تحلیل فضایی عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعة منطقه‌ای در استان خراسان شمالی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری، پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی تهران، ایران

2 دانشیار گروه مدیریت شهری، دانشگاه علامه طباطبایی تهران، ایران

چکیده

در دو دهة اخیر به نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در آمایش و توسعة منطقه‌ای توجه زیادی شده است و جذابیت مفاهیمی مانند سرمایة اجتماعی در آمایش و توسعة منطقه‌ای افزایش یافته است؛ بنابراین در چارچوب رویکرد آمایش سرزمین به شناسایی عوامل و عناصر اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بر فرایند توسعه توجه می‌شود که یکی از گام‌های اساسی برنامه‌ریزی توسعة یک منطقه است. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که وضعیت فضایی استان خراسان شمالی از نظر عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعة منطقه‌ای چگونه است. برای پاسخ به سؤالات فوق از ترکیب روش‌های کیفی و پیمایشی استفاده شده است. جمع‌آوری اطلاعات با استفاده از پرسش‌نامه و آمار و اطلاعاتی صورت گرفته است که نهادها و اداره‌های استانی و شهرستانی در قالب سالنامة آماری استان منتشر کرده‌اند. براساس نتایج پژوهش، شهرستان‌های مختلف استان در زمینة شاخص‌های اجتماعی و فرهنگی، وضعیت‌های متفاوتی را به نمایش می‌گذارند. در سطح کلان استان، مهم‌ترین عوامل اجتماعی و فرهنگی که به‌صورت عوامل پیشران عمل می‌کنند مثبت‌بودن برخی از مؤلفه‌های فرهنگ کار (مانند محوریت کار در زندگی با میانگین 45/4 از 5 و ارزش کار با میانگین 4/4 از 5) و سرمایة اجتماعی استان (مانند اعتماد با میانگین 39/3 از 5 و صداقت با میانگین 12/3 از 5) را شامل می‌شود. همچنین، تنزل منزلت اجتماعی کار با میانگین 2/31 %، وجود تعارضات مختلف در سطح استان (مانند تعارض جنسیتی با میانگین 36 %، تعارض قومیتی در سطح محدود با میانگین 09/2 از 5، تعارض و نابرابری اجتماعی با میانگین 36/19 از 25، باور به وجود تبعیض در جامعه با میانگین 9/19 %، باور به وجود اختلاف و چنددستگی با میانگین 3/21 % و باور به وجود و افزایش فاصلة طبقاتی با میانگین 5/50 %)، غلبة هویت و تعلق محلی (با میانگین 05/42%) بر هویت و تعلق استانی و وضعیت نامطلوب بیشتر شاخص‌های سلبی سرمایة اجتماعی در سطح استان (بالا‌بودن آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق، سرقت، اعتیاد و بیکاری) از مهم‌ترین عوامل اجتماعی و فرهنگی مانع آمایش و توسعة منطقه‌ای در استان خراسان شمالی هستند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Spatial Analysis of Social and Cultural Factors as Driving Forces and Obstacles in Regional Spatial Planning and Development in Khorasane-Shomali Province

نویسندگان [English]

  • Kheder Farajirad 1
  • Gholamreza Kazemian 2
1 استادیار جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری، پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی تهران، ایران
2 University of Allameh Tabtbaei Tehran, Iran
چکیده [English]

Introduction
Development paradigms and approaches have changed at the macro level since 1970s from hard to soft and the traditional development models have been marginalized. At the same time, the local and regional development theories are also changing continuously. By these changes and transformation in theories, there has been a lot of attention to the role of Social and cultural factors in regional spatial planning and development in two recent decades and concepts such as social capital are considered attractive in this arena.
Formulating and explaining of the role of social and cultural factors in local and regional development has begun from 1990s, and there has been a lot of studies in recent years which demonstrated that social and cultural factors can act as driving forces and obstacles in local and regional development.
The role of social and cultural factors in local and regional development is so important that regional competitiveness models, consider them essential for regional development. Investigating and analysis the role of social and cultural factors, therefore, can be considered as a basic step in development planning for a region.
According to the above discussion, this article is trying to answer the question: how the situation is in terms of social and cultural factors as driving forces or obstacles in regional development in Khorasane-Shomali Province? It is necessary to note that although there have been a lot of studies that have theoretically and empirically paid special attention to the role of social and cultural factors in the development, the role of social and cultural factors in regional planning and development is still unknown.
 
Materials & Methods
In this article, we have used a survey and qualitative method to explain the subject and answer the main research question. The empirical data was provided by the plan of spatial planning of Khorasane-Shomali Province. Data gathering tool was questionnaire and the article has used the formal data delivered and reported by local organizations. It should be noted that the Khorasane-Shomali Province is located in the north east of Iran and is one of the new formally shaped provinces that was formed in 2004.
Cultural components such as culture of working, willingness to learning and progress, and conflict and opposition between groups (ethnic, social classes, and generic) were examined. The social components such as literacy rate, social problems, identity and sense of locality, and social capital were also investigated.
 
3- Discussion of Results & Conclusions
The results demonstrate that although it is not possible to draw an exact spatial area according to the social and cultural factors in Khorasane-Shomali Province, the counties of the province show different conditions according to the social and cultural factors. So we can draw some approximate boundaries separating social and cultural conditions in that province. The results also demonstrate that there are some social and cultural factors such as working as a value, the important of working, and social capital that act as driving forces in the process of spatial planning and development of Khorasane-Shomali. On the other hand, it can be argued that factors such as declining social status of working, various conflicts and opponents, social problems and unemployment are acting as obstacles in the process of spatial planning and development of Khorasane-Shomali Province. Therefore, according to the results, there are many differences between counties of Khorasane-Shomali Province. These differences stem from historical roots and various cultural, social, geographical, and physical conditions of the counties. For example, the counties located in the south of province such as Esfarayein, Jajarm and Gemeh show more different social and cultural conditions as they are separated from northern parts of province by a mountains chain. The ethnic diversity is also an important factor in the province.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Social Factors
  • Cultural Factors
  • Driving Force
  • Obstacle
  • Khorasane-Shomali

مقدمه و بیان مسأله

در دو دهة اخیر، علاقه و توجه زیادی به نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در توسعة منطقه‌ای شکل گرفته است و جذابیت مفاهیمی مانند سرمایة اجتماعی در توسعة منطقه‌ای در مناطق توسعه‌یافته، توسعه‌نیافته و حاشیه افزایش یافته است (Callois & Auert, 2007: 810). درواقع هرچند پرداختن به مسائل اجتماعی و فرهنگی، پیشینه‌ای طولانی دارد؛ اما پرداختن به نقش این دو عامل در توسعه به‌ویژه در توسعة محلی و منطقه‌ای نسبتاً جدید بوده است. روند تحولات پارادایم‌های توسعه نشان می‌دهد از زمان شروع انتقاد به پارادایم‌های سنتی توسعه (بیشتر رویکردهای اقتصاد - محور و رشد - محور)، نقش صاحب‌نظران و متکفران با پیش‌زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی برجسته بوده است و در کارهای کلاسیک جامعه‌شناختی به نقش عوامل جامعه‌شناختی و فرهنگی در توسعة اقتصادی توجه شده است (ازجمله نک: وبر، 1373)؛ بااین‌حال، فرموله‌‌کردن نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در توسعة محلی و منطقه‌ای بیشتر از دهة 1990 آغاز شده است، به‌ویژه از سال 2000 به بعد تعداد چشمگیری از مطالعات وجود دارند که نشان می‌دهند عوامل اجتماعی و فرهنگی، مانع و پیشران توسعه در سطح محلی و منطقه‌ای است. این گروه از مطالعات در کشورهای توسعه‌یافته و درحال توسعه نقش بی‌چون‌وچرای عوامل اجتماعی و فرهنگی را در توسعه نشان داده‌اند (ازجمله در این زمینه نک:Putnam, 1993: 163-181; Marek & Martinec, 2003: 580; Camagni, 2009: 118; Iyer et al, 2005: 1016; Sedlaced & Gaube, 2010: 122).  

هم‌زمان با تحولات جهانی در پارادایم‌های توسعه و تغییر عوامل سخت به نرم در ایران نیز به نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در توسعة محلی و منطقه‌ای در کنار سایر عوامل (طبیعی، انسانی، اقتصادی و ...) توجه شده است[1]؛ زیرا تجربة اجرای برنامه‌ریزی‌های توسعة مبتنی بر رویکرد بخشی و عمدتاً متمایل به توسعة اقتصادی در کشور محدودیت‌های بسیاری را به وجود آورده که یکی از ابتدایی‌ترین اشکال مدیریت تغییرات اجتماعی و توسعه است و لزوم کنارگذاشتن آن و استفاده از رویکرد آمایش سرزمین را ایجاب کرده است. رویکرد آمایش سرزمین با نگاهی کل‌گرایانه، همه‌سونگر و بین‌رشته‌ای، در چارچوب توسعة یکپارچة فضایی، همة ابعاد توسعه را مدنظر داشته است و با رویکردی متوازن سعی دارد توسعه را به‌مثابه کلیتی واحد پژوهشگر کند. این شکل از برنامه‌ریزی به استفاده از اطلاعات مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و زیست محیطی نیازمند است. درحقیقت، پیش‌زمینة برنامه‌ریزی با رویکرد آمایش سرزمین، تولید و استفاده از آمار و اطلاعات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از جامعه مطالعه می‌شود تا امکان دستیابی به شناخت پدیده‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به‌صورت یک‌پارچه فراهم شود؛ زیرا تنها با شناختی بین‌رشته‌ای می‌توان از حاکمیت یک رشته بر مطالعات توسعه و درواقع از رویکرد بخشی در برنامه‌ریزی مانع شد.

براساس مباحث فوق و در چارچوب رویکرد آمایش سرزمین به تحلیل فضایی عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و منابع آمایش و توسعه در سطح منطقه به‌عنوان یکی از گام‌های اساسی برنامه‌ریزی توسعه یک منطقه توجه می‌شود. بنابراین، این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که وضعیت فضایی استان خراسان شمالی از نظر عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعة منطقه‌ای چگونه است. باید اشاره کرد مرور ادبیات موجود در این زمینه نشان می‌دهد در ارتباط با نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در توسعه، مطالعات نظری و تجربی زیادی وجود دارد؛ اما در ارتباط با نقش این عوامل در برنامه‌ریزی آمایش و توسعة منطقه‌ای به‌ویژه استان خراسان شمالی مطالعه‌ای صورت نگرفته است.

 

چارچوب نظری

در دنیای امروز، توسعه یکی از فراگیرترین موضوعات جوامع بشری در راستای ارتقای کیفیت زندگی و رفاه انسان‌ها به‌خصوص در میان کشورهای درحال توسعه است. بخشی از این مسئله ناشی از ضرورت اجتناب‌ناپذیر رشد و پیشرفت و تلاش در راستای گام‌برداشتن از قافله روندهای جهانی است و بخش دیگر آن ناشی از موضوعات مشترکی مانند توجه به فقرا، مناطق حاشیه‌ای، محیط زیست، جنسیت و ... است که طیف وسیعی از مردم را درگیر و متأثر می‌کنند. توسعه در طول تاریخ خود تا به امروز به‌صورت یک دانش کاربردی با تحولات شگرفی مواجه شده است. از توسعه طی نیم قرن بیستم بیشتر به‌مثابه مفهومی اهدایی تلقی می‌شد و مکاتب نوسازی و مدرنیته بر آن تأثیر گذاشته است و برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در این حوزه، بیشتر تحت‌تأثیر مباحث صرف علمی (خردگرایی، اثبات‌گرایی و ...) بود؛ درحالی‌که در اواخر قرن بیستم و اوایل سدة حاضر، پارادایم توسعه به رویکردهای نرم‌تر روی خوش نشان داد و برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده در این حوزه متأثر از مفاهیم و نظریه‌های اجتماعی و سیاسی است. بنابراین، گذار از رویکرد سخت به رویکرد نرم و انسان‌محور بر جامعة بشری تأثیر گذاشت و با تجدیدنظر در باورها و اهداف خود مواجه شد و گرایش‌های نوینی در عرصة توسعه و توسعه‌‌‌نیافتگی پدیدار گشت (ازکیا و همکاران، 1392: 12-11). در چارچوب تحول از رویکردهای سخت به رویکردهای نرم در پارادایم‌های توسعه، مجموعه آثار توسعه در دو گفتمان کلانِ 1) گفتمان پیشرفت و 2) گفتمان بازاندیشی به‌صورت جدول شماره 1 طبقه‌بندی می‌شود.

 

جدول 1- دو گفتمان کلان توسعه

گفتمان پیشرفت

گفتمان بازاندیشی

- رویکرد تکامل‌گرایانه به توسعه

- تأکیدبر بنیان‌های اقتصادی (و عمدتاً رشد اقتصادی)

- نگاه به توسعه به‌سان قانون آهنین و عام که زندگی همه انسان‌ها را در خواهد نوردید

- تکیه به علم اقتصاد

- توسعه، قانون و قاعده مشخصی دارد

- رویکردی پویاگرایانه به توسعه

- تکیه بر فرهنگ و بنیان‌های اجتماعی

- توسعه را فراتر از قاعده‌های از پیش تعیین‌شده و مشخص می‌داند

- انسان و صفات بومی، تاریخی و فرهنگی موضوع اصلی این گفتمان است

- انسان و فرهنگ به‌عنوان عنصر مسلط

منبع: نویسندگان به اقتباس از عنبری، 1390: 47-46

در چارچوب تحول گفتمانی فوق، تئوری‌ها، مفاهیم و رویکردهای توسعة منطقه‌ای نیز متحول شده است و از رویکردهای مبتنی بر گفتمان پیشرفت در سطح مناطق (مانند نظریه رشد نئوکلاسیک همگرایی منطقه‌ای، قطب رشد و ...) به رویکردهای مبتنی بر گفتمان بازاندیشی (مانند توسعة پایدار منطقه‌ای، نهادگرایی، توسعة مشارکتی مناطق و ...) تحول پیدا کرده‌اند؛ درحالی‌که رویکردهای دستة اول بیشتر تک بُعدی و بر مسائل اقتصادی تمرکز داشتند. رویکردهای دستة دوم به مسائل اساسی‌تری مانند ابعاد اجتماعی، فرهنگی، نهادی و زیست محیطی نیز به‌صورت بنیادی توجه شده است (فرجی‌راد و کاظمیان، 1391: 28-27). در چارچوب این تحول گفتمانی، روندی جهانی در زمینة توجه به عوامل اجتماعی و فرهنگی در راهبردهای توسعة منطقه‌ای به‌ویژه از دهة 1990 وجود داشته است؛ روندی که براساس آن، شهرها و مناطق، راهبردهای توسعة فرهنگ / اجتماع - محور را به امید تقویت موقعیت رقابتی خود اتخاذ کرده‌اند (Miles &Paddison, 2005: 833-839) و به فرهنگ و عوامل اجتماعی توجه شده که منبعی مهم در استراتژی‌های توسعة روستایی، شهری و منطقه‌ای است (Oakes, 2006: 13-37). همچنین در چارچوب این تحول گفتمانی، رویکردهای برنامه‌ریزی توسعة منطقه‌ای نیز تغییر و تحول یافته و از رویکردهای مبتنی بر عوامل سخت به رویکردهای مبتنی بر عوامل نرم تغییر یافته‌اند و همان‌طورکه ولر و هاوگتون و کانسل بیان داشته‌اند رویکردهای برنامه‌ریزی منطقه‌ای از رویکردهای مبتنی بر منطقه‌گرایی اکولوژیکی در اوایل قرن بیستم که مبتنی بر روش‌های برنامه‌ریزی جامع و کاملاً هنجاری و مکان‌محور بود به رویکردهای مبتنی بر منطقه‌گرایی جدید برنامه‌ریزی و توسعه در دهة 1990 تغییر یافته‌اند که بر نهادها و تعاملات غیراقتصادی مانند اعتماد، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی درون منطقه، رقابت‌پذیری مبتنی بر مجموعه توان‌های طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مناطق متکی‌اند (Wheeler, 2002: 269;Houghton & Councsell, 2004: 3). همچنین، مرور دو رویکرد اصلی آمایش سرزمین به لحاظ اهداف محتوایی، روش‌شناسی و شناخت منطقه برای دستیابی به طرح آمایش بیان‌کنندة تحول از عوامل سخت به عوامل نرم است؛ زیرا در رویکرد آمایشی مبتنی بر برنامه‌ریزی کالبدی و کاربری زمین صرفاً توزیع فضایی و بارگذاری جمعیت و فعالیت براساس توان طبیعی سرزمین بدون توجه به سایر عوامل صورت می‌گیرد. در رویکرد آمایش سرزمین مبتنی بر برنامه‌ریزی راهبردی توسعة فضایی علاوه بر توجه به عوامل و بستر طبیعی که مبنای هر گونه طرح آمایشی است به عوامل، روابط و تعاملات غیرطبیعی مانند عوامل اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و بسترهای حکمروایی نیز توجه می‌شود که عوامل اساسی در دستیابی به یک طرح درست و واقع‌گرایانه آمایشی است (جدول 2).

 

جدول 2- دو رویکرد اصلی آمایش سرزمین

رویکرد آمایشی مبتنی بر برنامه‌ریزی کالبدی و کاربری زمین

رویکرد آمایشی مبتنی بر برنامه‌ریزی راهبردی توسعة فضایی

  • بستر و توان طبیعی، عامل اصلی دستیابی به طرح آمایش
  •  فرآورده – محور: طرح کاربری زمین، محصول برنامه‌ریزی آمایش است.
  • ضوابط و مقررات کاربری زمین، ابزار دستیابی به هدف اصلی آمایش سرزمین است؛ یعنی توزیع جمعیت و فعالیت در فضا

 

  • مجموعه عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی و سیاسی به‌عنوان عوامل پایه‌ای برنامه‌ریزی آمایشی
  •  فرایند – محور: دخالت‌دادن مجموعه عوامل و نهادهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در فرایند برنامه‌ریزی آمایش
  • نهادهای اجتماعی به‌عنوان کنشگران و محرک‌های برنامه‌های آمایشی
  • رقابت‌پذیری مبتنی بر مجموعه ظرفیت‌های اجتماعی، فرهنگی، طبیعی، اقتصادی و ...
  • مدیریت یک‌پارچه توسعة فضایی به‌عنوان ابزار دستیابی به اهداف آمایش

منبع: نگارندگان

 

بنابراین در چارچوب رویکردهای نوین آمایش سرزمین و توسعة منطقه‌ای بر نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در فرایند دستیابی به برنامه‌های آمایش و توسعة منطقه‌ای تأکید می‌شود؛ به‌طوری‌که گزارش سازمان همکاری و توسعة اقتصادی[2] با عنوان فرهنگ و توسعة محلی بر اهمیت عناصر فرهنگی و اجتماعی در توسعة محلی تأکید کرده است و تقویت سرمایة فرهنگی جوامع محلی را با آموزش و شیوههای کار پیشنهاد می‌کند؛ زیرا براساس این گزارش، اعتقاد بر آن است که تقویت سرمایه‌های فرهنگی جوامع محلی بر توسعة محلی و منطقه‌ای تأثیر سودمندی خواهد گذاشت (OECD, 2005). نقش و تأثیرگذاری عوامل اجتماعی و فرهنگی در توسعة منطقه‌ای به‌گونه‌ای است که امروزه در الگوهای رقابت‌پذیری منطقه‌ای که در زمره الگوهای موفق توسعة منطقه‌ای قلمداد می‌شوند، عوامل اجتماعی و فرهنگی، عوامل پایه‌ای در کنار سایر عوامل تأثیرگذار بر توسعة منطقه‌ای قلمداد می‌شوند(Pike et al., 2006: 14 & Gardiner et al., 2006:58; Martin et al., 2006: 5).

 

 

 

شکل 1- سرمایة اجتماعی و فرهنگی به‌عنوان پایه‌های مزیت‌های رقابتی منطقه‌ای (منبع: Martin et al., 2006: 5)

 

در میان عوامل اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بر توسعة منطقه‌ای، یکی از مفاهیم اصلی در این حوزه، سرمایة اجتماعی است. به سرمایة اجتماعی[3]، بیشتر به‌صورت نوش‌دارویی برای مشکلات و مسائل اجتماعی توجه شده است. این مفهوم را متفکرانی همچون کلمن[4] (1991)، پاتنام[5] (2000)، فوکویاما[6] (2001)، اسکیدمور[7] (2001)، تایلور[8] (2000) و رایدین و هولمن[9] (2004) بسط داده و تشریح کرده‌اند (Evans et al.,2005: 14-19). کاماگنی، سرمایة اجتماعی را به این صورت تعریف کرده است: سرمایة اجتماعی، مجموعه‌ای از هنجارها و ارزش‌ها است که تعاملات بین مردم را شکل می‌دهد، نهادهایی که آنها را به هم پیوند می‌دهد، شبکه‌های ارتباطی تأسیس‌شده در میان بازیگران اجتماعی و به‌طور کلی همبستگی اجتماعی تعریف می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، سرمایة اجتماعی مانند چسبی است که جامعه را به هم پیوند می‌دهد (Camagni, 2009: 126).در این میان، شاخص‌هایی مانند اعتماد و قابلیت اعتماد، مشارکت اجتماعی، همکاری‌های مدنی، همیاری، همکاری، ظرفیت پذیرش تفاوت‌ها (مدارا)، احساس امنیت، حمایت اجتماعی (مالی و عاطفی)، انسجام اجتماعی، صداقت و راستگویی و احساس اثرگذاری و کارآیی ازجمله شاخص‌هایی هستند که نظریه‌پردازان متعددی در متون مختلف برای تبیین مفهوم سرمایة اجتماعی به آن اشاره کرده‌اند (شعبانی و سلیمانی، 1388: 105-99). همچنین از دیدگاهی دیگر، سرمایة اجتماعی از دو بُعد و برحسب دو گروه از شاخص‌ها بحث می‌شود (سیاهپوش، 1387: 115-105):

1)      بُعد ایجابی: این بُعد از سرمایة اجتماعی مبیّن شاخص‌هایی است که افزایش آنها جنبة مثبت داشته است و به منزلة وجود سرمایة اجتماعی بالا در جامعه نگریسته می‌شود؛ از این منظر، شاخص‌هایی مانند اعتماد، مشارکت در شبکه‌های اجتماعی، صداقت، ارزش‌های اجتماعی (مانند امانت‌داری، انصاف، خیرخواهی و ...)، همبستگی اجتماعی، قانون‌گرایی، رضایتمندی، هویت، تعلق و ... بحث و بررسی می‌شوند.

2)      بُعد سلبی: این بُعد از سرمایة اجتماعی مبیّن شاخص‌هایی است که وجود آنها جنبة منفی داشته است و به‌عنوان موانع شکل‌گیری و انباشت سرمایة اجتماعی عمل می‌کنند. از این منظر، بحث آسیب‌های اجتماعی (مانند اعتیاد، قتل، نزاع و مشاجره، خودکشی، طلاق و ...) به میان می‌آید. همچنین، وجود برخی مسائل اجتماعی مانند اختلاف و چنددستگی، دورویی و تظاهر، روابط نامشروع، دزدی، کلاهبرداری، چاپلوسی، تملق و ... از این بُعد بررسی و تحلیل می‌شوند.

سرمایة اجتماعی کارآیی جامعه را با تسهیل اقدامات هماهنگ‌شده بهبود بخشیده است و با شکل‌بخشیدن به اقدام جمعی، ارتقای همکاری اجتماعی و روابط بین مردم، کاهش نبود اطمینان در روابط آنها و در نهایت با افزایش جریان اطلاعات و کاهش هزینه‌های دستیابی به اطلاعات نقش بنیادی در توسعة منطقه‌ای دارد (Camagni, 2009: 124).

همچنین در کنار مفهوم سرمایة اجتماعی، نظریه‌پردازان اقتصادی و اجتماعی استدلال کرده‌اند که فرهنگ با ایجاد انگیزه‌هایی بر رشد اقتصادی تأثیر می‌گذارد که منجر به تلاش، صرفهجویی و کار زیاد می‌شود. با این نگاه، فرهنگ، رشد اقتصادی و در مفهوم فضایی آن توسعة پایدار منطقه‌ای را با تکیه بر انرژی انسانی، تلاش و کوشش در کار و دوری از عوامل منصرف‌کننده‌ای مانند اوقات فراغت، جنسیت و اشکال دیگر لذت‌بخش نامرتبط با کار تحریک می‌کند. براساس نظریۀ خلاقیت فلوریدا، نقش فرهنگ بسیار فراگیر است. انسان‌ها توانایی‌های بالقوه نامحدودی دارند و عامل عمدۀ رشد اقتصادی این است که آن توانایی بالقوه را رها کند و به فعلیت برسانند. این رهایی به فرهنگی باز[10] نیاز دارد؛ چنانکه میان افراد فرق نگذارند، آنها را در جعبه‌ای تحت‌فشار نگذارند و اجازه دهند انسان‌ها خودشان باشند و به اشکال مختلف هویت‌های خانوادگی و انسانی بها دهند؛ در این صورت، فرهنگ، خلاقیت انسان‌ها را تحت‌فشار قرار نمی‌دهد؛ بلکه ظهور و بروز آن را تسهیل و تحریک می‌کند؛ بنابراین، فرهنگ باز در سطح کلان، محرکی برای ابداع، مالکیت و توسعه است (فلوریدا، 1390: 32).

 

روش پژوهش

در این مقاله برای پاسخ به سؤالات پژوهش از ترکیب روش‌های کیفی و پیمایشی استفاده شده است. جمع‌آوری اطلاعات با استفاده از پرسش‌نامه، آمار و اطلاعاتی صورت گرفته است که نهادها و ادارات استانی و شهرستانی در قالب سالنامة آماری استان منتشر کرده‌اند. گفتنی است اطلاعات بخش تجربی این مقاله با استفاده از مطالعات برنامة آمایش استان خراسان شمالی فراهم شده است.

حجم نمونه و روش نمونه‌گیری: برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است. باتوجه‌به تعداد جمعیت استان، حجم نمونه 384 نفری به دست آمد. باتوجه‌به اینکه از نمونه‌گیری سهمیه‌ای استفاده شده است، بنابراین در شهرستان‌هایی که حجم نمونة آنها تعداد کمی به دست آمده است حداقل 30 پرسش‌نامه توزیع شد[11]. برای انتخاب نمونه‌ها باتوجه‌به گستردگی و پراکندگی جمعیت مطالعه‌شده از روش‌های نمونه‌گیری سهمیه، خوشه‌ای و تصادفی ساده منظم به‌صورت زیر استفاده شد:

الف) روش نمونه‌گیری سهمیه‌ای: در این پژوهش از نمونه‌گیری سهمیه‌ای بر مبنای نسبت جمعیت شهرستان‌های استان از کل جمعیت استان استفاده شده است؛ بدین‌صورت که بر مبنای سهم جمعیتی شهرستان‌های استان، سهم هر شهرستان از تعداد کل نمونه‌ها به شرح جدول 3 محاسبه شد.

 

جدول 3- سهم شهرستان‌های استان از تعداد کل نمونه‌ها

شهرستان

تعداد جمعیت

نسبت از کل جمعیت

تعداد نمونه

اسفراین

127012

59/14

56

بجنورد

365896

02/42

161

جاجرم

36898

24/4

16

گرمه

27599

17/3

12

شیروان

157014

03/18

69

فاروج

52364

01/6

23

مانه و سملقان

103944

94/11

46

راز و جرگلان

-*

-

-

کل

870727

100

384

* تعداد نمونه‌های شهرستان راز و جرگلان با شهرستان بجنورد محاسبه شده است. علاوه بر 161 پرسش‌نامة توزیع‌شده در شهر بجنورد، 30 پرسش‌نامه نیز در شهر راز توزیع شد.

ب) روش نمونه‌گیری خوشه‌ای و نمونه‌گیری تصادفی ساده منظم: باتوجه‌به اینکه در هر کدام از شهرهای مراکز شهرستان‌های استان تعدادی نمونه باید انتخاب شوند که در مرحلة قبل مشخص شد و این نمونه‌ها باید در سطح جغرافیایی شهر انتخاب شوند، بنابراین برای تسهیل و دقت کار از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای استفاده شد. روش کار به این صورت بود که بر مبنای معابر اصلی هر شهر، شهر به چند منطقة اصلی تقسیم شد. سپس در داخل مناطق اصلی بر مبنای معابر فرعی به‌طور مجدد هر منطقه به چند محله تقسیم شده است و سپس بر مبنای روش نمونه‌گیری تصادفی ساده منظم، محله‌ها در هر منطقه انتخاب ‌شدند. در داخل محله‌های انتخابی نیز بر مبنای روش نمونه‌گیری تصادفی ساده منظم، 1 تا 3 خیابان فرعی، انتخاب و مجدد از میان آنها بر مبنای نمونه‌گیری تصادفی ساده منظم، 1 تا 3 کوچه انتخاب شد. سپس مجدد از داخل هر کدام از کوچه‌های انتخاب‌شده بر مبنای روش تصادفی ساده منظم، دست‌کم یک پلاک ثبتی (واحد مسکونی) انتخاب شد.

چارچوب شاخص‌های تحلیل عوامل اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بر توسعة منطقه‌ای: هدف از شناخت عوامل و فرایندهای فرهنگی و اجتماعی دستیابی به چارچوبی جامع از این عوامل در ارتباط با برنامه‌ریزی آمایش و توسعة استان است. شناخت این مهم در پرتو دسته‌بندی و شاخص‌سازی این عوامل امکان‌پذیر است. در پژوهش حاضر از چارچوب شاخص‌های پیشنهادی شناخت اجتماعی و فرهنگی برنامة آمایش استان‌ها استفاده شده که با رویکردی کاربردی تعریف شده است. گفتنی است دسته‌بندی و تعریف شاخص‌های اجتماعی و فرهنگی در برنامة آمایش استان‌ها مبتنی بر زمینه‌های نظری و رویکردهای موجود در این زمینه بوده است (مرکز ملی آمایش سرزمین، 1385، 81-74). جدول شماره 4 چارچوب مؤلفه‌ها و شاخص‌های اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بر آمایش و توسعة منطقه‌ای را نشان می‌دهد.

 

 

 

 

جدول 4- چارچوب شاخص‌های تحلیل عوامل اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بر آمایش و توسعة منطقه‌ای

عوامل

مؤلفه‌های اصلی

شاخص‌ها

فرهنگی

 

فرهنگ کار

  • اهمیت و محوریت کار در زندگی
  • کار به‌عنوان یک ارزش
  • منزلت اجتماعی کار
  • رواج روش‌های غیراخلاقی جمع‌آوری ثروت و رقابت در محیط کار

میل به پیشرفت و یادگیری

  • میل به پیشرفت
  • میل به یادگیری
 

تعارضات

  • احساس تعارض و نابرابری اجتماعی
  • احساس تعارض و نابرابری قومیتی
  • باور به وجود اختلاف و چنددستگی در جامعه
  • باور به وجود تبعیض در جامعه
  • تلقی فرد دربارة وضعیت طبقاتی خود و جامعه
  • تعارض و نابرابری جنسیتی

اجتماعی

میزان باسوادی

  • نسبت تفاوت میزان باسوادی زنان و مردان
  • نسبت تفاوت میزان باسوادی شهری و روستایی

مسائل و آسیب‌های اجتماعی (به‌عنوان بُعد سلبی سرمایة اجتماعی)

  • اعتیاد
  • طلاق
  • روابط نامشروع[12]
  • دزدی
  • ناامنی

هویت و تعلق

  • تعلق محلی
  • تعلق منطقه‌ای
  • جدایی‌گزینی قومیتی
  • ادغام زبانی[13]

سرمایة اجتماعی

  • اعتماد
  • صداقت
  • همیاری
  • شکل‌گیری شبکه‌های حمایتی غیررسمی
  • همکاری با انجمن‌ها و گروه‌ها

 

معرفی اجمالی منطقة مطالعاتی

استان خراسان شمالی یکی از جدیدترین استان‌های ایران است که از تقسیم استان خراسان سابق در سال 1383 به وجود آمده است. این استان، تاریخی از دورة میان سنگی در منطقة جاجرم و سکونت اقوام آریایی یعنی «پارت‌ها» دارد. ترکیب قومیت‌های ساکن در پهنه‌ای با وسعت خراسان شمالی دست‌کم در ایران کم‌نظیر است؛ چنانکه ترکیب قومی بجنورد یعنیکرد کرمانج، ترک، ترکمن، فارس، تات، بلوچ و عرب اختلاف ناچیزی با ترکیب قومی ایران زمین دارد. به‌طور کلی، منطقة خراسان شمالی، بخشی از پیکره خراسان بزرگ در ادوار مختلف تاریخی است و باتوجه‌به ویژگی‌های طبیعی و جغرافیایی خود، همواره محل تلاقی و آمیختگی فرهنگ‌های مختلف بوده است و همین امر باعث شده است این منطقه از گذشته‌های دور، خصلتی چندفرهنگی، چندقومیتی و چندزبانی داشته باشد. چنین آمیختگی و امتزاج قومی، زبانی و گروهی به تبع بر جنبه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی آن تأثیر گذاشته است (مهندسین مشاور آمایش و توسعه البرز، 1394: 12).

ساختار و استخوان‌بندی اصلی عوارض و ناهموارهای زمین در استان خراسان شمالی از دو رشته کوه به نام‌های کپه داغ در شمال استان و آلاداغ در مرکز و جنوب استان تشکیل شده است. این دو رشته کوه به‌صورت موازی در امتداد شمال غربی - جنوب شرقی و در برخی موارد شرقی - غربی، درة ناودیسی بزرگی در بین خود تشکیل داده است که از مشهد تا دشت گرگان ادامه می‌یابد. این دره در شرق استان ابتدا باریک و سپس هرچه به مرز استان گلستان نزدیک‌تر می‌شود وسعت می‌گیرد و پهن‌تر می‌شود. شهرهای اصلی و مهم استان ازجمله شهر بجنورد و شیروان نیز در همین دره ناودیسی استقرار یافته‌اند. شبکة راه اصلی استان از همین دره ناودیسی عبور می‌کند که محور اتصال سواحل دریای خزر به خراسان رضوی و شهر مشهد است؛ بنابراین، مورفولوژی و شکل ناهمواری زمین در استان خراسان شمالی به‌صورت دو تودة کوهستانی در شمال (کپه داغ) و بخش میانی استان (آلاداغ) بالا رفته و در بین خود یک درة ناودیسی شرقی – غربی شکل داده که تعیین‌کنندة سازمان فضایی این استان است. ریخت‌شناسی بخش جنوبی استان نیز از همین دو رشته کوه متأثر است. در این بخش از استان نیز که رشته کوه آلاداغ در بخش میانی استان به فرورفتگی فلات مرکزی ایران ختم می‌شود، یک دشت دامنه‌ای در جنوب آن شکل گرفته که به موازات درة ناودیسی گفته‌شده در بین جاجرم - گِرمِه تا اسفراین کشیده شده است و جهت شرقی - غربی دارد و همانند آن دره شیب زمین از شرق به غرب جهت‌گیری می‌کند.

استان خراسان شمالی از شمال با کشور ترکمنستان، از شرق و جنوب با استان خراسان رضوی، از جنوب غرب با استان سمنان و از غرب و شمال غرب با استان گلستان همجوار است. همچنین در حال حاضر، استان خراسان شمالی از هفت شهرستان اسفراین، بجنورد، جاجرم، گِرمِه، شیروان، فاروج مانه و سملقان و راز و جرگلان است (نقشة 1).

 

 

 

 

نقشه 1- موقعیت جغرافیای و ساختار طبیعی استان

 

 

یافته‌های پژوهش

برای دسته‌بندی منظم یافته‌های پژوهش و همچنین با هدف ترسیم سیمایی روشن از وضعیت فرهنگی و اجتماعی استان براساس شاخص‌های بررسی‌شده در راستای شناخت عوامل فرهنگی و اجتماعی پیشران و مانع توسعة استان، نتایج به تفکیک شهرستان‌ها و با مقایسة شهرستان‌ها با هم و با میانگین استانی ارائه شده است. در این مقایسه، مبنای تشخیص وضعیت مطلوب‌ یا نامناسب، میانگین کمّی است که درخصوص هر شاخص برای استان محاسبه و به دست آمده است. گفتنی است در یک شاخص ممکن است به‌طور کلی وضعیت مطلوبی در سطح استان و شهرستان‌ها وجود نداشته باشد؛ اما در هر صورت در همین شرایط نامطلوب نیز شهرستان‌هایی وجود دارند که نسبت به میانگین استان، وضعیت مطلوب‌تری را نشان می‌دهند. در این مقایسه در ارتباط با هر شاخص براساس وضعیتی که شهرستان نسبت به میانگین استان دارد، یکی از پنج وضعیت به‌صورت جدول 5 ممکن است وجود داشته باشد.

 

 

جدول 5- انواع وضعیت‌های ممکن برای هر کدام از شهرستان‌ها به تفکیک هر کدام از شاخص‌ها

وضعیت

وضعیت مطلوب‌تر نسبت به میانگین استان و مطلوب‌ترین در کل استان

وضعیت مطلوب‌تر نسبت به میانگین استان

وضعیت نسبتاً مشابه یا همسطح میانگین استان

وضعیت نامناسب‌تر نسبت به میانگین استان

وضعیت نامناسب‌تر نسبت به میانگین استان و نامناسب‌ترین در کل استان

شناسه

++

+

-

-

- -

 

 

 

باید اشاره کرد در ارتباط با شاخص‌های مختلف، تشخیص وضعیت مطلوب یا نامطلوب نسبت به جهت کاهشی یا افزایشی شاخص‌ متفاوت است؛ به‌عبارت‌دیگر در یک شاخص ممکن است بالاتر‌بودن میانگین آن شاخص در شهرستان نسبت به میانگین استان، وضعیت مطلوب‌تر قلمداد شود (به‌طور مثال شاخص اهمیت و محوریت کار در زندگی در بخش شاخص‌های فرهنگی یا شاخص اعتماد در بخش سرمایة اجتماعی) و در شاخصی دیگر پایین‌تر‌بودن میانگین آن شاخص در شهرستان نسبت به میانگین استان، وضعیت مطلوب قلمداد شود (به‌طور مثال شاخص رواج روش‌های غیراخلاقی جمع‌آوری ثروت و رقابت در محیط کار در بخش شاخص‌های فرهنگی یا شاخص جدایی‌گزینی قومیتی در بخش شاخص‌های هویت و تعلق).

جدول 6 ساختار فضایی - فرهنگی استان را براساس شاخص‌های فرهنگی و جدول شماره 7 ساختار فضایی - اجتماعی استان براساس شاخص‌های شناخت مسائل اجتماعی و سرمایة اجتماعی ترسیم کرده است.

 

 

جدول 6- یافته‌های پژوهش درخصوص شاخص‌های فرهنگی تأثیرگذار بر توسعة استان

 

فرهنگ کار

میل به پیشرفت و یادگیری

باور به تأثیرگذاربودن

شهرستان

اهمیت و محوریت کار در زندگی

کار به‌عنوان یک ارزش

منزلت اجتماعی کار

رواج روش‌های غیراخلاقی جمع‌آوری ثروت

میل به پیشرفت

میل به یادگیری

اسفراین

+

+

++

+

++

-

++

بجنورد

+

=

-

- -

+

-

=

جاجرم

-

-

- -

+

-

++

-

گرمه

-

+

-

+

=

=

+

شیروان

=

=

+

+

-

+

-

فاروج

-

=

+

=

-

+

- -

مانه و سملقان

-

=

-

+

-

-

+

راز و جرگلان

-

=

- -

+

- -

+

-

استان

میانگین استان: 45/4 از 5

میانگین استان: 4/4 از 5

میانگین استان: 2/31 %

میانگین استان: 22/14 از 20

میانگین استان: 95/2 از 5

میانگین استان: 5/23 %

میانگین استان: 35/58 %

 

تعارضات

مراکز فرهنگی

شهرستان

تعارض و نابرابری اجتماعی

احساس تعارض و نابرابری قومیتی

باور به وجود اختلاف و چنددستگی در جامعه

باور به وجود تبعیض در جامعه

تلقی فرد دربارة وضعیت طبقاتی خود و جامعه

تعارض و نابرابری جنسیتی

اسفراین

-

-

-

+

++

+

+

بجنورد

=

+

+

++

+

-

-

جاجرم

- -

- -

+

-

-

+

+

گرمه

++

++

- -

- -

-

-

++

شیروان

-

=

-

-

-

+

- -

فاروج

-

-

-

-

-

+

+

مانه و سملقان

+

=

++

=

-

- -

=

راز و جرگلان

+

+

-

+

- -

++

*

استان

میانگین استان: 36/19 از 25

میانگین استان: 09/2 از 5

میانگین استان: 3/21 %

میانگین استان: 9/19%

میانگین استان: 5/50 %

میانگین استان: 36 %

میانگین استان: 68/1 مرکز فرهنگی به ازای هر 10000 نفر جمعیت

 

* در شاخص مراکز فرهنگی، شهرستان راز و جرگلان با شهرستان بجنورد محاسبه شده است.

 

جدول 7- یافته‌های پژوهش درخصوص شاخص‌های اجتماعی تأثیرگذار بر توسعة استان

 

مسائل و آسیب‌های اجتماعی

میزان باسوادی

شاخص

 

 

 

شهرستان

نوع مسائل و آسیب‌های اجتماعی در اولویت‌بندی پیمایش میدانی

ناامنی

دزدی

طلاق

اعتیاد

نسبت تفاوت میزان باسوادی شهری و روستایی

نسبت تفاوت میزان باسوادی زنان و مردان

بیکاری، اعتیاد، جرم و جنایت، دخالت مردم در امور یکدیگر

- -

-

++

+

- -

-

اسفراین

بیکاری، جرم و جنایت

++

+

+

++

+

-

بجنورد

اعتیاد، بیکاری

=

- -

-

-

-

+

جاجرم

بیکاری، پایین‌بودن سطح سواد، جرم و جنایت، دخالت مردم در امور یکدیگر

-

+

-

- -

++

++

گرمه

دخالت مردم در امور یکدیگر، اعتیاد، جرم و جنایت

=

-

-

-

=

+

شیروان

بیکاری، دخالت مردم در امور یکدیگر، جرم و جنایت، پایین‌بودن سطح سواد، اعتیاد

=

-

-

-

+

-

فاروج

بیکاری، دخالت مردم در امور یکدیگر

+

++

+

- -

+

- -

مانه و ...

جرم و جنایت، پایین‌بودن سطح سواد، دخالت مردم در امور یکدیگر

-

+

- -

-

*

*

راز و ...

بیکاری، دخالت مردم در امور یکدیگر، پایین‌بودن سطح سواد، جرم و جنایت

میانگین استان: 8/28%

میانگین استان: 3/23 %

میانگین استان: 9/17 %

میانگین استان: 4/14 %

میانگین استان: 37/15 %

میانگین استان: 08/10 %

استان

 

* در شاخص میزان باسوادی، شهرستان راز و جرگلان با بجنورد محاسبه شده است.

 

ادامه جدول 7- یافته‌های پژوهش درخصوص شاخص‌های اجتماعی تأثیرگذار بر توسعة استان

                                           سرمایة اجتماعی                            

هویت و تعلق

شاخص

 

 

 

شهرستان

همکاری با انجمن‌ها و گروه‌ها

شکل‌گیری شبکه‌های حمایتی غیررسمی

همیاری

صداقت

اعتماد

جدایی‌گزینی قومیتی

تعلق منطقه‌ای

تعلق محلی

ادغام زبانی[14]

- -

++

++

+

++

-

++

-

-

اسفراین

+

-

=

- -

=

+

-

- -

=

بجنورد

++

+

- -

-

- -

- -

- -

+

++

جاجرم

+

- -

+

+

+

-

++

+

++

گرمه

=

-

+

=

-

-

-

++

=

شیروان

-

+

=

+

-

-

-

+

- -

فاروج

=

=

+

++

+

++

+

+

+

مانه و ...

=

-

+

+

-

+

-

+

+

راز و ...

میانگین استان: 46/23 %

میانگین استان: 05/29 %

میانگین استان: 35/34%

میانگین استان: 12/3 از 5

میانگین استان: 39/3 از 5

میانگین استان: 15/37%

میانگین استان: 9/39%

میانگین استان: 05/42%

میانگین استان: 2/36%

استان

 

حوزه‌بندی فضایی وضعیت اجتماعی - فرهنگی استان براساس شاخص‌های بررسی‌شده: سیمای کلی ساختار فضایی فرهنگی و اجتماعی استان که در جدول شماره 6 و 7 ترسیم شده‌اند نشان‌دهندة این موضوع است که براساس مجموعه شاخص‌های فرهنگی و اجتماعی، استان الگوی مشخصی را در زمینة فرهنگی و اجتماعی به‌صورت فضایی بازتاب نمی‌دهد؛ اما به تفکیک شاخص‌ها به حوزه‌هایی حدودی دست می‌یابد. هرچند باید اشاره کرد نتایج به تفکیک شهرستان ارائه شده است؛ بنابراین، وضعیت خاص هر شهرستان در زمینه‌های مختلف اقتصادی، مدیریتی، سیاسی و طبیعی توانسته است ساختار فضایی فرهنگی اجتماعی استان را در برخی زمینه‌ها دچار گسست کند. به‌طور مثال شهرستان اسفراین که بخش‌های زیادی از جنوب شرقی استان را دربرگرفته است در بسیاری از شاخص‌ها تفاوت‌هایی را با شهرستان‌های همجوار خود نشان می‌دهد؛ البته این تفاوت‌ها تاحدودی باتوجه‌به ساختار طبیعی منطقه تبیین می‌شود که این شهرستان را از شهرستان‌های شمالی استان به‌صورت نسبی مجزا ساخته است. در هر صورت، براساس جدول‌های بالا، حوزه‌بندی حدودی ساختار فضایی فرهنگی و اجتماعی استان به تفکیک شاخص‌ها به‌صورت جدول 8 ارائه و جمع‌بندی شده است.

 

 

جدول 8- حوزه‌بندی حدودی ساختار فضایی فرهنگی و اجتماعی استان براساس شاخص‌ها

شاخص

پراکنش فضایی و حوزه‌بندی حدودی در مقیاس فضایی استان

فرهنگ کار

- در نیمة شرقی استان به‌طور کلی وضعیت مطلوب‌تر (در اسفراین) یا نسبتاً مشابه استان (در شیروان) یا همسطح میانگین استان (در فاروج) مشاهده می‌شود.

- در نیمة جنوب غربی استان وضعیت نامناسب‌تر (در جاجرم) و نسبتاً مشابه (گرمه) میانگین استان مشاهده می‌شود.

- در مرکز، غرب و شمال غرب استان مشتمل بر شهرستان‌های بجنورد، مانه، سملقان، راز و جرگلان وضعیت نسبتاً مشابه یا کمی‌ نامناسب‌تر مشاهده می‌شود.

میل به پیشرفت و یادگیری

- الگوی پراکنش فضایی و حوزه‌بندی مشخصی برای این شاخص استخراج نمی‌شود؛ اما در غرب (مانه و سملقان) و جنوب غرب (گرمه) استان وضعیت نامناسب‌تر و نسبتاً مشابه میانگین استان مشاهده می‌شود.

باور به تأثیرگذاربودن

- در بخشی از نیمة شرقی استان وضعیت نامناسب‌تر مشاهده می‌شود (شیروان و فاروج).

- در جنوب شرقی وضعیت مطلوب‌تر مشاهده می‌شود.

- در مرکز استان وضعیت نسبتاً مشابه میانگین استان مشاهده می‌شود.

- در غرب (مانه و سملقان) و جنوب غرب (گرمه) وضعیت مطلوب‌تر مشاهده می‌شود.

- سایر بخش‌های استان الگوی مشخصی ارائه نمی‌دهد.

تعارضات

- در بخشی از نیمة شرقی وضعیت نامناسب‌تر مشاهده می‌شود (شیروان و فاروج).

- در مرکز، شمال غرب و غرب استان وضعیت مطلوب‌تر (بجنورد) و تاحدودی مشابه و مطلوب‌تر (راز، جرگلان، مانه و سملقان) مشاهده می‌شود.

- در جنوب غربی استان (جاجرم و گرمه) در مجموعه وضعیت نامناسب‌تری نسبت به میانگین استان مشاهده می‌شود.

- اسفراین در سه شاخص از 6 شاخص تعارضات وضعیت مطلو‌ب‌تر و در 3 شاخص وضعیت نامناسب‌تر را نسبت به میانگین استان نشان می‌دهد و بنابراین براساس این شاخص یک حوزه فضایی جداست.

وسایل فرهنگی

- نیمة جنوبی، شرق و غرب استان (جاجرم، گرمه، اسفراین، فاروج، مانه و سملقان) وضعیت مطلوب‌تری را نسبت به میانگین استان نشان می‌دهد.

- مرکز، شمال غرب و بخش درخور توجهی از نیمة شرقی استان (بجنورد، راز، جرگلان و شیروان) وضعیت نامناسب‌تری را نشان می‌دهند.

میزان باسوادی

- الگوی پراکنش فضایی و حوزه‌بندی مشخصی برای این شاخص استخراج نمی‌شود.

آسیب‌های اجتماعی

- مرکز و غرب استان (بجنورد، مانه و سملقان) وضعیت بسیار مطلوب‌تری نسبت به میانگین استان نشان می‌دهند.

- نیمة جنوبی و شرقی (با تفاوتی اندک) وضعیت نامناسب‌تری را نسبت به میانگین استان نشان می‌دهند.

هویت و تعلق

- شمال غرب، غرب و جنوب غرب (راز، جرگلان، مانه، سملقان و گرمه) به‌طور کلی وضعیت مطلوب‌تری مشاهده می‌شود.

- در جنوب شرق و شرق (اسفراین و فاروج) به‌طور کلی وضعیت نامناسب‌تری مشاهده می‌شود.

- برای سایر بخش‌های استان، محدودة مشخصی تصویر نمی‌شود؛ با این حال در بجنورد، شیروان و جاجرم در مجموع وضعیت نسبتاً مشابه میانگین استان تصویر می‌شود.

سرمایة اجتماعی

- اسفراین یک حوزة کاملاً مشخص در زمینة سرمایة اجتماعی با وضعیت بسیار مطلوب‌تر نسبت به میانگین استان است.

- در غرب استان (مانه و سملقان) حوزة مشخص با وضعیت مطلوب‌تر تشخیص داده می‌شود.

- در سایر بخش‌های استان حوزة مشخصی ترسیم نمی‌شود.

 

بحث و نتیجه‌

یافته‌های به‌دست‌آمده گویای تفاوت‌های درخور توجه در بین شهرستان‌های استان در زمینة عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعة منطقه‌ای است؛ به‌طوری‌که نتایج کمّی به‌دست‌آمده برای یک شاخص ممکن است در شهرستانی آن را در گروه عوامل پیشران قرار دهد؛ درحالی‌که همان شاخص ممکن است در شهرستانی دیگر در گروه عوامل مانع جای گرفته باشد. بدین‌صورت در پاسخ به این سؤال که وضعیت فضایی استان خراسان شمالی از نظر عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعة منطقه‌ای چگونه است. نتایج به‌صورت جدول 9 ارائه شده است.

 

 

جدول 9- وضعیت عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعة منطقه‌ای در سطح استان خ.ش

شهرستان

عوامل پیشران

عوامل مانع

اسفراین

منزلت اجتماعی کار، میل به پیشرفت، باور به تأثیرگذاربودن، تلقی فرد دربارة وضعیت طبقاتی خود و جامعه، طلاق، تعلق منطقه‌ای، اعتماد، همیاری و شکل‌گیری شبکه‌های حمایتی غیررسمی، اهمیت و محوریت کار در زندگی، کار به‌عنوان یک ارزش، رواج روش‌های غیراخلاقی جمع‌آوری ثروت، اعتیاد، صداقت، باور به وجود تبعیض در جامعه، تعارض و نابرابری جنسیتی، مراکز فرهنگی

میل به یادگیری، تعارض و نابرابری اجتماعی، احساس تعارض و نابرابری قومیتی، باور به وجود اختلاف و چنددستگی در جامعه، نسبت تفاوت میزان باسوادی زنان و مردان، دزدی، تعلق محلی، ادغام زبانی و جدایی‌گزینی قومیتی، تفاوت میزان باسوادی شهری و روستایی، ناامنی و همکاری با انجمن‌ها و گروه‌ها

بجنورد

باور به وجود تبعیض در جامعه، اعتیاد، ناامنی، اهمیت و محوریت کار در زندگی، میل به پیشرفت، باور به وجود اختلاف و چنددستگی در جامعه، احساس تعارض و نابرابری قومیتی، تلقی فرد دربارة وضعیت طبقاتی خود و جامعه، نسبت تفاوت میزان باسوادی شهری و روستایی، طلاق، دزدی، جدایی‌گزینی قومیتی، همکاری با انجمن‌ها و گروه‌ها

منزلت اجتماعی کار، میل به یادگیری، تعارض و نابرابری جنسیتی، مراکز فرهنگی، نسبت تفاوت میزان باسوادی زنان و مردان، تعلق منطقه‌ای، شکل‌گیری، شبکه‌های حمایتی غیررسمی، رواج روش‌های غیراخلاقی جمع‌آوری ثروت، تعلق محلی، صداقت

 

جاجرم

میل به یادگیری، ادغام زبانی، همکاری با انجمن‌ها و گروه‌ها، رواج روش‌های غیراخلاقی جمع‌آوری ثروت، باور به وجود اختلاف و چنددستگی در جامعه، تعارض و نابرابری جنسیتی، مراکز فرهنگی، نسبت تفاوت میزان باسوادی زنان و مردان، تعلق محلی، شکل‌گیری شبکه‌های حمایتی غیررسمی

 

اهمیت و محوریت کار در زندگی، کار به‌عنوان یک ارزش، میل به پیشرفت، باور به تأثیرگذاربودن، باور به وجود تبعیض در جامعه، تلقی فرد دربارة وضعیت طبقاتی خود و جامعه، نسبت تفاوت میزان باسوادی شهری و روستایی، اعتیاد، طلاق، صداقت، منزلت اجتماعی کار، تعارض و نابرابری اجتماعی، احساس تعارض و نابرابری قومیتی، دزدی، تعلق منطقه‌ای، جدایی‌گزینی قومیتی، اعتماد، همیاری

گرمه

تعارض و نابرابری اجتماعی، احساس تعارض و نابرابری قومیتی، مراکز فرهنگی، نسبت تفاوت میزان باسوادی زنان و مردان، نسبت تفاوت میزان باسوادی شهری و روستایی، ادغام زبانی، تعلق منطقه‌ای، کار به‌عنوان یک ارزش، رواج روش‌های غیراخلاقی جمع‌آوری ثروت، باور به تأثیرگذاربودن، دزدی، تعلق محلی، اعتماد، صداقت، همیاری، همکاری با انجمن‌ها و گروه‌ها

اهمیت و محوریت کار در زندگی، منزلت اجتماعی کار، تلقی فرد دربارة وضعیت طبقاتی خود و جامعه، تعارض و نابرابری جنسیتی، طلاق، ناامنی، جدایی‌گزینی قومیتی، باور به وجود تبعیض در جامعه، اعتیاد، شکل‌گیری شبکه‌های حمایتی غیررسمی

 

شیروان

تعلق محلی، منزلت اجتماعی کار، رواج روش‌های غیراخلاقی، جمع‌آوری ثروت، میل به یادگیری، تعارض و نابرابری جنسیتی، نسبت تفاوت میزان باسوادی زنان و مردان، همیاری

 

میل به پیشرفت، باور به تأثیرگذاربودن، تعارض و نابرابری اجتماعی، باور به وجود اختلاف و چنددستگی در جامعه، باور به وجود تبعیض در جامعه، تلقی فرد دربارة وضعیت طبقاتی خود و جامعه، اعتیاد، طلاق، دزدی، تعلق منطقه‌ای، جدایی‌گزینی قومیتی، اعتماد، شکل‌گیری شبکه‌های حمایتی غیررسمی، مراکز فرهنگی

فاروج

منزلت اجتماعی کار، میل به یادگیری، تعارض و نابرابری جنسیتی، مراکز فرهنگی، نسبت تفاوت میزان باسوادی شهری و روستایی، تعلق محلی، صداقت، شکل‌گیری شبکه‌های حمایتی غیررسمی

 

اهمیت و محوریت کار در زندگی، میل به پیشرفت، تعارض و نابرابری اجتماعی، احساس تعارض و نابرابری قومیتی، باور به وجود اختلاف و چنددستگی در جامعه، باور به وجود تبعیض در جامعه، تلقی فرد دربارة وضعیت طبقاتی خود و جامعه، نسبت تفاوت میزان باسوادی زنان و مردان، اعتیاد، طلاق، دزدی، تعلق منطقه‌ای، جدایی‌گزینی قومیتی، اعتماد همکاری با انجمن‌ها و گروه‌ها، باور به تأثیرگذاربودن، ادغام زبانی

مانه و سملقان

باور به وجود اختلاف و چنددستگی در جامعه، دزدی، جدایی‌گزینی قومیتی، صداقت، رواج روش‌های غیراخلاقی جمع‌آوری ثروت، باور به تأثیرگذاربودن، تعارض و نابرابری اجتماعی، نسبت تفاوت میزان باسوادی شهری و روستایی، طلاق، ناامنی، ادغام زبانی، تعلق محلی، تعلق منطقه‌ای، همیاری

اهمیت و محوریت کار در زندگی، منزلت اجتماعی کار، میل به پیشرفت، میل به یادگیری، تلقی فرد دربارة وضعیت طبقاتی خود و جامعه، تعارض و نابرابری جنسیتی، نسبت تفاوت میزان باسوادی زنان و مردان، اعتیاد

 

راز و جرگلان

تعارض و نابرابری جنسیتی، رواج روش‌های غیراخلاقی جمع‌آوری ثروت، میل به یادگیری، تعارض و نابرابری اجتماعی، احساس تعارض و نابرابری قومیتی، باور به وجود تبعیض در جامعه، دزدی، ادغام زبانی، تعلق محلی، جدایی‌گزینی قومیتی، صداقت، همیاری

اهمیت و محوریت کار در زندگی، باور به تأثیرگذاربودن، باور به وجود اختلاف و چنددستگی در جامعه، اعتیاد، ناامنی، تعلق منطقه‌ای، اعتماد، شکل‌گیری شبکه‌های حمایتی غیررسمی، منزلت اجتماعی کار، میل به پیشرفت، تلقی فرد دربارة وضعیت طبقاتی خود و جامعه، طلاق

* ملاک تشخیص عوامل، پیشران یا مانع، مقادیر کمّی آنها نسبت به میانگین استان بوده است.

 

 

براساس جدول بالا بین شهرستان‌های استان در زمینة عوامل اجتماعی و فرهنگی تفاوت‌های زیادی وجود دارد. تفاوت این امر را باید در عوامل و موقعیت جغرافیایی و طبعیی استان، ریشه‌های تاریخی و فرهنگی و اجتماعی استان، تنوع قومی و زبانی، میزان ارتباط شهرستان به محیط بیرون از خود، برنامه‌های توسعه و سطح توسعه‌یافتگی استان و ... جستجو کرد. به‌طور مثال براساس موقعیت جغرافیایی و ساختار طبیعی استان، شهرستان‌های نیمة جنوبی استان مانند اسفراین، جاجرم و گرمه که به لحاظ ساختار طبیعی استان نیز از شهرستان‌های نیمه شمالی استان جدا گشته‌اند وضعیت‌های متفاوت‌تری را از نظر عوامل اجتماعی و فرهنگی به نمایش می‌گذارند.

نتایج به‌دست‌آمده در زمینة عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعة منطقه‌ای براساس مقولة سرانه منزلت اجتماعی شهرستان‌های استان نیز تبیین می‌شود. این مقوله که از ترکیب شاخص‌های ارزش سرانه تحصیلی و شاخص ارزش سرانه شغلی محاسبه و به دست آمده، بازگوکنندة تفاوت‌ در وضعیت اجتماعی و فرهنگی شهرستان‌های استان است؛ به‌طوری‌که براساس میزان‌های به‌دست‌آمده برای سرانه منزلت اجتماعی به تفکیک شهرستان، شهرستان‌های بجنورد (با اطلاعات قبل از جدا‌شدن بخش راز و جرگلان از آن) و اسفراین بیشترین سرانه منزلت اجتماعی را در سطح استان دارند. بعد از شهرستان‌های بجنورد و اسفراین، شهرستان‌های جاجرم و گرمه رتبه‌های بعدی را از نظر سرانه منزلت اجتماعی دارند. شهرستان‌های فاروج در شرق استان و مانه و سملقان در غرب استان نیز حوزه‌های کاملاً مشخص از نظر سرانه منزلت اجتماعی هستند (نقشة 2).

 

 

نقشه 2- سرانة منزلت اجتماعی در سطح استان خراسان شمالی

 


بدین‌صورت بر مبنای مجموعه مباحث مطرح‌شده، اینگونه استنباط می‌شود که در هر دو گروه از شاخص‌های فرهنگی و اجتماعی، روندهای غالب سمت و سوی منفی داشته‌اند که نشان‌دهندة وضعیت نامطلوب فرهنگی و اجتماعی در سطح استان است. براساس این، عوامل و فرایندهای فرهنگی و اجتماعی مانع و پیش‌برندة توسعة استان به‌صورت زیر استنتاج و نتیجه‌گیری می‌شود:

  • ·                  عوامل و فرایندهای اجتماعی و فرهنگی پیشران آمایش و توسعة استان

1) مثبت‌بودن برخی از مؤلفه‌های فرهنگ کار (مانند محوریت کار در زندگی، ارزش کار) در سطح استان، ضمن اینکه وضعیت مطلوب کنونی در سطح استان در زمینة کار را بازگو می‌کند بدون شک نشانی از پیشینة معیشت ساکنان این استان در گذشته را نیز به نمایش می‌گذارد. اعتقاد به اینکه کار به‌طور ذاتی ارزشمند بوده است و در زندگی فردی و اجتماعی محوریت دارد در زمره مؤلفه‌های فرهنگی است که بسترساز هر نوع برنامه‌ریزی برای توسعة فعالیت‌های اقتصادی است. بدین‌صورت، فرهنگ کار در سطح استان خراسان شمالی به‌صورت یکی از عوامل فرهنگی پیشران آمایش و توسعه ایفای نقش می‌کند. هرچند گفتنی است حاکم‌شدن ارزش‌های مادی‌گرایانه بر کار تاحدودی از ماهیت فرهنگی این مقوله کاسته است.

2) در حوزة اجتماعی، مهم‌ترین عامل پیشران آمایش و توسعه، سرمایة اجتماعی بالای استان است. این عامل که در سطح استان در قالب شاخص‌هایی مانند اعتماد، صداقت، هویت و تعلق مکانی، رضایتمندی، مشارکت و ... بروز یافته، خود نشئت‌گرفته از بسترها و پیشینة فرهنگی استان است. در این ارتباط به‌ویژه اعتماد به نظام مدیریت و مسئولان محلی و نهادهایی که مردم انتخاب کرده‌اند (مانند شوراها و نمایندگان مجلس) به‌عنوان نیرویی عمل می‌کند که امکان بسیج مردم را در زمینه‌های مختلف فراهم می‌کند. سطح بالای سرمایة اجتماعی در استان به‌ویژه سطح بالای اعتماد به نظام مدیریت و مسئولان محلی، عاملی بسترساز و تسهیل‌کننده برای پذیرش و اجرای برنامه‌های توسعه است؛ البته باید اشاره کرد برخلاف مطلوب‌بودن بسیاری از شاخص‌های ایجابی سرمایة اجتماعی (مانند اعتماد، صداقت، هویت و تعلق مکانی و ...)، چنین وضعیتی در درازمدت تحت‌تأثیر شاخص‌های سلبی قرار می‌گیرد که عموماً روندهای منفی را در سطح استان به نمایش می‌گذارد. به‌عبارت‌دیگر برخلاف اینکه در عصر حاضر شاخص‌های ایجابی سرمایة اجتماعی در مجموع در وضعیت مطلوبی قرار دارند و پیشران عمل می‌کنند، اما چنانچه برنامه‌ای جامع و راهبردی درخصوص نحوة برخورد با آسیب‌ها و مسائل اجتماعی (که درواقع شاخص‌های سلبی سرمایة‌ اجتماعی در سطح استان هستند) وجود نداشته باشد و روند کنونی ادامه یابد در درازمدت بر سرمایة اجتماعی به‌ویژه در زمینة اعتماد به نظام مدیریتی و مسئولان محلی تأثیر منفی بر جای می‌گذارد؛ زیرا سرمایة اجتماعی اگرچه مدت زمان زیادی طول می‌کشد تا شکل بگیرد، نابودی آن در کوتاه مدت نیز صورت می‌گیرد.

  • ·                  عوامل و فرایندهای اجتماعی و فرهنگی مانع آمایش و توسعة استان

1) در بخش فرهنگی، تنزل ارزش مقولة کار و حاکم‌شدن ارزش‌های مادی‌گرایانه بر کار در بین ساکنان استان یکی از عوامل فرهنگی مانع آمایش و توسعة استان برشمرده می‌شود. پایین‌آمدن ارزش کار و شکل‌گیری این اندیشه در بین دست‌کم بخشی از ساکنان استان که با کار و تلاش و بدون داشتن پول و پارتی نمی‌توان به جایی رسید، بسترهای بروز و ظهور برخی از آسیب‌ها و مسائل اجتماعی مهم مانند دزدی، کلاهبرداری، رشوه‌پردازی و پارتی‌بازی را فراهم می‌کند و همچنین بر ساختار فعالیت‌های اقتصادی نیز تأثیر منفی می‌گذارد. از بین‌رفتن ارزش کار، نشانة ظهور برخی از فعالیت‌های اقتصادی غیرمولد و غیرمفید و درواقع ظهور فعالیت‌هایی قلمداد می‌شود که صرفاً در راستای کسب سود بیشتر هستند. همچنین، کاهش ارزش کار بر مقوله‌هایی مانند میل به پیشرفت و یادگیری تأثیر منفی می‌گذارد؛ امری که براساس یافته‌های میدانی در بین ساکنان استان مشاهده می‌شود.

2) از دیگر عوامل فرهنگی مانع آمایش و توسعة استان، وجود تعارضات مختلف در سطح استان است. این تعارضات در سطح استان به شیوه‌های مختلف تعارض جنسیتی و قومیتی (هرچند در سطح محدود)، تعارض و نابرابری اجتماعی، باور به وجود تبعیض در جامعه، اختلاف و چنددستگی، افزایش فاصلة طبقاتی و موارد مشابه بروز یافته است که در سطح زیادی به کاهش انسجام اجتماعی و به تبع آن بروز برخی آسیب‌ها و مسائل اجتماعی و در صورت شدیدتر‌شدن به شورش‌های اجتماعی منجر می‌شود. همچنین، ادامة روند کنونی در زمینة تعارضات موجود به وجود روح همکاری، تعاون و حاکمیت نظم بر بخش‌های مختلف جامعه تأثیرات منفی وارد کرده و حتی در درازمدت از هم پاشیده‌شدن روابط و تعاملات اجتماعی را منجر شده است و بر سرمایة اجتماعی موجود تأثیرات منفی می‌گذارد که از عوامل پیشران توسعة استان محسوب می‌شود.

3) در حوزة اجتماعی یکی از مهم‌ترین عوامل مانع آمایش و توسعة استان، غلبة هویت و تعلق محلی بر هویت و تعلق منطقه‌ای است. بدون شک این امر، تشدید اختلافات را به دنبال دارد (به‌طوری‌که در سال‌های گذشته این امر در قالب اختلاف و نزاع درخصوص تقسیمات سیاسی استان بروز یافته است)[15]. درواقع افزایش گرایش‌های محلی به ضرر گرایش‌های منطقه‌ای (استانی) از شکل‌گیری خواسته‌ها، گرایش‌ها و هویت منطقه‌ای (استانی) جلوگیری می‌کند که این امر بر برنامه‌های آمایشی استان تأثیر منفی می‌گذارد که بیشتر جهت‌گیری‌ راهبردی، کلان، درازمدت و منطقه‌ای (استانی) دارد. نکته درخور توجه این است که برخلاف وجود سطح بالایی از تعلق محلی (که خود امری مثبت است)، این تعلق محلی نتوانسته است به حفظ برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های فرهنگی استان مانند تنوع زبانی کمک کند؛ زیرا یافته‌های پیمایش میدانی نشان‌دهندة نوعی یک‌دست‌شدن و ادغام زبانی (و به‌عبارت‌دیگر از بین‌رفتن زبان‌های قومی محلی) شده است. همچنین، وجود سطحی از جدایی‌گزینی قومی که نشانة نبود انسجام اجتماعی اقوام ساکن در استان است نیز غلبة هویت و تعلق مکانی محلی بر هویت و تعلق منطقه‌ای را به‌عنوان یکی از موانع توسعه مطرح می‌کند.

4) وضعیت نامطلوب بیشتر شاخص‌های سلبی سرمایة اجتماعی در سطح استان و به عبارتی وجود سطح بالایی از آسیب‌ها و مسائل اجتماعی نیز معلول برخی علل دیگر است؛ اما در صورت تدوام و افزایش چنین آسیب‌هایی به مانعی مهم در مسیر آمایش و توسعة استان تبدیل می‌شود. به‌طور مثال ادامة روند کنونی در زمینة بیکاری به آسیب‌هایی مانند اعتیاد و دزدی و امثال آن دامن می‌زند و افزایش می‌دهد. افزایش این آسیب‌ها به نوبة خود آسیب‌هایی در حوزة خانواده (مانند افزایش طلاق، افزایش کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست، فرار از خانواده و به‌طور کلی از هم پاشیده‌شدن خانواده) را به دنبال دارد. وجود آسیب‌های مواجه با خانواده، مشکلات و دغدغه‌های فکری و ذهنی را برای بخش چشمگری از جامعه به بار می‌آورد و از این طریق بر فرایند توسعه تأثیرات منفی می‌گذارد. همچنین، وضعیت نامطلوب شاخص‌های سلبی سرمایة اجتماعی در سطح زیادی قابلیت اعتماد محیط و محل زندگی را پایین می‌آورد که این امر، مهاجرت طبقات و گروه‌های توانمند ساکن در استان (توانمند چه از نظر فکری و اقتصادی) به استان‌های دیگر را به دنبال دارد و بر توسعة استان تأثیر منفی چشمگیری می‌گذارد؛ زیرا با مهاجرت طبقات و گروه‌های توانمند، افراد و گروه‌هایی باقی می‌مانند که اصولاً توانایی بر عهده‌گرفتن بسیاری از مسئولیت‌هایی را ندارند که توسعه می‌طلبد. بدین‌صورت، وضعیت نامطلوب شاخص‌های سلبی سرمایة اجتماعی نیز یکی از عوامل اصلی اجتماعی مانع آمایش و توسعه در سطح استان است.



1ازجمله در این زمینه به شرح خدمات برنامة آمایش استان‌ها (1385) اشاره می‌شود که در آن می‌بایست مسائل اجتماعی و فرهنگی استان براساس شاخص‌های تعریف‌شده، مطالعه و نتایج آن در خروجی‌ها و برنامه‌های پیشنهادی آمایش استان استفاده شود.

[2]Organization of Economic Cooperation and Development

[3] social Capital

[4]Coleman

[5]Putnam

[6]Fukuyama

[7]Skidmore

[8]Taylor

[9]Rydin and Holman

[10]Open Culture

[11]پرسش‌نامه‌ها صرفاً در شهرهای مرکز شهرستان توزیع شدند.

[12]اطلاعات این شاخص به‌دلیل حساسیت‌های عمومی در مقالة حاضر منعکس نشده است.

[13] باتوجه‌به تنوع قومی و زبانی استان، این شاخص را نویسندگان به شاخص‌ها اضافه کردند.

[14] نتایج این ستون براساس عدد به‌دست‌آمده از جمع درصد پاسخ‌گویان غیرفارس در هر شهرستان منهای جمع درصد پاسخ‌گویانی استنتاج شده است که با زبان قومی خود صحبت کرده‌اند.

[15]نمونة این امر در اعتراضات و درگیرهای سال 1392 درخصوص جداشدن بخش راز و جرگلان از شهرستان بجنورد و تبدیل‌شدن آن به شهرستان مشاهده می‌شود.

ازکیا، م.؛ احمدرش، ر. و دانش مهر، ح. (1392). توسعه و مناقشات پارادایمی جدید، جلد اول، تهران: انتشارات کیهان.
سیاهپوش، ا. (1387). «فراتحلیل مطالعاتی سرمایة اجتماعی در ایران»، راهبرد فرهنگ، ش 3، ص105-115.
شعبانی، ا. و سلیمانی، م. (1388). «سنجش و رتبه‌بندی سطح سرمایة اجتماعی در استان‌های کشور (سال 1387)»، دوفصلنامة علمی و تخصصی مطالعات اقتصادی اسلامی، س 2، ش 2، ص 119-95.
عنبری، م. (1390). جامعه‌شناسی توسعه: از اقتصاد تا فرهنگ، تهران: انتشارات سمت.
فرجی‌راد، خ. و کاظمیان، غ.ر. (1391). توسعة محلی و منطقه‌ای از منظر رویکرد نهادی، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.
فلوریدا، ر. (1390). شهرها و طبقة خلاق، ترجمة: انصاری، ا. و انصاری، م.ا، تهران: انتشارات جامعه‌شناسان.
مرکز ملی آمایش سرزمین. (1385). راهنمای انجام مطالعات برنامة آمایش استان، جلد اول (ویرایش دوم).
مهندسین مشاور آمایش و توسعة البرز. (1394). برنامة آمایش استان خراسان شمالی: تحلیل اجتماعی و فرهنگی، سازمان برنامه و بودجه استان خراسان شمالی: منتشرنشده.
وبر، م. (1373). اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری، ترجمة: رشیدیان، ع.ا. و منوچهری کاشانی، پ. با مقدمه‌ای از گیدنز، آ.، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
Callois, J.M. Aubert, F. (2007) “Towards Indicators of Social Capital for Regional Development Issues: The Case of French Rural Areas”, Regional Studies, 41:6.
Camagni, R. (2009) Territorial Capital and Regional Development, in Capello, R. and Nijkamp, P., Handbook of Regional Growth and Development Theories, Edward Elgar Publishing Limited.
Evans, B. Marko, J. Sundback, S. and Theobald, K. (2005) Governing sustainable cities, Earthscan,London.
Gardiner, B. Martin, R. and Tyler, P. (2006) Competitiveness, Productivity and Economic Growth Across the European Regions, in Martin, R., Kitson, M. and Tyler, P., Regional Competitiveness, Routledge.
Haughton, G. and Counsell, D. (2004) Regions, Spatial Strategies and Sustainable Development, Routledge.
Iyer, S. Kitson, M. and Toh, B. (2005) “Social Capital, Economic Growth And Regional Development”, Regional Studies, 39:1016.
Marek, T. Martinec, T. (2003) “The Use of Social and Cultural Potentials in Regional Development”, AGRIC. ECON. – CZECH, 49 (12):580.
Martin, R. Kitson, M. and Tyler, P. (2006) Regional Competitiveness, Routledge.
Miles, S. Paddison, R. (2005) “Introduction: The Rise and Rise of Culture-led Urban Regeneration”, Urban Studies, 42(5-6):833-839.
Oakes, T. (2006) “Cultural Strategies of Development: Implication for Village Governance in China”, The Pacific Review, 19(1):13-37.
OECD. (2005) Culture and Local Development, OECD Publishing.
Pike, A. Rodriguez-Pose, A. and Tomaney, J. (2006) Local and Regional Development, Routledge.
Putnam, Robert D. (1993) Making Democracy Work: Civic Traditions in Modern Italy, Princeton University Press.
Sedlacek, S. and Gaube, V. (2010) “Regions on Their Way to Sustainability: the Role of Institutions in Fostering Sustainable Development at Regional Level, Environment”, Development and Sustainability, 12:122.
Wheeler, S. (2002) “The New Regionalism: Key Characteristics Of An Emerging Movement”, Journal of the American Planning Association, 68(3):269.