مطالعة کیفی نگرش و ادراکات زنان از بدن با تأکید بر جراحی‌های زیبایی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشجوی دکتری بررسی مسائل اجتماعی دانشگاه الزهرا تهران

چکیده

بدن، تنها هستی زیست­شناختی و روانی نیست؛ بلکه پدیده­ای است که به‌صورت اجتماعی برساخت می­شود؛ بنابراین، امروزه با شکل­گیری جامعة مصرفی، گسترش رسانه­ها و بازتابی‌شدن هویت، افراد به ساخت بدن خود مبادرت می­کنند. هدف پژوهش، مطالعة ادراک زنان از تصور بدنی است و روش پژوهش، کیفی و از نوع نظریه­پردازی داده­محور است. تکنیک گردآوری داده­ها، مصاحبة عمیق نیمه­ساخت­یافته بود و با 18 نفر از زنان جوان شهر تهران صورت گرفت که تجربة جراحی زیبایی داشتند. نمونه­ها براساس نمونه­گیری نظری و حصول اشباع نظری انتخاب شدند. روش تحلیل داده­ها نیز کدگذاری به روش گلیزر و اشتروس بود که از سه مرحلة کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. نتیجة فرایند کدگذاری 167 مفهوم و 16 مقوله اصلی، 25 زیر مقوله و یک مقوله هسته بود که نتایج در الگوی پارادایمی ارائه شد. نتایج نشان داد ادراک زنانی که دست به جراحی­های زیبایی می­زنند از بدن خویش چندان مثبت نیست و از بدن خود به‌عنوان سرمایه، نقاب و هویت مستقل و جایگاه کسب لذت و آرامش استفاده می­کنند. عوامل مؤثر بر این ادراک نیز شناسایی شدند که مواردی مانند غلبة هنجارهای مردانه در جامعه، دیدگاه ظاهرگرایانه نسبت به زنان، جامعه‌پذیری جنسیتی، خودکمتربینی زنان، پایگاه پایین زنان و رسانه­های جمعی را شامل می‌شدند. پیامدهای این نوع ادراک نیز رواج فرهنگ چشم‌وهم‌چشمی، غلبة فرهنگ بیگانه، رواج فرهنگ مصرف­گرایی است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A Qualitative Study of Women's Attitudes and Perceptions towards their Body

نویسنده [English]

  • Afsaneh Ghasemi
University of Alzahra, Iran
چکیده [English]

Introduction: The body is not a mere biological and psychosocial entity. It is a phenomenon that is socially constructed. Therefore, with today's consumer society, media and reflections of identity, people begin to reflect on their own body as something which can be constructed. The aim of this study is to understand women's perception of their body and body image.
 
Material & Method: the method of this study is qualitative and based on grounded theory. Data collection technique was semi-structured interviews with 18 young women in Tehran that had gone through any form of cosmetic surgery. In this study, theoretical sampling was used based on theoretical saturation, namely, the sampling process was stopped when new data didn’t emerge. A coding system was used for data analysis based on three steps: open coding, axial coding, and selective coding. The result of the encoding process is 167 concepts, 16 main categories and 25 sub-categories.
 
Discussion of Results & Conclusion: Women perceive their bodies as a capital, a mask, something on which they can develop an independent identity and by which they can experience enjoyment and relaxation. Although body as capital is the main perception, some women understand their body as mask. Women build their own identity and present it in their own ways to others. The enjoyment and relaxation of the body include perceptions that offset the negative views of women about their bodies. This study shows that perceptions of women are affected by values and norms of the society in which they live, including masculine norms that prevail in society. Other influencing norms include those related to gender socialization, low self-esteem, low prestige and mass media. However, masculine norms are the most important factors that influence the body image of women. Women's lower prestige than men shape their perception of body image negatively.
Women face employment barriers more often than men. Assessments of women’s quality of work is also lower in comparison with men. For example, women are evaluated lower than men in similar positions. As a result, women use their body to gain good jobs and status. Media is also one of the main factors affecting women's body image. As various studies have shown, the importance of the media in this regard is undeniable. It works in two ways: (1) direct influence on women, and (2) by shaping men's priorities. Women internalize norms of the society in the process of gender socialization based. They constantly redefine themselves through the internalization of these societal norms. Four sub-categories of gender socialization include: differences based on gender, distinction based on gender, gender discrimination, and stereotypes. Women differentiate themselves with their body. They also use their body to distinguish themselves. Furthermore, discriminations that women have encountered during their life shape their conceptions of their body. Finally, the stereotypical thoughts also affect women's body image. These stereotypes exist in all societies.
 
Since social and cultural factors greatly influence women's perceptions of their body, policy makers should pay attention to them. Otherwise, tendencies to negative body image, cosmetic surgery, use of cosmetics and spending more time and energy to build an ideal body will be on the rise. Policymakers need to change the structure of social norms by, for example, educating women, men and parents.
 
It seems low self-esteem is an individual, psychological factor. However, this is not the case because it self-esteem has its roots in cultural and social contexts. Women's confidence is built in social relationships. Pejorative epithets are one of the sub-categories of this factor. Women receive disparaging epithets that affect their self-esteem. This had an important impact on women's body image. As a result, women are forced to try to put their bodies in “the ideal form” that society requires.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Body image
  • Socialization
  • Overcome masculine norms
  • Low prestige
  • Mass Media

مقدمه و بیان مسأله

در هر جامعه­ای بدن انسان، واقعیتی جسمانی و اجتماعی دارد (Frank, 1990: 63). «در واقع انسان­ها در حالت نمادین دو بدن دارند: بدن جسمانی و بدن اجتماعی که این دو بدن از هنگام تولد شکل می‌گیرد. بر این اساس، بدن اجتماعی افراد در طی زندگی رشد می­کند. بدن اجتماعی، قسمت اعظم و اساسی از تصور بدنی است؛ زیرا در رابطه با هر شخص، چارچوبی برای ادراک و تفسیر تجارب بدنی و روانی او ایجاد می­شود. همچنین، بدن اجتماعی ابزاری است که از طریق آن، کارکرد بدن فرد به‌وسیلة جامعه تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد و کنترل می‌شود. بر این اساس، بدن اجتماعی همة جنبه­های بدن فرد مانند شکل، اندازة پوشش، تغذیه، حرکات، رفتار، بیماری، سلامتی و فعالیت­های ورزشی و ... را کنترل می‌کند» (شربتیان، 1388: 146).

تصور بدنی عبارت است از احساسات، ادراکات و افکاری که فرد از بدن خویش دارد و مواردی از قبیل ارزیابی جذابیت جسمی و عواطف مربوط به اندازه و شکل بدن را دربرمی‌گیرد (Grogan, 2006: 525). این تصویر از زمان تولد شکل گرفته است و همان‌طورکه فرد رشد می­کند، طی مراحل زندگیش تغییر می­کند (Schultz, 1994).

امروزه در جامعه­ای زندگی می­کنیم که از استعارة «جامعة بدنی» یا «عصر بدن» برای آن استفاده می‌شود (ذکایی، 1386: 118). زنان، بخش مهمی از جامعه هستند و ادراکات، احساسات و تصوراتی نسبت به بدن خود دارند که نیاز به شناخت دارد. زنان نسبت به بدن و تصویر ذهنی آن بسیار حساس هستند (Younesi, 2001: 2) و آموخته­های دوران کودکی ممکن است در پیدایش تصور زنان از بدنشان عاملی تعیین­کننده باشد (مختاری و عنایت، 1388: 8)؛ بنابراین، گرایش زنان به جراحی­های زیبایی و استفاده از لوازم آرایشی مختلف از زوایای متعدد مطالعه می‌شود.

در بیشتر جوامع، ویژگی­های ظاهری زنان اهمیت بیشتری دارد و زنان نسبت به وضعیت زیبایی و ظاهر خود بیشتر دقت می‌کنند. این توجه زیاد، آنها را وادار می‌کند رفتارهای گاه افراطی برای انطباق ویژگی­های بدن خود با الگوهای فرهنگی زیبایی چهره و اندام اتخاذ کنند (احمدنیا، 1389: 3). امروزه با رشد سرمایه­داری برای نخستین‌بار در تاریخ، نابرابری­های اجتماعی به‌صورت مخفی پشت هویت جنسی پنهان شده که در خدمت برآوردن نیازهای بخش سوداگر است. آنها توجیه می­کنند زنان دوست دارند زیبا باشند؛ بنابراین، زنان علاقة مشترکی به لوازم آرایش دارند (رفعت‌جاه، 1386: 137) و از این طریق تصور زنان از بدنشان را شکل می‌دهند و گرایش آنها به استفاده از این وسایل را سبب می­شوند. در واقع سرمایه­داری بدن به‌خصوص بدن زنان را هدف قرار می‌دهد که این امر پیامدهایی برای افراد و جوامع دارد.

تصور و چگونگی درک زنان از بدن خود بر توانایی آنها در برقراری ارتباط با دیگران و پاسخ‌هایی تأثیر می­گذارد که دیگران به آنها می­دهند. این تصور از خود بر نحوة تجربه‌کردن زنان از بدن­هایشان در زندگی روزمره تأثیر می‌گذارد (اباذری، 1387: 129). تصویر ذهنی منفی از خود به نارضایتی از بدن، احساس جذاب‌نبودن و در نهایت مشغولیت فکری نسبت به وضعیت ظاهری قسمتی از بدن و اختلال در عملکرد منجر می‌شود (کیوان‌آرا و همکاران، 1391: 54). همچنین، این تصور بر احساس زنان از خود، میزان اعتمادشان به موقعیت­های اجتماعی و ماهیت روابط اجتماعی آنها تأثیر می‌گذارد (کیوان‌آرا و همکاران، 1391: 130). نارضایتی­ها و نگرانی­های نشئت‌گرفته از تصور بدنی به مشکلاتی مانند جراحی­های زیبایی، افزایش رژیم­های غذایی سخت­گیرانه و بدون نظارت پزشک، بی­نظمی تغذیه و ... منجر می‌شود که این حساسیت در میان زنان و دختران جوان بیش از مردان است (خواجه نوری، 1390: 82). همچنین، تصور زن از بدن خویش به این دلیل اهمیت دارد که پیامدهایی با اثر شگرف بر سلامت خانواده و جامعه به بار می‌آورد. گرایش­های بی‌اندازه به بدن و ظاهر در زندگی زن، او را از تقویت دیگر وجوه فکری و موفقیت­های اجتماعی دور می­کند (مختاری و عنایت، 1390: 69).

همچنین، گفتنی است نوع کنترل و نظارتی که بر بدن اعمال می­شود، همراه با نظمی است که با تأثیرگرفتن از فشار اجتماعی تغییر شکل می­دهد و این تغییر شکل بر منزلت و وضع اجتماعی زنان تأثیر می­گذارد (مهدوی و اسفنجیر، 1389: 132). امروزه زنان برای کسب منزلت اجتماعی دلخواه خود به تغییراتی در بدن دست می­زنند؛ اما مسئله این است که حساسیت زیاد نسبت به بدن، مشکلات فراوانی مانند کاهش اعتماد به نفس، بی­نظمی در تغذیه و مسائل اجتماعی مختلف به وجود می‌آورد. می­توان برنامه­های مختلفی برای کاهش تأثیرات نامطلوب این پدیده تدارک دید؛ اما بهبود این برنامه­ها و اثرگذاری آنها به مطالعات دقیق و همه­جانبه در ارتباط به ادراک زنان نسبت به بدن خویش و پیامدهای این ادراک وابسته است. داده­های پژوهش­های مختلف به سیاست­گذاران فرهنگی و اجتماعی مدد می‌رساند تا با طراحی برنامه­های اجتماعی و فرهنگی مناسب تا حد ممکن از پیامدهای منفی نارضایتی از تصور بدنی در سطوح فردی و اجتماعی پیشگیری کنند؛ از جمله این پیامدها به ابتلا به انواع اختلالات جسمی و روانی، اختلالات تغذیه، انجام جراحی­های زیبایی، استفادة روزافزون از لوازم آرایشی، هزینه‌شدن پول، وقت و انرژی افراد برای همانندسازی بدن خود با بدن­های ایدئال به نمایش‌درآمده در رسانه­ها، تغییر ذائقة فرهنگی درزمینة بدن و تغذیه، دورشدن از ارزش­های مذهبی و سنتی راجع به بدن، غافل‌ماندن از ابعاد معنوی و باطنی و سرگرم‌شدن به جنبه­های ظاهری و جسمی و ... (ریاحی، 1390: 10). بنابراین اهداف اصلی این پژوهش عبارت است از:

1-           مطالعة ادراک زنان جوان از بدن خویش؛

2-           شناخت راهبردهای اتخاذشده توسط زنان در نتیجة نوع ادراکشان نسبت به بدن؛

3-           پیامدهای تصور بدنی ادراک‌شده توسط زنان.

 

پیشینة تجربی

پژوهش دربارة بدن به‌ویژه دستکاری و تغییر در اجزای بدن که نشان‌دهندة تصور بدنی منفی افراد تحت‌تأثیر مؤلفه‌های فرهنگی است از موضوعات دلخواه تعدادی از پژوهشگران داخلی بوده است. برای مثال، قاسمی (1390) نشان داد احساس رضایت شخص از بدن و عاملیت زنان در جراحی زیبایی آنها نقش مؤثری دارد. همچنین در زنان، تعریف کلیشه­ای از مفهوم زن و در مردان، اهمیت تناسب اندام تبیین‌کنندة انگیزه­هایشان در جراحی زیبایی است. آزاد ارمکی و غراب (1387) نیز نشان دادند دیدگاه افراد نسبت به بدن در سه طیف قرار می­گیرد. دسته­ای بدن را به‌مثابه طبیعت، امانت الهی می‌دانند که باید از آن مراقبت شود؛ بنابراین، هرگونه دستکاری در آن را ناشایست می­دانند. دستة دیگر بدن را واسط و میانجی برای برقراری ارتباط با دیگران و دنیای بیرون می­دانند؛ بنابراین، توجه به بدن و دستکاری آن به معنای احترام به ظاهر و احترام به شخصیت درونی خود بوده و پسندیده و مطلوب است. ازنظر دستة سوم، انسان، چیزی جز جسم و بدن نیست و بدن می­تواند به یکی از مهم‌ترین خاستگاه­های هویت تبدیل شود؛ ازاین­رو هرگونه مداخله در بدن جایز است. پژوهش قادرزاده و همکاران (1393) نیز نشان داد جراحی زیبایی با وجود ارتقای اعتماد به نفس زنان، مخاطرات جسمی، وسواس زیبایی، اختلال در زندگی روزمره و انزوای اجتماعی را به همراه دارد.

برخی از پژوهشگران، تصور بدنی را در زنان و مردان به‌صورت مقایسه­ای بررسی کردند. ریاحی (1390) نشان داد متغیرهای سرمایه­گذاری بدن، شرم از بدن، پایش بدن و عزت‌نفس به­طور معناداری با رضایت­مندی از تصویر بدن ارتباط دارند. همچنین، تفاوت­های جنسیتی معناداری در تأثیرگذاری متغیر شرم از بدن مشاهده شد؛ یعنی علاوه بر سرمایه­گذاری بدن و عزت‌نفس متغیر شرم از بدن، بخشی از متغیر خودشی­انگاری، پیش­بینی‌کنندة میزان رضایت­مندی از بدن در بین زنان (نه مردان) بوده است که نشان‌دهندة اثرات شدیدتر انتظارات اجتماعی راجع به بدن ایدئال روی زنان و درونی‌کردن آن در مقایسه با مردان است. موحد و همکاران (1390) نیز نشان دادند درصد بسیاری از دانشجویان، تصور بدنی منفی دارند و عمل و تمایل به آرایش‌کردن در بین آنها زیاد است. در این پژوهش، نارضایتی از بدن با عمل و تمایل به آرایش نیز رابطة معنادار داشت. قاسمی و همکاران (1393) نشان دادند فیس­بوک، تصور کاربران نسبت به بدن را تغییر داده است. این شبکة مجازی بر نگاه جوانان نسبت به بدن، میزان رضایت از وضعیت بدنی خود، اهمیتی که به آن می‌دهند و نیز صرف وقت و سرمایه تأثیر شگرفی دارد.

تعدادی از پژوهشگران نیز به‌طور مشخص، تصور بدنی زنان را مطالعه کردند. خواجه نوری و مقدس (1388) با مطالعة تصور بدنی در میان زنان شهرهای تهران، شیراز و استهبان نشان دادند شش متغیر نوگرایی، آگاهی نسبت به جهانی‌شدن، شیوة زندگی، گفتگو در خانواده، سرمایة فرهنگی و وضعیت تأهل، نزدیک به 40% از تغییرات تصور بدن در زنان شهرهای مطالعه‌شده را تبیین می­کنند. مختاری و عنایت (1388) نشان دادند تصور بدنی زنان از طریق نگرش جنسیتی زنان نسبت به خود، نگرش مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان شکل می­گیرد. نگرش زنان نسبت به خود از نگرش ظاهرگرایانة مردان نسبت به زنان الهام گرفته است.مختاری و عنایت (1390) در پژوهش دیگری نشان دادند سه الگوی علی رفتار تحقیرآمیز، تفاوت و تبعیض جنسیتی در خانواده بر تصور بدنی زنان ایرانی تأثیر دارد. خواجه نوری و همکاران (1390) در پژوهشی، رابطة سبک زندگی و تصور بدن در میان زنان شهر شیراز را بررسی کردند. آنها نشان دادند سبک‌های فراغتی، مذهبی و موسیقایی مدرن با تصور بدنی رابطة مثبت معنادار دارند. کیوان‌آرا و همکاران (1391) نشان دادند رسانه، خانواده، مدرسه و اطرافیان از عناصر تأثیرگذار بر تصور بدنی زنان هستند که در میان آنها رسانه، قدرت تبیین بیشتری داشته است. همچنین، نتایج پژوهش آنها نشان داد جامعه­پذیری فرد در طول زندگی در شکل­گیری تصویر ذهنی از بدن مؤثر است. عباس­زاده و همکاران (1393) نشان دادند باریک اندامی از ارزش­های مشترک و مورد توافق در زنان است و بین تأثیر ارزش­های غربی و استفاده از اینترنت و تصور بدنی زنان رابطة مثبت معنادار وجود دارد.

مطالعات خارجی نیز دربارة بدن و تصور بدنی وجود دارد. بایر[1] (2004) نشان داد افراد برای حفظ موقعیت کاری خود در نظام سرمایه­داری، نگرش ضدپیری دارند؛ همچنین، نظام سرمایه­داری از راه رسانه­های جمعی، ملاک­های فرهنگی خاصی از زیبایی می­سازند که داشتن این ملاک­ها بهبود روابط اجتماعی و عاطفی و حتی ارتقای شغلی افراد را باعث می‌شود. هارگریو و تیگمن[2] (2006) در پژوهشی برای فهم تصور بدنی پسران، مصاحبة عمیقی با پسران 14 تا 16 ساله انجام دادند و به‌طور کیفی آن را مطالعه کردند. یافته­ها نشان داد بیشتر پسران از تصویر بدنی خود راضی هستند؛ اما برخی از آنان به اهمیت وضعیت ظاهریشان برای کسب تأیید اجتماعی اشاره کردند. اسلاتر و تیگمان[3] (2006) نشان دادند تجربه‌های دوران کودکی افراد ازجمله مصرف رسانه­ای و میزان فعالیت جسمیشان بر تصور بدنی کنونی آنان تا حد زیادی تأثیر دارد. یافته­ها بیان می‌کنند تجربه‌های اولیه در مقایسه با تجربه‌های کنونی زنان در شکل­گیری تصویر بدنی در آنان تعیین‌کننده­تر است. هالیول و همکاران[4] (2011) نشان دادند تأکید بیشتر رسانه­های جدید بر عاملیت جنسی زنان که به‌صورت تصاویر زیبای الگو­های رسانه­ای به تصویر کشیده می­شود به نارضایتی زنان از بدنشان، نگرانی از وزن و افزایش خودشی­انگاری در آنان منجر می­شود.ون وندرن و همکاران[5] (2012) نشان دادند هرچند تأثیرپذیری از رسانه­ها برای درونی‌سازی ایدئال لاغری تأثیرگذار بود، عامل اصلی تعیین‌کننده، تأثیر نگرش گروه همسالان و عامل درونی اعتماد به نفس بوده است؛ بنابراین از میان عوامل بررسی‌شده، گروه همسالان و عزت‌نفس مهم‌ترین عامل تأثیرگذار بر نارضایتی افراد نسبت به بدنشان بودند. جی یونگ چی[6] (2012) اقرار افراد مشهور به جراحی زیبایی در رسانه­ها را تحلیل و تأثیرات این اعتراف­نامه­ها بر افراد غیرمشهور را واکاوی کرده است. یافته­های پژوهش نشان داد افراد هرچه بیشتر در معرض پیام‌های رسانه­ای و اعتراف­نامه­های جراحی زیبایی مشاهیر در رسانه­ها باشند، جراحی زیبایی، بیشتر برایشان عملی عادی و بهنجار محسوب می­شود.

به­طور کلی پیشینة پژوهش درزمینة تصور بدنی نشان می‌دهد پژوهش­های کیفی اندکی درزمینة تصور بدنی زنان انجام شده است؛ درحالی‌که امروزه انجام پژوهش­های کیفی برگرفته از جامعة ایران برای شناسایی ادراک زنان از بدنشان و پیامدهای حاصل از این ادراک نیاز است تا برنامه­ریزی لازم صورت گیرد.

 

چارچوب مفهومی

هنگامی که هدف از انجام پژوهش، ایجاد نظریة زمینه­ای است، نظریه­ها فقط برای آشنایی با مبانی نظری موضوع مطرح می­شوند؛ بنابراین باتوجه‌به ماهیت کیفی پژوهش حاضر، استفادة قیاسی از نظریه­ها در مطالعه وجهی ندارد و نظریه­ها فقط با هدف اشباع تئوریک مقاله بیان شده­اند.

مری داگلاس[7]،بدن را به‌مثابة یک متن فرهنگی می­داند که علاوه بر انعکاس ارزش­های فرهنگی و اشتغال‌ها و اضطراب‌های یک فرهنگ خاص، تجلی عینی نیز به آن می‌بخشد. داگلاس، شیوه­هایی را تشریح می‌کند که بدن همچون نمادی از جامعه عمل می­کند و استدلال می­کند بدن مانند مدلی است که بیان‌کنندة هرگونه نظام اجتماعی است. داگلاس، نوعی مبادلة مستمر در معانی را بین بدن جسمانی و بدن اجتماعی تشخیص می­دهد و معتقد است هریک دیگری را تقویت می­کند. گاهی این دو بدن تا حدی به هم نزدیک می‌شوند که تقریباً یکی می‌شوند و گاهی نیز بسیار فاصله دارند. تنش بین این دو، امکان تشریح معانی را فراهم می‌کند؛ بنابراین، داگلاس تأکید می‌کند بدن در یک فرهنگ خاص چگونه بازنمایی و چگونه به مکانی برای شیوه­های رفتاری و اعمال دلالت‌کنندة جامعه تبدیل می­شود (ذکایی و فرزانه، 1387: 175).

ازنظر گافمن[8]، عاملان بدنی با توسل به روش‌های علامت‌دهی اجتماعی، سعی در جلب نظر دیگران به خود دارند. این عاملان بدنی، معرف­های «تجسدیافتة» منش و منزلت­اند که با کنش‌گران دیگر تفسیر می‌شوند (لوپز و اسکات، 1385 :115). ازنظر گافمن، بدن فقط موجودیتی ساده نیست؛ بلکه وسیله­ای برای کنارآمدن با اوضاع و احوال بیرونی است و حالات چهره و حرکات بدن، محتوای اساسی نشانه‌هایی است که ارتباطات روزمرة ما به آنها وابسته است و برای اینکه فرد بتواند در تولید و بازتولید روابط اجتماعی و هویت اجتماعی خود با دیگران شریک شود، باید نظارتی مدام و موفق بر چهره و بدن خود اعمال کند (لوپز و اسکات، 1385: 246).

کَش،از تئوری انتظارات اجتماعی در ارتباط با بدن نیز بهره می­گیرد. این تئوری بیان می‌کند درون هر فرهنگی توافقی وجود دارد که چه چیز را زیبا و چه چیز را غیرزیبا بدانند. انتظارات فرهنگی مرتبط با زیبایی در هر فرهنگی وجود دارد و درون فرهنگ­های مختلف متفاوت است. مردم در ارتباط با افراد جذاب و غیرجذاب رفتارهای متفاوتی از خود بروز می‌دهند. در مجموع، کش، نتیجه می­گیرد مردم به ارتباط با افرادی تمایل بیشتری دارند که در بستر فرهنگیشان زیبا و جذاب تعریف می­شوند. به همین دلیل، داشتن تصویر بدنی مثبت از خود در موقعیت­های اجتماعی و فردی برای افراد اهمیت دارد (Cash, 2002: 39).

به اعتقاد او، تصور از بدن که با تجربه‌های اولیة فرد شکل می­گیرد، مفهومی منعطف و تغییرپذیر است؛ یعنی در ارتباط با فرهنگ و تجربه‌های بعدی فرد تغییر می­کند و شکل می­پذیرد. تجربه‌های اولیه در ارتباط با تصور از بدن در درورة کودکی شکل می­گیرند. این تصورات اولیه چندان واضح نیستند؛ زیرا فرد نمی­تواند خود را جدای از دیگران در نظر بگیرد. به همین دلیل فرد، تصویری مبهم از خود دارد که در مراحل بعدی به تمایز مرزهای تصویر بدنی خود با دیگران قادر می­شود. مرزهای بین خود و دنیای بیرون باعث می­شود فرد قادر به تمایز من از غیر شود. در مراحل بعدی، فرد به خودآگاهی می‌رسد و این خودآگاهی با خود بدنی بیرونی و ظاهری او پیوستگی جدایی­ناپذیری دارد. در این مرحله، تصویر بدنی از خود برای فرد به‌صورت واضح­تر و شفاف­تری شکل می­گیرد (Ibid: 39).

گیدنز، معتقد است «خود» در درون بدن جای دارد و آگاهی نسبت به خویش بیشتر ناشی از تغییراتی است که در بدن احساس می­شود. بدن فقط جسم مادی صرف نیست؛ بلکه وسیله­ای عملی برای کنارآمدن با اوضاع و احوال و رویدادهای بیرونی است (گیدنر، 1390: 86). ازنظر گیدنز، خودآرایی و تزیین خویشتن با پویایی شخصیت مرتبط است. در این معنا پوشاک، وسیلة مهمی برای پنهان­سازی و آشکارسازی وجوه مختلف زندگی شخصی است، همچنین، نوعی وسیلة خودنمایی شخصی محسوب می­شود؛ زیرا لباس، آداب‌ورسوم رایج را با هویت شخصی پیوند می­زند (گیدنز،1390: 95). در این میان، در جامعة مدرن، زنان باتوجه‌به ویژگی­های جسمیشان بیشتر قضاوت می‌شوند و احساس شرمساری نسبت به بدنشان با انتظارات اجتماعی رابطة مستقیمی دارد. زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض اختلالات تغذیه­ای قرار می­گیرند که او آن را از چند دلیل عمده ناشی می­دانند؛ اول، هنجارهای جامعه دربارة زنان تأکید بیشتری بر زیبایی جسمانی دارد. دوم، آنچه به لحاظ اجتماعی، تصویری مطلوب از بدن تعریف می­شود دربارة زنان، تصویری لاغراندام (نه عضلانی) است. سوم، امروز، زنان در عرصه­های اجتماعی فعال­تر شده‌اند؛ اما برحسب ظاهرشان به همان اندازة موفقیت­ها و پیشرفت­هایشان ارزیابی می‌شوند (احمدنیا ،1389: 6).

رویکردهای فمینیستی با وجود متنوع‌بودن، وجه اشتراک اساسی دارند. در این رویکردها زمینه، تصور و ارزیابی دختران از اندام خود، در بطن مشکلات آنها در جامعه، فرهنگ و نظام معنایی یا موقعیت زبانی دیده ­می‌شوند.

رویکردهای فمینیستی و نحله­های گوناگون آن، توجه خود را بر ارزش­های مردانه، جامعه­سالار، فرهنگ مصرفی و بازنمایی­های کلیشه­ای از جنسیت متمرکز می­کنند (ذکایی، 1386: 124).به اعتقاد فمینیست­ها از ابتدای تاریخ تاکنون بدن زنان همیشه عرصة سیادت و کنترل بوده است. این کنترل، اشکال متفاوتی به خود گرفته است؛ ازجمله بستن پای دختران چینی (برای جلوگیری از رشد پا به اندازة پای مردان)، ختنه‌کردن و پوشیدن لباس­هایی با فنرهای برجسته‌کننده. همواره بدن زنان باتوجه‌به مد روز بیش از حد کوچک یا بزرگ دانسته شده است. هیچ بعدی از بدن زنانه، همان­طور که هست، کاملاً مناسب تلقی نشده است (اودون، 1992: 1، به نقل از اباذری، 1387: 148). تقسیم­بندی­های کلاسیک این رویکرد به دیدگاه­های لیبرال، سوسیال و محافظه­کار، تحلیل­های متفاوتی را از رابطة زنان با بدنشان ارائه می­دهد که به آنها اشاره می­شود.

1-          فمینیست لیبرال: در این دیدگاه، زنان، پایگاه اجتماعی و قدرت پایین­تری دارند. نتیجة آن، ارزش­زدایی از ویژگی‌هایی است که با زن‌بودن همراه است یا به آنان منتسب می­شود؛ به این ترتیب، نوعی احساس نارضایتی به هر چیز زنانه به وجود می­آید. 2- فمینیست رادیکال: این رویکرد، زنان را قربانیان روابط قدرت زن ستیزانة بین دو جنس می­داند که نتیجة آن ریشه‌دارشدن تنفر از بدن زنان است. این ذهنیت زن­ستیزانه، تأثیر خود را هم در ذهنیت زنان (در بیگانه‌ساختن آنان با بدن خود) و هم در ذهنیت مردانی برجای می­گذارد که اشاعه‌دهندة چنین اندیشه­هایی هستند. 3- فمینیست سوسیالیست: این دیدگاه، مقصر اصلی بیگانگی زنان از بدنشان را نظام سرمایه­داری می­داند که نارضایتی از بدن را در میان زنان رواج داده و در نتیجه، پول زیادی برای خرید کالا و خدماتی صرف کرده است که این نقیصه را جبران می‌کند؛ البته این شرایط بالقوه متوجه مردان نیز هست؛ اما به واسطة فشار بیشتر بر زنان، باید آن را جنسیتی دانست. برخی فمینیست­ها با افزودن مفهوم پدرسالاری به سرمایه­داری مصرفی، این واقعیت را تشریح کردند که نظام سرمایه­داری، فقط جیب زنان را خالی نمی‌کند؛ بلکه قدرت و استعداد بالقوة آنان را می­زداید و آنان را نسبت به خود بیگانه می­کند. بسیاری از نظریه‌های پسامدرن ازجمله نظریة فدرستون نیز به این حیطه اختصاص دارد (ذکایی، 1386: 173).

 

روش پژوهش

هدف پژوهش، بررسی ادارک زنان جوان شهر تهران از بدن است؛ بنابراین، مطالعة حاضر به‌صورت اکتشافی استقرایی و نظریة زمینه­ای انجام شده و داده­ها با مصاحبة عمیق نیمه‌ساخت­یافته جمع­آوری شده است. در این راستا، نگارنده با 18 نفر از زنان جوان 35-18 سالة شهر تهران مصاحبه انجام داد. امروزه، زنان جوان بیشتر در معرض ایدئال­های زیبایی تأکیدشده در جامعه قرار دارند، در نتیجه، برای انجام این پژوهش، زنان جوان 18-35 سال انتخاب شدند. مصاحبه­ها در مکان­های مختلف ازجمله منزل یا محل کار مصاحبه­شونده، پارک، کتابخانة عمومی، دانشگاه و ... انجام شد. در این پژوهش از نمونه­گیری نظری استفاده شد. ازآنجاکه نمونه­گیری نظری از قاعدة انتخاب تدریجی پیروی می­کند، ابتدا نمونة اولیه انتخاب و مصاحبه انجام شد. سپس مصاحبة انجام‌شده تحلیل شد و نمونه­های بعدی براساس پالایش مفاهیم و مقوله­های درحال ظهور انتخاب شدند. نمونه­گیری تا به‌دست‌آمدن اشباع نظری ادامه یافت؛ یعنی نمونه‌گیری زمانی پایان یافت که فضای مفاهیم و مقوله­ها پر شده و دیگر دادة جدیدی ظهور نیافته است. در انتخاب نمونه سعی شد تا بیشترین تنوع برحسب برخی ابعاد و شاخص­های زمینه­ای مانند سن، شغل، وضعیت تأهل، مقطع تحصیلی و ... رعایت شود. برای تحلیل داده­ها از کدگذاری استفاده شد. در ابتدا کدگذاری باز صورت گرفت که الصاق مفاهیم اولیه به داده‌های خام است. سپس کدگذاری محوری انجام شد و مقوله­هایی استخراج شدند که مفاهیم با سطح انتزاع بالاتر داشتند و در پایان، کدگذاری گزینشی انجام شد. در مرحلة کدگذاری گزینشی، مقولة هسته ظهور یافت. برای اعتباریابی نتایج پژوهش از روش سازگاری روش­شناختی استفاده شد؛ یعنی پژوهشگر تلاش کرد کلیة رویه­های روش­شناسی را مدنظر قرار دهد.

 

جدول 1- مشخصات مصاحبه‌شوندگان

کد

سن

مقطع تحصیلی

وضع فعالیت

وضعیت تأهل

1

18

دانشجو

بیکار

مجرد

2

25

کارشناسی

کارمند

مجرد

3

19

دانشجو

دانشجو

متأهل

4

27

دیپلم

خانه­دار

مجرد

5

30

کارشناسی ارشد

کارمند

متأهل

6

32

پزشکی

پزشک

متأهل

7

23

دبیرستان

آرایشگر

مجرد

8

21

دانشجو

دانشجو

مجرد

9

24

کارشناسی ارشد

بیکار

مجرد

10

33

دیپلم

فروشنده

متأهل

11

30

دیپلم

فروشنده

مجرد

12

28

کارشناسی

پرستار

متأهل

13

29

کارشناسی ارشد

بیکار

مجرد

14

27

راهنمایی

خانه‌دار

متأهل

15

32

راهنمایی

خانه‌دار

مطلقه

16

35

دیپلم

فروشنده

متأهل

17

19

دبیرستان

خانه‌دار

متأهل

18

20

دانشجو

دانشجو

مجرد

 

یافته­های پژوهش

حاصل پژوهش، 167 مفهوم ، 16 مقولة اصلی، 25 زیرمقوله و یک مقولة هسته بود.

در ابتدا تعریف دختران جوان از زن پرسیده شد که نشان‌دهندة تصور آنها از بدن خود نیز هست. مصاحبه‌شوندگان زن را با ویژگی­های زیر توصیف کردند: زیبا، لطیف، حساس، شکننده، ظریف و باریک اندام. ازنظر آنها زن موجودی است لطیف، حساس، زیبا و شکننده که باید از او مراقبت کافی صورت گیرد. در جدول زیر، مقولات اصلی و زیرمقولات ادراک زنان از بدن خویش و عوامل مؤثر بر آن و مقولة هسته ارائه شد.


 

جدول 2- مقولات مربوط به سنخ­شناسی ادراک زنان از بدن

 

مقوله­های اصلی

زیرمقولات

مقولة هسته

 

 

 

 

 

سنخهای ادراک زنان از بدن

بدن به‌عنوان سرمایه

-               بدن سرمایه­ای برای ازدواج

-          بدن سرمایه­ای برای موفقیت­های اقتصادی و اجتماعی

تصور زنان از بدن خویش به‌شدت  از ساختارهای جنسیتی جامعه تأثیرگرفته است. هنجارهای مسلط جامعه مهم‌ترین عامل سازندة تصور بدنی زنان است.

بدن به‌عنوان نقاب

-               ترس از انگ

-               پنهان نمودن معایب

-               بازسازی هویت ضایع­شده

بدن جایگاه هویت مستقل

-               نشان‌دادن هویت جنسیتی

-               ارائة هویت متفاوت

-               نشان‌دادن هویت طبقاتی

بدن جایگاه لذت و آرامش

-               نگاه زیبایی شناسانه به بدن

-               لذت از پوشش خود و دیگران

-               بدن زیبا و تمیز جایگاه روان سالم

 

 

عوامل مؤثر بر نوع ادراک زنان از بدن

غلبه هنجارهای مردانه

-               فشارهای هنجاری از جانب مردان

-               اضطراب اجتماعی


 

دیدگاه ظاهرگرایانه به زنان

-               فرهنگ چشم‌وهم‌چشمی

-               اهمیت زیبایی ظاهری

 

جامعه­پذیری جنسیتی

-               تفاوت مبتنی بر جنسیت

-               تمایز مبتنی بر جنسیت

-               تبعیض جنسیتی

-               تفکرات قالبی

خودکمتربینی زنان

-               اعتماد به نفس پایین

-               دریافت القاب تحقیرآمیز

پایگاه پایین­تر زنان در جامعه

-               تنگناهای شغلی

-          ارزیابی پایین­تر زنان در موقعیت مشابه با مردان

رسانه­های جمعی

-               تأثیر رسانه­ها بر زنان

-               تأثیر رسانه­ها بر مردان

 


سنخ­های ادراک زنان از بدن

تصوری که دختران جوان از بدن خود دارند در 4 مقولة اصلی صورت­بندی شد که در ادامه، این مقولات شرح داده می‌شوند.

-              بدن به‌عنوان سرمایه

امروزه برای بسیاری از زنان، بدن مانند سرمایه عمل می‌کند. این نوع ادراک از بدن حاصل تفکری عقلانی است. کودک در فرایند جامعه­پذیری درمی­یابد که بدنش سرمایه محسوب می‌شود. زن­ها از سرمایة بدنی برای رسیدن به مقاصدشان استفاده می­کنند. زنان از بدن به‌عنوان سرمایه در زمینه­های ازدواج و کسب موفقیت اقتصادی و اجتماعی استفاده می‌کنند.

 

  • ·                  بدن سرمایه­ای برای ازدواج

امروزه دختران جوان از بدن خود برای تأیید دیگران استفاده می­کنند. با پوشش و آرایش مناسب که در بسیاری موارد بر موقعیت نیز مبتنی است، تأیید اطرافیان مهم را کسب می‌کند که این تأیید ممکن است به ازدواج، ازدواج بهتر و ... منجر می‌شود.

گزیدة شماره 1:

تو جامعة ما ازدواج خیلی مهمه. یه دختر اگه ازدواج نکنه نه سرپناهی داره و نه حمایتی. برای همین خیلی از دخترا برای اینکه شانس ازدواج بهتری داشته باشن به خودشون خیلی می­رسن، آرایش می­کنن و لباسای آنچنانی می­پوشن (زن، 30 ساله، متأهل).

 

  • ·                  بدن سرمایه­ای برای موفقیت اقتصادی و اجتماعی

امروزه زنان بیش از هر زمان دیگری تلاش می­کنند تا به موفقیت­های اقتصادی و اجتماعی دست یابند. آنها تلاش می‌کنند تا تحصیل کنند و شرایط شغلی و مالی مناسبی به دست آورند؛ بنابراین، با خروج زنان از منزل برای کسب موقعیت اجتماعی بهتر، بر بدن، آراستگی و زیبایی آنها تأکید بیشتری می­شود. درواقع در استفاده از بدن به‌عنوان سرمایة اقتصادی و اجتماعی، مسئلة دیگری که به آن توجه می‌شود بحث فردی و شخصی‌بودن این موفقیت­ها است. درواقع با رشد فردگرایی در جامعه و ارزش‌یافتن موفقیت­های فردی، زنان نیز در تلاش هستند به این موفقیت­ها دست یابند که در این راه از بدن خود نیز استفاده می­کنند.

گزیدة شماره 2:

دیپلم دارم و مجردم... من با مدرک دیپلم فقط می‌تونم جاهای خصوصی کار کنم. اینجور جاها از آدم می‌خوان که خوب بپوشی و آرایش کنی تا قبولت کنن. به‌خاطر همین من تا حالا چندین‌بار محل کارمو عوض کردم (زن، 27 ساله، مجرد).

گزیدة شماره 3:

به نظر من یه دختر باید همیشه تر و تمیز باشه و لباسای مناسب بپوشه؛ همه جا تأثیر داره؛ برای کار، برای تحصیلات. من آرایشگرم و به نظرم آراستگی و زیبایی من میتونه در جذب مشتری خیلی مؤثر باشه (زن، 23 ساله، مجرد).

 

بدن به‌عنوان نقاب

به باور گافمن، عاملان بدنی با توسل به روش‌های کددهی اجتماعی، سعی دارند نظر دیگران را به خود جلب کنند. این عاملان بدنی، معرف­های «تجسدیافتة» منش و منزلت هستند که کنشگران دیگر آن را تفسیر می‌کنند. حالات چهره و حرکات بدن، محتوای اساسی نشانه­هایی است که ارتباطات روزمرة ما به آنها وابسته است و برای شریک‌شدن با دیگران در تولید و بازتولید روابط اجتماعی و هویت اجتماعی، باید نظارتی مداوم و موفق بر چهره و بدن خود اعمال کنیم (لوپز و اسکات، 1385: 115 و 246)؛ بنابراین، بدن در نمایش خود توسط افراد نقش اساسی را ایفا می­کند. انسان­ها تلاش می­کنند با کددهی بدن خود، نظر دیگران را جلب کنند و خود را در جایگاه‌ها و منزلت­هایی نشان دهند که ممکن است حتی به آن تعلق نداشته باشند. زنان از بدن به‌عنوان نقاب استفاده می­کنند؛ زیرا از انگ‌خوردن می­ترسند و همچنین می­خواهند معایب خود را پنهان یا هویت ضایع‌شدة خود را بازسازی کنند.

 

  • ·                  ترس از انگ

گاهی انگ‌خوردن در اثر ویژگی خاصی در بدن، باعث می­شود زنان نسبت به بدن تصور منفی پیدا کنند و برای کاهش آثار انگ، مدیریت انگ مدنظر یا از بین‌بردن آن، تغییراتی در بدن خود ایجاد می­کنند؛ حتی در مواردی زنان برای جلوگیری از انگ­های طبقاتی که ممکن است دریافت کنند و برایشان خوشایند نباشد، بدنشان را به شیوة طبقة ایدئال خود مدیریت می­کنند.

گزیدة شماره 4:

خیلی از دخترهایی که از خانواده­های پایین هستن، چون میخوان جلوی دیگران کم‌نیارن آرایش می­کنن و به خودشون می­رسن (زن، 32 ساله، متأهل).

 

  • ·                  پنهان‌کردن معایب

در مواردی زنان تلاش می­کنند تا با استفاده از جراحی زیبایی یا آرایش و پوشش خاص، ویژگی­هایی را بپوشانند که در بدنشان عیب محسوب می­شود.

گزیدة شماره 5:

زیبایی به آدم قدرت میده. آرایش خیلی از معایب ظاهری و درونی رو می­پوشونه. وقتی از کرم استفاده می­کنم لک­های صورتم مشخص نیست. اعتماد به نفسم از بین نمیره و راحت جلوی دیگران سرشکسته نمی­شم (زن، 30 ساله، متأهل).

 

  • بازسازی هویت ضایع­شده

در بعضی موارد زنان با دریافت انگی منفی در گذشته و ضایع‌شدن هویت در عرصه­ای خاص، تلاش می­کنند با تغییر درک خود از بدن، از آن در راستای بازسازی هویت استفاده کنند و از این راه بر نگرش‌ها و رفتارهای اطرافیان دربارة خود به شیوة دلخواه تأثیر بگذارند.

گزیدة شماره 6:

انگ مطلقه‌خوردن خیلی سخته. بعد از طلاق از همسرم، تصمیم گرفتم که تغییراتی توی خودم، پوششم، آرایشم به وجود بیارم تا اطرافیانم فکر نکنند که می­تونند هر طوری رفتار کنند (زن، 32 ساله، مطلقه).

بدن، جایگاه هویت

بدن، موجودیتی ساده نیست؛ روابط اجتماعی و هویت شخصی را تولید و بازتولید می‌کند و وسیله­ای عملی برای کنارآمدن با اوضاع و احوال و رویدادهای بیرونی است. یکی از راه‌های کسب هویت در دنیای امروز، مصرف است. امروزه، زنان تلاش می­کنند با مصرف کالاهای مختلف، هویت معینی را کسب کنند. زنان از بدن برای ارائة هویت دلخواه خود و کسب هویت پایگاهی دلخواه بهره می­جویند.

 

  • نشان‌دادن هویت جنسیتی

اینکه زنان چه تصوری از زن‌بودن دارند بر رفتار بدنیشان تأثیر دارد. برای برخی زنان بیان هویت جنسیتی در رفتارهای بدن از مهم‌ترین دلایل نوع خاص سازماندهی بدنشان است.

گزیدة شماره 7:

به نظر من زن‌ها باید تمیز و آراسته باشن. تمیزی و آراستگی باید مهم­ترین ویژگی زن‌ها باشه. بیشتر خانم­ها وقت بیشتری توی خونه هستند؛ بیشتر وقت دارن به خودشون برسن (زن، 30 ساله، متأهل).

گزیدة شماره 8:

ما تمیزی رو برای زن مهم میدونیم و اون رو ویژگی زن‌ها میدونیم. به نظر من زیبایی خانم­ها همیشه مهم بوده. قبلاً خانم­ها خانه­دار بودن؛ خونه و بچه­ها همیشه باید تمیز می‌بودن. الان وضعیت خانم­ها فرق کرده. زن‌ها درس می‌خونند و وارد کار و جامعه می­شن؛ اما هنوز اون نگاه زیبایی و آراستگی نسبت به زن وجود داره ولی به شکل دیگه. قدیما زن بیشتر با تمیزی خونه و بچه مشخص می­شد؛ الان با زیبایی و آراستگی خودش توی محیط جامعه. انگار بحث زیبایی زن از محیط خونه وارد محیط جامعه شده. الان اگه توی جامعه آراسته ظاهر نشی زنانگیت زیر سؤال میره (زن، 27 ساله، مجرد).

 

  • ·             ارائة هویت متفاوت

بسیاری از زنان برای ارائة هویت دلخواه خود نزد دیگران از بدنشان استفاده می­کنند. دست به آرایش و جراحی زیبایی می­زنند و پوشش و آرایش خود را با وسواس انتخاب می‌کنند و از این راه خود را متفاوت از اطرافیانشان معرفی می­کنند.

گزیدة شماره 9:

برنامه­های مد، ایده­های جالب و متفاوتی به آدم میدن. خیلی از این ایده­ها رو نمی­تونم بکار ببرم؛ اما باعث میشه متفاوت‌تر از زن‌های اطرافم لباس بپوشم و آرایش کنم که باعث میشه متفاوت باشم و این خاص‌بودن رو دوست دارم (زن، 28 ساله، متأهل).

 

  • نشان‌دادن هویت طبقاتی

هویت طبقاتی افراد در بدن آنها رمزگذاری می‌شود. زنان برای نشان‌دادن طبقة اقتصادی و اجتماعی خود از بدنشان استفاده می­کنند که این امر تصور آنها از بدنشان را شکل می‌دهد.

گزیدة شماره 10:

من فکر می‌کنم که زن­ها و درکل آدم‌ها باتوجه‌به وضعیت اقتصادی که دارند به بدن خودشون توجه می‌کنند. کسی که شرایط مالی مناسبی نداره نمی­تونه مثل یه آدم پولدار لباس بپوشه؛ حتی اگه به عمل جراحی نیاز داشته باشه هم شاید نتونه عمل کنه. اینجور آدم‌ها به اینکه مثلاً برای زیبایی بخوان جراحی کنن شاید اصلا فکر نکن (زن، 24 ساله، مجرد).

 

بدن، جایگاه کسب لذت و آرامش

امروزه برای بسیاری از زنان، بدن باعث کسب لذت است؛ بنابراین، آراستگی، پوشش مناسب و احساس زیبایی خود و دیگران، احساس لذت در آنها را باعث می­شود. بسیاری از زنان با آراستن خود به شیوة دلخواهشان، لذت، شادی و آرامش در خود را سبب می­شوند. در این مقوله نیز مسئلة جنسیت پدیدار می­شود. زنان تلاش می­کنند خود را بیارایند و از این راه تأیید دیگران را بگیرند و لذت دلخواهشان را کسب کنند یا با لذت‌بردن از زیبایی دیگران، لذت کافی را به دست آورند و بر دیگران تأثیر بگذارند. نگاه زیبایی­شناسانه به بدن، لذت از پوشش دیگران، بدن زیبا و تمیز و جایگاه روان سالم مواردی هستند که زنان سعی می­کنند از آنها برای کسب لذت و آرامش از بدن استفاده کنند.

 

  • ·                  نگاه زیبایی­شناسانه به بدن

 زنان، امروزه به زیبایی، لطافت و زنانگی بدنشان تأکید می‌کنند. بدن می­تواند نماد زیبایی باشد و زیبایی را با خود حمل کند؛ بنابراین با این دیدگاه، لباس نیز صرفاً برای پوشش به کار نمی­رود و می­تواند ابزار زیبایی، تفاوت و ... باشد.

گزیدة شماره 11:

از یک مجسمة خوش­تراش و زیبا چقدر لذت میبریم؟ بدن هم همینجوره. هرچی خوش­تراش­تر باشه زیباتره (زن، 23 ساله، مجرد).

  • لذت از پوشش خود و دیگران

با داشتن دیدگاه زیبایی­شناسانه به بدن، استفاده از پوشش برای زیبایی تأکید شده است. برای بسیاری از زنان، تنوع پوشش، بازی رنگ­ها در لباس بسیار لذت­بخش و مایة آرامش است؛ بنابراین، تلاش می­کنند تا لباس­های متنوع بپوشند، تنوع رنگ­ها برایشان مهم است و از آن لذت می‌برند.

گزیدة شماره 12:

من واقعاً از آدم‌های خوش­پوش خوشم میاد. روشون یه جور دیگه حساب باز می­کنم. میدونی به آدم لذت و آرامش میدن. همیشه تروتمیز هستن؛ خوب میپوشن. میدونی چی می­گم؟ میدونن چی بپوشن و چه‌جوری بپوسن که بشون بیاد (زن، 20 ساله، مجرد).

گزیدة شماره 13:

از هیچ‌چیز بیشتر از تنوع رنگ تو لباس‌ها خوشم نمیاد؛ یعنی ذهنم رو باز میکنه؛ انگار دوباره متولد شدی (زن، 27 ساله، متأهل).

 

  • ·                  بدن زیبا و تمیز جایگاه روان سالم

برای بسیاری از زنان، بدن تمیز باعث آرامش می‌شود. توجه هرچه بیشتر به بدن، آرامش بیشتری به همراه داشته و سلامت روح و روان را باعث می‌شود. بی­توجهی به بدن، آزردگی روح را به همراه دارد.

گزیدة شماره 14:

به نظرم بدن هرچقدر تمیزتر باشه آدم بیشتر احساس آرامش می­کنه. پوست بدن وقتی شسته و تمیز میشه آرامش زیادی برام میاره؛ دیگه احساس سنگینی نمی­کنم (زن، 25 ساله، مجرد).

گزیدة شماره 15:

آدم‌هایی که جسمشون براشون مهمه، روانشون هم براشون مهمه. نظر من اینه؛ چون من خودم هم اینجوریم. به نظرم آدمی که به ظاهرش نمی‌رسه درونش هم براش مهم نیست. بدن آدما نشونة حسشون، ذهنشون و شخصیتشونه (زن، 29 ساله، مجرد).

 

علل مؤثر بر ادراک زنان

در این قسمت، عوامل مؤثر بر ادراک زنان نسبت به بدنشان بررسی می­شود که عبارتند از: غلبة هنجارهای مردانه در جامعه، دیدگاه ظاهرگرایانه نسبت به زنان، جامعه­پذیری جنسیتی، خودکمتربینی زنان، پایگاه پایین زنان و رسانه­های جمعی.

 

غلبة هنجارهای مردانه در جامعه

هر جامعه­ای، هنجارهایی را شامل می‌شود که رفتار انسان‌ها را شکل می­دهد. زنان نیز در ارتباط با بدن خود با هنجارهایی روبه‌رو هستند که آنها را مجبور به هم‌نوایی با آنها می­کنند. برخی از مصاحبه­شوندگان به این مسئله به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم اشاره کرده­اند. دختران به‌صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، بدنشان را در ارتباط با معیارهای زیبایی جامعه تعریف می­کنند و بیشتر این هنجارها در ارتباط با مردان تعریف می­شود یا مردان این هنجارها را تعریف کرده‌اند و می­کنند.

 

فشارهای هنجاری از جانب مردان در جامعه

هنجارهایی که زنان در جامعه با آن روبه‌رو هستند و ادراکی که نسبت به این هنجارها دارند، نقش مؤثری در تعریف آنها از خود و چگونگی ارتباط با بدنشان دارند.

گزیدة شماره 16:

هیچ کجا خوشگلی و ظاهر برای مردا اولویت نیست. عوضش زیبایی زنان برای همه‌چیز مهمه؛ در ازدواج، کار و ..؛. چون توی جامعه همه‌چی دست مردهاست می­تونن زن‌ها رو کنترل کنن. برای ازدواج، مرد باید انتخاب کنه؛ برای کار با مدیرای مرد سرو کار داری و ... (زن، 25 ساله، مجرد).

گزیدة شماره 17:

من ارشد دارم. الان یه زن تحصیل­کرده اگه ژولیده باشه میگن عقب موندست؛ اما اگه یه مرد تحصیلات بالا داشته باشه و ژولیده باشه میگن: مرده دیگه. سرش شلوغه و ... . لازم نیست که مردا آراسته و زیبا باشن (زن، 24 ساله، مجرد).

گزیدة شماره 18:

به بینی‌ام حساس نبودم؛ اما از بس تو خیابون پسرا بهم متلک مینداختن که حیف تو نیست اون بینی رو صورتته، کم‌کم حساس شدم و عمل کردم (زن، 35 ساله، متأهل).

 

اضطراب اجتماعی

بسیاری از زنان بر اثر تعریفی که نسبت به آنها وجود دارد و در اثر فشارهایی که از طریق جامعه و شرایط آن احساس می‌کنند، دچار نوعی اضطراب می­شوند که رفتن به‌سمت جراحی زیبایی، استفاده از وسایل آرایشی و ... را باعث می‌شود. ملاک‌بودن زیبایی زن در جامعه و درکی که زن از آن دارد اضطراب زنان جامعه را باعث می­شود.

گزیدة شماره 19:

وقتی زن‌های دور و برم رو می­بینم که بیشترشون با آرایش بیرون میان به این فکر می­کنم اگه من اینجوری نباشم ممکنه به چشم همسرم نیام و بره سراغ یکی دیگه (زن، 27 ساله، متأهل).

 

دیدگاه ظاهرگرایانه نسبت به زنان

نگاه جامعه نسبت به زنان در تصور آنان از بدنشان تأثیر فراوانی دارد. در جامعه این انتظار وجود دارد که زنان باید ظاهر زیبایی داشته باشند. این نگاه ظاهرگرایانه نوعی اجبار درونی را باعث می‌شود. زنان نیز یاد می­گیرند به ظاهرشان توجه کنند و آن را در اولویت قرار دهند. اهمیت زیبایی ظاهری، فرهنگ چشم‌وهم‌چشمی از مواردی هستند که این دیدگاه ظاهرگرایانه را شکل می‌دهند و تقویت می­کنند.

 

  • ·                  اهمیت زیبایی ظاهری

زیبایی ظاهری زنان برای خود زنان و سایر اعضای جامعه اهمیت دارد و این باعث می­شود آنها بیشتر به بدن خود توجه کنند.

گزیدة شماره 20:

برای شوهرم خیلی مهمه که لاغر باشم و توی خونه آراسته باشم. الان میرم ایروبیک و به خودم می‌رسم. خانه­دارم و تمام وقتای بیکاریمو همینجوری پر می­کنم (زن، 33 ساله، متأهل).

گزیدة شماره 21:

الان دیگه همه نگاه می­کنن که آدم چی می‌پوشه، چه‌جوری می‌پوشه. قیافه­اش چه‌جوریه. بخوای سر کار بری بهت ظاهر خاصی تحمیل می­کنن. برای ازدواج هم ظاهر و ز یبایی دختر خیلی مهمه. حتی خرید که میری اگه ظاهرت آراسته نباشه بهت توجه نمی­کنن. توجه فروشنده­ها میره سمت خریداری که ظاهر مناسبی داره (زن، 28 ساله، متأهل).

 

  • ·                  فرهنگ چشم‌وهم‌چشمی

فرهنگ در دورة مدرن، فرهنگ بصری و نمایشی است که باعث می­شود شیوه­های زندگی از رهگذر نمایش درحال تغییر سطوح ظاهری ایجاد شود (قاسمی و همکاران، 1393: 62). توجه به ظاهر زنان و اهمیتِ داشتن ظاهر آنها، شکل­گیری فرهنگ چشم‌وهم‌چشمی در بین زنان را باعث می­شود که توجه به بدن یکی از نمودهای آن است.

گزیدة شماره22:

به نظرم خیلی از توجه زنها به بدنشون به‌خاطر اینه که نمی­خوان از زن‌های دیگه کمتر باشن؛ به‌خصوص عمل جراحی بینی. یکی که توی یه فامیلی یه عملی می­کنه همه اطرافیان همون عمل رو یا یه عمل دیگه زیبایی رو انجام میدن (زن، 21 ساله، مجرد).

 

جامعه­پذیری جنسیتی

دختران و پسران به اشکال متفاوتی جامعه­پذیر می­شوند. دیدگاه جوانان نسبت به بدنشان در فرایند جامعه­پذیری شکل می­گیرد. دختران در فرایند جامعه­پذیری یاد می­گیرند باید زیبا باشند و از سرمایة بدنی خود استفاده کنند. آنها می­آموزند دختر باشند و زنانگی داشته باشند. درواقع آنها زن‌بودن را برساخت می­کنند.

 

تفاوت مبتنی بر جنسیت

کودکان وقتی به دنیا می­آیند به شیوه­های متفاوتی با آنها تعامل می­شود و انتظارات متفاوتی نیز از آنها می­رود. این برخوردهای متفاوت، دنیاهای متفاوتی را در زنان و مردان خلق می­کند که دیدگاهشان به بدنشان را شکل می­دهند.

گزیدة شماره 23:

از بچگی پسرا یاد میگیرن که باید شجاع باشند؛ همه میگن: مرد که گریه نمیکنه؛ اما دخترا باید ناز باشن. همه دخترا رو با ناز و زیبابودن می­شناسن. همین خودش خیلی روی دخترا تأثیر داره. من نمی‌گم دخترا نباید زیبا باشن؛ ولی اینم خیلی تأثیر داره (زن، 30 ساله، متأهل).

تمایز مبتنی بر جنسیت

بسیاری از زن‌ها با پوشش و آرایش خاص در پی کسب زنانگی هستند و از این راه خود را از مردان متمایز می‌کنند. زنانگی یکی از وجوه اصلی و تأکیدشدة زنان برای تمایز خود از مردان است که تلاش می­کنند این زنانگی را با دستکاری و مدیریت بدن خود نشان دهند.

گزیدة شماره 24:

 دلیل اصلی بیشتر دوستای من برای جراحی و ...، داشتن حس زنانگیه. خیلیاشون برای داشتن این احساس آرایش می‌کنند (زن، 20 ساله، مجرد).

گزیدة شماره 25:

همیشه دوستام بهم توصیه می­کردن برای اینکه بتونم ازدواج کنم، آرایش کنم. بهم میگفتن تو خیلی ساده‌ای و اصلاً زنانگی نداری. میدونی چیه زنانگی برای ازدواج خیلی مهمه (زن، 32 ساله، مطلقه).

گزیدة شماره 26:

 هیچ‌وقت از اینکه پسر نبودم ناراحت نیستم. بعضی از دوستام توی دبیرستان واقعاً دوست داشتن پسر باشن. نمی‌تونستم درک کنم چرا. دختربودن حس متفاوتی داره. درسته که محدودیت­های زن‌ها زیاده؛ ولی من همین اهمیتی که به لباس‌پوشیدن زن‌ها داده می­شه، ناز و عشوه­های دخترونه رو دوست دارم. ظرافت بدن و ظرافت لباس‌هایی که می‌پوشم برام مهمه؛ چون من زن‌بودن رو دوست دارم (زن، 21 ساله، مجرد).

 

تبعیض مبتنی بر جنسیت

به‌خاطر فرهنگ مردسالارانة حاکم بر جامعه، بسیاری از دختران از همان دوران کودکی تبعیض نسبت به خود را احساس می­کنند و این احساس، شکل­دهندة تفکرات و اعمال آنها دربارة بدنشان است.

گزیدة شماره 27:

توی جامعة ما خانواده­ها براشون مهمه که بچه­شون پسر باشه. خانواده­ها از شنیدن اینکه بچه­شون پسره ناراحت نمی‌شن؛ یعنی پسر هرچی باشه چون پسره پس خوبه. همین خودش به پسرا قدرت و ارزش میده؛ ولی دختر که به دنیا میاد باید با خوشگلی و اینجور چیزا مهم‌بودنش تازه ثابت بشه (زن، 24 ساله، مجرد).

 

تفکرات قالبی

انسان‌ها با تفکراتشان زندگی می­کنند. اگر تفکرات انسان‌ها در یک جامعه به‌صورت تفکرات کلیشه­ای و مشخص درآید و افراد جامعه براساس همان تفکرات قالبی به عمل دست بزنند، حاصل آن شکل­گیری نظم اجتماعی و بازتولید مداوم آن است. کلیشه­های جنسیتی، اطلاعاتی دربارة ظاهر جسمانی، نگرش­ها، علایق، صفات روانی، روابط اجتماعی و نوع شغل را شامل است. مهم‌ترین نکته آن است که این ابعاد متنوع به هم مربوط هستند. صرفاً شناخت اینکه یک فرد، زن است این معنی ضمنی را دارد که آن فرد ویژگی‌های جسمانی خاص (صدای آرام، ظریف و زیبا) و صفات روانی خاص (مهرورز، وابسته، ضعیف و ...) خواهد داشت و فعالیت­های خاصی (مراقبت از کودک، آشپزی) انجام خواهد داد (گولومبوک و رابین، 1384: 26).

گزیدة شماره 28:

زیبابودن، آراستگی و خوشبوبودن چیزهایی است که جامعه از یک زن می­خواد. زنانگی برای زن خیلی مهمه؛ برای ازدواج. اینها همه باعث میشه از زن انتظار وابسته‌بودن وجود داشته باشه؛ زن لازم نیست بره درس بخونه و به مدارج بالا برسه (زن، 25 ساله، مجرد).

 

خودکمتربینی

یکی از مسائلی که برخی از پاسخ‌گویان زن با آن روبه‌رو بودند، احساس خودکمتربینی و حقارت و در نتیجه، اعتماد به نفس کمتری بود که بسیاری از مصاحبه­شوندگان در کودکی و به‌خصوص نوجوانی با آن روبه‌رو شدند. دریافت القاب تحقیرآمیز و اعتماد به نفس پایین از اموری است که ادراک زنان از بدنشان را شکل می­دهد.

 

  • ·                  دریافت القاب تحقیرآمیز

دریافت القاب تحقیرآمیز در دوره­ای از زندگی، خودکمتربینی در زنانرا باعث شده است که این خودکمتربینی، تصور بدنی منفی، پناه‌بردن به جراحی­های زیبایی و توجه بیش از حد به بدن را سبب می­شود.

گزیدة شماره 29:

بچه که بودم مامانم می­گفت که من ناخواسته­ام. تازه مشکلش این هم بود که زیاد خوشگل نبودم. این حرفش برای من مثل یه کابوس بود و هنوزم هست (زن، 30 ساله، متأهل).

گزیدة شماره 30:

توی خونة داداشم به من و خواهرم که کوچیک‌تر بودیم، به هر کدوممون، یه لقب منفی داده بودن و این توی اعتماد به نفسم خیلی تأثیر داشت. من و خواهرم حتی اگه به اونا ایراد می­گرفتیم بازم اونا ما رو مسخره می‌کردن (زن، 32 ساله، متأهل).

 

  • ·                  اعتماد به نفس پایین

اعتماد به نفس پایین در زنان باعث می­شود دست به جراحی­های مختلف بزنند، از وسایل آرایشی مختلف استفاده کنند و به پوشش و آرایش خود بیشتر بها دهند تا اعتماد به نفس بیشتری، کسب و کمبودهایشان را جبران کنند.

گزیدة شماره 31:

از وقتی که بینی­ام را عمل کردم احساس بهتری دارم. راحت‌تر توی جمع ظاهر می­شوم و کمتر خودمو با دیگران مقایسه می­کنم. قبلاً وقتی به مهمانی می‌رفتم شب، افسرده به خانه برمی­گشتم و اعتماد به نفسم را تا یه مدتی از دست میدادم (زن، 20 ساله، مجرد).

 

پایگاه پایین­تر زنان در جامعه

در جامعة ایران، کار بیرون از خانه مختص مردان بود که این باعث می­شود مردان، سرمایة اقتصادی و اجتماعی بیشتری نسبت به زنان داشته باشند. امروزه، زنان با خروج از خانه و تلاش برای کسب موقعیت اقتصادی و اجتماعی دلخواه، بدن خود را مدیریت و دستکاری می‌کنند. تنگناهای شغلی و دست‌کم گرفته شدن در موقعیت­های مشابه با مردان از عواملی است که تغییر تصور زنان نسبت به بدنشان را باعث می‌شوند و در نتیجه، آن را به‌گونه­ای شکل می‌دهند که به اهدافشان برسند.

 

  • ·             تنگناهای شغلی

در جامعة ایران، مردها نان­آور خانواده هستند و زنان طی سال‌های اخیر وارد جامعه و بازار کار شدند. زنها با تنگناهای شغلی مختلفی روبه‌رو هستند. اولویت شغلی با مردان است؛ زیرا آنها نان­آور خانه محسوب می­شوند؛ بنابراین، زنان برای داشتن درآمد مستقل، ایدئال­های پوشش و آرایش مدیران و کارفرمایان را می­پذیرند تا موانع موجود کمتر شود که این امر نیز شرایط زنان را بازتولید و موقعیت پایین آنها را تثبیت می‌کند.

گزیدة شماره 32:

الان دیگه حتی اگه مدرک هم داشته باشی باید توی شرکت­های خصوصی و این‌جور جاها کار کنی. این مکان­های شغلی، پوشش و آرایشی رو می­طلبند که با ادارات دولتی متفاوته؛ باید آراسته باشی و تیپ خاص و دلخواه مدیر را داشته باشی (زن، 25 ساله، مجرد).

 

  • ·                  ارزیابی پایین­تر زنان در موقعیت مشابه با مردان

زنان با این شرایط مواجه هستند که حتی اگر موقعیت مشابه با مردان داشته باشند، به‌دلیل زن‌بودن دست‌کم گرفته می­شوند و باعث می­شود این مسأله را باتأکیدبر جنبه­هایی از زن‌بودن جبران کنند که برایشان امتیاز به همراه آورد؛ این امر، خود را در قالب توجه بیشتر به بدن، آراسته‌بودن و ... نشان می‌دهد.

گزیدة شماره 33:

زن برای کسب موقعیت اقتصادی و اجتماعی باید آراسته باشه. الان حتی برای پیداکردن کار ساده و معمولی توی شرکت خصوصی ازت می‌خوان که خوب بپوشی، لاک بزنی و ... . کسب موقعیت اجتماعی برای زنان کار دشواری است. اگر شرایط شغلی و اقتصادی مشابه با مردان داشته باشی باز هم ممکنه موقعیت اجتماعی لازم را نداشته باشی. اینها چیزهایی است که من و خیلی از دوستام تجربه کردیم و می‌کنیم (زن، 32 ساله، متأهل).

 

-                   رسانه­های جمعی

رسانه­ها یکی از عناصر تأثیرگذار بر تصور بدنی زنان هستند و این به‌واسطة فشارهای هنجاری است که رسانه­ها بر زنان اعمال می‌کنند (ذکایی و فرزانه، 1387: 44). تأثیر رسانه‌ها بر شکل­دهی تصور زنان از بدنشان دو حالت دارد:

 

  • ·                  تأثیر بر زنان

زنان از گروه­هایی هستند که در معرض پیام­های مختلف رسانه­ای دربارة بدن خویش قرار می­گیرند. این پیام­ها تغییر تصور آنها از بدن و در نتیجه نارضایتی نسبت به بدن را باعث می‌شوند. حاصل این تغییر در نگرش، دستکاری بدن به شیوة پیام­های دریافت­شده از رسانه­ها است.

گزیدة شماره 34:

من خانه­دارم و صبح تا شب خونه هستم. تقریباً تمام ساعت جلو تلویزیونم و سریال‌ها و برنامه­های مد رو نگاه می­کنم. من عاشق بازیگر زن سریال ... هستم. همیشه سعی می­کنم مشابه اون باشم (زن، 33 ساله متأهل).

گزیدة شماره 35:

وقتی می­بینم که فشن­ها چقدر خوش هیکل و زیبا هستن، میرم جلو آینه و خودمو با اونا مقایسه می­کنم (زن، 20 ساله، مجرد).

 

  • ·             تأثیر بر مردان

تصور بدنی زنان با نگرش جنسیتی شکل می­گیرد که آنان نسبت به خود و مردان نسبت به زنان دارند. نگرش زنان نسبت به خود از نگرش ظاهرگرایانة مردان نسبت به آنها الهام گرفته است (مختاری و عنایت، 1388: 23-21). امروزه رسانه­ها ایدئال­های زیبای ما را شکل می­دهند و به ما می­گویند ظاهر ما چگونه باشد (دقیقی، 1381: 82) و مردان نیز از تأثیر رسانه­ها مستثنی نیستند؛ در نتیجه، تعریفی که مردان از زیبایی و بدن زنان دارند، اعمال فشارهایی از طرف آنها بر زنان را باعث می‌شود و در نهایت تعریف زنان از بدن خویش را تغییر می‌دهند.

گزیدة شماره 36:

همسرم خیلی سریال‌های خارجی نگاه می­کنه. از اون‌وقت همسرم بیشتر گیر میده به ظاهر من. منم خیلی حساس شدم (زن، 27 ساله متأهل).

 

-              راهبردهای مورد استفادة زنان

زنان بدن خود را به‌عنوان سرمایه، نقاب، جایگاه هویت و جایگاه کسب لذت و آرامش ادراک کردند؛ بنابراین، راهبردهایی که برای کنش در پیش گرفتند نیز اولویت ظاهر، توجه وسواس­گونه به ظاهر، توجه به واکنش­ها و رفتارهای دیگران را شامل می‌شود. زنان، زیبایی ظاهر را اولویت قرار می­دهند که این امر، توجه وسواس­گونه نسبت به بدن را باعث می‌شود. ادراک زنان از عوامل اجتماعی و فرهنگی مانند هنجارها، جامعه­پذیری و رسانه تأثیر گرفته است؛ در نتیجه، واکنش­ها و رفتارهای دیگران در کنش­های روزمره برای آنها اهمیت دارد و سعی می­کنند بدن خود را در ارتباط با کنش‌های اطرافیان تنظیم کنند.

 

پیامدهای ادراک زنان از بدن

باتوجه‌به تعریفی که زنان از بدن خود داشته‌اند و راهبردی که اتخاذ کرده­اند، پیامدهای زیر برای وضعیتی برشمرده می‌شود که در آن، زنان به بدن خود توجه می­کنند، دست به جراحی زیبایی می­زنند، از وسایل آرایشی مختلف استفاده می­کنند و ...

 

رواج فرهنگ چشم‌وهم‌چشمی

شکل­گیری فرهنگ چشم‌وهم‌چشمی ازجمله پیامدهای رواج توجه بیش از اندازه به بدن، استفادة بیش از اندازه از لوازم آرایشی و پناه‌بردن به جراحی­های زیبایی است.

گزیدة شماره 37:

الان بیشتر ماها به این نگاه می­کنیم که دوستم چی می­پوشه منم بپوشم. بیشتر دوستام با تقلید از همدیگه رفتن دست به عمل جراحی و ... زدن (زن، 19 ساله، متأهل).

 

غلبة فرهنگ بیگانه

یکی از نتایج توجه به بدن و تلاش برای زیبابودن، توجه به کسانی است که نماد زیبایی در جامعة مدرن هستند. زنان با مصرف رسانه­های مختلف در تلاش هستند تا از جدیدترین مدها باخبر شوند و خود را با شخصیت­های دلخواه خود همانند کنند.

گزیدة شماره 38:

من بیشتر مدل لباسامو از روی لباس فلان بازیگر خارجی می­گیرم. سعی می­کنم پوشش و آرایشم شبیه اون باشه (زن، 29 ساله، مجرد).

گزیدة شماره 39:

تقریباً همة روز تلویزیونمون روشنه و من سریالای ماهواره­ای رو می­بینم. بیشتر با سریالا و برنامه‌های فشن سرمو گرم می­کنم (زن، 30 ساله، متأهل).

 

رواج فرهنگ مصرف­گرایی

وقتی در جامعه­ای معیار بسیاری از انتخاب­ها، موفقیت­ها و ارزیابی­ها ظاهر انسان‌ها باشد، نوعی مصرف‌گرایی رواج می‌یابد. زنان جوان ازجمله گروه‌هایی هستند که در معرض این مصرف­گرایی قرار می­گیرند. ازجمله این موارد، مصرف بیش از اندازه درزمینة پوشش و آرایش است. این امر باعث می­شود زنان بیشتر وقت، انرژی و پول خود را برای انتخاب هرچه بهتر و بیشتر ابزار زیبایی بدن مصرف کنند و از توجه به امور مهم‌تر زندگی باز بمانند.

گزیدة شماره 40:

من دست‌کم ماهی یه وسیله آرایشی می­خرم. پوششم برام خیلی مهمه. لباسای آدم باید سِت باشن و برای اینکه بتونم شیک باشم مانتو زیاد میخرم (زن، 19 ساله، متأهل).

گزیدة شماره 41:

بیشتر درآمدم برای خرید وسایل­های شخصی و لباس خرج می­شه. مامانم خیلی نصیحتم می­کنه؛ ولی اونا نسل قدیمن و این چیزا رو نداشتن (زن، 30 ساله، مجرد).


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نمودار 1- الگوی پارادایمی

 


بحث و نتیجه

یافته­های این پژوهش نشان داد زنان با تجربة جراحی­های زیبایی، تصور چندان مثبتی از بدن خویش ندارند. این ارزیابی، گرایش آنها برای مدیریت بدن به شیوة دلخواهشان را باعث می­شود. مقوله­های استخراج‌شده از ادراک زنان نسبت به بدنشان نشان داد زنان، بدنشان را به‌عنوان سرمایه، نقاب، جایگاه هویت مستقل و جایگاه کسب لذت و آرامش درک می­کنند. باتوجه‌به پژوهش­های کیفی اندک در ارتباط با ادراک زنان از بدنشان، این بخش از نتایج پژوهش حاضر از بداعت برخوردار است. پژوهش مختاری و عنایت (1390) در ارتباط با تصور بدنی زنان، نتایج به‌دست‌آمده را تأیید می‌کند. مختاری و عنایت نیز نشان دادند زنان، زیبایی را ویژگی مختص به جنس زن تلقی می­کنند و بدنشان را به‌عنوان سرمایه درک می­کنند. ادراک بدن به‌عنوان سرمایه از اصلی‌ترین ادراک زنان بود؛ اما برخی از آنها بدن را به‌عنوان نقاب، کسب هویت مستقل و جایگاه کسب لذت و آرامش درک کردند. زنان تلاش می­کنند با استفاده از سازماندهی بدن خود به شیوة دلخواه، بسیاری از معایب خود را بپوشانند و هویتی را بازسازی کنند که ممکن است در عرصه و زمانی خاص از زندگی زیر سؤال رفته باشد یا حتی هویت دلخواه خود را بسازند و خود را به شیوة دلخواه به دیگران معرفی کنند. همچنین، بدن، جایگاه کسب لذت و آرامش، ازجمله ادراکاتی است که دیدگاه منفی زنان نسبت به بدنشان را تعدیل می‌کند. اگر به بدن توجه شود، برای ما لذت و آرامش به همراه می‌آورد.

بررسی عوامل مؤثر بر بدن زنان نشان داد ادراکات زنان از ارزش­ها و هنجارهای جامعه تأثیر گرفته است. عواملی مانند غلبة هنجارهای مردانه در جامعه، جامعه­پذیری جنسیتی، رسانه­های جمعی، تأثیر جامعه بر ادراک زنان از بدنشان را نشان می‌دهد؛ حتی عامل خودکمتربینی که بر درک زنان از بدنشان تأثیر می‌گذارد در ابتدا عاملی فردی به نظر می­رسد؛ اما با واکاوی بیشتر متوجه می­شویم این نوع نگرش، ریشه در تجربه­های زنان در طول زندگی دارد. یکی از زیرمقوله­های خودکمتربینی زنان، دریافت القاب تحقیرآمیز بود که تأثیر رفتار اطرافیان در برهه­ای از زندگی بر زنان را نشان می‌دهد. پژوهش مختاری و عنایت (1388 و 1390)، نتایج پژوهش حاضر را تأیید می‌کنند. پژوهش آنها نشان داد فرهنگ مردمحوری، ظاهرگرایی، رسانه­های جمعی و رفتارهای تحقیرآمیز بر ادراک زنان از بدنشان تأثیرگذار است. پژوهش‌های کمی انجام‌شده در این زمینه نیز نتایج این پژوهش را تأیید می­کنند؛ به‌طوری‌که پژوهش­های کیوان آرا و همکاران (1391) نیز تأثیر رسانه­های جمعی و جامعه­پذیری جنسیتی بر تصور بدنی زنان را نشان می­دهد. گفتنی است زنان با درونی‌کردن هنجارهای جامعه در فرایند جامعه­پذیری جنسیتی به‌صورت مداوم خود را براساس ایدئال­های جامعه بازتعریف می­کنند. پژوهش عباس‌زاده و همکاران (1393) نیز اهمیت رسانه­ها را در شکل­دهی تصور بدنی زنان نشان داد که نتایج پژوهش حاضر را تأیید می‌کند.

عوامل اجتماعی و فرهنگی در نوع ادراک زنان از بدنشان تأثیر فراوانی دارد؛ بنابراین، سیاست‌گذاران باید به این مسئله توجه داشته باشند و پایه­های تغییر در گرایش زنان به تصور بدنی منفی، گرایش به جراحی زیبایی، استفاده از لوازم آرایشی و در نهایت صرف وقت و انرژی برای ساختن بدن ایدئال خود را در روند تغییر جامعه قرار دهند که آموزش زنان، مردان و پدر و مادران ازجمله این اقدامات برای تغییرات اجتماعی و فرهنگی در جامعه است.



[1]Bayer

[2]Hargreaves & Tiggemann

[3] Slater & Tiggeman

[4]Halliwell et al.

[5]Van vonderen et al.

[6]Jiyoung Chae

[7]Mary Douglas

[8]Erving Goffman

اباذری، ی. و حمیدی، ن. (1387). «جامعه­شناسی بدن و پاره‌ای از مناقشات»، فصلنامه پژوهش زنان، دوره 6، ش 4، صص 170-.127.
احمدنیا، ش. (1380). «جامعه‌شناسی بدن»، به کوشش احمدی،ن. و اردلان،پ.، تهران: انتشارات روشنفکران و مطالعات زنان.
آزاد ارمکی، ت. و غراب، ن. (1387 ). «بدن و هویت»، فصلنامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، س 4، ش 13، ص 122-101.
خواجه نوری، ب. و مقدس، ع.ا. (1388). «رابطة بین تصور از بدن و فرایند جهانی‌شدن: مطالعه موردی زنان شهرهای تهران، شیراز و استهبان»، جامعه­شناسی کاربردی، سال بیستم، ش 33، ص 1- 24.
خواجه نوری، ب.؛ روحانی، ع. و هاشمی، س. (1390). «رابطة سبک زندگی و تصور بدن؛ مطالعه موردی: زنان شهر شیراز»، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره چهارم، ش1، ص 79-103.
لوپز، خ. و اسکات، ج. (1385). ساخت نظریة اجتماعی، ترجمه: قاضیان، ح.، تهران: نشر نی.
دقیقی، م. (1381). تصویر ذهنی زن، فصل زنان (مجموعه آراء و دیدگاه‌های فمینیستی)، احمدی خراسانی، ن. و اردلان، پ.، تهران: روشنگران و مطالعات زنان.
ذکائی، م.س. (1387). جامعهشناسی جوانان. تهران: نشر آگه.
ذکایی، م.س. و فرزانه، ح. (1387). «زنان و فرهنگ بدن: زمینه­های انتخاب جراحی‌های زیبایی در زنان تهرانی»، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، ش 11، ص 45-61.
ذکائی، م.س. (1386). «جوانان، بدن و فرهنگ تناسب»، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، س 1، ش 1، ص 117-141.
رفعت­جاه، م. (1386). «هویت انسانی زن در چالش آرایش و مد»، فصلنامه کتاب زنان، ش 38، ص 179-135.
ریاحی، م.ا. (1390). «بررسی تفاوت­های جنسیتی در میزان رضایتمندی از تصور از بدن»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره 9، ش 3، ص50-33.
شربتیان، م.ح. (1388). «رویکردهای فرهنگی و اجتماعی در حوزة بدن انسان». مجله مطالعاتفرهنگی اجتماعیخراسان. ش 13 و 14، ص 151-131.
عباس‌زاده، م.؛ علیزاده اقدم، م.ب پورمحمد، ر. و محمدپور، ن. (1393). «مطالعة جامعه‌شناختی تأثیر ارزش‌های غربی و رسانه‌های جمعی بر تصور بدنی، مورد مطالعه: زنان بالاتر از 15 سال شهر تبریز»، جامعه‌شناسی کاربردی، دوره 25، ش 53 (1)، ص 85-100.
فاتحی، ا. و اخلاصی، ا. (1387). «مدیریت بدن و رابطه‌ آن با پذیرش اجتماعی بدن (مطالعه موردی زنان شهر شیراز)». فصلنامه مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان)، ش41، ص 9-42
قاسمی، س. (1390). عوامل موثر بر گرایش افراد به جراحی زیبایی با تاکید بر جنسیت (مطالعه موردی زنان و مردان18-55 ساله ی شهر تهران)، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
قاسمی، و.؛ عدلی‌پور، ص. و برندگی، ب. (1393). «رابطه استفاده از شبکه اجتماعی فیس‌بوک با تصور بدن در میان دانشجویان دختر و پسر دانشگاه همدان»، مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، دوره 12، ش 3، ص 61-92.
قادرزاده، ا.؛ خالق‌پناه، ک. و خزایی، س. (1393). «تحلیل تجربه­های زنانه از جراحی زیبایی (مطالعه کیفی دلایل و پیامدهای جراحی زیبایی)»، زن در توسعه و سیاست، دوره 12، ش 1، ص 1-20.
کیوان‌آرا، م.؛ حقیقیان، م. و کاوه‌زاده، ع. (1391). «عوامل اجتماعی مؤثر در شکل­گیری تصویر بدن (مطالعه موردی زنان شهر اصفهان)»، جامعه­شناسی کاربردی، سال بیست و سوم، ش 48، ص 53-66.
گولومبوک، س. و فی وش، ر. (1384). رشد جنسیت، ترجمه: آرای، م.، تهران: ققنوس.
گیدنز، آ. (1390). گزیدة جامعهشناسی، ترجمه: چاوشیان، ح.، تهران: نشر نی. 
مختاری، م. و عنایت، ح. (1390). «نقش نگرش­های جنسیتی در پیدایش تصور بدنی زنان»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، دوره 9، ش 3، ص 67-87.
مختاری، م. و عنایت، ح. (1388). «نظریة مبنایی جامعه‌پذیری دوران کودکی و تصور بدنی زنان: بررسی زنان تحت عمل جراحی زیبایی بینی در شهر شیراز»، مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، سال 7، ش 1، ص 7-30.
مهدوی، م.ص. و عباسی اسفنجیر، ع.ا. (1389). «بررسی میزان تمایل به مدیریت بدن و کنترل اندام و عوامل موثر بر آن»، فصلنامه جامعه­شناسی مطالعات جوانان، دوره 1، ش 1، ص131-144.
موحد، م.؛ محمدی، ن.ا. و حسینی، م. (1390). «مطالعة رابطة بین رسانه­ها و تصور از بدن و عزت‌نفس با عمل و تمایل به آرایش»، فصلنامه مطالعات زنان، س 9، ش 2، ص 160-133.
Haliwell, E. Helen, M. and Tischer, I. (2011) “Are Contemporary Media Images which Seem to Display Women as Sexually Empowered Actually Harmful to Women? Psychology of Women Quarterly, 35(1): 38-45.
Hargreaves, D. Tiggemann, M. (2006) “Body Image For Girl, A Qualitative Study of Boy's Body Image”. J Health Psychol.  11(4):567-76.
Bayer, K. (2004) the anti aging trend: Capitalism, Cosmetics & mirroring the spectacle, communication, culture and technology program. Georgetown University.
Cash. Thomas, F. (2002) body image, a handbook of theory, research & clinical practice. New York.
Featherstone, M. (2010) “Body, Image & Affect In Consumer Culture”. Journal of Body & Society. 16 (1):193-221
E.Van. Vorden, K. (2012) “Media Effect on Body Image: Examining Media Exposure In Broader Context of Internal and Other Social Factor. University of Central Florida”, American Communication Journal. 14: 41-57.
Frank, Arthur, W. (1990) “Bringing Bodies Back In: A Decade Review Theory”. Culture and Society (7):131- 62.
Grogan, S. (2006) “Body Image and Health: Contemporary Perspectives”. Journa HealthPsychol. 11(4): 523-30. (http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/16769732)
Schultz, JM. Vidbeck, SL. (1994) Manual of psychiatric nursing care plans. 4th ed. Philadelphia: J.B. Lippincott.
Slater, A. Tiggemann, M. J. (2006) “The Contribution of Physical Activity Use During Childhood and Adolescence to Adult Women's Body Image”. Journal of Health Psychology. 11(4): 553-565.
Van, V. Kristen, E. and William, K. (2012) “Media Effects on Body Image: Examining Media Exposure In The Broader Context of Internal and other Social Factors”, American Communication Journal, 14(2) : 41-57.
Younesi, SJ. Salajegheh. (2001) “Body Image in Fertile and Infertile Woman”. Journal of Reproduction & Infertility, 2(8):14-21.