Factors Affecting the Ideals of Childbearing among Young People within Iranian Ethnic Groups

Document Type : Research Paper

Authors

1 Assistant professor of Sociology, Department of Sociology, Faculty of Humanities, University of Arak, Arak, Iran

2 Ph.D. in Sociology, Department of Sociology, Faculty of Literature and Humanities, Kharazmi University, Tehran, Iran

Abstract

Introduction
Ethnicity significantly influences childbearing behavior and is a key focus in fertility studies within multiethnic societies. Given Iran's diverse ethnic composition, it is crucial to explore the relationship between ethnicity and fertility. One important indicator for predicting future trends in childbearing is the ideal number of children, which can be assessed through surveys that examine individual attitudes. To understand changes in the family sphere, particularly regarding childbearing, it is essential to investigate the attitudes of younger age groups, who represent the primary demographic for future fertility trends. The values and beliefs of young people about childbearing and family formation are critical indicators of the current desire to establish families and have children in Iranian society. Additionally, shifts in the values and attitudes of the youth may evolve into the prevailing social norms surrounding childbearing in the future. Therefore, understanding the perspectives of young age groups on this issue is of utmost importance.
 
 
Materials & Methods
This study employed secondary analysis of data from the second wave of the National Survey of Youth Attitudes toward Marriage and Family Formation, which was conducted in 2019 by using questionnaires and face-to-face interviews. The target population for this project included single youth aged 18 to 34 years across the country during that year. A multi-stage cluster sampling method was utilized to survey a sample of 3,021 individuals. The sampling plan was designed to categorize the provinces into 7 clusters based on the variable of "ethnicity". The sample was then distributed among 13 provinces in proportion to the population size of each cluster relative to the total statistical population of the country. In addition to the provincial capitals, two cities and two villages were selected for sampling within each province. The distribution of the sample among cities and villages was proportionate to the overall sample size for each province, as well as the respective sizes of the cities and villages. Data collection occurred in key streets and squares of both cities and villages. Descriptive statistics and Poisson regression analysis were employed to analyze the data, which were processed using SPSS software.
 
Discussion of Results & Conclusion
The research findings indicated that, in 2019, the desire to remain childless among single individuals aged 18 to 34 years in the Fars ethnic group was 2.4% higher than in other ethnic groups. The preference for having two children was the most common, with approximately 47% of young people expressing this desire. Around 4% wished to be childless, 26% preferred having one child, and 23% desired three or more children. The Baluch ethnic group reported the highest average ideal number of children at 2.45 followed by the Lor ethnic group at 2.08 and the Kurdish ethnic group at 2.01, with all averages indicating a preference for more than two children. A bivariate statistical test comparing the ideal number of children across ethnicities at a significance level of 0.0005 revealed significant differences among the groups. Furthermore, employment status and religiosity emerged as important factors influencing young people's ideals regarding children. Ethnicity, as a social and cultural construct, plays a crucial role in shaping childbearing behaviors. Thus, acknowledging the influence of ethnicity is vital for developing effective youth policies in the country. To address the evolving values and attitudes of those of childbearing age, it is recommended that policies be implemented to foster a culture that values children within the family. Suggested initiatives include family-oriented education in schools and universities, cultural promotion through mass media, providing counseling services for young couples, reinforcing religious values related to family, and introducing indicators of an ideal family that can serve as a model for youth.

Keywords

Main Subjects


مقدمه و بیان مسئله

کاهش باروری و باروری پایین پدیده‌ای جهانی است که ابتدا کشورهای توسعه‌یافته آن را تجربه کرده‌اند و امروزه بیشتر کشورهای در‌حال‌توسعه آن را تجربه می‌کنند. روندهای باروری به‌طور هم‌زمان در همۀ زمینه‌های جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دچار تغییر شده است؛ از این رو، پدیدۀ فرزندآوری را باید ازطریق مکانیسم‌های جامعه‌شناختی، جمعیت‌شناختی و اقتصادی تبیین کرد (Lutz & Skirbekk, 2005). جمعیت همانند بسیاری از پدیده‌های اجتماعی، متأثر از عوامل گوناگونی است که هرکدام فراز و نشیب‌هایی را برای جامعه تولید می‌کنند. در این میان نقش فرهنگ و ساختارهای‌ فرهنگی از اهمیت زیادی برخوردار است (اینگلهارت، 1373). عناصر فرهنگی همچون سطح سواد و تحصیلات، دین و مذهب، قومیت، تغییرات هویتی و نگرشی در تمایلات فرزندآوری افراد مؤثر هستند (Van de Kaa, 2001). قومیت به‌عنوان یکی از زمینه‌هایی که رفتار فرزندآوری در آن شکل می‌گیرد، جایگاه اساسی در مطالعات باروری در جوامع چند‌قومیتی دارد. ازآنجایی‌که کشور ایران ساختاری چند‌قومیتی دارد، اهمیت بررسی ارتباط میان قومیت و باروری ضروری است (عباسی شوازی و دیگران، 1397: 53). اگر در جامعۀ جدید، بنیاد تصمیم‌ها را فرهنگی بنگریم، سیاستی مؤثر خواهد بود که به مقوله‌های فرهنگی توجه کند. همچنین در این توجه به مقوله‌ها تعدد فرهنگ‌ها یعنی وجود چندین قوم، ذیل فرهنگ ملی، در تبیین وضعیت جمعیتی ایران مؤثر خواهد بود (ساویدان، 1401).

یکی از شاخص‌های مهم در پیش‌بینی تحولات آیندۀ فرزندآوری در جوامع، رصد تعداد ایدئال فرزندان است که ازطریق مطالعۀ نگرش‌های افراد در پیمایش‌های نگرش‌سنجی محقق می‌شود. در بررسی تغییر و تحولات حوزۀ خانواده و بالاخص فرزندآوری، مطالعۀ نگرش گروه‌های سنی جوان به‌عنوان مخاطبان اصلی تحول در آیندۀ باروری کشور حائز اهمیت است. نگرش‌ها و کنش‌های جوانان بیش از هر گروه سنی دیگر بر کم و کیف وضعیت خانواده و فرزندآوری در جامعه اثرگذار است. موضع‌گیری‌های ارزشی جوانان دربارۀ مقولۀ فرزندآوری و تشکیل خانواده می‌تواند یکی از عوامل مهم مبیّن وضعیت کنونی تمایل به تشکیل خانواده و فرزندآوری در جامعه ایران باشد. از سوی دیگر این امکان وجود دارد که دگردیسی‌های ارزشی و نگرشی رایج در میان جوانان دربارۀ مقوله فرزندآوری، در آینده به ارزش‌ها و نگرش‌های غالب جامعه در این حوزه تبدیل شوند؛ ا این‌رو شناسایی نگرش‌های گروه سنی جوان دراین‌خصوص از اولویت و اهمیت فراوانی برخوردار است. باتوجه‌به تغییرات باروری در طول سه دهۀ گذشته در ایران، لازم است عواملی شناسایی شوند که بر رفتارها، ایدئال‌ها و تمایلات برای داشتن فرزند تأثیر می‌گذارند و آنها را مبنای سیاست‌گذاری جمعیتی قرار داد (Abbasi-Shavazi  et al., 2009).

رویکردهای متفاوتی مانند ارزش کودکان، انتخاب عقلانی و ابزاری، نظام درآمد، نظام قیمت‌ها و ارزش‌ها، تجربه‌های کودکی والدین، فرهنگ، قومیت و مذهب بر رفتارهای فرزندآوری افراد مؤثر هستند ( منصوریان،1380: 48-25؛ حسین‌زاده و همکاران، 1389؛ ادیبی‌ سده و همکاران،1390) و فرزندآوری اتفاقی نیست که در خلأ رخ دهد، بلکه در بستر خانواده و جامعه شکل می‌گیرد (بهمنش و تقی‌زاده، 1394). ازآنجایی‌که کشور ما پتانسیل‌های قومیتی، فرهنگی و مذهبی متنوعی را داراست و سطوح باروری بین استان‌ها نیز متفاوت است، بنابراین لازم است تا رفتارهای باروری در نقاط مختلف کشور و در فرهنگ‌ها و قومیت‌های مختلف و دلایل واقعی آنها شناسایی شود تا برنامه‌ریزی‌های جمعیتی در جلوگیری از تداوم کاهش باروری به زیر سطح جانشینی مؤثر واقع شوند.

ازاین‌رو تحقیق حاضر با استفاده از تحلیل ثانویۀ داده‌های موج دوم پیمایش ملی نگرش جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده در سال 1398 و با هدف شناسایی علل و عوامل مؤثر بر تغییر نگرش جوانان به فرزندآوری در گروه‌های قومی به دنبال پاسخ به این پرسش است که ایدئال‌های فرزندآوری جوانان 18 تا 34ساله در گروه‌های قومی مختلف به چه صورت است و چه عواملی بر ایدئال‌های فرزندآوری جوانان در گروه‌های قومی مؤثرند.

چارچوب نظری

تبیین اینکه مردم در حوزۀ باروری چه باوری دارند و چگونه رفتار می‌کنند، نیازمند استفاده و بهره‌مندی از نظریات مختلفی است که به تبیین تحولات فرهنگی، ارزشی و نگرشی بر فرزندآوری اشاره دارند. از میان این تئوری‌ها می‌توان به رویکردهای نظری اشاره کرد که در آن تغییرات ترجیحات فرزندآوری نقش مهمی را در بیشتر تئوری‌های کاهش باروری ایفا می‌کنند Lesthaeghe & Surkyn, 1988) (Van de Kaa, 2001;. تئوری انتقال دوم جمعیتی یکی از این نظریات است و تحولاتی را توضیح می‌دهد که در شکل خانواده رخ داده و تغییراتی که ناشی از کاهش ناگهانی باروری در اروپای غربی است. در اروپای غربی از دهۀ 1960 تحولاتی در نظام‌های ارزشی ایجاد شد که منجر به تغییراتی در رفتارهای فرزندآوری افراد و بالاخص زنان شد؛ به‌گونه‌ای که فقط زمانی باردار می‌شوند که می‌خواهند و فقط در صورتی دورۀ بارداری را به‌طور کامل طی می‌کنند که تولد بچه برایشان مطلوب باشد (Van de Kaa, 2001: 24).

از دیگر رویکردهایی که تحولات فرهنگی و ارزشی را در جوامع بررسی می‌کند، ایدئالیسم توسعه‌ای است. سیستم ارزشی و اعتقادی است که نگرش‌های اجتماعی و خانوادگی مدرن را بهتر از نگرش‌های سنتی معرفی می‌کند و معتقد است جوامع مدرن، خانوادۀ مدرن را تولید می‌کنند و این خانوادۀ مدرن، آزادی و برابری در حقوق بشر را ایجاد می‌کند. ایدئالیسم توسعه‌ای، زندگی و سیستم‌های اجتماعی را تغییر می‌دهد و منجر به ایجاد سیاست‌گذاری‌هایی می‌شود که افراد را در معرض اهداف و روش‌های جدید و مدرن قرار می‌دهد. باورها و ارزش‌هایی شامل فردگرایی، استقلال بین‌نسلی، تک‌همسری، تأخیر در ازدواج، نگرش‌های برابری ‌جنسیتی، تمایل به باروری پایین و تنظیم‌شده را ترویج می‌دهند که خوب هستند و باید برای آنها تلاش شود (Thornton et al., 2012: 23).

رویکرد دیگر، تئوری اشاعه است که در آن کله‌لند و ویلسون[1] (1987) تئوری‌های اقتصاد باروری را نقد می‌کنند و نشان می‌دهند که والدین همواره تصمیمات خود دربارۀ فرزندآوری را بر مبنای محاسبات اقتصادی انجام نمی‌دهند، بلکه عوامل فرهنگی و ارزشی را در تغییر ایدئال‌ها و ترجیحات خانواده‌ها عامل مهم در تبیین تحولات باروری دانستند و معتقدند که اگرچه عوامل مدرنیته و اقتصادی ممکن است در توضیح تفاوت‌های باروری در منطقه‌ای مؤثر باشند، توجه به فرهنگ، ارزش‌ها و ایده‌های هر جمعیتی در مطالعۀ انتقال جمعیتی حائز اهمیت است (Cleland & Wilson, 1987).

نظریۀ دگرگونی ارزشی اینگلهارت[2] نشان می‌دهد که در فرایند جهانی‌شدن شاهد انتقال از ارزش‌های مادی به ارزش‌های فرامادی هستیم؛ یعنی هر جامعه‌ای که از شرایط ناامنی اقتصادی به سمت امنیت اقتصادی حرکت کرده باشد، شاهد این جابه‌جایی ارزش‌ها خواهد بود؛ ازاین‌رو، این نظریه به‌وضوح به رابطۀ میان توسعۀ اقتصادی و تحولات فرهنگی و ارزشی اشاره می‌کند. اینگلهارت معتقد است که گروه‌های سنی جوان‌تر از گروه‌های سنی مسن‌تر در سطوح بالاتری به دنبال ارزش‌های فرامادی‌گرایانه هستند و همین امر منجر می‌شود تا با جایگزینی نسل‌های جدید و جوان شاهد تحولات اساسی در فرهنگ و ارزش‎ها باشیم ( اینگلهارت، 1373: 95).

از دیگر تئوری‌های تبیین‌کنندۀ رفتارهای فرزندآوری می‌توان به تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده آجزین[3] اشاره کرد که بر جنبه‌های کنترلی از رفتار انسان مثل قضاوت و تصمیم‌گیری‌های مختلف در زندگی تمرکز دارد؛ براساس‌این تئوری اطلاعات ذهنی در شکل باورها، ارزش‌ها و هنجارها منجر به تشکیل مقاصد و تصمیم‌گیری‌ها در زندگی می‌شوند و رفتارها را رقم می‌زنند. در این حالت است که تصمیم به داشتن یا نداشتن فرزند، منطقی در نظر گرفته می‌شود. درواقع تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده نشان می‌دهد که عوامل زمینه‌ای مانند میزان رضایت از زندگی، میزان شادی، مذهبی‌بودن، سن، رتبۀ موالید، وضع مسکن، درآمد و تحصیلات بر مقاصد و نیات فرزندآوری اثرگذار خواهند بود (Ajzen, 1991: 2005).

کافمن و اسکایربک[4] (2012) در بررسی تحولات فرزندآوری گروه‌های قومی بر این نظر هستند که مجموعه‌ای از شرایط اجتماعی و اقتصادی درکنار قومیت به‌عنوان عنصر ثانویه در تبیین رفتارهای فرزندآوری مؤثر هستند؛ بنابراین، در مطالعۀ حاضر سعی شده است تا در تبیین عوامل اثرگذار بر تعداد ایدئال فرزندان تعادل برقرار کرده و علاوه‌بر بهره‌مندی از رویکردهای ساختاری و نحوۀ اثرگذاری آنان بر ایدئال‌های فرزندآوری براساس نظریات و شواهد تجربی موجود، عوامل فرهنگی و ارزشی را مدنظر قرار دهد که نقش تعیین‌کننده‌ای در مناسبات رفتاری جوامع کنونی دارند؛ ازاین‌رو به دنبال اثبات فرضیات زیر است:

  • تعداد ایدئال فرزندان در میان جوانان تابعی از تعلقات قومی است؛ یعنی گروه‌های گوناگون دارای ترجیحات فرزندآوری متفاوت هستند؛
  • تعداد ایدئال فرزند در میان جوانان گروه‌های قومی تابعی از میزان تحصیلات، وضع فعالیت، محل سکونت و مذهب است؛ یعنی جوانان با تحصیلات بالاتر، تعداد ایدئال فرزندان کمتری دارند. در بین جوانان اهل‌سنت ایدئال‌های فرزندآوری بیشتر از شیعه است. جوانان شاغل تعداد ایدئال فرزندان بالاتری از غیرشاغلان دارند و جوانان روستایی تعداد ایدئال فرزندانشان بیشتر از جوانان شهری است؛
  • جوانان گروه‌های قومی با سطح دینداری بالاتر، تعداد ایدئال فرزندان بالاتری دارند؛
  • جوانان گروه‌های قومی با میزان رضایت از زندگی بالاتر، تعداد ایدئال فرزندان بالاتری از بقیۀ جوانان دارند؛
  • جوانان گروه‌های قومی با میزان احساس شادمانی بیشتر، تعداد ایدئال فرزندان بالاتری از بقیۀ جوانان دارند.

پیشینۀ پژوهش

تمایلات فرزندآوری افراد در میان گروه‌های سنی مختلف متفاوت است. هرچه سن افزایش می‌یابد، تعداد مطلوب فرزندان بیشتر می‌شود؛ اما یافته‌ها حاکی‌ازآن است که در فاصلۀ بین دهۀ 80 و 90 نگرش جوانان به ایدئال فرزندان روندی افزایشی داشته است (قربانی، 1401: 66).

شمس و دیگران (1401) نشان می‌دهند که بیم و هراس‌های اقتصادی، آینده‌هراسی، مسئولیت اجتماعی و دغدغه‌های انباشته، تصمیم به فرزندآوری را درگیر محاسبات مبتنی‌بر عقلانیت می‌کند. ایدئال‌های باروری بازتاب انگیزه‌های فردی، نگرش‌ها و باورهای افراد درخصوص شمار فرزندان ایدئال افراد و خانواده‌هاست. براساس ایدئال‌ها، ترجیحات مردم برای فرزندآوری پیش‌بینی می‌شود Saskia et al., 2011: 131-156)). تحقیقات نشان می‌دهد که باروری مشاهده‌شده همواره کمتر از بعد خانوار ایدئال است. همین گویای این واقعیت است که آنها در تحقق ایدئال‌های باروری‌شان با موانعی مواجه هستند. با شناخت ایدئال‌های فرزندآوری می‌توان خصوصیات ویژۀ فرهنگ‌های فرزندآوری در جوامع مختلف را شناسایی کرد Bongaarts, 2001: 207)). بگی نشان داد که تمایلات فرزندآوری افراد، برحسب قومیت متفاوت است. بلوچ‌ها و عرب‌ها کمترین میزان بی‌فرزندی را خواستارند. همچنین تمایل به تک‌فرزندی نیز در بین شمالی‌ها بیشتر از سایر اقوام بوده ‌است و بلوچ‌ها کمترین تمایل به تک‌فرزندی را داشتند. ترک‌ها نیز بیش از سایرین خواستار داشتن دو فرزند بودند و تمایل به داشتن سه فرزند و بیشتر در بین بلوچ‌ها بیش از دیگر گروه‌های قومی بود و اختلاف زیادی بین آنها وجود داشت. مهم‌ترین دلایل قصد بی‌فرزندی، هزینه‌های اقتصادی فرزندان و عدم علاقه به فرزند عنوان شده است (بگی، 1400: 79-69). اسپیدر و همکاران[5] در مطالعۀ خود نشان دادند که افزایش هزینه‌های زندگی و معیشت حتی در طبقۀ متوسط، شرایط فرزندآوری را سخت‌تر کرده است (Speder et al., 2020: 39-54). علی‌دوستی و همکاران نشان دادند که بین تحصیلات و وضع فعالیت و تمایل به فرزندآوری رابطۀ معنادار و معکوسی وجود دارد (علی‌دوستی و همکاران، 1403: 143-174). مکوندی و همکاران در بررسی خود نشان دادند که سطح تحصیلات مادران در خانواده‌های تک‌فرزند بالاتر از خانواده‌های چندفرزند است. مشکلات اقتصادی از عوامل اثرگذار بر فرزندآوری است و تحصیلات و منزلت شغلی با تعداد فرزندان رابطۀ معنادار و معکوس دارد. این تحقیق نشان می‌دهد که باروری متأثر از انتخاب‌های فردی و نیز متأثر از ارزش‌ها، فرهنگ و هنجارهای اجتماعی است (مکوندی و همکاران، 1402: 385-393). عباسی و دیگران نشان دادند که باوجود اینکه 1/48درصد از ایرانیان دو فرزندی را ایدئال می‌دانند، در حدود 43درصد نیز سه‌فرزندی و بیشتر را ایدئال دانسته‌اند و متغیرهایی همچون میزان برابری ‌جنسیتی و میزان دینداری بیشترین تأثیر را بر ایدئال‌های فرزندآوری ایرانیان داشته‌اند (عباسی‌شوازی و همکاران، 1397: 66-37).

صادقی و فراش (1398) نشان می‌دهند ارزش داشتن فرزند زیاد( سه فرزند و بیشتر) در بین کردها بیشتر از ترک‌ها می‌باشد. در بین زنان هر دو گروه قومی هنوز ترجیح جنسی فرزند پسر وجود دارد، اما این ترجیح در بین زنان کرد بیشتر از زنان ترک می‌باشد. نتایج تحلیل چند‌متغیره، تاثیر مستقل قومیت بر میزان ترجیح جنسی و ارزش‌گذاری فرزندان را نشان می‌دهد. از این رو، با وجود کنترل اثر متغیرهای جمعیتی، قومیت همچنان تاثیر معنی‌داری بر ترجیح جنسی و ارزش‌گذاری فرزندان دارد و رفتارهای باروری زنان از زمینه‌های اقتصادی- اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی جامعه تاثیر می‌پذیرد (صادقی و فراش، 1398: 140-131).

کول و هانمن[6] در تحقیقات خود نشان دادند که عوامل فرهنگی باعث افزایش باروری در میان گروه‌های قومی در بریتانیا می‌شوند؛ درحالی‌که به نظر می‌رسد نقش آموزش و اشتغال جزئی باشد (Kulu & Hannemann, 2016: 1441-1488). آدیبوال[7] در مقاله‌ای با عنوان تفاوت‌های قومی در باروری و تعیین‌کننده‌های آن در نیجریه معتقد است که سیاست‌ها و استراتژی‌های کاهش باروری باید تمرکز خود را بر بهبود تحصیلات زنان در نیجریه قرار دهند و توجه به متغیر قومیت نقش مهمی در سیاست‌های کاهش باروری خواهد داشت (Adebowale, 2019). کاسترو و پارادو[8] نشان دادند که زنان اسپانیایی‌تبار متولد خارج از آمریکا در مقایسه با زنان اسپانیایی‌تبار بومی آمریکا در اولین سال ورود به این کشور به احتمال بیشتری اولین فرزندشان را به دنیا خواهند آورد. این به این معنی است که نرخ باروری ویژۀ سنی زنان متولد خارج از آمریکا در مقایسه با متولدین بومی بالاتر است (Castro & Parrado, 2021). کافمن و اسکایربک[9] معتقدند متغیرهایی مانند مذهب و قومیت نقشی تعیین‌کننده دارند. آنچه بیش از همه باعث پیدایش الگوهای متفاوت فرزندآوری گروه‌های قومی و مذهبی می‌شود، ویژگی‌ها و خصایص اقتصادی و اجتماعی آنهاست (Kaufman & Skirbekk, 2012: 121-149). تحقیق میلر و همکاران[10] بر روی 5000 نفر از زنان باردار در ایالات متحده نشان می‌دهد که الگوی واحدی درخصوص تمایلات فرزندآوری آنان وجود ندارد؛ زیرا تمایلات فرزندآوری آنان متأثر از عواملی چون سطح درآمد، تحصیلات، تعلق قومی و نژادی آنان است (Miller et al., 2016: 203-242).

بسیاری از تحقیقات رابطۀ میان عوامل‌ ساختاری (تحصیلات، اشتغال و شرایط‌ اقتصادی) را بر رفتارهای فرزندآوری مطالعه کرده‌اند. تعدادی از محققان از مقاصد و نیات فرزندآوری به‌عنوان عوامل تقریبی برای تبیین رفتارهای واقعی فرزندآوری استفاده می‌کنند و عواملی را بررسی می‌کنند که بر ایجاد یا تغییر مقاصد و نیات فرزندآوری اثرگذارند (Speder & Kapitany, 2009; Morgan & Rackin, 2010; Iacovou & Tavares, 2011). عده‌ای به فاصلۀ میان باروری واقعی و ایدئال به‌عنوان یکی از دلایل کاهش باروری پرداخته‌اند (Morgan & Taylor, 2006) و تحقیقات دیگری که ترجیحات فرزندآوری را از پیش‌بینی‌کننده‌های مهم برای باروری واقعی می‌دانند (Berrington, 2004; Schoen et al., 1999).

بیشتر تحقیقاتی که به ایدئال‌های باروری توجه کرده‌اند، بیشتر ایدئال‌های فرزندآوری زنان را مطالعه کرده‌اند و کمتر مطالعه‌ای به علل و عواملی اشاره کرده است که ریشۀ فرهنگی دارد؛ ازاین‌رو، این تحقیق علاوه‌بر اینکه در سطح ملی به ایدئال‌های فرزندآوری در گروه‌های مختلف جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی می‌پردازد، همچنین سهم و اثر متغیرهای فرهنگی و ارزشی همچون قومیت، میزان دینداری، میزان رضایت از زندگی و میزان شادی را، که کمتر به آنها توجه شده است، بر ایدئال‌های فرزندآوری مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد؛ زیرا به نظر می‌رسد در بسترهای اقتصادی-اجتماعی کنونی جامعۀ ایرانی، تحولات فرهنگی و ارزشی سهم بالایی را در تحولات فرزندآوری ایرانیان ایفا می‌کند.

روش‌شناسی پژوهش

روش تحقیق تحلیل ثانویۀ داده‌های موج دوم پیمایش ملی نگرش جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده است که در سال 1398 با استفاده از تکنیک پرسش‌نامه و مصاحبۀ حضوری صورت گرفته است. جامعۀ آماری طرح مذکور، شامل جوانان 18 تا 34 سال مجرد کشور در همان سال بوده است و با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای، از نمونه‌ای با حجم 3021 نفر پرسشگری انجام گرفت. تلاش شده است تا برای حفظ معرف‌بودن نمونه، برای شیوۀ انتخاب استان‌ها در هر خوشه از اطلاعات سرشماری 1395 استفاده شود و براساس متغیرهای مرتبط با پژوهش، استان‌های همگن ازحیث اطلاعات در یک خوشه قرار گیرند. طرح فنی نمونه‌گیری به صورتی طراحی شد تا استان‌های مطالعه‌شده به‌گونه‌ای باشند که به‌لحاظ متغیر «قومیت» امکان تقسیم‌بندی به 7 خوشه وجود داشته باشد. با در نظر گرفتن معیارهای جغرافیایی و قومیتی از داخل هر خوشه یک یا چند استان انتخاب شدند. اسامی استان‌های نمونه عبارت است از: سیستان و بلوچستان، خوزستان، لرستان، کرمان، گلستان، بوشهر، کردستان، آذربایجان شرقی، اصفهان، خراسان رضوی، قم، گیلان و تهران. نمونه در بین 13 استان براساس نسبت جمعیت خوشۀ مدنظر به کل جامعۀ آماری سراسر کشور توزیع می شود. در هر استان هم علاوه‌بر مرکز استان، دو شهر و روستای آن استان نمونه‌گیری شده است. متناسب با حجم نمونۀ هر استان و حجم شهر و روستاهای هر استان نمونه بین شهرها و روستاها توزیع شده است. پرسشگری در معابر و میدان‌های مهم شهرها و روستاها انجام شده است. از مجموع 3021 نفر پاسخ‌گویان این پژوهش، حدود نیمی از آنها، 3/50درصد مرد و نیمی دیگر 7/49درصد را زنان تشکیل می‌دهند. میانگین سنی پاسخ‌گویان 3/26 سال بوده است. 5/33درصد آنها تحصیلاتشان در سطح دبیرستان و دیپلم بوده‌ است. همچنین 8/46درصد از پاسخ‌گویان افراد شاغل بوده‌اند، 2/23درصد آنها محصل یا دانشجو و 1/27درصد نیز بیکار بوده‌اند. نزدیک به نیمی از پاسخ‌گویان (5/47درصد) فارس بوده‌اند، 6/16درصد ترک و 1/8درصد کرد هستند. متغیر اصلی و وابستۀ تحقیق، تعداد ایدئال فرزندان از منظر جوانان است. نظر بیش از نیمی از پاسخ‌گویان (1/47درصد) دو فرزند را برای یک خانواده مناسب می‌دانند. 8/28درصد پاسخ‌گویان معتقدند که داشتن یک فرزند برای هر خانواده کافی و مناسب است و 9/3درصد از پاسخ‌گویان معتقد هستند که داشتن فرزند لزومی ندارد و بهتر است خانواده‌ها اصلاً فرزندی نداشته باشند. میانگین تعداد مطلوب ازنظر پاسخ‌گویان 2 فرزند بوده است. متغیرهای میزان رضایت از زندگی و میزان شادی هریک با یک سؤال از صفر تا 10 نمره‌گذاری شده و از پاسخ‌گو پرسیده شده است که با کدگذاری مجدد به سه طبقۀ کم و متوسط و زیاد تبدیل و سنجش شده است. متغیر میزان دینداری شاخصی ترکیبی است که از هفت گویه ساخته شده و با کدگذاری مجدد به سه طبقۀ کم و متوسط و زیاد تبدیل شده است. برای تحلیل داده‌ها از آمارهای توصیفی و تحلیل رگرسیونی پواسون متناسب با سطح سنجش داده‌ها استفاده شده است که به کمک نرم‌افزار spss محاسبه و تحلیل شده‌اند.

یافته‌های پژوهش

جدول (1) نشان می‌دهد که تمایل به بی‌فرزندی در سال 1398 در میان مجردین 18 تا 34ساله گروه قومیتی فارس با 4/2درصد بالاتر از بقیۀ گروه‌های قومی است. بالاترین میزان تمایل با تقریباً 47درصد در میان جوانان متعلق به دو‌فرزندی است. تمایل جوانان به بی‌فرزندی در حدود 4درصد، به تک‌فرزندی در حدود 26درصد و به سه‌فرزندی و بیشتر در حدود 23درصد است. بیشترین میانگین ایدئال فرزندآوری متعلق به قومیت بلوچ با 45/2 فرزند است. سپس قوم لر با 08/2 و قوم کرد با 01/2 فرزند، میانگین بالای دو‌فرزند را ایدئال می‌دانند. آزمون آماری دو‌متغیره میان تعداد ایدئال فرزندان با متغیر قومیت در سطح معناداری 0005/0 نشان از تفاوت معنادار میان گروه‌های قومی در تعداد ایدئال فرزندان دارد.

جدول 1- توزیع تعداد ایدئال فرزند در میان جوانان مجرد 18 تا 34ساله به تفکیک گروه‌های قومی

Table 1- Distribution of ideal number of children among single young people aged 18 to 34 by ethnic group

گروه‌های قومی

اندازۀ ایدئال فرزندان

میانگین ایدئال فرزندان

بی‌فرزندی

1 فرزند

2 فرزند

3 فرزند و بیشتر

کل

فارس

2.4

12

22.2

10.8

47.5

1.87

ترک

0.6

5.2

8

2.7

16.6

1.77

کرد

0.3

1.8

3.5

2.5

8.1

2.01

لر

0.2

1.9

4.1

3

9.2

2.08

عرب

0.1

0.9

2.3

1

4.3

1.99

شمالی

0.3

3.7

6.1

2

12.1

1.80

بلوچ

0

0.2

0.9

1.2

2.3

2.45

کل

3.9

25.8

47.1

23.2

100

1.89

آزمون آماری

سطح معناداری

Chi-square=104.272

Sig=0.0005

Cramer´s V= 0.107

F=12.592

Sig= 0.0005

Eta=0.156

آزمون‌های دو‌متغیره میان تعداد ایدئال فرزندان با متغیرهای جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جدول (2) نشان می‌دهد که تفاوت‌های معناداری در ایدئال فرزندآوری پاسخ‌گویان با سطوح مختلف تحصیلی (بی‌سواد، ابتدایی، دیپلم و دانشگاهی)، بین شاغلین و افراد غیرشاغل، بین روستانشین‌ها و شهرنشین‌ها، بین افراد شیعه و اهل‌سنت و بین سطوح مختلف دینداری و میزان شادی وجود دارد. تفاوت معناداری بین ایدئال‌های فرزندآوری زنان و مردان، نسل‌های موالید دهۀ 60 و 70 و همچنین سطوح مختلف رضایتمندی از زندگی وجود ندارد. بیشترین میانگین ایدئال فرزندان متعلق به افراد بی‌سواد با (64/2 فرزند)، غیر‌شاغلین با (09/2 فرزند)، روستانشین‌ها با (16/2 فرزند)، اهل‌سنت با ( 24/2 فرزند) و افرادی با میزان دینداری بالا ( 09/2 فرزند) است.

جدول 2- توزیع میانگین تعداد ایدئال فرزند بین جوانان مجرد 18 تا 34ساله برحسب متغیرهای جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی

Table 2- Distribution of the average ideal number of children among single young people aged 18 to 34 according to demographic, economic, social and cultural variables

آزمون آماری

میانگین تعداد ایدئال فرزند

 

طبقات

متغیر

p

F

 

 

 

 

001/0

774/5

64/2

بی‌سواد

سطح تحصیلات

33/2

ابتدایی

04/2

دیپلم

98/1

دانشگاهی

001/0

691/14

94/1

شاغل

وضع فعالیت

09/2

غیرشاغل

001/0

955/16

16/2

روستا

محل سکونت

97/1

شهر

240/0

380/1

99/1

دهه 60

نسل موالید

04/2

دهه 70

756/0

96/0

01/2

مرد

جنس

02/2

زن

001/0

696/14

01/2

شیعه

مذهب

24/2

اهل ‌سنت

001/0

560/39

46/1

کم

میزان دینداری

83/1

متوسط

09/2

زیاد

389/0

945/0

96/1

کم

میزان رضایت از زندگی

02/2

متوسط

04/2

زیاد

011/0

501/4

92/1

کم

میزان شادی

01/2

متوسط

09/2

زیاد

             

(P سطح معناداری کمتر از 05/0 است)

تحلیل چند‌متغیره داده‌ها در جدول (3) و مدل (1) نشان می‌دهد که تفاوت معناداری میان میانگین ایدئال فرزندان گروه قومی فارس با گروه‌های قومی ترک، لر و بلوچ وجود دارد و این تفاوت با قوم بلوچ از همۀ گروه‌های قومی بیشتر است. در مدل (2) با کنترل متغیرهای جمعیتی و اقتصادی-اجتماعی مثل سطح تحصیلات، وضع‌فعالیت، محل سکونت، جنس، مذهب و نسل موالید همچنان تفاوت معناداری را در تعداد ایدئال فرزندان بین گروه قومی فارس با قومیت‌های ترک و بلوچ شاهد هستیم. بیشترین اثر در ایجاد این تفاوت‌ها در میان مجردین 18 تا 34 متعلق به وضعیت شغلی است. در مدل (3) علاوه‌بر متغیرهای جمعیتی و اقتصادی-اجتماعی، متغیرهای فرهنگی چون میزان دینداری، میزان رضایت از زندگی و میزان شادی در میان پاسخ‌گویان وارد مدل شد که یافته‌ها نشان می‌دهد با کنترل متغیرهای فرهنگی مذکور همچنان گروه قومی فارس تفاوت معناداری در تعداد ایدئال فرزندان با دو قوم ترک و بلوچ دارند. در این مدل وضعیت شغلی و میزان دینداری جوانان مجرد 18 تا 34ساله اثر و تفاوت معناداری را در تمایل و نگرش آنها به فرزندآوری ایجاد می‌کند؛ به‌گونه‌ای که افراد شاغل از غیرشاغلین 7درصد ایدئال فرزندآوری کمتری دارند و افراد با میزان دینداری کم در حدود 29درصد ایدئال فرزندآوری کمتری به افراد با میزان دینداری زیادتر دارند.

جدول 3- نتایج تحلیل رگرسیون پواسون چندمتغیره برای تبیین تفاوت ایدئال‌های فرزندآوری جوانان گروه‌های قومی

Table 3- Results of multivariate Poisson regression analysis to explain differences in childbearing ideals among young people of different ethnic groups.

مدل (3)

مدل (2)

مدل (1)

طبقات

متغیر

p

EXP (B)

p

EXP (B)

p

EXP (B)

 

 

001/0

134/2

001/0

119/2

001/0

008/2

 

عرض از مبدأ

269/0

945/0

162/0

933/0

308/0

958/0

شمالی

قومیت

028/0

916/0

013/0

906/0

016/0

912/0

ترک

373/0

059/1

466/0

047/1

097/0

082/1

کرد

822/0

985/0

865/0

989/0

858/0

012/1

عرب

028/0

239/1

026/0

241/1

001/0

360/1

بلوچ

204/0

066/1

171/0

069/1

021/0

108/1

لر

 

 

 

 

 

 

فارس (مرجع)

411/0

127/1

402/0

126/1

 

 

بی‌سواد

سطح تحصیلات

404/0

070/1

373/0

074/1

 

 

ابتدایی

949/0

998/0

803/0

007/1

 

 

دیپلم

 

 

 

 

 

 

دانشگاهی (مرجع)

033/0

937/0

017/0

930/0

 

 

شاغل

وضع فعالیت

 

 

 

 

 

 

غیرشاغل (مرجع)

874/0

995/0

981/0

999/0

 

 

روستا

محل سکونت

 

 

 

 

 

 

شهر (مرجع)

226/0

036/1

525/0

018/1

 

 

دهه 60

نسل موالید

 

 

 

 

 

 

دهه 70 (مرجع)

500/0

023/1

205/0

042/1

 

 

مرد

جنس

 

 

 

 

 

 

زن (مرجع)

855/0

989/0

640/0

973/0

 

 

شیعه

مذهب

 

 

 

 

 

 

اهل‌سنت (مرجع)

001/0

716/0

 

 

 

 

کم

میزان دینداری

015/0

896/0

 

 

 

 

متوسط

 

 

 

 

 

 

زیاد (مرجع)

352/0

050/1

 

 

 

 

کم

میزان رضایت از زندگی

2020/0

047/1

 

 

 

 

متوسط

 

 

 

 

 

 

زیاد (مرجع)

134/0

927/0

 

 

 

 

کم

میزان شادی

315/0

965/0

 

 

 

 

متوسط

 

 

 

 

 

 

زیاد (مرجع)

379/76

001/0

456/8146

721/41

001/0

472/8333

288/34

001/0

404/9198

Likelihood Ratiop

AIC

                     

باتوجه‌به اینکه استان‌های مطالعه‌شده نماینده‌ای از هفت گروه قومی مطالعه‌شده (فارس، ترک، کرد، لر، عرب، شمالی و بلوچ) در ایران هستند، وضعیت نگرش جوانان به تعداد ایدئال فرزند طبق یافته‌های نمودار (1) نشان می‌دهد که جوانان 18 تا 34سالۀ استان کرمان با میانگین تعداد ایدئال 66/2 فرزند بیشترین تمایل به فرزندآوری را در میان استان‌های مطالعه‌شده در این تحقیق دارند. استان‌های سیستان و بلوچستان و قوم بلوچ با 47/2 فرزند و استان لرستان و قم هر دو با 33/2 فرزند در رتبه‌های بعدی قرار دارند. پایین‌ترین میانگین ایدئال فرزندآوری متعلق به استان آذربایجان شرقی و ترک‌ها با میانگین 71/1 فرزند است.

 نمودار 1- میانگین تعداد ایدئال فرزندان جوانان 18 تا 34ساله استان‌های منتخب در سال 1398

Chart 1- Average ideal number of children for young people aged 18 to 34 in selected provinces in 2019

بحث و نتیجه‌

تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت نگرش به فرزندآوری در میان مجردین 18 تا 34سالۀ ایرانی باتوجه‌به گروه‌های قومی متنوع در ایران و با استفاده از داده‌های پیمایش ملی نگرش جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده در سال 1398 انجام شد. جوانان 18 تا 34ساله در تمامی گروه‌های قومی بیشتر دو‌فرزندی (1/47درصد) را ایدئال دانسته‌اند. این یافته با نتایج تحقیق عباسی شوازی و دیگران (1397) مطابقت دارد. تمایل به تک‌فرزندی در میان جوانان ایرانی در سال 1398 در حدود 8/25درصد و تمایل به سه‌فرزندی و بیشتر در حدود 2/23درصد است. بیشترین میانگین ایدئال فرزند متعلق به گروه قومی بلوچ با 45/2 فرزند است که با یافته‌های تحقیق بگی (1400) همخوانی دارد. همچنین مطابق با تحقیق کول و هانمن (2016) و برخلاف تحقیق میلر و همکاران (2016) نقش آموزش و تحصیلات در تحقیق حاضر کم‌رنگ است؛ زیرا جامعۀ آماری جوانان 18 تا 34ساله‌ای هستند که به‌لحاظ سطح تحصیلی همگن هستند و اثر تحصیلات بر نگرش به فرزندآوری در میان آنها معنادار نخواهد بود. مطابق با پژوهش آدیبوال (2019) متغیر قومیت اثر و تفاوت معناداری را در نگرش به ایدئال‌های فرزندآوری خواهد داشت؛ بنابراین، توجه به قومیت نقش مهمی را در سیاست‌های کاهش باروری دارد.

یافته‌های تحقیق حاضر نشان داد که میزان دینداری از متغیرهای مهم و اثرگذار بر تمایل به فرزندآوری است و این نتیجه با پژوهش عباسی شوازی و دیگران (1397) مطابقت دارد. باتوجه‌به نتایج تحقیق حاضر، قومیت به‌عنوان سازه‌ای اجتماعی و فرهنگی نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری رفتارهای فرزندآوری دارد که این رویکرد با نتایج تحقیقاتی چون (صادقی و فراش، 1398؛ عباسی‌شوازی و دیگران، 1397؛ Adebowale, 2019; Kaufman & Skirbekk, 2012; Miller et al., 2016) مطابقت و همخوانی دارد. برطبق تئوری اشاعه، عوامل ارزشی و فرهنگی در تغییر ایدئال‌ها و ترجیحات خانواده مهم هستند که این تحولات ارزشی در حوزۀ دینداری نیز در یافته‌های تحقیق نشان از تطابق کاهش دینداری با کاهش تمایل به فرزندآوری دارد. همچنین طبق تئوری دگرگونی ارزشی اینگلهارت تغییر تحولات ارزشی در جوانان از ارزش‌های فرامادی به ارزش‌های مادی اثرش را در تمایلات فرزندآوری در این تحقیق نیز ازطریق کنترل متغیر دینداری به‌خوبی نشان می‌دهد. براساس تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده میزان رضایت از زندگی و میزان شادی در افراد بر مقاصد و تصمیمات باروری آنان اثرگذار است؛ اما پاسخ‌گویان در این تحقیق اثر و سهمی از این دو متغیر را در نگرش به ایدئال‌های فرزندآوری خود نشان نمی‌دهند.

فرزندآوری در حوزۀ خصوصی و در سطح خرد صورت می‌گیرد و به‌لحاظ تاریخی هرچه جلوتر آمده‌ایم، دایرۀ این حوزه هم محدودتر شده است. به تعبیر دیگر، حق فرزندآوری در سرتاسر تاریخ به فامیل و خانواده و این روزها به زوجین، به‌خصوص زنان واگذار شده است. پیداست که در اتخاذ این تصمیمات و اجرایی‌کردن آنها، به‌طور متعارف نمی‌توان و نباید از زنان انتظار داشت که پیامدهای تصمیماتشان را برای جامعه در سطح کلان هم در نظر بگیرند؛ بنابراین، تصمیمات در سطح خرد در زمینۀ فرزندآوری ممکن است هزینه‌ها و مخاطراتی در سطح کلان برای جامعه ایجاد کند؛ ازاین‌رو، در تنظیم برنامه‌ها و سیاست‌های باروری در کشور، علاوه‌بر نقش متغیرها و عوامل اثرگذار سطح کلان باید متغیرهای اثرگذار بر سطح خرد نیز تحلیل و بررسی شوند. موفقیت سیاست‌‌ها و برنامه‌های افزایش باروری به بودجه و برنامه‌های اجرایی منسجم و پایدار از یک‌سو و شرایط اقتصادی و اجتماعی خانواده‌ها (نظیر سطح تحصیلات، وضعیت اقتصادی و سایر مشخصه‌ها) از سوی دیگر بستگی دارد. اگر سیاست‌‌ها توان پاسخ‌گویی به نیازهای مختلف افراد در موقعیت‌های متفاوت زندگی را داشته باشند، امکان اثرگذاری بیشتری بر افزایش باروری دارند؛ بنابراین، تأثیر بالقوۀ سیاست‌‌های حمایت از خانواده بر تصمیمات و رفتارهای فرزندآوری بستگی به این دارد که یک سیاست چگونه توسط مردم ادراک می‌شود و در رابطه با مسیر و دوران زندگی فعلی و آیندۀ آنها چه چیزی را نشان می‌دهد و تا چه حد اثرگذار خواهد بود. خانوادۀ ایرانی همچنان فرزند را ارزشمند و مطلوب می‌داند؛ اما در عمل به علت چالش‌های ساختاری و نهادی و عدم حمایت‌های لازم، فرزندان کمتری را به دنیا می‌آورد. توجه به این نکته ضروری است که اگرچه قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در راستای برون‌رفت از چالش‌های مذکور است، حتماً این قانون باید با تکیه بر نگرش و تمایل خانواده ایرانی به فرزندآوری به‌روزرسانی شود و تسهیل شرایط فرزندپروری و رفع نگرانی خانواده‌ها از آیندۀ فرزندان باید در آن دیده شود؛ بنابراین، پیشنهاد می‌شود که در حوزۀ تحولات ارزشی و نگرشی افراد در سن فرزندآوری سیاست‌هایی در راستای فرهنگ‌سازی و نهادینه‌کردن ارزش فرزند در خانواده مدنظر قرار گیرد؛ سیاست‌هایی چون آموزش‌های خانواده‌محور در مدارس و دانشگاه‌ها، فرهنگ‌سازی ازطریق رسانه‌های جمعی، ارائۀ خدمات مشاوره به زوجین جوان، تقویت ارزش‌ها و باورهای دینی در حوزۀ خانواده و معرفی شاخص‌های خانوادۀ مطلوب که می‌تواند الگویی برای جوانان باشد. همچنین در جهت کاربردی‌شدن تحقیقات در این حوزۀ مطالعاتی و باتوجه‌به تنوع رفتارهای فرزندآوری در قومیت‌ها و استان‌های کشور پیشنهاد می‌شود برای کمک به برنامه‌ریزی‌های منطقه‌ای و استانی، مطالعه‌ای تطبیقی در رابطه با عوامل مؤثر بر تمایل به فرزندآوری در استان‌های کشور صورت پذیرد و استان‌ها براساس اولویت عوامل اثرگذار را طبقه‌بندی و برایشان برنامه‌ریزی کنند.

تشکر و قدردانی

از مرکز ایسپا به جهت اینکه داده‌های پیمایش ملی نگرش به ازدواج و تشکیل خانواده را در اختیار قرار دادند کمال تشکر و قدردانی را داریم.

 

[1] Cleland & Wilson

[2] Inglehart

[3] Ajzen

[4] Kaufman & Skirbekk

[5] Speder et al.

[6] Kulu & Hannemann

[7] Adebowale

[8] Castro & Parrado

[9] Kaufman & Skirbekk

[10] Miller et al.

ادیبی سده، م.، ارجمند سیاهپوش، ا. و درویش‌زاده، ز. (1390). بررسی میزان افزایش باروری و عوامل مؤثر بر آن در میان طایفۀ کرد ساکن اندیمشک. مطالعات توسعۀ اجتماعی ایران، 4(1)، 81-98. http://noo.rs/gqE28
اینگلهارت، ر. (1373). تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی (مریم وتر، مترجم). وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
بگی، م. (1400). تمایل به بی‌فرزندی و تک‌فرزندی در میان زوجین تازه ازدواج‌کرده در ایران. پایش، 21(1)، 69-79. http://payeshjournal.ir/article-1-1741-fa.html
بهمنش، ف. و تقی‌زاده، ز. ( 1394). رفتار باروری زنان در الگوهای همسرگزینی: مطالعه ترکیبی توضیحی متوالی [رساله دکترای منتشرنشده]. دانشگاه علوم پزشکی تهران.
حسین‌زاده، ع. ح.، نوح‌جاه، ص. و شریفی، س. م. (1389). بررسی الگوی باروری سن ازدواج و استفاده از روش‌های تنظیم خانواده در بین اقوام مختلف شهرستان اهواز در سال 1388. علوم اجتماعی، 4(8)، 67-96.
ساویدان، پ. (1401). تعدد فرهنگی (مهرگان نظامی‌زاده، مترجم). چاپ سوم. نشر ثالث.
شمس قهفرخی، ف.، عسکری‌ندوشن، ع.، عینی‌زیناب، ح.، روحانی، ع. و عباسی‌شوازی، م. ج. (‌1401). در دو راهی تصمیم به فرزندآوری: واکاوی چالش‌های فردی و اجتماعی فرزندآوری در بستر باروری پایین در شهر اصفهان. جامعهشناسی کاربردی، 33(4)، 1-28. https://doi.org/10.22108/jas.2022.132711.2269
صادقی، ر. و فراش، ن. (1398). تفاوت‌های قومی در ارزش و ترجیح فرزند زنان در شهر ماکو. پرستاری و مامایی، 17(2)، 140-131. http://unmf.umsu.ac.ir/article-1-3526-fa.html
عباسی، ز.، کشاورز، ز.، عباسی‌شوازی، م. ج. و عبادی، ع. (1397). تبیین عوامل تأثیرگذار بر رفتار باروری از دیدگاه متخصصین: یک مطالعه کیفی. کومش، 21(1)، 155-163. http://koomeshjournal.semums.ac.ir/article-1-4001-fa.html
عباسی‌شواری، م. ج.، محمودیان، ح.، صادقی، ر. و قربانی، ز. (1397). تأثیر جهت‌گیری‌های ارزشی-نگرشی بر ایدئال‌های فرزندآوری در ایران. نامه انجمن جمعیت‌شناسی ایران، 13(26)، 37-66. https://dor.isc.ac/dor/20.1001.1.1735000.1397.13.26.2.4
علی‌دوستی، ح.، صفاریان، م. و خواجه، ا. (1403). سیاست‌های تشویقی فرزندآوری و تأثیر آن بر تمایل به فرزندآوری: مطالعه‌ای کمی در شهر اسلام‌آباد‌غرب. علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، 21(1)، 143-174. https://doi.org/10.22067/social.2023.82737.1355
قربانی، ز. (1401). تحولات ترجیحات فرزندآوری و علل آن در ایران بین سال‌های 1383 تا 1394. مطالعات زن و خانواده، 10(3)، 53-76. https://doi.org/10.22051/jwfs.2022.33157.2530
مکوندی، ز.، علی‌دوستی، م.، شفاعیان، م.، و همتی، ف. (1402). عوامل مؤثر بر فرزندآوری در مادران تک‌فرزند و چندفرزند: یک مطالعه مقایسه‌ای. مجله پرستاری و مامایی، 21(5)، 385-393. https://www.sid.ir/paper/1096326/fa
منصوریان، س. م‌.ک. (1380). تبیین انتقال باروری. علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، 16(2)، 25-48.
 
Resources
Adibi-Sadeh, M., Arjomandsiahposh, E., & Darvishzadeh, Z. (2011). Study of the rate of fertility increase and its influencing factors among the Kurdish tribe living in Andimeshk. Journal of Iranian Social Development Studies, 4(1), 81-98. [In Persian]. http://noo.rs/gqE28
Abbasi, Z., Keshavarz, Z., Abbasi-Shavazi, M. J., & Ebadi, A. (2018). Explaining the factors affecting reproductive behavior from the perspective of experts: A qualitative study. Koomesh Journal, 21(1), 155-163. [In persian]. http://koomeshjournal.semums.ac.ir/article-1-4001-fa.html
Abbasi-Shavazi, M. J., Mahmoudian, H., Sadeghi, R., & Ghorbani, Z. (2018). The effect of value-attitudinal orientations on childbearing ideals in Iran. Iranian Demographic Association Letter, 13(26), 37-66. [In Persian]. https://www.jpaiassoc.ir/article_37994.html
Abbasi-Shavazi, M. J., & Hosseini-Chavoshi, M. (2012). Population trends and policies in Iran: A necessity for a comprehensive national population plan. Iranian Demographic Association, 13, 95-117. [In Persian]. http://noo.rs/g4N0B
Alidoosti, H., Safarian, M., & Khajeh, A. (2014). Childbearing incentive policies and their impact on the desire to have children: A quantitative study in the city of Islamabad-e Gharb. Journal of Social Sciences of Ferdowsi University of Mashhad, 21(1), 143-174. [In Persian]. https://doi.org/10.22067/social.2023.82737.1355
Abbasi‐Shavazi, M. J., Morgan, S. P., Hossein‐Chavoshi, M., & McDonald, P. (2009). Family change and continuity in Iran: Birth control use before first pregnancy. Journal of Marriage and Family, 71(5), 1309-1324. https://doi.org/10.1111/j.1741-3737.2009.00670.x
Adebowale, A. S. (2019). Ethic disparities in fertility and its determinants in Nigeria. Fertility Research and Practice, 5(3), 1-16. https://doi.org/10.1186/s40738-019-0055-y.
Ajzen, I. (2005). Attitudes, personality and behavior. (2nd ed.). Maidenhead, Open University Press.
Ajzen, I. (1991). The theory of planned behavior. Organizational Behavior and Human Decision Processes, 50(2), 179-211. http://dx.doi.org/10.1016/0749-5978(91)90020-T
Bagi, M. (2022). Childlessness and one-child intentions among recently married couples in Iran. Payesh, 21(1), 69-79. [In Persian]. http://payeshjournal.ir/article-1-1741-fa.html
Bahmanesh, F., & Taghizadeh, Z. (2015). Women's reproductive behavior in mate selection patterns: A sequential explanatory mixed study [Unpublished doctoral dissertation]. Tehran University of Medical Sciences. [In Persian]
Becker, G. S. (1981). A treatise on the family. Cambridge, MA: Harvard University Press.
Berrington, A. (2004). Perpetual postponers? Women’s, men’s and couple’s fertility intentions and subsequent fertility behaviour. Population Trends, 117, 9–19. https://eprints.soton.ac.uk/34148/1/BerringtonPopTrends2004.pdf
Bongaarts, J. (2001). Fertility and reproductive preferences in post-transitional societies. Population and Development Review, 27, 260-281. https://u.demog.berkeley.edu/~jrw/Biblio/Eprints/Tempo/bongaarts.2001.pdf
Castro, A., & Parrado, E. (2021). Nativity differentials in first births in the United States: Patterns by race and ethnicity. Demographic Research, 46, 37-64. https://doi.org/10.4054/DemRes.2022.46.2
Cleland, J., & Wilson, C. (1987). Demand theories of the fertility transition: An iconoclastic view. Population Studies, 41(1), 5-30. https://doi.org/10.1080/0032472031000142516
Ghorbani, Z. (1401). Changes in childbearing preferences and their causes in Iran between 2004 and 2015. Quarterly Journal of Women and Family Studies, 10(3), 53-76. [In Persian]. doi:  10.22051/JWFS.2022.33157.2530
Hosseinzadeh, A. H., Noohjah, S., & Sharifi, M. (2010). Study of the fertility pattern of marriage age and the use of family planning methods among different ethnic groups in Ahvaz city in 2009. Journal of Social Sciences, 4(8), 67-96. [In Persian]. http://noo.rs/vL7u3
Iacovou, M., & Tavares, L. P. (2011). Yearning, learning, and conceding: reasons men and women change their childbearing intentions. Population and Development Review, 37(1), 89–123. https://doi.org/10.1111/j.1728-4457.2011.00391.x
Inglehart, R. (1994). Cultural transformation in advanced industrial society (M. Weter, Trans.). Ministry of Culture and Islamic Guidance, Center for Cultural Studies and Research. [In Persian].
Kaufman, E. P., & Skirbekk, V. (2012). Go forth and multiply: The politics of religious demography. In J. A. Goldstone, E. P. Kaufmann, & M. Duffy Toft (Eds.), Political Demography: How Population Changes Are Reshaping International Security and National Politics (pp. 194-212). Oxford University Press USA. https://www.sneps.net/RD/uploads/1-Kaufmann&Skirbekk-draft1.pdf
Kulu, H., & Hannemann, T. (2016). Why does fertility high among certain UK-born ethic minority women? Demographic Research, 35, 1441−1488. https://doi.org/10.4054/DemRes.2016.35.49
Lesthaeghe, R., & Surkyn, J. (1988). Cultural dynamics and economic theories of fertility change. Population and Development Review, 14(1), 1–45. http://www.jstor.org/stable/1972499
Lutz, W., & Skirbekk, V. (2005). Policies addressing the tempo effects of low-fertility countries. Population and Development Review, 31(4), 699–720. https://doi.org/10.1111/j.1728-4457.2005.00094.x
Mansoorian, M. K. (2001). Explaining reproductive transfer. Shiraz University Social and Human Sciences Journal, 16(2), 25-48. [In Persian]. https://www.sid.ir/paper/13386/fa
Miller, W., Jones, J., & Pasta, D. (2016). An implicit ambivalence-indifference dimension of childbearing desires in the national survey of family growth. Demographic Research, 34, 203–242. https://doi.org/10.4054/DemRes.2016.34.7
Makondi. Z., Alidosti. M., Shafaeiyan, M., & Hemati. F. (2023). Factors affacting childbearing in mothers of one and multiple children: a comparative study. Journal of Nursing and Midwifery, 5(21), 385-393. [In Persian]
Morgan, S. P., & Taylor, M. G. (2006). Low fertility at the turn of the twenty-first century. Annual Review of Sociology, 32, 375–399. https://doi.org/10.1146/annurev.soc.31.041304.122220
Morgan, S. P., & Rackin, H. (2010). The correspondence between fertility intentions and behavior in the United States. Population and Development Review, 36(1), 91-118. https://doi.org/10.1111/j.1728-4457.2010.00319.x
Saskia, H., Anne, G., Joshua, G., & Buhler, C. (2011). Fertility preferences: What measuring second choices teaches us. Vienna Yearbook of Population Research, 9, 131-156. https://austriaca.at/0xc1aa500e_0x002a70f9.pdf
Savidan, P. (2022). Cultural Pluralism (M. Nezamizadeh, Trans.). Third Edition. Sales Publishing. [In Persian].
Sadeghi, R., & Farash, N. (2019). Ethnic differences in the value and preference of women's children in the city of Maku. Journal of Urmia School of Nursing and Midwifery, 17(2), 131-140. [In Persian]. http://unmf.umsu.ac.ir/article-1-3526-fa.html
Schoen, R., Astone, N. M., Kim, Y. J., Nathanson, C. A., & Fields, J. M. (1999). Do fertility intentions affect fertility behavior? Journal of Marriage and the Family, 61(3), 790-799. https://u.demog.berkeley.edu/~jrw/Biblio/Eprints/%20P-S/schoen.etal.1999.pdf
Shams Gahfarokhi, F., Askari-Nodoushan, A., Eini-Zeinab, H., Ruhani, A., & Abbasi-Shavazi, M. J. (2022). At the crossroad of decision to have children: An analysis of individual and social childbearing challenges in the context of low fertility in Isfahan. Journal of Applied Sociology, 33(4), 1-28. [In Persian]. https://doi.org/10.22108/jas.2022.132711.2269
Speder, Z., & Kapitany, B. (2009). How are time-dependent childbearing intentions realized? Realization, postponement, abandonment, bringing forward. European Journal of Population, 25, 503–523. https://doi.org/10.1007/s10680-009-9189-7
Spéder, Z., Murinkó, L., & Oláh, L. S. (2020). Cash support vs. tax incentives: The differential impact of policy interventions on third. Births in Contemporary Hungary. Population Studies, 74(1), 39-54. https://doi.org/10.1080/00324728.2019.1694165
Thornton, A., Binstock, G., Yount, K. M., Abbasi-Shavazi, M. J., Ghimiri, D. J., & Xie, Y. (2012). International fertility change: New data and insights from the developmental idealism framework. Demography, 49(2), 677-698. http://dx.doi.org/10.1007/s13524-012-0097-9
Van de Kaa, D. J. (2001). Postmodern fertility preferences: From changing value orientation to new behaviour. Population and Development Review, 27, 290-331. https://sid.ir/paper/613181/en