Factors Affecting Attitudes towards Cohabitation among Iranian Youth

Document Type : Research Paper

Authors

1 M.A. in Demography, Department of Demography, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran

2 Associate professor, Department of Demography, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran

3 Professor, Department of Demography, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran

Abstract

Introduction
In previous decades, marriage has been more prevalent, while cohabitation has been largely limited to specific social groups. However, attitudes toward cohabitation are shifting in many countries, resulting in its increased acceptance and prevalence. In Iran, although some young people still hold disapproving views about cohabitation, its occurrence is rising, particularly in major cities like Tehran. The theory of the second demographic transition highlights that growing individualism, secularism, and gender egalitarianism have contributed to the emergence of new family structures, including cohabitation. This article aimed to explore young individuals' perspectives on cohabitation and analyze the factors influencing these attitudes.
 
 
Materials & Methods
This study conducted a secondary analysis of data from the 2020 National Survey of Values and Attitudes of Youth. The data collection tool for this survey was a questionnaire administered through face-to-face interviews. The sample comprised 11,573 individuals aged 18 to 35 years, residing in both urban and rural areas across 31 provinces of the country. A multi-stage sampling method was employed for sample selection. The demographic characteristics of the sample were as follows: the average age of respondents was approximately 27 years. Most participants (about 53%) were unemployed. In terms of religion, the majority of the sample population (89%) identified as Shia Muslims and 74% of respondents resided in urban areas.
The dependent variable was the attitude toward cohabitation measured using a question on a 5-point Likert scale. Independent variables included demographic factors (gender, age, marital status, education level, employment status, ethnicity, religion, and place of residence), family-related factors (economic status of the household, family cohesion, and supervision), attitudes toward marriage and interactions with the opposite sex, and a cultural consumption index. For the multivariable analysis, the Ordinal Logistic Regression test was utilized.
 
Discussion of Results & Conclusion
The findings indicated that approximately 31% of participants held modern views on marriage and its stability, while 55% adopted moderate views and 14% maintained traditional perspectives. About 63% of respondents had a favorable outlook on friendships between girls and boys, whereas around 28% opposed such relationships. Moreover, the data revealed that the majority of respondents did not support cohabitation, with only about 15% expressing a positive attitude toward it. Although the acceptance of cohabitation remained low in Iranian society, the increasing trend compared to the 2015 survey on values and attitudes suggested that this phenomenon could become significant in the future. Consequently, one of the challenges facing marriage and family formation in the coming decades will be the rising trend of cohabitation.
The analysis also showed that individuals with a favorable view of cohabitation were typically male, unmarried, aged 18 to 23 years, unemployed, of Persian ethnicity, and residing in urban areas. Furthermore, the results of the ordinal logistic regression analysis indicated that various demographic factors—such as gender, age, marital status, ethnicity, religion, and place of residence—along with family socioeconomic status, attitudes toward marriage, interactions with the opposite sex, and cultural consumption positively influenced attitudes toward cohabitation. Conversely, the multivariable analysis revealed a significant negative relationship between family cohesion and monitoring and attitudes toward cohabitation. In other words, as family cohesion and oversight increased, favorable attitudes toward cohabitation decreased.
The model demonstrated a relatively good fit, collectively explaining about one-third of the variance in the dependent variable. These findings align with the assumptions of theories related to diffusion, social control, the second demographic transition, and cultural change, which provide suitable explanations for attitudes toward cohabitation.
In conclusion, this study underscored that cohabitation, despite encountering some resistance, presented a significant challenge to the social and cultural norms of Iran. The rise in cohabitation was anticipated to become a key obstacle to traditional marriage and family structures in the years to come. Addressing this issue through awareness-raising initiatives and preventive measures is essential. Given the potential negative impacts of cohabitation on Iranian society, culture, and family well-being, further research in this area is advisable, along with the development of policies to support the marriage of young individuals.

Keywords

Main Subjects


مقدمه و بیان مسئله

خانواده را می‎‌توان نخستین سلول و واحد زندگی اجتماعی دانست که شروع آن، به‎‌واسطۀ ازدواج رسمی و قانونی است. نهادهای ازدواج و خانواده متأثر از تحولات ساختاری، فرهنگی و درمجموع متأثر از موقعیت جوامع درحال گذار از نظام سنتی به نظام مدرن، دگرگونی‌های درخور‌توجهی را به خود دیده‎‌اند. تحولاتی که منجر به ایجاد نگرش‎‌ها و باورهای جدیدی به ازدواج و روابط زناشویی در بین زنان و مردان شده است (فرهمند و همکاران، ۱۳۹۳)؛ درنتیجه، با غالب‌شدن ایده‌های جدید در زمینۀ خانواده و ازدواج، الگوهای رفتاری قدیمی نظیر ازدواج و باروری درحال تغییر و تحول هستند و در بسیاری از موارد، هنجارهای جدیدی جایگزین هنجارهای قدیمی می‌شوند (Wu & Balakrishnan, 1992)؛ از این‌رو، یکی از تغییرات در حوزۀ خانواده، شکسته‌شدن هنجارهای سنتی و پیدایش الگوهای جدید زندگی خانوادگی است. ازدواج در دهه‌های گذشته شیوع بالایی داشت و همباشی اندک و محدود به اقشار خاصی از جامعه بود (Villeneuve-Gokalp, 1991)؛ اما امروزه، نگرش‎‌ها به همباشی در بسیاری از کشورهای دنیا به‌سرعت درحال تغییر است و شیوع آن درحال افزایش است (Thornton & Young-DeMarco, 2001).

باوجود تأثیر تحولات ساختاری در تبیین تغییرات ازدواج و خانواده، برخی پژوهش‌های صورت‌گرفته در کشورهای آسیایی بیانگر این موضوع است که مدرنیزه‌شدن و تحولات ساختاری آن، در جهت تبیین روند و جریان دگرگونی و تحولات ازدواج کافی نیست (صادقی و رضایی، ۱۳۹۸) و به‌جای آن به‌طور مداوم بر تأثیر و اهمیت عوامل فرهنگی، ارزش‎‌ها و نگرش‎‌ها افزوده می‎‌شود؛ ارزش‎‌ها و نگرش‎‌ها در ایجاد رفتار و کنش‎‌های فردی و اجتماعی نقشی جدی دارند؛ بنابراین، می‎‌توان تبیینی از تحولات به‌وجودآمده در حیطۀ طلاق، ازدواج و خانواده را با مطالعۀ نگرش‎‌ها و عقاید نسل جدید به ازدواج و روابط پیش از ازدواج ارائه داد (عظیمی‎‌هاشمی و همکاران، ۱۳۹۴؛ صادقی و رضایی، ۱۳۹۸).

امروزه ازدواج‎‌ها با تأخیر رخ می‎‌دهد و فاصلۀ میان بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی در کشور به حدود 15 سال رسیده و به‌طور مداوم درحال افزایش است و این در شرایطی است که ازدواج تنها روش قانونی و مشروع برای برقراری رابطۀ جنسی در ایران به‎‌ حساب می‎‌آید (آزاد ارمکی و همکاران، ۱۳۹۱). افزایش طلاق و اختلافات زناشویی، مهاجرت و زندگی در کلان‌شهرها و عدم نظارت و کنترل خانواده، فقدان تمکن مالی افراد برای ازدواج و تشکیل خانواده و رواج و گسترش الگوهای جدید روابط جنسی پیش از ازدواج، پاره‎‌ای از تهدیدات پیش‎‌روی بنیان خانواده در ایران است (کریمیان و زارعی، ۱۳۹۵). در این شرایط، شماری از افراد به سراغ روابط کوتاه‌مدت و عاشقانه می‌روند؛ اما خود این روابط عاشقانه در شکل‎‌های پیشرفته و توسعه‌یافته، سبک زندگی همباشی را سبب می‎‌شوند (کریمیان و همکاران، ۱۳۹۴). همباشی یا زندگی مشترک بدون ازدواج شکلی از زندگی مشترک است که در آن زن و مرد بدون ازدواج قانونی و ثبت در اسناد و مدارک با همدیگر زندگی مشترک را شکل می‎‌دهند و با هم رابطۀ جنسی و عاطفی برقرار می‎‌کنند (هادی‌زاده و فرحزادی، ۱۳۹۲). این سبک از زندگی رقیب سرسخت و مهم ازدواج است. همباشی، فارغ از قواعد و ضوابط، آداب‌ورسوم، چهارچوب‌ها و قیود ازدواج است (آزادارمکی و همکاران، ۱۳۹۰؛ ابراهیمی، ۱۳۹۸). این شکل از رابطه ریشه‎‌های عمیقی در غرب دارد و برگرفته از تغییرات اقتصادی و اجتماعی میانۀ قرن بیستم در کشورهای غربی است که علل و عوامل این تغییرات را می‎‌بایست در انقلاب جنسی اواخر دهۀ ۱۹۶۰ در اروپا و آمریکا ریشه‎‌یابی کرد. این انقلاب به‌آهستگی گفتمان جنسی و نگرش، اخلاق و رفتار جنسی را در بیشتر کشورهای غربی با تغییراتی اساسی روبه‎‌رو کرد. بسط و ترویج روابط جنسی پیش از ازدواج در این کشورها یکی از درخور‌توجه‌ترین و بااهمیت‌ترین پیامدهای انقلاب جنسی در غرب است. انقلاب جنسی ازطریق اسطوره‌زدایی از رابطۀ جنسی، آن را تبدیل به امری عادی و معمولی کرد که پیش از ازدواج به‌آسانی می‎‌توان به آن دست یافت. درحال حاضر سبک زندگی همباشی نه‎‌تنها در کشورهای توسعه‌یافته، بلکه در کشورهای درحال‌توسعه هم درحال شیوع و گسترش است؛ به‎‌طوری‌که شماری از این نوع سبک زندگی در کشور‌های آسیایی گزارش شده است (زاهدی اصل و همکاران، ۱۴۰۰).

نکتۀ درخور ‌توجه و مهم این است که ولو اینکه امکان دارد همباشی پیامد بعضی تغییرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یا شیوۀ زندگی امروزین و نوین و بلکه شاید شکلی از انتقاد و مخالفت به وضع ازدواج باشد؛ ولی تداوم و گسترش آن می‎‌تواند مسئلۀ مهم و سد راهی برای ازدواج و تشکیل خانواده در جامعۀ ایران در آینده محسوب شود (حسینی و همکاران، ۱۴۰۰). تحقیقات انجام‌شده در این زمینه حاکی‌از متداول‌شدن این مدل سبک زندگی به‌خصوص در تهران از آغاز دهۀ 1390 به بعد و همچنین روند صعودی آن است (ابراهیمی، ۱۳۹۸). در ایران، باوجود اینکه بسیاری از جوانان هنوز با این سبک زندگی مخالف هستند (امیدوار، ۱۳۹۸)، شیوع آن در برخی از مناطق، به‌ویژه در کلان‌شهرها و به‌خصوص تهران درحال افزایش است؛ ازاین‌رو، همباشی از واقعه‌ای نادر به روابطی سریع بدل شده است.

مطالعه و شناخت نگرش‎‌ به همباشی به‌عنوان بستر و مقدمۀ شکل‎‌گیری سبک زندگی همباشی در جامعۀ ایرانی مهم است. این مطالعه با بررسی و تحلیل نگرش‌های نسل جوان به سبک زندگی همباشی تلاش دارد تا ضمن شناسایی روندها و تفاوت‌های موجود، تصویری روشن از این پدیده ارائه دهد و زمینه‌ساز تدوین سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی مناسب برای مدیریت تغییرات باشد؛ در همین راستا، مطالعۀ پیش‎‌رو به دنبال پاسخ به این سؤال است که نگرش جوانان ایرانی به همباشی چگونه است و چه عواملی بر آن اثرگذارند.

هدف کلی این پژوهش، شناخت نگرش جوانان به سبک زندگی همباشی و عوامل مؤثر بر آن است؛ در این راستا دو هدف زیر بررسی می‌شود:

  • شناخت تفاوت‎‌های نگرش به سبک زندگی همباشی در میان زیرگروه‎‌های مختلف اجتماعی-جمعیتی؛
  • تعیین اثرگذاری عوامل مؤثر بر نگرش جوانان ۱۸ تا ۳۵ سال به سبک زندگی همباشی.

پیشینۀ پژوهش

مطالعات قبلی انجام‌شده در حوزۀ همباشی در دو گروه مطالعات داخلی و خارجی بررسی شد. مطالعات بررسی‌شده، سه گروه الف) مطالعات مربوط به سبک زندگی همباشی، ب) مطالعات مربوط به نگرش به سبک زندگی همباشی و ج) مطالعات مربوط به تمایل و گرایش به سبک زندگی همباشی را در برمی‌گیرد. مطالعات صورت‌گرفته در گروه الف، ابعاد مختلفی از پدیدۀ سبک زندگی همباشی همچون تجربۀ زیستۀ همباشان، علل و عوامل بروز این پدیده، وضعیت زندگی همباشان، انواع این روابط، آسیب‎‌ها و پیامدها و چالش‎‌های این سبک از زندگی را بررسی کرده است و از رویکرد کیفی استفاده کرده‎‌اند. مطالعات موجود در گروه ب، نوع نگرش به سبک زندگی همباشی و عوامل اثرگذار بر نگرش به این سبک زندگی را با رویکردهای کمّی و کیفی بررسی کرده‎‌اند. همچنین مطالعات گروه ج، تمایل و گرایش به این مدل زندگی را در برمی‌گیرد و با رویکرد کیفی صورت گرفته‎‌اند که در جدول‎‌ 1 به‌طورخلاصه به آنها اشاره شده است.

جدول 1- مرور مطالعات پیشین در حوزۀ همباشی

Table 1- Summary review of previous studies on cohabitation

الف) مطالعات مربوط به سبک زندگی همباشی

ردیف

نویسنده

سال

ابعاد و عوامل بررسی‌شده

۱

آزاد ارمکی و همکاران

۱۳۹۰

شش دسته از الگوی روابط جنسی پیش از ازدواج در ایران: الف) گفتمان پیشامدرن: ۱. روابط آزاد (روسپی‌گری)؛ ۲. روابط صیغه‌ای [روابط غیرعاشقانه]؛ ب) گفتمان مدرن: ۳. روابط مبتنی‌بر فریب [روابط ضدعاشقانه]؛ ۴. روابط دوست‌دختر-دوست‌پسر و ۵. روابط هم‌خانگی [روابط عاشقانه]؛ ج) گفتمان پسامدرن: ۶. عشق سیال.

2

آزاد ارمکی و همکاران

۱۳۹۱

علل و انگیزه‎‌های هم‌خانگی: تغییرات اقتصادی (گسترش نظام سرمایه‌داری و افزایش ناامنی شغلی)؛ تغییرات فرهنگی (بازاندیشی، آرمان‌زدایی از سنت، پیدایش ارزش‎‌های جدید، افزایش ارزش استقلال و آزادی فردی، لیبرالیسم اخلاقی، احساس آنومی، شکل‌گیری گرایش‎‌های روشن‌فکرانه، الگوهای جدید همسریابی)؛ ورود عناصر نوسازی (ورود رسانه‌های جهانی (ماهواره و اینترنت)، افزایش امکانات ارتباط شخصی و پنهان (چت، اس‌ام‌اس)؛ آموزش مدرن (گسترش دانشگاه‎‌ها)، کلان شهرنشینی و فرصت گمنامی)؛ تغییرات خانواده (ورود دختران به عرصه‎‌های اجتماعی (دانشگاه و محیط کار)، تسهیل روابط دختر و پسر، افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق، کاهش کنترل خانواده بر فرزندان، شکاف نسلی، شبکۀ گروه‎‌های دوستی سوژه)

3

هادیزاده و فرحزادی

۱۳۹۲

عوامل مؤثر در شروع این شیوۀ زندگی: مشکلات خانوادگی، ترس از تنهایی، هیجان‌طلبی، نیاز به استقلال، ترس از ازدواج سنتی و مراسم سنتی آن، احساس علاقه‌مندی، رهایی از محدودیت‎‌های اجتماعی؛ نگرانی‎‌هایی که برای افراد مطالعه‌شده وجود داشتند که در زندگی مشترک دیده نمی‎‌شوند: داشتن استقلال، عدم دخالت اطرافیان در زندگی خصوصی افراد، دشواری‎‌های موجود بر سر راه ازدواج نظیر مشکلات اقتصادی و مالی، فرایند خواستگاری تا ازدواج، مهریه، کنارآمدن با خانوادۀ همسر، تعهدات وابسته به نقش همسری.

4

ایرانخواه و همکاران

۱۳۹۴

عوامل بروز این پدیده: شدت‌گرفتن تمایل به تحصیل، تغییرات ایجادشده در نحوۀ ایجاد، نوع و میزان روابط، عدم توانایی جامعه در پاسخ مناسب به نیاز ازدواج‌کردن در افراد، تغییرات کلان اجتماعی و فرهنگی، تغییر و ضعیف‌شدن نگرش‎‌ها، باورها، ارزش‎‌ها و اعتقادات دینی، تأثیرات منفی حاصل از شرایط بد اقتصادی، عدم ازدواج به‌موقع، فراهم‌نبودن شرایط ازدواج، کم‌کاری و عدم برنامه‎‌ریزی کلان، برای تسهیل امر ازدواج و عدم آینده‌نگری؛ پیامدها: تهدید تشکیل‌شدن و برقراری نظام خانواده و همچنین آیندۀ زنان، تأثیرات منفی بر اخلاق، تربیت و اجتماع در حوزۀ کلان، کاهش جمعیت و همه‌گیرشدن این سبک جدید زندگی مشترک.

5

صفری

۱۳۹۴

شرایط زمینه‎‌ای: تهران شهر بی‌نظارت، تقلیل کارکرد و اهمیت خانواده، مهاجرت؛ شرایط علّی: دید منفی به ازدواج مرسوم، باورهای فمینیستی و عدم اعتقاد و پایبندی به ارزش‎‌های دینی جامعه؛ شرایط میانجی: درگیری در فرایند عاشقانه، آشنایی با ازدواج سفید؛ پیامدها: ازدواج سفید رابطۀ برابر، ازدواج سفید رابطۀ با پایان باز، تجربۀ رضا‎‌یت‎‌بخش از این سبک زندگی، موانع داخلی رابطه، محدودیت‎‌های خارجی رابطه به‎‌عنوان تعاملات و تحمل ضرر و زیان ناشی از اتمام رابطه و ازدواج یا قول به ازدواج در جهت برطرف‌کردن موانع خارجی؛ مقولۀ هسته‎‌ای: ازدواج سفید رابطه‎‌ای کم‌دوام ناشی از تضاد ارزش‎‌های مدرن با سنتی در بستر کلان‌شهر.

6

کریمیان و زارعی

۱۳۹۵

مقوله‎‌های به‌دست‌آمده از وضعیت زنان هم‎‌خانه: رضایت نسبی از رابطه، تعهد متقابل ضعیف، کیفیت پایین رابطه، ترس از قضاوت خانواده و جامعه، آسیب‎‌های شخصی، رابطۀ معامله‌گونه و نداشتن تصمیم برای ازدواج.

7

فرامرزی و همکاران

۱۳۹۶

شرایط علّی: ناکامی در ازدواج، ریسک‌پذیری ازدواج، گسست از خانواده، تعهدات پرتکلف ازدواج، رشد فردگرایی، اصالت نیازهای جنسی و عاطفی، سنت‌گریزی؛ شرایط مداخله‌گر: ترس از بی‌خانمانی، لذت‌جویی؛ راهبردها: رشد همباشی، رشد سبک‌های نوین زندگی؛ پیامدها: شکستن ساختارهای سنتی خانواده، عدم تمایل به ازدواج، عدم تمایل به فرزندآوری، هنجارشکنی، بالارفتن سن ازدواج، تعارض با قانون، امنیت اقتصادی، برآورده‌شدن نیازهای جنسی و عاطفی.

8

امیدوار و همکاران

۱۳۹۷

شرایط علّی: فاصلۀ بین بلوغ جنسی و اقتصادی، فردگرایی، تفاوت نسلی، بازاندیشی، درنظرگرفتن هزینه-سود؛ شرایط زمینه‎‌ای: تغییر سبک زندگی، تقدس‌زدایی از ازدواج، مهاجرت شغلی-تحصیلی؛ شرایط مداخله‎‌گر: آشناشدن با سبک زندگی همباشی، تجربۀ دوستی با جنس مقابل، داغ ننگ؛ راهبردها: بازتعریف نقش‎‌های جنسیتی، رضایت‌بخش بودن زندگی همباش‎‌ها؛ پیامدها: الف) فردی: آسیب‌پذیری دختران، عدم ثبات (تعهد) در زندگی همباش‎‌ها و ب) اجتماعی: کاهش کارکرد خانواده، کاهش تعاملات اجتماعی.

9

رمضانی‌فر و آدیش

۱۳۹۷

عوامل گرایش به ازدواج سفید: وضعیت اقتصادی، مشکلات مربوط به طلاق، کاهش کنترل والدین، نیازهای جنسی و عاطفی، جهانی‌شدن، فردگرایی، کم‌رنگ‌شدن اعتقادات دینی و دوستان؛ محدودیت‎‌های این سبک زندگی: عدم‌پذیرش ازسوی جامعه و خانواده، فقدان حمایت قانونی و داشتن رابطۀ پنهانی.

10

امیدوار

۱۳۹۸

شرایط علّی: بی‎‌تفاوتی عاطفی، تفاوت نسلی، بازاندیشی، هزینه-سود؛ شرایط زمینه‎‌ای: فاصلۀ بین بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی؛ مهاجرت شغلی-تحصیلی، تجربۀ زندگی مجردی؛ شرایط مداخله‎‌گر: تغییر سبک زندگی، تقدس‎‌زدایی از ازدواج؛ داغ ننگ؛ استراتژی‎‌ها: آشنایی با همباشی، تجربۀ دوستی با جنس مقابل، بازتعریف نقش‎‌های جنسیتی، تقسیم هزینه‎‌های زندگی بین دو طرف، رفع موقت نیازها؛ پیامدها: آسیب‎‌پذیری دختران و پسران، داغ ننگ، عدم ثبات در زندگی همباش‎‌ها، کاهش تعامل اجتماعی، کاهش کارکرد خانواده.

11

سبحانی‌نیا

۱۳۹۹

سوق‎‌دهنده‎‌های جوانان به‌سوی همباشی: ارضای موقتی امیال، مشکلات شخصیتی، فردزدگی و تفکرات روشن‌فکرمآبانه در کنار تنهایی، کمبودهای عاطفی در خانواده، لذت‎‌گرایی به دلیل غلبۀ نیازهای جنسی و تنوع‎‌طلبی، حس پیوندجویی و مهرطلبی برای رفع نیازهای عاطفی و احساسی؛ عوامل پنهانی‌بودن این رابطه: تناقض در پذیرش همباشی و محدودیت‎‌های قانونی؛ پیامدها: تجربۀ استرس‎‌های ناشی از غیرقانونی بودن، پنهانی‌بودن، تنزل سلامت جسمی و روانی فرد.

12

زاهدی اصل و همکاران

۱۴۰۰

هشت مضمون اصلی به‌دست‌آمده: احساس برابری جنسیتی و استقلال و آزادی عمل در عرصۀ تعادل جنسیتی، نگرش منفی به ازدواج، تغییر نگرش به باکرگی و نقش‎‌های جنسیتی، طرد و انزوای اجتماعی، ترس از افشای رابطه، نبود احساس امنیت در رابطه، نگرانی از بارداری، پرخطر و خشونت‌آمیز بودن رفتارها.

13

چیت‌ساز

۱۴۰۱

همباشی در ایـران در میـان طبقـات متوسـط شـهری، گروه‎‌های سنی جوان و تحصیل‌کردگان دانشـگاهی رواج یافتـه اسـت. بررسی داده‎‌های نگرش‌سنجی حاصل از پیمایش‎‌های ملی در دهۀ نود نشـان از افزایش موافقت با این پدیـده در سـطح نگرشـی دارد. حداقل با دو سـنخ از همباشی در ایران روبه‌رو هستیم: سنخ اول بیشتر در قالب نوعی الگوی روابـط پـیش از ازدواج قابل‌طبقه‌بندی است و سنخ دوم همباشی به‌عنوان بدیل ازدواج محسـوب می‎‌شود.

14

مطلق و قریشی

۱۴۰۱

عوامـل اقتصـادی (بیکـاری و نداشتن امنیت شغلی، هزینه‎‌های ازدواج)، عوامل حقوقی و قانونی (مسـئولیت در ازدواج و ناعادلانه‌بـودن قـرارداد ازدواج و مهریـۀ سـنگین، ضـمانت اجـرای حقوقی و عدم مسئولیت در همباشی بین طرفین) و عوامل اجتماعی (تغییرات اجتماعی: نیازهای عاطفی و کم‌رنگ‌شدن باورهای مذهبی و اخلاقی، تعارض‎‌های نسـلی، تضاد فرهنگی، تغییر سبک زنگی و ناهنجاری‎‌های جنسی)

ب) مطالعات مربوط به نگرش به همباشی

15

مکوندی

۱۳۹۶

شرایط اقتصادی، شرایط خانوادگی، پایبندی به قوانین و آداب‌ورسوم ازدواج، دینداری، شبکۀ روابط، نیازهای جوانان، فردگرایی، سن، جنسیت، تحصیلات، وضعیت اشتغال، درآمد، منطقۀ محل سکونت، توجه والدین به نیازهای عاطفی، موافقت والدین در تسهیل روابط دختر و پسر، اختلاف نگرش با والدین درخصوص شیوۀ انتخاب همسر، صحبت‌کردن والدین پاسخ‌گویان با آنان درخصوص مسائل مذهبی و اخلاقی، کنترل رفتار فرزندان توسط والدین، اعتقاد جوانان به مهریه، اعتقاد جوانان به طلاق، اعتقاد جوانان به مراسم ازدواج، میزان اعتقاد دینی جوانان، اعتقاد به پیامدهای دینداری جوانان، برگزاری مناسک مذهبی جوانان، ارتباط با دوستان و خویشاوندان خارج از کشور، نیازهای جنسی، استقلال‌طلبی جوانان، تجربه‌اندوزی جنسی جوانان، خودمحوری جوانان، سودجویی جوانان، لذت‌گرایی جنسی.

16

امیدوار

۱۳۹۸

نزدیک به ۹۷درصد از پاسخ‌گویان با زندگی دختر و پسر بدون ازدواج مخالف هستند. میزان نگرش مثبت به رابطۀ همباشی برای مردان بیشتر از زنان، برای جوانان بیشتر از سایر گروه‎‌های سنی، برای افراد مجرد بیشتر از متأهلین، برای افراد ساکن در شهر بیشتر از روستا و برای افراد محصل و دانشجو بیشتر از سایرین بوده است. همچنین، هرچه سطح تحصیلات بالاتر رفته، نگرش مثبت به رابطۀ همباشی افزایش ‌یافته است.

17

زمانی و حلاج‌زاده

۱۳۹۸

رشتۀ تحصیلی، پذیرش هم‌بالینی ازسوی جامعه، دوستان، فامیل و آشنایان، موافقت خانواده با هم‌بالینی فرد، تصور فرصت شناخت طرفین، ترس از طلاق رسمی و دوری از مسئولیت اقتصادی ازدواج رسمی.

18

صادقی و رضایی

۱۳۹۸

فردگرایی، برابرگرایی جنسیتی، عرفی‌شدن، میزان استفاده از رسانه‎‌های فرامرزی (ماهواره و اینترنت)، پایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد.

19

فروتن

۱۳۹۸

متغیرهای جمعیت‌شناختی پایه (سن، وضع تأهل، وضع سکونت و...)، متغیرهای مربوط به مؤلفه‌های دین و دینداری و متغیرهای معطوف به نگرش جنسیتی.

20

حسینی و همکاران

۱۴۰۰

تضاد مذهبی، تعارض فرهنگی، مغایرت قانونی، تقابل هنجاری، غیرعقلانیت، عقلانیت، بازی نقش.

21

رسولی

۱۴۰۰

الف) شرایط اقتصادی (فقر، سرپرست خانوار بودن، حرف مردم، گرایش جنسی، نداشتن سرمایه)؛ ب) شرایط اجتماعی و فرهنگی (سن ازدواج بالا، اعتیاد پدر، ترس از حرف مردم و عدم حمایت خانواده)؛ ج) شرایط روانی (خیانت به یکدیگر، عدم تعهد در زندگی، اختلالات روحی و روانی، اختلالات جنسی و مشکلات خانوادگی).

22

Wu & Balakrishnan

1992

ویژگی‌های مختلف اجتماعی-اقتصادی، فرهنگی و جمعیتی زنان (سن پاسخ‌گو، وضعیت تأهل، محل سکونت روستایی/شهری، سطح تحصیلات، وضعیت نیروی کار، منطقۀ محل سکونت، مذهب، دینداری و تعداد فرزندان مدنظر)

23

Axinn & Thornton

1993

نگرش والدین و رفتار فرزندان متغیر، پیشینۀ مادر (سن مادر در هنگام ازدواج، اینکه آیا او بارداری قبل از ازدواج داشته یا نه و تجربۀ او دربارۀ طلاق و ازدواج مجدد)، تجربۀ ایجاد پیوند فرزندان، پیشرفت تحصیلی مادر و پیشرفت تحصیلی پدر.

24

Clarkberg & et al.

1995

الگوهای کاری، درآمد، رفتار با پول، استفاده از اوقات فراغت، روابط اجتماعی با خانواده، نقش‎‌های جنسیتی.

25

Lye & Waldron

1997

مصرف‎‌گرایی، نگرانی‎‌های اجتماعی، باورهای سیاسی، محافظه‎‌کار و دینداری

چهار فرضیه: فرضیۀ نگرانی‎‌های اجتماعی، فرضیۀ ایدئولوژی سیاسی، فرضیۀ نیازهای مرتبۀ بالاتر و فرضیۀ مصرف‎‌گرایی

26

Williams et al.

2007

جنسیت، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، خانواده، محل سکونت، مشارکت مذهبی، نگرش‎‌های آزادانه‎‌تر به مسائل

27

Gubernskaya

2008

وضعیت تأهل

28

Willoughby & Carroll

2012

متغیرهای جمعیت‎‌شناختی (سن، دینداری، نژاد، وضعیت تأهل والدین و جنسیت، تاریخچۀ هم‎‌خانگی، نگرش به ازدواج، نگرش‎‌های جنسی و رفتارهای رابطه‎‌ای

29

Brown & Wright

2015

هم‌گروهی گروه‎‌های 10ساله، جنسیت، نژاد، وضعیت تأهل، تحصیلات، درآمد، حضور مذهبی و داشتن فرزند

30

Shields-Dutton

2016

هم‌گروهی تولد (نسل خاموش، بیبی بومرها، نسل x و کوهوت هزاره)، جنسیت، درآمد، تحصیلات، نژاد و قومیت، ایدئولوژی سیاسی، اقامت منطقه‎‌ای، متغیرهای شاخص دورۀ زندگی: جداشده، وجود کنترل بارداری، همیشه بیکار، داشتن فرزند در خانه

31

Landor & Halpern

2016

جنسیت و نژاد و قومیت

32

Kogan & Weißmann

2019

پیشینۀ مذهبی و دینداری، مشخصه‎‌های جمعیتی و اجتماعی (سن، جنسیت، منشأ قومی، سابقۀ مهاجرت و وضعیت اجتماعی-اقتصادی والدین)

33

Addah-Temple et al.

2021

تأثیر همسالان و نوع مؤسسۀ عالی

ج) مطالعات مربوط به تمایل و گرایش به همباشی

34

کریمیان و همکاران

۱۳۹۴

آمادگی برای ازدواج و نگرانی از پیامدهای آن، مزایای اقتصادی، نیازهای عاطفی و جنسی، نگرانی از پیامدهای طلاق، کم‌رنگ‌شدن نقش نظارتی و حمایتی خانواده، آزمودن سازگاری و ازدواج آزمایشی

35

افراشته و فرمانفرمایی

۱۳۹۶

تغییرات اقتصادی، رسانه‎‌های جهانی، تغییرات فرهنگی و تغییرات اجتماعی

36

نصرتی‌نژاد و بهرامی

۱۳۹۶

در سطح کلان: سیاست‎‌های لیبرالیستی و نئولیبرالیستی، کالایی‌شدن و سیالیت زندگی مدرن؛ در سطح میانه: وضعیت خانوادگی، فرهنگ و دین؛ در سطح خرد: آسودگی خاطر طرفین، عقلانیت اقتصادی، سن، جنسیت و تحصیلات

37

دانش و همکاران

۱۳۹۷

جهانی‌شدن، تغییر ارزش‎‌های دینی در بین جوانان، تغییرات ساختاری به‌وجودآمده در جامعه و تغییر سبک زندگی

38

ابراهیمی

۱۳۹۸

شرایط علّی: تغییر نگرش جوانان به ازدواج و ارزش‎‌های خانوادگی، تقدم بلوغ جنسی بر بلوغ اجتماعی، نگرانی از آینده؛ زمینه‎‌ها و بسترها: زمینه‎‌های خانوادگی، تجربیات ناموفق با جنس مخالف، ضعف اعتقادات دینی؛ شرایط مداخله‎‌گر: رسانه و فضای مجازی، عضویت در گروه‎‌های دوستی دارای تجربۀ هم‌خانگی؛ توجیه‌سازی و مقصرانگاری جامعه و خانواده، ناکارآمد خواندن هنجارهای رسمی و غیررسمی؛ پیامدها: کاهش سرمایۀ اجتماعی جوانان، تغییر روند عادی زندگی، کاهش تمایل به ازدواج و ازدست‌دادن فرصت‎‌های ازدواج، سقط‌جنین و بیماری‎‌های مقاربتی

باتوجه‌به مرور پیشینۀ پژوهش بیشتر مطالعات انجام‌شده در حوزۀ نگرش به همباشی مطالعاتی هستند که در کشورهای توسعه‌یافته و اروپایی انجام شده‎‌اند و باتوجه‌به این نکته که ایران کشوری درحال‌توسعه و آسیایی با مذهب و شرایط و بسترهای متفاوتی است، تعمیم‌یافته‌های این مطالعات به کشور ایران و علاوه‌برآن سیاست‎‌گذاری و تصمیم‎‌گیری براساس این یافته‎‌ها مشکل است. همچنین در کشور ما مطالعات مختلفی در حوزۀ سبک زندگی همباشی انجام شده است؛ اما بیشتر این مطالعات، این پدیده را در سطح منطقه‎‌ای و با استفاده از روش کیفی و از جنبه‎‌هایی ازقبیل مطالعۀ تجربۀ زیسته یا مطالعۀ چالش‎‌ها و پیامدهای این نوع سبک زندگی بررسی کرده‎‌اند و کمتر پژوهشی در سطح ملی و ازنظر جمعیت‎‌شناختی به مطالعۀ کمّی این پدیده و نگرش‎‌ به آن پرداخته است.

چارچوب نظری

در تبیین تغییرات نگرشی به همباشی نظریه‎‌های مختلفی در حوزۀ جامعه‎‌شناسی مطرح شده است. براساس نظریۀ کاشت، رسانه‎‌های جمعی اثر جدی و کارآمدی بر نگرش‎‌ها، عقاید یا باورها و قضاوت‎‌های افراد مصرف‌کننده دربارۀ جهان اجتماعی دارند. این نظریه یکی از شکل‎‌های تأثیر رسانه‎‌ها در سطح شناختی است و به این مسئله ربط دارد که در معرض رسانه‎‌ها قرارگرفتن می‎‌تواند تا چه اندازه باورها و نگرش‎‌های همگان دربارۀ واقعیت خارجی را شکل دهد. نظریۀ کاشت، رسانه‎‌های جمعی ازجمله اینترنت را عامل اجتماعی‌شدن می‎‌داند. طبق نظر گربنر رسانه‎‌ها در رایج‎‌سازی و تثبیت سبک‎‌های گوناگون زندگی نقش محوری و برجسته دارند. گربنر معتقد است رسانه‎‌ها، نگرش‎‌ها و ارزش‎‌های موجود در فرهنگ را تقویت کرده و این ارزش‎‌ها را در بین اعضای فرهنگ تبلیغ می‎‌کنند و رواج می‎‌دهند و این ارزش‎‌ها را به هم وصل می‎‌کنند و بدین‌طریق رسانه‎‌ها بر نگرش‎‌ها و عقاید و افکار عموم دربارۀ واقعیت تأثیر می‎‌گذارند. طبق نظریۀ کاشت می‎‌توان نتیجه گرفت که مدت، میزان و نوع محتوای رسانه‎‌ها بر فرد اثرگذار است (شمسی، ۱۳۹۵؛ امام‌جمعه‎‌زاده و همکاران، ۱۳۹۲). «اشاعه روندی است که توسط آن نگرش‎‌ها و ارزش‎‌های نوین در بین افراد و گروه‎‌های اجتماعی بسط پیدا می‎‌کند.» (Bongaarts & Watkins, 1996). نظریۀ اشاعه بر ماهیت جدید و ابتکاری نگرش‎‌ها و اعمال و کنش‎‌های درحال گسترش تأکید دارد؛ بنابراین، طبق این نظریه‎‌ها استفاده از رسانه‎‌ها و وسایل فرهنگی موجب تغییر در درک و فهم افراد از روابطشان می‎‌شود؛ بنابراین، این پیدایش نگرش‎‌های جدید موجب تغییر نگرش افراد به ازدواج می‎‌شود که یکی از انواع روابط بین انسان‎‌ها است و موجب سست‌شدن ارزش‌های سنتی نسبت‌به ازدواج و پیدایش نیازهای مدرن و الگوهای نوین جایگزین ازدواج می‎‌شود که یکی از آنها سبک زندگی همباشی است.

رویکرد گذار جمعیتی دوم را نخستین‌بار رون لستهاق [1]و ون دکا [2]مطرح کردند. مقصود و هدف آنها از طرح این نظریه، توجه به تغییر و تحولات متوالی و پی‌درپی باروری، تشکیل خانواده و سبک زندگی همباشی است که از سال‎‌های اواخر دهۀ ۱۹۶۰ در بیشتر کشورهای شمال و غرب اروپا آغاز شده بود (Lesthaeghe, 2014 & 2020). یکی از اصلی‎‌ترین اثرات جمعیتی این دگرگونی در کشورهای ثروتمندتر، نزول باروری به سطح پایین‎‌تر از جانشینی است؛ اما طبق نظر ون دکا این دگرگونی بیشتر ناشی از آزادی و استقلالی است که افراد (به‌خصوص زنان) کسب می‎‌کنند تا آنچه که تمایل دارند انجام دهند؛ به همین دلیل به‌جای الگوی بزرگ‌شدن، ازدواج و فرزندآوری، این گذار با تأخیر در ازدواج، افزایش زندگی مجردی، زندگی مشترک و سکونت طولانی‎‌تر در خانواده همراه بوده است؛ علاوه‌براین، سیر صعودی ازهم‌گسیختگی در ارتباطات خانوادگی موجب افزایش نرخ طلاق و جدایی بین همسران شده و تجدید ساختار خانواده از سمت ازدواج دوباره به زندگی مشترک بدون ازدواج رفته است. براساس این تئوری خانواده و روابط زناشویی در عصر معاصر به‌خصوص در جوامع صنعتی دچار تغییرات اساسی شده است. پدیده‎‌هایی نظیر تغییر در الگوی باروری و فرزندآوری، سیر صعودی طلاق، تغییر در شکل و الگوی ازدواج (تجرد قطعی و سبک زندگی همباشی) نتایج تغییر و تحولات خانواده باتوجه‌به رویکرد گذار جمعیتی دوم به شمار می‎‌آیند. این نظریه به اثرات یکنواخت عوامل اقتصادی و اجتماعی (به‌خصوص کاهش کنترل هنجاری و رشد استقلال اقتصادی زنان)، فرهنگی و تکنولوژی و ارتباطات نوین بر تحولات رخ‌داده در الگوی ازدواج و گسترش سبک زندگی همباشی اشاره دارد. ترکیب عوامل مذکور با همدیگر، موجب جهت‎‌گیری نگرش‎‌ها، علایق و انتخاب‎‌های افراد به‌سوی فردگرایی و استقلال شده‎ است و به‌تبع تغییر و تحول در الگوی ازدواج را به دنبال دارند (Lesthaeghe, 2014 & 2020). براساس نظریۀ گذار جمعیتی دوم، رشد صعودی استقلال فردی در حیطه‎‌های مذهبی، اخلاقی و سیاسی دارای نقش محوری و برجسته‎‌ای در تغییر و تحولات رخ‌داده در شکل‎‌گیری و ایجاد خانواده است. سیر نزولی ازدواج و گسترش الگوهای جایگزین ازجمله سبک زندگی همباشی را می‎‌توان مظهر نگرش ناهماهنگ و ناسازگار و اعلام مخالفت به منابع اقتدار و علاوه‌برآن روشی در جهت ابراز آزادی و استقلال فردی در برابر قراردادها و سنت و قانون تلقی کرد (حبیب‎‌پور گتابی و غفاری، ۱۳۹۰؛ Rosina & Fraboni, 2004).

 طبق نظریۀ تغییرات فرهنگی-ارزشی اینگلهارت[3] هنگامی که جامعه‎‌ای صنعتی می‎‌شود، در امان ‌ماندن از تغییرات ارزشی و فرهنگی در این راه اجتناب‌ناپذیر است؛ تغییر و تحولاتی مانند دگرگونی خانواده، کم‌شدن باروری، افزایش امید زندگی، افزایش مشارکت سیاسی و سست‌شدن باورها و عقاید مذهبی و کم‌رنگ‌شدن ارزش‎‌ها و هنجارهای سنتی (حقیقتیان و دارابی، ۱۳۹۴). طبق نظر وی در جوامع سنتی با نوعی تغییرات ارزشی اساسی روبه‌رو هستیم (امیدوار، ۱۳۹۸). گذار از جامعۀ ماقبل صنعتی به جامعۀ صنعتی تحولاتی را در تجربیات و نگرش‎‌های افراد ایجاد می‎‌کند و تشکیل جامعۀ فراصنعتی، ظهور باروها و نگرش‎‌های جهانی و توجه به خرد ابزاری و کم‌رنگ‌شدن ارزش‎‌های صنعتی را تحریک می‎‌کند (حقیقتیان و دارابی، ۱۳۹۴). طبق نظر اینگلهارت و ولزل در هر جامعه‎‌ای زمانی که سطح تحصیلات افزایش می‎‌یابد، تضعیف و افول عقاید و باورهای دینی و سنتی در برابر عقاید و باورهای عقلانی و سکولار اجتناب‌ناپذیر است (اینگلهارت و ولزل، ۱۳۹۴)؛ بدین‌گونه گزاره‎‌های دینی در کشف حقیقت و تبیین پدیده‎‌های جهان هیچ نقش عمده‎‌ای نداشته‎‌اند؛ بنابراین، توان کمک به درک انسان از هستی و پدیده‎‌های آن را ندارند و به‌تبع آن در کنترل انسان بر پدیده‎‌ها هم اثر و نقش عمده‎‌ای ندارند (حقیقتیان و دارابی، ۱۳۹۴)؛ بنابراین، طبق نظر اینگلهارت این فرایند و جریان موجب تغییر در نگرش افراد جامعه به ازدواج می‎‌شود و نگرش آنها به مسائلی همچون رابطۀ دوستی دختر و پسر، سبک زندگی همباشی، طلاق، سقط‌جنین و... آزادانه‎‌تر است.

نظریۀ کنترل اجتماعی بر این تأکید دارد که «کژرفتاری نتیجۀ کنترل اجتماعی» است. کنترل اجتماعی دربرگیرندۀ روش‎‌ها، سیاست‎‌ها و ابزارهایی است که جامعه به‌منظور واداشتن مردمش به هماهنگی و پرهیز و پیشگیری از ناهماهنگی و تناقض استفاده می‎‌کند؛ چون زندگی به‌طورکلی مملو از فتنه، نیرنگ و وسوسه است. مردم فقط به دلیل اینکه جامعه می‎‌تواند رفتارشان را کنترل کند، با هنجارهای اجتماعی هم‌نوا هستند (ستوده، ۱۳۸۰). ازنظر دورکیم اگر کنترل اجتماعی در جامعه سخت و سنگین باشد، ممکن است اعضای آن با ارزش‎‌ها و هنجارهای اجتماعی هماهنگ شوند؛ اما اگر کنترل اجتماعی در جامعه سست و ضعیف باشد، احتمالاً مردم به سمت «کژرفتاری» و آسیب‎‌ها و انحرافات اجتماعی جذب می‎‌شوند (ستوده، ۱۳۸۰). طبق این تئوری، نگرش به سبک زندگی همباشی و رابطه با جنس مخالف در خارج از چارچوب ازدواج به‌مثابه یک رفتار غیرعادی و خلاف عرف شناخته می‌شود و به دلیل اینکه این‌چنین گرایشی در افراد ایجاد نشود باید فرایند جامعه‎‌پذیری در مراحل گوناگون توسط خانواده، دوستان و رسانه‎‌های گروهی کنترل شود (شمسی، ۱۳۹۵)؛ بنابراین، براین‌اساس می‎‌توان تبیین کرد که کاهش مراقبت و نظارت والدین بر فرزندان موجب پیدایش سبک زندگی همباشی می‎‌شود.

پژوهش حاضر برای بررسی نگرش جوانان به سبک زندگی همباشی، از ترکیبی ازنظریه‎‌های مذکور بهره گرفته است. نظریۀ گذار جمعیتی دوم تأکید دارد که افزایش فردگرایی، سکولاریسم، و برابری‎‌گرایی جنسیتی به گسترش الگوهای جدید زندگی خانوادگی مانند همباشی منجر شده است. براساس نظریۀ تغییرات فرهنگی-ارزشی اینگلهارت، تغییرات اقتصادی و فرهنگی باعث کاهش پایبندی به ارزش‌های سنتی و افزایش پذیرش ارزش‌های مدرن می‌شود. نگرش افراد به ازدواج، روابط دوستی پیش از ازدواج و سبک زندگی همباشی به‌طور مستقیم متأثر از تغییرات فرهنگی-ارزشی قرار دارد. براساس نظریۀ کنترل اجتماعی، نظارت و انسجام اجتماعی و خانوادگی نقش مهمی در کنترل رفتارهای فردی دارد. کاهش نظارت خانواده و ضعف انسجام خانوادگی می‌تواند پذیرش رفتارهای غیرسنتی ازجمله همباشی را افزایش دهد؛ درنهایت، براساس نظریات کاشت و اشاعه رسانه‌ها و مصرف کالاهای فرهنگی در تغییر نگرش‌ها و رفتارها نقش زیادی دارند. رسانه‌ها ازطریق ترویج الگوهای زندگی مدرن بر نگرش افراد به روابط پیش از ازدواج و سبک زندگی همباشی تأثیر می‌گذارند.

بنابراین، براساس نظریات مذکور مدل نظری پژوهش به‌صورت شکل 1 ترسیم شده است. هرکدام از متغیرهای مستقل به‌صورت مستقیم بر نگرش به همباشی اثر می‎‌گذارند. همچنین این متغیرها در ارتباط با یکدیگر و به‌صورت غیرمستقیم و ازطریق اثرگذاری بر متغیر جهت‎‌گیری ارزشی-فرهنگی بر نگرش به سبک زندگی همباشی اثرگذار هستند.

شکل 1- مدل نظری-تحلیلی تحقیق

Graph 1- Analytical framework of the study

روش و داده‎‌ها

مطالعۀ حاضر، پژوهشی توصیفی-تحلیلی از نوع تحلیل ثانویه است. داده‎‌های استفاده‌شده در این پژوهش، پیمایش ملی ارزش‎‌ها و نگرش‎‌های جوانان کشور است که در سال 1399 به سفارش مرکز مطالعات و پژوهش‎‌های راهبردی وزارت ورزش و جوانان، توسط ایسپا در سطح مناطق شهری و روستایی استان‎‌های کشور گردآوری شد. ابزار گردآوری داده‎‌ها در این پیمایش پرسش‌نامه بوده است که به روش مصاحبۀ حضوری تکمیل شده است. داده‎‌ها در سطح فردی و جامعۀ آماری جوانان 18 تا 35 سال شهری و روستایی است که در 31 استان کشور ایران سکونت داشته‎‌اند. حجم نمونۀ آماری برابر با 11573 نفر است. حجم نمونه در هر استان به‌صورت سهمیه‎‌ای و طبق جدول توزیع سنی و جنسی جمعیت 18 تا 35 سال در سرشماری سال 1395 بوده است. از شیوۀ نمونه گیری چندمرحله‎‌ای برای انتخاب نمونه استفاد شده است. پرسشگران پس از مراجعه به معابر و میادین منتخب اقدام به تکمیل پرسش‌نامه کردند. نحوۀ انتخاب افراد به‌گونه‎‌ای بود که افراد از گروه‎‌های سنی و جنسی در نمونه‎‌ها حضور داشته باشند.

متغیرهای پژوهش شامل دو دسته متغیرهای مستقل و وابسته است. متغیر وابسته، نگرش به همباشی است که به‌منظور عملیاتی‌کردن آن از سؤال «تا چه اندازه با زندگی دختر و پسر بدون ازدواج رسمی موافقید؟» استفاده شده است و گزینه‎‌های پاسخی در طیف لیکرت و به‌صورت کاملاٌ موافق، موافق، نه مخالف نه موافق، مخالف و کاملاً مخالف بوده است. متغیرهای مستقل اصلی، شامل متغیرهای جمعیتی و زمینه‎‌ای (نظیر جنسیت، سن، وضع تأهل، سطح تحصیلات، وضع اشتغال، قومیت، مذهب و محل سکونت)؛ عوامل مرتبط با خانواده (شامل وضعیت اقتصادی خانوار، نظارت و مراقبت خانواده و شاخص انسجام خانواده ساخته شده از سه گویه شامل روابط بین اعضای خانواده، رضایت از زندگی خانوادگی و تعارض و ناسازگاری با والدین)، نگرش به ازدواج و معاشرت با جنس مخالف و شاخص مصرف فرهنگی است. شاخص نگرش به ازدواج با استفاده از شش گویه شامل «نگرش به تأثیر پایبندی به سنت‎‌های ازدواج، نگرش به تأثیر اشتغال و استقلال مالی زنان بر بالارفتن سن ازدواج، نگرش به ازدواج موقت، تجردگرایی، نگرش به انتخاب همسر ازطریق اینترنت و فضای مجازی و نگرش به مراکز معتبر همسریابی نیز به‌عنوان متغیر مستقل استفاده شد. این گویه‎‌ها روی دو عامل نوع نگرش به فرایند همسریابی و نوع نگرش به ازدواج و پایداری آن با آلفای کرونباخ به ترتیب 72/0 و 59/0 ساخته شد. متغیر نگرش به رابطۀ دوستی دختر و پسر نیز شامل گویۀ «میزان موافقت با دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج در شناخت طرفین» است. شاخص مصرف فرهنگی از یازده گویه شامل استفاده از اینترنت، ماهواره، شبکه‌های اجتماعی مجازی، گوش‌دادن به موسیقی، انجام یا یادگیری کارهای هنری، خواندن کتاب، روزنامه و مجله، تماشای فیلم و سریال ازطریق سایت‎‌های اینترنت (فیلیمو، فیلمنت، نماوا و...)، رفتن به سینما و تئاتر، بازی‎‌های کامپیوتری، رفتن به کنسرت موسیقی، تماشای مسابقات (والیبال، تنیس، فوتبال و...) در مجموعه‌ها و استادیوم‌های ورزش با مقدار آلفای کرونباخ 78/0 ساخته شد.

برنامۀ نرم‌افزار آماری استفاده‌شده در این مطالعه ورژن ۲۳ نرم‌افزار SPSS است. در بخش توصیفی داده‎‌‌ها از توزیع فراوانی و درصدی استفاده می‎‌شود و در قسمت تحلیل دومتغیره برای آزمون وجود رابطه بین متغیرهای مستقل با متغیر وابسته از آزمون کای اسکوئر و برای شدت اثرگذاری متغیر مستقل بر متغیر وابسته برای متغیرهای اسمی از آزمون وی کرامرز و برای متغیرهای ترتیبی از آزمون کندال استفاده شده است. در تحلیل چندمتغیره نیز از آزمون رگرسیون لجستیک رتبه‎‌ای [4]استفاده شده است. باتوجه‌به اینکه متغیر وابستۀ پژوهش، نگرش به همباشی، در سطح سنجش ترتیبی اندازه‎‌گیری شده است، بنابراین برای بررسی نحوۀ تأثیرگذاری متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از این آزمون استفاده شده است. با انجام رگرسیون رتبه‎‌ای می‎‌توان تعیین کرد که کدام‌یک از متغیرهای مستقل تأثیر معناداری بر متغیر وابسته دارند.

یافته‎‌ها

در این قسمت ابتدا ویژگی‎‌های نمونۀ بررسی‌شده معرفی و سپس با استفاده از تحلیل‎‌های دومتغیره روابط بین متغیرها بررسی شده است و درنهایت، تأثیر متغیرهای مستقل بر نگرش به همباشی با تحلیل چندمتغیره آزمون می‎‌شود.

توصیف متغیرها

ویژگی‎‌های جمعیتی نمونه

براساس نتایج جدول 2 ترکیب جنسی نمونه تقریباً به‌صورت برابر (حدود ۵۱درصد مردان و 49درصد زنان) است. بیشتر پاسخ‌گویان در بازۀ سنی 30-35 سال قرار دارند و میانگین سنی آنها حدود 27 سال است. به‌لحاظ وضعیت تأهل، پاسخ‌گویان متأهل دارای بیشترین فراوانی (52درصد) هستند. بیشتر پاسخ‌گویان تحصیلات دانشگاهی دارند. بیشتر پاسخ‌گویان (حدود 53درصد) غیرشاغل بوده‎‌اند. ازلحاظ مذهب بیشتر نمونۀ بررسی‌شده (89 رصد)، مسلمان شیعه بوده‎‌اند. ازنظر قومیت نیز بیشتر پاسخ‌گویان را قومیت فارس (42درصد) تشکیل داده بودند. 74درصد پاسخ‌گویان ساکن شهر هستند. همچنین، یافته‎‌ها نشان داد میزان مصرف فرهنگی 17درصد از پاسخ‌گویان کم، 51درصد در حد متوسط و 32درصد زیاد بوده است.

 

جدول 2- توزیع پاسخ‌گویان برحسب متغیرهای جمعیتی و زمینه‎‌ای

Table 2- Distribution of demographic and contextual characteristics of respondents

درﺻﺪ

ﻓﺮاوانی

 

7/50

5866

ﻣﺮد

ﺟﻨﺲ

3/49

5707

زن

7/27

3200

18-23 ﺳﺎل

ﺳﻦ

6/33

3887

24-29 ﺳﺎل

8/38

4486

30-35 ﺳﺎل

4/27

میانگین سنی (سال)

۲۸

میانه سنی (ﺳﺎل(

1/43

5340

مجرد

وضعیت تأهل

2/52

6041

متأهل

6/1

190

بدون همسر براثر طلاق یا فوت همسر

0/6

693

بی‌سواد/ ابتدایی

ﺳﻄﺢ تحصیلات

2/46

5341

متوسطه و دیپلم

8/47

5526

دانشگاهی

7/46

5401

شاغل

وضعیت اشتغال

4/53

6172

غیرشاغل

9/41

4848

فارس

قومیت

2/21

2450

ترک

2/11

1296

لر

0/10

1158

کرد

1/2

242

عرب

2/3

372

گیلک

9/3

446

مازنی

0/4

458

بلوچ

0/1

116

ترکمن

6/1

187

سایر اقوام

4/89

10344

مسلمان-شیعه

مذهب

0/9

1046

مسلمان-اهل‌سنت

6/1

184

غیرمسلمان

1/74

8570

شهر

محل سکونت

9/25

3003

روستا

1/17

1979

کم

میزان مصرف فرهنگی

5/50

5844

متوسط

4/32

3750

زیاد

100

11573

ﺗﻌﺪاد ﻧﻤﻮﻧﻪ

نظارت و انسجام خانوادگی

همان‌گونه که در جدول 3 نمایان است 5/34درصد از پاسخ‌گویان دارای انسجام خانوادگی زیاد بوده‎‌اند، 3/52درصد از میزان انسجام خانوادگی متوسطی برخوردار بوده‎‌اند و فقط ۱۳درصد از آنها میزان انسجام خانوادگی کمی داشته‎‌اند. همچنین نتایج نشان داد که میزان نظارت و مراقبت خانواده‎‌ها بر جوانان در بیش از نیمی از پاسخ‌گویان در سطح زیاد است. دررابطه‌با وضعیت اقتصادی خانوادۀ پاسخ‌گویان که براساس میزان هزینۀ سرانۀ ماهیانۀ خانوار به دست آمد، بیشتر پاسخ‌گویان در وضعیت متوسط قرار گرفته‎‌اند.

جدول 3- وضعیت اقتصادی و میزان انسجام و نظارت خانواده در میان پاسخ‌گویان

Table 3- Economic status and family cohesion among respondents (%)

 

کم

متوسط

زیاد

حجم نمونه

میزان انسجام خانوادگی

2/13

3/52

5/34

11573

میزان نظارت و مراقبت خانواده

7/51

6/18

7/29

11527

وضعیت اقتصادی خانوار

مرفه

متوسط

ضعیف

11573

6/4

9/56

5/38

نگرش به ازدواج و معاشرت با جنس مخالف

براساس نتایج نمودار 1، ۱۷درصد از پاسخ‌گویان نگرش سنتی، 54درصد نگرش بینابین و 29درصد نگرشی مدرن به فرایند همسریابی داشته‎‌اند. همچنین حدود 31درصد از پاسخ‌گویان نگرشی مدرن، 55درصد نگرش بینابین و ۱۴درصد نگرش سنتی به ازدواج و پایداری آن داشته‎‌اند. طبق یافته‎‌های نمودار 1 حدود 63درصد پاسخ‌گویان دارای نگرش موافق به رابطۀ دوستی دختر و پسر هستند، حدود ۲۸درصد مخالف این نوع رابطه هستند.

نمودار 1- نوع نگرش پاسخ‌گویان به معاشرت با جنس مخالف، فرایند همسریابی، ازدواج و پایداری آن (%)

Fig 1- Respondents’ attitudes towards interacting with the opposite sex, the process of finding a spouse, the importance of marriage and its stability (%)

نگرش به همباشی

ارزیابی پاسخ‌گویان از نگرش به همباشی در نمودار 2 ارائه شده است. درمجموع بیشتر پاسخ‌گویان دارای نگرشی مخالف به همباشی هستند؛ بااین‌حال، حدود ۱۵درصد پاسخ‌گویان با سبک زندگی همباشی موافق هستند.

نمودار 2- نوع نگرش به همباشی در میان جوانان بررسی‌شده (%)

Fig 2- Attitudes towards cohabitation among young adults (%)

نتایج تحلیل دومتغیره

در جدول 4 نگرش به سبک زندگی همباشی براساس متغیرهای جمعیتی و زمینه‎‌ای آورده شده است؛ بدین ترتیب متغیرهای جنسیت، سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، قومیت، مذهب و محل سکونت رابطۀ معناداری با نگرش به سبک زندگی همباشی داشته‎‌اند. مردان در مقایسه با زنان نگرش موافق‎‌تری به همباشی داشته‎‌اند. سن با نگرش به همباشی دارای رابطۀ منفی بوده است؛ به‌طوری‌که با افزایش سن، نگرش به سبک زندگی همباشی مخالف‎‌تر می‎‌شود. مجردها در مقایسه با متأهل‎‌ها و بدون همسرها دارای نگرش موافق‎‌تری به سبک زندگی همباشی هستند. سطح تحصیلات دارای رابطۀ مثبت با نگرش به همباشی بوده است؛ به این معنا که با افزایش سطح تحصیلات افراد، نگرش به همباشی نیز موافق‎‌تر شده است. شاغل‎‌ها در مقایسه با غیرشاغل‎‌ها نگرش مثبت‎‌تری به همباشی داشته‎‌اند. در میان قومیت‎‌های مختلف، فارس‎‌ها نگرش موافق‎‌تری به همباشی داشته‎‌اند. همچنین مسلمانان شیعه در مقایسه با اهل‌سنت، و ساکنان شهر در مقایسه با روستائیان دارای نگرش موافق‎‌تری به همباشی بوده‎‌اند؛ درنهایت، نتایج نشان داد که میزان مصرف کالاهای فرهنگی رابطۀ معنادار و مثبتی با نگرش به همباشی دارد؛ به این معنی که با افزایش میزان مصرف کالاهای فرهنگی، نگرش به سبک زندگی همباشی نیز موافق‎‌تر می‎‌شود.

جدول 4- روابط دومتغیرۀ عوامل جمعیتی و زمینه‎‌ای با نوع نگرش به همباشی

Table 4- Bivariate analysis of the relationships between demographic-contextual factors and attitudes towards cohabitation

 

نوع نگرش به همباشی (%)

 

 

موافق

بینابین

مخالف

تعداد نمونه

مقدار آزمون و سطح معناداری

جنس

مرد

4/18

9/5

6/75

5865

X2= 153.738

Cramer’s v= 0.115

Sig= 0.001

زن

6/10

1/5

3/84

5707

سن

18-23 سال

6/19

7/6

7/73

3200

X2= 129.813

Kendall's Tau-b= -0.95

Sig= 0.001

24-29 سال

0/14

8/5

1/80

3888

30-35 سال

4/11

4/4

1/84

4486

وضعیت تأهل

مجرد

6/20

1/7

3/72

5339

X2= 385.613

Cramer’s v= 0.129

Sig= 0.001

متأهل

1/9

1/4

9/86

6042

بیوه/مطلقه

0/18

4/7

6/74

189

سطح تحصیلات

بی‎‌سواد/ ابتدایی

5/8

2/3

3/88

692

X2= 139.956

Kendall's Tau-b= 0.110

Sig= 0.001

متوسطه و دیپلم

2/12

4/4

4/83

5341

دانشگاهی

6/17

9/6

5/75

5527

وضعیت اشتغال

شاغل

0/16

9/5

2/78

5401

X2= 19.795

Cramer’s v= 0.41

Sig= 0.001

غیرشاغل

3/13

3/5

4/81

6172

قومیت

فارس

7/16

8/5

5/77

4847

X2= 77.968

Cramer’s v= 0.58

Sig= 0.001

ترک

6/14

3/5

1/80

2450

لر

0/12

9/4

2/83

1295

کرد

8/12

4/5

9/81

1158

عرب

4/12

0/5

6/82

242

گیلک

4/12

0/7

6/80

372

مازنی

3/13

5/6

2/80

4445

بلوچ

0/9

6/2

4/88

458

ترکمن

3/4

3/4

4/91

116

سایر

1/17

2/10

7/72

187

مذهب

شیعه

6/14

5/5

9/79

10343

X2=190.363

Cramer’s v= 0.91

Sig= 0.001

اهل‌سنت

4/8

1/5

5/86

1045

غیرمسلمان

1/45

9/10

0/44

184

محل سکونت

شهری

6/16

3/6

1/77

8570

X2= 159.971

Cramer’s v= 0.118

Sig= 0.001

روستایی

7/8

4/3

9/87

3003

میزان مصرف فرهنگی

کم

9/9

2/5

9/84

1979

X2= 461.364

Kendall's Tau-b = 0.182

Sig= 0.001

متوسط

0/16

1/6

9/77

5844

زیاد

22.5

6.4

71.1

3750

در جدول 5 نگرش به همباشی برحسب عوامل مرتبط با خانواده و ازدواج آورده شده است. همان‌طور که نمایان است، متغیرهای میزان انسجام خانواده، میزان نظارت و مراقبت خانواده و وضعیت اقتصادی خانوار با نگرش به همباشی دارای رابطۀ معناداری است. میزان انسجام خانواده و میزان نظارت و مراقبت خانواده با نگرش به همباشی دارای رابطۀ منفی بوده است؛ به‌این‌صورت که پاسخ‌گویان در خانواده‎‌هایی با انسجام و میزان نظارت و مراقبت بالا نگرش مخالف‎‌‎‌تری به همباشی داشته‎‌اند؛ اما درمقابل، وضعیت اقتصادی خانوار نیز دارای رابطۀ مثبت با نگرش به همباشی بوده است؛ به این معنا که نگرش به همباشی در پاسخ‌گویانی که دارای وضعیت اقتصادی بالا هستند، از موافقت بیشتری برخوردار بوده است. همچنین، نتایج بیانگر آن است که پاسخ‌گویانی که نگرش سنتی به فرایند همسریابی و ازدواج و پایداری آن داشته‎‌اند، نگرش مخالفی نیز به همباشی داشته‎‌اند و پاسخ‌گویانی که نگرش مدرن به فرایند همسریابی، ازدواج و پایداری آن داشته‎‌اند، نگرشی موافق به همباشی داشته‎‌اند؛ علاوه‌براینها، نگرش به رابطۀ دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج رابطۀ معناداری با نگرش به سبک زندگی همباشی دارد و پاسخ‌گویانی که نگرشی موافق با رابطۀ دوستی دختر و پسر دارند، نگرش مثبت‎‌تری به همباشی دارند.

جدول 5- روابط دومتغیره عوامل خانوادگی و نگرش به الگوهای ازدواج با نوع نگرش به همباشی

Table 5- Bivariate analysis of the relationships between family factors and attitudes towards cohabitation

 

نوع نگرش به همباشی (%)

تعداد نمونه

مقدار آزمون و

سطح معناداری

موافق

بینابین

مخالف

میزان انسجام خانوادگی

کم

7/25

1/6

2/68

1531

X2= 204.616

Kendall's Tau-b= -0.97

Sig= 0.001

متوسط

5/13

2/6

4/80

6051

زیاد

9/11

4/4

7/83

3992

میزان نظارت و مراقبت خانواده

کم

0/19

1/5

9/75

3419

X2= 187.086

Kendall's Tau-b= -0.81

Sig= 0.001

متوسط

0/14

8/9

1/76

2145

زیاد

2/12

1/4

7/83

5962

وضعیت اقتصادی خانوار

ضعیف

0/10

5/4

5/85

4456

X2= 237.166

Kendall's Tau-b= 0.122

Sig= 0.001

متوسط

3/16

1/6

6/77

6585

مرفه

8/30

7/7

5/61

532

نگرش به فرایند همسریابی

سنتی

5/7

0/4

5/88

1955

X2= 595.843

Kendall's Tau-b = 0.196

Sig= 0.001

بینابین

8/10

5/4

6/84

6289

مدرن

7/25

3/8

0/66

3329

نگرش به ازدواج و پایداری آن

سنتی

4/6

4/3

1/90

1614

X2= 494.831

Kendall's Tau-b = 0.187

Sig= 0.001

بینابین

0/11

3/5

7/83

6396

مدرن

6/24

0/7

4/68

3564

نگرش به معاشرت دختر و پسر

قبل از ازدواج

مخالف

1/5

1/2

8/92

3245

X2= 579.523

Kendall's Tau-b = 0.204

Sig= 0.001

بینابین

5/7

0/9

5/83

1028

موافق

7/19

6/6

7/73

7301

نتایج تحلیل چندمتغیره

به‌منظور بررسی عوامل مؤثر بر نگرش به همباشی از آزمون رگرسیون لجستیک رتبه‎‌ای استفاده کردیم که نتایج آن درجدول 6 ارائه شده است؛ براین‌اساس، ازنظر جنسیت، مردان در مقایسه با زنان 40درصد احتمال نگرش مثبت‎‌تری به همباشی دارند. سن با نگرش به همباشی دارای رابطۀ معناداری است؛ بدین صورت که پاسخ‌گویان ۱۸ تا ۲۳ساله 21درصد در مقایسه با افراد 30 تا ۳۵ساله احتمال نگرش موافق‎‌تری به همباشی دارند. البته برای گروه سنی ۲۴ تا 29 سال این رابطه معنادار نیست. در میان وضعیت‎‌های مختلف زناشویی، مجردها 26درصد و افراد بدون همسر 61درصد بیشتر در مقایسه با افراد متأهل نگرش موافقی به همباشی دارند. تحصیلات تأثیر معناداری بر نگرش به همباشی نداشت. ازنظر وضعیت اشتغال، افراد شاغل 9درصد در مقایسه با افراد غیرشاغل موافقت کمتری با همباشی دارند. در میان قومیت‎‌ها ترک‎‌ها 23درصد، لرها 15درصد، کردها 15درصد و گیلک‎‌ها 23درصد در مقایسه با فارس‎‌ها نگرش کمتر موافقی به همباشی دارند. ازنظر مذهب، افراد شیعه 72درصد در مقایسه با غیرمسلمانان نگرش کمتر موافقی به همباشی داشته‎‌اند و افراد شیعه در مقایسه با اهل‌سنت 71درصد نگرش موافق‎‌تری به همباشی داشته‎‌اند. همچنین ازنظر محل سکونت ساکنان شهری در مقایسه با روستاییان ۱۸درصد نگرش مثبت‎‌تری به همباشی داشته‎‌اند.

جدول 6- نتایج رگرسیون لجستیک رتبه‎‌ای عوامل مؤثر بر نگرش به سبک زندگی همباشی

Table 6- The results of Ordinal logistic regression on the factors influencing attitudes towards cohabitation

متغیرهای مستقل

EXP

Wald

Sig

جنس

زن (R)

 

 

 

مرد

40/1

731/62

001/0

سن

30-35 سال (R)

 

 

 

18-23 سال

21/1

445/11

001/0

24-29 سال

08/1

552/2

110/0

وضعیت تأهل

متأهل (R)

 

 

 

مجرد (هرگز ازدواج‌نکرده)

26/1

824/26

001/0

بدون همسر

61/1

988/10

001/0

سطح تحصیلات

بی‎‌سواد/ابتدایی(R)

 

 

 

متوسطه و دیپلم

90/0

397/1

237/0

دانشگاهی

91/0

250/1

264/0

وضعیت اشتغال

غیرشاغل(R)

 

 

 

شاغل

91/0

606/4

032/0

قومیت

فارس(R)

 

 

 

ترک

77/0

582/28

001/0

لر

85/0

379/6

012/0

کرد

85/0

351/5

021/0

عرب

16/1

307/1

253/0

گیلک

77/0

808/5

016/0

مازنی

87/0

050/2

152/0

بلوچ

04/1

116/0

734/0

ترکمن

04/1

045/0

831/0

سایر

89/0

617/0

432/0

مذهب

غیرمسلمان(R)

 

 

 

مسلمان-شیعه

28/0

439/77

001/0

مسلمان-اهل سنت

29/0

183/61

001/0

محل سکونت

روستایی(R)

 

 

 

شهری

18/1

735/12

001/0

میزان مصرف کالاهای فرهنگی

کم (R)

 

 

 

متوسط

09/1

158/1

287/0

زیاد

43/1

725/38

001/0

میزان انسجام خانواده

کم (R)

 

 

 

متوسط

86/0

812/6

009/0

زیاد

64/0

262/53

001/0

میزان نظارت و مراقبت خانواده

کم (R)

 

 

 

متوسط

99/0

011/0

918/0

زیاد

91/0

036/5

025/0

وضعیت اقتصادی

ضعیف (R)

 

 

 

متوسط

18/1

687/15

001/0

مرفه

72/1

024/34

001/0

نوع نگرش به فرایند همسریابی

سنتی (R)

 

 

 

بینابین

99/6

919/1043

001/0

مدرن

94/14

224/1617

001/0

نوع نگرش به ازدواج و پایداری آن

سنتی (R)

 

 

 

بینابین

00/2

575/142

001/0

مدرن

37/3

419/364

001/0

نگرش به معاشرت

دختر و پسر قبل از ازدواج

مخالف (R)

 

 

 

بینابین

19/1

734/5

017/0

موافق

90/1

679/200

001/0

آزمون نیکویی

 برازش مدل

Model fit (x2= 3678.203    Sig= 0.001)            Pseudo R2= 30.3 %

Test of parallel lines (x2= 1359.185   Sig= 0.001)

علاوه‌براینها، طبق نتایج جدول 5 میزان مصرف کالاهای فرهنگی با نگرش به همباشی دارای رابطۀ مثبت و معناداری است؛ به این معنا که با افزایش میزان مصرف کالاهای فرهنگی موافقت با همباشی نیز افزایش می‎‌یابد. افراد با میزان مصرف فرهنگی زیاد 43درصد بیشتر از افراد با مصرف کالای فرهنگی کم، نگرش مثبت به همباشی داشته‎‌اند.

 میزان انسجام خانواده دارای رابطۀ منفی و معناداری با نگرش به همباشی است؛ به‌این‌صورت که با افزایش میزان انسجام خانواده، نگرش موافق به همباشی کاهش می‎‌یابد. افراد با میزان انسجام خانواده در حد متوسط ۱4درصد کمتر و با میزان انسجام خانوادۀ زیاد 36درصد کمتر از افراد با انسجام خانوادگی کم، نگرش موافقی به همباشی داشته‎‌اند. میزان نظارت و مراقبت خانواده نیز رابطۀ معناداری با نگرش به سبک زندگی همباشی دارد؛ به این معنا که با افزایش میزان نظارت و مراقبت خانواده، میزان موافقت با همباشی کاهش می‎‌یابد. افراد با نظارت و مراقبت خانواده در حد زیاد 9درصد در مقایسه با افراد با میزان نظارت و مراقبت خانوادگی کم، نگرش موافق کمتری به همباشی داشته‎‌اند. وضعیت اقتصادی خانوار نیز رابطۀ مثبت و معناداری با نگرش به همباشی داشته است. افراد با وضعیت اقتصادی متوسط ۱۸درصد و با وضعیت مرفه 72درصد در مقایسه با افراد با وضعیت اقتصادی ضعیف، نگرش موافق‎‌تری به همباشی داشته‎‌اند؛ به‌علاوه، براساس نتایج تحلیل چندمتغیره، افراد دارای نگرش مدرن به فرایند همسریابی ۱۵ برابر و دارای نگرش بینابین ۷ برابر از افراد دارای نگرش سنتی به فرایند همسریابی، نگرش موافق‎‌تری به سبک زندگی همباشی داشته‎‌اند. همچنین افراد دارای نگرش بینابین به ازدواج و پایداری آن دو برابر و دارای نگرش مدرن حدود سه برابر از افراد دارای نگرش سنتی، نگرش مثبت‎‌تری به همباشی داشته‎‌اند. نگرش به معاشرت دختر و پسر قبل از ازدواج رابطۀ معناداری با نگرش به همباشی دارد؛ بدین‌صورت که هرچه نگرش به معاشرت دختر و پسر مثبت‎‌تر باشد، نگرش به همباشی نیز موافق‎‌تر است. افراد با نگرش بینابین ۱۹درصد و با نگرش مثبت به معاشرت دوستی دختر و پسر 90درصد در مقایسه با افرادی که دارای نگرش منفی هستند، نگرش موافق‎‌تری به سبک زندگی همباشی داشته‎‌اند؛ درنهایت نتایج نشان داد که مدل از برازش نسبتاً خوبی برخوردار است و این متغیرها درمجموع حدود یک‌سوم واریانس متغیر وابسته را تبیین می‎‌کنند.

 

بحث و نتیجه

پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرش جوانان به سبک زندگی همباشی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن انجام شد. این مطالعه تفاوت‌های نگرشی در میان گروه‌های مختلف جمعیتی و شناسایی عوامل اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی مرتبط با نگرش به همباشی را تحلیل کرد. براساس نتایج پژوهش، حدود ۱۵درصد جوانان نگرشی موافق به همباشی داشته‌اند. هرچند نگرش مثبت به این موضوع هنوز در جامعۀ ایرانی کم است؛ اما روند افزایشی آن در مقایسه با پیمایش ارزش‎‌ها و نگرش‎‌های ایرانیان در سال 1394 بیانگر مسئله‌بودن این پدیده به‎‌ویژه در آینده خواهد بود.

درخصوص هدف اول مطالعه که شناخت تفاوت‎‌های نگرش به سبک زندگی همباشی در میان زیرگروه‎‌های مختلف اجتماعی–جمعیتی است، نتایج تحلیل دومتغیره رابطۀ بین عوامل جمعیتی-زمینه‌ای و اجتماعی با نگرش به سبک زندگی همباشی نشان می‌دهد که افرادی که نگرشی موافق به همباشی داشته‌اند، عمدتاً مرد، مجرد، در سنین ۱۸ تا ۲۳ سال و با تحصیلات دانشگاهی هستند؛ به‌علاوه، نگرش موافق به همباشی در میان غیرشاغلان، افراد شیعه‌مذهب و ساکن در مناطق شهری بیشتر است. در میان قومیت‎‌ها، بیشترین موافقت با همباشی مربوط به فارس‌ها و کمترین موافقت مربوط به ترکمن‌ها است.

درخصوص هدف دوم مطالعه یعنی تعیین اثرگذاری عوامل مؤثر بر نگرش جوانان ۱۸ تا ۳۵ سال به سبک زندگی همباشی، نتایج تحلیل رگرسیون رتبه‎‌ای نشان داد که عوامل جمعیتی (شامل جنسیت، سن، وضعیت تأهل، قومیت، مذهب و محل سکونت)، نظارت و انسجام خانوادگی، نگرش به ازدواج و معاشرت با جنس مخالف و مصرف کالاهای فرهنگی تأثیر معناداری بر نگرش به همباشی داشته‎‌اند.

متغیرهای اثرگذار بر نگرش به سبک زندگی همباشی در پژوهش حاضر با متغیرهای تأثیرگذار در پژوهش‎‌های پیشین مطابقت دارد؛ برای مثال، تأثیر جنسیت (نصرتی‎‌نژاد و بهرامی، ۱۳۹۶؛ مکوندی، ۱۳۹۶؛ امیدوار، ۱۳۹۸؛ Wu & Balakrishnan, 1992؛ Willoughby & Carroll, 2011)، وضعیت تأهل (فروتن، ۱۳۹۸؛ امیدوار، ۱۳۹۸؛ Wu & Balakrishnan, 1992؛ Gubernskaya, 2008؛ Brown & Wright, 2016)، مذهب (Kogan & WeiBmann, 2020)، محل سکونت (فروتن، ۱۳۹۸؛ Williams et al., 2007؛ امیدوار، ۱۳۹۸؛ چیت‌ساز، ۱۴۰۱؛ Wu & Balakrishnan, 1992)، استفاده از اینترنت (صادقی و رضایی، ۱۳۹۸؛ افراشته و فرمانفرمایی، ۱۳۹۶؛ آزاد ارمکی و همکاران، ۱۳۹۱) و تماشای ماهواره (صادقی و رضایی، ۱۳۹۸؛ افراشته و فرمانفرمایی، ۱۳۹۶؛ آزاد ارمکی و همکاران، ۱۳۹۱)، نظارت و مراقبت خانواده (مکوندی، ۱۳۹۶؛ آزاد ارمکی و همکاران، ۱۳۹۱؛ کریمیان و همکاران، ۱۳۹۴؛ رمضانی‌فر و آدیش، ۱۳۹۷)، نگرش به ازدواج (Willoughby & Carroll, 2011) در مطالعات قبلی نیز مستند شده است؛ علاوه‌براینها، موافقت بیشتر با همباشی در میان افراد ساکن در مناطق شهری (فروتن، ۱۳۹۸؛ امیدوار، ۱۳۹۸؛ چیت‌ساز، ۱۴۰۱؛ Wu & Balakrishnan, 1992) در مطالعات پیشین نیز تأیید شده است. همچنین موافقت با همباشی در میان افرادی بیشتر است که بیشتر در معرض مصرف کالاهای فرهنگی هستند (صادقی و رضایی، ۱۳۹۸؛ افراشته و فرمانفرمایی، ۱۳۹۶؛ آزاد ارمکی و همکاران، ۱۳۹۱). این یافته که افرادی که از میزان نظارت و مراقبت خانوادۀ اندکی برخوردارند، نگرش موافق‎‌تری به همباشی دارند، نیز در مطالعات قبلی (مکوندی، ۱۳۹۶؛ آزاد ارمکی و همکاران، ۱۳۹۱، رمضانی‎‌فر و آدیش، ۱۳۹۷؛ کریمیان و همکاران، ۱۳۹۴) تأیید شده است.

درنهایت باتوجه‌به نتایج به‌دست‌آمده مشخص شد که چارچوب نظری پژوهش که تلفیقی ازنظریات کاشت و اشاعه، کنترل اجتماعی، گذار جمعیتی دوم و تغییرات فرهنگی-ارزشی است، تبیین مناسبی از نگرش به همباشی را به دست می‎‌دهد. یکی از یافته‎‌های این پژوهش تأثیر استفاده از رسانه‎‌ها و مصرف کالاهای فرهنگی بر نگرش به همباشی است. همان‌طور که در نتایج تحلیل چندمتغیره نیز مشخص است، افرادی که میزان مصرف کالاهای فرهنگی در آنها زیاد است در مقایسه با سایر افراد نگرش موافق‎‌تری به زندگی همباشی دارند. براساس نظریه‎‌های کاشت و اشاعه، رسانه‎‌ها و وسایل مصرف فرهنگی ازطریق ترویج و تثبیت انواع مختلف سبک‎‌های زندگی، نقش بسزایی در تقویت نگرش‎‌ها و ارزش‎‌های موجود در فرهنگ ایفا می‎‌کنند. رسانه‎‌ها ازطریق انتشار محتواهای متنوع، ارزش‎‌های فرهنگی و اجتماعی را به اعضای جامعه معرفی و تبلیغ می‎‌کنند؛ بنابراین، استفاده از رسانه‎‌ها و وسایل فرهنگی می‎‌تواند درک افراد به روابطشان را تغییر دهد و به تغییر در نگرش افراد به ازدواج و پیدایش نیازهای جدید و الگوهای نوین جایگزین ازدواج همچون همباشی منجر شود.

یافتۀ دیگر پژوهش حاضر تأثیر نگرش به ازدواج و نگرش به معاشرت دختر و پسر بر نگرش به همباشی براساس نظریۀ گذار جمعیتی دوم و نظریۀ تغییرات فرهنگی–ارزشی تبیین‌پذیر است. براساس نظریۀ گذار جمعیتی دوم می‎‌توان گفت تغییر و تحولات خانواده شامل ایجاد تغییراتی در الگوی باروری و فرزندآوری، روند تصاعدی طلاق و تغییر در اشکال ازدواج و پیدایش الگوهای جدید ازدواج و تشکیل خانواده، مانند تجرد قطعی و همباشی می‎‌شود. همچنین براساس این نظریه افزایش استقلال فردی، فردگرایی و تغییرات به‌وجودآمده در خانواده مانند تغییر از خانوادۀ گسترده به خانوادۀ هسته‎‌ای به کم‌رنگ‌شدن صمیمیت میان اعضای خانواده منجر می‎‌شود و تضعیف انسجام خانواده را به دنبال دارد؛ بنابراین، ترکیب عوامل مذکور جهت‎‌گیری نگرش‎‌ها، علایق و انتخاب‎‌های افراد و تغییر و تحول در الگوی ازدواج و گسترش همباشی را در پی دارد. همچنین براساس نظریۀ تغییرات فرهنگی-ارزشی با مدرن‌شدن جوامع پایبندی به ارزش‎‌های سنتی و مذهبی سست و کم‌رنگ می‎‌شود؛ بنابراین، این روند تغییر و تحول در نگرش افراد جامعه به ازدواج را به همراه دارد و باعث می‎‌شود نگرش افراد جامعه به مسائلی ازقبیل ازدواج، رابطۀ دوستی دختر و پسر، سبک زندگی همباشی و... مدرن و آزادانه‎‌تر شود.

تأثیر نظارت و مراقبت در خانواده بر نگرش به سبک زندگی همباشی نیز یکی از دیگر از یافته‎‌های این پژوهش است. براساس نتایج مشخص شد که هرچقدر نظارت و مراقبت در خانواده کاهش یابد، نگرش به سبک زندگی همباشی نیز موافق‎‌تر می‎‌شود؛ بنابراین، براساس نظریۀ کنترل اجتماعی که بر رابطۀ کژرفتاری و کنترل اجتماعی تأکید می‎‌کند، هنگامی که کنترل و نظارت اجتماعی در جامعه ضعیف باشد، احتمال دارد که افراد جامعه به‌سوی آسیب‌ها و انحرافات اجتماعی حرکت کنند؛ بنابراین، این احتمال وجود دارد هنگامی که نظارت و مراقبت در خانواده کم‌رنگ باشد، نگرش اعضای خانواده نسبت به همباشی مثبت ­شود.

درنهایت، این پژوهش نشان داد که همباشی به‌رغم محدودیت در پذیرش می‌تواند به‌عنوان روندی درحال شکل‌گیری، چالش جدی برای ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ایران باشد. به بیان دیگر، یکی از چالش‎‌های فراروی ازدواج و تشکیل خانواده در دهه‎‌های پیش‎‌رو، افزایش زندگی‎‌های همباشی خواهد بود. پرداختن به این موضوع ازطریق سیاست‌گذاری‌های مبتنی‌بر آگاهی و پیشگیری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ به‌علاوه، باتوجه‌به آسیب‎‌ها و چالش‎‌هایی که این سبک از روابط زناشویی می‎‌تواند برای سلامت جامعه، فرهنگ و خانوادۀ ایرانی در آینده به همراه داشته باشد، پیشنهاد می‎‌شود تا مطالعات بیشتری در این حوزه انجام شود و سیاست‌گذاری در حوزۀ تسهیل ازدواج جوانان اجرایی شود.

تقدیر و تشکر

این مقاله برگرفته از پایان‎‌نامۀ کارشناسی ارشد نویسندۀ اول مقاله در رشته جمعیت‎‌شناسی است که در دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران به انجام رسیده است. نویسندگان مقاله از پیشنهادها و نظرات اصلاحی داوران محترم پایان‎‌نامه، تشکر و قدردانی خود را ابراز ‎می‌کنند.

 

 

[1] Ron Lesthaeghe

[2] Van de Kaa

[3] Inglehart

[4] Ordinal Logistic Regression

آزاد ارمکی، ت.، شریفی ساعی، م.ح.، ایثاری، م.، و طالبی، س. (۱۳۹۰). سنخ‌شناسی الگوهای روابط جنسی پیش از ازدواج در ایران. جامعه‎‌پژوهی فرهنگی پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی، ۲(2) ، ۱-۳۴. https://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_239_4726836f613ef9a24356240982cba743.pdf
آزاد ارمکی، ت.، شریفی ساعی، م.ح.، ایثاری، م.، و طالبی، س. (۱۳۹۱). هم‌خانگی؛ پیدایش شکل‎‌های جدید خانواده در تهران. جامعه‎‌پژوهی فرهنگی پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی، 3(1)، ۴۳-۷۷. https://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_639_cf4e1d32de2d97659983a2a95441723f.pdf
ابراهیمی، م. (۱۳۹۸). مطالعه جامعه‌شناختی علل، زمینه‎‌ها و پیامدهای گرایش جوانان به هم‌خانگی (موردمطالعه جوانان شهر تهران). مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، 18(45)، 148-127. https://faslname.msy.gov.ir/article_330_756d26c143efd8b4cdfec0a231a79c06.pdf
افراشته، م.، و فرمانفرمایی، ت. (۱۳۹۶). شناسایی عوامل نفوذ فرهنگی در تمایل افراد به نوع جدید زندگی زوجین؛ هم‌خانگی. مدیریت فرهنگی، 11(37)، 99-108. http://sanad.iau.ir/fa/Article/817605
امام‌جمعه‌زاده، ج.، ابراهیمی‌پور، ح.، ملکان، م.، و محموداوغلی، ر. (۱۳۹۲). رابطة مصرف اینترنتی و سبک زندگی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان. رفاه اجتماعی، 14(55)، 291-314. https://refahj.uswr.ac.ir/article-1-1682-fa.pdf
امیدوار، پ. (۱۳۹۸). مطالعۀ جامعه‎‌شناختی پدیدۀ همباشی [پایان‎‌نامه دکتری، دانشگاه پیام‌نور تهران]. گنج.https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/79c6d6c41be4c4da53330cb889099dc2
امیدوار، پ.، دانش، پ.، جواهری، ف.، و زاهدی مازندرانی، م. ج. (۱۳۹۷). مطالعه خرده‌فرهنگ همباشی در کلان‌شهر تهران؛ شرایط، زمینه‎‌ها، و پیامدها. رفاه اجتماعی، (۷۱)، 381-339. https://www.magiran.com/paper/1989489
ایرانخواه، م.، سراج‌زاده، س. ح.، و طاهری، ع. (۱۳۹۴). پدیده هم‌خانگی در اصفهان از منظر صاحب‎‌نظران. اولین همایش ملی تغییرات خانواده و چالش‎‌های آن در ایران، 39-41. https://sid.ir/paper/844726/fa
اینگلهارت، ر.، و ولزل، ک. (۱۳۹۴). نوسازی، تغییر فرهنگی و دموکراسی (یعقوب احمدی، مترجم). کویر.
ترابی، ف.، شمس قهفرخی، ز. (1400). عوامل مؤثر بر تأخیر ازدواج در ایران و جهان. نامه انجمن جمعیت‌شناسی ایران، 16(32)، 175-141. https://doi.org/10.22034/jpai.2022.547779.1219
چیت‌ساز قمی، م. ج. (۱۴۰۱). بررسی وضعیت همباشی در ایران: فراترکیب پژوهش‎‌های همباشی. پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی، 2(5)، 71-99. http://rimag.ir/fa/Article/39860
حبیب‌پور گتابی، ک.، و غفاری، غ. ر. (۱۳۹۰). علل افزایش سن ازدواج دختران. زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، 9(1)، 34-7. https://jwdp.ut.ac.ir/article_22491_2848763820abb04d8d16f4d20c1b45ce.pdf
حسینی، ن.، سیدمیرزایی، س. م.، و ساروخانی، ب. (۱۴۰۰). مطالعه جامعه‎‌شناختی رویکرد جوانان به هم‎‌باشی و هم‎‌زیستی‎‌های نوپدید (موردمطالعه: شهر تهران). تغییرات اجتماعی-فرهنگی، 18(4)، 22-41. https://doi.org/10.30495/jscc.2022.692197
حقیقتیان، م.، و دارابی، م. (۱۳۹۴). بررسی تأثیر نوسازی فرهنگی و مکانیسم تأثیرگذاری آن بر ارزش‌های خانواده (مطالعه موردی: شهرستان نهاوند)، مطالعات جامعه‎‌شناختی جوانان، 6(20)، 57-88.  https://sid.ir/paper/170102/en
دانش، پ.، امیدوار، پ.، و زاهدی مازندرانی، م. ج. (1397). بررسی عوامل مؤثر بر گرایش به زندگی مشترک بدون ازدواج در بین جوانان شهر تهران.  مطالعات توسعه اجتماعی فرهنگی، 7(3)، 9-31.‎ http://journals.sabz.ac.ir/scds/article-1-312-fa.html
رسولی، ا. (۱۴۰۰). نگرش جوانان دربارۀ ازدواج سفید. آفاق علوم انسانی، (50)، 51-70. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1839615.
رمضانی‌فر، ح.، و آدیش، م. ع. (۱۳۹۷). مطالعه تجربه زیسته افراد در مورد ازدواج سفید در ایران (مطالعه کیفی جوانان شهرستان گیلان). مطالعات توسعة اجتماعی-فرهنگی، 7(1)، ۱۹۵-۲۱۷.
زاهدی اصل، م.، فتحی، م.، و محمدزاده، ر. (۱۴۰۰).تجارب و چالش‎‌های دختران با سابقۀ هم‌خانگی. رفاه اجتماعی، (80)، 309-275. https://www.magiran.com/paper/2276583
زمانی، ف.، و حلاج‌زاده، ه. (۱۳۹۸). جوانان و هم‌بالینی (بررسی نگرش دانشجویان دانشگاه گیلان در مورد هم‌بالینی). دومین همایش ملی آسیب‎‌های اجتماعی، اردبیل. . https://civilica.com/doc/1035622/
سبحانی‌نیا، م. (۱۳۹۹). مطالعه تجربه زیستۀ جوانان به شیوۀ همباشی در کلان‌شهر تهران [پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا].گنج. https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/daf172b5ce0e7480a7220dadce80e612
ستوده، ه. (۱۳۸۰). آسیب‌شناسی اجتماعی. آوای نور.
شمسی، م. ر. (۱۳۹۵). عوامل مؤثر بر نگرش دانشجویان دختر نسبتبه برقراری روابط با غیرهمجنس قبل از ازدواج مورد مطالعه (دانشجویان دختر دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی) [پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی]. گنج. https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/021a2f7841d9b835453bcadfa4a46562
صادقی، ر.، و رضایی، م. (۱۳۹۸). بررسی تأثیر جهت‎‌گیری‎‌های ارزشی فرهنگی بر نوع نگرش به ازدواج جوانان در شهر تهران. مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، 18(45)، 81-105. https://faslname.msy.gov.ir/article_328_958ee27fc15acd1e413546d88eb899aa.pdf
صفری، س. (۱۳۹۴). مطالعه تجربه زیستۀ زوجین تشکیل‎‌دهندۀ ازدواج سفید در تهران با روش نظریۀ زمینه‎‌ای [پایان‎‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه خوارزمی کرج]. گنج. https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/79f5b90b5b1d1479710d3f9bef396cdf
عظیمی هاشمی، م.، اعظم‎‌کاری، ف.، بیگناه، م.، و رضـامنش، ف. (۱۳۹۴). ارزش‎‌ها، نگرش‎‌ها و الگوهای کنش جوانان درخصوص همسرگزینی و روابط پیش از ازدواج. راهبرد فرهنگ، (29)، 179-212. http://www.jsfc.ir/article_15070_21869aab56527fb82a5d9dea866223cd.pdf
فرامرزی، ف.، مهدوی، م. ص.، و ترکمان، ف. (۱۳۹۶). برساخت اجتماعی هم‌باشی براساس تجربه زیسته نمونه‎‌ای از هم‌باشان. مطالعات اجتماعی ایران، 11(1)، 92-119. 20.1001.1.20083653.1396.11.0.16.1
فروتن، ی. (۱۳۹۸). نگرش جمعیت‎‌شناختی و اجتماعی به شکل‎‌های نوظهور خانواده در ایران. جامعه‎‌شناسی کاربردی، 30(4) 1-20. https://doi.org/10.22108/jas.2019.111964.1434
فرهمند، م.، جواهرچیان، ن.، و هاتفی راد، ل. (۱۳۹۳). جهانی‌شدن فرهنگ و بازاندیشی تعاملات جنسی (مورد مطالعه، جوانان شهر یزد). مطالعات راهبردی سیاست‌گذاری عمومی، (14)، 175-204. https://sspp.iranjournals.ir/article_7761_8f931cfd3c35e0e44f32c1389021eb9a.pdf
کریمیان، ن.، و زارعی، ا. (۱۳۹۵). بررسی کیفی وضعیت زندگی زنان دارای رابطه هم‌خانگی با جنس مخالف. زن و جامعه، ۲7(2)، 68-39. https://jzvj.marvdasht.iau.ir/article_2023_24cd40e942d2673c0df9cd1e473c91e2.pdf
کریمیان، ن.، سالاری، س.، و ملکاری، ب. (۱۳۹۴). رابطه هم‌خانگی در ایران: بررسی کیفی علل و انگیزه‎‌های گرایش به آن. مطالعات روان‌شناسی بالینی، 6(21)، 178-197. https://doi.org/10.22054/jcps.2016.2389
مطلق، م.، و قریشی، م. (۱۴۰۱). مطالعۀ جامعه‎‌شناختی پدیده همباشی در شهر تهران. پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی، 2(5)، 69-31. http://rimag.ir/fa/Article/39735
مکوندی، ر. (۱۳۹۶). نگرش زنان و مردان مجرد شهر تهران به همباشی (Cohabitation) و بررسی عوامل مؤثر بر آن [پایان‎‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا]. گنج.https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/a9180ae886b5552cf5ab0abbb39ded1e
نصرتی‌نژاد، ف.، و بهرامی، گ. (۱۳۹۶). عوامل تعیین‌کننده همباشی. مددکاری اجتماعی، 6(2)، 35-42. http://socialworkmag.ir/article-1-284-fa.html
هادیزاده، م.ه.، و فرحزادی، ن. (۱۳۹۲). زندگی مشترک بدون ازدواج، پدیده‎‌ای نوظهور. سیزدهمین همایش ملی انجمن مشاوره ایران.  https://sid.ir/paper/875858/fa
 
References
Addah-Temple, T. O., Adewole, K. O. S., & Fagbenro, D. A. (2021). The role of peer influence and tertiary institution type on attitude towards cohabitation among adolescents in Nigeria. Open Journal for Anthropological Studies, 5(1), 29-36. DOI:10.32591/coas.ojas.0501.03029t
Afrashteh, M., & Farmanfarmaee, T. (2017). Identification of cultural influence factors in individuals' tendency to new type of couples life (Couple). Journal of Cultural Management, 37(11), 99-108. [In Persian]. http://sanad.iau.ir/fa/Article/817605
Axinn, W. G., & Thornton, A. (1993). Mothers, children, and cohabitation: The intergenerational effects of attitudes and behavior. American Sociological Review, 58(2), 233-246. https://doi.org/10.2307/2095968
Azad-Armaki, T., Sharifi-Saei, M. H., Isari, M., & Talebi, S. (2011). Typology of premarital sexual relations patterns in Iran. Cultural Sociology2(2), 1-34. [In Persian]. https://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_239_4726836f613ef9a24356240982cba743.pdf
Azad-Armaki, T., Sharifi-Saee, M. H., Isari, M., & Talebi, S. (2012). Cohabitation; the new family pattern in Tehran. Sociological Cultural Studies, 3(1), 43-77. [In Persian]. https://socialstudy.ihcs.ac.ir/article_639_cf4e1d32de2d97659983a2a95441723f.pdf
Azimi-Hashemi, M., Azamkari, F. E., Bigonah, M. S., & Rezamanesh, F. (2015). Values, attitudes and models of the youth actions in choosing spouses and premarital relations; Case of study: Students of universities of Khorasan Razavi Province. Strategy for Culture, 29, 179-212. [In Persian] http://www.jsfc.ir/article_15070_21869aab56527fb82a5d9dea866223cd.pdf
Bongaarts, J., & Watkins, S. C. (1996). Social interactions and contemporary fertility transitions. Population and Development Review, 22(4), 639-682. https://doi.org/10.2307/2137804
Brown, S. L., & Wright, M. R. (2016). Older adults' attitudes toward cohabitation: Two decades of change. J Gerontol B Psychol Sci Soc Sci, 71(4), 755-64. DOI: 10.1093/geronb/gbv053
Chitsaz, M. (2023). Examining the cohabitation status in Iran: A synthesis of cohabitation researches. Research of Deviance and Social Problems, 5(2), 71-99. [In Persian]. http://rimag.ir/fa/Article/39860
Clarkberg, M., Stolzenberg, R., & Waite, L. J. (1995). Attitudes, values, and entrance into cohabitational versus marital unions. Social Forces, 74(2), 609-632. http://dx.doi.org/10.1093/sf/74.2.609
Danesh, P., Omidvar, P., & Zahedi-Mazandarani, M. J. (2019). Investigating the factors affecting the tendency toward unmarried joint life among youth in Tehran [Research]. Socio-Cultural Development Studies, 7(3), 9-31. [In Persian]. http://journals.sabz.ac.ir/scds/article-1-312-en.html
Ebrahimi, M. (2019). A study on the causes, areas and implications of the youth tendency to cohabitation (Case study: Youth in Tehran). Strategic Studies on Youth and Sports, 18(45), 127-148. [In Persian] https://faslname.msy.gov.ir/article_330_756d26c143efd8b4cdfec0a231a79c06.pdf
Farahmand, M., Javaherchian, N. & Javaherchian, L. (2014). Globalization of culture and rethinking of sexual interactions; A case study of the youth in Yazd. Strategic Studies of public policy5(14), 175-204. [In Persian] https://sspp.iranjournals.ir/article_7761.html?lang=en
Faramarzi, F., Mahdavi, M., & Torkaman, F. (2017). Social construction of cohabitation based on the lived experience of cohabitated people. Journal of Iranian Social Studies11(1), 92-119. [In Persian] 20.1001.1.20083653.1396.11.0.16.1
Foroutan, Y. (2019). Socio-demographic attitude towards emerging forms of family in Iran. Journal of Applied Sociology, 30(4), 1-20. [In Persian] https://doi.org/10.22108/jas.2019.111964.1434
Gubernskaya, Z. (2008). Attitudes toward cohabitation in 28 countries: Does marital status matter? Population association of America. Population Association of America 2008 Annual Meeting Program, New Orleans, LA, April 17. https://paa2008.populationassociation.org/papers/80851
Habibpour-Gatabi, K., & Ghaffary, G. R. (2011). A study on the causes of rising mariage age among girls. Woman in Development & Politics, 9(1), 7-34. [In Persian] https://jwdp.ut.ac.ir/article_22491_2848763820abb04d8d16f4d20c1b45ce.pdf
Hadizadeh, M. H., & Farahzadi, N. (2013). Cohabitation without marriage, an emerging phenomenon. National Conference of the Iranian Counseling Association. [In Persian] https://sid.ir/paper/875858/fa
Haghighatian, M., & Darabi, M. (2016). Effects of cultural modernization and the mechanizm of its effect on family values (Case study: The city of Nahavand). Sociological Studies of Youth, 6(20), 57-88. [In Persian]. https://sid.ir/paper/170102/en
Hosseini, N., Mirzaei, S. M. S., & Saokhani, B. (2022). Sociological study of young people's approach to cohabitation and emerging coexistences (Case study: Tehran city). Journal of Socio-Cultural Changes, 18(4), 22-41. [In Persian] https://doi.org/10.30495/jscc.2022.692197
Imamjomezadeh, S. J., Ebrahimipour, H., Malekan, M., & Mahmoudoghli, R. (2015). Investigating the relationship between internet use and life style among students: A case study on Isfahan university students. Social Welfare Quarterly, 14(55), 291-314. [In Persian] https://www.magiran.com/paper/1426182
Inglehart, R., & Welzel, C. (2015). Modernization, cultural change and democracy (Y. Ahmadi, TranS.). Kavir. [In Persian]
Irankhah, M., Serajzadeh, S. H., & Taheri, A. (2015). The phenomenon of cohabitation in Isfahan from the perspective of experts. National Conference on Family Changes and Its Challenges in Iran. [In Persian]. SID. https://sid.ir/paper/844726/fa
Karimiyan, N., & Zarei, E. (2016). A qualitative study: The effect of opposite-sex premarital cohabitation on women's life status. Quarterly Journal of Woman and Society, 7(2), 39-68. [In Persian] https://jzvj.marvdasht.iau.ir/article_2023_24cd40e942d2673c0df9cd1e473c91e2.pdf
Karimian, N., Salari, S., & Malkari, B. (2016). Investigation of the causes and motivations of the youth trends to cohabitation relationships: A qualitative study. Clinical Psychology Studies, 6(21), 178-197. [In Persian] https://doi.org/10.22054/jcps.2016.2389
Kogan, I., & Weißmann, M. (2020). Religion and sexuality: Between- and within-individual differences in attitudes to pre-marital cohabitation among adolescents in four european countries. Journal of Ethnic and Migration Studies, 46(17), 3630-3654. https://doi.org/10.1080/1369183x.2019.1620416
Landor, A. M., & Halpern, C. T. (2016). The enduring significance of skin tone: Linking skin tone, attitudes toward marriage and cohabitation, and sexual behavior. Journal Youth  and Adolescence, 45, 986-1002. doi: 10.1007/s10964-016-0456-8
Lesthaeghe, R. (2014). The second demographic transition: A concise overview of its development. Proceedings of the National Academy of Sciences, 111(51), 18112-18115. http://dx.doi.org/10.1073/pnas.1420441111
Lesthaeghe, R. (2020). The second demographic transition, 1986–2020: Sub-replacement fertility and rising cohabitation—a global update. Genus: Journal of Population Sciences, 10, 1-38. https://doi.org/10.1186/s41118-020-00077-4
Lye, D. N., & Waldron, I. (1997). Attitudes toward cohabitation, family, and gender roles: Relationships to values and political ideology. Sociological Perspectives, 40(2), 199-225. https://doi.org/10.2307/1389522 http://www.jstor.org/stable/1389522
Makvandi, R. (2017). The attitude of unmarried women and men in Tehran to cohabitation an investigating the factors affecting [Master's thesis, Al-Zahra University]. Ganj. [In Persian] https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/a9180ae886b5552cf5ab0abbb39ded1e
Motlaq, M., & Ghoreishi, M. (2023). The sociologically study of the cohabitation in Tehran city. Research of Deviance and Social Problems, 2(5), 31-69. [In Persian]. http://rimag.ir/fa/Article/39735
Nosratinejad, F., & Bahrami, G. (2017). The determinants of cohabitation [Review Article]. Quarterly Journal of Social Work, 6(2), 35-42. [In Persian] http://socialworkmag.ir/article-1-284-fa.html
Omidvar, P. (2019). A sociological study of the phenomenon of cohabitation [PhD thesis, Payam Noor University of Tehran]. Ganj. [In Persian] https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/79c6d6c41be4c4da53330cb889099dc2
Omidvar, P., Danesh, P., Javaheri, F., & Mazandarani, M. J. Z. (2019). Studying the cohabitation subculture in metropolis Tehran (Backgrounds and consequents). Social Welfare Quarterly, 18(71), 339-381. [In Persian]. https://www.magiran.com/paper/1989489
Ramezanifar, H., & Adish, M. A. (2018). Study the experiences of people living about white marriages in Iran (Qualitative study of youth in Gilan city). Journal of Socio-Cultural Development Studies, 7(1), 195-217. [In Persian]. https://www.magiran.com/paper/1966301
Rasouli, E. (2021). Youth’s attitudes about white marriage. Journal of Humanities Horizons, 5(50), 51-70. [In Persian]. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1839615.
Rosina, A., & Fraboni, R. (2004). Is marriage losing its centrality in Italy? Demographic Research, 11(6), 149-172. https://doi.org/10.4054/DemRes.2004.11.6
Sadeghi, R., & Rezaei, M. (2019). Value-cultural orientations and attitude toward marriage among youth in Tehran City. Strategic Studies on Youth and Sports, 18(45), 81-105. [In Persian]. https://faslname.msy.gov.ir/article_328_958ee27fc15acd1e413546d88eb899aa.pdf
Safari, S. (2016). The studying of lived experience of white marriage couples by grounded theory [Master's thesis, Kharazmi University of Karaj]. Ganj. [In Persian] https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/79f5b90b5b1d1479710d3f9bef396cdf
Shamsi, M. R. (2016). Understanding the attitude of students towards heterosexual relationships before marriage [Master's thesis, Central Tehran Azad University]. Ganj. [In Persian]. https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/021a2f7841d9b835453bcadfa4a46562
Shields-Dutton, K. (2016). Attitudes toward cohabitation: A cross sectional study [Masters thesis, University of Central Florida]. Stars. https://stars.library.ucf.edu/etd/4982
Sobhaninia, M. (2010). Studying the experience of youth living in a cohabitation in Tehran [Master's thesis, Al-Zahra University]. Ganj. [In Persian] https://ganj.irandoc.ac.ir/#/articles/daf172b5ce0e7480a7220dadce80e612
Sotoudeh, H. (2000). Social pathology. Avae Noor Publications. [In Persian]
Torabi, F., & Shams-Ghahfarokhi, Z. (2021). Factors affecting marriage delay in Iran and around the world. Journal of Population Association of Iran, 16(32), 141-175. [In Persian] https://doi.org/10.22034/jpai.2022.547779.1219
Thornton, A., & Young-DeMarco, L.  (2001). Four decades of trends in attitudes toward family issues in the United States: The 1960s through the 1990s, Journal of Marriage and Family, 63(4), 1009-1037. https://doi.org/10.1111/j.1741-3737.2001.01009.x
Villenuve-gokalp, C. (1991). From marriage to informal union: recent changes in the behavior of French couples. Population: An English Selection, 3, 81-111. https://www.jstor.org/stable/2949133
Williams, L., Kabamalan, M., & Ogena, N. (2007). Cohabitation in the Philippines: Attitudes and behaviors among young women and men. Journal of Marriage and Family, 69(5), 1244-1256. https://doi.org/10.1111/j.1741-3737.2007.00444.x
Willoughby, B. J., & Carroll, J. S. (2011). Correlates of attitudes toward cohabitation: Looking at the associations with demographics, relational attitudes, and dating behavior. Journal of Family Issues, 33(11), 1450-1476. https://doi.org/10.1177/0192513x11429666
Wu, Z., & Balakrishnan, T. R. (1992). Attitudes towards cohabitation and marriage in Canada. Journal of Comparative Family Studies, 23(1), 1-12. https://www.jstor.org/stable/41602182
Zahediasl, M., Fathi, M., & Mohammadzadeh, R. (2021). Experiences and challenges of girls with a history of cohabitation. Social Welfare Quarterly, 21(80), 275-309. [In Persian]. https://www.magiran.com/paper/2276583
Zamani, F., & Hallajzadeh, H. (2019). Investigating the attitude of Gilan university students about cohabitation. Second National Conference on Social Injury. Ardebil. [In Persian] https://civilica.com/doc/1035622/