سازه‏ های اثرگذار بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی خانوارهای بخش مرکزی شهرستان نجف‏آباد: کاربرد الگویی ترکیبی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

گروه مدیریت توسعه روستایی- دانشکده کشاورزی- دانشگاه یاسوج

چکیده

پژوهش حاضر با هدف تحلیل رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی و عوامل مؤثر بر آن در خانوارهای ساکن در بخش مرکزی شهرستان نجف‏آباد انجام شد. براساس جدول بارتلت و همکاران (2001)، 197 خانوار روستایی و 208 خانوار شهری به‌منزلۀ نمونۀ آماری تعیین و به روش نمونه‏گیری طبقه‏ای با انتساب متناسب پیمایش شدند. نتایج نشان‌دهندۀ نکویی برازش ترکیب دو نظریۀ فعال‏سازی هنجار و رفتار برنامه‏ریزی‏شده در تبیین رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی است. رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در نمونه‌‌های روستایی و شهری وضعیت مطلوبی داشت. در نمونۀ روستایی، قصد رفتاری و کنترل رفتاریِ درک‏شده و در نمونۀ شهری علاوه بر این‌‌ دو، نگرش نیز اثر مستقیم و معنی‏داری بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی داشت. نگرش به ضایعات، هنجار اخلاقی، هنجار اجتماعی، احساس گناه، انتساب درونی و آگاهی از مشکل در هر دو جامعه اثر غیرمستقیم و معنی‏داری بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی داشتند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Factors Affecting Food Consumption Management Behavior in Households of Central Najaf Abad County: Application of a Combined Model

نویسندگان [English]

  • Fatemeh Soorani
  • Mostafa Ahmadvand
Dept. of Rural Development Management, Faculty of Agriculture, Yasouj University
چکیده [English]

Introduction
According to the latest report by the Food and Agriculture Organization of the United Nations (FAO) in 2017, the number of chronically undernourished people in the world has been estimated to have increased from 777 million in 2016 to 815 million. The majority (489 million) of these individuals live in countries struggling with conflict, violence, and fragility (FAO, 2018). Asia also has the highest rate of chronic malnutrition, which is often suffered under the influence of the killings, insecurities, displacements and homelessness as a result of the imposed war. With increasing hunger and malnutrition in the world, especially in the affected countries, understanding the need for food security becomes clearer (FAO, 2017). Based on this, ending hunger and all forms of malnutrition is possible with integrated actions to achieve this critical goal. One of the preventive approaches to improve food security and nutrition is the reduction of food waste. According to statistics provided by FAO (2017: 1), the number of undernourished population in Iran from 2014 to 2016 is 4.5 million people. That is while, based on FAO's recent report, from 1.3 billion tons of food wasted annually at the global level; Iran is responsible for 2.7%, which is equal to about 35 million tons of the total sum. Most food waste of Iranians is bread, fruit, vegetables and rice (FAO, 2018). Therefore, reducing food waste is one of the necessary measures to minimize the negative economic, social, and environmental consequences of these wastes and to ensure food security for the malnourished population as well as the growing global population for sustainable development.
Many studies have shown that consumer food waste is affected by attitudes, subjective norms, perceived behavioral control, and emotions (Stefan et al., 2013; Stancu et al., 2016; Secondi et al., 2015; Graham-Rowe et al., 2015; Bruinessen, 2018; Yaqub, 2016). Hence, the uses of behavioral models have widely increased in different studies, in particular consumer waste behavior analysis that can lead to a better understanding of the determinants of the behavior of food consumption management. Accordingly, the present study was conducted to analyze the food consumption management behavior and its influencing factors in households in central of Najaf Abad County.
 
 
Material & Methods
The statistical population of this study was all rural and urban households in central district of Najaf Abad County. The statistical sample of the study includes one person from each household aged 15-64, who is responsible for at least half of the cooking, shopping (effective in buying households) and managing their own homes in Najaf Abad County. Since women were responsible in all of the sample cases, they formed all respondents except one. Regarding the characteristics of the statistical population, stratified proportional random sampling method was applied. Sample size (405 households) was determined using the Bartlett et al.’s (2001) table, 197 households of which were rural and 208 households were urban. The research instrument was a researcher-made questionnaire whose face validity was confirmed by a panel of experts and the reliability of the Likert scales of the questionnaire was also evaluated by conducting a pilot test study in a region outside the study area through calculating the Cronbach's alpha coefficient (0.50-0.90).
 
Discussion of Results & Conclusions
The results showed that the food consumption management behavior in rural and urban samples was in desirable level. In addition, the results showed the adequacy of the combined model of the Norm Activation Model (NAM) and Theory of Planned Behavior (TPB) in predicting food consumption management behavior of the participants.
The results of direct and indirect effects of independent variables of the integrated model on food consumption management behavior showed that in rural part, behavioral intention and perceived behavioral control, and in the urban one, besides of these two factors, also the attitude towards food waste had direct and significant effect on food consumption management behavior. Furthermore, attitude towards food waste, moral norms, social norms, guilty feeling, internal attribution and awareness of the problem in both targeted areas, had indirect and significant effects on food consumption management behavior.
In rural sample, the variable of perceived behavioral control generally had the highest total causal effect on food consumption management behavior, which indicated the high importance of this construct. The most indirect effect on behavior was related to the attitude variable.
The perceived behavioral control in urban sample, like rural sample, had the highest effect on behavior. However, in rural sample, this variable, in addition to its direct effect, had an indirect effect through the mediating variable of intention of behavior, while the total causal effect of the perceived behavioral control in the urban sample had only direct effect on the behavior. In urban sample, like rural sample, the most significant effect after perceived behavioral control was related to attitude.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Altruistic Motivation
  • Food Waste
  • Consumption Management
  • Sustainable Consumption
  • Consumerism

مقدمه و بیان مسئله

به‌طور کلی الگوهای مصرف مواد غذایی جوامع طی چند دهۀ گذشته با تأثیرگرفتن از فناوری، تبلیغات، تصاویر در رسانه‏ها و تغییرات در ارزش‏های فرهنگی و خانوادگی مدرن تغییر کرده‌اند (Keller, 2012: 1) و فرهنگ مصرف‏گرایی جایگزین آن شده است. بدین معنی که مصرف‏کنندگان تمایل به خرید بیش از حد مواد غذایی و مراقبت بسیار کم برای جلوگیری از ضایعات این مواد را دارند (Aschemann-Witzel et al., 2015: 6466)؛ ازاین‌رو، بشریت در حال حاضر منابع بیشتری نسبت به هر زمان دیگر مصرف می‏کند. بحران‏های اقتصادی، اجتماعی و زیست‏محیطی به‌هم‌پیوسته‏ای که بخش عمده‏ای از آنها به‌واسطۀ الگوهای ناپایدار فعلی مصرف و تولید ایجاد شده‌اند، دولتمردان و پژوهشگران را ناگزیر کرده‌اند برای دست‌یابی به توسعۀ پایدار جهانی، به‌دنبال تغییرات اساسی در شیوۀ مصرف و تولید جوامع باشند (Galli et al., 2016: 2).

مسئلۀ مصرف پایدار پس از نشست زمین ریو در سال 1992 به‌منزلۀ موضوع سیاسی و پژوهشی مطرح شد. در این نشست مشخص شد فرایندهای مصرف به‌طور فزاینده‏ای به‌صورت پیش‏نیازی برای توسعۀ پایدار مطرح‌اند. افزایش تقاضای مصرف‏کننده، با افزایش مواد و انرژی موردنیاز برای برآوردن این تقاضا، فشار بیشتری بر محیط زیست تحمیل می‏کند و این افزایش مصرف با افزایش مقدار ضایعات همراه است (Kletzan et al., 2002: 131)؛ به‌طوری که طبق گزارش سازمان جهانی غذا و کشاورزی (FAO, 2018) تقریباً یک سوم مواد غذایی تولیدشده در جهان برای مصرف انسان (حدود 3/1 میلیارد تن) هر ساله در کل فرایند تأمین غذایی (از تولید تا پایان مصرف) از بین می‏رود که 7/2 درصد از این ضایعات به ایران مربوط است. این ضایعات علاوه بر تخریب منابع زیادی ازجمله آب، زمین، انرژی، نیروی کار و سرمایه، گرم‌شدن کرۀ زمین و تغییرات اقلیمی را نیز تشدید می‏کند.

براساس آمار فائو، ایفاد، یونیسف، وی اف پی و دابلیو اچ او (2017: 1) در حال حاضر با وجود حدود یک میلیارد نفر گرسنه در جهان، هرگونه استفادۀ غیرمسئولانه از مواد غذایی که سبب تولید ضایعات غذایی شود، ازلحاظ اخلاقی پذیرفتنی نیست (European Parliament, 2017: 5)؛ این در حالی است که حتی اگر بتوان تنها از یک چهارم ضایعات مواد غذایی زنجیرۀ تأمین غذایی (کل فرایند تولید تا پایان مصرف) جلوگیری کرد، این مقدار برای تغذیۀ 870 میلیون گرسنه در جهان کافی خواهد بود (FAO, 2018)؛ بنابراین، کاهش ضایعات مواد غذایی از اقدامات ضروری برای به حداقل رساندن پیامدهای منفی اقتصادی، اجتماعی و زیست‏محیطی ناشی از این ضایعات و اطمینان از امنیت غذایی برای جمعیت مبتلا به سوءتغذیه و جمعیت در حال رشد جهانی در راستای توسعۀ پایدار است.

مطالعات بسیاری نشان‏ می‏دهند میزان ضایعات مواد غذایی مصرف‏کنندگان از باورهای رفتاری (یا نگرش)، باورهای هنجاری، باورهای کنترلی و احساسات تأثیر می‏پذیرد (Secondi et al., 2015; Stefan et al., 2013; Stancu et al., 2016; Yaqub, 2016; Bruinessen, 2018; Graham-Rowe et al., 2015;)؛ ازاین‌رو، بهره‏گیری از الگو‏های رفتاری که به‌طور گسترده در حوزه‏های مختلف به‌ویژه رفتار ضایعاتی مصرف‏کنندگان استفاده شده‌اند، به شناخت بهتر عوامل تعیین‏کنندۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی مصرف‏کنندگان کمک می‌کند. مطالعۀ حاضر با به‌کارگیری دو الگوی رفتاری با ریشۀ انگیزشی متفاوت و تلفیق آن دو، درصدد است به دو پرسش عمدۀ زیر پاسخ دهد: 1- آیا الگوی ترکیبی فعال‌‌سازی هنجار و رفتار برنامه‌ریزی‏شده در تبیین رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی خانوارهای روستایی و شهری در شهرستان نجف‏آباد نکویی لازم را دارد؟ 2- وضعیت رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی خانوارهای دو جامعۀ روستایی و شهری در منطقۀ مطالعه‌شده چگونه است و عوامل پیش‏بینی‏کنندۀ تعیین‌شده در الگوی ترکیبی ذکرشده، قادر به تبیین چند درصد از واریانس رفتار مصرف مواد غذایی‌اند؟

مبانی نظری

در این پژوهش دو نظریۀ رفتار برنامه‌‌ریزی‏شده (TPB) و فعال‌‌سازی هنجار (NAM) مبانی نظری پژوهش‌اند که در ادامه به‌طور مختصر شرح داده می‌شوند.

نظریۀ رفتار برنامه‏ریزی‏شده، الگوی ارزش - انتظار است که به‌طور گسترده با بررسی روابط نگرش - رفتار در پیش‏بینی رفتارهای مختلف به کار گرفته شده و درجات مختلفی از موفقیت را کسب کرده است. این نظریه جزئیات تعیین‏کننده‏های تصمیم فرد برای بروز رفتاری خاص را مشخص می‏کند (Conner & Armitage, 1998: 1429). آجزن در سال 1988 برای رفع محدودیت نظریۀ اقدام منطقی (TRA) این نظریه را توسعه داد؛ در حالی که TRA رفتارهای کاملاً اختیاری را توضیح می‏دهد، TPB رفتارهایی را بیان می‏کند که افراد کنترل اختیاری کاملی بر آنها ندارند. برخلاف TRA، نظریۀ رفتار برنامه‏ریزی‏شده اعتراف می‏کند که همۀ رفتارها کاملاً ارادی و در کنترل شخص نیستند. نگاه TPB به رفتار، پیوستاری از داشتن یا نداشتن کنترل کامل است. ممکن است فردی قصد قوی برای انجام یک رفتار داشته باشد؛ اما در شرایط خاصی از انجام این رفتار باز داشته شود؛ بنابراین، کنترل رفتاری - واقعی یا درک‌‏شده ممکن است بر قصد یا رابطۀ بین قصد و رفتار تأثیر بگذارد (Jowi, 2018: 30-31).

همان ‏طور که در شکل 1 نمایان است، نظریۀ رفتار برنامه‏ریزی‏شده فرض می‏کند که نگرش نسبت به رفتار، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درک‏شده، به‌طور مستقیم قصد رفتاری افراد را - که درنهایت به رفتار واقعی منتهی می‏شود - تعیین می‏‌کند (Han & Hyun, 2017: 1157). قصد رفتاری نشان‌دهندۀ آمادگی فرد برای انجام رفتار است (Fishbein & Ajzen, 2010: 39). نگرش به ارزیابی کلی فرد از انجام رفتار اشاره دارد و نشان‏دهندۀ گرایش یا تمایل پنهان در پاسخگویی با درجه‏ای از مطلوبیت یا وجودنداشتن مطلوبیت نسبت به یک موضوع روان‌شناختی ازجمله رفتار است (Fishbein & Ajzen, 2010: 76). هنجارهای ذهنی یا اجتماعی به رفتارهای پذیرفتنی یا مجاز در یک گروه یا جامعه اشاره دارند (Fishbein & Ajzen, 2010: 129) و بیان‌کنندۀ درک فرد از این موضوع‌اند که چقدر دیگرانِ مهم انتظار دارند او به رفتار مدنظر عمل کند (Park & Ha, 2014: 280). کنترل رفتاری درک‏شده نیز به‌منزلۀ درک افراد از درجه‏ای توصیف می‏شود که قادر به انجام رفتارند یا بر آن رفتار معین کنترل دارند (Fishbein & Ajzen, 2010: 154) و سطح درک فرد از آسانی یا دشواری درگیرشدن در فعالیت‏های خاص را نشان می‏دهد (Han & Hyun, 2017: 1157).

با وجود محبوبیت این نظریه، آجزن اذعان می‏کند رفتار برنامه‏ریزی‏شده به این متغیرها محدود نمی‌شود و از پیش‏بینی‏کننده‏های دیگری استقبال می‌کند که بتوانند پس از در نظر گرفتن متغیرهای فعلی این نظریه، واریانس قصد یا رفتار را به‌طور معنی‏داری تبیین کنند (Ajzen, 1991: 199).

در همین زمینه بگازی با برشمردن استدلال‏های منطقی از زوایای مختلف، ضعف‌های نظریۀ رفتار برنامه‏ریزی‏شده را ذکر کرده (Bagozzi, 1992: 184-185) و معتقد است هرچند متغیرهای مستقل الگوی TPB، عناصر اصلی در تبیین عمل‌اند، اگر قرار باشد اثرات پیش‏بینی‏شدۀ هر متغیر بر رفتار محاسبه شود، به فرایندهای خودتنظیمی با سازوکار، فرایندهای ارزیابی، واکنش‏های احساسی و پاسخ‏های مقابله‏ای نیز نیاز است (Bagozzi, 1992: 200).

 

 

 

 

شکل 1- چارچوب نظریۀ رفتار برنامه‏ریزی‏شده (Ajzen, 1991)

 

تجربۀ احساس گناه، از تنظیم‏کننده‏ها و ارزیابی‏کننده‏های مهم رفتار اخلاقی شخص به شمار می‏رود (Sheikh & Janoff-Bulman, 2010: 390) که در الگوی فعال‏سازی هنجار بررسی شده است.

الگوی فعال‏سازی هنجار (NAM) شوارتز به‌طور عمده به قربانی‌کردن علاقۀ شخصی برای رفاه دیگران مربوط است؛ بنابراین، در رفتارهای نوع‏دوستانه ریشه دارد (Park & Ha, 2014: 281). این الگو مطابق شکل 2 شامل پنج مفهوم اساسی برای پیش‏بینی قصد یا رفتار نوع‏دوستانه (یعنی هنجار شخصی یا اخلاقی، احساس گناه، هنجار ذهنی یا اجتماعی، آگاهی از مشکل و مسئولیت‏پذیری نسبت‏ داده‏شده یا انتساب درونی) است. هنجار اخلاقی که مقدم‏ترین عامل علی مستقیم قصد - رفتار است، نمود مرکزی این نظریه و قوی‏ترین پیش‏بینی‏کنندۀ قصد - رفتار نوع‏دوستانه است. هنجار اخلاقی، الزامات اخلاقی برای عمل در طرفداری از یک منفعت همگانی است. آگاهی از مشکل به این موضوع اشاره دارد که آیا کسی از عواقب منفیِ به‌طور واقع‏بینانه عمل‌نکردن نسبت به دیگران یا چیزهای باارزش دیگر آگاه است یا خیر. مسئولیت‏پذیری نسبت داده‌شده یا انتساب درونی نیز نشان‏دهندۀ نوعی احساس مسئولیت در قبال انجام رفتار خاص است (Han & Hyun, 2017: 1157). احساس گناه نیز نوعی احساس تأسف دردناک تعریف می‏شود. این حس زمانی تحریک می‏شود که کنشگر سبب ایجاد رویدادی ناپسند شده یا با رویدادی سرزنش‌آمیز همراه شده باشد (Bamberg & Moser, 2007: 16). احساس گناه ازطریق مجازات فوری فرد خطاکار با ایجاد احساس ناخوشایند به‌منزلۀ بازدارندۀ درونی، او را به ترک کار اشتباه خود وادار می‏کند (Wang, 2006: 22-23; Baumeister et al., 1994: 245).

مطابق با نظریۀ فعال‏سازی هنجار، مراحل شناختی فرایند تصمیم‏گیری اخلاقی فرد شامل فعال‏سازی، تعهد، دفاع و پاسخ است. مرحلۀ فعال‏سازی با آگاهی از وجود یک نیاز و اقداماتی آغاز می‏شود که قادرند به این نیاز پاسخ دهند. مرحلۀ فعال‏سازی وقتی به اتمام می‏رسد که فرد باور کند توانایی رفع نیاز را دارد و مجموعه‌ای از مسئولیت‌ها را‏ برای انجام اقدامات به خودش محول ‏کند. این روند به‌دلیل فعال‏شدن هنجارهای اخلاقی که جنبۀ شخصی دارند، موجب ایجاد احساس تعهد اخلاقی می‏شود. در این نظریه، هنجارهای اخلاقی در شرایط عملیاتی خاص شکل می‏گیرند و منعکس‏کنندۀ توقعات و انتظاراتی‌اند که مردم برای خودشان قائل‌اند. شوارتز اقرار می‏کند که انتظارات فرد از خود، از هنجارهای مشترک اجتماعی یا توقعات مشترک در تعاملات اجتماعی به وجود می‌آید یا آموخته می‏شود و در پیشینۀ تعاملی ویژۀ هر شخص تغییر می‏کنند (Turaga et al., 2010: 212).

هنگامی که احساس تعهد اخلاقی برای انجام اقدامات خاص ایجاد شد، مرحلۀ دفاع یا ارزیابی پاسخ‏های بالقوه آغاز می‏شود. در ارزیابی نتایج اقدامات، چهار نوع هزینه و مزایا در نظر گرفته می‌شود: هزینه‏های اجتماعی، فیزیکی، روحی و اخلاقی. تأثیر هنجارهای شخصی بر رفتار، کارکردی از حیطۀ هزینه‏ها و مزایای اخلاقی پیش‏بینی‏شده برای اقداماتی است که با این هنجارها مطابقت دارند یا نقض‏کنندۀ آن‌اند (Schwartz, 1977: 253-254). با نقض یک هنجار شخصی، فرد دچار احساس گناه، شکسته نفسی یا تنزل عزت نفس می‌شود؛ در حالی که هم‏نوایی سبب سربلندی، افزایش عزت نفس یا امنیت در او می‏شود (Turaga et al., 2010: 212).

از آنجا که افراد احتمالات مشروط را براساس تجربۀ گذشته به نتایج احتمالی اقدامات پیوند می‏دهند، ارزیابی متعادلی از هزینه‏ها و مزایای پیش‏بینی‏شدۀ مربوط به پاسخ‏ها را به دست می‏آورند (Schwartz, 1977: 255).

 

 

 

 

 

 

شکل 2- چارچوب فعال‏سازی هنجار (Bamberg et al., 2007: 198)

 

 

چارچوب نظری پژوهش

هنگام بحث دربارۀ ضایعات غذایی مصرف‏کننده، بلافاصله توجه همه به‌سوی انگیزه‏های رفتاری جلب می‏شود. به‌طور خاص، هنگام در پیش گرفتن سبک زندگی پایدار، مصرف‏کنندگان با انتخاب‏های پیچیده‏ای در نتیجۀ منافع متضاد ممکن بین اهداف فردی و اهداف بلندمدت جمعی روبه‌رو می‏شوند (Verain et al., 2012: 124)؛ درواقع، دو انگیزۀ رفتاری منفعت‏طلبانه و نوع‏دوستانه در تصمیم‏گیری رفتار شخص دخالت دارند که رشته‏های مختلف در مطالعات تغییر و پیش‏بینی رفتار، به‌طور گسترده‏ از این دو انگیزه استفاده کرده‌اند. انگیزۀ اخلاقی یا نوع‏دوستانه در الگوی فعال‏سازی هنجار و انگیزۀ منفعت‏طلبانه در الگوی رفتار برنامه‏ریزی‏شده به‌طور شایسته تجلی یافته‏اند که هر دو از الگو‏های مشهور و تأییدشده‌ای هستند که سودمندی خود را بارها به اثبات رسانده‏اند. علاوه بر این، نقیصۀ نبودن فرایندهای خودتنظیمی در الگوی TPB، با تعبیۀ مؤلفۀ احساس گناه به‌منزلۀ عنصری خودتنظیمی و ارزیابی‏کننده در الگوی NAM برطرف می‌شود. بر این اساس، پژوهش حاضر قصد دارد برای گنجاندن هر دو انگیزه در مطالعۀ رفتار ضایعات غذایی و لحاظ‌کردن فرایند خودتنظیمی در تبیین این رفتار، ترکیبی از هر دو الگو را به کار ببندد که برای این منظور از الگوی تلفیقی تأییدشده در پژوهش بامبرگ و موزر (2007) (شکل 3) استفاده شد. همان طور که در دهۀ اخیر مطالعات بسیاری ضمن ادغام این دو الگو، کفایت این الگوی ترکیبی را اثبات کرده‌اند (Bamberg & Moser, 2007؛ Park & Ha, 2014؛ Zur, 2012).

 

 

شکل 3- چارچوب تلفیقی نظریۀ رفتار برنامه‏ریزی‏شده و فعال‏سازی هنجار (Bamberg & Möser, 2007: 16)

 

 

ادبیات تجربی

رفتار ضایعات غذایی در برخی مطالعات تجربی بر پایۀ الگوی فعال‏سازی هنجار و متغیرهای این الگو سنجیده شده است. همچنین پژوهش‏هایی از الگوی رفتار برنامه‏ریزی‏شده برای تبیین رفتار ضایعات غذایی استفاده کرده‌اند که در این بخش به برخی از آنها اشاره شده است.

آکتاس و همکاران[1] (2018) برای تبیین رفتار ضایعات غذایی و گسترش الگوی TPB، شش سازۀ انگیزه‏، نگرش‏ مالی، روال‏ برنامه‏ریزی، روابط اجتماعی، مازاد غذا و ماه رمضان را به چارچوب این الگو افزودند. نتایج نشان دادند نوعی رابطۀ منفی بین کنترل رفتاری درک‏شده با قصد کاهش ضایعات غذایی و بین قصد با میزان ضایعات مواد غذایی و رابطۀ مثبتی بین قصد و نگرش وجود دارد. سایر متغیرهای افزوده‌شده نیز به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر ضایعات غذایی خانوارهای قَطَری تأثیر داشتند.

کریتیکو و همکاران[2] (2017) با بررسی ضایعات غذایی مصرف‏کنندگان یونانی ازطریق نظریۀ رفتار برنامه‏ریزی‏شدۀ توسعه‏یافته نشان دادند بیشتر پاسخگویان (92 درصد) قصد ضایع‎کردن مواد غذایی را ندارند؛ اما تنها 31 درصد از آنها ‏در عمل نیز تلاش می‏کنند ضایعات خود را کاهش دهند. آنها معتقدند برای رفع این تناقض بین تمایلات و رفتار باید آگاهی مصرف‏کنندگان نسبت به ضایعات مواد غذایی کاهش یابد.

در مطالعۀ سیگورارداتیر[3] (2017) پاسخگویان که دانشجویان کارشناسی ساکن ایسلند در زمان انجام این پژوهش بودند، پس از دریافت لینک پرسش‎نامه با ایمیل، سؤالات آن را دربارۀ ضایعات غذایی خانوار خود تکمیل کردند. نتایج نشان‌دهندۀ برازش کامل الگوی رفتار برنامه‏ریزی‏شده با داده‏های ضایعات غذایی خانوارها بود؛ بنابراین، متغیرهای نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درک‏شده به‌منزلۀ پیش‏بینی‏کننده‏های قصد برای ضایع‌نشدن مواد غذایی و متغیر قصد به‌منزلۀ پیش‏بینی‏کنندۀ رفتار ضایعات غذایی خانوارها شناسایی شدند.

پیمایش ویشرس و همکاران[4] (2016) دربارۀ انگیزاننده‏ها و موانع ضایعات غذایی خانوارهای سوئیسی نشان داد پیش‏بینی‏کننده‏های الگوی رفتار برنامه‏ریزی‏شده تأثیر معنی‏داری بر ضایعات غذایی خانوارها داشت. مهم‌ترین عوامل شناسایی‌شده در این مطالعه برای تمرکز بر مداخلات کاهش ضایعات غذایی، قصد، کنترل رفتاری درک‏شده و هویت میزبان بودند که دو مورد اول به‌منزلۀ محرک و مورد آخر به‌منزلۀ مانع در کاهش ضایعات غذایی نقش ایفا می‏کنند.

در پژوهش کی و رو [5](2016) بیشتر پاسخگویان احساس گناه را انگیزه‌ای مهم برای کاهش ضایعات غذایی بیان کردند. نتایج نشان دادند آگاهی سبب احساس گناه و احساس گناه سبب کاهش ضایعات غذایی می‏شود. بیشتر پاسخگویان در این مطالعه میزان ضایعات غذایی خود را در حد متوسط یا کمتر از متوسط ارزیابی کرده‌اند؛ ازاین‌رو، تعداد کمی از افراد رفتار فعلی خود را مغایر با هنجارهای اجتماعی تشخیص می‏دهند.

بیشتر پاسخگویان در پژوهش پریزئو و همکاران[6] (2015) از ضایعات غذایی ایجادشده در خانوار خود احساس گناه کرده‌اند و با انتساب درونی مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست‏محیطی ایجادشدۀ ناشی از ضایعات، خود را مسئول عواقب منفی آن دانسته‌اند. نتایج نشان ‏دادند رابطۀ چندگانه بین ایجاد ضایعات مواد غذایی و شیوه‏های خرید خانگی، رفتارهای آماده‏سازی غذا و نگرش‏ها، باورها و سبک زندگی مربوط به مواد غذایی وجود دارد. به‌طور مشخص، آگاهی از مواد غذایی، آگاهی از ضایعات، سبک زندگی خانوار و سبک زندگی راحت، با تولید ضایعات غذایی مرتبط‌اند.

در مطالعۀ ویلیامز و همکاران[7] (2012) خانوارهایی که آگاهی زیست‏محیطی بالایی داشتند، مواد غذایی کمتری را دفع می‏کردند. نتایج نشان دادند توانایی برنامه‏ریزی بر میزان آماده‏سازی غذا، چگونگی مراقبت خانوارها از مواد غذایی و استفاده از باقی‌مانده‏ها تأثیر می‌گذارد. همچنین بسته‏بندی از عوامل تأثیرگذار بر میزان ضایعات مواد غذایی در خانوارهاست.

پژوهش‏هایی نیز دربارۀ ضایعات غذایی مصرف‏کننده در داخل کشور انجام شده و تمرکز بیشتر آنها بر ضایعات نان بوده است و از الگوی رفتاری خاصی برای تبیین رفتار ضایعاتی استفاده نکرده‏اند که برخی از آنها بررسی می‌‎شوند.

ژاله‏رجبی و همکاران (1391) با بررسی عوامل مؤثر بر ضایعات نان مصرف‏کنندگان مشهدی نشان دادند هشت متغیر تعداد دفعات مراجعه به نانوایی در هفته، مدت زمان معطلی در نانوایی، چگونگی حمل نان، تلقی از قیمت نان، درآمد ماهیانه، تحصیلات سرپرست خانوار، تحصیلات سایر افراد خانوار و میزان متوسط مصرف نان خانوار تأثیر مثبت و معنی‏داری بر سطح ضایعات نان خانوار دارند و هشت متغیر چگونگی نگهداری نان، تعداد وعده‏های غذای نانی در هفته، ارزیابی از کیفیت نان، تحصیلات مادر، شغل مادر، متوسط سن افراد خانوار، تعداد افراد خانوار و میزان متوسط مصرف مواد خوراکی خانوار در جهت معکوس بر سطح ضایعات نان خانوار تأثیر گذاشته‏اند.

مصرف‏کنندگان خانگی شهر تهران در مطالعۀ عادلی و شعبانپور (1386) بسته‏بندی را از عوامل کاهش ضایعات دانستند و بر ایجاد آژانس‏های اطلاع‏رسانی و پژوهش بیشتر در این زمینه تأکید کردند.

 

روش‏ پژوهش

راهبرد اصلی استفاده‌شده در این پژوهش پیمایش با روش مقطعی و جامعۀ آماری همۀ خانوارهای شهری و روستایی ساکن در بخش مرکزی شهرستان نجف‌‌آباد است. پاسخگو، عضوی در ردۀ سنی 15 تا 64 ساله از خانوار است که مسئول دست‌‎کم نیمی از پخت و پز، خرید (مؤثر در خرید خانوار) و مدیریت در خانۀ خود است. در تمام نمونۀ مطالعه‌شده به‌جز یک مورد، زنان مسئولیت ذکرشده را به عهده داشتند. با توجه به ویژگی‌های جامعۀ آماری از روش نمونه‏گیری طبقه‏ای با انتساب متناسب استفاده شد. حجم نمونه با استفاده از جدول بارتلت و همکاران[8] (2001)، 405 خانوار تعیین شد که 197 خانوار آن روستایی و 208 خانوار شهری بودند. ابزار پژوهش پرسش‌‌نامه‏ای محقق‌ساخته حاوی دو قسمت بود؛ قسمت اول شامل متغیرهای هر دو الگوی فعال‏سازی هنجار و رفتار برنامه‏ریزی‏شده و متغیر وابسته شامل رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی بود که در جدول 1 تعاریف عملیاتی و چگونگی سنجش هر یک به‌طور مختصر ارائه شده است. قسمت دوم پرسش‌نامه به ویژگی‏های جمعیت‏شناختی خانوار مربوط بود. برای سنجش روایی صوری پرسش‌نامه از نظر متخصصان استفاده شد و برای برآورد پایایی مقیاس‏های طیف لیکرتی پرسش‌نامه پس از انجام یک مطالعۀ راهنما در منطقه‏ای خارج از منطقۀ مطالعه‌شده، ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای مختلف با نرم‏افزار SPSS بین 55/0 تا 90/0 محاسبه و اعتبار آن تأیید شد (George & Mallery, 2016: 240). پردازش داده‏ها نیز در نرم‏افزار SPSS انجام شد.

 

جدول 1- تعاریف عملیاتی متغیرهای پژوهش

متغیر

تعریف عملیاتی

  • · متغیر وابستۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی

رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی شامل سه قسمت روال خرید (5 سؤال)، روال استفادۀ دوباره از باقی‏مانده‏ها (6 سؤال) و روال ذخیره‏سازی مواد غذایی (3 سؤال) است. منظور از روال خرید، اقدامات مدیریتی خرید (مانند تهیۀ لیست خرید، خرید به اندازۀ نیاز خانوار و توجه به تاریخ انقضای مواد غذایی) است که میزان ضایعات غذایی را کاهش می‏دهد. روال استفادۀ دوباره از باقی‏مانده‏ها، تدبیر خانوار در استفاده از مواد غذایی اضافه‌آمده هنگام آماده‏سازی وعدۀ غذایی و باقی‏مانده از سر سفره با اقدامات زیر را نشان می‌دهد: تنظیم وعده‏های بعدی به‏طوری که ابتدا مواد باقی‏مانده استفاده شود، تدارک غذایی متفاوت با مواد غذایی باقی‏مانده و خلاقیت در به‌کارگیری روش‏هایی که استفاده از باقی‏مانده‏ها را برای خانوار خوشایند کند. روال ذخیره‏سازی مواد غذایی نیز به مراقبت مدیر خانه از تاریخ انقضای مواد غذایی نگهداری‌شده در محل‏های ذخیره‏سازی و تلاش او برای استفاده از این مواد در زمان مناسب قبل از تباه‌شدن آن و نظم‏دهی و تسلط بر مواد غذایی ذخیره‌شده اشاره دارد. پاسخگویان به 14 سؤال بسته در قالب طیف پنج‌گزینه‏ای لیکرت از هیچ‏وقت=1 تا همیشه=5 پاسخ دادند. نمرۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی هر خانوار از مجموع امتیازات 14 سؤال سه روال ذکرشده، تقسیم بر تعداد سؤالات به دست آمد.

  • · قصد

قصد رفتاری نشان‌دهندۀ میزان تمایل فرد برای تلاش در جهت کاهش ضایعات غذایی در آینده است. متغیر قصد با سه سؤال بسته در قالب طیف لیکرت پنج‌امتیازی از کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=5 دربارۀ جدیت در تصمیم‏گیری برای کاهش ضایعات غذایی در آینده، تمایل به به‌کارگیری تمام سعی خود در استفاده از باقی‏مانده‏های غذایی از وعدۀ‏ قبل و آمادگی برای تذکر به فامیل، دوستان و آشنایان در صورت مشاهدۀ رفتارهای ایجادکنندۀ ضایعات غذایی به‌وسیلۀ آنها سنجیده شد.

  • · کنترل رفتاری درک‏شده

کنترل رفتاری درک‏شده به درک افراد از کنترل‌پذیر بودن میزان ضایعات غذایی خانوار و سهولت یا دشواری کاهش آن اشاره دارد. پنج‌گویۀ زیر با مقیاس طیف لیکرت پنج‌درجه‏ای از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم برای سنجش کنترل رفتاری درک‏شده پرسیده شد: ضایع‌نکردن مواد غذایی سخت نیست تنها اراده می‏خواهد؛ خواهی نخواهی همیشه مقداری مواد غذایی ضایع می‏شود؛ من می‏توانم با مواظبت و ذخیره‏سازی مناسبِ مواد غذایی، ماندگاری آنها را طولانی‏تر کنم؛ من می‏توانم دقیقاً به همان اندازه که در خانه نیاز است مواد غذایی بخرم و غذا به اندازۀ نیاز بپزم و آماده کنم.

  • · نگرش به کاهش ضایعات غذایی

نگرش ارزیابی فرد دربارۀ کاهش ضایعات مواد غذایی را نشان می‏دهد و با سه گویه دربارۀ رنجیدن از مشاهدۀ مواد غذایی ضایع‏شده، تخصیص بخشی از زمان برای تفکر دربارۀ کاهش ضایعات غذایی و جلوگیری از ضایعات غذایی را تکلیف مسلم همۀ افراد دانستن، در قالب طیف لیکرت پنج‌قسمتی (کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=5) اندازه‏گیری شد.

  • · هنجار اخلاقی

هنجار اخلاقی بیان‌کنندۀ احساس تعهد اخلاقی و مسئولیت‏پذیری در قبال کاهش ضایعات مواد غذایی است. غیراخلاقی بودن ضایع‌کردن مواد غذایی در حالی که افراد بسیاری گرسنه‌اند، مسئول‌دانستن خود برای انجام اقداماتی که سبب کاهش ضایعات غذایی می‏شوند و تجلی‌یافتن احساس بد در فرد با دورریختن مواد غذایی، سؤالاتی بود که از پاسخگو در زمینۀ هنجار اخلاقی پذیرفته‏شده به‌وسیلۀ او پرسیده شد و او برای پاسخ مختار به گزینش یک طیف لیکرت پنج‌امتیازی از کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=5 بود.

  • · هنجار اجتماعی (ذهنی)

باور فرد در زمینۀ فشار اجتماعی اِعمال‏شده ازسوی شبکۀ اجتماعی از افراد مهم که ضایع‏شدن مواد غذایی را مجاز یا ممنوع می‏دانند. برای سنجش این متغیر نیز هشت گویه با محتوای درک فرد از اقدامات صورت‏گرفته و انتظارات خانواده، خویشاوندان، دوستان، سیاسیان جامعه دربارۀ ضایعات غذایی و اقدامات فرد برای دریافت تأیید اجتماعی یا رهایی از طرد اجتماعی مانند سعی برای تدارک‏بینندۀ خوب بودن در مقابل مهمانان و خانواده و ... در قالب طیف لیکرت پنج‌‎رتبه‏ای از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم طراحی شد.

  • · احساس گناه

احساس تأسف و خودسرزنشی پدیدآمده در فرد به‌دلیل ضایع‌کردن مواد غذایی است که برای سنجش احساس گناه سه گویه دربارۀ احساس گناه کردن از اتلاف مواد غذایی به‌دلیل مشکلات زیست‏محیطی ناشی از آن، دیدن افرادی که غذای کافی ندارند و برانگیخته‌شدن برای جبران و دقت بیشتر در ضایع‌نشدن مواد غذایی در آینده در قالب طیف لیکرت پنج‌امتیازی از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم سنجیده شد.

  • · انتساب درونی

نسبت‏دادن عواقب منفی ناشی از ضایعات غذایی در سطوح مختلف (فردی، جامعه و جهانی) به خود را انتساب درونی گویند. برای سنجش این متغیر نیز سه سؤال شامل باور فرد به اینکه بخشی از مشکلات زیست‏محیطی متعلق به ضایعات غذایی خانوار اوست، با کاهش ضایعات غذایی تک‌تک خانوارها ازجمله خانوار او می‏توان معضل گرسنگی در جهان را کاهش داد و رفتارها و خلق و خوی فرد در ایجاد یا کاهش ضایعات غذایی خانوار مؤثر است، با طیف لیکرت پنج‌درجه‏ای از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم پرسیده شد.

  • · آگاهی از مشکل

آگاهی فرد از پیامدهای منفی که دراثر ضایع‌کردن مواد غذایی برای دیگران یا چیزهای باارزش دیگر مانند محیط زیست پیش می‏آید. پنج گویۀ آگاهی از اینکه ضایعات غذایی سبب تخریب محیط زیست، افزایش فقر و نابرابری، آلودگی هوا و گرم‌شدن کره زمین می‏شود، برای سنجش متغیر آگاهی از مشکل با طیف لیکرتی پنج‌امتیازی (کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=5) پرسیده شدند.

 

 

یافته‌‌های پژوهش

ویژگی‏های جمعیت‏شناختی پاسخگویان به تفکیک محل سکونت در جدول 2 آمده است. نتایج توزیع فراوانی نشان می‏دهند میانگین سن پاسخگویان روستایی 9/37 سال و شهری 8/40 سال بود و روستاییان بیشتر در دامنۀ سنی 35-15 سال و شهروندان در گروه سنی 50-35 سال قرار داشتند. پاسخگویان با تحصیلات راهنمایی و متوسطه بیشترین فراوانی را در هر دو جامعۀ روستایی و شهری به خود اختصاص دادند. بیشتر خانوارها در نمونۀ مطالعه‌شده در هر دو جامعۀ روستایی و شهری 4-3 نفره بودند. بیش از نیمی از پاسخگویان در جامعۀ روستایی کودک زیر 12 سال داشتند و در جامعۀ شهری کودک زیر 12 سال نداشتند. شغل بیشتر پاسخگویان در هر دو گروه روستایی و شهری خانه‏داری و شغل بیشتر سرپرستان خانوارهای روستایی و شهری آزاد بود. خانوارهای با درآمد 5000-10000 هزار ریال بیشترین فراوانی را بین گروه‏های درآمدی در روستا و شهر داشتند.

 

 

جدول 2- توزیع فراوانی ویژگی‏های جمعیت‏شناختی پاسخگویان

 

روستا

شهر

متغیر

فراوانی

درصد

میانگین

انحراف معیار

فراوانی

درصد

میانگین

انحراف معیار

سن پاسخگو

15-35 سال

91

2/46

9/37

9/9

75

5/36

8/40

4/10

35-50 سال

82

6/41

90

3/43

50-64 سال

24

2/12

42

2/20

تحصیلات پاسخگو

ابتدایی و کمتر

83

1/42

7/7

9/3

65

3/31

6/8

6/4

راهنمایی‏ و متوسطه

98

7/49

109

4/52

بالاتر از دیپلم

16

1/8

34

3/16

تعداد افراد خانوار

1-2 نفر

26

2/13

 

 

37

8/17

 

 

3-4 نفر

130

66

 

 

131

63

 

 

بیشتر از 5 نفر

41

8/20

 

 

40

2/19

 

 

وجود کودک زیر 12 سال در خانوار

نداشتن کودک

81

1/41

 

 

117

3/56

 

 

داشتن کودک

116

9/58

 

 

91

8/43

 

 

درآمد ماهیانۀ خانوار

(هزار ریال)

زیر 5000

37

19

3/10172

8/5656

29

2/14

8/13065

5/8120

5000-10000

88

1/45

74

3/36

10000-15000

54

7/27

52

5/25

بیشتر از 15000

16

2/8

49

24

 

 

توصیف متغیرهای الگوی ترکیبی پژوهش

ویژگی‏های توصیفی متغیرهای الگوی تلفیقی پژوهش به‌همراه آمارۀ هم‏خطی تحمل در جدول 3 درج شده است. نتایج نشان دادند تمام متغیرها میانگین متوسط رو به بالا داشتند. تنها هنجار اجتماعی میانگین کمتری نسبت به بقیۀ متغیرها کسب کرده است. متغیر هنجار اخلاقی با بالاترین میانگین و کمترین انحراف معیار بهترین وضعیت را در جامعۀ روستایی و شهری داشت. نگرش و احساس گناه نیز پس از هنجار اخلاقی، میانگین بالاتر و انحراف معیار کمتری در جوامع روستایی و شهری داشتند. رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در هر دو جامعۀ روستایی و شهری وضعیت نسبتاً خوبی داشت. انتساب درونی و آگاهی از مشکل نیز با بالاترین انحراف معیار، بیشترین پراکندگی را بین روستاییان و شهروندان داشتند؛ بنابراین، به‌‎طور کلی وضعیت موجود متغیرهای پژوهش در دو جامعه تقریباً مشابه هم بود و پررنگ بودن جنبۀ اخلاقی، احساس گناه و بُعد نگرشی میان دو جامعۀ بررسی‌شده را نشان می‌داد. بالای 1/0 بودن آمارۀ تحمل متغیرها بیان‌کنندۀ وجودنداشتن هم‏خطی بین متغیرهای مستقل پژوهش است؛ بنابراین، با اطمینان می‏توان در مراحل بعدی پژوهش ضرایب رگرسیونی واقع‏گرایانه را محاسبه کرد.

 

 

جدول 3- ویژگی‏های توصیفی متغیرهای پژوهش

 

روستا

شهر

متغیر

میانگین*

انحراف معیار

رتبه

آمارۀ تحمل

میانگین*

انحراف معیار

رتبه

آمارۀ تحمل

نگرش به ضایعات غذایی

879/4

309/0

2

600/0

838/4

382/0

3

650/0

قصد ضایع‌نکردن مواد غذایی

673/4

541/0

7

726/0

505/4

613/0

7

731/0

هنجار اجتماعی

809/3

402/0

6

883/0

735/3

451/0

5

824/0

هنجار اخلاقی

936/4

234/0

1

437/0

934/4

239/0

1

495/0

احساس گناه

890/4

343/0

3

449/0

817/4

378/0

2

460/0

کنترل رفتاری درک‌شده

509/4

414/0

5

720/0

276/4

558/0

6

645/0

آگاهی از مشکل

386/4

533/0

8

840/0

170/4

679/0

9

553/0

انتساب درونی

509/4

593/0

9

887/0

543/4

647/0

8

665/0

رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی

469/4

384/0

4

-

322/4

513/0

4

-

*دامنۀ میانگین‌‌ها: از 1-5

 

 

همبستگی متغیرهای الگوی ترکیبی پژوهش

برای بررسی میزان و جهت رابطۀ میان متغیرهای الگوی ترکیبی پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. وضعیت همبستگی متغیرهای جامعۀ روستایی در قطر بالای ماتریس و متغیرهای جامعۀ شهری در قطر پایین ماتریس جدول 4 گزارش شده است. نتایج همبستگی جامعۀ روستایی نشان می‏دهند تمام متغیرهای مستقل الگو رابطۀ مثبت و معنی‏داری در سطح یک درصد با متغیر وابستۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی دارند؛ به‌جز متغیر انتساب درونی که هیچ رابطه‏ای با رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی نداشت. در جامعۀ شهری نیز مانند جامعۀ روستایی رابطۀ مثبت و معنی‏داری در سطح یک درصد بین متغیرهای مستقل الگو با متغیر وابستۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی وجود داشت. تنها متغیر انتساب درونی در جامعۀ شهری رابطۀ مثبت و معنی‏داری در سطح پنج درصد با رفتار داشت. از بین متغیرهای مستقل الگو، بیشترین میزان همبستگی با متغیر وابستۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در هر دو نمونۀ روستایی و شهری، به کنترل رفتاری درک‏شده مربوط بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول 4- ماتریس همبستگی سازه‏های پژوهش برای جامعۀ روستایی و شهری

 

قصد

نگرش به ضایعات   غذایی

کنترل رفتاری درک‏شده

هنجار اخلاقی

هنجار اجتماعی

احساس گناه

انتساب درونی

آگاهی از مشکل

رفتار مدیریت مصرف غذایی

قصد

1

**428/0

**350/0

**429/0

*161/0

**374/0

109/0

**189/0

**337/0

نگرش به ضایعات غذایی

**325/0

1

**447/0

**479/0

**211/0

**504/0

*143/0

*177/0

**284/0

کنترل رفتاری درک‌‎شده

**291/0

**336/0

1

**286/0

**296/0

**302/0

021/0

**199/0

**532/0

هنجار اخلاقی

**461/0

**534/0

**281/0

1

*141/0

**709/0

**274/0

**341/0

**285/0

هنجار اجتماعی

**229/0

**182/0

**346/0

**237/0

1

111/0

104/0-

080/0

**255/0

احساس گناه

**254/0

**408/0

**479/0

**567/0

**342/0

1

**224/0

**341/0

**232/0

انتساب درونی

123/0

066/0

**264/0

*169/0

**204/0

**410/0

1

**197/0

025/0-

آگاهی از مشکل

**233/0

119/0

**437/0

**263/0

**271/0

**500/0

**551/0

1

**226/0

رفتار مدیریت مصرف غذایی

**384/0

**465/0

**596/0

**427/0

**303/0

**465/0

*148/0

**304/0

1

 

قطر بالای ماتریس، همبستگی‏های جامعۀ روستایی و قطر پایین ماتریس، همبستگی‏های جامعۀ شهری است.

**: معنی‏داری در سطح یک درصد. *: معنی‎‏داری در سطح پنج درصد.

 

 

سنجش نیکویی برازش الگوی ترکیبی NAM و TPB

برای سنجش برازندگی و مناسبت متغیرهای مستقل با متغیر وابسته در الگوی ترکیبی با داده‏های مربوط به ضایعات غذایی از ضریب تعیین رگرسیونی یا R2 استفاده شد. ضرایب تعیین رگرسیونی هر دو الگوی علّی نمونۀ روستایی و شهری به‌همراه ضرایب استاندارد (β) متغیرهای مستقل مربوط به آنها بر مسیر نمودار تحلیل مسیر در شکل 4 و 5 ترسیم شده است. ضریب تعیین رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در جامعۀ شهری (48/0=R2) و در جامعۀ روستایی (34/0=R2) است. بدین معنا که متغیرهای مستقل در نمودار تحلیل مسیر جامعۀ شهری توانسته‏اند 48 درصد از تغییرات واریانس متغیر وابستۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی را تبیین کنند؛ در حالی که میزان تغییر واریانس در متغیر رفتار با تأثیرگرفتن از متغیرهای مستقل در جامعۀ روستایی 34 درصد است. ضرایب استاندارد تمام مسیرها در جامعۀ شهری و روستایی به‌جز اثر احساس گناه بر قصد رفتاری در جامعۀ شهری مثبت‌اند. با وجود منفی‌بودن اثر احساس گناه بر قصد در جامعۀ شهری، برایند اثرات احساس گناه بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی طبق جدول 6 مثبت است.

 

بررسی اثرات علّی متغیرهای الگوی ترکیبی NAM و TPB

برای بررسی اثرات علی متغیرهای الگوی ترکیبی NAM و TPB از تحلیل مسیر در نرم‏افزار SPSS استفاده شد. تحلیل مسیر، گسترش‎‌یافتۀ الگوی رگرسیونی است که برای آزمون برازش ماتریس همبستگی در مقابل دو یا بیشتر از دو الگوی علی استفاده می‌شود. پیکان‏های یک‏سویه در الگوی ترسیمی تحلیل مسیر نشان‌دهندۀ رابطۀ علیت‌اند که تمام پیکان‏ها براساس الگو‏های نظری تأییدشده در پیشینۀ پژوهش ترسیم شده‌اند. تنها رابطۀ علی بین نگرش و کنترل رفتاری درک‏شده در هر دو جامعۀ روستایی و شهری و رابطۀ علی بین احساس گناه و قصد و نگرش با رفتار در جامعۀ شهری‌اند که مصداق نظری قوی برای جهت علی ارائه‌شدۀ آنها در دسترس نبود؛ ولی همان ‏طور که منصورفر (1391) اذعان کرده است در صورتی‏ که پژوهشگر استدلال قوی برای چیدمان متغیرها نداشته باشد، می‏تواند از رگرسیون خطی چندگانه برای تشخیص چگونگی چیدمان علی متغیرها استفاده کند. در این پژوهش نیز ابتدا تحلیل رگرسیون برای متغیر وابستۀ اصلی یعنی رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی اجرا شد و پس از حذف متغیرهای مستقلی که ضرایب استاندارد (β) معنی‏دار نشده بودند، ضرایب استاندارد متغیرهای مستقل باقی‏مانده مقایسه شدند. متغیر مستقل دارای β بالاتر، به‌منزلۀ متغیر وابسته برای مرحلۀ بعد در تحلیل مسیر در نظر گرفته و با ورود متغیرهای مستقل احتمالی، رگرسیون دیگری برای آن اجرا شد و دوباره تمام اقدامات ذکرشده دربارۀ این متغیر وابستۀ جدید اعمال شد تا به متغیرهای بیرونی (متغیرهایی که تنها نقش مستقل را در الگو ایفا می‏کنند) در الگوی تحلیل مسیر ختم شود؛ بنابراین، براساس الگوی نظری بامبرگ و موزر (2007) و روابط علی تشخیص داده‌شده در رگرسیون چندگانه بین سایر متغیرها، برای هر متغیر وابسته‏ای که فلش‏های یک‏سویه از سمت متغیرهای مستقل مربوط به آن وارد شده بود، یک رگرسیون اجرا شد. اثر مستقیم، تأثیر مستقیم متغیر مستقل را بر متغیر وابسته و اثر غیرمستقیم، تأثیر متغیر مستقل را ازطریق یک یا چند میانجی بر متغیر وابسته بیان می‏کند.

نتایج اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل الگوی تلفیقی بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در جامعۀ روستایی در جدول 5 نشان می‏دهند دو متغیر قصد رفتاری (14/0=β) و کنترل رفتاری درک‏شده (43/0=β) به‌طور مستقیم بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی تأثیرگذارند و کنترل رفتاری درک‏شده نسبت به قصد، سه برابر اثرگذاری بیشتری بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی دارد که اهمیت زیاد این متغیر را نشان می‌دهد. براساس شکل 4، کنترل رفتاری درک‏شده در جامعۀ روستایی علاوه بر اثر مستقیم بر رفتار، اثر غیرمستقیم ازطریق متغیر میانجی قصد بر رفتار دارد. تأمل در اثرات علی کل هر متغیر (جدول 5) نشان می‏دهد متغیر کنترل رفتاری درک‏شده به‌طور کلی بیشترین اثر (اثر علّی کل=45/0) را بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی می‏گذارد. متغیر کنترل رفتاری درک‏شده به‌منزلۀ متغیر میانجی، در انتقال اثر سایر متغیرها بر رفتار نقش مهمی در جامعۀ روستایی ایفا می‏کند. بیشترین اثر غیرمستقیم بر رفتار به متغیر نگرش (اثر غیر مستقیم=19/0) مربوط است که در انتقال اثر احساس گناه به رفتار، میانجی‏گری می‏کند. در جامعۀ روستایی دو متغیر هنجار اجتماعی و آگاهی از مشکل، متغیرهای بیرونی محسوب می‌شوند که تغییرات آنها با متغیرهایی خارج از الگو تبیین می‌‌شود و از هیچ یک از متغیرهای الگو تأثیر نمی‏پذیرند؛ در عین حال، بر متغیرهای درونی و متغیر وابستۀ اصلی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دارند. سهم هنجار اجتماعی در تبیین متغیر وابستۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی سه برابر آگاهی از مشکل است؛ درواقع، کمترین اثر علی در جامعۀ روستایی بعد از انتساب درونی (02/0=β) به آگاهی از مشکل (03/0=β) مربوط است.

 

 

جدول 5- اثرات علی متغیرهای الگوی تلفیقی بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در جامعۀ روستایی

مسیرها

اثر مستقیم

اثر غیرمستقیم

اثر علی کل

قصدï رفتار مدیریت مصرف غذایی

14/0

 

14/0

کنترل رفتاری درک‏شدهï رفتار مدیریت مصرف غذایی

43/0

02/0

45/0

نگرشï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

 

19/0

19/0

هنجار اخلاقیï......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

 

04/0

04/0

هنجار اجتماعیï......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

 

09/0

09/0

احساس گناهï......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

 

08/0

08/0

انتساب درونیï......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

 

02/0

02/0

آگاهی از مشکلï......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

 

03/0

03/0

 

 

با توجه به جدول 6 سه متغیر قصد رفتاری، کنترل رفتاری درک‏شده و نگرش به‌طور مستقیم بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در جامعۀ شهری تأثیر می‏گذارند. در جامعۀ شهری نیز کنترل رفتاری درک‏شده سه برابر قصد و دو برابر نگرش، در تبیین واریانس رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی نقش ایفا می‏کند. همان‏ طور که در شکل 5 مشاهده می‏شود، نگرش علاوه بر اثر مستقیم و معنی‏دار بر رفتار، به‌طور غیرمستقیم ازطریق متغیر میانجی کنترل رفتاری درک‏شده تأثیر خود را بر رفتار اعمال می‏کند. کنترل رفتاری درک‏شده با اثر علی کل 41/0 در جامعۀ شهری نیز مانند جامعۀ روستایی بیشترین تأثیر را بر رفتار دارد؛ با این تفاوت که در جامعۀ روستایی این متغیر علاوه بر اثر مستقیم، نوعی اثر غیرمستقیم ازطریق متغیر میانجی قصد بر رفتار دارد؛ در حالی که اثر علی کل کنترل رفتاری درک‏شده در جامعۀ شهری تنها از اثر مستقیم آن بر رفتار صادر شده است. مطابق جامعۀ روستایی در جامعۀ شهری نیز بیشترین اثر پس از کنترل رفتاری درک‏شده به نگرش (28/0) مربوط است. آگاهی از مشکل، احساس گناه، هنجار اخلاقی و هنجار اجتماعی پس از نگرش به ترتیب بیشترین اثرات علی کل را به خود اختصاص داده‌اند که از اثرات غیرمستقیم ازطریق متغیرهای میانجی مستقر در الگوی تحلیل مسیر شکل 5 نشئت می‌گیرد. در جامعۀ شهری نیز مانند الگوی بامبرگ و موزر تنها متغیر آگاهی از مشکل، متغیر بیرونی شناسایی شده است. آگاهی از مشکل برخلاف جامعۀ روستایی، در جامعۀ شهری سهم نسبتاً بالایی در مقایسه با سایر متغیرهای اثرگذار بر رفتار با اثر غیرمستقیم دارد.

مثبت‌بودن تمام اثرات متغیرهای مستقل درونی و بیرونی الگو بر متغیر وابسته نشان می‌دهد با بهبود متغیرهای مستقل الگوی تحلیل مسیر میان خانوارهای شهرستان نجف‏آباد، رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی آنها نیز به نسبت سهم پیش‏بینی‌شدۀ هر یک از متغیرهای مستقل در تبیین رفتار، بهبود خواهد یافت.

تفاوت اثرات برخی متغیرهای الگوی تحلیل مسیر در جامعۀ روستایی و شهری ناشی از تداخل برخی متغیرهای مجهول در الگوی ترکیبی، در رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی است که هم موجب کمی تبیین واریانس متغیر وابستۀ اصلی رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در روستا نسبت به شهر شده و هم بر اثر علی مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای الگو بر رفتار تأثیر گذاشته است و سبب الگوی تحلیل مسیر نسبتاً متفاوتی بین دو جامعۀ روستایی و شهری در یک شهرستان شده است. طبق اظهار پرنسی‌‌پاتو (2018) یکی از عوامل مداخله‏گر در این زمینه عوامل موقعیتی نظیر محیط جغرافیایی و سکونت در روستا یا شهر است. با توجه به اظهار روستاییان حیوانات خانگی ازقبیل دام و طیور به مراتب در روستاها بیشتر نگهداری می‏شوند و خانوار روستایی برای تغذیۀ این حیوانات از تدابیر دقیق برای کاهش ضایعات غذایی فاصله گرفته است و مواد غذایی با کیفیت پایین را برای تغذیۀ احشام و طیور خود در نظر می‏گیرد. این عامل یکی از این عوامل موقعیتی است که با تأثیرگرفتن از سکونت در روستا سبب بر هم خوردن معادلۀ رگرسیونی پیش‏بینی‏کنندۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی می‌شود و بر میزان تبیین رفتار به‌وسیلۀ سایر متغیرهای الگو تأثیر می‌گذارد.

 

 

جدول 6- اثرات علی متغیرهای الگوی تلفیقی بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در جامعۀ شهری

مسیرها

اثر مستقیم

اثر غیر مستقیم

اثر علّی کل

قصدï رفتار مدیریت مصرف غذایی

13/0

 

13/0

کنترل رفتاری درک‏شدهï رفتار مدیریت مصرف غذایی

41/0

 

41/0

نگرشï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

19/0

09/0

28/0

هنجار اخلاقیï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

 

18/0

18/0

هنجار اجتماعیï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

 

11/0

11/0

احساس گناهï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

 

19/0

19/0

انتساب درونیï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

 

03/0

03/0

آگاهی از مشکلï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی

 

22/0

22/0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 4- نمودار تحلیل مسیر الگوی ترکیبی رفتار برنامه‏ریزی‌‎شده و فعال‏سازی هنجار جامعۀ روستایی

**: معنی‏داری در سطح یک درصد. *: معنی‎‏داری در سطح پنج درصد.

 

 

 
   
 

 

 

 

 

 

 

 


شکل 5- نمودار تحلیل مسیر الگوی ترکیبی رفتار برنامه‏ریزیشده و فعال‏سازی هنجار جامعۀ شهری

**: معنی‏داری در سطح یک درصد. *: معنی‎‏داری در سطح پنج درصد.

 

 

مقایسۀ جامعۀ شهری و روستایی ازنظر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی

برای مقایسۀ میانگین رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی گروه‏های مختلف از آزمون F استفاده شد و برای آزمون‏هایی که در آنها فرضیۀ H1 پذیرفته شد، آزمون تعقیبی دانکن برای مقایسۀ یک به یک میانگین‏ها و تشخیص جایگاه دقیق تفاوت گروه‏ها انجام شد. نتایج مقایسۀ میانگین گروه‏های سنی پاسخگویان در جدول 7 نشان داد در هر دو جامعۀ روستایی و شهری بین گروه سنی کمتر از 35 سال با دو گروه سنی دیگر تفاوت معنی‏داری ازنظر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی وجود دارد و پاسخگویان این گروه سنی به‏طور معنی‏داری رفتار مدیریتی پایین‏تری در مصرف مواد غذایی نسبت به پاسخگویان 35 سال به بالا داشتند. در جامعۀ روستایی بین پاسخگویان با تحصیلات زیر دیپلم با پاسخگویان با تحصیلات بالای دیپلم تفاوت معنی‏داری در رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی وجود داشت؛ به عبارتی، هیچ تفاوتی بین پاسخگویان بی‏سواد یا دارای تحصیلات ابتدایی با پاسخگویان با تحصیلات راهنمایی و دبیرستان در رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی وجود نداشت و این دو گروه به‎طور معنی‏داری ضایعات غذایی کمتری نسبت به گروه‏ تحصیلی بالای دیپلم داشتند. در جامعۀ شهری هیچ تفاوتی بین پاسخگویان با گروه‏های مختلف تحصیلی در رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی مشاهده نشد. همچنین در هر دو جامعۀ روستایی و شهری هیچ تفاوت معنی‏داری بین بُعد خانوار و گروه‏های مختلف درآمدی در رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی مشاهده نشد. همسانی رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی گروه‏های مختلف درآمدی شاید به این دلیل باشد که گروه‏های درآمدی پاسخگویان تفاوت چشمگیری با هم نداشتند؛ زیرا خانوارهای با سطوح درآمدی خیلی بالا از پاسخگویی به پرسش‌نامه‏ها امتناع می‏ورزیدند؛ بنابراین، مقایسۀ صحیح طبقات درآمدی خیلی بالا و پایین در این پژوهش امکان‏پذیر نشد.

 

 

جدول 7- نتایج تحلیل واریانس گروه‏های مختلف بهلحاظ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی

نمونه

متغیر گروه‏بندی

میانگین

F

معنی‏داری

روستا

سن پاسخگو

کمتر از 35 سال

a35/4

**57/12

0001/0

35-50 سال

b55/4

بالای 50 سال

b61/4

شهر

سن پاسخگو

کمتر از 35 سال

a10/4

**31/8

0001/0

35-50 سال

b42/4

بالای 50 سال

b51/4

روستا

تحصیلات پاسخگو

بی‏سواد و ابتدایی

a58/4

**45/6

002/0

راهنمایی و دبیرستان

a39/4

بالاتر از دیپلم

b35/4

شهر

تحصیلات پاسخگو

بی‏سواد و ابتدایی

41/4

79/2

064/0

راهنمایی و دبیرستان

32/4

بالاتر از دیپلم

15/4

روستا

تعداد افراد خانوار

1-2 نفر

58/4

51/1

223/0

3-4 نفر

46/4

بیشتر از 5 نفر

42/4

شهر

تعداد افراد خانوار

1-2 نفر

35/4

58/0

560/0

3-4 نفر

29/4

بیشتر از 5 نفر

38/4

روستا

درآمد خانوار

(هزار تومان)

کمتر از 500

49/4

212/0

888/0

500-1000

45/4

1000-1500

49/4

بیشتر از 1500

44/4

شهر

درآمد خانوار

(هزار تومان)

کمتر از 500

41/4

65/0

586/0

500-1000

34/4

1000-1500

34/4

بیشتر از 1500

25/4

حروف غیریکسان a و b نشان‏دهندۀ تفاوت معنی‏دار بین گروه‏هاست. **: 01/0 P<و *: 05/0 P<

 

 

برای مقایسۀ خانوارهای دارای کودک زیر 12 سال با خانوارهای بدون کودک براساس رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی از آزمون t مستقل بهره گرفته شد که نتایج در جدول 8 نمایش داده شده‌اند. نتایج نشان می‌دهند بین خانوارهای دارای کودک زیر 12 سال با خانوارهای بدون کودک هیچ تفاوت معنی‏داری در جامعۀ روستایی و شهری وجود ندارد.

 

جدول 8- مقایسۀ میانگین خانوارهای دارای کودک و بدون کودک زیر 12 سال بهلحاظ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی

نمونه

متغیر گروه‏بندی

گروه‏ها

میانگین

انحراف معیار

خطای استاندارد

T

سطح معنی‏داری

روستا

داشتن کودک زیر 12 سال

بله

47/4

39/0

06/0

97/0-

336/0

خیر

39/4

40/0

05/0

شهر

داشتن کودک زیر 12 سال

بله

24/4

66/0

12/0

38/0-

704/0

خیر

19/4

46/0

06/0

 

 


نتیجه

این مطالعه برای برقراری پیوند بین دو انگیزۀ نوع‏دوستانه و منفعت شخصی و گنجاندن فرایندهای خودتنظیمی در الگوی رفتاری با ادغام دو الگوی نظری فعال‏سازی هنجار و نظریۀ رفتار برنامه‏ریزی‏شده، سعی کرده است الگویی جامع برای رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در دو جامعۀ شهری و روستایی ارائه کند. نتایج نشان‏دهندۀ برازش این الگوی تلفیقی در هر دو جامعۀ روستایی و شهری است.

نتایج پژوهش حاضر در زمینۀ تأثیرگذاری متغیرهای الگوی رفتار برنامه‏ریزی‏شده با داده‏های رفتار مرتبط با ضایعات مواد غذایی مطابق با پژوهش‌های ویشرس و همکاران[9] (2016) و سیگورارداتیر (2017) بود. یافته‏های این پژوهش به‎‌لحاظ معنی‏داری احساس گناه و انتساب درونی با نتایج مطالعۀ پریزئو و همکاران (2015)، به‌لحاظ احساس گناه و آگاهی از مشکل با مطالعۀ کی و رو (2016) و ازنظر آگاهی از مشکل با پژوهش ویلیامز و همکاران (2012) در هر دو جامعۀ شهری و روستایی هم‏خوانی داشت. همچنین در هر دو جامعۀ روستایی و شهری هماهنگ با مطالعۀ آکتاس و همکاران (2018) بین قصد و نگرش رابطۀ مثبت و برخلاف نتایج آنها بین قصد و کنترل رفتاری درک‏شده رابطۀ مثبت مشاهده شد.

نتایج نشان دادند هنجار اخلاقی با وجود برخورداری از وضعیت بسیار مناسب در هر دو نمونۀ شهری و روستایی، اثر علی بسیار کمی در جامعۀ روستایی بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی داشت و در جامعۀ شهری به‌نسبت وضعیت بهتری دارد. این متغیر در جامعۀ روستایی تنها بر متغیر قصد تأثیر می‌گذارد؛ ولی در جامعۀ شهری که وضعیت کمی بهتر است علاوه بر قصد، نگرش را نیز درگیر کرده و ازطریق دو متغیر ذکرشده بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی اعمال نفوذ می‏کند. طبق تعاریف ارائه‌شده از هنجار اخلاقی در مطالعات، هنجارهای اخلاقی، احساس تعهدات اخلاقی قوی‌اند که افراد با شرکت در رفتار نوع‏دوستانه تجربه می‏کنند (Bamberg & Moser, 2007: 15)؛ بنابراین، احساس تعهد اخلاقی و مسئولیت‏پذیری با انگیزۀ نوع‏دوستانه (کمک به فقرا و کاهش پیامدهای منفی زیست‏محیطی) برای کاهش ضایعات غذایی قدرت زیادی در بروز و ظهور رفتار در نمونه‏های مطالعه‌شده ندارد. انگیزۀ نوع‏دوستانه پیوند ناگسستنی با آگاهی و درک مسائلی با مقاصد اجتماعی و زیست‏محیطی دارد. با توجه به اینکه آگاهی از مشکل پراکندگی بالایی در دو جامعۀ روستایی و شهری داشت، شاید بتوان دلیل اثرگذاری کم هنجار اخلاقی بر رفتار را درک پایین آنها از وضعیت اسفناک گرسنگان و بحران زیست‏محیطی موجود دانست؛ ازاین‌رو، پیشنهاد می‏شود پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و زیست‏محیطی ضایعات غذایی بر نسل کنونی و نسل‏های آینده در برنامه‏های درسی، رسانه‏ای و برنامه‏های فرهنگی مانند جشن‏ها، مراسم‏ها و تجمعات مختلف گنجانده شود.

نتایج پزوهش منعکس‏کنندۀ قدرت بالای کنترل رفتاری درک‏شده در مدیریت مصرف مواد غذایی در هر دو جامعۀ روستایی و شهری است؛ بنابراین، برای بهبود رفتار مدیریتی مواد غذایی خانوارها و کاهش ضایعات غذایی لازم است نسبت به تقویت این عنصر در جوامع اقدام کرد. در این راستا باید به مردم یادآور شد مهم‌ترین عامل مؤثر بر کاهش ضایعات غذایی خانوار، این باور است که که آنها قادرند با سازماندهی فعالیت‏های خود بر موانع احتمالی رفتار مدیریتی‏شان در راستای کاهش ضایعات غذایی غلبه کنند. این امر می‏تواند با برگزاری دوره‏های مختلف در قالب مهارت‏های زندگی برای خانوارها به‌ویژه زوج‏های جوان که تجارب کمتری در مدیریت مصرف مواد غذایی دارند و جلسات مدارس برای خانوارها و سخنرانی‏های مساجد تعلیم داده و این باور به خانوارها القا شود.

نتایج مقایسۀ میانگین گروه‏های سنی پاسخگویان نشان دادند در هر دو جامعۀ روستایی و شهری پاسخگویان گروه سنی کمتر از 35 سال به‏طور معنی‏داری رفتار مدیریتی پایین‏تری در مصرف مواد غذایی نسبت به پاسخگویان 35 سال به بالا داشتند. این یافته که خانوارهای مسن مدیریت بهتری بر مصرف مواد غذایی و درنتیجه، کاهش ضایعات غذایی خانوار داشتند، با یافته‏های استنکیو و همکاران (2016)، ویشرس و همکاران (2016)، یعقوب (2016)، مارنگان و همکاران (2014)، استفان و همکاران (2013)، لیندهورست (2007)، همیلتون و همکاران (2005) و اُسنر (1982) همخوانی دارد. طبق اظهار پاسخگویان دلیل این امر افزایش تجربه، برخورد با موقعیت‏های سخت زندگی مانند شرایط جنگ و خشکسالی و فراهم‌شدن موقعیت‏های مختلفِ کسب آگاهی از روش‏های مصرف بهینۀ مواد غذایی برای به حداقل رساندن ضایعات آن است؛ بنابراین، پیشنهاد می‏شود تلاش‏های جمعی بر گردآوری تجارب افراد مسن متمرکز شوند و این اطلاعات در اختیار عموم به‌ویژه افراد جوان‏تر گذاشته شود.



[1]Aktas et al.

[2]Kritikou et al.

[3]Sigurðardóttir

[4]Visschers et al.

[5]Qi, D. Roe

[6]Parizeau et al.

[7]Williams et al.

[8]Bartlett et al.

[9]Visschers et al.

ژاله‌رجبی، م.؛ زارع، ع. ف. و شاهنوشی‌فروشانی، ن. (1391). «برآورد تابع سرانۀ ضایعات نان به‌منظور اصلاح الگوی فعلی مصرف نان؛ مطالعۀ موردی: شهر مشهد»، هشتمین همایش دوسالانۀ اقتصاد کشاورزی ایران، کشاورزی پایدار و امنیت غذایی، سیاست‏ها و راهبردها. شیراز: انجمن اقتصاد کشاورزی ایران و دانشگاه شیراز، دانشکدۀ کشاورزی، ص 2556-2545.
عادلی، الف. و شعبانپور، ب. (1386). «نقش بسته‏بندی آبزیان بر رفتار مصرفی خانوارهای شهر تهران». مجله علوم کشاورزی و منابع طبیعی، د 14، ش 1، ص 99-91.
منصورفر، ک. (1391). روش‌های پیشرفتۀ آماری همراه با برنامه‏های کامپیوتری، تهران: دانشگاه تهران.
Aktas, E. Sahin, H. Huda, A. K. S. Irani, Z. Topaloglu, Z. Sharif, A. M. Kamrava, M. & Oledinma, A. (2018) ‟A Behavioral Approach to Food Waste Issue in Qatar.” inQatar Foundation AnnualResearch Conference Proceedings (Vol. 2018, No. 1, p. EEPD836). Qatar: HBKU Press.
Aschemann-Witzel, J. Hooge, I. D. Amani, P. Bech-Larsen, T. & Oostindjer, M. (2015) ‟Consumer-Related Food Waste: Causes and Potential for Action.” Sustainability, 7: 6457-6477.
Bagozzi, R. P. (1992) ‟The Self-Regulation of Attitudes, Intentions and Behavior.” Social Psychology Quarterly, 55 (2): 178-204. Special Issue: Theoretical Advances inSocial Psychology.
Bamberg, S. & Möser, G. (2007) “Twenty Years after Hines, Hungerford and Tomera: A New Meta-Analysis of Psycho-Social Determinants of Pro-Environmental Behaviour.” Journal of Environmental Psychology, 27 (1): 14-25.
Bamberg, S. Hunecke, M. & Blobaum, A. (2007) ‟Social Context, Personal Norms and the Use of Public Transportation: Two Field Studies.” Journal of Environmental Psychology, 27: 190–203.
Bartlett, J. E. Kotrlik, J. W. & Higgins, C. C. (2001) ‟Organizational Research: Determining Appropriation Sample Size in Survey Research.” Information Technology, Learning and Performance Journal, 19 (1): 43-50.
Baumeister, R. F. Stillwell, A. M. & Heatherton T. F. (1994) ‟Guilt: An Interpersonal Approach.” Psychological Bulletin, 115 (2): 243-267.
Bruinessen, E. V. (2018) M. Motivating the Choice for Anti-Food Waste Restaurants: How Emotions Can Play a Role. Sc. Thesis for Management, Economics and Consumer Behavior. The Wageningen University
Conner, M. & Armitage, C. J. (1998) ‟Extending the Theory of Planned Behavior: A Review and Avenues for Further Research.” Journal of Applied Social Psychology, 28 (15): 1429-1464.
European Parliament. (2017) ‟Report on Initiative on Resource Efficiency: Reducing Food Waste, Improving Food Safety.” (2016/2223(INI)). Committee on the Environment, Public Health and Food Safety. Rapporteur: Biljana Borzan.
FAO. (2018). ‟SAVE FOOD: Global Initiative on Food Loss and Waste Reduction. Key facts on food Loss and Waste you Should Know!” Available on: http://www.fao.org/save-food/resources/keyfindings/en.
FAO, IFAD, UNICEF, WFP & WHO. (2017) ‟The State of Food Security and Nutrition in the World 2017.” Building Resilience for Peace and Food Security. Rome, FAO.
Fishbein, M. & Ajzen, I. (2010). Predicting and Changing Behavior the Reasoned Action Approach. New York: NY Psychology Press (Taylor and Francis).
Galli, A. Iha, K. Halle, M. Bilali, H. E. Grunewald, N. Eaton, D. Capone, R. Debs, P. & Bottalico, F. (2016) ‟Mediterranean Countries' Food Consumption and Sourcing Patterns: An Ecological Footprint Viewpoint, Sci Total Environ.” http: //dx.doi.org/10.1016/j.scitotenv.2016.10.191.
George, D. & Mallery, P. (2016) IBM SPSS Statistics 23 Step by Step: A Simple Guide and Reference. New York and London: Routledge, Taylor and Francis Group.
Graham-Rowe, E. Jessop, D. C. & Sparks, P. (2015) ‟Predicting Household Food Waste Reduction Using an Extended Theory of Planned Behaviour.” Resources, Conservation and Recycling, 101: 194-202.
Hamilton, C. Denniss, R. & Baker, D. (2005) Wasteful Consumption in Australia. Discussion Paper Number 77, The Australia Institute, Canberra.
Han, H. & Hyun, S. S. (2017) ‟Drivers of Customer Decision to Visit an Environmentally Responsible Museum: Merging the Theory of Planned Behavior and Norm Activation Theory.” Journal of Travel and Tourism Marketing, 34 (9): 1155-1168.
Jowi, J. O. (2018) Deans in Kenyan Universities: Their Leadership Styles and Impacts on Staff Commitment. Dissertation to Obtain the Degree of Doctor at Center for Higher Education Policy Studies (CHEPS) the School of Management and Governance of the University of Twente in the Netherlands.
Keller, M. (2012) Advertising and Consumerism in the Food Industry. Johnson and Wales University. Honors Theses - Providence Campus, School of Arts and Sciences. Paper 3. http://scholarsarchive.jwu.edu/student_scholarship/3.
Kletzan, D. Köppl, A. Kratena, K. Schleicher, S. & Wüger, M. (2002) ‟Modelling Sustainable Consumption. From Theoretical Concepts to Policy Guidelines.” Empirica, 29 (2): 131–144.
Kritikou, T. Abeliotis, K. & Lasaridi, K. (2017) ‟Consumers’Awareness and Behaviour on Food Waste Prevention.” Athens 5th International Conference on Sustainable Solid Waste Management. National Technical University of Athens. 21-24 June 2017.
Lyndhurst, B. (2007) Food Behaviour Consumer Research-Findings from the Quantitative Survey. Briefing Paper UK: WRAP.
Marangon, F. Tempesta, T. Troiano, S. & Vecchiato, D. (2014) “Food Waste, Consumer Attitudes and Behavior. A Study in the North-Eastern Part of Italy.” Italian Review of Agricultural Economics, 69 (2-3): 201-209.
Osner, R. (1982) “Food Wastage.” Nutrition and Food Science, 82 (4): 13-16.
Parizeau, K. Massow M. V. & Martin, R. (2015) ‟Household-Level Dynamics of Food Waste Production and Related Beliefs, Attitudes and Behaviours in Guelph, Ontario.” Waste Management, 35: 207-217.
Park, J. & Ha, S. (2014) ‟Understanding Consumer Recycling Behavior: Combining the Theory of Planned Behavior and the Norm Activation Model.” Family and Consumer Sciences Research Journal, 42 (3): 278-291.
Principato, L. (2018) Food Waste at the Consumer Level. A Comprehensive Literature Review. Rome: Springer Briefs in Environmental Sciences publication.
Qi, D. & Roe, B. E. (2016) ‟Household Food Waste: Multivariate Regression and Principal Components Analyses of Awareness and Attitudes among U.S. Consumers.” PLoS ONE, 11 (7): e0159250.
Schwartz, S. H. (1977) ‟Normative Influence on Altruism.” In L. Berkowitz (Ed.), Advances in Experimental Social Psychology, 10: 221-279. New York: Academic Press.
Secondi, L. Principato, L. & Laureti, T. (2015) ‟Household Food Waste Behaviour in EU-27 Countries: A Multilevel Analysis.” Food Polic, 56: 25-40.
Sheikh, S. & Janoff-Bulman, R. (2010) ‟Tracing the Self-Regulatory Bases of Moral Emotions.” Emotion Review, 2 (4): 386-396.
Sigurðardóttir, S. (2017) Predicting Household Food Waste Reduction: An Exploratory Study Comparing and Contrasting the Theory of Planned Behavior and Value Belief Norm theory. Master’s Thesis, University of Iceland.
Stancu, V. Haugaard, P. & Lahteenmaki, L. (2016) ‟Determinants of Consumer Food Waste Behaviour: Two Routes to Food Waste.” Journal Appetite, (96): 7-17.
Stefan, V. van Herpen, E. Tudoran, A. A. & Lähteenmäki, L. (2013) ‟Avoiding Food Waste by Romanian Consumers: The Importance of Planning and Shopping Routines.” Food Quality and Preference, 28 (1): 375-381.
Turaga, R. M. R. Howarth, R. B. & Borsuk, M. (2010) ‟Pro-Environmental Behavior: Rational Choice Meets Moral Motivation.” Annals of the New York Academy of Sciences, 1185 (1): 211-224.
Verain, M. C. D. Bartels, J. Dagevos, H. Sijtsema, S. J. Onwezen, M. C. & Antonides, G. (2012) ‟Segments of Sustainable Food Consumers: A Literature Review.” International Journal of Consumer Studies, 36: 123-132.
Visschers, V. H. M. Wickli, N. & Siegrist, M. (2016) ‟Sorting out Food Waste Behaviour: A Survey on the Motivators and Barriers of Self-Reported Amounts of Food Waste in Households.” Journal of Environmental Psychology, 45: 66-78.
Wang, X. (2006) Guilt, Media Exposure and Physical Activity: Extending the Theory of Planned Behavior. Dissertation for the Degree of Doctor of Philosophy. The Florida State University, College of Communication.
Williams, H. Wikström, F. Otterbring, T. Löfgren, M. & Gustafsson, A. (2012) ‟Reasons for Household Food Waste with Special Attention to Packaging.” Journal of Cleaner Production, 24: 141-148.
Yaqub, S. (2016) Social and Socio-Demographic Effects on Food Waste: The Case of Suboptimal Food. Master’s Thesis of Food Science (Food and health). Norwegian University: Department of Chemistry, Biotechnology and Food Science (IKBM).
Zur, I. (2012) Reduction of Meat Consumption-The Case of Norway. Master's Thesis, in Industrial Ecology, Psychology Specialization Norwegian University of Science and Technology, NTNU.