Document Type : Research Paper
Authors
1 Associate professor in Sociology, Faculty of Social Science, Yazd University, Yazd, Iran
2 Master of Sociology, Faculty of Social Science, Yazd University, Yazd, Iran
3 Ph.D. in Sociology, Researcher, Yazd, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
ارزشها از لایههای بنیادین فرهنگ به شمار میرود و استمرار و بالندگی جوامع انسانی را امکانپذیر میکند. نظام ارزشی، مجموعهای از اولویتهای اجتماعی است که اهداف، کنشها و مسیر زندگی کنشگران اجتماعی را تعیین میکند. ارزشها، پشتوانۀ گرایشها، الگوها و کنشهای اجتماعیاند. اینکه افراد در جامعه چگونه رفتار کنند، چه اهدافی را دنبال و تعاملات خود را چگونه تنظیم کنند، با جهتگیری ارزشی آنها ارتباط دارد. برخورداری جامعه از نظام ارزشی منسجم و یکپارچه، مقدمۀ توسعۀ فردی و اجتماعی است. جوامع تلاش میکنند نظام ارزشی منسجمی را تعریف کنند تا هم انسجام اجتماعی تضمین شود و هم افراد در چارچوب نظام ارزشی معین، در تعریف هویت و اهداف خود سرگردان نشوند.
نهادهای مختلف ازجمله خانواده، نهادهای دینی، نهادهای آموزشی، رسانه و فضای مجازی، بر جهتگیری ارزشی افراد تأثیر میگذارند. هریک از این نهادها در جهان معاصر، تلاش میکند تا بخش بیشتری از نیازهای ارزشی ما را در اختیار بگیرد. نسلهای بزرگسال، کمتر با این منابع چندگانه مواجه بودند؛ اما نسل امروز جوانان و نوجوانان، در دنیایی زندگی میکنند که الگوها و ارزشهای متنوعی از منابع مختلف را دریافت میکنند. نسل جوان که در گذشته عمدتاً تحت تأثیر خانواده بود، در دهههای اخیر در دامن نهادهای مکمل و جایگزین خانواده رشد میکند و هر روز با ابعاد نو، گسترده و عمیقتر مسائل محلی و جهانی مواجه است. ما در عصر شبکهها زندگی میکنیم که در آن شکلگیری شبکههای گوناگون اجتماعی آنلاین، شیوههای ارتباطی و اطلاعرسانی نوینی را به عرصۀ گستردۀ ارتباطات اجتماعی معرفی کرده است. انسان امروز تنها موجودی منحصر به خانواده و جامعه و کشور خود نیست، بلکه بخش جدانشدنی از جهان بشری و مناسبات جهانی است. جامعۀ ایران با تحولات پرشتابی در تمامی عرصههای زندگی ازجمله فرایند نوسازی، گسترش فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی نوین، رشد وسایل ارتباطجمعی ملی و جهانی، فرایند جهانیسازی و عوامل دیگری مواجه شد که موجب تغییرات فرهنگی و تحولات ارزشی شد و واکنش گروهها و نهادها نسبتبه این دگرگونیها مختلف بود. در سراسر جهان، جوانان هویتها و ارزشهای جاافتاده و سنتی را زیر سؤال میبرند و در جستوجوی ارزشها و شکلدادن به هویتی مستقل، فعال و فردیتیافتهاند که آزادانهتر و فراتر از مرزهای خانوادگی و اجتماعی است.
پژوهشهای پیشین، عوامل مختلفی ازجمله هوش اجتماعی (چهرهآزاد و همکاران، ۱۴۰۱)، استفاده از رسانهها (ایمانی و همکاران، ۱۴۰۰، شیرعلیزاده و همکاران، 1399، ساعی و وطنی، ۱۳۹۴، Benchman & Lemborg, 2013)، شیوۀ تصمیمگیری (حیدری و همکاران، ۱۳۹۹)، تغییرات اجتماعی و فرهنگی (صادقی و رضایی، ۱۳۹۸)، شهروندی زیستمحیطی (رستگارخالد و همکاران، ۱۳۹۶؛ Kılıçkaya et al., 2023)، هویت دینی (حیدری و رمضانی باصری، ۱۳۹۴)، تفاوت نسلی (بوستانی و چاریصادق، ۱۳۹۲) سن و تحصیلات (ظهیرینیا و آزاد ارمکی، ۱۳۹۳ و جهانگیری و همکاران، ۱۳۹۱)، پیشرفت تحصیلی (Gamage Dehideniya & Ekanayake, 2021) و سطح توسعۀ اقتصادی (Tulviste & Tamm, 2014; Marcker et al., 2013) را در ارتباط با جهتگیری ارزشی بررسی کردهاند. پژوهشهای کیفی انجام شده نیز، شکاف نسلی ارزشی (ربانی و محمدزاده، 1392) و ارزشهای بین نسلی (نیکخواه و همکاران، 1397) را واکاوی کردهاند. در این پژوهشها، کنشگران کمتر به مؤلفهها و شرایط شکلگیری ارزشها توجه کردهاند.
ارزشها عمدتاً در لایههای زیرین روایتها و تجربۀ کنشگران لانه دارد و فهم و تفسیر آنها از جهان و معنای کنش را برای آنها تعیین میکند. در چنین نگاهی فهم جهتگیری ارزشی، مستلزم استفاده از رویکردهای تفسیری و معناگراست. چنین دریافتی، سازگاری بیشتری با روشهای کیفی دارد و با استفاده از پیمایش و نظرسنجیهای کمی، لایههای عمیق معنایی و ارزشی حاصل نمیشود. به همین دلیل در این پژوهش تلاش شده است تا نگاهی درونگرا و تفسیرگرا به جهتگیری ارزشی جوانان شود. پژوهش حاضر، جهتگیری ارزشی جوانان شهر یزد را واکاوی میکند. از این طریق میخواهیم پی ببریم براساس تفسیر و تجربۀ جوانان، چه ارزشهایی در زندگی آنها غالب است، منابع و زمینههای جهتگیری ارزشی آنها چیست و در یک سؤال اینکه جوانان ارزشهای اجتماعی را چگونه تعریف و یا چه راهبردهای ارزشی را دنبال میکنند؟
پیشینۀ پژوهش
یافتههای پژوهش مرادی و روحانی (۱۴۰۱) نشان داد که انتظارات فزاینده در جوانان، آنها را از حوزههای منفعل به سوژههای اجتماعی و مقاوم بدل میکند. چهرهآزاد و همکاران (۱۴۰۱) نشان دادند که نظام ارزش، تأثیر مثبتی بر هوش اجتماعی دارد. ایمانی و همکاران (1400) در پژوهش خود نشان دادند متغیرهای جنسیت، گروه همسالان، ارزشهای اخلاقی خانواده، فضای آموزشی، رسانههای جمعی ملی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و مظاهر جهانیشدن، اثر معناداری بر میزان فاصلة بین نسلی و تعارض گفتمان دانشآموزان با نظام ارزشی جامعه دارد. شیرعلیزاده و همکاران (۱۳۹۹)، در پژوهشی با عنوان تبیین «جامعهشناختی تغییرات اولویتهای نظام ارزشی جوانان»، به این نتیجه رسیدند که میزان استفاده از رسانههای جمعی، دینداری، شبکههای اجتماعی و ارتباط با گروههای مرجع با اولویتهای ارزشی ارتباط دارد. یافتههای این پژوهش نشان داد که ارزش اقتصادی، مهمترین اولویت ارزشی جوانان است. صادقی و رضایی (1398) نشان دادند که تغییرات اجتماعی و فرهنگی، به تغییر ارزشها و نگرشهای ازدواج منجر شده است. ارزشهای رفاهطلبانه، بازاندیشی معطوف به گذشته و گسست و طرد ارزشهای بین نسلی، مهمترین مقولههای اولویت ارزشی افراد مطالعهشده در تحقیق نیکخواه و همکاران (1397) است. نتایج مطالعۀ رستگارخالد و همکاران (1396) نشان داد فردگرایی با شهروندی زیستمحیطی رابطه دارد. حیدری و رمضانی باصری (1394) دریافتند جهتگیری ارزشی مدرن، با ابعاد اعتقادی و احساسی رابطه دارد. ظهیرینیا و آزاد ارمکی (1393) به این نتیجه رسیدند که افراد جوانتر و دارای تحصیلات بالاتر، بهسمت ارزشهای فرامادی گرایش دارند. بوستانی و چاریصادق (۱۳۹۲) به این نتیجه رسیدند که نسل جدید در ارزشهایی غیر از جهانگرایی و قدرت، حداقل با یکی از نسلها تفاوت دارند. جهانگیری و همکاران (1391) به این نتیجه رسیدند که عضویت در انجمنها، رضایت از زندگی، دینداری و استفاده از رسانهها، با نوع جهتگیری ارزشی رابطۀ معناداری دارد. نتایج تحقیق معدنی و خسروانی (1390) نشان داد جنسیت، مذهبیبودن و رضایت از زندگی با جهتگیری ارزشی رابطه دارد.
پژوهش کیلیچایا و همکاران[1] (2023) نشان داد هرچه جهتگیری ارزشی نوعدوستانه بیشتر باشد، طرفداری از محیطزیست افزایش مییابد. گاماگی دهیدنیا و اکانایاکی[2] (2021) نشان دادند ارزشهای شخصی، نقش مهمی در اتخاذ رویکردهای یادگیری افراد در طول تحصیل دارد و بهویژه در آموزش عالی، این ارزشها بهطور درخور توجهی بر شخصیت افراد در جامعه و پیشرفتهای تحصیلی آنها تأثیر میگذارد. پژوهش گراش و رووی[3] (2017) همبستگی مثبت بین جهتگیری ارزشی و رفتار صادقانه را نشان میدهد. مارکر و همکاران[4] (2013) مطالعهای دربارۀ رابطۀ بین جهتگیری ارزشی و سلامت روان در سه کشور چین، روسیه و آلمان انجام دادند. نتایج نشان داد تأثیر جهتگیری ارزشی سنتی در چین بالاتر از روسیه و آلمان بود و پس از آن روسیه و آلمان قرار دارد. در جهتگیری ارزشی سنتی خیرخواهی و حمایت اجتماعی بیشترین تأثیر را دارد، در حالی که در جهتگیری ارزش مدرن، انعطافپذیری تأثیر بیشتری دارد. تولویست و تام[5] (2014) نشان دادند اولویتهای ارزشی نوجوانان از بزرگسالان متفاوت است. ارزشهای مربوط به لذتگرایی در نوجوانان و ارزشهای مربوط به خیرخواهی در بزرگسالان بیشتر است. روی[6] (2008) نشان داد مادیگرایی رابطۀ معنادار و مثبتی با پایگاه اقتصادی و اجتماعی در منطقههای توسعهیافتۀ غربی و اروپای شمالی دارد. گالاند و لمل[7] (2008) دریافتند در کشورهای بسیار پیشرفته و صنعتی نیز، ارزشهای سنتی در کنار ارزشهای جدید همزیستی دارد. درواقع نوگرایی ارزشهای جدید را همراه خود به ارمغان میآورد، اما ارزشهای سنتی را بهطور همزمان از بین نمیبرد، بلکه ارزشهای سنتی در کنار ارزشهای جدید به حیات خود ادامه میدهند و گاهی اوقات با ارزشهای جدید ترکیب میشوند. اینگلهارت[8] (2006) براساس دادههای تجربی پیمایش ارزشها نشان داد ارزشهای اجتماعی افراد در طول سه دهۀ گذشته در اروپا، تغییر کرده است. نتایج او حاکی از آن است که تغییرات ارزشی افراد، از اولویتهای ارزشی اقتصادی و امنیت فیزیکی و جسمی بهسوی اولویتهای ارزشی خودابرازی و کیفیت زندگی در حال تحول است. درواقع به نظر او معجزۀ اقتصادی در کشورهای صنعتی پیشرفته در دهههای اخیر، افراد را از نیازهای زیستی و اولیۀ خود جدا کرده و این قدرت را به آنها بخشیده است که ارزشهای فرامادی نظیر تعلق، خودابرازی و ... بروز دهند.
ملاحظات نظری
دربارۀ ارزشها و جهتگیری ارزشی، نظریههای متعددی در اندیشۀ اجتماعی کلاسیک و معاصر مطرح است. در میان جامعهشناسانی که تحولات ارزشی را در جوامع امروزین مطالعه کردهاند، اینگلهارت (1395) از همه مشهورتر است. ازنظر او جایگزینی نسل جدید بهتدریج به تحول بلندمدت از ارزشهای مادی به فرامادی منجر خواهد شد. او کمیابی و جامعهپذیری را عوامل پیشبینیکنندۀ دگرگونی ارزشی میداند. فرضیۀ کمیابی، دلالت بر این دارد که رونق و شکوفایی اقتصادی به گسترش ارزشهای فرامادی منجر میشود. براساس فرضیۀ اجتماعیشدن نیز، دگرگونی ارزشها وقتی پدید میآید که یک نسل جوانتر جایگزین نسل مسنتر میشود. نظریۀ تحول ارزشی، برآوردهشدن نیازهای مادی افراد را مایۀ پررنگشدن نیازهای فرامادی و اجتماعی میداند. اینگلهارت (1395) بر این باور است که به وجود آمدن نیازهای فرامادی، باعث پیدایش جنبشهای نوین اجتماعی با دیدگاههای بشردوستانه و مسائل کیفی زندگی مانند حقوق بشر، حقوق زنان، صلح، محیطزیست و... میشود. نسلهای جوانتر، نسبتبه نسلهای مسنتر، ارزشهای خودشکوفایی را بیشتر میپذیرند. آنها در دورانی از رشد اقتصادی و اجتماعی سریع زندگی میکنند و در معرض دیدگاههای جدید و متفاوت بیشتری قرار دارند. این امر باعث میشود که آنها ارزشهای جدیدی را بپذیرند و بهدنبال تحقق آنها باشند. سطوح بیسابقۀ بالای امنیت اقتصادی و فیزیکی، موجب تغییر فرهنگی فراگیری میان نسلها شد که شکل جدیدی به ارزشها و جهانبینیهای جوامع مذکور میداد. این تغییر فرهنگی بهنحوی بود که باعث گذار از ارزشهای مادی به ارزشهای پسامادی میشد و این خود بخشی از گذار بزرگتر از ارزشهای بقا بهسوی ارزشهای ناظر بر ابراز خویشتن بود. این تحول فرهنگی عمده، متضمن حرکتی بود که از امنیت اقتصادی و فیزیکی و نیز انطباق با ارزشهای گروه شروع میشد و بهسوی تأکید فزاینده بر آزادی فرد در انتخاب نحوۀ زندگی خود پیش میرفت (اینگلهارت، 1400: 13).
شوارتز و بیلسکی[9] (1994) ارزشها را به دو بخش جمعى و فردى تقسیم مىکند. ارزشهاى جمعى، ابعاد محافظهکارى و توجه به ماوراى خود و ارزشهاى فردى، تمایل به تغییر و تقویت خود (پیشبرد اهداف شخصى) را شامل مىشود. ابعاد ارزشى تشکیلدهندۀ محافظهکارى و توجه به ماوراى خود، که بیانگر ساختار سنتىاند، عبارتاند از: امنیت، همنوایى، سنت، نوعپرستى و جهانروایى (رستگارباورى). ابعاد ارزشى تشکیلدهندۀ تقویت خود و تمایل به تغییر نیز، که بیانگر ارزشهاى مدرناند، شامل قدرت، موفقیت، لذتگرایى، برانگیختگى و خوداتکایىاند.
ازنظر گیدنز (1384)، یکی از مهمترین ویژگیهای مدرنشدن جوامع، تشدید بازاندیشی است؛ به این معنا که کنشگران اجتماعی در پرتو دستیابی به اطلاعات جدید، در بستری از فناوری ارتباطات و اطلاعات، در همهچیز بازاندیشی میکنند. این بازاندیشی در ارزشها نیز رخ میدهد. به اعتقاد گیدنز (1384)، هویت انسان در جامعۀ حال حاضر ویژگی بازاندیشانه دارد. در قدیم هویت انسان را جامعه و سنتها شکل میدادند، اما این هویت در جامعۀ مدرن باید همیشه ساخته و پرداخته شود. با توجه به مفهوم بازاندیشی، فرد ازطریق تعاملات و دستیابی به اطلاعات در زمینههای مختلف، عقاید و ارزشهای خود را تغییر میدهد و افزایش جریانهای جهانی و فرهنگ سرمایهداری و مصرف، این وضعیت را تشدید میکند و باعث میشود تا جامعه بهسمت فردیتگرایی بالاتر سوق پیدا کند. فناوریها و رسانهها اعضای جهان اجتماعی را قادر میکند که در همۀ ابعاد از خانواده گرفته تا مشخصکردن ارزشها، سبک زندگی، ساختار اجتماعی، شغل و نحوۀ زندگی را به چالش بکشند (ابرکرامبی، ۱۳۸۸: ۵۳). او در حوزۀ سنتها، عرف، بدن و شیوههای درمان بازاندیشی میکند و تحولات در این کانون را معطوف به آینده و تحولات آتی میداند (گیدنز، 1387: 113). ظرفیت اجتماعی ایجادشده برای بازاندیشی به ما اجازه میدهد تا به عقب برگردیم و خودمان را دوباره در نظر بیاوریم و دربارۀ خودمان بازاندیشی کنیم (Crossley, 2005: 2).
باومن (1384) به اجتماع فردیشده اشاره میکند که جهان اجتماعی را در بر میگیرد و افراد در آن، بیشتر به خود اهمیت میدهند و برای خود تلاش میکنند. افراد برای زندگی خود، لذتهای بیشتری را فراهم میکنند و مهارتها و توانایی خود را توسعه میدهند. باومن (1384) به ناپایداری پیوندهای انسانی در جهان مدرن اشاره میکند و معتقد است که در این جهان، ارتباطات و پیوندهای انسانی بسیار شکننده، ناپایدار و دائماً در حال تغییرند و همۀ تعلقات انسان بهراحتی گسستپذیر و تمامی پایبندیها و تعهدات، موقتی است. در جهانی که دائماً در حال فردیتبخشی است، افراد احساس میکنند که بهراحتی دور انداخته میشوند. پیوندها در جهان مدرن سست است، روابط جدی نیست و مانند ردایی سبک بر دوش طلب میشود تا بتوان هر لحظه آن را به کنار انداخت. ازنظر او در جوامع جدید، فردیت افراد در حال افزایش است، روابط مدام در حال شکلگیری و نابودیاند، شکل روابط انسانی تغییر پیدا کرده است و افراد یکدیگر را بهصورت کالا میبینند؛ همانگونه که کالاها تاریخ انقضا دارند، روابط هم دارای تاریخ انقضایند، حتی ممکن است زمانی که تاریخ انقضای رابطهای تمام نشده باشد، با گزینۀ بهتر و پرسودتری جایگزین شود.
ریتزر (1389) در تشریح و کاربست نظریۀ کنش متقابل نمادین دربارۀ خود، بر این گزاره تأکید میکند که خود در جهان ما تا حد زیادی دگرگون و کانون توجه ما در جهان مدرن شده است، حتی بهصورت یک وسواس درآمده است. امروزه در جهانی زندگی میکنیم که بر تعداد بیشتری از چیزها تأمل میورزیم. اینترنت و جهانیشدن، ما را در تماس با چیزهای بیشتری قرار میدهد و باعث میشود بهنحو فزاینده بر آنها تأمل کنیم. خودمان ازجمله چیزهایی هستیم که این روزها بیشتر بر آنها تأمل میورزیم. امروز خود به پروژهای برای بسیاری از مردم تبدیل شده است. ما دلمشغول خود و سازگارکردن آن با جامعۀ در حال تغییر و موضع در حال تغییرمان در جامعه شدهایم.
ازنظر تورن (1402) جامعهشناسی کلاسیک، نهادینهشدن ارزشها را منطبق بر جامعهپذیری کنشگران میدانست و کنشگر اجتماعی را حامل ویژگیهایی به حساب میآورد که برآمده از جایگاه او در نظام اجتماعی است. رفتار آنها بر پایۀ میزان انطباق نقشهایشان یا قدرت و ضعف ادغام ارزشها، هنجارها و شکلهای سازمانی جامعه تحلیل میشود. ازنظر تورن (1402)، با توجه به تحولات جوامع انسانی، باید این تصویر کلاسیک از جامعه و کنشگر را کنار گذاشت و گونۀ نوینی از تحلیل را جایگزین آن کرد که تحلیل کنش اجتماعی در کانون آن قرار دارد. او در تحلیل خود از وضعیت نظام کنش در جهان جدید، تمرکز را بر فرهنگ میگذارد. ازنظر تورن (1402)، فرهنگ چارچوبی برای روابط اجتماعی، مجموعهای از ارزشها و ایدئولوژی مسلط نیست، بلکه مجموعهای از منابع و الگوهاست که کنشگران اجتماعی برای مدیریت و تسلط بر آنها، با هم نزاع میکنند و برای تبدیلشان به سازمان اجتماعی، وارد مذاکره میشوند. در این رویکرد، فرهنگ حوزۀ رقابت است. کار جمعی و سطح کنش (خودتولیدی) که در هر مجموعهای وجود دارد، تعیینکنندۀ جهتگیری فرهنگی است. ما در حال گذار از تصویری جهانمدار از زندگی اجتماعی به تصویری انسانمدار از آنیم. جامعهای که به بالاترین سطح تاریخمندی میرسد، انسان را بر پایۀ کنشها و روابط کارگزاریاش تعریف میکند. در چنین جامعهای، اخلاقمندی بر پایۀ پیروی از دستورات، غلبه بر منافع و احساسات تعریف نمیشود، بلکه بر پایۀ اراده به خوداظهاری، به رسمیت شناختن دیگران در مقام شخص و پذیرش تفاوتها و ارادههایشان برای تشخصیافتن، تعریف میشود (تورن، 1402: 28). او برای شرح معنای خود از کنشگران اجتماعی جدید، از مفهوم تاریخمندی استفاده میکند. تاریخمندی به معنای مجموعهای از الگوهای فرهنگی، شناختی، اخلاقی و اقتصادی است که ازطریق آن جامعه رابطهاش را با محیط پیرامون تنظیم و چیزی را تولید میکند که آن را فرهنگ مینامیم. ارزشها همان جهتگیری فرهنگی عمومی در جامعهاند که با کالبدیافتن درون هنجارهای اجتماعی، رفتار جمعی را مدیریت میکنند. اصول قدیمی که وحدتبخش زندگی اجتماعی بود، جای خود را به اصل وحدتبخش جدید میدهد. این وحدت برآمده از جنبش برای آزادسازی خلاقیت انسانی است. آزادی جایگاهی بالاتر از عقلانیسازی و مدرنسازی مییابد. این آزادگی را در معنایی عمیقتر، سوژگی مینامند. سوژگی نمایانگر ظرفیت آدمی برای آزادی خود از تحکم جماعتی است. بشر دیگر ارباب طبیعت و خرد نیست، بلکه خالق خویشتن است. کنشگر تا آنجا وحدت دارد و فعالیتهای خود را تنظیم میکند و سازمان میدهد که بهشخصه تاریخمندیاش را زندگی کند؛ یعنی خود را از شکلها و هنجارهای بازتولید رفتار و مصرف رها و در تولید الگوهای فرهنگی مشارکت کند. ارزشمحوری برای این سوژه-کنشگران، بازشناسی خود و دیگری در مقام سوژه است. کنشگران اجتماعی دیگر از زبان تاریخ سخن نمیگویند، بلکه فقط از زبان خودشان و سوژههای معین سخن میگویند. عصر ما دیگر در گیر و دار علم نیست و به اخلاقگرایی رو کرده است. ما دیگر نمیخواهیم سیر وقایع را مدیریت کنیم، بلکه میخواهیم حق داشته باشیم تا بدون خردشدن زیر فشار سازوبرگ قدرت، خشونت و پروپاگاندا، خودمان باشیم. کنشگر معاصر، ضد جمعگراست و بیش از آنکه بخواهد آزادیبخشی جمعی را باور داشته باشد، به آزادیهای شخصی باور دارد و بر این باور است که زندگی اجتماعی نه بهواسطۀ قوانین طبیعی و تاریخ، بلکه بهواسطۀ کنش آنانی سازمان مییابد که میکوشند جهتگیری فرهنگی پذیرششدۀ خود را به مناسبات اجتماعی مسلط بدل کنند (تورن، 1402: 42).
روش پژوهش
روش پژوهش حاضر کیفی است و از رویکرد تفسیری استفاده شده است. با توجه به اینکه بهدنبال فهم ابعاد و عناصر سازندۀ نظام ارزشی، کشف زمینهها، شرایط شکلگیری و پیامدهای جهتگیری ارزشی جوانان از دیدگاه بودیم، از روش دادهبنیاد نظاممند استفاده کردیم (Corbin & Strauss, 2015). این روش، ساختار منظمی را برای دستهبندی یافتهها ارائه و استخراج نظریه از دل یافتهها را ممکن میکند. میدان پژوهش شهر یزد است. مشارکتکنندگان از میان جوانان 18تا 34 سالۀ ساکن در شهر یزد، با شیوۀ نمونهگیری نظری و هدفمند انتخاب شدند. بهمنظور دسترسی به دیدگاههای مختلف، جوانان از گروههای اقتصادی و اجتماعی مختلف و از محلههای گوناگون در شهر یزد انتخاب شدند. فرایند انتخاب مشارکتکنندگان، همزمان با تحلیل دادهها انجام شد و فرایند مصاحبه تا زمان غنیشدن مقولهها و استحکام روابط بین آنها، برای رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. اشباع نظری زمانی حاصل میشود که دادههای اضافی، کمکی به تکمیل و مشخصکردن یک مقولۀ نظری نمیکنند و نمونهها از آن پس مشابه به نظر میرسند. ما 49 نفر از جوانان مناطق مختلف شهر یزد را انتخاب کردیم و مشخصات آنها را در جدول زیر آوردیم. اسامی مشارکتکنندگان پژوهش، مستعار است.
جدول 1- ویژگیهای مشارکتکنندگان
Table 1- Participant’s characteristics
ردیف |
نام |
سن |
تحصیلات |
وضعیت شغلی |
ردیف |
نام |
سن |
تحصیلات |
وضعیت شغلی |
1 |
فرزانه |
29 |
لیسانس |
پرستار |
26 |
رها |
31 |
لیسانس |
پرستار |
2 |
زهرا |
20 |
دیپلم |
دانشجو |
27 |
امیر |
30 |
فوق لیسانس |
مهندس معمار |
3 |
علی |
22 |
لیسانس |
دانشجو |
28 |
محمدحسین |
31 |
دکترا |
پزشک |
4 |
علیرضا |
32 |
فوق لیسانس |
کارمند بانک |
29 |
فهیمه |
21 |
لیسانس |
عکاس |
5 |
محمد |
26 |
لیسانس |
دبیر جغرافیا |
30 |
امیرحسین |
28 |
سیکل |
نقاش |
6 |
فاطمه |
28 |
فوق لیسانس |
کارمند |
31 |
سینا |
27 |
فوق لیسانس |
دبیر ادبیات |
7 |
راضیه |
25 |
لیسانس |
دانشجو |
32 |
نفس |
30 |
سیکل |
خانهدار |
8 |
سمیه |
31 |
فوق لیسانس |
حسابدار |
33 |
حسین |
33 |
دکترا |
جهانگرد |
9 |
محمدرضا |
30 |
دیپلم |
مغازهدار |
34 |
عرشیا |
25 |
لیسانس |
بیکار |
10 |
رضا |
26 |
لیسانس |
بیکار |
35 |
رؤیا |
29 |
لیسانس |
خانهدار |
11 |
حمید |
30 |
لیسانس |
باریستای کافه |
36 |
آرزو |
24 |
لیسانس |
خیاط |
12 |
آتنا |
29 |
فوق لیسانس |
ادمین اینستاگرام |
37 |
شیوا |
26 |
دیپلم |
آرایشگر |
13 |
سها |
24 |
لیسانس |
دانشجو |
38 |
سامان |
29 |
دیپلم |
کارگر |
14 |
سپیده |
30 |
لیسانس |
خانهدار |
39 |
پیام |
34 |
لیسانس |
بنگاهدار |
15 |
زهرا |
18 |
دیپلم |
دانشجو |
40 |
سعیده |
22 |
فوق دیپلم |
آرایشگر |
16 |
کیمیا |
26 |
لیسانس |
دانشجوی ارشد |
41 |
مریم |
21 |
فوق دیپلم |
کارمند |
17 |
کیانا |
19 |
دانشجو |
عکاس |
42 |
حمید |
25 |
دیپلم |
بازاریاب |
18 |
ستاره |
19 |
دانشجو |
عکاس |
43 |
محسن |
28 |
فوق دیپلم |
املاک |
19 |
علی |
20 |
دیپلم |
باریستا |
44 |
الهه |
29 |
دیپلم |
کارمند |
20 |
عارفه |
21 |
دانشجو |
طراح داخلی |
45 |
مرجان |
24 |
دانشجو |
دانشجو |
21 |
ساناز |
27 |
کارشناسی ارشد |
کارمند |
46 |
فاطمه |
22 |
دیپلم |
دانشجو |
22 |
نعیمه |
28 |
کارشناسی ارشد |
کارمند |
47 |
طناز |
23 |
فوق دیپلم |
دانشجو |
23 |
شیما |
23 |
لیسانس |
آرایشگر |
48 |
فهیمه |
26 |
لیسانس |
دانشجو |
24 |
منصوره |
24 |
دیپلم |
خیاط |
49 |
مسعود |
23 |
لیسانس |
باریستا |
25 |
فرشته |
26 |
کارشناسی ارشد |
طراح لباس |
|
|
|
|
|
برای گردآوری داده از روش مصاحبۀ عمیق استفاده کردیم؛ به این شکل که مصاحبه با سؤالات محدود و مشخص هدایت شد، اما مصاحبهشونده در پاسخگویی به سؤالها و موضوعها، از آزادی و اختیار کافی برخوردار بود. این نوع از مصاحبه انعطافپذیری زیاده دارد و اطلاعات فراوانی را به محقق میدهد. همچنین مصاحبه را با سؤالاتی مانند اینکه در زندگی عمدتاً بهدنبال چه هستید؟ مهمترین خواستهها و اولویت شما چیست؟ آغاز میکردیم. ما پرسشهای مرتبط را در حین گفتوگو، توسعه میدادیم. هر مصاحبه بین 70 تا 90 دقیقه طول کشید. با برخی از مصاحبهشوندگان، دو مرحله مصاحبه شد. با رضایت مصاحبهشوندگان، همة مصاحبهها ضبط شد و بهصورت مکتوب درآمد. مصاحبهها با توجه به پیشنهاد و راحتی مصاحبهشونده، در پارک، کافه یا محل کار انجام شد. برای دستیابی به چارچوب سؤالات پژوهش، ابتدا با تعدادی از جوانانی گفتوگو شد که به موضوع علاقه داشتند و بعد سؤالات طراحی و پس از مصاحبه با پنج نفر از جوانان و انجام تحلیل و بررسی مصاحبهها، سؤالات پژوهش اضافه شد. فرایند مصاحبهها و جمعآوری دادهها تا اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل داده از همان مصاحبههای اول شروع شد. نگارندگان ابتدا چندینبار متن مصاحبهها را میخواندند. این امر منجر میشد تا بینشی از مصاحبه داشته باشند و فهم کلی از دادهها کسب کنند. محققان بعد از این بازخوانیها، فرآیند کدگذاری را شروع کردند. کدگذاری با استفاده از روش کوربین و اشتراوس[10] (2015) در سه مرحلۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. در مرحلۀ کدگذاری باز، مصاحبه به متن تبدیل شد و ما پس از آن، خواندن متن و ویرایش اولیۀ متون مصاحبه را آغاز کردیم؛ سپس با خواندن تک تک گزارهها، کدگذاری باز را انجام دادیم. همزمان با فرایند کدگذاری، سؤالات جدیدی شکل گرفت و مصاحبههای جدید همزمان با فرایند کدگذاری انجام شد. در مرحلۀ کدگذاری محوری، کدهای اولیه را ویرایش و با ترکیب کدهای مرتبط، ساخت مقولههای فرعی را آغاز کردیم. در مرحلۀ کدگذاری انتخابی، با ترکیب مقولههای فرعی مرتبط به 10 مقولۀ اصلی رسیدیم. ساخت مدل پارادایمی با تحلیل و بررسی آغاز شد و سپس مقولۀ مرکزی شکل گرفت. درنهایت تحلیل و نظریهپردازی را انجام دادیم. برای دستیابی به اعتمادپذیری یافتهها، از راهبردهای مختلفی استفاده کردیم؛ مانند تماس طولانی با مشارکتکنندگان (فرایند ارتباط با جوانان و انجام مصاحبهها 5 ماه طول کشید که در این مدت بهصورت مداوم با جوانان ارتباط داشتیم)، تبادلنظر با همتایان (دربارۀ سؤالات، یافتهها و اطلاعات خود با سه نفر از متخصصان مرتبط، تبادلنظر منظم و پیوسته انجام دادیم)، کفایت مرجع (تمام مصاحبههای انجامشده از ابتدای پژوهش را جمعآوری و نگهداری کردیم) و کنترل اعضا (یافتههای پژوهش را با جوانان مشارکتکننده مطرح کردیم و نظرات آنها را دربارۀ تحلیلها، تفسیرها و مقولهها و نتایج پرسیدیم). برای اتکاپذیری دادهها سعی شده است تا مصاحبههای پژوهش در محیطی آرام انجام شود، تمامی مصاحبهها بهطور کامل ثبت و ضبط و بدون جهتگیری بهطور کامل و دقیق پیادهسازی شود. برای رعایت اخلاق پژوهش، ابتدا پژوهشگر خود و هدف پژوهش را معرفی کرد و بعد اجرای مصاحبه با اعلام رضایت مصاحبهشوندگان، آغاز شد. همچنین به تمامی مصاحبهشوندگان اطمینان داده شد که تمامی مصاحبهها محرمانه خواهد ماند، ضرر و زیانی متوجهشان نخواهد بود و تمامی اطلاعات با اسامی مستعار، انتشار خواهد یافت.
یافتهها
با تحلیل متن مصاحبههای انجامشده به مفاهیم، مقولههای فرعی، اصلی و درنهایت مقولۀ مرکزی رسیدیم. در ابتدا بیش از 700 مفهوم از پاسخهای مشارکتکنندگان به دست آمد. با بررسی و تلفیق مفاهیم مشابه، به 69 مقولۀ فرعی رسیدیم و پس از طبقهبندی مقولههای فرعی، یافتهها در قالب 10 مقولۀ اصلی دستهبندی و تحلیل شد. مقولههای اصلی عبارتاند از: نواندیشی، خودمحوری، مادیگرایی، زندگی مجازی، فشارهای چندجانبه، بازاندیشی، تعاملات بیمرز ابزاری، بیهنجاری، فقر چشمانداز و ذهن مهاجر.
جدول2- مقولههای فرعی و اصلی مستخرج از مصاحبهها
Table2- Categories and subdcategories emerged from interviews
مقولههای فرعی |
مقولۀ اصلی |
جایگاه در مدل |
مقولۀ مرکزی |
سیالیت، کسب حقوق شهروندی، جهاناندیشی ارزشی، برابری جنسیتی، تحولخواهی |
نواندیشی |
شرایط علی |
کنشگرایی مادی |
استقلال فردی، اولویت خویشتن، شخصیسازی، تاریخسازی جهانی فردی، مقاومت مناسکی، شادمانهزیستن فردی |
خودمداری |
شرایط علی |
|
عطش پول، خواستههای مادی، پول مرکزی، شیوع تفکر مادی، تمایزبخشی مادی، مطالبۀ مادی |
مادیگرایی |
شرایط علی |
|
فراغت رسانهای، همدم مجازی، اتحاد مجازی، محتوای الهامبخش، دوگانگی نمایش، درآمد مجازی، استیصال مجازی |
زیستوارۀ مجازی |
شرایط زمینهای |
|
سونامی تورم، دغدغۀ بقا، شعارزدگی، بهشت اجباری، کنترلگری افراطی، خانوادۀ آزارنده، نارضایتی شغلی، بیفایدگی تحصیل، ناخرسندی از تأهل |
فشارهای چندجانبه |
شرایط مداخلهگر |
|
اسطورهشکنی، بیپردهگویی، دین اقتضائی، بلاتکلیفی، نقد افراطگرایی، نظارت ذهنی، پذیرش گزینشی، وارونهسازی ارزشی، مقاومت در برابر یکسانسازی |
بازاندیشی |
راهبردها |
|
خردهفرهنگ ارتباطی، بیانگیزگی به ازدواج، بیحسی عاطفی، تشنگی ارتباطی، روابط فراهنجار، نردبان اجتماع، نارضایتی ارتباطی، اپیدمی محتوای جنسی، تقلای ارتباطی |
تعاملات بیمرز ابزاری |
راهبردها |
|
بیمسئولیتی شهروندی، خرابکاری اجتماعی، تنش عمومی، قانونگریزی، خرافات مدرن، همرنگی مخرب |
احساس بیهنجاری |
پیامدها |
|
فرسودگی شخصی، تنبلی نهادیشده، آیندههراسی، دورنمای اقتصادی منفی، بیاعتمادی اجتماعی، اضطراب منزلت |
فقر چشمانداز |
پیامدها |
|
احساس جبر جغرافیایی، جستوجوی آرامش، پیگیری روشهای مهاجرت، احساس محدودیت، مهمان ناخوانده |
ذهن مهاجر |
پیامدها |
شرایط علی
جهتگیری ارزشی جوانان، تحت تأثیر عواملی چون نواندیشی، خودمحوری و مادیگرایی است. البته علل متعدد دیگری هم نقش دارد، اما این عوامل در اظهارات جوانان مشارکتکننده، پررنگ بود.
نواندیشی: یکی از مقولههای به دست آمده از پژوهش، نواندیشی است. این مقوله به اندیشه و خواستههای گوناگون جوانان اشاره دارد؛ به این معنا که مشارکتکنندگان در جستوجوی ارزشهای نوین و دوری از چارچوبهای از پیش تعیین شدۀ اجتماعیاند. یکی از مشارکتکنندگان در این باره گفت:
«انقدر از مرزهای جامعه عبور کردم که دیگه احساس میکنم با ارزشها و انتظاراتی که جامعه ازم داره همخونی ندارم، خودم برای خودم یک مسیری رو مشخص کردم و مرزهایی رو شکستم و ارزشها و انتظارات مربوط به خودم رو شکل دادم، نه چیزی که جامعه ازم انتظار داره» (آرزو، ۲۴ساله).
جوانان معتقدند که باید حقوق شهروندی خود را به دست بیاورند و جامعه باید آنها را شهروند خود بداند، امکانات کافی برای رشد و پیشرفت را در اختیارشان بگذارد و آزادیهای گوناگون و اطلاع از اخبار صحیح و درست را برای آنها فراهم کند؛ سپس جوانان به جهاناندیشی ارزشی اشاره کردند که تمایل به اجراییشدن ارزشهای جهانی گوناگون مانند عدالت، آزادی، امنیت، مسئولیتپذیری و... دارند و معتقدند با اجرای این ارزشهای جهانی در جامعه، مسیر پیشرفت هموارتر و رسیدن به آینده روشن و موفقیت امکانپذیر میشود. راضیه در این باره گفت:
«عدالت یعنی هرکسی در هر جایی که هست، به حقترین باشه و بر مبنای وضعیتی که داره، مورد قضاوت قرار بگیره. این خواستۀ من و چیزی مثل آزادی، به نظرم باید توی همۀ جوامع و جهانها محقق بشه. اگر ما بتونیم به این ارزشها جامۀ عمل بپوشونیم، مطمئنم که همهچی رو به راه خواهد شد».
مشارکتکنندگان ضمن اشاره به محدودیتهای گوناگونی که دارند، خواهان رسیدن به برابری جنسیتیاند و با توجه به اصل برابری و انسانیت، خواستار تغییر در قوانین برای رسیدن به حداکثریت برابری در جامعهاند و برای رسیدن به این امر، تلاش خود را انجام میدهند؛ سپس آنها به تحولخواهی اشاره میکنند که در راستای انتقاد از ارزشهای گذشته، تمایل به تغییرات و ایجاد تحولات بر مبنای ارزش و خواستههای خود را دارند. جوانان تمایل به ایجاد انقلاب و تغییراتی بر مبنای تمایلات و ویژگیهای خودتعیینگر و خودخواسته دارند.
خودمداری: جوانان مشارکتکننده معتقدند که خودشان باید زندگی دلخواهشان را شکل دهند. آنها باید در جنبههای گوناگون مالی، عاطفی، جسمی، جنسی و... استقلال داشته باشند. ازنظر آنها استقلال مالی مهمترین رکن برای رسیدن به دیگر جنبههای استقلال و داشتن زندگی مستقل فردی به شمار میرود. آنها به اولویتبودن خود در تمامی امور اشاره میکنند و معتقدند تنها خودشاناند که تا آخر عمر برای خود باقی میمانند و به همین دلیل باید تمام وقت، توجه و هزینه را برای مهمترین شخص زندگیشان، یعنی خودشان، صرف کنند. یکی از مشارکتکنندگان در این باره گفت:
«اگر بخوام کلاً آدمهای زندگیم رو اولویتبندی کنم، اول از همه خودم رو توی اولویت قرار میدم. یکی دوبار شده که خودم بهتنهایی برای خودم تولد گرفتم و دوست نداشتم کسی توش شرکت کنه. برای همین خودم بهصورت مستقل برای خودم تولد گرفتم» (سامان، ۲۹ساله).
جوانان تمایل دارند زندگی را برای خودشان شخصیسازی کنند. آنها در شخصیسازی اهداف، برنامهها و استایل خود میکوشند. فاطمه 28ساله گفت:
«من برای پیگیری آرزوها و هدفام دنبال یه مسیری هستم که مختص به خودم باشه که هم از راه لذت ببرم و هم درنهایت بتونم به هدفام برسم. من متناسب با عقایدم، تواناییهام و استعدادم برنامه میریزم و حرکت میکنم، نه طیکردن راه بقیه و استفادهکردن از برنامهای که متناسب با من و عقایدم نیست».
مشارکتکنندگان به تأثیر فرد در جامعه اشاره میکنند و معتقدند میتوانند بهصورت فردی تاریخسازی کنند و اثرگذار باشند. آنها به ابعاد ملی قانع نیستند و این تأثیر را بهگونهای جهانی تصور میکنند. آنها به مقاومت مناسکی اشاره میکنند که بهنوعی اعتراض خود را از راههای گوناگون و اعمال مقاومتی نشان میدهند. ازنظر آنها شادی نقش مهمی را در زندگی ایفا میکند و آنها زیست شاد فردی را برای خود رقم میزنند.
مادیگرایی: برای جوانان امروزه، پول محور همهچیز است. یکی از مصاحبهشوندگان میگفت: «پول ستارالعیوب است!» مشارکتکنندگان معتقدند بدون داشتن پول به استقلال نمیرسند. آنها از اهمیت زیاد پول و نقش محوری آن در زندگی باخبرند. شیوای ۲۶ ساله در این باره گفت:
«مهمترین چیزی که توی زندگیم وجود داره، استقلال مالیه که تا حدی تونستم بهش دست پیدا کنم؛ اما بازم دائماً دلم میخواد بیشتر مستقل بشم و همه سعیم رو براش میکنم. اگر پول داشته باشی میتونی آدم مستقلی بشی و توی جنبههای مختلف استقلال داشته باشی و زندگی خودت رو بسازی».
جوانان عطش دستیابی به پول و دستاوردهای مادی را در خود میپرورانند و معتقدند در جامعۀ امروزی، پول نقش مهم و مرکزی در لذتبردن از زندگی و گرهگشایی از تمامی مشکلات دارد. آنها معتقدند امروزه ذهنیت پولی در جامعه شکل گرفته است و تمامی افراد تفکر مادی دارند. امیرحسین در این رابطه گفت:
«خیلی از چیزایی که قبلاً مهم بود، دیگه الآن مهم نیست؛ مثلاً انسانیت، آبرو، وجدان، شرف و ... الآن دیگه همهچی بر مبنای پول سنجیده میشه. دیگه برای بقیه مهم نیست که تو چقدر آدم با وجدانی بودی، مهم اینه که الآن چقدر پول تو جیبته. همۀ مردم هم همینطوری فکر میکنند و بر مبنای پول، انسانیت سنجیده میشه».
پول نقش عامل تمایزبخش بین افراد ثروتمند و معمولی را بازی میکند و باعث خاصشدن افراد میشود. ازنظر مصاحبهشوندگان، پول عیبها را میپوشاند! زمانی که افراد پول داشته باشند، دیگران عیبهایشان را نمیبینند. پول باعث پرکردن خلأهای افراد و پوشاندن نقاط ضعفشان میشود و بهگونهای ابزار کسب جایگاه دانش و احترام به شمار میآید. آنها مطالبهگری مادی را وظیفهای همگانی میدانند و معتقدند جامعه باید مسیر را برای تمامی افراد در راستای برآوردهشدن نیازهای مادی فراهم کند.
شرایط زمینهای
شرایطی که زمینه و بستر را برای شکلگیری نظم ارزشی جوانان و راهبردهای آنها فراهم میکند، زیستوارۀ مجازی است که در ادامه تشریح شده است.
زیستوارۀ مجازی: رسانههای اجتماعی و فضای مجازی، بخش مهمی از زندگی جوانان را به خود اختصاص داده است. بنابراین جوان امروزی بخش عمدهای از ارزشها، نیازها و رفتارهای خود را در فضای مجازی جستوجو، درونی و ابراز میکند. اگر بگوییم زندگی جوانان در فضای مجازی برساخت میشود، اغراق نکردهایم. تفریح، کار، آموزش و .. در فضای مجازی شکل میگیرد. جوانان عمدتاً اوقات فراغت خود را در فضای مجازی میگذرانند. آنها در این فضا به تماشای فیلم و سریال مینشینند و یا زندگی افراد گوناگون را پیگیری میکنند؛ سپس آنها به نجاتدهندگی این فضا برای رفع تنهایشان اشاره میکنند، به صورتی که دوستهای مجازی مییابند و با آنها تبادل نظر و ارتباط پیدا میکنند. یکی از مشارکتکنندگان گفت:
«یه جوری شده ازطریق گوشیهای همراه، ارتباط مجازی همه جایی و کاملاً در دسترس شده که آدم هر جا حس کرد تنهاست، سریع به سراغ دوستهای مجازی بره و باهاشون چت کنه. من معمولاً از روی بیکاری میرم و به آدمهای مختلف چت میکنم و از تنهایی درمیام» (رؤیا، خانهدار).
ازنظر جوانان، فضای مجازی باعث افزایش همدلی اجتماعی و میزان بالارفتن حمایت مجازی از یکدیگر، با توجه به جریانات شکلگرفته شده است. آنها به محتواهای گوناگونی اشاره میکنند که در راستای رشد فردی و آموزشهای گوناگون در فضای مجازی برایشان الهامبخش بوده و کاربرد داشته است. ارشیا ۲۵ساله گفت:
«رشد ویژگیهای فردی حالا چه ازنظر فکری، روحی یا عملی، ازطریق دنبالکردن پیجهایی که محتوای خوبی دارند، قطعاً امکانپذیره. بعضی از پیچها به هم توی بهبود افسردگی کمک کرده. پیچهایی که شادزیستن و توی لحظه زندگی کردن رو بهم یاد میدن».
جوانان به نمایش دوگانۀ خود در فضای مجازی اشاره میکنند، به صورتی که بین شخصیت ارائهشدۀ خودشان در فضای حقیقی و فضای مجازی فاصلۀ زیادی وجود دارد و این فاصله برایشان فشارهایی را ایجاد میکند. تعدادی از مشارکتکنندگان از راههای گوناگون مانند آنلاینشاپ یا تولید محتوا، درآمد مجازی کسب میکنند. درنهایت استیصال مجازی به فشارهای گوناگونی اشاره دارد که فضای مجازی برای جوانان به وجود میآورد.
شرایط مداخلهگر
یکی از عوامل مهمی که در جهتگیری ارزشی جوانان مداخله دارد، فشارهای چندجانبهای است که جوانان تجربه میکنند. این فشارهای گوناگون در علل و راهبردهای کنش از دیدگاه جوانان، نقش مهمی دارد. فشارهای اقتصادی و نظارتگری، از مهمترین شرایط مؤثر بر جهتگیری جوانان است.
فشارهای چندجانبه: ازنظر جوانان تورم و افزایش قیمت بیرویه، باعث ناتوانی آنها در تأمین هزینههایشان شده است و این افزایش قیمت بهصورت ناگهانی و خانهخرابکن همچون سونامی اتفاق میافتد. یکی از مشارکتکنندگان که خودش مغازهدار است، در این باره گفت:
«هر جنسی رو که توی مغازه میارم، دفعۀ بعدی که میخوام تهیه کنم باید قیمت بیشتری رو براش بپردازم. این کار را برای من مغازهدار و همچنین برای خریدار خیلی سخت میکنه و زندگیها واقعاً دشوار شده» (محمدرضا، ۳۰ ساله).
همچنین آنها دائماً دغدغۀ بقا و رفع نیازهای اولیهشان را دارند که فکرشان را بهصورت شبانهروزی درگیر میکند. جوانان از شعارزدگی و وعدهوعیدشنیدن از مسئولان خسته میشوند و دیگر تمایلی به شنیدن حرفهای آنها ندارند. ازنظر جوانان، جامعه بهصورت افراطی در حال کنترلکردن اعضای خود است تا اعضایی را که میخواهد برای خود شکل دهد، اما این کار نتیجۀ عکس دارد. سینا که ۲۷ سال دارد، در این باره گفت:
«من دائماً در حال کنترلشدن بودم و هستم. اینکه الآن دارم چیکار میکنم همه ازش اطلاع دارن. همین قضیه فیلترینگ توی اینستاگرام یا تلگرام نشون میده که میخوان منو کنترل کنند که نتونم به چیزایی که مدنظرمه حتی فکر کنم».
آنها اشاره میکنند برای زندگی در اجتماع و پذیرش بهوسیلۀ جامعه به اعمالی روی آورند که با خود واقعی آنها فاصله دارد و به تغییراتی منجر میشود که بیشتر جنبۀ منفی دارد. جوانان به نارضایتیهای شغلی گوناگون و استرسهای شغلی خود اشاره کردهاند. جوانان یزدی به کاربردینبودن تحصیل و پیامد آن که بیکاری است نیز، توجه کردهاند. آزارندهبودن خانواده و ناخرسندی از زندگی متأهلی نیز، از مواردی است که به جوانان فشار وارد میکند.
راهبردهای کنش
در مواجهه با شرایط و پدیدۀ مطالعهشده، جوانان از کنشها و تعاملات مختلف استفاده میکنند. بازاندیشی ارزشی و تعاملات بیمرز ابزاری، از مهمترین راهبردهای کنش جوانان مطالعهشده است. آنها در شرایطی که در آن زندگی میکنند، مرتب در همۀ امور بازاندیشی و گاهی تردید میکنند و برای دستیابی به اهداف خود در این شرایط، به تعاملات بیمرز و ابزاری روی میآورند.
بازاندیشی: نظام عقاید و ارزشهای افراد، شکلدهندۀ رفتارها و زندگی آنهاست. برای بسیاری از جوانان، عقاید و ارزشها بازاندیشی، تغییر و اصلاح شده است. جوانان اسطورهشکنی و از پذیرش بدون قید و شرط افرادی حذر میکنند که بهعنوان اسطوره مطرحاند. آنها معتقدند که هیچ انسانی خوب مطلق نیست و تمامی افراد جنبههای مثبت و منفی دارند؛ بنابراین تصاویر موجود از اسطورهها باید کنار گذاشته شود. آتنای ۲۹ ساله در این باره گفت:
«چیزی که بهعنوان الگو یا اسطوره ازش یاد میشه، من با عقل و منطقم را به چالش میکشم و بدون قانعشدن، اون رو نمی پذیرم. ما مثل نسلهای قدیمی نیستیم که بدون چون و چرا بپذیریم».
سپس آنها بیپردهگویی میکنند؛ به این معنا که با زبان صریح و یا گاهی با فحاشی، از عقاید و ارزشهای گوناگون مانند جهان بعد از مرگ انتقاد میکنند. جوانان از افراطگرایان و متعصبان انتقاد میکنند و سختگیری و تعصب را نمیپذیرند. آنها به نیروی درونی و ذهنی اشاره میکنند که از درون براساس عقاید و ارزشهای گذشته، آنها را کنترل میکند و باعث شکلگیری احساسات منفی در هنگام کار ناهنجار میشود. جوانان هنگام مشکلات و سختی، به دین و امور مذهبی مراجعه میکنند تا مشکلاتشان را حل کنند و به آرامش برسند. جوان به بلاتکلیفی اشاره میکند که در اثر آن نمیتواند به شناخت دقیق و کاملی از عقاید و ارزشها، بهخصوص ارزشهای دینی دست یابد. تغییرات مداومی نیز در جامعه اتفاق میافتد که باعث شکاکیت و نسبیگرایی در آنها میشود. مشارکتکنندگان اقدام به پذیرش گزینشی میکنند، بهگونهای که بخشهایی از عقاید و ارزشها را میپذیرند که برایشان دلخواه است و بخشهایی را کنار میگذارند که تمایلی به آن ندارند. سها که دانشجوی حقوق است، در این باره گفت:
«من از تغییر و تحول همیشه استقبال میکنم؛ مخصوصاً اگه توی موارد دینی و ارزشی باشه و یه حرکت جدید و نو اصلاحی باشه و باعث بشه که بتونم به شناخت بیشتری از خودم و محیط اطراف هم برسم و میتونم یک دین خودساخته را به وجود بیارم و بهش عمل کنم».
جوانان به این نکته اشاره میکنند که انسان به سهم خود ارزشساز است و مسیر دلخواهش را شکل میدهد و آن را طی میکند و باید تمامی اعضا برای مبارزه با یکسانسازی و شبیهسازی تمام افراد، با یکدیگر تلاش کنند.
تعاملات بیمرز ابزاری: جوانان تمایل زیادی به داشتن ارتباطات گوناگون دارند و برای ایجاد و نگهداری ارتباط، دست به هر کاری میزنند. آتنا در این رابطه گفت:
«برای نگهداشتن آدمهای اطرافم براشون خرج میکنم؛ از خرید چیزای روزمره بگیر تا گوشی و این چیزا و برای رسیدن به فردی که میخواستمش و ارتباط باهاش شروع کردم به عوضکردن خودم که اکثر این تغییرات هم منفی ».
تعدادی از آنها دچار بیحسی عاطفی شدند و تمایلی به داشتن احساسات در رابطه ندارند. ازنظر آنها محتوای جنسی در زمینههای گوناگون در حال افزایش است. جوانان در حال تجربۀ روابط فراهنجار در ابعاد گوناگوناند. جوانان مشارکتکنندۀ مجرد نسبتبه ازدواج بیانگیزهاند و تمایلی به آن ندارند. مشارکتکنندگان به اجتماع مانند یک ابزار و نردبان برای رسیدن به خواستههای فردی خودشان توجه دارند. با توجه به اینکه جوانان خواستههای فردی دارند، جمع میتواند ابزار رسیدن آنها به اهداف فردیشان را تسهیل کند. جوانان اشاره میکنند که توانایی رسیدن به بسیاری از اهدافشان بهصورت فردی و با تلاش فردی را ندارند؛ بنابراین به جمع در راستای رسیدن به اهداف خود اهمیت میدهند و مادامی از آن حمایت میکنند که مطابق با خواستهها و اهداف فردی خودشان باشد. سمیه در این رابطه گفت:
«تو دیگه الآن باید هر آدمی را جوری ببینی که حتی شده یه پله به پیشرفت تو کمک کنه. کلاً برای ارتباط باید بری سمت آدمی که تو رو ببره بالاتر. ازطریق هر آدمی که باهاش ارتباط برقرار میکنی، باید یه اصل رو در نظر بگیری و اونم این هستش که به تو یه سود و منفعتی برسونه».
جوانان از نارضایتیهای گوناگون از ارتباطات خود گله کردهاند. آنها از پایان ناگهانی و روابط بیسرانجام و بینتیجه خسته و بعد از پایان ارتباط، درگیر افسردگی و بیماریهای روحی و جسمی گوناگونی شدهاند.
پیامدها
راهبردهای جوانان برایشان پیامدهایی چون بیهنجاری، فقر چشمانداز و ذهن مهاجر را بهدنبال میآورد که در ادامه تشریح شده است.
احساس بیهنجاری: یکی از مقولههای به دست آمده از پژوهش حاضر، بیهنجاری است. ازنظر جوانان یزدی مشارکتکننده در پژوهش، در حال حاضر میزان بیتفاوتی افراد در جامعه افزایش یافته است، بهطوری که آنها دیگر تمایلی به مشارکت اجتماعی در زمینههای گوناگون ندارند. یکی از مشارکتکنندگان در این باره گفت:
«من دیگه نسبتبه خیلی از چیزایی که قبلاً بهشون عمل میکردم بیتفاوت شدم و دیگه برام مهم نیست. اصلاً دیگه تمایلی به شرکت توی گروههای مردمنهاد یا گروههایی که بهصورت جمعی شروع میکنند به پاکسازی زبالهها ندارم» (حمید، ۳۰ ساله).
همچنین جوانان به خرابکاری اجتماعی، آسیبزدن به اموال عمومی و سرقت از آن اشاره میکنند. آنها به خرافات مدرن روی آوردهاند، بهگونهای که در حال حاضر جوانان بهدنبال دعانویس و انجام طالعبینی برای آیندهنگری و رسیدن به خواستههای خودند. در این راستا آنها بهنوعی همرنگی مخرب اشاره کردهاند که در جامعۀ بیهنجاری دچار همهگیری شده است و آنها ناچارند برای همراهی با دیگران، از آنها الگو بگیرند و بسیاری از قوانین و اخلاقیات را زیر پا بگذارند. سمیه که جوانی ۳۱ ساله است، در این باره گفت:
«من میبینم که این روزها همه دارن دروغ میگن، منم بهطور ناخودآگاه آدم دروغگویی شدم یا توی هر جمعی که میرم، حالا چه دختر چه پسر دارند، راجع به همدیگه غیبت میکنن و پشت سر هم حرف میزنند، از من انگاری که از آنها الگو گرفتم».
جوانان که برای اینکه تافتۀ جدابافتهای از دیگران نباشند، در خیلی از کارهایی با دیگران همراهی میکنند که برخلاف اعتقاداتشان است و معتقدند در جامعه برای این همرنگی، نوعی عادیسازی انجام شده است. عادیسازی بهگونهای است که اگر فردی همرنگ با دیگران نباشد، در جامعه پیشرفت نمیکند؛ سپس آنها به قانونگریزی اشاره میکنند که جوانان در جامعه دچار نقص گردن و زیر پا گذاشتن قوانین مختلفاند و تمایل به رعایت قوانینی دارند که خودساخته است. مشارکتکنندگان به تنش عمومی اشاره میکنند که در حال حاضر پرخاشگری در جامعه افزایش پیدا کرده و فحاشی عادیسازی شده است.
فقر چشمانداز: جوانان مشارکتکننده عمدتاً تصویر روشن و امیدوارانهای از آینده زندگی خود ندارند. آنها دیدگاه مثبتی به آینده ندارند و به همین دلیل دچار فرسودگی شخصی شدهاند. امیرحسین ۲۸ ساله گفت:
«به نظرم آدم تا یک جایی کشش داره تا یک جایی میتونه تحمل کنه. تو این نقطه که من هستم، دیگه واقعاً تحمل آینده رو ندارم. حوصلۀ هیچی رو ندارم. قبلاً اوضاع بهتر بود، ولی حالا حوصلۀ خودمو ندارم چه برسه به دیگران و آینده و این حرفا».
مشارکتکنندگان معتقدند که در حال حاضر تنبلی در جامعه تنبلی، به یک عادت همگانی تبدیل شده است و در آینده نیز افزایش مییابد. آنها آیندههراسی دارند و معتقدند اوضاع روز به روز وخیمتر میشود و آینده بدتر از حال و گذشته خواهد بود. جوانان معتقدند جامعه ارزش افراد را بر مبنای مادیات و پول میسنجد و تمامی داشتههای خود را نمایش میدهد و این کار موجب لذتنبردن افراد از دستاوردهایشان میشود، به صورتی که تلاشهای فرد به چشم نمیآید و تنها دستاورد و موفقیت است که دیده میشود. این وضعیت آنها را از آینده میترساند؛ سپس آنها به دورنمای اقتصادی منفی اشاره میکنند که در ذهن خود شکل دادهاند. یکی از مشارکتکنندگان به نام رها، در این باره گفت:
«با این وضع و اوضاع اقتصادی که میبینم، کاملاً نسبتبه آینده ناامیدم و به هدفهای اقتصادیم فکر هم نمیکنم. حقوقها تغییری نمیکنه، اما قیمتها روز به روز گرانتر میشه و اینها نمیذاره من خوشبین باشم».
آنها به اضطراب منزلت اشاره میکنند که بهدلیل ترس از بیهدفی، بیهودگی، نداشتن قابلیتهای شخصی و جایگاه مناسب در خانواده، آن را تجربه میکنند و معتقدند که میزان این اضطراب در آینده افزایش مییابد.
ذهن مهاجر: جوانان مشارکتکننده در پژوهش، تمایل زیادی به مهاجرت دارند. آنها به جبر جغرافیایی قارۀ آسیا و کشور ایران اشاره میکنند و معتقدند همینکه در این مکان به دنیا آمدند، دچار بدشانسی شدهاند. یکی از مشارکتکنندگان جوان در این باره گفت:
«من هر روز که از خواب بیدار میشم، از اینکه توی ایران و آسیا هستم استرس میگیرم و کل روزم رو درگیر این استرس هستم. توی این جغرافیا، تو کاملاً بلاتکلیفی و لنگ در هوا».
آنها به مهاجرت و رفتن به کشورهای خارجی، بهعنوان مکانی برای رسیدن به ثروت اشاره کردهاند و معتقدند خارج از کشور، خاستگاه ثروت است. جوانان تمایل زیادی به داشتن آرامش دارند و دائماً در جستوجوی آناند. ازنظر آنها کشور ایران محدودیتهای بسیاری دارد که آنها را در اسارت خود میگیرد و با انواع ممنوعیتها باعث مرگ آرزوهایشان میشود. یکی از مشارکتکنندگان گفت:
«من بعد از دوران دانشگاه شاهد مرگ آرزوهام بودم و اینها دونه دونه کشتهشدن. هر چقدر از صبح تا عصر میدوم و کار میکنم، انگاری به اون هدف و مقصدی که مدنظرم بوده نمیرسم. هرچی میدوم، هدفم دورتر میشه» (محمدرضا، مغازهدار).
سپس به روشهای گوناگونی روی آوردند که ازطریق آن به مهاجرت فکر و برای آن اقدام میکنند. در پایان آنها معتقدند با مهاجرتکردن در کشورهای خارجی، بهصورت مهمان ناخوانده پذیرفته میشوند که این امر سختیهای خود را دارد، اما آنها خود را برای پذیرش تمامی سختیها آماده کردهاند.
مقولۀ مرکزی: کنشگرایی مادی
پس از انجام فرایند کدگذاری با تحلیل مفاهیم، مقولههای فرعی و اصلی به مقولۀ مرکزی کنشگری مادیگرا رسیدیم. این مقوله نشانگر جهتگیری ارزشی جوانان است. جوانان مشارکتکننده خودشان را در مرکز زندگی قرار میدهند و معتقدند میتوانند آنگونه که دلشان میخواهد، زندگی کنند و کنشهایشان را در راستای خودمحوری و خواستههای خود شکل دهند. جوان خود خالق خویشتن است. او در آفریدن عقاید و ارزشهایی میکوشد که شکلدهندۀ زندگی خودش باشد. او بهطور مستقل میاندیشد، عقیده و ارزش میسازد و در راستای عقاید خودساختهاش عمل میکند. خویشتنی که او میسازد، در پی دستیابی به حداکثر مادیات است. جوانان در پی رسیدن به اهداف فردیاند و مهمترین هدف آنها دستیابی به ثروت و مادیات است. اهداف آنها بر محور فرد و خویش میچرخد. آنها معتقدند همۀ زندگی از آن خودشان است و بر پایۀ عقاید و ارزشهای خودشان میچرخد. با توجه به داشتن منابع اطلاعاتی گوناگون و زندگی مجازی که جوانان در حال تجربهکردناند، آنان دچار از جا کندگی شدهاند، یعنی از مرزهای سنتی و اجتماعی از پیش تعیین شده رها شده و به شکلگیری عقاید و ارزشهای مختص به خود روی آوردهاند. درواقع تحول ابتدا در درون آنها ایجاد و با جریان تحولخواهی ارزشی همراه میشود، خود نیز خواهان ایجاد تحولاند و معتقدند که میتوانند آن را ایجاد کنند. درواقع جوانان با مرزگریزی و از جا کندگی در پی رهاشدن از قید و بندهای گذشته و سنتهای از پیش تعیین شدهاند؛ اما وابستگی به پول، عطش مصرف را جایگزین آن میکند. عقاید و ارزشهای آنها بر منابع مالی و مادی شکل میگیرد و آنها کنشهای خود را بر مدار آن سازمان میدهند. فرایند شکلگیری عقاید و ارزشهای جوانان، دیگر به مرزهای محلی یا ملی وابسته نبوده و جنبۀ مرزی و جهانی پیدا کرده است. آنها در تعیین عقاید و ارزشها، نقش مهم و محوری برای خود قائلاند و معتقدند خود عامل و سازندهاند. عقاید و ارزشهای آنها در راستای مادیات و رسیدن به پول و وابستگی به بازار، در تمامی ابعاد زندگی است. آنها تمایل به دستیابی به حداکثر رفاه مصرف تجملات بیشتر را دارند.
جهتگیری ارزشی جوانان مشارکتکننده در این پژوهش، ۴ مؤلفۀ اصلی دارد: عامگرایی، خودمحوری، مادیگرایی و عاملیتجویی. این مؤلفهها درنهایت در قالب کنشگری مادیگرا ظهور و بروز پیدا میکند.
شکل 1- مؤلفههای ارزشی جوانان
Fig 1- Components of youth value orientation
عامگرایی شامل پذیرش تفاوتها در تعاملات و همچنین اندیشیدن و عملکردن فراتر از مرزها و در بستری جهان وطنی است. این مقوله در بر گیرندۀ جهانگرایی و اندیشیدن ورای مرزهای ملی، جنسیتی، قومیتی و طبقاتی است. این مفهوم در بر دارندۀ مدارا در تعاملات خرد روزمره و جهانگرایی در نگاهی کلان است. از میان دوگانۀ عامگرایی و خاص گرایی، جوانان عمدتاً به عامگرایی گرایش دارند و جهان وطنی میاندیشند.
خودمحوری به معنای خویشتن را در مرکز دیدن و قراردادن نیازها و خواستههای خود در کانون و محور کنشهای اجتماعی است. در دوگانۀ خود و دیگری، جوان امروزی به خود، نیازها، منابع و توانمندیهایش توجه دارد، در صدد برساخت خود با معیارهای خود و مبتنی بر توانمندیهای خود است و بهدنبال این است که خود را طبق میلش بسازد. در جهانی که نمیتوان به دیگران اعتماد کرد، بهتر است خود را دریابد. در چنین تعبیری، هرکسی با خودش تنهاست!
عاملیت به معنای باور و احساس نیاز به عاملیت و ایجاد تحول در زندگی شخصی و اجتماعی است. این مفهوم در برابر انفعال قرار میگیرد و در بر دارندۀ محتوا و بار سوژگی است. افراد در چنین شرایطی خود را دارای قابلیت ایجاد تغییر میدانند. درواقع فرد نیاز به تغییر را حس میکند و معتقد است میتواند جهان را تغییر دهد و آن را طبق میلش بسازد.
مادیگرایی به معنای اولویت نیازها و اهداف و منابع مادی است. ازنظر جهتگیری ارزشی، در مقایسۀ دوگانۀ مادیگرایی/غیرمادیگرایی، اولویت با مادیگرایی است.
شکل2- مدل پارادایمی
Fig 2 - Paradigme model
جهتگیری ارزشی جوانان در قالب مقولۀ کنشگرایی مادیگرا بروز مییابد و راهبردهای آنان بازاندیشی و تعاملات بیمرز ابزاری است. کنشگری جوانان بیانگر ظرفیت آنان در رهایی خود از مرزها و چارچوبهای پیشین است. او به تغییر ارزشها و عقاید گذشته بر مبنای خواستههای خود روی میآورد و گاهی دست به وارونهسازی ارزشی میزند. او در پی شکلگیری عقاید و ارزشهای مدنظر خود، عقاید گذشته را بازبینی و اصلاح میکند یا ارزشهای جدیدی را مطابق نیازهای خود شکل میدهد. او در جنبههای مختلف زندگی، برای شکلدادن همهچیز حول محور خود و خواستههایش است و در این راه تلاش میکند و کنشهایش را در این راستا سازمان میدهد. از دیگر راهبردهای جوانان، داشتن تعاملات نامحدود و بیمرزی است که برایشان سود و منفعتی نیز داشته باشد. درواقع در این زمان امکان آشناییها و شکلگیری روابط نامحدود افزایش مییابد؛ اما این روابط نیز حول محور خود و فرد میچرخند. کثرت این روابط آنان را درگیر مرز در روابط نمیکند، بهطوری که آنها روابط باز و بیمرز را ترجیح میدهند. جوانان در ارتباطشان بهدنبال پیشرفت و دستیابی به منفعت، بهخصوص منفعت مادیاند و آغازگر روابطی میشوند که بهنحوی برایشان فایدۀ مادی داشته باشد. راهبردهای جوانان در راستای کنشگری مادیگرا، پیامدهایی چون فقر چشمانداز، بیهنجاری و ذهن مهاجر را بهدنبال میآورد. جوان امروز که در همهچیز بازاندیشی میکند و خواهان شکلدادن زندگی بر مبنای عقاید و خواستههای خودش است، زمانی که به آزادی در داشتن سبک زندگی دلخواه مادی خود دست نمییابد و روز به روز از پول و خواستههای مادیاش دورتر میشود، آینده را متزلزل و تاریک میبیند. او که دچار فقر چشمانداز شده است، دیگر تمایلی به پایبندی و هنجارهای جامعه ندارد و قانونگریز میشود و به بیهنجاری میرسد. جوان که شرایط را به هم ریخته، نامتعادل و بیثبات میداند، شاهد مرگ آرزوهایش است. او تنها راهحل را در مهاجرت میداند و در جستوجو و تکاپو برای یافتن راهی برای رفتن از وطن و پیگیری کنشهای مادیاش در جهان دیگری است. او که شاهد مهاجرت دوستان و اطرافیانش است، بیش از پیش تمایل به مهاجرت مییابد و چون نمیتواند و در بسیاری از موارد شرایطش را ندارد، ذهنی مییابد که در اینجا نیست و دائم خواهان و پیگیر رفتن به خارج از کشور است. جوان که بهدنبال تحول است، افکار خود را نوسازی و عقایدش را بازبینی میکند و میکوشد که از این طریق زندگی را برای خود آسان کند، اما ذهنی دارد که دائماً به فکر رفتن و ساختن آیندۀ روشن، نوین، خودساخته و با حداکثر ثروت است.
نتیجه
این پژوهش با هدف واکاوی جهتگیری ارزشی جوانان انجام شد. براساس یافته، جهتگیری ارزشی جوانان بهسمت کنشگری مادی است و ایفای عاملیت و کنشگری برای آنها محوریت دارد. جوانان با محوریت خود در بستری از اطلاعات و ارتباطات جهانی، بازاندیشی و ارزشهای خود را برساخت میکنند. برای بیشتر جوانان مشارکتکننده، مهم این است که دستاورد مادی (بهویژه پول) داشته باشند و خود را ابراز کنند.
عامگرایی از مهمترین مؤلفه در جهتگیری ارزشی مشارکتکنندگان است. این مؤلفه در بر گیرندۀ پذیرش تفاوتها در تعاملات و همچنین اندیشیدن و عملکردن فراتر از مرزها و در بستری جهان وطنی است. مشارکتکنندگان به منابع فرازمینهای و جهانی در نگرش و رفتار گرایش دارند؛ تمایلاتی که شامل جهانگرایی و اندیشیدن ورای مرزهای ملی، جنسیتی، قومیتی و طبقاتی است. مدارا در تعاملات روزمره و جهانگرایی در نگاهی کلان است.
توجه جوانان به ارزشهای مادی و فردگرایانه، از ویژگیهای جامعۀ مدرن است که در جامعهشناسی معاصر، مفاهیم آشنایی به حساب میآید. به نظر میرسد که این جهتگیری در بستر دو نیروی مهم محلی (تنگنای اقتصادی) و جهان (جریان جهانی اطلاعات) ساخته میشود. جوانان امروز در بستری از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی جهانی زندگی میکنند و بالطبع ارزشهای آنان نیز از این اطلاعات تأثیر میپذیرد. گیدنز (1387) بر این باور است که مدرنیته، تحولات اجتماعی دراماتیک را بههمراه دارد. یکی از ویژگیهای مدرنیته برای گیدنز، بازاندیشی جهان اجتماعی است. بازاندیشی به معنای نحوۀ اندیشیدن، نظارت و تأمل انسانها دربارۀ عملکردشان است. بازاندیشی جامعۀ مدرن شامل این واقعیت است که عملکردهای اجتماعی، در سایۀ اطلاعات برآمده (تازه) دربارۀ آن عملکردها، بهطور مرتب آزموده و اصلاح میشوند. تحت تأثیر گسترش ارتباطات رسانهای و فناوریهای نوین اطلاعاتی، ما شاهد شتاب فرایند بازاندیشی اجتماعی هستیم. چشمهای اجتماعی ما بهطرز دراماتیکی گسترده شده است (Elliot, 2022: 157). با افزایش استفادۀ جوانان از رسانهها و شبکههای اجتماعی مجازی، میل افراد به ارزشهای مادی تشدید میشود. در پژوهش ایمانی و همکاران (۱۴۰۰)، بنچمان و لمبرگ[11] (2013) و نیکملکی و مجیدی (۱۳۹۲) به نقش رسانه بهعنوان مهمترین عامل تغییردهندۀ ارزشهای جوانان و ایجادکنندۀ فاصلۀ ارزشی و تعارض گفتمان اشاره شده است. اما آنچه بهطور خاص نباید دربارۀ ایران غفلت شود، اثرگذاری این عامل در بستری از تنگنای اقتصادی است. اینگلهارت (1395) معتقد است تکنولوژیهای ارتباطی باعث رشد ارزشهای فرامادیگرایانه میشود. اما ساختار اقتصادی جامعه نیز در جهتگیری و اولویتبندی ارزشی اعضای جامعه مؤثر است. اگر افراد در دوران اجتماعیشدن دچار محرومیت اقتصادی باشند، ارزشهای مادی برای آنها اولویت پیدا میکند. فرد بیشترین ارزش را برای مواردی قائل است که عرضۀ آن کم است (Inglehart & Abramsion, 1999). نظام ارزشی و کنشی جوان ایرانی در میانۀ مواجهۀ موجهای فرازمینهای (جهانی) و فشارهای زمینهای (محلی) شکل گرفته و در حال تحول است. از یکسو در زندگی مجازی و رسانهای، با ارزشهای جهانی در تماس است و همزمان با واقعیتهای محلی و تنگناهای اقتصادی و اجتماعی زندگی میکند. همچنین نوعی شکاف بین آنچه میخواهد و آنچه میتواند، احساس میشود و درگیر نوعی مسئلهمندی ارزشی است. آنچه در جامعۀ کنونی رخ داده است، سلطۀ اقتصاد و هنجارهای آن بر فرهنگ و نظام ارزشی است. اقتصاد در ایران به دو دلیل به نیروی پیشران و تحولبخش در عرصۀ فرهنگ و کنش تبدیل شده است؛ جهانیشدن لیبرال و فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم و ناکارآمدی. دلیل اول، سرایت ارزشهای نئولیبرالیسم پولمحور و مصرفگرایی در جهان معاصر است که در اثر این شرایط، پول به همۀ عرصههای زندگی ازجمله فرهنگ، ارزشها و کنشهای انسان معاصر رخنه کرده است. در کنار این عامل، در ایران بهطور خاص، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم و ناکارآمدی نظام اقتصادی، در اولویتیافتن و غلبۀ هنجارهای اقتصادی بر کنش و ارزشها مؤثر بوده است.
مؤلفۀ برجستۀ دیگر جهتگیری ارزشی مشارکتکنندگان، محوریت خود و کنشگری و ابراز عاملیت خود است. برای بسیاری از جوانان، این مسئله بسیار اهمیت دارد که بتوانند خود واقعی را ابراز کنند و خود را آنگونه که میخواهند، بسازند و به نمایش بگذارند. این شرایطی است که در آن میل به خویشتن، ابراز خویشتن و عمل در راستای هویت فردی خود، از اهمیت زیادی برخوردار است. تورن (1402)، جامعهشناس معاصر فرانسوی، این حس را در انسان معاصر، با عنوان تاریخمندی یاد میکند. طبق گفتۀ او، ما در حال گذار از تصویری جهانمدار به تصویری انسانمدار از زندگی اجتماعی هستیم. جامعهای که به بالاترین سطح تاریخمندی میرسد، انسان را بر پایۀ کنشها و روابط کارگزاریاش تعریف میکند. در چنین جامعهای، اخلاقمندی بر پایۀ پیروی از دستورات، غلبه بر منافع و احساسات تعریف نمیشود، بلکه بر پایۀ اراده به خوداظهاری و به رسمیت شناختن دیگران در مقام شخص و پذیرش تفاوتها و ارادههایشان برای تشخصیافتن، تعریف میشود. کنشگر تا آنجا وحدت دارد و فعالیتهای خود را تنظیم میکند و سازمان میدهد که بهشخصه تاریخمندیاش را زندگی کند، یعنی خود را از شکلها و هنجارهای بازتولید رفتار و مصرف رها و در تولید الگوهای فرهنگی مشارکت کند. ارزشمحوری برای این سوژه-کنشگران، بازشناسی خود و دیگری در مقام سوژه است. کنشگران اجتماعی دیگر از زبان تاریخ سخن نمیگویند، بلکه فقط از زبان خودشان و سوژههای معین سخن میگویند. عصر ما دیگر در گیر و دار علم نیست و به اخلاقگرایی رو کرده است. ما دیگر نمیخواهیم سیر وقایع را مدیریت کنیم، بلکه میخواهیم حق داشته باشیم که بدون خردشدن زیر فشار سازوبرگ قدرت، خشونت و پروپاگاندا، خودمان باشیم (تورن، 1402: 42). کنشگر معاصر، ضد جمعگراست و بیش از آنکه بخواهد آزادیبخشی جمعی را باور داشته باشد، به آزادیهای شخصی باور دارد و بر این باور است که زندگی اجتماعی نه بهواسطۀ قوانین طبیعی و تاریخ، بلکه بهواسطۀ کنش آنانی سازمان مییابد که میکوشند جهتگیری فرهنگی پذیرششدۀ خود را به مناسبات اجتماعی مسلط بدل کنند (تورن، 1402: 42).
پیشنهادها: یافتههای این پژوهش برای جوانان، خانوادهها، نهادهای مرتبط، برنامهریزان و افرادی تشریح میشود که بهنحوی با جوانان سر و کار دارند. شناخت نظام ارزشی جوانان به برنامهریزان کمک خواهد کرد تا بهنحو کارآمدتری با جوانان آشنا شوند و برنامهریزی کنند. معمولاً بین دیدگاه نسلی که برای جوانان برنامهریزی میکنند و خود جوانان شکاف وجود دارد. فهم عمیق جهان جوانان از دریچۀ یافتههای پژوهشی، فهم واقعبینانه از نظام ارزشی جوانان را برای برنامهریزان فراهم میکند. کاهش مشکلات و فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر جوانان، جهتگیری ارزشی آنها را از مادیگرایی فاصله میدهد. ارتقای احساس عاملیت و نقشآفرینی در عرصههای مختلف، به عطش کنشگری پاسخ میدهد. نهادهای مختلف در این زمینه چارهاندیشی میکنند. احترام به حس کنشگری و کاهش فشار اقتصادی و اجتماعی، مهمترین انتظار جوانان است. این حس کنشگری در صورت تنگنا به اعتراض منجر میشود. جوانان عمدتاً از سیاست دوری میکنند، مگر مجبور شوند. آنها گرایش چپ ندارند، مگر به این سمت سوق داده شوند. آنها گرایش زندگی دارند و سیاست زندگی را محافظهکارانه دنبال میکنند. شرایط و فشارها آنان را بهسمت کنشهای چپ(رادیکال) سوق میدهد. فراهمکردن چشمانداز امکان عاملیت و کنشگری، بخش عمدهای از ذهن آنها را آرام میکند.
تقدیر و تشکر
این پژوهش با حمایت مالی ادارۀ کل ورزش و جوانان انجام شده است. از مدیران و شورای پژوهشی این ادارۀ کل سپاسگزاریم. همچنین از جوانانی که در مصاحبهها شرکت کردند، قدردانی میکنیم.
تعارض منافع: نگارندگان اعلام میکنند که با هیچ فرد یا سازمانی تعارض منافع ندارند.
[1] Kılıçkaya et al.
[2] Gamage Dehideniya and Ekanayake
[3] Grosch and Rau
[4] Maercker et al.
[5] Tulviste and Tamm
[6] Roy
[7] Galland & Lemel
[8] Inglehart
[9] Schwartz & Bilsky
[10] Corbin & Strauss
[11] Benchmann & Lemborg