Document Type : Research Paper
Authors
1 Associate Professor, Department of Social Sciences, Faculty of Economics and Social Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
2 Assistant Professor, Department of Social Sciences, Faculty of Humanities, Ayatollah Boroujerdi University, Boroujerd, Iran
3 Ph.D. Student, Department of Social Sciences, Faculty of Economics and Social Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
شیوع ویروس کرونا چالشی بیسابقه برای جهان انسانی است. بحران کرونا قبل از هر چیز جریان جاری و روالهای عادی زندگی را به تعلیق درآورد و روابط و مناسبات بینفردیِ انسانها و نهادهای اجتماعی را متوقف کرد. نداشتن شناخت دقیق این ویروس و تبعات آن در جهان انسانی، منجر به وضعیتی بغرنج و پیچیده در مواجهه با آن شد و احتمال تداوم آن، تصوری از آیندهای مبهم را پیشروی ما نهاده است. سرعت همهگیری و غافلگیری این ویروس تا آن حد بود که نهادهای اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و سیاسی نتوانستند مواجهۀ درستی با این پدیدۀ جدید داشته باشند؛ موضوعی که سبب بلاتکلیفی در میان آنان شد. با این شرایط، تعلیق جامعه در شرایط اپیدمی و به تعبیر دقیقتر پاندمی، منجر به ایجاد شوکی عمیق در همۀ ابعاد و زیرساختهای زندگی اجتماعی شده است و بازاندیشی جدی را در تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی میطلبد (میرزایی، 1399: 9) بدون شک، زنان خانهدار یکی از گروههای بزرگی هستند که در این دوره، در مقایسه با قبل شرایط بسیار متفاوتی را تجربه کردند.
اوکلِی در تعریف زن خانهدار میگوید: «زنی است که کارِ خانه را انجام میدهد. ترکیب «زن» و «خانه» در یک عبارت، ارتباطی را میان زنانگی، ازدواج و مکان سکونت خانواده به وجود میآورد. نقش زن خانهدار، نقشی خانوادگی، نقشی مؤنث؛ اما در عین حال نقشی کارورزانه هم هست» (Oakley, 1974a:23). مطالعهای در زمینۀ کارِ خانه لاجرم مطالعهای دربارۀ موقعیت و نقش زنان است. نقشی اینچنین چندگانه و در عین حال شخصی، همچون نقش زنِ خانهدار ممکن است به نظر برسد که تعاریفی متعارف از واژۀ «نقش» را نفی میکند. نقش عبارت است از یک رشته حقوق و وظایفی انتزاعی که رفتار افراد با درجات متفاوت آن را منطبق میکند. در تصویر اجتماعی یک زن، نقش او در مقام همسر و مادر از نقش زن خانهدار مجزا نیست (Oakley, 1974b:698) خانهداری از نمودهای تقسیم کار جنسیتی (تقسیم کار براساس جنسیت) است که طبق آن از زنان و مردان انتظار میرود، فقط به آن دسته از کارهایی مشغول شوند که از قبل تعیینشدهاند و به اختیار خود شخص نیست. در این تقسیمبندی، زنان، مسئول کارهای خانه و خانهداری و بزرگکردن بچهها شمرده میشوند که کاری بدون درآمد است؛ در نتیجه از نظر مالی وابسته به مردان هستند و دسترسی نخواهند داشت به پولی که آن را از آنِ خود بدانند (ابوت و والاس، 1383: 120). گیدنز کارِ خانگی را «کار بیمزدی که بدون پرداخت مستقیم و خارج از حوزۀ یک شغل خاص انجام میگیرد» تعریف میکند (گیدنز، 1385: 238). گرایشهای گوناگون فمینیسم، دیدگاههای متفاوتی به خانهداری دارد. برای مثال فمینیسم رادیکال آن را «کاری در خدمت مردان و در راستای حفظ منافع مردان» دانسته است. فمینیسم مارکسیستی آن را «کاری رایگان در خدمت منافع سرمایهداری و بازتولید نیروی کار» میداند و فمینیسم سوسیالیستی آن را «کاری که هم مردان و هم سرمایهداری از آن منتفع میشود» میداند؛ در عین حال همۀ این گرایشها خانهداری را کاری واقعی میدانند (ابوت و والاس، 1383: 203).
براساس آخرین آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران، جمعیت زنان خانهدار کشور، ۲۰ میلیون و ۹۴۶ هزار و ۷۸۷ نفر است. بهعنوان نمونه از گروهی از زنانخانهدار نظرسنجی انجام شد که بیشتر آنها اظهار کردند که حجم فعالیت و مشغلۀکاریشان در خانه بر اثر شیوع کرونا بهشدت افزایش پیدا کرده است و شاهد تغییرات خاص در خلقوخوی خود و خانوادههایشان بودهاند. با وجود اینکه بیشتر آنها شرایط موجود را درک کردهاند و سعی در کنترل و مدیریت وضعیت داشتند، ولی رضایتخاطر نداشتهاند. محدودیتهای اجتماعی که بهدلیل شیوع بیماری اعمال شده، فشار بر زنان را بیشتر کرده است. نهتنها خشونت خانگی، بلکه انتظار مردها از زنان نیز مشکلساز شده است (نورینیا، 1399) در طی این دوره، مراقبت از فرزندان در شرایط آموزش مجازی مدارس، فشارهای اقتصادی ناشی از تعطیلی و قرنطینهها، وظایف زنان خانهدار را چند برابر کرده است. اکنون مادران برای رفتن به خرید، تماس با دیگران و رعایت پروتکلهای بهداشتی برای انتقالنیافتن ویروس به سایر اعضای خانواده، دغدغۀ دوچندانتری دارند؛ ضمن اینکه باید از بیماران کرونایی در منزل پرستاری کنند؛ به گونهای که این بیماری به سایر اعضا منتقل نشود (دهقاننیری، 1399) مطالعۀ اخیرِ مجمع جهانی اقتصاد، نشان میدهد زنان بیشتر از مردان تحتتأثیر آثار منفی شیوع کرونا بودهاند؛ حتی قبل از آن، زنان به طور متوسط سهبرابر مردان، کارهای خانه، مراقبت از کودکان و افراد آسیبپذیر یا مسن خانواده را انجام میدادند. محدودیتهای گسترده در زندگی روزمره، تعطیلی مدارس، اخلال در مشاغل و افزایش زیاد کار در خانه باعث شده است که بسیاری از کارها وقتگیرتر و دشوارتر شود. بهطورکلی زنان بیشتر از مردان در هر جنبه از زندگی در خانه دچار افزایش کار شدهاند؛ همچنین تحقیقات سازمان ملل در ۱۶ کشور نشان داد که تا قبل از همهگیری، زنان بهطورمتوسط ۲۶ ساعت در هفته از کودکان مراقبت میکردند که اکنون این میزان به ۵,۲ ساعت افزایش یافته است؛ درنتیجه، اکنون زنان به طور میانگین تقریباً معادل یک شغل تماموقتِ بدون حقوق از کودکان مراقبت میکنند. تأثیر کلی این وضعیت این است که پیشرفت تدریجی به سمت برابری جنسیتی که در دهههای اخیر دیده شده است، نهتنها میتواند متوقف شود، بلکه روند معکوس نیز میتواند بگیرد (پایش، 1399) غفار حدادی در کتاب «به من دست نزن» با ترسیم یک روند کلی از ابتدای شیوع کرونا، نحوۀ گسترش، ترتیب حواشی، اخبار و اطلاعات جنجالی، روند تدریجی تغییر سبک زندگی و رفتارهای اجتماعی، تلاشهای مجاهدانۀ زنان و مادران را برای حفظ سلامت جسمی و ایجاد تعادل روحی در خانه شرح میدهد (غفارحدادی، 1399).
شهر بروجرد یکی از شهرهای استان لرستان است که از ابتدای شیوع بیماری کرونا، چندین وضعیت قرمز داشته است. بافت قومی و بومیِ منطقه، بهگونهای است که بیشتر زنان فقط خانهدار بوده و جمعیت زنان شاغل حدود یکدهم جمعیت مردان شاغل این شهر است (مرکز آمار و اطلاعات راهبردی، 1400). تعداد دانشآموزان این شهر نیز بیش از 60 هزار نفر است (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، 1398) که طی شیوع بیماری، با تعطیلی مدارس، از طریق آموزش مجازی در خانه و با همکاری والدین، بهویژه مادران، مشغول بهتحصیل هستند. بهنظر میرسد که این وضع، زنان خانهدار را با چالشهای گوناگونی روبهرو کرده است، زیرا باتوجه به دستورات مبتنی بر رعایت پروتکلهای بهداشتی و تعطیلی مشاغل، مدارس، آموزشگاهها و ... از سوی دولتها و خانهنشینشدن سایر اعضای خانواده، زنان خانهدار علاوه بر نقش خانهداری، وظایف و نقشهای جدیدی را به موازات آن متحمل شدهاند؛ بهویژه زنانی که همزمان شاغل و مادر نیز هستند. این تغییر را میتوان پدیدهای نو در نظر گرفت که به واسطۀ شیوع بیماری کرونا رقم خورده است و ضرورت دارد که از نگاه جامعهشناسانه بررسی شود؛ بر همین اساس تحقیق حاضر با هدف تحلیل دادهبنیاد، فرایند دگرگونی نقش خانهداری در دورۀ شیوع بیماری کرونا در پی پاسخ به سؤالات ذیل است:
باتوجه به نوظهوربودن پدیدۀ شیوع ویروس کرونا در جهان و وجود محدودیتهای پژوهشی بهواسطۀ گسترش بیماری، هنوز در این حوزه آنچنان که بایدوشاید، مطالعات کافی بهویژه از منظر جامعهشناختی صورت نگرفته است؛ اما میتوان بهمنظور مرور بر پیشینۀ تحقیق، به برخی از پژوهشهای انجام شده دربارۀ چالشهای زنان خانهدار اشاره کرد. در میان پژوهشهای داخلی، یافتههای پژوهشِ کیفی بلالی و حسینی (1396) دربارۀ چالشهای ایفای نقشهای دانشجویی و خانوادگیِ زنان نشان میدهد که عملکرد نامناسب نظام آموزشی، فشار نقش مادری و فرزندپروری، فشار نقش همسری، ضعف حمایت خانواده و نقش منفی خانواده، جزء شرایط علّی «تعارض نقش تحصیلی با نقش خانوادگی» دانشجویان متأهل است. کاهش حس کنترل بر زندگی، فرسودگی تحصیلی، تضعیف صمیمیت زناشویی و کاهش ظرفیت روانی از پیامدهای پدیدۀ تعارض نقشی است. یافتههای پژوهشِ مروری بادامچی و البرزی (1399) باعنوان «کرونا، بازگشت به خانه و برآمدن الگوی نوظهور زنان خانهدار مجازی» نشاندهنده ظهور نسل تازهای از «زن نوین ایرانی» است. نسل سومی از زنان پساسنتیِ پسامدرن که مانند زنان سنتی (بخشی از خانه) و زنان مدرن (بخشی از خیابان) نیستند، بلکه شهروندی مولّد در «خانۀ اینستاگرام» هستند و «فاعلیت زنانهای» از خود بروز میدهند که در چارچوب زنانگی تحقیرشدۀ دوران سنتی و مدرن نمیگنجد. ایمانیجاجرمی (1399) در پژوهشی مروری با هدف شناسایی پیامدهای اجتماعی شیوع ویروس کرونا در جامعۀ ایران درصددپاسخ به این پرسش است که اجرای سیاست فاصلهگذاریِ اجتماعی که منجر به تعلیق بخش عمدۀ تعاملات اجتماعی در جامعه شده است، چه تغییراتی را در نظام اجتماعی ایجاد کرده است و این تغییرات چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت. نتایج نشان وی میدهد که این بحران بیشترین پیامدها را بر حوزههایی چون خانوادهوآموزش، روابط کار و برخی گروههای اجتماعی مانند زنان، کودکان، صاحبان مشاغل خرد و مهاجران، بیشترین پیامدها را داشته است. سالاری و همکاران (1399) در پژوهشی پیمایشی با هدف پیشبینی اضطراب کروناویروس براساس تحمل پریشانی و منطبقشدن با شرایط استرسزا و استفاده از راهبردهای مثبت انطباقی در زنان شاغلِ مراکز بهداشتی و درمانی شهر یاسوج نشان دادهاند که هرچه زنانِ مطالعه شده بهتر بتوانند خود را با شرایط استرسزای شیوع بیماری کرونا منطبق کنند، اضطراب کمتری را تجربه میکنند. پژوهش پیمایشی میرمحمدی و همکاران (1399) با هدف بررسی سواد سلامت در همهگیری کرونا در میان زنان شهر مشهد نشان دادهاند که بین سواد سلامت و مؤلفههای اطلاعات جمعیتشناسی ارتباط معناداری وجود دارد؛ همچنین بیشتر افراد، اطلاعات مربوط به بیماری و سلامتی را از طریق اینترنت دریافت کردهاند. پژوهش کیفی پورموسوی خانقشلاقی (1399) با هدف بررسی معنویت و شرکت در مراسم مذهبی در زمان کرونا و قرنطینۀ خانگی در میان زنان متأهل با حداقل یک فرزند ساکن شهر تهران نشان داده است که نمونهها، کرونا را به دید تهدید و فرصت نگریسته است. که در دو مضمون توسلجویی و بیصبری دستهبندی شده است. سپس نحوۀ شرکت در مراسم مذهبی به سه مضمون در خانه، هیئتهای مذهبی و شرکتنکردن تقسیم شده است. در نتیجه یافتهها نشان میدهد، شرایط سخت میتواند به کارگیری معنویت را نیز تغییر دهد و افراد بسته به موقعیت، واکنشهای متفاوتی از خود نشان دهند. پژوهش پیمایشی فرهادی و غلامنظری (1400) با هدف بررسی نقش سبکهای حل مسئله و سرمایۀ روانشناختی در استرس ادراک شدۀ حاصل از ویروس کرونا در زنان شهر بندرعباس، نشان دادهاند که بین سبکهای حل مسئلۀ درماندگی، اجتناب و گرایش با استرس ادراک شده، همبستگی مثبت و بین سبکهای حل مسئلۀ مهارگری، خلاقیت و اعتماد با استرس ادراک شده، همبستگی منفیِ معناداری برقرار است.
در میان مطالعات خارجی نیز پژوهش بنشوف[1] (1992 و 1991) درباره چالشهای مادران دانشجو نشان داده است که این افراد با ملاحظات خاصی همچون نگهداری از کودکان مواجه هستند که روند تحصیلات آنها را تحتتأثیر قرار میدهد. همچنین زنان در نقش خودشان بهعنوان دانشجو به دلایلی همچون در دسترسنبودن برای فرزندانشان، کیفیت مراقبت از فرزندان و هزینۀ آنها، سازگاربودن مسئولیتهای خانواده و دنیای کار، احساس تقصیر و کوتاهی میکنند. گیلبرت[2] نیز در مطالعهای مشابه نشان داد که زنان متأهلِ دانشجو آسیبپذیری خاصی به استرس خانوادگی دارند.(Conn, 1996) پژوهش کیفی مالونه [3](1998) دربارۀ چالشهای زنان متأهلِ دانشجوی مقطع دکتری در زندگی، کار و در حین تحصیل نشان داده است که این زنان معمولاً با احساس تقصیر، استرس، فرسودگی و انزوا مواجه هستند؛ همچنین زنان دانشجو و شاغل چندین استراتژی را برای انطباق با تقاضاهای کار و خانواده به کار بردهاند. همچون کمکگرفتن از دیگران. برخی از زنان نیز با بازتعریف آنچه لازم است در خانه انجام دهند یا بازتعریف نقشهایشان، با چالشها کنار آمدهاند. همچون ازدواج با مردانی که در کارِ خانه کمک میکنند یا تلاش برای تغییر درک شوهرانشان از نقش همسر در خانه. برخی زنان نیز سعی کردهاند تا خود را در نقش مادران برتر نشان دهند تا بدینصورت از تعارض با شوهرانشان جلوگیری کنند و نیز برخی دیگر با نمایش دستتنها بودنشان در انجام وظایف، مردان را وادار کردهاند تا در کارهای خانه همکاری کنند.
کنپ [4](2020) در مقالۀ خود معتقد است که شیوع کرونا و بهتبع آن افزایش مسئولیت زنان در خانه همچون آموزش فرزندان در خانه، مراقبتهای بهداشتی بیشتر از گذشته و ... کرونا را به یک «فاجعه برای فمینیسم» تبدیل کرده است؛ چراکه بار اضافیای که زنان در خانه در طی شیوع این بیماری متحمل میشوند، سبب بازگشت برخی از هنجارهای جنسیتی میشود. چانگ [5](2020) نیز در پژوهش خود نشان داده است، تعطیلی مدارس در طی شیوع کرونا و آموزش کودکان در خانه توسط مادران، علاوهبر کارهای معمولی خانه و همچنین پختوپز و نظافت، باری اضافی بر دوش زنان نهاده است که بسیار شبیه به «زن خانهدار دهۀ 1950» است. از زنان نهتنها انتظار میرود که غذاهای هیجانانگیز درست کنند، خانه را تمیز و مرتب نگه دارند و بچهها را سرگرم کنند، بلکه باید همۀ این کارها را بهتنهایی انجام دهند که بار روانی مضاعفی برای او به دنبال دارد. پَندیت [6](2020) با بررسی تجربۀ زیستۀ زنان در دوران قرنطینۀ کرونا، معتقد است که افزایش مسئولیتهای خانگی زنان در طی این دوره باعث شده است که آنها نتوانند سرگرمیهای سابق خود را همچون گذشته دنبال کنند؛ از سوی دیگر انتظارات سایر اعضای خانواده از آنها بالاتر رفته است که این امر زنان را با چالشی جدی در راستای انجام نقش خود مواجه کرده است. فرگوسن [7](2020) با پژوهش دربارۀ زنان خانهدار شاغل نشان داده است، زنانی که بهصورت پارهوقت پیش از شیوع کرونا شاغل بودهاند، بهعلت تعطیلی مراکز نگهداری کودکان، ناچار به ترک شغل و مراقبت از کودکان خود شدهاند. این زنان معتقدند که بهعلت نگهداری تماموقت از کودکان نمیتوانند هیچ کار سازندهای را انجام دهند و فشار هزینههای مالیِ خانوار بهدلیل از دستدادن شغل افزایش یافته است. الزکی[8](2020) در پژوهشی پیمایشی با هدف شناسایی رابطۀ بین انجام وظایف زن خانهدار (بهداشت و نظافت، خرید و نگهداری، مراقبت از خانواده و روابط اجتماعی در داخل و خارج از خانه) در پرتو گسترش بحران کووید19 به این نتیجه دست یافته است که باتوجه به بحران شیوع ویروس کرونا در تمامی وظایف مذکور، بین عملکرد زنِ سرپرست خانواده با عملکرد زنِ غیرسرپرست خانواده تفاوت معناداری وجود دارد. راهایو و همکاران[9](2020) در پژوهشی پیمایشی با هدف توصیف تلاشهای زنان خانهدار در اندونزی برای بهبود ایمنی اعضای خانواده در طول همهگیری کووید19 به این نتایج دست یافتند که حدود 70٪ از پاسخدهندگان، به تهیۀ سبزیجات و میوههای تازه برای خانوادۀ خود اقدام کردهاند. آنها همچنین غذاهای پروتئینه تهیه میکردند و 9/56 از پاسخگویان اظهار داشتند که انواع ویتامینها و 5/57 از پاسخگویان هم بیان کردند که انواع مکملها را در رژیم غذایی خانوادۀ خود در طول دورۀ همهگیری کرونا گنجاندهاند. یافتۀ جالب این بوده است که بیش از نیمی از پاسخدهندگان (52.5٪) نوشیدنی گیاهی جامو را برای خانوادۀ خود تهیه کردهاند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که زنان خانهدار در طول پاندمی، برای زندهماندن و حفظ ایمنی اعضای خانواده نقش بسزایی دارند.
آنگونه که پیداست تحقیقاتی در زمینۀ چالشهای ایفای نقش چندگانۀ زنان خانهدار صورت گرفته است؛ اما باتوجه به مواجهۀ ناگهانی جهان با پاندمی کرونا و تغییر در نقشهای مربوط به زنان خانهدار، آنطور که بایدوشاید هنوز پژوهشی جامعهشناسانه در این زمینه صورت نگرفته است. پژوهشهای اندکی هم که به شیوۀ کیفی دربارۀ زنان و کرونا انجام شده است، بیشتر حالت مروری و توصیفی از روایات گردآوریشده دارد؛ بنابراین ضرورت دارد که باتوجه به وجودنداشتن پیشینۀ کافی و جدیدبودن مسئله، تحقیقات دادهبنیاد در این حوزه انجام گیرد تا بتوان تحلیلی جامعهشناسانه از چگونگی فرآیند تغییر نقش زنان خانهدار ارائه کرد.
در زمینۀ تعارض میان دو قلمرو کار و خانواده دو فرضیه مطرح شده است. فرضیۀ «انعطافپذیری قلمرو» بر این نظر است که قلمروکاری برای مردان و زنان در مقایسه با قلمروخانوادگی منبع بزرگتری از تعارض است؛ اما فرضیۀ «برجستگی قلمرو» بر این باور است که قلمروخانوادگی منبع بزرگتری از تعارض برای زنان و قلمروکاری منبع بزرگتری از تعارض برای مردان است. (Olorunfemi, 2009) حضور همزمان در دو قلمرو باعث تعدد و انباشگی نقش میشود و از آنجا که زمان و انرژی، منابع ثابتی هستند، افراد مشارکتکننده در چندین نقش، افت شدیدی میکنند؛ بهطوری که کارایی آنها در دیگر نقشهای زندگیشان کاهش مییابد. (Greenhause & Foley, 2007: 132)؛ بنابراین تعدد و انباشتهشدن نقشها و وظایف، باعث مضاعفشدن بار و تعارض نقشها و همچنین سبب افزایش احتمال تلفشدن زمان و مواجهه با انتظارات متعارض دیگران میشود. (رستگارخالد، 1385: 38) انباشتگی نقش زمانی به وجود میآید که همۀ تقاضاها در خصوص زمان و انرژی مربوط به فعالیتهای تجویز شده به حدی فراوان باشد که ایفای صحیح نقش برای فرد ممکن نباشد. (Tatman, 2001:12) انباشت نقش، همچنین ادراکی است از وجودنداشتن زمان و یا منابع کافی برای فعالیتهای بسیاری که فرد باید تکمیل کند. (Tatman, 2001:14) مارکز نیز معتقد است افراد به شرطی میتوانند همزمان عهدهدار چندین نقش شوند که نظام متوازنی از تعهدات نقش را داشته باشند. به باور وی انرژی و زمان لازم برای ایفای توقعات نقشهای چندگانه بهطوراجتماعی حاصل میشود؛ یعنی برای هر نقشی که فرد به آن تعهد بالایی داشته باشد، انرژی بیشتری خواهد داشت؛ بنابراین میزان انرژی و زمان را اهمیت نقشها تعیین میکند و نه برعکس. تعهد ذهنی و روانی به یک نقش، تابعی از میزان لذت ناشی از ایفای آن، وفاداری به شریک نقش، سبقت یا پیشافتادگیِ پاداشها از ایفای نقش و ممانعت از مجازات بهواسطۀ ایفای یک نقش است. مارکز همچنین معتقد است که زمان نیز همچون انرژی، پدیدهای اجتماعی-فرهنگی و تابع تعهدات و درگیرهای فرد به روابط اجتماعی است. (Marks, 1977:930)
روش تحقیق در پژوهش حاضر باتوجه به کیفیبودن آن، نظریۀ مبنایی یا گرانددتئوری است. در این روش طی سهمرحله کدگذاریِ باز، محوری و انتخابی مفاهیم و مقولات از مصاحبهها استخراج و در قالب مدل پارادایمی ارائه میشود (استراوس و کربین،1391). ریچاردز و مورس معتقدند که مقولهبندی عبارت است از غلبهکردن بر پراکندگیِ دادهها و رسیدن به شکل دادهها و انواع چیزهایی که در یافتهها بازنمایی شده است. مفاهیم نیز عبارتاند از رسیدن ما به برساختههایی کلیتر و انتزاعیتر. توانایی ما در نشاندادن اینکه این مضامین و مفاهیم چگونه به شکلی نظاممند با یکدیگر ارتباط متقابل دارند، ما را به پروراندن نظریه رهنمون میکند. (سالدنا، 1395: 21-20)؛ بر همین اساس و با هدف بازنمایی آنچه در ورای دادههای خام وجود داشته است، در تحقیق حاضر شیوۀ کدگذاری بدین صورت است که با انجام هر مصاحبه، پس از پیادهسازی آن بهصورت متن، مرحلۀ کدگذاریِ باز تا کشف طبقات اصلی انجام شده است. در مرحلۀ کدگذاریِ باز، متن مصاحبهها، به جملات خُرد شده و کدهای خام اولیه (870 کد) تولید شده است. سپس از کدهای اولیه، کدهای ثانویه (534 کد) تولید و کدهای ثانویهای نیز که باهم مرتبط بودند، در قالب کدهای مفهومی یا همان مفاهیم (83 مفهوم) درآمدند. از کنارهم قراردادن چندین مفهوم مرتبط، مقولات (39 مقوله) و از دستهبندی چند مقولۀ مرتبط، طبقات اصلی (18 طبقه) شکل گرفته است. در مرحلۀ کدگذاریِ محوری، پدیدۀ «چندگانگی نقش فزاینده» بهعنوان پدیدۀ محوری تعیین و نهایتاً در مرحلۀ کدگذاریِ انتخابی هر طبقه، باتوجه به نسبتی که با پدیدۀ محوری داشته است (شرایط علّی، راهبرد، شرایط مداخلهگر، شرایط زمینهای و پیامدها) در جای مخصوص خود در مدل پارادایمی قرار گرفته است. قلمرومکانیِ تحقیق حاضر شهر بروجرد و جامعۀ مطالعه شده، زنان خانهدار بالای 20 سال است. تحقیق در سال 1400 انجام گرفته است. نمونههای مطالعه شده بهصورت هدفمند انتخاب شده است؛ بدین معنا که با زنان متأهلی مصاحبه شده است که بهطور معمول فرزند محصل دارند و همچنین برخی از آنها شاغل و یا دانشجو هستند؛ زیرا این گروه میتوانند باتوجه به تجارب خود، دادههای غنی در اختیار پژوهشگر قرار دهند. فرآیند انتخاب نمونه و تحلیل دادهها تا زمانی ادامه یافته است که در اصطلاح به اشباعنظری رسیدهایم. در کل 30 مصاحبه انجام شده است که از مصاحبۀ 22 به بعد شاهد دادههای تکراری بودیم؛ درنتیجه بهعلت مشاهدهنکردن دادۀ جدید، اشباع نظری اعلام و تعداد 22 مصاحبه پیادهسازی(تبدیل به متن) و کدگذاری و تحلیل شده است. بهمنظور مشخصشدن پایان فرآیند نمونهگیری و تحلیل، علاوهبر اشباعنظری، از تکنیک استقرای تحلیلی استفاده شده است؛ بدین صورت که محقق با تحلیل هر مصاحبه و تکمیل بخشهای الگوی پارادایمی به مرور، بررسی کرده است که آیا همچنان مضمونی مورد نیازست که تفسیر پدیده را جامعتر کند یا خیر؟ بهعبارتدیگر آیا الگوی پارادایم بهحدی پذیرفتنی برای تفسیر پدیده رسیده است یا خیر؟ روش گردآوری دادهها نیز مصاحبۀ عمیق بوده است؛ بدین معنا که از قبل جز چند سؤال کلی، سؤالات و پاسخهای از پیش تعیینشدهای وجود نداشته است. بهطورکلی گردآوری و تحلیل دادهها در راستای پاسخگویی به این سؤالات بوده است که زنان خانهدار در طی شیوع کرونا با چه چالشی مواجه شدهاند؟ چه نوع استراتژیای را در مواجهه با این چالش اتخاذ کردهاند؟ پیامدهای حاصل از استراتژی مذکور چیست؟ اینها سؤالات اصلی میدان تحقیق بوده که در حین مصاحبه باتوجه به پاسخهای مشارکتکنندگان سؤالات دیگری طراحی و افزوده شد تا زمانی که تمامی ابعاد پدیده، مورد پرسش قرار گیرد؛ همچنین در تحقیق حاضر بهمنظور رعایت اخلاق پژوهشی و جلب اعتماد افراد از تکنیکهایی همچون ثبتنکردن اطلاعات هویتی پاسخگویان و از بینبردن اطلاعات و مصاحبههای ضبطشده در پایان پژوهش استفاده شده است.(والیمن، 1387) روایی[10] یا اعتبار در تحقیق حاضر با استفاده از نظر اساتید و همچنین شیوۀ اعتبار اعضا، سنجیده شده است. در شیوۀ اعتبار اعضا، نتایج نهایی تحقیق به نمونههای مطالعه شده بازگردانده و اگر آنان تأیید کنند؛ بدین معناست که تحقیق معتبر است (ایمان، 1388) پایایی[11] نیز به معنای گسترۀ تکرارپذیری یافتههای پژوهش است که در تحقیق حاضر از طریق محاسبۀ «توافق درونموضوعی» بهدست آمده است؛ بدین طریق که دو کدگذار، سهمصاحبه را کدگذاری میکند و میزان تشابه کدگذاریها یا همان درصد توافق، طبق فرمول زیر محاسبه میشود که این میزان 88٪ است و درنتیجه تحقیق پایایی مطلوبی دارد. جدول1 محاسبۀ پایایی را برای سهمصاحبۀ دوم، نهم و پانزدهم نشان میدهد.
جدول1- محاسبه پایایی
Table 1- Reliability calculation
شمارۀ مصاحبه |
تعداد کل کدها |
تعداد توافقات |
تعداد توافق نکردن |
پایایی |
دوم |
63 |
28 |
6 |
89٪ |
نهم |
78 |
34 |
9 |
87٪ |
پانزدهم |
71 |
31 |
5 |
87٪ |
کل |
212 |
93 |
20 |
88٪ |
در جدول2 سیمای مشارکتکنندگانی که مصاحبههای آنها پیادهسازی و تحلیل شده است، برحسب متغیرهای وضعیت تأهل، تحصیلات، شغل و تعداد فرزندان ارائه شده است.
جدول2- سیمای مشارکتکنندگان
Table 2- Appearance of the participants
متغیر |
فراوانی |
درصد فراوانی |
||
وضعیت تأهل |
مجرد |
4 |
18٪ |
|
متأهل |
13 |
59٪ |
||
مطلقه، همسر فوتشده |
5 |
23٪ |
||
تحصیلات |
دیپلم و زیردیپلم |
8 |
36٪ |
|
کاردانی و کارشناسی |
10 |
46٪ |
||
کارشناسیارشد و دکترا |
4 |
18٪ |
||
شغل |
بیکار(صرفاً خانهدار) |
10 |
46٪ |
|
شاغل |
6 |
28٪ |
||
دانشجو |
6 |
28٪ |
||
تعداد فرزندان |
بدونفرزند |
7 |
32٪ |
|
یک یا دوفرزند |
11 |
50٪ |
||
سهفرزند و بیشتر |
4 |
18٪ |
||
جمع کل مصاحبهشوندگان |
22 نفر |
|||
پدیدهمحوری در اینجا، پدیدۀ «چندگانگی نقش فزاینده» است؛ بدین معنا که زنان خانهدار برحسب شرایطی (شرایط علّی) که ناشی از شیوع بیماری کرونا بوده است، بهناچار چندین نقش همزمان را در خانه و تحت لوای نقش خانهدار به انجام رساندهاند. این نقشها اگرچه برخی از آنها پیش از شیوع بیماری هم جزء نقشهای زنان بوده است؛ اما با شیوع بیماری تغییر یافته است و در حداقلترین سطح تغییر، سنگینتر و دشوارتر از پیش شده است. زنان علاوهبر اینکه نقش همسر و مادر را ایفا کردهاند، وظایف مراقبتی-بهداشتی آنها نسبت به سایر اعضای خانه بیشتر شده و درنتیجه نقش خانهداری با تغییر عمیقی مواجه شده است؛ از سوی دیگر زنانی که همزمان شاغل و یا دانشجو بودهاند، بهعلت دورکاری و مجازیشدن امور شغلی و تحصیلی خود و فرزندان، نقشهای دیگری نیز به آنها افزوده شده است. همۀ این نقشهای متنوع و گوناگون، درکنار یکدیگر بهعلت تداخل، پدیدۀ چندگانگی نقش فزاینده را رقم زدهاند که موجب خستگی مضاعف و گاهی سردرگمی و ناتوانی زنان خانهدار در انجام نقشهایشان شده است. مریم (32ساله، با دو فرزند) در این باره میگوید:
«بچههام هر دو مدرسهای هستن، کلاساشون بهخاطر کرونا مجازی شده، مجبورم خودم درسایی که معلمشون میده تو خونه براشون بگم، گرفتاریهام کم بود، حالا معلمی هم باید بکنم»
نوشین (33ساله، با یک فرزند و دانشجو) نیز میگوید:
«بچم کلاس اولیه، ازینور باید اونو درس بدم ازونور درسای خودم که کلاسام مجازیه، از یه طرفم کارای خونه، قبلاً فقط یه ظرف شستن و جارو و آشپزی بود، الان از صبح تا شب باید مشغول ضدعفونیکردن باشم»
. مینا (40ساله، شاغل) نیز در این باره میگوید:
«من کارمندم الان کارا رو سیستمی از خونه انجام میدیم. قبلاً صبح تا ظهر سرکار بودم، بقیۀ روز مشغول کارای خونه، الان نه کار اداریم معلومه نه کار خونه همه چی قاطی شده».
زیبا (48 ساله، با سه فرزند) میگوید:
«شوهرم که کارش بهخاطر کرونا تعطیل شده، همش خونست، بچهها هم که دیگه مدرسه نمیرن، واقعاً با حضور همشون باهم تو خونه من نمیتونم مثل سابق کارامو انجام بدم».
شرایط علّی شرایطی است که زمینۀ وقوع پدیدهمحوری را فراهم کرده و باعث شکلگیری آن شده است. طبق کدگذاری مصاحبهها این شرایط عبارتاند از: 1)مکانیزم پیشگیری (خانهدار)؛ 2)مکانیزم مراقبت (مادر)؛ 3)مکانیزم همیاری (همسر)؛ 4)مکانیزم آموزش (معلم)؛ 5)مکانیزم درمان (پرستار)؛ 6)مکانیزم دورکاری (شاغل) و 7)مکانیزم تحصیل (دانشجو). مکانیزم یا سازوکار بهمعنای روالی است کمابیش تکراری که برای رسیدن به هدفی اجرا میشود؛ بر همین اساس روالهایی که زنان خانهدار برای انجامدادن کارهای خود در دورۀ شیوع کرونا در پیش گرفتهاند، باعنوان مکانیزم، مقولهبندی شده است.
«مکانیزم پیشگیری» به عملکردهای بهداشتیای اشاره دارد که زنان خانهدار بهمنظور پیشگیری خود و سایر اعضای خانواده از ابتلای به بیماری کرونا انجام دادهاند. همچون استفاده و توصیه به استفاده از ماسکها و دستکشهای یکبار مصرف، شستن و ضدعفونیکردن مداوم دستها با مواد شوینده و ضدعفونیکننده و توصیه به انجام این کار، ضدعفونیکردن موادغذایی، وسایل منزل و ... که هر یک از این عملکردها به نوبۀ خود باعث افزایش حجم کار زنان در خانه در مقایسه با دوران پیش از شیوع بیماری شده است. مهرنوش (41ساله، با دو فرزند) در این باره میگوید:
«از صبح تا شب کارم شده ضدعفونیکردن یا تذکردادن به شوهرم و بچههام که دستاتونو بشورید، ماسک بزنید و ...».
«مکانیزم مراقبت» به عملکردهای مراقبتی مادرانۀ زنانه خانهدار نسبت به فرزندانشان در طول دورۀ شیوع بیماری کرونا اشاره دارد. این عملکردها اگرچه پیش از شیوع بیماری نیز انجام میگرفته، اما در دوران شیوع بیماری شکل دیگری یافته است و مادران روابط احساسی و عاطفی قویتری را با فرزندان برقرار کردهاند. زهره (51 ساله، با دو فرزند) در این باره میگوید:
«دخترام خیلی از کرونا میترسن، این آمار مرگ و میرها رو هم از اخبار دنبال میکنن یه جورایی نگرانشدن که خدایی نکرده برای من یا پدرشون اتفاقی بیفته، این مدت سعی کردم نسبت به قبل بیشتر باهاشون حرف بزنم و بهشون دلگرمی بدم»
«مکانیزم همیاری» به عملکردهای همیارانهای اشاره دارد که زنان خانهدارِ متأهل در نقش همسر ایفا کردهاند. این مجموعه از عملکردها نیز اگرچه پیش از شیوع بیماری نیز انجام میگرفته، اما در دوران شیوع بیماری شکل دیگری یافته است و بهعلت حضور بیشتر همسرانشان در منزل و یا بیکارشدن مردان بهدلیل شیوع کرونا، در نقش همسری و زناشویی زنان تغییراتی ایجاد شده است. مصاحبهشوندگانِ متأهلی که همسرانشان بهعلت بیکارشدگی یا دورکاری در منزل ماندگار شده بودند، اذعان داشتند که بار مضاعفی در زمینۀ نگرانی و یا همدلی عاطفی به وضع همسرانشان متحمل شدهاند. سایر زنان متأهل نیز معتقد بودند، تحمل حضور مردان در خانه بهدلیل افزایش زمان حضور آنها در مقایسه با قبل از شیوع بیماری برای آنان دشوارتر شده است و برخی تنشهای زناشویی را تجربه کردهاند که ناچار به صرف توان بیشتری برای حل تعارضات و تنشها در حوزۀ زناشویی شدهاند. نسترن (28ساله، بدون فرزند) در این باره میگوید:
«شوهرم بهخاطر کرونا بیکار شد. الان همش خونست. بهخاطر بیکارشدنش اعصاب نداره به همهچی گیر میده. من مجبورم رفتاراشو تحمل کنم و بیشتر سعی میکنم، آرومش کنم و بهش امید بدم تا ببینم کی وضع عادی میشه».
«مکانیزم آموزش» به عملکردهای آموزشی مادرانی اشاره دارد که فرزندان دانشآموز (بهویژه مقطع ابتدایی) داشتهاند و ملزم به تدریس خانگی فایلهای درسی ارسالی از سوی معلم به فرزندان خود بودهاند. این دسته از مادران بهدلیل مجازیبودن تحصیل فرزندانشان در دورۀ شیوع کرونا، مجبور بودهاند دوشادوش معلم به فرزندان آموزش دهند و بر روند یادگیری و انجام تکالیف درسی در مقایسه با قبل از شیوع کرونا کنترل بیشتری داشته باشند. مهین (44 ساله، با چهار فرزند) در این باره میگوید:
«سه تا از بچههام مدرسهای هستن. بزرگه دبیرستانه. خداروشکر خودش درساشو انجام میده؛ ولی دوتاشون ابتدایی هستن. خیلی گرفتارمکردن، کار معلما هم افتاده رو دوش مادرا، همش باید باهاشون سروکله بزنم. مخصوصاً اونی که کلاس دومه».
«مکانیزم درمان» به عملکرد زنانی اشاره دارد که بهعلت مبتلاشدن اعضای خانوادشان به بیماری کرونا، اقدام به پرستاری از بیمار کردهاند. این اقداماتِ درمانی بهدلیل خاصبودن بیماری کرونا، با مراقبتهای درمانی پیشین در مقایسه با سایر بیماریها متفاوت بوده و دقت و توجه بیشتری را از سوی زنان بهعنوان پرستاران خانگی میطلبد. شیرین (25ساله، مجرد) که با پدر خود زندگی میکند در این باره میگوید:
«بابام کرونا گرفته، من خیلی اذیت شدم. این مدت، قبلاً هم بهخاطر بیماریهایی که داشت، مثل قندخون و فشارخون و ... ازش مراقبت میکردم؛ ولی این بار خیلی سخته. همش باید علایمش رو چک کنم که خدایی نکرده خطرناک نشه و همزمان مراقب خودمم باشم که مریض نشم».
«مکانیزم دورکاری» به عملکرد زنان شاغلی اشاره دارد که در مدت شیوع کرونا مجبور شدهاند، کارهای سابق خود را که در محل کار انجام میدادند، بهصورت رایانهای و از راه دور در منزل انجام دهند. این گروه از زنان اذعان داشتند که بهدلیل تداخل برنامۀ کاری با امورات منزل با مشکلاتی مواجه شدهاند. شیوا (36ساله، با یک فرزند، مطلقه) که خود سرپرست خانوار و شاغل است در این باره میگوید:
«الان کارامون رو کامپیوتری تو خونه انجام میدیم و ارسال میکنیم. قبلاً موقع کار دخترم رو میذاشتم پیش مادرم و سرکار فقط به مسائل کاری مشغول بودم، الان دخترم مدام صدام میزنه و میخواد که باهاش حرف بزنم، بازی کنم و هرچی براش توضیح میدم که باید کار مردم رو انجام بدم، درک نمیکنه. بچس دیگه، درسته تو خونهام، ولی خیلی سخته اینجوری کارکردن».
آرزو (34ساله، مجرد) نیز که معلم است و با پدر و مادر خود زندگی میکند، میگوید:
«بابا و مامانم خیلی سنشون بالاست. من ازشون مراقبت میکنم. وقتی کلاس آنلاین دارم اونا هی صدام میکنن. گاهی وقت داروشون هست یا آبی چیزی میخوان. برام سخته جلو دانشآموزا دمبهدقیقه باید کلاس رو قطع کنم».
برخی زنان خانهدار خود نیز بهصورت دانشجو درحال گذراندن تحصیلات دانشگاهی بودند. «مکانیزم تحصیل» به عملکردهای زنان مذکور اشاره دارد که همزمان با نقش خانهداری، ملزم به ایفای نقش دانشجویی بودهاند؛ بدین معنا که باید ضمن شرکت در کلاسهای درس، تکالیف درسی خود را آماده کنند و ارائه دهند و در آزمونها شرکت کنند. سیمین (29ساله، بدون فرزند) که دانشجوی کارشناسیارشد ادبیات است در این باره میگوید:
«خیلی سخته کلاس مجازی. میبینی دقیقاً اون لحظه که استاد از من سؤال میپرسه، شوهرم یهو صدام میزنه، مجبورم میکروفون رو قطع کنم. وقتی هم بهش میگم آنقدر صدام نزن، ناراحت میشه. واقعاً با این شرایط نمیشه درس خوند».
راهبرد واکنشی است که فرد به وقوع پدیدهمحوری از خود نشان میدهد. درنتیجه کدگذاری مصاحبهها، مشخص شد که کنشگران در اثر وقوع پدیدۀ چندگانگی نقش فزاینده، کنش «تغییر نقش خانهدار» را اتخاذ کردهاند که یکی از سه نوع ذیل است: 1)خانهکار (پایشی)، 2)خانهبار (چالشی) و 3)خانهیار (سازشی).
مفهوم «خانهکار» بهمعنای راهبردی است که شیوهای پایشی داشته و زنان خانهدار سعی کردهاند با مدیریتی همهجانبه، همۀ نقشها را در عین چندگانگی، بهدرستی و با کمترین تعارض به انجام برسانند. این گروه از زنان را با استفاده از مفهوم جدیدی که در این تحقیق بیان شده، میتوان آنان را بهجای خانهدار، «خانهکار» نامید؛ بدین معنا که ارتقای توانمندی در جهت حل مسائل ناشی از شیوع بیماری کرونا در حوزۀ خانواده، خانهداری را به کاری مبدل کرده است که مستلزم مدیریت چندجانبه است؛ بدین ترتیب مفهوم «خانهکار» حاکی از این دگرگونی نقش خانهدار است. پرستو (37ساله، با دو فرزند) که خود نیز هم مدرس دانشگاه است و همزمان در مقطع دکترا تحصیل میکند در این زمینه میگوید:
«سعی کردم یک برنامهریزی بکنم که به همۀ کارهام برسم؛ چون الان این شرایط پیش اومده دیگه، کاریش نمیشه کرد. پس چارهای نیست جز اینکه توان بیشتری بزاریم و همهچیز رو باهم پیش ببریم».
مفهوم «خانهبار» به واکنش گروهی از زنان خانهدار اشاره دارد که با چالشهای بهوجود آمده براثر شیوع کرونا، نتوانستهاند به خوبی کنار آیند و درنتیجۀ این وضعِ چالشی، دچار تنش و تعارضات بسیاری با امورات منزل و سایر اعضای خانواده شدهاند و بنابراین نهتنها نتوانستهاند شرایط را مدیریت کنند، بلکه در ایفای نقشهای پیشین خود با مشکل روبهرو شدهاند و بار مضاعفی را احساس کردهاند؛ به عبارت دیگر، خانه و خانواده به باری بر دوش آنان تبدیل شده است. نسرین (43ساله، با سه فرزند) در این باره میگوید:
«از وقتی کرونا شروع شده، بدبختیهای منم شروع شده، آنقدر همهچیز قاطی شده که اصلاً نمیتونم مثل قبل کارامو با آرامش انجام بدم. همش میشینم گریه میکنم، میگم: خدایا، کی این اوضاع تموم میشه، خسته شدم».
مفهوم «خانهیار» به واکنش زنان خانهداری اشاره دارد که سعی کردهاند با همکاری و یاری سایر اعضای خانواده بر مشکلات ناشی از شیوع بیماری کرونا فائق آیند. این گروه از زنان نه به توانمندی زنان خانهکار و نه به درماندگی زنان خانهبار بودند، بلکه در حالتی میانه سعی کرده بودند با تقاضای یاری از سایر اعضای خانواده امورهای دگرگونشدۀ منزل و خانواده را تا حدودی مدیریت کنند. اکرم (35ساله، با دو فرزند) در این باره میگوید:
«چون خودم هم دانشجو هستم، از همسرم خواستم که کارا رو تقسیم کنیم. بهخاطر پسرم که کلاس دومه، شوهرم درسای پسرم رو کامل خودش پیش میبره، منم کارای خونه و کلاسای خودم که مجازیه و درسام. اگر کمک همسرم نبود واقعاً کم میوردم تو این اوضاع».
شرایط زمینهای شرایطی است که در ظاهر با راهبرد بیارتباط است؛ اما بهعنوان بستر برای اتخاذِ راهبرد، عمل میکند و بر آن مؤثر است. براساس تحلیل مصاحبهها، شرایط زمینهای با تغییر نقش خانهدار عبارت است از: 1)ویژگیهای جمعیتشناختی (سن، تحصیلات، وضعیت تأهل، شغل، تعداد، جنس، سن و تحصیلات فرزندان، شغل همسر، درآمد و هزینۀ خانواده) 2)نرخ شیوع بیماری کرونا.
سن، تحصیلات، وضعیت تأهل، شغل، تعداد، جنس، سن و تحصیلات فرزندان، شغل همسر، درآمد و هزینۀ خانواده همگی مواردی هستند که به گفتۀ مصاحبهشوندگان در نوع واکنش آنها به پدیدۀ چندگانگی نقش فزاینده مؤثرند که در مجموع ویژگیهای جمعیتشناختی را تشکیل میدهند. آزاده (26ساله، مجرد) که بهصورت مستقل زندگی میکند، در این باره میگوید:
«به نظرم زنهایی که سنشون بالاتره بهتر میتونن مدیریت کنن؛ چون تجربۀ بیشتری دارن. من خودم این مدت گاهی خسته شدم با اینکه حتی بچه هم ندارم».
شادی (30ساله، بدون فرزند) نیز میگوید:
«به نظرم شرایط اقتصادی خانواده خیلی مهمه. اونایی که رفاه بیشتری دارن، خب زن خونه خیالش راحتتره. خیلی چیزها دردسترسش هست. بهتر میتونه تو این اوضاع از پس مشکلات بربیاد».
الهام (36ساله، با یک فرزند، همسرمرده) که سرپرست خانوار است، میگوید:
«من دستتنهام، کسی که همسر داره، قطعاً همسرش تو این شرایط کمکش میکنه».
نوشین (33ساله، بدون فرزند) میگوید:
«هرچی زن تحصیلاتش بالاتر باشه، بهتر میتونه شرایطی مثل الان رو کنترل کنه. مثلاً زنی که سواد رسانهای داره، هم نمیذاره نگرانی تو اعضای خانواده بهوجود بیاد بابت اخبار نادرست، هم سواد کارکردن با برنامهها و نرمافزاری درسی بچههاشو داره و ... ».
لیلا (52ساله، با دو فرزند) که خود نیز شاغل است در این باره میگوید:
«خب معلومه زنی که شاغله، کارش تو این شرایط سختتره تا کسی که صرفاً خانهداره؛ چون مجبوره هم به کارش برسه هم به همۀ مشکلاتی که این وضع به وجود آورده».
مهین (44ساله، با چهار فرزند) میگوید:
«اونایی که بچه دارن، مخصوصاً مثل من که تعدادشونم زیاده، خیلی تو این شرایط اذیت میشن. من که خداییش کمآوردم».
نرخ شیوع کرونا، مفهومی است که بهمیزان ابتلا به کرونا، نسبت به زمان اشاره دارد. هرچه این نرخ بیشتر باشد، تبعاً نگرانیها بابت ابتلا بیشتر خواهد شد که خود بر نوع واکنش زنان خانهدار مؤثر است. منیژه (45ساله، با سه فرزند) در این باره میگوید:
«وقتی آمار فوتی کرونا بیشتر میشه، نگرانیم بیشتر میشه. نمیتونم از پس کارام بربیام یا محدودیت ایجاد میکنن. شوهرم موقت بیکار و خونهنشین میشه. خودش یه معضله، همش باید در خدمت اونم باشم. سفارشات آقا رو آماده کنم و غرزدناشو تحمل کنم».
شرایط مداخلهگر، شرایطی است که بهعنوان میانجی یا واسطه عمل کرده و اتخاذ راهبردها را تسهیل و یا تحدید میکند. این شرایط در تحقیق حاضر بنابر اظهارات مصاحبهشوندگان عبارتاند از: 1)ویژگیهای روانشناختی؛ 2)جامعهپذیری جنسیتی؛ 3)مهارت سایبری؛ 4)حمایت اجتماعی؛ 5)حمایت دولتی (توانمندسازی).
ویژگیهای شخصیتی فرد که یک عامل درونی است. به مواردی همچون اعتمادبهنفس، وسواس و ... زنان خانهدار اشاره دارد. برای مثال هرچه فرد وسواس و حساسیت بیشتری داشته باشد، مدیریت اوضاع ناشی از شیوع بیماری کرونا برای وی دشوارتر میشود. مژگان (32ساله، با یک فرزند) در این باره میگوید:
«من وسواس دارم، همش تمیزکاری میکنم. از وقتی کرونا اومده تمیزکاریم، دوبرابر شده. هرکی هم از بیرون میاد، همش نگرانم ویروس با خودش نیاره. از بس درحال تمیزکاری هستم، خسته میشم. به خیلی از کارای دیگهام، نمیتونم برسم».
نسترن (28ساله، بدن فرزند) میگوید:
«کسی که اعتمادبهنفس داره، خودشو قبول داره از پس هر مشکلی برمیاد؛ حتی کرونا باشه. میتونه باز مثل قبل اوضاع خونه رو سروسامون بده».
اجتماعیشدن یا جامعهپذیری فرآیندی است که براساس آن، فرد به اکتساب قوانین، رفتار و نظامِ باورها و بازخوردهای جامعه یا گروه مشخصی دست مییابد تا بتواند در درون آن جامعه زندگی کند (به نقل از کاوه، 1391). جامعهپذیریِجنسیتی بهمعنای نهادینهکردن نابرابری جنسیتی است که طبق الگوی آن مردگونگی ارزش محسوب میشود و زنان موجوداتی تابع و مطیع در ساختار مردسالار خانوادهاند که در حوزههای خصوصی محصور و مردان در دنیای عمومی حضور دارند. (ابوت و والاس، 1383: 128). بهدلیل آنکه جامعهپذیری، روندی است که فرد را برای زندگی گروهی آماده میکند و نقش اساسی در شکلگیری شخصیت، نگرش و رفتار فرد دارد (Elkin & Handel, 1972:4) فمینیستها معتقدند که جامعهپذیریِجنسیتی بهدلیل شیوههای متفاوت رفتار با پسران و دختران از همان بدو تولد، زنان را از پرورش تمامی استعدادهایشان بهعنوان انسان، بازمیدارد. (ابوت و والاس، 1383: 288). طبق اظهارات مصاحبهشوندگان هرچه جامعهپذیریِجنسیتی آنها قدرت بیشتری در فرآیند اجتماعی شدن داشته باشد، در زمان شیوع کرونا با مشکلات بیشتری مواجه میشوند و کمتر میتوانند اوضاع را مدیریت کنند؛ همانطور که در تعاریف مربوط به جامعهپذیریِجنسیتی ذکر شد، در این رویکرد زن موجودی محصور در خانه است که همۀ وظایف و نقشهای مربوط به خانه را بر دوش دارد. اصطلاحاً اینگونه به بار میآید که تمامی امور مربوط به خانه جزء وظایف زنانۀ او محسوب میشود؛ درنتیجه در زمان بحرانهایی همچون شیوع کرونا، وظایف و نقشهای او مضاعف شده و در ایفای آنان ناتوان میشود؛ اما اگر جامعهپذیری بهگونهای باشد که برابری دوجنس را نهادینه کند، زنان خانهدار در چنین شرایطی از همراهی و همکاری همسرانشان و همچنین پسرانشان برخوردار خواهند بود. زیبا (48ساله، با سه فرزند) در این باره میگوید:
«وقتی همسرم کمکم نمیکنه، چطور میتونم ازپس این شرایط بربیام؟ بهش میگم حداقل تو کارای بچهها کمک کن. میگه: بچهداری وظیفۀ زنه».
«مهارت سایبری» نیز بهصورت مداخلهگر بر نوع راهبرد زنان خانهدار در شرایط شیوع بیماری کرونا مؤثر است؛ بدینمعنا که بهدلیل اینترنتیشدن بیشتر امور در شرایط شیوع بیماری بهمنظور کاهش تجمعات و درنتیجه کاهش آمار مبتلایان به بیماری، بسیاری از کارهای روزمرۀ پیشین نیازمند مهارت کار با اینترنت و برنامههای خاص است. این روزها آموزش محصلان و دانشجویان، تدریس معلمان، کارهای اداری شاغلان، خریدوفروش و ... از طریق اینترنت و برنامههای مخصوصبهخود انجام میگیرد. زنان خانهداری که توانایی و مهارت سایبری دارند، قطعاً با استفاده از این مهارت توانستهاند، بسیاری از امور را راحتتر مدیریت کنند و بر مشکلات ناشی از تداخل نقشها فائق آیند. پرستو (37ساله، با دو فرزند) در این باره میگوید:
«واقعاً این روزا اینترنت خیلی کمک میکنه، من خیلی خریدامو اینترنتی انجام میدم و زمانی رو که قبلاً صرف رفتن به بازار میکردم، الان کارای دیگمو میکنم».
اکرم (35 ساله، با دو فرزند) نیز میگوید:
«الان که کلاسای بچهها مجازی شده، واقعاً اگه بلد نباشی با این برنامههای اینترنتی کار کنی، کارت زاره».
«حمایت اجتماعی» بهمیزان حمایت سایر اعضای خانواده و دوستان و ... از زنان خانهدار اشاره دارد که هرچه میزان این حمایت بیشتر باشد، قطعاً زنان در انجام امور مربوط به خانه تواناتر خواهند بود. تأثیر این مؤلفه در زنان خانهیار نمود بیشتری دارد. مینا (40ساله، شاغل) در این باره میگوید:
«اگر یه حامی داشته باشی تو این شرایط، بهتر میتونی کاراتو انجام بدی. کسی که هم کمکت کنه، هم بهت روحیه بده. مخصوصاً همسر آدم».
«حمایت دولتی» در اینجا اشاره به طرحهای حمایتی دولت در دوران شیوع بیماری کرونا بهمنظور توانمندسازی زنان خانهدار در ایفای نقشهای چندگانه دارد. برخی مصاحبهشوندگان اظهار داشتند که اگر دولت با طرحهای حمایتی مالی و فرهنگی به یاری زنان خانهدار بیاید، زنان بهتر میتوانند در دوران شیوع کرونا شرایط را کنترل کنند. نوشین (33ساله، با یک فرزند) در این باره میگوید:
«به نظرم الان دولت میبایست به زنان خانهدار کمک ویژه میکرد، بستههای حمایتی براشون درنظر میگرفت تا بتونن هم از نگرانی مشکلات مالی اوضاع کرونا در بیان، هم شرایط رو کنترل کنن».
شادی (30ساله، بدون فرزند) نیز میگوید:
«باید دولت از نظر فرهنگی تو این شرایط کار کنه، مثلاً برنامههایی بسازن که به آقایون نشون بدن به زنها کمک کنن تو این اوضاع نه اینکه فقط لَم بدن تو خونه و باری به بار زنها اضافه کنن».
اتخاذ راهبردها از سوی کنشگران پیامدهایی را بهدنبال دارد. در تحقیق حاضر پیامدهایی که مصاحبهشوندگان به آنها اشاره کردهاند،عبارتاند از: 1)مثبت: توانمندیِجنسیتی (پیامد فردی: افزایش اعتمادبهنفس و پیامد جمعی: پویایی گروهی و کنترل شیوع)؛ 2)منفی: ناتوانی جنسیتی (پیامد فردی: فشارروانی و افسردگی و پیامد جمعی: تنش خانوادگی).
بسته به اینکه زنان خانهدار کدام راهبرد را اتخاذ کردهاند، شاهد پیامدهای گوناگونی بودهاند. برای مثال زنانی که راهبرد خانهکار را اتخاذ و اوضاع را مدیریت کردهاند و یا زنانی که راهبرد خانهیار را اتخاذ و با همکاری سایر اعضای خانواده بر مشکلات فائق آمدهاند، این راهبرد آنها سبب بروز پیامدهای مثبتی در سطح فردی و جمعی همچون افزایش اعتمادبهنفس و کنترل شیوع بیماری شده است. پرستو (37ساله، با دو فرزند) در این باره میگوید:
«من سعی کردم توانایی خودمو زیاد کنم تا بتونم از پس همهچی بر بیام؛ همین باعث شد اعتمادبهنفسم زیاد بشه و حتی به دیگران هم کمک کنم»
مریم (32 ساله، با دو فرزند) نیز میگوید:
«اگر زنها بتونن تو این شرایط قوی باشن، مطمئناً آمار ابتلا کم میشه؛ چون زنها نقش مهمی دارن تو این شرایط، خیلی خوب میتونن پیشگیری کنن و از خودشون و خانوادشون محافظت کنن».
از سوی دیگر زنانی که نتوانستهاند اوضاع را مدیریت کنند و با چالش مواجه شده و راهبرد خانهبار را در پیش گرفتهاند، پیامدهای منفی را تجربه کردهاند. نسرین (43ساله، با سه فرزند) در این باره میگوید:
«من واقعاً روحیهام رو باختم، حس میکنم هیچ کاری از دستم برنمیاد و به هیچ دردی نمیخورم. گیجِ گیج شدم».
مهرنوش (41ساله، با دو فرزند) نیز در این باره میگوید:
«معلومه اگه خانومای خانهدار نتونن مراقبت کنن، نتونن مواظب همسرشون و بچههاشون باشن، امکان مریضی زیاد میشه؛ چون این ویروس راحت منتقل میشه، مردها و بچهها هم که اصلاً رعایت نمیکنن؛ این زنه که باید حواسش به اونا باشه»؛
همچنین ذکر واژۀ «جنسیتی» نشان از اهمیت نقش و اثر جنسیت در درک و تجربۀ پدیدهها دارد؛ چراکه زنان خانهدار بهواسطۀ جنسیت خود و نقش جنسیتیشان چنین پیامدهایی را تجربه کردهاند.
شکل 1- مدل پارادایم گرانددتئوری
Fig 1- Grounded theory paradigm model
اجرای قرنطینه و خانهنشینی ناشی از شیوع بیماری کرونا، نقشها و وظایف زنان را با تغییرات گسترده و چالشهایی جدید روبهرو کرده است؛ همچون مشکلات فردی (مشکلات بهداشتیِ شخصی، زندگی توأم با ترس و نگرانی، سلامتروانِ پایین، بههمخوردن تعادل و عادات سبک زندگی، اعتیاد به اینترنت) و مشکلات خانوادگی (خشونت و درگیری در خانواده، تنش در مدیریت اعضای خانواده، بههمخوردن وضعیت تحصیلی و اقتصادی اعضای خانواده) که منجر به تشدید وظایف و نقشهای خانگی زنان شده است؛ بنابراین ضروری است که به نقش زنان بهعنوان محور خانواده بیشتر توجه شود؛ چراکه این زنان هستند که میتوانند در این شرایط نقش مؤثری در آرامشبخشی به سایر اعضای خانواده داشته باشند و از طرفی همۀ افراد خانواده را ملزم به رعایت پروتکلهای بهداشتی کنند؛ بر همین اساس پژوهش حاضر به روش کیفیِ نظریۀ مبنایی، فرآیند تغییر نقش خانهداری را در دوران شیوع بیماری کرونا بررسی کرده است. قلمرو مکانی تحقیق حاضر شهر بروجرد و جامعۀ مطالعه شده، زنان خانهدار بالای 20 سال است. نمونههای مطالعه شده بهصورت هدفمند انتخاب و فرآیند انتخاب نمونه و تحلیل دادهها تا زمان اشباع نظری ادامه یافته است. در کل 30 مصاحبه انجام شده است که از مصاحبۀ 22 دادههای گردآوری شده، تکراری بودند؛ درنتیجه به علت مشاهدهنکردن دادۀ جدید، اشباع نظری اعلام و تعداد 22 مصاحبه پیاده (تبدیل به متن)، کدگذاری و تحلیل شده است. روش گردآوری دادهها نیز مصاحبۀ عمیق بوده است. اعتبار در تحقیق حاضر با استفاده از نظر اساتید و همچنین شیوۀ اعتبار اعضا و پایایی از طریق محاسبۀ توافق درونموضوعی (88٪) بهدست آمده است و درنتیجه تحقیق اعتبار و پایایی مطلوبی دارد؛ همچنین بهعلت شیوع بیماری، تحقیق در مرحلۀ گردآوری دادهها با محدودیتهایی همچون نبود امکان مصاحبۀ حضوری مواجه بود که بهمنظور رفع آن برخی از مصاحبهها بهشیوۀ تلفنی انجام شد. حال میتوان با استفاده از یافتههای تحقیق، به سؤالات اصلی پاسخ داد.
1)شیوع بیماری کرونا، زنان خانهدار را با چه چالشی روبهرو کرده است؟
یافتهها نشان داد که زنان خانهدار برحسب شرایطی (شرایط علّی) که ناشی از شیوع بیماری کرونا بود، ناچار شدند چندین نقش همزمان را بیش از پیش (قبل از شیوع بیماری) در خانه و تحت لوای نقش خانهدار ایفاکنند و بهعبارتدیگر با چالشی باعنوان «چندگانگی نقش فزاینده» مواجه شدند که در طی فرایند کدگذاری و تحلیل مشخص شد که پدیدهمحوری موضوع مورد بررسی است. شرایط علّی که زمینۀ وقوع پدیدۀ چندگانگی نقش فزاینده را فراهم کرده، عبارت است از مکانیزمهای پیشگیری (خانهدار)، مراقبت (مادر)، همیاری (همسر)، آموزش (معلم)، درمان (پرستار)، دورکاری (شاغل) و تحصیل (دانشجو).
2)راهبرد آنان در مواجهه با این چالش چیست؟ و نوع راهبردشان متأثر از چه عواملی است؟
کنشگران در اثر وقوع پدیدۀ چندگانگی نقش فزاینده، کنش تغییر نقش خانهدار را اتخاذ کردهاند که یکی از سه نوع ذیل است: خانهکار (پایشی)، خانهبار (چالشی) و خانهیار (سازشی). مفهوم «خانهکار» بهمعنای راهبردی است که شیوهای پایشی داشته و زنان خانهدار سعی کردهاند با مدیریتی همهجانبه، همۀ نقشها را در عین چندگانگی، به درستی و با کمترین تعارض به انجام برسانند. مفهوم «خانهبار» به واکنش گروهی از زنان خانهدار اشاره دارد که با چالشهای بهوجود آمده بر اثر شیوع کرونا نتوانستهاند بهخوبی کنار آیند و در نتیجه این وضعِ چالشی تنش و تعارضات بسیاری با امورهای منزل و سایر اعضای خانواده بههمراه دارد و بنابراین نه تنها نتوانستهاند شرایط را مدیریت کنند، بلکه در ایفای نقشهای پیشین خود با مشکل روبهرو شدهاند و بار مضاعفی را احساس کردهاند. مفهوم «خانهیار» نیز به واکنش زنان خانهداری اشاره دارد که سعی کردهاند با همکاری و یاری سایر اعضای خانواده بر مشکلات ناشی از شیوع بیماری کرونا فائق آیند. این گروه از زنان نه به توانمندی زنان خانهکار و نه به درماندگی زنان خانهبار بودند، بلکه در حالتی میانه سعی کرده بودند با تقاضای یاری از سایر اعضای خانواده امورهای دگرگونشدۀ منزل و خانواده را تا حدودی مدیریت کنند. دو گروه از شرایط و عوامل بر نوع راهبردی که کنشگران اتخاذ کردهاند، مؤثر است: الف)شرایط زمینهای: شرایطی هستند که در ظاهر با راهبرد بیارتباطاند؛ اما بهعنوان بستر برای اتخاذ راهبرد عمل میکنند و بر آن مؤثرند و عبارتاند از: ویژگیهای جمعیتشناختی (سن، تحصیلات، وضعیت تأهل، شغل، تعداد، جنس، سن و تحصیلات فرزندان، شغل همسر، درآمد و هزینۀ خانواده) و نرخ شیوع بیماری کرونا. ب)شرایط مداخلهگر: بهعنوان میانجی یا واسطه، عمل و اتخاذ راهبردها را تسهیل و یا تحدید کردهاند و طبق نتایج عبارتاند از: ویژگیهای روانشناختی، جامعهپذیریِجنسیتی، مهارت سایبری، حمایت اجتماعی و حمایت دولتی (توانمندسازی).
3)راهبردی که اتخاذ کردهاند، چه پیامدهایی را در پی داشته است؟
کنشگران بسته به اینکه چه نوع راهبردی را اتخاذ کردهاند، پیامدهای متفاوتی را تجربه کردهاند. بهعنوان مثال افرادی که راهبردهای خانهکار (پایشی) وخانهیار (سازشی) را اتخاذ کرده بودند، پیامد مثبتی باعنوان «توانمندی جنسیتی» را شاهد بودهاند که در بُعد فردی شامل افزایش اعتمادبهنفس و در بُعد جمعی شامل پویایی گروهی و کنترل شیوع بوده است. کنشگرانی که راهبرد خانهبار (چالشی) را در پیش گرفته بودند، منجر به پیامد منفی «ناتوانی جنسیتی» شده بودند که در بُعد فردی شامل فشارروانی و افسردگی و در بُعد جمعی شامل تنش خانوادگی شده بودند.
نتایج تحقیق حاضر در مقایسه با تحقیقات پیشین و رویکردهای نظری میتوان گفت پیامدهایی را که پژوهش بلالی و حسینی (1396) دربارۀ تعارض نقشها نتیجهگیری کرده بودند؛ یعنی کاهش حس کنترل بر زندگی، فرسودگی تحصیلی، تضعیف صمیمیت زناشویی و کاهش ظرفیت روانی را بهطورمعمول زنان خانهدارِ مورد مطالعه که راهبرد خانهبار را در پیش گرفته بودند، تجربه کردهاند؛ همچنین یافتههای بادامچی و البرزی (1399) در رابطهبا مفهوم زن خانهدار مجازی، تأیید کنندۀ مفهوم مهارت سایبری بهعنوان شرایط مداخلهگر در اتخاذ راهبرد مثبت خانهکار است؛ همچنین پژوهشهای بنشوف (1991 و 1992) و مالونه (1998) و همچنین فرضیۀ برجستگی قلمرو، تأییدکنندۀ پیامدهای منفیِ فردیِ زنانی است که راهبرد خانهبار را اتخاذ کردهاند؛ چراکه این گروه از زنان، اُفت شدیدی کردهاند؛ بهطوری که کارایی آنها را در دیگر نقشهای زندگیشان کاهش داده است و پیامدهای منفی بهدنبال داشته است؛ همچنین رویکرد مارکز، بر این باور است که انرژی و زمان لازم برای ایفای توقعات نقشهای چندگانه بهطور اجتماعی حاصل میشود و تعهد ذهنی و روانی به یک نقش، تابعی از میزان لذت ناشی از ایفای آن، وفاداری به شریک نقش، سبقت یا پیشافتادگیِ پاداشها از ایفای نقش و ممانعت از مجازات بهواسطۀ ایفای یک نقش است که تأییدکنندۀ شرایط مداخلهگری همچون ویژگیهای روانشناختی و حمایت اجتماعی است و بر نوع اتخاذ راهبرد کنشگران مؤثرند؛ اما همانطور که نتایج تحقیق نشان میدهد، آنچه میتوان بهعنوان یافتهها بر آن متمرکز شد، بسیار گستردهتر از تحقیقات پیشین است؛ چراکه نشان میدهد آنچه روزی نقش خانهداری تصور میشد، امروزه بهدلیل شیوع بیماری کرونا تغییر یافته است و باید بازتعریفی از این مفهوم باتوجه به شرایط ارائه داد؛ همچنانکه ذیل سهعنوانِ خانهکار، خانهبار و خانهیار، چنین بازنگری و تغییر در این مفهوم نشان داده شد؛ همچنین ذکر واژۀ «جنسیتی» در مفاهیم مربوط به پیامدها، بیانگر اهمیت نقش و اثر جنسیت در درک و تجربۀ پدیدهها است؛ چراکه زنان خانهدار بهواسطۀ جنسیت خود و نقش جنسیتیشان چنین پیامدهایی را تجربه کردهاند. این حقیقت نشان میدهد که این زمینه نیازمند رویکرد نظری جدیدی است تا بتوان کنشگران را بهسوی کنشهای مؤثرتری هدایت کرد. تحقیق نشان داد که اگرچه شرایطِزمینهای، بهطورمعمول شرایط ثابتی هستند، اما باتوجه به شرایط مداخلهگر، تقویت و یا تضعیف برخی از آنها، میتوان زنان را در راستای ایفای بهینۀ نقش خانهداری یاری کرد؛ همچون تقویت ویژگیهای روانشناختیِ مثبت، تقویت حمایت اجتماعی و دولتی، مهارت سایبری آنها و تغییر در روند جامعهپذیری دختران و پسران در راستای نهادینهکردن برابری جنسیتی. بهطور قطع برخی ازین راهکارها نیازمند برنامههای بلندمدت و سیاستهای کلان است؛ اما در شرایط حالحاضر و باتوجه به نتایج تحقیق میتوان پیشنهادات ذیل را بهمنظور کاهش پیامدهای منفی چندگانی و تعارض نقش ارائه کرد:
[1] Benshoff
[2] Gilbert
[3] Malone
[4] Knapp
[5] Chung
[6] Pandit
[7] Ferguson
[8] El-Zaki
[9] Rahayu et al.
[10] Validity
[11] Reliability