واکاوی ذهنیت کنشگران نسبت به فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی (با رویکرد نظریۀ ساخت‌یابی)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد، گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

2 دکتری مدیریت بازرگانی، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

چکیده

طرح تحول نظام مالیاتی از طرح‌های محوری اقتصادی است که در اجرای برنامۀ سوم توسعه، با تأکید بر ایجاد نرم‌افزار یکپارچۀ مالیاتی و پایگاه‌های اطلاعاتی مرتبط با آن تعریف شد. تفصیل اجرای این طرح، ابهام دربارۀ آثار آن و تعارض منافع گروه‌های دخیل در تغییرات فناورانه، موجب شکل‌گیری ذهنیاتی متفاوت در کنشگران نظام مالیاتی‌شده و مقاومت‌هایی را در‌برابر تغییرات ایجاد کرده است. شناخت ذهنیات کنشگران، تعارض‌ها و همسویی احتمالی، طراحی و اجرای برنامه‌های فناورانه را تسهیل می‌کند. در مقالۀ حاضر ذهنیات سیاستگذاران نظام مالیاتی، مؤدیان و مأموران مالیاتی به‌عنوان کنشگران دخیل در استقرار سامانه‌های مالیاتی، دربارۀ تغییرات فناورانه در چارچوب نظریۀ ساخت‌یابی بررسی شد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبۀ عمیق و متون خبری و برای تحلیل داده‌ها از‌شیوۀ روایت‌پژوهی استفاده شد. با‌توجه به ذهنیات کنشگران، ساختار، بر فناوری اطلاعات، اثر ‌گذاشته است و در‌مقابل، تحت‌تأثیر ویژگی‌های فناوری قرار می‌گیرد. از‌سوی دیگر، تغییرات فناوری، ادراک کنشگران را از کیفیت رسیدگی‌ها و خدمات مالیاتی شکل می‌دهد و پیامدهایی چون تمکین در‌مقابل تصمیم‌های سازمان مالیاتی یا تعارض و مقاومت از‌سوی مؤدیان و مأموران مالیاتی را در پی دارد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Investigating Different Actors’ Perceptions of Information Technology (IT) in the Taxation System through Structuration Theory Approach

نویسندگان [English]

  • Mohamad Tavakol 1
  • Mahboubeh Habibi Badrabadi 2
1 Professor of Sociology, Department of Sociology, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran
2 Ph.D. in Business Administration and Lecturer, Department of Business Asministration, Faculty of Management and Accounting, Allame Tabatabaiee University, Tehran, Iran
چکیده [English]

Introduction:
“Tax system reform plan” is one of the basic parts of socio-economic development strategies in Iran. This reform is based on a comprehensive program for developing and deploying new Information Technology (IT) and improving the efficiency of the tax system. In this program, integrated tax software and databases are created and developed in order to tackle tax evasion and tax fraud. Despite the social agreement about the necessity of technological reform in tax system, changes are slow and no expected results have been achieved. Factors, such as delays in the implementation of this plan and ambiguity about its socio-economic effects, along with the conflicts of interest of the different groups involved in changes, have led to different perceptions among tax system actors and caused resistance to change. Understanding the actors’ perceptions, possible conflicts, and agreements facilitates the design and implementation of technological programs, as well as dealing with social resistances. This research focused on 3 groups of actors involved in technological changes of tax system: policy makers (top managers of the Ministry of Economic Affairs and tax administration) as the strategists of reform plans and tax officers and taxpayers, who were users of the new information system. In this article, the different actors’ perceptions about technological changes in the tax system were studied. In this regard, a sociological approach was deployed by using the concepts of structuration. In addition to Giddens’s dimensions of the duality of structure, “duality of technology” as the Structuration model of technology was considered by the authors. This conceptual framework allowed a deeper and more dialectical understanding of the interaction between technology, organizational structure, and actors.
 
 
Materials & Methods:
Matching the concepts of Structuration theory with the subject of this article, the actors’ discursive and practical awarenesses were considered as a manifestation of their perceptions. The actors’ discursive consciousness about the interactions between IS and the tax system structure was assumed as their explanation of the ideal state of this phenomenon. On the other hand, their practical consciousness was considered as their real experiences about it. According to Giddens, structure is the sum of “rules and resources organized as the properties of social systems”. In this article, the structures included rules, such as laws, policies, strategies, formal organizational structures, and internal and external organizational resources, including budget, technical equipment, human resources, and knowledge. In this study, a narrative research method was used to go beyond personal opinions and recognize collective views and mindsets. From among the narrative research types, “analysis of narrative” was chosen. The stories were collected as data and analyzed with paradigmatic processes. Paradigmatic analysis results in the descriptions of the themes that are held across the stories or in the taxonomies of types of stories, characters, or settings. Applying this method allowed the researchers to achieve a general model based on the common themes by combining individual experiences. In this study, two different tools were used to collect the actors’ stories. Due to the difficulty of accessing the policy makers and senior officials of the Ministry of Economic Affairs and Finance and the tax system, their narratives were collected by referring to the texts of the interviews and the ministers’ official reports of economy and heads of the Tax Organization. Through judgmental sampling of the texts, 11 interviews and reports were selected and analyzed. The stories of the tax officers (18 persons were interviewed) and tax payers (24 persons were interviewed) were collected through in-depth interviews.
 
Discussion of Results & Conclusion:
The narratives of each group of actors reflected their priorities and expectations of technological changes, as well as their experiences in this regard. The results revealed the actors' perceptions about the consequences of technological changes in the tax system, the rules and resources that affected it, and how technology interacted with those rules and resources. In addition, the conflicts and agreements related to the actors’ perceptions were identified. According to the analysis results of the narratives, the tax policy-makers believed that the reform plans had improved the rules and regulations of the tax system and enhanced its performance. They emphasized on the role of IS in facilitating the collection of taxpayers' financial information (as the most important factor in tax audits), implementing new risk-based tax audit methods, and deploying BI as a tool. In contrast, the tax officers and taxpayers believed that the reforms had not met the expectations due to the lack of training programs and cultural challenges. They believed that deploying IT had complicated work processes and increased conflicts between the tax officers and taxpayers.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Structuration Theory
  • Information Technology (IT)
  • Narrative Analysis
  • Tax System

مقدمه و بیان مسئله

مالیات از ابزار مهم دولت‌ها برای تحقق هدف‌های کلان اقتصادی - اجتماعی محسوب می‌شود. مالیات با توزیع مجدد درآمد در جامعه، برقراری عدالت اقتصادی و اجتماعی را ممکن‌ کرده است و ابزاری برای توسعه به دست می‌دهد (مجتهد و احمدیان، 1386). در‌مقابل، فرار مالیاتی، موجب کاهش درآمد دولت، رونق اقتصاد زیرزمینی، کاهش توان دولت برای هدایت اقتصاد و موفق‌نشدن برنامه‌های توسعه‌ای و رفاهی می‌شود (لاری دشت بیاض و همکاران، 1395)؛ از این رو، نظام‌های مالیاتی در تمامی کشورها به‌صورت مستمر برای توسعۀ قابلیت، شناسایی منابع مالیاتی، محاسبه و وصول صحیح مالیات، مقابله با اقتصاد زیر‌زمینی و جلوگیری از فرار مالیاتی تلاش می‌کنند. بر‌مبنای توصیه‌های نهادهای بین‌المللی، بهره‌گیری از فناوری اطلاعات برای گردآوری اطلاعات مالی فعالان اقتصادی و تعامل با آنان، محاسبه و وصول مالیات، یکی از ابزار‌های کلیدی نظام‌های مالیاتی در این مسیر است؛ برای نمونه، OECD, 2016; 2019. در ایران نیز برای مقابله با فرار مالیاتی و کاهش هزینه‌های وصول مالیات، تغییراتی بنیادین در نظام مالیاتی با‌ قالب طرح جامعِ تحول مالیاتی در اجرای برنامۀ سوم توسعه ایجاد شد. مطالعات اولیه طی سال‌های 1384 الی 1388 انجام و اجرای آن از سال 1389 آغاز شد. محور تغییرات، ایجاد نرم‌افزار یکپارچۀ مالیاتی و پایگاه‌های اطلاعاتی است. به‌‌نحوی که تمام تعامل‌ها و نیز مبادلۀ اطلاعات سازمان مالیاتی با ذی‌نفعانِ سامانه‌ها انجام شود (کلانتری‌بنگر و همکاران، 1392). طی ده سال گذشته، با الکترونیکی‌شدن قسمتی از فرآیندهای مالیاتی (مانند دریافت اظهارنامه‌ها و ثبت‌نام مؤدیان) بخشی از این طرح اجرایی شده است و بخشی نیز (از‌جمله تکمیل بانک‌های اطلاعاتی) همچنان در دست اجراست (برنامۀ عملیاتی سازمان امور مالیاتی، 1398).

تلاش نظام مالیاتی برای کاهش فرار مالیاتی با به کارگیری فناوری اطلاعات و اثر‌های گستردۀ تغییرات فناورانه بر ذی‌نفعان مختلف نظام مالیاتی، شناخت ابعاد اجتماعی این تغییرات را ضروری کرده است. چنین شناختی می‌تواند برنامه‌ریزان نظام مالیاتی را برای پیشبرد تحول‌های فناورانه یاری دهد. باید توجه داشت که تغییر فناورانه برای گروه‌های مختلف کنشگران با ریسک‌هایی متفاوتی همراه است. به همین دلیل، آنان تفسیر‌های متفاوت از تغییرات دارند و معانی متفاوتی هم برای فناوری قائل هستند. برای پیشبرد تغییرات فناورانه، درک نحوۀ حسگری تغییرات با گروه‌های مختلف و واکنش آنها به تغییرات، برای طراحی سازوکارهای مناسب، حیاتی است (Macnaghten et al., 2015 & Iyamu, 2017). وجود توافقی اجتماعی- شناختی دربارۀ هدف‌های فناوری جدید و روش انجام‌دادن کار، پیشبرد تغییرات را تسهیل خواهد کرد (Cameron & Geels, 2019)؛ بنابراین بررسی رویکردها، انتظار‌ها، اداراک‌ها و انگیزه‌های کنشگران دخیل در تغییرات فناورانه، شناخت پویایی حاکم بر این موارد و نحوۀ اثرگذاری متقابل آنها برای طراحی و اجرای مؤثر تغییرات فناورانه ضروری است (Rotmans, et al., 2001).

با وجود اهمیت شناخت دیدگاه‌ها و ادراک‌های ذی‌نفعان دربارۀ تغییرات فناورانه، دانش محدودی در این زمینه وجود دارد؛ زیرا غالب تحقیقات تنها بر نحوۀ پذیرش و کاربرد فناوری با گروه مشخصی از کاربران تمرکز داشته است؛ برای نمونه، Umar & Masud, 2020؛ Saruji & Hamid, 2021؛ ملکی و همکاران، 1391؛ صفارزاده و مسگری، 1394؛ بهراد، 1394؛ حکیمی و همکاران، 1397؛ یوسفی و کیانی‌آذر، 1397. برای دستیابی به شناخت دقیق‌تر، در این مقاله کوشش شده است، با رویکرد مبتنی بر جامعه‌شناسی فناوری، ذهنیات سیاستگذاران نظام مالیاتی، مؤدیان و مأموران مالیاتی به تحول فناوری‌های اطلاعاتی، اثر دو سویۀ فناوری اطلاعات، ساختارهای موجود و نیز پیامدهای به کارگیری فناوری بررسی شود. به‌علاوه، تضادها و توافق‌ها میان ذهنیات کنشگران نیز بررسی شده است. شایان ذکر است که با‌توجه به جایگاه مالیات در سیاست‌های اقتصادی کشور و نیز آثار گستردۀ اقتصادی و اجتماعی مالیات، گروه‌های متعددی از ذی‌نفعان تحت‌تأثیر فناوری‌های مالیاتی قرار‌گرفتند‌ و یا بر آن اثر می‌گذارند. با وجود این، در مقالۀ حاضر تنها سه گروه از کنشگران که به‌صورت مستقیم در فرآیند طرح‌ریزی و استقرار و نیز به کارگیری روزمرۀ فناوری‌های مالیاتی دخیل هستند، مطالعه و بررسی شدند.

به این منظور، از نظریۀ ساخت‌یابی به‌عنوان چارچوب تبیین استفاده شده است؛ زیرا این نظریه مطالعۀ کنش‌ عامل انسانی را با ساختاری خاص ممکن و امکان توجه همزمان به واقعیات بیرونی (ساختار)، تفاسیر و ادراک‌های کنشگران را فراهم می‌سازد. از این نظریه در مطالعات فناوری، به‌ویژه حوزۀ فناوری اطلاعات، برای شناخت روابط کنشگران و ساختارهای موجود با فناوری، استفاده شده است؛ برای نمونه، Desanctis & Poole, 1994; Orlikowski, 2000; 1992; 1991; Chang, 2014; Iyamu, 2017. به‌علاوه، با تکیه بر نظریۀ ساخت‌یابی می‌توان ضمن مطالعه و شناخت ابعاد یک پدیدۀ اجتماعی، اصلاحات و تغییرات ساختاری مرتبط با آن را و اقدام‌های توسعه‌ای لازم را تعیین کرد (صدیقی، 1389). در پژوهش حاضر کوشش شده است تا به سؤال‌های زیر پاسخ داده شود.

  • کنشگران مختلف چه ذهنیتی دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر ساختارهای موجود در نظام مالیاتی دارند؟
  • کنشگران مختلف چه ذهنیتی دربارۀ اثر ساختارهای موجود بر فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی دارند؟
  • کنشگران مختلف چه ذهنیتی دربارۀ پیامدهای به کارگیری فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی دارند؟
  • آیا تضاد و تعارضی مابین ذهنیات گروه‌های مختلف کنشگران مشاهده می‌شود؟

 

پیشینۀ نظری

رویکردهای جامعه‌شناسی فناوری در چارچوب دو پارادایم جبرگرایی فناورانه و تعیین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فناوری، دسته‌بندی شده‌ است. پارادایم جبرگرایی، فناوری را ماهیتی خودآیین می‌داند که بر پایۀ منطقی درونی توسعه می‌یابد. از این منظر، سیاستگذاری محدود به پایش پیشرفت فناوری در مسیر ناگزیرش و یافتن راه‌هایی برای شتاب‌دهی، حذف موانع و تسهیل پذیرش آن با جامعه می‌شود. نقدها به این رویکرد، موجب تبیین پارادایمی جدید شد که تکوین فناوری را امری اجتماعی و تحت‌تأثیر نیروهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می‌داند (مهدی‌زاده و توکل، 1386). با‌توجه به سؤال‌ها و هدف‌های پژوهش حاضر، در این مقاله به دیدگاه‌های مبتنی بر نقش عوامل اجتماعی در توسعۀ فناوری توجه شده است. نظریه‌های متعددی که ذیل رویکرد تعیین اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فناوری مطرح شده است، به نقش گروه‌های اجتماعی، قدرت، دانش، انتخاب و انعطاف در توسعۀ فناوری توجه دارند. در‌ادامه، بر چهار نظریۀ کلیدی مطرح در این رویکرد مروری خواهد شد.

  • نظریۀ ساخت اجتماعی فناوری: طبق این نظریه، فناوری، محصول محیط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است که در آن واقع شده است؛ بنابراین فناوری را می‌توان فرآیندی منعطف (غیرمتعین) دانست که بنا بر شرایط اجتماعی توسعه می‌یابد و تحولات آن در بسترهای اجتماعی مختلف باعث نتایج متفاوتی می‌‌شود. گروه‌های ذی‌ربط از مفاهیم کلیدی این نظریه است. اعضای جامعه که با فناوری در‌ارتباط هستند، گروه‌های ذی‌ربط آن را شکل می‌دهند. این گروه‌ها بر‌مبنای تعامل‌های خود دربارۀ فناوری، تفسیر‌های منعطفی از آن دارند که بر طراحی و ساخت فناوری اثر می‌گذارد (Klein & Kleinman, 2002).
  • نظریۀ کنشگر- شبکه: در این نظریه تمامی عناصر انسانی و غیرانسانی، کنشگر محسوب می‌شوند. ماهیت هر کنشگر به‌شکلی پویا با شبکه‌ای از دیگر کنشگران تعیین می‌شود. قابلیت این نظریه در شناسایی موقعیت کنشگران سامانه‌های اطلاعات، ارزیابی ظرفیت آنها در درون شبکه، تفسیر نقش‌ها، تعیین نحوۀ شکل‌گیری شبکه و تعامل‌های آن، تعریف و بازتعریف و به کارگیری سامانه‌های اطلاعاتی است (شریف‌زاده، 1395).
  • نظریۀ نظامهای فنیِ اجتماعی: نظام فنیِ اجتماعی بیانگر ارتباطات عناصر ضروری برای انجام‌دادن عملی اجتماعی است. از آنجا که فناوری عاملی حیاتی برای انجام‌دادن هر عمل اجتماعی است، تولید، نشر و به کارگیری فناوری، زیر‌اقدام‌های اصلی هر عمل اجتماعی محسوب می‌شوند. کنشگران انسانی به‌عنوان بخشی از این نظام در گروه‌های تخصصی مستقل (و در عین حال مرتبط) دسته‌بندی می‌شوند. این گروه‌ها با قواعد و نهادها هدایت می‌شوند و منابع لازم را برای اقدام‌های نظام فراهم می‌آورند. پویایی نظام‌های فنیِ اجتماعی حاصل تعامل کنشگران، قوانین، نهادها و فناوری است (Geels, 2004).
  • نظریۀ ساختیابی در نظامهای فناورانه: نظریۀ ساخت‌یابی در‌پی تبیین ارتباط دو سویۀ کنشگر و ساختار است. از‌دیدگاه گیدنز، در‌جریان فعالیت‌های روزمره، ساختار وکنشگر به‌شکلی جدایی‌ناپذیر، در یکدیگر تنیده شده‌اند. به‌نحوی که واحدهای ساختاری، همزمان عامل و پیامد کنش‌های سازمان‌یافتۀ بازگشتی است (Rose & Lewis‚ 2001). با‌توجه به این دیدگاه، گام نخست تفسیر نظام فناورانه با عامل است. نظام‌های فناوری بازتاب تفسیر‌های غالب و در عین حال این نظام‌ها برای کنشگران تسهیل‌کننده نیز است. این نظام‌ها مجموعه‌ای از معانی مشترک را در اختیار کنشگران قرار و به آنها امکان می‌دهد تا بر سر موضوع‌‌ها تبادل‌نظر و بر مسائل مشترک تمرکز کنند. در‌صورتی که عاملان ذی‌ربط بر نیاز به توسعه و تغییری خاص توافق ‌کنند، نظام فناورانه در‌همان مسیر توسعه خواهد یافت.

با‌توجه به قابلیت‌های نظریۀ ساخت‌یابی در توجه همزمان به نظم و تغییر، نتایج خواسته و ناخواستۀ کنش و آثار آن بر ساختارها (صدیقی، 1389). این نظریه به‌عنوان چارچوب مطالعه بر‌گزیده شد. استفاده از نظریۀ ساخت‌یابی، چارچوب تحلیلی مناسبی را برای مطالعۀ فناوری به دست می‌دهد که توجه به نقش کنشگران و ساختارها (قوانین، منابع و روابط قدرت) را نیز ممکن می‌کند. فناوری اطلاعات، محصول عینیت‌یافتۀ کنش‌های انسانی در بستر ساختاری و فرهنگی مشخص است. از‌سوی دیگر، فناوری اطلاعات خود مجموعه‌ای از قواعد و منابع را ایجاد می‌کند که ساختارهای موجود و کنش‌های انسانی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد (Orlikowski & Robey, 1991)؛ بنابراین استفاده از نظریۀ ساخت‌یابی در مطالعۀ فناوری اطلاعات این امکان را فراهم می‌آورد تا همزمان با بررسی فناوری اطلاعات به‌عنوان ساختاری بالقوه که ارتباطی دیالکتیکی با کنش دارد، به نقش مداخله‌گر آن با کنشگران و سایر ساختارهای موجود توجه شود (Orlikowski, 1992).

در‌ادامه، ضمن مروری اجمالی بر مفاهیم این نظریه کاربرد آن در مطالعۀ تغییرات فناورانه توضیح داده می‌شود. از‌‌دیدگاه گیدنز ساختارهای اجتماعی، مجموعه‌ای کلی و ناگهان پدیدار‌شونده از قواعد، نقش‌ها، روابط و معانی هستند که به‌کمک فکر و عمل انسان‌ها سازماندهی، باز‌تولید و متحول می‌شوند. انسان‌ها نه جامعه، خالق و تغییر‌دهندۀ ساختارها هستند؛ ولی اقدام‌های آنها تابع محدودیت‌های اجتماعی است (کسل، 1383: 178). مفاهیم اصلی نظریۀ ساخت‌یابی عبارت است از:

الف) آگاهی: گیدنز کردار اجتماعی را تحت‌تأثیر آگاهی می‌داند و آگاهی را در سه سطح دسته‌بندی می‌کند. نخست، آگاهی گفتمانی[1] که حاصل تفکر آگاهانه برای حل مسئله است و در آن فرد با بیان نیت‌های نهفتۀ ورای کردارش، کنش خود را عقلانی می‌کند. سطح دوم، آگاهی عملی[2] است که بر مهارت‌ها، عاد‌ت‌ها و رویه‌ها استوار است و کمتر در قالب زبان می‌گنجد. سومین سطح، ناخودآگاهی[3] است که به انگیزه‌های ناخودآگاه کنش اشاره دارد. میان آگاهی گفتمانی و عمل سدی وجود ندارد، بلکه تفاوت‌هایی وجود دارد، میان آنچه گفته و انجام می‌شود. در عین حال، میان آگاهی گفتمانی و ناخودآگاه سدهایی است که بر سرکوب ناخودآگاه تمرکز دارند (گیدنز، 1396: 38).

ب) عاملیت / عامل:گیدنز با جایگزین‌کردن عامل و عاملیت با مفاهیم کنش و کنشگر، بر عمل کنشگر پیش از نیت او و «موقعیت» کنشگر بیش از «نقش» تأکید می‌کند. انسان بیش از آنکه کنشگری هدفمند و آگاه باشد، عاملی است که هر‌لحظه بسته به موقعیت عمل می‌کند؛ بنابراین موقعیتِ زمان و مکان مهم‌تر از نقش است. گیدنز عاملیت را به‌معنای انجام‌دادن کار می‌داند و از این طریق همزمان به پیامدهای خواسته (نیت‌مند) و ناخواسته توجه می‌کند (کسل، 1383: 135-138).

ج) قدرت: قدرت بخشی ضروری از روابط انسانی و نشان‌دهندۀ توان انجام‌دادن، کسب و یا تغییر چیزهاست. عاملیت پیوندی عمیق با قدرت دارد؛ زیرا عاملیت بیانگر توان فرد برای مداخله و ایجاد تغییر است. قدرت فرد به میزان دسترسی او به منابع بستگی دارد. ارتباط قدرت، ارتباطی پویا و ماهیتی فرآیندی دارد (صدیقی، 1389).

د) ساخت: گیدنز میان نظام و ساختار تمایز قائل است. نظام، الگوی ثابت و مشاهده‌شدنیِ تعامل در زمان و مکان است. ساختار، مجموعه قواعد و منابعی است که مانند طرح‌های تفسیری جمعی در نظام اجتماعی عمل می‌کند. قواعد باعث می‌شود که افراد در بستر زمانی- مکانی خاص به‌نحوی عمل کنند تا قابلیت لازم برای کسب منابع فراهم آید. قواعد در دو گروه جای می‌گیرند: قواعد هنجاری[4]، بازتاب انتظار‌های اجتماع است و فرد می‌تواند با تکیه بر آنها ضمن مشروعیت‌بخشی به رفتار خود، معیارهایی برای قضاوت دربارۀ رفتار دیگری به دست آورد. قواعد تفسیری[5]، بر پایۀ درک مشترک افراد از مفاهیم ایجاد می‌شود و ماهیتی ضمنی دارد. کنشگران از این قواعد برای تفسیر، ساخت دلالت‌ها و وضع معانی بهره می‌برند و رعایت‌نکردن آنها با مجازات خفیف همراه خواهد بود. منابع، توانمند‌ساز و تسهیل‌گر است و به دو گروه تخصیصی[6] و اقتداری[7] تقسیم می‌شود. منابع تخصیصی ویژگی‌های مادی محیط (قدرت مادی)، وسایل تولید / بازتولید مادی (ابزارها / فناوری) و نیز کالاها و مصنوعات را شامل می‌شود. منابع اقتداری شامل سازماندهی زمان- فضای اجتماعی (مسیرها و مناطق)، روابط متقابل عاملان و سازماندهی فرصت‌های زندگی (فرصت رشد و ابراز وجود) است (Boyle, 2013).

ه) دوسویگی ساختار و عاملیت: ساخت و عامل، ارتباطی مستمر و دو سویه دارند. عامل انسانی با کنش‌های خود، ساخت را تولید و بازتولید می‌کند. از‌دیگر سو، ساختارها با قواعد، عاملان را محدود می‌سازند و در عین حال با منابع، عمل اجتماعی را ممکن می‌کنند (گیدنز، 1396: 19-18). اشکال زندگی اجتماعی تنها حاصل کنش‌های هدفمند نیست؛ زیرا ساختارها با کردارهای اجتماعی‌برآمده از مهارت عامل انسانی که با آگاهی استدلالی کنشگر تطابق ندارد، تولید و بازتولید می‌شود. نتایج ناخواستۀ کردار عاملان موجب می‌شود که تغییرات ساختاری به‌طور دقیق با نیت آنان منطبق نباشد. هر کنش به تولید چیز / عملی جدید منجر می‌شود. در عین حال، وجود کنش مستلزم پیوند به گذشته‌ای است که خود باعث آغاز کنش است. این امر دایرۀ عاملیت و فرآیندهای تولید و بازتولید ساختار را محدود می‌کند. بقای ساختارها منوط به بازتولید مستمر آنها با کنشگران است. اگر کنشگران، شیوه‌های موجود را به چالش بکشند، ممکن است شیوه‌ای جدید و ساختاری تازه ایجاد شود (صدیقی، 1389).

نظریۀ ساخت‌یابی در مطالعات فناوری اطلاعات به سه شکل به کار گرفته شده است. برخی محققان با رویکردی عملیاتی، از این نظریه برای تشریح تغییرات ساختاری ناشی از پیاده‌سازی فناوری اطلاعات و نیز اثر ساختارها بر فناوری استفاده کرده‌اند. در برخی مطالعات، نظریۀ ساخت‌یابی به‌عنوان فرانظریه و بستری برای توجه همزمان به ساختار و کنش به کار رفته است. گروه سوم مطالعاتی هستند که برخی مفاهیم منفرد این نظریه را (برای مثال قدرت و ...) برای حل مسائلی چون تدوین استراتژی فناوری، غلبه بر مقاومت و ... به کار می‌برند (Poole & DeSanctis, 2004; Rose & Lewis, 2001; Walsham & Han, 1993; Walsham & Sahay, 1999). هدف پژوهشگران، بر نحوۀ کاربرد نظریۀ ساخت‌یابی در مطالعات فناوری اطلاعات اثر می‌گذارد. برخی می‌کوشند با در‌نظر‌ گرفتن ابعاد مختلف فناوری اطلاعات، صورت‌بندی جدیدی را از نظریۀ ساخت‌یابی ارائه دهند. دو الگوی «دوگانگی فناوری» و «ساخت‌یابی انطباقی ایده» از این جمله است. گروهی از پژوهشگران، نظریۀ ساخت‌یابی را به‌عنوان چارچوب تحلیلی برای شناخت آثار اجتماعی فناوری‌ها در موقعیت‌های خاص، به کار می‌گیرند. آخرین گروه، از مفاهیم نظریۀ ساخت‌یابی برای تعیین ابزار لازم برای استقرار فناوری‌ها بهره می‌برند ( (Pozzebon & Pinsonneault, 2005.

 

چارچوب مفهومی

در این مطالعه به‌منظور توجه همزمان به عامل انسانی و ابعاد ساختاری، مفاهیم نظریۀ ساخت‌یابی از‌جمله «آگاهی عملی و استدلالی»، «ساختار» و «پیامدهای خواسته و ناخواسته» برای صورت‌بندی و تحلیل استفاده شد. به‌علاوه، برای تعیین جایگاه فناوری به ساختار و آگاهی عاملان انسانی از مفاهیم «الگوی دوسویگی فناوری» استفاده شد (Orlikowski, 2000; 1992;1991). از‌نظر اورلیکوسکی فناوری بخشی از ساختار محسوب می‌شود و در عین حال مستقل از دیگر بخش‌های ساختار تحت‌تأثیر آگاهی و کردار عامل انسانی قرار گرفته است و بر آن اثر می‌گذارد. وی مفهوم ساختار فناورانه را طرح می‌کند که به‌شکل مستمر با ساختار (منابع و قواعد موجود) و عاملان انسانی در‌تعامل است و بر آنها اثر می‌گذارد و از آنها اثر می‌پذیرد. در این مقاله، فناوری اطلاعات به‌عنوان بخشی از ساختار کلان در‌نظر گرفته شده است که در عین حال می‌تواند آثاری مستقل از ساختارهای موجود داشته باشد. ذهنیات کنشگران در چارچوب آگاهی آنان بررسی شده است. با‌توجه به تعریف گیدنز از سطوح آگاهی، در بررسی ذهنیات کنشگران دربارۀ هر پدیده، حالت ایده‌آل آن پدیده بر‌مبنای آگاهی استدلالی کنشگران بیان‌کردنی است و برای شناخت رخدادهای واقعی (حالت موجود) می‌توان به آگاهی عملی کنشگران مراجعه کرد. به این ترتیب، شناخت تغییرات ساختاری ایجاد‌شده در‌اثر یک پدیده، نتایج عمل عاملان و پیامدهای آن و مقایسۀ این رخدادها با حالت ایده‌آل ممکن می‌شود. این نتایج می‌تواند مبنای برنامه‌ریزی، بهبود و توسعه نیز باشد (صدیقی، 1389). با تطبیق عناصر اصلی الگوی ساخت‌یابی با موضوع، محورهای اصلی بررسی در این مطالعه عبارت است از:

  • ساختارها: ساختارها شامل قواعدی چون قوانین، سیاست‌ها، استراتژی‌ها، ساختارهای رسمی سازمان و منابع درون و برون سازمانی از‌جمله بودجه، تجهیزات فنی، منابع انسانی و دانش هستند. ساختارها بر فناوری اثر می‌گذارند و از آن اثر می‌پذیرند.
  • فناوری: نرم‌افزارهای مالیاتی، تکنولوژی مطالعه‌شده محسوب می‌شوند. این تکنولوژی بخشی از ساختار به حساب می‌آید که ضمن اثر‌پذیری از قواعد و منابع ساختارهای موجود، با ایجاد منابع و قواعد جدید بر این ساختارها اثر می‌گذارد.
  • کنشگران: سیاستگذاران و تصمیم‌گیران نظام مالیاتی، کاربران سامانه‌ها و فناوری‌های نوین در نظام مالیاتی و مؤدیان، سه گروه کنشگران دخیل در طرح‌ریزی، اجرا و به کارگیری فناوری‌های مالیاتی هستند که در این تحقیق مطالعه شده‌‌ است.
  • ذهنیت کنشگران: در این پژوهش، آگاهی کنشگران مترادف با ذهنیت آنان، در‌نظر گرفته شده است؛ بنابراین ذهنیت کنشگران بر‌مبنای مطالعه، آگاهی عملی و استدلالی آنان با تغییرات فناوری، بررسی شده است. آگاهی عملی بازتاب عادت‌ها، مهارت‌ها و تجربۀ عملی فرد است؛ بنابراین اقدامی است که بر‌مبنای بستر اجتماعی مناسب تشخیص داده می‌شود و در عین حال، فرد مهارت و توانمندی لازم را برای عمل به آن دارد (Barnes, 2001). دربارۀ سیاستگذاران نظام مالیاتی، فعالیت کنونی سازمان به‌عنوان بازتاب مهارت و دانش ضمنی آنان در‌نظر گرفته شد. ذهنیت سایر کنشگران در سطح آگاهی عملی، بر‌مبنای تجربه‌های روزمره و شیوۀ معمول آنان در‌قبال فناوری‌های مالیاتی، استخراج شد. آگاهی استدلالی سطحی عمیق‌تر از دانش است و بیشتر زمانی به آن ارجاع می‌شود که در جریان روزمره مربوط به حوزه‌ای خاص، امری نادرست تشخیص داده شود (Barnes, 2001)؛ بنابراین آگاهی استدلالی بازتاب وضعیت ایده‌آل و انتظار‌های کنشگران و جامعه در حوزه‌ای مشخص است. در این تحقیق، ذهنیت کنشگران در سطح آگاهی استدلالی بر‌مبنای توصیف آنان از شرایط ایده‌آل پذیرفته‌شده، استخراج شد.
  • پیامدها: کنش‌های عاملان مختلف با تغییرات فناوری، پیامدهای خواسته و ناخواسته‌ای داشته است. از پیامدهای قصد‌شدۀ این تغییرات می‌توان به مواردی چون کاهش فرار مالیاتی، کاهش زمان و هزینه‌های وصول مالیات و تسهیل دسترسی مؤدیان مالیاتی به خدمات غیرحضوری اشاره کرد. مقاومت گروه‌های مختلف مؤدیان در پذیرش فناوری، فرسودگی شغلی کاربران و همکاری‌نکردن برخی نهادها و سازمان‌ها از نتایج ناخواستۀ این تغییرات به شمار می‌رود.

 

روش تحقیق

در این مطالعه برای فراتر‌رفتن از نظر‌های شخصی و شناخت دیدگاه‌ها و ذهنیات جمعی با تکیه بر زبان و روایت (به‌عنوان بازگو‌کنندۀ فرهنگ و ارزش‌های جمع) از‌شیوۀ روایت‌پژوهی استفاده شده است. روایت به‌عنوان واسطی میان حسگری فردی، باورها، معیارها و رویکردهای جمعی است که در مطالعۀ فناوری شناختی پس‌نگر از موضوع ایجاد می‌کند (Mordini, 2007). مقصود از روایت، گفتاری با نظم و توالی روشن است که رخدادهای مختلف را به‌شکلی معنادار برای مخاطب، به یکدیگر ارتباط می‌دهد و بازگو‌کنندۀ تجربۀ افراد و معانی نسبت داده‌شده به آن است؛ بنابراین روایت تنها به داستانی با مقدمه و مؤخره، محدود نمی‌شود و به هر نوع متن منسجم (سخنرانی، مصاحبه و گفتگو) گفته می‌شود (Bamberg, 2012). از میان راهبردهای روایت‌پژوهی، از تحلیل روایت[8] استفاده شد که بر ارائۀ تحلیلی پارادایمی از روایت تأکید می‌شود و به محقق امکان می‌دهد تا با کنار‌هم‌گذاشتن تجربه‌های فردی به الگویی عمومی بر‌پایۀ مضامین مشترک دست یابد. برای اجرای این راهبرد باید ابتدا مضامین هر روایات شناسایی، دسته‌بندی‌ و ارتباط آنها تعیین شود. سپس بر پایۀ اشتراک‌های میان مضامین مستخرج از روایات مختلف، الگویی عمومی ارائه شود. این راهبرد با دو رویکرد اجرا‌شدنی است. در رویکرد نخست، تحلیل مضامین در چارچوب مفاهیم‌برآمده از پیشینۀ نظری، انجام می‌شود. در رویکرد دوم، مشابه تحقیق زمینه‌ای، مضامین از داده‌ها (روایات) استخراج و دسته‌بندی می‌شود (Polkinghorne, 1995). برای این منظور، سه گام به شرح شکل 2 طی شد.

 

شکل 1- گام‌های تحلیل روایت در این مطالعه

Fig 1- Narrative analysis steps in this study

 

 

در این مطالعه، ذهنیات سه گروه کنشگران دخیل در طراحی و استقرار فناوری، بررسی شد. گروه نخست، مسئولان ارشد وزارت امور اقتصادی و دارایی و نظام مالیاتی به‌عنوان سیاستگذاران و تصمیم‌گیران این نظام بودند. با‌توجه به محدودیت دسترسی به این گروه از کنشگران، روایات آنان با رجوع به متون مصاحبه‌ها و گزارش‌های رسمی وزرا اقتصاد، رؤسای سازمان مالیاتی و مدیران طرح جامع مالیاتی از سال1394 (زمان تصویب اصلاحیه قانون مالیاتی) تاکنون بررسی شد. با نمونه‌گیری قضاوتی از متون، تعداد 11 مصاحبه و گزارش عملکرد منتشره که اطلاعاتی جامع‌ داشتند، انتخاب و تحلیل شدند. متون علمی، رسانه‌ای و سازمانی پیرامون تحول فناوری در نظام مالیاتی نیز به‌عنوان دادۀ مکمل مد‌نظر قرار گرفت. دومین گروه کنشگران، کارکنان سازمان مالیاتی به‌عنوان کاربران فناوری‌های نوین بودند که روایات آنان با مصاحبۀ عمیق گردآوری شد. دربارۀ این گروه، نمونۀ آماری شامل 18 تن از مدیران میانی و پایه، مطلع از آثار به کارگیری فناوری اطلاعات، بود. مؤدیان مالیاتی، ارباب رجوع سازمان مالیاتی، سومین گروه کنشگران مطالعه‌شده بودند. روایات آنان با مصاحبه‌های عمیق گردآوری شد. نمونۀ آماری، شامل 24 تن از مؤدیان با تجربۀ ارتباط مستمر با نظام مالیاتی و نیز تعامل گسترده با فعالان حوزۀ کسب‌و‌کار (از‌جمله مسئولان اتاق‌های اصناف و بازرگانی) بود. دربارۀ تمام گروه‌ها، نمونه‌گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد.

برای ارزیابی اعتماد‌پذیری نتایج تحقیق از روش ارزیابی پایایی بین کدگذاران استفاده شد. در این شیوه، تحلیل انجام‌شده بر‌مبنای میزان توافق کدگذاران ارزیابی می‌شود تا مشخص شود که آیا توافق میان کدگذاران، تصادفی یا حاصل استفادۀ صحیح از پروتکل تحقیق است (Leiva et al.‚ 2006). به این منظور، 10% از محتوا به‌صورت تصادفی انتخاب و به‌همراه مفاهیم، تعاریف، مصادیق و چارچوب‌های استخراج‌شده از‌سوی محقق در اختیار دو کدگذار دیگر (کدگذاران کنترلی) آشنا با شیوۀ تحلیل روایت و مفاهیم نظریۀ ساخت‌یابی قرار گرفت. میزان توافق کدگذاری اولیۀ محقق و کدگذاری‌ هریک از کدگذاران کنترلی (و نیز توافق کدگذاران کنترلی با یکدیگر) بر‌مبنای ضریب اسکات بیش از 70% بود. این ضریب مؤید پایایی، تأییدپذیری و اعتمادپذیری، تحلیل انجام شده است. شایان ذکر است، در این بررسی، بیشترین توافق میان کدگذاران دربارۀ مفاهیم مرتبط با «ذهنیت تصمیم‌گیران و سیاستگذاران دربارۀ پیامدهای به کارگیری فناوری اطلاعات در سطح آگاهی استدلالی» و کمترین توافق دربارۀ مفاهیم مرتبط با «ذهنیت مأموران مالیاتی دربارۀ اثر تسهیل‌گر فناوری اطلاعات برای مؤدیان مالیاتی، در سطح آگاهی استدلالی» مشاهده شد.

 

یافته‌های تحقیق

برای شناسایی دقیق‌تر ذهنیات کنشگران، تحلیل روایات به تفکیک هر‌گروه از کنشگران در هر دو سطح آگاهی استدلالی و عملی انجام شد. هدف آن بود که ضمن شناسایی ذهنیت هر‌گروه از کنشگران با هر‌یک از مضامین فرعی، امکان مقایسۀ ذهنیات آنان و شناسایی موارد تفاهم و تضاد میان دیدگاه‌های آنان فراهم شود. ذهنیت سیاستگذاران ارشد نظام مالیاتی در سطح آگاهی استدلالی بر‌مبنای توصیف آنان از شرایط ایده‌آلِ پذیرفتنی، استخراج شد. در سطح آگاهی عملی، اقدام‌ها و دستاوردهای عملی آن به‌عنوان بازتاب مهارت‌ها و دانش ضمنی سازمان در‌نظر گرفته شد. ذهنیت مؤدیان و مأموران مالیاتی در سطح آگاهی استدلالی بر‌مبنای توصیف آنان از شرایط ایده‌آل مد‌نظرشان و تطابق‌‌نداشتن آنان با این شرایط، استخراج شد. ذهنیات در سطح آگاهی عملی، بر‌مبنای تجربه‌های روزمرۀ کنشگران به‌عنوان بازتاب مهارت‌ها و دانش ضمنی آنان، استخراج شد. در‌نهایت، ذهنیات کنشگران در پنج سرفصل شامل اثر فناوری اطلاعات بر ساختارهای موجود، اثر ساختارهای موجود بر فناوری اطلاعات، پیامدهای بهره‌گیری از فناوری اطلاعات، اثر کنشگران بر ساختار و فناوری و بررسی مقایسه‌ای ذهنیات کنشگران دسته‌بندی شد. مضامین اصلی و فرعی که پایۀ کدگذاری و تحلیل قرار گرفتند، در جدول 1 آمده است.

 

 

جدول1- مضامین و مفاهیم اصلی استفادهشده در تحلیل روایات

Table 1- The basic themes and concepts used in the analysis of narrations

مضمون اصلی (مفهوم)

مضمون فرعی (سازه)

اثر ساختارها بر فناوری اطلاعات

اثر منابع (تخصیصی و اقتداری) موجود بر فناوری اطلاعات: فراهم‌بودن / نبودن منابعی همچون بودجه و اعتبار‌ها، تجهیزات فنی، منابع انسانی، تخصیص زمان کافی، فراهم‌آوردن منابع دانش تخصصی برای طرح‌ریزی فناوری، دانش عمومی کاربران برای استفاده از فناوری، مشروعیت اجتماعی- فرهنگی فناوری.

اثر قواعد (قوانین و ...) بر فناوری: حمایت / حمایت ‌نکردن قوانین از فناوری‌ جدید، ابهام / شفافیت قوانین، رویه‌ها و قواعد اجرایی و نظارتی با نحوۀ طراحی، اجرا و به کارگیری فناوری اطلاعات و مسائل مرتبط با آن.

اثر فناوری اطلاعات بر ساختار

اثر فناوری اطلاعات بر منابع: اثر‌های متفاوت فناوری اطلاعات بر منابع تسهیل‌گر برای گروه‌های مختلف کنشگران که مواردی چون ایجاد / قطع دسترسی به منابع دانشی، اطلاعاتی و مالی، صرفه جویی / افزایش در زمان، هزینه‌ها، کاهش / افزایش موانع و پیچیدگی‌ها و به‌طور خاص توان کسب اطلاعات لازم برای تشخیص صحیح درآمدهای مالیاتی را در برمی‌گیرد.

اثر فناوری اطلاعات بر قواعدی: ایجاد تغییراتی در قوانین و مقررات، استراتژی‌ها، فرآیندها و رویه‌های انجام‌دادن کار، ساختارها و سیاست‌های سازمانی رسمی با تغییرات فناوری اطلاعات.

پیامدهای قصد‌شده

نتایجی چون کاهش فساد اداری، افزایش رضایت مؤدیان و ... .

پیامدهای ناخواسته

نتایجی همچون مقاومت در‌برابر ایجاد شفافیت، گرایش به تبانی و رشوه، رواج شیوه‌های نوین کتمان درآمد و ...

اثر کنشگران بر ساختار و فناوری

تصمیم سیاستگذاران برای تغییر ساختار، رویه‌ها، فرآیندها و طرح‌های فناوری برای تأمین نظر دیگر کنشگران.

 

 

الف) ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر ساختارهای موجود

ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر ساختارها به تفکیک آثار آن بر منابع تسهیل‌گر و نیز اثر آن بر قواعد نظام مالیاتی بررسی شده است. باتوجه به تفاوت منافع و انتظار‌های گروه‌های مختلف کنشگران، اثر فناوری اطلاعات بر منابع تسهیل‌گر برای هر‌گروه از کنشگران به‌صورت جداگانه بررسی شد. به‌علاوه، با‌توجه به آنکه قواعد وابسته به نظام مالیاتی هستند، اثر فناوری بر قواعد تنها با رویکرد اثر آن بر قواعد نظام مالیاتی مطالعه شد. با‌توجه به تحلیل‌ها، سیاستگذاران در سطح آگاهی استدلالی، فناوری اطلاعات را عامل دسترسی مؤدیان به منابع ارتباطی، مالی (با کاهش هزینه) و زمان دانسته‌اند. در سطح آگاهی عملی، مأموران مالیاتی و مؤدیان بر ‌اثر نامطلوب فناوری اطلاعات بر منابع در‌دسترس مؤدیان مانند زمان، منابع مالی و کیفیت فرآیندهای خدماتی، اشاره‌داشته و در شرایط فعلی، فناوری اطلاعات را فاقد اثر تسهیل‌گر برای مؤدیان دانسته‌اند.

 

 

جدول 2- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر منابع تسهیل‌گر برای مؤدیان مالیاتی

Table 2- Actors' perceptions about the effect of information technology as facilitator for taxpayers

سطح آگاهی

کنشگر

مضامین

آگاهی استدلالی

تصمیم‌گیران و سیاستگذاران

·            تسهیل تعامل مؤدیان با سازمان امور مالیاتی

·            کاهش زمان و هزینۀ خدمات‌رسانی برای مؤدیان

مؤدیان

·            مفهومی طرح نشده است.

مأموران مالیاتی

آگاهی عملی

تصمیم‌گیران

·            کاهش مراجعه‌های حضوری مؤدیان

مؤدیان

·            کاهش انعطاف‌پذیری در پاسخگویی به درخواست‌های مؤدیان

·            ابهام و پیچیدگی فرآیندهای خدمات الکترونیک

·            صرف زمان مؤدیان برای مراجعه‌های حضوری

·            ایجاد هزینه برای مؤدیان

مأموران مالیاتی

·            کاهش انعطاف‌پذیری در پاسخگویی به درخواست‌های مؤدیان

·            زمان‌بر‌بودن پیش‌نیازهای خدمات الکترونیک برای مؤدیان

·            هزینه‌بر‌بودن خدمات الکترونیک برای مؤدیان مالیاتی

 

 

حسابرسی مالیاتی مهم‌ترین وظیفۀ مأموران مالیاتی است و فناوری اطلاعات زمانی برای آنان تسهیل‌گر به‌شمار می‌آید که با فراهم‌آوردن اطلاعات مالی مؤدیان، انجام‌دادن صحیح این وظیفه را برای مأموران مالیاتی ممکن سازد. در سطح آگاهی استدلالی، تمامی کنشگران به این موضوع در قالب مضمون «افزایش کیفیت حسابرسی» توجه کرده‌اند؛ اما در سطح آگاهی عملی، مأموران مالیاتی و مؤدیان بر این باورند که این انتظار محقق‌نشده و فناوری اطلاعات در‌عمل اثری منفی بر زمان انجام‌دادن کار، تعامل‌ها و ارتباطات برای مأموران مالیاتی داشته است.

 

 

جدول 3- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر منابع تسهیل‌گر برای مأموران مالیاتی

Table 3- Actors' perceptions about the effect of information technology as facilitator for tax agents

سطح آگاهی

کنشگر

مضامین

آگاهی استدلالی

تصمیم‌گیران و سیاستگذاران

·                     افزایش کیفیت حسابرسی مالیاتی

مؤدیان

·              انتظار افزایش کیفیت حسابرسی مالیاتی (مشترک میان هر دو گروه)

مأموران مالیاتی

آگاهی عملی

تصمیم‌گیران و سیاستگذاران

·              استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی برای مدیریت اطلاعات مالی مؤدیان

·                     بهره‌گیری از قواعد مدیریت ریسک برای حسابرسی

مؤدیان

·                     افزایش تضاد و تعارض در روابط مؤدیان و مأموران مالیاتی

·                     زمان‌بر‌بودن فرآیندهای کاری الکترونیکی برای مأموران مالیاتی

مأموران مالیاتی

·      زمان‌بر‌بودن فرآیندهای کاری برای ممیزان مالیاتی

·                     افزایش تضاد و تعارض در روابط مؤدیان و مأموران مالیاتی

 

از دیدگاه هر سه گروه کنشگران، «اطلاعات مؤدیان» مهم‌ترین منبع برای نظام مالیاتی است. به همین دلیل، در سطح آگاهی استدلالی آنان در روایات خود ایجاد بانک‌های اطلاعاتی یکپارچه و شناسایی مؤدیان بر‌مبنای این اطلاعات را از انتظار‌های اصلی مطرح می‌کنند. تصمیم‌گیران ایجاد و بهره‌گیری از سامانه‌ها را محقق‌دانسته‌اند‌ و بر این باورند که قابلیت‌ها و مهارت‌های لازم برای توسعۀ منابع اطلاعاتی در سازمان مالیاتی فراهم آمده است. در‌مقابل، مؤدیان و مأموران مالیاتی، در سطح آگاهی عملی، این مهم را محقق‌شده نمی‌دانند.

 

 

جدول 4- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر منابع تسهیل‌گر برای نظام مالیاتی

Table 4- Actors' perceptions about the effect of information technology as facilitator for tax system

سطح آگاهی

کنشگر

مضامین

آگاهی استدلالی

تصمیم‌گیران و سیاستگذاران

·              ایجاد پایگاه اطلاعات هویتی، عملکردی و دارایی مؤدیان مالیاتی

·              حذف کاغذ از فرآیندهای مالیاتی

·              گردآوری اطلاعات مالی مؤدیان از پایگاه‌های اطلاعاتی سایر سازمان‌ها و نهادها

·              یکپارچه‌سازی اطلاعات مالیاتی مؤدیان

مؤدیان

·              انتظار ایجاد بانک‌های اطلاعاتی کامل و یکپارچه

·              انتظار شناسایی مؤدیان با استفاده از بانک‌های اطلاعاتی

·              انتظار اثر فناوری اطلاعات بر توان پاسخگویی نظام مالیاتی به محیط

مأموران مالیاتی

·              انتظار ایجاد بانک‌های اطلاعاتی کامل و یکپارچه

·              انتظار شناسایی مؤدیان با استفاده از بانک‌های اطلاعاتی

آگاهی عملی

تصمیم‌گیران و سیاستگذاران

·              استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی برای شناسایی مؤدیان جدید

·              اتصال با پایگاه‌های اطلاعاتی سایر سازمان‌ها

·              کاهش استفاده از کاغذ

مؤدیان

·              یکپارچه‌سازی‌نکردن بانک اطلاعات مالیاتی

مأموران مالیاتی

·              کاهش کارآیی منابع انسانی

·              نداشتن توفیق کامل در ایجاد بانک‌های اطلاعاتی مالیاتی

 

 

بر‌اساس بررسی ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر قواعد، در سطح آگاهی استدلالی مهم‌ترین انتظار تمامی کنشگران از استقرار فناوری اطلاعات، تغییر شیوه‌های سنتی رسیدگی مالیاتی (رسیدگی علی‌الراس[9]) و حاکم‌‌ساختن شیوۀ رسیدگی بر‌مبنای مدیریت ریسک[10] در نظام مالیاتی بود؛ اما در سطح آگاهی عملی در روایات تمامی کنشگران نداشتن توفیق عملی در این ‌باره تأکید شده بود. مهم‌ترین نکته در سطح آگاهی عملی، توجه تمامی کنشگران به لزوم بازبینی و اصلاح شیوه‌ها و روش‌های کاری به‌منظور تسهیل انجام‌دادن امور و تثبیت فناوری اطلاعات است.

 

جدول 5‌- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر قواعد نظام مالیاتی

Table 5- Actors' perceptions about the effect of information technology on the rules of the tax system

سطح آگاهی

کنشگر

مضامین

آگاهی استدلالی

تصمیم‌گیران و سیاستگذاران

·                     جایگزینی شیوه‌های معمول حسابرسی با حسابرسی مبتنی بر ریسک

·                     الکترونیکی‌سازی خدمات مالیاتی برای مؤدیان

·                     رسیدگی هوشمند مبتنی بر داده‌های حاصل از سامانه‌های اطلاعاتی

مؤدیان

·                     انتظار جایگزینی شیوۀ علی‌الراس با شیوه‌های نوین تشخیص مالیات

·                     انتظار کاهش ارتباط مستقیم مأموران مالیاتی و مؤدیان

·                     انتظار کاهش اختیار‌های مأموران مالیاتی

·                     بهبود امکان نظارت با فناوری نوین

مأموران مالیاتی

·      انتظار جایگزینی شیوۀ علی‌الراس با شیوه‌های نوین تشخیص مالیات

·      بهبود امکان نظارت بر مأموران مالیاتی با فناوری نوین

آگاهی عملی

تصمیم‌گیران و سیاستگذاران

·                     هوشمند‌سازی‌نکردن فرآیندهای محاسبۀ مالیات

·                     رسیدگی بر‌مبنای قواعد سیستمی (مدیریت بر‌مبنای ریسک)

·                     تغییر ساختار واحدهای عملیاتی

·                     نیاز به اصلاح روش‌های مدیریتی

·                     تأخیر در یکپارچه‌سازی سامانه‌های مربوط به فرآیندهای درون سازمانی

·                     الکترونیکی‌شدن خدمات مالیاتی برای مؤدیان

مؤدیان

·                     بهبود امکان نظارت با فناوری نوین

·                     جایگزین‌نکردن شیوۀ علی‌الراس با شیوه‌های نوین تشخیص مالیات

·                     الکترونیکی‌سازی بخشی از خدمات مالیاتی

مأموران مالیاتی

·      تطابق‌نداشتن فناوری اطلاعات با قوانین موجود

·      افزایش پیچیدگی و ابهام فرآیندهای کاری

·      افزایش نظارت بر عملکرد مأموران مالیاتی

·      جایگزین‌نکردن شیوۀ علی‌الراس با شیوه‌های نوین تشخیص مالیات

·                     موفقیت در الکترونیکی‌سازی خدمات مالیاتی

 

 

ب) ذهنیت کنشگران مختلف دربارۀ اثر ساختارهای موجود بر فناوری اطلاعات

در این بخش اثر ساختارها بر فناوری اطلاعات به تفکیک اثر منابع و قواعد ساختاری موجود بر فناوری اطلاعات بررسی شد.

با اثر منابع بر فناوری اطلاعات، تصمیم‌گیران و سیاستگذاران، در سطح آگاهی استدلالی و عملی تنها به منابع انسانی و مالی (بودجه) به‌عنوان منابع اثر‌گذار بر فناوری اطلاعات اشاره داشته‌اند و به سایر عوامل خاستگاه آن که مؤدیان و جامعه بودند (مانند فرهنگ، دانش و ...) اشاره‌ای نداشتند. مأموران مالیاتی و مؤدیان علاوه‌بر منابع مذکور، منابع دیگری مانند فرهنگ درون و برون سازمانی و پشتیبانی فنی از مؤدیان و مأموران مالیاتی در بهره‌گیری از فناوری را نیز بر فناوری اطلاعات مؤثر دانسته‌اند.

 

 

جدول 6- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر منابع موجود بر فناوری اطلاعات

Table 6- Actors' perceptions about the effect of available resources on information technology

سطح آگاهی

کنشگر

مضامین

آگاهی استدلالی

تصمیم‌گیران و سیاستگذاران

·             منابع انسانی توانمند داخلی

·             تخصیص منابع مالی درخورتوجه

مؤدیان

·             حمایت مؤدیان از برخورد با اقتصاد زیرزمینی

·             صرف زمان زیاد برای الکترونیکی‌سازی نظام مالیاتی

·             ضرورت اجرای برنامۀ فرهنگ‌سازی برای جلب حمایت و پذیرش مؤدیان

·             ضرورت ارائۀ آموزش‌های صحیح به مؤدیان

·             ضرورت پشتیبانی فنی و پاسخگویی به مؤدیان

·             صرف هزینۀ زیاد برای الکترونیکی‌سازی نظام مالیاتی

·             ضرورت همکاری سایر دستگاه‌ها در‌تبادل اطلاعات

·             لزوم وجود نیروی انسانی ماهر و متخصص

·             نیاز به فرهنگ‌سازی برای پذیرش فناوری اطلاعات در بین مأموران مالیاتی

مأموران مالیاتی

·             نیاز به فرهنگ‌سازی برای پذیرش فناوری اطلاعات در بین مأموران مالیاتی

·             ضرورت پشتیبانی فنی و پاسخگویی به مأموران مالیاتی

·             صرف زمان زیاد برای الکترونیکی‌سازی نظام مالیاتی

·             صرف هزینۀ زیاد برای الکترونیکی‌سازی نظام مالیاتی

·             ضرورت اجرای برنامۀ فرهنگ‌سازی برای جلب حمایت و پذیرش مؤدیان

·             ضرورت آموزش مؤدیان مالیاتی

·             نیاز به آموزش و تجهیز منابع انسانی

آگاهی عملی

تصمیم‌گیران

·             منابع انسانی توانمند داخلی

مؤدیان

·             ضعف فرهنگ سازمانی

·             ضعف فرهنگ مالیاتی در جامعه

·             پشتیبانی‌نکردن فنی و پاسخگویی به مؤدیان

·             ضعف دانش و شایستگی مأموران مالیاتی برای استفاده از فناوری نوین

مأموران مالیاتی

·             ------

 

 

با اثر قواعد موجود بر فناوری اطلاعات، به اثر قوانین، روش‌ها و فرآیندها بر فناوری اطلاعات توجه شده است. از‌منظر تمامی کنشگران، حمایت قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی (به‌ویژه اصلاحیۀ قانون مالیات‌های مستقیم در سال 1394) اثری مهم بر استقرار فناوری اطلاعات در این سازمان داشته است؛ اما در سطح آگاهی استدلالی، مأموران مالیاتی و مؤدیان، نا‌هماهنگی میان مقررات و رویه‌های داخلی سازمان مالیاتی را عاملی محدود‌کننده برای استقرار صحیح فناوری اطلاعات در این سازمان دانسته‌اند. به‌علاوه، آنان به نقش اجبارهای قانونی برای سازگارسازی مؤدیان و کاربران با نرم‌افزارهای جدید اشاره دارند.

 

 

 

جدول 7- ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر قواعد بر فناوری اطلاعات

Table 7- Actors' perceptions about the effect of tax rules on information technology

سطح آگاهی

کنشگر

مضامین

آگاهی استدلالی

تصمیم‌گیران و سیاستگذاران

·               حمایت قانون از تبادل اطلاعات

·               حمایت قانون از ایجاد پایگاه‌های اطلاعاتی

مؤدیان

·               حمایت قانون از تبادل اطلاعات

·               حمایت قانون از صندوق مکانیزۀ فروش برای تکمیل بانک‌های اطلاعاتی

·               سیستم‌های نظارتی

·               نیاز به ضمانت‌های اجرایی قانونی برای حمایت از تبادل اطلاعات

·               اثر قوانین عادلانه بر پذیرش فناوری اطلاعات

مأموران مالیاتی

·               تعیین قواعد بهره‌گیری از بانک‌های اطلاعاتی و شفاف‌سازی قواعد

·               حمایت قانون از توسعۀ فناوری‌های مالیاتی

آگاهی عملی

تصمیم‌گیران و سیاستگذاران

·               نیاز به حمایت برای تمکین دستگاه‌ها و نهادها از قانون تبادل اطلاعات

مؤدیان

·               ابهام در قوانین مربوط به خدمات الکترونیک

·               وجود اجبار قانونی برای استفادۀ مؤدیان از خدمات الکترونیک

·               حمایت قانون از شیوه‌های هوشمند تشخیص مالیات

مأموران مالیاتی

·               نا‌هماهنگی میان قوانین موجود و فناوری اطلاعات

·               توسل به اجبار برای استفادۀ مأموران مالیاتی از نرم‌افزارهای جدید

·               حمایت قانون از شیوه‌های هوشمند تشخیص مالیات

 

 

ج) ذهنیت کنشگران مختلف دربارۀ پیامدهای به کارگیری فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی

ذهنیات کنشگران در سطح آگاهی استدلالی نشان‌دهندۀ هدف‌های مد‌نظر آنان از استقرار نرم‌افزار یکپارچۀ مالیاتی است. این هدف‌ها برای سیاستگذاران مالیاتی، بیان‌کنندۀ آثار راهبردی فناوری اطلاعات در توسعۀ نظام مالیاتی است که باعث اجرای طرح جامع مشروعیت می‌شود. دربارۀ مأموران مالیاتی و مؤدیان، پیامدهای مطرح‌شده بیانگر انتظار‌های آنان از اجرای نرم‌افزار یکپارچۀ مالیاتی است. در سطح آگاهی استدلالی تمامی کنشگران بر آثار مثبت این طرح در مبارزه با فساد اداری و اقتصادی با کاهش فرار مالیاتی، شفاف‌سازی اقتصاد، مبارزه با پول‌شویی، کاهش فساد اداری و افزایش درآمدهای مالیاتی دولت تأکید داشتند.

در سطح آگاهی عملی، کنشگران در روایات خود ضمن توجه به پیامدهای قصد‌شده، به پیامدهای قصد‌نشدۀ فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی نیز توجه کرده‌اند. دربارۀ سیاستگذاران و تصمیم‌گیران مالیاتی در سطح آگاهی عملی، بر تحقق 4 پیامد (هدف) شامل افزایش درآمد‌های مالیاتی، افزایش رضایت مؤدیان مالیاتی، مبارزه با فرار مالیاتی و افزایش عدالت مالیاتی تأکید شده است. با‌توجه به ارتباطی که در تحقیقات مختلف (برای نمونه: ابراهیمیان جلودار و همکاران، 1397؛ صامتی و همکاران، 1394؛ مولوی و فیضی، 1396) میان مفاهیم چهارگانۀ فوق با سایر هدف‌های پیش‌بینی‌شده در سطح آگاهی استدلالی (تمکین مالیاتی، شفافیت نظام مالیاتی، مبارزه با پول‌شویی و کاهش هزینه‌های وصول مالیات) مشاهده شده است، می‌توان نتیجه گرفت که تحقق هدف‌های مذکور، مسیر تحقق سایر پیامدها را نیز هموار می‌کند. از این جهت، می‌توان میان استدلال و آگاهی عملی این گروه از کنشگران، با این مفاهیم همسویی پذیرفته‌ای مشاهده کرد.

 

جدول 8- ذهنیات کنشگران با پیامدهای فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی به تفکیک سطوح آگاهی عملی و استدلالی

Table 8- Actors' perceptions about the effects of information technology on the tax system (in both practical and discursive consciousness levels)

سطح آگاهی

کنشگر

مضامین

آگاهی استدلالی

تصمیم‌گیران

·                     افزایش تمکین مؤدیان

·              افزایش رضایت مؤدیان مالیاتی

·                     افزایش عدالت مالیاتی

·                     افزایش درآمدهای مالیاتی

·              افزایش شفافیت عملکرد نظام مالیاتی

·                     جلوگیری از فرار مالیاتی

·                     کاهش فساد اداری

·                     مبارزه با پول‌شویی

·                     کاهش هزینۀ وصول مالیات

مؤدیان

·                     افزایش درآمدهای مالیاتی

·                     افزایش عدالت مالیاتی

·                     افزایش شفافیت اقتصادی

·                     کاهش فساد اداری

·                     مبارزه با پول‌شویی

·                     جلوگیری از فرار مالیاتی

مأموران مالیاتی

·                     افزایش درآمدهای مالیاتی

·                     افزایش شفافیت اقتصادی

·                     جلوگیری از فرار مالیاتی

·                     کاهش فساد اداری

·                     افزایش رضایت عمومی از نظام

·                     مالیاتی

·                     افزایش رضایت مؤدیان مالیاتی

آگاهی عملی

تصمیم‌گیران

قصد‌شده:

·              استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی برای افزایش درآمد‌های مالیاتی

·              افزایش رضایت مؤدیان مالیاتی

·              بهره‌گیری از پایگاه‌های اطلاعاتی برای مبارزه با فرار مالیاتی

·                     افزایش عدالت مالیاتی

قصد‌نشده:

·              مقاومت برخی مؤدیان در‌برابر شفافیت

مؤدیان

قصد‌شده:

·              نداشتن ‌توفیق در جلب رضایت مؤدیان

·              نداشتن توفیق در تحقق عدالت مالیاتی

·              نداشتن توفیق در جلوگیری از فرار مالیاتی

 

قصد‌نشده:

·              رواج روش‌های نوین کتمان درآمد

·                     گرایش مؤدیان به تبانی و رشوه

مأموران مالیاتی

قصد‌شده:

·      کاهش فساد اداری

·              کاهش رضایت مؤدیان مالیاتی

قصد‌نشده:

· رواج روش‌های نوین کتمان درآمد

· ایجاد مقاومت و بی‌اعتمادی در‌بین مأموران مالیاتی

· نارضایتی مأموران مالیاتی

           

 

 

در‌مجموع بررسی روایات مأموران مالیاتی و مؤدیان در سطح آگاهی عملی نشان‌دهندۀ آن است که آنان پیامدهای مد‌نظر را محقق‌شده نمی‌دانند. این کنشگران باور دارند که در‌عمل، فناوری اطلاعات به کاهش رضایت مؤدیان مالیاتی، رواج شیوه‌های نوین کتمان درآمد، گرایش به تبانی و رشوه و کاهش عدالت مالیاتی منجر شده است. تحقیقات پیشین تأیید‌کنندۀ ارتباط میان ادراک مؤدیان با عدالت مالیاتی، رضایت آنان و نیز ارتباط رضایت آنان با تمکین مالیاتی (نقطۀ مقابل کتمان درآمد) بوده است (برای نمونه: رضایی و اعظمی، 1396؛ نقیبی و امیدی، 1394؛ فرهادی محلی و دولت‌نیا، 1398)؛ بنابراین توالی پیامدهای قصد‌شده و قصد‌نشده را در دیدگاه این کنشگران بر‌مبنای تحقیقات پیشین نیز می‌توان تأیید کرد.

 

ه) بررسی تضاد/ توافق‌ها مابین ذهنیات گروه‌های مختلف کنشگران

در این بخش از تحلیل، همسویی‌ها و تضادهای میان ذهنیات کنشگران مختلف بر‌مبنای بررسی مقایسه‌ای میان روایات آنان به شرح زیر استخراج شده است.

 

  • مقایسۀ ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر منابع بر فناوری اطلاعات: در بُعد آگاهیِ استدلالی، هر سه گروه کنشگران بر منابع مالی صرف‌شده برای استقرار فناوری تأکید داشتند. مؤدیان، همکاری سایر دستگاه‌ها را در تبادل اطلاعات و حمایت مؤدیان از برخورد با اقتصاد زیرزمینی به‌عنوان منابعی برای پیشبرد فناوری اطلاعات مطرح کرده‌اند. با وجود این، در روایات مأموران مالیاتی و سیاستگذاران نظام مالیاتی به این مضامین اشاره نشده است. دربارۀ ضرورت توانمندسازی مؤدیان و مأمورن مالیاتی و پشتیبانی فنی و دانشی از آنان میان دیدگاه سیاستگذاران و سایر کنشگران تعارض وجود دارد. مأموران مالیاتی و مؤدیان به ضعف منابعی چون فرهنگ، دانش و مهارت مأموران مالیاتی و مؤدیان اشاره دارند و آموزشِ پاسخگویی پشتیبانی فنی را از آنان ضروری می‌دانند؛ ولی در روایات سیاستگذاران نظام مالیاتی به این مضامین توجه نشده است.

 

  • مقایسۀ ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر قواعد بر فناوری: به‌طور کلی کنشگران بر موضوع حمایت‌های قانونی توافق دارند؛ اما در‌بارۀ رویه‌های روزمره (دغدغۀ کاربران و مؤدیان مالیاتی) تمهیدی از‌سوی سیاستگذاران اتخاذ نشده است؛ برای مثال، علی‌رغم تأکید مأموران مالیاتی و مؤدیان به ابهام قوانین مربوط به خدمات الکترونیک و بانک‌های اطلاعاتی، ناهماهنگی قوانین با فناوری‌های جدید و لزوم متناسب‌سازی قوانین با الزام‌های اجرایی فناوری‌، سیاستگذاران اشاره‌ای به این مضامین نداشتند.

 

  • مقایسۀ ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر منابع تسهیلگر برای مؤدیان مالیاتی: در این زمینه تعارضی میان روایات سیاستگذاران و سایر کنشگران وجود دارد. گرچه سیاستگذاران، فناوری را عامل تسهیل‌گر تعامل‌های مؤدیان با نظام مالیاتی و کاهش زمان و هزینۀ دریافت خدمات مالیاتی معرفی کرده‌اند، دیگران فناوری را برای مؤدیان تسهیل‌گر ندانسته‌اند.

 

  • مقایسۀ ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر منابع تسهیل‌گر برای نظام مالیاتی: در سطح آگاهی استدلالی توافق و همسویی بالایی میان روایات کنشگران ملاحظه می‌شود. تمامی آنان به‌ ایجاد بانک‌های اطلاعاتی، شناسایی مؤدیان با پایگاه‌های اطلاعاتی و گردآوری اطلاعات مالی آنان، توجه کرده‌اند. در سطح عملی بر‌خلاف سیاستگذاران که اتصال به بانک‌های اطلاعاتی و کسب اطلاعات را محقق می‌دانند، سایر کنشگران بر توفیق‌نداشتن در این زمینه تأکید دارند.
  • مقایسۀ ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر منابع تسهیلگر برای مأموران مالیاتی: دربارۀ آثار تسهیل‌گر فناوری اطلاعات برای مأموران مالیاتی در سطح آگاهی استدلالی، توافق کامل میان تمام کنشگران برقرار است و همگی افزایش کیفیت حسابرسی را مهم‌ترین انتظار بر‌می‌شمرند؛ ولی در سطح آگاهی عملی، د‌رحالی که سیاستگذاران بر اثر مثبت فناوری اطلاعات در تسهیل امور برای مأموران مالیاتی تأکید دارند، مأموران مالیاتی و مؤدیان، به کارگیری فناوری اطلاعات را عامل طولانی و پیچیده‌تر‌شدن فرآیندهای کاری برای مأموران مالیاتی دانسته‌اند. به‌علاوه، آنان بر این باورند که در‌عمل، فناوری اطلاعات افزایش تعارض میان مأموران مالیاتی و مؤدیان را در پی داشته است.

 

  • مقایسۀ ذهنیات کنشگران دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر قواعد نظام مالیاتی: دربارۀ اثر فناوری اطلاعات بر قواعد نظام مالیاتی میان ذهنیات کنشگران همسویی وجود دارد. همگی در سطح آگاهی استدلالی بر بازبینی شیوه‌های رسیدگی و تشخیص مالیات با استفاده از فناوری‌های نوین تأکید داشتند و در سطح آگاهی عملی نیز هر سه گروه بر تحقق‌نیافتن کامل این انتظار توافق داشته‌اند. سیاستگذاران در سطح آگاهی عملی به مجموعه‌ای از مضامین ناظر بر اصلاح ساختاری و فرآیندی در سازمان مالیاتی، اشاره داشتند که در ذهنیات سایر کنشگران به‌صراحت اشاره نشده است؛ ولی این ذهنیات را می‌توان هم‌راستا با ذهنیات مأموران مالیاتی دانست که در سطح آگاهی عملی به پیچیدگی‌های فرآیندی اشاره دارد.

 

  • مقایسۀ ذهنیات کنشگران دربارۀ پیامدهای فناوری اطلاعات در نظام مالیاتی: در سطح آگاهی استدلالی، ذهنیات کنشگران با پیامدهای فناوری اطلاعات همسوست. در سطح آگاهی عملی، تعارض چشمگیری مشاهده‌شدنی است؛ در‌حالی که سیاستگذاران به افزایش رضایت مؤدیان اشاره دارند. مؤدیان و مأموران مالیاتی، نا‌رضایتی مؤدیان را از پیامدهای عملی بهره‌گیری از فناوری اطلاعات دانسته‌اند. سیاستگذاران، استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی را اقدامی موفق برای مبارزه با فرار مالیاتی دانسته‌اند؛ ولی سایر کنشگران بر نا‌موفقیتی فناوری در مبارزه با فرار مالیاتی تأکید داشتند و بر این باور بودند که استفاده از فناوری تنها به رواج شیوه‌های نوینی برای فرار مالیاتی و کتمان درآمد منجر شده است.

با‌توجه به یافته‌های تحقیق میان دیدگاه‌های مؤدیان و مأموران مالیاتی که همسویی چشمگیری میان آنان وجود دارد؛ ولی سیاستگذاران و تصمیم‌گیران مالیاتی در بسیاری از موارد با مفاهیم تأکیدی این کنشگران مطلبی را طرح نکرده بودند و یا دیدگاهی متضاد با آنان داشتند. حوزه‌های مهم بروز توافق‌نداشتن میان کنشگران در جدول 9 جمع‌بندی شده است.

 

 

جدول 9- حوزه‌های اصلی توافق‌نداشتن در ذهنیات کنشگران

Table 9- The main areas of disagreement in the perceptions of actors

مضمون

کنشگر

شرح

تصمیم‌گیران

مأموران مالیاتی

مؤدیان

اثر منابع موجود بر فناوری

دانش و تخصص مأموران مالیاتی

 

*

*

ذهنیت سیاستگذاران مالیاتی بر وجود منابع انسانی توانمند در‌تقابل با تأکید دیگر کنشگران به‌ضرورت آموزش فرهنگ‌سازی برای پذیرش فناوری از‌سوی منابع انسانی قرار دارد.

فرهنگ پذیرش فناوری در مأموران مالیاتی

دانش مؤدیان برای استفاده از فناوری مالیاتی

اشاره‌نکردن سیاستگذاران به فرهنگ و دانش مؤدیان (به‌عنوان تسهیل‌گر) در تعارض با ذهنیات دیگر کنشگران مبنی‌بر لزوم فرهنگ‌سازی و آموزش مؤدیان برای پذیرش فناوری است.

فرهنگ پذیرش فناوری اطلاعات در مؤدیان

زمان

 

*

*

بی‌توجهی روایات سیاستگذاران به زمان صرف‌شده برای طرح جامع در‌مقابل ذهنیات دیگر کنشگران قرار دارد.

حمایت اجتماعی

 

 

*

تنها مؤدیان همکاری سایر دستگاه‌ها را در‌تبادل اطلاعات و حمایت مؤدیان از برخورد با اقتصاد زیرزمینی منبعی برای پیشبرد فناوری دانسته‌اند.

همکاری سایر سازمان‌ها

اثر قواعد بر فناوری

ضرورت تغییر / شفاف‌سازی قوانین

 

*

*

مأموران و مؤدیان مالیاتی با اشاره به ابهام قوانین و مقررات مربوط به خدمات الکترونیک و استفاده از بانک‌های اطلاعاتی و نا‌هماهنگی قوانین با فناوری‌های جدید، نیاز به بازبینی بخشی از قوانین را مطرح کرده‌اند.

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای مؤدیان

زمان دریافت خدمت

 

*

*

مأموران و مؤدیان مالیاتی، فناوری را برای مؤدیان تسهیل‌گر نمی دانند. در‌مقابل سیاستگذاران، فناوری را تسهیل‌گر تعامل‌ها و کاهش زمان و هزینۀ خدمات مالیاتی می‌دانند.

هزینه دریافت خدمت

تسهیل تعامل با سازمان مالیاتی

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای نظام مالیاتی

شناسایی مؤدیان و ایجاد پایگاه اطلاعاتی

 

*

*

تأکید سیاستگذاران مالیاتی بر ایجاد بانک‌های اطلاعاتی، شناسایی مؤدیان و گردآوری اطلاعات مالی آنان با ذهنیت سایر کنشگران مبنی‌بر تحقق‌نیافتن این برنامه‌ها در تعارض قرار دارد.

گردآوری اطلاعات مالی مؤدیان

یکپارچه‌سازی اطلاعات مؤدیان

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای مأموران

افزایش پیچیدگی فرآیندهای کاری

 

*

*

علی‌رغم تأکید سیاستگذاران بر تسهیل فرآیندها، مأموران مالیاتی و مؤدیان، فناوری را موجب افزایش پیچیدگی فرآیندهای کاری و تعارض میان مأموران و مؤدیان می‌دانند.

ایجاد تعارض میان مؤدیان و مأموران

پیامدها

افزایش رضایت مؤدیان

 

*

*

بر‌خلاف تأکید سیاستگذاران مالیاتی بر اثر مثبت فناوری اطلاعات بر افزایش رضایت مؤدیان و کاهش فرار مالیاتی، سایر کنشگران ضعف‌های فناوری را عامل کاهش رضایت مؤدیان و شکل‌گیری شیوه‌های نوین فرار مالیاتی دانسته‌اند.

کاهش فرار مالیاتی

 

 

نتیجه‌

در این مطالعه سعی شد تا تغییرات فناورانه از‌منظر کنشگران مختلف بررسی شود. روایات هر گروه از کنشگران نشان‌دهندۀ اولویت‌ها و انتظار‌های آنان از تغییرات فناورانه و نیز تجربه‌های عملی آنان در این زمینه است. در بسیاری موارد شکاف چشمگیری میان انتظار‌ها و تجربه‌های کنشگران مشاهده می‌شود. به‌علاوه، در مواردی ارتباطی میان ذهنیات کنشگران در سطح آگاهی استدلالی با ذهنیات آنان در سطح آگاهی عملی وجود ندارد که می‌توان آن را نشان‌دهندۀ تفاوت اولویت‌های کنشگران در سطح استدلالی و عملی دانست. در‌ادامه به نتیجه‌گیری‌های مهم مربوط به هر گروه از کنشگران اشاره شده است.

بررسی روایات سیاستگذاران و تصمیم‌گیران مالیاتی نشان‌دهندۀ آن است که این گروه از کنشگران بیش از هرچیز بر آثار فناوری در بهبود عملکرد نظام مالیاتی و ایجاد تغییرات مثبت در قوانین و قواعد سازمان امور مالیاتی تأکید دارند. بر این اساس، تسهیل گردآوری اطلاعات مالی مؤدیان (به‌عنوان مهم‌ترین منبع در رسیدگی‌های مالیاتی)، اجرای شیوه‌های نوین رسیدگی مالیاتی مبتنی‌ بر ریسک و هوشمند‌سازی رسیدگی‌های مالیاتی، از مهم‌ترین مفاهیمی است که این گروه از کنشگران در هر دو سطح آگاهی اشاره و تأکید کردند. نتایج حاصل از تحلیل و مقایسۀ ذهنیات این گروه از کنشگران در سطوح آگاهی استدلالی و عملی در جدول 10 آمده است.

 

 

جدول 10- نتیجه‌گیری تحلیل روایات تصمیم‌گیران و سیاستگذاران مالیاتی

Table 10- Final analysis of the narratives of tax system policy makers

مضمون

نتایج روایات

اثر منابع موجود بر فناوری

مضمون بهره‌گیری از «منابع انسانی توانمند داخلی» در هر دو سطح آگاهی عملی و استدلالی، مطرح شده است؛ اما به‌مضمون صرف بودجه و هزینه، تنها در سطح آگاهی استدلالی اشاره شده است.

اثر قواعد موجود بر فناوری

سطح استدلالی بر«حمایت قانون از تبادل اطلاعات» و نیز «حمایت قانون از ایجاد پایگاه‌های اطلاعاتی» تأکید شده است؛ اما در سطح عملی به همکاری‌نکردن سازمان‌ها و نهادها در‌‌زمینۀ تبادل اطلاعات و ضرورت استفاده از ظرفیت‌های نظارتی قوای مجریه و مقننه برای جلب مشارکت این سازمان‌ها، توجه شد.

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای مؤدیان مالیاتی

در سطح عملی، تنها مضمون «کاهش مراجعه‌های حضوری مؤدیان» طرح شده است. این مضمون را به‌لحاظ ماهیت و آثار می‌توان با مضامین مستخرج در سطح استدلالی (بهبود تعامل مؤدیان با نظام مالیاتی و کاهش هزینه و زمان برای مؤدیان) هم‌راستا دانست.

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای کاربران مالیاتی

در سطح آگاهی استدلالی، مضمون «افزایش کیفیت حسابرسی مالیاتی» طرح شده است که با «بهره‌گیری از قواعد مدیریت ریسک برای حسابرسی»، در سطح آگاهی عملی، همسوست. مضمون «استفاده از پایگاه‌های اطلاعاتی برای مدیریت اطلاعات مالی مؤدیان» تنها در سطح آگاهی عملی آمده شده است. این امر نشان می دهد که مهارت‌های عملی سازمان مالیاتی، بیش از میزان برنامه‌ریزی‌شده در سطح آگاهی استدلالی است.

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای نظام مالیاتی

به مضامینی چون کاهش مصرف کاغذ، ایجاد و یکپارچه‌سازی پایگاه‌های داده و گردآوری اطلاعات از سایر سازمان‌ها، تأکیده‌شده و در هر دو سطح آگاهی مطرح شده است.

اثر فناوری اطلاعات بر قواعد نظام مالیاتی

در هر دو سطح آگاهی، به استقرار حسابرسی مبتنی بر ریسک و الکترونیکی‌سازی خدمات مالیاتی تأکید شده است؛ ولی بر‌مبنای مضامین سطح آگاهی عملی، به‌‌دلیل فراهم‌نشدن مهارت و قابلیت لازم برای هوشمند‌سازی، انتظار مطرح در سطح استدلالی برای رسیدگی هوشمند مبتنی بر داده‌ها، محقق نشده است. در سطح عملی به‌لزوم توسعۀ مهارت‌های مدیریتی، ظرفیت‌های ساختاری و فرآیندهای داخلی برای ایجاد تناسب میان روش‌ها، فرآیندها و سلسله مراتب قدرت و فناوری اشاره شده است.

پیامد

در سطح آگاهی عملی، بر تحقق 4 پیامد شامل افزایش درآمد‌های مالیاتی، افزایش رضایت مؤدیان مالیاتی، مبارزه با فرار مالیاتی و افزایش عدالت مالیاتی تأکید شده است.

 

 

بیشترین انتظار‌های این گروه از کنشگران به آموزش دانش و مهارت لازم برای به کارگیری فناوری اطلاعات و نیز آماده‌سازی فرهنگ مناسب برای پذیرش آن باز‌می‌گردد؛ ولی روایات نشان‌دهندۀ تحقق‌نیافتن این انتظار‌ها به‌علت سکوت تصمیم‌گیران در‌قبال آن است. در روایات مأموران مالیاتی در سطح آگاهی عملی بر دشواری‌های ایجاد‌شده برای آنان در انجام‌دادن وظایف خود و نیز تعارض‌های ایجاد‌شده با مؤدیان مالیاتی در‌اثر استقرار فناوری‌های جدید، تأکیدی خاص شده است. جدول 11 جمع‌بندی تحلیل انجام‌شده را نشان می‌دهد.

 

 

جدول 11- نتیجهگیری تحلیل روایات مأموران مالیاتی

Table 11- Final analysis of the narratives of tax officers

مضمون

نتایج روایات

اثر منابع موجود بر فناوری اطلاعات

این موضوع در سطح آگاهی استدلالی کنشگران با تأکید (فراوانی چشمگیری) مطرح شده بود؛ ولی در روایات مربوط به تجربه‌های روزمرۀ آنان (سطح عملی) اشاره‌ای نشده بود که این امر بیانگر تحقق‌نیافتن این انتظار است.

اثر قواعد موجود بر فناوری اطلاعات

مضامین مطرح در سطح آگاهی عملی، نشان‌دهندۀ تحقق انتظار کنشگران برای حمایت قانون از «توسعۀ فناوری‌های مالیاتی» است؛ ولی علی‌رغم انتظارهای موجود برای «تعیین قواعد بهره‌گیری از بانک‌های اطلاعاتی و شفاف‌سازی قواعد» طرح مضمون«ناهماهنگی قوانین موجود و فناروری» در سطح عملی بیانگر تحقق‌نیافتن این انتظار است.

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای مؤدیان مالیاتی

در سطح آگاهی استدلالی مضمونی با اثر تسهیل‌گر فناوری برای مؤدیان مطرح نشده است. در سطح آگاهی عملی به‌مضامینی چون کاهش انعطاف‌پذیری در پاسخگویی به درخواست مؤدیان، زمان‌بر‌بودن پیش‌نیازهای خدمات الکترونیک برای مؤدیان و هزینه‌بر‌بودن خدمات الکترونیک برای مؤدیان اشاره شده است.

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای نظام مالیاتی

در سطح استدلالی انتظار‌های مأموران برای ایجاد بانک‌های اطلاعاتی یکپارچه و شناسایی مؤدیان با استفاده از این بانک‌ها مطرح و در‌مقابل، در سطح عملی به تحقق‌نیافتن این انتظار‌ها اشاره شده است. به‌علاوه، در سطح آگاهی عملی به کاهش کارآیی منابع انسانی نیز اشاره شده است که در سطح آگاهی استدلالی انتظار، معادلی برای آن ذکر نشده است.

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای کاربران مالیاتی

در سطح استدلالی، به موضوع «افزایش کیفیت حسابرسی مالیاتی» تأکید شده است؛ ولی در سطح عملی بدون اشاره به این مضمون، تنها مشکلات مأموران مالیاتی از‌جمله نبود آموزش و پشتیبانی فنی برای استفاده از فناوری ذکر شد.

اثر فناوری بر قواعد نظام مالیاتی

علی‌رغم انتظار‌های مطرح در سطح استدلالی، تجربه‌ها، بیانگر آن است که مهارت‌ و قابلیت‌ لازم برای استقرار شیوه‌های نوین تشخیص مالیات و ایجاد ابزار نظارتی جدید فراهم نیست. با‌توجه به ذهنیات کنشگران در سطح عملی، در مواردی قواعد موجود با تغییرات فناورانه هماهنگی ندارد و به پیچیدگی فرآیندهای کاری نیز منجر شده‌ است؛ بنابراین از‌نظر این کنشگران، بازبینی فرآیندها و قوانین از ضروریات بهبود عملکرد سازمان مالیاتی است.

پیامدها

در سطح استدلالی به 7 پیامد قصد‌شده تأکید شد. در سطح عملی، تنها به کاهش فساد اداری به‌عنوان پیامد محقق اشاره و در‌مقابل، به رضایت مؤدیان و مأموران مالیاتی به‌عنوان دستاوردهای تحقق‌نیافته تأکید شده است. در سطح عملی به رواج شیوه‌های نوین کتمان درآمد، مقاومت و بی‌اعتمادی مأموران مالیاتی در‌مقابل فناوری، به‌عنوان پیامد قصد‌نشده به تغییرات فناورانه اشاره شده است (این موارد در تضاد با با پیامدهای قصد‌شده است).

 

 

با‌توجه به روایات مؤدیان مالیاتی، می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که تفاوت خاص دیدگاه آنان با تصمیم‌گیران مالیاتی به تأکید آنان بر لزوم ایجاد بسترهای لازم برای توسعۀ فرهنگ و دانش مرتبط با فناوری اطلاعات در بین مؤدیان و مأموران مالیاتی، باز‌می‌گردد. در‌واقع، این گروه از کنشگران دانش و فرهنگ مؤدیان و مأموران مالیاتی را از‌جمله منابع لازم برای استقرار موفق فناوری اطلاعات می‌دانند که در‌حال حاضر ضعف آن برای مؤدیان محسوس است. نتایج تحلیل روایات این گروه از کنشگران در جدول 12 آمده است.

 

جدول 12- نتیجه‌گیری تحلیل روایات مؤدیان مالیاتی

Table 12- Final analysis of the narratives of taxpayers

مضمون

نتایج روایات

اثر منابع موجود بر فناوری

انتظار‌های مؤدیان برای ایجاد زمینۀ پذیرش و به کارگیری فناوری با فرهنگ‌سازی در بین مؤدیان و مأموران مالیاتی، آموزش و پشتیبانی فنی و پاسخگویی به آنان در سطح عملی محقق نشده است.

اثر قواعد موجود بر فناوری اطلاعات

در سطح استدلالی به حمایت قانون از تبادل اطلاعات و تکمیل بانک‌های اطلاعاتی و نیز اثر قوانین عادلانه بر پذیرش فناوری اشاره داشتند. در سطح عملی تنها به حمایت قانون از شیوه‌های هوشمند رسیدگی تأکید شده بود. به‌علاوه، مؤدیان با اشاره به ابهام قوانین حوزۀ خدمات الکترونیک و استفاده از اجبارهای قانونی برای جلب مشارکت مؤدیان، قوانین حوزۀ فناوری را حامی مؤدیان ندانسته‌اند.

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای مؤدیان

مضامین مطرح در سطح آگاهی عملی بیانگر کاهش انعطاف‌پذیری در پاسخگویی به درخواست‌های مؤدیان، ابهام و پیچیدگی خدمات الکترونیک و افزایش زمان و هزینۀ انجام امور مالیاتی است.

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای کاربران

در سطح استدلالی، موضوع افزایش کیفیت حسابرسی مالیاتی طرح شده است؛ ولی در سطح عملی تنها به افزایش تعارض مؤدیان با مأموران مالیاتی و تفصیل فرآیندهای کاری اشاره شده است. از دید این کنشگران، فناوری اثر تسهیل‌گری برای مأموران مالیاتی‌نداشته و محدودیتی‌هایی نیز ایجاد کرده است.

اثر فناوری بر منابع تسهیل‌گر برای نظام مالیاتی

در سطح استدلالی این گروه از کنشگران، به‌مضامین ایجاد و یکپارچه‌سازی اطلاعاتی و شناسایی مؤدیان به کمک این بانک‌ها، تأکید شده است. در‌مقابل، ذهنیات مطرح‌شده در سطح آگاهی عملی به ناموفقیتی نظام مالیاتی در ایجاد این بانک‌های اطلاعاتی اشاره دارد.

اثر فناوری بر قواعد نظام مالیاتی

انتظارهای مؤدیان برای بهبود نظارت با فناوری‌ محقق شده است؛ ولی انتظار استقرار شیوه‌های نوین تشخیص مالیات و کاهش اختیار‌های مأموران مالیاتی در‌عمل محقق نشده است.

پیامد

با‌توجه به روایات، انتظار‌های مؤدیان برای افزایش رضایت مؤدیان، جلوگیری از فرار مالیاتی و برقراری عدالت مالیاتی با استقرار فناوری‌های مالیاتی، محقق نشده است. به‌علاوه، در سطح عملی با دو پیامد رواج روش‌های نوین کتمان درآمد و گرایش مؤدیان به تبانی و رشوه به‌عنوان پیامدهای قصد‌نشده روبه‌رو هستیم.

 

 

در‌مجموع مشاهده می‌شود که مؤدیان و مأموران مالیاتی در روایات خود رویکردی نقادانه به فناوری اطلاعات و پیامدهای آن داشتند و در‌مقابل، سیاستگذاران و تصمیم‌گیران به جنبه‌های مثبت طرح توجه کرده بودند. با وجود این، سیاستگذاران نیز در روایات خود به لزوم بازبینی و اصلاح فرآیندها و ساختارهای موجود و هماهنگ‌سازی آن با اقتضائات نرم‌افزاری اشاره داشتند. روایات گوناگون در کار آشکار‌‌کردن تفاوت رویکردهای کنشگران، حوزه‌های نیازمند اصلاح را مشخص و طرح پیشنهادهای اصلاحی را امکان‌پذیر کرد. به‌منظور شناسایی اصلاح‌های لازم، مقایسه‌ای میان یافته‌های این مطالعه و نتایج تحقیقات قبلی انجام شد تا اقدام‌های لازم برای افزایش اثربخشی ساختارهای موجود، ایجاد ذهنیات مثبت در کنشگران و در‌نهایت، رسیدن به پیامدهای مطلوب مد‌نظر تعیین شود.

بر‌مبنای تحقیقات قبلی دربارۀ پذیرش فناوری‌ها در نظام مالیاتی، ادراک کاربران از کارآیی و فواید فناوری، میزان تسهیل‌گری فناوری برای کاربران و سهولت استفاده از آن (برای نمونه، مراجعه شود به Yusef et al.‚ 2015; Fua, Farna & Chao, 2006 ؛ بهراد، 1394؛ ملکی و همکاران، 1391)، فرهنگ جامعه و نیز دانش و مهارت کاربران (برای نمونه: حکیمی و همکاران، 1397؛ مهدوی و شیدایی، 1392؛Dečman & Klun, 2015; Zaidi et al., 2017) بر موفقیت استقرار و اجرای فناوری در سازمان‌ها اثر می‌گذارد. با قرار‌دادن این نتایج در کنار یافته‌های حاصل از تحقیق حاضر، به سیاستگذاران و تصمیم‌گیران مالیاتی پیشنهاد می‌شود، به‌منظور پیشبرد موفق طرح جامع مالیاتی، تدابیر زیر را اتخاذ کنند:

  • سیاستگذاران نظام مالیاتی، استقرار نرم‌افزار یکپارچۀ مالیاتی و بانک‌های اطلاعاتی مرتبط با آن را راهکاری برای پاسخگویی به تمامی مطالبه‌های ذی‌نفعان این نظام می‌دانند که تحقق هدف‌هایی چون مبارزه با فرار مالیاتی، پول‌شویی، فساد اداری و نیز گسترش عدالت مالیاتی و شفافیت اقتصادی را در پی خواهد داشت. این ذهنیت در سطح استدلالی تأیید‌شدۀ سایر کنشگران نیز قرار می‌گیرد. مأموران مالیاتی و مؤدیان به پیامدهای قصد‌نشدۀ فناوری نیز توجه کرده‌اند و بر‌مبنای تجربه‌های خود به پیامدهایی چون افزایش تمایل به پرداخت رشوه و رواج روش‌های نوین کتمان درآمد اشاره دارند. این پیامدهای ناخواسته ضمن به چالش‌کشیدن تحقق هدف‌های اصلی اجرای طرح، به بروز نارضایتی در بین مؤدیان (به‌عنوان یک پیامد ناخواسته دیگر) منجر می‌شود. با‌توجه به روایات، این پیامدهای ناخواسته از ضعف فناوری در تجمیع اطلاعات مؤدیان و یکپارچه‌سازی فرآیندهای الکترونیکی ناشی می‌شود؛ بنابراین باید با استفاده از شیوه‌های مناسب تحلیل داده، میانبرهای موجود برای کتمان درآمد از‌سوی فراریان مالیاتی، حذف شود.
  • اطلاعات اقتصادی مؤدیان، مهم‌ترین منبع لازم برای تشخیص و تعیین مالیات دقیق است؛ بنابراین آنگونه که در روایات تمامی کنشگران تأکید شده است، شناسایی دقیق مؤدیان جدید و افزایش کیفیت حسابرسی‌های مالیاتی از هدف‌های مهم ایجاد و یکپارچه‌سازی بانک‌های اطلاعاتی است. با‌توجه به روایات، علی‌رغم تأکید سیاستگذاران نظام مالیاتی بر اقدام‌های انجام‌شده برای ایجاد بانک‌های اطلاعاتی و گردآوری اطلاعات از سازمان‌ها و نهادهای مختلف، روایات سایر کنشگران به بی‌کفایتی نتیجۀ امر دلالت دارد. مأموران مالیاتی اتصال‌نداشتن اطلاعات با پروندۀ خاص یک مؤدی در یک مکان معین و فراهم‌نبودن تمامی اطلاعات پرونده‌های مؤدی در کارپوشۀ واحد را از ضعف‌های مهمی می‌دانند که رفع آن برای افزایش کارآیی بانک‌های اطلاعاتی موجود ضروری است.
  • از انتظار‌های محوری در روایات تمام کنشگران، تغییر شیوۀ رسیدگی مالیاتی از‌ شیوۀ سنتی به شیوۀ هوشمند مبتنی بر فناوری اطلاعات است. ایجاد و یکپارچه‌سازی پایگاه‌های اطلاعاتی باید به تغییر شیوۀ سنتی و علی‌الرأس تشخیص مالیات و عملیاتی‌شدن راهبرد رسیدگی هوشمند منجر شود تا تعیین مالیات بر‌مبنای داده‌های گردآوری‌شده در پایگاه اطلاعات مالیاتی و برآوردهای سیستمی انجام گیرد. به این ترتیب، بردآوردهای سلیقه‌ای و شخصی مأموران مالیاتی از فرآیند تشخیص مالیات حذف می‌شود. این امر پیامدهایی چون کاهش فرار مالیاتی و فساد اداری، افزایش عدالت مالیاتی، شفافیت اقتصادی و تحقق درآمدهای دولت را در پی دارد.
  • مأموران مالیاتی و مؤدیان، هوشمند‌سازی شیوۀ تشخیص مالیات را به‌عنوان یک انتظار مطرح و این تغییر قاعده را از دیدگاه خود ارزیابی کرده‌اند. از‌منظر مؤدیان مالیاتی با تغییر شیوه‌های رسیدگی مالیات، برخوردهای سلیقه‌ای با مؤدیان کمتر ‌شده است و فشار مالیاتی برای کسبۀ عادی کاسته می‌شود. به عبارت دیگر، این تغییر قاعده به بهبود منابع تسهیل‌گر برای مؤدیان منجر شده است. عدالت مالیاتی رضایت مؤدیان را در پی خواهد داشت. مأموران مالیاتی نیز تغییر قواعد را بر شکل‌گیری منابعی جدید برای خود مؤثر می‌دانند. از‌دیدگاه آنان این تغییر می‌تواند به افزایش کیفیت حسابرسی، کاهش فشار کاری و مسئولیت قانونی مأموران مالیاتی منجر شود؛ اما هر دو گروه بر این باورند که علی‌رغم ظرفیت‌های قانونی موجود تاکنون توفیق محدودی در هوشمند‌سازی فرآیند تشخیص مالیات داشته‌اند.
  • تمامی کنشگران دستاوردهای فناری اطلاعات را در ارائۀ خدمات الکترونیکی غیر‌حضوری، مثبت ارزیابی کرده‌اند. با وجود این، مأموران مالیاتی و مؤدیان، نداشتن یکپارچگی فرآیندهای مالیاتی را عامل ضعف خدمات الکترونیک می‌دانند. این امر موجب می‌شود که با‌وجود الکترونیکی‌بودن بخشی از فرآیند، انجام‌دادن بخشی از آن مستلزم مراجعه‌های حضوری باشد. به‌علاوه، وجود سیستم‌های نرم‌افزاری از اختیار‌های مأموران مالیاتی برای پاسخگویی به موارد استثنا کاسته است. در‌نهایت، این موضوع‌ها زمینه‌ساز افزایش تعارض میان مؤدیان و مأموران مالیاتی شده است.
  • علی‌رغم بی‌توجهی روایات سیاستگذاران به موضوع دانش و فرهنگ مؤدیان و مأموران مالیاتی، سایر کنشگران این دو مقوله را منابعی برای تحقق طرح جامع مالیاتی دانسته‌اند؛ این درحالی است که تحقیقات قبلی نیز فرهنگ و آموزش کاربران را از عامل پذیرش فناوری اطلاعات بر‌شمرده‌ است. می‌توان انتظار داشت که ضعف آموزش و فرهنگ‌سازی در میان مأموران مالیاتی و مؤدیان در کنار پشتیبانی‌نکردن فنی صحیح از آنان، استقرار نرم‌افزارهای مالیاتی را با چالش روبه‌رو ‌کند. برنامه‌ریزی برای توسعۀ دانش و فرهنگ مرتبط با فناوری اطلاعات گامی کلیدی برای گسترش آن محسوب می‌شود.

با‌توجه به دامنه و نتایج تحقیق، به دیگر پژوهشگران توصیه می‌شود، برای کسب شناختی دقیق‌تر از ساخت اجتماعی فناوری در نظام مالیاتی، موارد زیر را در پژوهش‌های خود بررسی کنند:

  • در تحقیق حاضر ذهنیات سه گروه کنشگران اصلی دخیل در طرح‌ریزی و استقرار فناوری‌های مالیاتی بررسی شده است. به دیگر محققان پیشنهاد می‌شود، ذهنیات سایر گروه‌های ذی‌نفع را نیز بررسی کنند.
  • در این تحقیق مؤدیان مالیاتی در یک دستۀ کلی مطالعه شدند؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود، ذهنیات گروه‌های مختلف مؤدیان (برای مثال به تفکیک منابع مالیاتی یا میزان تمایل به فرار مالیاتی) بررسی و مقایسه شود.
  • مطالعۀ موضوع بر‌مبنای چارچوب‌های مفهومی پیشنهادی در سایر نظریه‌های اجتماعی ناظر بر فناوری همچون نظریۀ کنشگر- شبکه و نظریۀ نظام های فنی-اجتماعی
  • تحقیق حاضر با روش کیفی انجام شده است. استفاده از شیوه‌های تحقیق کمّی در تحقیقات بعدی می‌تواند مکمل نتایج تحقیق فعلی باشد.

 

[1]. Discursive Consciousness

[2]. Practical Consciousness

[3]. Unconsciousness

[4] Regulative

[5] Constitutive

[6] Allocative Resources

[7] Authoritative Resources

[8] Analysis of Narrative

[9]  بر‌اساس قانون مالیات‌های مستقیم مصوب سال 1366، چنانچه دفاتر و اسناد مؤدی مطابق قانون تنظیم‌نشده یا ناقص باشد، درآمد و مالیات واحد تجاری بر‌اساس معیارها و قوانین مالیاتی و بر‌مبنای قرینه یا قرائن انتخابی، به‌صورت برآوردی از‌سوی مأمور مالیاتی تعیین و مطالبه می‌شود.

[10]  بر‌اساس ماده 97 قانون مالیات‌های مستقیم (مصوب 1394) سازمان مالیاتی می‌تواند اظهارنامه‌های مالیاتی را بدون رسیدگی قبول و تنها تعدادی از آنها را براساس شاخص ریسک فرار مالیاتی با تکیه بر داده‌های موجود در پایگاه‌های اطلاعاتی سازمان انتخاب و رسیدگی کند.

ابراهیمیان‌جلودار، س ی و احمدی، م و ایمان‌خان، ن. (1397). «تأثیر عدالت و فرهنگ مالیاتی بر تمکین مالیاتی با در‌نظر‌گرفتن نقش نگرش مؤدیان در نظام اداری ایران»، فصلنامۀ انجمن علوم مدیریت ایران، 13 (49)، 59-79.
بهراد، ا. (1394). «بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش مالیات الکترونیکی بر‌مبنای ادغام مدل تئوری پذیرش و تئوری رفتار برنامه‌ریزی‌شده در شهرستان شهرکرد»، پژوهشنامۀ مالیات، 23 (27)، 167-193.
حکیمی، ف و مهرکام، م و کریمی، ح و میرزایی، ع. (1397). «بررسی مشکلات کاربران در پیاده‌سازی نرم‌افزار Eris با استفاده از روش دلفی در ادارۀ کل امور مالیاتی جنوب شهر تهران»، پژوهشنامۀ مالیات، 26 (37)، 147-173.
رضایی، ز و اعظمی، م. (1396). «بهینه‌سازی و رتبه‌بندی عوامل موثر بر رضایتمندی مؤدیان ارزش‌افزوده به‌منظور تمکین مالیاتی با استفاده از سیستم خبره فازی - ژنتیک، مطالعۀ موردی: شهرستان خرم آباد»، سومین کنفرانس بینالمللی مدیریت و مهندسی صنایع، تهران.
سازمان امور مالیاتی کشور. (1398). برنامۀ عملیاتی سازمان امور مالیاتی کشور در سال 1398.
شریف‌زاده، ر. (1395). «تکنولوژی، عاملیت و تصمیم»، راهبرد فرهنگ، 9 (34)، 115-136.
صامتی، م و امیری، ه و حیدری، ز. (1394). «تأثیر اخلاق مالیاتی بر تمکین مالیاتی، مطالعۀ موردی: شهر اصفهان»، پژوهش‌ها و سیاست‌های اقتصادی، 23 (75)، 231-262.
صدیقی، ب. (1389). «نظریۀ ساخت‌یابی آنتونی گیدنز: پیامدهای نظریه و روش شناختی و کاربرد عملی آن در جامعه‌شناسی»، پژوهش علوم‌اجتماعی، 3 (9)، 141-167.
صفارزاده، غ و مسگری، ط. (1394). «تحلیل اثربخشی پذیرش و استفاده از فناوری اطلاعات بر‌اساس مدل دیویس در راستای خدمات الکترونیکی به مؤدیان استان البرز»، اولین کنفرانس بینالمللی اقتصاد، مدیریت، حسابداری و علوم اجتماعی، تهران.
فرهادی‌محلی، ع و دولت‌نیا، ف. (1398). «تأثیر اعتماد به دولت و ادراک عدالت مالیاتی بر تمکین مالیاتی، مورد مطالعه: سازمان امور مالیاتی استان گلستان»، پنجمین کنفرانس بینالمللی حسابداری، مدیریت و نوآوری در کسبوکار، تهران.
کسل، ف. (1383). چکیدۀ آثار آنتونی گیدنز، ترجمۀ حسن چاوشیان، تهران: انتشارات قفنوس، چاپ اول.
کلانتری‌بنگر، م و نظری، ع ر و فدایی، ا. (1392). «مرری بر عملکرد تحول نظام مالیاتی»، سیاست‌های مالی و اقتصادی، 1 (1)، 59-80.
گیدنز، آ. (1384). مسائل محوری در نظریۀ اجتماعی: کنش، ساختار و تناقض در تحلیل اجتماعی، ترجمۀ محمد رضایی، تهران: نشرسعادت.        
گیدنز، آ. (1396). ساخت جامعه، ترجمۀ اکبر احمدی، تهران: نشر علم.
لاری دشت بیاض، م و قائم‌مقامی، ک و کهرمی، ق. (1395). «بررسی عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی در استان خراسان جنوبی با تأکید بر مؤلفه‌های فرهنگی»، دو فصلنامۀ حسابداری ارزشی و رفتاری، 1 (1)،۱۳۹-۱۶۴.
مجتهد، ا و احمدیان، ا. (1386). «اثر درآمدهای مالیاتی دولت بر رفاه اجتماعی ایران»، پژوهشنامۀ اقتصادی، 7 (1)، (ویژه‌نامۀ مالیات)، 71-45.
ملکی‌نجفدر، ع و رسول‌شمیرانی، ر و روستا، م. (1391). «بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر پذیرش و کاربرد فناوری اطلاعات بر‌اساس مدل دیویس، مطالعۀ موردی: مؤدیان ادارۀ کل امور مالیاتی جنوب استان تهران»، پژوهشنامۀ مالیات، 20 (14)، 135-168.
مولوی، م و فیضی، ا. (1396). «تأثیر عدالت مالیاتی بر فراز مالیاتی»، چهارمین کنگرۀ بین‌المللی پژوهش‌های نوین در مطالعات مدیریت حسابداری و اقتصاد، شیراز.
مهدوی غ ح و شیدایی، ش. (1392). «شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش سامانه دریافت الکترونیکی اظهارنامه‌های مالیاتی با استفاده از نظریۀ رفتار برنامه‌ریزی‌شده»، پژوهشنامۀ مالیات. 21 (17)، 151-170.
نقیبی، ب و امیدی، غ ر. (1394). «بررسی رابطۀ بین دانش مالیاتی، عدالت مالیاتی ادراک‌شده و تمکین مالیاتی، موردمطالعه: مؤدیان مالیاتی استان ایلام»، کنفرانس بین‌المللی پژوهش‌های نوین در مدیریت، اقتصاد و حسابداری، استانبول ترکیه.
یوسفی، ح و کیانی‌آذر، ب. (1397). «بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش و به کارگیری فناوری سامانۀ نرم‌افزاری یکپارچۀ مالیاتی (سنیم) توسط کاربران ادارات امور مالیاتی»، دوازدهمین همایش سیاست‌های مالی و مالیاتی ایران، تهران.
Bamberg, M. (2012). Narrative analysis. in H. cooper (Ed.), APA handbook of research methods in psychology.. washington, DC: APAPress‚ 77—94.
Barnes, B. (2001) `Practice as collective action', in T. schatzki , K. knorr-cetina and E. von savigny (eds) The practice turn in contemporary theory, London: Routledge‚ 17-28.
Bartis, E. & Mitev, N. (2008). A multiple narrative approach to informationsystems failure: a successful system that failed. European Journal of Information Systems, 17 (2) ‚112–124.
Boyle, Brian O’ (2013). Reproducing the social structure: a marxist critique of anthony giddens’s structuration methodology‚ Cambridge Journal of Economics, 37 (5)‚ 1019–1033.
Cameron, R. & Geels, F. W. (2019) Conditions and intervention strategies for the deliberate acceleration of socio-technical transitions: lessons from a comparative multi-level analysis of two historical case studies in Dutch and danish heating, Technology Analysis & Strategic Management,31 (9)‚ 1081-1103
Chang, C. L. (2014).The interaction of political behaviors in information systems implementation processes – structuration theory.Computers in Human Behavior,33‚79-91.
Dečman, M. & Klun M. (2015). The impact of information systems on taxation: A case of users’ experience with an e-recovery information system The Electronic Journal of e-Government , 13 (2)‚93-110.
Desanctis, G. & Poole, M.S.(1994). Capturing the complexity in advance technology use: Adaptive structuration theory‚ Organization Science. 5 (2)‚121-147.
Fua, Jen-Ruei, Farna,Cheng-Kiang & Chao, Wen-Pin (2006). Acceptance of electronic tax filing:A study of taxpayer intentions. Information & Management , 43 (1)‚109–126.
Geels, W.F(2004). From sectoral systems of innovation to socio-technical systems: insights about dynamics And change from sociology and institutional theory. Research Policy 33 (6-7)‚897-920.
Hadzhieva, Eli (2019). Impact of digitalisation on international tax matters. policy department for economic, scientific and quality of life policies directorate-general for internal policies of european parliament.
Hung,S-Y., Chang, C-M. & Yu, T-J.(2006). Determinants of user acceptance of thee-government services: the case of onlinetax filing and payment system. Government Information Quarterly, 23 (1)‚ 97–122.
Iyamu,T. (2017).Understanding the complexities of enterprise architecture through structuration theory, Journal of Computer Information Systems 59 (3)‚ 287-295.
Klein, H. & Kleinman, D. L.(2002). The social construction of technology: structural considerations. Science, Technology & Human Values 27 (1):28-52.
Leiva, F.M.& Rios, F.M.& Martinez, T.L.(2006). Assessment of interjudge reliability in the open-ended questions coding process. Quality and Quantity, 40 (4)‚ 519–537.
Mordini, E. (2007). The narrative dimension of nanotechnology. Nanotechnology Perceptions, 3‚15–24.
OECD (2016). Technologies for better tax a dministration: A practical guide for revenue bodies, OECD Publishing: Paris.
OECD (2019).Tax administration 2019: comparative information on OECD and other advanced and emerging economies, OECD Publishing: Paris.
Orlikowski, W. J. )2000(. Using technology and constituting structures: a practice lens for studying technology in organizations, Organization Science, 11 (4)‚ 404–428.
Orlikowski, W.J. (1992). The duality of technology: rethinking the concept of technology in organizations. Organization Science , 3 (3)‚ 398-429.
Orlikowski, W.J. & Robey, D. (1991). IT & the structuring of organizations.Information Systems Research. 2 (2)‚ 143-169.
Polkinghorne, D. E. (1995). Narrative configuration in qualitative analysis. International Journal of Qualitative Studies in Education, 8 (1)‚5-23.
Poole, M. S., & DeSanctis, G. )2004(.Structuration theory in information systems research: methods and controversies, in The Handbook of Information Systems Research, M. E. whitman and A. B. woszczynski (eds.), hershey, PA: Idea Group,. 206–249.
Pozzebon, M & Pinsonneault, A. (2005). Challenges in conducting empirical work using structuration theory: learning from IT research. Organization Studies, 26 (9)‚ 1353–1376
Rose J.& Lewis P. (2001) Using structuration theory in action research: an intranet development project. in: russo N.L., Fitzgerald B., DeGross J.I. (eds) Realigning research and practice in information systems development. IFIP — The International Federation for Information Processing, vol 66. Springer, Boston, MA
Rotmans, j.& kemp, r & van asselt, M.(2001). More evolution than revolution: transition management in public policy‚. Journal of futures studies, strategic thinking and policy. 3 (1)‚ 15-31.
Saruji, S. Ch., & Hamid, N A (2021) Tax agents’ acceptance of the digitalisation of tax administration in malaysia. In: ICEBE 2020, Tangerang, Indonesia.
Umar, M.A., & Masud, A. (2020), Why information technology is constrained in tackling tax noncompliance in developing countries: nigerian tax administrators’ perspectives, Accounting Research Journal,33 (2):307-322.
Yusup, M. & Hardiyana, A. & Sidharta, I.(2015).User acceptance model on E-billing adoption: a study of tax payment by government agencies. Asia Pacific Journal of Multidisciplinary Research, 3 (4)‚ 150-157.
Zaidi, S.K.R.& Henderson, C.D. & Gupta, G. (2017), The moderating effect of culture on e-filing taxes: evidence from India, Journal of Accounting in Emerging Economies, 7 (1)‚ 134-152.
Walshman‚G & Han‚C.K. (1993). Information systems strategy formation and implementation the case of a central govemment agency‚ Accounting Management And Information Technologies 3 (3)‚ 191-209.
Walshman‚ G & Sahay‚ S. (1999).Gis for district-level administration in india problems and opportunities‚ Mis Quarterly‚ 23 (1)‚ 39-65.