نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی کارشناسیارشد، دانشکده مهندسی زراعی و عمران روستایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
2 دانشیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده مهندسی زراعی و عمران روستایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction:
Climate change is a certain, irrefutable, undisputed, clear, unequivocal, and imminent reality, and potentially a serious threat and challenge to the agricultural sector. It has become clear that the earth’s climate has changed in a manner that has induced many negative impacts on its human and non-human residents. In fact, it has been confirmed that climate change, directly and indirectly, influences all aspects of life worldwide. Scientific evidence suggests that projected climate change will significantly impact the hydrological cycle, water balance, and runoff characteristics. This will, in turn, cause water scarcity and insecurity. Agriculture and water resources are vulnerable to global climate change. Climate change impacts the water sector in a manner that reduces the harvest and income of farmers, thereby exacerbating poverty and many other social problems. Therefore, the influence of climate variability on water resources raises major international concern, as it may cause severe stress on whole societies, particularly farmers, due to the huge negative impacts on agricultural production. Agricultural and farming practices should, therefore, adapt to the changing environment in order to avoid or alleviate related risks. Consequently, understanding adaptation to climate change has become a major concern for farmers to facilitate adaptation actions and assist them in improving their adaptive capacity. The aim of the present study was to investigate farmers’ adaptation behaviors in facing water scarcity. This research ideally provides a first knowledge base for the development of public policy measures aiming to increase climate change adaptation measures among Iranian farmers.
Materials and Methods:
The aim of the present study was to investigate farmers’ adaptation behaviors in facing water scarcity using the protection motivation theory and cognitive theory of the stress model. A quantitative cross-sectional survey was designed to investigate farmers’ adaptation responses to water shortage. The statistical population was farmers of Shoushtar County in Khuzestan province. The sample size was determined and selected using the Bartlett table (n=251) and Random sampling. The data were collected through a nationwide self-administered questionnaire. To measure the variables, statements that closely followed the measurement of these constructs in prior studies were used. In designing the questionnaire, a 5-point Likert scale for all the variables was used to reduce the statistical problem of extreme skewness. The face validity of the questionnaire was confirmed by a panel of experts. The questionnaire’s internal reliability was investigated using the Cronbach’s alpha coefficient. All scales indicated a good-to-excellent reliability index (0.6–0.88). To analyze the data, SPSS20 and AMOS20 were used.
Discussion of Results and Conclusions:
To investigate the causal relationship between research variables, structural equation modeling was used using Amos20 software to analyze the factors affecting adaptation behavior. The results of structural equation modeling analysis revealed that in protection motivation theory, the response efficacy, collective efficacy, and response cost regarding climate change were significant predictors of adaptation behavior. Protection motivation theory can explain approximately 33%, of the variance in pro-environmental behavior. The results of cognitive theory of stress analysis showed that demand appraisal, self-efficacy, and collective efficacy had direct effects on problem-focused coping, and coping had direct effects on adaptation. The explanatory power of this model explained 28% of the variance in adaptation behavior. Moreover, the results of the study revealed that demand appraisal, self-efficacy, and collective efficacy had an indirect and significant relationship with adaptation. The results of this study could be useful for decision-makers and researchers in other countries in the Middle East and North Africa (MENA) region as well as in dryland regions facing drought hazards.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسئله
تغییرات آبوهوایی اثرات شدیدی بر منابع آبی دارد. این پدیده ممکن است سبب ایجاد عواقبی مانند کاهش و پراکندگی بارشها، افزایش سطح آب دریا، تغییرات در جریانهای فصلی، کاهش آبهای زیرزمینی و سفرههای آبی، کاهش کیفیت آبِ رودخانهها، تغییراتی در حجم آبها و تخلیۀ رودخانهها، تالابها و مخازن شود (Urama & Ozor, 2010; Rosegrant et al., 2009: 205; Ragab & Prudhomme, 2002; Mishra et al., 2010; Pakmehr et al., 2020). آمارها نشان میدهند در حال حاضر تقریباً یکسوم جمعیت جهان از کمآبی رنج میبرند. همچنین پیشبینی شده است تا سال 2025 بهدلیل تغییرات اقلیم، بیش از دو سوم جمعیت جهان در معرض شرایط تنشزای بیشتری قرار خواهند گرفت. از آنجا که مقادیر زیادی از آبها در بخش کشاورزی استفاده میشود و موقعیت تولید محصولات کشاورزی به دردسترس بودن آب بستگی دارد، کمآبی بهطور مستقیم اثرات منفی شدیدی در بخش کشاورزی بر جای میگذارد (Cominelli & Tonelli, 2010: 473)؛ درواقع، کشاورزی بهطور ذاتی به تغییرات آبوهوا حساس است. اثر مستقیم تغییرات آبوهوایی بر بخش کشاورزی شامل ناامنی غذایی، افزایش آفات و بیماریها و درنتیجه، اثر منفی بر تولیدات کشاورزی، افزایش فرسایش و ناباروری (بیحاصلی) خاک، آسیب به زیرساختها، تغییر عملکرد کشاورزی، کاهش کیفیت زمین، کاهش عملکرد محصولات کشاورزی و محدودکردن درآمدهای کشاورزی میشود (Mesike et al., 2015: 98). این پیامدهای منفی ناشی از تغییرات آبوهوایی، بهطور مستقیم موفقیت کشاورزی و رفاه کشاورزان را در بخشهای محلی و جهانی تهدید میکند (Li et al., 2017: 21) و از آنجا که کشاورزی بخش مهمی از ساختار اجتماعی - اقتصادی یک جامعه است (Tarleton & Ramsey, 2008:3)، تغییرات آبوهوایی علاوه بر اثرات نامطلوب بر تولیدات کشاورزی، به شکل نامطلوبی بر وضعیت اجتماعی - اقتصادی کشاورزان نیز تأثیر میگذارد (آزادی و همکاران، 1396؛ یزدانپناه و همکاران، 1396؛ جمشیدی و همکاران، 1396). برای مثال کاهش شدید در بهرهوری کشاورزی، بر درآمد سرانۀ روستایی و سطح فقر تأثیر میگذارد (Masud et al., 2017: 699).
بنابراین، تلاش در جهت کاهش این تغییرات و سازگاری با آنها ضروری است تا بتوان با اثرات نامطلوب تغییرات آبوهوایی بر منابع آبی و کشاورزی مقابله کرد (پاکمهر و همکاران، 1397). سازگاری سبب کاهش اثرات منفی تغییرات آبوهوایی میشود و کمک میکند جوامع با حوادث و شرایط آبوهوایی مرتبط با تغییرات آبوهوایی به شکل بهتری روبهرو شوند و دامنۀ اثرات تحمیلشده بهوسیلۀ تغییرات اقلیمی بر منابع آب را کاهش میدهد (Tesfaye & Seifu, 2016: 253; Nakuja et al., 2012: 298). سازگاری، تعدیل نظامهای انسانی و طبیعی در پاسخ به وضعیت آبوهوایی فعلی یا اثرات پیشبینیشده برای تعدیل آسیبها و بهرهمندی مفید تعریف شده است (Quiroga et al., 2015: 53).
برای تداوم و پایداری رشد بخش کشاورزی که در گذشته به دست آمده است و یا برای اطمینانیافتن از داشتن امنیت غذایی در محیط زیستِ در حال تغییر، درک بهتر از گزینههای سازگاری با افزایش تنشهای آبی، اهمیت زیادی برای سیاستگذاران دارد (Alam, 2015: 196). همچنین درک بهتر از فرایندهایی که سازگاری کشاورزان با تغییرات آبوهوایی را شکل میدهند (آزادی و یزدانپناه، 1397)، برای شناسایی طرحهای آسیبپذیر و ایجاد سیاستهای سازگاری هدفمند بسیار ضروری است. سازگاری نسبت به تغییرات آبوهوایی فرایندی دومرحلهای است؛ بهطوری که در مرحلۀ نخست لازم است کشاورزان تغییرات آبوهوایی را درک کنند و در مرحلۀ دوم در پیش گرفتن اقدامات سازگاری با تغییرات آبوهوایی ازسوی کشاورزان نیاز است (Tessema et al., 2013: 2)؛ ازاینرو، بررسی ادراکات کشاورزان دربارۀ تغییرات آبوهوایی و عوامل مؤثر بر انتخاب راهبردهای سازگاری نیز اهمیت مییابد (Tesfaye & Seifu, 2016: 253). با وجود این، در حال حاضر درک ضعیفی از تعیینکنندههای سازگاری کشاورزان وجود دارد (Below et al., 2012: 223). اگرچه پژوهشهای بسیاری در زمینۀ ادراکات افراد دربارۀ تغییرات آبوهوایی و خطرات آن و رفتار سازگاری کشاورزان در بیست سال گذشته بین کشاورزان بهطور کلی در سراسر جهان (Tessema et al., 2013: 2; Mertz et al., 2009: 804; Smith et al., 2014: 101; Gwimbi, 2009: 81; Gbetibouo, 2009; Rejesus et al., 2013: 701) و بهطور خاص در ایران انجام شده است (Azadi et al, 2018; Zobeidi et al., 2016؛ خالدی و همکاران، 1394؛ صالحی و پازوکینژاد، 1393)، همچنان به فهم عمیقتری دربارۀ عاملهای روانی - اجتماعی که زمینهای برای سازگاریهای فردی با تغییرات آبوهواییاند، در کشورهای در حال توسعه نیاز است (American Psychological Association, 2009: 1).
ایران در حال تجربۀ بحران جدی آب است (Madani, 2014). در حال حاضر، موجودی منابع آبی در بیشتر مناطق ایران بهدلیل افزایش تقاضای آب و طولانیشدن دورههای خشکسالی کاهش یافته است (Ashraf Vaghefi et al., 2014). تغییرات اقلیم گرچه تنها دلیل این بحران نیست، انتظار میرود وضعیت منابع آب را بدتر کند و تا سال 2050 دسترسی به منابع آبی را تا حدود 50 درصد کاهش دهد (Yazdanpanah et al., 2013). استان خوزستان بهمنزلۀ یکی از قطبهای کشاورزی ایران بهتازگی بهشدت با مشکل کمآبی روبهرو شده است؛ برای مثال، میزان آب رودخانههای کرخه، کارون و مارون در سال 2001-2000 در مقایسه با 30 سال گذشته بهترتیب به میزان 49 درصد، 37 درصد و 40 درصد کاهش یافته است (Ashraf Vaghefi et al., 2014). در همین زمینه، هکمن (2018) بیان میکند که اکنون استان خوزستان به معنای واقعی خشک شده و نمیتوان گفت دچار خشکسالی شده است؛ زیرا خشکسالی پدیدهای موقتی است؛ چنانکه طوفانهای گرد و غبار و خشکشدن قسمتهای شمالی اهواز از اثرات کمآبی بوده و به خشکسالی ارتباطی نداشته است. همچنین اثرات کمآبی در جنوبغرب اهواز یعنی در تالاب هورالعظیم شادگان مشاهده میشود. تا اواسط دهۀ 1990 عمق آب این تالاب به 10 متر هم میرسید؛ اما در سالهای اخیر سطح وسیعی از آن از بین رفته است (Hekman, 2018)؛ بنابراین، لازم است رفتار کشاورزان در این زمینه در این استان بهمنزلۀ بزرگترین مصرفکنندگان آب، بررسی و تجزیه و تحلیل شود. هدف این مطالعه شناسایی تعیینکنندههای رفتار سازگاری کشاورزان با کمآبی در این استان در شهرستان شوشتر است.
ادبیات نظری پژوهش
بهطور کلی، سیاستهای موجود برای تشویق مردم به تغییر رفتار، ممکن است اقتصادی و یا روانی - اجتماعی باشند. سیاستهای روانی - اجتماعی میتوانند ازطریق تغییر در اولویتهای مردم، تقویت هنجارهای اجتماعی و یا تأثیر بر نگرش آنها به تغییرات پایداری دست یابند (بوعذار و همکاران، 1397). برنامههای روانی - اجتماعی دو نقش مهم در درک اینکه چه چیزی سبب تغییر رفتار میشود، بازی میکنند. در مرحلۀ اول، آنها چارچوب اکتشافی را برای بررسی و مفهومسازی رفتار مصرفکننده ارائه میدهند. در مرحلۀ دوم، این الگوها میتوانند بهمنزلۀ چارچوبی برای آزمون تجربی قدرت انواع روابط (برای مثال بین ارزشها و رفتار) در شرایط مختلف استفاده شوند (Jackson, 2005). در این نوع سیاستگذاری، تغییر رفتار، استفاده از روانشناسی و الگوهای روانی - اجتماعی برای بررسی اولیۀ رفتار موجود بسیار مرسوم و شایع است؛ بنابراین، الگوها و نظریههای متعددی برای تغییر رفتار انسان ایجاد شدهاند و توسعه یافتهاند. از آنجا که در بحث تغییر الگوی کشت برنج، کشاورزان تصمیمگیرندگان بسیار مهمی در اجرای این سیاستاند، تجزیه و تحلیل رفتار آنها و عوامل اثرگذار بر نیت آنها بسیار ضروری است (Siebert et al., 2010). تاکنون در علوم روانشناختی اجتماعی رفتار، الگوهای مختلفی به کار گرفته شدهاند. بر این اساس، در پژوهش حاضر از دو نظریۀ انگیزۀ حفاظت و نظریۀ شناختی الگوی تنش استفاده شده است.
نظریۀ انگیزۀ حفاظت
ازجمله نظریههای مختلف در زمینۀ روانشناسی محیطی، نظریۀ انگیزۀ حافظت است. ابتدا راجرز در سال 1975 این نظریه را بهمنزلۀ نظریۀ مهمی در شناخت اجتماعی رفتارهای حفاظتی معرفی کرد (Feng et al., 2017: 519). این نظریه در سال 1983 دوباره توسعه یافت (Westcott et al., 2017: 13). به این نظریه بهمنزلۀ یکی از قویترین نظریههای توجیهی دربارۀ پیشبینی قصد و نیت شخص برای انجام اقدامات حفاظتی توجه شده (Ifinedo, 2012: 84) و از آن در موضوعاتی همچون حفاظت از آب، خطرات طبیعی، تغییرات آبوهوایی و رفتار سازگاری با تغییرات آبوهوایی استفاده شده است. فرض این الگو بر این است که مردم هنگام رویارویی با خطرات ازطریق دو فرایند شناختیِ ارزیابی تهدید و ارزیابی مقابلهای، با اقدامات سازگاری درگیر میشوند. فرایند ارزیابی تهدید سبب ارزیابی خطر موجود میشود و شامل دو سازۀ اصلی یعنی شدت خطر و آسیبپذیری درکشده است (Keshavarz & Karami, 2016: 130; Rainear & Christensen , 2017: 239).
1- آسیبپذیری درکشده، ادراک فرد دربارۀ این نکته را نشان میدهد که تا چه حد شخص به خطر موجود حساس است.
2- شدت درکشده به شدت خطر موجود برای فرد اشاره دارد. بوکاریوا و استیگ ( 2014: 276) اشاره دارند که شدت درکشده نشان میدهد خطر موجود چقدر بهطور جدی درک شده است.
جنبۀ ارزیابی مقابلهای نظریۀ انگیزۀ حافظت به برآورد شخص از تواناییاش برای مقابله و جلوگیری از ضرر و آسیب بالقوۀ ناشی از تهدید اشاره دارد و از سه سازۀ زیر تشکیل شده است:
1- خودکارآمدی: این متغیر بر توانایی یا قضاوت شخص دربارۀ تواناییهایش تأکید دارد ( Westcott et al., 2017: 13; Rainear & Christensen, 2017: 239). همچنین نشان میدهد چگونه افراد توانایی خودشان را برای انجام اقدامات سازگاری درک میکنند. بهعلاوه خودکارآمدی درکشده بهمنزلۀ «قضاوت دربارۀ تواناییهای یک فرد برای تولید سطح معینی از عملکرد» تعریف شده است. باورهای خودکارآمدی تعیین میکنند که افراد چگونه احساس و چگونه فکر کنند؟ همچنین به آنها انگیزه میدهند و سبب بروز رفتار در آنان میشوند (Bandura, 1997: 8).
2- اثربخشی: پاسخ به اعتقاد دربارۀ مزایای درکشدۀ اقدام انجامشده بهوسیلۀ شخص مرتبط است.
3- هزینۀ پاسخ: این متغیر بر هزینههای فرصت درکشده ازلحاظ پول، زمان، تلاش و احساس در پذیرش رفتار توصیهشده تأکید دارد (Keshavarz & Karami, 2016: 130; Ifinedo, 2012: 84).
براساس فرض این الگو سازههای ارزیابی تهدید یعنی شدت خطر و آسیبپذیری درکشده، باید ارتباط مثبتی با انگیزۀ حفاظت داشته باشند و به احتمال زیاد رفتار سازگاری با خطر را افزایش میدهند (Bockarjova & Steg, 2014: 276). دو سازه از ارزیابی مقابله شامل خودکارآمدی و اثربخشی پاسخ نیز ارتباط مثبتی با انگیزۀ حفاظت دارند. از آنجا که هزینههای سازگاری احتمال پیروی از توصیهها را کاهش میدهند، باید ارتباط منفی با انگیزش حفاظت داشته باشند (Rainear & Christensen, 2017: 239). شکل 1 چارچوب نظری نظریۀ انگیزۀ حفاظت را نشان می دهد. بهطور خلاصه و براساس چارچوب نظری نظریۀ انگیزۀ حفاظت، فرضیههای زیر مطرح و بررسی شدهاند:
H1: آسیبپذیری درکشده بهطور مثبت بر رفتار حفاظت تأثیر میگذارد.
H2: شدت درکشده بهطور مثبت بر رفتار حفاظت تأثیر میگذارد.
H3: خودکارآمدی بهطور مثبت بر رفتار حفاظت تأثیر میگذارد.
H4: پاسخ اثربخشی بهطور مثبت بر رفتار حفاظت تأثیر میگذارد.
H5: هزینۀ پاسخ بهطور منفی بر رفتار حفاظت تأثیر میگذارد.
Fig 1- Protection Motivation Theory
لازروس و فالکمن[1] (1984) نظریۀ شناختی تنش را پیشنهاد کردند. این نظریه چنین فرض میکند که ارتباط پویا، متقابل و دوسویهای بین افراد و محیط زیست وجود دارد. مردم محیط خود را میبینند و ازطریق فرایند ارزیابی، موقیعتها را تفسیر میکنند؛ به عبارتی، هنگامی که فرد یک حادثۀ زیستمحیطی را بهمنزلۀ ضرر یا تهدید درک میکند و منابع مناسب و کافی برای سازگاری با آن را در اختیار ندارد، آن حادثه را بهمنزلۀ یک تنشزای زیستمحیطی درک خواهد کرد؛ ازاینرو، تنشزای زیستمحیطی میتواند بهمنزلۀ شرایط محیطی فیزیکی و اجتماعی تعریف شود که در آن فرد بهطور عادی تهدید، زیان، خسارت یا ناکامی بالقوه و واقعی را درک میکند (Chen, 2015: 68)؛ درواقع، تنش بهطور معمول محرکی است که برای شخص بهمنزلۀ آسیب تجربی رخ میدهد (Folkman, 2013: 1913).
نظریۀ تنش ادعا میکند که افراد طی دو مرحله شامل ارزیابی شناختی و کنارآمدن به تهدیدها پاسخ میدهند (Chen, 2015: 69; Berjot & Gillet, 2011: 33). ارزیابی شناختی فرایندی پویا و شامل ارزیابی تقاضا و ارزیابی منابع است. ارزیابی تقاضا به نگاه افراد به حوادث با توجه به رفاه خود اشاره دارد (Lazarus, 1991) و شامل دو سازۀ آسیبپذیری درکشده و تهدید درکشده است (Chen, 2015: 68). همچنین ارزیابی منابع به خودکارآمدی درکشده مرتبط و وابسته است (Homburg & Stolberg, 2006: 3) و باورهای فرد به تواناییهایش برای دنبالکردن مجموعهای از فعالیتها برای برآوردن نیازهای موقعیتی خود را منعکس میکند (Bandura, 1997). هامبورگ و استولبرگ (2006) معتقدند وقتی افراد تنش زیستمحیطی را درک میکنند، آنها در دو فرایند ارزیابی تقاضا و ارزیابی منابع شرکت میکنند که این عمل سبب فعالشدن رفتارهای زیستمحیطی میشود؛ این رابطه بهوسیلۀ کنارآمدن مسئلهمدار تعدیل میشود.
کنارآمدن بهمنزلۀ فرایندی شامل تلاشهای شناختی و رفتاری و در جهت پاسخگویی به درخواستهای تضعیفکنندۀ منابع شخص شرح داده شده است؛ به عبارتی، کنارآمدن به تلاشهای شناختی و رفتاری برای مهارکردن، کاهشدادن یا تحملکردن تقاضاهای داخلی یا خارجی اشاره دارد که تعاملات تنشزا ایجاد کردهاند (Berjot & Gillet, 2011: 33). کنارآمدن به مدیریتکردن یک مسئله اشاره دارد که ممکن است سبب پریشانی شود؛ ازاینرو، کنارآمدن مسئلهمدار نام دارد. کنارآمدن مسئلهمدار شامل راهبردهایی مانند جمعآوری اطلاعات، دنبالکردن نصایح و مشاورهها، طراحی راهبردی بر مبنای تجارب قبلی و مذاکره و حل مشکل است (Folkman, 2013: 1913).
ابعاد کنارآمدن مسئلهمدار به موارد زیر وابسته است:
1- راهبردهای حل مسئلۀ شناختی و عملی که بر مسئلۀ حلشده تمرکز دارند و شامل فراگیری دانش، حمایت اجتماعی و حذف و اجتناب از مسئلهاند (Chen, 2015: 69).
2- راهبردهای کنارآمدن بیانی (برای مثال: بیان خشم) که زیرمجموعهای از روشهای رفتارمدار کنارآمدن است. بیان احساسات ممکن است به سازماندهی اطلاعات و حمایت اجتماعی کمک کند. شواهد تجربی لازم برای ربط احساسات بهمنزلۀ عامل تعیینکنندۀ رفتار وجود دارد.
3- راهبردهای حفاظت از خود، فعالیتهای حفاظت از خود و یا سلامتی شخصی خود - برای مثال در زمینۀ تغذیه و پویایی (تحرک) - را شامل میشود که استدلال شده است در ترکیب با دو روش دیگر، حفاظت از خود برای کنارآمدن باید رفتارهای زیستمحیطی را تحریک یا تسهیل کند (Homburg & Stolberg, 2006: 5)؛ درواقع، در صورت موفقیت راهبردهای کنارآمدن، سازگاری یا تعدیل رخ میدهد و اگر راهبردهای کنارآمدن موفق نباشند، برانگیختی و تنش ادامه مییابد (Homburg et al., 2007: 755).
با توجه به اینکه یکی از اهداف این مطالعه دستیابی به حداکثر قدرت تبیینکنندگی رفتار سازگاری است، در این مطالعه علاوه بر تأثیر متغیرهای الگوی پایهای تنش (خودکارآمدی، ارزیابی تقاضا و کنارآمدن مسئلهمدار) بر رفتار زیستمحیطی، اثربخشی جمعی درکشده نیز به الگو اضافه شده است. براساس مطالعات چن ( 2015: 70) و هومبورگ و همکاران ( 2007 : 756)، اثربخشی جمعی سهم مهمی در رفتار زیستمحیطی مردم دارد. اعتقاد مشترک مردم به قدرت جمعی برای دستیابی به نتایج مطلوب در زمینۀ حل مشکلات جمعی مانند تغییرات آبوهوایی بسیار مهم است. اثربخشی جمعی درکشده بهمنزلۀ یک ویژگی در سطح گروه ظاهر میشود (Chen, 2015: 70). شکل 2 چارچوب نظریۀ شناختی تنش را نشان میدهد. براساس این نظریه فرضیههای زیر مطرح شدهاند:
H6: ارزیابی تقاضا بهطور مثبت بر کنارآمدن مسئلهمدار تأثیر میگذارد.
H7: خودکارآمدی بهطور مثبت بر کنارآمدن مسئلهمدار تأثیر میگذارد.
H8: اثربخشی جمعی بهطور مثبت بر کنارآمدن مسئلهمدار تأثیر میگذارد.
H9: کنارآمدن مسئلهمدار بهطور مثبت بر رفتار زیستمحیطی تأثیر میگذارد.
شکل 2- نظریۀ شناختی تنش
Fig 2- Cognitive Theory of Stress
مواد و روشها
در این پژوهش از دو نظریۀ انگیزۀ حفاظت و نظریۀ شناختی الگوی تنش برای بررسی عوامل مؤثر بر رفتار سازگاری کشاورزان با کمآبی در شهرستان شوشتر استفاده شد. جامعۀ آماری کشاورزان شهرستان شوشتر بود و تعداد حجم نمونه با استفاده از جدول بارتلت 251 نفر تعیین شد. برای انتخاب کشاورزان از روش نمونهگیری تصادفی متناسب استفاده شد. بر این اساس، کل دهستانهای شهرستان شوشتر 5 دهستان بود که بهطور تصادفی 3 دهستان انتخاب و تعداد اعضای هر دهستان برحسب جمعیت انتخاب شد.
ابزار پژوهش پرسشنامۀ طرحیشده براساس دو نظریۀ انگیزۀ حفاظت و نظریۀ شناختی الگوی تنش برای عوامل مؤثر بر رفتار سازگاری کشاورزان بود. برای بررسی پایایی ابزار 30 پرسشنامه در روستاهای شهرستان ملاثانی واقع در 5 کیلومتری شوشتر تکمیل و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی سنجیده شد که پس از حذف برخی گویهها، پایایی در حد پذیرفتنی تا بسیار خوب به دست آمد (جدول 1). روایی ابزار سنجش نیز بهوسیلۀ اعضای هیئتعلمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی تأیید شد.
جدول 1- ضرایب آلفا کرونباخ و میانگین مربوط به متغیرهای پژوهش
Table 1- Cronbach's alpha coefficients and the Mean of the research variables
متغیر |
تعداد گویه |
ضریب آلفای کرونباخ |
آسیبپذیری درکشده |
8 |
79/0 |
شدت درکشده |
17 |
82/0 |
اثربخشی پاسخ درکشده |
5 |
60/0 |
خودکارآمدی درکشده |
5 |
60/0 |
هزینۀ پاسخ درکشده |
5 |
60/0 |
تهدید درکشده |
5 |
73/0 |
حل مسئله |
4 |
76/0 |
بیان احساسات |
4 |
75/0 |
حفاظت از خود |
4 |
64/0 |
خودکارآمدی |
6 |
74/0 |
اثربخشی جمعی |
4 |
88/0 |
رفتار سازگاری |
5 |
60/0 |
نتایج و بحث
براساس نتایج بهدستآمده از پژوهش، مشخص شد بیشترین درصد فراوانی (9/27) به گروه سنی 40- 30 سال مربوط بود که 212 نفر متأهل (5/84 درصد) و 39 نفر (5/15 درصد) مجرد بودند. همچنین 244 نفر مرد (2/97 درصد) و 7 نفر (8/2) زن بودند. میانگین تعداد اعضای خانوار تقریباً 5 نفر بود و بیشترین درصد فراوانی تحصیلات (7/26) به دورۀ دبیرستان مربوط بود. میانگین میزان زمین زراعی آبی کشاورزان 66/8 هکتار و میانگین میزان زمین دیم آنها 27/2 هکتار بوده است.
عوامل مؤثر بر رفتار سازگاری کشاورزان در رویارویی با کمآبی براساس نظریۀ انگیزۀ حفاظت
برای بررسی رابطۀ علّی بین متغیرهای پژوهش براساس نظریۀ انگیزۀ حفاظت از الگوی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار Amos20 برای تحلیل عوامل مؤثر بر رفتار سازگاری استفاده شد. در تجزیه و تحلیل الگوی معادلات ساختاری، پذیرش هر الگوی پژوهش ساختاری بر استفاده از چندین شاخص مناسب مبتنی است. تحلیل مسیر به شرایطی نیازمند است؛ ازجمله اینکه کایاسکوئر نباید معنیدار باشد که با توجه به حساسبودن کایاسکوئر به حجم نمونه معمولاً این شرط محقق نمیشود؛ بنابراین، از سایر شاخصها استفاده میشود. از میان دیگر شاخصها، تقریب ریشۀ میانگین مربع خطا[2] باید بین صفر تا 08/0 باشد. همچنین کایاسکوئر تقسیم بر درجۀ آزادی، (نسبت CMIN به درجۀ آزادی) نیز اگر در محدودۀ زیر پنج باشد، مناسب و اگر نزدیک به 2 یا 3 باشد، بسیار خوب تفسیر میشود (Yazdanpanah. & Forouzani, 2015: 346).
در آزمون معادلات ساختاری نظریۀ انگیزۀ حفاظت، نتایج زیر به دست آمدند:
نسبت کایاسکوئر به درجۀ آزادی برابر 51/1 و تقریب ریشۀ میانگین مربع خطا برابر 045/0 است؛ بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که الگو برازش مناسبی دارد (جدول 2). جدول 3 میزان اثرات کل استاندارد متغیرهای الگوی نظریۀ انگیزۀ حفاظت بر رفتار را نشان میدهد. براساس یافتهها فرضیههای H4 و H5 پژوهش تأیید و سایر فرضیهها رد شدند. همان گونه که در جدول 5 و شکل 3 مشاهده میشود، متغیر اثربخشی پاسخ (01/0 P<، 45/0= Beta) تأثیر مثبت، مستقیم و معنیداری بر متغیر رفتار دارد. همچنین متغیر هزینۀ پاسخ درکشده (001/0 P<، 52/0-= Beta) اثر منفی، مستقیم و معنیداری بر رفتار دارد؛ به عبارتی، هرچه از دیدگاه کشاورزان احتمالِ مؤثرتر واقعشدن پاسخها بیشتر و هزینۀ رفتار سازگاری کمتر باشد، احتمال سازگارشدن آنان کاهش پیدا میکند. این دو متغیر درمجموع میتوانند 25 درصد از تغییرات متغیر رفتار را پیشبینی کنند. علاوه بر این، میتوان گفت متغیر هزینۀ درکشده قویترین متغیر برای پیشبینی متغیر رفتار بوده است.
تأثیر متغیر اثربخشی پاسخها و هزینۀ درکشده بر رفتارهای سازگاری بهطور عمده به این دلیل بوده است که کشاورزان معمولاً معتقدند رفتارهای سازگاری چندان قادر نیستند آسیبهای تحمیلی به کشاورزان را کاهش دهند. در صورتی که اگر کشاورزان دریابند یک اقدام خاص پاسخ به کمآبی میتواند خسارتهای واردشده به محصولات را جبران کند، بیشتر آن رفتار را به اجرا در خواهند آورد. علاوه بر ذهنیتهای کشاورزان دربارۀ اثربخشی اقدامات سازگاری، مسئلۀ دیگر هزینۀ اجرای یک رفتار سازگاری است. با توجه به اینکه بیشتر کشاورزان در منطقۀ مطالعهشده وضعیت اقتصادی و مالی نسبتاً ضعیفی دارند، هزینۀ اجرای رفتارهای سازگاری برای آنان اهمیت بسزایی دارد؛ ازاینرو، کشاورزان از روشهای سازگاری پرهزینه مانند نصب سیستمهای آبیاری جدید حتی با وجود حمایت دولت، کمتر استقبال کردهاند.
جدول 2- شاخصهای برازش نظریه انگیزش حفاظت
Table 2- Fitness indicators of Protection Motivation Theory
CMIN/DF |
RMSEA |
|
زیر 5 |
08/0 |
میزان پذیرفتنی |
51/1=839/1269 |
045/0 |
میزان بهدستآمده |
جدول 3- تأثیر متغیرهای انگیزۀ حفاظت بر رفتار سازگاری
Table 3- The effect of Protection Motivation Theory Variables on adaptation behavior
اثر مستقیم یا کل استاندارد |
|||||
متغیر |
شدت |
آسیبپذیری |
خودکارآمدی |
اثربخشی پاسخ |
هزینۀ پاسخ |
رفتار |
09/0- |
01/0 |
006/0 |
*45/0 |
*52/0- |
شکل 3- نتایج معادلههای ساختاری نظریۀ انگیزۀ حفاظت
Fig 3 - Results of structural equations modeling of protection motivation theory
عوامل مؤثر بر رفتار سازگاری کشاورزان در رویارویی با کمآبی براساس نظریۀ شناختی الگوی تنش
با توجه به اینکه ارزیابی تقاضا از دو متغیر آسیب و تهدید ساخته شده است و هر کدام از این دو متغیر از چند گویه تشکیل شدهاند، میانگین گویههای تهدید و میانگین گویههای آسیبپذیری بهمنزلۀ سازههای مشاهدهشدنی متغیر ارزیابی تقاضا در الگو قرار گرفتند. همچنین متغیر کنارآمدن مسئلهمدار از سه متغیر راهبردهای بیان مسئله، بیان احساسات و حفاظت از خود تشکیل شده است. میانگین گویههای هر یک از این متغیرها نیز بهمنزلۀ سازۀ مشاهدهشدنی در الگو جاسازی شد. چنانکه نتایج آزمون معادلات ساختاری نظریۀ شناختی تنش (جدول 4) نشان میدهند، نسبت کایاسکوئر به درجۀ آزادی برابر 4/2 و تقریب ریشۀ میانگین مربع خطا برابر 074/0 به دست آمد که هر دو در محدودۀ پذیرفتنی قرار دارند؛ بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که الگو برازش مناسبی دارد. جدول 5 میزان اثرات کل، مستقیم و غیرمستقیم استاندارد متغیرهای الگوی تنش بر رفتار را نشان میدهد. براساس یافتههای حاصل از پژوهش سه فرضیه از فرضیههای مطرحشده در نظریۀ شناختی تنش (H6, H7, H8, H9) تأیید شدند. همان گونه که در جدول 5 و شکل 4 مشاهده میشود، متغیرهای ارزیابی تقاضا (001/0 P<، 36/0= Beta)، خودکارآمدی (001/0 P<، 36/0= Beta) و اثربخشی جمعی تقاضا (001/0 P<، 59/0= Beta) تأثیر مثبت، مستقیم و معنیداری بر کنارآمدن مسئلهمدار دارند. این متغیرها درمجموع میتوانند 69 درصد از تغییرات متغیر کنارآمدن را پیشبینی کنند. بهعلاوه متغیر کنارآمدن (01/0 P<، 52/0= Beta) تأثیر مثبت، مستقیم و معنیداری بر متغیر رفتار دارد؛ ازاینرو، میتوان نتیجه گرفت که متغیرهای ارزیابی تقاضا و خودکارآمدی تأثیر غیرمستقیمی بر رفتار داشتهاند؛ درنهایت، این الگو 28 درصد از تغییرات متغیر رفتار را پیشبینی میکند.
براساس یافتههای پژوهش متغیر ارزیابی تقاضا توانسته است بر کنارآمدن و در پی آن رفتارهای سازگاری تأثیر بگذارد. هنگامی که مشکل زیستمحیطی همچون کمآبی وجود دارد، فرایند ارزیابی تقاضا که به ارزیابی آسیبها و تهدیدهای درکشده میپردازد، بهمنزلۀ محرکی برای کنارآمدن مسئلهمدار عمل خواهد کرد؛ درواقع، ارزیابی تقاضا به این مسئله اشاره دارد که کشاورز تا چه حد از آسیبها و تهدیدها تأثیر گرفته است و تا چه حد تقاضای اجرای رفتارهای سازگاری را دارد. میتوان گفت هرچه کشاورزان خود را بیشتر متأثر از آسیبها و تهدیدهای کمآبی بدانند، بیشتر به اجرای اقدامات کنارآمدن مبادرت خواهند کرد و کنارآمدن به نوبۀ خود بر رفتار سازگاری کشاورزان تأثیر میگذارد؛ درواقع، با توجه به اینکه اقدامات کنارآمدن تلاشی برای برآوردهکردن تقاضای فردی است و شامل تلاشهای عامدانه، عقلانی و آرام میشود و بسیار با رفتارهای آموختهشده و خودکار سازگاری متفاوت است (Chen, 2015)، کشاورزانی که ارزیابی تقاضا در آنها بالاتر بوده است، بیشتر بهدنبال راهحلها، روشهای جدید و اطلاعات برای کاهش خطرات و بیشتر در مقابل خطرات، افسرده و نگران بودهاند و بیشتر مسئولیت حفاظت از خود را به عهده گرفتند؛ درنهایت، اینگونه واکنشها و تلاشهای درونفردی سبب بروز رفتارهای سازگاری شده است.
همچنین متغیرهای خودکارآمدی و اثربخشی جمعی بر کنارآمدن افراد تأثیر گذاشتهاند. در این مطالعه چنانکه اشاره شد، خودکارآمدی به باورهای ذهنی فرد از توانایی خود برای مقابله با کمآبی و اثربخشی جمعی به باورهای فردی نسبت به توان و قدرت اقدامات جمعی گروهی از کشاورزان در مقابله با کمآبی اشاره دارد. بر این اساس، کشاورزانی که معتقد بودند تلاشهای خودشان و نیز تلاشهای همۀ کشاورزان در کاهش آسیبهای کمآبی موفقیتآمیز خواهد بود، بیشتر در پی کنارآمدن و سازگاری با کمآبی بودهاند.
جدول 4- شاخصهای برازش الگوی تنش
Table 4 - Fitness indicators of cognitive theory of stress
CMIN/DF |
RMSEA |
|
زیر 5 |
1/0 |
میزان پذیرفتنی |
4/2=163/391 |
074/0 |
میزان بهدستآمده |
جدول 5- تأثیر متغیرهای تنش بر کنارآمدن مسئلهمدار و رفتار
Table 5 - The effect of theory of stress variables on problem-focused coping and behavior
|
ارزیابی تقاضا |
خودکارآمدی |
اثربخشی جمعی |
کنارآمدن |
|
تأثیر کل استاندارد |
|||||
کنارآمدن مسئلهمدار |
36/0 |
36/0 |
59/0 |
- |
|
رفتار |
19/0 |
19/0 |
31/0 |
52/0 |
|
تأثیر مستقیم استاندارد |
|||||
کنارآمدن مسئلهمدار |
36/0 |
36/0 |
59/0 |
- |
|
رفتار |
- |
- |
- |
52/0 |
|
تأثیر غیرمستقیم استاندارد |
|||||
رفتار |
19/0 |
19/0 |
31/0 |
- |
شکل 4- مدلسازی معادلههای ساختاری الگوی نظریۀ شناختی تنش
Fig 4- Structural equation modeling of the cognitive theory of stress
نتیجه
افزایش فشار بر منابع آبی بهگونهای است که سراسر جهان و بهویژه مناطق خشک و نیمهخشک با مسئلۀ کمآبی روبهرو شدهاند؛ ازطرف دیگر تغییرات آبوهوایی، بر دسترسی به منابع آبی در بسیاری از مناطق تأثیر میگذارد. منابع آبی در ایران نیز در سالهای اخیر فشار زیادی را ازنظر افزایش تقاضا و خشکسالیهای مکرر تجربه کردهاند. تغییر در فعالیتهای کشاورزی و سازگاری با آبوهوای در حال تغییر، قسمتی از انتظارات اجتماعی و سیاسی جدید است؛ ازاینرو، هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر تغییر فعالیتهای کشاورزی برای سازگاری است.
نتایج تجزیه و تحلیل معادلات ساختاری براساس نظریۀ انگیزۀ حفاظت نشان دادند متغیر اثربخشی پاسخ درکشده، تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر رفتار سازگاری کشاورزان دارد. این یافته با دستآوردهای پژوهشهای (Vance et al., 2012: 195; Rainear & Christensen, 2017: 245; Feng et al., 2017: 519) مطابقت دارد؛ درواقع، وقتی کشاورزان درک کنند که انجام رفتارهای سازگاری برای مقابله با کمآبیها مؤثر است، رفتارهای سازگاری مانند تغییر تاریخ کشت، استفاده از روشهای کم خاکورزی و سایر روشهای حفاظت از آب و خاک، تمیزکردن و در برخی موارد سیمانیکردن کانالهای آبی و کوتاهکردن طول مسیر کشت ازطریق کاهش طول و عرض کرتها را بیشتر اجرا میکنند؛ به عبارت دیگر، لازم است کشاورزان دریابند روشی که به آنها آموزش داده و یا توصیه میشود، روشی است که میتواند از آسیب و خسارت به محصولات جلوگیری کند و به عبارتی، مانع کاهش درآمد کشاورزان میشود تا نسبت به انجام اقدامات سازگاری تمایل پیدا کنند و برعکس، اگر کشاورزان فکر کنند یک روش نمیتواند کارآمد باشد و یا از خطرات تهدیدکنندۀ آنان جلوگیری کند، از انجام آن روش خودداری خواهند کرد.
همچنین نتایج تجزیه و تحلیل معادلات ساختاری نشان دادند متغیر هزینۀ پاسخ درکشده، تأثیر مستقیم، منفی و معناداری بر رفتار سازگاری دارد؛ به عبارت دیگر، اگر کشاورزان معتقد باشند انجام یک رفتار سازگاری بسیار هزینهبر است و به سرمایۀ زیادی نیاز دارد، از اجرای آن رفتار خودداری خواهند کرد؛ بنابراین، به نظر میرسد علاوه بر در نظر گرفتن حمایتهای مالی از اقدامات سازگاری هزینهبر، میتوان تمرکز ویژهای هم بر رفتارهای سازگاری با هزینۀ پایین و یا رفتارهای بدون هزینه مانند تغییر تاریخ کشت و تغییر تاریخ برداشت محصولات داشت؛ درواقع، آموزش روشهای بدون هزینه و یا با هزینۀ ناچیز، احتمال پذیرش رفتارهای سازگاری را بالاتر خواهد برد. این نتایج با یافتههای پژوهشهای (Rainear & Christensen, 2017: 245; Vance et al., 2012: 195; Keshavarz & Karami, 2016: 130) مطابقت و با یافتههای پژوهشهای (Chou & Chou, 2016: 340; Gebrehiwot & van der Veen, 2015: 595) مغایرت دارد.
همچنین نتایج تجزیه و تحلیل معادلات ساختاری براساس نظریۀ شناختی تنش (همراه با اثربخشی جمعی) نشان دادند متغیر ارزیابی تقاضا، تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر کنارآمدن مسئلهمدار دارد؛ درواقع، وقتی کشاورزان آسیبها و تهدیدهای حاصل از کمآبی را برای درآمد، رفاه خود و خانوادهشان و وضعیت بیکاری خود و دیگران جدی و نگرانکننده تصور کنند، بیشتر سعی میکنند راهبردهای کنارآمدن با این مشکل را انجام دهند. بهعلاوه اثربخشی جمعی، تأثیر مستقیم و معنیداری بر کنارآمدن داشته است. اثربخشی جمعی درکشده به این امر اشاره دارد که فرد معتقد است همکاریهای دستهجمعی بین کشاورزان برای مقابله با مشکلات کمآبی مؤثر است. برای سنجش اثربخشی جمعی، جملاتی مانند «من مطمئن هستم اگر همۀ کشاورزان تلاش کنند مشکل کمبود آب را حل میکنیم»، «مطمئنم ما کشاورزان میتوانیم با همدیگر راهی برای مقابله با کمبود آب پیدا کنیم» و یا «میتوانیم همگی کارهای زیادی برای کمک به کنترل مشکلات منابع آب انجام بدهیم»، سنجیده شده است. براساس یافتههای این پژوهش هرچه افراد بیشتر بر این باور باشند که اقدامات دستهجمعی کشاورزان برای مقابله با اثرات کمآبی کارساز است، بیشتر نشانههای کنارآمدن با مشکل را از خود بروز خواهند داد.
همچنین براساس نتایج، خودکارآمدی توانسته است بر راهبردهای کنارآمدن تأثیر بگذارد؛ به عبارت دیگر، وقتی افراد درک کنند توانایی مبارزه با مشکلات و اثرات نامطلوب کمآبی بر مزارع را دارند، بیشتر با مسئله کنار خواهند آمد؛ به هر حال، به نظر میرسد با افزایش درک افراد دربارۀ مؤثربودنِ هم اقدامات سازگاری جمعی و هم فردی، انجام راهبردهای کنارآمدن افزایش یافته است که این یافتهها با نتایج پژوهشهای (Chen, 2015: 69; Homburg & Stolberg, 2006: 3) مطابقت دارد.
دربارۀ متغیر شناختی تنش بر رفتار سازگاری میتوان گفت کنارآمدن مسئلهمدار تأثیر مستقیم و معناداری بر رفتار سازگاری دارد. در مجموع، متغیرهای ارزیابی تقاضا، خودکارآمدی و اثربخشی جمعی بهطور غیرمستقیم و کنارآمدن مسئلهمدار بهطور مستقیم قادرند 28 درصد از رفتار سازگاری را تبیین کنند.
بهطور کلی یافتههای پژوهش نشان میدهند دو الگوی ساختاری نظریۀ انگیزۀ حفاظت و نظریۀ شناختی تنش میتوانند دربارۀ رفتارهای سازگاری نیز کاربرد داشته باشد و هر دو با اختلاف اندکی تبیینکنندۀ رفتارهای سازگاری بودهاند. درنهایت، پیشنهادهای زیر در این زمینه ارائه شدهاند:
1- با توجه به اینکه هزینۀ درکشده عامل مؤثر منفی بر رفتار سازگاری بوده است، پیشنهاد میشود با در نظر گرفتن این مسئله که هزینۀ درکشده به معنای هر نوع هزینۀ پولی و غیرپولی برای انجام اقدامات سازگارانه است، زمینۀ لازم در جهت اعطای کمکهای مالی و غیرمالی و ارائۀ تسهیلات به کشاورزان بهوسیلۀ سازمانهای مرتبط ازجمله جهاد کشاورزی، مراکز خدمات ترویجی و بانک کشاورزی فراهم شود تا کشاورزان بتوانند هزینههای مرتبط با سازگاری با تغییرات آبوهوایی و کمآبی حاصل از تغییرات آبوهوایی را جبران کنند.
2- با توجه به تأثیر مثبت اثربخشی پاسخ درکشده بر سازگاری پیشنهاد میشود با افزایش کلاسهای میدانی و عملی در مزارع نمونه که با استفاده از روشهای سازگاری به مزرعهای با محصولات باکیفیت و پربار دست یافتهاند، اثربخشی رفتارهای سازگاری درعمل به کشاورزان نشان داده شود.
3- برای افزایش توان ارزیابی تهدیدها و صدمات کمآبی بر زندگی کشاورزان پیشنهاد میشود با ارائۀ کلاسهای آموزشی، دانش و آگاهی افراد در این زمینه افزایش داده شود تا هنگام رویارویی واقعی با مشکلات کمآبی در زندگی خود بتوانند به درک عمیقتری از خطرات کمآبی دست یابند.
4- برای افزایش خودکارآمدی و اثربخشی جمعی کشاورزان در زمینۀ مقابله با تغییرات آبوهوایی و کمآبی حاصل از آن، پیشنهاد میشود در طی برگزاری کلاسهای آموزشی - ترویجی از راهکارها و نظرهای کشاورزان در زمینۀ سازگاری با کمآبی استفاده شود. همچنین ازطریق بازدید و گردش در مزارعی که شیوههای سازگاری را اعمال کردهاند، میتوان اثربخشی سازگاری را افزایش داد.
5- برای افزایش راهبردهای کنارآمدن نیز پیشنهادهایی ارائه شدهاند؛ چنانکه برای افزایش راهبردهای بیان مسئله، روشهای مختلف آموزشی مشارکتی ارائه شدهاند که حضور فعال کشاورزان در آنها الزامی است. کارگاههای آموزشی و بازدیدهای مختلف نیز سبب بهبود بیان مسئله بین کشاورزان خواهند شد. همچنین برای افزایش نگرانی افراد و افزایش مسئولیتپذیری میان کشاورزان برای افزایش بیان احساسات و بالابردن دیدگاه حفاظت از خود میان آنان، تشریح اثرات منفی تغییرات اقلیم و کمآبی به شکلی جامع و دربارۀ ابعاد مختلف این اثرات در حال و آینده و همچنین دربارۀ کاهش درآمد، رفاه، سطح زندگی و افزایش بیکاری کشاورزان پیشنهاد میشود.
قدردانی و تشکر
بدین وسیله از سازمان آب و برق خوزستان برای حمایت مالی از این مطالعه کمال تشکر و قدردانی به عمل میآید.
[1] Lazarus & Folkman
[2]. RMSEA