Document Type : Research Paper
Authors
1 Ph.D. student, Department of Sociology, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Dehaghan, Iran
2 Assistant professor, Department of Sociology, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Dehaghan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
معضل ناباروری در دنیای امروز، به یک دغدغۀ اجتماعی تبدیل شده است. سازمان بهداشت جهانی، ناباروری را یک مشکل عمدۀ سلامت معرفی کرده است (Hasanpoor-Azghady et al., 2019). ناباروری ازطریق زنان بین 20 تا 44 سال، 8 تا 12درصد از زوجها در سراسر جهان را تحت تأثیر قرار داده است. براساس گزارشها، از تمام زوجهای نابارور، 40 تا 50درصد بهدلیل عوامل مرتبط با زنان، 30 تا 40درصد بهدلیل عوامل مرتبط با مردان، 20درصد بهدلیل عوامل مرتبط با زن و مرد و تقریباً 15درصد به دلایل ناشناخته، نابارور تشخیص داده شدهاند (Şahiner & Boz, 2022). در کشورهای در حال توسعه، از هر چهار زوج، یک زوج نابارورند (Ebrahimzadeh Zagami et al., 2021). نرخ باروری کل برای استان اصفهان، در سالهای 1396، 1397، 1398، 1399 و 1400، به ترتیب برابر با 77/1، 64/1، 41/1، 32/1 و 36/1 گزارش شده است؛ بنابراین روند کلی کاهشی باروری در استان مشهود است (مرکز آمار ایران، 1401).
موقعیت اجتماعی، امنیت زناشویی و انجام تکلیف شرعی در ایران، در گرو داشتن فرزند است؛ بنابراین فرزندآوری یک تعهد اجتماعی و فرهنگی برای زنان است و انتظار میرود بلافاصله پس از ازدواج، صاحب فرزند شوند که از این طریق، نهاد خانواده تقویت شود. بر این اساس، زنان نابارور ممکن است نگران از دست دادن حمایت همسرشان بهدلیل ناتوانی آنها در فرزندآوری باشند. زوجهای نابارور حتی در جوامعی که کانون خانواده قوی است، نسبتبه هویت شخصی و خانوادگی خود احساس ناامنی میکنند (Ebrahimzadeh Zagami et al., 2021). در حالی که در این باره توافق کلی وجود دارد که نقش و جایگاه زنان نباید تنها براساس توانایی باروری آنها تعریف شود، اما در بسیاری از جوامع، احساس زنانگی ازطریق مادربودن درک میشود که در بیشتر مواقع، تنها ابزار زنان برای ارتقای جایگاه خود در خانواده و جامعه است (Hasanpoor-Azghady et al., 2019). در برخی جوامع ازجمله جامعۀ ما، داشتن فرزند، ارزش فردی، اجتمـاعی و فرهنگی تلقـی مـیشـود. نکتۀ درخور توجه آن است که در کشورهای در حال توسعه با جوامع سنتیتر مانند ایران، بهدلیل عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، تأثیر منفی ناباروری در مقایسه با جوامع غربی بسیار بیشتر است و احتمالاً ناباروری فشارهای اجتماعی بسیار شدیدی را بر زوجها وارد میکند (Ebrahimzadeh Zagami et al., 2021).
به این دلایل، زوجـین نابـارور کوشـش و هزینۀ فراوانی را صرف تـشخیص و درمـان نابـاروری مــیکننــد (شاکری و همکاران، 1385). ناباروری یک رویداد استرسزا برای زوجهایی است که در تلاش برای داشتن فرزندند. نهتنها خودِ ناباروری استرسزا است، درمانهای پزشکی تهاجمی و نامطمئن نیز، سطح استرس را بهطور چشمگیری افزایش میدهد (Öztürk et al., 2021). همچنین فرآیند درمان ناباروری بهدلیل مصرف دارو و روشهای تهاجمی، کیفیت زندگی زنان را کاهش میدهد (Şahiner & Boz, 2022). در ایران، بسیاری از اشکال درمان کمکباروری ازجمله لقاح خارج رحمی[1]، با تأیید و حمایت قوی فقهای شیعه مشروعیت یافته است. ایران در ارائۀ این روشها، در میان کشورهای مسلمان خاورمیانه پیشتاز است. بیش از 70 مرکز ناباروری در ایران وجود دارد که 18درصد از درمانهای کمکباروری را در بخش دولتی و 82درصد را در بخش خصوصی انجام میدهند (Zagami et al., 2019). در شهر اصفهان نیز در حال حاضر، تعداد سه مرکز تخصصی درمان ناباروری (کلینیک پویش، مرکز درمان ناباروری حضرت مریم و بیمارستان تخصصی میلاد اصفهان) فعال وجود دارد.
ازجمله عوامل مهمی که زوجهای نابارور ازلحاظ فشارهای هنجاری با آن درگیرند، مسئلۀ استیگمای اجتماعی است. مفهوم استیگمای اجتماعی که در نتیجۀ شکست در برآوردن هنجارهای اجتماعی شکل میگیرد، در زنان و مردان درگیر با ناباروری، با خودادراکی از نقص، شکست نقش و کاهش احترام همراه است. نقش والدینی، بهعنوان یک مرحلۀ زندگی، تثبیت یک خانوادۀ جدید را نشان میدهد و ناباروری باعث میشود که زوجها به مرحلۀ پیشبینیشدۀ پدر و مادری انتقال نیابند و درنتیجه نظم در فعالیتهای زندگی و نقشهای افراد دچار به هم ریختگی شود و کارکردهای خانواده آسیب ببینند (عباسی شوازی و همکاران، 1384: 95). استیگمای اجتماعیِ حاصل از بازخوردهای منفی ناشی از ناباروری در جامعه، به بیاعتباری یا کاهش اعتبار اجتماعی نزد دیگران منجر میشود؛ زیرا از نگاه پیشفرضِ گفتمان مسلط در جامعه، کسی که قادر به فرزندآوری نیست، احتمالاً فردی ناتوان است. استیگمای ناباروری با احساس شرم و پنهانکاری همراه است. اگر ناباروری بهعنوان یک استیگما تجربه شود، این پتانسیل را دارد که فرد نابارور را از حمایت اجتماعی محروم کند و باعث افسردگی، اضطراب و استرس، احساس گناه و مشکلات مربوط به روابط شود. همچنین ممکن است باعث اختلال روانشناختی، کاهش عزتنفس و خودکارآمدی و تمایل به خود انگزنی شود. استیگمای ناباروری و فشارهای اجتماعی مرتبط با آن، بر تمام ابعاد زندگی و رفاه زنان تأثیر میگذارد (Taebi et al., 2021).
به نظر میرسد افراد ناباروری که روشهای اهدایی را بهعنوان راهحل درمان انتخاب میکنند، استیگمای بیشتری را تجربه خواهند کرد. در روشهای اهدایی، خانوادههای جدیدی ایجاد میشود که در آنها والدین ژنتیکی، از والدین اجتماعی جدا میشود. کودکانی که با اهدای تخمک باردار میشوند، ارتباط ژنتیکی با مادرشان ندارند، کودکانی که با اهدای اسپرم باردار میشوند، ارتباط ژنتیکی با پدرشان ندارند و کودکانی که با اهدای جنین باردار میشوند، ازنظر ژنتیکی با هر دو والدین ارتباط ندارند. دربارۀ رحم اجارهای که یک زن برای زن دیگر بچهدار میشود، مادری که بچه را به دنیا میآورد و مادری که برای او نقش والد را دارد، یکی نیست (Golombok et al., 2004). بنابراین انتخاب روشهای اهدایی برای درمان، چالش بزرگی برای افراد نابارور محسوب میشود. از طرف دیگر، استیگمای درکشده از سوی افراد نابارور تحت درمان با روشهای اهدایی در شهرهایی بیشتر مشهود است که دارای فرهنگ سنیتریاند. به نظر میرسد زنان و مردان نابارور در شهری مانند اصفهان با بافت سنتی و مذهبی، با چالشهای بیشتری ازجمله استیگما مواجه باشند که این بر روابط خانوادگی و اجتماعی و همچنین، سلامت روانی آنها آثار منفی میگذارد.
مرور پیشینۀ موضوع مرتبط با تجربیات زیستۀ افراد نابارور نشان میدهد در بسیاری از این پژوهشها، که عمدتاً با روشهای کیفی انجام شده است (برای مثال، یونسی، 1384؛ ودادهیر و همکاران، 1395، خداکرمی و همکاران، 1388)، بر وجود استیگما بهعنوان یکی از تجربیات رنجآور آنها تأکید شده است. با وجود این در پژوهشهای گذشته، تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط زنان و مردان نابارور، بهطور خاص مطالعه نشده است. علاوه بر آن، نقش استقلال اقتصادی زن که دارای مزیتهای روانی و اجتماعی برای زنان است، در این پژوهشها مطالعه نشده است. نویسندگان این مقاله استدلال میکنند که داشتن استقلال اقتصادی برای زن، تأثیر استیگمای اجتماعی را بر روابط خانوادگی، اجتماعی و همچنین سلامت روانی زنان و مردان نابارور تحت درمان IVF اهدایی تعدیل میکند.
پژوهش حاضر، با هدف تحلیل جامعهشناختی تأثیر استیگمای (انگ) اجتماعی بر کیفیت روابط زنان و مردان نابارور تحت درمان IVF اهدایی با تأکید بر تعدیلگری استقلال اقتصادی زن در خانواده انجام شد. بر این اساس، تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی زن و مردهای درمان IVF اهدایی مطالعه شد. همچنین نقش تعدیلگری استقلال اقتصادی زن در خانواده، در تأثیر استیگمای اجتماعی بر روابط خانوادگی و روابط اجتماعی آنها سنجش شد.
مبانی نظری
ناباروری، ناتوانی در باردارشدن، با وجود 12 ماه رابطۀ جنسی محافظتنشده تعریف میشود. تقریباً 186میلیون نفر در سراسر جهان نابارورند (Yokota et al., 2022). تعداد بسیار زیادی روش درمان کمکباروری وجود دارد که بســته به علت ناباروری در زن و مرد متفاوت است. روش IVF اهدایی، یکی از این روشهاست. IVF اهدایی چهار روش رحم اجارهای، اهدای تخمک، اهدای اسپرم و اهدای جنین را شامل میشود. اطلاق رحم جایگزین در لقاح خارج از رحمی، موقعی به کار میرود که زنی برای به ثمـر رسـاندن جنـین زوج دیگـر، بـاردار شود (آخوندی و همکاران، 1386). تخمــک اهدایی، در محیط آزمایشــگاه با اسپرمهای گرفتهشــده از زوج نابارور مجاور میشــود، لقاح انجام و جنین حاصلشده به رحم زن نابارور منتقل میشود. در مواردی که مشکل ناباروری مربوط به مرد است (ناتوانی در تولید اســپرم از تمام روشهــای ممکن) و یا زمانی که احتمال انتقال بیماریهای ژنتیکی به نســل بعد وجود دارد، ناگزیر از اهدای جنین اســتفاده میشود (خلیلیان و رضایی، 1399). درنهایت، در صورتی که مشــکل ناباروری مربوط به مرد باشــد، اســپرمهای مرد کیفیت مطلوب را نداشــته و یا مرد ناقل یک ناهنجاری کروموزومی باشــد، به اســتفاده از اسپرم اهدایی نیاز است (خلیلیان و رضایی، 1399).
برنامههای درمان ناباروی بیشتر فشار روانی زیادی را بر زن وارد میکنند؛ برای مثال، با آنکه روش IVF توانسته است بر تعدادی از موانع بر سر راه باروری فائق آید و روزنـههـای امیـد بسیاری را بـرای زوجهـای نابـارور بگـشاید، امـا خـود مشکلاتی را نیز بهدنبال داشته است. بیماران تحت درمان با IVF، نگراناند و در سیکلهای درمانی منجر به شکست، بیشتر دچار افسردگی میشوند. زوجـین نابـارور، تـنش ناشـی از افـسردگی را هـم بـهصورت فردی و هم بهصورت وابسته به یکدیگر تجربه میکنند. چنین تنشهایی به مسائل روحی-روانی مختلف ازجملـه افـسردگی، انـزوا، شرمساری و بیکفایتی منجر میشود و درنهایـت زمینـۀ طـلاق را فـراهم میآورد (شاکری و همکاران، 1385). استیگما ازجمله عواملی است که به نظر میرسد در تشدید شرایط دشوار افراد نابارور تحت درمان روش IVF اهدایی مؤثر است و روابط و سلامت روانی آنها را در خانواده، بهطور منفی تحت تأثیر قرار میدهد.
از دیدگاه گافمن (1400)، اصطلاح داغ ننگ به ویژگی یا صفتی اشاره دارد که بهشدت بدنامکننده و یا ننگآور است. اما باید توجه داشت که قدرت داغزنی یک صفت نه در ذات خودش، بلکه در روابط اجتماعی ریشه دارد. به گفتۀ گافمن (1400)، استیگما «وضعیت فردی که از پذیرش کامل اجتماعی محروم شده است» تلقی میشود، و چنین فردی در ذهن مردم از یک «فرد کامل و معمولی» به یک فرد «کمارزش و لکهدار» تقلیل مییابد (Donkor & Sandall, 2007). مروری بر مطالعات گذشته(Imeson & McMurray, 1996; Kimani & Olenja, 2001; Miall, 1985; Whiteford & Gonzalez, 1995) از کشورهای مختلف، در جوامع صنعتی و غیرصنعتی نشان میدهد زنان نابارور بهدلیل مشکلات باروری خود، احساس استیگما کردهاند. درواقع غیبت فرزندان در یک مرحلۀ خاص از زندگی (یعنی سالهای باروری) به دیگران نشان میدهد که یک زن در دستهبندی زنان غیرعادی قرار میگیرد؛ زیرا انتظارات جنسیتی هنجاری برای زنان، مادری بیولوژیکی را شامل میشود. این وضعیت دربارۀ مردان نابارور نیز در پژوهشهای پیشین دیده شده است؛ برای مثال، پژوهشهای (Inhorn, 2004; Slade et al., 2007) استیگمای اجتماعی در مردان نابارور را نتیجه گرفتهاند. هرچند استیگمای ناشی از نقص ناباروری در هر دو زنان و مردان درک میشود، اما برخی پژوهشها (Mumtaz et al., 2013; Slade et al., 2007)، شدت بیشتر استیگما در زنان را نتیجه گرفتهاند.
نظریۀ اجتماعی توضیحدهندۀ استیگما، نشان میدهد که نابرابریهای اجتماعی زیربنایی (مانند جنسیت)، استیگما را پیریزی میکند. گریتس و همکاران[2] (2023) به نقل از لینک و فیلان[3] معتقدند فرایند استیگمازنی با استفاده از پنج مؤلفۀ مرتبط، مفهومسازی و تعریف میشود: اول، گروههای خاصی ازنظر اجتماعی متمایز و براساس موضوعات مهم اجتماعی در یک موقعیت تاریخی و اجتماعی خاص (مثلاً کسانی که قادر به فرزندآوری هستند/ نیستند و فرزند دارند/ ندارند)، برچسبگذاری میشوند؛ دوم، قضاوتها یا صفات منفی به این گروهها اختصاص داده میشود و این گروهها را «نامطلوب»، «غیرمسئول» یا حتی «غیراخلاقی» و «تهدید» برای بافت جامعه میکند؛ سوم، این برچسبگذاریها و کلیشهها، باعث ایجاد سلسلهمراتبی از ارزش، ازنظر تمایز بین «آنها و ما» میشود؛ چهارم، گروههای مورد استیگما، مانند «زنان یا مردان نابارور» در سلسلهمراتب وضعیتی از نابرابری، مشروعیتبخشیدن به تحریمها و انگ قرار داد. این چهار مؤلفۀ انگ، توسط یک مؤلفۀ پنجم، یعنی قدرت ناشی از نابرابریهای اجتماعی موجود، مانند نابرابریهای مبتنی بر جنسیت یا طبقه، پشتیبانی میشود. انگ معمولاً با شدت بیشتری بر گروههایی اعمال میشود که قبلاً به حاشیه رانده شدهاند. استیگمازنی، نظم اخلاقی و اجتماعی را کنترل میکند و بنابراین بهعنوان اعمال قدرت برای حفظ هنجارهای اجتماعی و نابرابریهای موجود تعبیر میشود. استیگمازدن اشکال مختلفی دارد: انگ درونفردی یا درونی؛ انگ پیشبینیشده؛ استیگمای بین فردی یا اعمالشده (بهصورت کلامی یا فیزیکی) و استیگمای ساختاری (برای مثال ازنظر قانونی یا در مراکز بهداشتی).
وقتی زنی توقع فرزندآوری را در دوران باروری برآورده نکند، جامعه او را به انحراف تنزل میدهد و بر زن داغزنی انجام میشود. ناباروری، مانع از توانایی فرزندآوری بیولوژیک میشود و پیشینۀ موجود، نمونههای متعددی از استیگمای ناشی از این بیماری را ارائه کرده است (Avila, 2016) . میال[4] (1985) تجارب زنان نابارور و استیگما را با استفاده از نظریۀ استیگمای گافمن (1400)، بهعنوان چارچوب راهنما تحلیل کرد. او متوجه شد که بیشتر پاسخدهندگان در مطالعۀ او، واکنشهای منفی یا متفاوتی را در هنگام افشای وضعیت ناباروری خود برای دیگران تجربه کرده و بیشتر آنها پرسشهای ناخواستهای از دیگران دربارۀ وضعیت پزشکی خود دریافت کردهاند که باعث ناراحتی آنها شده است. میال (1985)، این حالت را «تحریم غیررسمی» نامید؛ زیرا افرادی که زنان نابارور با آنها در تعامل بودند، لزوماً در انگزدن به زنان نکوشیدند، اما اینکار را ازطریق واکنشهای اولیه و پرسشهای نابجا انجام دادند. دیگر زنان، بهطور مستقیم و گاه به شیوۀ علنی، شرمساری بهدلیل وضعیت بیفرزندی خود را تجربه کردند.
استیگمازدن به زنان مبتلا به ناباروری، یکی از مهمترین دلایلی است که بر بهزیستی فیزیولوژیکی، روانی و معنوی زنان تأثیر منفی میگذارد (Höbek Akarsu & Kızılkaya Beji, 2021). نتایج پژوهش (Daibes et al., 2018) نشان داد که زنان نابارور احساس میکنند از سوی همسر، همسایه و دوستان خود بهعنوان یک فرد شکستخورده یا پستتر از دیگران دیده میشوند. آنها بهدلیل ناتوانی در باروری بهعنوان افراد «نیازمند همدردی»، «غیرنرمال» یا «عقیم» انگاشته شدند. انگ درکشده، در زمینههای مختلف سلامتی رایج است و محققان نشان دادهاند که استیگمای درکشده بهطور کلی، رابطۀ معکوس معنیداری با عوامل مختلفِ مؤثر بر کیفیت زندگی دارد. با این حال، مطالعات اندکی بهطور خاص، تأثیر انگ را روی افراد نابارور بررسی کردهاند. انگ معمولاً در مردان و زنانی احساس میشود که با ناباروری دستوپنجه نرم میکنند. مردان و زنان نهتنها با انگ شخصی ناشی از تشخیص ناباروری، با انگ جمعی نیز مواجه میشوند؛ زیرا تشخیص این بیماری بر اهداف تنظیم خانواده و ادراک اجتماعی هر دو طرف تأثیر میگذارد. اسلید و همکاران[5] (2007) پیشبینی کردند زوجهایی که با ناباروری دستوپنجه نرم میکنند، سطوح بالایی از استیگما را درک میکنند و افشاگری کمی نسبتبه مسئلۀ خود دارند که این امر به حمایت اجتماعی کم و متعاقباً پریشانی عاطفی منجر میشود. آنها دریافتند که صرفنظر از تعداد دفعات افشای این مسئله از سوی فرد و درک آنها از حمایت اجتماعی موجود، افراد همچنان احساس انگ میکنند که این بیشتر به پریشانی عاطفی آنها منجر میشود. بیشتر زوجهایی که با چالشهای ناباروری روبرو هستند، با درماندگی، ناتوانی، ناامیدی و جدایی اجتماعی نیز دستوپنجه نرم میکنند و بیشترشان باید مکانیسم مقابله با جداسازی اجتماعی مرتبط با ناباروری را توسعه دهند (Esan et al., 2022).
در کشورهای در حال توسعه، کودکان به دلایل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بسیار ارزشمندند. در چنین کشورهایی بیفرزندی ممکن است به مشکلات فردی، اجتماعی و خانوادگی همراه با عوامل استرسزا، کاهش امنیت و ثبات در ازدواج و پذیرفتن حق ازدواج مجدد برای مرد منجر و همۀ این عوامل به طردکردن زنان نابارور منتهی میشود. در مقابل، احتمال ازدواج مجدد برای زنان ناباروری کم است که شوهرانشان آنها را رها کرده و یا طلاق گرفتهاند. زندگی زنان بهتنهایی ازلحاظ اجتماعی تأیید نمیشود و نبود حمایت اجتماعی و اقتصادی برای بیشتر زنان، آسیبهای روانی زنان نابارور را عمیقتر میکند؛ درنتیجه ممکن است ناباروری به انگی ناخوشایند و آسیبزا تبدیل شود که با پیامدهای پیچیده و مخرب آن در جامعه مطلوب نیست (Zorlu & Erbaş, 2023).
براساس نظریۀ گافمن (1400) دربارۀ استیگما، نقص جسمانی یکی از انواع داغ ننگ است. با توجه به اینکه ناباروری نیز یک نقص جسمانی است، بنابراین این افراد در جوامع در معرض استیگمای اجتماعی قرار دارند. گافمن (1400) بیان میکند که یک فرد داغخورده از نگاه دیگران، انسان کاملی نیست و براساس این تصور، انواع تبعیضهای مختلف در جامعه علیه او اعمال میشود و فرصتهای زیستی او کاهش مییابد. بر این اساس، بهدلیل آنکه افراد نابارور در معرض استیگمای اجتماعی قرار دارند، احتمالاً فشارهای زیادی ازنظر روانی و اجتماعی بر آنها تحمیل میشود. بنابراین انتظار میرود استیگمای درکشده از سوی افراد نابارور بر سلامت روانی و روابط خانوادگی و اجتماعی آنها تأثیر منفی بگذارد. به نظر میرسد این شرایط برای افرادی که در جستوجوی فرزند با روشهای درمانی IVF اهدایی هستند، بهدلیل ویژگیهای خاص آن، با شدت بیشتری نمود داشته باشد.
پیشینۀ پژوهش
مطالعۀ پیشینۀ موضوع نشان میدهد پژوهشهای متعددی دربارۀ تجربیات متفاوت زنان نابارور انجام شده است. همچنین در برخی از مطالعات گذشته، استیگمای ناشی از ناباروری پژوهش شده است. ازجمله پژوهشهای داخلی که وضعیت استیگما را در بین زنان و مردان نابارور ایرانی بررسی کردهاند، به پژوهش یونسی و همکاران (1384) اشاره میشود که با هدف آشنایی با جنبههای روانی- اجتماعی زندگی ناباروران در رابطه با فرهنگ ایران انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد از میان سه منبع «شناخت خود»، مقایسۀ اجتماعی، نقش اول و پسخوراندهای اجتماعی نقش دوم را در ادراک وضعیت استیگما در افراد نابارور بازی میکنند. همچنین، یونسی (1384) در پژوهشی دیگر، عوامل ایجادکنندۀ استیگما را برای اشخاص نابارور در ایران توضیح داد و با ارائۀ مشاهدات بالینی، بر نقش مهم تحریفات شناختی در ایجاد شرایط استیگما برای ناباروری تأکید کرد. جعفری و همکاران (1399) در پژوهش خود، با استفاده از روش مروری، ابعاد مختلف فرهنگی- اجتماعی ناباروری را مطالعه کردند. نتایج این پژوهش پس از مرور 49 مطالعۀ انجامشده، 16 مؤلفۀ مرتبط با مسائل فرهنگی- اجتماعی ناباروری و روشهای اهدایی کمکباروری را معرفی کرد که سه مؤلفۀ آن مربوط به پذیرش اجتماعی (انزوا، استیگما و پذیرش خانواده) بود. پژوهش غفاری و همکاران (1402) نیز با مطالعه تجربة زیستة مردان نابارور از پدرانگی با روش فرزندپذیری، به این نتیجه دست یافت که ناباروری و نداشتن فرزند از سویی و پذیرش فرزندخوانده از سوی دیگر، موجب بروز استیگما و ننگ اجتماعی در مردان نابارور فرزندپذیر میشود. پژوهش خداکرمی و همکاران (1388)، با روش کیفی پدیدارشناسی، تجربیات زوجهای نابارور را مطالعه و بر وجود استیگما از طرف اعضای خانواده، بهعنوان یکی از عوامل آزاردهندۀ زنان و مردان نابارور، تأکید کرد. همچنین نتایج این پژوهش کاهش روابط عاطفی بین زوجها را دیگر چالش این زوجها معرفی کرد. پژوهش عباسی مولید و همکاران (1388)، با بررسی 39 پژوهش داخلی مرتبط با موضوع و با رویکرد تحلیل اسناد، زندگی زوجهای نابارور ایرانی را آسیبشناسی کرد. نتایج این پژوهش، 53 آسیب بالقوۀ این زوجها را در سه بعد فردی، بین فردی و فرافردی شناسایی کرد. احساس فقدان تکمیل هویت اجتماعی، احساس انزوای اجتماعی، حساسیت نسبتبه نگرش فامیل، دوستان و جامعه و همچنین اشتغال ذهنی دربارۀ استیگما بهعنوان آسیبهای این زوجها در بعد فرافردی طبقهبندی شد. ودادهیر و همکاران (1395) در پژوهشی، با استفاده از روش پدیدارشناختی تفسیری، تجربۀ زیستۀ زنان نابارور را در جستوجوی درمان در قزوین مطالعه کردند. نتایج این پژوهش بر فشار اجتماعی اطرافیان، بهعنوان یکی از مهمترین عوامل ایجادکنندۀ پریشانیهای روانی زوجها و پیامدهای اجتماعی مخرب تأکید کرد. خانآبادی و همکاران (1399) در پژوهشی با روش کیفی تحلیل مضمون، نقـش خانوادههـای اصلـی را در کیفیـت زندگـی زناشـویی زوجهـای نابـارور در شهر یزد مطالعه و شناسایی کردند. نتایج این پژوهش نشان داد سلامت خانـوادههـای اصلـی زوجهـا و رابطـۀ حسـنۀ خانـوادههــا بــا همدیگــر، بــر کیفیــت زندگــی آنها تأثیرگـذار است. پژوهش (Aghakhani et al., 2020)، تجربیات زنان ایرانی را از ناباروریشان با روش کیفی بررسی کرد. نتایج این پژوهش نشان داد زنان بدون فرزند در معرض خطر بیشتری از اختلالات عاطفی، کیفیت زندگی پایینتر، اختلافات زناشویی، افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از حادثهاند. پژوهش (Kalateh Sadati et al., 2017) با روش کیفی، تجربیات زنان نابارور را در شیراز بررسی کرد. نتایج این پژوهش نشان داد زنان نابارور تحت فشارهای چندبعدی از جنبههای روانی، اجتماعی و اقتصادی قرار دارند و فشارهای اجتماعی در کنار زندگی بدون هیجان، عزتنفس پایین و مشکلات درمانی از مضامین استخراجشدۀ این پژوهش بود. پژوهش (Hasanpoor-Azghdy et al., 2015) نیز با انجام تحلیل محتوای کیفی مصاحبههای انجامشده از 25 زن مبتلا به ناباروری، پیامدهای ناباروری را در قالب پنج دستۀ اصلی شناسایی کردند. این پیامدها شامل موارد ذیل بود: 1. خشونت، خشونت روانی و فیزیکی خانوادگی؛ 2. بیثباتی یا بلاتکلیفی زناشویی؛ 3. انزوای اجتماعی شامل دوری از افراد خاص یا رویدادهای اجتماعی خاص و انزوای خودخواسته از خانواده و دوستان؛ 4. محرومیت اجتماعی و محرومیت نسبی ازجمله بیتوجهی اعضای خانواده و نزدیکان و کاهش تعاملات اجتماعی با زن نابارور و 5. بیگانگی اجتماعی. مطالعۀ امانتی و همکاران (1388)، نشان داد فشار اطرافیان برای داشتن فرزند، بر کیفیت زندگی زوجهای نابارور تأثیر منفی میگذارد. به عبارت دیگر، انتظارات دوستان و خانواده، احساس حقارت ناشی از ناتوانی در عملکرد طبیعی اولیۀ بچهدارشدن بر زوجهای نابارور، بار روانشناختی ایجاد میکند و کیفیت زندگی آنها را بهطور منفی تحت تأثیر قرار میدهد.
پژوهشهای خارجی نیز کیفیت زندگی زنان و مردان نابارور و تجربیات آنها را بررسی کردهاند. در این پژوهشها نیز بر استیگمای اجتماعی بهعنوان یکی از تجربیات این افراد تأکید شده است؛ برای مثال، پژوهش (Zorlu & Erbaş, 2023) با روش کیفی، مشکلات روانی- اجتماعی زنان نابارور و وضعیت انگزدن آنها را در ترکیه شناسایی کردند. نتایج این پژوهش، فشار اجتماعی ادراکشده، انزوای اجتماعی، فقدان میل جنسی، احساس شکست جنسی را بهعنوان برخی از مشکلات این زنان ذکر کرد. نتایج این پژوهش نشان داد زنان نابارور تحت درمان، بهدلیل بیفرزندی، مشکلات روانی اجتماعی و انگهای زیادی را تجربه کردهاند. آنها زندگی اجتماعی خود را محدود میکنند، از صحبت با زنان/خانوادههای دارای فرزند یا باردار طفره میروند تا از پاسخ به سؤالات مرتبط با فرزندآوری دوری کنند. پژوهش اوزترک و همکاران[6] (2021) نیز، تجارب استیگما و خشونت زنان نابارور را در مقایسه با زنان بارور در ایالاتمتحده مطالعه کرد. نتایج این پژوهش نشان داد زنان نابارور در ایالاتمتحده، بهعنوان یک کشور توسعهیافته، انگ و سطوح بالایی از استرس را تجربه کردهاند. آنها همچنین در معرض خشونت عاطفی یا فیزیکی قرار دارند، اما بهطور شگفتانگیزی، زنان نابارور کمتر از زنان بارور، خشونت را گزارش کردند. پژوهش جنزینسکی و همکاران[7] (2021)، تجربیات زنان تحت درمان روشهای کمکباروری در یک زمینۀ فرهنگی-مذهبی، بهویژه پروناتالیستی در ایالاتمتحده انجام شد و نتایج آن نشان داد زنان نابارور در مسیر درمان خود، نشخوار فکری و سرزنش خود را به دلایل اجتماعی-فرهنگی تجربه کردند. این نتایج بر نقش فرهنگ و انگ با ناراحتی زنان در رابطه با ناتوانی در باردارشدن تأکید کرده است که انزوای اجتماعی آنها را باعث میشود. نتیجۀ دیگر این پژوهش نشان داد آشفتگی ناباروری و استفاده از روشهای کمکباروری، باعث تقویت روابط زوجها شده و آنها را به یکدیگر نزدیکتر کرده است. نتایج پژوهش (Bornstein et al., 2020) در روستاهای کشور مالاوی[8] نشان داد استیگمای اجتماعی در نتیجۀ ناباروری، یک پدیدۀ فراگیر در این جامعه بوده و پیامدهای اجتماعی و استیگمای مرتبط با ناباروری پیشبینیشدنی است. این پژوهش نشان داد معنای اجتماعی و انتظارات از باروری و فرزندآوری در فرهنگ مالاوی، عناصر اصلی چگونگی و چرایی تولید و تداوم انگ به شمار میرود. نتایج پژوهش (Mete et al., 2020) که در جامعۀ زنان نابارور تّرک انجام شد، تجربیات این زنان را در قالب سه مضمون اصلی شامل تغییرات روانشناختی، تغییرات در زندگی اجتماعی (شامل نارضایتی در روابط زناشویی، پنهانکردن احساسات از همسر و اضطراب در روابط زوجها) و تغییرات مرتبط با درمان جای داد. براساس نتایج پژوهش (Ergin et al., 2018)، صرفنظر از جنسیت، تقریباً نیمی از زوجهای نابارور با ترس از استیگمای اجتماعی، وضعیت ناباروری خود را از دیگران پنهان میکنند.
پژوهش (Tahiri et al., 2015)، تأثیر ناباروری را بر زنان مسلمان در آلبانی و همچنین باورها، نگرشها و ادراکات فرهنگی آنان را دربارۀ ناباروری بررسی کرد. این پژوهش، چهار مضمون اصلی شامل «روابط سرد با شوهر»، «فشار خانواده»، «انزوای اجتماعی»، «راهحلهای جایگزین»، «احساس گناه» را شناسایی کرد. پژوهش (Vizheh et al., 2015) نیز با هدف تعیین تأثیر تشخیص ناباروری براساس جنسیت، بر پاسخ زوجهای نابارور در ایران انجام شد. نتایج نشان داد تشخیص ناباروری در رضایت زناشویی و جنسی زوجهای نابارور، تأثیر بسزایی دارد. پژوهش (Obeidat et al., 2014)، تجربیات زیستۀ زنان مسلمان اردنی نابارور را مطالعه کرد که درمانهای کمکباروری ناموفق داشتند. این پژوهش مضامینی شامل دستدادن مادری و زندگی با ناباروری، تجربۀ عوامل استرسزای زناشویی، احساس فشار اجتماعی، تجربه افسردگی و ناامیدی، داشتن مشکلات مرتبط با درمان، قدردانی از حمایت خانواده و دوستان، استفاده از راهبردهای مقابله و ترس از آیندۀ نامعلوم را شناسایی کرد. پژوهش (Behboodi‐Moghadam et al., 2013) نشان داد آگاهی زوجها از مسئلۀ ناباروری آنها، باعث ایجاد مشکلات خانوادگی و ایجاد فاصله بین زوجها میشود. فشار روحی ناشی از ناباروری، ممکن است بنیان خانواده را سست کند و حتی باعث طلاق شود. این پژوهش، تجربیات منفی زنان از نابارویشان را در چهار مضمون شامل «سوءاستفاده»، «بیثباتی زناشویی»، «انزوای اجتماعی» و «از دست دادن عزتنفس» شناسایی کرد. پژوهش (Mumtaz et al., 2013) چگونگی شکلگیری ایدئولوژیها، ارزشها و انتظارات جنسیتی را بر تجارب زنان و مردان از ناباروری در پاکستان مطالعه و مقایسه کرد. نتایج این پژوهش نشان داد بیفرزندی، باعث تضعیف پیوندهای زناشویی میشود و زنان نسبتبه مردان، با پیامدهای روانی، اجتماعی، عاطفی و جسمی شدیدتری از قبیل طرد و انگ را در سطح زوج، خانواده و اجتماع مواجهاند. نتایج پژوهش (Schanz et al., 2011) با مطالعۀ طولی زنان دانمارکی طی دوازده سال، به این نتیجه دست یافت که نزدیک به بیستوهفت درصد از زنان، با فردی ادامه ندادهاند که در زمان ارزیابی باروری با او زندگی میکردند. بهطور خاص، زنانی که بعد از ارزیابی بارداری اولیه بچهدار نشدند، نسبتبه زنانی که بچهدار شدند، بهطور درخور توجهی نرخ بالاتری از پایاندادن به رابطۀ زناشویی را پس از گذشت دوازده سال، نشان دادند. همچنین، نتایج مطالعۀ اسلید و همکاران (2007) نشان داد زنان نابارور، انگ اجتماعی بیشتری را نسبتبه مردان درک کردهاند. اما تجربۀ استیگمای اجتماعی، تجربۀ مشترک بین زنان و مردان نابارور است. همچنین ادراک انگ، در هر دو زنان و مردان، حمایت اجتماعی درکشدۀ کمتری را نتیجه داد (Slade et al., 2007). مطالعۀ اینهورن[9] (2004)، نیز بر مردان نابارور تحت درمان در خاورمیانه (کشورهای مصر و لبنان) انجام شد و نشان داد رفتارهای پنهانکارانۀ مردان نابارور، بیانگر وجود انگ اجتماعی و به تبع آن، فشار هنجاری در موقعیت آنهاست.
مرور پیشینۀ پژوهش نشان میدهد با وجود آنکه در پژوهشهای زیادی، استیگمای اجتماعی یکی از عوامل آسیبزای موجود درنتیجۀ مواجهه زوجها با ناباروری مطرح شده است، اما در این پژوهشها، تأثیر استیگمای اجتماعی بر روابط (خانوادگی، اجتماعی و سلامت روانی) زنان و مردان نابارور تحت درمان، بهویژه با روش IVF اهدایی، بهطور تجربی و با روش کمّی مطالعه نشده است. به عبارت دیگر، در این پژوهشها وجود استیگما در زندگی افراد نابارور تأیید شده است، اما تأثیر آن بر روابط آنها تأکید نشده است. علاوه بر آن، نقش استقلال اقتصادی زن بهعنوان یک عامل بهبوددهندۀ وضعیت روانی و اجتماعی او، بهعنوان یک عامل تعدیلگر در تأثیر استیگمای اجتماعی بر روابط پژوهش نشده است. پژوهش حاضر برای پرکردن شکاف تحقیقاتی موجود، با هدف تحلیل جامعهشناختی تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی با تأکید بر نقش تعدیلگری استقلال اقتصادی زن انجام شد.
با توجه به مبانی نظری و پیشینۀ تجربی، مدل مفهومی پژوهش بهصورت شکل زیر ارائه میشود. توضیح بیشتر اینکه در پژوهش اصلی، متغیرهای دیگری (سطح تحصیلات، سن زوجین، پایگاه اجتماعی – اقتصادی خانواده، فشار هنجاری، خداباوری، همسانهمسری و حمایتهای نهادی و غیرنهادی) نیز مطرح بوده است که در متن اصلی و مقالههای دیگری بررسی شده است.
شکل 1- مدل مفهومی پژوهش
Fig 1- Conceptual model of the research
فرضیههای پژوهش
با توجه به پیشینۀ تجربی و مدل مفهومی پژوهش، فرضیهها بهصورت جهتدار یا یکسویه صورتبندی شدند. فرضیههای پژوهش به شرح زیرند:
فرضیۀ اول: استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی اثر منفی دارد.
فرضیۀ دوم: استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی اثر منفی دارد.
فرضیۀ سوم: اثر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی و خانوادگی زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی بهوسیلۀ استقلال اقتصادی زن تعدیل میشود.
روش پژوهش
روش تحقیق پژوهش حاضر، با تأکید بر سنجشپذیربودن متغیرها و قابلیت برآورد شدت و جهت روابط بین پدیدهها، در ذیل روشهای کمّی قرار میگیرد. بهلحاظ معیار زمان، این پژوهش از نوع مقطعی (در مقابل تحقیق طولی) است و انتظار نمیرود که پس از مدتزمان مشخصی، این تحقیق دوباره تکرار شود. بهلحاظ واحد تحلیل، مطالعۀ حاضر در سطح خرد (در مقایسه با واحدهای میانه و کلان) بوده و دادههای مورد نیاز در سطح خانواده (زن و شوهر) گردآوری شده است. درنهایت، بهلحاظ روش گردآوری اطلاعات و کنترل میدانی متغیرها، تحقیق حاضر از نوع مطالعات پیمایشی است که در ذیل روشهای غیرآزمایشی طبقهبندی میشد. جامعۀ آماری پژوهش، تمامی زوجهای نابارور مراجعهکننده به مراکز ناباروری شهر اصفهان بود. برآورد حجم نمونه با استفاده از نرمافزار SPSS Sample Power انجام شد. براساس محاسبات مربوط به حجم نمونه، برای رسیدن به توان آماری حداقل 80درصد، سطح اطمینان حداقل 95% و قدرت تشخیص اندازۀ اثر به کوچکی 05/، 140 واحد نمونه مشخص شد. درنهایت 147 نمونه برای تحلیل نتایج و آزمون فرضیهها مطالعه شدند.
جدول 1 - برآورد توان آزمونهای آماری در تحقیق حاضر برای حجم نمونه از 50 تا 310 واحد با گام 10 برای سطح اطمینان 95% و اندازۀ اثر 05/
Table 1- Estimation of statistical power for sample sizes from 50 to 310 units with a step of 10, at a 95% confidence level and an effect size of 0.05
حجم نمونه |
50 |
60 |
70 |
80 |
90 |
100 |
110 |
120 |
130 |
توان آماری |
298/0 |
369/0 |
439/0 |
507/0 |
571/0 |
630/0 |
684/0 |
733/0 |
776/0 |
حجم نمونه |
140 |
150 |
160 |
170 |
180 |
190 |
200 |
210 |
220 |
توان آماری |
813/0 |
845/0 |
873/0 |
896/0 |
916/0 |
932/0 |
946/0 |
957/0 |
966/0 |
حجم نمونه |
230 |
240 |
250 |
260 |
270 |
280 |
290 |
300 |
310 |
توان آماری |
973/0 |
979/0 |
983/0 |
987/0 |
990/0 |
992/0 |
994/0 |
995/0 |
996/0 |
شکل2- برآورد توان آزمونهای آماری در تحقیق حاضر برای حجم نمونه از 20 تا 600 واحد با گام 20 برای سطح اطمینان 95% و اندازه اثر 10/
Fig 2- Estimation of statistical power for sample sizes from 20 to 600 units with a step of 20, at a 95% confidence level and an effect size of 0.10
جامعۀ آماری پژوهش حاضر شامل کلیۀ زنان و مردان ناباروری است که طی سالهای 1401 و 1402 به مرکز باروری و ناباروری اصفهان و مرکز باروری پویش مراجعه و فرآیند درمان را طی کردهاند. دو مرکز ذکرشده، مراکز اصلی در استان اصفهاناند که در زمینۀ درمان ناباروری زوجین فعالیت میکنند. آمار مراجعان به این مراکز طی سالهای مدنظر، به شرح جدول 2 است. بر این اساس، درمجموع 8924 نفر طی دو سال برای درمان ناباروری به دو مرکز باروری و ناباروری اصفهان و مرکز باروری پویش مراجعه کردهاند که از میان آنها 7898 نفر در مسیر درمان ازطریق [10]ICSI و IVF بودهاند. آمار دو گروه ذکرشده به تفکیک موجود نبوده است. در هر حال، در این گروه زوجینی که فرآیند درمان با روش IVF را طی میکنند، جزء جامعۀ آماری پژوهش حاضر بودهاند که آمار دقیق آنها در دسترس نبوده است.
جدول 2- مراجعان به مرکز باروری و ناباروری اصفهان و مرکز باروری پویش
Table 2- Visitors to the Isfahan fertility and infertility center and pouyesh fertility center
خدمت |
سال |
مجموع |
|
1401 |
1402 |
||
IVF + I |
4382 |
3516 |
7898 |
اهدای جنین |
546 |
480 |
1026 |
مجموع |
4928 |
3996 |
8924 |
پرسشنامهها بهصورت انفرادی تکمیل شدهاند. به عبارت دیگر، از هر خانواده تنها یکی از افراد (زن یا شوهر) پرسشنامه را تکمیل کرده است. همچنین پرسشنامهها بهصورت فیزیکی در اختیار افراد قرار داده شد. در برخی از موارد که نمونۀ انتخابشده مایل به تکمیل توسط خودش نبوده است، پرسشگر سؤالات را مطرح و پاسخ آنها در پرسشنامه ثبت کرده است. تعریف نظری متغیرها در قسمتهای قبل آورده شد. در ادامه، تعریف عملیاتی متغیرهای پژوهش آمده است:
کیفیت روابط خانوادگی
کیفیت روابط خانوادگی با استفاده از پرسشنامۀ راست و گلومبوک (1985) تعریف عملیاتی شده است. این پرسشنامه دارای 28 آیتم است و تحلیل عاملی انجامشده بر آن نشان میدهد که سازهای تکعاملی است. نیمی از آیتمها دارای جهتگیری مثبت (موافقت با آنها به معنای روابط خانوادگی مطلوبتر است) و نیمی از آیتمها دارای جهتگیری منفی (موافقت با آنها با معنای روابط خانوادگی نامطلوبتر است) هستند. با توجه به تعداد متغیرهای مدنظر در پژوهش حاضر و همچنین حجم بالای پرسشنامه، این مقیاس براساس نتایج مطالعۀ مقدماتی به دو فرم موازی تقسیم شد. به این ترتیب دو مقیاس هرکدام دارای 14 آیتم (7 آیتم با جهتگیری منفی و 7 آیتم با جهتگیری مثبت) هستند.
با توجه به اینکه هریک از آیتمها برای قبل و پس از اقدام به درمان ناباروری پرسش شده است، در مرحلۀ مقدماتی درمجموع 56 پرسش و در مطالعۀ نهایی درمجموع 28 پرسش در اختیار پاسخگویان قرار گرفته است. ضرایب همبستگی و نمودارهای پراکندگی مربوط به فرمهای موازی اول و دوم نشان میدهد که بهلحاظ آماری (ضرایب همبستگی بالاتر از 80/0) و بهلحاظ روششناختی (رعایت اقتصاد پرسشنامه و بالاتررفتن دقت در پاسخگویی به پرسشها بهعلت کاهش تعداد آنها)، از هریک از فرمهای اول و دوم بهجای فرم کامل استفاده شد، در حالی که نتایج نهایی تغییر معناداری پیدا نمیکنند. به این ترتیب در این مطالعه از فرم کامل برای مطالعۀ مقدماتی و از فرم اول (پرسشنامه پیوست) برای گردآوری دادههای نهایی استفاده شده است.
به این ترتیب، حداکثر نمره برای کیفیت روابط خانوادگی برابر با 14 و حداکثر آن برابر با 56 میشود. حد وسط مقیاس تعریف شده 35 است. به عبارت دیگر، افرادی که نمرۀ کیفیت روابط خانوادگی آنها بیشتر از 35 باشد، در کم و بیش از کیفیت روابط خانوادگی خوبی برخوردارند، در حالی که اخذ نمرۀ کمتر از 35 به معنی کیفیت روابط خانوادگی کم و بیش بد است.
56 |
54 |
52 |
50 |
48 |
46 |
44 |
42 |
40 |
38 |
36 |
34 |
32 |
30 |
28 |
26 |
24 |
22 |
20 |
18 |
16 |
14 |
صمیمیت کم و بیش بالا در روابط خانوادگی |
صمیمیت کم و بیش پایین در روابط خانوادگی |
||||||||||||||||||||
صمیمیت بالا |
صمیمیت متوسط بالا |
صمیمیت متوسط پایین |
صمیمیت پایین |
شکل 3- مقیاس اندازهگیری کیفیت / صمیمیت روابط خانوادگی با گام 2
Fig 3- Scale for measuring the quality/intimacy of family relationships with a step of 2
کیفیت روابط اجتماعی
برای اندازهگیری کیفیت روابط اجتماعی، از مقیاس پیرس و همکاران (1991) استفاده شده است. این مقیاس که از 25 آیتم تشکیل شده است، متشکل از سه خردهمقیاس حمایت اجتماعی، تعارض بین فردی و عمق روابط میشود. حمایت اجتماعی از 7 آیتم (آیتمهای اول تا هفتم)، تعارض بین فردی 12 آیتم (آیتمهای هشتم تا نوزدهم) و عمق روابط نیز از 6 آیتم (آیتمهای بیستم تا بیست و پنجم) تشکیل شدهاند (پرسشنامۀ پیوست). هریک از 25 آیتم برای سه گروه شامل والدین، دوستان و دیگران پرسش میشود و به این ترتیب در مرحلۀ مقدماتی، درمجموع 75 پرسش در اختیار پاسخگویان قرار گرفته است. بهمنظور بالابردن دقت پاسخگویان، مناسب بود تا مقیاس کیفیت روابط اجتماعی به دو فرم موازی تقسیم و فرم اول (شامل 13 آیتم) در مطالعۀ نهایی استفاده شود (پرسشنامۀ پیوست). در برابر هریک از آیتمها، چهار گزینه شامل هیچ، کم، متوسط و زیاد تعریف شده است که به ترتیب امتیازهای 1 تا 4 را به خود اختصاص دادند.
به این ترتیب، حداکثر نمره برای کیفیت روابط اجتماعی برابر با 13 و حداکثر آن برابر با 52 میشود. حد وسط مقیاس تعریفشده 5/32 است. به عبارت دیگر، افرادی که نمرۀ کیفیت روابط اجتماعی آنها بیشتر از 5/32 باشد، کم و بیش از کیفیت روابط اجتماعی خوبی برخوردارند، در حالی که اخذ نمرۀ کمتر از 5/32 به معنی کیفیت روابط اجتماعی کم و بیش بد است.
شکل 4- مقیاس اندازهگیری کیفیت روابط اجتماعی
Fig 4- Scale for measuring the quality of social relationships
استیگمای اجتماعی
انگ یا استیگمای اجتماعی ناشی از ناباروری، با استفاده از پرسشنامۀ یونسی و همکاران (1384) تعریف عملیاتی شده است. این پرسشنامه دارای 14 آیتم است که موضوع ناباروری را از نگاه فرد، همسرش، مقایسهاش با افراد نابارور، مقایسهاش با افراد بارور و از نگاه دوستان و آشنایان اندازهگیری میکند. پرسشنامۀ اصلی (که در مرحلۀ مقدماتی به کار رفت) بهصورت برش قطبین تدوین شده بود که مشخص شد بیشتر پاسخگویان برای پاسخگویی به آیتمهای آن، دچار آشفتگی ذهنی میشوند. به همین دلیل قالب تدوین آیتمها به طیف لیکرت تغییر پیدا کرد که فهم آن برای پاسخگویان سادهتر و بنابراین پاسخگویی به آنها دقیقتر به انجام میرسد.
گزینههای تعریفشده برای هریک از آیتمها به ترتیب شامل همیشه، بیشتر اوقات، بعضی از اوقات، بهندرت و هرگز میشوند که به ترتیب کدهای 5 (قویترین حالت استیگما یا انگ اجتماعی) تا 1 (فقدان استیگما یا انگ اجتماعی) را به خود اختصاص دادهاند. به این ترتیب، بیشترین مقدار ممکن برای انگ اجتماعی نمرۀ 70 و کمترین مقدار ممکن برابر با 14 با حد وسط 42 تعریف شد، بهنحوی که اخذ نمرۀ بیشتر از 42 درمجموع حاکی از انگ اجتماعی بالاتر از متوسط و اخذ نمرۀ کمتر از 42 درمجموع حاکی از انگ اجتماعی پایینتر از متوسط است.
شکل 5- مقیاس اندازهگیری انگ اجتماعی ناشی از ناباروری با گام 2
Fig 5- Scale for measuring social stigma resulting from infertility with a step of 2
استقلال اقتصادی زن
استقلال اقتصادی زن براساس سطح تقریبی درآمد زن اندازهگیری شده است، بهنحوی که هرچه درآمد او بیشتر باشد، استقلال اقتصادیاش بیشتر تعریف شده است. درآمد زن براساس یک مقیاس ترتیبی، از بدون درآمد (مقدار صفر) تا درآمد ماهیانه 40 میلیون تومان یا بالاتر (مقدار 7) در نظر گرفته شده است.
درآمد تقریبی ماهیانۀ زن |
بدون درآمد |
کمتر از 5 |
5 تا 9 |
10 تا 14 |
15 تا 19 |
20 تا 29 |
30 تا 39 |
40 و بیشتر |
0 |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
7 |
|
سطح استقلال اقتصادی |
کمترین استقلال |
|
بیشترین استقلال |
شکل 6- مقیاس اندازهگیری استقلال اقتصادی زنان
Fig 6- Scale for measuring women's economic independence
بهمنظور ارزیابی اعتبار یا روایی ابزارهای اندازهگیری انعکاسی، از تکنیک اعتبار عاملی و برای ابزارهای اندازهگیری ساختی از اعتبار صوری استفاده شده است. نتایج نشان میدهد ابزارهایی که مناسب برای این تکنیک بودهاند، همگی از اعتبار عاملی برخوردار بودهاند. بررسی پایایی متغیرهای پژوهش نشان داد کلیۀ مقیاسها و زیرمقیاسهای انعکاسی از سازگاری درونی و بنابراین ضریب آلفای کرونباخ بالایی برخوردارند، بهنحوی که بیشتر آنها دارای ضرایب بیشتر از 90/0 یا نزدیک به آن را به دست آوردهاند. نتایج تحلیل روایی و پایایی مقیاسها در مطالعۀ مقدماتی با 30 نمونه در جدول 1 ارائه شد. این تحقیق بر مبنای فرضیههای تدوینشده، از تکنیک مدلسازی معادلۀ ساختاری بهمنظور تبیین کیفیت روابط خانوادگی، روابط اجتماعی و استیگمای اجتماعی بهره برد.
جدول 3- شاخصهای ارزیابی مدلهای عاملی و ضرایب آلفای کرونباخ برای مقیاسهای انعکاسی براساس دادههای مطالعۀ مقدماتی
Table 3- Indicators for Evaluating Factor Models and Cronbach's Alpha Coefficients for Reflective Scales Based on Preliminary Study Data
ردیف |
مقیاس |
زمان / گروه |
متوسط واریانس استخراجشده AVE |
میانگین میزانهای اشتراک Communalities |
آلفای کرونباخ |
1 |
مقیاس صمیمیت در روابط خانوادگی |
قبل از درمان |
81/69 % |
70/0 |
871/0 |
2 |
بعد از درمان |
97/70 % |
71/0 |
856/0 |
|
3 |
مقیاس کیفیت روابط |
والدین |
01/73 % |
73/0 |
960/0 |
4 |
دوستان |
53/82 % |
82/0 |
961/0 |
|
5 |
دیگران |
42/68 % |
68/0 |
978/0 |
|
6 |
مقیاس انگ اجتماعی ناشی از ناباروری |
- |
06/81 % |
81/0 |
879/0 |
یافتههای پژوهش
قسمت اول: تحلیل توصیفی براساس ویژگیهای فردی، خانوادگی و موضوع ناباروری
در پژوهش حاضر، زنان در مقایسه با مردان نسبت بیشتری از نمونۀ مطالعهشده را تشکیل میدهند. 9/63% از نمونه را زنان و 1/36% از آنان را مردان شامل شدند. همچنین در بین گروههای سنی، بیشترین نسبت مربوط به گروه سنی 39-30 ساله بود. بیشتر از نیمی از افراد مطالعهشده (51%) در این گروه سنی قرار گرفتند. بهلحاظ سطح تحصیلات، بیشترین نسبت از نمونۀ مطالعهشده در گروه کارشناسی قرار داشتند. این گروه، نزدیک به یک سوم (32%) از نمونه را تشکیل داد. بهلحاظ سطح درآمد، در گروه زنان افراد بدون درآمد بیشترین نسبت را به خود اختصاص دادند. نزدیک به 60% از زنان (5/58 %) در این گروه قرار داشتند. اکثریت پاسخگویان، شامل نزدیک به یکچهارم از آنها (5/24%)، شناخت خود از همسرشان را در هنگام ازدواج در حد متوسط ذکر کردهاند. بیشتر از نیمی (3/50%) از پاسخگویان میزان عشق و علاقه به همسرشان را در هنگام ازدواج زیاد یا خیلی زیاد اظهار کردند. نتایج به دست آمده نشان میدهد که در نمونۀ مطالعهشده، میانگین مدتزمان اطلاعداشتن از ناباروری حدود 6 سال است و همچنین بهطور متوسط بین 4 تا 5 سال (68/4 سال) است که اقدام به درمان کردهاند. به عبارت دیگر، تقریباً و بهطور متوسط زوجین نابارور پس از یک سال و نیم از اطلاعیافتن از موضوع ناباروری، برای درمان اقدام میکنند.
شکل7- هرم سنی - جنسی نمونۀ مطالعهشده
Fig 7- Age-gender pyramid of the study sample
یکی از پرسشهای دیگری که در موضوع ناباروری از پاسخگویان پرسیده شد، دربارۀ این بود که پزشکان مشکل ناباروری را به کدامیک از زوجین مرتبط میدانستند. در گروه پاسخگویان مرد، بیشترین پاسخ مربوط به گزینۀ همسرم بوده است. بیشتر از یک سوم پاسخگویان مرد، مشکل ناباروری را برحسب تشخیص پزشکان به همسرانشان مرتبط دانستهاند. به همین ترتیب، اکثریت زنان پاسخگو (9/47%) اظهار کردهاند که تشخیص پزشکان، مشکلات جسمانی آنان را دلیل اصلی ناباروری بیان کردهاند. اکثریت پاسخگویان نسبتبه نتیجهبخشبودن درمان خود امید زیاد یا خیلی زیادی دارند. بیشتر از نیمی از پاسخگویان (4/54%) در این گروه قرار میگیرند. آنچه از پاسخهای ارائهشده مشخص است، اینکه زوجین نابارور تا حد زیاد یا خیلی زیادی تحت فشار مالی ناشی از هزینههای درماناند. بیشتر از 70درصد از پاسخگویان (7/70%) با انتخاب این دو گزینه میزان تحتفشاربودن بهسبب هزینههای درمان را نشان دادهاند.
قسمت دوم: تحلیل توصیفی - استنباطی براساس متغیرهای کلیدی پژوهش
الف. کیفیت روابط خانوادگی
میانگینهای به دست آمده برای کیفیت روابط خانوادگی بین زوجین نابارور مطالعهشده نشان میدهد که آنان روابط میان خود را در سطح کیفی خوب و بالایی ارزیابی کردهاند. در کل نمونۀ مطالعهشده، میانگین به دست آمده برابر با 04/43 بهطور درخور توجهی از حد وسط مقیاس اندازهگیری (35) بیشتر است (توضیح اینکه 28 آیتم طراحیشده در مطالعۀ مقدماتی به دو فرم موازی 14 آیتمی تقسیم و از یکی از فرمها در تحلیل نهایی استفاده شد) که نشان میدهد این افراد کیفیت روابط خانوادگی خود را در سطح بالایی دانستهاند. همچنین گروهبندی چهارگانه از نمونۀ مطالعهشده (جزئیات و نحوۀ طبقهبندی در متن رساله آورده شده است)، براساس سطح کیفیت روابط خانوادگی نشان میدهد که بیشتر از 90% از پاسخگویان (5/92%)، کیفیت این روابط را در سطح متوسط بالا یا بسیار بالا دانستهاند، در حالی که تنها 4/1% کیفیت این روابط را پایین ارزیابی کردهاند. همچنین نسبت افرادی که کیفیت روابط خانوادگی را پایین یا متوسط پایین دانستهاند، تنها 5/7% از کل نمونۀ مطالعهشده است.
جدول 4- توزیع فراوانی مطلق و نسبی پاسخگویان برحسب سطح کیفیت روابط خانوادگی
Table 4- Absolute and relative frequency distribution of respondents by level of family relationship quality
گروه |
دامنۀ نمرات |
کیفیت روابط خانوادگی |
تعداد |
شاخصها و آزمون تی تک نمونهای |
||
درصد از کل |
درصد تجمعی |
میانگین میانگین پیراسته (حد وسط مقیاس) |
||||
کل |
24 - 14 |
پایین |
2 |
4/1 |
4/1 |
04/43 33/43 (35) T = 14.66 Sig < 0.001 |
34 - 25 |
متوسط پایین |
9 |
1/6 |
5/7 |
||
44 - 35 |
متوسط بالا |
76 |
7/51 |
2/59 |
||
45 و بالاتر |
بالا |
60 |
8/40 |
100 |
||
مجموع |
147 |
100 |
- |
ب. کیفیت روابط اجتماعی
در وهلۀ اول آنچه از مجموع مقادیر گزارششده در جدول 3 برای کیفیت روابط اجتماعی نتیجه گرفته میشود، این است که کیفیت این متغیر، پیرامون حد متوسط مقیاس (اندکی بالاتر یا اندکی پایینتر) قرار گرفته است. این وضعیت نشان میدهد که هرچند زوجین نابارور از کیفیت روابط خانوادگی بالایی برخوردارند، اما کیفیت روابط اجتماعی درمجموع بهسمت متوسط متمایل است.
جدول5- توزیع فراوانی مطلق و نسبی پاسخگویان برحسب سطح کیفیت روابط اجتماعی
Table 5- Absolute and relative frequency distribution of respondents by level of social relationship quality
مقیاس و خردهمقیاسها |
دامنۀ نمرات |
کیفیت روابط اجتماعی |
تعداد |
شاخصها و آزمون تی تکنمونهای |
||
درصد از کل |
درصد تجمعی |
میانگین میانگین پیراسته (حد وسط مقیاس) |
||||
کیفیت روابط اجتماعی درمجموع
|
22 - 13 |
پایین |
- |
- |
- |
37/34 41/34 (5/32) T = 11.09 Sig < 0.001 |
32 - 23 |
متوسط پایین |
34 |
1/23 |
1/23 |
||
42 - 33 |
متوسط بالا |
111 |
5/75 |
6/98 |
||
52 - 43 |
بالا |
2 |
4/1 |
100 |
||
مجموع |
147 |
100 |
- |
میانگین به دست آمده برای کیفیت روابط اجتماعی، درمجموع برابر با 37/34 از حد متوسط مقیاس اندازهگیری (5/32) کمی بالاتر است (توضیح اینکه در مطالعۀ مقدماتی، دو فرم موازی 12 و 13 آیتمی به دست آمد و در تحلیل نهایی از فرم 13 آیتمی استفاده شده است). سطح معنیداری به دست آمده برای تفاوت این دو میانگین (Sig = 0.071)، نشان میدهد که این تفاوت بهلحاظ آماری معنیدار نبوده و تصادفی است. به این ترتیب، کیفیت روابط اجتماعی در جامعۀ آماری زوجین نابارور تحت درمان با روش VIF اهدایی در سطح متوسط برآورد میشود.
ج. استیگمای اجتماعی
جدول 6، اطلاعات لازم برای توصیف وضعیت استیگمای اجتماعی را در بین زوجین نابارور مطالعهشده ارائه میدهد. که تحت درمان با روش VIF اهداییاند. اولین و کلیترین نتیجهای که از مقادیر محاسبهشده به دست میآید، این است که بهطور متوسط افراد مطالعهشده از استیگمای اجتماعی رنج میبرند، هرچند شدت آن کمتر از متوسط است. میانگینهای نمونهای به دست آمده برای کل نمونه (67/30)، نشان میدهد که همۀ میانگینها کمتر از حد وسط مقیاس تعریفشده برای سنجش استیگمای اجتماعی (مقدار 35) هستند.
جدول 6- توزیع فراوانی مطلق و نسبی پاسخگویان برحسب سطح استیگمای اجتماعی
Table 6- Absolute and relative frequency distribution of respondents by level of social stigma
گروه |
دامنه نمرات |
کیفیت روابط خانوادگی |
تعداد |
شاخصها |
||
درصد از کل |
درصد تجمعی |
میانگین میانگین پیراسته (حد وسط مقیاس) |
||||
کل |
24 - 14 |
پایین |
66 |
9/44 |
9/44 |
67/30 17/30 (35) T = -4.56 Sig < 0.001 |
34 - 25 |
متوسط پایین |
47 |
32 |
9/76 |
||
44 - 35 |
متوسط بالا |
31 |
1/21 |
98 |
||
45 و بالاتر |
بالا |
3 |
2 |
100 |
||
مجموع |
147 |
100 |
- |
مقایسۀ میانگینهای نمونهای به دست آمده برای کل پاسخگویان، گروه مردان و گروه زنان بهطور معناداری کمتر از حد وسط مقیاس تعریفشده برای شدت مواجهه با استیگمای اجتماعیاند. سطح معناداری به دست آمده برای کل پاسخگویان (Sig < 0.001) ، نشان میدهد اطمینان بالا و حداقل 95% برآورد میشود که نهتنها در نمونۀ آماری مطالعهشده، در جامعۀ آماری زوجین نابارور تحت درمان با روش VIF اهدایی، شدت مواجهه با استیگمای اجتماعی از حد متوسط کمتر است، هرچند شدت تفاوت با حد متوسط زیاد نیست.
قسمت سوم: آزمون فرضیههای پژوهش
فرضیۀ اول تحقیق به این شرح صورتبندی شده است: استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی اثر منفی دارد، بهنحوی که هرچه استیگمای اجتماعی در میان زوجین نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی قویتر باشد، کیفیت روابط خانوادگی آنان ضعیفتر میشود. نتایج به دست آمده در رابطه با تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی، نشان میدهد که این تأثیر بهلحاظ آماری قوی و معنادار است. ضریب تعیین به دست آمده نشان میدهد که 6/9% از تغییرات در کیفیت روابط خانوادگی تحت تأثیر تغییرات در استیگمای اجتماعی قرار دارد، بهنحوی که هرچه استیگمای اجتماعی ناشی از ناباروری کمتر باشد، کیفیت روابط خانوادگی بیشتر است. ضریب بتای استاندارد برابر با 309/- با سطح معناداری کوچکتر از 001/0 نشان میدهد 1 واحد تغییر در انحراف معیار استیگمای اجتماعی، با 309/0 انحراف معیار در کیفیت روابط خانوادگی همراه است که بر مبنای معیار کوهن[11] (2013)، برای اندازههای اثر حاکی از یک ارتباط قوی بین دو متغیر واردشده در مدل است. به این ترتیب، فرضیۀ اول تحقیق تأیید شد.
شکل 8- مدل برای آزمون فرضیۀ اول: اثر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی (ضریب تأثیر برای مدل ساختاری و سطوح معناداری برای مدلهای اندازهگیری)
Fig 8- Model for testing hypothesis 1: The effect of social stigma on family relationship quality (Effect coefficient for the structural model and significance levels for the measurement models)
فرضیۀ دوم تحقیق به این شرح صورتبندی شده است: استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی اثر منفی دارد، بهنحوی که هرچه استیگمای اجتماعی در میان زوجین نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی قویتر باشد، کیفیت روابط اجتماعی آنان ضعیفتر میشود. نتایج به دست آمده در رابطه با تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی نشان میدهد این تأثیر بهلحاظ آماری قوی و معنادار است. ضریب تعیین به دست آمده نشان میدهد 4/17% از تغییرات در کیفیت روابط اجتماعی تحت تأثیر تغییرات در استیگمای اجتماعی قرار دارد، بهنحوی که هرچه استیگمای اجتماعی ناشی از ناباروری کمتر باشد، کیفیت روابط اجتماعی بیشتر است. ضریب بتای استاندارد برابر با 418/- با سطح معناداری کوچکتر از 001/0 نشان میدهد، 1 واحد تغییر در انحراف معیار استیگمای اجتماعی، با 418/0 انحراف معیار در کیفیت روابط اجتماعی همراه است که حاکی از یک ارتباط قوی بین دو متغیر واردشده در مدل است. به این ترتیب، فرضیۀ دوم تحقیق تأیید شد.
مقایسۀ نتایج مرتبط با فرضیههای اول و دوم نشان میدهد تأثیر استیگمای اجتماعی بر روابط اجتماعی خارج از خانواده بهطور درخور توجهی قویتر از این تأثیر بر روابط خانوادگی است. مقایسۀ ضرایب تعیین 096/0 در تحلیل نتایج مربوط به فرضیۀ اول با مقدار 174/0 در تحلیل نتایج مربوط به فرضیۀ دوم نشان میدهد توان استیگمای اجتماعی در تبیین واریانس کیفیت روابط اجتماعی نزدیک به دو برابر این توان در تعیین واریانس کفیت روابط خانوادگی است. همچنین مقایسۀ ضرایب بتای استاندارد در دو مدل تحلیلشده (مقدار 309/- برای مدل اول و مقدار 418/- برای مدل دوم) نیز این نتیجه را از زاویۀ متفاوت تأیید میکند.
شکل 9- مدل برای آزمون فرضیۀ دوم: اثر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی (ضریب تأثیر برای مدل ساختاری و سطوح معناداری برای مدلهای اندازهگیری)
Fig 9- Model for testing hypothesis 2: The effect of social stigma on social relationship quality (Effect coefficient for the structural model and significance levels for the measurement models)
فرضیۀ سوم تحقیق به این شرح صورتبندی شده است: تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی و خانوادگی بهوسیلۀ استقلال اقتصادی زن تعدیل میشود. درواقع این فرضیه بر این موضوع تأکید میکند که استقلال اقتصادی زن، شدت تأثیر استیگمای اجتماعی را بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی کاهش یا افزایش میدهد. بر این اساس انتظار میرود که هرچه استقلال اقتصادی زنان در خانواده بیشتر باشد، تأثیر استیگمای اجتماعی بر متغیرهای وابسته کاهش یابد. نتایج به دست آمده نشان میدهد فرضیۀ سوم تحقیق رد شده است. به عبارت دیگر، استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی زوجین نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی قوی خواهد بود، حتی اگر استقلال اقتصادی زن بسیار بالا باشد. همین نتیجه برای خانوادههایی صدق میکند که استقلال اقتصادی زن بسیار پایین است. ضرایب مربوط به اثر متغیر تعدیلگر بر دو رابطۀ تعریفشده در مدل، فاقد معناداری بهلحاظ آماریاند. این ضرایب بسیار کوچک و نزدیک به صفر (مقادیر 027/- و 067/0) و سطوح معناداری آنها بسیار بزرگتر از مقدار 05/0 هستند (مقادیر 921/0 و 643/0). به این ترتیب، فرضیۀ سوم تحقیق رد شد.
شکل10- مدل برای آزمون فرضیۀ سوم: اثر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی با نقش تعدیلگری استقلال اقتصادی زن
Fig 10- Model for testing hypothesis 3: The effect of social stigma on family and social relationship quality with the moderating role of women's economic independence
بحث و نتیجه
پژوهش حاضر با هدف اصلی تحلیل جامعهشناختی تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی با تأکید بر تعدیلگری استقلال اقتصادی انجام شد. براساس تحلیل نتایج توصیفی مربوط به متغیرهای اصلی پژوهش، کیفیت روابط خانوادگی بین زنان و مردان نابارور مطالعهشده، در سطح بالا و مطلوب و کیفیت روابط اجتماعی آنها درمجموع بهسمت متوسط متمایل بود. تحلیل توصیفی استیگمای اجتماعی نشان داد بهطور متوسط افراد مطالعهشده از استیگمای اجتماعی رنج میبرند، هرچند شدت آن کمتر از متوسط برآورد شد. یکی از نکاتی که بهعنوان محدودیت پژوهش لازم است به آن توجه شود، این است که حجم نمونۀ بالاتر میتوانست امکان کنترل برخی متغیرهای زمینهای نظیر سن، جنس، پایگاه اجتماعی – اقتصادی و نظایر آن را فراهم آورد که بهدلیل محدودیت جامعۀ آماری، بهطور طبیعی و سختی فراوان در گردآوری دادهها از واحدهای نمونه در مدل تحقیق وارد نشدهاند. در ادامه، تحلیل فرضیات پژوهش ارائه میشود.
براساس نتایج، اثر منفی استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی زوجهای نابارور تأیید شد؛ به این معنا که هرچه استیگمای اجتماعی در میان زوجهای نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی قویتر باشد، کیفیت روابط خانوادگی آنان ضعیفتر میشود. همچنین نتایج نشان داد استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی زوجین نابارور اثر منفی دارد. به عبارت دیگر، هرچه استیگمای اجتماعی در میان زوجین نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی قویتر باشد، کیفیت روابط اجتماعی آنان ضعیفتر میشود. این نتایج بیانگر آن است که مسئلۀ استیگمای اجتماعی در زندگی زوجهای نابارور تأثیر مهمی میگذارد. بهطور کلی ناباروری یک نقص در یک جامعه سنتی مانند ایران دیده میشود و زوجهای درگیر با آن، با چالشهای بسیاری روبهرو میشوند. ناباروری باعث میشود فرد احساس کند که ارزش کمتری دارد یا نتوانسته است نقشهای سنتی مرتبط با جنسیت خود را بهدرستی ایفا کند. این مسئله به تضعیف اعتماد به نفس و ایجاد احساس ناکامی در فرد منجر میشود و درنتیجه، روابط خانوادگی و اجتماعی فرد را تضعیف میکند. زوجهای نابارور ممکن است بهدلیل ترس از قضاوت دیگران، از شرکت در رویدادهای اجتماعی خودداری کنند. این انزوا باعث کاهش حمایتهای اجتماعی و احساس تنهایی میشود. جامعه بیشتر دیدگاههای منفی یا باورهای غلطی دربارۀ ناباروری دارد و این نگرشها باعث میشود افراد نابارور احساس کنند قضاوت یا سرزنش میشوند و این احساسات آنها را به انزوا و دوری از روابط اجتماعی سوق میدهد. احساس شرم و خجالتی که زوجهای نابارور بهدلیل ناتوانی در فرزندآوری درک میکنند، آنها را از حضور در گردهماییهای اجتماعی، جشنها و حتی دیدارهای خانوادگی بازمیدارد. در بسیاری از فرهنگها ازجمله ایران، توانایی بچهدارشدن بهعنوان یک معیار مهم برای موفقیت در زندگی تلقی میشود و ناتوانی در این زمینه، به احساس ناکامی و شرمساری در زوجهای نابارور منجر میشود. در بسیاری از مواقع، افراد نابارور ممکن است از حضور در جمعهای خانوادگی و اجتماعی اجتناب کنند تا از سؤالات ناراحتکننده دربارۀ وضعیت ناباروری خود دوری کنند. به همین دلیل، آنها ممکن است ترجیح دهند از موقعیتهایی دوری کنند که چنین سؤالاتی در آن مطرح میشود.
مرور پیشینۀ موضوع نشان میدهد تجربیات زوجهای درگیر با مسئلۀ ناباروری در پژوهشهای گذشته بررسی شده و این پژوهشها، استیگمای اجتماعی را یکی از پیامدهای منفی ناباروری تأیید کرده است؛ برای مثال، برخی پژوهشها فشار خانواده، استیگما و انزوای اجتماعی را ازجمله پیامدهای ناباروری بر زنان نابارور ترک (Zorlu & Erbaş, 2023)، زنان نابارور مسلمان در آلبانی (Tahiri et al., 2015)، زنان نابارور مسلمان در اردن (Obeidat et al., 2014)، زنان نابارور پاکستانی (Mumtaz et al., 2013)، مردان نابارور در مصر و لبنان (Inhorn, 2004)، زنان نابارور مالاویایی (Bornstein et al., 2020) و زنان نابارور در ایالاتمتحده (Gezinski et al., 2021; Öztürk et al., 2021) ذکر کردهاند. پژوهشهای انجامشده در ایران نیز، به نتایج مشابهی دست یافتند. در این پژوهشها، فشار اجتماعی (Kalateh Sadati et al., 2017) و انزوای اجتماعی (Hasanpoor-Azghdy et al., 2015) پیامدهای ناباروری برای زوجها ذکر شده است. کاهش کیفیت روابط خانوادگی در زوجهای نابارور نیز، در پژوهشهای گذشته (Aghakhani et al., 2020; Behboodi‐Moghadam et al., 2013; Mete et al., 2020; Mumtaz et al., 2013; Schanz et al., 2011) تأیید شده است. یکی از پژوهشهایی که بر تأثیر فشار اجتماعی و استیگما بهعنوان یکی از عوامل مؤثر بر کیفیت روابط زوجهای نابارور تأکید کرده است، مطالعۀ امانتی و همکاران (1388) است که نشان داد فشار اطرافیان برای داشتن فرزند، بر کیفیت زندگی زوجهای نابارور تأثیر منفی میگذارد. به عبارت دیگر، نتایج این پژوهش تأکید کرد بار روانشناختی ناشی از انتظارات دوستان و خانواده، احساس حقارت ناشی از ناتوانی در عملکرد طبیعی اولیۀ بچهدارشدن بر زوجهای نابارور، کیفیت زندگی آنها را بهطور منفی تحت تأثیر قرار میدهد. نتایج پژوهش حاضر با نتایج امانتی و همکاران (1388) همسو است.
براساس دیگر نتیجۀ پژوهش، تأثیر منفی استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی زوجین نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی، صرفنظر از استقلال اقتصادی زن، قوی است. به این ترتیب، نتایج کلی پژوهش حاضر نشان داد استیگمای اجتماعی بر روابط خانوادگی و اجتماعی زوجهای نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی، تأثیر منفی داشته و این آثار منفی در خانوادههایی که زن از استقلال اقتصادی برخوردار است و همچنین خانوادههایی که زن استقلال اقتصادی ندارد، ادراک میشود. با وجود آنکه پژوهشهای گذشته بر استرس ناباروری کمتر (Akyüz et al., 2014; Ünal et al., 2010; Yilmaz et al., 2020) و سازگاری اجتماعی بیشتر (Fatemi et al., 2010) در زنان با استقلال اقتصادی تأکید کردهاند، اما در این پژوهش این نتیجه حاصل شد که استقلال اقتصادی زن، آثار منفی ناشی از استیگمای اجتماعی بر روابط خانوادگی و اجتماعی زنان نابارور تحت درمان IVF اهدایی را کاهش نمیدهد.
نتایج این پژوهش مبنی بر آثار منفی استیگما بر روابط خانوادگی و اجتماعی مردان و زنان نابارور تحت درمان IVF اهدایی با نظریۀ استیگمای گافمن (1400) تبیینشدنی است. این نظریه بیان میکند اصلیترین دغدغهای که یک فرد داغخورده از آن رنج میبرد، به پذیرش او از سوی اطرافیان برمیگردد. براساس نظر گافمن (1400)، افرادی که با فرد داغخورده در تعاملاند، اغلب نمیتوانند توجه و احترامی را به او عطا کنند که جنبههای سالم هویت اجتماعی او طلب میکند و خودش نیز انتظار دریافت آن را دارد. براساس این نظریه، آگاهشدن فرد داغخورده از موقعیت پستتر، باعث میشود او همیشه در مراودات خود با دیگران احساس ناامنی کند. همچنین فرد داغخورده همیشه این احساس را دارد که در تماسهای خود با دیگران، در مرکز توجه آنهاست و در او احساسات بیقدرتی و استحکام ایجاد میشود (گافمن، 1400: 73). ناباروری به دلایل مختلفی باعث میشود فرد یا زوج احساس کنند ازنظر اجتماعی کمارزش یا ناقصاند. این وضعیت به تبعیض، انزوا و فشارهای اجتماعی منجر میشود.
کاهش کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی زوجهای نابارور بهدلیل استیگمای اجتماعی یک مسئلۀ پیچیده و چندبعدی است که نیازمند توجه ویژه و حمایتهای گسترده است. برای کمک به این زوجها، جامعه با افزایش آگاهی عمومی دربارۀ ناباروری و کاهش انگهای منفی مرتبط با آن، فضای حمایتیتری ایجاد میکند. این آگاهیها ازطریق رسانههای مختلف مانند تلویزیون، رادیو و شبکههای اجتماعی انجام میشود. برگزاری کارگاهها و سمینارهایی برای ارائۀ اطلاعات به مردم و کاهش باورهای غلط و تصورات نادرست دربارۀ ناباروری نیز به افزایش این آگاهیها کمک میکند. افراد مشهور، رهبران جامعه و نخبگان فرهنگی نیز در ترویج دیدگاههای مثبت و حمایتکننده نقش مهمی دارند. همچنین ارائۀ خدمات مشاورهای و گروههای حمایتی به زوجهای نابارور کمک میکند تا با احساسات و چالشهای خود بهتر مواجه و از حمایتهای اجتماعی لازم برخوردار شوند. علاوه بر آن، تدوین و اجرای قوانین حمایتی برای زوجهای نابارور، شامل حمایتهای مالی و دسترسی به خدمات درمانی و همچنین، ایجاد سازوکارهایی برای محافظت از حقوق زوجهای نابارور در محیط کار، زوجهای نابارور را در مواجهه با چالشهای ناباروری و طیکردن فرایند درمان کمک میکند.
پژوهش حاضر با محدودیتهایی روبهرو بود. مهمترین محدودیت ذکرشدنی در فرایند پژوهش، جمعآوری دادهها از زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی است. علاوه بر آنکه آمار دقیقی از زوجهای نابارور تحت درمان IVF اهدایی موجود نبود، دسترسی به این زوجها نیز، بهدلیل محرمانگی اطلاعات پزشکی، چالشهای زیادی بههمراه داشت. همچنین برخی از زوجهای نابارور تمایلی به مشارکت در پژوهش نداشتند و از ارائۀ اطلاعات شخصی خود اجتناب کردند. برخی ملاحظات اخلاقی نیز در این پژوهش رعایت شده است. ازجمله این ملاحظات به استفاده از زبان محترمانه و غیر قضاوتی در طول مصاحبه، توجه به وضعیت روانی و احساسی مصاحبهشوندگان، اطمینانبخشیدن به مصاحبهشوندگان دربارۀ افشانشدن هویت و اطلاعات شخصی آنان و استفادۀ مسئولانه از اطلاعات جمعآوریشده اشاره کرد. با توجه به آنکه این پژوهش تنها در شهر اصفهان انجام شد، پیشنهاد میشود پژوهشگران آتی، جامعۀ گستردهتری را مطالعه کردند. شرایط اجتماعی و فرهنگی شهرهای مختلف ممکن است نتایج را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین با افزایش جامعه و نمونۀ پژوهش، تعمیمپذیری نتایج با اطمینان بیشتری انجام میشود. علاوه بر آن، پیشنهاد میشود نقش تعدیلگری دیگر متغیرهای جمعیتشناختی در تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط زوجهای نابارور نیز مطالعه شود.
[1] IVF: In Vitro Fertilization
[2] Gerrits et al.
[3] Link and Phelan
[4] Miall
[5] Slade et al.
[6] Öztürk et al.
[7] Gezinski et al.
[8] Malawi
[9] Inhorn
[10] Intracytoplasmic Injection
[11] Cohen