At the Crossroad of Decision to Have Children: An Analysis of Individual and Social Childbearing Challenges in the Context of Low Fertility in Isfahan

Document Type : Research Paper

Authors

1 Ph.D. candidate in Demography, Department of Social Sciences, Yazd University, Yazd, Iran

2 Associate Professor Demography, Faculty of Social Sciences, Yazd University, Yazd, Iran

3 Associate Professor, Department of Community Nutrition, Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran, Iran

4 Associate Professor of Sociology, Faculty of Social Sciences, Yazd University, Yazd, Iran

5 Professor of Demography, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran

Abstract

Introduction 
In low fertility settings, couple's decision to have children is usually a planned and complex decision that the couple makes based on consideration of their individual and family life on the one hand and considering the social and economic conditions of society on the other hand. Child-bearing is an individual action at the private or micro level. In fact, future-oriented decisions are associated with the decision-making process of whether or not to have a child. However, in recent years, this issue has been at the center of concerns at the societal levels. This study aimed to provide a deep understanding of decision-making processes and childbearing behaviors. Isfahan City as one of the low fertility contexts in Iran was an ideal research field for the present study. Recent estimates made by the Statistical Center of Iran showed that the total fertility rate of Isfahan Province in 2020 ranged between 1.3 and 1.5. It was expected that this figure for the city of Isfahan was even well below that of the provincial estimate. The sample of the present study included the single and married people of child-bearing ages, who were considered influential actors in childbearing.
 
 
 
Materials & Methods 
The present paper employed an inductive qualitative method by using the Grounded Theory (GT) approach. The data was collected from 30 single and married men and women of childbearing ages by using in-depth interviews. The respondents were selected based on the gradual sampling strategies, which were mostly based on theoretical (theory-based) sampling, snowball sampling, and sampling with maximum variety. Lincoln and Guba's (1985) criteria were used to achieve the validity. First, a member check was applied so that after analyzing the findings, concepts, and categories, some participants were asked to evaluate and express their views on the accuracy of the findings. Second, control was exercised by the scientific and expert counterparts on the subject. Third, data analysis and coding were performed by open, axial, and selective coding methods using Maxqda 2020 software package.
 
Discussion of Results & Conclusion
Based on our analysis and coding, 20 main categories were extracted from the data. The central category in this study was "value modification from parenting". The results generally reflected the fact that economic fears, futurism, social responsibility, and accumulated concerns engaged families in rational decision-making. Economic fears, job insecurity, and fragility of economic parameters, sick and unstable economy, and economic hardships that families faced were the key factors in creating doubts about childbearing among couples. The participants considered the decision of whether to have or not to have children. It was a responsible and informed decision that a couple could make and would thus bring requirements and obligations for them. These calculations not only led to a variety of strategies in the Iranian families, including delay in childbearing, preference for remaining childless or intending to be a single-child family, and desiring and planning for migration to another country, but also caused them to undergo a kind of metamorphosis and value shift regarding parenting and childbearing. Consequently, children lost their former status and was replaced by other values. The findings of this study are in line with the risk aversion theory, as well as some other theoretical models that emphasize the effects of economic security and social support on fertility intentions and behaviors. The results also has policy implications for rising fertility levels. The success of the recent pronatalist population policy depends upon a realistic understanding of the couple's childbearing desires, as well as challenges and strategic plans to facilitate their reproductive ideals and intentions. Conducting research with mixed methods in the future, which combines both the quantitative and qualitative elements of research, can enhance understanding of fertility intentions and preferences.

Keywords

Main Subjects


مقدمه و بیان مسئله

در نیمۀ دوم قرن بیستم، جهان شاهد تغییرات جمعیتی در ‌مقیاس چشمگیری بود. باروری از‌میزان پنج فرزند برای هر ‌زن در‌سطح جهان به 7/2 فرزند رسید (Wilson, 2001: 155). بخشی از اتفاق‌های جمعیتی در جهان، تحت‌تأثیر جهانی‌شدن نگرش و رفتار باروری است (Caldwell, 2006: 261). در همین راستا، ایران نیز در دهه‌های اخیر کاهش چشمگیری را در‌میزان باروری کل داشته است؛ به‌طوری‌ که میزان باروری کل در‌سال 1345 برای هر ‌زن از حدود 7/7 فرزند به 3/6 فرزند در‌سال 1355 کاهش یافت (Aghajaniyan & Mehryar, 1999: 22). بعد از این کاهش اولیه و تحت‌تأثیر موقعیت خاص وقوع انقلاب، باروری در‌سال‌های 1358-1356 اندکی افزایش یافت و تا سال 1363 روند به‌نسبت ثابتی را داشت (عباسی‌شوازی و عسکری‌ندوشن، 1384). روند کاهشی باروری از سال 1363 به بعد به‌تدریج آغاز شد و میزان باروری کل از 6.9 فرزند برای هر زن در این سال به 5/5 فرزند در‌سال 1367 کاهش یافت که زمان راه‌اندازی مجدد برنامه‌های تنظیم خانواده بود؛ اما از این زمان به بعد، میزان باروری کل به‌سرعت روند انتقالی پیدا و در دهۀ 1380 ابتدا به‌سطح جانشینی و سپس به زیرسطح جانشینی افت پیدا کرد (Abbasi-Shavazi & McDonald 2006; Abbasi-Shavazi et al., 2009). برآوردهای اخیر نشان می‌دهد که شاخص باروری کل، از 8/1 فرزند برای هر‌ زن در‌سال آغازین دهۀ 1390 به 01/2 فرزند در‌میانۀ این دهه افزایش و دوباره به 7/1 فرزند در‌انتهای دهه تنزل یافت (عباسی‌شوازی و همکاران، 1399؛ مرکز آمار ایران، 1400؛ فتحی، 1399).

پژوهشگران دهه‌هاست که به‌دنبال درک رفتار باروری فردی و روند‌های جمعی (سطح کلان) باروری هستند. در پیشینۀ نظری و تجربی پژوهش حاضر عوامل مهم تعیین‌کنندۀ تصمیم‌های باروری زوجین اشاره شده است؛ برای نمونه، ویژگی‌های جمعیتی مانند سنِ زن و مرد در‌هنگام ازدواج (Billari & Tabellini‚ 2010)، تعداد فرزندان قبلی (Dommermuth et al.‚ 2015)، وضعیت اقتصادی و اجتماعی افراد مانند درآمد، رفاه، تحصیلات، پیشینۀ اجتماعی و اشتغال از‌جمله عواملی هستند که در‌سطح‌های خرد و کلان رفتارهای باروری را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند (Arpino et al.‚ 2021; Bellani et al.‚ 2021; Kreyenfeld et al.‚ 2012; Murphy & Wang‚ 2001 عباسی‌شوازی و خواجه‌صالحی، 1392؛ شجاعی و یزدخواستی، 1396؛ عبدالهی و قاضی‌طباطبایی، 1396).

بدیهی است که فرزندآوری در‌سطح خرد صورت می‌گیرد و در زمرۀ خصوصی‌ترین رفتارهاست (سرایی، 1394). تصمیم برای فرزند‌داشتن و تعداد مطلوب فرزند همانند سایر تصمیم‌های افراد، تحت‌تأثیر تعادل بین هزینه و فایدۀ پیش‌بینی شده است (Bellani et al.‚ 2021). عواقب تصمیم دربارۀ باروری در آیندۀ نزدیک و یا دور مشخص می‌شود؛ بنابراین تصمیم باروری تحت‌تأثیر سایۀ آینده است (Ajzen & Koblas‚ 2013:204). در‌واقع، تصمیم‌های آینده‌محور افراد با فرآیند تصمیم‌گیری آنها برای داشتن و یا نداشتن فرزند همراه است. فرزندآوری یک فایدۀ فوری دارد؛ برای مثال، فرزند ممکن است به‌عنوان یکی از تثبیت‌کننده‌های زندگی زناشویی عمل کند (Heaton, 1990) و همچنین می‌تواند یک ارزش یا سود ابزاری داشته باشد که در درازمدت دردسترس است؛ برای مثال، کودکان به‌عنوان امنیت در سالمندی محسوب می‌شوند و به موازات آن، فرزندآوری هم با هزینه‌هایی مانند کارِ خانگی بیشتر، از‌دست‌دادن درآمد و ثروت، محدودیت‌های اوقات فراغت و یا دغدغۀ آیندۀ فرزندان در زمان حال و یا آینده همراه است (Becker‚ 1991

بنابراین فهم ابعاد ذهنی تصمیم‌گیری دربارۀ فرزندآوری، نگرش افراد به فرزندآوری، فرآیند شکل‌گیری تصمیم افراد به داشتن فرزند، ایدئال‌های مربوط به تعداد فرزند مطلوب و عواملی که بر خواست و تمایل آنها اثر‌گذار است، جزء پرسش‌هایی است که محققان همواره به‌دنبال پاسخ آنها بوده‌اند. از‌سوی دیگر، هر‌نوع برنامه‌ریزی برای تغییر رفتار باروری زیرسطح جانشینی و سیاست‌های جمعیتی مشوق باروری، نیازمند شناخت تعبیر‌ها و تفسیر‌های عاملان رفتار، یعنی زنان و مردان است (خلج‌آبادی‌فراهانی و سرایی، 1391)؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارائۀ درک عمیقی از رفتار و تصمیم‌گیری دربارۀ فرزندآوری و چالش‌های مرتبط با آن است؛ به همین دلیل، شهر اصفهان به‌عنوان یکی از بسترهای باروری پایین در ایران، میدان مناسبی برای انجام‌دادن مطالعۀ حاضر است. برپایۀ منابع داده‌ای موجود، میزان باروری کل استان اصفهان در‌سال 1399 بین 3/1 تا 5/1 برآورد و گزارش شده است (مرکز آمار ایران، 1400). دور از انتظار نیست که رقم این شاخص در شهر اصفهان، حتی پایین‌تر از برآورد استانی فوق باشد. از آنجایی‌ که در پژوهش حاضر عواملی چون واکاوی ذهن‌ها، فهم ایدئال‌های ذهنی و چالش‌های افراد در‌زمینۀ فرزندآوری مدنظر است، افراد مشارکت‌کننده هم شامل افراد واقع در سن فرزندآوری اعم از مجرد و متأهل است. درواقع، این افراد عاملان اثرگذار در فرزندآوری محسوب می‌شوند.

 

چارچوب مفهومی

در پژوهش حاضر از رویکرد پارادایمی تفسیری و روش کیفی استفاده شده است؛ بنابراین بررسی نظریه‌های مرتبط با موضوع نه با هدف نظریه‌آزمایی، بلکه با هدف ارتقا حساسیت نظری تحقیق انجام شده است. همچنین، برخی از مؤلفه‌های نظریه‌ها و دستاوردهای مطالعات پیشین، راهنمای اصلی برای هدایت مطالعۀ حاضر در میدان تحقیق بوده است. چارچوب‌های نظری و مفهومی مختلفی از‌جمله نظریۀ رفتار برنامه‌ریزی‌شده، نظریۀ گذار دوم جمعیت‌شناسی، نظریۀ کاهش بی‌اطمینانی و نظریۀ اجتناب از خطر در مطالعۀ ترجیح‌های باروری، قصد باروری و تمایل‌های باروری مطرح‌شده که در‌ادامه مختصری از آنها بررسی شده است.

نظریۀ رفتار برنامه‌ریزی‌شده: نسخۀ جدیدتر و اصلاحی نظریه، عمل بخردانه است که هر دو نظریه در کارهای فیشباین و آجزن توسعه و تکوین یافته‌ است (Ajzen‚ 1991, Ajzen‚ 2005; Fishbein & Ajzen‚ 1975). این الگو‌های نظری بر تحلیل ارتباط میان نگرش‌ها و رفتارها متمرکز شده است. براساس نظریۀ عمل بخردانه افراد بیشتر در تصمیم به انجام‌دادن یک رفتار معین، منطقی عمل می‌کنند. هرچند ترجیح‌های خود را در‌نظر می‌گیرند؛ بنابراین مهم‌ترین تعیین‌کنندۀ رفتار، قصد و نیت‌های رفتاری افراد است و تعیین‌کنندۀ اصلی نیت‌های رفتاری نیز نگرش افراد دربارۀ نتیجۀ (مثبت یا منفی) انجام‌دادن رفتار و هنجارهای ذهنی وابسته به رفتار است که براساس رد و تأیید انجام‌دادن رفتار از‌سوی دیگرانِ مهم و یا میزان همنوایی با گروه مرجع شکل می‌گیرد (Fishbein & Ajzen‚ 1975). نظریۀ رفتار برنامه‌ریزی‌شده نیز نزدیک‌ترین عامل تعیین‌کنندۀ رفتار را قصد فردی برای انجام‌دادن یک رفتار معین می‌داند که تحت‌تأثیر نگرش‌ها شکل می‌گیرد. اصل اساسی در تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده این است که انتظار‌های فعلی بهترین پیش‌بینی‌کنندۀ کنش‌ها و رفتارهای آینده است (Ajzen, 1991). در این الگو، انجام‌دادن یک رفتار یا دستیابی به یک هدف به‌عنوان یک عمل عقلانی در‌نظر گرفته می‌شود؛ زیرا رفتار به‌طور مستقیم مبتنی بر قصدی است که خود با فرآیند استدلال شکل می‌گیرد (Dommermuth et al.‚ 2015). این نظریه سه عاملی را ارائه می‌دهد که بر مقاصد فرد اثر می‌گذارد؛ مانند کنترل رفتاری ادراک‌شده، نگرش به رفتار و هنجارهای ذهنی. ویژگی‌های فردی، مانند تحصیلات یا ارزش‌ها این سه عامل را شکل می‌دهد. علاوه‌بر این، تحقق نیت‌ها ممکن است تحت‌تأثیر عوامل و محدودیت‌های واقعی (وضعیت کم‌درآمد) قرار گیرد و یا ممکن است با کنترل رفتاری درک‌شده (چگونه وضعیت درآمد با دستیابی به هدف درک می‌شود؟) در‌تعامل باشد. برخی از ویژگی‌ها ممکن است به‌عنوان عوامل زمینه‌ای مؤثر بر شکل‌گیری باورها، تعیین‌کنندۀ نیت‌ها و کنترل‌های واقعی عمل کنند؛ زیرا تبدیل نیت‌ها به رفتار را تعدیل می‌کنند؛ برای مثال، سن بر نگرش‌ها به‌عنوان متغیر پس‌زمینه اثر‌گذار است؛ اما به‌عنوان یک متغیر کنترلی عمل می‌کند؛ زیرا باروری با افزایش سن کاهش می‌یابد (Cavalli & Klobas‚ 2013).

نظریۀ گذار دوم جمعیتی: یکی از نظریه‌هایی است که بر نقش تغییرات نگرشی و فرهنگی در شکل‌دادن به ایده‏آل‏های فردی دربارۀ خانواده و تبیین تحولات جمعیتی تأکید دارد (Lesthaeghe & Surkyn‚ 2012; Van de Kaa‚ 1987, Van de Kaa‚ 2001; Lesthaeghe‚ 2010, Lesthaeghe‚ 2020). نظریۀ گذار دوم جمعیتی، به ارتباط تغییرات جمعیتی با ظهور تحولات ارزشی و فرهنگی تازه‌ای اشاره دارد که نیروی خود را بیشتر با الگوهای نوین خانواده اعمال می‌کند. این تحولات ارزشی و فرهنگی، از جهان توسعه‌یافته آغاز‌شده و در‌حال گسترش به سایر نقاط جهان است (Atoh et al.‚ 2004; Esteve et al.‚ 2012). در‌واقع، آنچه متمایزکنندۀ گذار دوم جمعیتی از گذار اول جمعیتی پنداشته شده است، دل‌مشغولی فراگیر و گسترده به خودتحقق‌بخشی، آزادی انتخاب فردی، توسعۀ شخصیت و شیوه‌های زندگی است که در تشکیل خانواده، نگرش به تحدید موالید و انگیزه‌های پدر‌و‌مادر‌شدن بازتاب یافته است (Van de Kaa‚ 2001). این نظریه، تغییرات بنیادین در ارزش‏ها، نگرش‏ها و گسترش ایده‌های پست‌ماتریالیستی (تأکید بر استقلال فردی و خودتحقق‌بخشی) را عامل اساسی تغییرات نوین خانواده تلقی می‌کند.

نظریۀ اجتناب از خطر: بر این فرض مبتنی است که تصمیم افراد به داشتن فرزند، در‌واقع، نوعی برنامه‌ریزی و تصمیم دربارۀ زندگی آیندۀ خودشان است؛ از این ‌رو تصمیم‌های فرزندآوری به جهت‌گیری آینده، ارزیابی آنان از هزینه و منافع آینده بستگی دارد. اگر مردم آیندۀ اقتصادی، اجتماعی یا شخصی را زیر فشار و نامطمئن بدانند، ممکن است برای اجتناب از این خطر، تصمیم بگیرند که بچه‌دار نشوند. آنها سعی خواهند کرد به‌جای آنکه به بچه‌دار‌شدن و داشتن فرزند فکر کنند که نوعی سرمایه‌گذاری با دغدغه‌ها و مخاطره‌های بسیار و آیندۀ نامطمئن است، در‌زمینه‌هایی مانند آموزش، مشارکت در نیروی کار، ساعات کار بیشتر، پس‌انداز مالی و نظایر آن سرمایه‌گذاری کنند؛ زیرا توأم با احساس امنیت بیشتر برای آنان است (Finch & Bradshaw‚ 2003; McDonald‚ 2000; Arpino & Bellani‚ 2018). فالن و اولا (2018) با ترکیب عوامل سطح‌های خرد و کلان، الگوی نظری را پیشنهاد می‌دهند که براساس آن عوامل اجتماعی (وضعیت اشتغال، سیاست‌های ترکیب کار و خانواده)، عوامل فردی (ویژگی‌های فردی و منابع شخصی) و امنیت اقتصادی درک‌شده (امنیت شغلی و امنیت درآمد) بر احساس خطر و امنیت مردم اثر می‌گذارد (عباسی‌شوازی و همکاران، 1399). نتیجۀ نهایی، احساس امنیت و یا کم‌شدن امنیت است که نیت‌های فرزندآوری را شکل می‌دهد؛ به‌طوری که افراد تصمیم می‌گیرند نیت‌های باروری و فرزندآوری خود را محقق کنند یا به‌تأخیر اندازند و یا هیچ قصدی برای فرزندآوری نداشته باشند (عباسی‌شوازی و همکاران، 1399؛ Fahlen & Olah‚ 2018). لوتز و همکاران[1] (2006)، نیز بر این باورند که نگرانی از خطر‌های اجتماعی و نااطمینانی اقتصادی و اجتماعی که کوهورت‌های جوان‌تر در‌حال تجربۀ آن هستند، ایدئال‌ها و نیت‌های باروری آنان را کاهش می‌دهد. آنان با استناد به فرضیۀ درآمد نسبی ایسترلین[2] (1987) معتقدند از یک‌سو بالا‌رفتن سطح استانداردهای زندگی و از‌سوی دیگر چشم‌اندازهای اقتصادی بدبینانه‌ای که کوهورت‌های جوان‌تر دارند، منجر به باروری پایین می‌شود.

در‌مجموع، به ‌نظر می‌رسد در مطالعۀ حاضر، ترکیبی از نظریه‌های رفتار برنامه‌ریزی‌شده، گذار دوم جمعیتی، اجتناب از خطر و کاهش بی‌اطمینانی در فهم تفسیر‌های افراد از تصمیم به فرزندآوری و پاسخ به این پرسش راهگشا باشد که افراد برای تصمیم به فرزند‌داشتن با چه چالش‌‌های فردی و اجتماعی مواجه هستند؟

 

پیشینۀ تحقیق

در‌حدود 40 سال پیش، زوج‌ها به‌دلیل روش‌های ناکارآمد پیشگیری از بارداری، اغلب بیش از انتظارشان، بچه داشتند (Petersen‚ 1961). اکنون برخلاف روندهای گذشته، خانواده‌ها باتوجه به قصدشان تعداد کمی از فرزندان را دارند و به‌دنبال آن هم اغلب تمایل کمتری به فرزندآوری نشان می‌دهند (Quesnel-Vallee & Morgan‚ 2003). عوامل مؤثر بر کاهش تمایل به فرزندآوری در مطالعات متعدّدی بررسی شده است.

تغییرات در‌مسیر زندگی[3] یکی از عوامل اثرگذار بر باروری است. این تغییرات شامل تأخیر در انتقال‌هایی مثل ترک خانه، افزایش فروپاشی خانواده، افزایش استقلال مالی زنان است که قبل و بعد از فرآیند تشکیل خانواده اتفاق می‌افتد. ترک خانه از‌سوی جوانان در‌مقایسه با گذشته دیرتر اتفاق می‌افتد (McDonald‚ 1995)؛ بنابراین وارد‌شدن در پیوند زناشویی نیز با تأخیر همراه است. از‌سویی، اکنون زنان فرصت‌هایی برای استقلال مالی و موفقیت شغلی دارند. فرصت‌هایی که ممکن است در برنامه‌های آنها برای بچه‌دار‌شدن اختلال ایجاد کند. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که به‌طور کلی روندهای بازار کار و اقتصاد با اثر بر الگوی مسیر زندگی بر میزان باروری اثرگذار هستند.

همچنین، مطالعات زیادی دربارۀ ارزش فرزند انجام شده است (فروتن و همکاران، 1393؛ اوجاقلو و همکاران، 1393؛ رازقی‌نصرآباد و سرایی، 1393). منفعت فرزند شامل منفعت اقتصادی و منفعت‌های عملی و روانی مانند کمک در انجام‌‌دادن کارهای خانه، حمایتگری فرزند در دوران پیری، معنادار‌کردن زندگی و ادامۀ نام خانواده است (Hoffman & Manis‚ 1979). در برخی از مطالعات به اهمیت فرزند به‌لحاظ تحکیم روابط اجتماعی و بهره‌مندی از برخی منابع توجه شده است ( (Schoen et al.‚ 1997 با این حال، مطالعات جدید در این زمینه است که منفعت اقتصادی و روانی فرزند باعث افزایش اندازۀ خانواده نمی‌شود؛ زیرا والدین عشقی را که نیاز دارند از حضور یک یا دو فرزند می‌گیرند (Kagitcibasi, 1998). مک دونالد[4] (2001) استدلال می‌کند که دوران ناامنی شغلی با یک چرخۀ قوی اقتصادی با رونق و رکود و افزایش یا نوسان قیمت مسکن همراه بوده است که ترکیبی از آنها باعث تشویق ادامۀ اشتغال دوگانه در‌بین زوج‌ها به‌عنوان بیمه‌ای در‌برابر بیکاری شده است. این وضعیت جوانان را به این سمت سوق می‌دهد که قبل از اینکه بچه‌دار شوند، روی سرمایۀ انسانی خود (تحصیل و پیشرفت شغلی خود) سرمایه‌گذاری کنند. کوهلر[5] و همکاران (2001) به تأخیر‌انداختن فرزندآوری را به برخی از قطعیت‌نداشتن‌ها مانند بی‌ثباتی در کار و روابط اجتماعی مرتبط می‌دانند. آنها بر این باورند که این وضعیت باعث می‌شود زوج‌ها تصمیم به فرزندآوری را به تعویق بیندازند و با گذشت زمان، انتخاب آنها محدود به داشتن تعداد فرزند کم و یا بی‌فرزندی می‌شود. عباسی‌شوازی و خانی (1393) اثر معنی‌دار ناامنی اقتصادی بر رفتار و ایدئال‌ باروری پایین زنان را نشان دادند.

آلن و همکاران[6] (2001) معتقدند که والدین امروزی (در بریتانیا و اروپا) در‌مقایسه با والدین قبلی، نگرانی بیشتری دربارۀ کیفیت تجربه‌های روزمرۀ فرزندان، رشد عاطفی و پیشرفت تحصیلی آنها دارند. با این حساب، داشتن فرزند به‌لحاظ زمان و انرژی هزینه‌بر است. تغییر در الگوهای مسیر زندگی که باعث به‌وجود‌آمدن خانواده‌های کوچک و بی‌فرزندی در‌نهایت، تبدیل به یک هنجار شد و انتظار‌ها و ترجیح‌های افراد را شکل داد. ازدواج و فرزندآوری به‌طور فزاینده‌ای به‌جای مسیر اجتناب‌ناپذیر در زندگی تبدیل به یک انتخاب شده است (Weston & Parker, 2002).

عقاید رفتاری، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتار درک‌شده برای داشتن فرزند در پژوهش‌ لو و مائو[7] (2014) و آیزن و کلوباس[8] (2013) بررسی شده است. قصد، نگرش و خواست افراد بر کاهش باروری در مقالۀ میتچل و گری[9] (2007) بررسی شده است. براساس یافته‌های این پژوهش، خطر درک‌شده، تمایل به اشتغال، امنیت اقتصادی، تغییر در خواست و نقش زنان در تصمیم افراد برای نداشتن فرزند مؤثر است. ابو زید[10] (2021) مهم‌ترین تعیین‌کننده‌های باروری پایین را در کشورهای در‌حال توسعه کاهش مرگ‌ومیر می‌داند و تقاضای کار زنان در بازار کار را در کشورهای در‌حال توسعه تبیین مناسبی برای کاهش باروری محسوب نمی‌کند.

پژوهش کیفیِ عباسی‌شوازی و همکاران (1381) در شهر یزد نشان داد که فرزند ایدئال زنان کمتر از تعداد فرزندان فعلی‌شان است. زنان به کیفیت (تربیت و تحصیل) اشاره داشتند و سیاست‌های تشویقی را در افزایش فرزندانشان بی‌اثر می‌دانستند. براساس نتایج پژوهش مذکور، انگاره‌های فرزند عصای پیری و ترجیح جنسیتی کم‌رنگ‌شده و آگاهی از وسایل تنظیم خانواده افزایش یافته است.

محمودیان و همکاران (1389) نشان دادند که کم‌فرزندی با موقعیت گفتمانی کم‌فرزندی / رفاه خودحمایتی زنان، چالش‌های مدیریتی مدرن، توانمندسازی، میل به خودبازنمایی مثبت و تجربۀ بین‌نسلی رخ‌داده و باعث استراتژی بازاندیشانه‌شده که پیامد آن کم‌فرزندی خواسته و یا ناخواسته است.

نداشتن توانایی برای تأمین هزینه‌های فرزند دیگر، داشتن فرزند به تعداد لازم، تداخل فرزندآوری با علایق، تفریح‌ها، برنامه‌های کاری و تحصیلی و همچنین نگرانی به آیندۀ فرزند ازجمله یافته‌های پژوهش عرفانی (1391) دربارۀ نیت‌های باروری مردم تهران است که نشان داد دسترسی افراد به منابع گوناگون اقتصادی و حمایتی اثر‌های متفاوتی بر نیت‌های باروری زوجین دارد. مشکلات اقتصادی و کاهش ثبات در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و عادت مردم به تک‌فرزندی و دو فرزندی که در بیش از دو دهه شکل گرفته است، از‌جمله عوامل بازدارندۀ ترغیب به رشد جمعیت است.

پژوهش حمیدی‌فر و همکاران (1395) نشان داد که افراد داشتن و یا نداشتن فرزند را مانند انتخابی می‌دانند که برای انتخاب‌های دیگر به تعویق می‌افتد و یا سرکوب می‌شود. مهم‌ترین دلایل افراد برای بی‌فرزندی، مسئولیت زیاد پدری‌و‌مادری، محدودیت‌های اجتماعی فرزند برای والدین، محدودیت‌های زناشویی فرزند برای والدین، هزینۀ زیاد داشتن فرزند و مخاطره‌های بارداری برای زنان است.

پژوهش کیفی رضوی‌زاده و همکاران (1394) ‌درزمینه‌های کم‌فرزندطلبی و تأخیر در فرزندآوری نشان دادند که دغدغه‌های فرزندمحور (به‌ویژه تربیتی) و والدمحور (اقتصادی، رفاهی و محدودیت‌زایی) موجب کم‌فرزندی و تأخیر در فرزندآوری می‌شود. پاره‌ای از زمینه‌های ذهنی و عینی از‌جمله وجه ارزشی‌یافتن کم‌فرزندی، تمهید‌های نهادی و مشوق کم‌فرزندی موجب ترغیب زوج‌ها به کم‌فرزندی شده است.

پژوهش موردی شهر سیرجان دربارۀ اثر استقلال، مشارکت اجتماعی و تحصیلات زنان بر تمایل به فرزندآوری نشان داد که تحصیلات زنان و مشارکت اجتماعی نقش کاهشی بر تمایل به فرزندآوری دارد (عباسی‌شوازی و خواجه‌صالحی، 1392).

برمبنای پژوهش طاووسی و همکاران (1396) مهم‌ترین عامل بی‌تمایلی به فرزندآوری نگرانی دربارۀ تأمین آیندۀ فرزند و نگرانی از افزایش مشکلات اقتصادی با آوردن فرزند دیگر و مهم‌ترین دلیل تمایل به فرزند‌آوری نیز علاقۀ فطری به فرزندآوری، کسب جایگاه و نقش والدی است.

پژوهش خلج‌آبادی‌فراهانی و سرایی (1391) در شهر تهران نشان داد که تعیین‌کننده‌های قصد تک‌فرزندی برای مردان شامل، فردگرایی، نگرانی کمتر از مشکلات تک‌فرزندی، باورهای جنسیتی تساوی‌طلبانه و نگرانی‌های فرزندپروری است و برای زنان، سن، نگرانی‌های فرزند‌پروری، فردگرایی، نگرانی کمتر از مشکلات تک‌فرزندی و آرمان‌گرایی در تربیت فرزند است. همچنین، قصد تک‌فرزندی در 46 درصد و دو فرزندی در 43.2 درصد از نمونه گزارش شده است.

خلج‌آبادی‌فراهانی و کیانی‌علی‌آبادی (1397) نشان دادند که با‌وجود ارزش ذاتی فرزند، رشد عقلانی موجب شده است که زنان با کنترل موقعیت قبل از فرزندآوری از کیفیت رابطۀ زناشویی اطمینان حاصل کنند و با داشتن سالمندی سالم و فعال به‌دنبال تعدیل انتظار‌های خود از فرزند در سالمندی باشند.

عباسی‌شوازی و همکاران (1399) در این پژوهش موضوع ناامنی‌های اقتصادی بیشتر مطرح شده است که در آن به افزایش فردگرایی، رشد عقلانی، توجه به کیفیت به‌جای کمیت، افزایش تحصیلات به‌ویژه تحصیلات زنان و اشتغال آنها بر بی‌تمایلی به فرزندآوری اشاره شده است. در‌زمینۀ فرزندآوری بیشتر مطالعات دربارۀ ایدئال‌ها، ترجیح‌ها و تمایل‌های زنان متأهل است. در‌صورتی ‌که تصمیم به فرزندآوری در خانواده با نظر زن ‌و‌ مرد اتفاق می‌افتد؛ بنابراین برای برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های آینده در‌زمینۀ فرزندآوری نیاز است که تمایل‌ها و ایدئال‌های افراد مجرد در شرف ازدواج و فرزندآوری نیز در‌نظر گرفته شود. از‌طرفی، با‌وجود اینکه استان اصفهان جزء استان‌هایی با باروری پایین (با باروری کل بین 3/1 تا 5/1 فرزند) در ایران است (مرکز آمار ایران، 1400)، اما تاکنون مطالعه‌ای کیفی در‌زمینه‌های کم‌فرزندی در این استان انجام نشده است. در این مطالعه سعی شده است که جامعۀ بررسی‌شده شامل زنان و مردان مجرد و متأهل باشد. در‌واقع، تلاش بر این است که مهم‌ترین چالش‌های فردی و اجتماعی را که افراد در‌زمینۀ فرزندآوری با آن مواجه هستند، در شهر اصفهان و در‌قالب یک مطالعۀ کیفی بررسی شود.

 

 

روش و داده‌های پژوهش

روش‌شناسی مطالعۀ حاضر از‌نوع کیفی استقرایی است که با رویکرد نظریۀ زمینه‌ای انجام شده است. منظور از نظریۀ زمینه‌ای، نظریه‌ای برگرفته از داده‌هایی است که در فرآیند پژوهش به‌صورت نظام‌مند، گردآوری و تحلیل می‌شوند (جهانگیری و همکاران، 1393). نظریۀ زمینه‌ای، تحقیق کیفی انعطاف‌پذیر و تعامل میان نظریه و داده را فراهم می‌کند (نیومن،1390: 54). در این مسیر از استراتژی نمونه‌گیری تدریجی که بیشتر مبتنی بر نمونه‌گیری نظری است و استراتژی‌های نمونه‌گیری گلوله‌برفی و نمونه‌گیری با بیشترین تنوع کمک گرفته شده است. برای گردآوری داده‌ها از روش مصاحبۀ عمیق استفاده شده است که مهم‌ترین فن گردآوری داده‌های زمینه‌ای محسوب می‌شود (محمد‌پور، 1392: 322-323). در این مطالعه به‌صورت هدفمند، مشارکت‌کنندگانی انتخاب شدند. تعداد این مشارکت‌کنندگان تا جایی اضافه شد که اشباع نظری اتفاق افتاد و دادۀ جدیدی به داده‌ها اضافه نشد. در این مطالعه اشباع داده‌ها با 30 مشارکت‌کننده (مجرد و متأهل) حاصل شد.

داده‌ها بعد از جمع‌آوری به متن تبدیل و فرایند تجزیه‌و‌تحلیل بر‌اساس روش اشتراوس و کُربین صورت گرفت و در سه سطح باز، محوری و گزینشی کدگذاری انجام شد.

برای دستیابی به اعتبارپذیری از ملاک لینکن و گوبا[11] (1985) استفاده و در‌ابتدا از تکنیک کنترل از‌سوی اعضا استفاده شد. بدین صورت که بعد از تحلیل یافته‌ها، مفاهیم و مقوله‌ها از تعدادی از مشارکت‌‌کنندگان خواسته شد تا ارزیابی و نظر خود را دربارۀ صحت یافته‌ها بیان کنند. همچنین، برای انتخاب مقوله‌های مناسب از نظر استادان خبره استفاده شد. استفاده از نظرهای همتایان علمی و خبره یکی از ملاک‌های تأمین اعتبار تحقیق در مطالعات کیفی است.

با‌توجه به اینکه پژوهش کیفی بر‌اساس تعامل‌های انسانی پایه‌ریزی‌ شده است، ملاحظه‌های اخلاقی نیز در‌چنین پژوهشی در‌ مقایسه با پژوهش کمّی حساسیت بیشتری دارد. در این پژوهش، موضوع‌های اخلاقی در سه بُعد آزمودنی‌ها، پژوهشگر و تعهد اجتماعی رعایت شده است. گردآوری داده‌های تحقیق، با جلب رضایت و اعتماد مصاحبه‌شوندگان برای همکاری صادقانه، بیان هدف‌ها، ماهیت پژوهش و تأکید بر محرمانه‌ ماندن اطلاعات صورت گرفت. افراد مطالعه‌شده به‌طور کامل داوطلبانه و با آگاهی کامل به فرآیند مصاحبه با شرکت در پژوهش موافقت کردند. میدان مطالعه، شهر اصفهان بوده است. اصفهان در زمرۀ استان‌هایی است که سطح باروری پایین‌تری از میانگین کشوری دارد و براساس آخرین برآورد مرکز آمار ایران (1400) میزان باروری کل به ازای هر زن کمتر از 5/1 فرزند است. پیش‌بینی می‌شود که سطح باروری در شهر اصفهان به‌عنوان مرکز این استان، حتی پایین‌تر از برآورد مذکور باشد. به همین خاطر، برای مطالعۀ حاضر این شهر به‌عنوان یکی از بستر‌های مناسب در ایران محسوب می‌شود؛ زیرا در پژوهش حاضر بر چالش‌های باروری پایین متمرکز شده است.

 

یافته‌ها

در پژوهش حاضر سی نفر مرد ‌و‌ زن شهروند شهر اصفهان مشارکت داشته‌اند. ویژگی‌های افراد حاضر در پژوهش در جدول 1 آورده شده است. مشارکت‌کنندگان در بازۀ 26 تا 50 سالگی هستند. به تعداد 14 نفر مرد و 16 نفر زن، پاسخگوی سؤال‌ها بودند. از‌نظر وضعیت زناشویی، نه پاسخگو مجرد، بیست پاسخگو متأهل و یک پاسخگو مطلقه در مطالعه شرکت داشتند. تحصیلات شرکت‌کنندگان از ابتدایی تا سطح دکتراست و در‌زمینه‌های مانند مشاغل کارمندی، شغل آزاد، خانه‌داری و ... فعالیت داشته‌اند.

 

جدول 1- مشخصات مشارکت‌کنندگان در پژوهش

Table 1- Characteristics of participants

نام*

سن

جنس

وضع تأهل

تحصیلات

شغل

ارشیا

30

مرد

مجرد

لیسانس

کارمند راه آهن

سبحان

38

مرد

مطلقه

فوق‌دیپلم

آزاد

ماریا

33

زن

متأهل

دکترا

خانه‌دار

شادی

36

زن

متأهل

کارشناسی‌ارشد

مشاور

نگار

37

زن

متأهل

لیسانس

خانه‌دار

داریوش

44

مرد

متأهل

کارشناسی‌ارشد

کارمند

امید

39

مرد

مجرد

کارشناسی

مشاور اقتصادی شرکت

میلاد

30

مرد

متأهل

کارشناسی

شرکت صادرات و واردات

آرش

38

مرد

متأهل

کارشناسی

کارمند گردشگری

مینو

40

زن

متأهل

کارشناسی

کارمند میراث

مروارید

40

زن

مجرد

کارشناسی

کارمند شهرداری

شهرام

41

مرد

متأهل

کارشناسی

کارمند شهرداری

پارسا

45

مرد

متأهل

ابتدایی

کارمند

ارسلان

29

مرد

مجرد

دانشجو

آزاد

اشکان

39

مرد

مجرد

فوق‌دیپلم

آزاد

دلسا

39

زن

متأهل

لیسانس

خانه‌دار

آتوسا

30

زن

مجرد

لیسانس

آژانس مسافرتی

عسل

42

زن

متأهل

متوسطه

خانه‌دار

هستی

41

زن

متأهل

فوق‌لیسانس

مربی زبان

آناهیتا

35

زن

متأهل

لیسانس

خانه‌دار

هدیه

33

زن

مجرد

فوق‌لیسانس

کارمند شرکت

سورنا

26

مرد

مجرد

لیسانس

آزاد

مهسا

41

زن

متأهل

لیسانس

معلم مدرسه

رها

35

زن

متأهل

لیسانس

آرایشگر

آیدا

34

زن

مجرد

دکتری

کارمند شرکت

آرمان

29

مرد

متأهل

لیسانس

کارمند قراردادی شرکت

باران

28

زن

متأهل

متوسطه

آزاد (فروشنده)

خشایار

39

مرد

متأهل

دکترا

پزشک

فرهاد

39

مرد

متأهل

لیسانس

آزاد

آلما

29

زن

متأهل

متوسطه

خانه‌دار

 

* در پژوهش حاضر برای حفظ حریم خصوصی اشخاص شرکت‌کننده تمامی اسامی ذکر‌شده در این جدول، نام غیرواقعی و مستعار است.

 

 

در مطالعۀ حاضر روش تجزیه‌و‌تحلیل، روش نظریۀ زمینه‌ای است؛ بنابراین متن مصاحبه‌ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. در این مرحله بیست مقولۀ اصلی ساخته شد. این مقوله‌ها عبارت است از: تردیدهای تربیتی، بیم ‌و هراس‌های اقتصادی، فرزندآوری در ترازوی عقلانی‌بودن ابزاری، ناکارآمدی سیستم آموزشی، محوریت خود در فرزندآوری، عاملان آینده‌نگر، آینده‌هراسی، جامعۀ در مخاطره، دوراهی عقل و احساس، گذار ارزشی، هزینه‌بر‌بودن فرآیند بارداری، تلخی تجربۀ زیسته، مسئولیت‌پذیری فلسفی-اجتماعی، کم‌شدن امنیت احساسی، دغدغه‌های انباشته، جایگاه متزلزل خانواده، بی‌اعتمادی به دولت، تمایل به مهاجرت، ترجیح تک‌فرزندی و تأخیر در فرزندآوری. عصارۀ مقوله‌های اصلی پژوهش، در مقولۀ هستۀ «گذار ارزشی از فرزندآوری» استخراج شد.

 

 

جدول 2- مقوله‌های فرعی و اصلی تشکیل‌دهندۀ مقولۀ هستۀ «گذار ارزشی از فرزندآوری»

Table 2- Sub-Categories and Main Categories which Constituted the Core Category of Value Modification from Parenting

مقوله‌های فرعی

مقوله‌های اصلی

هزینه‌بر‌بودن تربیت

تردیدهای تربیتی

کم‌شدن زمان برای تربیت

نگرانی از تربیت دوگانۀ فرزند

شکنندگی پارامترهای اقتصادی

بیم و هراس‌های اقتصادی

ناامنی شغلی

فاصله از ایدئال‌های ذهنی با اقتصاد متزلزل

کم‌شدن هدف‌گذاری برای آینده با اقتصاد متزلزل

اقتصاد بیمار

مضیقۀ اقتصادی

خِردگرایی در فرزندآوری

فرزندآوری در ترازوی عقلانی‌بودن ابزاری

برنامه محور‌بودن

ترجیح کیفیت بر کمیت

هزینه‌بر‌بودن تحصیل فرزند

ناکارآمدی سیستم آموزشی

استعدادکشی سیستم آموزشی

فرزندآوری مانند یک تصمیم شخصی

محوریت خود در فرزندآوری

ارتقا خود

نداشتن احساس مسئولیت در‌مقابل پیر‌شدن جمعیت

ترسیم آینده

عاملان آینده‌نگر

ساختن بستر

داشتن برنامه

ترس از آیندۀ نامعلوم

آینده‌هراسی

نداشتن آیندۀ مالی ذهنی

پیش‌بینی‌ناپذیری اوضاع

کم‌شدن کورسوی امید

جامعۀ تربیت‌نشده

جامعۀ در مخاطره

ناامنی‌های اجتماعی

افسارگسیختگی جامعه

ناامیدی گسترده در جامعه

انتشار اخبار ناگوار اجتماعی

فرزندآوری تصمیمی احساسی

دوراهی عقل و احساس

دوراهی عقل و احساس

فرزندآوری عملی غیر‌عقلانی

داشتن فرزند زیاد هنر نیست.

گذار ارزشی

کم‌فرزندی تقاضای اجتماعی

فرزند زیاد، فقر فرهنگی

هزینه‌بر‌بودن زایمان

هزینه‌بر‌بودن فرآیند بارداری

هزینه‌بر‌بودن مراقبت‌های پیش و حین بارداری

تجربه‌های مسیر زندگی

تلخی تجربۀ زیسته

ترس از تکرار تجربه‌های سخت زندگی در خانوادۀ پر جمعیت

خودآگاهی اجتماعی

مسئولیت‌پذیری فلسفی-اجتماعی

فرزندآوری آگاهانه و عاقلانه

درک اهمیت نقش والدینی

والد ایدئال‌بودن

تفکر به فلسفۀ زایش انسان

احساس نا‌رضایتی از زندگی

کم‌شدن امنیت احساسی

کم‌شدن آرامش

کم‌شدن رفاه ذهنی

کم‌شدن احساس خوشبختی

دغدغۀ آموزشی

دغدغه‌های انباشته

دغدغۀ تربیتی

دغدغۀ احساسی

دغدغۀ اجتماعی

دغدغۀ اقتصادی

خانوادۀ غیر‌حمایتی

جایگاه متزلزل خانواده

هویت متزلزل مرد به‌خاطر ناتوانی مالی

جایگاه متزلزل نان‌آور خانواده

دیدن تجربۀ طلاق

وعده‌های واهی

اطمینان‌نداشتن به دولت

صداقت‌نداشتن با مردم

سیاست‌های غیر‌واقع‌بینانه

وعده‌های محقق‌نشده

فراهم‌کردن بستر مهاجرت فرزند

تمایل به مهاجرت

فرزندآوری در کشورهای مرفّه

هزینۀ مادی و احساسی و زمانی برای فرزند

ترجیح تک‌فرزندی

ترجیح کیفیت فرزند به کمیت

دغدغۀ سنی

تأخیر در فرزندآوری تا رسیدن به اوضاع ایدئال

تأخیر در فرزندآوری

ترجیح رسیدن به ثبات پیش از فرزندآوری

 

 

تردیدهای تربیتی

خانواده به‌عنوان هستۀ اصلی جامعه نقش انکار‌ناپذیری در تربیت فرزندان دارد. یکی از چالش‌هایی که خانواده‌ها برای فرزندآوری با آن مواجه‌اند، چالش تربیتی و یا تردیدهای تربیتی است. مشارکت‌کننده‌های پژوهش حاضر از‌جمله دغدغه‌های خود در‌زمینۀ تصمیم به فرزندآوری را عواملی چون دوگانگی تربیت فرزند، اختصاص‌نداشتن زمان لازم برای تربیت و تحمیل هزینه‌هایی بر خانواده‌ها برای تربیت فرزندان می‌دانستند. هدیه 33 ساله، مجرد و با تحصیلات کارشناسی‌ارشد می‌گوید:

«دوست دارم زمانی بچه بیارم که بتونم یه بچۀ خوب را تربیت کنم. جامعۀ الان ما جامعۀ خوبی نیست. تربیت فرزند الان باید آنقدر خوب باشه که بچه با عزت‌نفس بزرگ بشه و یکسری مسائل جامعه نتونند روش تأثیر بگذارند. تو باید زمانش را داشته‌باشی. خُب با کار بیرون زن‌و‌شوهر، مدیریت این زمان سخت می‌شه».

بیم و هراس‌های اقتصادی

دغدغۀ اصلی بیشتر مردم، مسئلۀ اقتصاد و مشکلات مالی بوده است. براساس پژوهش‌های گذشته بیشترین عوامل بازدارندۀ فرزندآوری نگرانی از تأمین آیندۀ فرزند، افزایش مشکلات اقتصادی و درآمد ناکافی بوده است. در پژوهش‌حاضر نیز اغلب مشارکت‌کنندگان دغدغه‌های مالی، بی‌ثباتی اقتصادی، تورم، پیش‌بینی‌ناپذیر‌بودن پارامترهای اقتصادی، ناامنی شغلی، و ... را از‌جمله عواملی می‌دانستند که بر تصمیم آنها برای داشتن فرزند و یا داشتن تعداد بیشتر فرزند اثر‌گذار بوده‌ است. آرمان 29 ساله متأهل، بدون فرزند و با تحصیلات لیسانس معتقد است:‌

«بچه‌دار‌شدن اگر تمکن مالی نداشته‌باشی، حماقت محضِ. حتی یه دونش هم زیاده. امکانات اولیه که یک خونه و یک سر پناه و حداقل‌ها را فراهم کنی، بتونید کلاس‌های آموزشی ثبت‌نامش کنید و بتونید مهم‌تر ازهمه سفر ببریدش، سالی یکی دو مرتبه».

فرزندآوری در ترازوی عقلانیبودن ابزاری

افراد حاضر در این پژوهش در‌زمینۀ رفتار فرزندآوری به اذعان خودشان کم‌فرزندی و یا بی‌فرزندی را یک رفتار عقلانی و همچنین بیشتر آنها فرزندآوری زیاد در دهه‌های گذشته را به‌‌دلیل عقلانی‌نبودن، ناآگاهی و در مواردی ناشی از بی‌مسئولیتی نسل قبل می‌دانستند. برخی از مشارکت‌کنندگان تصمیم نسل قبل برای داشتن فرزند زیاد را عقلانی می‌دانستند؛ زیرا نسل قبل به‌دلیل نیاز به نیروی‌ کار بیشتر و سرمایه تلقی‌شدن فرزند، اقدام به داشتن تعداد فرزند بیشتر می‌کردند و اکنون نیز عقلانی‌بودن با‌توجه به موقعیت اقتصادی و اجتماعی حکم می‌کند که خانواده‌ها تعداد فرزند کمتری داشته باشند. آنها خِرد‌گرایی، برنامه‌ریزی، ترجیح کیفیت بر کمیت و منطقی‌نبودن فرزندآوری بیشتر را بر تصمیم خود برای داشتن و یا نداشتن فرزند مؤثر می‌دانستند. شهرام 41 ساله متأهل، با یک فرزند و تحصیلات لیسانس می‌گوید:

«ما هر‌فرزندی که می‌خوایم، بیاریم باید یه برنامه داشته باشیم. ما باید برای سال‌به‌سال بچه برنامه داشته باشیم. برنامۀ آموزشی خوب، برنامۀ پزشکی خوب، برنامۀ ورزشی خوب. نه اینکه بی‌فکر دوتا سه تا بیاری که بهت خرده نگیرند که چرا یه‌دونه داری؟ چون واقعًا مشکلی که تو کشورمون هست، اینکه خونواده‌ها فقط فرزند آوردن. نه فکر آموزششون، نه فکر تربیتشون و نه رشدشون‌بودن».

 

ناکارآمدی سیستم آموزشی

یکی از شاخص‌های اساسی در توسعۀ نیروی انسانی، بحث آموزش است. در‌واقع، آموزش باعث زیربنای فکری یک نسل می‌شود. اگرچه کشور ایران به‌لحاظ کمّی در بحث آموزش‌و‌پرورش وضعیت بسیار مناسبی با میزان باسوادی 84 درصدی دارد (مرکز آمار ایران، 1395)، به‌لحاظ کیفیت آموزش همچنان با چالش‌هایی مواجه است. از‌جملۀ این چالش‌ها: بی‌توجهی به مهارت‌آموزی، هزینه‌های آموزش و تبعیض‌های آموزشی است که افراد با آن مواجه هستند. امید 39 ساله، مجرد و با تحصیلات لیسانس بیان می‌کند که

«تصور اینکه بچه‌ام بخواد تو نظام آموزش ایران مدرسه بره، نظام آموزشی که میگه بچه‌ای خوبه که ریاضیش خوبه یا علومش. انسان استعدادهای زیادی‌داره که یکی از آنها علومه یا یکیش ریاضیه. مدرسه میشه ناامیدی، میشه استعدادهای که کشف نشد، رقابت بین آدم‌هایی که ریاضی بلدند و آنهایی که ریاضی بلد نیستند. آموزش‌و‌پرورش ما اصلاً نه مهارت، نه کار دیگه‌ای، نه موسیقی، نه زبان خارجی دیگه‌ای و هرچیزی را که بخوای، باید براش جدا هزینه کنی و خارج از سیستم آموزش کشوری بری و یاد بگیری و هزینه‌هاش بالاست».

 

محوریت خود در فرزندآوری

مشارکت‌کنندگان در این پژوهش فرزندآوری و تصمیم به فرزنددار‌شدن را یک تصمیم به‌طور کامل شخصی می‌دانستند که هیچ‌کس حق دخالت در آن را ندارد. آنها معتقد بودند که هیچ‌مسئولیتی در‌مقابل پیر‌شدن جمعیت ندارند و بیشتر در‌پی ارتقا خود و رسیدن به هدف‌های خود در راستای موفقیتشان به‌لحاظ تحصیلی، شغلی و اقتصادی هستند. در‌مواردی داشتن فرزند را مانع از زندگی ایدئال می‌دانستند. آیدا 34 ساله مجرد و با تحصیلات دکترا می‌گوید:

‌«من کاری به جمعیت و جامعه و پیر‌شدنش ندارم، بچه‌داشتن یه تصمیم کاملاً شخصی به کسی هم ربطی نداره، یه انتخابه، اجبار نیست».

 

عاملان آینده‌نگر

مقولۀ عاملان آینده‌نگر‌ به برنامه‌ها و هدف‌هایی برمی‌گردد که افراد در این پژوهش برای خود و بیشتر برای ارتباط با فرزند داشتند. افراد بر این باور بودند که با‌توجه به ناامنی‌های مالی و اجتماعی که در جامعه وجود دارد، باید آینده را برای فرزند خود ترسیم کنند. همۀ زیر‌ساخت‌هایی را فراهم کنند که برای رشد و ارتقا یک فرزند لازم است و برای سال‌به‌سال فرزند برنامه‌ریزی داشته باشند. آنها از سرمایه‌گذاری مالی و آموزشی برای فرزند صحبت می‌کردند. ثبات و پیش‌بینی‌پذیر‌بودن موقعیت و سیاست‌ها جزء مؤلفه‌هایی که در طراحی و اجرای سیاست‌های فرزندآوری مفید هستند. امید 39 ساله، مجرد و باتحصیلات لیسانس می‌گوید:

«فرزندآوری یک نگاه بیست ساله است. من اگر بچه‌دار نمی‌شم، نه اینکه پنج ساله دیگه را نمی‌بینم، اگر تو این دید ده‌ساله را به من بدی که تا ده سال دیگه خوب میشه اوضاع، من بچه میارم؛ چون میگم بعدشم تا 10 سال دیگه حتماً بهتر هم میشه. قبلاً زیاد می‌آوردند؛ چون به نیازهای بچه‌ها اهمیت نمی‌دادن. نه تحصیلشون مهم بود نه آیندشون. اصلاً تفکری نبوده. همون نسل الانم پشیمونن البته».

 

آینده‌هراسی

نگرانی و ترس از آینده با پایین‌آمدن احتمال فرزند‌آوری مرتبط است و چنین نگرانی‌هایی بیشتر به دغدغه‌هایی مرتبط است که به نسل آینده وجود دارد. بر‌اساس پژوهش حاضر این نگرانی‌ها بیشتر برآمده از ملاحظه‌های اقتصادی و شغلی افراد است. در پژوهش حاضر، افراد ترس از آیندۀ نامعلوم، نداشتن آیندۀ ذهنی مالی، کم‌شدن کورسوی امید و پیش‌بینی‌ناپذیری موقعیت را از ترس‌های خود برای داشتن فرزند عنوان کرده‌اند. اشکان39 ساله مجرد و با تحصیلات فوق‌دیپلم می‌گوید:‌

«وقتی بچه‌دار میشی، براتون یه تعهداتی به وجود میاد و یه سری شرایط خاصی براتون به وجود میاد؛ یعنی یه آتیه‌ای را می‌خواید. همش دغدغۀ آیندشون را داری. دغدغۀ تأمین مالی‌شون را داری و از اینجور چیزا. وقتی بچه داشته باشی، از مردن می‌ترسی؛ چون نگران آیندشی. اگر من نباشم، اگر حقوق یا پولی که از بیرون در میارم نباشه، شرایطش چی‌میشه؟»

 

جامعۀ در مخاطره

زندگی در جامعۀ پرمخاطره بر رفتار باروری افراد اثرگذار است. مشارکت‌کنندگان افزایش ناامنی‌های اجتماعی، جامعۀتربیت‌نشده، افسارگسیختگی جامعه، انتشار اخبار ناگوار از حوادث اجتماعی، ناامیدی گسترده در جامعه را از‌جمله نگرانی‌های خود برای داشتن فرزند و یا آوردن فرزند دیگر می‌دانستند. سبحان 38 ساله مطلقه، بدون فرزند و با تحصیلات دیپلم معتقد است که

«جامعۀ بی‌تربیتی داریم. بچه ده سالشه قمه می‌کشه و جلو بزرگ‌تر حرف بد می‌زنه. جامعۀ ما الان یه جامعۀ افسارگسیخته است. بچه‌آوردن و تربیت‌کردن تو این شرایط ترس‌داره».

 

دوراهی عقل و احساس

زمانی که از افراد دربارۀ این سؤال شد که آیا به بچه‌دار‌شدن فکر می‌کنند و اینکه چند فرزند را ایدئال می‌دانند، آنها به یک دوراهی در تصمیم خود اشاره داشتند، دوراهی بین عقل و دل. برخی معتقد بودند که اگر به مقولۀ فرزندآوری منطقی نگاه کنند، داشتن بچه در این اوضاع عقلانی نیست؛ اما به‌لحاظ احساسی داشتن فرزند را مطلوب می‌دانستند. پارسا 45 ساله متأهل، با یک فرزند و تحصیلات لیسانس می‌گوید:

«من خیلی با خودم فکر می‌کنم، اصلاً دغدغۀ ذهنیم شده اینکه یه بچۀ دیگه بیارم که حداقل بچه‌ام یه خواهر یا برادر داشته‌باشه یا نه؟ یا اینکه با این وضعیت اقتصادی هر‌چه در توانم هست را برای همین یه‌دونه بچه هزینه کنم، عقل آدم یه چیز میگه، دلش یه چیز دیگه».

 

گذار ارزشی

داشتن خانواده‌های بزرگ و تعداد بیشتر فرزند زمانی ارزش محسوب می‌شد؛ اما تغییر در نگرش مردم جامعه در‌زمینۀ فرزندآوری و سایر ارکان اجتماع که مستقیم و غیرمستقیم طالب کم‌فرزندی هستند، باعث شده است که اکنون خانواده‌‌های کوچک به هنجار غالب جامعه تبدیل شوند. مشارکت‌کنندگان داشتن فرزند زیاد را هنر نمی‌دانستند و آن را نشان از فقر فرهنگی و بی‌توجهی به نیازهای فرزند تلقی می‌کردند. همچنین، این اعتقاد را داشتند که جامعۀ کنونی ظرفیت پذیرش خانواده‌های بزرگ را ندارد و طالب کم‌فرزندی است. وقتی کم‌فرزندی تبدیل به یک هنجار اجتماعی شد، به رفتار باروری جهت می‌دهد. آتوسا 30 ساله مجرد و با تحصیلات لیسانس اعتقاد دارد که

«بچه زیاد‌داشتن هنر نیست. هنر اینکه تو این جامعه بتونی یه بچه را به بهترین نحو بزرگ کنی. اونی که زیاد‌داره، از فقر فرهنگیش اصلاً به نیازهای بچه‌ها توجه نمی‌کنه. واسه همین میاره، از‌روی بی‌فکریشون».

 

هزینه‌بر‌بودن فرآیند بارداری

یکی از چالش‌های دیگری که خانواده‌ها در تصمیم برای فرزندآوری با آن مواجه هستند، هزینه‌بر‌بودن فرآیند زایمان و بزرگ‌کردن فرزندان است. از‌نظر مشارکت‌کنندگان، هزینه‌های داشتن فرزند اعم از هزینه‌های زایمان و هزینه‌های مراقبت حین و پیش از بارداری، هزینه‌های فراوانی برای خانواده دارد. ملاحظه‌های هزینه‌ای حتی پس از تولد فرزندان و تا پشت‌سر‌گذاشتن سنین کودکی و نوجوانی فرزند نیز دغدغۀ افراد است. شهرام 41 ساله، متأهل با یک فرزند، و تحصیلات لیسانس می‌گوید:

«بحث‌های 9 ماه بارداری، بیمارستان و تا بیاد بچه رشد‌کنه، تغذیه‌اش، بحث پزشکیش و چیزایی که ‌هست. اگر آدم یک مقدار توانش را نداشته‌باشه، آسیبش به بچه می‌رسه».

 

تلخی تجربۀ زیسته

اغلب افرادی که در خانواده‌های پُرجمعیت به دنیا آمده‌اند، اذعان دارند که در دوران کودکی و در فرآیند جامعه‌پذیر‌ی و رشد شخصیتی همواره با سختی‌هایی مواجه بوده‌اند. کمبود امکانات رفاهی و تحصیلی از‌جمله دشواری‌هایی بوده است که آنها با آن درگیر بوده‌اند. گذار آنها از نوجوانی به جوانی سریع اتفاق افتاد. سریع‌تر پا به دنیای بزرگسالی گذاشتند و رویارویی با مشکلات باعث شده است که اکنون طالب رفاه بیشتر برای فرزندان خود باشند و به نوعی یک ایدئال‌خواهی در‌برابر فرزندآوری داشته باشند. متولدین دهۀ 1360 و اوایل دهۀ 1370 که در‌ زمان انفجار جمعیت به دنیا آمدند و اکنون در سن فرزندآوری هستند، یکی از چالش‌های خود را در فرزندآوری تجربۀ زیستۀ خود از سختی‌ها و ترس از تکرار آن برای فرزندان خود می‌دانند. شادی 36 ساله، متأهل و با تحصیلات کارشناسی‌ارشد می‌گوید:

«ما خودمون سخت تلاش کردیم و این چیزهایی که داریم را بهش رسیدیم. من میخوام بچه‌ام در رفاه نسبی به دنیا بیاد. دغدغه نداشته باشه. چیزی واسش حسرت‌نشه».

 

مسئولیت‌پذیری اجتماعی

به‌گفتۀ مشارکت‌کنندگان، با افزایش تحصیلات و دسترسی به رسانه‌های گروهی مختلف، افراد به خودآگاهی‌های اجتماعی و فردی دست یافته‌اند. این خودآگاهی بر تعریف آنها از فرزند و انتظارشان از فرزندآوری اثر گذاشته است. آنها به فرزندآوری آگاهانه و مسئولانه، درک اهمیت نقش والدینی و تفکر به فلسفۀ زایش یک انسان تأکید داشتند. امید 39 ساله مجرد و با تحصیلات لیسانس می‌گوید:

«به‌نظر من خانواده درست‌ترین اتفاق هستش که می‌تونه، بیوفته. اگر مسئولیت‌پذیری و شعور و درک ارزش این نقش را داشته باشند، چرا‌که نه! صرفاً یک نیرو و یک قوایی نیست که من دارم یا ندارم. بیشتر فرزندآوری یک درک، یک شعور، یک مسئولیت هستش. شما می‌تونید از من بپرسید که آیا آمادۀ پذیرش این نقش و این مسئولیت بزرگ هستم یا نه؟ همه می‌تونند فرزندآوری کنند. اگر مشکلات جنسی و جسمی را نداشته باشند. مشکلات زیرساختی فردی را نداشته باشند، همه می‌تونند زاد‌و‌ولد کنند و بچه داشته باشند. من صرفاً بچه‌دار‌شدن را یه فرایند بیولوژیک نمی‌بینم، فراتر از این‌هاست. پذیرش یک مسئولیت، تعهد به یک نقش جدید. آیا آمادگی پذیرش این نقش را داری که به‌عنوان یک پدر وظیفه‌ات را انجام بدی؟»

 

کم‌شدن امنیت احساسی

براساس هرم مازلو[12]، بعد از نیازهای اساسی و نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به امنیت وجود دارد (Aruma & Hanachor 2017). این مهم‌ترین نیاز پس از نیازهای اولیه است. احساس امنیت انواع مختلف دارد. امنیت زیستی-محیطی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و احساسی. منظور از امنیت رهایی از خطر و تهدید و نبود ترس به عوامل بیرونی است (یاری و هزارجریبی، 1391). از‌جمله مسائلی که مشارکت‌کنندگان با آن مواجه بوده‌اند: نداشتن احساس امنیتِ احساسی یا نداشتن رفاه ذهنی بود. نا‌رضایتی از زندگی، کم‌شدن آرامش و احساس خوشبختی. ارشیا 30 ساله، مجرد با تحصیلات لیسانس می‌گوید:

«اگر میخوای بچه‌ای به این دنیا بیاری، باید قبلش از‌نظر احساسی و عاطفی مطمئن باشی. بدونی زنت دوستت‌داره و همراهت می‌مونه. تو جامعۀ الان نمی‌شه اعتماد کرد».

 

دغدغه‌های انباشته

افراد برای اینکه تصمیم به بچه‌دار‌شدن بگیرند یا بخواهند به فرزند دیگری فکر کنند، خودشان را در محاصرۀ انبوهی از نگرانی‌ها و استرس‌ها می‌بینند. نگرانی از آیندۀ اقتصادی، نگرانی فرهنگی، اجتماعی و نگرانی‌های سلامت‌محوری که با‌توجه به شیوع کرونا در این سال‌ها تشدید شده است. آرش 38 ساله، متأهل و با تحصیلات کارشناسی می‌گوید:

«شرایط بچه از‌قبل از تولد تا بعدش اینقدر دغدغه‌داره که ترجیح میدم، اصلاً دیگه این دغدغه‌ها را نداشته باشم. از‌قبلش آزمایش خون و آزمایش و اینا. برای بچه‌دار‌شدن باید خانم 9 ماه تنش روحی نداشته‌باشه. مشکل نداشته‌باشه. من اگر بخوام بچه‌ای داشته باشم، الان باید خودمان خانه‌ای داشته‌باشیم که نگران جابجا‌شدن نباشم».

 

جایگاه متزلزل خانواده

خانواده اساسی‌ترین رکن جامعه است. با گسترش مدرنیزاسیون خانواده‌ها تغییر شکل دادند و از عمومی‌بودن خانوادۀ گسترده به عمومی‌بودن خانوادۀ هسته‌ای تبدیل شدند؛ اما خانوادۀ ایرانی همیشه نقش حمایت‌گری خود را به فرزندان داشته است. به اذعان مشارکت‌کنندگان این پژوهش با بیشتر‌شدن مشکلات اقتصادی، خانواده در ایفای نقش حمایت‌گری بین‌نسلی خود در‌قبال فرزندان ناکام مانده است. مردان در‌نقش خود به‌عنوان نان‌آور و ستون خانواده، تحت‌تأثیر اوضاع اقتصادی و تورم در جامعه احساس ناتوانی می‌کنند. از‌سوی دیگر، دیدن تجربۀ طلاق در خانواده‌ها که بیشتر تحت‌تأثیر اوضاع مالی اتفاق افتاده است، باعث‌شده تا جایگاه خانواده متزلزل شود. امید 38 ساله، مجرد و با تحصیلات لیسانس می‌گوید:

«الان نمیشه یک خانواده را اداره کرد. در‌گذر زمان ضعیف‌شدن مردها و خانواده‌ها متأثر از بحث‌های اقتصادی است. پدر-مادرها اکثراً شرمندۀ خانواده و بچه‌هاشون هستند. آنها ذهنشون اونقدر پاسخگو نیست؛ چون مسائل فراتر از زور خانواده هست».

 

اطمیناننداشتن به سیاست‌ها

اعتماد جزء‌جدانشدنی عملکرد هر‌جامعه‌ای است. اعتماد مردم به دولت و دولت به مردم باعث پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و منجر به همبستگی بیشتر در هر‌کشوری می‌شود. دولت نیز به اعتماد مردم نیاز دارد تا بتواند برنامه‌ها و سیاست‌های خود را به‌نحو مطلوبی اجرا کند. داده‌های اخیر در پیمایشی که در 62 کشور توسعه‌یافته و در‌حال توسعه انجام گرفته است، حاکی از کاهش چشمگیر اعتماد مردم به دولت‌ها از سال 2000 تا 2019 بوده است (United Nation Department of Economic and Social Affairs, 2021). افراد حاضر در این پژوهش نیز یکی از عوامل تشویق‌نشدن به فرزندآوری را بی‌اعتمادی به دولت، وعده‌های واهی دولت، واقع‌بینانه‌نبودن مشوق‌ها و صداقت‌نداشتن دولت با مردم عنوان کرده‌اند. ارسلان 29 ساله مجرد و دانشجوی دکتری می‌گوید:

«تو جامعه‌ای که شما تورم 40 درصد دارید، تورم فقط یک عدد نیست. تورم نظام اخلاقی آدم را عوض می‌کنه. تورم اخلاقیات را زیر سؤال می‌بره. تو چنین جامعه‌ای شما وقتی نتونید معیشت مردم را به یک سطح ثابت برسونی و رضایتشون را از معیشت و از‌نظام قیمت‌گذاری ببرید بالا یا حداقل کمش نکنی، هیچ‌سیاستی جواب نمیده و محکوم به شکست هست».

 

تمایل به مهاجرت

افراد اغلب انگیزه‌های مختلفی برای مهاجرت دارند. گروهی به دلایل مذهبی یا سیاسی و اجتماعی یا به دلایل اقتصادی اقدام به مهاجرت می‌کنند؛ اما آن چیزی که افراد را به مهاجرت از وطن خود سوق می‌دهد، امیدی است که برای رسیدن به رفاه بیشتر دارند. رویاها و امیدهایی که برای آیندۀ فرزندانشان دارند. در پژوهش حاضر نیز والدین از تلاش خود برای فراهم‌کردن راهِ رفتن صحبت می‌کردند. فرهاد 39 ساله، متأهل بدون فرزند و با تحصیلات لیسانس می‌گوید:

«من فقط فکر می‌کنم اگر بچه‌ای داشته‌باشم، سریع از این کشور خارجش می‌کنم. روزی که به دنیا میاد، از همون روز فکر کنم، کدوم کشور بفرستمش. من می‎گم فرزندآوری توی این کشور نشان از بی‌مسئولیتی و بی‌تعهدی پدر و مادره و اگر میخوان جرمشون سبک‌تر بشه، سعی کنند بچه را سریع‌تر از این کشور خارج کنند، شرایطی را فراهم کنند که بچه برود».

 

میل به تک‌فرزندی

هنگامی که میزان باروری به‌سطح جایگزینی (1/2 فرزند به ازای هر زن) و یا کمتر از آن برسد، پیش‌بینی می‌شود که عده‌ای از خانواده‌ها به داشتن یک فرزند بسنده کنند و با استمرار کاهش میزان باروری میزان خانواده‌های تک‌فرزند قطعی و یا احتمالی افزایش یابد (عرفانی و شجاعی، 1398).

در پژوهش حاضر، مشارکت‌کنندگان ترجیح می‌دادند که به‌لحاظ مالی، زمانی و احساسی هر‌آنچه در توانشان دارند برای یک فرزند هزینه کنند. آنها اگرچه معتقد بودند که تک‌فرزندی الگوی مطلوبی برای آنها نیست، با‌توجه به موقعیت کیفیت را بر کمیت ترجیح می‌دادند. هستی 41 ساله متأهل با یک فرزند و تحصیلات کارشناسی‌ارشد می‌گوید:

«من نگران تنهایی بچه‌ام در آینده می‌شوم؛ اما با‌توجه به شرایط و اینکه نمی‌تونیم از عهدۀ مخارج همین یه دونه هم بربیایم، ترجیح میدم وقت و انرژی و امکاناتی را که می‌تونم در اختیار همین یه دونه دخترم بگذارم، از‌طرفی سنم دیگه بهم همچین اجازه‌ای را نمیده».

 

تأخیر در فرزندآوری

با‌توجه به افزایش طول دوران تحصیل و اشتغال، به‌ویژه اشتغال زنان، ازدواج و به‌تبع آن فرزندآوری با تأخیر اتفاق می‌افتد. افراد حاضر در این پژوهش معتقد بودند که تمایل دارند تا زمانی که ایدئال‌های ذهنی‌شان در‌زمینۀ شغل مناسب و مسکن و در‌مجموع، اوضاع مطلوب زندگی برآورده نشده است، فرزندآوری خود را به تعویق بیندازند. یکی دیگر از مسائلی که افراد دربارۀ به تأخیر‌انداختن فرزندآوری به آن اشاره می‌کردند، ارتقا خود بود. به‌نحوی که ترجیح می‌دادند، به‌لحاظ فکری، آگاهی و مالی خود را به‌سطح پذیرفتنی برسانند و سپس اقدام به فرزندآوری کنند. سبحان 38 ساله مطلقه، بدون فرزند و با مدرک فوق‌دیپلم می‌گوید:

«من هم دوست دارم، پدر بشوم؛ اما حالا بگذار پنج سال دیگه. حداقل پدری بشم که مسئولیت‌پذیره. یه بابای خوب که بتونه جواب سؤالای بچه‌اش را بده. الان مسیر زندگیم را بردم به اون سمت که خودم را بالا بکشم».

 

 

الگوی پارادایمی

یکی از مهم‌ترین پدیده‌هایی که این روزها خانوادۀ ایرانی با آن مواجه هستند، محاسبات ذهنی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی است که برای فرزنددار‌شدن انجام می‌دهند. در شکل 1 الگوی پارادایمی به‌دست‌آمده از یافته‌های میدانی پژوهش حاضر ترسیم شده است. شرایط علّی در این الگوی پارادایمی، عبارت است از: بیم و هراس‌های اقتصادی، آینده‌هراسی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی و دغدغه‌های انباشته. بیم‌ و هراس‌های اقتصادی بدین معناست که افراد با‌توجه به اقتصاد ناپایدار نمی‌توانند برای آینده هدف‌گذاری کنند و مجبورند از ایده‏آل‌های ذهنی خود فاصله بگیرند. ترس از آینده مبهم و مسئولیت‌پذیری اجتماعی (که تحت تأثیر افزایش تحصیلات و رشد آگاهی مردم رشد نیز یافته است)، دغدغه‏های بی­شمار اعم از دغدغه مالی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و پزشکی و.... را برای والدین ایجاد نموده و آنها را در تصمیم خود به فرزندآوری دچار تردید می‏کند. این‌ها از جمله علت­هایی هستند که فرد را برآن می‌دارد تا به فرزندآوری در ترازوی عقلانیت ابزاری بنگرد.

از‌جمله علت‌هایی که فرد را برآن می‌دارد تا به فرزندآوری در ترازوی عقلانی‌بودن ابزاری بنگرد: ترس از آیندۀ مبهم، مسئولیت‌پذیری اجتماعی که تحت‌تأثیر افزایش تحصیلات و رشد آگاهی مردم رشد یافته است، دغدغه‌های بی‌شمار اعم از دغدغۀ مالی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و پزشکی و ... که والدین را در تصمیم خود دچار تردید می‌کند. بسترهای زمینه‌ساز این علل، عبارت است از: جایگاه متزلزل خانواده، احساس ناکامی والدین و خانواده در تأمین مطلوب حمایت بین‌نسلیِ متأثر از موقعیت نامناسب اقتصادی، تجربۀ داشتن زندگی سخت، کمبود امکانات و منابع متأثر از جمعیت پرتعداد متولدین دهۀ 1360، ترس از تکرار آن برای نسل جدید و دو راهی عقل و احساس. از‌سوی دیگر، شرکت‌کنندگان در این پژوهش، فرزندآوری را با‌توجه به اوضاع اقتصادی و اجتماعی منطقی نمی‌دانند؛ اما به‌لحاظ روانی و عاطفی به آن احساس نیاز می‌کنند.

 

 

 

شکل 1- الگوی پارادایمی پژوهش

Fig 1- A Paradigm Model for Value Modification from Parenting

 

 

پیامد چنین استراتژی‌هایی گذار ارزشی است. تحت‌تأثیر گذار دوم جمعیت‌شناسی با افزایش فردگرایی، افزایش تحصیلات به‌ویژه تحصیلات زنان، افزایش اشتغال زنان، تغییرات رخ‌داده در اقتصاد و تغییرات اتفاق‌افتاده در بستر جامعه باعث می‌شود که ارزش‌ها تغییر کند. این تغییرات موجب می‌شود که داشتن خانوادۀ بزرگ که روزی مایۀ مباهات و فخر بود، اکنون از‌منظر نگاه کلی جامعه و باز هم به اذعان تعدادی از مشارکت‌‌کنندگان نشانۀ فقر فرهنگی، بی‌مسئولیتی و بی‌تعهدی قلمداد شود.

 

نتیجه‌

هدف از پژوهش حاضر درک و شناسایی چالش‌های افراد برای تصمیم به فرزندآوری و پاسخ به این پرسش بود که چرا افراد برای تصمیم به فرزندآوری، دست به محاسبه می‌زنند؟ مطالعۀ حاضر در شهر اصفهان انجام شد که یکی از بسترهای باروری پایین در ایران است. یکی از محدودیت‌های این مطالعه همانند هر‌پژوهش کیفی دیگر قابلیت تعمیم‌پذیری یافته‌ها بود. با این‌ حال، به باور ما دیگر مناطق جغرافیایی ایران در بسیاری از ویژگی‌های تاریخی و اجتماعی شباهت‌های فراوانی با بستر مطالعۀ حاضر دارند و از‌طرف دیگر، خانواده‌های ایرانی در‌تمامی مناطق کشور در سالیان اخیر، در‌حال درک تجربه‌های مشترک به‌ویژه در‌زمینۀ فشارهای اقتصادی و تورم بوده‌اند. در‌نتیجه، بخشی از یافته‌های پژوهش حاضر به‌احتمال، برای تحلیل باروری پایین ایران در‌سایر مناطق جغرافیایی کشور نیز مصداق و مناسبت داشته است؛ بنابراین دستاوردهای علمی این پژوهش حاوی پیام‌های سیاستی برای مدیران و سیاست‌گذاران با هدف ارتقا سطح باروری است. برپایۀ یافته‌های میدانی این پژوهش، 20 مقولۀ اصلی شناسایی و استخراج شد که شامل بیم‌ و ‌هراس‌های اقتصادی، جامعۀ در مخاطره، گذار ارزشی، تمایل به مهاجرت، محوریت خود در فرزندآوری، آینده‌هراسی، عاملان آینده‌نگر، کم‌شدن امنیت احساسی، ناکارآمدی سیستم آموزشی، هزینه‌بر‌بودن فرآیند فرزندآوری، تردیدهای تربیتی، ترجیح تک‌فرزندی، تأخیر در فرزندآوری، تلخی تجربۀ زیسته، تزلزل خانواده، دوراهی عقل و احساس، بی‌اعتمادی به سیاست‌ها، مسئولیت‌پذیری اجتماعی و دغدغه‌های انباشته بود. در‌نهایت، مقولۀ هستۀ گذار ارزشی از فرزندآوری از دل مقوله‌های اصلی بیرون آمد.

با‌توجه به یافته‌های این پژوهش، آینده‌هراسی، بیم و هراس‌های اقتصادی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی و دغدغه‌های انباشته عواملی است که باعث می‌شود افراد فرزندآوری را در ترازوی عقلانی‌بودن ابزاری ببینند. پیش‌بینی‌ناپذیر‌بودن آینده به‌ویژه آیندۀ مالی و اجتماعی افراد و کم‌شدن کورسوی امید به آینده، افراد را در تصمیم خود برای فرزندآوری و یا داشتن فرزند دیگر دچار تردید می‌کند. این نتیجه در مطالعات دیگر نیز تأیید‌شده و ناامیدی به آیندۀجامعه، یکی از مهم‌ترین عوامل در کاهش تمایل به فرزندآوری گزارش شده است (طاووسی و همکاران، 1396؛ عبدالهی و رحیمی، 1396؛ ترکیان ولاشانی و همکاران، 1398).

بیم‌ و‌ هراس‌های اقتصادی، ناامنی شغلی، شکنندگی پارامترهای اقتصادی، اقتصاد بیمار و متزلزل و مضیقه‌های اقتصادی که خانواده‌ها با آن مواجه‌اند، بنابر یافته‌های این پژوهش و به تأیید پاره‌ای از مطالعات انجام‌شده (موسوی و قافله‌باشی، 1392؛ مطلق و همکاران، 1395؛ عرفانی و شجاعی، 1398) عاملی کلیدی در ایجاد تردید برای فرزندآوری بوده است. این یافته با الگوی نظری فالن و اولا[13] (2018) نیز هماهنگ است. در این الگو بیان می‌شود که امنیت اقتصادی (امنیت شغلی و درآمدی) بر احساس خطر و امنیت افراد اثرگذار است و همچنین این احساس بر نیت‌های باروری افرد اثر می‌گذارد. مطالعۀ عباسی‌شوازی و خانی (1393) اثر ناامنی اقتصادی را بر رفتار و ایدئال‌های باروری پایین زنان نشان داده است. از‌سوی دیگر، افراد با دغدغه‌های بی‌شماری مواجه هستند؛ مانند دغدغۀ اقتصادی، دغدغۀ تربیتی و آموزشی، احساسی اجتماعی و فرهنگی. در‌حقیقت، خانواده‌ها به‌دلیل کم‌شدن حمایت‌های نهادی و اجتماعی، خود را با این دغدغه‌ها تنها می‌بینند که این باعث افزایش ترس و تردید آنها بر فرزندآوری می‌شود. مسئولیت‌پذیری اجتماعی، عامل دیگری است که ذهن پاسخگویان را درگیر کرده است. مشارکت‌کنندگان تصمیم به داشتن و یا نداشتن فرزندآوری را یک تصمیم مسئولانه و آگاهانه می‌دانستند که برای آنها همراه با الزام‌ها و تعهد‌هایی خواهد بود. براساس نظریۀ رفتار برنامه‌ریزی‌شده، انجام‌دادن یک رفتار یا دستیابی به یک هدف به‌عنوان یک عمل عقلانی در‌نظر گرفته می‌شود. تحقق نیت‌ها ممکن است تحت‌تأثیر عوامل و محدودیت‌های واقعی (وضعیت کم‌درآمد) قرار گیرد و با کنترل رفتاری درک‌شده (چگونه وضعیت درآمد با دستیابی به هدف درک می‌شود) در‌تعامل باشد؛ بنابراین ناامنی‌های اقتصادی موجود و ناامنی‌های اجتماعی که مشارکت‌کنندگان بدان اشاره کرده‌اند، کنش افراد را برای فرزندآوری تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و منجر به تصمیم به بی‌فرزندی و یا کم‌فرزندی می‌شود. در تأیید این یافته، لوتز و همکاران[14] (2006) کاهش امنیت اجتماعی، خطر‌ها و نااطمینانی‌های اجتماعی و اقتصادی را از‌جمله عواملی می‌دانند که برنیت‌های باروری اثر‌گذار هستند و از آنجایی‌که جوانان بیشتر درگیر تجربۀ این ناامنی‌ها هستند، ایدئال‌ها و نیت‌های فرزندآوری کاهش پیدا می‌کند. برخلاف مطالعۀ پروینیان و همکاران (1397) و آقایاری‌هیر و همکاران (1395) که کم‌فرزندی را تحت‌تأثیر تحقیر نقش مادری می‌دانند، در این مطالعه مشارکت‌کنندگان کم‌فرزندی را نتیجۀ احساس مسئولیت درک‌شده در‌برابر به‌دنیا‌آوردن و بزرگ‌کردن فرزند می‌دانستند. این نتیجه، با یافته‌های پژوهش عبدالهی و فرجادی (1395) و خلج‌آبادی‌فراهانی و کیانی‌علی‌آبادی (1397) همسوست.

به‌گفتۀ مشارکت‌کنندگان پژوهش حاضر تردیدهای تربیتی، نگرانی از تربیت دوگانۀ فرزند، نداشتن زمان کافی برای تربیت فرزند از‌جمله عوامل مؤثر بر تردید در فرزندآوری است. این نتیجه در مطالعۀ رضوی‌زاده و همکاران (1394)، خلج‌آبادی‌فراهانی و سرایی (1391) تأیید شده است.

در‌سال‌های اخیر به تغییر سیاست‌های جمعیتی و تشویق به فرزندآوری توجه شده است. از این منظر، از مصاحبه‌شوندگان خواسته شد، نظر خود را بیان کنند. به‌نظر مشارکت‌کنندگان این مطالعه بی‌‌اعتمادی به سیاست‌های تشویقی دولت عاملی است که بر تردید آنها در تصمیم‌ برای فرزندآوری اثرگذار بوده است. براساس نظریۀ ریسک‌گریزی، جامعه‌ای که هزینه‌های کودکان را جبران نمی‌کند، ناگزیر فرزندان کمتری خواهد داشت؛ بنابراین کاهش میزان باروری، بیشتر به‌دلیل افزایش بی‌فرزندی، پاسخی عملی به کم‌شدن حمایت‌های اجتماعی است. این احساس در‌بین پاسخگویان وجود داشت که سیاست‌های موجود آیندۀ فرزند را به‌لحاظ مالی و اجتماعی تأمین نمی‌کند. نتایج مطالعۀ آقایاری‌هیر و همکاران (1395) و عبدالهی و رحیمی (1396) نیز بر کاهش اعتماد مردم به دولت تأکید داشته‌ است. گیتل باستن[15] (2015) اشاره‌ می‌کند که زندگی در جامعۀ در مخاطره اثر عمیقی بر رفتار باروری خواهد داشت. هرچند بر‌اساس برخی نظریه‌ها تمایل به افزایش استاندارهای زندگی تقاضا را برای محدود‌کردن اندازۀ خانواده بیشتر می‌کند؛ اما توضیح دقیق‌تر را می‌توان در تنش‌ها و چالش‌های یک جامعۀ در مخاطره جست‌وجو کرد (Husain & Dutta‚ 2016). کم‌شدن امنیت احساسی، ناکارآمدی سیستم آموزشی که از یک‌سو هزینه‌بر است و از‌سوی دیگر منجر به کشف استعداد نمی‌شود، هزینه‌بر‌بودن فرآیند زایمان و همچنین جامعۀ در مخاطره از‌جمله عوامل مداخله‌گری هستند که بر تردید‌های تصمیم به فرزند‌آوری مؤثر بوده‌اند. این یافته با مطالعۀ جهانگیری و همکاران (1393) هماهنگ است.

با ورود مدرنیزاسیون بچه‌ها دیگر نقش مشارکتی خود را در اقتصاد خانواده از دست دادند و لزوم داشتن چنین نقشی کاهش یافت (Caldwell‚ 1982). خانواده که روزگاری کارکرد حمایت‌گری داشت، اکنون به‌دلیل مشکلات اقتصادی این کارکرد خانواده کم‌رنگ‌تر شده است. شرایط زمینه‌سازی که منجر می‌شود، خانواده‌ها فرزندآوری را در ترازوی عقلانی‌بودن ابزاری ببینند، شامل جایگاه متزلزل خانواده در ایفای نقش حمایتی بین‌نسلی، دو راهی عقل و احساس و تجربۀ نسلی سخت گذشته است. هماهنگ با این نتایج، در مطالعۀ جهانگیری و همکاران (1393) به اثر تجربۀ سخت زندگی در خانواده‌های پرجمعیت و اثر آن بر کم‌فرزندی اشاره شده است

نتایج تحقیق حاضر نشان داد هنگامی‌ که افراد در ترازوی عقلانی‌بودن ابزاری، فرزندآوری را سنجش می‌کنند، چنین محاسباتی افراد را به استفاده از استراتژی‌هایی نظیر تبدیل‌شدن به عاملان آینده‌نگر، به تأخیر‌انداختن فرزندآوری، خودمحوری در فرزندآوری، ترجیح تک‌فرزندی و فراهم‌کردن موقعیت مهاجرت برای فرزند یا خود سوق خواهد داد.

در جامعۀ معاصر با اهمیت‌یافتن خود و مسئولیت شخصی، قدرت انتخاب نیز بیشتر شده است (عباسی‌شوازی و همکاران، 1392)؛ بنابراین افراد در تصمیم خود برای فرزندآوری شروع به انتخاب می‌کنند. آنها فرزندآوری را یک انتخاب شخصی می‌دانند و در اولویت‌های زندگی خود، آن را بعد از رسیدن به خواسته‌های مالی و اجتماعی قرار می‌‌دهند. از‌طرفی، به‌سبب تمایل به ارتقا خود و خودتحققی ترجیح می‌دهند که بیشتر برای ارتقا خود گام بردارند و سپس به فکر داشتن فرزند باشند. به نظر می‌رسد در این بخش برخی از گزاره‌های نظریۀ گذار دوم جمعیتی صادق باشد؛ زیرا این نظریه دلیل تغییر باروری به زیر‌سطح جانشینی را تغییر ارزش‌ها و ایدئولوژی توسعۀ فردی و یا خودتحقق‌بخشی و اهمیت آزادی اجتماعی و فردی می‌داند. بر همین اساس، یافته‌های این پژوهش دربارۀ محوریت خود در فرزندآوری با یافته‌های مطالعۀ پروینیان و همکاران (1397)، خلج‌آبادی‌فراهانی و کیانی‌علی‌آبادی (1397) همسو بوده است. پیامد همۀ اینها گذار ارزشی از فرزندآوری است. کم‌فرزندی زیر‌حمایت یکسری ارزش‌های جدید قرار دارد. ارزش‌هایی که بخشی از آنها نتیجۀ گسترش ارتباطات اجتماعی در‌سطح منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده است و بخشی از آن ملهم از منابع نهادی جامعه است (محمودیان و همکاران، 1389). در این مطالعه گذار ارزشی بعد از تغییرات رخ‌داده در بستر اقتصاد، اجتماع و سبک زندگی رخ می‌دهد و نتیجۀ آن هم راهکارها و استراتژی‌هایی است که بیان شد.

شکل 2 طرح‌وارۀ نظری مطالعه را نشان می‌دهد. همانطور که مشاهده می‌شود، گذار ارزشی از فرزندآوری در جامعۀ بررسی‌شده، اتفاق افتاده است. این گذار ارزشی از فرزند با افزایش فردگرایی و ایدئال‌گرایی همراه است. از‌نظر جامعه‌شناسانی مانند گیدنز[16] (1994) و بک و بک-گرنشایم[17] (2002) تغییری که با مدرنیته آغاز شده است، همچنان ادامه دارد. این فرآیند ساختارها را در‌هم می‌شکند و به‌سوی فردی‌شدن پیش می‌رود. این تغییر تمام ابعاد زندگی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و باعث می‌شود که امروزه زندگی انسان‌ها کمتر تحت‌تأثیر سنت‌ها و بیشتر متأثر از تجربۀ شخصی باشد (کنعانی و بخشی، 1393). علاوه‌‌بر این، تغییر در سبک زندگی، شیوۀ زندگی را بیشتر به‌سمت مصرف‌گرایی و عافیت‌طلبی سوق داده است. تغییرات در سیستم ارزشی و نگرشی بر رفتار باروری زیرسطح جانشینی مؤثر است؛ بنابراین دلیل تغییر باروری به زیرسطح جانشینی، تغییر ارزش‌ها و ایدئولوژی توسعۀ فردی و یا خودتحقق‌بخشی و اهمیت آزادی اجتماعی و فردی است؛ به‌طوری که افراد زمانی تصمیم می‌گیرند یک بارداری را بپذیرند که تولد برایشان مطلوب باشد و باعث غنا و توسعۀ زندگی آنها شود (خلج‌آبادی‌فراهانی و سرایی، 1391: 33).

جامعۀ ایران، جامعه‌ای است که در‌حال تجربۀ گذر از سنت به مدرنیته است. در‌مسیر این گذار، فرزندآوری زیاد که روزی ارزش محسوب می‌شد اگر نگوییم تبدیل به یک ضد‌ارزش شده است، ارزش آن تا حدودی کمرنگ، به‌گونه‌ای که کم‌فرزندی تبدیل به هنجار و همچنین از بی‌فرزندی تابوزدایی شده است. در‌واقع، در جامعۀ در‌حال گذار، کسی به‌دلیل انتخاب بی‌فرزند‌ماندن مؤاخذه و قضاوت نمی‌شود. برعکس آن چیزی که در قدیم معمول بود، یعنی تغییر در شیوۀ نگرش به مسئولیت باعث شد که افراد به‌دلیل احساس مسئولیت بیشتر در‌مقابل آیندۀ اجتماعی و اقتصادی فرزند کم‌فرزندی و در مواردی بی‌فرزندی را انتخاب کنند. اقتصاد بیمار و ناامنی‌های اقتصادی از یک‌سو و آینده‌هراسی والدین بالفعل و یا بالقوه، از‌سوی دیگر باعث تغییر نگرش آنها در فرزندآوری شده است.

افراد در پاسخ به تغییرات اجتماعی گسترده اغلب راه‌هایی را در‌پیش می‌گیرند که شامل کمترین سازماندهی و هزینه باشد؛ مانند به تعویق‌انداختن ازدواج و فرزندآوری (Davis & Blake‚ 1956: 235). از‌سوی دیگر و بنابر نظریه‌های رفتار بخردانه و برنامه‌ریزی‌شده افراد در تصمیم‌گیری‌های خود و در درگیر‌شدن در یک رفتار معین بیشتر منطقی عمل می‌کنند و از اطلاعات در‌دسترس خود برای تصمیم‌گیری دربارۀ انجام‌دادن یک رفتار استفاده می‌کنند؛ از این ‌رو، رفتار به‌طور مستقیم مبتنی بر قصدی است که خود با فرآیند استدلال شکل می‌گیرد (Dommermuth et al.‚ 2015). یافته‌های پژوهش حاضر در‌قالب مقولۀ فرزندآوری در ترازوی عقلانی‌بودن ابزاری با دیدگاه‌های نظری فوق هماهنگ است.

 

شکل 2- طرح‌وارۀ نظری گذار ارزشی از فرزندآوری

Fig 2- Theoretical schema for value modification from parenting

 

 

نتایج پژوهش حاضر برای سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان حوزۀ جمعیت و مفید است؛ زیرا اثربخشی قوانین جدید حامی افزایش جمعیت بوده است و تنها در‌صورتی اتفاق خواهد افتاد که درک درستی از چالش‌های افراد در‌حوزۀ فرزندآوری در‌سطح سیاست‌گذاران وجود داشته باشد. به نظر می‌رسد، انجام‌دادن پژوهش‌های ترکیبی (کمّی-کیفی) در‌‌حوزه‌های تمایل‌ها، ترجیح‌های فرزندآوری و مطالعاتی که ذهن‌های افراد را در‌زمینۀ تصمیم‌های مربوط به فرزندآوری نشان بدهد، باعث افزایش غنای بیشتر مطالعات در این حوزه می‌شود.

تشکر و قدردانی

مقالۀ حاضر برگرفته از رسالۀ دکتری نویسندۀ اول در رشتۀ جمعیت‌شناسی در دانشگاه یزد است که با بهره‌مندی از فرصت مطالعاتی مقطع دکتری در دانشگاه تهران نگاشته شده است. بدینوسیله از مساعدت دانشکدۀ علوم‌اجتماعی و گروه جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران قدردانی و سپاسگزاری می‌شود. مطالعه حاضر در چارچوب مصوبه کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه یزد (مورخ 13/04/1401) انجام شده و دارای کد اخلاق IR.YAZD.REC.1401.032 می‌باشد.

 

[1] Lutz et al.

[2] Easterlin

[3] Life Course

[4] McDonald

[5] Kohler et al.

[6] Allan et al.

[7] Luo & Mao

[8] Ajzen & Klobas

[9] Mitchell & Gray

[10] Abo-zaid

[11] Lincoln & Guba

[12] Maslow

[13] Fahlén & Oláh

[14] Lutz et al

[15] Gitel Basten

[16] Giddens

[17] Beck & Beck-Gernsheim

آقایاری‌هیر، ت.؛ فرخی‌نکارستان، م. و لطیفی‌مجره، س.ص. (1395). «فرزندآوری به‌مثابۀ مخاطره: مطالعۀ کیفی زمینه‌های کم‌فرزندی در شهر تبریز»، مطالعات راهبردی زنان، 19 (73)، 7-33.
اوجاقلو، س.؛ مرادی، ع.؛ قاسمی، ا. و ارشدی، ج. (1393). «تغییرات نسلی ارزش فرزند و رفتار فرزندآوری زنان پیش و پس از انقلاب اسلامی: مطالعۀ موردی شهر زنجان»، زن در فرهنگ و هنر 6 (3)، 425 -409.
پروینیان، ف.؛ رستمعلی‌زاده، و. و حبیبی، ر. (1397). «تأثیر سبک زندگی امروزی زنان بر میزان فرزندآوری: مطالعۀ موردی شهر قزوین»، فصلنامۀ زن و جامعه، 9 (4)، 39-72.
ترکیان‌ولاشانی، ص.، زمانی‌علویجه، ف.؛ حیدری، ز. و شوشتری‌مقدم، ا. (1398). «فرزندآوری: عوامل سوق‌دهنده و بازدارنده»، پایش 18 (3)، 241-249.
جهانگیری، ج.، احمدی، ح.، طبیعی، م. و ملتفت، ح. (1393). «برساخت فهم زنان تک‌فرزند از چالش‌های فرزندآوری مشارکت‌کنندگان: زنان تک‌فرزند شهر اهواز»، توسعۀ اجتماعی، 9 (1)، 85-110.
حمیدی‌فر، م.؛ کنعانی، م.ا. و عبادالهی‌چنذانق، ح. (1395). «جامعۀ در مخاطره و فرزندآوری: مطالعه‌ای در شهر رشت»، نامۀ انجمن جمعیت‌شناسی ایران، 11 (22)، 101-135.
خلج‌آبادی‌فراهانی، ف. و کیانی‌علی‌آبادی، ف. (1397). «بازاندیشی در‌معنای فرزند و دلالت‌های آن در زندگی: رهیافت کیفی در زنان متأهل بی‌فرزند ساکن شهر تهران»، نامۀ انجمن جمعیت‌شناسی ایران، 13 (25)، 67-106.
خلج‌آبادی‌فراهانی، ف. و سرایی، ح. (1391). «قصد تک‌فرزندی و تعیین‌کننده‌های آن در زنان و مردان دارای یک فرزند کمتر از 5 سال ساکن تهران»، نامۀ انجمن جمعیت‌شناسی ایران، 7 (13)، 256-291.
رازقی‌نصرآباد، ح. و سرایی، ح. (1393). «تحلیل کوهورتی (نسلی) نگرش زنان دربارۀ ارزش فرزند در استان سمنان»، زن در توسعه و سیاست، 12 (2)، 229-250.
رضوی‌زاده، ن.؛ غفوریان، ا. و اخلاقی، ا. (1394). «زمینه‌های کم‌فرزندطلبی و تأخیر در فرزندآوری: مورد مطالعه شهر مشهد»، راهبرد فرهنگ، 8 (31)، 73-98.
سرایی، ح. (1394).«بازتولید جمعیت ایران: وضع موجود و ملاحظاتی دربارۀ سیاست‌گذاری»، فصلنامۀ علوم‌اجتماعی،22 (68)، 1-34.
شجاعی، ج. و یزدخواستی، ب. (1396). «تجربۀ زیستۀ تک‌فرزندان از تک‌فرزندی: مطالعۀ دختران بالای 18 سال»، زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، 15 (4)، 447-476.
طاووسی، م.؛ حائری‌مهریزی، ع.ا.؛ صدیقی،ژ.؛ مطلق، م.ا. و اسلامی‌نقی‌زاده، ف. (1396). «تمایل به فرزند‌آوری و عوامل مرتبط با آن در ایران: یک مطالعۀ ملی»، پایش، 16 (4)،410-401.
عرفانی، ا. (1391). گزارش تفصیلی پیمایش نیات باروری تهران، تهران: مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه.
عرفانی، ا. و شجاعی، ج. (1398). «دلایل عدم‌تمایل به فرزندآوری در شهر تهران»، سلامت اجتماعی، 6 (2)، 116-129.
عباسی‌شوازی، م.ج.؛ رازقی‌نصرآباد، ح. و حسینی‌چاووشی، م. (1399). «امنیت اقتصادی-اجتماعی و قصد باروری در شهر تهران»، نامۀ انجمن جمعیت‌شناسی ایران، 15 (29)، 211-238.
عباسی‌شوازی، م.ج.، حسینی‌چاوشی، م. و بنی‌هاشمی، ف.س. (1392). تحولات باروری در ایران در چهار دهۀ اخیر: کاربرد و ارزیابی روش فرزندان خود در برآورد باروری با استفاده از داده‌های سرشماری 1365 تا 1390، تهران: پژوهشکدۀ آمار.
عباسی‌شوازی، م.ج.، حسینی‌چاوشی، م.؛ بنی‌هاشمی، ف.س.؛ فتحی، ا.، میرزایی، ص.؛ نصیری‌ پور، م.؛ جاوید، ن.م.؛ عباسی، ا.؛ سرخیل، ب. و حسینی، س.م. (1399). تحولات باروری در ایران از سال 1371 تا 1395، تهران: پژوهشکدۀ آمار.
عباسی‌شوازی، م.ج. و خانی، س. (1393). «ناامنی اقتصادی و باروری: مطالعۀ موردی زنان دارای همسر شهرستان سنندج»، نامۀ انجمن جمعیت‌شناسی ایران، 9 (17)، 37-76.
عباسی‌شوازی، م.ج.؛ مکدونالد پ.؛ حسینی‌چاوشی، م. و کاوه‌فیروز، ز. (1381). «بررسی دیدگاه زنان در مورد رفتارهای باروری در استان یزد با استفاده از روش‌های کیفی»، نامۀ علوم‌اجتماعی، 20 (10)، 169-203.
عباسی‌شوازی،م.ج. و خواجه‌صالحی، ز. (1392). «سنجش تأثیر استقلال، مشارکت اجتماعی و تحصیلات زنان بر تمایل به فرزندآوری: مطالعۀ موردی شهر سیرجان»، زن در توسعه و سیاست، 11 (1)، 45-64.
عباسی‌شوازی، م.ج. و عسکری‌ندوشن، ع. (1384). «تغییرات خانواده و کاهش باروری در ایران: مطالعۀ موردی استان یزد»، نامۀ علوم‌اجتماعی، 25 (25)، 25-75.
عبدالهی، ع. و قاضی‌طباطبایی، م. (1396). «آزمون مدل نظری-مفهومی هم‌افزایی عقلانیت اقتصادی و اجتماعی در کنش فرزندآوری پایین»، نامۀ انجمن جمعیت‌شناسی ایران، 12 (23)، 81-114.
عبدالهی، ع. و فرجادی، غ. (1395). «عقلانیت اقتصادی و اجتماعی و کنش فرزندآوری در شهر تهران: نتایج یک مطالعۀ کیفی»، دوفصلنامۀ مطالعات جمعیتی، 2 (2)، 101-131.
عبدالهی، ع. و رحیمی، ع. (1396). «برساخت اجتماعی سیاست‌های افزایش فرزندآوری و موانع پیش‌رو: مطالعۀ موردی کاربران اینترنتی»، مطالعات راهبردی زنان، 20 (77)، 35-60.
فتحی، ا. (1399). روند باروری ایران از سال 1396 تا 1399، تهران: مرکز آمار ایران.
فروتن، ی.؛ سعیدی‌مدنی، م.؛ عسکری‌ندوشن، ع. و اشکاران، ر. (1393). «الگوها و تعیین‌کننده‌های ترجیح جنسیتی در شهرستان نکا، استان مازندران»، نامۀ انجمن جمعیت‌شناسی ایران، 9 (17)، 171-191.
کنعانی، م.ا. و بخشی، س. (1393). «گسترش فردگرایی و مسئلۀ کم‌فرزندآوری: مطالعه‌ای در شهر رشت»، نامۀ انجمن جمعیت‌شناسی ایران، 9 (18)، 1-25.
محمد‌پور، ا. (1392). روش تحقیق کیفی ضدروش: مراحل و رویه‌های عملی در روش‌شناسی کیفی، تهران: انتشارات جامعه‌شناسان.
محمودیان ح.، محمدپور، ا. و رضایی، م. (۱۳۸۹).«زمینه‌های کم‌فرزندآوری در استان کردستان: مطالعۀ موردی شهر سقز»، نامۀ انجمن جمعیتشناسی ایران، 4 (8)، 85-122.
موسوی، ف. و قافله‌باشی، م. (1392). «بررسی جایگاه و نگرش به فرزند‌آوری در خانواده‌های جوان شهر قزوین»، مطالعات زن و خانواده، 1 (2)، 111-134.
مطلق، م.ا.؛ طاهری، م.، اسلامی، م. و نصرالله‌پورشیروانی، د. (1395). «عوامل مؤثر بر ترجیحات باروری در زنان اقوام ایرانی»، پرستاری و مامایی، 14 (6)، ۴۹۵-485.
مرکز آمار ایران. (1395). نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395، تهران: مرکز آمار ایران.
مرکز آمار ایران. (1400). محاسبۀ باروری کل با روش مستقیم با منابع مختلف داده به تفکیک استان 99-1395، https://www.amar.org.ir/Portals/0/News/1400/barvari.pdf، (13/2/1401).
نیومن، و.ل. (1390). روش‌های پژوهش اجتماعی: رویکردهای کمّی و کیفی، برگردان ابوالحسن فقیهی و عسل آغاز، تهران: نشر ترمه.
یاری، ح. و هزارجریبی، ج. (1391). «بررسی رابطۀ احساس امنیت و اعتماد اجتماعی در‌میان شهروندان: مطالعۀ موردی ساکنان شهر کرمانشاه»، پژوهش‌های راهبردی مسائل اجتماعی ایران، 1 (4)، 39-58.
 
References
Abbasi-Shavazi, M.J., McDonald, P., and Hosseini-Chavoshi, M. (2009). The fertility transition in Iran: revolution and reproduction New York: Springer.
Abbasi-Shavazi M.J., and Khaje-Salehi, Z., (2013). Womens’ Autonomy, social participation, and education and its impact on Childbearing Intention in Sirjan City, Women in Development and Politics, 11(1), 45-64 [In Persian].
Abbasi-Shavazi, M.J., Razeghi-Nasrabad, H., and Hosseini-Chavoshi, M. (2020). Socio-economic security and fertility intention in Tehran City. Journal of Population Association of Iran, 15(29), 211-238 [In Persian].
Abbasi-Shavazi, M.J., and Mc Donald, P. (2006). Fertility decline in the islamic republic of Iran: 1972–2000‚ Asian Population Studies, 2 (3), 217-237.
Abbasi-Shavazi, M.J., and Askari-Nodoushan, A., (2005). Family change and fertility decline in Iran: A case study of Yazd province, Journal of Social Sciences, 25, 75-25 [In Persian]. 
Abbasi-Shavazi, M.J., Hosseini-Chavoshi, M., Bani-Hashemi, F., Bani-Hashemi, F., Fathi, E., Mirzaei, S., Nasiripour, M., Javid, N.M., Abbasi, A., Sarkheil, B., and Hosseini, S.M. (2020). Fertility Changes in Iran: 1992–2016. Tehran: Statistical Research and Training Centre [In Persian].
Abbasi-Shavazi, M. J., and Hosseini-Chavoshi, M., and Banihashemi, F. (2013). Fertility Transition in the Past Four Decades in Iran: Assessment and application of the own-children method for estimating fertility using the 1986-2011 censuses in Iran, Tehran: Statistical Research and Training Centre [In Persian].
Abbasi-Shavazi, M.J., and Khani, S. (2014). Economic insecurity and fertility: Case study of married women in Sanandaj District, Journal of Population Association of Iran, 9(17), 37-76 [In Persian].
Abbasi-Shavazi, M.J., McDonald, P., Hosseini Chavoshi, M., and KavehFirouz, Z. (2003). Study of womens' views on fertility behaviours using qualitative methods in Yazd province, Journal of Social Sciences, 20, 169-203 [In Persian].
Abdollahi, A., and Farjadi, G. (2016). Socio-economic rationality and childbearing behavior in Tehran City: Results from a qualitative study. Iranian Population Studies, 2(2), 101-131 [In Persian].
Abdollahi, A., and Ghazi-Tabatabaei, M. (2018). Examining a theoretical-conceptual model of economic and social rationality synergy in low childbearing, Journal of Population Association of Iran, 12(23), 81-114 [In Persian].
Abdollahi, A., and Rahimi, A. (2017). Social construction of the policies of increasing of childbearing and leading obstacles: A case study of internet users. Women's Strategic Studies, 20(77), 35-60 [In Persian].
Abo-Zaid, S. (2021). On the determinants of fertility: evidence from developing and developed countries‚ The Journal of Developing Areas‚ 55 (4), 187-209.
Aghajanian, A., and Mehryar, A. (1999). Fertility transition in the islamic republic of iran: 1976-1996‚ Asia-Pacific Population Journal, 14 (1), 21-42.
Aghayari Hir, T., Farokhi Nekarestan, M., and Latifi Mojreh, S. (2016). Childbearing as risk: (qualitative study of milieu for bearing few children in Tabriz City). Women's Strategic Studies, 19(73), 7-33 [In Persian].
Ajzen, I. (1991). The theory of planned behavior‚ Organizational Behavior and Human Decision Processes, 50 (2), 179-211.
Ajzen, I. (2005). Attitudes personality and behaviour England: Open University Press.
Ajzen, I., and Klobas, J. (2013). Fertility intentions: an approach based on the theory of planned behavior‚ Demographic Research, 29 (8), 203-232.
Allan, G., Hawker, S., and Crow, G. (2001). Family diversity and change in britain and western europe‚ Journal of Family Issues, 22 (7), 819-837.
Arpino, B., and Bellani, D. (2018). Better an egg today than a stork tomorrow? risk aversion and fertility decisions in italy‚ Brussels.
Arpino, B., Luppi, F., and Rosina, A. (2021). Changes in fertility plans during the COVID-19 pandemic in Italy: The role of occupation and income vulnerability‚ https://osf.io/preprints/socarxiv/4sjvm/download‚ (14 Apr. 2021).
Aruma, E.O., and Hanachor, M. E. (2017). Abraham maslow’s hierarchy of needs and assessment of needs in community development‚ International Journal of Development and Economic Sustainability, 5 (7), 15-27.
Atoh, M., Kandiah, V., and Ivanov, S. (2004). The second demographic transition in asia? comparative analysis of the low fertility situation in east and south-east asian countries‚ The Japanese Journal of Population, 2 (1), 42-75.
Beck, U., and Beck-Gernsheim, E. (2002). Individualization: institutionalized individualism and its social and political consequence‚ London: Sage.
Becker, G. (1991). A treatise on the family Harvard University Press: Cambridge.
Bellani, D., Arpino, B., and Vignoli, D. (2021). Time preferences and fertility: evidence from Italy‚ Demographic Research, 44 (50), 1185-1228.
Billari, F. C., and Tabellini, G. (2010). Italians are late: does it matter? demography and the economy Chicago: University of Chicago Press.
Caldwell, J. C. (2006). The globalization of fertility behavior in demographic transition theory springer, Dordrecht.
Caldwell, J.C. (1982). Theory of fertility decline, New York: Academic Press.
Cavalli, L., and Klobas, J. (2013). How expected life and partner satisfaction affect women’s fertility outcomes: the role of uncertainty in intentions‚ Population Review, 52 (2), 70–86.
Davis, K., and Blake, J. (1956). Social structure and fertility: An analytical framework, Economic Development and Cultural Change, 4 (2)‚ 211-235.
Dommermuth, L., Klobas, J., and Lappegård, T. (2015). Realization of fertility intentions by different time frames‚ Advances In Life Course Research, 24, 34-46.‏
Easterlin, R. A. (1987). Birth and fortune: the impact of numbers on personal welfareNew York: Academic Press. ‏
Erfani, A. (2012). The 2009 Tehran Survey of Fertility, Research Report, Asia-Pacific Population Studies and Research Center, Tehran [In Persian].
Erfani, A., and Shojaei, J. (2019). Reasons for intending to have no children Tehran, Iran. Community Health, 6(2), 116-129 [In Persian].
Esteve, A., Lesthaeghe, R., and López‐Gay, A. (2012). The latin american cohabitation boom 1970–2007‚ Population and Development Review, 38 (1), 55-81.‏
Fahlén, S., and Oláh, L. (2018). Economic uncertainty and first-birth intentions in europe, Demographic Research, 39 (28), 795-834.
Fathi, A., (2020). Iran's fertility trend from 2017 to 2020. Tehran: Statistics Center of Iran, online access (3 May 2022) from: https://www.amar.org.ir/Portals/0/News/1400/fertility.fathi2.pdf
Finch, N., and Bradshaw, J. (2003). Fertility and supporting the costs of children Paper presented at the conference on recent fertility trends in northern europe, https://www-users.york.ac.uk/~jrb1/documents/fertilityandsupporting.pdf‚ (2022/ 3/12).
Fishbein, M., and Ajzen, I. (1975). Belief, attitude, intention, and behavior: an introduction to theory and research MA: Addison-Wesley.
Foroutan, Y., Saeidi-Madani, M., Askari-Nodoushan, A., and Ashkaran, R. (2014). Gender preferences in neka, mazandaran province: patterns and determinants. Journal of Population Association of Iran, 9(17), 171-197 [In Persian].
Giddens, A. (1994). Reflexive modernization: politics, tradition, and aesthetics in the modern social order, with ulrich beck and scott lash California: Stanford University Press.
Gietel-Basten, S. (2015). Individualization risk society and ultra-low fertilityPlenary Lecture Delivered at Third Asian Population Conference, Kuala Lumpur.
Hamidifar, M., Kanani, M., and Ebadollahi-Chanzanagh, H. (2017). Risk society and childbearing: A study in the city of rasht,  Journal of Population Association of Iran, 11(22), 101-135 [In Persian].
Heaton, T. B. (1990). Marital stability throughout the child-rearing years‚ Demography, 27 (1), 55-63.‏
Hoffman, L. W., and Manis, J. D. (1979). The value of children in the united states: a new approach to the study of fertility‚ Journal of Marriage and the Family, 41 (3)‚ 583-596.‏
Husain, Z., and Dutta, M. (2016). Fertility control in a risk society: analyzing contraception choice of urban elites in india‚ New Delhi: Springer.
Jahangiri, J., Ahmadi, H., Tabiee, M., and Moltafet, H. (2014). Construction of one-child women understanding of childbearing challenges (Participants: One- Child Women of Ahvaz). Quarterly Journal of Social Development, 9(1), 85-110 [In Persian].
Kagitcibasi, C. (1998). The value of children: A key to gender issues‚ International Child Health, 9 (1), 15-24.
Kanani, M., and Bakhshi, S., (2014). Spread of individualization and the problem of childbearing reduction: a study in the city of Rasht. Journal of Population Association of Iran, 9(18), 1-25 [In Persian].
Khalajabadi Farahani, F., and Saraee, H. (2013). Intention for single child and it’s determinants amongst men and women owned one child under five in Tehran, Journal of Population Association of Iran, 7(13), 118-148 [In Persian].
Khalajabadi Farahani, F., and KianiAliabadi, F. (2018). Rethinking the meaning & implications of child in life; a qualitative approach among voluntary childless married women in Tehran, Journal of Population Association of Iran, 13(25), 67-106 [In Persian].
Kohler, H. P., Billari, F. C., and Ortega, J. A. (2001). Towards a theory of lowest low fertility. max planck institute for demographic research. rostock, Working Paper WP 2001-032
Kreyenfeld, M., Andersson, G., and Pailhé, A. (2012). Economic uncertainty and family dynamics in europe: introduction‚ Demographic Research, 27 (28), 835-852.
Lesthaeghe, R. (2010). The unfolding story of the second demographic transition‚ Population and Development Review, 36 (2), 211-251.
Lesthaeghe, R. (2020). The second demographic transition, 1986–2020: sub-replacement fertility and rising cohabitation—a global update‚ Genus‚ 76 (10)‚ 1-38.
Lesthaeghe, R. and Surkyn, J. (2012). When history moves on: foundations and diffusion of a second demographic transition, in: Jayakody, R., Thorton, A., Axinn, W. (eds.) international family change: ideational perspectives mahwah nj: lawrence erlbaum and associates.
Lincoln, Y. S., and Guba, E.G. (1985). Naturalistic inquiry. Sage Publication.‏
Luo, H., and Mao, Z. (2014). From fertility intention to fertility behaviour: an empirical study in china's jiangsu province based on the theory of planned behavior‚ Asian Population Studies, 10 (2), 195-207.‏
Lutz, W., Skirbekk, V., and Testa, M. R. (2006). The low-fertility trap hypothesis: forces that may lead to further postponement and fewer births in europe‚ Vienna Yearbook of Population Research, 4, 167–192.
Mahmoudian, H., Mohammadpour, A., and Rezaei, M. (2009). The contexts of low childbearing in kurdistan: The case study of Saghez City, Journal of Population Association of Iran, 4 (8), 85-122 [Persian].
McDonald, P. (1995). Fmilies in australia: A socio-demographic perspective Melbourne: Australian Institute of Family Studies.
McDonald, P. (2000). The toolboxof public policies to impact on fertility–a global view.‏ Paper presented at the seminar low fertility, families and public policies, Organized by The European Observatory On Family Matters In Sevilla, spain.
McDonald, P. (2001). Work-family policies are the right approach to the prevention of very low fertility‚ People and Place, 9 (3), 17-28.‏
Mitchell, D., and Gray, E. (2007). Declining fertility: intentions attitudes and aspirations‚ Journal of Sociology, 43 (1), 23-44.‏
Mohammadpur, A. (2013). Qualitative research method counter method: the practical stages and procedures in qualitative methodology. Tehran: Jameshenasan [In Persian].
Mousavi, S.F., and Ghafelebashi, M. (2014). A study of attitudes towards childbearing in young families of Qazvin City, Woman and Family Studies, 1(2), 111- 134 [In Persian].
Motlagh, M.S., Taheri, M.,  Eslami, M., and Nasrollahpour Shirvani, D. (2016). Factors affecting the fertility preferences in iranian ethnic groups, The Journals of Urmia Nurs Midwifery Fac, 14(6), 485-495 [In Persian].
Murphy, M., and Wang, D. (2001). Family-level continuities in childbearing in low-fertility societies‚ European Journal of Population, 17 (1), 75-96.
Neuman, W. L. (2009). Social Research Methods: Qualitative and Quantitative Approaches, (7th edition), Boston: Pearson.
Ojaghlo, S., Moradi, A., Qasemi, E., and Arshadi, J. (2014). Generational changes of child value and childbearing behavior of women before and after Islamic Revolution (Case study: Zanjan City). Journal of Woman in Culture and Arts, 6(3), 409-425 [Persian].
Parvinian, F., Rostamalizadeh, V., and Habibi, R. (2019). The effects of women’s modern lifestyle on their fertility and childbearing – a case study in Qazvin City, Quarterly Journal of Women and Society, 9(36), 39-72 [In Persian].
Petersen, W. (1961). Population, New York: Macmillan.
Quesnel-Vallée, A., and Morgan, S. P. (2003). Missing the target? correspondence of fertility intentions and behavior in the US‚ Population Research and Policy Review, 22 (5), 497-525.‏
Razavizadeh, N., Ghafarian, E., and Akhlaqi, A. (2015). Grounds for low child seeking and delay in child bearing (Case Study: Mashhad Women). Journal of Strategy for Culture, 8(31), 73-98 [In Persian].
Razeghi Nasrabad, H., and Saraei, H. (2014). A cohort analysis of women's attitude towards value of children in semnan province. Woman in Development and Politics, 12(2), 229-250 [In Persian].
Sadeghi, H., and Saraie, H. (2016). Effective factors on mothers’ inclination to have children in Tehran Social Development & Welfare Planning, 8(27), 1-32 [In Persian].
Saraei, H. (2015). Population reproduction of iran: current status and some policy considerations. Social Sciences, 22(68),1-35 [In Persian].
Schoen, R., Kim, Y. J., Nathanson, C. A., Fields, J., and Astone, N. M. (1997). Why do americans want children?‚ Population and Development Review, 23 (2)‚ 333-358.‏
Shojaei, J., and Yazdkhasti, B. (2017). One-child living experience: A study of girls over 18 years. Woman in Development and Politics, 15(4), 447-476 [In Persian].
Tavousi, M., Haerimehrizi, A., Sadighi, J., Esmaeil Motlagh, M., Eslami, M., Naghizadeh, Anbari, M., Hashemi, A., and Montazeri, A.F. (2017). Fertility desire among Iranians: a nationwide study, Payesh, 16 (4), 401-410. [In Persian].
Torkian Valashani, S., ZamaniAlavijeh, F., Heidari, Z., Shoushtari Moghadam, E. (2019). Fertility desire: Facilitators and inhibitors, Payesh, 18 (3), 241-249 [In Persian].
United Nations Department of Economic and Social Affairs. (2021). Trust in public institutions: trends and implications for economic security, https://www.un.org/development/desa/dspd/2021/07/trust-public-institutions‚ (2022/3/11).
Van de Kaa, D.J. (1987). Europe’s second demographic transition. Population Bulletin, 42 (1), 1-59.
Van de Kaa, D.J. (2001). Postmodern fertility preferences: from changing value orientation to new behavior‚ Global Fertility Transition Population and Development Review, 27 (1)‚ 290-331.
Weston, R., and Parker, R. (2002). Why is the fertility rate falling? a discussion of the literature‚ Family Matters, 63, 6-13.
Wilson, C. (2001). On the scale of global demographic convergence 1950–2000‚ Population and Development Review, 27 (1), 155-171.
1.     Yari, H., and Hezar Jaribi, J. (2012). A study of the relationship between feeling of security and social trust among citizens of Kermanshah City, Strategic Research on Social Problems in Iran, 1(4), 39-58 [In Persian].