Women Undergoing Donor IVF Treatment: The Moderating Role of Economic Independence in Isfahan

Document Type : Research Paper

Authors

1 Ph.D. student, Department of Sociology, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Dehaghan, Iran

2 Assistant professor, Department of Sociology, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Dehaghan, Iran

Abstract

Introduction
Infertility is a significant social concern worldwide, including in Iran. In many societies, particularly our own, femininity is often defined through motherhood, which is frequently viewed as the primary means for women to enhance their status within the family and society (Hasanpoor-Azghady et al., 2019). The ability to have children is perceived as a vital individual, social, and cultural value. In developing countries, the negative effects of infertility are often more pronounced due to various social, cultural, and economic factors, leading to considerable social pressure on couples (Ebrahimzadeh Zagami et al., 2021). This study aimed to sociologically analyze the impact of social stigma on relationship quality among infertile men and women undergoing donor IVF treatment with a particular focus on the moderating role of women's economic independence within the family. Specifically, the research examined how social stigma influenced the quality of family and social relationships for both men and women undergoing donor IVF treatment. Additionally, it assessed the extent to which women's economic independence moderated the effect of social stigma on these relationships.
 
 
Materials & Methods
This research employed a quantitative, cross-sectional design, distinguishing it from longitudinal studies. The unit of analysis was micro-level, focusing on individual families (husband and wife). As such, the study was categorized as survey research, falling under non-experimental methods. The statistical population included all infertile men and women, who visited the Isfahan Fertility and Infertility Center and the Pouyesh Fertility Center for treatment during 2022 and 2023. The sample size was estimated using SPSS Sample Power software, resulting in a minimum of 140 sample units based on specific criteria. Ultimately, 147 samples were analyzed to test the hypotheses. Data collection was conducted using a questionnaire that measured the quality of family relationships, the quality of social relationships, and the social stigma associated with infertility, employing the instruments adopted by Golombok-Rust (1985), Pierce et al. (1991), and Younesi et al. (2005), respectively. Additionally, women's economic independence was assessed based on their approximate income levels. To evaluate the validity and reliability of the measurement tools, factor validity techniques were applied for reflective measures, while face validity was used for formative measures. The results indicated that all tools suitable for this technique demonstrated factor validity. Reliability analysis showed that all reflective scales and subscales exhibited internal consistency with Cronbach's alpha coefficients exceeding 0.90 or being very close to that threshold. Data analysis was conducted using Structural Equation Modeling (SEM) with the Partial Least Squares (PLS) approach, utilizing SmartPLS4 software.
 
Discussion of Results & Conclusion
The descriptive analysis of the research variables revealed that the infertile men and women rated the quality of their family relationships with their spouses as good to excellent, while their social relationships were perceived as average. Regarding social stigma, the analysis indicated that, on average, the participants experienced social stigma although its severity was below the average threshold. Hypothesis testing demonstrated that social stigma negatively impacted both the family and social relationships of couples undergoing donor IVF treatment. However, the moderating role of women's economic independence was not supported by the findings. Overall, the results suggested that social stigma adversely affected the family and social dynamics of couples undergoing donor IVF treatment, regardless of the woman’s economic independence. The decline in the quality of family and social relationships among infertile couples due to social stigma is a complex and multifaceted issue that requires careful attention and comprehensive support. To aid these couples, the society can foster a more supportive environment by increasing public awareness of infertility and addressing the negative stigmas associated with it. This awareness can be promoted through various media, including television, radio, and social networks, as well as through workshops and seminars. Additionally, providing counseling services and establishing support groups for infertile couples can be beneficial. Furthermore, developing and implementing supportive legislation—such as financial assistance, access to treatment services, and protections for the rights of infertile couples in the workplace—can help them navigate the challenges of infertility and successfully undergo treatment.

Keywords

Main Subjects


مقدمه

معضل ناباروری در دنیای امروز، به یک دغدغۀ اجتماعی تبدیل شده است. سازمان بهداشت جهانی، ناباروری را یک مشکل عمدۀ سلامت معرفی کرده است (Hasanpoor-Azghady et al., 2019). ناباروری‌ از‌طریق زنان بین 20 تا 44 سال، 8 تا 12درصد از زوج‎‍ها در سراسر جهان را تحت ‎‍تأثیر قرار داده است. براساس گزارش‎‍ها، از تمام زوج‎‍های نابارور، 40 تا 50درصد به‎‍دلیل عوامل مرتبط با زنان، 30 تا 40درصد به‌دلیل عوامل مرتبط با مردان، 20درصد به‎‍دلیل عوامل مرتبط با زن و مرد‌ و تقریباً 15درصد به دلایل ناشناخته، نابارور تشخیص داده شده‎‍اند (Şahiner & Boz, 2022). در کشورهای در حال ‎‍توسعه، از هر چهار زوج، یک زوج نابارورند (Ebrahimzadeh Zagami et al., 2021). نرخ باروری کل برای استان اصفهان، در سال‎‍های 1396، 1397، 1398، 1399 و 1400، به ‎‍ترتیب برابر با 77/1، 64/1، 41/1، 32/1 و 36/1 گزارش شده است؛ بنابراین‌ روند کلی کاهشی باروری در استان مشهود است (مرکز آمار ایران، 1401).

موقعیت اجتماعی، امنیت زناشویی و انجام تکلیف شرعی در ایران، در ‎‍گرو داشتن فرزند است؛ بنابراین فرزندآوری یک تعهد اجتماعی و فرهنگی برای زنان است و انتظار می‌رود بلافاصله پس از ازدواج، صاحب فرزند شوند که از این طریق، نهاد خانواده تقویت شود. بر این اساس، زنان نابارور ممکن است نگران از ‎‍دست دادن حمایت همسرشان به‌دلیل ناتوانی آنها در فرزندآوری باشند. زوج‎‍های نابارور حتی در جوامعی که کانون خانواده قوی است، نسبت‌به هویت شخصی و خانوادگی خود احساس ناامنی می‌کنند (Ebrahimzadeh Zagami et al., 2021). در‎‍ حالی ‎‍که در این باره توافق کلی وجود دارد که نقش و جایگاه زنان نباید تنها بر‎‍اساس توانایی باروری آنها تعریف شود، اما در بسیاری از جوامع، احساس زنانگی از‌طریق مادر‎‍بودن درک می‎‍شود که در بیشتر مواقع، تنها ابزار زنان برای ارتقای جایگاه خود در خانواده و جامعه است (Hasanpoor-Azghady et al., 2019). در برخی جوامع از‌جمله جامعۀ ما، داشتن فرزند، ارزش‌ فردی، اجتمـاعی و فرهنگی تلقـی مـی‎‍شـود. نکتۀ درخور ‌‎‍توجه آن است که در کشورهای در‎‍ حال توسعه با جوامع سنتی‎‍تر مانند ایران، به‎‍دلیل عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، تأثیر منفی ناباروری در‎‍ مقایسه با جوامع غربی بسیار بیشتر است و احتمالاً ناباروری فشارهای اجتماعی بسیار شدیدی را بر زوج‎‍ها وارد می‌کند (Ebrahimzadeh Zagami et al., 2021).

به این دلایل، زوجـین نابـارور کوشـش و هزینۀ فراوانی را صرف تـشخیص و درمـان نابـاروری مــی‎‍کننــد (شاکری و همکاران، 1385). ناباروری‌ یک رویداد استرس‎‍زا برای زوج‎‍هایی است که در‎‍ تلاش برای داشتن فرزندند. نه‎‍تنها خودِ ناباروری استرس‎‍زا است، درمان‎‍های پزشکی تهاجمی و نامطمئن نیز، سطح استرس را به‎‍طور چشم‌گیری افزایش می‎‍دهد (Öztürk et al., 2021). همچنین فرآیند درمان ناباروری به‎‍دلیل مصرف دارو و روش‎‍های تهاجمی، کیفیت زندگی زنان را کاهش می‎‍دهد (Şahiner & Boz, 2022). در ایران، بسیاری از اشکال درمان کمک‎‍باروری از‌جمله لقاح خارج رحمی[1]، با تأیید و حمایت قوی فقهای شیعه مشروعیت یافته است. ایران در ارائۀ این روش‎‍ها، در میان کشورهای مسلمان خاورمیانه پیشتاز است. بیش از 70 مرکز ناباروری در ایران وجود دارد که 18درصد از درمان‎‍های کمک‎‍باروری را در بخش دولتی و 82درصد را در بخش خصوصی انجام می‎‍دهند (Zagami et al., 2019). در شهر اصفهان نیز در حال ‎‍حاضر، تعداد سه مرکز ‎‍تخصصی درمان ناباروری (کلینیک پویش، مرکز درمان ناباروری حضرت مریم و بیمارستان تخصصی میلاد اصفهان) فعال وجود دارد.

از‌جمله عوامل مهمی که زوج‎‍های نابارور از‌لحاظ فشارهای هنجاری با آن درگیرند، مسئلۀ استیگمای اجتماعی است. مفهوم استیگمای اجتماعی که در‎‍ نتیجۀ شکست در برآوردن هنجارهای اجتماعی شکل می‎‍گیرد، در زنان و مردان درگیر با ناباروری، با خودادراکی از نقص، شکست نقش و کاهش احترام همراه است. نقش والدینی، به‌عنوان‌ یک مرحلۀ زندگی، تثبیت یک خانوادۀ جدید را نشان می‎‍دهد و ناباروری باعث می‎‍شود که زوج‎‍ها به مرحلۀ پیش‎‍بینی‎‍شدۀ پدر و مادری انتقال نیابند و در‎‍نتیجه نظم در فعالیت‎‍های زندگی و نقش‎‍های افراد دچار به هم ‎‍ریختگی ‌‌شود و کارکردهای خانواده آسیب ببینند (عباسی شوازی و همکاران، 1384: 95). استیگمای اجتماعیِ حاصل از بازخوردهای منفی ناشی از ناباروری در جامعه، به بی‎‍اعتباری یا کاهش اعتبار اجتماعی نزد دیگران منجر می‎‍شود؛ زیرا از نگاه پیش‎‍فرضِ گفتمان مسلط در جامعه، کسی که قادر به فرزندآوری نیست، احتمالاً فردی ناتوان است. استیگمای ناباروری با احساس شرم و پنهان‎‍کاری همراه است. اگر ناباروری به‎‍عنوان یک استیگما تجربه شود، این پتانسیل را دارد که فرد نابارور را از حمایت اجتماعی محروم کند و باعث افسردگی، اضطراب و استرس، احساس گناه و مشکلات مربوط به روابط شود. همچنین ممکن است باعث اختلال روان‎‍شناختی، کاهش عزت‌نفس و خودکارآمدی و تمایل به خود انگ‎‍‎‍زنی شود. استیگمای ناباروری و فشارهای اجتماعی مرتبط با آن، بر تمام ابعاد زندگی و رفاه زنان تأثیر می‎‍گذارد (Taebi et al., 2021).

به نظر می‎‍رسد افراد ناباروری که روش‎‍های اهدایی را به‎‍عنوان راه‎‍حل درمان انتخاب می‎‍کنند، استیگمای بیشتری را تجربه خواهند کرد. در روش‎‍های اهدایی، خانواده‎‍های جدیدی ایجاد می‎‍شود که در آنها والدین ژنتیکی، از والدین اجتماعی جدا می‎‍شود. کودکانی که با اهدای تخمک باردار می‌شوند، ارتباط ژنتیکی با مادرشان ندارند، کودکانی که با اهدای اسپرم باردار می‌شوند، ارتباط ژنتیکی با پدرشان ندارند‌ و کودکانی که با اهدای جنین باردار می‌شوند، از‌نظر ژنتیکی با هر ‎‍دو والدین ارتباط ندارند. دربارۀ رحم اجاره‎‍ای که یک زن برای زن دیگر بچه‎‍دار می‎‍شود، مادری که بچه را به دنیا می‎‍آورد و مادری که برای او نقش والد را دارد، یکی نیست (Golombok et al., 2004). بنابراین‌ انتخاب روش‎‍های اهدایی برای درمان،‌ چالش‌ بزرگی برای افراد نابارور محسوب می‎‍شود. از طرف دیگر، استیگمای درک‎‍شده از سوی افراد نابارور تحت ‎‍درمان با روش‎‍های اهدایی در شهرهایی بیشتر مشهود است که دارای فرهنگ سنی‎‍تری‌اند. به ‎‍نظر می‎‍رسد زنان و مردان نابارور در شهری مانند اصفهان با بافت سنتی و مذهبی، با چالش‎‍های بیشتری از‌جمله استیگما مواجه باشند که این‌ بر روابط خانوادگی و اجتماعی و همچنین، سلامت روانی آنها آثار منفی می‌گذارد.

مرور پیشینۀ موضوع مرتبط با تجربیات زیستۀ افراد نابارور نشان می‎‍دهد در بسیاری از این پژوهش‎‍ها، که عمدتاً با روش‎‍های کیفی انجام شده است (برای مثال، یونسی، 1384؛ ودادهیر و همکاران، 1395، خداکرمی و همکاران، 1388)، بر وجود استیگما به‎‍عنوان یکی از تجربیات رنج‎‍آور آنها تأکید شده است. با‌ وجود این در پژوهش‎‍های گذشته، تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط زنان و مردان نابارور، به‎‍طور خاص مطالعه نشده است. علاوه ‎‍بر ‎‍آن، نقش استقلال اقتصادی زن که دارای مزیت‎‍های روانی و اجتماعی برای زنان است، در این پژوهش‎‍ها مطالعه نشده است. نویسندگان این مقاله استدلال می‎‍کنند که داشتن استقلال اقتصادی برای زن، تأثیر استیگمای اجتماعی را بر روابط خانوادگی، اجتماعی و همچنین سلامت روانی زنان و مردان نابارور تحت ‎‍درمان IVF اهدایی‌ تعدیل می‌کند.

 پژوهش حاضر، با هدف تحلیل جامعه‎‍شناختی تأثیر استیگمای (انگ) اجتماعی بر کیفیت روابط زنان و مردان نابارور تحت ‎‍درمان IVF اهدایی با تأکید بر تعدیل‎‍گری استقلال اقتصادی زن در خانواده انجام شد. بر این اساس، تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی زن و مرد‎‍های درمان IVF اهدایی مطالعه شد. همچنین‌ نقش تعدیل‎‍گری استقلال اقتصادی زن در خانواده، در تأثیر استیگمای اجتماعی بر روابط خانوادگی و روابط اجتماعی آنها سنجش شد.

 

مبانی نظری

ناباروری، ناتوانی در باردار‎‍شدن، با وجود 12 ماه رابطۀ جنسی محافظت‎‍نشده تعریف می‎‍شود. تقریباً 186میلیون نفر در سراسر جهان نابارورند (Yokota et al., 2022). تعداد بسیار زیادی روش درمان کمک‎‍باروری وجود دارد که بســته به علت ناباروری در زن و مرد متفاوت است. روش IVF اهدایی، یکی از این روش‎‍هاست. IVF اهدایی چهار روش رحم اجاره‎‍ای، اهدای تخمک، اهدای اسپرم و اهدای جنین را شامل می‎‍شود. اطلاق رحم جایگزین در لقاح خارج از رحمی، موقعی به ‎‍کار می‎‍رود که زنی برای به ثمـر‎‍ رسـاندن جنـین زوج دیگـر، بـاردار شود (آخوندی و همکاران، 1386). تخمــک اهدایی، در محیط آزمایشــگاه با اسپرم‎‍های گرفته‎‍شــده از زوج نابارور مجاور می‎‍شــود، لقاح‌ انجام‌ و جنین حاصل‌شده به رحم زن نابارور منتقل می‎‍شود. در مواردی که مشکل ناباروری مربوط به مرد است (ناتوانی در تولید اســپرم از تمام روش‎‍هــای ممکن) و یا زمانی که احتمال انتقال بیماری‎‍های ژنتیکی به نســل بعد وجود دارد، ناگزیر از اهدای جنین اســتفاده می‎‍شود (خلیلیان و رضایی، 1399). درنهایت، در صورتی که مشــکل ناباروری مربوط به مرد باشــد، اســپرم‎‍های مرد کیفیت مطلوب را نداشــته‌ و یا مرد ناقل یک ناهنجاری کروموزومی باشــد، ‌به اســتفاده از اسپرم اهدایی نیاز است (خلیلیان و رضایی، 1399).

برنامه‎‍های درمان ناباروی بیشتر فشار روانی زیادی را بر زن وارد می‎‍کنند؛ برای مثال، با آنکه روش IVF توانسته است بر تعدادی از موانع بر سر راه باروری فائق آید و روزنـه‎‍هـای امیـد بسیاری را بـرای زوج‎‍هـای نابـارور بگـشاید، امـا خـود مشکلاتی را نیز به‌دنبال داشته است. بیماران تحت‎‍ درمان با IVF، نگران‌اند و در سیکل‎‍های درمانی منجر به شکست، بیشتر دچار افسردگی می‎‍شوند. زوجـین نابـارور، تـنش ناشـی از افـسردگی را هـم بـه‎‍صورت فردی و هم به‎‍صورت وابسته ‎‍به‎‍ یکدیگر تجربه می‎‍کنند. چنین تنش‎‍هایی به مسائل روحی-روانی مختلف از‌جملـه افـسردگی، انـزوا، شرمساری و بی‎‍کفایتی منجر می‌شود و درنهایـت زمینـۀ طـلاق را فـراهم می‌آورد (شاکری و همکاران، 1385). استیگما از‌جمله عواملی است که به ‎‍نظر می‎‍رسد در تشدید شرایط دشوار افراد نابارور تحت ‎‍درمان روش IVF اهدایی مؤثر است و روابط و سلامت روانی آنها را‌ در خانواده، به‎‍طور منفی تحت‎‍ تأثیر قرار می‎‍دهد.

از دیدگاه گافمن (1400)، اصطلاح داغ ننگ به ویژگی یا صفتی اشاره دارد که به‌شدت بدنام‌کننده و یا ننگ‌آور است. اما باید توجه داشت که قدرت داغ‎‍زنی یک صفت نه در ذات خودش، بلکه در روابط اجتماعی ریشه دارد. به گفتۀ گافمن (1400)، استیگما «وضعیت فردی که از پذیرش کامل اجتماعی محروم شده است» تلقی می‎‍شود، و چنین فردی در ذهن مردم از یک «فرد کامل و معمولی» به یک فرد «کم‎‍ارزش و لکه‎‍دار» تقلیل می‌یابد (Donkor & Sandall, 2007). مروری بر مطالعات گذشته(Imeson & McMurray, 1996; Kimani & Olenja, 2001; Miall, 1985; Whiteford & Gonzalez, 1995) از کشورهای مختلف، در جوامع صنعتی و غیر‎‍صنعتی نشان می‌دهد‌ زنان نابارور به‌دلیل مشکلات باروری خود، احساس استیگما کرده‌اند. درواقع‌ غیبت فرزندان در یک مرحلۀ خاص از زندگی (یعنی سال‌های باروری) به دیگران نشان می‌دهد که یک زن در دسته‌بندی زنان غیرعادی قرار می‌گیرد؛ زیرا انتظارات جنسیتی هنجاری برای زنان، مادری بیولوژیکی را شامل می‎‍شود. این وضعیت دربارۀ مردان نابارور نیز در پژوهش‎‍های پیشین دیده شده است؛ برای مثال، پژوهش‎‍های (Inhorn, 2004; Slade et al., 2007) استیگمای اجتماعی در مردان نابارور را نتیجه گرفته‎‍اند. هرچند استیگمای ناشی از نقص ناباروری در هر دو زنان و مردان درک می‎‍شود، اما برخی پژوهش‎‍ها (Mumtaz et al., 2013; Slade et al., 2007)، شدت بیشتر استیگما در زنان را نتیجه گرفته‎‍اند.

نظریۀ اجتماعی توضیح‎‍دهندۀ استیگما، نشان می‎‍دهد که نابرابری‎‍های اجتماعی زیربنایی (مانند جنسیت)، استیگما را پی‎‍ریزی می‎‍کند. گریتس و همکاران[2] (2023) به نقل از لینک و فیلان[3] معتقدند فرایند استیگما‎‍زنی با ‎‍استفاده از پنج مؤلفۀ مرتبط، مفهوم‎‍سازی و تعریف می‎‍شود: اول، گروه‌های خاصی از‎‍نظر اجتماعی متمایز‌ و بر‎‍اساس موضوعات مهم اجتماعی در یک موقعیت تاریخی و اجتماعی خاص (مثلاً کسانی که قادر به فرزندآوری هستند/ نیستند و فرزند دارند/ ندارند)، برچسب‌گذاری می‌شوند؛ دوم، قضاوت‌ها یا صفات منفی به این گروه‌ها اختصاص داده می‌شود و این گروه‌ها را «نامطلوب»، «غیر‎‍مسئول» یا حتی «غیر‎‍اخلاقی» و «تهدید» برای بافت جامعه می‌کند؛ سوم، این برچسب‌گذاری‌ها و کلیشه‌‎‍ها، باعث ایجاد سلسله‎‍مراتبی از ارزش، از‌نظر تمایز بین «آنها و ما» می‎‍شود؛ چهارم، گروه‌های مورد ‎‍استیگما، مانند «زنان یا مردان نابارور» در سلسله‎‍مراتب وضعیتی از نابرابری، مشروعیت‎‍بخشیدن به تحریم‌ها و انگ قرار داد. این چهار مؤلفۀ انگ، توسط یک مؤلفۀ پنجم، یعنی قدرت ناشی از نابرابری‎‍های اجتماعی موجود، مانند نابرابری‌های مبتنی بر جنسیت یا طبقه، پشتیبانی می‎‍شود. انگ معمولاً با شدت بیشتری بر‎‍‌ گروه‌هایی اعمال می‌شود که قبلاً به حاشیه رانده شده‌اند‌. استیگما‎‍زنی، نظم اخلاقی و اجتماعی را کنترل می‌کند و بنابراین به‎‍عنوان اعمال قدرت برای حفظ هنجارهای اجتماعی و نابرابری‌های موجود تعبیر می‌شود. استیگما‎‍زدن اشکال مختلفی دارد: انگ درون‎‍فردی یا درونی؛ انگ پیش‌بینی‎‍شده؛ استیگمای بین ‎‍فردی یا اعمال‎‍شده (به‌صورت کلامی یا فیزیکی) و استیگمای ساختاری (برای مثال از‌نظر قانونی یا در مراکز بهداشتی).

وقتی زنی توقع فرزندآوری را در دوران باروری‌ برآورده نکند، جامعه او را به انحراف تنزل می‌دهد و بر زن داغ‎‍زنی انجام می‌شود. ناباروری، مانع از توانایی فرزندآوری بیولوژیک می‎‍شود و پیشینۀ موجود، نمونه‎‍های متعددی از استیگمای ناشی از این بیماری را ارائه کرده است (Avila, 2016) . میال[4] (1985) تجارب زنان نابارور و استیگما را با‎‍ استفاده از نظریۀ استیگمای گافمن (1400)، به‌عنوان چارچوب راهنما تحلیل کرد. او متوجه شد که بیشتر پاسخ‎‍دهندگان در مطالعۀ او، واکنش‎‍های منفی یا متفاوتی را در ‎‍هنگام افشای وضعیت ناباروری خود برای دیگران تجربه کرده‎‍‌ و بیشتر آنها پرسش‎‍های ناخواسته‎‍ای از دیگران در‎‍بارۀ وضعیت پزشکی خود دریافت کرده‎‍اند که باعث ناراحتی آنها شده است. میال (1985)، این حالت را «تحریم غیررسمی» نامید؛ زیرا افرادی که زنان نابارور با آنها در تعامل بودند، لزوماً‌ در انگ‎‍زدن به زنان نکوشیدند، اما این‎‍کار را از‎‍طریق واکنش‌های اولیه و پرسش‌های نابجا انجام دادند. دیگر زنان، به‎‍طور مستقیم و گاه به‎‍ شیوۀ علنی، شرم‎‍ساری به‎‍دلیل وضعیت بی‎‍فرزندی خود را تجربه کردند.

استیگما‎‍زدن به زنان مبتلا به ناباروری، یکی از مهم‎‍ترین دلایلی است که بر بهزیستی فیزیولوژیکی، روانی و معنوی زنان تأثیر منفی می‎‍گذارد (Höbek Akarsu & Kızılkaya Beji, 2021). نتایج پژوهش (Daibes et al., 2018) نشان داد که زنان نابارور احساس می‌کنند‌ از سوی همسر، همسایه و دوستان خود به‌عنوان یک فرد شکست‎‍خورده یا پست‌تر از دیگران دیده می‌شوند. آنها به‎‍دلیل ناتوانی در باروری به‎‍عنوان افراد «نیازمند همدردی»، «غیر‎‍نرمال» یا «عقیم‎‍» انگاشته شدند. انگ درک‎‍شده، در زمینه‌های مختلف سلامتی رایج است و محققان نشان داده‎‍اند که استیگمای درک‎‍شده به‎‍طور کلی، رابطۀ معکوس معنی‎‍داری با عوامل مختلفِ مؤثر بر کیفیت زندگی دارد. با این حال، مطالعات اندکی به‎‍طور خاص، تأثیر انگ را روی افراد نابارور بررسی کرده‌اند. انگ‌ معمولاً در مردان و زنانی احساس می‎‍شود که با ناباروری دست‎‍و‎‍پنجه نرم می‎‍کنند. مردان و زنان‌ نه‌تنها با انگ شخصی ناشی از تشخیص ناباروری،‌ با انگ جمعی نیز مواجه می‎‍شوند؛ زیرا تشخیص این بیماری بر اهداف تنظیم خانواده و ادراک اجتماعی هر دو طرف تأثیر می‎‍گذارد. اسلید و همکاران[5] (2007) پیش‌بینی کردند‌ زوج‌هایی که با ناباروری دست‎‍و‎‍پنجه نرم می‌کنند، سطوح بالایی از استیگما را درک می‌کنند و افشاگری کمی نسبت‌به مسئلۀ خود دارند‌ که این امر‌ به حمایت اجتماعی کم و متعاقباً پریشانی عاطفی منجر می‌شود. آنها دریافتند که صرف‎‍نظر از تعداد دفعات افشای این مسئله از سوی فرد و درک آنها از حمایت اجتماعی موجود، افراد همچنان احساس انگ می‎‍کنند که این بیشتر به پریشانی عاطفی آنها منجر می‎‍شود. بیشتر زوج‎‍هایی که با چالش‎‍های ناباروری روبرو هستند، با درماندگی، ناتوانی، ناامیدی و جدایی اجتماعی نیز دست‌و‎‍پنجه نرم می‎‍کنند و بیشترشان باید مکانیسم مقابله با جداسازی اجتماعی مرتبط با ناباروری را توسعه دهند (Esan et al., 2022).

در کشورهای در‎‍ حال توسعه، کودکان به دلایل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بسیار ارزشمندند. در‎‍ چنین کشورهایی بی‎‍فرزندی ممکن است‌ به مشکلات فردی، اجتماعی و خانوادگی همراه با عوامل استرس‎‍زا، کاهش امنیت و ثبات در ازدواج‌ و پذیرفتن حق ازدواج مجدد برای مرد منجر و همۀ این عوامل به طرد‎‍کردن زنان نابارور منتهی می‎‍شود. در مقابل، احتمال ازدواج مجدد برای زنان ناباروری کم است که‌ شوهرانشان آنها را رها کرده و یا طلاق گرفته‎‍اند. زندگی زنان به‌تنهایی ازلحاظ اجتماعی تأیید نمی‌شود و نبود حمایت اجتماعی و اقتصادی برای بیشتر زنان، آسیب‎‍های روانی زنان نابارور را عمیق‎‍تر می‎‍کند؛ در‌نتیجه ممکن است ناباروری به انگی ناخوشایند و آسیب‎‍زا تبدیل شود که با پیامدهای پیچیده و مخرب آن در جامعه مطلوب نیست (Zorlu & Erbaş, 2023).

براساس نظریۀ گافمن (1400) دربارۀ استیگما، نقص جسمانی یکی از انواع داغ ‎‍ننگ است. با توجه به اینکه ناباروری نیز یک نقص جسمانی است، بنابراین‌ این افراد در جوامع در معرض استیگمای اجتماعی قرار دارند. گافمن (1400) بیان می‎‍کند که یک فرد داغ‎‍خورده از نگاه دیگران، انسان کاملی نیست و براساس این تصور، انواع تبعیض‎‍های مختلف در جامعه علیه او اعمال می‌شود و فرصت‎‍های زیستی او کاهش می‎‍یابد. بر این اساس، به‎‍دلیل آنکه افراد نابارور در‎‍ معرض استیگمای اجتماعی قرار دارند، احتمالاً فشارهای زیادی از‌نظر روانی و اجتماعی بر آنها تحمیل می‎‍شود. بنابراین‌ انتظار می‎‍رود استیگمای درک‎‍شده از سوی افراد نابارور بر سلامت روانی و روابط خانوادگی و اجتماعی آنها تأثیر منفی بگذارد. به ‎‍نظر می‎‍رسد این شرایط برای افرادی که در جست‎‍و‎‍جوی فرزند با روش‎‍های درمانی IVF اهدایی هستند، به‎‍دلیل ویژگی‎‍های خاص آن، با شدت بیشتری نمود داشته باشد.

پیشینۀ پژوهش

مطالعۀ پیشینۀ موضوع نشان می‎‍دهد پژوهش‎‍های متعددی دربارۀ تجربیات متفاوت زنان نابارور انجام شده است. همچنین‌ در برخی از مطالعات گذشته، استیگمای ناشی از ناباروری‌ ‎‍پژوهش شده است. ازجمله پژوهش‎‍های داخلی که وضعیت استیگما را در بین زنان و مردان نابارور ایرانی بررسی کرده‌اند، به پژوهش یونسی و همکاران (1384) اشاره می‌شود که با هدف آشنایی با جنبه‎‍های روانی- اجتماعی زندگی ناباروران در رابطه با فرهنگ ایران انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد از میان سه منبع «شناخت خود»، مقایسۀ اجتماعی، نقش اول و پس‌خوراندهای اجتماعی نقش دوم را در ادراک وضعیت استیگما در افراد نابارور بازی می‎‍کنند. همچنین، یونسی (1384)‌ در پژوهشی دیگر، عوامل ایجاد‎‍کنندۀ استیگما را برای اشخاص نابارور در ایران‌ توضیح داد‌ و با ارائۀ مشاهدات بالینی، بر نقش مهم تحریفات شناختی در ایجاد شرایط استیگما برای ناباروری تأکید کرد. جعفری و همکاران (1399)‌ در پژوهش خود، با استفاده از روش مروری، ابعاد مختلف فرهنگی- اجتماعی ناباروری را مطالعه کردند. نتایج این پژوهش پس از مرور 49 مطالعۀ انجام‎‍شده، 16 مؤلفۀ مرتبط با مسائل فرهنگی- اجتماعی ناباروری و روش‌های اهدایی کمک‎‍باروری را معرفی کرد که سه مؤلفۀ آن مربوط به پذیرش اجتماعی (انزوا، استیگما و پذیرش خانواده) بود. پژوهش غفاری و همکاران (1402)‌ نیز با مطالعه تجربة زیستة مردان نابارور از پدرانگی با روش فرزندپذیری، به این نتیجه دست یافت که ناباروری و نداشتن فرزند از سویی و پذیرش فرزندخوانده از سوی دیگر، موجب بروز استیگما و ننگ اجتماعی در مردان نابارور فرزندپذیر می‎‍شود. پژوهش خداکرمی و همکاران (1388)، با روش کیفی پدیدارشناسی، تجربیات زوج‎‍های نابارور را مطالعه و بر وجود استیگما از طرف اعضای خانواده، به‎‍عنوان یکی از عوامل آزار‎‍دهندۀ زنان و مردان نابارور، تأکید کرد. همچنین‌ نتایج این پژوهش کاهش روابط عاطفی بین زوج‎‍ها را دیگر چالش‎‍ این زوج‎‍ها معرفی کرد. پژوهش عباسی مولید و همکاران (1388)، با بررسی 39 پژوهش داخلی مرتبط با موضوع و با رویکرد تحلیل اسناد، زندگی زوج‎‍های نابارور ایرانی را ‌آسیب‎‍شناسی کرد. نتایج این پژوهش، 53 آسیب بالقوۀ این زوج‎‍ها را در سه بعد فردی، بین ‎‍فردی و فرا‎‍فردی شناسایی کرد. احساس فقدان تکمیل هویت اجتماعی، احساس انزوای اجتماعی، حساسیت نسبت‌به نگرش فامیل، دوستان و جامعه و همچنین اشتغال ذهنی دربارۀ استیگما به‎‍عنوان آسیب‎‍های این زوج‎‍ها در بعد فرافردی طبقه‎‍بندی شد. ودادهیر و همکاران (1395)‌ در پژوهشی، با استفاده از روش پدیدارشناختی تفسیری، تجربۀ زیستۀ زنان نابارور را در جست‎‍و‎‍جوی درمان در قزوین مطالعه کردند. نتایج این پژوهش بر فشار اجتماعی اطرافیان، به‎‍عنوان یکی از مهم‎‍ترین عوامل ایجاد‎‍کنندۀ پریشانی‎‍های روانی زوج‎‍ها و پیامدهای اجتماعی مخرب تأکید کرد. خان‎‍آبادی و همکاران (1399)‌ در پژوهشی با روش کیفی تحلیل مضمون، نقـش خانواده‎‍هـای اصلـی را در کیفیـت زندگـی زناشـویی زوج‎‍هـای نابـارور در شهر یزد مطالعه و شناسایی کردند. نتایج این پژوهش نشان داد سلامت خانـواده‎‍هـای اصلـی زوج‎‍هـا و رابطـۀ حسـنۀ خانـواده‎‍هــا بــا همدیگــر، بــر کیفیــت زندگــی آنها تأثیرگـذار است. پژوهش (Aghakhani et al., 2020)، تجربیات زنان ایرانی را از ناباروری‎‍شان با روش کیفی ‌‎‍بررسی کرد. نتایج این پژوهش نشان داد زنان بدون فرزند در ‎‍معرض خطر بیشتری از اختلالات عاطفی، کیفیت زندگی پایین‎‍تر، اختلافات زناشویی، افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس‎ از حادثه‌اند. پژوهش (Kalateh Sadati et al., 2017) با روش کیفی، تجربیات زنان نابارور را در شیراز بررسی کرد. نتایج این پژوهش نشان داد زنان نابارور تحت فشارهای چندبعدی از جنبه‎‍های روانی، اجتماعی و اقتصادی قرار دارند و فشارهای اجتماعی در کنار زندگی بدون هیجان، عزت‌نفس پایین و مشکلات درمانی از مضامین استخراج‎‍شدۀ این پژوهش بود. پژوهش (Hasanpoor-Azghdy et al., 2015) نیز با انجام تحلیل محتوای کیفی مصاحبه‎‍های انجام‎‍شده از 25 زن مبتلا به ناباروری، پیامدهای ناباروری را در قالب پنج دستۀ اصلی شناسایی کردند. این پیامدها شامل موارد ذیل بود: 1. خشونت، خشونت روانی و فیزیکی خانوادگی؛ 2. بی‎‍ثباتی یا بلاتکلیفی زناشویی؛ 3. انزوای اجتماعی شامل دوری از افراد خاص یا رویدادهای اجتماعی خاص و انزوای خودخواسته از خانواده و دوستان؛ 4. محرومیت اجتماعی و محرومیت نسبی از‌جمله بی‎‍توجهی اعضای خانواده و نزدیکان‌ و کاهش تعاملات اجتماعی با زن نابارور و 5. بیگانگی اجتماعی. مطالعۀ امانتی و همکاران (1388)، نشان داد فشار اطرافیان برای داشتن فرزند، بر کیفیت زندگی زوج‎‍های نابارور تأثیر منفی می‌گذارد. به عبارت دیگر، انتظارات دوستان و خانواده، احساس حقارت ناشی از ناتوانی در عملکرد طبیعی اولیۀ بچه‎‍دار‌شدن بر زوج‎‍های نابارور، بار روان‎‍شناختی ایجاد می‌کند و کیفیت زندگی آنها را به‎‍طور منفی تحت ‎‍تأثیر قرار می‎‍دهد.

پژوهش‎‍های خارجی نیز کیفیت زندگی زنان و مردان نابارور و تجربیات آنها را بررسی کرده‎‍اند. در این پژوهش‎‍ها نیز بر استیگمای اجتماعی به‎‍عنوان یکی از تجربیات این افراد تأکید شده است؛ برای مثال، پژوهش (Zorlu & Erbaş, 2023) با روش کیفی، مشکلات روانی- اجتماعی زنان نابارور و وضعیت انگ‎‍زدن آنها را در ترکیه شناسایی کردند. نتایج این پژوهش، فشار اجتماعی ادراک‎‍شده، انزوای اجتماعی، فقدان میل جنسی، احساس شکست جنسی را به‌عنوان برخی از مشکلات این زنان ذکر کرد. نتایج این پژوهش نشان داد زنان نابارور تحت ‎‍درمان، به‌دلیل بی‌فرزندی، مشکلات روانی اجتماعی و انگ‌های زیادی را تجربه کرده‎‍اند. آنها زندگی اجتماعی خود را محدود می‌کنند، از صحبت با زنان/خانواده‎‍های دارای فرزند یا باردار طفره می‎‍روند تا از پاسخ به سؤالات مرتبط با فرزندآوری دوری کنند. پژوهش اوزترک و همکاران[6] (2021) نیز، تجارب استیگما و خشونت زنان نابارور را در مقایسه با زنان بارور در ایالات‌متحده مطالعه کرد. نتایج این پژوهش نشان داد‌ زنان نابارور در ایالات‌متحده، به‎‍عنوان یک کشور توسعه‌یافته، انگ و سطوح بالایی از استرس را تجربه کرده‌اند. آنها همچنین در ‎‍معرض خشونت عاطفی یا فیزیکی قرار دارند، اما به‎‍طور شگفت‎‍انگیزی، زنان نابارور کمتر از زنان بارور، خشونت را گزارش کردند. پژوهش جنزینسکی و همکاران[7] (2021)، تجربیات زنان تحت‎‍ درمان روش‎‍های کمک‎‍باروری‌ در یک زمینۀ فرهنگی-مذهبی، به‎‍ویژه پروناتالیستی در ایالات‌متحده انجام شد و نتایج آن نشان داد زنان نابارور در مسیر درمان خود، نشخوار فکری و سرزنش خود را به دلایل اجتماعی-فرهنگی تجربه کردند. این نتایج بر نقش فرهنگ و انگ با ناراحتی زنان در رابطه با ناتوانی در باردار‎‍شدن تأکید کرده است که انزوای اجتماعی آنها را باعث می‎‍شود. نتیجۀ دیگر این پژوهش نشان داد آشفتگی ناباروری و استفاده از روش‎‍های کمک‌باروری، باعث تقویت روابط زوج‎‍ها شده و آنها را به یکدیگر نزدیک‎‍تر کرده است. نتایج پژوهش (Bornstein et al., 2020) در روستاهای کشور مالاوی[8] نشان داد استیگمای اجتماعی در نتیجۀ ناباروری، یک پدیدۀ فراگیر در این جامعه بوده و پیامدهای اجتماعی و استیگمای مرتبط با ناباروری ‌‎‍پیش‎‍بینی‌شدنی است. این پژوهش نشان داد معنای اجتماعی و انتظارات از باروری و فرزندآوری در فرهنگ مالاوی، عناصر اصلی چگونگی و چرایی تولید و تداوم انگ به شمار می‎‍رود. نتایج پژوهش (Mete et al., 2020) که در جامعۀ زنان نابارور تّرک انجام شد، تجربیات این زنان را در قالب سه مضمون اصلی شامل تغییرات روان‎‍شناختی، تغییرات در زندگی اجتماعی (شامل نارضایتی در روابط زناشویی، پنهان‎‍کردن احساسات از همسر و اضطراب در روابط زوج‎‍ها) و تغییرات مرتبط با درمان جای داد. براساس نتایج پژوهش (Ergin et al., 2018)، صرف‌نظر از جنسیت، تقریباً نیمی از زوج‌های نابارور با ترس از استیگمای اجتماعی، وضعیت ناباروری خود را از دیگران پنهان می‌کنند.

 پژوهش (Tahiri et al., 2015)، تأثیر ناباروری را بر زنان مسلمان در آلبانی و همچنین باورها، نگرش‎‍ها و ادراکات فرهنگی آنان را دربارۀ ناباروری بررسی کرد. این پژوهش، چهار مضمون اصلی شامل «روابط سرد با شوهر»، «فشار خانواده»، «انزوای اجتماعی»، «راه‎‍حل‎‍های جایگزین»، «احساس گناه» را شناسایی کرد. پژوهش (Vizheh et al., 2015) نیز با هدف تعیین تأثیر تشخیص ناباروری بر‎‍اساس جنسیت، بر پاسخ زوج‎‍های نابارور در ایران انجام شد. نتایج نشان داد تشخیص ناباروری در رضایت زناشویی و جنسی زوج‎‍های نابارور، تأثیر بسزایی دارد. پژوهش (Obeidat et al., 2014)، تجربیات زیستۀ زنان مسلمان اردنی نابارور را مطالعه کرد که درمان‎‍های کمک‎‍باروری ناموفق داشتند. این پژوهش مضامینی شامل دست‌دادن مادری و زندگی با ناباروری، تجربۀ عوامل استرس‎‍زای زناشویی، احساس فشار اجتماعی، تجربه افسردگی و ناامیدی، داشتن مشکلات مرتبط با درمان، قدردانی از حمایت خانواده و دوستان، استفاده از راهبردهای مقابله‌ و ترس از آیندۀ نامعلوم را شناسایی کرد. پژوهش (Behboodi‐Moghadam et al., 2013) نشان داد آگاهی زوج‎‍ها از مسئلۀ ناباروری آنها، باعث ایجاد مشکلات خانوادگی و ایجاد فاصله بین زوج‎‍ها می‎‍شود. فشار روحی ناشی از ناباروری، ممکن است بنیان خانواده را سست کند و حتی باعث طلاق شود. این پژوهش، تجربیات منفی زنان از ناباروی‎‍شان را در چهار مضمون شامل «سوءاستفاده»، «بی‎‍ثباتی زناشویی»، «انزوای اجتماعی» و «از ‎‍دست دادن عزت‌نفس» شناسایی کرد. پژوهش (Mumtaz et al., 2013) چگونگی شکل‌گیری ایدئولوژی‌ها، ارزش‌ها و انتظارات جنسیتی را بر تجارب زنان و مردان از ناباروری در پاکستان‌ مطالعه و مقایسه کرد. نتایج این پژوهش نشان داد بی‎‍فرزندی، باعث تضعیف پیوندهای زناشویی می‌شود و زنان نسبت‌به مردان، با پیامدهای روانی، اجتماعی، عاطفی و جسمی شدیدتری از قبیل طرد و انگ را در سطح زوج، خانواده و اجتماع مواجه‌‌ا‌ند. نتایج پژوهش (Schanz et al., 2011) با مطالعۀ طولی زنان دانمارکی طی دوازده سال، به این نتیجه دست یافت که نزدیک به بیست‎‍و‎‍هفت درصد از زنان، با فردی ادامه نداده‎‍اند که در زمان ارزیابی باروری با او زندگی می‎‍کردند‌. به‎‍طور خاص، زنانی که بعد از ارزیابی بارداری اولیه‌ بچه‎‍دار نشدند، نسبت‌به زنانی که بچه‎‍دار شدند، به‎‍طور درخور ‎‍توجهی نرخ بالاتری از پایان‎‍دادن به رابطۀ زناشویی را‌ پس از گذشت دوازده سال، نشان دادند. همچنین، نتایج مطالعۀ اسلید و همکاران (2007) نشان داد‌ زنان نابارور، انگ اجتماعی بیشتری را نسبت‌به مردان درک کرده‎‍اند. اما تجربۀ استیگمای اجتماعی، تجربۀ مشترک بین زنان و مردان نابارور است. همچنین ادراک انگ، در هر دو زنان و مردان، حمایت اجتماعی درک‎‍شدۀ کمتری را نتیجه داد (Slade et al., 2007). مطالعۀ اینهورن[9] (2004)، نیز‌ بر‌ مردان نابارور تحت‎‍ درمان در خاورمیانه (کشورهای مصر و لبنان) انجام شد و نشان داد رفتارهای پنهان‎‍کارانۀ مردان نابارور، بیانگر وجود انگ اجتماعی و به تبع آن، فشار هنجاری در موقعیت آنهاست.

مرور پیشینۀ پژوهش نشان می‎‍دهد با وجود آنکه در پژوهش‎‍های زیادی، استیگمای اجتماعی یکی از عوامل آسیب‎‍زای موجود درنتیجۀ مواجهه زوج‎‍ها با ناباروری مطرح شده است، اما در این پژوهش‎‍ها، تأثیر استیگمای اجتماعی بر روابط (خانوادگی، اجتماعی و سلامت روانی) زنان و مردان نابارور تحت ‎‍درمان، به‌ویژه با روش IVF اهدایی، به‎‍طور تجربی و با روش کمّی مطالعه نشده است. به عبارت دیگر، در این پژوهش‎‍ها وجود استیگما در زندگی افراد نابارور تأیید شده است، اما تأثیر آن بر روابط آنها ‌‎‍تأکید نشده است. علاوه بر آن، نقش استقلال اقتصادی زن به‌عنوان یک عامل بهبود‎‍دهندۀ وضعیت روانی و اجتماعی او، به‌عنوان یک عامل تعدیل‎‍گر در تأثیر استیگمای اجتماعی بر روابط ‌‎‍پژوهش نشده است. پژوهش حاضر برای پرکردن شکاف تحقیقاتی موجود، با هدف تحلیل جامعه‎‍شناختی تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط زوج‎‍های نابارور تحت درمان IVF اهدایی با تأکید بر نقش تعدیل‎‍گری استقلال اقتصادی زن انجام شد.

با توجه به مبانی نظری و پیشینۀ تجربی، مدل مفهومی پژوهش به‌صورت شکل زیر ارائه می‎‍‌شود. توضیح بیشتر اینکه در پژوهش اصلی، متغیرهای دیگری (سطح تحصیلات، سن زوجین، پایگاه اجتماعی – اقتصادی خانواده، فشار هنجاری، خداباوری، همسان‎‍همسری و حمایت‎‍های نهادی و غیرنهادی) نیز مطرح بوده است که در متن اصلی و مقاله‎‍های دیگری بررسی شده است.

شکل 1- مدل مفهومی پژوهش

Fig 1- Conceptual model of the research

فرضیه‎‍های پژوهش

با توجه به پیشینۀ تجربی و مدل مفهومی پژوهش، فرضیه‎‍ها به‌صورت جهت‎‍دار یا یک‎‍سویه صورت‎‍بندی شدند. فرضیه‎‍های پژوهش به شرح زیرند:

فرضیۀ اول: استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی زوج‎‍های نابارور تحت ‎‍درمان IVF اهدایی اثر منفی دارد.

فرضیۀ دوم: استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی زوج‎‍های نابارور تحت ‎‍درمان IVF اهدایی اثر منفی دارد.

فرضیۀ سوم: اثر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی و خانوادگی زوج‎‍های نابارور تحت ‎‍درمان IVF اهدایی به‌وسیلۀ استقلال اقتصادی زن تعدیل می‎‍شود.

روش پژوهش

روش تحقیق پژوهش حاضر، با تأکید بر سنجش‎‍پذیر‌بودن متغیرها و قابلیت برآورد شدت و جهت روابط بین پدیده‎‍ها، در ذیل روش‎‍های کمّی قرار می‎‍گیرد. به‌لحاظ معیار زمان، این پژوهش از نوع مقطعی (در مقابل تحقیق طولی) است و انتظار نمی‎‍رود که پس از مدت‌‌زمان مشخصی، این تحقیق دوباره تکرار شود. به‌لحاظ واحد تحلیل، مطالعۀ حاضر در سطح خرد (در مقایسه با واحدهای میانه و کلان) بوده و داده‎‍های مورد نیاز در سطح خانواده (زن و شوهر) گردآوری شده است. در‌نهایت، به‌لحاظ روش گردآوری اطلاعات و کنترل میدانی متغیرها، تحقیق حاضر از نوع مطالعات پیمایشی است که در ذیل روش‎‍های غیرآزمایشی طبقه‎‍بندی می‎‍شد. جامعۀ آماری پژوهش، تمامی زوج‎‍های نابارور مراجعه‎‍کننده به مراکز ناباروری شهر اصفهان بود. برآورد حجم نمونه با استفاده از نرم‎‍افزار SPSS Sample Power انجام شد. براساس محاسبات مربوط به حجم نمونه، برای رسیدن به توان آماری حداقل 80درصد، سطح اطمینان حداقل 95% و قدرت تشخیص اندازۀ اثر به کوچکی 05/، 140 واحد نمونه مشخص شد. در‌نهایت‌ 147 نمونه برای تحلیل نتایج و آزمون فرضیه‎‍ها ‌‎‍مطالعه شدند.

جدول 1 - برآورد توان آزمون‎‍های آماری در تحقیق حاضر برای حجم نمونه از 50 تا 310 واحد با گام 10 برای سطح اطمینان 95% و اندازۀ اثر 05/

Table 1- Estimation of statistical power for sample sizes from 50 to 310 units with a step of 10, at a 95% confidence level and an effect size of 0.05

حجم نمونه

50

60

70

80

90

100

110

120

130

توان آماری

298/0

369/0

439/0

507/0

571/0

630/0

684/0

733/0

776/0

حجم نمونه

140

150

160

170

180

190

200

210

220

توان آماری

813/0

845/0

873/0

896/0

916/0

932/0

946/0

957/0

966/0

حجم نمونه

230

240

250

260

270

280

290

300

310

توان آماری

973/0

979/0

983/0

987/0

990/0

992/0

994/0

995/0

996/0

شکل2- برآورد توان آزمون‎‍های آماری در تحقیق حاضر برای حجم نمونه از 20 تا 600 واحد با گام 20 برای سطح اطمینان 95% و اندازه اثر 10/

Fig 2- Estimation of statistical power for sample sizes from 20 to 600 units with a step of 20, at a 95% confidence level and an effect size of 0.10

جامعۀ آماری پژوهش حاضر شامل کلیۀ زنان و مردان ناباروری است که طی سال‎‍های 1401 و 1402 به مرکز باروری و ناباروری اصفهان و مرکز باروری پویش مراجعه‌ و فرآیند درمان را طی کرده‌اند. دو مرکز ذکر‌شده، مراکز اصلی در استان اصفهان‌اند که در زمینۀ درمان ناباروری زوجین فعالیت می‎‍کنند. آمار مراجعان به این مراکز طی سال‎‍های مدنظر، به شرح جدول 2 است. بر این اساس، در‌مجموع 8924 نفر طی دو سال برای درمان ناباروری به دو مرکز باروری و ناباروری اصفهان و مرکز باروری پویش مراجعه کرده‎‍اند که از میان آنها 7898 نفر در مسیر درمان از‌طریق [10]ICSI و IVF بوده‎‍اند. آمار دو گروه ذکر‌شده به تفکیک موجود نبوده است. در هر حال، در این گروه زوجینی که فرآیند درمان با روش IVF را طی می‎‍کنند، جزء جامعۀ آماری پژوهش حاضر بوده‎‍اند که آمار دقیق آنها در ‎‍دسترس نبوده است.

جدول 2- مراجعان به مرکز باروری و ناباروری اصفهان و مرکز باروری پویش

Table 2- Visitors to the Isfahan fertility and infertility center and pouyesh fertility center

خدمت

سال

مجموع

1401

1402

IVF + I

4382

3516

7898

اهدای جنین

546

480

1026

مجموع

4928

3996

8924

پرسش‌نامه‎‍ها به‌صورت انفرادی تکمیل شده‎‍اند. به عبارت دیگر، از هر خانواده تنها یکی از افراد (زن یا شوهر) پرسش‌نامه را تکمیل کرده است. همچنین پرسش‌نامه‎‍ها به‌صورت فیزیکی در اختیار افراد قرار داده شد. در برخی از موارد که نمونۀ انتخاب‌شده مایل به تکمیل توسط خودش نبوده است، پرسشگر سؤالات را مطرح و پاسخ آنها در پرسش‌نامه ثبت کرده است. تعریف نظری متغیرها در قسمت‎‍های قبل آورده شد. در ادامه، تعریف عملیاتی متغیرهای پژوهش آمده است:

کیفیت روابط خانوادگی

کیفیت روابط خانوادگی با استفاده از پرسش‌نامۀ راست و گلومبوک (1985) تعریف عملیاتی شده است. این پرسش‌نامه دارای 28 آیتم است و تحلیل عاملی انجام‌شده بر‌ آن نشان می‎‍دهد که سازه‎‍ای تک‎‍عاملی است. نیمی از آیتم‎‍ها دارای جهت‌گیری مثبت (موافقت با آنها به معنای روابط خانوادگی مطلوب‎‍تر است) و نیمی از آیتم‎‍ها دارای جهت‎‍گیری منفی (موافقت با آنها با معنای روابط خانوادگی نامطلوب‎‍تر است) هستند. با توجه به تعداد متغیرهای مدنظر در پژوهش حاضر و همچنین حجم بالای پرسش‌نامه، این مقیاس براساس نتایج مطالعۀ مقدماتی به دو فرم موازی تقسیم شد. به این ترتیب دو مقیاس هر‌کدام دارای 14 آیتم (7 آیتم با جهت‎‍گیری منفی و 7 آیتم با جهت‎‍گیری مثبت) هستند.

با توجه به اینکه هر‌یک از آیتم‎‍ها برای قبل و پس از اقدام به درمان ناباروری‌ پرسش شده است، در مرحلۀ مقدماتی در‌مجموع 56 پرسش و در مطالعۀ نهایی در‌مجموع 28 پرسش در اختیار پاسخ‎‍گویان قرار گرفته است. ضرایب همبستگی و نمودارهای پراکندگی مربوط به فرم‎‍های موازی اول و دوم نشان می‎‍دهد که به‌لحاظ آماری (ضرایب همبستگی بالاتر از 80/0) و به‌لحاظ روش‎‍شناختی (رعایت اقتصاد پرسش‌نامه و بالاتر‌رفتن دقت در پاسخگویی به پرسش‎‍ها به‌علت کاهش تعداد آنها)، از هر‌یک از فرم‎‍های اول و دوم به‌جای فرم کامل استفاده شد، در حالی که نتایج نهایی تغییر معناداری پیدا نمی‎‍کنند. به این ترتیب در این مطالعه از فرم کامل برای مطالعۀ مقدماتی و از فرم اول (پرسش‌نامه پیوست) برای گردآوری داده‎‍های نهایی استفاده شده است.

به این ترتیب، حداکثر نمره برای کیفیت روابط خانوادگی برابر با 14 و حداکثر آن برابر با 56 می‎‍شود. حد وسط مقیاس تعریف شده 35 است. به عبارت دیگر، افرادی که نمرۀ کیفیت روابط خانوادگی آنها بیشتر از 35 باشد، در کم و بیش از کیفیت روابط خانوادگی خوبی برخوردارند، در حالی که اخذ نمرۀ کمتر از 35 به معنی کیفیت روابط خانوادگی کم و بیش بد است.

 

56

54

52

50

48

46

44

42

40

38

36

34

32

30

28

26

24

22

20

18

16

14

صمیمیت کم و بیش بالا در روابط خانوادگی

صمیمیت کم و بیش پایین در روابط خانوادگی

صمیمیت بالا

صمیمیت متوسط بالا

صمیمیت متوسط پایین

صمیمیت پایین

شکل 3- مقیاس اندازه‎‍گیری کیفیت / صمیمیت روابط خانوادگی با گام 2

Fig 3- Scale for measuring the quality/intimacy of family relationships with a step of 2

کیفیت روابط اجتماعی

برای اندازه‎‍گیری کیفیت روابط اجتماعی، از مقیاس پیرس و همکاران (1991) استفاده شده است. این مقیاس که از 25 آیتم تشکیل شده است، متشکل از سه خرده‎‍مقیاس حمایت اجتماعی، تعارض بین فردی و عمق روابط می‎‍شود. حمایت اجتماعی از 7 آیتم (آیتم‎‍های اول تا هفتم)، تعارض بین فردی 12 آیتم (آیتم‎‍های هشتم تا نوزدهم) و عمق روابط نیز از 6 آیتم (آیتم‎‍های بیستم تا بیست و پنجم) تشکیل شده‎‍اند (پرسش‌نامۀ پیوست). هر‌یک از 25 آیتم برای سه گروه شامل والدین، دوستان و دیگران ‌پرسش می‌شود و به این ترتیب در مرحلۀ مقدماتی، در‌مجموع 75 پرسش در اختیار پاسخگویان قرار گرفته است. به‌منظور بالا‌بردن دقت پاسخگویان، مناسب بود تا مقیاس کیفیت روابط اجتماعی به دو فرم موازی تقسیم‌ و فرم اول (شامل 13 آیتم) در مطالعۀ نهایی ‌‌استفاده شود (پرسش‌نامۀ پیوست). در برابر هر‌یک از آیتم‎‍ها، چهار گزینه شامل هیچ، کم، متوسط و زیاد تعریف شده است که به ترتیب امتیازهای 1 تا 4 را به خود اختصاص دادند.

 به این ترتیب، حداکثر نمره برای کیفیت روابط اجتماعی برابر با 13 و حداکثر آن برابر با 52 می‎‍شود. حد وسط مقیاس تعریف‌شده 5/32 است. به عبارت دیگر، افرادی که نمرۀ کیفیت روابط اجتماعی آنها بیشتر از 5/32 باشد، کم و بیش از کیفیت روابط اجتماعی خوبی برخوردارند، در حالی که اخذ نمرۀ کمتر از 5/32 به معنی کیفیت روابط اجتماعی کم و بیش بد است‌.

شکل 4- مقیاس اندازه‎‍گیری کیفیت روابط اجتماعی

Fig 4- Scale for measuring the quality of social relationships

استیگمای اجتماعی

انگ یا استیگمای اجتماعی ناشی از ناباروری، با استفاده از پرسش‌نامۀ یونسی و همکاران (1384) تعریف عملیاتی شده است. این پرسش‌نامه دارای 14 آیتم است که موضوع ناباروری را از نگاه فرد، همسرش، مقایسه‎‍اش با افراد نابارور، مقایسه‎‍اش با افراد بارور و از نگاه دوستان و آشنایان اندازه‎‍گیری می‎‍کند. پرسش‌نامۀ اصلی (که در مرحلۀ مقدماتی به کار رفت) به‌صورت برش قطبین تدوین شده بود که مشخص شد بیشتر پاسخگویان برای پاسخگویی به آیتم‎‍های آن، دچار آشفتگی ذهنی می‎‍شوند. به همین دلیل قالب تدوین آیتم‎‍ها به طیف لیکرت تغییر پیدا کرد که فهم آن برای پاسخگویان ساده‎‍تر و بنابراین پاسخگویی به آنها دقیق‎‍تر به انجام می‎‍رسد.

گزینه‎‍های تعریف‌شده برای هر‌یک از آیتم‎‍ها به ترتیب شامل همیشه، بیشتر اوقات، بعضی از اوقات، به‌ندرت و هرگز می‎‍شوند که به ترتیب کدهای 5 (قوی‎‍ترین حالت استیگما یا انگ اجتماعی) تا 1 (فقدان استیگما یا انگ اجتماعی) را به خود اختصاص داده‎‍اند. به این ترتیب، بیشترین مقدار ممکن برای انگ اجتماعی نمرۀ 70 و کمترین مقدار ممکن برابر با 14 با حد وسط 42 تعریف شد، به‌نحوی که اخذ نمرۀ بیشتر از 42 درمجموع حاکی از انگ اجتماعی بالاتر از متوسط و اخذ نمرۀ کمتر از 42 درمجموع حاکی از انگ اجتماعی پایین‎‍تر از متوسط است.

شکل 5- مقیاس اندازه‎‍گیری انگ اجتماعی ناشی از ناباروری با گام 2

Fig 5- Scale for measuring social stigma resulting from infertility with a step of 2

استقلال اقتصادی زن

استقلال اقتصادی زن بر‌اساس سطح تقریبی درآمد زن اندازه‎‍گیری شده است، به‌نحوی که هر‌چه درآمد او بیشتر باشد، استقلال اقتصادی‌اش بیشتر تعریف شده است. درآمد زن بر‌اساس یک مقیاس ترتیبی، از بدون درآمد (مقدار صفر) تا درآمد ماهیانه 40 میلیون تومان یا بالاتر (مقدار 7) در نظر گرفته شده است.

 

 

درآمد تقریبی

ماهیانۀ زن

بدون درآمد

کمتر از 5

5 تا 9

10 تا 14

15 تا 19

20 تا 29

30 تا 39

40 و بیشتر

0

1

2

3

4

5

6

7

سطح استقلال اقتصادی

کمترین استقلال

 

بیشترین استقلال

شکل 6- مقیاس اندازه‎‍گیری استقلال اقتصادی زنان

Fig 6- Scale for measuring women's economic independence

به‌منظور ارزیابی اعتبار یا روایی ابزارهای اندازه‎‍گیری انعکاسی، از تکنیک اعتبار عاملی و برای ابزارهای اندازه‎‍گیری ساختی از اعتبار صوری استفاده شده است. نتایج نشان می‎‍دهد‌ ابزارهایی که مناسب برای این تکنیک بوده‎‍اند، همگی از اعتبار عاملی برخوردار بوده‎‍اند. بررسی پایایی متغیرهای پژوهش نشان داد کلیۀ مقیاس‎‍ها و زیرمقیاس‎‍های انعکاسی از سازگاری درونی و بنابراین ضریب آلفای کرونباخ بالایی برخوردارند، به‌نحوی که بیشتر آنها دارای ضرایب بیشتر از 90/0 یا نزدیک به آن را به دست آورده‎‍اند. نتایج تحلیل روایی و پایایی مقیاس‎‍ها در مطالعۀ مقدماتی با 30 نمونه در جدول 1 ارائه شد. این تحقیق‌ بر مبنای فرضیه‎‍های تدوین‌شده، از تکنیک مدل‎‍سازی معادلۀ ساختاری به‌منظور تبیین کیفیت روابط خانوادگی، روابط اجتماعی و استیگمای اجتماعی بهره برد.

 جدول 3- شاخص‎‍های ارزیابی مدل‎‍های عاملی و ضرایب آلفای کرونباخ برای مقیاس‎‍های انعکاسی بر‌اساس داده‎‍های مطالعۀ مقدماتی

Table 3- Indicators for Evaluating Factor Models and Cronbach's Alpha Coefficients for Reflective Scales Based on Preliminary Study Data

ردیف

مقیاس

زمان / گروه

متوسط واریانس استخراج‌شده

AVE

میانگین میزان‎‍های اشتراک

Communalities

آلفای کرونباخ

1

مقیاس صمیمیت در روابط خانوادگی

قبل از درمان

81/69 %

70/0

871/0

2

بعد از درمان

97/70 %

71/0

856/0

3

مقیاس کیفیت روابط

والدین

01/73 %

73/0

960/0

4

دوستان

53/82 %

82/0

961/0

5

دیگران

42/68 %

68/0

978/0

6

مقیاس انگ اجتماعی ناشی از ناباروری

-

06/81 %

81/0

879/0

یافته‎‍های پژوهش

قسمت اول: تحلیل توصیفی بر‎‍اساس ویژگی‎‍های فردی، خانوادگی و موضوع ناباروری

در پژوهش حاضر، زنان در مقایسه با مردان نسبت بیشتری از نمونۀ ‎‍مطالعه‌شده را تشکیل می‎‍دهند. 9/63% از نمونه را زنان و 1/36% از آنان را مردان شامل شدند. همچنین در بین گروه‎‍های سنی، بیشترین نسبت مربوط به گروه سنی 39-30 ساله بود. بیشتر از نیمی از افراد ‌‎‍مطالعه‌شده (51%) در این گروه سنی قرار گرفتند. به‌لحاظ سطح تحصیلات، بیشترین نسبت از نمونۀ ‎‍مطالعه‌شده در گروه کارشناسی قرار داشتند. این گروه، نزدیک به یک سوم (32%) از نمونه را تشکیل داد. به‌لحاظ سطح درآمد، در گروه زنان افراد بدون درآمد بیشترین نسبت را به خود اختصاص دادند. نزدیک به 60% از زنان (5/58 %) در این گروه قرار داشتند. اکثریت پاسخ‎‍گویان، شامل نزدیک به یک‎‍چهارم از آنها (5/24%)، شناخت خود از همسرشان را در هنگام ازدواج ‌در حد متوسط ذکر کرده‎‍اند. بیشتر از نیمی (3/50%) از پاسخ‎‍گویان میزان عشق و علاقه به همسرشان را در هنگام ازدواج‌ زیاد یا خیلی زیاد اظهار کردند. نتایج به دست آمده نشان می‎‍دهد که در نمونۀ ‎‍مطالعه‌شده، میانگین مدت‌زمان اطلاع‌داشتن از ناباروری حدود 6 سال است و همچنین به‌طور متوسط بین 4 تا 5 سال (68/4 سال) است که اقدام به درمان کرده‎‍اند. به عبارت دیگر، تقریباً و به‌طور متوسط زوجین نابارور پس از یک سال و نیم از اطلاع‌یافتن از موضوع ناباروری، برای درمان اقدام می‎‍کنند.

شکل7- هرم سنی - جنسی نمونۀ مطالعه‌شده

Fig 7- Age-gender pyramid of the study sample

یکی از پرسش‎‍های دیگری که در موضوع ناباروری از پاسخ‎‍گویان پرسیده شد، در‎‍بارۀ این بود که پزشکان مشکل ناباروری را به کدام‌یک از زوجین مرتبط می‎‍دانستند. در گروه پاسخ‎‍گویان مرد، بیشترین پاسخ مربوط به گزینۀ همسرم بوده است. بیشتر از یک سوم پاسخ‎‍گویان مرد، مشکل ناباروری را بر‌حسب تشخیص پزشکان به همسرانشان مرتبط دانسته‎‍اند. به همین ترتیب، اکثریت زنان پاسخگو (9/47%) اظهار کرده‎‍اند که تشخیص پزشکان، مشکلات جسمانی آنان را دلیل اصلی ناباروری بیان کرده‎‍اند. اکثریت پاسخگویان نسبت‌به نتیجه‎‍بخش‌بودن درمان خود امید زیاد یا خیلی زیادی دارند. بیشتر از نیمی از پاسخ‎‍گویان (4/54‌%) در این گروه قرار می‎‍گیرند. آنچه از پاسخ‎‍های ارائه‌شده مشخص است، اینکه زوجین نابارور تا حد زیاد یا خیلی زیادی تحت‎‍ فشار مالی ناشی از هزینه‎‍های درمان‌اند. بیشتر از 70درصد از پاسخگویان (7/70%) با انتخاب این دو گزینه میزان تحت‎‍فشار‌بودن به‌سبب هزینه‎‍های درمان را نشان داده‎‍اند.

قسمت دوم: تحلیل توصیفی - استنباطی بر‌اساس متغیرهای کلیدی پژوهش

الف. کیفیت روابط خانوادگی

میانگین‎‍های به ‎‍دست آمده برای کیفیت روابط خانوادگی بین زوجین نابارور ‌‎‍مطالعه‌شده نشان می‎‍دهد که آنان روابط میان خود را در سطح کیفی خوب و بالایی ارزیابی کرده‎‍اند. در کل نمونۀ ‌‎‍مطالعه‌شده، میانگین به‎‍ دست آمده برابر با 04/43 به‎‍طور درخور ‎‍توجهی از حد ‎‍وسط مقیاس اندازه‎‍گیری (35) بیشتر است (توضیح اینکه 28 آیتم طراحی‌شده در مطالعۀ مقدماتی به دو فرم موازی 14 آیتمی تقسیم و از یکی از فرم‎‍ها در تحلیل نهایی استفاده شد) که نشان می‎‍دهد این افراد کیفیت روابط خانوادگی خود را در سطح بالایی دانسته‌اند. همچنین گروه‎‍بندی چهارگانه از نمونۀ مطالعه‌شده (جزئیات و نحوۀ طبقه‌بندی در متن رساله آورده شده است)، بر‎‍اساس سطح کیفیت روابط خانوادگی نشان می‎‍دهد که بیشتر از 90% از پاسخ‎‍گویان (5/92%)، کیفیت این روابط را در سطح متوسط بالا یا بسیار بالا دانسته‎‍اند، در حالی که تنها 4/1% کیفیت این روابط را پایین ارزیابی کرده‎‍اند. همچنین نسبت افرادی که کیفیت روابط خانوادگی را پایین یا متوسط پایین دانسته‎‍اند، تنها 5/7% از کل نمونۀ مطالعه‌شده است.

جدول 4- توزیع فراوانی مطلق و نسبی پاسخگویان بر‌حسب سطح کیفیت روابط خانوادگی

Table 4- Absolute and relative frequency distribution of respondents by level of family relationship quality

گروه

دامنۀ نمرات

کیفیت روابط خانوادگی

تعداد

شاخص‎‍ها و آزمون تی تک نمونه‎‍ای

درصد از کل

درصد تجمعی

میانگین

میانگین پیراسته

(حد وسط مقیاس)

کل

24 - 14

پایین

2

4/1

4/1

04/43

33/43

(35)

T = 14.66

Sig < 0.001

34 - 25

متوسط پایین

9

1/6

5/7

44 - 35

متوسط بالا

76

7/51

2/59

45 و بالاتر

بالا

60

8/40

100

مجموع

147

100

-

ب. کیفیت روابط اجتماعی

در وهلۀ اول آنچه از مجموع مقادیر گزارش‌شده در جدول 3 برای کیفیت روابط اجتماعی نتیجه گرفته می‌شود، این است که کیفیت این متغیر، پیرامون حد متوسط مقیاس (اندکی بالاتر یا اندکی پایین‎‍تر) قرار گرفته ‎‍است. این وضعیت نشان می‎‍دهد که هرچند زوجین نابارور از کیفیت روابط خانوادگی بالایی برخوردارند، اما کیفیت روابط اجتماعی درمجموع به‌سمت متوسط متمایل است.

جدول5- توزیع فراوانی مطلق و نسبی پاسخگویان بر‌حسب سطح کیفیت روابط اجتماعی

Table 5- Absolute and relative frequency distribution of respondents by level of social relationship quality

مقیاس و خرده‎‍مقیاس‎‍ها

دامنۀ نمرات

کیفیت روابط اجتماعی

تعداد

شاخص‎‍ها و آزمون تی تک‌نمونه‎‍ای

درصد از کل

درصد تجمعی

میانگین

میانگین پیراسته

(حد وسط مقیاس)

کیفیت روابط اجتماعی

در‌مجموع

 

22 - 13

پایین

-

-

-

37/34

41/34

(5/32)

T = 11.09

Sig < 0.001

32 - 23

متوسط پایین

34

1/23

1/23

42 - 33

متوسط بالا

111

5/75

6/98

52 - 43

بالا

2

4/1

100

مجموع

147

100

-

میانگین به دست آمده برای کیفیت روابط اجتماعی، در‌مجموع برابر با 37/34 از حد متوسط مقیاس اندازه‎‍گیری (5/32) کمی بالاتر است (توضیح اینکه در مطالعۀ مقدماتی، دو فرم موازی 12 و 13 آیتمی به دست آمد و در تحلیل نهایی از فرم 13 آیتمی استفاده شده است). سطح معنی‎‍داری به دست آمده برای تفاوت این دو میانگین (Sig = 0.071)، نشان می‎‍دهد که این تفاوت به‌لحاظ آماری معنی‎‍دار نبوده و تصادفی است. به این ترتیب، کیفیت روابط اجتماعی در جامعۀ آماری زوجین نابارور تحت درمان با روش VIF اهدایی در سطح متوسط برآورد می‎‍شود.

ج. استیگمای اجتماعی

جدول 6، اطلاعات لازم برای توصیف وضعیت استیگمای اجتماعی را در بین زوجین نابارور ‌مطالعه‌شده ارائه می‎‍دهد. که تحت درمان با روش VIF اهدایی‌اند. اولین و کلی‎‍ترین نتیجه‎‍ای که از مقادیر محاسبه‌شده به دست می‎‍آید، این است که به‎‍طور متوسط افراد ‌‎‍مطالعه‌شده از استیگمای اجتماعی رنج می‎‍برند، هرچند شدت آن کمتر از متوسط است. میانگین‎‍های نمونه‎‍ای به دست آمده برای کل نمونه (67/30)، نشان می‎‍دهد که همۀ میانگین‎‍ها کمتر از حد وسط مقیاس تعریف‌شده برای سنجش استیگمای اجتماعی (مقدار 35) هستند.

جدول 6- توزیع فراوانی مطلق و نسبی پاسخگویان بر‌حسب سطح استیگمای اجتماعی

Table 6- Absolute and relative frequency distribution of respondents by level of social stigma

گروه

دامنه نمرات

کیفیت روابط خانوادگی

تعداد

شاخص‎‍ها

درصد از کل

درصد تجمعی

میانگین

میانگین پیراسته

(حد وسط مقیاس)

کل

24 - 14

پایین

66

9/44

9/44

67/30

17/30

(35)

T = -4.56

Sig < 0.001

34 - 25

متوسط پایین

47

32

9/76

44 - 35

متوسط بالا

31

1/21

98

45 و بالاتر

بالا

3

2

100

مجموع

147

100

-

مقایسۀ میانگین‎‍های نمونه‎‍ای به ‎‍دست آمده برای کل پاسخ‎‍گویان، گروه مردان و گروه زنان به‎‍طور معناداری کمتر از حد ‎‍وسط مقیاس تعریف‎‍شده برای شدت مواجهه با استیگمای اجتماعی‌اند. سطح معناداری به‎‍ دست آمده برای کل پاسخ‎‍گویان (Sig < 0.001) ، نشان می‎‍دهد‌ اطمینان بالا و حداقل 95% برآورد می‌شود که نه‌تنها در نمونۀ آماری ‌‎‍مطالعه‌شده،‌ در جامعۀ آماری زوجین نابارور تحت درمان با روش VIF اهدایی، شدت مواجهه با استیگمای اجتماعی از حد ‎‍متوسط کمتر است، هرچند شدت تفاوت با حد ‎‍متوسط زیاد نیست.

قسمت سوم: آزمون فرضیه‎‍های پژوهش

فرضیۀ اول تحقیق به این شرح صورت‎‍بندی شده است: استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی اثر منفی دارد، به‌نحوی که هر‌چه استیگمای اجتماعی در میان زوجین نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی قوی‎‍تر باشد، کیفیت روابط خانوادگی آنان ضعیف‎‍تر می‎‍شود. نتایج به دست آمده در رابطه با تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی، نشان می‎‍دهد که این تأثیر به‌لحاظ آماری قوی و معنادار است. ضریب تعیین به دست آمده نشان می‎‍دهد که 6/9% از تغییرات در کیفیت روابط خانوادگی تحت تأثیر تغییرات در استیگمای اجتماعی قرار دارد، به‌نحوی که هرچه استیگمای اجتماعی ناشی از ناباروری کمتر باشد، کیفیت روابط خانوادگی بیشتر است. ضریب بتای استاندارد برابر با 309/- با سطح معناداری کوچک‌تر از 001/0 نشان می‎‍دهد 1 واحد تغییر در انحراف معیار استیگمای اجتماعی، با 309/0 انحراف معیار در کیفیت روابط خانوادگی همراه است که بر مبنای معیار کوهن[11] (2013)، برای اندازه‎‍های اثر حاکی از یک ارتباط قوی بین دو متغیر وارد‌شده در مدل است. به این ترتیب، فرضیۀ اول تحقیق تأیید شد.

شکل 8- مدل برای آزمون فرضیۀ اول: اثر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی (ضریب تأثیر برای مدل ساختاری و سطوح معناداری برای مدل‎‍های اندازه‎‍گیری)

Fig 8- Model for testing hypothesis 1: The effect of social stigma on family relationship quality (Effect coefficient for the structural model and significance levels for the measurement models)

فرضیۀ دوم تحقیق به این شرح صورت‎‍بندی شده است: استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی اثر منفی دارد، به‌‌نحوی که هر‎‍چه استیگمای اجتماعی در میان زوجین نابارور تحت‎‍ درمان با روش IVF اهدایی قوی‎‍تر باشد، کیفیت روابط اجتماعی آنان ضعیف‎‍تر می‎‍شود. نتایج به دست آمده در رابطه با تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی نشان می‎‍دهد‌ این تأثیر به‌لحاظ آماری قوی و معنادار است. ضریب تعیین به‎‍ دست آمده نشان می‎‍دهد‌ 4/17% از تغییرات در کیفیت روابط اجتماعی تحت تأثیر تغییرات در استیگمای اجتماعی قرار دارد، به‎‍نحوی‎‍ که هر‎‍چه استیگمای اجتماعی ناشی از ناباروری کمتر باشد، کیفیت روابط اجتماعی بیشتر است. ضریب بتای استاندارد برابر با 418/- با سطح معناداری کوچک‌تر از 001/0 نشان می‎‍دهد، 1 واحد تغییر در انحراف معیار استیگمای اجتماعی، با 418/0 انحراف معیار در کیفیت روابط اجتماعی همراه است که حاکی از یک ارتباط قوی بین دو متغیر وار‌دشده در مدل است. به این ترتیب، فرضیۀ دوم تحقیق تأیید شد.

مقایسۀ نتایج مرتبط با فرضیه‎‍های اول و دوم نشان می‎‍دهد‌ تأثیر استیگمای اجتماعی بر روابط اجتماعی خارج از خانواده به‎‍طور درخور ‎‍توجهی قوی‎‍تر از این تأثیر بر روابط خانوادگی است. مقایسۀ ضرایب تعیین 096/0 در تحلیل نتایج مربوط به فرضیۀ اول با مقدار 174/0 در تحلیل نتایج مربوط به فرضیۀ دوم نشان می‎‍دهد‌ توان استیگمای اجتماعی در تبیین واریانس کیفیت روابط اجتماعی نزدیک به دو برابر این توان در تعیین واریانس کفیت روابط خانوادگی است. همچنین مقایسۀ ضرایب بتای استاندارد در دو مدل تحلیل‌شده (مقدار 309/- برای مدل اول و مقدار 418/- برای مدل دوم) نیز این نتیجه را از زاویۀ متفاوت ‎‍تأیید می‌کند.

شکل 9- مدل برای آزمون فرضیۀ دوم: اثر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی (ضریب تأثیر برای مدل ساختاری و سطوح معناداری برای مدل‎‍های اندازه‎‍گیری)

Fig 9- Model for testing hypothesis 2: The effect of social stigma on social relationship quality (Effect coefficient for the structural model and significance levels for the measurement models)

فرضیۀ سوم تحقیق به این شرح صورت‎‍بندی شده است: تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی و خانوادگی به‌وسیلۀ استقلال اقتصادی زن تعدیل می‎‍شود. درواقع این فرضیه بر این موضوع تأکید می‎‍کند که استقلال اقتصادی زن، شدت تأثیر استیگمای اجتماعی را بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی‌ کاهش یا افزایش می‌دهد. بر این اساس انتظار می‎‍رود که هر‌چه استقلال اقتصادی زنان در خانواده بیشتر باشد، تأثیر استیگمای اجتماعی بر متغیرهای وابسته کاهش یابد. نتایج به دست آمده نشان می‎‍دهد‌ فرضیۀ سوم تحقیق رد شده است. به عبارت دیگر، استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی زوجین نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی قوی خواهد بود، حتی اگر استقلال اقتصادی زن بسیار بالا باشد. همین نتیجه برای خانواده‎‍هایی‌ صدق می‎‍کند که استقلال اقتصادی زن بسیار پایین است. ضرایب مربوط به اثر متغیر تعدیل‎‍گر بر دو رابطۀ تعریف‌شده در مدل، فاقد معناداری به‌لحاظ آماری‌اند. این ضرایب بسیار کوچک و نزدیک به صفر‌ (مقادیر 027/- و 067/0) و سطوح معناداری آنها بسیار بزرگ‌تر از مقدار 05/0 هستند (مقادیر 921/0 و 643/0). به این ترتیب، فرضیۀ سوم تحقیق رد شد.

شکل10- مدل برای آزمون فرضیۀ سوم: اثر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی با نقش تعدیل‎‍گری استقلال اقتصادی زن

Fig 10- Model for testing hypothesis 3: The effect of social stigma on family and social relationship quality with the moderating role of women's economic independence

بحث و نتیجه‎‍

پژوهش حاضر با هدف اصلی تحلیل جامعه‎‍شناختی تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط زوج‎‍های نابارور تحت ‎‍درمان IVF اهدایی با تأکید بر تعدیل‎‍گری استقلال اقتصادی انجام شد. براساس تحلیل نتایج توصیفی مربوط به متغیرهای اصلی پژوهش، کیفیت روابط خانوادگی بین زنان و مردان نابارور ‌‎‍مطالعه‌شده، در سطح بالا و مطلوب و کیفیت روابط اجتماعی آنها در‌مجموع به‌سمت متوسط متمایل بود. تحلیل توصیفی استیگمای اجتماعی نشان داد به‎‍طور متوسط افراد ‌‎‍مطالعه‌شده از استیگمای اجتماعی رنج می‎‍برند، هرچند شدت آن کمتر از متوسط برآورد شد. یکی از نکاتی که به‌عنوان محدودیت پژوهش لازم است به آن توجه شود، این است که حجم نمونۀ بالاتر می‎‍توانست امکان کنترل برخی متغیرهای زمینه‎‍ای نظیر سن، جنس، پایگاه اجتماعی – اقتصادی و نظایر آن را فراهم آورد که به‌دلیل محدودیت جامعۀ آماری، به‌طور طبیعی و سختی فراوان در گردآوری داده‎‍ها از واحدهای نمونه در مدل تحقیق وارد نشده‎‍اند. در ادامه، تحلیل فرضیات پژوهش ارائه می‎‍‌شود.

براساس نتایج، اثر منفی استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی زوج‎‍های نابارور تأیید شد؛ به این معنا که هر‌چه استیگمای اجتماعی در میان زوج‎‍های نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی قوی‎‍تر باشد، کیفیت روابط خانوادگی آنان ضعیف‎‍تر می‎‍شود. همچنین‌ نتایج نشان داد استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط اجتماعی زوجین نابارور اثر منفی دارد. به عبارت دیگر، هر‌چه استیگمای اجتماعی در میان زوجین نابارور تحت‎‍ درمان با روش IVF اهدایی قوی‎‍تر باشد، کیفیت روابط اجتماعی آنان ضعیف‎‍تر می‎‍شود. این نتایج بیانگر آن است که مسئلۀ استیگمای اجتماعی در زندگی زوج‎‍های نابارور تأثیر مهمی می‎‍گذارد. به‎‍طور کلی ناباروری یک نقص در یک جامعه سنتی مانند ایران دیده می‎‍شود و زوج‎‍های درگیر با آن، با چالش‎‍های بسیاری روبه‌رو می‎‍شوند. ناباروری‌ باعث می‌شود فرد احساس کند که ارزش کمتری دارد یا نتوانسته است نقش‌های سنتی مرتبط با جنسیت خود را به‌درستی ایفا کند. این مسئله‌ به تضعیف اعتماد به نفس و ایجاد احساس ناکامی در فرد منجر می‌شود و درنتیجه، روابط خانوادگی و اجتماعی فرد را تضعیف می‌کند. زوج‌های نابارور ممکن است به‌دلیل ترس از قضاوت دیگران، از شرکت در رویدادهای اجتماعی خودداری کنند. این انزوا‌ باعث کاهش حمایت‌های اجتماعی و احساس تنهایی می‌شود. جامعه بیشتر دیدگاه‌های منفی یا باورهای غلطی دربارۀ ناباروری دارد‌ و این نگرش‌ها‌ باعث می‌شود‌ افراد نابارور احساس کنند ‌‎‍قضاوت یا سرزنش می‌شوند و این احساسات آنها را به انزوا و دوری از روابط اجتماعی سوق می‌دهد. احساس شرم و خجالتی که زوج‎‍های نابارور به‌دلیل ناتوانی در فرزندآوری درک می‎‍کنند،‌ آ‌نها را از حضور در گردهمایی‌های اجتماعی، جشن‌ها و حتی دیدارهای خانوادگی بازمی‌دارد. در بسیاری از فرهنگ‌ها از‌جمله ایران، توانایی بچه‌دار‌شدن به‎‍عنوان یک معیار مهم برای موفقیت در زندگی تلقی می‌شود و ناتوانی در این زمینه، به احساس ناکامی و شرمساری در زوج‎‍های نابارور منجر می‌شود. در بسیاری از مواقع، افراد نابارور ممکن است از حضور در جمع‌های خانوادگی و اجتماعی اجتناب کنند تا از سؤالات ناراحت‌کننده دربارۀ وضعیت ناباروری خود دوری کنند. به همین دلیل، آنها ممکن است ترجیح دهند از موقعیت‌هایی دوری کنند که چنین سؤالاتی در آن مطرح می‌شود.

مرور پیشینۀ موضوع‌ نشان می‎‍دهد تجربیات زوج‎‍های درگیر با مسئلۀ ناباروری در پژوهش‎‍های گذشته بررسی شده‌ و این پژوهش‎‍ها، استیگمای اجتماعی را یکی از پیامد‎‍های منفی ناباروری ‌‎‍تأیید کرده است؛ برای مثال، برخی پژوهش‎‍ها‌‌ فشار خانواده، استیگما و انزوای اجتماعی را از‌جمله پیامدهای ناباروری بر زنان نابارور ترک (Zorlu & Erbaş, 2023)، زنان نابارور مسلمان در آلبانی (Tahiri et al., 2015)، زنان نابارور مسلمان در اردن (Obeidat et al., 2014)، زنان نابارور پاکستانی (Mumtaz et al., 2013)، مردان نابارور در مصر و لبنان (Inhorn, 2004)، زنان نابارور مالاویایی (Bornstein et al., 2020) و زنان نابارور در ایالات‌متحده (Gezinski et al., 2021; Öztürk et al., 2021) ذکر کرده‎‍اند. پژوهش‎‍های انجام‎‍شده‌ در ایران نیز، به نتایج مشابهی دست یافتند. در این پژوهش‎‍ها، فشار اجتماعی (Kalateh Sadati et al., 2017) و انزوای اجتماعی (Hasanpoor-Azghdy et al., 2015) پیامد‎‍های ناباروری برای زوج‎‍ها ذکر شده است. کاهش کیفیت روابط خانوادگی در زوج‎‍های نابارور نیز، در پژوهش‎‍های گذشته (Aghakhani et al., 2020; Behboodi‐Moghadam et al., 2013; Mete et al., 2020; Mumtaz et al., 2013; Schanz et al., 2011)  تأیید شده است. یکی از پژوهش‎‍هایی که بر تأثیر فشار اجتماعی و استیگما به‌عنوان یکی از عوامل مؤثر بر کیفیت روابط زوج‎‍های نابارور تأکید کرده است، ‌مطالعۀ امانتی و همکاران (1388) است که نشان داد فشار اطرافیان برای داشتن فرزند، بر کیفیت زندگی زوج‎‍های نابارور تأثیر منفی می‌گذارد. به عبارت دیگر، نتایج این پژوهش تأکید کرد بار روان‎‍شناختی ناشی از انتظارات دوستان و خانواده، احساس حقارت ناشی از ناتوانی در عملکرد طبیعی اولیۀ بچه‎‍دار‌شدن بر زوج‎‍های نابارور، کیفیت زندگی آنها را به‎‍طور منفی تحت ‎‍تأثیر قرار می‌دهد. نتایج پژوهش حاضر با نتایج امانتی و همکاران (1388)‌ همسو است.

براساس دیگر نتیجۀ پژوهش، تأثیر منفی استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی زوجین نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی، صرف‎‍نظر از استقلال اقتصادی زن، قوی است. به این ترتیب، نتایج کلی پژوهش حاضر نشان داد استیگمای اجتماعی بر روابط خانوادگی و اجتماعی زوج‎‍های نابارور تحت درمان با روش IVF اهدایی، تأثیر منفی داشته و این آثار منفی در خانواده‎‍هایی که زن از استقلال اقتصادی برخوردار است و همچنین خانواده‎‍هایی که زن استقلال اقتصادی ندارد، ادراک می‎‍شود. با وجود آنکه پژوهش‎‍های گذشته بر استرس ناباروری کمتر  (Akyüz et al., 2014; Ünal et al., 2010; Yilmaz et al., 2020) و سازگاری اجتماعی بیشتر (Fatemi et al., 2010) در زنان با استقلال اقتصادی تأکید کرده‎‍اند، اما در این پژوهش این نتیجه حاصل شد که استقلال اقتصادی زن، آثار منفی ناشی از استیگمای اجتماعی بر روابط خانوادگی و اجتماعی زنان نابارور تحت‎‍ درمان IVF اهدایی را کاهش نمی‌دهد.

نتایج این پژوهش مبنی بر آثار منفی استیگما بر روابط خانوادگی و اجتماعی مردان و زنان نابارور تحت ‎‍درمان IVF اهدایی با نظریۀ استیگمای گافمن (1400) ‌‎‍تبیین‌شدنی است. این نظریه بیان می‎‍کند‌ اصلی‎‍ترین دغدغه‎‍ای که یک فرد داغ‎‍خورده از آن رنج می‎‍برد، به پذیرش او از سوی اطرافیان بر‎‍می‎‍گردد. براساس نظر گافمن (1400)، افرادی که با فرد داغ‎‍خورده در تعامل‌اند، اغلب نمی‎‍توانند توجه و احترامی را به او عطا کنند که جنبه‎‍های سالم هویت اجتماعی او طلب می‎‍کند و خودش نیز انتظار دریافت آن را دارد‌. براساس این نظریه، آگاه‎‍شدن فرد داغ‎‍خورده از موقعیت پست‎‍تر، باعث می‎‍شود ‌او همیشه در مراودات خود با دیگران احساس ناامنی کند. همچنین‌ فرد داغ‎‍خورده همیشه این احساس را دارد که در تماس‎‍های خود با دیگران، در مرکز توجه آنهاست‌ و در او احساسات بی‌قدرتی و استحکام ایجاد می‎‍شود (گافمن، 1400: 73).‌ ناباروری به دلایل مختلفی‌ باعث می‌شود‌ فرد یا زوج احساس کنند‌ از‌نظر اجتماعی کم‌ارزش یا ناقص‌اند. این وضعیت‌ به تبعیض، انزوا و فشارهای اجتماعی منجر می‌شود.

کاهش کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی زوج‌های نابارور به‎‍دلیل استیگمای اجتماعی یک مسئلۀ پیچیده و چند‎‍بعدی است که نیازمند توجه ویژه و حمایت‌های گسترده است. برای کمک به این زوج‌ها، جامعه ‌‌با افزایش آگاهی عمومی دربارۀ ناباروری و کاهش انگ‌های منفی مرتبط با آن، فضای حمایتی‌تری ایجاد می‌کند. این آگاهی‎‍ها از‌طریق رسانه‎‍های مختلف مانند تلویزیون، رادیو و شبکه‌های اجتماعی انجام می‌شود. برگزاری کارگاه‌ها و سمینارهایی برای ارائۀ اطلاعات به مردم و کاهش باورهای غلط و تصورات نادرست دربارۀ ناباروری نیز به افزایش این آگاهی‎‍ها کمک می‌کند. افراد مشهور، رهبران جامعه و نخبگان فرهنگی نیز در ترویج دیدگاه‌های مثبت و حمایت‌کننده‌ نقش مهمی دارند. همچنین ارائۀ خدمات مشاوره‌ای و گروه‌های حمایتی‌ به زوج‌های نابارور کمک می‌کند تا با احساسات و چالش‌های خود بهتر مواجه‌ و از حمایت‌های اجتماعی لازم برخوردار شوند. علاوه بر آن، تدوین و اجرای قوانین حمایتی برای زوج‌های نابارور، شامل حمایت‌های مالی و دسترسی به خدمات درمانی و همچنین، ایجاد سازوکارهایی برای محافظت از حقوق زوج‌های نابارور در محیط کار، زوج‎‍های نابارور را در مواجهه با چالش‎‍های ناباروری و طی‌کردن فرایند درمان کمک می‌کند.

پژوهش حاضر با محدودیت‎‍هایی روبه‌رو بود. مهم‌ترین محدودیت ‌‎‍ذکرشدنی در فرایند پژوهش، جمع‎‍آوری داده‎‍ها از زوج‌های نابارور تحت ‎‍درمان IVF اهدایی است. علاوه بر آنکه آمار دقیقی از زوج‎‍های نابارور تحت ‎‍درمان IVF اهدایی موجود نبود، دسترسی به این زوج‎‍ها نیز، به‌دلیل محرمانگی اطلاعات پزشکی، چالش‎‍های زیادی به‎‍همراه داشت. همچنین‌ برخی از زوج‌های نابارور تمایلی به مشارکت در پژوهش نداشتند و از ارائۀ اطلاعات شخصی خود اجتناب کردند. برخی ملاحظات اخلاقی نیز در این پژوهش رعایت شده است. ازجمله این ملاحظات به استفاده از زبان محترمانه و غیر قضاوتی در طول مصاحبه، توجه به وضعیت روانی و احساسی مصاحبه‌شوندگان، اطمینان‎‍بخشیدن به مصاحبه‎‍شوندگان دربارۀ ‌‎‍افشانشدن هویت و اطلاعات شخصی آنان‌ و استفادۀ مسئولانه از اطلاعات جمع‎‍آوری‎‍شده اشاره کرد. با توجه به آنکه این پژوهش تنها در شهر اصفهان انجام شد، پیشنهاد می‎‍‌شود پژوهشگران آتی، جامعۀ گسترده‎‍تری را ‌‎‍مطالعه کردند. شرایط اجتماعی و فرهنگی شهرهای مختلف ممکن است نتایج را تحت ‎‍تأثیر قرار دهد. همچنین‌ با افزایش جامعه و نمونۀ پژوهش، تعمیم‎‍پذیری نتایج با اطمینان بیشتری انجام می‌شود. علاوه بر آن، پیشنهاد می‎‍شود نقش تعدیل‎‍گری دیگر متغیرهای جمعیت‎‍شناختی در تأثیر استیگمای اجتماعی بر کیفیت روابط زوج‎‍های نابارور نیز مطالعه شود.

 

[1] IVF: In Vitro Fertilization

[2] Gerrits et al.

[3] Link and Phelan

[4] Miall

[5] Slade et al.

[6] Öztürk et al.

[7] Gezinski et al.

[8] Malawi

[9] Inhorn

[10] Intracytoplasmic Injection

[11] Cohen

آخوندی، م.م.؛ بهجتی اردکانی، ز.؛ عارفی، س.؛ صدری اردکانی، ه.؛ اعرابی، م.؛ زرنانی، ا.ح.؛چمنی تبریز، ل. و شبستری، ا. (1386). آشنایی با لقاح طبیعی، لقاح خارج رحمی و ضرورت استفاده از گامت جایگزین در درمان ناباروری. پایش، 6(4)، 307-321. https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.16807626.1386.6.4.2.5
امانتی، ل.؛ علامی، م.؛ شکرابی، ش.؛ حقانی، ح. و رمضان‎‍زاده، ف. (1388). کیفیت زندگی و عوامل مؤثر بر آن در زنان نابارور. زنان، مامایی و نازایی ایران، 12(4)، 36-30.
جعفری، ح.؛ تقی‎‍پور، ع.؛ عافیت، م. و لطیف‎‍نژاد رودسری، ر. (1399). ابعاد فرهنگی و اجتماعی ناباروری و روش‌های اهدایی کمک‌باروری: یک مطالعۀ مروری. نویدنو، 23(76)، 101-84. 10.22038/nnj.2020.53111.1243doi:
خان‎‍آبادی، م.؛ مهدی‎‍زاده‌، ف. و طبخی، ف. (1399). نقش خانواده‎‍های اصلی در کیفیت زندگی زناشویی زوج‎‍های نابارور: یک تحلیل مضمون. روان‎‍پرستاری، 8(6)، 52-37. https://ijpn.ir/article-1-1656-fa.html
خداکرمی، ن.؛ هاشمی، س.؛ صدیق، ص.؛ حمدیه، م. و طاهری‎‍پناه، ر. (1388). تجربۀ زندگی با ناباروری: یک بررسی پدیدارشناسی. باروری و ناباروری، 10(4)، 297-287. https://www.sid.ir/paper/28423/fa
خلیلیان، ش. و‌ رضایی، ح. (1399). نگاهی گذرا بر ناباروری و شیوه­های نوین درمان. آزمایشگاه و تشخیص، 12(49)، 46-53.  http://labdiagnosis.ir/article-1-422-fa.html
شاکری، ج.؛ حسینی، م.؛ گلشنی، ص.؛ صادقی، خ.ا. و‌ فیض‏الهی، و. (1385). بررسی سلامت عمومی، راهبردهای مقابله­ای و رضایت زناشویی در زنان نابارور تحت ­درمان IVF. باروری و ناباروری، 7(3)، 275-269.
عباسی‌شوازی، م.؛ رازقی نصر‎‍آبادی، ح.؛ بهجتی اردکانی، ز. و آخوندی، م.م. (1384). دیدگاه زنان نابارور در مورد اهدای گامت: یک مطالعۀ موردی در تهران. باروری و ناباروری، 7(2)، 139-148. https://www.sid.ir/paper/28597/fa
عباسی مولید، ح.؛ قمرانی، ا. و فاتحی‎‍زاده م. (1388). آسیب‎‍شناسی زندگی زوج‎‍های نابارور ایرانی. طب و تزکیه، 17(72-73)، 20-83.
غفاری، ا.؛ زارعان، م. و روشنی، ش. (1402). تجربۀ زیستۀ مردان نابارور از پدرانگی با روش فرزندپذیری. نامۀ انجمن جامعه‎‍شناسی ایران، 18(36)، 181-139.
گافمن، ا. (1400). داغ ننگ: چاره‎‍اندیشی برای هویت ضایع‎‍شده (ترجمۀ مسعود کیان‎‍پور)، تهران: نشر مرکز.
مرکز آمار ایران. (1401). https://amar.org.ir/population-and-migration
ودادهیر، ا.؛ رحمانی، م. و دباغ، ط. (1395). ناباروری به‌مثابۀ مسئله‎‍ای اجتماعی-فرهنگی: تجربۀ زیسته زنان نابارور در جست‎‍و‎‍جوی درمان در قزوین. مسائل اجتماعی ایران، 7(2)، 159-175. doi: 10.18869/acadpub.jspi.7.2.159
یونسی، س.ج.؛ اکبری زردخانه، س. و بهجتی اردکانی، ز. (1384). ارزیابی استیگما در میان زنان و مردان نابارور ایران. باروری و ناباروری، 7(5)، 545-531.
 
References
Abbasi Shavazi, M.J., Razeghi Nasrabad, H.B., Behjati Ardakani, Z., & Akhoundi, M.A. (2005). Attitudes of infertile women towards gamete donation: A Case Study In Tehran. Journal of Reproduction & Infertility, 7(2), 139-148. [In Persian]
Abbasi Moulid, H., Ghamarani, A., & Fatehizadeh, M. (2009). Pathology of the life of Iranian infertile couples. Journal of Medicine and Purification, 17(72-73), 83-20. [In Persian]. https://www.tebvatazkiye.ir/article_52390.html
Akhondi, M.M., Behjati Ardakani Z., Arefi S., Sadri Ardekani H., Arabi M., Zarnani A.H., et al . (2007). A close look at natural and in vitro fertilization as well as the need for donated gametes in treatment of infertility. Payesh, 6 (4), 307-321. [In Persian] http://payeshjournal.ir/article-1-681-en.html
Aghakhani, N., Ewalds-Kvist, B. M., Sheikhan, F., & Khoei, E. M. (2020). Iranian women’s experiences of infertility: A qualitative study. International Journal of Reproductive BioMedicine, 18(1), 65. doi: 10.18502/ijrm.v18i1.6203
Akyüz, A., Şahiner, G., Seven, M., & Bakır, B. )2014). The effect of marital violence on infertility distress among a sample of Turkish women. International Journal of Fertility & Sterility, 8(1), 67. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3973171/
Amanati, L., Allami, M., Shokrabi, S., Haghani, H., & Ramazanzade, F. (2009). Quality of life and influencing factors among infertile women. The Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility12(4), 30-36.  doi: 10.22038/ijogi.2009.5878 [In Persian]
Avila, B. E. (2016). Importance of motherhood and/or social stigma of infertility: What's driving infertility-related outcomes? Michigan State University.
Behboodi‐Moghadam, Z., Salsali, M., Eftekhar‐Ardabil, Y. H., Vaismoradi, M., & Ramezanzadeh, F. (2013). Experiences of infertility through the lens of Iranian infertile women: a qualitative study. Japan Journal of Nursing Science, 10(1), 41-46. https://doi.org/10.1111/j.1742-7924.2012.00208.x
Bornstein, M., Gipson, J. D., Failing, G., Banda, V., & Norris, A. (2020). Individual and community-level impact of infertility-related stigma in Malawi. Social Science & Medicine, 251, 112910. https://doi.org/10.1016/j.socscimed.2020.112910
Cohen, J. (2013). Statistical power analysis for the behavioral sciences. Routledge.‏
Daibes, M. A., Safadi, R. R., Athamneh, T., Anees, I. F., & Constantino, R. E. (2018). Half a woman, half a man; that is how they make me feel’: A qualitative study of rural Jordanian women’s experience of infertility. Culture, Health & Sexuality, 20(5), 516-530. https://doi.org/10.1080/13691058.2017.1359672
Donkor, E. S., & Sandall, J. (2007). The impact of perceived stigma and mediating social factors on infertility-related stress among women seeking infertility treatment in Southern Ghana. Social Science & Medicine, 65(8), 1683-1694. https://doi.org/10.1016/j.socscimed.2007.06.003
Ebrahimzadeh Zagami, S., Latifnejad Roudsari, R., Janghorban, R., Mousavi Bazaz, S. M., Amirian, M., & Allan, H. T. (2021). Iranian infertile couples' strategies to manage social interactions after unsuccessful treatment with assisted reproductive technologies. Human Fertility, 24(5), 341-352. https://doi.org/10.1080/14647273.2019.1677950
Ergin, R. N., Polat, A., Kars, B., Öztekin, D., Sofuoğlu, K., & Çalışkan, E. (2018). Social stigma and familial attitudes related to infertility. Turkish journal of Obstetrics and Gynecology, 15(1), 46. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC5894536/
Esan, D. T., Nnamani, K. Q., Ogunkorode, A., Muhammad, F., Oluwagbemi, O. O., & Ramos, C. G. (2022). Infertility affects the quality of life of Southwestern Nigerian women and their partners. International Journal of Africa Nursing Sciences, 17, 100506. https://doi.org/https://doi.org/10.1016/j.ijans.2022.100506
Fatemi, A. S., Younesi, S. J., Azkhosh, M., & Askari, A. (2010). Comparison of dysfunctional attitudes and social adjustment among infertile employed and unemployed women in Iran. International Journal of Psychology, 45(2), 140-146. https://doi.org/10.1080/00207590903281096
Gerrits, T., Kroes, H., Russell, S., & van Rooij, F. (2023). Breaking the silence around infertility: a scoping review of interventions addressing infertility-related gendered stigmatisation in low-and middle-income countries. Sexual and Reproductive Health Matters, 31(1), 2134629. https://doi.org/10.1080/26410397.2022.2134629
Gezinski, L. B., Carlsen, B., & Hawkins, C. (2021). Motherhood and assisted reproduction in a religious context: Genes, stigma and supports in Utah, United States. Health & Social Care in the Community, 29(6), 1738-1746. https://doi.org/10.1111/hsc.13279
Goffman, E. (2021). Stigma: Notes on the management of spoiled identity (M. Kianpour, Trans.). Tehran: Nashr Markaz. [In Persian].
Golombok, S., Murray, C., Jadva, V., MacCallum, F., & Lycett, E. (2004). Families created through surrogacy arrangements: parent-child relationships in the 1st year of life. Developmental Psychology, 40(3), 400. https://psycnet.apa.org/buy/2004-13591-007
Hasanpoor-Azghady, S. B., Simbar, M., Vedadhir, A., Azin, S. A., & Amiri-Farahani, L. (2019). The social construction of infertility among Iranian infertile women: A qualitative study. Journal of Reproduction & Infertility, 20(3), 178. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC6670265/
Hasanpoor-Azghdy, S. B., Simbar, M., & Vedadhir, A. (2015). The social consequences of infertility among Iranian women: A qualitative study. International Journal of Fertility & Sterility, 8(4), 409. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4355928/
Höbek Akarsu, R., & Kızılkaya Beji, N. (2021). Spiritual and religious issues of stigmatization women with infertility:  A qualitative study: Spiritual and religious issues of stigmatization. Journal of Religion and Health, 60, 256-267. https://doi.org/10.1007/s10943-019-00884-w
Imeson, M., & McMurray, A. (1996). Couples' experiences of infertility: A phenomenological study. Journal of Advanced Nursing, 24(5), 1014-1022. https://doi.org/10.1111/j.1365-2648. 1996.tb02938.x
Inhorn, M. C. (2004). Middle Eastern masculinities in the age of new reproductive technologies: male infertility and stigma in Egypt and Lebanon. Medical Anthropology Quarterly, 18(2), 162-182. https://doi.org/10.1525/maq.2004.18.2.162
Iran Statistical Center. (2022). https://amar.org.ir/population-and-migration [In Persian]
Kalateh Sadati, A., Rahnavard, F., & Namavar Jahromi, B. (2017). Qualitative study of Iranian infertile females. Women’s Health Bulletin, 4(1), 1-6. https://doi.org/10.17795/whb-33490
Khanabadi, M., Mehdizadeh, F., Tabkhi, F. (2021). The role of main families in the quality of infertile couples' life:‎ A study of content analysis. IJPN, 8 (6): 37-52 http://ijpn.ir/article-1-1656-en.html [In Persian]
Khalilian, S., Rezaei, H. (2020). Insights in to infertility and modern therapies. Journal of Laboratory & Diaghosis, 12 (3), 46-53. [In Persian]
http://labdiagnosis.ir/article-1-422-en.html
Khodakarami, N., Hashemi, S., Sedigh, S., Hamdieh, M., & Taheripanah, R. (2009). Life experience with infertility: A phenomenological study. Journal of Reproduction & Infertility, 10(4), 287-297 [In Persian]
Kimani, V., & Olenja, J. (2001). Infertility: Cultural dimensions and impact on women in selected communities in kenya. African Anthropologist, 8(2), 200-214. https://doi.org/10.4314/aa.v8i2.23110
Jafari, H., Taghipour, A., Afiat, M., & Latifnejad Roudsari, R. (2021). Socio-cultural Dimensions of infertility and assisted reproductive donation techniques: A Review Study. Navid No23(76), 84-101. [In Persian] doi: 10.22038/nnj.2020.53111.1243
Mete, S., Fata, S., & Aluş Tokat, M. (2020). Feelings, opinions and experiences of Turkish women with infertility: A qualitative study. Health Informatics Journal, 26(1), 528-538. https://doi.org/10.1177/1460458219839628
Miall, C. E. (1985). Perceptions of informal sanctioning and the stigma of involuntary childlessness. Deviant Behavior, 6(4), 383-403. https://doi.org/10.1080/01639625.1985.9967686
Mumtaz, Z., Shahid, U., & Levay, A. (2013). Understanding the impact of gendered roles on the experiences of infertility amongst men and women in Punjab. Reproductive Health, 10(3), 1-10. https://doi.org/10.1186/1742-4755-10-3
Obeidat, H. M., Hamlan, A. M., & Callister, L. C. (2014). Missing motherhood: Jordanian women's experiences with infertility. Advances in Psychiatry, 3, 1-7. https://doi.org/10.1155/2014/241075
Öztürk, R., Bloom, T. L., Li, Y., & Bullock, L. F. (2021). Stress, stigma, violence experiences and social support of US infertile women. Journal of Reproductive and Infant Psychology, 39(2), 205-217. https://doi.org/10.1080/02646838.2020.1754373
Pierce, G. R., Sarason, I. G., & Sarason, B. R. (1991). General and relationship-based perceptions of social support: Are two constructs better than one? Journal of Personality and Social Psychology, 61(6), 1028-1039. https://psycnet.apa.org/buy/1992-12680-001
Rust, J., & Golombok, S. (1985). The golombok‐rust inventory of sexual satisfaction (GRISS). British Journal of Clinical Psychology, 24(1), 63-64. https://doi.org/10.1111/j.2044-8260.1985.tb01314.x
Şahiner, E., & Boz, I. (2022). Experiences of women undergoing infertility treatment from embryo transfer until pregnancy test and their conceptualization of their embryo. Journal of Psychosomatic Obstetrics & Gynecology, 43(2), 153-164. https://doi.org/10.1080/0167482X.2020.1865909
Schanz, S., Reimer, T., Eichner, M., Hautzinger, M., Häfner, H.-M., & Fierlbeck, G. (2011). Long-term life and partnership satisfaction in infertile patients: a 5-year longitudinal study. Fertility and Sterility, 96(2), 416-421. https://doi.org/10.1016/j.fertnstert.2011.05.064
Shakeri, J., Hosseini, M., Golshani, S., Feizollahi, V., & Sadeghi, Kh.A. (2006). Assessment of general health, stress coping and marital satisfaction in infertile women undergoing ivf treatment. Journal of Reproduction & Infertility, 7(3), 269-275. [In Persian]
Slade, P., O'Neill, C., Simpson, A. J., & Lashen, H. (2007). The relationship between perceived stigma, disclosure patterns, support and distress in new attendees at an infertility clinic. Human Reproduction, 22(8), 2309-2317. https://doi.org/10.1093/humrep/dem115
Taebi, M., Kariman, N., Montazeri, A., & Majd, H. A. (2021). Infertility stigma: A qualitative study on feelings and experiences of infertile women. International Journal of Fertility & Sterility, 15(3), 189. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC8233927/
Tahiri, F. B., Kalaja, D., & Bimbashi, E. K. (2015). The lived experience of female infertility the case of Muslim rural women leaving in Albania. European Scientific Journal, 11(11), 268-277. https://core.ac.uk/download/pdf/236412808.pdf
Ünal, S., Kargın, M., & Akyüz, A. (2010). Factors affecting infertile women psychologically. Türk Sİlahlı Kuvvetlerİ, Koruyucu Hekİmlİk Bültenİ, 9(5),481-486. http://www.korhek.org/khb/khb_009_05-481.pdf
Vedadhir, A., Rahmani, M., & Dabbagh, T. (2017). Infertility as a Socio-cultural Issue: Understanding and Lived Experience of Infertile Women Seeking Treatment. Social Problems of Iran7(2), 159-175. [In Persian] doi:10.18869/acadpub.jspi.7.2.159
Vizheh, M., Pakgohar, M., Rouhi, M., & Veisy, A. (2015). Impact of gender infertility diagnosis on marital relationship in infertile couples: A couple based study. Sexuality and Disability, 33, 457-468. https://doi.org/10.1007/s11195-015-9417-5
Whiteford, L. M., & Gonzalez, L. (1995). Stigma: The hidden burden of infertility. Social Science & Medicine, 40(1), 27-36. https://doi.org/10.1016/0277-9536(94)00124-C
Yilmaz, T., Yazici, S., & Benli, T. (2020). Factors associated with infertility distress of infertile women: A cross-sectional study. Journal of Psychosomatic Obstetrics & Gynecology, 41(4), 275-281. https://doi.org/10.1080/0167482X.2019.1708318
Yokota, R., Okuhara, T., Okada, H., Goto, E., Sakakibara, K., & Kiuchi, T. (2022). Association between Stigma and Anxiety, Depression, and Psychological Distress among Japanese Women Undergoing Infertility Treatment. Healthcare, 10(7), 1300. https://doi.org/10.3390/healthcare10071300
Younesi, S. J., Akbari Zardkhaneh, S., & Behjati Ardekani, Z. (2005). Evaluation of stigma among infertile men and women in Iran. Journal of Reproduction and Infertility, 7(5), 531-545. [In Persian]. https://www.jri.ir/documents/fullpaper/fa/215.pdf
Zagami, S. E., Roudsari, R. L., Janghorban, R., Bazaz, S. M. M., Amirian, M., & Allan, H. T. (2019). A qualitative study of the experiences of Iranian infertile couples after unsuccessful assisted reproductive technologies. International Journal of Women’s Health and Reproduction Sciences, 7(3), 331-338. https://doi.org/10.15296/ijwhr.2019.55
Zorlu, S., & Erbaş, N. (2023). Psychosocial problems experienced by infertile women and stigmatization: a qualitative study. Acıbadem Üniversitesi Sağlık Bilimleri Dergisi, 14(1), 82-89. https://doi.org/10.31067/acusaglik.1087450