بررسی رابطه سرمایه ­اجتماعی و مصرف ­گرایی سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان

2 دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه اصفهان

3 کارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوارسگان

4 کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان

چکیده

مصرف­ گرایی سیاسی به عنوان یکی از انواع مشارکت، از شاخص‏ های توسعه اجتماعی و فرهنگی در کشورها به‏شمار می‏رود. یکی از گروه­های عمده جامعه که شرکت آنان در روند اداره جامعه و توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ضروری به نظر می­رسد، دانشجویان هستند. مصرف­گرایی سیاسی دانشجویان که بزرگترین گروه جمعیتی در کشورهای در حال توسعه و مسؤولان اداره جامعه در آینده محسوب می­شوند، اهمیت خاصی برای ثبات سیاسی و پویایی جامعه دارد. هدف از نگارش این مقاله بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی و مصرف­گرایی سیاسی دانشجویان در دانشگاه اصفهان است. روش تحقیق پژوهش در جمع‏آوری و تجزیه و تحلیل داده­ها از طریق رگرسیون چندگانه به روش پیمایشی است. این مطالعه بر روی 215 نفر از دختران و پسران دانشجوی دانشگاه اصفهان انجام شده است. برای جمع­آوری اطلاعات، از پرسشنامه استفاده شده است که اعتبار آن، به روش صوری، و پایایی آن، به کمک آماره­ آلفای کرونباخ سنجیده شده است و داده‏ها از طریق نرم افزار SPSS16 تحت محیط ویندوز تجزیه و تحلیل شد. با تقسیم سرمایه اجتماعی به دو متغیر (اعتماد اجتماعی و شبکه­های اجتماعی)، به همراه در نظر گرفتن سه وجه از مصرف­گرایی سیاسی؛ یعنی رفتارها، انگیزه­ها و عادات مشاهده می­شود که همبستگی­های معناداری میان ابعاد سرمایه اجتماعی و میزان ­مصرف­گرایی سیاسی پاسخگویان وجود دارد که در این میان، مصرف سیاسی، بیشترین تأثیر را از انسجام اجتماعی از مؤلفه‏های شبکه‏های اجتماعی و کمترین تأثیر را از اعتماد تعمیم­یافته از مؤلفه‏های اعتماد اجتماعی می­ پذیرد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Investigating the Relationship between Social Capital and Political Consumerism among Isfahan University Students

نویسندگان [English]

  • Seyyed Javad Emamjomezadeh 1
  • Mahmudreza Rahbarghazi 2
  • Sajadi Mahmoodoghl 3
  • Hossein Rohani 2
  • Moslem Beygi 4
1 Associate Professor, Department of Political Sciences, University of Isfahan, Iran
2 Ph.D. Student of Political Sciences, University of Isfahan, Iran
3 M.A Student of Economic Sciences, Azad University at Isfahan, Iran
4 M.A Student of Political Sciences, University of Isfahan, Iran
چکیده [English]

This study seeks to investigate social factors influencing political consumerism. Political consumerism is influenced by people’s individual qualities on the one hand, and by social qualities, on the other. Political consumerism is closely related to goods and services of consumption policies. In other words, political consumerism is defined as power relation and how resources are used and allocated. Political consumers choose services and goods based on their political moral values and not because of the good or service per se. Political consumers are social players, who consciously engage in the economy and the market and their behavior affects social relations. In this regard, many studies indicate that a relationship exists between consumerism and social relations, particularly in issues associated with identity and culture. Therefore, this study’s hypothesis is that individuals with a higher share of social capital tend to have higher political consumption. Similarly, individuals with stronger social relations with others and more trust in people and other institutions tend to engage in political consumerism more than others. Of course, one should not overlook the fact that control variables such as gender, income and education also influence individuals’ political consumerism.
Accordingly, main research objectives are:
1. Measuring respondents’ share of social capital
2. Analyzing the amount of political consumption and its dimensions among respondents
3. Analyzing the relationship between social capital and political consumerism among respondents

کلیدواژه‌ها [English]

  • Political Consumerism
  • Social Capital
  • Social Trust
  • social networks

مقدمه

این پژوهش به دنبال بررسی عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر مصرف­گرایی سیاسی است. مصرف­گرایی سیاسی از یک طرف تحت تأثیر ویژگی­های فردی انسان­ها و از طرف دیگر، تحت تأثیر ویژگی­های اجتماعی قرار دارد. در این راستا، فرضیه پژوهش این است که به هر میزان افراد از سرمایه اجتماعی بیشتری برخوردار باشند، احتمالا بیش از دیگران به مصرف­گرایی سیاسی می­پردازند. به طور مشابه، افرادی که پیوندهای اجتماعی قویتری با دیگران داشته، به انسان­ها و نهادهای دیگر اعتماد بیشتری دارند، احتمالا بیش از دیگران به مصرف سیاسی می­پردازند. البته، نباید از این حقیقت غفلت کرد که متغیرهای کنترل، از قبیل: جنسیت، میزان درآمد و سطح تحصیلات نیز بر مصرف­گرایی سیاسی افراد تأثیر می­گذارد.

بر این اساس، اهداف اصلی پژوهش عبارتند از:

1-     اندازه­گیری میزان سرمایه اجتماعی پاسخگویان؛

2-     بررسی میزان مصرف­گرایی سیاسی و ابعاد آن در میان پاسخگویان؛

3-     بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی و مصرف­گرایی سیاسی در میان پاسخگویان.

مصرف­ گرایی سیاسی

در جهان معاصر، سیاست­های جدید به چالش مهمی در مقابل نظام و ساختارهای رسمی و سیاست­های سنتی تبدیل شده­اند. در عصر جدید کانون توجه مردم به سیاست از حوزه­های دولتی به حوزه­های خصوصی، از تعلقات جمعی به تعلقات شخصی و از ایدئولوژی­های یکسان­ساز به هویت­های فردی در حال حرکت بوده است. از طرف دیگر، سیاست­های جدید، شیوه­ای از مشارکت را پیشنهاد می­دهند که از طریق زیر سؤال بردن مشروعیت ساختارهای موجود، با کانال­های ارتباطی موجود مخالفت می­کنند (Hague and Harrop, 2001: 113).

شیوه­های مشارکت سیاسی در گونه­های مختلفی طبقه­بندی شده­اند. برای نمونه، می­توان مشارکت سیاسی را به گونه­های رسمی (رأی دادن در انتخابات، فعالیت انتخاباتی، تماس با احزاب سیاسی، بحث با دیگران در مورد مسائل سیاسی)، غیررسمی (نوشتن نامه به روزنامه‏نگاران، تماس با سیاستمداران، مشارکت در راهپیمایی­های رسمی) و اشکال قانونی یا غیر قانونی (نافرمانی مدنی، فعالیت­های رادیکال، و خشونت سیاسی) تقسیم­بندی کرد (Bengtsson andGronlund, 2005: 159). البته، هدف این پژوهش تحلیل طیف­های مختلف مشارکت سیاسی نیست، بلکه این پژوهش قصد دارد بر روی مصرف­گرایی سیاسی تمرکز کند؛ امری که هم در شیوه­های سنتی و هم در شیوه‏های جدید مشارکت سیاسی مشاهده می­گردد.

شهروندان در حال حرکت از اشکال کلاسیک مشارکت سیاسی به سمت نوع جدیدی از مشارکت سیاسی هستند. به عبارت دیگر، انسان­ها در جهان جدید به طور فزآینده­ای به شیوه­های مشارکت کمتر بروکراتیک و کمتر سلسله­ مراتبی گرایش پیدا می­کنند، زیرا به نظر می­رسد آنها در درون ساختارهای سیاسی غیر رسمی­تر بهتر می­توانند دیدگاه­ها و نظریات خود را بیان کنند. بنابراین، انسان­های عصر جدید در جستجوی کانال­ها و حوزه­هایی هستند که دارای انعطاف­پذیری بیشتری باشد (Micheletti, 2003: 24-25).

مصرف­گرایی سیاسی در ارتباط نزدیک با سیاست مصرف کالاها و خدمات قرار دارد. به عبارت دیگر، مصرف­گرایی سیاسی به عنوان روابط قدرت و چگونگی استفاده و تخصیص منابع تعریف می­شود. مصرف‏کنندگان سیاسی کالاها و خدمات را بر اساس ارزش­های سیاسی و اخلاقی و نه نفس خود کالا انتخاب می­کنند، بنابراین، درحالی که یک مصرف­کننده اقتصادی کالای خود را بر اساس کیفیت و کم هزینه بودن آن انتخاب می­کند ولی مصرف­کننده سیاسی خریدهای خود را بر اساس ارزش­ها، فضیلت­ها و اخلاقیات انتخاب می‏کند. همچنین، هر چند مصرف­گرایی سیاسی شباهت‏هایی با مصرف­گرایی سبک زندگی دارد، ولی تفاوت­های مهمی نیز میان آنها وجود دارد، زیرا مصرف‏کنندگان سبک زندگی کالاهای مورد نظر خود را نه بر اساس ارزش­های مورد پذیرش جامعه، بلکه بر اساس بهبود منزلت و کیفیت زندگی خویش انتخاب می‏کنند (Micheletti, 2003: x).

مصرف­گرایی سیاسی بر رفتاری خاص دلالت می­کند که آن را از مصرف روزمره یا معمولی متمایز می­سازد. مصرف­کنندگان از طریق مصرف­گرایی سیاسی از قدرت خرید خود برای بیان دیدگاه­های خود استفاده می‏کنند (Lyon, 2006: 452-64). وبستر[1] مصرف­کننده سیاسی را کسی معرفی می­کند که می‏کوشد تا از قدرت خرید خود برای ایجاد تغییرات اجتماعی استفاده ­کند (Webster, 1975: 188).

برخی از محققان معتقدند که مصرف­گرایی سیاسی شکلی معتبر و معنی­دار از مشارکت و تعهد مدنی است (Scammell, 2000: 151-155) درحالی که مشارکت در انتخابات و یا کمک­های مالی به احزاب و گروه­های سیاسی اموری پر اهمیت هستند، ولی گاهی اوقات آنها به رخدادهایی روزمره تبدیل می­شوند که به دنبال حفظ وضع موجود هستند، اما تصمیمات افراد در مورد مصرف­گرایی می­تواند موفقیت یا شکست تجار و صاحبان صنایع را تعیین کند (Brinkman, 2004: 133). به دلیل اهمیت همین امر است که ریتزر استدلال می­کند جهان پسا مدرن توسط پدیده مصرف (به جای تأکید بر تولید) تعریف می­شود؛ تعریفی که در تقابل با کانون تحلیل­های مارکس در مورد تأکید بر مالکیت ابزار تولید قرار داشت (Ritzer, 2005: 67).

از طرف دیگر، برخی محققان بر رابطه مصرف­گرایی سیاسی، هویت و سبک زندگی تأکید می­کنند، زیرا مصرف­کنندگان می­توانند از طریق مصرف­گرایی سیاسی به هویت منسجمی دست پیدا کنند (Reynolds, 2002). مصرف­کنندگان سیاسی بازیگرانی اجتماعی هستند که به شکلی آگاهانه در اقتصاد و بازار فعالیت می­کنند و رفتارهای آنها روابط اجتماعی را تحت تأثیر قرار می­دهد. در این راستا، بسیاری از پژوهش­ها نشان می­دهند که میان مصرف­گرایی و روابط اجتماعی، بویژه در مسائل هویتی، رابطه وجود دارد. آثار بوردیو[2] (1984) نشان می­دهد که انتخاب­های افراد در مورد نوع کالاهای مصرفی به فهم وضعیت روابط اجتماعی افراد با دیگران کمک می­کند. کوزینت[3] و هندلمان[4] (1988: 480-475) نیز استدلال می­کنند که مصرف­کنندگان سیاسی از طریق تأیید یا تحریم برخی کالاها و خدمات به دنبال تفکیک هویت خویش از دیگران هستند. همچنین، کراکت[5] و والندروف[6] (2004: 515-528) معتقدند که سبک خرید افراد توضیح دهنده ایدئولوژی آنهاست. مصرف­گرایی سیاسی در امتداد هویت درونی افراد قرار دارد و آن نه تنها در سطحی فردی عمل می­کند، بلکه همچنین بر روی هویت­های جمعی، از قبیل: خانواده، گروه و هویت­های ملی نیز تأثیر می­گذارد (Belk, 1988: 139- 168).

از طرف دیگر، تصور آگاهی، آزادی و توانایی عمل انسان ماهیت مصرف­گرایی سیاسی را تشکیل می­دهد و به همین دلیل است که مصرف­کنندگان سیاسی از توانایی­های خود برای تغییرات اجتماعی استفاده می­کنند. موضوع ضمنی­ای که در تمام تعاریف مصرف­گرایی سیاسی وجود دارد، عقیده به مسؤولیت­پذیری انسان در دستیابی به تغییرات مطلوب است. از این رو، مصرف‏گرایی سیاسی نتیجه مصرف­کنندگان آگاهی است که به دنبال تأثیر­گذاری بر مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه هستند.

بنابراین، عنصر اصلی مصرف­گرایی سیاسی، آگاهی افراد از قدرت خویش در جامعه است. برای مثال، مصرف­کنندگانی که به دنبال تنبیه رفتارهای نامطلوب برخی صاحبان صنایع هستند، به تحریم کالاهای این شرکت­ها پرداخته و در مقابل با خرید کالاهای صنایع دیگر به تشویق برنامه­­ها و سیاست­های آنها می‏پردازند (Friedman, 1996: 439-451). به طور کلی، تحریم­ها و تشویق­ها ابزارهای اصلی مصرف­کنندگان سیاسی است. مصرف­کننده سیاسی با تحریم یا خرید برخی کالاها و محصولات خاص به دنبال تغییر سیاست­های بازار و نهادهاست (Micheletti and et al. 2004: xiv ).

از دیدگاه میچلتتی[7]، پنج دلیل اصلی تصور مصرف‏گرایی به عنوان نوعی سیاست جدید عبارتند از: اولا، مصرف  نقطه عطفی برای افرادی است که سعی می­کنند به بیان دیدگاه­های سیاسی خویش بپردازند. به عبارت دیگر، کسانی که از طریق روش­های سنتی مشارکت سیاسی موفق به ورود به حوزه­های سیاسی نشده­اند، می­توانند از طریق انتخاب نوع مصرف به بیان دیدگاه­های خود در جامعه پرداخته و مشکلات خویش را حل کنند؛ ثانیاً، انسان­ها می­توانند از پدیده مصرف به منظور تحت تأثیر قرار دادن برنامه­های سیاسی بازیگران و نهادهای مختلف استفاده کنند و آنها را برای نشستن بر سر میز مذاکره تحت فشار قرار دهند. هنگامی که افراد نقش مصرف­کنندگی و شهروندی­شان را باهم ترکیب کنند، به کارگزارانی تبدیل می­شوند که می­توانند به حل مشکلات و معضلات جامعه خطر (اصطلاح مورد اشاره بک برای جوامع جدید در عصر پسامدرن) و بی‏عدالتی‏های جهانی بپردازند؛ سوم اینکه، مصرف نوعی سیاست است که هم با مشارکت سیاسی کلاسیک ارتباط دارد و هم با روابط قدرت و تخصیص ارزش­ها در جامعه­ای سروکار دارد که توسط شرکت­های خصوصی اداره می­شود. بنابراین، شرکت­های خصوصی قدرت­های سیاسی جدید به شمار می­روند و می­توانند به عنوان نوعی دولت­های جدید دیده شوند. در نتیجه، نگرانی شهروندان در مورد برنامه­ها و سیاست­های بنگاه­های خصوصی و تلاش آنها برای تعدیل و تحت تأثیر قرار دادن این شرکت­ها به امری ممکن تبدیل می­شود؛ چهارم اینکه، افراد به تحریم برخی کالاها و تأیید برخی کالاهای دیگر به عنوان ابزارهایی سیاسی می­نگرند که می­تواند در منازعات و کشمکش­های سیاسی به کار گرفته شود. افراد از این ابزارها به منظور تحت تأثیر قرار دادن بازیگران و نهادهای مختلفی، از قبیل: شرکت­های خصوصی، دولت و جامعه مدنی استفاده کنند؛ پنجم اینکه، مصرف گرایی سیاسی دارای توان سیاسی بیشتری برای ایجاد تغییرات اجتماعی و سیاسی است (Micheletti, 2003: 15-16).

 

سرمایه اجتماعی

سرمایه اجتماعی مجموعه­ای از هنجارها، شبکه­ها و سازمان­هایی است که باعث دسترسی افراد به منابع و قدرت می­شود (Serageldin and Grootaert, 2000: 45). درحالی که تعاریف مختلفی از سرمایه اجتماعی وجود دارد، ولی به نظر می­رسد در درون سرمایه اجتماعی دو عنصر اعتماد اجتماعی و پیوندهای اجتماعی ارتباط بیشتری با مسائل ارزشی دارند.

این ارزش­ها در برخی از مصرف­کنندگان سیاسی به عنوان یک توان سیاسی ظاهر می­شود. آن طور که در سطور ذیل بحث خواهد شد، افرادی که سرمایه اجتماعی بیشتری دارند، هم به اطلاعاتی که به مشارکت آنها در مصرف­گرایی سیاسی منجر می­شود دسترسی بهتری دارند، و هم انگیزه و مهارت آنها برای عمل بر اساس این اطلاعات بیشتر از دیگران است. اعتماد به دیگران به این اعتقاد منجر می­شود که دیگران بر اساس خیر عمومی جامعه عمل خواهند کرد و پیوندهای اجتماعی فرصت‏هایی برای آگاهی از رفتارهای مصرفی و فعالیت‏های سیاسی دیگر بازیگران فراهم می­کند.

 

اعتماد و مصرف­گرایی سیاسی

افرادی که به دیگران اعتماد بیشتری دارند، احتمالا به دو دلیل بیش از دیگران در فرآیند مصرف­گرایی سیاسی مشارکت می­کنند: اولا، اگرچه اعتماد به طور مستقیم دسترسی افراد به اطلاعات را افزایش نمی­دهد، اما اعتماد به منابع اطلاعاتی (مانند اعتماد به دوستان یا اعتماد به دستگاه­های حکومتی) احتمال تأثیرگذاری این اطلاعات بر رفتارهای افراد را افزایش می­دهد؛ ثانیاً، افرادی که دارای سطح اعتماد اجتماعی بالاتری هستند، انگیزه بیشتری برای مصرف­گرایی سیاسی دارند، زیرا معتقدند که دیگران نیز به طور متقابل رفتار مسؤولانه­ای از خود نشان خواهند داد و بدین ترتیب، اثربخشی رفتارهای آنها افزایش خواهد یافت. در این راستا، جان[8] و کلین[9] استدلال می­کنند که مشارکت در تحریم برخی کالاهای خاص تحت تأثیر اعتماد افراد به دیگران قرار دارد. افراد در صورتی به گروه­های تحریم کننده خواهند پیوست که احساس کنند که دیگران نیز چنین رفتاری انجام خواهند داد (John and Klein, 2003: 1207).

میزان اعتماد به نهادهای سیاسی نیز می­تواند مصرف‏گرایی سیاسی را تحت تأثیر قرار دهد. از یک طرف، اعتماد بالای افراد به نهادهای سیاسی به این علت باعث مصرف­گرایی سیاسی می­شود که چنین افرادی معتقدند رفتارهای آنها توسط دستگاه­ها و نهادهای سیاسی مورد حمایت قرار خواهد گرفت و بنابراین، انگیزه آنها برای مصرف سیاسی افزایش خواهد یافت. در این راستا، یافته­های آندرسن[10] و توبیسن[11] (2004: 203-221) نشان می­دهد که مصرف­گرایی سیاسی با اعتماد به نهادها و سیاستمداران همبستگی مثبتی دارد. همچنین، تحقیقات ستول[12] و هوق[13] (2004) نیز نشان می­دهد که میان اعتماد سیاسی و اشکال جدید مشارکت سیاسی (از جمله مصرف­گرایی سیاسی) رابطه مثبتی وجود دارد.

 از طرف دیگر، برخی از اندیشمندان و محققان معتقدند اعتماد پایین به نهادها و سازمان‏های سیاسی است که می­تواند محرک مصرف­گرایی سیاسی باشد، زیرا افرادی که به نهادهای موجود اعتماد ندارند، مطابق با ارزش­هایی عمل می­کنند که به دنبال تغییرات اجتماعی گسترده هستند. در این راستا، تحقیقات ستول، هوق و میچلتتی (2005: 245-269) در مورد دانشجویان دانشگاه­های کانادا، سوئد و بلژیک نشان می­دهد که مصرف­کنندگان سیاسی عمدتاً دارای اعتماد اجتماعی کمتری هستند و نسبت به نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه­شان انتقاد بیشتری دارند. به طور مشابه، مصرف­کنندگان سیاسی سوئدی نسبت به شرکت­های خصوصی و رهبران آنها بی­اعتمادتر بودند؛ اما نسبت به نهادهایی که شفافیت و مسؤولیت­پذیری بالاتری داشتند، دیدگاه مناسبتری داشتند (Stolle and et al. 2005).

 

شبکه­های اجتماعی و مصرف­گرایی اجتماعی

به نظر می­رسد همان طور که پیوندهای اجتماعی بر روی انواع مختلف مشارکت سیاسی تأثیر می­گذارد، بر روی مصرف­گرایی سیاسی نیز مؤثر است. وربا[14] و نای[15] معتقدند افرادی که عضو یکی از سازمان­ها یا انجمن­ها اجتماعی هستند، دو برابر دیگران در فعالیت­های سیاسی مشارکت می­کنند، و کسانی که در بیش از دو سازمان اجتماعی عضویت دارد، سه برابر غیر اعضا به چنین فعالیت­هایی دست می­زند (Verba and Nie, 1972: 182). البته، رابطه میان ­شبکه­های اجتماعی و مشارکت سیاسی به حوزه مشارکت سیاسی متعارف (از قبیل شرکت در رأی­گیری) محدود نمی­شود و پژوهش­های مختلف نشان می­دهد که میان سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی غیر متعارف نیز رابطه وجود دارد. در این ارتباط، پاکستون استدلال می­کند که عضویت در پیوندهای اجتماعی متغیر پیش­بین مهمی برای مشارکت سیاسی غیر متعارف است (Paxton, 1998: 180-184).

شبکه­های اجتماعی انگیزه، اطلاعات و مهارت­های لازم را برای تأثیرگذاری بر مصرف­گرایی سیاسی فراهم می­کند: اولا، معمولا اعضای گروه­های اجتماعی هنجارها و ارزش­های مشترکی دارند که می­تواند آنها را برای مصرف­گرایی سیاسی برانگیزد. در این زمینه، داوسون[16] و والندورف [17](1985: 589) استدلال می­کنند که شبکه­های اجتماعی حتی در مقایسه با متغیر طبقات اجتماعی دارای قدرت پیش­بینی بیشتری برای خرید برخی کالاهای خاص- مخصوصا کالاهای سمبولیک و قابل رؤیت، از قبیل: نوع لباس و وسایل تزیینی- توسط افراد است. به نظر می­رسد علت این امر، آن است که انتخاب نوع کالای مصرفی توسط افراد بر اساس هنجارها و ارزش‏های مورد قبول گروه­ اجتماعی صورت می­گیرد و خرید یک کالای نامتجانس با ارزش­های چنین گروهی به بد نام شدن و انزوای فرد منجر خواهد شد. بنابراین، به نظر می­رسد که چنین ریسک اجتماعی احتمالا باعث گسترش پدیده مصرف­گرایی سیاسی در میان افرادی خواهد شد که شبکه اجتماعی قویتر و بیشتری دارند.

ثانیاً، به نظر می­رسد که عضویت و مشارکت در گروه­های اجتماعی مختلف، باعث افزایش پیوندهای اجتماعی فرد با شبکه­های اجتماعی شده و بدین ترتیب، میزان دسترسی افراد به اطلاعات افزایش می‏یابد و این امر نهایتاً بر رفتار مصرفی و فعالیت سیاسی افراد تأثیر می­گذارد. در این راستا، وربا و همکاران او (1993: 453-497) استدلال می­کنند که مشارکت در نهادهای غیر سیاسی، از قبیل: انجمن­های داوطلبانه احتمالا باعث می‏شود تا اعضا در باره مسائل سیاسی بیشتر بحث کنند و بدین ترتیب، آنها گرایش بیشتری به سمت مشارکت سیاسی نشان می­دهند.

سرانجام، شبکه­های اجتماعی، علاوه بر ایجاد انگیزش در افراد و در اختیار گذاشتن منابع اطلاعاتی در دسترس آنها، می­تواند به اعضای این گروه­ها کمک کند تا روابط اجتماعی و مهارت­های دیگری را که میزان اطمینان و اثر بخشی آنها در فعالیت­های سیاسی را افزایش می­دهد، توسعه دهند (Verba and et. al., 1993: 453-497).

مشارکت در گروه­های اجتماعی نه تنها مشارکت سیاسی، بلکه انواع مختلف فعالیت­های سیاسی دیگر را نیز تحت تأثیر قرار می­دهد. شبکه­های اجتماعی توان اعضا برای تقویت مهارت­های سیاسی، از قبیل روابط اجتماعی، مذاکره، مدیریت کشمکش­ها و غیره را تغییر داده، بهبود می­بخشد (Warren, 2001: 61). همچنین، ماهیت این شبکه­ها به گونه­ای است که از طریق بررسی مسائل سیاسی به شیوه­ای هماهنگ و سازگار با هنجارها، ارزش­ها و علایق مشترک گروه­های اجتماعی، فعالیت‏های اجتماعی را تحت تأثیر قرار می­دهد ( 1049- 1089:Perrin, 2005). در این راستا، انتظار می­رود که پیوندها و شبکه­های اجتماعی احتمال مصرف­گرایی سیاسی در میان اعضا را نیز افزایش دهد. ستول و هوق در این زمینه معتقدند درحالی که مشارکت در گروه­های منافع، گروه‏های اجتماعی، و گروه­های فرهنگی به شکل مثبتی بر روی اشکال جدید مشارکت سیاسی، از قبیل مصرف‏گرایی سیاسی تأثیر می­گذارد، ولی پیوندهای دینی با مصرف­گرایی سیاسی رابطه­ای منفی داشتند (Micheletti and et. al.,  2004: 265-288 ).

 

متغیرهای دموگرافیک و مصرف­گرایی سیاسی

پژوهش­های موجود نشان می­دهد که جنسیت و پایگاه اجتماعی- اقتصادی نیز بر روی مشارکت سیاسی، و بویژه مصرف­گرایی سیاسی، تأثیر می­گذارد. برای مثال، میچلتتی معتقد است که زنان نسبت به مردان به میزان بیشتری در مصرف­گرایی سیاسی مشارکت می‏کنند (Micheletti and et al. 2004: 245-264). همچنین، ستول و هوق استدلال می­کنند که اشکال غیرسنتی مشارکت سیاسی، از قبیل مصرف­گرایی سیاسی برای زنان دارای جذابیت بیشتری است؛ زیرا این روش فاقد موانع عضویت یا تعاملات چهره به چهره­ای است که در مشارکت سیاسی سنتی وجود دارد (Micheletti and et. al. 2004: 265-288). بعلاوه، نقش­های جنسیتی سنتی اغلب به گونه­ای هستند که زنان را در موقعیتی قرار می‏دهد که بیشتر از مردان نسبت به مصرف­گرایی سیاسی علاقه­مند باشند؛ زیرا زنان و مادران بیش از مردان درباره تأثیرات کالاهای مصرفی بر روی خانواده­ها و ارزش­های فرزندان­شان نگران هستند. بنابراین، مصرف­گرایی سیاسی می­تواند به عنوان شکلی از مشارکت سیاسی دیده شود که با اخلاقیات و مسؤولیت­پذیری سروکار دارد (میچلتتی، 2004: 256). ستول و هوق با مقایسه مصرف‏گرایی در میان  زنان و مردان نشان دادند که زنان گرایش بیشتری برای تحریم یا تأیید برخی کالاهای خاص داشتند (Micheletti and et al., 2004: 245-264). همچنین، کلین، اسمیت و جان (2004: 92-109) استدلال می­کنند که زنان بیشتر از مردان در تحریم شرکت­های چند ملیتی مشارکت می‏کنند.

علاوه بر جنسیت، عوامل اقتصادی نیز بر روی مشارکت سیاسی تأثیر می­گذارد. کسانی که از پایگاه اجتماعی و اقتصادی قویتری برخوردار باشند، به میزان بیشتری در فعالیت­های سیاسی مشارکت می­کنند (Verba and et al. 1993: 453-497).  وربا و نای نشان می­دهند شهروندانی که از شأن و جایگاه بالاتری برخوردارند، زمان، پول و دانش لازم را به منظور تأثیرگذاری بر سیاست دارند، و احتمالا اعتقاد دارند که می­توانند بر روی مسائل سیاسی تأثیرگذار باشند (Verba and Nie, 1972: 133).

همچنین، ستول و هوق معتقدند افرادی که دارای پایگاه اقتصادی و اجتماعی بالاتری هستند، احتمال بیشتری دارد که به مصرف­گرایی سیاسی بپردازند؛ زیرا آنها مصرف­کنندگانی هستند که آلترناتیوهای مختلفی را در نظر می­گیرند (Stolle and Hooghe. 2004: 265-288). این افراد احتمالا برای آلترناتیوهای اخلاقی و ارزشی، ارزش بیشتری قائل می­شوند؛ زیرا مصرف‏کنندگان با پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالاتر احتمالا از منشأ، ماهیت و کارکرد محصولات، خدمات و کالاها آگاهی بیشتری دارند. از طرف دیگر، افرادی که پایگاه اقتصادی و اجتماعی پایین­تری دارند، از توان کمتری برای مشارکت در حوزه­های سیاسی برخوردارند؛ زیرا تصمیمات مصرفی آنها عمدتاً تحت تأثیر نیازهای اولیه و ضروری زندگی و نه ملاحظات سیاسی، اخلاقی و محیطی صورت می­گیرد (Maslow, 1968).

 

تعریف عملیاتی مفاهیم

الف) مصرف­گرایی سیاسی: اصطلاح مصرف­گرایی سیاسی در اصطلاح ساده به معنی خرید یا بایکوت محصولات و خدمات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر مبنای ارزش­های سیاسی یا اخلاقی مورد پذیرش جامعه است (میچلتتی، 2003). سه بعد اصلی که می­توانند در تجزیه و تحلیل مصرف­گرایی سیاسی مفید باشند، عبارتنداز: رفتار، انگیزه، و عادت (Stolle and Hooghe. 2003). بعد اول به رفتارهای افراد اشاره می کند: مصرف کننده سیاسی کسی است که کالاها و خدمات خاصی را تحریم یا تأیید می­کند. افرادی که تصمیمات مصرفی (برای مثال، به علت نداشتن استقلال) اتخاذ نمی­کنند، نمی­توانند در این شکل از رفتار مشارکت کنند. برخی از پژوهش­ها صرفا بر روی تحریم­ها تأکید می‏کنند، اما در این پژوهش استدلال می­شود افرادی که به دلایل سیاسی یا اخلاقی به خرید برخی کالاهای خاص می­پردازند نیز مصرف­کننده سیاسی محسوب می­شوند. بعد دوم، با انگیزه و اهداف مصرف­کنندگان سر و کار دارد. برخی از مردم کالای خاصی را صرفا به علت هزینه مناسب آن خریداری می­کنند، اما مصرف­کننده سیاسی کسی است که با انگیزه ملاحظات اخلاقی و سیاسی و یا حداقل با هدف تغییر شرایط اجتماعی موجود به تحریم یا تأیید محصولات و خدمات خاصی بپردازد. سرانجام، بعد سوم به بررسی تکرار، تناوب و عادات افراد می‏پردازد. در صورتی که افراد در موارد خیلی محدود و استثنایی به تحریم یا تأیید کالاهای خاصی بپردازند، اعمال آنها به سختی می­تواند به یک الگوی رفتاری تبدیل شود. بنابراین، رفتارهای افراد در مورد مصرف‏گرایی سیاسی باید به شکلی خاص از عادات و تعهد افراد تبدیل شود. این متغیر از طریق سؤال‏هایی، همچون تصمیم­ یا عدم تصمیم افراد در خرید یا تحریم برخی کالاهای خاص به دلایل سیاسی یا اخلاقی، تعداد میزان مشارکت افراد در تحریم و یا خرید برخی از کالاهای خاص به دلایل سیاسی و اخلاقی، و همچنین، تأثیر ملاحظات اخلاقی و سیاسی در خرید و یا تحریم یک خاص توسط افراد سنجش شده است.

ب) اعتماد اجتماعی: دلالت بر انتظارات و تعهدات اکتسابی و تأیید شده به لحاظ اجتماعی است که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمان‏ها و نهادهای مربوط به زندگی اجتماعی­شان دارند (Shah, 1998: 469-494). اعتماد اجتماعی دارای وجوه مختلفی است که در این پژوهش اعتماد غیررسمی، اعتماد رسمی، اعتماد تعمیم یافته، قابلیت اعتماد به محیط و احساس امنیت به عنوان مؤلفه­های اعتماد اجتماعی بررسی شده است. این متغیر از طریق گویه‏هایی، از قبیل: میزان اعتماد افراد به اعضای خانواده، اقوام، دوستان، همسایگان، اعتماد افراد به آموزش و پرورش، نیروی انتظامی، میزان اعتماد فرد به غریبه‏ها، احساس امنیت برای قدم زدن در کوچه و خیابان‏های محله طی شب و روز و غیره مورد سنجش قرار گرفت.

ج) شبکه­های اجتماعی: شبکه­هایی هستند که ارتباطات را تسهیل می­کنند و جریان اطلاعات را در مورد قابل قبول بودن افراد بهبود می­بخشند (Guest and Oropesa, 1986: 550-574). شبکه­های اجتماعی به دو قسمت ساختار شبکه و کیفیت شبکه تقسیم می­شوند. در ساختار شبکه به متغیرهایی، همچون: مشارکت در سطح محله، مشارکت در امور مذهبی، مشارکت سازماندهی شده، مشارکت در تفریح دسته­جمعی، سنت­های مدنی، عضویت در گروه‏های فرهنگی و الگوهای جدید مشارکت توجه می‏شود. در کیفیات شبکه نیز عمدتاً بر انسجام اجتماعی تأکید می­گردد.

روش پژوهش

روش تحقیق مورد استفاده در این بررسی، روش پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان از تمامی رشته‏ها در مقطع کارشناسی در سال تحصیلی در سال 91- 1390بوده است. حجم نمونه 215 نفر بود که به شیوه نمونه‏گیری خوشه‏ای انتخاب شدند؛ بدین شیوه که 250 نفر به عنوان نمونه اولیه انتخاب شدند و پس از حذف پرسشنامه‏های مخدوش 215 پرسشنامه باقی ماند. هر دانشکده به عنوان یک خوشه و در دانشکده، هر کلاس به عنوان یک خوشه در نظر گرفته شد.

ابزارهای سنجش شامل دو پرسشنامه بود که عبارت است از:

پرسشنامه محقق ساخته مصرف­گرایی سیاسی: برای سنجش مشارکت سیاسی از پرسشنامه از نوع سنجش لیکرت استفاده شد. این پرسشنامه با بهره­گیری از مقیاس لیکرت توسط محقق ساخته شد که دارای 6 سؤال است. این پرسشنامه با استفاده از مدل مصرف­گرایی سیاسی ستول و هوق (Stolle and Hooghe, 2003) ساخته شد. برای تعیین روایی و اعتبار ابزار تحقیق، ابتدا پرسش‏های متعددی به وسیله چند نفر از استادان علوم سیاسی طرح، و پس از بحث و بررسی تعداد 6 سؤال انتخاب گردید و پس از ویرایش لازم و به منظور اطمینان بیشتر روی یک گروه 40 نفری (20 نفر پسر و 20 دختر) به صورت آزمایشی اجرا شد. در این پژوهش، نیز ضرایب پایایی این مقیاس به روش آلفای کرونباخ برابر 71/0 درصد بوده است. مطالعات درباره اعتبار آزمون براساس نمونه مشابه و محاسبه ضریب همسانی درونی، نشان می‏دهد این پرسشنامه از روایی و پایایی بالایی سود می‏برد. این پژوهش به سه سطح رفتاری، انگیزشی و عادتی تقسیم گردید. این مقیاس ابزاری برای سنجش میزان مصرف‏گرایی سیاسی افراد است که نمره‏گذاری هر سؤال بر روی یک پیوستار از 1 (کاملاً موافقم) تا 5 (کاملاً مخالفم) است.

 

 

جدول1- ضریب پایایی ابعاد پرسشنامه مصرف سیاسی

ضریب پایایی

متغیرها

78/0

رفتار

81/0

انگیزه

73/0

عادت

 

 

پرسشنامه سرمایه اجتماعی: این پرسشنامه شامل سؤال‏هایی درباره ابعاد اعتماد اجتماعی و شبکه‏های اجتماعی بود. این ابعاد بر اساس نظریه‏های موجود در مورد سرمایه اجتماعی (شاخص‏های پاتنام) استخراج شده و برای شاخص‏ها سؤال‏هایی طرح شد. برای تعیین روایی و اعتبار ابزار تحقیق، ابتدا پرسش‏های متعددی به وسیله 4 نفر از استادان علوم سیاسی و اجتماعی (بامرتبه علمی حداقل استادیار) طرح، و پس از بحث و بررسی تعداد 36 سؤال انتخاب گردید و پس از ویرایش لازم و به منظور اطمینان بیشتر روی یک گروه 40 نفری (20 نفر دانشجوی پسر و 20 دانشجوی دختر) به صورت آزمایشی اجرا شد. ضرایب پایایی این مقیاس به روش آلفای کرونباخ برای ابعاد اعتماد اجتماعی (15 سؤال) و شبکه‏های اجتماعی (21 سؤال) به ترتیب  برابر 75/0 و 71/0 و برای کل پرسشنامه (36 سؤال) 73/0 به دست آمد. در مرحله مطالعه مقدماتی، یافته‏ها نشان داد نیاز به حذف هیچ یک از گویه‏ها نیست. این مقیاس ابزاری برای سنجش میزان سرمایه اجتماعی افراد است که نمره گذاری هر سؤال بر روی یک پیوستار از 1 (کاملاً موافقم) تا 5 (کاملاً مخالفم) است و از مجموع 36 سؤال سرمایه اجتماعی، 6 سؤال آن به صورت معکوس نمره‏گذاری می‏شود.

 

 

 

جدول2- ضریب پایایی ابعاد پرسشنامه سرمایه اجتماعی

ضریب پایایی

متغیرها

69/0

اعتماد غیررسمی

73/0

اعتماد رسمی

75/0

اعتماد تعمیم یافته

88/0

قابلیت اعتماد به محیط

77/0

احساس امنیت

65/0

مشارکت اجتماعی

80/0

مشارکت مدنی

76/0

انسجام اجتماعی

 

 

 یافته­ های پژوهش

نتایج به دست آمده از پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی ارائه می­شود. ابتدا یافته‏های توصیفی ذکر می‏شود. 

 

 

جدول 3- میانگین و انحراف استاندارد نمره هر یک از گروه‏ها در مصرف سیاسی

متغیرها

تعداد

میانگین

انحراف استاندارد

جنسیت

زن

115

08/23

29/3

مرد

100

78/20

06/3

 

درآمد

پایین­تر از 335000

42

71/19

34/2

335000-700000

81

33/21

76/2

700000-1200000

62

96/21

33/3

بالای 1200000

30

14/22

61/3

 

سطح تحصیلات

لیسانس

112

18/21

92/2

فوق لیسانس

64

88/21

10/3

دکتری

39

31/23

07/4

 

 

جدول 1 نشان می‏دهد که میانگین نمره کل زنان نسبت به مردان در مصرف سیاسی بیشتر است؛ به طوری که میانگین و انحراف استاندار برای زنان به ترتیب 08/23 و 29/3 و برای مردان 78/20 و 06/3 است. در قسمت دوم جدول، میانگین وانحراف استاندارد نمره دانشجویان در هر یک از پایگاه‏های طبقاتی (درآمد بر حسب تومان است) در مصرف سیاسی به دست آمده که بیشترین نمره مصرف سیاسی مربوط به طبقه با سطح درآمد بالای 1200000 است. قسمت سوم جدول 1 میانگین و انحراف استاندارد دانشجویان در هر یک از سطوح تحصیلات در مصرف سیاسی نشان می‏دهد که دانشجویان دکتری نمره بیشتری در مصرف سیاسی دارند.

 

جدول 4- میانگین و انحراف استاندارد نمره‏های شرکت کنندگان در هر یک از ابعاد مصرف سیاسی و سرمایه اجتماعی

سرمایه اجتماعی

متغیرها

میانگین

انحراف استاندارد

مصرف سیاسی

میانگین

انحراف استاندارد

 

 

اعتماد اجتماعی

اعتماد غیر رسمی

35/10

78/2

رفتار

38/7

91/1

اعتماد رسمی

87/8

84/1

انگیزه

77/7

49/1

اعتماد تعمیم یافته

73/7

65/2

عادت

78/6

96/1

قابلیت اعتماد محیط

72/8

00/2

کل مصرف سیاسی

93/21

36/5

احساس امنیت

54/9

84/1

 

 

کل اعتماد اجتماعی

21/45

11/11

 

شبکه‏های اجتماعی

مشارکت اجتماعی

77/20

38/4

 

مشارکت مدنی

87/21

76/5

انسجام اجتماعی

36/25

10/5

کل شبکه اجتماعی

00/68

24/15

نمره کل سرمایه اجتماعی

21/113

35/16

 

 

جدول (2) میانگین و انحراف استاندارد نمرات شرکت کنندگان را در هر یک از ابعاد مصرف سیاسی و سرمایه اجتماعی نشان می‏دهد. میانگین نمره کل سرمایه اجتماعی (که از جمع مقادیر حیطه‏های اعتماد اجتماعی و شبکه‏های اجتماعی به دست آمده است) 21/113 و انحراف استاندارد آن 35/16 و مقادیر مذکور برای نمره کل مصرف سیاسی به ترتیب 93/21 و 36/5 به دست آمده است.

 

 

جدول 5-  همبستگی ابعاد مصرف سیاسی با ابعاد سرمایه اجتماعی

متغیرها

رفتار

انگیزه

عادت

اعتماد اجتماعی

اعتماد غیر رسمی

**21/0                    

**49/0                      

**19/0

اعتماد رسمی

**29/0                     

**41/0

**22/0

اعتماد تعمیم یافته

**27/0                     

**28/0

14/0

قابلیت اعتماد محیط

**39/0                     

**51/0

**09/0

احساس امنیت

**36/0                     

**57/0

**08/0

شبکه اجتماعی

مشارکت اجتماعی

**41/0                      

**44/0                       

**24/0

مشارکت مدنی

**53/0                      

**57/0                      

**10/0  

انسجام اجتماعی

**49/0                     

     **63/0                          

09/0

سرمایه اجتماعی

**48/0                        

**64/0

**13/0

                                                                             

 

 

جدول (3) همبستگی ساده (پیرسون) هر یک از ایعاد مصرف سیاسی را با ابعاد سرمایه اجتماعی نشان می­دهد. همان گونه که مشاهده می‏شود، تمام همبستگی­ها ( به جز اعتماد تعمیم یافته و انسجام اجتماعی با مؤلفه عادت) در سطح (p<0. 01) معنی‏دار است. بالاترین میزان همبستگی مربوط به رابطه انسجام اجتماعی با انگیزه ( r=0.63  ؛ p<0.01 ) و کمترین میزان مربوط به رابطه احساس امنیت با عادت (r=0.08  ؛ p<0.01 )  است.

برای بررسی رابطه مصرف سیاسی با هر یک از ابعاد سرمایه اجتماعی از تحلیل رگرسیون چند گانه استفاده شد. جدول4 نتایج مدل رگرسیونی را به ازای مصرف سیاسی با هر یک از ابعاد سرمایه اجتماعی و میزان کل سرمایه اجتماعی نشان می‏دهد.

 

 

جدول 6- نتایج مدل رگرسیون به ازای رابطه مصرف سیاسی با سرمایه اجتماعی

متغیر پیش بین

متغیر ملاک

R

² R

² Rتعدیل شده

خطای استاندارد برآوردR

F

سطح معنی‏داری

 

اعتماد اجتماعی

رفتار

39/0

23/0

22/0

91/ 0

38/18

001/0

انگیزه

57/0

41/0

41/0

79/0

33/28

001/0

عادت

27/0

15/0

16/0

87/0

26/14

001/0

 

شبکه‏های اجتماعی

رفتار

48/0

33/0

35/0

64/0

46/25

001/0

انگیزه

81/ 0

67/0

68/0

82/0

38/49

001/0

عادت

24/0

38/0

37/0

75/0

28/11

001/0

سرمایه اجتماعی

مصرف سیاسی

63/0

52/0

53/0

73/0

86/29

001/0

 

 

همان گونه که جدول (4) نشان می‏دهد، ابعاد سرمایه اجتماعی پیش بینی کننده خوبی برای مؤلفه‏های مصرف سیاسی هستند. مقدار همبستگی چندگانه (R) اعتماد اجتماعی با نگرش نسبت به رفتار 39/0 است و ضریب تعیین 23 درصد نشان دهنده مقدار قابل تبیین واریانس‏های رفتار از روی ابعاد اعتماد اجتماعی است. مقدار همبستگی چندگانه (R) اعتماد اجتماعی با انگیزه 57/0 است و ضریب تعیین 41 درصد نشان دهنده مقدار قابل تبیین واریانس­های انگیزه از روی ابعاد اعتماد اجتماعی است . مقدار همبستگی چند گانه (R) اعتماد اجتماعی با عادت  27/0 است و ضریب تعیین 15 درصد نشان دهنده مقدار قابل تبیین واریانس‏های عادت از روی ابعاد اعتماد اجتماعی است . مقدار همبستگی چند گانه (R) شبکه‏های اجتماعی با رفتار 48/0 است و ضریب تعیین 33 درصد نشان دهنده مقدار قابل تبیین واریانس‏های رفتار از روی ابعاد شبکه‏های اجتماعی است. مقدار همبستگی چندگانه (R) شبکه‏های اجتماعی با انگیزه مصرف سیاسی 81/0 است و ضریب تعیین 67 درصد نشان دهنده مقدار قابل تبیین واریانس‏های انگیزه از روی ابعاد شبکه‏های اجتماعی است . مقدار همبستگی چند گانه (R) شبکه‏های اجتماعی با عادت 24/0 است و ضریب تعیین 38 درصد نشان دهنده مقدار قابل تبیین واریانس‏های عادت از روی ابعاد شبکه‏های اجتماعی است مقدار همبستگی چندگانه (R) سرمایه اجتماعی با مصرف سیاسی 63/0 است و ضریب تعیین 52 درصد نشان دهنده مقدار قابل تبیین واریانس‏های مصرف سیاسی از روی ابعاد سرمایه اجتماعی است . سطح معنی‏داری به دست آمده برای مقادیر F نشان می‏دهد تمام ضرایب در سطح p<0.001 معنی‏دار است.

 

جدول5- ضرایب رگرسیون غیر استاندارد(B) و استاندارد (b) به ازای رگرسیون هر بعد از مصرف سیاسی  بر ابعاد سرمایه اجتماعی

متغیر ملاک

متغیر پیش‏بین

ضرایب غیر استاندارد

ضرایب استاندارد

t

سطح معنی‏داری

سطح اغماض

B

خطای استاندارد

B

 

 

 

 

 

 

 

رفتار

اعتماد غیر رسمی

20/0

043/0

20/0

10/3

001/0

78/0

اعتماد رسمی

29/0

062/0

28/0

41/3

001/0

88/0

اعتماد تعمیم یافته

18/0

052/0

19/0

16/2

001/0

80/0

قابلیت اعتماد محیط

33/0

069/0

33/0

07/4

001/0

59/0

احساس امنیت

30/0

075/0

29/0

58/3

001/0

69/0

مشارکت اجتماعی

48 /0

053/0

49/0

15/6

001/0

78/0

مشارکت مدنی

45/0

045/0

46/0

86/5

001/0

71/0

انسجام اجتماعی

49/0

037/0

50/0

28/6

001/0

59/0

سرمایه اجتماعی

27/0

055/0

30/0

54/3

001/0

66/0

 

 

 

 

 

انگیزه

اعتماد غیر رسمی

33/0

030/0

34/0

69/4

001/0

69/0

اعتماد رسمی

36/0

076/0

37/0

01/5

001/0

71/0

اعتماد تعمیم یافته

28/0

050/0

26/0

48/3

001/0

56/0

قابلیت اعتماد محیط

41/0

048/0

43/0

65/5

001/0

64/0

احساس امنیت

47/0

056/0

49/0

11/6

001/0

55/0

مشارکت اجتماعی

52/0

043/0

53/0

19/7

001/0

68/0

مشارکت مدنی

57/0

062/0

57/0

65/7

001/0

66/0

انسجام اجتماعی

63/0

058/0

64/0

35/9

001/0

56/0

سرمایه اجتماعی

48/0

039/0

51/0

31/6

001/0

53/0

 

 

 

 

 

عادت

اعتماد غیر رسمی

17/0

082/0

18/0

03/2

001/0

52/0

اعتماد رسمی

14/0

046/0

16/0

88/1

001/0

69/0

اعتماد تعمیم یافته

11/0-

071/0

12/0-

89/0-

51/0

66/0

قابلیت اعتماد محیط

09/0

048/0

10/0

54/1

001/0

74/0

احساس امنیت

07/0

064/0

08/0

34/1

001/0

78/0

مشارکت اجتماعی

21/0

083/0

23/0

78/2

001/0

88/0

مشارکت مدنی

05/0

047/0

04/0

05/1

001/0

80/0

انسجام اجتماعی

18/0

061/0

29/0

30/2

001/0

54/0

سرمایه اجتماعی

18/0

058/0

20/0

24/2

001/0

88/0

 

 

 

 

مصرف سیاسی

اعتماد غیر رسمی

24/0

051/0

23/0

12/3

001/0

64/0

اعتماد رسمی

28/0

079/0

29/0

59/3

001/0

55/0

اعتماد تعمیم یافته

17/0

043/0

18/0

18/2

001/0

87/0

قابلیت اعتماد محیط

30/0

039/0

32/0

56/4

001/0

53/0

احساس امنیت

37/0

061/0

39/0

15/5

001/0

64/0

مشارکت اجتماعی

43/0

037/0

45/0

34/6

001/0

69/0

مشارکت مدنی

49/ 0

021/0

50/0

63/6

001/0

69/0

انسجام اجتماعی

52/0

072/0

54/0

53/7

001/0

69/0

سرمایه اجتماعی

29/0

041/0

31/0

82/3

001/0

69/0

 

جدول (5) ضرایب رگرسیون غیر استاندارد (B) و استاندارد (b) را به ازای رگرسیون هر بعد از سرمایه اجتماعی بر ابعاد مصرف سیاسی نشان می‏دهد. همان گونه که ضرایب رگرسیون  نشان می­دهند، در تمام ابعاد مصرف سیاسی، بعد انسجام اجتماعی  پیش‏بینی ­کننده مهمتری است و از وزنb  بالاتری بر خوردار است. در مجموع، رابطه سرمایه اجتماعی  با تمام ابعاد مصرف سیاسی در سطح  p<0.05  معنی­دار است. همان گونه که مشاهده می‏شود، تمام ضرایب رگرسیون معنی­دار، مثبت هستند (ضریب منفی معنی‏دار نیست) و نشان می­دهد بین سرمایه اجتماعی با ابعاد مصرف سیاسی ارتباط مثبت وجود دارد (p<0.05). رگرسیون اعتماد تعمیم یافته بر مؤلفه عادت معنی­دار نیست و ارتباط معنی­داری با این بعد نشان نمی­دهد (p>0.05 ). در مجموع، مصرف سیاسی، بیشترین تأثیر را از انسجام اجتماعی (b=0.54  ؛ p<0.05 ) و کمترین تأثیر را از اعتماد تعمیم­یافته می‏پذیرد (b=0.18  ؛ p<0.05). تمام مقادیر اغماض (Tolerance ) بالاتر از 2/0 است و نشان دهنده عدم همخطی بین متغیرهاست.

 

نتیجه­ گیری

هدف پژوهش حاضر تبیین نظری و تجربی تأثیر سرمایه اجتماعی بر مصرف سیاسی در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. نتایج نشان داد که بین میزان سرمایه اجتماعی افراد با میزان توجه به ملاحظات ارزشی، اخلاقی و سیاسی در مصرف کالاها در نمونه مورد بررسی ارتباط معنی‏داری وجود دارد. این نتیجه، با نظریات میچلتی، جان و کلین، آندرسون و توبیسن، ستول و هوق، داوسون و والندورف همسوست. نتایج تحقیقات مذکور نشان داد افرادی که در آنها سرمایه اجتماعی در حد بالایی قرار دارد، اعتماد اجتماعی و پیوندهای اجتماعی تأثیر قابل ملاحظه‏ای در کنش آنها دارد و این امر باعث می­شود که آنها گرایش خاصی نسبت به تحریم یا تشویق آنها به خرید کالاهای مورد نیاز خویش بر اساس ارزش­های سیاسی، فرهنگی و اخلاقی خویش داشته باشند. به عبارت دیگر، به نظر می‏رسد در بین دانشجویان مورد بررسی در برخورداری از سرمایه اجتماعی، تفاوت‏های معناداری وجود دارد و این امر در میزان مصرف سیاسی آنان نمود پیدا می­کند.

به طور کلی، یافته­ها نشان می­دهد که میان سرمایه اجتماعی و مصرف­گرایی سیاسی رابطه مثبتی وجود دارد. بنابراین فرضیه تحقیق تأیید می‏شود؛ به عبارت دیگر، افرادی که سرمایه اجتماعی بیشتری دارند، بیشتر از افرادی که سرمایه اجتماعی از سرمایه اجتماعی پایین­تری برخوردار بودند، به مصرف سیاسی می­پردازند.

یافته­های پژوهش نشان می­دهد که این پژوهش با تحقیقات پیشین درباره مصرف­گرایی سیاسی هماهنگ و سازگار است. اگر افراد دارای سرمایه اجتماعی بیشتری باشند، بیشتر به مصرف­گرایی سیاسی می­پردازند. این امر نشان می­دهد افرادی که سرمایه اجتماعی قویتر و اعتماد اجتماعی بالاتری دارند، قدرت و توان بیشتری برای مقابله با شرکت­های تجاری خصوصی، شرکت­های بین‏المللی و غیره دارند و بهتر می­توانند اهداف و ارزش‏های غیر همسو را زیر سؤال ببرند.

همسو با یافته­های میچلتتی، پژوهش نشان می­دهد که زنان بیشتر از مردان به مصرف سیاسی می­پردازند و این امر نشان می­دهد که آنها بیشتر از مردان به اشکال جدید مشارکت سیاسی علاقه­مند هستند. در کشورهایی مانند ایران که زنان مشارکت را ضروری می‏دانند، اما معتقدند زمینه مناسبی برای اجرایی شدن آن وجود ندارد، می‏توان امید داشت که با اصلاح زیرساخت‏ها، فرهنگ سازی و رفع مشکلات معیشتی، مشارکت مردمی و به دنبال آن سطح سرمایه اجتماعی در جامعه افزایش یابد که خود موجب افزایش کار آمدی، کاهش تصدیگری، تمرکززدایی، رفع تعارضات ساختاری و افزایش پاسخگویی خواهد شد.

 همچنین، پایگاه اجتماعی- اقتصادی افراد متغیر مهمی بود. یافته­ها نشان می­دهد میزان درآمد افراد بر روی  مصرف سیاسی تأثیر می­گذارد. افرادی که دارای سطح درآمد بالاتری بودن، بیشتر از دیگران به مصرف سیاسی می­پرداختند. سطح تحصیلات نیز بر روی مصرف سیاسی تأثیر می­گذارد و یافته­ها نشان می­دهد که دانشجویان دکتری بیش از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد به ارزش­های سیاسی و اخلاقی موقع خرید کالاها و استفاده از خدمات اهمیت می­دهند.

همچنین، یافته­ها نشان می­دهد که سرمایه اجتماعی به طور کلی بر اذهان و انگیزه مصرف کنندگان بیشترین تأثیر را می­گذارد و کمترین تأثیر را بر عادات مصرف سیاسی دارد. درحالی که تمامی ابعاد اعتماد اجتماعی رابطه مثبتی با مصرف سیاسی دارند، ولی اعتماد تعمیم یافته با بعد عادات مصرف سیاسی رابطه­ای منفی، اما بی‏معنی دارد و نمی­تواند به عنوان یک متغیر پیش­بین محسوب شود.

همچنین، همه ابعاد پیوندهای اجتماعی رابطه­ای مثبت و معنی­دار با مصرف سیاسی دارد و نشان می­دهد که هر قدر انسان­ها با افراد، نهادها و انجمن­های داوطلبانه بیشتر درگیر می­شوند، بیشتر به مصرف سیاسی اقدام می­کنند. البته، انسجام اجتماعی دارای بیشترین تأثیر بود. این امر نشان می­دهد که کیفیت پیوندهای اجتماعی بیشترین تأثیر را بر میزان مصرف سیاسی در میان دانشجویان دارد.

در مجموع، به نظر می­رسد که با تضعیف ساختار پدرسالارانه حاکم بر جامعه ایران، بر اثر زیر سؤال رفتن ارزش­های سنتی (بشیریه، 1374) و کاهش محرومیت‏هایی که در گذشته بر سر راه روابط اجتماعی دانشجویان وجود داشت، امکان حضور بیشتر آنان در جامعه فراهم شده است. یکی از عرصه­های حضور دانشجویان در جامعه که به معیاری برای قضاوت درباره حاکمیت مردم سالاری تبدیل شده ، عرصه مصرف سیاسی است. مشارکت بیشتر دانشجویان در حوزه­های مصرفی موجب بالندگی و تسهیل توسعه کشور می­شود، به تقویت هبستگی ملی کمک می­کند و  مانع از خود بیگانگی دانشجویان در جامعه می‏شود. بنابراین، فرد خود را جزیی از جامعه دانسته، در جهت توسعه جامعه تلاش می­کند و در نتیجه، برای بهبود شاخص­های ارزشی و اخلاقی بیشتر می‏کوشد و منابع ملی را در جهت این پیشرفت بسیج می‏کند.



[1] Webster

[2] Bourdieu

[3] Kozinets

[4] Handelman

[5] Crockett

[6]  Wallendorf

[7] Micheletti

[8] John

[9] Klein

[10] Andersen

[11] Tobiasen

[12] Stolle

[13] Hooghe

[14] Verba

[15] Nie

[16] Dawson

[17] Wallendorf

بشیریه، حسین. (1374). جامعه­شناسی سیاسی نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، تهران: نشر نی.
Andersen, Jorgen G. and Mette Tobiasen. 2004. “Who Are These Political Consumers Anyway? Survey evidence from Denmark.” Pp. 203-221 in Politics, Products and Markets: Exploring Political Consumerism Past and Present, edited by M. Micheletti, A. Follesdal, and D. Stolle. New Brunswick, NJ: Transaction Publishers.
Belk, Russell W. 1988. “Possessions and the Extended Self.” Journal of ConsumerResearch 15:139-168.
Bengtsson, A., Gronlund, K., 2005. Muu poliittinen osallistuminen. In: Paloheimo, H. (Ed.), Vaalit ja demokratia Suomessa. WSOY, Helsinki, pp. 147–168.
Bourdieu, P. 1984. Distinction: A Social Critique of the Judgement of Taste (R. Nice, Trans)  Melbourne: Routledge & Kegan Paul.
Brinkman, Johannes. 2004. “Looking at Consumer Behavior in a Moral Perspective.” Journal of Business Ethics 51:129-141.
Crockett, David and Melanie Wallendorf. 2004. “The Role of Normative Political Ideology in Consumer Behavior.” Journal of Consumer Research 31:511-528.
Dawson, Scott and Melanie Wallendorf. 1985. “Associational Involvement: An Intervening Concept Between Social Class and Patronage Behavior.” Advances inConsumer Research 12:586-591.
Friedman, Monroe. 1996. “A Positive Approach to Organized Consumer Action: The ‘Buycott’ as an Alternative to the Boycott.” Journal of Consumer Policy 19:439-451.
Guest, A.M., and R. S. Oropesa. 1986. “Informal social ties and political activity in themetropolis”. Urban Affairs Quarterly, 1986 , Vol. 21, pp:550-74.
Hague, R., Harrop, M., 2001. Comparative Government and Politics. An Introduction, fifth ed. Palgrave, Basingstoke.
John, Andrew and Jill Klein. 2003. “The Boycott Puzzle: Consumer Motivations for Purchase Sacrifice.” Management Science 49:1196-1209.
Kozinets, Robert V. and Jay Handelman. 1998. “Ensouling Consumption: A Netnographic Exploration of the Meaning of Boycotting Behavior.” Advances inConsumer Research 25:475-480.
Lyon, Sarah. 2006. Evaluating fair trade consumption: Politics, defetishization and producer participation.  InternationalJournal of Consumer Studies 30: 452–64.
Maslow, Abraham H. 1968. Toward a Psychology of Being 2nd ed. Princeton, NJ: D. Van Nostrand Company, Inc.
Micheletti, M., 2003. Political Virtue and Shopping. Individuals, Consumerism, and Collective Action. Palgrave Macmillan, Basingstoke.
Micheletti, Michele. 2004. “Why More Women? Issues of Gender and Political Consumerism.” Pp.245-264 in Politics, Products, and Markets, edited by M. Micheletti, A. Follesdal and D. Stolle. New Brunswick, NJ: Transaction Publishers.
Paxton, Pamela. 1998. “Capitalizing on Community: Social Capital and the Democratic Society.” Ph.D. dissertation, University of North Carolina at Chapel Hill.
Perrin, Andrew J. 2005. “Political Microcultures: Linking Civic Life and Democratic Discourse.” Social Forces 84:1049-1082.
Putnam, Robert D. 2000. Bowling Alone: The Collapse and Revival of the American Community. New York:  Simon and Schuster.
Reynolds Craig J. 2002. ‘Thai Identity in the Age of Globalization’ in Craig J Reynolds (ed.) National Identity and its Defenders: Thailand Today, Chiang Mei, Thailand: Silkworm
Ritzer, George. 2005. Enchanting a Disenchanted World: Revolutionizing the Means of Consumption, 2nd ed. Thousand Oaks, CA: Pine Forge Press.
Scammell, Margaret. 2000. “The Internet and Civic Engagement: The Age of the Citizen Consumer.” Political Communication 17(4):351-355.
Serageldin, Ismail, and Christiaan Grootaert. 2000. “Defining Social Capital: An Integrating View.” Pp.40-58 in Social Capital: A Multifaceted Perspective, edited by P. Dasgupta, and I. Serageldin. Washington, D.C.: The World Bank.
Shah, D. V.1998, “Civic engagement, interpersonal trust, and TV use: An individual-level assessment of social capital”. Political Psychology, Vol. 19, pp :469-494.
Stolle, Dietlind and Marc Hooghe. 2004.“Consumers as Political Participants? Shifts in Political Action Repertoires in Western Societies.” Pp. 265-288 in Politics, Products, and Markets: Exploring Political Consumerism Past and Present, edited by M. Micheletti, A. Follesdal, and D. Stolle. New Brunswick, NJ: Transaction Publishers.
Micheletti, Michele. Follesdal, Andreas. Stolle, Dietlind. 2004. politics products and markets exploring political consumerism past and present,  New Brunswick: Transaction Press.
Stolle, Dietlind and Michele Micheletti. 2005. “Why Become a Political Consumer?” Forschungsjournal Neue Soziale Bewegungen, the Special Issue on "The Underestimated Consumer-Power: Prospects for the New Consumer Movement": 1-14.
Stolle, Dietlind, Marc Hooghe and Michele Micheletti. 2005. “Politics in the Supermarket: Political Consumerism as a Form of Political Participation.” International Political Science Review 26:245-269.
Verba, Sidney and Norman H. Nie. 1972. Participation in America: Political Democracy and Social Equality. New York: Harper and Row, Publishers.
Verba, Sidney, Kay Lehman Schlozman, Henry Brady, and Norman H. Nie. 1993. “Race, Ethnicity and Political Resources: Participation in the United States.” BritishJournal of Political Science 23:453-497.
Warren Mark E. 2001. Democracy and Association. Princeton, NJ: Princeton University  Press.
Webster F. E . 1975. Determining the characteristics of the socially conscious consumer. The Journal of Consumer Research 2(3): 188-196.