نویسندگان
1 دانشجوی دکتری نظری فرهنگی دانشگاه تهران
2 کارشناس ارشد جامعهشناسی دانشگاه پیام نور
3 دانشیار، گروه پژوهشهای فرهنگی مرکز تحقیقات استراتژیک تهران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
 Introduction  Ethnic identity is a level of collective identity that can correlated and consolidating a group of people that has a geographical, lingual, historical, racial and religious similarities with eachother. The issue of ethnic and religious plurality of countries, variance and variety of cults, Ethnic and religious minorities has extreme importance and is the most important tool for aliens colonial (Asariannejad, quotes Ahmadipour and others, 1391:45). Ethnic identity and its aggravation is one of important social problems in multiethnic countries because it has a close relation with national cohesion. Ethnic identity aggravation cause each ethnic which is more powerful than the others one not distribute the resources under their control(Navah and Taghavinasab, 1388:65). Due to cultural plurality and Multiethnicity of Iran and Lebanon also close relations and great interest between the two countries and common terms sociopolitical, main question in this article is that if there is a meaningful difference between the rate of ethnic identity tendency among Iranian and Lebanon students?    Material & Methods  This study is survey research and use questionnaire technique in order to data collect. The sampling method is quota sampling. Statistical society includes Iranian students belong to four major ethnicity of Tork, Kord, Lor and Fars in Tehran universities and Lebanese students belong to four ethnicity of Druze, sunni, shia and Maruni Christian in Beirut universities. The volume of students simple in each country is 400 people. In Iran ethnics ratio is: Fars 50%, Tork 25%, Kord 10% and Lor8%(Ghamari, 1384:182). Ethnics ratio in Lebanon is: Maronite 18%, sunni 24%, shia 27% and Druze6%(Taheri,1388:118). The volume simple for each ethnics in Iran and Lebanon is: in Iran Fars(108 men, 107women), Tork(54 men, 53 women), Kord(22 men, 21 women), Lor(18 men, 17 women). In Lebanon Maronite Christian (48 men, 48 women),sunni (64 men, 64 women), Druze(16 men, 16 women), Shia(72 men, 72 women).   Discussion of Results & Conclusions  Hypothesis 1: it seems that ethnic identity among Iran and Lebanon students has a meaningful difference.  Based on the comparison of average variable among students in Iran and Lebanon, may conclude that the rate of ethnic identity of Lebanese students is higher than the Iranian students.  Hypothesis 2: it seems that relation of ethnic identify with National identify, globalization and Culture of tolerance among Iran and Lebanon in comparison with each other include meaningful difference.  Ethnic identity in Iran has reverse relationaship with national identity while Lebanese ethnic identity has a direct relationship. Ethnic identity relation with globalization variables and Culture of tolerance in each country has accumulative orientation.  In each country, Iran and Lebanon, growing of students culture of tolerance rate has direct relationship with their ethnic identity. This finding is match with viewpoint of Robertson,Castells and Giddenz.  National identity among Iranian students has reverse relationship with their ethnic identity that corresponded with Finneylinear approach.  Also national identity among Lebanese students has positive relationship with their ethnic identity that consistent with Finneyâs non-linear approach.
مقدمه و طرح مسأله
هویت یکی از مفاهیم مهم علوم اجتماعی است که ابزار مناسبی برای فهم و تحلیل شرایط اجتماعی فرهنگی تلقی شده است؛ چرا که به نظر میرسد میتوان زوایا و لایههای عمیقتر و اساسیتر اوضاع اجتماعی را گزارش داده و تعریف نماید. در واقع، از حیث مفهومی هویت مقولهای است که جوهر و اساس بسیاری از پدیدههای فرهنگی و اجتماعی به شمار آمده، به مثابه شاخص یا علت آنها نیز محسوب میشود. به عبارت دیگر، هویت بر نحوه و کیفیت کثیری از رفتارهای کنشگران و عاملان انسانی اثرگذار است (تامپسون؛ به نقل از حاجیانی: 1388). هویت به عنوان یک ابزار تحلیلی دو بعد مهم فردی و جمعی دارد که جنبه فردی آن در روانشناسی و علوم رفتاری، تعلیم و تربیت و اخلاق مورد توجه قرار گرفته و ابعاد جمعی آن حوزه مورد علاقه محققان علوم اجتماعی است. هویت جمعی[1] ابعاد متعددی دارد که از نظر نوع و گستره جامع مرجع آن میتوان آن را در یک طیف قرار دارد و البته، یکی از ابعاد مهم آن هویت قومی است. هویت قومی مجموعه شاخصههای یک گروه انسانی (از جمله نیای مشترک، اسطوره، نژاد، زبان، دین واحد و سکونت در یک سرزمین) را گویند که آن را از سایر گروهها متفاوت مینماید.
مسأله تکثر قومی و مذهبی کشورها و تنوع و ناهمگونی فرقهها و اقلیتهای قومی و مذهبی از اهمیت و حساسیت فوقالعادهای برخوردار است و از مهمترین ابزار های استعماری بیگانگان محسوب میشود (عصاریاننژاد؛ به نقل از احمدیپور و دیگران، 1391: 45). هویت قومی و تشدید و برجستگی آن، یکی از مسایل اجتماعی مهم کشورهای چند قومیتی است؛ چرا که این مسأله ربط وثیقی با انسجام ملی دارد. باید گفت، تشدید هویت قومی باعث میشود هر قومی که دارای قدرت است، منابعی را که تحت کنترل خود دارد، یکسان توزیع نکند. به عبارتی، بین افراد مختلف تبعیض قائل شود و در نتیجه موجب از هم پاشیدن وحدت ملی و انسجام که شاخص مهمی در هویت ملی یک کشور است، شود (نواح و تقوینسب، 1388: 65). اهمیت تشدید هویت قومی؛ بویژه در کشورهای توسعه نیافته بیشتر است. در این کشورها که هنوز جامعه مدنی با مکانیزمهای آن نهادینه نشده است، این مسأله میتواند اثرهای مخربی در سرنوشت آنها بگذارد. عمده تأثیر قومیت و هویت قومی در چنین کشورهایی به صورت کلان است، اما تشدید هویت قومی در سطح خرد نیز میتواند موجب بروز آسیبهایی برای افراد شود. برای مثال، در سطح کلان هویت قومی با تأثیرگذاری بر هویت ملی، میتواند اساس یک کشور را به خطر بیندازد. در سطح خرد نیز تشدید هویت قومی با تأثیر گذاشتن بر مناسبات زندگی افرادی که بنا به دلایلی در کنار یکدیگر زندگی میکنند، میتواند مشکلات خاصی را به وجود آورد. تفرقه، تضاد و واگرایی اقوام و خرده فرهنگهای مستقر و ساکن در جامعه کثیرالقوم و چند فرهنگی مایة نگرانی و اسباب دلمشغولی سیاستمداران و نخبگان را فراهم آورده است. با توجه به تکثر قومی بودن دو کشور ایران و لبنان و همچنین، ارتباطات تنگاتنگ و علقههای فراوان بین دو کشور و شرایط مشترک سیاسی- اجتماعی بر این اساس، سؤال اصلی در این مقاله آن است که وضعیت هویت قومی در ایران و هویت قومی در لبنان چگونه است؟ به عبارتی، آیا میان میزان گرایش هویت قومی در بین دانشجویان ایرانی و گرایش به هویت قومی در بین دانشجویان لبنانی تفاوت معناداری وجود دارد؟ همچنین، عوامل مؤثر بر هویت قومی در دو کشور کدامند؟
مفهومشناسی
هویت قومی یکی دیگر از انواع هویت جمعی است که به مجموعه مشخصهها و ویژگیهایی اطلاق میشود که یک قوم را از قومهای دیگر متمایز میکند و بین اعضای قوم یک احساس تعلق به همدیگر ایجاد و آنها را منسجم میکند. هویت قومی در سطحی پایینتر از هویت ملی قرار دارد. هویت قومی با مفاهیم همخانوادهاش همچون " گروه قومی" و " قومیت" در هم تنیده شده است، به طوری که بدون تعریف و شناسایی آنها درک هویت قومی نیز سخت میشود. قومیت واژهای است که به طور فزاینده از دهه 1960 تاکنون برای تفاوتهای انسانی در حیطه فرهنگ، سنت، زبان، الگوهای اجتماعی و تبار به کار برده میشود. واژه قوم (Ethnic) از واژه یونانی Ethnosبه معنی ملت آمده است. در انگلیسی اولیه، کاربرد واژه Ethnic به تفاوتهای فرهنگی ملتهای مشترک برمیگردد. قومیت، ارتباط اجتماعی ویژهای بین عاملهایی است که خودشان را به لحاظ فرهنگی از اعضای گروههای دیگر که با آنها حداقلی از کنش متقابل منظم را دارند، متفاوت میبینند. همچنین، قومیت میتواند به عنوان هویت اجتماعی (ناشی از یک تمایز و تفاوت با دیگران) به وسیله خویشاوندهایی افسانهای یا استعاری تعریف شده باشد. گروههای قومی تمایل دارند که اسطورههایی از سرچشمه مشترک داشته باشند. هویت قومی از ترکیب متنوع مؤلفههای قومیت به وجود میآید و حتی در بسیاری از موارد تنها یک مؤلفه متفاوت باعث ایجاد نوعی هویت قومی میشود. بنابراین، در بین قومهای مختلف مؤلفههای قومیت متفاوت بوده، در هر گروه قومی هر یک از مؤلفهها دارای درجات اهمیت متفاوتی هستند (احمدلو، 1381: 126). هویت قومی را برپایه شناسههای فرهنگی نظیر زبان، مذهب، آداب و رسوم و پیشینه تاریخی تعریف میکنند که با آن افراد با تمام یا برخی جنبههای هویتی یک گروه پیوند مییابند. پژوهشگران علوم اجتماعی در اوایل قرن بیستم، علایق و هویتهای نژادی، قومی و زبانی را اغلب نوعی واپسگرایی و نابهنجاری تاریخی قلمداد میکردند که در برابرکمونیسم، تسلیم و نابود شده، یا در چارچوب نهادهای لیبرال دموکرات ادغام و حل میشود. قومیت بازمانده از مراحل اولیه تحول جامعه انسانی به شمار میآمد که دیر یا زود از میان خواهد رفت (گل محمدی، 1381: 159). به نظر آنتونی اسمیت، قوم عبارت است از یک جمعیت انسانی مشخص با یک افسانه اجدادی مشترک، خاطرات مشترک، عناصر فرهنگی، پیوند با یک سرزمین تاریخی یا وطن و میزانی از حس منافع و مسؤولیت (اسمیت، 186:1377). دریجه [2] در مقاله هویت قومی به پنج ویژگی گروههای قومی به این شرح اشاره میکند: 1-گروههای قومی معمولاً کنترل یک قلمرو را در اختیار دارند؛ ۲- نهادهای قومیتی نوعی نیروی جذبکننده را به کار میگیرند؛ ۳- افراد گروه قومی به هم ذات پنداری دقیق با میراث و فرهنگ شان نیاز دارند؛ ۴- ممکن است که ایدئولوژی سیاسی یا مذهبی، ارزشهایی را تجویز کند که از ارزشهای یک گروه قومی مهمتر به نظر برسند و به جوانان گروه قومی هدف و جهت ارایه دهد. پس، بین مذهب و قومیت یک همبستگی بسیار قوی وجود دارد؛ ۵- افراد گروه قومی که خود را عامل انجام ماموریتی میدانند، برای تطبیق دادن ایدئولوژی شان با شرایط موجود، با نسبت دادن نمادین آن به یک گذشته تاریخی، به راههای اجتماعی و روان شناسانه متوسل میشوند (دریجه، 2006).
«باتوجه به تعاریف فوق میتوان مهمترین خصوصیتهای یک قوم را موارد زیر دانست:
- نیاکان مشترک واقعی یا باور به نیاکانی اسطورهای؛
- نام مشترک؛
- سرزمین مشترک؛
- زبان مشترک؛
- فضاهای زیستی مشترک؛
- آداب و رسوم مشترک؛
- ارزشهای مشترک؛
- احساس تعلق به گروهی مشترک» (کریمی،66:1390).
سه رهیافت اصلی برای فهم هویت قومی عبارتند از:
1- بدویگرایان که معتقدند هویت قومی امری باطنی، قبلی و قدیم و متأثر از تعلق خاطر اولیه افراد نسبت به یک گروه و یا یک فرهنگ است.
2- ابزارگرایان که قومیت را به عنوان ابزار سیاسی که رهبران برای تعقیب منافع خویش آن را ساخته، از آن بهره میجویند، میدانند.
3- برساختگرایان که قومیت را امری تصادفی و تغییرپذیر میدانند که علاوه بر شکلگیری آن در فرآیند تاریخی به وسیله ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی استمرار و انعطاف میپذیرد (مقصودی،21:1380).
«درباره مضمون هویت قومی چند رویکرد برجسته وجود دارد:
1- خود هویتیابی قومی[3]: خود تعریفی یا خود برچسبزنی با گروه قومی خاص یا خود مقولهبندی با گروه قومی.
2- احساس تعلق که در مقایسه با دیگر گروهها قابل سنجش است.
3- نگرش مثبت و منفی درباره گروه قومی خودی، افتخار، پذیرش، رضایت و احساس غرور از گروه قومی خودی.
درگیری و فعالیت قومی (مشارکت اجتماعی و رفتار فرهنگی)، مشارکت در زندگی اجتماعی و رفتارهای فرهنگی گروه قومی خودی که شاخصهای آن زبان، دوستان، سازمان اجتماعی، مذهب، سنتهای فرهنگی و سیاست است. علاوه بر اینها، رفتارهای فرهنگی مثل موسیقی، رقص، پوشش، روزنامهها، مجلات، کتب، ادبیات، غذا، آشپزی، اوقات فراغت، سنتهای فامیلی و خویشاوندی، نقشهای خانوادگی دیگر، ازدواج درون گروهی، دانش درباره فرهنگ قومی و تاریخ قومی، ملاکهای مهم هویت قومی به شمار میآیند» (فینی؛ به نقل از حاجیانی، 1388: 418).
پیشینه
شواهد و تحقیقات موجود نشان میدهد موضوع رابطه و نسبت میان هویتهای قومی و محلی (و فرو ملی) با هویت ملی، یکی از دغدغههای مهم محققان علوم اجتماعی و پژوهشگران مسائل استراتژیک در سایر جوامع اعم از توسعه یافته و در حال توسعه بوده است. چلبی (1378) در چارچوب یک پیمایش ملی با عنوان هویت قومی و رابطه آن با هویت ملی، به این نتیجه میرسد که دلبستگی آذریها به زبان فارسی به عنوان زبان ملی و دلبستگی کردها به دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان دولت ملی، کمتر از سایر قومهاست. احمدلو (1381) در تحقیق خود با عنوان «بررسی رابطه میزان هویت قومی وملی بین جوانان تبریز» عنوان میکند که هویت ملی و قومی در ارتباط با هم هستند و افراد طی فرایند اجتماعی شدن آن را درونی میکنند. احمدی در قومیت و قومگرایی در ایران، افسانه و واقعیت، در یک بررسی تاریخی با مطالعه سه قوم ایرانی کردها، بلوچها و آذریها، در پی پاسخ به این سؤال است که: «چرا اقوام فوق در ایران سیاسی شدند؟» به نظر وی، سیاسی شدن آنها متأثر از عوامل: ظهور دولتهای سکولار مدرن و مواجهه آنها با رؤسای قبیلهای خود مختار سنتی، کنترل اختلافات مذهبی قومی و ساختار هویتهای قومی توسط نخبگان سیاسی و روشنفکران قومی و غیر قومی (نقش نخبگان) و حمایت گرایشهای ناسیونالیستی سکولار به وسیله خاورشناسان غربی است (احمدی، ۱۳۸۳). آرمی (1383) در تحقیق خود با عنوان «تعیین میزان هویت محلی و هویت جهانی دانشجویان و شناخت و تعیین نوع و شدت رابطه بین هویت محلی و هویت جهانی دانشجویان» عنوان میکند که میانگین کل هویت محلی دانشجویان بالاتر از میانگین هویت جهانی آنان است و در برخی متغیرها مانند مذهب، قومیت و زبان، شدت این هویت محلی بیش از متغیرهای دیگر است. هیودی (1384) در تحقیقی باعنوان «نقش تمایلات قومی در مشارکت سیاسی»، عقیده دارد که مشارکت قوم عرب نسبت به فارس در انتخابات در سطح ملی پایین بوده؛ اما در انتخاباتی که با انگیزه قومی صورت گرفته، بالا بوده است. به نظر محقق، استان خوزستان به لحاظ بعد داخلی در سه پارامتر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با چالش روبه روست. در بعد سیاسی، دارای قومیت متفاوت است؛ در بعد اقتصادی، با وجود منابع سرشار در استان، این استان به طور کلی توسعه نیافته است؛ در بعد فرهنگی ساختار قبیلهای اقوام استان باعث تعصبات منفی در این استان شده و بحران زاست. آموسی (1384) در تحقیقی با عنوان «احساس تعلق به هویت قومی و هویت ملی در بین جوانان شهر پیرانشهر» عنوان میکند که جوانان کرد شهر پیرانشهر به واسطه تقویت خودآگاهی سیاسی منتج از تحولات منطقهای، شرایط جهانی شدن، بالا رفتن میزان سواد عمومی، آگاهی به مسأله تبعیض سیاسی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، رواج گستردة رسانههای کردی زبان مثل ماهواره، تمایل به دخالت دادن آنها در امر حکومتداری و دور نگهداشتن عمدی آنها از این مقوله، طی سالهای اخیر، از لحاظ هویت کردی، خود را تقویت کردهاند. نوشادی (1384) در تحقیقی با عنوان «بررسی هویت قومی و ملی جوانهای کرد» عنوان میکند مؤلفههایی چون پوشیدن لباس کردی و پایبندی به آداب و رسوم کردی در پی شرایط جهانی شدن بیشتر از دیگر مؤلفهها رنگ باختهاند و اکنون دیگر به عنوان مؤلفههای اصلی هویت قومی کرد شناخته نمیشوند. نواح و تقوینسب (1386) در تحقیق خود با عنوان «بررسی عوامل داخلی مؤثر بر هویت قومی و هویت ملی در میان اعراب شهرستان اهواز» عنوان میکنند با افزایش هویت قومی، هویت ملی کاهش یافته و در نتیجه حاکی از اوضاع بحرانی هویت ملی در میان اعراب شهرستان اهواز است. ربانی (1388) در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه هویت قومی و ملی در بین دانشجویان آذری، کرد و عرب دانشگاههای دولتی ایران» عنوان میکند که بین دو متغیر هویت ملی و هویت قومی رابطه مثبت، همافزا و متوسطی وجود دارد. مهرمند و دیگران (1388) در تحقیق خود با عنوان «بررسی جامعهشناختی میزان رابطه هویت ملی و هویت قومی در شهر ارومیه» نتیجه میگیرند جوانان آذری زبان ضمن گرایش به هویت ملی دارای بعدسیاسی، فرهنگی و تاریخی قوی و بعد زبانی گرایش در حد ضعیف هستند. احمدیپور و دیگران (1392) در مقالهای با عنوان «بررسی تأثیر ویژگیهای قومی در فرآیند مشارکت سیاسی کشور (مطالعه میدانی استان خوزستان) بیان میکنند هویت قومی تأثیر معناداری بر هویت ملی اقوام عرب دارد. تعداد زیاد مطالعات انجام شده طی سالهای 1972 تا 1990 در خصوص هویت قومی که توسط جین فینی[4] جمعبندی شده و مشتمل بر حدود 70 عنوان پیمایش بوده است، نشان از اهمیت مطالعات هویت قومی در دنیا دارد. وی هویت قومی را در بین اقلیتهای قومی در بین دانشآموزان بررسی کرده و معتقد است هویت قومی در بین اقلیتها در حال افزایش است (فینی؛ به نقل از حاجیانی، 1388). ضیاءالدین احمد در کتابی با عنوان نگاهیبه جنبشناسیونالیسمعرب، ظهور ناسیونالیسم عرب را ساخته و پرداخته استعمار غرب میداند که برای رویگردانی مسلمانان از دیانت و در نتیجه چیرگی آنها طرحریزی شده بود. به نظر محقق، سه ابزار توسعه جنبش ناسیونالیسم عرب عبارتند از: ۱- مطبوعات؛ ۲- مراکز تعلیم و تربیت؛ ۳- احزاب، انجمنها و گروههای سازمان یافته. محقق با ذکر شواهدی مطبوعات کشورهای مصر، لبنان و سوریه را منتسب به مزدوری برای بیگانگان مینماید. بدینسان، محقق نتیجه میگیرد که اندیشه ناسیونالیسم، در واقع همان گسترش نظام سلطه غربی است (ضیاء الدین احمد، ۱۳۶۵). رینکاوسکی (1997) در تحقیق خود اشاره میکند هویت قومی در بین اقوام این کشور از قوت بالایی برخوردار است. پلوس [5] در مقالهای با عنوان «ساخت قومیت جهانی شده» هویت قومی مهاجرانی را که از هند که به هنگ کنگ مهاجرت کردهاند، بررسی میکند. به نظر پلوس، جهانی شدن هویت قومی را انعطافپذیر میکند، زیرا فرآیند جهانی شدن نظرهای مردم درباره خودشان را تغییر میدهد (پلوس، ۲۰۰۵). کریدی و مونرو (کریدی و مونرو، 2006) با تحلیل مصاحبههایی که با عاملان خشونتهای قومی در طول جنگ داخلی لبنان داشتهاند، نتیجه میگیرند که هویت، کارهایی را بر همۀ افراد تحمیل میکند- فارغ از زمینۀ ایدئولوژیک یا زمینههای جمعیتشناختی و اقتصادی/ اجتماعی ایشان. یافتههای آنها رویکردهای عقلگرایانۀ نظریه تضاد و نظریۀ انتخاب عقلانی، و ادعاهای نهادی دموکراسی مشارکتی را به چالش میکشد و قدرت عظیم هویت و برداشت از خود را در اتخاذ کنش سیاسی نسبت به دیگران نشان میدهد.
چارچوب نظری
برای توصیف و تبیین هویت به طور کلی چارچوب مفهومی[6] نظریه کنش متقابل نمادین[7] که از سوی جرج هربرت مید، کولی و برومر مطرح شده است، استفاده گردید. تأثیرپذیری هویت از دیگران و خصلت بازتابی بودن (کوزر، 1380: 449) و برخورداری آن از دو بعد من فاعلی I و مفعولی Me است (ریتزر، 1387 : 157). اسمیت دو مدل برای هویت ملی ارائه میدهد: 1) مدل مدنی- سرزمینی (مدل غربی) مدل غربی بر سرزمین، اجتماع سیاسی- قانونی، فرهنگ مشترک و ایدئولوژی مدنی مشترک تأکید میورزد و 2) مدل جغرافیایی- قومی (مدل غیر غربی). این مدل بر نیای مشترک، قومیت و پیوندهای خونی تأکید دارد (اوزکریملی، 1383: 218). از نظر فینی خود هویتیابی قومی، احساس تعلق، نگرش مثبت و منفی درباره گروه قومی خودی، درگیری و فعالیت قومی (مشارکت اجتماعی و رفتار فرهنگی) ملاکهای مهم هویت قومی به شمار میآیند (حاجیانی، 1388: 418). بر مبنای نظریه گیدنز تجدد تغییرات ریشهای را در کیفیت زندگی روزمره به وجود میآورد و بر وجوه مختلف تجربیات ما اثر میگذارد. تغییرات حاصل از نهادهای امروزین به طور مستقیم با زندگی فردی و خود ما درهم میآمیزند. تجدد موجب تکهبرداری[8] (خروج از قیود محلی و ترکیب مکرر عناصر جدید) و ساماندهی بازتابی خصوصیترین گوشههای خود میگردد (گیدنز، 1378: 25) بر اساس چارچوب نظری شکل گرفته از نظریههای مطرح شده که دارای رویکرد تلفیقی است، مدل تحلیلی شکل گرفت و فرضیههای تحقیق استخراج شد.
روششناسی
مطالعه حاضر یک تحقیق پیمایشى است که در آن امکان توصیف مناسب ویژگیهاى واحدهاى تحلیل و مقایسه دقیق خصوصیات آنها از طریق استنباط على فراهم است. تحقیق پیمایشى با مشاهده تغییر صفت در واحدهاى تحلیل و دنبال کردن تغییرات دیگرى که با آن همبسته است، در پى درک علل پدیده است (دواس، 1376: 5). در این تحقیق از تکنیک پرسشنامه برای جمعآورى دادهها بهره گرفته شده است.
جامعه آماری در این تحقیق، دانشجویان ایرانی متعلق به چهار قومیت عمده ترک، کرد، لر و فارس در دانشگاههای تهران و دانشجویان لبنانی مربوط به چهار قومیت دروزی، سنی، شیعه و مسیحی مارونی در دانشگاه بیروت هستند. با توجه به محدودیتهای موجود، حجم نمونه دانشجویان در هر کشور 400 نفر است؛ به این صورت که در ایران طبق سهم قومیتها به ترتیب قومیت فارس: (108 نفر مرد و 107نفر زن) ترک: (54 نفر مرد و 53 نفر زن) کرد: (22 نفر مرد و 21 نفر زن) لر: (18 نفر مرد و 17 نفر زن) بوده است. در لبنان قومیت مسیحی مارونی: (48 نفر مرد و 48 نفر زن) سنی: (64 نفر مرد و 64 نفر زن) دروزی: (16 نفر مرد و 16 نفر زن) شیعه: (72 نفر مرد و 72 نفر زن) بوده است. به این ترتیب، کل حجم نمونه این تحقیق برابر با 800 نفر برآورد شد.
شیوه نمونهگیری این تحقیق نمونهگیری سهمیهای است. این شیوه نوعی نمونهگیری بسیار ساده است که در آن آزادی پرسشگر بالاست و اعضای جامعه آماری به دقت تعیین میشوند (ساروخانی، 1388: 166). پرسشنامه تکنیک بسیار ساختمند و پرکاربردترین تکنیک گردآوری دادههای پیمایش است؛ به این دلیل که شیوه کارآمدی برای تشکیل ماتریس متغیر بر حسب مورد برای نمونههای بزرگ است (دواس، 1376: 87). بر اساس تعاریف نظری و عملیاتی انجام شده از متغیرهای وابسته و مستقل، پرسشنامه تحقیق به عنوان ابزار سنجش متغیرها ایجاد شد که شامل تعدادی گویه به صورت طیف لیکرت بود. پرسشنامه کشور لبنان هم پس از اصلاحاتی به زبان عربی ترجمه و در دانشگاه آمریکایی بیروت آن کشور اجرا شد.
تعریفمفاهیموروش سنجشمتغیرها
متغیروابسته(هویت قومی)
در پژوهش حاضر هویت قومی به عنوان متغیر وابسته مطالعه شده است. منظور از این متغیر، در این پژوهش، اهمیت دادن به زبان و ادبیات قومی، احساس نزدیکی به هم هویتیهای خارج ازکشور- تمایل به ارتباط با آنان- خوشبخت دانستن آنها- استقبال از استقلال آنها، تعهد به اجتماع قومی، دلبستگی و تعلق به خرده فرهنگ قومی، تلقی برتری و برجستگی قومیت خود نسبت به سایر اقوام و ترجیح منافع قومی بر منافع ملی، احساس ستم قومی- تبعیض محدودیت- احساس بیپاسخ ماندن نیازها و مطالبات قومی (داشتن دغدغه و مسأله نسبت به جایگاه و موقعیت سیاسی – اجتماعی قوم) است. به منظور سنجش هویت قومی دانشجویان از مقیاس حاجیانی (1387) استفاده شده که در تحقیقات متعدد مورد استفاده قرار گرفته و هر بار دارای اعتبار و پایایی مناسب بوده است و مبتنى بر ساختار طیف لیکرت است. براى تضمین اعتبار صورى پرسشنامه، گویهها به متخصصان ارائه شد و به منظور تعیین میزان پایایی، پرسشنامه در اختیار 40 نفر از دانشجویان قرار گرفته و به صورت آزمایشی اجرا شده است. مقدار آلفا برای این سنجه 71 درصد است. سطح سنجش گویهها ترتیبی است. گویههای متفاوت در هر دوکشور در جدول (1) به صورت جداگانه آمده است.
جدول1- معرفها، گویهها و سطح سنجش هویت قومی
مفهوم |
معرف ها |
گویه ها(ایران، لبنان) |
هویت قومی
|
زبان قومی |
برای من خیلی مهم است که فرزندانم درآینده به زبان مادری خود صحبت کنند . |
هم هویتیهای خارج از کشور |
فکر میکنم که مردم هم قوم من در آن سوی مرز خوشبختتر از من هستند. |
|
هر کس باید با هم قوم (هم طایفهای) خودش ازدواج کند. |
||
تعهد به اجتماع قومی |
برای من در درجه اول قومیتم مهم است، بعد ایرانی بودن . |
|
برای من در درجه اول طایفهام مهم است، بعد لبنانی بودن. |
||
دلبستگی قومی |
داشتن ارتباط فرهنگی با منطقه محل تولدم (افراد هم قوم خودم) در همه دوران زندگی برایم مهم است. |
|
برتری قومی |
به نظرم ارزشها و فرهنگ قومی من خیلی جالبتر و جذابتر از ارزشهای سایر فرهنگهای ایرانی است. |
|
به نظرم ارزشها و فرهنگ قومی من خیلی جالبتر و جذابتر از ارزشهای سایر فرهنگهای لبنانی است. |
||
تبعیضو دغدغه قومی |
به نظرم امروز در جامعه ما اعضای بعضی گروههای قومی مورد تبعیض قرار میگیرند. بیشتر مشکلات قوم من به سیاستهای دولت بر میگردد. |
متغیرهایمستقل
هویت ملی : احساس تعلق و تعهد به عناصر و نمادهای مشترکی، چون: ابعاد اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی و زبانی در سطح اجتماع ملی است.
جهانی شدن: منظور از این متغیر، در این تحقیق،اعتقاد به وجود مشکلات و مسائل مشترک جهانی، اعتقاد به زیست بوم کره زمین- جهانی فکرکردن- همزیستی و تعامل با سایر ملل است.
فرهنگ تساهل و تسامح: منظور از این متغیر، در این تحقیق، اعتقاد به برخورداری از حقوق یکسان برای همه افراد جامعه ملی، تحمل- پذیرش و هماهنگی سبکهای زندگی متفاوت در جامعه ملی است.
قومیت : یکی از متغیرهایی که در این تحقیق به عنوان عامل مهم و تأثیرگذاری در نظر گرفته شده، نوع قومیت پاسخگویان است. سطح سنجش این متغیر اسمی است. قومیت به گروهی اشاره دارد که با ویژگیهای بنیادی از قبیل: زبان، آداب و رسوم، میراث تاریخی و... از سایر گروههای اجتماعی متمایز هستند (صالحی امیری، 1389: 36). به منظور سنجش این متغیر، در ایران چهار قومیت عمده که به صورت سهم آنها در جامعه ملی در نظرگرفته شدهاند، قومیتهای لر، ترک، کرد و فارس هستند. سهم قومیتها در کشور ایران به ترتیب عبارتند از: فارس 50 درصد، ترک 25 درصد، کرد 10 درصد و لر 8 درصد (قمری، 1384: 182) هستند. علیرغم پارهای مناقشات مفهومی، تسامحا در مطالعه حاضر فارسها به عنوان یک قوم در نظر گرفته شدهاند.
سنجش این متغیر، در لبنان چهار قومیت عمده که به صورت سهم آنها در جامعه ملی در نظرگرفته شدهاند، قومیتهای مسیحی مارونی، دروزی، سنی و شیعه هستند. سهم قومیتها در کشور لبنان عبارتند از: مارونی 18 درصد، سنی 24 درصد، شیعه 27 درصد و دروزی 6 درصد (طاهری، 1388: 118).
سایر متغیرهای زمینهای اعم از جنس (زن، مرد)، رشته تحصیلی (علوم انسانی، علوم پایه و تجربی، فنی و مهندسی، هنر)، وضعیت تأهل (مجرد، متأهل، سایر)، مذهب (مسیحی، تشیع، تسنن، درزی) با سطح سنجش اسمی و سطح تحصیلات (کارشناسی، تحصیلات تکمیلی)، سال تحصیلی (سال اول، سال دوم، سال سوم، سال چهارم و بالاتر) با سطح سنجش ترتیبی و سن با سطح سنجش فاصلهای هستند.
یافتههاونتایجتحقیق
الف- توزیع متغیرهای زمینهای
1- توزیع جنس: از مجموع 800 دانشجوی مورد بررسی50.3 درصد را مردان و 49.8 درصد را زنان تشکیل دادهاند.
2- وضعیت تأهل: 74 درصد دانشجویان مجرد، 2506 درصد آنها متأهل و 4. درصد آنها دارای سایر وضعیت تأهل بودهاند.
3- رشته تحصیلی : 47.5 درصد دانشجویان در رشتههای گروه علوم انسانی، 19.6 درصد آنها در رشتههای علوم پایه، 28.1 درصد آنها در رشتههای فنی و 4.8 درصد آنها در رشتههای هنر مشغول به تحصیل بودهاند.
4- مقطع تحصیلی : 64.1 درصد در مقطع کارشناسی، 32.7 درصد در مقطع کارشناسی ارشد و 3.1 درصد در مقطع دکتری مشغول به تحصیل بودهاند.
5- سال تحصیلی: 28.3 درصد سال اول، 39 درصد سال دوم، 15.1 درصد سال سوم و 17.6 درصد آنها در سال چهارم و بالاتر مشغول به تحصیل بودهاند.
6- مذهب :از مجموع 397 دانشجوی مورد بررسی ایرانی، 96.2 درصد آنها پیرو مذهب شیعه، 2.8 درصد سنی مذهب و 1 درصد پیرو سایر مذاهب بودهاند. از مجموع 400 دانشجوی مورد بررسی لبنانی، 24 درصد مسیحی و 76 درصد پیرو دین اسلام بودهاند.
7- قومیت: از مجموع 400 دانشجوی مورد بررسی ایرانی 8.8 درصد لر، 26.8 درصد ترک، 10.8 درصد کرد و 53.8 درصد فارس بودهاند. از مجموع 400 دانشجوی مورد بررسی لبنانی، 24 درصد مارونی، 8 درصد دروزی، 32 درصد سنی و 36 درصد شیعه بودهاند.
8- در مورد توزیع سن پاسخگویان، میانگین سن دا نشجویان ایرانی و لبنانی به ترتیب 24 و 3/24 است.
ب- آمارههای توصیفی هویت قومی
دامنه نمره هویت قومی دانشجویان ایرانی بین 9 تا 35 در نوسان بوده و میانگین آن 22.5 با انحراف معیار 4.07 است. میانگین نمره لبنانیها 26.4 با دامنه 10 تا 35 و انحراف معیار 4.4 است. اگر نمره هویت قومی در طیفی بین 1 تا 5 قرار داده شود، میانگین نمره دانشجویان ایرانی 3.2 و دانشجویان لبنانی 3.5 خواهد بود. بنابراین، می توان گفت که میزان هویت قومی دانشجویان لبنانی از دانشجویان ایرانی تا حدودی بالاتر است (جدول 2).
جدول 2- توزیع فراوانی هویت قومی پاسخگویان به تفکیک ملیت |
|
||||
|
ملیت |
جمع کل |
|||
ایران |
لبنان |
||||
پایین |
فراوانی |
207 |
69 |
276 |
|
درصد |
51.8 |
17.3 |
34.5 |
||
متوسط |
فراوانی |
131 |
138 |
269 |
|
درصد |
32.8 |
34.5 |
33.6 |
||
بالا |
فراوانی |
62 |
193 |
255 |
|
درصد |
15.5 |
48.3 |
31.9 |
||
جمع کل |
فراوانی |
400 |
400 |
800 |
|
درصد |
100 |
100 |
100 |
||
مینیمم |
9 |
10 |
9 |
||
ماکزیمم |
35 |
35 |
35 |
||
میانگین |
22.5 |
26.4 |
24.5 |
||
انحراف معیار |
4.07 |
4.4 |
4.7 |
||
میانگین از 1 تا 5 |
3.2 |
3.8 |
3.5 |
||
ج- توزیع متغیرهای مستقل
هویت ملی : از مجموع 800 دانشجوی مورد بررسی، میزان هویت ملی 33.6 درصد در حد پایین، 35.9 درصد در حد متوسط و 30.5 درصد در حد بالا بوده است.
جهانی شدن : از مجموع 800 دانشجوی مورد بررسی، میزان جهانی شدن 33.4 درصد در حد پایین، 37.3 درصد در حد متوسط و 29.4 درصد در حد بالا بوده است.
فرهنگ تساهل و تسامح :. از مجموع 800 دانشجوی مورد بررسی، میزان فرهنگ تساهل و تسامح 33.5 درصد در حد پایین، 34.8 درصد در حد متوسط و 31.8 درصد در حد بالا بوده است.
آزمونفرضیات
فرضیه1 : به نظر میرسد هویت قومی در بین دانشجویان ایران و لبنان متفاوت است.
میانگین نمره هویت قومی دانشجویان ایرانی 22.5 بوده و به میزان 3.99 نمره از میانگین دانشجویان لبنانی (26.4) کمتر است. سطح معنیداری به دست آمده از آزمون t 0.000 است که به لحاظ آماری معنیدار است و نشاندهنده تفاوتهای معنیدار میان دو گروه است (جدول 3).
جدول 3- مقایسه میانگین متغیر هویت قومی در بین دانشجویان ایرانی و لبنانی
متغیر |
ملیت |
تعداد |
میانگین |
اختلاف میانگین |
مقدار t |
سطح معنیداری |
هویت قومی |
ایرانی |
400 |
22.5 |
3.99- |
13.3- |
000. |
لبنانی |
400 |
26.4 |
بر اساس اطلاعات جدول فوق میتوان نتیجه گرفت که: بین میزان هویت قومی دانشجویان ایرانی و لبنانی تفاوت وجود دارد. به عبارتی، میزان هویت قومی دانشجویان لبنانی از دانشجویان ایرانی بیشتر است.
فرضیه2: به نظر میرسد رابطه هویت قومی با هویت ملی، جهانی شدن و فرهنگ تساهل و تسامح در میان دانشجویان دو کشور ایران و لبنان در مقایسه با یکدیگر دارای تفاوت معناداری است.
هویت ملی دانشجویان ایرانی بر هویت قومی آنها تأثیر معناداری دارد: هرچه میزان هویت ملی دانشجویان افزایش یابد، از میزان هویت قومی آنها کاسته میشود. متغیرهای جهانی شدن و فرهنگ تساهل و تسامح دانشجویان ایرانی بر هویت قومی آنها تأثیر معناداری دارد. هرچه جهانی شدن و تساهل و رواداری در بین دانشجویان ایرانی قویتر باشد، میزان هویت قومیشان قویتر است.
همچنین، متغیرهای هویت ملی، جهانی شدن و فرهنگ تساهل و تسامح دانشجویان لبنانی بر هویت قومی آنها تأثیر معناداری دارد. هرچه میزان هویت ملی، جهانی شدن و فرهنگ تساهل و تسامح در بین دانشجویان لبنانی بیشتر باشد، میزان هویت قومیشان بیشتر خواهد بود.
جدول 4- بررسی رابطه هویت قومی باهویت ملی، جهانی شدن و فرهنگ تساهل و تسامح |
||||
|
هویت قومی و هویت ملی |
هویت قومی و جهانی شدن |
هویت قومی و فرهنگ تساهل و تسامح |
|
ایران |
مقدار r پیرسون |
**162.- |
**349. |
**207. |
سطح معنیداری |
000. |
000. |
000. |
|
لبنان |
مقدار r پیرسون |
**455. |
**248. |
**358. |
سطح معنیداری |
000. |
000. |
000. |
بر اساس اطلاعات جدول فوق میتوان گفت: هویت قومی در ایران با هویت ملی دارای رابطهای معکوس است، در حالی که هویت قومی لبنانیها با هویت ملیشان رابطهای مستقیم دارد. رابطه هویت قومی با متغیرهای جهانی شدن و فرهنگ تساهل و تسامح در هر دو کشور جهتی هم افزایانه داشته است.
فرضیه 3: به نظر میرسد هویت قومی دانشجویان ایران و لبنان به تفکیک متغیرهای زمینهای (سن، جنس و...) دارای تفاوت معناداری است.
- در بین دانشجویان ایرانی با افزایش سن، هویت قومی تغییری نمیکند، در حالیکه در بین لبنانیها باعث افزایش هویت قومی میشود.
- سطوح معنیداری به دست آمده از آزمون t برای بررسی رابطه میان جنس و متغیر هویت قومی در میان دانشجویان ایرانی( مقدار t : 969.-، سطح معنیداری، 333.) و در میان دانشجویان لبنانی (مقدار t :1.656، سطح معنیداری، 099.) به لحاظ آماری معنیدار نیستند. بنابراین، میتوان گفت که در میان دانشجویان ایرانی و لبنانی، بین زنان و مردان تفاوت معنیداری به لحاظ میزان هویت قومی وجود ندارد.
- میزان هویت قومی در میان دانشجویان ایرانی بر حسب وضعیت تأهل آنها با مقدار آزمون t (11278000) و سطح معنیداری (766.) تفاوت معنیداری با هم ندارند. میزان هویت قومی دانشجویان لبنانی بر حسب وضعیت تأهل آنها با توجه به آزمون آزمون t (3.790-) و سطح معنیداری (000.) باهم تفاوت دارد، میزان هویت قومی متأهلها از مجردها بیشتر است.
- سطح معنیداری به دست آمده از آزمون f برای بررسی رابطه میان رشته تحصیلی و هویت قومی (0.583) در میان دانشجویان ایرانی فاقد معنی داری آماری است. میزان هویت قومی دانشجویان لبنانی به تفکیک رشتههای تحصیلی آنها به لحاظ آماری با توجه به آزمون خیدو (15.689) و سطح معنیداری (001.) دارای تفاوتهایی معنیدار است. میانگین هویت قومی دانشجویان رشتههای علوم انسانی و علوم پایه از دانشجویان رشتههای فنی و هنر بالاتر است.
- میزان هویت قومی دانشجویان ایرانی با مقدارt (1.838)، سطح معنیداری (067.) و دانشجویان لبنانی با مقدارt (11461.500)، سطح معنیداری(920.) به تفکیک مقطع تحصیلی آنها تفاوت معنیداری با هم ندارد.
- سطوح معنیداری به دست آمده از رابطه میان سال (ترم) تحصیلی و هویت قومی (0.624) در میان دانشجویان ایرانی به لحاظ آماری معنیدار نیست، در حالیکه سطوح معنیداری به دست آمده از رابطه میان سال (ترم) تحصیلی و هویت قومی (0.000) در میان دانشجویان لبنانی به لحاظ آماری معنیدار هستند. بر این اساس، میتوان گفت که بین سال تحصیلی و میزان هویت قومی دانشجویان لبنانی رابطه وجود دارد؛ بدین صورت که با بالارفتن سال تحصیلی بر میزان هویت قومی دانشجویان افزوده میشود.
- سطح معنیداری به دست آمده از آزمون کراسکال- والیس مبتنی بر آزمون خیدو برای بررسی تفاوتهای میزان هویت قومی در میان دانشجویان ایرانی به تفکیک قومیتها 0.009 است که به لحاظ آماری معنیدار است و نشان میدهد که بین میزان هویت قومی دانشجویان ایرانی به تفکیک قومیت آنها تفاوتهایی معنیدار وجود دارد. میانگین هویت قومی دانشجویان کرد 24.9 بوده، از سایر قومیتها بالاتر است. همچنین، میانگین هویت قومی دانشجویان ترک نیز از میانگین هویت قومی کل پاسخگویان بالاتر است. سطوح معنیداری به دست آمده از آزمون کراسکال- والیس مبتنی بر آزمون خیدو برای بررسی تفاوتهای میان قومیتها در متغیر هویت قومی (0.000) در میان دانشجویان لبنانی به لحاظ آماری معنیدار هستند. در متغیر هویت قومی میانگین نمره دانشجویان شیعه و دروزی 28.6 بوده، از دو گروه دیگر بالاتر است (جدول5).
جدول 5- بررسی رابطه متغیر هویت قومی با قومیت در بین پاسخگویان ایرانی و لبنانی |
||||||
متغیرهویت قومی |
قومیت |
تعداد |
میانگین |
آزمون ناپارامتری کراسکال- والیس |
||
خیدو |
درجه آزادی |
سطح معنیداری |
||||
ایران |
لر |
35 |
22.4 |
11546 |
3 |
009. |
ترک |
107 |
22.6 |
||||
کرد |
43 |
24.9 |
||||
فارس |
215 |
21.9 |
||||
جمع کل |
400 |
22.5 |
||||
لبنان |
مارونی |
95 |
25.3 |
81.117 |
3 |
000. |
دروزی |
32 |
28.6 |
||||
سنی |
129 |
24.3 |
||||
شیعه |
144 |
28.6 |
||||
جمع کل |
400 |
26.4 |
بر این اساس، اطلاعات جدول فوق میتوان گفت: میزان هویت قومی دانشجویان ایرانی بر حسب قومیت آنها با هم تفاوت دارد. میزان هویت قومی دانشجویان کرد از دانشجویان سایر اقوام بالاتر است. همچنین، میزان هویت قومی دانشجویان لبنانی بر حسب قومیت آنها دارای تفاوتی معنادار است. دارد. میزان هویت قومی دانشجویان شیعه و دروزی بالاتر و دانشجویان سنی پایینتر از دانشجویان سایر اقوام است.
- سطوح معنیداری به دست آمده از آزمون ویتنی برای متغیر هویت قومی به تفکیک مذهب دانشجویان ایرانی به لحاظ آماری معنیدار است. میانگین نمره دانشجویان اقلیت از دانشجویان اکثریت (شیعه) بیشتر است. میانگین نمره دانشجویان سنی مذهب و نیز پیروان سایر مذاهب در متغیر هویت قومی به میزان 6.9 نمره، از میانگین نمره دانشجویان اهل تشیع بیشتر بوده است. سطح معنیداری به دست آمده از آزمون من یو ویتنی برای بررسی تفاوتهای موجود در میزان هویت قومی دانشجویان لبنانی به تفکیک نوع دین آنها 0.001 است که به لحاظ آماری معنیدار است و نشان میدهد که میزان هویت قومی دانشجویان لبنانی بر حسب نوع دین آنها با هم متفاوت است: میانگین هویت قومی دانشجویان مسلمان 26.83 بوده، به میزان 1.58 نمره از میانگین نمره دانشجویان مسیحی (25.25) بیشتر است (جدول 6).
جدول 6- بررسی رابطه متغیر هویت قومی با مذهب در بین پاسخگویان ایران و لبنان
هویت قومی |
مذهب |
تعداد |
میانگین |
اختلاف میانگین |
مقدار من یو ویتنی |
سطح معنیداری |
ایران |
اکثریت (شیعه) |
382 |
22.2 |
6.9- |
557.000 |
000. |
اقلیت (اهل سنت) |
15 |
29.1 |
||||
لبنان |
مسیحی |
94 |
25.25 |
1.58- |
11015.000 |
001. |
مسلمان |
306 |
26.83 |
بر اساس اطلاعات جدول بالا میتوان نتیجه گرفت: میزان هویت قومی دانشجویان ایرانی بر حسب مذهبشان دارای تفاوت معناداری است: میزان هویت قومی دانشجویان پیرو مذهب تسنن و سایر مذاهب از دانشجویان شیعه مذهب بیشتر است. همچنین، میزان هویت قومی دانشجویان لبنانی بر حسب مذهبشان متفاوت است: میزان هویت قومی دانشجویان مسلمان از دانشجویان مسیحی بیشتر است.
خلاصه و نتیجهگیری
در جامعه ایران و لبنان به دلیل بافت چندفرهنگی و متنوع آن، رسالت دانشگاه و دانشجو در به فعلیت درآوردن پیش شرطهای اصلی زندگی اجتماعی دشوارتر و از اهمیت بیشتری برخوردار است. در چنین فضایی، از یک سو با دانشجویانی مواجه هستیم که علاوه بر اشتراکات فرهنگی، هر یک دارای ویژگیهای زبانی، محلی و فرهنگی خاص خود هستند، در وهله اول در درون اجتماعات قومی خود جامعهپذیر شدهاند. تعلقات و وفاداریهای آنان در وهله اول محدود و محصور در اجتماعات قومی است و بر اساس آن خود را میشناسند و هویت مییابند. با ورود فرد به گروهها و اجتماعات بزرگتر، از جمله دانشگاه، به تدریج گرایشهای عاطفی مثبت نسبت به دیگرانی کلیتر (هویت ملی) تعریف میشود. امروز اغلب جوانان و به ویژه دانشجویان در برابر الگوهای محلی، ملی و جهانی متفاوتی قرار گرفتهاند و به تبع آن نوعی آگاهی نسبت به فرهنگها و اجتماعات گوناگون به دست میآورند و همین مسأله مرزبندیهای هویتی آنان را دستخوش تغییر نموده است. از این رو، هویت قومی به عنوان یکی از سطوح مهم هویت جمعی در جوامع چندقومی و چند فرهنگی دارای اهمیت زیادی است. دو جامعه ملی ایران دارای اشتراکات زیادی از لحاظ تنوع فرهنگی، همبستگی دینی شیعیان و تعلقات عاطفی و ... هستند. از طرفی، قابل توجه است که تفاوت فرهنگی اقوام در ایران زبانی و در جامعه لبنان مذهبی است. در کشور ایران اقوام از سه هزار سال پیش مورد هجوم اقوام ترک، مغول، عرب و ... قرار گرفتهاند که در نتیجه این اقوام به نحوی باهم درآمیختهاند، اما در لبنان اقلیتها و مهاجران اقوام این کشور را تشکیل میدهند.
نتایج یافتههای تحقیق نشان داد از میان متغیرهای مختلف، متغیرهای قومیت، مذهب، هویت ملی، جهانی شدن و فرهنگ تساهل و تسامح رابطه معناداری با هویت قومی دانشجویان ایرانی دارند. همچنین، متغیرهای سن، وضعیت تأهل، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی، سال تحصیلی، قومیت، مذهب، هویت ملی، جهانی شدن، فرهنگ تساهل و تسامح بر هویت قومی دانشجویان لبنانی تأثیر معناداری داشته است. مذهب دانشجویان ایرانی و لبنانی بر هویت قومیشان تأثیر معناداری دارد. در بین دانشجویان ایرانی سنیها قومگراتر هستند. در بین دانشجویان لبنانی هویت قومی مسلمانان از بقیه بیشتر است که با نظر بیه بر (2000) همخوانی دارد.
با توجه به اینکه دو کشور ایران و لبنان دارای تنوع قومی و فرهنگی هستند و جزو کشورهای چند قومی محسوب میشوند متغیر قومیت بر هویت قومیشان تأثیر معناداری دارد. در بین ایرانیها دانشجویان کرد هویت قومی بالاتری نسبت به سایر اقوام دارند که تحقیقات فکوهی و آموسی (1388)، عبداللهی و قادرزاده (1388)، توسلی و ادهمی (1391) این یافته را تأیید میکند. در بین لبنانیها، هویت قومی دانشجویان شیعه و دروزی بالاتر از سایر اقوام است که با تحقیق بیه بر (2000) و الکساندر و دیگران (2005) مطابقت دارد. میتوان گفت افراد دارای هویت قومی بالا خود را متعلق به قومیت و گروه قومی خویش میدانند.
در هر دو کشور ایران و لبنان، افزایش میزان جهانی شدن و فرهنگ تساهل و تسامح دانشجویان رابطه مثبت و هم افزایانهای با هویت قومیشان دارند. این یافته با نظر رابرستون و گیدنز که معتقدند با تعمیق فرآیند جهانی شدن و انقلاب عظیم ارتباطات، دسترسی افراد به اطلاعات آسانتر شده و این امر امکان مقایسه وضعیت اقلیتهای قومی را در قیاس با گذشته خود و همتباران و گروههای حاکم برا ی اعضای گروه قومی فراهم نموده است (الطایی، 1382: 138). در واقع، جهانی شدن با ابزاری که در اختیار دانشجویان قرار میدهد، موجب میشود فرهنگها ضمن شناخت خود و تقویت خودآگاهی محلی به همزیستی فرهنگی و استفاده از میراث مثبت تحول فرهنگ جهانی روی آورند. تحقیقات معیدفر و شملی بر (1386)، حافظنیا و همکاران (1385)، فکوهی و آموسی (1388) حاکی از آن است که جهانی شدن به واسطه فناوری اطلاعات و ارتباطات به ساختاریابی مجدد و برجسته شدن هویت قومی – محلی منجر شده است.
ارتباط دو متغیر هویت قومی و هویت ملی را میتوان بر اساس نظریات فینی در دو رویکرد کلان قالببندی نمود. در دیدگاه نخست که به مدل خطی معروف است، رابطه این دو متغیر به صورت خطی تصور میشود. به عبارت روشنتر طرفداران این دیدگاه معتقدند تقویت هویت ملی در گرو تضعیف و یا از بین رفتن هویت قومی است و چنانچه هویت قومی تقویت شود، به تضعیف هویت و انسجام ملی منجرخواهد شد. در دیدگاه دوم، به عبارتی مدل غیرخطی صاحبنظران معتقدند که تقویت هویت ملی در گرو تضعیف هویت قومی لزوماً به تضعیف هویت و انسجام ملی منجر نمیشود، بلکه ممکن است در عین تقویت هویت ملی در یک جامعه، افراد از هویت قومی بالایی نیز برخوردار باشند (فینی؛ به نقل ازربانی و دیگران، 1388). هویت ملی در بین دانشجویان ایرانی رابطهای معکوس با هویت قومی دارد که با رویکرد خطی فینی مطابقت دارد. همچنین، هویت ملی در بین دانشجویان لبنانی رابطهای مثبت با هویت قومیشان دارد که با رویکرد غیرخطی فینی همخوانی دارد.