تمایل به خودکشی در میان دانشجویان: آزمون تجربی نظریه فشار عمومی اگنیو

نویسندگان

1 پژوهشی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران

2 گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران

چکیده

      اکبرعلیوردی‌نیا، دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران *   ندا یوسفی، کارشناس ارشد پژوهشی گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران     نظریه فشار عمومی اگنیو، یکی از معروفترین نظریه­های جرم­شناختی است. معروفیت این نظریه ناشی از قلمرو و گستره آن است که به محققان اجازه می­دهد درباره آثار طیفی از محرک­های تنش­زای ساختاری و روان‏شناختی بر روی گستره­ای از پیامدهای آسیب‏زا تحقیق کنند. گرچه این نظریه، افزون بر تبیین جرم توسعه یافته و مورد آزمون قرار گرفته، همچنین می­تواند برای رفتارهای مشابه مثل سوء­مصرف مواد، رفتارهای انحرافی و خودکشی نیز استفاده شود. از آنجا که بررسی­های انجام شده نشان می­دهند که در داخل کشور پژوهشی در زمینه بررسی خودکشی دانشجویان از دیدگاه نظریه فشار اگنیو انجام نشده است ، لذا در پژوهش حاضر، کاربردپذیری این نظریه در تبیین تمایل به خودکشی در میان دانشجویان مورد آزمون قرار گرفت. هدف اصلی تحقیق حاضر تبیین تمایل به خودکشی در میان دانشجویان دانشگاه مازندران بوده است. برای نیل به این منظور از روش تحقیق پیمایشی و ابزار پرسشنامه برای جمع‏آوری اطلاعات بهره گرفته شد. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 1391-1390 تشکیل داده­اند، که در مجموع 438 نفر از این دانشجویان به روش نمونه‏گیری تصادفی طبقه­ای متناسب انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان می­دهد که فشار منرلتی، فشار رابطه­ای و حذف محرک مثبت با متغیر وابسته (تمایل به خودکشی) رابطه مستقیم و معناداری داشته­اند. همچنین رابطه مستقیم و معناداری بین فشار و حالات عاطفی منفی دانشجویان مشاهده شده است. قویترین پیش­بینی­کننده تمایل به خودکشی، حذف محرک مثبت است و پس از آن فشار منزلتی و رابطه­ای در رتبه­های بعدی قرار داشته‏اند.   

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Suicidality among Students: An Experiment of Agnew's General Strain Theory

نویسندگان [English]

  • Neda Usefi 1
  • Akbar Aliverdinia 2
1 Mazandaran University, Iran
2 Department of Social Sciences, Mazandaran University, Iran
چکیده [English]

Introduction
Agnew's general strain theory is one of the best known theories of criminology. The popularity of this theory is derived from its scope and breadth which allows researchers to investigate about the effects of a variety of structural and psychological stressors on a range of deleterious outcomes. Although this theory is developed and tested to explain crime, it can also be applied to explain behaviors such as substance abuse and suicide. The main objective of this study is to provide a sociological explanation of suicidality among students of Mazandaran University. Accordingly, the main research question is: "how suicidality can be explained among students on the basis of Agnew's general strain theory. Suicide is described as the endpoint of a continuum that begins with suicide ideation (consideration of suicide), followed by planning and preparing for suicide and finally attempting and completing suicide. It is one of the problems of the present era. According to statistics, the number of younger individuals who attempt suicide is increasing. Based on available statistics and studies worldwide, suicide is the third cause of death in the age group of 15-24 years, and is the second cause of death among college students. According to a study in the United States (2001), in the period of 1999 to 2000, 9.5% of students reported that they had seriously considered attempting suicide and 1.5% of students reported that they had attempted suicide within the last school year. In Iran, according to the statistics of the Ministry of Science, Research and Technology, between the years of 1998 to 2004, 292 suicide attempts were reported among students, of which 25 cases (8/6 percent) were successful. Also, Panaghi and others demonstrated that during the years of 2006 to 2008, 230 suicide attempts have occurred among student. Based on the maximum rate of student suicide in Iran, this is means 3 individuals out of 100000 have committed suicide. So we can say that as a young people of society, university students are vulnerable to suicide. The purpose of this study is to study a range of stressors which can explain suicidality from the viewpoint of Agnew’s general strain theory.


Materials & Methods
Research method in this study is surveys and data collection is done via questionnaire. In this study, dependent variable is suicidality and independent variables include relational strain, status strain, removal of positive stimuli and exposure to negative stimuli. The research population is consisted of all students enrolled at Mazandaran University in the academic year 2011-2012, of whom a sample of 438 individuals were selected using random stratified sampling method. The data is analyzed using SPSS software and utilizing multiple regression analysis. To examine the validity of the questionnaire, face validity and content validity were used. To determine the reliability of the study, Cronbach's alpha coefficient was used.

Discussion of Result & Conclusions
This study examined the impacts of several variables from Agnew’s general strain theory on suicidality. The results suggest that general strain theory is to some extent effective in explaining students' suicidality and can provide a theoretical model for studying suicide. The results of the study show that there is direct and significant relationship between removal of positive stimuli and suicidality, in the sense that by increasing in the likelihood of this variable, the rate of suicidality also increases. So when a person tries to deal with removal of positive stimuli, he or she is more likely to engage in deviant behaviors such as suicide. The results also suggest that students with status strain are more likely to experience suicidality. Likewise, students with relational strain are more likely to experience suicidality. A person who is exposed to more negative relationships with others, will be more likely to committee suicide. Thus, the findings suggest that a positive relationship with family and peers is an important protective factor against suicidality. Multiple regression analysis also shows that independent variables of this study are strong predictors of suicidality, they include removal of positive stimulus (beta coefficient=0/147), status strain (beta coefficient=0/140), relational strain (beta coefficient=0/127).

کلیدواژه‌ها [English]

  • Suicidality
  • Status strain
  • Relational strain
  • Negative emotion

مقدمه 

مسائل اجتماعی جامعه، پدیده­هایی اجتماعی اعم از شرایط ساختاری و الگوهای کنشی هستند که در مسیر تحولات اجتماعی بر سر راه توسعه؛ یعنی بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب قرار می­گیرند و مانع تحقق اهداف و تهدیدکننده ارزش­ها و کمال مطلوب­ها می­شوند. این مسائل اجتماعی به عنوان پدیده­هایی نامطلوب اذهان نخبگان و افکار عمومی مردم را به خود مشغول می­دارند، به طوری که نوعی وفاق و آمادگی جمعی برای مهار آنها پدید می­آید و مقامات رسمی کشور را به چاره­جویی و اقدام در جهت اصلاح و رفع و یا پیشگیری از آنها وا می­دارد (عبداللهی، 1383: 11). یکی از رفتارهای پرخطر در جامعۀ کنونی که در زمره­ مسائل و آسیب­های اجتماعی رایج قرار می­گیرد، خودکشی است، که تغییر ساختاری و جوانترشدن افراد جوانی که اقدام به این رفتار می­کنند نیز بر اهمیت این مسأله افزوده است (علیوردی‏نیا و همکاران، 1390: 2). این پدیده به عنوان نقطه پایانی طیفی توصیف شده که با ایده پردازی خودکشی[1] (فکر کردن به خودکشی) شروع و با برنامه­ریزی و آماده­سازی برای خودکشی[2] و در نهایت با تهدید، اقدام و تکمیل خودکشی[3] همراه می­شود (باریوس[4] و همکاران،2000: 229). تحقیقات نشان داده­اند که سابقه­ گذشته از اقدام به خودکشی، بهترین شاخص برای اقدام به خودکشی و خودکشی کامل در آینده است (اسپوزیتو[5] و همکاران، 2003).

     خودکشی یک مسأله بهداشتی مهم در میان جوانان در سرتاسر جهان است (هیرسچ[6]و همکاران، 2007: 177)؛  به طوری‏که براساس آمارها و پژوهش­های موجود در خارج از کشور، سومین علت عمده­ مرگ در گروه سنی 24-15 سال (هویرت[7]و همکاران، 1999؛ اندرسون[8] و اسمیت، 2003) و دومین علت عمده مرگ در میان دانشجویان است (شوارتز[9]، 2006، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری، 2007، ونگ[10]، 2011 :3 ؛ محمدی‏نیا و همکاران، 1391 :84).  طبق مطالعه­ای که در سال (2001) در کشور ایالات متحده صورت گرفت، مشخص شد که 5/9 درصد از دانشجویان کالج در سال‏های 1999 تا 2000 به صورت جدی به خودکشی فکر می­کنند و 5/1 درصد از آنها نیز به خودکشی اقدام کرده‏اند (کیسچ[11] و همکاران، 2005). علاوه بر این یافته­های مطالعه­ای دیگر در ایالات متحده گویای آن بود که در فاصله سال‏های 1990 تا 2004، 1404 مورد خودکشی در طول این 14 سال گزارش شده است که میزان آن معادل 5/6 نفر به ازای هر 100 هزار دانشجو بوده است (شوارتز، 2006).

      در ایران نیز شواهد موجود بیانگر آن است که میزان خودکشی، بخصوص در میان جوانان در سال‏های اخیر در حال افزایش است. مطابق با آمار دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، در ایران در فاصله سال 1377 تا 1383، 292 مورد خودکشی در بین دانشجویان گزارش شده، که از این میان 25 مورد (6/8 درصد) خودکشی کامل بوده است (رضایی آدریانی و همکاران، 1386 : 32). همچنین، پناغی و همکاران (1387) با بررسی آمار پزشکی قانونی نشان دادند در سال‏های 85-1383 تعداد 230 خودکشی در دانشجویان زیر پوشش وزارت علوم رخ داده است، که بر پایه آن بیشینه نرخ خودکشی دانشجویی در ایران 3 در 100000 نفر است. بنابراین، می­توان گفت که دانشجویان به عنوان قشر جوان جامعه، از جمله گروه‏های سنی آسیب­پذیر در برابر خودکشی هستند. دوران دانشجویی، دوره انتقالی مهمی است که طی آن فرد فشارهای تحصیلی، انتخاب­های شغلی، تصمیم­گیری در مورد اهداف زندگی و تنهایی و دوری از خانواده و شبکه حمایت اجتماعی را پشت سر می­گذارد (پناغی و همکاران، 1389: 88). خودکشی و ایده­پردازی خودکشی در میان جوانان با پیش­بینی­کننده­هایی، مثل طرد و احاطه­ اجباری خانواده (فریدنتهال[12]و استیفمن، 2004؛ پلکونن[13] و ماراتونن، 2003؛ بچتولد[14]، 1994) عملکرد تحصیلی ضعیف (گروسمن[15]، میلیگان و دیو، 1991) و مسائل مربوط به سلامت روانی، از جمله افسردگی (لماستر[16] و همکاران، 2004؛ سازمان بهداشت جهانی، 2002، به نقل از والز و همکاران، 2007) پرخاشگری، نومیدی، کمالگرایی و عزت نفس پایین (وات و شارپ، 2002: 235) گره خورده است.

     به علت نقش مهمی که دانشجویان در اداره آینده کشور به عهده دارند، توجه به سلامت روان آنها و آشنایی با مسائل و مشکلاتی که در واقع شالوده بحران­های رفتاری، به ویژه رفتار اجتماعی آنان است، ضروری است و هر گونه عدم آشنایی با این مسائل، ممکن است سبب تشدید واکنش­های زمینه­ساز در بروز رفتارهای غیرعادی خطرناکی شود که می‏تواند دامنگیر جامعه هم گردد. در این شرایط جامعه نه تنها بخشی از نیروهای مولد خود را از دست می­دهد، بلکه به علت بیماری‏ها، معلولیت­ها و آسیب­های جسمی و روانی- اجتماعی ناشی از این معضل، باید هزینه­های نگهداری و ارائه مراقبت­های خاص را برای سال­های طولانی بپذیرد. از سوی دیگر، خودکشی به سلامت روان اعضای خانواده قربانیان آسیب می‏زند، تأثیرات منفی بر زندگی اجتماعی آنها به جای می­گذارد و احتمال وقوع آن را در محیط خانواده و اجتماع افزایش می­دهد (علیوردی­نیا و همکاران، 1390 :2). لذا، شناخت همه جانبه­ این پدیده در میان جوانان و دانشجویان در جهت اتخاذ رویکردهای پیشگیرانه، ضروری به نظر می­­­رسد.

         نظریه فشار عمومی اگنیو[17]، که امروزه یکی از معروفترین نظریه‏های جرم‏شناختی است و معروفیت آن ناشی از قلمرو و گستره آن است، به محققان اجازه می­دهد تا در مورد آثار طیفی از محرک­های تنش­زای ساختاری و روان‏شناختی بر روی گستره­ای از پیامدهای آسیب­زا تحقیق کنند (همان: 220). درواقع، گرچه این نظریه، برای تبیین جرم توسعه یافته و مورد آزمون قرار گرفته، همچنین می­تواند برای رفتارهای مشابه مثل سوء­مصرف مواد، رفتارهای انحرافی و خودکشی نیز استفاده شود (استاک[18] و واسرمان، 2007 :104). نظریه فشار عمومی اگنیو، به ویژه برای تبیین خودکشی در میان جوانان مناسب است، چون آنها فاقد قدرت هستند و اغلب مجبورند تا در موقعیت­هایی که آن را آزارنده می­دانند، باقی بمانند (والز و همکاران، 2007 :221). لذا، تحقیق حاضر به دنبال تبیین جامعه‏شناختی تمایل به خودکشی در میان دانشجویان دختر و پسر دانشگاه مازندران است. به عبارت دیگر، هدف از تحقیق حاضر این است که طیفی از محرک­های تنش‏زا از دیدگاه نظریه فشار عمومی اگنیو در ارتباط با رفتارهای خودکشانه[19]  بررسی کند. از آنجا که بررسی­های انجام شده نشان می­دهند، در داخل کشور پژوهشی در زمینه بررسی خودکشی دانشجویان از دیدگاه نظریه فشار اگنیو انجام نشده است. لذا انجام این تحقیق نه تنها موجب ارزشیابی یا تأیید اعتبار تجربی این نظریه می­شود، بلکه می­تواند به نحو بهتری ما را در شناخت علل و عوامل مؤثر بر بروز رفتارهای خودکشانه و ارائه­ راهکارهای مؤثر بر مبنای نظریه فشار عمومی اگنیو یاری رساند. علاوه بر این، مطالعه تمایل به خودکشی به برنامه­ریزان کمک می­کند تا برنامه­های لازم برای کنترل و کاهش رفتارهای خودکشانه در میان دانشجویان را بر اساس دلالت­های سیاسی[20]مبتنی بر نظریه­های فشار، به خصوص نظریه فشار عمومی اگنیو طراحی و اجرا کنند.

 

پیشینه تحقیق

با توجه به بررسی­های  انجام شده در داخل کشور، اگرچه در مورد خودکشی و مسائل مربوط به آن پژوهش‏های متعددی صورت گرفته است، ولی به نظر می­رسد که هیچ تحقیقی نظریه فشار عمومی اگنیو را به عنوان یک مدل تبیینی برای خودکشی مورد آزمون قرار نداده است. از این رو، در این تحقیق در بخش تحقیقات داخلی صرفاً به تحقیقاتی پرداخته شد که صرف نظر از چهارچوب نظری­شان به بررسی خودکشی در میان دانشجویان پرداخته­اند. بر خلاف تحقیقات داخلی، با بررسی تحقیقات انجام شده در خارج از کشور، مشخص شد که شمار اندکی از این تحقیقات، این نظریه را به عنوان یک مدل تبیینی برای خودکشی آزمون کرده‏اند. از این رو، در بخش تحقیقات خارجی صرفاً به تحقیقاتی که از دیدگاه نظریه فشار عمومی اگنیو به بررسی خودکشی پرداخته‏اند، اشاره شده است.

     اگنیو (1998) پژوهشی را با عنوان"پذیرش خودکشی[21]: یک مدل روان‏شناختی اجتماعی"انجام داده است که هدف از انجام آن، توسعه و آزمون مدلی بود که در پی تبیین تغییرات فردی در پذیرش خودکشی بر حسب ویژگی­ها و مشخصه‏های فردی در محیط اجتماعی بود. مدل مورد نظر بر اساس سه تئوری عمده در جرم و انحراف؛ یعنی تئوری­های فشار، یادگیری اجتماعی و کنترل اجتماعی طراحی شده بود. در این تحقیق، از داده­های مربوط به پیمایش عمومی اجتماعی[22] سال 1990 و 1991 که توسط مرکز تحقیقات نظرسنجی ملی در دانشگاه شیکاگو صورت گرفته است، استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که فشار، استرس و پیوند اجتماعی ضعیف با دیگران نسبتاً تأثیر کمی بر پذیرش خودکشی دارند.

    وات و شارپ (2001) پژوهشی را با عنوان "تفاوت­های جنسیتی در فشارهای مرتبط با رفتارهای خودکشی­گرا در میان نوجوانان" انجام داده­اند، که برای این کار از داده­های بهداشتی نوجوانان در ایالت کارولینای شمالی آمریکا استفاده شده است. مطالعه مذکور، با استفاده از نمونه‏گیری خوشه­ای، اطلاعاتی را در مورد اقدام به خودکشی برای تقریباً 19 هزار نوجوان فراهم نمود. اقدام به خودکشی به عنوان متغیر وابسته و فشارهای منزلتی و رابطه­ای به عنوان متغیرهای مستقل در این تحقیق هستند. یافته­های توصیفی این پژوهش نشان دادند که بین 19000 نوجوانی که با آنها مصاحبه شد، 2 تا 6 درصدشان اظهار کردند که در یک سال گذشته به خودکشی اقدام نموده‏اند که این میزان، برای زنان به طور در خور توجهی بیشتر از مردان بوده است. نتایج همچنین نشان­دهنده آن بود که مردان و زنان به هر دو نوع فشار (رابطه‏ای و منزلتی) واکنش نشان می­دهند، اما زنان تمایل بیشتری نسبت به فشارهای رابطه­ای و مردان نیز تمایل بیشتری به فشارهای منزلتی مرتبط با اقدام به خودکشی دارند. به طور کلی، از مهمترین یافته­های این تحقیق این بوده که داشتن دوستان نزدیک، به صورت مثبت با اقدام به خودکشی برای زنان رابطه دارد.

    والز و همکاران (2007) پژوهشی را با عنوان "فشار، هیجان و خودکشی در میان جوانان آمریکایی" انجام داده­اند که در آن مطلوبیت نظریه فشار عمومی اگنیو، برای تبیین رفتارهای خودکشانه در میان جوانان آمریکایی مورد آزمون تجربی قرار گرفته‏ است. داده­های این پژوهش از 721 جوان از آمریکای مرکزی و کانادا گردآوری شد. در این مطالعه آثار فشار و محرک­های تنش­زا بر روی خودکشی از طریق آزمون آثارواسطه­ای احساسات منفی بر روی روابط بین محرک­های تنش‏زا و تمایل به خودکشی، مورد سنجش قرار گرفت. یافته‏های این پژوهش نشان‏دهنده آن بود که فشارها و محرک­های تنش­زای متعددی با تمایل به خودکشی در ارتباطند که عبارتند از: سخت­گیری والدین، بی­سرپرستی، گرایش­های منفی مدرسه و مورد تبعیض قرار گرفتن. یافته‏ها همچنین نشان دادند که علایم افسردگی و خشم به عنوان آثار واسطه­ای، پیش‏بینی­کننده­های مهمی برای خودکشی محسوب می­شوند.

        سیگفوس دوتیر[23] و همکاران (2008) در مقاله­ای با عنوان "مدل اثرات بهره­کشی جنسی بر روی رفتار خودکشانه و بزهکاری: نقش احساسات به عنوان عوامل واسطه­ای" با استفاده از آزمون برخی از اصول نظریه فشار عمومی اگنیو به بررسی این پرداختند که آیا حالات افسردگی و خشم به عنوان  آثار واسطه­ای بهره‏کشی جنسی، بر روی رفتارهای خودکشانه و بزهکاری تأثیر دارند یا نه؟ داده­های این پژوهش از پیمایش ملی نوجوانان ایسلندی در سال 2004 جمع­آوری شده بود. در این پژوهش مدل‏سازی معادله ساختاری نشان داد که برخلاف بزهکاری به ظاهر مستقیم، که احساس خشم در آن دارای نفوذ بیشتری است، در رفتارهای خودکشانه، افسردگی از نفوذ بیشتری نسبت به احساس خشم برخوردار است.

    کافمن[24] (2009) مقاله­ای را با عنوان "پاسخ­های جنسیتی به فشارهای جدی: استدلالی برای نظریه فشار عمومی" انجام داده است. در این پژوهش، از داده­­هایی که قبلا توسط سازمان ملی سلامت نوجوانان در کارولینا گردآوری و شامل 12018 نفر از دانش‏آموزان دختر و پسر اهل کارولیناست، استفاده شد. کافمن با استفاده از داده­های مربوط به سلامت نوجوانان، تجربه­ احساسی و رفتاری ناشی از فشارهای جدی را بر اساس تفاوت‏های جنسیتی آزمون کرد. یافته­های توصیفی این پژوهش بیانگر آن بودند که هم تجربه­  فشار و هم احساسات منفی ناشی از آن، هر دو ماهیتاً جنسیتی هستند. زنان در مقایسه با مردان بیشتر احتمال داشت که دوستان و اعضای خانواده­ای داشته باشند که در یک سال گذشته خودکشی کرده­ باشند، درحالی‏که مردان با احتمال بیشتری نسبت به زنان قربانی خشونت شده بودند. یافته­ها همچنین نشان داد در حالی‏که هیچ تفاوت آماری معناداری بین مردان و زنان با توجه خشم وجود ندارد، زنان سطوح بالاتری از افسردگی را نسبت به مردان گزارش کردند.

    تحقیقی دیگر توسط ژانگ و همکاران (2011) با عنوان "تنش‏های روان‏شناختی و خودکشی جوانان در چین" انجام شده است. در این مطالعه، ترکیبی از نقش عوامل روانی و اجتماعی در پیش‏بینی خودکشی که به فرهنگ چینی مرتبط است، در ارتباط با خودکشی شناسایی شد و نظریه فشار از خودکشی، با داده­های چینی مورد آزمون قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل مردان و زنان جوان در گروه‏های سنی 34-15 سال از 16 منطقه روستایی در چین در سال 2008 هستند، که از این تعداد 392 مورد خودکشی و 416 گروه کنترل به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع­آوری اطلاعات از نمونه مورد نظر با دو فرد مطلع برای هر خودکشی و هر گروه کنترل مصاحبه شده است. یافته­های این پژوهش نشان می­دهند که ازدواج و مذهب یا تعصب مذهبی در میان زنان جوان روستایی، عامل تمایز گروه خودکشی از گروه کنترل نیستند و فشارهای روان­شناختی در شکل‏هایی از قبیل: محرومیت نسبی، آرزوهای تحقق­نیافته و فقدان مهارت‏های مقابله با خودکشی ارتباط معناداری داشتند.

    با بررسی تحقیقات انجام شده در داخل کشور، می‏توان گفت که تعداد کمی از این تحقیقات در زمینه بررسی خودکشی در میان دانشجویان بوده است، که از این میزان، تنها تعداد ناچیزی گرایش به خودکشی را در این گروه جمعیتی بررسی کردند. همچنین، تعداد اندکی از تحقیقات انجام شده در زمینه خودکشی در میان دانشجویان از منظر جامعه‏شناختی این پدیده را بررسی کردند. علاوه بر این، با بررسی تحقیقات انجام شده در داخل کشور، می­توان گفت که به نظر می­رسد هیچ تحقیقی نظریه فشار عمومی اگنیو را به عنوان یک مدل تبیینی برای خودکشی آزمون نکرده است. متأسفانه، به واسطه مدیکالیزه شدن مسائل اجتماعی عمده تحقیقات داخلی انجام شده در این زمینه، از منظر روان­شناختی و پزشکی به این مسأله پرداختند که اغلب آنها به بررسی ویژگی‏های شخصیتی و روانی و همچنین، وضعیت سلامت جسمانی فرد خودکش می­پردازند و خلأ جدی در این حوزه پژوهشی وجود دارد. مدیکالیزه شدن، فرآیندی است که در آن مشکلات غیرپزشکی به نوعی تعریف می­شود و به گونه‏ای برخورد می­شود که گویی مسأله­ای پزشکی است. در این فرآیند، با هویت پزشکی بخشیدن به حوزه‏هایی که قبلا غیرپزشکی تعریف می­شد، مثل آسیب­های اجتماعی، قلمرو علم پزشکی به حوزه­های غیرپزشکی نیز گسترش می­یابد (علیوردی نیا، 1389: 69). درواقع، گفتمان پزشکی، بر شخصیت فرد از طریق ابزار بیرونی (پزشکان، روان‏پزشکان، تجویز دارو و...) تمرکز دارد (همان:70). همچنین، فقدان چهارچوب نظری و ضعف­های روش­شناختی از مصادیق بارز بسیاری از پژوهش­های انجام شده در داخل کشور در زمینه خودکشی است. از سوی دیگر، بسیاری از این پژوهش­ها در سطح توصیفی بوده و از حد همبستگی­های ساده آماری فراتر نرفته است. لذا سهم پژوهش­های جامعه‏شناختی که مبتنی بر بینش تئوریک بوده و در پی تبیین سهم عوامل اجتماعی مؤثر بر آن باشد، اندک است (علیوردی­نیا و همکاران، 1390 :3). از مهمترین یافته­های تحقیقات داخلی که می­توان به آن اشاره کرد، این است که عواملی مثل میزان افسردگی، وابستگی به الکل، پیشرفت تحصیلی، نظارت خانواده، طلاق والدین، حمایت اجتماعی و میزان بزهکاری، از جمله عوامل مهمی هستند که با خودکشی دانشجویان در ارتباط هستند.

      برخلاف تحقیقات داخلی، در خارج از کشور درباره تئوری فشار عمومی اگنیو و خودکشی مطالعات و پژوهش‏هایی انجام شده است. از مهمترین یافته­های تحقیقات انجام شده در خارج از کشور که می­توان به آن اشاره کرد، این است که عوامل فشارزا مثل: والدین مقتدر، بی­سرپرستی، تجارب منفی مدرسه، قربانی تبهکاری شدن و فشار اقتصادی، از جمله عوامل مهم در ارتباط با خودکشی بوده و در اکثر موارد حالات عاطفی منفی مثل خشم و افسردگی به عنوان عوامل واسطه­ای در تبیین خودکشی اثرگذار بوده‏اند. همچنین، اغلب مطالعات انجام شده در این زمینه به ابعاد خاصی از نظریه فشار عمومی اگنو پرداخته­اند و جمعیت تحقیق از دانشجویان دانشگاه­ها یا کالج ها نبوده اند. لذا جای یک تحقیق جامعه­شناختی که تمامی منابع فشار اگنیو را برای تبیین خودکشی و آن هم در میان دانشجویان بررسی کند، در این تحقیقات خالی است.

 

چهارچوب نظری

نظریه­های فشار از جمله نظریه‏های ساختاری هستند که به دلیل داشتن محدودیت­هایی در معرض انتقاد شدید قرار گرفته‏اند. به دنبال این انتقادات، رابرت اگنیو از جمله کسانی بود که به حمایت از این نظریه برآمد و برای پاسخ به این انتقادات نظریه­  مذکور را مورد بررسی مجدد قرار داد و دوباره تدوین کرد (علیوردی­نیا، 1389: 97). مخربترین عاملی که موجب سقوط نظریه فشار کلاسیک گردید، پشتیبانی تجربی ضعیف آن در سطح فردی بوده است. در نظریه فشار کلاسیک، محققان معمولاً فشار را به عنوان شکاف بین آرزوها و انتظارات شغلی و آموزشی بررسی کردند که حمایت از نظریه­ فشار در این شکل ضعیف بوده است. با این حال، گرچه برخی از تحقیقات از طریق سنجش فشار به عنوان شکاف بین اهداف اقتصادی و آرزوهای تحصیلی از تئوری فشار حمایت کردند، قدرت تبیینی متغیرهای فشار در ارزیابی با متغیرهایی از سایر تئوری­ها (مثل تئوری کنترل و یادگیری اجتماعی) ضعیف بوده است (مازرول[25]، 1998 :67). در تلاش برای احیای مجدد تئوری فشار در سطح فردی، اگنیو در سال (1992) نظریه فشار عمومی را در ادامه نظریه­های قبلی فشار توسعه داد (وق[26]، 2011 :17). مطابق با نظریه فشار عمومی، فشار به عنوان روابط منفی با دیگران تعریف می­شود: روابطی که در آن دیگران آن‏گونه که فرد می­خواهد با او رفتار شود، رفتار نمی­کنند (ساویج[27]،2011 : 38؛ اگنیو،1992 :48؛ وارهام[28]، 2005 : 22). برخلاف نظریه­های فشار پیشین که بر فشار اقتصادی متمرکز بودند، اگنیو بر پیچیده بودن فشار در جامعه مدرن تأکید داشت (سیگل و سینا[29]، 169:1997). از این رو، وی در نظریه فشار عمومی خود به سه منبع اصلی فشار اشاره می­کند که این منابع عبارتند از:

فشار ایجاد شده به خاطر شکست در دستیابی به اهداف ارزشمند مثبت[30]

بر اساس اولین جزء از نظریه فشار عمومی اگنیو، افرادی که در رسیدن به اهداف ارزشمند مثبت خود شکست می‏خورند، فشار را تجربه خواهند کرد (برگرن[31]،2010 :17). این نوع از فشار خود به سه مقوله فرعی تقسیم‏بندی می­شود که عبارتند از: الف) گسست میان آرزوها و توقعات؛ ب) گسست میان توقعات و دستاوردهای واقعی[32]؛ ج) گسست میان پیامدهای مورد انتظار[33] و پیامدهای واقعی[34] (بلونیز[35] و همکاران، 2010 :150).

 

حذف محرک‏های ارزشمند مثبت[36]

دومین منبع فشار، حذف محرک­های ارزشمند مثبت را در بر می­گیرد. این نوع از فشار شامل ترس از دست دادن یا از دست دادن واقعی محرک­های ارزشمند مثبت است. اگنیو استدلال می­کند که افراد ممکن است سعی کنند تا از دست دادن این محرک‏ها جلوگیری کنند و در نتیجه ممکن است خودشان را در اعمال خلاف درگیر کنند (پک، 2011 :13)؛ برای مثال، از دست دادن دوست پسر یا دوست دختر، مرگ یا بیماری وخیم یک دوست، انتقال به یک مدرسه جدید، طلاق یا جدایی والدین، اخراج شدن از مدرسه و­­ وجود شرایط ناسازگار متنوع در کار می­تواند موجد فشار باشد (گالوپ[37]، 2006 :11). به طور کلی، هنگامی که فرد سعی در مقابله با حذف محرک مثبت دارد، یا به دنبال انتقام از کسانی است که آن انگیزه­ مثبت را از او گرفتند و یا زمانی که سعی در جایگزین کردن آن با استفاده از مواد غیرمجاز دارد، نتیجه­ آن ممکن است بزهکاری باشد (وارهام، 2005 :26).

 

حضور محرک­های منفی[38]

سومین منبع فشار، از طریق مواجهه با محرک­های منفی یا مضر ایجاد می­شود. محرک­های مضر یا منفی،  موقعیت­های قدرتمندی هستند که افراد، خصوصاً جوانان، به آسانی نمی‏توانند از آن اجتناب کنند (وارهام، 2005: 26). مثال­هایی از چنین محرک­هایی، شامل: کودک آزاری، قربانی تبهکاری شدن، تنبیه بدنی، زدوخورد بین همسالان، شکست تحصیلی و حوادث تنش­زای زندگی، از تهدیدهای زبانی تا آلودگی هوا است (علیوردی­نیا، 1389 :99). داده­های زیادی بیانگر این هستند که ارائه­ محرک­های مضر ممکن است، به تجاوز و سایر پیامدهای منفی در شرایط معین منجر شود؛ حتی زمانی که فرار قانونی از چنین محرک­هایی امکان‏پذیر باشد. زمانی که جوان تلاش می‏کند تا: 1. از محرک­های منفی اجتناب یا فرار کند؛ 2. محرک­های منفی را کاهش دهد و یا پایان بخشد؛ 3. دنبال جایگزینی برای منبع انگیزه منفی یا اهداف مرتبط با آن باشد؛ 4. از طریق استعمال غیرقانونی مواد مخدر پیامد آثار محرکات منفی را خنثی کند. محرک مضر ممکن است به بزهکاری منجر شود (اگنیو، 1992: 58).

 

فشار منزلتی[39] و رابطه­ای[40] و خودکشی

زمانی که فرد برای دستیابی به یک منزلت خاص استرس را تجربه می­کند و آن منزلت برای فرد در جامعه مهم است، فشار منزلتی اتفاق می­افتد. شاخص­های بالقوه فشار منزلتی برای نوجوانان موفقیت­های تحصیلی پایین‏تر و مشغولیت در مدرسه را شامل می­شود. وات و شارپ در سال (2001) دریافتند که فشار منزلتی برای نوجوان یک عامل پیش‏بینی‏کننده برای ایده­پردازی خودکشی است. همچنین، موفقیت تحصیلی از طریق نمره­ معدل توسط لوینسون و همکاران در سال (1996) برای بررسی فشار منزلتی نوجوانان ارزیابی شد. آنها نیز دریافتند که رابطه­ معنی­داری بین منزلت (معدل کم) و ایده­پردازی خودکشی در میان نوجوانان وجود دارد. هنگامی که فرد در تلاش برای داشتن یک رابطه­ مثبت با خانواده و همالانش، استرس را تجربه می­کند، فشار رابطه­ای اتفاق می­افتد. فشار رابطه­ای (رابطه با همالان و رابطه با پرستار) توسط محققان پیش‏بینی­کننده مهمی برای ایده­پردازی خودکشی بوده­اند. وات و شارپ در سال 2001 دریافتند که فشارهای رابطه­ای زمانی که دو متغیر جنسیت و قومیت کنترل شدند، با ایده‏پردازی خودکشی در میان نوجوانان در ارتباط بوده است. رابطه با خانواده و همالان (برای مثال، فروپاشی روابط یا نزاع با والدین) به طور ویژه منابع مهمی از فشار بودند که موجب رفتار و ایده­پردازی خودکشی می­شدند. به طور کلی، دو نوع فشار منزلتی و رابطه­ای، برای تبیین اینکه چرا برخی از نوجوانان محتمل‏ترند تا نسبت به سایر نوجوانان ایده­پردازی خودکشی داشته باشند، می­توانند به عنوان دو عامل مهم  بررسی شوند.

 

کاربرد نظریه فشار عمومی برای بررسی خودکشی

یکی از محدودیت­های کار دورکیم در نظریه­ کلاسیک او درباره خودکشی این بود که او به جای مطالعه­ تعاملات فردی در متن جامعه بر مطالعه گروه‏هایی از افراد در جامعه پرداخته بود (دیرکز، 2007 : 10). این نظریه، بر روی روابط منفی با دیگران که ممکن است از دستیابی فرد به اهداف ارزشمند مثبت جلوگیری کند و همین‏طور ممکن است که او را به سمت محرک­های منفی هدایت کند، تأکید می­کند. جوانانی که تحت فشار قرار می­گیرند، از طریق حالات عاطفی منفی مثل خشم و احساسات مرتبط با آن، به سمت رفتارهای بزهکارانه تمایل پیدا می­کنند و این احساسات اغلب پیامد روابط منفی با دیگران هستند. نظریه فشار عمومی در جایی که رفتار منفی ممکن است: 1- وسیله‏ای برای فرار از موقعیت­های آزارنده باشد و یا 2- هنگامی که فرار ممکن نیست، در نتیجه از طریق احساسات بیرونی (مثل خشم) وارد عمل می­شود، به حل مسأله یا کنار آمدن با ماهیت رفتارهای بزهکارنه یا رفتارهای مخاطره­آمیز تأکید دارد. در این مورد، رفتارهای خودکشی­گرا به عنوان رفتاری نابهنجار یا بزهکارانه در نظر گرفته می­شود که می­تواند به صورت واضح رهایی برگشت­ناپذیر از فشار و نیز احساسات منفی مرتبط با آن و همچنین، یک واکنش احساس محور را در ناتوانی برای رهایی نشان دهد (والز و همکاران، 2007 :222).

   

فرضیه­های تحقیق

  • تمایل به خودکشی تابعی مثبت از حذف محرک ارزشمند مثبت است.
  • تمایل به خودکشی تابعی مثبت از قرار گرفتن در معرض محرک منفی است.
  • دانشجویان با فشارهای منزلتی احتمال بیشتری وجود دارد که به خودکشی تمایل داشته باشند.
  • دانشجویان با فشارهای رابطه­ای احتمال بیشتری وجود دارد که به خودکشی تمایل داشته باشند.
  • دانشجویانی که از افسردگی و خشم بالاتری برخوردارند، احتمال بیشتری وجود دارد که به خودکشی تمایل داشته باشند.
  • دانشجویان دختر نسبت به دانشجویان پسر احتمال بیشتری وجود دارد که به خودکشی تمایل داشته باشند.
  • دانشجویانی که رفتارهای انحرافی بیشتری را تجربه کردند، احتمال بیشتری وجود دارد که به خودکشی تمایل داشته باشند.
  • بین منابع فشار با حالات عاطفی منفی رابطه مثبت وجود دارد.

 

طرز کار و مطالعه

روش تحقیق پژوهش حاضر  پیمایشی[41] و از طرح تحقیق مقطعی[42] است، که در آن برای گردآوری داده­ها از تکنیک پرسشنامه استفاده شده است. جمعیت تحقیق پژوهش حاضر، شامل کلیهی دانشجویان دختر و پسر (9940) دانشگاه مازندران است که در سال تحصیلی92-91 مشغول به تحصیل بوده­اند. برای انتخاب حجم نمونه در تحقیق حاضر از روش نمونه­گیری تصادفی طبقه­ای متناسب استفاده شده است و حجم نمونه نیز با فرمول کوکران 370 محاسبه شد، اما از آنجا که پیش‏بینی می­شد، برخی پرسشنامه­ها ناقص تحویل داده شود یا بخشی از آنها مفقود گردد، لذا تعداد 450 پرسشنامه توزیع گردید و پس از کنار گذاشتن پرسشنامه‏های مخدوش، نهایتاً 438 پرسشنامه تحلیل شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع‏آوری شده با استفاده از نرم افزار spss از آماره‏های توصیفی و استنباطی (آزمون تی، تحلیل واریانس و رگرسیون چند گانه) استفاده شده است. برای بررسی اعتبار پرسشنامه تحقیق از اعتبار صوری و اعتبار محتوا استفاده شد. برای تعیین پایایی این تحقیق نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. جدول(1) نتایج تحلیل پایایی متغیر وابسته و ابعاد متغیر مستقل را نشان می­دهد.

 

جدول 1- ضریب آلفای مقیاس­های تحقیق

متغیر

تعداد گویه

ضریب آلفا

فشار منزلتی

6

74/0

فشار رابطه­ای

12

79/0

حذف محرک مثبت

10

59/0

وجود محرک منفی

11

77/0

احساسات منفی

17

90/0

رفتارهای انحرافی

12

77/0

تمایل به خودکشی

5

75/0

  

تصریح مفاهیم و سنجش متغیرها

فشار منزلتی

 هنگامی که فرد برای دستیابی به یک منزلت خاص استرس را تجربه می­کند و آن منزلت برای فرد در جامعه مهم است، فشار منزلتی اتفاق می­افتد (دیرکز، 2007 : 10). برای سنجش و اندازه­گیری مفهوم فشار منزلتی از دو بعد منزلت میان­فردی و مشغولیت در دانشگاه استفاده شده است. از مجموع  شش گویه برای سنجش مفهوم فشار منزلتی، یک گویه مربوط به بعد منزلت میان فردی و پنج گویه مربوط به بعد مشغولیت در دانشگاه است. تدوین گویه­های فشار منزلتی بر مبنای پژوهش­های پیشین بوده است (وات و شارپ، 2001 ؛ دیرکز؛ 2007).

 

فشار رابطه­ای

هنگامی که فرد در تلاش برای داشتن یک رابطه مثبت با خانواده و همالانش، استرس را تجربه می­کند، فشار رابطه­ای اتفاق می­افتد (دیرکز، 2007 : 11). برای سنجش و اندازه­گیری متغیر فشار رابطه­ای، از سه بعد رابطه منفی با خانواده، رابطه منفی با اساتید و دانشگاه و رابطه منفی با دوستان استفاده شده است. تدوین گویه­های این مقیاس بر مبنای پژوهش­های پیشین بوده است (ویلیامز، 2008؛ وات و شارپ، 2001؛ دیرکز،2007؛ پیک،2011).

 

حذف محرک مثبت

 این مقوله از فشار، شامل آن دسته از رویدادها یا شرایطی است که در آن فرد برخی از چیزهای ارزشمند را از دست داده یا ترس از دست دادن آنها را دارد (اسواگر، 2011 :8). مثال‏هایی از این مقوله عبارتند از :مرگ معشوقه، قطع کردن رابطه با یک دیگری مهم، از دست دادن یک شغل یا پایگاه با ارزش و سرقت اموال شخصی، مرگ یا بیماری جدی دوستان، طلاق یا جدایی والدین (همان؛ اگنیو، 1992: 57). معیار سنجش حذف محرک مثبت در این تحقیق بر مبنای پژوهش‏های  پیشین بوده است (رابرتسون و همکاران، 2010؛ مازرول، 1998؛ فیوم، 2003؛ پاتچین و هیندوجا، 2010؛ فرانسیس، 2007؛ ژانگ و جانسون، 2003؛ کاستر و زینو، 2010) که شامل 10 گویه است. بر این اساس، با ارائه فهرستی از حوادث منفی زندگی از قبیل طلاق یا جدایی والدین، مرگ یک دوست، مشکلات مالی خانواده و ... از پاسخگویان پرسیده شد که آیا هر یک از این حوادث برای شما در طول یک‏سال گذشته اتفاق افتاده است یا خیر.  لذا پاسخ به هر یک از سؤال‏های این متغیر به صورت دو مقوله­ای (بله/خیر) بوده است.

  

حضور محرک منفی

حضور محرک منفی به عنوان منبعی از فشار ممکن است به فعالیت­های بزهکارانه یا مجرمانه منجر شود. محرک منفی به افزایش چیزهایی اشاره دارد که در زندگی یک فرد منفی بوده و چندان مطلوب نیستند (برگرن،2010: 18). مثال‏هایی از این محرک­های منفی عبارتند از: سوء استفاده جسمی، جنسی یا روحی، بیکاری طولانی مدت، تنبیه فیزیکی (آسلین[43]، 10:2009) روابط منفی با همالان، خانواده و معلمان (فرانسیس، 2007: 19). برای سنجش و اندازه­گیری متغیر حضور محرک منفی از سه بعد روابط منفی با همسالان، فشار مالی و فشار تحصیلی استفاده شده است. تدوین گویه­های این مقیاس بر مبنای پژوهش‏های پیشین بوده است (وارهام، 2005؛ اکرمان، 2009؛ مون و همکاران، 2007).

 

 حالات عاطفی منفی

به اعتقاد اگنیو، افرادی که با افسردگی، ناامیدی و یأس به موقعیت فشارزا واکنش نشان می­دهند، ممکن است به اعمال خود تخریبی مانند مصرف مواد یا خودکشی روی بیاورند، چون آنها فاقد انگیزه­ای قوی برای انتقام  (دراپلا[44]، 2006: 756). برای سنجش و اندازه­گیری متغیر احساسات منفی در این تحقیق از دو بعد افسردگی و خشم استفاده شده است. از مجموع هفده گویه برای متغیر حالات عاطفی منفی بعد افسردگی دارای ده گویه­ و بعد خشم نیز دارای هفت گویه است. تدوین گویه­های این مقیاس نیز بر مبنای پژوهش­های پیشین بوده است (پورسر، 2010؛ پیک، 2011؛ های، 2010؛ والاک، 2007؛ سیگفودوتیر، 2008؛ دیرکز، 2007؛ گالوپ، 2006؛ آسلتین و همکاران، 2000؛ پاتچین و هیندوجا، 2010؛ وق، 2011).

  

 رفتار انحرافی

 انحراف می­تواند به عنوان یک عمل ناهمنوا با مجموعه­ای از هنجارهایی که مورد پذیرش اکثر مردم در یک اجتماع و یا جامعه باشد، تعریف شود. رفتاری که به نحوی، دور از آن چیزی است که یک گروه انتظار انجام آن را دارند، تخطی از هنجارهای مورد وفاق یا قوانین اجتماعی که واکنش­هایی مانند مخالفت، ترس، سوءظن، خصومت و خشم را در پی خواهد داشت. برای سنجش و اندازه­گیری متغیر رفتار انحرافی مجموعاً از دوازده گویه استفاده شده و تدوین گویه‏های آن نیز بر مبنای پژوهش­های پیشین بوده است (مون و همکاران، 2007؛ علیوردی­نیا و همکاران، 1390؛ ویلیامز، 2008؛ خاکزاد، 1391؛ علیوردی‏نیا و  همکاران، 1386).

   

تمایل به خودکشی

اصطلاح تمایل به خودکشی  به طیفی از اظهارات خودکشانه[45] اشاره دارد که از تفکر در مورد خودکشی (مثل ایده­پردازی خودکشانه) تا ارائه یک طرح، اقدام به خودکشی و نهایتاً خودکشی کامل را در بر می­گیرد (فلامنبایوم[46]، 2009: 1). تدوین گویه­های تمایل به خودکشی بر اساس مقیاس تمایل به خودکشی تورلیندسون و جرنیسون (1998) است. این مقیاس از پنج گویه تشکیل شده است که دارای دو بعد ایده‏پردازی خودکشی و اقدام عملی برای خودکشی است.

    

یافته­های تحقیق

 

جدول 2- توزیع فراوانی و درصدی تمایل به خودکشی پاسخگویان بر حسب جنسیت

ردیف

گویه

 

شدت

پسر

دختر

جمع کل

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

1

 

آیا تاکنون فکر اقدام به خودکشی به ذهنتان خطور کرده است؟

خیر

102

5/68

196

8/67

298

68

1 تا 2 بار

32

5/21

67

2/23

99

6/22

3 تا 4 بار

4

7/2

13

5/4

17

9/3

5 تا 6 بار

3

2

1

3/0

4

9/0

7 بار و بیشتر

8

4/5

12

2/4

20

6/4

2

 

آیا تا کنون به طور جدی در مورد اقدام به خودکشی فکر کرده­اید؟

خیر

124

2/83

252

2/87

376

8/85

1 تا 2 بار

16

7/10

26

9

42

6/9

3 تا 4 بار

3

2

5

7/1

8

8/1

5 تا 6 بار

1

7/0

2

7/0

3

7/0

7 بار و بیشتر

5

4/3

4

4/1

9

1/2

3

 

آیا تا کنون در مورد برنامه­ریزی برای خودکشی با کسی حرف زده اید؟

خیر

128

9/85

255

2/88

383

4/87

1 تا 2 بار

13

7/8

26

9

39

9/8

3 تا 4 بار

4

7/2

6

1/2

10

3/2

5 تا 6 بار

1

7/0

-

-

1

2/0

7 بار و بیشتر

3

2

2

7/0

5

1/1

4

 

آیا تاکنون (در طول عمرتان) دست به خودکشی زده اید؟

خیر

143

96

275

2/95

418

4/95

1 تا 2 بار

4

7/2

8

8/2

12

7/2

3 تا 4 بار

2

3/1

5

7/1

7

6/1

5 تا 6 بار

-

-

1

3/0

1

2/0

7 بار و بیشتر

-

-

-

-

-

-

5

 

آیا در طی یک‏سال گذشته مبادرت به خودکشی کرده­اید؟

خیر

146

98

281

2/97

427

5/97

1 تا 2 بار

3

2

8

8/2

11

5/2

3 تا 4 بار

-

-

-

-

-

-

5 تا 6 بار

-

-

-

-

-

-

7 بار و بیشتر

-

-

-

-

-

-

   

 

جدول 2 توزیع فراوانی و درصدی تمایل به خودکشی پاسخگویان را بر حسب جنسیت نشان می­دهد. اعداد مندرج در جدول فوق گویای آن است که بیشترین میزان موافقت از سوی پاسخگویان نسبت به گویه «آیا تا کنون فکر اقدام به خودکشی به ذهنتان خطور کرده است؟» ابراز شده است؛ به طوری‏که 6/4 درصد از آنان اعلام کردند که تاکنون  هفت بار و بیشتر در مورد خودکشی فکر کرده­اند. همچنین، 6/22 درصد از آنان اعلام نمودند که تا کنون یک تا دو بار فکر خودکشی به ذهنشان خطور کرده است. حدود 68 درصد از پاسخگویان نیز با گزینه خیر به این گویه پاسخ دادند. پس از آن حدود 1/2 درصد از پاسخگویان تا کنون هفت بار و بیشتر و 6/9 درصدشان یک تا دو بار به صورت جدی در مورد خودکشی فکر کرده­اند. 8/85 درصد از آنان نیز با  انتخاب گزینه خیر به این گویه پاسخ دادند. بیشترین میزان مخالفت نیز به گویه اقدام به خودکشی در طی یک‏سال گذشته اختصاص داده شده است؛ به طوری‏که 5/97 درصد از پاسخگویان با انتخاب گزینه خیر به آن پاسخ دادند. حدود 5/2 درصد از پاسخگویان یک تا دو بار طی یک‏سال گذشته به آن مبادرت نموده‏اند و هیچ کدام از پاسخگویان بیش از 1 تا 2 بار به این عمل اقدام ننموده‏اند.

 

 

جدول 3- توزیع پاسخگویان بر حسب میزان فشار منزلتی

           جنسیت

فشار منزلتی

پسر

دختر

جمع

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

کم

40

8/26

116

1/40

156

6/35

متوسط

87

4/58

159

55

246

2/56

زیاد

22

8/14

22

8/14

36

2/8

جمع کل

149

100

289

100

438

100

  

 

برای ساختن این متغیر، ابتدا متغیر آرزوی فرد برای ادامه تحصیل با گویه­های مربوط به این متغیر با هم ترکیب و سپس رتبه­بندی شده است. بر اساس داده­های جدول2، 4/51 درصد (225 نفر) از پاسخگویان میزان فشار منزلتی خود را در حد متوسط و 8/41 درصد (183 نفر) در حد کم گزارش کرده­اند. بدین‏سان، می­توان این گونه بیان کرد که حدود 2/93 درصد پاسخگویان فشار منزلتی کم و متوسط از خود نشان داد­ه­اند که در این میان درصد دختران (9/95 درصد) بیشتر از پسران (9/87 درصد) است. به طور کلی، داده­ها نشان می­دهد که پاسخگویان پسر بیشتر از پاسخگویان دختر فشار منزلتی را در زندگی خود تجربه کرده­اند.  

 

                  

جدول 4- توزیع پاسخگویان بر حسب میزان فشار رابطه­ای

            جنسیت

فشار رابطه­ای

پسر

دختر

جمع

تعداد

درصد

تعداد

درصد

تعداد

درصد

کم

55

9/36

153

9/52

208

5/47

متوسط

84

4/56

124

9/42

208

5/47

زیاد

10

7/6

12

2/4

22

5

جمع کل

149

100

289

100

438

100

  

 

 همان­گونه که داده­های جدول (4) نشان می­دهند، حدود 5/47 درصد از پاسخگویان میزان فشار رابطه­ای را به طور مشابه در حد کم و متوسط در روابط خویش ارزیابی می­کنند. این در حالی است که تنها 5 درصد از آنها ارزیابی­شان را در حد زیاد گزارش کرده­اند. علاوه بر این، 7/6 درصد از پسران در مقابل 2/4 درصد از دختران میزان فشار رابطه­ای را در حد زیاد اعلام نمودند. بر این اساس، می­توان گفت پسران میزان بیشتری از فشار  رابطه­­ای را در روابط خویش تجربه کرده­اند.

 

 

 

جدول 5- آزمون تفاوت میانگین متغیرهای مستقل تحقیق بر حسب جنسیت

متغیر

جنسیت

میانگین

Std.D

t

Sig

فشار منزلتی

پسر

14/18

21/4

25/4

000/0

دختر

51/16

70/3

فشار رابطه­ای

پسر

95/91

06/41

447/3

001/0

دختر

31/78

25/38

حذف محرک مثبت

پسر

65/12

89/1

437/4

000/0

دختر

87/11

65/1

حضور محرک منفی

پسر

6/139

43/49

073/4

000/0

دختر

37/120

62/45

احساسات منفی

پسر

31/61

77/37

370/1

164/0

دختر

18/56

79/35

رفتارهای انحرافی

پسر

48/20

56/7

359/7

000/0

دختر

52/15

50/4

    

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول 5 نتایج آزمون تفاوت میانگین متغیرهای مستقل را بر حسب جنسیت پاسخگویان به نمایش گذاشته است. همان‏گونه که داده­های جدول فوق نشان می­دهد، تفاوت معناداری بین میانگین فشار منزلتی و رابطه­ای پسران و دختران با سطح معناداری 000/0 و 001/0 وجود داشته است. بر این اساس، پسران نسبت به دختران میزان بیشتری از فشار رابطه­ای و منزلتی را در زندگی خود تجربه کرده­اند. همچنین، بر طبق نتایج آزمون t مشخص شد که میانگین حذف محرک مثبت، حضور محرک منفی و رفتارهای انحرافی (با سطح معناداری 000/0 )، در بین پسران از دختران بیشتر بوده است و این تفاوت به لحاظ آماری نیز معنادار است. و در نهایت نیز مشخص شد بین میانگین احساسات منفی در بین پسران و دختران (با سطح معناداری 164/0) تفاوت معناداری به لحاظ آماری وجود ندارد.

 

 

جدول6- تمایل به خودکشی و ابعاد آن با کنترل اثر متغیر جنسیت و رفتارهای انحرافی و متغیرهای تعاملی

 

 

متغیر فشار

متغیرهای مستقل

ایده­پردازی خودکشی

اقدام به خودکشی

تمایل به خودکشی

بتا

sig

بتا

sig

بتا

sig

 

فشار منزلتی

145/0

005/0

063/0

286/0

140/0

007/0

فشار رابطه­ای

135/0

015/0

046/0

462/0

127/0

023/0

حذف محرک مثبت

150/0

001/0

076/0

143/0

147/0

001/0

حضور محرک منفی

004/0

937/0

085/0

171/0

021/0

698/0

متغیر میانجی

عواطف منفی

155/0-

634/0

128/0

733/0

109/0-

741/0

متغیرهای کنترلی

جنسیت

023/0

784/0

017/0

862/0

024/0

782/0

رفتارهای انحرافی

093/0-

308/0

028/0

789/0

075/0-

414/0

متغیرهای تعاملی

جنسیت × عواطف منفی

014/0-

964/0

202/0-

569/0

054/0-

864/0

رفتارهای انحرافی × عواطف منفی

343/0

269/0

331/0-

352/0

231/0

461/0

جنسیت×رفتارهای انحرافی × عواطف منفی

208/0

417/0

501/0

089/0

284/0

272/0

خلاصه مدل

R

558/0

299/0

543/0

R squre

311/0

090/0

295/0

F Value[47]

258/19

205/4

825/17

 

نتایج مندرج در جدول6 نشان می­دهد که در بعد ایده‏پردازی همبستگی چندگانه (R) معادل 56 درصد محاسبه شده است. این مطلب گویای این است که چهار متغیر مستقل ( متغیر فشار منزلتی، فشار رابطه­ای، حذف محرک مثبت و وجود محرک منفی)، دو متغیر میانجی (خشم و افسردگی)، دو متغیر کنترلی (جنسیت و رفتارهای انحرافی) و متغیرهای تعاملی به طور همزمان 56 درصد با بعد ایده­پردازی در ارتباط هستند. ضریب تعیین (R2) نیز 31 درصد محاسبه شده است؛ به این معنی که حدود 31 درصد از تغییرات ایده­پردازی خودکشی توسط یازده متغیر نامبرده در بالا توضیح داده می‏شود. همچنین، ضرایب تأثیر استاندارد حاکی از آن است که متغیرهای حذف محرک مثبت (150/0Beta=)، فشار منزلتی (145/0Beta=) و فشار رابطه­ای (135/0Beta=) به ترتیب مهمترین پیش­بینی­کننده­های متغیر ایده­پردازی خودکشی هستند.

    در بعد اقدام به خودکشی همبستگی چندگانه (R) معادل 30 درصد محاسبه شده است؛ به این معنی که چهار متغیر مستقل (متغیر فشار منزلتی، فشار رابطه­ای، حذف محرک مثبت و وجود محرک منفی)، دو متغیر میانجی (خشم و افسردگی)، دو متغیر کنترلی (جنسیت و رفتارهای انحرافی) و متغیرهای تعاملی به طور همزمان 30 درصد با اقدام به خودکشی در ارتباط هستند. ضریب تعیین (R2) نیز 9 درصد محاسبه شده است؛ یعنی 9 درصد از تغییرات اقدام به خودکشی در دانشجویان از طریق یازده متغیر مذکور توضیح داده می­شود. از بین یازده متغیر وارد شده به روش جبری در مدل، هیچ‏کدام از آنها با متغیر اقدام به خودکشی ارتباط معناداری را نشان نداده­اند. بر اساس، داده­های جدول در متغیر تمایل به خودکشی همبستگی چندگانه (R) معادل 54 درصد محاسبه شده است. بر این اساس چهار متغیر مستقل (متغیر فشار منزلتی، فشار رابطه­ای، حذف محرک مثبت و وجود محرک منفی)، دو متغیر میانجی (خشم و افسردگی)، دو متغیر کنترلی (جنسیت و رفتارهای انحرافی) و متغیرهای تعاملی به طور همزمان 54 درصد با تمایل به خودکشی در ارتباط هستند. ضریب تعیین (R2) نیزتقریبا 30 درصد محاسبه شده است. همچنین، ضرایب تأثیر استاندارد گویای این است که از میان یازده متغیر وارد شده به مدل، متغیرهای حذف محرک مثبت (147/0Beta=)، فشار منزلتی (140/0Beta=) و فشار رابطه­ای (127/0Beta=) به ترتیب قویترین پیش‏بینی‏کنندگی‏های متغیر تمایل خودکشی  بوده­اند.

 

بحث و نتیجه‏گیری

همان‏گونه که پیش از این اشاره شد، خودکشی سومین علت عمده­ مرگ در گروه سنی 24-15 سال و دومین علت عمده مرگ در میان دانشجویان محسوب می­شود. پس می­توان گفت دانشجویان به عنوان قشر جوان جامعه، از جمله گروه‏های سنی آسیب­پذیر در برابر خودکشی هستند. از این رو، هدف از تحقیق حاضر، سنجش و آزمون مدل نظری بود که در آن عوامل متعددی در ارتباط با تمایل به خودکشی در میان دانشجویان بررسی شود. به منظور آزمون فرضیات اصلی پژوهش، متغیر تمایل به خودکشی به عنوان متغیر وابسته در ارتباط با متغیرهای فشار منزلتی، فشار رابطه­ای، حذف محرک مثبت، حضور محرک منفی، حالات عاطفی منفی و رفتارهای انحرافی قرار گرفت. از تجزیه و تحلیل یافته­ها در قالب روش­های آماری فوق، نتایج زیر به دست آمده است:

    فرضیه­ای که تمایل به خودکشی را تابعی مثبت از حذف محرک مثبت ارزشمند می­دانست، تأیید شد. فشار ممکن است به این خاطر رخ دهد که فرد محرکی ارزشمند را از دست داده یا ترس از دست دادن آن را دارد (اگنیو، 1992: 57). بر این اساس، به موازات افزایش محرک­های مثبت حذف شده برای فرد، میزان تمایل به خودکشی نیز افزایش می­یابد. به استدلال اگنیو، هنگامی که افراد سعی می­کنند تا از، از دست دادن این محرک­ها جلوگیری کنند، خودشان در اعمال خلاف درگیر می­شوند (پک، 2011: 13). حذف محرک مثبت در قالب معرف‏هایی از رویدادهای منفی زندگی، از قبیل: مرگ معشوقه، قطع کردن رابطه با یک دیگری مهم، طلاق یا جدایی والدین، مرگ یا بیماری یک دوست، اخراج شدن از مدرسه و غیره است که در ارتباط مثبت با بزهکاری قرار دارد (اگنیو، 1992: 57) و به احتمال زیاد به بزهکاری منجر می‏شود، زیرا اغلب در ارتباط با پیوندهای قوی اجتماعی (مثل دلبستگی به خانواده) قرار دارد (فرانسیس، 2007: 19). از این رو، هنگامی که فرد سعی در مقابله با حذف محرک مثبت دارد، یا به دنبال انتقام از کسانی است که آن انگیزه­ مثبت را از او گرفته‏اند و یا زمانی که سعی در جایگزین کردن آن با استفاده از وسایل نامشروع و غیر مجاز دارد، ممکن است در رفتارهای انحرافی مثل خودکشی درگیر شود (وارهام، 2005 :26)، چون چنین رفتارهایی به مدیریت یا کاهش وقایع و موقعیت­هایی که ممکن است سبب فشار در زندگی­شان شود، کمک می­کند (برگرن، 2010 :16). یافته­های تحقیق حاضر بر اساس متغیر حذف محرک مثبت با نتایج تحقیقات انجام شده توسط روچکین و همکاران در سال 2003؛ وایت و ژانگ در سال (2001) در خصوص ارتباط بین بی­سرپرستی (به عنوان حذف محرک مثبت) با رفتارهای خودکشانه در گروه‏های غیر آمریکایی و هندی مطابقت داشته است. علاوه بر این، تأیید این فرضیه همسو با تحقیق انجام شده توسط فرانسیس در سال 2007 است که در آن بین از دست دادن یک دیگری مهم به عنوان حذف محرک مثبت و رفتارهای خودکشانه ارتباط معناداری وجود دارد.

     یکی دیگر از فرضیه­هایی که توانست از آزمون رد عبور کند، حاکی از وجود رابطه مستقیم و معنادار بین فشار منزلتی و تمایل به خودکشی دانشجویان است. بر این اساس، هر چه فرد برای رسیدن به یک منزلت خاص که برای او در جامعه مهم است، استرس بیشتری را تجربه کند، تمایل بیشتری نسبت به خودکشی خواهد داشت.فشار منزلتی در پژوهش حاضر دارای دو بعد منزلت میان فردی و مشغولیت در دانشگاه بوده است که یافته­ها همچنین حاکی از ارتباط مستقیم و معنادار بین فشار منزلتی و ایده­پردازی خودکشی نیز بوده است. یافته­های تحقیقات قبلی مثل دیرکز (2007) و وات و شارپ (2001) حاکی از رابطه مستقیم و معنادار بین فشار منزلتی و ایده­پردازی است. همچنین، لوینسون و همکاران (1996) و ریچاردسون و همکاران (2005) به ترتیب در تحقیقشان به این نتیجه رسیدند که بین معدل و ایده­پردازی خودکشی و موفقیت تحصیلی ضعیف و رفتارهای خودکشانه رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.

    نتایج تحقیق همچنین بیانگر آن است که دانشجویان با فشار رابطه­ای احتمال بیشتری  وجود دارد به خودکشی تمایل داشته باشند. فشار رابطه­ای زمانی رخ می­دهد که افراد در تلاش برای داشتن یک رابطه مثبت با خانواده یا همالان خود، استرس را تجربه می­کنند. از این رو، هر چه فرد در معرض روابط منفی بیشتری با دیگران باشد، تمایل بیشتری به خودکشی خواهد داشت. نتایج پژوهش­های قبلی مثل: وات و شارپ، 2001؛ پرینستین، 2003؛ هانا، 2004؛ لوینسون و همکاران، 1996؛ پرینستن و همکاران، 2000 نیز وجود این رابطه را تأیید نمودند.

    فرضیه­ دیگری که توانست از آزمون رد عبور نماید، مبنی بر این است که بین منابع فشار با حالات عاطفی منفی رابطه مثبت وجود دارد. به اعتقاد اگنیو، حالات عاطفی منفی عناصر اساسی در نظریه فشار عمومی هستند. افرادی که فشار را تجربه می­کنند، ممکن است عواطف منفی از قبیل: خشم، افسردگی و یا اضطراب را گسترش دهند که در حقیقت، این عواطف منفی روشی برای تسکین دادن فشار درونی است (علیوردی نیا، 1386: 95). بنابراین، فرضیه اگنیو تأیید شد. این رابطه در بسیاری از تحقیقات خارجی مثل فرانسیس،2007؛ وق، 2011؛ اسواگر، 2011 تأیید شد و در برخی از تحقیقات مانند پیکوئرو و سیلاک 2004 اثر فشار بر خشم هم در بین دختران و هم پسران مثبت و معنادار است و اثبات می­کند افرادی که در معرض فشار بیشتری هستند، سطوح بالاتری از خشم را تجربه می­کنند. به عبارتی واضح­تر، از میان چهار متغیر وارد شده در مدل، فشار منزلتی تنها با احساس افسردگی رابطه معناداری از خود نشان داده و هیچ رابطه معناداری بین آن و احساس خشم وجود نداشته است. بر خلاف فشار منزلتی، فشار رابطه­ای با دارا بودن سه بعد (رابطه منفی با خانواده، رابطه منفی با اساتید و دانشگاه و رابطه منفی با دوستان) هم در پسران و هم در دختران  به افزایش احساسات منفی خشم و افسردگی منجر شده است. از این رو، هرچه میزان فشار رابطه­ای افزایش یابد، حالات عاطفی منفی (خشم و افسردگی) نیز افزایش می­یابد. وجود این رابطه در تحقیق باو و همکاران (2004) هم اثبات شده است. بین حذف محرک مثبت و حالات عاطفی منفی نیز رابطه مستقیمی وجود دارد که این رابطه را محققانی همچون پیکوئر و همکاران (2010) و خاکزاد (1391) نیز در پژوهش­های خود تأیید کردند. در رابطه با حضور محرک منفی نیز نتایج این بخش مبین وجود رابطه مستقیم و معنادار بین حضور محرک منفی و حالات عاطفی منفی است (مون و همکاران، 2009 :184). استروئسکی و منس­سنر (2000) و وارنر (2003) نیز در تحقیقات خود به نتایج مشابهی دست یافته­اند.

    به طور کلی از بین هشت فرضیه مطرح شده در تحقیق در حالیکه چهار فرضیه مذکور مورد تأیید قرار گرفتند، اما بین متغیرهای حضور محرک منفی، حالات عاطفی منفی، جنسیت، رفتارهای انحرافی و تمایل به خودکشی ارتباط معناداری مشاهده نشده است. از یافته­های مهم این مطالعه این بود که متغیر حذف محرک مثبت با داشتن بیشترین سهم مهمترین مؤلفه برای تبیین خودکشی در نمونه مورد بررسی می­باشد. همچنین مفاهیمی دیگر از این نظریه اگنیو یعنی فشار منزلتی و رابطه­ای نیز از جمله عوامل مهمی می­باشند که بعد از حذف محرک مثبت بر تمایل به خودکشی اثرگذار بوده­اند



[1] Suicide Ideation

[2] planning and preparing for suicide

[3] threatening, attempting, and completing suicide

[4] Barrios

[5] Esposito

[6] Hirsch

[7]Hoyert

[8]Anderson

[9]Schwartz

[10]Wong

[11] Kisch

[12]Freedenthal

[13]Pelkonen

[14]Bechtold

[15]Grossman

[16] Lemaster

[17]Agnew

[18]Stack

[19] suicidal behaviors

[20]Policy implications

[21] Approval of Suicide

[22] GSS

[23] Sigfusdottir

[24] Kaufman

[25] Mazerolle

[26]Vegh

[27] Savage

[28]Wareham

[29] Siegel & Sienna

[30]Failure Achieve positively Valued stimuli

[31]Bergeron

[32] Actual Achievements

[33]  Expected outcome

[34] Actual outcome

[35] Blevins

[36]Removal of positively valued stimuil

[37] Gallupe

[38]The presentation of Negative Stimuli

[39] Status strain

[40]Relational strain

[41] Survey

[42]Cross-sectional

[43]Aseltine

[44]Drapela

3 suicidal manifestations

[46]  Flamenbaum

[47] تمامی مقادیر F در سطح بالای آماری (P=0/000) معنادار بوده است.

 

منابع
پناغی، لیلی؛ پیروی، حمید؛ ابوالمعصومی، فائزه زهرا؛ سهرابی، فرامرز. (1387). «بررسی فراوانی خودکشی دانشجویی و ارتباط آن با خصوصیات جمعیت‏شناختی در سال‏های 85-83 در مراکز پزشکی قانونی سراسر کشور»، مجموعه مقالات چهارمین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان، دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.
پناغی، لیلی؛ احمد آبادی، زهره؛ پیروی، حمید؛ ابوالمعصومی، زهرا. (1389). «روند خودکشی دانشجویان در فاصله سال‏های 1382 و 1387»، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال شانزدهم، ش2، ص 87-98.
خاکزاد، زینب. (1391). تبیین تفاوت­های جنسیتی در رفتارهای انحرافی از دیدگاه نظریه فشار عمومی، پایان­نامه کارشناسی ارشد، بابلسر: دانشگاه مازندران.
رضایی آدریانی، مرتضی؛ آزادی، آرمان؛ احمدی، فضل الله؛ واحدیان عظیمی، امیر. (1386). «مقایسه میزان افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت زندگی دانشجویان پسر و دختر مقیم خوابگاه‏های دانشجویی»، پژوهش پرستاری، دوره 2، شماره‏های 4و5، ص 31-38.
عبدالهی، محمد. (1383). مسائل اجتماعی ایران: مجموعه مقالات، انجمن جامعه شناسی ایران، تهران، نشر آگاه.
علیوردی­نیا، اکبر؛ ریاحی، محمد اسماعیل؛ موسوی­چاشمی، ملیحه. (1386). «مطالعه جامعه‏شناختی بزهکاری: آزمون تجربی نظریه فشار عمومی اگنیو»، مجله جامعه‏شناسی ایران، دوره هشتم، ش2، ص 83-111.
علیوردی‏نیا، اکبر. (1389). جامعه‏شناسی کارتن خوابی، تهران: نشر جامعه‏شناسان.
علیوردی‏نیا، اکبر؛ رضایی، احمد؛ پیرو، فریبرز. (1390). «تحلیل جامعه‏شناختی گرایش دانشجویان نسبت به خودکشی»، جامعه­شناسی کاربردی، سال بیست و دوم، شماره پیایی(44)، شماره چهارم، ص1-18.
محمدی‏نیا، ندا؛ رضایی، محمدعلی؛ سمیعی‏زاده طوسی، طیبه؛ دربان، فاطمه. (1391). «بررسی فراوانی افکار خودکشی در دانشجویان علوم پزشکی»، فصلنامه افق پرستاری، دوره اول، شماره اول، ص83-91.
Ackerman, R. Alissa, )2009(Registered Sex Offenders In The Community :A Test Of Agnew's General Strain Theory.)Ph.D Thesis(.University of New York.
Agnew, Robert. )1992( "Foundation for a General Strain Theory of Crime and Delinquency".Criminology, Vol. 30, No.1: 47-87.
Agnew, Robert. (1998) "The Approval of Suicide: A Social-Psychological Model".Suicide and Life-Threatening Behavior,Vol.28, No.2: 204-225.
Anderson, R. N. & Smith, B. L. (2003) "Deaths: Leading causes for 2001". Hyattsville, Maryland: National Center for Health Statistics, Vol. 52, No. 9: 1-86.
Asselin, Nicolas (2009) Using General Strain Theory to Understand Drug and Alcohol Use in Canada: An Examination of how Strain, its Conditioning Variables and Gender are interrelated. (M.A Thesis). Queen’s University.
Aseltine, R. Gore, S. & Gordon, J. (2000) "Life Stress, Anger and Anxiety, and Delinquency: An Empirical Test of General Strain Theory". Journal of Health and Social Behavior, Vol. 41: 256-275.
Barrios, Lisa C. Everett, S. A. Simon, T. R. & Brener, N. D. (2000) "Suicide Ideation among US College Students Associations with Other Injury Risk Behaviors". Journal of American College Health, Vol. 48, No. 5: 229-233.
Bao, Wan-Ning & Hass, Ain & Pi, Yijun (2004) "Life Strain, Negative Emotions, and Delinquency: An Empirical Test of General Strain Theory in the People's Republic of China", International Journal  of Offender Therapy and Comparative Criminology, Vol. 48, No. 3: 281-297.
Bechtold, Donald W. (1994) "Indian Adolescent Suicide: Clinical and Developmental Considerations". American Indian and Alaska Native Mental Health Research, Vol. 4:71-80.
Bergeron, Lindsey Ellen. (2010).Female Criminality and Community Reentry: an Examination of General Strain Theory. Criminal Justice and Political Science.(Ph.D.Thesis). Fargo, North Dakota.
Blevins, R.Kristie & Johnson, Shelly & Cullen, T. Francis & Jonson, Cheryl Lero. (2010) "A General Strain Theory of Prison Violence and Misconduct: An Integrated Model of Inmate Behavior".Journal of Contemporary Criminal Justice. Vol. 26, No. 2:148-166.
Centers for Disease Control and Prevention. (2007)Suicide prevention Youth suicide. Retrieved January 14, 2008, from http://www.cdc.gov/ncipc/dvp/Suicide/youthsuicide.htm
Coster, Stacy, D. & Zito, Rena, C. (2010) "Gender and General Strain Theory: The Gendering of Emotional Experiences and Expressions". Journal of Contemporary Criminal Justice, Vol. 26, No. 2: 224– 245
Dirks, Aprill, B. (2007) Suicidal ideation among maltreated adolescents: an application of strain theory.(Ph.D Thesis).The University of lowa.
Drapela, A. Laurie (2006) "The Effect of Negative Emotion on Licit and Illicit Drug Use Among High School Dropouts: An Empirical Test of General Strain Theory". Journal of Youth and Adolescence, Vol. 35, 755-770.
Esposito, C. & Clum, G. (2003) "The Relative Contribution of Diagnostic and Psychosocial Factors in the Prediction of Adolescent Suicidal Ideation". Journal of Clinical Child and Adolescent Psychology, Vol. 32: 386-395.
Flamenbalum,Ricardo (2009)Testing Student's Theory Of Suicide: Psychloghe As A Prospective Predictor Of Suicidality And Comparison With Hopelessness. (Ph.D thesis). Queen's University.
Francis, A. Kimberly (2007) Gender Differences in Delinquency and Health Risk Behaviors: A Test of General Strain Theory. (Ph.D Thesis). The University of Texas at Austin.
Fiume, Timothy, M. (2003) Testing  strain, control, and differential association theories of juvenile delinquency. (PH.D Thesis). The Pennsylvania State University.
Freedenthal, Stacy and Arlene R. Stiffman. (2004) "Suicidal Behavior in Urban American Indian Adolescents: A Comparison with Reservation Youth in a Southwestern State". Suicide and Life Threatening Behavior, Vol, 34. No, 2:160-171.
Gallupe, Owen (2006) RelationalStrain, Gender, Anger and Delinquency among Street  Youth. (M.A Thesis). Queens University Kingston, Ontario, Canada.
Grossman, David. C. Carol Milligan and Richard A. Deyo. (1991) "Risk Factors for Suicide Attempts Among Navajo Adolescents". American Journal of Public Health, Vol, 81. No. 7:869-874.      
Hay, Carter & Meldrum, Ryan (2010)" Bullying Victimization and Adolescent Self-Harm: Testing Hypotheses from General Strain Theory". Journal of Youth Adolescence, Vol. 39:446-459.
Hannah, S. (2004) "Family Characteristics that Influence and Differentiate Adolescent Nonsingle and Multiple Suicide Attempts".Disseration Absttracts International: section B: The Sciences and Engineering, 65 (5-B), pp 2068.
Hirsch, K. Jameson & Kenneth, R. Conner & Duberstein, R. Paul, (2007) "Optimism and Suicide Ideation Among Young Adult College Students". Archives of Suicide Research, Vol. 11, No.2:177-185.
Hoyert, D.L. K.D. Kochanek and S.L. Murphy (1999) "Deaths: Final Data for 1997". National Center for Health Statistics', Monthly Vital Statistical Report, Vol. 47, No.19:1-108.
Jang, S. J. & Johnson, B. (2003) "Strain, Negative Emotions, and Deviant Coping among African Americans: A Test of General Strain Theory". Journal of Quantitative Criminology, Vol.19, No.1: 79-105
Kaufman, M. Joanne. (2009) "Gendered Responses to Serious Strain: The Argument for a General Strain Theory". Justice Quatterly, Vol. 26, No. 3: 410-444.
Kisch, J. Leino, E. V. & Silverman, M. M. (2005) "Aspects of Suicidal Behavior, Depression and Treatment in College Students: Results from the Spring 2000 National College Health Assessment Survey". Suicide and Life-Threatening Behavior, Vol. 35, No.1: 3–13.
Lewinsohn, E.M. Rhode, E. & Seeley, J. R. (1996) "Adolescent Suicidal Ideation and Attempts: Prevalence, Risk Factors, and Clinical Implications". Clinical Psychology, Vol. 3 : 25-46.
LeMaster, Pamela, Janette Beals, Douglas Novins and Spero Manson.(2004) "The Prevalence of Suicidal Behaviors Among Northern Plains American Indians". Suicide and Life Threatening Behavior, Vol. 34, No. 3:242_255.
Mazerlloe, Paul (1998) "Gender, General Strain, and Delinquency: An Empirical Examination". Justice Quarterly, Vol. 15, No, 1: 65-91.
Moon, Byongook & Blurtonand, David & McCluskey, D. John. (2007) "Focusing on the Influences of Key Strain Characteristics on Delinquency General Strain Theory and Delinquency". Crime & Delinquency, Vol. 54 , No. 4: 582-613.
Moon, Byongook & Morash, Merry & McCluskey, Cynthia, P. (2009) "A Comprehensive Test of General Strain Theory: Key Strains Situational- and Trait-Based Negative Emotions, Conditioning Factors, and Delinquency". Journal of Research in Crime and Delinquency. Vol. 46, No. 12: 182-212.
Ostrowsky, Michael K. & Messner, Steven. (2005) "Explainin Crime for Jaung Adult population: An Application of General Strain Theory", Journal of Criminal Justice, Vol. 33: 436-476.
Patchin, Justin,W. & Hinduja, Sameer. (2010) "Traditional and Notraditional Bullying Among Youth: A Test of General Strain Theory". Youth & Society,Vol. 43.No. 2: 727-751.
Peck, H. Jennifer )2011( General Strain Theory, Race, and Delinquency. )M.A Thesis). University of South Florida.
Pelkonen, Mirjami and M. Marttunen. (2003) "Child and Adolescent Suicide: Epidemiology, Risk Factors, and Approaches to Prevention". Pediatric Drugs, Vol. 5, No. 4:243-266.
Prinstein, M. (2003) Social factors: Peer relationships. In A. Spirito, & J. Overholser, (Eds), Evaluating and treating adolescent suicide attempters: From research to practice (pp. 191-213). San Diego, CA: Academic Press.
Prinstein, M. Boergers, J. Spirito, A. Little, T. & Grapentine, W. (2000) "Peer Functioning, Family Dysfuction, and Psychological Symptoms in A Risk Factor Model for Adolescent Inpatients' Sucidal Ideation Severity". Journal of Clinical Child Psychology, Vol. 29, No. 3: 392-405.
Piqureo, Nicole Leeper & Sealck, D. Miriam (2004) "Gender and General Strain Theory: A Preliminary Test of Broidy and Agnew's Gender/ GST Hypothese", Justic Quarterly, Vol. 21: 127-158.
Piquero, L. Nicole & Fox, Kristan & Piquero, R. Alen & Capowich, Gerge and Paul, Mazerolle (2010) "Gender,General Strain Theory , Negative Emotions, and Disordered Eating",Journal of Youth Adolescence. Vol. 39, 380-392.
Purser, Christopher,Wayne. (2010)The conditioning effects of religiosity on the relationship between strain, negative emotions, and delinquency: a longitudibal assessment of general strain theory. (PH.D Thesis). Mississippi State University.
Richardson, A. Bergen, H. Martin, G. Roeger, L. & Allison, S. (2005) "Perceived Academic Performance as an Indicator of Risk of Attempted Suicide in Young Adolescents". Archives of Suicide Research, Vol. 9. No. 2: 163-176.
Ruchkin, Vladislov V. Mary Schwab-Stone, Roman Koposov, Robert Vermeirien, R. and R.A. King. (2003) "Suicidal Ideation and Attempts in Juvenile Delinquents". Journal of Child Psychology and Psychiatry, Vol. 44, No. 7: 1058_1066.
Stack, Steven & Ira, Wasserman (2007) "Economic Strain and Suicide Risk: A Qualitative Analysis". Suicide & Life - Threatening Behavior, Vol. 37, No.1:103-112.
Savage, Jenna Morgan (2011) Gendered pathways from strain to delinquency during adolescence: an integration of general strain theory and differential gender socialization. (Ph.D Thesis). Northeastern University.
Schwartz, A. J. (2006) "College Student Suicide in the United States: 1990–1991  Through 2003–2004". Journal of American College Health, Vol. 54, No. 6: 341–352.
Siegel, Larry and Sienna, Joseph (1997) Juvenile Delinquency, Six Edition, West Publishing Company.
Swagar, Nicolas, A. (2011).Childhood Abuse, Criminal Victimisation, Sex Work, And Substance Use Among Homeless Street Youth: An Application Of General Strain Theory. (M.A Thesis). Queen’s University.
Sigfusdottir, Inga Dora & Asgeirsdottir ,Bryndis Bjork & Gudjonsson, H. Gisli & Sigurdsson, Jon Fridrik (2008) "A Model of Sexual Abuse's Effect on Suicidal Behavior and Delinquency :The Role of Emotions as Mediating Factors".Journal of Youth Adolescence, Vol. 37, 699-712.
Thorlindsson, T. Bjarnason, T. (1998) "Modeling Durkheim on the Micro Level: A Study of Youth Suicidality", American Sociological Review, Vol. 63: 94-110.
Vegh, Deborah. T. )2011( College Students and the illicit use of prescription drugs: a test of general strain theory. )Ph.D Thesis(. Northesatern University.
Walls, L. Melissa & Chapple, L. Constance & Johnson, D. Kurt (2007) "Strain, Emotion and Suicide among Americian Indian Youth". Deviant Behavior, Vol. 28, No.3: 219-246.
Wareham, J. Jennifer (2005)Strain,Personality Tratits, and Deviance among Adolesccents: Modeling Factors. (P h.D Thesis). University of South Florida.
Warner, Barbara, D. & Fowler, Shannok. (2003) "Strain, and Violence: Testing A General Strain Theory Model in Community Violence", Journal of Criminal Justice, Vol. 31: 521-577.
Wong, Y. J. Brownson, C. & Schwing, A. E. (2011) "Risk and Protective Factors Associated with Asian American Students’ Suicidal Ideation: A Multi-Campus, National Study".Journal of College Student Development,Vol. 52, No.4: 396-408.
World Health Organization (WHO). (2002) WorldReport on Violence and Health. Geneva: World Health Organization.
Wililiams, Dennis (2008)Gender And General Strain Theory In A Sample of College Student. (Ph.D.thesis).University of Oklahoma.
Watt, T. Terling & Sharp, F. Susan (2001) "Gender Differences in Strains Associated with Suicidal Behavior Among Adolescents". Journal of Youth and Adolescence, Vol. 30, No. 3: 333-348.
Wait Lai, Ka and Catherine McBride-Chang. (2001) "Suicidal Ideation, Parenting Style, and Family Climate among Hong Kong Adolescents".International Journal of Psychology, Vol. 36, No. 2:81_87.
Wallack. Cory (2007) Factors Associated With Suicidal Ideatin Among American College Student: A re-examinatin of the Escape  Theoy of Suicide. .(Ph.D Thesis).University of florida.
Zhang , Jie & Wieczorek, F. William & Conwell, Yeates, Ming Tu, Xin (2011) "Psychological Strains and Youth Suicide in Rural China".Social Science & Medicine, Vol. 72, 2003-2010.