The Relationships of Communication Action and Social Capital with Lying Tendencies among Students

Document Type : Research Paper

Authors

1 Ph.D Student in Sociology, Department of Social Sciences, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz Branch, Tabriz, Iran

2 Assistant Professor, Department of Social Sciences, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran

3 Professor, Department of Social Sciences, Faculty of Law and Social Sciences, University of Tabriz, Tabriz, Iran

4 Sociology Department, Law and Social Sciences Faculty, University of Tabriz, Tabriz, Iran

Abstract

Introduction:
Lying is a false and deliberate statement to mislead another person and try to make him/her believe it. There are all kinds of lies among students, from everyday compliments to dissertation writing. In Iran, research on the Iranian people’s characteristic of lying is in the first place. In this research, the question of what the roles of communication action and social capital in Iranian students’ tendency to lie are was addressed. Accordingly, the theories of Habermas, Weber, Simmel, etc. and those of Putnam and Bourdieu were discussed in the fields of communication action and social capital, respectively.
 
 
Materials & Methods:
This research was of an applied survey. The statistical population included 16,632 students studying in the Islamic Azad University, Tabriz branch, in 2019. Using Cochran's formula, 375 students were selected as the statistical sample. A stratified sampling method was applied. SPSS and Amos software was utilized for data analysis. The data were collected through researcher-made questionnaires, the formal validity (as high as 0.94) and reliability (higher than 0.7) of which were ensured by using the teachers’ judgments and Cronbach's alpha, respectively. After preparing the indicators, a preliminary study of 30 students was conducted. The social capital and communication action questionnaires of 27 and 14 questions were made based on a 5-point Likert scale, respectively. The questions related to lying tendency were extracted from the Questionnaires prepared by Hart et al. (2019). To measure this variable, 45 questions were used based on the 7-point Likert scale.
 
Discussion of Results & Conclusions:
In this study, there was a significant inverse relationship between communication action and the students' tendencies to lie. The higher the students' communication skills were, the less they intended to lie Khodamoradi (1397). The results of the correlation between the variables of lying tendency and the students’ communication action (-0.119) and social capital (-0.179) showed that there was a significant inverse relationship between the mentioned variables. Independent means of the t-test were used to compare the relationships of the students’ lying tendencies with their communication action and social capital based on their genders.
The results revealed that the tendency to lie was not different among them, but their communication actions were different based on gender; the male students had a stronger communication action than the female students (T=2.916, SIG=0.0.004). Also, no significant difference was observed between lying tendency and social capital based on gender (T=0.074, SIG=0.941). Path analysis was used to investigate the effects of social capital and communication action on lying tendency. Predictor variables were applied to estimate the parameters obtained from the relationships. To determine the fit of the proposed model with the data, a combination of fit indices (X2=120.87, df=56, CFI=0.778, GFI=0/950, and RMSEA=0.056) was utilized and a suitable model was achieved. Regarding the interaction of communication action with social capital and their roles in Iranian students’ tendencies to lie, it can be said that the act of communication has been used in the analyses related to the discussion of social capital. In fact, social capital researchers have placed the act of communication at the heart of their discourses on social capital. Different forms of social capital affect beliefs and believers and their trust behaviors, as well as communication action that leads to individuals’ better performance. If we want to spread honesty and truthfulness among students, we must say that saying such things as "Do not lie and be honest!" will not work although advice is useful. In the current situation, we expect honesty from institutions and should develop a trusting relationship in the society.

Keywords

Main Subjects


مقدمه و بیان مسئله

دروغگویی به‌منزلۀ بیان امری به‌صورت نادرست و آگاهانه برای گمراه‌کردن فرد دیگر و تلاش برای باور به آن مسئله و امری اجتماعی است؛ زیرا در روابط انسانی و اجتماعی تحقق می‌یابد. ما همیشه با تصور و حضور و وجود دیگری دروغ می‌گوییم. در جامعۀ ما نیز انواع دروغگویی از تعارفات و ملاحظات روزمره گرفته تا دروغ‌هایی که هر روزه با عنوان مصلحتی یا غیر از آن به اعضای خانواده، دوستان، همسایگان و همکاران و مشتریان می‌گوییم، مشاهده می‌شود (قاسمی و محدثی‌گیلوایی، 1396: 89-88). با آنکه دروغ ازنظر زمانی و مکانی دارای کم و کیف یکسانی نبوده است، عمر آن شاید به بلندای عمر زبان و درازای تاریخ تفکر باشد؛ به‌طوری که می‌توان فرض کرد همیشه با انسان اجتماعی همراه بوده است (کُتُبی، 1377: 139). این ویروس دروغ به‌گونه‌ای در وجودمان آشیانۀ امنی پیدا کرده است که خودمان هم غافلیم. خودمان حتی به خودمان هم دروغ می‎‌گوییم؛ یعنی با تکرار این دروغ آنچنان در اذهان همگی پاک شده است که دیگر دروغ پلیس، زن و بچه، در مقابل ادارۀ مالیات، رئیس اداره و دولت امری عادی شده است (نراقی، 1397: 126-127). اگر مسئله یا مصیبت دروغ را جدی بگریریم، قصد مبارزه با آن و بازیابی یکی از ارزش‌های ملی و اسلامی عمده بدون بررسی همه‌جانبه، ریشه‌یابی صادقانه و برنامه‌ریزی پردامنه امکان‌پذیر نخواهد بود ( بازرگان، 1396: 7). بیشتر افراد هنگام دروغ‌گفتن احساس ناراحتی می‌کنند و به‌طور غریزی می‌کوشند از دروغ خود فاصله بگیرند. دروغگوها هنگام دروغگویی از اشاره‌کردن به خودشان طفره می‌روند و از به کار بردن ضمیر «من» یا «مرا» اجتناب می‌کنند (باربارا و آلن، 1397: 289). با توجه به آمارهای ذکرشده به نظر می‌رسد پدیدۀ دروغگویی در جامعۀ ما نیز مانند دیگر جوامع رواج دارد (محدثی‌گیلوایی و فلسفی، 1394: 136). بعد دیگر این مقاله، کنش ارتباطی است. در کنش ارتباطی، کنش‌های افراد درگیر ازطریق کنش‌های تفاهم‌آمیز هماهنگ می‌شود. افراد دخیل در کنش ارتباطی اساساً در بند موفقیت شخصی‌شان نیستند؛ بلکه هدف‌هایشان را در شرایطی تعقیب می‌کنند که بتوانند برنامه‌های کنشی‌شان را بر مبنای تعریف‌هایی از موقعیت مشترک هماهنگ کنند ( عباسپور، 1390: 36). کنش ارتباطی جنبه‌ای از فعالیت آگاهانۀ انسان است که آن حوزه از نهادهای اجتماعی را در بر می‌گیرد که واسطۀ آنها زبان است و با قوانین اجتماعی کنترل می‌شوند (بوستانی و پولادی، 1396: 32). کمرنگ‌شدن صداقت در جامعه و نمود آن در قالب زیرکی، متوسل‌شدن بعضی افراد به این اخلاق پست فردی برای دستیابی به اهداف جمعی و فردی ناصحیح و عواملی از این دست، ضرورت پژوهش در این مبحث را پرورش داد. وجه دیگر این پژوهش سرمایه است. مفهوم سرمایۀ اجتماعی مفهومی‌ چندوجهی و بین‎‌رشته‌ای و از مفاهیم میانجی و از سرمایۀ فیزیکی و انسانی مهم‌تر است و نقش تعیین‌کننده‌ای در تبیین آسیب‌ها و انحرافات اجتماعی دارد که همزمان با پیچیده‌ترشدن و افزایش تغییرات در سطوح و ابعاد مختلف، کاربرد بیشتری میان دانشمندان اجتماعی یافته است. سرمایۀ اجتماعی را بیشتر شبکه‌ای از ارزش‌ها و هنجارها به حساب می‌‌آورند و نداشتن آن به معنی تضعیف ارزش‌ها و هنجارهاست که سبب کاهش اعتماد و همکاری در جامعه می‌شود و افراد را در برابر بسیاری از مسائل مهم جامعه بی‌تفاوت می‌کند. نداشتن سرمایۀ اجتماعی مترادف با بروز انحرافات اجتماعی و تهدیدی برای احساس امنیت است؛ چون سرمایۀ اجتماعی وجود هنجارهای رفتاری مبتنی بر تشریک مساعی را منعکس می‌کند و انحرافات اجتماعی بالفعل نیز بازتاب نبود سرمایۀ اجتماعی خواهند بود (علی‌بابایی و باینگانی، 1389: 88). شواهد موجود در جامعه نشان می‌دهند طی یکی دو دهۀ اخیر، فرسایش شدید در سرمایۀ اجتماعی موجود برای افراد به‌‎ویژه جوانان روی داده است. نگاهی به ابتدای دهۀ پیشین و توجه به انتشار یافته‌های پیمایش «پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌ها» که در سال 1380 در 28 استان کشور و سرپرستی دفتر طرح‌های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌ صورت گرفت، از سطح به‌ظاهر نازل سرمایۀ اجتماعی حکایت می‌‌کند (اعتمادی‌فرد و همکاران، 1394: 6). از زمان طرح این مفهوم تاکنون، پژوهش‌های زیادی در تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر کاهش مسائل اجتماعی بررسی و تأیید شده است. وجود انحرافات و آسیب‌های اجتماعی، کاهش انسجام اجتماعی در اجتماعات با هویت متکثر را از ویژگی‌های شاخص جوامعِ بدون سرمایۀ اجتماعی برشمرده‌اند. بین دانشجویان نیز انواع دروغگویی، از تعارفات روزمره گرفته تا رساله و پایان‌نامه نوشتن، مشاهده می‎‌شود. همۀ ما این سخن سعدی و ضرب‌المثل دروغ مصلحت‌آمیز به از راست فتنه‌انگیز را شنیده‌ایم و چه‌بسا اشخاص که با تعمیم و تسری‌دادن به موارد استفاده‌شده و خواستۀ خود حقیقت و حق را قربانی منافع و مصالح کرده‌اند و می‌کنند (بازرگان، 1396: 64). پژوهش‌ها نشان می‌دهد با وجود آنکه دروغگویی در بیشتر فرهنگ‌ها و ادیان نکوهش شده است، در همۀ جوامع انسانی به‌گونۀ جدی شایع است. به گزارش خبرگزاری فرانسه از لندن، پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در لس‌آنجلس، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که هر آمریکایی هر هشت دقیقه یک بار دروغ می‎گوید. در ایران پژوهشی که با عنوان نظرسنجی از مردم تهران دربارۀ خصوصیات ایرانی‌ها انجام شده است، دربارۀ مهم‌‎ترین خصوصیات منفی ایرانیان، دروغگویی در مقام نخست قرار می‌گیرد و 12 درصد پاسخگویان مهم‌ترین صفت منفی ایرانیان را دروغگویی دانسته‌اند (کتبی، 1377: 155-154). در پیمایشی که در سطح ملی از اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌ها به‌صورت مجازی انجام شده است، پاسخگویان به رواج دروغگویی اشاره کرده‌اند (فراستخواه، 1394: 21)؛ البته ذکر یافته‌های این نوع پژوهش‌ها لزوماً به معنای تأیید اعتبار و صحت نتایج آنها نیست و داده‌های موجود برای داوری دربارۀ میزان شیوع دروغگویی در بین جوانان (دانشجویان) در تبریز کافی نیست. لازم است در این زمینه پژوهش‌های دیگری انجام شود و این پژوهش گام کوچکی در این مسیر تلقی می‌شود. در این میان، دروغگویی بین مردم یکی از جنبه‌های اساسی این مسئله است که رواج آن در کلیت جامعه و میان اقشار مختلف اجتماعی و فراگیربودن آن، نشان‌دهندۀ وجود اختلال در فرایند جامعه‌پذیری در خانواده و نظام آموزشی و رسانه‌هاست. یکی از مسائل مطرح در جامعۀ ما، گرایش بیشتر مردم به دروغگویی است. در این زمینه، پژوهش‌های زیادی انجام نشده است. در پژوهش حاضر سعی شده است از منظر جامعه‌شناختی به بطن عمل اشخاص وارد شویم و چگونگی و دلایل گرایش افراد به دروغگویی را نزد دانشجویان تبریز بررسی کنیم و به این پرسش مهم پاسخ دهیم که گرایش دانشجویان تبریز به دروغگویی از چه عواملی ناشی می‌شود؛ سوالی که این پژوهش به‌دنبال پاسخ به آن است، این است که نقش کنش ارتباطی و سرمایۀ اجتماعی در گرایش به دروغگویی چیست؟ اینها پرسش‌های پیش روی این مقاله است. با این حال، یافتن پاسخی درخورتوجه به آنها در کار و اثری مقدماتی چه‌بسا دور از دسترس باشد.

 

پیشینۀ نظری

دیدگاه هابرماس دربارۀ کنش ارتباطی و وضعیت آرمانی گفتار یا اخلاق، از افکار هربرت مید و امیل دورکیم تأثیر گرفته است. کنش ارتباطی که هابرماس به‌دنبال آن است و جامعۀ آرمانی او را تشکیل می‌دهد، از زیرساخت‌های مادی و بازتولید ساخت‌های نمادین فرهنگی تأثیر می‌گیرد و در زیست جهان اتفاق می‌افتد که در واقع، همان عقلانیت مثبت است. این حوزه هم در اقتدار فرهنگ جامعه قرار دارد و هم جهان روابط بین‌الاذهانی است که روابط براساس نمادهای زبانی و مادی است (عباس‌پور، 1390: 57). مبنای کار هابرماس، تمایز بنیادی بین کنش عقلانی هدفمند و کنش ارتباطی است. او بیشتر از هر چیز به کنش ارتباطی علاقه‌مند است که در آن کنش عاملان با کنش رسیدن به تفاهم هماهنگ می‌شود (ریتزر، 1393: 394). شالودۀ کار هابرماس ارتباط تحریف‌نشده و بدون اجبار است. او با این شالوده قادر است به تحلیل انتقادی ارتباط تحریف‌شده بپردازد. ازنظر هابرماس، راه حل مسئلۀ عقلانی‌شدن کنش عقلانی هدفمند، در عقلانی‌شدن کنش ارتباطی نهفته است. عقلانی‌شدن کنش ارتباطی سبب ارتباط فارغ از سلطه و ارتباط آزاد و باز می‌شود. وی به جای نظریۀ کپی حقیقت به نظریۀ اجماع حقیقت روی می‌آورد و حقیقت را در سطح حقیقت توافقی نگه می‌دارد. این حقیقت جزء هر ارتباطی است. هابرماس در نظریۀ کنش ارتباطی (1384) و همچنین معرفت و تعلقات بشری (1972) بر دو دسته موانع درونی و بیرونی تأکید می‌کند. ویژگی مشترک این دو دسته موانع، تحریف نظام‌مند ارتباط و وارونه جلوه‌کردن حقیقت ارتباطی است؛ موانع بیرونی که گزاره‌های ایدئولوژیک را حقیقت محض می‌داند و بیرون از این گزاره‌ها امکان گفتگوی رهایی‌بخش و آزاد ندارد. موانع درونی نیز سندروم‌ها و حالات روان‌شناختی ناخودآگاه‌اند که البته تجلیات ساختار در حالات روانی فرد است. به‌طور نظری، اجماع در گفتمان هنگامی شکل می‌گیرد که چهار نوع ادعای اعتبار مطرح‌ و تصدیق شود:

1- سخنان گوینده درک‌پذیر و فهمیدنی تلقی شود.

2- قضایایی که گوینده ابراز می‌کند حقیقت باشد؛ یعنی گوینده جبر موثقی را بیان کند.

3- گوینده در ابراز قضایا راستگو، بی‌ریا و مطمئن باشد. گفتن چنین قضایایی حق و شایستۀ گوینده باشد.

4- گوینده از بنیان هنجاری برای چنین کاری برخوردار باشد. اجماع زمانی به وجود می‌آید که همۀ این ادعاهای اعتبار مطرح و تصدیق شود (ریتزر، 1393: 397).

هابرماس در کتاب «نظریۀ کنش ارتباطی» در تبیین کنش ارتباطی می‌نویسد: «آنجا که کنش‌های کارگزاران نه ازطریق محاسبات خودخواهانۀ موفقیت، بلکه ازطریق عمل حصول تفاهم هماهنگ می‌شود. در کنش ارتباطی مشارکت‌کنندگان در وهلۀ اول به‌سوی خود سمت‌گیری نمی‌کنند. آنها هدف‌های فردی خود را در شرایطی دنبال می‌کنند که بتوانند نقشه‌های کنش خود را بر مبنای تعاریف مشترک از وضعیت هماهنگ کنند (هابرماس، 1384: 290). هابرماس چهار نوع کنش را بین انسان‌ها از هم متمایز می‌کند:

1- کنش غایتمند یا ابزاری: کنشی که بر محاسبۀ انواع گوناگونی از معیارها و انتخاب مناسب‌ترین معیار برای تحقق اهداف ضمنی مبتنی است.

2- کنش هنجاری: براساس ارزش‌های مشترک گروهی است.

3- کنش نمایشی: دستکاری آگاهانۀ رفتار خود (قبل از اینکه عموم یا حضار بفهمند) را شامل می‌شود.

4- کنش ارتباطی: کنش متقابل میان عاملانی است که از گفتار و نمادهای غیرشفاهی در جایگاه شیوه‌ای برای درک وضعیت متقابل خود استفاده می‌کنند و قصد دارند کنش‌های خود را ازطریق استدلال با همدیگر هماهنگ کنند. سه نوع کنش اول، جزء کنش‌های اجتماعی ابزاری یا معطوف به هدف‌اند؛ اما فرد در ورود به هر کنشی، عملکرد چهرۀ مشخصی دارد و براساس نظر گافمن آن را مدیریت می‌کند (اجاق و میرزایی موسوی، 1395: 82).

بین جامعه‌شناسان کلاسیک مثل ماکس وبر، کنش ارتباطی به‌شکل غیرساختاری به چهار شکل از کنش اشاره شده است که عبارت‌اند از:

 

 

جدول 1- انواع کنش ازنظر ماکس وبر (ریتزر، 1393: 45)

Table 1- Types of actions according to max weber

نوع کنش

ویژگی کنش ازنظر ماکس وبر

کنش عقلانی معطوف به هدف

فاعل کنش هدف روشنی را در نظر دارد و تمام وسایل و اجزای رسیدن به هدف را با هم به کار می‌برد.

کنش عقلانی معطوف به ارزش

فاعل کنش با پذیرش خطرها به‌گونۀ عقلانی رفتار می‌کند؛ برای آنکه به تصوری که خود وی از افتخار دارد، وفادار بماند.

کنش انفعالی یا عاطفی

کنشی که به‌طور بی‌واسطه ناشی از حال وجدانی یا خلق فاعل است.

کنش سنتی

کنشی که از عادت‌ها، عرف یا باورهایی برمی‌خیزد و فاعل کنش برای عمل سنتی خود به انگیزۀ بازتاب‌هایی که براثر ممارست‌های طولانی در او ریشه دوانیده‌اند، عمل می‌کند.

 

نظریۀ کنش گفتار را نخستین بار آستین و سرل در دو دهۀ 60 و 70 مطرح کرردند؛ به این مفهوم که می‌توان ازطریق کلمات کاری را انجام داد. هر آنچه فرد بیان می‌کند، سه کنش دارد: وجه اول به مرجع مشخص گفتار بازمی‌گردد. وجه دوم به منظور گوینده از بیان گفتار اشاره دارد و وجه سوم به برداشت شنونده از گفتار اشاره دارد. سرل همانند آستین معتقد است کنش گفتار واحد پایۀ معناست. او کنش‌های گفتاری را به پنج دسته تقسیم می‌کند: اظهاری، ترغیبی، تعهدی، عاطفی و اعلامی. هدف از کنش گفتاری، توصیف حالت یا رویدادی است و گوینده عقیدۀ خود را دربارۀ صحت مطلبی اظهار می‌کند. کنش تعهدی به متعهدکردن گوینده برای انجام عملی در آینده مربوط است. کنش عاطفی بیان حالت احساسی است که شخص در آن سهیم شده است. گوینده احساس خود را ازطریق قدردانی، عذرخواهی، تبریک، ناسزا و ... بیان می‌کند و کنش اعلامی، اعلام شرایط تازه برای مخاطب است. این کنش همزمان دارای دو وجه انطباقی بین زبان و جهان است. کنش اعلامی زمانی اتفاق می‌افتد که گوینده قدرت و صلاحیت لازم را داشته باشد. به باور الام هدف آستین از طرح کنش‌های گفتاری آن بود که با فلسفۀ سنتی برخورد کند و به این مطلب برسد که تولید پاره‌گفتارها تنها طرح گزاره‌ها نیست؛ بلکه در آن فرد به کنش‌هایی مانند پرسیدن، فرمان‌دادن و تأثیرگذاشتن بر دیگران می‌پردازد. این بررسی‌ها به مرور منجر شد تا تمام گزاره‌های تولیدشده در زبان را کنشی بدانیم (Meibauer, 2011: 277-297).

نظریۀ کنش متقابل زیمل پتانسیلی برای تبیین پدیدۀ اجتماعی دروغگویی دارد. دروغ صورتی از تعامل است که دروغگو عامداً حقیقت را از دیگران کتمان می‌کند. در دروغ موضوع فقط این نیست که به دیگران تصویر غلطی ارائه می‌شود؛ بلکه موضوع این است که دروغگو قصد دارد دیگران گمراه شوند. زیمل دروغ را در چارچوب هندسۀ اجتماعی به‌ویژه نظرهایش دربارۀ فاصله مطرح می‌کند. برای مثال، ما با دروغ کسانی که با ما فاصله دارند بهتر کنار می‌آییم. از خبر دروغگویی مکرر سیاستمداران کشور چندان جا نمی‌خوریم برعکس اگر نزدیکان ما به ما دروغ بگویند، زندگی برایمان تحمل‌ناپذیر می‌شود. دروغ همسر یا عاشق یا فرزند بسی خردکننده‌تر از دروغ مسئولان دولتی است که آنها را فقط در صفحۀ تلویزیون می‌بینیم. زیمل تفکرش دربارۀ دروغ را به دیدش از جامعۀ جهان مدرن پیوند می‌دهد. دنیای مدرن بسی بیش از جوامع پیشین به صداقت وابسته است. یکی بدین دلیل که اقتصاد مدرن به‌طور فزاینده‌ای اقتصادی اعتباری است و اعتبار به خواست انسان‌ها به وفای به عهد وابسته است. دیگر اینکه،در علم مدرن پژوهشگران به نتایج مطالعات فراوانی متکی‌اند که جزییات آنها را نمی‌توانند وارسی کنند. دانشمند مدرن به صداقت دانشمندان دیگر اتکا می‌کند. زیمل نتیجه‌گیری می‌کند که در شرایط مدرن دروغ بسیار مخرب‌تر از قبل می‌شود و تمام بنیان‌های زندگی‌مان را زیر سؤال می‌برد (ریتزر، 1393: 253). ازنظر زیمل، در گروه‌های ابتدایی‌تر، دروغگویی نسبتاً بی‌اهمیت است؛ زیرا افراد زندگی خودکفایی را در گروه دنبال می‌کنند و روابط متقابل در حداقل است. برعکس جامعه‌های اعتباری هستند. ما به شمار زیادی از انسان‌ها برای گفتن حقیقت آنچه آنها انجام می‌دهند وابسته‌ایم و اگر آنها از کمک به ما دریغ کنند رنج می‌بریم. در جامعه‌های مدرن دروغ معادل عقلانی چماق راهزن است. زیمل راز را به آنچه او ابعاد اصلی روابط انسانی می‌داند مربوط می‌کند. همکاری و هماهنگی، از یک طرف و فاصله و رقابت ازطرف دیگر و گستره‌ای از روابط را بر طبق درجۀ شناختی که شرکت‌کنندگان ممکن است از یکدیگر داشته باشند، بررسی می‌کند. در گروه ساده ذینفع مثلاً شاخه‌ای از اتحادیۀ کارگری، تمام چیزی که فرد باید بداند این است که با دیگران منفعت یکسانی دارد. هرچه بیشتر به‌طرف روابطی برویم که ریشه در تمامیت شخصیت دارند، بیشتر می‌خواهیم دربارۀ شخص دیگر بدانیم. زیمل ارزش اجتماعی خاصی به آشنایی و رازداری و به دوستی متمایز می‌دهد. در مقایسه با گرایش کودک‌وار برای آشکارکردن همه‌چیز، توانایی پنهان‌کردن واقعیت‌ها «یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای آدمی است». مادام که تمدن گسترش می‌یابد، آنچه زمانی آشکار بود پنهان و آنچه زمانی پنهان بود آشکار می‌شود. امور عام آشکار می‌شود و زندگی‌های فردی خصوصی می‌شوند. رازداری جذابیت خاص دارد: داشتن راز فرد را متمایز می‌کند و احساس تملک خاص به او می‌دهد. اهمیت رازداری با فرایند تفرد گسترش می‌یابد و آن را تقویت می‌کند. صاحب راز فاصلۀ اجتماعی خود را از دیگران افزایش می‌دهد و بر آن فاصله تکیه می‌کند. بحث زیمل بین دروغگویی و کتمان در نوسان است. پنهان‌کردن و نگفتن رازها به پدیدۀ کتمان اشاره دارد و کتمان غیر از دروغگویی است؛ در دروغگویی فعل گفتن «Telling» رخ می‎دهد. در کتمان با نگفتن و پنهان‌کردن روبه‌رو هستیم. زیمل در بحث اعتماد مطرح می‌کند که جامعه ترکیبی از روابط مبادله‌ای میان افراد است. پس در حرکت مداوم است. مبادله شکل خالص و اصلی‌ترین شکل هم‌کنشی متقابل انسان‌هایی است که در آن منافع دنبال می‌شود. هر کنش متقابلی باید همچون مبادله قلمداد شود (کرایپ، 1389: 287).

اروین گافمن: در یک بازی نمایش و برای نمایاندن هر پیامی، مقدماتی انجام می‌گیرد تا نقش بازی‌شده بتواند پیام مدنظر را ابلاغ کند. در کنش متقابل روزانه نیز قاعده‌های بازی‌کردن نقش‌ها به ناگزیر فرایند مشابهی را طی می‌کنند. این مقدمات پیش از اجرای نقش در نمایاندن درست پیام، یعنی بازی نقش بسیار مؤثرند. در هر نمایش اثاثیه و لوازم موردنیاز برای نمایش در پشت صحنۀ تماشایی تدارک دیده می‌شود؛ یعنی بنا بر متن نمایش، اثاثیۀ صحنه و بازیگران دیگری که در نمایش هم‌بازی بازیگر خواهند بود، هماهنگی‌های لازمی انجام می‌شود تا بهترین کنش و مناسب‌ترین ارائۀ کنش به تماشاگر کشف شود. دانش و شناخت روحیه و کنش‌های تماشاگران برای کشف مناسب‌ترین بازی از مهم‌ترین اثاثیۀ پشت صحنه به شمار می‌آیند. هر کنش در بازی نمایش با توجه به کنش متقابل تماشاچیان باید تنظیم شود.گافمن به نکتۀ تازه‌تری توجه می‌کند و آن، تلاش بازیگران برای نمایاندن یا نمایش چیزی است که شاید هم واقعی نباشد یا از دید تماشاگر پنهان مانده باشد؛ یعنی در واقع، تنها نمایش یا نمایه‌ای است که بازیگران مایل‌اند آنها را به تماشاچیان بنمایانند و به تعبیری دیگر، تمایل دارند باوری را به پسرم بقبولانند (تنهایی، 1391: 295). گافمن می‌پنداشت افراد هنگام کنش متقابل می‌کوشند جنبه‌ای از خود را نمایش دهند که دیگران آن را می‌پذیرند. گافمن مدیریت تأثیرگذاری را شگردی می‌داند که کنشگران برای حل مسائلی که احتمالاً ممکن است در این زمینه با آن روبه‌رو شوند، از آنها استفاده می‌کنند (ریتزر، 1393 : 189). او می‌گوید: بیشتر انسان‌ها می‌کوشند تصویری آرمانی از خودشان را در جلوی صحنه به نمایش گذارند و به‌ناگزیر احساس می‌کنند ضمن اجرای نقش‌هایشان باید چیزهایی را پنهان کنند. کنشگران خطایی را که ضمن آمادگی برای اجرای نقش مرتکب شده‌اند و نیز کارهایی را که برای تصحیح این خطاها انجام داده‌اند، از دید حضار پنهان می‌کنند؛ در واقع، بازی نقش و روابط مبتنی بر دروغ تحقق می‌یابد. دروغگو باید جلوی صحنه را چنان بیاراید تا بیننده و شنونده از آن خوشش بیاید و در حرف‌های او منطق و استدلال را ببیند. جنبۀ دیگر نمایش، جلوی صحنه است که کنشگران می‌کوشند این برداشت را به حضارشان القا کنند که آنها بیشتر از آن از صحنه دورند که متوجه دروغ‌بودن اجرای نقش آنها شوند. بنا بر استدلال گافمن حتی اگر دروغ آنها آشکار شود، خود حضّار ممکن است چنان خودشان را با این دروغ تطبیق دهند که تصویر آرمانی‌شان از بازیگر مخدوش نشود (ریتزر، 1393: 296). به نظر گافمن مجریان این ظرفیت را دارند که نمایش دروغینی را به اجرا بگذارند؛ تنها شرم، گناه یا ترس است که مانع می‌شود این ظرفیت را به کار گیرند (گافمن، 1391: 69). وقتی به افرادی فکر می‌کنیم که یک نمای دروغین یا تنها یک نما را به نمایش می‌گذارند، در واقع به تفاوتی فکر کرده‌ایم که بین قیافۀ طراحی‌شده و واقعیت وجود دارد (گافمن، 1391: 70). گافمن آنچه را با عنوان نمایش دروغین نامگذاری می‌کند به شکاف بین واقعیت وجودی مجری و ظاهرِ کاذبِ به نمایش گذاشته‌شده ربط می‌دهد. وی برای نشان‌دادن واقعیت از اصطلاح «جعل هویت» کمک می‌گیرد. مخاطبان با جعل هویت‌های مختلف به یک شیوه برخورد نمی‌کنند. ممکن است ما در مقابل کلاهبرداران که آگاهانه هر حقیقتی از زندگی خویش را دروغ جلوه می‌دهند اصلاً کوتاه نیاییم؛ اما احتمالاً اندکی همدردی نشان می‌دهیم برای آنهایی که فقط یک ضعف دارند و تلاش می‌کنند حقایقی را مخفی کنند، نه اینکه با پذیرش آن تلاش افتخارآمیزی برای بی‌اهمیت جلوه دادنش به خرج دهند (گافمن، 1391: 71). گفته‌های گافمن بیان‌کنندۀ آن است که مخاطبان می‌توانند بعضی از لاپوشانی‌ها را به دیدۀ اغماض بنگرند. بعضی از دروغ‌هایی که در طول اجرای نقش از مجری سر می‌زند، می‌توان نادیده گرفت. اگر این نوع دروغ‌ها (قابل چشم‌پوشی) را دروغ‌های «غیرصریح» بنامیم، بر خطا نرفته‌ایم؛ زیرا گافمن معتقد است «یک دروغ صریح، آشکار و بی‌شرمانه را می‌توان دروغی تعریف کرد که برای آن مدرک انکارناپذیری مبنی بر اینکه فرد دروغگو می‌دانسته است دروغ می‌گوید و آگاهانه این کار را کرده است، وجود دارد. دروغ صریح اهمیت مهمی برای کنشگران اجتماعی دارد؛ زیرا آشکارشدن آن هویت اجتماعی مجری را جریحه‌دار می‌کند. کسانی که دستشان هنگام گفتن یک دروغ صریح رو می‌شود، هم آبروی خود را در خلال کنش متقابل از دست می‌دهند هم ممکن است چهره‌شان تخریب شود؛ زیرا حضار زیادی بر این باورند که اگر کسی بتواند یک بار چنین دروغ شاخ‌داری بگوید، دیگر نباید هرگز به او اعتماد کرد. گافمن با بهره‌گیری از اصطلاح «فاصلۀ اجتماعی» اشاره می‎‌کند که مجری را به کار می‌گیرد تا دیگران را مجاب کند آنچه اجرا می شود عین واقعیت است. «حفظ فاصلۀ اجتماعی به ما امکان می‌دهد تا آمیزه‎‌ای از ترس و احترام و شگفتی را در حضار ایجاد کنیم و تداوم بخشیم. دربارۀ نگهداشت فاصلۀ اجتماعی باید گفت این خود حضارند که با کنش به شیوۀ محترمانه و با حفظ احترام زیاد برای شأن مقدسی که به مجری نسبت داده می‌شود، با او همکاری می‌کنند. یکی از دلایلی که سبب می‌شود حضارِ در معرض دروغگویی قرار گرفته، همچنان با مجری همکاری کنند، حفظ ثبات روال کنش اجتماعی است. به نظر گافمن این خویشتنداری‌ها، صرف‌نظر از اینکه چه کارکردی برای حضار داشته باشند، برای مجری مجال اندکی فراهم می‌کنند تا بتواند برداشتی مطابق با خواست خود ایجاد کند و در زمینۀ خیر خود یا حضار از آن به‌منزلۀ محافظ یا تهدیدی استفاده کند که با وارسی دقیق از بین می‌رود (گافمن، 1391: 80).

سرمایۀ اجتماعی در افکار جامعه‌شناسان کلاسیک ریشه دارد. تأکید دورکیم بر بررسی همبستگی اجتماعی و خاستگاه آن و تعلق خاطر دوتوکویل به نهادهای مدنی، برجسته‌ترین نمونه‌ها به شمار می‌رود. هیچ‌کدام از آنها به‌طور مستقیم اصطلاح «سرمایۀ اجتماعی» را به کار نبرده‌اند. اولین بار در قرن بیستم این اصطلاح استفاده شد که در ابتدا استعاره‌ای برای اشاره به اهمیت شبکه‌های اجتماعی بود. براساس آنچه پاتنام می‌گوید، این استعاره برای بیان اینکه استفاده از ارتباطات اجتماعی برای همکاری به افراد کمک می‌‌کند تا زندگی‌شان را بهبود بخشند، دست‌کم شش بار در قرن بیستم به کار رفته است (نوغانی و پرماسوله، 1387: 33). پاتنام در مطالعاتش به پیوستگی منفی قوی بین جرائم و سرمایۀ اجتماعی دست پیدا کرده و مدعی است با افزایش سرمایۀ اجتماعی، در صورت برابربودن بقیۀ شرایط، سطوح جرم پایین خواهد آمد (اعتمادی‌فرد و همکاران، 1394: 11).

 

 

جدول 2- ابعاد سرمایۀ اجتماعی

Table 2- Dimensions of social capital

ابعاد سرمایۀ اجتماعی

اعتماد اجتماعی

اعتماد احساس روابط اجتماعی است و رابطۀ مستقیمی با میزان روابط اجتماعی دارد. هرچه میزان اعتماد اجتماعی میان افراد و گروه‌ها و سازمان‌های اجتماعی به جامعه بیشتر باشند، به همان میزان روابط اجتماعی از شدت، تنوع، ثبات و پایداری بیشتری برخوردارند. اعتماد نتیجۀ تعاملات اجتماعی موجود و گروهی انجمن‌ها و فعالیت‌های اجتماعی است؛ به‌ویژه اگر این اعتماد از حد مرزی به سطح اجتماعی انتقال یابد، سرمایۀ باارزشی تلقی می‌شود. فوکویاما از اعتماد به‌منزلۀ شاخصی برای بیان سرمایۀ اجتماعی در معنای ارزش‌های جمعی شبکه‌های اجتماعی و اخلاق فرهنگی - که بنیاد رشد و ثبات اقتصادی را تشکیل می‌دهند - استفاده می‌کند؛ ازنظر او اعتماد انتظاری است که از یک اجتماعی برخوردار از رفتار منظم، دارای روابط دوستانه و مبتنی بر تعاون و مشارکت برمی‌خیزد.

مشارکت اجتماعی

شرکت فعال و سازمان‌یافتۀ افراد و گروه‌های اجتماعی در امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... جامعه، به‌گونه‌ای که حداکثر قدرت جمعی ازطریق بسیج همۀ امکانات و قوای جمع حاصل آید،  این قدرت جمعی در زمینۀ نیل به مصالح، علایق و منافع جامعه جهت‌گیری شود، ازطریق مشارکت همه‌جانبۀ افراد و گروه‌های اجتماعی، پیوند‌های و انسجام اجتماعی استحکام یابد و امکان بلوغ و شکوفایی استعداد‌ها و تکامل و توسعۀ فردی و اجتماعی فراهم شود.

انسجام اجتماعی

انسجام بر توافق جمعی میان اعضای یک جامعه دلالت دارد. همبستگی و انسجام، احساس مسئولیت بین چند نفر یا چند گروه است که از آگاهی و اراده برخوردار باشند و دارای یک معنای اخلاقی است که متضمن وجود اندیشۀ یک وظیفه یا الزام متقابل است و یک معنای مثبت از آن برمی‌‌آید که وابستگی متقابل کارکردها، اجزا و یا موجودات در یک کل ساخت‌یافته را می‌‌رساند. از دیدگاه جامعه‌شناختی همبستگی پدیده‌ای است که براساس آن در سطح یک گروه یا یک جامعه، اعضا به یکدیگر وابسته و به‌طور متقابل نیازمند یکدیگرند. این امر مستلزم طرد آگاهی و نفی الزام متقابل است ( نعمت‌اللهی و همکاران، 1392: 183).

 

 

پیشینۀ تجربی پژوهش

براساس پژوهش خدامرادی (1397)، کسب منفعت، جبران ضعف، حفظ وضعیت فعلی، ترس از ضرر و ابراز وجود، از دلایل و انگیزه‌های دروغ‌گفتن‌اند. مجموعه‌ای از عوامل فضا را برای گفتن دروغ مهیا می‌کنند که با عنوان شرایط میانجی معرفی شده‌اند و عبارت‌اند از: حفظ آبرو، اقتضای شرایط موجود، ضعف فرهنگی و تربیتی و بحران ارتباطی. دروغ‌گفتن تعاملات اجتماعی را سست و گاه قطع می‌کند، دروغ‌های دیگر را به بار می‌آورد، اعتبار اجتماعی افراد را خدشه‌دار می‌کند و دروغ‌گفتن را به بقیه هم تلقین می‌کند. به یک معنای کلی‌تر، به‌شدت بر روابط و تعاملات اجتماعی تأثیر می‌گذارد. مجموعه‌ای عوامل وجود دارند که دروغ‌گفتن را تسهیل می‌کنند که می‌توان به مواردی همچون «حفظ آبرو، اقتضای شرایط موجود، ضعف فرهنگی و تربیتی و بحران ارتباطی» اشاره کرد. دروغ‌گفتن و رواج آن در سطح جامعه پیامدهایی را به‌دنبال می‌آورد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: 1- پیامدهای مثبت: مثل از آب کشیدن گلیم خویش و ختم غائله‎ها؛ 2- پیامدهای منفی: سست و یا قطع‌شدن تعاملات اجتماعی. از شرایط مداخله‌گری که دروغ‌گفتن را تسهیل می‌کند، بحران ارتباطی است. بحران ارتباطی مفهومی انتزاعی و کلی است که به ضعف ارتباط، کمبود صمیمیت، اعتماد پایین و ... اشاره دارد.

نتایج پژوهش سدیدپور و شجاع‌نوری (1393) در کنش صادقانه تأثیر عاملیت با 54/0 #4/1 بیش از ساختار 4/0#2/1 است و در کنش غیرصادقانه اهمیت ساختار 4/0#3/1 از عاملیت 4/0#2/1 بیشتر است. 7/41 درصد آموزش‌دیدگان به همزمانی تأثیر ساختار و عاملیت اشاره دارند. همچنین یافته‌ها معناداری متغیرهای زمینه‌ای را تأیید می‌کند. نتیجۀ پژوهش آنها نشان داد 7/41 درصد شرکت‌کنندگان به تأثیرگذاری همزمان علیت و ساختار اذعان دارند؛ این در حالی است که پژوهش‌های پیشین تنها به یکی از دو عامل ساختار و عاملیت توجه داشتند. این مطالعه نشان داد بیشتر افرادی که کنش غیرصادقانه انجام می‌دهند، فرافکنی می‌کنند.

نتایج پژوهش توحیدلو و شعیری (1396) نشان می‌دهد براساس نظریۀ اکو ابژه‌ها گفته‌ها در دنیا به این دلیل قابلیت پروتزی پیدا می‌کنند که سه ویژگی دارند: قابلیت افزایش‌دهندگی، قابلیت گسترده‌بخشی، قابلیت جانشینی. درون گفتمان همواره امکان استفاده از پروتزی داریم که شرایط خاصی را بر آن تحمیل می‌کند. علت اینکه ما دروغ را نوعی پروتز گفتمانی می‌نامیم، این است که دروغ قابلیت‌های توانشی کنشگر را افزایش می‌دهد و به‌دلیل بهره‌مندی پروتزی می‌تواند رابطۀ تن با زمان و مکان و با دیگری را سیال کند و نوع حضور کنشگر را استعلا دهد. دروغ سبب ایجاد فضایی فراکنشی می‌شود که این امر سبب شتاب روایی و نتیجه‌گیری ارزشی قبل از تحقق برنامۀ کنش می‌‌شود. دروغ پروتزی است که روابط کنشگران را از مسیر افقی به عمودی می‌کشاند و مسیر حرکت روایت را تغییر می‌دهد. آنچه پروتز دروغ سبب توسعۀ آن می‌‌شود، افزایش کارکرد اجتماعی ارجاعی و شناختی برای دستیابی به هدف نیست؛ بلکه فاصله‌گرفتن کنشگر از کنش اصلی برای ایجاد فضایی تخیلی، طنزآمیز، پدیداری و رخدادی است. پروتز گفتمانی افزوده، گفتمانی است که قابلیت دگردیسی خود و دیگری را دارد. با نفوذ لایه‌های زیرین گفتمان، پروتز می‌تواند سبب تورم گفتمان در یک نقطه و در نتیجه توقف موقت کنش اصلی شود.

طبق پژوهش زنگینی (1396) میانگین نمرۀ دروغگویی بین افراد نمونه برابر 1/4 به دست آمد که بیان‌کنندۀ وجود میزان جالب‌توجهی از رواج دروغگویی در افراد بررسی‌شده بود. در بررسی ارتباط دوبه‌دو متغیر وابسته با متغیرهای مستقل، نتایج به‌دست‌آمده بیان‌کنندۀ تأثیر مثبت و جالب‌توجه متغیرهای آنومی، بی‌نظمی‌در رفتارها، به خطر افتادن سرمایۀ اجتماعی و فردگرایی و همچنین تأثیر مثبت و کم متغیرهای کاهش کنترل اجتماعی و عقل ابزاری بر متغیر دروغگویی بود. بین متغیرهای مستقل، متغیر آنومی ‌بیشترین میزان همبستگی را با متغیر دروغگویی داشت. در شرایط آنومیک در ایران که حاصل گذر از جامعۀ سنتی به‌سمت جامعۀ مدرن است، ساختارهای سابق کارآیی خود را از دست می‌دهند و ساختارهای جدید نیز هنوز شکل نگرفته‌اند. در این مرحلۀ گذرا، بی‌ثباتی‌هایی شکل می‌گیرد که در آن در کنار ناتوانی در کنترل اجتماعی افراد با امیال نامحدود در جهت برآوردن نیازهای خویش اقدام می‌کنند و به‌دلیل فراهم‌نبودن زمینه‌های کنترل امیال با رسیدن به هدف، افراد برای رسیدن به اهداف خویش در صورت ضرورت به دروغگویی متوسل می‌شوند که همین امر موجبات گسترش بی‌اعتمادی اجتماعی و نیز بی‌تفاوتی در جامعه را فراهم می‌کند و این عوامل سبب از بین رفتن سرمایه‌های اجتماعی می‌شود که در نهایت، جامعه را در معرض آسیب‌های اجتماعی فراوان دیگری قرار می‌دهد.

یافته‌های پژوهش صادقی (1395)، میانگین میزان دروغگویی را بین مردم شهر اردبیل بالاتر از متوسط نشان می‌دهد. همۀ ‌مؤلفه‌های فرهنگی و اجتماعی بررسی‌شده در پیش‌بینی دروغگویی مؤثرند؛ ولی متغیرهای تلاش برای کسب مقبولیت و منزلت اجتماعی، هنجارسازی دروغ در جامعه، بی‌اعتمادی به نظام اجتماعی، آموزش نادرست خانواده و ضعف اعتقادات مذهبی بیشترین سهم را در پیش‌بینی میزان دروغگویی در جامعه دارند.

در پژوهش‌های خارجی هریک از مقولات به‌طور جداگانه دربارۀ انحرافات اجتماعی بررسی شده‌اند. ازجمله آکومک و ویل[1] (2008) در پژوهشی دربارۀ رابطۀ جرم با سرمایۀ اجتماعی در هلند به این نتیجه رسیده‌اند که سطح بالای سرمایۀ اجتماعی با میزان پایین جرم همراه است. شاخص سرمایۀ اجتماعی تنها ده درصد از واریانس را توضیح می‌دهد

سیوان و نوا[2] (2017) در پژوهش خود با موضوع رابطۀ بین کنش ارتباطی و سرمایۀ اجتماعی در فیس‌بوک به این نتیجه رسیده‌اند که چهار رفتار حریم خصوصی (انتخاب دوستانه، تعداد دوستان، تنظیم کنترل حریم خصوصی و قرارگرفتن در معرض اطلاعات شخصی) در این شبکۀ اجتماعی مطرح است. نتیجه این شد که حریم خصوصی به روش پیچیده با سرمایۀ اجتماعی ارتباط دارد که شامل تأثیرات میانجیگری، حمایت از مفهوم تعادل و تنظیم بین رفتارهای حریم خصوصی است. حریم خصوصی تا حدی به معنای ایجاد سرمایۀ اجتماعی در شبکه‌های اجتماعی آنلاین است که الگوی پیچیده‌ای است.

همچنین دانیال دور[3] (2017) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که تکامل زبان با توسعۀ دروغ‌گفتن همراه بوده است. برقراری ارتباط به همان اندازۀ داشتن زبان ساده‌ است و پیچیده‌تر نیست. ظهور زبان بیشتر در ارتقای زبان بشر است.

پژوهش لیا[4] (2006) دربارۀ رابطۀ بین اعتماد اجتماعی و کنش انجام شده است. نتایج به‌دست‌آمده نشان می‌دهد اعتماد دوسویه بین افراد می‌تواند عامل مهم در ایجاد کنش باشد.

 

فرضیههای پژوهش

بین کنش ارتباطی و گرایش دانشجویان به دروغگویی رابطه وجود دارد.

بین سرمایۀ اجتماعی و گرایش دانشجویان به دروغگویی رابطه وجود دارد

بین سن و گرایش دانشجویان به دروغگویی رابطه وجود دارد.

بین میانگین گرایش به دروغگویی برحسب جنسیت تفاوت وجود دارد.

بین میانگین گرایش به دروغگویی برحسب وضعیت تأهل تفاوت وجود دارد.

بین میانگین گرایش به دروغگویی برحسب میزان تحصیلات تفاوت وجود دارد.

 

روش‌شناسی

پژوهش ازنوع کاربردى و پیمایش است. جامعۀ آماری آن دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی ‌تبریز است که در سال 1398، 16632 نفر بوده است و با استفاده از فرمول کوکران 375 نفر برای نمونۀ آماری انتخاب شدند. واحدتحلیل فرد و روش نمونه‌گیری طبقه‌ای است. در مرحلۀ بعدی نمونه‌های اختصاص داده‌شده به‌صورت تصادفی میان دانشجویان هر دانشکده توزیع و جمع‌آوری شد. ابتدا براساس نسبت کل دانشجویان هر دانشکده به کل دانشجویان، حجم نمونۀ اختصاص‌یافته به هر دانشکده مشخص شد و از 11 دانشکده انتخاب شدند. از هر دانشکده به‌صورت تصادفی ساده به اندازۀ نسبت دانشجو در کل جامعۀ آماری، نمونه در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده‌ها از spss و Amos استفاده شد. داده‌ها ازطریق پرسش‌نامۀ محقق‌ساخته گردآوری و برای سنجش اعتبار ابزار محتوایی و صوری - با توجه به اهمیت حصول اطمینان از وسیلۀ جمع‌آوری اطلاعات که در این پژوهش پرسش‌نامه است - از روایی محتوایی پرسش‌نامه اطمینان حاصل شد. برای حصول روایی پذیرفتنی در نشست‌های متعدد با کمک استادان راهنما به انتخاب معتبرترین شاخص‌های گردآوری‌شده از بین شاخص‌های موجود در پرسش‌نامه‌ها اقدام شد. برای اطمینان بیشتر این شاخص‌ها در اختیار داوران صاحب‌نظر قرار گرفت و پس از تأیید اعتبار محتوایی آنها به کار گرفته شدند. برای اطمینان از اعتبار صوری پرسش‌نامه‌ها از قضاوت استادان در زمینۀ موضوع استفاده شد. با محاسبۀ ضریب آلفای کرونباخ مقدار آلفا نشان‌دهندۀ روایی سؤالات است؛ یعنی می‌توان گفت سؤالات به مقدار زیادی توانسته‌اند مسئله را بسنجند. برای بررسی پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. پس از تهیه و تدوین شاخص‌ها و طراحی صورت اولیۀ پرسش‌نامه، مطالعۀ مقدماتی یک نمونۀ 30 نفری از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز به اجرا درآمد و بعد از استخراج، نمرات مربوط به هر پرسش‌نامه و واردکردن آنها در نسخۀ 18 نرم‌افزار spss آلفای کرونباخ برای متغیر گرایش به دروغگویی و سایر متغیرهای مستقل به دست آمد. پرسش‌نامۀ سرمایۀ اجتماعی با 27 سؤال و براساس طیف پنج‌گزینه‌ای لیکرت (کاملاً مخالف تا کاملاً موافق) ساخته شده است. پرسش‌نامۀ کنش ارتباطی با 14 سؤال و براساس طیف پنج‌گزینه‌ای لیکرت (کاملاً مخالف تا کاملاً موافق)ساخته شده است. برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار پایایی‌ها بالاتر از 7/0 به دست آمده است.

 

 

جدول 3- متغیرهای پژوهش

Table 3- Research variables

پرسش‌نامه

طراح

تعداد سؤال

ضریب آلفا

گرایش به دروغگویی

کریستین هارت-رو.آ.کورتیس

جان تیریز

45

94/0

سرمایۀ اجتماعی

ناهاپیت - گوشال

28

93/0

کنش ارتباطی

یاکوبسن

14

87/0

 

 

تعریف متغیرها

تعریف مفهومی کنش ارتباطی: کنشی است که متمایل به دستیابی، حفظ و تجرید توافق است یا به عبارتی، کنشی است معطوف به تفاهم و توافق که زیست جهان به‎واسطۀ آن بازتولید می‌شود (هابرماس، 1384: 390).

تعریف عملیاتی کنش ارتباطی: منظور از کنش ارتباطی نمره‎‌ای است که آزمودنی‌ها از مقیاس کنش ارتباطی یاکوبسن (2004) با 14 سؤال کسب می‌کنند.

تعریف مفهومی سرمایۀ اجتماعی: میزان سرمایه و منابعی است که افراد و گروه‌ها ازطریق پیوندهای مستقیم و غیرمستقیم با یکدیگر به دست می‌‌آورند (چلپی، 1375: 15). کل سرمایه‌های موجود در یک اقتصاد است که فقط شامل ساختمان‌ها و ماشین‌های تولیدی نیست و تجهیزاتی مانند بیمارستان، آموزشگاه و صنایع دفاعی را نیز در بر می‌گیرد (شایان‌مهر، 1379: 353).

تعریف عملیاتی سرمایۀ اجتماعی: منظور از سرمایۀ اجتماعی در این پژوهش نمره‌ای است که آزمودنی‌ها از مقیاس سرمایۀ اجتماعی ناهاپیت-گوشال با 28 سوال کسب می‌کنند.

 

 

جدول 4- متغیرهای گرفته‌شده از نظریهها

Table 4- Variables derived from theories

کنش ارتباطی

هابرماس، کنش گفتار، زیمل، گافمن، وبر

سرمایۀ اجتماعی

بوردیو

 

 

دروغگویی «نوعی کنش اجتماعی عقلانی، ارادی و آگاهانه است که در شرایط اجتماعی مختلف و تحت فشارهای متفاوت و با نیات گوناگون رخ می‌دهد» (محدثی‌گیلوایی و فلسفی، 1394: 141).

گرایش به دروغگویی در این پژوهش ازطریق پرسش‎نامۀ طراحی‌شده به‌وسیلۀ هارت و همکاران[5] (2019) در مقالۀ «توسعۀ دروغ‌گفتن در موقعیت‌های روزمره» استخراج شده است. سؤالات پرسش‌نامه در مقالۀ این پژوهشگران ازلحاظ اعتبار و روایی درسطح بالایی (94/0) با واریانس 96/53 و مقدار خاص 28/24 به دست آمد. در پژوهش حاضر، آلفای کرونباخ (75/0) نشان‌دهندۀ سطح پایایی پرسش‌نامه است. برای سنجش این متغیر از 45 سؤال در طیف لیکرت 7‌درجه‌ای «خیلی موافق تا خیلی مخالف» استفاده شده است. پس از تهیۀ پرسش‌نامۀ مقدماتی و پیش‌آزمون، پرسش‌نامۀ نهایی تدوین شد. برای سنجش این متغیر از آزمون رگرسیون چندگانه و آزمون پیرسون استفاده شده است.

 

 

جدول 5- ضریب آلفای متغیر وابسته (گرایش به دروغگویی)

Table 5- Dependent alpha coefficient (Tendency to Lie)

سؤال

آلفای کرونباخ

سؤال

آلفای کرونباخ

سؤال

آلفای کرونباخ

سؤال

آلفای کرونباخ

1

82/0

15

23/0

29

68/0

43

71/0

2

80/0

16

28/0

30

70/0

44

70/0

3

79/0

17

26/0

31

74/0

45

69/0

4

78/0

18

29/0

32

72/0

 

 

گرایش به دروغگویی

5

76/0

19

31/0

33

74/0

6

76/0

20

47/0

34

73/0

7

76/0

21

25/0

35

73/0

8

75/0

22

47/0

36

67/0

9

75/0

23

53/0

37

70/0

10

75/0

24

55/0

38

72/0

11

14/0

25

60/0

39

68/0

12

14/0

26

68/0

40

73/0

13

14/0

27

60/0

41

73/0

14

16/0

28

73/0

42

74/0

 

 

یافته‌های توصیفی

 

جدول 6- توزیع پراکندگی متغیرهای پژوهش

Table 6- Distribution distribution of research variables

متغیر

میانگین

انحراف معیار

حداکثر

حداقل

گرایش به دروغگویی

96/143

505/9

175

119

کنش ارتباطی

59/48

601/5

70

175

سرمایۀ اجتماعی

63/94

41/12

130

27

 

جدول 7- همبستگی بین متغیرهای گرایش به دروغگویی و کنش ارتباطی و سرمایۀ اجتماعی دانشجویان

Table 7- Correlation between the variables of tendency to lying and communication action and students' social capital

متغیرهای پژوهش

گرایش به دروغگویی

ضریب همبستگی پیرسون

سطح معنی‌داری

کنش ارتباطی

119/0-

021/0

سرمایۀ اجتماعی

179/0-

001/0

 

 

یافته‌های استنباطی

نتایج حاصل از همبستگی بین متغیرهای گرایش به دروغگویی و کنش ارتباطی و سرمایۀ اجتماعی دانشجویان نشان داد بین متغیرهای مذکور رابطۀ معکوس معنی‌دار وجود دارد. برای مقایسۀ گرایش به دروغگویی و کنش ارتباطی و سرمایۀ اجتماعی بین دانشجویان دختر و پسر از آزمون تفاوت میانگین مستقل استفاده شد و نتایج جدول 3 نشان داد گرایش به دروغگویی بین دانشجویان زن و پسر متفاوت نیست؛ ولی کنش ارتباطی براساس جنسیت دانشجویان متفاوت است و دانشجویان پسر نسبت به دانشجویان دختر کنش ارتباطی قوی‌تری داشتند و بین سرمایۀ اجتماعی براساس جنسیت تفاوت معناداری مشاهده نشد.

 

 

جدول 8- مقایسۀ میزان گرایش به دروغگویی و کنش ارتباطی براساس جنسیت دانشجویان

Table 8- Comparison of the tendency to lie and communication action based on students' gender

 

جنسیت

تعداد

میانگین

انحراف ‌استاندارد

خطای معیار

مقدار t

درجۀ ‌آزادی

سطح معنی‌داری

گرایش به دروغگویی

پسر

180

92/143

945/9

741/0

074/0

373

941/0

دختر

195

99/143

106/9

652/0

کنش ارتباطی

 

پسر

180

46/49

439/5

405/0

916/2

373

004/0

دختر

195

79/47

643/5

404/0

سرمایۀ اجتماعی

پسر

180

92/143

945/9

741/0

074/0

373

941/0

دختر

195

99/143

106/9

652/0

 

 

سن و تحصیلات از متغیرهای زمینه‌ای پژوهش‌اند که در مقیاس رتبه‌ای سنجیده شده‌اند (با توجه به نظر استادان راهنما) و برای آزمون رابطۀ بین آنها با گرایش به دروغگویی از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه استفاده شد. نتایج جدول 4 نشان می‌‌دهد بین سطح تحصیلات و سن دانشجویان با گرایش آنها به دروغگویی تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (05/0P>). وضعیت تأهل نیز به‌منزلۀ یکی دیگر از متغیرهای زمینه‌ای پژوهش در مقیاس اسمی چندحالته سنجیده شد و برای آزمون رابطۀ آن با گرایش به دروغگویی از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه استفاده شده است. یافته‌ها نشان داد میزان گرایش به دروغگویی براساس وضعیت تأهل دانشجویان متفاوت نبوده است (05/0P>).

 

 

جدول 9- مقایسۀ میزان گرایش به دروغگویی براساس متغیرهای زمینه‌ای

Table 9- Comparison of the tendency to lie based on contextual variables

متغیرها

گزینه‌ها

تعداد

میانگین

انحراف ‌استاندارد

مقدار F

سطح معنی‌داری

میزان تحصیلات

کاردانی

22

04/144

853/9

004/2

113/0

کارشناسی

119

61/145

444/9

کارشناسی‌ارشد

125

52/143

603/9

دکتری

109

64/142

256/9

کل

375

96/143

505/9

سن

زیر 20 سال

35

41/146

277/9

805/1

146/0

21 تا 30 سال

192

35/144

550/9

31 تا 40 سال

120

53/142

413/9

بالای 41 سال

28

32/144

459/9

کل

375

96/143

505/9

وضعیت تأهل

مجرد

192

10/143

531/9

446/2

088/0

متأهل

172

08/145

360/9

طلاق‌گرفته

11

27/141

100/10

کل

375

96/143

505/9

 

 

برای بررسی آزمون فرضیۀ اصلی مبتنی بر تأثیر سرمایۀ اجتماعی و کنش ارتباطی بر گرایش به دروغگویی از آزمون تحلیل مسیر و برای برآورد حداکثر درست‌نمایی و پارامترهای به‌دست‌آمده از روابط متغیرهای پیش‌بین یا مستقل استفاده شد. برای تعیین برازندگی الگوی پیشنهادی با داده‌ها، ترکیبی از شاخص‌های برازندگی به شرح زیر استفاده شد: 1- مقدار مجذور کای (X2)؛ 2- شاخص هنجارشدۀ مجذور کای (X2/df)؛ 3- شاخص برازندگی هنجارشده (NFI)؛ 4- شاخص برازش تطبیقی (CFI)؛ 5- جذر میانگین مجذورات خطای تقریب RMSEA. قبل از بررسی ضرایب مسیر، برازندگی الگوی اصلی بررسی شد. برای تعیین کفایت برازندگی الگوی پیشنهادی با داده‌ها، ترکیبی از شاخص‌های برازندگی استفاده شد. شاخص‌های مذکور نشان دادند الگوی پیشنهادی محقق از چند شاخص برازندگی پذیرفتنی برخوردار است؛ اما میزان برازندگی در شاخص 073/0=RAMSEA در حد متوسط است و به اصلاح نیاز دارد؛ با استفاده از شاخص‌های تعدیل و اصلاح، دوباره الگوی مدنظر برازش شد و میزان برازش الگو افزایش یافت. شاخص‌های نکویی برازش به‌دست‌آمده برای الگوی پژوهش نشان می‌دهد که مقدار کای‌دو در الگو 87/120= X²با درجۀ آزادی 56=df به دست آمده است. شاخص برازش الگوی CFI برابر 778/0، نشان‌دهندۀ برازش خوب الگوست و ریشۀ میانگین مربعات خطای برآورد RMSEA برابر 056/0 شد که برازش خوبی را نشان می‌دهد و با توجه به شاخص‌های ارائه‌شده، الگوی ذکرشده تأیید می‌‌شـود؛ زیرا اندازه‌های کمتر از 08/0 به معنای برازش خوب، 08/0 تا 10/0 برازش متوسط و بیش از 10/0 برازش ضعیف هستند. در ادامه ابتدا ضرایب مسیر استانداردشده و سپس ضرایب استاندارد‌نشدۀ الگوی اصلاحی در نمودار‌های 1 و 2 ارائه شده است.

 

شکل 1- ضرایب استانداردنشده

Fig 1- Non-standardized coefficients

شکل 2- ضرایب استانداردشده

Fig 2- Standardized coefficients

 

جدول 10- شاخصهای کلی برازش تأثیر سرمایۀ اجتماعی و کنش ارتباطی بر گرایش به دروغگویی

Table 10- General indicators of the impact of social capital and communication action on the tendency to lie

شاخص

df/x2

CFI

GFI

AGFI

NFI

NNFI

RMSEA

مقدار

159/2

778/0

950/0

919/0

674/0

670/0

056/0

 

 

نتیجه

در این پژوهش بین کنش ارتباطی و گرایش به دروغگویی دانشجویان رابطۀ معکوس معناداری به وجود آمد. هرچه دانشجویان از کنش ارتباطی بالاتری برخوردار باشند، کمتر به دروغگویی گرایش خواهند داشت. این فرضیه با نظریۀ هابرماس (1384)، نظریۀ کنش گفتار می‌باور (2011) و پژوهش‌های سدیدپور و شجاع‌نوری (1393)، توحیدلو و شعیری (1396) و خدامرادی (1397) همسوست. در تبیین یافتۀ ذکرشده می‌توان گفت با توجه به نظریۀ گافمن افراد هنگام کنش متقابل می‌کوشند جنبه‌ای از خود را نمایش دهند که دیگران آن را می‌پذیرند؛ یعنی همان جعل هویت. مدیریت تأثیرگذاری نیز از شگردهایی است که کنشگران برای حل مسائل خود از آن استفاده می‌کنند؛ در واقع، هنگام کنش، بازیِ نقش و روابط مبتنی بر دروغ تحقق می‌یابد. از موانع مهم کنش ارتباطی، پیدایش احساس آنومی میان افراد جامعه است که رواج این احساس، موجب از کار افتادن هنجارها و رشد و گسترش فردگرایی غیراخلاقی (دروغگویی) می‌شود. فردی که احساس آنومی دارد، اطراف خود را پرآشوب می‌بیند و هیچ ضابطه‎‌ای را برنمی‌تابد. چنین فردی به خزیدن در کنج انزوا تمایل دارد و نسبت به جامعۀ خویش بی‎‌اعتماد است. این احساس، فشار بیرونی بر فرد وارد می‌کند و او را در برقراری تعامل در حوزۀ عمومی ناکام می‌گذارد. استیلای چنین حسی در فضای جامعه سبب انسداد کنش ارتباطی و عقیم‎‌ماندن حوزۀ عمومی می‌شود. احساس آنومی که در سطح فردی تجربه می‌شود و تجلی آنومی ساختاری است، همواره به‌منزلۀ مانع ارتباطی عمل می‌کند. احساس آنومی ‌بستری برای تک‌افتادگی – اتمیزه‌شدن - یا پناه‌بردن به دام اقتدارگرایی است که مانع تحقق رفتار مشارکتی – دموکراتیک و ارتباطی است. زمانی کنش‌های افراد جامعه ارتباطی خواهد بود که افراد در فضایی مملو از قدرت افقی و فارغ از سلطه، امکان گفتگو و مباحثه و رسیدن به توافق را تجربه کنند. هر چقدر احساس بیگانگی در فرد بیشتر باشد، کنش ارتباطی افراد کاهش می‌یابد و بروز انحرافات اخلاقی (دروغگویی) بیشتر خواهد شد.

در پاسخ به فرضیۀ پژوهش که بین کنش ارتباطی و گرایش دانشجویان به دروغگویی رابطه وجود دارد، این نتیجه جاصل شد که گرایش به دروغگویی دانشجویان و سرمایه‌ها طبق یافته‎های حاصل از جامعۀ آماری و رهیافت نظری بوردیو، رابطۀ معکوس داشتند. هر چقدر سرمایۀ اجتماعی بیشتر باشد، میزان دروغگویی کمتر خواهد بود. نتایج این فرضیه با یافتۀ پژوهش زنگینی (1396) و آکومک و ویل (2008) همسوست. در تبیین یافته‌های پژوهش براساس نظریۀ بوردیو، سرمایۀ اجتماعی در جامعۀ ایرانی از سال‌ها قبل دچار فرسایشی جدی شده است؛ به‌طوری که با تغییر قواعد جامعه از سنتی به مدرن، سرمایۀ اجتماعی سنتی روب ه‌کاهش گذاشته است؛ اما سرمایۀ اجتماعی جدید جایگزین آن نشده و دست جامعه از این نوع سرمایه خالی مانده است. سرمایۀ اجتماعی منبع ارزشمندی است که به‌صورت ذاتی در روابط اجتماعی اولیه، ثانویه و سازمان‌های جامعه وجود دارد و ازطریق ایجاد اعتماد و ارتباط از ذره‎‌ای‌شدن و رشد انحرافات اجتماعی پیشگیری می‌کند. سرمایه‌ها نقش مهمی‌در پیشرفت و رشد اقتصادی و اجتماعی یک جامعه دارند. مشکلات اجتماعی نشانه‌ای از نبود سرمایۀ اجتماعی‌اند؛ سرمایه‌ای که اگر وجود داشت، قادر بود کنش‌ها را در زندگی اجتماعی بارور کند. در هر جامعه‌ای که شاهد میزان پایین سرمایۀ اجتماعی باشیم، قاعدتاً باید شاهد بروز آسیب و انحرافات اجتماعی بیشتری هم باشیم. همچنین نوسانات شدید اقتصادی و بی‌هنجاری اقتصادی، شکاف طبقاتی را افزایش می‌دهد و در این حالت، بیشتر افراد جامعه قادر به تأمین نیازمندی‌های خود نمی‌شوند و سعی می‌کنند با توسل به وسایل مختلف در زمینۀ هدف‌گذاری‌های جامعه حرکت نکنند که در نتیجه، انواع انحراف اجتماعی ازجمله «دروغ» شکل می‌گیرد. طبق نظریۀ کلمن، سرمایۀ اجتماعی ازطریق پیوندهای نخستین بروز می‌کند. ریشه‌های مؤثرترین اشکال سرمایۀ اجتماعی به روابط ایجادشده در دوران کودکی برمی‌گردد؛ یعنی سرمایۀ اجتماعی به‌واسطۀ فرایندهایی که روابط را از بین می‌برند، تضعیف می‌شوند. سه عنصر تعهد، انتظارات و هنجارها بیان‌کنندۀ این هستند که چگونه ساختار اجتماعی می‌تواند به‌منزلۀ منبعی برای افراد آن ساختار عمل کند که در نهایت، سبب کاهش آسیب‌ها (دروغگویی) می‌شود. بی‌تردید تضعیف و فرسایش سرمایۀ اجتماعی مرتبط با جوانان و به‌دنبال آن دانشجویان، جای مطالعه و تحلیل بیشتر برای فهم تأثیر آن بر ساخت جامعه را دارد که در این مقاله فقط به بخشی از آن اشاره شده است.

در رابطۀ کنش ارتباطی با سرمایۀ اجتماعی و نقش آنها در گرایش به دروغگویی دانشجویان، می‌توان گفت کنش ارتباطی در تحلیل‌های مرتبط با بحث سرمایۀ اجتماعی به کار برده شده است. پژوهشگران معاصر سرمایۀ اجتماعی، کنش ارتباطی را در قلب گفتمان‌های خود دربارۀ سرمایۀ اجتماعی قرار داده‌اند. شکل‌های مختلف سرمایۀ اجتماعی بر باور اعتمادکنندگان تأثیر گذاشته است. همچنین بر رفتار اعتمادی و کنش ارتباطی مؤثر بوده‌اند که این نوع کنش سبب عملکرد بهتر افراد می‌شود.

با توجه به اینکه تأثیر کنش ارتباطی و سرمایۀ اجتماعی برگرایش به دروغگویی تأیید شد، پیشنهاد می‌‌شود نهادهای مرتبط دولتی و خصوصی در جهت افزایش سرمایه‌های ذکرشده تلاش و آنها را تقویت کنند. ضعف این سرمایه‌ها نوعی محرومیت به ‌شمار می‌رود که در زندگی افراد تأثیر منفی می‌‌گذارد؛ در نتیجه، جامعه باید راهکارها و برنامه‌هایی را ازطریق نهادها و سازمان‌های رسمی ‌و غیررسمی ‌برای تقویت مؤلفه‌های سرمایۀ اجتماعی و فرهنگی میان افراد جامعه به‌ویژه جوانان اجرا کند.

دروغ که قبح آن دیرزمانی است در جامعۀ ما از بین رفته و از جهاتی احراز شأن و حیثیت هم کرده است، باید برای آن اعادۀ نفرت بشود. این برنامه بدون یک خواست ملی و نهضت عمومی ‌و تا رمانی که همۀ قشرهای ملت، از زن و مرد و پیر و جوان، در هر کیش و کار و با هر بینش و روش که داشته باشند، در آن صادقانه و صمیمانه برای خودشان و خانواده مشارکت نکنند، ممکن نیست به نتیجۀ مطلوب برسد.

با توجه به معناداری رابطۀ بین کنش ارتباطی با گرایش به دروغگویی بین دانشجویان دانشکده‌های مختلف، آموزش مهارت‌های ارتباطی متناسب با مقطع دانشجویان پیشنهاد می‌شود که می‌تواند قدم‌های مثبتی در زمینۀ کاهش این مسئلۀ اجتماعی باشد.

- پژوهش حاضر به‎‌دلیل پراکندگی متغیرها سبب شد نتایج منسجم و فراگیری در الگو به دست نیاید؛ از ین‌رو، پیشنهاد می‌شود پژوهشگران دیگر با متغیرهای کمتر و جمع‌بندی منسجم و مطمئن‌تری به پژوهش بپردازند.

- اگر بخواهیم برای گسترش صداقت و راستگویی در سطح دانشجویان پیشنهاد دهیم، باید بگوییم اگرچه نصیحت مفید است، گفتن جملاتی مانند دروغ نگویید و راستگو باشید، نتیجه‌ای به‌همراه نخواهد داشت. در شرایطی که ما به سر می‌بریم، باید راستگویی و راستی را از نهادها انتظار داشته باشیم و اعتماد به نهادها را در جامعه گسترش دهیم.

 

[1] Akçomak & Weel

[2] Sivan & Noa

[3] Dor

[4] Leigh

[5] Hart et al.

اجاق، ز. و میرزایی‌موسوی، ر. (1395). «تحلیل کنش‌های ارتباطی و مدیریت تأثیر در گروه‌های تلگرام»، فصلنامۀ مطالعات رسانههای نوین، س 2، ش 5، ص 100-75.
اعتمادی‌فرد، م؛ لطفی‌چاچکی، ب. و مهدی‌زاده، م. (1394). «تأثیر سرمایۀ اجتماعی خانوادگی بر انحرافات اجتماعی»، مسائل اجتماعی ایران، س 6، ش 3، ص 25-5.
باربارا، پ. و آلن، پ. (1397). چرا مردان دروغ می‌گویند و زنان گریه می‌کنند. ترجمۀ ناهید رشید و نسرین گلدار، تهران: آسیم.
بازرگان، م. (1396). دروغ و نقش آن در دین و دنیای ما. تهران: کویر.
بوستانی، م. و پولادی، ک. (1396). «بررسی عناصر تشکیل‌دهندۀ حوزۀ عمومی‌ در اندیشۀ هابرماس»، فصلنامۀ تخصصی علوم سیاسی، س 13، ش 38، ص 42-21.
تنهایی، ح. (1391). جامعهشناسی معرفت و معرفتشناسی نظریه. تهران: بهمن برنا.
توحیدلو، ی. و شعیری، م. (1396). «مطالعۀ پروتزسازی گفتمانی؛ چرا دروغ روایی پروتزاست»، پژوهش ادبیات معاصر جهان، د 22،ش 1، ص 286-269.
چلبی، م. (1375). «فضای کنش: ابزاری تنظیمی ‌در نظریه‌سازی»، مجلۀ جامعهشناسی ایران، ش 4، ص 49-5.
خدامرادی، الف. (1397). مطالعۀ درک معنایی دروغ در زندگی روزمره. پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد، دانشگاه خوارزمی، تهران.
ریتزر، ج. (1393). نظریۀ جامعه‌شناسی. ترجمۀ هوشنگ نایبی، تهران: نشر نی.
زنگینی، م. (1396). بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر اخلاق‌گریزی (دروغگویی) با تأکید بر پیامدهای آن (بیتفاوتی و بیاعتمادی اجتماعی). پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی.
سدیدپور، س. و شجاع‌نوری، ف. (1393). «کنش صادقانه و عوامل موثر بر آن: رویارویی عاملیت و ساختار در نهاد علم»، فصلنامۀ مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، س 18، ش 2، ص 228-209.
شایان‌مهر، ع. (1379). دایرهالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی. تهران: کیهان.
صادقی، هـ. (1395). بررسی عوامل اجتماعی - فرهنگی مؤثر بر دروغگویی در اردبیل. پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد دانشگاه آزاد اسلامی‌، واحد خلخال، دانشکدۀ علوم اجتماعی.
عباس‎‌پور، الف. (1390). «بررسی روش‌شناسی نظریۀ کنش ارتباطی هابرماس با رویکرد انتقادی»، معرفت فرهنگی - اجتماعی، س 2، ش 2، ص 64-35.
علی‌بابایی، ی. و باینگانی، ب. (1389). «بررسی میزان تأثیر سرمایۀ اقتصادی و اجتماعی بر سرمایۀ فرهنگی؛ مطالعۀ جوانان شهرستان پاوه»، فصلنامۀ انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، س 6، ش 18، ص 113-87.
فراستخواه، م. (1394). ما ایرانیان؛ زمینهکاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی. تهران: نشر نی.
قاسمی، س. و محدثی‌گیلوایی، ح. (1396). «مطالعۀ جامعه‌شناختی دروغگویی در روابط بیناجنسی؛ مورد زوج‌های تهران (1396-1395)»، پژوهشنامۀ زنان، س 8، ش 3، ص 116-87.
کُتبُی، م. (1377). «جایگاه دروغ و الگوهای رفتاری آن در روابط اجتماعی»، ماهنامۀ علوم اجتماعی، ش 12، ص 156-137.
کرایپ، ی. (1389). نظریۀ اجتماعی کلاسیک؛ مقدمهای بر اندیشۀ مارکس وبر، دورکیم و زیمل. ترجمۀ شهناز مسمی‌پرست، تهران: آگاه.
گافمن، الف. (1391). نمود خود در زندگی روزمره. ترجمۀ مسعود کیان‌پور، تهران: مرکز.
محدثی‌گیلوایی، ح. و فلسفی، د. (1394). «تحلیلی جامعه‌شناختی ازآمادگی برای دروغگویی»، ویژهنامۀ پژوهشنامۀ زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، س 6، ش 1، ص 155-133.
نراقی، ح. (1397). جامعهشناسی خودمانی؛ چرا درماندهایم. تهران: اختران.
نعمت‌اللهی، ز؛ فرج‌اللهی، الف. میرجلیلی، م. و مؤمنی‌فرد، ح. (1392). «بررسی عوامل مؤثر بر سرمایۀ اجتماعی دانشجویان دانشگاه افسری امام علی (ع)»، فصلنامۀ علمی - پژوهشی مدیریت نظامی، ش 50، س 13، ص 202-175.
نوغانی، م. و پورماسوله، الف. (1387). «بررسی تطبیقی رویکردها و شاخص‌های مورداستفاده در سنجش سرمایۀ اجتماعی»، فرایند مدیریت و توسعه، ش 69، ص 55-32.
هابرماس، ی. (1384). نظریۀ کنش ارتباطی. ترجمۀ کمال پولادی، تهران: روزنامۀ ایران.
Akçomak, S., & Weel, B. (2008). The impact of social capital on crime: evidence from the netherlands. Merit Working Papers 2008-042, United Nations University - Maastricht Economic and Social Research Institute on Innovation and Technology (MERIT).
Dor, D. (2017). The role of the lie in the evolution of human language. Department of Communication, Shikago University.
Jakobson, R. (2004). Linguistics and poetics in style in language. Cambridge: Cambridge University.
Habermas, J. (1972). Knowledge and human interests. Boston: Polity Press.
Hart, C., Terrizzi, J., & John, R. (2019). Development of the lying in everyday situations scale. The American Journal of Psychology, 132(3), 343-352.
Leigh, R. (2006). Cooperation without trust: overcoming collective action barriers to endangered species protection. The Policy Studies Journal, 34 (1), 37-57.
Meibauer, J. (2011). Onlying: intentionality, implicature, intercultural pragmatics. Intercultural Pragmatics, 8 (2), 277-292.
Sivan, G. & Noa, A. (2017). Relations between Privacy behaviors and social capital on facebook. The Journal Libri, 67(2), 103-118.