Document Type : Research Paper
Authors
1 Associate Professor, Department of Social Sciences, Faculty of Literature and Humanities, University of Isfahan, Isfahan, Iran
2 Assistant Professor, Department of Social Sciences, Faculty of Literature and Humanities, University of Isfahan, Isfahan, Iran
3 Ph.D. Student in Social Sciences, Faculty of Literature and Humanities, University of Isfahan, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه و بیان مسئله
مزاحمت خیابانی[1] یکی از انواع خشونتهایی است که زنان در جوامع مختلف به اشکال متفاوت با آن مواجهاند. این پدیده با عناوینی مانند «مزاحمت غریبهها»، «مزاحمت در عرصۀ عمومی» و «مزاحمت جنسی» بیان میشود و زنان را در تمام محیطها، بهویژه مکانهای عمومی آزار میدهد و از حضور فعال، همهجانبه و آزادانۀ آنها در عرصۀ عمومی (که باعث رشد شخصیت میشود و ایجادکنندۀ اعتماد به نفس است) جلوگیری میکند (لهساییزاده و یوسفینژاد، 134:1389).
در سالهای اخیر، موارد متعددی از تحقیقات محققان علوم اجتماعی دربارۀ مزاحمت خیابانی بوده است. بسیاری از مزاحمتها در خیلی از موقعیتها اتفاق میافتند، اما بیشتر محققان، این تجربیات را در محل کار یا مدرسه جویا میشوند؛ زیرا تحقیقکردن دربارۀ مزاحمتهای جنسی در بیرون از این مکانها، مشکل است (Farichild & Rudman, 2008: 340). بهعلاوه برخی تحقیقات، مزاحمت جنسی اعضای خانواده و اقوام و آشنایان را بررسی و افراد را کمتر به بیان مزاحمت توسط افراد غریبه ترغیب میکنند. تحقیقات مک میلان[2] (2005) و همکاران نشان داده است که مزاحمت غریبهها خیلی شایعتر از مزاحمت افراد غیر غریبه است. علاوه بر این، آنان متوجه شدند که مزاحم غریبه، تأثیر معنیدار و ثابتی بر ترس زنان از مزاحمت افرادی دارد که غریبه نیستند. طبق گفتۀ آنان، مزاحمت غریبه، احساس امنیت زنان را در پیادهروی شبانه، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، تنها راهرفتن در خیابان و تنهاماندن در خانه هنگام شب، کاهش میدهد (Farichild & Rudman, 2008: 341).
درواقع مزاحمتهای خیابانی نوعی خشونت علیه زنان است و جنسیت زن را تحقیر میکند. این مزاحمتها زنان را از داشتن آزادی و امنیت در جامعه محروم میکند و تأثیرات منفی بر آنها میگذارد. در سطح جهان، مزاحمتهای خیابانی همواره قربانیان زیادی داشته است؛ اما شدت و نوع این مزاحمتها در جوامع مختلف، متفاوت است. بیش از 80درصد از زنان مصاحبهشده در کشورهای کانادا و مصر و 100درصدِ زنان در ایالاتمتحده، گفتهاند که در خیابان آنها را اذیت کرده و بهشان آزار رساندهاند. در کشور یمن، این رقم بیش از 90درصد اعلام شده است و حتی زنان متواضع و محجبه نیز از مزاحمتهای خیابانی در امان نبودهاند (Kearl, 2011).
در کشور افغانستان هم این نوع مزاحمتها وجود دارد. براساس تجربۀ روزمره، زنان در جوامع شهری افغانستان به میزان مسافتی که طی میکنند و یا مدتزمان حضورشان در خیابانها، معمولاً در مواجهه با مزاحمتهای خیابانی از سوی برخی از مردان قرار میگیرند. در جامعۀ افغانستان، علاوه بر اینکه فرهنگ مردسالاری بهشدت رواج دارد، مردان از حقوق زنان آگاهی ندارند و هرگونه ظلمی از طرف مردان بر زنان انجام میشود. این مزاحمتهای خیابانی، یک معضل بزرگ برای زنان است و از ناهنجاریهای اجتماعی در جامعۀ افغانستان به شمار میرود. شبکۀ تحلیلگران افغانستان دربارۀ مزاحمتهای خیابانی در سال 1396، گزارش داده است که دختران و زنان افغانستان، آزار و اذیت جنسی را در اماکن عمومی بهصورت مسکوت تحمل میکنند. این مزاحمتها حیثیت آنان را زیر سؤال میبرد و به ایجاد محدودیتهای بیشتر بر زندگی آنان منجر میشود (تحلیلگران افغانستان، 1396). پروندههایی که (رادیو سلام وطندار) در یکسری گزارشهای اجتماعی خویش برای نیمۀ اول 2016 ارائه کرده است، بیانگر این است که با افزایش حضور زنان و دختران در عرصۀ اجتماعی، مزاحمتهای خیابانیشان هم افزایش یافته است.
هرات ازجمله شهرهای بزرگ افغانستان است که سالهای زیادی است زنان و دختران آن در مواجه با آزار و اذیت خیابانی قرار میگیرند. مزاحمتهای خیابانی که علیه زنان و دختران ساکن شهر هرات انجام میشود، بهعنوان یک عمل بازدارنده عمل میکند تا زنان و دختران نتوانند فعالیتهای اجتماعی خود را انجام دهند. این مزاحمان، احساس ترس را برای زنان به وجود میآورند و این ترس باعث قطعشدن ارتباطشان با محیط میشود. در چنین وضعی، فضاهای عمومی برای زنان جذاب نیست و نگرانی از رفت و آمد در سطح خیابان و آزار و اذیت، در احساس ناامنی اجتماعی آنان مؤثر است. همچنین شهر هرات، سنتی و مذهبی است و زنانی که در آن در مواجه با آزار و اذیت قرار میگیرند، بهخصوص اگر از طبقات مذهبی باشند، شکنندگی بیشتری خواهند داشت و یا بهدلیل این فرهنگ سنتی، زنان و دخترانی که مورد مزاحمتهای خیابانی قرارگرفتهاند، از طرف خانوادهشان مجبور به ماندن در خانه و حتی ترک تحصیل و دیگر فعالیتهای اجتماعی میشوند، یعنی آزار و اذیت خانوادگی آنها نیز چند برابر خواهد شد. درواقع ساختار فرهنگی هرات اینگونه است که بهجای مقصردانستن مزاحم و متهمکردن او، دختران را مقصر اصلی میدانند.
در این راستا، تحقیق حاضر عوامل مؤثر بر مزاحمتهای خیابانی زنان شهر هرات را بهعنوان یک مسئلۀ مهم بررسی میکند. این تحقیق برای زنان از اهمیت خاصی برخوردار است، به این دلیل که زنان هرات برای رسیدن به آزادیهای مدنی خود، با انواع محدودیتها مواجهاند. یکی از این محدودیتها، همین مزاحمتهای خیابانی است که همیشه نادیده گرفته شده است؛ بنابراین پژوهش حاضر در تلاش است عوامل مزاحمت خیابانی علیه زنان و دختران شهر هرات را شناسایی و راهحل برای آنها ارائه کند. ضروری است چنین پژوهشهایی انجام شود تا به نتایج درستی برای ایجاد امنیت اجتماعی و نظم عمومی در سطح جوامع برسیم و از این طریق، از مزاحمتهای خیابانی جلوگیری کنیم. در این صورت زنان هم با خیال راحت در اماکن عمومی رفت و آمد میکنند و میتوانند در عرصههای اجتماعی، فعالیت و مشارکت داشته باشند.
پیشینۀ پژوهش
با بررسی پژوهشهای انجامشده در زمینۀ مزاحمتهای خیابانی، بهطور کلی این تحقیقات به پنج گروه تقسیم میشوند. پژوهشهایی که علت ایجاد مزاحمتهای خیابانی را بررسی میکنند، تحقیقاتی که انواع مزاحمت، مثل مزاحمتهای کلامی و فیزیکی را بررسی میکنند، مطالعاتی که با توجه به مکان، مزاحمتها را شناسایی میکنند و درنهایت تحقیقاتی که پیامدها و پیشگیری از مزاحمتها را ارزیابی کردهاند. هرکدام از این دستهبندیها نیز به چند زیرگروه دیگر تقسیمبندی میشود که در جدول زیر آمده است.
جدول1- دستهبندی تحقیقات پیشین
Table 1- Classification of previous research
دستهبندی پیشینه تحقیق |
||
علت ایجاد مزاحمتهای خیابانی |
نوع پوشش و وضعیت ظاهری و محل زندگی زنان |
لهساییزاده و یوسفینژاد (1389)، هاشمیانفر و گلستان (1393)، ثمودی پیلهرود (1392)، سراجزاده و همکاران (1394)، چولکی (1395)، لاین لورد[3] (2009)، |
ضعف اجتماعی، فرهنگی و محیطی |
صفاریان و همکاران (1395)، حاتمی و همکاران (1393)، سحابی و همکاران (1388)، دهقانی و جلالی (1398) |
|
باورهای جنسیتی |
اوگن و بلکاستون[5] (2012)، ویل وگت و استفورد[6] (2007)، لطفی خاچکی و ریاحی (1394)، تینکلر[7] (2013)، صادقی فسائی و رجب لاریجانی (1390)، پینا و همکاران5 (2009) |
|
نیازها و اختلالات جنسی |
||
نبود امنیت و وجودنداشتن قوانین حمایتی |
استرینگر6 (2007)، اباذری و همکاران (1387)، نجار نهاوندی و آهنگر سلابتی (1389)، مکتوبیان و خوراسگانی (1392)، ویرجینیا7 (2014)، گلی و همکاران (1394)، سراجزاده و همکاران (1394)، پوراحمد و همکاران (1395)، اکبری و میرمحمدتبار (1396)، عابدینی (1394) |
|
انواع مزاحمتها |
کلامی و فیزیکی |
نوبهار (1392)، نهاد تحقیقاتی حقوق زنان (1394)، شبانه (1397)، ویگاجیا و همکاران8 (2015)، کردی و حسینی نوذری (1394)، بیورانی (1395)، ایمان و همکاران (1390) |
مکان مزاحمتها |
محل کار |
رسولی (1395)، صادقی فسائی و رجب لاریجانی (1390)، کارل و همکاران9 (2014)، هیرش[8] (2015)، نیلسون و همکاران[9] (2017) |
دانشگاه |
||
مدارس |
||
وسایل نقلیه |
قندهاری (1384) |
|
پیامدهای مزاحمت خیابانی |
ترک تحصیل و کار |
|
تأثیرات روانی |
هانتر[14] (2012)، نهار و رئیویک[15] (2013)، فانی و زهاری[16] (2012) فیرچیلد و رودمن[17] (2008) |
|
کاهش رضایت شغلی زنان |
||
پیشگیری از مزاحمتها |
اصلاح فرهنگ و بهسازی فضای اجتماعی |
پاکنهاد (1392)، مکارتیل فلین[20] (2016)، ایگ و ادیلیگ[21] (2012)، ایمان و همکاران (1390)
|
اقدامات سیاستگذاری |
بکر[22] (2013)، دیلون و بکایا[23] (2014)، هاشیمانفر و گلستان (1393)، آلگاپار و ماریکان[24] (2014)، اوشینکو[25] (2002)، هانت و همکاران[26] (2007) |
|
توانمندسازی زنان |
صادقی فسائی و رجب لاریجانی (1390)، لنتون و همکاران[27] (1999) |
گزارشهای محدودی در افغانستان منتشر شده است که شامل گزارشهای رسولی (1395)، نوبهار (1392)، شبانه (1397)، زهیر (1393) و غفاری (1394) است. طبق این گزارشها و خبرها، مهمترین پیامد منفی برای زنان افغانستان، ترک تحصیل و ترک کار است و بیشتر زنان از فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی عقب ماندهاند. با این حال به نظر میرسد که مزاحمتهای خیابانی و جنسی در افغانستان زیاد است و با توجه به اینکه تحقیقات محدودی در داخل کشور بهصورت نظرسنجی و مستندسازی انجام شده است و نمیتوان بهصورت دقیق تخمین زد که چه آماری از مزاحمتهای خیابانی علیه زنان شهروند ساکن شهر هرات در دسترس است، این تحقیق علل مزاحمتهای خیابانی علیه زنان شهروند ساکن شهر هرات را بررسی میکند و در مسیر پرکردن خلأ پژوهشی گام برمیدارد. برتری این تحقیق نسبتبه دیگر پژوهشها در سطح افغانستان این است که تمام اقشار و طبقات زنان ساکن شهر هرات را شامل میشود.
مبانی نظری
مزاحمتهای خیابانی، نوعی از خشونت علیه زنان است که در فضای عمومی، خیابان، پیادهروها، بازار و کوچه و پسکوچههای شهرها مشاهده میشود. این مسئلۀ اجتماعی منفور و ناهنجار، منوط و محدود به فرهنگ و سرزمین خاصی نیست، هر جایی که بشر هست و زیست میکند، این پدیده با شدت و ضعف موجود بوده و هست Logan, 2015)).
متغیر مزاحمت خیابانی و میزان پوشیدگی براساس نظریۀ کلیشههای جنسیتی تبیین میشود. میشل[28] (1376) در کتاب خود با عنوان کلیشههای تبعیض جنسی مینویسد: «مردان موجودات تصمیمگیر و اهل عمل هستند؛ اما زنان موجوداتی منفعل، وابسته و نظارهگر جلوه میکنند» (دشتی خویدکی و حسینی، 1392: 159). براساس تبیینهای نظریۀ کلیشههای جنسیتی، مزاحمت جنسی در عرصۀ عمومی زمانی رخ میدهد که زنان پایشان را از مرزهای تعیینشده بهوسیلۀ کلیشههای جنسیتی فراتر بگذارند و خارج از نقشهای تعیینشده بهوسیلۀ کلیشههای توصیفی رفتار کنند و از حوزۀ خصوصی، که قلمروی توصیفی آنهاست، خارج و وارد عرصۀ عمومی شوند که مردان آن را قلمروی بلامنازع خود میشمارند. در این صورت مردان براساس کلیشههای تجویزی که در ذهن دارند، دست به ایجاد مزاحمت جنسی برای زنان میزنند تا «باید و نبایدهای» فراموششدۀ زنان را به آنها یادآوری کنند، آنان را به حوزۀ خصوصی و خانگی بازگردانند و به این طریق، مزاحمت جنسی تفوق مردان و انفعال زنان را تقویت و تثبیت کنند (لهسائیزاده و یوسفینژاد، 1389). هرچه زنان کلیشههای جنسیتی خود را بیشتر بپذیرند، بیشتر مورد مزاحمت قرار میگیرند. در فرهنگ مردسالار، راهبردی که مردها برای حفظ فاصلهشان با جنس زن از آن بهره میبرند، «تحکم» است و همین عنصر باعث ایجاد کلیشههای جنسیتی در سیر تاریخی خود شده است. تعرض کلامی، لمس بدن زنان و... از شیوههایی است که مردان به کار میبرند تا زنان از جایگاه خود خارج نشوند. اگر جامعۀ زنان بخواهد کمی متفاوت فکر کند، فرهنگ مردسالار آنقدر فشار میآورد تا زنان را اصلاح کنند. این مسئله حتی برای زنان هم باورپذیر میشود و بسیاری از آنها به نسل بعد از خود آموزش میدهند که اگر میخواهید اذیت نشوید و آزار نبینید، باید از کلیشههای خود خارج نشوید (آهنگر، 1397). با توجه به این نظریه، میزان پوشیدگی، نوعی قواعد اجتماعی قلمداد میشود که جامعه گونهای از این پوشش و ظاهر را برای زنان مجاز میداند که اگر زنان پای خود را فراتر از این محدوده قرار دهند، دیگران به آنها آزار میرسانند. در افغانستان نیز بهطور معمول، نوعی از پوشش برای زنان وجود دارد و نوع آرایش، رنگ مو، استفاده از پوششهای چسبیده، استفاده از روبند، استفاده از مانتو بدون چادر، نوع جوراب، مدل کفش و... نشاندهندۀ رعایتکردن یا نکردن این قواعد اجتماعی و بالطبع، ایجاد مزاحمت برای زنان است. در قرآن نیز خداوند در آیۀ ۵۹ و ۶۰ سورۀ احزاب میفرماید: «اى پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند. این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، به احتیاط نزدیکتر است و خدا آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و کسانى که در دلهایشان مرضى هست، از کارهای خود دست برندارند، ما تو را علیه ایشان خواهیم برانگیخت، در آنوقت مدت کمی در مجاورت تو خواهند زیست» (قرآن کریم، سورۀ احزاب).
متغیر عوامل محیطی نیز براساس نظریۀ فضاییشدن روابط جنسیتی تبیین میشود. براساس رویکردهای مبتنی بر تأثیر محیط فیزیکی، استفاده از وسایل حملونقل و فضای عمومی بر امنیت اجتماعی زنان تأثیر میگذارد. واتسون و استریر[29] (2010) دیدگاه فضاییشدن روابط جنسیتی را مطرح کرده و گفتهاند که شهرها و حومهها، بیشتر روابط جنسیتی را به نفع مردان و به ضرر زنان میدانند. زنان هنگام استفاده از وسایل نقلیۀ عمومی خلوت، احساس ناامنی میکنند و هنگام عبور از خیابانهای شلوغ و پرترافیک و قدمزدن در پارک، احساس خطر دارند. در برخی از مناطق علاوه بر مزاحمتهای کلامی، زمینۀ خشونت و مزاحمتهای بالاتر نیز برای زنان فراهم است و این خطر برای زنانی بیشتر است که به کاری اشتغال دارند و بیشتر در بیرون از خانهاند؛ پس آنها در مواجهه با انواع آزار و اذیتهای خیابانی قرار میگیرند (حاتمی و همکاران، 1393: 109). بنابراین بهعنوان یک اصل کلیدی، برنامهریزان شهری باید به این نکته توجه کنند که شهرها باید بهگونهای ساخته شوند تا حداقل نیازهایی از این قبیل را تأمین کنند، افراد بتوانند ببینند و دیده شوند، بشنوند و شنیده شوند، بتوانند کمک کنند یا فرار کنند و درنتیجه نباید در شهرها، محلی برای تحریک جرم و ناامنی وجود داشته باشد و بالعکس، باید همواره محیط را با مداخلات فیزیکی و اجتماعی منسجم و روح وحدت را در فضاهای عمومی شهری حاکم کرد (دهقانی و جلالی، 29:1398).
درواقع ترس از خشونت مردانه در زنان، در قالب ترس از فضای مردانه نمود مییابد. با توجه به ویژگیهای جسمی و روانی زنان در مقایسه با مردان، قلمروخواهی و میل به تصاحب فضا از سوی مردان، زنان را به عقبنشینی واداشته است و اینچنین فضا بهواسطۀ کمرنگشدن حضور زنان و غلبۀ مردان، در اصطلاح جنسیتی میشود. ترس زنان از خشونت فیزیکی، کلامی و غیرکلامی مردان، بهویژه در شرایط کالبدی، زمانی افزایش مییابد که رفتار جنس مخالف به بینظمی گرایش یابد. این بینظمی به شکل خشونت و مزاحمت برای زنان نمود مییابد (برومند و همکاران، 1395: 246). با توجه به این نظریه، عوامل وابسته به مکانهایی که ممکن است مزاحمت در آنها رخ دهد، نوع منطقۀ مسکونی، وسایل حمل و نقل عمومی استفادهشده و یا تراکم جمعیت محل مزاحمت است.
بهمنظور تبیین متغیر طرد اجتماعی نیز، از نظریۀ محرومیت جنسیتی نارایان[30] (1999) استفاده شده است. طرد اجتماعی باعث به حاشیه راندن زنان در جامعه میشود و به مفهوم فرآیندهای اجتماعی و نهادی است که حذف گروههای خاصی از مشارکت کامل را در زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی از جوامع شامل میشود. این مفهوم بهعنوان دلیل به حاشیه راندن افراد یا گروههای اجتماعی، فراتر از تمرکز بر محرومیت درآمدی است (Gore and Figueiredo, 1997 به نقل از شالچی و قلیزاده، 1397). افراد زمانی ازلحاظ اجتماعی مطرود محسوب میشوند که بهلحاظ مکانی در یک جامعه ساکن باشند، اما در فعالیتهای عادی شهروندان آن اجتماع مشارکت نداشته باشند (Flotten, 2006 به نقل از شالچی و قلیزاده، 1397). محرومیت جنسیتی یکی از سطوح طرد اجتماعی محسوب میشود؛ زیرا تصمیمات در سطح جامعه بیشتر به مردان واگذار میشود و زنان در مطالعات بررسیشده، خیلی کمتر از مردان دیده میشوند. مکانهای عمومی نیز بیشتر تداعیگر نقش مردانه و تصمیمات اجتماعی بیشتر در قلمروی مردان و خارج از محدودۀ زنان است. هرچه یک جامعه به این عقاید پایبندتر باشد، میزان محرومیت زنان و آزار آنان در جامعه بیشتر خواهد بود؛ بنابراین در جوامعی که زنان دچار محرومیت و طرد اجتماعی میشوند، بیشتر از سوی مردان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند Narayan et al.,) 1999). براساس این نظریات، تنگناهایی در زندگی زنان و در عرصههای جامعه و خانواده وجود دارد که بهسبب نابرابریهای جنسیتی، گزینههای در دسترس آنان را محدود میکند و به آنها اجازۀ انتخاب نمیدهد. این تنگناها شامل مشورتنکردن با آنها، اعتمادنداشتن به زنان، روابط اجتماعی ضعیف، نادیده گرفته شدن و... است که باعث طرد زنان در جامعه میشود و این اتفاق، موجبات مزاحمت مردان را برای زنان فراهم میآورد.
با توجه به مبانی نظری ارائهشده، مدل مفهومی پژوهش بهصورت زیر طراحی شد. مزاحمت خیابانی با چهار بعد کلامی، فیزیکی، بصری و تعقیبی بهعنوان متغیر وابسته، میزان پوشیدگی زنان، طرد اجتماعی و عوامل محیطی، بهعنوان متغیرهای مستقل در مدل زیر آمده است.
شکل1- مدل مفهومی پژوهش
Fig 1- Conceptual model of the research
روش پژوهش
روش پژوهش حاضر، پیمایشی است. این پژوهش بهصورت مقطعی انجام شده است و براساس ماهیت دادهها کمّی و ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی است. جامعۀ آماری پژوهش را کلیۀ دختران مجرد و زنان متأهل شهری ولایت هرات تشکیل میدهند. برآورد جمعیت ساکن ولایت هرات به تفکیک واحد اداری، شهری، روستایی و جنس سال 1397 تعداد 270000 نفر است. حجم نمونۀ این تحقیق با استفاده از نرمافزار Sample Power، با در نظر گرفتن ضریب همبستگی برای جامعۀ آماری 0.15، آلفای 0.05 و توان 0.808 تعداد 350 نفر به دست آمد. روش نمونهگیری این تحقیق غیراحتمالی (سهمیهای) است که برای هریک از طبقات با زیرگروههای جامعۀ مطالعهشده، سهمیهای در نظر گرفته میشود. شهر هرات شامل 15ناحیه است. به علت اینکه جمعیت هرکدام از این ناحیهها مشخص نیست، برای هر ناحیه بهجز ناحیۀ (پنجم)، سهم مساوی داده شده است. ناحیۀ پنجم بهلحاظ ظاهری وسیعتر از دیگر ناحیههاست و سهم بیشتری را به خود اختصاص داده است. از هر ناحیه زنان 16 سال به بالا انتخاب میشوند. دلیل انتخاب این سن، این است که 16 سالگی مرحلۀ دوم نوجوانی است. در این مرحله دختران توانایی جسمانی، عقلی و عاطفی دارند، تغییرات جسمی در آنها به وجود میآید و بدنشان ظاهر زنانه پیدا میکند. دختران دوست دارند در این سن مستقل باشند و در خیابان زیاد گشتوگذار کنند، ولی احتمال مورد مزاحمت قرار گرفتن آنها زیاد است. ابزار گردآوری دادههای این تحقیق، پرسشنامۀ محقق ساخته است. برای تجزیهوتحلیل دادههای این تحقیق از نرمافزار spss و از آمارهای توصیفی و آمارهای تحلیلی، شامل ضرایب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه استفاده شده است.
روایی پایایی
برای تعیین روایی پرسشنامه در این پژوهش، از روش روایی سازه استفاده شد. اعتبار سازه بر این مطلب تأکید میکند که آزمون تا چه اندازه سازۀ نظری است و صفت مدنظر را اندازه میگیرد. اعتبار سازه مبتنی است بر ساختن فرضیههایی دربارۀ مفاهیم مورد سنجش، آزمون این فرضیهها و تعیین همبستگی آنها با سنجش اولیه. این سنجش مستلزم سه اقدام اساسی است: در ابتدا سازندۀ آزمون باید صفت مدنظر را به دقت تحلیل کند، در مرحلۀ بعد، به چگونگی ارتباط صفت با متغیرهای دیگر توجه و بعد ازطریق آزمایش معلوم کند که آیا این روابط فرضی واقعاً وجود دارند یا خیر.
برای بررسی روایی سازه از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. بهمنظور بررسی ساختار عاملی، تحلیل عاملی به شیوۀ مؤلفههای اصلی به کار برده شد. قبل از اجرای تحلیل عاملی لازم است کفایت نمونهبرداری و معناداری اطلاعات موجود در ماتریس همبستگی، بررسی شود. شاخص KMO شاخصی از کفایت نمونهگیری است که کوچکبودن همبستگی جزئی بین متغیرها را بررسی و از این طریق مشخص میکند که آیا واریانس متغیرهای پژوهش، تحت تأثیر واریانس مشترک برخی عاملهای پنهانی و اساسی قرار دارد یا خیر. آزمون بارتلت بررسی میکند که چه هنگام ماتریس همبستگی ازنظر ریاضی ماتریسی واحد (همانی) است. اگر ماتریس همبستگی واحد یا یکه (همانی) باشد، برای شناسایی ساختار (مدل عاملی) نامناسب است. حالت دوم زمانی است که ماتریس همبستگی بین متغیرها، ماتریسی یکه یا واحد نباشد که در این صورت ارتباط معنیداری بین متغیرهاست و بنابراین امکان شناسایی و تعریف عاملهای جدید براساس همبستگی متغیرها وجود دارد.
جدول2- نتایج آزمونهای پایایی و روایی پرسشنامه
Table 2- The results of reliability and validity tests of the questionnaire
|
متغیر |
تعداد گویه |
آلفای کرونباخ |
بار عاملی KMO |
آزمون بارتلت |
درجۀ آزادی |
احتمال معناداری |
1 |
مزاحمت خیابانی |
51 |
0.752 |
0.674 |
702.5 |
24 |
0.001 |
2 |
طرد اجتماعی زنان |
9 |
0.874 |
0.654 |
699.3 |
8 |
0.021 |
3 |
محیط فیزیکی |
12 |
0.812 |
0.661 |
687.5 |
10 |
0.025 |
4 |
میزان پوشیدگی |
11 |
0.791 |
0.695 |
687.4 |
9 |
0.001 |
با توجه به نتایج جدول فوق، مقدار آزمون KMO برای متغیر وابستۀ مزاحمت خیابانی برابر با (674/0) به دست آمده و بین صفر تا یک است و هرچقدر به یک نزدیکتر باشد، به همان مقدار، پایایی نمونه بالاتر است. نتیجۀ آزمون بارتلت برابر با (5/702) در سطح خطای (001/0) به دست آمده است. برای متغیرهای مستقل نیز مقدار آزمون KMO و مقدار آزمون بارتلت با سطح خطای کمتر از 05/0 و معنادار به دست آمده است؛ درنتیجه تفکیک عاملها بهدرستی انجام شده است و سؤالهای مندرج در هر عامل، با همدیگر همبستگی دارند. بهطور خلاصه، عاملهای استخراجشده در این مطالعه، منطبق با انتظارات نظری محقق است و گویهها با بار عاملی مناسب ازلحاظ نظری و تجربی تأییدشدنی است.
تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
مزاحمت خیابانی: مزاحمتهای خیابانی به هرگونه ایجاد مشکل و دردسر از جانب مردان برای زنان اطلاق میشود. ایجاد مزاحمت تنها از سوی پسران اتفاق نمیافتد، مردان متأهل و مسن نیز به انجام این قبیل کارها مبادرت میورزند. ایجاد مزاحمتها برحسب اتفاق و بهخودیخود رخ نمیدهد، چهبسا ممکن است مسائل اجتماعی، فرهنگی و پایگاه اجتماعی فرد در آن دخیل باشد (ثمودی پیلهرود، 1392: 3). بهمنظور عملیاتیکردن، متغیر مزاحمت خیابانی به چهار بعد کلامی، فیزیکی، بصری و تعقیبی تقسیم شد که برای هر بُعد، گویههایی طراحی شد تا متغیر بهطور کامل سنجیده شود.
طرد اجتماعی زنان: طرد اجتماعی زنان به معنای تأکید بر وجه رابطهای محرومیت است که به معنای مشارکتنکردن افراد در فعالیتهای رایج جامعه است (فیروزآبادی و همکاران، 1395: 230). عملیاتیکردن متغیر با گویههایی دربارۀ مشورتنکردن با زنان، اعتمادنکردن به زنان، روابط اجتماعی ضعیف و نادیده گرفته شدن سنجیده شد.
میزان پوشیدگی زنان: پوشش یک امر طبیعی برای انسانها و از ممیزات او نسبتبه دیگر موجودات است. آرایش هم رفتاری است که از تمایل انسان به خودآرایی یا ظاهرآرایی نشئت میگیرد (آدمیان و همکاران، 1391). بهمنظور عملیاتیکردن متغیر، از گویههای مربوط به میزان پوشیدگی، مانند استفاده از پوششهای چسپیده، روبند، مانتوی بدون چادر، نوع جوراب، مدل کفش، نوع آرایش، رنگ مو و... استفاده شد.
عوامل محیطی: مجموعه عواملی که با توجه به موقعیت، امکان انجام عمل بزهکارانه را میسر میکند، هیچکس بدون وجود فرصتهای محیطی، که امکان انجام عمل مجرمانه را میسر میکند، قادر به بزهکاری نیست (فلسون و کلارک، 1388: 4). بهمنظور عملیاتیکردن متغیر از گویههای مربوط به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، نوع منطقۀ مسکونی و تراکم جمعیت محل مزاحمت استفاده شد.
جدول 3- گویههای مربوط به متغیرها
Table 3- Items related to variables
متغیر |
ابعاد |
گویهها |
|
مزاحمت خیابانی |
کلامی |
متلکگفتن، تهدیدکردن، سوتزدن، شوخیکردنهای بیمورد، تقاضای جنسی، تمجید و قربان و صدقه رفتن |
|
فیزیکی |
لگدزدن، بدن را لمس کردن، تنهزدن (شانهزدن)، گرفتن دست بدون رضایت، در آغوش گرفتن ناگهانی |
||
بصری |
چشمچرانی، چشمکزدن، نگاههای شهوتآلود و آزاردهنده، نمایش آلت تناسلی |
||
تعقیبی |
تعقیبکردن، ممانعت از عبور، بوقزدن با ماشین، روشن و خاموشکردن چراغ ماشین، نامهدادن، شماره تلفن دادن |
||
طرد اجتماعی زنان |
مشورتنکردن با زنان، اعتمادنکردن به زنان، روابط اجتماعی ضعیف، نادیده گرفته شدن |
||
عوامل محیطی |
استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی |
ماشین شخصی، تاکسی، مینیبوس، ملی بس، ریکشا، فلانکوچ، موتور |
|
نوع منطقۀ مسکونی |
خدمات شهری بیشتر، خدمات شهری متوسط و پایین |
||
تراکم جمعیت محل مزاحم |
محلههای پرجمعیت، رستوران، خیابان شلوغ، پیادهرو، خیابان خلوت، پارک، مراکز خرید، دانشگاه، زمین بازی، کوچۀ تنگ و... |
||
میزان پوشیدگی |
استفاده از پوششهای چسپیده، روبند و مانتوی بدون چادر، نوع جوراب، مدل کفش، نوع آرایش، رنگ مو و... |
||
یافتههای پژوهش
نتایج جدول زیر نشان میدهد بیشترین درصد پاسخگویان 16 تا 21 سال (47.7درصد) هستند. همچنین تعداد مجردها (48.6درصد) و متأهلها (44.3درصد) بیشتر از دیگر موارد است. دیپلم (42.6) و لیسانس (38.3) هم به ترتیب بیشترین میزان تحصیلات را به خود اختصاص دادهاند.
جدول4- فراوانی مربوط به متغیرهای جمعیتشناختی
Table 4- Frequencies related to demographic variables
سن |
فراوانی |
درصد |
وضعیت تأهل |
فراوانی |
درصد |
تحصیلات |
فراوانی |
درصد |
16-21 سال |
167 |
7/47 |
مجرد |
170 |
6/48 |
ابتدایی |
53 |
1/15 |
22-27 سال |
101 |
9/28 |
متأهل |
155 |
3/44 |
دیپلم |
149 |
6/42 |
28-33 سال |
33 |
4/9 |
مطلقه |
10 |
9/2 |
لیسانس |
134 |
3/38 |
34-39 سال |
24 |
9/6 |
همسر فوتشده |
12 |
4/3 |
فوق لیسانس |
12 |
4/3 |
40 و بالاتر |
25 |
1/7 |
بدون پاسخ |
3 |
9/0 |
دکتری |
2 |
6/0 |
جمع |
350 |
100 |
جمع |
350 |
100 |
جمع |
350 |
100 |
با توجه به جدول زیر، میانگین به دست آمده از متغیر وابسته نشان میدهد میانگین بُعد مزاحمت تعقیبی با میانگین (86/1) بالاتر از دیگر ابعاد است؛ بعد از آن به ترتیب، مزاحمت کلامی و بصری بالاترین میانگین را دارند. میانگین مزاحمت فیزیکی نیز 32/1 و پایینتر از دیگر ابعاد است.
جدول5- نتایج آزمون مقایسۀ میانگین ابعاد متغیر مستقل و وابسته
Table 5- The results of the comparison test of the average dimensions of the independent and dependent variables
متغیرها |
تعداد گویه |
میانگین |
واریانس |
انحراف معیار |
|
متغیر وابسته |
مزاحمت کلامی |
21 |
75/1 |
114/1 |
25/3 |
مزاحمت فیزیکی |
17 |
32/1 |
874/0 |
68/3 |
|
مزاحمت بصری |
5 |
70/1 |
654/0 |
3/3 |
|
مزاحمت تعقیبی |
8 |
86/1 |
145/1 |
14/3 |
برای بررسی رابطۀ سن و تحصیلات با میزان مزاحمت خیابانی، از ضریب اسپیرمن استفاده شده و نتایج در جدول زیر آمده است:
جدول6- آزمون همبستگی متغیر سن و تحصیلات با میزان مزاحمت خیابانی
Table 6- Correlation test of age and education variable with the amount of street disturbance
متغیر مستقل |
ضریب همبستگی اسپیرمن |
سطح معنیداری |
سن |
0.162 |
0.012 |
تحصیلات |
0.017- |
0.794 |
با توجه به جدول فوق، متغیر سن با متغیر مزاحمت خیابانی با ضریب همبستگی اسپیرمن (0.162) و در سطح اطمینان 95درصد همبستگی دارد و این همبستگی مثبت، مستقیم و معنادار است؛ اما رابطۀ متغیر تحصیلات با متغیر مزاحمت معنادار نیست؛ بنابراین فقط تفاوت میانگین مزاحمت خیابانی برای متغیر سن محاسبه و در جدول زیر آمده است.
جدول7- آزمون تفاوت میانگین مزاحمت خیابانی براساس ردههای سنی
Table 7- Average difference test of street harassment based on age groups
متغیر مستقل |
میانگین مزاحمت خیابانی برحسب ردههای سنی |
|
میانگین |
انحراف استاندارد |
|
16-21 سال |
6.1625 |
3.53578 |
22-27 سال |
7.7234 |
3.04943 |
28-33 سال |
6.0323 |
3.34150 |
34-39 سال |
7.9565 |
3.12582 |
40 و بالاتر |
7.8800 |
3.41955 |
جمع |
6.8438 |
3.42997 |
جدول فوق نشان میدهد میزان مزاحمت خیابانی برای گروه 34 تا 39 سال بیشتر از دیگر گروههاست. بعد از آن گروه 40 سال به بالا و 22 تا 27 سال بالاترین و گروه 16 تا 21 سال، کمترین میزان مزاحمت را تجربه کردهاند.
فرضیۀ 1: بین عوامل محیطی و مزاحمت خیابانی برای زنان، رابطه وجود دارد.
برای بررسی متغیر عوامل محیطی، ابتدا سه مؤلفۀ استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، نوع منطقۀ مسکونی و تراکم جمعیت محل مزاحمت بررسی شد. نوع منطقۀ مسکونی به سه قسمت با خدمات شهری بیشتر، متوسط و کمتر تقسیم شد. همچنین استفاده از انواع وسایل حملونقل و مکانهای عمومی بررسی شد که در آن برای زنان مزاحمت ایجاد میشود. نتایج به ترتیب در جداول زیر آمده است.
جدول8- آزمون تفاوت میانگین ابعاد مختلف عوامل محیطی
Table 8- Mean difference test of different dimensions of environmental factors
منطقۀ مسکونی |
مزاحمت خیابانی |
||||
تعداد |
میانگین |
آزمون F |
سطح معنیداری |
||
منطقۀ مسکونی |
خدمات شهری بیشتر |
87 |
1.18 |
7.040 |
0.001 |
خدمات شهری متوسط |
81 |
1.06 |
|||
خدمات شهری کمتر |
75 |
0.83 |
|||
وسیلۀ نقلیۀ استفادهشده |
ماشین شخصی |
239 |
2.26 |
2.874
|
0.00 |
تاکسی |
241 |
2.15 |
|||
مینیبوس |
239 |
2.40 |
|||
ملی بس[31] |
240 |
2.60 |
|||
ریکشا[32] |
239 |
3.07 |
|||
فلانکوچ[33] |
240 |
2.90 |
|||
موتور |
240 |
2.40 |
|||
تراکم جمعیت محل مزاحمت |
محلههای پرجمعیت |
241 |
2.26 |
5.602 |
0.00 |
رستورانها |
241 |
1.68 |
|||
فستفودها |
241 |
1.70 |
|||
خیابانهای شلوغ |
240 |
2.07 |
|||
پیادهروها |
241 |
2.46 |
|||
خیابانهای خلوت |
240 |
2.40 |
|||
پارکها و فضای سبز |
238 |
2.02 |
|||
مراکز خرید و بازار |
241 |
2.38 |
|||
محوطۀ دانشگاه |
228 |
1.70 |
|||
میدانها |
241 |
1.57 |
|||
زمینهای بازی |
238 |
1.56 |
|||
کوچههای تنگ |
241 |
2.10 |
|||
|
مزاحمت خیابانی |
||||
عوامل محیطی |
ضریب پیرسون |
سطح معناداری |
|||
0.312 |
0.00 |
با توجه به جدول بالا، میانگین مزاحمت در مناطق با خدمات شهری کمتر، بیش از دیگر مناطق است و هرچه بهسمت مناطق با خدمات شهری بیشتر میرویم، میزان مزاحمت کمتر میشود. با توجه به آزمون F، تفاوت میانگین مزاحمت خیابانی با توجه به وسیلۀ نقلیۀ استفادهشده معنادار است. طبق جدول بالا، کسانی که از وسایل نقلیۀ ریکشا و بعد از آن فلانکوچ استفاده میکنند، به ترتیب با میانگین 3.07 و 2.90 بیشتر با مزاحمت خیابانی مواجه میشوند. کمترین مزاحمت نیز مربوط به استفاده از تاکسی است. همچنین با توجه به آزمون F، تفاوت میانگین مزاحمت خیابانی با توجه به تراکم جمعیت معنادار است. با توجه به جدول بالا، میزان مزاحمت خیابانی به ترتیب در پیادهروها (2.46)، خیابانهای خلوت (2.40)، مراکز خرید و بازار (2.38)، محلههای پرجمعیت (2.26) و کوچههای تنگ (2.10) بیشتر از دیگر مکانهاست. در زمینهای بازی (1.56) و میدانها (1.57) نیز کمترین میزان مزاحمت رخ داده است.
بهطور کلی متغیر عوامل محیطی با متغیر مزاحمتهای خیابانی با ضریب همبستگی (0.312) و در سطح اطمینان 99درصد همبستگی دارد، این همبستگی مثبت و مستقیم و معنادار است و این فرضیه تأیید میشود.
فرضیۀ 2: بین طرد اجتماعی زنان و مزاحمت خیابانی برای آنها، رابطه وجود دارد.
بهمنظور بررسی رابطۀ بین متغیرهای طرد اجتماعی و مزاحمت خیابانی، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده و نتایج آزمون در جدول زیر آمده است.
جدول9- آزمون همبستگی متغیر طرد اجتماعی با متغیر مزاحمتهای خیابانی
Table 9- Correlation test of social exclusion variable with street harassment variable
وابسته مستقل |
مزاحمتهای خیابانی |
|
ضریب پیرسون |
سطح معنیداری |
|
طرد اجتماعی |
0.180 |
0.005 |
همانطور که دادههای جدول فوق نشان میدهد، متغیر طرد اجتماعی، با متغیر مزاحمتهای خیابانی، ضریب همبستگی (0.180) و در سطح اطمینان 99درصد همبستگی دارد، این همبستگی مثبت و مستقیم و معنادار است و این فرضیه تأیید میشود.
فرضیه 3: بین میزان پوشیدگی زنان و مزاحمت خیابانی برای آنها، رابطه وجود دارد.
جدول10- آزمون همبستگی متغیر میزان پوشیدگی با متغیر مزاحمتهای خیابانی
Table 10- Correlation test of the variable of the amount of clothing with the variable of street disturbances
وابسته مستقل |
مزاحمتهای خیابانی |
|
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معنیداری |
|
میزان پوشیدگی |
0.334 |
0.000 |
همانطور که دادههای جدول فوق نشان میدهد، میزان پوشیدگی زنان با متغیر مزاحمتهای خیابانی، با ضریب همبستگی (0.334) و در سطح اطمینان 99درصد همبستگی دارد، این همبستگی مثبت و مستقیم و معنادار است و این فرضیه تأیید میشود. با توجه به ضرایب به دست آمده، بیشترین همبستگی، متغیر وابستۀ مزاحمتهای خیابانی با متغیر مستقل میزان پوشیدگی زنان است.
تحلیل رگرسیون
در این تحقیق از رگرسیون چند متغیره برای تعیین اثر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته، استفاده شده است. جدول زیر تحلیل رگرسیون چند متغیره برای تبیین مزاحمتهای خیابانی است.
جدول11- خلاصۀ مدل رگرسیون 4 متغیرۀ مستقل بر مزاحمتهای خیابانی
Table 11- Summary of the regression model of 4 independent variables on street disturbances
ضریب همبستگی چندگانه R |
ضریب تعیین |
ضریب تعیین تعدیلشده |
F |
سطح معناداری |
0.492 |
0.273 |
0.218 |
16.54 |
0.000 |
دادههای جدول حاکی از آن است که ضریب همبستگی چندگانه (R)، معادل 0.492 است، یعنی متغیرهای طرد اجتماعی، عوامل محیطی و میزان پوشیدگی زنان بهطور همزمان، با ضریب 0.492 با مزاحمتهای خیابانی رابطۀ همبستگی دارند. ضریب تعیین معادل 0.273 و حاکی از آن است که 27.3درصد از واریانس وابسته، یعنی مزاحمتهای خیابانی در نمونۀ بررسیشده بهوسیلۀ واریانس متغیرهای مستقل طرد اجتماعی، عوامل محیطی و میزان پوشیدگی زنان تبیین میشود. نسبت F حاکی از آن است که برای آزمون معناداری ضریب تعیین، معادل 16.54 محاسبه شد که در سطح اطمینان 99درصد معنادار (Sig=0.000) بوده است.
جدول12- ضرایب تأثیر مدل تبیینکنندۀ مزاحمتهای خیابانی
Table 12- Effect coefficients of the explanatory model of street disturbances
متغیرهای مستقل |
ضریب تأثیر غیراستاندارد |
ضریب تأثیر استاندارد (Beta) |
مقدار آزمون تی )T- value( |
سطح معنیداری )sig( |
|
B |
انحراف معیار |
||||
ثابت (constant) |
46.3 |
19.382 |
|
2.390 |
.018 |
طرد اجتماعی زنان |
0.372 |
0.308 |
0.073 |
1.208 |
.228 |
عوامل محیطی |
1.121 |
0.260 |
0.242 |
4.231 |
.000 |
میزان پوشیدگی |
1.128 |
0.265 |
0.258 |
4.259 |
.000 |
سن |
1.412 |
0.314 |
0.046 |
2.45 |
048. |
تحصیلات |
1.254- |
0.685 |
0.106- |
1.874- |
065. |
وضعیت تأهل |
0.541 |
0.328 |
0.081 |
1.658 |
198. |
برای فهم دقیقتر شدت و جهت تأثیرات متغیرهای مستقل بر وابسته، از دادههای جدول بالا کمک گرفته شده است. یافتههای جدول فوق نشان میدهد از بین متغیرهای مستقل واردشده در مدل رگرسیونی، اثر متغیرهای عوامل محیطی و میزان پوشیدگی بهلحاظ آماری معنادار بوده است. این در حالی است که متغیر طرد اجتماعی تأثیر معناداری بر مورد مزاحمتهای خیابانی قرار گرفتن نداشته است و یا اینکه همپوشانی ندارند. ضریب تأثیر استاندارد (بتا)، جهت و شدت تأثیر متغیرهای مستقل بر وابسته را نشان میدهد. متغیر میزان پوشیدگی قویترین پیشبینیکنندۀ در مواجهۀ مزاحمت خیابانی قرار گرفتن است و متغیر عوامل محیطی در ردۀ بعدی قرار دارد.
تحلیل مسیر
تحلیل مسیر علاوه بر بیان اثر مستقیم، اثر غیر مستقیم و اثر کل هریک از متغیرهایی مستقل را برای متغیرهای وابسته نشان میدهد. نتایج تحلیل مسیر نشان میدهد اثر مستقیم سن بر متغیر وابسته، یعنی مزاحمتهای خیابانی یک اثر ضعیف است و اثر مستقیم سن بر میزان پوشیدگی زنان معنادار است، یعنی زنان شهر هرات در سنین متفاوت، میزان پوشیدگی و وضعیت ظاهریشان متفاوت است. اثر مستقیم میزان پوشیدگی بر مزاحمتهای خیابانی و نیز اثر مستقیم عوامل محیطی بر مزاحمتهای خیابانی معنادار است.
شکل2- نمودار تحلیل مسیر
Fig 2- Path analysis diagram
بحث و نتیجه
مزاحمتهای خیابانی یک معضل بزرگ برای زنان است و ازجمله ناهنجاریهای اجتماعی در جامعۀ افغانستان به شمار میرود. افغانستان ازجمله کشورهایی است که فرهنگ مردسالاری در آن رواج دارد و هر ظلمی از طرف مردان برای زنان انجام میگیرد. هرات از شهرهای بزرگ افغانستان است که سالهای زیادی است زنان و دختران در آن، در مواجهه با آزار و اذیت خیابانی قرار میگیرند و این آزار و اذیت جنسی را در اماکن عمومی بهصورت خاموش تحمل میکنند. این تحقیق از این جهت برای زنان هرات اهمیت خاصی دارد که زنان بخش عمدۀ عابران پیاده را تشکیل میدهند، از وسایل نقلیۀ عمومی استفاده میکنند، بیشتر از مردان به بازار میروند و همچنان در عرصههای اجتماعی دیگر هم حضور دارند. زمانی که زنان مورد مزاحمت قرار میگیرند و یا در فضای عمومی احساس ناامنی میکنند، کمتر در عرصههای اجتماعی فعالیت خواهند داشت؛ بنابراین اهمیت توجه به این موضوع ما را بر آن داشت تا مزاحمتهای خیابانی علیه زنان ساکن شهر هرات را بررسی کنیم.
در این پژوهش با توجه به مبانی نظری، سه متغیر اصلی طرد اجتماعی، پوشش ظاهری و عوامل محیطی را تعریف کردیم. طبق نظریات مطرحشده، پوشیدگی و ظاهر زنان نوعی قواعد اجتماعی قلمداد میشود و جامعه نوعی پوشش و ظاهر را برای زنان مجاز میداند که اگر زنان پای خود را فراتر از این محدوده قرار دهند، مورد آزار قرار میگیرند. همچنین واتسون و استریر (2010) دیدگاه فضاییشدن روابط جنسیتی را مطرح کردهاند که عوامل محیطی در شهرها و حومهها، بیشتر روابط جنسیتی را به نفع مردان و به ضرر زنان میدانند. از طرفی، دیدگاه طرد اجتماعی به این نتیجه میرسد در جوامعی که زنان دچار محرومیت و طرد اجتماعی میشوند، بیشتر در مواجهه با آزار و اذیت از سوی مردان قرار میگیرند.
ماتریس ضرایب همبستگی متغیرهای مستقل اصلی تحقیق با متغیر وابستۀ آن نیز نشان داد بیشترین همبستگی متغیر وابسته (مزاحمتهای خیابانی) با متغیر مستقل، میزان پوشیدگی زنان و عوامل محیطی است. بهطور کلی متغیر میزان پوشیدگی زنان و عوامل محیطی، بالاترین اثر کل را بهصورت فزاینده بر میزان مزاحمتهای خیابانی داشته است و قویترین و مهمترین پیشبینیکنندۀ میزان مزاحمتهای خیابانی در جامعۀ آماری است، طرد اجتماعی زنان در ردۀ بعدی تأثیر مستقیم بر میزان مزاحمتهای خیابانی قرار دارد. نتایج پژوهش با تحقیقات هانتر (2012)، گلی و همکاران (1394)، ثمودی پیلهرود (1392)، زهیر (1393)، چولکی (1395) و لهساییزاده و یوسفینژاد (1389)، حیدری چروده (1389)، هاشمیانفر و گلستان (1393)، نئوپان و چنسی لیند (2014)، گاردنر[34] (1995)، اوگن و بلکاستون (2012)، گروبر و بجورن[35] (1982)، اکبری و میرمحمدتبار (1396) و نوبهار (1392) همخوانی دارد.
مزاحمتهای خیابانی نوعی خشونت علیه زنان است که بیشتر از سوی مردان و بهصورت کلامی، فیزیکی، بصری و تعقیبی در خیابانها یا در مکانهای عمومی نسبتبه زنان اعمال میشود و پیامدهای منفی ازجمله تخریب هویت جنسی، احساس شرم و بیارزشی، سلبشدن امنیت فردی، خدشه به حیثیت و منزلت انسانی، بدبینی به جنس مخالف، ایجاد تنش در درون خانواده، آشفتگی در روابط اجتماعی، ترویج فساد اخلاقی و ... را برای زنان قربانی به وجود میآورد؛ بنابراین باید در جوامعی که اینچنین مزاحم زنان و باعث دورشدن آنها از اجتماع میشوند، راهکارهایی را اندیشید تا این قشر مهم و حساس آسیب نبینند. با توجه به اینکه جوامع با هم متفاوتاند، یکراه حل برای تمام جوامع صدق نمیکند. درواقع باید فرهنگ و حساسیتهای جامعه را مدنظر قرار داد و مطابق با آن، راهحل پیشنهاد کرد. برای حل معضل مزاحمتهای خیابانی در افغانستان، بهخصوص شهر هرات، چند نکتۀ اساسی وجود دارد:
البته با توجه به فرهنگ سنتی حاکم بر جامعۀ افغانستان و بهخصوص بعد از حاکمشدن طالبان و سیاستهای زنستیز آنان، این راهکارها به میزان کمی عملیاتی میشود.
[1] Street harrasment
[2] Macmillan
[3]. Lynn Lord
[4]. Fairchild
[5]. Uggen & Blackstone
[6]. Vogt & Stafford
[7]. Tinkler
[28] Michel
[29] Watson & Strayer
[30] Narayan
[31] اتوبوس ملی
[32] ریکشاها، گونهای از وسایل حمل و نقل با نیروی انساناند. گاریچی در ریکشاها، گاری دوچرخی را میکشد که یک یا دو نفر در آن نشستهاند.
[33] خودروی ون مسافربری
[34] Gardner
[35] Gruber and Bjorn