نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار، جامعهشناسی توسعه، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ایران
2 کارشناس ارشد توسعة اجتماعی دانشگاه تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction
Community development is an important part of the ongoing development debate. Now the community development is referred to as a substitute for macro-based approaches to development. This form of development is in contrast with the integrated and homogenizing trends. It suggests that people's participation and engagement in development, encouraging development from the bottom, and exploiting the potential and capacities of the local community are vitally important. Various interpretations of community development and various examples have been presented. For a long time, the notion was that for the sake of development, a form of cultural and social cohesion was inevitable. That is why most policies and plans were implemented to realize the same idea. But over the time, it has become clear that many social differences and inequalities are inseparable, and they must be recognized and accepted in order to organize development plans with these differences. Geography, language, ethnicity, and different experiences of life, constitute a form of unity and social cohesion, which, despite some similarities, should be examined and understood based on the "difference" pattern. In spite of the very powerful flow of social spaces, the "communities" are joined by a an external force and formulated under the international community and based on specific cultural and economic patterns. Therefore, there comes an opposing force in which its specific social and cultural patterns are created to shape a collective life in accordance with a self-imposed pattern. To this end, these divergent social forces justify a concept called " community development”.
The purpose of the present study is to examine the relationship between competition and community development to demonstrate that not only the priori conception of community development as a form of cooperation, participation, integration and trust between the members of the community that led to development, but it is no longer relevant to the present realities of these local communities; rather, this normative viewpoint can be misleading, if we neglect the capacity and potentiality of forces such as competitions, conflicts of local communities, etc. It should be noted that the second dimension of the dichotomy of the current research is cooperation in the form of a social capital indicator, which is a more comprehensive concept.
Materials & Methods
The present study was carried out by survey method. Survey is a method for obtaining information about the views, beliefs, opinions or actions of members of a statistical society (Babbie, 2006:530). The data gathering tool was a researcher-made questionnaire based on available scales. In order to evaluate the validity of the questionnaire, the viewpoint of scholars and experts were considered and the Cronbach's alpha coefficient was used to determine its reliability. According to official statistics, the population of the citizens over the age of 18 living in the city of Zarnagh is 3285, of whom we collected a sample of 345 individuals based on Cochran formula and simple sampling method.
Discussion of Results & Conclusions
The findings show that there is a direct correlation between the sense of competition and popular differentiation with the level of objective and subjective developments in the studied region, so the more popular competition, the more community development. But this relationship disappears with the presence of such intermediating variables as trust, solidarity, partnership and social relations. The meaning of this is that moderating variables as independent variables have a direct relationship with community development, but they have been in opposition to competing. In fact, what explains this direct relationship with community development is the degree of strength or weakness of collectivism or grouping among members of the community.
study.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسأله
گفتمان و فراروایت «توسعه» بهمرور اقتدار هژمونیکِ معرفتشناختی ناظر بر خود را از دست داده است. اگرچه هنوز پیشفرض توسعه (توسعهیافتگی)، سیاستگذاری و برنامهریزی برای رسیدن به آن، هستة مقوم هر نظام اجتماعی را برمیسازد و جریانها و نیروهای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در راه رسیدن به توسعه بسیج میکند، باید اضافه کرد اجماع گذشته دربارة الگوی تکساحتی توسعه بهتدریج تضعیف شده است و آواهای مختلفی در این گفتمان طنینانداز شدهاند. انگارة پیشین توسعه و تقلیلگرایی حاکم بر آن، تمام دغدغة خود را بر رشد اقتصادی و انباشت سرمایه و ثروت قرار داده بود و توسعهیافتگی را با تحقق این اهداف «اینهمان» فرض میکرد. هدف، دگرگونی ساحتهای مختلف اجتماعی براساس اصل نوسازی و زدودن و محو بارقههای فرهنگ بومی و محلی بود؛ اما سپریشدن زمان و برملاشدن سیاستهای ناظر بر صنعت توسعه سبب ایجاد پرسشهایی شد. اگرچه این سؤالات و دغدغههای پسین، ریشه در پروژههای نوسازانه داشت، نقد گفتمان مسلطِ توسعه به اصلیترین راهبرد آنها بدل گشته بود. بنابراین، فهم کلی و یکپارچهساز از پیشرفت و توسعه بهتدریج جای خود را به دیدگاههای زیاد و متنوعی داد که در تباین با آن، توسعه را بهمثابة همزیستی فرهنگی، واگراییهای مقوم اجتماعی، تحمل تفاوتها، پاسداشت و احترام به ارزشهای محلی و نه حذف آنها میفهمید. بدینترتیب، با یک چرخش معرفتشناسانه نسبت به فهم از توسعه روبهرو هستیم که خود را در مفاهیم جدیدی متبلور میکند. محیطزیستگرایی، توسعة محلی، توسعة فرهنگی و ... فقط بخشی از این فهم جدید به توسعه هستند.
توسعة محلی هماکنون بخش مهمی از مباحث جاری دربارة توسعه را به خود اختصاص داده است و از آن بهعنوان بدیل رویکردهای کلانمحور توسعه یاد میشود. این شکل از توسعه در تباین با عاملیت کلان و جریانهای یکپارچهساز و همگنکننده قرار دارد؛ مشارکت و تعامل سازندة مردمی را برای توسعه پیشنهاد میکند؛ به تجویز توسعه از پایین میپردازد و سودای بهرهگیری از پتانسیلها و ظرفیتهای مقبول اجتماع محلی را در سر میپروراند. برداشتهای مختلفی از توسعة محلی[1]، ارائه و مصداقهای گوناگونی برای آن برشمرده شده است. تا مدت زیادی این تصور حاکم بود که برای توسعهیافتگی شکلی از همگونی و همگرایی فرهنگی و اجتماعی اجتنابناپذیر است. به این دلیل، بیشتر سیاستها و برنامهها برای تحقق همین ایده به اجرا درمیآمد؛ اما با گذشت زمان معلوم شد بسیاری از تفاوتها و ناهمسانیهای اجتماعی غیرقابل حذف هستند و باید بر موجودیت آن، گردن نهاد و آنها را پذیرفت و نظام برنامهریزی را باتوجهبه همین تفاوتها سازماندهی کرد. جغرافیا، زبان، قومیت و تجربههای مختلف زیسته، برسازندة شکلی از وحدت و انسجام اجتماعی است که با وجود برخی شباهتها آنها را باید براساس الگوهای «تفاوت» بررسی کرد و فهمید. با وجود جریان بسیار قدرتمندی که با درنوردیدن فضاهای اجتماعی، «اجتماع»ها را به پیوست یک نیروی فرامکانی درمیآورد و تحت جامعة جهانی و براساس الگوهای ویژة فرهنگی و اقتصادی صورتبندی میکند، جریانی مخالف نیز در کار است که الگوهای خاص اجتماعی و فرهنگی خود را به وجود میآورد و حیات جمعی را براساس الگویی خودبسنده به انتظام میکشد. برایند این نیروهای اجتماعیِ همسان و واگرا، مفهومی به نام توسعة محلی را امکانپذیر و دفاع از آن را موجه میکند. در همین راستا آنچه منطقة مطالعهشده را از مناطق دیگر متمایز کرده است و ضرورت توجه به توسعة محلی را برجسته میکند، وجود منابع طبیعی و انسانی غنی و همچنین توجهنکردن به داراییها و داشتههای اجتماع مطالعهشده است که به مواردی ذیل میتوان اشاره کرد؛ عدم توجه کافی به تنها اثر باستانی منطقه یعنی «تپه دوزده باغیر[2]» که با تخریب و حفاریهای غیرقانونی حتی پس از ثبت ملی مواجه شده است؛ کشاورزی مکانیکی و سنتی با وجود قنات و چشمههای آب و زمینهای حاصلخیز و همچنین تغییر کاربری آنها به مسکونی؛ از بین رفتن مراتع چهارگانه در اثر زمینخواری و تبدیل آنها به زمینهای کشاورزی؛ استفاده از نیروی کار غالباً غیربومی با وجود بیش از 40 کارگاه و کارخانه در شهرک صنعتی؛ وجود کشمکشهای عینی بین آحاد مختلف اجتماع محلی و پایینبودن اعتماد و سرمایة اجتماعی؛ نبود صندوقها و اعتبارات خرد برای اقشار ضعیف بهخصوص زنان سرپرست خانوار؛ توجهنکردن به مشاغل غالب و سنتی در رابطه با قالیبافی و وجود مشکلات عدیدة دیگر. در اینباره فقط با رویکرد داراییمحور توسعة محلی میتوان گامهایی را در جهت کاهش فقر، توسعه، حفظ و گسترش دادوستدهای محلی، اشتغالزایی و درآمدزایی، بهبود سلامت جسمی، روحی، روانی و عاطفی، ارتقای مشارکت گسترده، توزیع قدرت، مدارا و برابری، همکاری و بهطور کلی ایجاد تغییرات مثبت برداشت.
در پژوهش حاضر، رابطة بین رقابت و همکاری با توسعة محلی مطالعه میشود. رقابت و برخی کشمکشها و ستیزهای اجتماعی در فضای اجتماعی به پیامدهایی منجر میشود که ممکن است توسعهای یا ضدتوسعهای تلقی شود. باتوجهبه اینکه هر «اجتماع»ی داراییها و سرمایههای خاص خود را دارد و جریان تحولات اجتماعی براساس همین «بود»ها و «داشته»ها رقم خواهد خورد؛ بنابراین، داشتن تصور هنجارین نسبت به بحثی مانند توسعة محلی ممکن است گمراهکننده باشد. یکی از تصورات هنجارین و ارزشگذار این است که با شناسایی برخی ظرفیتها و مشارکت بیشتر مردم محلی میتوان توسعة محلی را رقم زد که ظرفیت و پتانسیل مخرب این رویکرد نظری و سیاستهای ناظر بر آن را آشکار میکند. اگر پیشفرض این باشد که فضای اجتماعی، فضایی است که در آن انواع مختلف هنجارهای اجتماعی و جریانها و نیروهای متعارض آن مانند انواع ستیزها، رقابت (مصالحهجویانه یا تخاصمآمیز)، تعارض و تضاد، همکاری، اعتماد و عدم اعتماد، مشارکت و مشارکتگریزی، تفاخر و حسادت و ... - که آنها را باید تنها بخشی از عوامل برسازندة هر نظام اجتماعی دانست - در کنار هم، شکلی از زیست اجتماعی را به وجود میآورد، وضعیتی ایجاد میشود که دانش نظری از پیش موجود به تنهایی قادر به تحلیل این پیچیدگیها نخواهد بود؛ بلکه واقعیت اجتماعی در جریان تعینپذیریش چنان پیچیدگی را در خود بازتاب خواهد داد که تنها جرح و تعدیل همان دانش تئوریک (در اینجا توسعة محلی) توصیف و تبیین واقعگرایانه و واقعبینانهای از مورد تجربی به دست خواهد داد. بر این اساس، پژوهش حاضر با اشراف بر این ظرایف، درصدد است تأثیر رقابت و همکاری را بر توسعة محلی بررسی کند. گفتنی است بعد دوم دایکاتومی و دوگانة پژوهش حاضر، یعنی همکاری در قالب شاخص سرمایة اجتماعی آورده شده که مفهومی جامعتر و کاملتر است.
چارچوب مفهومی
توسعة محلی در بسیاری از رشتههای دانشگاهی مانند جامعهشناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، برنامهریزی، کار اجتماعی و حتی معماری ریشه دارد (Green & Haines, 2003:2 & Phillips & Pittman, 2009: 4) که در طی چند دهة اخیر بهعنوان رشتة دلخواه دانشگاهیان و کارگزاران شکل گرفته است. با این حال، تعاریف متفاوتی از آن ارائه شده است (Phillips & Pittman, 2009: 5) و هنوز یک نظریة سیستماتیک در واژگان علوم اجتماعی نیست.
فیلیپس و پیتمان (2009)، توسعة محلی را بهمثابه فرایند[3] و پیامد[4] تعریف میکنند؛ بهطوریکه بیشتر کارگزاران، توسعة محلی را بهمثابه پیامد[5] (نتیجه یا خروجی) - پیشرفت فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی در اجتماع محلی - در نظر میگیرند و دانشگاهیان، توسعة محلی را بهعنوان فرایند - توانایی اجتماع محلی برای عمل دسته جمعی و افزایش توانایی برای انجام کارها - میدانند.
در تعریفی دیگر، توسعة محلی متد و روش کارکردن با مردم است، بهخصوص آنهایی که در مناطق محروم زندگی میکنند. بهعبارتی، تمام تلاش توسعة محلی، کمک به مردم عادی در راستای برآوردهکردن نیازهای روزمره و رسیدن به سطحی از رفاه و آسایش انسانی است (Vargas, 2000: 3). آنیانو[6] توسعة محلی را گروهی از افراد تعریف میکند که در مکانهای مختلفی پخش شدهاند؛ اما میتوانند در رابطة نزدیک با یکدیگر باشند و بهصورت هماهنگ اقدام به عملی کنند (Okoji, 2013: 2)
با مرور ادبیات مربوط به توسعة محلی، تعاریف متفاوت و متنوع دیگری نیز مشاهده میشود که به موارد ذیل اشاره میشود؛ توسعة محلی بهمثابه ظرفیتسازی در سطح محلی (Vargas, 2000: 4)، فرایند تسهیلگر (Warren, 1968: 2)، استراتژی مداخله در جوامع روستایی (Mequanent, 1998: 2)، تلاش دولت و مردم برای رفع مشکلات اجتماع محلی (Bolnick, 1976: 4; Mayo, 1958: 2; Okoji, 2013: 2 & Tinker, 1961: 3)، تلاش آگاهانه برای افزایش مسئولیت افراد اجتماع محلی (Behzad & Ahmad, 2012: 5)، همکاری ذینفعان مختلف در اجتماع محلی (Eversole, 2014: 2)، متکیبودن اجتماع محلی بر تعامل بین مردم و عمل جمعی (Flora & Flora, 1993: 3)، توانمندکردن افراد اجتماع محلی (Christenson & Robinson, 1989: 4)، تلاش برای بهبود کشاورزی و ارتقای استانداردهای بهداشتی (Matthews & Holland, 1965: 2)، فرایند سازماندهی اجتماع محلی (Toussaint, 1968: 2)، فرایند طراحیشده برای ایجاد شرایط پیشرفت اقتصادی و اجتماعی (Lotz, 1967: 3) ازجمله مهمترین و تکرارنشدنیترین حرکتهای اقتصادی و اجتماعی دوران مدرن (Francis, 1969: 2)، بازتابی از توانایی مردم محلی برای بسیج و مدیریت منابع در دسترس برای رفع نیازهای اجتماع محلی (W. A. Amir Zal et al., 2014: 5)، مقوم پیوندهای اجتماعی میان اعضای اجتماع محلی (Schiele et al., 2005: 2). در برخی منابع نیز توسعة محلی با واژگانی مانند نوسازی (مدرنیزاسیون)، شهرنشینی، صنعتیشدن (Simpkins, 1977: 3)، بهبود و ترقی (Harris & Johnson, 1975: 4) مترادف در نظر گرفتهاند.
در زیرمجموعة بحث توسعة محلی از دو رویکرد نام برده میشود؛ رویکرد توسعة نیازمبنا[7] و توسعة محلی داراییمبنا[8]. رویکرد نخست که به رویکرد سنتی یا متعارف نیز معروف است با تمرکز بر نیازها، کاستیها و مشکلات یک اجتماع محلی آغاز میشود. در بسیاری از نواحی کمدرآمد، ذکر مشکلات آسان است مانند خانههای خالی و متروک، فروشگاههای تعطیلشده، مکانهای پر از آشغال و موارد بیشمار دیگر. با تمرکز بر مشکلات، ساکنان اجتماع محلی به تمرکز بر کمبودهای اجتماع محلی تمایل دارند که این امر در طول زمان به ناامیدی و شکست منجر میشود. به همین دلیل، استراتژی نیاز(Phillips & Pittman,2009:40)مبنا فقط بقا را تضمین میکند و از آنجا که انرژی تمام اجتماع محلی را استفاده نمیکند، هرگز به تغییر جدی یا توسعة محلی منجر نخواهد شد (1993: 6 Kretzmann et al.,). در مقابل رویکرد نخست، رویکرد داراییمبنا است که بر شناسایی و اعمال نفوذ دارایی اجتماع محلی برای منافع اجتماع محلی متمرکز است. داراییها در این رویکرد به داراییهای فیزیکی مانند ساختمانها، تجهیزات یا فقط عوامل اقتصادی محدود نیست (W. A. Amir Zal, 2014: 2)؛ بلکه مهارتهای محلی، شبکههای اجتماعی، سازمانها و افراد کلیدی و هرچیزی را شامل میشود که ممکن است در به دست آوردن اهداف اجتماع محلی مفید باشد (Eversole, 2014:28). ایدۀ اصلی در این رویکرد، ظرفیتسازی در یک اجتماع محلی و قدرتمندکردن داراییهای آن است (Phillips & Pittman, 2009:39). بهعبارتی، توسعة داراییمبنا اشاره میکند به تمرکز بر سرمایهها و داراییهای اجتماع محلی بهعنوان سکوی پرتابی برای تغییرات بهجای ضعفها و کمبودها میتوان توجه کرد. آنچه در این رویکرد اهمیت دارد این است که اجتماع محلی را باید عرصهای از میدان کنش اجتماعی در نظر گرفت که نیروهایی مانند اعتماد، انسجام، مشارکت، روابط اجتماعی و بهطور کلی سرمایة اجتماعی دارد و همچنین پتانسلها، نیروها و عواملی متعارضی (حداقل در ظاهر امر) مانند تعارضات، کشمکشها و رقابتها دارد که بهعنوان موتور محرکه توسعه در اجتماع محلی نقش مهمی ایفا میکنند.
در رشتههای انسانشناسی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی آموزشی، اقتصاد، مدیریت و جامعهشناسی به مقولة رقابت[9] توجه شده است. باتوجهبه آنچه گفته شد، پارادایمهای چندگانهای دربارة رقابت مشاهده میشود. درواقع در مطالعات دربارة رقابت، با وجود ترمینولوژی یکسان، از معانی متفاوتی استفاده میکنند (Trapido, 2008: 29). در جامعهشناسی از زمان هورتون کولی[10] به بعد، جامعهشناسان به این واقعیت توجه کردهاند که تعقیب هدفهای صعبالوصولی که دیگران نیز در تعقیب آن هستند، ممکن است بدون آگاهی دیگران یا در صورت آگاهی آنان، بدون کشمکش انجام شود. کولی در مقالة خود به نام رقابت فردی نوشت «رقابت لزوماً یک همچشمی خصمانه نیست و حتی چیزی نیست که فرد رقیب همواره به آن آگاهی داشته باشد...؛ بلکه شایستگی برای اجرای وظیفهای اجتماعی است که انسان را سبقتجو و رقابتگر میکند؛ درحالیکه خود ممکن است متوجه این امر باشد یا نباشد، اگر هم متوجه باشد ممکن است هوشیارانه از در مخالفت با دیگران درآید یا درنیاید».
تحتتأثیر شدید نظریههای زیستشناسی و اقتصادی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، پارک و بورگس[11] رقابت را «که امری ناهوشیارانه و غیرشخصی تلقی میشد» سنگ بنای رشتة بومشناسی انسانی قرار دادند. آنها رقابت را «شکل اصلی، عمومی و بنیادی» کنش متقابل توصیف میکردند و میافزودند رقابت «به معنی دقیق، کنش متقابلی بدون برخورد اجتماعی است» و وظیفه و نقش رقابت را ایجاد «یک نظام اجتماعی غیرشخصی» توصیف میکردند که «در آن هر فرد درحالیکه در پی نفع خویش است، در فضای رقابتی بهوجودآمده، دیگری را وسیلة رسیدن به اهداف خود قرار میدهد»؛ اما این امر با این بیان مشخص میشد که «در جامعة انسانی، رقابت همیشه با سایر فرایندهای کنش متقابلی آمیخته است» و «رقابت میان آدمیان... تا حد بسیار زیادی به همچشمی و ستیزهجویی تبدیل شده است» که اموری هوشیارانه و شخصی انگاشته میشوند (گولد و کولب، 1392: 448).
به کاربرد مفهوم رقابت از دیدگاه جورج زیمل[12] و تورشتاین وبلن[13] نیز میتوان پرداخت که برداشت این دو شخص از مفهوم رقابت، متفاوت و تا حدودی در تقابل همدیگر قرار میگیرد؛ بهطوریکه وبلن میگفت حرمت نفس، همان بازتاب حرمتی است که دیگران برای انسان قائل میشوند. درنتیجه، شخص اگر بهدلیل موفقنشدن در کوششهای رقابتآمیز مورد پسند جامعه، چنین حرمتی را به دست نیاورد، از فقدان حرمتنفس رنج خواهد برد. پس انگیزة تلاش وقفناپذیر در یک فرهنگ رقابتآمیز در هراس از دستدادن حرمتنفس ریشه دارد. در یک فرهنگ رقابتی که انسانها ارزش خود را در مقایسه با ارزش دیگران میسنجند، هر کس پیوسته در تکاپوی آن است که از همسایگانش پیشی گیرد و تبوتاب چشم و همچشمی، همگان را فرا میگیرد. به نظر وبلن، مفاهیم سادهانگارانه انگیزش بشری که اقتصاد کلاسیک برپایة آنها استوار است، نمیتواند سرچشمههای کنش انسانی را در تمدن پولی نوین تبیین کند. آنچه انسان امروزی را به جنبش وا میدارد، دلبستگی او به پسانداز و دادوستد نیست؛ بلکه میل به پیشیگرفتن از دیگران او را به تکاپو وا میدارد. مصرف نمادین، تنآسایی نمادین و نمایش نمادهای بلندپایگی، وسایلی هستند که انسانها میکوشند با آنها در چشم همسایگانشان برتر جلوه کنند و در ضمن برای خودشان نیز ارزش بیشتری قایل شوند (وبلن، 1392: 225-98).
نظر زیمل دربارة مفهوم رقابت با نظر وبلن متفاوت است؛ بهطوریکه زیمل، رقابت را فرم متمدنانه ستیزه میدانست که برای تمایز جوامع پیشرفته و عقبمانده ضروری است او بیان میکند «اگر اصلاً ستیزهای نبود، آنگاه چگونه نوع پیشرفتهتر میتوانست در برابر انواع عقبماندهتر انتخاب شود»؛ بنابراین، زیمل، وجود جهان عاری از ستیزه و رقابت یا بهعبارتی «جهان در صلح و کامل» را امکانپذیر و به نفع پیشرفت و توسعه جوامع نمیدانست. آنچه ازنظر زیمل دربارة رقابت بسیار خاص است، فقط این نیست که این سطح عالی ستیزه آسیب کمتری به شرکتکنندگان میرساند؛ بلکه برای مردم دیگری که حتی در مواجة دو رقیب یا بیشتر بهطور مستقیم درگیر نیستند نیز فواید آشکاری به همراه میآورد. عموم مردم از رقابت بهره میبرند؛ زیرا این فرم ستیزه به کیفیت بهتر و قیمت پایینتر اجناس و خدماتی میانجامد که در بازار در دسترس قرار میگیرند. بنابراین، زیمل این تأثیر مثبت را بر کسانی که خارج از صف هستند در تعریفش از رقابت میگنجاند فرمی از ستیزه فقط در صورتی- ازنظر زیمل- رقابت محسوب میشود که سودی برای همه داشته باشد و خیر عموم را ترویج کند.
زیمل در ادامه به تأثیر اجتماعیکنندة رقابت اشاره میکند که عملاً افراد درحال رقابت را آموزش میدهد؛ بنابراین، جامعه به عملکرد رقابت وابسته است. ازاینرو او معتقد است حکومتها وظیفه دارند مانع رقابت نشوند و حتی از آن محافظت کنند و با غیرقانونیکردن ابزار و اعمال خاصی رقابت را خالص کنند (هله، 1393: 138-133).
گفتنی است رقابت از دیدگاه وبلن، بیشتر بر «اصول فردگرایی» استوار است؛ بهطوریکه او رقابت را عملی شخصی برای مصرف بیشتر و در نتیجه جلب احترام و عزتنفس بیشتر میدانست که انگیزة شخصی فرد رقابتکننده را نشان میدهد و بنابراین هماهنگی آن با منافع عمومی اجتماعی دشوار است. در مقابل، زیمل، رقابت را بهمثابه نوعی اجتماعیشدن و شیوهای برای رسیدن به وحدت و بهمثابه نیرویی انسجامدهنده (بهعنوان فرم اجتماعی) در نظر میگرفت (زیمل، 1393: 20-19). بهعبارتی او معتقد بود جامعه بدون رقابت نمیتواند وجود داشته باشد و توسعه یابد (Helle, 2008: 6).
مطالعات تجربی متعددی با فرض اثرگذاری رقابت بر گونههای رفتار انسانی انجام شده است که یافتههای درخور توجهی دارند. مورتون گلدمن و همکاران[14] (1977) در پژوهشی با عنوان رقابت و همکاری درونگروهی و برونگروهی نتیجه گرفتند در شرایطی که وابستگی متقابل اعضای گروه بالاست، میزان همکاری درونگروهی آنها نیز بالاست؛ درحالیکه وقتی وابستگی متقابل اعضای گروه پایین است بهجای همکاری، رقابتهای درونگروهی آنها بیشتر است. بهعبارتی میزان همکاری یا رقابت بین اعضای گروه به میزان وابستگی آنها به یکدیگر بستگی دارد. عملکرد خوب نیز برای گروه زمانی اتفاق میافتد که همکاری بینگروهی بهجای رقابت بینگروهی حکمفرما باشد؛ ازاینرو وقتی گروهها شروع به رقابت با یکدیگر میکنند، اهمیت نسبی انگیزه درونگروهی کمتر میشود. نتایج مطالعة ماریو ویتچن و همکاران[15] (2013) با عنوان دو طرف رقابت: رقابت باعث ایجاد تلاش و تأثیر بر رقابت درونگروهی در مقابل رقابت بینگروهی میشود نشان میدهد رقابت بهشدت بر تلاش فردی هر دو عملکرد فردی و گروهی تأثیر میگذارد؛ بهخصوص در محیط کاری این تلاشها باعث رفاه افراد میشود. تان و بوله[16] (2007) در مقالة خود با عنوان رقابتهای گروهی و بازی کالاهای عمومی بهطور تجربی اثر رقابتهای بینگروهی بر همکاری درونگروهی را بررسی کردند که نتایج نشان میدهد رقابتهای بینگروهی، افزایش انگیزههای همکاری درونگروهی را سبب میشود. جانسون و همکاران[17] (1981) در مطالعة خود در شمال آمریکا با عنوان اثرات ساختارهای اهداف تعاونی، رقابتی و فردی در پیشرفت و موفقیت دریافتند الف) همکاری بهطور درخور توجهی مؤثرتر از رقابت است. ب) همکاری یا رقابت بینگروهی از رقابتهای بین فردی برتر[18] است. تلاشهای رقابتی در مقابل تلاشهای تعاونی و حل مشکل، عنوان پژوهشی است که تلاشهای رقابتی با تلاشهای تعاونی در حل مشکلات با یکدیگر را مقایسه میکند (Qin, 1995:3). این پژوهش در راستای حلوفصل این مناقشه است که آیا این رقابت است که باعث افزایش کیفیت افراد در حل مشکلات میشود یا همکاری. بر این اساس، 43 مطالعة انجامشده در سالهای 1929 تا 1993 بررسی شد که نتایج آنها نشان داد تلاشهای مشترک و همکارانه در حل مشکلات بهتر از تلاشهای رقابتی بوده است. اوکوجی او[19] مطالعهای با عنوان تأثیر برنامههای توسعة محلی شرکتهای چندملیتی نفت بر توانمندسازی اقتصادی – اجتماعی زنان در نیجریه با روش پیمایشی انجام داد و نتیجه گرفت شرکتهای چندملیتی نفت اصول توسعة محلی را بهدلیل دخالتندادن اجتماعات محلی میزبان در امر شناسایی، برنامهریزی و اجرای پروژهها در برنامههای مداخلهای خود رعایت نمیکنند. بهزاد و احمد[20] (2012) در مقالهای با عنوان نقش اجتماع محلی در توسعة محلی: افزایش اعتماد به نفس از طریق تحصیلات دریافتند آموزشدادن، توانمندکردن و درگیرکردن افراد اجتماع محلی در کارهای جمعی باعث افزایش اعتماد به نفس آنها میشود و درنتیجه برای رسیدن به توسعة اجتماعی و اقتصادی ضروری است. نویسندگان نیز عنوان میکنند توسعة محلی به معنای کار با مردم است نه کار برای آنها و آموزش وسیلهای است که اذهان و اعمال مردم را برای رسیدن به توسعة اجتماعی و اقتصادی تغییر میدهد.
در ایران نیز مطالعات همسو با این ادبیات، فراوان هستند. حسنزاده (1387) در مطالعهای با عنوان رویکرد اجتماع محور به کیفیت زندگی اجتماعات محلی، کیفیت زندگی اجتماعات محلی را بهصورت تحلیل ثانویه و با روش طولی - مقایسهای در فاصلة سالهای 65 تا 85 بررسی کرده است و نتیجه گرفت برنامههای توسعه با رویکرد اجتماعمحور بهدلیل برخورداری از ظرفیت سازمانی بالاتر قادر هستند در حوزههای مختلف برنامهریزی ازجمله برای ارتقای کیفیت زندگی به کار گرفته شوند. او بیان کرد پیچیدگی و تنوع مسائل اجتماعات محلی ایجاب میکند برنامههای توسعه همراه با مشارکت فعال ساکنان محلی صورت گیرد. مطوف و رحیمی (1387) در مقالهای با عنوان توسعه داراییمبنا رهیافتی موثر در حل معضلات سکونتی محلات شهری، ابعاد مختلف رویکرد داراییمبنا را بررسی کردند که در پی بازشناسی ظرفیتهای موجود در سطوح پایینتر برنامهریزی شهری به وجود آمدهاند. نویسندگان نتیجه میگیرند که استفاده از داراییهای محلی و توجه ویژه به امکانات موجود در کنار شناسایی کمبودها و نیازها، پیشبرد اهداف طرحهای توسعة شهری را با موفقیت بیشتری همراه خواهد کرد. همچنین در مقالهای با عنوان نقش سرمایة اجتماعی در توسعة پایدار محلی (مورد مطالعه: محله نارمک تهران) که با رویکرد تحلیلی - کمی و با استفاده از مطالعات اسنادی، میدانی و پیمایشی انجام شده است، نویسندگان بدین نتیجه رسیدند که میان مؤلفههای سرمایة اجتماعی و توسعة پایدار محلی رابطة مثبت و معناداری وجود دارد (احدنژاد روشتی و همکاران، 1393: 12).
بهمنظور جمعبندی مطالب ارائهشده، میتوان گفت مطالعات خارجی به سه دسته تقسیم میشود؛ نخست، مطالعاتی که در مقایسه بین دوگانه رقابت / همکاری با توسعه، صرفاً بر همکاری (Johnson et al., 1981: 7) یا رقابت (Wittchen et al., 2013: 10) بهعنوان عامل توسعهآفرین تأکید میورزند. دوم، مطالعاتی که تمایز و تفکیکی بین رقابت / همکاری درونگروهی و برونگروهی قائل هستند؛ بهطوریکه برخی همکاری درونگروهی (Goldman et al., 1977: 4) و برخی رقابت بین گروهی (Tan & Bolle, 2007: 6) را باعث عملکرد بهتر فردی و گروهی تلقی میکنند؛ این درحالی است که موارد مطالعهشده در حوزة شهری صورت گرفته است و به مناطق روستایی توجهی نشده است. همچنین، کمتر مطالعهای است که نقش عوامل جامعهپذیری مانند خانواده، رسانه، گروه مرجع و همسالان را در ارتباط بین رقابت / همکاری با توسعة محلی مطالعه کرده باشد. در مقایسه با مطالعات خارجی، مطالعات داخلی، بیشتر رویکرد توسعة اجتماعمحور در قالب دو رویکرد نیازمحور و داراییمحور (مطوف و رحیمی، 1387: 4)، توسعه بهمثابه مشارکت (حسنزاده، 1387: 5) و همچنین رابطة توسعة محلی و سرمایة اجتماعی (احدنژاد روشتی و همکاران، 1393: 3) را بررسی میکند. علاوه بر انتقاداتی که در مطالعات خارجی ذکر شد و در اینجا نیز مصداق دارد، گفتنی است در مطالعات داخلی، بیشتر توسعة محلی را با توسعة محلهمحور[21] یکسان میانگارند؛ درحالیکه محله صرفاً به یک جغرافیای خاصی اشاره دارد؛ اما اجتماع محلی به تعامل اجتماعی مربوط است که ممکن است مکانمحور باشد یا نباشد. مطالعهای نیز درخصوص بررسی نقش و تأثیر کشمکش بهطور عام و رقابت بهطور خاص دربارة توسعة محلی انجام نشده است.
بهطور کلی براساس نظریههای موجود و یافتههای تجربی بیشتر پژوهشهای مربوطه، باید فرض کنیم رابطة مستقیمی بین رقابت و توسعة محلی وجود دارد و مؤلفههای سرمایة اجتماعی مانند اعتماد، انسجام، مشارکت و روابط اجتماعی در تقابل با رابطة مذکور، بهمثابه متغیرهای واسط و میانجی نقش ایفا میکنند. بین خود مؤلفههای سرمایة اجتماعی رابطة دو طرفه برقرار است.
نمودار 1- الگوی مفهومی پژوهش
روششناسی
مطالعة حاضر به روش پیمایش انجام شده است. پیمایش، روشی برای به دست آوردن اطلاعاتی دربارة دیدگاهها، باورها، نظرات، کنشها یا مشخصات گروهی از اعضای یک جامعة آماری است (ببی، 1385: 530). ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامة محققساخته با استناد به مقیاسهای موجود بوده است. برای بررسی اعتبار پرسشنامه نیز از نظر نخبگان و اساتید استفاده شده است. پس از توزیع نمونة مقدماتی (30 نفر)، پایایی و روایی پرسشنامه، آزمون و برای تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب محاسبهشده برای متغیرهای پژوهش در جدول 1 نشان داده شده است.
جدول 1- ضرایب روایی شاخصها (آلفای کرونباخ)
متغیر |
ضریب (a) |
رقابت |
643/0 |
توسعه محلی |
627/0 |
اعتماد |
706/0 |
انسجام |
764/0 |
مشارکت |
678/0 |
روابط اجتماعی |
569/0 |
باتوجهبه دادههای آماری سایت مرکز آمار جامعة آماری افراد بالای 18 سال ساکن شهر زرنق، 3285 نفر بوده است که حجم نمونه باتوجهبه فرمول کوکران، 345 نفر محاسبه شد و برای کاهش خطا این میزان به 370 نفر افزایش یافته است. روش نمونهگیری از نوع احتمالی و با استفاده از انتخاب تصادفی ساده صورت گرفته است.
تعریف مفهومی متغیرها
رقابت: موقعیت اجتماعی است که در آن، عملکرد بهتر شخصی نسبت به عملکرد شخص دیگر باعث پیروزی او بر دیگران میشود (Mulvey & Ribbens, 1999: 653) یا بهعبارتی رقابت، عملی است در راستای اهدافی که افراد آن را در صورتی به دست میآورند که دیگران بدان دست نیافته باشند (Peng & Hsieh, 2012: 1). بهعبارت دیگر، رقابت، تلاشی برای به دست آوردن اهداف یا پاداشی است که تنها یک یا تعداد اندکی از اعضای گروه میتواند با عملکرد بهتر نسبت به دیگران آن را به دست آورند (Johnson, 2016: 4). برای سنجش رقابت در میان افراد اجتماع محلی آن را به سه بخش رقابت در تمایزخواهی، تفاخر و ثروتاندوزی تقسیم کرده و گویههای مرتبط در جدول 2 آورده شده است.
توسعة محلی: متد و روش کارکردن با مردم است، بهخصوص آنهایی که در مناطق محروم زندگی میکنند. بهعبارتی، تمام تلاش توسعة محلی، کمک به مردم عادی در راستای برآوردهکردن نیازهای روزمره و رسیدن به سطحی از رفاه و آسایش انسانی است (Vargas, 2000: 3). آنیانو[22]، توسعة محلی را گروهی از افراد تعریف میکند که با وجود اینکه در مکانهای مختلفی پخش شدهاند، در رابطة نزدیک با یکدیگر هستند و بهصورت هماهنگ عمل میکنند (Okoji, 2013: 2). متغیر توسعة محلی، متغیری در سطح کلان است و برای اندازهگیری آن به ترتیب از دو شاخص رضایت از زندگی و کیفیت زندگی استفاده شده است.
اعتماد: اعتماد در متن کنشهای انسان نمود مییابد، بهخصوص در آن دسته از کنشها که جهتگیری معطوف به آینده دارند و آن، نوعی رابطة کیفی است که به تعبیر کلمن، «قدرت عملکردن را تسهیل میکند» (کلمن، 1390: 298).
انسجام: مفهوم انسجام اجتماعی در سطح جامعه به پیوندها و همگرایی یک جامعه و درواقع به پیوندها و روابطی اشاره دارد که اعضای یک جامعه یا گروه را به یکدیگر مرتبط میکند (چلبی، 1372: 19).
مشارکت: به آن دسته از فعالیتهای ارادی دلالت دارد که با آن، اعضای یک جامعه در امور شهر، محله، روستا بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در شکلدادن حیات اجتماعی مشارکت دارند (محسنی تبریزی، 1375: 56).
روابط اجتماعی: از لحاظ لغوی، رابطه به هر نوع وابستگی میان دو یا چند چیز گفته میشود و نیز تأثیر و نفوذی که آنها بر یکدیگر دارند (شعارینژاد، 1391: 345). در حوزة جامعهشناسی، اصطلاح رابطة اجتماعی برای ترسیم شرایطی به کار میرود که دو یا چند نفر در رفتاری مشارکت دارند که در چارچوب آن، هریک از آنان رفتار دیگری را بهطور معناداری به حساب میآورند و درنتیجه، رفتار مذکور بر همین اساس جهتگیری میشود (وبر، 1393: 34).
برای پاسخگویی به سؤالات پژوهش، از آمار توصیفی (فراوانی و درصد)، آزمون همبستگی و رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است.
یافتهها
براساس دادههای بهدستآمده، دامنة سنی پاسخگویان بدینترتیب بوده است؛ 81 نفر از آنها بین 18 تا 24 سال، 126 نفر بین 25 تا 34 سال، 80 نفر بین 35 تا 44 سال، 44 نفر بین 45 تا 54 سال، 36 نفر بین 55 تا 64 سال و 3 نفر بالای 65 سال قرار داشتند. ازنظر توزیع پاسخگویان برحسب جنس نشان میدهد 287 نفر از آنها را مردان و 83 نفر را زنان تشکیل میدهند. ازنظر وضعیت تأهل، 239 نفر متأهل، 102 نفر مجرد و 29 نفر جزء سایرین (مطلقه، فوت همسر و ...) بودند. ازنظر سطح تحصیلات، 36 نفر سطح تحیلات ابتدایی، 64 نفر زیر دیپلم، 144 نفر لیسانس، 48 نفر فوق لیسانس و 18 نفر سطح تحصیلات دکتری داشتند.
جدول 2- تعریف عملیاتی متغیرها
متغیر |
اشکال |
|
رقابت |
تمایزخواهی |
- معتقدم باید فرقی بین من و دیگران در نوع سبک زندگی وجود داشته باشد. - اگر در جمعی باشم که همه از یک نوع طرز تفکر دفاع میکنند، من ترجیح میدهم با آن مخالفت کنم تا همدلی. - من موافق این جمله هستم که «هنر، شناکردن در جهت عکس رودخانه است وگرنه همه میتوانند در جهت موافق شنا کنند». - آنچه در خرید لباس و ماشین و ... برای مردم مهم است، متفاوتبودن با چیزی است که دیگران دارند.
|
تفاخر |
- اگر یکی از اعضای فامیل به جایگاه مهمی دست پیدا کند، بازگوکردن آن حس خوبی به من نمیدهد. - از اینکه مرا منتسب به فلان محله یا طایفه میکنند، به خودم میبالم. - از اینکه بخواهم از داشتههای خودم (ماشین و ثروت) به دیگران بگویم، ابایی ندارم. - همواره به خانوادهای که در آن بزرگ شدم افتخار میکنم. |
|
ثروتاندوزی |
- فکر می کنم زندگی ارزش این همه دویدن را ندارد. - مردم حق دارند برای پول جمعکردن حرص بخورند؛ زیرا زندگی بدون ثروت معنا ندارد. - موافق این جمله هستم که «از وجود مال و مکنت، ضرری به کسی نمیرسد». - هر چقدر از آدم پولدار (سرمایهدار) حمایت شود باز هم کم است؛ زیرا روزی نفعش به دیگران هم میرسد. |
|
توسعة محلی |
کیفیت زندگی |
- چقدر در زندگی روزمرة خود احساس امنیت میکنید؟ - چقدر از شرایط محل سکونت خود رضایت دارید؟ - چقدر از دسترسی خود به خدمات بهداشتی درمانی رضایت دارید؟ - چقدر از زندگی خود لذت میبرید؟ - چقدر احساس میکنید زندگی شما معنادار است؟ - چقدر دچار حالاتی مانند غمگینی، ناامیدی، اضطراب و افسردگی میشوید؟ - چقدر درد جسمانی مانع انجام کارهای مدنظرتان میشود؟ - چقدر برای فعالیتهای روزمره به درمان پزشکی نیازمند هستید؟ - آیا برای زندگی روزمرة خود انرژی کافی دارید؟
|
رضایت از زندگی |
- از وضعیت شغلی خود راضی هستم. - اگر میتوانستم زندگی دوباره داشته باشم تقریباً هیچچیز را تغییر نمیدادم. - از رفتار و برخورد دیگران در ارتباط با خود رضایت دارم. - از وضعیت مالی خود راضی هستم. |
|
اعتماد |
|
- ظاهر و باطن مردم با هم فرق میکند، نمیتوان به کسی اعتماد کرد. - وصلت با خودی و غریبه فرقی ندارد. خیلی از غریبهها از خودیها بهترند. - بیشتر مردم در معامله با دیگران درستکار و بیریا هستند. - خیلی از مردم فقط ازآنرو با تو دوست هستند که چیزی از تو میخواهند. |
انسجام |
|
- مردم چشمِ دیدن همدیگر را ندارند. - اگر خدای ناخواسته مشکلی برای یکی از اهالی پیش آید، سراغ کارش را میگیرند. - اگر دستشان برسد، روی زخم آدم نمک میپاشند. - به فکر در و همسایهها هستند.
|
مشارکت |
|
- عضویت در انجمنها، شوراها، گروهها و ... باعث دردسر است. بهتر است آدم خود را از آنها کنار بکشد. - کار شراکتی و جمعی کمتر به نتیجه میرسد و به گرفتاریهای آن نمیارزد. - به نظرم هر کسی باید گلیم خود را از آب بیرون بکشد و کار نداشته باشد به اینکه گلیم همسایه را آب میبرد. - اینکه اهالی شهر در اماکنی مانند مسجد و ... جمع میشوند و دربارة مسائل و مشکلات شهر بحث میکنند، این امر دردی را دوا نمیکند.
|
روابط اجتماعی |
|
- اگر به مشورت و راهنمایی احتیاج داشته باشم، به این کار اقدام میکنم. - از روابط شخصی خود با دیگران رضایت دارم. - یکی از مهمترین چیزها برای من حمایتی است که از دوستان و فامیل دریافت میکنم. - از روابط عاطفی خود با همسرم راضی هستم. |
1- رقابت و توسعة محلی
متغیرهای مستقل و وابسته، هر دو در سطح خرد سنجیده شدهاند؛ بهطوریکه مفهوم توسعة محلی بهدلیل ابعاد کلان و انتزاعیش به دو مقولة کیفیت زندگی، متشکل از چهار بعد سلامت فیزیکی، سلامت روانی، روابط اجتماعی و سلامت محیط و رضایت از زندگی تقسیم شد. متغیر رقابت پس از مطالعات اکتشافی در میدان مطالعهشده، در سه دستة رقابت در تمایزخواهی، تفاخر و ثروتاندوزی و سرمایة اجتماعی در ابعادی مانند اعتماد، انسجام، مشارکت و روابط اجتماعی جای گرفته است. همة گویهها با استفاده از طیف لیکرت سنجیده شده و با آمارههای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شده است.
دربارة فرضیة نخست پژوهش مبنی بر «وجود رابطة معنیدار بین رقابت و توسعة محلی»، نتایج آزمون همبستگی پیرسون که در جدول 2 ارائه شده است، نشان میدهد رابطة معنیداری بین رقابت و توسعة محلی وجود دارد. مقدار ضریب همبستگی، 106/0 و سطح معنیداری، 042/0 است که نشاندهندة همبستگی مستقیم بین دو متغیر است؛ یعنی هرچه رقابت بیشتر باشد، میزان توسعهیافتگی محلی نیز بالاتر است.
جدول 3- نتایج آزمون همبستگی پیرسون
رقابت و توسعة محلی |
ضریب همبستگی پیرسون
|
سطح معنیداری
|
تعداد |
106/0 |
042/0 |
370 |
دگرگونی هر اجتماعی مرهون همکاری و رقابت بین نیروهای مختلف اجتماعی است. در باب همکاری بسیار سخن گفته شده است؛ اما شاید بیش از آن، این رقابت است که در اشکال مختلف بر کمیت و کیفیت مناسبات بین فردی و اجتماعی تأثیر میگذارد؛ بهطوریکه زیمل بیان میکند جامعه به عملکرد رقابت وابسته است و بدون رقابت، جامعهای نمیتواند وجود داشته باشد و توسعه یابد؛ زیرا رقابت بهعنوان فرم متمدنانه و غیرمستقیم ستیزه، از طریق آموزشدادن و اجتماعیکردن افراد جامعه، خیر عموم را فراهم میکند. ازهمینرو او از حکومتها میخواهد مانع رقابت نشوند و از آن نیز محافظت کنند تا بتواند هر حملهای را تاب بیاورد و بقا یابد و همچنین با غیرقانونیکردن ابزار و اعمال خاصی برای خالصشدن آن بکوشند.
2- رقابت و توسعة محلی با واسطة سرمایة اجتماعی
این فرضیه به دنبال این است که رقابت با ایجاد هریک از مؤلفههای سرمایة اجتماعی بر توسعة محلی تأثیر دارد. بنابراین با استفاده از تحلیل رگرسیونی و تحلیل مسیر، تأثیر رقابت بر توسعة محلی با حضور متغیرهایی مانند اعتماد، انسجام، مشارکت و روابط اجتماعی (بهعنوان متغیرهای واسط) بیان شده است.
فرض اصلی پژوهشگران این بوده است که بین رقابت و توسعة محلی با واسطة مؤلفههای سرمایة اجتماعی رابطه وجود دارد؛ بهطوریکه رقابتگرایی بیشتر با میانجیگری انسجام، مشارکت، اعتماد و روابط اجتماعی توسعة محلی بالاتری را رقم میزند؛ اما نتایج تحلیل رگرسیونی و تحلیل مسیر که در جدول شماره 3 و نیز شکلهای 4-1 آورده شده است نشان میدهد همة اشکال سرمایة اجتماعی (اعتماد، انسجام، مشارکت و روابطه اجتماعی) بهعنوان متغیرهای مستقل (نه بهعنوان متغیرهای واسط) عمل کرده و بهطور مستقیم و همسو با متغیر رقابت بر توسعة محلی تأثیرگذار بوده است.
جدول 4- پیشبینی توسعة محلی براساس متغیرهای رقابت و سرمایة اجتماعی و معنیداری آن
متغیر |
میزان همبستگی (R) |
ضریب تعیین (R²) |
ضریب تعدیلشده
(Adjusted R Square) |
مقدار F |
ضرایب استاندارد شده Beta |
ضرایب استاندارد نشده B
|
درجه آزادی (df) |
سطح معنی داری (Sig) |
|||
رقابت |
اشکال سرمایه اجتماعی |
رقابت |
اشکال سرمایه اجتماعی |
رقابت |
اشکال سرمایه اجتماعی |
||||||
رقابت و انسجام |
183/0 |
034/0 |
028/0 |
392/6 |
141/0 |
154/0 |
181/0 |
096/0 |
2 |
008/0 |
004/0 |
رقابت و مشارکت |
185/0 |
034/0 |
029/0 |
473/6 |
141/ |
155/0 |
182/0 |
099/0 |
2 |
008/ |
003/0 |
رقابت و اعتماد |
160/0 |
025/0 |
019/0 |
725/3 |
122/0 |
130/0 |
162/0 |
088/0 |
2 |
028/0 |
007/0 |
رقابت و روابط اجتماعی |
413/0 |
171/0 |
166/0 |
804/37 |
108/0 |
400/0 |
139/0 |
282/0 |
2 |
024/0 |
000/0 |
شکلهای 4-1- ترسیم رابطة بین رقابت با توسعة محلی به واسطة اشکال سرمایة اجتماعی
تحلیل مسیر روابط مؤلفهها
نمودار 2- تحلیل مسیر روابط مؤلفهها
نمودار مذکور، رابطة بین همة متغیرهای پژوهش اعم از مستقل، واسط و وابسته را بهصورت یکجا نشان میدهد؛ بر این اساس، بین رقابتگرایی و تمایزخواهیهای مردمی با سطح توسعة عینی و ذهنی در مناطق مطالعهشده ارتباط مستقیم وجود داشته است. بهطوریکه هرچه میزان رقابتگرایی مردمی بالاتر بوده است، به همان میزان توسعة محلی افزایش یافته است؛ اما این رابطه با حضور متغیرهای واسطی مانند اعتماد، انسجام، مشارکت و روابط اجتماعی ناپدید میشود. بدین معنا که متغیرهای واسط، خود نیز بهعنوان متغیرهای مستقل، ارتباط مستقیم با توسعة محلی دارند؛ اما در تقابل با رقابتگرایی عمل کردهاند.
همچنین در بین متغیرهای پژوهش، متغیر روابط اجتماعی با 394/0 و رقابتگرایی با 189/0- به ترتیب بیشترین تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر متغیر وابسته را داشتهاند.
جدول 5- میزان تأثیر مستقیم و غیرمستقیم و کل متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته (توسعة محلی)
متغیرها |
انواع تأثیر |
||
تأثیر مستقیم |
تأثیر غیرمستقیم |
تأثیر کل |
|
رقابتگرایی |
106/0 |
189/0- |
295/0- |
اعتماد |
134/0 |
078/0 |
212/0 |
مشارکت |
105/0 |
107/0 |
212/0 |
روابط اجتماعی |
394/0 |
039/0 |
433/0 |
انسجام |
- |
186/0 |
186/0 |
همچنین در بررسی تأثیر رقابت / همکاری بر توسعة محلی، نقش انسجام، اعتماد، مشارکت و روابط اجتماعی در توسعة محلی سنجیده میشود. بر این اساس، متغیرهای مذکور بهعنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته میشوند تا میزان تأثیرشان بر توسعة محلی بررسی شود.
جدول 6 - تبیین تغییرات توسعة محلی براساس رقابتگرایی، اعتماد، مشارکت و روابط اجتماعی و معنیداری آن
متغیر |
میزان همبستگی (R) |
ضریب تعیین (R²) |
ضریب تعدیلشده
(Adjusted R Square) |
مقدار F |
ضرایب استانداردشده Beta |
ضریب استانداردنشده B
|
درجه آزادی (df) |
سطح معنیداری (Sig) |
رقابتگرایی |
449/0 |
201/0 |
190/0 |
338/18 |
182/0 |
242/0 |
5 |
000/0 |
اعتماد |
102/0 |
085/0 |
033/0 |
|||||
مشارکت |
152/0 |
062/0 |
005/0 |
|||||
انسجام |
074/0 |
041/0 |
121/0 |
|||||
روابط اجتماعی |
375/0 |
265/0 |
000/0 |
میزان همبستگی (R) پنج متغیر مذکور برابر 449/0، همبستگی چندگانه یا ضریب تعیین (R Square) بین متغیرها 201/0 و ضریب تعیین تعدیلشده (Adjusted R Square) نیز برابر با 190/0 گزارش شده است که یعنی پنج متغیر رقابتگرایی، اعتماد، انسجام، مشارکت و روابط اجتماعی، 19% تغییرات توسعة محلی را تبیین کرده است و باقی به عواملی بستگی دارد که در الگوی ما وارد نشده است.
بحث و نتیجه
در بیان مسئله، موضوعی مطرح شد که حال با پشتوانة تجربی و پژوهشی بیشتری به بسط مفهومی و نظری آن میپردازیم. دیدگاه ما بر این پایه استوار بود که تصور پیشینی و ناب از اجتماع محلی، دیگر با واقعیتهای زمان حاضر این زیستبومها تناسب ندارد؛ تصوری مبتنی بر درک یکسویة فرهنگ اجتماع محلی که صرفاً از فرمهای «همکاری، یکپارچگی و اعتماد» متقابل بین اعضای اجتماع محلی تشکیل شده است که در نهایت این صور تعیینکنندة توسعه و بهعبارتی توسعهآفرین هستند؛ اما نتایج پژوهش حاضر نشان داد «اجتماع» مطالعهشده - دربارة هر «اجتماع»ی به شکلی خاص میتواند صادق باشد – کموبیش درگیر مناسبات خودویژهای است که نسبتی با واقعیتها و منافع اجتماعی - فرهنگی و اقتصادی دارد و بازتولید منطق حاکم بر آن از الگوی رقابت محلی و منطقهای پیروی میکند. «رقابت»، موتور محرکه و اصل برسازندة پویاییِ اجتماع محلی است و این پژوهش نیز با تأکید بر همین وجه، عوامل، شرایط و زمینههای پویایی آن را مطالعه کرده است.
یکی از مهمترین نتایج پژوهش حاضر این بود که «رقابت» باعث «توسعة محلی» میشود؛ یعنی رقابت بر توسعة محلی تأثیر مستقیم دارد و رقابت بالا، توسعة بیشتر را سبب خواهد شد. اگر اصل رقابت و کشمکش را - در معنای مثبت و طبق نظر زیملی بهعنوان مبارزة غیرمستقیم و متمدنانه و نیز شیوهای برای اجتماعیشدن افراد - در نظر بگیریم که برای بقا و استمرار هر اجتماعی ضروری و اجتنابناپزیر است، ایدئالیزه کردن محتوای این کنشهای جمعی یا تلطیف و سادهسازیِ صورت این کنشها امری بهشدت گمراهکننده خواهد بود. گمراهکننده از این نظر که واقعیتهای اجتماعی را براساس تصوری به رشتة فهم درمیآورد که نسبت آن با اصل واقعیت مخدوش و فریبنده خواهد بود تا انضمامی و تجربی. با این پیشفرض، فهم گمینشافتی (تونیس) از اجتماع محلی از الگوهای برسازنده و قوامبخش این زیستبومها، علاوه بر اینکه قابل دفاع است، بهطور عمیق بحرانی خواهد بود. این تحولات عمیق اقتصادی و اجتماعی و تأثیر الزامآور آن بر الگوهای حیات جمعی، ارائة تحلیلی متناسب و واقعگرایانه از پیچیدگیهای آن را ملزم میکند.
پژوهش حاضر نشان داد از یکسو رقابتگرایی و تمایزخواهیهای مردمی به توسعة محلی منجر میشود و از سویی دیگر، این رابطه با حضور متغیرهای واسطی مانند اعتماد، انسجام، مشارکت و روابط اجتماعی ناپدید میشود. بدین معنا که متغیرهای واسط، خود نیز بهعنوان متغیرهای مستقل با توسعة محلی ارتباط مستقیم دارند؛ اما در تقابل با رقابتگرایی عمل کردهاند. درواقع آنچه این رابطة مستقیم با توسعة محلی را تبیین میکند، میزان قوت یا ضعف جمعگرایی یا گروهگرایی میان اعضای اجتماع مورد مطالعه است.
دربارة مقایسة نتایج بهدستآمده در این پژوهش با پژوهشهای پیشین، گفتنی است یافتههای فعلی از جهاتی با یافتههای مطالعات دیگر مشابه است؛ بهطوریکه ویتچن و همکاران[23] (2013) در مطالعة خود نتیجه گرفتند رقابت باعث افزایش تلاشهای فردی و گروهی میشود. نتایج مطالعاتی دیگر (Gneezy et al., 2003; Gneezy & Rustichini, 2004; Julian & Perry, 1967; Maller, 1929; Whittemore, 1924 & Triplett, 1898) نقش مؤثر رقابت در بهبود عملکرد افراد را نشان میدهد. به پژوهش جن و بندرسکی[24] (2003) نیز اشاره میشود که پس از بررسی چندین پژوهش در حوزة تضاد و کشمکش نتیجه گرفتند تضاد باعث افزایش خلاقیت، بهرهوری سازمانی، تصمیمگیری و برنامهریزی بهتر، ایجاد فرایندهای تفکر متفاوت، تولید ایدههای اصیل، عملکردهای عالی، افزایش درک دیدگاههای مختلف و خلاق، توزیع مجدد قدرت و کنترل رفتارهای فرصتطلبانه و مکانیزمی برای جلب توجه به منافع جمعی میشود. دربارة وجود رابطة معکوس بین رقابت و سرمایة اجتماعی نیز به پژوهش جن و بندرسکی (2003) اشاره میشود که پس از بررسی چندین پژوهش در حوزة تضاد بدین نتیجه رسیدند که سطوح بالای تضاد، مانعی برای مشارکت و انجام کارهای جمعی، وجود روابط حسنه بین افراد، همکاری سازمانی و تهدیدی برای انسجام گروهی و ایجاد اختلاف و نفاق و فروپاشیدن خانوادهها است.
مطالعة تان و بوله (2007) ازجمله مطالعاتی است که در راستای پژوهش حاضر نبوده و نتایجی متفاوت با آن داشته است. آنها ادعا میکنند رقابت باعث افزایش تقلب میشود. بهعبارتی تصور رایج این است که با افزایش رقابت، تلاش برای موفقشدن هم بیشتر میشود؛ درحالیکه نتیجة آن نشان داد افزایش فشار رقابت، افراد را بهسمت تقلب سوق میدهد. نتایج مطالعة برنت و همکاران[25] (2005) نیز نشان میدهد رقابت بر رفاه افراد تأثیر منفی داشته و نابرابریهایی را نیز موجب شده است.
در پایان، باتوجهبه نتایج پژوهش و اهمیت و نقش رقابت و همکاری در توسعة اجتماعات محلی به مسئولان و دستاندرکاران اجتماعات محلی موارد زیر پیشنهاد میشود:
- توجه هرچه بیشتر به مقولة رقابتگرایی و به کارگیری این پتانسیل در پیشبردن مقاصد توسعة محلی؛
- مشارکتدادن افراد اجتماع محلی در تمام مراحل برنامهریزی، تصمیمگیری و اقدام در پروژههای مربوط به اجتماعات محلی؛
- تقویت حس همبستگی، انسجام، اعتماد و بهطور کلی سرمایة اجتماعی در میان اقشار مختلف مردم؛
- توجه به پتانسیلها و تواناییهای افراد اجتماع محلی و به کارگیری آنها در امور مختلف؛
- گسترش اخلاقگرایی و تأکید بر تساهل و تسامح در روابط و مناسبات اجتماعات محلی بهخصوص از سوی مسئولان بهمنظور جلوگیری از هرگونه کشمکش و ستیز عینی؛
- استفاده از افراد بومی و آشنا با فرهنگ اجتماعات محلی در امور مربوط به اجتماع محلی؛
- تأکید بر رویکرد داراییمحور توسعة محلی؛
- توانمندکردن اقشار مختلف افراد محلی برای قبول و ایفای نقشهای اجتماعی و حلوفصل مسائل و مشکلات زیستبوم خویش؛
- ایجاد فرصتهای برابر برای شرکتهای خصوصی، دولتی و محلی بهمنظور رقابت سالم در اجتماع محلی؛
- استفاده از مکانیزمهای تشویقی برای مشارکت خودانگیختة مردم.
[1] Community Development
[2] این تپه باستانی در سال 85 با استناد به شماره 16354 نامه سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان شرقی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
[3]Process
[4] Outcome
[5]outcome
[6] Anyanwu
[7] Need-Based Community Development
[8] Asset-Based Community Development
[9] Competition
[10] Horton Cooley
[11] Park and Burgess
[12] Georg Simmel
[13] Thorstein Veblen
[14] Morton Goldman et al.
[15] Marion Wittchen et al.
[16] Tan & Bolle
[17] Johnson et al.
[18] superior
[19] OKOJI, O.O.
[20]Behzad and Ahmad
[21] Neighborhood
[22] Anyanwu
[23] Wittchen et al.
[24] Jehn & Bendersky
[25] Brandts et al.