نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار، گروه جامعهشناسی دانشگاه ارومیه، ایران
2 دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه تبریز، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Present study examines the relationship between social capital and environmental concerns. In relation to social capital, different ideas and results have discussed. Some results indicate positive impact of social capital on environmental issues . In contrast, some researches focused on the inadequacy of social capital in improving the environmental sensitivity.
Theoretical part of this research, discussed about the arguments of opponents and proponents. In the empirical part of the research, hypotheses, by using cross-country experimental data, were analyzed. Methodologically, this study is comparative cross-country and the unit of analysis is country.
In this paper, the comparative-quantitative analysis method is used for data analyzed. Regression analysis shows that 22% of the variation in social capital is explainable by environmental concerns. Thus, it can be predicted that social capital has a moderate correlation with environmental concern.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسأله
از دهههای آغازین سدۀ بیستم، فشار توسعۀ صنعتی و کشاورزی، محیط زیست را بهطور نمایانی تهدید میکرد (لوری و کمپ، 1386: 17). روزبهروز آشکارتر میشد که سیستمهای صنعتی پیچیده، هم از نظر سازمانی و هم از نظر فناوری، نیروی محرک اصلی هستند که محیط زیست را تخریب و بقای نوع بشر را در بلندمدت تهدید میکنند (کاپرا، 1376: 134)؛ اما بروز بحرانهای زیستمحیطی ازجمله تخریب لایۀ اوزون، افزایش دما و انقراض گونهها، در اروپا و بهویژه در امریکا و البته بهصورت دقیقتر، تشکیل اولین کنفرانس ملل متحد دربارۀ محیط زیست در شهر استکهلم سوئد و تأسیس «یونپ[1]» در آغاز دهۀ 70 را باید سرآغاز مباحث جدی در حوزۀ مطالعات محیطی دانست (جعفرصالحی، 1386). از زمان آغاز جنبش زیستمحیطی در 30 سال گذشته، روانشناسان اجتماعی برای درک نیروهایی که باعث ایجاد نگرانی و دغدغه نسبت به موضوعات زیست محیطی در بین مردم میشوند، تلاش بسیاری کردهاند (Schultz & Zelezny, 1999:1).
درواقع همانگونه که بنتون[2] و ردکلیف[3] مطرح کردند «فاز جدید دغدغۀ زیستمحیطی موجب شد دانشمندان اجتماعی، نقشی وسیعتر، متفاوتتر وخلاقانهتر برای علوم اجتماعی در مباحث زیستمحیطی قائل شوند» (1994: 1). در مباحث مربوط به جهتگیری افراد به موضوعات زیستمحیطی، عقیلی و همکاران (2:1388) معتقدند در هر جامعهای، افراد، برخورد بهنسبت مشخصی در مورد محیط زیست دارند که ممکن است این برخورد کاملاً مسؤولانه و یا کاملاً غیرمسؤولانه و یا رفتاری بینابین این دو باشد. این طیف وسیع از برخوردها، تحت تأثیر متغیرها و عوامل بیشماری است که بهطور عمده به محیط اجتماعی فرد مربوط می شود بهزعم آنها، این امر در قالب «نظریۀ کنش اجتماعی[4]» بررسیشدنی است )عقیلی و همکاران، 2:1388).
نگاهی اجمالی به مباحث مرتبط با بحث «سرمایۀ اجتماعی»[5]، (بوردیو، 1384)، (کلمن، 1377) و (Putnam, 1993) نیز نشان میدهد سرمایۀ اجتماعی، به کنش اجتماعی معطوف است و درواقع سرمایۀ اجتماعی بخشی از ساختار اجتماعی است که به کنشگر اجازه میدهد با استفاده از آن به منابع خود دست یابد (کلمن، 476:1377). اقتصاددانان، اغلب از سرمایۀ اجتماعی به منزلۀ چسبی یاد می کنند که جامعه را به هم همبسته نگه میدارد (استیگلیتز[6]، 1382) و مهمترین نقش آن در توسعه، کاهش هزینههای معاملاتی مربوط به تعامل و رابطۀ بین کنشگران اجتماعی است (بیکر[7]، 1382). فوکویاما نیز سرمایۀ اجتماعی را مجموعهای از هنجارهای موجود در سیستمهای اجتماعی میداند که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه و پایینآمدن هزینههای تبادلات و ارتباطات میشود (فوکویاما، 107:1379). سرمایۀ اجتماعی منبع کنش جمعی است و کیفیت روابط اجتماعی در هر جامعه، نشاندهندۀ چگونگی سرمایۀ اجتماعی آن جامعه است (بیکر، 1382). در کشورهای توسعهنیافته، نبود سرمایۀ اجتماعی را حلقۀ مفقوۀ توسعه و رشد اقتصادی میدانند (بیکر، 1382). ارتباط بین محیط زیست و سرمایۀ اجتماعی[8] نیز ازجمله موضوعات جدیدی است که پژوهشگران زیستمحیطی به آن توجه کردهاند (صالحی و امامقلی، 1391). هاری[9]و استفان[10] (2008)، گرافتون[11] و نولز[12] (2003)، اشام[13] و همکاران (2002)، پرتی[14]و وارد[15](2001) و خوشفر و همکاران (1388) معتقدند سطوح سرمایۀ اجتماعی بر ترجیحات زیستمحیطی افراد و دولتها تأثیری بسزا دارد (خوشفر و همکاران، 1388). همچنین نتایج پژوهش خوشفر و همکاران (1388) نشان میدهد سرمایۀ اجتماعی، همبستگی مثبت و قوی با رفتارهای مسؤولانه نسبت به محیط زیست دارد. گرافتون و نولز (2003) معتقدند طیف گستردهای از عوامل تعیینکنندۀ اجتماعی که سرمایۀ اجتماعی نیز جزء آنها است، تأثیر در خور توجهی بر کیفیت محیط زیست دارند (Grafton & Knowles, 2003)؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت تمرکز سرمایۀ اجتماعی بر کنش میان انسانها است و از آنجا که نگرشها، باورها و دغدغههای زیستمحیطی نیز بخشی از رویکردها و جهتگیریهای روزمرۀ زندگی افراد است، به نظر میرسد سرمایۀ اجتماعی بر جهتگیریهای زیستمحیطی نیز تأثیر داشته باشد. از اینرو در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش هستیم که سرمایۀ اجتماعی چه تأثیری بر دغدغۀ زیستمحیطی افراد دارد و به چه میزان میتواند آن را متأثر کند؟
مبانی نظری و پیشینة تجربی
سرمایۀ اجتماعی
سرمایۀ اجتماعی شامل سرمایه و منابع حاصل از نهادها، روابط و هنجارهایی است که کنش متقابل اجتماعی جامعه را به لحاظ کمّی و کیفی شکل میدهد (چلبی، 1384: 3).
از نظر «بوردیو» نیز سرمایۀ اجتماعی حاصلجمع منابع بالقوه و بالفعلی است که نتیجۀ مالکیت شبکۀ بادوامی از روابط نهادیشده بین افراد و به عبارت سادهتر، عضویت در یک گروه است. البته سرمایۀ اجتماعی مستلزم شرایطی بهمراتب بیشتر از وجود صرف شبکه پیوندها است. درواقع، پیوندهای شبکهای باید از نوع خاصی باشند؛ یعنی مثبت و مبتنی بر اعتماد روابط نهادیشده مبتنی بر اعتماد بدون رعایت تکالیف و حقوق متقابل ممکن نیست (شارعپور و خوشفر، 1381).
کلمن (1377) از انواع مختلف سرمایه نام میبرند: سرمایۀ اقتصادی[16]، سرمایۀ مالی[17]، سرمایۀ فیزیکی[18]، سرمایۀ انسانی[19]، سرمایۀ فرهنگی[20]- که متشکل از منزلتی است که بهواسطۀ دانش، تحصیلات و مهارت به دست میآید - و سرمایۀ طبیعی[21](1990, 2001). سرمایۀ فرهنگی، بهشدت به سرمایۀ اجتماعی نزدیک است؛ زیرا بهواسطۀ شبکههای اجتماعی میتواند به کار گرفته شود (Portes, 1998) و یا حتی شکلی از سرمایۀ اجتماعی در نظر گرفته شود (Gould, 2001). سرمایۀ فیزیکی نیز دربرگیرندۀ ابزار و آلات و اشیای فیزیکی و بیجان در زندگی است که حتی گاهی اوقات به پول – سرمایۀ اقتصادی- بهمثابه شیئی فیزیکی اشاره میکنند. در همین زمینه، سرمایۀ طبیعی نیز به منابع زیستمحیطی اشاره دارد که به گونهای طبیعی ایجاد شدهاند (Pearce & Barbier, 2000).
این تصور وجود دارد که سطوح بالای سرمایۀ اجتماعی، به چهار شیوه، سبب فزونی مزایای غیرزیستمحیطی[22] میشوند که در مبانی نظری سرمایۀ اجتماعی، به آنها اشاره شده است که برای تولید پایداری زیست محیطی، اهمیت دارند: 1. مزایای سرمایۀ اجتماعی با توزیع و بسیج منابع و اطلاعات که با شبکههای اجتماعی[23] اجراشدنی است (Putnam, 2000: 289)، 2. شبکههای اجتماعی، هنجارهای مشترک را با ضمانتهای اجرایی مثبت و منفیای به اجرا میگذارند که به ایجاد همکاری فعالانهتر در تلاش مشترک منجر میشوند (Wakefield, 2003:24)، 3. تصور میشود اعتماد اجتماعی ریسک همکاری را کمتر میکند، از اینرو «تجارت و تعامل اجتماعی، هزینۀ کمتری تحمیل میکنند» (Wakefield et al., 2000:288) و درنهایت، تصور میشود سرمایۀ اجتماعی، شهروندان مفیدتر و با تفکر مدنی ایجاد میکند (Wakefield et al., 2007).
از نظر پاتنام منظور از سرمایۀ اجتماعی، وجوه گوناگون سازمانهای اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکهها است که با ایجاد و تسهیل امکانات هماهنگ، کارایی جامعه را میتوانند بهتر کنند (ازکیا و غفاری، 1383 :278). پاتنام مدعی است «ایدۀ مرکزی نظریۀ سرمایۀ اجتماعی این است که شبکههای اجتماعی ارزشمند هستند». او سرمایۀ اجتماعی را بهمثابه «رابطههای بین افراد- شبکههای اجتماعی[24] و هنجارهای عمل متقابل و قابل اعتمادی میداند که از آنها نشأت میگیرند (putnamn, 2000: 18-19). درواقع پاتنام معتقد است رابطۀ درون شبکههای اجتماعی، هنجارها[25]و اعتماد[26]، علّی است: شبکههای اجتماعی متراکم، هنجارها و اعتماد تولید میکنند (Thoyre, 2008: 10). این شبکهها میتوانند رسمی یا غیررسمی باشند (McMicheal, 2007: 2).
هنجارها نیز حالتهای تفکر هستند و در زندگی روزانه بهگونهای که انتظار میرود، عمل میکنند و بهگونهای اجتماعی در بستر فرهنگ موجود خلق میشوند. اعتماد، مردم را تشویق میکند به شیوههای رفتاری دست بزنند که ممکن است آنها را با موقعیتهای آسیبپذیر مواجه کنند و عمل متقابل، انتظاری است که میتواند واکنش اعتماد، کنش و نظایر آن باشد (2001 Devine Wright et al.,)؛ اما باید گفت مفهوم اساسی سرمایۀ اجتماعی، مفهوم جدیدی نیست. ایدۀ مشارکت در زندگی جمعی، سازمانها و اعتماد به همسایه – و یا حتی غریبه – مفاهیمی هستند که مردم، آنها را درک میکنند. دانشمندان اجتماعی پرآوازهای همچون دورکیم و مارکس نیز بدون اشارۀ مستقیم به «سرمایۀ اجتماعی» مباحث مشابهی دربارۀ این موضوعات اساسی داشتهاند (Portes, 1998).
این مفهوم در دهههای 80 و 90 میلادی، بهواسطۀ پیر بوردیو، جیمز کلمن و رابرت پاتنام، بسیار گسترده بود. بوردیو و کلمن، دربارۀ قابلیت تبدیل سرمایۀ اجتماعی به انواع دیگر سرمایه، مثلاً سرمایۀ اقتصادی و انسانی بحث میکنند. یافتههای پژوهشهای پاتنام نشان میدهد از سالهای دهۀ 60 به این سو، تعداد افراد درگیر در سازمانها و فعالیتهای مدنی (مانند شاخصهای سرمایۀ اجتماعی) رو به کاهش گذاشته است و این در حالی است که سرمایۀ اجتماعی فزونی گرفته است؛ ولی در عین حال، مردم اشتغال، امنیت، سلامت و شادی کمتری تجربه کردهاند (Van Rooy, 2001).
برخی معتقدند سرمایۀ اجتماعی، دو بعد اساسی دارد: اعتماد اجتماعی[27] و مشارکت اجتماعی[28] (ساعی و همکاران، 1390). اعتماد، لازمۀ شکلگیری پیوندها و معاهدات اجتماعی است (اکبری، 1383) و یکی از ابعاد اصلی سرمایۀ اجتماعی است که آمادگی بالقوۀ شهروندان برای همکاری و تعامل با یکدیگر و آمادگی آنها را برای واردشدن در فعالیتهای اجتماعی نشان میدهد (ساعی و همکاران، 1390). از اینرو، در سطح خرد، اعضای جامعه به هم اعتماد میکنند و برمبنای این اعتماد، به تشکیل گروهها و سازمانهای جدید و همکاری در چارچوب آنها مبادرت میکنند (ساعی و همکاران، 1390).
آنتونی گیدنز، اعتماد و تأثیر آن بر فرایند توسعه را زیربنا و زمینهساز اصلی در جوامع مدرن میداند (اکبری، 1383)، بهگونهای که در سطح کلان و با بالارفتن اعتماد اجتماعی، مشارکت و همیاری مردم در عرصههای اجتماعی بیشتر و آسیبهای اجتماعی کمتر میشود (اکبری، 1383)؛ بنابراین مشارکت اجتماعی را فرایندی سازمانیافته میتوان دانست که از سوی افراد جامعه بهصورت آگاهانه، داوطلبانه و جمعی با درنظرداشتن هدفهای معین و مشخص برای سهیمشدن در منابع قدرت انجام میگیرد. شهود چنین مشارکتی، وجود نهادهای مشارکتی چون انجمنها، گروهها، سازمانهای محلی و غیردولتی است (ازکیا و غفاری، 292:1383).
دغدغۀ زیستمحیطی
همبستگی بین دغدغۀ زیستمحیطی و رفتارهای معنادار زیستمحیطی را پژوهشگران پیشین بررسی کردهاند.
مروری بر پژوهشهای پیشین نشان میدهد دغدغۀ زیستمحیطی، متغیری مهم برای تبیین تغییرات رفتار معنادار زیستمحیطی در نظر گرفته شده است و بیشتر نتایج، نشاندهندۀ وجود رابطۀ مثبت بین دغدغۀ زیستمحیطی و رفتار معنادار زیستمحیطی هستند (Salehi, 2010: 60)؛ برای مثال، نتایج پژوهش ویگل و ویگل (1978) که روی دو نمونۀ آمریکایی اما به لحاظ جغرافیایی و زمانی متفاوت انجام شد، بهشدت از این فرضیه حمایت کرد که دغدغۀ زیستمحیطی میتواند تغییرات رفتاری ملموسی را در ارتباط با موضوعات زیستمحیطی پیشبینی کند Weigel & Weigel, 1987)). بلاکر[29] (1989)، ایکبرگ[30] (1997) و موهای[31] (1992) نیز پژوهشهای مستمری در راستای تئوریزهکردن رابطۀ بین جنسیت و دغدغههای زیستمحیطی با دقت انجام دادهاند.
نتیجۀ این پژوهشها نشان داد زنان بهطور عمده نسبت به مردان، نگرانی و دغدغههای زیستمحیطی بیشتری دارند. در این مطالعات، چند عامل احتمالی برای این منظور ذکر شده است: اول اینکه، تفاوتهای جنسیتی، در تجربهها و تأثیرات والدین ریشه دارد؛ برای مثال برای مردان، وظایف والدینی نسبت به زنان به نگرانیهای زیستمحیطی کمتری منجر میشود.
دیگر متغیرهای مداخلهگری که در این پژوهشها نامی از آنها دیده میشد، میزان مشارکت در نیروی کار و اجتماعیشدن اخلاقی بودند. دایتز[32] و همکاران معتقدند تلاشها برای تبیین دغدغههای زیستمحیطی بهمثابه کارکرد ساختار اجتماعی، نشاندهندۀ پیوستگی ضعیف اما قابل اعتمادی بین آنها است. این مطالعه پیوستگی قوی بین دغدغههای زیستمحیطی و متغیرهای اجتماعی-روانشناختی از قبیل نگرشها، باورها و جهانبینیها نشان داد (Dietz et al., 1998: 11-13).
نتایج پژوهشهای اسکان[33] و هولزر[34](1990) و ایورسن[35] و راندمو[36](2002)، بار[37](2003)، تانگلت[38]و هران (2004)، برنگوئر[39] و همکاران (2005)، کیلبرنه[40] و پیکت[41](2008) نیز که همبستگی بین دغدغۀ زیستمحیطی و رفتارهای مختلف معنادار زیستمحیطی را بررسی کردهاند، نشان میدهند رابطۀ مثبت و معناداری بین این دو متغیر وجود دارد و از از اینرو میتوان ادعا کرد افزایش دغدغۀ زیستمحیطی به افزایش احتمال رفتار محیط زیستگرایانه میتواند منجر شود (Salehi: 2010: 61).
اگرچه بیشتر مطالعات پیشین، رابطهای مثبت بین دغدغۀ زیستمحیطی و رفتار معنادار زیستمحیطی را تأیید کردهاند؛ برخی مطالعات نیز نشاندهندۀ نبود وجود رابطه بین این دو متغیر هستند؛ برای مثال، سامدهال[42] و روبرتسون[43](1989)، دریافتند دغدغۀ زیستمحیطی، بهطور معناداری رفتار اکولوژیکی را پیشبینی نمیکند (400/0 =r). همچنین مطالعۀ گوکن[44]و همکاران (2002) در ترکیه نشان داد پاسخگویان به پرداخت مالیات برای تغییر موضع از توجه به دغدغههای زیستمحیطی محلی به دغدغههای زیستمحیطی جهانی تمایل کمتری دارند (Goken et al., 2002: 62).
به نظر میرسد موضوع عمدهای که با توجه به نتایج مطالعات پیشین در مورد دغدغۀ زیستمحیطی این است که پژوهشگران پیشین از گویههای متفاوتی برای سنجش دغدغۀ زیستمحیطی استفاده کردهاند؛ برای مثال در حالی که برنگوئر و همکاران (2005) از دو گویه برای سنجش دغدغۀ زیستمحیطی بهره گرفتند، اورسن و راندمو (2002) از 11 گویه و ویگل و ویگل (1978) از 16 گویۀ مختلف برای این امر استفاده کردند. این شیوههای متفاوت در سنجش دغدغۀ زیستمحیطی، در ترسیم یک نتیجۀ نهایی از مطالعات پیشین و یا تعمیمدادن آنها به دیگر موقعیتها مشکل ایجاد میکند (Weigel & Weigel, 1978).
دغدغۀ زیستمحیطی و سرمایۀ اجتماعی
در جهان در حال توسعه، پژوهشهای مرتبط با سرمایۀ اجتماعی و محیط زیست روند رو به گسترشی داشته است (McMicheal, 2007: 4).
تقریباً تمرکز نیمی از دوازده مطالعۀ انجامشده تا سال 2007 که از روشهای کیفی و کمّی برای جمعآوری اطلاعات در کشورهای در حال توسعه استفاده کردهاند، بر موضوعات زیستمحیطی محلی مانند ذخیرۀ آب و مدیریت پسماند[45] بوده است. مطالعات نشان میدهد سطوح بالای سرمایۀ اجتماعی، نتایج مثبتی از قبیل اتخاذ کنش جمعی[46] در مواجهه با مسائل زیستمحیطی برای اجتماعات دارد (McMicheal, 2007: 31). بانک جهانی از این هم فراتر میرود و ادعا میکند سرمایۀ اجتماعی، نوعی دارایی برای حفاظت زیستمحیطی است؛ زیرا پتانسیل بسیج جوامع، تسهیل به اشتراکگذاری اطلاعات حیاتی و تحریک سازمانها در جهت حرکت به سمت توسعه دارد (The World BanK, 2004)؛ اما همۀ پژوهشها نشان نمیدهند سرمایۀ اجتماعی لزوماً برای محیط زیست خوب است. برای ارزیابی تأثیر سرمایۀ اجتماعی – مدنی و عمومی- واگرایی اجتماعی[47] و ظرفیت اجتماعی بر عملکردهای زیستمحیطی ملی، گرافتمن و نولتز (2003) بر پایۀ دادههای پیمایش ارزشهای جهانی[48]و مجموعه دادههایی در مورد عملکردهای زیستمحیطی در دانشگاههای کلمبیا و ییل، تحلیل مقطعی در سطح کلان به اجرا گذاشتند (McMicheal, 2007:5). متغیرهای سرمایۀ اجتماعی شامل اعتماد، داوری و توجیه رفتارهای خاص، مشارکت فعالانه در سازمانهای داوطلبانه و پاسخگویی روزافزون حکومت است. متغیرهای زیستمحیطی نیز دربرگیرندۀ شاخص زیستمحیطی در حالت کلی، متغیر نظامهای زیستمحیطی، کیفیت آب و هوا و غلظت آلایندههای شهری را شامل میشدند. آنها دریافتند سطوح بالای سرمایۀ اجتماعی و متغیرهای مربوط، با سطوح بهتر عملکردهای زیستمحیطی ملی، لزوماً پیوستگی ندارند (Grafton & Knowles, 2003: 17). نتایج پژوهش آنها نشان داد «صرف وجود سرمایۀ اجتماعی، شرط کافی برای بهبود بروندادهای زیستمحیطی ملی نیست» (Grafton & Knowles, 2003: 17).
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر بهلحاظ هدف، تبیینی است که برای آزمون فرضیهها از روش تطبیقی کمّی[49] استفاده شده است و برحسب گردآوری دادهها، نوعی تحلیل ثانویه برپایۀ دادههای موجود است. منظور از تحلیل دادههای ثانویه، مطالعة مسائل پژوهشی مبتنی بر دادههای گردآوردة دیگران است (فرانکفورد و نچمیاس، 1381: 440). واحد تحلیل این پژوهش، کشور است. در این پژوهش، نمونهگیری به معنای روشهای متعارف کمّی انجام نشده است، بلکه سعی شده است بر اساس استراتژی تمامشمار و روش حذف لیستی[50] کلی، همۀ موردهای مرتبط بررسی شوند که برای انجام مقایسه، داده داشتند. درمجموع بهدلیل نبود داده برای برخی از کشورها در برخی متغیرها، تعداد نمونۀ پژوهش به 42 مورد محدود شد. دادههای استفادهشده در این پژوهش مبتنی بر دادههای بهدستآمده از موج چهارم پروژۀ بررسی ارزشهای جهانی (WVS) اینگلهارت و گروه پژوهش است که از اواسط دهۀ 1980 میلادی فعالیت خود را آغاز کردهاند و نتیجۀ آن فراهمکردن پایگاه دادهای بسیار غنی است که امکان مطالعات مقایسهای ملی و فراملی را فراهم کرده است. این پروژه در چهار مرحله به اجرا درآمده است که آخرین مرحلۀ آن (سالهای 2001-2000 میلادی) اطلاعات خام مربوط به ایران جمعآوری شده است (آزاد ارمکی و ملکی، 1385). در این پژوهش سعی بر این است با دادههای موجود، علاوه بر سنجش میزان دغدغۀ زیستمحیطی در کشورهای مختلف، میزان تأثیرپذیری دغدغۀ زیستمحیطی از سرمایۀ اجتماعی نیز در این کشورها بررسی شود.
تعریف عملیاتی مفاهیم
الف: دغدغه زیستمحیطی
سودارمدی[51] و همکاران (2001) دغدغۀ زیستمحیطی یا آگاهی از مسائل زیستمحیطی را «توجه، نگرانی وحساسیت پاسخگویان به مشکلات زیستمحیطی» تعریف میکنند (Sudarmadi et al., 2001). برای سنجش عملیاتی دغدغۀ زیستمحیطی در این پژوهش از 6 گویه استفاده شده است که اینگلهارت و همکارانش برای سنجش دغدغۀ زیستمحیطی افراد در موج چهارم و پنجم پیمایش ارزشهای جهانی[52] جمع و گردآوری کردهاند. این گویهها که در جدول 1 به آنها اشاره شده است، میزان نگرانی پاسخگویان را نسبت به مسائل و مشکلات عمدۀ زیستمحیطی در قرن حاضر میسنجند.
جدول 1- گویههای سنجش دغدغۀ زیستمحیطی
|
گویه |
|
کیفیت بد آب |
|
وضعیت بد هوا |
|
فاضلاب و بهداشت نامناسب |
|
افزایش درجه حرارت کرۀ زمین |
|
ازدسترفتن کره زمین یا انواع موجودات و تنوع زیستی |
|
آلودگی رودخانهها، دریاچهها و اقیانوسها |
ب: سرمایۀ اجتماعی
در این پژوهش، برای ارزیابی مفهوم سرمایۀ اجتماعی، دو بعد مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی در نظر گرفته شده است. ازکیا و غفاری (1383) معتقدند مشارکت اجتماعی، فرایند سازمانیافتهای است که از سوی افراد جامعه بهصورت آگاهانه، داوطلبانه و جمعی با درنظرداشتن هدفهای معین و مشخص برای سهیمشدن در منابع قدرت انجام میگیرد. شهود چنین مشارکتی، وجود نهادهای مشارکتی چون انجمنها، گروهها، سازمانهای محلی و غیردولتی است (ازکیا و غفاری، 1383: 293). برای ارزیابی بعد مشارکت اجتماعی، از معرفهای تجربی تعلق یا عضویت در انجمنهای داوطلبانه استفاده شده است که شامل گروهها و انجمنهای هنری، آموزشی، فرهنگی، عضویت در اتحادیههای حرفهای، احزاب و گروههای سیاسی، گروههای محلی و ورزشی و تفریحی، سازمانهای مذهبی و مؤسسات خیریه است (ساعی و همکاران، 1390). میزان عضویت برای هر یک از موارد، بر مبنای درصد هر یک از این معرفها محاسبه شده است. دادههای لازم برای ارزیابی بعد مشارکت اجتماعی از مجموعۀ دادههای موج پنجم پیمایش ارزشهای جهانی اینگلهارت و همکارانش جمعآوری شده است. این گویهها که در جدول 2 به آنها اشاره شده است، میزان مشارکت اجتماعی پاسخگویان را در سازمانها و نهادهای مختلف میسنجند.
جدول 2- گویههای سنجش مشارکت اجتماعی
|
گویه |
|
عضویت در کلیسا یا سازمانهای مذهبی عضویت در سازمانهای ورزشی و تفریحی عضویت در سازمانهای آموزشی، هنری عضویت در اتحادیههای کاری عضویت در احزاب سیاسی عضویت در سازمانهای زیستمحیطی عضویت در انجمنهای حرفهای عضویت در سازمانهای خیریه |
|
عضویت در سازمانهای مصرفی |
اعتماد اجتماعی نیز عبارت است از انتظارات و تعهدات اکتسابی و تأییدشده بهلحاظ اجتماعی که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمان ها و نهادهای اجتماعی دارند (زاهدی و همکاران، 1387). برای ارزیابی بعد اعتماد اجتماعی نیز از معرفهای تجربی میزان اعتماد به سازمانهای مختلف، ارگانها، اعتماد به دولت و احزاب سیاسی، NGOها، سازمان حفاظت از محیط زیست و از این دست استفاده شده است. دادههای لازم برای ارزیابی بعد اعتماد اجتماعی نیز مانند دو متغیر دغدغۀ زیستمحیطی و بعد مشارکت اجتماعی، از مجموعۀ دادههای موج چهارم و پنجم پیمایش ارزشهای جهانی اینگلهارت و همکارانش جمعآوری شده است. این گویهها که در جدول 3 به آنها اشاره شده است، میزان اعتماد اجتماعی پاسخگویان را نسبت به نهادها، شرکتها و سازمانهای مختلف میسنجند.
جدول 3- گویههای سنجش اعتماد اجتماعی
|
گویه |
|
اعتماد به کلیسا |
|
اعتماد به نیروهای مسلح |
|
اعتماد به نظام آموزشی |
|
اعتماد به رسانهها اعتماد به تلویزیون اعتماد به اتحادیههای کارگری اعتماد به پلیس اعتماد به حکومت اعتمادب به احزاب سیاسی اعتماد به مجلس اعتماد به نظام خدمات شهری اعتماد به شرکتهای بزرگ اعتماد به سازمان حفاظت از محیط زیست اعتماد به سازمانهای زنان اعتماد به سازمانهای خیریه و انساندوستانه |
یافتههای تجربی پژوهش
دراین بخش از مقاله، یافتههای پژوهش در دو سطح توصیفی و تبیینی ارائه شده است. در سطح توصیف، چگونگی توزیع و تمرکز موردهای مطالعهشده برحسب مفاهیم و متغیرهای مورد مطالعه توصیف شده است. در سطح تحلیل تبیینی، رابطۀ علّی متغیرها آزمون و وزن هریک از متغیرها در برآورد واریانس متغیر وابسته مشخص شده است. در این پژوهش بهدلیل نبود داده برای برخی از کشورها، با استفاده از روش حذف لیستی تعداد موارد معتبر به 42 مورد کاهش یافت. تحلیل توصیفی برای متغیرهای اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و دغدغة زیستمحیطی انجام شد.
جدول 4- میانگین نمرات کشورهای مورد تحلیل برحسب متغیرهای پژوهش
کشور |
دغدغۀ زیستمحیطی |
سرمایۀ اجتماعی |
مشارکت اجتماعی |
اعتماد اجتماعی |
کشور |
دغدغۀ زیستمحیطی |
سرمایۀ اجتماعی |
مشارکت اجتماعی |
اعتماد اجتماعی |
گرجستان |
43/3 |
24/3 |
39/0 |
85/2 |
سوئد |
56/2 |
15/3 |
6/0 |
55/2 |
اردن |
35/3 |
22/3 |
41/0 |
72/2 |
سوئیس |
88/2 |
15/3 |
61/0 |
54/2 |
ترکیه |
69/3 |
92/2 |
34/0 |
58/2 |
کانادا |
03/3 |
16/3 |
62/0 |
54/2 |
بلغارستان |
54/3 |
03/3 |
75/0 |
28/2 |
اندونزی |
24/3 |
30/3 |
63/0 |
67/2 |
رومانی |
07/3 |
3 |
68/0 |
32/2 |
امریکا |
09/3 |
08/3 |
66/0 |
42/2 |
مراکش |
61/3 |
32/3 |
29/1 |
61/2 |
آفریقای جنوبی |
24/3 |
19/3 |
45/0 |
74/2 |
صربستان |
57/3 |
56/2 |
46/0 |
13/2 |
اتیوپی |
51/3 |
83/2 |
5/0 |
33/2 |
اکراین |
57/3 |
23/3 |
93/0 |
30/2 |
غنا |
18/3 |
57/3 |
75/0 |
82/2 |
اوروگوئه |
07/3 |
85/2 |
77/0 |
08/2 |
زامبیا |
94/2 |
05/3 |
56/0 |
49/2 |
چین |
84/2 |
05/3 |
78/0 |
27/2 |
مالی |
58/3 |
49/3 |
58/0 |
91/2 |
لهستان |
35/3 |
23/3 |
92/0 |
31/2 |
هند |
26/3 |
74/3 |
76/0 |
98/2 |
ژاپن |
04/3 |
3 |
64/0 |
36/2 |
اسلوانی |
90/2 |
59/2 |
43/0 |
16/2 |
تایوان |
89/2 |
54/2 |
36/0 |
18/2 |
کرۀ جنوبی |
95/2 |
93/2 |
44/0 |
49/2 |
قبرس |
52/3 |
45/3 |
88/0 |
57/2 |
ایران |
60/3 |
96/2 |
45/0 |
51/2 |
آلمان |
60/2 |
34/3 |
06/1 |
28/2 |
مالزی |
03/3 |
32/3 |
46/0 |
86/2 |
ویتنام |
15/3 |
68/2 |
17/0 |
48/2 |
شیلی |
29/3 |
87/2 |
49/0 |
38/2 |
آرژانتین |
66/3 |
44/2 |
41/0 |
03/2 |
تایلند |
70/2 |
92/2 |
52/0 |
40/2 |
پرو |
59/3 |
48/2 |
48/0 |
2 |
برزیل |
24/3 |
98/2 |
53/0 |
45/2 |
ایتالیا |
99/2 |
82/2 |
43/0 |
39/2 |
فنلاند |
68/2 |
20/3 |
56/0 |
64/2 |
مکزیک |
33/3 |
95/2 |
58/0 |
37/2 |
نروژ |
68/2 |
19/3 |
57/0 |
62/2 |
مصر |
78/3 |
3 |
58/0 |
42/2 |
استرالیا |
12/3 |
81/2 |
4/0 |
41/2 |
(مستخرج از نتایج پیمایش ارزشهای جهانی موج چهارم و پنجم)
جدول 5- آمارههای توصیفی برحسب سازههای پژوهش
|
تعداد موارد |
کمینه |
بیشینه |
میانگین |
انحراف استاندارد |
مشارکت اجتماعی |
42 |
17/0 |
29/1 |
62/0 |
24/0 |
اعتماد اجتماعی |
42 |
2 |
48/3 |
49/2 |
29/0 |
دغدغۀ زیستمحیطی |
42 |
39/2 |
78/3 |
18/3 |
34/0 |
تعداد موارد معتبر |
42 |
- |
- |
- |
- |
یافتههای توصیفی نشان میدهد میانگین مشارکت اجتماعی برابر با 62/0، انحراف معیار آن برابر با 24/0، مقدار بیشینۀ آن برابر 29/1و مقدار کمینۀ آن برابر با 17/0 است. میانگین اعتماد اجتماعی برابر با 49/2 است. انحراف معیار آن برابر با 29/0، مقدار بیشینۀ آن برابر با 48/3 و مقدار کمینه برابر با 2 است. میانگین دغدغة زیستمحیطی برابر 18/3، انحراف معیار آن برابر 34/0، مقدار بیشینۀ آن 78/3 و مقدار کمینۀ آن 39/2 است. مقایسۀ آمارههای توصیفی نشان میدهد تفاوت دغدغۀ زیستمحیطی در میان کشورهای مورد بررسی با انحراف معیار 34/0 بیشتر از تفاوت در میزان مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی است. آمارههای توصیفی سازههای پژوهش در جدول 5 منعکس شده است.
همبستگی دو متغیری پژوهش در جدول زیر آورده شده است.
جدول 6- همبستگی دو متغیری برحسب سازههای پژوهش
متغیر |
دغدغۀ زیستمحیطی |
سرمایۀ اجتماعی |
اعتماد اجتماعی |
مشارکت اجتماعی |
|
|
دغدغۀ زیستمحیطی |
1 |
47/0 |
45/0 |
9/0 |
سرمایۀ اجتماعی |
47/0 |
1 |
- |
- |
|
|
اعتماد اجتماعی |
45/0 |
- |
1 |
- |
|
مشارکت اجتماعی |
9/0 |
- |
- |
1 |
همانگونه که در جدول بالا ملاحظه میشود همبستگی متغیر وابسته، یعنی دغدغۀ زیستمحیطی با سرمایۀ اجتماعی، در حد متوسط و به میزان 47/0 است. همچنین همبستگی بین اعتماد اجتماعی با دغدغۀ زیستمحیطی و مشارکت اجتماعی با دغدغۀ زیستمحیطی بهترتیب 45/0 و 9/0 است.
برای تبیین متغیر دغدغۀ زیستمحیطی از آزمون رگرسیون استفاده شده است. نتایج کاربرد این تکنیک نشان میدهد سرمایۀ اجتماعی، همبستگی تقریباً متوسطی با دغدغۀ زیستمحیطی دارد (47/0R=). نتایج آزمون رگرسیونی هم نشان میدهد متغیرسرمایۀ اجتماعی، با ترکیب اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی، فقط 22 درصد از واریانس متغیر دغدغة زیستمحیطی را تبیین میکند که نشان میدهد 78 درصد از واریانس دغدغة زیستمحیطی بدون تبیین باقی مانده است. مقدارF محاسبهشده برای آزمون غیرتصادفیبودن مقدار R2 معادل 41/12 به دست آمده است که در سطح بالایی از اطمینان، معنادار است (001/0p=).
جدول 7- ضرایب رگرسیونی متغیر دغدغۀ زیستمحیطی
سطح معناداری |
مقدار t |
مقدار بتا |
خطای استاندارد |
مقدار B |
متغیرهای مستقل |
001/0 |
37/3 |
47/0 |
46/0 |
51/0 |
سرمایۀ اجتماعی |
002/0 |
52/3 |
- |
14/0 |
56/1 |
مقدار ثابت |
R2=22/0 R 47/0 = F= 41/12Sig=001/0
در کل، یافتههای تجربی حاصل از این پژوهش نشان میدهد سرمایۀ اجتماعی با دغدغۀ زیستمحیطی همبستگی نسبتاً خوبی دارد.
دغدغۀ زیستمحیطی=56/1 + 51/0 (سرمایۀ اجتماعی)
بر اساس یافتههای تجربی موجود در تابع رگرسیون غیراستاندارد نیز میتوان گفت اگر تأثیرات متغیر سرمایۀ اجتماعی را ثابت نگه داریم، ارزش دغدغة زیستمحیطی برابر با 56/1 است؛ یعنی متوسط میزان دغدغة زیستمحیطی در بین کشورهای مورد مطالعه چیزی معادل 56/1 بوده است که بهازای یک واحد افزایش در میزان سرمایۀ اجتماعی51/0 واحد افزایش در میزان دغدغة زیستمحیطی تخمینزدنی است.
بحث و نتیجه
هدف اصلی پژوهش حاضر، سنجش میزان دغدغۀ زیستمحیطی و آگاهی از تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر دغدغۀ زیستمحیطی است. روش پژوهش در این پژوهش، روش تطبیقی کمّی است و دادههای استفادهشده در این پژوهش مبتنی بر دادههای بهدستآمده از موج چهارم پروژۀ بررسی ارزشهای جهانی (WVS) اینگلهارت و گروه پژوهش است. واحد تحلیل این پژوهش، کشور است و درمجموع بهدلیل نبود داده برای برخی از کشورها در برخی متغیرها، تعداد نمونۀ پژوهش به 42 مورد محدود شده است.
نتایج توصیفی پژوهش نشان میدهد میانگین دغدغۀ زیستمحیطی در کشورهای مورد مطالعه، 18/3 است که به نظر میرسد با توجه به مقدار بیشینه، دغدغۀ زیستمحیطی که 78/3 است و کمینه که عددی نزدیک به 39/2 است، نمونههای مورد مطالعه، دغدغۀ زیستمحیطی مطلوبی دارند. در سنجش سرمایة اجتماعی از دو بعد اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی بهره گرفته شده است. یافتههای تجربی حاصل از این پژوهش نشان میدهد دو متغیر اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی، همبستگی مثبتی با دغدغة زیستمحیطی دارند، بهگونهای که میزان همبستگی اعتماد اجتماعی با دغدغۀ زیستمحیطی 45/0، میزان همبستگی مشارکت اجتماعی با دغدغۀ زیستمحیطی 9/0 و میزان همبستگی دغدغۀ زیستمحیطی با سرمایۀ اجتماعی برابر با 47/0 است.
در کل، یافتههای تجربی حاصل از این پژوهش نشان میدهد سرمایۀ اجتماعی با دغدغۀ زیستمحیطی همبستگی نسبتاً خوبی دارد. بر اساس یافتههای تجربی موجود در تابع رگرسیون غیراستاندارد میتوان گفت اگر تأثیرات متغیر سرمایۀ اجتماعی را ثابت نگه داریم، مقدار دغدغة زیستمحیطی برابر با 56/1 است؛ یعنی متوسط میزان دغدغة زیستمحیطی در بین کشورهای مورد مطالعه چیزی معادل 56/1 بوده است که بهازای یک واحد افزایش در میزان سرمایۀ اجتماعی 51/0 واحد افزایش در میزان دغدغة زیستمحیطی تخمینزدنی است.
در تحلیل تأثیر و نقش سازههای سرمایۀ اجتماعی در تبیین واریانس دغدغة زیستمحیطی نیز یافتههای تجربی نشان میدهند وزن اعتماد اجتماعی، در حدود چهار برابر مشارکت اجتماعی است و بیشترین واریانس تبیینشده نیز به اعتماد اجتماعی مربوط است. سرمایة اجتماعی هم با دغدغة زیستمحیطی ارتباط معناداری دارد؛ یعنی بالارفتن اعتماد اجتماعی در بین شهروندان، دغدغه و نگرانی نسبت به مسائل زیستمحیطی- که هر دو به لحاظ مفهومی بار ذهنی دارند- را در سطح پایین نگه میدارد؛ یعنی شهروندان با اطمینان از رفتار همنوعان خود در جامعه، درخصوص حفظ محیط زیست و رعایت مسائل زیستمحیطی، دغدغه و نگرانی کمتری نسبت به مسائل زیستمحیطی خواهند داشت. از دیگر یافتههای پژوهش این است که بین مشارکت اجتماعی و دغدغة زیستمحیطی ارتباط و همبستگی برقرار است، بهگونهای که با افزایش میزان مشارکت اجتماعی در بین شهروندان، مشارکت در حوزة مسائل محیط زیست هم افزایش مییابد که با افزایش میزان مشارکت مدنی که جنبة عینی و رفتاری و بار مثبتی دارد، از میزان دغدغة زیستمحیطی که بعد ذهنی و بار منفی دارد، کاهش مییابد.
یافتههای پژوهش در راستای نتایج پژوهشهای اسکان و هولزر (1990) و ایورسن و راندمو (2002)، بار (2003)، تانگلت و همکاران (2004)، برنگوئر و همکاران (2005)، کیلبرنه و پیکت (2008)، صالحی و امامقلی (1391)، هاری استفان (2008)، اشام و همکاران (2002)، پرتی و وارد (2001)، خوشفر و همکاران (1388) در سطح ملی و نتایج پژوهشهای مک میشل (2007) در سطح بین کشوری و تطبیقی است و همبستگی بین دغدغۀ زیستمحیطی و سرمایة اجتماعی را نشان میدهد.
نتایج این پژوهش برخلاف نتایج پژوهشهای سامدهال و روبرتسون (1989) و گوکن و همکاران (2002) در سطح ملی و همچنین پژوهش در سطح مقطعی بین کشوری گرافتمن و نولتز در سال 2003 است که برای ارزیابی تأثیر سرمایۀ اجتماعی – مدنی و عمومی- واگرایی اجتماعی و ظرفیت اجتماعی روی عملکردهای زیستمحیطی ملی، گرافتمن و نولتز (2003) بر پایۀ دادههای پیمایش ارزشهای جهانی و مجموعه دادههایی در مورد عملکردهای زیستمحیطی در دانشگاههای کلمبیا و ییل، تحلیل مقطعی در سطح کلان به اجرا گذاشتند. آنها دریافتند سطوح بالای سرمایۀ اجتماعی و متغیرهای مربوط، با سطوح بهتر عملکردهای زیستمحیطی ملی، لزوماً پیوستگی ندارند Grafton & Knowles, 2003)).
[1] UNEP
[2] Benton
[3] Radclift
[4] Social action theory
[5] Social capital
[6] Stiglitz
[7] Baker
[8] Social capital
[9] Hari
[10] Astephan
[11] Grafton
[12] Knowles
[13] Isham
[14] Pretty
[15] Ward
[16] Economic capital
[17] Financial capital
[18] Physical capital
[19] Human capital
[20] Cultural capital
[21] Natural capital
[22] Non- environmental benefits
[23] Social networks
[24] Social network
[25] Norm
[26] Trust
[27] Social trust
[28] Social Participation
[29] Blocker
[30] Eckberg
[31] Mohai
[32] Dietz
[33] Schahn
[34] Holzer
[35] Iversen
[36] Rundmo
[37] Barr
[38] Tonglet
[39] Berengur
[40] Kilbourne
[41] Pickett
[42] Samdhal
[43] Robertson
[44] Goken
[45] Waste management
[46] Collective action
[47] Social divergence
[48] World Values Survey
[49] Quantitative Comparative Method
[50] listwise
[51] Sudarmadi
[52] WVS