نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار ، گروه جمعیت شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
2 کارشناسی ارشد جمعیت شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction
Death-related indicators are the basis for determining the health status of a community and performing health planning. Death occurs over time, so the best way to collect data about it is the registration system. However, there are inaccurate results from the death registration system in most developing countries, and there is no confidence in their death registration coverage. Incomplete death registration coverage means that not all deaths are recorded and therefore underestimated mortality rates calculated for the population. The purpose of this study was to determine the extent of death registration coverage in the civil registration system in the Islamic Republic of Iran.
Material & Methods
The basic assumption in this study is that the information in the cemeteries is the most complete data regarding death, so the research method is based on comparing the statistics in the cemetery with those recorded in the registry system. The death registration cover for Yazd province is estimated to be similar to the national level in previous studies, so it has been used in this study as a baseline study. In the initial evaluation of death data, three counties were selected from the province: Mehriz, Ashkzar, and Yazd. All cemeteries in towns and villages in the selected cities were visited and information was collected from the graves of the dead, including the name, surname and father's name. This information was then tracked in the registry system and their death registration status was checked. The study was conducted on deaths occurring in 2016 (1395 AH).
Discussion of Results & Conclusions
Keeping track of death data in the registry system indicates that most of them (over than 95%) have been registered. But there is a more important issue and it is the accuracy of the registered data. Death registration for adults is mainly affected by displacement error of residence and place of death, and child death registration, in addition to displacement error, is affected by error in recording postnatal death including abortion. The deaths of each county were calculated based on the total number of deaths recorded at the county location and most of the dead were buried in the central cemetery of the province and then transferred to their place of residence, but their registration was carried out at the cemetery site and was therefore calculated as the death of the central county of the province. A clear example of this is that, 80% of the dead women in the city of Ashkzar were not registered at their place of residence and were counted as the deaths of Yazd.
Regarding mortality index, it is necessary to compare the number of deaths to the exposed population and thereby to calculate the mortality rate as an indicator of health status. Population information was collected by the statistics center and was precisely based on the location of the individuals.
Therefore, death data must also be precise by location to estimate the rate index correctly. The issue was more complicated with children, deaths recorded for children were far below expectations. On the one hand, for many of the children in the cemetery, no information was found in the registration system and in fact no birth registration has been made for them. On the other hand, abortion and stillbirth cases were very high. From these cases, it can be concluded that many postnatal deaths were considered as stillbirths. In addition, there was also displacement error of residence and place of death in the case of child death. Many of infant deaths occurred in central city hospitals were transferred to central cemetery and counted as central county deaths. Infant mortality rates were one of the main determinants of community health status and accuracy of these indicators was very important. So, there are two basic suggestions derived from the results of this study, 1) registering the deaths by place of residence rather than the place of death or the place of burial, and 2) accurate recording of birth and death information for postnatal death.
کلیدواژهها [English]
شاخصهای مرتبط با مرگ، پایه و اساس برنامهریزیهای بهداشتی و درمانیاند و اندازهگیری دقیق سطح و الگوی مرگومیر برحسب سن و جنس، از پیشنیازهای اصلی تعیین بار بیماریها در جمعیت است. بهدلیل ماهیت پویای واقعۀ مرگ، بهترین روش برای کسب اطلاعات دربارۀ آن سیستم ثبت است؛ با این حال نتایج نظام ثبت مرگ در بسیاری از کشورهای در حال توسعه غیردقیق است و به پوشش ثبت مرگ در آنها اعتمادی وجود ندارد (Hill & Choi, 2004; Hill, 2009). کاملنبودن پوشش ثبت مرگ به این معنی است که همۀ مرگهای رخداده ثبت نمیشوند؛ بنابراین، میزانهای مرگومیر محاسبهشده برای جمعیت، دچار کمبرآورد هستند (Hill, 1987).
جدای از اهمیت دادههای مرگ در مشخصکردن وضعیت سلامت در جامعه، در سطح کاربردی نیز اهمیت دادههای دقیق مرگ جالبتوجه است. در این زمینه باید به اهمیت دادههای مرگ برای سازمان ثبت احوال، سازمانهای بیمهای، سازمان تأمین اجتماعی، سازمان هدفمندی یارانهها و مطالعات جمعیتشناختی اشاره کرد. سازمان ثبت احوال در تلاش است با ثبت بههنگام وقایع حیاتی، وضعیت جمعیت کشور را بهصورت بهروز نمایش دهد. زنجانی (1392) در اخیرترین طرح این سازمان در بررسی وضعیت ثبت وقایع حیاتی معتقد است وضعیت دیگر واقعۀ حیاتی مرتبط با تغییرات جمعیت، یعنی ولادت، در حد مطلوبی قرار دارد؛ بنابراین، تنها به ثبت کامل مرگ نیاز است تا بتوان وضعیت جمعیت کشور را بهصورت بههنگام نمایش داد. وجودنداشتن دادههای دقیق مرگ برحسب سن سبب شده است نتوان جدول عمر دقیق و مناسبی را برای کشور تهیه کرد (زنجانی و نوراللهی، 1379: 5) و به همین دلیل تاکنون سازمانها و مؤسسات بیمهای برای رفع نیاز خود، از جداول عمر مربوط به کشورهای دیگر استفاده کردهاند (کمیجانی و همکاران، 1392: 2). پژوهشگران جمعیتی نیز در پیشبینیهای جمعیتی از الگوهای مرگومیر غیرواقعی استفاده میکنند؛ این در حالی است که بنا بر مطالعات انجامشده (کوششی و ترکاشوند، 1396: 48)، الگوی سنی مرگ در ایران بهدلیل بالابودن آمار مرگهای ناشی از سوانح و حوادث، تغییرات متفاوتی را داشته است؛ بنابراین، نمیتوان از ساختار سنی الگوهای استاندارد استفاده کرد. سازمان تأمین اجتماعی و هدفمندی یارانهها از ورای دیگری به ثبت مرگ توجه میکنند. ثبتنشدن مرگ یا تأخیر در ثبت آن، هر ماه سبب پرداخت مستمری و یارانۀ اضافی به جمعیت میشود. همۀ اینها اهمیت ثبت مرگ در کشور را مشخص کرده است؛ در حالی که مطالعات مختلف نشاندهندۀ ثبتنشدن کامل مرگ در کشورند (ترکاشوند، 1396؛ کوششی و ترکاشوند، 1396، 1393؛ عینیزیناب و همکاران، 1393؛ قدرتی، 1393؛ زنجانی، 1392؛ محمودیان و همکاران، 1391؛ Khosravi et al., 2007).
اهمیت دادههای مرگ در ابعاد ذکرشده در کنار کمثبتی آن، این نیاز را به وجود میآورد که در مرحلۀ اول میزان پوشش مرگ در کشور بررسی شود و سپس عوامل مرتبط با ثبتنشدن مرگ شناسایی شوند و برای رفع موانع کوشش شود. متأسفانه مطالعات انجامشده در حوزۀ مرگومیر، بخش بسیار اندکی از مطالعات جمعیتشناسی را شامل میشوند. مرور این مطالعات اندک نیز نشان میدهد مطالعات مرتبط با ثبت مرگ در آنها جایی ندارد (ترکاشوند، 1396). در این بین تنها طرحهای انجامشده ازطرف سازمان ثبت احوال و چند پایاننامه در سایر دانشگاههای کشورند که موضوع ثبت مرگ را بررسی کردهاند. هرچند وجود این مطالعات مغتنم است، خالی از اشکال نیستند و نتوانستهاند وضعیت ثبت فوت در کشور را شناسایی کنند.
مطالعات انجامشده در حوزۀ ثبت فوت در کشور بهطور عمده دادههای فوت ثبتشده را تحلیل و ازطریق اطلاعات موجود در دادهها وضعیت ثبت فوت را ارزیابی کردهاند. تعدادی از مطالعات با بررسی فاصلۀ زمانی وقوع تا ثبت فوت، وضعیت تأخیر در ثبت را مشخص و تعدادی دیگر با استفاده از روشهای ریاضی و مرتبطکردن فوت ثبتشده با جمعیت در معرض واقعه، پوشش ثبت فوت را بهصورت مفروض برآورد کردهاند. در مطالعۀ حاضر سعی بر این است که ازطریق مطالعۀ میدانی و مقایسۀ اطلاعات متوفیان دفنشده در آرامستانها با اطلاعات موجود در سامانۀ ثبت احوال، پوشش ثبت فوت و کیفیت آن بهصورت واقعی برآورد شود؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر شناخت پوشش ثبت فوت و کیفیت اطلاعات ثبت فوت است.
مطالعات پیشین
در ارزیابی مطالعات انجامشده دربارۀ ثبت فوت در ایران میتوان آنها را دستهبندی کرد. چند مورد از آنها تاریخچۀ قوانین و تشکیلات مرتبط با سازمان ثبت احوال را مطالعه و از این طریق نظرهایی دربارۀ وضعیت ثبت و راهکارهایی برای بهبود ثبت ارائه کردهاند. در مطالعۀ رحمانی (1373) تاریخچۀ سازمان ثبت و قوانین آن بررسی و این نکته مطرح شده است که این سازمان به ضرورت ایجاد تحول در سازمان و ثبت جدید در جهت رفع اشکالات دیرثبتی نیاز دارد. ابدی (1378) نیز با بررسی وضعیت گورستانهای کشور، مشکلات ثبت مرگ در کشور را نشان میدهد. رشیدی (1379) با مقایسۀ سازمان ثبت احوال و وزارت بهداشت، راهکارهای سازمانی را برای بهبود ثبت مرگ ارائه میکند.
گروه دیگر از مطالعات در پی یافتن عوامل کمثبتی یا دیرثبتی مرگاند. نکتۀ مهم در بیشتر این مطالعات این است که اگرچه در عنوان آنها به کمثبتی و دیرثبتی اشاره شده است، در عمل تنها بر تأخیر در ثبت متمرکزند. گروهی از این مطالعات با پرسیدن نظر مراجعهکنندگان دربارۀ علت تأخیر، دیرثبتی را تحلیل کردهاند. امیرخسروی و فرهادی (1377)، حقانی و مرادیمقدم (1384؛ 1385)، میریان (1385)، لاریجانی (1387)، کارگرراضی (1388)، شریفی (1388)، علیزاده (1389)، شکوهمند (1390) و مؤمنطایفه (1388) ازجمله این مطالعاتاند؛ درواقع، در این مطالعات با مراجعه به مراکز ثبت، مشخصات افراد مراجعهکننده بررسی و عوامل مؤثر بر تأخیر در ثبت فوت تحلیل شدهاند.
گروه دیگر مطالعات نیز با استفاده از دادههای ثبتی و فنون جمعیتشناختی، وضعیت پوشش آنها را تحلیل کردهاند. ابدی (1378) براساس نظر کارشناسان به مقدار موردانتظار برای میزان خام مرگ در کشور اشاره کرده است و با مقایسۀ آن با میزان مشاهدهشدۀ مرگ در کشور به پایینبودن پوشش ثبت نظر میدهد. ابدی و همکاران (1387) نیز با استفاده از روش گیر و بازگیر[1] دادههای فوت در کشور را ارزیابی کردهاند. معاونت انفورماتیک استان تهران (1390) در گزارش تحلیلی رویداد ثبت وفات در تهران از نسبت جنسی و تغییرات آن در طی زمان بهمنزلۀ معیاری برای بهبود ثبت مرگ استفاده میکنند. قدرتی (1393) در پایاننامۀ دکتری خود با استفاده از روش معادلۀ توازن براس، دادههای فوت در کشور را ارزیابی میکند. زنجانی (1392) نیز نسبت فوتهای جاری به معوقه را محاسبه و از این طریق ثبت مرگ در کشور را ارزیابی میکند. عینیزیناب و همکاران (1393) ازطریق فنون جمعیتشناختی دادههای مرگ را ارزیابی و اصلاح و از آنها در پیشبینی میزان مرگ در آینده استفاده میکنند. کوششی و ترکاشوند (1393) و ترکاشوند (1396) نیز با استفاده از فنهای جمعیتشناختی، تنها پوشش ثبت فوت در استانها را برآورد کردهاند.
با وجود مطالعات ذکرشده هنوز وضعیت کمیت و کیفیت ثبت فوت در کشور بهخوبی مشخص نیست و نتایج بهدستآمده برآوردهایی احتمالی دربارۀ آن ارائه دادهاند. این حدس و گمانها تاکنون نتوانستهاند وضعیت دقیقی را از ثبت مرگ در کشور به دست دهند و سازمان ثبت احوال همچنان در پی اجرای طرحهایی برای مشخصکردن وضعیت ثبت مرگ در کشور است. با استفاده از روشهای خام آماری نمیتوان به مشکل کمثبتی در کشور پی برد؛ بلکه به حضور در بطن جامعه نیاز است تا با بررسی فرایندهای مرتبط با ثبت مرگ به حل مشکل کمک شود.
مطالعۀ حاضر قصد دارد با انجام مطالعۀ میدانی و جمعآوری اطلاعات در سطح گورستانها و پیگیری آنها در سامانۀ ثبت احوال، به پوشش واقعی ثبت فوت در کشور دست پیدا کند. از این طریق هم میزان کمثبتی فوت مشخص خواهد شد هم کیفیت ثبت فوت برحسب سن، جنس و محل سکونت به دست خواهد آمد؛ بنابراین، میتوان علاوه بر خطای کلی ثبت فوت که بهطور عمده در روشهای ریاضی به دست میآید، به جزییات خطا نیز دست یافت. همچنین ارزیابی و تحلیل دادهها تاحدودی در شناخت علت خطا در دادهها کمک خواهد کرد.
روش پژوهش
مقالۀ حاضر حاصل طرح پژوهشی در سال 1397 در استان یزد است. رویکرد پژوهش کمی و با استفاده از روش ترکیبی پیمایش و اسنادی انجام شده است. روش مطالعه شناسایی میزان پوشش ثبت فوت ازطریق مقایسۀ اطلاعات موجود در آرامستان با اطلاعات موجود در سامانۀ ثبت احوال است. با پیمایش در آرامستانها، اطلاعات افراد فوتشده در سال 1395 ازطریق اطلاعات مندرج روی قبور شناسایی و جمعآوری شده است. ابتدا از قبور عکسبرداری و سپس اطلاعات استخراج شده است؛ درنهایت، بهصورت اسنادی و با بررسی مشخصات متوفی در سامانۀ استعلام سازمان ثبت احوال، وضعیت ثبت فوت آنها بررسی شده است.
جامعۀ مطالعهشده: همۀ فوتهای رخداده در سال 1395 در استان یزد بهمنزلۀ جامعۀ آماری مطالعهشده در پژوهش حاضر است. از آنجا که در مطالعات پیشین (کوششی و ترکاشوند، 1393) ضریب پوشش ثبت فوت در این استان مشابه با متوسط پوشش ثبت فوت در کل کشور بوده است، از این استان بهمنزلۀ مطالعۀ پایه و شروعی برای مطالعۀ جامع در کل کشور استفاده شده است.
نمونۀ بررسیشده: نمونۀ پژوهش شامل همۀ متوفیان موجود در آرامستانهای سه شهرستان یزد، مهریز و اشکذر است که در سال 1395 فوت شدهاند.
برای کاهش هزینههای پژوهش و بالابردن سطح دقت در جمعآوری دادهها، میدان مطالعۀ پژوهش، به سال 1395 و چند شهرستان در استان یزد محدود شده است. انتخاب سال 1395 به چند دلیل انجام شده است: ابتدا اینکه در این سال اخیرترین سرشماری کشور انجام شده و دادههای جمعیت در معرض فوت برای شهرستانها موجود است. دوم اینکه این سال بهلحاظ زمانی خیلی دور نیست؛ بنابراین، اطلاعات فوتها در گورستانها بهصورت مشخص وجود دارد. تاریخ مطالعه خیلی هم بهلحاظ زمانی نزدیک انتخاب نشده است تا مراجعه به قبور و جمعآوری دادهها با حضور بستگان و حساسیت آنها روبهرو نشود.
در انتخاب شهرستانهای استان یزد، دادههای فوت ثبتشده برای آنها در طی دورۀ زمانی 1390 تا 1395 بررسی اجمالی شد. با استفاده از شاخص نسبت جنسی، ثبت فوت در این شهرستانها ارزیابی کلی شد و بین آنها شهرستانهایی برای نمونه انتخاب شدند که دقت ثبت فوت در آنها پایینتر بود. دو شهرستان اشکذر و مهریز پایینترین سطح دقت را بین شهرستانهای استان داشتند. شهرستان یزد نیز با سطح دادۀ دقیقتر و بهمنزلۀ مرکز استان و با حجم دادۀ بالا انتخاب شده است.
همۀ آبادیهای دارای سکنه در این شهرستانها ازطریق اطلاعات شناسنامۀ آبادیهای مرکز آمار ایران در سال 1395 و همۀ آرامستانهای مناطق شهری این سه شهرستان نیز ازطریق افراد آشنا به محل شناسایی شدند. با در دست داشتن نامۀ همکاری ازطرف سازمان ثبت احوال استان، به تمام آبادیها مراجعه شد و با همکاری مسئولان خانههای بهداشت و شواراها و دهیاریهای آبادیها، به آرامستانها مراجعه و اطلاعات قبور مربوط به فوت سال 1395 جمعآوری شد. در سطح مناطق شهری نیز دادهها با کمک متولیان آرامستانها و افراد آشنا به محلات جمعآوری شدند. ذکر این نکته ضروری است که آرامستان خلد برین بهمنزلۀ آرامستان مرکزی شهرستان یزد، بیشترین داده را داشته است.
یافتهها
اطلاعات موجود در سازمان ثبت احوال
براساس دادههای ثبتشده در سازمان ثبت احوال استان یزد در سال 1395، تعداد 2890 فوت در شهرستان یزد، 60 فوت در شهرستان اشکذر و 143 فوت در شهرستان مهریز به ثبت رسیده است. نکتۀ جالبتوجه در مقایسۀ این سه شهرستان که عامل انتخاب آنها برای نمونۀ بررسیشده نیز بوده است، شاخص نسبت جنسی است. در سال 1395 نسبت جنسی فوت ثبتشده در شهرستان یزد برابر با 129 و برای شهرستان اشکذر 300 و در شهرستان مهریز 99 است (جدول 1).
مقدار نسبت جنسی در شهرستان یزد، با توجه به اینکه نسبت جنسی جمعیت شهرستان برابر با 106 است (مرکز آمار ایران، نتایج سرشماری 1395)، تاحدودی مطابق با انتظار است. بهلحاظ نظری هم مرگومیر مردان نسبت به زنان بیشتر و هم اینکه پوشش ثبت فوت در مردان بالاتر از زنان است؛ بنابراین، بالاتربودن نسبت جنسی از 100 در حدود خیلی اندک پذیرفتنی است. هرچه نسبت جنسی از این رقم موردانتظار فاصله داشته باشد، نشاندهندۀ خطای ثبت فوت در یک یا هر دو جنس است؛ البته این شرایط با توجه به سطح بالای توسعه در استان یزد انتظار میرود؛ زیرا در جوامع توسعهنیافته، در برخی مواقع و بهدلیل شرایط بهداشتی پایین، مرگومیر زنان بالاتر از مردان بوده و نسبت جنسی کمتر از 100 نیز معمول است.
نسبت جنسی بهدستآمده در دو شهرستان مهریز و اشکذر هیچگونه انطباقی با مبانی نظری ندارد. در شهرستان اشکذر نسبت جنسی بسیار بالا بوده و نشاندهندۀ فوت سهبرابری مردان نسبت به زنان است که با هیچگونه مبانی نظری، بهجز خطای ثبت فوت و تفاوت آن بین مرد و زن، نمیتوان آن را تبیین کرد. در شهرستان مهریز نیز نسبت جنسی کمتر از 100 شده و نشاندهندۀ بیشتربودن فوت زنان نسبت به مردان است که باز هم مخالف مبانی نظری و به احتمال زیاد ناشی از خطای ثبت فوت براساس محل سکونت است.
جدول 1- تعداد فوتهای ثبتشده به تفکیک شهری و روستایی و جنس در شهرستانهای منتخب، 1395 (سازمان ثبت احوال استان یزد)
نسبت جنسی فوت |
زن |
مرد |
روستایی |
شهری |
جمع کل اسناد |
شهرستان |
129 |
1259 |
1631 |
228 |
2662 |
2890 |
یزد |
300 |
15 |
45 |
11 |
49 |
60 |
اشکذر |
99 |
72 |
71 |
42 |
101 |
143 |
مهریز |
آرامستان مرکزی استان یزد (آرامستان خلد برین) در شهرستان یزد قرار دارد و بیشترین اطلاعات مربوط به فوت در این آرامستان وجود دارد؛ بنابراین، ابتدا اطلاعات موجود در این آرامستان ارزیابی شده است. بهدلیل امکان جابهجایی در ثبت فوت بین شهرستانها، ارزیابی اطلاعات ثبتشده در این آرامستان کمک بسیاری به تحلیل اطلاعات ثبتشده برای سایر شهرستانها میکند.
شهرستان یزد، مرکز اصلی ثبت فوت در استان یزد است. وجود بیمارستانهای اصلی استان در این شهرستان و آرامستان بزرگ خلد برین سبب شده است فوتهای مربوط به سایر شهرستانها نیز در این شهرستان ثبت شوند. آرامستان خلد برین، مرکز اصلی شستشوی متوفیان در یزد است و فوت همۀ بیمارستانهای سطح شهر به این مرکز ارجاع داده میشود. در بیشتر آبادیهای اطراف که غسالخانه وجود ندارد، متوفی برای غسل به این مرکز ارجاع داده و پس از شستشو و ثبت اطلاعات منتقل میشود؛ درواقع، بیشتر فوتهای دفنشده در روستاهای اطراف و آرامستانهای سطح شهری و امامزادهها، ابتدا باید به این آرامستان وارد و پس از ثبت اطلاعات به محل دفن منتقل شوند.
آرامستان خلد برین بخش اداری منظمی دارد و در آن همۀ اطلاعات متوفیان منتقلشده به آرامستان ثبت میشود. در جدول 2 همۀ اطلاعات ثبتشده در آرامستان خلد برین در سال 1395 آورده و تعداد 4155 مورد ثبت اطلاعات افراد در این سازمان در طی سال 1395 ثبت شده است. نکتۀ جالبتوجه این است که نزدیک به نیمی از اطلاعات ثبتشده به متوفیانی مربوط است که در خود آرامستان دفن نشدهاند. همۀ فوتهای رخداده در بیمارستانهای سطح شهر باید به این مرکز منتقل و سپس با آمبولانسهای این مرکز به سایر نقاط کشور یا استان منتقل شوند.
در مجموع 2158 مورد از اطلاعات ثبتشده به دفن متوفی در خود سازمان مربوط است که اطلاعات آنها در مطالعۀ میدانی جمعآوری شده است. از این تعداد 34 مورد قطع عضو و 663 مورد جنین و نوزاد بدون نام بوده است. بهطور معمول موارد قطع عضو و مردهزایی در قطعۀ کودکان دفن میشوند. با مراجعه به قطعۀ کودکان میتوان موارد زیادی از قبور بدون سنگ و در مواردی با اطلاعات ناقص مشاهده کرد که به همین موارد مربوطاند.
بین فوتهای دفنشده، 123 مورد به اتباع غیرایرانی مربوط است که بهطور معمول افغانستانیاند و 128 مورد نیز به متوفیانی مربوط است که از سایر نقاط به آرامستان وارد و دفن شدهاند. همان گونه که مشاهده میشود برخی متوفیان به سایر استانهای کشور مربوطاند که به یزد وارد و در آرامستان دفن شدهاند. 1210 مورد از متوفیان به شهرستان یزد مربوطاند و در آرامستان خلد برین دفن شدهاند.
جدول 2- اطلاعات ثبتشده در آرامستان خلد برین
کل اطلاعات ثبتشده |
|||||
4155 |
|||||
فوت انتقال دادهشده |
مجموع دفنشده |
||||
1997 (48%) |
2158 (52%) |
||||
|
ورودی از سایر نقاط |
عضو قطعشده |
نوزاد و جنین بدون نام |
تابعان غیرایرانی |
دفنشده سایر |
|
128 (6%) |
34 (2%) |
663 (31%) |
123 (6%) |
1210 (56%) |
با حذف موارد مربوط به عضو قطعشده، سقط جنین[2] و اتباع غیرایرانی[3]، تعداد 3336 مورد از اطلاعات موجود در آرامستان خلد برین از طریق سامانۀ استعلام بررسی شد. تنها برای 6 نفر از متوفیان، ثبت فوت صورت نگرفته بود که همۀ آنها نیز جزء فوتهای انتقالی به سایر استانها بودند. برای90 مورد از متوفیان نیز اطلاعاتی در سامانۀ استعلام یافت نشد که احتمالاً بهدلیل تفاوت نام آنها روی قبور و نام شناسنامۀ آنها بوده است. همچنین بیشتر کسانی که اطلاعاتشان در سامانۀ استعلام یافت نشده بود، به سایر نقاط منتقل شده بودند.
مرور اطلاعات متوفیان منتقلشده نشان میدهد بیشتر این متوفیان به سایر شهرستانهای استان یزد و استان سیستان و بلوچستان منتقل شدهاند. همان گونه که ذکر شد، در شهر یزد بهدلیل وجود بیمارستانهای تخصصی، بیماران سایر استانهای همجوار بهویژه استان سیستان و بلوچستان برای درمان به این شهر مراجعه میکنند و در صورت فوت در بیمارستان ابتدا به آرامستان منتقل و سپس به شهر خود منتقل میشوند.
ممکن است بهدلیل اینکه این افراد شناسنامه بههمراه نداشتهاند، نام و نامخانوادگیشان دقیق ثبت نشده باشد و بهدلیل وجود پسوند یا پیشوند نتوان بهخوبی اطلاعاتشان را در سامانۀ استعلام یافت. دلیل دیگر وجودنداشتن اطلاعات این افراد در سامانه، ناشی از وجودنداشتن شناسنامه برای این افراد است. این امکان بهویژه برای افراد مراجعهکننده از استان سیستان و بلوچستان تصورکردنی است.
نکتۀ دیگر که در تحلیل بیشتر اطلاعات این متوفیان به دست آمد، این است که سن بیشتر این افراد کمتر از یک سال است؛ درواقع، بیشتر این افراد در چند روز پس از تولد فوت شدهاند و وجودنداشتن اطلاعات آنها در سامانۀ ثبت احوال مبنی بر این است که برای آنها شناسنامه تهیه نشده است؛ درواقع، تولد این افراد نیز ثبت نشده است. در نمودار 1 توزیع سنی متوفیان بدون اطلاعات در سامانه آورده شده است و بررسی آن نشان میدهد این توزیع هیچ شباهتی با توزیع طبیعی مرگومیر ندارد و بر این اساس نمیتوان گفت نام و نامخانوادگی همۀ این افراد بهصورت تصادفی در سامانه به اشتباه وارد شده است؛ بلکه به احتمال قوی در سنین کودکی، وجودنداشتن شناسنامه دلیل اصلی این خطاست.
نمودار 1- توزیع سنی متوفیان ثبتشده در خلد برین و بدون اطلاعات در سامانۀ استعلام ثبت احوال
در شهرستان یزد علاوه بر آرامستان خلد برین، تعدادی آرامستان در محلات شهری، آبادیها و امامزادهها وجود دارند که متوفیان بهصورت محلی در آنها دفن میشوند. اطلاعات موجود در این آرامستانها نیز با مراجعۀ مستقیم گردآوری و در سامانۀ استعلام بررسی شد. تعداد 345 مورد متوفی در این مکانها دفن شده بود که بیشتر آنها از آرامستان خلد برین به این مکانها منتقل شده بودند و بررسی آنها در سامانۀ استعلام سازمان ثبت احوال نشاندهندۀ ثبت فوت آنها بود. در دو شهرستان مهریز و اشکذر نیز همۀ اطلاعات با مراجعه به آرامستانهای روستایی و سطح شهری عکسبرداری و استخراج شده است؛ سپس ازطریق سامانۀ استعلام، وضعیت ثبت فوت هر یک از این متوفیان پیگیری شد. همانند آنچه در آرامستان خلد برین وجود داشت، فوت بیشتر افراد در سامانه ثبت شده بود و تنها اطلاعات چند مورد در سامانه پیدا نشده و در برخی موارد نیز اطلاعات افراد ازجمله سال فوت آنها بهدقت ثبت نشده بود؛ ولی آنچه در این آمارها اهمیت بیشتری داشت، در مقایسۀ آنها با آمار فوت ثبتشده به دست آمد.
در جدول 3 اطلاعات تعداد متوفیان موجود در آرامستانها برای هر شهرستان در مقایسه با اطلاعات منتشرشده در سالنامۀ آماری ارائه شده است.
محاسبۀ اختلاف بین آمار منتشرشده در سالنامه بهمنزلۀ فوت ثبتشده برای هر شهرستان و آمار فوت جمعآوریشده از آرامستانها نشاندهندۀ این است که آمار ثبتشده برای شهرستان یزد بیشتر از آمار جمعآوریشده و آمار ثبتشده برای دو شهرستان اشکذر و مهریز کمتر از فوت جمعآوریشده است. اختلاف بین آمار جمعآوریشده در آرامستانها و آمار ثبتشده چشمگیر است. آمار ثبتشده برای شهرستان یزد برای مردان و زنان به ترتیب در حدود 45 و 60 درصد بیشتر از آمار جمعآوریشده برای این شهرستان است. در دو شهرستان اشکذر و مهریز وضعیت برعکس بود و بیش از 50 درصد آمار جمعآوریشده برای این دو شهرستان بیشتر از آمار ثبتشده برای آنهاست.
آمار ثبتشده برای مردان و زنان مهریز حدود 50 درصد کمتر از آمار جمعآوریشده برای این شهرستان است. در شهرستان اشکذر برای مردان 60 درصد و برای زنان 82 درصد اطلاعات ثبتشده کمتر از اطلاعات جمعآوریشده است.
اطلاعات ثبت فوت براساس مکان ثبت است و عامل اصلی این اختلافات در تفاوت بین مکان ثبت و محل سکونت متوفی است. همان گونه که ذکر شد، آرامستان خلد برین بهمنزلۀ آرامستان مرکزی شهرستان یزد محل اصلی غسل متوفی است و فوتهای رخداده در بیمارستانهای سطح شهر یزد به این آرامستان منتقل میشوند. اطلاعات بهدستآمده نشان میدهد بیشتر فوتهای مربوط به دو شهرستان مهریز و اشکذر در این آرامستان غسل شدهاند و اطلاعات آنها در این آرامستان به ثبت احوال ارسال شده است و با وجود انتقال متوفی به شهرستانها ذکرشده، ثبت فوت آنها در شهرستان یزد انجام شده است؛ بنابراین، جزء آمار فوتهای شهرستان یزد به حساب آمدهاند. همان گونه که مشاهده میشود آمار فوت برای شهرستان یزد بیشثبتی و برای شهرستان مهریز و اشکذر کمثبتی دارد. از نکات جالبتوجه که در آمارها نیز قبلاً دربارۀ آن ابهام وجود داشت، نسبت جنسی بسیار بالا برای فوتهای شهرستان اشکذر بود. در اینجا نیز نتایج تأییدکنندۀ این موضوع است و آمار ثبتشده برای زنان شهرستان اشکذر حدود 82 درصد کمثبتی نسبت به آمار جمعآوریشده دارد. در بررسی میدانی این موضوع فهمیده شد که در شهرستان اشکذر غسالخانۀ محلی وجود دارد که تنها یک مردِ مردهشور در آن وجود دارد و مردهشور خانم این شهرستان چند سال قبل فوت شده است؛ بنابراین، بیشتر زنان فوتشده برای شستشو به آرامستان خلد برین منتقل میشوند.
جدول 3- مقایسۀ آمار فوت ثبتشده و جمعآوریشده برای شهرستانهای منتخب استان یزد، 1395
شهرستان |
جنس متوفی |
آمار فوت منتشرشده در سالنامۀ آماری |
فوت جمعآوریشده در مطالعۀ میدانی |
تفاوت |
درصد تفاوت |
یزد |
کل |
2890 |
1914 |
976 |
51 |
مرد |
1631 |
1128 |
503 |
45 |
|
زن |
1259 |
787 |
472 |
60 |
|
مهریز |
کل |
143 |
291 |
148- |
51- |
مرد |
71 |
143 |
72- |
50- |
|
زن |
72 |
148 |
76- |
51- |
|
اشکذر |
کل |
60 |
196 |
136- |
69- |
مرد |
45 |
114 |
69- |
60- |
|
زن |
15 |
82 |
67- |
82- |
در جدول 4 نسبت جنسی فوت براساس آمار جمعآوریشده و ثبتشده محاسبه شد. نتایج آمار جمعآوریشده نسبت به آمار ثبتشده منطقیترند. برای شهرستان اشکذر نسبت جنسی فوت ثبتشده در حد غیرمعقول و حدود 300 است که براساس آمار جمعآوریشده فوت به حدود 140 رسیده است و این آمار با توجه به نسبت جنسی جمعیت این شهرستان کاملاً منطقی است.
در جدول 5 میزان خام مرگ براساس دادههای فوت ثبتشده و جمعآوریشده محاسبه شده است. این اطلاعات نیز نشاندهندۀ بیشبرآورد میزان مرگ برای شهرستان یزد و کمبرآورد این میزان برای دو شهرستان اشکذر و مهریز براساس دادههای ثبتشده است. براساس دادههای برآوردشده، میزان مرگ نیز مقادیر منطقیتری را نشان میدهد.
جدول 4- مقایسۀ نسبت جنسی فوت ثبتشده و جمعآوریشده برای شهرستانهای منتخب استان یزد، 1395
مهریز |
اشکذر |
یزد |
|
جمعآوریشده |
98 |
138 |
143 |
ثبتشده |
99 |
300 |
130 |
جدول 5- مقایسۀ میزان خام مرگ براساس فوت ثبتشده و جمعآوریشده برای شهرستانهای منتخب استان یزد، 1395
کل |
مرد |
زن |
||
میزان خام فوت براساس دادۀ ثبتی |
یزد |
67/4 |
18/5 |
14/4 |
مهریز |
85/2 |
76/2 |
93/2 |
|
اشکذر |
87/1 |
64/2 |
00/1 |
|
کل کشور |
35/4 |
90/4 |
79/3 |
|
میزان خام فوت جمعآوریشده |
یزد |
6/3 |
8/3 |
9/2 |
مهریز |
5/5 |
2/5 |
7/5 |
|
اشکذر |
9/5 |
3/6 |
2/5 |
درنهایت، در جدول 6 توزیع سنی فوت جمعآوریشده برای شهرستانها ارائه شده است. نکتۀ جالبتوجه در این جدول به آمار فوت کودکان مربوط است. آمار فوت کودکان و اطفال برای هر سه شهرستان بسیار پایین است. برای شهرستان یزد به تعداد 80 فوت کمتر از یک سال وجود دارد و با توجه به آمار ولادت حدوداً 16هزاری در این شهرستان، میزان مرگومیر اطفال حدود 5 در هزار محاسبه میشود که بسیار پایین و کمبرآورد است.
در مقایسۀ آمار آرامستان خلد برین با سامانۀ ثبت احوال، مشاهده شد که در سامانۀ ثبت احوال اطلاعات بسیاری از اطفال یافت نمیشود؛ درواقع، برای این اطفال ثبت ولادت هم انجام نشده است. این مسئله سبب بالابودن شمار سقط جنین در آمار سازمان خلد برین شده است. تعداد 665 مورد جنین بدون نام در آرامستان خلد برین در سال 1395 دفن شده است که میزان 45 سقط به ازای 1000 تولد را برای شهرستان به دست میدهد و در سطح بالا و غیرمنطقی است؛ در حالی که براساس دادههای وزارت بهداشت، در سال 1395 برای شهرستان یزد 120 مورد سقط جنین گزارش شده است. تفاوت بسیار زیاد بین این آمارها از یک طرف نشان میدهد اطفال فوتشدۀ تازه به دنیا آمده که بهطور عمده بدون نام هستند و از بیمارستان به آرامستان منتقل میشوند، بهمنزلۀ سقط جنین در آرامستان دفن شدهاند و ازطرف دیگر سقط جنین مربوط به سایر استانها که به آرامستان منتقل شدهاند، جزء آمار شهرستان یزد به حساب آمدهاند.
جدول 6- توزیع سنی فوت جمعآوریشده برای شهرستانهای منتخب استان یزد، 1395
یزد |
مهریز |
اشکذر |
|
صفر ساله |
80 |
2 |
0 |
1 تا 4 |
38 |
3 |
6 |
5 تا 9 |
10 |
1 |
5 |
10 تا 14 |
8 |
0 |
1 |
15 تا 19 |
13 |
2 |
2 |
20 تا 24 |
17 |
3 |
0 |
25 تا 29 |
30 |
2 |
2 |
30 تا 34 |
34 |
3 |
2 |
35 تا 39 |
45 |
3 |
6 |
40 تا 44 |
48 |
6 |
7 |
45 تا 49 |
50 |
7 |
2 |
50 تا 54 |
57 |
8 |
3 |
55 تا 59 |
90 |
19 |
1 |
60 تا 64 |
121 |
14 |
12 |
65 تا 69 |
152 |
20 |
12 |
70 تا 74 |
167 |
20 |
17 |
75+ |
953 |
175 |
117 |
جمع |
1914 |
291 |
196 |
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان پوشش ثبت فوت انجام شده است. فرضیۀ پژوهش این است که اطلاعات موجود در گورستانها کاملترین داده دربارۀ فوتهای رخداده است؛ بنابراین، روش پژوهش، مقایسۀ آمار موجود در گورستانها با آمار ثبتشده در سامانۀ ثبت احوال است؛ پس از جمعآوری اطلاعات از سطح آرامستانها و پیگیری آنها در سامانۀ ثبت احوال، نتایج نشان دادند بیشتر فوتها در سامانه ثبت شده است؛ بنابراین، پوشش کمی ثبت فوت در سطح بالایی قرار دارد؛ ولی موضوع مهمتری که در این ارزیابی به دست آمد، دقت دادههای ثبتشده، یعنی پوشش محتوایی و خطای موضوعی آنها بود.
مشکل اصلی دربارۀ دقت دادههای ثبتشده، ارتباط آنها با محل سکونت متوفی است. اساس دادههای ثبت فوت در سازمان ثبت احوال، مکان ثبت است. این موضوع سبب جابهجایی ثبت افراد براساس محل سکونت آنها شده است.
باید یادآور شد که هدف از جمعآوری هرگونه آمار و اطلاعات، شناخت وضعیت پدیدهها و برنامهریزی براساس آنهاست و ارزش هر آمار به دقت آن است. شاید نبود آمار غیردقیق بهتر از بودن آن باشد. آمار و اطلاعات دربارۀ مرگومیر نیز برای شناخت وضعیت سلامت جوامع جمعآوری میشوند. اگر این اطلاعات دقیق جمعآوری شوند، وضعیت سلامت جوامع بهخوبی شناسایی و مسائل حوزۀ سلامت مشخص میشوند. ذکر این نکته ضروری است که در شاخصسازی آمارهای مربوط به مرگومیر باید ارتباط آنها با جمعیت در معرض فوت بررسی و وضعیت سلامت ازطریق اطلاعات مرگومیر ارزیابی شود. اطلاعات جمعیت ازطریق مرکز آمار جمعآوری شد و بهدقت براساس مکان و محل سکونت افراد است؛ بنابراین، لازم است اطلاعات مرگومیر نیز براساس محل سکونت باشد تا بتوان شاخصسازی درستی در این زمینه انجام داد.
دادههای مرگومیر ثبتشده و منتشرشده در سالنامههای آماری سازمان ثبت احوال براساس محل ثبت است. نتایج پژوهش حاضر نشان دادند این موضوع سبب خطا در نتایج در سطح شهرستان شده است. مثال زنان شهرستان اشکذر بهخوبی نشاندهندۀ این موضوع است. وجودنداشتن غسّال زن در این شهرستان سبب شده است متوفیان زن این شهرستان برای شستشو به آرامستان شهرستان یزد منتقل و بیشترشان در همین شهرستان ثبت فوت شوند و جزء آمار فوت شهرستان یزد به حساب آیند. این موضوع سبب خطای بیش از 80درصدی در دادههای ثبت فوت زنان شهرستان اشکذر شده است.
موضوع دیگر دربارۀ فوت اطفال است. علاوه بر جابهجایی مکانی در ثبت فوت اطفال، ثبتنشدن فوت بسیاری از آنها بهدلیل نداشتن شناسنامه موضوعی بسیار اساسی در زمینۀ فوت اطفال است. شاخصهای مرگومیر اطفال امروزه از شاخصهای اصلی تعیینکنندۀ وضعیت بهداشت جوامع به حساب میآیند و دقت این شاخصها بسیار اهمیت دارد. نتایج پژوهش نشان دادند فوت ثبتشده با نام سقط جنین در آرامستان بیش از حد انتظار است. طبقهبندی فوت اطفال با نام سقط جنین، آنها را از ثبت در سیستم ثبت احوال بهمنزلۀ فوت جدا میکند. به نظر میرسد در مواردی فوت اطفال تازه متولدشده بهاشتباه - که به احتمال زیاد عمدی صورت میگیرد - در گروه سقط جنین قرار میگیرد. این خطا که در مباحث جمعیتی، از آن با عنوان خطای موضوعی نام برده میشود، سبب شده است حجم فوت اطفال کمبرآورد شود؛ موضوعی که هم به نفع بیمارستان برای ارتقای شاخصهای بهداشتی و هم به نفع مردم برای فرار از قرارگرفتن در مسیر ثبت فوت است.
بنابراین دو پیشنهاد اساسی پژوهش حاضر یکی دربارۀ ثبت اطلاعات متوفیان براساس محل سکونت و دیگری ثبت اطلاعات تولد و فوت اطفال تازه متولدشده است.
نظم سازمانی بسیار بالا در سازمان ثبت احوال شهرستان یزد و وجود آرامستان مرکزی خلد برین و همکاری بیمارستانها با این سازمان، سبب شده است پوشش ثبت فوت بهویژه برای بزرگسالان در حد بسیار بالا باشد. در کنار پوشش کمی ثبت، نیاز است تلاش سازمانی برای بالابردن دقت دادهها ازلحاظ کیفیت نیز وجود داشته باشد؛ زیرا دادههای ثبتی هرچند کامل باشند، تا زمانی که نتوان آنها را به جمعیت در معرض فوت مرتبط کرد، نمیتوانند برای شاخصسازی در تعیین وضعیت سلامت به کار گرفته شوند. در حوزۀ اطفال فوتشدۀ بدون نام و شناسنامه نیز سازمان ثبت احوال باید راهکارهای مناسب برای ثبت آنها بهمنزلۀ فوت زیر یک سال طراحی و از طبقهبندی آنها بهمنزلۀ سقط جنین خودداری کند.
پژوهش حاضر بهدلیل محدودیتهای مالی و اجرایی تنها در سطح چند شهرستان در استان یزد انجام شد. ادامۀ روش پژوهش و ارزیابی کیفیت و کمیت ثبت فوت در سایر شهرستانهای کشور ممکن است سبب شناخت خطاهای موجود در ثبت فوت کشور شود.