نویسندگان
1 دانشجوی دکتری جامعهشناسی، دانشگاه اصفهان، ایران
2 استاد، گروه علوماجتماعی، دانشگاه اصفهان، ایران
3 استادیار، گروه علوماجتماعی، دانشگاه اصفهان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction High-risk behaviors are the ones that are accompanied by short-term benefits but are followed by long-term losses. Such behaviors are mostly revealed during adolescence. Majority of adolescents move from childhood to adulthood successfully but some of them show high-risk behaviors due to pressure and tensions caused by biological, social andcognitive changes of adolescence. Regarding risk factors and protective factors for high-risk behaviors, some theories will be discussed such as the biological theories of risk-taking behavior and psychological theories of risk-taking and social and environmental theories of risk-taking and the biopsychosocial model of risk-taking behavior. By discussing such theories, this study aims to investigate the effect of social relation on high-risk behavior of adolescents. Social relations affect health of people. Lack or shortage of social relations or destructive social relations jeopardize health of people especially adolescents. The effect of social relations on high-risk behaviors has been investigated by two aspects of structure and function. Structurally speaking, much emphasis is put on social networks (immediate kin, extended kin, friends, neighbors) that adolescent have relationships with them. Social network can affect high-risk behaviors of adolescents by social learning, cognitive learning, social control and membership in subcultures. Functionally speaking, the effect of social relation on high-risk behaviors has been investigated by measuring social support (attachment, social integration, opportunity for nurturance, reassurance of worth, a sense of reliable alliance, the obtaining of guidance) and self-esteem. High-risk behaviors have been examined in seven groups (violence, carrying cold weapons, suicide, sexual intercourse, cigarette, hookah, drug and alcohol use). Materials and Methods This study has been conducted with a cross-sectional survey. The statistical population included adolescents of 15-19 years old. Scale of sample was identified as 455 people based on Cocran formula and quota sampling was carried out based on age and gender. The information were collected based on four questionnaires including checklist of high-risk behaviors, the Lubben social network scale, social support scale of Cutrona and Russell (Social Provision Scale, SPS) and Rosenberg self-esteem scale. The information was studied descriptively and analytically. Discussion of Results and Conclusions the results of this study show that high-risk behavior is observed less among girls than boys. But particular attention should be paid to high-risk behaviors that relate to womenâs potential of fertility since it will be followed by more health, psychological and social risks and consequences for them.Investigation of the hypothesis of the study which was related to the effect of social network as a functional aspect of social relations on high-risk behaviors indicates that network of immediate kin functions as a protective factor against high-risk behaviors of adolescents. Significance of family relations as a protective factor against high-risk and criminal behaviors has been noted in the theory of social control and also social and environmental theories of risk-taking which is emphasized in this study. Expansiveness of extended kin network has no impact on high-risk behaviors of adolescents and it can be caused by adolescentsâ social, psychological and spatial distance from extended kin network, thus it limits effect of social relation on high-risk behaviors. Expansiveness of network of friends and neighbors as a risk factor affects high-risk behavior of adolescents. Behavior of peers has been deemed to be an influential factor for high-risk behaviors of adolescents in character, environment and behavior model and social and environmental model of risk-taking which has been pinpointed in this study.Investigation of tests of hypotheses regarding the effect of social support and self-esteem as functional aspect of social relation on high-risk behaviors indicates that self-esteem and two scales of social support (reassurance of worth, a sense of reliable alliance) affect high-risk behaviors which are emphasized by social and environmental theories of risk-taking that considers social support as a protective factor against high-risk behaviors. This hypothesis was confirmed in this study. But other subscales of social support (attachment, social integration, opportunity for nurturance, the obtaining of guidance) have no effect on high-risk behaviors. The effect of self-esteem on high-risk behaviors is emphasized by biological, psychological and social model and theoretical approach to social cognition which has been confirmed in this study. Regarding rejection of the hypothesis which relates to the effect of general scale of social support and its subscales on high-risk behaviors, investigation of social support based on age periods can be reviewed. Generally, model of structural equation obtained from theoretical model of the study is sufficiently valid to investigate the effect of social relations on high-risk behaviors.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسأله
رفتارهای پرخطر به مجموعه رفتارهایی مانند استعمال سیگار، مصرف الکل، مصرف مواد مخدر، داشتن رابطه جنسی، خودکشی، خشونت و ... گفته میشود که عموماً در سنین نوجوانی بروز میکند. درگیری نوجوانان در رفتارهای پرخطر نه تنها کیفیت زندگی حال آنان را کاهش میدهد بلکه حتی بر کیفیت زندگی آنان در بزرگسالی و سالمندی نیز تأثیرگذار است. همچنین رفتارهای پرخطر نه تنها برای فرد بلکه برای خانواده او و همچنین جامعه نیز پیامدهای منفی بسیاری دارد. افزایش نرخ مرگ و میر در دوره نوجوانی، ابتلا به ایدز و بیماریهای عفونی ناشی از مقاربت جنسی، بیماریهای ناشی از مصرف سیگار و مواد مخدر، بارداریهای پیش از ازدواج، کاهش کیفیت زندگی و ... از جمله پیامدهای شیوع رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان است.
دوره نوجوانی دوره گذار از کودکی به بزرگسالی است و نوجوان در این دوره تغییرات زیستی، اجتماعی، عاطفی و شناختی را تجربه میکند. این تغییرات برای نوجوان فشارها و تنشهایی را به وجود میآورد و نوجوان راه حل رفع تنش و فشارهای ناشی از مراحل رشد دوره نوجوانی را در استقلال از والدین، جستجوی منابع حمایت عاطفی در خارج از خانه، به دست آوردن تأیید گروه همسالان و ... مییابد و بنابراین با درگیری در رفتارهای پرخطر درصدد پاسخگویی به این فشارها بر میآید. البته چنان نیست که همه افراد در دوره نوجوانی درگیر رفتارهای پرخطر شوند. داشتن رابطه اجتماعی با سایرین (با کارکردهایی از جمله: افزایش عزت نفس، تأثیر بر رفاه فردی و اجتماعی، افزایش توانایی حل مشکلات، انسجام اجتماعی، تقویت تعهدات اخلاقی و ثبات اجتماعی) از طریق تقویت شبکه اجتماعی و دریافت حمایت اجتماعی، از عوامل مقابله با فشارهای و تنشهای دوره نوجوانی و بازدارنده بروز رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان در نظر گرفته میشود.
با توجه به پژوهشهای انجام شده، بروز رفتارهای پرخطر در ایران رو به افزایش است: قاضینژاد و ساوالانپور (1387)، محمدخانی (1390) و سراجزاده و فیضی (1386) بر افزایش مصرف مواد مخدر در میان نوجوانان و جوانان تأکید نمودهاند. آزاد ارمکی و شریفی ساعی (1390) و آزاد ارمکی و همکاران (1390) افزایش روابط جنسی پیش از ازدواج در ایران را گزارش دادهاند. باریکانی (1387) سن شروع کشیدن سیگار را 14 سالگی و سن شروع نوشیدن الکل را 17 سالگی گزارش نموده است. محمدی و همکاران (1382) میانگین سنی اولین تماس جنسی را 14 سالگی گزارش کردهاند و 7/27 درصد نوجوانان مورد مطالعه آنها سابقه تماس جنسی را ذکر نمودهاند. سلیمانینیا و همکاران (1384) شیوع رفتارهای پرخطر در میان پاسخگویان را 7/44 درصد گزارش کردهاند. وجود چنین ارقامی در جامعه نگرانکننده به نظر میرسد و از سویی با توجه به تعداد نوجوانان در کشور ضرورت انجام پژوهشهای بیشتر نمایان میشود.
سازمان بهداشت جهانی[1] و صندوق کودکان ملل متحد[2]، افراد واقع در سن 19-10 ساله را نوجوان تعریف نموده اند. بر اساس این تعریف، طبق سرشماری نفوس و مسکن سال 1390 در ایران 33/16 درصد از جمعیت 75149669 نفری کل کشور، برابر با 12278478 نفر (مرکز آمار ایران، 1392) در سن نوجوانی قرار دارند و از آنجا که رفتارهای مخاطرهآمیز، اولین بار در دوره نوجوانی و قبل از سن 19 سالگی رخ میدهند (گروبر[3]، 2001: 1). بنابراین حدود یک ششم جمعیت کشور در معرض رفتارهای پرخطر هستند. شهر بجنورد[4] که جامعه مورد مطالعه را تشکیل میدهد، وضعیت مشابهی دارد. طبق سرشماری مذکور 79/17 درصد جمعیت 207196 نفری شهر بجنورد، برابر با 36876 نفر در سن 19-10 سالگی قرار دارند و در معرض بروز رفتارهای پرخطر هستند.
در بررسی علل بروز رفتارهای پرخطر، مؤلفههای زیستی و روانشناختی بسیاری مورد بررسی و آزمون قرار گرفتهاند اما مؤلفههای اجتماعی به ویژه در زمینه روابط اجتماعی کمتر در ایران مورد بررسی قرار گرفتهاند. از اینرو تأکید این پژوهش بر رابطه اجتماعی به عنوان عاملی تأثیرگذار در بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان است. در ادامه ضمن بررسی پیشینه و مفاهیم پژوهش به بررسی تأثیر رابطه اجتماعی از طریق شبکه اجتماعی، حمایت اجتماعی و عزت نفس بر بروز رفتارهای پرخطر پرداخته میشود.
پیشینه تحقیق
پژوهشهایی توصیفی و تبیینی در زمینه رفتارهای پرخطر در ایران انجام شده است که به طور مختصر به برخی از آنان اشاره میگردد: سلیمانینیا و همکاران (1384) پژوهشی روی نوجوانان 19-14 سال شهر تهران با نام «نقش سلامت روان در ظهور رفتارهای پر خطر نوجوانان» انجام دادهاند. در این پژوهش ابعاد مثبت و ابعاد منفی سلامت روان به عنوان متغیر مستقل و تأثیرگذار بر بروز رفتارهای پرخطر سنجش شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد پیشبینی بعد مثبت سلامت روان بیشتر از بعد منفی آن در بروز رفتارهای پرخطر است. باریکانی (1387) در پژوهشی با عنوان «رفتارهای پرخطر در نوجوانان مدارس راهنمایی و دبیرستانهای شهر تهران» میزان شیوع رفتارهای پرخطر را در میان دانشآموزان مقطع راهنمایی و متوسطه شهر تهران به روش توصیفی بررسی نموده است. نتایج تحلیلی پژوهش نشان میدهد میان جنسیت، برخورد خانواده، رضایت از زندگی و وجود افکار خودکشی با مصرف مواد ارتباط معنیدار وجود دارد. زادهمحمدی و احمد آبادی (1387) در پژوهشی با عنوان «هم وقوعی رفتارهای پر خطر در بین نوجوانان دبیرستانهای شهر تهران» با بررسی روی دانشآموزان مقطع متوسطه در شهر تهران، میزان هم وقوعی بین 5 رفتار پرخطر (گرایش به جنس مخالف، رابطه و رفتار جنسی، مصرف الکل، مصرف سیگار و مصرف مواد مخدر و روانگردان) را مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج تحلیلی پژوهش نشان میدهد مصرف الکل، دوستی با جنس مخالف و مصرف مواد مخدر و روانگردان به همراه جنسیت (پسر)، تحصیلات مادر (دانشگاهی)، رشته تحصیلی (انسانی) و درآمد خانواده (زیر 200 هزار تومان) بیشترین واریانس خطرپذیری جنسی را در نوجوانان تبیین کرده است. بوستانی (1391) در پژوهشی با عنوان «سرمایه اجتماعی و رفتار پرخطر؛ نمونه مورد مطالعه: دانشآموزان دبیرستانی شهر کرمان» به بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی، سرمایه مالی و سرمایه انسانی بر بروز رفتارهای پرخطر در میان دانشآموزان دبیرستانی شهر کرمان میپردازد. نتایج تحلیلی پژوهش نشان میدهد شبکه روابط با معلمان و مسؤولان مدرسه، شبکه روابط خانواده و مدرسه، شبکه روابط پاسخگو با اعضای خانواده با رفتار خطرساز رابطه منفی معنادار دارد اما در حوزه شبکه روابط با گروه دوستی هیچ رابطه معناداری با رفتارهای پرخطر وجود ندارد. در مجموع آنجا که نقش سرمایه انسانی و مالی خانواده (تحصیلات والدین و درآمد خانواده) در بروز رفتارهای پرخطر کم رنگ شده است و گاه به آن دامن میزند، مؤلفه سرمایه اجتماعی قویتر ظاهر میشود و نقش بازدارنده دارد. احمدی و معینی (1394) در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه مهارتهای اجتماعی و رفتارهای پرخطر جوانان: مطالعه موردی شهر شیراز» با تأکید بر نظریه کنترل اجتماعی هیرشی به بررسی رابطه مهارتهای اجتماعی و رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان 29-19 سال شهر شیراز پرداختهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد بین درآمد، دلبستگی به خانواده و دوستان، تعهد به هنجارها، مشارکت، باور به اصول اخلاقی، مهارتهای اجتماعی و رفتارهای پرخطر رابطه معناداری وجود دارد.
در پژوهش اورت و همکاران[5] (2000) رابطه مصرف سیگار با دیگر رفتارهای پرخطر در میان دانشآموزان دبیرستانی آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد دانشآموزانی که استعمال سیگار و تنباکو را گزارش کردهاند، مصرف سایر مواد مخدر (نوشیدن الکل، مصرف ماری جوانا و کوکائین) و درگیری در رفتارهای پرخطر منجر به صدمات عمدی (درگیری در دعوای فیزیکی، حمل سلاح و تلاش برای خودکشی) و رفتارهای پرخطر جنسی را نیز گزارش کردهاند. بالاند[6] (2003) با بررسی نوجوانان 19-9 ساله ساکن محلههای کم درآمد شهری در شهر موبیل[7] در ایالت آلابامای آمریکا به این نتیجه رسید که احساس ناامیدی در نوجوانان با بروز رفتارهای پرخطر در میان آنان رابطه معناداری دارد. مازافرو و همکاران[8] (2006) در پژوهشی با عنوان «افسردگی، استرس و حمایت اجتماعی به عنوان پیشبینهای رفتار پرخطر جنسی و بیماریهای مقاربتی در زنان جوان» 403 زن 25-14 ساله را مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش نشان میدهد افسردگی، استرس و حمایت اجتماعی کم با رفتارهای پرخطر جنسی و بیماریهای مقاربتی رابطه داشته است. اسپرینگر و همکاران[9] (2006) در پژوهشی با عنوان «روابط اجتماعی حمایتی و رفتارهای مخاطرهآمیز سلامتی نوجوان در دانشآموزان متوسطه دوم در السالوادور» به بررسی رابطه میان حمایت اجتماعی از سوی والدین و انسجام اجتماعی در مدرسه با پنج رفتار پرخطر در میان 930 دانشآموز دختر و پسر مدارس عمومی منطقه مرکزی السالوادور[10] پرداختند. نتایج پژوهش نشان میدهد حمایت اجتماعی خانواده و انسجام اجتماعی در مدرسه به طور متفاوتی در بروز رفتارهای پرخطر در میان دختران و پسران تأثیرگذار است. سونگ و جی[11] (2010) روی 109754 نوجوان در پایه 12-10 تحصیلی دبیرستان و 33653 دانشجو پژوهش خود را انجام دادند. نتایج پژوهش برای دانشآموزان نشان میدهد که میان وضعیت اجتماعی - اقتصادی و نوع مدرسه با مقاربت جنسی و رابطه جنسی تحمیلی رابطه وجود دارد. نتایج پژوهش روی دانشجویان نیز نشان میدهد که بین سطح آموزشی، نوع دانشگاه، ساختار خانواده، تحصیلات مادرانشان و وضعیت اجتماعی - اقتصادی با رفتارهای جنسی پرخطر رابطه وجود دارد.
در زمینه سنجش رابطه اجتماعی، هولت لانستاد[12] و همکاران (2010) با فراتحلیل 148 مطالعه در خصوص تأثیر رابطه اجتماعی بر خطر مرگ و میر، ضمن بررسی این تأثیر، جنبههای مختلف و مقیاسهایی را که برای بررسی رابطه اجتماعی در مطالعات مذکور بررسی شده بود بیان نمودهاند. از بین 148 مطالعه ای که بررسی شده است، 63 مطالعه جنبه ساختاری روابط اجتماعی (وجود و رابطه میان نقشها و پیوندهای اجتماعی متفاوت مانند وضعیت تأهل، شبکه اجتماعی، ادغام اجتماعی، به تنهایی زیستن و انزوای اجتماعی) و 24 مطالعه جنبه کارکردی روابط اجتماعی (کارکردهای ایجاد شده یا دریافت شده که به وسیله روابط اجتماعی در دسترس باشد مانند دریافت حمایت، ادراک حمایت و ادراک تنهایی) را مورد سنجش قرار دادهاند و 61 مطالعه در سنجش رابطه اجتماعی از ترکیب جنبههای ساختاری و کارکردی استفاده نمودهاند.
بررسی پژوهشهای پیشین، اهمیت بررسی رفتارهای پرخطر نوجوان را، به ویژه با توجه به میزان شیوع و هم وقوعی رفتارهای پرخطر مطرح مینماید. بسیاری از پژوهشهای پیشین صرفاً به بررسی میزان شیوع رفتارهای پرخطر یا هم وقوعی رفتارهای پرخطر با یکدیگر پرداختهاند. در پژوهشهایی نیز که مؤلفههای مؤثر بر بروز رفتارهای پرخطر بررسی شده است، محوریت با مؤلفههای روانشناختی بوده است و مؤلفههای اجتماعی کمتر مورد بررسی قرار گرفتهاند یا بررسی مؤلفههای اجتماعی منوط به یک متغیر و یا منوط به یک رفتار پرخطر خاص بوده است. پژوهش بوستانی (1391) و احمدی و معینی (1394) که مؤلفههای اجتماعی را مورد سنجش قرار داده است، در این مورد استثنا هستند. تمایز پژوهش حاضر با مطالعات پیشین تأکید بر اهمیت رابطه اجتماعی در دوره نوجوانی (از دو بعد ساختی و کارکردی) و تأثیر آن بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان است.
مبانی نظری
در این پژوهش نظریههای مخاطرهجویی نوجوانان در قالب شش نظریه / مدل بررسی میگردد:
نظریههای بیولوژیک مبنای مخاطرهجویی: بیان میدارد که رفتارهای مخاطرهجویی از چهار منبع حاصل میشود: الف) زمینه ژنتیکی: بسیاری مطالعات نشان میدهد که فرزندان الکلیها با احتمال بیشتری نسبت به فرزندان غیر الکلیها سوء مصرف الکل دارند. مطالعات تطبیقی توأمان نشان داده است که تأثیر ارتباط بیش از محیط به رفتارهای یادگیری شده است؛ یعنی که فرزندان زیستی والدین معتاد به الکل گرایش بیشتری به سوء مصرف الکل دارند، حتی زمانیکه به وسیله مادر خوانده و پدرخوانده غیر الکلی بزرگ میشوند. ب) تأثیر مستقیم هورمون: ایفای نقش هورمونها هم مستقیم و هم غیرمستقیم در آغاز رفتار مخاطره جویانه مسلم فرض شده است. ج) تأثیر ناهمزمانی دوره بلوغ: زمان دوره بلوغ هم به نوسانات هورمونی و هم به ژنتیک مربوط است. دوره بلوغ ناهمزمان (بلوغی که زودتر یا دیرتر از همسالان است) عاملی برای خطرپذیری است. د) رشد مغز و سیستم عصبی مرکزی: از دیدگاه علوم اعصاب شناختی، بلوغ آهسته شناختی سیستم کنترل در مغز که کنترل غریزه را تنظیم میکند، نوجوانی را به یک زمان تشدید آسیبپذیری برای رفتارهای خطرپذیری تبدیل ساخته است (Sales & Irwin, 2002: 33-35).
نظریههای روانشناختی مخاطرهجویی: مبنای روانشناختی تئوریهای رفتارهای خطرپذیری نقش شناخت، ویژگیهای شخصیتی و ویژگیهای زمینهای مانند عزت نفس را در رفتارهای خطرپذیری آزمون میکند. نقش شناخت: تئوریهای شناخت از رفتارهای مخاطرهجویی به شیوههایی که افراد خطر را درک میکنند و در مورد انجام خطر تصمیم میگیرند، توجه میکند. نقش شخصیت: نفوذ نسبی عوامل فردی بر تصمیمگیری نوجوانان ممکن است بازگو کننده گرایش کلی به سمت رفتارهای نامتعارف باشد. تئوری رفتار مسألهساز جسور [13] نامتعارف بودن در شخصیت را با احتمال افزایش درگیری در رفتارهای مسألهدار مانند فعالیتهای جنسی مخاطرهآمیز، مصرف مواد و انحراف مرتبط میکند. نامتعارف بودن در سیستم شخصیتی در ارزش بیشتری که فرد برای وابستگی به جای پیشرفت قائل میشود، انتظار پایینتر برای پیشرفت تحصیلی، دینداری کمتر و تمایل بیشتر برای انحراف بیان میشود. هیجانخواهی به عنوان یک ویژگی شخصیتی برای تشریح رفتارهای مخاطرهجویی به کار میرود. نقش ویژگیهای زمینهای: عزت نفس، افسردگی و جایگاه کنترل اغلب به عنوان پیش بینی کنندههای نظری رفتارهای مخاطرهجویی در نظر گرفته میشوند (Sles & Iewin, 2009:35-38).
نظریههای محیطی و اجتماعی رفتار مخاطرهجویی: به نقش همسالان، والدین، کارکرد و ساختار خانواده و نهادها (مدرسه و کلیسا) در رفتارهای مخاطرهجویی نظر دارد. این تئوریها آزمون میکنند که چگونه زمنیههای محیطی و اجتماعی مدلها، فرصتها و نیروهای تقویتی را برای شرکت نوجوانان در رفتارهای مخاطرهجویی فراهم میکند. نقش خانواده: نوجوانی زمان ظهور استقلال و تفرد از خانواده است. والدین نقش مهمی را در تعیین درگیری نوجوانان در رفتارهای مخاطرهجویی ایفا میکنند. نوجوانان ممکن است درگیری در رفتارهای مخاطرهجویی را به وسیله مشاهده رفتار والدینشان یاد بگیرند. نوجوانان کمتر احتمال دارد مواد مخدر مصرف کنند یا فعالیتهای جنسی را آغاز کنند زمانیکه والدین حمایتهای عاطفی و پذیرش ارائه میکنند و روابط نزدیکی با فرزندانشان دارند. نظارت والدین به طور وسیعی به عنوان همبسته مهم با رفتارهای خطرجویی نوجوانان مطالعه شده است. به طور وضوح تأثیر ساختار خانواده و نظارت روی رفتارهای خطرجویی نوجوانان با ویژگیهای رابطه والد-فرزندی مرتبط است. تأثیر والدین روی رفتارهای نوجوانان بر اساس کیفیت رابطه بین نوجوانان و والدین متفاوت است. سطح بالای تضاد خانوادگی با نرخ افزایش یافته رفتارهای خطرجویی در نوجوانان رابطه دارد. رویکرد والدین به پرورش فرزندان ممکن است روی احتمال درگیری نوجوانان در رفتارهای مخاطرهجویی تأثیر داشته باشد. نقش همسالان: یکی از کارهای مرتبط با رشد نوجوانان درگیر شدن در استقلال فردی از خانواده و همذاتپنداری با گروه همسالان است. به طور سنتی، «فشار همسالان» به عنوان عامل سبب شناسانه در رفتارهای مخاطرهجویی نوجوانان در نظر گرفته میشود. نقش جامعه: تأثیرات جامعهای مانند رسانههای جمعی و هنجارهای جامعه ممکن است بر رفتارهای مخاطرهجویی تأثیر داشته باشد. الگوهای نقشی برای چنین رفتارهایی به طور منظم توسط رسانهها (شامل رفتارهای جنسی محافظت نشده و مصرف الکل) ارائه میشود. انتظارات فرهنگی ممکن است روی شروع رفتارهای مخاطرهجویی تأثیر داشته باشد (Sales & Irwin, 2009:38-41).
مدل زیستی- روانی و اجتماعی مخاطرهجویی: طبق این مدل عوامل زیستشناختی، روانشناختی و محیطی و اجتماعی روی رفتارهای مخاطرهجویی نوجوانان تأثیر میگذراند. عوامل زیستشناختیای که زمینه رفتارهای مخاطرهجویی را در نوجوانان فراهم میکند شامل جنسیت مذکر، پیش زمینههای ژنتیکی و تأثیرات هورمونی است. عوامل پیش زمینهای روانشناختی شامل هیجانخواهی، ادراک از خشم، افسردگی و عزت نفس پایین است. عوامل پیش زمینهای محیطی و اجتماعی شامل سبک فرزندپروری نامتناسب[14]، الگوسازی از والدین درگیر در رفتارهای مخاطرهجویی، رفتارهای همسالان و وضعیت اجتماعی-اقتصادی است. در نهایت آسیبپذیری نوجوانان در رفتارهای مخاطرهجویی ممکن است به طور موقعیتی با آشفتگیهای خانوادگی، تغییر مدرسه، مصرف مواد، و گرایش همسالان به رفتارهای مخاطرهجویی افزایش یابد (Sales & Irwin, 2009:41-42).
مدل شخصیتی، محیطی و رفتاری (نظریه رفتار مشکل جسور): یک نظریه روانشناختی- اجتماعی است که به بررسی چگونگی تعامل عوامل فردی و اجتماعی در شکلگیری رفتارهای هنجار و بهنجار میپردازد. طبق نظر جسور، تئوری رفتار مشکل از سه سیستم مستقل اما به هم مرتبط مؤلفههای روانشناختی تشکیل شده است. سیستم شخصیت شامل شناخت اجتماعی، ارزشهای فردی، انتظارات، عقاید و نگرشها. سیستم محیطی درک شده شامل عوامل نفوذ اجتماعی با واسطه و بیواسطه مانند جهتگیری دوستان و خانواده و انتظارات در مورد رفتارهای مشکل است. سومین بخش تئوری رفتار مشکل، سیستم رفتار است، شامل ساختارهای رفتار متعارف و رفتار خطر که در مخالفت با یکدیگر هستند. جسور و همکارانش معتقدند که این رفتارهای پرخطر از اعتقاد افراد به استقلال از والدین و نفوذ جامعهای ناشی میشود. در مقابل، ساختار رفتارهای متعارف شامل رفتارهایی است که به سمت استانداردهای سنتی جامعه از رفتار مناسب مانند حضور در کلیسا و عملکرد تحصیلی بالا گرایش دارند. طبق نظر جسور، آمادگی رفتارهای مشکل خاص موجب درگیری در دیگر رفتارهای مشکل و مشارکت کمتر در رفتارهای متعارف میشود (Cf. Zamboanga & et al., 2004:254).
مدل اعتقاد به سلامتی[15] برای درک و پیشبینی رفتارهای مخاطرهآمیز علیه سلامتی است. مدل باور سلامت (مدل اعتقاد به سلامتی) دارای اجزای کلیدی حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده، موانع درک شده، راهنماییهایی برای عمل و خودکفایتی است ( رک. صفاری و همکاران، 1389: 74). در این مدل رفتار خطر زمانی اتخاذ میشود که فرد درک صحیحی از ابتلا به خطر نداشته باشد و یا شدت ادراک خطر را ضعیف ارزیابی کند، همچنین نوجوانی که نتواند منافع ترک رفتارهای پرخطر را درک کنند بیشتر در معرض خطر قرار میگیرد. در این مدل میتوان با آموزشهای لازم، درک نوجوان از رفتارهای پرخطر و پیامدهای آن را بالا برد و به نوجوان کمک کرد تا موانع موجود را شناسایی کند و به احساس خودکفایی دست یابد.
با توجه به نظریههای مطرح شده می توان گفت در مجموع این تحقیق بر اساس تلفیقی از نظریههای مطرح شده سه متغیر اصلی شبکه اجتماعی، حمایت اجتماعی و عزت نفس را به عنوان عوامل مؤثر بر بروز رفتارهای پرخطر مورد بررسی قرار خواهد داد. بر این اساس در ادامه ضمن بررسی مفهومی رفتارهای پرخطر، مفاهیم شبکه اجتماعی، حمایت اجتماعی و عزت نفس نیز مورد بررسی قرار میگیرند.
رفتارهای پرخطر نوجوانان
نوجوانی مرحلهای انتقالی بین کودکی و بزرگسالی است. دورهای از رشد بیولوژیکی، اجتماعی، عاطفی و شناختی است که اگر نوجوان به طور رضایت بخشی از آن گذر نکند، میتواند به مشکلات عاطفی و رفتاری در دوران بزرگسالی منجر گردد. به طور معمول شروع دوره نوجوانی حدوداً بین 10 تا 13 سال و پایان آن بین 18 تا 22 سال تعریف میگردد. به همین دلیل معمولاً به اوایل نوجوانی و اواخر نوجوانی تقسیم میگردد (Nicolson & Ayers, 2004:2). هر چند توافق کلی بر سن شروع و پایان نوجوانی وجود ندارد و ممکن است در جوامع و فرهنگهای مختلف شروع و پایان متفاوتی داشته باشد اما آنچه مسلم است این است که نوجوانی مرحلهای بین کودکی و بزرگسالی است و این مرحله انتقالی چون با رشد بیولوژیکی، اجتماعی، عاطفی و شناختی در نوجوان همراه است، نیاز به مراقبت و توجه بسیاری را نیاز دارد. بسیار محققان اشاره نمودهاند که نوجوانی با افزایش شرکت در رفتارهای مخاطرهآمیز سلامتی همراه است (Crosby & et al., 2009; Gruber, 2001; Barone & et al., 1995). مخاطره به شیوههای مختلفی تعریف شده است، با تمهای فراوانی شامل سنجیدن امتیازات و زیانهای بالقوه، و ارزش رابطه بین منافع کوتاه مدت و پیامدهای طولانی مدت. موور و گالون[16] (1996) مخاطرهجویی را به عنوان رفتاری که شامل منافع کوتاه مدت متوسط به بالاست که پشت سر آن پتانسیلی برای زیانهای بیشتر طولانی مدت وجود دارد، تعریف میکنند (Leather, 2009:297). هر چند تعریف یکسانی از رفتارهای پرخطر نوجوانان در جوامع و فرهنگهای مختلف وجود ندارد، اما وجه مشترک تعاریف مختلف، وجود پتانسیل آن رفتار برای زیان به فرد، نه در دوره نوجوانی بلکه حتی تا بزرگسالی است، که همین امر رفتارهای پرخطر نوجوانان را به دغدغهای برای تمام جوامع تبدیل نموده است. بیشتر تعاریف رفتارهای پرخطر با دوره نوجوانی همراه است.
تأثیر رابطه اجتماعی بر رفتارهای پرخطر
روابط اجتماعی بخش حیاتی زندگی بشری است. مردمان موجودات اجتماعی هستند که در بسیاری چیزها به هم وابستهاند. آنها با یکدیگر ارتباط دارند و در شبکههای خویشاوندی و غیر خویشاوندی به شیوههای مختلف جای میگیرند؛ آنها همچنین بخشی از اجتماعات متفاوتی هستند که به آنها هویت میبخشد. مردمان با داشتن تنوعی از تماسهای اجتماعی به زندگی اجتماعیشان شکل میدهند (Machielse, 2006:13). از نظر وبر مهمترین شکل رابطه اجتماعی همان رفتار دوجانبه اجتماعی است که اصطلاحاً رابطه اجتماعی[17] نامیده میشود و به عقیده وی بررسی آن مضمون اصلی جامعهشناسی است. رابطه اجتماعی در جایی وجود دارد که افراد متقابلاً رفتار خود را بر رفتار محتمل دیگری متکی میسازند (وبر، 1371: 19). انسان در روابط اجتماعی نوعاً با افرادی که از نزدیک آنها را میشناسد، عموماً اعضای گروههای بیواسطه و کوچک، درگیر است (Forgas & Fitnes, 2008:6).
روابط اجتماعی بر سلامت و رفاه شخصی و اجتماعی افراد تأثیرگذار است (Machielse, 2006; Heaney & Israel, 2008). هر چند بیشتر بر تأثیر ابعاد سازنده روابط اجتماعی بر سلامت و رفاه افراد تأکید شده است اما در فقدان یا کمبود روابط اجتماعی و یا در حضور روابط اجتماعی مخرب، سلامت و رفاه افراد به ویژه نوجوانان به خطر میافتد. تأثیر رابطه اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان از دو بعد ساختی و کارکردی قابل بررسی است. در بعد ساختی تأکید بر شبکههای اجتماعی است. شبکه روابط اجتماعی نوجوان با خانواده، دوستان و دیگر گروههایی که با آنان رابطه دارد میتواند از خلال یادگیری اجتماعی، یادگیری شناختی، کنترل اجتماعی و عضویت در خرده فرهنگها بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوان تأثیرگذار باشد.
یادگیری اجتماعی از جمله نظریههای مطرح در حوزه تأثیر رابطه اجتماعی بر بروز رفتارهای بزهکارانه نوجوانان است. از جمله نظریهپردازان آن میتوان به ایکرز[18] اشاره نمود. از نظر ایکرز (1999) روند یادگیری در گروه های همسال (و یا دیگرگروهها) که باعث ایجاد و حفظ رفتار بزهکارانه میشود، عمدتاً شامل تعامل با دیگرانی میشود که درگیر در رفتار انحرافی هستند، از رفتار انحرافی حمایت میکنند، انحراف را تقویت میکنند و یکدیگر را در معرض الگوهای انحرافی میگذارند (علیوردینیا و حیدری، 1391: 8). بر این اساس روند یادگیری رفتارهای پرخطر در گروههای همسالان بر ایجاد، حفظ و تقویت رفتارهای مذکور تأثیرگذار است.
نظریه شناختی اجتماعی که به نظریه یادگیری نیز معروف است (Bandura, 1997) رفتار را به عنوان نتیجه سه عامل دارای ارتباط متقابل یعنی رفتار، عوامل شخصیتی و رویدادهای بیرونی، توضیح میدهد. انتظار میرود هر گونه تغییر در هر یک از این سه فاکتور، تعیینکننده تغییرات در بقیه عوامل باشد. رفتار تحت تأثیر ترکیب عوامل و رویدادهای شخصی و بیرونی نگریسته میشود (صفاری و همکاران، 1389: 75). یکی از پیش فرضهای کلیدی آن تأکید بر محیط بیرونی است که منبعی برای یادگیری مشاهدهای به شمار میرود. بر اساس نظریه شناختی اجتماعی، محیط عبارتست از مکانی که افراد میتوانند در آن به مشاهده یک عمل و درک عواقب آن پرداخته و در جهت تکرار و پذیرش آن انگیخته شوند (صفاری و همکاران، 1389: 75). از نظر باندورا (1977: 38 به نقل از هرگنهان و اُلسون، 1384: 361) یادگیری مشاهدهای در همه وقت اتفاق میافتد، «پس از آن که توانایی یادگیری مشاهدهای به حد کمال رشد کرد، کسی قادر نخواهد بود مانع دیگران بشود تا آنچه را که میبیند یاد نگیرد». شبکه روابط اجتماعی نوجوان محیطی است که نوجوان در آن میتواند به مشاهدهای بپردازد که بر بروز رفتارهای پرخطر یا رفتارهای سلامت تأثیرگذار است.
بر اساس نظریههای کنترل اجتماعی کجروی هنگامی به وجود میآید که تعهد فرد به جامعه ضعیف شود و یا از بین برود (هیرشی، 1969: 16 به نقل از ابادینسکی، 1384: 219). جوانانی که تعهد و ارتباطات محکمی با والدین و مدرسه دارند، احتمالاً کمتر درگیر رفتار مجرمانه میشوند (ابادینسکی، 1384: 219). برخی از جامعهشناسان نیز رفتار کجروانه را به عنوان همنوایی افراد با خرده فرهنگهایی میدانند که آنان به آن تعلق دارند (ابادینسکی، 1384: 221). بر این اساس بروز رفتارهای پرخطر در نوجوانان میتواند تحت تأثیر هنجارها و ارزشهای خرده فرهنگهایی باشد که نوجوان در آن حضور دارد.
بر اساس نظریههای ذکر شده عضویت نوجوان در هر یک از شبکههای اجتماعی به عنوان بعد ساختی رابطه اجتماعی میتواند برای او نقش محافظ یا مخاطرهآمیزی را در بروز رفتارهای پرخطر ایفا نماید. همچنین تأثیر رابطه اجتماعی از بعد کارکردی بر بروز رفتارهای پرخطر میتواند بر حمایت اجتماعی و عزت نفس متمرکز باشد که هر دو نقش پیشگیری کنندهای از بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان را دارند و پیش از این در نظریههای محیطی و اجتماعی مخاطرهجویی و مدل زیستی، روانی و اجتماعی مخاطرهجویی بدانها اشاره شد. در ادامه ضمن بررسی مفاهیم شبکه اجتماعی، حمایت اجتماعی و عزت نفس، چارچوب نظری پژوهش ارائه میگردد.
شبکه اجتماعی
روابط اجتماعی افراد از خلال شبکههای اجتماعی نمود مییابند، ولمن و مارین (2009) شبکه اجتماعی را مجموعهای از گرههای اجتماعی (روابط افراد) میدانند که به وسیله یک یا چند نوع رابطه به یکدیگر متصل شدهاند (Wellman and Marin, 2009:2). بر اساس نحوه عضویت افراد در شبکههای اجتماعی (اجباری/ انتسابی و اختیاری/ اکتسابی) و مبنای شکلگیری شبکه اجتماعی (پیوندهای خونی، روابط خویشاوندی، مکان زیست مشترک، علائق مشترک) سه دسته کلی شبکه اجتماعی در قالب شبکه خویشاوندان، دوستان و همسایگان قابل بررسی است.
شبکه خویشاوندان: از نظر ولمن (1990) خویشاوندی طیفی است که در یک سمت آن والدین- فرزندان و در میانه آن خواهران- برادران و در سمت دیگر آن خویشاوندان گسترده قرار دارند. در طیف خویشاوندی مذکور هر چه رابطه از سمت والدین- فرزندی به سمت خویشاوندی گسترده حرکت میکند، جنبه حمایتی خویشاوندی کمتر میشود (قدسی، 1382: 109-108). اگرچه خویشاوندان نزدیک بخش کوچکی از اکثر شبکهها را تشکیل میدهند اما بخش قابل اعتماد و مهمی از پیوندهای حمایتی هستند (Wellman & Worthly, 1990:582). اشنایدر[19] (1984) در توضیح چرایی حمایت بیشتر خویشاوندان بیان میدارد: فشارهای ساختاری فرهنگی و شاید دلایل زیستی وجود دارد که خویشاوندان حمایتگر (یکدیگر) هستند. ساختار به طور متراکم درهم بافته بیشتر پیوندهای خویشاوندی از میان این هنجار میگذرد که «به خویشان دل مردم افزون کشد- که خون عاقبت جانب خون کشد[20]» که این هنجار روابط حمایتی را بین خویشاوندان ترغیب میکند (Wellman & Wortley,1990:572).
شبکه دوستان: شبکه دوستان بر خلاف شبکه خویشاوندی که انتسابی/ اجباری است، اکتسابی/ اختیاری است و همین دلیلی است برای گرایش نوجوانان به شبکه دوستان زیرا فرد طی دوره نوجوانی در پی حفظ استقلال خود از والدین، به شبکههای دوستی میپیوندد. دوستی مسألهسازتر از خویشاوندی است زیرا معمولاً رابطهای است که به طور پراکنده و بدون تعهد حمایت گروه به هم پیوند خورده است. ماهیت داوطلبانه آن بدین معناست که رابطه بطور دائم باید حفظ شود و حمایت باید متقابلاً پس داده شود. از اینرو زمانی که دوستان مفید نیستند، روابط اغلب به دلیل فقدان حمایت گروهی به پایان میرسد (Wellman, 1991:12-13).
شبکه همسایگان: با وجود اینکه روابط معاصر بر فواصل فضایی غلبه میکند، همسایگی هنوز قدری اهمیت دارد. اگر چه بیشتر پیوندهای فعال غیر محلی هستند، قابل توجه است که به طور معمول 25%-10% پیوندها به صورت محلی بنا شدهاند هر چند که مردم میتوانند به طور بالقوه پیوندهای فعالی را در مناطق مادر شهری، ناحیهای و فراتر از آن بیابند. بیشتر پیوندهای همسایگی نسبتاً ضعیف هستند، نه صمیمی و نه فعال، اگر چه کمتر از 20 درصد از همه پیوندهای فعال با همسایگان است، حضور سریع همسایگان بدین معنا است که آنها در زندگی روزانه مهم جلوه میکنند (Wellman, 1991: 13).
حضور فرد در شبکه خویشاوندی هرچند انتسابی است و بر خلاف رابطه با دوستان اختیاری نیست اما معمولاً حمایتیتر و دائمیتر و امنتر است. هر چند در تمام دورههای سنی فرد از شبکه خویشاوندی بهره میبرد اما میزان وابستگیاش در هر دوره متفاوت خواهد بود. بر خلاف دوره کودکی و سالمندی که فرد بیشتر نیازمند حمایت و بهرهمندی از مزایای شبکه خویشاوندی است، فرد در دوره نوجوانی سعی مینماید وابستگی خود را به شبکه خویشاوندی (شبکه اجباری/ انتسابی) کاهش دهد و بیشتر به شبکه دوستان (شبکه اختیاری/ اکتسابی) بپیوندد تا از این طریق ضمن حفظ فاصله و استقلال خود از خانواده، مسیری را در هویتیابی شخصی خود طی نماید. فرد از طریق رابطه با هر یک از اعضای شبکههای اجتماعی ذکر شده رابطهای اجتماعی برقرار کرده است که این رابطه در ذات خود پتانسیلها و کارکردهای بسیاری دارد.
حمایت اجتماعی و عزت نفس
روابط اجتماعی در ذات خود کارکردهای مهمی را به همراه دارند که هر یک از آن کارکردها میتواند نوجوان را در طی مسیر گذار از کودکی به بزرگسالی یاری رساند و به عنوان فاکتوری مؤثر در بروز رفتارهای پرخطر ظاهر گردد. هر یک از محققان و نظریهپردازان به برخی از کارکردهای رابطه اجتماعی اشاره نمودهاند. هینی و ایسرائیل به سرمایه اجتماعی، نفوذ اجتماعی، تضعیف اجتماعی، مصاحبت و حمایت اجتماعی (Heaney & Israel, 2008:191)، توئیست[21] (1985) به ادغام اجتماعی، بسط و حفظ هویت و عزت نفس، مساعدت (Machielse, 2006:15)؛ وایس[22] به دلبستگی، انسجام اجتماعی، اطمینان از ارزش، فرصت برای ارائه حمایت دیگران؛ ایجاد پیوند قابل اعتماد، و به دست آوردن راهنمایی (وایس، 1974: 24-23)؛ میشلز (2006) نیز عنوان میکند که کوهن و سیم[23] (1985) و هلر و راک[24] (2001) و مایرز[25] (1995) به شکلگیری و حفظ هویت و عزت نفس، دیکسترا[26] (1990) و هلر و راک (2001) به ادغام اجتماعی اشاره دارند (Machielse, 2006:15). در مجموع ارائه حمایت اجتماعی یکی از کارکردهای مهم روابط اجتماعی است (Heaney & Israel, 2008:190).
اولین طبقهبندی از کارکردهای عمومیتر روابط اجتماعی در کار وایس (1974) یافت میشود که تحت عنوان حمایت اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد. وایس عنوان میکند که روابط اجتماعی، حمایتهایی را برای فرد ایجاد نماید. او فرض میکند که روابط اجتماعی شش تأمین اجتماعی اساسی را فراهم میکند: دلبستگی[27]، انسجام اجتماعی[28]، فرصت برای پروش[29]، اطمینان از ارزش[30]، احساس پیوند قابل اعتماد[31]، به دست آوردن راهنمایی[32] (Weiss, 1974:23-24). زکی (1387) چنین توضیح میدهد: بر پایه الگوی وایس شش شرط متکی بر روابط اجتماعی، افزایش حمایت اجتماعی را به دنبال دارند: 1)راهنمایی: آمادگی افراد برای به دست آوردن اطلاعات (آگاهی) و یا دریافت پیشنهادها از افراد دیگر. 2)پیوند با دیگران ]احساس پیوند قابل اعتماد[: توانایی حساب کردن روی کمک دیگران، از اینرو هر چه پیوند با دیگران بیشتر باشد، حمایت اجتماعی بیشتر میشود. 3) ارزش قائل بودن ]اطمینان از ارزش[: افراد نسبت به مهارتها و توانمندیهای خود ارزش قایل شده و شایستگی فرد سودمند و ارزشمند شمرده میشود. 4) وابستگی ]دلبستگی[: احساس امنیت و اطمینان نسبت به دیگران و داشتن روابط باز با آنان. 5) انسجام اجتماعی: داشتن روابط اجتماعی متکی بر منافع و دلبستگی مشترک، زمینه افزایش حمایت اجتماعی افراد را فراهم میکند. 6) فرصت برای جلب نظر و تشویق ]فرصت برای پرورش[: داشتن این احساس که فرد از سوی دیگران خوشبخت شمرده میشود و امکان پیشرفت و رشد برای وی وجود دارد (زکی، 1387: 440). در حضور هر یک از شش شرط مطرح شده فرد حمایت اجتماعی بیشتری دریافت میکند.
عزت نفس کارکرد دیگری است که میتواند از خلال حمایت اجتماعی بهدست آید و بر بروز رفتارهای پرخطر تأثیرگذار باشد. کوهن و همکارانش (1985) عزت نفس را در کنار حمایت ملموس، ارزیابی و تعلق به عنوان یکی از چهار خرده مقیاس سنجش حمایت اجتماعی ادارک شده در نظر گرفتهاند (Cohen & et al., 1985). همانطور که کوهن و سیم (1985) و هلر و راک (2001) بیان مینمایند، روابط اجتماعی برای شکل گرفتن و حفظ هویت و عزت نفس در افراد مهم است. این اهمیت در سنت اجتماعی- روانشناختی عزت نفس به وضوح بیان میشود. به طور کل، فرض گرفته میشود که افراد هویت شخصی و عزت نفسشان را به تدریج با درونی ساختن ارزیابی دیگران مهم شکل میدهند. مردم از طریق شبکه روابط شخصیشان میتوانند این ارزیابی را ایجاد نمایند (quted by Machielse, 2006:15). درتشریح اهمیت عزت نفس بر رفتارهای سلامت رویکرد شناخت اجتماعی[33] که یک رویکرد نظری به حمایت اجتماعی است، پیشبینی میکند که حمایت اجتماعی دریافت شده عزت نفس را بهبود میبخشد، به طوریکه به نتایج سلامتی منجر میشود. حمایت ادراک شده همچنین تأثیر مستقیمی بر پیامدهای سلامتی دارد (Lakey & Cohen, 2000:37). طبق این رویکرد عزت نفس بر رفتارهای پرخطر تأثیر مستقیم دارد و همچنین حمایت اجتماعی هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق تأثیر حمایت اجتماعی بر عزت نفس بر رفتارهای سلامت/ پرخطر تأثیرگذار است.
چارچوب نظری
چارچوب نظری این تحقیق تلفیقی است از نظریههای محیطی و اجتماعی مخاطره جویی که بر نقش خانواده و همسالان و حمایتهای اجتماعی تأکید دارد؛ نظریه روانشناختی مخاطرهجویی که بر نقش عزت نفس به عنوان یک ویژگی زمینهای تأکید دارد مدل زیستی، روانی و اجتماعی مخاطرهجویی که بر عزت نفس، رفتارهای همسالان و والدین تأکید دارد و مدل شخصیتی، محیطی و رفتاری که بر سیستم محیطی درک شده توسط فرد که شامل جهتگیری دوستان و خانواده است تأکید دارد، طرحریزی شده است. همچنین بر اساس تحقیق هولت لانستاد و همکاران (2010) برای سنجش رابطه اجتماعی از ترکیب دو جنبه ساختاری (شبکه اجتماعی) و کارکردی (حمایت اجتماعی و عزت نفس) استفاده گردید.
با بررسی نظریههای مطرح شده و پژوهشهای پیشین فرضیههای تحقیق مطرح میشود که بر مبنای فرضیهها، مدل نظری تحقیق نیز بهدست آمده و ارائه میگردد. فرضیات به شرح زیر ارائه میگردند:
1- به نظر میرسد شبکه اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان تأثیر دارد.
از آنجا که شبکه اجتماعی دارای چهار بعد اصلی است بنابراین چهار زیر فرضیه نیز بر اساس تأثیر شبکه خویشاوندان بلافصل، خویشاوندان گسترده، همسایگان و دوستان بر بروز رفتارهای پرخطر مطرح میگردد.
2- به نظر میرسد حمایت اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان تأثیر دارد.
از آنجا که حمایت اجتماعی دارای شش بعد اصلی است بنابراین شش زیر فرضیه نیز بر اساس تأثیر دلبستگی، انسجام اجتماعی، اطمینان از ارزش، فرصت برای پرورش، ایجاد پیوند قابل اعتماد و به دست آوردن راهنمایی بر بروز رفتارهای پرخطر مطرح میگردد.
3- به نظر میرسد عزت نفس بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان تأثیر دارد.
نمودار 1- مدل نظری تحقیق
روش تحقیق
روش پژوهش حاضر پیمایشی است. این پژوهش مطالعهای پس رویدادی از انواع مطالعات تبیینی است که بهصورت مقطعی انجام شده است و بر اساس ماهیت دادهها کمّی و از نظر هدف پژوهشی کاربردی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه نوجوانان واقع در سن 19-15 سال شهر بجنورد در سال 1393 که طبق آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن[34] برابر با 19728 نفر بودهاند، تشکیل میدهد. حجم نمونه، بر اساس فرمول کوکران (05/0=d، 5/0= p,q، 17/2=T) برای نوجوانان 19-15 ساله شهر بجنورد 460 نفر تعیین شده است. نمونه مورد نظر (460 نفر) به شیوه سهمیهای از میان 19728 نفر انتخاب گردید. متغیرهای سن و جنس به عنوان شاخصهای سهمیهبندی انتخاب گردیدند. توزیع جمعیت بر حسب حجم نمونه در ابعاد کوچکتر بازسازی شد و بعد از تقسیم تعداد افراد هر واحد جمعیتی به کل جمعیت، عدد بهدست آمده در تعداد نمونه ضرب شد تا به هر واحد جمعیتی، تعداد مشخصی نمونه اختصاص یابد. سپس تعداد 460 پرسشنامه بر مبنای سهمیههای تعیین شده بین جمعیت توزیع گردید. از مجموع 460 نمونه، 5 نمونه به دلیل عدم پاسخگویی مناسب به سؤالات از نمونه حذف و در مجموع حجم نمونه در پایان به 455 نمونه رسید. درصد نوجوانان در نمونه آماری در هر گروه سنی تقریباً برابر با درصد آنان در جامعه آماری در نظر گرفته شده است.
جدول 1- سهمیهبندی جمعیت مورد مطالعه بر اساس سن و جنس
تعداد |
درصد |
سن |
جنسیت |
1681 |
5/8 |
15 ساله |
پسر |
1674 |
5/8 |
15 ساله |
دختر |
1930 |
8/9 |
16 ساله |
پسر |
1900 |
6/9 |
16 ساله |
دختر |
1965 |
10 |
17 ساله |
پسر |
1960 |
9/9 |
17 ساله |
دختر |
1982 |
10 |
18 ساله |
پسر |
2116 |
7/10 |
18 ساله |
دختر |
2216 |
2/11 |
19 ساله |
پسر |
2304 |
7/11 |
19 ساله |
دختر |
ابزار پژوهش، پایایی و روایی
رفتارهای پرخطر: رفتارهای پرخطر به مجموعه رفتارهایی گفته میشود که عموماً در سنین نوجوانی بروز پیدا میکند و تأثیر کوتاه مدت و بلند مدت منفی بر سلامت جسمانی و روانی افراد دارد. در این پژوهش رفتارهای پرخطر با اقتباس از مقیاس رفتارهای پرخطر (YRBSS[35] 2013) و با 21 گویه در هفت خرده مقیاس خشونت (حمل سلاح سرد، درگیری در نزاع فیزیکی)، خودکشی (تفکر به خودکشی و اقدام به خودکشی)، استعمال سیگار، کشیدن قلیان، مصرف مشروبات الکلی، مصرف مواد مخدر (هر نوعی از آن شامل مخدر، محرک، توهمزا) و رابطه جنسی پر خطر مورد سنجش قرار گرفت. پاسخگویی 8 گویه به صورت بلی و خیر و پاسخگویی 13 گویه در طیف پنج تایی در هر مورد ارزیابی شدند. در مجموع طیف نمرات پاسخ به سؤالات در هر خرده مقیاس بین 4-0 (با مفاهیمی بر مبنای اصلاً، بسیار کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد) و مجموع نمرات رفتارهای پرخطر در طیف 28-0 ارزیابی گردید. در پژوهش حاضر پایایی این مقیاس به سه شیوه (آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و سنجش بارهای عاملی) مورد سنجش قرار گرفت. آلفای کرونباخ برای کل مقیاس رفتارهای پرخطر با 21 گویه، 897/0 و پایایی ترکیبی 723/0 بهدست آمد، بررسی بارهای عاملی نیز نشان میدهد در تمام موارد بارهای عاملی بیش از 4/0 است. سنجش روایی پرسشنامه به دو شیوه انجام پذیرفت، الف) روایی محتوا: در ابتدا سؤالات در اختیار سه تن از متخصصان قرار گرفت تا همخوانی سؤالات پرسشنامه با اهداف مورد انتظار مورد تأیید قرار گیرد، ب) روایی واگرا[36] برای متغیرهای پنهان مرتبه از طریق بررسی ماتریس فورنل و لارکر مورد بررسی قرار گرفت که در تمام موارد مورد بررسی، مقدار جذر [37]AVE تمامی متغیرهای مرتبه اول از مقدار همبستگی میان آن متغیر و سایر متغیرهای پنهان مرتبه اول بیشتر بود که این امر روایی واگرای مناسب و برازش خوب مدل اندازهگیری را نشان میدهد.
رابطه اجتماعی: در پژوهش حاضر بر اساس تحقیق هولت لانستاد و همکاران (2010) برای سنجش رابطه اجتماعی از ترکیب دو جنبه ساختاری (شبکه اجتماعی) و کارکردی (حمایت اجتماعی و عزت نفس) استفاده گردید که در ادامه مقیاسهای مورد سنجش ذکر میگردند.
شبکه اجتماعی: شبکههای اجتماعی که ماهیت غیررسمی دارند عبارتاند از روابط رو در رو بین معدود افرادی که یکدیگر را میشناسند و به واسطه پیوندهای قوم وخویشی، دوستی یا همسایگی به هم وابستهاند (رز، 1385: 575). در این پژوهش شبکه اجتماعی با اقتباس از مقیاس شبکه اجتماعی لوبن[38] فرم 18 سؤالی مورد ارزیابی قرار گرفت؛ با این تفاوت که مقیاس شبکه اجتماعی لوبن دارای سه خرده مقیاس بستگان، همسایگان و دوستان است اما در این پژوهش و با توجه به اهمیت تفکیک خویشاوندان بلافصل و خویشاوندان گسترده، در نهایت مقیاس شبکه اجتماعی در این پژوهش با 24 سؤال و چهار خرده مقیاس (خویشاوندان بلافصل، خویشاوندان گسترده، همسایگان و دوستان) به اجرا در آمد. ذکر این نکته ضروری است که مقیاس شبکه اجتماعی لوبن در سال 1988 طراحی گردید و در سال 2002 تجدید نظر شد. مقیاس شبکه اجتماعی اولین بار برای سنجش شبکههای اجتماعی سالمندان مورد استفاده قرار گرفت (Lubben, 1988). پس از آن در پژوهشهای بسیار و برای گروههای سنتی متفاوت اجرا و به زبانهای مختلفی ترجمه شده است. در ایران نیز این مقیاس در پژوهش چالیک (1393) اجرا و پایایی آن از طریق بررسی ضریب آلفای کرونباخ 83/0 به دست آمد. در پژوهش حاضر پایایی این مقیاس به شیوه آلفای کرونباخ برای کل مقیاس با 24 گویه، 897/0 و مقدار پایایی ترکیبی نیز 912/0 به دست آمد. برررسی روایی واگرا به شیوه ماتریس فورنل و لاکر نیز نشان داد در تمام موارد مورد بررسی، مقدار جذر AVE تمامی متغیرهای مرتبه اول از مقدار همبستگی میان آن متغیر و سایر متغیرهای پنهان مرتبه اول بیشتر بود که این امر روایی واگرای مناسب و برازش خوب مدل اندازهگیری را نشان میدهد.
حمایت اجتماعی: به عنوان درک یا تجربه فرد از اینکه او را دوست دارند، مراقب او هستند، برایش احترام و ارزش قائلاند و فرد بخشی از شبکه اجتماعی کمک و تعهدات متقابل است، تعریف میگردد (Wills, 1991 quted by Taylor & et al., 2004:34-35). که در این پژوهش بر اساس مقیاس حمایت اجتماعی[39] (Cutrona & Russell, 1987) مورد سنجش قرار گرفت. این مقیاس بر پایه الگوی شرایط متکی بر روابط اجتماعی وایس (1974) تنظیم گردیده و دارای24 سؤال و 6 بعد (دلبستگی، انسجام اجتماعی، فرصت برای پرورش، اطمینان از ارزش، احساس پیوند و به دست آوردن راهنمایی) است که در هر بعد 4 سؤال پرسیده میشود. پایایی مقیاس حمایت اجتماعی کاترونا و راسل در ایران توسط زکی (1387) بر اساس آلفای کرونباخ 85/0 به دست آمده است. در این پژوهش پایایی این مقیاس به شیوه آلفای کرونباخ برای کل مقیاس با 18[40] گویه، 848/0 و پایایی ترکیبی 802/0 به دست آمد. برررسی روایی واگرا به شیوه ماتریس فورنل و لاکر نیز نشان داد در تمام موارد مورد بررسی، مقدار جذر AVE تمامی متغیرهای مرتبه اول از مقدار همبستگی میان آن متغیر و سایر متغیرهای پنهان مرتبه اول بیشتر بود که این امر روایی واگرای مناسب و برازش خوب مدل اندازهگیری را نشان میدهد.
عزت نفس از نظر ناتانیل براندن (1969: 110) عزت نفس دارای دو جنبه مرتبط با یکدیگر است؛ یکی حس سودمندی و دیگری حس ارزشمندی شخص و این مجموع به هم مرتبط اعتماد به نفس و احترام به خود است که اعتبار میبخشد به این امر که فرد شایسته زندگی است و ارزش زیستن دارد (Mruk, 2006:19). در این پژوهش عزت نفس بر اساس مقیاس عزت نفس روزنبرگ[41] سنجیده شد که 10 گویه دارد، پایایی مقیاس مذکور در پژوهش رجبی و بهلول (1386)، به شیوه آلفای کرونباخ 84/0 به دست آمد روایی بر اساس روایی محتوا و پایایی این مقیاس به شیوه آلفای کرونباخ برای 7 گویه[42] برابربا 742/0 و پایایی ترکیبی 767/0 به دست آمد.
یافتههای پژوهش
از مجموع 455 نوجوان 19-15 ساله پاسخگو 2/51 درصد پسر و 8/48 درصد دختر بودند. 1/17 درصد 15 ساله، 9/20 درصد 16 ساله، 8/19 درصد 17 ساله، 5/21 درصد 18 ساله و 7/20 درصد 19 ساله بوده و میانگین سنی برابر با 07/17 است.
بررسی توصیفی رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان مطابق با جدول 2 نشان میدهد که بیشترین میانگین در بین هفت خرده مقیاس رفتارهای پرخطر به ترتیب مربوط به مصرف قلیان (23/1 ± 98/0)، خودکشی (08/1 ± 59/0)، خشونت (78/0 ± 56/0)، مصرف مشروبات الکلی (00/1 ± 50/0)، رابطه جنسی پر خطر (04/1 ± 49/0)، مصرف مواد مخدر (85/0 ± 36/0) و استعمال سیگار (72/0 ± 30/0) است. با توجه به دامنه نمرات 4-0 میتوان دریافت که میزان بروز عموم رفتارهای پرخطر در تحقیق حاضر نزدیک به «بسیار کم» گزارش شدهاند.
بررسی توصیفی شبکه اجتماعی در بین نوجوانان نشان میدهد که میانگین شبکه اجتماعی در زیر مقیاس خویشاوندان بلافصل (پدر، مادر، خواهر و برادر) بیش از سایر زیر مقیاسها و برابر با 36/5 ± 58/16 است. میانگین شبکه اجتماعی در زیر مقیاس دوستان (20/6 ± 72/12) بیش از زیر مقیاس خویشاوندان گسترده (85/5 ± 55/12) است و کمترین میانگین شبکه اجتماعی مربوط به زیر مقیاس همسایگان (04/6 ± 62/7) است.
جدول 2- میانگین و انحراف معیار رفتارهای پرخطر، عزت نفس، حمایت اجتماعی و شبکه اجتماعی در بین نوجوانان 19-15 ساله شهر بجنورد
مقیاسها و خرده مقیاسها |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
دامنه تغییرات |
|
مقیاسها و خرده مقیاسها |
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
دامنه تغییرات |
رفتارهای پرخطر |
455 |
30/3 |
71/3 |
28-0 |
|
حمایت اجتماعی |
455 |
56/17 |
24/3 |
24-6 |
خشونت |
455 |
56/0 |
78/0 |
4-0 |
|
دلبستگی |
455 |
0117/3 |
75/0 |
4-1 |
خودکشی |
455 |
59/0 |
08/1 |
4-0 |
|
انسجام اجتماعی |
455 |
79/2 |
70/0 |
4-1 |
رابطه جنسی پرخطر |
455 |
49/0 |
04/1 |
4-0 |
|
فرصت برای پرورش |
455 |
89/2 |
67/0 |
4-1 |
استعمال سیگار |
455 |
30/0 |
72/0 |
4-0 |
|
اطمینان از ارزش |
455 |
91/2 |
72/0 |
4-1 |
مصرف قلیان |
455 |
98/0 |
23/1 |
4-0 |
|
پیوند قابل اعتماد |
455 |
93/2 |
76/0 |
4-1 |
مصرف مواد مخدر |
455 |
36/0 |
85/0 |
4-0 |
|
به دست آوردن راهنمایی |
455 |
0110/3 |
81/0 |
4-1 |
مصرف مشروبات الکلی |
455 |
50/0 |
00/1 |
4-0 |
|
شبکه اجتماعی |
455 |
49/49 |
68/17 |
120-0 |
عزت نفس |
455 |
89/20 |
05/4 |
28-7 |
|
خویشاوندان بلافصل |
455 |
58/16 |
36/5 |
30-0 |
|
|
|
|
|
|
خویشاوندان گسترده |
455 |
55/12 |
85/5 |
30-0 |
|
|
|
|
|
|
همسایگان |
455 |
62/7 |
04/6 |
30-0 |
|
|
|
|
|
|
دوستان |
455 |
72/12 |
20/6 |
30-0 |
بررسی توصیفی حمایت اجتماعی در بین نوجوانان نشان میدهد که میانگین حمایت اجتماعی به ترتیب در زیر مقیاسهای دلبستگی (75/0 ± 0117/3)، به دست آوردن راهنمایی (81/0 ± 0110/3)، پیوند قابل اعتماد (76/0 ± 93/2)، اطمینان از ارزش (72/0 ± 91/2)، فرصت برای پرورش (67/0 ± 89/2) و انسجام اجتماعی (70/0 ± 79/2) از بیشترین تا کمترین است. همچنین میانگین عزت نفس در بین نوجوانان برابر با 05/4 ± 89/20 است.
جدول 3- آزمون تی برای مقایسه تفاوت میانگین رفتارهای پرخطر در بین پسران و دختران در شهر بجنورد
|
|
تعداد |
میانگین |
انحراف معیار |
t |
معناداری |
رفتارهای پرخطر |
پسر |
233 |
78/3 |
10/4 |
832/2 |
005/0 |
دختر |
222 |
80/2 |
19/3 |
مقایسه میانگین رفتارهای پرخطر به تفکیک جنسیت نشان میدهد که میانگین بروز رفتارهای پرخطر در بین پسران برابر با 78/3 و در بین دختران برابر با 80/2 است. بر اساس آزمون مقایسه میانگینها (T-Test)، این تفاوت معنادار است (005/0 = p، 84/2= T) و بروز رفتارهای پرخطر در بین پسران بیشتر از دختران است.
جدول 4- آزمون فرضیات پژوهش بر مبنای مدل سازی ساختاری در نرمافزار Smart PLS
بررسی تأثیر بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان |
ضریب مسیر |
ضریب معناداری Z |
R2 |
نتیجه آزمون فرضیه |
|
شبکه اجتماعی |
شبکه اجتماعی (مقیاس کلی) |
0.091 |
1.68 |
0.008 |
رد فرضیه |
شبکه خویشاوندان بلافصل |
0.132- |
2.13 |
0.017 |
پذیرش فرضیه |
|
شبکه خویشاوندان گسترده |
0.153- |
1.09 |
0.023 |
رد فرضیه |
|
شبکه همسایگان |
0.218 |
3.85 |
0.048 |
پذیرش فرضیه |
|
شبکه دوستان |
0.160 |
3.18 |
0.025 |
پذیرش فرضیه |
|
حمایت اجتماعی |
حمایت اجتماعی (مقیاس کلی) |
0.063- |
1.616 |
0.004 |
رد فرضیه |
دلبستگی |
0.048- |
0.702 |
0.002 |
رد فرضیه |
|
انسجام اجتماعی |
0.043- |
0.653 |
0.002 |
رد فرضیه |
|
فرصت برای پرورش |
0.042- |
0.449 |
0.002 |
رد فرضیه |
|
اطمینان از ارزش |
0.103- |
2.061 |
0.0106 |
پذیرش فرضیه |
|
پیوند قابل اعتماد |
0.105- |
2.438 |
0.011 |
پذیرش فرضیه |
|
به دست آوردن راهنمایی |
0.045- |
0.691 |
0.002 |
رد فرضیه |
|
سن |
0.158- |
3.416 |
0.025 |
پذیرش فرضیه |
|
عزت نفس |
0.191- |
3.954 |
0.036 |
پذیرش فرضیه |
برای آزمون هر یک از فرضیهها و در مجموع 14 مدل معادله ساختاری[43] در نرم افزار Smart PlS طراحی گردید. در هر یک از 14 مدل ترسیم شده که نتایج آن در جدول 4 مشاهده میگردد، ضرایب معناداری Zنشاندهنده نتیجه آزمون فرضیه است. چنانچه ضریب معناداری Z بیش از 96/1 باشد میتوان گفت تأثیر متغیرهای مورد بررسی بر بروز رفتارهای پرخطر در سطح اطمینان 95% معنادار است و فرضیه پژوهش تأیید میگردد.
بررسی تأثیر شبکه اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان نشان میدهد که هر چند مقیاس کلی شبکه اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان تأثیری ندارد لیکن شبکه خویشاوندان بلافصل (پدر، مادر، خواهر و برادر) تأثیر منفی و معنادار (13/2 = z، 132/0- = r)، شبکه همسایگان (85/3 = z، 218/0 = r) و دوستان (18/3 = z، 160/0 = r) تأثیر مثبت و معناداری بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان دارند. شبکه خویشاوندان گسترده تأثیری بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان ندارد. بررسی شدت تأثیر شبکه خویشاوندان بلافصل، همسایگان و دوستان بر بروز رفتارهای پرخطر نشان میدهد، شبکههای همسایگی (048/0 = R2) تأثیرگذارتر از شبکههای دوستی (025/0 = R2) و شبکههای دوستی تأثیرگذارتر از شبکههای خویشاوندان بلافصل (017/0 = R2) بر بروز رفتارهای پرخطر است.
بررسیها نشان میدهد مقیاس کلی حمایت اجتماعی و چهار خرده مقیاس حمایت اجتماعی (دلبستگی، انسجام اجتماعی، فرصت برای پرورش و بهدست آوردن راهنمایی) تأثیر معناداری بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان ندارند، خرده مقیاس اطمینان از ارزش (061/2 = z ، 103/0- = r) و پیوند قابل اعتماد (438/2 = z ، 105/0- = r) تأثیر منفی و معناداری بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان دارند، بدین معنا که هر چه شایستگیهای نوجوان در نقشهای اجتماعی بیشتر مورد تصدیق قرار گیرد (اطمینان از ارزش)، و هر چه نوجوان پیوندهای قابل اعتمادتری مبتنی بر انتظار کمک مداوم داشته باشد امکان بروز رفتارهای پرخطر برای او کاهش مییابد. شدت تأثیر پیوند قابل اعتماد (011/0 = R2) بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان بیش از شدت تأثیر اطمینان از ارزش (0106/0 = R2) با رفتارهای مذکور است. همچنین سن نوجوانان با ضریب مسیر 158/0- و با 281/3= z تأثیر معنادار و منفیای بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان دارد.
برای بررسی مدل نظری پژوهش مبنی بر تأثیر بعد ساختی (شبکه اجتماعی) و ابعاد کارکردی (حمایت اجتماعی و عزت نفس) رابطه اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر نیز از مدلسازی معادله ساختاری استفاده شده است. مدلسازی معادله ساختاری به پژوهشگر یاری میرساند تا الگویی نظری را که از اجزای مختلف و متنوعی تشکیل یافته، هم به طور کلی و هم به گونهای جزئی مورد آزمون و وارسی قرار دهد (قاسمی، 1389: 4). شکل 1 مدل معادله ساختاری این پژوهش را در نرمافزار Smart PLS نشان میدهد.
همانطور که در مدل ساختاری مشاهده میگردد، تأثیر شبکه اجتماعی خویشاوندان بلافصل، همسایگان و دوستان، و سن بر بروز رفتارهای پرخطر معنادار تلقی میگردد. از آنجا که در مدل حمایت اجتماعی و شبکه خویشاوندان گسترده بر بروز رفتارهای پرخطر و همچنین شبکه اجتماعی خویشاوندان گسترده، همسایگان و دوستان بر عزت نفس تأثیرمعناداری نداشتند، این تأثیرات در اصلاح مدل از مدل نهایی حذف گردیدند. همچنین تأثیر حمایت اجتماعی بر عزت نفس نیز معنادار ارزیابی گردید.
ارزیابی برازش مدل برای سه مدل اندازهگیری، ساختاری و کلی انجام گردید. برازش مدلهای اندازهگیری با بررسی بارهای عاملی[44] و مقادیر اشتراکی[45] برای هر سازه اندازهگیری شد. بارهای عاملی در شکل مشاهده میشوند و نشان از این دارند که پایایی در مورد مدلهای اندازهگیری قابل قبول است. همچنین مقادیر اشتراکی برای هر سازه نیز نشان از برازش مناسب مدل اندازهگیری دارد.
برای ارزیابی برازش بخش ساختاری مدل از اعداد معناداری t[46]، مقدار [47]R2و مقدار Q2و مقدار Reduancy[48] استفاده گردید. همانطور که در شکل 1 مشاهده میشود، اعداد معناداری t همه بیش از 1.96 هستند که نشان از صحت تأثیر بین سازهها در حداقل سطح اطمینان 95% دارد، تنها تأثیر عزت نفس بر رفتارهای پرخطر معنادار ارزیابی نگردید. بررسی مقادیر R2و Q2[49] برای حمایت اجتماعی[50] و عزت نفس[51] نشان از برازش متوسط مدل ساختاری و برای رفتارهای پرخطر[52] نشان از برازش ضعیف مدل ساختاری دارد. همچنین مقدار Reduancy نیز که در این مدل برابر با 0.267 است، نشان از برازش متوسط مدل ساختاری دارد.
همچنین جهت ارزیابی برازش مدل کلی از معیار [53]GOF استفاده گردید. با توجه به سه مقدار 0.01، 0.25 و 0.36 که به عنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF معرفی شده است ( وتسلز[54] و همکاران، 2009 به نقل از داوری و رضازاده، 1393: 153)، حصول مقدار 0.504 نشان از برازش قوی و مناسب مدل کلی دارد.
شکل 1-معادله ساختاری تأثیر روابط اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان 19-15 ساله در شهر بجنورد
بحث و نتیجه
نتایج توصیفی بررسی رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان 19-15 ساله شهر بجنورد نشان از تشابهات و تفاوتهایی در الگوی فراوانی رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان شهر بجنورد دارد. در پژوهش حاضر مصرف سیگار کمتر از مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر اشاره شده است. در پژوهش بوستانی (1391) نیز مصرف سیگار کمتر از مصرف مشروبات الکلی گزارش شده است اما در سایر پژوهشها، از جمله پژوهش سلیمانینیا و همکاران (1384)، باریکانی (1387)، گرمارودی و همکاران (1388)، علائی خرایم و همکاران (1390) و محمدخانی (1390) مصرف سیگار در مرتبه بالاتری از مشروبات الکلی و یا مواد مخدر گزارش شده است که با نتایچ پژوهش حاضر همراستا نیست. الگوی مصرف سیگار که کمتر از مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر در بین نوجوانان شهر بجنورد است میتواند ناشی از پذیرش بیشتر مواد مخدر و مشروبات الکلی در زمینه اجتماعی جامعه مورد مطالعه و به ویژه در گروه همسالان باشد که نیاز به پژوهشهای بیشتر را نمایان میسازد.
نتایج تحلیلی پژوهش نشان میدهد با افزایش سن، بروز رفتارهای پرخطر کاهش مییابد. در پژوهش محمد خانی (1390) که بر روی نوجوانان 18-13 سال انجام شده است، افزایش سن همراه است با افزایش مصرف سیگار، مشروبات الکلی و سایر مواد، همچنین پژوهش باریکانی (1387) نیز بیان میدارد که میزان مصرف سیگار، الکل، قلیان و هروئین در دانشآموزان دبیرستانی بیش از دانشآموزان راهنمایی است. اما در پژوهش حاضر که بر روی نوجوانان 19-15 ساله (که در مرحله پایانی نوجوانی قرار دارند، انجام شده است) نشان میدهد تقریباً با هر واحد انحراف معیار افزایش در سن، رفتارهای پرخطر به طور متوسط 15/0 انحراف معیار کاهش مییابند.
نتایج پژوهش نشان میدهد بروز رفتارهای پرخطر در بین پسران بیش از دختران است. محققان بسیاری نیز در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدهاند که میزان بروز یک یا چند رفتار پرخطر در بین پسران بیش از دختران است (سلیمانینیا و همکاران، 1384؛ باریکانی، 1387؛ گرمارودی و همکاران، 1388؛ محمدخانی، 1390؛ اکبری زردخانه و همکاران، 1389؛ علائی خرائم و همکاران، 1390). هر چند بروز رفتارهای پرخطر در بین دختران کمتر از پسران است اما باید توجه داشت به ویژه در مورد رفتارهای پرخطری که مربوط به پتانسیل باروری زنان است، مخاطرات بهداشتی برای دختران بیشتر خواهد بود.
بررسی آزمون فرضیههای تأثیر حمایت اجتماعی و عزت نفس به عنوان ابعاد کارکردی رابطه اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر نشان میدهد که فرضیه تأثیر عزت نفس و دو زیر مقیاس حمایت اجتماعی (اطمینان از ارزش و پیوند قابل اعتماد) بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان تأیید میشود و فرضیه تأثیر چهار خرده مقیاس دیگر حمایت اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر تأیید نمیگردد. تأثیر دو خرده مقیاس حمایت اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر مورد تأکید نظریههای محیطی- اجتماعی مخاطرهجویی است که حمایت اجتماعی را عاملی محافظ در بروز رفتارهای پرخطر در نظر میگیرد و در این پژوهش تأیید شد. تأثیر عزت نفس بر بروز رفتارهای پرخطر مورد تأکید مدل زیستی، روانی و اجتماعی و رویکرد نظری شناخت اجتماعی است که در این پژوهش مورد تأیید قرار گرفته است.
یکی از علل تأثیرگذاری اطمینان از ارزش و پیوند قابل اعتماد و عدم تأثیر سایر خرده مقیاسهای حمایت اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر میتواند اهمیت تأثیر دو خرده مقیاس اطمینان از ارزش و پیوند قابل اعتماد در دوره نوجوانی باشد. با توجه به مقتضیات جسمی، روانشناختی و اجتماعی دوره نوجوانی بیش از هر چیز تصدیق شایستگیهای نوجوان در نقشهای اجتماعی (اطمینان ار ارزش) و داشتن پیوندهای قابل اعتمادتری مبتنی بر انتظار کمک مداوم میتواند بر کاهش بروز رفتارهای پرخطر برای او اثر گذار باشد. در پژوهش مازافر و همکاران (2006) اشاره شده است که با افزایش حمایت اجتماعی رفتار پرخطر جنسی زنان، به ویژه در سنین 19-14سالگی کاهش مییابد. پژوهش اسپرینگر و همکاران (2006) نیز بر نقش مثبت حمایت اجتماعی بر کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان مقطع متوسطه دوم در السالوادور تأکید میکند.
با توجه به رد فرضیه تأثیرگذاری مقیاس کلی حمایت اجتماعی و چهار خرده مقیاس آن بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان میتوان بر ضرورت بازنگری در بررسی حمایت اجتماعی بر اساس دورههای سنی تأکید کرد. هر چند فرد در هر دوره رشدی هر یک از شش تأمین اجتماعی مد نظر وایس (1974) را دریافت مینماید اما اهمیت آنها در هر دوره رشدی یکسان نخواهد بود. برای مثال انسجام اجتماعی در دوره سالمندی اهمیت بیشتری مییابد و در این دوران انسجام اجتماعی بیش از سایر دوران بر رفتارهای سلامت فرد تأثیرگذار خواهد بود. به همین شیوه دلبستگی در سالهای کودکی اهمیت بیشتری مییابد و در رفتارهای سلامت تأثیرگذار خواهد بود. شاید بر این اساس باشد که برای فرد نوجوان که در حال هویتیابی است، تصدیق شایستگیهایش در نقشهای اجتماعی و داشتن پیوندهای قابل اعتماد اهمیت بیشتری مییابد و به عامل محافظی در بروز رفتارهای پرخطر تبدیل میشود.
بررسی فرضیه تأثیر مقیاس کلی شبکه اجتماعی و خرده مقیاس شبکه خویشاوندان گسترده بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان تأیید نمیگردد. در توضیح عدم تأثیرگذاری مقیاس کلی شبکه اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر میتوان گفت از آنجا که هر یک از خرده مقیاسهای شبکه اجتماعی تأثیری متفاوت بر بروز رفتارهای پرخطر دارند، لذا بهتر است به جای تأثیر یک مقیاس کلی، تأثیر هر یک از خرده مقیاسهای شبکههای اجتماعی به طور مجزا بر بروز رفتارهای پرخطر محاسبه گردد، همانطور که در مدل معادله ساختاری نیز لحاظ شده است و در زیر فرضیهها نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
عدم تأثیرگذاری شبکه خویشاوندان گسترده بر بروز رفتارهای پرخطر میتواند ناشی از فاصله اجتماعی، روانشناختی یا فضایی باشد که نوجوان با اعضای شبکه خویشاوندان گسترده دارد، به طوریکه این فاصله اجتماعی، روانشناختی یا فضایی امکان تأثیرگذاری اعضای شبکه خویشاوندان گسترده را بر رفتارهای پرخطر محدود میکند.
نتایج آزمون فرضیه تأثیر شبکه خویشاوندان بلافصل بر بروز رفتارهای پرخطر نشان میدهد که گستردگی شبکه خویشاوندان بلافصل به عنوان عاملی محافظ در بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان تأثیرگذار است. در نظریه کنترل و همچنین در نظریههای محیطی- اجتماعی مخاطرهجویی بر اهمیت پیوندهای خانوادگی به عنوان عامل محافظ رفتارهای پرخطر و بزهکارانه اشاره شده است که در این پژوهش مورد تأیید قرار میگیرد. همسو با پژوهش حاضر در پژوهش بوستانی (1390) نیز بین شبکه روابط نوجوان با خانواده بر بروز رفتارهای پرخطر تأثیرگذار است.
نتایج آزمون فرضیه نشان میدهد گستردگی شبکه دوستان و همسایگان به عنوان عامل خطر در بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان تأثیرگذار است. در مدل شخصیتی، محیطی و رفتاری و مدل زیستی، روانی و اجتماعی و مدل محیطی- اجتماعی مخاطرهجویی رفتارهای همسالان به عنوان عامل تأثیرگذار بر بروزرفتارهای پرخطر نوجوانان در نظر گرفته شده است که در این پژوهش تأیید میگردد. همچنین در نظریه یادگیری نیز به اهمیت گروه همسالان در بروز رفتارهای بزهکارانه تأکید شده است و مورد تأیید این پژوهش است.
همانطور که بارت (1987) اشاره کرده است شبکههای بزرگتر گرایش به فراهم کردن حمایت اجتماعی بیشتری دارند (quted by Wellman, 1991:3) و انتظار میرفت گستردگی شبکه اجتماعی نوجوان از خلال کارکردهای حمایتی رابطه اجتماعی در هر یک از ابعاد چهار گانه موجب کاهش بروز رفتارهای پرخطر گردد. اما نتایج پژوهش نشان داد گستردگی شبکه خویشاوندان بلافصل محافظ و گستردگی شبکه دوستی و همسایگی عامل خطر در بروز رفتارهای پرخطر است، لذا ضرورت بازاندیشی در روابط اجتماعی بر اساس دورههای رشد افراد وجود دارد. زیرا نوع حمایتهای هر شبکه به ویژه در دورههای سنی مختلف متفاوت است و میتواند دلایلی به شرح زیر داشته باشد:
الف- شبکههای دوستی و همسایگی هر چند گسترده هم که باشند اما از آنجا که داوطلبانه هستند، نمیتواند منبع پایداری برای احساس پیوند قابل اعتماد باشند. زیرا احساس پیوند قابل اعتماد که در درجه اول به وسیله خویشاوندان ایجاد میشود، تنها در میان پیوندهای خویشاوندی، به ویژه بین خویشان هم تبار یا خواهر و برادرها، که فرد میتواند انتظار کمک مداوم داشته باشد وجود دارد (Weiss, 1974:24). کاهش احساس پیوند قابل اعتماد برای نوجوان، زمینه نامساعد حمایتی برای بروز رفتارهای پرخطر خواهد بود. در این پژوهش نیز کاهش احساس پیوند قابل اعتماد با افزایش رفتارهای مخاطرهآمیز نوجوانان همراه است.
ب- همانطور که پسکوسولیدو و لوی (2002) مطرح کردهاند، تأثیر پیوندهای شبکه اجتماعی ممکن است چنان ساده و روشن نباشد آنقدری که برخی انتظار دارند زمانی که پیوندهای زیادی دارند، ممکن است زیان کمتری داشته باشد (Pescosolido & Levy, 2002:7). در برخی موارد به ویژه در پیوندهای فرد با گروه همسالان در دوره نوجوانی نمیتوان بیشتر بودن پیوندها و گسترده بودن شبکه دوستی را به معنای زیان کمتر برای نوجوان تلقی کرد. برخی از جامعهشناسان رفتار کجروانه را به عنوان همنوایی افراد با خرده فرهنگهایی میدانند که آنان به آن تعلق دارند (ابادینسکی، 1384: 221). یکی از مسائل مرتبط با رشد نوجوانان درگیر شدن در استقلال فردی از خانواده و همذاتپنداری با گروه همسالان است (Sales & Irwin, 2009:40). بنابراین شبکه خویشاوندان نمیتواند خرده فرهنگ مورد پذیرش نوجوان باشد اما میتوان حضور نوجوان در شبکه دوستان و یا همسایگان را به عنوان عضویت در خرده فرهنگ در نظر گرفت. عضویت در خرده فرهنگها اختیاری است و برای ماندگاری در گروه باید از هنجارهای گروه تبعیت نمود، اعضای خرده فرهنگها ارزشها و هنجارهایشان را که میتواند همسو با بروز رفتارهای پرخطر باشد را ترویج مینمایند و اعضای شبکه دوستان نیز با توجه به تشابهات رشد زیستی، اجتماعی و شناختی و برای همنوایی با گروه آن ارزشها را پیگیری میکنند. روابط اجتماعی همواره مثبت نیست، به ویژه در دوره نوجوانی و شبکه دوستان نوجوان که بیش از آنکه کارکردهای مثبت شبکه اجتماعی را داشته باشد، با کارکردهای مسأله ساز خرده فرهنگ گروهی همراه است.
ج- برای تشریح پارادوکس گستردگی شبکه اجتماعی دوستان و همسایگان و تأثیر منفی آن در بروز رفتارهای پرخطر، میتوان از نظریههای یادگیری از جمله پیوند افتراقی[55] بهره برد. پیوند افتراقی جزو نظریههای یادگیری است که بر اساس آن، رفتار مجرمانه آموخته میشود و یادگیری اساسی در درون گروههای نخستین رخ میدهد. یادگیری مؤثر وابسته به میزان، شدت، فراوانی و مداومت ارتباط است (ابادینسکی، 1384: 216). گستردگی شبکه اجتماعی دوستان نوجوان و گستردگی شبکه اجتماعی خویشاوندان بلافصل نوجوان هر یک در سر طیفی قرار میگیرند که در یک سو رفتارها و هنجارهای تأیید کننده رفتارهای پرخطر و در سوی دیگر هنجارها و رفتارهای ناشی از عدم پذیرش رفتارهای پرخطر و یا رفتارها و هنجارهای بیطرفانه وجود دارد و آنجا که شبکه دوستان نوجوان همراه با تأیید رفتارهای پرخطر است، بروز رفتارهای پرخطر افزایش مییابد.
از آنجا که طبق نظر سیلز و ایروین (2009: 40) در دوره نوجوانی، تأثیر والدین روی رفتار مخاطرهجویی، در پی افزایش تأثیر همسالان کاهش مییابد و همچنین دنیس کندل (1974: 235) نیز بیان میدارند که تأثیر والدین به ویژه در مقایسه با تأثیر همسالان نسبتاً کم است زیرا هم زمینه تقویت و تأثیر اجتماعی قوانین را و هم زمینه رفتار مورد قبول دوستان را فراهم میکنند (ابادینسکی، 1384: 217)، لذا همانطور که ولمن (1991) اشاره کرده است خوب یا بد دوستی مسألهسازتر از خویشاوندی است (Wellman, 1991:12-13). مخالف با نظر سیلز و ایروین و دنیس کندل، ابادینسکی به نقل از اس. هیلبرت (1977) بیان میدارد که مخاطره کمتر، همبستگی شدیدی با انسجام خانوادگی دارد، یعنی پیوندهای خانوادگی مهمتر از روابط با همسالان است (ابادینسکی، 1384: 220) اما همانطور که نتایج این پژوهش نشان داد، شدت تأثیر منفی شبکه خویشاوندان بلافصل با بروز رفتارهای پرخطر کمتر از شدت تأثیر مثبت شبکه دوستان با بروز رفتارهای پرخطر است.
با توجه به تأثیرگذاری کیفیت شبکه خویشاوندان بلافصل بر بروز رفتارهای پرخطر میتوان با بهبود کیفیت روابط در خانواده و تشویق و تسهیل تعاملات با خویشاوندان بلافصل به عنوان اعضای شبکه سازنده، گامی در جهت کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان برداشت. همچنین با توجه به تأثیرپذیری نوجوانان از همسالان و همسایگان خود و تأثیر مثبتی که گستردگی شبکه دوستان و همسایگان بر بروز رفتارهای پرخطر وجود دارد، پیشنهاد میشود برنامههای کنترل و پیشگیری رفتارهای پرخطر در بین همسالان و همچنین در واحدهای همسایگی به ویژه در همسایگیهای پرخطر از طریق برنامههای پیشگیری اجتماع محور بر مبنای برنامهریزی محله مبنا و تشکلهای محلهای انجام گردد. ضمن آنکه بازداشتن نوجوان از تعامل با اعضای شبکه مخرب (دوستان و همسایگان درگیر در رفتارهای پرخطر) و آموزش روشهایی برای به حداقل رسانده آسیبهایی از رابطه با آنها حاصل شده است میتواند بر کاهش بروز رفتارهای پرخطر تأثیرگذار باشد. با توجه به تأثیر منفی دو خرده مقیاس حمایت اجتماعی یعنی پیوند قابل اعتماد و اطمینان از ارزش و عزت نفس بر بروز رفتارهای پرخطر میتوان با ارزش بخشی به نوجوانان و ایجاد پیوندهای قابل اعتماد برای آنان به ویژه در شبکه روابط اجتماعی نوجوان با خویشاوندان بلافصل از بروز رفتارهای پرخطر کاست. با توجه به اینکه سن تأثیری منفی بر بروز رفتارهای پرخطر دارد، پیشنهاد میشود برنامههای پیشگیری از بروز رفتارهای پرخطر از سنین پایینتر و در قبل از ورود نوجوان به مرحله دو نوجوانی یعنی پیش از 15 سالگی آغاز گردد.
پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی:
1- با توجه به تأثیرگذاری مستقیم و مثبت شبکه روابط اجتماعی نوجوان با همسایگان، تأثیر روابط در شبکههای همسایگی با بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان در همسایگیهای پرخطر و همسایگیهای کم خطر بررسی شود و نتایج آن مورد مقایسه قرار گیرد.
2- با توجه به تأثیر گستردگی شبکه دوستان بر بروز رفتارهای پرخطر به عنوان عامل خطر، پژوهشی در زمینه انواع دوستی در دوره نوجوانی و کیفیت دوستی نوجوانان و تأثیر کارکردهای دوستی نوجوانان بر بروز رفتارهای پرخطر انجام شود زیرا برخی دوستیها با کارکردهای مثبتی همچون ارزش بخشی و ایجاد پیوندهای قابل اعتماد میتوانند برکاهش بروز رفتارهای پرخطر تأثیرگذار باشند.
3- با توجه به اهمیت و تأثیر شبکه روابط نوجوان با خویشاوندان بلافصل بر بروز رفتارهای پرخطر، روابط نوجوان با دو گروه والدین و خواهران و برادران به طور مجزا مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد.
4- هرچند در این پژوهش مؤلفه کلی حمایت اجتماعی تأثیر مستقیمی بر بروز رفتارهای پرخطر نداشت، اما با توجه به اهمیت مؤلفه حمایت اجتماعی، در بررسی حمایت اجتماعی و ابعاد آن بر اساس دورههای رشد فردی بازنگری شود. به نظر میرسد هر یک از ابعاد حمایت اجتماعی در دورهای از رشد فردی (کودکی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و سالمندی) اهمیت و تأثیر بیشتری بر بروز رفتارهای سلامت داشته باشند.
5- از آنجا که در این پژوهش روابط اجتماعی نوجوانان در شبکههای اجتماعی مجازی مورد بررسی قرار نگرفته است، در پژوهشهای آتی تأثیر روابط اجتماعی در شبکههای اجتماعی مجازی بر بروز رفتارهای پرخطر مورد بررسی قرار گیرد.
[2] UNICEF (The United Nations Children's Fund)
[3] Gruber
[4] شهر بجنورد مرکز استان خراسان شمالی است.
[5] Everett et al.
[6] Bolland
[7] Mobile, Alabama
[8] Mazzaferro et al.
[9] Springer et al.
[10] El Salvador
[11] Song And Ji
[12] Holt-Lunstad
[13] Jessor’s Problem Behavior Theory
[14] maladaptive parenting styles
[15] The Health Belief Model (HBM)
[16] Moore and Gullone
[17] Social Relation
[18] Akers
[19] Schneider
[20] “blood is thicker than water”
[21] Thoits
[22] Weiss
[23] Cohen and Syme
[24] Heller and Rook
[25] Myers
[26] Dykstra
[27] Attachment
[28] Social Integration
[29] Opportunity for Nurturance
[30] Reassurance of Worth
[31] A Sense of Reliable Alliance
[32] The Obtaining of Guidance
[33] Social- Cognitive Perspective
[34] سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390
[35] Youth Risk Behavior Survey
[36] Discriminant Validity
[37] Average Variance Extracted (میانگین واریانس استخراج شده)
[38] The Lubben Social Network Scale (LSNS-18)
[39] SPS (Social Provision Scale)
[40] در هرخرده مقیاس یک گویه به دلیل داشتن بار عاملی ضعیف از تحلیل نهایی حذف گردید.
[41] Rosenberg Self-Esteem Scale
[42] سه گویه به دلیل داشتن بار عاملی ضعیف از تحلیل نهایی حذف شدند.
[43] Structural Equation Modeling
[44] Loadings
[45] Communality
[46] T-Values
[47] R Squares
[48] این معیار از حاصلضرب مقادیر اشتراکی سازهها در مقادیر R2 مربوط به آنها بهدست میآید و نشانگر مقدار تغییر پذیری شاخصهای یک سازه دورانزا است که از یک یا چند سازه بروزنزا تأثیر میپذیرد (داوری و رضازاده، 1393: 96).
[49] Stone-Geisser criterion، در مورد شدت قدرت پیشبینی مدل در مورد سازههای دورنزا سه مقدار 0.02، 0.15 و 0.35 را برای پیشبینی ضعیف، متوسط و قوی این معیار ذکر شده است (هنسلر و همکاران 2009 به نقل از داوری و رضازاده، 1393: 96)
[50] R2= 0.266, Q2= 0.076
[51] R2= 0.238, Q2= 0.088
[52]R2= 0.103, Q2= 0.032
[53] Goodness of Fit
[54] Wetzels
[55] Differential Association