نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناسی ارشد جامعهشناسی، گروه جامعه شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران
2 دانشیار، گروه جامعه شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction
Marriage is often pursued to enhance one's quality of life and is a common practice among humans. A troubling manifestation of this is child marriage, which refers to formal or informal unions involving individuals, who have not yet reached the legal marriage age. This practice not only leads to severe physical and psychological harm for those involved, but also acts as a catalyst for various social issues. Given the significant influence of culture and societal norms on the prevalence of child marriage, this study aimed to investigate the social factors contributing to this phenomenon in Dishmok, a city in Kohgiluyeh and Boyer Ahmad Province.
Materials & Methods
This research employed a quantitative methodology, utilizing a survey approach for data collection. The statistical population included all urban and rural households in Dishmok City, totaling 4,711 households. Data were collected using a researcher-developed questionnaire administered to a sample of 355 individuals selected through a multi-stage random sampling technique. Data analysis was conducted using variance-based Structural Equation Modeling (SEM) facilitated by Smart PLS and SPSS software.
Discussion of Results & Conclusion
The findings of this study revealed a pervasive situation of economic poverty in the region. The inclination toward child marriage among the residents of Dishmok was notably higher than the average. The comparison of means indicated that the propensity for child marriage was greater among married individuals than among those who were single. The variables of patriarchal attitudes, conventional religiosity (which represented a patriarchal interpretation of religion and religious narratives), and legal support had positively influenced the tendency toward child marriage. Conversely, awareness of the consequences of child marriage, along with levels of education and income, had served to decrease this tendency. Overall, the variables examined in this study accounted for approximately 78.7% of the variance in the inclination toward child marriage. Moreover, moderation analysis based on gender showed that the studied variables explained 75.8 and 85.9% of the variance in child marriage tendencies among males and females, respectively. Notably, differences in patriarchal attitudes and awareness of the consequences of child marriage were significant factors in this regard. The results of this research supported feminist theory, which posits that in patriarchal societies characterized by authoritarian structures, men serve as the primary decision-makers within the family. Specifically, the responsibility for granting permission for daughters to marry predominantly rests with male family members, particularly fathers, who exert control over the timing, age, and selection of their daughters' spouses.
The overarching conclusion of this study indicated that economic deprivation, a prevalent characteristic among the region's population combined with a dominant patriarchal mindset—particularly one that was often accepted by women—had fostered an environment conducive to the proliferation of child marriage. Additionally, the widespread acceptance of customary religiosity, which promoted early marriage and reinforced male dominance, had further facilitated the conditions that enabled child marriage to thrive. The cohesive nature of rural and traditional lifestyles, along with societal beliefs that endorsed a marriage age lower than the national average, had created a favorable psychological environment for such unions. The interplay of these factors, alongside relatively weak legal frameworks aimed at deterring child marriage—especially regarding enforcement—had collectively contributed to its persistence in the region. The findings of this study suggested that preventing child marriage in this area could be achievable if initial efforts focused on alleviating economic poverty through increased income levels and enhanced educational opportunities. By raising awareness about the detrimental effects of child marriage, communities can cultivate a more informed populace. Furthermore, a nuanced and accurate interpretation of religious texts, free from the biases of specific interest groups, can significantly mitigate this harmful practice, with progressive religious leaders playing a vital role in this task. Finally, establishing stringent laws aimed at curbing child marriage coupled with diligent oversight of their enforcement by governmental authorities represented a critical strategy derived from this study's findings to combat child marriage and its associated negative effects.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسئله
نیاز به ایجاد روابط انسانی یکی از نیاز های ضروری انسان است و ازدواج صمیمیترین نوع رابطه در پاسخ به تمامی نیازها اعم از مادی و معنوی است و یکی از مراحل تکامل انسان محسوب میشود. ازدواج پدیدهای تاریخی است که مبنای شکلگیری نهاد خانواده است. این پدیده و تشکیل خانواده ازجمله رخدادهای مهم و اساسی حیات بشری و لازم جامعۀ انسانی در طول تاریخ بوده است؛ ازاینرو، علاوهبر ادیان و مذاهب، علومی چون تاریخ، جامعهشناسی، حقوق، اقتصاد، تعلیموتربیت و... به آن توجه کردهاند (محمدپور و تقوی، 1392).
ازدواج پیمان مقدسی است که در میان تمام اقوام و ملل و در تمامی زمانها و مکانها وجود داشته است. در اصطلاح حقوقی، ازدواج عبارت است از رابطهای حقوقى که بهوسیلۀ عقد بین مرد و زن حاصل می شود و به آنها حق میدهد که از یکدیگر تمتع جنسى ببرند (مقدادی و جوادپور، 1396). استروس[1] معتقد است ازدواج برخوردی دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی است. گونتر[2] ازدواج را دارای منشأ زیستی و جسمانی میداند. گذشته از این چهار خصلت (ارتباط جسمانی، تخالف جنسی، پایایی و قرارداد اجتماعی)، ازدواج ارتباطی را میرساند که در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دارای تامیتی است بینظیر. ازدواج و قرارداد ناشی از آن دارای نوعی تقدس است. برخی تا آنجا پیش میروند که تقدس زوجیت را مهمترین وجه تمایز آن از دیگر روابط بین انسانها میدانند (ساروخانی، 1390: 25-26).
ازدواج عملی ارادی و تابع ترجیحها و دیدگاههای فردی است؛ اما زندگی اجتماعی انسان و روابط پیچیدۀ او با پیرامون، شرایط وقوع ازدواج را در روابط دوسویه با متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و حتی سیاسی قرار میدهد. این تأثیر و تأثرها باعث شده است که دانشمندان در حوزه های مختلف به ازدواج بهعنوان پدیدهای چندوجهی توجه کنند (کاظمیپور، 1391).
یکی از جنبههای مهم که میتوان در ازدواج بررسی کرد، سن ورود به ازدواج است. این سن عمدتاً بُعدی فرهنگی دارد و ورود به آنها در هر فرهنگی بین زنان و مردان متفاوت است؛ زیرا هر جامعهای دربارۀ شکل پیوند جنسی، قوانین خاص خود را دارد. این قوانین عمدتاً دربارۀ سن ازدواج وضع شدهاند. بیشتر جوامع سن یا دورۀ سنی خاصی را برای ازدواج زن و مرد مناسب میدانند. ازدواج در سنین پایین منجر به ازدواج زود هنگام میشود. این امر ازآنرو مهم است که برای زندگی زناشویی، صلاحیت و آمادگی جسمی، روانی و اجتماعی لازم است و ازدواجی که قبل از فراهمشدن این شرایط اتفاق میافتد، طرفین عقد نکاح یا یکی از آنها آمادگی جسمی و روانی را برای این امر ندارد (مقدادی و جوادپور، 1396).
براساس مفاد کنوانسیون حقوق کودک، کودک به کسی اطلاق میشود که در سنین تولد تا 18سالگی قرار دارد؛ اما در برخی کشورها این سن بسته به قوانین خاص آن کشور متغیر است. سازمان بهداشت جهانی کودکی را تا سن 15 سالگی تعریف کرده است. صندوق جمعیت سازمان ملل ازدواج کودکان را به هر نوع ازدواج در زیر 18سال و قبل از این سن اطلاق میکند که دختر بهلحاظ جسمی و روانی آمادگی پذیرش مسئولیتهای زناشویی و بچهداری را داشته باشد (احمدی، 1395). در اسناد بینالمللی، ازدواج کودک از مصادیق ازدواج اجباری تلقی میشود؛ زیرا کودک توانایی لازم برای تشخیص و تصمیمگیری را به دلیل عدم بلوغ روانی، عاطفی و اجتماعی ندارد.
استفاده از واژۀ اجبار الزاماً به معنای مجبورکردن کودک به رضایت به ازدواج نیست. حتی اگر کودک از این ازدواج استقبال کند، این رضایت معتبر نیست و این ازدواج اجباری تلقی خواهد شد (غدیری، 1395). ازدواج کودکان یا کودکهمسری[3] نوعی ازدواج زودرس رسمی یا غیررسمی است که در آن فرد پیش از رسیدن به سن قانونی وارد پیمان زناشویی میشود. اگرچه ازدواج زودهنگام به هردوی دختران و پسران خردسال اطلاق دارد، واقعیت تلخ جامعه، دال بر این است که عواقب و اثرات پدیدة کودکهمسری برای دختربچهها بهمراتب جدیتر و خطرناکتر است (احمدی400آ) نهاد خانوداده همانند دیگر نهادهای اجتماعی دیگر در طول دورۀ تکامل خود در روند تحولات جامعهای دچار یک سری تغییراتی شده است که بخشی از این تغییرات در حوزۀ ازدواج رخ داده است. در میان تغییرات فرهنگی و اجتماعی که در حوزۀ ازدواج رخ داده است، تغییرات در زیست جنسی، حیات عاطفی و سن ازدواج بسیار مهم و درخور تأمل است. در گذشته و در جوامع سنتی معمولاً بنا بر مقتضیات و نیازهای جامعه ازدواج زودهنگام امری رایج و مرسوم بود. گرچه این امر بعضاً دچار مشکلاتی در گذشته میشده است، نیاز به نیروی کار و بعضاً طرد و عرف اجتماعی ازسوی جامعۀ سنتی باعث میشد که افراد در سنین پایین تشکیل خانواده بدهند؛ اما با گذشت زمان و با ورود جوامع به دنیای مدرن و تعییرات اجتماعی اقتصادی که در این جوامع رخ داد، همۀ اینها نوع نگرش افراد به مسئلۀ ازدواج بالاخص سن ازدواج را تحتالشعاع خود قرار داد؛ اما بااینوجود هنوز افرادی هستند که در سنین پایین اقدام به تشکیل خانواده میکنند که امروزه در ادبیات علمی از آن بهعنوان پدیده کودکهمسری یاد میشود.
باتوجهبه تعریف مادۀ یک کنوانسیون حقوق کودک، ازدواج زودﻫﻨﮕﺎم ﺑﻪ ازدواج اﻓﺮاد زﻳﺮ ١٨ ﺳﺎل اﻃﻼق ﻣﻲﺷﻮد (مقدادی و جواد پور، 1396). اﮔﺮﭼﻪ ﻛﻮدﻛﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﻓﺎرغ از ﺟﻨﺴﻴﺘﺸﺎن از آﺳﻴﺐﻫﺎى اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﻟﻄﻤﻪ ﻣﻲﺑﻴﻨﻨﺪ، دﺧﺘﺮان بیشترین ﻗﺮﺑﺎﻧﻴﺎن اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﺑﻪﺷﻤﺎر ﻣﻲروﻧﺪ (UNICEF, 2007). ﻛﻮدکﻫﻤﺴﺮ در ﻋﺮﺻﻪﻫﺎى ﺟﺴﻤﻲ، اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، روﺣﻲ، رواﻧﻲ و ﺑﻪﻃﻮرﻛﻠﻲ در ﺗﻤﺎﻣﻲ اﺑﻌﺎد ﻣﺘﻌﺪد اﻧﺴﺎﻧﻲ، ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺑﻠﻮغ را ﻃﻲ ﻧﻜﺮده است ﻛﻪ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺑﺰرﮔﻲ را ﺑﺮ ﻋﻬﺪه ﻣﻲﮔﻴﺮد. ﺗﺰوﻳﺞ ﻛﻮدﻛﺎن و آﻣﺎدهنبودن ﺑﺮاى ﭘﺬﻳﺮش ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ، آﺛﺎر و ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎى ﺟﺒﺮانﻧﺎﭘﺬﻳﺮى در ﺑﺮ دارد. اﻳﻦ ازدواج بیشتر ﻓﺮﺻﺖ آﻣﻮزش و ﺗﺤﺼﻴﻞ را از دﺧﺘﺮان ﻣﻲﮔﻴﺮد و ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﺑﻪﻟﺤﺎظ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻨﺰوى ﺷﻮﻧﺪ. آﻧﺎن در ﺳﻦ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﻬﺎرت ﻛﺎﻓﻲ ﺑﺮاى زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺸﺘﺮک و ﻣﺎدرﺷﺪن ﻧﺪارﻧﺪ، اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت ازﺳﻮى آنها ﺑﻪوﻓﻮر رخ ﻣﻲدﻫﺪ و ﺑﻪدﻟﻴﻞ ﻋﺪم ﺑﻠﻮغ ﻓﻜﺮى، در رواﺑﻂ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ، ﻣﺎدرﺷﺪن، ﻣﺎدرىﻛﺮدن، ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ اﻣﻮر زﻧﺪﮔﻲ و ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖﻫﺎى ﺳﻨﮕﻴﻦ زﻧﺪﮔﻲ دﭼﺎر ﺻﺪﻣﺎت ﺑﻲﺷﻤﺎرى ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎى ﺟﻨﺴﻲ، رواﻧﻲ، ﺟﺴﻤﻲ ازﺳﻮى ﻫﻤﺴﺮ و ﺧﺎﻧﻮادۀ او ﺑﺎ ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده از ﻛﻤﻲ ﺳﻦ و ﺑﻲﺗﺠﺮﺑﮕﻲ ﺑﻪﻃﻮر ﻣﻜﺮر ﺑﺮ دﺧﺘﺮان ﺗﺤﻤﻴﻞ ﻣﻲﺷﻮد. ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ آنها ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ و ﺑﭽﻪدارى ﻣﻲﺷﻮد و زﻣﻴﻨۀ ﺑﺮوز اﺳﺘﺮسﻫﺎ و ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﻲﻫﺎى رواﻧﻲ را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﻲﻛﻨﺪ؛ درﻧﺘﻴﺠﻪ ﻛﻮدکﻋﺮوﺳﺎن در ﻣﻄﺎﻟﺒﻪﮔﺮى و اﺣﻘﺎق ﺣﻖ ﻧﺎﺗﻮان ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺣﻖ ﺧﻮدﺷﺎن را ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻛﻨﻨﺪ و ﺳﻄﻮح ﺑﺎﻻﻳﻲ از ﭘﺪرﺳﺎﻻرى را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ (Tallman et al., 2004).
پدیدۀ کودکهمسری موضوعی جهانی است؛ اما آمارها و نسبتهای آن، درون مرزهای یک کشور و نیز در میان جوامع مختلف، متغیر است عطف به حمایت و توجه جهانی به این پدیده، سطح ازدواج زودهنگام بهطورکلی رو به کاهش گذاشته است، هرچند درصد چشمگیری از کودکان هنوز در زیر سن قانونیِ جامعه خود ازدواج می کنند.
آمارهای موجود در زمینۀ ازدواج کودکان چندان دقیق نیست؛ زیرا در بسیاری از مناطق مراسم ازدواج در درون خانواده صورت میگیرد و رسماً به ثبت نمیرسد؛ بااینحال بنا بر آمار موجود در ایران از سال 1385 تا نیمۀ اول سال 1394 تعداد 890 هزار دختر زیر 18 سال ازدواج کردهاند. در 9 ماه اول سال 1395، 29710 دختر، زیر سن 18 سالگی ازدواج کرده اند (مرکز آمار ایران، 1400). در سال 1391 حداقل 1.537 مورد ازدواج دختران زیر 10 سال ثبت شده است که در مقابل آمار ازدواج همین گروه سنی در سال قبل (716 مورد) افزایش چشمگیری است. ضمن اینکه تعداد طلاقهای ثبتشده برای دختران زیر 15 سال، به طور مداوم از سال 1391 به بعد افزایش پیدا کرده است (مرکز آمار ایران، 1400). بررسی آمارهای کودکهمسری در کشور بیانگر آن است که سهم ازدواج دختران در گروه 14-10 به کل ازدواجهای ثبتشده در سال 1390 از 5/4درصد به 5/5درصد در سال 1395 افزایش یافته است. اسفبارتر این است که تعداد ازدواجهای زیر 10 سال در کل کشور در سال 1392 از 201 فقره به 234 فقره در سال 1395 رسیده است (کوهی، 1398).
براساس آمار منتشرشده در گزارش وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران در بهار سال 1400 توسط مرکز آمار ایران، تنها در سهماهۀ نخست سال جاری 9 هزار و 753 دختر زیر 15 سال و 45 هزار و 522 دختر 15 تا 19 ساله در ایران ازدواج کردهاند. از سوی دیگر ازدواج 6 کودک پسر زیر 15 سال و 6 هزار و 573 پسر 15 تا 19 ساله نیز در بهار سال جاری در ایران رقم خورده است. طی این مدت 172 دختربچه زیر 15 سال و 3044 دختر 15 تا 19 ساله نیز طلاق گرفتهاند. همچنین در 4315 مورد از ازدواجهای صورتگرفته در سهماهۀ نخست سال جاری در ایران، سن مرد حداقل 15 سال از زن بیشتر بوده است. همچنین در 158 مورد از ازدواجها نیز سن زن حداقل 15 سال از مرد بیشتر بوده است. مطابق با داده های منتشرشده ازسوی مرکز آمار ایران، تعداد 293 نوزاد در بهار سال جاری از مادران زیر 15 سال متولد شدهاند. این آمار برای دختران 15 تا 19 ساله نیز بیش از 15 هزار تولد نوزاد بوده است. گفتنی است، آمار منتشرشده ازسوی مرکز آمار ایران تنها بیانگر تعداد ازدواجهای ثبتشده به شکل رسمی و قانونی در دفاتر ثبت اسناد و ازدواج است و ازدواجهای ثبتنشده در آن لحاظ نشده است (مرکز آمار ایران، 1400).
وضعیت پیشگفته در استان کهگیلویه و بویراحمد نیز دیده میشود. بنا بر گفتۀ مدیرکل ثبت احوال این استان، 9مورد ازدواج کمتر از 10 سال طی سال 1397 در این استان ثبت شده است. درخصوص وضعیت سن ازدواج دختران در سطح استان طی سال 96: «دخترانی که زیر 11سال ازدواج کردند 12 مورد، 12 سال 25 مورد، 13سال 63 مورد، 14 سال 124 مورد، 15 سال 225 مورد، 16 سال 258 مورد، 17سال 312 مورد و زیر 18سال 384 مورد بوده است (کبنا نیوز، 1397).
ازدواج در سنین پایین پیامدهای منفی بسیاری به همراه دارد. شواهد ﺣﺎﻛﻲازآن اﺳﺖ دﺧﺘﺮاﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪاﺣﺘﻤﺎلزﻳﺎد زود ازدواج ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎى ﻓﻘﻴﺮ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ، در ﻣﻨﺎﻃﻖ روﺳﺘﺎﻳﻲ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و از ﻓﺮﺻﺖﻫﺎى ﻣﺤﺪودى ﺑﺮاى آﻣﻮزش ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ و در ﻧﻴﺮوى ﻛﺎر ﻣﺸﺎرﻛﺖ دارﻧﺪ (Parsons et al., 2015). ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮان ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ اﻓﺮادى ﻛﻪ در ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ازدواج ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻪﻟﺤﺎظ ﻣﺎﻟﻲ، روانﺷﻨﺎﺧﺘﻲ و آﻣﻮزﺷﻲ از ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﭘﺎﻳﻴﻦﺗﺮﻳﻦ ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ و آﻣﺎدﮔﻲ ﻛﻤﺘﺮى ﺑﺮاى ﭘﺬﻳﺮش ﻧﻘﺶ ﻣﺎدرى دارﻧﺪ و از ﻗﺎﺑﻠﻴﺖﻫﺎى ﻻزم ﺑﺮاى اﻳﻔﺎى ﻧﻘﺶ ﻫﻤﺴﺮى ﺑﻲﺑﻬﺮهاﻧﺪ (ولدخانی و همکاران، 1395). ﺑﺎتوﺟﻪﺑﻪ اﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ، آنها ﺑﺎ ﻣﻨﺎﺑﻊ و اﻣﻜﺎﻧﺎت ﻣﺤﺪود ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ، ﺗﺠﺮﺑﻪ و ﭘﺨﺘﮕﻲ زﻧﺪﮔﻲ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ را آﻏﺎز ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و درﻧﺘﻴﺠﻪ در اﻳﻔﺎى ﻧﻘﺶ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ، اﻧﺘﺨﺎب و ﻋﺎﻣﻠﻴﺖ ﺑﺴﻴﺎر ﺿﻌﻴﻒ اﻳﻔﺎى ﻧﻘﺶ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ (Choi et al., 2011).
ﮔﻮد[4] ﻧﻴﺰ ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ازدواج زودﻫﻨﮕﺎم دﺧﺘﺮان ﺗﺮک ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و داﻧﺶ و ﻣﻬﺎرﺗﻲ در زﻧﺪﮔﻲ ﻛﺴﺐ ﻧﻤﻲﻛﻨﻨﺪ، در ﺑﺮﺳﺎﺧﺖ ﻫﻮﻳﺖ ﺧﻮد ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻞ ﻣﻮاﺟﻪ و ﺑﺎ ﺑﻲاﻋﺘﻤﺎدى و اﻋﺘﻤﺎدﺑﻪﻧﻔﺲ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﺘﻜﻲ ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ (گود، 1382). دﺧﺘﺮاﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ازدواج زودﻫﻨﮕﺎم ﺗﺮک ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، داﻧﺶ و ﻣﻬﺎرت ﻻزم ﺗﻌﺎﻣل اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ را در زﻧﺪﮔﻲ ﻛﺴﺐ نمیکنند و در ﺷﻜﻞدﻫﻲ ﺑﻪ ﻫﻮﻳﺖ ﺧﻮد ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻞ ﻣﻮاﺟﻪ میشوند و ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﻧﺪاﺷﺘﻦ اﻋﺘﻤﺎدﺑﻪﻧﻔﺲ ﻛﺎﻓﻲ، ﻫﻤﻮاره ﻣﺘﻜﻲ ﺑﻪ دﻳﮕﺮان هستند و از ﻗﺪرت ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮى ﺑﺎﻻﻳﻲ در زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺮﺧﻮردار ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺑﺎ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮ وارد زﻧﺪﮔﻲ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ و ﺧﺸﻮﻧﺖ و ﺗﻈﻠﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮى را ازﺳﻮى ﻫﻤﺴﺮ و ﺧﺎﻧﻮادۀ او ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﻋﺮوسﺑﭽﻪﻫﺎ ﻧﻴﺰ اﺣﺘﻤﺎﻻً اﺧﺘﻼف ﺳﻨﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮى ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮانشان در مقایسه با زﻧﺎﻧﻲ دارﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ از ١٨ ﺳﺎﻟﮕﻲ ازدواج ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﻫﺮﻳﻚ از اﻳﻦ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻋﺪمﺗﻌﺎدل ﻗﺪرت را در ازدواج ﺗﺸﺪﻳﺪ ﻛﻨﺪ و اﺳﺘﻘﻼل و ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮى اﻓﺮاد را ﻣﺤﺪود ﻛﻨﺪ.
اﺧﻴﺮاً، ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺑﺮرﺳﻲﻫﺎى ﺟﻤﻌﻴﺘﻲ و ﺳﻼﻣﺖ در ﭼﻨﺪ ﻛﺸﻮر ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ازدواج زودﻫﻨﮕﺎم (در ﺳﻦ ﻛﻤﺘﺮ از ١٥ ﺳﺎل)، زﻧﺎن را در ﻣﻌﺮض اﻓﺰاﻳﺶ اﻧﻮاع ﺧﺸﻮﻧﺖ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ و ﻛﺎﻫﺶ ﺗﻮاﻧﺎیﻲ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮى ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﺪ و ﺑﻴﻦ ﺳﻨﻴﻦ ﭘﺎﻳﻴﻦ ازدواج و اﺣﺘﻤﺎل ﺑﺎﻻى ﻃﻼق راﺑﻄۀ ﻣﻌﻜﻮس وﺟﻮد دارد و ﻫﺮﭼﻪ ﺳﻦ ازدواج ﭘﺎﻳﻴﻦﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ، اﺣﺘﻤﺎل ﻃﻼق ﺑﺎﻻﺗﺮ اﺳﺖ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺳﻦ ﻣﻨﺎﺳﺐ ازدواج از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﻌﻴﻴﻦﻛﻨﻨﺪۀ ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ، ﺛﺒﺎت و ﺗﻌﺪﻳﻞ راﺑﻄۀ ﺟﻨﺴﻲ اﺳﺖ (Tilson et al., 2000).
شهر دیشموک از شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد است که در آن باوجود نبود آمار رسمی، ازدواج در سنین پایین فراوانی دارد و بنابر شواهد محلی تجربۀ زیسته، شیوع کودکهمسری در آن زیاد است و بهویژه در چند سال اخیر شاهد وقوع این پدیده در این شهرستان هستیم. باتوجهبه مخاطرات این پدیده از یکسو و از سوی دیگر اهمیت تأثیر عوامل اجتماعی در شکلگیری آن، ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺣﺎﺿﺮ بر آن است تا تأثیر برخی از این عوامل را بر تمایل به کودکهمسری در این شهر بررسی کند.
پیشینۀ تحقیق
دربارۀ تمایل به کودکهمسری تحقیقات مختلفی در خارج و داخل کشور صورت گرفته است. حاجیلو و همکاران (1400) در طی مطالعهای به شیوۀ کیفی علل زمینهساز کودکهمسری را در تبریز بررسی کردهاند. جامعۀ بررسیشده، زنان بین ١٥ تا ٣٥ سال مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهر تبریز است که خـود کـودکهمسـری را تجربـه و اولینبار در سن کمتر از ١٥ سال ازدواج کردهاند. نتایج بهدستآمده نشان میدهد بلوغ جنسی زودرس، مردسالاری، اعتقادات مذهبی، موقعیت محل زندگی و زندگی با پدر و مادر ناتنی مهمترین علل زمینهساز کودکهمسری در بین موارد بررسیشده در شهر تبریز است.
احمدی (1400الف) در تحقیقی با عنوان «طنین سکوت: پژوهشی جامع دربارۀ ازدواج زودهنگام کودکان در ایران» که به روش تلفیقی انجام داده است، به پیامدهای منفی آن نظیر افزایش طلاق، کودکبیوگی، رشد کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، عدم اشتغال و بازماندن از تحصیل، سوءاستفادۀ جنسی از دختران، تداوم چرخۀ فقر و فحشا، افزایش بیماریهای جسمی و جنسی و روحی اشاره کرده و به این نتیجه رسیده است که عواملی بر تداوم کودکهمسری مؤثر است که مهمترین آنها شامل فقر، تحصیلات پایین و کمسوادی، نبود حمایت قانونی، موجودیت مادۀ قانونی 1401 برای ازدواج در سن13 سال برای دختر و 15 سال برای پسر، فشارهای اجتماعی و نگاه مردمحور و باورهای سنتی و مذهبی است.
همچنین این محقق (1400ب) در تحقیق دیگری با عنوان «چالشهای ازدواج زودهنگام کودکان در ایران از منظر حقوقی و دینی» ضمن اشاره به آمارهای نگرانکنندۀ کودکهمسری در ایران، ابعاد حقوقی و دینی مؤثر یا مانع در بروز کودکهمسری را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که برای جلوگیری از کودکهمسری در قدم اول قدرتمندان و سیاستگذاران باید از حذف ازدواج زودهنگام کودکان حمایت کنند و موجودیت آن را انکار نکنند. وی دراینخصوص توجه خاص به نقش و خواست حکومت و بهویژه قوۀ قضائیه دارد.
همچنین این محقق در سال (2023) «رابطۀ بین ازدواج موقت و کودکهمسری در ایران» را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که جامعۀ مردسالار با استفاده از قدرت مذهب، فرهنگ مردانۀ خود را در شکلگیری کودکهمسری اعمال میکند.
منوچهری (1399) در مطالعهای «مروری آسیبهای کودکهمسری با یک جهتگیری روانی-اجتماعی» را بررسی کرد. نتایج نشان داد باوجود هشدارهای زیاد دربارۀ تبعات کودکهمسری، این پدیده همچنان در جامعه وجود دارد و کودکان زیادی قربانی اینگونه ازدواجها میشوند. ازدواج زودهنگام یا به عبارت متداول امروزی کودکهمسری نهتنها دارای آسیبهایی اجتماعی و روانی است و دامن زن و شوهر را میگیرد، بنا به اظهارنظر محققان حوزههای مختلف، این پدیدۀ نامتعارف ضربات خود را بر دیگر بخشهای جامعه هم وارد میکند و باعث بروز دیگر آسیبهای اجتماعی میشود.
زمندی (1399) در طی پژوهشی «عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر کودکهمسری در شهرستان جغتای در طی سالهای 1394-1397»را بررسی کرد. روش پژوهش حاضر پیمایشی است و نتایج تحقیق نشان داد بین اعتماد اجتماعی و کودکهمسری رابطـۀ معنـاداری وجود ندارد. درحالیکه بین متغیرهای امنیت اجتماعی، تبعیض جنسیتی، تعداد خواهر و برادر، محل تولد، تحصیلات پدر و پایگاه اقتصادی-اجتماعی با متغیر کودکهمسری رابطـۀ معنـاداری وجـود دارد و میتوان گفت این متغیرها، متغیرهای تأثیرگذار بر پدیدۀ کودک همسری هستند.
فرهمند و همکاران (١٣٩9) در طی مطالعهای «تجارب زناشویی کودکهمسری: درهمآمیختگی عاطفی_فکری و بیقدرتی» را واکاوی کردند. در این مطالعه روش پژوهش نظریۀ دادهبنیاد و شیوۀ نمونهگیری هدفمند است که ازطریق روش گلولهبرفی با 20 نفر از زنان مصاحبه به عمل آمد. نتایج نشان داد که ازدواج در سنین پایین آنها را با بیقدرتی در زمینۀ فردی و تعاملی در روابط زناشویی روبهرو میکند. از پیامدهای آن میتوان به دلزدگی زناشویی˛ نارضایتی از زندگی˛ سرخوردگی، انزوای اجتماعی و طلاق عاطفی اشاره کرد.
حسینی[5] (2021) در کتابی «رابطۀ ازدواج موقت، کودکهمسری و قتل ناموسی» را بهعنوان مصادیق خشونت علیه زنان در خانوادههای ایرانی و افغانی بررسی کرده است و برخی عوامل مؤثر بر شکلگیری این پدیدهها و نیز تبعات منفی آنها را در مجموعهای جمعآوری کرده است.
هگلندو کریمی[6](2021) در تحقیقی بیان کردهاند که هرچند در ایران بعد از انقلاب با فشار عمومی مردم سن ازدواج دختران در سال 2002 به 13 سال افزایش یافت، عملاً در سالهای اخیر متأثر از شرایط بد اقتصادی، تحریمها، فساد، ناکارآمدی دولت و درنهایت تبعات ناشی از بیماری کوید 19 این پدیده روند افزایشی پیدا کرده است. ضمناً این پدیده بیشتر در خارج از شهرها و در مناطق سنتیتر رواج بیشتری دارد.
تالوکدر[7] و همکاران (2020) در طی مطالعهای «ازدواج زودهنگام در بنگلادش» را بررسی کردهاند. این مطالعۀ مقطعی در نظر دارد عوامل مرتبط با شیوع ازدواج زودهنگام را در میان نوجوانان دختر در بنگلادش بررسی کند. نتایج نشان داد که سطح تحصیلات زنان و خانوادههای آنها، دینداری، داشتن ثروت و موقعیت جغرافیایی برخی از عوامل مهم با تأثیر درخور توجه در شیوع ازدواج زودهنگام در بنگلادش است. براساس یافتهها، این مطالعه توصیه میکند که آموزش برای همه، آگاهیبخشی ازطریق بسیج اجتماعی، ابتکارات اصلاحی دربارۀ اعتقادات اسلامی و تقویت راهکارهای کاهش فقر برای تسریع در روند حذف ازدواج زودهنگام اعمال شود.
ویدیاستاری[8] (2020) در طی پژوهشی به «بازنگری قانون جدید ازدواج دراندونزی: آیا این قانون برای جلوگیری از ازدواج نوجوانان مؤثر است؟» پرداخت. نتایج حاکیازآن است که اندونزی سابقهای طولانی در ازدواج نوجوانان و فرزندآوری زودهنگام دارد. عوامل مذهبی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی بهعنوان محرکهای اصلی ازدواج زودهنگام معرفی شدهاند. مجلس نمایندگان لایحۀ جدید افزایش حداقل سن قانونی ازدواج زنان از 16 به 19 سال را در سال 2019 تصویب کرده است، درحالیکه قانون ازدواج در پیشگیری از این رویداد «ضعیف» تلقی میشود. .
ﺳﻴﮕﻞ[9] و ﻫﻤﻜﺎران (2015) در تحقیقی با عنوان «ﺗﺠﺮﺑۀ ازدواج زودﻫﻨﮕﺎم: روﻳﻜﺮدﻫﺎى زﻧﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن و ﺷﺎﻏﻞ» اﻧﮕﻴﺰهﻫﺎ و ﺗﺠﺮﺑﻴﺎت ازدواج زودﻫﻨﮕﺎم در ﺑﻴﻦ ١٠ ﻧﻔﺮ از زﻧﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن و شاﻏﻞ را از ازدواج زودﻫﻨﮕﺎم ﺑﺮرﺳﻲ کردند. روﻳﻜﺮد ﺗﺤﻘﻴﻖ، ﭘﺪﻳﺪارﺷﻨﺎﺧﺘﻲ و ﺑﺎ ﻣﺼﺎﺣﺒۀ ﻧﻴﻤﻪﺳﺎﺧﺘﺎرﻳﺎﻓﺘﻪ در اﺳﺮاﺋﻴﻞ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ دﺧﺘﺮان ازدواج زودﻫﻨﮕﺎم را راﻫﻲ ﺑﺮاى دﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ آزادى، ﺗﺠﺮﺑۀ ﻋﺸﻖ در ﭼﺎرﭼﻮب ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻗﺎﺑﻞاﺣﺘﺮام و رﻫﺎﻳﻲ از ﻓﻘﺮ و ﻣﺸﻜﻼت ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﻣﻄﺮح کردهاﻧﺪ. در ﻣﻘﺎﺑﻞ، رواﻳﺖﻫﺎى زﻧﺎن ﻣﺘﺄﻫﻞ حاکیاز ﻣﺰاﻳﺎى ﻣﺤﺪود ازدواج زودرس، اﻳﺠﺎد ﻣﺸﻜﻼت ﺟﺪﻳﺪ و ﺟﺪى و رﻫﺎنشدن از ﻣﺸﻜﻼت ﻗﺒﻠﻲ، ﭘﺸﻴﻤﺎﻧﻲ از اداﻣۀ ﺗﺤﺼﻴﻞ ندادن، ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺷﺪﻳﺪ و ﻛﻤﺒﻮد ﭘﻮل اﺳﺖ. اﻧﮕﻴﺰهﻫﺎى ﻣﺎﻟﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ازدواج زودﻫﻨﮕﺎم در ﻣﻴﺎن زﻧﺎن ﺗﺼﻤﻴﻢ آنها را ﺑﺮاى ازدواج ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ. آنها ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻨﻔﻌﻞ ﻋﺸﻖ و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﺒﻮدﻧﺪ، در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﺼﻤﻴﻢ آنها در ﮔﺰﻳﻨﻪﻫﺎى ﻣﺤﺪود اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ.
هرچند مطالعات ذکرشده در سطور قبل نشان میدهد که این پدیده در نقاط مختلفی از جهان بررسی شده است، غیبت این تحقیق در منطقۀ دیشموک که در آن فراوانی کودکهمسری بالاست، ضروری به نظر می رسد.
مبانی نظری تحقیق
یکی از مهمترین ویژگیهای جوامع سنتی جمعگرایی آن جامعه و فرعبودن فرد است. اگر بخواهیم پدیده کودکهمسری را بهعنوان کنشی در دو جامعۀ سنتی و مدرن بر مبنای نظریۀ دورکیم بررسی کنیم، باید بگوییم که در جوامع سنتی ازدواج امری است جمعگرایانه و فرد دخالتی در تصمصمگیری دربارۀ آن ندارد؛ ازاینرو گرایش به ازدواج در سنین پایین، بیشتر از جوامع مدرن بوده است؛ زیرا در شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع سنتی، فرزند بیشتر و تعداد بیشتر اعضای خانوار نقش تعیینکنندهای در پیشبرد اهداف اقتصادی داشته است؛ بنابراین، خانوادهها زودتر دختران و پسران دم بخت را مزدوج میکردند. ضمن اینکه در جامعۀ سنتی ماندن شخص پسر یا دختر دم بخت در خانه را قبح میدانستند و معتقد بودند بهمحض اینکه دختر یا پسر بتواند از عهدۀ کارکردن بر بیاد باید ازدواج کند؛ اما با گسترش مدرنیته و تغییر و تحولات اجتماعی جوامع، کمکم کنش افراد از جمعگرایی به فردگرایی تغییر میکند و کنشها نه بر مبنای تصمیات گروهی و جمعی، بلکه بر مبنای نفع شخصی صورت میگیرد.
مردسالاری به معنای افزایش بیشازحد قدرت و مسئولیتهای مردان در جامعه است. مردسالاری یعنی اعتقاد به برتربودن جنس مرد از زنان و قرارگرفتن زنان در درجۀ دوم اهمیت. جوامع و خانوادههای مردسالار، بیشتر توجه و امکانات خود را در اختیار جنس مذکر قرار میدهند. مردسالاری بر نوع خاصی از ساختار خانوادگی، اجتماعی، سیاسی دلالت دارد که بر نظام حقوقی و ارزشی ویژه و شیوۀ متمایزی از سازماندهی اقتصادی استوار است. براساس نظریۀ پدرسالاری، منشأ اصلی فرودستی زنان را باید در نظام سلطۀ پدرسالاری یا مردسالاری جستوجو کرد (راد، 1387) که در آن مردان بهصورت آشکار و نهان بر زنان سلطه دارند. با این پیشفرض مردان در راستای بهرهبرداری از زنان در زمینههای مختلف با تکیه بر سلطۀ تاریخی که بر آنان دارند به مزدوجکردن دختران در سنین پایین اقدام میکنند.
همچنین جدای از وضعیت اقتصادی، نوع روابط در دنیای سنت بهعنوان واقعیتی بیرونی عمل میکند و خانوادهها را درخصوص ازدواج در سنین پایین در اجبار خود قرار میدهد. حتی کسانی که چندان هم با این رویه مخالف نیستند، تاب ایستادگی در برابر تبعات آن را ندارند و مجبور به تبعیت از دیگران میشوند؛ زیرا فشار هنجاری ازسوی جامعه راهی جز پیروی از هنجارها پیش روی مردم نمیگذارد. به تعبیر دورکیم در جوامعی که هنوز به طور کامل وارد مرحلۀ مدرنیته نشدهاند و بخش سنتی آن برجستهتر است و تعاملات، بیشتر از نوع مکانیکی است تا ارگانیکی، رفتارها متأثر از فشار هنجاری صورت میگیرد. همانطور که مشخص است دورکیم معتقد است که کنشها در دو جامعۀ سنتی و مدرن تفاوت دارند (آرون، 1377). درخصوص ازدواج، در جامعۀ مدرن برعکس جوامع سنتی، سن ازدواج به دلایل اشتغال جوانان به تحصیل و موارد دیگر بالا رفت و درنتیجه پدیدۀ کودکهمسری در این جامعه کمرنگتر شد.
درخصوص ارتباط مردسالاری و کودکهمسری، فمینیستها به تحلیل کارکرد عاطفی خانواده پرداختهاند و آن را جنبۀ تاریکی از حیات خانوادگی دانستهاند؛ زیرا حوزۀ خشونت خانگی علیه زنان است. آنها معتقدند که خانه غالباً بهعنوان پناهگاه امنیت و خوشبختی تصور میشود، اما واقعیت تلخ این است که خشونت خانگی بخشی از تجربۀ بسیاری از زنان است. ازنظر آنها، دلیل اصلی خشونت، وجود ساختارهای اقتداری پدرسالارانه در جامعه است و نهاد خانواده در حکم نهاد مرکزی پدرسالاری، براساس نابرابریهای اجتماعی و استثمار زنان و کودکان بنا نهاده شده است و ایدئولوگهای جامعه میکوشند آن را حفظ کنند (اعزازی، ۱۳۸۳: ۷۷). براساس نظریۀ لیبرال فمنیستۀها مردها کنترل زنان و فرزندان را بر عهده دارند و این کنترل تمام جنبۀ زندگی آنها اعم از ازدواج و تصمیم بر بچهدارشدن را شامل میشود. ساختار مردسالاری در این پدیده نقش بسیار مهمی دارد. در خانوادههای مردسالار تصمیمات مهم مانند ازدواج فرزندان توسط مردان اتخاذ میشود و ازطریق ازدواج با کودکانی که در سنین پایینی هستند، مردسالاری تداوم پیدا میکند. چون همسر از تجربۀ کمتری برخوردار است و هرچه که مرد میگوید درست اطلاق میشود و همین تجربۀ کم، تبعیت زن را به دنبال دارد و ازاینرو مردسالاری در جامعه تداوم پیدا میکند. در خانوادۀ مردسالار، اساس مدیریت و رهبری بر عهدۀ یک یا چند مرد است. جنس مذکر، بهعنوان سرپرست و تصمیمگیرندۀ خانواده است. بدینسان مردسالاری بهعنوان عامل زمینهساز ازدواجهای زیر سن قانونی بسیار تأثیرگذار است (حاجیلو و همکاران، 1400، 110). برایناساس در این تحقیق اثر اندیشهها و سوگیریهای مردسالارانه بررسی شده است.
دین بهعنوان پدیدهای همراه با جامعۀ بشری جدای از منشأ آن، اثر زیادی در شکلدهی هنجارها و رفتارهای اعضای جامعه دارد؛ بهویژه این اثر در جوامع سنتیتر بسیار عمیقتر است. دینداری یعنی داشتن اهتمام دینی[10] به نحوی که نگرش، گرایش و کنش فرد را متأثر سازد. همچنین دینداری عبارت است از پایبندی به نظامی خاص از باورها، ارزشها و هنجارها که مراتبی از پایبندی به خود را از گروندگان میطلبد (سلیمی، 1388: 14). ازدواج و قواعد مرتبط با آن نیز از این قاعده مستثنی نیست و هنجارهای دینی اثر زیادی در تعیین گسترۀ همسرگزینی و نیز زمان ازدواج دارند. البته باید متذکر شد که خوانشها و تفسیرهای متفاوتی از متون دینی وجود دارد و خوانشهای سنتیتر از دین که عموماً ضمن تأکید زیاد بر ازدواج، به انجام آن در سریعترین زمان ممکن اشاره میکنند. این دین سنتی که مطابق با دیدگاههای عرفی خوانده و تفسیر میشود، علاوهبر انتخاب و ترویج دیدگاههایی که ازدواج را مقدس میشمرند و بهویژه بر ازدواج در سنین پایین تأکید دارند، میتوانند در تشویق افراد به ازدواج زودهنگام مؤثر باشند؛ ازاینرو فرضیۀ دیگری که در این تحقیق مطرح شده است، اثر دینداری بر تمایل به ازدواج زودهنگام افراد است.
طبق مادۀ 1041 قانون مدنی عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن 13 سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه. همچنین طبق مادۀ 1043 نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد(سن بلوغ در دختران 9 سال تمام) موقوف اجازۀ پدر یا جد پدری او است و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند، اجازۀ او ساقط و دراینصورت دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج کند و شرایط نکاح مهری که بین آنها قرار داده شده است، پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص، به دفتر ازدواج مراجعه و به ثبت ازدواج اقدام کند (ویشته، 1388). همانطور که از مادۀ 1041 و 1043 قانون مدنی برمیآید، قانون ازدواج زیر سن 13 سال برای دختران را منع نکرده است و فقط منوط به اذن پدر و جد پدری دانسته است. حال آنکه طبق تعاریف جهانی سن کودکی 18 سال است؛ پس یعنی آشکارا قوانین ایران کودکهمسری را میپذیرد. همچنین در خیلی جاها مسئولین شاهد کودکهمسری هستند، حتی برای زیر 13 سال؛ ولی در راستای اجرای قانون و ممانعت از این ازدواج اقدامی نمیکنند. که این افدام مسئولین را میتوان بهعنوان پایبندینبودن به قانون و جلوگیرینکردن از کودکهمسری دانست. در این پژوهش منظور از حمایت قانونی از کودکهمسری، تفسیر قوانین موجود در کشور به نفع کودکهمسری و حمایتهای آشکار مسئولان از کودکهمسری است.
نگرش بهعنوان سازهای بسیار مهم در روانشناسی اجتماعی ناظر به نوعی آمادگی نسبتاً ثابت و مداوم روانی برای واکنش به اشیا، افراد یا موضوعات خاص است (محسنی، 1379) یا نگرش قبل از هر چیز به معنای جهتگیری کلی و ارزشگذاری به موضوع معینی بوده است (کلود، 1379). عموم محققان آن را دارای سه بُعد شناختی، عاطفی و رفتاری میدانند. این سه بُعد کاملاً با یکدیگر در تعامل هستند و رابطۀ آنها لزوماً از بُعد شناختی به بُعد عاطفی و درنهایت بُعد رفتاری منتهی نمیشود و عوامل متعددی در آن دخیل هستند که چهبسا میتواند جهت عکس این رویه عمل کند (بهشتی و همکاران، 1393).
براساس نظریههای مربوط به نگرش، نگرشها از سه بُعد شناختی، عاطفی و رفتاری تشکیل میشوند. بُعد شناختی نگرشها راجع به اطلاعاتی است که فرد از موضوع نگرش دارد و احساسی که در پی این شناخت به دست میآید، بُعد عاطفی نگرش را میسازد و درنهایت در نتیجۀ این دو بُعد فرد اقدام به رفتاری میکند که بُعد رفتاری نگرش را شکل میدهد.
بُعد شناختی نگرشها متأثر از آگاهی و اطلاعات افراد است. مسئلۀ آگاهی یکی از پیچیدهترین چالشهایی است که همواره توجه بسیاری از فیلسوفان را به خود جلب کرده است. آگاهی امری است که انسانها بهوسیلۀ آن از سایر موجودات شناخته میشوند. درعینحال شناخت خودِ آگاهی و سازوکار آن، همواره یکی از معماهای پیچیدۀ انسان بوده است. درمجموع آگاهی مجموعهای از دانستنیها و اطلاعات افراد دربارۀ موضوعات مختلف است. مقولۀ آگاهی بهعنوان یکی از عوامل بسیار مهم در کنش انسانهاست؛ زیرا قسمت شناختی ذهن انسان را تشکیل میدهد و تا زمانی که فرد راجع به چیزی اطلاعاتی نداشته باشد، به آن موضوع حساسیتی ندارد و نمیتوان انتظار داشت، رفتاری متناسب با آن انجام دهد (بهشتی، 1393).
مؤسسۀ «یونایتد وی[11] آمریکا» (1996) این تعریف را از پیامد ارائه داده است: «مزیتهایی که برای شرکتکنندگان طیِ حضور یا پس از حضور در یک برنامه حاصل میگردد که ممکن است به دانش، مهارت، نگرش، ارزش، رفتار، شرایط یا وضعیت ارتباط داشته باشد؛ مانند کسب دانش بیشتر دربارۀ نیازهای غذایی، بهبود مهارتهای مطالعه، پاسخهای مؤثرتر به تعارض، کسب یک شغل و ثبات مالی بیشتر» (شریفی، 1389). در این تحقیق منظور از آگاهی از پیامدها این است که فرد پاسخگو تا چه میزان از پیامدهای کودکهمسری اطلاع و اگاهی دارد.
یکی از شناختهشدهترین نظریهها در رابطه با اثر نگرش بر رفتار، نظریۀ رفتار برنامهریزیشدۀ فیشبین و آیزن است. براساس این نظریه، شکلگیری یک کنش به انگیزه (قصد) و نیز به توانایی (کنترل رفتاری) بستگی دارد. درمجموع این نظریه از سه سازۀ اصلی تشکیل شده است: 1.نگرش: ارزیابی مطلوب یا نامطلوب فرد از رفتار مورد علاقه؛ 2. هنجارهای ذهنی: مربوط به اعتقادات شخص دربارۀ اینکه آیا همسالان و افرادِ دارای اهمیت برای شخص، فکر میکنند باید درگیر رفتار باشد یا نه. 3. کنترل رفتار درکشده: این به ادراک شخص از سهولت یا دشواری در انجام رفتار مورد علاقه اشاره دارد (مایرز، 1401).
چارچوب نظری
براساس نظریههای ارائهشده در سطرهای قبلی تمایل به کودکهمسری نوعی نگرش ذهنی است که نهتنها با کودکهمسری مشکلی ندارد، بلکه متأثر از برخی عوامل آن را لازم میداند و به آن تمایل دارد. در این تحقیق مطابق با نظریههای مطرحشده رابطۀ نگرشهای مردسالارانه، حمایت قانونی، آگاهی از پیامدهای کودکهمسری و دینداری با تمایل به ازدواج کودکان بررسی تجربی شده است. تصویر شماتیک روابط این متغیرها در شکل 1 آورده شده است.
فرضیههای تحقیق
به نظر میرسد بین آگاهی از پیامدهای کودکهمسری و تمایل به آن رابطه وجود دارد.
به نظر میرسد بین نگرشهای مردسالارانه و تمایل به کودکهمسری در شهر دیشموک رابطه وجود دارد.
به نظر میرسد بین حمایتهای قانونی و تمایل به کودکهمسری در شهر دیشموک رابطه وجود دارد.
به نظر میرسد بین دینداری و تمایل به کودکهمسری در شهر دیشموک رابطه وجود دارد.
شکل1 - مدل نظری تحقیق
Fig 1- Theoretical research model
روش تحقیق
باتوجهبه اینکه هدف اصلی این تحقیق بررسی جامعهشناختی پدیدۀ کودکهمسری در شهر دیشموک است، از روش کمی تحقیق و شیوۀ ﭘﻴﻤﺎﻳﺸﻲ استفاده شده است. این تحقیق بهلحاظ وسعت پهنانگر بوده و بهلحاظ زمانی بهصورت مقطعی انجام شده است. جامعۀ آماری این تحقیق ﻛﻠﻴۀ خانوارهای شهر دیشموک است. تعداد جامعۀ آماری براساس دادههای سرشماری سال 1395 برابر است با 4711 خانوار است. براساس جدول نمونهگیری لین و با احتساب 5درصد خطا تعداد نمونهها 355 خانوار برآورد شده است. شیوۀ نمونهگیری نیز نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای بوده است. در این روش ابتدا شهر دیشموک به ده حوزه (با کمکگیری از حوزهبندی ادارۀ آموزشوپرورش که براساس جغرافیای منطقه انجام گرفته است) تقسیم شد و بهصورت تصادفی پنج حوزه و در مرحلۀ بعد از هر حوزه چهار محله به شیوۀ تصادفی ساده انتخاب شد. پس از آن بهصورت حضوری به درب منازل مراجعه و از اولین فرد بالای 15 سال خانواده که ملاقات شد، خواسته شد تا پرسشنامه را تکمیل کند. با این وصف واحد تحلیل در این تحقیق یک شخص بالای 15 سال شهر دیشموک است.
ابزار جمعآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه محققساخته است و گویههای مناسب برای سنجش متغیرهای تحقیق با استفاده از طیف لیکرت با دامنۀ 1 تا 5 (خیلی موافقم تا خیلی مخالفم) ساخته شده و در اختیار پرسشگران قرار داده شده است. دادههای جمعآوریشده با استفاده از نرمافزار SPSS و نیز مدلسازی معادلۀ ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی و با بهکارگیری نرمافزار Smart PLS تحلیل شدند.
تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
تمایل به کودکهمسری
درواقع تمایل عبارت است از ارزشیابیهای مثبت و منفی یا احکام ارزشی مطلوب یا نامطلوب دربارۀ اشیا و اشخاص و وقایع. گرایشها چگونگی احساس هرکس را به چیزی نشان میدهد. بخشی از این واکنش، ممکن است بهصورت اظهار عقیده دربارۀ موضوع و بخش دیگر، در رفتار او در برابر آن موضوع جلوهگر شود (زارع شاهآبادی و همکاران، 347:1389). در این تحقیق ارزیابی افراد و نیز گرایش آنها به پدیدۀ کودکهمسری با گویههای زیر اندازهگیری شدهاند.
گویههای مربوط به تمایل به کودکهمسری |
آلفای کرونباخ |
من معتقدم که اگر افراد زود ازدواج کنند، هیچ مشکلی برایشان پیش نخواهد آمد. |
0.931 |
من معتقدم که دختران هرچه زودتر باید ازدواج کنند. |
|
من معتقدم اگر افراد در سن بالاتری ازدواج کنند، آدم موفقتری خواهند شد. |
|
به نظر من همین که دختران به بلوغ جسمانی رسیدند، باید زود ازدواج کنند. |
|
معتقدم اگر افراد مجبور شوند بین ازدواج و ادامۀ تحصیل یکی را انتخاب کنند، باید ازدواج را انتخاب کنند. |
|
به نظر من دختران اگر تا 15 سالگی ازدواج نکنند، شانس زیادی برای ازدواج نخواهند داشت. |
|
احساس میکنم با ازدواجکردن در سن پایین بسیاری از مشکلات عاطفی افراد رفع میشود. |
|
به نظر من افرادی که در سنین پایین ازدواج میکنند، خوشبختتر هستند. |
|
به نظرم ازدواج در سنین نوجوانی (12 تا 18 سالگی) مانع رسیدن افراد به اهدافشان میشود. |
|
به نظرم امروزه لازم است دختر یا پسر ابتدا به یک موقعیت شغلی مناسب برسند و بعد اقدام به ازدواج کنند. |
|
معتقدم که بهتر هست وقتی دختر به سن بلوغ جنسی میرسد، ازدواج کند. |
|
از قدیم وقتی در خانوادهای دختری به سن بلوغ میرسید، زود شوهرش میدادند. ما هم باید چنین کنیم. |
|
وقتی پسری به سن بلوغ میرسد، باید ازدواج کند. |
|
در منطقۀ ما رسم است که پسران و دختران بهمحض رسیدن به سن بلوغ ازدواج میکنند. |
|
خانواده از ترس اینکه دختر آبرویشان را لکهدار کند، او را زود شوهر میدهند. |
آگاهی از پیامدهای کودکهمسری
در این تحقیق منظور از آگاهی از پیامدها این است که فرد پاسخگو تا چه میزان از پیامدهای منفی و مثبت کودکهمسری در ابعاد مختلف جسمی، روانی، اجتماعی و... اطلاع و اگاهی دارد. برای سنجش آگاهی از پیامدهای کودکهمسری از گویههای زیر استفاده شده است.
گویههای مربوط به آگاهی از پیامدهای کودکهمسری |
آلفای کرونباخ |
باروری در سنین پایین خطر مرگ برای مادر را به همره دارد. |
|
باروری در سنین پایین سقط جنین و تولد کودکان کموزن را در پی دارد. |
|
کسانی که در سنین پایین ازدواج میکنند، در معرض بیماریهای مقاربتی مانند ایدز قرار دارند. |
|
با ازدواج زودهنگام ممکن هست رشد قد یک دختر متوقف شود. |
|
دختری که زود ازدواج میکند، باید همۀ آرزوهایش را فراموش کند. |
|
کسی که زود ازدواج میکنند، ممکن است در روابط فرازناشویی درگیر شود و به همسر خود خیانت کند. |
|
ازدواج زودهنگام باعث بالارفتن آمار طلاق میشود. |
|
با ازدواج زودهنگام عزتنفس کودکهمسر از بین میرود. |
0.941 |
ازدواج زودهنگام باعث پرخاشگری بیشتر فرد میشود. |
|
کسی که زود ازدواج میکند، سلامتی و رشد او به خطر میافتد. |
|
ازدواج زودهنگام باعث عدم استقلال شخصی و بلوغ فکری میشود. |
|
کسی که زود ازدواج میکند، حمایت خانواده و دوستان را از دست میدهد. |
|
ازدواج زودهنگام باعث از دست دادن آزادی، تعاملنکردن با همسالان و مشارکتنکردن در فعالیتهای اجتماعی میشود. |
|
ازدواج زودهنگام باعث تضعیف فرصتهای زندگی و رشد و توسعه میشود. |
|
کودکهمسری باعث محرومیت از تحصیل در بیشتر افراد میشود. |
|
کودکهمسری موجب عدم امکان ورود افراد به بازار کار میشود. |
|
کودکهمسری در بیشتر موارد به بازتولید چرخۀ فقر و بازتولید چرخۀ ازدواج کودکان منتهی میشود. |
|
کودکهمسری در بیشتر موارد منجر به کودک بیوگی میشود. |
|
ازدواج زودهنگام باعث محرومیت کودک از بازیهای کودکانه و رشد شخصیت فرد میشود. |
نگرشهای مردسالارانه
مردسالاری به معنای افزایش بیشازحد قدرت و مسئولیتهای مردان در جامعه است. مردسالاری یعنی اعتقاد به برتربودن جنس مرد از زنان و قرارگرفتن زنان در درجۀ دوم اهمیت. مردسالاری بر نوع خاصی از ساختار خانوادگی، اجتماعی و سیاسی دلالت دارد که بر نظام حقوقی و ارزشی ویژه و شیوۀ متمایزی از سازماندهی اقتصادی استوار است که در آن مردان بهصورت آشکار و نهان بر زنان سلطه دارند. برای سنجش نگرشهای مردسالارانه از 10 گویۀ زیر استفاده شده است.
گویههای مربوط به نگرشهای مردسالارانه |
آلفای کرونباخ |
زن باید بیچونوچرا از شوهرش اطاعت کند. |
0.947 |
اگر زن از مرد اطاعت نکند، جامعه زن را سرزنش میکند. |
|
این حق همسر هست که درصورت نافرمانی زن او را تنبیه کند. |
|
زن باید خشونت را به دلیل آبروداری تحمل کند. |
|
پرخاشگری به زنِ خانواده امری طبیعی و عادی است. |
|
زنان باید رفتارهای ناپسند همسر را به دلیل آیندۀ فرزندان بپذیرند. |
|
اگر بخواهیم زندگی از هم نپاشد، زنان در مقابل خشونت همسر باید کوتاه بیایند. |
|
محدودکردن زن با رفتارهای آمرانه مشکلی ندارد. |
|
باتوجهبه درگیری زیاد مردان در جامعه و مشکلات آنها پرخاشگری به زن و خانواده طبیعی است. |
|
کوتاهآمدن زن در مقابل خشونت باعث کاهش رفتار خشونتبار مرد میشود. |
حمایت قانونی
این متغیر ارجاع به مادهقوانینی دارد که کودکهمسری را مجاز میداند یا به برخی موارد توجه میکند که مسئولین امر با نادیدهگرفتن تخلفات یا چشمپوشی از اجرای قانون، مقابل کودکهمسری ساکت میمانند و وظایف خود را در راستای ممانعت از آن انجام نمیدهند و بهنوعی با این کار کودکهمسری را تشویق میکنند. با استفاده از گویههای زیر این متغیر سنجش شده است.
گویههای مربوط به حمایت قانونی |
آلفای کرونباخ |
|
من معتقدم مخالفتنکردن دولت با ازدواج دختران در سن زیر 13 سال باعث افزایش ازدواج آنان در این سن شده است. |
0.932 |
|
من معتقدم تشویق مسئولین به ازدواج زودهنگام باعث افزایش ازدواج در سن پایین شده است. |
||
من معتقدم دادن امتیاز به زوجین با سن پایین موجب افزایش ازدواج نوجوانان شده است. |
||
من معتقدم قوانین موجود در ازدواج دختران زیر 13 سال تأثیرگذار است. |
||
من معتقدم قوانین موجود در ازدواج پسران زیر 15 سال تأثیرگذار است. |
||
من معتقدم بالاتربودن مبلغ وام ازدواج دختران زیر 23 سال باعث افزایش گرایش مردان به دختران نوجوان شده است. |
||
من معتقدم با وضع قوانینی که ازدواج در سن زیر 18 سال را ممنوع کند، ازدواج در سن پایین کاهش پیدا میکند. |
||
مسئولین محلی بهصورت غیررسمی کودکهمسری را تشویق میکنند. |
||
مسئولین محلی عملاً در مقابله با کودکهمسری وظیفۀ خود را انجام نمیدهند. |
||
مسئولین محلی عملاً با سکوت خود در مقابل کودکهمسری از این پدیده دفاع میکنند. |
||
دینداری
در این تحقیق منظور از دینداری میزان پایبندی به نظامی خاص از باورها، ارزشها و هنجارها است که مراتبی از پایبندی به خود را از گروندگان میطلبد. این معیارها باتوجهبه مسلمانبودن جامعۀ آماری با خوانش عامی طراحی شدهاند که از دین اسلام میشود و در آن ابعاد اعتقادی، مناسکی، عاطفی و پیامدی دینداری در قالب سیزده گویه سنجیده شده است.
گویههای مربوط به دینداری |
آلفای کرونباخ |
به نظر من همۀ اتفاقاتی که در جهان میافتد، به خواست و ارادۀ خداوند انجام میگیرد. |
0.846 |
به نظر من قرآن کلام خداست و هرچه میگوید حقیقت محض است. |
|
معتقدم که در روز قیامت هرکس نتیجۀ اعمال خود در دنیا را خواهد دید. |
|
گاهی احساس میکنم که هیچ موجودی در دنیا نیست که بتوانم به او تکیه کنم. |
|
من معتقدم که پیامبران برای راهنمایی انسانها ازسوی خداوند مبعوث شدهاند. |
|
من معتقدم با پدیدۀ بدحجابی یا بیحجابی در مکانهای عمومی باید با قاطعیت مبارزه شود. |
|
به نظر من پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان در مکانهای عمومی اشکالی ندارد. |
|
اگر عذر شرعی یا پزشکی نداشته باشم، در ماه مبارک رمضان روزههایم اصلاً قضا نمیشود. |
|
برخی اوقات مجبور میشوم به والدین خودم دروغ بگویم. |
|
من در روزهای وفات (پیامبر یا ائمه و معصومان) سعی میکنم موسیقی گوش نکنم. |
|
من بهندرت فرصت میکنم تا زمانی را برای خواندن قرآن اختصاص دهم. |
|
من همۀ نمازهای یومیه یا روزانهام را سر وقت میخوانم. |
|
در مراسم اعیاد مذهبی یا عزاداریها که در مساجد یا منازل تشکیل میشود، شرکت میکنم. |
|
با زادواجکردن نیمی از دین تکمیل میشود. |
|
ازدواج یک پیوند مقدس است. |
|
مطابق با گفتۀ قرآن انسان با ازدواج به آرامش و آسایش میرسد. |
|
با ازدواجکردن سنت پیامبر را ادامه میدهیم. |
برای تعیین اعتبار[12] پرسشنامه به دو شیوه عمل شده است: نخست اعتبار صوری که در آن میزان ارتباط گویههای طراحیشده با متغیرهای مدنظر در پژوهش بهوسیلۀ چندین متخصص تأیید شد و دوم اعتبار سازه که با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی پرسشنامه، در قالب مدلهای اندازهگیری و بر مبنای محاسبۀ بار عاملی گویهها و نیز مقدار واریانس استخراجشده (شاخص AVE) برآورد شد. پایایی[13] پرسشنامه نیز ازطریق محاسبۀ همبستگی درونی گویهها با محاسبۀ ضریب آلفای کرونباخ برآورد شد. مقدار این ضریب برای تمامی متغیرها بیشتر از 7/0 است.
یافتههای تحقیق
برای تحلیل دادهها ابتدا آمار توصیفی متغیرهای تحقیق ارائه میشود. توصیف متغیرهای زمینهای تحقیق نشان داد که میانگین سنی پاسخگویان 29 سال است که کمترین 15 و بیشترین 65 سال بوده است. براساس جنسیت آمار نشان داد که به نسبت ناچیزی درصد مردان بیشتر از زنان بوده است. همچنین تعداد متأهلها در تحقیق بیشتر از مجردها بوده است. میانگین سالهای تحصیل برای مادران 2.6 سال، پدران حدود شش سال و برای پاسخگویان 11.7 سال بوده است. یافته ها حاکیاز میزان زیاد بیکاری در سطح نمونۀ آماری بوده است؛ طوری که تقریبا ًبیش از 50درصد پاسخگویان بیکار بودهاند. فقط 8/4درصد پاسخگویان کارمند و مابقی کشاورز و دامدار بودند یا شغل آزاد داشتند.
جدول1- توزیع فراوانی برخی ویژگیهای نمونۀ تحقیق
Table 1- Frequency distribution of some characteristics of the research sample
کل |
تأهل |
|
||||
همسر فوتشده |
متأهل |
مجرد |
||||
195 |
2 |
156 |
37 |
فراوانی |
مرد |
جنسیت |
54.9 |
0.6 |
43.9 |
10.4 |
درصد |
||
160 |
18 |
80 |
62 |
فراوانی |
زن |
|
45.1 |
5.1 |
22.5 |
17.5 |
درصد |
||
355 |
20 |
236 |
99 |
فراوانی |
کل |
|
100 |
5.6 |
66.5 |
27.9 |
درصد |
||
مقدار حداکثر |
مقدار حداقل |
میانگین |
ارزش دارایی ها |
|||
700 |
50 |
202 |
ارزش مسکن (میلیون تومان) |
|||
500 |
50 |
183 |
ارزش خودرو (میلیون تومان) |
|||
10000000 |
400000 |
6090000 |
درآمد ماهیانۀ خانوار (تومان) |
|||
12000000 |
400000 |
5311000 |
هزینۀ ماهیانۀ خانوار (تومان) |
شاخصهای ذکرشدۀ فوق بهوضوح نشاندهندۀ فقر فراگیر است؛ اما باوجود وضعیت فوق تقریباً بیش از نیمی از پاسخگویان خودشان را جزء طبقۀ متوسط جامعه میدانستد و بیش از 60درصد آنها تصور میکردند که دیگران آنها را جزء طبقۀ متوسط میدانند.
درخصوص مناسبترین سن ازدواج، پاسخگویان معتقدند که سایر مردم میانگین سن مناسب ازدواج را برای دختران 1-5.69 با انحراف معیار 1.9 و برای پسران18.50 با انحراف معیار 2.8 سال میدانند؛ ولی ازنظر خودشان میانگین سن مناسب ازدواج برای دختران 17.92 و برای پسران 20.85 سال است.
آمار توصیفی متغیرهای مستقل و وابستۀ اندازهگیریشده در پرسشنامه هم بهصورت زیر گزارش میشود:
جدول 2- توصیف متغیرهای تحقیق
Table 2- Description of research variables
متغیر |
تعداد گویه |
آلفای ترکیبی |
میانگین |
انحراف معیار |
مقدار حداقل |
مقدار حداکثر |
متوسط طیف |
سطح معناداری T |
تمایل به کودکهمسری |
15 |
0.931 |
57.99 |
13.68 |
22 |
79 |
45 |
0.000 |
دینداری عرفی |
12 |
0.846 |
53.05 |
6.88 |
31 |
65 |
39 |
0.000 |
مردسالاری |
9 |
0.947 |
34.47 |
9.85 |
9 |
45 |
27 |
0.000 |
حمایت قانونی |
10 |
0.932 |
44.45 |
6.41 |
15 |
50 |
30 |
0.000 |
آگاهی از پیامدها |
18 |
0.941 |
43.36 |
13.8 |
18 |
85 |
54 |
0.000 |
برای دانستن وضعیت متغیرها در سطح جامعۀ آماری از آزمون تی تکنمونهای استفاده و سطح معناداری آن در جدول فوق (ستون آخر) گزارش شده است. چنانکه پیداست میانگین متغیرهای بررسیشده با میانگین طیف آنها با اطمینان ۹۹درصد تفاوت معناداری دارد. این دادهها نشان میدهند که تمایل به کودکهمسری، دینداری، مردسالاری و حمایت قانونی از کودک همسری بسیار بیشتر از سطح متوسط است؛ ولی در متغیر آگاهی از پیامدهای کودکهمسری این وضعیت متفاوت است و نشان میدهد میزان آگاهی پاسخگویان از این پیامدها بسیار کمتر از میانگین طیف است.
بررسی رابطۀ رگرسیونی اثر سطح درآمد بر گرایش به کودکهمسری نشاندهندۀ ضریب استانداردی به میزان 0.282- در سطح اطمینیان 99درصد است که بهوضوح نشان میدهد با افزایش درآمد، میزان تمایل به کودکهمسری کاهش پیدا میکند و سطح درآمد میتواند تا حدود 8درصد از واریانس تمایل به کودکهمسری را تبیین کند.
برای آزمون فرضیههای تحقیق از تکنیک مدلسازی معادلۀ ساختاری با استفاده از حداقل مربعات جزیی[14] استفاده شده است. برای استفادۀ بهینه از فضای مدل تنها معرفهای عامل پنهان گرایش به کودکهمسری (متغیر وابستۀ تحقیق) در مدل نمایش داده شده است و معرفهای سایر عاملها نمایش داده نشدهاند. مدل آزمونشدۀ تحقیق مطابق با شکل 1 است.
شاخص RMSR بهعنوان معتبرترین شاخص برازش مدل به میزان 0.081 نشان از معتبربودن مدل دارد و نشان میدهد که درمجموع دادههای تجربی و مدل نظری همدیگر را حمایت میکنند. میزان واریانس تبیینشده نیز نشان میدهد متغیرهای مستقل موجود در مدل توانستهاند درمجموع 78.7درصد از واریانس گرایش به کودکهمسری را تبیین کنند که در تحقیقات اجتماعی میزان بسیار زیادی محسوب میشود. درخصوص فرضیههای تحقیق نتایج زیر حاصل شد (آزمونها در سطح اطمینان 99درصد انجام گرفتهاند):
فرضیۀ اول: به نظر میرسد بین آگاهی از پیامدهای کودکهمسری و تمایل به آن، رابطۀ منفی وجود دارد.
باتوجهبه ضریب برآوردشده در مدل (0.271-) این فرضیه تأیید میشود و نشان میدهد عامل آگاهی از پیامدهای کودکهمسری بر گرایش به کودکهمسری اثر منفی میگذارد؛ بهنحویکه هرچه افراد با پیامدهای منفی کودکهمسری بیشتر آشنا شوند، میزان تمایلشان به کودکهمسری کاهش مییابد.
به نظر میرسد دینداری اثر مثبتی بر تمایل به کودکهمسری در شهر دیشموک دارد.
این عامل با ضریب استانداردی به میزان 0.170 بر تمایل به کودکهمسری اثر میگذارد. باتوجهبه سطح معناداری آزمون به میزان (0.000) این فرضیه پذیرفته و فرض صفر تحقیق رد میشود.
به نظر میرسد نگرشهای مردسالارانه اثر مثبتی بر تمایل به کودکهمسری در شهر دیشموک دارد.
این عامل با ضریب استانداردی به میزان 0.457 بر تمایل به کودکهمسری اثر میگذارد.
به نظر میرسد حمایتهای قانونی اثر مثبتی بر تمایل به کودکهمسری در شهر دیشموک دارد.
این عامل با ضریب استانداردی به میزان 0.109 بر تمایل به کودکهمسری اثر میگذارد. باتوجهبه سطح معناداری آزمون به میزان (0.000) این فرضیه پذیرفته و فرض صفر تحقیق رد میشود. این متغیر در سطح جامعۀ آماری با اطمینان 95درصد حداقل اثری به میزان 0.03 و حداکثر 0.115 دارد.
دربارۀ اثرگذاری مستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته در سطح جامعۀ آماری نتیجۀ خودگردانسازی دادهها نشان داد با 5000 نمونهگیری با جایگزینی در فاصلۀ اطمینان 95درصد نگرشهای مردسالارانه با حداقل 0.407و حداکثر 0.554 و دینداری با حداقل 0.087و حداکثر 0.244 در مرتبۀ بعد بیشترین اثر را (در سطح نمونۀ آماری) بر گرایش به کودکهمسری دارند. باتوجهبه عدم همپوشانی ضرایب یادشده در فاصلۀ اطمینان مذکور میتوان نتیجه گرفت در سطح جامعۀ آماری، مردسالاری بیشترین اثر را بر گرایش به کودکهمسری دارد.
چنانکه در مدل پیداست سازۀ تکآیتمی سن با ضریب استاندارد 0.098 با اطمینان 99درصد بر گرایش به کودکهمسری اثر دارد؛ بهنحویکه با بالارفتن سن افراد پذیرش کودکهمسری در بین آنها بیشتر میشود.
درخصوص رابطۀ تحصیلات با تمایل به کودکهمسری نتیجۀ ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که این دو متغیر با شدت 0.411- و با اطمینان 99درصد با هم رابطه دارند. درواقع با افزایش سطح تحصیلات میزان تمایل به کودکهمسری کاهش پیدا میکند. البته باید متذکر شد که در بررسی رابطۀ تحصیلات و آگاهی از پیامدهای کودکهمسری ضریب بهدستآمده برابر با 0.501 است و نشان میدهد با افزایش سطح تحصیلات آگاهی از پیامدهای کودکهمسری نیز تا حد زیادی افزایش پیدا میکند.
برای بررسی تفاوت میزان گرایش به کودکهمسری برحسب وضعیت تأهل افراد نتیجۀ آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که تفاوت میانگین بین گروهها در سطح اطمینان 99درصد معنادار است و آزمون تعقیبی توکی هم نشان از آن دارد که تفاوت بین تمامی گروهها وجود دارد. چنانکه از اطلاعات جدول زیر برمیآید کسانی که همسرشان فوت شده است با میانگین 42.50 بیشترین تمایل را به کودکهمسری دارند و در مرحلۀ بعد متأهلین با میانگین 35.9، مجردها با میانگین 29.7 کمترین تمایل را به کودکهمسری دارند.
شکل 2- مدل معادلۀ ساختاری متغیرهای تحقیق
Fig 2- Structural equation model of research variables
جدول 3- آزمون تفاوت میانگین نگرش به ازدواج کودکان برحسب وضعیت تأهل
Table 3- Mean difference test of attitudes towards child marriage according to marital status
گروههای متأهلی |
تعداد |
میانگین |
مقدار F |
سطح معناداری |
مجردین |
99 |
29.7 |
24.86 |
0.000 |
متأهلین |
236 |
35.9 |
||
همسر فوتشده |
20 |
42.50 |
برای بررسی تأثیر جنسیت بهعنوان متغیر مداخلهگر در مدل تحقیق این نتایج حاصل شد:
مردان |
زنان |
شکل 3- اثر مداخلهگر جنسیت در تبیین تمایل به ازدواج کودکان
Fig 3-- The intervening effect of gender in explaining of willingness to child marriage
تحلیل تعدیلگری جنسیت بهصورت مقایسۀ ضرایب و فاصلۀ اطمینان آنها در بین دو گروه نشان میدهد. درمجموع متغیرهای مستقل موجود در مدل توانستهاند حدود 76درصد واریانس تمایل به کودکهمسری را در بین مردان تبیین کنند و این مقدار در بین زنان حدود 86درصد برآورد شده است. دربارۀ اثر تعدیلگری جنسیت روی رابطۀ برخی متغیرهای موجود در مدل جدول زیر اطلاعات زیر را نشان میدهد:
جدول 4- آزمون مداخلهگری جنسیت
Table 4- Gender intervening test
متغیرها |
مقدار ضریب در کل نمونه |
فاصلۀ اطمینان 95درصد گروه مردان |
فاصلۀ اطمینان 95درصد گروه زنان |
معناداری تفاوت |
||
حد بالا |
حد پایین |
حد بالا |
حد پایین |
|||
مردسالاری کودکهمسری |
0.457 |
0.378 |
0.055 |
0.710 |
0.492 |
تایید |
دینداری کودکهمسری |
0.170 |
0.248 |
0.030 |
0.277 |
0.020 |
رد |
آگاهی از پیامدها کودکهمسری |
0.271- |
0.382- |
0.671- |
0.008- |
0.275- |
تایید |
حمایت قانونی کودکهمسری |
0.109 |
0.235 |
0.011- |
0.291 |
0.139 |
رد |
سن کودکهمسری |
0.098 |
0.110 |
0.063 |
0.154 |
0.030 |
رد |
براساس اطلاعات جدول فوق در سطح جامعۀ آماری متغیر مردسالاری در گروه زنان اثر قویتری روی گرایش به
کودکهمسری دارد و درعینحال آگاهی از پیامدهای کودکهمسری در بین مردان اثر منفی قویتری از زنان دارد. همچنین دربارۀ اثر متغیرهایی مثل سن، حمایت قانونی از کودکهمسری و نیز دینداری بر تمایل به کودکهمسری در بین دو جنس تفاوت معناداری دیده نشد.
نتیجه
کودکهمسری یا وقوع ازدواج زودرس از ویژگیهایی است که جامعه را با دیگر جوامع متفاوت میکند. این موضوع براساس قوانینی که در هر جامعه متداول است به شک های مختلف شناخته میشود. کودکهمسری را براساس سنی محاسبه میکنند که در هر جامعه مطابق مقررات رسمی و قوانین شرعی و عرفی آن برای ازدواج تعیین میشود و هر ازدواجی زودتر از آن صورت گیرد، ازدواج زودرس نامیده میشود. ازدواج کودکان یا کودکهمسری نوعی ازدواج زودرس رسمی یا غیررسمی است که در آن فرد پیش از رسیدن به سن قانونی وارد پیمان زناشویی میشود. این نوع ازدواج اثرات منفی جسمی و روانی برای افراد دارد. ضمن اینکه بهلحاظ اجتماعی و فرهنگی نیز بهویژه در زمینۀ آسیبهای اجتماعی بهحدی تبعات منفی دارد که محققین این تحقیق را متقاعد به بررسی موضوع کرده است. ازآنجاکه فراوانی این نوع ازدواج در شهر دیشموک از شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد زیاد است، میدان مناسبی را برای بررسی فراهم کرده است.
انسانها از کنشهای خودشان هدف و مقصود خاصی میتوانند داشته باشند. درواقع در جامعۀ انسانی هیچ کنشی را نمیتوان در نظر گرفت که معنادار نباشد؛ بنابراین، طبق نظریۀ رفتار برنامهریزیشده که قصد و نیت رفتارها را بررسی میکند، اگر تمایل به کودکهمسری را بهعنوان یک رفتار در نظر بگیریم، برمبنای سه سازۀ اصلی (نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتار درکشده) این نظریه میتوان گفت که طبق سازۀ نگرش، اگر ارزیابی فرد از رفتار کودکهمسریمطلوب باشد و پیامدهای مطلوبی از پدیدۀ کودکهمسری در نظر داشته باشد، احتمال انجام رفتار بیشتر میشود. حال که این رابطه منفی شده است، میتوان نتیجه گرفت با آموزش و اطلاعرسانی و آگاهکردن مردم از پیامدهای منفی این نوع ازدواجها میتوان در بلندمدت شاهد کاهش چنین ازوداجهایی بود.
وضعیت کلی و مسلط فقر اقتصادی در این منطقه و نیز نتایج تحلیلهای آماری تأییدکنندۀ اثر وضعیت اقتصادی نامناسب با تمایل به کودکهمسری است. این یافته با یافتههای زمندی (1399)، حاجیلو (1400)، سیگل و همکاران (2016)، تالوکدر و همکاران (2020) هماهنگ است.
تأیید فرضیۀ اثر دینداری و وضعیت اقتصادی بر کودکهمسری در این تحقیق با یافتههای ویدیاستاری (2020) که عوامل مذهبی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی را بهعنوان محرکهای اصلی ازدواج زودهنگام معرفی میکند و نیز تحقیق حاجیلو (1400)، تالوکدر و همکاران (2020) هماهنگ است.
اثر تأییدشدۀ نگرشهای مردسالارانه با گرایش به کودکهمسری در این تحقیق با نتایج تحقیق قوش[15] (2011) و کوهی (1398) همخوانی دارد. مطالعۀ قوش (2011) واکنشهای جامعۀ روستایی به عمل ازدواج را در منطقۀ مالدا در بنگال غربی تحلیل کرده است. در این منطقه که سنتهای روستایی و ساختار اجتماعی اقتدارگرا حاکم بوده است، مردسالاری هیچ فضای آزادی را به دختران نوجوان نمیداد و دختران طبق نظر مردان منطقه تن به ازدواج زودهنگام میدادند. در تحقیق کوهی (1398) که در آذربایجان شرقی صورت گرفته است، نگاهمردسالارانه از عوامل مؤثر بر تمایل به کودکهمسری بوده است. همچنین تأیید دینداری عرفی سنتی و حمایت آن از مردسالاری تا حد زیادی توانسته است توجیهکنندۀ گرایش زیادتر به کودکهمسری در این منطقه باشد.
یافتههای این تحقیق مؤید نظریۀ فمنیستی نیز است. طبق این نظریه در جوامع مردسالار با ساختارهای اقتدارگرا، تصمیمگیرندۀ نهایی در خانواده مردان هستند. زنان و دختران بدون اجازۀ مردان حتی اجازۀ بیرونرفتن از خانه را ندارند. در این جامعه اجازۀ ازدواج دختران بر عهدۀ مردان خانواده بالاخص پدر خانواده است و این خانواده و بهویژه مردان هستند که تعیینکنندۀ زمان، سن و سال و حتی همسر دختر در هنگام ازدواج هستند.
نتایج بهدستآمده در این تحقیق تأییدکنندۀ نظریۀ رفتار برنامهریزیشدۀ فیشبین و آجزن است؛ به این صورت که چنانکه دیدیم اثر آگاهی بهعنوان منبع شناخت نگرش و نیز حمایت قانونی از کودکهمسری بهعنوان شرایط تسهیلکنندۀ کودکهمسری معنادار برآورد شد و این قضیه نشان میدهد که هماهنگی در ابعاد مختلف شناختی، عاطفی و رفتاری نگرش مثبت به کودکهمسری میتواند موجب ترویج آن شود. بهویژه در شهر دیشموک که محرکهای محیطی (اعتقاد به سن پایین برای ازدواج، نگاه مردسالارانۀ قوی، دینداری قوی عرفی موافق با ازدواج، آدابورسوم تأییدکنندۀ ازدواج در سن پایین، سهلگیری قوانین یا عدم نظارت خودخواسته بر اجرای قوانین ازسوی مسئولین در راستای ممانعت جدی از کودکهمسری و ...) نیز از این پدیده استقبال میکنند.
برایند کلی این تحقیق نشان میدهد که فقر اقتصادی بهعنوان مشخصترین ویژگی کلی مردم منطقه و نگاه غالب مردسالارانه در این منطقه و بهویژه پذیرش جدیتر آن ازسوی زنان زمینۀ بسیار مناسبی برای شیوع کودکهمسری فراهم کرده است. از سوی دیگر میانگین بالای پذیرش دینداری عرفی که ازدواج زودرس را میستاید و نیز تأییدکنندۀ سلطۀ بیشتر مردان است، شرایط را برای ترویج کودکهمسری فراهمتر کرده است. شرایط منسجم زندگی روستایی و سنتی و اعتقاد به سن پایین ازدواج در مقایسه با میانگین کشوری در نظر مردم نیز آمادگی ذهنی برای این نوع ازدواج را بهخوبی فراهم کرده است. وجود شرایط فوق با قوانین نهچندان محکم و بازدارنده از ازدواج کودکان بهویژه در مرحلۀ اجرای قانون همگی دستبهدست هم دادهاند تا شاهد تداوم کودکهمسری در این منطقه باشیم.
درمجموع براساس یافتههای این تحقیق درصورتی میتوان به جلوگیری از تداوم کودکهمسری در این منطقه امید داشت که در مرحلۀ اول بتوان با بالابردن سطح درآمد، فقر اقتصادی را در این منطقه کمرنگ کرد و با افزایش سطح تحصیلات مردم آگاهی آنها را از تبعات منفی کودکهمسری بالا برد. خوانش درست دین و تفسیر آن بهصورت واقعی نه به نفع منافع گروههای خاص هم، میتواند تا اندازۀ زیادی از این پدیدۀ آسیبزا جلوگیری کند و مسلم است که در چنین جوامعی چنین امری تنها از عهدۀ روحانیون متجدد برمیآید و درنهایت تصویب قوانینی که بهجد مانع کودکهمسری باشد و نیز نظارت دقیق و درست بر اجرای آن ازسوی حاکمیت آخرین راهی است که براساس یافتههای این تحقیق برای پیشگیری از کودکهمسری و تبعات منفی آن پیشنهاد میشود.
[1] Strauss
[2] Gunther
[4] Goode
[5] Hossein
[6] Hegland & Karimi
[7] Talukder
[8] Widyastari
[9] Segal
[10] Religious Involvement
[11] UNITED WAY
[12] Validity
[13] Reliability
[14] SEM_PLS
[15] Ghosh