نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه یاسوج
2 دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه یاسوج
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
There is clear evidence that because of irrational consumption, some parts of the world face problem of scarcity in natural resources. Natural resources of any society are its wealth that belongs not only to the present generation, but is a heritage that should be passed on to the future generations. The harmful outcomes resulting from shortage of natural resources has led, since the 70s, to several international conferences at the highest political level for optimal utilization of natural resources to achieve sustainable development. According to constitutional law of the Islamic Republic of Iran, preservation of the environment, both natural and human resources to achieve sustainable development, is considered as a national duty. Lack of natural resources such as fresh water is vital and quite evident. Of the total amount of water on earth, only 2.5 percent is fresh water, of which about two-third (68.9 percent) is trapped in glaciers and only a third of this amount is usable in such a diverse and uneven distribution. Based on current estimations, by 2050 at least 50 countries face shortage of fresh water, among which Iran is a country. Although the average rainfall in Iran is one-third of the global average, per capita consumption of water in all sectors, domestic, agricultural and industrial, is higher than the international standards. For example, per capita consumption of domestic water in Iran is 220 liters per day, while, this standard for world is only 75 liters. This shows that the amount of water consumption is a social problem in Iran. While in response to energy crisis many management strategies have been proposed, the fundamental solution in water crisis is saving. We try to review saving in water consumption in terms of various theoretical approaches, and consider the relationship between responsibility and tendency towards water consumption in particular.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
شواهد روشنی وجود دارد که بر اثر دخل و تصرفهای غیرمنطقی، برخی مناطق جهان با مسأله کمبود منابع طبیعی مواجهاند (هامیش، 1996: 120). منابع طبیعی هر جامعه، ثروت آن جامعه است که فقط به نسل حاضر تعلق ندارد، بلکه میراثی است که متعلق به آیندگان نیز هست. پیامدهای زیانبار ناشی از مسأله کمبود منابع طبیعی حیاتی، باعث شده است که از دهه 1970 به این سو در طی چندین کنفرانس بینالمللی در بالاترین سطوح سیاسی(مکنون، 1385) لزوم استفاده بهینه از منابع طبیعی و حفظ آن، برای رسیدن به توسعه پایدار، مورد توجه قرار گیرد. اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز حفاظت و صیانت از محیط زیست، اعم از منابع طبیعی و انسانی را برای رسیدن به توسعه پایدار، وظیفهای ملی میداند.
آب شیرین، یکی از منابع طبیعی حیاتی است که کمبود آن کاملا محسوس شده است (فانگینکل، 1385). از کل آبهای موجود بر روی سطح زمین، تنها 5/2 درصد، منابع آب شیرین است که حدود دو سوم آن (9/68 درصد) در یخچالها محبوس است و فقط یک سوم، قابل استفاده است که این مقدار نیز به گونهای پراکنده و ناموزون، توزیع شده است (دولتشاهی پیروز و طهماسبی آشتیانی، 1389). براساس برآوردهای موجود، حداقل 50 کشور جهان تا سال 2050 با کمبود آب شیرین مواجه میشوند که ایران نیز در ردیف همین کشورهاست (دیوید، 2005: 97). علی رغم این که میانگین بارش باران در ایران، یک سوم میانگین جهانی است (رزاقی، 1380)، اما سرانه مصرف در کلیه بخشهای خانگی، کشاورزی، صنعتی، بالاتر از استاندارهای جهانی است (علیزاده و کشاورز، 2000). برای مثال، سرانه مصرف آب خانگی در ایران 220 لیتر در هر روز است، در حالی که استاندارد آن در جهان تنها 75 لیتر است (تجریشی و ابریشمچی، 1381). این امر نشان میدهد میزان مصرف آب در ایران، مسألهای اجتماعی است. اگر چه در پاسخ به بحران مصرف برق، گاز، و سوخت، راهکارهای متعددی قابل طرحاند (نولان، لنسکی،1380)، اما راهکار بنیادی در بحران مصرف آب، صرفهجویی است (امیر معینی، 1386). صرفهجویی، اساساً یک کنش[1] است و به همین علت در قالب رویکردهای نظری متعددی قابل تبیین است. برخی پژوهشگران کوشیدهاند صرفهجویی را بر اساس مسؤولیتپذیری تبیین کنند (رینولدز و همکاران، 2009)، اما این امر در ایران، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با این تفاصیل، هدف پژوهش حاضر این است که گرایش به صرفهجویی در مصرف آب خانگی را در بین شهروندان بررسی، رابطه آن را با میزان مسؤولیتپذیری، آزمون قرارکند.
پیشینه تحقیق
نیکگهر و همکاران (1381) در پژوهشی نشان دادند که افراد، بسیار کمتر از آنچه در نگرشها و ارزشهای خود، جهتگیری مثبت نسبت به حفاظت از محیط زیست دارند، رفتار زیست ـ محیطی درست انجام میدهند. برای مثال، اکثر مردم به لزوم حفاظت از ذخایر انرژی معترف هستند، اما تعداد بسیار کمی حاضر به صرفهجویی در مصرف انرژی الکتریکی یا استفاده نکردن از اتومبیل شخصی هستند.
حمیدیزاده (1385) در پژوهشی با عنوان بررسی الگوی رفتار مصرفی مشترکان خانگی برق، نشان داده است که حدود 45 درصد مشترکان، عامل عمده در افزایش مصرف برق را کم توجهی مردم به صرفهجویی دانستهاند و تغییرات قیمت برق را در این زمینه مؤثر نمیدانند.
اولسن [2] (به نقل از ازکمپ، 1370) نگرشهای خاص مربوط به انرژی را بررسی کرده است. او گزارش میدهد که از زمان تحریم نفتی غرب، تاکنون، حدود نیمی از جامعه آمریکا بر این باورند که بحران انرژی جدّی و واقعی است و یک چهارم مردم هنوز مسأله را جدی نمیگیرند. انواع مردمی که معتقدند بحران انرژی، جدی است، شبیه کسانی هستند که توجه زیادی به محیط مبذول میدارند.
فریدگن[3] (1994) در پژوهشی، به بررسی گرایش افراد نسبت به تهدیدهای محیطی (گازهای گلخانهای، کمبود آب و آلودگی آب) پرداخت. او از مردم درباره هر کدام از این تهدیدها چند سؤال پرسید. در یک مورد برای مثال، میزان مسؤولیت شخصی را که مردم برای هر یک از این تهدیدها، احساس میکردند، ارزیابی نمود. فریدگن، استنتاج میکند که مردم تمایل دارند خودشان را مصون از خطرهای محیطی بدانند، اما احساس مسؤولیت کمی در قبال این تهدیدها میکنند؛ حتی آنهایی که آشکارا از رفتارهای انسانی نشأت میگیرند.
براون و همکاران[4] (2005)، در پژوهشی نشان دادند، دانشجویان آمریکایی دوره لیسانس،[5] زیانهای محیطی را زمانی که علت آن انسانها بودند، نسبت به زمانی که علت آن عوامل طبیعی بودند، وخیمتر ارزیابی میکردند. همچنین، در مورد حوادث یا زیانهایی که علت آن انسانها بودند، آنهایی که ناشی از پیشرفت بود، نسبت به آنهایی که ناشی از بیتوجهی[6] یا رفتارهای غیر قانونی بود، بیاهمیتتر ارزیابی میشدند.
کروسنیک و همکاران[7] (2000) در پژوهشی بر روی نمونهای 1400 نفری از آمریکاییان در سالهای 1997 تا 1998 نشان داد که اکثر آنها (77 درصد) گرم شدن زمین را باور دارند؛ با وجود این فقط 59 درصد گفتهاند که دولت آمریکا باید کاری برای این مسأله انجام دهد و رقمی کمتر از آن؛ یعنی تنها 44 درصد بیان کردهاند که مردم باید اقدامی در این زمینه انجام دهند.
پژوهش پلاک و همکاران (1980، به نقل از ازکمپ، 1370) بر روی استفاده از گاز طبیعی برای گرمایش در زمستان، و برق برای کولرهای تابستانی، نشان داد که در هر دو فاز مطالعه در طول یکسال، مشترکان گروه تعهد عمومی، بیش از گروه کنترل، دست به صرفهجویی در مصرف انرژی زدهاند.
مطالعات کنزو و جانسون (به نقل از صفاری نیا، 1384) در مورد صرفهجویی انرژی نشان داد، تأثیرات مثبتی با استفاده از شیوه تعهد و مسؤولیت اجتماعی به دست آمده است. برای مثال، در یک مطالعه، 74 درصد از افراد، مصرف انرژی خانگیشان را زیر خط مبدأ کاهش دادند، در حالی که تنها 31 درصد از افراد با محرکهای پولی و تقویت مثبت، مصرف خود را کاهش داده بودند.
بوهم[8] (2003) در پژوهشی بر روی بزرگسالان آلمانی، دریافت که مردم، نه احساس مسؤولیت شخصی نسبت به تهدیدهای محیطی میکنند و نه شخصاً از بابت تهدیدات محیطی، احساس خطر میکنند.
مبانی نظری
از اوایل دهه 1973 صرفهجویی به عنوان رویکردی اساسی در مقابله با بحران انرژی، مورد توجه قرار گرفت و در حالی که در ابتدا غالباً متمرکز بر جنبههای فنی و اقتصادی بود، به تدریج بر گرایش و رفتار مصرفکنندگان، معطوف گردید. صرفهجویی، رفتاری است که طی آن از داشتهها و امکانات، به صورت بهینه استفاده میشود (صفارینیا، 1384: 9). صرفهجویی، دارای این ویژگی اساسی است که نیاز به سرمایهگذاریهای سنگین مالی ندارد (کریمی و صفارینیا، 1384) و بدون اینکه سطح زندگی مردم، تنزل یابد، میتوان میزان مصرف را تا50 درصد کاهش داد (استاباخ و یرجین، 1979: 136).
گرایش به صرفهجویی، متأثر از عوامل متعددی است. از نظر سلیگمن (1981) آگاهی افراد از پیامدهای بحران، هنجار شخصی در باب صرفهجویی، قویترین عوامل در اقدام به صرفهجویی محسوب میشوند. گلر (1981) شیپ ورث (1993) و دی یانگ (2002) معتقدند آگاهی از شیوههای صرفهجویی، برانگیختن مثبت (تذکر در باب اقدامات عملی برای صرفه جویی)، برانگیختن منفی (از طریق زور و مجازات)، مدلسازی (نمایش واضح رفتارها و اعمال مطلوب)، انگیزههای پولی و پسخوراند (مطلع کردن مردم با اطلاعات خاصی درباره سطح مصرف انرژی آنها) عوامل اساسی انجام صرفهجویی هستند، اما برخی پژوهشگران بر مسؤولیتپذیری تأکید میکنند (کوک و برنبرگ، 1981؛ بامیستر، 1984؛ به نقل از برکوویتز، 1372). مسؤولیتپذیری، عبارت است از الزام و تعهد درونی فرد برای انجام مطلوب همه فعالیتهایی که بر عهده او گذاشته شده (بیرهوف، 1384) یا انتظاراتی که جامعه از او دارد (فورد، 1985). به زعم شوارتز و همکاران (1970: 299) مسؤولیتپذیری، در برگیرنده چهار شاخص اساسی اهمیت دادن به وظایف، برعهده گرفتن عواقب رفتار، پاسخ گویی، قابل اعتماد بودن است. مسؤولیت، در ادبیات جامعه شناختی نیز همواره مورد توجه بوده است. دورکیم[9] (1387) سرچشمه هر گونه فعالیت اخلاقی را تبعیت منافع خصوصی از منافع عمومی میداند، که این امر دربردارنده روحیه فداکاری و ایثار بوده که یک ویژگی اخلاقی است. از نظر دورکیم (1381) کنشگران اجتماعی از آنجا که عامل نقشهای خانوادگی یا اجتماعی معین هستند، در شبکهای از تعهدات و تکالیف قرار میگیرند که حق ندارند آنها را نادیده بگیرند. انسانها نمیتوانند بدون توافق با هم، بدون پذیرش ایثارهای متقابل، بدون برقرار کردن پیوندهای پایدار با یکدیگر، به صورت جمعی زندگی کنند. میلز (1959؛ به نقل از ایمان، 1388) عنصر اصلی نقشهای رفتاری افراد را که به وسیله نظم و ترتیب اجتماعی تعیین شده است ، تعهد مینامد. او بحث خود در مورد تعهد را از نیازها و تأثیر آن بر پیدایش گروهها و ساخت آنها آغاز میکند و بیان میکند که نیازهای انسان موجب میشود که با دیگران روابط اجتماعی، داشته باشد و برای برقراری روابط اجتماعی، عضویت در گروههای اجتماعی و رعایت قواعد برقراری ارتباط (هنجارها) بین اعضای گروه، امری ضروری است و هنگامی که کنشهای متقابل اعضای گروه بر اساس نظم و ترتیب اجتماعی درباره داد و ستد بین نقشهای اجتماعی تنظیم یا اداره شد، تعهد به وجود آمده است. تعهد یکی از مفاهیمی است که استرایکر (1989؛ به نقل از ایمان، 1389) مطرح میکند و آن را راهی برای مفهومسازی بین خود و رفتار اجتماعی میبیند. مسؤولیت اجتماعی در قالب همین تعهد، مطرح میشود و تعیینکننده درجه ارتباط فرد با دیگران است. هر چقدر دامنه روابط فرد گستردهتر باشد، تعهد وی به دیگران بیشتر و میزان مسؤولیت اجتماعی او بیشتر خواهد بود. بر اساس نظریه نقش (ترنر، 2003) افراد، به ساختار اجتماعی بزرگتری مرتبط هستند و هر شخص در داخل تعدادی از نظامهای پایگاهی، مواضعی را اشغال میکند. نقش، مفهوم کلیدی است که فرد و ساختار اجتماعی را به یکدیگر مرتبط میکند. فرد با گرفتن نقش و ایفای آن در شبکه اجتماعی، با دیگران، در ارتباط قرار میگیرد. این ارتباط باید به گونهای باشد که هم رضایت فرد و هم رضایت دیگران حاصل شود، که این مهم در پرتو رفتار مسؤولانه حاصل میشود. کارکردهای مسؤولیتپذیری در تحقیقات متعددی مورد بررسی قرار گرفته است. نخستین بار دورکیم (به نقل از کیویستو، 1377) در بررسی خودکشی، نشان داد مسؤولیت اجتماعی بر رفتارهای نوعدوستانه تأثیر دارد. لاتانه و دارلی (1970)، مارویاما و همکاران (1982)، لوین و همکاران (2001)، و احمدی (1388) نیز نشان دادند مسؤولیتپذیری، رفتارهای نوع دوستانه را افزایش میدهد. وان ریتز و ورهالن[10] (به نقل از کریمی، 1384) معتقدند، میتوان گرایش به صرفه جویی را با مفاهیمی، همچون پذیرش مسؤولیت، تقویت کرد. با استناد به مبانی نظری مطرح شده، مسؤولیت پذیری، موجب ایجاد زندگی جمعی، روابط اجتماعی مناسب برای برآورده شدن نیازهای اجتماعی، شکلگیری رفتار اجتماعی مناسب، ایفای نقش در شبکههای اجتماعی، می شود. مسؤولیتپذیری، تعهد درونی فرد را برای انجام رفتارها و فعالیتهای مطلوبی که بر عهده او گذاشته شده یا جامعه از او انتظار دارد، سبب میشود. این امر ضامن بقای زندگی جمعی است. با این تفاصیل، با استناد به برداشتهای نظری از مفهوم مسؤولیت پذیری، میتوان این فرض را مطرح نمود که بین مسؤولیتپذیری و رفتار صرفهجویانه در مصرف آب، رابطه وجود دارد. از این رو، مدل تجربی تحقیق، به شرح زیر ترسیم گردیده است.
فرضیات و سؤالهای تحقیق
- بین مسؤولیتپذیری و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب رابطه وجود دارد. هرچه مسؤولیتپذیری افزایش یابد گرایش به صرفهجویی بیشتر میشود.
- آیا بین متغیرهای جمعیتی(سن، جنس، وضع تأهل، درآمد، تحصیلات و قومیت) و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب رابطه معناداری وجود دارد؟
روششناسی
روش به کار گرفته شده در این پژوهش، روش پیمایشی است. جامعه آماری، کلیه افراد بالای 18 سال شهر یاسوج است که با استفاده از فرمول کوکران، اندازه نمونه 382 نفر به دست آمد، اما برای دستیابی به برآوردی دقیقتر، اندازه نمونه به400 نفر افزایش یافت. همچنین، از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای برای دسترسی به نمونهها به منظور جمعآوری دادهها استفاده شده است. ابزار تحقیق، پرسشنامه است که در برگیرنده دو مقیاس (گرایش به صرفهجویی در مصرف آب و مسؤولیتپذیری) است. برای سنجش سازه گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، از سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری، استفاده شده است، اما برای سنجش سازه مسؤولیتپذیری، از دو بعد فردی و جمعی، استفاده گردید. برای تعیین اعتبار مقیاسها از اعتبار سازه به روش تحلیل عاملی، برای تعیین پایایی، از هماهنگی درونی ابزار به روش آلفای کرونباخ[11] استفاده شد که نتایج آن در جدول 1 آورده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، آزمون KMO[12] برای گرایش به صرفه جویی در مصرف آب (859/0) و مسؤولیتپذیری (813/0) است که بیانگر کفایت اندازه نمونه است. به علاوه، شاخص مجذور کای، برای آزمون کرویت بارتلت، برای سازهها (001/0>P) است که به لحاظ آماری معنیدار است و نشان میدهد که بین متغیرها همبستگی وجود دارد.
مدل تحلیلی تحقیق
تحلیل عاملی مورد نظر از نوع تأییدی است و با توجه به ابعادی که برای هر سازه تعریف شده بود، تعداد عاملها نیز به همان اندازه در نظر گرفته شد که عوامل و مؤلفههای مربوط به هر کدام، مشخص شده است. در مجموع، در مقیاس گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، 9 گویه و در مقیاس مسؤولیتپذیری، 3 گویه از مدل حذف گردیدند. نتایج تحلیل بیانگر آن هستند که میزان واریانس تبیینشده در سازه گرایش به صرفهجویی در مصرف آب(2/51) و در سازه مسؤولیتپذیری 6/56 است. پایایی هر یک از سازهها نیز با استفاده از همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ، محاسبه شده است که مقدار آن در سازه گرایش به صرفهجویی77/0 و در سازه مسؤولیتپذیری80/0 است و نشان میدهد که مقیاسهای طراحی شده از سازگاری درونی قابل قبولی برخوردار بودهاند.
یافتههای توصیفی
بر اساس نتایج توصیفی متغیرهای جمعیتی، از مجموع 400 نفر پاسخگو، 172 نفر(43 درصد) مرد و 228 نفر(57 درصد) زن بودهاند. میانگین سنی پاسخگویان 5/28 سال، میانگین سواد 6/12سال و قومیت 382 نفر (1/82 درصد) لر، 57 نفر(2/14 درصد) فارس، 13 نفر (2/3 درصد) ترک و 2 نفر (5/ درصد) قومیتهای دیگر هستند. 208 نفر(52 درصد) متأهل و 192 نفر (48 درصد) مجردند، اما بر اساس نتایج توصیفی سازههای تحقیق، میانگین گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، بر روی مقیاسی با دامنه 60-12 و میانگین واقعی 36، برابر با 4/50 است. به علاوه، میانگین مسؤولیتپذیری، بر روی مقیاسی با دامنه 45-9 و میانگین واقعی 27، برابر با 5/39 است.
جدول 1- تعیین اعتبار و پایایی مقیاسهای گرایش به صرفهجویی و مسؤولیتپذیری
ضریب آلفای کرونباخ |
واریانس تبیین شده |
مقدار ویژه |
عاملها |
سازه |
|||
رفتاری |
عاطفی |
شناختی |
|||||
کل مقیاس |
|
|
وزن عاملی |
وزن عاملی |
وزن عاملی |
گرایش به صرفهجویی در مصرف آب |
|
77/0 |
7/31 |
7/4 |
|
|
783/0 |
مصرف بیرویه آب هدر دادن سرمایه ملی است. |
|
775/0 |
مصرف بیهوده آب زندگی انسان را با بحران مواجه میکند. |
||||||
762/0 |
در زمان کنونی مصرف زیاد آب، یکی از مشکلات بزرگ جوامع است. |
||||||
639/0 |
مصرف بیرویه آب، ضرر رساندن به همه افراد جامعه است. |
||||||
3/10 |
5/1 |
|
721/0 |
|
ما انسانهایی هستیم که قدر آب را نمیدانیم. |
||
695/0 |
هدر دادن آبی که به سختی به دست ما میرسد قدرنشناسی است. |
||||||
558/0 |
احساس جیرهبندی آب مصرفی رنجآور است. |
||||||
2/9 |
3/1 |
760/0 |
|
|
به اندازهای آب در کتری میریزم که پس از درست کردن چای چیزی باقی نماند. |
||
603/0 |
کولر منزل را در فصول گرم با پوششی مناسب میپوشانم. |
||||||
602/0 |
جز در مواقع ضروری شیر آب را باز نمیگذارم. |
||||||
571/0 |
اگر اعضای خانوادهام زیاد آب مصرف کنند، تذکر میدهم. |
||||||
543/0 |
از آب شرب خانگی برای ساخت و ساز استفاده نمیکنم. |
||||||
ضریب آلفای کرونباخ |
واریانس تبیین شده |
مقدار ویژه |
عاملها |
سازه |
|||
جمعی |
فردی |
||||||
کل مقیاس |
|
|
وزن عاملی |
وزن عاملی |
مسؤولیتپذیری |
||
80/0 |
2/40 |
6/3 |
|
803/0 |
معمولاً در انجام هر کاری به نتایج آن فکر میکنم. |
||
772/0 |
همیشه سعی میکنم راز نگهدار باشم. |
||||||
715/0 |
در کارهای جمعی، دوست دارم وظیفهای به من واگذار شود. |
||||||
694/0 |
کاری را که بر عهدهام گذاشته میشود، به طور کامل انجام میدهم. |
||||||
555/0 |
به نظافت و پاکیزگی اهمیت میدهم. |
||||||
4/16 |
4/1 |
856/0 |
|
برای توسعه شهرم تلاش میکنم. |
|||
748/0 |
نسبت به پاکیزگی شهرم حساس هستم. |
||||||
719/0 |
مشکلات شهرم را به مسؤولان گزارش میدهم. |
||||||
502/0 |
حفاظت از منابع طبیعی به خاطر نسلهای آینده وظیفه ای ملی است. |
||||||
یافتههای تحلیلی و آزمون فرضیات
با توجه به این که سازه گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، بر حسب سه بعد شناختی، عاطفی، رفتاری و سازه مسؤولیتپذیری، بر حسب دو بعد فردی و جمعی، سنجش گردیدند، ابتدا ماتریس همبستگی بین سازهها و ابعاد آن محاسبه گردید که نتایج آن در جدول 2 ارائه شده است. بر اساس دادههای جدول، همبستگی مثبت و معناداری بین مسؤولیتپذیری و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب وجود دارد.
جدول 2 - ماتریس همبستگی مسؤولیت پذیری و گرایش به صرفه جویی در مصرف آب
سازهها و ابعاد آنها |
گرایش به صرفهجویی (مجموع) |
مسؤولیتپذیری (مجموع) |
مسؤولیتپذیری (جمعی) |
مسؤولیتپذیری (فردی) |
گرایش به صرفهجویی (شناختی) |
گرایش به صرفهجویی (احساسی) |
گرایش به صرفهجویی (رفتاری) |
گرایش به صرفهجویی (مجموع) |
1 |
|
|
|
|
|
|
مسؤولیتپذیری (مجموع) |
**592/0 |
1 |
|
|
|
|
|
مسؤولیتپذیری جمعی |
**396/0 |
**807/0 |
1 |
|
|
|
|
مسؤولیتپذیری فردی |
**587/0 |
**880/0 |
**429/0 |
1 |
|
|
|
گرایش به صرفهجویی (شناختی) |
**764/0 |
**441/0 |
**311/0 |
**424/0 |
1 |
|
|
گرایش به صرفهجویی (احساسی) |
**607/0 |
**225/0 |
*116/0 |
**252/0 |
**194/0 |
1 |
|
گرایش به صرفهجویی (رفتاری) |
**783/0 |
**580/0 |
**399/0 |
**566/0 |
**382/0 |
**261/0 |
1 |
* P<0/05 ** P< 0/01
- رابطه بین مسؤولیتپذیری و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب
برای بررسی رابطه مسؤولیتپذیری و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، نیز ابعاد آنها با یکدیگر، از آزمون رگرسیون خطی ساده استفاده شده است که نتایج آن به شرح جدول 3 است. بر اساس نتایج جدول، رابطه مسؤولیتپذیری و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب (مجموع ابعاد) با توجه به مقدار 9/214F= و 000/0Sig= معنادار است. همچنین، جدول نشان میدهد رابطه هر یک از ابعاد مسؤولیتپذیری با هر سه بعد گرایش به صرفهجویی معنادار است.
جدول 3- بررسی رابطه مسؤولیتپذیریو گرایش به صرفهجویی در مصرف آب
|
ضریب همبستگی پیرسون |
ضریب تعیین |
F |
Sig |
t |
Sig |
مسؤولیتپذیری گرایش به صرفهجویی |
592/0 |
351/0 |
9/214 |
000/0 |
6/14 |
000/0 |
(مسؤولیتپذیری) فردی (گرایش) شناختی |
424/0 |
179/0 |
87 |
000/0 |
3/9 |
000/0 |
(مسؤولیتپذیری) فردی (گرایش) عاطفی |
252/0 |
063/0 |
9/26 |
000/0 |
2/5 |
000/0 |
(مسؤولیتپذیری) فردی (گرایش) رفتاری |
566/0 |
320/0 |
2/187 |
000/0 |
6/13 |
000/0 |
(مسؤولیتپذیری)جمعی (گرایش) شناختی |
311/0 |
097/0 |
6/42 |
000/0 |
25/6 |
000/0 |
(مسؤولیتپذیری) جمعی (گرایش) عاطفی |
116/0 |
013/0 |
4/5 |
021/0 |
3/2 |
021/0 |
(مسؤولیتپذیری) جمعی (گرایش) رفتاری |
399/0 |
159/0 |
4/75 |
000/0 |
6/8 |
000/0 |
- ارتباط متغیرهای زمینهای و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب
برای بررسی ارتباط بین متغیرهای زمینهای با گرایش به صرفهجویی در مصرف آب (کلی) با توجه به سطح سنجش متغیرهای زمینهای از آزمونT و F استفاده شده که نتایج آن به شرح جداول 4، 5 و 6 است.
جدول 4- بررسی تفاوت زنان و مردان، مجردان و متاهلان در گرایش به صرفهجویی در مصرف آب
متغیر |
|
تعداد |
میانگین گرایش به صرفه جویی |
انحراف معیار |
t |
df |
Sig |
جنسیت |
مرد |
172 |
4/50 |
5/6 |
232/0 |
398 |
812/0 |
زن |
228 |
7/50 |
7/5 |
||||
وضع تأهل |
متأهل |
192 |
8/49 |
6 |
7/1- |
398 |
089/0 |
مجرد |
208 |
8/50 |
1/6 |
بر اساس جدول 4 میانگین گرایش زنان و مردان به صرفهجویی در مصرف آب، با توجه به سطح معناداری 817/0 Sig= و مقدار 232/0t= تفاوت معناداری ندارد. به علاوه، میانگین گرایش متأهلان و مجردان به صرفهجویی در مصرف آب نیز با توجه به سطح معناداری 089/0 Sig= و مقدار 7/1-t= تفاوت معناداری ندارد.
جدول 5- بررسی رابطه بین سن، تحصیلات و درآمد با گرایش به صرفهجویی در مصرف آب
|
ضریب همبستگی پیرسون |
ضریب تعیین |
F |
Sig |
t |
Sig |
سن گرایش به صرفهجویی در مصرف آب |
033/0 |
002/0 |
37/0 |
508/0 |
616/0 |
539/0 |
تحصیلات گرایش به صرفهجویی در مصرف آب |
039/0 |
002/0 |
603/0 |
433/0 |
776/0 |
438/0 |
درآمد گرایش به صرفهجویی در مصرف آب |
037/0 |
001/0 |
548/0 |
459/0 |
740/0 |
459/0 |
بر اساس نتایج جدول 5، مقدار معناداری برای هر سه متغیر سن، تحصیلات و درآمد بالاتر از 05/0 است که نشان میدهد این سه متغیر رابطه معناداری با گرایش به صرفهجویی در مصرف آب ندارند.
جدول 6- بررسی رابطه تفاوت قومیتها در گرایش به صرفهجویی در مصرف آب
|
قومیت |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
F |
df |
Sig |
گرایش به صرفه جویی |
لر |
328 |
3/50 |
9/5 |
1 |
399 |
390/0 |
فارس |
57 |
6/50 |
5/6 |
||||
ترک |
13 |
3/49 |
6/7 |
بر اساس جدول 6، با توجه به این که سطح معناداری 390/0 Sig= و مقدار 1F= است، لذا میتوان نتیجه گرفت که قومیتهای مختلف به لحاظ گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند.
- تبیین گرایش به صرفه جویی در مصرف آب بر اساس متغیرهای مستقل
به منظور بررسی رابطه مجموع متغیرهای مستقل با گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، تعیین این که متغیرهای مستقل در مجموع تا چه اندازه قادر به تبیین متغیر گرایش به صرفهجویی هستند و کدام یک از آنها پیشبینیکننده قویتری است از روش تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است که نتایج آن به شرح جداول زیر است (شایان ذکر است که متغیرهای اسمی به صورت ساختگی[13] وارد معادله شدهاند).
جدول 7- تبیین گرایش به صرفهجویی(مجموع) بر حسب مجموع متغیرهای مستقل
مرحله |
پیشبینی کننده |
Beta |
B |
t |
Sig |
ضریب همبستگی |
ضریب تعیین |
F |
Sig |
اول |
مسؤولیتپذیری |
591/0 |
812/0 |
6/14 |
000/0 |
591/0 |
349/0 |
9/212 |
000/0 |
بر اساس نتایج جدول 7، متغیر مسؤولیتپذیری، به تنهایی 349/0 از واریانس گرایش به صرفهجویی در مصرف آب را پیشبینی میکند. همچنین، ضریب همبستگی برابر با 591/0R= است که نشان دهنده رابطه قوی بین دو متغیر است.
جدول 8- تبیین گرایش شناختی (به صرفهجویی در مصرف آب) بر حسب مجموع متغیرهای مستقل
مرحله |
پیشبینی کننده |
Beta |
t |
Sig |
ضریب همبستگی |
ضریب تعیین |
F |
Sig |
اول |
(مسؤولیت) فردی |
423/0 |
3/9 |
000/0 |
423/0 |
179/0 |
5/86 |
000/0 |
دوم |
(مسؤولیت) فردی (مسؤولیت) جمعی |
355/0 |
1/7 |
000/0 |
446/0 |
199/0 |
3/49 |
000/0 |
158/0 |
1/3 |
002/0 |
||||||
سوم |
(مسؤولیت) فردی (مسؤولیت) جمعی جنسیت |
358/0 |
2/7 |
000/0 |
456/0 |
208/0 |
6/34 |
000/0 |
159/0 |
2/3 |
001/0 |
||||||
094/0- |
1/2- |
037/0 |
بر اساس نتایج جدول 8، قویترین پیشبینیکننده گرایش شناختی (صرفهجویی در مصرف آب) مسؤولیتپذیری فردی است که به تنهایی 179/0 از واریانس گرایش شناختی را تبیین میکند. در مرحله دوم، با اضافهشدن مسؤولیتپذیری جمعی، به مدل، ضریب تعیین به 199/0 میرسد که نشان میدهد020/0 به قدرت پیشبینی افزوده است و نهایتاً در مرحله سوم، با وارد شدن متغیر جنسیت به مدل، ضریب تعیین به 208/0 میرسد که نشان میدهد این متغیر نیز 011/0 به قدرت پیشبینی افزوده است.
جدول 9- تبیین گرایش عاطفی (به صرفهجویی در مصرف آب) بر حسب مجموع متغیرهای مستقل
مرحله |
پیشبینی کننده |
Beta |
t |
Sig |
ضریب همبستگی |
ضریب تعیین |
F |
Sig |
اول |
(مسؤولیت) فردی |
251/0 |
1/5 |
000/0 |
251/0 |
063/0 |
7/26 |
000/0 |
دوم |
(مسؤولیت) فردی قومیت کرد |
234/0 |
8/4 |
000/0 |
285/0 |
081/0 |
5/17 |
000/0 |
136/0- |
8/2- |
005/0 |
جدول 9 نشان میدهد که قویترین پیشبینیکننده گرایش عاطفی (صرفهجویی در مصرف آب)، مسؤولیتپذیری فردی است که 063/0 از واریانس آن را تبیین میکند. در مرحله دوم با وارد شدن متغیر قومیت (کرد) به مدل، ضریب تعیین به 081/0 رسیده است، که نشان میدهد این متغیر 018/0 به قدرت پیشبینی افزوده است.
جدول 10- تبیین گرایش رفتاری بر حسب مجموع متغیرهای مستقل
مرحله |
پیشبینی کننده |
Beta |
t |
Sig |
ضریب همبستگی |
ضریب تعیین |
F |
Sig |
اول |
(مسؤولیت) فردی |
564/0 |
6/13 |
000/0 |
564/0 |
319/0 |
6/185 |
000/0 |
دوم |
(مسؤولیت) فردی (مسؤولیت) جمعی |
483/0 |
7/10 |
000/0 |
590/0 |
348/0 |
7/105 |
000/0 |
190/0 |
2/4 |
000/0 |
بر اساس نتایج جدول10، قویترین پیشبینیکننده گرایش رفتاری (صرفهجویی در مصرف آب)، مسؤولیتپذیری فردی است که به تنهایی 319/0 از واریانس گرایش رفتاری را تبیین میکند. در مرحله دوم، با اضافه شدن مسؤولیتپذیری جمعی، به مدل، ضریب تعیین به 348/0 میرسد که نشان میدهد 029/0 به قدرت پیشبینی افزوده است.
نتیجه گیریو بحث
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مسؤولیتپذیری بر گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، صورت گرفت. نتایج توصیفی تحقیق بیانگر این هستند که میانگین نمره گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، بر روی مقیاسی با دامنه 12 (کمترین) تا 60 (بیشترین) برابر با 4/50 است که به طور معناداری بیش از میانگین واقعی (36) است. این شیوه گرایش، برای هر یک از ابعاد نیز به این صورت است که میانگین نمره گرایش شناختی بر روی مقیاسی با دامنه 4 ( کمترین) تا 20 (بیشترین) و میانگین واقعی 12، برابر با 5/17 است. میانگین نمره گرایش عاطفی، بر روی مقیاسی با دامنه 3 (کمترین) تا 15 (بیشترین) و میانگین واقعی 9، برابر با 12 است، میانگین نمره گرایش رفتاری، بر روی مقیاسی با دامنه 5 (کمترین) تا 25 (بیشترین) و میانگین واقعی15، برابر با 9/20 است. به علاوه، میانگین نمره مسؤولیتپذیری افراد بر روی مقیاسی با دامنه 9 (کمترین) تا 45 (بیشترین) و میانگین واقعی 27، برابر با 5/39 است و برای هر یک از ابعاد آن نیز به این صورت است که میانگین نمره مسؤولیتپذیری فردی، بر روی مقیاسی با دامنه 5 (کمترین) تا 25 (بیشترین) و میانگین واقعی 15، برابر با 3/22 است، میانگین مسؤولیتپذیری جمعی، بر روی مقیاسی با دامنه 4 (کمترین) تا 20 (بیشترین) و میانگین واقعی 12، برابر با 2/17 است.
نتایج تحقیق نشان میدهد مسؤولیتپذیری، بر گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، تأثیر معنادار و مثبتی دارد؛ به گونهای که این متغیر میتواند 35 درصد از تغییرات گرایش به صرفهجویی در مصرف آب را تبیین نماید. این یافته تحقیق، ضمن اینکه مدل تحلیلی تحقیق مبنی بر تأثیر مسؤولیتپذیری بر گرایش به صرفهجویی در مصرف آب را تأیید قرار میکند، با نتایج پژوهش نیکگهر و همکاران (1381)، فریدگن (1994)، کروسنیک و همکاران (1997)، پژوهش پلاک و همکاران (1980)، بورد و همکاران (2000) همخوانی دارد، آنها را تأیید میکند، اما با پژوهش بوهم (2003) همخوانی ندارد. این عدم تطابق احتمالا ناشی از این است که در پژوهش بوهم (2003) خطرهای زیست - محیطی به طور کلی مورد توجه بود و طی آن، پاسخگویان معتقد بودند که مسؤولیت اصلی در ابتدا متوجه دولت است و سپس مردم است.
بین سن افراد و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، رابطه وجود ندارد. این امر به این معناست که کم و زیاد شدن سن افراد، تأثیری در کم یا زیاد شدن گرایش افراد به صرفهجویی در مصرف آب ندارد. بین جنسیت و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، تفاوت معناداری وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، مردان و زنان گرایش مشابهی نسبت به صرفهجویی در مصرف آب دارند. بین وضع تأهل افراد و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، تفاوتی وجود ندارد. این امر به این معناست که مجرد یا متأهل بودن افراد، تأثیری در گرایش آنها نسبت به صرفهجویی در مصرف آب ندارد. بین تحصیلات افراد و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، تفاوت معناداری وجود ندارد. به این معنی که میزان سواد افراد تأثیری در گرایش آنها نسبت به صرفهجویی در مصرف آب ندارد. بین میزان درآمد افراد و گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، تفاوت معناداری وجود ندارد، به عبارت دیگر درآمد افراد تأثیری در گرایش آنها نسب به صرفهجویی در مصرف آب ندارد. بین قومیت افراد و گرایش آنها نسبت به صرفهجویی در مصرف آب، تفاوت معناداری وجود ندارد و طی آن افراد با قومیتهای مختلف گرایش مشابهی در صرفه جویی در مصرف آب دارند.
پیشنهادها
با توجه به اینکه کشور ایران، دارای شرایط آب و هوایی تقریباً خشک است و مستندات، گویای مصرف بالای آب در جامعه است، لازم است صرفهجویی در مصرف آب، به عنوان رویکرد اساسی مقابله با بحران کم آبی مورد توجه قرار گیرد. با توجه به دیدگاه فیش باین و آیزن (1975) مبنی بر رابطه نزدیک بین گرایش و رفتار، میتوان امیدوار بود که با بالا بردن گرایشهای شناختی، عاطفی و رفتاری مردم نسبت به صرفهجویی در مصرف آب، از میزان مصرف بیرویه آب در ایران کاست.
با توجه به تأثیر معنادار مسؤولیتپذیری بر گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، لازم است سازمانها و نهادهای مرتبط، با آموزش و فرهنگسازی مسؤولیتپذیری، به صرفهجویی در مصرف آب کمک کنند.
پژوهش حاضر با استناد به مدل تحلیلی مورد نظر تنها به بررسی تأثیر مسؤولیتپذیری بر گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، پرداخته است. با توجه به ضرورت و اهمیت موضوع صرفهجویی، نیز ناشناخته ماندن حدود 65/0 از تغییرات گرایش به صرفهجویی در مصرف آب پیشنهاد میشود، در راستای تبیین دقیقتر گرایش به صرفهجویی در مصرف آب، از مدلهای نظری و تحلیلی دیگری استفاده گردد.
باید تلاش کرد مسؤولیتپذیری افراد را در هر دو جنبه فردی و جمعی آن افزایش داد. مقایسه همبستگی دو بعد مسؤولیتپذیری، با ابعاد گرایش به صرفهجویی نشان میدهد که همبستگی بعد مسؤولیتپذیری فردی تقریباً دو برابر همبستگی بعد مسؤولیتپذیری جمعی است و همچنین، بعد مسؤولیتپذیری فردی تقریباً دو برابر بعد مسؤولیتپذیری جمعی، تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکند. از آنجایی که آب منبعی است که در مالکیت جمع است و لزوم نگهداری آن مسؤولیت تمامی افراد را میطلبد، لذا بالا بردن مسؤولیتپذیری جمعی افراد باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.