Thematic Analysis of Factors Influencing Helmet Non-Use among Motorcyclists in Gorgan

Document Type : Research Paper

Authors

1 Assistant professor, Department of Social and Political Sciences, Faculty of Humanities and Social Sciences, Golestan University, Gorgan, Iran

2 Associate professor, Department of Civil Engineering, Faculty of Engineering, Golestan University, Gorgan, Iran

Abstract

Introduction
In today's world, urban expansion and evolving lifestyles have accelerated the pace of life, making efficiency increasingly important. With population growth and these changes, the use of motorcycles has surged, particularly in the northern provinces of the country, including Golestan Province. This rise can be attributed to the compact size of motorcycles and their affordability, lower fuel consumption, and ease of navigation through traffic. However, this growth in motorcycle usage has not always been matched by adequate social and cultural infrastructure, leading to issues reflected in traffic behavior. The popularity of motorcycles, especially among young people, underscores the critical importance of safety when riding. This study aimed to explore the social and cultural factors contributing to the reluctance to wear helmets. Understanding these aspects is essential for developing effective policies and interventions to enhance safety and compliance.
 
 
 
Materials & Methods
This research employed a qualitative approach utilizing thematic analysis. Data were collected through semi-structured interviews with 15 motorcyclists in Gorgan City. Data analysis was conducted using the Depoy and Gitlin method. The validity and reliability of the study were ensured through auditing techniques and analytical comparisons. Ethical considerations were meticulously addressed throughout the research process.
 
Discussion of Results & Conclusion
The findings revealed 6 key themes: mental norms, creation of restrictions, motorcycling habitus, lack of institutional trust, self-exceptionalism, and a sense of agency. These socio-cultural factors significantly influenced the decision not to wear helmets. The primary reason for not wearing helmets was the mental norms prevalent among motorcyclists, who often chose to ride without helmets to avoid being labeled, humiliated, or ridiculed. Additionally, the perceived limitations associated with helmet use—related to design, aesthetics, comfort, and safety—further contributed to this behavior. Another factor was the motorcycling habitus, which, due to insufficient training, fostered a negative attitude towards helmet use. A lack of trust in legislative institutions, law enforcement, and enforcement mechanisms was also a significant barrier to helmet compliance. In a stable social system, laws are expected to be upheld and individuals generally adhere to them. However, the inconsistent application of laws and existing legal loopholes regarding motorcyclist violations had led to diminished respect for the law, allowing personal decisions to override legal mandates. This erosion of legitimacy further undermined the credibility of laws and legislators. Moreover, a sense of agency and empowerment in controlling their environment had driven some motorcyclists to forgo helmets as they sought to express their skills and individuality in this manner.
Based on these findings, developing a comprehensive program to increase helmet use in Gorgan and other areas with high motorcycle usage could be highly effective. This program informed by the results of this research and studies from various countries consisted of 8 key steps:

Public awareness and education
Community engagement through awareness campaigns
Improving accessibility and affordability of helmets, including the establishment of manufacturing facilities and development of safety standards
Commercial marketing of helmets
Promotion and endorsement of helmet use by influential public figures
Incentive policies (both internal and external) from governmental and private sectors to encourage helmet use and adherence to safety standards
Consistent and effective enforcement of helmet laws
Ongoing research, monitoring, and evaluation of helmet use initiatives.

Implementing this comprehensive program could significantly enhance helmet adoption and improve safety among motorcyclists.
 
Acknowledgment
This article was derived from a research project titled "Investigating the Reasons for Non-Use of Helmets among Motorcyclists in Gorgan City and Providing Practical Solutions to Increase Their Use", which was commissioned and financially supported by Golestan Province Government. We extend our heartfelt gratitude to them and all participants, who contributed to this research.

Keywords

Main Subjects


مقدمه و بیان مسئله

امروزه با گسترش شهرها، تغییر سبک و الگوهای زندگی و دگرگونی‌های حاصل از آن، زندگی شتاب بیشتری گرفته و در موارد متعددی سرعت انجام امور اهمیت بسیاری پیدا کرده است. هم‌راستا با تحولات ذکرشده و افزایش جمعیت و رشد روزافزون جمعیت جوان استفاده از موتورسیکلت نیز به دلیل کم‌حجم‌بودن، مناسب‌تربودن قیمت در مقایسه با خودرو، مصرف سوخت کمتر، امکان عبور سریع‌تر از مسیرهای پرتردد، گذرگاه‌های باریک یا مسیرهای ممنوع برای عبور خودرو، هزینۀ تعمیر و نگهداری کمتر و پارک سریع‌تر رشد بسیاری داشته است و نقش بیشتری در سفرهای درون‌شهری و روستایی به‌ویژه در استان‌های شمال کشور و استان گلستان دارد.

اما این تغییرات الزاماً همراه با بسترسازی‌های مناسب اجتماعی و فرهنگی صورت نگرفته و مسائل و معضلاتی را ایجاد نموده است؛ زیرا افکار، عقاید، شیوه‌های زندگی و الگوهای رفتاری همگام با تحولات و ابداعات صورت‌گرفته ناشی از رشد فناوری‌ها و پیشرفت‌های تکنولوژیک تغییر نیافته است. یکی از جلوه‌های این امر را می‌توان در رفتارهای ترافیکی و فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه اعم از شخصی و عمومی مشاهده کرد.

محبوبیت موتورسیکلت به‌خصوص در میان جوانان، اهمیت ایمنی این وسیله نقلیه و پیامدهای ناشی از رعایت‌نکردن موارد مرتبط با ایمنی را پررنگ کرده است و به دلیل ضعف بسترهای قانونی، اجتماعی و فرهنگی متناسب با آن، موتورسیکلت به وسیله نقلیه‌ای خطرآفرین تبدیل شده است که درصد زیادی از تصادفات را به خود اختصاص داده است و علاوه‌بر آمار زیاد فوت و نقص عضو، اثرات اجتماعی و روانی بسیاری داشته و هزینه‌های اقتصادی بسیاری را نیز بر خانواده و جامعه تحمیل کرده است. چنانچه در میان 20 کشوری که بیشترین تعداد موتورسسیکلت را در هر هزار نفر دارند، ایران رتبۀ سیزدهم را به لحاظ بیشترین میزان مرگ‌ومیر از آن خود ثبت کرده است (Nguyen, 2013).

یکی از موارد نقض ایمنی توسط موتورسواران، استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی است. براساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی نزدیک به یک‌چهارم قربانیان حوادث ترافیکی دچار ضربۀ مغزی شده‌اند که در این میان درصد عمده‌ای به موتورسوارانی اختصاص دارد که از کلاه ایمنی استفاده نکرده‌اند. چنانچه آمارها نشان می‎‌دهد که راکبان موتورسیکلت تقریباً 28 برابر سرنشینان اتومبیل جان خود را از دست می‎‌دهند. گزارش‌ها نشان می‌دهد که بیشترین جان‌باختگان در تصادفات، عابرین پیاده و موتورسیکلت‌سواران هستند و در برخی از استان‌ها تصادفات موتورسیکلت‌سواران و عابرین پیاده حدود ۸۰درصد از تصادفات را به خود اختصاص می‌دهد. سازمان پزشکی قانونی کشور آمار تلفات موتورسیکلت‌سواران در سال 97 را 8/21درصد از کل تلفات حوادث رانندگی عنوان کرد. مطابق آمارهای سال گذشته سهم تلفات موتورسواران در مقایسه با کل تلفات حوادث رانندگی در استان‌ گلستان رقمی درخور توجه است و 6/42درصد از کل تلفات را به خود اختصاص داده است؛ اما بااین‌وجود شاهد این هستیم که درصد زیادی از موتورسواران با وجود خطرات بسیاری که به‌واسطۀ استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی آنها را تهدید می‌کند، از آن استفاده نمی‌کنند. چنانچه میزان استفاده از کلاه ایمنی در موتورسوران حدود 30درصد و سرنشینان 10درصد گزارش شده است که بیانگر کاربرد کم آن است (کوچکی‎‌نژاد و همکاران، 1401: 9).

تصادفات با موتورسیکلت به‌ویژه به دلیل آسیب‌دیدگی در سر، علت اصلی مرگ‌ومیر حوادث جاده‌ای استان گلستان است و استفاده از کلاه ایمنی نقش مؤثری در محافظت در برابر آسیب‌های سر و صورت دارد (میرحسینی و همکاران، 1397) از طرفی استفاده از کلاه ایمنی احتمال مرگ‌ومیر را تا 39درصد و احتمال ضربۀ شدید به سر را تا 72درصد کاهش می‌دهد (World Health Organization, 2018). در سال ۲۰۱۵ حدود ۹درصد مرگ‌ومیر ناشی از تصادفات جاده‌ای در اروپا، ۲۰درصد در آمریکا و ۳۴درصد در کشورهای غربی اقیانوس آرام و جنوب شرقی آسیا است و در ایران بیش از ۲۵درصد مرگ‌ومیر ناشی از موتورسواران بوده است. تصادفات در سال‌های اخیر به سرنشینان موتورسیکلت مربوط می‌شود که یک‌سوم از این افراد در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴سال هستند (Papadakaki et al., 2013).

توجه به سویه‌های اجتماعی و فرهنگی این مسئله که چرا با وجود خطرسازبودن استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی، کماکان بخش بزرگی از جمعیت موتورسوار از کلاه ایمنی استفاده نمی‌کنند، می‌تواند نقش بسیار مهمی در موفقیت و کارآمدی تصمیمات و سیاست‌گذاری‌های مرتبط با آن داشته باشد. به نظر می‌رسد آنچه در بیشتر موارد غالب است، اتخاذ رویکردی دستوری و مبتنی بر نگاهی از بالا به پایین است که منجر به مقاومت ازسوی موتورسواران شده و پیامد آن حوادث تلخ منجر به فوت یا آسیب‌های جدی فیزیکی است. درک دلایل بازدارندۀ استفاده از کلاه ایمنی موجب می‎‌شود تا راهکارهای عملیاتی ارائه شود که برخاسته از نگاه مسئله‌مدار و در جهت فهم درست مسئله و حل آن است که به دور از سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های تدوین‌شدۀ مرسوم، به بهبود و تقویت زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی بسترساز برای استفاده از کلاه ایمنی کمک می‌کند. با اتـخاذ سیاست‌های مناسب برای رفع این موانع می‎‌توان بسیاری از هزینه‌های مالی، عاطفی و روحی_ روانی کنشگران درگیر با این مسئله را اعم از نهادهای انتظامی، کادر درمان، راکبان موتورسیکلت و خانواده‌های آنها کاهش داد.

بنابراین، این پژوهش بر آن شد تا به شناخت پدیده و مسئلۀ پژوهش از منظر درک و تفسیر خود موتورسواران بپردازد، تا با فهم عمیق دنیای ذهنی آنها و تفسیری که از چرایی ضرورت کلاه ایمنی و موانع استفاده از آن دارند، دلایل اجتماعی و فرهنگی را شناسایی کند که زمینه‌ساز استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی است و بر مبنای آن، راهکارهای اجرایی برای سیاست‌گذاری مناسب تدوین شود.

 

مبانی تجربی پژوهش

با مرور تحقیقات مختلف انجام‌شده در موضوع استفاده از کلاه ایمنی، تلاش شد از یک‌سو یافته‌ها و نظریات به‌دست‌آمده توسط محققین پیشین و از سوی دیگر متد و روش‌های نظری مطرح و متداول در انجام پژوهش‌های مرتبط (با محوریت دستیابی به اهداف پیشتر تعریف‌شده) شناسایی شوند. باتوجه‌به آنکه بررسی پژوهش‌های متعدد نشان داد که شاخصه‌های توسعۀ انسانی و فرهنگی نقش پررنگی در موضوع بهره‌گیری از کلاه ایمنی در میان راکبین موتورسیکلت در کشورهای مختلف داشته است، در بررسی‌های این قسمت عمده تمرکز بر مطالعات داخلی قرار گرفت. مجموع مطالعات مختلف بررسی‌شده در سه دستۀ زیر تقسیم‎‌بندی شده‎‌اند:

  • عوامل مؤثر بر استفاده از کلاه ایمنی؛
  • نقش کلاه ایمنی در کاهش آسیب‌دیدگی؛
  • طراحی و ساختار کلاه ایمنی.

درخصوص عوامل مؤثر بر استفاده از کلاه ایمنی می‎‌توان به پژوهش‎‌های شهباززاده و همکاران (1398)، شهیدی و همکاران (1398)، میرحسینی و همکاران (1397)، یزدان‎‌پناه و همکاران (1396)، اسماعیلی و همکاران (1394)، مرزبان‎‌راد و همکاران (1394)، سیدابریشمی و همکاران (1393) مختاری و همکاران (1393)، کولانتایان[1] و همکاران (2020)، وادهوانیا[2] و همکاران (2017)، عدنان و گزدر[3] (2019)، مقصودی[4] و همکاران (2018)، حق‌وردی و همکاران (2015)، اولاکولهین[5] و همکاران (2015)، سیویروج[6] و همکاران (2012) و زمانی و همکاران (2011)  اشاره کرد. یافته‎‌های این پژوهش‎‌ها نشان می‎‌دهد که تغییر و بهبود فرایندهای رفتاری (آموزش، باورهای ذهنی و ویژگی‎‌های رفتاری)، زمینه‎‌ای (ساختار، سیستم‎‌های هوشمند، فرایندها، روش‎‌ها و قوانین و مقررات) و ساختاری (شرایط محیطی، عوامل ناراحتی و اقتصادی) و تجربۀ آسیب به سر در استفاده از کلاه ایمنی تأثیر دارند. از عوامل بازدارنده نیز می‎‌توان به آب‌و‌هوا و شرایط جوی، طراحی و ساخت کلاه ایمنی، احساس خستگی و کلافگی از استفاده از کلاه ایمنی، امکان‌نداشتن پاسخگویی به موبایل و کشیدن سیگار، تمسخر دوستان، فشار گروه همسالان و برچسب‌زدن منفی و تقدیرگرایی اشاره کرد.

دسته‎‌ای دیگر از پژوهش‎‌ها به نقش کلاه ایمنی در کاهش آسیب‎‌دیدگی پرداختند و یافته‎‌های آنها نشان می‎‌دهد که استفاده از کلاه ایمنی تا حدود 50درصد خطر مرگ را کاهش می‎‌دهد و به میزان زیادی از آسیب به سر و صورت جلوگیری می‎‌کند (کوهی و سوری، 1397)، حنیف و همکاران، 1394) و سوتو[7] و همکاران (2020).

طراحی و ساختار کلاه ایمنی نیز به‌عنوان یکی از عوامل مؤثر در استفاده از کلاه ایمنی در پژوهش‎‌های قاسم‎‌زاده و هاشمیان (1400)، ارمگان و همکاران (1389) و ربیعی و همکاران (1389). بررسی شد. این پژوهش‎‌ها با استفاده از مدل‎‌سازی به طراحی بهینۀ کلاه ایمنی پرداخته‎‌اند که شامل جنس کلاه ایمنی، ضخامت، وزن و تبادل حرارتی است، به‌طوری‌که با طراحی بهینه در شرایط جوی متنوع استفاده شود.

چنانچه بررسی مطالعات پیشین به‌ویژه پژوهش‎‌های داخلی نشان می‎‌دهد، این تحقیقات عمدتاً به شیوۀ پیمایشی و با استفاده از تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده انجام شده است و راهکار استفاده از کلاه ایمنی را بهبود فرایندهای رفتاری می‎‌داند؛ اما به زمینه‎‌ها و دلایل اجتماعی و فرهنگی بازدارندۀ استفاده از کلاه ایمنی از منظر راکبان موتورسیکلت توجه نشده است.

 

رویکردهای نظری پژوهش

در تبیین پدیده‌ها و مسائل اجتماعی رویکردهای گوناگونی به ‌کار گرفته می‌شوند که بعضاً محل اختلاف‌نظر جامعه‌شناسان هستند. یکی از دوراهی‌های مهم در جامعه‌شناسی دوراهی کنش[8] و ساختار اجتماعی[9] است. این دوراهی دربارة این موضوع است که انسان‌ها تا چه حد کنشگران خلاقی هستند که شرایط زندگی خود را فعالانه کنترل می‌کنند یا اینکه بیشتر کارهایشان نتیجة نیروهای اجتماعی کلی‌تری است که بیرون از اختیار آنها است. طیفی از جامعه‌شناسان مانند وبر یا نظریه‌پردازان کنش متقابل نمادین بر مؤلفه‌های فعال و خلاق رفتار انسان تأکید دارند؛ اما در مقابل رهیافت‌های دیگری مثل رهیافت دورکیم بر ماهیت جبری عوامل اجتماعی مؤثر بر کنش‌ها تأکید می‌کنند (گیدنز، 1386: 960).

 ساختار یکی از مفاهیم کلیدی جامعه‌شناسی است. از این مفهوم معمولاً برای اشاره به الگوهای تکرارشوندة رفتار اجتماعی استفاده می‌شود. ازآنجاکه این رفتارها فراگیر، مستمر و قاعده‌مند هستند، بر انسان‌ها تأثیر می‌گذارند و آنها را مقید و محدود می‌کنند. انسان‌ها معمولاً رفتارشان را با نشانه‌هایی هماهنگ می‌کنند که ازسوی ساختار اجتماعی بر آنها وارد می‌شود (جلایی‌پور و محمدی، 1378: 477). به اعتقاد گیدنز[10] ساخت اجتماعی بیانگر این واقعیت است که زمینه‌های اجتماعی زندگی ما فقط از نظم و ترتیب تصادفی رویدادها و کنش‌ها تشکیل نمی‌شود؛ بلکه این زمینه‌ها به شیوه‌های متمایز ساخت‌یافته یا الگومند[11] هستند. در شیوه‌های رفتار ما و در روابطی که با یکدیگر داریم، روال‌های تکراری و منظمی وجود دارد (گیدنز، 1386: 8). پارسونز ساخت اجتماعی را نظامی از روابط انگاره‌دار کنشگران ازلحاظ توانایی‌شان برای بازی‌کردن نقش‌هایی معرفی می‌کند که باید آنها را در برابر یکدیگر اجرا کنند (پارسونز، 1964 به نقل از تامپسون، 1392: 108).

کنش نیز مفهوم کلیدی دیگر در جامعه‌شناسی است. به اعتقاد وبر کنش کلیة رفتارهای انسان را به هنگام و تا زمانی در بر‌ می‌گیرد که کنشگر فردی معنایی ذهنی به آن نسبت می‌دهد. کنش بدین مفهوم ممکن است کاملاً درونی یا ذهنی باشد؛ ممکن است دخالت مثبت در وضعیتی را در برگیرد یا پرهیز آگاهانه از چنین دخالتی یا تسلیم منفعلانه در آن را شامل شود. کنش در صورتی  اجتماعی است که کنشگر فردی، برحسب معنای ذهنی که به آن نسبت می‌دهد، رفتار دیگران را در آن در نظر گیرد و به آن جهت دهد (وبر، 1947 به نقل از تامپسون،1392: 178). پارسونز کنش را دربرگیرندة فرایندهایی می‌داند که انسان‌ها با آنها نیت‌های معنی‌دار خود را شکل می‌دهند و آنها را کم‌وبیش با موفقیت در موقعیت‌های عینی تحقق می‌بخشند. نیت‌ها و تحقق آنها در مجموع، کنش فردی یا جمعی را شکل می‌دهند تا فرد در مسیری آگاهانه روابط خود را برحسب وضعیت یا محیط تعدیل کند (پارسونز، `1966 نقل از تامپسون، 1392: 179). همچنین از مفهوم عاملیت[12] برای بیان میزان ارادة آزاد افراد در کنش‌های اجتماعی‌شان استفاده می‌شود. میزان عاملیت و ارادة انسان‌ها به میزان فشارهایی بستگی دارد که ساختارها به آنها وارد می‌کنند (جلایی‌پور و محمدی، 1387: 477).

نظریه‌های جامعه‌شناختی دربارة عوامل مؤثر بر کنش اجتماعی را می‌توان براساس دیدگاه نظریه‌ها و مکاتب گوناگون جامعه‌شناسی دربارة نسبت بین فرد و جامعه به‌‌صورت زیر تقسیم‌بندی کرد:

گروه اول نظریات ساخت‌گرا که در حوزة کارکردگرایی و کارکردگرایی ساختاری و مارکسیسم ساختارگرا قرار می‌گیرند و عوامل ساختاری و کلان را در کنش اجتماعی افراد تعیین‌کننده می‌دانند. ساختارگرایی به‌‌منزلة نظریه‌ای دربارة ساختارهای اجتماعی است که مستقل از معرفت ما و به تعبیری کنش‌های ما وجود دارد (کرایب، 1386: 166). ازنظر تفکر ساختارگرا انسان‌ها تنها سازواره‌های منظمی‌اند که به نیروهای مؤثر بر حیاتشان پاسخ می‌دهند. عموماً اعتقاد بر این است که این نیروها در ساختار جامعه جای دارند و استفاده از مفاهیمی مانند «نظام اجتماعی»، «ساختار اجتماعی»، «فرهنگ»، «شأن و منزلت»، «نقش اجتماعی»، «آداب و رسوم»، «نهاد»، «موقعیت اجتماعی»، «هنجار اجتماعی» و ارزش‌ها نشانگر همین اعتقاد است (جلایی‌پور و محمدی، 1387 : 182). پولانزاس[13] به‌عنوان یک مارکسیست ساختارگرا با اینکه برای فرایند اجتماعی‌کردن اهمیت قائل بود، تأکید می‌کرد که اهمیت اصلی در ساختارها است و نه در کنشگران و فرایند اجتماعی‌کردن آنها (ریتزر، 1382: 232). به عبارتی، ساختارهای زیربنایی کنش‌های ما را تعیین می‌کنند، ازطریق آنها عمل می‌کنند و کنش‌های ما این ساختارها را بازتولید و حفظ می‌نمایند (کرایب، 1386: 190). دورکیم به‌عنوان یک کارکردگرای ساختاری، بر ماهیت جبری عوامل اجتماعی مؤثر بر کنش‎‌های ما تأکید می‎‌کرد (گیدنز، 1386: 960). مرتن جامعه را نظامی دارای اجزای مختلف می‌دید و برای ساختارهای اجتماعی و فرهنگ نقش اساسی قائل بود. ازنظر او، انسان‌ها به الگوهای نقش نه‌‌تنها برای تقلید بلکه به‌عنوان مرجع ارزش‌های ارزیابی کنش خود، توجه می‌کنند (ریتزر، 1382: 149).

گروه دوم نظریات کنشگرا که بر اهمیت عوامل فردی و نقش کنشگر تأکید می‌کنند. ازنظر این گروه، منشأ کنش اجتماعی کنشگرانی‌اند که کنش‌هایشان را ازطریق فرایند تفسیر، همسو و هماهنگ می‌کنند و کنش گروهی چیزی نیست، جز کنش دسته‌جمعی همین افراد. ازنظر وبر ساختارها مستقل از افراد یا بیرون از افراد وجود ندارند، بلکه ساختارهای جامعه توسط فعل و انفعال پیچیدة کنش‌ها شکل می‌گیرند و این وظیفة جامعه‌شناسی است که معناهای نهفته در پس این کنش‌ها را بفهمد (گیدنز، 1386: 21). به باور وی ما تنها درصورتی می‌توانیم به فهم کنش انسانی برسیم که به درون معانی ذهنی‌ کنشگران از رفتار خودشان و رفتار دیگران راه پیدا کنیم (کوزر، 1383: 303). هومنز دیگر نظریه‎‌پرداز کنشگرا معتقد است که رفتار اجتماعی به مثابة مبادلة کنش، ملموس یا ناملموس و کمابیش دارای مزیت یا هزینه، دست‌کم میان دو شخص ملاحظه می‎‌شود (لالمان، 1394: 292). او تأکید می‎‌کند که مدل‌های انتخاب عقلانی همیشه بر مفهوم کنشگران هدف‎‌دار و نیت‌مند تأکید دارند. این کنشگران دارای ترجیحات ارزشی یا انتفاعی هستند و به ‌دنبال تأمین منفعت شخصی خود هستند (آزاد ارمکی، 1386: 298). از دید نظریه‎‌پردازان مکتب کنش متقابل نمادین، مؤلفه‌های ساختاری مانند فرهنگ، نظام‌های اجتماعی، قشربندی اجتماعی و نقش‌های اجتماعی با ایجاد شرایط خاصی، کنش کنشگران را مشروط می‌سازند؛ اما به‌هیچ‌وجه تعیین‌کنندة آن کنش نیستند. در‎‌واقع کنشگران کنش‌هایشان را در مواجهه با موقعیت‌ها انجام می‌دهند، نه در مواجهه با فرهنگ و ساختار اجتماعی. چنانچه بلومر معتقد است که انسان‎‌ها نه در چارچوب ساختارهایی مانند جامعه، بلکه در موقعیت‎‌ها عمل می‎‌کنند (ریتزر، 1382: 301-302). ازنظر مید نیز، شکل‌گیری کنش بشری در فرایند تعریف و تفسیر چیزها، همواره در متنی اجتماعی اتفاق می‌افتد. در واقع کنش گروهی عبارت است از کنش‌های افرادی که با یکدیگر همسو و سازگار شده‌اند. هر فردی ازطریق درک آنچه دیگران انجام می‌دهند یا قصد دارند انجام دهند، یعنی ازطریق درک معنای کنش‌های آنان، کنش‌های خود را با کنش‌های دیگران هماهنگ می‌کند (جلایی‌پور و محمدی، 1387: 181).

گروه سوم نظریات تلفیقی‌اند که عوامل ساختاری و فردی را هم‌زمان در کنش اجتماعی فرد مؤثر می‌دانند؛ ازجمله نظریۀ ساخت‌یابی گیدنز، نظریۀ منش و میدان بوردیو[14]، کنش ارتباطی هابرماس[15] و پیوند میان عاملیت و فرهنگ آرچر[16]. تمامی این نظریه‌پردازان تا حدودی با دیدگاهی مشابه به رابطۀ دیالکتیکی میان ساختار و عاملیت می‌پردازند. آنها معتقدند اگر چه عاملان اجتماعی محصول ساختارها هستند، درعین‌حال به پردازش مدام ساختارها مشغول‌اند و حتی این توانایی را دارند که در شرایطی ساختار را به‌طور ریشه‌ای تغییر دهند. (ریتز: 1382). چنانچه به‌زعم گیدنز نمی‎‌توان بین کنش و ساختار ارجحیتی قرار داد و این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند و به تعبیر او دو روی یک سکه‌اند (گیدنز، 1384 و 1396). کلمن نیز در رویکرد تلفیقی خود نشان می‎‌دهد نظام اجتماعی زمینة رفتار و کنش فردی را تعیین می‌کند، ولی در مرحلة بعد، رفتار و کنش هدفدار و جهت‌مند کنشگران اجتماعی، جهت و شکل نظام اجتماعی را به‌صورتی به نسبت جدید مشخص می‌کند. اینکه افراد آن کنش‌هایی را انتخاب می‌کنند که با در نظر گرفتن سود و زیان آنها، فایده یا سودمندی‌شان را به حداکثر می‌رساند و چگونه انتخاب‌های آنها تا حد زیادی از هنجارهای اجتماعی، فشارهای گروه همگنان و عوامل گروهی دیگر تأثیر می‌پذیرند (کلمن،1390: 8).

آنچه در پژوهش حاضر اهمیت دارد، مدنظر قراردادن عوامل ساختاری و فردی در استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی است؛ زیرا در تحلیل اجتماعی ما نیازمند آن هستیم که کنش را در ارتباط با ساختار ببینیم، تا دریابیم در چه بستری و به چه دلایلی افراد دست به کنش می‎‌زنند. درخصوص واکاوی دلایل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی، فهم عوامل ساختاری که در انسان‎‌ها، نهادها و ارتباطات میان آنها نفوذ کرده است، اهمیت زیادی دارد تا تأثیر متقابل و پویای بین عوامل ساختاری و فردی نشان داده شود.

با توسل به این دو سطح مشخص می‎‌شود که چطور کنش افراد با جنبه‎‌های ساختاری جامعه ارتباط پیدا می‎‌کند. در اینجا فرض بر آگاهی راکبان موتورسیکلت از بستر و زمینه و دلایل کنششان است، هرچند اگر این درک مستقیماً قابل توضیح نباشد؛ اما روال‎‌هایی تکراری است که بخش عمده‎‌ای از زندگی روزمرۀ آنها را شکل می‎‌دهد.

 

روش پژوهش

باتوجه‌به اینکه هدف پژوهش فهم دلایل راکبان موتورسیکلت برای استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی است، این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون یا تماتیک انجام شده است که متعارف‎‌ترین و پرکاربردترین روش‎‌های تحلیل داده‎‌های کیفی است که در آن محقق ازطریق طبقه‎‌بندی داده‎‌ها و الگویابی درون‌داده‌ای و برون‎‌داده‎‌ای به یک سنخ‎‌شناسی تحلیلی دست پیدا می‌کند. به‌عبارت‌دیگر محقق داده‎‌ها را کدگذاری می‎‌کند تا دریابد داده‎‌ها چه می‎‌گویند. درواقع این نوع تحلیل به دنبال الگویابی در داده‎‌هاست (محمدپور، 1392: 67).

تحلیل تماتیک رویکردهای متعددی دارد که در این پژوهش، تحلیل داده‎‌ها با رویکرد دپوی و گیتلین[17] انجام شده است که شامل چهار مرحلۀ درگیری در تفکر قیاسی- استقرایی به‌طور هم‌زمان، ساخت و تدوین مقوله‎‌ها ازطریق کدگذاری، گروه‎‌بندی مقوله‎‌ها در سطوح بالاتر انتزاع براساس مقایسۀ معنایی و کشف معانی و تفسیر و گزارش است (محمدپور، 1392: 68).

میدان پژوهش حاضر، شهر گرگان و جامعۀ مورد مطالعه موتورسوارانی هستند که از موتور به‌عنوان وسیلۀ اصلی حمل‌و‌نقل استفاده می‎‌کنند. برای انتخاب نمونه، از شیوۀ نمونه‎‌گیری هدفمند و نظری با حداکثر تنوع استفاده شده است و انتخاب موتورسواران در مناطق مختلف شهر و در زمان‎‌های متفاوت صورت گرفته است. گردآوری داده‎‌ها در پژوهش حاضر با استفاده از مصاحبۀ نیمه‌ساختاریافته صورت گرفته است که پس از انجام 15 مصاحبه، داده‌ها و کدها به حد اشباع نظری رسیده و فرایند انجام مصاحبه‌ها به اتمام رسید. برای تحلیل داده‎‌ها پس از پیاده‌سازی مصاحبه‌ها در قالب فایل ورد و تولید دادۀ متنی، باتوجه‌به سؤالات پژوهش، داده‌ها بررسی و طبقه‌بندی شدند، تا مفاهیم مکنون در داده‌ها پیدا شوند و سپس با استفاده از رهیافت مبتنی بر مقایسۀ ثابت، تلاش شد تا مفاهیم اشباع شود. در این مرحله از پژوهش بازنمایی مفاهیم انجام شد و این کار تا زمانی که دیگر مفاهیم جدیدی کشف نشد، ادامه پیدا کرد. فرایند شناسایی کدها به‌صورت رفت و برگشتی انجام شد؛ به این معنی که ابتدا با بررسی ادبیات تجربی و نظری پژوهش، مفاهیم مرتبط با دلایل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی شناسایی شد و سپس با انجام مصاحبه‌ها و طرح مفاهیم جدید و جزئی، بازگشت دیگری به ادبیات صورت گرفت تا مفاهیم نزدیک به موارد مطرح‌شده در مصاحبه‌ها در ادبیات پژوهش جست‌وجو شود؛ درنهایت در این فرایند، حدود 200 کد شناسایی شد که برخی از کدها چندین‌بار تکرار شده بودند. پس از کدگذاری اولیه، در مرحلۀ بعد که به تحلیل در سطح کلان‌تر تمرکز دارد، کدها در قالب مفاهیم ترکیب و تلفیق شدند و درنهایت مفاهیم شناسایی‌شده باتوجه‌به اشتراک مفهومی در قالب مضمون‌های فرعی و اصلی دسته‌بندی شدند. این فرایند تا زمانی ادامه پیدا کرد که همۀ مفاهیم به مضمون‌های مرتبط تخصیص پیدا کنند. مضامین اصلی و فرعی چندین‌بار پالایش شد تا مضامین به اندازۀ کافی مجزا، کلان و غیرتکراری باشد؛ درنهایت نتایج در قالب شش مقولۀ اصلی و زیرمقولات آن در بخش یافته‎‌ها ارائه می‎شود.

برای دستیابی به اعتبار از تکنیک‎‌های مختلفی استفاده شد؛ ازجمله اینکه محققان در فرایند تحقیق تلاش کردند تا حد امکان مشارکت طولانی و مشاهدۀ مداومی در میدان تحقیق داشته باشند و با بررسی دقیق و جزئی، مقایسه‎‌های تحلیلی با مراجعۀ مستمر به داده‎‌های خام و درگیری مداوم با اطلاعات، داده‎‌ها را اعتباربخشی کنند. همچین با استفاده از تکنیک ممیزی، دو پژوهشگر در حوزۀ روش‎‌های کیفی، کدگذاری و مقوله‎‌بندی و فرایند و یافته‎‌های تحقیق را ارزیابی و تفسیرهای منتج از داده‎‌ها را بررسی کردند تا اطمینان حاصل شود تفسیرها و نتیجه‎‌گیری‎‌ها توسط داده‎‌ها حمایت و تأیید می‎‌شود.

به‌منظور تعهد و مسئولیت اخلاقی پژوهشگر در قبال مشارکت‎‌کنندگان پژوهش، در ابتدای هر مصاحبه کوشش شد به‌طور کامل مشارکت‌کنندگان در جریان فرایند و هدف پژوهش قرار گیرند. همچنین چنانچه مشارکت‌کننده‌ای تمایل قلبی لازم برای مصاحبه ابراز نمی‌کرد، از ادامۀ مصاحبه با او صرف‌نظر و فردی مناسب برای این منظور جایگزین می‌شد. به مشارکت‌کنندگان اطمینان داده شد که آنچه ازسوی آنان در باب موضوع بیان شده است، به‌طور کامل در کار درج خواهد شد؛ بدین منظور ضروری بود تا مصاحبه‌ها ضبط گردد. در راستای رعایت اصل شفافیت تحقیق و رعایت اخلاق پژوهش این امر با مشارکت‌کنندگان در میان گذاشته شد و به آنان اطمینان داده شد که در پایان پژوهش فایل مصاحبه‌ها به‌طور کامل حذف می‌شود و در جایی انتشار داده نمی‌شود. در پایان برای احترام به حریم شخصی مشارکت‌کنندگان اسامی افراد در مصاحبه‌ها به‌صورت مستعار آورده شده است.

 

یافته‌های توصیفی

در این پژوهش با پانزده نفر از موتورسواران ساکن گرگان درخصوص دلایل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی مصاحبه شد تا فهم عمیقی از دلایل، شرایط و مکانیسم‌های تصمیم‌گیری آنها درخصوص استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی حاصل شود. جدول زیر مشخصات مشارکت‌کنندگان در پژوهش را نشان می‌دهد.

 

جدول 1- مشخصات مشارکت‌کنندگان در پژوهش

Table 1- Characteristics of research participants

ردیف

نام[18]

سن

وضعیت تأهل

وضعیت اشتغال

تحصیلات

1

کریم

28

مجرد

پرسنل بیمارستان

کارشناسی

2

همایون

31

متأهل

تعمیر لوازم خانگی

دیپلم ناقص

3

مجید

27

مجرد

حسابدار

کارشناسی

4

سعید

50

متأهل

شغل آزاد

سیکل

5

محمد

29

متأهل

کارمند

دیپلم

6

اکبر

58

متأهل

بازنشسته

کارشناسی ارشد

7

کاوه

45

متأهل

مغازه‌دار

دیپلم

8

وحید

28

مجرد

کار آزاد آپاراتی

دیپلم

9

علی

25

مجرد

کارمند

دیپلم

10

اسماعیل

26

مجرد

زنبورداری

فوق دیپلم

11

یزدان

30

متأهل

آزاد

کارشناسی

12

رضا

34

متأهل

اسنپ‌باکس و تئاتر

دیپلم

13

عماد

35

متأهل

مکانیک موتور

دیپلم

14

محسن

40

متأهل

پیک موتوری

سیکل ناقص

15

کاوه

35

متأهل

پمپچی

پنجم ابتدایی

 

 

همان‌طور که جدول بالا نشان می‌دهد از میان مشارکت‌کنندگان، 60درصد متأهل و 40درصد مجرد بودند. میانگین سنی پاسخگویان به‌طور متوسط 35 سال بود که پنج نفر از آنها در گروه سنی 29-24، چهار نفر در گروه سنی 35-30، یک نفر در گروه سنی 40-36 و سه نفر 45 سال به بالا قرار داشتند. میانگین تحصیلات مشارکت‌کنندگان در پژوهش در حد دیپلم بود.

 

یافته‌های تحلیلی

شش مضمون اصلی که به‌عنوان دلایل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی شناسایی شدند، عبارت‌اند از: هنجارهای ذهنی موتورسواران، محدودیت‌های ایجادشده توسط کلاه ایمنی، منش موتورسواری، فقدان اعتماد نهادی، خوداستثناپنداری و احساس عاملیت. در ادامه هریک از این شش مضمون اصلی و مضامین فرعی و مفاهیم شکل‌دهندۀ هریک از مفاهیم به تفصیل شرح داده می‌شود.

 

هنجارهای ذهنی

مضمون هنجارهای ذهنی اشاره به برداشت شخصی افراد از انگاره‌های ذهنی و فشارهای اجتماعی دارد و تا حد زیادی به این وابسته است که فرد چقدر تمایل دارد انتظارات دیگران را برآورده کند. این هنجارها که توسط فرد درک شده است، منجر به شکل‌گیری یک رفتار مشخص در او می‌شود. درواقع هنجارهای ذهنی نمایانگر تأثیر ذهنی دیگران بر رفتار فرد است. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه‌ها نشان می‌دهد که هنجارهای ذهنی ازجمله دلایل بسیار مؤثر در استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی توسط مشارکت‌کنندگان در تحقیق است که در قالب دو مضمون فرعی برچسب‌زنی و تحقیر و تمسخر از سمت دیگران به هنگام استفاده از کلاه ایمنی، خود را نشان می‌دهد.

 

برچسب‌زنی

برچسب‌زنی ازجمله مکانیسم‌هایی است که افراد گروه در قبال تخطی از هنجارها و قواعدی انجام می‌دهند که توسط اعضای گروه پذیرفته شده است. درواقع این از قدرت آن گروه نشئت می‌گیرد و هر چقدر فرد برای آن گروه اعتبار بیشتری قائل باشد، تأثیر قضاوت و برچسب‌های آنها بیشتر خواهد بود؛ ازجمله مواردی که مشارکت‌کنندگان پژوهش درخصوص دلایل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی بیان کردند، برچسب‌هایی است که ازسوی دوستان و سایر موتورسواران به آنها اطلاق می‌شود؛ ازجمله بچه سوسول، جون‌دوست، قانونمند و ...؛ چنانچه اسماعیل در این مورد بیان می‌کند:

«شاید من احساس خجالت بکنم. رفیقام می‌گن اینو ببین، نگاش کن. چه می‌دونم طرز فکرهای مختلفی دارن. می‌گن، اینو نگاه کن. چقدر جونشو دوست داره. اینو نگاه کن. چقدر می‌ترسه. چه می‌دونم موتوسوار باشی و کلاه بذاری. هیشکی دیگه نظر مثبتی به کلاه نداره. شنیدم و دیدم که گفتن اونو نگاه کن. کلاه گذاشته و این حرفا و هر دقیقه بیشتر مسخره و تمسخر می‌کنن».

 

تمسخر و تحقیر

ازجمله مکانیسم‌های دیگری که اطرافیان فردی که از کلاه ایمنی استفاده می‌کند به کار می‌برند، تحقیر و تمسخر است که باعث می‌شود رغبتی به استفاده از کلاه ایمنی نداشته باشند. آنها با متلک‌پرانی و ایرادگیری از مهارت موتورسواری به او احساس بدی می‌دهند و موجب شکل‌گیری احساس خجالت در فرد هنگام استفاده از کلاه ایمنی می‌شوند. یزدان از تجربۀ خود این‌گونه یاد می‌کند:

«شما فکر کن بین 10 موتور همه دوترک‌سوار می‌شن که می‌شن 20 نفر. اینا مثلاً می‌خوان برن یه جنگلی یا دریایی و جمعشون خودمونیه و یه نفر اگر مثلاً قانون‌مداری در بیاره، یه چیزهایی بهش گفته می‌شه. همین متلک‌هایی که بین دوست و رفقا که کلاه می‌زارن، گفته می‌شه. تو سن جوونی انگار که مثلاً هیچ توجیهی برای این کار نمی‌بینم».

 

جدول 2 - مفاهیم و مضمون‌های فرعی مضمون هنجارهای ذهنی

Table 2- Concepts and sub-themes of mental norms theme

مفاهیم

مضمون فرعی

مضمون اصلی

برچسب‌زدن ویژگی‌هایی همچون مقرراتی/ سوسول/ ترسو، بچه‌ننه/ جون‌دوست/ قانونمند

برچسب‌زنی

هنجارهای ذهنی

تمسخر همسالان/ انگشت‌نماشدن/ متلک‌پرانی/ شوخی‌های کلامی بیجا دربارۀ گذاشتن کلاه/ نگاه قضاوتگر اطرافیان/ ایرادگیری دیگران/ حس بددادن/ نظر منفی اطرافیان به کلاه/ دادن حس خجالت از گذاشتن کلاه ایمنی

تمسخر و تحقیر

 

 

ایجاد محدودیت

پاسخ‌گویان در بیان دلایل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی با فراوانی بسیار به مشکلات و محدودیت‌هایی اشاره کردند که استفاده از کلاه ایمنی برای آنها ایجاد می‌کند که شامل ویژگی‌های ظاهری و فیزیکی کلاه، محدودیت‌های فنی و محدودیت‌های ایمنی است.

 

محدودیت‎‌های ظاهری

در واکاوی دلایل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی به‌واسطۀ ویژگی‌های کلاه ایمنی، برخی از مصاحبه‌شوندگان به نقص طراحی، کیفیت ضعیف و ظاهر نامناسب کلاه اشاره کردند. برخی دیگر نیز علاوه‌بر مشکلات فیزیکی کلاه به محدودیت‌های استفاده از کلاه درخصوص به هم خوردن موها، عرق‌کردن و بوگرفتن بدن در محیط کار و محیط‌های عمومی اشاره کردند. چنانچه محمد بیان می‌کند:

«من الان صبح می‌رم سر کار تو این گرما. بخوام کلاه رو بذارم، بعد برم تو محیط اداری، بحث خیس‌شدن و عرق‌کردن تأثیر داره. کمتر استفاده کنم که خدای نکرده بوی بد عرق نداشته باشم. کلاه رو تجربه دارم. وقتی استفاده می‌کنم، خیس عرق می‌شم».

 

محدودیت‌های فیزیکی

ازجمله محدودیت‌های دیگری که استفاده از کلاه ایمنی برای پاسخ‌گویان ایجاد می‌کند سنگینی، گرما، تهویۀ نامناسب، جابه‌جایی و حمل‌ونقل کلاه است که باعث شده است، قید استفاده از کلاه را به ویژه در فصول بهار و تابستان بزنند. کریم دراین‌باره توضیح می‌دهد که:

«حمل‌ونقلش سخته؛ مثلاً موتور رو بخوای جایی پارک کنی و کلاه رو بگذاری، استرس داری؛ مثلاً یکی نبره کلاه رو یا شما مثلاً می‌خواین برین یه آزمون استخدامی با موتور برین و بحث اینکه کلاه رو یه موقع کسی نبره. مجبوری که کلاه رو با خودت به محل برگزاری آزمون ببری. بحث حمل‌ونقلش هست».

 

محدودیت‌های ایمنی

از دیگر محدودیت‌های استفاده از کلاه، اختلال در شنوایی و دید، فشار به گردن یا زاویۀ دید نامناسب و به‌طورکلی محدودیت در رانندگی است که استفاده از کلاه ایمنی را برای پاسخ‌گویان سخت کرده است. همایون می‌گوید:

«گرمه. میدان دید هم کمه. هم قدرت شنوایی را کم می‌کنه. تلق کلاه ایمنی وقتی مات می‌شه، میدان دید کم می‌شه. وقتی می‌خوای به چپ و راست نگاه بکنی، میدان دید کمه. در مورد شنوایی هم، کسی یا ماشینی اگر پشت سرِ ما بوق بزنه خیلی صدا را ضعیف می‌شنویم».

 

 

جدول 3- مفاهیم و مضمون‌های فرعی مضمون ایجاد محدودیت

Table 3- Concepts and sub-themes of creating limitations theme

مفاهیم

مضمون فرعی

مضمون اصلی

زشت‌بودن ظاهر کلاه و طراحی آن/ کیفیت ضعیف طراحی/ شیک‌نبودن/ به هم ریختن ظاهر/ عرق‌کردن/ نگرانی بابت عرق‌کردن و بوگرفتن بدن در محیط‌های عمومی و کار/ محدودیت در استفاده از تلفن همراه

محدودیت‎‌های ظاهری

ایجاد محدودیت

سنگینی/ گرما/ تهویۀ نامناسب/ تنگی نفس/ حس خفگی/ احساس خستگی و درد/ هزینۀ زیاد کلاه باکیفیت/ جابه‌جایی کلاه/ نبود فضای مناسب برای تعبیۀ کلاه/ حمل بار اضافی/ حمل‌ونقل کلاه/ استرس دزدیدن کلاه

محدودیت‌های فیزیکی

فشار به گردن/ زاویۀ دید ناکافی و نامناسب/ نداشتن شنوایی مناسب / کیفیت ضعیف ایمنی/ بخارگرفتن در زمستان و تاری دید/ استانداردنبودن کلاه‌ها/ نداشتن ایمنی/ دید ناکافی در شب و با نور ماشین‌ها/ کورشدن دید سمت راست/ تاری دید هنگام باران و برف/ امکان برگشت به عقب نداشتن/ ایجاد مزاحمت برای رانندگی

محدودیت‌های ایمنی

 

 

منش موتورسواری

منش به نظام و مجموعه‌ای از خصایص نسبتاً ماندگار اطلاق می‌شود که به‌صورت قالب مشترک در بین افرادی وجود دارد که از جهاتی با یکدیگر شباهت دارند و مبنای ادراک، داوری و عملکرد آنان است. منش ساخت ذهنی به شمار می‌رود که انسان‌ها ازطریق آن با جهان اجتماعی مواجه می‌شوند. این ساختمان ذهنی برآیند ملکۀ ذهن‌شدن ساختارهای بیرونی جهان اجتماعی در کنشگر است (ریتزر، 1382). منش موتورسواران در این پژوهش که در قالب دو مضمون فرعی آموزش ناکافی و عادت‎‌های رفتاری موتورسواران شناسایی شده است، یکی از دلایل اصلی استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی است.

 

 آموزش ناکافی

بین موتورسوارانی که در این پژوهش مشارکت داشتند این نگرش مشترک وجود داشت که به دلیل نبود آموزش و نهادینه نشدن استفاده از کلاه ایمنی، استفاده از آن در بین مردم رایج نبوده و در منطقه و محل زندگی آنها نگرش منفی نسبت به استفاده از کلاه ایمنی وجود دارد. همین امر موجب عدم استفاده از کلاه ایمنی می‌شود. چنانچه محسن می‌گوید:

«یه سری محله‌ها، از بچگی موتورسوار بودن و موتور دست پدرهاشون بوده. اینا به همون سبک موتور رو دیدن؛ مثلاً حرکات نمایشی یا سرعت بالا یا کورس‌گذاشتن با موتورهای دیگه و بچه همین‌جوری رشد کرده. در شهرک محله‌مون بود که در مورد کلاه گفتن و کلاه ایمنی هدیه می‌دادن. من نگرفتم، ولی خیلی‌هاگرفتن؛ ولی بعد من ندیدم که کلاه رو روی سر بذارن. بهشون گفتم این همه رفتین، علاف شدین، چرا کلاه رو نمیذارین. این منطقه‌ها اصلاً براشون مهم نیست. براشون مهم نیست، اصلاً جریمه بشن. کلاه اصلاً براشون مهم نیست. اصلاً نمی‌دونن. یسری‌هاشون آخه بدون گواهینامه می‌شینن پشت موتور. از قانون سر در نمیارن. کلاهو یه چیز مسخره‌ای می‌دونن».

 

عادت‎‌های رفتاری

نگرش منفی که به استفاده از کلاه ایمنی وجود دارد، بخشی از منش موتورسواری است که منجر به شکل‌گیری رفتار متناسب با این نگرش شده است و افراد یا فقط به‌صورت فصلی و پرهیز از سرما از کلاه استفاده کرده یا صرفاً برای فرار از جریمه و به‌طور موقت از آن استفاده می‌کنند. این امر سبب شده است، استفاده از کلاه ایمنی در منش موتورسواران نهادینه نشود.

 

 

جدول 4- مفاهیم و مضمون‌های فرعی مضمون منش موتورسواری

Table 4- Concepts and sub-themes of motorcycling habitus theme

مفاهیم

مضمون فرعی

مضمون اصلی

جا نیفتادن استفاده از کلاه ایمنی/ نبود فرهنگ استفاده از کلاه ایمنی/ فرهنگ‌سازی‌نکردن/ ضعف فرهنگی/ واکنش نشان ندادن مردم/ نبود آموزش/ نهادینه‌نشدن استفاده از کلاه/ نبود تبلیغات مؤثر/ بی‌اهمیت‌بودن استفاده از کلاه/ رایج‌نبودن بین همه/ رایج‌نبودن استفاده از کلاه ایمنی/ استفاده‌نکردن اطرافیان از کلاه/ استفاده‌نکردن از کلاه در محله و منطقه محل زندگی

آموزش ناکافی

منش موتورسواری

عادت‌نداشتن به استفاده از کلاه/ تنبلی در استفاده از کلاه/ هنجار استفادۀ فصلی از کلاه/ آموزش خودآموز و تجربی/ نبود کنترل از سمت خانواده/ یادگیری از اطرافیان/ استفادۀ موقتی برای فرار از جریمه

عادت‎‌های رفتاری

 

 

فقدان اعتماد نهادی

گیدنز سه گونه ‌اعتماد را مطرح مى‏کند: اعتماد بنیادین، اعتماد بین ‏شخصى و اعتماد نهادی. در تعریف از اعتماد نهادی، او از نظام‌های انتزاعی نام می‌برد و آنها را نظام‌های انجام کار فنی یا مهارت تخصصی می‌داند که حوزه‌های وسیعی از محیط مادی و اجتماعی زندگی کنونی ما را تشکیل می‌دهد؛ مثل نظام پزشکی، نظام قضایی و غیره. به نظر وی ما ناگزیر از اعتماد به نهادهای مدرن و نظام‌های انتزاعی در موقعیتی هستیم که بسیاری از جنبه‌های مدرنیت جهانی شده باشد (گیدنز، 1384). تحلیل یافته‌های حاصل از مصاحبه با شرکت‌کنندگان در پژوهش نشان می‌دهد یکی دیگر از دلایلی که آنها از کلاه ایمنی استفاده نمی‌کنند، اعتمادنداشتن به قوانین، مأمورین اجرای قانون و سازوکار اجرای قانون است.

 

اعتمادنداشتن به قانون‌گذار

مصاحبه‌شوندگان اعتقاد داشتند که قوانینی که برای موتورسواران وضع می‌شود در راستای منفعت‌طلبی بوده و سیاست‌ها و برخوردها با تخلفات موتورسوران ازجمله استفاده‌کردن از کلاه ایمنی مقطعی و به‌منظور درآمدزایی است. محمد در توضیح این موضوع چنین می‌گوید:

«مردم به حرف مسئولین توجه نمی‌کنن. وقتی من می‌دونم که یه نامه‌ای از بالا زده شده که موتورها رو جمع کنید، من دیگه هیچ اعتمادی نه به مسئول شهرم می‌کنم، نه به افسر شهرم ... . براشون مهم نیست که فرهنگ‌سازی بشه و درآمدزاییه مهم‌تره. مثلاً من می‌دیدم کسانی که گواهینامه ندارن، کلاه ندارن، مأموران نیروهای انتظامی موتورسوار رو تو ایست و بازرسی می‌گرفتن و موتور پارکینگ می‌رفت... . شما پارکینگ‌ها رو ببینید، نگاه کنید شاید هزاران هزار موتور هست. نری دنبالش، فکر کنم نیروی انتظامی اون رو به مزایده میذاره. الان هم موتور مزایده زیاد شده که موتورهایی هستن که اوراق می‌شن و می‌ره پارکینگ؛ ولی دوباره مزایده میذارن و میاد تو بازار. الان تو منطقۀ ما گرگان تبعه افغانی زیادن و همشون موتور مزایده می‌خرن، بدون پلاک و خدایی نکرده به یک عابر بزنن مطمئناً نمی‌ایستن، چون نه گواهینامه دارن، نه پلاک دارن، نه بیمه دارن. چون پلاک هم ندارن، شناسایی هم نمی‌شن ... . قانون سفت و سخت نمی‌گیره و دوباره همون موتورهای اوراقی رو میاره مزایده میذاره و با دوتومن و سه تومن می‌فروشه. یکی می‌خره میاره تو بازار گرون‌تر می‌فروشه و دوباره میاد تو بازار. برای نیروی انتظامی مهم نیست چه اتفاقی میفته و دنبال درآمدزایی خودشه».

 

اعتمادنداشتن به مجریان قانون

مصاحبه‌شوندگان اعتقاد داشتند پلیس‌ها بعضاً نه‌تنها خودشان قوانین را رعایت نمی‌کنند، بلکه قاطعیت لازم در برخورد با متخلفان را نیز ندارند و اعمال قانون سلیقه‌ای است. آنها نیز از کلاه استفاده نمی‌کنند و از محل‌هایی عبور می‌کنند که پلیس نیست. تجربۀ همایون از اعمال سلیقه‌ای قانون چنین است:

«قانون درست اجرا نمی‌شه. ممکنه پلیس با یکی که گواهینامه و بیمه داره، خیلی باهاش بد برخورد کنه؛ ولی یکی هست که آشنا داره و باهاش کاری ندارن که کلاه میذاره یا نه، پلاک داره یا نه. یه زمانی که طرح بود که سر چهارراه وایمیستادن که موتورها رو بگیرن که منجر به فوت چند نفر هم شد و طرف که می‌دید راه‌بندانه گاز رو می‌گرفت می‌رفت. می‌گفت یا رد میشم یا منو می‌گیرن. یک سرباز یک‌بار یه باتوم می‌ندازه لای چرخ موتور و موتور زمین می‌خوره و موتورسوار فوت می‌کنه. قانون باید درست اجرا بشه، برای همه اجرا بشه».

 

اعتمادنداشتن به سازوکار اجرای قوانین

مشارکت‌کنندگان در پژوهش اعتقاد داشتند، در برخورد با تخلفِ نداشتنِ کلاه ایمنی یکسان عمل نمی‌شود. به این معنی که با برخی به دلیل وضعیت مالی نامناسب با تساهل برخورد می‌کنند و آنها را جریمه نمی‌کنند یا از عکس‌العمل خشونت‌آمیز موتورسواران می‌ترسند و بیشتر به تخلف‌های ماشین‌های سواری توجه دارند. این امر سبب شده است تا آنها تخلف ناشی از عدم استفاده از کلاه ایمنی را چندان جدی محسوب نکنند و معتقد باشند که به دلیل دلسوزی و ترحم به وضعیت مالی موتورسواران از جریمه صرف‌نظر می‌شود. نظر مجید دراین‌خصوص چنین است:

«خیلی سطح پایین جریمه می‌کنن. میگن چون قشر مرفه جامعه نیستن که قشر ضعیف جامعه‌ان. بالطبع از اون ور، مثلاً نگاهی هم که به موتورسیکلت می‌کنن نگاهی همراه با بخشش و ترحمه قاعدتاً؛ مثلاً میگن موتورسوار بدبخت چی داره. پول نداره، کلاه نداره و این میشه. نمیشه اینقدر سخت‌گیری کرد».

 

 

جدول5- مفاهیم و مضمون‌های فرعی مضمون فقدان اعتماد نهادی

Table 5- Concepts and sub-themes of institutional trust theme

مفاهیم

مضمون فرعی

مضمون اصلی

منفعت‌طلبی قانونگذار برای کسب پول/ نبود اعتماد به قانونگذار/ درآمدزایی از موتورسواران/ برخوردها و سیاست‌های مقطعی/ بی‌توجهی به موتورسواران

اعتمادنداشتن به قانونگذار

فقدان اعتماد نهادی

رعایت‌نکردن قانون توسط خود پلیس‌ها/ فقدان اعتماد به پلیس راهنمایی و رانندگی/ اجرانشدن قوانین توسط پلیس‌ها/ برخورد سلیقه‌ای پلیس‌ها/ اعمال سلیقه‌ای قانون/ اجرانشدن یکسان قوانین/ نبود قاطعیت لازم در اجرای قوانین توسط پلیس/ نظارت مقطعی پلیس/ منفعت‌طلبی پلیس/ رفتارهای بد پلیس/ رفتارهای سهل‌گیرانه پلیس/ ترسیدن پلیس از موتورسواران

اعتمادنداشتن به مجری قانون

عواقب بد نظارت بر موتورسواران/ گذشت کردن از تخلفات موتورسواران/ نگاه توأم با بخشش و ترحم به موتورسواران/ تناسب‌نداشتن جریمه با تخلف/ میزان کم جریمه/ امکان فرار از جریمه با پوشاندن پلاک/ هزینه زیاد گواهینامه/ تعداد کلاس‌های آموزشی کم

اعتماد نداشتن به سازوکار قوانین

 

 

خوداستثناپنداری

ازجمله دلایلی که مصاحبه‌شوندگان برای پرهیز از استفاده از کلاه ایمنی بیان کردند، خوداستثناپنداری بود که در این شرایط آنها اعتقاد داشتند، اگرچه نداشتن کلاه ایمنی خطراتی دارد، برای آنها اتفاقی نمی‌افتد و می‌توانند به‌واسطۀ مهارت خود به‌خوبی شرایط را کنترل کنند. درواقع آنها از این طریق احتمال وجود هرگونه آسیب و حادثه را انکار می‌کردند. مضمون خوداستثناپنداری در قالب دو مضمون فرعی تقلیل خطر و فقدان تجربۀ مستقیم خطر قابل شناسایی است.

 

تقلیل خطر

ازجمله مکانیسم‌هایی که مشارکت‌کنندگان پژوهش برای استثنا قائل‌شدن خود در مواجهه با حادثه و خطر به کار می‌بردند و به همین دلیل از کلاه استفاده نمی‌کردند، تقلیل احتمال خطر با دلایلی چون کوتاه‌بودن مسافت موتورسواری، سرعت کم یا بی‌فایده‌بودن کلاه هنگام بروز حادثه است. عماد دراین‌خصوص چنین استدلال می‌کند:

«الان کلاه‌هایی که تو بازار هست، اسمش ایمنیه؛ اما ایمنی نداره. هم فیک و تقلبی هستن یا ضعیفه یا مشکل داره. در این حده که فقط پلیس ببینه یه کلاهی سرت گذاشتی. من مسافت کوتاه تردد دارم و خطری نداره».

 

فقدان تجربۀ مستقیم خطر

ازجمله دلایل دیگری که منجر به استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی می‌شود، نداشتن تجربۀ شخصی حادثه است. چنانچه علی دراین‌خصوص بیان می‌کند:

«همه فکر می‌کنند که تصادف فقط برای دیگران پیش میاد. فکر نمی‌کنن که واسه خودشون هم ممکنه پیش بیاد؛ مثلاً الان کرونا داره همه رو می‌کشه، ولی یه آدمی هم پیدا میشه ماسک نمی‌زنه. میگه من نمی‌گیرم. موتورسوارم میگه برای من اتفاقی نمیفته؛ مثلاً من میگم واسه من اتفاق نمیفته. من خیلی حرفه‌ای هستم. چون هیشکی فکر نمی‌کنه، اون اتفاق براش پیش بیاد».

 

 

جدول 6- مفاهیم و مضمون‌های فرعی مضمون خوداستثناپنداری

Table 6- Concepts and sub-themes of self-exceptionalism theme

مفاهیم

مضمون فرعی

مضمون اصلی

کوتاه بودن مسافت/ کم‌بودن سرعت/ نیازنداشتن به استفاده از کلاه/ انکار شدت خطر/ درک ناقص از آسیب و خطر/ بی‌فایده‌بودن کلاه/ ایمن‌بودن بدون کلاه

تقلیل خطر

خوداستثناپنداری

نداشتن تجربۀ مستقیم از حادثه و میزان خطر/درک خطر و استنثناکردن خود

فقدان تجربۀ مستقیم

 

 

احساس عاملیت

منظور از احساس عاملیت توانایی کنترل رویدادهای بیرونی ازطریق کنش‌ها و رفتارهای خودمان است. احساس عاملیت این امکان را برای فرد فراهم می‌سازد تا بر رویدادهای دنیای بیرون از خود اثر گذارد و از این طریق درواقع از فشارهای محیطی کاسته و نقش خود را پررنگ سازد. مشارکت‌کنندگان در این پژوهش با استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی احساس عاملیت داشتند و می‌توانستند از این طریق خود را ابراز و احساس قدرت کنند. عاملیت به رفتار و اعمالی اشاره دارد که به‌طور عمد و آگاهانه انجام می‌شود و می‌توان چنین استنباط کرد که مشارکت‌کنندگان پژوهش در سایر حوزه‌های زندگی خود ازجمله شغلی، مالی و اجتماعی احساس عاملیت کمی داشتند و از این طریق احساس عاملیت را تجربه می‌کردند. ازطریق اینکه به اندازۀ کافی مهارت لازم برای کنترل موتور را دارند و درواقع با نمایش خود بدون کلاه و نشان‌دادن توانایی‌های خود، به‌نوعی احساس قدرت خود را بازیابی می‌کردند.

خودابرازی

پاسخ‌گویان در تشریح دلایل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی، چنین اظهار داشتند که از این طریق می‌توانند توجه دیگران را جلب کنند و شجاعت خود را به نمایش بگذارند. درواقع از این طریق به‌نوعی ابراز وجود کرده و هیجانات خود را تخلیه کنند. هرچند ابراز وجود به این شکل نشانگر این است که آنها فرصت‌های لازم برای ابراز وجود سالم را ندارند و هنگام موتورسواری یکی از معدود فرصت‌هایی است که از این طریق می‌توانند خود را ابراز کنند. اکبر دراین‌باره می‌گوید:

«بالاخره یکی باید آدم رو ببینه دیگه؛ این یعنی همون جلب توجه. آره، اینکه کلاهی که میذاری شناخته شده نیستی. ریسک‌پذیری انسان در دورۀ جوونی خیلی بیشتره؛ مثلاً بگی من این کار و کردم یا از روی فلان دیوار یا ... پریدم هیچیم نشد ... .».

 

ابراز توانمندی

ازجمله دلایل دیگر درخصوص استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی، نشان‎‌دادن توانمندی و مهارت و برانگیختن تحسین اطرافیان دربارۀ کنترل و تسلط بر موتور است. دراین‌خصوص مجید احساسش را چنین توصیف می‎‌کند:

«یه حس قدرت به انسان دست می‎‌ده، حس تبحر یا حس مهارت؛ مثلا کوه زیاد میرم با موتورم. وقتی کوهی رو با موتور میری و یه مقصدی رو میری خیلی به آدم حس خوبی دست میده که من چقدر مهارت داشتم؛ مثلاً با موتور به اینجاها رسیدم یا من چه جاهایی رو با موتور رفتم. کلاه هم نذاشتم، چیزی نشده.»

 

 

جدول 7- مفاهیم و مضمون‌های فرعی مضمون احساس عاملیت

Table 7- Concepts and sub-themes of sense of agency theme

مفاهیم

مضمون فرعی

مضمون اصلی

نشان‌دادن شجاعت/ ابراز وجود و نشان‌دادن خود/ تخلیۀ هیجانات/ بیشتر دیده‌شدن/ توجه جلب‌کردن/ خودنمایی/ هیجان‌خواهی/ احساس رهایی و آزادی

خودابرازی

احساس عاملیت

داشتن حس قدرت/ احساس توانابودن/ احساس غرور بابت تبحر و مهارت/ نشان‌دهندۀ ریسک‌پذیری زیاد/ واکنش تحسین‌آمیز اطرافیان برای مهارت/ مهارت در موتورسواری

ابراز توانمندی

 

 

بحث و نتیجه‎‌

در استان گلستان و در شهر گرگان موتورسیکلت‌ به‌عنوان مد حمل‌و‌نقل شناخته می‌شود. آمارها نشان می‌دهد که رانندگان موتورسیکلت در مقایسه با رانندگان سایر وسایل نقلیه در معرض آسیب‌های بیشتری در حوادث جاده‌ای قرار دارند. مطالعات نشان داده است که در هر کیلومتر مسافت طی‌شده، راکبان موتورسیکلت در مقایسه با رانندگان سایر انواع وسایل نقلیه تقریباً 30 برابر خطر مرگ و پنج برابر خطر آسیب‌دیدگی دارند که مهم‌ترین دلیل این مسئله استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی است (National Highway Traffic Safety Administration, 2010). استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی همچنان عامل اصلی آسیب‌های ناشی از حوادث جاده‌ای در گرگان است. ازطرفی مطالعات نشان می‌دهد که استفاه از کلاه ایمنی، احتمال مرگ ناشی از استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی را 42درصد کاهش می‌دهد و محافظت درخور توجهی در برابر صدمات سر با کاهش 59درصدی احتمال آسیب به سر دارد(Liu et al., 2013) . با وجود کارآیی اثبات‌شدۀ کلاه ایمنی موتورسیکلت، در کاهش آسیب‌های وارده به سر و حفاظت آنها درحین حوادث، همۀ راکبان موتورسیکلت از کلاه ایمنی استفاده نمی‌کنند و آمارها نشان می‌دهد که از ابتدای سال 1400 تا پایان شش‌ماهۀ اول سال، به‌طور میانگین 50درصد از جان‌باختگان و مجروح‌شدگان درتصادفات راکبین و ترک‌نشینان موتور هستند.

وضع قوانین کلاه ایمنی در افزایش استفاده از کلاه ایمنی و کاهش صدمات به سر بسیار مؤثر است (World Healta Organization, 2015; Mayrose, 2008: 429-432; Chiu et al., 2000: 793-796) اما معمولاً تصویب قوانین به‌تنهایی کافی نیست (Hill et al., 2009: 789). در ایران، قانون استفاده از کلاه ایمنی اجباری برای همه موتورسواران و مسافران وجود دارد؛ اما همان‌طور که می‌بینیم، عدۀ کمی از کلاه ایمنی استفاده می‌کنند. همچنین میزان استفاده از کلاه ایمنی در مناطق روستایی در مقایسه با مناطق شهری کمتر است. در هر دو مناطق روستایی و شهری، میزان استفاده در طول روز در مقایسه با شب بسیار بیشتر است. یک قانون همراه با تلاش هماهنگ که شامل آگاهی، بازاریابی اجتماعی، تهیۀ راحت کلاه ایمنی و اجرای قوی اعمال مقررات است، می‌تواند موفقیت بهتری را به همراه داشته باشد (Bachani et al., 2013: 36).

شرکت‌کنندگان در این پژوهش برای استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی دلایل متعددی را برشمردند که در بخش یافته‎‌ها در قالب شش مضمون اصلی و چهارده مضمون فرعی به‌طور مفصل به آن اشاره شد. یافته‎‌های این پژوهش نشان داد که زمینه‎‌های اجتماعی _ فرهنگی نقش به‎‌سزایی در استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی دارند. مهم‌ترین دلیل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی نزد شرکت‌کنندگان در این پژوهش، هنجارهای ذهنی موتورسواران است که باتوجه‌به اهمیتی که برای نظر دیگران به‌خصوص افراد نزدیک و دوستان خود قائل هستند، حتی با وجود داشتن کلاه ایمنی از استفاده از آن صرف‌نظر می‌کنند و ترجیح می‌دهند برای پرهیز از برچسب‌خوردن توسط دوستان خود و سایر موتورسواران و تحمل تحقیر و تمسخر آنها بدون استفاده از کلاه، موتورسواری کنند. این یافته، هم‌راستا با یافته‎‌های پژوهش‎‌های مقصودی و همکاران (2018) و اسماعیلی و همکاران (1394) است. در کنار این عامل، دلیل مهم دیگری که موتورسواران به‌ کرات به آن اشاره داشتند، محدودیت‌های ایجادشده به‌واسطۀ استفاده از کلاه ایمنی چه به لحاظ طراحی و زیبایی ظاهری و چه به لحاظ فیزیکی و ایمنی است. به این شرح که استفاده از کلاه ایمنی ازلحاظ دید و شنوایی اختلال ایجاد می‌کند و علاوه‌بر سنگینی و فشار بر گردن، به علت تهویه نامناسب و به هم ریختن وضعیت ظاهری موتورسوار موجب می‎‌شود که قید استفاده از کلاه ایمنی را بزند یا در شرایط اجبار و برای ترس از جریمه‌شدن یا حفاظت از سرما به‌صورت فصلی از آن استفاده کند که در پژوهش‎‌های مقصودی و همکاران (2018)، میرحسینی و همکاران (1397) و اسماعیلی و همکاران (1394) نیز به آن اشاره شده است. منش موتورسواران نیز از دیگر دلایل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی است که به‌واسطۀ آموزش ناکافی، موجب شکل‌گیری نگرش منفی به استفاده از کلاه ایمنی شده است و درنهایت در عادات رفتاری موتورسواران در استفاده‌نکردن از کلاه یا استفادۀ فصلی و موقت خود را نشان می‌دهد. حتی در مواردی که فرد نگرش مثبتی به استفاده از کلاه ایمنی دارد، به دلیل نهادینه‌نبودن فرهنگ استفاده از کلاه ایمنی در میان سایر موتورسواران، از ترس برچسب‌خوردن و تحقیر و تمسخر از استفاده از کلاه خودداری می‌کند. چنانچه پژوهش‎‌های شهیدی و همکاران (1398)، سیدابریشمی و همکاران (1393) و عروجی و همکاران (1390) نیز مؤید باورهای ذهنی به‌عنوان مانعی برای استفاده از کلاه ایمنی است. دلیل دیگری که موتورسواران به آن اشاره داشتند، اعتمادنداشتن به نهادهای قانونگذار، مجریان قانون و سازوکارهای اجرای قانون است که ازنظر محققان ازجمله دلایل بسیار مهم و اثرگذار بر استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی است؛ زیرا دصورت نبود خلأهای قانونی در برخورد با تخلفات موتورسواران، اجرای قوانین به‌طور کامل و نه مقطعی، سلیقه‌ای و موردی‌نبودن اجرای آنها می‌تواند در کنار فرهنگ‌سازی مناسب و افزایش آگاهی راکبان موتورسیکلت منجر به نهادینه‌شدن این امر شود و از مشکلات و آسیب‌های برآمده از این مسئله بکاهد. اعتماد ازجمله مضامینی بود که در پژوهش‎‌های پیشین، به آن اشاره نشده بود و یافته‎‌ها نشان داد، چطور فقدان اعتماد نهادی می‎‌تواند زمینه‎‌ساز استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی باشد.

در نظام اجتماعی در شرایط پایدار، قوانین حکم‌فرما هستند؛ در این شرایط، فرد نمی‌تواند قوانین را زیرپا بگذارد؛ درنتیجه، بستر اجتماعی کارآمدی خود را حفظ می‌کند و قابلیت آن را دارد تا با وضع قوانین و مقررات متناسب و قابلیت تطابق آن با شرایط زمان و مکان به اهداف خود دست یابد؛ اما به نظر می‌رسد، درحال‌حاضر ما با شرایطی روبه‌رو هستیم که اجرانشدن یکسان قوانین و خلأهای قانونی در برخورد با تخلفات موتورسواران به دلیل ملاحظات برآمده از شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه و به‌تبع آن مشکلات معیشتی و اقتصادی بیشتر موتورسواران باعث شده است، اصالت قانون جای خود را به اصالت اختیار دهد که خود موجب تضعیف و کاهش اعتبار هرچه بیشتر قوانین و قانونگذاران می‌شود.

در بین موتورسواران گرگان این باور رایج وجود دارد که در سرعت‌های کم یا در مسافت‌های کوتاه استفاده از کلاه ایمنی لازم نیست و این ازجمله دلایل دیگر استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی به واسطۀ خوداستثناپنداری در احتمال بروز خطر یا تقلیل خطر است. احساس عاملیت و قدرت در شرایطی که فرد فکر می‌کند کنترل آن را خود برعهده دارد، از دیگر دلایل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی است که باعث می‌شود، موتورسواران از این طریق خود و مهارت‌های خود را ابراز کنند و اندک عاملیتی برای خود قائل باشند. احساس عاملیت و ابراز خود نیز در بستر معدود شرایطی که فرد بر آن کنترل دارد، نیز از یافته‎‌های متمایز این پژوهش بود که در یافته‎‌های پژوهش‎‌های پیشین به آن توجه نشده بود.

باتوجه‌به یافته‎‌های پژوهش، تدوین برنامه‎‌ای جامع برای افزایش استفاده از کلاه ایمنی در گرگان و سایر شهرهای منطقه که استفاده از موتورسیکلت در آنها رواج زیادی دارد، می‌تواند بسیار اثرگذار باشد. این برنامۀ جامع، باتوجه‌به نتایج این پژوهش و مطالعات و کارهای مؤثر انجام‌شده در کشورهای مختلف در قالب هشت گام طراحی شده است که شامل 1) آگاهی عمومی و آموزش؛ 2) مشارکت عمومی ازطریق کمپین آموزش و آگاهی‌بخشی؛ 3) دسترسی و مقرون‌به‌صرفه بودن کلاه ایمنی، ساخت کارخانۀ تولید کلاه ایمنی و توسعۀ استانداردهای کلاه ایمنی، در دسترس‌بودن کلاه ایمنی مناسب؛ 4) بازاریابی تجاری فروش کلاه ایمنی؛ 5) تبلیغ استفاده از کلاه ایمنی توسط افراد سرشناس و معروف و حمایت از آن؛ 6) سیاست‌های تشویقی (برون‌گرا و درون‌گرا) دستگاه‌های اجرایی، شرکت‌های دولتی و خصوصی برای استفاده از کلاه ایمنی و استانداردهای ایمنی کلاه ایمنی؛ 7) اقدامات اجباری و اعمال قانون مداوم و تأثیرگذار برای افزایش استفاده از کلاه ایمنی و 8) تحقیق، نظارت و ارزیابی تلاش‌ها برای بهبود استفاده از کلاه ایمنی است.[19]

 

تقدیر و تشکر

این مقاله برگرفته از طرح پژوهشی با عنوان «بررسی دلایل عدم استفاده از کلاه ایمنی در موتورسواران شهر گرگان و ارائۀ راهکارهای اجرایی در جهت افزایش استفاده از آن» است که به سفارش و حمایت مالی استانداری گلستان انجام شده است. از ایشان و مشارکت کنندگان در پژوهش سپاسگزاریم.

 

[1] Kulanthayan

[2] Wadhwaniya

[3] Adnan and Gazder

[4] Maghsoudi

[5] Olakulehin

[6] Siviroj

[7] Souto

[8] Action

[9] Social Structure

4  Giddens

[11] Patterned

[12] Agency

[13] Poulantzas

1 Bourdieu

2 Habemas

[16] Archer

[17] Depoy & Gitlin

[18]  برای رعایت اصول اخلاقی پژوهش و حفظ حقوق مصاحبه‌شوندگان کلیۀ اسامی به‌صورت مستعار است.

[19] جزئیات اجرایی هشت گام در گزارش نهایی طرح به‌صورت مبسوط ارائه شده است.

آزاد ارمکی، ت (1386). نظریه‌های جامعه‌شناسی. سروش.
ارمگان، ع.؛ سپهری، ب.؛ جبار زاده، م. و حریربافان، ا. (1389). تحلیل مکانیکی کلاه ایمنی موتورسیکلت به‌وسیله مدل ویسکوالاستیک. هفدهمین کنفرانس مهندسی پزشکی ایران، اصفهان. https://civilica.com/doc/203113
اسماعیلی، ر.؛ حبیبی، پ. و دهقان، ح. (1394). بررسی علل استفاده و عدم استفاده از کلاه ایمنی در بین موتورسوراران شهر اصفهان. راهور، 5(34)، 97-109. https://www.magiran.com/p2105444
تامپسون، ک. (1392). نقل‌قول‌های کلیدی در جامعه‌شناسی (نیره توکلی، مترجم). ثالث.
جلایی‎‌پور، ح. ر. و محمدی، ج. (1387). نظریه‌های متأخر جامعه‌شناسی. نی.
حنیف، ح.؛ ایوبی، ع.؛ کریمی یارندی، ک.؛ اردلان، ع. و امیرجمشیدی، ع. (1394). مقایسه تأثیر انواع کلاه ایمنی در پیشگیری از آسیب‌های سر، صورت و گردن در تصادفات موتورسیکلت: بررسی مشاهده‌ای آینده‌نگر. جراحی ایران، 23(15)، 198-216.  http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-10856-fa.html
ربیعی فرادنبه، م.؛ اسمنی، م. ن.؛ رضاییان کوچی، م. ا. و کریمی، غ. (1389). ارتقای آسایش حرارتی کلاه ایمنی با استفاده از مواد تغییر فازدهنده- مطالعه پارامتری. کنگره ملی مهندسی شیمی ایران (و اولین کنفرانس بین‌المللی منطقه مهندسی شیمی و نفت. https://sid.ir/paper/823825/fa
ریتزر، ج. (1382). نظریه جامعه‌شناسی در دوران معاصر (محسن ثلاثی، مترجم). علمی.
سیدابریشمی، ا.؛ قوچانیان حقوردی، م.؛ میرزا بروجردیان، ا. و فلاح زواره، م. (1393). تحلیل و مدل‌سازی عوامل مؤثر بر استفادۀ موتورسواران از کلاه ایمنی، مطالعۀ موردی: شهر مشهد. مهندسی حملونقل، 6(2)، 289-302. 20.1001.1.20086598.1393.6.2.8.5
شهباززاده، ف.؛ نریمانی، س.؛ احمدی، ش. و انوری، ز. (1398). بررسی عوامل مؤثر بر استفاده از کلاه ایمنی در بین موتورسواران شهر اردبیل در سال 1398. ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت‌ها، 7(3)، 131-137. https://doi.org/10.22037/meipm.v7i3.29937
شهیدی، س. م.؛ حسینی، س. ت.؛ ترحمی، م. و تباشیر، ا. (1398). بررسی علل قانون‌گریزی موتورسیکلت سواران در استفاده از کلاه ایمنی با استفاده از مدل سه شاخگی. راهور، 8(30)، 135-162. https://sidir/paper/231548/fa
عروجی، م. ع.؛ چرکزی، ع.؛ یزدان‌پور، ف. و ناعمی، م. (1390). نگرش رانندگان موتورسیکلت شهر خمین در استفاده از کلاه ایمنی براساس مدل اعتقاد بهداشتی در سال 1388. دانشکدۀ پرستاری و مامایی بویه گرگان، 8(2)، 14-23. http://nmj.goums.ac.ir/article-1-155-fa.html
قاسم‌‌زاده مقدم، م. و هاشمیان، ع. (1400). بررسی عددی اثر جنس و ضخامت پوسته در مکانیک برخورد کلاه ‌ایمنی موتورسیکلت. نشریه مهندسی مکانیک امیرکبیر، 53(2)، 1687-21708. https://doi.org/10.22060/mej.2020.16512.6379
کرایب، ی. (1386). نظریة اجتماعی مدرن (عباس مخبر، مترجم). آگه.
کلمن، ج. (1390). بنیادهای نظریة اجتماعی (منوچهر صبوری، مترجم). نی.
کوچکی‌نژاد ارم‌‌ساداتی، ل.؛ حیدری کمرودی، س.؛ همایی‌راد، ع.؛ حسین‌پور، م. و خدادادی حسن‌کیاده، ن. (1401). راهکارهای اجرایی‌کردن قانون بستن کلاه ایمنی: یک تحلیل محتوا. طب انتظامی، 11(1)، 1-13.   http://jpmed.ir/article-1-1101-fa.html
کوزر، ل. (1383). زندگی و اندیشة بزرگان جامعه‌شناسی (محسن ثلاثی، مترجم). علمی.
کوهی، ف. و سوری، ح. (1397). میزان استفاده از کلاه ایمنی و اثربخشی آن در پیشگیری از مصدومیت در موتورسیکلت سواران: مرور سیستماتیک و متاآنالیز. دانشگاه علوم پزشکی مازندران، 28(168)، 198- 216.  http://jmums.mazums.ac.ir/article-1-10856-fa.html
گیدنز، آ. (1384). مسائل محوری در نظریۀ اجتماعی: کنش، ساختار و تناقض در تحلیل اجتماعی (محمد رضایی، مترجم). سعاد.
گیدنز، آ. (1386). جامعه‌شناسی (حسن چاوشیان، مترجم). نی.
گیدنز، آ. (1396). ساخت جامعه (اکبر احمدی، مترجم). علم.
لالمان، م. (1394). تاریخ اندیشه‌های جامعه‌شناسی (ج. 2: از پارسونز تا اندیشمندان معاصر). (عبدالحسین نیک‌گهر،مترجم). هرمس.
میرحسینی، س. ن.؛ داوودی، س. ر. و عظیم محسنی، م. (1397). تحلیل مؤلفه‌های مؤثر در استفاده از کلاه ایمنی در موتورسواران، راهور، 7(27)، 77-100. https://sid.ir/paper/231542/fa
محمدپور، ا. (1392). روش تحقیق کیفی ضد روش 2. جامعه‎‌شناسان.
مرزبان‌راد، ج.؛ رحیم‌نژاد باغچه‌جوقی، ش.؛ قجری، م. و شفیعیان، م. (1394). تحلیلی بر مطالعات انجام‌شده پیرامون کلاه ایمنی موتورسیکلت در ایران. راهور، 1(30)، 9-32. B2n.ir/q24499
مختاری، ع. م.؛ صمدی، س.؛ حاتمی، س. ا.؛ جلیلیان، ح. و خانجانی، ن. (1393). میزان استفاده از کلاه ایمنی و بعضی عوامل مرتبط با آن در بین موتورسواران شهر کرمان در سال 92- 1391. ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت‌ها، 2(3)، 209-214. https://journals.sbmu.ac.ir/spip/article/view/7742
یزدان‌پناه، م. و مرداسی، غ. (1396). پیش‌بینی استفاده از کلاه ایمنی در بین کشاورزان موتورسوار با استفاده از مدل‌های روان‌شناسی در شهرستان شوشتر. پژوهش‌های روستایی، 8(4)، 675-688. 10.22059/jrur.2017.221195.1018
 
References
Adnan, M., & Gazder, U. (2019). Investigation of helmet use behavior of motorcyclists and effectiveness of enforcement campaign using CART approach. IATSS Research, 43(3), 195-203. https://doi.org/10.1016/j.iatssr.2019.02.001
Armegan, A., Sepehri, B., Jabarzadeh, M., & Harirbafan, E. (2010). Mechanical analysis of motorcycle helmet using viscoelastic model. 17th Iranian Medical Engineering Conference, Isfahan. [In Persian]
Azadarmaki, T. (1386). Sociological Theories. Soroosh Publication [In Persian]
Bachani, A. M., Branching, C., Ear, C., Tum, S., Roehler, D. R., Parker, E. M., Tum, S., Ballesteros, M. F., & Hyder, A. A. (2013). Trends in prevalence, knowledge, attitudes, and practices of helmet use in Cambodia: Results from a two-year study. Injury, International Journal of Care of the Injured, 44(4), 31-37. doi: 10.1016/S0020-1383(13)70210-9
Chiu, W. T., Kuo, C. Y., Hung, C. C., & Chen, M. (2000). The effect of the Taiwan motorcycle helmet use law on head injuries. American Journal of Public Health, 90(5), 793-796. doi: 10.2105/ajph.90.5.793
Coleman, J. S. (2011). Foundations of social theory (M. Saboori, Trans). Ney Publication. [In Persian]
Coser, L. A. (2004). Masters of sociological thought (M. Salasi, Trans). Elmi Publication. [In Persian]
Craib, I. (2007). Modern social theory: From parsons to habermas (A. Mokhber, Trans). Agah Publication. [In Persian]
Esmaeili, R., Habibi, P., & Dehghan, H. (2016). Investigate the causes use and non-use of helmets among motorcyclists in Isfahan city. Rahvar Scientific Quarterly5(34), 97-109. [In Persian].
Ghasemzadeh, M. M., & Hashemian, S. A. (2021). Numerical investigation of the effect of shell material and thickness on the mechanics of motorcycle helmets impact. Amirkabir Journal of Mechanical Engineering53(2), 687-708. [In Persian]
Giddens, A. (2007). Sociology (H. Chavoshian, Trans). Ney Publication. [In Persian]
Giddens, A. (2005). Central problems in social theory: Action, structure, and contradiction in social analysis (M. Rezaei, Trans). Saad publication. [In Persian]
Giddens, A. (2017). The constitution of society (A. Ahmadi, Trans.). Ney Publication. [In Persian]
Haqverdi, M. Q., Seyedabrishami, S., & Groeger, J. A. (2015). Identifying psychological and socio-economic factors affecting motorcycle helmet use. Accident Analysis & Prevention, 85, 102–110. https://doi.org/10.1016/j.aap.2015.09.007
Hanif, H., Ayubi, E., Karimi Yarandi, K., Ardalan, A., & Amir Jamshidi, A. (2015). Comparison of the effect of different types of helmet in preventing head, neck and ace njuries in Mmotorcycle crashes: An bservational prospective survey. Iranian Journal of Surgery, 23(2), 198-216. [In Persian]
Hill, P. S., Ngo, A. D., Khuong, T. A., Dao, H. L., Hoang, H. T., Trinh, H. T., Nguyen, L. T. N., & Nguyen, P. H. (2009). Mandatory helmet legislation and the print media in Vietnam. Accident Analysis & Prevention, 41(4), 789-797. https://doi.org/10.1016/j.aap.2009.04.001
Jalaeipour, H., & Mohammadi, J. (2008). Late theories of sociology. Ney Publication. [In Persian]
Koohi, F., & Soori, H. (2019). Helmet use and its efficacy on preventing motorcycle injuries: A systematic review and meta-analysis. Journal of Mazandaran University Medical Science; 28(168), 198-216. [In Persian]
Kouchakinejad, E. S. L., Heydarikamroodi, S., Homaierad, E., Hosseinpour, M., & Khodadadi, H. N. (2022). Solutions to implement wearing helmet legislation: A content analysis. Journal of Police Med, 11(1), 1-13. [In Persian]
Kulanthayan, K. C. M., Teow, H. F., Selvan, H. K. T., Yellappan, K., & Ulaganathan, V. (2020). Determinants of standard motorcycle safety helmet usage among child pillion riders. Transportation Research Part F: Traffic Psychology and Behaviour., 74, 408–417. https://doi.org/10.1016/j.trf.2020.08.029
Lalement, M. (2015). Histoire des idées sociologiques (A. h. Nikgohar, Trans). Hermes Publication. [In Persian]
Liu, B. C., Ivers, R., Norton, R., Boufous, S., Blows, S., & Lo, S. K. (2008). Helmets for preventing injury in motorcycle riders. Cochrane Database of Systematic Reviews, (1), CD004333. DOI: 10.1002/14651858.CD004333.pub3
Maghsoudi, A. A., Boostani, D., & Rafeiee, M. (2018). Investigation of the reasons for not using helmet among motorcyclists in Kerman, Iran. International Journal Injury Control Safety Promotion, 25(1), 58-64. https://doi.org/10.1080/17457300.2017.1323931
Marzbanrad, J., Rahimnezhad, S., Ghajari, M., & Shafieian, M. (2015). Assessing motorcycle helmet safety and usage in Iran: A comprehensive review of esearch and policies. Rahvar Scientific Quarterly, 1(30), 9-32. [In Persian]
Mayrose, J. (2008). The effects of a mandatory motorcycle helmet law on helmet use and injury patterns among motorcyclist fatalities. Journal of Safety Research, 39(4), 429-32. https://doi.org/10.1016/j.jsr.2008.07.001
Mirhoseyni, S. A., Davoodi, S. R., & Azimmohseni, M. (2019). Analysis of effective parameters in the use of helmets in motorcyclists. Rahvar Scientific Quarterly, 7(27), 77-100. [In Persian]
Mohammadpour, A. (2013). Qualitative method, counter method 2. Sociology Publication. [In Persian]
Mokhtari, A. M., Samadi, S., Hatami, S., Jalilian, H., & Khanjani, N. (2014). Investigating the rate of helmet use and the related factors among motorcyclist in Kerman between 2012-13. Safety Promotion and Injury Prevention, 2(3), 209-214. [In Persian]
National Highway Traffic Safety Administration, part od the U.S. Department of Transportation (2012). Traffic Safety Facts 2010: Motorcycles, (July 2012): http://www-nrd.nhtsa.dot.gov/Pubs/811639. pdf.
Nguyen, H. (2013). A comprehensive review of motorcycle safety situation in Asian countries. Journal of Society for Transportation and Traffic Studies, 4, 20-29.
Olakulehin, O. A., Adeomi, A. A., Oakanbi, O., Itie, C. J., Olanipekum, M. M., & Silori, O. (2015). Perception and practice of helmet use among motorcycle riders in a semi-urban community in Southwestern Nigeria. IOSR Journal Dental and Medical Sciences, 14(2), 120-124. https://www.iosrjournals.org/iosr-jdms/papers/Vol14-issue2/Version 1/Y01421120124.pdf
Orouji, M. A., Charkazi, A., Yazdanpoor, F., & Naemi, M. (2012). The attitude of motorcycle drivers about helmet use based on health belief model (HBM) in Khomein city, 2010. Journal of Research Development in Nursing and Midwifery, 8(2), 14-23. [In Persian].
Papadakaki, M., Tzamalouka, G., Orsi, C., Kritikos, A., Morandi, A., Gnardellis, C., & Chliaoutakis, J. (2013). Barriers and facilitators of helmet use in a Greek sample of motorcycle riders: Which evidence? Transportation Research Part F: Traffic Psychology and Behavior, 18, 189-198. https://doi.org/10.1016/j.trf.2013.01.002
Rabiei Faradanbeh, M., Asmani, M. N., Rezaian Kochi, M. A., & Karimi, G. R. (2010). Improving thermal comfort of helmets using phase change materials - a parametric study. National Iranian Chemical Engineering Congress (and the First International Conference on Chemical and Petroleum Engineering). [In Persian]
Ritzar, G. (2003). Contemporary sociological theory (M. Salasi, Trans). Elmi Publication. [In Persian]
Seyedabrishami, S. E., Ghouchanian, H. M., Mirzaboroujerdian, A., & Fallahzavareh, M. (2014). Analysis and modeling factors effecting helmet-use by motorcycle riders, a case study: City of Mashhad. Quarterly Journal of Transportation Engineering, 6(2), 289-302. [In Persian]
Shahbazzadeh, F., Narimani, S., Ahmadi, S. H., & Anvari, Z. (2019). Factors affecting the use of helmets among motorcyclists in Ardabil city. Safety Promotion and Injury Prevention, 7(3), 131-137. [In Persian]
Shahidi, S. M., Hoseyni, S. T., Tarahomi, M., & Tabashir, E. (2019). Investigating the escaping law causes of motorcyclists in the use of helmets using the triaxle model. Rahvar Scientific Quarterly, 8(30), 135-162. [In Persian]
Siviroj, P., Peltzer, K., Pengpid, S., & Morarit, S. (2012). Helmet use and associated factors among Thai motorcyclists during Songkran festival. International Journal of Environmental Research and Public Health, 9(9), 3286–3297. https://doi.org/10.3390/ijerph9093286
Souto, R. M. C. V., Corassa, R. B., Lima, C. M. D., & Malta, D. C. (2020). Helmet use and injury severity among crashed motorcyclists in Brazilian state capitals: An analysis of the violence an accidents survey 2017. Rev Bras Epidemiol, 23(1), 1-12. https://doi.org/10.1590/1980-549720200011.supl.1
The Fia Foundation. Joint statement: Motorcycle passengers, including children, must wear helmets. Phno/m Penh, Cambodia: The Fia Foundation; 2013. Available at: https://www.fiafoundation.org/Documents/Joint%20.Statement_09%20January%202013_English_final.pdf.
Thompson, K. (2013). Key quotations in sociology (N. Tavakkoli, Trans.). Sales Publication. [In Persian]
Wadhwaniya, S., Gupta, S., Mitra, S., Tetali, S., Josyula, L. K., Gururaj, G., & Hyder, A. A. (2017). A comparison of observed and self-reported helmet use and associated factors among motorcyclists in Hyderabad city, India. Public Health, 144, S62–S69. https://doi.org/10.1016/j.puhe.2016.11.025
World Health Organization. (2018). Global status report on road safety 2018: summary (No. WHO/NMH/NVI/18.20). World Health Organization.
World Health Organization. (Ed.). )2015(. Helmets: A road safety manual for decision-makers and practitioners (2nd edition). Geneva. 2006. Global status report on road safety https://www.who.int/publications/i/item/9789240069824
Yazdanpanah, M., & Merdasi, G. R. (2017). Predicting helmet use among armers motorcycles drivers in hushtar district through psychological models. Journal of Rural Research8(4), 675-688. [In Persian]
Zamanialavijeh, F., Bazargan, M., Shafiei, A., & Bazarganhejazi, S. (2011). The frequency and predictors of helmet use among Iranian motorcyclists: A quantitative and qualitative study. Accident Analysis & Prevention, 43(4), 1562–1569. https://doi.org/10.1016/j.aap.2011.03.016