نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه مدیریت دانشگاه اصفهان
2 کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه اصفهان
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
In recent years, increasing attention to the issue of organizational justice and its impacts on organizational outcome has urged organizations to strive for organizational justice in order to survive and reach their objectives. Perceiving injustice has a destructive impact on teamwork spirit and motivation of employees. Injustice and unfair distribution of organization's outputs and achievements demoralize employees and diminish their motivation to be active and assiduous. Besides, it probably reduces performance, production and commitment to the organization. In fact, justice does not mean to assign a single standard for all members. Rather, it means that we must enact responsibilities in certain conditions and act upon them in a fair way. Organizational justice determines how the employees must be treated so they feel they are being treated with justice. According to Lopaciuk (2011, p.63), while organizational justice have a positive effect on an organization's manpower in achieving objectives of employees and the organization, the employees' social capital is also instrumental in a way that chances of success in an organization with high levels of social capital is much more than those organization in which social capital is low. Social capital is a kind of latent wealth and property which is the result of mental preparedness of members of a society to give up their personal interests and engage in collaborative action. It could be considered as a manageable phenomenon in the sense that we can restructure it according to policies of the organization or help the process of its formation. Unlike other kinds of capital, social capital does not exist physically. Rather, it is the result of group and social norms and interactions whose increase causes the reduction of operational costs of the organization. Social capital is generative in nature and urges people to preserve values, perform tasks correctly, reach their goals and accomplish their life plans. In other words, no person or organization could succeed without social capital. Because it is related to perceived sense of injustice, this study attempts to discuss the establishment of justice in organization and employees' opinion on this issue as an effective factor regarding the amount of employees' social capital in the organization. The results, if proven, could help managers employ people with more social capital and hence achieve more success by establishing organizational justice.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
در سالهای اخیر توجه روز افزون به موضوع عدالت سازمانی و تأثیرات آن بر نتایج سازمانی (الامین و ناصر[1]، 2011: 38)، سازمان را بر آن داشته است که برای رسیدن به اهداف و تداوم حیات خود از الگوها و شیوههای مختلف بهره ببرند و مزیت رقابتی جدیدی کسب نمایند تا از سقوط، واژگونی و خطرهای ناشی از دگرگونیهای سریع محیطی در امان بمانند. امروزه دستیابی به اهداف سازمان تا حد زیادی در گرو عملکرد مناسب و صحیح کارکنانشان است و کارآمدی سازمان پیوند نزدیک خود را با مقولههای عدالت سازمانی و سرمایه اجتماعی حفظ کرده است. عدالت مفهومی آمیخته با جامعه است و در بیشتر جنبههای زندگی حضور دارد. این باور در فرهنگ ما رایج است که پیامدهای هرکاری باید با عدالت همراه باشد. جنبههای عدالت نقش بسیار مهمی را در حیات سازمانی بازی میکند درنتیجه، در سازمان نیز مفهوم مییابد و با عنوان عدالت سازمانی از آن یاد میشود (براتی و همکاران، 1388: 10).
در واقع، عدالت به این معنی نیست که به اجبار استاندارد واحدی برای تمام افراد در نظر بگیریم، بلکه به این معنی است که مسؤولیتها را با شرایط معین بپذیریم و منصفانه به آن عمل کنیم. عدالت سازمانی بیان میکند که باید با چه شیوههایی با کارکنان رفتار شود تا احساس کنند که عادلانه با آنها رفتار شده است (آریی[2]، 2004: 11) به عبارتی، عدالت در سازمان بیانگر ادراک کارکنان از رفتار منصفانه سازمانی است (برومند و همکاران، 1389: 75) .
از طرفی موفقیت سازمان در گروه توجه ویژه به نیروی انسانی و ارضای نیازهای آنهاست. منابع انسانی سرمایههای بنیادی سازمان و منشأ هر گونه تحول و نوآوری در سازمان محسوب میشوند، در نتیجه میتوان یکی از عوامل نیل به موفقیت سازمان را افزایش میزان سرمایه اجتماعی کارکنان دانست. سرمایه اجتماعی ثروت و دارایی نهفتهای است که از آمادگی روحی و روانی افراد یک جامعه برای صرف نظر کردن از منافع شخصی و درگیر شدن در عمل جمعی پدید میآید (گنجی و ستوده،96:1390) از آنجا که در سازمانهای پیچیده، احتمال فرصت طلبی، شانه خالی کردن، از زیر کار در رفتن و نیز تقلب بیشتر است، میزان بیشتری از سرمایه اجتماعی برای پیشگیری از این رفتارها لازم است. در نتیجه کارکنان دارای سرمایه اجتماعی بالاتر برای سازمان بسیار اهمیت دارند و سازمان برای جلب رضایت و بهرهوری آنها هزینههای زیادی را صرف میکنند. در دیدگاههای سنتی مدیریت، توسعه سرمایههای اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا میکردند، اما برای توسعه در عصر حاضر به سرمایههای اجتماعی بیشتر از سرمایههای اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمندیم. در جامعهای که فاقد سرمایه اجتماعی کافی است، به احتمال زیاد سایر سرمایهها تلف میشوند و استفاده از آنها امکانپذیر نیست. از طرفی، سرمایه اجتماعی، پدیدهای مدیریت پذیر است؛ بدین معنا که میتوان آن را بر اساس سیاستگذاریها در حوزههای مشخصی از سازمان بازسازی یا به فرآیند شکلگیری آن کمک نمود. سرمایه اجتماعی بر خلاف سایر سرمایهها به شکل فیزیکی وجود ندارد، بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی است که افزایش آن به پایین آمدن سطح هزینههای عملیاتی سازمان منجر میشود.
سرمایه اجتماعی ماهیتی زاینده و مولد دارد، افراد را وادار میکند تا ارزش ایجاد کنند، کارها را درست انجام دهند، و به اهداف خویش دست یابند و و ماموریت زندگی خود را به انجام رسانند. به عبارت دیگر، بدون سرمایه اجتماعی هیچ کس و هیچ سازمانی موفق نیست. از این روست که موضوع سرمایه اجتماعی، محور اصلی مدیریت در سازمان محسوب شده و مدیرانی که بتوانند در سازمان سرمایه اجتماعی ایجاد کنند، علاوه بر اینکه راه کامیابی شغلی و سازمانی خود را هموار میسازند (احمدی و فیض آبادی، 1390: 36)، موفق نیز قلمداد میگردند. در گذشته به سرمایه اجتماعی به صراحت توجه نمیشد. اما هم اکنون حاضر تغییرات پرشتاب محیطی، فناوری اطلاعات، نیازهای رو به رشد به اطلاعات و نیازهای فزآینده به نوآوری، خلّاقیت و ضرورت پیشرفت مداوم سازمان ایجاب میکند که رهبران سازمان، سرمایه اجتماعی را به منزله یکی از منابع ارزشمند سازمانی مورد توجه قرار دهند. بدین منظور عواملی را که با بالا رفتن سرمایه اجتماعی کارکنان ارتباط دارند، باید مشخص نمود. این مسأله در سازمانهای خدماتی اهمیت بیشتری مییابد؛ زیرا سازمانهای خدماتی به طور مستقیم با مردم و برآوردن نیازهای آنها در ارتباط هستند. از جمله این سازمانهای خدماتی، شبکه بهداشت و درمان شهرستان نوشهر است که علاوه بر اینکه وظیفه مهم و با اهمیت مدیریت مسائل بهداشنی و مراکز درمانی و بیمارستانهای شهرستان را بر عهده دارد، خدمات بهداشتی و درمانی را نیز ارائه میکند. در این میان، این کارکنان هستند که خدمات را ارائه میدهند و هرچه آنها در این امر موفقتر باشند، رضایت مردم بیشتر خواهد شد که تبعات آن رفاه و آسایش عمومی است. از طرفی، کوتاهی و تعلل در ارائه خدمات نارضایتی در بین مردم ایجاد میکند که این نارضایتی در روند زندگی عمومی می تواند تأثیرگذار باشد. در نتیجه، این تحقیق میکوشد رعایت عدالت سازمانی و برداشت کارکنان از رعایت عدالت در سازمان را به عنوان یک عامل تأثیرگذار در ارتباط با میزان سرمایه اجتماعی کارکنان در سازمان مورد بحث قرار دهد، تا در صورت اثبات آن تأثیر مدیران بتوانند از طریق رعایت عدالت سازمانی زمینه را برای حضور افرادی با سرمایه اجتماعی بیشتر در سازمان فراهم آورند و موفقیتهای حاصل از آن را مشهود کنند.
چارچوب نظری پژوهش
عدالت سازمانی
سازمان سیستمی اجتماعی است که حیات و پایداری آن به وجود پیوندی قوی بین اجزا و عناصر تشکیل دهندة آن وابسته است. ادراک بیعدالتی تأثیرات مخربی بر روحیة کار جمعی دارد، زیرا اهتمام نیروی انسانی و انگیزش کارکنان را تحتالشعاع خود قرار میدهد .بیعدالتی و توزیع غیر منصفانة دستاوردها و ستادههای سازمان، روحیه کارکنان را تضعیف میکند و روحیة تلاش و فعالیت آنها را تنزل میدهد. همچنین، به احتمال زیاد باعث کاهش عملکرد، تولید و تعهد به سازمان میشود (لئو و کوک[3]، 2009، 162). بنابراین، رعایت عدالت رمز بقا و پایداری جریان توسعه و پیشرفت سازمان و کارکنان آن است (سید جوادین و همکاران، 71:1387). کارکنان حداقل با دو منبع در مورد اجرای عدالت در سازمان یا نقض آن مواجه هستند. سرپرست یا مدیر مستقیم فرد است و خود سازمان به عنوان یک کل این منابع را تشکیل میدهند (شایان جهرمی و همکاران، 1388: 10). در ادبیات سازمان و مدیریت، واژه عدالت سازمانی ابتدا توسط گرین برگ[4] به کارگرفته شده است (سید جوادین و همکاران، 1387: 71) و به نظر او عدالت سازمانی با ادراک کارکنان از انصاف کاری[5] در سازمان مرتبط است. ادراک کارکنان از برابری و چگونگی برخورد منصفانه میتواند سایر متغیرهای مرتبط در کار را تحت تأثیر قرار دهد (دکونیک[6]، 2010: 1350). عدالت سازمانی شامل سه جزء منفاوت از عدالت: یعنی عدالت توزیعی، عدالت رویهای و عدالت مراودهای است که به اختصار توضیح داده خواهد شد (الامین و ناصر، 38:2011؛ آریی، 2004: 11؛ سید جوادین و همکاران، 1387: 71).
عدالت توزیعی[7]: عدالت توزیعی نشأت گرفته از نظریه برابری آدامز[8] بوده، به انصاف ادراک شده از پیامدها (ویلیامسون و ویلیامز[9]، 62:2011) میپردازد. عدالت توزیعی، ادراک از عدالت در نتیجه توزیعها و دریافتهاست؛ به عبارت دیگر همان سیستم پاداش سازمانی است (لئو و کوک، 2009: 167). البته، باید توجه داشت که عدالت توزیعی تنها به عادلانه بودن پرداختها محدود نمیشود، بلکه مجموعه گستردهای از پیامدهای سازمان، از قبیل: ارتقاها، پاداشها، تنبیهها، برنامههای کاری، مزایا و ارزیابیهای عملکرد را نیز در بر میگیرد. در حقیقت، عدالت توزیعی بر اساس اصل مبادله است. افراد آنچه را در مبادله انجام میدهند، با آنچه دریافت میکنند؛ مقایسه مینمایند (براتی و همکاران، 10:1388).
عدالت رویهای[10]: از اوایل دهه 1980 مباحث مرتبط با عدالت رویهای مطرح شد. به موازات اینکه روند تحقیق از تأکید صرف بر روند نتایج تخصیص پاداشها (عدالت توزیعی) به تأکید بر فراگردهای حاکم بر این تخصیصها تغییر نمود، در مطالعه عدالت در سازمانها نیز تغییرات مشابهی ایجاد شد که به موجب آن، عدالت نتیجهای شد از درک انصاف از رویهها و دستورالعملهای سازمانی، که تخصیص منابع و تصمیمگیری سایر موارد را مشخص میکند. از این دیدگاه، عدالت باید با استفاده از رویههایی منصفانه تعریف شود؛ یعنی تصمیمات عادلانه تصمیماتی هستند که نتیجه رویههایی منصفانه باشند (پول[11]، 558:2007). به عبارتی، عدالت رویهای مفهوم گستردهای است که به عادلانه بودن روشهای مورد استفاده برای تصمیمات نحوه توزیع امکانات اشاره میکند (ایرانزاده و اسدی، 1388: 45). در میان اصول عدالت رویهای میتوان به بیطرفی، حق اظهار نظر یا فرصت برای شنیده شدن سخنان و مشارکت در تصمیمات اشاره نمود (نباتچی و همکاران[12]، 151:2007). دانشمندان دو جنبه برای عدالت رویهای در نظر گرفتهاند: جنبه ساختاری و جنبه اجتماعی. جنبه ساختاری به بررسی این امر میپردازد که تصمیمات چگونه باید اتخاذ گردد که منصفانه به نظر برسد و جنبه اجتماعی کیفیت رفتار بین شخصی تصمیم گیرندگان با کارکنان سازمان را به منزله یک عامل کلیدی در نظر میگیرد.
عدالت مراودهای[13]: بحث عدالت مراودهای، به دنبال بحثهای مرتبط با عدالت رویهای مطرح شد که جنبههای انسانی مرتبط با سازمان را در بر میگیرد و شامل روشی است که عدالت سازمانی توسط سرپرستان به زیردستان منتقل میشود. این نوع عدالت مرتبط با جنبههای ارتباطات مدیر با زیر دستانش، همچون ادب، صداقت و احترام در طول تعامل است (دکونیک، 1352:2010). به خاطر اینکه عدالت مراودهای توسط رفتار مدیریت تعیین میشود، این نوع عدالت با واکنشهای شناختی، احساسی و رفتاری نسبت به مدیر مرتبط است .بنابراین، زمانی که کارمند احساس بیعدالتی تعاملی میکند، به احتمال زیاد به جای سرپرستش واکنش منفی به سازمان نشان میدهد. از این رو، پیشبینی میشود که کارمند از سرپرست مستقیمش به جای سازمان در کل ناراضی باشد و کارمند تعهد کمتری نسبت به سرپرست تا سازمان در خود احساس کند .همچنین، نگرشهای منفی وی عمدتاً نسبت به سرپرست است و قسمت کمی از نگرشهای منفی به سازمان بر میگردد (کوهن و اسپکتور[14]، 2001: 280).
عدالت مراودهای، به کیفیت رفتارهای بین فردی که یک فرد ، قبل و بعد از اتخاذ تصمیم در معرض آنها قرار میگیرد اشاره دارد (پول، 2007: 558). نهایتاً عدالت مراودهای، بر مبنای انصاف ادراک شده از ارتباطات بین شخصی مرتبط با رویههای سازمانی، کیفیت ارتباطات بین شخصی تعریف میشود (سید جوادین و همکاران، 1387: 72) و به منصفانه بودن ارتباطات بین شخصی مرتبط با رویههای سازمانی اشاره دارد. عدالت مراودهای بر رفتار سرپرستان و نقش آنها در رعایت عدالت سازمانی متمرکز است و به طور مفهومی مشابه با کیفیت غیررسمی رفتار است؛ در حالی که عدالت رویهای به طور مفهومی مشابه با تصمیمگیری رسمی است (سید جوادین و همکاران، 1387: 72). بدون ایجاد زمینههای مناسب برای ادراک عدالت و انصاف، سازمانها مشکلات زیادی در انگیزش و هدایت کارکنان خواهند داشت، ادراک عدالت سازمانی، الزامی اساسی برای کارکرد مؤثر سازمانها، رضایت شخصی افرادی است که در سازمانها مشغول به کارند و همچنین، ادراک عدالت در شکل دادن نگرشها و رفتارهای کارکنان نقش بسیار مهمی را ایفا میکند (شاین جهرمی و همکاران، 1388: 11).
سرمایه اجتماعی[15]
مفهوم سرمایه اجتماعی نخستین بار توسط جامعه شناسان معرفی گردید و در تحقیقات آنها استفاده شد. این مفهوم به تدریج توجه اندیشمندان سایر رشتههای علوم اجتماعی را به خود جلب کرد و در دهههای اخیر علاوه بر اینکه در جامعهشناسی، علوم سیاسی و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته، در رشتههای سازمان و مدیریت نیز طرفداران زیادی پیدا کرده است. محققان بر مفهوم سرمایه اجتماعی به منزله تشریح جامعی برای بیان دلایل اینکه چرا برخی از جوامع قادرند مشکلات جمعی را با همکاری یکدیگر حل نمایند، در حالی که برخی جوامع در متحد کردن افراد حول اهداف مشترک ناتوان هستند، متمرکز میگردند (الوانی و شیروانی، 1383: 16). سرمایه اجتماعی خدمتی است برای درگیر ساختن افراد برای اینکه چگونه با یکدیگر تعامل داشته باشند و چگونه این تعامل اجتماعی به نوبه خود منافع فردی و جمعی را تأمین کند (برونی[16]، 2009: 251). سرمایه اجتماعی ثروت و دارایی نهفتهای است که از آمادگی روحی و روانی افراد یک جامعه برای صرف نظر کردن از منافع شخصی و درگیر شدن در عمل جمعی پدید میآید (گنجی و ستوده،1390: 36) پس میتوان گفت سرمایه اجتماعی ظرفیت افراد برای تقاضای منابع کمیاب به واسطه عضویت خود در شبکهها یا ساختارهای اجتماعی گسترده است (جیوردانو و همکاران[17]، 2011: 947). سرمایه اجتماعی یک عنوان کلی است که به اعتقاد محققان علوم اجتماعی بر پدیدههای اجتماعی و مباحث سیاسی، مانند: توسعه اقتصادی، مشارکت در انتخابات، آموزش، حکومت داری، شهروندی دموکراتیک و اعتماد به نهادهای سیاسی تأثیر میگذارد (امیرخانی و آغاز، 1390: 32). علیرغم کاربرد گسترده سرمایه اجتماعی در زمینههای گوناگون، تعریف این مفهوم به طور واضح و آشکار دشوار است. در اینباره دیدگاههای گوناگونی مطرح شده است که به طور کلی میتوان آنها را در چند دسته ذیل خلاصه نمود:
سرمایه اجتماعی از دیدگاه بوردیو[18]: او در گروه نخستین کسانی است که سرمایه اجتماعی را به طور سیستماتیک تحلیل کرده، آن را به منزله مجموعهای از منابع بالفعل یا بالقوه که با مالکیت یک شبکه بادوام از روابط کم و بیش نهادینه شده، که از آشنایی و شناخت متقابل و دو جانبه، پیوند یافته است، میداند. بهعبارت دیگر، عضویت در یک گروه، هریک از اعضایش را از پشتیبانی سرمایه جمعی برخوردار میسازد. بوردیو سرمایه اجتماعی را یکی از اشکال سرمایه میداند و سه نوع سرمایه شناسایی نموده که شامل سرمایه انسانی، فرهنگی و اجتماعی است (چانگ و چانگ[19]، 2008: 1322). از دیدگاه بوردیو، سرمایه اجتماعی به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و پیشنهاد میکند که میتوان از آن به منزله ابزاری برای دستیابی به سرمایههای انسانی و فرهنگی استفاده کرد (چانگ و چانگ، 2008: 1322).
سرمایه اجتماعی از دیدگاه کلمن[20]: رویکرد کلمن درباره سرمایه اجتماعی بر اساس نظریه انتخاب عقلانی و مبتنی بر کارهای پیشین او در نظریه مبادله اجتماعی است (کینگ و والدگریو[21]، 2002: 5). او سرمایه اجتماعی را تعهدات و انتظارات، کانالهای اطلاعاتی و هنجارهای اجتماعی میداند (بالیامون- لوتز[22]، 2011: 336) .پس میتوان سرمایه اجتماعی را مجموعه منابعی که در گروه وجود دارد و شکلگیری اعمال اعضای آن را تسهیل میکند، تعریف کرد. از دیدگاهی دیگر، کلمن سرمایه اجتماعی را بر مبنای کارکرد آن تعریف میکند و بیان میکند که سرمایه اجتماعی موجودیت واحدی نیست، بلکه مجموعهای از موجودیتهای گوناگون است (ساباتینی[23]، 2009: 430) که دو مشخصه مشترک دارند : در همة آنها، جنبهای از ساختار اجتماعی وجود دارد و همة آنها اعمال خاص کنشگران داخل ساختار را تسهیل میکنند. به عبارت دیگر، او سرمایه اجتماعی را به منزله منبعی برای کنش افراد در نظر میگیرد که در روابط میان آنها وجود دارد و نتیجه به هم پیوستگیها در ساختار اجتماعی بوده، قابل تبدیل به سایر اشکال سرمایه است (روحانی، 1389: 11). کلمن سرمایه انسانی را به عنوان هدف غایی در نظر میگیرد و سرمایه اجتماعی را چون ابزاری برای دستیابی به سرمایه انسانی مد نظر قرار میدهد (الوانی و سید تقوی، 1381: 4). کلمن سازمان اجتماعی را پدید آورنده سرمایه اجتماعی میداند و عواملی، چون: کمک، ایدوئولوژی، اطلاعات و هنجارها را سبب ایجاد و گسترش سرمایه اجتماعی میداند (الوانی و شیروانی، 1385: 35).
سرمایه اجتماعی از دیدگاه پوتنام[24] : از دیدگاه پوتنام سرمایه اجتماعی به ارتباط بین اشخاص، شبکههای اجتماعی و عمل متقابل و اعتمادی که از آنها به دست میآید، اشاره دارد (گوپتا[25]، 2008: 2). به عبارت دیگر، سرمایه اجتماعی مجموعهای از مفاهیمی مانند اعتماد، هنجارها و شبکههاست که میتواند با تسهیل اقدامات هماهنگ بهرهوری اجتماع را بهبود ببخشد (اریکسون و همکاران[26]، 2011: 256) و موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع و در نهایت، تأمین منافع متقابل آنان شود. تحقیقات پوتنام نشان داد که سرمایه اجتماعی در جهت ثبات، اثربخشی دولتها و توسعه اقتصادی نسبت به سرمایههای فیزیکی و اقتصادی از اهمیت بیشتری برخوردار است (هابرر[27]، 2011: 54).
سرمایه اجتماعی در حوزه سازمان و مدیریت
در حوزه سازمان و مدیریت، توجه صاحبنظران به نیازها و مسائل اجتماعی، زمینه مساعدی برای گسترش سرمایه اجتماعی ایجاد کرده است. ویلانورا و جوسا[28] سرمایه اجتماعی را به منزله پدیده مدیریتی تلقی کرده و برای آن ویژگیهای گوناگون تعیین کردهاند که در برگیرنده اعتماد (هنجارها)، ارزشها و رفتارهای مشترک، ارتباطات، همکاری، تعهد متقابل، شناخت متقابل و شبکههاست. سرمایه اجتماعی به طور نتایج مثبت در دامنههایی از قبیل: انطباق با تغییرات جوّ سازمانی، چرخه زندگی اجتماعی، دموکراسی و حکومتداری، مدیریت بحران، توسعه اقتصادی، مدیریت منابع طبیعی، کار و سازمان و ... ( برونی، 251:2009). افراد دارای سرمایه اجتماعی بیشتر در فعالیتهای گروهی سهیم میشوند و نسبت به بقیه افراد راحتتر با مشکلات کاری و زندگی خصوصی خود کنار میآیند (ویل و همکاران[29]، 2011). احتمال موفقیت سازمانهایی که دارای سطوح بالایی از سرمایه اجتماعی هستند، از رقبای خود با پایینتری از سرمایه اجتماعی، بیشتر است. همچنین، سرمایه اجتماعی را میتوان به عنوان عاملی برای ارتقای عملکرد کارکنان در نظر گرفت (لوپا سیوک[30]، 2011: 63). سرمایه اجتماعی به عنوان پدیدهای مدیریتی و با ویژگیهای مذکور، موجب دستیابی به منافع متقابلی میشود که ارزش داراییهای نامحسوس را افزایش میدهد. سرمایه اجتماعی به کارکنان کمک میکند تا شغلها را بیابند و منبعی غنی از نیروهای تازه برای سازمان ایجاد مینماید. همچنین، سرمایه اجتماعی مبادله منابع در میان واحدها را تسهیل نموده، باعث ایجاد نوآوری میگردد. برقراری سرمایه اجتماعی به هنجارها و شبکههای کاملاً صریح بین افراد و گروهها اشاره دارد، که معمولاً نهادینه شده، دارای قدرت متحرک و اختیار هستند (ماسلکو و همکاران[31]، 2011: 760). سرمایه اجتماعی منبعی با ارزش است زیرا افراد هنگامی که یکدیگر را شناخته و درک میکنند و به هم اعتماد داشته، با یکدیگر هویت مییابند، به صورت کاراتر و مؤثرتری کار میکنند. سرمایه اجتماعی یک دارایی است که هم برای سازمان (از طریق ایجاد ارزش برای سهامداران) و هم برای اعضای سازمان (از طریق ارتقای مهارتهای کارکنان) مفید و سودمند است.
ابعاد سرمایه اجتماعی
گروه کندی دانشگاه هاروارد سرمایه اجتماعی را در ابعاد زیر دستهبندی کردهاند (الوانی و سید تقوی، 1381: 4-11):
اعتماد
اعتماد اجتماعی: محور اصلی سرمایه اجتماعی، پاسخ به این سؤال است که آیا شما به سایر افراد اعتماد دارید؟
اعتماد میان نژادهای مختلف: این بعد به این امر میپردازد که تا چه حد به دیگر نژادها اعتماد دارید؟
مشارکت سیاسی
مشارکت سیاسی عادی: این مشارکت را میتوان از تعداد افراد رأی دهنده، میزان مطالعه و حجم خرید روزنامه، میزان اطلاعات سیاسی شهروندان و مانند آنها، اندازهگیری کرد.
مشارکت سیاسی نقّادانه: مطالعات نشان میدهد که ممکن است جامعهای از لحاظ مشارکت سیاسی عادی در سطح پایینی قرار داشته باشد، اما در عین حال این جامعه از لحاظ مشارکت سیاسی نقادانه در سطح بالایی قرار داشته باشد و افراد در فعالیتهایی مانند راهپیماییها، تجمعها و غیره حضور فعالی داشته باشند.
مشارکت و رهبری مدنی
رهبری مدنی: رهبری مدنی به میزان مشارکت افراد در گروهها، باشگاهها، انجمنها و امور شهر یا مدرسه و نظایر آن میپردازد؛ و این سؤال را که فرد تا چه اندازه در این گروهها و انجمنها نقش رهبری را ایفا میکند، مد نظر قرار میدهد.
مشارکت مدنی: منظور آن است که افراد جامعه تا چه اندازه در گروههای گوناگون، از قبیل گروههای مذهبی، گروههای حرفهای و مؤسسات خیریه و مانند آنها فعالیت میکنند.
پیوندهای اجتماعی غیررسمی: برخی از جوامع و اجتماعات سعی در توسعه روابط غیررسمی داشته، عضویتها و روابط غیررسمی را بیشتر ترجیح میدهند. درواقع، این بعد به سنجش جنبههای غیررسمی سرمایه اجتماعی میپردازد.
بخشش و روحیه داوطلبی: این بعد به بررسی میزان عضویت و همکاری اعضا با نهادهای داوطلبانه و خیریه میپردازد.
مشارکت مذهبی: مذهب و دین نقش بسیار مهمی در سرمایه اجتماعی ایفا میکند. افراد بر حسب دین و مذهبی که دارند، ممکن است منشأ مشارکت گردند، مانند حضور و کمک در امور مساجد، کلیساها و اماکن مذهبی.
عدالت در مشارکت مدنی: در برخی از جوامع، تمایل به سمت افراد متمکن، تحصیلات عالی و نژاد خاصی است و برعکس در برخی جوامع دیگر افراد فقیر و دارای پایگاه اجتماعی پایینتر در اولویت قرار دارند و از آنجایی که این عوامل در سلامتی جامعه مؤثرند، لذا اندازهگیری میزان تساوی افراد مختلف، در مشارکتهای اجتماعی، حائز اهمیت است. میتوان این بعد را با عواملی، از قبیل: نژاد، درآمد و تحصیلات بررسی کرد.
تنوع معاشرتها و دوستیها: اشاره به معاشر و رفاقت فرد با طبقات مختلف اجتماعی، نژادها و اقوام و مذاهب و ادیان متفاوت دارد. بهعبارتی، هر چه فرد با افراد طبقات و گروههای متعلق به نژادها و مذاهب گوناگون در ارتباط بوده و با آنها حالت دوستی ایجاد کرده باشد، موجب فزونی سرمایه اجتماعی شده است.
با توجه به مطالب بیان شده درباره عدالت سازمانی و سرمایه اجتماعی و ابعاد هریک از آنها، مدل مفهومی طراحی گردید که در شکل زیر نشان داده شده است. در این مدل مفهومی، عدالت شامل سه زیر مجموعه و سرمایه اجتماعی شامل شش زیر مجموعه است که درباره همه آنها به طور کامل توضیحاتی در مطالب فوق ارائه شده است. این مدل نشان دهنده تأثیر عدالت سازمانی و ابعاد آن، شامل: عدالت توزیعی، رویهای و مراودهای بر سرمایه اجتماعی کارکنان است؛ به طوری که سرمایه اجتماعی به صورت کلی در نظر گرفته شد و تأثیر عدالت سازمانی بر مجموعه ابعاد سرمایه اجتماعی به صورت یک کل واحد بررسی شده است .
مدل مفهومی پژوهش( نویسندگان)
با توجه به بررسیهای انجام شده درباره پیشینه عدالت سازمانی و سرمایه اجتماعی، پژوهشی که دقیقاً بیانگر تأثیر و یا ارتباط بین این دو عامل باشد، چه در پژوهشهای داخلی و چه در پژوهشهای خارجی، به چشم نخورد، اما هر دو عامل عدالت سازمانی و سرمایه اجتماعی از پیشینه گستردهای برخوردارند. پژوهشهای گوناگون انجام شده در زمینه عدالت سازمانی مشخص کرده است که عدالت سازمانی بر تعهد سازمانی و شغلی (یعقوبی و همکاران، 1388)، عملکرد (الامین و ناصر، 2011)، رضایت شغلی (گل پرور و نادی، 1389) و رفتار شهروندی سازمانی تأثیرگذار است. همچنین، پژوهشها نشان دادهاند که سرمایه اجتماعی از سرمایه انسانی تأثیر میپذیرد و بر عملکرد (احمدی و فیض آبادی، 1390)، رفاه اجتماعی (زاهدی و همکاران، 1388)، بهره وری نیروی کار (آقا نصیری، 1389) تأثیرگذار است.
با توجه به مدل مفهومی پژوهش، فرضیات پژوهش را میتوان چنین بیان نمود:
فرضیه اصلی در این پژوهش عبارت است از اینکه عدالت سازمانی ادراک شده بر میزان سرمایه اجتماعی کارکنان تأثیرگذار است. و در قالب سه فرضیه فرعی مطرح میشود که عبارتند از:
1) عدالت توزیعی ادراک شده بر میزان سرمایه اجتماعی کارکنان تأثیرگذار است.
2) عدالت رویهای ادراک شده بر میزان سرمایه اجتماعی کارکنان تأثیرگذار است.
3) عدالت مراودهای ادراک شده بر میزان سرمایه اجتماعی کارکنان تأثیرگذار است.
اهمیت و ضرورت پژوهش
در عصر حاضر، مدیران برای دستیابی به توسعه، بیشتر از آنکه به سرمایه فیزیکی و انسانی نیازمند باشند، به سرمایه اجتماعی نیاز دارند تا از این راه بتوانند زمینههای توسعه سازمان را فراهم آورده، راه کامیابی شغلی و سازمانی را هموار سازند. سرمایه اجتماعی بر خلاف سایر سرمایهها به شکل فیزیکی وجود ندارد، بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی است که افزایش آن به پایین آمدن هزینههای عملیاتی سازمان میانجامد (آکس . مارتون[32]، 2008: 435) و به تبع آن شاهد بهبود عملکرد سازمانی خواهیم بود (احمدی و فیض آبادی،1390: 36). امروز بیشتر سازمانها رهبرانی را استخدام میکنند که به سرمایه اجتماعی اعتقاد داشته، خود نیز دارای این سرمایه باشند. مدیران عالی پی بردهاند که به طور فزآیندهای بر اهمیت سرمایه اجتماعی افزوده میشود و افرادی که دارای درجه بالایی از سرمایه اجتماعی هستند، افراد کمیابی بوده، تقاضای سازمان برای به خدمت گرفتن آنان زیاد است، ارزش زیاد این افراد سازمانها را متوجه شکار مغزها نموده، بر این اساس مدیرانی که خواهان رشد و بقای شرکتها هستند سعی دارند با جذب کارکنان برخوردار از سرمایه اجتماعی بالا، ثروت نامرئی سازمان خود را افزایش دهند (لین و هانگ[33]، 2005: 192). همچنین، حیات هر سیستم اجتماعی منوط به وجود پیوندی مستحکم میان عناصر تشکیل دهنده آن است. این پیوند تحت تأثیر میزان رعایت عدالت قرار دارد. از این رو، عدالت به مثابه عامل حیات و بقای سیستمهای اجتماعی محسوب میشود، زیرا عدالت عناصر اجتماعی را در کنار یکدیگر منسجم میسازد، در حالی که بیعدالتی موجبات جدایی عناصر شکلدهنده را فراهم میآورد. رعایت عدالت سازمانی هم نتایج رفتاری و هم نتایج روانی در پی دارد و برخورد منصفانه و عادلانه با مردم، موجب تغییر رفتار آنان از حالات فردی به جمعی میگردد (رضائیان، 1384:42). با توجه به اهمیت وجود سرمایه اجتماعی در یک سازمان و در نظر گرفتن این امر که مدیران سازمان افراد کمی را پیدا خواهند نمود که دارای درجات بالایی از سرمایه اجتماعی باشند، لذا عواملی که بتوانند با بالا رفتن سرمایه اجتماعی فرد در سازمان دارای رابطه مثبت و معنیدار باشند، از اهمیت زیادی برخوردارند. از این رو، در این تحقیق ارتباط رعایت عدالت در سازمان و تأثیر آن بر میزان سرمایه اجتماعی کارکنان بررسی میشود.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی است، زیرا به قصد کاربرد نتایج یافتههایش برای حل مشکلات خاص درون سازمانها انجام شده و تلاشی برای پاسخ دادن به معضلی در دنیای واقعی است. بنابراین، از لحاظ هدف کاربردی محسوب میشود.
با مطالعه روشهای مختلف تحقیق، روش توصیفی-همبستگی با اهداف و سؤالهای پژوهش بیشترین تناسب را دارد و دقیقاً روش پژوهش بر اساس مراحل آن تنظیم شده است. این تحقیق توصیفی- همبستگی از شاخه میدانی است و از لحاظ زمانی یک تحقیق مقطعی به حساب میآید. در تحقیق حاضر نیز هدف، توصیف منظم و مدون ارتباط عدالت سازمانی ادراک شده با میزان سرمایه اجتماعی کارکنان است. این تحقیق همچنین پیمایشی از نوع مقطعی است، زیرا در روش مقطعی، گردآوری دادهها درباره یک یا چند صفت در یک مقطع از زمان از طریق نمونهگیری از جامعه انجام میگیرد.
جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان شبکه بهداشت و درمان شهرستان نوشهر است که مدارک تحصیلی آنها از دیپلم تا پزشکی متغیر است. در مجموع، تعداد جامعه آماری 360 نفر است.
روش نمونهگیری مورد استفاده، نمونهگیری تصادفی ساده است که هر عضوی در جامعه برای انتخاب شدن از شانس مساوی و معینی برخوردار است و هنگامی که این گونه افراد را از جامعه استخراج می کنیم، این احتمال به میزان زیادی وجود دارد که الگوهای توزیع ویژگیهای مورد علاقه در جامعه، در آزمودنیهایی که برای جامعه خود برگزیدهایم، موجود باشد. این طرح نمونهگیری از حداقل تورش برخوردار است و دارای بیشترین قدرت تعمیم پذیری است. حجم نمونه براساس روشهای محاسبه حجم برای دادههای ترتیبی پرسشنامهای 135 نفر به دست آمده که این میزان با توجه به واریانس به دست آمده از نمونه مقدماتی 30 نفره به مقدار 57 و در سطح اطمینان 95 درصد و میزان انحراف 1.07 که از تحقیقات مشابه به دست آمده، محاسبه شده است.
در این پژوهش، از دو روش میدانی و کتابخانهای برای گردآوری دادهها استفاده شده است. روش کتابخانهای شامل مطالب کتب و اسناد و مدارک و همچنین، مطالب موجود در اینترنت است که از آنها برای تدوین مبانی نظری استفاده شده است. در روش میدانی هدف جمعآوری دادههای اولیه است که قبلاً وجود نداشتهاند و این دادهها باید ایجاد شوند که برای دستیابی به این امر بین افراد مذکور پرسشنامه توزیع شد.
پرسشنامه پژوهش حاضر شامل دو بخش پرسشهای عمومی و اختصاصی بوده که جنسیت، میزان تحصیلات، سابقه کار و پست سازمانی پرسشهای عمومی آن را تشکیل میدهند. بخش دوم آن از 31 سؤال تشکیل شده است که 16 سؤال آن با بحث سرمایه اجتماعی مرتبط بوده، به سنجش ابعاد اعتماد، بخشش و روحیه داوطلبی، مشارکت و رهبری مدنی، توانایی برقراری روابط اجتماعی غیررسمی، تنوع در معاشرتها و دوستیها و مشارکت سیاسی میپردازد. پانزده سؤال دیگر پرسشنامه نیز به سنجش برداشت افراد از رعایت عدالت سازمانی (عدالت سازمانی ادراک شده، شامل عدالت توزیعی، رویهای و مراودهای) میپردازد. در این پرسشنامه از طیف لیکرت برای سنجش دیدگاهها و نگرشهای افراد استفاده شده است. شایان ذکر است که برای تهیه پرسشنامه چندین پرسشنامه بررسی قرار شده و سؤالهای مرتبط با بحث انتخاب و با توجه به موضوع دستخوش تغییرات گردیده است.
اعتبار محتوای این پرسشنامه توسط چند نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان تأیید شده و از اعتبار لازم برخوردار است. برای تعیین پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss آلفای کرونباخ پرسشنامه محاسبه شده که مقدار آن برای سرمایه اجتماعی 94.7 درصد و برای عدالت سازمانی 95.4 درصد است.
به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار spss استفاده شد. روشهای آماری مورد استفاده شامل روشهای آمار توصیفی ( مانند میانگین و جدولهای تک نمونهای) و آمار استنباطی شامل آزمون ضریب همبستگی پیرسون است .
یافتهها
جدول 1 شامل اطلاعاتی مربوط به قسمت سؤالهای عمومی پرسشنامه است که توسط افراد پر شده است . جدول 1 مشخص میکند که نمونه مورد بررسی شامل 80 نفر مرد و 55 نفر زن است که به ترتیب 59.3 و 40.7 درصد از نمونه را تشکیل میدهند. همچنین 12.6 درصد از افراد دارای مدرک دیپلم، 14.1 درصد فوقدیپلم، 36.3 درصد لیسانس، 17 درصد لیسانس پرستاری، 8.1 درصد فوق لیسانس و 11.9 درصد دارای مدرک پزشکی هستند. همچنین نشان میدهد که بیشترین سابقه کاری بین 10 تا 15 سال و کمترین سابقه کاری کمتر از 5 سال است. اطلاعات مندرج در این جدول، گویای آن است که 35.6 درصد از افراد نمونه در پستهای فنی (بهداشتی)، 45.9 درصد در پستهای اداری، 8.1 درصد در پستهای مالی و 10.4 درصد در پستهای خدماتی مشغول فعالیت هستند.
جدول 1- فراوانی ودرصد فراوانی جنسیت، سابقه کار، مدرک تحصیلی و پست سازمانی
جنسیت |
سابقه کار |
مدرک تحصیلی |
پست سازمانی |
||||||||
درصد فراوانی |
فراوانی |
|
درصد فراوانی |
فراوانی |
|
درصد فراوانی |
فراوانی |
|
درصد فراوانی |
فراوانی |
|
59.3 |
80 |
مرد |
10.4 |
14 |
5> |
12.6 |
17 |
دیپلم |
35.6 |
48 |
فنی (بهداشتی) |
40.7 |
55 |
زن |
20.0 |
27 |
5-10 |
14.1 |
19 |
فوق دیپلم |
45.9 |
62 |
اداری |
100 |
135 |
کل |
40.7 |
55 |
10-15 |
36.3 |
49 |
لیسانس |
8.1 |
11 |
مالی |
|
|
|
17.8 |
24 |
15-20 |
17.0 |
23 |
لیسانس پرستاری |
10.4 |
14 |
خدمات |
|
|
|
11.1 |
15 |
20< |
8.1 |
11 |
فوق لیسانس |
100 |
135 |
کل |
|
|
|
100 |
135 |
کل |
11.9 |
16 |
پزشک |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
100 |
135 |
کل |
|
|
|
بر اساس یافتههای جدول 2 بیشترین نمره پاسخهای مربوط به عدالت توزیعی، متعلق به سؤال چهارم (کارکنانی با سطح عملکرد بالاتر حق دارند از آزادی عمل و فرصت بیشتر برای مشارکت در تصمیمگیری برخوردار باشند) و کمترین میانگین نمره پاسخها متعلق به سؤال اول(هنگامی که در سازمان رابطه جایگزین ضابطه شده باشد، معمولاً افراد اعتراض نموده، برای تغییر شرایط موجود اقدام میکنند) است. در مورد سؤالهای ارزیابی کننده عدالت رویهای بیشترین نمره پاسخها مربوط به سؤال هشتم (یکی از عوامل اصلی برای رضایت و باقی ماندن افراد در سازمان این است که رویهها به گونهای طراحی گردند که در صورت بروز اشتباه در تصمیمگیری و مواجهه با انتقاد منطقی کارکنان امکان اصلاح تصمیمات وجود داشته باشد.) و کمترین نمره پاسخها مربوط به سؤال هفتم (برای همه کارکنان بسیار مهم است که مدیر در تصمیمگیری منافع و علایق شخصی خود را دخالت ندهد، در غیر این صورت اعتماد کارکنان نسبت به مدیر کاهش مییابد) است و در میان سؤالهای مربوط به عدالت مراودهای، بیشترین نمره پاسخها مربوط به سؤال چهاردهم (مشکلات و نگرانیهای کارکنان به سازمان هم مربوط میشود و رؤسا باید در جهت رفع این مشکلات بکوشند.) و کمترین نمره پاسخها مربوط به سؤال یازدهم (اصولاً رفتار توأم با احترام، بزرگواری و ملاحظه مدیر با کارکنان درجه اول اهمیت قرار دارد.) است. همچنین، در میان پاسخهای مربوط به سؤالهای سرمایه اجتماعی، بیشترین نمره پاسخها مربوط به سؤال هفدهم (عمدتاً میتوان به اقدامات و فعالیتهای سازمانهای دولتی اعتماد نمود.) و کمترین نمره پاسخها مربوط به سؤالهای بیست و هفتم و بیست و هشتم (چقدر حاضرید با کسی که مخالف شما فکر میکند، در یک دفتر همکار باشید و چقدر با همکاران خود صمیمی هستید.) است.
جدول2- میانگین پاسخهای مربوط به عدالت سازمانی و سرمایه اجتماعی
پاسخهای مربوط به عدالت توزیعی |
پاسخهای مربوط به عدالت رویهای |
پاسخهای مربوط به عدالت مراودهای |
|||
شماره ردیف پرسش |
میانگین |
شماره ردیف پرسش |
میانگین |
شماره ردیف پرسش |
میانگین |
1 |
3.35 |
6 |
3.63 |
11 |
3.48 |
2 |
3.60 |
7 |
3.55 |
12 |
3.64 |
3 |
3.58 |
8 |
3.80 |
13 |
3.57 |
4 |
3.85 |
9 |
3.67 |
14 |
3.67 |
5 |
3.61 |
10 |
3.67 |
15 |
3.52 |
میانگین پاسخ های مربوط به سرمایه اجتماعی |
|||||
شماره ردیف پرسش |
میانگین |
شماره ردیف پرسش |
میانگین |
شماره ردیف پرسش |
میانگین |
16 |
3.6 |
21 |
3.55 |
26 |
3.47 |
17 |
3.61 |
22 |
3.47 |
27 |
3.4 |
18 |
3.6 |
23 |
3.59 |
28 |
3.4 |
19 |
3.62 |
24 |
3.57 |
29 |
3.57 |
20 |
3.46 |
25 |
3.6 |
30 |
3.6 |
|
|
|
|
31 |
3.57 |
یافته های حاصل از فرضیه ها
برای آزمون فرضیه اصلی پژوهش از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. در نتیجه بین نمرههای کل عدالت سازمانی ادراک شده و نمرههای سرمایه اجتماعی کارکنان ضریب همبستگی محاسبه گردیده که نتایج نشان میدهد بین میزان سرمایه اجتماعی کارکنان و میزان عدالت سازمانی ادراک شده از سوی آنها رابطه معناداری وجود دارد میزان ضریب همبستگی به دست آمده (87/0) با فراوانی 135 نفر در سطح خطای 05/0 معنادار است. همچنین، سطح معنیداری (Sig=.00) از سطح خطای 05/0 کمتر است. پس با 95 درصد اطمینان میتوان گفت که میان میزان عدالت سازمانی ادراک شده و میزان سرمایه اجتماعی کارکنان ارتباط وجود دارد. در حقیقت، چنین میتوان بیان کرد که ادراک مثبت افراد سازمانی از عدالت سازمانی میتواند میزان سرمایه اجتماعی افراد را افزایش دهد؛ یعنی افراد سازمانی میتوانند به مؤلفههای سرمایه اجتماعی و تبعات حاصل از آن دست یابند. پس میتوان بیان کرد که افراد با سرمایه اجتماعی بالاتر، علاوه بر اینکه به سایر افراد اعتماد دارند، به افراد سایر گروهها و سازمانها نیز میتوانند اعتماد کنند. آنها علاوه بر اینکه مشارکت سیاسی گستردهای دارند، در گروهها و انجمنهای مختلفی نیز عضو میشوند که علاوه بر اینکه وجهه اجتماعی خودشان را افزایش میدهند، در جهت ایجاد وجهه موجه سازمانی و اعتماد سازی سازمانی گام بر میدارند. افراد دارای سرمایه اجتماعی بالاتر، علاوه بر اینکه دارای روحیه مشارکت هستند سعی میکنند ارتباطات غیر رسمی در سازمان برقرار کنند که این امر علاوه بر اینکه موجبات همدلی بیشتر آنها را فراهم میکند، میتواند در به انجام رساندن کارها به صورت تیمی بسیار مؤثر باشد و نیازهای اجتماعی افراد را به طور کامل بر طرف کند و آنها را ترغیب کند که با گروهها و افراد متفاوت و مختلفی معاشرت و همکاری کنند تا بتوانند به اهداف فردی و سازمانی خود نائل شوند. به عبارت دیگر، رسیدن به سرمایه اجتماعی و مؤلفههای آن باعث رسیدن به عملکرد بیشتر و بهرهوری و اثربخشی در انجام امور خواهد شد که نهایتاً هر دو افراد سازمانی و سازمان از آن بهرهمند خواهند شد.
برای آزمون فرضیههای فرعی پژوهش، از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. در نتیجه بین نمرههای کل عدالت توزیعی، رویهای و مراودهای ادراک شده و نمرههای سرمایه اجتماعی کارکنان ضریب همبستگی محاسبه شده که نتایج نشان میدهد بین میزان سرمایه اجتماعی کارکنان و میزان عدالت توزیعی ادراک شده از سوی آنها رابطه معناداری وجود دارد، چرا که میزا ن ضریب همبستگی به دست آمده (79/0) با فراوانی 135 نفر در سطح خطای 05/0 معنادار است. همچنین، سطح معنیداری (Sig=.00) از سطح خطای 05/0 کمتر است. پس با 95 درصد اطمینان میتوان گفت که میان عدالت توزیعی ادراک شده و میزان سرمایه اجتماعی کارکنان ارتباط وجود دارد. به عبارتی، هنگامی که توزیع پیامدهای سازمانی منصفانه درک گردد، سطوح بالاتری از ارکان سرمایه اجتماعی، در سازمان قابل دستیابی است.
همچنین، نتایج نشان میدهد که بین میزان سرمایه اجتماعی کارکنان و میزان عدالت رویهای ادراک شده از سوی آنها رابطه معناداری وجود دارد، چرا که میزان ضریب همبستگی به دست آمده (80/0) با فراوانی 135 نفر در سطح خطای 05/0 معنادار است. همچنین، سطح معنیداری (Sig=.00) از سطح خطای 05/0 کمتر است. پس با 95 درصد اطمینان میتوان گفت که میان عدالت رویهای ادراک شده و میزان سرمایه اجتماعی کارکنان ارتباط وجود دارد. در نتیجه، هنگامی که رویهها منصفانه ادراک گردند، میتوانند به عنوان گامی در جهت افزایش سطوح سرمایه اجتماعی تلقی شوند.
در پایان، نتایج نشان میدهد که بین میزان سرمایه اجتماعی کارکنان و میزان عدالت مراودهای ادراک شده از سوی آنها رابطه معناداری وجود دارد، زیرا میزان ضریب همبستگی به دست آمده (88/0) با فراوانی 135 نفر در سطح خطای 05/0 معنادار است. همچنین، سطح معنیداری (Sig=.00) از سطح خطای 05/0 کمتر است. پس با 95 درصد اطمینان میتوان گفت که میان عدالت مراودهای ادراک شده و میزان سرمایه اجتماعی کارکنان ارتباط وجود دارد. به عبارت دیگر، وقتی مدیران و سرپرستان با زیر دستان خود با عدالت رفتار میکنند، میتوان این انتظار را داشت که ادراک کارکنان از عدالت باعث افزایش میزان سرمایه اجتماعی آنان شود.
یافته های جانبی پژوهش
1) بین نمره عدالت توزیعی، رویهای و مراودهای ادراک شده توسط افراد رابطه معناداری وجود دارد.
برای آزمون این امر نیز از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. که نتایج آن در جدول 3 قابل ملاحظه است. نتایج جدول نشان میدهد که بین نمرههای عدالت توزیعی و رویهای ادراک شده ((Sig=0.00 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، بین نمرههای عدالت توزیعی و مراودهای ((Sig=0.00، عدالت رویهای و مراودهای ((Sig=0.00 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
جدول 3- ضریب همبستگی بین زیر شاخه های عدالت سازمانی
مؤلفهها |
عدالت توزیعی |
عدالت رویهای |
عدالت مراودهای |
عدالت توزیعی |
|
R=0.833 Sig=0.00 |
R=0.866 Sig=0.00 |
عدالت رویهای |
R=0.833 Sig=0.00 |
|
R=0.873 Sig=0.00 |
عدالت مراودهای |
R=0.866 Sig=0.00 |
R=0.873 Sig=0.00 |
|
چنانکه نتایج جدول 3 نشان میدهد، هر سه عدالتهای توزیعی، رویهای و مراودهای بر یکدیگر تأثیر مثبت دارند؛ به عبارت دیگر، یکدیگر را تقویت میکنند. در نتیجه، اگر هر یک از عدالتها در سازمان به درستی اجرا شود، میتواند عاملی در جهت اجرای درست دیگری باشد. در این میان، بیشترین تأثیر را عدالت رویهای و مراودهای بر یکدیگر دارند. پس رفتار منصفانه مدیران و رویههای منصفافه بیشترین تأثیر را بر یکدیگر و در جهت ادراک مثبت از عدالت سازمانی دارند.
2) بین ابعاد سرمایه اجتماعی که در این تحقیق بررسی شدند، رابطه معناداری وجود دارد.
برای آزمون این امر نیز از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است که نتایج آن در جدول 4 قابل ملاحظه است. هدف از آزمون فرضیه زیر، پی بردن به این نکته است که آیا ابعاد سرمایه اجتماعی که آزمون شدهاند، بر یکدیگر تأثیر دارند و تأثیر آنها چگونه است، که نتایج حاصل از جدول نشان میدهد همه ابعاد با یکدیگر تأثیر دارند و رابطه آنها مستقیم است، زیرا ضریب همبستگی به دست آمده برای هر یک از آنها مثبت و بین صفر و یک است.
جدول4- ضریب همبستگی بین زیر شاخههای سرمایه اجتماعی
مؤلفههای سرمایه اجتماعی |
اعتماد |
بخشش و روحیه داوطلبی |
رهبری و مشارکت مدنی |
مشارکت سیاسی |
توانایی برقراری روابط اجتماعی غیر رسمی |
تنوع در معاشرتها |
اعتماد |
|
R=.844 Sig=0.00 |
R=.803 Sig=0.00 |
R=.883 Sig=0.00 |
R=.759 Sig0.00 |
R=.696 Sig=0.00 |
بخشش و روحیه داوطلبی |
R=.844 Sig=0.00 |
|
R=.683 Sig=0.00 |
R=.791 Sig=0.00 |
R=.731 Sig=0.00 |
R=.521 Sig=0.00 |
رهبری و مشارکت مدنی |
R=.803 Sig=0.00 |
R=.683 Sig=0.00 |
|
R=.813 Sig=0.00 |
R=.639 Sig-0.00 |
R=.658 Sig=0.00 |
مشارکت سیاسی |
R=.883 Sig0.00 |
R=.791 Sig=0.00 |
R=.813 Sig=0.00 |
|
R=.830 Sig=0.00 |
R=.731 Sig=0.00 |
توانایی برقراری روابط اجتماعی غیر رسمی |
R=.759 Sig0.00 |
R=.731 Sig=0.00 |
R=.639 Sig=0.00 |
R=.830 Sig=0.00 |
|
R=.576 Sig=0.00 |
تنوع در معاشرتها |
R=.696 Sig0.00 |
R=.521 Sig=0.00 |
R=.658 0.00 |
R=.731 Sig=0.00 |
R=.576 Sig=0.00 |
|
نتایج جدول 4 نشان میدهد که همه زیرشاخههای سرمایه اجتماعی بر یکدیگر تأثیرگذارند و در جهت مثبت موجب تقویت یکدیگر میشوند و این میتواند بسیار راه گشا باشد، زیرا با توجه به نتایج به دست آمده از فرضیات اصلی پژوهش، عدالت سازمانی و ابعاد آن بر افزایش میزان سرمایه اجتماعی مؤثر هستند در نتیجه، اگر با ادراک مثبت افراد از عدالت سازمانی، هر یک از مؤلفههای سرمایه اجتماعی در آنها افزایش پیدا کند، آن مؤلفه میتواند در جهت افزایش سایر مؤلفهها عمل کند و به این ترتیب، همه مؤلفههای سرمایه اجتماعی به سمت افزایش یافتن پیش میروند.
نتیجه دیگری که از این فرضیه برداشت میشود، این است که بیشترین تأثیر میان مؤلفههای اعتماد و بخشش و روحیه داوطلبی است و کمترین تأثیر میان مؤلفههای تنوع در معاشرتها و بخشش و روحیه داوطلبی است.
بحث و نتیجه گیری
تجزیه و تحلیل یافتههای مربوط به فرضیه اصلی و فرضیات فرعی اول و دوم و سوم پژوهش نشان میدهد که میان میزان عدالت سازمانی (توزیعی، رویهای و مراودهای) ادراک شده و مرتبه سرمایه اجتماعی کارکنان در سازمان ارتباط وجود دار، زیرا میزان ضریب همبستگیهای به دست آمده در سطح خطای 05/0 معنادار است. بنابراین، با توجه به نتایج جداول، فرضیه اصلی و فرضیات فرعی اول و دوم و سوم پژوهش با اطمینان 95 درصد تأیید میگردد. در اینباره رابطه عدالت و سرمایه اجتماعی مستقیم است: یعنی با افزایش ادراک عدالت سازمانی سرمایه اجتماعی کارکنان نیز افزایش مییابد. نکته دیگر این است که بیشترین ضریب همبستگی مربوط به عدالت مراودهای است که میتوان با تقویت ادراک مثبت کارکنان از رفتار عادلانه مدیر، میزان سرمایه اجتماعی کارکنان را بیشتر تحت تأثیر قرار داد. بین پژوهشگران توافق کلی وجود دارد که عدالت توزیعی به اثربخشی سازمانی منجر میشود (موهیلدین و سلیمان[34]، 295:2007 ). با افزایش درک عدالت رویهای، کارکنان با دید مثبت به بالادستان و سازمان مینگرند؛ حتی اگر آنها از پرداختها، ترفیعات و دیگر پیامدهای شخصی اظهار نارضایتی کنند .همچنین، عدالت رویهای اعتماد کارکنان را در مورد سازمان و مدیرشان تحت تأثیر قرار میدهد و آنها را برای ماندن در سازمان متمایل میکند (چیه- یانگ و همکاران[35]، 2011، 2502). بر اساس پژوهشهای متعدد، پذیرفته شده است که سازمانهای برخوردار از سطوح بالای سرمایه اجتماعی دارای عملکرد سازمانی بهتری خواهند بود (احمدی و فیض آبادی، 1390: 36)، در نتیجه از رقبای خود موفقتر هستند. از این رو، موضوع سرمایه اجتماعی محور اصلی بخش مهمی از مباحث مدیریتی سازمانها محسوب شده، مدیرانی موفق قلمداد میگردند که بتوانند در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتری نائل گردند. با توجه به جمیع موارد فوق، عوامل افزایش دهنده سرمایه اجتماعی از اهمیت شایانی برخوردارند. نتایج این تحقیق گویای آن است که گام برداشتن در راستای افزایش رعایت عدالت در سازمانها، یکی از مهمترین راههایی است که سازمانها را یاری میدهد تا علاوه بر بهرهمندی از مزایای عدالت سازمانی، بتوانند محیطی آکنده از سرمایه اجتماعی فراهم آورده، به دستاوردهای مهمی در این خصوص دست یابند. افراد به شدت نسبت به رعایت عدالت در تخصیص پیامدها، رویههایی که به موجب آنها پیامدها تخصیص مییابند و مراودات خود و دیگران، حساس هستند، در نتیجه، هنگامی که کارکنان در سازمان احساس کنند که با آنها به طور غیرمنصفانه رفتار شده است، هم در قالب تمایلات احساسی (با تعهد کمتر) و هم در قالب کنشهای رفتاری (افزایش ترک خدمت و کاهش رفتارهای تبعی) پاسخ میدهند (امبروس[36]، 2002 : 806). مطالعات انجام شده بیانگر آنند که قضاوتهای افراد از میزان رعایت عدالت در سازمان، بر نگرشهایی، از قبیل: تعهد سازمانی و میزان مشروعیت صاحبان اختیار در سازمان، مؤثرند. همچنین، هنگامی که افراد احساس میکنند که پیامدها و رویههای سازمانی غیرمنصفانهاند، احتمالاً عملکرد بدتری خواهند داشت، در انجام رفتارهای تبعی در سازمان شکست خورده، احتمال کمتری وجود دارد که از تصمیمات افراد صاحب اختیار اطاعت کنند و رفتارهای اعتراضآمیز بیشتری از خود نشان میدهند. در واقع، ادراک عدم رعایت عدالت در محیط کار، یکی از عوامل اساسی مؤثر بر بروز رفتارهای پرخاشگرانه است؛ ضمن اینکه این گونه رفتارها احتمالاً روند ایجاد و توسعه سرمایه اجتماعی در سازمانها را مخدوش میسازد. از این رو، کلیه سازمانها به طور عام و شبکه بهداشت و درمان به طور خاص، باید نهایت تلاش خود را برای تقویت روند عدالت در توزیع پیامدها، رویهها، مراودات اجتماعی به کار گیرند. یافتههای دیگر پژوهش نشان میدهد که زیر شاخههای عدالت سازمانی و همین طور زیر شاخههای سرمایه اجتماعی با یکدیگر رابطهای معنادار دارند.
براساس نتایج فوق، پیشنهاد میشود سازمان در جهت افزایش مرتبه سرمایه اجتماعی و حرکت به سمت تکامل و رشد کارکنان خود اقدامات زیر را در برنامههای خود لحاظ نماید:
سازمان باید فرهنگی را ایجاد نماید که توسعه سرمایه اجتماعی توسط کارکنان را تسهیل کند. باید شاخصهای سرمایه اجتماعی در سیستمهای ارزیابی عملکرد و پاداش منظور گردد. همچنین، فرآیندهای ارزیابی به طرقی انجام گیرد که ارزش سرمایه اجتماعی را تقویت نماید؛ ضمن اینکه باید خط و مشیهای منابع انسانی و جبران خدمت اثر بخش در جهت توسعه شبکه وسیعی از روابط مبتنی بر اعتماد عمل نماید. سازمان باید در رفتار سرپرستان با زیردستان و همچنین، افراد با یکدیگر تغییر ایجاد کند و با تاثیرات احساسی و شناختی که در افراد نسبت به سرپرستان و سازمان ایجاد میکند، بتواند در جهت افزایش عدالت سازمانی و به تبع آن افزایش سرمایه اجتماعی گام بردارد. مدیران سازمانها باید فرصتهای مداوم و مشخص برای آموزش درون سازمانی و برون سازمانی تدوین و برنامه سالیانه برای کلیه سطوح مشاغل تهیه و به کارکنان ابلاغ نمایند. سازمانها و مدیران آنها از طریق مدیریت و بهسازی روابطی که بین زیر دستانشان وجود دارد، مشارکت جویی، ساختارهای منعطف و مردم سالار، اطلاع رسانی شفاف، رفتار عادلانه و توانمندسازی کارکنان میتوانند بر سرمایه اجتماعی کارکنان اثر بگذارند که اگر به دقت به عوامل بیان شده توجه شود شکلی از عدالت در هر یک از آنها نمایان است. در نهایت مدیران باید افراد را در قالب نهادهای اجتماعی دارای هویت مشترک گردانیده تا زمینه همکاریهای گروهی در آنها تقویت گردد. تشکیل گروهها و انجمنهای حرفهای و تخصصی در سازمانها، با مشارکت داوطلبانه کارشناسان و متخصصان میتواند موجب افزایش سرمایه اجتماعی در سازمانها شود .
هر پژوهشی به نوبه خود با موانع و مشکلات مواجه است. پژوهش حاضر نیز از این امر مستثنی نمیباشد به طورریکه عدم وجود هر نوع پژوهش کاربردی در زمینه این متغیرها در داخل کشور وخارج از کشور تأثیر این متغیرها را به طور کاربردی پوشش نداده است. این امر امکان مقایسه نتایج این پژوهش را با دیگر پژوهشهای مشابه محدود میسازد. همچنین، نتایج به دست آمده از این پژوهش در زمان و مکان مشخصی حاصل شده است و امکان دارد در شرایط زمانی و مکانی متفاوت قابل تعمیم نباشد.
در نهایت به پژوهش گرانی که میخواهند در این زمینه پژوهش کنند پیشنهاد میشود که علاوه بر اینکه پژوهش حاضر را در سازمانهای خدماتی دیگر انجام دهند آن را در سازمانهای تولیدی و تجاری نیز به انجام رسانند و نتایج آن را با پژوهش حاضر مقایسه کنند. همچنین میتوانند تأثیرات عدالت سازمانی را بر تمامی مؤلفههای سرمایه اجتماعی به دست آورند و نتایجی تکمیلیتری ارائه دهند.
[1] Elamin & Nasser
[2] Aryee
[3] Leow & Kok
[4] Greenberg
[5] Job fair
[6] DeConinck
[7] Distributivejustice
[8] Adams
[9] Williamson & Williams
[10] Procedural justice
[11] Poole
[12] Nabatchi, Bingham ,Good
[13] Interactional justice
[14] Cohen & Spector
[15] Social Capital
[16] Brunie
[17] Giordano, Ohlsson, Lindstr
[18] Bourdieu
[19] Chuang & Chuang
[20] Coleman
[21] King & Waldegrave
[22] Baliamoune- Luts
[23] Sabatini
[24] Putnam
[25] Gupta
[26] Eriksson , Ng, Weinehall , Emmelin
[27] Hauberer
[28] Vilanova & Josa
[29] Weil , Lee, Shihadeh
[30] Łopaciuk
[31] Maselko, Hughes , Cheney
[32] Ax & Marton
[33] Lin & haung
[34] Mohyeldin & Suliman
[35] Chih-Yang Chao, Yong-Shun Lin, Yu-Lin Cheng and Yi-Chiao Tseng
[36] Ambrose