نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران
2 استادیار گروه شهرسازی، دانشکده هنر، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction
Coffee shop, which is considered a post-modern phenomenon by some people and is a place that has created a social image via a proper interaction with its space and semantic system. It has occurred along with the evolution of coffee houses in Iran and become a Patogh (haunting place) for young people. This article aimed to reflect young people’s experiences in coffee shops and rethink their system of semantic relationships, besides seeking to answer why young people welcome coffee shops in Bojnord City. The research also tried to understand what semantic relationships had been produced and reproduced in coffee shops with an increasing popularity among young people in Bojnord. The conceptual framework of the study was set by emphasizing the concepts of Patogh, public sphere in Habermas's votes, place consumption in Henri Lefebvre's votes, Rey Oldenburg's third place, and place identity in Edward Ralph's votes so as to verify the coffee shop concept.
Materials & Methods
An interpretive paradigm dominated this research. The research attempted to identify the system of semantic relations governing coffee shops through semi-structured interviews. Analysis of the findings was done via the Grounded Theory Method (GTM). The required information was collected by simultaneously using the two methods of purposeful sampling for selecting the interviewees in an accessible way and based on the criterion of maximum diversity and theoretical sampling for identify the number of people and finding the research path. The study was conducted through an interview with 36 young people (16 boys and 20 girls) living in Bojnord City with an average age of 21 years (age range of 18-25 years) in the spring of 2021. Sampling was completed after obtaining the theoretical saturation.
Discussion of Results & Conclusions
The research results led to extracting 90 basic concepts, 22 sub-categories, and 7 major categories. After extracting the concepts and identifying the categories, all the categories were combined with each other and the underlying model of youth presence in coffee shops for the young people living in Bojnord City was designed. This study also provided a grounded model that could extract the consumption of place in order to produce the exclusive lifeworld of youth as the main phenomenon through semi-structured interviews. The causal condition for the presence of young people in coffee shops is liberation from structural domination. Young people consider their living conditions along with imposition of violence or, in other words, imposition of domineering structures on their values, attitudes, and actions. These domineering structures take refuge in a safe place called a coffee shop. Also, young people can show a place-dependent agency by being in coffee shops, an agency that has the power to change and produce new values and practices and depends on a place called a coffee shop. This meaning is considered as the contextual condition for the presence of young people in coffee shops. Other reasons for them to have place consumption practices in order to produce their own exclusive lifeworld are associated with the idea of globalization and conformity with myths. Young people feel the need to ride the wave of globalization, whether by being in places comparable to transnational and global environments like coffee shops or by spreading global ideas, such as individualism, while avoiding any discrimination of place manifested in a coffee shop. Additionally, identification of myths for young people and association of the name of cafe with the memory of myths have made young people inclined to being in coffee shops and practice their consumption so as to produce their exclusive lifeworld as a main phenomenon called a Patogh, which is a place to express the glory of the youth and protect young people’s lifestyle.
Young people with a civilized living strategy based on the special etiquette of coffee shop, which can be said to be the transition period of a civilized life, can lead peaceful conversations, while respecting their differences in an atmosphere free of discrimination and consuming cultural goods. This reflects the aspirations and wishes of the youth. The consequence of consumption of place for producing the exclusive lifeworld of the youth is the birth of peace derived from invitation to stay in a coffee shop and the result of a sense of security and tranquility in a place that revitalizes the youth. Young people come to the coffee shop to spread the culture of peace in its peace-oriented place by preparing themselves for the new civilized life that is romantic and non-discriminative. Paying attention to changes in the system of semantic relationships in a third place like a coffee shop from the perspective of young people can pave the way for a better understanding of their relationship with this place and identification of their spatial-semantic needs.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسئله
کافیشاپ مکان عمومی جوانپسندی است که انگیزۀ جهانیشدن را در مدرنیتۀ متأخر دارد. کافیشاپها و قهوهخانهها در اروپا به طور معمول در فرانسه و بریتانیا ابتدا محفلهای ادبی را در خود جای دادهاند و سپس به محفلهای سیاسی تبدیل شدهاند. نقش تاریخی کافیشاپها را در مبارزات استعماری میتوان ردیابی کرد؛ بهطوری که کافیشاپهای اندونزی مکان مقاومت در برابر استعمارگران بودند؛ همچنین کافیشاپها در طی تاریخ، مکان بروز مدرنیته و اندیشههای نوگرایی قلمداد میشدند. مانند کافیشاپهای ژاپن در دورۀ میجی؛ همچنین کافیشاپها کانون بحثهای انتقادی بودند. مانند کافۀ نادری در ایران. تلقی اجتماعی از کافیشاپها بهعنوان مکان سوم سبب شده است که در مکان سومیبودنِ کافیشاپهای زنجیرهای معاصر همچون استارباکس[1] تردید شود. آنچه کافیشاپ را از سایر حوزههای عمومی یا مکانهای سوم متمایز میکند، مخاطبان و نظام روابط معنایی حاکم بر آن است. کافیشاپ بهعنوان یک مکان، فراتر از بُعد فضایی آن، از بُعد اجتماعی و فرهنگی گسترش یافته است.
درخصوص کافیشاپ در ایران چند نکتۀ تأملکردنی وجود دارد: 1- استقبال از کافیشاپ در بین دستههای مختلف جوانان، گستردگی روزافزونی یافته است؛ بهطوری که مناسبات ذهنی و دوگانۀ جوانان مسجدی و کافیشاپی را که یک دوگانه واگرا[2] در ادبیات مفهومی جوانان ایرانی در دهههای گذشته بوده، برهم زده است و امروزه جوانانِ پیشرو در ارزشهای مدرنیته و پستمدرنیته و همچنین جوانان معروف به انقلابی یا مسجدی از کافیشاپ استقبال کردهاند[3]؛ 2- ماهیت کافیشاپها در ایران با محوریت کنشگری جوانان رقم میخورد؛ اما بررسی پژوهشهای بینالمللیِ مرتبط با حوزۀ کافیشاپ، استفادهکنندگان را از کافیشاپها در طیف سنی وسیعتر، بهویژه بزرگسالان و بازنشستگان در کنار جوانان و کارمندان نشان میدهد؛ 3- هنوز کافیشاپهای زنجیرهای جهانی جای پای خود را در ایران باز نکردهاند و ویژگیهای مکان سومی بر عموم کافیشاپهای عمومی[4] ایران غلبه دارد که حداکثر شمول اجتماعی و حداقل طرد اجتماعی را دارند؛ بهویژه در جامعۀ مطالعهشده، شهر بجنورد، این امر آشکار است؛ 4- کافیشاپنشینی که همچون دیگر مظاهر مدرنیته ابتدا در کلانشهرها ظهور یافت، بهسرعت به شهرهای غیرکلانشهری نیز رسید و از آن استقبال فراوان شد؛ اما تصور میشود ماهیت حضور در کافیشاپهای کلانشهری با ماهیت حضور در کافیشاپهای غیرکلانشهری متفاوت باشد؛ زیرا زمینههای حضور متفاوت خواهد بود؛ 5- مصرفِ مکان به اندازۀ مصرف در مکان اهمیت یافته است؛ اما تولیدات معناییِ مصرفِ مکان در مکانی همچون کافیشاپ در ایران بهویژه شهر بجنورد، با تولیدات معنایی حاصل از مصرفِ مکان در سایر زمینههای فرهنگی، بهویژه کلانشهرها احتمالاً متفاوت خواهد بود. درمجموع تصور اجتماعی از کافیشاپها و تغییرات آن و مخاطبان خاص کافیشاپها در ایران، جوانان هستند که آن را به مسئلهای بنیادی برای تأمل و فهم نظم اجتماعی جامعۀ جوانان امروز تبدیل کرده است.
گیدنز اعتقاد دارد کلید فهم نظم اجتماعی، نه درونیشدن ارزشها، بلکه تغییر روابط میان تولید و بازتولید زندگی اجتماعی بهدست کنشگران سازندۀ آنهاست (کسل، 1383: 143). جوانان بهعنوان کنشگران سازندۀ نظام روابط معنایی حاکم بر کافیشاپ، درحال بازتولید زندگی اجتماعی و تولیدِ نظمی جدید برای زیست جهانِ خویش هستند. در شهر بجنورد که فاقد ویژگیهای کلانشهری است و کافیشاپ زنجیرهای در آن وجود ندارد، حضور جوانان در کافیشاپهای این شهر بهعنوان مهمترین پاتوق جوانان روبهافزایش است. بیشتر پژوهشهای مرتبط با کافیشاپ، در کلانشهرها انجام شده است و انجامدادن پژوهش در محیط غیرکلانشهری ِبجنورد، میتواند سویۀ جدیدی را در مطالعات معنایی- مکانی غیرکلانشهری آشکار کند. این نوشتار با هدف بازاندیشی، دربارۀ تجربۀ حضور جوانان در کافیشاپ و نظام روابط معنایی کافیشاپ، بهدنبال پاسخ به چرایی استقبال جوانان شهر بجنورد از کافیشاپ است و سعی در فهم این امر دارد که چه روابط معنایی در کافیشاپهای شهر بجنورد تولید و بازتولید میشود که استقبال جوانان را از کافیشاپها روزافزون کرده است.
پیشینۀ پژوهش
پژوهشهای مرتبط با کافیشاپ در ایران به دو بخش پژوهشهای فضا- مکانمحور و جامعه- اجتماعمحور تقسیم میشود. در زیرمجموعۀ پژوهشهای فضا-مکانمحور، بر دگرفضا و ویژگیهای مکانِ سومیبودن کافیشاپها تأکید میشود؛ همانطور که فراش خیابانی و شهابیان (1398) در پژوهش خود بیان کردند، برخی از کافهها به مفاهیم پایۀ الگوی دگرفضا شامل فضای سوم، مکان سوم و هتروتوپیا، قرابت نزدیک داشتهاند. مرتاضهجری و مدیری (1398) در ذکر تفاوت کافه و کافیشاپ بیان کردند که هرچند ممکن است کارکرد اولیۀ این مکانها یکسان باشد، فرم و کارکردهای ثانویۀ مکانها تحتتأثیر ویژگیهای بستر قرارگیری و مخاطبانشان بهگونهای متفاوت شکل میگیرد و سبب بازتولید تمایز هویت کافهها و کافیشاپها میشود. عابدینی و ساکت حسنلویی (1400) خلق پاتوقهای اجتماعی- فرهنگی را در دو منطقۀ 1 و 4 شهر ارومیه مقایسه کردهاند.
پژوهشهای جامعه- اجتماعمحور با تمرکز بر سبک زندگی در کافیشاپها، کافیشاپ بهمثابۀ پاتوق، تقابل کافیشاپ با مسجد، سبک ارتباطی در کافیشاپ و اتنوگرافی کافیشاپ مشخص میشود. آزاد ارمکی و شالچی (1384) ویژگیهای واگرایانۀ دو سبک زندگی جوانان اصولگرای انقلابی و پسامدرن را بررسی کردند و کافیشاپها را در تقابل با گفتمان اصولگرای انقلابی دانستهاند. شالچی (1387) سبک زندگی جوانان کافیشاپ را در منطقۀ 3 تهران بررسی میکند تا ضمن شناسایی سبک زندگی آنان به اهمیت، حساسیت و پیچیدگی سیاستگذاری در مسائل جوانان تأکید کند. آزاد ارمکی (1390) ضمن بیان انواع پاتوق در ایران، کافیشاپ را یکی از پاتوقهای دورۀ مدرن ایران دانسته است. مهدیزاده و عزیزی (1394) بیان کردند که الگوی کنش ارتباطی افراد در کافههای تهران، پیرو الگوی کنش ارتباطی هابرماس نیست و بیشتر پیرو احساسات، سنت، قومیت و روابط دوستی است. زندی و همکاران (1397) به این نتیجه رسیدند که بهطورمعمول در نامگذاری کافیشاپها، تمایز جنسیتی مطرح نیست. بیشتر به نامهای ملی توجه دارند و هویت فراملی حضور معناداری را در نامگذاری کافیشاپهای تهران دارد. نیکخواه و همکاران (1398) هشت مقولۀ تعاملیبودن، فراغتیبودن، سبکمندبودن، دموکراتیکبودن، جهانیبودن، امنبودن، منزلتبخشبودن و مدگرابودن را در توصیف کافیشاپ بهمثابۀ فضای فرهنگی اشاره کردند. ربیعی و شریعتمنش (1399) با بررسی پاتوقنشینی و مصرف مکان، زندگی روزمره را در چهار پاتوق زنانۀ اصفهان مطالعۀ پدیدارشناسانه و بیان میکنند که کوچه و جلسات مذهبی بازتولید و استمرار پرکتیس فضایی سنتی را در خود دارند که کافه و محافل شعر و موسیقی تأیید نشانهشناسانۀ فضای اجتماعیِ مدرن هستند و در برخی موارد مانند محافل ادبی و هنری به تولید فضای روشنفکرانه و مقاومت فرهنگی منجر میشوند.
پژوهشهای بینالمللی مرتبط با موضوع پژوهش حاضر به شرح زیر بیان میشود. روزنبام[5] (2006) نقش حمایتی- اجتماعی مکانهای سوم را در زندگی مصرفکنندگان بررسی میکند و براساس نیازهایی که یک مکان برای مصرفکننده برآورده میسازد، مصرفکنندگان مکان سوم را در سه نوع مکان، مکان بهمثابۀ مکان کاربردی، مکان بهمثابۀ مکان دورهمی و مکان بهمثابۀ خانه شناسایی میکند. واکسمن[6] (2006) عوامل اجتماعی و فیزیکی مؤثر را بر دلبستگی به مکان، بیان میکند. هر کافیشاپ یک اتمسفر اجتماعی و فرهنگ منحصربهفرد دارد و فرصتی را برای اجتماعیشدن، حمایت، شبکهسازی و احساس در اجتماعبودن را فراهم میکند. روزنبام[7] و همکاران (2007) در پژوهشی به نام یک فنجان قهوه با قطرهای عشق، نقش حمایتی- اجتماعی مکانهای سوم را بررسی میکنند. سیمون[8] (2009) در مقالۀ خود با نام «مصرف مکان سوم: استارباکس و توهم فضای عمومی» به تلاش استارباکس برای معرفی خود بهعنوان مکان سوم اشاره میکند؛ اما ضمن انتقاد به آن، استارباکس را واجد ویژگیهای مکان سومی نمیداند.
الجنید[9] (2013) به نقش قهوهخانهها و کافیشاپها در تاریخ استعماری اندونزی اشاره میکند که به عرصههای مبارزه و بازی قدرت تبدیل شده بودند. گرینشپون[10] (2014) با بررسی نقش قهوه در ژاپن، جنبشی فرهنگی را بررسی میکند که استفاده از کالای خارجی در بستر محلی، موجب به وجود آمدن دوگانۀ جهانی- محلی و خارجی- بومی شده است. سای و فوس[11] (2016) در پژوهشی باعنوان «تجربۀ مکان سوم در کافیشاپهای روستایی و شهری» با بررسی در چهار ایالت[12] در ایالات متحدۀ آمریکا، تفاوت نحوۀ استفاده از کافیشاپها را در محیطهای شهری و روستایی بررسی کردند. لوکیتو و اکسنیا[13] (2017) با تمرکز بر کافۀ استارباکس پردیس دانشگاه اندونزی و باتوجه به اثر فناوریهای مدرن در تعاملاتِ مکانهای سوم، اثر آن را در کافههای مدرن همچون استارباکس بیان و اظهار میکنند که توسعۀ فناوری اطلاعات، برخی از ویژگیهای مکانهای سومی را تغییر داده است. پورنومو[14] و همکاران (2021) طی مقایسهای در اندونزی، استارباکس و کافیشاپهای محلی را دو دنیای مجزا در نظر گرفتهاند که در اولی قهوه، تنها کالای تجاری است و در دومی قهوه، نمادی از بینش اجتماعی است؛ همچنین به مقاومت کافیشاپهای محلی اشاره کردهاند که برای مقابلۀ فرهنگی با کافیشاپهای استارباکس[15] درحال استارباکسازی[16] در اندونزی[17] هستند.
پژوهشهای انجامشدۀ بینالمللی در حوزۀ کافیشاپ را میتوان به چند حوزه تقسیم کرد: الف) دستۀ اول، پژوهشهای مرتبط با کارکردهای حمایتیِ مکان سومی: پژوهش روزنبام (2006)، روزنبام و همکاران (2007) که بر ماهیت حمایتِ اجتماعی در مکانهای سوم تأکید میکنند. مانند کافیشاپها و پژوهش واکسمن (2006) که بر حمایت و شبکهسازی و ارتقای سرمایۀ اجتماعی تأکید میکنند، در این گروه هستند. ب) دستۀ دوم، پژوهشهای مرتبط با کارکرد انتقادی و سیاسی کافی شاپها؛ بهویژه در تاریخ کشورهای مستعمره: پژوهش الجنید (2013) و پورنومو و همکاران (2021) هر دو دربارۀ نقش کافیشاپها در اندونزی هستند و پژوهش گرینشپون (2014) درخصوص کافیشاپهای ژاپن در این دسته جای میگیرد. ج) دستۀ سومِ پژوهشها، متمرکز بر نقد مکان سومیبودن کافیشاپهای زنجیرهای استارباکس است که برای داشتن ویژگیهای مکان سومی در آن تردید شده است: پژوهش سیمون (2009)، لوکیتو و اکسنیا (2017)، پورنومو و همکاران (2021) در این دسته جای میگیرند. د) دستۀ چهارم، مقایسۀ کافیشاپهای شهری و روستایی است که مدنظر پژوهش سای و فوس (2016) است.
شایان ذکر است در جامعۀ پژوهششدۀ شهر بجنورد، سال 1400 که هنوز کافیشاپهای زنجیرهای، کافیشاپها با محوریت ابزارهای تکنولوژیک و کافیشاپهای روستایی بهوجود نیامده است، پژوهشهای مرتبط با حوزۀ نقد مکان سومیبودن کافیشاپهای زنجیرهای و تفاوت کافیشاپهای شهری و روستایی میتواند بهعنوان مفاهیم آتی در نظر گرفته شود. درمجموع، باتوجه به کمبودن تعداد پژوهشهای انجامشده در حوزۀ ویژگیهای مکانی- اجتماعیِ کافیشاپها، بهویژه در مناطق غیرکلانشهری، اهمیت ماهیت متغیر کافیشاپ و مخاطبان آن در طی سالهای گذشته و حساسیت و پیچیدگی مسائل مرتبط با جوانان، بهعنوان مخاطبان اصلی کافیشاپها، سؤالِ محوری پژوهش، بر چرایی استقبال جوانان شهر بجنورد از حضور در کافیشاپ و بازشناسی نظام روابط معنایی حاکم بر کافیشاپ از سوی آنان استوار است.
چارچوب مفهومی پژوهش
چارچوب مفهومی پژوهش با گذری بر مفاهیم پاتوق، حوزۀ عمومی در آرای هابرماس، مصرف مکان در آرای هانری لوفر، مفهوم مکان سوم ری الدنبرگ، هویت مکان در آرای ادوارد رلف برای تأکید بر مفهوم کافیشاپ تنظیم شده است.
کافۀ معاصر بهعنوان یک فضای مادی و اجتماعی، طنینانداز و حاوی گذشته و آینده است (Scambler, 2013: 67). کافیشاپ میتواند بهعنوان مکانی معنادار و بهطوراجتماعی ساختهشده، تعریف شود که مردم برای تعامل و پیکربندی به هویت فردی و اجتماعیشان به آنجا میروند (Tocancipá-Falla, 2010: 428). اگرچه کافیشاپ یا قهوهخانهها، نزدیک به 500 سال است که وجود دارند، در چند دهۀ پیش آنها گسترش چشمگیری داشتهاند (Tucher, 2017: 3). کافیشاپها امکان استفادههای متفاوت را فراهم میکنند، افراد میتوانند در آن جمع شوند، نگرانیهای مربوط به کار و خانه را کنار بگذارند، کمککننده به شادابی اجتماعی جامعه با دیگرانی که از فضا استفاده میکنند و در انجامدادن این کار کافیشاپها، این پتانسیل را دارند که بهعنوان فضاهای اجتماع[18] در منظر مصرف شهری عمل کنند؛ با این حال، این جوامع فقط مکانمحور نیستند، بلکه علاقهمحور[19] هستند (Ferreira et al., 2021: 21).
کافیشاپ بهعنوان حوزهای عمومی[20] مدنظر جوانان و اقشار خاص قرار گرفته است که کارکردهای متفاوتی دارد. هابرماس[21] کافه را حوزۀ عمومی بورژوازی و هاینه[22] آن را مکان بسیج پرولتاریای انقلابی میداند (Simpson, 2008: 202). قهوهخانهها در عصر طلاییِ بریتانیای کبیر و فرانسه در سالهای 1680 تا 1730 مراکزی انتقادی بودند که ابتدا مراکز نقد ادبی و سپس مراکز نقد سیاسی در میان جامعۀ اشرافی و روشنفکران بورژوا ظهور یافتند (Habermas, 1991: 32). در روایت هابرماس، حوزۀ عمومی در دسترسیِ سادۀ آن به افراد استوار است؛ افرادی که بدون سلسله مراتب در بحثی برابر گردهم میآیند که این افراد از طریق بحثهای خود، اول ادبیات و بعد اخبار، سیاست و فرهنگ عمومی جدیدی را شکل میدهند (Ellis, 2008: 162). در ژاپن دوران میجی (1868-1912) کافیشاپها بهعنوان نمادی از مدرنیته و ویژگیهای سبک زندگی جدید غربی محبوبیت پیدا کردند (Grinshpun, 2014: 348).
کافیشاپ بهشکلی که امروزه شاهد آن هستیم، پدیدهای تازه در فرهنگ ایرانی است و بهنوعی میتوان آن را از پدیدههای پستمدرن ایرانی دانست (فاضلی، 1391: 230) که در آن غلبه با جهانیشدن است تا محلی ماندن. و کافیشاپ ضمن اینکه به فضا معطوف باشد، به روابط و نظام معنایی معطوف است که در همان محل بروز پیدا کرده است (آزاد ارمکی، 1387: 279). تعامل فضا و نظام معنایی موجود در کافیشاپ، فرهنگ ویژه و متمایزی را ایجاد میکند.
درخصوص ضرورت وجود فضاهایی همچون کافیشاپها، الدنبرگ واژۀ مکان سوم را در کتاب مکان مسرتبخش عالی[23] مطرح کرد. او بیان میکند: خانه و محلکار دنیای نسبتاً کوچکی هستند و هر دو افراد را مجبور میکنند تا نقشهای اجتماعی را ایفا کنند. شاید بتوان گفت که این دو تنظیم زندگی ما را تثبیت میکنند؛ با این حال، رویهمرفته، نه برای توسعۀ جامعه و نه برای گسترش فرد کافی نیستند. برای رسیدن به این اهداف، مکان سومی نیاز است؛ جایی که در آن افراد با پیشینههای گوناگون ترکیب شوند تا درک یکدیگر را از جهان گسترش دهند و از میان پیوندهای شکلگرفته در آنجا، جامعه ریشه دواند (Oldenburg, 2013: 8).
کافیشاپ در ایران پاتوق جوانان محسوب میشود. در جامعهای چون ایران که بخش مدنی آن توسعه نیافته است، پاتوقها در کلیت نقش توسعه فضای مدنی را بهعهده دارند (آزاد ارمکی، 1390: 94). پاتوقهای مردمی و غیررسمی[24] مهمترین و اثرگذارترین پاتوقها در جریان مدنیت ایرانی هستند. زورخانهها در دورۀ صفوی، قهوهخانهها در عصر ناصرالدین شاه، انجمنهای ادبی و فکری در دورۀ پهلوی، کافیشاپها و مراکز خرید در جمهوری اسلامی این نقش را دارند (آزاد ارمکی، 1390: 95). پاتوقها میتوانند به مرور زمان با تغییر شکل و فرم خود، عملکرد خود را تقویت کنند. مثلاً در گذر زمان از فضای باز به بسته منتقل شدند؛ ولی خدمتدهی آنها شکلدیگری به خود گرفت. برای مثال قهوهخانهها و کافهها در طول زمان به پاتوقهای فعال تبدیل شدهاند (ترکمان و همکاران، 1396: 243).
یکی از شاخصهای مصرف برای تمایزگذاری، مصرف در مکان و مصرفِ مکان است، لوفور اعتقاد دارد، نهتنها فضای مصرف وجود دارد، فضا خود نیز مصرف میشود و این بیشتر در فضاهای تفریحی مشهود است.(Butler, 2012: 44) دربارۀ مکان و مصرف، چهار ادعا در کتاب مصرف مکان بیان شده است «اول، مکانها بهطورفزایندهای بهعنوان مراکز مصرف بازسازی میشوند؛ دوم، مکانها خودشان از نظر حسی، بهویژه از نظر بصری، مصرف میشوند؛ سوم، مکان میتواند جزءبهجزء مصرف شود؛ چهارم، این امکان وجود دارد که مکانها هویت فرد را مصرف کنند؛ بهطوری که چنین مکانهایی تقریباً بهمعنای واقعی کلمه به مکانهای همه مصرفکننده تبدیل شوند» (Urry, 2002:1). به تعبییر لوفور فضا نهتنها در دوران سرمایهداری، مکانی برای تولید است، بلکه کنشگران فضا را بازتولید و بهمثابۀ اثری هنری بازآفرینی میکنند. لوفور میگوید: چرخش تاریخی، درون سرمایهداری رخ داده است. دیگر تولید تنها در فضا رخ نمیدهد، بلکه بهجای آن، حالا فضا خود در و به واسطۀ پیشرفت سرمایهدارانه تولید میشود (ربیعی و شریعتمنش، 1399: 270). مصرف کافیشاپ بهعنوان مصرفِ مکان، بیش از آنکه مصرف بصری و بویایی باشد، مصرف معنایی یا بهطوردقیقتر، مصرف نظام معنایی حاکم بر اتمسفر کافیشاپ است. جوانان نیز سوژهای آگاه هستند که با مصرف کافیشاپها، رفتاری سیاسی را در اعمال قدرت خویش بر جامعه رقم میزنند تا بدین طریق در روند اجتماعی و فرهنگی جامعه اثرگذار باشند.
فضا حین مصرف، بهعنوان سازهای اجتماعی و فضایی میتواند هویتبخش باشد (رلف، 1389: 61). رلف بیان میکند، این فقط هویت مکان نیست که اهمیت دارد، بلکه هویتی مهم است که فرد یا گروه با آن مکان دارند. هویت، تابع فرد، گروه و تصور اجتماعی آن مکان است (رلف، 1389: 73). ادوارد رلف در کتاب «مکان و بیمکان» برای هویت مکانی سه بُعد اصلی قائل است. او بیان کرده است، مشخصات کالبدی، فعالیت و معنی، اجزای اصلی هویت مکانی را شکل میدهند (تابان و همکاران، 1391: 86)؛ بنابراین کافیشاپ یک فضای هویتی است که نهتنها هویت خود کافیشاپ بهعنوان مکانی مدرن مهم است، افراد و گروههایی که در کافیشاپ نیز حاضر میشوند، بهدلیل حضور در مکان، هویتی خاص مییابند.
در حوزۀ مباحث مربوط به کافیشاپ، جوانان بهعنوان مخاطبان کافیشاپ جایگاه ویژهای دارند. در حوزۀ جوانان همواره تعامل آنها با ساختار جامعه و شکاف نسلی بین آنان و نسلهای قبلی مطرح میشود؛ بنابراین در این پژوهش با تمرکز دوگانه بر ساختار و عاملیت، مبحث جوانان تشریح میشود. گیدنز ساخت را در اشاره به خواص ساختاری یا خواص ساختدهنده بهکار میبرد. خواص ساختدهندهای که فراهم آورندۀ قیود زمان و مکان در نظامهای اجتماعی است. این خواص را میتوان بهعنوان قواعد و منابع درک کرد. قواعد و منابعی که بهصورت بازگشتی یا بازآیند در بازتولید نظامی اجتماعی پنهانند (کسل، 1383: 165). طبیعی است که نظام ارزشی جوانان میتواند، قواعد ساختی نسل گذشته را بپذیرد، رد یا در آن تردید کند. از رهگذر این تأملات، جوانان مسیر خویش را انتخاب میکنند و نقش عاملیتی برعهده خواهند گرفت.
گیدنز اعتقاد دارد عاملیت بهمعنای نیات و مقاصدی نیست که افراد در انجامدادن کارها دارند، بلکه در درجۀ اول بهمعنای توانایی آنها برای انجامدادن این اعمال است (کسل، 1383: 136). به بیان گیدنز، قدرت بهمعنای توانایی دگرگونسازی عاملیت انسانی، عبارت است از توان کنشگران برای مداخله در مجموعهای از رویدادها و تغییر روند آنها (کسل، 1383: 155)؛ همچنین فوکو بیان میکند: کانون قدرت نه در نهادی خاص، بلکه درون رویههای اجتماعی معین قرار دارد (باندز، 1390: 64). توسل به خردهفرهنگ شاید تنها پاسخ و یا آسانترین استراتژی برای کسب هویت و ابراز آن از جانب جوانانی باشد که احساس ذهنی یا واقعیِ کنار گذاشتهشدن و در حاشیهماندن دارند. خردهفرهنگ امکان تسخیر بخشی از فضای نمادین و واقعی فرهنگ (مثلاً در حوزۀ عمومی) و درنتیجه تغییر جهان فرهنگی خویش را به این گروه میبخشد (ذکایی، 1390: 57). جوانان برای خودابرازی و اثرگذاری مدنظرشان، سعی در استفاده از حوزۀ عمومی و گاه تسخیر بخشی از آن دارند (ذکایی، 1390: 50). جوانان عاملیت خویش را با مصرف مکان، انتخاب خردهفرهنگها و رویههای منحصربهخویش فعال میکنند.
روششناسی پژوهش
پژوهش بر پایۀ رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی و با روش کیفی[25] سازمان داده شده است. تکنیک گردآوری اطلاعات، مصاحبۀ نیمهساختیافته است و از روش نظریۀ زمینهای برای تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شده است. هدف نظریۀ زمینهای، ساختن نظریهای است که بتواند از طریق گردآوری سیستماتیک اطلاعات و تجزیهوتحلیل آنها پدیدۀ مدنظر را روشن کند (ربانی و عباسزاده، 1388: 170-169) در این پژوهش از روش نظریۀ زمینهای برای تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شد؛ بدین منظور پس از انجامدادن هر مصاحبه، مصاحبهها اجرا و کدگذاری در سه مرحلۀ کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد؛ سپس کلیۀ مقولهها با یکدیگر ترکیب و الگوی زمینهای حضور جوانان ساکن بجنورد در کافیشاپ طراحی شد.
از دو شیوه نمونهگیری هدفمند (برای گزینش افراد مصاحبهشونده بهشیوۀ دردسترس و براساس ملاک حداکثر تنوع) و نمونهگیری نظری (برای تشخیص تعداد افراد و یافتن مسیر پژوهش) به صورت همزمان برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. پژوهش در بهار 1400، طی مصاحبه با 36 جوان ساکن شهر بجنورد (16 پسر، 20 دختر) با میانگین سنی 41/21 (بازه سنی بین 25-18) انجام شد و پس از حاصلشدن اشباع نظری، نمونهگیری پایان یافت. از مجموع سیوشش جوانی که با آنان مصاحبه شد، 6 نفر در آستانۀ کنکور، 17 نفر دانشجوی مقطع کاردانی و کارشناسی، 5 نفر شاغل و 8 نفر خانهدار، بیکار یا سرباز بودند. مصاحبه در فضایی خارج از کافیشاپها صورت گرفت تا اختلالی در نظام روابط معنایی حاکم بر ارتباطات در کافیشاپ صورت نگیرد.
(لینکلن و گوبا، 1985به نقل از فلیک، 1387: 420) اعتمادپذیری[26]، باورپذیری[27]، اطمینانپذیری[28]، انتقالپذیری[29] و تصدیقپذیری[30] را معیارهای تحقیق کیفی معرفی میکنند؛ در راستای اعتباربخشی به پژوهش برای انجامدادن مصاحبهها وقت کافی داده و پس از انجام هر مصاحبه و بازخوانی آن، مصاحبۀ بعدی شروع شد. برخی از مصاحبهشوندگان و همچنین سه تن از صاحبنظران در حوزۀ جوانان و مسائل شهری، شاهد خروجی مصاحبهها بودند تا مقولهها را پایش و بازبینی کنند که این امر به ارزیابی اعتبار بهروش ارتباطی، اعتبار تفسیری و اعتبار اعضا کمک میکند؛ همچنین پژوهشگران طی مقولهبندی، خودبازبینی را بارها بررسی کردند. درخصوص انتقالپذیری میتوان گفت از آنجا که از مصاحبهشوندگان خواسته شد تجربۀ حضور خود را در کافیشاپهای عمومی بیان کنند، نتایج پژوهش تعمیمپذیر به کافیشاپهای خاص (برای مثال، کافه هنر، کافه کتاب) و کافیشاپهای لوکس (با منوهای گرانقیمت که شمول حداقلی و طرد حداکثری دارند) نیست؛ گفتنی است کافیشاپهای شهر بجنورد، کافیشاپهای زنجیرهای نیستند و با فضای تکنولوژی مدرن آمیخته نشدهاند و کمتر میتوان تصور کافهنشینی همراه با ابزارهای تکنولوژیک همچون لپتاپ را داشت. با ذکر این توضیحات، لازم است حتی در محیطهای مشابه هم احتیاط لازم را برای تعمیم نظری نتایج در نظر گرفت. هدف از ذکر ویژگیهای کلی کافیشاپهای شهر بجنورد، بیان مفاهیم اساسی، ذکر متن دقیق گفتههای جوانان در یافتههای پژوهش که ضمن توصیف حداکثری از شرایط، تأکیدی بر معیار تصدیقپذیری است.
یافتههای پژوهش و بحث
الجنید ( 2013: 82) بیان میکند: باید به مناطق مغفولماندهای حساس بود که در آن مردم عادی، شخصیت مخالف خود را به نمایش میگذارند و در عینحال، راهبردهای مقاومت و مخالفت را با نظم موجود که در آن رخ میدهد باید بررسی شود تا بتوان صداهای کوچک تاریخ[31] را بازیابی کرد. در این پژوهش سعی بر آن است که در راستای پاسخگویی به سؤال اصلی پژوهش؛ یعنی دلایل استقبال گروههای مختلف جوانان از حضور در کافیشاپ، موضوع تجربۀ حضور جوانان در کافیشاپهای عمومی شهر بجنورد با تکیه بر یافتههای پژوهش بررسی شود تا بدین طریق صداهای کوچک تاریخ در کافیشاپی بازشناسی شود که جوانان فرصت ظهور شخصیت اپوزیسیون خویش را یافتهاند؛ در این راستا دادههای حاصل از مصاحبه با جوانان در چارچوب روش نظریۀ زمینهای، کدگذاری و به شرح زیر تفسیر شد.
الف) شرایط علّی حضور جوانان در کافیشاپ: بنا بهگفتۀ داناییفرد و امامی (1386: 85) شرایط علّی، مقولههایی هستند مربوط به شرایطی که بر مقولۀ محوری اثر میگذارند. مقولۀ رهایی از سلطۀ ساختاری بهعنوان مهمترین شرط علّی حضور جوانان در کافیشاپ از خلال مصاحبهها استخراج شد و شامل دو مقولۀ فرعیِ غلبه بر شکاف نسلی و غلبه بر کنترلهای رسمی و غیررسمیِ محدودکننده است که بر مقولۀ محوری پژوهش، یعنی مصرف مکان در راستای تولید زیست جهان انحصاری، اثر مستقیم دارد.
جدول1- مقولۀ رهایی از سلطۀ ساختاری بهمثابۀ شرط علّیِ حضور جوانان در کافیشاپ
Table 1- The Category of liberation from structural domination as a causal condition of the presence of young people in the coffee shop
مفاهیم اساسی |
مقولۀ فرعی |
مقولۀ اصلی |
تفاوت طرز فکر با والدین، دشواری صحبت همنسلان در حضور بزرگترها، حضورنداشتن بزرگترها، واکنش والدین دربارۀ نگرشهای مطرح حین گفتوگوی جوانان، قضاوت منفیشدن از سوی غیرهمنسلان |
A1= غلبه برشکاف نسلی |
A = رهایی از سلطۀ ساختاری |
وجود کنترلهای رسمی و بازدارندههای غیررسمی در سایر مکانها، قضاوت منفیشدن در محیطهای دیگر، آزادی عمل کم، انگزنی در محیطهای دیگر |
A2= غلبه بر کنترلهای رسمی و غیررسمی محدودکننده |
سلطۀ ساختاری به اجبار قواعد زندگی اجتماعی در جامعه اشاره دارد که نسل جوان آن را همسو با عقاید، ارزشها، باورها و کردار خویش نمیبینند و چنانچه اجباری رسمی یا غیررسمی در رعایت آنها احساس کنند یا با آن سنتها قضاوت شوند، آن را سلطه و خشونتی فرهنگی در برابر خویش قلمداد میکنند؛ برای مثال، میتوان به برخی گفتههای جوانان در ذیل مقولۀ اصلی رهایی از سلطۀ ساختاری اشاره کرد:
A1 «خوش میگذره، تو محیطی که بزرگترها نیستند که برای افکارت، برای رفتارت قضاوتت کن». A2 «فرض کن یک دختر بخواد تو خیابون سیگار بکشه، چه قضاوتی در موردش میکنن؟! حالا این دختر وقتی تو کافیشاپ بشینه و سیگار بکشه، هیچ کسی قضاوتش نمیکنه، ابرو بالا نمیاندازه».A2 «طرز فکر ما با بزرگترها خیلی فرق میکنه، اگه مثلاً با دوستام تو خونه بشینیم و حرف بزنیم، قطعاً بزرگترها میشنوند و بعد واکنش نشون میدهند. ما فکرمون خیلی متفاوته. نگرشمون با اونها متفاوته. تو کافیشاپ به دور از بزرگترها و در جمع دوستان خب خبری از طرز فکر بزرگترها و فشار تفکرات اونها نیست». «تو کافیشاپ کسی گیر نمیده، گشت ارشادی نیست، نگاه چپچپی نیست». «تو کافیشاپ میتونی قاعدهها رو نادیده بگیری. قاعدههایی که خودت بهشون هیچ اعتقادی نداری. کسی هم بهت تذکر نمیده».
رهایی از سلطۀ ساختاری بهعنوان مقولۀ اصلی شرط علّی به دوگانه ساختار و عاملیت در دیدگاه نظریهپردازان اجتماعی همچون گیدنز، بوردیو، پارکر و ... اشاره دارد. برخی از ویژگیهای ساختاری برای جوانان قیدوبندهایی ایجاد میکند که آنها برای رهایی از آن قیدوبندها به کافیشاپها پناه میبردند. میتوان از صحبتهای جوانان برداشت کرد که آنها فشار ساختار را بهنوعی خشونت فرهنگی در برابر خود قلمداد میکنند. آزاد ارمکی و شالچی (1384) دلیل حضور جوانان را در کافیشاپ، گریز از فرهنگ غالبی میدانند که جوانان با آن بیگانهاند و فاضلی (1391) حضور جوانان را در کافیشاپ، به چالشکشیدن هژمونی فرهنگی نظام سیاسی حاکم و فرصتی برای برای مقاومتهای نشانهشناختی جوانان در برابر نیروهای سنتگرا و نیروهای سیاسی حاکم در جامعه میداند. صاحب ناسی و همکاران (1399: 38-41) بیان میکنند: «به بیان گالتونگ خشونت عبارت از هر نوع توهین و آسیب قابل اجتناب نسبت به نیازهای اولیه و اساسی انسان و در کل نسبت به حیات او است. گالتونک اعمال محرومیت و محدودیت در دسترسی افراد یا گروههایی از جامعه به نیازهای اولیه و اساسی را منشأ و علت پیدایش خشونت و صلح را حاصل تحقق متعادل این نیازها میداند؛ همچنین گالتونگ خشونت فرهنگی را معرف وجود نرمهای اجتماعی غالب و پذیرفتهشدهای میداند که خشونت مستقیم یا خشونت ساختاری را طبیعی، مشروع یا دستکم قابل قبول میسازد».
متناسب با تعریف گالتونگ از خشونت بدیهی است که جوانان فضای زندگی خود را عاری از خشونت ندانند. از نظر جوانان، بسیاری ارزشهای اجتماعی پذیرفتهشده همچون تبعیضهایی که در نظارت بر دو جنس وجود دارد، عقاید سنتی پذیرششدۀ والدین، عرف پذیرفتهشده در زمینۀ پوشش، گفتار و رفتار و ... برای نسل جوان پذیرفتنی نیست و چنانچه مجبور به رعایت آنها باشند، این به نوعی دشواری یا خشونت را برای آنان ایجاد میکند.
ب) شرایط زمینهای حضور جوانان در کافیشاپ: بنا بهگفتۀ داناییفرد و امامی (1386: 85) شرایط زمینهای، شرایط خاصی است که بر راهبردها اثر میگذارد. مقولۀ عاملیتِ وابسته به مکان با سه مقولۀ فرعی، نداشتن خودسانسوری، اختیار و قدرتمندی و رویکرد انتقادی نرم بهعنوان شرط زمینهای حضور جوانان در کافیشاپ از مصاحبهها استخراج شد. عاملیت وابسته به مکان، مقولهای است که بر راهبرد متمدنانهزیستن اثرگذار است.
جدول2- مقولۀ عاملیتِ وابسته به مکان بهمثابۀ شرط زمینهای حضور جوانان در کافیشاپ
Table 2- The category of place-dependent agency as a context condition of the presence of young people in the coffee shop
مفاهیم اساسی |
مقولۀ فرعی |
مقولۀ اصلی |
بینیازی به ایفای نقشهای نادلخواه، خودبودن، بینیاز به سانسور، مکان بروز احساسات بدون هراس در کافیشاپ |
B1= نداشتن خودسانسوری در کافیشاپ |
B = عاملیتِ وابسته به مکان |
احساس قدرت، داشتن فرصت انتخاب، احساس توانمندی، اختیار و ارادهداشتن، اختیار خودبودن، توان رهایی از قفس اجبارها در کافیشاپ |
B2= اختیار و قدرتمندی در کافیشاپ |
|
برخورد آرام با تفاوتهای نسلی، پیگیری مسیر خویشتن تا سایرین عادت کنند بهمنش فرد، پذیرش کافیشاپ در بین مردم، آهسته و پیوسته خواست خود را برآوردن. |
B3= رویکرد انتقادی نرم در کافیشاپ |
عاملیتِ وابسته به مکان به ذهنیتی اشاره دارد که جوانان پیش از حضور در کافیشاپ به آن اعتقاد دارند. آنها احساس میکنند، کافیشاپ همان مکانی است که امکان بروز خودواقعی و بدون سانسور را برایش فراهم میسازد و میتواند به او قدرت ببخشد و از خلال این عاملیت برای بقای اندیشههایش مبارزهای نرم انجام دهد. جوان این ذهنیت را دارد که در مکانی جزء کافیشاپ اختیار و عاملیتش محدود میشود و جو حاکم بر کافیشاپ او را به عاملی توانمند تبدیل میکند برای مثال میتوان به برخی گفتههای جوانان در ذیل مقولل اصلی عاملیتِ وابسته به مکان اشاره کرد:
B1: «کافیشاپ محیطیه که نیاز نیست خودتو، حرفهاتو، عقایدت رو سانسور کنی، میتونی خودت باشی و نگران نباشی از این بابت».«اونجا میتونی خودت باشی، راحت باشی». «کافیشاپ انتخاب نسل جوونه؛ چون بهترین جایی هست که میتونیم خودمون باشیم. میتونیم مثل بیرونمون نباشیم». B2:«من تو کافیشاپ حس قدرت دارم؛ چون اختیار دارم؛ اختیار اینکه خودم باشم با عقاید خودم». «من بهعنوان یک جوون تو کافیشاپ احساس تسلط رو شرایط رو دارم. شرایط فکرکردنم، حرف زدنم، تحت اختیار خودمه. تحت نگاه چپچپ کسی نیست. تحت فشار باورهایی نیست که خودم قبولشون ندارم؛ اما باید رعایتشون کنم تا به کسی برنخوره، آبرویی نره». B3 «همین کافیشاپ اولش فقط یک عده خیلیکم و خاصی میرفتن، الان عمومیتر شده؛ حتی نسل قدیمیها هم میان کافیشاپ گاهی. این یعنی پذیرفتهشده این مدل زندگیکردن و فکر ما جوونه». «ما جوونهای الان اهل جنگ نیستیم، آسهآسه کاری رو که میخوایم، میکنیم. به بزرگترها میگیم: چشم؛ اما کاری که دوست داریم رو انجام میدیم. بدون بحث و بدون دعوا. کافیشاپ اومدنمونم واسه همینه. تو خونه نمیشه».
عاملیتِ وابسته به مکان، بهعنوان شرط زمینهای حضور جوانان در کافیشاپ، اشاره بههمان دوگانه ساختار عاملیت دارد که پیش از این بیان شد. جوانان حاضر در کافیشاپها سعی در بهرهبرداری از توان عاملیت خویش در مکانی به نام کافیشاپ را دارند؛ البته این قدرتبخشی به عاملیت برای جوانان، ناشی از بیقدرتی در حوزۀ بزرگتر جامعه که سبب شده است، جوانان، اِعمال قدرت عاملیت را به مکان کوچکتری به نام کافیشاپ محدود کنند. درمجموع جوانان حاضر در کافیشاپ درصدد تغییر رویههای زندگی خود بهسمت قدرتبخشی به خویشتن و نداشتن خودسانسوری هستند و کافیشاپ این مکان را بهعنوان سازهای اجتماعی- فضایی در اختیار آنها قرار میدهد.
درخصوص رویکرد انتقادی نرم جوانان در مواجهه با دشواریهای ساختاری و ارتباط آن با کافیشاپ، میتوان بیان کرد: هویت یک مکان به محض ایجاد توسط یک فرد، گروه یا توده آنقدر دوام مییابد که بتوان آن را در درون جامعه مشروعیت بخشید (برگر و لاکمن، 1976 به نقل از رلف، 1389: 75). هویت کافیشاپ نیز پس از ایجاد تداوم در زمان، امروزه برای دولت و خانوادهها مشروعیت یافته است؛ بهنحوی که در حالحاضر گروههای متعددی از کافیشاپ استفاده میکنند.
پ) شرایط مداخلهگر حضور جوانان در کافیشاپ: بنا بهگفتۀ داناییفرد و امامی (1386: 85) شرایط مداخلهگر، شرایط زمینهای عمومی است که بر راهبردها اثر میگذارد.
جدول3- مقولۀ گرایش به اندیشۀ جهانیزیستن بهمثابۀ یکی از شرایط مداخلهای حضور جوانان در کافیشاپ
Table 3- Tendency to global living as one of the intervention conditions of the presence of young people in the coffee shop
مفاهیم اساسی |
مقولۀ فرعی |
مقولۀ اصلی |
تشابه مکانی با کافیشاپهای خارج از کشور، فضای عکاسی مشابه فضای خارج از کشور، تجربۀ محیطهای غیرسنتی ایرانی، تجربۀ روابط خارج از سنت ایرانی. |
C1= آنور آبیشدن |
C= گرایش به اندیشۀ جهانیزیستن |
نمادهای فرهنگی و اسطورههای جهانی، خوراکیهای جهانمبنا همچون قهوه و ...، روابط جهانمبنا و فارغ از تفاوتها و تبعیضها |
C2= گرایش به ارزشهای جهانی نوگرا |
اندیشههای جهانیزیستن بهمعنای ارزشها و تفکراتی است که جوان بجنوردی را به جوان جهانی تبدیل و سبک زندگی محلی او را به سبک زندگی جهانی جوانان نزدیک کند؛ هرچند اندیشههایی همانند فردگرایی، عقلانیتِ فزاینده و اندیشههای دموکراتیک بهعنوان معیار ارزشهای جهانیاندیشی محسوب میشوند که برخی از مصاحبهشوندگان به روابط فارغ از تبعیض اشاره کردهاند؛ اما بیش از آن که، نزدیکی صوری و شکلی زندگی جوان محلی به زندگی جوان جهانی مدنظر مصاحبهشوندگان باشد، بیشتر بر تشابه فضایی، تشابه صوریِ روابط اجتماعی، تشابه نمادهای فرهنگی و تشابه خوراکیها تمرکز شده است.
برای مثال میتوان به برخی گفتههای جوانان در ذیل مقولۀ اصلی گرایش به اندیشۀ جهانیزیستن اشاره کرد:
C1 «اگر بخوای یک جا بری که حالوهوای مکانهای خارجی رو داشته باشه، میشه گفت: کافیشاپ بهترین انتخابه. سبک و سیاقش ایرانی نیست. مثل کافۀ سنتی و رستوران نیست. عکسها هم اونور آبی میشن». «خیلیها دوست دارن محیطهای غیرایرانی رو تجربه کنن. تو این شرایط که نمیشه جایی رفت، کافیشاپ حالوهوای اونور آب رو داره. بههمون سادگی بههمون شکل. نه دقیقا؛ً اما تقریباً خیلی کافیشاپها حالوهوای کافههای اونوری رو دارن؛ بهویژه بوی قهوه و مهدود اگه باشه و همهمۀ صداهای آروم که حتی اگه گوش هم بدی، متوجه نمیشی بقیه چی میگن». C2 «حالوهوای کافیشاپ عموما ًایرانی نیست. تصاویر، فضا، خوراکیها و روابطی که میبینی، روی میزها رو که نگاه میکنی، پوششها ..».
به نظر گیدنز، جهانیشدن با قدرت بهپیش میرود و درحال شکلدادن دوبارۀ زندگی ماست؛ اما با ریسکهای فراوانی روبهروست (توسلی، 1385: 160). میتوان پنج ویژگی را به جهانیشدن داد: فرایندی منسجم و یکپارچه، پدیدهای چالشگر، نه یک وضعیت غایی، بلکه فرایندشدنها، نه خیر و نه شر، بلکه فرصتی است، تناقضنما که با مفاهیم دوگانۀ جهانی- محلی، جهانگرایی- منطقهگرایی، همگرایی- واگرایی، همگنی- ناهمگنی، تنوع- یکسانسازی و ... روبهروست (چوپانی، 1388: 159-158). هریک از این پنج ویژگی بهنوعی در کافیشاپ از سوی جوانان بازتولید میشود؛ بهطوریکه ابعاد مختلف نظم سنتی در کافیشاپ بهچالش کشیده و هویتهای جدیدی تولید میشود. طی فرایند جوانی، جوانی مسیری از پیش تعریفشده نیست و در حین گذار به جوانی، جوانی مفهوم مییابد و هویتهای چندگانه با انعکاسی از تضادها در بین جوانان مشاهده میشود.این هویتهای تکهتکهشده، مکانی را برای ظهور میطلبند که برای جوانان ایرانی نهتنها امکان ابراز تفاوتها در کافیشاپ محقق میشود، بلکه از این تمایزها و تفاوتها در کافیشاپ با اشتیاق استقبال میشود. شاید اغراق نباشد، اگر بیان شود که قهوه یکی از مهمترین نمادهای جهانیاندیشیدن و جهانیشدن در بین جوانان است و در اصل محور اصلی دیدارهای کافیشاپی است و کافیشاپ بدون عطر قهوه در ذهن نمیگنجد. قهوه بهعنوان نمادی جهانی غلبۀ خود را حتی در نام کافیشاپ حفظ کرده است. انتظار جوانان از کافیشاپ نیز انعکاس اندیشه، نمادها، چیدمان، طراحی، منو، تصاویر، نوع روابط و ... جهانی در فضای کوچک و ملی است.
جدول4- مقولۀ همآوایی با اسطورهها بهمثابۀ یکی از شرایط مداخلهای حضور جوانان در کافیشاپ
Table 4- Conformity with myths as one of the intervention conditions of the presence of young people in the coffee shop
مفاهیم اساسی |
مقولۀ فرعی |
مقولۀ اصلی |
حس خوب به تصاویر اسطورهها، شادشدن با تصاویر اسطورهها |
D1= ایجاد حس نوستالوژی |
D= همآوایی با اسطورهها |
انقلابیشدن مثل برخی اسطورهها، افسردهشدن مثل برخی اسطورهها، انگیزهبخششدن برخی اسطورهها برای تغییر، در مسیر روشنفکری گامنهادن، |
D2= الگو قراردادن اسطورهها |
|
همراهی نام کافه نادری با مشاهیر دوران، یاد کافه و نام اسطورهها. |
D3= پیوند نام کافه با یاد اسطورهها |
کافیشاپ در ذهن بسیاری از جوانان با نام اسطورهها عجین شده است. حس نوستالوژی به گذشتهای که شاید مستقیم هم در آن سهیم نبودهاند و هممسیری با اسطورهها در نوع کلام، پوشش یا کردار بهعنوان عامل مداخلهگری در تعیین نوع راهبردهای منتج از حضور جوانان در کافیشاپ است. اسطورهها برای جوانان هم راهنما و هویتبخش است و هم حسی نوستالوژیک را زنده میکند که میتواند همراه با احساس سرزندگی و نشاط بیشتر آشکار شود.
برای مثال میتوان به برخی گفتههای جوانان در ذیل مقولۀ اصلی همآوایی با اسطورهها اشاره کرد:
D2 «گاهی میری کافیشاپ عکسهایی میبینی: فروغ، هدایت، سیمین و جلال، کوروش یا تصاویر نیچه، چه گوارا، کافکا، ماندلا و ... اینها خودش یک حسی ایجاد میکنه. بعضی وقتها دوست داری مثل بعضیهاشون انقلابی بشی. حالا نه اینکه در حد اونها انقلاب کنی؛ اما لااقل لال و خفه هم نباشی و اعتراضی بکنی. بعضی وقتها میری تو دپرسی و تو حالوهوای هدایت. احساس میکنی تو خودت دارن پیدا میشن، یکی از این عکسها. بعضیهاشون به آدم انگیزه میدن که بمونی، بجنگی، باید باشی». D1 «تو پاییز که میری کافیشاپ ممکن نیست یاد فروغ نیفتی. حسوحال اونو نداشته باشی».D3 «وقتی اسم کافیشاپ میاد، مگه میشه کافۀ نادری به یادت نیاد. آدمهایی که اونجا رفتوآمد کردند، به یادت نیاد. آدم حسابیهایی که هرکدوم دنیایی میارزند». «ممکنه بعضیها بهخاطر اینکه کافیشاپ یک فضای روشنفکری بوده، الان به کافیشاپها رفتوآمد کنند و پاتوق شده براشون. بهنظرم اینکه کافیشاپ پاتوق روشنفکرها بوده، تو تصمیم به اومدن به کافیشاپها اثر داره».
پروشنسکی معتقد است، هویت مکان، زیرمجموعهای از هویت خویش است. فرد تنها محیط را در ذهن خود ثبت نمیکند، بلکه احساسات و ایدههایش را دربارۀ آن بسط میدهد و با محیط خود از همان راهی ارتباط برقرار میکند که هویتش آن را مهم میداند (پروشنسکی، 1983 به نقل از امینزاده، 1389: 5). برخی از جوانانِ کافیشاپ با بسط ایدههایشان و خیالپردازی با اسطورهها به هویتیابی دست میزنند.
بارت، اسطوره را پیامی میداند که معنایی برای عامه دارد. از نظر بارت همۀ چیزها در زمانۀ ما میتواند به اسطوره؛ یعنی رسانندۀ پیام مبدل شود (اباذری، 1380: 138). در کافیشاپها تصاویری از اسطورهها- گاه ملی و گاه فراملی- وجود دارد و از اسطورهها متناسب با حالوهوای هر فردی، برداشتی میشود. مهمتر از همه، پیوند نام کافه با اسطورههای نامدار و خوشاندیش جهان است که رغبت جوانان خوشاندیش را به حضور در کافیشاپها بر میانگیزد. برای جوانان، نام کافه یادآور نام خوشاندیشان و تغییرخواهانی است که زندگیشان با شعر و شعار، سرود و آواز و با گفتوشنود برای تغییری بهسمت مطلوب، عجین شده و جوانان حضور در کافیشاپ را جاپانهادن در جای بزرگان میدانند و از آنها الهام میگیرند. هر فردی متناسب با شرایط خویش از اسطوره، برداشتی دارد و شاید به تعداد افراد برداشتهای متفاوت از اسطورهها وجود داشته باشد.
ت) مقولهمحوری حضور جوانان در کافیشاپ: بنا بهگفتۀ داناییفرد و امامی (1386: 85) مقولهمحوری، یک صورت ذهنی از پدیدهای که اساس فرایند است.
جدول5- مقولۀ مصرف مکان در راستای تولید زیست جهان انحصاری جوانان بهمثابۀ مقولۀ محوری پژوهش
Table 5- The category of place consumption of place in order to produce the exclusive lifeworld of youth as a central category of research
مفاهیم اساسی |
مقولۀ فرعی |
مقولۀ اصلی |
کافیشاپ مکان دیدهشدن جوانان، شنیدهشدن جوانان، شکوه جوانانه، به سبک جوانانهزیستن، زندگی بهطوردلخواه |
E1= مکان صیانت از سبک زندگی جوان |
E= مصرف مکان در راستای تولید زیست جهانِ انحصاری جوانان |
کافیشاپ مکان رمانتیک، عاشقانه، دوستانه |
E2= مکان عشق و مهرورزی |
|
کافیشاپ مکان دنج، جای مخصوص بهخودت، پاتوق جوانان |
E3= پاتوق جوانان |
جوانان که خریداران نظام روابط معنایی کافیشاپ هستند، کافیشاپ را بهعنوان یک مکان همانند کالایی مصرف میکنند تا زیست جهانی انحصاری و نمادین را برای نسل هزاره تولید کنند. قلمرویی که جوانان در آن بتوانند مهرورزی و شکوه جوانانۀ خویش را به معرض نمایش بگذارند و از خلال مصرفِ مکان بتوانند تمایز خویش را با سایرین آشکار سازند تا به این طریق بتوانند از سرمایۀ نمادین خویش حفاظت کنند؛ بنابراین کافیشاپ مکانی است که مصرف میشود تا تولیدی از جنس زیست جهان انحصاری جوانان داشته باشد.
برای مثال میتوان به برخی گفتههای جوانان در ذیل مقولۀ اصلی زیست جهان انحصاری اشاره کرد:
E1 «من تو کافیشاپ دیده میشم. حسم، خواستهام، طرز فکرم، آرزوهام. فکر میکنم، اینها شنیدهشده که کافیشاپها هستند». «ما نسل جوون دوست داریم، طوری زندگی کنیم که متفاوته از سبک زندگی والدینمون. نمیشه خونه زندگی رو که عوض کنی؛ اما میتونی حالوهواتو عوض کنی. یکی دو ساعت اونطور که دوست داری زندگی کنی. با اونی که نمیتونی ببریش خونه، تو کافیشاپ پیشش باشی». E2«کافیشاپ جای آرامش و وصلت و پیونده! رمانتیک، عاشقانه، دوستانه».E3 «کافیشاپ پاتوق شده، پاتوق ما جوونها. هرچند الان غیرجوونها هم میان؛ اما باز متعلق به خود ماست». «الان از هرکی بپرسی پاتوق جوونها کجاست، بیبروبرگرد، میگه کافیشاپ. اینجا رو ما سند زدیم به نام خودمون. هروقت دنبال یک جای خاص خودمون میگردیم، اولین گزینه کافیشاپه».
برای رالف مکانها مراکز معانی هستند که براساس زیست جهان شکل یافتهاند. با لبریزساختن فضاها با معانی منحصربهفردی که جوامع آنها را شکل میدهد، میتوان فضاها را به مکان تغییر داد (مدیری، 1387: 71). برای جوانان کافیشاپ دیگر نه فضایی بیمعنا، بلکه مکانی با نظام معنایی خاص و پاتوقی انحصاری شده است. در تأیید انحصاریبودن زیست جهان کافیشاپ برای جوانها، فاضلی (1391: 246) بیان میکند: «کافهها فضاهای کالبدی فرهنگِ نسلیِ جوانان در دنیای امروز بهحساب میآیند. بهنوعی کافه یکی از معابد جوانی در دنیای عرفیشدۀ امروز است؛ جایی که در آن آیینهای فرهنگ نسلی خودشان را اجرا و رمزگان نسلیِ خودشان را تولید و بازتولید میکنند. انسجام اجتماعیِ نسلیِ خودشان را تحکیم میبخشند و به نوعی نیایشها و مناسکِ نسلیِ خودشان را بهجا آورند». لوفور درخصوص فضاهای اجتماعی میگوید: آنها همزمان هم پیششرط و هم نتیجۀ روبناهای اجتماعی هستند (Butler, 2012: 44). درخصوص کافیشاپها نیز که فضایی اجتماعی هستند، کافیشاپ هم پیششرط تولید و صیانت از سبک زندگی جوانی و هم نتیجۀ ایدهها و گرایشهای جوانان است.
مفاهیمی که کافهها منعکس و نیازها و آرزوهایی که برآورده میکنند، منعکسکنندۀ کردارِ[32] زمان، مکان و ذائقههای فردی و غیرمتعارف[33] است (Scambler, 2013: 67). فرهنگ کافیشاپ، سبک زندگی خاصی را میطلبد. سبکهای زندگی،[34] محصول عادتوارههایی است که در روابط متقابلشان و براساس قالبهای عادتواره دریافت و به نظامهایی از نشانهها تبدیل میشود که بهصورت اجتماعی اعتبار یافته است (بوردیو، 1388: 77). نسل هزاره[35] نیز طبق سبک زندگی خود، کافیشاپها را برای مصرف انتخاب میکند (Susanto et al., 2020 in: Oktafarel et al., 2021: 52).
ث) راهبردهای حضور جوانان در کافیشاپ: بنا بهگفتۀ داناییفرد و امامی (1386: 85) راهبردها، کنشها یا برهم کنشهای خاصیاند که از پدیدهمحوری حاصل میشوند.
جدول 6- مقولۀ متمدنانهزیستن بهمثابۀ راهبرد حضور جوانان در کافیشاپ
Table 6- The category of civilized living as a strategy of the presence of young people in the coffee shop
مفاهیم اساسی |
مقولۀ فرعی |
مقولۀ اصلی |
گفتوگوی آرام، گفتوگوی بدون جدل؛ حتی در بحثهای داغ، صداهای آرام |
F1= گفتوگوهای آرام |
F= متمدنانهزیستن |
زیباتربودن، خودآرایی، شیکبودن، خوداحترامی |
F2= احترام به خود |
|
قضاوتنکردن دیگری، زلنزدن بهدیگری، پرسش واقعنشدن، دخالتنکردن در کار دیگری، راحتبودن در عین متفاوتبودن، وجود عناصر متفاوت یا معارض، وجود افراد متفاوت |
F3= احترام به تفاوتها |
|
نبود تبعیض جنسیتی، پذیرش رفتارهای غالب یک جنسیت برای جنسیتی دیگر، احترام به انسانها فارغ از جنسیت |
F4= عاری از تبعیض جنسیتی |
|
مطالعۀکتاب، بازیهای فکری، موسیقی ناب، تابلوهای فاخر، تم فلسفی مکان، قهوه بهعنوان نمادی تفکر روشنفکری، مکان تفکر |
F5= فضای تأمل و مصرف فرهنگی |
متمدنانهزیستن از نظر جوانان رفتاریست محترمانه با خود و دیگری، بهدور از هر قضاوت و انگزنی، عاری از هر تبعیض و زیستی همراه با مصرف محصولات فرهنگی و تفکر روشنفکری، در حقیقت برای جوانان رفتار تمدنی، رفتاری عاری از خشونت است.
برای مثال میتوان به برخی گفتههای جوانان در ذیل مقولۀ اصلی متمدنانهزیستن اشاره کرد:
F1 «تو کافیشاپها اگر دقت کنید، مردم باهم آروم گفتوگو میکنند، لبخند میزنند، ناز میکنند برای هم، بعضی جاها هم بحثهای داغ میکنند؛ اما کار به دعوا و جدل نمیرسه».F2 «شما فکر کن، کجا جزء کافیشاپ میتونی دل خودتو بهدست بیاری وقتی لازمه؟ شاید بگی رستوران؛ اما اونجا غذات که تموم شد؛ منتظرن بلند بشی؛ اما تو کافیشاپ میتونی خودتو مهمون کنی بهخوردنی، بهخواندن کتابی، بهنشستن و از محیط لذت ببری بدون اینکه دغدغه داشته باشی، منتظر باشن خوردنیت که صرف شد، بلندشی بری. در کل استقبال گرمتری ازت میشه و تو هم میتونی استقبال گرمتری از خودت بکنی». F3 «کافیشاپ آدابی داره، من بهخاطر آدابش میام کافیشاپ. خیلی هم این آدابش رو دوست دارم. اولیش اینکه هیچکسی رو قضاوت نکنی، اخم نکنی، چپچپ نگاه نکنی، زل نزنی تو چشم کسی، سؤالی که از کس دیگهای پرسیدن و تو شنیدی یهو جواب ندی. رنگ لباس جیغ دیدی، چشمهات درشت نشن، آرایش غلیظ دیدی یا یک صورتی دیدی که ریمل زیر چشم طرف ریخته تعجب نکنی. اینجا با کسی نباید کار داشت. باید یاد گرفت که تو کار یکی دیگه دخالت نکرد. در حقیقت اینجا میشه تمرین کرد بهتر بود». «کافیشاپ آداب خودشو داره. شیک میای، شیک میری. مزاحم کسی نمیشی. داد نمیشنوی، داد نمیزنی». F3 «جو کافیشاپ طوریه که توش راحتی؛ حتی اگر با بقیه فرق کنی، کسی کاری به کارت نداره». «تو کافیشاپها چیزهای عجیبغریب میبینی. مثلاً گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک زرتشت هست، معماری اسلامی و کاشیهای اسلامی هست، موسیقی غربی هم هست، همه باهم یکجا جمعشدن، هیچکی هم ایرادی نمیگیره». «افراد متفاوت و مختلفی هستند؛ اما هیچ مشکلی نیست». F5 «در برخی مواقع تم کافیشاپها یک تم فلسفی است. فضای مبهم و تیره با عطر قهوه. گاهی میشینم و چندساعت فکر میکنم، کتاب میخوانم». F4«کافیشاپ دختر و پسر نداره. بیرون اگر پسر سیگار بکشه، مشکلی نیست؛ اما دختر سیگار بکشه، همه چپچپ نیگاش میکنن؛ اما تو کافیشاپ دختر و پسر فرق ندارن. دختر میتونه سیگار بکشه، پسر هم میتونه گریه کنه کسی بهش نمیخنده؛ اما بیرون این تفاوتها هست».
تانکیس (1388: 211) اعتقاد دارد: «رفتار فرد تا حد زیادی بهواسطۀ سازمان یک فضای معین تعیین میشود». کافیشاپ نیز در خود نظام روابطی را ایجاد کرده که با پاگذاشتن به آن رفتار، فرد متناسب با کافیشاپ تعریف و تعیین میشود.
شهروندان جامعۀ جهانی به کافهها میآیند، روبهروی هم مینشینند و بدون ترس و دلهره با یکدیگر حرف میزنند. این اخلاقیترین نوع تعامل در هزارۀ سوم است (ناظری، 1389: 33). چنین دیدگاهی سبب میشود، کافیشاپ محفل بروز رفتارهای تمدنی باشد. درخصوص رفتار تمدنی که مدنظر جوانان است، نوبرت الیاس اعتقاد دارد هرقدر بشر متمدنتر میشود، از خشونت ظاهری بیشتر فاصله میگیرد (اباذری، 1381: 21). جوانان با اظهار به رفتار تمدنی در صدد دوری از هر خشونت ظاهری هستند. بهنظر الیاس، تقاضاهای فزاینده از جانب محیط اجتماعی که روبهپیچیدگی بیشتر است، تنظیمشدن ظریفتر رفتار را ایجاب میکند؛ در چنین محیطهایی است که تمدن فردی محقق شده و در پی فراگیرترشدن آن، تمدن جامعهای بر کرسی ظهور مینشیند (کوزمیکس، 1384: 154). کانون توجه او ]نوبرت الیاس[ بر رفتار فرد و شرایط عاطفی متمرکز است ... . اذعان به میراث ادبپیشگی، تهذیب رفتار، آرامسازی، و تشدیدی که با منع احساسات متناظر است، همۀ اینها در دیدگاه او نقش محوری دارد. متمدنبودن به این معناست که طی آن هیجانات (عواطف) عقلانی و روانی میشود (کوز میکس، 1384: 153).کافیشاپ برای جوانان محیطی فراهم میکند تا بازنمودهای تمدنی خویش را به عرصۀ نمایش بگذارند. جوانان در کافیشاپ به خودنظارتی بر خویشتن برای جلوگیری از واکنشهای هیجانی، به رفتار، پوشش و گفتار دیگران، میبالند و این را مصداق آداب تمدنی نسل خویش قلمداد میکنند.
مقایسۀ فضای اجتماعی مربوط به اشرافیت در نظام کهن، با فضای اجتماعی مردمانِ خلعید شده ]سلب مالکیتشده، تحت سرمایهداری مدرن[، نشان میدهد که این انواع خود نظارتی که متضمن وقار، ادب و چهرۀ عمومی پرشکوه و جلال است، متضمن وجود فضای عمومی است که مناسب شکلگیری این فضیلتها باشد. آنها که در صدد متمدنکردن جهان معاصرند، نباید این واقعیت را فراموش کنند (کوزمیکس، 1384: 175). یکی از این مکانهای عمومی، بیشک کافیشاپ و یکی از پیشتازترین گروههای متقاضیِ رفتار تمدنی، جوانان هستند.
ج) پیامدهای حضور جوانان در کافیشاپ: بنا بهگفتۀ داناییفرد و امامی (1386: 85) پیامدها، خروجیهای حاصل از استخدام راهبردهاست. زایش صلح در مکان، خروجی راهبرد متمدنانهزیستن است برای جوانانی که مکانی به نام کافیشاپ را مصرف میکنند تا زیست جهانی انحصاری برای خویش تولید کنند.
جدول7- مقولۀ زایش صلح در مکان بهمثابۀ پیامد حضور جوانان در کافیشاپ
Table 7- The birth of peace in the place as a consequence of the presence of young people in the coffee shop
مفاهیم اساسی |
مقولۀ فرعی |
مقولۀ اصلی |
بوهای آرامشبخش (عطر قهوه، بوی خوب)، صداهای آرامشبخش (صدای ورودی، قهقه و خنده، پچپچ عاشقانه، موسیقی)، نورهای آرامشبخش (نورهای لایت و امن) |
G1= آرامش در مکان |
G= زایش صلح در مکان |
احساس امنیت، با خشونت کلامی تهدیدنکردن، با خشونت رفتاری تهدیدنکردن |
G2= امنیت |
|
استقبال از ماندگاری، درخواستنکردن برای خروج پیش از خواست فرد، متانت در زمان ماندگاری افراد، نداشتن اضطراب برای ترک زود هنگام مکان |
G3= دعوت به ماندگاری |
|
تجدید قوای روانی، رهایی از خستگی و افسردگی، تازگی روح و روان |
G4= تجدیدحیات |
مصادیق مکان صلحمحور برای جوانان، مکانی همراه با آرامش و امنیت و دوری از هر نوع خشونتی است. مکانِ صلحمحور به ماندگاری دعوت میکند و تجدید حیات قوای ذهنی و روانی را در بردارد. گویی جوانان در پی دوری از فشارهای ساختاری از مکانی به نام کافیشاپ، امنیت، آرامش و سکون حیاتبخش طلب کردهاند و در پی حضور در کافیشاپ بهآنچه خواستهاند، رسیدهاند.
برای مثال میتوان به برخی گفتههای جوانان در ذیل مقولۀ اصلی متمدنانهزیستن اشاره کرد:
G1: «کافیشاپ همه چیزش احساس شادی داره. بوی بدی نیست نه بوی غذا و سرخکردنی مثل رستوران، نه بوی بد جوراب مثل کافۀ سنتی. همش بوهای خوب، بوی عطر و بوی قهوه و ...» «تا حالا دقت کردید که تو کافیشاپ چی میشنوی: صدای قهقهه و خنده، صدای تولدگرفتنها، صدای پچپچهای عاشقانه. دقت کنید همش خوشیه. صدای ناخوش و فریاد و دعوا نداره. اینجا، موسیقیهای زنده یا موسیقیهای پاپ و راک، نور تیز و زننده نداره، نورها لایت، آرام». «فضا گاهی تاریکتر که حس آرامش و امنیت رو داشته باشی». G2 «شما خودت فکر کن، دختر باشی و بخوای با دوستت چند کلمهای صحبت کنی، بهنظرت امنیت پارک بیشتره یا کافیشاپ؟!» «کافیشاپ خوب خیلی خوبه. مطمئنه، اذیت نمیشی. نمیتونی با دوستات چند ساعت تو پارک بشینی و استرس اذیت و آزار نداشته باشی». G3 «اگه بری کافۀ سنتی یا رستوران یا فستفود همه منتظرن زود غذا تو بخوری تا بیان سریع میز رو جمع کنند و با زبون بیزبونی بگن زودتر برو؛ اما تو کافیشاپ محدودیتی نداری. هیچکی عجله نداره. میدونی اینجا انگار همه چیز آرومه». G4 «بیرون از کافیشاپ خیلی خسته میشی، آزرده میشی از حرفهایی که نباید بشنوی؛ اما میشنوی، از چیزهایی که نیستی؛ اما به تو نسبت میدن. تو کافیشاپ میتونی تجدید قوا کنی، انرژی بگیری، باز بری تو همون بیرونی که باهات ساز نیست». «اگر کافیشاپ نباشه، فکر کنم نسل ما خستهتر بشه و افسردهتر. اینجا کمی اتراق میکنیم تا بتوانیم ادامه بدیم». «رنگها، بوها، نور، چیدمان هر چی هست، کمک میکنه، روحمون تازه بشه. آروم بشیم».
تفاهم انسانی با بهرسمیتشناختن تضاد و تعارض از اندیشۀ حل یا حذف تعارضها اجتناب میکند و در عوض به تبدیل خلاق تعارض تأکید میکند (ذکاوتی قراگزلو، 1387: 19). آنچه در کافیشاپها مشاهده میشود، وجود قطبهای متفاوت و گاه معارض با یکدیگر است که بهجای حذف دیگری در کنار هم حضور دارند و این غایت اندیشۀ انسان متمدن امروزی محسوب میشود؛ به همین دلیل است که امروز دیگر تقابل مسجدروها و کافیشاپروها را نداریم و مسجدروها نیز کافیشاپ را بهرسمیت شناختهاند و بیش از گذشته در کافیشاپها حضور دارند.
کافیشاپ برای جوانان بهمثابۀ زیست جهانی است که امکان مبارزه با خشونت فرهنگی و ساختاری و نقد تبعیضهای موجود بر جوانان بهویژه جوانان با اندیشههای نوگرایانه و نقد طرد اجتماعی جوانان را با رویکردی نرم و از خلال رویههای عملی فراهم میکند.
کافیشاپ] بهعنوان حوزهای عمومی[ مکانی است که شهروندان قدرت نرم را تجربه میکنند؛ همچنین مکانی که تنشهای روحی و روانی را در یک جامعه کمتر میکند (ناظری، 1389: 33). مطابق با این عقیده، جوانان بر آرامشبخشی کافیشاپ بسیار اشاره و تأکید کردهاند. محیط کافیشاپ محیطی برای تجدید قوای روانی آنهاست. پیامد حضور در کافیشاپ برای جوانان احساس آرامش، پیوند و مهرورزی، احساس متمدنبودن، احساس امنیت، دعوت به ماندگاری و تجدید حیات است. چنانچه به این مقولهها عمیق تر نگاه شود، میتوان رد پای صلحخواهی و فرهنگ صلح را در تمام این مقولهها یافت.
اگر با واژههای گالتونگ بحث را ادامه داد، میتوان گفت: جوانان در پی ایجاد صلح فرهنگی و بسیطتر از آن در پی ایجاد فرهنگ صلح هستند؛ اما همانطور که گالتونگ اعتقاد دارد «هرگونه تلاش برای تحمیل یک فرهنگ خاص (حتی فرهنگ صلح) مخاطرهآمیز است؛ چراکه تحمیل یک فرهنگ مصداق بارز خشونت مستقیم است» (گالتونگ، 295 به نقل از صاحبناسی و همکاران، 1399: 41)؛ بنابراین هرچند جوانان در تلاش برای ایجاد فرهنگ صلح هستند، اما چنانچه بخواهند آن را بر جامعه تحمیل کنند، خود مصداقی از خشونت را اعمال کردهاند؛ بنابراین باید بر آن بود تا انتخاب فرهنگ صلح اختیاری باشد و تحمیلی بر آن نباشد. جوانان با حضور در مکانی به نام کافیشاپ با نظام معنایی حاکم بر آن به آرامش میرسند و این آرامش برایشان جهانی است گمگشته که به تازگی آن را یافتهاند و تصور میشود جوانان درصدد تسریدادن ویژگیهای کافیشاپ بهویژه فرهنگ صلح حاکم بر آن به سایر مکانهای دیگر باشند.
نتیجه
اگر با دقت به تسهیلگران و میانجیگرها نگاه شود، مشاهده خواهد شد که آنها میتوانند به ما یاد دهند که بدنمان بهجایی میرسد که معمولاً اندیشۀ ما به آن نمیرسد و کردار واقعی نظریه را هدایت کرده و میتواند بکند (فورستر، 1400: 5). فورستر (1400) از میداندادن به غافلگیری و هنرِ امرِ ممکن، سخن میگوید و تأکید دارد که بازیِ برنده- بازندۀ سنتی، پاسخگوی شرایط امروز نیست؛ هرچند او در زمینۀ برنامهریزی و مدیریت عمومی سخن میگوید، اما سخن ارزشمند او قابل بیان در این نوشتار است. آیا اگر فردی از گذشتۀ سی سال پیش بجنورد قدم به کافیشاپهای امروز آن بگذارد، غافگیر نخواهد شد! جوانان چگونه توانستند تسهیلگر تغییرات بسیار در فضا و نظام معنایی آن بهنفع خویش باشند؟! این پژوهش با تمرکز بر تجربیات جوانان، آنان را محور پژوهش قرار داده است و درصدد پاسخگویی به چرایی استقبال آنان از حضور در کافیشاپ، با رویکرد تفسیرگرایی است. در این پژوهش از الگوی زمینهای استفاده شده است که مصرف مکان در راستای تولید زیست جهانِ انحصاری جوانان را بهعنوان پدیدۀ اصلی از خلال مصاحبههای نیمهساختیافته با 36 جوان ساکن بجنورد استخراج کرده است. شرط علّی حضور جوانان در کافیشاپ رهایی از سلطۀ ساختاری است. بنا به تعریف پیشگفتۀ گالتونگ از خشونت، جوانان شرایط زندگی خویش را همراه با تحمیل خشونت یا بهعبارتی تحمیل ساختارهای سلطهآمیز بر ارزشها، نگرشها و کردار خویش میدانند و برای رهایی از فشار این ساختارهای سلطهگر به مأمنی به نام کافیشاپ پناه میبرند؛ همچنین جوانان با حضور در کافیشاپ میتوانند عاملیت وابسته به مکان خویش را بر ساختارهای در اندیشۀ خودسلطهگر به نمایش بگذارند و این برای جوانان بسیار حائز اهمیت است. عاملیتی مد نظر است که برای تغییر و تولید ارزشها و کردارهای جدید قدرت داشته باشد و وابسته به مکانی به نام کافیشاپ باشد؛ این معنا شرط زمینهای حضور جوانان را در کافیشاپها در نظر گرفته است. از جمله دلایل دیگر جوانان برای مصرف مکان در راستای تولید زیست جهان انحصاری خویش همراهی با اندیشۀ جهانیشدن و همآوایی با اسطورههاست. جوانان احساس نیاز دارند که بر موج جهانیشدن سوار شوند؛ چه با حضور در مکانهایی قابل قیاس با محیطهای فراملی و جهانی همچون کافیشاپها و چه با گسترش اندیشههایی جهانی همچون فردگرایی، پرهیز از هرگونه تبعیض که مکان تجلی آن را در کافیشاپها میدانند؛ همچنین هویتزایی اسطورهها برای جوانان و همراهی نام کافه با یاد اسطورهها، جوانان را متمایل به حضور در کافیشاپ کرده است.
مصرف کافیشاپ در راستای تولید زیست جهان انحصاری در مقام پدیدۀ اصلی پژوهش، بهمثابۀ پاتوق، مکانی برای تجلی شکوه جوانی و صیانت از سبک زندگی جوانان است. جوانان با راهبرد زندگی متمدنانه از خلال آداب ویژۀ کافیشاپ که به نوعی میتوان گفت، آداب گذار به زندگی تمدنی است، با گفتگوهای مهرورزانه و صلحآمیز، با احترام به تفاوتها در فضایی عاری از تبعیض، همراه با احترام و ادب به تفاوتها و مصرف کالاهای فرهنگی، درحال آمادهشدن برای زندگی تمدنی جدید خویش هستند که این بازگوی آرزوهای جوانان است. پیامد مصرف مکان در راستای تولید زیست جهان انحصاری جوانان، زایش صلح در کافیشاپ است. صلح برگرفته از دعوت به ماندگاری، حاصل احساس امنیت و آرامش در مکان است که سبب تجدید حیات روانی جوانان میشود. جوانان در کافیشاپ حضور مییابند تا در میان ساعات حضور، از خلال آمادگی برای زندگی تمدنیِ جدیدِ مهرورزانه و فارغ از تبعیض، فرهنگ صلح را در زیست جهان صلحمحور خویش تسری دهند.
شکل1- الگوی زمینهای حضور جوانان شهر بجنورد در کافیشاپ
Fig 1- Grounded model of the presence of bojnourd youth in the coffee shop
در تأیید ایدههای آزاد ارمکی (1390) کافیشاپ برای جوانان مورد پژوهش، بهعنوان پاتوق شناخته و استقبال میشود. آزاد ارمکی و شالچی (1384) کافیشاپ و مسجد را بهعنوان دو مقوله در تقابل باهم مطرح کرده بودند؛ اما همانطور که در پژوهش مشاهده شد، مصاحبهشوندگان به حضور اقشار مختلف جوانان در کافیشاپ اذعان داشتند؛ این بهدلیل ماهیت متغیر، ایدههای جدید است و این امر که جوانان با پافشاری بر صیانت از زیست جهان انحصاری خویش نهتنها به کافیشاپ مشروعیت بخشیدهاند، بلکه برای دیگر جوانان نیز برای حضور در کافیشاپ چنان اشتیاقآفرینی کردهاند که ایدههای معنایی جدید در کافیشاپهای متمایز همچون کافه کراسه و کافه نخلستان (هرچند که این دو کافه مدنظر پژوهش حاضر نبودند) ظهور کرده است. مصاحبهشوندگان پژوهش در بیانات خویش به همسوبودن با پژوهش نیکخواه و همکاران (1398) بر تعاملی بودن، سبکمندبودن، دموکراتیکبودن، جهانیبودن و امنبودن فضای کافیشاپها اشاره کردهاند. همسوبودن با پژوهش مرتاضهجری و مدیری (1398) کافیشاپ برای جوانان ساکن بجنورد نیز مصادیقی از مکان سوم را همراه دارد که در آن بازتولید فرهنگ و عادتوارهها را بررسی کردهاند تا از فشارهای سنت بر خویش دور باشند. همسوبودن با پژوهش فراشخیابانی و شهابیان (1398) میتوان گفت: کافیشاپ برای جوانان بجنورد اشاراتی از هر سه زیرمجموعۀ دگرفضا را دارد؛ بهطوریکه کافیشاپ نشانههای فضای سوم را با بازسازی و ایجاد هویتهای فرهنگی جدید بهسوی جهانیشدن، در فضایی ناهموژن و نایکدست، با حضور افراد مختلف بازنمایی میکند. با بروز تناقضهایی از جامعه در کافیشاپها بهویژه در زمینۀ تناقضهای ارزشی، ویژگی هتروتوپیایی مکان در کافیشاپها بازنمایی میشود و با این ایده که مکالمههای آرامشبخش و متمدنانه جزء ذاتی مکاناند، کافیشاپها هم برای آن مکالمهها در دسترس هستند و جوانان در آن راحتند و جوِ مکان، جوی است که ویژگیهای مکان سومی کافیشاپ را بازنمایی میکند؛ همانطور که در پژوهش سای و فوس (2016) مقایسۀ کافیشاپهای شهری و روستایی، ملاک قرار داده شد؛ به دلیل آنکه در کافیشاپهای بجنورد غلبه با حضور ابزارهای تکنولوژیک (لپتاپ) و تنهانشینی نیست؛ بنابراین کافیشاپها ماهیت شهری، متمرکز بر ابزارهای تکنولوژیک ندارند. همسوبودن با پژوهش روزنبام (2006)، واکسمن (2006) و روزنبام و همکاران (2007) نقش حمایتی و آرامشبخشی کافیشاپها در بجنورد مورد حمایت است؛ اما کافیشاپهای بجنورد برخلاف پژوهشهای الجنید (2013) و گرینشپون (2014) فضای نقد سیاسی در سطح کلان را فراهم نمیکند؛ اما جوانان با کردار خویش نقدی را بر سلطۀ ساختارهای موجود در سطح خرد بیان کردهاند.
مانینگ[36] ( 2013: 64) بیان میکند: «انسان، جامعهپذیریِ انسان و گفتمانِ انسان در کافه بیش از هر چیزی اهمیت دارد». گفتمان صلحمحوری حین مصرف کافیشاپ از خلال رفتار تمدنی، میتواند اشارۀ جدید پژوهش باشد که با پژوهشهای پیشین قیاسکردنی نیست. رفتار تمدنی برای جوانان بهمعنای آداب تعاملی مهرورزانه، فضایی عاری از تبعیض و قضاوت منفی و همراه با مصرف فرهنگی است؛ همچنین جامعهای صلحمحور برای جوانان بهمعنای مکانی آرام، امن، دعوتکننده به ماندگاری و حیاتبخش است؛ برایناساس نظام روابط معنایی شناساییشده و مرتبط با حضور جوانان در کافیشاپ میتواند به سیاستگذاران و برنامهریزان کمک کند تا در سیاستگذاری برای جوانان، برنامهریزی و طراحی مکانهای عمومی این نظام معنایی را مدنظر داشته باشد. اثر مکان بر اندیشه و کردار بشر بر هیچ فردی پوشیده نیست. قطعاً با برنامهریزی و طراحی مکانهای صلحمحور میتوان در راستای زندگی متمدنانه گامی ارزشمند برداشت؛ برایناساس پیشنهاد میشود پژوهشهای آتی بر شناسایی ویژگیهای مکانهای صلحمحور و چگونگی برنامهریزی و طراحی آن متمرکز باشند. نگارندگان، مقاله را با آرزوی صلح جهانی به پایان میبرند؛ امیدست که جامعۀ ما در سیاستگذاری، برنامهریزی و طراحی مکانهای صلحمحور پیشگام باشد.
[1] Srurbacs
[2] ر.ک: مقاله دوجهان ایرانی: مسجد و کافی شاپ، نوشته آزاد ارمکی و شالجی (1384)
[3] برای مثال کافۀ نخلستان و کافۀ کراسه در تهران
[4] بدیهی است برخی کافیشاپهای تخصصی (کافه هنر، کافه کتاب، کافه اساتید و ...) یا کافیشاپها با منوهای گران قیمت، حداکثر شمول اجتماعی را ندارند.
[5] Rosenbaum
[6] Waxman
[7] Rosenbaum et al.
[8] Simon
[9] Aljunied
[10] Grinshpun
[11] Saey & Foss
[12] Galesburg & Chicago
[13] Lukito & Xenia
[14] Purnomo et al.
[15] Starbucks
[16] Starbuckization
[17] اندونزی کشوری تولیدکنندۀ قهوه با فرهنگ بومیِ غنی است و از نظر عرضۀ جهانی قهوه، نسبتاً مستقل است(Purnomo et al., 2021: 9)
[18] Spaces of Community
[19] Interest-Based
[20] Public Sphere
[21] Habermas
[22] Haine
[23] The Great Good Place
[24] آزاد ارمکی (1390) در نوعی از طبقهبندی پاتوقها در ایران، آنها را به پاتوقهای مردمی و غیررسمی و پاتوقهای رسمی که دولتها حمایت کنندۀ آنهاست،تقسیم کرده است
[25] Qualitative Method
[26] Trustworthiness
[27] Credibility
[28] Dependability
[29] Transferability
[30] Confirm ability
[31] Small Voices of History
[32] Praxis
[33] idiosyncrasies
[34] Life Styles
[35] The millennial generation
[36] Manning