نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری گروه جامعه شناسی-دانشکده ادبیات و علوم انسانی- دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان
2 دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان، ایران
3 استادیار گروه جامعه شاسی دانشگاه دهاقان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction
In the new form of social relations, Habermasian’s ‘public sphere’ has been embedded in ‘cyberspace’. Online social platforms have created an alternative to the public sphere that has led to the recognition of individuals, the definition of social interactions, and even the creation of love among members of the society. The impact of the internet on the social and personal life of users is important in several ways. Media consumption at home has significantly changed in recent years. New forms of media and media-related devices such as iPads, tablets, laptops, and smart phones have become common among families. Internet, digital cables, Wifi, Wimax, application software, and portable devices have created a world in which users’ contents are accessible wherever and whenever they want. With respect to the above discussion, it is clear that, since the introduction of cyber communication in 2008 as well as the installation and use of recently-released applications such as Telegram, WhatsApp and Instagram, which have provided the bases for the formation of a revolution in modern communications, it can be argued that the present study can be one of the newest researches in this area. In addition, Iran ranks the first among telegram users among 57 Islamic countries. Despite the increasing use of Iranian users, few studies have been done on this issue.
Material & Methods
The current study was conducted with the aim of analyzing the semantic implications of married men who were active in the cyberspace to find a spouse through the grounded theory approach. To this end, 11 users were selected through theoretical sampling. The data collection was conducted through semi-structured interviews and MAX Q DA 12. Two main sampling strategies in this study were purposive and theoretical samplings. The former was used to select participants with diverse characteristics. Theoretical sampling as one of the most common methods of sampling in the Grounded Theory was used for directing the general process of sampling via the sampling of the concepts during collecting and analyzing the data. The situation, people, time, and place were considered during theoretical sampling. Making comparisons in this process helped to diversify the categories and improve the theory. According to the logic of theoretical changes and the maximum sampling, the criteria for the entry of participants were as follows:
•The participant must be a married man.
• Their activities in the cyberspace are devoted to romantic conversations with men.
• The participant must be older than 20 years of age.
• The participant must be online in virtual marriage forums during the last 6 months.
The participants remained in the study until they had been inclined to cooperate with the researcher, in case of the absence of any of these conditions, the participants were excluded from the study.
Discussion of Results & Conclusions
Based on the data analysis, three causal conditions including the crisis of meaning, diversity, and pleasure along with three contextual conditions including differentiation, separation of values, and preservation of independence have created a particular type of interaction. The interactive conditions of users had two main aspects including resistance to the ethical system of the society and the agreed economy in the family relationship system. The results of this study showed that the goal of a significant number of users to sign up and join these sites was to find an alternative structure for the predominant form of marriage in Kerman.
In this study, the existence of the empty lives, a monotonous atmosphere at home, and routine relationships have led unemployed men to become more familiar with online dating than other groups. The majority of the participants referred to the disagreement of their wives with online gaming and entertainment because of their potentially addictive nature and online infidelities. Thus, anonymity was used as a very important strategy to facilitate online sexual activities among committed partners in committed relationships. According to the reports of the participants, ‘secret cyber entertainment’ has much more excitement and variety. They often want to hide their real identity to be safe from family and cyberspaces have become an alternative public arena for interaction, courtship, and love.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسئله
استفاده از فضای سایبر و شبکههای مجازی در شرایطی نزد جوانان روزبهروز عمومیت و محبوبیت پیدا میکند که کاربران میتوانند بیجسم، بیمکان و متعاقباً قدری گمنام و کنترلناپذیر شیوههای جدیدی از تعاملات اجتماعی خود را برای آشنایی، ابراز عشق و حتی خواستگاری در این فضا ایجاد کنند (کیانپور و همکاران، 1392: 68). برخلاف گذشته که دایرۀ انتخاب مردان برای ازدواج و همسرگزینی به گروه خویشاوندان، همسایگان و آشنایان محدود میشد، امروزه شاهد افزایش روزافزون گرایش جوانان به دوستیابی و ازدواجهای اینترنتی هستیم.
شاید بتوان ادعا کرد که اینترنت بهمنزلۀ یک «فضا - رسانه» برای جوانان بهویژه در شهرهای سنتی و در حال توسعه، قدرت نمادین بیشتری فراهم کرده است؛ بهطوری که در پرتو آن شرایط تعامل و توافق اجتماعی این گروه را به شکل بیسابقهای تغییر داده است (Kayany & Yelsma, 2010)؛ بنابراین، کاربران اینترنت این امکان را دارند که تعاملات عاطفی خود را بهصورت شخصی، فردگرایانه و بهدور از نظارتهای هنجاری سازماندهی کنند (Wang et al., 2012). در این میان، کاربران مرد در مقایسه با زنان بهطور معناداری ساعات بیشتری را آزادانه در این فضا سپری میکنند (Hatfield & Rapson, 2015). طبق رتبهبندی مرکز الکسا[1] (2016) از هر 10 کاربر ایرانی 6 کاربر در شبکههای اجتماعی عضوند (به نقل از عدلیپور و همکاران، 1394: 88). این گزارش در حالی ارئه شده است که میانگین استفاده از شبکههای اجتماعی در ایران بهطور متوسط 5/1 برابر میانگین جهانی است و محبوبترین اپها به ترتیب نظیر واتساپ، فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام و یوتیوب گزارش شدهاند (رسولزادهاقدم و همکاران، 1394: 58).
از آنجا که یکی از مهمترین کارکردهای شبکههای اجتماعی برای کاربران، سرگرمی، تبادل اطلاعات، دوستیابی و در مواردی همسرگزینی است، مسئلۀ پژوهش حاضر، بررسی جامعهشناختی نوع و نحوۀ تعاملات کاربران مرد در تالارهای همسریابی مجازی در شهر سنتی کرمان است. با توجه به اینکه تمایل به تجرد نزد مردان در بیشتر شهرهای ایران بهویژه شهر کرمان طی سالهای اخیر به شکل بیسابقهای افزایش یافته است (باقری و همکاران، 1398: 45) و بهدلیل برخی تحولات ارزشی در نحوۀ گزینش همسر، مردان جوان تمایل دارند شریک زندگیشان را با توجه به علائق، سلائق و نظر شخصی خود انتخاب کنند و حضور پررنگ آنها در تالارهای همسریابی موضوع تأملبرانگیزی است که باید بررسی شود.
در شرایطی که مرکز ثبت احوال کشور از وجود 11 میلیون شهروند مجرد زیر 30 سال در کل کشور خبر میدهد که تمایل زیادی برای به تأخیر انداختن ازدواج خود نشان میدهند و رییس پلیس فتا از وجود 350 سایت همسریابی غیرقانونی در کشور سخن میگوید که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود (براتدستجردی و عرفان، 1391: 87)، واکاوی این پدیدۀ فرهنگی در شهرهای مختلف کشور بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. به نظر میرسد کاربران تالارهای همسریابی مجازی بهدنبال تغییر یک الگوی غالب فرهنگی در عرصۀ همسرگزینی و ازدواجاند. این شواهد نشان میدهند در سایۀ جامعۀ اطلاعاتی، مردان جوان شهر کرمان بهمنزلۀ کنشگر فعال به واسازی و دگرگونی ساختاری در امر ازدواج و همسرگزینی میاندیشند. این پژوهش از آن جهت ضرورت بنیادین دارد که نهادهای رسمی نسبت به دلالتهای معنایی این حجم از تقاضا در شهرهای نسبتاً سنتی بیاطلاع و ناآگاهاند. کمبود اطلاعات دقیق از تجارب شخصی، اهداف و راهبردهای این کاربران در شهر کرمان بر ضرورت انجام این پژوهش افزوده است.
ازاینرو، مسئلۀ پژوهش حاضر تحلیل جامعهشناختی رفتار کاربران مرد در تالارهای همسریابی مجازی در شهر کرمان بهمنزلۀ کنشگرانی است که الگوی سنتی ازدواج و همسریابی را در هم شکستهاند و خواهان تأسیس نظم جدید در این حوزهاند؛ بنابراین، پرسش اصلی این پژوهش این است که کاربران مرد در تالارهای همسریابی مجازی در شهر کرمان چه هدف و غایتی را دنبال میکنند.
مروری بر مطالعات پیشین
افزایش تمایل جوانان به ازدواجهای اینترنتی و عضوشدن آنها در تالارهای همسریابی مجازی محور مطالعۀ برخی پژوهشهای پیشین بوده است؛ سبحانی و همکاران (1395) از محدودیتهای ارتباطی میان دو جنس در جوامع سنتی سخن گفتند و معتقدند جوانان با قراردادن ماسکی بر صورت وارد این جهان بیانتها و غیرواقعی میشوند تا روابط خود را با جنس مخالف سروسامان بدهند.
رشنو و کیانفر (1396) دلیل فعالیت کاربران را لمسپذیر کردن لحظهها و تمایلات بیان کردند تا بتوانند در فضایی کوچک دغدغهها، فکرها و زندگی خود را بدون هیچ قضاوتی به تصویر بکشند. از آنجا که فضای حاکم بر اینترنت، فضای کاملاً مجازی و در بسیاری موارد غیرواقعی است، کاربران کار خود را از هویتهای دروغین، وابستگیهای عاطفی، ابراز عشقهای فریبآمیز، ارسال پیامهای مبتذل و شهوانی، فرورفتن در دنیای خیالی و رؤیایی آغاز میکنند و در مواردی هم این ابراز علاقهها به ازدواج ختم میشوند.
در برخی مطالعات افزایش تمایل جوانان به عضوشدن در تالارهای همسریابی مجازی در تحولات ساختاری ریشه دارد؛ رازقی و همکاران (1394) تمایل کنشگران جوان به عضوشدن در سایتهای همسریابی را نوعی مطالبه ازسوی این گروه اجتماعی برای تغییر نظام هنجاری و ارزشهای حاکم بر ساختار و نظم پیشین ازدواج میدانند. ذکایی و حسنی (1394) نیز معتقدند کاربران در این فضا از نظامهای اخلاقی و ارزشی پیروی نمیکنند و درواقع، اخلاقیات و ارزشهای انسانی در هزار توی این دنیای وسیع و پیچیده گم میشوند. کنعانی و همکاران (1393) نشان میدهند در بیشتر موارد علت رویآوردن جوانان به فضای مجازی برای یافتن همسر و یا دوستی با جنس مخالف، گرایش به سبکهای زندگی غیرمتعارف است.
جامعهشناسان در خارج از ایران نیز به موضوع همسرگزینی مجازی توجه کردهاند؛ بهطوری که نتایج پژوهش بلو[2] (2015) نشان میدهند بیشتر جوانانی که گرایش جنسی آنها با اکثریت جامعه همنوا نیست، امکان یافتن شریک جنسی ازطریق سایتهای همسریابی را محتملتر و کمهزینهتر میدانند؛ او در مطالعۀ خود به ازدواجهای بیننژادی و همجنسگرایان اشاره میکند که بیشترین متقاضیان ازدواج اینترنتیاند. گروه دیگری از جامعهشناسان معتقدند این سایتها ازطریق بسط جهان تعاملی افراد این امکان را برای کاربران فراهم میکنند که بهتر و ارزانتر همسر دلخواه خود را در بستری جهانی انتخاب کنند. کالی و همکاران[3] (2013) به این نتایج دست یافتند که بیشتر کاربران سایتهای همسریابی بهدنبال سرگرمی، وقتگذرانی و ارتباط راحت با جنس مخالف در محیطی راحت و بدون قضاوتاند. فضای مجازی برای مشارکتکنندگان ارتباطی امن، راحت و بهدور از قضاوت را فراهم آورده است (Bunt, 2003; Wheeler, 2007) که آزادی آنها را به رسمیت میشناسد و بسیاری از تابوهای اجتماعی در آن نقض میشود (Bunt, 2003). نظر به آنچه مطرح شد وجه تمایز این مطالعه در مقایسه با پژوهشهای پیشین در آن است که بیش از توجه به شرایط علی، زمینهای و مداخلهگر به پیامدهای پدیدۀ چت کاربران با تأکید بر مقولۀ جنسیت (کاربران مرد) توجه شده است.
مبانی نظری
این پژوهش با توجه به پارادایم نظری گیبینز و ریمر (1384)، زیگموند باومن (1387) و اندی بنت (1386)، نقش رسانهها در زندگی روزمرۀ کاربران را بررسی کرده است. این نظریهپردازان به نقش رسانهها در فرایند ساختنِ هویت توجه میکنند؛ فرآوردههای زیباییشناختی و فرهنگی رسانهها برای تکوین هویت سیال کاربران و برساختن نقش دلخواه اهمیت اساسی دارند. کاربران با مصرف تولیدات رسانهای، زندگی معمولیشان را برای مدتی رها میکنند و به چیز دیگری رو میآورند؛ بنابراین، تجربۀ زیباییشناختی و فرهنگی امکانات ویژهای برای خوداندیشی فراهم میکند. عضوشدن در فضاهای آنلاین به فرایند معناسازی کاربران کمک و با شکل دادن به الگوی ذهنی مخاطبان، رویدادهای غیرواقعی و تخیلی را برای آنها تجربهمند میکند (گیبینز و ریمر، 1384).
باومن در کتاب عشق سیال زندگی آنلاین را از مهمترین مصادیق تحقق سیالیت در مفهوم عشق در جامعۀ مدرن معرفی میکند که در وضعیت اجتماعی و فرهنگی جهان معاصر پدید آمده است و انسان را بهسمت دوسوگرایی، دگرگونی اجتماعی و انعطافپذیری نهادی رهنمون کرده است. در مدرنیتۀ سیال پیوندهای اجتماعی واقعی ضعیف میشوند و سطوح بالای تحرک فردی، الگوهای جدید آگاهی از هویت را ایجاد میکنند که بر مبنای منطق به حداقل رساندن تعهدات نهادی، انعطافپذیری مسئولیت بینفردی و پذیرفتن یک وضعیت پایدار تجزیۀ اجتماعی قرار دارد؛ به عبارت دیگر، این نوع مدرنیتۀ «ساختاریافته»، ادارهشده و مدیریتشده نیست؛ بلکه نوعی مدرنیتۀ پراکنده، کاملاً سرایتکننده، رسوخکننده و اشباعکننده است (باومن، 1387: 15). باومن معتقد است زنان و مردان امروز نگراناند که زیر مفهوم ازدواج و تشکیل خانواده مجبور به تحمل فشارهایی شوند که آزادی آنها در ایجاد روابط دیگر سلب شود؛ به همین سبب بهسمت عشقهای سیال روی میآورند. عشق سیال به این موضوع اشاره دارد که فرد بهجای ترمیم و جایگزینی منافع دگرخواهانه بر منافع فردی بهدنبال روابط کوتاهی است که در کوتاهترین زمان ممکن به نیازهای عاطفی و جسمی او پاسخ دهد؛ ولی او را از عشقهای احتمالی و بهتر در آینده محروم نکند. تنهایی مضاعف، افسردگی، نگرانی و لذتنبردن از برقراری روابط عاطفی را میتوان سیالیت عشق بین افراد مختلف بهمنزلۀ ابژۀ عشق قلمداد کرد (باومن، 1387: 41). سیالیت با این منطق نظری در جهان امروز و با فعالیت آنلاین کاربران، بیش از هر چیز مبارزه با واقعیت اجتماعی الزامآور تغیرناپذیری است که مقاومت جوانان را برانگیخته است.
اندی بِنِت نیز برای تبیین تنوع سبک زندگی عاطفی جوانان در کتاب فرهنگ و زندگی روزمره چگونگی بحران معنا در زندگی عاطفی جوانان را با توجه به گسترش فناوریهای ارتباطی شرح میدهد. به گمان او زندگی روزمره بهمنزلۀ واسطۀ بالقوه میان عامل فردی و ساختار اجتماعی قرار گرفته است. کاربرد تحلیلی این مفهوم برای نشاندادن این موضوع است که چگونه افراد در فرایند درونیکردن هنجارهای اجتماعی، تنها به اطاعت منفعلانه از ساختار اجتماعی نمیپردازند؛ بلکه این ساختارها توان و ظرفیتی برای کنش خودانگیختۀ افراد فراهم میکنند. طی این کنشهای خودانگیخته فرد معانی تازه خلق میکند؛ درواقع، اهمیت مفهوم زندگی روزمره در همین نکتۀ اخیر نهفته است؛ زیرا از منظر پدیدارشناسانه «اهمیت و معنای زندگی روزمره را نمیتوان جدا از معناهایی که کنشگران فردی به آن نسبت میدهند، در نظر گرفت» (بنت ، 1386: 9). بنت معتقد است «زندگی روزمره از این دیدگاه برساختهای فرهنگی است که بهواسطۀ الگوهای رو به افزایش تحرک جهانی و تأثیر آنها بر مفاهیم فضا و مکان، شدت هرچه بیشتری پیدا میکند. فضاهای قومی متجانس و تقریباً ایستا بهوضوح مرزبندی میشوند و واقعیت کثرتگرایانه و پرمنازعه را سبب میشوند» (بنت ، 1386: 12). در این دیدگاه زندگی روزمره بیش از آنکه عرصۀ تکرار و روزمرگی یا عرصۀ استثمار سرمایهدارانه باشد، عرصۀ رؤیایی و مبارزه است؛ عرصهای که در آن تنوعات فرهنگی موجود در جامعه موجب شکلگیری ذائقهها و سلیقههای رقیب و متعارض میشود..
تلفیق این سه رویکرد نظری و توجه به مقولۀ محوری آنها امکان شناخت و علت رویآوردن جوانان بهویژه در ساختارهای سنتی را توضیح میدهد؛ ساختارهایی که نهادهای از پیش تعیینشده بهشدت بر رفتار همسرگزینیشان نظارت دارد و با مقولۀ محوری پژوهش حاضر سازگارند.
روش پژوهش
با توجه به اینکه این مطالعه بر وجوه پیچیده و پنهان مسئلۀ ازدواج در قالب تالارهای مجازی ناظر است، استفاده از نظریۀ زمینهای و بهکارگیری روششناسی امیک و دروننگرانه، پژوهشگران را به فهم عمیقتر این پدیده رهنمون میکند. نظریۀ زمینهای بدون تحمیل لباس تنگ مقولات یکنواخت و پیشداشتههای یکسان از پیش تعیینشده، امکان کشف نظر افراد درگیر و فعال را شناسایی و توصیف واقعیت اجتماعی را فراهم میکند؛ به عبارت دیگر، ازنظر گلیسر، نظریه در این رویکرد باید بهطور اکتشافی ظهور پیدا کند؛ نه اینکه بهطرز سیستماتیک تأیید شود (فراستخواه، 1395: 10)؛ بنابراین، پژوهش حاضر در پی آن است تا آنچه را در تالارهای همسریابی میگذرد، ازنظر افراد درگیر و فعال شناسایی و توصیف کند. ازسوی دیگر، بهدلیل اینکه مطالعۀ میدان یادشده به فهم فرایندهای رخداده در قالب الگوهای منظم نیازمند است، از نظریۀ زمینهای سیستماتیک استراوس و کوربین، بهمنزلۀ فن اجرای کار استفاده شده است؛ زیرا تحلیل دادهها به قصد شناسایی فرایند، بسترها، تعاملات و پیامدها را شناسایی میکند (Corbin & Strauss, 2008: 57). این روش امکان درک عمیق و همهجانبه از تجارب زیستۀ کاربران آنلاین در تالارهای همسریابی را برای پژوهشگر فراهم میکند تا بتواند دلالتهای معنایی گفتگوهای خصوصی مشارکتکنندگان را آنگونه که هست توضیح دهد. به گمان کاتکلیف[4] (2000) نظریۀ زمینهای بهترین روش برای مطالعۀ پدیدههایی است که پژوهشگر دربارۀ ماهیت و چگونگی رخداد آن واقعه دانش اندکی دارد. جمعآوری دادهها در این پژوهش با استفاده از مصاحبة نیمهساختاریافته انجام شد.
مشارکتکنندگان 11 کاربر مرد در بازۀ سنی 20 تا 40 سال در نظر گرفته شد[5]که در تالارهای همسریابی مجازی بهصورت آنلاین فعالیت میکردند. مطالعۀ حاضر ترکیبی از نمونهگیری نظری و هدفمند است که بهسمت حداکثر پراکندگی پیش رفته است. نمونهگیری نظری نوعی گردآوری داده است که براساس مفاهیم در حال تکوین انجام میشود (Corbin & Strauss, 2008: 219). در این پژوهش نیز پس از انجام تعدادی مصاحبۀ مقدماتی، کار کدگذاری آغاز و برحسب کدهای اولیه و مقولات ابتدایی، نقاط خالی معمای نظری شناسایی شد. در نمونههای دیگر بهدنبال افرادی بود تا مفاهیم را غنی کنند و این فرایند برای اعتبار بیشتر بهسمتی رفت که معیارهای متعددی در انتخاب نمونهها لحاظ شوند. برن و گرو[6] (2005) به پژوهشگران کیفی توصیه میکنند در انتخاب نمونه، افرادی که منبع غنی از تجربیاتاند، در توسعه و بازسازی مفاهیم کمک بیشتری میکنند؛ بنابراین، در مطالعۀ حاضر سابقۀ عضوشدن و ساعات آنلاینبودن کاربران (کاربران دارای اکانت طلایی و نقرهای) در اولویت قرار گرفت؛ درواقع، معیارهای نهایی، حاصل تحلیل دادههای اولیهاند و بهمرور در طی فرایندهای کدگذاری تحلیل شدهاند. در جدول 1 مشخصات مشارکتکنندگان ذکر شده است.
نمونهگیری و جمعآوری دادهها همزمان با تحلیل آنها انجام شد و با توجه به نتایج تحلیل دادههای مصاحبههای قبلی و سایر منابع، مشارکتکنندۀ بعدی و همچنین سؤالاتی که باید در مصاحبههای بعدی پرسیده میشدند، تعیین میشد. در واقع، با پیشرفت مطالعه، روند نمونهگیری به نمونهگیری نظری تبدیل شد. نمونهگیری بدون هیچ محدودیتی در تعداد مشارکتکنندگان تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. اشباع، بیش از نبود دادههای جدید است. در این پژوهش، همۀ طبقات همزمان به اشباع نرسیدند؛ طبقات «فردیشدن خانواده» و «روابط سیال» بعد از مصاحبۀ هفتم و رابطۀ فانتزیک در مصاحبۀ نهم به مرحلهای رسیدند که ازنظر ویژگیها و ابعاد تکامل یافتند. رسیدن به اشباع نظری با نوشتن یادآورهای بسیار و تلاشی هوشیارانه در تکمیل و پوشش گسستهای موجود در دادهها محقق شد (Corbin& Strauss, 2008).
جدول 1- مشخصات زمینهای مشارکتکنندگان
Table 1- Background characteristics of the participants
نام مستعار |
سن |
تحصیلات |
شغل |
وضعیت تأهل |
مدت زمان عضوشدن در سایت |
علی |
25 |
کارشناسی عمران |
دانشجو |
مجرد |
3 ماه |
سامان |
26 |
کارشناسی معدن |
دانشجو |
مجرد |
6 ماه |
مهران |
25 |
کارشناسیارشد روانشناسی |
دانشجو |
مجرد |
8 ماه |
داوود |
28 |
کارشناسی کامپیوتر |
فروشنده |
مجرد |
6 ماه |
مجید |
32 |
فوق دیپلم کامپیوتر |
رانندۀ آژانس |
مطلقه |
دوسال و نیم |
سعید |
27 |
کارشناسی علوم اجتماعی |
مغازهدار |
مجرد |
2 سال |
امیرعلی |
24 |
کارشناسی حسابداری |
دانشجو |
مجرد |
1 سال |
سیاوش |
27 |
کارشناسی تربیت بدنی |
بدنساز |
مجرد |
6 ماه |
آرمان |
24 |
کارشناسی برق |
دانشجو |
مجرد |
3 سال |
جواد |
26 |
کارشناسی زبان انگلیسی |
دانشجو |
مجرد |
8 ماه |
حسن |
35 |
دکتری دامپزشکی |
دانشجو |
مجرد |
3 سال |
برای سنجش اعتبار و کسب اطمینان از درستی دادهها از چهار فن استفاده شد: 1- فن ممیزی، از نظر چند متخصص برای نظارت در امر کدگذاری، مفهومسازی و استخراج مقولات استفاده شد؛ به این ترتیب که پس از اتمام کدگذاری، فایل تحلیل دادهها برای چند متخصص ارسال شد تا نظر دهند که آیا این مفاهیم به نظر آنها درست کدگذاری شدند یا تعلق آنها به آن طبقات را منطقی نمیدانند. به استدلال هر یک از داوران توجه شد 2- فن کنترل یا اعتباریابی بهوسیلۀ اعضا: در این روش از مشارکتکنندگان خواسته شد یافتههای کلی را ارزیابی کنند و دربارۀ درستی آنها نظر دهند؛ برای مثال پس از پیادهسازی مصاحبهها برای هر یک از مشارکتکنندگان، برداشتهای پژوهشگر از صحبتهای آنها برگردانده شد تا بازخورد آنها نسبت به آنچه گفته بودند در نظر گرفته شود. مشارکتکنندهای که اظهار کرده بود بهدلیل نپرداختن صورت حساب کافه و رستوان به همسریابی مجازی تمایل دارد، پس از پیادهشدن اظهاراتش بیان کرد منظور او پرداخت صورت حسابهای اولیه دربارۀ کسانی است که اصلاً ایدههای او را نمیپسندند و حاضر است برای شخص مناسب هزینه کند. پس از این رفت و برگشتها پژوهشگر هرچه بیشتر با معنای ذهنی مشارکتکننده آشنا میشد. 3- مقایسۀ تحلیلی: رجوع به ساختبندی نظریه و مقایسۀ آن با دادههای خام؛ برای مثال مفاهیمی که با محور اصلی تمایل جوانان به روابط متعدد و متنوع ساخته شده بودند، با مفهوم نظری سیالیت معنا در نظریۀ باومن و بنت ارتباط داده شدند تا الگوی پارادایمی دقیقتری به دست آید. 4- از بحث شفافیت نیز که از فنهای سنجش اعتبار پژوهش است، استفاده شد. استفاده از نقلقولها برای شفافیت بیشتر فرایند کدگذاری، مهمترین رویکرد پژوهشگر در این زمینه است.
روش اصلی جمعآوری دادهها مصاحبههای نیمه ساختار یافته بود. پژوهشگر ابتدا یک اکانت کاربری تشکیل داد و در تالار گفتگوی همسریابی شهر کرمان عضو شد. در این مرحله هر کاربری که تقاضای ازدواجش پذیرفته شد، وارد گفتگو و ردوبدل کردن شمارۀ تماس برای ارتباط بیشتر شد. پژوهشگر قبل از انجام هر نوع مصاحبه خود را معرفی و اهداف پژوهش را با مشارکتکننده مطرح کرد. همۀ مصاحبههای بعدی با توافق مشارکتکنندگان در فضای واتساپ دنبال و به مشارکتکنندگان اطمینان داده شد پیامها و صوتهای ارسالی تنها برای انجام پژوهش است و پس از آن حذف میشود؛ در عین حال، همۀ هویتها همان گونه که در سایت پنهان و بینشخصی بود، ثبت شد.
تحلیل دادهها با توجه به کدگذاری سهمرحلهای استراوس و کوربین (2008) شامل کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد و درنهایت، با استفاده از نسخۀ 12 نرمافزار MAX QDA ثبت شدند.
یافتههای پژوهش
در مرحلۀ کدگذاری باز مشارکتکنندگان درک و تفسیر خود را از هدف عضوشدن در تالارهای همسریابی مجازی ارائه دادند (جدول 2). بعد از مرحلۀ کدگذاری باز، مفاهیم مشابه در قالب مقولههای انتزاعیتر طبقهبندی شدند. در جدول زیر فرایند ساخت طبقات میانی براساس مفاهیم نشان داده شده است:
جدول 2- مرحلۀ استخراج مفاهیم و ساخت طبقات میانی
Table 2- The stage of extracting concepts and constructing subthemes
مفاهیم |
طبقات میانی |
دلتنگیهای زندگی کارساز نبودن آشناییهای از راه دور در فضای مجازی (اینستا) پناهبردن به فضای مجازی ناامیدی نسبت به آینده حذف بچه از ذهن و زندگی شخصی روبهرو شدن با خانه خالی بیکاری |
بحران معنا
|
حجم زیاد مشکلات اقتصادی در زندگی واقعی نپذیرفتن مسئولیتهای مالی در قبال شریک مجازی کمخرج بودن ارتباط بهدلیل نت تحمیلینبودن هزینهها |
اقتصاد توافقی |
ثبتنشدن رابطه تجربۀ زندگی زناشویی ساختگی هیجان ورود به دنیای دختران دروغگفتن دربارۀ هویت واقعی هیجان کشف واقعیت شریک مجازی |
روحیۀ ماجراجویی |
نداشتن تعهد درونی آزادی مطلق در انتخاب تعدد و تنوع روابط با کاربران مختلف |
ارضای حس تنوعطلبی |
نیازنداشتن به آیندهنگری خوشگذرانی و تفریح با افراد همفاز نبود نظارت و کنترل فضای مجازی احساس روشنفکری |
لذتطلبی صرف
|
وجودنداشتن تعهد رسمی - قانونی نداشتن تعهدات درازمدت دهنکجی به ارزشهای جامعه فرار از دیدارهای پرریسک در فضاهای عمومی |
مقاومت در برابر نظم اخلاقی جامعه |
فرار از محدودیتهای منزل فراغت از مشکلات خانواده ایستادگی در مقابل باورهای سنتی خانواده |
رهایی از فشارهای خانواده
|
تجربۀ یک زندگی منحصر به فرد (خود معیاری) زندگی، عرصۀ بازیگری شخصی حس استقلال و آزادی در رابطه نترسیدن از تنها ماندن و ترکشدن |
تمایزطلبی
|
در مرحلۀ کدگذاری محوری از «راهنمای ارتباط شرطی» برای درک ارتباط میان طبقات استفاده شد. راهنمای ارتباط شرطی نشان داد هر یک از طبقات اصلی شامل موارد زیرند: بحران معنا، اقتصاد توافقی، روحیۀ ماجراجویی، ارضای حس تنوعطلبی، لذتطلبی صرف، مقاومت در برابر نظم اخلاقی جامعه، رهایی از فشارهای خانواده و تمایزطلبی، «در چه زمانی اتفاق افتادهاند؟»، «در کجا اتفاق افتادهاند؟»، «چرا اتفاق افتادهاند؟»،«چگونه رخ دادهاند» و «چه نتیجهای در بر داشتهاند». اسکات و هاول پیمودن این فرایند را گامی مهم برای کشف طبقۀ اصلی یا کد محوری معرفی کردند (Scott & Howell, 2008). در این مطالعه، پس از استفاده از راهنمای شرطی و ترکیب هشت طبقۀ میانی، سه طبقۀ اصلی به دست آمد که در جدول 3 نمایش داده شده است.
جدول 3- نحوۀ تشکیل طبقات اصلی از طبقات میانی در تحلیل گفتمان مردان در سایتهای همسریابی
Table 3- forming the main concepts based on the subthemes in the analysis of men's discourse on dating sites.
مفاهیم |
طبقات میانی |
طبقات اصلی |
دلتنگیهای زندگی کارساز نبودن آشناییها در فضای مجازی پناهبردن به فضای مجازی ناامیدی نسبت به آینده حذف بچه از ذهن و زندگی شخصی روبهرو شدن با خانه خالی بیکاری |
بحران معنا
|
روابط سیال |
حجم زیاد مشکلات اقتصادی در زندگی واقعی نپذیرفتن مسئولیتهای مالی در قبال شریک مجازی کمخرج بودن ارتباط بهدلیل نت تحمیلینبودن هزینهها |
اقتصاد توافقی |
|
ثبتنشدن رابطه تجربۀ زندگی زناشویی ساختگی هیجان ورود به دنیای دختران دروغ گفتن دربارۀ هویت واقعی هیجان کشف واقعیت شریک مجازی |
روحیۀ ماجراجویی |
|
نداشتن تعهد درونی آزادی مطلق در انتخاب تعدد و تنوع روابط با کاربران مختلف |
ارضای حس تنوعطلبی |
رابطۀ فانتزیک
|
نیازنداشتن به آیندهنگری خوشگذرانی و تفریح با افراد همفاز نبود نظارت و کنترل فضای مجازی احساس روشنفکری |
لذتطلبی صرف
|
|
وجودنداشتن تعهد رسمی - قانونی نداشتن تعهدات درازمدت دهنکجی به ارزشهای جامعه فرار از دیدارهای پرریسک در فضاهای عمومی |
مقاومت در برابر نظم اخلاقی جامعه |
فردیشدن خانواده
|
فرار از محدودیتهای منزل فراغت از مشکلات خانواده ایستادگی در مقابل باورهای سنتی خانواده |
رهایی از فشارهای خانواده
|
|
تجربۀ زندگی منحصربهفرد (خودمعیاری) زندگی، عرصۀ بازیگری شخصی حس استقلال و آزادی در رابطه نترسیدن از تنها ماندن و ترکشدن |
تمایزطلبی
|
همان طور که در جدول 3 مشاهده میشود، در مرحلۀ کدگذاری باز 34 مفهوم استخراج شد که در قالب هشت طبقۀ میانی شامل موارد زیر است:
1- بحران معنا؛
2- تمایزطلبی؛
3- ماجراجویی؛
4- تنوعطلبی؛
5- مقاومت در برابر نظم اخلاقی جامعه؛
6- اقتصاد توافقی؛
7- رهایی از فشارهای خانواده؛
8- لذتطلبی.
در تحلیل نهایی، 3 طبقۀ اصلی استخراج شد که هدف و غایت کاربران مرد در تالارهای همسریابی مجازی را بازنمایی میکند. براساس یافتههای این پژوهش کاربران مرد در تالارهای همسریابی مجازی بهدنبال موارد زیرند: 1- روابط سیال؛ 2- تشکیل خانوادۀ فانتزیک؛ 3- فردیشدن خانواده. برای آشنایی بیشتر با این مفاهیم اصلی لازم است هر یک از این مفاهیم در قالب خط داستانی آنگونه که برای مشارکتکنندگان معنا دارد، تشریح شوند.
روابط سیال
رابطۀ سیال از مقولات اصلی این پژوهش است که از مفصلبندی طبقات میانی شامل بحران معنا، اقتصاد توافقی و واسازی ارزشی معنای ازدواج، استنتاج شده است. کاربران از گمکردن هدف زندگی خود در عالم واقع سخن گفتند که نقش اساسی در حضور مجازی آنها دارد؛ مشارکتکنندگان بهدلیل احساس بیثباتیِ در زندگی واقعی وارد سایت همسریابی میشوند و در دنیای مجازی درد ناشی از این بیثباتی را کاهش میدهند. علی 25ساله که در کرمان دورۀ دانشجوییاش را سپری میکند، هدف خود را از عضوشدن در سایتهای همسریابی چنین توصیف میکند:
«وقتی در شهر غریب دانشجو میشی و از خانواده دوری، یکی از راههای فرار از دلتنگی همینه که با یه دختر خوب آشنا شی تا هم برای آینده تصمیم بگیری و هم روزهای سخت تنهایی را پر کنی؛ در عین حال در زندگی دانشجویی نمیتونی سراغ روابط پرخرج بری؛ برای همین فکر میکنم ازطریق سایت واقعاً مشغول میشی».
درواقع، علی مجبور است دورۀ دانشجویی را در شهر کرمان بهتنهایی سپری کند و برای رفع تنهایی و کاستن از درد غربت در این روزها بهصورت موقتی با شریک زندگی خود سرگرم باشد. سیالیت در ذهن و زندگی این کاربر به این دلیل شکل گرفته است که فرجام اقتصادی و اشتغال برای او نامعلوم است و از این نظر چشمانداز زندگی ثابت و دائمی برای او وجود ندارد. حسن و داوود نیز علت تمایل خود به روابط سیال مجازی را شکاف فکری - ارزشی میان خود و خانواده بیان میکنند؛ شکافی که به نظر آنها مانع شکلگیری هر نوع ازدواجی در عالم واقع میشود. در همۀ این موارد مسئلۀ گریز از سردرگمی با توسل به روابط سیال، راه برونرفت از بحران معناست.
سامان، حسن و داوود، دلیل عضویتشان در سایت همسریابی را آیندۀ مبهم و نامعلوم در ایران بیان کردند. این مشارکتکنندگان تشکیل زندگی و همسرگزینی را منوط به احساس ثبات نسبت به آینده تعریف میکنند و بهدلیل احساس ناامنی قادر به برنامهریزی برای آینده نیستند؛ بنابراین، ازدواج مجازی را در چنین شرایطی انتخاب عقلانی میدانند. مجید 32ساله که سابقۀ ازدواج رسمی دارد، میگوید:
«... من دختره را دوست دارم و اونم من را دوست داره؛ اما تو مملکتی که هیچیش ثابت نیست میشه ازدواجش ثابت باشه نه قیمت اجناس نه نرخ دلار نه رییسجمهورش نه رفتار مردمش ...»
علاوه بر ناامیدی و نامعلومبودن آینده، بیکاری از شرایط مداخلهگری است که سبب ترس مشارکتکنندگان از پذیرش مسئولیت ازدواج شده است. احساس ترس از پذیرش مسئولیتهای مالی زندگی که جامعۀ سنتی از مرد خانواده دارد، موجب شده است مشارکتکنندگان نخواهند تعهد مالی زندگی مشترک را بر عهده بگیرند. عضوشدن در سایت برای بخشی از مشارکتکنندگان گریزگاهی از پذیرش مسئولیتهای مالی زندگی خانوادگی بیان شد. سعید 27ساله که اصالتاً در بردسیر متولد شده و مدتی است به شهر کرمان مهاجرت کرده است، هدف و غایت خود را از عضوشدن در سایت چنین شرح میدهد:
«برای من اجارهخونهها در کرمان بالاست. میخوام یه خونه در کرمان کرایه کنم و با خانمی که با هم مچ باشیم شریک شیم. هم کمک حال همیم هم مخارج جفتمون کمتر میشه به نظر من این کار بدی نیست یه سبک زندگیه ...».
بخش جالبتوجهی از مشارکتکنندگان علت تمایل خود به عضوشدن در تالارهای همسریابی را انتقاد از جامعۀ سنتی بیان کردند که مسئولیتهای مالی زندگی زناشویی را بر گردن مردان میاندازد و با وجود تغییرات بسیار در عرصۀ آموزش و اشتغال زنان، همواره مردان تأمینکنندۀ نیازهای خانواده تعیین میشوند. این گروه از مشارکتکنندگان امیدوارند بتوانند در این سایت با اشخاص به معاملات موفقیتآمیزی برسند. یکی از کاربران علت عضوشدن و فعالیت خود را چنین بیان میکند:
«الان طرف میخواد چیزی رو بخره یا بفروشه اول میره سراغ سایت دیوار. این دیگه اپیدمی شده یا خریدای اینترنتی که دیگه معمول شده حتی تاکسی و اینطور چیزام دیگه مجازی شدن چی میشه همسریابی هم مجازی بشه؟ دنیا رو به تغییره. ما هم با همین جریان روش زندگیمونو تغییر میدیم».
یکی از شایعترین اهدافی که مشارکتکنندگان در مصاحبهها دنبال میکردند، ابداع یا پایهگذاری سبکهای جدید دلبستگی و تشکیل خانواده بود که تعداد زیادی از کاربران از آن با نام «ازدواج سفید» یاد میکردند؛ نوعی قرارداد اسمی و ثبتنشده که برخلاف ازدواج رسمی ثبت قانونی نمیشود، مراسم رسمی برای اطلاعرسانی همگانی انجام نمیشود و تعهدات بهصورت اسمی و بهطور عمده دوطرفه است. مصاحبهها در مراحل میانی نشان دادند انگیزۀ اصلی بخش زیادی از مشارکتکنندگان از فعالیت در سایتهای همسریابی، تجربۀ زندگی در لحظه و بهصورت سیال، بدون ثبت قانونی و پاسخگویی اجتماعی است. داوود انگیزۀ خود را اینگونه مطرح میکند:
«من دنبال زنی هستم که منظورش از ازدواج ثبت اسمش تو شناسنامم نباشه. قطعاً جامعۀ بستۀ ما هنوز ظرفیت طرح چنین موضوعی رو رودررو نداره؛ حتی خانوادۀ خودمم راضی نمیشن به چنین چیزی؛ اما معنای خانواده ازنظر من اینه و اینجا هم به همه فالورهام همینو میگم اگه خواستن شمارمو میدم بیشتر آشنا شیم».
با توجه به اینکه تجربۀ زندگی دو نفره و زیر یک سقف معنای متداول و مرسوم از ازدواج است که در جامعۀ واقعی رخ میدهد، کاربران در این فضا بهدنبال تجربهای ساختگی از ازدواج و خانوادهاند که دوام و ماندگاری مشخصی ندارد و ممکن است هر لحظه به اتمام برسد. سعید، 27ساله که وضع مالی بسیار خوبی دارد و در خانوادۀ مذهبی - سنتی پرورش یافته است، اظهار میکند دو سال پس از طلاق پدر و مادرش تصمیم گرفت برای جستجوی شخص مناسب عضو این سایت شود. او علت عضوشدن خود را اینگونه شرح میدهد:
«من میخوام با یکی زندگی کنم توی یک خونه که قبول داشته باشه ازدواج باشه اما عقد نه؛ یعنی شرطم اینه که با هم زندگی کنیم منتها رسمی نباشه که بخوایم تعهدات رسمی به هم بدیم، حالا من برم یه چیزی بنویسم که پایبند بشم مثلاً اگر من خواستم برم با یک نفر دیگه باشم رسماً باید پاسخگو باشم. نه که هر کاری خواستم بکنم یک تعهدی بینمون باشه؛ اما موقتاً هر زمانی که دوست داشته باشم بتونم جدا بشم».
بخشی از مشارکتکنندگان مطرح میکنند که بهدلیل اعتقادنداشتن به ازدواج رسمی و قانونی وارد سایت شدند تا تجربۀ رابطۀ دلخواه خود را داشته باشند. جواد، 26ساله که 8 ماه برای یافتن همخانۀ مناسب عضو سایت شده است، هدف خود را اینگونه مطرح میکند:
«تجربۀ آشنایی با دختر رو ازطریق سایت شیرازم داشتم، با یک دختری که قبلاً عقد بسته و از نامزادش جدا شده زندگی میکردم، من نه شرایط مناسب برای ازدواج رسمی رو دارم نه باوری به انتخاب یک شخص برای تمام عمر ... اینجا دنبال یه مورد همفکر میگردم».
طبقۀ روابط سیال با توجه به مقولات بحران معنا، اقتصاد توافقی و واسازی ارزشی تحلیل شده است. با توجه به اظهارات مشارکتکنندگان یکی از برجستهترین پیامدهای فعالیت کاربران در سایتهای همسریابی، واسازی ارزشی در ساختار و معنای ازدواج به شیوۀ سنتی در شهر کرمان است. کاربران از بحران معنا در زندگی واقعی خود بهمنزلۀ شرط علّی سخن میگویند که بهشدت احساس تنهایی و بیزاری از نظم موجود را بازنمایی میکند و از سایت همسریابی بهمنزلۀ راهبرد مقاومت و پادگفتمانی علیه گفتمان مرسوم جامعه استفاده میکنند. آنها بهدنبال صورتبندی فرم و محتوای جدیدی از ازدواجاند که در ادبیات جامعهشناختی «ازدواج سفید» نامیده میشود. «رؤیاپردازی» از دیگر راهبردهای استفادهشده بهوسیلۀ کاربرانی است که ساعتها آنها را در فضای مجازی نگه میدارد تا خلأهای موجود در جهان واقعی را بهصورت مجازی تجربه کنند. یکی از این مطالبات برای کاربران تعریف ازدواج زیر مفهوم اقتصاد توافقی است؛ موضوعی که در جهان واقعی مسئولیتی مردانه تلقی میشود و به اعتقاد مشارکتکنندگان روابط میان دختر و پسر را با چالش روبهرو کرده است.
روابط فانتزیک
روابط فانتزیک با مقولاتی نظیر تنوعطلبی، لذتطلبی و مقاومت علیه نظم موجود شناخته میشوند. دو طرف رابطه بعد از طیکردن مراحل اولیۀ آشنایی در سایت بهمرور به یکدیگر احساس وابستگی نشان میدهند. این وابستگی ابعاد مختلف عاطفی و جنسی را شامل میشود. اگرچه در بسیاری موارد دو طرف از همان ابتدای آشنایی حد و مرز رابطه را مشخص میکنند، با گذشت زمان که با یکدیگر بهصورت حضوری آشنا میشوند، هدف رهایی از زندگی بهصورت تنها و لذتبردن از وجود شریک مناسب را در سر میپرورانند.
بسیاری از کاربران هدف خود را از فعالیت در سایتهای همسریابی یافتن همراه در مراحل مختلف زندگی اعلام میکنند. علاقۀ شدید به شناخت روحیات جنس مخالف، ارضای نیازهای جنسی و تجربۀ عشقورزی با دختران متنوع، مهمترین انگیزه برای تمدید عضوشدن و افزایش ساعات فعالیت در فضای سایبر است. موضوع تمایل به تجربۀ لذت واقعی در قالب روابط متنوع و زیاد با دختران هدف اصلی بسیاری از مشارکتکنندگان بود. علی یکی از ویژگیهای یافتن مورد مناسب در سایت همسریابی بومی را چنین بیان میکند:
«برای من عاشقشدن اهمیت زیادی داره؛ چون متوجه میشم وقتی با این دخترم یه وجوه عاشقانه از من بیرون میاد وقتی با یکی دیگه آشنا میشم یه جور دیگه عاشق میشم. بستگی به طرفت داره. من توی این سایت میخوام بهترین شیوۀ عاشقی خودمو کشف کنم».
جواد یکی از ویژگیهای سایت را تقویت روحیۀ تنوعطلبی معرفی میکند:
«شنیدین میگن هر گلی یه بویی داره؟ اینجا توی باغ گل اسیر میشی هر موردی که درخواستتو تأیید میکنه برات جالبه. من که واقعاً دوست ندارم دست رد به سینۀ یکیشون بزنم. برای همین میبینی در یک روز با 4 تا دختر حرف میزنی».
سیاوش در این باره میگوید:
«گاهی ترافیک دختر اونقدر بالا میره که اسماشونو باهم قاطی میکنی؛ یه بار سر این ماجرا اینقدر ضایع شدم. بیتا رو با ستایش قاطی کردم. بیتا اون بود که تازه باهاش چت میکردم. با ستایش دو رو پیش آشنا شدم. کلاً ماجرای این دو تا قاطی شد».
امیرعلی امکان تنوع روابط را در تالارهای همسریابی مجازی اینگونه توضیح میدهد:
«وقتی موردهای ازدواج از دو تا بیشتر میشن دیگه نمیشه داستانو کنترل کرد؛ چون نمیدونی به هر کی راجع به خودت چی گفتی. آخه من متناسب با شخصیت دختره در مورد خودم یه چیزایی میگم».
کاربران از وابستگی شدید به سایت و انتظار پاسخ به درخواستهای ارسالی در تمام طول روز سخن میگویند که روحیۀ تنوعطلب آنها را تحریک میکند؛ درواقع، آنها بهمرور شاهد نوعی علاقه، وابستگی و در مواردی حتی اعتیاد به سایت میشوند که دیگر تنها برای یافتن یک مورد مناسب برای ازدواج محدود نمیشود؛ بلکه هدف ارضای روحیۀ ماجراجویی و پاسخدادن به هیجانهای جنسی است.
حسن، اعتیاد خود را به سایت چنین توصیف میکند:
«از کار و زندگی افتادم؛ اما بازم از سر کنجکاوی دوست دارم وارد سایت شم؛ یعنی دست خودم نیست. بعضی شبا قبل از خواب چشام اشک میزنه از بس که نگام رو گوشیمه. یه جور زندگیکردن توی فضاست؛ چون صبحام نمیتونم زود بیدار شم».
طبق اظهارات پاسخگویان پیداکردن یارهای اینترنتی در شرایطی برای مشارکتکنندگان فرسایشی میشود که دختران به ادامۀ رابطه علاقمندتر میشوند. کاربران از وجود دخترانی سخن میگویند که دچار وابستگی شدید به مکالمات تلفنی و حضوری میشوند؛ اما حاضر به سکسچت و ارضای نیازهای جنسی مردان نیستند و برای کاربران مرد نیز اساساً گذراندن وقت بهشکل پیامک تکراری و خستهکننده میشود.
وابستگی جنسی صورتی دیگر از این وابستگی است. کاربران مرد از منتهیشدن رابطه به سکس بهمنزلۀ مهمترین انگیزه از وقتگذاشتن و عضوشدن در سایت سخن میگویند. علی میگوید:
«اگه دختری نخواد سکسچت داشته باشیم و یا حاضر نباشه وبسکس بده اصلاً خودمو حیرون نمیکنم».
داوود در همین رابطه میگوید:
«الان دورۀ نازکردن دخترا و التماسکردن آقایون برای سکس گذشته. اگه طرف عقبافتاده باشه به درد من نمیخوره».
درواقع، سکس از محورهای مهم رابطه و عامل اصلی استمرار عضوشدن اعضاست. سعید فانتزیک خود را دربارۀ تالارهای همسریابی چنین بیان میکند:
«هرکسی یه سلیقهای داره. برای من ازدواج با دختری که اندام سکسی نداشته باشه، ادبیات سکسی نداشته باشه، جهنمه. اگه اینو بری تو جلسۀ خواستگاری بگی، با اردنگی میاندازنت بیرون؛ اما اینجا از همون اول به دختره میگم».
یکی از دلایل مهمشدن سایت همسریابی برای کاربران، امکان شکستن تابوهای جامعه و پایاندادن به محدودیتهایی است که در جهان واقعی برای گفتگو دربارۀ مسائل جنسی میان دو جنس وجود دارد. گفتگو دربارۀ این مسائل زمینهای را فراهم کرده است که دو طرف در صورت تمایل دربارۀ مسائل جنسی با یکدیگر بهراحتی گفتگو کنند و از سلائق و تجربیات خود آزادانه سخن بگویند؛ این در حالی است که سخن دربارۀ تجربیات، تواناییها و کاستیهای جنسی در شهرهای سنتی و کوچکی نظیر کرمان با مقاومت جدی جامعه روبهرو میشود.
داوود دربارۀ اهمیت گفتگوهای سکسی و عاشقانه در سایت میگوید:
«من توی پروفایلم نوشته سکس برام مهمه. پس کسی که به درخواست من جواب مثبت میده میدونه من تو رابطه چی میخوام. حالا چه ازدواج باشه چه نباشه. به نظرم یه مرد نرمال هفتهای دوبار سکس بخواد؛ اما اولش شاید هر روز».
حسن میگوید:
«چون نمیخواستم دخترا فکر کنن میخوام ازشون سوءاستفاده کنم، چیزی از تمایل جنسی ننوشتم؛ اما تو فرهنگ ما جا افتاده اگه اسم سکس رو بیاری طرف درمیره. چیز بدی تعریف شده فرهنگسازی از اینجور فضاها باید شروع شه».
مقولۀ روابط فانتزیک بهمنزلۀ یکی از مقولات هسته ازطریق طبقات میانی نظیر لذتطلبی، تنوعگرایی و مقاومت علیه نظم جامعه تحلیل شده است. با توجه به اظهارات مشارکتکنندگان یکی از برجستهترین وجوه فعالیت کاربران مرد در سایتهای همسریابی، استفاده از امکانات سایت برای دور هم جمعکردن گروهی از افراد همهدف با افکار و اندیشههای متفاوت است. این امکان فرصتی برای ارضای نیازهای انسان تکثرگرا و تنوعطلب فراهم آورده است که احیای آن در فضای مجازی با توجه به برخی تابوهای موجود بهراحتی امکانپذیر نیست. کاربران در این طبقه دربارۀ مسائل رمانتیک جنسی، تخیلات جنسی و عواطفشان سخن میگویند.
فردیشدن مفهوم خانواده
در گذشته خانواده معمولاً نهادی با کارکردهای گسترده بوده است که بهجز تولد فرد، امکان آموزش، اشتغال و ازداوج او را نیز فراهم میکرد. بهمرور خانواده از شکل سنتی و گسترده بهشکل مدرن و هستهای تغییر شکل داد و بخش مهمی از وظایف خود را نیز به نهادهای دیگر واگذار کرد. به گمان مشارکتکنندگان یکی از این کارکردهای انتخاب همسر، گزینش شخصی و فردگرایانه است. تصویر جواد، 26ساله، از آیندۀ خانواده یا خانوادۀ مطلوبش به شرح زیر است:
«من واقعاً نمیخوام مثل پدر و مادرم زندگی کنم، شرایط زندگی اونا با نسل ما فرق داره، من نمیتونم و نمیخوام به ازدواج اینقدر مبتذل نگاه کنم».
تلاش برای اثبات هویت خود و اعلام استقلال از مواضع خانواده بخش دیگری از این مفهوم است. کاربران برای نشاندادن استقلال فکری، ارزشی و هویتی خود از والدین دست به کنشگری میزنند. اگر چه خانوادههای سنتی همچنان سعی دارند نقش خانواده را در انتخاب همسر برجسته کنند، مشارکتکنندگان، فعالیت خود را در سایت گام مهمی برای اثبات فردگرایی و شخصیبودن روابط با جنس مخالف بیان میکنند. مجید میگوید:
«خانواده یک بار منو بدبخت کردن. تشویقم کردن با کسی ازداوج کنم که روزگار خوشی باهاش نداشتم و بدبخت شدم. دیگه از این به بعد به کسی اجازۀ دخالت نمیدم و خودم تصمیم میگیرم».
از مسائل مهم دربارۀ گرایش کاربران به عضوشدن در سایت، برداشتن گامهای مؤثری برای شکستهشدن اقتدار والدین در تعیین سرنوشت فرزندان در امر همسرگزینی است. سعید چنین بیان میکند:
«دورۀ پدر و مادرهای ما تمام شده است؛ زمانی که میگفتن مادرو ببین دخترو بگیر. الان عصر ماست پس ما خودمون باید در همه چیزش فعال باشیم».
یکی از عوامل علُی در گرایش کاربران به فعالیت در سایتهای همسریابی، بازاندیشی نسبت به نهاد خانواده و ازدواج است؛ مشارکتکنندگان با استناد به میزان بالای طلاق در جامعۀ فعلی اعلام میکنند که امکان ادامۀ روند همسرگزینی به شیوۀ سابق وجود ندارد. کاربران زیادی بیان میکردند که با تبدیلشدن خانوادۀ جمعگرا به خانوادۀ فردگرا، سایتهای همسریابی به یکی از منابع همسرگزینی تبدیل شدهاند. مشارکتکنندگان اظهار داشتند در عصر اطلاعات و رسانه میتوان از امکانات فناورانه برای دسترسی به افراد مناسب برای ازدواج نیز استفاده کرد، مفهومی که پاستر آن را ساختهشدن هویتها و تقویت چندگانگی فرهنگی در عصر دوم رسانه معرفی میکند.
مهران با استناد به این اصل میگوید:
«چه اشکالی دارد که همسری را با معیارهای مشابه ازطریق سایت پیدا کرد. شاید آدمهای اطراف خانوادۀ من و یا محیط زندگی من مناسب نباشند؛ من از ازدواج فامیلی متنفرم و مطمئنم میشه به آدمهایی در دنیای بزرگتر وصل شد».
شکاف نسلی و تفاوت ارزشی بین خانواده و فرد، از متغیرهای تأثیرگذار بر فعالیت کاربران در سایت همسریابی قلمداد شده است. سامان بیان میکند:
«اینکه کرمان یک شهر کوچک هست و طرز فکر خانوادهها اکثراً سنتی است؛ برای همین من نمیتونم بهشون بگم که معیارهام خیلی باهاشون فرق داره. من که برای خوشی دل اونا ازدواج نمیکنم برای خوشبخت شدنم میخوام یکی رو پیدا کنم سبک زندگی که من دوست دارم باب میل اونا نیست».
مقولۀ فردیشدن خانواده بهمنزلۀ یکی از مقولات هسته ازطریق طبقات میانی نظیر فشار خانواده و تمایزطلبی تحلیل شده است. با توجه به اظهارات مشارکتکنندگان یکی از برجستهترین وجوه فعالیت کاربران مرد در سایتهای همسریابی، احراز هویت متمایز و احیای سبک جدید زندگی است. با توجه به اینکه تحولات جامعۀ جدید فرد را بهسمت فردیشدن ازدواج برده است، مردان با در نظر گرفتن منافع و حفظ فردیت دست به گزینش عقلانی میزنند و این جابهجایی نظام ارزشی پیوند مردان با سنت و ساختارهای پیشین را سست کرده است. کاربران سایت همسریابی به نوعی از شکاف میان خود با این ساختارها بهویژه در تشکیل خانواده سخن میگفتند و تمایل خود را برای جداسازی از این نظام ارزشی و برساختن ساختار جایگزین نشان میدهند. براساس آنچه مطرح شد، شرایط علی، زمینهای، عوامل مداخلهگر و پیامدهای فعالیت کاربران در تالارهای گفتگوی مجازی در قالب الگوی پارادایمی زیر نمایش داده شده است.
شرایط علّی |
||
لذت طلبی |
بحران معنا |
تنوع طلبی |
شرایط مداخلهگر |
|
اهمیت یافتن اقتصاد توافقی نزد جوانان |
شرایط زمینهای |
تمایل به استقال طلبی جوانان در امر ازدواج |
تمایل جوانان به واسازی ارزشی در امر ازدواج |
تمایل جوانان به تمایز طلبی در امر ازدواج |
پیامدهای فعالیت کاربران در تالارهای همسریابی مجازی |
||
روابط فانتزی |
روابط سیال |
فردی شدن معنای خانواده |
ازدواج سفید |
شکل 1– الگوی پارادایمی پژوهش
Figure 1 - Paradigm model of research
نتیجه
این پژوهش با هدف تحلیل انگیزههای کاربران آنلاین تالارهای همسریابی در شهر کرمان انجام شده است. طبق یافتهها فعالیت کاربران مرد در این تالارها تابع شرایط زمینهای، علّی و عوامل مداخلهگر خاصی شکل گرفته است و پیامدهای این نوع فعالیتها سبب شکلگیری نظم جدیدی در عرصۀ همسرگزینی و ازدواج در جامعۀ کنونی ایران شده است.
در مطالعۀ حاضر شرایط علی فعالیت کاربران در سایتهای همسریابی، بحران معنا، تنوعطلبی و لذتطلبی گزارش شده است. طبق یافتههای این پژوهش بحران معنا علت اصلی تمایل کاربران کرمانی به عضوشدن و فعالیت آنلاین برای همسریابی است؛ درواقع، ازدواجهایی با صورت کاملاً سنتی در شرایطی همچنان در شهر کرمان مرسوم است که مقولۀ همسرگزینی جوانان از جنبش فناورانۀ جدید بهسمت سیالیت، آزادی عمل فردی و لذتطلبی خودسرانه تأثیر گرفته است. این شکاف ساختاری اقتدار نظم سابق را که شیوههای همسرگزینی سنتی است، در هم شکسته است؛ اما نظم فعلی نیز روند مشروعیتزا و پذیرفتنی برای مشارکتکنندگان ندارد؛ بنابراین، نوعی سردرگمی برای مردان شکستخورده از ساختار سنتی و پناهنده به سایتهای همسریابی ایجاد شده است که راه برونرفت از آن در شهر کوچک و سنتی نظیر کرمان در شرایط فعلی بسیار دشوار است. مارک (2011)، بلو (2015) و سبحانی و همکاران (1395) در مطالعات خود افزایش میزان کاربران در این سایتها را نشاندهندۀ پیدایش بحران در معنای زندگی جوانان در امر ازدواج و همسرگزینی دانستند. محور قراردادن خواستهای فردی ازجمله تنوعطلبی و لذتطلبی از دیگر شرایط علی توضیحدهندۀ فعالیت مردان در سایتهای همسریابی است که نتایج پژوهش فرهمند و کریمیمنجرموئی (1396) و باستانی و آخوندان (1388) آن را تأیید کردهاند. به نظر میرسد شرایط جوامع سنتی بهگونهای است که برای مردان در مقایسه با زنان امکان بیشتری برای بروز تنوعطلبی و لذتخواهی وجود دارد؛ زیرا در پژوهشهای خارجی این مقولهها ملاک متمایزکردن کاربران مرد از زن گزارش نشده است. مشارکتکنندگان علت تمایل خود به فعالیت سایبری را تنوع موارد و لذتبردن موقتی از سوژههای متنوع و زیاد بیان میکنند. پاستر در این زمینه به نقش فناوری در فرهنگسازی و آفرینش عادات و آداب اشاره میکند. با توجه به یافتههای این پژوهش، نظام ارزشی حاکم بر ذهن مشارکتکنندگان در شهر کرمان اینگونه است که آنها از اینکه با شخص دیگری امکان تعامل پایدار و ثابت داشته باشند، رضایت کسب نمیکنند و بهدنبال تجربههای متنوع با افراد مختلفاند؛ این گزارهها بهروشنی مقولۀ لذتطلبی و زندگی در لحظه را بازنمایی میکنند که در پژوهش رازقی و همکاران (1394) و عدلیپور و همکاران (1392) نیز بهمنزلۀ مقولهای محوری گزارش شده است. از دل چنین انتخابی به گمان بیشتر مشارکتکنندگان ترجیحی با نام «ازدواج سفید» بهمنزلۀ نهاد جایگزین ازدواج سنتی شکل گرفته است که بیشتر مشارکتکنندگان این شیوۀ ازدواج را مهمترین محور و مبنای انتخاب خود قرار دادهاند؛ یافتهای که با نتایج پژوهشهای گلچین و صفری (1396)، آزادارمکی و همکاران (1396) و آزادارمکی و شریفیساعی (1390) سازگار است. با توجه به نتایج این مطالعات که در کلانشهرهای ایران انجام شدهاند، میتوان از آن بهمنزلۀ جنبشی ازسوی جوانان برای به رسمیت شناختن یاد کرد که اکسل هونت نمایندۀ آن است (Honneth, 2004).
طبق یافتههای بدیع این پژوهش که در پژوهشهای مشابه کمتر مستند شده است، نحوۀ تعامل کاربران در سایت همسریابی وجه مقاومتی بسیار شدید در برابر نظم اخلاقی جامعه دارد و تأکید کاربران بر اقتصاد توافقی است.موضوعتأمین هزینههای ازدواج که در گفتمان رسمی جامعه از وظایف مرد به شمار میرود، مهمترین محور گفتگوی مردان عضو تالارهای گفتگو به شمار میرود. کاربران معتقد بودند این جنبشی علیه نظم پیشین جامعه است که مردان را قربانی هزینههای اجباری رابطۀ زناشویی میکند؛ ازاینرو، به گمان گیدنز کنشگران برای حفظ منابع و منافع خود دست به نوعی کنش بازاندیشانه میزنند تا علائق خود را در قالب ساختاری جدید مطرح کنند. به گمان گیدنز در جامعۀ کنونی بیش از هر زمان دیگر هویتهایِ شخصی بازاندیشانه ظهور کردهاند که ویژگی عمدۀ آنها قدرت بازتابندگی و ایجاد نهادهای جدید اجتماعی در سطح جهان است. افراد با تکیه بر دانش و اطلاعات معنای تازهای به زندگی روزمرۀ خود میدهند (گیدنز، 1394).
مقاومت در برابر نظام اخلاقی جامعه صورتی دیگر از تعامل است؛ درواقع، کنشگران با توجه به بازاندیشی به نوعی واسازی ارزشی رسیدهاند و برحسب شرایط خود به تعریف جدیدی از ارزشها دست میزنند که بهطور عمده پیرامون محور تعریف از لذت و خود است.پیامد این پدیده به سه شکل خود را نشان میدهد که عبارتاند از: فردیشدن خانواده، گرایش مردان به روابط سیال و فانتزیک.همان طور که فوکو اشاره میکند قدرت دیگر یگانه و منفرد نیست؛ بلکه متکثر است و از موقعیتهای مختلفی اعمال میشود؛ درواقع، فوکو در جلد اول تاریخ جنسیت جملۀ مشهوری دارد که میگوید: قدرت در همهجا وجود دارد، نه به این دلیل که هر چیزی را در بر میگیرد؛ بلکه به این دلیل که از همهچیز ناشی میشود. قدرت یک نهاد، ساختار یا دارایی نیست؛ بلکه نامی است که ما به وضعیت پیچیدۀ راهبردی میدهیم (نش، 1392).
کاربران از وجود رابطهای مبتنی بر عشق ناب سخن میگفتند و آن را تنها در شرایطی محقق میدانستند که تعهد آنها درونی و بینفردی باشد و ضمانتهای تعهدآور اجتماعی را نداشته باشد. این مقوله با آنچه گیدنز در صورتهای مدرنیته آورده است، سازگاری دارد. رابطۀ ناب در این پارادایم نظری تقویت جایگاه عشق رمانتیک است. ازدواجهایی که در آنها تعهد بهصورت درونی بین دو طرف تعریف میشود و قاعدهای بیرونی و الزامآور برای متعهدماندن ایجاد نمیکند. دوسرتو و فیسک نیز با خلق این مفهوم که مقاومت در زندگی روزمره کرداری ظریف و مزورانه است (رضایی، 141:1389)، از استعارۀ نبرد چریکی یا مقاومت زیرزمینی سخن میگویند که برای کاربران لذتهای عامه را در مقابل لذتهای جامعهپسند هژمونیک قرار میدهد (فاضلی، 1391: 50).
پیامد دوم این وضعیت باور کاربران به سیالیت ازدواج است. آنها باور دارند هیچچیز قطعی و ثابتی وجود ندارد. همان طور که گیدنز تأکید میکند: «در میان تغییراتی که این روزها در جریان است، اهمیت هیچ کدام به اندازۀ اتفاقاتی نیست که در زندگی شخصی و روابط جنسی – حیات عاطفی، ازدواج و خانواده – در حال وقـوع است» (گیدنز، 1394: 129). باومن نیز بر ویژگی سیالیت فزاینده در زندگی اجتماعی معاصر تأکید دارد؛ او مبدع اصطلاح عشق سیال است (باومن، 1387: 10). ویژگی تعیینکنندۀ این نوع عشقورزی را در دلالتهای معنایی میتوان یافت که کاربران این مطالعه به آنها اشاره کردند و در پژوهشهای عدلیپور و همکاران (1392)، فرهمند و کریمیمنجرموئی (2016) نیز روابط مدرن نوعی رهایی از تعهد است. از این رویکرد نظری میتوان استنتاج کرد دلالت معنایی افزایش حضور کاربران مرد در سایتهای همسریابی و تمایل به ازدواج سفید در رونق گرفتن مفهوم سیالیت در روابط و بیمعنا شدن تعهدات درازمدت بینفردی ریشه دارد که با نتایج آزادارمکی و همکاران (1396)، آزادارمکی و شریفیساعی (1390) و گلچین و صفری (1396) سازگاری دارد.
سومین شکل پیامدی ازدواج ازطریق سایتهای همسریابی تمایل کاربران به داشتن رابطۀ فانتزیک است. در روابط فانتزیک همهچیز ثبتنشده و نامتعهد است؛ حاصل توافقی دو نفره که تعهد رسمی در آن وجود ندارد. در اینجا امکان تعدد رابطه بیشترین مطلوبیت را برای مشارکتکنندگان بههمراه داشت. دو طرف هر لحظه به این نتیجه برسند که دیگر با هم بودنشان خوشایند نیست، به رابطه پایان میدهند و دیگر به مراجعۀ رسمی و مواردی از این دست نیاز نیست. وجه تمایز نتایج این پژوهش از سایر پژوهشها کشف خرده فرهنگ متمایز و متعارض با فرهنگ غالب همسریابی در جامعۀ امروز ایران با نام ازدواج سفید است که بخش جالبتوجهی از کاربران را بهسمت فعالیت در فضای مجازی کشانده است.
با توجه به اینکه مرسوم است پژوهشگران در مطالعات کیفی دست به نظریهپردازی یا ترکیب هدفمند (زمینهمند) نظریات بزنند، به نظر میرسد بتوان افزایش تمایل مردان کرمانی به فعالیت در تالارهای همسریابی را کنشی بازاندیشانه در راستای خلق موقعیت جدید قلمداد کرد که ابتدا بهوسیلۀ جوانان در شهرهای بزرگ با ساختارهای نسبتاً بازتر آغاز شد؛ اما با توجه به نظریۀ مبارزۀ هونت برای بهرسمیت شناسی، به جنبشی جوانپسند برای رهاییبخشی از ساختارهای سنتی در امر ازدواج تبدیل شده است (Honneth, 2004). به زبان هونت این فعالیت سایبری دیگر یک تفریح یا سرگرمی نیست؛ بلکه مبارزهای علیه نظم اخلاقی موجود است که میتوان این مراحل را در نمودار زیر بهتر درک کرد:
نمودار 2- مراحل شکلگیری کنشگر معترض به نظام اخلاقی موجود
Figure 2- Stages of formation of objection to the existing moral system
[1]Alexa
[2]Bellou
[3]Cali et al.
[4]Cutcliffe
[5] پروفسور دومینیک آبرامز برای تعیین جوانی پژوهشهایی روی 40 هزار شهروند در سراسر اروپا انجام داده است. براساس نتایج این مطالعه بین مردم کشورهای مختلف اروپایی اختلاف نظرهای زیادی بر سر مفهوم جوانی وجود دارد. پرتغالیها پایان جوانی را 29سالگی و قبرسیها را 45سالگی میدانند. همچنین پرتغالیها معتقدند دورۀ پیری در 51سالگی و بلژیکیها معتقدند در 64سالگی آغاز میشود. طبق تعریف یونسکو افراد زیر 35 سال جوان محسوب میشوند (قنبریبرزیان، 1394).
[6]Burns & Grove