گونه‌شناسی کیفی نگرش به ازدواج در میان دانشجویان مجرد دانشگاه‌های اصفهان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار، گروه معارف اهل‌البیت دانشکدۀ الهیات و معارف اهل‌البیت دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

2 پژوهشگر گروه خانواده، پژوهشکدۀ مهرستان (مطالعات حکمرانی)، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

چکیده

ازدواج یک قرارداد اجتماعی سامان‎‍بخش نهاد خانواده و ضرورتی اجتناب‎‍ناپذیر برای بازتولید و تداوم این نهاد و انسجام جامعه محسوب می‌‎‍شود و نگرش به آن، تحولات بنیادینی در جامعة ایرانی داشته است. پژوهش حاضر با هدف گونه‎‍شناسی نگرش دانشجویان به ازدواج، با رویکرد کیفی مبتنی بر فهم نظری تلفیقی و با روش تحلیل محتوا انجام شده است. میدان پژوهش، دانشگاه‎‍های شهر اصفهان‌اند و افراد مطالعه‌شده با شیوة نمونه‎‍‎‍گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری، 30 نفر از دانشجویان مجرد مقاطع مختلف تحصیلی در این دانشگاه‎‍ها هستند. داده‎‍های پژوهش ازطریق مصاحبه‎‍های نیمه‎‍ساختاریافته جمع‎‍آوری و با استفاده از تکنیک کدگذاری تجزیه‌وتحلیل شده‎‍اند. براساس یافته‎‍ها، نگرش دانشجویان به پدیدۀ ازدواج در دو چارچوب کلی ساختاری و ایده‎‍ای، در قالب چند گونة اصلی شامل سوژ‌گی (نگرش ساختارگرایانه و  عاملیت‌گرایانه)، موقعیتی (نگرش رادیکال و عقلانیت‌محور) و پیامدی (نگرش تجارت‌محور و کارکردگرایانه) صورت‎‍بندی شده است. بررسی این سنخ‎‍ها نشان می‎‍دهد وضعیت و شرایط جامعه در حال گذار ایرانی، به‌گونه‌ای است که هم‌زمان از سوی جوانان، شاهد نگرش‌های مختلف و متعارضی به ازدواج هستیم که در راستای تغییر، نیازمند طیفی از اقدامات متمایز است. هریک از سنخ‎‍های نگرشی، رفتارهای متفاوتی را در پی دارد و سیاست‌گذاری در راستای بهبود وضعیت ازدواج ازطریق تقویت نگرش کارکردگرایانه، که ازدواج را پاسخی امن و رشدیافته به نیازهای عاطفی، جنسی و ارتباطی انسان می‎‍داند، و نیز اقناع نگرش عقلانیت‎‍محور با ایجاد زمینه‎‍های اقتصادی، قانونی و اجتماعی تسهیل ازدواج، پیشنهاد می‎‍شود. در این راستا می‎‍توان از الگوهای یادگیری، شناختی و کارکردی، در فرایند تغییر نگرش و سپس رفتار ازدواج بهره برد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Qualitative Typology of Attitude towards Marriage among Unmarried Students of Isfahan Universities

نویسندگان [English]

  • Mohammad Saleh Tayebnia 1
  • Rahele Kardavani 2
  • Saeedeh Yaraghy 2
1 Assistant Professor, Ahl al-Bayt Education Group, Ahl al-Bayt, Faculty of Theology and Education, University of Isfahan, Isfahan, Iran
2 Researcher of Family Group, Mehrestan Research Institute (governance studies), University of Isfahan, Isfahan, Iran
چکیده [English]

Introduction
Marriage as a social contract is considered to organize the family institution and an inevitable necessity for reproduction of the family institution and cohesion of the society. At present, with the change of societies, we are witnessing a change in the values of marriage and a tendency towards individualized marriages, a kind of non-traditional form of joint life among people. In other words, it can be concluded that in the new world, there are mostly human actors, who regulate the state of the marriage phenomenon and its forms and formation. In Iran, we are also witnessing changes in attitudes and forms of marriage, lack of importance and priority of marriage in life, increasing age of marriage or prolonging period of celibacy, formation of sexual relationships outside of marriage area, etc, all of which represent the low desire to get married and start a family in the traditional sense of it in some ways in the Iranian and Islamic tradition and culture, an issue that can disrupt normal functioning of the family institution in the long run. Based on an interpretative approach with an in-depth look, the current research sought to identify, analyze, and interpret the main types of students' attitudes towards the phenomenon of marriage by entering the mental world of Isfahan university students. Based on this, the main goal of this qualitative research was identifying the typology of attitudes towards marriage based on the definition and interpretation of Isfahan university students.
 
 
Materials & Methods
The current research was done by taking a qualitative approach and using the qualitative content analysis. Qualitative content analysis is a research method for subjective interpretation of text data through the processes of systematic classification, as well as coding and designing patterns. The qualitative content analysis approach used in this research was the conventional approach. This approach is often suitable when the existing theories or research literature about the studied phenomenon are limited. In fact, in this case, the researcher avoids using preconceived categories and instead arranges for the categories to emerge from the data. The current research field was the city of Isfahan and national universities of this city, including Isfahan University, Isfahan University of Technology, and Isfahan University of Medical Sciences. The participants or people under study included single students of all educational levels and different fields of study in the mentioned universities. 30 people were selected and studied by using the purposeful sampling method. The data collection technique in this study was based on a semi-structured in-depth interview.
 
Discussion of Results & Conclusion  
The analysis of Isfahan University students’ views showed that there were 7 different attitudes towards marriage among them: structuralist attitude, agent-oriented attitude, radical attitude, rationality-oriented attitude, business-oriented attitude, and functionalist attitude. Each type of attitude had led to different behaviors. The attitude based on agency in marriage was generally the result of individualism, modernity, pluralism, new lifestyles, etc., which did not exist in the traditional society. The agent-oriented attitude in marriage was generally the result of individualism, modernity, pluralism, new lifestyles, etc., which also did not exist in the traditional society. The students, who liked agency in marriage, generally considered themselves to be modern subjects, who had passed the value and normative systems of the traditional society. However, the students, who accepted the structural view in marriage still considered themselves committed to the value systems and norms of the traditional society. The students, who had a rationality-oriented attitude, considered their personal, economic, and cultural conditions as the central factors in marriage and its definition. Those, who had a radical attitude towards marriage, considered marriage to be an existential and essential necessity so that every human being must marry in order to logically respond to his/her emotional and sexual needs. On the other hand, there were radicals, who believed that marriage was not necessary and even in some cases, marriage was considered a negative and destructive phenomenon in human life. In the business-oriented attitude, marriage had become a business, according to which families and individuals sought to obtain the most economic benefit from marriage. On the other hand, another group of students emphasized the functions of marriage, specifically the positive functions. They believed that marriage, despite economic issues and problems, strengthened people's personalities, mental systems, and social status. It even had positive economic consequences for people.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Marriage
  • Typology
  • Attitude
  • Students
  • Isfahan

مقدمه

نگرش به ازدواج به‌مثابۀ یکی از مؤلفه‎‍های مهم، بیانگر تفکر و احساس افراد دربارۀ پدیدة چندوجهی ازدواج است و نقش تعیین‎‍کننده‎‍ای در تبیین و پیش‎‍بینی رفتار ازدواج دارد. این امر مقدمة تشکیل خانواده است و در ابعاد متعدد روان‎‍شناختی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی، تربیتی و امنیتی - وابسته به مسئلۀ جمعیت - در انسجام و پایداری جوامع نقش برجسته‎‍ای دارد ((Higgins et al., 2002. ازدواج را از مهم‎‍ترین رسوم معمول در تمام جوامع می‎‍دانند که به‌دلیل نقش مهم آن در فراهم‌کردن ساختار و زیربنای تشکیل خانواده و گسترش نسل، بنیادی‎‍ترین نوع رابطه بین انسان‎‍هاست (نیکخواه و همکاران، 1396: 100). در اسلام نیز ازدواج امری مقدس، مطابق با ذات و فطرت بشر و عامل بقای نسل و پایداری خانواده و جامعه شناخته می‎‍شود. در سنت و فرهنگ ایرانی، ازدواج نشانۀ گذار به دورۀ بزرگسالی، هویت‎‍یابی فرد و مسئولیت‎‍پذیری او در قبال جامعه محسوب می‎‍شود و ازنظر زیستی و اجتماعی از اهمیت ویژه‎‍ای برخوردار است.

در دنیای معاصر و تحت تأثیر تحولات اجتماعی مرتبط با آن، نگرش و تمایل به ازدواج دچار نوعی دگرگونی و دگردیسی شده است. به ‌عبارت‌ دیگر در جوامع مدرن و توسعه‎‍یافته، شکل و فرم ازدواج وضعیت متفاوتی نسبت‌به گذشته پیدا کرده است و به اذعان جونز[1](2004) در دهه‎‍های اخیر، شاهد تغییر در الگوهای ازدواج، بی‎‍رغبتی به ازدواج، ازدواج در سنین بالا یا به‌طور کلی افزایش چشمگیر در تجرد قطعی هستیم (حضرتی و نوری، 1399: 40).

جوامع انسانی طی دو قرن اخیر، شاهد تغییرات اساسی در نهاد ازدواج، اعم از تنوع مسیرهای ازدواج، تقدس‎‍زدایی از نقش‎‍های زناشویی و تغییر ایدئولوژی جنسی، تغییر در ارزش‎‍های زناشویی، پیدایش الگوهای جدید روابط زندگی مشترک (قرار عاشقی، زندگی مشترک غیررسمی و ازدواج هم‎‍جنس)، نهادینه‎‍سازی‎‍زدایی از ازدواج و حرکت به‌سمت ازدواج‎‍های فردی‎‍سازی‎‍شده قرار گرفته‎‍اند (سهراب‎‍زاده و پرنیان، 1395: 84)؛ بنابراین در حال حاضر شاهد تغییر در ارزش‎‍های ازدواج و تمایل به‌سمت ازدواج‎‍های فردیت‎‍یافته و نوعی صورت‎‍بندی غیرسنتی زندگی مشترک در بین افرادیم. به ‌عبارت ‌دیگر این‎‍گونه استنباط می‌شود که در مقایسه با گذشته، در دنیای جدید بیشتر عاملیت عاملان و کنشگران انسانی است که وضعیت پدیدۀ ازدواج و چگونگی شکل‎‍گیری و همچنین اشکال و فرم‎‍های آن را تعریف و تنظیم می‎‍کند. در دنیای مدرن، فرم‎‍ها و الگوهای متکثر و متنوعی از روابط زوجی و ازدواج در بین افراد بروز و ظهور یافته است که چندان تناسبی با الگوهای رایج گذشته‎‍ در این جوامع ندارد؛ تغییراتی که ابتدا در کشورهای توسعه‎‍یافته رخ داد و در ادامه و به‌تدریج، به کشورهای جهان سوم و در حال ‌توسعه نیز منتقل شد. درواقع شواهد و قرائن تجربی، مؤید این موضوع است که ساختار ازدواج و روابط زناشویی در جوامع در حال ‌توسعه، تحت تأثیر فرایند نوسازی و نفوذ ارزش‎‍های مدرن مربوط به جوامع توسعه‎‍یافته و غربی، دچار تغییرات و تحولات بنیادین و اساسی شده است ( McClendon, 2017 ؛ Qian, 2018 ؛ Armenia & Troia, 2017).

در جامعۀ ایران، به‎‍عنوان جامعه‎‍ای که چند دهه‎‍ای است در وضعیت گذار بین سنت و مدرنیته قرار دارد و ارزش‎‍های مدرن را تجربه کرده است، برخی از عناصر سنتی مرتبط با ساختار فرهنگی- اجتماعی دگرگون شده و یا در حال دگردیسی است. ازدواج و خانواده به‌عنوان بخشی از این ساختار نیز، تغییرات محسوس و درخور ‌توجهی را تجربه کرده است، ازجمله تغییرات نگرشی، تغییر شکل‎‍های ازدواج، اهمیت‌ندادن به ازدواج در زندگی و اولویت‌نداشتن آن، افزایش سن ازدواج یا طولانی‌شدن دوران تجرد، شکل‎‍گیری روابط جنسی خارج از ازدواج، ازدواج سفید، تجرد قطعی و ... (عسکری ندوشن و همکاران، 1388؛ محمدپور و همکاران، 1388؛ دلخموش، 1388؛ مهاجرانی، 1389؛ آقاسی و فلاح، 1394؛ سهراب‎‍زاده و پرنیان، 1395؛ حسینی و همکاران، 1397؛ رسولی، 1400) مواجهیم که به‌نوعی نمایانگر تمایل پایین به ازدواج و تشکیل خانواده به معنای مرسوم آن در سنت و فرهنگ ایرانی و اسلامی است. این موضوعی است که در بلندمدت، کارکرد طبیعی نهاد خانواده را به‌عنوان بنیان انسجام اجتماعی و تداوم جامعه، دچار اختلال می‌کند. مطالعات نشان می‎‍دهد با استفاده از آموزش‎‍های پیش از ازدواج، می‎‍توان بر نگرش و انتظارات جوانان و به‌طور خاص دانشجویان نسبت‌به ازدواج، اثرگذار بود (رضازاده و همکاران، 1398؛ رشیدی، 1401؛ Adzovie & Dabone, 2021).

دانشجویان به گزارش مؤسسۀ پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (1401)، جمعیتی بالغ بر سه میلیون نفر را در ایران دارند و عمدتاً به‌دلیل شرایط سنی، از گروه‎‍های هدف مهم در سیاست‎‍گذاری و مطالعة مسئلۀ ازدواج محسوب می‎‍شوند. اگرچه در حال حاضر، تنگناها و موانع جدی در ارتباط با ازدواج این گروه وجود دارد، در سال ۱۴۰۱، تعداد ۱۳ هزار زوج در سامانۀ ازدواج دانشجویی ثبت‌نام کرده‌اند که تعداد آنها نسبت‌به سال‌های پیش، کاهش یافته است؛ اما شاهدی بر ضرورت سیاست‎‍گذاری در این خصوص است. براساس مطالعات انجام‌شده، ازدواج تمامی جنبه‎‍های زندگی دانشجویان را تحت تأثیر قرار می‎‍دهد و با وجود چالش‎‍هایی که به‌همراه دارد، افراد را به‌سمت خودشکوفایی سوق می‌دهد و نوعی معنابخشی برای زندگی آنها ایجاد می‌کند (خلجی‌نیا، عباسی و خاکی، 1397)، بر آموزش و یادگیری دانشجویان تأثیرات مثبت دارد (بهنژاد و همکاران، 1393) و استحکام روابط و رضایت زناشویی بالایی دارد (قوتی و همکاران، 1395). گفتنی است که در این مقولات، تفاوت معناداری با ازدواج غیردانشجویی وجود ندارد (مظاهری و همکاران، 1382).

علاوه بر ابعاد فردی و خانوادگی ازدواج دانشجویان، مطالعات حاکی از آن است که ایفای نقش تسهیلی و تشویقی از سوی دانشگاه‎‍ها و مراکز آموزش عالی برای این سنخ ازدواج، می‎‍تواند به آثار مثبتی در انطباق با محیط، دست‎‍یابی به هدف و حفظ انسجام به‌عنوان ابعاد کارکردی نظام عام اجتماعی و نظام شخصیتی منجر شود (غنیمتی و وحدتی، 1384). با توجه به تحولات نگرشی انجام‌شده، اثربخشی سیاست‎‍های اتخاذشده در مسئلۀ ازدواج، منوط به شناخت دقیقی از گروه هدف به‌عنوان اولین مرحله از چرخة سیاست‎‍گذاری است.

گونه‎‍شناسی در پدیده‎‍های اجتماعی، اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا نوعی طبقه‎‍بندی است که از آشفتگی‎‍ها و در هم ریختگی‎‍های ذهنی می‎‍کاهد و کار شناخت را به‌مراتب تسهیل می‎‍کتد. رده‌بندی‌های بنیادی به‌مثابۀ صافی‎‍هایی عمل می‎‍‎‍کنند که در مشاهده و استنباط از واقعیت، صراحت و شدت می‌بخشند و راه را برای نگاه‌کردن نافذتر از زوایای متفاوت بعدی، باز می‎‍کنند؛ زیرا «قسمت اعظم معرفتی که دربارۀ جهان زندگی وجود دارد، سنخی شده است. به عبارت دیگر این معرفت‎‍ها بر خصوصیت فردی یا منحصربه‌فرد، اشیا و اشخاص دلالت نمی‎‍کند، بلکه اشاره به ویژگی‎‍های سنخی آنها دارد» (Abercrombie & Longhurst, 1998).

پژوهش حاضر از یک‌سو با مدنظر قرار دادن نگرش به ازدواج، به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های اصلی و بنیادین پیش‎‍بینی‎‍کننده و تبیین‎‍گر رفتار ازدواج و از سوی دیگر توجه به این موضوع که توصیف و تفسیر شفاف و دقیقی از نوع نگرش جوانان به پدیدۀ ازدواج وجود ندارد، بر مبنای رویکرد تفسیری و نگاه از درون، به‌دنبال این بوده است که با ورود به دنیای ذهنی دانشجویان دانشگاه‎‍ها اصفهان، گونه‎‍ها یا سنخ‎‍های اصلی نگرش آنها به پدیدۀ ازدواج شناسایی و تحلیل و تفسیر شود. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش کیفی، گونه‎‍شناسی نگرش به ازدواج بر مبنای تعریف و تفسیر دانشجویان دانشگاه‎‍های اصفهان است.

 

پیشینة پژوهش

پژوهش‎‍های مرتبط با پدیدة ازدواج، بسیار گسترده و متنوع است. جست‌وجو با تمرکز بر ارکان اصلی پژوهش حاضر، شامل گونه‎‍شناسی، نگرش به ازدواج، رویکرد کیفی و دانشجویان مجرد، نشان می‎‍دهد در این حیطة خاص و در میدان تحقیق دانشگاه‎‍های اصفهان، تاکنون پژوهشی انجام نشده است. پیشینة نزدیک به مسئلۀ این تحقیق، در دو گروه اصلی قرار دارد.

الف- مطالعات گونه‎‍شناختی: این گروه از تحقیقات، با هدف شناسایی سنخ‎‍های مختلف در ارتباط با پدیدة ازدواج انجام شده است. سهراب‎‍زاده و پرنیان (1395) هفت سنخ گرایش به ازدواج را شناسایی کرده‎‍اند که شامل موارد زیرند: «گرایش محاط‎‍شده»، «گرایش سلسله‎‍مراتبی»، «گرایش خودپیروی عقلانی»، «گرایش خودپیروی عاطفی»، «گرایش برابرنگر»، «گرایش سیال» و «گرایش ضد ازدواج». رسولی (1400) در پژوهش خود، سه تیپ افرادی را از هم متمایز می‎‍کند که به دلایل اقتصادی (فقر، سرپرست خانوار بودن، حرف مردم، گرایش جنسی و نداشتن سرمایه)، شرایط اجتماعی و فرهنگی (سن ازدواج بالا، اعتیاد پدر، ترس از حرف مردم و حمایت‌نکردن خانواده) و شرایط روانی (خیانت به یکدیگر، تعهدنداشتن در زندگی، اختلالات روحی و روانی، اختلالات جنسی و مشکلات خانوادگی) ازداوج سفید کرده‎‍اند. پژوهش «گونه‎‍شناسی دختران ازدواج‌نکردة ایلامی، برحسب دلایل تجرد» با رویکرد کیفی انجام گرفته و به 8 سنخ «دختران مجرد سردرگم»، «دختران مجرد سرخورده»، «تعویق ازدواج تا تحقق اهداف»، «دختران مجرد مبادله‌نگر»، «دختران مجرد استقلال‌طلب»، «انگ‌خورد‌گان»، «دخترانِ گرفتار در پنجرۀ نگرشی بسته» و «دختران مجرد کمال‌گرا» اشاره کرده است (گنجی و همکاران، 1400).

ب- مطالعات نگرش‎‍سنجی: گروه دوم از تحقیقات، نگرش جوانان را نسبت‌به پدیدة ازدواج، به‌صورت کمّی یا کیفی سنجیده‎‍اند. نتایج مطالعات نشان می‎‍دهد بسیاری از جوانان برای انتخاب همسر، به انتخاب عقلانی توجه دارند و نگرش به ازدواج در بین جوانان، به امری عقلانی تبدیل شده است (کاظمی‎‍پور، 1388؛ Cheng & Yang, 2021) و این نگرش، ویژگی تفاوت نسلی دارد؛ به‌طوری که دختران از ایده‎‍ها و نگرش‎‍های مدرن‎‍تری نسبت‌به مادران خود برخوردارند (عسکری ندوشن و همکاران، 1388). مثبت‎‍ترین بازخوردهای جوانان در حوزۀ ازدواج، مبتنی بر ارزش‎‍های خودپیروی و برابرنگری و منفی‎‍ترین بازخوردها به موضوع‎‍هایی اشاره دارند که ارزش‎‍های محاط‎‍شدگی را در ازدواج پاس می‎‍دارند (دلخموش، 1392). همچنین نگرش نسبت‌به ازدواج موقت در بین دانشجویان برحسب ابعاد اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و جنسی متفاوت است (یاری‎‍نسب و همکاران، 1394). میزان تمایل به نگرش سنتی در بین دانشجویان، بیشتر از نگرش مدرن بوده و بیشترین میزان اثرگذاری بر نگرش سنتی به ازدواج، مربوط به متغیر دین‌داری بوده و بر نگرش مدرن به ازدواج، مربوط به متغیر هزینۀ فرصت برآورد شده است (نیکخواه و همکاران، 1396). حسینی و همکاران (1397) در پژوهش خود، دلالت معنایی ازدواج را نزد جوانان، «واپس‎‍زدگی ازدواج» می‎‍دانند که دربارۀ مقوله‎‍هایی ازجمله ترس، بی‎‍میلی، اقتصاد ناایمن مرد، ناتوانی در مدیریت هزینه‎‍ها، استقلال مالی زنان و مناسبات ارزشی نوپدید شامل ارزش‎‍های اخلاقی و مناسبات اجتماعی- ارتباطی، شامل وضعیت اجتماعی و چگونگی ارتباطات دو جنس با یکدیگر تفسیرشدنی است (Fallahchai & Fallahi, 2019).

اتخاذ رویکرد کیفی، فهم نظری تلفیقی در تحلیل نگرش نسبت‌به ازدواج و تمرکز بر گونه‎‍شناسی که تاکنون مبتنی بر گروه هدف دانشجویان مجرد و در میدان تحقیق دانشگاه‌های اصفهان انجام نشده است، وجوه تمایز پژوهش حاضر نسبت‌به موارد پیشین محسوب می‎‍شود.

 

چارچوب مفهومی

نظر به اینکه منطق و هدف پژوهش‎‍های کیفی، مبتنی بر نظریه‎‍آزمایی و آزمون نظریه نیست و مفهوم‎‍سازی و نظریه‎‍سازی در فرایند حادث می‎‍شود، بنابراین نظریه جایگاه متفاوتی در این پژوهش‎‍ها دارد (ایمان، 1391: 178). نظریه نقشی الهام‎‍بخش و مکمل‎‍گونه را در فرایند پژوهش و تحلیل داده‎‍ها و ایجاد حساسیت نظری – مفهومی، برای کمک به بازبودن ذهن پژوهشگر نسبت‌به مفاهیم و مقوله‎‍ها دارد (محمدپور، 1392: 233).

دو دیدگاه یا رویکرد اصلی دربارۀ تغییرات مربوط به ازدواج و شکل‎‍گیری فرم‎‍های جدید آن، ارائه شده است. رویکرد اول، ساختاری است که بر تغییرات ساختاری و کارکردی پافشاری می‌کند و رویکرد دوم، ایده‎‍ای یا نگرشی است که بر تغییرات و تحولات ایده‎‍ای و نگرشی تأکید دارد. در پژوهش حاضر ضمن اشاره به هر دو رویکرد، با توجه به اهداف پژوهش، تمرکز بیشتر بر رویکردی است که تغییرات و تحولات ایده‎‍ای و نگرشی در عرصۀ ازدواج را بررسی و واکاوی کرده است. 

الف- رویکرد ساختاری، آن دسته از نظریه‎‍هایی را شامل می‎‍شود که در تبیین تحولات مرتبط با نگرش به ازدواج و خانواده، بر تغییر در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه تأکید دارند. شاید بتوان گفت نظریۀ درخور توجه در رویکرد ساختاری، نظریۀ نوسازی است که ازجمله رویکردهای نظری کلان به شمار می‌رود و فرآیند انتقال عوامل و عناصر سنتی به مدرن را تشریح می‌کند. بر این اساس، عوامل سنتی عبارت‌اند از: شبکۀ‎‍ خویشاوندی، خانواده‎‍محوری، خانوادۀ گسترده، ازدواج‌های ترتیب‌یافته، تولید خانگی و غیره و عوامل مدرن عبارت‌اند از: تضعیف شبکۀ خویشاوندی، گسترش فردمحوری، ازدواج بر مبنای انتخاب افراد و واگذاری کارکردهای خانواده به دیگر نهادها (صادقی و عرفان‌منش، 1392: 105). این نظریه بر این باور است که گذار جوامع از نظم سنتی به نظم مدرن، موجب تغییراتی در سطوح مختلف کلان، میانی و خرد و در بین تمامی گروه‎‍ها شده است که این تغییرات به‌ سهم خود، باعث دگرگونی در نگرش‎‍ها، ارزش‎‍ها، انتظارات و خواسته‎‍ها می‎‍شوند (حبیب‎‍پور گتابی و غفاری، 1390: 13). همچنین باید گفت فرایند نوسازی با تغییر نگرش‎‍ها و ایده‎‍های افراد جامعه همراه است، این فرایند در سطوح مختلف فردی و اجتماعی، ازدواج و الگوهای آن را تحت تأثیر قرار می‎‍دهد (صباغچی و همکاران، 1396: 105).

در چارچوب نظریۀ نوسازی، در کتاب انقلابات جهانی و الگوهای خانواده[2]، تأثیر صنعتی‎‍شدن و مدرنیزاسیون بر ساختار خانواده و ازدواج بیان می‌شود. مدرنیزاسیون در سطوح فردی و اجتماعی، با تأثیرگذاری بر زمان ازدواج انجام می‌شود ((Goode,1963: 55. ازنظر گود، ریشۀ اصلی تحولات بنیادین در وضعیت خانوادۀ معاصر را باید در مظاهر نوگرایی، یعنی صنعتی‎‍شدن، شهرنشینی و دیگر صور نوگرایی، مانند سیستم‎‍های پیشرفتۀ ارتباطات و حمل‌ونقل جست‌وجو کرد (فروتن، 1397: 12). درواقع گود، دگرگونی‎‍های به وجود آمده در خانواده را نتیجۀ اجتناب‎‍ناپذیر دگرگونی‎‍های ساختاری [جامعه] و ایدئولوژیکی می‎‍داند. به عقیدۀ او، زمانی که دگرگونی‎‍های ساختاری (صنعتی‎‍شدن، شهرنشینی و ...) و ایدئولوژیکی، هر دو در سطح کلان رخ می‎‍دهند، سازمان‎‍های سطوح خرد (خانواده) نیز باید به‌اجبار خود را با این دگرگونی‎‍های سطح کلان انطباق دهند (اعزازی، 1389: 17)؛ برای مثال در جریان نوسازی، فردمحوری جایگزین خانواده‎‍محوری می‎‍شود و ترجیح خانوادۀ هسته‎‍ای، بهبود موقعیت زنان، افزایش تحصیلات عمومی، ازدواج‎‍های با انتخاب آزاد و تشکیل خانواده در سنین بالا را تشویق می‎‍کند (محمودیان، 1383: 34).

مک‎‍دونالد[3] 2006)) معتقد است که اگرچه فرایند نوسازی، آزادی و استقلال بیشتری را برای افراد به ارمغان آورده است، ولی آن‎‍ها را با بی‌اطمینانی بیشتری نسبت‌به آینده نیز روبه‌رو کرده است؛ بنابراین تا موقعی که افراد شغل دائم و باثبات و توانایی بر عهده گرفتن خانواده را نداشته باشند، ازدواج نمی‎‍کنند و تشکیل خانواده نمی‎‍دهند (کریمی، 1400: 277). بر طبق نظریۀ نوسازی بازاندیشانۀ[4] مک‌دونالد، اگرچه به‌دلیل گسترش فردمحوری و دایرۀ‎‍ انتخاب‌های فردی، شخص خودش در موقعیت‌های گوناگون دست به انتخاب می‎‍زند و بر مبنای ارزش‌های خود، گزینۀ‎‍ مطلوب خویش را در عرصه‎‍های شغلی، همسرگزینی و تعامل با دیگران برمی‌گزیند و درعین‌حال، به پاس آزادی و استقلال بیشتری که ر‌هاورد فرآیند نوسازی است، با دیدۀ‎‍ ابهام‌آمیزتری به آیندۀ خویش می‎‍نگرد. به ‌بیان ‌دیگر، بی‌اطمینانی به آینده و باورنکردن ‌درستی انتخاب‌هایش در کنار مبهم‌بودن موقعیتش در عرصه‎‍های گوناگون اجتماعی، او را در انتخاب‌های باثباتش با تردید روبه‌رو می‌کند؛ بنابراین برای پاسخگویی به نیازهای جسمی و روانی خود، با آزادی بیشتر و پرهیز از الزامات شدید اجتماعی همراه با ازدواج، گزینه‎‍های جانشین را برمی‌گزیند (Reynold, 1999).

ب- در رویکرد ایده‎‍ای و نگرشی، عمدتاً تمرکز و تأکید بر نقش تغییرات فرهنگی و ارزشی جوامع، نظیر رشد فردگرایی و سکولاریسم و همچنین اشاعۀ ایده‎‍ها و ارزش‎‍های غربی در تغییر رفتارها و ایده‎‍آل‎‍های مرتبط با ازدواج و خانواده است (عسکری ندوشن و همکاران، 1388: 11). به عبارت دیگر رویکردهای نگرشی، اهمیت بیشتری برای نقش بالقوۀ مهم تغییر ایده‌ها و گرایش‌های فرهنگی قائل‌اند که در تعامل با عوامل ساختاری، به ایجاد تغییرات رفتاری منجر می‌شوند و در مسئلۀ ازدواج و روابط جنسی، پیچیدگی بسیار افزون‎‍تری نسبت‌به گذشته دارند (Qian, 2018).

یکی از نظریه‎‍های اصلی مرتبط با رویکرد ایده‎‍ای و نگرشی، نظریۀ گذار جمعیتی دوم است که تغییرات بنیادین ارزشی و گسترش ایده‎‍های فرامادی، یعنی تأکید بر استقلال فردی و خودتحقق‎‍بخشی را عامل تغییرات نوین خانواده تلقی می‌کند (عسکری ندوشن و همکاران، 1388: 11). در جریان گذار جمعیت‎‍شناختی اول، بعد خانوار کاهش یافت. کاهش بعد خانوار ازطریق پیامدهای جمعیتی و اجتماعی که به‌ دنبال داشت، زمینه را برای تغییرات ذهنی در میان خانوارها فراهم کرد. تغییرات ذهنی و نگرشی مربوط به گذار جمعیت‎‍شناختی اول، به‌تدریج باعث ایجاد تغییراتی در زندگی خانوادگی و زناشویی شدند و این تغییرات در چارچوب نظریۀ گذار جمعیت‎‍شناختی دوم، تئوریزه شدند. این نظریه به‌طور کلی تغییرات بنیادین ارزشی و گسترش ایده‎‍های فرامادی، یعنی تأکید بر استقلال فردی و خودتحقق‎‍بخشی را عامل تغییرات نوین در حوزۀ خانواده تلقی می‎‍کند (عباسی ‎‍شوازی و حسینی، 1390: 11). این عوامل در کنار همدیگر، ترجیحات و سلایق افراد را به‌سمت فردگرایی، آزادی و استقلال تغییر داده و درنتیجه، باعث تغییراتی در نگرش و رفتار ازدواجی فرد شده‎‍اند. درواقع براساس نظریۀ گذار جمعیت‎‍شناختی دوم، افزایش تصاعدی در خودمختاری فردی، در زمینه‎‍های اخلاقی، مذهبی و سیاسی، اساس تغییرات انجام‌شده در تشکیل خانواده است. سکولاریسم، جنبش‎‍های رهایی‎‍بخش، گسترش ارزش‎‍های فرامادی‎‍گرایی (توسعۀ شخصی و خودشکوفایی)، تردید نسبت‌به نهادها و افزایش بی‎‍تابی در برابر دخالت افراد بیرونی در زندگی شخصی (از هر نوع منبع اقتدار)، جزء جنبه‎‍های مختلف تحول در ارزش‎‍هایی‌اند که باعث شده‎‍اند فرد براساس ارادۀ آزاد خود برای زندگی‎‍اش تصمیم بگیرد؛ بنابراین کاهش ازدواج و افزایش جایگزین‎‍هایی مانند هم‎‍خانگی، نمود نگرش غیرهمنوا، اعتراض علیه منابع اقتدار و شیوه‎‍ای برای آشکارکردن آزادی فردی در مقابل قراردادها و عرف دانسته می‌شود (حبیب‎‍پور گتابی و غفاری، 1390: 12). سول‎‍سونا[5] (1997) بر این باور است که گذار جمعیتی دوم، به‌عنوان یک چارچوب مفهومی، تغییرات را در روابط جنسی مدنظر دارد و تحت تأثیر تغییرات مفهومی مطرح می‌شود که در روابط زن و مرد و ارتباطات خانوادگی رخ می‌دهد (فیض‎‍آبادی، 1386: 30 – 27). درواقع این‎‍گونه جمع‎‍بندی می‌شود که نظریۀ گذار جمعیتی دوم بر مؤلفه‌هایی ازجمله کاهش میزان ازدواج و بالارفتن سن ازدواج، افزایش هم‎‍خوابگی‎‍ها قبل و بعد ازدواج، افزایش طلاق و زودرسی آن و کاهش ازدواج مجدد بعد از طلاق و بیوه تأکید دارد.

نسخۀ جدیدی از تبیین‌های ایده‎‍ای و ارزشی ازدواج، با عنوان تئوری ایده‎‍آلیسم توسعه مطرح شده است. براساس این دیدگاه، ایده‎‍های مرتبط با توسعه و پیشرفت، به‌عنوان یک آرمان بشری مطلوب در سراسر جهان مقبولیت می‌یابد و حاوی این گزارة نظری بنیادین است که انسان‎‍های مدرن آزاد و برابرند و روابط اجتماعی، مبتنی بر توافق و اجماع است؛ گزاره‎‍‎‍ای که بر شیوه‎‍های انتخاب همسر، سن ازدواج و نگرش دو جنس نسبت‌به یکدیگر و تشکیل خانواده تأثیر دارد (Torenton, 1995).

 

روش‎‍شناسی

پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی پژوهش و روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. تحلیل محتوای کیفی روش پژوهشی، برای تفسیر ذهنی محتوایی داده‎‍های متنی ازطریق فرایندهای طبقه‎‍بندی نظام‎‍مند، کدگذاری و مقوله‎‍بندی یا طراحی الگوهای شناخته شده است (Hsieh & Shanon, 2005: 1278). رویکرد تحلیل محتوای کیفی استفاده‌شده در این پژوهش، عرفی است. این رویکرد بیشتر زمانی مناسب است که نظریه‎‍های موجود یا پیشینۀ تحقیق دربارۀ پدیده مطالعه‌شده محدود باشد. درواقع در این حالت، پژوهشگر از به کار گرفتن مقوله‎‍های پیش‎‍پنداشته اجتناب می‎‍کند و در عوض ترتیبی می‎‍دهد که مقوله‎‍ها از داده‎‍ها ناشی شوند. به‌ عبارت ‌دیگر ازطریق استقرا، مقوله‎‍ها از داده‎‍ها ظهور می‎‍یابند (ایمان و نوشادی، 1390: 22). در پژوهش حاضر نیز با توجه به اینکه رویکردهای نظری موجود دربارۀ نگرش به پدیدۀ ازدواج، گونه‎‍شناسی مشخص و شفافی را از این نگرش‎‍ها ارائه نکرده‎‍اند، بنابراین به‌منظور شناسایی و دسته‎‍بندی نگرش به ازدواج در قالب گونه‎‍های نگرشی، از این رویکرد استفاده شد.

میدان پژوهش حاضر، شهر اصفهان و دانشگاه‎‍های سراسری این شهر، شامل دانشگاه اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده است. مشارکت‎‍کنندگان یا افراد مطالعه‌شده نیز شامل دانشجویان مجرد همۀ مقاطع تحصیلی و رشته‎‍های مختلف تحصیلی در این دانشگاه‎‍ها بودند که با استفاده از شیوۀ نمونه‎‍گیری هدفمند انتخاب و مطالعه شدند. در جدول (1)، مشخصات مربوط به این افراد گزارش شده است:

 

 

جدول 1- مشخصات مشارکت‎‍کنندگان پژوهش

Table 1- Profile of research participants

ردیف

جنس

سن

دانشگاه

رشته تحصیلی

مقطع تحصیلی

1.                      

زن

24

اصفهان

ریاضی – مالی

کارشناسی‎‍ارشد

2.                      

زن

21

اصفهان

جامعه‎‍شناسی

کارشناسی

3.                      

مرد

26

علوم پزشکی

داروسازی

دکتری

4.                      

مرد

26

علوم پزشکی

داروسازی

دکتری

5.                      

زن

20

اصفهان

تاریخ

کارشناسی

6.                      

زن

20

اصفهان

تاریخ

کارشناسی

7.                      

مرد

19

اصفهان

مدیریت

کارشناسی

8.                      

زن

30

اصفهان

نانوشیمی

کارشناسی‎‍ارشد

9.                      

زن

24

علوم پزشکی

اعضای مصنوعی

کارشناسی‎‍ارشد

10.                   

زن

21

علوم‎‍ پزشکی

هوشبری

کارشناسی

11.                   

زن

30

علوم پزشکی

آموزش بهداشت

کارشناسی‎‍ارشد

12.                   

زن

20

علوم پزشکی

تغذیه

کارشناسی

13.                   

زن

22

علوم پزشکی

تغذیه

کارشناسی

14.                   

زن

22

علوم پزشکی

تغذیه

کارشناسی

15.                   

زن

20

علوم پزشکی

تغذیه

کارشناسی

16.                   

زن

23

صنعتی

کامپیوتر

کارشناسی‎‍ارشد

17.                   

زن

23

صنعتی

کامپیوتر

کارشناسی

18.                   

زن

20

اصفهان

مهندسی پزشکی

کارشناسی

19.                   

مرد

23

صنعتی

مهندسی شیمی

کارشناسی‎‍ارشد

20.                   

مرد

25

علوم پزشکی

پزشکی

کارشناسی‎‍ارشد

21.                   

مرد

22

صنعتی

کامپیوتر

کارشناسی

22.                   

مرد

24

صنعتی

معدن

کارشناسی

23.                   

مرد

27

صنعتی

مهندسی برق

کارشناسی‎‍ارشد

24.                   

زن

25

صنعتی

کشاورزی

کارشناسی‎‍ارشد

25.                   

مرد

30

صنعتی

نساجی

دکتری

26.                   

مرد

26

صنعتی

عمران

کارشناسی‎‍ارشد

27.                   

زن

30

اصفهان

جامعه‎‍شناسی

دکتری

28.                   

مرد

33

اصفهان

جامعه‎‍شناسی

دکتری

29.                   

زن

25

صنعتی

مهندسی IT

کارشناسی‎‍ارشد

30.                   

مرد

25

علوم پزشکی

پزشکی

کارشناسی‎‍ارشد

 

 

 تکنیک گردآوری داد‎‍ه‎‍ها در این مطالعه، مصاحبۀ عمیق نیمه‎‍ساختاریافته[6] بوده است. درواقع با هریک از مشارکت‎‍کنندگان پژوهش، مصاحبه‎‍ای شامل برخی از سؤالات زمینه‎‍ای و پرسش‌های اصلی مرتبط با پدیدۀ مطالعه‌شده، در حدود یک ساعت تا یک ساعت و پانزده دقیقه به انجام رسید. مصاحبه با مشارکت‎‍کنندگان پژوهش، ضبط و به‌صورت متن پیاده‎‍سازی و با استفاده از ابزارهای تجزیه‌وتحلیل رایج، در پژوهش‎‍های کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی (کدگذاری) تجزیه‌وتحلیل شدند. همان‌گونه که پیش از این اشاره شد، فرایند تحلیل داده‎‍ها شامل شناسایی مفاهیم اولیه، استخراج مقوله‎‍های فرعی و اصلی بوده است. شایان ذکر است که یادداشت‎‍های تحلیلی نیز، به‌عنوان بخش مهمی از فرایند تحلیل داده‎‍ها در پژوهش‎‍های کیفی، مدنظر بوده و به آن توجه شده است.

ملاحظات اخلاقی مرتبط با گردآوری داده‎‍ها، تحلیل و تفسیر این داده‎‍ها و گزارش یافته‎‍های پژوهش به این شرح بوده است که نخست در مرحلۀ گردآوری داده‎‍ها، مراجعه به افراد براساس هماهنگی پیشین و مبتنی بر رضایت آگاهانۀ آ‌نها انجام شده است، قبل از انجام مصاحبه، پژوهشگران ضمن معرفی خود و ارائۀ مدرک برای احراز هویت، به‌طور مختصر اهداف پژوهش را برای افراد مطالعه‌شده ارائه می‎‍کردند؛ سپس با کسب اجازه از آ‌نها و تعهد شفاهی دربارۀ ارائه و انتشارنکردن، محتوای مصاحبه با این افراد ضبط شد. گفتنی است که افراد مطالعه‌شده در پاسخگویی به پرسش‎‍های پژوهش، از آزادی عمل لازم برخوردار بودند و به رعایت حریم شخصی آ‌نها در فرایند مصاحبه توجه شده است. درنهایت اینکه تیم پژوهش متعهد شد بعد از پیاده‎‍سازی، تحلیل و ارائۀ نتایج، محتوای ضبط‌شده‎‍ را بی‎‍اعتبار نکند و برای مقاصد دیگر آن را به کار نبرد. دوم، در مرحلۀ تحلیل و تفسیر داده‎‍ها، سعی بر این بوده است که ازطریق گفت‌وگو با افراد مطالعه‌شده در فرایند تحلیل داده‎‍ها (دریافت بازخورد از مشارکت‎‍کنندگان)، شرح دقیق و صحیحی از این اطلاعات ارائه شود. سوم، در مرحلۀ نگارش سعی شده است که از زبان یا واژگانی استفاده نشود که علیه افراد مطالعه‌شده سوگیری می‌کند. همچنین تلاش شد از نتایج پژوهش، در جهت منافع افراد، گروه یا نهاد خاصی استفاده نشود. 

به‌منظور اعتباربخشی به فرایند گردآوری و تجزیه‌وتحلیل داده‎‍ها و همچنین یافته‎‍های پژوهش، از تکنیک‎‍های رایج اعتباریابی در پژوهش‎‍های کیفی، شامل اعتباریابی توسط اعضا[7] (دریافت بازخورد از مشارکت‎‍کنندگان پژوهش) و ارزیاب یا بازرس خارجی[8] استفاده شد (Creswell & Miller, 2000). به‌ عبارت ‌دیگر باید گفت صحت و درستی یافته‎‍های پژوهش را ابتدا تعدادی از مشارکت پژوهش، تأیید کرد. در ادامه شخص دیگری [آشنا به پژوهش‎‍های کیفی و صاحب‎‍نظر دربارۀ پدیدۀ مطالعه‌شده] فرایند کدگذاری، تحلیل داده‎‍ها و استخراج مقوله‎‍های پژوهش را کنترل کرده و براساس نظر این شخص، یافته‎‍های پژوهش بازنگری شده است.

 

یافته‎‍های پژوهش

در جامعۀ سنتی ایران، عموماً یک نگرش عام نسبت‌به ازدواج وجود داشته است؛ به این معنا که هدف از ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری بوده است. دلیل این مسئله را می‌توان در یکسانی فرهنگی و اجتماعی دانست. تغییر و تحولات چند دهۀ اخیر، سبب شده است که جامعۀ ایرانی، یکسانی فرهنگی خودش را از دست بدهد و در ابعاد مختلف، دچار تکثر شود. منابع معنایی و هویتی افراد که در جامعۀ سنتی عموماً از مذهب و ملیت گرفته می‌شود، در وضعیت نوین جامۀ ایرانی بیشتر شده و همین امر باعث شده است که سبک‌های زندگی مختلف و بعضاً متعارضی در جامعۀ ایرانی شکل بگیرد. علاوه بر این، دیدگاه و نگرش افراد نیز، تحت تأثیر گسترش منابع معنایی و هویتی، متکثر شده است. چنین تحولاتی سبب شده است تا نگرش به ازدواج و الگوهای آن نیز دچار تحول شود. امروزه نگرش‌های مختلف و بعضاً متعارضی نسبت‌به ازدواج، به‌ویژه در نسل جوان وجود دارد. تحولات فرهنگی در کنار تحولات اقتصادی، سبب تغییرپذیری نقش‌ها و تحولات معنایی در زمینۀ ازدواج شده و همین امر نیز به تکثر نگرش‌ نسبت‌به ازدواج منجر شده است. تحلیل دیدگاه دانشجویان دانشگاه اصفهان، نشان می‌دهد که هفت نوع نگرش مختلف در میان آنان نسبت‌به ازدواج وجود دارد. هرچند ممکن است در برخی موارد، همپوشانی‌هایی بین این سنخ‌های مختلف وجود داشته باشد، اما تفاوت‌های بین آنها سبب شده است که از آنها به‌عنوان یک سنخ مستقل از نگرش به ازدواج، یاد کنیم. در جدول زیر، انواع نگرش‌ها و مشخصات آ‌نها آمده است.

 

 

جدول 2- سنخ‌‌های نگرش به ازدواج در میان دانشجویان دانشگاه‌های اصفهان

Table 2- Attitude patterns towards marriage among Isfahan university students

ماهیت نگرش

نوع نگرش

ویژگی‌ها

سوژگی

نگرش

ساختارگرایانه

پذیرش نقش ساختاری خانواده در ازدواج/ قبول نقش‌های جنسیتی-سنتی (خانه‌داری-مادری) تبلیغ‌شدۀ خانواده/ رعایت مناسک و آداب‌ورسوم/ پذیرش تقسیم‌ کار جنسیتی تبلیغ‌شدۀ خانواده/ پذیرش نظارت کامل خانواده بر فرآیند ازدواج (برگزاری مراسم مختلف از آشنایی تا ازدواج)/ ترجیح گزینه‌های انتخابی توسط خانواده برای ازدواج/ کارآمدتر قلمداد کردن ازدواج تنظیم‌شده توسط خانواده/ ترجیح معیارهای خانوادگی برای ازدواج/ فرآیند آشنایی قبل از ازدواج با نظارت کامل خانواده

نگرش

عاملیت‌گرایانه

به حاشیه رفتن خانواده در فرآیند ازدواج/ تأکید بر نقش محوری فرد در فرآیند ازدواج (برگزاری مراسم مختلف از آشنایی تا ازدواج)/ نپذیرفتن گزینه‌های انتخاب‌شده توسط خانواده برای ازدواج/ قائل‌شدن نقش محوری برای خود، در انتخاب فرد مناسب/ لزوم آشنایی طولانی‌مدت با خواستگار قبل از ازدواج بدون نظارت کامل خانواده/ عاملیت‌محوری در یافتن خواستگار/ عاملیت‎‍محوری/ نپذیرفتن نقش‌های جنسیتی و تقسیم ‌کار نهادینه‌شده در خانواده/ تأکید بر برگزاری فرآیند ازدواج براساس ایده‌های خود

موقعیتی

 

نگرش

رادیکال

نفی یا تأیید کامل ضرورت ازدواج/ تقلیل ازدواج به وضعیت‌های موجود/ بی‌معنا قلمداد کردن ازدواج یا تقلیل معنای زندگی به آن/ بی‌منطق‌دانستن یا ایده‌آل به حساب آوردن افراد متمایل به ازدواج/ احساس تعالی کامل یا بدبختی کامل با ازدواج‌کردن/ فردمحوری کامل یا خانواده‌محوری کامل در ازدواج

نگرش

عقلانیت‌محور

لحاظ‌کردن شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ازدواج/ توجه به بلوغ فکری، عاطفی و رفتاری قبل از ازدواج/ وابسته قلمداد کردن ضرورت ازدواج به شرایط شخصیتی افراد/ نسبی قلمداد کردن موفقیت ازدواج و کارکردهای آن/ نسبی‌دانستن معنای ازدواج براساس تجارب زیسته و تفکر افراد/ سنجش زوایای مادی، عاطفی و اجتماعی برای ازدواج‌کردن و برخورد منطقی با آنها

پیامدی

نگرش

تجارت‌محور

اولویت‌داشتن معیارهای مالی و اقتصادی برای ازدواج/ ضروری‌دانستن سخت‌گیری‌های خانواده‌ها در زمینۀ اقتصادی برای ازدواج/ مبادلۀ مالی قلمداد کردن ازدواج/ ضروری‌دانستن تجملات و آداب‌ورسوم پرهزینۀ ازدواج/ منطقی قلمداد کردن مهریه‌ها و جهیزیه‌های سنگین/ لزوم کسب بیشترین منفعت اقتصادی و مالی از ازدواچ

نگرش

کارکردگرایانه

رفع نیازهای عاطفی، رفتاری و جنسی/ هدفمندی زندگی/ تجربۀ فرزندآوری/ کسب سلامت روانی و اجتماعی بهتر/ به دست آوردن موقعیت اجتماعی بالاتر/ کسب استقلال مالی (به‌ویژه برای زنان)/ امکان موفقیت اقتصادی و شغلی بیشتر

 

 

 

نگرش ساختارگرایانه

اولین نوع نگرش دانشجویان به ازدواج، ساختارگرایانه است. این نگرش برخاسته از جامعۀ سنتی و انگاره‌های فرهنگی و ارزشی مرتبط با آن است. در جامعۀ سنتی، خانواده نقش اصلی را در ازدواج بر عهده دارد، والدین برای فرزندان تصمیم می‌گیرند، فرآیند ازدواج (از خواستگاری تا عروسی) را خانواده‌ها تنظیم می‌کنند، نظارت کامل بعد از ازدواج از سوی خانواده اعمال می‌شود، مناسک و آداب‌ورسوم سنتی مورد احترام است و لازم است این امر رعایت شود، هزینه‌های اقتصادی ازدواج بر طبق عرف تقسیم می‌شود، نقش‌های جنسیتی (مردم نان‌آور-زن خانه‌دار) حاکم‌اند و مدیریت اقتصادی خانواده بر عهدۀ مرد است. در این الگوی ازدواج، افراد خودشان نقش چندانی ندارند و تحت تأثیر ساختار خانواده و الزامات فرهنگی و ارزشی آن قرار دارند. برخی از دانشجویان بررسی‌شده به این الگوی سنتی ازدواج، گرایش دارند. آنان هنوز به نقش‌های سنتی در ازدواج باور دارند، معتقدند که فرآیند آشنایی و ازدواج، باید تحت نظارت کامل خانواده انجام بگیرد، به دوستی‌ها و آشنایی‌های بدون هماهنگی و اطلاع خانواده اطمینانی ندارند و اعتقاد دارند که باید به آداب‌ورسوم مرتبط با ازدواج پایبند بود و در کل، ازدواج را در چارچوب نهادی و ساختاری خانواده شکل بدهند. این دانشجویان باور دارند که ازدواج در چارچوب ساختاری خانواده، می‌تواند تداوم بیشتری داشته باشد؛ زیرا در صورت بروز مشکلات در زندگی، از حمایت کامل خانواده برخوردار خواهند بود. علاوه بر این، سنت‌ها و ارزش‌های فرهنگی حاکم بر جامعۀ سنتی (و الگوی ازدواج سنتی)، اجازه نمی‌دهد که آنان به‌راحتی طلاق بگیرند. چنین دانشجویانی بر این باورند که جامعۀ نوین به حدی پیچیده شده است که آنان به‌تنهایی نمی‌توانند دربارۀ آیندۀ خودشان تصمیم بگیرند. به همین دلیل به ساختارها، به‌ویژه خانواده اعتماد می‌کنند. به‌طور کلی، در این سنخ از نگرش به ازدواج، چارچوب نهادی و ساختاری خانواده، نقش بنیادی را بازی می‌کند و افراد عاملیت چندانی در فرآیند ازدواج، ندارند.

مصاحبه‌شوندۀ (10):

«اگر طرف من پسری باشد که خانواده‌ام او را بپذیرند، یعنی ظاهر و وضع مالی و همه‌چیزش خوب باشه و خانواده بپسدند، از همون اول خانواده‌ام را در جریان می‌گذارم، ولی اگر یکی باشه که فقط خودم خوشم میاد و بدونم اگر به خانواده‌ام بگم مخالفت می‌کنه، ابتدا آشنایی بیشتری پیدا و سعی می‌کنم خود پسر، اول به خانواده‌اش بگه. اگه خانواده‌اش با من اکی باشند و مطمئن بشم، من هم خانواده را در جریان قرار می‌دهم و از اینجا به بعد، با حضور خانواده‌ها پیش می‌رویم»

مصاحبه‌شوندۀ (16):

«خودم ازدواج سنتی را بیشتر دوست دارم، نه اون سنتی خیلی قدیم، بلکه این روشی که ما داریم که یکی دو ماه رفت‌وآمد می‌کنند، ولی از اول تحت نظر خانواده‌اند و با تحت نظر آن‌ها این اتفاق میفته»

 

نگرش عاملیت‌گرایانه

 دومین نوع نگرش به ازدواج در دانشجویان دانشگاه‌های اصفهان، نگرش عاملیت‌گرایانه است. این سنخ از نگرش به ازدواج، نقطۀ مقابل نگرش ساختارگرایانه است. بر طبق این نوع نگرش، افراد نقش بنیادی در انتخاب‌کردن فرد مناسب برای ازدواج دارند، می‌توانند زمان‎‍های طولانی را برای شناخت یکدیگر به‌صورت مستقل صرف کنند و بعد براساس خواسته‎‍های خودشان و بر طبق فرآیندی ازدواج کنند که خودشان تنظیم می‌کنند. نقش خانواده‎‍ها در این الگو بیشتر مشورتی است. درواقع، افرادی که نگرش عاملیت‌گرایانه دارند، توجه چندانی به نقش ساختاری خانواده در انتخاب همسر و فرآیند آشنایی و ازدواج ندارند و معتقدند که خودشان باید به‌صورت مستقل، این فرآیند را انجام دهند. این افراد عموماً توجه چندانی به سنت‌ها و ارزش‌های فرهنگی حاکم بر خانواده و ازدواج ندارند و منافع مشترک خود را در اولویت قرار می‌دهند. طرفداران این نگرش، نقش‌های سنتی را، که بر مبنای تقسیم ‌کار جنسیتی ایجاد شده است، نپذیرفته‌اند و بیشتر به تساوی حقوق زن و مرد و تقسیم ‌کارِ برابر، باور دارند. بر این اساس، دیگر زنان نقش خانه‌داری را قبول نمی‌کنند، بلکه وارد بازار کار می‌شوند و نقش اقتصادی مهمی را در مدیریت خانواده بازی می‌کنند. در کنار این مسئله، زنان دیگر به‌راحتی نقش مادرانگی را قبول نمی‌کنند و بخشی از وظایف خود را به نهادهای موازی، مانند مهدکودک‌ها واگذار می‌کنند. برای افرادی که نسبت‌به ازدواج، نگرش عاملیت‌گرایانه دارند، طلاق و جدایی یک تابو محسوب نمی‌شود. زنان به‌دلیل استقلال اقتصادی بیشتر، راحت‌تر با جدایی و طلاق کنار می‌آیند و به‌دلیل پایین‌بودن فشارهای ساختاری جامعه و خانواده، آسیب‌های کمتری می‌بینند. به ‌هر حال برخی از دانشجویان نسبت به ازدواج، نگرشی عاملیت‌گرایانه دارند و معتقدند که باید خودشان به‌صورت مستقل، فرآیندهای ازدواج را ‌پیش ببرند و دیگران نیز باید به انتخاب‌های آنان احترام بگذارند. این نوع نگرش، بیشتر در دانشجویانی غالب است که تفکرات مدرن دارند و در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که ارزش‌های سنتی و دینی در آنها کمتر است.

مصاحبه‌شوندۀ (25):

«من خودم هم نمی‌پذیرم که خانواده‌ام بخواهند برای من در نظر بگیرند. بیشتر جوان‌ها هم همین‎‍طورند و خودشون باید طرفشون را ببیند و بشناسند و حداقل یک سال دو سالی در ارتباط باشند، شاید دوست‌دختر دوست‌پسر باشند بعضی‌ها، ولی بعضی‌ها هم همین‌طوری طرف را می‎‍بینند و سطح رابطه، بستگی به خود دو طرف دارد و الآن خود دونفری که می‎‍خواهند ازدواج کنند، خودشون هستند که انتخاب می‎‍کنند».

مصاحبه‌شوندۀ (23):

«مسئله‌ام اینه که بتوانم دختری که متناسب با عقایدم باشه انتخاب کنم. اون فردی که متناسب عقاید من باشه، در یک رابطۀ طولانی‌مدت خارج از ازدواج با من قرار نمی‌گیرد. چون اعتقادم این را نمی‌پسندد. ابتدا یک آشنایی اولیه باشد که ببینم آیا این دختر تمایل نسبت‌به من دارد یا نه. بعد اگر این تمایل هست، وارد مقولۀ ازدواج می‌شوم و یک مزاج‌سنجی می‌کنم از دختر که آیا مایل هست به این رابطه، خانواده‌ها وارد بشوند. حالا یا ازطریق خودشون یا مادر و خواهر».

 

نگرش رادیکال

نوع دیگر نگرش به ازدواج در بین دانشجویان دانشگاه‌های اصفهان، نگرش رادیکال است. بر مبنای این نوع نگرش، برخی از دانشجویان ازدواج را به‌کلی نفی می‌کنند و معتقدند هیچ ضرورتی ندارد که افراد بخواهند ازدواج کنند. این گروه، با ذکر شرایط و وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعۀ ایرانی، باور دارند که ازدواج نه‌تنها امری رهایی‌بخش نیست، افراد را نیز وارد باتلاق‌های مختلفی می‌کند که بعداً به‌راحتی نمی‌توانند از آن رها شوند. این افراد اعتقاد دارند که به‌جای ازدواج، می‌توان دنبال جایگزین‌های دیگری برای رفع نیازهای عاطفی، جنسی و اجتماعی بود. الگوهای دوستی موقت و ازدواج سفید، دو نوع جایگزینی‌اند که این افراد تمایل دارند به‌جای ازدواج، انتخاب کنند. این الگوها هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی ازدواج رسمی را برای آنان ندارد؛ اما در مقابل، ارضای نیازهای عاطفی، جنسی و اجتماعی را برایشان به‌دنبال دارد؛ بنابراین، این افراد به‌طور کلی ازدواج را در وضعیت کنونی جامعۀ ایرانی نفی می‌کنند. برخی از این افراد نیز فلسفۀ ازدواج را به‌طور کلی رد می‌کنند و معتقدند ازدواج هیچ ضرورتی برای زندگی انسانی ندارد. در مقابل این گروه، عده‌ای دیگر از دانشجویان، ازدواج را یک ضرورت می‌دانند و معتقدند که حتی با در نظر گرفتن شرایط کنونی جامعۀ ایرانی، باید ازدواج کرد. از دیدگاه آنان ازدواج یک دستور دینی است و از فطرت انسان، سرچشمه گرفته است. برای این افراد، نفسِ ازدواج اهمیت دارد و شرایط رخ‌دادن آن برایشان چندان مهم نیست. ازدواج ازنظر این افراد برای بقای زندگی اجتماعی و انسانی واجب است و نمی‌توان برای انجام آن بهانه‌تراشی کرد. مشخص است که هر دوی این رویکردها به ازدواج، کاستی‌هایی دارد که از ماهیت رادیکالی‌بودن آ‌نها نشئت می‌گیرد. ازدواج پدیده‌ای است که در بستر اجتماعی رخ می‌دهد؛ اما در هر دوی این رویکردها، بستر اجتماعی به حاشیه رفته است. در رویکرد رادیکال اول، بستر حذف شده است و الگوهایی متعارض با بستر اجتماعی، دنبال شده‌اند و در رویکرد دوم، بستر اجتماعی نادیده گرفته شده و ازدواج به یک ضرورت فطری و دینی تقلیل داده شده است. به ‌هر حال، برخی از دانشجویان دارای نگرش‌های رادیکال (نفی یا تأیید)، در زمینۀ ازدواج‌اند.

مصاحبه‌شوندۀ (26):

 «ما نمی‌توانیم به خاطر اینکه خودمون را از تنهایی دربیاوریم، یک انسان دیگر را بدبخت کنیم یا چند تا نفر دیگر را بدبخت کنیم؛ بعد فرزندآوری کنیم، بچه‌ها را بدبخت کنیم. اجازۀ این کار را نداریم. ازنظر انسانی درست نیست».

مصاحبه‌شوندۀ (26):

«افرادی که دارند الآن ازدواج می‌کنند، از سر جهالتشون ازدواج می‌کنند. هیچ‌چیزی از ازدواج نمی‌دانند. من در کارشناسی و ارشد و دکتری، یک دانشگاه بودم. دوستانی که در کارشناسی بودن، 4 یا 5 نفر بودند که ازدواج کردند و 2 تاشون جدا شدند و این خودش نشون میده که این جهل خالص هست و اونهایی هم که الآن ازدواج کردند، بالاخره رفیق هستیم و از زیر دهنشون درمیره که عجب غلطی کردم، نه از سر شوخی واقعاً جدی میگند. درسته مسئله را باز نمی‌کنند. کسی که اول زندگیش هست، دوست ندارد بگه تصمیم اشتباهی گرفتم، ولی قطعاً اون نارضایتی و ناامیدی را من دارم توشون می‌بینم؛ در همه‌شون. خوب این یعنی چی؟ یعنی تعداد زیاده، شاید از این 10 نفری که در اطرافم بودند و ازدواج کردند، شاید دو نفرشون باید ازدواج می‌کردند. بقیه نه شرایطش را داشتند، نه تفکر کرده بودند».

 

 نگرش عقلانیت‌محور

برخلاف نگرش رادیکال، افرادی که نگرش عقلانیت‌محور دارند، به بسترهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ازدواج، اهمیت زیادی می‌دهند. آنان نه به‌کلی ازدواج را نفی می‌کنند و نه آن را یک ضرورت وجودی و فطری قلمداد می‌کنند، بلکه رویکردی متعادل را در پیش می‌گیرند. ازنظر آنان، این بستر و شرایط موجود در جامعه است که تعیین‌کنندۀ ازدواج و فرآیند رخ‌دادن آن است. البته نگاه آنان به بستر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، نگاهی رادیکال نیست و آن را به‌طور کلی نفی‌کنندۀ ازدواج نمی‌دانند، بلکه به شرایط محدودکننده و تسهیل‌کنندۀ ازدواج در جامعه به‌صورت منطقی و عقلانی می‌نگرند. این گروه از دانشجویان معتقدند که ازدواج و ضرورت آن، اولاً به شرایط شخصی و روانی افراد و دوماٌ به وضعیت و شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بستگی دارد. آنان ضرورت ازدواج یا ازدواج‌نکردن را به ویژگی‌های شخصیتی و ذهنی افراد نسبت می‌دهند و معتقدند که برخی ممکن است آن را یک ضرورت قلمداد کنند و تعدادی دیگر نه؛ این به آمادگی ذهنی و روانی افراد برای ازدواج بستگی دارد که اگر رخ بدهد، آن را ضروری قلمداد می‌کنند. از دیدگاه آنها بلوغ فکری، روانی و عاطفی، پیش‌نیاز ازدواج است. این بلوغ در بعضی از افراد ممکن است زودتر اتفاق بیفتد و در برخی دیگر، با تأخیر تحقق پیدا کند؛ بنابراین، سن ازدواج و ضرورت آن، به وضعیت روانی-عاطفی افراد بستگی دارد و ضرورت ازدواج یا نفی آن، باید بر مبنای شرایط روانی و ذهنی اتفاق بیفتد. دانشجویان با چنین نگرشی، معتقدند که فراهم‌شدن بسترهای روانی-عاطفی برای آنان ضروری است تا بتوانند به ازدواج‌کردن فکر کنند. علاوه بر این، شرایط اقتصادی و اجتماعی مناسبی نیز باید فراهم شود تا بتوانند ازدواج کنند. از دیدگاه آنان، ازدواج در بستر جامعه رخ می‌دهد و آنان نمی‌توانند از این جامعه فرار کنند و طرد خودخواسته را در پیش بگیرند. در مقابل، این افراد به محدودیت‌ها و پیامدهای منفی الگوهای دوستی موقت و ازدواج سفید نیز آگاه‌اند و به همین دلیل، چندان دنباله‌روی این الگوها نیستند. آنها به‌صورت عقلانی هزینه-فایدۀ این الگوها را بررسی می‌کنند. هرچند ازلحاظ اقتصادی، ممکن است سودمندی‌های موقت داشته باشند، اما در بلندمدت نمی‌توانند سودمند باشند؛ بنابراین با یک تفکر عقلانی، از این الگوها دوری می‌کنند. این افراد معتقدند که می‌توانند شرایط اقتصادی و اجتماعی را به‌گونه‌ای برای خودشان تنظیم کنند که درنهایت آمادگی ازدواج را داشته باشند. آنان به‌مانند نگرش عاملیت، برای خودشان نقش قائل‌اند و برخلاف نگرش رادیکال، که به طرد و پیروی از الگوهای موقت منجر می‌شود، به‌دنبال تغییر شرایط برای تحقق ازدواج‌اند. درواقع، آنان خودشان را در زیر فشارهای ساختاری، ناتوان قلمداد نمی‌کنند، بلکه به‌دنبال تغییر شرایط برای نیل به اهداف خودشان‌اند. به‌ هر حال، برخی از دانشجویان چنین نگرشی را دنبال می‌کنند و معتقدند ازدواج یک پدیدۀ عقلانی است و باید به‌صورت منطقی خودشان را برای آن آماده کنند. البته این نگرش به تجارت‌محوری منجر نمی‌شود و در بخش بعد، بررسی می‌شود. درواقع، عقلانیت مدنظر در اینجا، ابزاری محض نیست.

مصاحبه‌شوندۀ (27):

 «وقتی ‌که در جامعه‌ای زندگی می‌کنی که ازدواج‌کردن به تو هویت می‌دهد و فارغ از سن، هر وقت ازدواج کنی تازه تو تبدیل به یک بزرگسال میشی، خیلی سخته که ازدواج را کنار بگذاری و بگی من نیاز به ازدواج ندارم، چون یک عالم فشار روانی و اجتماعی بر تو بار می‌شود؛ اما اگر یکی به اون درجه‌ای رسیده باشد که این فشارها را نادیده بگیرد، به نظرم اگر حس کنه به ازدواج نیازی ندارد، لزومی ندارد بهش تأکید کنیم که ازدواج کنه. کما اینکه به نظرم جامه، به این سمت داره میره، هم به لحاظ مشکلات اقتصادی، هم به لحاظ مشکلات قانونی، ازدواج که برای خانم‌ها پیش می‌آید، به این سمت میره که تأکید روی ازدواج نکنه».

مصاحبه‌شوندۀ (28):

 «من خودم قبلاً با این مسیر که ازدواج کنیم و بچه‌دار بشیم، مخالف بودم و می‌گفتم خوب چه دلیلی دارد که انسان‌ها ازدواج کنند. چه اشکالی دارد به‌تنهایی زندگی کنیم؛ اما الآن اعتقاد دارم که تنهایی یک مسیری در زندگی هست، ولی برای یک‌سری آدم‌های خاص که اصلاً برای ازدواج نیستند، ولی یک انسان نرمال ضرورت داره که ازدواج کنه؛ چون اون نیازها و خواسته‌هاش را خودش نمی‌تونه برطرف کنه. ولی 2درصد، 3درصد هستند آدم‌هایی که برای ازدواج نیستند و تنهایی راحت‌تر هستند، ولی ۹۷ و ۹۸درصد باید ازدواج کنند و ضرورت دارد».

 

نگرش تجارت‌محور

نوع دیگر نگرش به ازدواج که در میان دانشجویان دانشگاه‌های اصفهان وجود دارد، نگرش تجارت‌محور است. این نگرش نسبت‌به نگرش‌های دیگر، درصد کمتری را شامل می‌شود. بر مبنای این نگرش، افراد ازدواج را یک مبادلۀ اقتصادی قلمداد می‌کنند که مبنای آن، منفعت اقتصادی افراد و خانواده است. کسانی که نگرش تجارت‌محور دارند، عموماً معیارهای مالی و اقتصادی در ازدواج، برایشان اولویت دارد. آنان به ازدواج به‌عنوان مسیری نگاه می‌کنند که می‌تواند موقعیت اقتصادی و مالی‌شان را بهبود بخشد. در نظر داشتن معیارهای اقتصادی به ازدواج، به خودی خود نشانۀ تجاری‌سازی ازدواج نیست؛ اما هنگامی‌ که همۀ معیارها به معیارهای مالی و اقتصادی تقلیل پیدا می‌کند، نگاه تجارت‌محور بر ازدواج حاکم می‌شود. به‌ هر حال، افرادی که چنین نگرشی دارند، ازدواج را یک ابزار برای بهبود موقعیت اقتصادی خودشان می‌دانند. برخی از دانشجویان معتقدند که ازدواج، به یک مبادلۀ اقتصادی صرف بین خانواده‌ها تبدیل شده است و آ‌نها نیز این وضعیت را قبول می‌کنند؛ زیرا باور دارند که بهترین تصمیم برای آیندۀ آنان است. این مسئله را به‌طور مشخص می‎‍توان در شرایطی مشاهده کرد که خانواده‎‍ها برای ازدواج فرزندانشان می‎‍گذارند؛ شیربهای بالا، مهریۀ سنگین، اصرار بر تهیۀ جهیزیۀ کامل و سنگین، اصرار بر برگزاری مراسم‎‍های متعدد، به‎‍نام‌کردن خانه و مسکن هنگام ازدواج، خرید وسایل و کادوهای تجملی برای اعضای خانواده و ... ازجملۀ این شرایط‌اند. علاوه بر این، برخی از والدین در ازدواج فرزندان خود به‌دنبال گزینه‎‍هایی‌اند که پیش‎‍بینی می‌کنند آیندۀ اقتصادی مطلوبی دارند یا اینکه وضعیت خانوادگی آنها مطلوب است. درواقع، آنان به دیگر معیارهای اجتماعی و فرهنگی در ازدواج فرزندانشان توجه چندانی نمی‌کنند، بلکه معیارهای اقتصادی و وضعیت خانوادگی برای آنان اهمیت محوری دارد. این امر به‌طور مشخص، به تجاری‎‍سازی ازدواج منجر شده است. ازدواج بین دو خانواده، به یک مبادله تبدیل شده است که در آن، هرکدام به‌دنبال سود و منفعت خودشان‌اند. افرادی که نگرش تجارت‌محور به ازدواج دارند، چنین شرایطی را می‌پسندند و معتقدند خانواده‌ها باید به‌دنبال بیشترین منفعت از ازدواج فرزندانشان باشند؛ زیرا با این کار، هم موقعیت اقتصادی آنان در آینده تضمین می‌شود و هم در سطح اجتماعی، اعتبار و مشروعیت بیشتری برای آنان به بار می‌آید. به‌ هر حال، افرادی که نگرش تجارت‌محور به ازدواج دارند، منفعت اقتصادی را مهم‌ترین مسئله در ازدواج قلمداد می‌کنند.

مصاحبه‌شوندۀ (24):

«]مباحث مالی[ خییییییلی مهمه. خود من کسی هستم که با توجه به شرایط خانواده‌ام، ماشین دارم و مال خودم هست و اینکه طرف بیاد بگه من اصلاً ماشین ندارم، برام قابل‌قبول نیست. حال یک سری هستند پتانسیل این قضیه را دارند و روحیۀ تلاش را دارند که ماشین بخرند یا والدینش هستند که کمکش کنند، ولی اگر کسی باشه که من بخواهم تازه به اون کمک کنم، خوب هم‌کفو نیستیم و من مسلماً پدرم حاضر نمی‌شوند من بروم در سختی بیفتم و به یک نفر دیگر کمک کنم. این قضایا خیلی می‌طلبد که والدین یک فکری به حال پسرشون کرده باشند. ما یک فرهنگی داریم به نام جهیزیه و همین‌طوری که خانوادۀ پسر حاضر نمی‌شوند دختر جهاز نداشته باشه و کم‌کم خودتون بخرید و انتظار جهاز را دارند و از اون طرف دختر هم انتظار یک خونه و ماشین داره، حالا من نمیگم خونه از خودش باشه، ولی بالاخره خانوادۀ پسر باید به فکر باشند که یک بیس مالی داشته باشه، همین‌طور که انتظار دارند دختر خانم یک بیس جهاز را ببره و اگر انتظاری هست، برای دو خانواده هست؛ هم انتظار جهاز و هم انتظار خونه و ماشین».

مصاحبه‌شوندۀ (10):

«راستش اولین معیارم وضع مالی است؛ نه به معنای اینکه خیلی پولدار آن‌چنانی باشه، نه پول خودش، بلکه پول پدر مادرش و وضعیتی که توش بزرگ شده برام مهمه. من دوروبرم که نگاه می‌کنم، حتی توی دانشگاه منی که منطقۀ یک هستم و خونم منطقۀ یک هست، با کسی که خونش منطقۀ ۲ یا منطقۀ ۳ هست و کسی که از روستا آمده، دیدهاشون خیلی فرق می‌کنه. دلم می‌خواد یه آدمی باشه که چشم و دل سیر باشه، تو رفاه بزرگ شده باشه و از یک‌سری چیزها غنی باشه. اونها آخرش یکم تنگ نظرند و حسادت بیشتری دارند. می‌بینم قشنگ در بیشون، واقعاً نمی‌تونم تحمل کنم».

 

نگرش کارکردگرایانه

نوع دیگر نگرش به ازدواج در میان دانشجویان دانشگاه‌های اصفهان، نگرش کارکردگرایانه است. این نوع نگرش بر کارکردهایی متمرکز است که ازدواج برای افراد به‌دنبال دارد. افرادی که نگرش کارکردگرایانه دارند، بیشتر به پیامدهای مثبتی نگاه می‌کنند که ازدواج می‌تواند برایشان به‌دنبال داشته باشد. ازنظر آنان، ازدواج می‌تواند سبب تحولات روانی-عاطفی مثبتی در آنان بشود. آنان معتقدند ازدواج سبب می‌شود ازلحاظ معنایی و هویتی دچار تغییر شوند، به آرامش عاطفی و روانی برسند و زندگی برای آنان معنایی جدید پیدا کند. این افراد همچنین باور دارند که ازدواج نظام شخصیتی‌شان را منسجم‎‍تر، کارآمدتر و متعالی‎‍تر می‌کند. علاوه بر این، ازدواج کارکردهای فردی دیگری را مانند پیشرفت و تعالی فردی، اشتراک دیدگاه‎‍ها و تصمیم‎‍گیری عاقلانه‎‍تر، مشخص‌شدن مسیر و تکلیف زندگی، کاهش دل‌مشغولی‎‍های معمولی، افزایش انگیزۀ زندگی، افزایش نشاط و شادی، پویایی‌بخشیدن به زندگی و تجربۀ لذت فرزندآوری داشته باشد. ازدواج علاوه بر کارکردهای فردی، ازلحاظ اجتماعی نیز کارکردهای زیادی دارد. کسانی که نگرش کارکردگرایانه دارند، معتقدند ازدواج سبب می‌شود موقعیت بهتری در جامعه پیدا کنند، احترام اجتماعی بیشتری به دست بیاورند، سلامت اجتماعی بیشتری را تجربه کنند، سطح آسیب‌پذیری آنان کاهش یابد و رفتارهای اجتماعی سالم‌تری داشته باشند. علاوه بر این، ازدواج از دیدگاه این افراد، کارکردهای اقتصادی نیز دارد، آنان می‌توانند موقعیت اقتصادی بهتری را به دست بیاورند، استقلال مالی کسب کنند (به‌ویژه زنان) و فرصت‌های شغلی و اقتصادی مناسب‌تری برایشان فراهم شود. به‌ هر حال، کسانی که نگرش کارکردگرایانه به ازدواج دارند، بر این باورند که ازدواج نظام شخصیتی و رفتاری آنان را بهبود می‌بخشد، موقعیت اجتماعی مناسب‌تری را برای آنان به ارمغان می‌آورد و ازلحاظ اقتصادی، استقلال بیشتری را فراهم می‌کند. این کارکردهای ازدواج از دیدگاه این افراد است که سبب می‌شود به ازدواج‌کردن تمایل داشته باشند.

مصاحبه‌شوندۀ (8):

«به نظرم آدم‌ها بعضی وقت‌ها خلأ عاطفی دارند که یک نفر می‌تواند واقعاً این خلأ عاطفی را پر کند. بعضی وقت‌ها یک انسان می‌تواند باعث شود که ویژگی‌های همسرش خیلی مثبت‌تر بشود یا مثلاً رو به رشد برود. البته نظر همه یکسان نیست. خیلی‌ها به این دلیل که تنها نباشند یا یک پشتیبان، یک حامی داشته باشند، ازدواج می‌کنند، ولی به شخصه دوست دارم وقتی ازدواج کنم که واقعاً ببینم می‌توانم با یک نفر یک رابطۀ خوب و عاشقانه‌ای داشته باشم. صرفاً به‌دلیل داشتن یک حامی به ازدواج فکر نمی‌کنم».

مصاحبه‌شوندۀ (10):

«فرد متأهل در جامعه، می‌تونه خیلی بهتر مشکلاتش را حل کنه. دید جامعه نسبت‌به افراد متأهل خیلی بهتره. تسهیلات و امکانات برای افراد متأهل بیشتر هست. یه آدم متأهل انگار آدم محترم‌تری هست و به نظر خود من، کسی را که ازدواج کرده، قابل‌احترام‌‍تره».

بنابراین براساس یافته‎‍های پژوهش، این‎‍گونه جمع‎‍بندی می‌شود که نگرش افراد مطالعه‌شده در رابطه با پدیدۀ ازدواج، شامل سه گونۀ اصلی سوژگی، موقعیتی و پیامدی است. گونۀ سوژگی شامل نگرش ساختاری و عاملیت‎‍گرایانه است که بر گونۀ ساختاری برخاسته از جامعۀ سنتی و انگاره‎‍های فرهنگی و ارزشی مرتبط با آن و گونۀ عاملیت‎‍گرایانه، به‌عنوان گونۀ مقابل ساختارگرایانه، بر نقش عاملان تمرکز و تأکید دارد و تأثیر ارزش‎‍های سنتی و فرهنگی در آن کمر‎‍نگ است. نگرش موقعیتی در بر گیرندۀ دو نوع نگرش رادیکال و عقلانیت‎‍محور است. گونۀ رادیکال، بر نفی ازدواج و گونۀ عقلانیت بر نوعی رویکرد متعادل به ازدواج دلالت دارد. درنهایت نگرش پیامدی نیز، شامل دو گونۀ نگرش تجارت‎‍محور و کارگردگرایانه است که گونۀ تجارت‎‍محور نوعی نگرش مبادله‎‍ای و منفعت‎‍طلبانه به ازدواج دارد و گونۀ کارگردگرایانه، کارکردها و پیامدهای مثبت ازدواج را در سطح فردی و اجتماعی مدنظر دارد.

 

شکل (1). گونه‎‍شناسی نگرش به ازدواج در بین دانشجویان دانشگاه‌های اصفهان

fig (1). Typology of attitude towards marriage among students of Isfahan universities

 

بحث و نتیجه‎‍

پژوهش حاضر به‌دنبال ارائۀ یک گونه‌شناسی از نگرش به ازدواج در بین دانشجویان دانشگاه‌های اصفهان بود. نهاد خانواده تحت تأثیر تحولات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در دهه‌های اخیر، تغییرات زیادی را تجربه کرده است که به نظر می‌رسد سهم ازدواج به‌عنوان بنیادِ این نهاد، بیشتر بوده است. افزایش وسعت و شدت تغییرات، سبب شده است تا منابع معنایی در جهان کنونی متکثر شود که همین مسئله دربارۀ ازدواج نیز، باعث تکثر در نگرش‌ها شده است. این‌چنین تحولات، سبک‌های زندگی و شیوه‌های تفکر در جامعه را متکثر کرده و نگرش‌های مختلف و بعضاً متعارض دربارۀ ازدواج را در میان جوانان، به‌ویژه دانشجویان به دنبال داشته است. بر مبنای نتایج پژوهش حاضر، می‌توان شش گونه از نگرش به ازدواج را در میان دانشجویان، از همدیگر تفکیک کرد. این گونه‌های مختلف نگرش به ازدواج، بر مبنای سه فضای معنایی تقسیم‌بندی می‌شود: سوژگی، موقعیتی و پیامدی.

سوژگی وضعیتی را شامل می‌شود که بر مبنای آن، نقشِ بازیگران (افراد/نهادها) در ازدواج، تعیین‌کنندۀ نگرش به ازدواج می‌شود. درواقع، مسئله در اینجا، این است که آیا افراد در ازدواج‌کردن باید عاملیت داشته باشند یا اینکه به چارچوب‌های نهادی و ساختاری خانواده پایبند باشند؟

نگرش مبتنی بر عاملیت در ازدواج، عموماً نتیجۀ فردگرایی، مدرنیته، تکثرگرایی، سبک‌های زندگی نوین و ... است که در جامعۀ سنتی وجود نداشته است؛ اما پایبندی به چارچوب‌های نهادی و ساختاری خانواده، عموماً نشانگر غلبۀ نظام معنایی و عینی جامعۀ سنتی است. به ‌عبارت‌ دیگر دانشجویانی که عاملیت‌محوری را در ازدواج می‌پسندند، عموماً خودشان را سوژه‌هایی مدرن می‌دانند که از نظام‌های ارزشی و هنجاری جامعۀ سنتی گذر کرده‌اند؛ اما دانشجویانی که پایبندی به چارچوب‌های نهادی و ساختاری را در ازدواج قبول دارند، هنوز خودشان را به نظام‌های ارزشی و هنجاری جامعۀ سنتی متعهد می‌دانند. براساس وضعیتِ سوژگی و نگاه دانشجویان به این مسئله، دو نگرش متفاوت نسبت‌به ازدواج، از یکدیگر تفکیک می‌شوند: ساختارگرایانه و عاملیت‌گرایانه. دانشجویانی که نگرش ساختارگرایانه دارند، معتقدند در ازدواج‌کردن باید پایبند نظام‌های معنایی، ارزشی و هنجاری خانواده باشند؛ اما دانشجویان دارای نگرش عاملیت‌گرایانه، اعتقاد دارند که خودشان به‌عنوان سوژه‌هایی مستقل، باید در ازدواج‌کردن و فرآیندهای آن نقش داشته باشند و نباید خود را پایبند چارچوب‌های خانوادگی بکنند. این دو نوع نگرش، فرمی از قطبی‌شدن در نگرش به ازدواج را در میان جوانان نشان می‌دهد، هرچند به نظر می‌رسد با توجه به مدرن‌شدن روزافزون جامعۀ ایرانی، نگرش عاملیت‌گرایانه به مرور در حال غالب‌شدن است. نگرش ساختارگرایانه به دست آمده در پژوهش حاضر، در راستای نتایج مطالعات نیکخواه و همکاران (1396) است. به‌طوری که در نگرش ساختاری، دینداری و خانواده‎‍گرایی و در نگرش عاملیتی، خصیصة هزینۀ فرصت، بیشترین ارجاع را دارد.

علاوه بر فضای سوژگی، فضای موقعیتی نیز می‌تواند مبنایی برای تقسیم‌بندی نگرش دانشجویان به ازدواج باشد. منظور از فضای موقعیتی، این است که دانشجویان ازدواج و ضرورت آن را در چه موقعیتی می‌بینند؟ آیا ازدواج ازنظر آنان ضرورت دارد؟ این ضرورت را معطوف به چه مقولاتی مطرح می‎‍کنند؟

 برخی از دانشجویان معتقدند ازدواج یک ضرورت وجودی و ذاتی است که به‌دلیل لزوم پاسخ منطقی به نیازهای عاطفی و جنسی، هر انسانی باید به آن پایبند باشد. در مقابل، گروهی دیگر بر این باورند که ازدواج هیچ ضرورتی ندارد و حتی در برخی موارد، ازدواج پدیدۀ منفی و ویران‌کنندۀ زندگی انسان‌ها قلمداد می‌شود. آنان بر این اساس، تجرد را بر ازدواج ترجیح می‌دهند. این نتایج در راستای نتایج تورنتون و فریدمن[9] (1982) است که قائل به منفی‌ترشدن نگرش به ازدواج، به‌دلیل محدودیت در آزادی‎‍ها در گذر زمان است. هر دوی این نگاه‌ها به ازدواج، ماهیتی رادیکال دارند و در میانة این طیف، برخی دیگر از دانشجویان بر این باورند که آنچه تعیین‌کنندة معنا و ضرورت ازدواج و فرآیند آن است، شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی غالب بر جامعه است. ازنظر آنان این شرایط، بسترها و زمینه‌هاست که ماهیت و معنای ازدواج را مشخص می‌کند نه ماهیت وجودی و ذاتی آن. بر این اساس، ازدواج ممکن است در برخی شرایط مناسب باشد و در بعضی دیگر نه. ازلحاظ فردی نیز همین مسئله صادق است. دانشجویانی که نگرشی عقلانیت‌محور دارند، شرایط شخصیتی، اقتصادی و فرهنگی خودشان را عامل محوری در ازدواج و تعریف آن در نظر می‌گیرند. آنان چندان باور ندارند که ازدواج عامل خوشبختی است و یا بدبختی ندارد، بلکه معتقدند این شرایط، افراد و مواجهه‌ی عینی آنان با ازدواج است که خوشبختی و بدبختی آنان را تعیین می‌کند. بر این اساس،  نگرش این افراد منطقی و عقلانیت‌محور قلمداد می‌شود. نتایج این بخش در راستای نتایج کاظمی‎‍پور (1388) است که انتخاب مسیر را در ارتباط با مسئلۀ ازدواج، در گروی تحلیل عقلانی افراد از شرایط جامعه در زمینه‎‍های مختلف دانسته است.

بر مبنای وضعیت پیامدی نیز، می‌توان دو نوع نگرش متفاوت را در بین دانشجویان از همدیگر تفکیک کرد: نگرش تجارت‌محور و کارکردی. برخی از دانشجویان معتقدند ازدواج بیشتر از آنکه کارکردی مثبت داشته باشد، مسائل و مشکلات اقتصادی را برای افراد ایجاد می‌کند. از دید این گروه، ازدواج به یک تجارت تبدیل شده است که بر طبق آن خانواده‌ها و افراد، به‌دنبال کسب بیشترین منفعت اقتصادی از ازدواج‌اند. چنین مسئله‌ای از دید آنان سبب شده است تا این پدیده صرفاً یک پدیدۀ اجتماعی و فرهنگی، با پیامدهای مثبت مشخص نباشد، بلکه یک پدیدۀ اقتصادی شده است که پیامد آن فرمی از فلاکت اقتصادی برای افراد است. چنین نگرشی به‌طور مشخص، افراد را از ازدواج‌کردن بازمی‌دارد. این نتایج در راستای بخشی از نتایج حسینی و همکاران (1397) است. در مقابل، گروهی دیگر از دانشجویان بر کارکردهای ازدواج و به‌طور خاص، کارکردهای مثبت تأکید می‌کنند. از دید آنان ازدواج با وجود مسائل و مشکلات اقتصادی که ممکن است برای افراد به‌دنبال داشته باشد، سبب تقویت نظام شخصیتی و ذهنی افراد می‌شود، موقعیت اجتماعی اشخاص را تقویت می‌کند و حتی درنهایت، پیامدهای اقتصادی مثبتی را نیز برای افراد به‌دنبال خواهد داشت. این افراد عموماً ازدواج را بر مبنای کارکردهای مثبتشان می‌سنجند و به همین دلیل، نگرشی مثبت به ازدواج دارند. این نتایج در راستای پژوهش فروتن (1397) است.

با مقایسۀ نتایج پژوهش حاضر با رویکردهای نظری غالب در زمینۀ نگرش به ازدواج (رویکرد ساختاری و ایده‌ای)، می‌توان به این نتیجه رسید که نمی‌توان یکی از این رویکردها را به‌تنهایی برای فهم تحولات و گونه‌های نگرش به ازدواج در میان جوانان جامعۀ ایرانی مناسب دانست. همان‌طور که بحث شد، رویکرد ساختاری و نظرهای ذیل آن، در فهم و تبیین تحولات مرتبط با نگرش به ازدواج، بر مکانیزم‌های ساختاری تأکید دارند؛ اینکه تحولات عینی و ساختاری در حوزه‌های مختلف، چگونه نگرش به ازدواج را تغییر می‌دهند؟ (Goode, 1963). در رویکرد نگرشی، عمدتاً تمرکز و تأکید بر نقش تغییرات فرهنگی و ارزشی جوامع، نظیر رشد فردگرایی و سکولاریسم و همچنین اشاعۀ ایده‎‍ها و ارزش‎‍های غربی در تغییر رفتارها و ایده‎‍آل‎‍های مرتبط با ازدواج و خانواده است (عسکری ندوشن و همکاران، 1388؛ فیض‎‍آبادی، 1386: 30 – 27). نگرش‌های ساختارگرایانه، کارکردگرایانه، تجارت‌محور را می‌توان در چارچوب رویکرد ساختاری بحث‌شده و نگرش‌های عاملیت‌محور، رادیکال و عقلانیت‌محور را نیز در چارچوب رویکرد نگرشی قرار داد؛ بنابراین، به نظر می‌رسد فهم تحولات نگرشی به ازدواج در جامعۀ ایرانی، به فهم نظری تلفیقی نیاز دارد. احتمالاً این مسئله به وضعیت در حال گذار جامعۀ ایرانی و آشفتگی‌های فرهنگی و ساختاری آن مرتبط است.

وضعیت و شرایط جامعۀ در حال گذار ایرانی، به‌گونه‌ای است که هم‌زمان از سوی جوانان، شاهد نگرش‌های مختلف و بعضاً متعارضی به ازدواج هستیم. این مسئله در یک جامعۀ مدرن‌شده، طبیعی به نظر می‌رسد؛ اما می‌تواند در روند ازدواج، پیامدهایی منفی را به دنبال داشته باشد؛ بنابراین به‌دلیل اهمیتی که نگرش‎‍ها به‌عنوان عامل تعیین‎‍کنندة رفتارها دارند، فهم دقیق گونه‎‍ها و ابعاد آن و سیاست‎‍گذاری، به‌ویژه از سوی نهاد دانشگاه‎‍ بر‌اساس این شناخت بنیادین، لازم است تا اثربخشی سیاست‎‍ها افزایش پیدا کند. در مطالعات مختلف بر سه الگوی یادگیری، شناختی و کارکردی در راستای تغییر نگرش تأکید می‎‍شود و در مقولة ازدواج، با ایجاد موقعیت‎‍های اقناع‎‍کننده برای دانشجویان، به‌ویژه در مقاطع عالی که از جهات مختلف، مخاطبان متمایزی از گروه‎‍های دیگر هدف در سیاست‎‍گذاری ازدواج به شمار می‎‍روند، می‎‍توان تأثیر بر نگرش‎‍ها را در دستور کار قرار داد.

 

 

[1] Jones

[2] Old Revolution and Family Patterns

[3] McDonald

[4] Reflexive modernization

[5] Solsona

[6] In-depth semi-structured interview

[7] Member Check

[8] Independent Coders

 [9] Thoronton & Friedman

اعزازی، ش. (1389). جامعهشناسی خانواده: با تأکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر، تهران: نشر روشنگران.
آقاسی، م. و فلاح، ف. (1394). نگرش جوانان ایرانی به ازدواج، انتخاب همسر و تشکیل خانواده. پژوهش‎‍نامۀ زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 6 (1)، 21-1.
ایمان، م. و نوشادی، م. (1390). تحلیل محتوای کیفی. عیار پژوهش در علوم انسانی، 3(6)، 15- 44.
به‏نژاد، بهروز، ع.؛ باقری لنکرانی، ا.؛ مسجدی، ع.؛ دشتی، ش.؛ نشاط‏آور، ر.؛ سمیعی، م. و جعفری، ش. (1393). بررسی میزان تاثیر ازدواج بر آموزش و یادگیری دانشجویان دانشکده پزشکی شیراز در سال 1392، همایش کشوری آموزش علوم پزشکی.
حبیب‎‍پور گتابی، ک. و غفاری، غ. (1390). علل افزایش سن ازدواج دختران. زن در توسعه و سیاست، 9 (1)، 34-7.
حسینی، ن.؛ سیدمیرزایی، م و ساروخانی، ب. (1397). واکاوی دلالت‎‍های معنایی ازدواج نزد جوانان (مطالعۀ موردی جوانان مجرد ساکن شهر تهران، سال 1396). زن در توسعه و سیاست، 16 (2)، 270-243.
حضرتی، س. و نوری، ر. (1399). بررسی نگرش به ازدواج براساس نگرش‎‍های مذهبی در دانشجویان دختر و پسر. پیشرفت‎‍های نوین در علوم رفتاری، 5 (53)، 47-39.
خلجی نیا، ز.؛ عباسی، م. وخاکی، ا. (1397). تجربۀ زیستۀ ازدواج دانشجویی: مطالعۀ پدیده‌شناسی. مجلۀ دانشگاه علوم پزشکی قم،12(5)،79-89.
دلخموش، م. (1388). سلسله‎‍مراتب ارزش‎‍های ازدواج در جوانان ایرانی. خانوادهپژوهشی، 5 (18)، 230-207.
دلخموش، م. (1392). بازخورد جوانان ایرانی به ازدواج: یافته‎‍های یک پیمایش ملی. روان‎‍شناسی تحولی: روان‎‍شناسان ایرانی، 9 (36)، 350-331.
رسولی، ا. (1400). نگرش جوانان دربارۀ ازدواج سفید. ماهنامۀ آفاق علوم انسانی، 5 (15)، 70-51 .
رضازاده، م.؛ صدری دمیرچی، ا. و قمری کیوی، ح. (1398). اثربخشی برنامۀ آموزش پیش از ازدواج بر نگرش دربارۀ ازدواج، تاب‌آوری و انتظار از ازدواج. مشاوره و روان‌درمانی خانواده، 9(1(27))، 109-124.
رشیدی، م. (1401). اثربخشی مشاورۀ پیش از ازدواج بر نگرش به ازدواج، نگرش به انتخاب همسر و انتظار از ازدواج در دختران دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی. کنفرانس بینالمللی روانشناسی، علوم تربیتی و سبک زندگی.
سهراب‎‍زاده، م. و پرنیان، ل. (1395). سنخ‎‍بندی گرایش به ازدواج در بین دختران (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه شیراز). تحقیقات فرهنگی ایران، 9 (1)، 114-83 .
صادقی، س. و عرفان‌منش، ا. (1392). تحلیل جامعه‌شناختی تأثیرات مدرن‌شدن بر خانوادۀ ایرانی و ضرورت تدوین الگوی ایرانی اسلامی. زن در فرهنگ و هنر، 5(1)،61-82.
صباغچی، م.؛ عسکری ندوشن، ع. و ترابی، ف. (1396). عوامل تعیین‎‍کنندۀ نگرش به ازدواج و تشکیل خانواده در شهر یزد. مطالعات جمعیتی، 3 (1)، 162-131.
عباسی شوازی، م.ج. و حسینی، م. (1390). تحولات باروری، تنظیم خانواده و سیاست‌های جمعیتی در ایران. مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، 15(3)،8-25.
عسکری ندوشن، ع.؛ عباسی شوازی، م. و صادقی، ر. (1388). مادران، دختران و ازدواج (تفاوت‎‍های نسلی در ایده‌ها و نگرش‌های ازدواج در شهر یزد). مطالعات راهبردی زنان، 11 (44)، 36-7.
غنیمتی، ح. و مهدوی، م. (1384). بررسی آثار و نتایج ازدواج دانشجویی در ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. جامعهشناسی، 9(11)،77-98.
فروتن، ی. (1397). رویکرد اجتماعی به الگوهای ازدواج در ایران. نامۀ انجمن جمعیت‎‍شناسی ایران، 13 (26)، 36-9.
فیض‎‍آبادی، ر. (1386). بررسی ویژگی‌های جمعیت‎‍شناختی ازدواج در ایران (تغییرات الگوی ازدواج طی دورۀ 85 – 65). پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد جمعیت‌شناسی، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
قوتی سفید سنگی، ع.؛ شهابی، م. و حسن‌زاده، ح. (1395). تحلیل جامعه‌شناختی عوامل مؤثر بر رضایت در ازدواج‌های دانشجویی. جامعهشناسی مطالعات جوانان، 6(21)، 135-156.
کاظمی‎‍پور، ش. (1388). سنجش نگرش جوانان نسبت‌به ازدواج و شناخت آثار و پیامدهای آن با تأکید بر ازدواج‎‍های دانشجویی. فرهنگ در دانشگاه اسلامی، 13 (2)، 95-75.
کریمی، ا. (1400). بررسی و تحلیل نگرش جوانان به ازدواج و فرزندآوری. مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، 20 (52)، 292-275.
گنجی، م. پیری، ح. و واحدیان، م. (1400). گونه‌شناسی دختران ازدواج‌نکردۀ ایلامی برحسب دلایل تجرد. مطالعات زنان و خانواده، 9(1)، 189- 212.
محمدپور، ا. (1392). روش تحقیق کیفی ضد روش 2، تهران: جامعه‎‍شناسان.
محمدپور، ا.؛ صادقی، ر.؛ رضایی، م. و پرتوی، ل. (1388). سنت، نوسازی و خانواده: مطالعۀ تداوم و تغییرات خانواده در اجتماع‎‍های ایلی با استفاده از رهیافت روش تحقیق ترکیبی. زن در توسعه و سیاست، 7 (4)، 93-71.
محمودیان، ح. (1383). سن ازدواج در حال افزایش: بررسی عوامل پشتیبان. نامۀ علوم اجتماعی، 11(4)،27-54.
مظاهری، م.؛ حیدری، م. و پوراعتماد، ح. (1382). مقایسۀ بهداشت روانی در زوج‌های جشن‌های ازدواج دانشجویی و زوج‌های عادی. روانشناسی، 7(1)،52-72.
مؤسسۀ پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری. (1401). آمار آموزش عالی .
مهاجرانی، ع.ا. (1389). تحول وضع زناشویی و تغییر الگوی سنتی ازدواج. علوم اجتماعی، 4 (11)، 53-41.
نیکخواه، ه.ا.؛ فانی، م. و اصغرپور ماسوله، ا. (1396). سنجش نگرش دانشجویان به ازدواج و عوامل مؤثر بر آن. جامعه‎‍شناسی کاربردی، 28 (3)، 122-99 .
یاری‎‍نسب، ف.؛ توحیدی، ا.؛ حیدری، ع.؛ عسکری، ز.، ابراهیمی، ف. و درویشی، س. (1394). نگرش دانشجویان نسبت‌به ازدواج موقت (مورد مطالعه: دانشگاه شهید باهنر کرمان). فرهنگ در دانشگاه اسلامی، 5 (3)، 364-347.
 
References
Abbasi Shawazi, M. J., & Hosseini Chavoshi, M. (2017): Changes in fertility, family planning and demographic policies in Iran, Epistemological Studies in Islamic University, 15 (3), 25-8. [In Persian]
Abercrombie, N., & Longhurst, BJ. (1998). Audiences: a sociological theory of performance and imagination, Sage.
Adzovie, R. H., & Dabone, K. T. (2021). Relationship between premarital counselling and marital success: Perceptions of married Christians in Ghana. International Journal of Psychology and Counselling, 13(1), 10-16.
Aghasi, M., & Fallah Min Bashi, F. (2016). The attitudes of iranian youth towards marriage, marriage partner selection and forming a family. The Journal of Women’s Studies, 6(0), 1-2 [In Persian].
Armenia, A., & Troia, B. (2017). Evolving opinions: Evidence on marriage equality attitudes from panel data. Social Science Quarterly, 98(1), 185-195.
Askari Nadushan, A., AbbasiShawazi, M., & Sadeghi, R. (2009). Mothers, daughters and marriage (Generational differences in the ideas and attitudes of marriage in the city of Yazd). The Journal of Women's Strategic Studies, 11 (44), 7-36 [In Persian].
Cheng, Y. H. A., & Yang, C. L. W. (2021). Continuity and changes in attitudes toward marriage in contemporary Taiwan. Journal of Population Research, 38(2), 139-167.
Creswell, J. W., & Miller, D. L. (2000). Determining validity in qualitative research. Theory into Practice, 39(3), 124 -130.
Delkhmosh, M. (2009). Ranks of marriage values in young Iranians. The Journal of Family Research, 5 (18), 207-230 [In Persian].
Delkhmosh, M. (2012). Iranian youth's response to marriage: findings of a national survey. The Journal of Evolutionary Psychology: Iranian Psychologists, 9 (36), 350-331 [In Persian].
Ezazy, Sh. (2010). Sociology of the family: emphasizing the role, structure and function of the family in the contemporary era, Tehran: Roshangaran Publications. [In Persian].
Faizabadi, R. (2008). Investigating the demographic characteristics of marriage in Iran (changes in women's marriage patterns during the period 1365-1385). Master's Degree, Allameh Tabatabai University, Supervisor: Korosh Mehrtash. [In Persian].
Fallahchai, R., & Fallahi, M. (2019). Gender differences in expectations, purposes and attitudes to marriage in university students. Iranian Evolutionary and Educational Psychology Journal, 1(1), 42-50.
Frouten, Y. (2017). Social approach to marriage patterns in Iran. The Journal ofIranian Demographic Society, 13 (26), 9-36 [In Persian].
Ganji, M., Piri, H., & Vahidian, M. (2021).Typology of unmarried elamite girls according to the reasons of celibacy. The Journal of Women and Family Studies, 9(1), 189-212 [In Persian].
Ghanimati, H., & Mahdavi, M. (2008). Investigating the impact of student marriage on the general functional dimensions of the social system. Family Studies, 4(16), 387-405. [In Persian].
Ghoti Sefidsangi, A,. Shahabi, M., & Hassanzadeh Chokanlou, H. (2015). Sociological analysis of factors affecting satisfaction in student marriages. Sociological Studies of Youth, 6(21), 135-156. [In Persian].
Goode, W. J. (1963). World revolution and family patterns. NewYork: Free press.
Habibpour Getabi, K., & Ghaffari, G. (2011). The causes of the increase in the marriage age of girls, The Journal of Women in Development and Politics, 9 (1), 7-34 [In Persian].
Hazrati, S., & Nouri, R. (2019). Investigation of attitude towards marriage based on religious attitudes in male and female students.The Journal of New Advances in Behavioral Sciences, 5 (53), 47-39 [In Persian].
Higgins, L. T., Zheng, M., Liu, Y., & Sun, C.H. (2002). Attitdes to marriage and sexual behavior: a survey of gender and culture differences in china and united kingdom. Sex Roles, 46(3-4), 75-89.
Hosseini, N., Seyed Mirzaei, M., & Sarokhani, B. (2017). Analysis of the semantic implications of marriage among young people (A case study of unmarried young people living in Tehran in 2016). The Journal of Women in Development and Politics, 16 (2), 270-243 [In Persian].
Hsieh, H. F., & Shannon, S. E. (2005). Three approaches to qualitative content analysi, Journal of Qualitative health Research, 15 (9), 1277-1288.
Iman, M., & Noshadi, M. (2011). Qualitative content analysis. Ayar Journal of Research in Human Sciences, 3(6), 44-15. [In Persian].
Jones, G.w. (2004). Not" when to marry” but “whether to marry": The changhing context of marriag decisions in East and Southeast Asia. Untying the knot: Ideal and reality in Asian marriage, 3-58.
Karimi, A. (2021). Investigation and analysis of young people's attitude towards marriage and childbearing. The Journal of Scientific Strategic Studies of Sport and Youth, 20(52), 292-275 [In Persian].
Kazmipour, Sh. (2009). Measuring young people's attitude towards marriage and understanding its effects and consequences with an emphasis on student marriages. The Journal of Culture in Islamic University, 13 (2), 75-95 [In Persian].
Khaljinia, Z., Abbasi, M., & Khaki, I. (2017). The lived experience of student marriage: A phenomenological study. Journal of Qom University of Medical Sciences, 12(5), 79-89. [In Persian].
Martin, P. D., Specter, G., Martin, D., & Martin, M. (2003). Expressed attitudes of adolescents toward marriage and family life. Adolescence, 38(150), 359.
Mahmoudian, H. (2004). The age of marriage is increasing: a review of supporting factors. Journal of Social Sciences, 11(4), 27-54. 275 [In Persian].
Mazaheri, M., Heydari, M., & Pouretmad, H. (2003). Comparison of mental health in student wedding couples and normal couples. Journal of Psychology, 7(1 (25)), 52-72. [In Persian].
McDonald, P. (2006). Low fertility and the state: The efficacy of policy. Population and Development Review, 32(3), 485-510.
McClendon, D. (2017). Religion, marriage markets, and assortative mating in the united states. J Marriage Fam, 78(5), 1399–1421.
Ministry of Science, Research and Technology Institute for Research & Planning in Higher Education  (2022). Statistics of higher education. [In Persian].
Mohajerani, A. (2010). The evolution of marital status and the change of the traditional pattern of marriage. The Journal of Social Sciences, 4 (11), 53-41 [In Persian].
Mohammadpour, A., Sadeghi, R.., Rezaei, M., & Partovi, L. (2009). Tradition, modernization and family: Studying family continuity and changes in ili communities using a mixed research approach. The Journal of Women's in Development and Politics, 7 (4), 71-93 [In Persian].
Mohammadpour, A. (2012). Qualitative research method against method 2. Tehran: Sociologists [In Persian].
Nikkhah, H., Fanny, M., & Asgharpour Masuleh, A. (2016). Measuring students' attitudes towards marriage and factors affecting it. Journal of Applied Sociology, 28 (3), 122-99 [In Persian].
Qian, Z., & Lichter, D. T. (2018). Marriage markets and intermarriage: Exchange in first marriages and remarriages. Demography, 55(3), 849-875.
Rashidi, M. (2022). The effectiveness of pre-marital counseling on attitude towards marriage, attitude towards choosing a spouse and expectation from marriage in female students of Islamic Azad University. International conference of psychology, educational sciences and lifestyle [In Persian].
Rasouli, A. (1400). Young people's attitude about white marriage. The Journal of Afaq Human Sciences, 5 (15), 51-70 [In Persian].
Reynolds, C. W. (1999). Steering behaviors for autonomous characters. In game developers conferencz, 763-782.
Rezazadeh, M., Sadri, I., & Qamari, H. (2018). The effectiveness of pre-marital education program on attitude about marriage, resilience and expectation from marriage. The Journal of Counseling and Family Psychotherapy, 9(1), 109-124 [In Persian].
Sabbaghchi, M., AskariNadushan, A., & Turabi, F. (2016). Determining factors of attitude towards marriage and family formation in Yazd City. The Journal of Population Studies, 3 (1), 131-162 [In Persian].
Sadeghi Fasaei, S., & Erfan Menesh, I. (2012). Sociological analysis of the effects of modernization on the Iranian family and the reform of the Islamic Iranian model. Women in Culture and Art (Women's Studies), 5(1), 61-82. [In Persian]
Sohrabzadeh, M., & Parnian, L. (2015). Classification of propensity to marry among girls (Case study: Students of Shiraz University). The Journal of Iranian Cultural Research, 9(1), 83-114 [In Persian].
Thornton, A. (1995). Attitudes, values, and norms related to nonmarital fertility. In Report to Congress on out-of-wedlock childbearing, pp. 201-215. Washington, DC: US Government Printing Office.
Thornton, A., & Freedman, D. (1982). Changing attitudes toward marriage and single life. Family Planning Perspectives, 14(6), 297-303.
Yari-Nasab, F., Tawhidi, A., Heydari, A., Askari, Z., Ebrahimi, F., & Darvishi, S. (2014). Students' attitude towards temporary marriage (Case study: Shahid Bahonar University, Kerman). The Journal of Culture in Islamic University, 5 (3), 364-347 [In Persian].