نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد جمعیتشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ایران
2 دانشیار، گروه جمعیتشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction:
Although social and economic capitals have been studied more often in health studies (Ghasemi et al., 2008; Nekonam et al., 2015; Chuang et al., 2015; Frank et al., 2015), cultural capital could have a significant impact on heath and related behaviors. By increasing cultural capital through education, training, attending cultural events and consuming cultural goods, one’s lifestyle can change (Khaje-Noori & Koochani Esfahani, 2016). As it is well known, human societies are in forth step of epidemiological transmission which is named hubristic, in which lifestyle plays a crucial role in the health and mortality of people (Lucas & Meyer, 1994). The aim of this study is to investigate the students’ cultural capital impact on general health through the mediating role of healthy lifestyle. Applied Theoretical framework of this study is driven from Bourdieu’s concept of cultural capital and Cockerham’s theory about healthy lifestyle. Bourdieu (1986) invented the term cultural capital to refer to the set of cultural proficiencies people usually inherit and sometimes learn. Moreover, Bourdieu theorized that cultural capital exists in three forms including embodied, objectified, and institutionalized. Briefly, in the embodied state capital pertains to dispositions of mind and body, in the objectified state capital refers to cultural goods and in the institutionalized state capital refers to the license that an institution or governing body confers on individuals who have achieved a societally sanctioned goal or status (Tierney, 1999). Bourdieu’s book Distinction (1984) includes an analysis of food habits and sports describing how a class-oriented habitus shaped these particular aspects of health lifestyles. However, Cockerham’s works (1999 & 2000) provides an appropriate framework. He follows Bourdieu’s theoretical framework in his theory of healthy lifestyles and in identifying negative healthy lifestyles as the primary social determinant of ongoing downturn in life expectancy. According to Cockerham (2010), the structure of everyday life both limits and molds health–related choices to the extent that lifestyle may lead to premature death.
Materials & Methods:
This quantitative study is designed by a cross-sectional survey. The instrument was a self-response questionnaire including General Health Questionnaire (GHQ), Pender’s Health-Promotion Lifestyle Profile, and Ebrahimi & Ziapoor’s (2012) Cultural Capital Questionnaire according to Bourdieu’s theory. The statistical population included high school students of Shiraz, of whom 391 male and female students were selected as statistical sample using Cochran formula. Cluster sampling was used to collect data using the statistics from Education Organization of Shiraz. For validity and reliability tests, face validity and Cronbach’s coefficient alpha were used (the latter being more than 0.65 for all the variables).
Discussion of Results & Conclusions:
Descriptive findings suggest that students have a good status on both healthy behaviors and general health. Suitable somatic symptoms, spiritual growth and institutionalized cultural capital had the highest scores in general health, healthy lifestyle and cultural capital respectively. The results showed that all the three variables including cultural capital, healthy lifestyle and general health have positive and significant correlations. Model fit indices for the fitness of applied measurement model is acceptable. Moreover, the results of Structural Equations Modeling (SEM) demonstrated that student’s general health is indirectly and positively influenced by cultural capital through the variable of healthy lifestyle. In details, cultural capital positively influences healthy lifestyle and healthy lifestyle has the same effect on general health. Therefore, it is expected that any increase in the cultural capital of students promote healthy behaviors and general health. Overall, the results of this study approved the accuracy of the measurement model of this study and highlighted the importance of cultural capital in promotion of both general health and healthy behaviors.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسأله
جامعههای بشری طی دو سدۀ اخیر شاهد پیشرفتهای چشمگیری در شاخصهای وضعیت سلامت بودهاند. کنترل بسیاری از بیماریهای عفونی و کاهش گستردۀ مرگومیر اطفال، افزایش بارز امید به زندگی را به همراه داشت (Wainwright, 2008: 1). افزایش امید به زندگی و پیشرفتهای سلامت و بهداشت عمومی، تا اندازۀ زیادی به تواناییهای پزشکی مدرن نسبت داده میشود. تصور عمومی، نقش پژوهشهای پزشکی در کشف علتهای زیستشناختی بیماریها و یافتن روشهای درمان مناسب برای آنها را عامل اصلی این تغییر میداند. با اینکه نباید از تأثیر پیشرفتهای پزشکی در بهبود وضعیت سلامت عمومی افراد چشمپوشی کرد، بسیاری از پژوهشگران علوم اجتماعی، وجود این بینش نسبت به سلامت و بیماری را متقاعدکننده نمیدانند؛ زیرا نقش مهم تأثیرهای اجتماعی و محیطی را بر الگوهای سلامتی نادیده میگیرد (گیدنز، 1387: 212).
سلامت به معنای امروزی آن، دربرگیرندۀ تعادل و هماهنگی جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی، زندگی همراه با شادی، کارآیی و اعتدال و مقاومت دربرابر فشارها و عاملهای خارجی است. با توجه به این نظر، سلامت امروزی بهتدریج از طب سنتی فاصله گرفته است و بیشتر با نوع و سبک ویژۀ زندگی افراد ارتباط دارد. سبک زندگی و رفتارهای مرتبط با سلامت نقش عمدهای را در تعیین سلامت و مرگومیر ایفا میکنند؛ چنانکه راجرز و هکنبرگ اذعان دارند جامعۀ انسانی در مرحلهای از انتقال اپیدمیولوژیک به نام هیوبریستیک[1] قرار دارد که در آن، سبکهای زندگی نقش عمدهای در تعیین سطحهای مرگومیر دارند (لوکاس و میر، 1384: 76-75). دستاوردهای پزشکی در کاهش مرگومیر مؤثرند اما تعیینکنندۀ اصلی سلامت و بیماری، رفتارها و سبک زندگیِ مرتبط با سلامت است. رفتارهای مرتبط با سلامت طیف وسیعی از اعمال را در بر میگیرد که هریک از آنها اهمیت ویژهای دارند.
بیشتر پژوهشهای انجامشده دربارۀ سرمایهها و سلامت، اثرگذاری سرمایۀ اجتماعی بر سلامت و رفتارهای مرتبط با آن را بررسی کردهاند (قاسمی و همکاران، 1387: 214-181؛ کردزنگنه، 1391؛ نکونام و همکاران، 1394: 184-163؛Lucumí et al., 2014; Chuang et al., 2015: 1-14; Frank et al., 2015: 422-438)؛ این در حالی است که سرمایۀ فرهنگی نقش فراوانی را در تغییر رفتارهای فردی و اجتماعی افراد ایفا میکند. سرمایۀ فرهنگی، داشتههای فکری است که از روشهای مختلف به فرد انتقال مییابد (بون ویتز، 1391: 68). سرمایۀ فرهنگی به تمرکز بر انواع مختلف کالاهای ملموس فرهنگی و قدرت دراختیارگرفتن این کالاها و همچنین استعداد و ظرفیت فرد در شناخت و کاربرد این وسایل گفته میشود (ابراهیمی و ضیاپور، 1391: 125). با افزایش سرمایۀ فرهنگی ازطریق تحصیلات، آموزش، حضور در مکانهای فرهنگی و مصرف کالاهای فرهنگی، رفتارهای مرتبط با سبک زندگی دگرگون میشود (خواجهنوری و کوچانیاصفهانی، 1395: 53-54)؛ بنابراین، سبک زندگی سلامتمحور بهعنوان بخشی از سبک زندگی هر فرد، ممکن است متأثر از میزان و ساختار سرمایۀ فرهنگی آن باشد؛ یعنی سلامت که بهطور مستقیم تحت تأثیر سبک زندگی سلامتمحور قرار دارد، بهطور غیرمستقیم و بهواسطۀ سبک زندگی سلامتمحور از سرمایۀ فرهنگی متأثر میشود.
ایران ساختار جمعیتی جوانی دارد که بخش زیادی از جمعیت آن را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند. سلامت این بخش از جمعیت نه تنها بر وضعیت سلامت فعلی کشور تأثیری شگرف دارد بلکه وضعیت سلامت آیندۀ جامعه را نیز تعیین میکند. بنا بر تئوری سرمایۀ انسانی، سلامت، سرمایۀ ذخیرهشدهای است که با گذشت زمان، از هنگام تولد تا مرگ، بهتدریج از آن کاسته میشود تا در نهایت تمام شود. در طول این مسیر، بیماری موجب میشود کاهش سرمایه سرعت بگیرد و پیشگیری و درمان به هنگام، سبب جبران سرمایۀ از دست رفته و افزایش طول عمر میشود (زنجانی و همکاران، 1389: 76)؛ بدین ترتیب، سلامت نوجوانان و رفتارهای مرتبط با آن، در چگونگی وضعیت سلامت آنها در مرحلههای بعدی زندگی نقشی تعیینکننده دارد.
نوآوری و تفاوت پژوهش حاضر با پژوهشهای پیشین، در موضوع و جامعۀ آماری آن است. سرمایۀ فرهنگی نوعی از سرمایه محسوب میشود که اگرچه در مطالعههای جامعهشناختی جایگاه ویژه داشته است، در مطالعههای سلامت کمتر به آن توجه شده است؛ به این ترتیب، در این پژوهش الگویی ارائه خواهد شد که براساس آن تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی بهواسطۀ رفتارهای مرتبط با سلامت بررسی شود. از طرف دیگر، جامعۀ آماری مورد بررسی، دانشآموزان متوسطۀ دوم است که نسبت به دانشآموزان مقطعهای پایینتر بر مبنای تحصیلات، مطالعه، آموزشها و... سرمایۀ فرهنگی بیشتری را ذخیره میکنند. بیشتر افراد در این مقطع آموزشی و سنی شروع به استقلال و تصمیمگیری دربارۀ رفتارهای خود میکنند. از آنجا که رفتارهای مرتبط با سلامت، کیفیت زندگی فعلی و آیندۀ آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، مطالعۀ سلامت عمومی فعلی دانشآموزان و رفتارهای مرتبط با سلامت ضرورت مییابد؛ همچنین تأثیری که سرمایۀ فرهنگی ممکن است بر سلامت عمومی بهسبب رفتارهای سلامتمحور داشته باشد، بسیار مهم است؛ بنابراین، پژوهش حاضر در پی بررسی تأثیر سرمایۀ فرهنگی دانشآموزان - بهعنوان گروه مهمی از کلانشهر شیراز - بر سلامت عمومی آنهاست. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا سرمایۀ فرهنگی بهطور غیرمستقیم و با میانجیگری سبک زندگی سلامتمحور بر سلامت عمومی دانشآموزان تأثیری دارد؟ و اگر دارد، این تأثیر چگونه است؟
ادبیات تجربی
رفتارهای مرتبط با سلامت طیف گستردهای از اعمال را در بر میگیرد که با انجام آنها تأثیری مثبت یا منفی بر وضعیت سلامت فرد در همان زمان یا در طول زمان حاصل میشود. به طور کلی، رفتارهای مرتبط با سلامت را به دو دسته رفتارهای درمانی و رفتارهای پیشگیری تقسیم میکنند. بیشتر پژوهشهای انجام شده، رفتارهای پیشگیری را بررسی کردهاند؛ زیرا این رفتارها طیف وسیعتری دارند و انجام آنها تضمین بهتری برای سلامت محسوب میشود. توجه و انجام توصیههای پزشکی (قاسمی و همکاران، 1387: 214-181) و الگوی مصرف دارو (احمدی و همکاران، 1392: 348-327؛ Aluerson & Kessler, 2012: 364-374)، رفتارهایی است که پژوهشهای پیشین برای سنجش رفتارهای درمانی بهعنوان بُعدی از رفتارهای مرتبط با سلامت، بررسی کردهاند. رفتارهای پیشگیری با شاخصهایی چون مراقبت از خود و مسئولیت فردی درقبال سلامت (محمدیان و همکاران، 1392: 176-167؛ احمدی و همکاران، 1392: 348-327؛ طوافیان و آقاملایی، 1392: 93-83؛ مظلومی محمودآباد و همکاران، 1392: 21-12؛ ؛ Abel, 1991: 899-908، نوروزینیا و همکاران، 1392: 49-39)، بهداشت فردی (رضایی و همکاران، 1392: 61-54؛ Leon et al; 2010)، آگاهی از وضعیت جسمانی و توجه به ظاهر (قاسمی و همکاران، 1387؛ رضایی و همکاران، 1392: 61-54؛ Abel, 1991: 899-908) و مدت زمان کار روزانه و رفتار در محیط کار (رضایی و همکاران، 1392: 61-54؛ Xu et al; 2012: 330-338؛ صادقپور و همکاران، 1393: 101-90) سنجیده میشود.
در بررسی سلامت عمومی (رضایی و همکاران، 1392: 61-54؛ شجاع و همکاران، 1392: 345-353؛ رحیمیانبوگر و همکاران، 1392: 34-23؛ Grosse Frie & Jassen, 2009: 213-221؛ ایمانی و همکاران، 1392: 364-357؛ Xu et al; 2012: 330-338) از شاخصهای نشانههای اختلال و درد جسمانی، وجودداشتن یا نداشتن اضطراب و اختلال خواب، افسردگی و گرایش به خودکشی و اختلال یا حفظ کارکرد اجتماعی استفاده شده است. تحصیلات بهعنوان بخش مهمی از سرمایۀ فرهنگی در بسیاری پژوهشها در نظر گرفته میشود اما سرمایۀ فرهنگی در بعدها و مفهومهای کلی آن کمتر بررسی شده است. رابطۀ سرمایۀ فرهنگی با رفتارهای مرتبط با سلامت (قاسمی و همکاران، 1387: 214-181؛ کردزنگنه، 1391؛ حسنزادهیامچی و علیزادهاقدم، 1393: 98-85؛ احمدی و همکاران، 1395: 139-107؛ قادری و همکاران، 1395: 58-9)، رابطۀ تحصیلات والدین و پاسخگو با سبک زندگی سلامتمحور (کردزنگنه، 1391؛ Grosse Frie & Jassen; 2009: 213-221؛ محمدیان و همکاران، 1392: 176-167؛ Brrigan et al; 2004: 615-623؛ Cockerham, 2000: 1313-1324؛ کلدی و کبیران عینالدین، 1393: 95-87) و سلامت روان (شجاع و همکاران، 1392: 345-353) پیش از این نشان داده شده است. همچنین سرمایۀ فرهنگی با سبک زندگی مخاطرهآمیز رابطه داشته و بخشی از تغییرهای آن تبیین شده است (Gagne et al; 2015).
در برخی پژوهشها، سرمایۀ فرهنگی به طور کلی و بدون توجه به بعدهای آن در نظر گرفته شده و بر تأثیر مثبت سرمایۀ فرهنگی بر سبک زندگی سلامتمحور تأیید شده است (قاسمی و همکاران، 1387: 214-181؛ حسنزادهیامچی و علیزادهاقدم، 1393: 98-85؛ احمدی و همکاران، 1395: 139-107)؛ همچنین رابطۀ مثبت سرمایۀ فرهنگی با ورزش و تندرستی، کنترل وزن و تغذیه، پیشگیری از بیماریها، دوری از الکل و مواد مخدر و پیشگیری از حادثهها از یک سو و رابطۀ مثبت سرمایۀ فرهنگی با سلامت روان، سلامت اجتماعی و سلامت معنوی از سوی دیگر نشان داده شده است. پژوهش قادری و همکاران (1395) نشان داده است هر سه بعد سرمایۀ فرهنگی بر سبک زندگی سلامتمحور تأثیر مثبت و معناداری دارند ولی سرمایۀ فرهنگی تجسمیافته، عینیتیافته و نهادینهشده به ترتیب بیشترین تا کمترین تأثیر را دارند.
چارچوب نظری
بوردیو سرمایه را هر منبعی میداند که در عرصة خاصی اثر بگذارد و به فرد امکان دهد سود خاصی را از راه مشارکت در رقابت بر سر آن، به دست آورد (شارعپور و حسینیراد، 1387: 135). انگارۀ سرمایه از رویکرد اقتصادی سرچشمه میگیرد. بازشناسی ویژگیهای سرمایه بهوضوح نشاندهندۀ این تشابه انواع سرمایه است؛ سرمایه ازطریق عملیات سرمایهگذاری انباشته میشود، بهصورت میراث انتقال مییابد و فرصتهایی که صاحب سرمایه با انجام سودمندترین جابهجاییها فراهم میکند، بهرهمندی بیشتر از آن را ممکن میکند. بوردیو سه شکل سرمایۀ فرهنگی تجسمیافته، عینیتیافته و نهادینهشده را از هم متمایز میکند. سرمایۀ تجسمیافته با کوشش، تجربه و استعداد فرد حاصل میشود و با مرگ دارندۀ آن از بین میرود و نمیتوان آن را به دیگری واگذار کرد (روحالامینی، 1365: 345)؛ به عبارت دیگر، این نوع سرمایه به مجموع خصلتهای پرورشیافته در افراد اشاره دارد که ازطریق فرایند اجتماعیشدن، در آنها درونی میشود.
سرمایۀ فرهنگی عینیتیافته یکی از بدیهیترین و عینیترین شکلهای سرمایۀ فرهنگی است و به مصرف کالاهای مختلف فرهنگی در میان قشرهای جامعه اشاره دارد که خود ممکن است تابعی از متغیرهای گوناگون فردی و اجتماعی قرار گیرد. این سرمایۀ فرهنگی در اشیای مادی انتقالپذیر است ولی آنچه شایستگی انتقال دارد، مالکیت قانونی است نه استعدادی که آن تابلوی نقاشی را خلق کرده است. پس کالاهای فرهنگی را هم میتوان به صورت مادی به تملک درآورد که مستلزم سرمایۀ اقتصادی است و هم به صورت نمادین که مستلزم سرمایۀ فرهنگی است (بوردیو، 1391: 168). سرمایۀ فرهنگی نهادینهشده به کمک ضابطههای اجتماعی و بهدستآوردن عنوانها، برای افراد موقعیت کسب میکند؛ مانند مدرک تحصیلی و تصدیق حرفه و کار. این سرمایه نیز انتقالپذیر نیست و نمیتوان آن را واگذاری کرد و بهدستآوردن آن برای افراد، بستگی به شرایط معین دارد (روحالامینی، 1365: 345).
بیشتر کارهای مرتبط با جامعهشناسی سلامت بوردیو در کتاب تمایز[2] او آمده است؛ جایی که او بهصورت نظاممند الگوهای مصرف و رقابت فرهنگی فراتر از ذائقۀ طبقههای اجتماعی فرانسه را گزارش میکند. تمایز بوردیو دربردارندۀ تحلیلهایی از عادتهای غذایی و ورزش است که توضیح میدهد چگونه عادتواره[3]های مربوط به یک طبقه، جنبههای خاص سبک زندگی مرتبط با سلامت را شکل میدهد. نظریۀ عمل بوردیو براساس مفهوم عادتواره و تعامل این عادتوارهها با میدان، تلاش میکند اصول مولد رفتارهای انسانی را ارائه کند؛ بنابراین، آشکار میشود که موقعیت عامل در فضای اجتماعی، نقش عمدهای در تبیین رفتار او ایفا میکند (جمشیدیها و پرستش، 1386: 7). ازنظر بردیو، موقعیت عامل در فضای اجتماعی بستگی به حجم و میزان سرمایه شامل سرمایۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی او دارد؛ به این معنا که هرچه سرمایۀ فرد بیشتر باشد، در فضای اجتماعی موقعیت بالاتری خواهد داشت و این موقعیت، رفتارها و سبک زندگی او را تحت تأثیر قرار میدهد (قاسمی و همکاران، 1387: 187).
کاکرهام چارچوب نظری بوردیو در نظریۀ سبک زندگی مرتبط با سلامت را دنبال کرد و سبکهای منفی زندگی مرتبط با سلامت را بهعنوان عامل اجتماعی اصلی نزول امید به زندگی در روسیه، مطالعه کرد (Cockerham, 2010). او به پیروی از وبر، سبکهای زندگی سلامتمحور را مجموعهای از الگوهای رفتاری مرتبط با سلامت میداند که مبتنی بر انتخابهای افراد از گزینهها و فرصتهای موجود در زندگیشان است (Cockerham, 2007)؛ به این ترتیب، او براساس انتخابها و فرصتهای زندگی افراد مفهوم سبک زندگی را بررسی میکند. فرصتهای زندگی شامل سن، جنس، نژاد، قومیت و دیگر متغیرهای مرتبطی است که بر انتخابهای سبک زندگی تأثیر میگذارد. رفتار برآمده از این انتخابها میتواند نتیجههای مثبت و منفی برای بدن و ذهن افراد در پی داشته باشد (Cockerham & Ritchey, 1997 ).
کاکرهام در مطالعۀ وضعیت سلامت و سبک زندگی منفی مرتبط با سلامت در روسیه، به این نتیجه رسید که مردان میانسال طبقۀ کارگر، بیشترین تأثیر را در کاهش طول عمر داشتهاند. شرایط زندگی این مردان و موقعیت اجتماعی آنها که بهطور عمده بدون قدرت بود یا قدرت اندکی داشت، در ساختار اجتماعی، یک عادتوارۀ پرورشدهندۀ اعمال ناسالم مانند مصرف زیاد الکل و استعمال دخانیات، نادیدهگرفتن رژیم غذایی و بیاعتنایی به ورزش را تولید کرد و یک سبک زندگی را به وجود آورد که سبب ایجاد بیماریهای قلبی، سانحهها و مشکلهایی شد که به کوتاهشدن طول عمر منجر میشود. این رفتارها هنجارهایی بودند که با تعامل گروه ایجاد میشدند، با فرصتهای موجود در آنها شکل میگرفتند و بهوسیلۀ عادتواره درونی میشدند. ساختار زندگی روزمره، انتخابهای مرتبط با سلامت را در حوزهای قالببندی میکرد که در آن سبکهای زندگی به مرگهای زودرس منجر میشد (Cockerham, 2010: 20-19).
بهزعم بوردیو، سرمایۀ فرهنگی عاملی تعیینکننده در رفتارها و سبک زندگی افراد محسوب میشود. این نوع از سرمایه که بوردیو انواع آن را توضیح داده است، موقعیت اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد و این موقعیت، فرصتهایی را برای عامل اجتماعی فراهم میآورد تا از آن طریق سبک زندگی مرتبط با سلامت خود را انتخاب کنند. از دیدگاه کاکرهام، سبک زندگی سلامتمحور بهطور مستقیم بر وضعیت سلامت افراد تأثیر میگذارد؛ بنابراین، این سبک زندگی متغیر واسطهای مناسبی برای تبیین تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی محسوب میشود. نمودار 1، الگوی بررسیشده در پژوهش حاضر را نشان میدهد. در این پژوهش، فرض شده است که سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی بهواسطۀ سبک زندگی سلامتمحور تأثیر غیرمستقیم دارد.
نمودار 1 - الگوی بررسی تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی بهواسطۀ سبک زندگی سلامتمحور
روش پژوهش
این پژوهش از نوع کمی و روش انجام آن پیمایش بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه بوده است که دادههای پژوهش ازطریق آن جمع آوری شده است. واحد تحلیل، فرد و محدودۀ زمانی پژوهش سال 1394 بوده است. جامعۀ آماری پژوهش، دانشآموزان دختر و پسر پایههای اول تا سوم مقطع متوسطۀ دوم ناحیههای چهارگانۀ آموزش و پرورش شهر شیراز در سال تحصیلی 1394-1393 بوده است که برابر با 49282 نفر است. برای برآورد تعداد افراد جامعۀ مورد بررسی، ابتدا آمار مدرسههای ناحیههای چهارگانۀ آموزش و پرورش، جنس و نوع مدرسه ازطریق آموزش و پرورش کل استان فارس تهیه شد. مدرسههای غیرحضوری، بهدلیل دسترسینداشتن به دانشآموزان، مدرسههای بزرگسالان بهدلیل پراکندگی سنی و مدرسههای تیزهوشان و غیرانتفاعی بهدلیل همکارینکردن و نداشتن مجوز ورود به آنها حذف شدند.
حجم نمونۀ آماری پژوهش با استفاده از فرمول کوکران[4] با سطح معناداری 95 درصد و خطای 5 درصد برابر با 381 نفر برآورد شده است. برای جلوگیری از کاهش این تعداد براثر مخدوشبودن یا پاسخندادن، تعداد نمونه به 400 نفر افزایش یافت و درنتیجه 391 پرسشنامه جمعآوری شد. روش نمونهگیری مورد استفاده، خوشهای متناسب با حجم است. ابتدا اطلاعات جامعۀ مورد مطالعه، به تفکیک منطقههای چهارگانۀ آموزش و پرورش، جنس و نوع مدرسه (دبیرستان و هنرستان) براساس اطلاعات آموزش و پرورش کل استان فارس گردآوری شد؛ سپس با توجه به نسبت جمعیت هر گروه به جمعیت کل دانشآموزان متوسطۀ دوم شهر شیراز، تعداد مناسب پرسشنامه به هریک از آنها تعلق گرفت. سپس در هر منطقه، تعدادی مدرسه به تناسب تعداد پرسشنامههای تعلقگرفته به آن منطقه، بهصورت تصادفی انتخاب شد و در هر مدرسه تعدادی کلاس بهصورت تصادفی برگزیده شد و درنهایت افراد آن کلاس پرسشنامهها را تکمیل کردند.
سرمایۀ فرهنگی شامل تمایلها و عادتهای دیرینی است که در فرایند جامعهپذیری و انباشتهشدن اشیای فرهنگی باارزش مثل نقاشی و صلاحیتهای تحصیلی و آموزش رسمی حاصل میشود (شارعپور و حسینیراد، 1387: 135). سبک زندگی سلامتمحور شامل رفتارهایی میشود که فرد برای اجتناب از بیماری یا تشخیص آن انجام میدهد. این اقدامها شامل رفتارهای مختلفی چون ورزشکردن، خوردن غذاهای سالم، بهانجامرساندن معاینههای دورهای دندان و واکسیناسیون است (سارافینو، 1384: 279). به تعبیر سازمان بهداشت جهانی، سلامت به معنای خوببودن جسمی، روانی و اجتماعی در بیشترین حد ممکن است (زنجانی و همکاران، 1389: 76؛ Cockerham & Ritchey, 1997). در پژوهش حاضر سلامت ازطریق چهار بعد علامتهای جسمانی مناسب، نداشتن اضطراب و اختلال خواب، کارکرد اجتماعی مناسب و نداشتن علامتهای افسردگی سنجیده شده است.
در این پژوهش جهت ساخت ابزار پیمایش از پرسشنامۀ سلامت عمومی[5]، پرسشنامۀ نمایۀ سبک زندگی ارتقای سلامت پندر[6] (Walker et al., 1995) و سرمایۀ فرهنگی مبتنی بر پژوهش ابراهیمی و ضیاپور (1391: 148 - 125) استفاده شده است. گلدبرگ[7] در سال 1972 پرسشنامۀ سلامت عمومی را ابداع کرد. این پرسشنامه ازجمله معتبرترین ابزارهای غربالگری سلامت عمومی است که تأثیر بسزایی در پیشرفت علوم رفتاری داشته است. فرم 28 سؤالی که در این پژوهش به کار گرفته شده است، توسط گلدبرگ و هیلیر در سال 1979 تدوین شد که دربرگیرندۀ 4 مقیاس علامتهای جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، اختلال در کارکرد اجتماعی و علامتهای افسردگی است (نوربالا و همکاران، 1387: 49). در این پژوهش با توجه به موضوع، جنبۀ مثبت این بُعدها در نظر گرفته شده و با تغییر کدها، هریک از این بعدها با عنوانهای علامتهای جسمانی مناسب، نداشتن اضطراب و اختلال خواب، کارکرد اجتماعی مناسب و نداشتن علامتهای افسردگی بررسی شده است. پرسشنامۀ نمایۀ سبک زندگی ارتقای سلامت پندر جهت ارزیابی رفتارهای ارتقادهندۀ سلامت افراد استفاده شده است؛ به این ترتیب که فراوانی رفتارهای ارتقادهندۀ سلامت در شش بعد حس مسئولیتپذیری، فعالیت جسمانی، عادتهای تغذیهای، رشد معنوی، ارتباط بین فردی و مدیریت استرس ارزیابی میشود. ابزار جمعآوری اطلاعات سرمایۀ فرهنگی براساس مؤلفههای پژوهش ابراهیمی و ضیاپور (1391: 148-125) و متناسب با جامعۀ آماری موردبررسی ساخته شده است. این بخش از پرسشنامه، سه بعد سرمایۀ فرهنگی تجسمیافته، عینیتیافته و نهادینهشده را در بر دارد.
جدول 1 آزمون آلفای کرونباخ هریک از متغیرهای پژوهش را نشان میدهد که براساس آن بعدهای هر سه متغیر سلامت عمومی، سبک زندگی سلامتمحور و سرمایۀ فرهنگی، پایایی مناسبی دارند؛ چنانکه ضریب آلفای کرونباخ آنها بیشتر از 65/0 است. این ضریب برای متغیرهای سلامت عمومی، سبک زندگی سلامتمحور و سرمایۀ فرهنگی به ترتیب برابر با 803/0، 866/0 و 765/0 است. همچنین اعتبار پژوهش از نوع صوری است و هریک از گویههای مورد استفاده را – که پیش از این نیز استفاده شده - تعدادی از متخصصان مربوط تأیید کردهاند.
جدول1- ضریب آلفای کرونباخ متغیرهای پژوهش
متغیر |
تعداد گویه |
آلفای کرونباخ |
متغیر |
تعداد گویه |
آلفای کرونباخ |
متغیر |
تعداد گویه |
آلفای کرونباخ |
علامتهای جسمانی مناسب |
7 |
805/0 |
حس مسئولیتپذیری |
9 |
784/0 |
سرمایۀ فرهنگی تجسمیافته |
13 |
701/0 |
نداشتن اضطراب و اختلال خواب |
7 |
766/0 |
فعالیت جسمانی |
8 |
783/0 |
سرمایۀ فرهنگی عینیتیافته |
15 |
697/0 |
کارکرد اجتماعی مناسب |
7 |
681/0 |
عادتهای تغذیهای |
9 |
686/0 |
سرمایۀ فرهنگی نهادینهشده |
2 |
727/0 |
نداشتن علامتهای افسردگی |
7 |
886/0 |
رشد معنوی |
9 |
794/0 |
سرمایۀ فرهنگی |
30 |
765/0 |
سلامت عمومی |
28 |
803/0 |
ارتباط بین فردی |
9 |
708/0 |
|
|
|
|
|
|
مدیریت استرس |
8 |
694/0 |
|
|
|
|
|
|
سبک زندگی سلامتمحور |
52 |
866/0 |
|
|
|
تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش در دو سطح دومتغیره و چندمتغیره انجام شده است. برای آزمون روابط بین متغیرها در سطح دو متغیره، از همبستگی[8] و برای بررسی روابط چندمتغیره و تعیین نوع و میزان ارتباط بین متغیرها از روش الگوسازی معادلههای ساختاری[9] استفاده شده است. بررسی روابط دومتغیره با استفاده از نسخۀ 22 نرمافزار SPSS و جهت بررسی الگوی پژوهش بهوسیلۀ الگوسازی معادلههای ساختاری از نسخۀ 22 نرمافزار Amos استفاده شده است.
یافتههای پژوهش
در پژوهش حاضر، کل نمونۀ بررسیشده شامل 198 پسر (50.6 درصد) و 193دختر (49.4 درصد) است. بازه سنی این نمونه، طیفی از سننهای 14 تا 18 سال را شامل میشود و میانگین سنی برابر با 83/15 است. بیشتر افراد نمونه در طیف سنی 15 تا 17 سال قرار دارند و تعداد کسانی که سنشان را 14 و 18 سال اعلام کردهاند، معدودند. پایههای اول، دوم و سوم متوسطه به ترتیب 8/56، 7/30 و 5/12 درصد از کل نمونه را تشکیل دادهاند. جدول 2، آمارههای توصیفی بعدهای متغیرهای سلامت عمومی، سبک زندگی سلامتمحور و سرمایۀ فرهنگی را نشان میدهد. میانگین بعدهای سلامت عمومی نشان میدهد به جز بعد کارکرد اجتماعی مناسب، بعدهای دیگر میانگینی نزدیک به هم دارند؛ همچنین همۀ بعدها نمرهای بیش از دو سوم نمرۀ حداکثر را دارند که وضعیت نسبتاً مناسب سلامت عمومی را نشان میدهد. در مقابل، میانگین بعدهای سبک زندگی سلامتمحور پراکندگی بیشتری دارند و حس مسئولیتپذیری سلامت و رشد معنوی به ترتیب کمترین و بیشترین میانگین را داشتهاند. به جز رشد معنوی، همۀ بعدهای سبک زندگی سلامتمحور کمتر از نصف بازۀ ممکن (صفر تا 27) نمرههاست. درنهایت، سرمایۀ فرهنگی نهادینهشده، عینیتیافته و تجسمیافته به ترتیب بیشترین تا کمترین میانگین را داشتهاند.
جدول 2 - آمارههای توصیفی متغیرهای مورد بررسی پژوهش
متغیرها |
بعدها |
تعداد گویهها |
میانگین |
انحراف معیار |
کمترین حد |
بیشترین حد |
سلامت عمومی |
علامتهای جسمانی مناسب |
7 |
997/14 |
326/4 |
0 |
21 |
نداشتن اضطراب و اختلال خواب |
7 |
961/14 |
078/5 |
0 |
21 |
|
کارکرد اجتماعی مناسب |
7 |
284/14 |
381/3 |
0 |
21 |
|
نداشتن علامتهای افسردگی |
7 |
947/14 |
339/5 |
0 |
21 |
|
سبک زندگی سلامتمحور |
حس مسئولیتپذیری |
9 |
906/7 |
935/4 |
0 |
27 |
فعالیت جسمانی |
8 |
776/9 |
184/5 |
0 |
27 |
|
عادتهای تغذیه |
9 |
259/11 |
350/4 |
0 |
27 |
|
رشد معنوی |
9 |
959/14 |
957/5 |
0 |
27 |
|
تعامل بین فردی |
9 |
831/11 |
856/4 |
0 |
27 |
|
مدیریت استرس |
8 |
575/11 |
287/4 |
0 |
27 |
|
سرمایۀ فرهنگی |
تجسمیافته |
13 |
791/3 |
296/1 |
0 |
10 |
عینیتیافته |
14 |
353/4 |
782/1 |
0 |
10 |
|
نهادینهشده |
2 |
416/6 |
958/0 |
0 |
10 |
جدول 3 رابطۀ دومتغیره (همبستگی) بعضی از متغیرهای سلامت عمومی، سبک زندگی سلامتمحور و سرمایۀ فرهنگی را نشان میدهد. براساس این جدول، سبک زندگی سلامتمحور و سرمایۀ فرهنگی دانشآموزان به ترتیب در سطح 99 و 95 درصد اطمینان با سلامت عمومی آنها رابطۀ مثبت و معناداری دارد؛ همچنین سرمایۀ فرهنگی با سبک زندگی سلامتمحور در سطح 99 درصد اطمینان رابطۀ مثبت و معناداری دارد.
جدول 3 - همبستگی میان متغیرهای سلامت عمومی، سبک زندگی سلامتمحور و سرمایۀ فرهنگی
|
سلامت عمومی |
سبک زندگی سلامتمحور |
سرمایۀ فرهنگی |
سلامت عمومی |
1 |
|
|
سبک زندگی سلامتمحور |
**376/0 |
1 |
|
سرمایۀ فرهنگی |
*159/0 |
**433/0 |
1 |
*p<0.05 **p<0.01
پس از بررسی روابط دومتغیره، اثرگذاری سرمایۀ فرهنگی بر سبک زندگی سلامتمحور و سلامت عمومی و سبک زندگی سلامتمحور بر سلامت عمومی بررسی میشود. شاخصهای برازش الگوی مورد بررسی در جدول 4 نشان داده شده است. شاخصهای برازش الگو، معیارهای علمی پذیرفتنی برای تأیید نظری الگوی تدوین شده با استفاده از دادههای گردآوری شده است. براساس این جدول، مقدار CMIN/DF برابر با 649/1 و بین 1 تا 5 است. شاخصهای PNFI و PCFI بیشتر از 6/0، شاخصهایNFI، IFI، TLI و CFI، بیشتر از 9/0 و شاخص RMSEA هم نمرۀ 076/0 را نشان داده است که کمتر از 08/0 است و همه برازش مناسب الگو را نشان میدهند. هرچند معناداری نمرۀ کای اسکوئر (P) و RFI در بازۀ پذیرفتنی قرار ندارد ولی ذکر این نکته ضروری است که این شاخصها نمیتواند به تنهایی معیاری برای قبولکردن یا نکردن الگو باشد (قاسمی، 1392: 199) و در بیشتر مواقع مناسببودن سه شاخص برازش برای تأیید الگو کفایت میکند. درنهایت، 8 شاخص، برازش الگوی مورد بررسی را تأیید کردهاند که براساس آن میتوان گفت الگوی مورد بررسی، برازش مناسبی دارد.
جدول 4 - شاخصهای برازش الگوی مورد بررسی
شاخص |
اندازۀ شاخص |
بازۀ پذیرفتنی |
CMIN |
273/203 |
|
P |
000/0 |
بیشتر از 05/0 |
CMIN/DF |
227/3 |
بین 1 تا 5 |
PNFI |
612/0 |
بیشتر از 60/0 |
PCFI |
634/0 |
|
NFI |
910/0 |
بیشتر از 90/0 |
RFI |
881/0 |
|
IFI |
917/0 |
|
TLI |
905/0 |
|
CFI |
915/0 |
|
RMSEA |
076/0 |
کمتر از 08/0 |
جدول 5 نتایج برآورد تحلیل مسیر الگوی مورد بررسی را نشان میدهد. براساس این جدول، سرمایۀ فرهنگی در سطح 99 درصد اطمینان بر سبک زندگی سلامتمحور تأثیر مثبت دارد. همچنین سبک زندگی سلامتمحور در سطح 99 درصد اطمینان بر سلامت عمومی تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ به این ترتیب، احتمال دارد با افزایش سرمایۀ فرهنگی دانشآموزان، رفتارهای مرتبط با سلامت آنها افزایش یابد و همینطور با افزایش رفتارهای مرتبط با سلامت، سلامت عمومی دانشآموزان ارتقا یابد. از این تحلیل، تأثیر غیرمستقیم سرمایۀ فرهنگی دانشآموزان بر سلامت عمومی آنها نمایان میشود که در ادمۀ تحلیلها بیشتر به آن پرداخته خواهد شد. همچنین نتیجههای این جدول نشان میدهد از بین چهار زیرمقیاس سلامت عمومی با توجه به مقدارهای استاندارد برآورد شده برای پارامترهای لامدا (وزن استاندارد شدۀ رگرسیونی)، زیر مقیاسهای علامتهای جسمانی مناسب، بیشترین همبستگی را با سلامت دارد و بنابراین بیشترین وزن را در تعریف این متغیر پنهان دارد. پس از آن، نداشتن اضطراب و اختلال خواب، نداشتن علامتهای افسردگی و کارکرد اجتماعی مناسب به ترتیب، بیشترین تا کمترین وزن را در تعریف متغیر سلامت دارند. این بارهای عاملی در سطح 99 درصد اطمینان معنادار است (برای متغیر مرجع نسبت بحرانی و به تبع آن سطح معناداری ذکر نمیشود).
جدول 5 - نتایج برآورد تحلیل مسیر الگوی مورد بررسی
|
وزن رگرسیونی |
وزن استاندارد شدۀ رگرسیونی |
انحراف استاندارد |
نسبت بحرانی )C.R( |
سطح معناداری |
سبک زندگی سلامتمحورßسلامت عمومی |
306/0 |
325/0 |
086/0 |
371/4 |
000/0 |
سرمایۀ فرهنگیß سبک زندگی سلامتمحور |
306/0 |
515/0 |
055/0 |
572/5 |
000/0 |
سلامت عمومی ß نداشتن علامتهای افسردگی |
1 |
790/0 |
|
|
|
سلامت عمومیß کارکرد اجتماعی مناسب |
424/0 |
533/0 |
045/0 |
408/9 |
000/0 |
سلامت عمومی ß نداشتن اضطراب و اختلال خواب |
960/0 |
789/0 |
067/0 |
227/14 |
000/0 |
سلامت عمومیß علامتهای جسمانی مناسب |
820/0 |
814/0 |
057/0 |
457/14 |
000/0 |
سبک زندگی سلامتمحور ß مدیریت استرس |
1 |
849/0 |
|
|
|
سبک زندگی سلامتمحور ß روابط بین فردی |
007/1 |
764/0 |
066/0 |
384/15 |
000/0 |
سبک زندگی سلامتمحور ß رشد معنوی |
219/1 |
756/0 |
079/0 |
268/15 |
000/0 |
سبک زندگی سلامتمحور ß عادتهای تغذیهای |
823/0 |
698/0 |
060/0 |
635/13 |
000/0 |
سبک زندگی سلامتمحور ß فعالیت جسمانی |
914/0 |
647/0 |
073/0 |
159/12 |
000/0 |
سبک زندگی سلامتحور ß حس مسئولیتپذیری |
895/0 |
664/0 |
070/0 |
424/12 |
000/0 |
سرمایۀ فرهنگی ßسرمایۀ فرهنگی تجسمیافته |
1 |
922/0 |
|
|
|
سرمایۀ فرهنگی ßسرمایۀ فرهنگی عینیتیافته |
234/0 |
542/0 |
040/0 |
846/5 |
000/0 |
سرمایۀ فرهنگی ßسرمایۀ فرهنگی نهادینهشده |
096/0 |
156/0 |
038/0 |
522/2 |
012/0 |
بررسی بارهای عاملی مربوط به متغیر پنهان رفتارهای مرتبط با سلامت و رفتارهای آشکار بارشده بر آن، نشان میدهد رفتارهای مربوط به مدیریت استرس، روابط بین فردی، رشد معنوی، عادتهای تغذیه، حس مسئولیتپذیری و فعالیتهای جسمانی به ترتیب بیشترین تا کمترین وزن را در تعریف متغیر رفتارهای مرتبط با سلامت دارند. سطح معناداری این روابط، معنادار بودن آنها در سطح اطمینان 99 درصد را نشان میدهد. از میان سه متغیر آشکار مورد استفاده برای سنجش سرمایۀ فرهنگی، سرمایۀ فرهنگی تجسمیافته بیشترین وزن را در تعریف متغیر سرمایۀ فرهنگی دارد. پس از آن سرمایۀ فرهنگی عینیتیافته و نهادینهشده به ترتیب بیشترین تا کمترین وزن را در سنجش متغیر سرمایۀ فرهنگی دارند. بار عاملی بعد سرمایۀ فرهنگی عینیتیافته در سطح 99 درصد اطمینان و بعد سرمایۀ فرهنگی نهادینهشده در سطح 95 درصد اطمینان معنادار است.
نمودار 2، نحوۀ تأثیرگذاری غیرمستقیم سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی بهواسطۀ سبک زندگی سلامتمحور و همچنین وزن رگرسیونی استاندارد هر یک از مسیرها را نشان میدهد.
نمودار 2- الگوی تحلیل مسیر تأثیر غیرمستقیم سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی بهواسطۀ سبک زندگی سلامتمحور
نتیجههای حاصل از الگوسازی معادلههای ساختاری برای بررسی تأثیر غیرمستقیم سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی و تأثیر مستقیم آن بر سبک زندگی سلامتمحور در جدول 6 نشان داده شده است. تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی که بهصورت غیرمستقیم و بهواسطۀ سبک زندگی سلامتمحور اعمال شده است، نشان میدهد سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی و همۀ بعدهای مورد بررسی آن تأثیر مثبت دارد؛ همچنین سرمایۀ فرهنگی بر علامتهای جسمانی مناسب و کارکرد اجتماعی مناسب به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را دارد و بر بعدهای نداشتن اضطراب و اختلال خواب و نداشتن علامتهای افسردگی تأثیری یکسان دارد. به این ترتیب، به طور کلی احتمال دارد با افزایش سرمایۀ فرهنگی، سلامت عمومی ارتقا یابد؛ یعنی با افزایش سرمایۀ فرهنگی افراد، سلامت جسمانی آنها نسبت به سایر بعدها ارتقای بیشتری داشته باشد. درحالی که کارکرد اجتماعی آنها در مقایسه با سایر بعدها، ارتقای کمتری خواهد داشت. تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر بعدهای سبک زندگی سلامتمحور نشان میدهد تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر همۀ بعدهای سبک زندگی سلامتمحور مثبت است. به این معنا که با افزایش سرمایۀ فرهنگی افراد احتمال دارد رفتارهای مرتبط با ارتقای سلامت افزایش یابد؛ همچنین نتیجهها ثابت میکند سرمایۀ فرهنگی بیشترین تأثیر را بر مدیریت استرس دارد؛ درحالی که این تأثیر برای سایر بعدها تقریباً یکسان بوده است.
جدول 6 - تأثیرهای سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی (غیرمستقیم) و سبک زندگی سلامتمحور (مستقیم)
|
سرمایۀ فرهنگی |
سلامت عمومی |
167/0 |
نداشتن علامتهای افسردگی |
129/0 |
کارکرد اجتماعی مناسب |
087/0 |
نداشتن اضطراب و اختلال خواب |
129/0 |
علامتهای جسمانی مناسب |
133/0 |
سبک زندگی سلامتمحور |
515/0 |
مدیریت استرس |
437/0 |
روابط بین فردی |
393/0 |
رشد معنوی |
389/0 |
عادتهای تغذیهای |
359/0 |
فعالیت جسمانی |
333/0 |
حس مسئولیتپذیری |
342/0 |
نتیجه
سلامت سرمایۀ مهمی است که هر فرد در طول زندگی خود همواره برای حفظ و ارتقای آن میکوشد و مهمترین تعیینکنندۀ کیفیت و کمیت زندگی افراد است. برای دورهای طولانی از زندگی بشر، سلامت تحت تأثیر بلاهای طبیعی، جنگها و اپیدمیها بوده است. این عاملها هنوز هم در تعیین سلامت انسان امروزی نقش دارد ولی رفتارها بهویژه رفتارهای مرتبط با سلامت عاملهای اصلی مشخصکنندۀ وضعیت سلامت و طول عمر انسانند. این تغییر و اهمیتیافتن رفتارها در تعیین سلامت، موجب افزایش توجه بیش از پیش علوم اجتماعی به این موضوع شده است.
همزمان با ایجاد نگرش اجتماعی به سلامت، مفهومهای جدیدی همچون سرمایههای اجتماعی و فرهنگی به ادبیات علوم اجتماعی وارد شد. مرور پژوهشهای پیشین نشان میدهد میان انواع سرمایه، تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر سلامت و رفتارهای مرتبط با آن بیشتر از سایر سرمایهها (اقتصادی و فرهنگی) بوده است. با این وجود سرمایۀ فرهنگی متغیری مهم در تبیین سبک زندگی محسوب میشود. بوردیو بر نقش انواع سرمایه در کنار سرمایۀ اقتصادی در تعیین موقعیت افراد در اجتماع تأکید دارد. سرمایۀ فرهنگی مجموعهای از روابط، معلومات و امتیازهاست که فرد، برای حفظکردن یا بهدستآوردن یک موقعیت اجتماعی از آن استفاده میکند (صالحی امیری، 1386: 64). اگر سلامت و سبک زندگی سلامتمحور موقعیتی مطلوب انگاشته شود، سرمایۀ فرهنگی میتواند نقش مهمی را در تعیین آنها ایفا کند.
بوردیو سه شکل سرمایۀ فرهنگی تجسمیافته، عینیتیافته و نهادینهشده را مشخص کرده است. هریک از این سه بخش، ناظر بر سرمایهگذاری فرد در یک حوزۀ معین فرهنگی است. از دیدگاه بوردیو، سرمایۀ فرهنگی عاملی مؤثر بر رفتارها و سبک زندگی افراد در دنیای امروزی محسوب میشود. کاکرهام با پیروی از بوردیو در زمینۀ سبک زندگی، رفتارهای مرتبط با سلامت را بررسی میکند و سبک زندگی سلامتمحور را تحت تأثیر فرصتها و انتخابهای افراد میداند. سرمایۀ فرهنگی، موقعیت اجتماعی مولد فرصتها را ایجاد میکند و ازطریق این فرصتها بر انتخاب رفتارهای مرتبط با سلامت تأثیر میگذارد؛ همچنین، کاکرهام سلامت عمومی را تحت تأثیر سبک زندگی سلامتمحور میداند. بنابراین، فرضیۀ تأثیر غیرمستقیم سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی دانشآموزان بهواسطۀ سبک زندگی سلامتمحور، فرضیۀ اصلی پژوهش در نظر گرفته شده است.
یافتههای توصیفی نشان داد درحالی که دانشآموزان سلامت عمومی نسبتاً خوبی دارند، توجه کمتری به رفتارهای مرتبط با سلامت دارند. میانگین هر چهار بعد سلامت عمومی، نشان میدهد دانشآموزان بیش از دو سوم نمرۀ ممکن را در سلامت عمومی کسب کردهاند. نمرههای بُعدهای سبک زندگی سلامتمحور پراکندگی بیشتری دارد. به طورکلی، دانشآموزان به سبک زندگی سلامتمحور کمتر توجه کردهاند. این کمتوجهی در دو بعد مسئولیتپذیری سلامت و فعالیتهای جسمانی به مراتب بیشتر است. درحالی که دانشآموزان به سه بعد عادتهای تغذیه، تعامل بین فردی و مدیریت استرس تقریباً به یک اندازه توجه میکنند، بعد رشد معنوی آنها بیشترین نمره را نشان داده است. رشد معنوی شامل رفتارهای رشد و تغییر، داشتن هدف، اهمیت زندگی و ارتباط معنوی میشود که بیشتر با سلامت روانی و نگرش به آینده در ارتباط است؛ بنابراین، دانشآموزان در چنین سنی به رفتارهای مرتبط با سلامت روان بیشتر از سلامت جسمانی توجه دارند. درحالی که در زمینۀ سرمایۀ ناظر بر تحصیلات و اندوختههای آموزشی (سرمایۀ فرهنگی نهادینهشده) غنای خوبی دارند، سرمایۀ فرهنگی عینیتیافته و بهویژه سرمایۀ فرهنگی تجسمیافتۀ کمتری دارند.
بررسی روابط دومتغیره، رابطۀ مثبت بین سرمایۀ فرهنگی و سبک زندگی سلامتحور را نشان داد. تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر سبک زندگی سلامتمحور که در الگوی مورد بررسی بهصورت مستقیم فرض شده بود، مثبت بود. از دیدگاه بوردیو، به طور کلی، سبک زندگی متأثر از حجم و ساختار سرمایۀ فرهنگی است و سبک زندگی سلامتمحور بهعنوان بخشی از سبک زندگی، تحت تأثیر سرمایۀ فرهنگی است. پیش از این پژوهش، رابطۀ سرمایۀ فرهنگی (قاسمی و همکاران، 1387: 214-181؛ کردزنگنه، 1391؛ احمدی و همکاران، 1395: 139-107) و تحصیلات (کردزنگنه، 1391؛ Grosse Frie & Jassen, 2009: 213-221؛ محمدیان و همکاران، 1392: 176-167؛ Cockerham, 2000: 1313-1324; Brrigan et al., 2004: 615-623؛ کلدی و کبیران عینالدین، 1393: 95-87) با سبک زندگی سلامتمحور نشان داده شده است. این بخش از نتایج نشان میدهد انباشتن سرمایۀ فرهنگی در هر بعد از آن، موجب بهکارگیری رفتارهای سلامتمحور میشود. به این ترتیب، احتمال دارد با افزایش سرمایۀ فرهنگی دانشآموزان، جایگاه رفتارهای سلامتمحور در سبک زندگی آنان مهمتر شود و درنهایت توجه بیشتری به آنها نشان دهند.
در بررسی الگوی مورد بررسی پژوهش، تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی بهصورت غیرمستقیم فرض شد. سرمایۀ فرهنگی سبک زندگی سلامتمحور را تحت تأثیر قرار میدهد و رفتارهای سلامتمحور، سلامت عمومی دانشآموزان را متأثر میکند. از دیدگاه کاکرهام، بخش عمدۀ سلامت افراد در جامعههای امروزی، تحت تأثیر رفتارهای سلامتمحور است. رفتارهای مرتبط با سلامت که طیف گستردهای دارند، ممکن است تأثیر مثبت یا منفی بر سلامت عمومی افراد داشته باشند. در این پژوهش، سبک زندگی سلامتمحور، به آن دسته از رفتارهایی توجه کرده است که احتمال دارد موجب بالارفتن سلامت عمومی شود. همبستگی سرمایۀ فرهنگی با سلامت عمومی در یک رابطۀ دومتغیره مثبت و معنادار بود و نتیجههای حاصل از الگو، رابطۀ غیرمستقیم سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی دانشآموزان را تأیید کرد. بنابراین، تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر سلامت عمومی، فرضیۀ اصلی پژوهش قرار گرفت؛ به این ترتیب، احتمال دارد انباشتهشدن سرمایۀ فرهنگی هر فرد نه تنها موجب تقویت سبک زندگی سلامتمحور دانشآموزان شود بلکه سلامت عمومی آنها را ارتقا دهد.
اهمیت سرمایۀ فرهنگی در تعیین سلامت دانشآموزان لزوم تقویت زیرساختهای توسعهدهندۀ سرمایۀ فرهنگی برای ارتقای سبک زندگی سلامتمحور و سلامت دانشآموزان بهعنوان یکی از مهمترین و وسیعترین گروه حاضر در اجتماع را آشکار میکند. درواقع برای شناخت وضع فعلی و آیندۀ سلامت دانشآموزان، توجه به سبک زندگی مرتبط با سلامت و سرمایۀ فرهنگی آنها ضرورت دارد. مهمترین محدودیت پژوهش حاضر، همکارینکردن همهجانبۀ آموزش و پرورش و مدیرهای مدرسهها بود. در پایان، به پژوهشگران این عرصه پیشنهاد میشود با درنظرگرفتن سرمایههای اقتصادی و اجتماعی و بعدهای آنها، الگوی پژوهش حاضر را گسترش داده، با درنظرگرفتن جامعۀ آماری گستردهتر، درستی این الگو را بسنجند.