تحلیلی بر وضعیت هویت ملی و ابعاد ششگانه آن در بین شهروندان شهر اصفهان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری جامعه‏ شناسی دانشگاه اصفهان

2 دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان

چکیده

هدف مقاله‌ حاضر، تبیین و تحلیل وضعیت هویت ملّی با تأکید بر ابعاد ششگانه آن، در بین ساکنان شهر اصفهان است. بدین منظور، پس از مطالعه‌ متون نظری مرتبط با مباحث هویت، ابعاد آن بررسی و چارچوب نظری مناسب انتخاب شد و با توجه به تحقیقات انجام شده در گذشته، شش بعد فرهنگی، زبانی، اجتماعی، سیاسی، سرزمینی و دینی به عنوان مهمترین ابعاد هویت ملی استخراج شدند. روش مطالعه‌ حاضر پیمایشی بوده و با استفاده از پرسشنامه، داده‌های مورد نظر جمع‌آوری شدند. جامعه‌ مورد مطالعه نیز کلیه ساکنان بالای 18 سال شهر اصفهان بوده که 385 نفر از آنها به عنوان نمونه ارزیابی شدند. داده‌های به دست آمده نیز با استفاده از نرم‏افزار spss  تجزیه و تحلیل شد. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که میانگین هویت ملی پاسخگویان در حد متوسط و تعلق افراد به ابعاد فرهنگی، زبانی و سرزمینی هویت ملی از ابعاد سیاسی، اجتماعی و دینی، قویتر بوده است. همچنین، بین احساس نابرابری، فردگرایی، سرمایه‌ فرهنگی و مصرف رسانه‌ای با هویت ملی رابطه‌ منفی و معناداری وجود دارد. در نهایت، نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می‌دهد که متغیرهای مستقل تحقیق 31 درصد از واریانس متغیر وابسته را  تبیین می‌کنند. 

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

An Analysis of National Identity and its Sextet Dimensions in Isfahan City

نویسندگان [English]

  • Yaser Rastegar 1
  • Ali Rabani 2
1 Ph.D. Student of Sociology, University of Isfahan, Iran
2 Associate Professor, Department of Social Sciences, University of Isfahan, Iran
چکیده [English]

Entering the twenty-first century, the world witnessed several major developments that affect all aspects of human life, and in the midst of one of the most challenging changes, it is a change in the cognitive dimension and more precisely, identity of the people. In the past, never was identity an important issue of the day and had only a designated path guided by traditional beliefs and values, which ​​were themselves supported by such social institutions as family and  ​​religion. However, new identities have emerged as media, technology and the overall process of modernization and development make individual identity a more salient phenomenon. National identity brings solidarity among individuals and emphasizes their collective purpose. Governments rely on national identity, and support it through their own value system by training, socialization, advertising and other means to induce unite their citizens. The key variable in defining national identity is values ​​and social norms of a society. Industrialization of urban environments, technological development, cultural products, and the increasing use of new communicational insturments, has led to fundamental changes in cultural life of the people (Aghdam Alizadeh et al, 2010).This paper is an investigation in the status of national identity among Isfahani citizens and those socio-cultural variables  which affect national identity.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Identity
  • National Identity
  • Social Identity
  • Dimensions of Identity

طرح مسأله

با ورود به قرن بیست و یکم، جهان شاهد تحولات متعدد و گسترده‌ای شد که ابعاد مختلف زندگی بشر را تحت تأثیر خود قرار داد و در این میان، یکی از چالش‌ برانگیزترین تغییرات، دگرگونی در ابعاد شناختی و به طور دقیق‌تر هویتی مردمان روزگار ماست. در گذشته‌های نه چندان دور، هویت هیچ‌گاه به عنوان مسأله مهمی به شکل امروز مطرح نبود، زیرا  زندگی افراد در مسیرهای تعیین شده که توسط اعتقادات و ارزش‌های سنتی هدایت می‌شد، حرکت می‌کرد، اما افول منابع هویت ساز سنتی، مثل الگوهای خانوادگی و ارزش‌های مذهبی از یک سو و رشد روز افزون و سریع الگوهای هویت‌ساز جدید مثل رسانه‌ها، تکنولوژی و به طور کلی، فرآیند نوسازی و توسعه، هویت افراد از خردترین تا کلانترین سطح آن دچار تغییر و دگرگونی شده است. جی‏دان معتقد است که اهمیت و رواج فزآینده‌ سازه‌ هویت اجتماعی و مضامین مربوط به آن در دوره‌ معاصر، ناشی از واقعیتی است که دوران گذار- حرکت از جامعه‌ سنتی به مدرن- نامیده می‌شود؛ دوره‌ای که تغییرات شدید هویتی را موجب شده است (جی‏دان، 1385: 113). همچنین، تلاش خانواده‌ها و دولت‌ها برای یکپارچه کردن ابعاد هویتی و بازگرداندن هویت‌های از دست‌ رفته با مقاومت‌هایی روبه رو می‌شود که در پی چهل ‌تکه کردن ابعاد هویتی افراد است و این مسأله یکی از مهمترین چالش‌های فرهنگی زمانه ماست.

در بین ابعاد هویتی، بی‌شک عامترین سطح آن؛ یعنی هویت ملی جایگاه ویژه‌ای دارد و استحکام و استقرار آن می‌تواند افراد را در برابر تغییرات سریع جهان امروز تا حد زیادی حفظ کند. هویت ملی علاوه بر ایجاد همبستگی میان افراد جامعه، مسیر و هدف جمعی آنان را نیز مشخص می‌کند. دولت‌ها با تکیه بر هویت ملی، نظام ارزشی مورد نظر خود را از طریق آموزش، تبلیغات و سایر ابزارهای جامعه‌پذیری به افراد جامعه القا می‌کنند. در این میان هویت ملی متغیری محوری در تعریف ارزش‌ها و هنجارهای جمعی افراد یک جامعه است.

همچنین یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر وفاق و انسجام اجتماعی، داشتن احساس تعلق و تعهد بالا به ارزش‌ها و میراث فرهنگی یک جامعه است؛ از این رو همه‌ دولت‌ها در پی شناساندن تاریخ و فرهنگ خود به مردمان سرزمین خود هستند تا از این طریق یکپارچگی در سطح ملی دست یابند.  اگر ملت را افرادی بدانیم که در یک قلمرو سیاسی و سرزمینی خاصی زندگی می‏کنند، آنگاه هویت ملی شامل احساس تعلق به عناصر فرهنگی، نمادها، ارزش‌ها، تاریخ  و میراث سرزمینی آن می‌شود. این حسی است که دارا بودن آن، ملت‌ها را از یکدیگر تفکیک کرده، موجب تمایز یک ملت از سایر ملل و سرزمین‌ها می‌شود.

 به علت اهمیت و تأثیر هویت ملی در انسجام اجتماعی و پیوند مردم و نسل‏ها و اقوام مختلف و یکپارچگی ملی و نقش مستقیم آن در توسعه‌ سیاسی و اقتصادی جوامع است که کشورها تثبیت می‌شوند و ارائه‌ هویت واحد را در دستور کار خود قرار داده‌اند و در فرآیندی به نام ملت سازی می‌کوشند با عرضه‌ تعریف واحدی از ملت خود و مقبول و مشروع ساختن آن تعریف، ملت منسجم و متحدی ایجاد نمایند (امینیان، 1386: 74).

با توجه به وضعیت ایران در عصر حاضر و مسائل متعددی که در رابطه با جامعه‌ ایران در سطح داخلی و خارجی مطرح است، تحلیل وضعیت هویت ملی و مهمترین عامل ایجاد وفاق در جامعه؛ یعنی تقویت بنیان‏های هویت ملی حائز اهمیت فراوانی است. همچنین، از آنجا که کشور ما جامعه‏ای‌ در حال گذار است و شاهد تغییرات وسیعی در سطوح مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و بویژه تکنولوژیک است، ایجاد تعلق به عناصر ملی به عنوان مسأله‏ا‌ی جدی حائز اهمیت خواهد بود. شهر اصفهان نیز مانند سایر کلانشهرهای ایران شاهد گسترش تغییرات متعددی در حوزه‏های گوناگون زندگی روزمره است که بخش زیادی از آن تحت تأثیر جریان توسعه و نوسازی شکل گرفته و به نظر می‌رسد که زمینه‌ مناسبی برای طرح پرسش از هویت ملی در این شهر شکل گرفته است. در جامعه‌ شهری اصفهان، عواملی چون: صنعتی‌شدن، توسعه فناوری و ارتباطات و فرآورده‌های فرهنگی و استفاده‌ روز افزون از وسایل ارتباطی جدید، زندگی مادی و فرهنگی افراد را دگرگون ساخته است (علیزاده‏اقدم و همکاران، 1389).

پرسش اساسی مقاله‌ حاضر نیز  این است که وضعیت هویت ملی و ابعاد آن در بین شهروندان اصفهانی چگونه است؟ و اینکه متغیرهای اجتماعی فرهنگی تا چه میزان این مسأله را تبیین می‌کنند؟

 

مبانی نظری و چارچوب مفهومی

هویت از مفاهیم مهم در حوزه‏های روان‏شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه و علوم سیاسی است که در دهه‌های اخیر و به ویژه تحت تأثیر جهانی‌شدن اهمیت خاصی پیدا کرده است. هویت، مجموعه‌ای از معانی است که فرد در درون نقش یا موقعیت اجتماعی به کار می‌گیرد تا چه کسی بودن خود را بیان کند. هویت جمعی نیز نوعی احساس تعهد و عاطفه نسبت به اجتماع عام است که موجب وحدت و انسجام جامعه است و بخشی از هویت فرد را تشکیل می‌دهد (برک، 1991: 156). بسیاری از پژوهشگران بر پارادوکسیکال بودن معنای هویت تأکید داشته، اذعان دارند که ویژگی تمایز و تشابه، عنصری بنیادین در فهم هویت محسوب می‌شود. واژه‌ هویت در یک معنا به ویژگی یکتایی (فردیت)؛ یعنی تفاوت‌های اساسی که شخص را از همه‌ کسان دیگر به واسطه‌ هویت خودش متمایز می‌کند، اشاره می‏کند و در معنایی دیگر، به ویژگی همسانی که در آن اشخاص می‌توانند به هم پیوسته باشند و یا از طریق گروه‌ها یا مقولات، بر اساس صور مشترک برجسته‌ای، نظیر ویژگی‌های قومی به دیگران بپیوندند، دلالت می‌کند  (فکوهی، 1381).

هویت اجتماعی فهم ما از کیستی ماست و اینکه دیگران کیستند و برعکس، فهم دیگر افراد از خودشان و دیگران که شامل ما نیز می‌شود. همچنین، هویت اجتماعی محصول توافق و عدم توافق است. هویت اجتماعی قابل مذاکره و انتقال[1] است (مک کرون و بکهوفر، 2008: 1). در حقیقت، آنها معتقدند که بسیاری از افراد بر اساس فهم خود و توافقی که با دیگر افراد جامعه بر سر آن دارند، هویت خود را درک می‌کنند.

 در این میان، برخی از پژوهشگران نیز بر عناصر فرهنگی در تحلیل هویت تأکید داشته، اساساً هویت را بر درک افراد از مختصات فرهنگی جامعه‌ خود منطبق می‌دانند. کاستلز در تعریف خود از هویت بر ویژگی‌های فرهنگی سازنده‌ آن تأکید می‌کند: اصطلاح هویت در صورتی که سخن از کنشگران اجتماعی باشد، عبارت است از فرآیند معناسازی بر اساس ویژگی فرهنگی یا مجموعه‌ای به هم پیوسته از ویژگی‌های فرهنگی که بر منابع معنایی دیگر اولویت داده می‏شود (کاستلز، 1380: 20). در بحث هویت باید به دو نکته توجه داشت: یکی تفسیر و برداشتی که فرد از خود دارد- در عین پذیرش و شناسایی کسان دیگر غیر از خود است- و دیگری تعامل و تبادل فرهنگی با دیگری است؛ یعنی در هویت‌یابی یا شناخت کیستی خود، شناسایی و پذیرش دیگری مهم است، در عین حال، این شناسایی خود و دیگری بر یکدیگر تأثیر و تأثر خواهد داشت. هویت در زمان و مکان ریشه دارد و آگاهی اشخاص آن جامعه نقش مهمی در آن ایفا می‌کنند. لذا هویت یعنی بازاندیشی در جایگاه و موقعیت خود در گستره‌ تاریخ و در درون فرهنگ موجود (تاجیک، 1384: 50). در عصر دولت‌های ملی، هویت‌های جمعی در قالب هویت ملی معنا می‌یابد و می‌توان آن را به واسطه‌ باور مشترک و تعهد متقابل، قدمت تاریخی، منش فعال، وابستگی به یک قلمرو خاص و متمایز شدن از دیگر اجتماعات به واسطه‌ فرهنگ عمومی خاص تعریف نمود (همان: 51).

حاجیانی (1379) هویت ملی را مهمترین و اساسی‌ترین بخش هویت می‌داند. به زعم او، برخورداری از هویت مستقل و ممتاز در حیات فردی و جمعی آدمی، به عنوان رکنی اساسی در زندگی و کنشگری او محسوب می شود. عنصر شناسایی، تفکیک و تمایزگذاری بین خود و دیگران به زندگی انسان معنا می‏بخشد و او را به تحرک و پویایی وا می‏دارد. در میان انواع گوناگون هویت، لایه‏ها و سطوح آن، که دامنه گسترده‏ای از هستی درونی فرد تا هستی جهانی وی را در بر می‌گیرد، وجود هویت ملی که در قالب واحدهای مستقل سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی به نام کشور معنا می‏یابد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا کشور به عنوان یک واحد سیاسی مستقل، بسیاری از عناصر هویت بخش یک نظام اجتماعی را از سایر نظام‏ها متمایز و جدا می‏سازد (حاجیانی، 1379: 101). منظور از هویت جمعی نیز حوزه‌ای از حیات اجتماعی است که فرد، خود را با ضمیر ما متعلق و منتسب بدان می‏داند و در برابر آن احساس تعهد و تکلیف می‏کند (همان، 104).

پاردی و ویلس (2007) در تعریف هویت ملی می‌گویند که هویت ملی بخش ویژه‌ای از هویت است که ما به شناسایی فرهنگی- سیاسی خودمان در قلمرو سرزمینی دست می‌یابیم. هویت ملی هم دارای بعد فردی یا ذهنی و هم دارای بعد جمعی است. در حالت اول تعریف این نکته را که ما به عنوان افراد چه کسی هستیم، روشن می‌سازد و در حالت دوم کمک می‌کند تا هر یک از ما را در زمینه‌ای از روابطمان با دیگران و در یک جامعه‌ وسیعتر که به آن تعلق داریم، تعریف کند (پاردی و ویلس، 2007: 68). در واقع،  پاردی و ویلس، بر بعد سرزمینی تأکید زیادی داشته و از آنجا که مرز سرزمینی، قلمرو سیاسی نیز محسوب می‏شود،  لذا آن را دارای اهمیت مضاعف می‌دانند.

تعریف ذهنی از هویت ملی در تعریف بندیکت اندرسون[2] ملت را به عنوان یک اجتماع متصور شده یاد می‌کند  (اندرسون، 1991).

همان گونه که گلنر[3]  مشاهده کرد، این معانی مشترک یا خصایص ملت‏ها و هویت ملی اموری احتمالی و وابسته هستند، نه ضرورتی جهانی. او همچنین بر این نظر است که بالاتر رفتن آگاهی از هویت ملی در دوره‌ جنگ یا حتی به هنگام رخدادهای ورزشی ممکن است آشکار باشد، اما بیشتر اوقات و بیشتر مردم هویت ملی را بدیهی می‌پندارند (گلنر، 1983: 6).

باید توجه داشت که مفهوم هویت ملی به مثابه پدیده‌ای سیاسی و اجتماعی‏زاده‌ عصر جدید است و از اواخر قرن نوزدهم میلادی به مشرق زمین راه یافته است، اما به عنوان مفهومی علمی، از ساخته‏های علوم اجتماعی است که از نیمه‌ دوم قرن بیستم میلادی به جای خلق و خوی و خصیصه‌ ملی رو به گسترش نهاده است. تاکنون تعاریف متعددی از مفهوم هویت ملی ارائه شده است. برخی از تعاریف بر بعد احساسی و عاطفی هویت تأکید داشته، آن را عامل پیوند و تعلق فرد به گروه یا جامعه‌ای که عضو آن است، می‏دانند. در تعاریفی دیگر، هویت به معنای وجه تمایز اعضای یک جامعه از دیگران به کار رفته است (میرمحمدی، 1383: 8) .

به طور کلی و در یک تعریف نهایی، هویت ملی را می‌توان یک حس بالنده میان مردمی دانست که به طور طبیعی به یکدیگر تعلق دارند و از منافع مشترک، تاریخ مشترک و سرنوشت مشترک برخوردارند. هویت ملی مفهومی دو وجهی است که همزمان بر تشابه و تمایز دلالت دارد،  بدین صورت که از یک سو با تأکید بر مشترکات و ملاک‏های پیوند دهنده، "ما" را پیرامون محوری واحد متحد و متعهد می‌کند و از سوی دیگر این "ما " را در مقابل غیر یا دیگری قرار می‌دهد و بدین صورت ما را در وجود تشابهات داخلی و تمایزاتش با دیگری شناسایی می‏کند (صنیع اجلال، 1384: 10).

همچنین اسپایبرگر (2005) بر مفهوم ملت در تعریف هویت ملی تأکید فراوان دارد و بر این نظر است که واژه‌ هویت ملی شامل دو مفهوم مهم است: اول اینکه هویت ملی باید به عنوان شکل خاصی از هویت ملاحظه گردد، شکلی که با تمایزگذاری بین هویت فردی و جمعی فهمیده می‌شود. دوم اینکه مفهوم ملت نیز در اینجا حائز اهمیت فراوان است. ملت به یک جمعیت انسانی گفته می‌شود که دارای قلمرو تاریخی مشترک، اسطوره‌های مشترک، سرگذشت یکسان، فرهنگ عمومی و اقتصاد و حقوق قانونی یکسانی هستند (اسپایبرگر، 2005) .

ریچارد جنکینز بر این باور است که هویت اجتماعی خصلت یا خصیصه‌ همه‌ انسان‌ها به عنوان موجوداتی اجتماعی است و از این لحاظ سرچشمه‌  معنا و تجربه برای مردم است و می‏توان به این امر صحه گذاشت که هویت برساخته می‏شود. از نظر جنکینز، هویت اجتماعی یک بازی است که در آن بازیگران رو در رو هستند.  هویت اجتماعی درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از آن طرف درک دیگران از خودشان و افراد دیگر چیست. از این رو، هویت اجتماعی نیز همانند معنا ذاتی نیست و محصول توافق و عدم توافق است و می‏توان در باب آن به چون و چرا پرداخت (جنکینز، 1381: 7-8). جنکینز اذعان می‏دارد که علاوه بر درونی و بیرونی بودن هویت، زمان و مکان هم از منابع ساخته شدن هویت در اجتماع هستند. شناسایی یک چیز به معنای این است که آن را در زمان و مکان جای دهیم (همان، 46). اگر هویت شرط ضروری برای حیات اجتماعی است، عکس آن نیز صادق است. هویت فردی که در خویشتن تجسم یافته، جدا از سپهر اجتماعی دیگران معنادار نیست. هویت فردی بر تفاوت و هویت جمعی بر شباهت تأکید دارد. به عبارتی هویت فردی، یکتا و هویت جمعی پدیده‌ای همگانی است (همان: 35).

مفهوم هویت به عنوان یک برساخته، تاریخی طولانی در تاریخ تفکر بشر دارد. این مسأله به کار کنش متقابل‌گرایان اولیه مثل کولی و مهمترین آنها جرج هربرت مید  بر می‌گردد؛ کسی که هویت را به عنوان امری جمعی، پویا و فرآیندی نمادین تعریف می‌کند. طبق نظر این نویسندگان، معانی که در رابطه با تعلقات گروهی[4] ایجاد می‌شوند، محصولات پویای فرآیندهای ارتباط و تفسیرند که در بین و درون افراد رخ می‌دهد. در ادامه‌ این دیدگاه، کسانی چون اروین گافمن معتقد است که هویت‌ها به منظور مدیریت تأثیرگذاری در طول اجراها (نمایش‏ها)[5]ی زندگی روزمره برساخته می‌شوند. پست مدرنیست‌ها در این رابطه یک گام فراتر نهاده و معتقدند که هویت‌ها و معانی آنها چندگانه و متکثرند و به طور فزآینده‌ای تکه پاره شده‏اند[6] و به علت گسترش جهانی‌ شدن، بی‌حد و مرزند (فدرستون،1990). هویت‌ها در این دیدگاه برساخته‌ای متحرکند؛ بازی متقابل و پایان‌ناپذیر تفاوت‏ها و ترکیب‌های نامعینی از امکانات فرهنگی که انتخاب و گزینش می‌شود، مثل انتخاب لباس‌ها از قفسه‌ها (لاوی و سودنبرگ، 1996). هویت ملی صرفاً یک ماهیت[7] عینی نیست بلکه تا حد زیادی یک برساخت اجتماعی است. همچنین، یک شکل قابل انعطاف فرهنگی است که افراد به معانی بی‌ثبات[8] و متغیری که در آن است، اسناد می‌کنند (گالیت و کاندا، 2003: 1075). به زعم پست‌مدرن‌ها و افرادی مثل لاوی و سودنبرگ و فدرستون و دیگران، تکثر عناصر هویت‌سازی، امری بدیهی در دنیای جدید است و هویت به مثابه انگاره‌ای منسجم با پیش‌فرض‌های مشخص را رد می‌کنند. در واقع، پراکندگی و تکه‌تکه شدن معنای هویت در نتیجه‌ فردگرایی فزآینده و افول فراروایت‌ها در تعریف زندگی روزمره، اتفاق افتاده است.

هویت ملی ساخته می‌شود و چیزی از پیش معین نیست. برساخت هویت فرآیندی سیاسی است که یک هویت سیاسی را دنبال می‌کند. یک هویت ملی مشترک می‌تواند به نحوی توافق عامه‌ مردم را به دست آورد که همین امر، مشروعیت دولت و نظام قانون را تقویت و حفظ می‏کند. تلاش برای ایجاد یک هویت ملی مشترک، همچنین ممکن است توسط کنشگران سیاسی در سطوح خردتر و به نام یک اجتماع ملی مشخص در درون دولت صورت گیرد. در واقع نکته‌ اساسی اظهارات هندرسون و مک ایون، این است که به رغم اینکه فرآیند‌های اجتماعی و تاریخی یک نوع احساس مشترک ایجاد می‏کند، هویت ملی توسط کنشگران سیاسی و گفتمان‏های نخبگان سیاسی پرورش می‏یابد و حفظ می‌شود (هندرسون و مک ایون، 2005 : 173-174). در اینجا هویت امری برساختی تلقی شده و آن هم در سطح سیاسی معنا می‌یابد. در این دیدگاه بعد سیاسی هویت ملی بیشتر مطمح نظر است؛ به گونه‌ای که هویت ملی مشترک را با مشروعیت سیاسی دولت برابر می‌داند. به علاوه، در این رویکرد، نقش کنشگران عرصه‌ سیاست نیز بسیار مورد توجه است.

تحولات سیاسی درونزا، بویژه ساختار سیاسی، ایدئولوژی سیاسی، فرهنگ سیاسی، اندیشه‌ سیاسی و همچنین امنیت ملی، نقش عمده‌ای در تغییر لایه‌های روبنایی هویت ملی ایفا می‌کنند. ساختار سیاسی به علت برخورداری از قدرت مادی و معنوی نقش و سهم درخور توجهی در هویت‏مندی و هویت سازی به معنای تولید نماد، انتقال، مصرف، فهم و تفسیر معانی دارد. نظام‏های سیاسی بسته و متصلب، موجب شکل‏گیری هویت درونگرا می‏شوند، درحالی که نظام‏های سیاسی باز و مردم سالار به شکوفاسازی و رشد محوریت هویت منجر خواهند شد (دهشیری، 1380: 154).

میلر (1995) نیز تأکید می‏کند که لازمه‌ هویت ملی این است که همه‌ افراد چیزی به اشتراک داشته باشند؛ حس تعلقی که افراد در کنار یکدیگر به واسطه‌ وجود آن خصوصیات مشترک، به یکدیگر دارند. از نظر میلر، آن "چیز" یک فرهنگ عمومی مشترک است. درواقع، هویت‏یابی با یک ملت و فهم مشترک از آنچه مفهوم ملت به همراه دارد (میلر، 1995: 25). در حقیقت، میلر بر خصیصه‏ای تأکید دارد که همه افراد جامعه را به هم پیوند می‌دهد و این ویژگی به کاملترین شکل ممکن در معنای ذهنی مشترک از مفهوم ملت نهفته است.

هابرماس هم تضادها و تعارضات و بحران‏های هویت موجود را ناشی از نبود آزادی و مشارکت حقیقی مردم در تعیین سرنوشت خویش می‏داند. به نظر او، لازمه رفع نابرابری‏ها و تعارضات و رسیدن به اجماع عمومی و کنش اجتماعی عام وجود جوی آزاد و به دور از سلطه برای انجام گفتگویی آزاد و خردمندانه و نیز مشارکت نظری و عملی افراد در حوزه‌ عمومی است. بنابر نظر او، از برآیند این امور، تکامل اجتماعی انسانی در قالب جامعه‌ای مدنی پدید می‌آید؛ جامعه‌ای که در آن آزادی و عدالت اجتماعی بر محور هویت عام انسانیت و استقبال از تجربه‏های نوین، تحقق می‌پذیرد (عبداللهی، 1374: 137). هابرماس، رفع مسأله‌ سیطره‌  عقلانیت ابزاری را در گرو گسترش حوزه‌  عمومی لازم برای گفتگگوی آزاد و خردمندانه در جهت رشد عقلانیت ارتباطی و دست‌یابی به نوعی وفاق تفاهمی بر سر اصول و قواعد جمعی می‌داند که به نوبه‌  خود زمینه‌ساز شکل‌گیری نوعی هویت جمعی عام اقناعی در سطح جهانی است (هابرماس، 1380: 184). در واقع هابرماس برابری را کلیدی‌ترین عنصر در ایجاد یک هویت جامع و یکپارچه می‏داند که به آزادی و رهایی منجر می‌شود. ایجاد هویتی مشترک در بین شهروندان، یکی از مهمترین مسائلی است که نظام‌های سیاسی با آن روبه رو هستند و عدم شکل‌گیری احساس هویتی، پیامدهای زیادی به همراه خواهد داشت. همان گونه که عضویت در یک گروه اجتماعی مانند یک باشگاه ورزشی می‏تواند حس تعلق و هویت برای افراد را سرعت بخشد، عضویت در یک گروه ملی نیز می‏تواند حس تعلق و هویت را سریعتر کرده،   ابعاد مشخص رفتار فردی را تحت تأثیر قرار دهد (فیدر، 1994: 68).

اسمیت و جارکو (2001) نیز هویت ملی را به عنوان نیروی پیوند دهنده که دولت- ملت‏ها را با هم نگه می‌دارد و روابط آنها را با خانواده‌  ملت‌ها شکل می‌دهد، تعریف می‌کنند. همچنین، آنها مؤلفه‌هایی را در تعریف هویت ملی در نظر می‏گیرند که ‌عبارتند از: درک مشترک در درون یک ملت درباره‌  افراد و ارزش‏های آن ملت، زبان‏های مشترک  نمادها و اعمالی که آنها را باز نمود یا نشان می‌دهد.

در کنار بعد سیاسی و فرهنگی، بعد اجتماعی آن نیز در میان پژوهشگران و اندیشمندان این عرصه محل تأکید فراوان بوده است. برخی این بخش از شاکله‌  هویت ملی را در درون تعاملات اجتماعی افراد جستجو می‌کنند و برخی نیز به محیط خانوادگی یا عضویت‌های گروهی اشاره و بر آن تأکید دارند.

بعد اجتماعی هویت ملی در ارتباط با کیفیت روابط اجتماعی فرد با نظام کلان اجتماعی است. در صورت تقویت مناسبات و روابط فرد با جامعه ، هویت جمعی فرد در سطح ملی شکل می‌گیرد و اصطلاحاً «ما»ی ملی تحقق می‌یابد. اعتقاد به وجود و ضرورت وجود  جامعه‌  ملی، احساس و اعتقاد و تمایل به عضویت در این جامعه و احساس تعلق خاطر مشترک و احساس تعهد افراد به اجتماع ملی از مهمترین ابعاد این مسأله است (ابوالحسنی، 1387: 14). زمینه‌ خانوادگی هر فرد تأثیر فراوانی بر نگاه او به جهان اجتماعی داشته، نقش مهمی در شکل‌گیری هویت ایفا می‌کند و در واقع، اولین تجربه‌های او در بین جمع در خانواده شکل می‌گیرد (واین و وایت، 1997).

اولویت و ارجحیت هویت جمعی هر فردی تابعی از کمّ و کیف و درجه‌ای از تعلق و وابستگی است که وی به یکی از اجتماعات و گروه‌های  عضو دارد؛ بدین معنا که هرقدر عضویت شخص در یک اجتماع یا گروهی ریشه‌دارتر باشد و با تعهد و تعلق بیشتری با جمع همراه گردد، هویت جمعی او در مقایسه با سایر اجتماعاتی که در آن عضویت دارد، از عمق و برجستگی بیشتری برخوردار خواهد بود. مطابق این اصل، فردی که مثلاً تعلقات و وابستگی‌اش به اجتماع ملی (کشور) بیش از اجتماع قومی، محلی یا قبیله‌ای باشد، طبیعتاً تعهداتش نسبت به اجتماع جامعه‌ای قویتر خواهد بود و هویت ملی‌اش بر سایر سطوح هویت جمعی او غلبه خواهد کرد (میرمحمدی، 1383: 10). هویت ملی احساس تعلق و وفاداری به عناصر و نمادهای مشترک در اجتماع ملی است. مهمترین عناصر و نمادهای ملی که سبب شناسایی و تمایز می‏شوند، عبارتند از: سرزمین، دین و آیین، آداب و مناسک، تاریخ، زبان و ادبیات، مردم و دولت. در درون یک اجتماع ملی، میزان تعلق و وفاداری اعضا به هر یک از عناصر و نمادهای مذکور، احساس هویت آنها را مشخص می‏کند (یوسفی، 1380: 74). هویت ملی مجموعه‌ای از گرایش‏ها و نگرش‌های مثبت به عوامل، عناصر و الگوهای هویت بخش و یکپارچه کننده در سطح یک کشور است و دارای عناصر سازنده‌  گوناگونی، چون ارزش‌های ملی، دینی، فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی، سیاسی و زبانی است (قربانی، 1383: 2).

با مروری بر ادبیات نظری و تجربی طرح شده در باب هویت ملی به این نکته پی می‌بریم که همه‌ آثار عمدتاً حول دو محور مطرح می‌شوند: برخی سعی در تحلیل عناصر و ابعاد متنوع هویت ملی دارند و برخی دیگر نیز به زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مؤثر بر گرایش به مؤلفه‌های هویت ملی پرداخته‌اند. در جدول (1) خلاصه‌ای از این دو بخش در قالب واژگان کلیدی طرح شده است.

 

 

 

جدول 1-  خلاصه‌ای از دیدگاه‌های موجود در باب هویت ملی به همراه مهمترین مباحث مطرح در آن

پژوهشگران  حوزه هویت

متغیرهای اثرگذار بر هویت ملی

ابعاد هویت ملی

برک (1991)

  • نقش اجتماعی
  • طبقه‌ افراد

 

کاستلز (1380)

 

  • ویژگی‌های فرهنگی

جنکینز (1381)

 

  • تعاملات اجتماعی
  • زمان و مکان
  • تشابهات و تمایزات

اسپایبرگر (2005)

 

  • تاریخ و اسطوره‌های مشترک
  • فرهنگ عمومی
  • شرایط اقتصادی و قوانین

هندرسون و مک ایون (2005)

  • شرایط سیاسی
  • نخبگان سیاسی
  • ابعاد سیاسی
 

میلر (1995)

 

  • فرهنگ مشترک

هابرماس

  • نابرابری‌های اجتماعی
  • آزادی و مشارکت اجتماعی

 

اسمیت و جارکو (2001)

 

  • زبان مشترک
  • نمادهای مشترک

واین و وایت (1997)

  • زمینه‌های خانوادگی

 

پاردی و ویلس

 

  • بعد سرزمینی
  • بعد فرهنگی

پست مدرن‌ ها

  • جهانی‌شدن
  • رسانه‌ها و بازی تصاویر
  • هویت پراکنده و سیال
  • تکه تکه شدن هویت
 

 


ابعاد ششگانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هویت ملی

در این تحقیق ابعاد هویت ملی را در شش بخش فرهنگی، زبانی، اجتماعی، سرزمینی، سیاسی و دینی بررسی و تحلیل کرده‌ایم. برای تعیین ابعاد هویت ملی از تحقیقات انجام شده و همچنین نظریات به کار رفته در پژوهش حاضر بهره گرفتیم. تقسیم‌بندی ابعاد هویت ملی در میان پژوهش‌های انجام گرفته متفاوت است. میرمحمدی عناصر هویت ایرانی را در چهار دسته از ارزش‌های ملی، دینی، اجتماعی و انسانی طبقه‌بندی می‌کند (میرمحمدی، 1383: 322-323). گودرزی نیز شش بعد را برای هویت ملی در نظر می‌گیرد که عبارتنداز: بعد اجتماعی، بعد تاریخی، بعد جغرافیایی، بعد سیاسی، بعد دینی و بعد فرهنگی- ادبی (گودرزی، 1383: 113). البته، باید ذکر شود که بعد دینی به عنوان یکی از مؤلفه‌های هویت ملی در برخی از پژوهش‌ها سنجش نشده است، اما در پژوهش حاضر به مانند بسیاری از تحقیقات پیشین، مثل ربانی، میرزایی و همکاران (1388) و ربانی و حسنی (1388)، به مثابه یکی از شاخص‌های هویت ملی ارزیابی شده است. در نهایت، با توجه به تحقیقات انجام گرفته در گذشته و مبانی نظری مرتبط، شش بعد فرهنگی، زبانی، اجتماعی، سیاسی، سرزمینی و دینی،  استخراج و سنجش و تحلیل شده‏اند.

 

اهداف تحقیق

هدف کلی: سنجش هویت ملی و شناسایی ارتباط آن با برخی از متغیرهای اجتماعی

 

اهداف فرعی

- بررسی رابطه‌  بین احساس نابرابری با هویت ملی؛

- بررسی رابطه‌  بین سرمایه فرهنگی پاسخگویان با هویت ملی؛

- بررسی رابطه‌  بین مصرف رسانه‌ای افراد با هویت ملی؛

- بررسی رابطه‌  بین فردگرایی پاسخگویان با هویت ملی؛

- بررسی رابطه‌  بین برخی از متغیرهای موقعیتی با هویت ملی پاسخگویان.

 

 

 

 

 

شکل 1- مدل نظری پژوهش بر اساس دیدگاه‏های موجود

 

 

تعاریف متغیرها

الف) متغیر وابسته

 هویت ملی: هویت ملی احساس تعلق و وفاداری به عناصر و نمادهای مشترک در اجتماع ملی است. مهمترین عناصر و نمادهای ملی که سبب شناسایی و تمایز می‌شوند، عبارتنداز: سرزمین، دین و آیین، آداب و مناسک، تاریخ، زبان و ادبیات، مردم و دولت (یوسفی، 1384: 70).

ب) متغیرهای مستقل

1- سن: به دلیل تغییرات اجتماعی و فرهنگی جوامع، بین نگرش‌های گروه‌های سنی مختلف، تفاوت وجود دارد. لذا یکی از متغیرهای مستقل این تحقیق،‌ سن پاسخگوست.

2- جنس: یکی از متغیرهایی است که در بیشتر تحقیقات به عنوان متغیر مستقل بررسی می‏شود. جنسیت به تعبیر گیدنز به تفاوت‏های روان‌شناختی و فرهنگی بین زنان و مردان مربوط می‌شود ( گیدنز، 175:1376)؛ لذا متغیر جنسیت در قالب یک سؤال بسته پرسیده شده است.

3- وضعیت تأهل: یکی دیگر از متغیرهایی که انتظار می‏رود بر نگرش پاسخگویان اثرگذار باشد، وضعیت تأهل است،‌ زیرا ازدواج باعث تغییرات زیادی در روحیه و نگرش فرد می‏شود.

4- تحصیلات : از میزان تحصیلات فرد پرسش می‏شود.

5- سرمایه فرهنگی: کالا، مهارت‌ها و عناوین نمادین کمیاب، سرمایه‌ فرهنگی هر فرد را شکل می‌دهد (استونز، 1381: 335).

6- فردگرایی: گرایش به فردی شدن، به عنوان یکی از مهمترین تجلیات نوگرایی است و از آنجا که جامعه‌ ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه متأثر از این جریان است، لذا فردگرایی می‏تواند به عنوان یک متغیر حائز اهمیت باشد. اُلریش بک نیز فردی شدن را نتیجه‌ فرآیندهای مدرنیزاسیون می‌داند که مستلزم کاهش تأثیر نهادهای ساختمند کننده‌ سنتی جامعه در شکل‌گیری هویت شخصی است (لاپتن، 1380: 303).   

7- مصرف رسانه‌ای: منظور از مصرف رسانه‌‌ای، میزان استفاده افراد از وسایل ارتباط جمعی است.

8- تعلق ذهنی طبقاتی: اینکه افراد پاسخگو خود را به لحاظ «ذهنی» به کدام یک از طبقات جامعه متعلق می‌دانند، می‌تواند در قیاس با جایگاه واقعی آنها در طبقات به لحاظ تحلیل سودمند باشد.

9- احساس نابرابری: اینکه فرد در جامعه تا چه حد احساس نابرابری می‌کند. در اینجا برداشت ذهنی پاسخگو از وضعیت نابرابری در جامعه سنجیده شده است.

 

فرضیه ‏های پژوهش

پس از بررسی و مرور مبانی نظری نهایتاً 9 فرضیه برای تحقیق در نظر گرفته شده‌اند. بدین ترتیب، به نظر می‌رسد که بین متغیرهای جنس، سن، وضع تأهل، درآمد، تحصیلات، سرمایه‌ فرهنگی، مصرف رسانه‌ای، احساس نابرابری و فردگرایی به عنوان متغیرها‌ی مستقل با متغیر وابسته‌ تحقیق؛ یعنی هویت ملی رابطه وجود دارد.

 

روش‏ شناسی

روش به‌کار رفته در این تحقیق پیمایش است که با توجه به اهداف و سؤال‏های تحقیق این روش انتخاب شد. داده‌های مورد نیاز نیز از طریق پرسشنامه گردآوری شده است. پرسشنامه‌ به کار رفته شامل دو بخش بود: بخش اول به سنجش متغیرهای موقعیتی مربوط می‌شد و بخش دوم به سؤال‏های مربوط به متغیر وابسته و دیگر متغیرهای مستقل می‌پرداخت. در مجموع 26 گویه برای سنجش متغیر وابسته؛ یعنی هویت ملی به کار رفت. همچنین، یازده گویه برای متغیرهای موقعیتی، هشت گویه برای سنجش احساس نابرابری، گویه برای اندازه‌گیری متغیر فردگرایی، ده گویه برای اندازه‏گیری سرمایه‌  فرهنگی و نهایتا شش گویه برای مصرف رسانه‌ای به کار رفت.

جامعه‌ آماری پژوهش حاضر با توجه به اقتضای سؤال‏های تحقیق، ساکنان بالای 18 سال ساکن در شهر اصفهان هستند. حجم نمونه این تحقیق نیز بر ‌اساس فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد که ما 385 پرسشنامه را بین پاسخگویان توزیع کردیم.

روش نمونه‌گیری مورد استفاده در این مطالعه، نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای است؛ به این ترتیب که از بین مناطق دوازده گانه شهر اصفهان حوزه‌هایی به صورت تصادفی انتخاب شدند و در میان این حوزه‌ها، بلوک‌هایی برای جمع‌آوری داده‌ها در نظر گرفته شدند. پرسشنامه‌ها نیز در این بلوک‌ها با انتخاب تصادفی سیستماتیک مبدأ نمونه‌گیری و با فاصله نمونه‌گیری سه خانه تکمیل شد.

اعتبار پرسشنامه با اعتبار صوری و راهنمایی اساتید و دانشجویان بررسی شد و برای سنجش پایایی گویه‌های پرسشنامه ابتدا پرسشنامه‌ تحقیق مورد پیش آزمون قرار گرفته و با استفاده از روش آلفای کرونباخ پایایی گویه‌ها محاسبه شده است که ضرایب آلفای مجموعه‌ گویه‌های مرتبط در جدول زیر آمده است:

 

 

جدول 2- ضرایب آلفای به دست آمده برای متغیرهای مستقل و وابسته پژوهش

متغیر

تعداد گویه‏ها

ضریب آلفا

هویت ملی

26

82/.

احساس نابرابری

8

75/.

فردگرایی

6

78/.

سرمایه فرهنگی

10

72/.

 

 

یافته‌های پژوهش

ویژگی‌های جامعه‌ نمونه

از بین کل پاسخگویان 52.7 درصد مرد و 47.3 درصد زن بوده‌اند. دامنه سنی پاسخگویان از 18 تا 49 سال بوده است؛ میانگین سن پاسخگویان 28 سال و بیشترین فراوانی مربوط به سنین 23 و 40 سال بوده است. از نظر وضعیت تأهل 47.5 درصد افراد را مجرد، 50.6 درصد متأهل و 9/1 درصد نیز طلاق گرفته بوده‏اند.

همچنین، از نظر میزان تحصیلات، بیشترین فراوانی برای مقطع فوق دیپلم و لیسانس است (43.9 درصد). و کمترین فراوانی نیز به مقاطع فوق لیسانس و بالاتر اختصاص دارد (8.6 درصد). بیشترین و کمترین میزان درآمد در بین پاسخگویان نیز به ترتیب به گروه درآمدی 301 تا 400 هزار تومان (20 درصد) و گروه درآمدی 801 هزار تا یک میلیون تومان (8.6 درصد) مربوط می‌شود. از نظر تعلق ذهنی طبقاتی، بیشتر افراد مورد مطالعه خود را جزو طبقه‌ متوسط می‌دانند (73.2 درصد) و کمترین آنها نیز به طبقه‌ بالای بالا احساس تعلق می‌کنند (1.8 درصد).

 

یافته‌های توصیفی

 

 

جدول 3- توزیع درصدی گویه‌های مربوط به بعد فرهنگی هویت ملی

گویه‏ها

کاملا مخالفم

مخالفم

بینابین

موافقم

کاملا موافقم

میانگین

عید نوروز ما ایرانی‏ها بهترین جشن ملی برای تغییر سال است

4.7

4.2

10.6

34.5

45.9

3.1

از اینکه دارای فرهنگ ایرانی هستم، به خودم افتخار می‌کنم

6.0

4.2

15.1

28.1

46.8

3.05

هنر نزد ایرانیان است و بس

6.0

16.9

15.6

25.7

35.8

2.6

خودم را بخشی از تاریخ ایران می‌دانم

5.2

4.2

18.2

33.1

39.0

2.9

وقتی سرود ملی ایران پخش می‌شود، احساس غرور می‌کنم

8.8

17.4

19.5

29.1

24.9

2.4

سعی می‌کنم با گذشته و تاریخ ایران آشنا شوم

9.9

10.6

15.6

32.4

31.4

2.6

به پرچم کشورم احترام فراوان می‌گذارم

4.2

7.8

26.0

32.8

29.4

2.7

تاریخ ایران پر از شکوه و عظمت است

4.7

3.9

22.9

29.6

39.0

2.9

 

 

همان گونه که جدول 3 نشان می‌دهد، گزینه‌های موافقم و کاملاً موافقم در اغلب گویه‌ها بیشرین درصد را به خود اختصاص داده است و توجه به عید نوروز (45.9) و افتخار به فرهنگ ایرانی (46.8) درصد فوق‌العاده بالایی دارند.

 

جدول 4- توزیع درصدی گویه‌های مربوط به بعد زبانی هویت ملی

گویه‏ها

کاملا مخالفم

مخالفم

بینابین

موافقم

کاملاً موافقم

میانگین

صحبت کردن به زبان فارسی دلنشین و شیرین است

3.4

5.2

15.3

34.5

41.5

3.05

بهتر است زبان انگلیسی جایگزین زبان فارسی در مدارس شود

11.2

8.6

16.4

26.2

37.7

2.7

زبان فارسی نماد ایرانی بودن در جهان است

4.9

4.7

15.6

34.8

40.0

3.0

یادگیری زبان فارسی و پاسداری از آن وظیفه هر ایرانی است

1.8

4.7

10.6

34.5

48.3

3.2

 

 

اغلب پاسخگویان در اینجا با گویه‏های مثبت درباره زبان فارسی موافق و کاملاً موافق بوده‏اند و همین امر بیانگر اهمیت زبان فارسی در میان افراد مورد مطالعه است.

 

 

جدول 5- توزیع درصدی گویه‌های مربوط به بعد اجتماعی هویت ملی

گویه‏ها

کاملاً مخالفم

مخالفم

بینابین

موافقم

کاملاً موافقم

میانگین

ایرانی‌ها نسبت به سایر ملت‌ها انسان‌های صادق‌تری هستند

22.1

25.5

23.2

13.5

15.8

1.7

اغلب مردم دنیا تصور خوبی از فرهنگ ایرانی دارند

13.5

19.0

35.4

22.1

10.1

1.9

زندگی با مردم ایران رضایت بخش است

13.5

12.2

31.2

34.2

8.8

2.1

مردم ایران منافع جمعی را بر منافع فردی ترجیح می‌دهند

25.5

26.5

22.4

19.2

6.5

1.5

 

 

 

در رابطه با بعد اجتماعی هویت ملی باید گفت همان‏گونه که ملاحظه می‏کنید، اغلب پاسخگویان ایرانی‏ها را صادق نمی‏دانند و آنها را افرادی می‏دانند که منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح می‏دهند.

 

 

جدول 6- توزیع درصدی گویه‏های مربوط به بعد سیاسی هویت ملی

گویه‏ها

کاملا مخالفم

مخالفم

بینابین

موافقم

کاملا موافقم

میانگین

حکومت جمهوری اسلامی ایران قابل اعتماد است

30.9

13.8

25.8

20.5

9.1

1.6

مسؤولان کشور دلسوز بوده،  به فکر ایران هستند

34.5

16.1

32.2

11.4

5.7

1.3

حکومت مستقل ما مایه افتخار است

24.2

13.5

23.1

18.7

20.5

2.01

 

 

جدول 6 نشان می‏دهد که اکثر پاسخگویان گزینه‏های مخالف و کاملاً مخالف را در رابطه با بعد سیاسی انتخاب کرده‏اند که این امر نشان دهنده ضعف تعلق به بعد سیاسی هویت ملی در بین افراد مورد مطالعه است.

 

 

 

جدول 7- توزیع درصدی گویه‏های مربوط به بعد سرزمینی هویت ملی

گویه‏ها

کاملا مخالفم

مخالفم

بینابین

موافقم

کاملا موافقم

میانگین

آرزو می‌کنم که در کشورهای غربی به دنیا می‌آمدم

10.6

10.4

16.1

25.0

37.9

2.7

تحت هیچ شرایطی حاضر به ترک ایران نیستم

22.9

19.5

25.2

14.0

18.4

1.8

در صورتی که ایران مورد حمله قرار بگیرد، از آن دفاع می‌کنم

8.6

7.0

20.5

29.1

34.8

2.7

 

 

بر خلاف بعد سیاسی، بعد سرزمینی در بین شهروندان مورد مطالعه وضعیت بهتری را دارد و بویژه گویه آخر؛ یعنی دفاع از سرزمین ایران در هنگام حمله به خاک ایران، نشان از دلبستگی بالا به بعد سرزمینی هویت ملی دارد.

 

 

جدول 8 - توزیع درصدی گویه‏ های مربوط به بعد دینی هویت ملی

گویه‏ها

کاملا مخالفم

مخالفم

بینابین

موافقم

کاملا موافقم

میانگین

خدمات متقابل ایران و اسلام بسیار زیاد است

14.5

15.6

39.8

20.5

9.6

2.0

ایران بدون اسلام بی‏معناست

19.2

16.9

23.9

22.9

17.1

2.08

وجود دین اسلام برای ساختن ایرانی بهتر ضروری است

15.1

9.6

21.0

30.9

23.4

2.4

 

 

همان گونه که در جدول 8 آمده، بیشتر پاسخگویان در رابطه با بعد دینی هویت ملی گزینه‌ بینابین را انتخاب کرده‌اند که سطح متوسط پاسخگویان به این بعد مهم از هویت ملی را نشان می‌دهد.

 

 

جدول 9- میزان تعلق به هویت ملی در بین پاسخگویان

تعلق به هویت ملی

فراوانی

درصد

ضعیف

37

9.6

متوسط

213

55.3

قوی

135

35.1

مجموع

385

100

 

 

همان گونه که جدول 9 نشان می‌دهد، بیشترین میزان تعلق پاسخگویان به هویت ملی در حد متوسط بوده است که 55.3 درصد از پاسخگویان را به خود اختصاص داده است و پس از آن 35.1 درصد از افراد مورد مطالعه نیز تعلق خود به  ابعاد و عناصر هویت ملی را در حد قوی ابراز داشته‌اند که  این ارقام بیانگر وضعیت خوب هویت ملی در بین شهروندان مورد مطالعه است.

 

 

 

جدول 10- میزان تعلق به ابعاد هویت ملی در بین افراد مورد مطالعه

آماره‏ها

ابعاد هویت ملی

هویت ملی

(کل)

فرهنگی

زبانی

اجتماعی

سیاسی

سرزمینی

دینی

میانگین

22.7

12

7.4

5.04

10.3

6.4

64

انحراف معیار

6.3

3.1

4.05

3.6

3.5

3.4

18.8

 

 

 

 

 

بر اساس جدول 10 میانگین هویت ملی در بین پاسخگویان 64 بوده که میانگین متوسط رو به بالایی را نشان می‌دهد، اما نتایج قابل توجه در اینجا میانگین ابعاد ششگانه هویت ملی است که بیشترین تعلق به بعد فرهنگی هویت ملی بوده که 22.7 را به خود اختصاص داده و پس از آن بعد زبانی هویت ملی(12)، بعد سرزمینی (10.3)، بعد اجتماعی (7.4) و کمترین تعلق به ابعاد سیاسی (5.04) و دینی (6.4) بوده است که به جز بعد فرهنگی و زبانی هویت ملی، سایر ابعاد آن تعلق پایین افراد را نشان می‌دهد.

 

یافته‌های تحلیلی

 

 

جدول 11- بررسی همبستگی میان برخی از متغیرهای مستقل با متغیر وابسته

متغیرها

ضریب همبستگی

سطح معنی‌داری

احساس نابرابری و هویت ملی

22/-

000/0

فردگرایی و هویت ملی

25/-

000/0

سرمایه فرهنگی و هویت ملی

19/-

000/0

مصرف رسانه‌ای و هویت ملی

41/-

000/0

درآمد و هویت ملی

11/-

035/0

سن و هویت ملی

25/0

000/0

 

 

 

نتایج جدول بالا نشان می‌دهد که بین احساس نابرابری و هویت ملی پاسخگویان رابطه‌  معنی‏دار و معکوس وجود دارد. بدین ترتیب، هر چه احساس نابرابری پاسخگویان بیشتر بوده، تعلق آنها به هویت ملی کمتر است. همچنین، ضریب همبستگی به دست آمده حاکی از رابطه منفی و معنی‌دار میان فردگرایی و هویت ملی است و در واقع، با بالارفتن فردگرایی پاسخگویان، تعلق آنها به ابعاد هویت ملی نیز کمتر شده است. جدول بالا همچنین نشان می‌دهد که بین سرمایه‌ فرهنگی پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه‌ معنادار و معکوسی برقرار است. در حقیقت، با بالا رفتن میزان سرمایه فرهنگی در این تحقیق، میزان هویت ملی پاسخگویان کاهش یافته است. ضریب همبستگی پیرسون به دست آمده برای متغیرهای مصرف رسانه‌ای و هویت ملی نیز به وجود رابطه‌ معنادار و معکوسی اشاره دارد و بدین ترتیب، هرچه افراد بیشتر از رسانه‌ها استفاده کرده‌اند، هویت ملی آنها از سطح پایین‏تری برخوردار بوده است. رابطه بین درآمد و هویت ملی بر اساس جدول بالا تقریباً معنادار و منفی است و این بدان معنی است که با افزایش درآمد پاسخگویان تعلق به عناصر هویت ملی کمتر خواهد شد. در نهایت اینکه بین سن پاسخگویان و هویت ملی رابطه‌ معنادار و مثبتی برقرار بوده است.

 

 

جدول 12- بررسی همبستگی بین متغیرهای مستقل با ابعاد ششگانه هویت ملی

بعد دینی

بعد سرزمینی

بعد سیاسی

بعد اجتماعی

بعد زبانی

بعد فرهنگی

متغیرهای مستقل

sig

r

sig

R

sig

r

sig

r

sig

r

sig

r

000.

27.-

000.

14.-

000.

41.-

006.

13.-

005.

14.-

46.

03.-

احساس نابرابری

000.

26.-

000.

24.-

000.

30.-

001.

16.-

01.

12.-

01.

12.-

فردگرایی

005.

14.-

01.

12.-

001.

17.-

000.

24.-

01.

12.-

02.

11.-

سرمایه فرهنگی

000.

34.-

001.

17.-

000.

29.-

06.

09.-

2.

06.-

000.

18.-

مصرف رسانه‏ای

 

 

همان گونه که در جدول 12 آمده است، ضرایب همبستگی پیرسون بین برخی از متغیرهای مستقل با ابعاد هویت ملی نشان می‌دهد که بین احساس نابرابری با بعد فرهنگی هویت ملی رابطه معناداری وجود ندارد و این بعد از هویت ملی متأثر از احساس نابرابری پاسخگویان نیست، ولی سایر ابعاد با احساس نابرابری رابطه‌ معناداری دارند. بین فردگرایی با همه‌ ابعاد ششگانه هویت ملی رابطه‌ معکوس ومعناداری برقرار است. همچنین، متغیر سرمایه فرهنگی نیز با همه‌ ابعاد ششگانه رابطه‌ منفی و معناداری دارد. درباره مصرف رسانه‌ای نیز باید گفت که این متغیر با ابعاد زبانی و اجتماعی هویت ملی رابطه‌ معناداری ندارد ولی با سایر ابعاد رابطه‌ منفی و معناداری دارد؛ بویژه با بعد دینی و سیاسی این رابطه منفی، قویتر است.

 

 

جدول 13- آزمون مقایسه میانگین‌ها برای بررسی رابطه‌ میان جنسیت و هویت ملی

جنس

میانگین

انحراف معیار

سطح  معناداری

F

مردان

87.06

19.1

5/0

15/0

زنان

88.1

18.3

 

 

 

نتایج آزمون مقایسه میانگین‌ها برای بررسی رابطه‌ میان جنسیت و هویت ملی نشان می‌دهد که هیچ گونه تفاوت معناداری بین زنان و مردان در تعلق به عناصر و ابعاد هویت ملی وجود ندارد و سطح معناداری به دست آمده، عدم تفاوت میانگین‌ها در بین مردان و زنان جامعه‌ مورد نظر را نشان می‌دهد.

 

 

جدول 14- آزمون مقایسه‌ میانگین‌ها برای بررسی رابطه‌ میان تحصیلات و هویت ملی

تحصیلات

میانگین

انحراف معیار

تعداد

سطح  معناداری

F

زیر دیپلم

97.08

14

57

 

000/0

 

 

 

 

 

5.8

 

 

 

دیپلم

88.9

19

126

فوق دیپلم

84.4

18.8

65

لیسانس

83.8

18.5

104

فوق لیسانس و بالاتر

84.03

18.9

33

 

 

نتایج آزمون بالا نشان می‌دهد که بین میزان تحصیلات پاسخگویان و تعلق به هویت ملی و ابعاد آن تفاوت معناداری وجود دارد و هرچه تحصیلات افراد مورد مطالعه بالاتر بوده، میانگین هویت ملی آنها کمتر شده است. بدین ترتیب بیشترین میانگین هویت ملی مربوط به پایین‏ترین سطح تحصیلات و کمترین میانگین هویت ملی به تحصیل کرده‌های لیسانس و بالاتر مربوط می شود.

 

 

جدول 15- آزمون مقایسه‌ میانگین‌ها برای بررسی رابطه میان تعلق ذهنی طبقاتی  و هویت ملی

تعلق ذهنی طبقاتی

میانگین

انحراف معیار

تعداد

سطح  معناداری

F

پایین پایین

83.7

16.9

22

000/0

12/7

پایین

85.4

22.3

62

متوسط

89.5

17.3

282

بالا

75.1

11.9

12

بالای بالا

58.7

24.4

7

 

 

نتایج جدول 15 نشان می‌دهد که بیشترین احساس تعلق به عناصر هویت ملی مربوط به کسانی است که خود را به طبقه‌ متوسط جامعه متعلق می‌دانند و طبقه بالای بالا کمترین تعلق را به ابعاد هویت ملی نشان داده است.

 

 

جدول 16- تبیین هویت ملی بر حسب مجموع متغیرهای مستقل با استفاده از تحلیل رگرسیون

متغیر

B

Beta

T

sig

مصرف رسانه‏ای

0.58-

-.259

11.491

000.

سرمایه‌ فرهنگی

0.24-

-.044

3.124-

.002

فردگرایی

0.72-

-.230

852.-

.395

احساس نابرابری

0.50-

-.382

-16.59

000.

درآمد

2.04-

206.-

2.704-

007.

سن

0.57

237.

4.010-

000.

R= 560/.                 F= 14.8                     R square=31/ .                        sig=000.

 

 

 

نتایج تحلیل رگرسیون نشان می‌دهد که به جز متغیر مستقل فردگرایی، سایر متغیرهای مستقل تحقیق دارای رابطه‌ معناداری با هویت ملی بوده‏اند و متغیرهای احساس نابرابری و مصرف رسانه‌ای بیشترین تأثیر را بر هویت ملی داشته‌اند و کمترین میزان تأثیر به متغیر سرمایه‌ فرهنگی مربوط می‏شود که تنها 0.04 - بر هویت ملی تأثیر داشته است. نکته‌ قابل تأمل در نتایج تحلیل رگرسیون این است که به جز متغیر سن، سایر متغیرهای مستقل تحقیق رابطه‌ معکوسی با هویت ملی داشته‏اند که بسیار جای تأمل دارد. همچنین، میزان ضریب تعیین جدول نشان می‌دهد که در مجموع، متغیرهای مستقل به کار رفته در این تحقیق 31 درصد از متغیر وابسته؛ یعنی هویت ملی را تبیین کرده‌اند.

 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

هدف مقاله‌ حاضر این بود که بر اساس ادبیات نظری موجود و همچنین، تحقیقات انجام شده در باب هویت ملی به شناسایی ابعاد و وضعیت آن در بین ساکنان شهر اصفهان بپردازد. با توجه به نتایج به دست ‌آمده می‏توان گفت که تعلق به هویت ملی در میان شهروندان اصفهانی در حد متوسط و بالا بوده است و تنها نزدیک به 10 درصد از پاسخگویان بوده‌اند که وضعیت هویت ملی آنها ضعیف ارزیابی می‌شود. این نتیجه با داده‌های به دست آمده در تحقیق اکبری و عزیزی (1387) نیز همسوست.

به نظر می‌رسد که علاوه بر وضعیت هویت ملی به طور کلی، تدقیق شاخص‌ها و ابعاد آن حائز اهمیت فراوانی باشد، چرا که تحلیل آن، نتایج تأمل برانگیزی را در پی داشته است. در واقع، تحلیل این شاخص‌ها نشان می‌دهد که بعد فرهنگی هویت ملی، قویترین سطح تعلق را به خود اختصاص داده است (22.7 درصد) که این امر بدین معنی است که پاسخگویان، به شاخص‌ها و عناصر فرهنگی هویت ملی مثل پرچم و سرود ملی، هنر ایرانی، غرور و تاریخ ایران و ... بیشترین تعلق را داشته‌اند. نتیجه‌ به دست آمده؛ یعنی بالا بودن نمره‌ تعلق به بعد فرهنگی با پژوهش ربانی و همکاران (1388)، موحد و کاووسی (1390) و مقدس جعفری و همکاران (1387) برابر است. در حقیقت، می‌توان ادعا کرد در شهر اصفهان نیز، گرایش افراد به مؤلفه‌های فرهنگی بیشتر از سایر عناصر هویت ملی بوده است. باید اضافه کرد که پس از بعد فرهنگی، مؤلفه زبانی بهترین وضعیت را داشته‌ است. در حقیقت، تعلق به زبان فارسی و حفظ و پاسداشت آن به عنوان زبان مادری برای جامعه‌ مورد مطالعه، اساسی و بنیادی تلقی می‌شود. البته، گسترش رسانه‌های ارتباطی و اهمیت تعاملات فراملی و ضرورت نیاز به دانستن زبان‌های بین‌المللی و پرکاربرد باعث شده تا بخشی از احساس تعلق به بعد زبانی هویت ملی کاهش یابد، اما در مجموع می‌توان مؤلفه‌ زبان را در کنار بعد فرهنگی، قویترین ابعاد هویت ملی در جامعه مورد مطالعه دانست. بعد سرزمینی، سومین رتبه را در بین ابعاد ششگانه مذکور به خود اختصاص داده است و این امر نشان دهنده بالا بودن تعلق افراد جامعه‌ مورد مطالعه به خاک و سرزمین خود و پاسداری و حفاظت از مرزهای سرزمینی است. علاوه بر سه سطح یاد شده که میزان تعلق متوسط رو به بالایی در میان پاسخگویان مشاهده شده است، ابعاد اجتماعی، دینی و سیاسی نمره‌ متوسطی را به خود اختصاص داده‏اند. می‌توان افزود که این سه بخش جزو ابعاد آسیب‌پذیر در سطوح هویت ملی محسوب می‌شوند.

آزمون فرضیات به ما نشان می‌دهد که میانگین هویت ملی به دست آمده در بین دو جنس تفاوت معناداری نداشته است و این نتیجه با پژوهش ابراهیمی و بهنویی (1387) متفاوت است. در پژوهش ابراهیمی و بهنویی، نمره‌ هویت ملی بر حسب جنسیت متفاوت است؛ بدین ترتیب که نمره هویت ملی به دست آمده برای دختران بیشتر از پسران بوده است.

یکی دیگر از یافته‌های حائز اهمیت تحقیق حاضر این است که بین احساس نابرابری و هویت ملی رابطه‌ معکوس و معناداری برقرار بوده است؛ بدین معنی که بالاتر رفتن احساس نابرابری، به پایین آمدن میزان تعلق به هویت ملی منجر می‏شود. این نتیجه دیدگاه هابرماس در باب هویت را تأیید می‌کند؛ چرا که بدیهی است هر چه فرد احساس نابرابری و محرومیت بیشتری داشته باشد، نسبت به بسیاری از ابعاد هویتی در سطح عام بیگانه شده، احساس تعلق او نسبت به عناصر ملی به شدت پایین می‌آید. این نتیجه با یافته‌های پژوهش لهسایی‌زاده و همکاران (1387) و ربانی و همکاران (1388) برابر است و این مسأله بر اعتبار و پایایی نتیجه‌ حاضر می‌افزاید.

یکی دیگر از متغیرهای مستقل اثرگذار، متغیر مصرف رسانه‌ای است که یک رابطه‌ منفی قوی با هویت ملی داشته است و این امر گویای این است که استفاده از رسانه‌ها با خود تضعیف هویت ملی را به همراه دارد و این مسأله اهمیت فراوان رسانه و ارتباطات و تأثیرگذاری آن در همه‌ بخش‌های زندگی را یادآور می‌شود. در رابطه با تأثیر رسانه بر هویت باید عنوان کرد که امروزه یکی از مهمترین منابع هویت ساز رسانه‌ها هستند و پخش تصاویر، برنامه‌ها، خبرها، پیام‌ها و آموزش‌های متعدد و گسترده‌ای که مطرح می‌کنند بیش از هر منبع دیگری معنا آفرین و معناساز هستند، اما نکته‌ حائز اهمیت این است که این تأثیرگذاری به پراکندگی، سیالیت و تکه تکه کردن هویت و معناها منجر شده تا ایجاد هویت منسجم و یکپارچه؛ به زعم گیدنز (1376) هرچه افراد بیشتر در معرض رسانه‌ها قرار گیرند و به تعبیر دیگر مصرف رسانه‌ای بالاتری داشته باشند، انسجام هویتی کمتری خواهند داشت و هویت ملی نیز که به عنوان مجموعه‌ای یکپارچه از معانی است، بیشتر در معرض چندپار‌گی خواهد بود. نتیجه‌ مذکور با داده‌های پژوهش آقاپور (1391)، موحد و کاووسی (1390)، حافظ‌نیا و همکاران (1385)، نیازی و شفائی مقدم (1391) و ملکی و عباسپور (1388) همگون است و این همسانی بر اعتبار و پایایی نتیجه به دست آمده می‌افزاید.

درباره فردگرایی نیز می‌توان گفت که با ورود به دنیای جدید و روند فزآینده‌  فردگرایی، بسیاری از ابعاد جمعی زندگی، همچون هویت ملی با افول روبه رو می‌شوند. برای چنین شخصی، هویت در سطح فردی اهمیت خواهد داشت و طبیعتاً هویت جمعی در اولویت نخواهد بود. ضریب همبستگی پیرسون به دست آمده نیز همین دیدگاه را تأیید می‏کند و رابطه‌ منفی و معناداری با هویت ملی داشته است. در واقع، باید اذعان داشت که فردی ‌شدن ایده‌ها و اندیشه‌ها و اهمیت علایق و منافع شخصی با منافع جمع منطبق نیست و این نتیجه حاکی از روند رو به افول جمع‌گرایی در جامعه‌ مورد مطالعه است. در حقیقت، کلانشهر اصفهان با رشد سریع مدرنیزاسیون در سال‏های اخیر همراه بوده و لذا فردی‌ شدن جزو اولین پیامدهای آن محسوب می‌شود.

همچنین، باید افزود که نتایج این مطالعه نشان می‌دهد با افزایش تحصیلات و سرمایه‌ فرهنگی در بین افراد مورد مطالعه، میزان هویت ملی پایین آمده است و این دو متغیر مستقل رابطه‌  معکوس و معناداری با هویت ملی داشته‌اند. این یافته با نتیجه‌ پژوهش مقدس‌جعفری و همکاران (1387) برابر است. در تحقیق مذکور نیز بین تحصیلات پاسخگویان و هویت ملی آنها رابطه‌  معکوس وجود داشته است.

در پایان باید گفت پژوهش حاضر بیش از پیش نشان می‌دهد که برای تقویت ابعاد هویت ملی در بین مردم جامعه و تحکیم بنیادهای همبستگی اجتماعی از طریق بالابردن سطح تعلق به هویت ملی، توجه به عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر هویت ملی الزامی است و نادیده گرفتن مسائلی، همچون نابرابری، سرمایه فرهنگی، رسانه‌ها و دیگر عوامل مرتبط با هویت ملی، به پایین آمدن وفاق و همبستگی اجتماعی منجر خواهد شد. 

 



[1]  negotiable

[2]  benedict  anderson

[3] Gelner

[4] group attachments

[5]  performances

[6] fragmented

[7] essence

[8] fluctuating

آقاپور، اسلام . (1391). «بررسی عوامل فرهنگی اجتماعی مرتبط با هویت ملی جوانان نظامی»، فصلنامه مطالعات ملی، ش51 .
ابوالحسنی، سید رحیم. (1387). «مؤلفه‏های هویت ملی با رویکردی پژوهشی»، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 38، ش 4.
استونز، راب.(1381). متفکران بزرگ جامعه شناسی، ترجمه : مهرداد میردامادی، تهران: مرکز.
اکبری، حسین و جلیل عزیزی. (1387). «هویت ملی و عوامل موثر بر آن در میان دانش‌آموزان مقطع متوسطه»، فصلنامه رفاه اجتماعی، ش 27.
امینیان، بهادر. (1386).  «تأثیر هویت ملی در پیوند نسل‌ها»، نشریه جوانان و مناسبات نسلی، ش1.
بهنوئی، عباس و ابراهیمی، قربانعلی. (1387). «بررسی جامعه‌شناختی گونه‌های هویتی در بین جوانان، مطالعه موردی بابلسر»، فصلنامه مطالعات ملی، سال نهم ش33، صص127-151.
تاجیک، محمدرضا. (1384). «انسان مدرن و معمای هویت»، فصلنامه مطالعات ملی، ش 21.
جنکینز، ریچارد. (1381). هویت اجتماعی، ترجمه : تورج یاراحمدی، تهران: نشر شیرازه.
حاجیانی، ابراهیم. (1379). «تحلیل جامعه شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه»، فصلنامه مطالعات ملی، سال دوم، ش 5.
حافظ‌نیا، محمدرضا و همکاران. (1385). «تأثیر جهانی شدن بر هویت ملی»، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال دوم، ش  3 و 4.
دهشیری، محمد رضا. (1380). «جهانی شدن و هویت ملی»، فصلنامه مطالعات ملی، سال دوم، ش 4.
ربانی، علی و یزدخواستی، بهجت و میرزایی، حسینعلی. (1388) . بررسی تحلیلی هویت قومی و ملی دانشجویان دانشگاه‌های دولت ایران و عوامل مؤثر بر آن، پایان‌نامه‌  دوره‌  دکتری علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان.
ربانی، علی و ربانی، رسول و حسنی، محمدرضا. (1388). «رسانه‌های جمعی و هویت ملی»، فصلنامه پژوهش‌های ارتباطی، ش 58 .
صنیع اجلال، مریم. (1384).  درآمدی بر فرهنگ و هویت ایرانی، تهران: موسسه مطالعات ملی.
عبداللهی، محمد. (1373). «بحران هویت : هویت جمعی و دینامیسم و مکانیزم تحول آن در ایران»، مجله انجمن جامعه شناسی ایران، سال اول، ش 1و2.
فکوهی، ناصر. (1381). «شکل‏گیری هویتی و الگوهای محلی، ملی و جهانی»، مجله انجمن جامعه‌شناسی ایران، ش4.
فکوهی، ناصر. (1383). انسان شناسی شهری، تهران : نشر نی.
قربانی، قدرت الله. (1383). « هویت ملی از دیدگاه استاد مطهری»، مجلهمطالعاتملی، سال پنجم، ش2.
کاستلز، مانوئل. (1380). عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ (ظهور جامعه شبکه‌ای)، ترجمه: احد علیقلیان و افشین خاکباز، تهران: طرح نو.
گودرزی، حسین. (1384). گفتارهایی درباره جامعه‌شناسی هویت در ایران، تهران: تمدن ایرانی.
گیدنز، آنتونی. (1376). جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.
لاپتن، دبورا. (1380). «بیم و مدرنیزاسون تأملی» ترجمه: مریم رفعت جاه، فصلنامه ارغنون، ش 18.
لهسایی زاده، عبدالعلی؛ مقدس، علی اصغر و مجتبی تقوی نسب. (1388). «بررسی عوامل داخلی مؤثر بر هویت قومی  و هویت ملی در میان اعراب شهرستان اهواز»، مجله جامعه شناسی کاربردی، ش 33.
مقدس جعفری، محمد حسن و شیخاوندی، داور. (1387). «رابطه هویت ملی و هویت قومی در بین جوانان  کرد»، فصلنامه مطالعات ملی، سال نهم، ش 3، صص97-127.
ملکی، امیر و علیرضا عباسپور. (1388).  «بررسی جامعه‌شناختی نگرش جوانان به هویت ملی و مولفه‌های آن»، فصلنامه‌ دانش انتظامی، ش2.
موحد، مجید و کاووسی، فرزانه. (1390). «عوامل فرهنگی اجتماعی مرتبط با هویت ملی نوجوانان شهر اهواز»، فصلنامه مطالعات ملی، ش 46 .
میرمحمدی، داود. (1383). گفتارهایی درباره هویت ملی، تهران : موسسه مطالعات ملی.
میلر، دیوید. (1383). ملیت، ترجمه: داود غرایاق زندی، تهران: تمدن ایرانی.
نیازی، محسن و الهام شفائی مقدم. (1391). «بررسی تأثیر رسانه‌های جمعی بر گرایش به هویت ملی»، مطالعات میان رشته‌ای در رسانه و فرهنگ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال دوم، ش1.
Anderson, B. (1991) Imagined communities: Reflections on the origins and spread of nationalism .London: Verso.
Burke, P. (1991) Identity Process and Social Stress, American Sociological Review.
Feather, N. T. (1994) “Values, National Identification and Favouritism Towards the in group”, British Journal of Social Psychology, No.33 .
Featherstone, M. (1990) Consumer Culture and Postmodernism, London: Sage.
Galit Ailon-Souday & Gideon Kunda (2003) The Local Selves of Global Workers: The Social Construction of National Identity, Organization Studies, Vol. 24, No.7 .
Gellner, E. (1983) Nations and Nationalism. Oxford: Blackwell.
Henderson, A. & McEwen N. (2005) Do Shared Values Underpin National      Identity? Examining the Role of Values in National Identity in Canada and the United
Kingdom, National Identities ,Vol. 7, No. 2, pp. 173 _/191.
McCrone, D. & Bechhofer, F. (2008) National Identity and Social Inclusion, Ethnic and      Racial Studies  pp. 1_22.
Miller, D. (1995). On nationality. Oxford: Clarendon Press.
Purdie, N. & Wilss, L. (2007) Australian National Identity: Young Peoples , Conceptions of What It Means to be Australian, National Identities Vol. 9, No. 1,  pp. 67_82.
Smith, T. & Jarkko, L. (2001) National pride in cross-national perspective . Chicago, IL: University of  Chicago
Wyn, Johanna & Rob, White (1997) Rethinking Youth, London, Sage Pub.