (پاتنام، 1380: 285). سرمایۀ اجتماعی بر میزان مطلوبیت و پشتیبانی مردم و نهادهای اجتماعی برآمده از آن، از سیاست‌های دولت دلالت دارد. در جوامعی که سرمایۀ اجتماعی در حد بالایی است، دولت و جامعه مکمل یکدیگرند؛ بنابراین، احتمال موفقیت راهبردها و سیاست‌ها در عمل به‌مراتب بیشتر است؛ ولی هنگا‌می ‌که سرمایۀ اجتماعی ضعیف باشد، گروه‌های قدرتمند به بهای به حاشیه راندن گروه‌های دیگر، بر دولت چیرگی ‌می‌یابند. خصلت بارز جوامعی از این قبیل «نزاع نهفته» است. از جنبۀ نظری، طرفداران سرمایۀ اجتماعی معتقدند با شفافیت‌سازی و افشای اطلاعات مربوط به سیاست‌ها و افزایش آگاهی شهروندان، ‌می‌توان کنشگران خصوصی و عمو‌می ‌را مسئولیت‌پذیر و پاسخگو کرد (Lerner, 1958: 15) و به این ترتیب، زمینۀ کارآمدسازی دولت و تحقق اهداف راهبردی آن را افزایش داد.

 

دینداری

دین در اساس، با نمادهای غیرعینی سروکار دارد که احساسات، ارزش‌ها و امیدهای مؤمنان را بیان می‌کند یا جریان کنش متقابل میان انسان‌ها و اعیان خارجی را سازمان می‌دهد و به نظم می‌کشاند یا کل مجموعة اذهان و اعیان را جمع‌بندی می‌کند و یا زمینة این کل را نشان می‌دهد (همیلتون، 1377: 15). دینداری عبارت خواهد بود از پذیرش تمام یا بخشی از عقاید، اخلاقیات و احکام دینی به‌گونه‌ای که شخص دیندار خود را ملزم به پیروی و رعایت از این مجموعه بداند (حشمت‌یغمایی، 1380: 190) و دیندار کسی است که با آگاهی (اگرچه در حداقل، به اصول و شعائر یک مذهب، در نظر و عمل، پیروی آن دین را در پیش می‌گیرد؛ به‎طوری که این پیروی بر زندگی اجتماعی و غیردینی او تأثیر می‌گذارد (انوری، 1373: 156).

 

چارچوب نظری

نظریه‌های مربوط به رضایت سیاسی

پژوهش‌های مربوط به منشأ و تکامل نارضایتی سیاسی به‌طور کامل با بحث نظری دربارۀ شخصیت نگرش‌های سیاسی - که فرهنگی یا عقلانی است - مرتبط است. دو الگو برای شکل‌گیری نگرش‌های سیاسی وجود دارد: دیدگاه «فرهنگ‌گرایان سنتی» (Traditional-Culturalist) و دیدگاه «فرهنگ‌گرایان عقلانی» (Rational-Culturalist). دیدگاه فرهنگ‌گرایان سنتی که لرنر[4] (1958) و به میزان کمتر وربا و آلموند[5] (1963) آن را مطرح کرده‌اند، ادعا می‌کند که نگرش‌ها به‌آرامی تغییر می‌کنند؛ زیرا آنها ویژگی‌های فرهنگی‌اند و به فرایندهای طولانی‌مدت اجتماعی‌شدن بستگی دارند که در طول زمان بازتولید می‌شوند. ازسوی دیگر، فرهنگ‌گرایان منطقی معتقدند فرهنگ می‌تواند به‌سرعت دراثر رویدادهای سیاسی یا اقتصادی، دراثر تجربه یا کشمکش‌ها و به‌منزلۀ نتیجۀ ارزیابی عملکرد سازمانی در محیط‌های سازمانی متمایز در کنار انطباق عقلانی و حتی یادگیری بزرگسالی تغییر کند (Lane, 1992; Whitefield & Evans, 1999; Mishler & Rose, 2001). در زیر دربارۀ این دو دیدگاه توضیح داده می‌‌شود.

 

دیدگاه فرهنگ‌گرایان سنتی: سرمایۀ اجتماعی

مهم‌ترین توضیح فرهنگی نارضایتی سیاسی، الگوی سرمایۀ اجتماعی است. سرمایۀ اجتماعی به مجموعه‌ای از ویژگی‌های سازمان اجتماعی همانند اعتماد، هنجارها و شبکه‌ها اشاره دارد که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینۀ اعضای یک اجتماع می‌شود و درنهایت، منافع متقابل آنان را تأمین می‌کند (Putnam et al., 1993: 167). این تعریف شامل عنصری ساختاری (ازجمله سازمان‌های اجتماعی و شبکه‌ها) و عنصری فرهنگی (هنجارهای اجتماعی و ارزش‌های متقابل و اعتماد اجتماعی) است. الگوی فرهنگ‌گرای سنتی بر این باور است که نارضایتی سیاسی، بازتابی از گرایش رو به کاهش اعتماد اجتماعی است؛ البته برجسته‌ترین مدافع این رویکرد، رابرت پاتنام است. اگرچه پژوهشگران دیگر نیز در شکل‌گیری صریح روابط بین تعامل اجتماعی و اعتماد اجتماعی در باورهای سیاسی شهروندان کمک کرده‌اند؛ برای مثال، از دیدگاه نوریس و نیوتن خلاصۀ استدلال سرمایۀ اجتماعی، به این مطلب اشاره دارد که الگوهای تعامل اجتماعی هم به اعتماد شهروندان به یکدیگر و هم به اعتماد سیاسی آنها مربوط می‌شود. به گفتۀ نیوتن، اعتماد سیاسی و اعتماد اجتماعی «دوروی یک سکه هستند» (Newton, 1999: 179). از این منظر، اعتماد سیاسی دست‌کم تاحدودی محصول فرعی و بیرونی اعتماد اجتماعی به نظام سیاسی است (Mishler & Rose, 2001: 31).

 

دیدگاه فرهنگ‌گرایان عقلایی: نهادها و سیاست

در این الگو، نارضایتی سیاسی، امر «درون‌زاد سیاسی» یا «عقلانی» در نظر گرفته می‌شود. این امر از عواملی مانند تنظیمات نهادی متمایز، عملکرد نهادی، فساد سیاسی، رسوایی‌های سیاسی خاص، شرایط اقتصاد کلان یا انتظارات نا‌امیدکننده ناشی ‌می‌شود. در این مفهوم، اعتماد اجتماعی تقریباً هیچ تأثیری در توضیح سطوح مختلف اعتماد سیاسی ندارد. در عوض، این سطوح متمایز به عوامل خاص نهادی و سیاسی مربوط است که بر اعتماد اجتماعی - سیاسی اثرگذارند. نارضایتی سیاسی ممکن است از عملکردهای سیاسی، برای مثال، به‌وسیلۀ ترجیحات حزبی یا حمایت از مقامات حکومتی، سرایت کند (Hetherington, 1998; Holmberg, 1999). «اثرات برنده و بازندۀ» انتخابات (Clarke & Acock, 1989; Clark & Kornberg, 1989; Clark, 1992; Anderson & LoTempio, 2002)، انتظارات برآورده‌نشدۀ مربوط به ناتوانی دولت برای حل مشکلات کنونی (Hardin, 2000; Pharr et al., 2000) به‌همراه کاهش عملکرد کلان اقتصادی و ناپدیدشدن سیاست‌های رفاه اجتماعی (Alesina & Wacziarg, 2000) نیز ممکن است منبع پذیرفتنی برای نارضایتی سیاسی باشند. وجود رسوایی‌های سیاسی خاص نیز سبب زوال اعتماد سیاسی می‌شود (Lipset & Schneider, 1983; Nye, 1997; Orren, 1997).

سؤال مهم مطرح در اینجا، این است که چگونه می‌توان حمایت سیاسی یا نبود آن را تحلیل کرد. برای این مسئله، باید موضوع‌های مختلف و سطوح نارضایتی را در تجزیه‌ و تحلیل متمایز کرد و به‌صراحت دربارۀ ارزش حمایت در سطوح مختلف سیاسی توضیح داد. بسیاری از پژوهشگران به نظریۀ دیوید ایستون اشاره می‌کنند که در سطوح حمایت متمایز می‌شود و حمایت انتزاعی از جامعۀ سیاسی، حمایت از رژیم سیاسی و حمایت عینی از دولت را متمایز می‌کند (Easton, 1965). ایستون حمایت از جامعۀ سیاسی را به‌منزلۀ قصد متقابل میان اعضای نظام برای عمل و همکاری با یکدیگر و حل مسالمت‌آمیز اختلافات منافع و عقاید تعریف می‌کند. او حمایت از رژیم سیاسی را حمایت از قانون اساسی بازی در نظام سیاسی تعریف می‌کند؛ به این معنی که اصول و ترتیبات قانون اساسی که اختلافات اجتماعی را حل‌وفصل می‌کند، تعریف شده است. حمایت از دولت همان چیزی است که ایستون سومین و مهم‌ترین سطح حمایت می‌نامد؛ زیرا اقدامات و تصمیمات مشخصی را در زمینۀ حل اختلافات اجتماعی انجام می‌دهد (Norris, 1999: 201). در چارچوب مفهومی این پژوهش، مفهوم حمایت سیاسی دیوید ایستون، مبنای تحلیل سطوح حمایت و رضایت سیاسی قرار می‌گیرد.

 

نظریۀ سرمایۀ اجتماعی و ‌تأثیر آن بر رضایتمندی سیاسی

در این پژوهش، برای بررسی رابطة بین سرمایة اجتماعی و رضایتمندی شهروندان اصفهان، از نظریة رابرت پاتنام دربارۀ ‌تأثیر سرمایة اجتماعی بر تحقق دموکراسی به‌طور عام و رضایتمندی سیاسی به‌طور خاص استفاده شده است. پاتنام در کتاب دموکراسی و سنت‌های مدنی در ایتالیای مدرن (1993) که با همکاری رابرت لئوناردی و رافائلا نانتی نوشت و در آن به موضوع سیاست محلی در ایتالیای معاصر پرداخت، نشان داد «تفاوت در سطح عملکرد حکومت‌های محلی در مناطق شمال و جنوب ایتالیا، نتیجة تفاوت در اجتماعات مدنی است تا تفاوت در سطح توسعة اقتصادی». او در این زمینه، بر زندگی انجمنی تأکید کرده و معتقد است این نوع زندگی، محور فعالیت‌ها در اجتماعات مدنی است و مشارکت در تنوعی از انجمن‌ها مانند باشگاه‌های ورزشی، مهارت‌های تعاونی و انجمنی فرد و در عین حال، احساس مسئولیت‌پذیری او برای افعال جمعی را پرورش ‌می‌دهد؛ درواقع، پاتنام (1380) در این کتاب، با مطالعة حکومت‌های محلی شمال و جنوب ایتالیا که در یک زمان تشکیل شدند و از ساختار سازمانی و قانونی مشابهی برخوردار بودند، درصدد پاسخ به این پرسش برآمد که چرا حکومت‌های محلی شمال ایتالیا از دموکراسی کارآمدتری برخوردار بـوده‌اند و رضایت شهروندان را به‌طور نسبی برآورده‌ کرده‌اند؛ در حالی‌ که، حکومت‌های محلی جنوب این‌چنین نبوده‌اند. او در این پژوهش، تأکید خویش را بر فرهنگ مدنی یا همان سـنت‌های مدنی‌ قرار داد که نـوع کاملاً خاصی از فردگرایی است که هم به شرافت خود و هم به ارزش‌های فردی همة انسان‌ها احترام ‌می‌گذارد و به این طریق، محدودیت‌هایـی برای منافع شـخصی فرد قائل می‌شود. در یک فرهنگ مدنی، فرد تنها به فکر خود و منافع کوتاه‌مدت خود نیست؛ بلکه براساس الگوی انتخـاب عقلانی، نفع شخصی‌اش را در همکاری با دیگران و عمل جمعی ‌می‌داند. ازنظـر او سـرمایة اجتماعـی بـه ویژگی‌های سازمان اجتماعی ازقبیل شـبکه‌ها، هنجارها و اعتماد اشاره دارد که هماهنگی و همکاری برای کسب سود متقابل را تسهیل می‌کنند. سرمایة اجتماعـی در شکل هنجارهای معاملۀ متقابل تعمیم‌یافته در یک اجتماع، سبب کارآیـی بیشـتر نسبت به جامعۀ گرفتار بی‌اعتمادی می‌شود. او سرمایة اجتماعی را دارای هر دو بُعد فردی و جمعی می‌داند و معتقد است سرمایة اجتماعی قبل از هر چیز افرادی را بهره‌منـد ‌می‌‌کند که آن را شکل ‌می‌دهند؛ بنابراین، سرمایة اجتماعی هم کالای خصوصی و هم کالای عمو‌می ‌است. پاتنام معتقد است سرمایة اجتماعی از دو بُعد درون‌گروهی و بین گروهی تشکیل شده و وجود هر دو بُعد لازم است. بعد اول بیشتر در ابعاد کوچک‌تر فردی و تربیتی در شکل سرمایة اجتماعی درون‌گروهی مفید است و بعد دوم، برای مسائل بزرگ اجتماعی و معماهای جمعی - که به سرمایة اجتماعی بین‌ گروهی نیازمندند و مشارکت همه‌جانبه را ‌می‌طلبند - ضروری اســت (به نقل از فیروزآبادی، 1384: 158-157). او در کتاب بولینگ یک‌نفره معتقد است گرچه سرمایة اجتماعی درون‎‌گروهی در گروه‌های مختلف قومی، سـنی، جنسی، طبقاتـی و ... ممکن است سبب شکل‌گیری خودهای انحصاری و تنگ‌نظرانه شود، سرمایة اجتماعی بین گروهی سبب اتصال افراد غیرمشابه از بخش‌های گوناگون جامعه با هویت‌های باز و خالی از تعصب به یکدیگر ‌می‌‌شود. این دو نوع سرمایه، جایگزین یکدیگر و یا در جامعه از هم جدا نیستند. پاتنام در بخش دوم کتاب، روند مشارکت مدنی و سرمایة اجتماعی در آمریکا را بررسی می‌کند و نتیجه ‌می‌گیرد که کاهـش سرمایة اجتماعی سبب کاهش مشارکت سیاسی و اعتماد به حکومت، کاهش مشارکت سازمانی فعال و در یک کلام، کاهش مشارکت مدنی ‌می‌شود (فیروزآبادی، 1384: 160). پاتنام معتقد است سرمایة اجتماعی سبب حل مسائل جمعی و تسهیل گـردش چرخش‌هایی ‌می‌شود که اجازة پیشرفتِ همسان و یکنواخت جوامع را ‌می‌دهد. همچنین با گسـترش آگاهی از راه‌های مختلف و توانایی‌های متصل بـه یکدیگر، بـه افراد مرتبط بـا یکدیگر اجازه ‌می‌دهد از تسامح، انعطاف، همنوایی و همدلی بیشتری برخوردار باشند (فیروزآبادی، 1384: 161). ازنظر پاتنام (1380) شبکه‌های مشارکت مدنی، یکی از اجزای ضروری سرمایة اجتماعی‌اند و هرچه این شبکه‌ها متراکم‌تر باشند، احتمال همکاری شهروندان در جهت منافع متقابل بیشتر است و در زبان نظریة بازی‎‌هـا، تکرار پیوند درونی بازی‌ها را افزایش ‌می‌دهد، ارتباطات را تسهیل می‌کند و تجسم موفقیت پیشینیان در همکاری اسـت کـه ‌می‌تواند به‌منزلۀ چارچوب فرهنگی شـفاف برای همکاری آینده عمل کند؛ البته شبکه‌های مشارکت مدنی مدنظر پاتنام، شامل شبکه‌های افقی است تا عمودی؛ بنابراین، طبق معنای مدنظر پاتنام، انتظار ‌می‌رود سرمایة اجتماعی تولیدشـده ازطریق شبکه‌ها و ساختار روابط میان افراد، انواع مشخصی از کنش مثبت به‌وسیلۀ افراد را تسهیل کند که قبل از آن وجود نداشتند. دربارۀ موضوع پژوهش حاضر نیز به‌طور مشخص ‌می‌توان فرض کرد که سرمایة اجتماعی با افزایش ظرفیت کنش سیاسی افراد، احتمال درگیری سیاسی و مشارکت آنها را افزایش می‌دهد و بر رضایتمندی سیاسی آنها ‌تأثیرگذار است.

 

نظریه‌های جامعه‌شناختی در دین و تأثیر آنها بر رضایتمندی سیاسی

عامل مهم دیگر تأثیرگذار بر رضایت سیاسی، دین و ارزش‌های مذهبی است. اسپنسر، دورکیم، تونیس و وبر هر کدام به‌گونه‌ای بر ‌تأثیر دین و ارزش‌ها بر رواج اعتماد و رضایت تأکید کرده‌اند. صاحب‌نظران سرمایۀ اجتماعی ازجمله کلمن، فوکویاما، پاتنام و گیدنز بر ‌تأثیر دین بر افزایش سرمایۀ اجتماعی تأکید زیادی داشته‌اند. بیشتر جامعه‌شناسان به نقش دین در افزایش همبستگی اجتماعی، فعالیت‌های گروهی، ایجاد اعتماد و دیگر ویژگی‌های سرمایۀ اجتماعی اشاره دارند. دورکیم دین را عامل همبستگی اجتماعی ‌می‌داند (همیلتون، 1377: 188). دوریس دین را عامل انسجام‌بخش و تقویت همکاری اعضا و ادای دین را هنجاربخش و نظم‌آفرین ‌می‌داند (همیلتون، 1377: 211).

ماکس وبر دین را کلید نیروبخش کمک‌کردن مردم به یکدیگر و گذشتن از منافع خودشان ‌می‌داند (فروند، 1362: 97). پاتنام یکی از کارکردهای مهم مذهب را افزایش سرمایۀ اجتماعی ‌می‌داند و معتقد است مذهب با تشویق پیروان خود به فعالیت‌های گروهی، گذراندن وقت خود با خانواده و دیگران و برگزاری مراسم برنامه‌های جمعی، موجب تقویت سرمایۀ اجتماعی ‌می‌شود. به اعتقاد او عضوشدن در گروه‌های مذهبی با دیگر درگیری‌های مدنی نظیر رأی‌دادن، شرکت در فعالیت‌های اجتماعی، صحبت با همسایه‌ها و پرداخت صدقه همراه است که موجب افزایش سرمایۀ اجتماعی ‌می‌شوند (Putnam, 2000: 79)؛ بنابراین، دین هم به‌طور مستقیم و هم به‌طور غیرمستقیم و ازطریق ‌تأثیر بر افزایش سرمایۀ اجتماعی ‌می‌تواند بر رضایت شهروندان ‌تأثیرگذار باشد. در ایران از آنجا که نظام سیاسی بر مبنای اسلام است و بیشتر مردم مسلمان‌اند و با توجه به آموزه‌های خاص اسلام مبتنی بر جمع‌گرایی و حضور در عرصه‌های مختلف سیاست و جامعه، این فرض بیشتر تقویت ‌می‌شود.

 

چارچوب نظری حاصل از مبانی نظری و مفهومی

از آنجا که در تبیین موضوعات و مسائل اجتماعی ـ سیاسی نمی‌توان تک‎‌علیتی نگریست و همچنین دیدگاه‌های مطرح‌شده در این پژوهش (پیشینۀ تجربی و نظری) هر کدام به بعدی از ابعاد موضوع رضایت سیاسی پرداخته‌اند، برای تبیین کامل‌تر این مسئله ضروری است دیدگاه‌های مختلف را در چارچوب نظری تلفیقی به‌صورت زیر ارائه داد:

الگوی فرهنگ‌گرای سنتی بر این باور است که نارضایتی سیاسی، بازتابی از گرایش رو به کاهش سرمایۀ اجتماعی است. از این دیدگاه، الگوهای تعامل اجتماعی هم به اعتماد شهروندان به یکدیگر و هم به اعتماد سیاسی آنها مربوط می‌شوند. از این منظر، رضایت سیاسی تاحدودی محصول فرعی و بیرونی اعتماد اجتماعی به نظام سیاسی است. در الگوی فرهنگ‌گرایان عقلایی، نارضایتی سیاسی محصول عواملی چون عملکرد نهادی، فساد سیاسی، رسوایی‌های سیاسی، شرایط اقتصادی و محرومیت نسبی است. از دیدگاه نظریۀ سیستمی دیوید ایستون، از دست رفتن تعادل میان ورودی‌ها و خروجی‌های سیستم سیاسی است که می‌تواند سبب بروز نارضایتی و بحران و حتی فروپاشی سیستم شود؛ بنابراین، مفهوم رضایت سیاسی براساس این نظریه‌ها در سه بعد رضایت از کنشگران سیاسی، نهادهای سیاسی، قواعد و روش عملکرد نظام بررسی می‌شود. سرمایۀ اجتماعی و ابعاد آن به‌ویژه مبحث اعتماد اجتماعی ‌می‌تواند بر نگرش سیاسی و رضایت یا نارضایتی سیاسی شهروندان اثرگذار باشد. وبر، دورکیم و اسپنسر بر ‌تأثیر دین بر افزایش اعتماد و رضایت سیاسی تأکید می‌کنند و پاتنام یکی از کارکردهای مهم مذهب را افزایش سرمایۀ اجتماعی ‌می‌داند. کوزارین با تأکید بر نقش دینداری در رضایت سیاسی، نشان می‌دهد رابطۀ بین دینداری و رضایت از زندگی دوطرفه است.

 

 

 

 
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1- الگوی مفهو‌می ‌پژوهش

Fig 1- Conceptual model of research

 

 

فرضیه‌های پژوهش

با مرور ادبیات نظری و تجربی، فرضیه‌‎های زیر برای آزمون در این پژوهش مطرح ‌می‌شوند:

  1. دینداری بر رضایتمندی سیاسی تأثیر دارد.
  2. سرمایۀ اجتماعی بر رضایتمندی سیاسی ‌تأثیر دارد.
  3. دینداری به‌طور غیرمستقیم و ازطریق متغیر میانجی سرمایۀ اجتماعی بر رضایتمندی سیاسی شهروندان ‌تأثیر دارد.

تعاریف عملیاتی متغیرها

 

رضایت سیاسی (متغیر وابسته):

برای عملیاتی‌سازی رضایت سیاسی به کمک نظریۀ دیوید ایستون، رضایت سیاسی در سه سطح رضایت از کنشگران سیاسی، رضایت از نهادهای سیاسی و رضایتمندی از روش کار و قواعد نظام بررسی می‌شود. هر یک از سطوح برشمرده‌شده با استفاده از طیف لیکرت سنجیده می‌شوند.

کنشگران سیاسی افرادی هستند که با انتخاب مستقیم مردم یا انتصاب به‌وسیلۀ مسئولان منتخب مردم، مسئولیت اجرایی را در سطوح بالا به عهده دارند (Bretzer, 2002: 7)؛ درواقع، کنشگران سیاسی مسئولان طراز اول کشورند که تصمیم‌گیری‌های مهم سیاسی کشور را انجام می‌دهند. این مفهوم با شاخص پنج‌گویه‌ای از ویژگی‌های شخصیتی همچون هوش، دانش، توان مدیریتی و تعهد سنجیده می‌شود. رضایت از نهادهای سیاسی با پرسش از میزان رضایت پاسخگویان از 5 نهاد دولتی صورت می‌گیرد. این نهادها شامل دولت (قوۀ مجریه)، قوۀ قضاییه، مجلس، نیروی انتظامی و شهرداری‌‌هاست. برای سنجش رضایت از روش کار و قواعد نظام سیاسی از پنج مقیاسِ مشروعیت سیاسی، رضایت از عملکرد اجتماعی، رضایت از عملکرد اقتصادی، رضایت از عملکرد فرهنگی و رضایت از عملکرد سیاست خارجی استفاده می‌شود. بررسی پایایی پرسش‌نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ نشان داد ضریب مدنظر 81/0 و پذیرفتنی است.

 

دینداری

تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر برای سنجش دینداری از پرسش‌نامۀ گلاک و استارک (1965) با ضریب آلفای 82/0 استفاده شده است که در مطالعات تجربی سراج‌زاده (1377) با ضریب آلفای 94/0، سراج‌زاده و محمدی (1390) با ضریب آلفای 97/0 و احمدی و همکاران (1393) با ضریب آلفای 91/0 به کار رفته است. در الگوی آنها دینداری پنج بعدِ فکری، اعتقادی، مناسکی، عاطفی و پیامدی را دارد. پرسش‌نامۀ استفاده‌شده در این پژوهش ۴ بعد از ابعاد ذکرشده را به کار برده و بعد فکری دین به‌دلیل وسعت تبلیغات در ایران حذف شده است. پرسش‌نامۀ حاضر 20 گویه دارد که در چهار بعد اعتقادی (با 5 گویه)، عاطفی (با 5 گویه)، پیامدی (با 5 گویه) و مناسکی (با 5 گویه) برای سنجش میزان دینداری به کار می‌رود.

بعد اعتقادی: یا باورهای دینی عبارت از باورهایی است که انتظار می‌رود پیروان آن دین به آنها اعتقاد داشته باشند.

بعد مناسکی: یا اعمال دینی، شامل اعمال دینی مشخصی همچون عبادت، نماز، شرکت در آیین‌های دینی خاص، روزه‌گرفتن و غیره است که انتظار می‌رود پیروان هر دین آنها را بجا آورند.

بعد عاطفی: ناظر بر عواطف، تصورات و احساسات مربوط به داشتن رابطه با جوهری ربوبی همچون خدا یا واقعیتی غایی یا اقتداری متعالی است.

بعد پیامدی یا آثار دینی: ناظر به اثرات باورها، اعمال، تجارب و دانش دینی بر زندگی روزمرۀ پیروان است. مقیاس اندازه‌گیری استفاده‌شده در این سنجش، لیکرت است که هر گویه پنج درجۀ ارزشی «کاملاً موافق، موافق، تاحدودی، مخالف و کاملاً مخالف» را در بر می‌گیرد و ارزش‌های هر گویه بین ۴-۰ متغیر است.

 

سرمایۀ اجتماعی

برای ایجاد پرسش‌نامۀ سرمایۀ اجتماعی ابتدا 12 سؤال مهم مطرح و سپس با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی روایی پرسش‌نامه بررسی شد. در این آزمون کفایت نمونه‎‌برداری برابر با 69/0 و مقدار کرویت بارتلت برابر با 73/564 در سطح 05/0 خطا پدیرفتنی بود. در جریان تحلیل عاملی مشخص شد سه عامل اصلی از تحلیل عاملی به دست آمده و هر عامل شامل 4 سؤال بوده است. در این زمینه، عامل اول، اعتماد اجتماعی (گویه‌هایی مانند بیشتر مردم معتمدند، ‌می‌توان بدون دریافت هیچ‌گونه مدرکی به دوست خود قرض داد و غیره)، عامل دوم، مشارکت مدنی (گویه‌هایی مانند در مراسم‌های مذهبی در مسجد محله مشارکت ‌می‌کنم، علاقۀ زیادی به شرکت در کارهای گروهی در محله دارم و غیره) و عامل سوم، امنیت اجتماعی (گویه‌هایی مانند بدون نگرانی و با اطمینان خاطر از خانه بیرون ‌می‌روم، خالی‌گذاشتن منزل به‌مدت چند روز در این شهر عاقلانه نیست و غیره) نامگذاری شدند. ازسوی دیگر، پایایی سؤالات با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد که کل ضریب آلفای کرونباخ پرسش‌نامۀ سرمایۀ اجتماعی، 72/0 به دست آمد. میانگین کلی سرمایۀ اجتماعی 89/39 و انحراف استاندارد آن 35/5 به دست آمده است. شرح کامل گویه‌ها در بخش یافته‌ها وجود دارد.

 

روش پژوهش

روش پژوهش حاضر با توجه به اهداف مدنظر، کاربردی و ازنظر ماهیت، توصیفی - تحلیلی و ازنظر آزمون فرضیه‌ها، پیمایشی است. واحد مشاهده و تحلیل، فرد است و جمعیت آماری، شهروندان 18 سال به بالای اصفهانی‌اند. از آنجا که مطالعۀ حاضر با روش کمی انجام شده و بر آزمون فرضیه‌ها و نظریۀ داده‌بنیاد مبتنی است، برآورد نمونه‌گیری با استفاده از نرم‌افزارSPSS Sample Power در مسیر تحلیل توان (Power) انجام شد. با توجه به پیش‌فرض‌های مربوط به نمونه‌گیری احتمالی (سطح اطمینان، توان آزمون، حجم اثر و تعداد متغیرهای درگیر در تحلیل) و با استفاده از نرم‌افزار SPSS Sample Power حجم نمونۀ آماری از بین شهروندان اصفهان تعداد 340 نفر مشخص شد. برای بالابردن پایایی ابزار پژوهش و قابلیت تعمیم بیشتر نتایج جامعه 5% به نمونۀ آماری اضافه و نمونه 395 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه‌گیری، تصادفی خوشه‌‌ای است. نتایج توصیفی نشان ‌می‌دهند از نمونۀ پژوهش 180 نفر را مردان و 215 نفر را زنان تشکیل ‌می‌دهند که این امر تصادفی‌بودن نمونه را بیشتر نمایان ‌می‌‌کند. 203 نفر از پاسخگویان مجرد و 192 نفر متأهل‌اند. ‌در زمینۀ تحصیلات نیز حدود 3/46 درصد پاسخگویان در مقطع تحصیلی کارشناسی بودند و میانگین سنی پاسخگویان 5/24 سال بوده است. به‌لحاظ وضعیت شغلی تعداد 224 نفر یا به تعبیری، 7/56 درصد دولتی بوده‌اند؛ بنابراین، نما در این متغیر وضعیت شغلی دولتی ‌است. در رتبه‌بندی درآمدی، سطح درآمد زیر 3 میلیون تومان در ماه بیشترین فراوانی را (44 درصد) و درآمد بالای 10 میلیون تومان در ماه کمترین فراوانی را (5/2 درصد) میان پاسخگویان داشته‎‌اند. شرح کامل گویه ها در بخش یافته ها وجود دارد.

برای برآورد اعتبار سازه‌ای متغیرهای پژوهش از فن تحلیل عاملی استفاده شد. با توجه به اینکه سه متغیر اصلی پژوهش یعنی رضایت سیاسی، میزان سرمایۀ اجتماعی و میزان دینداری، ابعاد و مؤلفه‌های متفاوتی داشتند، لازم شد برای برآورد سازه‌ای از تحلیل عاملی استفاده شود.

برای بررسی ساختار عاملی پرسش‌نامۀ رضایت سیاسی از آزمون تحلیل عامل تأییدی با روش تحلیل مؤلفه‌های اصلی و چرخش واریماکس بر پایۀ ملاک کیسر استفاده شد. در این مرحله تعداد عامل‌ها تعیین می‌شود. آماره‌ای که این کار را انجام می‌دهد‌، «مقدار ویژه» است. جدول 1 مشخصه‌های آماری اولیۀ حاصل از تحلیل عاملی پرسش‌نامۀ رضایت سیاسی را نشان می‌دهد که بر پایۀ سه عامل با بار ویژۀ بیشتر از یک قرار دارند. همان طور که از نتایج برمی‌آید، سه عامل اصلی از تحلیل عامل به دست آمده است که ارزش بیشتر از یک دارند و در مجموع، حدود 827/55 درصد از واریانس نمرات مقیاس را تبیین می‌کنند؛ به این ترتیب، عامل اول با ارزش ویژۀ 018/10 بیشترین درصد واریانس (07/40)، عامل دوم با ارزش ویژۀ 285/2 درصد، واریانس (139/9) و عامل سوم با ارزش ویژۀ 654/1 درصد، واریانس (615/6) کل را تبیین می‌کنند.

 

 

جدول 1- آمارهای اولیۀ تحلیل عاملی برای رضایت سیاسی

Table 1- Preliminary Statistics of Factor Analysis for Political Satisfaction

گویه‌ها

ضریب اشتراک

مقدار ویژه

درصد واریانس

درصد تجمعی

عامل 1 (کنشگران اجتماعی)

1

018/10

07/40

07/40

عامل 2 (نهادهای سیاسی)

1

285/2

139/9

211/49

عامل 3 (قواعد و روش کار نظام)

1

654/1

615/6

827/55

 

 

جدول 2 مشخصه‌های آماری اولیۀ حاصل از تحلیل عاملی پرسش‌نامۀ دینداری را نشان می‌دهد که بر پایۀ چهار عامل با بار ویژۀ بیشتر از یک قرار دارند. همان ‌طور که از نتایج برمی‌آید، چهار عامل اصلی از تحلیل عامل به دست آمده است که ارزش بیشتر از یک دارند و در مجموع، حدود 78/62 درصد از واریانس نمرات مقیاس را تبیین می‌کنند؛ به این ترتیب، عامل اول با ارزش ویژۀ 441/8، بیشترین درصد واریانس (204/42)، عامل دوم با ارزش ویژۀ 013/2 درصد، واریانس (063/10)، عامل سوم با ارزش ویژۀ 079/2 درصد، واریانس (395/5) و عامل چهارم با ارزش ویژۀ 079/1 درصد، واریانس (123/5) را تبیین می‌کنند.

 

 

جدول 2- آمارهای اولیۀ تحلیل عاملی برای دینداری

Table 2- Preliminary Statistics of Factor Analysis for Religiosity

گویه‌ها

ضریب اشتراک

مقدار ویژه

درصد واریانس

درصد تجمعی

عامل 1 (بعد اعتقادی)

1

441/8

204/42

204/42

عامل 2 (بعد عاطفی)

1

013/2

063/10

063/52

عامل 3 (بعد پیامدی)

1

079/2

395/5

662/57

عامل 4 (بعد مناسکی)

1

079/1

123/5

78/62

 

 

جدول 3 مشخصه‌های آماری اولیۀ حاصل از تحلیل عاملی پرسش‌نامۀ سرمایۀ اجتماعی را نشان می‌دهد که بر پایۀ چهار عامل با بار ویژۀ بیشتر از یک قرار دارند. همان طور که از نتایج برمی‌آید، سه عامل اصلی از تحلیل عامل به ‌دست ‌آمده است که ارزش بیشتر از یک دارند و در مجموع، حدود 36/45 درصد از واریانس نمرات مقیاس را تبیین می‌کنند؛ به این ترتیب، عامل اول با ارزش ویژۀ 51/2، بیشترین درصد واریانس (955/20)، عامل دوم با ارزش ویژۀ 66/1 درصد، واریانس (88/13) و عامل سوم با ارزش ویژۀ 21/1 درصد، واریانس (53/10) را تبیین می‌کنند.

 

 

جدول3- آمارهای اولیۀ تحلیل عاملی برای سرمایۀ اجتماعی

Table 3- Preliminary statistics of factor analysis for social capital

گویه‌ها

ضریب اشتراک

مقدار ویژه

درصد واریانس

درصد تجمعی

عامل 1 (بعد اعتماد)

1

187/2

95/20

95/20

عامل 2 (بعد مشارکت)

1

863/1

88/13

83/34

عامل 3 (بعد امنیت)

1

817/1

53/10

36/45

 

 

نتایج پژوهش

در این قسمت اطلاعات توصیفی متغیرهای پژوهش ارائه ‌می‌شود. شاخص رضایتمندی سیاسی از ترکیب سه سطح کارگزاران سیاسی، نهادهای سیاسی و روش کار و قواعد نظام تشکیل شده است. جدول 4 توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب گویه‌های مختلف رضایت سیاسی را نشان می‌دهد.

 

 

 

جدول 4- توزیع فراوانی گویه‌های متغیر رضایت سیاسی

Table 4- Frequency distribution of variable items of political satisfaction

ابعاد

گویه‌ها

آماره

کاملاً موافق

موافق

بی‌نظر

مخالف

کاملاً مخالف

رضایت از کنشگران سیاسی

1) مسئولان کشور از هوش و ظرفیت کافی برای ادارۀ کشور برخوردارند.

فراوانی

100

83

165

30

17

درصد

3/25

0/21

8/41

6/7

3/4

2) مسئولان مملکت دانش فنی لازم برای حل مشکلات امروز کشور را دارند.

فراوانی

148

123

107

11

6

درصد

5/37

1/31

1/27

8/2

5/1

3) مسئولان مملکت می‌توانند برای مسائل مهم اجتماعی و اقتصادی که کشور با آنها روبه‌روست، تفاوت ایجاد کنند.

فراوانی

125

128

117

20

5

درصد

6/31

4/32

6/29

1/5

3/1

4) مسئولان کشور معمولاً منافع شخصی و گروهی خود را بر منافع ملی ترجیح می‌دهند.

فراوانی

54

62

166

87

26

درصد

7/13

7/15

0/42

0/22

6/6

5) مسئولان کشور تلاش خود را صرف حل مشکلات مردم می‌کنند.

فراوانی

58

72

173

75

17

درصد

7/14

2/17

8/43

0/19

3/4

رضایت از نهادهای سیاسی

6) در حال حاضر چه میزان از عملکرد قوۀ قضاییه در کشور رضایت دارید؟

فراوانی

113

116

97

56

13

درصد

6/28

4/29

6/24

2/14

3/3

7) در حال حاضر چه میزان از عملکرد دولت در کشور رضایت دارید؟

فراوانی

127

133

69

55

11

درصد

2/32

7/33

5/17

9/13

8/2

8) در حال حاضر چه میزان از عملکرد مجلس شورای اسلامی در کشور رضایت دارید؟

فراوانی

96

102

89

80

28

درصد

3/24

8/25

5/22

3/20

1/7

9) در حال حاضر چه میزان از عملکرد نیروی انتظامی در کشور رضایت دارید؟

فراوانی

38

38

68

102

149

درصد

6/9

6/9

2/17

8/25

7/37

10) در حال حاضر چه میزان از عملکرد شهرداری‌‌‌‌ها در کشور رضایت دارید؟

فراوانی

138

130

67

49

11

درصد

9/34

9/32

0/17

4/12

8/2

رضایت از روش کار و قواعد نظام

11) افتخار می‌کنم در حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی هستم.

فراوانی

75

47

111

59

103

درصد

0/19

9/11

1/28

9/14

1/26

12) من قانون اساسی جمهوری اسلامی را قبول دارم.

فراوانی

56

43

97

84

115

درصد

2/14

9/10

6/24

3/21

1/29

13) جمهوری اسلامی ایران رژیم برحقی است.

فراوانی

75

46

106

61

107

درصد

0/19

6/11

8/26

4/15

1/27

14) جمهوری اسلامی در کنترل مسائلی نظیر فحشا و اعتیاد موفق بوده است.

فراوانی

120

109

66

70

30

درصد

4/30

6/27

7/16

7/17

6/7

15) جمهوری اسلامی در زندگی خصوصی مردم دخالت می‌کند.

فراوانی

36

64

108

96

91

درصد

1/9

2/16

3/27

3/24

0/23

16) جمهوری اسلامی توانسته است میان اقوام ایرانی اتحاد ایجاد کند.

فراوانی

46

53

96

155

45

درصد

6/11

4/13

3/24

2/39

4/11

17) جمهوری اسلامی در ایجاد امنیت موفق بوده است.

فراوانی

38

43

49

147

118

درصد

6/9

9/10

4/12

2/37

9/29

18) جمهوری اسلامی تاکنون در اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها موفق بوده است.

فراوانی

125

95

104

57

14

درصد

6/31

1/24

3/26

4/14

5/3

19) جمهوری اسلامی موفق شده است وضع اقتصادی اقشار کم‌درآمد را بهبود بخشد.

فراوانی

216

96

43

27

13

درصد

7/54

3/24

9/10

8/6

3/3

20) در کل، روند رشد اقتصادی در کشور رضایت‌بخش است.

فراوانی

212

83

61

31

8

درصد

7/53

0/21

4/15

8/7

0/2

21) اقدامات جمهوری اسلامی سبب دیندارترشدن مردم شده است.

فراوانی

184

90

69

34

18

درصد

6/46

8/22

7/15

6/8

6/4

22) جمهوری اسلامی دربارۀ مسئلۀ حجاب عملکرد خوبی داشته است.

فراوانی

144

111

79

52

9

درصد

5/36

1/28

0/20

2/13

3/2

23) سیاست ایران در قبال فلسطین درست است.

فراوانی

133

58

106

42

56

درصد

7/33

7/14

8/26

6/10

2/14

24) موضع فعلی ایران در قبال آمریکا (مبنی بر نداشتن رابطه) درست است.

فراوانی

113

64

102

53

63

درصد

6/28

2/16

8/25

4/13

9/15

25) سیاست خارجی فعلی سبب افزایش اعتبار و عزت ایران در سطح جهانی شده است.

فراوانی

128

64

104

55

44

درصد

4/32

2/16

3/26

9/13

1/11

 

 

جدول 5 توزیع متغیر وابستۀ پژوهش (رضایت سیاسی) و هر یک از ابعاد آن را برحسب شاخص‌های توصیفی مرکزی نشان می‌دهد. نتایج حاصل از جدول 5 نشان می‌دهند میانگین به‌دست‌آمده دربارۀ میزان رضایت سیاسی شهروندان در بعد کارگزاران سیاسی برابر 28/12، در بعد نهادهای سیاسی برابر 03/13 و در بعد روش کار و قواعد نظام برابر 50/40 است. این میانگین‌های واقعی در مقایسه با میانگین موردانتظار برای مؤلفه‌های ذکرشده به ترتیب برابر 15، 15 و 45 است. می‌توان چنین استنباط کرد که میانگین رضایت سیاسی در همۀ ابعاد سه‌گانه پایین‌تر از میانگین موردانتظار قرار دارد. ذکر این نکته لازم است که میانگین موردانتظار برای هر یک از ابعاد متغیر وابسته و کل آن از ضرب تعداد گویه‌های مرتبط در عدد 3 که حد وسط پاسخ‌های پاسخگویان است، به دست می‌آید.

 

 

جدول 5- توزیع متغیر رضایت سیاسی و هر یک از ابعاد آن برحسب شاخص توصیفی

Table 5- Distribution of political satisfaction variable and each of its dimensions according to descriptive index

نام متغیر

میانگین واقعی

انحراف معیار

میانگین موردانتظار

کمترین

بیشترین

رضایت سیاسی

81/65

86/3

75

5

25

کارگزاران سیاسی

28/12

70/3

15

5

25

نهادهای سیاسی

03/13

11/12

15

15

75

روش کار و قواعد نظام

50/40

19/17

45

25

121

 

 

متغیر دینداری در چهار بعد عاطفی، اعتقادی، پیامدی و مناسکی بررسی شد. جدول 6 توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب هر یک از گویه‌های متغیر دینداری را نشان ‌می‌دهد.

 

 

جدول 6- توزیع فراوانی گویه‌های متغیر دینداری

Table 6- Frequency distribution of variable items of religiosity

ابعاد دینداری

گویه‌‌ها

آماره

کاملاً موافق

موافق

تاحدودی

مخالف

کاملاً مخالف

بعد اعتقادی

۱- شیطان واقعاً وجود دارد.

فراوانی

57

215

74

28

21

درصد

4/14

4/54

7/18

1/7

3/5

۲- اگر ما امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنیم فساد و فحشا همه‌جا را پر می‌کند.

فراوانی

48

55

91

87

114

درصد

2/12

9/13

0/23

0/22

9/28

۳- در روز قیامت به اعمال و رفتار ما دقیقاً رسیدگی می‌شود و نیکوکاران به بهشت و بدکاران به جهنم خواهند رفت.

فراوانی

22

16

78

76

203

درصد

6/5

1/4

7/19

2/19

4/51

۴- قرآن کلام خداست و هرچه می‌گوید حقیقت محض است.

فراوانی

52

281

43

5

14

درصد

2/13

1/71

9/10

3/1

5/3

۵- این دنیای پر از ظلم و جور با ظهور حضرت مهدی (عج) پر از عدل و داد خواهد شد.

فراوانی

17

13

81

68

216

درصد

3/4

3/3

5/20

2/17

7/54

بعد عاطفی

۱- کسی که به خدا ایمان دارد از مرگ نمی‌ترسد.

فراوانی

19

14

59

80

223

درصد

8/4

5/3

9/14

3/20

5/56

۲- گاهی احساس می‌کنم به خدا نزدیک شده‌ام.

فراوانی

9

11

70

112

193

درصد

3/2

8/2

7/17

4/28

9/48

۳- بدون اعتقادات دینی احساس می‌کنم زندگی‌ام پوچ و بی‌هدف است.

فراوانی

30

23

67

80

195

درصد

6/7

8/5

0/17

3/20

4/49

۴- هرگاه به حرم یکی از امامان و اولیا می‌روم احساس معنویت عمیقی به من دست می‌دهد.

فراوانی

13

13

64

94

211

درصد

3/3

3/3

2/16

8/23

4/53

5- گاهی احساس توبه می‌کنم و از خدا می‌خواهم برای جبران گناهم به من کمک کند.

فراوانی

11

20

57

91

216

درصد

8/2

1/5

4/14

0/23

7/54

بعد پیامدی

1- دربارۀ خریدوفروش مشروبات الکلی نباید اینقدر سخت‌گیری کرد.

فراوانی

133

46

88

68

60

درصد

7/33

6/11

3/22

2/17

2/15

۲- تقلب در پرداخت مالیات کار نادرستی است.

فراوانی

22

14

55

79

225

درصد

6/5

5/3

9/13

0/20

0/57

۳- رهبران سیاسی باید کاردان باشند. مذهبی‌بودن یا نبودنشان چندان مهم نیست.

فراوانی

70

162

64

52

47

درصد

7/17

0/41

2/16

2/13

9/11

۴- به نظر می‌رسد بسیاری از قوانین اسلام را نمی‌توان در جامعۀ امروزی اجرا کرد.

فراوانی

135

104

73

42

41

درصد

2/34

3/26

5/18

6/10

4/10

۵- با پدیدۀ بدحجابی باید با قاطعیت مبارزه کرد.

فراوانی

92

80

86

69

68

درصد

3/23

3/20

8/21

5/17

2/17

بعد مناسکی

۱- هرچند وقت یک ‌بار برای ادای نماز جماعت به مسجد می‌روید؟

فراوانی

95

63

119

81

37

درصد

1/24

9/15

1/30

5/20

4/9

2- تا چه حد قرآن می‌خوانید؟

فراوانی

47

34

60

83

171

درصد

9/11

6/8

2/15

0/21

3/43

3- چقدر با مسجد محل یا مؤسسه‌های مذهبی (اسلامی) دیگر همکاری دارید؟

فراوانی

83

40

105

94

73

درصد

0/21

1/10

6/26

8/23

5/18

4- آیا نماز می‌خوانید؟

فراوانی

105

135

81

47

27

درصد

6/26

2/34

5/20

9/11

8/6

5- آیا در مراسم اعیاد مذهبی و عزاداری که در مساجد و تکیه‌ها تشکیل می‌شود، شرکت می‌کنید؟

فراوانی

42

40

64

120

129

درصد

6/10

1/10

2/16

4/30

7/32

 

 

 

جدول 7 توزیع متغیر دینداری و هر یک از ابعاد آن را برحسب شاخص‌های توصیفی نشان می‌دهد. نتایج حاصل از جدول 7 نشان می‌دهند میانگین میزان دینداری در بعد اعتقادی برابر 16/20، در بعد پیامدی برابر 79/20، در بعد عاطفی برابر 89/16 و در بعد مناسکی برابر 87/16 است. این میانگین‌ها در مقایسه با میانگین موردانتظار برای مؤلفه‌های ذکرشده به ترتیب برابر 15، 15، 15 و 15 است. می‌توان چنین استنباط کرد که میانگین دینداری در همۀ ابعاد چهارگانه، از میانگین موردانتظار پایین‌تر است. میانگین دینداری به‌طور کلی برابر 72/74 است. این میانگین در مقایسه با میانگین موردانتظار (که برابر 60 است)، در حد بالاتری قرار دارد.

 

 

جدول 7- توزیع دینداری و هر یک از ابعاد آن برحسب شاخص توصیفی

Table 7- Distribution of religiosity and each of its dimensions according to descriptive index

نام متغیر

میانگین واقعی

انحراف معیار

میانگین موردانتظار

کمترین

بیشترین

دینداری

72/74

85/12

60

28

97

بعد اعتقادی

16/20

61/4

15

5

25

بعد عاطفی

79/20

32/4

15

5

25

بعد پیامدی

89/16

12/3

15

7

25

بعد مناسکی

87/16

37/5

15

5

25

 

 

متغیر سرمایۀ اجتماعی در سه بعد اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و امنیت اجتماعی سنجیده شد. جدول 8 توزیع فراوانی پاسخگویان را برحسب گویه‌های متغیر سرمایۀ اجتماعی نشان ‌می‌دهد:

 

 

جدول 8- توزیع فراوانی گویه‌های متغیر سرمایۀ اجتماعی

Table 8- Frequency distribution of variable items of social capital

ابعاد سرمایۀ اجتماعی

گویه‌ها

 

کاملاً موافق

موافق

تاحدودی

مخالف

کاملاً مخالف

اعتماد اجتماعی

1) بیشتر مردم معتمد نیستند.

فراوانی

22

55

70

133

115

درصد

6/5

9/13

7/17

7/33

1/29

2) می‌توان بدون دریافت هیچ‌گونه مدرکی به دوست خود پول قرض داد.

فراوانی

67

93

66

125

44

درصد

0/17

5/23

7/16

6/31

1/11

3) به نهادهای دولتی و حکومتی کشور (صداوسیما، بانک‌ها، دادگستری، نیروی انتظامی و ...) اعتماد دارم.

فراوانی

88

92

90

89

36

درصد

3/22

3/23

8/22

5/22

1/9

4) مغازه‌دارها هنگام فروش اجناس خود حاضر به بیان عیب و نقص آنها نیستند.

فراوانی

16

41

68

131

139

درصد

1/4

4/10

2/17

2/33

2/35

مشارکت اجتماعی

1) کار شراکتی و جمعی کمتر به نتیجه می‌رسد و به گرفتاری‌های آن نمی‌ارزد.

فراوانی

73

56

153

73

40

درصد

5/18

2/14

7/38

5/18

1/10

2) در مراسم مذهبی (روضه‌خوانی یا عزاداری و جشن مذهبی) در مسجد شرکت می‌کنم.

فراوانی

129

97

66

57

46

درصد

7/32

6/26

7/16

4/14

6/11

3) در انتخابات (شورای محله، مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و ...) شرکت داشته‌‌ام.

فراوانی

39

38

56

107

155

درصد

9/9

6/9

2/14

1/27

2/39

4) علاقۀ زیادی دارم که در کارهای گروهی شرکت کنم.

فراوانی

25

36

69

118

147

درصد

3/6

1/9

5/17

9/29

2/37

امنیت اجتماعی

1) در این شهر احساس امنیت نمی‌کنم.

فراوانی

89

117

61

76

52

درصد

5/22

6/29

4/15

2/19

2/13

2) بدون نگرانی و با اطمینان خاطر از خانه بیرون می‌روم.

فراوانی

24

63

58

136

114

درصد

1/6

9/15

7/14

4/34

9/28

3) همیشه از اینکه حرفی پیش مردم بزنم، در اضطراب هستم.

فراوانی

57

89

94

101

54

درصد

4/14

5/22

8/23

6/25

7/13

4) خالی‌گذاشتن منزل به‌مدت چند روز در این شهر عاقلانه نیست.

فراوانی

42

78

48

119

108

درصد

6/10

7/19

2/12

1/30

3/27

 

 

 

جدول 9 توزیع متغیر سرمایۀ اجتماعی و هر یک از ابعاد آن را برحسب شاخص‌های توصیفی نشان می‌دهد. نتایج حاصل از این جدول نشان می‌دهند میانگین میزان سرمایۀ اجتماعی شهروندان در بعد اعتماد اجتماعی برابر 21/13، در بعد مشارکت اجتماعی برابر 87/13 و در بعد امنیت اجتماعی برابر 80/12 است. این میانگین‌ها در مقایسه با میانگین موردانتظار برای مؤلفه‌های ذکرشده به ترتیب برابر 12، 12 و 12 است. می‌توان چنین استنباط کرد که میانگین سرمایۀ اجتماعی در همۀ ابعاد سه‌گانه از میانگین موردانتظار بالاتر است.

 

 

 

جدول 9- توزیع سرمایۀ اجتماعی و هر یک از ابعاد آن برحسب شاخص توصیفی

Table 9- Distribution of social capital and each of its dimensions according todescriptive index

نام متغیر

میانگین واقعی

انحراف معیار

میانگین موردانتظار

کمترین

بیشترین

اعتماد اجتماعی

21/13

47/2

12

4

20

مشارکت اجتماعی

87/13

56/3

12

4

20

امنیت اجتماعی

80/12

74/2

12

4

20

سرمایۀ اجتماعی

89/39

35/5

36

24

59

 

 

جدول 10 به آزمون رابطۀ دومتغیرۀ متغیرهای پژوهش ‌می‌پردازد. همان طور که نتایج نشان ‌می‌دهند، همۀ متغیرهای پژوهش رابطۀ معنی‌داری با رضایتمندی سیاسی داشته‌اند. در این میان به نظر ‌می‌رسد بعد مناسکی دینداری قوی‌ترین رابطه را با رضایتمندی سیاسی داشته است. همچنین در حالی که بعد عاطفی، اعتقادی و مناسکی دینداری رابطۀ مثبتی با رضایت سیاسی داشته است، بعد پیامدی دینداری رابطۀ منفی‌‌ با رضایتمندی سیاسی داشته است. ازسوی دیگر، از میان مؤلفه‌های سرمایۀ اجتماعی، مشارکت مدنی و اعتماد اجتماعی رابطۀ مثبتی با رضایت سیاسی داشته‌اند؛ اما رابطۀ امنیت اجتماعی با رضایمندی سیاسی منفی بوده است.

 

 

جدول 10- ضرایب تأثیر متغیرهای مستقل پژوهش بر رضایت سیاسی

Table 10- Coefficients effect of independent research variables on political satisfaction

 

الگوی 1

الگوی 2

الگوی 3

سن

045

025

006

جنسیت

061-

023-

012-

سطح تحصیلات

047-

039-

041-

سطح درآمد

115-*

002

019.

عاطفی

 

229**

*187.

اعتقادی

 

048-

097.-

پیامدی

 

001-

031.-

مناسکی

 

406**

**305.

اعتماد اجتماعی

 

 

**203.

مشارکت مدنی

 

 

**192.

امنیت اجتماعی

 

 

068.-

عرض از مبدأ

120/69**

321/31**

*22.121

ضریب تعیین تعدیل‌شده

011/0

297/0

357/0

F

936/1

456/18**

**17.633

* معنی‌داری در سطح 05/0          ** معنی‌داری در سطح 01/0

 

 

جدول 10 ‌تأثیرات متغیرهای پژوهش بر رضایتمندی سیاسی را آزمون می‌کند. در الگوی اول پژوهش که تنها متغیرهای دموگرافیک، به‌منزلۀ متغیرهای کنترل آزمون شده‌اند، نتایج نشان ‌می‌دهند تنها سطح درآمد، به‌طور معنی‌داری ‌تأثیرگذار بوده است؛ به‌طوری که افزایش سطح درآمد ‌تأثیر منفی‌‌ بر رضایتمندی سیاسی داشته است. در الگوی 2 پژوهش مؤلفه‌های دینداری به الگوی اول اضافه شدند. در این الگو نتایج نشان ‌می‌دهند هیچ‌کدام از متغیرهای دموگرافیک ‌تأثیر معنی‌داری بر رضایتمندی سیاسی نداشته‌اند. ازسوی دیگر، از بین چهار مؤلفۀ دینداری تنها دو مؤلفۀ عاطفی و مناسکی بر رضایتمندی سیاسی ‌تأثیر معنی‌دار داشته‌اند؛ در این زمینه نتایج نشان ‌می‌دهند هر دو بعد ذکرشده ‌تأثیر مثبتی روی رضایتمندی سیاسی داشته‌اند و سطح رضایتمندی سیاسی را بین شهروندان افزایش داده‌اند.

سرانجام در الگوی سوم و نهایی پژوهش، ابعاد متغیر سرمایۀ اجتماعی به الگوی دوم اضافه شدند و آزمون روی همۀ متغیرهای پژوهش صورت گرفت. در این زمینه، نتایج نشان ‌می‌دهند در الگوی نهایی پژوهش همچنان دو بعد عاطفی و مناسکی پژوهش ‌تأثیر مثبت و معنی‎‌داری بر رضایتمندی سیاسی داشته‌اند. همچنین دو مؤلفۀ اعتماد اجتماعی و مشارکت مدنی نیز بر رضایتمندی سیاسی ‌تأثیر معنی‎‌داری داشته‌اند و سبب افزایش سطح رضایت سیاسی بین شهروندان شده‌اند. نتایج برازش الگو نشان ‌می‌دهند میزان F در همۀ الگو‌های آزمون‌شده معنی‌دار بوده است. میزان ضریب تعیین در الگوی نهایی پژوهش نیز نشان می‌دهد مجموع متغیرهای آزمون‌شده 35 درصد از واریانس رضایتمندی سیاسی را تبیین می‌کنند.

همچنین برای بررسی فرضیۀ سوم پژوهش یعنی ‌تأثیر غیرمستقیم دینداری بر رضایت سیاسی ازطریق متغیرهای میانجی سرمایۀ اجتماعی، از روش پریچر و ‌هایس (2008) استفاده شد و ضریب تعیین الگوی پژوهش 32/0 به دست آمد. همچنین میزان F، 70/46 و سطح معنی‌داری 00/0 نشان می‌‌دهد الگوی پژوهش از قابلیت تبیین مناسبی برخوردار است.

 

 

جدول 11- ‌تأثیرات غیرمستقیم دینداری بر رضایتمندی ازطریق ابعاد سرمایۀ اجتماعی

Table 11- Indirect effects of religiosity on satisfaction through the dimensions of social capital.

حد بالا

حد پایین

معنی‌‌داری

Z

se

Effect

 

369

166

000

389/5

047

257

کل سرمایه اجتماعی

10/2

022

002

093/0

017

054

اعتماد

296

121

000

630/4

044

204

مشارکت

013

023-

937

077-

007

00/0-

امنیت

060-

248-

001

136/0-

047

149-

C1

103

016

005

79/12

019

055

C2

297

124

000

606/4

044

204

C3

 

 

جدول 11 نتایج حاصل از راهبرد بوت استراپینگ پریچر و‌هایز است که اثرات غیرمستقیم دینداری بر رضایتمندی سیاسی با میانجی‌گری اعتماد اجتماعی، مشارکت مدنی و امنیت اجتماعی (مسیرهای ab) را نشان می‌دهد. در این آزمون، تعداد نمونه‌گیـری‌‌هـای مجـدد بـوت‌استراپ (k) برابر با 1000 و سطح اطمینان بـرای فواصـل اطمینان 95 درصد است. براسـاس داده‌های ایـن جـدول، مقدار اثر غیرمـستقیم کلـی دینداری بـر رضایتمندی سیاسی (∑ab) برابر بـا 25/0 و در فاصلۀ اطمینـان 16/0 تا 36/0 معنی‌دار اسـت. مقدار اثر غیرمستقیم دینداری بـر رضایتمندی سیاسی با میانجی‌‌گری اعتماد اجتماعی (a1b1) در فاصلۀ اطمینان 02/0 تا 10/0 برابر بـا 05/0 و مقـدار اثـرغیرمستقیم خاص دینداری بـر رضایتمندی سیاسی با میـانجی‌گـری مشارکت مدنی (a2b2) در فاصلۀ اطمینـان 12/0 تا 29/0 برابر بـا 20/0 است که بـه‌لحاظ آماری معنی‌‌دارند؛ اما مقدار اثر غیرمستقیم دینداری بـر رضایتمندی سیاسی با میانجی‌گری امنیت اجتماعی (a3b3) در فاصلۀ اطمینان 02/0- تا 01/0 برابر بـا 00/0- است که بـه‌لحاظ آماری معنی‌دار نیست.

نتیجه

برای تفسیر نتایج، به بررسی نتایج حاصل از فرضیه‌ها توجه می‌شود و با تبیین این نتایج در مقایسه با مطالعات قبلی و در قالب مبانی نظری پژوهش و همچنین با تمرکز بر شرایط ویژۀ جامعۀ آماری، استنباط علمی انجام می‌شود. لیپست در کتاب انسان سیاسی می‌نویسد: «جامعه‌ای که در آن بخش بزرگی از جمعیت بی‌تفاوت، بی‌علاقه و ناآگاه باشد، جایی است که در آن، رضایت را نمی‌توان یافت» (Lipset, 1983: 226). با توجه به یافته‌های تجربی پژوهش میزان رضایتمندی سیاسی شهروندان در سطح متوسط (81/65 درصد) و از میانگین موردانتظار پایین‌تر است. رضایتمندی سیاسی در سه سطح کارگزاران سیاسی، نهاد‌های سیاسی و قواعد و روش کار نظام سنجیده شد که در هر سه مورد نتایج به‌دست‌آمده از میانگین مدنظر پایین‌تر بود و میانگین رضایتمندی سیاسی در بعد قواعد و روش کار نظام (50/40 درصد) از دو بعد دیگر یعنی کنشگران سیاسی (28/12) و نهادهای سیاسی (03/13) بالاتر بوده است. از آنجا که رضایت سیاسی برای هر نظا‌می ‌اهمیت جدی دارد، بر مبنای یافته‌های این پژوهش برای افزایش آن باید اصلاحات ساختاری و تجدیدنظرهای اساسی هم در سازمان‌های دولتی که مردم به آنها مراجعه می‌کنند و هم در نحوۀ عملکرد کارگزاران سیاسی و نهادهای سیاسی صورت پذیرد تا با ایجاد رفاه اقتصادی - اجتماعی، تأمین آزادی و امنیت مردم و افزایش مشارکت مرد‌می ‌و آموزش آنها در این زمینه و نیز تقویت مردم‌سالاری و افزایش امکان گفتگوی دوطرفۀ مردم و دولت، میزان رضایتمندی سیاسی شهروندان افزایش یابد.

همچنین براساس یافته‌های به‌دست‌آمده، سرمایۀ اجتماعی با رضایت سیاسی رابطۀ معناداری دارد؛ به این معنا که با افزایش سرمایۀ اجتماعی میان شهروندان، میزان رضایت سیاسی آنها نیز افزایش خواهد یافت. نتایج نشان می‌دهند متغیر سرمایۀ اجتماعی در دو بعد اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی با رضایت سیاسی به‌منزلۀ سازۀ کلی ارتباط مستقیم و معناداری دارد؛ یعنی هرچه اعتماد مردم به جامعه و حکومت بالاتر رود، به همان میزان رضایت سیاسی افزایش ‌می‌یابد و نیز با فراهم‌کردن سازوکارها و زمینۀ حضور فعال‌تر و مؤثرتر افراد در امور اجتماعی و سیاسی و مشارکت در نهادهای مرد‌می‌ و فعالیت‌های خودجوش و اجتماعی، ‌می‌توان رضایت شهروندان را بالاتر برد.

بعد امنیت اجتماعی بر مبنای داده‌های به‌دست‌آمده ‌تأثیر محسوسی بر رضایتمندی سیاسی نداشته است که ‌می‌توان به ابهام در مفهوم امنیت اجتماعی در جامعۀ ایرانی اشاره کرد؛ به‌عبارت دیگر، از آنجا که جامعه در حال حرکت به‌سمت توسعۀ سیاسی و تعمق مفهوم گروه‌ها، احزاب، تشکل‌های مدنی و گروهی است و این مفاهیم هنوز جایگاه خود را در جامعه پیدا نکرده‌اند، ‌می‌توان گفت با تغییر کانون توجه مباحث امنیتی از کشورهای غربی به کشورهای جهان سوم، به نظر ‌می‌رسد این مفهوم برخاسته از مسائل جهان سوم نیست و دشواری‌های پیش روی جهان سوم تا اندازه‌ای متفاوت و در عین حال پیچیده‌تر است؛ بنابراین، گویه‌های تعریف‌شده نتوانسته‌اند ‌تأثیر پیش‌بینی‌شده را اثبات کنند؛ به عبارتی، کشورهای جهان سوم تا اندازه‌ای پیچیده و در مقابل تهدیدها آسیب‌پذیرند که پژوهشگر برای سنجش مفهوم و اثرگذاری امنیت اجتماعی باید به طیفی از مسائل گوناگون نظر داشته باشد. گسیختگی مفهوم امنیت اجتماعی در کشورهای جهان سوم سبب شده است امکان سنجش این مؤلفه با دشواری روبه‌رو و نیاز به بررسی‌های گسترده و مستقل بحث امنیت اجتماعی و ‌تأثیرگذاری آن بر رضایتمندی سیاسی احساس شود.

در بحث سرمایۀ اجتماعی نتایج این مطالعه با کار هوخه و کرن (2017) با عنوان «سرمایۀ اجتماعی و توسعۀ حمایت سیاسی در اروپا» و مطالعۀ اندرسون (1998) با عنوان «رضایت سیاسی در دموکراسی‌های قدیم و جدید» همسوست. در زمینۀ تبیین اثرات سرمایۀ اجتماعی بر افزایش رضایت سیاسی می‌توان با استناد به دیدگاه دورکیم گفت ارزش‌ها، هنجارها و پیوستگی‌های افراد جامعه، سازندۀ نظم اجتماع، یعنی وفاق اجتماعی، اعتماد و اطمینان متقابل‌اند. ازطرفی، بنا به تعبیر بوردیو هرکس برحسب میزان سرمایۀ کلی و سرمایه‌های فرهنگی و اجتماعی مانند تحصیلات، مهارت‌های فکری و اعتماد اجتماعی، در آن پایگاهی پیدا می‌کند و کنار افراد مشابه ازلحاظ سرمایۀ کلی قرار می‌گیرد. افراد دارای پایگاه مشابه و تعاملات مشترک، از عادت‌واره و الگوی کنشی نسبتاً همسو و هماهنگی برخوردارند (مرادی و صفاریان، 1397: 405). به‌لحاظ نظری، سرمایۀ اجتماعی بیشتر روی شبکۀ روابط و اعتماد و مشارکت در اجتماع و همکاری‏های گروهی در قالب انجمن‏ها و تشکیلات مدنی تأکید دارد. سرمایۀ اجتماعی دستاورد شبکه‏های اجتماعی افراد، گروه‏ها و سازمان‏ها در برقراری ارتباطات سازنده و مثبت اجتماعی است. وجود این شبکه‏ها که بیشتر غیررسمی‌اند، سبب تجهیز و توانمندی سطح گسترده‏ای از تماس‏های اجتماعی - شخصی برای عملکرد بهتر زندگی سیاسی - اجتماعی می‏شود (کلمن، 1377)؛ ازاین‌رو، می‏توان با مطالعۀ آن به کیفیت و چگونگی ارتباطات اجتماعی در جامعه پی برد. در جامعه‏ای که سرمایۀ اجتماعی سطح پایینی دارد، دلسردی و بی‏اعتنایی هر یک از اعضا یا گروه‏های جامعه، بر اثر بیگانگی اجتماعی، احساس اثربخش‌نبودن، نارضایتی و بی‌اعتماد به دیگران، سبب ایجاد شکنندگی در ساختار اجتماعی خواهد شد.

براساس یافته‌های به‌دست‌آمده، دینداری با رضایت سیاسی نیز رابطۀ معناداری دارد؛ به این معنا که با افزایش دینداری میان شهروندان، میزان رضایت سیاسی آنها نیز افزایش خواهد یافت. نتایج نشان می‌دهند متغیر دینداری با رضایت سیاسی به‌منزلۀ سازه‌ای کلی، ارتباط مستقیم و معناداری دارد و ابعاد مناسکی و عاطفی دینداری سبب افزایش رضایت سیاسی بین شهروندان ‌می‌‌شود که این امر ‌می‌تواند دلیلی بر ‌تأثیر حضور مردم در مراسمات محرم، هیئت‌های عزاداری و مراسم جمعی نظیر نماز جمعه، جماعت و ... باشد؛ بنابراین، فرضیۀ پژوهش مبنی بر اینکه دینداری بر رضایت سیاسی موثر است، تأیید ‌می‌‌شود. به نظر ‌می‌رسد علاوه بر حاکمیت دینی، محتوای مشارکتی دین اسلام و آموزه‌های آن مبتنی بر تأکید بر مشارکت مردم در امور اجتماعی و سیاسی و مذموم‌بودن بی‌تفاوتی در امور اجتماعی و سیاسی و مسائل مربوط به جامعه و حاکمیت در این امر مؤثرند؛ البته بررسی ابعاد اعتقادی و پیامدی دینداری بین جامعۀ مطالعه‌شده نشان داد این دو مؤلفه بر رضایتمندی سیاسی شهروندان ‌تأثیر محسوسی نداشته‌اند و علت آن را ‌می‌توان بر مبنای شکاف موجود بین ارزش‌ها و اعتقادات سنتی و مدرن تبیین کرد. به نظر ‌می‌رسد این شکاف به‌دلیل قرارگرفتن جامعه در مسیر مدرنیزاسیون و پیروی از عناصر نوظهور فرهنگ بروز ‌می‌کند و دراثر تحولات فرهنگی و سیاسی ناشی از تغییر در نظام اعتقادی و ارزشی افراد جامعه شکل ‌می‌گیرد. این امر سبب ‌می‌شود مفاهیم سیاسی نیز به‌دلیل متراکم‌شدن شکاف‌های سیاسی در جامعه ایدئولوژیک و سبب شوند افراد براساس جهان‌بینی خود نگرش‌های متفاوتی را در قبال این مفاهیم داشته باشند؛ اما در کل، بین دینداری و رضایتمندی سیاسی ارتباط مثبت وجود دارد.

دربارۀ دینداری، نتایج این مطالعه با پژوهش طالبی و همکاران (1387) با عنوان «عوامل مؤثر بر اعتماد سیاسی؛ پیمایشی میان دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف» و مطالعۀ ایمان و منفرد (1385) در بررسی تأثیر عوامل اجتماعی - اقتصادی مؤثر بر رضایتمندی سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز و کار اوکولیزکوزارین (2010) با عنوان «دینداری و رضایت از زندگی بین ملت‌ها» و همچنین با نظریه‌های اینگلهارت (2015)، پناهی و شایگان (1386)، وبر (1384)، دورکیم و اسپنسر همسوست که معتقدند دین روحیۀ همدلی و همبستگی اجتماعی را افزایش ‌می‌دهد. با توجه به مذهبی‌بودن و قوی‌بودن زمینه‌های مذهبی در جامعه، بهره‌گیری از آموزه‌های دینی در برنامه‌ها و فعالیت‌های مختلف و پای‌بندی کامل به اصول و آموزه‌های دینی ‌می‌تواند زمینه‌های رضایتمندی سیاسی شهروندان را هموار کند.

برای بررسی فرضیۀ سوم پژوهش یعنی ‌تأثیر غیرمستقیم دینداری بر رضایتمندی سیاسی ازطریق متغیرهای میانجی سرمایۀ اجتماعی، از روش پریچر و‌هایس (2008) استفاده شد. در این زمینه، ضریب تعیین الگوی پژوهش 32/0 به دست آمد. همچنین میزان F، 7/46 و سطح معنی‌داری 00/0 نشان می‌‌دهد الگوی پژوهش قابلیت تبیین مناسبی دارد؛ بنابراین، با دیدگاه پاتنام همسوست که یکی از کارکردهای مهم مذهب را افزایش سرمایۀ اجتماعی ‌می‌داند و معتقد است مذهب با تشویق پیروان به فعالیت‌های گروهی، گذراندن وقت خود با خانواده و دیگران، برگزاری مراسم برنامه‌های جمعی موجب تقویت سرمایۀ اجتماعی ‌می‌شود.

 

[1] Hooghe & Kern

[2] Albano & Barbara

[3] Okulicz-Kozaryn

[4] Lerner

[5] Verba & Almond

احمدی، س؛ میرفردی، الف. و ابتکاری، م. (۱۳۹۳). «بررسی رابطۀ هویت دینی و سرمایۀ اجتماعی؛ مورد مطالعه: شهر یاسوج»، جامعه‌شناسی کاربردی، د ۲۵، ش (4) 4، ص 16-1.
ارسیا، ب. و ساعی، الف. (1398). «‌تأثیر سرمایۀ اجتماعی دولت بر توسعۀ سیاسی از دیدگاه شهروندان تهرانی»، دوفصلنامۀ علمی ‌دانش سیاسی، س 15، ش (1) 29، ص 28-1.
امام‌جمعه‌زاده، ج؛ محموداوغلی، ر. و عیسی‌نژاد، الف. (1389). «بررسی رابطۀ میان دینداری و مشارکت سیاسی دانشجویان دانشگاه اصفهان»، پژوهشنامۀ علوم سیاسی، س 6، ش 1، ص 34-7.
انوری، ح. (1373). پژوهشی راجع به تقلیدگرایی. پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی. تهران.
ایمان، م. و منفرد، ح. (1385). «بررسی عوامل اجتماعی - اقتصادی مؤثر بر رضایتمندی سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز»، فصلنامۀ علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، ش (2) 47، ص 25-9.
اینگلهارت، ر. (1373). تحول فرهنگی در جامعۀ پیشرفتۀ صنعتی. ترجمۀ مریم وتر، تهران: کویر.
پاتنام، ر. (1380). دموکراسی و سنت‌های مدنی. ترجمۀ محمدتقی دلفروز. تهران: جامعه‌شناسان.
پای، ل. (1370). «فرهنگ سیاسی و توسعۀ سیاسی»، ترجمۀ مجیـد محمـدی، نامۀ فرهنـگ، ش 6 و 5، ص 47-37.
پناهی، م. و شایگان، ف. (1386). «اثر میزان دینداری بر اعتماد سیاسی»، فصلنامۀ علوم اجتماعی تهران، ش 37، ص 107-73.
حشمت‌یغمایی، م. (1380). دینداری نوجوانان و عوامل مؤثر بر آن. پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی. تهران.
زارع، ب. و روهنده، م. (1394). «پژوهشی در باب دینداری و مشارکت سیاسی؛ مطالعۀ موردی: شهروندان شهر کرج»، دوفصلنامۀ پژوهش‌های جامعه‌شناسی معاصر. س 5، ش 8، ص 46-23.
سبکتکین‌ریزی، ق؛ روهنده، م. سباطیان، م. و جعفری، الف. (1395). «رضایتمندی و مشارکت سیاسی – اجتماعی؛ مطالعۀ موردی: شهروندان شهر کرج»، فصلنامۀ جامعه‌شناسی کاربردی، د 27، ش (3) 63، ص 116-97.
سراج‌زاده، ح. (1377). «نگرش‌ها و رفتارهای دینی نوجوانان تهرانی و دلالت‌های آن بر نظریۀ سکولارشدن»، مجلۀ نمایۀ پژوهش، ش 7 و 8، ص 118-105.
سراج‌زاده، ح. و محمدی، م. (۱۳۹۰). «مقایسۀ تجربی معیارهای دینداری ازنظر روحانیان و دانشگاهیان»، فصلنامۀ تحقیقات فرهنگی، د 4، ش 4، ص 54-25.
طالبی، الف؛ حیدری، س. و فاطمی‌نیا، س. (1387). «عوامل مؤثر در اعتماد سیاسی: پیمایشی میان دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف»، پژوهش‌نامۀ علوم سیاسی، د 3، ش (4) 12، ص 208-179.
فروند، ژ. (1362). جامعهشناسی ماکس وبر. ترجمۀ عبدالحسین نیک‌گهر. تهران: رایزن.
فیروزآبادی، الف. (1384). «نقد و معرفی کتاب بولینک یک‌نفره، فروپاشی و احیای مجدد اجتماع آمریکایی»، مجلۀ جامعه‌شناسی ایران، د 6، ش 2، ص 164-156.
کرمی، ث. (1394). تبیین رضایت سیاسی نسل سوم انقلاب با تکیه بر دانشجویان دانشگاه شاهد تهران. پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد پژوهشکدۀ امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی. تهران.
کلمن، ج. (1377). بنیادهای نظریۀ اجتماعی. ترجمۀ منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.
مرادی، ع. و صفاریان، م. (1397). «مطالعۀ رابطۀ بین سرمایۀ اجتماعی و امید به آینده با بی‌تفاوتی جوانان؛ مورد مطالعه: شهر کرمانشاه»، مدیریت سرمایۀ اجتماعی، د 5، ش 3، ص 410-385.
نقیب‌زاده، الف. (1384). درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی. تهران‌: سمت.
وبر، م. (1384). دین، قدرت، جامعه. ترجمۀ احمد تدین. تهران: هرمس.
همیلتون، م. (1377). جامعه‌شناسی دین. ترحمۀ محسن ثلاثی. تهران: تبیان.
Albano. R. & Barbara, F. (2009). Social capital, welfare state and political legitimacy. American Behavioral Scientist, 53 (5), 677-690.
Alesina, A. & Wacziarg, R. (2000). The economics of civic trust. Disaffected Democracies: What’s Troubling the Trilateral Countries, 1, 149-170.
Anderson, C. (1998). Political satisfaction in old and new democracies. New York: Cornell University.
Anderson, C. J. & LoTempio, A. J. (2002). Winning, losing and political trust in america. British Journal of Political Science, 32 (2), 335-351.
Bretzer, N. Y. (2002). How can institutions better explain political trust than capital do? Ph.D Tesses University of Gathenburg Sweden. from: www.google.com.
Clarke, H. D. (1992). Citizens and community: political support in representative democracy. Cambridge: Cambridge University Press.
Clarke, H. D. & Acock, A. C. (1989). National elections and political attitudes: the case of political efficacy. British Journal of Political Science, 19 (4), 551-562.
Clarke, H. D. & Kornberg, A. (1989). Public reactions to economic performance and political support in contemporary liberal democracies: the case of canada. economic decline and political change. Pittsburg: University of Pittsburg Press.
Easton, D. (1965). A systems analysis of political life. New York: Wiley.
Hardin, R. (2000). The public trust. In: Pharr, S. J. Putnam, R. D. Disaffected Democracies: What's Troubling the Trilateral Countries? Princeton: Princeton University Press. 31-51.
Hetherington, M. J. (1998). The political relevance of political trust. American Political Science Review, 92 (4), 791-808.
Holmberg, S. (1999). Down and down we go: political trust in sweden. critical citizens: global support for democratic government. Oxford: Oxford University Press
Hooghe, M. & Kern, A. (2017). Social capital and the development of political support in europe.” In Myth and Reality of the Legitimacy Crisis. Explaining Trends and Cross-National Differences in Established Democracies. Oxford: Oxford University Press. 59-75.
Inglehart, R. (2015). The silent revolution: changing values and political styles among western publics. Princeton: Princeton University Press.
Lane, R. (1992). Political culture: Residual category or general theory? Comparative Political Studies, 25 (3), 362-387.
Lerner, D. (1958). The passing of traditional society: modernizing the middle east. Glencoe: Free Press.
Lipset, S. M. & Schneider, W. (1983). The decline of confidence in american institutions. Political Science Quarterly, 98 (3), 379-402.
Mishler, W. & Rose, R. (2001). What are the origins of political trust? testing institutional and cultural theories in post-communist societies. Comparative Political Studies, 34 (1), 30-62.
Newton, K. (1999). Social & political trust in established democracies in norris. Critical Citizens: Global Support for Democratic Governance. Oxford: OUP. 169-187.
Norris, P. (1999). Critical citizens: Global support for democratic government. Oxford: Oxford University Press.
Nye, J. S. (1997). Introduction: The decline of confidence in government. Why People don’t Trust Government, Harvard: Harvard University Press. 1-18.
Okulicz-Kozaryn, A. (2010). Religiosity and life satisfaction across nations. Mental Health, Religion & Culture, 13 (2), 155-169.
Orren, G. (1997). Fall from lrace: The public’s loss of faith in government. why people don’t trust government, Harvard: Harvard University Press
Parry, G. (1976). Trust, distrust and consensus. British Journal of Political Science, 6 (2), 129-142.
Pharr, S. J. Putnam, R. D. Dalton, R. J. (2000). Introduction: What's troubling the trilateral democracies? In: Disaffected democracies: what's troubling the trilateral countries? Princeton: Princeton University Press.
Preacher, K. J. & Hayes, A. F. (2008). Asymptotic and resampling strategies for assessing and comparing indirect effects in multiple mediator models. Behavior Research Methods, 40, 879-891.
Putnam, R. D. (2000). Bowling alone: The collapse and revival of american community. New York: Simon and Schuster.
Putnam, R. D. Leonardi, R. & Nanetti, R. Y. (1993). Making democracy work: civic traditions in modern italy. Princeton: Princeton University Press.
Rothestein, B. (2000). Social capital and institution legitimacy. Sweden: Goteborg University.
Verba, S. & Almond, G. A. (1963). The civic culture: political attitudes and democracy in five nations. Princeton: Princeton University Press.
Whitefield, S. & Evans, G. (1999). Political culture versus rational choice: explaining responses to transition in the czech republic and slovakia. British Journal of Political Science, 29 (1), 129-154.