نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار جمعیتشناسی، گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
2 استاد جمعیتشناسی، گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
3 کارشناسی ارشد جمعیتشناسی، گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction
Child marriage is a widespread phenomenon globally though its prevalence varies significantly across different regions. According to UNICEF (2020), approximately 12 million girls are married before the age of 18 each year worldwide, with 37% of these girls residing in Africa. In Iran, statistics indicate that around 890,000 girls under 18 years were married between 2006 and mid-2015. Recent studies (Bagi, 2025; Torabi & Bagi, 2024) show an increase in the number of female child marriages in recent years. Iran is a multi-ethnic and multicultural society and this diversity significantly influences both the prevalence and patterns of child marriage, resulting in notable regional disparities. Therefore, examining the spread of this issue across different regions is of paramount importance (Salahshour & Habibpour, 2021: 34). Most studies conducted in Iran have primarily focused on the causes or consequences of child marriage at the individual level or have utilized small-scale case studies using qualitative methods. However, few studies have addressed the ethnic and cultural differences across regions. Consequently, this study aimed to investigate and compare the prevalence and determinants of child marriage in Iranian counties across 3 national censuses—2006, 2011, and 2016.
Materials & Methods
This study employed a quantitative research approach, utilizing secondary data analysis to examine census data collected by the Statistical Center of Iran. The statistical population encompassed all counties in Iran, which were analyzed across 3 time points. In 2006, Iran had 336 counties, which increased to 397 in 2011 and reached 429 by 2016. The unit of analysis for this research was county.
Discussion of Results & Conclusion
In 2006, the rate of child marriage among girls across the 336 counties of Iran ranged from 0% to 15.28%. The counties of Rashtkhar and Khalilabad in Razavi Khorasan Province, along with Farooj in North Khorasan Province, exhibited the highest prevalence rates at 15.28%, 15.16%, and 14.34%, respectively. Notably, Abu-Musa County in Hormozgan Province was the only county with no recorded cases of girls marrying before the age of 18. Following Abu-Musa, Paveh in Kermanshah Province and Abadeh in Fars Province reported the lowest rates at 0.472% and 0.539%, respectively.
By 2011, the prevalence of child marriage among girls had increased, ranging from 0% to 29.05%. Khalilabad, Sarein, and Firouzeh in Razavi Khorasan and Ardabil provinces recorded the highest rates at 29.05%, 27.25%, and 25.14%, respectively. Notably, the number of counties reporting zero percent child marriage rose to 10 in 2011 compared to just one in 2006.
In 2016, over 75% of Iranian counties reported child marriage rates below 10%. That year, the rates ranged from 0% to 35.11%, with Ijrud County in Zanjan Province having the highest rate at 35.11%. This was followed by Rashtkhar, Firouzeh, and Zaveh counties in Razavi Khorasan Province, which had rates of 30.88%, 30.27%, and 29.48%, respectively. Additionally, 22 counties reported zero cases of girls marrying under 18.
The findings illustrated a geographical distribution of child marriage across Iranian counties, highlighting the concentration of high rates in specific areas, which underscored the influence of ethnicity. Certain ethnic groups, particularly in Turkish-speaking regions (northwest), Baloch areas (southeast), and Persian-speaking populations in Razavi Khorasan (northeast), consistently experienced higher rates throughout the study period.
Analysis of the relationships between variables revealed that urbanization, internet penetration, and levels of development were significantly and negatively correlated with child marriage. As these factors increased in a county, the prevalence of female child marriage tended to decrease.
According to the findings, raising public awareness through improved access to mass media played a crucial role in reducing child marriage. As families became more informed about the negative consequences of child marriage and moved away from traditional mindsets, they were more likely to prevent early marriages. Additional deterrents included urbanization and higher levels of development. When sufficient resources and opportunities were available for women to pursue their aspirations, child marriage became less prevalent. Consequently, regions that offered such conditions tended to experience lower rates of child marriage.
Ultimately, most counties with high child marriage rates were less developed and had limited access to mass media. Enhancing conditions in these areas through greater access to educational and awareness-raising media coupled with broader development initiatives could significantly reduce child marriage. However, despite the impact of development, other factors—such as religion and ethnicity—should not be overlooked as they also play a critical role in shaping regional behavioral differences.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
تولد، ازدواج و مرگ سه واقعۀ مهم زندگی انسان هستند. در این میان، تنها ازدواج است که انسان در آن حق انتخاب دارد. این حق بهعنوان یک اصل اجتماعی و قانونی به رسمیت شناخته میشود و در بیانیههای حقوق بشر نیز به آن اشاره شده است؛ بااینحال، همچنان شمار زیادی از دختران و پسران بدون اینکه دخالتی در انتخاب شریک زندگی خود داشته باشند، ازدواج میکنند. برخی از این افراد به اندازهای سنشان کم است که نمیتوانند شریک زندگی خود را آگاهانه انتخاب کنند. انتخاب آنها ممکن است نادرست بوده و پیامدهای جبرانناپذیری برایشان به دنبال داشته باشد (نوبهاری، 1399: 115). کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد[1] و یونیسف (2022) کودکهمسری را شکلی از ازدواج اجباری[2] یا هر ازدواج رسمی یا پیوند غیررسمی بین یک کودک زیر 18 سال و یک بزرگسال یا یک کودک دیگر تعریف کردهاند.
کودکهمسری در سراسر جهان شایع است، اما نسبت آن در مناطق مختلف متفاوت است. براساس گزارش یونیسف، سالانه حدود 12 میلیون کودک دختر در سراسر جهان ازدواج میکنند که 37درصد از این دختران ساکن آفریقا هستند (UNICEF, 2020). در کشورهای درحالتوسعه، یکسوم دختران پیش از رسیدن به سن 18 سالگی ازدواج میکنند (احمدی، 1400الف: 29). آرتور[3] و همکاران (2018) در بررسی قوانین کودکهمسری در جهان نشان دادند که در 104 کشور از 191 کشوری که بررسی کردهاند، دختران میتوانند درصورت رضایت والدین و در نظر گرفتن استثناهای قوانین شرعی و عرفی پیش از 18 سالگی ازدواج کنند. شمار متناظر برای پسران 70 کشور است؛ بنابراین، میتوان گفت کودکهمسری، بهویژه دربارۀ دختران، پدیدهای جهانی و ویژگی مشترک بسیاری از کشورها و مناطق دنیاست (Artura et al., 2018: 62). این در حالی است که کشورها و مناطق مختلف شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، قومیـفرهنگی و مذهبی متفاوتی دارند. شاید به همین دلیل است که در برخی مناطق کودکهمسری شایعتر از مناطق دیگر است (Koski & Heymann, 2018: 59). هرچند در طول دهۀ گذشته کودکهمسری دختران در دنیا 15درصد کاهش یافته و از یک زن در میان هر چهار زن به حدود یک زن در هر پنج زن رسیده است (UNFPA & UNICEF, 2019: 6)، اما این کاهش یکسان تجربه نشده و هنوز کودکهمسری دختران در برخی کشورها و مناطق دنیا در سطح وسیعی شایع است (Bolarinwa et al., 2022: 2).
در ایران نیز آمارها نشان میدهد که از سال 1385 تا نیمۀ اول سال 1394 تعداد 890 هزار دختر زیر سن 18 سال ازدواج کردهاند که در میان آنها دخترانی با سن زیر 10 سال نیز بودهاند. مطالعات (Bagi, 2025; Torabi & Bagi, 2024) نشان میدهد که طی چند سال اخیر، شمار ازدواج زیر سن 18 سال در کشور افزایش یافته است. کودکهمسری دختران که در یک دهۀ قبل با سرعتی کم، روندی بهنسبت کاهشی داشت، از سال 1398 دوباره صعودی شده و 9/3درصد افزایش یافته است (سازمان ثبت احوال کشور، 1400). همچنین، برآورد عسکری و (عسکری 1398: 309) نشان میدهد که 17درصد از دختران ایرانی، زیر سن 18 سال ازدواج میکنند. براساس دادههای سازمان ثبت احوال کشور 1/21درصد از ازدواجهایی که در سال 1400 ثبت شده است، قبل از سن 18 سالگی بوده است (سازمان ثبت احوال کشور، ۱۴۰۰).
در بیان دلایل کودکهمسری به عوامل متعددی اشاره شده است، بهطوریکه ویژگیهای اقتصادی اجتماعی مناطق و نیز مشخصههای فردی و خانوادگی در وقوع آن اثرگذار است؛ از جمل این علل می توان به فقر اشاره کرد. ترک خانه توسط دختران در سنین پایینتر میتواند از فشار اقتصادی موجود در خانواده بکاهد و این بار را بر دوش خانوادههای دیگر بگذارد (احمدی، 1400ب: 8؛ افتخارزاده، 1394: 148Walcker, 2012: 231; ). تحصیلات پایین نیز از دیگر دلایل این پدیده شناخته میشود که باعث عدم آگاهی کافی و درک شرایطی میشود که در زندگی آیندۀ کودک رخ خواهد داد (بابانژاد و دیگران، 1400: 1؛ Singh & Samara, 1996: 148). تبعیت از الزامات فرهنگ مردسالارانه که باعث عدم داشتن اختیار دختر در خانه و آزاردیدن از سوی پدر و برادران و درنهایت انگیزۀ دختران برای فرار از خانواده و چنین شرایطی میشود (حاجیلو و همکاران، 1400: 110؛ احمدی، 1400ج: 8؛ بابانژاد و همکاران، 1400: 1)، باورهای فرهنگی و مذهبی و سختگیریهای مذهبی که شرایط سختی را برای ادامۀ زندگی دختران در جمع خانواده به وجود میآورد (میرشاه، 1401: 1؛ حاجیلو و همکاران، 1400: 110؛ Knox, 2017: 96) و... از سایر عواملی هستند که در تحقیقات به آنها اشاره شده است.
نکتۀ مهمی که باید در نظر داشت، این است که کشور ما جامعهای چندقومی و چندفرهنگی است. مطالعات مختلفی تنوع و گوناگونی رفتارهای جمعیتی را در ایران در بین اقوام مختلف گزارش کردهاند (بگی و صادقی 1401، عباسی شوازی و صادقی 1384). این امر در شیوع و تنوع پدیدۀ کودکهمسری تأثیرگذار است؛ بهطوریکه آمارهای کودکهمسری در بین مناطق مختلف، متفاوت و متنوع است. هرچند به دلیل ثبتنشدن بسیاری از این ازدواجها نمیتوان آمارهای دقیقی ارائه کرد (سلحشور و حبیبپور، 1400: 34). دادههای سازمان ثبت احوال نشان میدهد که پدیدۀ کودکهمسری در استانهای شمال شرق، شمال غرب و استان سیستان و بلوچستان شرایط نگرانکنندهتری در مقایسه با سایر مناطق دارد. همچنین بگی و صادقی (1401) نشان دادند که میزان کودکهمسری در بین اقوام مختلف از تفاوت معناداری برخودار است، بهطوریکه بلوچها، تُرکها و عربها بیش از سایرین این پدیده را تجربه کردهاند.
بایستی توجه کرد که پیامدهای کودکهمسری دختران در سطوح خُرد و کلان در چرخهای تعاملی ازطریق گسترش به حوزههای اجتماعی و فردی سبب بازتولید وضعیت و شرایط نامناسب زندگی زنان و دختران، کُندی فرایند توسعۀ اقتصادیـاجتماعی و ناکامی در دستیابی به اهداف توسعهای میشود؛ به بیان دیگر، کودکهمسری ازطریق نقض حقوق زنان و دختران به کاهش مشارکت آنها در عرصههای مختلف زندگی مانند آموزش، اقتصاد و سیاست دامن میزند و بهاینترتیب، بر برابری جنسیتی و رفاه و توسعۀ اجتماعهای محلی، ملی و بینالمللی در سطح کلان تأثیر میگذارد (Arthura et al., 2018: 66). تجربهی کودکهمسری در سطح خُرد نیز بر بهبود موقعیّت زنان و دختران تأثیر میگذارد (Chowdhury & Morium, 2018 Fan et al., 2022; Bozorgi-Saran, & Khodabakhshi-Koolaee, 2022;). سپس، ازطریق انتقال بیننسلی این پیامدها بر توسعۀ اقتصادیـاجتماعی و بهبود موقعیت زنان در جامعه، پیوسته تأثیر میگذارد و به بازتولید موقعیت نامطلوب آنها در سطح کلان منجر میشود؛ درنتیجه، زنان همواره در موقعیت نابرابری در مقایسه با مردان قرار میگیرند؛ وضعیتی که ازطریق تداوم نابرابری جنسیتی دستیابی به هدفهای توسعۀ پایدار، بهویژه پایاندادن به فقر در همۀ اشکال آن، تضمین زندگی سالم، افزایش رفاه عمومی، اطمینان از آموزش باکیفیتِ فراگیر و عادلانه، برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان و دختران را به تأخیر میاندازد (Bolarinwa et al., 2022).
جلوگیری از پدیدۀ کودکهمسری، نیازمند شناخت دلایل و زمینههای موثر بر آن است. بایستی توجه داشت که ریشههای این رفتار در مناطق مختلف، متفاوت است؛ به همین دلیل مطالعه و بررسی شیوع این مسئله در مناطق مختلف از اهمیت بالایی برخوردار است (سلحشور و حبیبپور، 1400: 34). پژوهشهای انجامشده در کشور در ارتباط با کودکهمسری، بیشتر علل یا پیامدهای این پدیده را در سطح فردی و در مقیاس جغرافیایی کوچک بررسی کردهاند یا اینکه بهصورت مطالعات موردی و به روش کیفی بر نمونههای کوچک متمرکز شدهاند. همچنین پژوهشهای اندکی هستند که بر تفاوتهای قومی و فرهنگی مناطق مختلف کشور متمرکز شده باشند. این در حالی است که الگوهای ازدواج میان کشورها و حتی درون یک کشور و میان گروههای قومی گوناگون، متفاوت است. مطالعات گذشته نشان دادهاند که بلوچها، لرها و ترکها به ترتیب سه گروه قومی اول ازنظر ازدواج زودهنگام هستند (بگی و صادقی، 1401؛ کردزنگنه، 1390: 182، عباسی شوازی و صادقی، 1384: 35). مطالعۀ حاضر سعی دارد تا میزان کودکهمسری و تعیینکنندههای آن را در شهرستانهای ایران در سه سرشماری 1385، 1390 و 1395 بررسی و مقایسه کند. آگاهی از علل و عوامل کودکهمسری این امکان را برای خانوادهها و برنامهریزان فراهم میکند تا شناخت کاملتری از این پدیده داشته باشند تا بتوانند راهکارهای مؤثری برای جلوگیری از کودکهمسری ارائه دهند و آنها را عملیاتی کنند.
پیشینۀ تحقیق
کودکهمسری دختران بخش مهمی از تحقیقات مربوط به ازدواج را در جوامع مختلف بهخود اختصاص داده است. در اینجا تنها بخشی از آنها بررسی خواهند شد که بر تفاوتهای منطقهای و فرهنگی تأکید کرده و در سالیان اخیر انجام شدهاند. مطالعات زیادی هستند که فقر و عوامل اقتصادی را مهمترین دلایل کودکهمسری بیان کردهاند (سلحشور و حبیبپور، 1400؛ چنانی و همکاران، 1401؛ میرشاه، 1400). از دیگر دلایل کودکهمسری که در پژوهشهای پیشین (Bagi, 2025، بگی و صادقی، 1401؛ کردزنگنه، 1390؛ احمدی، 1400ب؛ حاجیلو و همکاران، 1400) به آنها اشاره شده است، میتوان به قومیت، فشارهای اجتماعی وارده از سمت خانوادهها، شرایط اجتماعی نامناسب جوامع، ازدواج موقت، تعصب مذهبی، عدم آگاهی از خطرات بهداشتی و روحی و جسمی اشاره کرد؛ برای مثال علیپور آبدار (1399) و رحیمی و همکاران (1402) معتقدند که بلوغ زودرس جنسی و ظاهری از عوامل زمینهساز کودکهمسری هستند. بگی و صادقی (1401) به نقش قومیت اشاره کردند و نشان دادند که هرچند کودکهمسری در میان قومیتهای ایرانی در سال 1380 در مقایسه با سال 1379 کاهش یافته، اما همچنان تفاوتهای قومی پابرجاست و بلوچها 34درصد و گیلکها با چهار درصد بالاترین و پایینترین میزان کودکهمسری را داشتهاند.
در پژوهشهای خارج از کشور نیز از فقر و عوامل اقتصادی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل مؤثر در کودکهمسری یاد شده است (Walcker, 2012; Uecker & Stokes, 2010; Mikhail, 2002; Ahmady, 2021;). احمدی (2021, 2022) بیان میکند که در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه از ازدواج زودهنگام بهعنوان فرصتی اقتصادی برای بهبود وضعیت اقتصادی و ثبات مالی خانواده استفاده میشود. والکر[4] (2012) نیز با بررسی روندهای کودکهمسری در آفریقا، بهویژه منطقۀ جنوب صحرای آفریقا، نشان داد که کشورهای با بالاترین میزان فقر و رشد جمعیت، بالاترین میزان کودکهمسری را تجربه میکنند. به سطح تحصیلات پایین والدین نیز بهعنوان یکی دیگر از تعیینکنندههای کودکهمسری در پژوهشهای مختلف (Erulkar, 2022; Jensen & Thornton, 2003; Singh & Samara, 1996) توجه شده است، اگرچه مخالفانی دربارۀ این امر وجود دارد که تحصیلات به تنهایی علت کودکهمسری است (Tremayne, 2006; Yüksel-Kaptanoglu & Ergocmen, 2014). ارولکار[5] (2022) نشان داد که در اتیوپی بیشتر افرادی که پیش از 18 سالگی ازدواج کردهاند، هرگز به مدرسه نرفتهاند؛ باوجوداین، ترماین[6] (2006) دربارۀ مدرنیته و کودکهمسری در ایران نتیجه گرفت که سطح بالای تحصیلات در ایران باعث توانمندسازی زنان نمیشود و تغییرات در سطوح کودکهمسری متأثر از عوامل دیگری مانند برنامهریزیهای خانواده است. در پژوهشهایی (Yount et al., 2016; Santhya et al., 2022) نیز از خشونت فیزیکی و جنسی، دلزدگی زناشویی، انزوا و طلاق، ترک تحصیل، فقر، ابتلا به ایدز، آسیبهای بارداری و زایمان بهعنوان پیامدهای کودکهمسری یاد میشود.
بررسی پیشینۀ پژوهش نشان میدهد که علل کودکهمسری دختران در ایران در مقیاس کلان و در سطح شهرستانها بررسی نشده است. این در حالی است که وقوع کودکهمسری متأثر از ویژگیهای فردی و خانوادگی است و نیز از عوامل سطح کلان همچون بافت اقتصادی اجتماعی و تنوع قومیـفرهنگی مناطق مختلف کشور تأثیر میپذیرد؛ بنابراین، مطالعۀ حاضر سعی در پوشش این خلأ پژوهشی دارد. همچنین این بررسی بهصورت طولی در دورۀ زمانی 10ساله و با استفاده از دادههای سه سرشماری متوالی 1385، 1390 و 1395 انجام شده است که آن را از مطالعات مقطعی متمایز میسازد.
ادبیات نظری
با مرور نظریات و ادبیات تجربی این حوزه میتوان چنین نتیجه گرفت که در شکلگیری تصمیم برای ازدواج در سنین پایین برای دختران عوامل مختلفی به شکل مستقیم و غیرمستقیم دخیلاند.
یکی از مهمترین دلایل کودکهمسری را در نقاط مختلف جهان وجودنداشتن برابری جنسیتی دانستهاند و مطالعات نیز نشان میدهد که شیوع کودکهمسری در مناطق با میزان بالاتر نابرابری جنسیتی، بیشتر است؛ ازاینرو نظریۀ برابری جنسیتی یکی از مهمترین نظریات در زمینۀ تبیین کودکهمسری است. این نظریه متمرکز بر برابری مردان و زنان در نهادهای اجتماعی خانوادهمحور و فردمحور در زمینههایی چون برخورداری از آموزش یکسان، فرصت اشتغال، مشارکت در فعالیتهای اقتصادیـاجتماعی، فرهنگی و سیاسی بیرون از منزل، و تصمیمگیریهای خانوار، بهویژه در زمینههای مرتبط با ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری است (حسینی، 1392: 129). تحصیلات زنان نقش تعیینکنندهای در تلاشهایشان برای دستیابی به نوعی برابری با مردان دارد؛ درنتیجه، آنها در تلاش برای افزایش سطح تحصیلات، اشتغال بهتر و درآمد بیشتر، ناگزیر ازدواجشان را به تأخیر میاندازند. در جوامع کمتر توسعهیافته و سنتی مانند ایران، بهدلایلی مانند فقر مالی، بیسوادی و سطح پایین تحصیلات والدین، تراکم بالای بُعد خانوار، سختگیریها و باورهای سنتی انتظار میرود که نوعی نابرابری میان زنان و مردان در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مشاهده شود (تیموریارشد و همکاران، 1401: 605)؛ درنتیجه، با بهبود وضع سواد و افزایش سطح تحصیلات زنان، میزان کودکهمسری کاهش مییابد. سطوح بالای تحصیلات دانشگاهی از طرفی سبب تغییر نگرش به ازدواج سنتی و تنظیمشده و از سوی دیگر تأخیر در ازدواج میشود. همچنین افزایش تحصیلات زنان راه ورود آنان به بازار کار و چرخۀ اشتغال را بیشتر میکند. اشتغال زنان میتواند به افزایش درآمد خانواده و کاهش میزان فقر در خانواده بینجامد؛ علاوهبراین، اشتغال زنان در فعالیتهای خارج از منزل، بهعنوان شاخصی از برابری جنسیتی، از شیوع و گسترش کودکهمسری جلوگیری میکند.
معمولاً سطح سواد و تحصیلات زنان و همچنین ورود زنان به عرصههای اجتماعی خود از نوسازی و سطح توسعۀ اقتصادی اجتماعی مناطق است؛ ازاینرو میتوان بیان کرد که هرچه نوسازی در جامعه بیشتر گسترش یافته باشد، میتوان انتظار داشت که شیوع کودکهمسری نیز کمتر باشد. در این ارتباط میتوان برای تبیین کودکهمسری از نظریۀ نوسازی با مدرنیزاسیون استفاده کرد. براساس این نظریه، در فرایند نوسازی و توسعۀ اقتصادیـاجتماعی، عوامل همبستۀ اجتماعی تضعیف یا از هم گسسته میشوند؛ درنتیجه، افراد منافع شخصی را به نفع جمعی ترجیح میدهند. همچنین، با گسترش مادیگرایی و فردگرایی، نظام خانواده تغییر میکند و از جوامع خانوادهمحور به جوامع فردمحور تبدیل میشود. به دنبال این تغییرات، الگوهای ازدواج و خانواده نیز متناسب با شرایط جدید تغییر و با آن انطباق مییابد (عباسی شوازی و صادقی، 1384: 28). نوسازی و شهرنشینی علاوهبر تأثیر مستقیمی که میتوانند بر کاهش کودکهمسری داشته باشند (ازطریق رفتارهای مدرن و سبک زندگی شهری) (Bagi, 2025)، ازطریق افزایش سهم دانشآموختههای دانشگاهی مرد و زن، افزایش ضریب نفوذ اینترنت و مشارکت بیشتر زنان در بازار کار نیز موجب میشوند تا کودکهمسری کاهش یابد. در این شرایط موقعیت زنان بهدلیل افزایش سن ازدواج، کاهش فاصلۀ سنی زوجین و افزایش قدرت تصمیمگیری آنان در خانواده بهبود مییابد (محمودیان، 1383: 32)؛ برایناساس میتوان گفت که نوسازی و مدرنیزاسیون با گسترش رسانههای جمعی تأثیر غیرمستقیمی نیز بر کاهش کودکهمسری داشته است. استفاده از وسایل ارتباط جمعی همچون اینترنت نقش اساسی در تغییرات اندیشههای مربوط به ازدواج بازی میکند.
اینترنت و فضای مجازی سبب شده است تا ارتباطات در سطح جهانی بسیار بیشتر شده و افراد با اندیشهها، فرهنگ و رفتارهای سایر نقاط جهان نیز آشنا شوند. در این ارتباط گیدنز نیز بر این باور است که پدیدۀ جهانیشدن چندبُعدی است و همۀ این ابعاد میتوانند بر نهاد خانواده تأثیر بگذارند (گیدنز[7] 1382: 55). از جملۀ این پیامدها دگرگونی در نقشهای سنتی و ازپیشتعیینشده است. خانواده در این فرایند دچار تناقض میشود؛ بهطوریکه مشارکت اقتصادی زنان در تأمین معیشت خانواده در مقابل نقش مادری آنها قرار میگیرد؛ علاوهبراین، گسترش حضور زنان در عرصۀ اشتغال، تغییر و تنوع گونههای ازدواج، سقوط جایگاه ازدواج سنتی و افزایش تأخیر در ازدواج، وجود ارتباطات سالم و تساوی و عدالت در ارتباط، افزایش اعتماد در ارتباط، گسترش ویژگیهای مردمسالاری مانند مشارکت جمعی و فقدان خشونت و جایگزینی نقشهای اکتسابی برای زنان بهجای نقشهای محولۀ سنتی از دیگر پیامدهای جهانیشدن است؛ پس میتوان گفت هرچه میزان استفاده از اینترنت و دسترسی به شبکههای اجتماعی بیشتر باشد، احتمال آشنایی افراد با رفتارهای مدرن در حوزۀ خانواده بیشتر است.
براساس آنچه بیان شد، انتظار میرود مجموعهای از متغیرهای مختلف در سطح کلان بر شیوع کودکهمسری در کشور اثرگذار باشند. ارتباط این متغیرها و نحوۀ اثرگذاری آنها بر شیوع کودکهمسری در شکل 1 نشان داده شده است؛ برایناساس ارتباط میان متغیرهای مستقل و متغیر وابسته (کودکهمسری) را میتوان اینگونه تبیین کرد: سطح توسعه (برگرفتهشده از نظریۀ نوسازی)، بهعنوان متغیر بنیادین، نقشی کلیدی در کاهش کودکهمسری ایفا میکند. با افزایش سطح توسعه، میزان شهرنشینی بیشتر میشود و شهرنشینی از دو طریق بر کاهش کودکهمسری اثر میگذارد: نخست، شهرنشینی مستقیماً با تغییر سبک زندگی و رواج رفتارهای مدرن، پذیرش اجتماعی کودکهمسری را کاهش میدهد؛ دوم، شهرنشینی بهصورت غیرمستقیم، ازطریق افزایش درصد دانشآموختگان دانشگاهی زن، اشتغال زنان و ضریب نفوذ اینترنت به کاهش این پدیده کمک میکند. در این میان، نرخ بیکاری بهعنوان عاملی کلیدی بر فقر تأثیرگذار است. افزایش نرخ بیکاری به افزایش فقر منجر میشود و فقر نیز (همانگونه که در بررسی پیشینۀ تحقیق به آن اشاره شد) از عوامل اصلی در گسترش کودکهمسری به شمار میرود. اشتغال زنان (برگرفته از نظریۀ برابری جنسیتی) میتواند این چرخه را معکوس کند؛ بدین صورت که از یک طرف، با افزایش درآمد خانواده و کاهش فقر بهصورت غیرمستقیم به کاهش کودکهمسری منجر میشود و از طرف دیگر، بهعنوان شاخصی از برابری جنسیتی، مستقیماً بر پذیرش اجتماعی و کاهش نرخ این پدیده اثر میگذارد. از سوی دیگر، ضریب نفوذ اینترنت (برگرفته از نظریۀ جهانیشدن و توسعۀ نوآوریها) که خود از شهرنشینی و سطح توسعه تأثیر میگیرد، عامل مهمی در آشنایی افراد با سبکهای زندگی مدرن در جهان پهناور و رفتارهای نوین خانوادگی است. این آشنایی سبب میشود که پذیرش کودکهمسری در جامعه کاهش یابد و نگرشها به این پدیده تغییر کند؛ علاوهبراین، درصد دانشآموختگان دانشگاهی زن که متأثر از شهرنشینی و سطح توسعه افزایش مییابد، نقشی مهم در کاهش کودکهمسری ایفا میکند. تحصیلات دانشگاهی زنان (بهعنوان شاخص مهمی در برابری جنسیتی) با افزایش آگاهی و تغییر نگرشها به ازدواج در سنین پایین، به کاهش این پدیده کمک میکند و همچنین با به تأخیر انداختن زمان ازدواج، احتمال وقوع آن را کاهش میدهد.
شکل 1- مدل نظری عوامل مؤثر بر شیوع کودکهمسری در سطح کلان
Fig 1- Theoretical model of macro-level factors influencing the prevalence of child marriage
روششناسی
روش پژوهش کمّی و از تکنیک تحلیل ثانویه برای تحلیل دادههای گردآوریشده توسط مرکز آمار ایران استفاده شد. جمعیت آماری تمام شهرستانهای ایران است که در سه بُرش زمانی بررسی شدند. شمار شهرستانهای کشور در سرشماری 1385، 336 شهرستان بوده که بهترتیب با 1/18 و 7/27درصد افزایش به 397 و 429 شهرستان در سرشماریهای 1390 و 1395 رسید. واحد تحلیل در این مقاله شهرستان است. در توصیف و تحلیل دادهها از جدولهای فراوانی، نمودارها و شاخصهای گرایش به مرکز و پراکندگی به تناسب متغیرها استفاده شد. باتوجهبه سطح سنجش متغیر وابستهـفاصلهای در تحلیلهای چندمتغیره از روش رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شد. برای سنجش کودکهمسری دختران، شمار افراد دستکم یکبار ازدواجکرده را در گروه سنی 17-10 سال بر کل جمعیت آن گروه سنی تقسیم و نتیجه در100 ضرب شد؛ بنابراین، کودکهمسری دختران برحسب درصد عملیاتی شد. برای این منظور، از دادههای 20درصد سرشماری سال 1385 و دادههای دو درصد سرشماریها در سالهای 1390 و 1395 استفاده شد که در تارنمای مرکز آمار ایران در دسترس است. دادههای متغیرهای مستقل درصد دانشآموختگان دانشگاهی زن، درصد اشتغال زنان، درصد شهرنشینی و درصد بیکاری نیز از جدولهای سرشماری شهرستانهای بررسیشده در تارنمای مرکز آمار ایران اقتباس شد. دادههای متغیرهای توسعهیافتگی شهرستانها و ضریب نفود اینترنت از سالنامههای استانی مرکز آمار ایران و دادههای میزان فقر نیز از طرح هزینه و درآمد خانوار بهدست آمد.
معادلۀ رگرسیونی استفادهشده در تحلیل چندمتغیره به صورت زیر است:
که در آن Y درصد کودکهمسری دختران،a مقدار عرض از مبدأ یا میانگین درصد کودکهمسری در شهرستانها بدون حضور متغیرهای مستقل، b ضریبهای رگرسیون متغیرهای مستقل، x1 درصد دانشآموختگان دانشگاهی زن، x2 درصد اشتغال زنان، x3 درصد شهرنشینی، x3 میزان ضریب نفوذ اینترنت، x5 میزان فقر، x6 درصد بیکاری و x7 سطح توسعهیافتگی شهرستان است.
برای تحلیل دادهها از بستۀ نرمافزاری استیتا، نسخۀ 17 استفاده شد. برای نشاندادن توزیع فضایی کودکهمسری دختران در شهرستانهای ایران نیز از نرمافزار Arc GIS استفاده شد.
جدول 1- متغیرهای تحقیق و منابع استفادهشده
Table 1- Variables and sources used
|
نوع متغیر |
اسم متغیر |
واحد اندازهگیری |
منبع داده |
|
وابسته |
درصد کودکهمسری |
درصد افراد ازدواجکرده در سنین کمتر از 18 سال |
دادههای سرشماری 1395-1385 |
|
مستقل |
درصد دانشآموختگان دانشگاهی زن |
نسبت زنان با تحصیلات دانشگاهی به کل افراد با تحصیلات دانشگاهی برحسب درصد |
مرکز آمار ایران |
|
درصد اشتغال زنان |
نسبت زنان شاغل به کل جمعیت زنان در هر شهرستان برحسب درصد |
مرکز آمار ایران |
|
|
درصد شهرنشینی |
سهم جمعیت ساکن در مناطق شهری نسبتبه با کل جمعیت برحسب درصد |
مرکز آمار ایران |
|
|
ضریب نفوذ اینترنت |
درصد دسترسی به اینترنت در هر شهرستان |
مرکز آمار ایران، سالنامههای آماری |
|
|
میزان فقر |
میانگین درآمد خانوار |
مرکز آمار ایران، طرح هزینه و درآمد خانوار |
|
|
درصد بیکاری |
افراد فاقد شغل نسبتبه با کل جمعیت در سنین کار |
مرکز آمار ایران |
|
|
سطح توسعهیافتگی |
میزان مرگومیر کودکان زیر 5 سال، میزان باسوادی کل، شمار کتابخانههای عمومی به ازای هر هزار نفر جمعیت، شمار مؤسسههای درمانی و مراکز بهداشتی به ازای هر هزار نفر جمعیت، نسبت معلم به دانشآموز، ضریب نفوذ تلفن ثابت |
مرکز آمار ایران، سالنامههای استانی |
یافتهها
بر پایۀ نتایج این بررسی، کودکهمسری دختران در 336 شهرستان کشور در سال 1385، در دامنهای از صفر تا 28/15درصد در نوسان بوده است. در بیش از 91درصد شهرستانهای بررسیشده، مقدار شاخص کمتر از 10درصد بوده است؛ بااینحال، شهرستانهای رشتخوار و خلیلآباد در استان خراسان رضوی و شهرستان فاروج در خراسان شمالی بهترتیب با 28/15، 16/15 و 34/14درصد بیشترین شیوع کودکهمسری دختران را در کل کشور داشتهاند. این شهرستانها در شمالشرق کشور واقع شدهاند. شهرستان ابوموسی در استان هرمزگان تنها شهرستانی است که در سال 1385، در آن گزارش نشده است که هیچ دختری پیش از 18 سالگی ازدواج کرده باشد. پس از ابوموسی، شهرستانهای پاوه در استان کرمانشاه و آباده در استان فارس نیز بهترتیب با 472/0 و 539/0درصد پایینترین شیوع کودکهمسری را داشتهاند.
نقشۀ 1، توزیع فضایی کودکهمسری شهرستانهای بررسیشده را در سال 1385 نشان میدهد. همانطور که میبینید، مناطق شمالشرق، جنوب شرق و شمال غرب کشور شامل استانهای خراسان رضوی و شمالی، سیستان و بلوچستان و استانهای ترکنشین آذربایجان شرقی و اردبیل، بیشتر درگیر این پدیده بودهاند؛ بهطوریکه شهرستانهای واقع در این مناطق شیوع بیشتری از کودکهمسری دختران را در مقایسه با سایر مناطق کشور داشتهاند.
نقشه 1- توزیع فضایی شیوع کودکهمسری دختران 10 تا 17 سال در شهرستانهای ایران، 1385
Map 1- Spatial distribution of the prevalence (%) of child marriage among girls aged 10 to 17 in Iranian counties, 2006
در سال 1390، کودکهمسری دختران در شهرستانهای بررسیشده در دامنهای بین صفر تا 05/29درصد در نوسان بوده است. در بیش از 72درصد شهرستانها شیوع کودکهمسری دختران کمتر از 10درصد بوده است. شهرستانهای خلیلآباد، سرعین و تختجلگه[8] در استانهای خراسان رضوی، اردبیل و خراسان رضوی بهترتیب با 05/29، 25/27 و 14/25درصد، بیشترین شیوع کودکهمسری دختران را داشتهاند. یافتهها گویای آن است که در فاصلۀ 1385 تا 1390، بر شمار شهرستانهایی افزوده شده که کودکهمسری دختران در آنها صفر درصد گزارش شده است و شمار آنها به ده شهرستان[9] در سال 1390 رسیده است؛ بنابراین، میتوان گفت که در مقایسه با سرشماری 1385، استان خراسان رضوی همچنان بالاترین شیوع کودکهمسری دختران را به خود اختصاص داده است.
توزیع فضایی کودکهمسری دختران در سال 1390 (نقشۀ 2) نشان میدهد که استانهای واقع در شمالشرق کشور و استانهای ترکنشینِ اردبیل و آذربایجان شرقی در شمالغرب کشور و نیز استان قزوین بیشترین شیوع کودکهمسری دختران را داشتهاند. پس از این مناطق، شیوع کودکهمسری دختران در استانهای سیستان و بلوچستان، بوشهر و نیز شهرستانهای واقع در شرق استان فارس بیشتر از سایر مناطق کشور بوده است.
نقشه 2- توزیع فضایی شیوع (درصد) کودکهمسری دختران 10 تا 17 سال در شهرستانهای ایران، 1390
Map 2- Spatial distribution of the prevalence (%) of female child marriage among girls aged 10 to 17 in Iranian counties, 2011
در بیش از 75درصد شهرستانهای کشور در سال 1395 (429 شهرستان)، کودکهمسری دختران کمتر از 10درصد بوده است؛ بااینحال و برخلاف انتظار، شیوع کودکهمسری دختران در طول زمان افزایش یافته است؛ بهطوریکه در سرشماری 1395 مقدار این شاخص در دامنهای بین صفر تا 11/35درصد در نوسان بوده است. شهرستان ایجرود در استان زنجان با 11/35درصد و شهرستانهای رشتخوار، فیروزه و زاوه در استان خراسان رضوی بهترتیب با 88/30، 27/30 و 48/29درصد بهترتیب بالاترین شیوع کودکهمسری دختران را در سال 1395 داشتهاند؛ هرچند در طول زمان بر شمار شهرستانهایی (22 شهرستان)* افزوده شده که در آنها کودکهمسری دختران صفر درصد گزارش شده است.
توزیع فضایی کودکهمسری دختران در سال 1395 (نقشۀ 3) نشان میدهد که همچنان مناطق شمال شرق کشور که استان خراسان رضوی در کانون آن قرار دارد و مناطق شمال غرب که بیشتر شهرستانهای ترکنشین را شامل میشود، بالاترین شیوع کودکهمسری دختران را داشتهاند. پس از این مناطق، استان سیستان و بلوچستان و شهرستانهای شرقی استان فارس ازجمله مناطقی هستند که درصد بالایی را از کودکهمسری دختران تجربه کردهاند.
نقشۀ 3- توزیع فضایی شیوع (درصد) کودکهمسری دختران 10 تا 17 سال در شهرستانهای ایران، 1395
Map 3- Spatial distribution of the prevalence (%) of child marriage among girls aged 10 to 17 in Iranian counties, 2016
جدول 2، گروهبندی شهرستانهای کشور را در بُرشهای زمانی بررسیشده برحسب شیوع کودکهمسری دختران نشان میدهد. یافتهها گویای آن است که باوجود افزایش شمار شهرستانهای کشور در طول زمان، شمار شهرستانهایی که شیوع کمتری از کودکهمسری دختران (طبقهی اول) را داشتهاند در نوسان بوده و از 6/78درصد در سرشماری 1385 بهترتیب به 1/52درصد و 9/59درصد در سالهای 1390 و 1395 تغییر کرده است. این روندها بیانگر آن است که در طول زمان کودکهمسری دختران بیشتر شیوع پیدا کرده است. شمار شهرستانهای واقع در دو طبقۀ آخر جدول 2 (8/28 ـ 61/21 و 0/36 ـ 81/28) این ادعا را تأیید میکند. همانطور که میبینید، بیشینۀ کودکهمسری دختران در سرشماری 1385 6/21درصد بوده است که در سرشماریهای 1390 و 1395 بهترتیب به 8/28 و 0/36درصد افزایش یافته است.
جدول 2- گروهبندی شهرستانهای بررسیشده برحسب شیوع کودکهمسری دختران، شهرستانهای ایران: 1385، 1390 و 1395
Table 2- Classification of Iranian counties based on the prevalence of child marriage among girls, 2006, 2011, and 2016
|
طبقات کودکهمسری دختران (درصد)
|
شمار شهرستانها در سرشماری |
||
|
1385 |
1390 |
1395 |
|
|
2/7 – 00/0 |
264 |
207 |
257 |
|
4/14 – 21/7 |
70 |
148 |
127 |
|
6/21 – 41/14 |
2 |
34 |
33 |
|
8/28 – 61/21 |
ـ |
7 |
8 |
|
0/36 – 81/28 |
ـ |
1 |
4 |
|
شمار کل شهرستانها |
336 |
397 |
429 |
نتایج تحلیلهای دومتغیره (جدول 3) نشان میدهد که در سال 1385، همبستگی میان متغیر وابسته و متغیرهای اشتغال زنان و درصد دانشآموختگان دانشگاهی زن معنادار نیست. درمقابل، متغیرهای درجۀ توسعهیافتگی شهرستان، ضریب نفوذ اینترنت و درصد شهرنشینی، دارای همبستگی منفی و معنادار با متغیر وابسته هستند. درواقع با افزایش مقدار هریک از این متغیرها از شیوع کودکهمسری دختران کاسته میشود.
نتایج همچنین گویای آن است که در سال 1390، تنها دو متغیر ضریب نفوذ اینترنت و درصد شهرنشینی از همبستگی منفی و معنادار با متغیر وابسته برخوردار بودهاند. در طول زمان، همبستگی بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته تغییر کرده است؛ بهطوریکه در سال 1395 همۀ متغیرها، به استثنای درصد اشتغال زنان، دارای همبستگی منفی و معنادار با کودکهمسری دختران بودهاند.
جدول 3- همبستگی بین متغیرهای مستقل و کودکهمسری دختران در شهرستانهای ایران: 1395-1385
Table 3- Correlation between independent variables and child marriage among girls in Iranian counties: 2006–2016
|
متغیرهای مستقل |
1385 |
1390 |
1395 |
|
درجۀ توسعهیافتگی شهرستان |
*123/0- |
ns011/0- |
*098/0- |
|
درصد اشتغال زنان |
ns086/0 |
ns0032/0 |
ns093/0- |
|
ضریب نفوذ اینترنت |
**196/0- |
**336/0- |
**234/0- |
|
درصد دانشآموختگان دانشگاهی زن |
ns021/0- |
ns086/0- |
**228/0- |
|
درصد شهرنشینی |
**262/0- |
**325/0- |
**369/0- |
** معنادار در سطح خطای کمتر 1درصد، * معنادار در سطح خطای کمتر از 5درصد، ns غیرمعنادار
نتایج رگرسیون خطی چندمتغیره (جدول4) نشان داد که از میان مجموع متغیرهای بررسیشده تأثیر درجۀ توسعهیافتگی شهرستانها، درصد بیکاری، میزان فقر، درصد دانشآموختههای دانشگاهی زن و درصد شهرنشینی بر شیوع کودکهمسری دختران در سال 1385 معنادار و دو متغیر درصد اشتغال زنان و ضریب نفوذ اینترنت تأثیر معناداری بر شیوع این پدیده در سال 1385 نداشتهاند. در این میان، برخلاف آنچه که انتظار میرفت، تنها متغیر دانشآموختههای دانشگاهی زن رابطۀ مثبت و معنادار با شیوع کودکهمسری دختران داشته است. بهطورکلی و براساس نتایج بهدستآمده میتوان گفت که در سال 1385، با افزایش هر واحد از متغیرهای درجۀ توسعهیافتگی شهرستان، درصد بیکاری، میزان فقر و درصد شهرنشینی شیوع کودکهمسری دختران بهترتیب 13/0، 36/0، 16/0 و 25/0 انحراف استاندارد کاهش مییابد. مقدار ضریب تبیین تعدیلشده نشان میدهد که این متغیرها درمجموع 8/15درصد از تفاوتهای شهرستانی در کودکهمسری دختران را در سال 1385 تبیین کردهاند. نتیجۀ تحلیلهای چندمتغیره در سال 1390 تاحدودی متفاوت از نتایج بهدستآمده در سرشماری 1385 است (جدول 4). همانطور که میبینید، درصد اشتغال زنان، درصد بیکاری، ضریب نفوذ اینترنت و درصد شهرنشینی همگی تأثیر منفی و معنادار بر شیوع کودکهمسری دختران در این سال داشتهان؛د بهطوریکه با افزایش هر واحد از متغیرهای درصد اشتغال زنان، درصد بیکاری، ضریب نفوذ اینترنت و درصد شهرنشینی بهترتیب 12/0، 32/0، 32/0 و 13/0 انحراف استاندارد از شیوع کودکهمسری دختران کاسته میشود. در این سال تأثیر متغیرهای درجۀ توسعهیافتگی شهرستانها، میزان فقر و درصد دانشآموختههای دانشگاهی زن بر کودکهمسری دختران معنادار نیست؛ هرچند مقدار ضریب تبیین تعدیلشده نشان میدهد که تأثیر این متغیرها بر شیوع کودکهمسری دختران در سرشماری 1390 در مقایسه با سال 1385 افزایش یافته است.
جدول 4- نتایج آزمون رگرسیون خطی چندمتغیرۀ عوامل مؤثر بر کودکهمسری دختران در شهرستانهای ایران
Table 4- Results of multivariate linear regression test of factors affecting child marriage among girls in Iranian counties
|
متغیر مستقل |
1385 |
1390 |
1395 |
|||
|
Beta |
Sig |
Beta |
Sig |
Beta |
Sig |
|
|
مقدار ثابت |
- |
000/1 |
- |
000/1 |
- |
000/1 |
|
درجۀ توسعهیافتگی شهرستان |
133/0- |
020/0 |
094/0 |
093/0 |
026/0- |
584/0 |
|
درصد اشتغال زنان |
098/0- |
106/0 |
121/0- |
029/0 |
122/0- |
009/0 |
|
درصد بیکاری |
369/0- |
000/0 |
326/0- |
000/0 |
164/0- |
000/0 |
|
میزان فقر |
165/0- |
005/0 |
043/0- |
393/0 |
001/0 |
985/0 |
|
ضریب نفوذ اینترنت |
046/0- |
541/0 |
328/0- |
000/0 |
121/0- |
041/0 |
|
درصد دانشآموختههای دانشگاهی زن |
109/0 |
048/0 |
070/0 |
166/0 |
076/0- |
119/0 |
|
شهرنشینی |
251/0- |
001/0 |
134/0- |
044/0 |
293/0- |
000/0 |
|
ضریب تبیین تعدیلشده |
1581/0 |
0000/0 |
2106/0 |
0000/0 |
1791/ |
0000/0 |
در سال 1395 نیز متغیرهای درصد اشتغال زنان، درصد بیکاری، ضریب نفوذ اینترنت و درصد شهرنشینی تأثیر منفی و معناداری بر کودکهمسری داشتهاند؛ بهطوریکه با افزایش هریک واحد در مقدار این متغیرها، کودکهمسری به ترتیب 12/0، 16/0، 12/0 و 29/0 انحراف استاندارد کاهش مییابد؛ باوجوداین، مقدار ضریب تبیین تعدیلشده (1791/0) نشان میدهد که از تأثیر مجموع متغیرهای مستقل بررسیشده بر تفاوتهای شهرستانی در شیوع کودکهمسری دختران کاسته شده است؛ بهطوریکه از 21درصد در سال 1390 به 9/17درصد در سال 1395 کاهش یافته است.
بحث و نتیجه
کودکهمسری یکی از چالشهای اجتماعی و فرهنگی مهم در بسیاری از کشورهای دنیا، بهویژه جوامع درحال توسعه ازجمله ایران است. این پدیده که به ازدواج افراد کمتر از ۱۸ سال اشاره دارد، پیامدهای بسیار جدی بر زندگی کودکان دارد. ازآنجاکه این ازدواجها میتواند بر آیندۀ کودکان تأثیر بگذارد، بررسی و تحلیل دقیق علل و روندهای این پدیده ضروری است تا بتوان راهکارهای مؤثری برای کاهش آن ارائه داد. برخی از مطالعات و آمارها نشان میدهد که این پدیده طی سالیان اخیر نهتنها کاهش چندانی نداشته، بلکه دربارۀ دختران روبهافزایش هم بوده است. هدف این مقاله سنجش و تبیین کودکهمسری دختران و تغییرات آن در شهرستانهای ایران در بُرشهای زمانی 1385، 1390 و 1395 است.
در سال 1385 شهرستانهای مناطق شمال غرب کشور که بیشتر شامل استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی میشوند به همراه مناطق شمال شرق کشور و استان سیستان و بلوچستان بالاترین درصدهای کودکهمسری را به خود اختصاص دادهاند. نتایج بهدستآمده برای سال 1390 بیانگر این موضوع است که از میان 397 شهرستان کشور، همچون سرشماری 1385، در سال 1390 نیز شهرستانی از استان خراسان رضوی به نام خلیلآباد با 05/29درصد، بالاترین میزان کودکهمسری را در بین شهرستانهای کشور به خود اختصاص داده است. همچنین علاوهبر استانهای اردبیل و آذربایجان شرقی در شمال غرب کشور و مناطق شمال شرقی و استان سیستان و بلوچستان که در سال 1385 نیز آمار بالایی داشتند، بخشهایی از استانهای قزوین، زنجان، بوشهر و همچنین شرق استان فارس در سال 1390 میزان بالای کودکهمسری را تجربه کردهاند؛ درنهایت در سال 1395 بالاترین آمار کودکهمسری یک شهرستان در طی سه سال بررسیشده نیز به وقوع پیوسته است که به شهرستان ایجرود (11/35درصد) در استان زنجان تعلق دارد. در سال 1395 نیز همچنان مناطق شمال شرقی کشور با محوریت شهرستانهای خراسان رضوی و همچنین شهرستانهای استان اردبیل آذربایجان شرقی در کنار استان سیستان و بلوچستان کانون کودکهمسری در کشور هستند.
توزیع پراکندگی میزان کودکهمسری در شهرستانهای ایران و بالابودن سهم این ازدواجها در برخی مناطق بهوضوح نشان از تنوع کودکهمسری براساس قومیت دارد. درواقع برخی از اقوام بهطور واضح و آشکار، میزانهای بالاتری از شیوع کودکهمسری را تجربه میکنند. به این صورت که مناطق تُرکنشین، بلوچ و فارسهای خراسان رضوی در طول دوره، میزانهای بالاتری از کودکهمسری دختران را به ثبت رساندهاند. این نتایج در راستای مطالعات قبلی در این زمینه است. کوهی (۱۳۹۸) اشاره میکند که استانهای خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان و خوزستان در رتبههای اول و در طرف مقابل یزد و سمنان کمترین آمارهای کودکهمسری را تجربه کردهاند. عباسی شوازی و صادقی (1384) نیز نشان دادند که بلوچها و گیلکها به ترتیب بالاترین و پایینترین درصد ازدواجهای زیر 15 سال را به خود اختصاص دادهاند. کردزنگنه (1390) در نتایج مشابهی دریافت که میزان شیوع کودکهمسری در بین بلوچها (8/65درصد) و گیلکها (4/28درصد) به ترتیب بیشترین و کمترین مقادیر را به ثبت رسانده است. ترماین (2006) نیز با بیان اینکه حدود 16درصد ازدواجها در ایران از نوع زودهنگام است، نشان میدهد که سیستان و بلوچستان با ۳۲درصد و گیلان با ۵/۰درصد بالاترین و پایینترین سهم را دارند. بگی و صادقی (1401) نیز اقوام ایرانی را در ارتباط با شیوع ازدواج زودهنگام به سه دستۀ بالا (بلوچ و عرب)، متوسط (ترک و کرد و فارس و لُر) و پایین (گیلک) تقسیم کردند.
در تحلیل روابط بین متغیرهای تحقیق، تأثیر متغیر شهرنشینی بر میزان کودکهمسری در هر سه سال بررسیشده منفی و معنادار شد. بدین معنی که هرچه نسبت شهرنشینی بالاتر برود، میزان ازدواج کودکان در سنین زیر 18 سال کاهش پیدا خواهد کرد. این یافته با نظریۀ نوسازی همسو است که کاهش کودکهمسری را در قبال شهرنشینی بیشتر قابل انتظار میداند. در مطالعات پیشین نیز تیموری ارشد و همکاران (1401) به نتایج مشابهی رسیده و تأثیر شهرنشینی بر کودکهمسری را منفی و معنادار برآورد کرده بودند. تأثیر ضریب نفود اینترنت بر کودکهمسری نیز در هر سه سال 1385، 1390 و 1395 منفی و معنادار شد؛ بنابراین، با افزایش ضریب نفوذ اینترنت و گسترش استفاده از وسایل ارتباطی که باعث افزایش آگاهی افراد از عواقب ازدواج زودهنگام میشود، میزان کودکهمسری در سطح جامعه کاهش مییابد. این مسئله با نظریات جهانیشدن و اشاعۀ نوآوری نیز مطابقت دارد که کاهش کودکهمسری را در قبال افزایش استفاده از رسانههای ارتباط جمعی تبیین میکردند. سانتیا و ججبهوی[10] (2016) نیز در مطالعۀ خود به نتایج مشابهی دست یافته بودند. طبق یافتههای آنان یکی از عوامل کودکهمسری آگاهینداشتن از شرایط و عواقب این نوع ازدواج است که درصورت افزایش این آگاهی، کاهش این پدیده قابل انتظار است.
ارتباط سطح توسعه و میزان کودکهمسری نیز در دو سال 1385 و 1395 منفی و معنادار به دست آمد. در نتیجۀ یافتههای جنسِن و تورنتون[11] (2003) و نیز ارولکار (2022) تأیید میشود که توسعهنیافتن را از دلایل زمینهساز کودکهمسری معرفی کردهاند. این یافته همچنین ازطریق نظریۀ نوسازی تبیینپذیر است که کاهش کودکهمسری و تأخیر در ازدواج را از نتایج توسعهیافتگی میداند. همچنین ارتباط اشتغال زنان و کودکهمسری در تحقیق حاضر از سطح معناداری مناسبی برخوردار نبود. این درحالی است که تیموری ارشد و همکاران (1401) در یافتههای خود از افزایش اشتغال زنان بهعنوان متغیری نام میبرند که باعث کاهش کودکهمسری میشود. تأثیر اشتغال زنان بر کودکهمسری براساس نظریۀ برابری جنسیتی توجیهپذیر است که به شرایط برابر زنان و مردان در عرصۀ کار نیز اشاره میکند؛ اما معنادارنبودن رابطۀ اشتغال زنان در تحقیق حاضر و معناداری تأثیر این متغیر در تحقیق تیموری ارشد و همکاران (1401) میتواند به دلیل استفاده از نسبت زنان شاغل به کل زنان ده ساله و بالاتر در تحقیق حاضر باشد؛ درحالیکه تیموری ارشد و همکاران نسبت زنان فعال (شاغل+بیکار) را بر کل جمعیت زنان بالای ده سال محاسبه کردهاند.
درکل باتوجهبه نتایج تحقیقات پیشین، دلایل و عوامل پدیدۀ کودکهمسری در مناطق مختلف میتواند متفاوت باشد. حال بررسی دلایل زمینهساز آن باتوجهبه یافتههای پژوهش حاضر اهمیت مییابد که نشان میدهد در کشور ما نیز این پدیده با میزان بالایی در مناطق مشخصی از کشور رواج دارد. طبق یافتههای پژوهش افزایش آگاهی مردم ازطریق گسترش دسترسی و استفاده از رسانههای جمعی تأثیر منفی بر کودکهمسری دارد؛ یعنی هرچه آگاهی خانوادهها از عواقب و پیامدهای منفی کودکهمسری بالاتر برود و از دیدگاههای سنتی خود فاصله بگیرند، از ازدواجهایی جلوگیری میکنند که در سنین پایین رخ میدهد. از دیگر عوامل بازدارنده، شهرنشینی و سطح توسعهیافتگی هستند. وجود امکانات کافی برای رشد زنان و دسترسی آنان به اهدافی که در ذهن خود میپرورانند، خود عاملی برای به جلوگیری از رواج کودکهمسری خواهد شد. حال جوامع و مناطقی که این شرایط را برای زنان فراهم آوردند، میزان کودکهمسری پایینتری را تجربه خواهند کرد؛ درنهایت بیشتر مناطقی که در کشور ما آمار بالایی از پدیدۀ کودکهمسری را تجربه میکنند، مناطق کمتر توسعه یافتهای هستند که از لحاظ دسترسی به وسایل ارتباط جمعی نیز از شرایط مناسبی برخوردار نیستند. برای بهبود وضعیت این مناطق، افزایش دسترسی خانوار به رسانههای آگاهیبخش و همچنین تحقق سطوح توسعه میتواند مؤثر واقع شود؛ بااینحال و باوجود تأثیر توسعه بر شیوع پدیدۀ کودکهمسری، نباید از عوامل دیگری همچون مذهب و قومیت نیز چشمپوشی کرد؛ زیرا فاکتورهایی تأثیرگذار در تفاوتهای رفتاری بین مناطق مختلف هستند.
در تحقیق حاضر مشخص شد که کودکهمسری در میان اقوام مختلف، شیوع متفاوتی دارد؛ برای مثال مناطق ترکنشین، بلوچها و خراسانیها در مقایسه با سایر مناطق کشور بیشتر درگیر این پدیده هستند؛ بنابراین، پیشنهاد میشود تا تحقیقات آتی بهصورت کیفی متمرکز بر اقوام و تفاوتهای قومی صورت پذیرد تا تأثیر مشخصههای قومی نیز بر این پدیده نمایان شود. علاوهبراین مورد، شهرستان ایجرود در استان زنجان، افزایش چشمگیری در میزان کودکهمسری در سال 1395 (11/35درصد) در مقایسه با سال 1385 (06/11درصد) دارد. باتوجهبه اینکه مطالعۀ حاضر بر سطح کلان و همۀ شهرستانهای ایران متمرکز بود و از دادههای سرشماری استفاده کرده است، امکان بررسی این شهرستان (ایجرود) به تنهایی میسر نیست؛ بنابراین، پیشنهاد میشود تا سایر محققان در مطالعات خود، بهطور خاص بر این شهرستان متمرکز شوند و دلایل این افزایش را بهصورت کیفی بررسی کنند.
باتوجهبه پیامدهای منفی کودکهمسری که در تحقیقات پیشین نیز به آن اشاره شد، نیاز است تا دولت برنامههای مختلفی را برای جلوگیری از پدیدۀ کودکهمسری دختران به اجرا بگذارد. مطالعۀ حاضر نشان داد که تنوع منطقهای در شیوع کودکهمسری دختران در ایران مشاهده میشود؛ بنابراین، انجام پیمایش ملی خانواده (که بخشی از آن بر الگوهای ازدواج متمرکز است)، بایستی توسط دولت در دستور کار قرار گیرد تا بتواند الگوهای کودکهمسری را در مناطق مختلف بهصورت عمیقتر بررسی کند. نتایج همچنین حاکیازآن بود که فقر تأثیر معناداری بر شیوع کودکهمسری دارد؛ پس پیشنهاد میشود تا دولت برنامههای جامع حمایت اجتماعی، کاهش سطح فقر و ایجاد فرصتهای اقتصادی را برای تشویق خانوادهها برای پایاندادن به ازدواج زودهنگام توسعه دهد. تأثیر نفوذ اینترنت (بهعنوان معرفی برای تأثیر رسانهها) بر کاهش کودکهمسری نیز از دیگر نتایج این مطالعه بود؛ برایناساس نیاز است تا برنامههای مختلفی را ازطریق کارگاههای آموزشی، همایشها و رسانههای جمعی اجرا شود و به خانوادهها دربارۀ پیامدهای منفی این پدیده هشدار داده شود. به این امر بهویژه در مناطق کمتر توسعهیافته همچون مناطق روستایی و نیز شهرستانهای با میزان بالای کودکهمسری توجه ویژه شود. مطالعۀ حاضر همچنین نشان داد که سطح توسعه بر شیوع کودکهمسری اثرگذار است و بهویژه مشاهده میشود که بسیاری از مناطق با شیوع بالای کودکهمسری جزو مناطق کمتربرخوردار هستند؛ بنابراین، از دیگر اقدامات مؤثر نیز میتواند افزایش بودجۀ شهرستانهای تازهتأسیس و کوچک همانند شهرستانهای فیروزه، زاوه، مهولات، خلیلآباد و رشتخوار در استان خراسان رضوی برای دستیابی به سطح توسعۀ متناسب باشد.
[1] United Nations High Commissioner for Human Rights (UNHCHR)
[2] forced marriage
[3] Arthura
[4] Walcker
[5] Erulkar
[6] Tremayne
[7] Giddens
[9] گیلانغرب، هفتگل، نطنز، ایوان، ملکشاهی، ابوموسی، فیروزکوه، مراوهتپه، سرایان، طالقان
* آشتیان، املش، سوادکوه، کلاردشت، پاوه، دالاهو، هفتگل، آغاجاری، پاسارگاد، سروستان، رابر، داورزن، درهشهر، بدره، دنا، لنده، گناوه، عسلویه، سرخه، ابوموسی، شمیرانات، فیروزکوه
[10] Santhya & Jejeebhoy
[11] Jensen & Thornton