نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار، گروه جامعهشناسی دانشگاه کردستان، ایران
2 دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه کردستان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction
Advent and development of modernization, nationalism, and nation-building in the multicultural society of Iran have been associated with evolution and development of political and social aspect of literary texts. This impact was highly clear on Kurdish poetry and its ancient tradition that arose in the 16th Century (Ahmadzadeh, 2007: 198). Superiority of poetry over other genres is a phenomenon that is common in the history of numerous Oriental nations. Even during the 20th Century, despite of the advent of Kurdish journalism and literary prose in Kurdish literature, the quality and quantity of Kurdish poetry are still at a higher level.
Poetry is a mediating tool to understand social and political issues (Ahmadzadeh, 2007: 25).“The beginning of the entry of poetry to the field of politics, in the form of integration of these two, in Mukryan Kurdistan goes back to Saif Ghazi’s time” (Dashti, 2009: 47), and it reached its climax in Hemn and Hazhar’s poems. Both claims that Hemn stepped into the field of politics through poetry or entered poetry through politics are acceptable (Ibid, 48). This claim is also correct even more intensely about Hazhar. In this regard, due to their political activism, their poems depict the political, social, and cultural circumstances and help us understand the political culture of the Kurds as an important and effective part of Iran’s civilization.
Materials & Methods
In the present study, content analysis method was utilized in order to quantitatively analyze the content of Hemn and Hazhar’s poems. The analysis unit is “line”. The published poems composed by Hazhar were retrieved from his books “Bo Kurdistan”[1] (1979) including 5,274 lines and “Alakok”[2] (2001) including 553 lines, and Hemn’s were collected from his book “Bargay Yaran”[3] (2003) including 2,526 lines. These poems were composed over 1941-1990. The reason for choosing the poems was their political nature which indicates these two poets’ attitude toward political culture. The sample size was all of the lines that have political concepts and themes. Stratified sampling was employed to select the poems.
The data of the present study were collected through reverse questionnaire and based on categorization. In order to enhance the validity of the instrument, first, the face validity of political culture categories was examined by making use of the views of some field experts and scholars. To enhance the reliability of the study, the texts of the poems were encoded again and validity coefficient formula was used to calculate the consistency between the two tests.
Discussion of Results and Conclusions
According to the results of the study, only 12.36% of the poems reflect the components and themes of modern and traditional political culture. The signs of modern political culture are reflected about 20 times more than traditional political culture signs in the poems, which indicates the modern view of these two poets. One of the most important features of the political culture of the poets was the dominance of functional and reflexive view on the sociocultural structure of Kurdish regions as a part of Iran’s community. Comparing the main components of political culture indicates that themes related to “individual” are more reflected than other themes while “gender” is least reflected. This issue indicated the importance of major trends like individualism, human agency, and democracy as the main components of modernism according to these two poets. The dimension of attitude toward gender in Hemn’s poems was reflected 5% more than Hazhar’s, which indicates that the former paid more attention to women’s issues. Low reflection of gender-related issues indicates that there were social, cultural and political problems and issues beyond gender, which had drew the poets’ attention. Moreover, apart from the quantity of the poems, this issue has been reflected in a very modern and advanced form in Hemn’s poetry. His famous poem “Yadgari Shirin”[4] (Hemn, 69) is a reason for such claim. Moreover, comparing the method of representing the components of political culture in Hemn and Hazhar’s poetry lightens the fact that political culture is reflected more in Hazhar’s poems (980 lines) than Hemn’s (620 lines). Therefore, themes related to individualism are reflected more than other themes in the poems composed by Hemn and Hazhar.
[1] For Kurdistan
[2] Buttercup
[3] Friends’ Bundle
[4] Sweet Memory
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسأله
در رویکرد «جامعهشناسی در ادبیات» یا «جامعهشناسی ادبی»، ادبیات از جنبۀ پیام و محتوا و نقش آن در تحولات اجتماعی بررسی میشود (شادرو، 1384). متن ادبی صرفاً وسیلهای برای سرگرمی نیست. چیزی است که با بسیاری از جنبههای دیگر جهان ارتباط و ریشه مشترک دارد- جنبههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی- که همۀ آنها دنیویبودنش را تشکیل میدهند و پایهای مستحکم برای مشاهده، تحلیل و درک زندگی انسانها و شرایط درونی و بیرونی آنها فراهم میآورد.
ظهور و توسعۀ مدرنیزاسیون، ناسیونالیسم و ملتسازی در جامعۀ چندفرهنگی ایران با تکوین و توسعۀ جنبههای سیاسی و اجتماعی متون ادبی همراه بوده است. این تأثیر بر شعر کردی و سنت کهن آن که از قرن شانزدهم نشأت میگیرد، بسیار واضح است (احمدزاده، 198:1386). برتری شعر بر انواع ادبی دیگر، پدیدهای مشترک در تاریخ بسیاری از ملتهای شرقی است، حتی در خلال قرن بیستم نیز با وجود ظهور روزنامهنگاری کردی و نثر ادبی در ادبیات کردی، هنوز هم شعر کردی از لحاظ کمّی و کیفی در سطح بالاتری قرار دارد (کریم،1990 :25 به نقل از: احمدزاده، 1386).
شعر ابزار درک و واسطهای است که با آن مسائل سیاسی و اجتماعی را میتوان بررسی کرد (اکشرافت و اهلوالیا، 1999، به نقل از: احمدزاده، 1386 :25). هرچند «سرآغاز سرکشی شعر به حوزۀ سیاست، به معنای ادغام این دو مفهوم با هم در کردستان مکریان به سیف قاضی بر میگردد» (دشتی، 47:2009)؛ در اشعار «هژار» و «هیمن» به اوج خود میرسد. درواقع خواه گفته شود هیمن از ابتدا با شعر به حوزۀ سیاست پا نهاده و خواه گفته شود با سیاست به عرصۀ شعر و ادب وارد شده است، هر دو ادعا درست است (دشتی، 2009: 48). این ادعا دربارۀ هژار با شدت بیشتری نیز صدق میکند.
با توجه به زیست چندفرهنگی جامعۀ ایران، فرهنگ سیاسی شهروندان در جامعۀ چندقومی ایران از هویت قومی و فرهنگی تأثیر میپذیرد و همواره نخبگان قومی تلاش کردهاند از قالبهای فرهنگی برای حفظ مرزبندیهای هویتی و ایجاد تشابه و تمایز استفاده کنند (مفصلنژاد، 60:1388-47). شناخت و درک نخبگان نهتنها به دلایل ساختاری، بلکه به دلایل فرهنگی مهم است. نخبگان، اعضایی از جامعه هستند که بر عمل و کنش سیاسی، تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم دارند. نخبگان سیاسی، فرهنگ سیاسی غالب را میسازند. آنها نهتنها گفتمانی را ایجاد میکنند که لازمۀ کار دولت است بلکه منابع فرهنگی را تدوین میکنند که دولت از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکند. نخبگان سیاسی در ایجاد ایدئولوژی و گفتمان فرهنگ سیاسی، نقشی تعیین کننده دارند (Irons, 2009:459-474). در این راستا اشعار هژار و هیمن بهدلیل کنشگری سیاسی، معرّف زیست-جهان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کردها است که به درک ما از فرهنگ سیاسی کردها یاری میرساند که بخشی از حوزة تمدنی مهم و اثرگذار جامعۀ ایران است.
شرایط اجتماعی زیست هژار و هیمن
نویسنده، محقق، مترجم و شاعر نامدار، عبدالرحمن شرفکندی مشهور و متخلص به «هژار»، به سال 1300 هجری شمسی در شهر مهاباد دیده به جهان گشود. پدرش مشهور به ملا محمدبور، مردی روحانی و متدین بود که از راه کسب و کار امرار معاش میکرد و زندگی ساده و فقیرانهای داشت. با شروع پنج سالگی، نزد پدرش الفبا و قرائت قرآن را آغاز کرد و سپس مدتی به مکتبخانه رفت و از آنجا رهسپار خانقاه شیخ برهان شد و پس از فراگرفتن مقدمات، به روستاهای اطراف عزیمت کرد و در کلاس تنی چند از مدرسان علوم اسلامی آن زمان حاضر شد. در تاریخ ادبیات معاصر زبانهای فارسی و عربی نام هژار نامی ناآشنا نیست. وی پس از هزار سال، قانون ابنسینا را از آن عربی معماگونه، به فارسی روان و یکدست ترجمه کرد. وی سالهای زیادی از ترس حکومت پهلوی در آوارگی به سر برد. علاوه بر کارهای پژوهشی و ترجمه، اشعار وی در دو کتاب بو کوردستان (برای کردستان) و آلهکوک (اسم نوعی گیاه) به چاپ رسیده است. بیشتر این اشعار در قالب مثنوی است و مضامین سیاسی، اجتماعی و حماسی و عاشقانه دارند و به زبانی ساده و عامیانه سروده شدهاند. این شاعر در سال 1369 وفات یافت و در زادگاهش شهر مهاباد به خاک سپرده شد.
سید محمد امین شیخ الاسلامی متخلص به «هیمن»، فرزند سید حسن شیخ الاسلامی مکری در بهار سال 1300 هجری شمسی در یکی از روستاهای مهاباد به نام «لاچین» متولد شد. پس از یادگیری قرآن مجید و کتب مقدماتی فارسی و عربی به مهاباد رفت و مدت چهار سال در خانقاه و مدرسۀ جدّ مادریش شیخ یوسف برهان در سلک طلاب علوم دینی تحصیلات خود را ادامه داد و در همان ایام با «هژار» -که آنجا به سر میبرد- همدرس و همصحبت شد. هیمن در سال 1323 شمسی به عضویت شورای نویسندگان نشریۀ نیشتمان در آمد که بهطور مخفیانه از سوی جمعی از ادبا و شعرا علیه رژیم ستمشاهی منتشر میشد. در سال 1347 بهعلت اشعاری که نشاندهندۀ اوضاع نامطلوب جامعه و ستمهایی بود که از طرف رژیم شاه بر مردم میرفت، خانه و زندگی را ترک گفت و سالها متواری و آواره بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به وطن بازگشت و خدمات ادبی و اجتماعی و فرهنگی خود را از سر گرفت. عمدهترین اشعار وی در دو کتاب با عناوین تاریک و روون (تاریک و روشن) و نالۀ جدایی به چاپ رسیده است. بیشتر این اشعار در قالبهای غزل، مثنوی و دوبیتی سروده شدهاند و مضامین سیاسی، اجتماعی و عاشقانه دارند. وی در سال 1365 درگذشت و در شهر مهاباد در مقبره الشعرا به خاک سپرده شد.
دوران حیات دو شاعر (1369-1300) تقریباً با حکومت پهلوی اول و دوم همزمان است. جنگ جهانی دوم، نهضت ملیشدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی ایران که هر یک از این دورهها، شرایط اجتماعی و سیاسی خاص خود را داشته و بر زندگی و افکار دو شاعر تأثیر گذاشتهاند. همچنین جنبشهای کردی در برساختن نظام معرفتی آنها نقش داشته است. حرکتهای سیاسی کردها را در سه دورۀ تاریخی میتوان مطالعه کرد: دورۀ رضاشاه، دورۀ محمدرضاشاه پهلوی و دورۀ جمهوری اسلامی (احمدی، 1392 :93). این دو شاعر در تمام این دورهها زیستهاند و از شرایط اجتماعی و سیاسی سراسری و محلی ایران تأثیر گرفتهاند. ظهور نخبگان و روشنفکران مدرن و قومگرا، نتیجۀ نوسازی رضاشاه از یکسو و تمرکزگرایی بیش از حد و تبعیضهای زبانی و قومی او از سویی دیگر بود. درواقع ظهور نخبگانی چون هژار و هیمن با تغیرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی سراسری و محلی در رابطه بود. ظهور نخبگان تحصیلکردۀ جدید، پدیدهای ناگهانی نبود. قدرتگرفتن آنها فرایندهای تدریجی بود که با تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران بهطور عام و کردستان بهطور اخص ارتباط داشت (احمدی، 1392: 242).
مک داول دربارۀ شرایط اجتماعی منطقۀ مکریان (جنوب استان آذربایجان غربی- محل زیست جهان دو شاعر) میگوید: با توسعۀ شهرنشینی و نوسازی، طبقهای تحصیلکرده رشد کرد (مک داول، 1383 :404). وجود شهر مانند محیط اجتماعی خاصی که از ساخت سنتی جامعۀ کردستان متفاوت بود، موجب ظهور نوعی گفتمان بهظاهر مدرن را شد. این محیط اجتماعی همانگونه که ماکس شلر عقیده دارد، تأثیرهای ذهنی ناشی از محیط اطراف است که تا حدودی دریافت میشود. این تأثیرهای ناشی از محیط اجتماعی شهر، عاملی مهم در شکلگیری اندیشۀ دو شاعر بوده است. مفاخر و نخبگان کرد در این دوره با الگوسازی بر فضای فرهنگی و سیاسی کردستان، تأثیرات وسیعی برجای گذاشتند. فرهیختگانی چون هژار و هیمن در زمرۀ این نخبگان به شمار میروند. در این دوره، ادبیات کردی بهطور عام و شعر کردی بهطور خاص با پیشاهنگی هژار و هیمن ضمن حفظ ساختار و قالب در مضامین و مفاهیم متحول شد و همپای تحولات سیاسی عصر خود، مفاهیم و مضامینی جدید را وارد شعر و ادبیات کردی کردند. مضامین و مفاهیمی که سرشار از درونمایههای اجتماعی و سیاسی بود .در ادبیات کردی اشعار بزرگانی چون هژار و هیمن پیوندی ناگسستنی با جامعه دارند. نبوغ آنها در ابداع عناصر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، رابطۀ سیاست و جامعه و فرهنگ را بازنمایی میکند.
پیشینۀ پژوهش
برویین سن در کتاب جامعهشناسی مردم کرد (1378) با دیدگاهی مردمشناسانه و جامعهشناختی، پیوندهای کهن و بیعتهای اولیه و اساسی مردم کرد را بررسی کرده و تأثیر این پیوندها را در تحولات سیاسی کردستان ارزیابی کرده است. این پیوندها بهترتیب اهمیت شامل پیوندهای خانوادگی و قبیلهای، پیوند با رؤسای قبایل، بیعتهای مذهبی بهویژه پیوند با شیوخ و رهبران طریقتهای درویشی است. وی نشان میدهد چگونه ناسیونالیسم کرد در پیوند متقابل با این پیوندهای کهن رشد کرده است. نویسنده معتقد است مردم کرد در قرن 19 فرهنگ سیاسی سنتی و محدودی داشته و همین امر عقبماندگی و توسعهنیافتگی آنها را تداوم بخشیده است.
رشیدی و امینی (1391) در پژوهشی با عنوان «هویت ایرانی در شعر کردی با تأکید بر اشعار هژار و هیمن» با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا نشان دادهاند در اشعار هژار و هیمن، الفاظ، مفاهیم، معانی، مضامین و لغات فراوانی وجود دارد که ریشۀ فارسی دارند و یا در بین دو زبان کردی و فارسی مشترک هستند. بر اساس این میتوان گفت شعر کردی جلوهای از هویت ایرانی است و بایستههای این هویت، تعلقها، گرایشها و تأثیراتی را در شعر کردی ایجاد کرده است که ریشههای آن در رشته ارتباطات گستردۀ فرهنگی و تاریخی جستجوکردنی است.
دشتی (2009) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد با عنوان «هیمن: بررسی محتوای سیاسی و اجتماعی اشعار» با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، محتوای سیاسی اشعار (چگونگی انعکاس اعتقادات ملی و ناسیونالیستی، بازتاب مقاومت و مبارزه و نگرش شاعر دربارۀ احزاب سیاسی) و اجتماعی اشعار (چگونگی انعکاس عدالت اجتماعی، آداب و رسوم اجتماعی و صلح و دوستی) را واکاوی کرده است.
مبانی نظری
در مبانی نظری مرتبط با جامعهشناسی و فلسفة هنر، هنر (شعر بهمثابه یک فرم هنری) در سه سطح مفهومسازی شده است: هنر به مثابه ساختی زیباییشناختی، هنر در مقام بخشی از خلاقیت ذاتی و محصول روحیات، احساسات و رشد فردی، هنر به مثابه برساخت اجتماعی و تولید اجتماعی. برمبنای رویکرد سوم، ابعاد زیباییشناختی اثر هنری و تجلی احساسات و عواطف فردی، در شرایط تاریخی و اجتماعی ریشه دارد.
این، هنر بیشتر از آنکه تولید مادی صرف و فردی باشد، نوعی «جهان بینی» قلمداد می شود که از زاویۀ آن، زمینۀ اجتماعی خلق اشکال هنری را میتوان مشخص و بیان کرد (Paul, 2005: 10).چنین نگرشی بهشکلی مشابه در دیدگاه گلدمن مشاهده میشود. وی هنر و آفریدههای نبوغ را محصول جهانبینی و تصاویر ذهنی افراد و عاملان آن میداند. این نوع نگرش دربارۀ هنر و آثار هنری، ما را به دیدگاههای مربوط به نظریات بازنمایی[1] رهنمون میکند. مجموعۀ آنچه نظریههای بازنمایی خوانده میشود، بنیان نظری مقالۀ حاضر را شکل میدهد. این رویکرد معتقد است هنر دربردارندۀ اطلاعاتی دربارۀ جامعه است. این رویکرد به هیچ نوع خط مستقیمی میان هنر و جامعه قائل نیست، بلکه آفرینش هنری را بهمثابه بخشی از جامعه و بازتابی از آن و در عین حال مؤثر بر آن میتوان دانست (Alexander, 2003: 21). پیچیدگیهای تحلیلهای پژوهشگرانی مثل گلدمن، لوکاچ، ولف، دو وینیو و بوردیو دربارۀ چگونگی این تعامل نشان میدهد هنر صرفاً رونویسی یا عکسی از جامعه نمیتواند باشد. رویکرد بازنمایی برای بررسی میزان انطباق محتوای پیامهای اثر هنری با آنچه در واقعیت اجتماعی میگذرد، رویکردی مناسب به نظر میرسد و معتقد است آنچه هنر و دیگر رسانهها نمایش میدهند، بازتابی از شرایط اجتماعی است. از دید آلن، اگر از منظر جامعهشناسی هنر بنگریم، هنر مجموعهای است از رسومی که حامل معانی و نقشهای رفتاری است که افراد جامعه لحاظ میکنند. کنشهای هنری همانند رمزگان رفتاری هستند که درون افراد نهادینه شده و در متن رمزگان و نقشها بیرونی میشوند. آنها همچنین به شکل کنشهای نمادین، عامل تغییر در ساختار اجتماعی هستند. بدینترتیب تجربیات زیباییشناختی همیشه با ساخت گروهی درون جامعه ارتباط تنگاتنگ دارد (Allen, 1954: 6-7). نقطۀ شروع هرگونه تلاش برای تحلیل جامعهشناختی اثر هنری، بررسی همزمان تجربۀ واقعی خلاقیت و تجربۀ عملی و پویایی زندگی در متن جامعه است. هدف مطالعه، رابطۀ بین تجربۀ تخیلی و دینامیسم اجتماعی است (دو وینیو، 1388 : 7). بر اساس این، ماهیت شیء هنری تابعی از شبکهای اجتماعی-ارتباطی است که شیء هنری در آن جای گرفته است. از آنجا که این پژوهش میکوشد ابعاد و گونههای فرهنگ سیاسی موجود در جامعۀ کردستان ایران در خلال سالهای 1300 تا 1370 را از دریچۀ نوع خاصی از آفرینش هنری (شعر) تحلیل کند، باید با تحلیل محتوای آثار هنری مدّنظر این نوع درهمتنیدگی یا دیالکتیک را نشان دهد. منظومۀ نظری مذکور پژوهشگر را یاری میرساند با بازخوانی و تحلیل محتوای اشعار دو شاعر، راهی برای شناخت فرهنگ سیاسی جامعه مدّنظر در این مقطع زمانی بیابد.
در دوران مدرن اولین کسی که در مورد فرهنگ سیاسی سخن گفته، منتسکیو[2] است. «روح القوانین» در عین حال که متنی فلسفی است، نوعی تحلیل فرهنگ سیاسی نیز به شمار میآید (گلمحمدی، 1386: 153-131) بهنظر او فرهنگ بر حکومت و دین تأثیر دارد. ژان ژاک روسو[3] با بیان عبارتهایی چون «روحیة ساکنان» و «معنویت، سنت و اعتقادات آنها» از فرهنگ سیاسی تقدیر میکند (سریعالقلم، 1386: 19). دوتوکویل[4] هنجارها و ارزشهای مردم امریکا را بر دمکراسی مؤثر میداند. پیشینۀ تحلیل و تبیین فرهنگی سیاست در قرن بیستم، دهۀ 30 میلادی است که با شکلگیری «خصیصۀ ملی» همزمان بوده و ریشۀ رستاخیز فرهنگ سیاسی پژوهشی دهۀ 80 میلادی است (گلمحمدی، 151،1386-131).
آلموند و وربا بعد از جنگ جهانی دوم بهطور وسیع و عمیق، فرهنگ سیاسی را در کشورهای اروپایی مطالعه کردند. فرهنگ سیاسی، مجموعهای از باورها، ارزشها، احساسات و دانش سیاسی نسبت به چهار بعد از زندگی سیاسی است (نظام سیاسی، یک کل، جنبههای ورودی یا فرایند، جنبههای خروجی یا سیاستگذاری و خود یک موضوع است) است (Almond & verba, 1963). آلموند و وربا بر اساس نوع نگرش و جهتگیری به سیاست، تیپولوژی سهگانهای را از فرهنگ سیاسی ارائه کردند: فرهنگ سیاسی محدود (افراد در این نوع فرهنگ نه از عملیات و یا خط مشیهای نظام سیاسی آگاهی دارند و نه خود را عضوی از یک ملت میشناسند. این دسته از افراد، انجماد فکری داشته و از نظام سیاسی انتظاری ندارند). فرهنگ سیاسی تبعی (افراد در این نوع فرهنگ از نتایج کار حکومت آگاهند؛ ولی در فرایندهایی شرکت نمیکنند که به سیاستگذاری منجر میشود). فرهنگ سیاسی مشارکتی (افراد در این نوع فرهنگ در فرایندهای سیاسی مشارکت بالفعل و بالقوه دارند. از مسائل سیاسی آگاهی دارند و تقاضاهای سیاسی را میتوانند مطرح کنند و حمایتهای سیاسی خود را در اختیار رهبران سیاسی قرار میدهند) (چیلکوت، 346:1377).
از دیگر صاحبنظران این حوزه به اینگلهارت و ولزل میتوان اشاره کرد. آنها دو نوع فرهنگ یا نظام ارزشی را از هم متمایز میکنند: نظام ارزشی مادهگرا و نظام ارزشی فرامادیگرا که به ارزشهای استعلایی بیشتر از ارزشهای مادی بها میدهد (قیصری و شکوری، 1381). شاخصهای اصلی فرهنگ مادیگرا عبارتند از: مبارزه با تورم، گسترش رشد اقتصادی، حفظ ثبات اقتصادی، حفظ نظم، مبارزه با افزایش جرم و جنایت و حفظ و تقویت نیروهای نظامی. شاخصهای فرهنگ فرا مادیگرا نیز عبارتند از: نقد حکومت، آزادی بیان، سخن بیشتر در مورد مکان کار، زیبایی شهرها و محیط زندگی، تأکید بر رشد ویژگیهای انسانی و جامعه انسانی. موضوع اصلی اینگلهارت و ولزل دربارۀ فرهنگ سیاسی، ارزشهای ابراز وجود یا ارزشهای رهاینده است. اینگلهارت و ولزل ارزشهای ابراز وجود یا رهاینده را گونهای از فرهنگ سیاسی در نظر میگیرند که مستعد دموکراسی است. اصلیترین عامل گذار به دموکراسی، رشد ارزشهای ابراز وجود است (احمدی،1390 :299-256).
الازار[5] گونهشناسی دیگری از فرهنگ سیاسی را انجام داده است. گونهشناسی او، فرهنگ سیاسی را به سه دستۀ اصلی تقسیم میکند: اخلاقگرایی، فردگرایی و سنتگرایی. اخلاقگرایان معیار سنجش دولت را تعهد دولت به رفاه اجتماعی و توجه به تولید و عرضۀ کالاهایی میدانند که نفع عموم را در پی دارد. برخلاف اخلاقگرایان، فردگرایان روی نگرانیها و حرفۀ افراد تمرکز بیشتری دارند. سنتگرایی، ساختاری نخبهگرا است که سعی میکند نظم اجتماعی موجود را حفظ کند (Zoellick, 2000).
چارچوب نظری
بهلحاظ اینکه جامعۀ آماری ما اشعار هژار و هیمن است و واحد مطالعۀ ما «بیت» شعر است نه افراد، با هیچ یک از گونههای ذکرشده بهتنهایی نوع فرهنگ سیاسی را در اشعار نمیتوان مشخص کرد. به همین دلیل با بهرهگیری از گونهشناسیهای آلموند- وربا، اینگلهارت- ولزل و الازار و سایر نظریهپردازان علوم اجتماعی و سیاسی، گونهشناسی دیگری از فرهنگ سیاسی در این پژوهش ارائه میشود که با جامعۀ آماری سنخیت بیشتری دارد و با آن نوع فرهنگ سیاسی را در اشعار آنها بهتر میتوان بازشناخت. گونهشناسی مذکور با توجه به پنج شاخص نگرش افراد به آزادی فردی، نگرش به جنسیت، عدالت اجتماعی، مشارکت سیاسی، تغییرات اجتماعی- سیاسی شامل دو نوع فرهنگ سیاسی زیر است:
1. فرهنگ سیاسی سنتگرا: سنت، مجموعهای از ذهنیتها و ایدههایی است که در گذشته ریشه داشته و در جامعه عمومیت دارد، بیشتر از یک نسل را شامل میشود و مبنای رفتار و عمل قرار میگیرد (غفاری و ابراهیمی لویه، 1387 :307). محافظهکاری و گذشتهگرایی، دو رکن اصلی سنتگرایی هستند. ویژگیهای محافظهکاری عبارتند از: 1. سلب حق گزینش از انسان، 2. استدلالگریزی، 3. ممانعت از نوآوری و ابتکار، 4. گذشتهگرایی وتقویت احساس نوستالژیک، 5. احترام و حرمت به سنتها و 6. آن چیزی که وجود دارد، خوب است (اکبر،1370: 84-82).
2. فرهنگ سیاسی تجددگرا: عمومیترین معنای تجدد را باید در تغییرات و تحولات اجتماعی گستردهای جستجو کرد که جوامع در دورۀ جدید تجربه کردهاند. تجدد با ویژگیها و روندهای عمدهای چون اصالت انسان، ظهور فردگرایی، عاملیت انسانی، گسترش عقلانیت، سلطۀ معرفت علمی، لیبرالیسم، دموکراسی و فردیشدن همراه بوده است (غفاری و ابراهیمی لویه، 1387 :316). بهنظر گیدنز در مدرنیته اتکایی به سنت وجود ندارد؛ زیرا همۀ جنبههای زندگی بهطور بالقوه تابع عقل هستند و تنها در پرتو این عامل میتوانند توجیه شوند؛ بنابراین نظارت بازاندیشانه که ذاتی فعالیت بشر است در مدرنیته شدت میگیرد (نش، 1392 :90).
روششناسی
تعریف متغیرها
فرهنگ سیاسی سنتگرا: فرهنگی است که از سلب حق انتخاب و گزینش فردی، مردسالاری و پدرسالاری، سلسلهمراتب که نظم طبیعی جامعه است، حق مشارکت سیاسی عدهای از نخبگان خاص در نظام سیاسی، ممانعت از نوآوری، ابتکار و دگرگونی و تلقی دین بهمثابه عامل انسجامبخش زندگی گروهی حمایت میکند (اکبر، 1370 :131).
فرهنگ سیاسی تجددگرا: فرهنگی است که از برتری فرد بر جمع، برابری جنسیتی و قومی، عدالت اجتماعی بهمعنای برابری در بهرهگیری از فرصتها و امکانات موجود و بر اساس شایستگی افراد، مشارکت سیاسی فعال و آگاهانۀ گروههای گوناگون در نظام سیاسی، تغییرات اجتماعی و سیاسی با اصلاحات و تساهل در برابر مذاهب گوناگون و مشروعیت مدنی حمایت میکند (اکبر، 1370: 19).
روش پژوهش
در پژوهش حاضر، از روش «تحلیل محتوا»[6] بهره گرفته شده است. تحلیل محتوا یکی از روشهای مهم مطالعۀ اجتماعی است که با استفاده از آن پیامهای مطرحشده در رسانهها را از نظر کمیّت (فراوانی و تکرار) و کیفیت (اهمیت و ارزش) میتوان بررسی کرد (معتمدنژاد، 1356 :20). با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا در این پژوهش، محتوای ابیات مندرج در اشعار هژار و هیمن بهصورت کمّی مطالعه شده است. در این بررسی، واحد تحلیل پژوهش شامل تمامی اشعار منتشرشدۀ هژار و هیمن است. واحد تحلیل «بیت» است.
در این پژوهش، اشعار چاپشدۀ هژار در دو کتاب بو کوردستان (1358) شامل 5274 بیت و آله کوک (2001) شامل 553 بیت که جمعاً 5827 بیت است و اشعار هیمن در کتابی به نام بارگۀ یاران (2003) مجموعاً شامل 2526 بیت است، بررسی میشود. این اشعار در فواصل زمانی سالهای1320 تا حدود 1369 سروده شدهاند. دلیل انتخاب این اشعار ماهیت سیاسی آنها است که نگرش این دو شاعر را به فرهنگ نشان میدهد. حجم نمونۀ پژوهش شامل تمام ابیاتی است که مفاهیم و مضامین سیاسی داشتهاند. برای اینکه نمونهگیری متناسب با حجم باشد، با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی نظاممند تعداد 40 صفحه از اشعار هژار حذف شد. با این روش، تعداد اشعار از 5827 بیت به 4820 بیت کاهش یافت. درنتیجه از مجموع 4820 بیت شعر هژار، 664 بیت (77/13درصد) و از مجموع 2526 بیت شعر هیمن، 369 بیت (6/14درصد) مفاهیم سیاسی دارند و حجم نمونه را تشکیل میدهند.
دادههای این پژوهش با استفاده از پرسشنامة معکوس و بر اساس مقولهبندی تهیه و گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها، مفاهیم و مقولههای فرهنگ سیاسی مشخص و بر اساس دستورالعمل از پیش تعیینشده، کدگذاری شده و در برگههای مخصوص ثبت شدند. چون متغیرها در سطح اسمی سنجیده شدهاند، آمارههای توصیفی برای هر یک از مقولهها محاسبه و در جدولهای توزیع فراوانی ثبت شد تا تحلیل کمّی میسر شود.
برای افزایش روایی ابزار، ابتدا روایی صوری مقولههای فرهنگ سیاسی با بهرهگرفتن از نظرات تعدادی از متخصصان و پژوهشگران مرتبط با مسألة پژوهش بررسی شد. برای بالابردن میزان پایایی، متن (اشعار) مجدداً کدگذاری و سپس با استفاده از فرمول ضریب روایی درجۀ توافق دو آزمون محاسبه شد. در کدگذاری اول 98 مقوله و در کدگذاری دوم 103 مقوله کدگذاری شد. با استفاده از فرمول ضریب پایایی مشخص شد میان دو کدگذاری میزان 94/0 توافق وجود دارد و این نشاندهندۀ ضریب پایایی بالای آزمون است.
یافتههای پژوهش
توزیع فراوانی اشعار بررسیشده برحسب فرهنگ سیاسی سنتگرا
همانگونه که در جدول 1 نشان داده شده است، از میان 1033 بیت از اشعار مدّنظر، مضامین فرهنگ سیاسی داشتهاند. فقط تعداد 53 بیت (13/5 درصد) ابعاد فرهنگ سیاسی سنتگرا داشتهاند که نشان میدهد هر دو شاعر در زمرۀ شاعران مترقی و نوخواه محسوب میشوند. بهدلیل بازنمایی بسیار اندک ابعاد فرهنگ سیاسی سنتگرا، توصیف ابعاد پنجگانۀ این نوع فرهنگ سیاسی بررسی نشد.
oellick, 2000-474
جدول 1- نسبت توزیع شاخصهای اصلی فرهنگ سیاسی سنتگرا در اشعار بررسیشده
ابعاد فرهنگ سیاسی سنتگرا |
هژار |
هیمن |
جمع |
درصد |
||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|||
نگرش به فرد |
43 |
72/97 |
9 |
100 |
52 |
11/98 |
نگرش به جنسیت |
1 |
77/2 |
0 |
0 |
1 |
88/1 |
نگرش به عدالت اجتماعی |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
نگرش به مشارکت سیاسی |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
نگرش به تغییر اجتماعی و سیاسی |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
جمع |
44 |
100 |
9 |
100 |
53 |
100 |
توزیع فراوانی اشعار بررسیشده برحسب فرهنگ سیاسی تجددگرا
جدول 2- نسبت توزیع شاخصهای اصلی فرهنگ سیاسی تجددگرا در اشعار بررسیشده
ابعاد فرهنگ سیاسی تجددگرا |
هژار |
هیمن |
جمع |
درصد |
||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|||
نگرش به فرد |
347 |
96/55 |
200 |
55/55 |
547 |
81/55 |
نگرش به جنسیت |
10 |
61/1 |
24 |
66/6 |
34 |
46/3 |
نگرش به عدالت اجتماعی |
78 |
58/12 |
28 |
77/7 |
106 |
81/10 |
نگرش به مشارکت سیاسی |
53 |
54/8 |
17 |
72/4 |
70 |
14/7 |
نگرش به تغییر اجتماعی و سیاسی |
132 |
29/21 |
91 |
27/25 |
223 |
75/22 |
جمع |
620 |
100 |
360 |
100 |
980 |
100 |
نگرش به فرد
مضامین مرتبط با نگرش فرد که یکی از ابعاد اصلی فرهنگ سیاسی تجددگرایانه است، تقریباً به یک اندازه در اشعار دو شاعر بازنمایی شده است. میزان بازنمایی این بعد در اشعار هر دو شاعر 81/55 درصد (547 بیت از 980 بیت) است. در میان ابعاد نگرش به فرد، مؤلفههای آزادی بیان (124بیت)، آزادی انتخاب (90 بیت)، پشتکار فردی (88 بیت)، علمگرایی (63 بیت)، تأکید بر حقوق بشر (47 بیت)، آیندهنگری (36 بیت)، خرافاتستیزی (36 بیت) و تأکید بر استقلال (26 بیت) بیشتر از سایر مؤلفهها انعکاس یافته و کمترین بازنمایی به مؤلفههای پایگاه اکتسابی (4 بیت) وخلاقیت فردی (2 بیت) بوده است.
خرافاتستیزی
هژار (174:1358) از نادانی و خرافاتیبودن مردم جامعۀ خود انتقاد میکند و گرفتاری آنها را در دام نادانی به تصویر میکشد.
هیندیکی سوور و هیندیکی شین
هیندیک ههرتی نهگه یون چین
زوربهی نوقمی ریش و پرچه
پیت وایه: آموزای ورچه
ترجمه: مردم از خود بیخبرند، تفرقه و تضاد دارند و هنوز نفهمیدهاند چه هستند و در دام جهل و نادانی گرفتارند.
بهنظر هیمن (2001:68) اگر تصور میشد که با جنگ و شمشیر از مام میهمن میتوان دفاع کرد، این جهالت محض است. راه حفظ وطن ستیز با جهل و خرافات است.
پیت ده لی نووکی قهلهم : نووکی قهلهم
زور له شیر باشتر ده پاریزی عهلهم
ترجمه: نوک قلم میگوید: نوک قلم بسیار بهتر از شمشیر پرچم را حفظ میکند.
قانونگرایی
هژار (294:1358) در کنار آزادی، خواستار قانون است. وی قانون و آزادی را مکمل همدیگر دانسته و جامعهای را مطلوب میداند که نسبت متعادلی از هر دو موجود باشد. جامعهای که در آن نه آزادی آن قدر محدود باشد که حقوق انسانی را به خطر اندازد و نه بیقانون باشد و به آنارشیسم منجر شود.
آزادن به پیی قانوون آی چهند خوشه آزاد بوون
قانوون دیموکراتییه شتی وا باش ههر نییه
ترجمه: آزادی بر اساس قانون، بسیار دلپذیر است. قانون دمکراتیک بهتر از هر چیزی است.
آزادی بیان و آزادی انتخاب
هژار (73:1358)، به مناسبت تأسیس حکومت جمهوری عرب و کرد در سال 1958به رهبری عبدالکریم قاسم در عراق که در مقطعی فضای باز سیاسی را به همراه داشت، آزادی بیان را میستاید:
آزادی پینووس و دهمه تا بیژی و بنووسی کهمه
پالهوان عهبدوولکهریمه قایم دادهریژی او هیمه
ترجمه: هنگامۀ آزادی قلم است و فرصتی استثنایی است و هر قدر گفته و نوشته شود کم است. عبدالکریم قاسم قهرمان است و این نهاد (نهاد آزادی) را محکم پیریزی میکند.
هیمن (218:1363) آزادی را حق همۀ انسانها میداند و خواهان جامعهای است که در آن مردم در کمال آزادی و آسایش و به دور ازهرگونه وحشت و ترس زندگی کنند.
آرهزوومه ههرچی اینسانه به آزادی بژی
چون گهلی داماو و دیل و مات و خهمگینم دهوی؟
ترجمه: آرزو دارم تمام انسانها آزادانه زندگی کنند. به هیچ وجه ملتی درمانده، اسیر و ماتم زده را نمیخواهم.
هیمن (2001: 97) ظهور دوبارۀ استبداد پهلوی دوم را نقد میکند و از توقف روزنامه و سلب حق نوشتن به زبان مادری ناراضی است:
داخرا دهرکی روژنامه شکان نووکی خامه
کوردی نووسین حهرامه دوژمن دهلی بیتامه
ترجمه: روزنامهها متوقف شدند، نوشتن به زبان کردی حرام است. دشمن (حکومت پهلوی) آن را تحمل نمیکند.
تأکید بر استقلال
هژار (176:1358) سرسپردگی و وابستگی را نکوهش میکند و انتخاب شیوۀ زندگی را از حقوق اساسی میداند.
ژینی کویلهیی با به بهس بی حیزه بخویی بو کهس نابی
ترجمه: زندگی بردهوارانه و غیرمستقل بس است، ذلت و خواری شایستۀ هیچ کس نیست.
به سه با بهس بی دیلی و ژیر دهستی
بهسه بی بهش بوون له ژین و ههستی (هژار، 53:2001)
ترجمه: اسارت و قید و بند و محرومیت و از زندگی و استقلال شخصی بس است .
هیمن (112:2001) استقلال و اختیار را از اقتدار و منزلت شاهانه برتر میداند و فقر با اختیار را بر رفاه بیاختیار ترجیح میدهد.
چ خوشه عیشق و سهرمه ستی، چ خوشه
چ خوشه ژین به سهربه ستی، چ خوشه
ترجمه: زندگی با عشق و مستی و استقلال چه شیرین است.
به سهربهستی ژیانی سه ر حهسیری
به قوربانی بیتهخت و بهختی میری (هیمن، 236:2003)
ترجمه: زندگی مستقل روی حصیر بسیار بهتر از زندگی شاهانه است.
پشتکاری فردی
هژار و هیمن تلاش و پشتکار را برای هر فردی لازم میدانند و پشتکاری و تلاش را عامل سربلندی وآزاد زیستن میدانند.
وهرزش مروف آزا دهکا آزا ولات آوا دهکا
ماندوو بوون و کار مایهی ژیانه
بیکار رابواردن رهنج و زیانه
مروف کار نهکا کاری زور لهنگه
ژهنگی بیکاری شووریی و نهنگه (هژار، 211:1358)
ترجمه: ورزش فرد را شجاع میکند. فرد شجاع و ساعی کشور را آباد میکند. کار و زحمت مایۀ زندگی است. بیکاری عار و ننگ است.
له سایهی زهحمهت و ره نج و له سایهی کار و آزایی
به سهربهرزی دهژین بو کومهل و گهل نابنه سه ربار (هیمن، 58:2001)
ترجمه: بهدلیل زحمت و تلاش و شجاعت مردم سربلند زندگی میکنند و سربار جامعه نمیشوند.
تأکید بر حقوق بشر
حق مردم برای ادارۀ عمومی کشور، حق تحصیل به زبان مادری و غیره از مفاهیمی هستند که بارها در اشعار مورد بررسی تکرار شده است.
میللهت بچووک و گهوره حهققی خوی وه دهس کهوی
مهئموور و شا له خوی بی چ جایی خهت و زمان
پیویسته قهومی کوردم وه کوو سایری بهشهر
بههرۀ ببی له حهققی ژیان بیته نیو امان
(هژار، 51:2001)
ترجمه: ملت کوچک و بزرگ به حقش برسد، هر ملتی مأمور و رهبرانش را خود انتخاب کند، به زبان خود تحصیل کند. لازم است قوم کرد نیز مانند سایر اقوام از حق زندگی بهرهمند باشد.
خویندن به زمانی خومان سووچ و تاوانه بومان
چاپخانه و بلیندگومان بوونه به ردی بن گومان (هیمن، 97:2001)
ترجمه: چرا حق تحصیل به زبان مادری جرم است؟! چرا چاپخانه و رسانههایمان را میبندید؟!
رضایت فردی
هژار (54:1358) تا زمانی که روشهای مسالمتآمیز برای استحقاق حقوق وجود داشته باشد، روشهای خشونتآمیز را کنار میگذارد و معتقد است باید از در رضایت و قرارداد و دوستی وارد شد، نه از در خصومت و دشمنی.
آشتی خوازن جهوانانی مه رد و گورد
باوی چهکداری شهرانی کهوت و مرد
ترجمه: جوانان مرد و گرد کرد صلح طلبند، زمان مبارزۀ مسلحانه به سر رسیده است.
هیمن (122:2001) نیز تأکید میکند زمان جنگ و دشمنی به سر رسیده و زمان صلح و دوستی است.
لاگری سولحه تهواوی ره نجبهری وشیاری کورد
چاوه نوری دهرفهتیکه خهلکی لادی و شاری کورد
کووندی شوومی شهر له زه ندولان خزی به دزی و فزی
کوتری سولح و ئاشتی نیشتووه له سه ر دیواری کورد
ترجمه: تمام اقشار زحمتکش و آگاه طرفدار صلح هستند، مردم روستا و شهر منتظر فرصتی هستند. جغد شوم جنگ خود را مخفی کرده، کبوتر صلح و آشتی بر بام مردم کرد نشسته است.
آیندهنگری
چشمپوشی از منافع آنی بهدلیل منافع آینده ازجمله مضامینی است که بارها در اشعار مدّنظر بازتاب داشته است.
ههر کاری ده ستی پیدهکری بیری دواروژی نهبری
وهک زهنگی مشکی لیدی داخوا بههرهی بو کی بی؟! (هژار، 222:1358)
ترجمه: هر کاری شروع شود اگر به عاقبت و آیندۀ آن توجه نشود، مانند جرسی میشود که موشها میخواهند بر گردن گربه نهند (یعنی برای هر کاری باید آیندهنگری شود).
هیمن (177:2001) آینده را در نظر دارد و به سوی آیندهای روشن برنامهریزی و حرکت میکند.
دهروم بهرهو آسو بهره و آسوی روون
دهروم دهروم تا تروپکی رزگار بوون
ترجمه: به سوی افق میروم. به سوی قلههای رهایی میروم.
پایگاه اکتسابی
هژار در سه بیت زیر از داستان منظوم سر گوسفند، جامعۀ ایدئال خود را ترسیم میکند، جامعهای که در آن شایستگی و لیاقت تعیینکنندۀ پایگاه اجتماعی است نه اصل و نسب.
ایتر به میرات نهبوو کوری خان و خات نهبوو
زمان پیس، دهم بوگهنیو به هوی لیرهی مام توپیو
ببیته گهورهی کومهل کهر دهبه ر کا پیسته کهل
(هژار، 284:1358)
ترجمه: بزرگی به اصل و نسب نبود، بهگونهای که فرزندان طبقات بالا با بهرهگیری از ثروت پدرانشان بزرگ جامعه شوند و به قول معروف خر پوست شیر را به تن کند.
علمگرایی
هژار (324:1358) جانبدار دانش و علم است و مردم را به آن توصیه میکند. بهنظر او در نبرد میان علم و جادو، علم پیروز خواهد شد و آیندۀ بشریت از آن عالمان و دانشمندان است.
کار و زانین نه بی له آرا دا
سهد نزا و جادو به هرهیهک نادا
قهلهم دهست دهیه، ببه مهکته بی
وه خت و بی وهخت له خویندن نهبی
ههی لایه لایه روله لای لایه
بخوینه نهزان چی له دهس نایه
ترجمه: اگر کار و دانش نباشد صدها دعا و جادو بهرهای ندارد. قلم به دست گیر و هردم درس بخوان. لالا لالا فرزندم لالا، بخوان که نادان هیچ چیزی از دستش بر نمیآید.
هیمن (2003:283) نیز جامعۀ خود را گرفتار جهالت و نادانی میداند و تنها راه نجات را در ترویج و گسترش دانش و علم میداند.
نایهلم تاریکی چی دیکه ولاتم داگری
خوا مهدهدکار بی چرای زانستی تیدا ههلدهکهم
ترجمه: دیگر نمیگذارم تاریکی [جهالت] سرزمینم را فرا گیرد. به پشتیبانی خدا چراغ دانش را روشن خواهم کرد.
نگرش به جنسیت
مضامین مرتبط با جنسیت در اشعار مورد بررسی به میزان 4/3درصد (34 بیت از 980 بیت) بازنمایی شده است. این مسأله نشان میدهد مسألة زنان برای دو شاعر به اندازة دیگر ابعاد اهمیت نداشته است؛ ولی به دلیل اینکه هیچ شعری از هیمن مبنی مخالفت او با حقوق زنان یافت نشد و تنها یک بیت از هژار در قالب نگرش سنتگرایانه یافت شد، نگرش آنان را در گونة فرهنگ سیاسی سنتگرا نمیتوان جای داد. گفتنی است این مسأله در اشعار هیمن (66/6 درصد) بیشتر از اشعار هژار (61/1) انعکاس یافته است و این نشان میدهد هیمن بیشتر از هژار برای مسألة زنان اهمیت قائل بوده است. علاوه بر آن، فارغ از کمیّت اشعار، این مسأله در اشعار هیمن بهصورت بسیار مدرن و مترقی بازنمایی شده است. شعر مشهور «یادگار شیرین» (هیمن، 2003: 69) دلیلی بر این ادعا است. در میان ابعاد مورد بررسی، برابری جنسیتی (16 بیت) و تأکید بر حضور زنان در عرصههای بیرونی (در مقایسه با نگاه ابرازی و عاطفی محصور در اندرونی منزل) (12بیت) بیش از سایر مؤلفهها انعکاس یافته و کمترین بازنمایی به مؤلفۀ حضور زنان در مناصب عالی سیاسی و رهبری سیاسی (1 بیت) مربوط بوده است.
برابری جنسیتی
هیمن (2003:70) زن و مرد را در بستر جامعه لازم و ملزوم یکدیگر میبیند و هیچکدام را بر دیگری ترجیح نمیدهد و معتقد است زنان نیز مانند مردان باید در عرصۀ عمومی جامعه حضور داشته باشند. جامعۀ انسانی زمانی به کمال خواهد رسید که زن نیز مانند مرد، حقوق انسانی داشته باشد.
با ههزار(زی) و(گادهر) و(لاوینی) روونیشمان ههبی
تا کوو ژن آزاد نهبی، سه رچاوه کهی ژین لیخنه
ترجمه: اگر هزاران رود زلال و شفاف داشته باشیم تا زمانی که زن آزاد نباشد، منشأ زندگی و هستی کدر و گلآلود است.
برابری در تحصیل
هژار (308:1358) در داستان منظوم «سر گوسفند» که مدینۀ فاضلۀ اوست بر برابری جنسیتی تأکید میکند و معتقد است باید درسخواندن برای هر دو جنس تا چهارده سالگی اجباری باشد.
چ کچ بی و چ کور منال تا دهگاته چارده سال
مه یلی بینی ونهیهینی به زور ده بو بخوینی
ترجمه: درسخواندن در مدرسه برای دختر و پسر باید تا سن چهارده سالگی اجباری باشد.
هیمن (218:1363) با انتقاد از جامعۀ خود که در آن زن در چارچوب منزل تعریف میشود، تلاش میکند زنان مانند مردان تحصیل کنند.
من تهشی ریسیکی وهک شیرینی (وفایی)م بو چییه
کیژی وریای چاو کراوهی فیره زانینم دهوی
ترجمه: من ریسندهای مانند شیرین وفایی را نمیخواهم که فقط مشغول ریسندگی باشد، بلکه دختری آگاه، هوشیار و اهل دانش میخواهم.
تأکید بر حضور زنان در عرصههای بیرونی (پذیرش نقش ابزاری)
در اجتماعات کردنشین ایران، زنان در میان گروههای مختلف اجتماعی بهویژه در مقایسه با مردان از نظر هویتیابی (تعریف خود در چارچوب نقشهای ابزاری و ابرازی) با دشواریهای متعددی روبهرو هستند، بهویژه آنکه منابع لازم را برای معنابخشی، تعریف و بازاندیشی در نشانگان هویتی خود ندارند و عمدتاً منابع هویتی زنان تحتالشعاع جنسیت یا خاستگاه اجتماعی و طبقاتی همسران آنها قرار گرفته است. این مسأله موجب شده است شناسههای هویتی زنان در چارچوب نقشهای متعارف و محول زنانه (نقش ابرازی و عاطفی) محدود شود. بیجهت نیست که در اغلب اجتماعات ایران، زن با مفاهیمی همچون منزل تداعی شده است. از نکات در خور توجه شاعران مورد بررسی (هرچند شدت در خور توجهی ندارد) اذعان به ضرورت حضور و مشارکت زنان در عرصههای بیرونی است.
هژار (187:1358) در شعر «کاوۀ آهنگر» که در آن چگونگی قیام علیه استبداد را توصیف میکند، به مشارکت زنان و مردان در پیروزی اشاره کرده و همه را اعم از زن و مرد به جشن و پایکوبی دعوت میکند. مشخص میشود هژار برای زن تنها نقش ابرازی و عاطفی قائل نیست و نقشی ابزاری برای زن در خارج از خانواده قائل است.
ههرچی کیژی کورد و کوره ههرچی دل له دوژمن پره
با بیکا به بهزم و خوشی آزادی خهمی داپوشی
ترجمه: تمام دختران و پسران شادی کنند که آزادی ناراحتی را پوشاند.
هیمن (2003:70) نیز در سه بیت زیراز کسانی انتقاد میکند که زنان را از عرصۀ عمومی محروم کردهاند.
چون دهبی سه ربهست گهلی ژیردهست که کچ دابهسته بی
بهس نهبی او کویلهتی و او کچ له ژوور دابهستنه
دهرکی داخستووه له تو بابت که چی دهرکی نییه
دهرکه داخستن له تو دهرکی هومید داخستنه
دارزینه، مردنه، آخر ههتا کهی پیت بلیین
نابی بیته دهر له مال، مافی ژیان کوا؟ ژنه
ترجمه: ملتی که زنانش محبوس هستند، هیچوقت مستقل نخواهد شد. این همه حبس و نگهداشتن زن در خانه بس است. پدرت در را روی تو (زن) بسته در حالی که درِ معرفت خود را بسته است. در را به روی تو بستن، بستن در به روی امید است.
نگرش به عدالت اجتماعی
مضامین مرتبط با عدالت اجتماعی در اشعار مورد بررسی به میزان 81/10 درصد (104 بیت از 980 بیت) بازنمایی شده است. در میان ابعاد مورد بررسی، بیشترین بازنمایی به توجه یکسان به افراد فارغ از قوم، جنس و مذهب (36 بیت)، برابری در امکانات و فرصتها (29 بیت)و پاداش برمبنای تلاش فردی (26 بیت) مربوط بوده است. با وجود مشابهت و نزدیکی نسبت بازنمایی مؤلفهها در اشعار هر دو شاعر، مؤلفۀ کسب پاداش مطابق با تلاش فردی در اشعار هیمن حدود 30 درصد بیشتر منعکس شده است.
پاداش مطابق با تلاش فردی
هژار و هیمن، حق مالکیت آغاها و خوانین را به چالش میکشند و معتقدند بهره و سود از آن کسی باید باشد که رنج و زحمت میکشد، نه اشخاصی که نقشی در آن نداشتهاند و این به معنی کسب پاداش مطابق با تلاش فردی است.
خاوهنی آو و زهوی درویه که تو رهنج بدهی حهلالی تویه (هژار، 73:2001)
ترجمه: مالکیت آب و زمین (مالکیت خان) دروغ است. هرکس روی زمین کار کند، بهرۀ آن حلال اوست.
من جووتیارم، من جووتیارم من له گهل هه تاو هاوکارم
من به آرهق و او بهتین دامان رشتووه بناغهی ژین
تاکهی وابم، تا کهی وابم دهس بهتال و رهنج به بابم
تاکهی رهنجی شان و پیلم بو دوژمن بی بو من دیلم؟ (هیمن، 189:2001)
ترجمه: من کشاورزم، همکار خورشیدم، من و خورشید با زحمت و گرما اساس زندگی را استوار کردهایم. تا کی رنجم بر باد رود، تا کی حاصل رنج من برای دشمن (خانها) باشد.
برابری در امکانات و فرصتها
هژار (117:1358) امیدوار است در آینده همه در بهرهگیری از فرصتها و امکانات با هم برابر باشند. ضربالمثلی که او به آن اشاره میکند «شنده کمتر از منده نیست» به معنای تأکید بر برابری همه در حقوق، امکانات و فرصتها است.
لاوی آزا و مهرد و رهندت
زور کچی گول به دهم ولیو قهندت
شان به شان دهس له دهسا گووهنده
ریکی یهک دینهوه شهنده و مهنده
ترجمه: جوانان شجاع و دختران لب به خنده، جشن و پایکوبی میکنند و شنده و منده مثل هم میشوند.
عهدالهت گهر ههبی پیویسته ههر کهس
له مالی خوی بکا چاودیری
(هیمن، 275:2003)
ترجمه: اگر عدالت وجود داشته باشد، هر کسی باید چشمش به مال خودش باشد، نه به مال دیگران.
توجه یکسان به افراد فارغ از قوم، جنس و مذهب
هژار (275:1358) در قالب شعر زیر، مسألۀ آپارتاید نژادی در آفریقا و امریکا را نقد میکند. وی به انسانها فارغ از قوم، نژاد و مذهب توجه یکسانی دارد و همه را در انسانبودن برابر میبیند.
ایستا اینسانم دهبی اینسان بم
رهشیش بم دهبی وهک سپییهکان بم
فهرقی شه و و روژ لای خوا نییه
شهو بو روژ وهک کانییه
ترجمه: حالا انسانم، سیاهپوست هم باشم باید با سفیدپوستان برابر باشم. نزد خدا هیچ تفاوتی میان شب (سیاه پوست) و روز (سفیدپوست) نیست.
هژار (2001:64) احترام و توجه یکسان به فرهنگهای متنوع جامعه را میستاید:
هه موو کهس وهک یهک تهماشا کرا
به غیلی نهما پاکی بوونه برا
ترجمه: اگر به همه به یک دیده نگریسته شد، حسادت نمیماند و همه با هم برادر میشوند.
هیمن (2003:2) همه را در انسانیت مشترک میداند و به همۀ اقوام و گروهها توجهی یکسان دارد.
شیوهنی من شینی اینسانی یه
بانگی ئازادی و گروی یهکسانییه
ترجمه: شیون من شیونی انسانی است، بانگ آزادی و فریاد یکسانی است.
توزیع عادلانه درآمدها و اموال
هژار (2001:23) در قالب شعر زیر، توزیع عادلانۀ درآمدها و اموال در جامعه را مطرح میکند:
شوان و گاوان و جوتیر
چووک و زل یانی کاسب و بیخیر
لیکی دهن، لیکی کهن له یهک آنا
سووک و سهنگین نهبی له میزانا
ترجمه: همه اعم از چوپان و کشاورز، بزرگ و کوچک، کاسب و بیخیر باید حق استفاده از اموال و داراییهای جامعه را بهصورت برابر داشته و اموال و داراییها باید بهصورت عادلانه میان آنها توزیع شود.
مشارکت سیاسی
مضامین مرتبط با مشارکت سیاسی در اشعار مورد بررسی به میزان 14/7 درصد (70 بیت از 980 بیت) بازنمایی شده است. در میان ابعاد مشارکت سیاسی، مؤلفههای حق دخالت مردم در تعیین سرنوشت (50 بیت) و مشارکت آگاهانه (17 بیت) بیشتر از سایر مؤلفهها انعکاس یافته است. در میان مؤلفهها «حق دخالت مردم در تعیین سرنوشت» در اشعار هیمن به میزان 5/14درصد بیشتر بازتاب یافته است.
مشارکت آگاهانه
هژار (2001:16) شعر زیر را در زمان جنگ جهانی دوم و زمانی سروده است که قوای ارتش شاهنشاهی غرب و شمال غرب را تخلیه و برای یک دورۀ کوتاه این مناطق از استبداد رهایی یافتند. در این شعر، به نقش انتشار روزنامهها در رشد و ارتقای آگاهی مردم اشاره کرده است. اینکه آنها با مشارکت سیاسی آگاهانه، دیکتاتوری محمدرضاشاه را توانستند به عقبنشینی وادار کنند.
به بلاو بوونی دوو په ر آگاهی
بلاو بوو ارتهشی شاههنشاهی
(ههژار، 2001: 16)
معنی: با انتشار دو صفحه اعلامیه، ارتش شاهنشاهی در هم شکست.
بهنظر هیمن (219:1363)، برای رهایی جامعه از استبداد و زورگویی و فقر و فلاکت، اقشار و گروههای مختف جامعه باید آگاه شوند و آگاهانه در عرصههای سیاسی و اجتماعی شرکت کنند.
بو نهجاتی ئهم گهله کویله و ههژار و بیکهسه
گیانی پاک و بیری تیژ و ریگهناسینم دهوی
بو به گژ داچوونی زورداری و ههژاری و ناههقی
کارگهر و جووتیری ئاگا و مستی ئاسنینم دهوی
ترجمه: برای نجات مردم از بردگی و بدبختی، روح پاک و هوش تیز و راهشناسی میخواهم. برای مبارزه علیه زورگویی و فقر و ناحقی، شهروندان آگاه میخواهم.
حق دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود
هژار و هیمن در قالب ابیات زیر بر حق ملتها در تعیین سرنوست خود تأکید میکنند.
بو خهباتی خویناویمان ریگۀ آزادی تهخت دهکهین
بومافی چارهنووسی کورد، خوین و سهر و مال تهخت اکهین (هژار، 213:1358)
ترجمه: برای انقلاب خونینمان راه آزادی را هموار میکنیم. برای حق تعیین سرنوشت جان و مالمان را فدا میکنیم.
دهزانن زامی دیلی چه ند به اش و چهند به آزاره
دهبی رابیین ههتا ایمه ش دهگهینه ریزی سهربهستان (هیمن، 256:2003)
معنی: درد اسارت بسیار سخت است. ما نیز باید تلاش و تمرین کنیم جزء کسانی شویم که حق تعیین سرنوشت خود را دارند.
تغییر اجتماعی و سیاسی
مضامین مرتبط با تغییر اجتماعی و سیاسی در اشعار مورد بررسی به میزان 8/22 درصد (223 بیت از980 بیت) بازنمایی شده است. در میان ابعاد تغییر اجتماعی و سیاسی، مؤلفههای تغییرات انقلابی (82 بیت)، رد سازمانها، تشکیلات و ارزشهای موجود و مشارکت آگاهانه (54 بیت)،آن چیزی که وجود دارد، بد است (40بیت)، طرد و نقض قواعد و وضع موجود (22 بیت) بیشتر از سایر مؤلفهها انعکاس یافته است و کمترین بازنمایی به مؤلفۀ موافقت با اصلاحات در زمینۀ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی (4 بیت) مربوط است.
موافقت با نوآوری و ابتکار
منظور از موافقت با نوآوری و ابتکار که 21 بار در اشعار دو شاعر منعکس شده است، باور ذهنی به ایجاد یک مفهوم یا ایدۀ جدید است که با مفاهیم و ایدههای رایج متفاوت باشد. هژار (2001:70) در بیت زیر مردم را به دستیابی به ابتکار و پیشرفت و نوآوری دعوت میکند و تنها راه دستیابی به آن را تحصیل و درسخواندن میداند.
پیت دهلی نووکی قهله م گه ر ژینی خوشت پی دهوی
غهیری من دهس ناکهوی بو ریی ته رهقی پیشرهوی
ترجمه: قلم میگوید برای رفاه و آسایش، ترقی و پیشرفت غیر از من هیچ چیز دیگری وجود ندارد.
هیمن شعر زیر را در سال 1332و در زمانی سروده است که کشاورزی هنوز مکانیزه نشده و تکنولوژی به جامعه وارد نشده بود؛ اما وی آرزو میکند روزی مردم با ابتکار و نوآوری، جامعه را به سوی صنعتیشدن بتوانند حرکت بدهند.
دادهمهزرینن له گشت شاری ولات کارخانهیهک
تا به دهستی خوی بهرههم بی بهرههم و کرگاری کورد
بهردهدهن گاجووتی لهر، سواری تراکتوران دهبن
دیته دهر بووره و به ندهن و نیساری کورد
ترجمه: مردم در تمام شهرها کارخانه راه میاندازند تا خودشان محصول تولید کنند. شخمزدن با گاو را رها میکنند و با تراکتور زمینهای خود را شخم میزنند.
رد سازمانها، تشکیلات و ارزشهای موجود
هژار و هیمن در 54 بیت، ارزشها و سازمانهای زمانۀ خود را نفی کردهاند؛ زیرا در آن دوره، وضعیت یک انسان دانا چیزی جز بدبختی و حسرت نبوده است.
گهر دیموکراتی و آزادی گهلان
امه یه خوزگه م به ورچی تهلان
کهنگی قانوونی جه نگهل وابووه
چ جانهوهریک امهی خواردووه؟
گهر ازادی مانای ههر شادی
بو به هیزان بی؟ تف له ازادی
(هژار، 38:1358)
ترجمه: اگر دموکراسی و آزادی اقوام و ملتها این است خوشا به حال خرس کوهها. کی قانون جنگل بدین شیوه بوده است؟ اگر معنای آزادی تنها شادی برای قدرتمندان باشد، لعنت بر آزادی.
به تووتووش تووشی مهکتهب بو ده هاتم من که زانیبام
خهفهت، مهینهت، کهسهر، حهسرهت به شی اینسانی زانایه (هیمن، 133:2001)
ترجمه: اگر میدانستم سهم انسان دانا در این جامعه، غم و ناراحتی و بدبختی است، هیچ وقت به مکتب نمیرفتم.
موافقت با تغییرات انقلابی
مفهوم تغییرات انقلابی بارها (82 بیت) در اشعار مورد بررسی بازنمایی شده است. هژار (51:1358) سه بیت شعر زیر را در سال 1334 سروده و در آن مردم ایران را از هر قومی بر علیه حکومت پهلوی به قیام و انقلاب دعوت میکند تا جامعه از علفهای هرز پاک شود.
هاکا دیت منیش راپهریم خوریم،گوریم، چریم، دریم
لهگهل تورک و عاره بیچاک گهلی ایرانی باش و پاک
نیشتمانمان دهکهین بژار خوین مژده برین لهسهر ههژار
ترجمه: روزی خواهید دید که ما کردها، عربها، ترکها و تمام ملت خوب و پاک ایران، همه علیه استبداد قیام کرده و کشورمان را از ظالمان پاک میکنیم.
کورده گیان اورو چاو و دلت روون
لاوانی ولات پاک آماده بوون
تهمای وه یانه راپه رن، ببزوون
لیوی دوژمنی هه رزه گو بدروون (هیمن، 2001 :78)
ترجمه: ای مردم کرد! مژده که تمام جوانانت قصد قیام و انقلاب علیه دشمن زورگو را دارند.
طرد و نقض قواعد و وضع موجود
هژار (22:1358) در دو بیت زیر، قواعد و وضع موجود زمانۀ خود را نقد و طرد میکند که در آن ایران و جهان زیر سلطه و هژمونی امپریالیسم امریکا است و خواهان تغییر مناسبات نابرابر در عرصۀ جهانی است.
تا او مابی ماوه شهر و خوین رشتن
استعباد کردن و، بیچاره کوشتن
مه لین نازی مرد کهس نه ما بومان
هیتلهر ناوی خوی ناوه ترومان
ترجمه: تا زمانی که او (امریکا) باشد جنگ و خونریزی، بردگی و بدبختی خواهد ماند. فکر نکنید نازیسم مرد، ترومن (سی وسومین رئیسجمهور امریکا) نیز یک هیتلر است.
مقایسۀ شاخصهای اصلی فرهنگ سیاسی
الف. مقایسه ابعاد فرهنگ سیاسی سنت گرا:
همانگونه که در جدول 1 نشان داده شده است، در میان ابعاد پنجگانۀ فرهنگ سیاسی سنتگرا، فقط دو بعد آن هم به میزان کمی در اشعار دو شاعر بازتاب یافته است. بعد اول، نگرش به فرد است: نسبت بسیار کمی (5 درصد) از اشعار هر دو شاعر به این مؤلفه اختصاص داده شده است. نسبت بازنمایی این مؤلفه در اشعار هژار بیشتر بوده است. بعد دوم، نگرش به جنسیت است: این بعد بسیار کم (حدود 1 درصد) در اشعار هر دو شاعر بازتاب یافته است.
ب. مقایسۀ ابعاد فرهنگ سیاسی تجددگرا
در میان ابعاد پنجگانۀ فرهنگ سیاسی تجددگرا، بعد نگرش به فرد، بیشتر از همه (حدود 53 درصد) در اشعار دو شاعر بازتاب یافته است. میزان بازتاب این بعد در اشعار هر دو شاعر بسیار به هم نزدیک بوده است.
بعد نگرش به جنسیت، کمترین (29/3 درصد) میزان بازتاب را داشته است. انعکاس بیشتر این بعد در اشعار هیمن، نشاندهندۀ توجه وی به مسألۀ زنان است. بعد عدالت اجتماعی در اشعار دو شاعر در مرتبۀ سوم و به میزان 26/10 درصد انعکاس یافته است. عدالت اجتماعی در اشعار هژار نمود بیتری داشته است. بعد مشارکت سیاسی به میزان 77/6 درصد بازتاب داشته است. این بعد در اشعار هژار بیشتر انعکاس داشته است. آخرین بعد مربوط به نگرش به تغییر اجتماعی و سیاسی است. این بعد، بعد از نگرش به فرد بیشتر از همه در اشعار مورد بررسی انعکاس داشته است. میزان بازتاب این بعد در اشعار هیمن بیشتر بوده است.
نتیجه
هژار و هیمن، دو شاعر مطرح هستند که در دورۀ حساسی از تاریخ ایران زیستهاند. بهقدرترسیدن رضاشاه، جنگ جهانی دوم، جمهوریهای آذربایجان و کردستان، جنگ سرد و انقلاب اسلامی ایران همه در زمان حیات این دو شاعر رخ داده است و این وضعیت در نگرش سیاسی و فرهنگی آنها بهویژه در تکوین فرهنگ سیاسی آنها بازتاب داشته است، بهخصوص که آنها نخبگان و مشاهیر مورد ارجاع و اجماع کردها هستند. این دو شاعر به نوعی بازنمای جهتگیریهای شناختی، عاطفی و کنشی مردمان کردی است که در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زمانۀ خود مشارکت داشتهاند، از اینرو با اشعار آنها نوع فرهنگ سیاسی کردها را در فواصل زمانی1320-1369 در کردستان ایران میتوان درک کرد. بهنظر گلدمن، نظام مفهومی نهفته در اثر ادبی دو کارکرد دارد: از سویی وحدت اثر را میرساند و از سویی دیگر جهاننگری و آگاهی یک گروه اجتماعی را بیان میکند (پوینده، 1392: 18). نتایج یافتههای پژوهش بهوضوح مؤید این نظریة گلدمن است. اشعار هژار و هیمن دربارۀ فرهنگ سیاسی از یکسو، نشاندهندۀ نوعی وحدت و انسجام ادبی است و از سویی دیگر، بیانکنندة نوعی بینش و آگاهی سیاسی کردها است که گروه اجتماعی خاصی هستند. بر اساس این، با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، میزان و نوع بازنمایی ابعاد و گونههای فرهنگ سیاسی در اشعار هژار و هیمن که در نیمۀ دوم قرن 20 میلادی سروده شدهاند، مطالعه شد. نتایج نشان میدهد فقط در 36/ 12درصد اشعار، مؤلفهها و مضامین فرهنگ سیاسی سنتگرا و تجددگرا انعکاس یافته است. با این وصف نشانگان فرهنگ سیاسی تجددگرا حدود بیست برابر نشانگان فرهنگ سیاسی سنتگرا در متن اشعار انعکاس یافته است و این مسأله بر نگاه نوگرایانۀ این دو شاعر دلالت دارد؛ بنابراین مردم کرد برخلاف استدلال بروئیین سن (1378) مستعد فرهنگی مدرن و مترقی هستند. برخلاف نگاه بروئیین سن، قطاعیبودن ساختار اجتماعی و توسعهنیافتگی اجتماعات قومی را باید در سیاستهای هویتسازی دورۀ پهلوی جستجو کرد. این سیاستها بر اعمال سیاستهای توسعۀ نابرابر استوار بود (Vali, 1998: 83).
یکی از مهمترین مشخصههای فرهنگ سیاسی شاعران مدّنظر، غلبۀ نگاه عاملیتگرایانه و بازاندیشانه به ساختار اجتماعی و فرهنگی مناطق کردنشین بوده که بخشی از جامعۀ ایران است. یافتهها نشان میدهد با وجود نشانههای اندکی از باور به گذشته و عرف و عادت (52 بیت) ابعاد 12گانۀ فردگرایی در اشعار این دو شاعر شدت در خور توجهی دارد و حدود 56 درصد (547 بیت از 980 بیت) از اشعار را به خود اختصاص داده است. در میان ابعاد 12گانۀ فردگرایی، بعد آزادی بیان (65/12 درصد) بیشتر از سایر ابعاد بازنمایی شده است.
واسازی تمایز اندرون و بیرون خانه و نقشهای ابرازی و ابزاری از مؤلفههای اصلی مدرنیته و فرهنگ سیاسی تجددگرا به شمار میآید. در نزد شاعران مدّنظر، نگرش تجددگرایانه به جنسیت شدت چندانی نداشته است و به میزان 5/3 درصد (34 بیت از مجموع 980 بیت) انعکاس یافته است. در میان ابعاد چهارگانۀ نگرش تجددگرایانه به جنسیت، برابری جنسیتی (21 بیت) و تأکید بر نقش ابزاری برای زن در خارج از خانواده (12 بیت) بیش از سایر ابعاد بازنمایی شده است.
در نزد شاعران مدّنظر، توجه به عدالت اجتماعی به میزان 61/10 درصد (104 بیت از مجموع 980 بیت) انعکاس یافته است. از میان ابعاد عدالت اجتماعی، توجه یکسان به افراد فارغ ازهر قوم، جنس و مذهبی (61/34 درصد) بیشتر از سایر ابعاد بازنمایی شده است. بازتاب عدالت اجتماعی در آثار شاعران نشاندهندۀ سیاستهای نابرابر دورۀ پهلوی است. نادر انتصار، ضمن تأیید ماهیت نابرابر سیاستهای نوسازی رژیم پهلوی، وضعیت مناطق کردنشین را در این دوره توصیف میکند و در این باره چنین میافزاید: سیاستهای نوسازانۀ رضاشاه عموماً به کردستان گسترش پیدا نکرد. هیچ جاده یا کارخانۀ جدیدی در کردستان ساخته نشد و سطح مراقبتهای بهداشتی در سطح ابتدایی باقی ماند. الگوی مالکیت زمین وحتی ساختار زمینهای وقفی اساساً بدون تغییر ماند و این بدین معنا بود که صاحبان قدرت سنتی در کردستان – خوانی قبایل و شیوخ - استثمارشان را میتوانستند تداوم بخشند. کردستان ایالتی و شدیداً توسعهنیافته باقی ماند و در اقتصاد ملی ادغام نشد و این در حالی بود که در دستگاه اداری، نخبگان کرد حضور نداشتند. با توجه به مسائل دیرینۀ قومی و مذهبی بین قومی این سیاست در حکم محرومیت و بهحاشیهراندن کردها به شمار میآمد (Entessar, 1992: 13-14).
مشارکت سیاسی در اشعار مدّنظر به میزان 14/7 درصد (70 بیت از مجموع 980 بیت) انعکاس یافته است. در میان ابعاد مشارکت سیاسی، حق دخالت مردم در تعیین سرنوشت (50 بیت از مجموع 70 بیت) بیشتر از سایر ابعاد بازنمایی شده است و ابعاد شرکت در تصمیمگیریهای سیاسی، شرکت در بحثهای سیاسی، شرکت در اجتماعات عمومی، بازتابی در این اشعار نداشته است. انعکاس نازل مشارکت سیاسی و ابعاد آن در اشعار مورد بررسی، نشاندهندۀ نبود ساخت فرصتهای سیاسی در اجتماعات قومی ایران بهویژه در مناطق کردنشین در دورۀ پهلوی است.
نگاهی به مضامین مرتبط با نگرش به تغییرات اجتماعی و سیاسی در اشعار مورد بررسی، گویای انسداد سیاسی و گرایش مشاهیر و نخبگان به واپسزنی ساختارهای سیاسی و اجتماعی در دورۀ زمانی مورد بررسی و حمایت از تغییرات رادیکال است. در حدود 23 درصد (223 بیت از مجموع 980 بیت) از اشعار، ضرورت تغییرات اجتماعی و سیاسی را بررسی کرده است که در این میان مضامین حمایت از تغییرات انقلابی (7/36 درصد)، رد سازمانها، تشکیلات و ارزشهای موجود (2/24 درصد)و آن چیزی که وجود دارد، بد است (9/17درصد) بیشتر از سایر مؤلفهها انعکاس یافته است. نکتۀ در خور توجه آن است که شاخص «موافقت با اصلاحات در زمینۀ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی» (8/1 درصد) کمترین بازنمایی را در اشعار مورد بررسی داشته است.
مقایسۀ مؤلفههای اصلی فرهنگ سیاسی نشان میدهد مضامین مرتبط با «فرد» بیشتر از سایر مؤلفهها و مضامین مرتبط با «جنسیت» کمتر از همه انعکاس یافته است. این مسأله گویای اهمیت روندهای عمدهای چون فردگرایی، عاملیت انسانی و دموکراسی نزد شاعران مورد بررسی است. این روندها، مؤلفههای اصلی تجددگرایی هستند. بعد نگرش به جنسیت در اشعار هیمن به میزان 5 درصد بیشتر از اشعار هژار بازتاب یافته است. این افزایش نشان میدهد مسألۀ زنان برای هیمن مهمتر بوده است. انعکاس پایین موضوعات مرتبط با جنسیت، بهدلیل اینکه هیچ بیتی از هیمن دربارۀ مخالفت با برابری جنسیتی یافت نشد و تنها یک بیت از هژار یافت شد، نمیتواند بیانکنندۀ نگرش سنتگرایانة آنان به مسألة زنان باشد؛ بلکه نشان از ماهیت فراجنسیتی مسائل و دغدغههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مورد توجه شاعران در دورۀ حیاتشان دارد. علاوه بر آن، فارغ از کمیّت اشعار، این مسأله در اشعار هیمن بهصورت بسیار مدرن و مترقی بازنمایی شده است. شعر مشهور « یادگار شیرین» (هیمن، 2003: 69) دلیلی بر این ادعا است. همچنین مقایسۀ نحوۀ بازنمایی مؤلفههای فرهنگ سیاسی در اشعار هژار و هیمن گویای آن است که در اشعار هژار (980 بیت) بیشتر از اشعار هیمن (620 بیت) فرهنگ سیاسی بررسی شده است. با این وصف، مضامین مرتبط با فردگرایی بیشتر از سایر ابعاد در اشعار این دو شاعر انعکاس پیدا کرده است.
ناگفته پیداست وجود تشابه در انعکاس ابعاد پنجگانۀ فرهنگ سیاسی در اشعار هژار و هیمن، از تشابه زیست جهان این دو شاعر در ابعاد مکانی (تولد و زندگی در مهاباد) و زمانی (تولد در سال1300 و مرگ در دهۀ 60 شمسی)، دوستی طولانیمدت، حضور در فعالیتهای فرهنگی و سیاسی مشترک، تجربۀ مشترک حضور در فضای اجتماعی و سیاسی شهر مهاباد در جنگ جهانی دوم تأثیر پذیرفته است. دوران تاریخی خاصی که این دو شاعر در آن زیستهاند، دوران گسترش امواج مدرنیته در ایران بوده است و از ورود و مواجهۀ افکار و اندیشههای دنیای غرب در ایران بسیار متأثر شدهاند (فوران، 1383 :313).
[1] reflection theories
[2] Montesquieu
[3] Rousseau
[4] de Tocqueville
[5] Daniel Elazar
[6] Content Analysis