نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
گروه مدیریت توسعه روستایی- دانشکده کشاورزی- دانشگاه یاسوج
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction
According to the latest report by the Food and Agriculture Organization of the United Nations (FAO) in 2017, the number of chronically undernourished people in the world has been estimated to have increased from 777 million in 2016 to 815 million. The majority (489 million) of these individuals live in countries struggling with conflict, violence, and fragility (FAO, 2018). Asia also has the highest rate of chronic malnutrition, which is often suffered under the influence of the killings, insecurities, displacements and homelessness as a result of the imposed war. With increasing hunger and malnutrition in the world, especially in the affected countries, understanding the need for food security becomes clearer (FAO, 2017). Based on this, ending hunger and all forms of malnutrition is possible with integrated actions to achieve this critical goal. One of the preventive approaches to improve food security and nutrition is the reduction of food waste. According to statistics provided by FAO (2017: 1), the number of undernourished population in Iran from 2014 to 2016 is 4.5 million people. That is while, based on FAO's recent report, from 1.3 billion tons of food wasted annually at the global level; Iran is responsible for 2.7%, which is equal to about 35 million tons of the total sum. Most food waste of Iranians is bread, fruit, vegetables and rice (FAO, 2018). Therefore, reducing food waste is one of the necessary measures to minimize the negative economic, social, and environmental consequences of these wastes and to ensure food security for the malnourished population as well as the growing global population for sustainable development.
Many studies have shown that consumer food waste is affected by attitudes, subjective norms, perceived behavioral control, and emotions (Stefan et al., 2013; Stancu et al., 2016; Secondi et al., 2015; Graham-Rowe et al., 2015; Bruinessen, 2018; Yaqub, 2016). Hence, the uses of behavioral models have widely increased in different studies, in particular consumer waste behavior analysis that can lead to a better understanding of the determinants of the behavior of food consumption management. Accordingly, the present study was conducted to analyze the food consumption management behavior and its influencing factors in households in central of Najaf Abad County.
Material & Methods
The statistical population of this study was all rural and urban households in central district of Najaf Abad County. The statistical sample of the study includes one person from each household aged 15-64, who is responsible for at least half of the cooking, shopping (effective in buying households) and managing their own homes in Najaf Abad County. Since women were responsible in all of the sample cases, they formed all respondents except one. Regarding the characteristics of the statistical population, stratified proportional random sampling method was applied. Sample size (405 households) was determined using the Bartlett et al.’s (2001) table, 197 households of which were rural and 208 households were urban. The research instrument was a researcher-made questionnaire whose face validity was confirmed by a panel of experts and the reliability of the Likert scales of the questionnaire was also evaluated by conducting a pilot test study in a region outside the study area through calculating the Cronbach's alpha coefficient (0.50-0.90).
Discussion of Results & Conclusions
The results showed that the food consumption management behavior in rural and urban samples was in desirable level. In addition, the results showed the adequacy of the combined model of the Norm Activation Model (NAM) and Theory of Planned Behavior (TPB) in predicting food consumption management behavior of the participants.
The results of direct and indirect effects of independent variables of the integrated model on food consumption management behavior showed that in rural part, behavioral intention and perceived behavioral control, and in the urban one, besides of these two factors, also the attitude towards food waste had direct and significant effect on food consumption management behavior. Furthermore, attitude towards food waste, moral norms, social norms, guilty feeling, internal attribution and awareness of the problem in both targeted areas, had indirect and significant effects on food consumption management behavior.
In rural sample, the variable of perceived behavioral control generally had the highest total causal effect on food consumption management behavior, which indicated the high importance of this construct. The most indirect effect on behavior was related to the attitude variable.
The perceived behavioral control in urban sample, like rural sample, had the highest effect on behavior. However, in rural sample, this variable, in addition to its direct effect, had an indirect effect through the mediating variable of intention of behavior, while the total causal effect of the perceived behavioral control in the urban sample had only direct effect on the behavior. In urban sample, like rural sample, the most significant effect after perceived behavioral control was related to attitude.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسئله
بهطور کلی الگوهای مصرف مواد غذایی جوامع طی چند دهۀ گذشته با تأثیرگرفتن از فناوری، تبلیغات، تصاویر در رسانهها و تغییرات در ارزشهای فرهنگی و خانوادگی مدرن تغییر کردهاند (Keller, 2012: 1) و فرهنگ مصرفگرایی جایگزین آن شده است. بدین معنی که مصرفکنندگان تمایل به خرید بیش از حد مواد غذایی و مراقبت بسیار کم برای جلوگیری از ضایعات این مواد را دارند (Aschemann-Witzel et al., 2015: 6466)؛ ازاینرو، بشریت در حال حاضر منابع بیشتری نسبت به هر زمان دیگر مصرف میکند. بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی بههمپیوستهای که بخش عمدهای از آنها بهواسطۀ الگوهای ناپایدار فعلی مصرف و تولید ایجاد شدهاند، دولتمردان و پژوهشگران را ناگزیر کردهاند برای دستیابی به توسعۀ پایدار جهانی، بهدنبال تغییرات اساسی در شیوۀ مصرف و تولید جوامع باشند (Galli et al., 2016: 2).
مسئلۀ مصرف پایدار پس از نشست زمین ریو در سال 1992 بهمنزلۀ موضوع سیاسی و پژوهشی مطرح شد. در این نشست مشخص شد فرایندهای مصرف بهطور فزایندهای بهصورت پیشنیازی برای توسعۀ پایدار مطرحاند. افزایش تقاضای مصرفکننده، با افزایش مواد و انرژی موردنیاز برای برآوردن این تقاضا، فشار بیشتری بر محیط زیست تحمیل میکند و این افزایش مصرف با افزایش مقدار ضایعات همراه است (Kletzan et al., 2002: 131)؛ بهطوری که طبق گزارش سازمان جهانی غذا و کشاورزی (FAO, 2018) تقریباً یک سوم مواد غذایی تولیدشده در جهان برای مصرف انسان (حدود 3/1 میلیارد تن) هر ساله در کل فرایند تأمین غذایی (از تولید تا پایان مصرف) از بین میرود که 7/2 درصد از این ضایعات به ایران مربوط است. این ضایعات علاوه بر تخریب منابع زیادی ازجمله آب، زمین، انرژی، نیروی کار و سرمایه، گرمشدن کرۀ زمین و تغییرات اقلیمی را نیز تشدید میکند.
براساس آمار فائو، ایفاد، یونیسف، وی اف پی و دابلیو اچ او (2017: 1) در حال حاضر با وجود حدود یک میلیارد نفر گرسنه در جهان، هرگونه استفادۀ غیرمسئولانه از مواد غذایی که سبب تولید ضایعات غذایی شود، ازلحاظ اخلاقی پذیرفتنی نیست (European Parliament, 2017: 5)؛ این در حالی است که حتی اگر بتوان تنها از یک چهارم ضایعات مواد غذایی زنجیرۀ تأمین غذایی (کل فرایند تولید تا پایان مصرف) جلوگیری کرد، این مقدار برای تغذیۀ 870 میلیون گرسنه در جهان کافی خواهد بود (FAO, 2018)؛ بنابراین، کاهش ضایعات مواد غذایی از اقدامات ضروری برای به حداقل رساندن پیامدهای منفی اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی ناشی از این ضایعات و اطمینان از امنیت غذایی برای جمعیت مبتلا به سوءتغذیه و جمعیت در حال رشد جهانی در راستای توسعۀ پایدار است.
مطالعات بسیاری نشان میدهند میزان ضایعات مواد غذایی مصرفکنندگان از باورهای رفتاری (یا نگرش)، باورهای هنجاری، باورهای کنترلی و احساسات تأثیر میپذیرد (Secondi et al., 2015; Stefan et al., 2013; Stancu et al., 2016; Yaqub, 2016; Bruinessen, 2018; Graham-Rowe et al., 2015;)؛ ازاینرو، بهرهگیری از الگوهای رفتاری که بهطور گسترده در حوزههای مختلف بهویژه رفتار ضایعاتی مصرفکنندگان استفاده شدهاند، به شناخت بهتر عوامل تعیینکنندۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی مصرفکنندگان کمک میکند. مطالعۀ حاضر با بهکارگیری دو الگوی رفتاری با ریشۀ انگیزشی متفاوت و تلفیق آن دو، درصدد است به دو پرسش عمدۀ زیر پاسخ دهد: 1- آیا الگوی ترکیبی فعالسازی هنجار و رفتار برنامهریزیشده در تبیین رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی خانوارهای روستایی و شهری در شهرستان نجفآباد نکویی لازم را دارد؟ 2- وضعیت رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی خانوارهای دو جامعۀ روستایی و شهری در منطقۀ مطالعهشده چگونه است و عوامل پیشبینیکنندۀ تعیینشده در الگوی ترکیبی ذکرشده، قادر به تبیین چند درصد از واریانس رفتار مصرف مواد غذاییاند؟
مبانی نظری
در این پژوهش دو نظریۀ رفتار برنامهریزیشده (TPB) و فعالسازی هنجار (NAM) مبانی نظری پژوهشاند که در ادامه بهطور مختصر شرح داده میشوند.
نظریۀ رفتار برنامهریزیشده، الگوی ارزش - انتظار است که بهطور گسترده با بررسی روابط نگرش - رفتار در پیشبینی رفتارهای مختلف به کار گرفته شده و درجات مختلفی از موفقیت را کسب کرده است. این نظریه جزئیات تعیینکنندههای تصمیم فرد برای بروز رفتاری خاص را مشخص میکند (Conner & Armitage, 1998: 1429). آجزن در سال 1988 برای رفع محدودیت نظریۀ اقدام منطقی (TRA) این نظریه را توسعه داد؛ در حالی که TRA رفتارهای کاملاً اختیاری را توضیح میدهد، TPB رفتارهایی را بیان میکند که افراد کنترل اختیاری کاملی بر آنها ندارند. برخلاف TRA، نظریۀ رفتار برنامهریزیشده اعتراف میکند که همۀ رفتارها کاملاً ارادی و در کنترل شخص نیستند. نگاه TPB به رفتار، پیوستاری از داشتن یا نداشتن کنترل کامل است. ممکن است فردی قصد قوی برای انجام یک رفتار داشته باشد؛ اما در شرایط خاصی از انجام این رفتار باز داشته شود؛ بنابراین، کنترل رفتاری - واقعی یا درکشده ممکن است بر قصد یا رابطۀ بین قصد و رفتار تأثیر بگذارد (Jowi, 2018: 30-31).
همان طور که در شکل 1 نمایان است، نظریۀ رفتار برنامهریزیشده فرض میکند که نگرش نسبت به رفتار، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درکشده، بهطور مستقیم قصد رفتاری افراد را - که درنهایت به رفتار واقعی منتهی میشود - تعیین میکند (Han & Hyun, 2017: 1157). قصد رفتاری نشاندهندۀ آمادگی فرد برای انجام رفتار است (Fishbein & Ajzen, 2010: 39). نگرش به ارزیابی کلی فرد از انجام رفتار اشاره دارد و نشاندهندۀ گرایش یا تمایل پنهان در پاسخگویی با درجهای از مطلوبیت یا وجودنداشتن مطلوبیت نسبت به یک موضوع روانشناختی ازجمله رفتار است (Fishbein & Ajzen, 2010: 76). هنجارهای ذهنی یا اجتماعی به رفتارهای پذیرفتنی یا مجاز در یک گروه یا جامعه اشاره دارند (Fishbein & Ajzen, 2010: 129) و بیانکنندۀ درک فرد از این موضوعاند که چقدر دیگرانِ مهم انتظار دارند او به رفتار مدنظر عمل کند (Park & Ha, 2014: 280). کنترل رفتاری درکشده نیز بهمنزلۀ درک افراد از درجهای توصیف میشود که قادر به انجام رفتارند یا بر آن رفتار معین کنترل دارند (Fishbein & Ajzen, 2010: 154) و سطح درک فرد از آسانی یا دشواری درگیرشدن در فعالیتهای خاص را نشان میدهد (Han & Hyun, 2017: 1157).
با وجود محبوبیت این نظریه، آجزن اذعان میکند رفتار برنامهریزیشده به این متغیرها محدود نمیشود و از پیشبینیکنندههای دیگری استقبال میکند که بتوانند پس از در نظر گرفتن متغیرهای فعلی این نظریه، واریانس قصد یا رفتار را بهطور معنیداری تبیین کنند (Ajzen, 1991: 199).
در همین زمینه بگازی با برشمردن استدلالهای منطقی از زوایای مختلف، ضعفهای نظریۀ رفتار برنامهریزیشده را ذکر کرده (Bagozzi, 1992: 184-185) و معتقد است هرچند متغیرهای مستقل الگوی TPB، عناصر اصلی در تبیین عملاند، اگر قرار باشد اثرات پیشبینیشدۀ هر متغیر بر رفتار محاسبه شود، به فرایندهای خودتنظیمی با سازوکار، فرایندهای ارزیابی، واکنشهای احساسی و پاسخهای مقابلهای نیز نیاز است (Bagozzi, 1992: 200).
شکل 1- چارچوب نظریۀ رفتار برنامهریزیشده (Ajzen, 1991)
تجربۀ احساس گناه، از تنظیمکنندهها و ارزیابیکنندههای مهم رفتار اخلاقی شخص به شمار میرود (Sheikh & Janoff-Bulman, 2010: 390) که در الگوی فعالسازی هنجار بررسی شده است.
الگوی فعالسازی هنجار (NAM) شوارتز بهطور عمده به قربانیکردن علاقۀ شخصی برای رفاه دیگران مربوط است؛ بنابراین، در رفتارهای نوعدوستانه ریشه دارد (Park & Ha, 2014: 281). این الگو مطابق شکل 2 شامل پنج مفهوم اساسی برای پیشبینی قصد یا رفتار نوعدوستانه (یعنی هنجار شخصی یا اخلاقی، احساس گناه، هنجار ذهنی یا اجتماعی، آگاهی از مشکل و مسئولیتپذیری نسبت دادهشده یا انتساب درونی) است. هنجار اخلاقی که مقدمترین عامل علی مستقیم قصد - رفتار است، نمود مرکزی این نظریه و قویترین پیشبینیکنندۀ قصد - رفتار نوعدوستانه است. هنجار اخلاقی، الزامات اخلاقی برای عمل در طرفداری از یک منفعت همگانی است. آگاهی از مشکل به این موضوع اشاره دارد که آیا کسی از عواقب منفیِ بهطور واقعبینانه عملنکردن نسبت به دیگران یا چیزهای باارزش دیگر آگاه است یا خیر. مسئولیتپذیری نسبت دادهشده یا انتساب درونی نیز نشاندهندۀ نوعی احساس مسئولیت در قبال انجام رفتار خاص است (Han & Hyun, 2017: 1157). احساس گناه نیز نوعی احساس تأسف دردناک تعریف میشود. این حس زمانی تحریک میشود که کنشگر سبب ایجاد رویدادی ناپسند شده یا با رویدادی سرزنشآمیز همراه شده باشد (Bamberg & Moser, 2007: 16). احساس گناه ازطریق مجازات فوری فرد خطاکار با ایجاد احساس ناخوشایند بهمنزلۀ بازدارندۀ درونی، او را به ترک کار اشتباه خود وادار میکند (Wang, 2006: 22-23; Baumeister et al., 1994: 245).
مطابق با نظریۀ فعالسازی هنجار، مراحل شناختی فرایند تصمیمگیری اخلاقی فرد شامل فعالسازی، تعهد، دفاع و پاسخ است. مرحلۀ فعالسازی با آگاهی از وجود یک نیاز و اقداماتی آغاز میشود که قادرند به این نیاز پاسخ دهند. مرحلۀ فعالسازی وقتی به اتمام میرسد که فرد باور کند توانایی رفع نیاز را دارد و مجموعهای از مسئولیتها را برای انجام اقدامات به خودش محول کند. این روند بهدلیل فعالشدن هنجارهای اخلاقی که جنبۀ شخصی دارند، موجب ایجاد احساس تعهد اخلاقی میشود. در این نظریه، هنجارهای اخلاقی در شرایط عملیاتی خاص شکل میگیرند و منعکسکنندۀ توقعات و انتظاراتیاند که مردم برای خودشان قائلاند. شوارتز اقرار میکند که انتظارات فرد از خود، از هنجارهای مشترک اجتماعی یا توقعات مشترک در تعاملات اجتماعی به وجود میآید یا آموخته میشود و در پیشینۀ تعاملی ویژۀ هر شخص تغییر میکنند (Turaga et al., 2010: 212).
هنگامی که احساس تعهد اخلاقی برای انجام اقدامات خاص ایجاد شد، مرحلۀ دفاع یا ارزیابی پاسخهای بالقوه آغاز میشود. در ارزیابی نتایج اقدامات، چهار نوع هزینه و مزایا در نظر گرفته میشود: هزینههای اجتماعی، فیزیکی، روحی و اخلاقی. تأثیر هنجارهای شخصی بر رفتار، کارکردی از حیطۀ هزینهها و مزایای اخلاقی پیشبینیشده برای اقداماتی است که با این هنجارها مطابقت دارند یا نقضکنندۀ آناند (Schwartz, 1977: 253-254). با نقض یک هنجار شخصی، فرد دچار احساس گناه، شکسته نفسی یا تنزل عزت نفس میشود؛ در حالی که همنوایی سبب سربلندی، افزایش عزت نفس یا امنیت در او میشود (Turaga et al., 2010: 212).
از آنجا که افراد احتمالات مشروط را براساس تجربۀ گذشته به نتایج احتمالی اقدامات پیوند میدهند، ارزیابی متعادلی از هزینهها و مزایای پیشبینیشدۀ مربوط به پاسخها را به دست میآورند (Schwartz, 1977: 255).
شکل 2- چارچوب فعالسازی هنجار (Bamberg et al., 2007: 198)
چارچوب نظری پژوهش
هنگام بحث دربارۀ ضایعات غذایی مصرفکننده، بلافاصله توجه همه بهسوی انگیزههای رفتاری جلب میشود. بهطور خاص، هنگام در پیش گرفتن سبک زندگی پایدار، مصرفکنندگان با انتخابهای پیچیدهای در نتیجۀ منافع متضاد ممکن بین اهداف فردی و اهداف بلندمدت جمعی روبهرو میشوند (Verain et al., 2012: 124)؛ درواقع، دو انگیزۀ رفتاری منفعتطلبانه و نوعدوستانه در تصمیمگیری رفتار شخص دخالت دارند که رشتههای مختلف در مطالعات تغییر و پیشبینی رفتار، بهطور گسترده از این دو انگیزه استفاده کردهاند. انگیزۀ اخلاقی یا نوعدوستانه در الگوی فعالسازی هنجار و انگیزۀ منفعتطلبانه در الگوی رفتار برنامهریزیشده بهطور شایسته تجلی یافتهاند که هر دو از الگوهای مشهور و تأییدشدهای هستند که سودمندی خود را بارها به اثبات رساندهاند. علاوه بر این، نقیصۀ نبودن فرایندهای خودتنظیمی در الگوی TPB، با تعبیۀ مؤلفۀ احساس گناه بهمنزلۀ عنصری خودتنظیمی و ارزیابیکننده در الگوی NAM برطرف میشود. بر این اساس، پژوهش حاضر قصد دارد برای گنجاندن هر دو انگیزه در مطالعۀ رفتار ضایعات غذایی و لحاظکردن فرایند خودتنظیمی در تبیین این رفتار، ترکیبی از هر دو الگو را به کار ببندد که برای این منظور از الگوی تلفیقی تأییدشده در پژوهش بامبرگ و موزر (2007) (شکل 3) استفاده شد. همان طور که در دهۀ اخیر مطالعات بسیاری ضمن ادغام این دو الگو، کفایت این الگوی ترکیبی را اثبات کردهاند (Bamberg & Moser, 2007؛ Park & Ha, 2014؛ Zur, 2012).
شکل 3- چارچوب تلفیقی نظریۀ رفتار برنامهریزیشده و فعالسازی هنجار (Bamberg & Möser, 2007: 16)
ادبیات تجربی
رفتار ضایعات غذایی در برخی مطالعات تجربی بر پایۀ الگوی فعالسازی هنجار و متغیرهای این الگو سنجیده شده است. همچنین پژوهشهایی از الگوی رفتار برنامهریزیشده برای تبیین رفتار ضایعات غذایی استفاده کردهاند که در این بخش به برخی از آنها اشاره شده است.
آکتاس و همکاران[1] (2018) برای تبیین رفتار ضایعات غذایی و گسترش الگوی TPB، شش سازۀ انگیزه، نگرش مالی، روال برنامهریزی، روابط اجتماعی، مازاد غذا و ماه رمضان را به چارچوب این الگو افزودند. نتایج نشان دادند نوعی رابطۀ منفی بین کنترل رفتاری درکشده با قصد کاهش ضایعات غذایی و بین قصد با میزان ضایعات مواد غذایی و رابطۀ مثبتی بین قصد و نگرش وجود دارد. سایر متغیرهای افزودهشده نیز بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر ضایعات غذایی خانوارهای قَطَری تأثیر داشتند.
کریتیکو و همکاران[2] (2017) با بررسی ضایعات غذایی مصرفکنندگان یونانی ازطریق نظریۀ رفتار برنامهریزیشدۀ توسعهیافته نشان دادند بیشتر پاسخگویان (92 درصد) قصد ضایعکردن مواد غذایی را ندارند؛ اما تنها 31 درصد از آنها در عمل نیز تلاش میکنند ضایعات خود را کاهش دهند. آنها معتقدند برای رفع این تناقض بین تمایلات و رفتار باید آگاهی مصرفکنندگان نسبت به ضایعات مواد غذایی کاهش یابد.
در مطالعۀ سیگورارداتیر[3] (2017) پاسخگویان که دانشجویان کارشناسی ساکن ایسلند در زمان انجام این پژوهش بودند، پس از دریافت لینک پرسشنامه با ایمیل، سؤالات آن را دربارۀ ضایعات غذایی خانوار خود تکمیل کردند. نتایج نشاندهندۀ برازش کامل الگوی رفتار برنامهریزیشده با دادههای ضایعات غذایی خانوارها بود؛ بنابراین، متغیرهای نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری درکشده بهمنزلۀ پیشبینیکنندههای قصد برای ضایعنشدن مواد غذایی و متغیر قصد بهمنزلۀ پیشبینیکنندۀ رفتار ضایعات غذایی خانوارها شناسایی شدند.
پیمایش ویشرس و همکاران[4] (2016) دربارۀ انگیزانندهها و موانع ضایعات غذایی خانوارهای سوئیسی نشان داد پیشبینیکنندههای الگوی رفتار برنامهریزیشده تأثیر معنیداری بر ضایعات غذایی خانوارها داشت. مهمترین عوامل شناساییشده در این مطالعه برای تمرکز بر مداخلات کاهش ضایعات غذایی، قصد، کنترل رفتاری درکشده و هویت میزبان بودند که دو مورد اول بهمنزلۀ محرک و مورد آخر بهمنزلۀ مانع در کاهش ضایعات غذایی نقش ایفا میکنند.
در پژوهش کی و رو [5](2016) بیشتر پاسخگویان احساس گناه را انگیزهای مهم برای کاهش ضایعات غذایی بیان کردند. نتایج نشان دادند آگاهی سبب احساس گناه و احساس گناه سبب کاهش ضایعات غذایی میشود. بیشتر پاسخگویان در این مطالعه میزان ضایعات غذایی خود را در حد متوسط یا کمتر از متوسط ارزیابی کردهاند؛ ازاینرو، تعداد کمی از افراد رفتار فعلی خود را مغایر با هنجارهای اجتماعی تشخیص میدهند.
بیشتر پاسخگویان در پژوهش پریزئو و همکاران[6] (2015) از ضایعات غذایی ایجادشده در خانوار خود احساس گناه کردهاند و با انتساب درونی مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی ایجادشدۀ ناشی از ضایعات، خود را مسئول عواقب منفی آن دانستهاند. نتایج نشان دادند رابطۀ چندگانه بین ایجاد ضایعات مواد غذایی و شیوههای خرید خانگی، رفتارهای آمادهسازی غذا و نگرشها، باورها و سبک زندگی مربوط به مواد غذایی وجود دارد. بهطور مشخص، آگاهی از مواد غذایی، آگاهی از ضایعات، سبک زندگی خانوار و سبک زندگی راحت، با تولید ضایعات غذایی مرتبطاند.
در مطالعۀ ویلیامز و همکاران[7] (2012) خانوارهایی که آگاهی زیستمحیطی بالایی داشتند، مواد غذایی کمتری را دفع میکردند. نتایج نشان دادند توانایی برنامهریزی بر میزان آمادهسازی غذا، چگونگی مراقبت خانوارها از مواد غذایی و استفاده از باقیماندهها تأثیر میگذارد. همچنین بستهبندی از عوامل تأثیرگذار بر میزان ضایعات مواد غذایی در خانوارهاست.
پژوهشهایی نیز دربارۀ ضایعات غذایی مصرفکننده در داخل کشور انجام شده و تمرکز بیشتر آنها بر ضایعات نان بوده است و از الگوی رفتاری خاصی برای تبیین رفتار ضایعاتی استفاده نکردهاند که برخی از آنها بررسی میشوند.
ژالهرجبی و همکاران (1391) با بررسی عوامل مؤثر بر ضایعات نان مصرفکنندگان مشهدی نشان دادند هشت متغیر تعداد دفعات مراجعه به نانوایی در هفته، مدت زمان معطلی در نانوایی، چگونگی حمل نان، تلقی از قیمت نان، درآمد ماهیانه، تحصیلات سرپرست خانوار، تحصیلات سایر افراد خانوار و میزان متوسط مصرف نان خانوار تأثیر مثبت و معنیداری بر سطح ضایعات نان خانوار دارند و هشت متغیر چگونگی نگهداری نان، تعداد وعدههای غذای نانی در هفته، ارزیابی از کیفیت نان، تحصیلات مادر، شغل مادر، متوسط سن افراد خانوار، تعداد افراد خانوار و میزان متوسط مصرف مواد خوراکی خانوار در جهت معکوس بر سطح ضایعات نان خانوار تأثیر گذاشتهاند.
مصرفکنندگان خانگی شهر تهران در مطالعۀ عادلی و شعبانپور (1386) بستهبندی را از عوامل کاهش ضایعات دانستند و بر ایجاد آژانسهای اطلاعرسانی و پژوهش بیشتر در این زمینه تأکید کردند.
روش پژوهش
راهبرد اصلی استفادهشده در این پژوهش پیمایش با روش مقطعی و جامعۀ آماری همۀ خانوارهای شهری و روستایی ساکن در بخش مرکزی شهرستان نجفآباد است. پاسخگو، عضوی در ردۀ سنی 15 تا 64 ساله از خانوار است که مسئول دستکم نیمی از پخت و پز، خرید (مؤثر در خرید خانوار) و مدیریت در خانۀ خود است. در تمام نمونۀ مطالعهشده بهجز یک مورد، زنان مسئولیت ذکرشده را به عهده داشتند. با توجه به ویژگیهای جامعۀ آماری از روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب استفاده شد. حجم نمونه با استفاده از جدول بارتلت و همکاران[8] (2001)، 405 خانوار تعیین شد که 197 خانوار آن روستایی و 208 خانوار شهری بودند. ابزار پژوهش پرسشنامهای محققساخته حاوی دو قسمت بود؛ قسمت اول شامل متغیرهای هر دو الگوی فعالسازی هنجار و رفتار برنامهریزیشده و متغیر وابسته شامل رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی بود که در جدول 1 تعاریف عملیاتی و چگونگی سنجش هر یک بهطور مختصر ارائه شده است. قسمت دوم پرسشنامه به ویژگیهای جمعیتشناختی خانوار مربوط بود. برای سنجش روایی صوری پرسشنامه از نظر متخصصان استفاده شد و برای برآورد پایایی مقیاسهای طیف لیکرتی پرسشنامه پس از انجام یک مطالعۀ راهنما در منطقهای خارج از منطقۀ مطالعهشده، ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای مختلف با نرمافزار SPSS بین 55/0 تا 90/0 محاسبه و اعتبار آن تأیید شد (George & Mallery, 2016: 240). پردازش دادهها نیز در نرمافزار SPSS انجام شد.
جدول 1- تعاریف عملیاتی متغیرهای پژوهش
متغیر |
تعریف عملیاتی |
|
رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی شامل سه قسمت روال خرید (5 سؤال)، روال استفادۀ دوباره از باقیماندهها (6 سؤال) و روال ذخیرهسازی مواد غذایی (3 سؤال) است. منظور از روال خرید، اقدامات مدیریتی خرید (مانند تهیۀ لیست خرید، خرید به اندازۀ نیاز خانوار و توجه به تاریخ انقضای مواد غذایی) است که میزان ضایعات غذایی را کاهش میدهد. روال استفادۀ دوباره از باقیماندهها، تدبیر خانوار در استفاده از مواد غذایی اضافهآمده هنگام آمادهسازی وعدۀ غذایی و باقیمانده از سر سفره با اقدامات زیر را نشان میدهد: تنظیم وعدههای بعدی بهطوری که ابتدا مواد باقیمانده استفاده شود، تدارک غذایی متفاوت با مواد غذایی باقیمانده و خلاقیت در بهکارگیری روشهایی که استفاده از باقیماندهها را برای خانوار خوشایند کند. روال ذخیرهسازی مواد غذایی نیز به مراقبت مدیر خانه از تاریخ انقضای مواد غذایی نگهداریشده در محلهای ذخیرهسازی و تلاش او برای استفاده از این مواد در زمان مناسب قبل از تباهشدن آن و نظمدهی و تسلط بر مواد غذایی ذخیرهشده اشاره دارد. پاسخگویان به 14 سؤال بسته در قالب طیف پنجگزینهای لیکرت از هیچوقت=1 تا همیشه=5 پاسخ دادند. نمرۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی هر خانوار از مجموع امتیازات 14 سؤال سه روال ذکرشده، تقسیم بر تعداد سؤالات به دست آمد. |
|
قصد رفتاری نشاندهندۀ میزان تمایل فرد برای تلاش در جهت کاهش ضایعات غذایی در آینده است. متغیر قصد با سه سؤال بسته در قالب طیف لیکرت پنجامتیازی از کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=5 دربارۀ جدیت در تصمیمگیری برای کاهش ضایعات غذایی در آینده، تمایل به بهکارگیری تمام سعی خود در استفاده از باقیماندههای غذایی از وعدۀ قبل و آمادگی برای تذکر به فامیل، دوستان و آشنایان در صورت مشاهدۀ رفتارهای ایجادکنندۀ ضایعات غذایی بهوسیلۀ آنها سنجیده شد. |
|
کنترل رفتاری درکشده به درک افراد از کنترلپذیر بودن میزان ضایعات غذایی خانوار و سهولت یا دشواری کاهش آن اشاره دارد. پنجگویۀ زیر با مقیاس طیف لیکرت پنجدرجهای از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم برای سنجش کنترل رفتاری درکشده پرسیده شد: ضایعنکردن مواد غذایی سخت نیست تنها اراده میخواهد؛ خواهی نخواهی همیشه مقداری مواد غذایی ضایع میشود؛ من میتوانم با مواظبت و ذخیرهسازی مناسبِ مواد غذایی، ماندگاری آنها را طولانیتر کنم؛ من میتوانم دقیقاً به همان اندازه که در خانه نیاز است مواد غذایی بخرم و غذا به اندازۀ نیاز بپزم و آماده کنم. |
|
نگرش ارزیابی فرد دربارۀ کاهش ضایعات مواد غذایی را نشان میدهد و با سه گویه دربارۀ رنجیدن از مشاهدۀ مواد غذایی ضایعشده، تخصیص بخشی از زمان برای تفکر دربارۀ کاهش ضایعات غذایی و جلوگیری از ضایعات غذایی را تکلیف مسلم همۀ افراد دانستن، در قالب طیف لیکرت پنجقسمتی (کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=5) اندازهگیری شد. |
|
هنجار اخلاقی بیانکنندۀ احساس تعهد اخلاقی و مسئولیتپذیری در قبال کاهش ضایعات مواد غذایی است. غیراخلاقی بودن ضایعکردن مواد غذایی در حالی که افراد بسیاری گرسنهاند، مسئولدانستن خود برای انجام اقداماتی که سبب کاهش ضایعات غذایی میشوند و تجلییافتن احساس بد در فرد با دورریختن مواد غذایی، سؤالاتی بود که از پاسخگو در زمینۀ هنجار اخلاقی پذیرفتهشده بهوسیلۀ او پرسیده شد و او برای پاسخ مختار به گزینش یک طیف لیکرت پنجامتیازی از کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=5 بود. |
|
باور فرد در زمینۀ فشار اجتماعی اِعمالشده ازسوی شبکۀ اجتماعی از افراد مهم که ضایعشدن مواد غذایی را مجاز یا ممنوع میدانند. برای سنجش این متغیر نیز هشت گویه با محتوای درک فرد از اقدامات صورتگرفته و انتظارات خانواده، خویشاوندان، دوستان، سیاسیان جامعه دربارۀ ضایعات غذایی و اقدامات فرد برای دریافت تأیید اجتماعی یا رهایی از طرد اجتماعی مانند سعی برای تدارکبینندۀ خوب بودن در مقابل مهمانان و خانواده و ... در قالب طیف لیکرت پنجرتبهای از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم طراحی شد. |
|
احساس تأسف و خودسرزنشی پدیدآمده در فرد بهدلیل ضایعکردن مواد غذایی است که برای سنجش احساس گناه سه گویه دربارۀ احساس گناه کردن از اتلاف مواد غذایی بهدلیل مشکلات زیستمحیطی ناشی از آن، دیدن افرادی که غذای کافی ندارند و برانگیختهشدن برای جبران و دقت بیشتر در ضایعنشدن مواد غذایی در آینده در قالب طیف لیکرت پنجامتیازی از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم سنجیده شد. |
|
نسبتدادن عواقب منفی ناشی از ضایعات غذایی در سطوح مختلف (فردی، جامعه و جهانی) به خود را انتساب درونی گویند. برای سنجش این متغیر نیز سه سؤال شامل باور فرد به اینکه بخشی از مشکلات زیستمحیطی متعلق به ضایعات غذایی خانوار اوست، با کاهش ضایعات غذایی تکتک خانوارها ازجمله خانوار او میتوان معضل گرسنگی در جهان را کاهش داد و رفتارها و خلق و خوی فرد در ایجاد یا کاهش ضایعات غذایی خانوار مؤثر است، با طیف لیکرت پنجدرجهای از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم پرسیده شد. |
|
آگاهی فرد از پیامدهای منفی که دراثر ضایعکردن مواد غذایی برای دیگران یا چیزهای باارزش دیگر مانند محیط زیست پیش میآید. پنج گویۀ آگاهی از اینکه ضایعات غذایی سبب تخریب محیط زیست، افزایش فقر و نابرابری، آلودگی هوا و گرمشدن کره زمین میشود، برای سنجش متغیر آگاهی از مشکل با طیف لیکرتی پنجامتیازی (کاملاً مخالفم=1 تا کاملاً موافقم=5) پرسیده شدند. |
یافتههای پژوهش
ویژگیهای جمعیتشناختی پاسخگویان به تفکیک محل سکونت در جدول 2 آمده است. نتایج توزیع فراوانی نشان میدهند میانگین سن پاسخگویان روستایی 9/37 سال و شهری 8/40 سال بود و روستاییان بیشتر در دامنۀ سنی 35-15 سال و شهروندان در گروه سنی 50-35 سال قرار داشتند. پاسخگویان با تحصیلات راهنمایی و متوسطه بیشترین فراوانی را در هر دو جامعۀ روستایی و شهری به خود اختصاص دادند. بیشتر خانوارها در نمونۀ مطالعهشده در هر دو جامعۀ روستایی و شهری 4-3 نفره بودند. بیش از نیمی از پاسخگویان در جامعۀ روستایی کودک زیر 12 سال داشتند و در جامعۀ شهری کودک زیر 12 سال نداشتند. شغل بیشتر پاسخگویان در هر دو گروه روستایی و شهری خانهداری و شغل بیشتر سرپرستان خانوارهای روستایی و شهری آزاد بود. خانوارهای با درآمد 5000-10000 هزار ریال بیشترین فراوانی را بین گروههای درآمدی در روستا و شهر داشتند.
جدول 2- توزیع فراوانی ویژگیهای جمعیتشناختی پاسخگویان
|
روستا |
شهر |
|||||||
متغیر |
فراوانی |
درصد |
میانگین |
انحراف معیار |
فراوانی |
درصد |
میانگین |
انحراف معیار |
|
سن پاسخگو |
15-35 سال |
91 |
2/46 |
9/37 |
9/9 |
75 |
5/36 |
8/40 |
4/10 |
35-50 سال |
82 |
6/41 |
90 |
3/43 |
|||||
50-64 سال |
24 |
2/12 |
42 |
2/20 |
|||||
تحصیلات پاسخگو |
ابتدایی و کمتر |
83 |
1/42 |
7/7 |
9/3 |
65 |
3/31 |
6/8 |
6/4 |
راهنمایی و متوسطه |
98 |
7/49 |
109 |
4/52 |
|||||
بالاتر از دیپلم |
16 |
1/8 |
34 |
3/16 |
|||||
تعداد افراد خانوار |
1-2 نفر |
26 |
2/13 |
|
|
37 |
8/17 |
|
|
3-4 نفر |
130 |
66 |
|
|
131 |
63 |
|
|
|
بیشتر از 5 نفر |
41 |
8/20 |
|
|
40 |
2/19 |
|
|
|
وجود کودک زیر 12 سال در خانوار |
نداشتن کودک |
81 |
1/41 |
|
|
117 |
3/56 |
|
|
داشتن کودک |
116 |
9/58 |
|
|
91 |
8/43 |
|
|
|
درآمد ماهیانۀ خانوار (هزار ریال) |
زیر 5000 |
37 |
19 |
3/10172 |
8/5656 |
29 |
2/14 |
8/13065 |
5/8120 |
5000-10000 |
88 |
1/45 |
74 |
3/36 |
|||||
10000-15000 |
54 |
7/27 |
52 |
5/25 |
|||||
بیشتر از 15000 |
16 |
2/8 |
49 |
24 |
توصیف متغیرهای الگوی ترکیبی پژوهش
ویژگیهای توصیفی متغیرهای الگوی تلفیقی پژوهش بههمراه آمارۀ همخطی تحمل در جدول 3 درج شده است. نتایج نشان دادند تمام متغیرها میانگین متوسط رو به بالا داشتند. تنها هنجار اجتماعی میانگین کمتری نسبت به بقیۀ متغیرها کسب کرده است. متغیر هنجار اخلاقی با بالاترین میانگین و کمترین انحراف معیار بهترین وضعیت را در جامعۀ روستایی و شهری داشت. نگرش و احساس گناه نیز پس از هنجار اخلاقی، میانگین بالاتر و انحراف معیار کمتری در جوامع روستایی و شهری داشتند. رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در هر دو جامعۀ روستایی و شهری وضعیت نسبتاً خوبی داشت. انتساب درونی و آگاهی از مشکل نیز با بالاترین انحراف معیار، بیشترین پراکندگی را بین روستاییان و شهروندان داشتند؛ بنابراین، بهطور کلی وضعیت موجود متغیرهای پژوهش در دو جامعه تقریباً مشابه هم بود و پررنگ بودن جنبۀ اخلاقی، احساس گناه و بُعد نگرشی میان دو جامعۀ بررسیشده را نشان میداد. بالای 1/0 بودن آمارۀ تحمل متغیرها بیانکنندۀ وجودنداشتن همخطی بین متغیرهای مستقل پژوهش است؛ بنابراین، با اطمینان میتوان در مراحل بعدی پژوهش ضرایب رگرسیونی واقعگرایانه را محاسبه کرد.
جدول 3- ویژگیهای توصیفی متغیرهای پژوهش
|
روستا |
شهر |
||||||
متغیر |
میانگین* |
انحراف معیار |
رتبه |
آمارۀ تحمل |
میانگین* |
انحراف معیار |
رتبه |
آمارۀ تحمل |
نگرش به ضایعات غذایی |
879/4 |
309/0 |
2 |
600/0 |
838/4 |
382/0 |
3 |
650/0 |
قصد ضایعنکردن مواد غذایی |
673/4 |
541/0 |
7 |
726/0 |
505/4 |
613/0 |
7 |
731/0 |
هنجار اجتماعی |
809/3 |
402/0 |
6 |
883/0 |
735/3 |
451/0 |
5 |
824/0 |
هنجار اخلاقی |
936/4 |
234/0 |
1 |
437/0 |
934/4 |
239/0 |
1 |
495/0 |
احساس گناه |
890/4 |
343/0 |
3 |
449/0 |
817/4 |
378/0 |
2 |
460/0 |
کنترل رفتاری درکشده |
509/4 |
414/0 |
5 |
720/0 |
276/4 |
558/0 |
6 |
645/0 |
آگاهی از مشکل |
386/4 |
533/0 |
8 |
840/0 |
170/4 |
679/0 |
9 |
553/0 |
انتساب درونی |
509/4 |
593/0 |
9 |
887/0 |
543/4 |
647/0 |
8 |
665/0 |
رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی |
469/4 |
384/0 |
4 |
- |
322/4 |
513/0 |
4 |
- |
*دامنۀ میانگینها: از 1-5
همبستگی متغیرهای الگوی ترکیبی پژوهش
برای بررسی میزان و جهت رابطۀ میان متغیرهای الگوی ترکیبی پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. وضعیت همبستگی متغیرهای جامعۀ روستایی در قطر بالای ماتریس و متغیرهای جامعۀ شهری در قطر پایین ماتریس جدول 4 گزارش شده است. نتایج همبستگی جامعۀ روستایی نشان میدهند تمام متغیرهای مستقل الگو رابطۀ مثبت و معنیداری در سطح یک درصد با متغیر وابستۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی دارند؛ بهجز متغیر انتساب درونی که هیچ رابطهای با رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی نداشت. در جامعۀ شهری نیز مانند جامعۀ روستایی رابطۀ مثبت و معنیداری در سطح یک درصد بین متغیرهای مستقل الگو با متغیر وابستۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی وجود داشت. تنها متغیر انتساب درونی در جامعۀ شهری رابطۀ مثبت و معنیداری در سطح پنج درصد با رفتار داشت. از بین متغیرهای مستقل الگو، بیشترین میزان همبستگی با متغیر وابستۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در هر دو نمونۀ روستایی و شهری، به کنترل رفتاری درکشده مربوط بود.
جدول 4- ماتریس همبستگی سازههای پژوهش برای جامعۀ روستایی و شهری
|
قصد |
نگرش به ضایعات غذایی |
کنترل رفتاری درکشده |
هنجار اخلاقی |
هنجار اجتماعی |
احساس گناه |
انتساب درونی |
آگاهی از مشکل |
رفتار مدیریت مصرف غذایی |
قصد |
1 |
**428/0 |
**350/0 |
**429/0 |
*161/0 |
**374/0 |
109/0 |
**189/0 |
**337/0 |
نگرش به ضایعات غذایی |
**325/0 |
1 |
**447/0 |
**479/0 |
**211/0 |
**504/0 |
*143/0 |
*177/0 |
**284/0 |
کنترل رفتاری درکشده |
**291/0 |
**336/0 |
1 |
**286/0 |
**296/0 |
**302/0 |
021/0 |
**199/0 |
**532/0 |
هنجار اخلاقی |
**461/0 |
**534/0 |
**281/0 |
1 |
*141/0 |
**709/0 |
**274/0 |
**341/0 |
**285/0 |
هنجار اجتماعی |
**229/0 |
**182/0 |
**346/0 |
**237/0 |
1 |
111/0 |
104/0- |
080/0 |
**255/0 |
احساس گناه |
**254/0 |
**408/0 |
**479/0 |
**567/0 |
**342/0 |
1 |
**224/0 |
**341/0 |
**232/0 |
انتساب درونی |
123/0 |
066/0 |
**264/0 |
*169/0 |
**204/0 |
**410/0 |
1 |
**197/0 |
025/0- |
آگاهی از مشکل |
**233/0 |
119/0 |
**437/0 |
**263/0 |
**271/0 |
**500/0 |
**551/0 |
1 |
**226/0 |
رفتار مدیریت مصرف غذایی |
**384/0 |
**465/0 |
**596/0 |
**427/0 |
**303/0 |
**465/0 |
*148/0 |
**304/0 |
1 |
قطر بالای ماتریس، همبستگیهای جامعۀ روستایی و قطر پایین ماتریس، همبستگیهای جامعۀ شهری است.
**: معنیداری در سطح یک درصد. *: معنیداری در سطح پنج درصد.
سنجش نیکویی برازش الگوی ترکیبی NAM و TPB
برای سنجش برازندگی و مناسبت متغیرهای مستقل با متغیر وابسته در الگوی ترکیبی با دادههای مربوط به ضایعات غذایی از ضریب تعیین رگرسیونی یا R2 استفاده شد. ضرایب تعیین رگرسیونی هر دو الگوی علّی نمونۀ روستایی و شهری بههمراه ضرایب استاندارد (β) متغیرهای مستقل مربوط به آنها بر مسیر نمودار تحلیل مسیر در شکل 4 و 5 ترسیم شده است. ضریب تعیین رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در جامعۀ شهری (48/0=R2) و در جامعۀ روستایی (34/0=R2) است. بدین معنا که متغیرهای مستقل در نمودار تحلیل مسیر جامعۀ شهری توانستهاند 48 درصد از تغییرات واریانس متغیر وابستۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی را تبیین کنند؛ در حالی که میزان تغییر واریانس در متغیر رفتار با تأثیرگرفتن از متغیرهای مستقل در جامعۀ روستایی 34 درصد است. ضرایب استاندارد تمام مسیرها در جامعۀ شهری و روستایی بهجز اثر احساس گناه بر قصد رفتاری در جامعۀ شهری مثبتاند. با وجود منفیبودن اثر احساس گناه بر قصد در جامعۀ شهری، برایند اثرات احساس گناه بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی طبق جدول 6 مثبت است.
بررسی اثرات علّی متغیرهای الگوی ترکیبی NAM و TPB
برای بررسی اثرات علی متغیرهای الگوی ترکیبی NAM و TPB از تحلیل مسیر در نرمافزار SPSS استفاده شد. تحلیل مسیر، گسترشیافتۀ الگوی رگرسیونی است که برای آزمون برازش ماتریس همبستگی در مقابل دو یا بیشتر از دو الگوی علی استفاده میشود. پیکانهای یکسویه در الگوی ترسیمی تحلیل مسیر نشاندهندۀ رابطۀ علیتاند که تمام پیکانها براساس الگوهای نظری تأییدشده در پیشینۀ پژوهش ترسیم شدهاند. تنها رابطۀ علی بین نگرش و کنترل رفتاری درکشده در هر دو جامعۀ روستایی و شهری و رابطۀ علی بین احساس گناه و قصد و نگرش با رفتار در جامعۀ شهریاند که مصداق نظری قوی برای جهت علی ارائهشدۀ آنها در دسترس نبود؛ ولی همان طور که منصورفر (1391) اذعان کرده است در صورتی که پژوهشگر استدلال قوی برای چیدمان متغیرها نداشته باشد، میتواند از رگرسیون خطی چندگانه برای تشخیص چگونگی چیدمان علی متغیرها استفاده کند. در این پژوهش نیز ابتدا تحلیل رگرسیون برای متغیر وابستۀ اصلی یعنی رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی اجرا شد و پس از حذف متغیرهای مستقلی که ضرایب استاندارد (β) معنیدار نشده بودند، ضرایب استاندارد متغیرهای مستقل باقیمانده مقایسه شدند. متغیر مستقل دارای β بالاتر، بهمنزلۀ متغیر وابسته برای مرحلۀ بعد در تحلیل مسیر در نظر گرفته و با ورود متغیرهای مستقل احتمالی، رگرسیون دیگری برای آن اجرا شد و دوباره تمام اقدامات ذکرشده دربارۀ این متغیر وابستۀ جدید اعمال شد تا به متغیرهای بیرونی (متغیرهایی که تنها نقش مستقل را در الگو ایفا میکنند) در الگوی تحلیل مسیر ختم شود؛ بنابراین، براساس الگوی نظری بامبرگ و موزر (2007) و روابط علی تشخیص دادهشده در رگرسیون چندگانه بین سایر متغیرها، برای هر متغیر وابستهای که فلشهای یکسویه از سمت متغیرهای مستقل مربوط به آن وارد شده بود، یک رگرسیون اجرا شد. اثر مستقیم، تأثیر مستقیم متغیر مستقل را بر متغیر وابسته و اثر غیرمستقیم، تأثیر متغیر مستقل را ازطریق یک یا چند میانجی بر متغیر وابسته بیان میکند.
نتایج اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل الگوی تلفیقی بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در جامعۀ روستایی در جدول 5 نشان میدهند دو متغیر قصد رفتاری (14/0=β) و کنترل رفتاری درکشده (43/0=β) بهطور مستقیم بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی تأثیرگذارند و کنترل رفتاری درکشده نسبت به قصد، سه برابر اثرگذاری بیشتری بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی دارد که اهمیت زیاد این متغیر را نشان میدهد. براساس شکل 4، کنترل رفتاری درکشده در جامعۀ روستایی علاوه بر اثر مستقیم بر رفتار، اثر غیرمستقیم ازطریق متغیر میانجی قصد بر رفتار دارد. تأمل در اثرات علی کل هر متغیر (جدول 5) نشان میدهد متغیر کنترل رفتاری درکشده بهطور کلی بیشترین اثر (اثر علّی کل=45/0) را بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی میگذارد. متغیر کنترل رفتاری درکشده بهمنزلۀ متغیر میانجی، در انتقال اثر سایر متغیرها بر رفتار نقش مهمی در جامعۀ روستایی ایفا میکند. بیشترین اثر غیرمستقیم بر رفتار به متغیر نگرش (اثر غیر مستقیم=19/0) مربوط است که در انتقال اثر احساس گناه به رفتار، میانجیگری میکند. در جامعۀ روستایی دو متغیر هنجار اجتماعی و آگاهی از مشکل، متغیرهای بیرونی محسوب میشوند که تغییرات آنها با متغیرهایی خارج از الگو تبیین میشود و از هیچ یک از متغیرهای الگو تأثیر نمیپذیرند؛ در عین حال، بر متغیرهای درونی و متغیر وابستۀ اصلی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دارند. سهم هنجار اجتماعی در تبیین متغیر وابستۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی سه برابر آگاهی از مشکل است؛ درواقع، کمترین اثر علی در جامعۀ روستایی بعد از انتساب درونی (02/0=β) به آگاهی از مشکل (03/0=β) مربوط است.
جدول 5- اثرات علی متغیرهای الگوی تلفیقی بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در جامعۀ روستایی
مسیرها |
اثر مستقیم |
اثر غیرمستقیم |
اثر علی کل |
قصدï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
14/0 |
|
14/0 |
کنترل رفتاری درکشدهï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
43/0 |
02/0 |
45/0 |
نگرشï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
|
19/0 |
19/0 |
هنجار اخلاقیï......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
|
04/0 |
04/0 |
هنجار اجتماعیï......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
|
09/0 |
09/0 |
احساس گناهï......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
|
08/0 |
08/0 |
انتساب درونیï......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
|
02/0 |
02/0 |
آگاهی از مشکلï......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
|
03/0 |
03/0 |
با توجه به جدول 6 سه متغیر قصد رفتاری، کنترل رفتاری درکشده و نگرش بهطور مستقیم بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در جامعۀ شهری تأثیر میگذارند. در جامعۀ شهری نیز کنترل رفتاری درکشده سه برابر قصد و دو برابر نگرش، در تبیین واریانس رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی نقش ایفا میکند. همان طور که در شکل 5 مشاهده میشود، نگرش علاوه بر اثر مستقیم و معنیدار بر رفتار، بهطور غیرمستقیم ازطریق متغیر میانجی کنترل رفتاری درکشده تأثیر خود را بر رفتار اعمال میکند. کنترل رفتاری درکشده با اثر علی کل 41/0 در جامعۀ شهری نیز مانند جامعۀ روستایی بیشترین تأثیر را بر رفتار دارد؛ با این تفاوت که در جامعۀ روستایی این متغیر علاوه بر اثر مستقیم، نوعی اثر غیرمستقیم ازطریق متغیر میانجی قصد بر رفتار دارد؛ در حالی که اثر علی کل کنترل رفتاری درکشده در جامعۀ شهری تنها از اثر مستقیم آن بر رفتار صادر شده است. مطابق جامعۀ روستایی در جامعۀ شهری نیز بیشترین اثر پس از کنترل رفتاری درکشده به نگرش (28/0) مربوط است. آگاهی از مشکل، احساس گناه، هنجار اخلاقی و هنجار اجتماعی پس از نگرش به ترتیب بیشترین اثرات علی کل را به خود اختصاص دادهاند که از اثرات غیرمستقیم ازطریق متغیرهای میانجی مستقر در الگوی تحلیل مسیر شکل 5 نشئت میگیرد. در جامعۀ شهری نیز مانند الگوی بامبرگ و موزر تنها متغیر آگاهی از مشکل، متغیر بیرونی شناسایی شده است. آگاهی از مشکل برخلاف جامعۀ روستایی، در جامعۀ شهری سهم نسبتاً بالایی در مقایسه با سایر متغیرهای اثرگذار بر رفتار با اثر غیرمستقیم دارد.
مثبتبودن تمام اثرات متغیرهای مستقل درونی و بیرونی الگو بر متغیر وابسته نشان میدهد با بهبود متغیرهای مستقل الگوی تحلیل مسیر میان خانوارهای شهرستان نجفآباد، رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی آنها نیز به نسبت سهم پیشبینیشدۀ هر یک از متغیرهای مستقل در تبیین رفتار، بهبود خواهد یافت.
تفاوت اثرات برخی متغیرهای الگوی تحلیل مسیر در جامعۀ روستایی و شهری ناشی از تداخل برخی متغیرهای مجهول در الگوی ترکیبی، در رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی است که هم موجب کمی تبیین واریانس متغیر وابستۀ اصلی رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در روستا نسبت به شهر شده و هم بر اثر علی مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای الگو بر رفتار تأثیر گذاشته است و سبب الگوی تحلیل مسیر نسبتاً متفاوتی بین دو جامعۀ روستایی و شهری در یک شهرستان شده است. طبق اظهار پرنسیپاتو (2018) یکی از عوامل مداخلهگر در این زمینه عوامل موقعیتی نظیر محیط جغرافیایی و سکونت در روستا یا شهر است. با توجه به اظهار روستاییان حیوانات خانگی ازقبیل دام و طیور به مراتب در روستاها بیشتر نگهداری میشوند و خانوار روستایی برای تغذیۀ این حیوانات از تدابیر دقیق برای کاهش ضایعات غذایی فاصله گرفته است و مواد غذایی با کیفیت پایین را برای تغذیۀ احشام و طیور خود در نظر میگیرد. این عامل یکی از این عوامل موقعیتی است که با تأثیرگرفتن از سکونت در روستا سبب بر هم خوردن معادلۀ رگرسیونی پیشبینیکنندۀ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی میشود و بر میزان تبیین رفتار بهوسیلۀ سایر متغیرهای الگو تأثیر میگذارد.
جدول 6- اثرات علی متغیرهای الگوی تلفیقی بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در جامعۀ شهری
مسیرها |
اثر مستقیم |
اثر غیر مستقیم |
اثر علّی کل |
قصدï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
13/0 |
|
13/0 |
کنترل رفتاری درکشدهï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
41/0 |
|
41/0 |
نگرشï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
19/0 |
09/0 |
28/0 |
هنجار اخلاقیï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
|
18/0 |
18/0 |
هنجار اجتماعیï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
|
11/0 |
11/0 |
احساس گناهï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
|
19/0 |
19/0 |
انتساب درونیï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
|
03/0 |
03/0 |
آگاهی از مشکلï ......ï رفتار مدیریت مصرف غذایی |
|
22/0 |
22/0 |
شکل 4- نمودار تحلیل مسیر الگوی ترکیبی رفتار برنامهریزیشده و فعالسازی هنجار جامعۀ روستایی
**: معنیداری در سطح یک درصد. *: معنیداری در سطح پنج درصد.
شکل 5- نمودار تحلیل مسیر الگوی ترکیبی رفتار برنامهریزیشده و فعالسازی هنجار جامعۀ شهری
**: معنیداری در سطح یک درصد. *: معنیداری در سطح پنج درصد.
مقایسۀ جامعۀ شهری و روستایی ازنظر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی
برای مقایسۀ میانگین رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی گروههای مختلف از آزمون F استفاده شد و برای آزمونهایی که در آنها فرضیۀ H1 پذیرفته شد، آزمون تعقیبی دانکن برای مقایسۀ یک به یک میانگینها و تشخیص جایگاه دقیق تفاوت گروهها انجام شد. نتایج مقایسۀ میانگین گروههای سنی پاسخگویان در جدول 7 نشان داد در هر دو جامعۀ روستایی و شهری بین گروه سنی کمتر از 35 سال با دو گروه سنی دیگر تفاوت معنیداری ازنظر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی وجود دارد و پاسخگویان این گروه سنی بهطور معنیداری رفتار مدیریتی پایینتری در مصرف مواد غذایی نسبت به پاسخگویان 35 سال به بالا داشتند. در جامعۀ روستایی بین پاسخگویان با تحصیلات زیر دیپلم با پاسخگویان با تحصیلات بالای دیپلم تفاوت معنیداری در رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی وجود داشت؛ به عبارتی، هیچ تفاوتی بین پاسخگویان بیسواد یا دارای تحصیلات ابتدایی با پاسخگویان با تحصیلات راهنمایی و دبیرستان در رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی وجود نداشت و این دو گروه بهطور معنیداری ضایعات غذایی کمتری نسبت به گروه تحصیلی بالای دیپلم داشتند. در جامعۀ شهری هیچ تفاوتی بین پاسخگویان با گروههای مختلف تحصیلی در رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی مشاهده نشد. همچنین در هر دو جامعۀ روستایی و شهری هیچ تفاوت معنیداری بین بُعد خانوار و گروههای مختلف درآمدی در رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی مشاهده نشد. همسانی رفتار مدیریتی مصرف مواد غذایی گروههای مختلف درآمدی شاید به این دلیل باشد که گروههای درآمدی پاسخگویان تفاوت چشمگیری با هم نداشتند؛ زیرا خانوارهای با سطوح درآمدی خیلی بالا از پاسخگویی به پرسشنامهها امتناع میورزیدند؛ بنابراین، مقایسۀ صحیح طبقات درآمدی خیلی بالا و پایین در این پژوهش امکانپذیر نشد.
جدول 7- نتایج تحلیل واریانس گروههای مختلف بهلحاظ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی
نمونه |
متغیر گروهبندی |
میانگین |
F |
معنیداری |
|
روستا |
سن پاسخگو |
کمتر از 35 سال |
a35/4 |
**57/12 |
0001/0 |
35-50 سال |
b55/4 |
||||
بالای 50 سال |
b61/4 |
||||
شهر |
سن پاسخگو |
کمتر از 35 سال |
a10/4 |
**31/8 |
0001/0 |
35-50 سال |
b42/4 |
||||
بالای 50 سال |
b51/4 |
||||
روستا |
تحصیلات پاسخگو |
بیسواد و ابتدایی |
a58/4 |
**45/6 |
002/0 |
راهنمایی و دبیرستان |
a39/4 |
||||
بالاتر از دیپلم |
b35/4 |
||||
شهر |
تحصیلات پاسخگو |
بیسواد و ابتدایی |
41/4 |
79/2 |
064/0 |
راهنمایی و دبیرستان |
32/4 |
||||
بالاتر از دیپلم |
15/4 |
||||
روستا |
تعداد افراد خانوار |
1-2 نفر |
58/4 |
51/1 |
223/0 |
3-4 نفر |
46/4 |
||||
بیشتر از 5 نفر |
42/4 |
||||
شهر |
تعداد افراد خانوار |
1-2 نفر |
35/4 |
58/0 |
560/0 |
3-4 نفر |
29/4 |
||||
بیشتر از 5 نفر |
38/4 |
||||
روستا |
درآمد خانوار (هزار تومان) |
کمتر از 500 |
49/4 |
212/0 |
888/0 |
500-1000 |
45/4 |
||||
1000-1500 |
49/4 |
||||
بیشتر از 1500 |
44/4 |
||||
شهر |
درآمد خانوار (هزار تومان) |
کمتر از 500 |
41/4 |
65/0 |
586/0 |
500-1000 |
34/4 |
||||
1000-1500 |
34/4 |
||||
بیشتر از 1500 |
25/4 |
حروف غیریکسان a و b نشاندهندۀ تفاوت معنیدار بین گروههاست. **: 01/0 P<و *: 05/0 P<
برای مقایسۀ خانوارهای دارای کودک زیر 12 سال با خانوارهای بدون کودک براساس رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی از آزمون t مستقل بهره گرفته شد که نتایج در جدول 8 نمایش داده شدهاند. نتایج نشان میدهند بین خانوارهای دارای کودک زیر 12 سال با خانوارهای بدون کودک هیچ تفاوت معنیداری در جامعۀ روستایی و شهری وجود ندارد.
جدول 8- مقایسۀ میانگین خانوارهای دارای کودک و بدون کودک زیر 12 سال بهلحاظ رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی
نمونه |
متغیر گروهبندی |
گروهها |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای استاندارد |
T |
سطح معنیداری |
روستا |
داشتن کودک زیر 12 سال |
بله |
47/4 |
39/0 |
06/0 |
97/0- |
336/0 |
خیر |
39/4 |
40/0 |
05/0 |
||||
شهر |
داشتن کودک زیر 12 سال |
بله |
24/4 |
66/0 |
12/0 |
38/0- |
704/0 |
خیر |
19/4 |
46/0 |
06/0 |
نتیجه
این مطالعه برای برقراری پیوند بین دو انگیزۀ نوعدوستانه و منفعت شخصی و گنجاندن فرایندهای خودتنظیمی در الگوی رفتاری با ادغام دو الگوی نظری فعالسازی هنجار و نظریۀ رفتار برنامهریزیشده، سعی کرده است الگویی جامع برای رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی در دو جامعۀ شهری و روستایی ارائه کند. نتایج نشاندهندۀ برازش این الگوی تلفیقی در هر دو جامعۀ روستایی و شهری است.
نتایج پژوهش حاضر در زمینۀ تأثیرگذاری متغیرهای الگوی رفتار برنامهریزیشده با دادههای رفتار مرتبط با ضایعات مواد غذایی مطابق با پژوهشهای ویشرس و همکاران[9] (2016) و سیگورارداتیر (2017) بود. یافتههای این پژوهش بهلحاظ معنیداری احساس گناه و انتساب درونی با نتایج مطالعۀ پریزئو و همکاران (2015)، بهلحاظ احساس گناه و آگاهی از مشکل با مطالعۀ کی و رو (2016) و ازنظر آگاهی از مشکل با پژوهش ویلیامز و همکاران (2012) در هر دو جامعۀ شهری و روستایی همخوانی داشت. همچنین در هر دو جامعۀ روستایی و شهری هماهنگ با مطالعۀ آکتاس و همکاران (2018) بین قصد و نگرش رابطۀ مثبت و برخلاف نتایج آنها بین قصد و کنترل رفتاری درکشده رابطۀ مثبت مشاهده شد.
نتایج نشان دادند هنجار اخلاقی با وجود برخورداری از وضعیت بسیار مناسب در هر دو نمونۀ شهری و روستایی، اثر علی بسیار کمی در جامعۀ روستایی بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی داشت و در جامعۀ شهری بهنسبت وضعیت بهتری دارد. این متغیر در جامعۀ روستایی تنها بر متغیر قصد تأثیر میگذارد؛ ولی در جامعۀ شهری که وضعیت کمی بهتر است علاوه بر قصد، نگرش را نیز درگیر کرده و ازطریق دو متغیر ذکرشده بر رفتار مدیریت مصرف مواد غذایی اعمال نفوذ میکند. طبق تعاریف ارائهشده از هنجار اخلاقی در مطالعات، هنجارهای اخلاقی، احساس تعهدات اخلاقی قویاند که افراد با شرکت در رفتار نوعدوستانه تجربه میکنند (Bamberg & Moser, 2007: 15)؛ بنابراین، احساس تعهد اخلاقی و مسئولیتپذیری با انگیزۀ نوعدوستانه (کمک به فقرا و کاهش پیامدهای منفی زیستمحیطی) برای کاهش ضایعات غذایی قدرت زیادی در بروز و ظهور رفتار در نمونههای مطالعهشده ندارد. انگیزۀ نوعدوستانه پیوند ناگسستنی با آگاهی و درک مسائلی با مقاصد اجتماعی و زیستمحیطی دارد. با توجه به اینکه آگاهی از مشکل پراکندگی بالایی در دو جامعۀ روستایی و شهری داشت، شاید بتوان دلیل اثرگذاری کم هنجار اخلاقی بر رفتار را درک پایین آنها از وضعیت اسفناک گرسنگان و بحران زیستمحیطی موجود دانست؛ ازاینرو، پیشنهاد میشود پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی ضایعات غذایی بر نسل کنونی و نسلهای آینده در برنامههای درسی، رسانهای و برنامههای فرهنگی مانند جشنها، مراسمها و تجمعات مختلف گنجانده شود.
نتایج پزوهش منعکسکنندۀ قدرت بالای کنترل رفتاری درکشده در مدیریت مصرف مواد غذایی در هر دو جامعۀ روستایی و شهری است؛ بنابراین، برای بهبود رفتار مدیریتی مواد غذایی خانوارها و کاهش ضایعات غذایی لازم است نسبت به تقویت این عنصر در جوامع اقدام کرد. در این راستا باید به مردم یادآور شد مهمترین عامل مؤثر بر کاهش ضایعات غذایی خانوار، این باور است که که آنها قادرند با سازماندهی فعالیتهای خود بر موانع احتمالی رفتار مدیریتیشان در راستای کاهش ضایعات غذایی غلبه کنند. این امر میتواند با برگزاری دورههای مختلف در قالب مهارتهای زندگی برای خانوارها بهویژه زوجهای جوان که تجارب کمتری در مدیریت مصرف مواد غذایی دارند و جلسات مدارس برای خانوارها و سخنرانیهای مساجد تعلیم داده و این باور به خانوارها القا شود.
نتایج مقایسۀ میانگین گروههای سنی پاسخگویان نشان دادند در هر دو جامعۀ روستایی و شهری پاسخگویان گروه سنی کمتر از 35 سال بهطور معنیداری رفتار مدیریتی پایینتری در مصرف مواد غذایی نسبت به پاسخگویان 35 سال به بالا داشتند. این یافته که خانوارهای مسن مدیریت بهتری بر مصرف مواد غذایی و درنتیجه، کاهش ضایعات غذایی خانوار داشتند، با یافتههای استنکیو و همکاران (2016)، ویشرس و همکاران (2016)، یعقوب (2016)، مارنگان و همکاران (2014)، استفان و همکاران (2013)، لیندهورست (2007)، همیلتون و همکاران (2005) و اُسنر (1982) همخوانی دارد. طبق اظهار پاسخگویان دلیل این امر افزایش تجربه، برخورد با موقعیتهای سخت زندگی مانند شرایط جنگ و خشکسالی و فراهمشدن موقعیتهای مختلفِ کسب آگاهی از روشهای مصرف بهینۀ مواد غذایی برای به حداقل رساندن ضایعات آن است؛ بنابراین، پیشنهاد میشود تلاشهای جمعی بر گردآوری تجارب افراد مسن متمرکز شوند و این اطلاعات در اختیار عموم بهویژه افراد جوانتر گذاشته شود.